سریال زندگی در بهشت | قسمت 246 - صفحه 5 (به ترتیب امتیاز)

سلام به استاد عزیزم و عزیز دل مهربون و خوش صداشون

سلام به تموم هم فرکانسیهای عزیزم

الان ساعت۵ صبحه تصمیم گرفتم از حال خوبم و فرکانسهای قشنگم براتون بنویسم که شماهارو در حس خوبم سهیم کنم

من دوسال پیش به مدت یه هفته عباسمنشی شدم با فایلهای رایگان تو اون هفته فرکانسهای خوبی دریافت کردم اما حالا به هر دلیل و شرایطی متاسفانه دور شدم از فرکانس

یه دوست عزیز داشتم که منو با استاد اشنا کرد که ازشون بسیار سپاسگذارم.

دوستان گلم اونقدر هیجان دارم اون گفته دارم نمیدونم از کجا شروع کنم و چطور بیان کنم که حس قشنگ منو شما هم درک کنید.

من همیشه معتقد بودم به هر انچه بخورهم میرسم

اطرفیان نزدیکم هم همیشه گفتند و از این بابت بسیار امیدوار و خوشحالم …

سر همین خصوصیاتم به ذهنم رسید منی که هر چه میخام بهش میرسم چرا خواسته های بزرگ نداشته باشم استاد تو ذهنم افتاد که من تو همون هفته فرکانسای خوبی ازش گرفتم

تو تلگرمم از همون دو سال پیش چند تا فایل رایگان که همون دوست عباسمنشیم فرستاده بود داشتم

همسرمم چند تا فایل های پولی عباسمنشو واسم فرستاد که من هنوز فرکانس فایل نگرفت بودم که بازش کنم

تو یه کانال تلگرام هم اد شدم که فایلهای استاد به طور رایگان بود و ارسال میکرد

روزی که من تصمیم گرفتم عباسمنشی بشم

فردا شبش اون دوستم که منو با استاد اشنا کرده بود بعد دوسال یهو پیام داد

ببین حسی که اون لحظه با اعلان اون پیام داشتم تصویر کشیدنش خیلی برام قشنگه

من ته دلم لرزید گفتم اخه خدای من چقد نشانه قشنگی بود این پیام چقدر تو منو دوس داری که فورا منو تو فرکانس انداختی فورا پیامو باز کردم بعد احوالپرسی با هیجان موشوع رو به دوستم گفتم واقعا ازش ممنونم که چقدر خوب منو درک کرد چه خوب تشویق کرد و چقد اون نشانه به ظاهر کوچیک رو تحسین کرد و من رو هول داد به سمت زیبایها

و سوالانو با نوع خاصش زیبا جواب میداد

و من فایلای رایگان رو شروع کردم و نشانهای کوچک برام مث جرفه تو قلبم نور امید میزد که چند تا از اون نشانه هارو واستون میگم ازتون خواهش میکنم باصبر به حرفام گوش بدید

من یه ظرف از این بلاستیکای تو مایکروفر از مغازه ایی گرفتم ادم خشن و از اون ادما که یک هزار تومنی تخفیف نمیداد گذاشتم تو مایکرو و اب شد خیلی ناراحت شدم گفتم محال پسش ببره

یهو گفتم دختر محال چیه از تو بعیده الان اماد شو برو عوضش کن و شک نکن اون اقا بدون هیچ حرفی واست عوضش میکنه این واست میشه یه نشونه

رفتم و دقیقا همین شد به دوستم زنگ زدم و گفتم جریان رو و گفت اولشه حالا وقتی فایلهارو بگیری میبینی چه معجزه های تو زندگیت رخ میده گفتم فعلا موجودیم صفره انشاله قسطام بدم ماه بعد میگیرم و بهش گفتم من تو این کانال هستم رایگان هستن اما واقعا کششی ب سمت اون فایلهایی که هزینشو پرداخت نکرده بودم نداشتم .همون شب ١۵٠٠ تو حسابم بود برای قسطی که قرار بود فردا پرداختش کنم

با خودم گفتم مگه تو ایمان نداری تو این هفته که فایل رایگان رو کار میکنی معجزه ها رخ داده پس الان فایلتو بخر قسطت جور میشه و من به خانواده عباسمنشی پیوستم(دوستان یه نکترو من بهتون بگم اگه شما تو فرکانس درست باشید محاله بتونید از فایلی که هزینشو ندادید استفاده کنید و اگر استفاده کنید عمر فرکانسی که توش هستید زیاد نیست)من کانال و ویسهارو پاک کردم چون فهیمدم باید بهاشو بدم که بفهمم اینجوری با یک نیروی قوی تر ادامه میدم و جدی تر میگیرم این فرکانس رو

داشتم میگفتم من به تاریخ ٣برج قدم یک رو گرفتم فردای همون روز یک دوستی سه میلیون برام هدیه به هیچ مناسبتی کارت به کارت کرد و گفت برای اینکه دوستداشتم خوشحالت کنم ببین فردای همون روزی که من قدم استاد رو خوندم و تمرینای جلسه یک رو کار کردم من ٢٣ روزه که قدم یک استاد رو گرفتم و تو این ٢٣ روز منی که ۵٠ هزار تو کارتم موند قدم رو نترسانه گرفتم حقوقم ماهی۴ تومن بود شاید به وجد بیاین خدارو گواه میگیرم همین امشب حساب کردم ١١میلیون قرضمو دادم و ١٢ میلیون سکه و طلا گرفتم و قدم دوم رو ده روز بعد گرفتم دیشب با خواهرم صحبت میکردم گفتم ١٩ روز دارم به تخفیف قدم سه بنظرت میتونم بگیرمش خواهرم گفت پس فردا میخریش با اینه موجودی کارتم در حدش نبود ولی ورودی کارتم امروز چند برابرش شد و من قدم سه رو م امروز گرفتم ،ببینید دوستان من کار چطور دستم اومده ندارم شاید الان تو ذهنتون کنکاش کنید اخه چطور ولی من میگم من خودم خواستم شما بخواه ورودی پیدا میکنی حالا مث من یکی کادو میده یکی که قبلا بهش قرض میدید پسش میده

نمیدونم رجور که خودت دلت میخاد

میدونید نشانه امروزم با دیروزم و جلسه۵ قدم دو من اصلش چی بود توجه کردن به زیبایها هداروشکر من ذاتا توجهم به زیبایهاس به طور مثال شخصی که میبینم اگه فقط چشماش قشنگه یا لبخندش قشنگه میگم دیدی چقدر خوشگل میخندید طرف میگه دماغشو دیدی چ مثلا گنده بود من واقعا ندیدم که بگم چی میگم وای نگو خندش طوری جذاب بود که خنده رو لب من میاورد یا خیلیا معتقد غار غار کلاغ شومه خبر بده اما من وقتی میشنومش میگم ای جانم چه خبر خوبی داری و قلبن مطمعنم خبر خوب گوشم میرسه و همیشه همینطور بوده

من انقدر هیجان دارم انقدر خوشحال عباسمنشی شدم و میتونم هرچیو بخوام بسازم دلم خواست کامنت بزارم و شمارو شریک کنم من قبل اینکه جلسه۵قدم دو رو گوش بدم با خودم گفتم چرا من کامنت نمیزارم چرا کشیده نمیشم سمت کامنت که دیدم استاد راجبش حرف زد گفتم پس این وظیفه منه کامنت بزارم دوستان میدونم خیلی راه طولانی در پیش دارم ولی امیدش دلگرمی به من داده ک صبح رو با ذوق چشم باز میکنم و شبها با امید میخوابم .

من ادم استرسی و غم خوری بودم الان دیگه تو مدت کوناه استرسی ندرم باورم نمیشه هیچی نمیترسونم و اصلا خبر بد جلب توجه نمیکنه واسم و خودمو دور میکنم از موضوعاتش من هدفهای بزرگی دارم من امید قوی دارم امیدوارم سال بعد کامنای جدید اون موقع منو بخونیدکه چقدر موفق تر بودم

استاد انچنان با هیجان و یک لحن خاص برامون حرف میزنی با خودم میگم چقدر مهربونه که میخاد همه مثل خودش خوشبخت بشن دمت گرم

اونقدر هیجان دارم که پراکنده حرف زدم و خیلی چیزارو از قلم انداختم

اما کسایی که مثل من تازه شروع کردید بهتون تبریک میگم

استاد همیشه شما استاد مایی و امیدم رو ازت ممنونم