سریال زندگی در بهشت | قسمت 261 - صفحه 4 (به ترتیب امتیاز)

612 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2166 روز

    بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین

    سلام به استاد عزیز و توانمندم

    سلام به مریم زیبا و خوش سیرتم

    سلام به دوستان بهشتی و نابم

    خدایا شکرت برای دیدن این قسمت

    خدایا شکرت برای همراه بودن با جریان سیال این بهبودها

    خدایا شکرت برای اینکه من از قسمت 1 این سریال همراه بودم دیدم بعضا شاید بعضی قسمت ها رو چندین بار و الانم هنوز این فرصت رو دارم تا قسمت 261 رو داغ داغ ببینم و لذت ببرم.

    این سریال که با هدف بهبود پرادایس و زیباکردن و حل مسئله ها پیش رفت و کلی علف هرز و تمیزکاری اطراف دریاچه ادامه پیدا کرد. سریالی که زندگی واقعی یک استاد رو به ما نشون داد و در رفتارشون تمام آموزش هاشون رو دیدیم که چطور اجرا میکنند. سریالی که قدرت بهبود دائمی رو به ما نشون داد. سریالی که به ما گفت یک بهشت وقتی بهشت میشه و بهشت میمونه که هر روز در حال بهبود و رشد و تغییر باشه. و من اینجا اضافه میکنم یک انسان وقتی بهشتی میشه که هر روز در حال کار کردن روی ذهنش، روی جسمش روی رفتار و عادت هاش و حتی ظاهرش باشه. اونم به سمت بهتر شدن به سمت کمال و بهبود دائمی. به سمت راحتی و سادگی.چقدر شما عزیزانم انسان های بهشتی هستین و چقدر بهشتی زندگی کردن و در بهشت بودن رو خوب به من فهیمه با زبان تصاویر، با زبان عمل به ایده ها و الهامات تون نشون دادید. چقدر خوبه در مسیر رشد بودن. در مسیر کمال و بهبود دائمی بودن. این یعنی الــص جنس زندگی. اصلا کمال تو ذهنم الان تغییر کرد. خداوند کمال مطلقه و من انسان به خودم حق میدم گرایش به کمال دارم. چون خیلی میخوام شبیه جوهره وجودم، شبیه خدا بشم اما یادم میره که من انسانم و نمیتونم کمال مطلق باشم من میتونم به سمت کمال پیش برم. من میتونم گرایش به کمال داشتن رو با قدم های کوچیک محقق کنم.من بی نقص نمیتونم باشم و نباید منتظر این باشم تا ایده هام و توانایی هام اینقدر رشد کنه و به کمالی که تازه این ذهن ناقص من فکر میکنه برسه بعد اجراش کنم. من آدم کمال گرایی هستم و خیلی این خصیصه من باعث شده تا خودمو محروم کنم از تجربه کردن ایده هام و هی به تاخیر بندازم کارامو، هی خودمو با دستای خودم به سمت زوال ببرم نه بهبود و قدرت. که اینم قطعا کار شیطان ذهنه که لابلای نجواهای خدا میاد نجواهاش رو قاطی میکنه تا من به سمت کمال نرم به سمت بهبود نرم به بهونه ی عالی انجام دادن و در حد ایده آل و بی نقص انجام دادن کارها. وای چقدر این فکر و زاویه ایی که از معنی کمال و کمال گرا بودن تو ذهنم دار میچرخه به من کمک میکنه تا راحت تر با این پاشنه آشیلم کنار بیام و بهتر درک کنم که شیطان و نجواهاش چطور لابه لای نجواها و افکار دیگه میاد. مچش رو گرفتم برای من از چه دری وارد میشد همیشه اما کور خونده فکر نکنه من دیگه با این نجواها و بهونه ها گول میخورم. اینقدر جلوی کمال گرایی هام توی هر کاری در این مدت و سال ها وایستادم که الان خوب میتونم بفهمم که این کشف بزرگ برای خودم ثمره ممارست در درست کردن این قسمت از نقطه ضعف و شخصیتم بوده. آره نقطه قوتی که یک زمانی نقطه قوت بود نمیدونم ریشه شروع این ویژگی در من از کجا و چه سنی شکل گرفت و قوت گرفت و حتی بهم کمک کرد. اما مثل اونجایی که استاد جان میگن ما یکسری کارها رو انجام میدیم که در یک زمانی باید انجام میشده، حالا شرایط عوض شده و ما هنــوز داریم اون کار رو انجام میدیم.مثال اینکه یک فردی که چطور ماهی درست میکرده. ماهی رو اینقدر کوچیک میکرده و میذاشته توی ماهی تابه و بعد وقتی که برمیگردیم چرا اینکار رو میکردیم میبینم دیگه مسئله کوچیک بودن ماهی تابه یا گاز حل شده اما هنوز فرد داره بازم اینجوری ماهی درست میکنه.

    این سوال، سوال خوبیه که از خودمون بپرسیم: آیا این کاری که انجام دادم یا برنامه ایی که داشتم یا مسیری که رفتم رو، به دلایلی که اون موقع بوده هنــوزم باید ادامه بدم؟ یایا دلایل عوض نشده؟ آیا شرایط عوض نشده؟ ایا بهتر نمیشه انجامش داد؟

    یادمونه استاد جان مگه میشه بهبودهای جای جای پرادایس رو یادمون نباشه. نصب الکتریکی فنس برای حل مسئله در اختیار گذاشتن فضای زیاد به مرغ و خروس ها و بزها و گوسفندها و … تا هم در امان باشن هم محدوده بیشتری رو ازش لذت ببرن و بچرخن و غذا پیدا کنن.

    حالا این از انجام این راه حل گذشته و دیدیم که موضوع خورده شدن حیوان های اهلی با حیوانات وحشی صرفا از روی زمین نیست و شاهین و پرنده های شکاری از هوا میان و باعث خورده شدن حیوان ها میشن. پس باید این راه حلی که یک زمانی جواب میداد و ایده ایی که اون زمان بهتون داده شده رو اصلاح کنید با شرایط موجود. الان بهتره فضا رو کمتر کنید و حالا تایم باز کردن مرغ ها رو در طول روز جوری تنظیم کنید که خودتون در محوطه هستین و پرنده شکاری هم نمیاد تا مرغ و خروس ها رو ببره. پس دیگه عملا نیازی به این حد از فضای زیاد الکتریکی فنس برای اونا نیست. تازه با جمع کردن الکتریکی فنس که در یک محدوده خیلی وسیعی هست فضای بیشتر و در درسترس تری هم برای پیاده روی و لذت بردن خودتون ایجاد میکنید هم براوانی از علف های بیشتری بهره مند میشه و دوباره با اصلاح اون راه حل اون مسئاه در اون زمان یک بهبود دیگه به فضای پرادایس میدین و این یعنی به سمت بهبود دائمی حرکت کردن. این یعنی متوقف نبودن در جایی که فکر میکنیم چون مسئله رو حل کردیم دیگه یک مولفه رو ثابت نگه داریم و خودمون رو از به سمت بهترشدن درست و اصولی محروم کنیم. خودمون رو از به سمت کمال به بهانه کامل حل شدن مسئله در یک زمانی محروم کنیم. وای که چقدر اینطوری به سمت بهبود و کمال اونم با درک قانون تکامل حرکت کردن به آدم حس آزادی و قدرت اختیار میده. چقدر خوشحالم از این فکرام چون به من میگه معنی کمال رو اصلا از ریشه تو ذهنت باید درست کنی تا بری یک پله بالاتر.باید مولفه ها و درک هات رو هربار بهبود بدی تا بتونی مسائل و تضادها رو هربار راحت تر و کارآمدتر حل کنی.اصلا این ترکیبش با اینجای کار که در جلسه سوم “شیوه حل مسائل زندگی” هستم عالیه.

    استاد باورتون میشه جوری دارم توی دوره شیوه حل مسائل پیش میرم که خودم قبل اینکه به جلسه بعدی برسم به موضوع اون یکجورایی توی ذهنم رسیدم و میگم اینه، همینه چه به موقع استاد این موضوع رو دارند توضیح میدن من گیرم اینجاست. آه پس درست فکر کردم. وای که چقدر بال درمیارم و احساس میکنم دارم با پیش رفتن دوره هرچند کم خودمو و افکارمو شخم میزنم و حتی این منم که دارم به خودم درس میدم. یعنی معلم خودم برای خودم شدم و از این موضوع خوشحالم و شما شدین استاد راهنمای من برای این موضوعات و مریم جان هم با نوشته هایی که اضافه کردن اصلا یک بعد دیگه رو میگن که به جرات میتونم بگم ترکیب جادویی شده صحبت های شما+خوب فکر کردن های خودم+ خوندن و در انتها شنیدن صحبت های مریم جان به عنوان استادیار یا فرد و شاگردی آگاه به قوانین. واقعا همینجا تشکر میکنم برای تک تک حضورهای مریم شایسته عزیز. از شما استاد جان تشکر میکنم که اینقدر سخاوتمند هستید و به مریم جان اینقدر اجازه میدید که باشه حتی توی آموزش هاتون. این واقعا تحسین برانگیزه برام. این برای من بزرگی و سخاوت شما رو نشون میده توانایی و قدرت تون رو نشون میده که همکار، همراه زندگی و شاگرد شما به مرحله ایی رسیده که میتونه پابه پای شما حتی به چنان آموزش بده که خیلی دیدم بچه ها به مریم جان هم لقب استاد رو دادند. استاد مریم شایسته. اما من هنوز ایشون رو نمیتونم استاد خطاب کنم چون نمیخوام بیشتر از یک استاد داشته باشم، اما نمیتونم انکار کنم این حد مهارت و توانایی شون رو که الحق استاد شدن در درک قوانین و حتی انتقال مفاهیم. پس با افتخار بهشون میگم استادیار. استادیاری که خودش یک پا استاده.

    حالا چی شد حرف ها به اینجا رسید. خواستم همین وسط صحبت هام تشکر ویژه از هردوی شما عزیزانم کرده باشم که این روزا من با این دوره حس بزرگ شدن رو در قلبم دارم و خدا کمک کنه تا بتونم این مسیر رشد و حس خوب رو ادامه بدم و در این مسیر بمونم.

    برمیگردم به حال و هوای این قسمت دیدن زیبایی ها و فراونی ها…

    ایده آبشار البته فوراره

    راستی وقتی شما گفتید نمیدونم چرا تمام مدت اشتباه میگفتم به جای فواره از کلمه آبشار استفاده میکردم بنظرم اینه که شما چون خیلی آبشار دوست دارید. اُبـهتش و اینکه خیلی تو طبیعت زمین ما بیشتر آبشار داریم.یا بیشتر دیده میشن یا دیدیم. البته آبفشان هایی که در دل چشمه ها که شبیه فواره ها که دست ساز بشر هستن رو هم داریم.ولی خب دیگه اشتباه کردن هاتونم برای من درس و نکته داره استاد جان و این اشتباه گفتن ها هم قشنگه. استاد دوستتون دارم…

    وای الله اکبر به این بهبود دائمی

    آخه ببینید این دریاچه زیبا با نصب اون فواره زیبا چقدر زیباتر شد.

    یعنی زیبایی حدی نداره.

    یعنی بهبود و بهتر شدن حدی نداره.

    یعنی به سمت کمال حرکت کردن یعنی این.

    یعنی همیشه در حال بهبود بودن اینه.

    یعنی بازم میشه از این زیباتر شدن یعنی این.

    یعنی یک انسان بهشتی رو به کمال و بهبود بودن یعنی این.

    یعنی لیاقت توی بهشت زندگی کردن و ساختن و شکل دادن بهشتت هر جور که میخوای یعنی این.

    یعنی اینکه استاد پوستش چنان تو آب دریاچه زیر نور آفتاب یک رنگ برنزه زیبا به خودش میگیره که وقتی من گفتم مریم جان هم به همین نکته همزمان اشاره کردند و همونجا گفتم این یعنی بهبود و در مسیر قانون سلامتی بودن بازم از این زیباتر خوش اندام تر، پوست شفاف تر. این یعنی انسان در مسیر بهبود در تمام جنبه های زندگیش.

    این یعنی فهیمه از استادت یا بگیر راهی رو دیدی درسته ادامه بده وقتی زیبا شدی و خوش اندام و سالم تر هم شدی بازهم اون مسیر درست رو با قدرت ادامه بده واین پاداش ادامه دادنه، تین پاداش همیشه رو به بهبود بودنه….خدایا شکرت برای همه این زیبایی ها و آگاهی ها چشمان و گوش ها و قلبم دید و درک کرد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  2. -
    زهرا قنبری گفته:
    مدت عضویت: 2097 روز

    خدایا شکرت

    سلام به شما استاد بینظیرم و مریم جونن

    خیلییی دلم براتون تنگ شده بود برگشتین چه خوب هم برگشتین

    انقدر تخم مرغ ها تمیز و ولع انگیز بود حوس کردم منم تخم مرغ دعوت کنم خودمو

    شما واقعا بینظیرید تو این که قانون تا جایی که میتونین درست عمل میکنین و ادامه میدین

    این شیوه نگاه بهبود دادن امروز بهم یه تلنگری زد که بیشتر به کسب و کارم دقت کنم ببینم ایا منم هنوز دارم سر و تهه ماهی هارو بی دلیل میزنم یا نه

    میخوام با پقت بیشتر امروز به خودم و عملکردم نگاه کنم

    این پرادایس واقعا بینظیره شما هم واقعا لایق زندگی تو این بهشت بینظیرین

    حال دلتون خوب خوب باشه

    من اول صبح یه عالمه انرژی گرفتم ازتون از این فواره و صدای اب

    بشینی رو بالکن یه قهوه بریزی خیره بشی به جنگل روبه رو و پس زمینه هم صدای این اب و پرنده ها باشه و تو خودتو رها کنی تو بی ذهنی

    استاد خیلیییی زیاد اسان شدم برای اسانی ها

    موقع ورود به جاهایی که نیازه توضیح بدی و وارد بشی من به راحتی و بدون هیچ حرفی میرم

    من به راحتی کارام انجام میشه

    رفتم واسه دفتر کارم یخچال بخرم طرف از قیمتی که فروشش بود پایین تر بهم داد و همراهم متعجب شد گفت اصلا امکان نداره این به کسی تخفیف بده

    گفتم حالا با من چیزای عجیب بیشتر خواهی دید

    خدایا خیلی راضیم قلبم از عمق وجودش میخنده حالم خوبه

    قشنگ اون جاده اسفالته زیبایی که میگفتین تو زندگیم جریان داره

    به قول استاد خودم من کامل حس میکنم رو دوش خدا بودن رو

    به راحتی زندگیم پیش میره هر کاری میخوام انجام بدم میگم خدایا برو کارارو پیش ببر منم دارم میام

    استاد انقدر ایده پول ساز و شرایط پولساختن واسم پیشنهاد میشه نمیتونم تشخیص بدم کدوم باید بردارم

    تو حیطه کاری خودم من خیاطم

    یه عالمه ادم میان میگن بهمون اموزش بده اموزشهای اوایه

    یه عالمه دیگه میخوان واسه حرفه ای تر شدن بیان و اموزش ببینن

    یه عده میان که میخوان کارمندم بشن و من کار بگیرم و برام بدوزن

    خودم عاشق مجازی یوتیوب و سایتم یوتیوبم خیلی فعالم و سایت رو هم یه روز بهم الهام شد دارم روش کم کم کار میکنم

    خیلی از الهاماتم کمک میگیرم و البته که رها هستم تا تو مسیر بهترین و راحتترین راه برام بولد شه

    من کلا زمانی که با لپتابم و دارم چیز چدید یاد میگیرم گذر زمان حس نمیکنم وقتی با تکنولوژی پیش میرم اعتماد به نفسم بالا تره

    حاظرم از خوابم بزنم و یادش بگیرم کلا ویدئو یوتیوب میزارم رو دور تند و اموزشهای طراحی سایت دارم میبینم و اجرا میکنم

    نمیدونید چقدر حالم خوبه این وقتا

    واسه طراحی سایت هم یه چند روز پی نشونه ها یکی به دو داشتم با خدا بعد نشونه میذاشتم و واضح هم نتیجه گفته میشد

    یه روز زیر دوش به خودم اومدم دیدم شدم قوم بنی اسراعیل که میگفتن از خدا بپرس گاو چی باشه چه رنگی باشه

    یهو دیدم ای دل غافل منم که همین شدم میرم تو دلش هر چیزی بشه مهم نیست من قراره چیز جدید یاد بگیرم این فقط مهمه بقیه تو مسیر یه چی میشه دیگه

    یه چیز دیگه هم که مچ ذهنم گرفتم دیدم من چقد خوب حرف میزنم به بچه های هم سنم میگم شما ترس دارید ترس از دست دادن موقعیت و تایید شدن به وسیله خونوادتون

    و دیدم ای دل غافل زهرا تو هم که این ویژگی داری

    رفتم تو دل ترسم ترسمم این بود که تو محیط کارم که هوم افیسه هیچوقت شب نمیموندم میترسیدم خونوادم چیزی بگن و تصمیم گرفتم و عملی کردم و موندم به تور عجیبی جهان باهام همراهی کرد با رفتار خوب خونواده روبه رو شدم و چقدر قلبم اروم کرد

    اصلا اونجوری که فکر میکردم نبود همه چیز راحت و بدیهی پیش رفت

    چقد خوبه دست میزارم رو باگهای خودم و برطرفشون میکنم انرژی میگیرم واسه حل بقیه قسمتها

    عاشقتونمممم زیاااد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
    • -
      الناز محمدی گفته:
      مدت عضویت: 1232 روز

      به نام خداوند مهربان

      سلام عرض میکنم خدمت زهرای عزیز امیدوارم حال دلتون خوب باشه

      خوشحال و سپاسگزارم که هدایت شدم به کامنت زیباتون

      وقتی خوندمش خیلی تحسینتون کردم

      و انگیزه و ایده گرفتم چون منم خیاطم ولی هنوز تازه کارم دیروز تصمیم گرفتم که کارمو بهبود بدم و توو کارم ماهرتر بشم

      موضوع بعدی هم اون تایید و ترس از خونواده که بیانش کردید منم دقیقا همین شکلی هستم و چقدر تحسینتون میکنم که به این ترستون غلبه کردید

      شما برای من از هر دو موضوع یک الگو هستید که میشود..

      میشه منم یه خیاط ماهر بشم انقد تو کارم پیشرفت کنم که خداوند از در و دیوار نعمت های لاشمارشو برام بیاره

      میشود بر ترس های اینچنینی که تو وجودم هست غلبه کنم و شجاع‌تر بشم

      بینهایت سپاسگزارخداوند مهربانم هستم

      در پناه حق باشید

      خدانگهدار

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        زهرا قنبری گفته:
        مدت عضویت: 2097 روز

        سلام عزیزمم مرسی که کامنتم خوندین و نظر دادن

        حتما میشود حتمااا

        چون من دفتر دارم که همیشه ارزوهای سال رو مینوشتم دیدم یه روز ارزوم بود باکس دوزی فنر دوزی یاد بگیرم و الان نگاه میکنم میبینم چقدر راحت شد

        همه چیز میشه ترس همیشه یه توهمه اینو بیشتر دارم به خودم میگم و این که یادمون باشه بیشتر طرف صحبتم با خودمه ها یادمون باشه حتما باید زود تغییر کنیم تا چک و لگد نخوریم

        من دیگه دارم میبینم تا عرصه بهم تنگ نشد باید تغییر بپذیرم و اعتماد کنم به خدا که داره هدایتم میکنه

        اگه ادمی هستید که ادامه میده همیشه قطعا موفق میشین 100 درصد

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 1018 روز

    خیلی قشنگهههه

    مبارک باشه

    حال میده شب روشن کنی با صداش بخابی مثل لالایی میمونه صدای آب

    خوبیش اینه ک هرموقع نخواستین میشه خاموش کنی

    درمورد تخم مرغا ، چقدر نعمت و برکت تو زندگی تونه ایشالله هرروز هم بیشتر بشه

    خیلی احساس خوبیه من خودم عاشق مرغ و خروسم ، بچگیام هم چندتا جوجه خریدم تو حیاط بزرگ شون کردم ، بعد ک تخم میذاشتن هرروز خیلییی احساس خوبی بهم میدادن

    اون ذوقی ک شما داشتین رو قشنگ درک کردم چون منم تجربه شو داشتم البته تعداد کمتر ولی خیلی شگفت انگیزه

    مرغ خیلی حیوون دوس داشتنیه

    خانوم شایسته چه کیوت شده

    خارجکی شده قشنگ

    استاد هم ک مثل همیشه فوق العاده

    سپاس گذارم از این تجربیاتی ک باما به اشتراک میذارین ماهم لذت میبریم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  4. -
    فریده غفار گفته:
    مدت عضویت: 2115 روز

    سلام بر استاد و مریم بانوی آرام و دوست داشتنی امروز صبح زیاد سرحال نبودم گفتم خدایا هدایتم کن به سمتی که حالم بهتر کنه ظهر بود که سایت باز کردم که البته کار هر روز منه دیدم استاد فایل زندگی در بهشت گزاشتن اول خواستم همون جا لایو تو گوشیم ببینم گفتم نه دانلود کن تو تلویزیون ببین با دخترت دست مریزاد استاد جانم با این بهشتی که نشونمون میدین چقدر زیباست من عاشق ابرها و آسمون آبی اونجام عکس درخت ها که تو آب افتاده واقعا که ادم فکر میکنه نقاشی مرغ های نازنین که با دیدنشون و اداهاشون کلی با دخترم خندیدیم از فراوانی تخم مرغ ها از راهکار شما برای تمیز موندن تخم مرغ ها از اون بوقلمون خوشگل از لپی با نمک چقدر حالم بهتر شد خدای من البته این راهکار بیشتر اوقات منه وقتی حالم خوب نیست به جای توجه کردن به ترس های آینده میام سایت شما حالم بهتر میشه استاد چه تراکتور خوش رنگی دارین چه حس خوبیه ادم تو طبیعت زندگی کنه فارغ از هیاهوی شهر سکوت آرامش ای خدا چقدر چیزهای خوشگل دیدم امروز فواره که دیگه نگو که با روشن شدنش کلی ذوق کردم دوست داشتم اونجا بودم و میرفتم کنارش خیس بشم اخه من از کنار فواره های پارک نزدیک خونه ام که رد میشم می ایستم برسه بهم خیسم کنه بازی دوران بچگیم بود با برادرم چقدر خوب بود این فایل

    چقدر تحسین کردم اندام زیبای شما و مریم جان همیشه دقت میکنم به این موضوع البته که با قانون سلامتی وبه لطف شما هیکلم خوب و رو فرم هست

    خدا قوت مریم جان تحسینت میکنم برای کارهای که از نظر زن ها سخت و شما انجامش میدی ماشا.. بهتون و احسنت به زوجی که دو تایی با عشق کنار هم کارها انجام میدن و محبت و عشق به تصویر میکشن و چقدر خوشبختم من که با شما آشنا شدم استاد جانم ممنونم که با نشون دادن زیبایی ها حالمو خوب کردی و زبانم را به تحسین و شکار زیبایی ها هدایت کردی سپاسگزار وجود شما از خدای متعال هستم در پناه خداوند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  5. -
    اسماء منصوری گفته:
    مدت عضویت: 1900 روز

    بنام رب وهاب و غفورم

    سلام به دوستان عزیزم و خانواده بزرگ و ارزشمندم

    روز 84 ام

    خدایا شکرت برای دیدن این فایل زیبا و دیدن دوباره شما استاد و خانم شایسته عزیزم

    این فایل من و خواهرزاده ام که اومده پیش ما بمونه یه چند وقت دیدیم و چقدر با هم دیگه از دیدن فایل لذت بردیم، واقعا دیدن روی شما انرژی بخشه، خدایا شکرت برای اینکه هستین و این سایت هست و بچه ها هستن و این خانواده بزرگ هست.

    از دیشب که خواهرم سحر داشت فایل می دید از استاد موقع خواب، خواهر زادم محمد امین درخواست کرد که حتما منم میخوام فایل های این سایت رو ببینم و همش 11 سالشه و گوشی تلفن هم داره، خواهرم بش گفت اسماء فردا انشالله عضوت می کنه راحت برو ببین و نظر هم بزار.

    تازه از دیشب یاد گرفته مثل ما زیبایی های زندگیش در طول روز رو بنویسه، یه دفتر پیدا کرد و صفحه اولش رو بش پیشنهاد دادم نقاشی کنه، بعد گفت چی بکشم، گفتم جایی که دوست داری بری ببینی رو بکش و یه نقاشی خوشکل کشید و تو صفحه اول شروع کرد به نوشتن و در مورد مدل نوشتن هم کلی سوال می پرسید و در نهایت بش گفتم هر جور که دلت دوست داره حرف بزنه همونا رو بنویس و اونم نوشت.

    امروزم اونو عضو سایت کردم با نام محمد امین دریس. خلاصه کلی پیگیر بود که عکسشم بزارم منتها با تلاش اول سایت ورد پرس ارور داد و بعد انشالله دوباره امتحان می کنم. خدایا شکرت و اینو واقعا فهمیدم قبلا که هنوز نمیدونستیم نباید خودمون کسی رو دعوت کنیم به سایت، هی به خواهرای بزرگترمون می گفتیم عضو شید و کلی حرف میزدیم ولی بعد که به حرفای استاد متعهدانه تر عمل کردیم که باعث شد خیلی بیشتر سرمون تو کار خودمون باشه و به قولی از نتایجمون حرف بزنیم، دیدیم خود بچه ها با ذوق و شوقی بیشتر میپرسن ما میخوایم فایل های استاد رو ببینیم و یا با ما میشینن نگاه می کنن و یا مثل محمد امین دوست دارن عضو سایت بشن، یعنی هدایت باید خواستنی باشه تا اتفاق بیفته. خدایا هزاران بار شکرت

    و اما استاد عزیزم چقدر از شما و خانم شایسته یاد گرفتم و این همزمان شد با کامنت سید علی خوشدل در فایل قبل:”شکارچی نکات مثبت باشیم”، که میگفتن استاد هر آموزه ای داره من در روز حدااقل 20 بار عمل و تمرین می کنم اون آموزه رو، و در این فایل آموزه ای که درک کردم اینکه هر روز به دنبال بهبود باشیم حالا تو هر جنبه ای و چه با قدم های کوچک و چه با قدم های بزرگ در هر صورت پیشرفته و اینکه گفتین ما یه سری رفتارها رو انجام میدیم و یا یک سری راه حل هایی رو اجرا می کنیم که مربوط میشدن به مسئله ای در گذشته و وقتی می گذره بیایم ببینیم آیا هنوز نیازه به انجام اون اقدامات؟ هی به روند نگاه کنیم و روند هامون، رفتارهامون رو بازبینی کنیم و بهبود بدیم، مثل همین فنس های الکتریکی که قبلا گذاشته بودین الان متوجه شدین میتونید بردارین، حالا با خودم گفتم بیام این آموزه رو به کار بگیرم ببینم من میتونم تو زندگیم زندگی روزمره ببینم این رفتارهایی که انجام میدم از صبح تا شب بشینم بازبینی کنم ببینم اصلا چرا دارم اینکارا رو می کنم نیاز هستن یا خیر؟ شاید دارن علکی نشتی انرژی برام میسازن و تمرکزم رو از روی بعضی چیزای اصلی برمیدارن و خلاصه این آگاهی عالی بود.

    من دقیقا زمانی که از روز قبل برای خدا خواسته هام رو می نویسم که از فایل نامه امام حسن یاد گرفتم که باید از خدا خواسته های زیاد داشته باشیم، و من از همون موقع فکر کنم اواخر بهمن ماه و یا اوایل اسفند ماه بود که شروع کردم و چقدر عالی بود نتیجش و هنوز هم دارم ادامه میدم، این خواسته رو می نویسم که خدایاا آگاهی امروز من شو، و کامنت سید علی و این فایل شدن آگاهی های من واقعا عالی بود و خدایا شکرت.

    خدایا شکرت برای دیدن این همه فراوانی، استاد واقعا زندگیتون بهشته، پاداش کسانی که عمل صالح انجام میدم، تقوا می کنن، اعراض می کنن، باور درستی نسبت به خدا و نعمت ها و جهان دارن، توحید دارن، چیزی جز این نیست، نوش جونتون، عاشقتونم.

    عاشق رنگ تخم مرغاتونم، چقدر فنسی و شیکن، عین تو فیلما و انیمیشن های خارجی، خدایا شکرت

    برای این بارون زیبا که میباره علف و چمن ها رو میشوره بعد که آفتاب میزنه رنگ چمن ها رویایی میشه و ترکیبشون با رنگ مرغ ها معرکست خدایا شکرت برای دیدن زیبایی ها

    استاد عزیزم فایل شکارچی نکات مثبت باشیم فوق العاده بود از وقتی این فایل رو دیدم و همینطور فایل های قبلی واقعا حالم خوبه فقط به زیبایی ها توجه می کنم و همونا دارن بیشتر و بیشتر می شن، یجوری شدم که باید هر زیبایی ای می بینم همون لحظه باید ثبتش کنم و یجوری انگار دارم در لحظه زندگی می کنم شاید پایدار نباشه ولی مطمئنم همینم تکاملیه و همینطور تا چند وقت دیگه خیلی بهتر می تونم این زندگی در لحظه حال رو تجربه کنم، چون همه چیز در حال بهتر شدنه، خدایا شکرت

    استاد وقتی بیرونم و هون لحظه زیبایی ای رو می نویسم تو قسمت نوت گوشیم، تازه یه حالتی رو توی گوشیم کشف کردم که میشه برای همون نوت عکس و صدا هم گذاشت، خدایا شکرت استاد همه چیز رنگ و بوی دیگه ای داره، همون محله همون خیابون برای من حکم یه جهان دیگه رو داره، هر کی از خیابون رد میشه لبخند میزنه، و همه چیز عالی تر شده، میام از یک زیبایی تو قسمت ساحلی شهرمون می نویسم، همون لحظه یه جای دیگه زیباییش نشون میده مگه منم بنویس، یا صدای درختا بهم خوردن برگای نخلهای که هنوز نهالن واقعا زیباست تازه برای اولین بار این صدا رو کشف کردم قشنگ می گفت منم بنویس، عکس می گیرم و یکم از صدا رو ضبط هم می کنم پیوست می شه به اون نوت و وقتی نوت گوشیم رو باز می کنم و نگاه می کنم به تیترها و جلوی اون تیتر عکس های مربوط به اون روز میاد واقعا حالت رویایی ای رو داره و واقعا خوشحالم می کنه، تازه گوشی من خیلی سادست و این ویژگیش واقعا جذابش کرده، خدایا شکرت

    یه تجربه دیگه هم داشتم،یه پارکی پیش خونه داداشم اینا بود که من و خواهرم رفتیم پیاده روی فکر کنم سه شنبه هفته پیش بود که شب ولادت امام رضا بود، ما حدود ساعت 6 عصر که پیاده روی می کردیم هوا باد بود و بعد قرار بود به پارک بریم برای شب در منطقه ای دیگه، پیک نیک طوری، توی پارک که پیاده روی می کردم همش داشتم به زیبایی ها توجه می کردم انگار آماده عکس برداری کردن بودم، سریع سپاس گزاری چه پارک تمیزی، خدایا شکرت، بعد از اون طرف پارک شهروندی رو دیدم که داشت داوطلبانه پارک رو تمیز می کرد و باز گفتم خدایا شکرت چه عالی، و بعد یک درخت زیبا رو دیدم که ازش کلی عکس گرفتم از نماهای مختلف وقتی نگاش می کنم انگار تو اهواز نیستم و انگار اصلا آخرای بهار و نزدیک تابستون نیست یه حال و هوای دیگه ای برای خودش، بعد از عکس برداری و تحسین زیباییش، به قسمتی از پارک هدایت شدم که چنتا وسیله ورزشی داشت که پیرمرد مهربان و تمیز و شسته رفته ای نشسته بود بازی می کرد شروع کرد به سلام و احوال پرسی کردن و کلی ازم خواست بیام از وسیله های ورزشی استفاده کنم و من هم با لبخند جواب مهربانیش دادم و گفتم نه میخوام پیاده روی کنم (تو ذهنم میخواستم هی جاهای مختلف پارک رو ببینم و تحسین کنم)، و بعد دوباره از اون ور پارک دیدم یک مربی ورزشی با هیکلی فوتبالی بچه های پارک رو جمع کرد تو یک محوطه و همراه دو پسر خودش شروع کرد بازی کردن و هدایت کردن بچه ها برای یک بازی فوتبال، اونقدر از دیدنشون لذت بردم که همینجور نشستم به بازی شون نگاه می کردم و لذت می بردم، از حوصله و نشاط اون پدر که ظاهرا مربی فوتباله و داره با بچه ها بازی می کنه، از ذوق بچه ها برای بازی کردن از همه چیز، و بعد دیدم اون پیرمرد که داشت کمک دوستش میکرد که بتونه پیاده روی کنه دور پارک رو، هی به من لبخند می زد و می گفت شما همسن نوه من هستید و من شما رو میبینم که دوست دارین بازی کنین ولی کسی با شما نیست، اگر نوم خونه بود میرفتم صداش می کردم که بیاد بات بازی کنه، و ایده میداد که شما هم دوستات جمع کن و بازی کنید با هم و کلی حرفای قشنگ دیگه زد و در نهایت برام یه قصه گفت از حدیث کساء و گفت برو از دختر بودنت لذت ببر و کلی انرژی و محبت نثار من کرد (ایشون هم معلم ریاضی بودن و هم معلم قرآن و به خوبی جملات مثبت زیادی می گفتن و همش لبخند روی لبشون بود) و خلاصه روز من رو ساختن، بعد از اون که شب هم به پارک رفتیم تو پارک کل آهنگ و جشن و آتش بازی به مناسبت روز دختر پخش می کردن و اجرا می کردن که اصلا من از برنامه اون شب پارک خبر نداشتم و فقط هدایت شدیم به اونجا و کلی بدمینتون و والیبال بازی کردیم همگی با هم و واقعا خوش گذشت و شب عالی ای بود همش زندگی در لحظه، و همش می گفتم این نتایج توجه به نکات مثبت و زیبایی هاست و جز این نمیتونه رخ بده، خدایا هزاران بار شکرت

    حالا آموزه های خود فایل یه طرف، کامنت های فایل معرکستتتتتتت به معنای واقعی کلمه اصلا روز و شب من شده عشق با خوندن کامنت های شما دوستان خوبم، چقدر دارم لذت میبرم، با خودم می گم فقط دو تا کامنت می خونم چون خیلی خوابم میاد بعد می بینم یک ساعت شده دارم کامنت می خونم، و همینجور لذت می بردم. تازه امروز رسیدم به صفحه اول و کامنت سید علی که با خودم می گفتم باید این کامنت رو 100 بار بخونم، انگار یه تیکه گمشده از پازل من بود، دقیقا چیزی که احتیاج داشتم بشنوم و بخونم و واقعا لذت بردم، از تمام کامنت ها و همینطور دارم لذت میبرم. و خدارو شکر همینطور دارن به کامنت های این فایل اضافه می شن و فکر کنم 900 و خورده ای کامنت شدن و هی میگم برم آخرین صفحه رو بخونم، چون از صفحه ای که من خودنم صفحه 34 به قبل بود و این واقعا عالیه خدایا شکرت هزاران بار

    من و خواهرام کامنت که میخونیم بعد میایم میشینیم آگاهی هامون و تجربیاتمون از عمل به اون آگاهی و حتی خود کامنت رو تحلیل می کنیم و لذت می بریم و میگیم حالا چجوری برای خودمون کاربردیش کنیم.

    من همش خواستم از وقتی که شروع کردن به کامنت گذاشتن و خیلی منظم خوندن کامنت ها و دیدن فایل های رایگان این بود که مدارم ارتقاء پیدا کنه، و ک نشانه ای رو به شوخی گذاشته بودم برای اینکه اگر این مورد تغییر پیدا کنه بدون اینکه من بش توجه کنم (چون مورد اعراضی بود) پس حتما مدار من بالاتر رفته، این اتفاق بعد از دوماه و خورده ای افتاد و بعد از رخ دادنش کلی گذشت تازه فهمیدم عه راستی نشانه حاصل شد، مدار من تغییر کرد و عالی بود خدایا شکرت برای همه این هدایت ها، عاشقتم رب واقعا وهابم، عاشقتونم خانواده عزیزم که افتخار می کنم به بودن در کنار شما دوستان خوبم

    خدایا هزاران بار شکرت برای همه چیز برای هر چیزی که من رو به نوشتن این کامنت رسوند.

    عاشقتونم

    در پناه الله باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
    • -
      مانلیا گفته:
      مدت عضویت: 1596 روز

      سلاااممم عزیییزممم

      وااای که چه قدر لذت بردم از خوندنه کامنتت و اونقدر زیبا اون روز پارکی رو توصیف کردی که اصلا من خودمو اونجا تصور کردم و احساس کردم اونجا بودم .

      و فوق العاده ترین بخش کامنتت اونجایی که دیدم کامنت خواهرزادت که بالای کامنت شماست و یازده سالشه …

      نگاه کن خداوند چه جوری هدایت میکنه بنده هاشو

      قبل از کامنت شما کامنت اونو خوندم و چه قدر کیف کردممممم یه بچه کوچیک تپل خوشگل اومده توی سایت کامنت گذاشته و درباره هدایت حرف زدهههه خدای من اصلا ذوق مرگ شدم :)))))

      بعدش هم تو کامنت شما فهمیدم خاهرزادتونه و شما عضوش کردید :)

      این بچه قلبش گشوده است :)))

      اصلا همینه که خدا میگه خودش هدایت میکنه کسانی که قلبشون آمادگی اش رو داشته باشه :)))

      واقعا بهتون تبریک میگم خداروشکر برای این خاهرزاده ای که دارین و خوشبه حال اون برای داشتنه خاله ای مثل شما

      هردوتون در پناهه الله یکتا میسپارم خیلی خیلی ذوق کردم از خوندنه کامنت هردوتون :)))

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        اسماء منصوری گفته:
        مدت عضویت: 1900 روز

        سلام به تو نگار زیبا

        چقدر از دیدن پاسخت خوشحال شدم. امیدوارم که در کمال سلامت و حال خوب باشی.

        خیلی ممنون از تحسینت، روزهایی که تجربه های این چنینی دارم خداوند همون لحظه میگه باید این تجربه رو برای دوستانت هم بگی، منم میگم باشه خداجون فقط شما خودت بگو کجا بنویسمش که همون لحظه وقتی فایل استاد رو دیدم گفتم بام کامنت بنویسم خدا گفت تجربت رو همین جا بنویس.

        و خلاصه همین دیروز بود که از خداوند خواستم هر لحظه زندگیم هدایتم کنه، یه جوری شد که ما مجدد به خانه برادرم رفتیم، و یجوری شد که من برم برای خرید، بعد گفتم من هرگز تا حالا خرید نرفتم وقتی اینجا بودم و همیشه زنداداشم خرید می کنه، و اینبار به من پیشنهاد شد که برم برای خرید، که بعد همون لحظه خدا گفت با این هدایت شاید قراره از خونه بزنی بیرون باز زیبایی ببینی، خلاصه خوشحال شدم و به بیرون رفتم و برای خرید به خدا گفتم هدایتم که به مغازه ای که خودت میگی، در حالی که از تو خونه به من پیشنهاد دادن که کدوم مغازه رو برم، ولی وقتی اومدم بیرون گفتم میخوام تو هدایت کنی، به مغازه ای هدایت شدم که تو اون مغازه در رو باز کردن رفتم تو، همون پیرمرد مهربون و خوش خنده تو پارک بود که نشسته بود روی صندلی که ظاهرا برای خرید اومده بود، و کلی با حالتی که با من آشنایی داره با من سلام و علیک کرد و احوالم رو پرسید و به گرمی خداحافظی کرد، خرید کردم و از مغازه زدم بیرون، بعد از چند دقیقه فهمیدم چرا اومدم تو این مغازه که قانون خدا رو تایید کنم، عملا هر زیبایی ای که من در طول روز می بینم و به عنوان زیبایی روزم تو دفترم و یا نوت گوشیم می نویسم حداقل دو بار تکرار میشه، و دیدن دوباره این پیرمرد مهربان و لبخندش دوباره تایید شد تا دوباره در دفتر زیبایی هایم بنویسمش و خدا رو شکر کنم، و کلی خوشحال شدم که خدا اینجوری با من حرف میزنه، بعد از توجه کردن به این زیبایی تو مسیر برگشت آسمون رو دیدم و ابرهای بسیار زیبا که خورشید نصفه نیمه پشت ابرها بود و نمایانگر سلطنتی عظیم تو آسمون ها بود خیلی زیبا بود، محو شدم و شروع کردم به عکس گرفتن و همون رو پیوست کردم برای زیبایی ها اون روزم تو نوت گوشیم، وقتی اجازه میدی خدا هدایت کنه همه چیز خیلی ملس و ملو برات رخ میده، کافیه عجله نکنی، کافیه فقط آروم و رها باشی، خوشحال باشی، احساس خوب داشته باشی، واقعا زیبایی ها رو ببینی. خدایا شکرت برای بودن در این جمع و داشتن دوستان عزیز و ارزشمندی چون شما.

        نگار عزیزم من بیو شما رو هم خوندم و بسیار بسیار لذت بردم، مثل خودم عاشق موسیقی و خوانندگی، و چقدر شجاعت شما رو تحسین کردم برای اینکه فهمیدید دانشگاه اون چیزی که شما میخواین نیست رهاش کردین و رفتین سراغ علاقتون، واقعا شجاعت تون رو تحسین می کنم. و امیدوارم که در این مسیری که هستین حال خوب و احساس عالی رو تجربه کنید، احساس زندگی کردن به سبک و شیوه خودتون.

        کامنتتون رو به همراه خواهر زادم خوندم و خیلی خوشحال شد و گفت که حتما از شما تشکر کنم

        خدایا شکرت هزاران بار برای دیدن کامنت شما و بودن شما

        در پناه الله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند باشی نگار زیبا

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        گزارش نقض قوانین سایت
  6. -
    افلاطون نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 1286 روز

    سلاااااااااااام خدمت استاد عباسمنش عزیزم، خانم شایسته و همه دوستان عزیزم

    بینهایت سپاسگذار خداوندم که منو به این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت کرده

    استاد بینهایت سپاسگذارتونم بابت این فایل بی نظیر و تموم فایل های بی نظیری که رو سایت قرار میدین و توجه مارو میبرین به سمت زیبایی ها، توجه مارو میبرین به سمت فراوانی و تک تک تمرین های محصولاتتون رو بصورت عملی به ما آموزش میدین.

    اون فواره ایی گه انتهای ویدئو نصب کردین واقعا زیبا بود استاد

    خدایا شکرت که من اینجام و این زیبایی ها و فراوانی ها و نعمت و ثروت رو دارم میبینم با چشمم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  7. -
    Ehsan Moqadam گفته:
    مدت عضویت: 1933 روز

    بهترین حال جهان را دارم

    با تو پیدا و نهان را دارم

    هرچه خوشبخت شدن می‌خواهد

    من کنار تو همان را دارم

    درود بر استاد عزیزم، خانم شایسته نازنین و دوستای خوبم که به‌خاطر حضورشان هزاران بار باید خداروشکر کرد، یعنی هربار وقتی کامنت‌ها را می‌خوانم خودش یه مصداق مهم و بزرگ فراوانیه که خدایا جواب کدومش را بدم، یکی از یکی توحیدی‌تر، یکی از یکی خالص‌تر و واقعاً کار سختیه و ازونجایی که دارم روی ساده‌سازی همه چیز کار می‌کنم تصمیم گرفتم که بیام و تو همین قالب مراتب قدردانی و سپاس‌گزاری خودم را اعلام کنم.

    نمیدونم چرا از هر دری نگاه می‌کنم باز می‌رسم به توحید، باز میرسم به اینکه الیس‌الله بکاف عبده

    باز میرسم که دست از تقلا بردارم و اجازه بدم خودش کارها را انجام بده، یعنی مسئله به این سادگی را هربار فراموش می‌کنم و یادم میره که برگی بی‌اذن خدا نمیفته، انقدر زور نزن جان دل

    باز به این میرسم که الا ان اولیاالله لاخوف علیهم و لاهم یحزنون، ترس و غم در زندگی کسی که خدا را شناخته باشه جایگاهی نداره.

    یکی از خوبیای کامنت نوشتن اینکه هربار به خودت یادآوری میشه و اصلاً اپدیت میشه همه چیز برات، همیشه هم به خودم میگم بعضی‌وقت‌ها که تنبلی می‌کنم در نوشتن کامنت و به‌اشتراک گذاشتن احساساتم که ببین باز داری خسیس بازی درمیاری‌ ها… خساست با باوری فراوانی در تضاده ها … حواست باشه عزیزم. یعنی وقتی میای می‌نویسی انگار همه چیز از اون روز اول مثل یه فیلم با سرعت خیلی بالا از جلو چشات رد میشه که کجا بودی و الان کجا هستی، جاهایی که نفست بریده بود و مستاصل شده بودی نفهمیدی چجوری رسیدی به این جایگاه که بیای ازش بنویسی، از توحید بگی، از اونجاهایی بگی که باورش کردی و کارهایی را برات انجام داد که حتی تصورش رو هم نمی‌کردی و تو ذهنت به‌یاد بیاری الانت و موقع‌هایی که باورش نکردی و اجازه ندادی کارها را برات انجام بده. تخس بازی در آوردی.

    فقط میتونم بگم دمت گرم، واقعاً ازت متشکرم

    به خدا همین حالا که اومدم نوشتم تفلنم زنگ خورد و یکی از مصداق‌های دیگه فراوانیش را برام نمایان کرد.

    همیشه من تو ذهنم خدا را مثل بابام میدیدم چون انقدر از بچگی تا حالا با پدرم رفیق بودم که ندیدم تا حالا کسی انقدر رفیق و مشتی باشه با بچه‌هاش، به‌همین‌خاطر خیلی از ویژگی‌هایی که پدرم داره را هم ناخودآگاه به خدا نسبت میدم، یعنی فکر میکنم خدا هم دقیقاً همونجوریه و همینه که بعضی‌وقت‌ها تغییر دادن این الگو برام دشوار میشه تو ذهنم.

    اما این خدا برای من از هر پدر و مادری مهربون‌تر و حواس جمع‌تر بوده. خیلی سپاس‌گزار پدر و مادرم هستم و روزی نیست که برای وجودشون عاشقانه سپاس‌گزار خدا نباشم اما همین عشقا هم خیلی جاها همراهم نبودن، خیلی جاها با وجود تمام تلاششون حواسشون بهم نبوده، خیلی جاها شرایط این را نداشتند که خواسته‌هایم را برآورده کنند، خیلی جاها برام کافی نبودند، خیلی جاها نتونستم حرف دلم رو بهشون بزنم، خیلی جاها شده حتی عصبانی شدن از دستم، شاید حتی به شوخی دستم انداختن و خیلی از این خیلی جاهای دیگه

    اما این خدا هیچ کدوم از این کارها را با من نکرد

    هیچ‌وقت حتی برای یک لحظه حواسش از من پرت نشد، حتی برای یکبار قضاوتم نکرد، از دستم عصبانی نشد، فکر نکرد که بی‌عرضه و بی‌دست‌وپام و در یک کلام: هیچ‌وقت تنهام نگذاشت، یعنی تو به زعم خودم تاریک‌ترین روزهای زندگیم روشنی قلبم شد، اصلاً تاریک کرد همه جا را تا خودش روشن کنه تا خودش رو بهم نمایان کنه.

    برعکس، همیشه بهم امید داد، همیشه قول داد و عملی کرد، منم که فراموش می‌کنم.

    دیشب داشتم به یکی از خواسته‌های خوب به‌نظر خودم خیلی مهم و تأثیرگذار زندگیم فکر می‌کردم، چیزی که فکر می‌کردم خیلی‌وقته دارم فرکانس‌هام را روش تنظیم می‌کنم، بعد یکدفعه بهم الهام کرد گفت: ببین همه چیز رو اوکی کردی اما تو مهره اصلی رو هنوز سرجاش نگذاشتی. مهره اصلی ایمانه، مهره اصلی منم، باورکن برات انجام میدم. اصلاً قابل وصف نیست حالی که دارم، از وقتی که اینو گفت این آهنگه (که اول کامنتم نوشتم) تو گوشمه و فقط گریه میکنم.

    و من یتوکل علی الله و هو حسبه.

    چیزی که ما نیاز داریم همین یه کلمست، یه کلمه و یه دنیا حرف. ایمان کار میبره تا ساخته بشه، تکامل می‌خواد، صبوری می‌خواد، عشق و اعتماد می‌خواد، اعتماد به یه صدایی که ته قلبت هرچقدرم که اوضاع به‌ظاهر پریشان باشه میگه نگران نباش درست میشه، هرچقدرم که تو خودت پیچیده شده باشی و هزاران نفر نتونند بازت کنند، یه‌جوری خوشگل از هم بازت میکنه که فراموش میکنی اصلاً درهم تنیده شده بودی.

    کیه اون کسی که خدا هدایتش کنه و کسی بتونه گمراهش کنه؟

    کیه سعادتمندتر از کسی که خدا را شناخته و باور کرده باشه؟

    کیه سعادتمندتر از کسی که قلبش با یاد خدا آرام میگیره؟

    چند روزه که هدایت شدم به بررسی ریشه‌ای کلمه رزق در قرآن (خود این مدل جستجو کردن هم یه نعمته بسیار بزرگه) و اصلاً تعجب می‌کنم از اینکه چرا ما خدا را از تو معادله زندگیم حذف می‌کنیم و چرا فکر می‌کنیم اگه چیز خوبی برای زندگیمون می‌خوایم بدون خدا هم میشه! بدون حساب کردن رو هدایتش، بدون اعتماد کردن بهش هم میشه، بدون درخواست کردن و ایمان به اجابتش هم میشه، چرا فکر می‌کنیم سرای آخرت چیزی جدای از این دنیاست و مهم نیست که چقدر تو این دنیا کارهامون را داریم با خدا پیش می‌بریم! فکر می‌کنیم خودمون باید بسازیم و آدم خوبی بشیم بعد خدا بهمون پاداش میده! پاداش خدا همین نعمت اعتماده، مگر هر کسی میتونه به چیزی که نمیبینه اعتماد کنه؟ مگر هر کسی میتونه رو جریان هدایت، روی چیزی که فقط تو قلبش بهش گفته شده و اصلاً از نظر ذهن منطقیش شدنی نیست اما ازینکه میبینه حالش خوبه حساب کنه؟ مگر هر کسی میتونه فکر کنه لازم نیست بدویی دنبال چیزی خودش میاد؟ مگر هر کسی میتونی تسلیم باشه و ادعای تملک نکنه دربرابر کسی که مالک آسمان‌ها و زمین و هر چه بین آندوست؟ مگر هر کسی میتونه از نسیمی که به برگ‌ها میخوره و تکونشون میده، از جوانه‌ای که سر از خاک بیرون میاد، از پرنده‌ای که میگرده دنبال خرده‌چوب‌های یک‌اندازه و با نوکش برشون داره و لانش را باهاش بسازه ببینه و عشق کنه و مبهوت عظمت ربش بشه؟ مگر هر کسی میتونه ابراهیم رو ببینه و باور کنه که عشق و رفاقت با خدا چه معجزه‌هایی میتونه تو زندگیش بکنه؟

    هر چی که خوبه، رزق خداست. اگه چیزی رو داریم تو زندگیمون که حالمون رو از ته دل خوب میکنه اون رزق خداست، هر چیزیم که نه فکر میکنیم که خوبه و هزاران بدبختی بعدش به همراه داره اون رزق نیست.

    اگه ثروت و پولی خوب باشه و حالمون رو خوب کنه خودش به‌راحتی میاد، اگر کسی برای رابطه خوب باشه و حالمون رو خوب کنه خودش به‌راحتی میاد، اگر مسافرت یا تجربه‌ای خوب باشه و حالمون رو خوب کنه خودش به‌راحتی میاد اما نه اگر فکر کنی پوله، رابطه هه، مسافرته یا اون چیز خاصه حالت رو خوب میکنه سخت در اشتباهی. اگر چیزی خوب باشه باید راحت بیاد. باید خودش بیاد. لازم نیست تو بدویی دنبالش. برای همینه هر کسی نمیتونه این جریان رو باور کنه. نمیتونه تسلیم بودن رو قبول کنه. به‌خاطر همینه همه از صبح تا شب میدوند دنبال یه لقمه نون و گدایی هر کسی رو می‌کنند وبه‌دنبال هزاران روش عجیب ‌وغریب برای تبلیغات هستند و خودشون رو زیر بار هزاران قسط و قرض و وام می‌برند که چهارتا چیز به زندگیشون اضافه کنند.

    همه این‌ها از بی‌اعتمادی به خدا میاد. همه این‌ها از این میاد که ما معنی رزق رو متوجه نشدیم. نفهمیدیم که حال خوب از همه چیز مهم‌تره، رفتیم سراغ فرعیات. مهم کارم نیست، پول نیست، مهم اون عشق و لذتی که دارم میبرم. مهم این آدمه نیست، مهم حس خوبیه که دارم میگیرم. مهم این تجربه، این خونه، این ماشین نیست، مهم حس خوبه منه. مهم این حس فوق‌العاده اعتماد به خداست که همه چیز رو در زندگیم آورده. واسه همینه مقام ابراهیم انقدر بالاست.

    به خودم هر روز میگم که احسان اگه فکر میکنی خدا را باور کردی باید همه چیز تو زندگیت داشته باشی، هر کمبودی که تو زندگیت در هرجنبه‌ای که احساس میکنی بدون استثنا باید ردپای شرک و بی‌اعتمادی به خدا را توش پیدا کنی و من چقدر خوشبختم که این قانون رو دارم درک میکنم.

    استاد جان دمت گرم، به خواستت مدت‌هاست که رسیدی. دیشب داشتم فایل اجرای توکل در عمل و هدف و خواستت رو میشنیدم و تحسینت میکردم از اینکه انقدر عالی عمل کردی و این جماعت را با خداشون آشنا کردی، واقعاً دمت گرم

    خداروشکر میکنم که در این مسیر هستم، خداروشکر میکنم که آشنام کرد با این مسیر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
    • -
      محدثه شمس گفته:
      مدت عضویت: 1667 روز

      سلام خدمت شما دوست عزیز

      بسیار تحسین میکنم شما و اگاهیتون رو

      چقدر عالی نوشتید

      منو خیلی به فکر فرو برد وبیدارم کرد

      در ابتدا اگه فقط وفقط به مفهوم شعر فکر کنیم همه چی برامون واضح تر میشه

      واینکه اگه اون ثروت اون پول حال منو خوب کنه براحتی میاد

      اگه اون خونه وماشین حال منو خوب کنه براحتی میاد

      اگه اون شغل وخواسته ها حال منو خوب کنن باید براحتی بیان

      اگه اون ادم اون رابطه حال منو خوب کنه نباید بدوم دنبالش باید براحتی بیاد

      اگه نمیاد یجای کار میلنگه

      خدایا من نا اگاهم و تو اگاهی

      من ناتوانم وتو توانایی

      من نمیدانم وتو میدانی

      خدایا میسپارم بخودت

      همه چیو میسپارم به تو

      واز همین لحظه همه چی رو رها میکنم

      و به تو اعتماد میکنم

      تو برام درست کن

      تو برام بچین

      تو بچینی قشنگه

      کامنتتون خیلی خوب

      پاسخ به چراهای ذهن من بود

      منو اروم کرد

      حتی ذخیره اش کردم

      که همیشه بخونمش

      بعضی قسمتاشو چند بار خوندم

      کل کامنتو دوباره و دوباره خوندم

      خیلی ازتون ممنونم

      کامنت شمارو باید صبح وشب بخونم

      ساعت به ساعت وثانیه به ثانیه بخونم

      تا یادم بمونه

      تا یادم بمونه که تسلیم باشم

      یادم بمونه اروم باشم

      وبه ذهنم بگم خدا داره همه کارهارو برام انجام میده

      من فقط باید صبر داشته باشم

      وبهش اعتماد کنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      زهراء گفته:
      مدت عضویت: 3440 روز

      سلام

      بوی خدا میاد ،بوی ایمان و توحید

      خوندن این کامنت طعم شور و شوق عشق الهی رو داره

      بهتر از این توصیف ایمان!؟

      بهتر از این توصیف رزق؟!

      دوست عزیز خیلی ممنون که مینویسی شمایی که اینقدر خوب درک کردی

      خلوص و ایمان و انرژی شما از راه دور کاملا واضحه در کامنتتون وگرنه خواننده ای مثل من اینطور اشکاش جاری نمیشد.

      و چقدر زیبا گفتی:

      اگر پولی خوبه و حالم قراره باش خوب بشه خودش میاد

      اگر شغلی با محیط کاری خوب و آدمای خوب باشه خودش میاد

      اگر رابطه و ادمی خوب باشه برای من،خودش میاد

      اگر دوستی خوب باشه خودش میاد

      اگر راهکار و درمان و تغذیه ای برای سلامتیم خوب باشه،خودش جور میشه

      بله رزقی خوبه که خودش بیوفته دنبالت

      زهرا آرام بگیر و ترس از نداشتن ها و نرسیدن ها و از دست دادن ها رو رها کن

      اعتماد کن

      به نشانه ها به هدایت به خدا

      واقعا ما اینجا جمع نشدیم که به مبلغ خاصی ثروت یا هر چیز خاص دیگه ای برسیم

      ما اومدیم اون بهشت حس خوب و آرامش و شادی درونی حاصل از ایمان و عشق رو بسازیم، توحید رو باور کنیم و خداگونه باشیم تا بهشت برامون نمایان بشه و همین مسیر بهشت رو بریییییییم تا برسیم به بهشت برین آخرت

      خدایا شکرت

      واقعا این نوشته اینقدر تاثیرگزار بود که نمیتونستم بلافاصله ننویسم

      مرسی از نویسنده

      در پناه خدا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    حیدر احمدی برزگر گفته:
    مدت عضویت: 1254 روز

    به نام خداوند مهربان

    استاد جان و مریم خانم شایسته عزیز و خانواده صمیمیم سلام.

    خدایا شکرت بابت همه نعمت‌ها و موهبتهای که به جمع ما عنایت کرده،

    استاد جان ، شما از میزان دلتنگی ما نسبت به خودتان و همچنین پرودایز زیبا خبر دارید، پس لطفا سریال زندگی در بهشت را بیشتر برای ما بار گزاری کنید.

    خدایا چقدر این جور زندگی کردن زیباست، هرروز با صدای پرندگان و دیدن اون بهشت زیبا بیدار شوی و شاکر خداوند باشی بابت این همه زیبای و نعمت که عنایت کرده،

    اول به خودم و بعد به خانواده عزیزم یاد آور میشم که همه این نعمت ها که خدا به استاد عنایت کرده ، بابت عمل کردن به قوانین بدون تغییر خداوند مهربان است، قوانینی که استاد در بیشتر فایل های ، به آن ها اشاره کردن، مثل قانون تکامل ، قانون تمرکز بر نکات مثبت ، قانون جذب و دیگر مواردی که استاد جان ،خودش عمل کرده به آنها و به ما هم یاد آوری میکنه که با عمل به آن قوانین به خواسته هامون برسیم، استاد جان در مورد زیبای های این فایل چه بگویم که از اول زیبای بود تا آخر، از زیبای های پرودایز زیبا بگویم یا از زیبای عمل کردن به قانون سلامتی،حتی اون الکتریک فنس ها هم به نظر من زیبا بودن، اون پمپ زیبای کوچک چقدر زیبا و پرکاربرد بود ، صدای برخورد آبی که از پمپ بیرون میومد و دوباره به اون دریاچه سرریز میشد، رنگین‌کمان زیبای که استاد از اون زاویه میدیدن و ما هم مقداری ریشو دیدیم واقعا زیبا بود،

    داشتن مرغ خانم های زیبا که در حال ریختن پر های خود بودن و تخم مرغهای که نشان از باور فراوانی داشتن ، لذت بخش بود .

    از اون فواره زیبا که درون آب انداختید چه بگویم که به همراه خانواده عاشقش شده بودیم.اون نورهای زیبای که در شب به آب های پرنده در هوا می‌خورد، دلم و برد.

    هر چی بخوام بنویسم بازم زیبای های زیادی هست که باید در باره اش بنویسم. خدا رو شکر میکنم بابت این مداری که در اون قرار داریم،

    از استاد جان و مریم خانم عزیز هم سپاسگزارم که این بستر رو آماده کردن ، و برای همگی از خداوند مهربان، سلامتی، تندرستی ، ثروت و سعادت در دو دنیا رو آرزو میکنم.آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
  9. -
    مصطفی فرخی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 1010 روز

    «إیَّاکَ نَعْبُدُ وإیَّاکَ نَسْتَعِین»

    به نام خدای فراوانی ها و بخشش و زیبایی و هرچه خوبی در این دنیا هست

    سلام به همه برادران و خواهران عزیزم در خانواده عباس منش

    سلام به استاد عزیزم که عشق و محبت بی کران پروردگار شامل حال ایشان و تک تک کسانی که خدا را باور کردن شده است

    سلام به حضرت عشق که دومین خواهر من است مریم جان شایسته عزیز که در این لحظه به صورت وصف ناشدنی اون رو دوست دارم

    بریم سر اصل مطلب آقا چند روزی بود که این حس شوق و اشتیاق درون من به وجود نیامده بود آقا این فایل رو که آپلود کرده بودید من رفتم و دیدم وای پسر وای خدا وای تو این لحظه نمی توانم که به زبان بیاورم این حس فوق العاده که سر شار از انرژی خوب و فوق العاده که به اسم خدا درون من وجود دارد

    از نکات مثبت این فایل هرچه بگم برای من کم است اما چند تا از نکات مثبت این فایل رو بازگو می کنم اول اینکه اول فایل که گفته بودید باید شرایط را بهبود داد باید بگم که واقعا در این دنیا اصلا چیزی به عنوان سکون وجود ندارد و آبی که حرکت نکند می گندد و باید حتما شرایط رو به سمت بهبود حرکت داد یک داستان واقعی و جالب می گویم آقا ما داخل خانه مان یک اتاق داریم که از اون هیچ گونه استفاده ای نمی کنیم و این اتاق یک شیشه داشت که شکسته بود چند باری به خاطر اینکه سرکار بودم و وقت نمیکردم آن را عوض کنم به پدرو مادرم گفتم که عوضش کنن ولی خب پدرم که خدا سایه اش رو از سرم کم نکند تا مجبور نشود هیچ کاری را انجام نمی دهد مگر باغچه اش را سر سامان بدهد(به خاطر اینکه عاشق باغچه اش هست) و این که آن کار را پشت گوش می زاشت تا اینکه یک روز گربه آمد داخل این اتاق و کثیف کاری کرد و پدرم در دم رفت و شیشه اتاق را عوض کرد و مادرم مجبور شد که تمام وسایل اتاق را به اضافه خود اتاق رو بشوید و من همون جا گفتم که اگر کاری که باید انجام داد را انجام دادیم که دادیم و گرنه دنیا مارو مجبور می کند که آن را انجام دهیم و من با توجه به رخدادی که برای خیلی ها اتفاق کوچکی هستش ولی برای من بیگ بنگ بزرگی برای من به وجود آورد و من تا حدی تلاش می کنم تا زمانی که می توانم شرایط را بهبود ببخشم نه زمانی که دنیا من را مجبور به حرکت داد مانند استاد که فقط با خورده شدن چند مرغ به این نتیجه رسیدن و کار درست را انجام دادن و بریم سراغ درس بعدی که به من داده شد اینکه فراوانی وای چقدر تخم مرغ از همین چند تا مرغ تویه سه روز وای مگه مرغه چی میخوره به غیر از چند تا دونه نا چیز که روی زمین خدا با همون آبی که از بارانی که خدا به سر بندگانش می ریزدبله تما این دنیا ار انرژی درست شده انرژی ایی که به قول ایزک نیتون که قانون پایستگی انرژی را برای ما شرح داده که انرژی نه به وجود می آید و نه از وجود می رود بلکه از حالتی به حالت دیگه تغیر حالت می دهد و این دنیا اینقدر انرژی دارد که هیچ وقت تمام نمیشود بلکه با توجه به افکار ما از حالتی به حالت دیگر قابل تغییر است یعنی هیچ چیز نیست در این دنیا که باشد و تو نتوانی نداشته باشی چراکه این انرژی تمام نمی شود و کافیست که آن را باور کنید بله باور کنید فراوانی را بله باور کنید این خدایی که استاد عباس منشی را از قعر مشکلات مالی ، ارتباطی ، و شرایط نامطلوب زندگی به این جایی که داریم می بینیم رسانیده است و اینکه تو فکر این نباش برای تو هم توی دل خدا جا هست و اون تو را براحتی کمک می کند فقط کافیست که او را باور کنید که خودش قول داده :

    وَهُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُوا مِنْهُ لَحْمًا طَرِیًّا وَتَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْیَهً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْکَ مَوَاخِرَ فِیهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ

    و هم او خدایی است که دریا را برای شما مسخر کرد تا از گوشت تر و تازه آن تغذیه کنید و از زیورهای آن (مانند درّ و مرجان) استخراج کرده و تن را بیارایید، و کشتی‌ها را در آن روان بینی که سینه آب را می‌شکافند (تا به تجارت و سفر رفته) و تا از فضل خدا روزی طلبید، و باشد که شکر خدا به جای آرید.

    سوره نحل آیه 14

    و آخرین درسی که می خواهم از این فایل تقریباچهل دقیقه ای بگویم اینکه

    وای ببین چقدر این شدت زوق استاد را که با دیدن این رنگین کمان مانند یک بچه سه یا چهار ساله که منطق ذهن را ندارد و فقط دنبال زیبایی هاست می گفت ببین چقدر پرنگه این رنگین کمان و چقدر زیباست من چندین بار این قسمت از ویدیو رو عقب میزدم که فقط بخندم از خوشحالی که وای ببین یک اتفاق کوچک چه حس فوق العاده ای را انتقال دهد که اگه از نظر منطق ذهن را بخواهیم ببینیم خواهد گفت نگاه کن این مرد گنده را مثل یک بچه رفتار می کند اما از نگاه روح می گوید خدایا تو چقدر میتوانی زیبایی بیافرینی که با دیدن این فواره به این کوچکی و یک رنگین کمان اینقدر من را به وجد بیاوری و به من لطف داشته باشی که این زیبایی را تجربه کنم و این را اضافه کنم که بسیار ممنونم که خدایی به این زیبایی دارم و استاد عباس منشی را جلوی من گذاشته تا قوانین اون رو بفهم و یاد بگیرم و از فلاکت و بدبختی که خودم آنرا آفریده بودم بیرون بیاورد

    استاد جان و خواهرم از شما صمیمانه متشکرم که خدا را باور کردید و نشانمان دادید آن روی خدا را که اگر باورش کنم چقدر میتوانم در این دنیای خاکی لذت ببرم و هدف زندگی ام را پیدا کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
  10. -
    رها گفته:
    مدت عضویت: 929 روز

    خداااایا عاشقتم

    تورو ستایش میکنم که باهزاران راه مارو به مسیرهای الهی هدایت میکنی

    .

    درسته که امروز فایل بازهم برام باز نشد اما صدهاااا قلم دوستان نارنینم برام گفتن که چه هااا دیدن

    چه هااا درک کردن

    چه هاااا دریافت کردن

    از دیدگاه سیدعلی گرفته تا حسین

    از رضوان تا محمدرضا

    همه و همه شدن دستان الهی برای من

    و من لذت بردم از این فایل بی نظیر

    اونهااا چشمای من شدن

    و گفتن چه قدر استاد و مریم جان زبباتر و شادابتر شدن

    اونها چشمای من شدن وگفتن چه برکت و ثروتی مرغهای پارادیس بوجوداوردن.

    و رضوان جان قشنگم که گفته بود این مرغاااا همون باوراااای هستن که مابزحمت ساختیمشون کلی لذت بردم.

    .

    حسین که گفته بود استاد خدا خیرت بده که گفتی و نشون دادی زندگی لذت بردن از همین چیزاست برام یاداور خیلی خوبی بود

    .

    حیدر که یاداور شده بود بابا این همه ثروت و نعمت درزندگی استاد ار عمل به قوانین لابتغیر الهی است

    به قول دوستمون تماشای این جهان زیباااا از طریق دوربین شما باورهای مارو جابجا میکنن.

    و تحسین میکنم فواره ای رو که دریاچه شمارونه تنها زیباتر که باصدا کرد

    واقعااا نمیشه از صدای شرشر اب گذشت

    عاشقشم

    عااشق

    خدایاشکرت از این خانواده بینظیر

    که همه چشمم و گوشم شدن

    خداروشکر

    سیدعلی هم که به الهامات و هدایتهای درونش گوش داده بودن و حرکت نو اغازکرده بود الحق که شاگردی رو داره تموم میکنه این جوون.

    .

    خدایاشکرت

    لذت بردم

    و شاکرتر شدم

    فهمیدم دارم مسیر درست میرم

    فهمیدم دیگه اگه چیزی نمیشه دنبال بهانه نیستم که نشد و نت ضعیفه و اینهاا

    نه

    بلکه راه پیدا میکنم

    با عشق و لذت

    .

    خدایاشکرت

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
    • -
      نگین فلامرزی گفته:
      مدت عضویت: 1706 روز

      سلام رها جان

      آفرین ،افرین به پشتکار ،افرین که اگر که فایل برات باز نشده ،ولی باتعهدی که داشتی نیستی و کامنتها را مطالعه کردی و با عشق و با عشق کانت نوشتی و با این کارت به راه کار به ما هم دادی

      خدایا هزاران هزار مرتبه شکر

      خدایا شکرت

      خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: