https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/06/abasmanesh.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-06-04 03:56:252025-01-25 04:19:08سریال زندگی در بهشت | قسمت 261
612نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
با سلام خدمت همه دوستان و استاد جانم سید حسین عباس منش عزیز
امروز میخوام یه ردپای دیگه بزارم و یک آگاهی دیگه رو که خداوند بهم گفت رو اول برای خودم و بعد برای همه کسایی که میخوان شادی و لذت رو احساس کنند بیام و بگم.
یکی از موضوعاتی که همیشه ذهنم رو درگیر میکرد این بود که خواسته ها چطور میخوان وارد زندگی من بشن. با اینکه من به خواسته های زیادی رسیدم ولی ذهن ول کن نیست.
ولی امروز تو گفتگو با خداوند و در پیاده روی که من بهش میگم خودسازی یک آگاهی بزرگ به من داده شد.
یکی از چیزهایی که برای رسیدن به خواسته ها نیاز اصلیه اینکه اون خواسته برای من قابل باور باشه. اگه نباشه هر چیهی زور بزنم نمیشه.
و من یکی از خواسته هام که هنوز برام برآورده نشده ولی امسال از لحاظ ذهنی خیلی بهش نزدیک شدم خرید ماشینه. یعنی شاید تو سالهای اول جرات فکرکردن بهش رو نداشتم و اصلا نمیتونستم تو لیست خواسته هام بنویسمش ولی هر چی روی خودم بیشتر کار کردم برام قابل پذیرش تر شد و امسال به امید خدا دیگه میاد تو زندگیم. ماشینی که من الان تو ذهنم هست BMW X4
و امروز به لطف خدا دارم اینجا مینویسم تا وقتی خریدم بیام و بگم که شد و ایمان خودم بیشتر بشه.
من همیشه وقتی تو ذهنم خرید ماشین میومد چون این ماشین قیمتش از نظر ذهن من زیاد میاد به خودم میگفتم که خدا خودش میرسونه و یا اینکه خدا از هزاران راه این خواسته رو وارد زندگی من میکنه. این درست
ولی یه باوری که امروز فهمیدم توش اشکال دارم این بود که وقتی تو ذهن میومد ذهنم میگفت تو باید مثلا 13،14 میلیارد تو حسابت باشه که بری این ماشین رو بخری و بعدش میگفت تو که یک دهم این مبلغ رو هم نداری و تو باید چقدر بفروشی تا این پول بیاد تو حسابت و یا اینکه پس الان نمیشه برات محقق باشه و صبر کن تا چندساله دیگه که بتونی خلق کنی این پول رو
و من میگفتم من شاید نداشته باشم ولی با این حرفا که خدا خودش میرسونه این بازی رو ادامه میدادم.
و از یک سو این رو به یاد میاوردم که خدا کفته تو هر چی بخوای من بهت میدم به شرط پذیرش و اینجا این منطق ذهن من میرفت زیر سوال و به اشتباه بودنش پی میبردم چون خدا نگفته بود که باید فلان قدر زمان ببره و یا این جور حرفها و گفته به شرط پذیرش من بهت میدم.
از اینجا به بعد دیگه حرفهای خودشه پس مسعود به تو میگم با دقت گوش کن.
تو ذهنم اومد که خدا گفت راحتترین روش برای خرید این ماشین چیه؟
منم گفتم خوب پولش تو حسابم باشه و برم بخرم
اینجا چی رو من فهمیدم؟
این رو درک کردم که من خودم رو نمیتونم ببینم و یا اون احساس لیاقت رو در خودم نمیبینم که این مقدار پول باشه و یا بیاد تو حسابم و یا خلقش کنم و همیشه دنبال راههای دیگه بودم مثل اینکه کسی بهم هدیه بده یا کسی رو خدا برسونه و یا مبلغ زیادی رو ازم نگیر و یا امثال این افکار ولی غافل از اینکه این افکار:
فقط داره من رو ضعیف نشون میده پیش خودم
احساس لیاقت رو داره ازم میگیره
چون همیشه تو صحبتهای استاد شنیده بودم که مثلا رفتم RV رو خریدم نقد نقد
ولی هیچ وقت خودم رو نمیتونستم متصور بشم که برم و نقد بخرم و همیشه دنبال امثال راهی که گفتم بودم
و اینجا فهمیدم که من باید این احساس لیاقت رو در خودم ایجاد کنم که این مبلغ پول بیاد تو حسابم و یا خلقش کنم.
و جهان بهم گفت که تا تو خودت رو به اندازه خواسته هات بزرگ نکنی از اون خواسته خبری نیست.
جهان همیشه دنبال اینکه من رشد کنم و بهتر بشم
وحالا میخوام قسمت جذاب تر این گفتگو رو بگم و اونم در مورد اینکه چطور این موضوع رو قابل باور کنم برای خودم که میتونم خلق کنم.
خدا میگه مسعود جون به من فکر کن.
من چطور توی انسان، زمین، آسمون و هر چی داخلش هست رو خلق کردم؟
من رفتم اوستا و بنا آوردم؟
من رفتم خشت خشت این زمین و آسمون رو دستی خلق کردم؟
نه من هیچ کدوم از این کارها رو نکردم
آسمان و کهکشانی که تو تحقیقات اخیر و تصویربرداریهای جدیدی که شده دانشمندان اذعان کردند که کل مطالب و موضوعات کیهانشناسی باید دوباره نوشته بشه چون این تصاویر جدید کلا معادلات رو عوض کرده و اصلا اون چیزی که ما انسانها فکر میکردیم نبوده و گستردکی خیلی بیشتر از این چیزهاست. و اگه یه خورده سرچ کنیم این زمینی که ما تصور می کنیم خیلی وسیع و بزرگه در برابر کهکشانها و چیزهایی که در آسمانها هست اصلا عددش انقدر کوچیکه که نمیشه براش درصد گذاشت یعنی نمیتونی بگی نیم درصد. خیلی خیلی خیلی کوچیکه
و هزاران نمونه از چیزها و موجوداتی که خداوند خلق کرده.
خداوند میگه منه خالق با این قدرتی که دارم که بی انتهاست دارم بهت میگم که کار فیزیکی نکردم و این قدرت خلق کنندگی که من دارم رو در تو هم قرار دادم.
الله اکبر. یعنی چی این حرف؟
تو با این قدرت و عظمت داری میگی که من انسان هم این قدرت خلق کنندگی رو دارم؟
بله داری
خوب خدا جونم آدرس دقیق تر بگو
مثلا من وقتی یه دوستی بهم میگه برو خونه ما شب باش.
خوب.
خوب من بهش میگم چجوری برم اونجا؟
میگه بهت کلید میدم.
پس خدا جون اینجوری حالیم کن.
تو میگی من انسان میتونم خلق کنم. درسته؟ درست
چجوری؟
وقتی میاد میگه من از روح خودم در تو دمیدم. یعنی حجت رو تموم کرد.
یعنی کلید خلق کنندگی رو خداوند در روح من قرار داده.
خوب خدا جون بیشتر بگو
مثلا نگفت من قدرت خاق کنندگی رو تو دستات یا پاهات قرار دادم. گفته؟
نه نگفته.
گفته توی روح من قرار داده.
خوب روح خلق کنندگی خداوند که در درون منم هست چیه؟
چطور باید ازش استفاده کنم.
اینجا باید بشینیم و با خودمون تفکر کنیم و بهش برسیم.
که روح چیه؟
من فکر کردم و به چیزی بیشتر از قدرت افکارم نرسیدم.
و حالا اینجا حرفهای استاد میاد تو ذهنم که :
من میتونم با افکارم انفاقات رو رقم بزنم
من با کانون توجه ام اتفاقات رو وارد زندکیم میکنم
چون غذا خوردن نیست که من بتونم لمسش کنم چیزی رو که دارم میخورم.
فکر درون مایه من و روح درون منه
پس من با این فکت به خودم میگم و باورسازی میکنم که من با قدرت افکارم میسازم چیزی رو که میخوام.
اگه من تو کسب و کارم از نظر خودم همه چیز رو درست کردم. بسته بندی خوب درست کردم.
سایت خوب زدم
عکسهای باکیفیت گذاشتم
محصول خوب آوردم
ولی اون انتظاری که داشتم هنوز نشده.
بخاطر اینکه من فقط با دستام کار کردم و اون قدرتش بیشتر از این نیست و من هنوز تو روح خداوندی خودم خلقش نکردم و از قدرت خلق کنندگی خودم استفاده نکردم.
قدرت خلق کنندگی من میشه:
باورهای مناسب با اون خواسته
تمرکز و کانون توجه به اون موضوع
ادامه و ادامه و ادامه و
ایمان به روح خلق کنندگی خودمون
خدایا هدیه ای که امروز بهم دادی با این آگاهی
نمیدونم چه اسمی باید براش بزارم
گنج بگم بالاتر از اون بود
نمیدونم چی باید بگم از این مهربانی و بخشندگی که تو به بندگانت داری
داری خدایی رو به من با درک ناچیزم میفهمونی
داری معنی میکنی آیاتی رو که خوندم
داری نشون میده قدرت بیکرانت رو
داری نشون میدی من که ذره ای در برابر عظمت تو نیستم چه عزیزم پیشت
می دونید به چی فکر می کردم وقتی می خوندم؟ اینکه تمام آنچه گفتید را بارها از زبان استاد یا حتی کسایی دیگه شنیدیم و داریم می شنویم ولی مهم اون عمق درکشه ، که هر نفری اون لحظه ای که درک میکنه یکی از قوانین جهان را اون لحظه نابه ، چون خودش داره فقط حسش میکنه، حالا هزاران نفر هم بیان بگن، مهم عمق اون حقیقت که بره توی شیره جان اون شخص.
من تازه دو روزه شروع کردم معانی فارسی قرآن را خوندن، تا حالا هیچ وقت سمتش نرفتم و ، الان که شروع کردم اونم دلیلش این بود که توی یه چالش ٢١ روزه شرکت کردم که باید روزی ١٠ صفحه کتاب کاغذی خونده بشه، نه وویسی و من از کاغذی اصلا خوشم نمیاد و کتابی ندارم .هر چی کتاب بوده وویسی گوش دادم خیلی عمیقا درکش می کنم.
یه لحظه دیروز به ذهنم انداخت اشکالی نداره قرآنی که تازه ١ ماهه به دستت رسیده را شروع کن هر روز ١٠ صفحه.
دیروز توی اوایل سوره بقره من این کلید ها را برای خودم پیدا کردم و حالم را عالی کرد و البته چون اهل تایپ نیستم و زمان ندارم فقط اشاره می کنم و شماره آیه را میزارم هر کسی اوکی بود سرچ کنه و اون درک شخصی خودش را پیدا کنه:
وقتی رب می گه آنان که به غیب ایمان دارند(٣)
آیه ١۶-١٧-١٨-١٩ : غوغااااست
که در مورد این میگه که دنبال هدایت نباشی و خودت سر خود وارد مسیر میشی و…..
(٢١):فراوانی و نعمت زمین برای انسان
و یکتل بودن و بی مانندی رب
(٢٢):قدرت رب و قوانین جهان توی قرآن که از طرف رب ،نه انسان
(٢۶):اشاره به پشه از کوچک تا بزرگ قدرت رب ،و دنبال سیاهی و بهانه بودن
(٢٨):مسخر بودن آسمان و زمین و… برای انسان و تمام اینها دلیلی داره که فقط رب می داند .
هفت طبقه بودن آسمان را نفهمیدم درکش چی می تونه باشه و من برای خودم قانون مدارها را قرار دادم
که طبقه هفتم اون اصل اتصال به رب أست.
(٣٠): وای از این آیه ، محشره
اونجایی که میگه به فرشتگان که خلیفه رب در زمین، انسانه و فرشتگان شکایت میکنند که چرا انسان که انقدر خون میریزه را انتخاب کردی و حالا وای از جواب رب: من چیزی می دونم از انسان که شما نمی دانید( اسراری توی ما هست که عجیب و ما خودمون هم نمی دونیم چیه ولی عجیب و غریبه)
(٣٧):
اونجایی که آدم چیزهایی از خدا یاد گرفته قبل از اومدن به زمین که به خاطر جریان اون لغزش و مسیر اشتباه که خدا ممنوع کرده بود ولی وسوسه میشه و انتخاب می کنه که تجربه کنه از چیزی که منع میشه ،( ذات کنجکاوی انسان ، خوب انسان فضوله دیگه ، چکار کنه، جزئی از وجودشه ، که همین هم باعث رشدش میشه)، من از اینجاش خوشم اومد که چقدر انسان باهوشه که توی تایمی که پیش رب بوده از رب یاد میگیره کلماتی را که چطور دل رب را به دست بیاره و بخشیده میشه . ( نه اینکه تبعید بشه به زمین که دروغی بیش نبوده)
(۴٣): اصرار به اینکه چرا کتاب راهنمای (قرآن)که شما دارید را بدون ذره ای فکر و فهم و تعقل می خونید.
(۶٠):وای از ناشکری و ندیدن عظمتی که بهمون داده و ووووو لذت بردن ازش یعنی سپاسگذاری ، وای این یعنی معجزه
اینکه می گه در هر لحظه هر لحظه هر لحظه یاد کن که چی هستی و چه عظمتی داری و چه نعمتهایی ،که
قدرت رب را درک کنی.
(۶٢): اینکه خدا ، رب کل انسان هاست نه یه فرقه
تا اینجا شد ١٠ صفحه
کلا قرآن را من به دید یه کتاب داستان واقعی دارم می خونم ، بدون هیچ نگاهی از قبل
سپاسگزارتم که این همه آگاهی رو سخاوتمندانه با ما به اشتراک گذاشتی
چقدر جالب این هماهنگی کامنت شما با کامنت من ،که بیام پایین و کامنت شمارو ببینم و چقدررر به درک من بیشتر کمک کرد ،احساس لیاقتم رو بسازم ومرحله دریافت رو بهتر انجام بدم
مرررررسی که هسسستی ومرررررسی که نوشتی
از ته قلبم آرزو میکنم بزودی عکس پروفایلت رو با ماشین مورد علاقه ت ببینم
لازمه چندبار کامنتت رو بخونم و از آگاهی هایی که نشر دادی سیراب بشم
سلام دوست هم فرکانسی ام چقدر زیبا نوشتی اره همینه خودشه ما باید رها باشیم نباید پاروزد باید پرواز کرد مثل اوستاد قشنگم از تخم مرغ لذت برد مثل مریم جونم با مرغها شوخی کردو لذت برد باید شاد باشیم تا لایق بشیم قربون خدام بشم که هرچه لذت ببریم ما رو بیشتر هدایت میکنه به مسیر های لذت بخش بیشتر تا تابا افکارمون زندگی مون رو اون جور که خودمون می خوایم بسازیم ممنون از کامنت زیباتون
بسیار عالی نوشتید وقتی که خداوند قدرت خلق کنندگی رو در ما قرارداده یعنی شاه کلید و این یعنی یک درصد استفاده از فیزیک .
من هم میخواستم ماشین بخرم و چند وقت بود که شرایط طوری پیش میرفت که این خرید انجام نمیشد راستش به جمله ی استاد برخوردم که اگه کاری سخت پیش میره یعنی درمسیر درست نیستی باخودم فکر کردم و گفتم چرا این خواسته رقم نمیخوره حتما مسیر من اشتباست پس با گوش دادن به فایلای استاد شروع به تصویرسازی ذهنی کردم و برای خودم تجسم میکردم که درحال رانندگی هستم روی مبل مینشستم و فرمون رو میگرفتم و بعد با پاهام کلاج دنده و گاز و واقعا احساس میکردم که دارم رانندگی میکنم چون مدتها بود که رانندگی نکرده بودم فقط تجسم میکردم که درحال رانندگی هستم نمیدونم چند بار اینکاررو تکرار کردم و شرایط طوری مهیا شد که من در جایی قرارگرفتم که فقط برای خرید ماشین بود و من وهمسرم در این مسیر قرارگرفتیم و ماشین هم خریدیم و حتی از ماشینی که میخواستیم بخریم بهتر و مدل بالاتر خریداری شد و من الان که برات مینویسم با ماشینم به محل کارم اومدم و همون تجسم به حقیقت پیوست .
راستش منم کمی توی تجسم و تصویر سازی ضعیفم ولی الان که این اتفاق افتاد برام راحتتر شد و بیشتر این کاررو انجام میدم
دوست داشتم این تحربه رو به اشتراک بزارم
درپناه الله یکتا شاد سعادتمند و ثروتمند در دنیا وآخرت باشی
بسیار سپاسگزارتون هستم برای به اشتراک گذاشتن چنین آگاهی نابی و چقدر ایمان من رو قوی و قوی تر میکنه. و همیشه به خودم یادآوری میکنم چون ذهن بسیار چموشه.
به خودم یادآوری میکنم که باید صبور باشم و اجازه بدم خداوند بزرگ کارش رو انجام بده. و یقینا اتفاق میافته. چون من بسیار زیاد تجربه کردم رسیدن به خواسته هام رو. ولی هر بار این جهان با هر خواسته ای داره درب جدیدی از آگاهی ها رو به روی ما باز میکنه و من همیشه به خودم میگم که خواسته ها شاید در ظاهر خواسته و شاید مادی باشد ولی در اصل بهترین راه برای رسیدن به یقین و باور به قدرت خداونده.
سلام آقا مسعود عزیز که مثل نوری شدی امشب در قلب من با این کامنت بی نظیرت و آگاهی های که به اشتراک گذاشتی باهامون
جالب امشب هر کامنتی خوندم درش از احساس لیاقت صحبت شده و انگار همین احساس لیاقت که پازل گمشده منه
از روح بی کران همه ما گفتی روحی که متصل به خدا و بقول یکی از دوستان ما تیکه ای از خدا نیستیم ما خود خدایم و این جمله حجت رو به همه ما تمام میکنه
وقتی استاد در مورد تجسم و باورها صحبت میکنه ،وقتی میگه ما به واسطه افکارمون داریم فرکانس میفرستیم و اون فرکانس چیزی نیست جز تمام فکر و افکاری که توی ذهن ما در حال ارسال ارتعاش
یعنی داره به ما کلید میده که هر کاری که لازمه انجام بدین تا در مورد خواستهاتون فرکانس بفرستید ،تجسم،صحبت در مورد خواستها ،اعراض از ناخواسته
و اینا همش میشه ارتعاش مثبت و هر چقدر چیزی که میخوایم از لحاظ ارتعاشی باهاش هماهنگ بشیم زودتر خلقش میکنیم
در جهان دو قطبی ای که ما داریم زندگی می کنیم، داشتن حال خوب بزرگترین سرمایه و دستاورد زندگیه.
درسته که داشتن ثروت و درآمد بالا محرک و هدف اکثر ما برای حرکت در این مسیر است. و بدلیل باورهای بسیار مخربی که در طول سالیان سال در ما شکل گرفته، خلق ثروت سختتر و زمانبرتر از بهبود در سایر جنبه های زندگیمان است. اما اگر همین تغییرات به ظاهر کوچک را در خودمان ببینیم و دائمآ آنها را به خودمان یادآوری کنیم تا برایمان عادی نشود آنوقت بیشتر قدر آموزشها و این آگاهی های الهی را خواهیم دانست.
ولی به قول خداوند در قرآن بشر فراموشکار و ناسپاس است. و خیلی زود به قول استاد میگه گیرم که حالم خوبه؛ که چی؟! این که برای من ویلا و ماشین و ملک و طلا نمیشه!!
مونای عزیز قدر حال خوبمان را وقتی می دانیم که مثل شما یکروز حالمون بد باشه.آنوقت میبینیم اگه تمام دنیا هم بهمون بدن باز برامون بی ارزشه و حالمونو خوب نمیکنه. به قول استاد که خودتونم در صحبت هاتون بهش اشاره کردید ما با رسیدن به خواسته هامون به احساس خوب نمی رسیم؛ بلکه با احساس خوب است که به خواسته هامون می رسیم.
پس بهتره از همین شرایط، از همین امکانات؛ از همین زندگی ای که داریم لذت ببریم و بابتش دائمآ شکرگزار باشیم. با انجام شکرگزاری اول صبح خودمان را در مدار درست قرار بدیم و فرکانسمان را تنظیم کنیم و به جهان درخواست شکرگزاری بیشتر و حال خوب بیشتر بدیم تا جهان شرایط و اتفاقات بهتری را برایمان بوجود بیاره و چرخ زندگیمون روانتر بچرخه و آسان بشیم برای آسانی ها.
ممنونم که اینقدر روان و دلنشین نوشتی و باعث شدی بیشتر مراقب حال خوبم باشم و بیشتر قدر حال خوبم را بدونم.و برای خودم بنویسم تا نهیبی به خودم زده باشم تا مسئله برایم واضح تر و شفاف تر شده باشه.
حال دلتون همیشه خوب ؛ تنور زندگیتان همواره گرم و همیشه ایام بکامتان باد دوست عزیز.یا حق
خیلی کامنتت خوبه، خیلی ازت ممنونم که وقت گذاشتی و نوشتیش عزیزِ دلم.
باعث شد ذهنم بیدار شه، برم سراغِ منطق و طرزِ فکرم…
ببینم چی به چیه؟
من چطوری به ثروت نگاه میکنم؟
دور از خودم یا نزدیک به خودم؟
ثروتمندم همین الان یا نیستم؟
هر چی بیشتر خوندم کامنتتو و جلو رفتم بیشتر لذت بردم.
آگاهی های نابی نوشتی از ثروت، حسِ خوب و لذت بردن.
اینکه ثروت یا رسیدن به خواسته ها تولید خوشبختی نمیکنه لزوما…
مسیرِ رسیدن، تولیدِ خوشبختی میکنه.
مسیر رسیدن، لذتیه که هیچوقت قطع نمیشه حسِ خوبش.
چون آدم داره حس میکنه هر لحظه داره یه قدم برمیداره واسه رسیدن و اعتماد به نفس و عزت نفس آدم هم بیشتر میشه از رشدی که داره میکنه علاوه بر رسیدن به خودِ خواسته.
مهمه بدونم و به یاد بیارم چطوری مسیر رو طی کردم تا رسیدم به خواسته ام؟
با امید، با خوشحالی، با لذت بردن از سایر جنبه های زندگیم همزمان یا نه…
یا اینکه تو تقلا بودم و گفتم پس کی میرسم؟ کی وقتشه؟
این جمله ات شگفت انگیزه:
وقتی در هر شرایطی میتونی از زندگیت لذت ببری و میتونی به احساس خوب برسی تو ثروتمند هستی.
ولاجرم بعد از اینکه خودمو عمیقا و قلبا ثروتمند بدونم و باورش کنم، دریچه ای از ثروت در جهات مختلف از جمله پول وارد زندگیم خواهد شد.
اگه بلد شم همین الان، دقیقا همین الان بفهمم چطوری میتونم لذت ببرم از زندگیم، میتونم بگم بعدا هم لذت خواهم برد، چون به فرمول درستی از لذت بردن دست پیدا کردم و این چرخه ادامه پیدا میکنه.
همین الان، نسیم خنکی خورد به پوستم. همین شد یکی از لذت هایی که تجربه کردم…
چقدر مفهومِ ثروت وسیعه.
هر چی بیشتر بتونی لذت ببری یا دلیل پیدا کنی واسه لذت بردن و خلق حس خوب واسه خودت، ثروتمندتری
فقط محدود به پول و رفاه مالی نمیشه. چقدر این ذهن و منطق باید چکش کاری بشه که باورهای معیوب ثروت اصلاح بشه تا دریچه ای از ثروت های متعدد باز بشه تو زندگیم.
خوشحالم هدایت شدم به کامنتت مونا جان
.
باعث شدی یه چیزهایی واسم شفاف شه:
برام یادآوری مجدد بشه هدف از این زندگی، لذت بردن هست با هر چی که دارم، تو هر شرایطی که هستم.
که هر پله خوشحال باشم و برم به سمت خوشحالی های بیشتر و بیشتر…
که بار رو از رسیدن به پول بردارم، انرژی مو بذارم اول روی خلقِ حالِ خوب برای خودم، که به واسطه ی همون حالِ خوب ، ثروت و هر چی که میخوام خودشون میان سراغِ من…
که سفر کنم درونِ خودم و ببینم انتظارِ چی رو میکشم؟
یه معجزه؟
مگه معجزه همین لحظه نیست که من زنده ام و میتونم واسه خودم حس های خوب خلق کنم؟
مگه خدا قدرتِ خلق زندگیمو به خودم نداده که چشمم به بیرون از خودمه؟؟؟
مگه بیرون میتونه چیکار کنه که خودم نمیتونم؟
بیرون که منو نمیشناسه.
نمیدونه چی منو خوشحال یا ناراحت میکنه.
خودم بهتر از هر کسی میدونم چیکار کنم حالم خوب میشه.
امان از منِ انسان، که عجله میکنه و میخواد خیلی سریع برسه.
در حالیکه رسیدن به هر چیزی روند تکاملی داره، درک میخواد …
استاد تو فایل زیبایی ها را ببینیم به زیبایی هر چه تمام میگن:
وقتی که احساست رو خوب میکنی، نتیجه اش میشه ورود ثروت، خوشبختی، سلامتی، پول و … به زندگی
تازه کم کم دارم بهتر از قبلم متوجه صحبت های استاد میشم و ذوق زده میشم که اِ چقدر این فایلها خوبن، کاملن، کلید راهگشا هستن، نورِ راهگشا هستن…
تهِ تهِ همه چیز دوباره میرسم به احساسِ خوب…
اینکه چقدر مهمه من آگاهانه برم به سمتِ احساسِ خوب.
با کنترل ورودی هام
با کنترل ذهنم
با توجه کردن به زیبایی ها و نکات مثبت
با دیدنِ داشته هام
با لذت بردن از داشته هام در لحظه
با سپاس گزاری
با امیدواریِ همیشگی و اعتماد به خدا که همیشه برای من بهترینها رو میخواد
با تحسین خودم و دیگران
با بودن در طبیعت و استفاده کردن از انرژیِ ناب و خالصش
با بودن کنار حیوانات با عشق و صلح و استفاده کردن از انرژیِ خالصشون.
با انجام هر کاری که ذوق و نشاط رو درونم فعال میکنه.
با اینکه بیشتر ذوق کنم و ذوقم رو بیشتر بروز بدم و هیچ خجالت نکشم اگه کسی فکر کنه سمانه چقدر عین بچه ها ذوق میکنه…
و دیگه تمومه…
احساسِ خوب= اتفاقات خوب
و مهمتر اینکه به خودم یادآوری میکنم سمانه تو همین الان هم با همین داشته ها به شدت ثروتمندی.
نجوای ذهنی میگه نه، وقتی به این خواسته و اون خواسته برسم خوشحالم…
بعد میام میبینم من که بارها و بارها به خواسته های مختلف رسیدم پس چرا احساسِ ثروتمندی ندارم؟
اینجاست که مچِ خودمو میگیرم و میفهمم گاهی اصل و قانون یادم میره و فکر میکنم لزوما رسیدن به هدف برایِ من تولید شادی میکنه از نقطه نظر ذهن و منطقم…
این سیکلِ معیوب یه جایی باید قطع شه وگرنه دائم منتظر رسیدن به خواسته هام باید باشم تا احساس لذت رو تجربه کنم…
عصر تو کامنتم برای سعیده جانم نوشتم، یه صدای بلندی از درونم گفت امشب میشه…
(رسیدن به خواسته ای که توی ذهنم بود)
الان متوجه شدم بله شد…
نه اونطوری که من فکر میکردم
اونطوری شد که خدا برام چیدمان کرد
با آگاهی
با روشن شدن مسیرم
با نوری که برام تو قلب خودم روشن کرد که سمانه جان بیا ببرمت تو مسیر بعدی، وقتشه یه پله بزرگتر بشی…
این آگاهی برای من ارزشمنده، چون داره درست فکر کردن و جلو رفتن رو یادم میده، نه اینکه یه جایزه بهم بده که مدتی باهاش خوش و سرگرم باشم بعد دوباره برم سراغِ همون روش و الگوهای قبلیم و رشد نکنم.
خدایا خیلی خیلی شکرت
تو این مسیر یه سری تمرینها خیلی بهم کمک کردن:
این اواخر دارم جنسِ متفاوتی از احساسِ خوب رو تجربه میکنم به واسطه ی فایلهای نابِ استاد:
اینکه تمرین میکنم هر روز ببینم چطوری با داشته هام لذت میبرم؟ یا لذت ببرم.
یعنی یکی از تکلیفهای روزانه ام هست که باید حتما تیک بخوره تو دفترم. چون واجبه، باید به ذهن و منطقم نشون بدم که چطوری من میتونم لذت ببرم از زندگیم با همین شرایطی که داخلش هستم.
یعنی برای انجام این تمرین باید چکار کنم؟
اول که باعث شده به یادم بیاد چه چیزهایی دارم.
و اینکه چطوری صداشون کنم بیان جلو که من معاشرت و رفاقت کنم باهاشون و بیان تو چرخه ی استفاده شدن و ساختنِ لذت برای من.
-مدادرنگی هامو میارم بیرون میگم استفاده از این قشنگا همین الان لذت بخشه نه نگه داشتنشون برای مبادا یا یه روزِ خاص.
ازشون تو نوشته هام استفاده میکنم، رنگی رنگی و شاد شن.
رنگ آمیزی میکنم.
تمرین خطم رو باهاشون مینویسم.
-هر روز یکی از لباس های کمد رو درمیارم استفاده میکنم، بیرون میرم، حتی اگه مهمونیِ خاصی نباشه، ولی من قشنگ ترین هارو هم از کمد بیرون میارم و میپوشم و استفاده میکنم تا تمرین کنم لذت بردن رو نباید به تعویق انداخت، باید کاملا داغ داغ همین الان از امکاناتی که دارم استفاده کنم.
وقت میذارم با عشق و ست میکنم لباسها رو.
واسه پوشیدن بهترین لباس، مناسب با موقعیت و آب و هوا و … از خدا هدایت میگیرم.
-طلاهامو چند وقت یکبار عوض میکنم، تا هم ازشون استفاده کنم و هم لذت ببرم از تنوع.
دارم تمرین میکنم انرژیِ همه ی داشته هامو فعال کنم تا جاری بشن تو زندگیم تا راهِ ورودِ داشته های جدید هم باز شه.
که یادم بمونه من الان این همه داشته و نعمت دارم، باید استفاده شون کنم تا لذت ببرم، از خدا هم بابت داشتنشون سپاس گزاری کنم. فرق نمیکنه کجا و چطوری استفاده کنم. مهم اینه بیان جلو، از تو کمد و کشو خارج شن، حتی اگه خودمم استفاده نمیکنم هدیه بدمشون چون اینم به نوعی استفاده کردن هست.
البته که با کلی قربون صدقه از داشته هام استفاده میکنم، کیف میکنم، تشکر میکنم که دارمشون و پیشِ من هستن و در خدمتِ من هستن.
انگار که به قولِ مریم جون ما یه تیم هستیم.
-خانواده و عزیزانم هم داشته های منن، وقتی میبینمشون یا پیام میدم لذت میبرم. گاهی با سکوت، بیشتر نگاهشون میکنم و تو دلم میگم خدا رو شکر که تو زندگیم هستین …
ماچشون میکنم، بغلشون میکنم، گپ میزنیم، میریم بیرون با هم، هر مدلی که اون لحظه خوب باشه با هم معاشرت می کنیم. با عشق تحسینشون میکنم و …
-صدای آواز پرندگان، پیاده روی روزانه، کاهش وزنم، لاک زدن، بارون، نوشتن هام، صدای بادی که میپیچه تو برگهای درختان، دیدن قشنگی های هر روز و شکارشون و خیلی چیزهای ریز و درشت دیگه دارم تو زندگیم که هر روز با استفاده ازشون یا تجربه کردنشون، داره بیشتر و بیشتر بهم اثبات میشه چقدر داشته دارم که نمیدیدمشون تا حالا یا متوجه و قدردانِ ارزششون نبودم تو زندگی…
یا فکر میکردم مثلا حیفه الان استفاده کنم، باشه واسه یه موقعیتِ بهتر…
کی دیده موقعیتِ بهتر رو؟
مگه من اصولا به آینده دسترسی دارم که موکول میکردم به آینده.
مثل اینایی میشه که پول جمع میکنن برای آینده و دوران بازنشستگی تا لذت ببرن، بعد که پیر میشن میبینن پول هست ولی دیگه رمقی نیست، حوصله ای نیست واسه لذت بردن …
اینکه چه اشتباه بزرگیه، اگه الان میتونم لذت ببرم با زندگیِ خودم، گزینه های خودم، و نبرم…
و مقایسه کنم خودمو با دیگران بگم هیچی ندارم لذت ببرم…
ظاهرِ زندگیِ دیگران جلوی چشمم باشه و نتونم باطنِ زندگی خودمو ببینم.
بالاخره هر کسی حتی تو بدترین شرایط حتما چیزهایی تو زندگیش پیدا میشه که بتونه باهاش خودشو خوشحال کنه و لذت ببره، فقط نیاز داره به تغییر زاویه ی نگاه…
یاد استاد افتادم که تو بندرعباس، با همون پیاده روی، که ساده ترین کارِ ممکنه، هزینه ای هم نداره، چقدر کیف میکرد و حال خودشو خوب میکرد…
پس میشه…
خودِ من، تازه دارم کم کم متوجه میشم تغییر زاویه ی نگاهم، چقدر مسائل پیش روم رو متفاوت میکنه برام.
سختی هاشو برمیداره و برام آسون ترش میکنه.
مونا جان، اولش اومدم تحسینت کنم برای کامنت جذابت، برای خط به خط نوشته هات.
یهو دیدم چقدر حرف با خودم داشتم که کامنت تو باعث شد مطرحشون کنم…
اینجا نوشتم که ردپا بمونه از این شبِ شگفت انگیز برام.
که خدا پاسخ منو از طریقِ کامنتِ شما و خودم به خودم داد…
که چطوری جلو برم و فکر کنم از امشب به بعد…
مرسی که برام الهام بخش بودی مونا جانم.
دریچه های ثروت، رشد، سلامتی، خوشبختی، ارامش، صلح درون و … باز باشه برات همیشه.
در آغوش خدا باشی همیشه که امن، نرم و گرم ترین آغوشِ جهانه.
استاد جانم، بی نهایت سپاس گزارتونم تا همیشه.
یادم بمونه دستِ خدا رو واسه اجابتِ خواسته هام همیشه باز بذارم، تسلیم باشم و گوش به فرمانِ جریانِ هدایت های خدا.
سلام و درود و یک دنیا عشق و انرژی بینهایت برای شما مونا جان عزیزم.
حال خوب حال خوب حال خوب…
مونا جان مطمعنم که چقدر باور داری ایمان داری همه چیز همین نعمت حال خوبه حس خوب آرامش رهایی تسلیم بودنه،
بگی من نمیدونم من تسلیمم من عاجزم من نمیتونم تویی همه چیز تویی تنها قادر مطلق و بینهایت تویی…
بنظرم مونا جان یکی از زیباترین و بهترین حالت ها در پیشگاه پروردگار همین احساس تسلیم بودنه احساس عجز و عبادت کردن که من نمیدونم من نمیتونم من تسلیمم تو میدونی تو میتونی تو قادری پس سپردم به خودت سرتا پای وجودم و توکل بر خودت که قادر مطلقی…
ببین مونا جان این حالتها این عبادت کردنها با خداوند چقدررررررررررررر زیباست و چقدر احساس در لحظه رو بینهایت زیباتر میکنه و شدت اتصال رو قوی تر میکنه…
توی قرآن خداوند میفرمایید به کتاب خدا و دین خداوند که همون اسلام تسلیم شدن هست بپیوندید به این ریسمان الهی چنگ بزنید….
چقدر خوشحالم چقدر سپاس گذارم که لحظه به لحظه ی زندگی ما دقیقا مصداق همین آیه ست در حال چنگ زدن به ریسمان الهی و تلاش برای رسیدن حال خوب و اتصال قوی با پروردگار مهربان…
سپاسگزارم مونا جان عزیزم بابت این کامنت فوقالعاده مختصر مفید و سراسر آگاهی…
هر لحظه از نفس کشیدنتون سراسر احساس خوب آرامش رهایی سلامتی و برکت بینهایت باشه عزیزم…
تمام حس های خوب دنیا پایدار باشن توی قلبت عزیزم بینهایت…
اول فایل با بهبود گرایی و تغییر شخصیت شروع شد که موازی میشه با قدم ششم دوازده قدم، جایی که استاد میگن حتی از یه جایی به بعد دنبال خواسته هاتون نباشید تمرکز کنین رو تغییر شخصیت خود به خود به خواسته ها میرسین …
من ده روزه که عمل گراییم به سقف چسبیده
قبلش داشتم به این فکر میکردم که دو شغله بشم فایلی هم که استاد راجع به دوستشون که مربی فیتنس بود و باور فراوانی نداشت که میتونه از همون کار پول بسازه شنیده بودم اما به مرحله ی عمل نرسیده بود.
وارد قدم ششم که شدم تصمیم گرفتم باورامو به صورت عملی تغییر بدم نه اینکه بشینم یه گوشه فکر کنم به قول استاد اگه هی بشینی بگی من ارزشمندم من لایق بهترین هام اتفاقی نمیفته یه کاری بکن بعد ارزشمندی رو خود به خود احساس میکنی و باز تو قدم 6 گفتن تو بشو بهترین برنامه نویس بعد طلب کن تو یه جایی مثل آمازون کار کنی …
خلاصه به محض اینکه این آگاهیارو دریافت کردم یه پروتکل پژوهشی نوشتم که باید خودم اجرا کنم دقیقا یه همکاری شبیه همکاریه استاد و مریم جان من مینویسم اجرا میکنم یه نفر دیگه کارای هماهنگی و تست گیری و معاینات پزشکی و پرسشنامه رو انجام میده …. البته چون اولین بارم بود یه پروتکل غیر وابسته می نوشتم یکم سختم بود حسابی غر زدم اما ادامه دادم …. به محض اینکه اینو نوشتم دقیقا فرادا صبحش …
یه تماس داشتم که یه پروتکل تمرینی بنویسم برای ماه نهم بارداری و ماه اول پس از زایمان و استادم اینجوری بهم گفتن که فرزانه بنویس تا در طراحی و اجرای پروتکلای هدف دار حرفه ای و شاخص بشی و منم نوشتم چند روز از صبح تا شب مقاله میخوندم کتاب نگا میکردم حرکت چک میکردم و دو تا پروتکل دیگه نوشتم و دیدم واقعا این همونیه که استاد میگن: چقدر من راحت و با لذت از صبح تا شب برای این کار وقت گذاشتم مثلا یه روز از هشت صبح تا دو نیم شب داشتم حرکات رو آنالیز میکردم و خود استادم متعجب بود که چطور تونستم !
وقتی اینکارو کردم متوجه شدم به سرعت دارم بهتر میشم و بیشتر متوجه میشم برگشتم سر کار اولم و یه صبح تا عصر زمان براش گذاشتم و بهبودش دادم …
بخش دوم کارم اقدام عملی برای کسب و کارم بود
در حین اینکه داشتم اقدامات بالا رو انجام میدادم شاگرد جدید گرفتم که قراره دقیقا تو همین حیطه ای که پروتکل نویسی کردم به صورت خصوصی باهاش تمرین کنم که میشه اولین قدم و اولین کلاینت برای باور جدید نه مثل قبل که فکر میکردم ممکن نیست از کار مورد علاقم درآمد عالی داشته باشم.
و موازی با این اقدامات تمرینات خودمو بیشتر کردم و هدفمند تر.
یه کار شجاعانه هم انجام دادم و در مصاحبه دکتری ثبت نام نکردم رتبم تقریبا خوب بود رزومه تحصیلیم عالی که تو دانشگاه خودمون شانسم خیلی زیاد بود قبول بشم اما چون دائم همه داشتن میگفتن که حتما باید بهم بگن دکتر تا شاخص بشم و یه مورد دیگه که نمیخوام بازش کنم ،منم گفتم حتی اگر بخوام برم دکتری الان نمیرم باید قبلش به خودم ثابت کنم که موفقیتم فقط دست خودمه بعد اون ورژن جدیدم اگر خواست بره دکتری بگیره مشکلی نیست.
و دیگه از اقداماتی که دارم انجام میدم اینکه وقتی یکم خسته میشم فایلارو میرم تو پارک گوش میدم که کار زیاد باعث نشه از فایل ها و خلوت و طبیعت دور بشم. آب زاینده رود هم بازه و واقعا فضا بی نظیره.
یکی دیگه از کارایی که کردم طلسم این زبان خوندن شکستم یه دو میلیون باری قرار بود ادامه بدم که در نهایت کار عملی براش نکردم اما این بار تبدیل به عمل شد.
و در نهایت دوره عزت نفس رو هم دارم عملی اجرا میکنم مثلا نه گفتنم بدون ترس شده، یا اینکه کارایی که انجام دادم دقیق توضیح دادم چند ساعت وقت گذاشتم و دیگه مثل قبل فکر نمیکنم این کار اسمش منت گذاریه کاریه که انجام دادم دارم گزارش میدم. تو پارک که میرم خیلی راحت با آدما صحبت میکنم و با اعتماد به نفس بیشتر. و یه تماسی هم داشتم کلاینت میخواست بیاد که بهش تمرین بدم یه خانمی بود با یه کلیه و آسیب مینیسک یکم حالت تهدیدی صحبت میکرد که یعنی فقط این ساعت میام در غیر اینصورت نمیام که درسای استاد رو خوب پاس کردم با اینکه برام مقدور بود ساعت اون برم گفتم اگر نمی تونین مشکلی نیست مربی زیاد هست و نترسیدم از دستش بدم کلا برام مهم نبود بیاد یا نیاد. علاوه بر این تمرین آگهی بازرگانیو نامحسوس اجرا میکنم یعنی نمیگم استادم گفته یه تمرین اجرا کنین که…. با هر آدم جدیدی حرف بزنم تمرینو اجرا میکنم.
خلاصه ده روزه که وارد قدم ششم شدم و ده روزه که از صبح تا شب عمل گرا بودم و اتفاقا متوجه شدم اینجوری چقدر بهتره تا اینکه بشینی هی بگی من لایق بهترینام از هر طرف پول میاد و فلان و بهمان
آخر قدم ششم استاد گفتن بچه ها ماه دوازده که میرسین میبینین چقدر آدم متفاوتی شدین و واقعا همینه ذره ذره دارم یه آدم دیگه ای میشم و اینجوری همه چیز خیلی لذت بخش تر و واقعی تره.
پ.ن اول: کلی قربون صدقه تقدیم به اون مرغای کپلی که تو آفتاب خوابیده بودن
تحسین ات میکنم بخاطر این پیشرفت ها و مهم تر از همه شرکت نکردن در مصاحبه دکتری.
احسنت به شما که متعهد به آموزش دیدن هستید و میخواهید بنیادی و اصولی تغییر کنید.
فرزانه جان سپاس گذارم که ردپای محکمی از خودت به جا گذاشتی که درسی باشه برای ام که توهم نزنم که با حلوا حلوا کردن دهن شیرین نمیشه و باید بلند شد با عشق و لذت حرکت کرد.
فرزانه جان در پناه حق روز به روز توحیدی تر و ثروتمند تر و موفقیت تر باشی عزیزم
درود فراوان و عرض ادب خدمت دوست گرامی سرکار خانم یوسفی عزیز
بله واقعا اینکه بین همه حرفای استاد نقطه تعادل رو پیدا کنیم و عمل کنیم خیلی مهمه.
استاد سالها حسشون خوب بود اما اندام و سلامتی الانشونو نداشتن تا زمانی که عمل کردند به برنامه ی خاصی و دست از اون همه خریدهای رنگارنگ برداشتن.
استاد خودشون سالها آمریکا زندگی کردند اما یه جایی متوجه شدند خوب برای زبانشون وقت نذاشتن و شروع کردن به فایل ضبط کردن و بیشتر تلاش کردن.
در اینکه کنترل توجه و احساس مهم هست شکی نیست که خود این هم کار آسونی نیست.
اما اگر حرف حرف قانونه با حس خوب لغات انگلیسی خود به خود تو ذهن ما نمیرن عملی باید انجام بشه که اگر اون عمل همراه با حس خوب و کنترل توجه باشه خروجی بهتر و آسون تر انجام میشه.
من با حس خوب نمیتونم حرکات پیشرفته ورزشی انجام بدم قانونش انجام و تکراره خود حرکته اما حس خوب میتونه مسیرم لذت بخش تر کنه.
ما باید زمان بندی درستی داشته باشیم برای عمل و رهایی
برای تلاش و حس خوب
شبیه شب و روز که مکمل هم هستن
تلاش عملی و رها کردن
تلاش عملی و استراحت کردن و فایل گوش دادن هم مکمل هم هستند
و توجه به نکات مثبت و حس خوب در مراتب بالاتر و با تمرین در حین انجام کار هم میتونه اتفاق بیفته، بستگی داره فرد در چه مرحله ای قرار گرفته.
و به همین دلیله که استاد تاکید بر کار مورد علاقه دارن که در نهایت تمرین حس خوب و تلاش عملی از هم جدا نباشند. اما قطعا به دلیل باورهای رایج و غلط بخشی از تمرین ما گوش دادن به باورهای جدید هست و تغییر کانون توجه.
و کل این پکیج میتونه مجوز ورود به مدار آسانی هارو به ما بده ….
چقدر خوشحال شدم که کامنتت رو دیدم – گفتم که بدو بدو برم دنبال خوندن کامنت بی نظیرت
جا داره مجدد ازت تشکر کنم بابت اینکه دعوتم کردی سراغ دوره عزت نفس
بریم سراغ نکات بی نظیری که نوشتی:
اول فایل با بهبود گرایی و تغییر شخصیت شروع شد که موازی میشه با قدم ششم دوازده قدم، جایی که استاد میگن حتی از یه جایی به بعد دنبال خواسته هاتون نباشید تمرکز کنین رو تغییر شخصیت خود به خود به خواسته ها میرسین …
واو چه جمله قصاری – واقعا لذت بردم.
چقدر فرکانس اگاهی ها بالا هستن ماشالله بهت که به این حد از اگاهی رسیدی…
چقدر تغییر شخصیت برا من موهبت های بی نظیری داشت و چقدر من رو جلو انداخت…
من ده روزه که عمل گراییم به سقف چسبیده
خدا را شکر – با این جمله جادویی ات من هم به خودم آمدم دیدم که اره منم خیلی خوب دارم پیش میرم – بررسی کردم دیدم که کریدتش بر میگرده به اینکه من تو شغل مورد علاقه ام پا گذاشتم…
واقعا من بعضی مواقع حدود ده تا چهارده ساعت پشت سیستم و دارم با عشق کار میکنم به خصوص الان که دو تا شاگرد دارم که دارم بهشون یاد میدم – البته که هنوز ازشون پول نمی گیرم ولی باعث شده اعتماد به نفسم بالا بره و بهتر یاد بگیرم و کد ها بره تو ناخودآگاهم…
وارد قدم ششم که شدم تصمیم گرفتم باورامو به صورت عملی تغییر بدم نه اینکه بشینم یه گوشه فکر کنم به قول استاد اگه هی بشینی بگی من ارزشمندم من لایق بهترین هام اتفاقی نمیفته یه کاری بکن بعد ارزشمندی رو خود به خود احساس میکنی و باز تو قدم 6 گفتن تو بشو بهترین برنامه نویس بعد طلب کن تو یه جایی مثل آمازون کار کنی …
واقعا استاد جان چه جمله نابی زد ن وبرا منی که دارم کد میزنم مثال بی نظیری بود و روزم رو ساخت – واقعا عالی
ازت هم ممنونم که این آگاهی ها رو برامون نوشتی تا حسابی به وجد بیام وازش لذت بببرم…
خلاصه ده روزه که وارد قدم ششم شدم و ده روزه که از صبح تا شب عمل گرا بودم و اتفاقا متوجه شدم اینجوری چقدر بهتره تا اینکه بشینی هی بگی من لایق بهترینام از هر طرف پول میاد و فلان و بهمان
واقعا این رو به شخصه درک میکنم و میبینم که با عمل گرایی چقدر احساس ادم در طول روز خوب و عالیه – و اگر هر فایلی رو که میبینی روش تمرکز کنی و عملیش کنی – سر و کله نتایج بد رقم پیدا میشه…
خیلی خرسند شدم از دیدن کامنتت و ادامه دادنت
انشالله که پروژه ات رو با عشق تموم کنی و دکترای شغل مورد علاقه ات رو بگیری
انشالله تو کار مورد علاقه ات رشد منی با سرعت جت..
انشالله ما هم مثل سری قبل هدایت بشیم به سمت ی دوره بی نظیر دیگه…
دوره دوازده قدم به نظر من دوره ایه که کم کم شخصیت رو تغییر میده و هر ماه آدم میتونه یک یا چند نکته غلط یا درست رو که ناآگاهانه بهش عمل میکنه آگاهانه تقویت یا حذف کنه.
اولش به ظاهر دوره آسون و ساده ای به نظر میرسه اما من میبینم کسایی که دوره رو تموم کردن بر میگردن از اول کار میکنند و تازه متوجه میشن بار اول چقدر طوطی وار کار کردن.
من خودمم شاید یه جایی دوره رو پیش نرم برم از اول مرور کنم تا برسم به دوره آخرم و مجدد ادامه بدم شاید هم برم تا آخر و دوباره از اول شروع به مرور کنم.
در هر صورت چیزی که خود استاد روش تاکید دارن اینکه تغییر شخصیت به سرعت اتفاق نمیفته و این دوره چون دوازده ماهس خیلی مناسبه.
از طرفی میبینم خیلی رفتن دوره ثروت نتیجه گرفتن خیلیا هم نه تازه افتادن تو نگرانی که چرا ده میلیون یه جا هزینه کردن نتیجه ندیدن.
من فکر میکنم اینا بستگی به مدار فرد داره و یه سریا بهتره که قبل از دوره ثروت رو شخصیتشون کار کنند نتیجه بگیرن با دست پر برن سمت اون دوره ها وگرنه با یه مدار پایین یا با ترمزهای زیاد به خودشون فشار میارن یه پولی جور میکنن میرن تو روانشناسی های ثروت و بعد چون آماده نیستن هیچ نتیجه ای نمیگیرن.
سلام فرزانه جان، کامنتت رو که خوندم گفتم این شجاعت تحسین برانگیزه و اینکه فقط تو ذهنم تحسینت کنم کافی نیست. آفرین به همتت و عزمت برای رشد شخصیتت. واقعا تمرکز رو بهبود شخصیتمون خودش اصله و نتایج و خواسته هامون به تبعش میان. فقط کافیه قدم رو برداریم که شما برداشتی و خوبیش اینه که نتیجه ش هم زود می بینیم. شرکت نکردن در آزمون دکترا هم واقعا شجاعت می خواد. و چقدر جای شکر داره که تو تو این مرحله به این آگاهی رسیدی که نباید تحت تاثیر حرف بقیه و توقع جامعه حرکت کرد. مطمئنم خداوند به بهترین مسیر هدایتت می کنه. شاد و موفق باشی دوست عزیزم.
سلام به استاد عزیز و مریم جان که خیلی دلمون براشون تنگ شده بود و هر روز روزی چندبار سایتو چک می کردیم به امید فایل جدید… و سلام به همه ی دوستان خوبم که منتظر دیدار مجدد استاد و مریم گلی بودن و تشنه شنیدن حرفای نابشون.
استاد چقدر فوق العاده س که شما همیشه ی خدا در پی بهبود شرایط هستین. صبح که نشانه امروزم رو زدم فایل 8 زندگی در بهشت بود و داشتین نرده های دور خونه پردایس رو می کندین و از این می گفتین که همیشه میشه بهتر کرد شرایط رو زیبایی ها رو و الان که این فایل رو دیدم تو ذهنم مرور کردم چه تغییراتی که تو پردایس ایجاد نکردین… از بهبود ویوی دریاچه و درختا با برداشتن نرده ها تا باز کردن مسیر تریل و زدن شاخه ها و درختای اضافی و فنس الکتریکی و انبار بزرگی که زدین و خلاصه بعد اینهمه مدت هنوز هم در فکر زیباتر کردن پردایس هستین و الحق که چی شد با این فواره های زیبا… اصلا رویایی شد، خدای من… اون صدای آب و اون پترن زیبایی که فواره وسط دریاچه درست کرد و یه لحظه هم تو تصویر رنگین کمون دیده شد، به به … چقدر فراوانی خوبه چقدر ثروت خوبه که هرچی برای بهبود زندگی و اطرافت نیاز داریم رو تهیه کنیم چقدر آمازون کار رو راحت کرده واقعا شاید چیزی نیست که نشه از آمازون سفارش داد…خدایا شکرت…
چه مرغای فوق العاده ای دارین استاد چقدر تخم مرغ اونم تازه به به. چقدر این مرغا خوشبختن نسبت به خیلی مرغای دیگه… تو فضای به او قشنگی زندگی می کنن در کنار آدمای به این نازنینی که انقدر بشون می رسن. دیگه چی می خوان…
یه نکته ی دیگه هم هیکل زیبای هردوتون بود هم استاد و هم مریم جون چقدر خوش هیکل هستن و اندام متناسبی دارن آدم کیف می کنه. منم به شکر قانون سلامتی اندامم خیلی زیباتر شده و کلی از این بابت خوشحالم.
قشنگی این قسمت برای ما دوچندان شد حالا میگم چرا… همونطور که تو کامنتای قبلیم نوشته بودم، مامان نازنینم که کلی فرکانس بالایی دارن و تو یادگیری آموزشهای استاد از من و خواهرام جلوترن، برای دوهفته ای اومده بود امریکا میشیگان پیش ما و با اینکه مدت خیلی خیلی کوتاهی بود کلییی بمون خوش گذشت و سفر فوق العاده ای هم تو همون میشیگان به تراور سیتی داشتیم. دو سه روز پیش با مامان اومدیم کانادا که چند روزی هم اینجا با خواهرام باشیم و فردا هم به امید خدا دارن بر می گردن ایران. این دو سه روز اینجا کلی بمون خوش گذشت و هم دیروز و هم امروز رفتیم تو طبیعت امروز که جوجه هم کباب کردیم و خلاصه روز بسیار عالیی داشتیم. عصری که اومدیم خونه، طبق روال روزای گذشته گفتیم چک کنیم ببینیم بلکه فایل جدید اومده باشه و بعد دیدیم هوراااا فایل جدید! بعد همگی با کلی ذوق و شوق همراه با نوشیدن قهوه مشغول دیدن فایل شدیم و به قول مامان قبل رفتنشون یه فایل فوق العاده هم دور هم دیدیم. کلی هم بابتش خدا رو شکر کردیم. خلاصه که روزمون رو ساختین استاد و مریم بانو. سپاس فراوان از هردوتون و خدا رو شکر بایت وجود شما دو نازنین دوست داشتنی…
پر از درس و پر از الهامات و هدایت های خداوند و پر از زیبایی های بی نظیر و رویایی و اتفاقات خوب در بهشتمون
اولین درسی که توسط استاد و مریم جون بهش اشاره شد ، سعی بر داشتن بهبود های کوچک در زندگی بود.
اینکه تو به خودت متعهد بشی که هرروز بهتر از دیروز باشی و هرروز ارزشی خلق کنی و بهبودی در زندگی ات ببخشی .
به قول مریم جون این بهبود می تونه در شخصیتت ، در زندگی ات ، در کارت و یا در محل زندگی ات باشه.
به نظرم اصلا مهم نیست که اون بهبود چقدررر کوچیک و یا چقدر دور از چشم باشه ، نکته ی مهم و اساسی این درس اینه که تو هرروز خلق ارزش می کنی ، هرروز یه قدم (هر چند کوچک) برای ارزشمندتر شدن خودت برمی داری ، هرروز رشد می کنی و…
همین گوش دادن فایل های استاد ، خودش بهبود شخصیته حتی اگر فایلی رو برای بار هزارم گوش کنی ، تو اون روز بهبود داشتی و نسبت به روز قبل ، تغییر کردی.
این درس رو به صورت عملی ، در تمام قسمت های زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا داریم می بینیم .
همین که استاد و مریم جون در سریال سفر به دور امریکا ، تونستن جاهایی زیادی در آمریکا رو ببینن و اطلاعات شون رو زیاد کنن و تازه علاوه بر اون کلی فایل ارزشمند برای میلیون ها نفر دیگه که به دنبال بهبود های روزانه هستند ، ضبط کنن.
الهیییییییی شکررررررررت
وقتی تو قدم ها رو برمی داری و به همون الهامات ابتدایی گوش می کنی ، تو به الهامات واضح تر و هدایت های خداوند می رسی و بعد می بینی که خدا ، چجوووووووووری هدایتت می کنه.
مثل همین فواره فوق العاده رویایی ، که بعد از عمل به ایده پمپ آب ، خداوند اون رو سرراه قرار داد.
در حالی که شاید اگر استاد به اون ایده پمپ آب عمل نمی کرد ، به این فواره هم هدایت نمی شد.
در واقع چرا هدایت شد؟
چون استاد با همون ایده حرکت کرد و قدم اول رو برداشت.
خداوند میگه تو قدم اول رو برادار ، من هزاران قدم بعدی رو برات برمی دارم.
مثل ایده ی پرورش مرغ و خروس که از تخم مرغ هایی شروع شد که مریم جون و استاد اونها رو تو دستگاه گذاشتن ، بعد اونها جوجه شدن و بعد ایده های مختلف و تکاملی برای ساخت چیکن تراکتور و یا …. اومد و همین طور مرحله به مرحله ، با هزاران ایده و الهام الان به اینجا رسیدیم که می تونیم ایییییییین همههههههههه تحم مرغ داشته باشیم و لذت ببریم.
یعنی چقدررررررر فراوانی
من که موقع باز کردن در قسمت تحم مرغ ها ، چشام چهارتا می شد و می گفتم وااااااااااای خدایااااااااا شکرررررررررت چقدررررررر زیااااااااد
مخصوصا اون فایلی که استاد برای اینستا گرفته بود.
یعنی مگه میشه ؟ تو سه چهار روز این همه تخم مرغ!!!
150 تا تخم مرغ!!!
خداااااااای مننننننننن
الهیییییییی شکررررررررت به خاطر فراوانی و به خاطر اینکه هرروز چشم من داره فراوانی می بینه.
به خدا الان که دقت می کنم می فهمم که هرروز دارم فراوانی می بینم .
عااااااااشقتمممممممم خداااااااا
برای اون فنس ها هم باید بگم که موضوع دقیقا قانون تکامل و بهبود های هرروزه و عمل کردن به ایده ها و الهاماته
اول ایده اومده که همچین فنس الکتریکی بزرگی رو بکشید که مرغ ها فضای بسیار بزرگی داشته باشن و بعد با نشانه ها متوجه شدید که باید تغییر ایجاد کنید.
اصلا آدم اگه تغییر نکنه زیر چرخ های جهان له میشه.
تو همیشه باید تغییر کنی و همین بهبود ها میشه تغییر
و چقدرررر جالبه که خدا همیشه با نشانه ها و الهامات بهت می گه که الان باید چه کار کنی ، باید چه تغییری در شخصیتت و یا در زندگی ات ایجاد کنی .
اگر تو خودت متوجه شدی و تغییر کردی ، که خب رشد می کنی و اتفاقات خوبی برات رخ میده .
ولی اگر به نشانه ها توجه نکردی و همین طور تغییر نکردی و تغییر نکردی ، ضربه ها و چک و لگد ها محکم تر و محکم تر میشه تا جایی که حتی وقتی تصمیم می گیری تغییر کنی ، تغییر کردن برات سخت شده و باید زمان بیشتری بزاری ، هزینه بیشتری بپردازی و …
بنابراین باید سعی کنیم همیشه تغییر کنیم و همیشه درحال رشد باشیم.
الهیییییییی شکرررررررت
در ضمن ما یه استاد بی نظر و تک داریم که هرچی ازش یاد می گیریم رو به صورت عملی در زندگی خودش می بینیم ، یکی از بزرگترین و واضح ترین عمل استاد در مورد تغییر و بهبود ، همین دوره قانون سلامتیه که واقعا رویاییه
استااااااد بی نظیییییییر شدید.
دمتووووون گررررررررررم
فواره جدیدتون هم مبارکتون باشه
واقعا رویایی و فوق العاده بود. هم توی روز و هم توی شب با اون نورپردازی عالی
بلهههههههه تمرین والیبال رو دوباره شروع کردم تا ببینم خداوند چطور می خواد به مسیر های بهتر هدایتم کنه.
تو جلسه 6 جهان بینی توحیدی ، استاد میگه بچه ها ، همون قدم های اولیه که بهتون الهام میشه رو بردارید و انجام بدید تا خداوند قدم های بعدی رو الهام کنه، تا به مسیر های بهتر هدایت شوید.
ولی اگر تو کاری رو انجام ندی در اون مورد به تو الهامی هم نخواهد شد.
مثلا الان به من الهامی در مورد نقاشی نمیشه ، چرا؟
خب طبیعیه من کاری با نقاشی ندارم و بنابراین به من الهام هم نمیشه.
ولی در مورد کانال یوتیوبم ، خیلی بهم الهام میشه .
والیبالم هم همین طوره ، باید انجام بدم و دوباره بهش بچسبم تا بهم الهام بشه و هدایت بشم.
من هم تا عکس قشنگ و اسم زیبایت رو دیدم با شوق کامنتت رو خوندم گفتم ببینم زهرا جان به چه چیزهایی اشاره کرده انقدر که قشنگ و عالی مینویسی و تحسینت میکنم با این سن و سال در مسیر عشق هستی و به سرعت بسوی کمال و موفیقت در حال صعود
آفرین به شما دختر عزیزم
خدا رو شکر بخاطر وجود استاد که قوانین رو یاد من داد
سلام دختر قشنگم خوش به حالتون که در این سن پایین با استاد آشنا شدین و احسنت به شما که چقدر سریع و عالی پیشرفت میکنید از خوندن کامنتتون خیلی استفاده کردم خیلی خوب نوشتین
آفرین به این رشدتون در این مسیر
که چقدر خوب تکامل رو طی میکنید و بهترینهارو برای خودتون رقم میزنید
استادان عزیزم همه زیبایی های جهان و زندگی تان گوارای وجود نازنینتان،
باور فراوانی را چه زیبا به من آموزش می دهید ، در زمانه ای که بلندگوهای شیطان رسانه و جامعه یک صدا نجوا دهنده وعده فقر و فحشا هستند.
شما چه زیبا ندای الله شدید و وعده فضل و مغفره الهی را به گوشم رساندید.
چقدر در این سایت دلم آرام میگیرد.
شنیدن ندای الهی از کلام شما تطمئن القلوب زیبایی برایم ایجاد کرده است که بتوانم فارغ از هیاهوی جهان آرامشی الهی را تجربه کنم.
بیخود نیست که هرجا صحبت از افزایش قیمتها و کمبود باشد دو پا داشته چند پای دیگر قرض کرده انگشتانم را در گوشهایم فرو برده فرار را بر قرار ترجیح داده ، اما عاشقانه پای کلام الهی و آموزه های ارزشمندتان مینشینم و آیات تصدیق فراوانی را با خود مرور میکنم.
قلب من جیغ میکشد وقتی آن صداها را میشنود اما کلام شما وقتی جاری میشود سکینه ای الهی را برایم به ارمغان می آورد. و این است روش تشخیص نجوای شیطان و ندای الهی.
چه زیبا خدایم مرا لایق شنیدن پیغام سروشش کرد و شما چه زیبا این رسالت را بر عهده گرفته و ابلاغ پیام میکنید.
استادم چقدر تحسینتان کنم که شایسته جهاد اکبری باشد که برای خارج شدن از مدار فقر و کمبود در ذهن و زندگی تان ایجاد کردید.
آری ذهن من دیگر هیچ بهانه ای ندارد، وقتی رسیدن فردی به این نعمتها و فراوانی را میبیند که روزگاری نه چندان دور در پوزیشن راننده تاکسی دنده آرژانتینی در گرمای بندرعباس در لوکیشن اتاق استیجاری که حمام و دستشویی مشترک بود زندگی میکرد.
و اینک همان مرد را میبیند که زندگی سرشار از فراوانی را در همه جنبه های زندگی اش تجربه میکند.
فراوانی همراه با کیفیت ، اگر آب است چشمه های طبیعی که سرشار از املاح معدنی مفید است.
اگر تخم مرغ است ، با کیفیت ترین آن.
اگر مرغ است بهترین نژاد آن.
اگر ……
نمود عینی خیرالرازقین بودن خدا را چه زیبا در همه ابعاد زندگی تان به تصویر کشیدین و هربار به من یاد آوری میکنید به کمتر از بهترین رضایت ندهم.
مدتی است تجدید نظری دوباره در اعمالم، در دوستانم و در همه ابعاد زندگی ام داشته ام و به وضوح مفهوم حذف اضافه کاری ها و نشتی انرژی ها را دریافتم میماند عمل به آن که خوراک خودم است و وقتی به آن برسم بی درنگ انجام داده و با لذت منتظر دیدن نتایجش مینشینم.
آنقدر این تجدید نظر دقیق کار میکند که به محض بررسی و اجرا درهایی باز میشود، مسیرهایی روشن میشود تحولاتی انجام میشود که به وضوح در میابی که هر روز لازم است از خودمان سوالات از این بهتر چطور ؟ از این راحت تر چطور؟ از این سریعتر چطور؟ بپرسیم،و به محض دریافت جواب ،ذهن منطقی را خاموش کرده و فارغ از نتیجه به آن عمل کنیم.
منطق این آگاهی ارزشمندتان هم کاملا برایم آشکار شده است، زیرا جهان در حال گسترش و تغییر است و ما هم در حال تغییر مدار ، یک سری رفتار و اعمال با توجه به مدار قبلی مان به ما گفته شده و اینک با رشد و تغییر مدار باید برای نتایج بهتر به اعمالی بهتر هدایت شده و بهبودی در همه جنبه های زندگی مان حاصل کنیم.
میتوانم ادعایی داشته باشم که در حوزه روابط به وضوح این را درک کرده و عملگرایی غیر قابل مذاکره ای در این مورد دارم.
یک سری افراد برای مدارهای قبلی ما هستن و شاید ما رشد و بهبود و تغییراتی داشته ولی آنها همچنان در اندر خم یک کوچه هستند.و ماندن آن افراد در زندگی مان فقط نشتی انرژی ما شده و مانع رشد و تعالی ما میشوند و چه زیبا قطع کردن شاخ و برگهای اضافه را به من آموزش دادید. این شد مهمترین اصل زندگی ام که هر روز این مورد را بررسی کنم و در جهتش اقداماتی انجام دهم و با هربار اقدام عملی معجزه ای میبینم که مرا مصمم تر میکند برای چنین عملکردی در دیگر جنبه های زندگی ام.
عاشقانه منتظر آپدیت دوره عشق و مودتان هستم،
زیرا میدانم با این مدار جدیدتان انقلابی در آن دوره ارزشمند ایجاد میکند.
گرچه در طول دیدن فایل تمام وجودم سرشار از شعف و شادی و عشق بود اما فکر نمیکردم قرار هست دست به قلم شوم.
با دیدن ذوق های کودکانه تان اشک در چشمانم جمع شد ، اشکی سرشار از سپاسگذاری از پروردگارم برای هدایتم به این مسیر و حضور نعم العبدی چون شما در زندگی ام.
آنجا بود که برآن شدم هرچند کوتاه بنویسم و از شما برای تک تک لحظاتی که وقت ارزشمندتان را عاشقانه برای به تصویر کشیدن و به اشتراک گذاشتن زیبایی های زندگی تان برایمان قرار داده و ما را به درک بهتری از خدایی که اگر دست در دستانش دهیم ،پس از تجربه حسنه الدنیا به حسنه الآخره نیز میرسیم، از صمیم قلب سپاسگذاری کنم.
میدانید من از خدایی که گذشتگانم به من شناساندن که فقط حسنه الآخره را قرار است به من بدهد بیزار شدم.
آن خدای ضعیف که نشئت گرفته از جهل و عدم درک درستشان از قوانین است برای خودشان.
من خدایی را میپرستم که شما به من شناساندید، خدای من از فضل وسیعش اول مرا به تجربه حسنه الدنیا میرساند و در ادامه لذت حسنه الآخره را نیز به من میچشاند.
و چه زیبا این باورهای زیبا را با باورهای قرآنی که مو لا درز منطقش نمیرفت به ذهنم تزریق کردید.
به اشتراک بگذارید زیبایی های زندگی تان را که چه نیکو از مدار کفر ورزیدگان و پوشاننده نعمتها شدن خارج شده و نماد فضل الهی شدید و آگاهانه به جهان اعلام کردید که باران نعمت ها و زیبایی هایش را بیشتر بر سرتان بباراند که به ذهن های جرم گرفته شده از وعده های فقر و کمبود شیطان اعلام کنید که اگر دریا ها مرکب شوند اگر همه درختان قلم شوند نمیتوانند نعمتهای الهی را به شماره در آورند.
این تصاویر همچون جرمیگری قوی ، رسوبهای ذهنی ام را در همه ابعاد پاکسازی میکند.
با هیچکسم میل سخن نیست ولیکن تو خارج از این قاعده و فلسفه هایی ، تو که هیچکس نیستی ، تو که همه نیستی ، تو همانی که وعده صدق خدایم شدی ،همان رسولی که با خواندن آیات مبین الهی مرا از ظلمات به نور رساند. تو همانی که دلم لک زده بود نوشتن برایت را.
عاشقتونم برایتان بهترین های دنیا و آخرت را آرزو دارم استادان عزیزم. ️️️
چقدر قشنگ چقدر زیبا چقدر با دل چقدر همچیز تمام دمت گرم بنهایتت ممنونم برای این همه قشنگی که دارید بینهایت ممنونم برای این قلم زیبا که از قلبتتت میاد الهی صد هزار بار شکررر برای کامنتتون برای کامنت بچه ها برای این سایت برای استاد که اینقدر شاکردهای عالی داره الهی صد هزار بار شکرررر
در پناه جان جانان شاد سلامت و ثروتمند و عاقبت بخیر باشی
خدایا به من و به درکم و به آگاهیم کمک کن تا بتونم هرچی توی سرم هست به نوشتار دربیارم تا اول به خودم کمک کنه تا جهان و قوانینت رو بهتر درک کنم و بعد سعادت داشته باشم به دوستانم خیر برسونم.
هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او قرار میدهد،و او را از جایی که گمان ندارد، روزی میدهد،و هر کس بر خدا توکل نماید، خدا او را کفایت میکند،و خداوند فرمان خود را به انجام میرساند، همانا خدا برای هر چیزی اندازهای داده است
سلام به استاد عزیزم ،به خانم شایسته جانم و دوستان هم مدار قشنگم
خداروشکر بالاخره من امروز تونستم این قسمت از سریال رو ببینم و لذت ببرم ازین همه ورودی مثبت و این همه زیبایی
هر چند که در تموم مدت دیدن سریال ،باید به سوال های مختلف نیلانیکا جواب میدادم و گاها تمرکزم از دست میرفت ولی اینم حتما بخشی از مسیری که باید طی بشه
خداروصدهزار مرتبه شکر برای فرصت دیدن این فیلم ها با اعضای خانواده بجای تموم سریال های ترند روووز که وقتی ازم میپرسن تو فلان سریال رو میبینی و من میگم نه،چشم هاشون ٨تا میشه وااااای مگه میشه این سریال دنبال نکنی ؟
خیلی دلم میخواد براشون توضیح بدم من انقدرررر کار دارم که وقت نمیکنم بهشون برسم چه برسه به سریال و ٢4ساعت برام کم میاد همیشه ،ولی واقعا الان دیگه به این درک رسیدم مگه دیوونه م ذهنم رو خسته کنم برای قانع کردن بقیه ؟ بیشتر اوقات لبخند میزنم میگم آره والا ،نمیبینم ،خیلی علاقه به سریال ندارم :)
استاد عزیزم میخوام از تجربه ی فوق العاده ی دیروزم بگم،واقعا احتیاج دارم تحلیل های ذهنیم رو از ذهن خارج و به نوشته تبدیل کنم تا منطق ذهنم سیراب بشه
همسر من یک عمو داره ،که در شرایط یکسان با برادر های خودش توی روستا بزرگ شده ،اما ثروتی ساخته که میشه گفت در برابر خیلی از ثروتمند هایی میشناسم به غیر از حسابه!!!
دیروز ما دعوت شدیم به یکی از ده ها ملک و ویلایشون که یک ویلای دو طبقه و هر طبقه دوبلکس :) در دل کوه های جاده هراز …
تجربه ی بینظظظیری بود برای من!
من به وضوح میدیدم که همه ی ما توی این فضا هستیم ولی اصلا چیزایی که من میبینم اونا نمیبینند !اصلا زیبایی هایی که من رو بیهوش کرده بود برای بقیه عادی یا حتی قابل رویت نبود!
به الله ی که میپرستم قسم! حتی یکی از افراد جمع ،ده درصد لذتی که من دیروز از طبیعت بردم رو تجربه نکردند!
چیزی که برای همه در دسترس بود! و اینا همیشه نتیجه ی آموزهای استاد بوده برای من،من اندازه ی کل عمرم دیروز لذت بردم و این لذت باااا هیییچ ثروتی ساختنی نبود !
تیر آخر خداوند وقتی بهم زد که روی تراس برای شام نشسته بودیم که من ی لحظه آسمون رو دیدم،اول فکر کردم بالای کوه پروژکتور روشن شده!انقدر باورنکردنی بود برام !
ولی قرص کامل ماه بود که آروم آروم از پشت کوه درومد و اومد وسط آسمون
و من انقدر مدهوش این زیبایی شدم که اصلا شام رو بیخیال شدم و وایسادم یک گوشه و فقط نگاهش کردم و تحسینش کردم …
میتونم بگم غرق شدن در لذت رو ،دیوونگی رو،هم آهنگی با نظم جهان رو من دیشب تجربه کردم ،حس میکردم واقعا بدنم دیگه ظرفیت این روح رو نداره و دلم میخواست جدا بشم ازش و با ماه و آسمون یکی بشم ….
خداروشکر میکنم برای تموم زیبایی ها وتجربه ی بینهایت لذت بخش دیروز و میدونم این احساس فوق العاده برای من اتفاقات فوق العاده تری رو رقم میزنه طبق قانون بی تغییر خداوند …
مورد بعدی که خیلی دلم میخواد برای ذهن خودم بنویسمش، درمورد خانم های جمع ،درواقع تنها خانم شاغل زن بغیر از یک نفر که معلم بازنشسته بود،من بودم !
ولی باید براتون جالب باشه که درمورد مسائل مالی ! به جرئت میتونم بگم همشون یک سر و گردن از من بالاتر بودند !
من خیلی سعی کردم به این موضوع فکر کنم وخیرش رو برای خودم دربیارم
نه با احساس بد یا با احساس قربانی شدن! نه !
برای درک بیشتر قانون و عمل بهش …
و من در نهایت به یک واژه ی ساده و پیش پا افتاده اما کاربردی رسیدم اونم احساس لیاقت
اینکه تموم افراد جمع از هم صحبتی با من لذت میبردند و عملا من میدیدم که میخوان کنار من باشن،با من بیان پیاده روی ،با من آهنگ بخونند و… این یعنی من توی زمینه روابطاحساس لیاقتی خوبی ساختم!
اینکه من از همه بیشتر لذت بردم ،بیشتر از همه بهم خوش گذشت و ایمان داشتم این احساس لذت من رو به خدا داره بیشتر نزدیک میکنه یعنی من احساس لیاقتیخوبی تو زمینه لذت بردنبرای خودم اینجا کردم !
اینکه من کمتر از همه غذا خوردم! بیشتر از همه انرژی داشتم،بهتر از بقیه پیاده روی کردم،ساعت ها تو آب رودخونه ی پر فشار نشستم و لذت بردم از آب یخش یعنی من احساس لیاقت بهتری از بقیه در در زمینه سلامتی ساختم!
و اما مسائل مالی !و احساس لیاقت ثروتمند بودن !
میخوام برگردم به ماه قبل خودم ،ماه قبل من خیلی ورودی مالی خوبی داشتم ،اصلا نمیدونم چه جوریااا ولی ولی ی حساب سرانگشتی از چیزایی که یادمه
5میلیون اول ماه برای مادرم فرستادم
5٠٠تومن برای داداشم
یک میلیون هدیه روز معلم بابام
چندین بار من سوپرمارکت خرج 5٠٠هزارتومنی و بیشتر داشتم !
یک میلیون و شایدم بیشتر برای خرج های روزانه نیلانیکا برای مادرم فرستاده بودم
درنهایت ده میلیون طلا هم خریدم !!!!
و من آخر ماه هنوز پول داشتم !
یعنی حتی یک روز نشد من نگران پول باشم واسه خرج های روزانه !
و بعد این ماه هنوز به وسط ماه نرسیده من دیدم دارم باز به حساب و کتاب میرسم که اینو بخرم یا اونو بخرم کدوم واجبتره!
یعنی پول هم کم شده بودو هم ورودی نمیومد!
من خیلی فکر کردم ببینم کدوم پاشنه ی آشیل منه که دوباره من رو از نظر مالی پایین کشیده !
و خیلی هم از خدا هدایت خواستم بهم بگه خیر و برکت این تضاد چیه !
و مطمئنم بودم حتما این تضاد برای من درسی داره که خیلی خیلی بهم کمک میکنه تا تو زمینه ی مالی ،شرایط سینوسی نداشته باشم و همیشه رو به بالا باشم …
و حالا با تجربه ی دیروزم ،و سوال از خودم که من چه فرقی با خانم های دیگه دارم که حتی با اینکه من کار تقریبا به نظر خودم سنگین میکنم اما رفاه مالی اونا خیلی بیشتره !
واقعا هیچ چیز جز احساس لیاقت و ارزشمندی پیدا نکردم !
به قول استاد توی یک از فایل های باورهای ثروت ساز میگه هیچ چیز در من تغییر نکرد جز اینکه من احساس کردم ارزشمندم!من لایقم!
تفاوت سعیده ی ماه قبل با این سعیده این بود که به شدت دنبال این بود چه کار خاصی باید بکنه تا رشد مالی خوبی داشته باشه !
یعنی دوباره افتاده بودم توی این سیکل که به خودی خود که نمیشه،من باید یک کار عجیب غریب کنم یا که سختی و زحمت زیادی بکشم تا بالاخره اون ورودی مالی بیاد !
و با دست خودم یک سد درست کردم جلوی تموم ورودی های مالی که تا ماه قبل خود به خود داشت میومد!!
راه طبیعی ورود ثروت رو بسته بودم !
بازم به قول استاد
طبیعیه اینکه ما ثروتمند باشیم،طبیعیش اینکه که وضع مالی ما خوب باشه،طبیعیش اینه!
ثروت مثل اکسیژن همه جا هست،اگر ما نداریمش مثل اینکه ما دستمون رو گرفتیم جلوی مجاری تنفسیمون و نمیزاریم هوا وارد ریه مون بشه
طبیعی اینکه پیشرفت کنیم،طبیعی اینکه اوضاع روزبه روز بهتر بشه
من انقدر خودم درگیر یک کار خاصی انجام دادن کرده بودم که یادم رفته بود طبیعی اینکه ثروت از هر جایی که فکرش رو نمیکنم وارد زندگیم بشه! طبیعی اینه ! من به خودی خود ارزشمندم!
من باید به یاد خودم بیارم
وقتی دارم برای اعضای خونه آشپزی میکنم،ارزشمندم
زمانی که جاروبرقی رو برمیدارم تا فضای خونه رو تمیز کنم ارزشمندم
تک تک کارهایی که برای بهبود شخصیت خودم و خونواده انجام میدم معنوی و ارزشمنده
وقتی دارند غیبت میکنند و من خودم ازون محل دور میکنم ،یعنی من ارزشمندم
وقتی برای مریض ٧ساله م میشم خاله سعیده و سعی میکنم تاجایی که میتونم حواسش رو از اتفاقات بد پرت کنم،من ارزشمندم
وقتی دستامو محکم روی قفسه ی سینه ی مریض فشار بدم و اصلا به درد دستام فکر نمیکنم،فقط تلاش میکنم دوباره ضربان قلبشو برگردونم،من ارزشمندم
اصلا همینکه هر روز بیدار میشم و اولین کاری که میکنم شکر خداست من ارزشمندم
اینکه من تلاش میکنم هرروزم بهتر از دیروز باشه من ارزشمندم
اینکه قانع نیستم به کارمندی و دارم تلاش میکنم تو مسیرهای دیگه آموزش ببینم من ارزشمندم
آره! دقیقا ،من تو احساس ارزشمندی و لیاقت مشکل دارم!
و باید روزی هزار بار اینارو به خودم بگم!
به قول استاد تو قدم ١٢
اگر تو زمینه ای دستاورد دلخواه نداشتیم این به معنی نیست که ما توی اون موضوع ناتوانیم!
بخاطر اینکه توی این مورد درست از قانون استفاده نکردیم
و دیروز خداوند از طریق دستان بینظیرش به من این آگاهی رو داد که سعیده تو به خودی خود ارزشمند و لایقی ،قرار نیست یک کار یا ایده ی خاص تورو به ثروت برسونه،از هزاران هزار طریق میتونه پول توی زندگیت بیاد ،اگر تو دستت رو از روی مجاری ورود ثروت برداری !
و من تموم تلاشم رو میکنم این آگاهی رو به مرحله ی عمل برسونم و حتما از نتیجه ای که توی زندگیم به وجود آورد میام و مینویسم
خدارو هزاران بار شکر میکنم که بهم اجازه داد امروز تو این جهان مجازی توحیدی فعال بشم و بنویسم
یک معذرت خواهی هم به بهترین دوستای زندگیم بدهکارم،حضور دائمی نیلانیکا درکنار خودم باعث شده نتونم به تموم کامنت ها پاسخ بدم ولی عمیقا از ته قلبم از همتون سپاسگزارم برای تموم پاسخ هایی که به کامنت های قبلیم دادید،نه یکبار ،که چندبار کامنت هاتون رو با عشق میخونم
سلام و درود و رحمت و برکت وهاب عالم بر خواهر بزرگوار و گرانقدرم سعیده جان (و همینطور بقیه دوستانم) امیدوارم حالت عالی و توحیدی باشه و عکس پروفایلت هم قشنگه.
اول از هر چیز آخر کامنتت رو بگم …
سعیده تو تجربه CPR و احیا بیماران رو داشتی ؟؟؟!!! چرا زودتر نگفته بودی … وقتی بهت میگم فرشته نجات پس بی دلیل نیست. خیلی کار بزرگیه احیا کسی که قلبش ایستاده و تو تونستی برگردونیش به زندگی حتی اگر اون شخص بعد از احیا کار مفیدی هم توی زندگیش انجام نده حداقلش اینه که خانواده اش احساس خوبی داشتن و بخاطر مرگ عزیزشون داغدار نشدن. تو بی نظیری سعیده جان ، تو با موفقیت زندگی رو به انسانها برمیگردونی. تحسین و قدردانی کلمه بسیار کوچیکیه در برابر بزرگی کار تو. بهت افتخار میکنم خواهر بزرگوارم.
اعتراف میکنم دو روزه ذهنم درگیر کامنتت شده. هنوز یه جاهاییش مقاومت دارم. مقاومتی نه بخاطر نادرست بودن باورهایی که گفتی ، که مطمئنم باورهای توحیدی تو بسیار درسته ،بلکه مقاومت ناشی از ریشه دار بودن باورهای غلط و شرک آلود در وجود خودم. از خداوند متعال درخواست هدایت میکنم که بتونم دونه دونه علفهای هرز ذهنم رو از ریشه بیرون بکشم و بجاش محصولی رو بکارم که خیر و برکت دنیا و آخرت توش باشه که همانا دنیا مزرعه آخرته.
در ابتدای کامنت ارزشمندت به آیات قرآنی بسیار زیبایی اشاره کرده بودی که همین دو آیه نکات طلایی بسیاری در خودشون داره.
درک و فهم و ظرف وجودم در حال حاضر اینا رو درک میکنم:
•قانونمند بودن جهان هستی
•رزاق بودن خداوند طبق قوانین تغییر ناپذیر جهان
•تقوا و کنترل ذهن و کنترل رفتار یا به عبارتی احساس خوب مساویست با اتفاقات خوب
•قانون بینهایت بودن نعمات و رزق و ثروت در جهان و رسیدنش به ما از جایی که فکرشو نمیکنم
•قانون توکل بر خدا و کافی بودن خداوند برای اهل ایمان و عدم نیاز به غیر خدا (مرز باریک بین کفر و شرک در تعامل و همکاری با دیگران)
•و نهایتاً قانون بی نظیر مدارها. که هر کدوم از ما در مداری هستیم و تا مداری بالا میریم و هر چه مدار بالاتر و توحیدی تر نعمات بیشتر، شرایط راحتتر (و نکته ای که خودم برام درس عبرت شد هر چقدر تو مدار بالاتری خطایی ازت سر بزنه چک و لگد های جهان دقیق تر ، محکمتر و سریعتر میشه؛ به جون خودم انگار خداوند یه تکتیرانداز استخدام کرده برای مراقبت از مدارهای بالاتر)
یه جایی توی کامنتت از کنجکاوی مقدس فرشته های خداوند نیکا و نیلا عزیز گفتی. بسیار تحسین شون میکنم و تحسین تون میکنم. که جوری روی خودت کار کردی که اونها هم از همین الان در این مدار زیبا هستن تا زندگی شون رو زیباتر خلق کنند. این فرشته های زیبای خداوند با کنجکاوی مقدسشون دارن با قوانین آشنا میشن، بچه ها هنوز ذهنشون توسط جامعه و نظام آموزشی تغییر نکرده پس خیلی توحیدی تر عمل میکنن.
ماجرای اون انسان ارزشمند و توحیدی که با دست خالی و با توکل به خداوند تونسته بهترین و ثروتمندترین انسان روستا بشه ،بسیار تحسین برانگیزه و البته قبلاً هم توی کامنتت خونده بودم . خدا رو شکر که این الگو ها رو دارید برای ساختن باورهای ثروتمند کننده. همین که سریالهای تلویزیونی رو نگاه نمیکنی و برای استفاده از ثانیه های ارزشمند زندگیت اینقدر دقیق هستی واقعاً جای تحسین داره.
من به تازگی با این باور آشنا شدم که زمان نعمت خداست و ما اجازه داریم زمان رو در بهترین کارها مصرف کنیم. در راستای توحید ، رشد و کمال و پیشرفت و گسترش آگاهی و ثروت در جهان . ولی اگه بخوایم هدرش بدیم، چک و لگد های جهان هستی و تقلا ها به سراغ مون میاد، ناخواسته ها و اتفاقات به سراغ مون میاد یا نه حداقلش اینه که دیگری ما رو مشغول به کار کردن برای خودش میکنه.
بقول مجری های تلویزیونی یه میان برنامه بریم … (( الان توی این نقطه از ساحل بوشهر نشستم
28.934241,50.809265
ساعت حوالی 9 شبه و صدای ارکستر سمفونی جیرجیرک ها میاد که دارن خداوند رو تسبیح میگن. همانگونه که خداوند فرمود «یسبح لله ما فی السماوات و ما فی الارض» و من انسان، ظاهراً اشرف مخلوقات اگه بخوام از خدای هدایتگر و رزاقم غافل باشم بسیار بسیار کفورم و این جیرجیرک ها از من مخلوق شایسته تری هستن))
بریم ادامه کامنت
تمرکز به زیبایی هات خیلی ارزشمند و تحسین برانگیز بود. ببین دقیقاً همون شبی که شما طلوع ماه رو دیدین،من هم دیدمش و سعی کردم با دوربین ازش عکس بگیرم. حوالی ساعت 9 شب بود. تا عکس رو گرفتم بلافاصله با تبدیل مموری دوربین رو وصل کردم به گوشی و گذاشتمش وضعیت واتس اپ.
شما خیلی خوب باورهای توحیدی و توجه به زیبایی و لذت بردن از طبیعت و ارتباطات و کنترل ذهن رو در خودتون نهادینه کردین و در مورد باورهای مالی تقریباً پاشنه آشیل همه مون هست. دیشب یه گفتگویی داشتم با همسرم که بر حسب اتفاق یه سری باورهای درست مالی رو از یکی از دوستانش شنیده بود، اون دوستش از استاد فلانی توی اینستا و با مثالهایی که میگفت من مطمئنم استاد فلانی مستقیم یا غیر مستقیم شاگرد استاد عباس منشه. همسرم یه جایی تو صحبتهاش گفت مثلاً سر ماه یه چیزی میاد به حساب آدم و … یه جایی دیگه گفت اونیکه نگران نباشه کارت میکشه موجودیش کم باشه که چندتا ورودی مالی داره… بهش گفتم ببین دو تا باور توی صحبتهات بود که پاشنه آشیل خیلی از ماست مخصوصاً منی که حقوق ثابت ماهانه دارم. اول اینکه میگیم سر ماه یه چی بیاد به حسابمون، مگه خدا نمیتونه وسط ماه یا دهم یا بیستم یا هفدهم یا بیست و چهارم ماه بهمون ببخشه ،فقط سر ماه خدا میتونه ببخشه؟ ما این باور رو تبدیل کردیم به منطق و لاجیک ذهن که فقط سر ماه. خدا میگه اکی فقط سر ماه. تو میگی 3 تا ورودی مالی تا نگرانی نباشه، درحالیکه اول باید نگرانی نباشه تا ورودی مالی برقرار بشه، یکی و دو تا و سه تا به صورت تکاملی. و در ادامه گفتگو مون من مثال زدم از کامنت شما. که چطور یه انسان با ایجاد باور های مناسب و احساس لیاقت میتونه در شرایطی بهتر از دیگران زندگی کنه. مدیریت مالی حقوق ماهیانه ات بسیار تحسین برانگیز بود و در زمینه باورهای مالی خوب روی خودت کار کردی و همه مون جا داریم بهتر بشیم.
یادمه چند وقت پیش این باور ارزشمند رو از یک دوست عزیزی شنیدم «ما همین که زنده هستیم و رب العالمین فرمانروای ماست یعنی لایق داشتن بهترین نعمتها و بیشترین ثروت ها هستیم. همین خودش گواه بر داشتن احساس لیاقت برای هر نعمتی هست»
اون نقل قول از استاد در قدم دوازدهم نم خیلی عالی و ارزشمند بود. تحسینت میکنم که اینقدر جلسات رو مسلط هستی خواهر گلم.
بازم حمید و پرحرفیهای همیشگی. امیدوارم از دیدن اون نقطه آبی و خوندن این کامنت احساس خوبی دریافت کنی. از صمیم قلبم از خداوند برات بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو میخوام سعیده جان. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی. (به مرد بزرگ روح اله جان سلام برسون، فرشته های زیبا نیکا جان و نیلا جان رو هم ببوس)
خیلی خوشحالم و سپاس گزار خدا که هدایت شدم به خوندنِ کامنتِ عالی و پر از آگاهیِ شما.
دقیقا چیزی که باید متوجهش میشدم رو نوشتین. پیام رسانِ خدا هستین برای من با قلم تون.
خیلی خیلی سپاس گزارم ازتون که نوشتین و منو واردِ تحلیل کردین با خودم و افکارم و باورهام.
در موردِ دریافتِ حقوق و اینکه سر ماه میاد و انتظار برای دریافتش …
یه سری سوال جوابهای درونی دارم که اینجا مینویسمشون تا درک خودمم بهتر بشه…
سمانه جون چرا باید منتظر بود ورودیِ مالی فقط از طریقِ حقوق بیاد، اونم در بازه ی زمانی مشخص و ثابت و براش روزشماری کرد …
که تازه هر وقت روزشماری میکنی، دورتر میشه…
مگه خودِ حقوق رو خدا نمیده، مگه برای خدا فرق داره چندین بار در بازه های زمانی متفاوت پول و ثروت رو وارد زندگی بنده هاش بکنه.
ورود پول و ثروت به زندگی اونم از طرقِ مختلف، مگه کاری داره برای خدا.
زمانی از طریقِ ارائه خدمت به بقیه، به دستمون میرسه.
زمانی هدیه ای دریافت میکنیم که اصلا انتظارشو نداشتیم و نداریم.
زمانی به عنوان سهم الارث.
زمانی با عنوان پس اندازی که کلا یادمون رفته.
زمانی به صورت روزیِ به غیر حساب وارد زندگی میشه.
و …
گاهی فکر میکنم خدا خنده اش نمیگیره از بعضی از افکارِ محدود و کوچولویِ منِ بنده اش؟
اونجاست که بهم میگه سمانه جون، عزیزم، تو بخواه، برای من اندازه وجود نداره، کم یا زیاد مفهومی نداره، نسبیت برای ذهن شماست که مثلا تشخیصِ حدودی بدین و بهتر بفهمیم کم و زیاد رو، برای من کم و زیاد وجود نداره، تو چقدر میخوای، کم بخوای کم میدم بهت، زیاد بخوای زیاد میدم بهت…
کم کم باورم محکمتر میشه که بیشتر بخوام، هر روز و هر ثانیه بخوام از خودش فقط، با امید و حس خوب بخوام و رها کنم، قفلی نزنم پامو نکوبم زمین که یا الان یا هیچی، زمانش بستگی به محکم بودن باورم نسبت به رزاق بودن خدا داره، وهاب بودنش داره…
خدایی که همیشه بیداره و همه چیز در کنترلشه…
بادِ شدیدی که الان داره میوزه و شاهدِ تکون خوردن درختهای بزرگ و تنومند هستم از قدرت و شدت باد، بهم میگه خدا خیلی قدرت داره، خیلی.
یه جوریه انگار درخت میخواد با شاخه و برگهاش کنده شه از زمین…
فقط لازم و ضروریه من ذهنمو خاموش کنم وقتی به خدا فکر میکنم، باهاش صحبت میکنم، یا درخواستی دارم ازش. چون ذهنم باورهای منطقی و معیوب توش زیاد داره.
لازم و ضروریه قلبمو باز کنم وقتی با خدا صحبت میکنم یا درخواستی دارم…
قلب کنتور نمیندازه، رها و سبکباله…
دنبال دلیل و منطق و توجیه و اثبات نمیگرده.
عین یه جرقه سریع وصل میشه…
همین یکی دو ماهِ اخیر به این سمت کشیده شدم که قرار نیست از راهی که میدونم ثروت و نعمت مالی واردِ زندگیم بشه…
میدونم، هنوز خیلی کار داره تا این باور انرژی بخش رو بتونم محکم و نهادینه کنم درونم، به قول شما برای اینکه اینا ریشه های قوی دارن تو ذهن و منطق، اما با خوندن کامنت شما که نشانه ای هست برای من و این روزهام، مطمئن شدم این باور رو باید قوی تر بیارم بالا…
من از خدا هدایت خواستم…
خیلی زیبا و شفاف داره جوابِ سوال هامو میده.
از شما خیلی ممنونم که کامنت مینویسین.
که آگاهی هاتونو با سخاوت به اشتراک میذارین.
که انقدر قشنگ تحسین میکنین نکات مثبت دوستان دیگه در سایت رو.
چقدر زیبا تحسین کردین سعیده جان رو.
کیف کردم تحسینتون در رابطه با cpr رو خوندم…
کامنت هاتونو میخونم اغلب، اون بخشهایی رو که در مدارشم و درک میکنم خیلی لذت میبرم ازشون، اون بخشهایی که در مدارش نیستم رو هم احترام میذارم و حسم رو همچنان خوب نگه میدارم، چون میدونم هر چیزی رو که باید، در بهترین زمان، وقتی آماده باشه ظرفِ وجودم، بهش میرسم.
درکِ آگاهی ها، یکی از نعمت های خداست که در بهترین زمان، وقتی آماده شده باشیم، دریافتش میکنیم همگی…
سورپرایز شدم وقتی نوشتین زمان خودش یه نعمته.
تا حالا از این زاویه بهش نگاه نکرده بودم…
چقدر جذابه این مبحث.
یه اتفاق جالبه دیگه هم افتاد با خوندن کامنتتون.
شما و بعضی از دوستان دیگه تو کامنتاتون، آیه های قرآن و ترجمه شو مینویسین.
برای انس گرفتن و نزدیک شدن با قرآن، چند روز پیش این ایده اومد برام که آیه های قران و ترجمه شون تو کامنت های بچه رو، در شروع، با تامل بخونم…
الان یهو متوجه شدم، خدای من، استارت اولین قدم در این راه زده شده، به همین راحتی و شیرینی…
هر کاری سخت میره جلو، یه ایرادی داره. یعنی من آماده اش نیستم، یعنی سازگاری ندارم باهاش اون لحظه…
الان به ساده ترین روش ممکن هدایت شدم به خوندنِ آیه های قرآن.
من که اینجا هستم هر روز و فقط کافیه کمی تامل کنم روی خوندنِ آیه ها و معنی شون…
از این راحت تر میشه؟
مرسی از شما که مینویسین.
این جمله برام خیلی جالب بود:
اول باید نگرانی نباشه تا ورودی مالی برقرار بشه، یکی و دو تا و سه تا به صورت تکاملی
دوباره برگشتیم سراغِ یکی از اصل ها، قوانین…
احساسِ خوب= اتفاقات خوب
هر چی بهتر و بیشتر بتونم احساس خوب خلق کنم برای خودم و نگهش دارم، حتما که اتفاقات خوبی واسه خودم خلق میکنم.
وقتی کامنت مینویسم یا پاسخ برای دوستان، این فرصت برام باز میشه که عمیق تر با خودم صحبت کنم و تحلیل کنم خودم و باورهامو…
اولش صحبت کردن هست
کم کم باورها میشکنن
بعد کم کم یه تغییرات ریز شروع به اجرا شدن میکنن تو زندگیم
بعد رفتارم که عوض میشه شاهد نتایج هم هستم…
این پروسه تا همیشه ادامه داره.
خوشحالم و سپاس گزار که تو مسیرم و هر روز دارم یاد میگیرم، تمرین میکنم، امتحان میکنم، ازم امتحان گرفته میشه، تجربه میکنم، یاد میگیرم، درس میگیرم از هر اتفاقی تا بتونم دفعه بعد بهتر عمل کنم، خودمو سرزنش نمیکنم، عمیقا تلاش میکنم خودمو با ترکه ی کمال گرایی نزنم دیگه و برم جلو …
مسیر پشت سرم مسدوده.
خدایا خیلی مرسی که قدرت خلقِ زندگیمو، اونجوری که خودم دوست دارم رو دادی دست خودم، و خودتم کمکم میکنی، هدایت میکنی که مسیرم ساده تر و شیرین تر بشه، لذت هم ببرم از مسیر…
اندازه ای که درک میکنم و تو مدارش هستم دارم خلق کردن زندگی توسط خودم رو تجربه میکنم.
خیلی مزه ی شیرینی داره.
دلم میخواد بیشتر و بیشتر و با امید و حس خوب، این شیرینی رو وارد زندگیم کنم به یاریِ خدا.
سلام و درود به شما سمانه خانم. بسیار بسیار تحسین تون میکنم. و ازتون قدردان و سپاسگزارم.
کامنت تون بیییییینظیییییر بود، بسیار لذت بردم. و سوالات بسیار خوبی بود،گاهی اوقات یه سوال خوب پرسیدن از خودمون خودش بهترین پاسخ برای حل مسئله است.
میدونی مثل اینه که یه چیزی رو گم کرده باشی و قفسه درست رو بگردی. و احتمالا پیداش میکنیم. سوال پرسیدن بخشی از جستجوی ذهنی ماست. و مثالهای بسیار عالی که مطرح کرده بودین . خیلی آموزنده و باور ساز بود.
سپاسگزارم
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
همیشه وقتی کامنت های مفصل مینویسین، مثال میارین، آیه های قرآن رو مینویسین، شعر مینویسین در کامنتتون، تحسینتون میکنم که انقدر آروم و در صلح با خودتون هستین و مینویسین.
سلام دوستِ عزیزم که پیامِ خدا رو خیلی شفاف نوشتی و رسوندی دستم.
سلام به همه ی دوستانِ عزیز و توحیدی ام.
سعیده جان
خط به خطی که نوشتی پاسخ های من بود.
نیازِ من بود.
درمانِ من بود.
کامنتت رو کپی کردم که مجدد بخونم و بخونم و بخونم.
خیلی ازت سپاس گزارم.
با اینکه خیلی دلم میخواد بنویسی برام و خیلی هم دوستت دارم، اما درکت میکنم عزیز دلم.
مطمئنم در بهترین زمان برای تک تکمون که عاشقتیم مینویسی و خوشحالمون میکنی.
خدا بهت زمان و انرژیِ مضاعف بده:
که بتونی بیشتر و بیشتر لذت ببری از زندگیت.
قشنگی هارو ببینی.
برای بهبود خودت وقت بذاری و رشدت بهتر و بهتر جلو بره.
با خانواده ات وقت بگذرونی و کیف کنین از با هم بودن.
برای مریض ها با عشق و توانِ بیشتر وقت بذاری.
برای ستایش و تحسینِ خودت بیشتر وقت داشته باشی.
البته که وقت داشته باشی برای ما هم بنویسی و کیف کنیم.
برای عشق و عاشقی هات با خدا زمانِ زیادی داشته باشی.
برای انجامِ هر آموزشی که داری میبینی وقت و انرژیِ بیشتر داشته باشی.
کلا واسه انجام هر کاری در برنامه روزانه، هفتگی، ماهانه، سالیانه ات نیازمند وقت و انرژی هستی، خدا بهت فراوانی شو بده.
انقدر بهت وقت و انرژی بده که فول بشی و کلی عشق و صفا کنی.
بعد بیا و برای ما بنویس تو این محل توحیدی.
تا همه کیف کنیم و رشد کنیم و مشوقِ هم باشیم.
راستی پاراگراف اولت عالی بود، دعای عالی بود، یه جا میذارمش جلو چشمم قبل از نوشتن کامنت بخونمش حتما.
عاشقتم.
میبوسمت.
مراقبِ خودت و قشنگی هات باش.
در آغوشِ خدا باشی.
خدا جانم، استاد جانم، مریم جانم، تیم تحقیقاتیِ ارزشمندِ عباس منش و سایت، خیلی خیلی سپاس گزارتونم، تا همیشه.
عصرِ امروز یه کامنت خوندم از یکی از بچه ها در رابطه با سوالم که جوابمو گرفتم، بعد رفتم پیاده روی بارون محشری اومد، پاسخ تایید شد دوباره، اومدم خونه کامنت سعیده جان رو خوندم دوباره جواب تایید شد.
خدایا شکرت که انقدر واضح و زیبا باهام حرف میزنی.
هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او قرار میدهد،و او را از جایی که گمان ندارد، روزی میدهد،و هر کس بر خدا توکل نماید، خدا او را کفایت میکند،و خداوند فرمان خود را به انجام میرساند، همانا خدا برای هر چیزی اندازهای داده است.
و اما سمانه جان:
بارها و بارها پیام اومده، نشونه اومده، هدایت اومده به سمتِ کار کردن روی احساسِ لیاقت…
تو شروع کردی تمرین کردن رو …
با همین فرمون برو جلو که درسته
که جواب میاد.
آروم باش، لذت ببر از مسیر، عجله نکن، حواست به روند تکاملی باشه و امیدوار باش و برو جلو.
بدونِ شک پیامت رو در بهترین لحظه باز کردم و خوندم.
خوشحال شدم و لبخند اومد روی لبم وقتی دیدم کامنت نوشتی برام.
جالبه صبح میخواستم دوباره برات بنویسم که نشد:
امروز به یادت بودم.
یادِ سوره ی نور افتادم دیشب…
الله نور السماوات…
دو بار تو نوشتی تو کامنتهات، دوبار هم خودم شنیدم پخش شد قبل از اذان مغرب از شبکه تماشا…
من چیزی به اسمِ اتفاقی یا تصادفی رو دیگه قبول ندارم.
چون تو چرخه ی هدایت، میدونم یه دلیلی داره، یه پیامی داره برام نشانه های خدا…
رفتم دانلودش کردم، هم ویدئو هم صوتی…
عجب حسی داشت…
مخصوصا آخرش که رسید به این قسمتِ جذاب:
خدا به هر کسی که بخواد روزی به غیر حساب میده.
این شد سندِ محکم من که سمانه برو جلو.
همین فرمون رو بگیر برو جلو محکمتر.
دیگه به هیچی فکر نکن…
تو فقط احساست رو خوب کن و خوب نگهدار…
(با تمرین های توجه به زیبایی ها و نکات مثبت، تحسین، سپاس گزاری)
باقیش با خدا.
تو تسلیم خدا باش، در هم آهنگی با خدا باش، هر سوالی ابهامی داری مستقیم از خدا بپرس و هدایت بگیر و جلو برو…
تو قسمتِ خودتو انجام بده، خدا خودش میدونه چکار کنه.
خدا در بهترین زمان، بهترین شرایط بهت میگه چکار کن، کجا برو. تو رو میرسونه به خواسته هات.
اینا فقط حرف نیست، دائم دارن تو ذهن و قلبم تکرار میشن.
بهم احساس آرامش و امید میدن.
میدونم گاهی صبرم کم میشه، گاهی نجوا میاد سراغم، اشکالی نداره، انسانم، برمیگردم دوباره به تنظیماتِ کارخانه با تمرینِ کنترلِ ذهن.
خیلی مهمه سرزنش نکنم خودمو و برگردم تو مسیر.
اینطوری دارم رشد میکنم، چون برمی گردم تو جاده.
امروز هم دقیقا یه صدای بلند از داخلِ خودم بهم گفت میشه امروز…
یه فرقی کردم با قبلم این یکی دو روزِ اخیر.
اینکه هر چی پیش بیاد خیره…
حتی اگه به خواسته ام که امیدوارانه میخوامش (ولی یاد گرفتم قفلی نزنم روش چون دور میشه ازم)، نرسم اون لحظه ای که میخوام …
چون باورم داره محکمتر میشه که خدا در بهترین زمان، بهترین شرایط و مکان، منو میرسونه به خواسته هام.
وقتی که خودمم آماده دریافت باشم.
قبلش هر چی اصرار کنم نمیشه، فایده هم نداره.
چون به چیدمان خدا باور قلبی دارم.
به هدایت های خدا باور قلبی دارم.
و اما سوره ی علق…
خوندمش، ترجمه شو، تفسیرش رو…
خودم ربطش دادم به بعضی خواسته هام…
اما از خدا خواستم بهترین درک رو بهم بده که بفهمم چه پیامی بهم میخواد بده، باید روی چه نکته ای توجه کنم، یا نویدِ چه خبری رو بهم میده…
میدونم خودش بهم میگه، یادم میده، مثل همه ی چیزهایی که تا الان خودش یادم داده.
اما درک کردم نوشتن رو ادامه بدم.
سپاس گزاری رو ادامه بدم.
تامل و دوری از شتاب رو ادامه بدم.
سعیده جانم، دوست عزیزم
شاید خودت ندونی، ولی هر وقت کامنت نوشتی یه هدیه داخل کامنتهات برای من و خیلی ها بوده که برداشتیمش، آوردیمش تو زندگیمون، حالمون خوب شده، تو ظاهرا از خودت گفتی اما واسه ما هم مسیر رو نشون دادی، پیامِ خدا رو رسوندی دستمون با ادبیاتِ قشنگ، ساده و شیرینت.
به شخصه خیلی لذت میبرم از کامنتهات و پیگیریت میکنم.
نمیدونی با اون یه کلمه هم آهنگی با خدا چه کردی با من.
چه دریچه ای برام باز شد…
اینکه تسلیمِ خدا باشم…
گوش به فرمان تر باشم برای هدایت های خدا
که بزرگترین و بهترین راهنمای منه تو همه چیز…
میدونی صبح ها مدتیه راحتم دیگه.
چرا؟
چون مسیر پیاده روی، زمانش، امنیت، حس خوب، دیدن و حس کردن زیبایی های بیشتر و بیشتر رو از خود خدا هدایت میگیرم…
وای که چقدر راحت شدم، ذهن و منطقم آف میشه، خدا میگه منم اقدام میکنم…
علاوه بر ساده تر شدن کارم، بهترین نتیجه رو هم میده، حس خوبم، رضایتمندیم، لذت بردنم همه و همه تامین میشن اینطوری.
قبلا موارد دونه درشت تر رو هدایت میگرفتم، یا درخواستهای روزانه یا قابل درک تر رو، الان دیگه درهم هر چی واسم تولید سوال بکنه، درکش نکنم، نفهمم باید براش چیکار کنم، یا حتی اگه بدونم باید چیکار براش بکنم رو هم آوردم تو چرخه ی هدایت خدا و میپرسم از خودش که بهم بگه چون بهترین راهنماست.
ممنونم از این حجم انرژیِ مثبتی که بهم منتقل کردی امروز.
تحسینت میکنم برای انرژیِ مثبت و درونیِ خودت که با سخاوت به اشتراک میذاری.
سعیده جانِ ارزشمند و دوست داشتنیِ من، دوستت دارم.
خیلی برام ارزشمنده که در کنار همه ی برنامه هات، زمان گذاشتی و برام نوشتی و خوشحالم کردی.
مراقبِ خودت و قشنگی هات و قلبِ پاک و باطراوتت باش.
شاد باشی و ثروتمند و سلامت کنار عزیزانت.
در آغوشِ خدا باشی.
استاد جانم و مریم جانم و خانم فرهادی جان و آقا ابراهیم مرسی که دست های شایسته ی خدا هستین برای ما، برای رشدِ ما، برای بهبودِ ما، برای احساسِ خوبِ ما، با سایت ارزشمندِ عباس منش دات کامِ دوست داشتنی.
چه آیه ی زیبایی اولِ کامنتت نوشتی! وَ مَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ…من عاشق این جمله هستم!
خیلی بامزه بود سوال های نیلا و نیکا که نوشتی، کلی خندیدم :))))
خیلی همزادپنداری کردم باهات اونجا که گفتی ” وقتی ازم میپرسن تو فلان سریال رو میبینی و من میگم نه،چشم هاشون ٨تا میشه وااااای مگه میشه این سریال دنبال نکنی ؟”
منم الان بعضی وقت ها میشه که مثلاً یکی از دوستای قدیمیم بهم پیشنهاد میده میگه فلان سریال یا فلان فیلم رو حتماً ببین (چون قبل تر ها خیلی اهل دیدن فیلم و سریال بودم)…بعد من فکر میکنم اصلاً مگه میشه من وقتِ طلاییم رو صرف دیدن فیلم یا سریال کنم…من الان ببخشید حتی اگر دستشوییم هم طول بکشه دوست دارم اونجا موبایل دستم باشه و از این فرصت استفاده کنم کامنت های سایت رو بخونم (ایموجی خنده که داره اشکش درمیاد)
یا یه مثالِ دیگه ش که بعضی وقت ها فکر میکنم من تو یه سیاره ی دیگه زندگی میکنم و مردمِ جامعه تو یه سیاره دیگه، زمانی بود که تو ایران اوضاع به هم ریخته بود، همین به هم ریختگی های اخیر، که حتی الانم نمیدونم به کجا رسیده و چی شده، بعد اینجا (تورنتو) توی محل کارم یه سری همکار ایرانی داریم، صبح که میرفتیم سر کار مثلاً من سلام میکردم و میگفتم چطوری؟ میگفت دیگه حالی برای آدم نمیمونه که (به خاطر شرایط ایران)…بعد من که از همه جا بی خبر بودم میگفتم برای چی؟! بعد دقیقاً یه جوری نگام میکرد که انگار آدم فضایی ام :)))) بعد من یکهو دوزاریم میوفتاد و برای اینکه وارد بحث نشم میگفتم آها آره راست میگی و اینا و سریع صحنه رو ترک میکردم (خخخخخ)
چه قشنگ توصیف کردی زیبایی هایی که توی اون ویلا دیدی و احساسی که تو داشتی اما بقیه نداشتن!
چه جملات نابی نوشتی در مورد احساس ارزشمندی! باید این کامنتت رو سِیو کنم روی گوشیم و هر روز بخونمش!
عالی هستی سعیده! اشکالی نداره که وقت نمیکنی جواب بدی (چشمک) همین که انرژی میدی و از پاسخ های ما هم انرژی میگیری کافیه عزیزم!
خدارو صد هزارمرتبه شکر که باز به کامنت تو سعیده ی عزیز هدایت شدم
چطور میتونم دستان خدا رو ببوسم یا چطور میتونم خدا رو بغل کنم
واقعا الان یه احساس فوق العاده دارم و با اشک برات مینویسم
ازاینکه چقد هدایت های الله بی نظیره
اصلا نمیدونم چطور شد که من امروز بعد چند ماه به این کامنت هدایت شدم در زمانی که واقعا نیاز داشتم که پاسخ سوالم رو بگیرم که چرا من میتونم در ماههای قبل ورودی مالی خوبی داشته باشم ولی دوباره ورودی مالیم پایین بیاد
خدایا چطور پاسخ من رو از قبل آماده کرده بود و لازم بود من در مدارش قراربگیرم و دریافتش کنم
ومن امروز در مدار پاسخ سوالم قرارگرفتم
آرررررره همینه هیچی جز این نیست من باید خودم رو لایق بودم و در مدارش قرارخواهم گرفت
سعیده احساس کردم خدا از زبان تو با من حرف زد نمیدونی چه حال عجیبی پیدا کردم دوست دارم الان همینجا توی خونه فریاد بزنم خدایا عاشقتمممم
ولی توی دلم با تمام وجود فریاد زدم خدایا عاشقتمممم
سعیده تو بینظیری
چقد زیبا کلام حق از زبانت جاری میشه
چقد این احساس زیباست دلم نمیخواد هیچ وقت از دست بدمش
امیدوارم هرکجا که هستی شاد ثروتمند سعادتمند در دنیا وآخرت باشی .
نقطه ی آبی شما در بهترین زمان ومکان به دست من رسید،و من رو غرق نور و رحمت الله کرد…
مگر نه اینکه همه ی ما جزئی از یک کل هستیم…؟
وقتی به نور الله وصل میشیم،الله همه ی ما رو نوری قرار میده برای دیگرانی،تا توی مسیر،روشنگر راه برای هم باشیم.
رفیق نازنین غار حرای من
دیشب یک متنی رو خوندم که خیلی به دلم نشست،برات مینویسمش،الهی که به قلب سلیم و نازنینت بشینه…:
درست وقتی که همه چیز از دست رفته،به نظر میرسد،نظمی الهی از میان هرج و مرج و آشوب سربرمی آورد،در هرلحظه،مورد لطف و حمایت یگانه نور عالم،خداوند یکتا هستید.
نورِ قبل از نورها و نورِ بعد از نورها
تنها اوست که از اسرار سینه ها آگاه است،نور همیشه راهش را پیدا میکند.
عزیزِ مهربان من؛در پناه نورِ آسمون ها و زمین باشی همیشه
به امید دریافت نقطه ی آبی پربرکتی از تو دوست عزیزم
خدا نور آسمان ها و زمین است؛ وصف نورش مانند چراغدانی است که در آن، چراغ پر فروغی است، و آن چراغ در میان قندیل بلورینی است، که آن قندیل بلورین گویی ستاره تابانی است، [و آن چراغ] از [روغن] درخت زیتونی پربرکت که نه شرقی است و نه غربی افروخته می شود، [و] روغن آن [از پاکی و صافی] نزدیک است روشنی بدهد گرچه آتشی به آن نرسیده باشد، نوری است بر فراز نوری؛ خدا هر کس را که در مشیت او باشدبه سوی نور خود هدایت می کند، و خدا برای مردم مثل ها می زند [تا حقایق را بفهمند] و خدا به همه چیز داناست. (35)
سلامی گرم و با عشق بر سعیده ی عزیزم
سعیده جان خیلی خوشحال شدم که برام نوشتی چقد این روزها دورو ورم نورانی شده از هدایت هایی که شدم و امروز باز به کلام زیبا و پراز نور تو که درمورد نور الله گفتی هدایت شدم قلبم از خوندن این آیه توی سینه م جا تمیشه انگار میخواد از عشق و گرمای که حس کرده میخواد منفجر بشه .
کاش میتونستم به چشمای پر نورت زل بزنم و از الله برام بگی .
نور درنور
سعیده جان انگار در دنیایی دیگه یی زندگی میکنم انگار توی چهارده سالگی هستم و اولین عشقم رو میخوام تجربه کنم قلبم لبریز شده از گرما احساس میکنم پرانرژی تر شدم و دوست دارم بیشتر با عشق جدیدم باشم ،
میدونم که حرفامو خوب درگ میکنی
نمیدونم شاید هزاران بار این آیه رو پلی کرده باشم ولی نمیتونم حتی تصور کنم معنی این آیه ی زیبا رو
سعیده جان وقتی نقطه ی آبی رنگ رو دیدم خیلی خوشحال شدم
ممنون که وقت گذاشتی و برام نوشتی
از خداوند سپاسگذارم که من رو در این غار حرا در جمع شما عزیزان قرار داد .
آبجی عزیزم فکر کنم بار سوم دارم کامنت زیبای شما رو میخونم و قلبم سرشار از عشق و آگاهی میشه
اول از همه تحسینت میکنم که اینقدر زیبا آگاهی های مربوط به قانون جهان درک میکنی و به دنبال تغییر خودت هستی و این چیزی که من باید بیشتر به خودم یادآور بشم که مثل شما بدنبال تغییر باشم نه اینکه ففط مثل طوطی عمل کنم
وقتی داشتی منظره زیبای که موقع دیدن ماه رو توصیف میکردی منم با عشق و حتی ناآگاهانه داشتم صحنه رو تجسم میکردم و لذت میبروم از اون صحنه ،امروز تنگ غروب بود که من از محیط کارم اومدم بیرون و در حالی که هوا هنوز روشن بود ماه رو توی آسمون دیدم و قلبم پر کشید براش و محو تماشاش شدم و سپلسگزار زیبای های خداوند شدم ،وقتی شما از دیدن ماه تو آسمون گفتی لاجرم به یاد این صحنه افتادم و این خودش نشون میده که ما بچهای سایت تقریبا همه مثل همیم و دنبال زیبای ها هستیم اونم به لطف این سری فایلهای که استاد عزیزمون و خانوم شایسته زیبا رو تدوین کردن که جا داره ازشون تشکر کنم
بقول سعیده عزیز وقتی آسمون خدا با تیکهای ابریشو میبینم خودمو (یعنی این جسم فیزیکمو) با روحم درگیر میبنم ،انگار روح من میخواد از جسمم راحت بشه و پر بکشه بسمت حقانیت خودش و این انرژی مبدا خداوند بزرگ
بارها این حس تجربه کردم و غرق در سپاسگزاری عظمت پروردگار شدم ،چه نعمتی بزرگتر از درک این احساس که توی 37 سال زندگی نداشتمش ،خدایا سپاسگزارم ازت بابت تمام این لحظها
سعیده عزیز در مورد احساس لیاقت و ارتباطش با درک زیبای ها و ثروت صحبت کردی و من بصورت نسبی مخم هنگ کرده بود و بخاطر همین سه بار کامنت زیباتو خوندم ،یعنی در مورد احساس لیاقت در مورد زیبای ها تا حدودی درک میکردم ولی در مورد ثروت و اینکه منم باید بصورت طبیعی ثروت وارد زندگیم بشه بدون اینکه کار خاصی کنم هنگ بودم
خودم میدونم که پاشنه آشیل من فعلا ثروت و با اینکه خیلی خوب دارم خلق میکنم ثروت رو ولی میدونم که لیاقت من بسیار بیشتر از اینه و بخاطر همین همیشه درگیر اینم که چه کار خاصی انجام بدم ثروت بیشتر خلق کنم و همسن تفکر باعث میشه گامهای بردارم که از لحاظ فرکانسی آمادش نباشم و خیلی دوسدارم تو این زمینه بهم کمک کنی
اصولا مت خیلی پر تلاش و بسیار خلاقم توی کارم و از وقتی تعهد دادم به خودم درآمدم هر روز داره بیشتر میشه ولی بعضی وقتا روند سینوسی داره و دلیلشو نمیفهمم
ذهنم همش میگه اگه لازم نیست کار خاصی کنی پس چرا استاد همیشه ایدهای خاص به سرش زد و باعث خلق میلیاردها تومن پول شد براش
پس منم باید ایدم ایده خاصی باشه و خودم خیلی خوب میدونم بعضی وقتا چنان درگیرش میشم که کلافه میشم و سخت میشه برام
ثروت مثل اکسیژن همجا هست ،اصلا دنیا و عظمتش برای من خلق شده و بدون من معنی نداره و من اربابشم و هر چی ازش بخوام باسد برام محیا کنه ،مگه من جانشین الله نیستم مگه من خود خود خدا نیستم ،مگه خدا ترسی داره از کمبود ،مگه من به محض خواستن نباید اجابت بشه برام ،پس چرا باید بفکر کار خاصی باشم
آبجی عزیزم من دوره لیاقت رو تهیه نکردم اما کامنتهای فایل رایگانشو تا الان همشو خوندم و همشونم حرف شما رو میزنن ولی برای من گویا منطقی نشده ..
لطفا برام بنویسید و درکتونو تو این موضوع بیشتر برام توضیح بدین
سپاسگزارم ازت بابت هر کلمه ای که اینجا نوشتی و منو غرق عشق خداوند و بندش یعنی سعیده عزیز کردی
مال و فرزندان زیب و زینت حیات دنیاست و اعمال صالح که باقی است نزد پروردگار از نظر ثواب بهتر و از نظر امیدمندی نیکوتر است.
«الْبَنُونَ»: پسران. مراد فرزندان، اعم از ذکور و إناث است. «الْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ»: کارهای شایستهای که ثمره و ثواب آنها باقی و ماندگار است. واژه (الْبَاقِیَاتُ) صفت موصوف مقدّری چون: الْکَلِمَاتُ یا الأعْمَالُ است. لذا هرگونه گفتار پسندیده و کردار شایسته را شامل میشود.
سلام و سلامتی و نور و رحمت الله به قلب روشن و توحیدی شما
نقطه ی آبی شما در بهترین زمان و مکان به دست من رسید،و سرشار از هدایت الله مهربان بود،ازت سپاسگزارم که به صدای قلبت گوش دادی و برام نوشتی،چندبار کامنت شما و البته کامنت خودم رو خوندم،و الان میخوام برات بنویسم،از خداوند طلب هدایت و کمک میکنم و این کامنت رو دفتر مشق خودم قرار میدم برای تقویت باور های توحیدی،احساس لیاقت و ثروت ساز….
محمد جان،برای نوشتن پاسخ برات،از قرآن طلب هدایت کردم و خداوند با آیه 46 سوره ی کهف پاسخ داد و مهر تاییدی بر کامنت شما و باورهای قشنگ توحیدیت زد…
همه ی ما با هدف کسب موفقیت و ثروت،وارد مسیر آموزش داشتیم و عطش داشتیم هر چه زودتر اون جهش مالی اتفاق بیفته،اما هرچه جلوتر رفتیم،انقدر روحمون تشنه ی توحید و زیبایی های الله شد که به خودمون اومدیم دیدیم دیگه داشتن ثروت هدف اصلی ما نیست بلکه ما میخوایم به توحید برسیم که اصل و اساس داشتن همه چیزه،توحید مساوی است با حال خوب،با ثروت،با سلامتی،با رابطه ی عاشقانه و ….
به تعبیر همین آیه:وَالْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَوَابًا وَخَیْرٌ أَمَلًا
چیزی که برای من جالب بود این بود که این کامنت رو من درحالی نوشتم که نه از دوره ی احساس لیاقت خبری بود،نه حتی استاد اسمش رو آورده بود که قراره همچین دوره ای رو برگزار کنه،من با همون درک آموزش های دوازده قدم به این نتیجه رسیده بودم که فرق من شاغل با اون خانوم خونه دار که وضعیت مالیش از من بهتره،چیزی جز اختلاف در داشتن احساس لیاقت در مسائل مالی نیست.
من به این درک رسیده بودم اما،آیا باورش ایجاد شد؟
استاد تو قدم یک،یک جمله ی جادویی میگه:
میخوای بدونی چقدر باورهات تغییر کرده؟
به نتیجه هات نگاه کن
الان که دارم به نتیجه های مالیم نگاه میکنم میبینم آره ،الان اصلا قابل قیاس با خرداد نیست،ورودی مالی من خیلی بیشتر شده،هزینه های الکی از بین رفته،از جایی که فکرش رو نمیکنم پول میاد،حتی سرمایه گذاری هایی که قبلا به زیر صفر رسیده بود،الان به سوددهی رسیده،و پولش برام واریز میشه،بهم خبر میدن توی قرعه کشی بانک،پول برنده شدی،اغلب چیزهایی که لازم دارم به صورت هدیه دریافت میکنم،یا همون لحظه یکی کنارمه که با اصرار خودش میخواد پرداختش کنه و ….
اینا نتایجی که بعد از اینکه من سعی کردم توی دوره ی احساس لیاقت این باور رو نهادینه کنم که من به خودی خود ارزشمند و لایق برای دریافت نعمت های الهی هستم،به وجود اومده …
اما…!
من هنوز در شغل قبلی مشغول به کارم،هنوز پرستارم و به نسبت توی شغل های جامعه،شغلی با کار سخت و درآمد کمه،این یعنی چی؟یعنی باور احساس لیاقت من هنوز به اندازه ی کافی رشد نکرده که جهان من رو جابه جا کنه،و وارد یک شغل آسونتر با درآمد بیشتر کنه …
هرچقدر من بیشتر روی این موضوع کار کنم،این اتفاق زودتر خواهد افتاد،درواقع من با ایجاد باور احساس ارزشمندی،مدارم بالاتر میره،در مدار بالاتر موقعیت های بهتر و شغل بهتر و درآمد بیشتر وجود داره،و من لاجرم باهاش برخورد میکنم…!
میدونی؟همه ی ما فکر میکنم که اینکه به خودمون بگیم ما ارزشمندیم و لایقیم برای دریافت ثروت مثل فراوانی اکسیژن،سریع ذهنمون میگه پس باید یک کیسه پول ازون بالا بیفته پایین …
بعد میگیم همچین چیزی که امکان نداره،پس من باید یک کار خاصی انجام بدم تا اون ثروت بیاد،در مثال شما دنبال یک ایده ی خاص برای داشتن مشتری بیشتر،برای من دنبال یک شغل خاص برای کار راحت تر با درامد بیشتر…
اما ما باید بدونیم،ما باید از درون،روی باور احساس لیاقت و ارزشمندیمون کار کنیم،بعد که مدارمون بالا رفت،ایده ها،مشتری های جدید،ثروت و نعمت و رابطه ی عاطفی و هرچیزی که میخوایم توی اون مدار هست و به قول استاد توی قدم نه مالاجرم با اونا برخورد میکنیم.لاجرم این اتفاق خواهد افتاد.
یک جمله ی جادویی دیگه استاد توی دوازده قدم میگه که:
یک ایده ی خاص نیست که تورو ثروتمند میکنه،یک شخصیت درست با باور های درست هست که ثروت و نعمت رو به صورت طبیعی وارد زندگیت میکنه
درک همین جمله میدونی چه قدر به ما کمک میکنه که بدون اینکه فکر کنیم چطور میخواد اتفاقات خوب بیفته،فقط روی خودمون کار کنیم،از جلوی خدا بیایم کنار،دستاشو باز بزاریم که از هزاران راهی که نه به عقل ما میرسه نه به عقل جن،مارو به خواسته هامون برسونه!
بازم به قول استاد: آگاهی ما،به اندازه ی نوک دماغمونم نیست!اون داره کیهان رو مدیریت میکنه،ما فقط باید تسلیم باشیم و اجازه بدیم کارها انجام بشه …
درواقع ما وقتی به جای اینکه صرف نظر از چگونگی رخ دادن اتفاقات خوب،فقط روی خودمون کار کنیم،ما دستمون رو از روی مجاری طبیعی ورود ثروت برداشتیم و اجازه دادیم جهان و کائنات کارش رو دقیق انجام بده و ثروت مثل اکسیژن خود به خود وارد زندگیمون بشه،…
اما به محض اینکه به چگونگی فکر میکنیم،چون عقل ما محدوده،همش میپرسیم چطوری؟چطوری میخواد اون ثروت وارد زندگیم بشه؟چطور میخواد اون اتفاق خوب بیفته؟چطوری میخواد اون رابطه ی عاشقانه ایجاد بشه،با گذاشتن پامون رو ترمز،نمیزاریم ماشین خواسته هامون حرکت کنه،یا به تعبیر استاد،دستمون رو میگیریم جلوی بینیمون و مانع ورود جریان اکسیژن به بدنمون میشیم….
یک مثال عینی بزنم که خودم همیشه ازین مثال برای خودم استفاده میکنم:
محمدجان،بیا به این فکر کنیم که شغل استاد توی ده،پونزده سال چی بوده؟آموزش،معلمی و استادی!
فرض بر اینکه ایشون بسیار استاد معروفی هستند که بیزنس موفقی دارند،خیلی هم مشتری دارند برای محصولاتشون…خب؟
حالا بیا به ثروتی از استاد نگاه کنیم که به صورت انگشت شمار داریم توی فایل ها میبینیم و میشنویم و خدا میدونه چقدر بیشتر ازیناست…
من فقط دوسه تاشو مثال میزنم:
ملک بیست هکتاری پرادایس،ملک شصت هکتاری شکارگاه،RV و ماشین های استاد و…
یک جایی هم توی دوره ی احساس لیاقت استاد میگه،من از لحاظ مالی هیچ مشکلی ندارم همین الان زنگ بزنم بگم،ده تا لامبورگینی با ده تا رنگ متفاوت،همین الان بیارن دم در خونه م!
اصلا بقیه ی رو بیخیال،من با همین جمله ی استاد کار دارم،بیا به این فکر کنیم با پول فروختن چندتا دوره میشه یک لامبورگینی خرید…؟چه برسه به ده تا…؟
آیا این درآمد با شغل استاد و محصولاتش جور درمیاد؟
پس این ثروت از کجا توی زندگی استاد اومده؟
ببین جوابی که من به خودم میدم اینه:استاد توی شغلی که عاشقشه داره کار میکنه،لذت میبره وثروت از هزاران هزار مسیر وارد زندگی استاد میشه نه فقط از طریق شغلش…
چرا؟چون استاد سال ها خوب روی خودش کار کرده،ترمز هاش رو برداشته،دست های خداوند رو باز گذاشته و درواقع اسپسفیک این شغل استاد نیست که ایشون رو به این ثروت رسونده،بلکه باورهای ثروت ساز درستش،باعث شده ثروت و پول به دنبال استاد بیاد!از هر مجرایی…
امام على علیه السلام : روزى دو گونه است : یک روزى که تو در پى آنى و روزى دیگر که آن در پى توست و اگر تو سراغش نروى او خود نزد تو آید.
البته این باور در حال حاضر منه،با آگاهی های الانم،نمیتونم بگم صددرصد درسته،اما درحال حاضر اینطوری فکر میکنم،و البته خب نتیجه هم دستمه دیگه!
اونیکه قبل از ورود به سایت دویست تومن پول سوپرمارکت رو نداشت درحالیکه تازه یک هفته از پرداخت حقوقش گذشته بود،الان ماه تموم میشه،بیش از نصف حقوقم دست نخورده توی حسابمه در حالیکه براحتی خرج میکنم و هرچی که دلم میخواد میخرم بدون نگرانی ….
ازت ممنونم که لطف کردی و برام نوشتی،و باعث شدی این آگاهی هارو با خودم مرور کنم،خیلی خیلی به تقویت باورهام کمک کرد،و احساس لیاقتم و امیدم به آینده ی روشن و اتفاقات عالی که لاجرم خواهد افتاد،هزار برابر شد،امیدوارم برای شما،برادر عزیزم و رفیق ارزشمند غار حرای من هم بنفیتی داشته باشه …
خدا را شکر امروز هم خدا اجازه داد کامنت زیبای تو را بخواتم و جواب و پاسخ خودم را هم بگیرم ،
من دنبالدتغییر موقعیت شغلی هستم و لیست از کار جدید و موقعیت های ان نوشتم و سفارش دادم به سیستم الهی گفتم خدایا از تو این سفارش ناب را می خوام .
ولی دیروز هم در درون خودم حس عجله و عقب موندن داشتم ، حس حسادت نسبت به بقیه داشتم و تند تند داشتم رزومه می فرستادم و دنبال نفر بودم ، دیدم ای دل غافل پس چرا داری فضولی می کنی تو کار خدا ، چرا تو دست و پای خدا می چرخی و جلوی حکمت و قدرت و نعمت خدا را میگیری ، سفارش دادی دیدی رها کن بسپار به خودش تو حس لیاقت خود را بالا ببر بذار خدا بر حسب لیاقت بهترین را به تو بده ، با دیدن این کامنت تو هم مهر تایید شد که تنها حس لیاقت و حس خوب و لذت بردن از لحظه مهم أست و لا غیر .
باز هم ممنون ، روی دختران قشنگت را ببوس و انشالله هر روز ثروتمند تر سلامت تر و الهی تر باشی
شما واقعاً ارزشمند هستید! همین که کامنت بی نظیر و فوق العاده تان امروز چشم من را روشن کرد، این یعنی شما آدم خاصی هستید!
آنقدر احساس خوب گرفتم از این کامنت، که به حساب نمیاد! آنقدر همه جانبه و کامل داستان سفر کوتاهتان و نتایج عالیش را نوشته بودید که متحیر ماندم. آفرین به این نکته سنجی و هوش شما!
خوشبخت و پولدار وتندرست باشید در کنار نیکا و نیلا و همسر محترمتان. امیدوارم از در و دیوار برایتان خوشبختی، زیبایی و حال خوب ببارد، که لایقش هستید.
سلام به استادان عشق و توحید،سید حسین و مریم شایستهِ عزیزم
سلام به دوستان توحیدی ام
سپاس خدایی را که آسمان ها و زمین را مسخر ما کرده، و اینک ما را به تماشای بهترین فیلم آموزشی زندگی در بهشت دعوت
بهبود بهبود روزانه در همهچیز، در شخصیت محیط زندگی، شغل ،رفتار، باور و….
واینک بهبود در بهشت زیبا(حتی بهشت نیاز به آپدیت داره)
یک خواسته، یک ایده، پیدا کردن ابزار مناسب و ایده ها و روش های فراوان همراه آن
پس استارت اول خواسته است، باید واضح و روشن بدونی چی دوست داری و آن وقت است که ایده ها و راه های رسیدن به اون گفته میشه. و باید استپ به استپ به ایده ها عمل کنی و ایمان خودت رو نشون بدی تا همین طور ایده ها پشت سر هم بهت گفته بشه.
وقتی هم به خواسته ات میرسی، این نباشه که اون رو بازنگری نکنی، و همین کما فی سابق مسیرت رو بری، یک توفق کوتاه یک نگاه به رفتارها به کارها که آیا لازم هست، نیاز هست که من این کارها را به این روش ادامه بدم؟
و اما درس بسیار مهم، استاد عباس منش هم که باشی باید مراقب مرغ هات باشی که روباه و شغال و عقاب اونها رو نبره.
مرغهای ما همان باورهای درستی که با هزار زحمت اونها را ساختیم که به ما خدمت کنه و برامون تخم بذارند که همون ورود نعمت ها میشه، پس همیشه و در هر لحظه باید مراقب بود البته با توکل بر خدای مهربان
وقتی خوب از مرغ ها نگهداری کنی، فراونی الا ما شاءالله میشه.
و اگه یه زمانی با تضادی مثل ریختن پر مرغ هات مواجه شدی نگران نباش قراره پرهای زیبا و درخشانتری در بیاد.
باید خوراک مورد نیاز مرغ هات رو بدونی چیه حتی اگر در ابتدا به مزاقت خوش نیاد،(مثل نگاه نکردن به لحظات فان حوادث برای افراد، که برایم خیلی سخت بود ولی برای باورام و ذهن ناخودآگاه مفید)
استاد چه فواره زیبایی، وقتی روشن شد، بی اختیار گفتم واووووو چه زیباست.
استاد چقدر ذوق کردن شما و مریم جان را برای دریافت نعمت دوست دارم، و سعی میکنم اون رو تو زندگیم عملی کنم.
استاد سپاس گذارم که مرتب تکه هایی از قانون سلامتی رو به ما میگید. روغن قلم گاو چه خواص بینظیری داره، امروز صبح یه سرچی کردم و دیدیم بله چه خواص فوق العاده ای داره. حالا قراره همسرم بخره ما هم درست کنیم.
مررررسی استاد که زندگی در بهشت رو سایت میذارید، مرررسی بخاطر سلامتی و اندام زیبا، پوست درخشان شما و مریم جون بخاطر تغذیه مناسب بخاطر ورودی های مناسب.
استاد و مریم جان شما را سپاس و در پناه حق پاینده و پایدار
خدایا شکررررررررت که ما را جز بندگان خاص خودت قرار دادی و با بندگانی هم کلام کردی که جز یاد تو چیزی بر زبان ندارند.
میخوام اعتراف کنم که از زاویه ایی که شما به این فایل نگاه کردید بی نهایت برای من تحسین برانگیز و الهام بخش بود.
این که اشاره کردین به این موضوع که بهشت هم نیاز به آپدیت داره، یعنی حتی اگر در بهترین و عالی ترین شرایط هم که باشیم باز هم باید به دنبال بهتر شدن باشیم البته در تمام جنبه های زندگی.
مورد دیگه ایی که اشاره کردین این بود که مرغ ها رو به باورهای ما تشبیه کردین که چقدر نیاز به مراقبت دارن و کم ترین بی توجهی ممکن هست که تلاش سال های سال ما رو بر باد فنا بده،پس هر لحظه باید مراقب ورودی های ذهنمون و باورهامون باشیم و تغذیه و خوراک مناسب به ذهن بخورانیم.
مورد سوم هم اشاره به راهنمایی استاد در قانون سلامتی کردین و برای من هم خیلی جالب بود که استاد چقدر سخاوتمندانه این مطالب را به ما هدیه میدن.
از شما واقعا ممنونم برای کامنت مختصر و مفید و پر از آگاهی شما رضوان جانم و بسیار سپاسگزارم از خانم شایسته این بانوی توانمند برای اون روغن بی نظیری که درست کرده بودن و نوش جانشون باشه و سپاسگزارم از استاد عباس منش عزیز که هر روز همه جوره اطلاعات بی نظیرشون رو و بهشت زیباشون رو با ما به اشتراک میگزارن و پارادایس جزیی از وجودمان شده خدایا شکرت
براتون بهترین ها رو از خداوند خواهانم و امیدوارم همیشه در مسیر سبز توحید باشید
سپاس گذارم بخاطر نوشتن پاسخ و تحسین کامنت بنده که لطف خدای مهربان بوده و هست و خواهد بود.
دیشب همسرم یه داستانی رو تعریف کرد به شرح زیر
شخصی دیوار خانه اش را برای نوسازی خراب می کرد. خانه های ژاپنی دارای فضایی خالی بین دیوار های چوبی هستند. این شخص در حین خراب کردن دیوار در بین ان مارمولکی را دید که میخی از بیرون به پایش کوفته شده است. دلش سوخت و یک لحظه کنجکاو شد .وقتی میخ را بررسی کرد تعجب کرد این میخ چهار سال پیش هنگام ساختن خانه کوبیده شده بود!!! چه اتفاقی افتاده؟
مارمولک 4 سال در چنین موقعیتی زنده مونده !!! در یک قسمت تاریک بدون حرکت.
چنین چیزی امکان ندارد و غیر قابل تصور است. متحیر از این مساله کارش را تعطیل و مارمولک را مشاهده کرد. تو این مدت چکار می کرده؟ چگونه و چی می خورده؟
همانطور که به مارمولک نگاه می کرد یکدفعه مارمولکی دیگر با غذایی در دهانش ظاهر شد .!!!
مرد شدیدا منقلب شد.
امروز صبح که داشتم قرآن میخوندم، یه لحظه یاد اون داستان افتادم، و بلافاصله این آیه قرآنی رو خوندم.
هیچ جنبنده در زمین نیست جز آنکه روزیش بر خداست و خدا قرارگاه (منزل دائمی) و آرامشگاه (جای موقت) او را میداند، و همه احوال خلق در دفتر علم ازلی خدا ثبت است.(6)هود
واین طور خدای مهربان پاسخ درخواست کنندگان را می دهد و روزی مخلوقاتش را در اعماق اقیانوس ها هم که باشند فراهم می کند. جل جلاله و عَظُمَ مقامَ
محمد امین عزیز در پناه حق روز به روز توحیدی تر و ثروتمند تر و موفقیت تر باشید.
رضوان جان جزو محدود افرادی هستی که کا با عشق کامنت ها رو پاسخ می دهی و چقدر عالی با اهرم رنج و لذت توانسته ای این کار را برای خودت تبدیل به لذت کنی..
هر وقت که وارد سایت می شوم و اون دکمه ابی رنگ رو میبینم از شور وشوق به خودم میپیچم و می گویم خدا را شکر که توانسته ام امروز با فردی که برای خودش ارزش قائل هست و روی خودش کار می کند ارتباط بگیرم…
فردی که ذهنش را جایگاهی ساخته برای نکات مثبت و لذت بخش…
داستانت بی نظیر و به یاد ماندنی بود و اینکه توانسته بودی با ایه قران تطبیقش دهی جای لطف بود…
چقدر شوهر بی نظیرت داستان به نظیری را برای گفتن تدارک دیده بوده…
انشالله که بتوانی با عشق رابطه ات رو هر سری بهتر و بهتر کنی
امیدوارم که شوهرت مثل خودت از این سایت بهره بگیرد و در کنار هم با ذهنیتی خارق العاده لذت ببرری…
سری قبل که کامنتت رو خوندم متوجه شدم که چقدر دوست داری به پرادایس نقل مکان کنی و رفتن به اونجا حسابی ذهنت را به خودش مشغول کرده
امیدوارم که به هر چه میخوای برسی و از مسیر رسیدنش هم بی نهایت لذت ببری…
یه نکته رو بگم من آیه قرآنی رو با اون داستان تطبیق ندادم، وقتی داشتم قرآن میخوندم یه آیه قبل از این آیه بودم که یادم اومد به اون داستان، و بعد این آیه ادامه قرآن خوندم بود، خودم وقتی خوندمش گفتم الله اکبر این تاییدی بر رزاق بودن خداوند برای همه موجودات است.
تازه متوجه پایان فامیلی شما شدم(کشکولی) راهنمایی که بودم یک کتاب میخوندم به اسم کشکول شیخ بهایی، خیلی دوستش داشتم حکایت و شعر و لطیفه بود.
یه لطیفه اش رو هنوز یادمه.
(یه نفر تو جمعی میگه من از صبح تا حالا به هر کی رسیدم، مثل عقرب نیش زدم.
بعد یکی از حاضرین بهش میگه کسی نبود با لنگه کفش بزنه رو سرت)
البته بیشتر کتاب عرفانی است و من متوجه نمیشدم فقط این لطیفه که ساده بود یادم مونده.
محمد امین عزیز بازهم سپاس گذارم، مراقب حال دلت باش
خدا رو شاکرم بابت همه نعمتها، که به جمع ما عنایت کرده،
چقدر زیبا مثال زدین، واقعا باید مراقب ورودی های ذهن نمون باشیم ، اگر دنبال نعمت ها هستیم باید قوانین رو رعایت کنیم و هر لحظه مراقب ورودی های ذهن نمون باشیم، برای شما و جمع زبیایمون ، بهترین ها رو آرزو میکنم، در پناه آلله یکتا شاد، سالم، تندرست، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید و باشیم آمین
دیروز از صبح رو با نشانه های واضح خداوند شروع و با لطفی بزرگ به پایان بردم.
دیشب که ماه شب چهارده رو تو آسمون دیدیم به همسرم گفتم امشب مهتاب قشنگی است، تا بریم پارک کوهستان(کنار کوه و تقریبا ارتفاع خوبی از شهر داره)و از دیدین ماه لذت ببریم.
گفت باشه مهمان اومد و خلاصه ول شد. ساعت یازده شب بود دیگه کم کم باید میرفتم مسواک و آماده میشدم برای خواب تقریبا ساعت 12 دیگه میخوابیم.تو حیاط خونه به مهتاب نگاه کردم، گفتم از همین جا هم میشه زیبای ات رو دیدید. و کلی لذت بردم رفتم داخل دیدیم تماس بی پاسخ از آبجی کوچیکه دارم. بهش زنگ زدم، گفت که ما تو همین پارک نزدیکتون هستیم با رقیه (خواهرم) میتونی بیایی ببینیمت.
منم گفتم باشه.
یعنی قشنگ احساس کردم خدای مهربان بهم لبخند زد و گفت مگه میذارم قند تو دل بنده هام آب بشه.
بعد به همسرم گفتم و با پسرم رفتیم و هوا عالی بود مهتاب هم زیباتر و درخشان تر شده انگار داشت خودش رو برام لوس میکرد.
خدایا شکررررررررت
دوست داشتم این تجربه لذت بخش رو که روزانه با شکل های مختلف برای همه ما اتفاق میفته ولی ما به اون دقت نمی کنیم را با شما به اشتراک بذارم.
در پناه حق پاینده و پایدار و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
سلام و درود فراوان به خواهر عزیز و گرانقدرم رضوان عزیز
الهی که حال دلت عالی عالی عالی باشه. بسیار بسیار تحسینت میکنم بخاطر این کامنت بی نظیر و ارزشمندت و خدا رو صد هزار مرتبه شاکرم بخاطر تک تک باورهای درست و توحیدی که ساختی.
برات از درگاه خداوند متعال بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو در کنار خانواده درخواست میکنم.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی.
سلام و درود به خواهر نازنینم رضوان جان. حالت چطوره خواهر گلم ، چقدر خندیدم به این جمله ات ، «الان قهرم» با کی ؟ با چی ؟ چطوری ؟
خیلی خیلی ازت ممنونم بابت تبریک تولد،خیلی لطف کردی، آره پونزدهم خرداد بود. و اینکه خیلی حس قشنگی برام داشت وقتی دوستان نازنینم توی سایت بهم تبریک گفتن. چیزی که تا پیش از این عامل ناراحتی بود برام الان وقتی میبینم انسانهای ارزشمند و بندگان شایسته خداوند بهش توجه میکنن برام تبدیل میشه به نقطه قوت و عامل خوشحالی.
داستان هدایت رو من اشتباه کردم پاک کردم ولی غافل از اینکه الان ماه هاست امروز و فردا میکنم برای نوشتن داستان هدایت. چند بار نوشتم توی یادداشت گوشی ،ولی هر بار یه قسمتش رو پاک میکنم که یه چی دیگه بنویسم ولی بازم طولانی میشه. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر دوره بی نظیر قانون آفرینش که میخوای شروع کنی. چند روز پیش با یکی از دوستان عزیز که ازاعضای سایت هم هستن گفتگو میکردم و چقدر گفتگوی ارزشمندی داشتیم و متفق القول صحبتمون به اینجا رسید که من باید دوره عزت نفس رو خیلی جدی شروع کنم و به کار ببندم. چون یه سری پاشنه های آشیلم رو دست میذاشتم و میگفتم اون دوستم راهنماییم میکرد که اینجا و اینجا برمیگرده به عزت نفس.
ماجرای این ارسال برمیگرده به سرعت اینترنت وقتی پیام تایید ارسال اومد یعنی کامنت ارسال شده. اگه چند دقیقه صبر کنید و دوباره همون صفحه رو بروزرسانی کنید کامنت خودتون رو خواهید دید.
رضوان عزیز ، خواهر بزرگوارم ازت خیلی ممنونم کامنت بی نظیرت حالمو خیلی خیلی خوب و مثبت کرد. سپاااااااس فراوان. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی خواهر بزرگوار.
سپاس گذارم که پاسخ تک تک کامنت بچه ها را با حوصله و تفضیل میدی.
عکس پروفایل ات رو دیدم چقدر شبیه حافظ شیرازی هستی، فقط اون موهاش بلنده.
راستی حمیدجان، من اگه دوست دارم دوره رو تهیه کنم نه بخاطر قیمتی که قراره بعد گرونتر بشه. من بخاطر این انرژی و اون شوقی که الان در حال جاری شدن است دوست دارم که اون را تهیه کنم.مثل فایل هایی که استاد میذاره چطور بچهها با چه شور و حرارتی کامنت می ذارند و با کامنت هاشون بقیه رو به وجد می آرند. و این میتونه برای منی که تنبلم و بخاطر نتایج لاکپشتی و باید یه موتور جت آمریکایی بهم وصل بشه تا یکم حرکت کنم خوبه. در واقع من مثل واکنش کُند انجام شدنی که نیاز به کاتالیزور داره هستم واین در لحظه بودن دوره بیشتر میتونه بهم کمک کنه کم نیارم ،ولی شما اینطوری نیستید و یه واکنش به سرعت انجام شدنی، که میتونی به خودت انرژی بدی.
چی میشد میتونستم تا قبل از اینکه کامل جلساتش رو سایت بیاد دوره کشف قوانین زندگ رو تهیه کنم و شروع کنم به کدنویسی زندگی ام با کیفیت بالاتر. الان کدهایی که مینویسم نهایتش یه پَک مَن ساده ای باشه که دور خودش میچرخه باشه. ولی من دوست دارم بهترین از این باشه، خیلی طبیعی تر و واقعی تر.
کامنتت رو از سرنخ ایمیلت خوندم و کلی خندیییدم از تعبیری که به حمیدِ حنیف دادی :))))
ببین فکر کنم از بس توی اشعار حافظ غرررق شده،شبیهش هم شده ،حق با توعه :)))
من فقط مأموریت داشتم بیام بهت بگم ،تو برای عالی بودن،برای بهترین رضوان بودن،احتیاج به یک دوره خاص نداری رضوان
تو همین الان بسیار بسیار ارزشمندی ،دلنشینی ،باهوشی و قابلیت اینو داری کارهایی رو انجام بدی که به عقل جن هم نمیرسه :))))
قانون مدارهارو اول به خودم و بعد به شما عزیزدلم یاداوری میکنم ،که ما فقط باید روی خودمون بیشتر و بیشتر کار کنیم،مدت زمان بیشتری در صلح و آرامش و حال خوب بمونیم ،قدم های هدایتی تکاملی برداریم
و وقتی با این دوره هم مدار بشیم در زماااان درستش،به راحت ترین روش ممکن دریافتش میکنیم!
این بازی و قانون کل جهانه…
و کسی از خداوند به عهد و قوانینش وفادارتر نیست جانم
دلم خواست بهت بگم تو بهترینی رضوان ،یک پکیج از بهترین ویژگی ها ،ساده صمیمی دلنشین پر از نور خدا
سلام و درود به خواهر نازنینم رضوان عزیز. امیدوارم در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت باشی.
رضووووواااااااااااان ،من همینجوری خودم اعتماد به نفس ندارم، بهم میگی شبیه حافظ شیرازی شدم(ایموجی با دست توی پیشونی) یعنی اینقدر پیرمرد شدم. بخدا من فقط 36 سالمه.
در مورد خودت از کلماتی استفاده نکن که ذهنت باور کنه. ببین برای خودت نوشتی تنبل ، این بازی و تله ذهنه که نذاره تغییر و رشد کنی. ذهن درسته کارش منطق و لاجیک و تبدیل اطلاعات جسم و مرور تجربیات و قدرت تصمیم گیریه، ولی وقتی به راحتی خطا میکنه، با نجوا. قلب ولی هیچوقت هیچوقت خطا نمیکنه چون به هدایت الهی وصله. اونی که یاد بگیره آرام باشه و به خدای خودش توکل کنه و ازش هدایت بخواد هیچوقت اشتباه نمیکنه.
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی و ازت ممنونم که برام کامنت نوشتی.
سلام به داداش مهربان و الهی مان، حمید عزیز و ثروتمند
اِستُپ، من منظورم اون عکس حافظ که خوشکل و جوان است نه اون که عکس زمان پیری اش است.
مررررسی که به من یادآوری کردی که از کلمات تضعیف کننده استفاده نکنم. اصلا حواسم نبود، مررررسی بابت یادآوری ات. من خیلی قوی هستم و همان طور که استاد تونسته خودش تک و تنها به خودش انرژی بده، پس من هم میتوانم.
حمید عزیزم مراقب حال دلت باش.
دو روز پیش در مورد سختی کار در عسلویه خواندم خیلی حالم گرفته شد، واقعا چقدر کار شما آقایون سخت است،
دست خدا به همراهتان، باشد در این سختی های کار.
در پناه حق پاینده و پایدار و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی.
از کامنت پر مهر و محبت شما بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم.
بین خودمون بمونه. من بهت میگم، شما به کسی نگو. کار کردن توی عسلویه اولش سخته بعد که بهش عادت کنی عادی میشه. خواستم بگم سخت نیست ولی خداییش دیدم هیچ آدم عاقلی تابستون پالتو تنش نمیکنه بره زیر آفتاب.
ولی درکل خوبه. وظیفه است دیگه پذیرفتیم که انجامش بدیم. اگه از سختیش شاکی ام کافیه روی خودم کار کنم تا جهان منو ببره یه جای بهتر. واقعاً هیچ منتی سر دیگران نیست. هر کاری کنیم وظیفه است. این شرایط کار سخت (که برای من همیشه بهتر از دیگران بوده) مخلوق باورهای خودمونه.
من حقیقتا نمیکند مثل استاد عباس منش توحیدی عمل کردم. ولی خداییش از کار کردن توی صنعت لذت بردم. سختی هم داشته. ولی خدا رو شاکرم و برای بهتر شدن شرایطم تلاش میکنم.
از دعای خیرت ممنونم رضوان عزیز ، خواهر بزرگوارم. سپاسگزارم از لطف شما.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
آقا دوره جدید اومده برای آپدیت، طبق سفارش قبلی گذاشتم تو سبد خرید، ایندفعه دیگه جدی جدی جدیم، با حول و قوه الهی بشکنیم این بتن های باورهای نامناسب ثروت و بریم که بترکونیم، از کجا و چجوری ما نمیدونیم، فقط ما سمت خودمون رو انجام میدیم، درخواست،ایجاد باور مناسب و یه همت عالی، و حال خوب و خوش.
حمید عزیز مررررسی بابت کامنت های پر انرژی و توحید تون.
مررررسی بابت کامنتت عالی توت.
اون روز که این قسمت اومد رو سایت، بعدش رفتم دیدیم در قسمت شکارچی نکات مثبت کامنتتون اومده که از استاد و مریم درخواست کرده بودید که فایل جدید بذاره،بعد که استاد کامنت ها را منتشر کرد دنبال کامنت شما بودم، که نمیدیم، حتی من که دقیقه نود تصمیم گرفتم کامنت بذارم کامنتم اومده بود شما نذاشته بودید، با خودم گفتم این حمید ما حتما داره مینویسه و پاک میکنه، خودش درخواست میده و الان نیستش لااقل یکم ذوق کنه!!
که نیم ساعت بعد کامنت شما اومد.
در کل مررررسی که هستی و اینقدر فعالی و به همه بچه ها حال میدی و جواب همه را میدی. و چه با حوصله و با تفصیل. قدر خودت رو بدون.
ان شاءالله همدیگر رو در دوره قانون آفرینش ببینیم.
مراقب حال دلت باش.
در پناه حق روز به روز توحیدی تر و ثروتمند تر باشی مهربان.
سلام و درود مجدد به رضوان عزیز خواهر بزرگوارم. خدا رو شکر میکنم بخاطر داشتن این خانواده توحیدی.
دیدی کامنت ارزشمندت ارسال شده بود و نیازی به نگرانی نبود .
و منی که هنوز طبق عادت قدیمی ایموجی میذارم و بعدش یادم میاد ایموجی ارسال نمیشه.
بهت تبریک میگم که مییخوای این دوره جدید رو تهیه کنی. من قصدم اینه که فقط دوره عزت نفس رو شروع کنم و کنار 12 قدم کار کنم و اصلا هم نگران تغییر قیمت های دوره ها نیستم چون میگم اگه قیمت دوره ده برابر هم بشه و من سمت خودم رو درست انجام بدم لاجرم میرسم به سطح اون دوره و دریافتش میکنم.
من به این نتیجه رسیدم یکی از دلایلی که توی دوازده قدم موثر عمل نکردم همین کمبود عزت نفس بوده. هر چند توی دوازده قدم هم استاد یه سری نکات رو میگن که به عزت نفس ربط داره.
بسیار بسیار تحسینت میکنم رضوان جان ، و برات از خداوند متعال بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو درخواست میکنم بشدت مشتاقم نتایج طلایی جدید خلق کنی برای خودت و آگاهی های توحیدی که به ظرف وجودت سرازیر میشه رو به بقیه دوستان هم هدیه بدی. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی.
چقدر مثالتون عالی بود، چقدر تحسینتون میکنم بخاطر این مثال فوق العاده زیبا:
مراقب مرغ هامون باشیم. مرغ های ما همون باورهای قدرتمندکننده ای هستن که با هزار زحمت ایجادشون کردیم، اگر به حال خودشون رهاشون کنیم حیواناتی مثل روباه و عقاب و شاهین نابودشون میکنن. باید مراقب مرغامون باشیم تا اونها برامون تخم کنن که میشه ورود نعمت و ثروت به زندگیمون.
چقدر زیبا گفتین که اگر به تضادی مثل ریختن پر مرغ هات برخوردی نگران نباش، قراره پرهای درخشان و زیباتری دربیاد. میتونیم بگیم ریختن پرهای مرغ شاید بشه رها کردن باورهای محدودکننده قبلی یا ترمزها که باید با باورهای جدید و قدرتمند کننده تعویض بشن.
این قسمت هم زیبا بود که مراقب خوراک مرغ هامون باشیم. صدف شکسته بدیم تا بدنشون بتونه پوسته تخم مرغ ها رو تولید کنه و به عبارتی ورودی های خوب بدیم که باورهامون هر بار بهتر و بهتر بشن بعد این باورهای قدرتمندکننده برامون جریانی از نعمت و فراوانی (فراوانی تخم مرغ ها) به همراه میارن.
ممنونم از شما بخاطر این مثال زیبا و فوق العاده. واقعا استفاده کردم. ممنونم بخاطر توجه شما به نکات مثبت این فایل.
برای خداوند مهم نیست پیامبر باشی یا استاد عباسمنش و یا رضاحسنی
قوانین کیهان برای همه ثابته و خداوند هیچ گونه دلسوزی و یا حس ترحمی برای هیچکس نداره
پس باید هواست ب باورهات ( مرغ ها ) باشه و شرایط خوب و ایزوله رو براشون مهیا بکنی و خوراک خوب مثل
افکار مثبت ، صحبت راجب خواسته ها ، توجه ب زیبایی ها ، سپاسگزاری بابت نعمت ها ، توجه بر نکات مثبت ، تجسم خلاق ، نوشتن نعمت ها ، فعال بودن در سایت عباسمنش دات کام و …( گندم و جو برای مرغ ها ) بهشون بدی تا حسابی تقویت بشن و در نتیجه نعمت و ثروت ( تخم مرغ ) براحتی وارد زندگیت بشن
رضا جان،سپاس گذارم وقت گذاشتید و جواب کامنت مرا دادید.
امروز صبح داشتم به پرواز کبوترها و گنجشک ها تو آسمان نگاه می کردم و یاد پرواز عقاب افتادم.
کبوتر ها موقع پرواز خیلی بال میزدند و گنجشک ها بیشتر ولی عقاب تو اوج یا پر نمیزند یا به ندرت.چرااا؟ بخاطر ارتفاعی که میگره و کم شدن جاذبه
کار کردن روی باورها هم همینطوره، اولش نیاز داره به تلاش بیشتر و هر چه مدارت بالاتر میره تلاش کمتری میخواد که اون حالت رو حفظ کنی، حالا اگه توفیق پیدا کردی و از جو خارج شدی، که دیگه نور علی نور میشه.
که همیشه نکات ریز بیان میکنید و ما هم ازشون بهره میبریم
روغن قلم گاو واقعا پر از خاصیت و همیشه از دیگران میشنیدم ولی دلیلشو نمیدونستم ،بسیار ممنونم که یاداوری کردین با مطالعه در مورد خواصش دللشو منطقی کنم برای ذهنم
سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته دوست داشتنی
ممنونم از استاد بابت فایل بسیار بسیار بینظیر و پر از نکات ارزشمند وبینظیر
سلام به رضوان عزیزم چقدر به نکات عالی توی این فایل اشاره کردی و باورهامونو به چیزهایی که میبینیم تشبیه کردی و مفاهیم باورها و نکات مثبت را چقدر ملموستر و قابل درکترش کردی برامون خیلی قشنگ بود
برای هممون هدایت و حمایت بیشتر از طرف خداوند رو آرزومندم
سلام و درود به استاد عباس منش عزیز و استاد شایسته بزرگوار. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر این فایل دیگه داشتم از دلتنگی نگرانتون میشدم. سلام و درود به همه دوستان نازنین و توحیدیم در این سایت. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر این همه زیبایی و سرسبزی و طراوت و زندگی که در پارادایس زیبا جریان داره. این چنین پارادایس زیبایی رو از خداوند متعال درخواست میکنم برای خودم و همه دوستانم در این سایت.
این آیه هدایت قرآنی امروزم بود، خداوند همیشه به راحتی نعمتها رو نصیب بندگانش میکنه. به راحتی، و به صورت طبیعی. تنها چیزی که خدا از ما میخواد کمی صبوری و آرامشه، کمی احساس خوبه، کمی تواضع ، کمی شکرگزاری. من یه کمی قرآن رو خوندم، تا اینجا بخوام خلاصه هر چی از قرآن فهمیدم رو بگم میرسیم به همون جمله ای که اگه تمام آموزشهای استاد عباس منش رو هم خلاصه کنیم بازم میشه همون جمله، «احساس خوب مساویست با اتفاقات خوب» احساس خوب ناشی از تواضع و ایمان ، احساس خوب ناشی از شکرگزاری و بخشش و آمرزش خداوند … یادمه توی دوره شیوه حل مسائل زندگی استاد شایسته همین جمله رو گفتن که اگه بخوام تمام آموزشهای استاد عباس منش رو خلاصه کنم میشه همین جمله «احساس خوب مساویست با اتفاقات خوب».
و اما توی فایل استاد عباس منش عزیز و استاد شایسته گرانقدر مطلب بسیار مهمی رو گفتن، مثال ماهی و ماهیتابه کوچیک و ارتباطش به اینکه فلسفه کارهایی که انجام میدیم چیه و آیا لازمه یه تغییری در نگرش خودمون بدیم یا خیر؟ آیا این بهترین حالته یا بهتر از این هم میشه؟
یادمه زمانی که نظامی بودم یه داستانی توی نیروی دریایی تعریف میشد که این داستان از نیروی دریایی انگلستان اومده بود. که زمانی توی یکی از پایگاه های دریایی انگلیس یه اتاقک وجود داشته که سالها نگهبان مسلح داشته. و هر نسلی از نظامیان که میومدن سر کار نمیدونستن این اتاقک خالی چیه که باید نگهبانیشو بدن. یه روز یه نفر سوال میپرسه، میگه چرا ما داریم برای اتاقک خالی نگهبان مسلح منصوب میکنیم. تقریباً کسی پاسخی براش نداشته، از هر کسی پرسیدن ، قدیمی ها و قدیمی تر ها و و و … هیچکس پاسخی براش نداشت. وقتی میرن سراغ اسناد و مدارک حفاظت از پایگاه، و بررسی میکنن میبینن اولین بار در تاریخ فلان، بیست و چند سال پیش این پست نگهبانی منصوب شده، و علتش هم این بوده که همون روزها قرار بوده ملکه انگلستان از این پایگاه دریایی بازدید کنه، و صندلی مخصوص ملکه رو گذاشتن توی این اتاقک تا روز حضور ملکه در پایگاه. در روز مراسم که صندلی رو میبرن بیرون و ملکه روش جلوس میکنه و بعد از مراسم صندلیشو برمیگردونن به کاخ خودش. و الان که بیست و چند سال از بازدید ملکه میگذره، اتاقک خالی هنوز نگهبان داره،افراد زیادی اینجا نگهبانی دادن بدون اینکه دلیلش رو بدونن. و نکته اش اینکه ما هم پستهای نگهبانی غیر ضروری زیاد داشتیم که هیچ فلسفه ای پشتش نبود و وقتی از قدیمیتر ها میپرسیدیم اینجا چرا نگهبان مسلح داره میگفتن ما هم همینجا نگهبانی دادیم، چون ما نگهبانی دادیم پس شما هم باید نگهبانی بدین. یه منطق بی نظیر هم براش داشتن(ارتش چرا نداره…) حتی امروز هم توی پالایشگاه گاز کارهایی انجام میشه که منطق و دلیل خاصی پشتش نیست. محکم ترین منطق پشت این موضوع اینه که ما هم این کار رو میکردیم، شما هم باید انجامش بدین. یادمه توی یکی از فایلها استاد یه باور غلطی که اکثریت افراد باورش دارن رو برامون میگفتن؛ که اگه یه کاری راحت انجام بشه یعنی غلطه، کار درست یعنی سخت باشه، عرقت دربیاد، پوستت کنده بشه، دستت تاول بزنه، دست مرد باید تاول زده باشه… بخوام مثال بزنم حداقل ده تا مثال از شغل خودم دارم که من تلاش میکردم کاری رو به روشی ساده تر انجام بدم ولی مقاومت میشد تنها با همین باور غلط.
یه اعترافی کنم ….؟؟ «الان یه وقتایی این شیطنت کودک درونم گل میکنه، میگم عمداً بهشون هیچی نگم بذارم با تقلای الکی خودشونو شکنجه بدن، این کار سخت نتیجه مدار خودشونه، نذار بفهمن توی مدار بالاتر کارها ساده تر انجام میشه، بذار پوستشون کنده بشه، تو انرژیتو برای خودت نگه دار». من این باور طلایی استاد عباس منش رو برای خودم نهادینه کردم که میگن «هر مسیر سختی قطعاً مسیر اشتباهه». واقعاً جا داره از نو یه ذره بین روی زندگیم بگیرم و دلایل رو یکی یکی بررسی کنم تا بفهمم آیا دارم کار درست رو انجام میدم؟ آیا مسیری که میرم منطق پشتش هست، آیا بهتر آیا ساده تر هم میشه؟؟
استاد در مورد فضای مورد نیاز برای مرغها یه چند تا پیشنهاد به ذهنم رسید، یکی اینکه فضای مرغ ها رو ببرید توی نقاطی که پوشش گیاهی متراکم تر هست. و درختهای بیشتری داره. چون شاهین و بقیه پرنده های شکاری برای شکار باید شیرجه بزنن، کلاً نمیتونن لابلای درختها شیرجه بزنن برای شکار. و اینکه یه سری تورهای نخی رنگ سبز هست ، شبیه همین تورهای استتار نظامیها، که میتونید با نخ ببندین به تنه درختها که اون فضاهای خالی زیرش رو پوشش بده. قرار نیست نفوذ ناپذیر بشه همین که دید نداشته باشن کافیه. از طرفی توی گوگل هم میخوندم که پرنده های شکاری چون برای شکار خیلی متکی هستن به قدرت بینایی شون، چیزهایی که نور رو منعکس کنه توی چشمشون عین نقاط کور راداری عمل میکنه. هم چشمشون اذیت میشه هم اگه مرغ و جوجه ای کنار اون شی براق باشه دیده نمیشه، نقطه کور ایجاد میشه براشون. پیشنهادی که داده بود استفاده از فویلهای آلومینیومی و CD و DVD های قدیمی بود.
یه روش دیگه هم اینکه میتونید از سگ نگهبان آموزش دیده استفاده کنید برای ترسوندن موجودات شکارچی.
الهی صد هزار مرتبه شکر ، بخاطر این همه تخم مرغ. الهی شکر ، الهی شکر. این مرغ چقدر موجود مفیدیه، چقدر نعمت ارزشمندیه. شما به این موضوع دقت کنید که هر چی حشرات چندش آور و مواد داخل خاک و باقیمانده مواد غذایی و برگ و علف هست رو این بزرگوار میل میکنه و تبدیلش میکنه به خالصترین و سالم ترین منبع پروتئین در جهان. از طرفی خاک رو هم مغذی میکنه. خدایا شکرت. لحظه بیرون اومدن مرغ ها خیلی جذاب و خواستنیه. استاد یه پلی هست توی اهواز اسمشو نمیدونم چیه، دوستان عزیز اهوازی راهنمایی کنید، یه سری فواره کوچیک و نور پردازی حاشیه پل انجام شده، توی شب منظره بینظیری رو ترسیم میکنه. پیشنهاد میکنم این الگو رو روی پل دریاچه نصب کنید. هم صدای آب رو دارید و هم زیبایی نورپردازی. فواره ای که توی دریاچه نصب کردین با هوا دهی به آب، وضعیت اکوسیستم داخل دریاچه رو برای ماهی ها خیلی بهبود میده. استاد اون نکته ای رو که در مورد صدف خورد شده گفتین و نیاز بدن مرغ ها به کلسیم جالبه که خیلی از افرادی که مرغ دارن هنوز اینا رو نمیدونن، توی ساحل بوشهر یه قطعات سفید شبیه صدف پیدا میشه ولی خیلی ترد و نرم ، یه بافت کلسیمیه متعلق به ماهی مرکب. بعضی ها اینا رو جمع میکنن و آسیاب میکنن با دونه قاطی میکنن میدن به مرغ هاشون برای همین موضوع نیاز بدنشون به کلسیم. از فردا اگه دیدم کسی توی ساحل داره صدف جمع میکنه اولین سوالی که ازش میپرسم اینه که احیانا عضو سایت استاد عباس منش نیستی که داری برای مرغها صدف جمع میکنی. (ایموجی خنده)
ااااعععععع عجب بارون زیباییییییی در ادامه فایل دیدیم. خدا رو صد هزار مرتبه شکر. و باز هم کلی تخم مرغ و کلی فراوانی نعمت، الهی صد هزار مرتبه شکر. استاد اینقدر حرفه ای شدین با یه نگاه به حجم تخم مرغ ها گفتین حدود 80 تا، من فایل رو متوقف کردم شماردم حدود 70 تا بود. حدس خودم 20-30 تا بود. دیدم اینقدر شما این فراوانی رو تجربه کردین با یه نگاه حدودی میتونید بگین چقدر تخم مرغ جمع شده. و نکته اش اینکه بعد از این همه سال که شما اینقدر مرغ و جوجه دارید توی پارادایس و شاید هزاران تخم مرغ تا حالا جمع کردین، ولی بازم از دیدن تخم مرغ ها شگفت زده و ذوق زده میشید و خدا رو شکر میکنید. این ویژگی شما رو تقریباً 99,9% انسانهای بالغ با ذهن منطقی ندارن، ذهن منطقی خیلی زود براش عادی میشه. ولی بچه های کوچیک این ویژگی رو دارن که با هر چیز کوچیکی ذوق میکنن، میخندن.من یه وقتایی از رفتارهای بچه های کوچیک درس توحید میگیرم. میگم ببین خدا میخواد ما اینجوری باشیم. ذهن این بچه های کوچیک هنوز توسط باورهای نادرست و نازیبای جامعه و خانواده و نظام آموزشی و … تخریب نشده. هنوز برچسب ها رو نپذیرفتن. این اون روح پاک و خالص الهیه که خداوند در ابتدا خلق کرده و میخواد ما بر اساس اون پیش بریم. 124 هزارتا پیامبر اومدن چند ده تا کتاب آسمانی آوردن که بگن در برابر خداوند بچه باشیم. عین بچه های کوچیک ذوق کنیم، حتی با یه تخم مرغ، بی توقع بخندیم، بی نگرانی روی زمین راه بریم و شادی کنیم. اینا رو به خودم میگم که این ذهن منطقی من هنوز بهانه میاره. هنوز نق میزنه. هر چی میگم آقا دو دقیقه بشین سر جات، بذار ببینم پلن خدا چیه، کمی صبور باش، خدا از جایی که فکرشو نمیکنی برات بهترین نعمتها رو چیدمان میکنه.
خیلی خیلی ازتون ممنون و سپاسگزارم استادان عزیزم که این فایل رو برامون تهیه کردین، بهمون هدیه دادین، به رسم کودک درونم از دریافت این هدیه شگفت زده و مشتاق و شادمان شدم و لذت بردم و خدا رو شکر کردم. الهی صد هزار مرتبه شکر. از درگاه جان جانان رب العالمین برای شما استاد عباس منش و استاد شایسته ، و همه اعضای سایت بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات، لبخند و شادی و نعمت و ثروت و موفقیت درخواست میکنم.
و به رسم همیشگی بریم سراغ حافظ شیرازی که میگه :
«زاهدِ خلوت نشین دوش به میخانه شد ؛ از سرِ پیمان بِرَفت با سرِ پیمانه شد»
«صوفیِ مجلس که دی جام و قدح میشکست ؛ باز به یک جرعه می، عاقل و فرزانه شد»
«شاهدِ عهدِ شباب آمده بودش به خواب ؛ باز به پیرانه سر عاشق و دیوانه شد»
«گریهٔ شام و سحر شُکر که ضایع نگشت ؛ قطرهٔ بارانِ ما گوهرِ یکدانه شد»
ببخشید تکراری بود.
خدایا بخاطر همه اتفاقات و آدمهای خوب زندگیم ازت متشکرم.
مردی از جنس توحید و ترکیب منطق با احساس و استفاده از اون ترکیب برای رشد زندگیش.
من واقعا نگرش انسان هایی که با عملگرایی اتفاقات مختلف رو تجربه می کنن و سعی می کنن با بهبود اون ها تغییری تو زندگیشون بدن رو خیلی تحسین می کنم و این سرچ شما برای بهبود این مسئله شاهین خیلیی بهم انرژی قشنگی داد که توجه ویژه شما به حل این مسئله شمارو در زمره یکی از موفق ترین الگو های کاری خودتون قطعا قرار میده
تلاش کردن برای حل مسائل چه قدر قشنگ و چه قدر می تونی بوی موفقیت رو از عمکلرد واقعی این انسان ها درک کنی!
چه قدر با داستان نظامیت کیف کردم و لذت بردم و خیلی برام ارزشمند بود که عادات تکراری میتونی هرجایی در رفتار و روتین روزانمون باشه و خیلی وقت ها ما کارهایی رو می کنیم که اضافه کاری و انرژی زیادی از ما میگیره ولی دلیلی واقعا براشون نداریم.
متشکرم ازت که این اصل رو با صداقت و شیوایی بیان کردی و برات آرزو می کنم تمام سکو های نفتیت پر از برکت باشه رفیق.
سلام و درود به شما سیدعلی عزیز. برادر توحیدی. مرد ایمان و توحید و توکل . بسیار بسیار بسیار تحسینت میکنم. واقعاً بینظیری سید جان. من چندباری کامنتهای بینظیر شما رو خوندم ولی پاسخ ننوشتن های منو بذارید به حساب اینکه هنوز اونقدری رشد نکردم که در مدار شما قرار بگیرم. بسیار تحسین تون میکنم و اینکه لطف کردی و بزرگواری کردی برام کامنت نوشتی برام یه هدیه ارزشمنده. برات از درگاه خداوند متعال بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو درخواست میکنم و همواره از جریان هدایت بهرمند باشید. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی سیدعلی عزیز.
واقعا از تجربیات گهربار شما من یکی خیلی استفاده میکنم. شخصیت تحقیقگر و پژوهنده شما رو تحسین میکنم.
چقدر داستانهایی که شر میکنید زیباست.
واقعا سپاسگذارم. یه نکتهای برام جالب بود گفتم با شما شر کنم.
اونجا که گفتین تخم مرغها حدودی 20تاس قبلا برای منم رخ داده بود مثلا مرغها رو میگفتم 30 الی 40 تاس ولی وقتی ویدیو استپ میکردم بشمارم میدیدم رغمش خیلی بیشتر از اون چیزی بود که حدس میزدم. این نکته داشت برا من که ذهنم فراوونی رو حتی تو این بعد کوچیک میبینه…پیشنهادش 20 تا 30 تاس ولی وقتی میای دونه به دونه میشماری میبینی خیلی بیشتره.
یه پدیدهای هست invisible ship phenomenon که احتمالا بدونید (با این روحیه تحقیقگر تون_ استیکر خنده)
نکته داستان اینه
مهم نیست چقدر من میبینم، مهم اینه چشم دلم چقدر میبینه.
اونجایی که میگید ما عین بچهها پیش خدا باید ذوق کنیم و تسلیم باشیم…گمونم هنوز کار دارم ولی هی بایستی به خودم این قانون ساده رو یادآوری کنم که کار باید راحتتر باشه.
از شما دوست عزیز سپاسگذارم و براتون لحظات پر از آرامش و شادی و ثروت و برکت و تندرستی رو آرزو میکنم.
سلام و درود به شما مصطفی جان ، سپاس و درود فراوان بخاطر کامنت پر مهرت. خیلی خیلی ازت ممنونم. اون موضوع invisible ship phenomenon رو چند سال پیش توی یه مستند دیده بودم ولی کلا یادم رفته بود. ازت ممنونم که برام بیانش کردی. آره کاملاً حق با شماست و ما باید ذهنمون رو جوری جهت دهی کنیم که بیشتر از واقعیت رو ببینیم. شاید یکی از دلایل موفقیت استاد هم همین باشه. وقتی ایشون ذهنشون رو جوری آماده کرده که بیشتر از اون چیزی که هست رو ببینه، این از یه ذهن پویا میاد با باور فراوانی. و جهان هستی بیشتر و بیشتر بهشون میبخشه. تو همه موضوعات همینه. چیزی که ما آگاهانه میخوایم در خودمون شکل بدیم استاد اینقدر انجامش داده که به ناخودآگاه شون نشسته.
خدا رو صد هزار مرتبه شکر.
مصطفی جان خیلی ازت ممنونم بخاطر کامنت ارزشمندت. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی.
سلام و درووووووود فراوووووون به آبجی سعیده جان. خواهر بزرگوار و گرانقدر و توحیدی. خواهر شجاع و یکتاپرستم. خدا رو شکر میکنم بخاطر وجود ارزشمندت.
الهی صد هزار مرتبه شکر.
خیلی خیلی ازت ممنونم که تولدم رو یادته. سپاااااااس، کلی ذوق زده شدم و البته اشکم هم سرازیر شد… (ایموجی با چشمهای ذوق زده به مقدار لازم)
بسیار تحسینت میکنم. ممنونم بخاطر این روحیه تفکر بیرون از جعبه، بیرون از چارچوب .
توی گزارش نوشتن داروهای خطرناک یا غیر خطرناک برای کیه ؟ بیمار که براش فرقی نمیکنه، اونیکه که اونجا دکتر یا پرستاره اگه داروی خطرناک رو نشناسه بزرگ و کوچک نوشتنش هم هیچ تاثیری نداره. اتفاقا یه استامینوفن هم تحت شرایطی میتونه بسیار خطرناک باشه. یه مثال از صنعت برات بزنم(جهت اینکه بگم الکی مثلا منم یه چیزایی بلدم خخخخخ). اکسیژن نیاز همه بشر. همه به تنفس اکسیژن نیاز دارن. توی یه پتروشیمی اکسیژن خالص رو باز کردن توی لوله ای از جنس استنلس استیل. لوله رو منفجر کرد. تا قبل از اون کسی نمیدونست اکسیژن خالص و استنلس استیل واکنش پذیری دارن. تا پیش از این تصور میشد اکسیژن فقط به مواد روغنی و مواد نفتی واکنش نشون میده و استنلس استیل استیبل ترین جنس لوله است در برابر خوردگی. در تأیید فرمایش شما، بله دقیقاً چه لزومی داره من اسم دارویی رو با حروف درشت بنویسم که باعث بشه به داروی دیگه ای توجه نشه. غافل از اینکه همون هم تحت شرایطی میتونه خطرناک باشه.
خواهر عزیزم ،همیشه بهت میگم تو بینظیری ، یکیش دقیقا همین کامنتت، حالا بماند اون کودک طفل معصوم رو گرفتی به 8 رکعت نماز پیوسته و چقدر خندیدم به این حرکتت، ولی این طرز تفکر بیرون از چارچوب خیلی نقطه قوته. و منو بیاد گذشته خودم آوردی ، چقدر بخاطر این موضوع توی خانواده و مدرسه تنبیه میشدم. صرفاً برای اینکه اگه چیزی رو در چارچوب برام تعیین کنن اولین سوالی که به ذهنم میرسه اینه که بیرون از چارچوب چی میشه…؟
دیدین تو فایلها استاد توضیح میده وقتی اون به وکیل مهاجرتی به استاد میگه مهاجرت به آمریکا غیر ممکنه ،استاد انگیزه میگیره میگه اکی حالا که شد فقط آمریکا. (خدا خیرش بده اون وکیل مهاجرتی که باعث انگیزه استاد شد)، الان من هم متوجه شدم این چارچوبها و قواعد ساخته دست بشر میتونه انگیزه بخش باشه برای سرک کشیدن به بیرون از چارچوب. قطعاً اون بیرون پاسخهایی هست که ما هنوز کشفش نکردیم. خیلی از پیشرفت های بشر بیرون از چارچوب اتفاق افتاده.
ماجرای اون تست روانشناسی رو نمیدونم دیدی یا نه، که میگه با چهارتا خط، 9 تا نقطه رو بهم وصل کن، و در پاسخ اکثریت مردم میگن غیرممکنه، ولی اونی که عادت داره به بیرون از چارچوب فکر کردن، میتونه این کار رو انجام بده.
این لینک رو ببین، تستی که میگم در قالب یه کلیپ که بهمون یاد میده چطوری به بیرون از چارچوب فکر کنیم.
…….
بسیار بسیار تحسینت میکنم خواهر بزرگوارم که با کامنت هات بهم بیشتر و بیشتر یاد میدی و باورهای درست و ارزشمندی رو که خودت با تلاش به دست آوردی به من هم هدیه میدی. دیگه هم 8 رکعت نماز رو پشت سر هم نخون، باز خدا رو شکر تصمیم نگرفتی کل 17 رکعت نماز رو پشت سر هم بخونی .
و خیلی خیلی خیلی ازت ممنونم که تولدم رو بهم تبریک گفتی. من هیچوقت نسبت به تاریخ تولدم حس خوبی نداشتم. یعنی روزهایی بوده که برادر بزرگترم منو بخاطر تاریخ تولدم مسخره میکرد ، ولی امروز خداوند خانواده ای رو بهم عطا کرده که باعث رشد و انگیزه و احساس خوب من هستند. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر این خانواده توحیدی. برادرم امروز تقریباً هیچ جای زندگیم نیست. آخرین باری که خیلی اتفاقی توی خیابون دیدمش و با هم گفتگو کردیم فکر میکنم فروردین یا اسفند گذشته بود. ولی یه روز کامنت از بچه های سایت برام نیاد میخوام دیوونه بشم.
خداست خداست خداست که حزن رو از ما دور میکنه و به زندگی مون عشق و آرامش و نور هدایت میده.
«و چه بسیار نام نیکی که از من در بین مردم نشر دادی و من اهلش نبودم»
ازت ممنونم خواهر عزیزم. ممنونم که هستی، ممنونم که در مدار توحیدی، ممنونم که بیرون از چارچوب فکر میکنی ،ممنونم که زمانت رو میذاری برای رشد و پیشرفت خودت و دستاوردهای ارزشمندت رو با اعضای خانواده ات به اشتراک میذاری. بابت شعر پایان کامنتت هم ازت ممنونم. ارتباطش با کامنت همین که چیز جدیدی بهم یاد دادی. متشکرم ازت.
خدا رو شاکرم بخاطر. وجود تک تک اعضای خانواده ام توی این سایت.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید (در کنار خانواده توحیدی تون)
فرشته های نازنین نیکا و نیلا رو از طرف من با عشق ببوس.
سلام و درود فراوان به شما خانم شهریاری گرانقدر ، خواهر عزیز و بزرگوارم. انسان ارزشمند و توحیدی. سعیده جان از آخرین کامنتی که از شما دریافت کردم چیزی حدود یک هفته میگذره …. نخونید یک هفته، اینجوری بخونید تا منظورم رو بهتر متوجه بشید. هههععععععفت رووووز .
الهی که در پناه رب العالمین همواره شادکام و سلامت باشید. نمیدونم چرا جدیداً نقطه آبی نمیاد ولی امیدوارم با دریافت ایمیل متوجه کامنتم بشی.
مطمئنم یه جایی زیر آسمون زیبای رب العالمین به درستی و در مدار توحید داری روی خودت کار میکنی.
امیدوارم بهترین ساعتها و لحظه ها رو درکنار خانواده سپری کنی.
هدایت قرآنی دیروزم سوره صافات بود ، آیه 40 تا 46 .
قبلش خداوند اهل کفر رو میذاره گوشه رینگ و با چک و لگد همشون رو میندازه توی جهنم بخاطر کارها و باورهای غلط شون در دراز مدت و تمام طول عمرشون. و وقتی میرسه به آیه 40 یه آب خنک میده به اهل ایمان. عین اون لیوان آب خنک ظهر گرم تابستون. و میگه :«إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ» یعنی این عذابها هست ولی بندگانی هم هستن که از این باورهای منفی خلاص شدن. از احساس بد، از عذاب از گناه خلاص شدن. و در ادامه خداوند به اهل ایمان وعده رزق و نعمت و میوههای رنگارنگ بهشتی رو میده و تکیه زدن بر تخت هایی که مخصوص اهل ایمانه. یعنی خود خداوند هم داره با اهل ایمان عین پادشاه و ملکه رفتار میکنه. خدا داره وعده عزت میده به بندگان اهل ایمان. وقتی میرسی به این آیه«إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ» بی اختیار احساس امید و رقه ای از نور دل انسان روشن میشه مثل همون آتشی که موسی در دل تاریکی شب دید. وقتی میبینی خدا میگه اینها برای تو نیست. تو که از اون شرایط نازیبا خلاص شده هستی. تو فرق داری، تو اهل ایمانی، تو مال خودمی بنده من. بیا تا بهت بگم جایگاهت چیه، رزقت چیه، احساست چیه.
آقا حمید ، دوست عزیز ممنونم از کامنت پربارتون ، چه زیبا و با حوصله این متن طولانی رو نوشتید که پر از نکات مفید بود ، البته اولین بار نیست که از نوشته هاتون لذت میبرم قلم زیبای شما به این سایت توحیدی ثابت شده است
چه جالب همین لحظه که دارم مینویسم صدای زیبای اذان مغرب هم داره پخش میشه الهی شکرررررت
اینکه کامنتتون رو با آیه قران شروع و با ابیات زیبای حافظ شیراز خاتمه دادید
مثال نگهبانی از اتاقک خالی
راهکارهای حفاظت از مرغ ها در برابر شکار هوایی
پیشنهاد نصب فواره های کوچیک و نورپردازی دو طرف پل روی دریاچه
سلام و درود به شما خواهر بزرگوارم نگار خانم. خیلی خیلی از شما ممنون و سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمند تون. واقعاً سپاسگزار لطف و محبت شما هستم. از خداوند برای خودم و شما و همه دوستان درخواست هدایت توحیدی و ایمان عملی میکنم که در مدار آموزه های توحیدی این سایت بمونیم.
یه نکته توی کامنتتون به ذهنم رسید ، شما به صدای اذان مغرب اشاره کردین و احساس زیبا و لذتبخشی که براتون داره. بسیار دیدم آدمهایی که تحمل شنیدن صدای اذان یا آیات قرآن رو ندارن، بارها با این موضوع مواجه شدم. موضوعاتی رو دیدم که حالا اینجا جاش نیست تعریف کنم. و در ادامه اون موضوعات هدایت شدم به این آیه از سوره زمر
سلام و درود به شما خواهر بزرگوارم. ازتون ممنون و سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمندتون. داستان هدایت تون رو خوندم و بسیار بسیار تحسینتون میکنم.
سمت کدوم ساحل میخواید برید صدف جمع کنید منم بیام(خخخخ) اگه کنار خلیج فارس هستین، یه چیزهای سفیدی هست مربوط به ماهی مرکب یا خساک. یه چیزی شبیه هسته انبه . تو سایزهای متفاوت ، سفیده توی ساحل پیدا میشه ، خیلی هم ترده با دست خورد میشه.اینا رو جمع کنید برای مرغ مفیده.
ان شاالله همیشه همیشه شاد و تندرست و موفق باشید و ازتون سپاسگزارم که برام پاسخ نوشتین.
متشکرم برای به اشتراک گذاشتن این کامنت زیبا و آگاهی دهنده .
تحسینتون میکنم برای این که به دنبال راحت انجام شدن کارها هستید و باور این که مسیر راحت مسیر درستی هست و مسیر سخت مسیر اشتباهی هست رو در خود به خولی ایجاد کردید .
امروز صبح داشتم به این فکر میکردم که هنوز در ذهنم کاری که به راحتی انجام میشه کار درستی به نظر نمیاد و کاری که سخت انجام میشه کار درستی به نظر میاد که این اشتباه اول هدایت شدم به سمت سوره لیل که خدا آسان میکنه تصدیق کننده ها رو برای آسانی و حالا هم کامنت شما که نشانه دیگری بود از جانب رب که مریم بهترین راه همان راهی که ساده و لذت بخش باشه این که خواسته هات خیلی راحت محقق بشه کاملا طبیعی و نباید هیچ وقت شک کنی و نگران باشی چون راحت بدست میاد مشکل داره که این یک ترمز .
خدایا شکرت شکر برای این که امروزم میتوانم با عشق یک قدم دیگه در جهت بهبودم بردارم و روی این نکته کارکنم خدایا خودت این ترمز نشانم دادی خودت هدایتم کردی به سمت خواندن و نوشتن این کامنت های زیبا خودت هم این ترمز در ذهنم کم رنگ و کم رنگ کن و جاش با گاز عوض کن خدایا اسانم کن برای آسانی ها .
در پناه رب العالمین اسان باشید برای آسانی ها و زندگیتان غرق در شادی و ثروت و سلامتی باشه به راحتی انشالله
سلام و درود به شما خانم دستجردی ، بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمندی که لطف کردین برام نوشتین.
بسیار بسیار تحسین تون میکنم از اینکه اینقدر متعهدانه روی خودتون کار میکنید و به لطف و هدایت رب العالمین بهترین ها در انتظار تون خواهد بود. باورهای ما حاصل یک عمر زندگی با جامعه و خانواده و نظام آموزشیه، بقول استاد عباس منش عزیز ، باورهای ما یک شبه بوجود نیامده پس تغییر باور ها کمی زمان میبره.
چقدر زمان ؟ به اندازه تلاش و تعهد خود ما. که این فایل دیدن و کامنت خوندن و نوشتن بخشی از اون تلاشهای ماست در راستای تغییر باورها.
من هم وقتی از استاد عباس منش شنیدم که هر مسیر سخت و پر تقلایی حتماً مسیر غلطه، از تعجب چشمام گرد شد . ابروهام چسبید به طاق پیشونی. آخه چطور ممکنه ؟ تا پیش از این همه برعکس اینو میگفتن…
من یه توضیح بدم در مورد این صحبت استاد. هر مسیر سخت قطعا مسیر غلطه… به معنی هیچ حرکتی نکردن نیست ، یه ورزشکاری رو تصور کنید که داره برای المپیک آماده میشه، چیزی که ما میبینیم اینه که فلانی داره سخت تمرین میکنه ، پوستش داره کنده میشه ،عرق میریزه. ولی از خودش که میپرسی ، میگه هدف من مدال طلای المپیکه. اینجا دارم تمرین میکنم، تلاش میکنم و از ساعتهای تمرینم لذت میبرم. فردا صبح که از خواب بیدار میشم میگم با انگیزه بیشتر میرم تمرین. این دیگه اسمش مسیر سخت نیست، این اسمش لذت بردنه. مسیری که به ما لذت بده مسیر درسته ، ولو صخره نوردی و صعود از یه دیواره سنگی باشه.
الان دیگه خیلی منطقی تر ذهنمون میپذیره. اگر تلاش با لذت باشه پس دیگه سخت نیست. من راحت انجامش میدم.
ورزش ، کار ، تفریح ، عکاسی ، طبیعت گردی و …. همه اینها میتونه بخشی از لذتهای زندگی باشه که ما رو رشد بده.
کاری که استاد عباس منش انجام داده و همیشه میگه من سختی خاصی نکشیدم، از مسیر لذت بردم و به خواسته هام رسیدم.
براتون از درگاه خداوند متعال بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات و هدایت همیشگی درخواست میکنم ، شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
سلام آقای امیری ..چقدر لذت بردم از کامنت زیباتون دوست نداشتم تموم بشه تحسینتون میکنم و خوشحالم بابت این بیان شیوا و مواردی که فرمودید .. آیات قران شعر حافظ ایده برای حفاظت از مرغها ..و… چقدر خوبه بتونیم مثل بچه ها برای خلقت خدا ذوق کنیم و در لحظه باشیم و لذت ببریم ..بازم تحسینتون میکنم بهتون تبریک میگم و از خدای. خوبم میخوام زیاد شه ادم هایی که کلام قران رو اینگونه زیبا معنا و تفسیر میکنن
سلام و درود فراوان به شما خواهر بزرگوارم خانم مهدوی گرانقدر ، از لطف و محبت شما بسیار بسیار سپاسگزارم. و از وهاب و فرمانروای مطلق هستی بهترین پاداشها و بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو براتون درخواست میکنم ، متشکرم که زمان ارزشمندتون رو برای نوشتن کامنت برای من اختصاص دادین. کامنت نوشتن برای من حکم دفتر تمرین زمان مدرسه است. باید بنویسیم تا آگاهی های بیشتر از خداوند بهمون داده بشه. من هیچ لطفی به دوستانم نکردم، این دوستانم هستن که به من لطف میکنن و کامنت منو میخونن و بی قضاوت فیدبک مثبت میدن. من واقعاً از شما دوستانم متشکرم. خدا رو صد هزار مرتبه شاکرم بخاطر داشتن این خانواده توحیدی. خدا رو شاکرم که منو هدایت کرد به این سایت.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید در بهترین زمان و مکان و شرایط.
ممنونم ازتون که با کامنت شما دوباره باید بنویسم و بیشتر فکر کنم و این نوشتن بیشتر از هر چیزی میتونه بهم کمک کنه میتونه منو رشد بده میتونه اگاهی هایی که دریافت کردم رو در ذهنم تثبیت کنه ..در این مرحله و مداری که قرار دارم برام مهمترین مسائله اینه که بتونم اروم باشم بتونم هر گونه موضوع ناخوشایندی در زندگیم وجود داره رو بپذیرم و کسی بیرون از خودم رو مقصر ندونم و بدونم و ایمان بیارم این نتیجه فرکانس قبلی من هستش پس هیچ کس غیر از خودم مقصر نیست و البته هیچکس غیر از خودم هم نمیتونه شرایط رو تغییر بده این قدرتی هست که خدا به من داده و این موضوع رو اگر از صمیم قلب بپذیرم و باور کنم و در زندگیم عمل کنم خیلی در زندگیم پیشرفت میکنم جلوی خیلی از بحث ها و دلخوری ها گرفته میشه و شخصیتم و روحم پر بار تر عمیق تر میشه
سلام و درود به شما، بسیار بسیار تحسینتون میکنم خانم مهدوی گرانقدر. بسیار تحسین تون میکنم که اینقدر عالی دارید متعهدانه روی خودتون کار میکنید. به لطف الهی من به این سطح رسیدم که درک کنم هر چی پیش میاد بخاطر خودمه ولی اعتراف میکنم هنوز یه وقتایی کم میارم،خطا میکنم، نجوای شیطانی منو منحرف میکنه. یه آن میبینم یه دردسر جدید خلق شده و من عصبانی ام. ولی همون موقع میدونم مسئول این وضعیت خودمم. خب این دونستن کافی نیست ، باید و باید و باید جوری عمل کنم که اصلا فرکانس منفی ندم که اتفاق منفی بوجود نیاد. همین امروز من توی ترافیک بابت موضوعی ناراحت بودم، یه لحظه حواسم پرت شد و زدم پشت ماشین جلویی. خدا رو شکر هیچ آسیبی نرسید. و اون بنده خدا یه انسان محترم بود و خیلی مودبانه گفت هیچ ایرادی نداره و دیگه هیچی نگفت که من احساس بدی کنم. و من آلارم های ذهنم رو با صدای بلند میشنیدم که مسئولیت این موضوع با خودته ، خودت خلقش کردی بخاطر ناراحتی چند دقیقه پیشت.
یه چیزی رو من دقت کردم وقتی مدار آدم بیاد بالا چک و لگد های جهان هم محکمتر میشه و هم سریعتر .
من در گذشته اینقدر عصبانی شدم که حد نداره ولی به این سرعت چک و لگد نمیخوردم.
الان شدم انگار یه نفر تکتیرانداز منو زیر نظر داره تا اشتباه کنم منو بزنه.
آقااااا من تسلیمم خدای من، من اشتباه کردم. من اعتراف میکنم ، هدایتم کن، من بی هدایت تو هیچی نیستم خدایا.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید خانم مهدوی.
چقدر درک تون درباره ی نحوه ی چک و لگد خوردن سریع از جهان جالب بود برام…
تلنگر جالبی بود برام وقتی میخوندم:
اینکه هر اتفاق بدی که میوفته حاصلِ فرکانسِ خودمه، یعنی از قبل خودم فرستادمش، حالا بروز پیدا کرده…
به حالتِ کلی، متوجه این نکته بودم، یعنی فقط شنیده بودم، الان حس کردم چقدر این باور میتونه کمک کنه 24 ساعته تلاش کنم مراقب حس های خوب و بدم باشم، سریع کنترل ذهن کنم…
صدای استاد توی گوشمه که گفتن با یه بار اتفاق بدی نمیوفته. اما تکرارش منجر به اتفاقات بد میشه…
امروز یادم اومد و خیلی خیلی خوشحالم که کنترل ورودی انجام دادم در رابطه با فضای مجازی و قطعشون کردم به صورت کامل همه رو، تا جلوی ورودی های منفی رو بگیرم آگاهانه و اینطوری بارِ سنگین حس های بد رو تا حدود زیادی برداشتم و نفس راحت تری میکشم.
هر چند که میدونم حس های منفی در کمین هستن تا با یه لحظه غفلت، حمله کنن…
دور هم نیستن، اتفاقا انگار زودتر میان که ببینن من فقط تو حرف کنترل ذهن رو قبول دارم یا تو عمل هم رعایتش میکنم.
وقتی یه چیزی از چرخ دنده اش خارج شده، یعنی یه اتفاقی افتاده، یه آلارمه، یه کد هست که بگه سمانه برگرد به خودت، ببین چی شده، چرا از حس خوب خارج شدی؟
آقای امیری درسته دقیقا همینه انگار الان که یکم داریم روی خودمون کار میکنیم جهان اومده به کمکمون البته مثل یه معلم بد اخلاق با خط کش وایساده که اگر پامون رو از خط صراط مستقیم بیاریم بیرون بزنه تو دستمون که برگردیم به مسیر صحیح و البته باید مواظب باشیم یه باور منفی در وجودمون شکل نگیره ..چون قراره از این به بعد همه چی بهتر از قبل بشه ..چون اگر بخواهیم اینجوری هم فکر کنیم یه خطر دیگه تهدیدمون میکنه اونم ترس و نگرانی هست که اگر خطایی کردیم منتظر باشیم که یه بلایی سرمون بیاد خود این ترس یک فرکانس منفی هست …دیروز یک کتاب بسیار زیبا خواندم .من این کتاب رو قبلا هم خونده بودم ولی بخدا با اینکه اون موقع فکر میکردم فهمیدم ولی الان فهمیدم من یک خط از اون کتاب رو نفهمیدم و باور نکردم و متوجه شدم چقدر مدارم پایین بود اسم کتاب حکایت دولت و فرزانگی بود..اثر مارک فیشر
کتاب کم حجم و پر از معنا و مفهمومیه ..یک جمله تاکیدی بسیار عالی داره که اینجا مینویسم تا در ذهنم حک بشه ..اون جمله اینه
زندگی من از هر جهت بهتر و بهتر میشود ..گفته این جمله رو اونقدر تکرار کنید که تمام مقاومت های ذهنتون آروم آروم برداشته بشه آروم آروم باورش کنید و کافیه یک موضوع در زندگی ما به باور ما تبدیل بشه اونوقته که اتفاقات خوب بوم بوم پشت هم برامون میفته و یک نکته دیگه گفته اینکه بنویسید اهدافتون رو دقیق روشن واضح و زمان رو هم بنویسید همه اهداف .اهداف مالی اهداف سلامتی اهداف حسی و..هر آنچه که هست
سلام و درود به آقا حمید عزیز، امیدوارم حالتون عالی باشه.
آقا حمید، چی کار کردی با کامنتت، ترکوندی پسر، خیلی فوق العاده بود، خیلی تحسینتون میکنم بابت اینکه اینقدر متن زیبایی نوشتی، بخاطر اینکه متنت رو با آیه قرآن شروع کردی و با شعر حافظ تموم کردی. واقعا عالی بود.
چقدر ایده هایی که بابت محافظت از مرغ ها دادید عالی بود، ایده اینکه مرغ ها برن توی منطقه با پوشش گیاهی متراکم تر، اینکه از یه تورهای سبز رنگ استفاده بشه، اینکه گفتید حیوانات شکاری به قدرت بیناییشون وابسته هستن و میشه از اشیایی که نور رو منعکس میکنه استفاده کرد. این ایده تون واقعا ایول داشت.
تحسینتون میکنم بابت ایده ای که واسه پل وسط دریاچه دادید، اسم اون پل توی اهواز، پل هفتم علی بن مهزیار هست، واقعا که قشنگه. این هم ایده فوق العاده ای بود، هم صدای قشنگی داره، هم به زیبایی پرادایس اضافه میکنه، هم رقص نور داره و هم فکر میکنم اکسیژن آب دریاچه تامین میشه.
داستانی که درباره نگهبانی اتاق خالی تعریف کردید، خیلی جالب بود، آیا نیاز هست توی شیوه قبلی تغییری ایجاد کنم؟ آیا این بهترین حالتشه یا میتونه از این هم بهتر بشه؟
وقتی شما داستان اتاق نگهبان رو گفتید من به یاد آزمایش میمونها افتادم. توی این آزمایش 5 میمون رو توی یه قفس قرار دادن و یه نردبان داخل قفس بوده که به تعدادی موز میرسیده. هر بار که یکی از میمونها از نردبان بالا میرفت، که موز برداره، آب پاش ها فعال میشدن و بقیه میمونها رو خیس میکردن. چند بار که این اتفاق تکرار شد، میمونها عصبانی شدن و هر میمونی که میخواست از نردبون بالا بره رو کتک میزدن، توی این آزمایش آمدن آروم آروم میمونها رو با میمونهای جدید تعویض کردن، بعد از یه مدت دیگه هیچ کدوم از میمونهای داخل قفس تجربه آب سرد و آب پاش رو نداشتن ولی همچنان هر میمونی رو که به نردبون نزدیک میشد رو کتک میزدن.
درسی که میشه گرفت اینه که همیشه بدنبال منطق برای کارهامون باشیم و به خودمون بگیم اگه اکثریت یه کاری رو انجام میدن لزوما باعث نمیشه اون کار درست باشه و ما هم بریم جزء اون اکثریت بشیم.
استاد یه بار توی فایلهاشون این مثال رو زدن که یه نفری میبینه یه صف طولانی هست، اون هم وایمیسه توی صف و به نفر جلویی میگه آقا این صف چیه ما ایستادیم، اون هم میگه من هم نمیدونم، همینطور از نفر بعدی و اون هم از نفر بعدی میپرسه، همه میگن ما هم نمیدونیم، میرسن به اینکه یه نفری یه لحظه ایستاده مثلا بند کفشش رو ببنده یا کاری شبیه به این داشته، یه نفر فکر کرده این بابا توی صف ایستاده، نفر سوم هم دیده دو نفر ایستادن، اون هم ایستاده و الان یه صف طولانی شده.
ممنون از اینکه این نکته رو اشاره کردید که مثل بچه ها باشیم و نعمت ها برامون عادی نشن. هر بار سپاسگزاری کنیم و با دیدن نعمتهامون ذوق زده بشیم.
خدا رو شکر که دوستای گلی مثل آقا حمید امیری دارم و ممنونم از خودم که آمدم و ترسم رو کنار گذاشتم و برای دوست گلم پاسخ درج کردم.
بهترینها رو براتون آرزو دارم، امیدوارم در پناه خدای بزرگ شاد، سلامت و ثروتمند باشید.
سلام و درود به شما آقا رضا گل . سپاسگزارم از شما برادر. خیلی ممنونم بابت کامنت ارزشمندتون و اینکه زمان گذاشتین برای نوشتن.
ببخشید کامنتتون رو با تاخیر پاسخ میدم چند روزی کمی گرفتار بودم.
مثال های جالبی مطرح کردین ، مثال قفس میمونها فکر میکنم یه آزمایش علمی بوده، هر چند مثال بند کفش و صف شوخی بود،ولی یه استعاره است از کارهای بی منطقی من که گاهی اوقات توی جامعه ترویج میشه و بی منطق ادامه پیدا میکنه. حتی اگه کسی به خودش اجازه بده به منطق پشت موضوع شک کنه و سوال بپرسه ،بقیه جامعه اون شخص رو محکوم میکنن. درحالیکه پیشرفت از همین سوال پرسیدن ها شروع میشه. شخصی سوالی پرسیده ، رفته دنبال جواب، هدایت شده،اگاهی های جدیدی دست پیدا کرده و اکتشافات و اختراعات جدیدی شکل گرفته .
خیلی خیلی ازت ممنونم رضای عزیز. الهی که همیشه همیشه شاد و سلامت و تندرست باشی.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی.
سلام و درود خدمت برادر بزرگوار،اقا حمید گل،،بچه ناز بوشهر،،ک هرموقع میام کامنتتو بخونم یادبوشهر و اون دوران به یاد ماندنی میفتم،،یاد بوشهر و اون درخت میوه سه پسون(که تو در ورودی پایگاه نیروی دریایی بود،،)،،اگه اسمشو درست گفته باشم،،که وقتی برای اولین بار میوه هاشو دیدم سبز بود و بعد ب مرور زمان مایل ب زرد شد و میوهاش شیرین بود و من دوست داشتم و حیرت زده بودم ک تا اون موقع ندیده بودم این درخت رو….و خیلی خیلی تجربه خوبی بود بوشهر،،،،،اقا حمید لذت بردم از کامنتت داداش،بخصوص ک هی یادم من میاری ک قانون رو باید از بچه ها یاد بگیریم،،واقعا،،الان ک دریا خانوم 20 ماهشه من دارم میبینم چقدر با ذوقه،چ راحت میخنده،یه چیزی رو ک میخواد پافشاری میکنه تا بهش بدیم،،انقدر مسممه ک نگو،پیش خودم میگم ببین،،اینو میگن قانون درخواست،ی چیزی رو ک میخواد پاش وایمیسه تا بگیره،،داداش باور کن،گاهی وقتا ک کاری ب کارش ندارم میره ی گوشه اتاق ،عروسکش رو برمیداره میره حرف میزنه،،البته حرف ک هنوز نه،4 تا کلمه دستو پاشکسته،،ک من متوجه نمیشم،ولی ب قول استاد،بچه ها این موقع دارن با خدا حرف میزنن و بازی میکنن،ب محض اینکه صدای اهنگ بندری رو میبرم بالا میپره وسط و بدنشو میلرزونه،،باورکن بچه 20 ماهه ی جور میرقصه ک من نمیتونم،،غرق خودش و رقصش میشه،،عجیب خوش چهرس و خوش اندام و قیافه،،کاش میشد از نزدیک ببینیش داداش،،،،جات خالی عید امسال با همسرم و دریا خانوم رفته بودیم دزفول،،(ب واسطه ویدوهای اقای عطار روشن )این خواسته قبل عید در من شکل گرفت ک برم دزفول ببینم کجاس،،،رفتیم ی پارک ساحلی به اسم (علی،کله)خیلی زیبا بود،شلوغ و همه اهنگ گذاشته بودن و..چندتا پسر بندری بودن،ی باند بزرگ داشتن اهنگ بندری گذاشته بودن،،نی انبان صرب و تمپو،،داداش باورت نمیشه ،دریا اینطرف تر،،شروع کرد کنار رودخونه رقصیدن و لرزوندن،،باورکن هرکی رد میشد،چندثانیه محو این بچه میشد و میرفت،،یعنی گفتم خدایا،نعمت از این بزرگتر،،خلاصه داداش با خوندن کامنتات درس میگیرم،،و امیدوارم در دنیا و اخرت شاد و سلامت و ثروتمند باشی….
ای جونم به چهره زیبای دریا جان ، ای دورش بگردم الهی . بقول بوشهریا دورش گشتم.
الهی صد هزار مرتبه شکر ،ممنونم که عکس پروفایل جدید رو با دریا خانم گرفتی، بسیار بسیار مشتاق بودم چهره ماهش رو ببینم و الان از دیدنش بسیار ذوق زده ام. الهی صد هزار مرتبه شکر.
خدا رو شاکرم بخاطر این احساس مثبت و عالی که داری و هر بار که بیاد خاطرات گذشته میافتی به نیکی از گذشته یاد میکنی ، آره اسم درخت رو درست گفتین. بچه که بودیم میوه این درخت رو جمع میکردیم و وقتی هسته هاش رو جدا میکردیم از اون مایع لزج دور هسته اش برای چسبوندن تکه های کاغذ و ساختن بادبادک استفاده میکردیم.(از کودکی به فکر صنعت هوافضا بودم خخخخ)
از درگاه خداوند متعال بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو در کنار خانواده درخواست میکنم. الهی که رشد و پیشرفت و موفقیت های دریا خانم رو شاهد باشیم. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی حمید جان.
آقای امیری عزیز با نهایت احساس و شادی کامنت تان را خواندم و کلی ذوق کردم. از خداوند بابت رهنمونش به این سایت مملو از توحید و عشق قدر دانی و شکر گذار می کنم. جای شکر است بابت آشنایی با یک چنین انسان های توحیدی و توانا، خدایا شکرت. بازهم سپاس گذارم بابت نوشته خوبتان و همیشه شاد و دست تان در نوشتن و پخش آگاهی باشد که سوی خدا دریافت می نمایید.
سلام و درود به شما برادر عزیزم . خیلی خیلی از شما ممنونم بخاطر کامنت ارزشمندی که برام نوشتین. از درگاه خداوند متعال بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو براتون درخواست میکنم. سپاسگزارم از نظر مثبتتون و اینکه خدا رو شاکرم که چیزی رو نوشتم که باعث احساس خوب و مثبت برای شما بود. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
چقدر شما حواس جمع و هوشمندید و نکات رو عالی بررسی و تحیلیل می کنید و خیلی خوب جمع بندی میکنید و چقدر قشنگ پیشنهاداتی برای بهبودهای بیشتر میدید
چقدر باور معیوب و ضعیف رو بخوبی ربطش دادید در مثالتون به اینکه کارها می تونه ساده تر باشه
حالا من داشتم فکر میکردم هر چیزی که قدیم تر ها چه جامعه چه خانواده و خانواده ها و اقوام گفتند که باید اینطور باشه اون طور باشه هی حرس باید بکنیم که ساده تر و راحت تر
هر چیزی که به سختی و مشقت و همینطور با التماس و منت کشیدن بخواد بدست بیاد بی ارزشه و یک جای کار ایراد داره
هر چیزی که راحت و آسان و با عزت و احترام و خوبی و خوشی و خودبخود داره بدست میاد یعنی مسیر درسته
حالا از این ساده تر چطور میشه
چطور ساده تر میشه پروژه انجام داد
چطور ساده تر میشه پول سازی کرد
چطور ساده تر میشه ازدواج کرد و رابطه عاشقانه و دلخواه رو جذب و تجربه کرد
چطور ساده تر و دلپذیر تر میشه سفر کرد
چطور ساده تر میشه مهمونی گرفت مثلا؟
قبلا و قدیمی ها میگفتند نمیشه؟؟! یا ایراد و مشکل داره؟ قیچیش کن یک قیچی در ذهن کافیه
سلام و درود به شما آقای رجبی عزیز، برادر بزرگوارم. الهی که همیشه حال دلت عالی و مثبت و توحیدی باشه.
از لطف و محبت شما سپاسگزارم که لطف کردین و زمان ارزشمندتون رو برای نوشتن کامنت اختصاص دادین.
ممنونم از مثالهای قشنگی که زده بودین.
یه جایی لابلای کلماتت یادم به آدمهای قدیمی تر افتاد، آدمهایی که خیلی هم ادعاشون میشد فهمیده هستن. افرادی رو میدیدم که میخواستن من جوونتر رو نصیحت کنن. پیشنهاد شون چی بود بنظرت … برو وام بگیر، تا میتونی وام بگیر. یعنی اعتقادشون به وام از اعتقادشون به خدا قوی تر بود.
آره امروز حرف عجیبیه وقتی ما میگیم وام نگیریم. همه بهمون میگن دیوونه شدی. بدون وام چطوری میخوای زنده بمونی. یه جاهایی نیازه به افکار گذشتگان شک کرد.
از کامنتت خیلی ممنونم . لطف کردی مهدی جان . شاد و تندرست و سلامت باشید.
به خاطر کامنت بسیار زیبا و پر انرژی تان ممنونم. قانون بقای ماده و انرژی، میگه که برای این کامنت خیلی عشق گذاشتید و لاجرم، عشق و لذت خیلی زیادی در من ایجاد کرد! دم شما گرم.
نکته ای که در قسمت مربوط به نیروی دریایی انگلستان توضیح دادید، برای من خیلی خوب بود. مدت زیادیه که در جواب بسیاری از سئوالهای بیشمار پسر 11 ساله ام، چون حوصله جواب دادن ندارم یا خسته شده و به تنگ آمده ام از پرسشها، فقط جواب میدم: این قانونه بابا! قانون!
ذهنم برای فرار، به همون منطق مسخره ارتش چرا ندارد متوصل میشود! اصلاً متوجه نیستم که دارم یک جهان بینی، یک سرنوشت را شکل میدهم و…
بابت این به اشتراک گذاشتن تجربه و بسط و یادآوری آموزش استاد در فایل، از شما ممنونم.
امیدوارم فقط شادی و لذت و ثروت را تجربه کنید، که خیلی بیشتر از خیلی، لایق آن هستید!
سلام و درود به شما علی جان. الهی که حال دلتون همیشه عالی و توحیدی باشه. از کامنت ارزشمند تون بسیار ممنون و سپاسگزارم. و نکته ارتباط قانون بقای ماده و انرژی به کامنت خیلی جالب و جذاب بود.
سوالات و کنجکاوی کودکانه یه احساس مقدسه که دوست داره سر از هر چیزی در بیارن.
یادمه کتاب سرزمین موعود باراک اوباما رو میخوندم یه جایی به این موضوع اشاره کرده بود که مادرش مجبور بود همیشه کار کنه و وقتی باراک اوباما حوصله اش سر میرفته و چون توی خونه شون تلویزیون نداشتن مادرش ازش میخواسته یه کتابی رو بخونه و هر چیزی که از کتاب متوجه میشه رو برای مادرش توضیح بده و این چنین ابتدایی ترین ریشه های شخصیت کودکی شکل میگیره که خیلی سریع رشد میکنه و تبدیل میشه به چهل و چهارمین رئیس جمهور ایالات متحده.
کاری که شما هم شاید در پاسخ به کودک کنجکاوتون بتونید بدین. «نظرت چیه در موردش کمی سرچ کنی و هر چی ازش فهمیدی رو به منم بگی.» و هم اون این کنجکاوی مقدسش رو نگه میداره، و هم میتونه چیزهای جدیدی یاد بگیره.
البته این فقط یه پیشنهاد بود امیدوارم فضولی نکرده باشم.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
چه راهکارهای خوبی دادیند برای مرغها آفرین حل مسأله خیلی با ظرافت و با حوصله به فایل توجه کردیند و زیبا راه کار دادیند
و چه دعای زیبایی کردنیند
این چنین پارادایس زیبایی رو از خداوند متعال درخواست میکنم برای خودم و همه دوستانم در این سایت
خیلی زیبا با آیات قرآن شروع کردیند
واقعا لذت بردم
سلامت،شاد،خوشبخت،ثروتمند در این دنیا و اون دنیا باشند
هر روز توحیدی تر باشیند و رشد کنید
خدایا هزاران هزار مرتبه شکر بخاطر داشتن دوستان بینظیر که تو ی این سایت توحیدی دارم
خدایا هزاران مرتبه شکر که من و هدایت کردی به کامنت دوست عزیزم
خدایا هزاران مرتبه شکر بخاطر این آرامشی که از کامنت دوست عزیزم گرفتم
خدایا هزاران مرتبه شکر بخاطر این فراوانی که تو این پارادایس .هست و من و دوستانم میبینیم و جز از خواستمون میشه و و خداوند و جهان برای ما هم فراهم میکنند و فقط کافیه مدارمون بره بالا و اون موقع هست که ما هم به همین زودی برای خودمون یه بهشت زیبا داریم و لذت میبرم و هر روز دنبال بهبود تو بهشت زیبامون هستیم
خدایا هزاران هزار مرتبه شکر بخاطر حس خوبم
خدایا هزاران مرتبه شکر که چشمهایم زیباییها را میبیند و تحسین میکنه و لذت میبرم
خدایا هزاران مرتبه شکر که از بینهایت بینهایت راه به من ثروت و نعمت و فراوانی میدی
خدایا من لایق بهترینها هستم و تو دستهای زیادی برام کمک به من میاری تو زندگیم
سلام و درود به شما خانم فرامرزی گرانقدر ، بسیار بسیار از شما سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمند و دعای خیرتون. از خداوند بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو براتون درخواست میکنم.
بسیار تحسینتون میکنم که بخش زیادی از کامنتتون رو به شکرگزاری اختصاص دادین .
گفته شده که خداوند124 هزارتا پیامبر داشته ، حالا عدد دقیق هم نخوایم بگیم، ولی توی قرآن به پیامبر میگه ما پیامبرانی داشتیم که قصه شون رو برات گفتیم و پیامبرانی که قصه شون رو بهت نگفتیم. حتماً اون پیامبرانی که قصه شون گفته شده بسیار مهم بودن. یکی از اون پیامبران مهم که قصه شون رو شنیدیم حضرت نوح هستن. که خداوند در قرآن به نوح سلام میده. سلامٌ علی نوح فی العالمین. و منطق این سلام هم اینه که خداوند میگه ما اینجوری بندگان نیکوکارمون رو پاسخ میدم و نوح از اهل ایمان بود. در جای دیگری خداوند وقتی میخواد شاخصه های بارز نوح رو بیان کنه به شکور بودنش اشاره میکنه. انه کان عبداً شکورا از بین این همه ویژگی مثبت نوح خداوند به شکور بودنش اشاره میکنه، و نه شاکر بودن. شکور بر وزن فعول صفت مبالغه است برای شکرگزار بودن. یعنی نوح راه میرفته هر چیزی رو میدیده میگفته الهی شکر. الهی شکر. شاکر بر وزن عامل دلالت بر عملگرا بودن یه شخصی در زمینه ای هست.
حالا چرا اینا رو براتون نوشتم. بخاطر اینکه شما شکرگزاری رو بخش زیادی از کامنتتون قرار دادین و خواستم این نقطه قوتتون رو بیشتر روش تمرکز بذارم. قبلاً هم توی کامنت هام نوشتم که دارم تمرکز میذارم روی قرآن. هنوز به یه کار سخت و پیچیده و طاقت فرسا برخورد نکردم که خدا ازمون بخواد انجام بدیم. همش میگه احساس خوب مساویست با اتفاقات خوب ،چطوری با طلب آمرزش و مغفرت برای اشتباهات ، با یادآوری و شکرگزاری برای نعمات. همین خیلی ساده است. یاد خدا یا نماز و عمل صالح اونها هم در راستای همین شکور بودن به درگاه خداست. هر آنچه ما رو در مدار احساس خوب قرار بده.
از شما بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمند تون. واقعاً لطف کردین. بسیار بسیار تحسین تون میکنم. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر نعمت این سایت و این دوستان و خانواده عزیزی که بهمون داده. اینجا نه تنها کسی کسی رو قضاوت نمیکنه، بلکه همدیگه رو رشد و پیشرفت و ارتقا میدن. در راستای گسترش آگاهی و هدایت خداوند قدم برمیدارن. خدا رو شکر بخاطر نعمت وجود ارزشمند شما.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید در بهترین زمان و مکان و شرایط.
سلام و درود به شما آقا جواد عزیز. خوبی داداش ، سپاسگزارم.
اول از هرچیز عکس پروفایلت قشنگ و جذابه.
بسیار بسیار از شما سپاسگزارم بخاطر زمان ارزشمندتون که برام کامنت نوشتین. الهی که همیشه همیشه در بهترین زمان و مکان و شرایط باشید.
خوشحالم که کامنتم احساس خوب و مثبتی براتون ایجاد کرده. همه این نکاتی که فرمودین لطف خداست و از خداوند درخواست میکنم من رو انسان مفید و ارزشمند تری قرار بده.
از پاسخ ارزشمند شما خیلی خوشحال شدم ، و بسیار ازتون سپاسگزارم جواد عزیز. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی.
سلام به حمید اقای گل سلام به این ذهن خلاق لذت میبرم ازاین همه دانش وآگاهی که در مقابل هر کاری داری یا در کوتاه ترین زمان برای حل مسائل خودت ودرس به ما فورا دست به تحقیق میزنی راهکار ی را برای امثال من ارائه میدهی
عکس پروفایلتان رو دوباره با لباس آتشنشان به روی صحنه آوردی البته خوب هر خورت دوست داری برای ما هم دوست داشتنییه
ولی وقتی عکست رو اولین بار تغییر دادی به خودم گفتم حمید دار آتشفشان ایجاد میکنه در رسیدن به خواسته هایش واین یک حرکت اولیه که بهذهنش القا میکنه که من دارم حمید با ورژن جدیدم با نقشه راه جدید برای خواسته هایم
ولی ببخشید اینو مینویسم برگشت دوباره عکس پرو فایلت به گذشته این احساس رو برای من بوجود آورد که انگار باور تغییر در اقاحمید یکم ضعیف شده اگر چه شاید من اشتباه میکنم برگشت به گذشته در عکس پروفایل من رو به این گمانه زنی واداشت
سلام و درود به آقای کاظمی عزیز. سپاسگزارم از لطف و محبت شما و اینکه زمان ارزشمندتون رو برای نوشتن پاسخ برای من اختصاص دادین. اون عکس اولی رو همینجوری انتخاب کردم. و بعداً تغییرش دادم. این عکس آخری رو فقط بخاطر این اسکارف پرچم آمریکا گذاشتم روی پروفایلم که یادم باشه در هر صورت باید قدم در مسیر مهاجرت بذارم. ولی الان به این فکر میکنم چرا حتماً آمریکا؟ چرا خودمو منحصر کنم به یک سرزمین و یه سری افراد خاص. اگه اصل رو هدایت خداوند قرار بدم هر کجا لازم شد هدایت میشیم و با هر کسی که خداوند بخواد هم مدار میشیم یا توی هر شرایطی که به فراخور مدارمون باشه قرار میگیریم. آره حق با شماست و ممنونم از این نظر ارزشمندتون. باعث شد خودم هم بهش فکر کنم.
براتون از درگاه خداوند بهترین ها رو درخواست میکنم.
به نام خدایی که تنها مهاجرت بسمت اوست ( و هاجرو الی الله)
سلام به خدایی که همیشه حاضرت و عاشقانه نوشته های من را می خواند
سلام به استاد نازنینم که یکی خوش ذوق ترین انسان های روی زمین است و سلام به مریم بانو عزیز که یک الگو بی نظیر در توحید عملی و عمل به آگاهی هاست
و سلام به تمام رفقای نازنینم که در قلبشون تبلوری از نمک الهیست و زندگیشون با برکت خدا در جریانه
چه زود 22 روز از زمان تعهدم به دوره 40 روز گذشت و چه قدر همه چیز در زندگیم تغییر کرد!
می خوام دقیقا در مورد موضوع همین فایل صحبت کنم که بهبود فقط مربوط به محیط زندگی نیست بلکه بهبود هر روز مربوط به تمام وجودمون هست و هر روز باید کاری برای انجام دادن داشته باشیم.
من روزی که دوره 40 روز شروع کردم از خدا خواستم که هدایتم که به سرسبزی و زیبایی – هدایتم کنه به محیطی که برای خنک کردن هوا نیاز به ابزار مصنوعی مثل کولر نباشه- چشمم رو باز کنم زیبایی و جمالش رو ببینم و شب چشم می مندم با نگاه به سرسبزی و قشنگیش حرکت کنم.
خب در مرحله اول فکر کردم مقصدم حتما فلانجاست( اتریش ) ولی دقت نداشتم که من دارم در موردش فکر می کنم و من دارم تعیین می کنم مقصد ولی همین دوره تعهد آنچنان من رو تقویت کرده بود که سریع متوجه شدم و بعد از اینکه چندتا تلاش کردم فهمیدم هرکار می کنم از امارات نمی تونم وارد اروپا بشم فعلا و یه پروسه زمانی داره گفتم خدایا چشم هر چی شما بگی من گوش میدم
من فقط از تو می خوام هدایتم کنی به زیبایی و بهترین ها.
از طرفی من 2 هفته قبل یعنی روز 7 ام هدایتی رو دریافت کردم که زندگی تو با کوله خواهد بود!
یعنی تو سفر می کنی به همه جا ولی وابسته به جایی نیستی و شروع می کنی به دیدن زیبایی های ما و جالبه یکی از رفقام خواب دیده بود که من با کوله دارم سفر می کنم و از طرفی هم عکس قدیمی پروفایلم که فراموش کرده بودم همین تصویر بود و این آرزو آرزوی قلبیم بود.
و این هدایت وقتی قشنگ کامل شد که فهمیدم خدا داره بهم نشانه این رو میده که کلام و نگاهت رو بسیار بسیار نافظ خواهیم کرد و قلب هارو به سمتت معطوف می کنیم.
خلاصه این هدایت برام خیلی قوی بود و من سریع شروع کردم به تمرین کردن رو اینکه درسته خیلی وسیله هست ولی من نباید وابسته باشم و فقط باید با یک کوله زندگی کنم و لبتابم.
نمیدونم چه جوری ولی باید شروعش کنم.
معجزات این دوره پایان نداشت که مهمان عزیزی یک الگو بسیار فوق العاده و الهی بدون اینکه من تلاشی بکنم و دنبالش باشم ( این خیلی مهمه آقا که برای پیدا کردن آدم های درست نجنگید – اگر هدایت الله باشه به شما به عنوان رزق داده میشه! ) در مسیر زندگیم وارد شد و میهمان ما شدن در دبی.
وای من در مدت 4 5 روزی که دبی تشریف داشتن اصلا هر روز خدا دری از در های آگاهیشو به من هدیه میداد و دقیقا در همون روز اول خدا لطفشو شامل حالم کرد و ایشون گفتن نمیدونم چرا و یک کتاب بهم هدیه دادن با عنوان : خاطرات و سفرنامه حاج صیاح ( مردی که شاید اولین گرین کارت آمریکا رو گرفت و بیش از 100 تا کشور و مملکت رو سفر کرده بود – کی و چه زمانی نزدیک 100 سال پیش !!! ) اصلا این کتاب دیوانه کرد من رو
دقیقا تمام رفتار ها و الگو های این انسان مشابه من بود و باورتون نمیشه حتی خصوصیات اخلاقی و نوع ارتباطش با خدا هم شبیه من بود…
و اصلا این الگویی شد برای من.
وقتی که این عزیزان از دبی تشریف بردن همون شب من تصمیم گرفتم که دیگه باید فردا سفر کنم برم مهم نیست چه شکلی و چه جوری.
مهم نیست چه شرایطی هست فقط میدونم باید به هدایت الله گوش بدم و از طرفی هم به لطف خدا طی این 20 روز درآمدم 2 برابر رشد کرده بود و همه چیز عالی و شاهکار بود.
به خانومم گفتم عزیزم داریم با یک کوله میریم سفر – خانومم بنده خدا یکم شوک شد ولی گفتم ببین من این هدایت رو دریافت کردم و باید بریم به نظرم خیلی برکات توش نهفته هست و هیچ ایده ای ندارم در موردش و باید حرکت کنیم.
خب خانومم چون یوگا کار می کنه و نیاز داشت به لوازم یوگا یکم سختش بود ولی گفتم هیچی نیار حسم به من میگه همه چیز عالی میشه ولی واقعا نمیتونم تضمینی بدم هر کاری لازم باشه انجام میدیم.
نشستم پای لپ تاپ و شروع کردم به تلاش دوباره برای اروپا و باز هم نشد و گفتم الخیر فی ما وقع : و دعای حضرت موسی رو گفتم: انی اسلمت وجهی لربی ( خدایا تسلیمم تمام قد شما بشین پشت رول )
و یهو دیدم همه چیز شد تبلیغ ترکیه و کلا نشانه ها رفت سمت ترکیه و همه چیز عالی بود برای سفر حتی قیمت بلیط هم تو روز دلخواه من به شکل جذابی مناسب تر شده بود و این نشون میداد که باید انجامش داد و منم بدون ثانیه ای درنگ بلیط رو گرفتم.
برای خونه هم چون می خواستم هدایتی بشه اولین خونه ای که تو airbnb دیدم گرفتم و عکساشم ندیدم که با منطقم تصمیم نگیرم!
خلاصه فاصله بین تصمیم گرفتن و رسیدن به استانبول به کمتر از 12 ساعت رسید :))
و من وقتی اومدم استانبول با یک دونه کوله واقعا از خدا خواستم هدایتم کنه و در مسیر قرارم بده و اون دستم رو بگیره.
از خدا خواستم که این شروعی باشه برای قدم های زندگیم و به سمت خدا حرکت کردن و عاشق اینم که حرکت کنم.
انقدر این اشتیاق حرکتم زیاد بود که شب قبل از بلیط من نفسم داشت می گرفت تو خونه! از بس دلم می خواست زودتر برم فرودگاه و سوار هواپیما بشم انگار چیزی قلاب انداخته بود دور گردنم و می کشید.
من همه وسایل رو دادم انبار و ماشین که رنت کرده بودم بقیشو دادم به یکی از دوستانم و همه چیز رو رها کردم و اومدم …
وقتی که وارد خونه شدم از شوق دیوانه شدم بودم …
آنچنان منظره شاهکاری بود از تنگه بسفر و آنچنان محله زیبایی بود که همه اونایی که گفته بودن ترکیه بده گفتم این زیبایی مطلق خدارو می تونی انکار بکنی؟!؟!
اصلا یک ویو به پهنا 140 درجه به دریا و لنگرگاه صدای پرنده بالکن دیوانه کننده .. اصلا دهن که هیچی مغزت آب میفته!
و اونجای دیگه دیوانه شدم و دست رو سرم گذاشتم که این خونه- خونه یک خانم بود که استاد تدریس یوگا بوده برای چند ده سال!!
و تو این خونه همیشه در حال مراقبه و عشق بوده و در و دیوار خونه پر بود از حال خوب و انرژی و ایشون چند ده کتاب نوشتن در مورد یوگا و وسایلی تو این خونه بود که فقط یک استاد بسیار زبده یوگا دارن!!
از لباس های خاص گرفته تا آداب و رسوم ویژه و شاید بالای 100 کتاب بی نظیر تو این خونه در مورد آموزش های تخصصی یوگا بود و حتی خانومم از خوشحالی میگفت این مت یوگا رو ببین این بهترین چیزی که میشه داشت!
آنچنان مات و مبهوت فضل پروردگارم بودم که چه قدر زیبا آورد مارو جایی که حتی اگر با تمام ثروت عالم برنامه ریزی میکردم به این کیفیت عالی نمیشد
تو منطقه ببک (بشیکتاش) با این ویو خوشگل و قشنگ
با این محل شاد و پر انرژی بالکن پر از گل و پرنده و اتفاقا شخصی که خانومم میتونه یه الگو زنده ببینش برای رسیدن به خواستش و مهاجرت کرده به آمریکا!!!
و خانومم باهش ارتباط بگیره و عملا مسیر کاریش تقسیم بشه به قبل از این خونه و بعد از این خونه؟!
مگه میشه؟ مگه داریم؟!
خیلی عمل به هدایت مهمه و رفتن به سمت جلو مهم تره
من تصمیمم رو مسجل کردم که بنویسم و سفرنامه ایجاد کنم برای هزاران نفری که عاشق این مسیرن و به سمت خدا می خوان حرکت کنن
و حتما به زبان انگلیسی شروع جدی کنم خیلی ها رو میشه به سمت توحید سوق داد و خیلی هارو میشه عاشق کرد حتی اگر خونت یک کوله باشه!
همه اولیا خدا در حال حرکت و جنب و جوشن و منم می تونم سعی کنم برای رسیدن بهش حرکت کنم و از نقطه امنم خارج بشم
هیچ چیزی نمیدونم خدا چه برنامه ای داره فقط میدونم باید بسمت جلو برم و درحالی که هیچ اطلاعی ندارم چی میشه ولی ایمانم به خدارو به رخ فرشته هاش می کشم عاشقانه حتی از این خونه میرم چون بهتر از این ها سر راهمه..
دوست دارم تعبیری که خدای فاضل از سوره ابراهیم به من هدیه داد رو با شما به اشتراک بزارم انشالله که هممون عملگرا باشیم حتی اگر ثروتمون رو نمیشد بشماری با دیدن تخم مرغ به ذوق بیفتیم و با دیدن آبشار ( فواره :))) ) کیف بکنیم هزاران بار شاد و عاشق باشیم
امروز تو بخش قرآن به سوره ابراهیم هدایت شدم و دیوانم کرد و چه قدر بغضیم گرفت ؛
الله ( قربون اسمش برم ) کسییست که آسمان ها و زمین را خلق کرده
خیلی جالبه همیشه خدا این ترکیب رو بکار می بره
خیلی دلیل قشنگی هم داره به نظر من! وقتی ما مثلا فکر می کنیم در مورد دریا و خورشید و ….. همه یه موجودیت هستن ولی وقتی به زمین و آسمان ها فکر می کنیم یک موجودیت نیست که به مقدارش فکر کنیم
بلکه کاملا یک ساختار در برگیرنده یا ظرف هستن!
یعنی اینکه اشاره به ترکیب بندی یعنی اینکه نتنها تورو خلق کردم بلکه جایی که توش هستی خلق کردم
نتنها خورشید رو خلق کردم
بلکه جایی که توش خورشید هم هست رو خلق کردم!
پس یعنی هرچیزی رو که حتی فکرشو نکنی خلق کردم!
بعد از اون اشاره به باران رحمت الهی داره که هر چیزی از طریق همین آب به عنوان ثمره یا میوه یا نتیجه که میتونه شامل هر چیزی بشه از بطنش خارج کرد!
خیلی جای فکر داره که در همه ما پتانسیلی وجود داره که از طریق آب یا هر نوع مایع حیاطی که از سمت بالا نازل میشه که میتونه هدایت باشه شکوفا میشه و از پیلش خارج میشه
و بعد از میتونی به عنوان روزی ازش استفاده کنی
پس صرفا برای خوردن نیست!
روزیه که شامل هرچیزی هست که نیاز های مارو برطرف کنه!
در ادامه میگه کشتری رو به تسخیر شما در آوردم
وای وای که چه قدر کلمه تسخیر کلمه قدرتمندیه!
تسخیر در عربی همونطور که شنیدین یعنی اینکه کنترل کامل داشته باشی روش
شنیدین میگن تسخیر روح؟
فارقش از حقیقت یا دروغ بودنش یعنی اینکه میتونی دستور بدی و هرکاری برات بکنه
و این تسخیر کشتی جزوی از اوامر رب هادیه!
یعنی این دستور و اراده خداست که به حرکت در بیاد و این چیزیه که هست!
و رودخانه هارو رو در اختیار شما قرار داد که هر استفاده ای از آن بکنید
وای خدای من درک این انسان چه قدر فرای یک تفکر عادی بوده!!
میگه خدایا این بت ها عده ی زیادی از مردم رو گمراه کرده
پس هرکس که از من پیروی کرد و با من دوستی کردی از منه
همه چیز هایی که من می خوام برای اونا بخواه
هر خوبی برای من می خوای برای اونا هم بخواه و به اونا هم نعمت و جایگاه ویژه بده!
چه قدر دعا و درخواست خیری کردن برای همه خوبه و باعث میشه لطف خدارو گسترده تر ببینی
و بگی بابا خدا که فقط من یکی رو کمک نمی کنه دست همه رو میگیره
همه دنیارو قشنگ کن و همه رو در نیکی قرار بده!
این دعا های خیر مارو در زمره گروهی قرار میده که دنیاشون زیباست
در ادامه میگه اگر هرکسی هم از من پیروی نکرد تو که خودت خیلی رحمان و رحیمی و می بخشی
تو خودت بهتر میدونی و تو میتونی هدایتش کنی
نمی گه نابودشون کن!
نمیگه نصفشون کن!
نمیگه مرگ بهشون بده!
میگه تو قطعا بخشنده و رحیمی و حواست بهشون هست و بهتر در جریانی
چه قدر این نگاه متفاوت جایگاهی متفاوتی ایجاد می کنه و که این انسان در بهشته و داره نزد پروردگارش الان زنده روزی می خوره و ما داریم داستان رفتار و شجاعتش رو می خونیم! و میبینیم یه سوره به اسم مبارکش تو قرآن داریم!
چقدر لذت میبرم از کامنت تون و اتفاقات بی نظیری که براتون میفته
چقدر جالب که من از همین الانی که برنامه نویسی رو شروع کردم شما شروع کردید از نتایج بی نظیری که براتون افتاده گفتین و باعث شدین که من خیلی پر قدرت ادامه بدم – و تبدیل شدین به الگو برامون
خدا را شکر بابت این هدایت بی نظیرتون
چقدر عالی هدایت شدین به مسافرت و ادامه دادن
چقدر بی نظیر هدایت شدین به ترکیه بی نظیر
چقدر عالی ادامه دادین مسیر موفقیت تون رو
چقدر عالیه که با کسی ازدواج کردین که عضو همین سایت بوده و چقدر لذت بردم از این روند…
چقدر خوبه کامنت های توحیدی تون
چقدر بی نظیر هست روندتون
انشالله که عالی ادامه بدین و مسیر پر از شادی و لذت برا خودتون داشته باشین..
داستان هدایت شما در قسمت اول نظر شما از اتریش به ترکیه و ورود شما به کشور زیبای ترکیه من را یاد این دعای زیبای حضرت نوح انداخت و دریچه ای جدید از تسلیم بروی من باز کرد
در اوج تلاطم دریای ایجاد شده از باران عذاب کننده برای قوم نوح ؛ وقتی که نوح و یارانش بر کشتی سوار بودند ؛خدا داره به نوح میگه که ای نوح اینجوری از من بخواه:
پروردگارا، مرا به منزلگاهی مبارک فرود آور که تو بهترین منزل دهندگانی
تو فقط بگو یک منزل پربرکت
بقیه اش با من…
دیگه برای من جا تعیین نکن…
من زمینم را بهتر میشناسم و تو را هدایت میکنم به یک مکان پربرکت
و نتیجه چه میشود…
وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِیِّ
آیه 44 سوره هود
کشتی نوح با فروکش کردن آب بر جودی تکیه میکند
جودی کجاست؟؟؟
قرآن که معمولا جزئیات را ذکر نمیکنه…
حالا چرا نام جودی را آورده است؟؟؟
در این جودی چه کدی نهفته است؟؟؟
حقیقتی که اثبات شده تحت عنوان اینکه جودی منطقه ای است در همین ترکیه که در یک فرآیند هدایتی از سمت الله کشف شده و باستان شناسان و محققان بقایای کشتی نوح را در آنجا پیدا کردند تا مؤیدى باشد بر حقانیت کلام الله برای ما که جزو آیندگانیم
واقعاً تحسینتون میکنم و هزاران تبریک می گویم که روی تعهدتون ایستاده اید، با این تعهدی کار کردنتون به من هم انگیزه و اشتیاق روی تعهد موندن را می دهید .
از ته دلم خوشحالم از اینکه اینقدر زلال شدید که الهامات خدا را اول درک و سپس عمل میکنید .
وقتی از صاحب خانه که استاد یوگا هستند و وسایل کاملش گفتید خیلی ذوق کردم. خدایا چقدر عالی برنامه ریزی میکنی و یاد خودم افتادم ،این موهبت بزرگ نصیبم شد البته در مقایسه با موهبت شما کوچک ولی به اندازه ظرفم ،عااالی تر .
از تفسیر قرآن تون بسیار لذت بردم دریچه متفاوتی به روی قلبم باز شد خدارو شکر.
داستان حضرت ابراهیم فوقالعاده است اما نکته سنجی های خدا در کلام شما روی دیگری از ماجرا را روشن کرد برام . اینکه به روزش می کنید .
مثل ابراهیم میشه عمل کرد میشه از خدا برای تمام امور کلی و جزئی در خواست کرد مثلاً خدایا تو صبح زود بیدارم کن .
کامنتت طولانی بود، ولی دلم نمیخواست تموم بشه. چقدر زیبا هدایت خداوند رو درک کردی، اینا یک شبه اتفاق نیافتاده، اینا نتیجه ی استمرار شماست تو بحث دریافت الهامات.
خیلی لذت بردم از منطقهایی که از قرآن برامون آوردی. این نشون میده که درکتون از این کتاب هم خیلی بالا رفته، این کامنت هم یه اتمام حجتی هست برای کسانی که در مدارش باشن و بخونن.
خیلی جالب گفتین، ابراهیم هیچ چی اطرافش نمیدید ولی گفت خدایا مردم رو بیار، اینجا رو شهر کن و خیلی خواسته های دیگه، چون ایمان داشت که خداوند میدهد. حالا ما که داریم این همه نعمات رو میبینیم که خدا داره در هر لحظه میده ولی بازم ایمان نداریم بهش. شما حساب کن از زمان ابراهیم تا حالا چقدر نعمتها و ثروتها بیشتر شده. چقدر پیشرفتهایی بشر کرده،
تبریک بهت میگم علی جان،
و تبریک میگم به استاد عباس منش عزیز که خودش داره ابراهیم وار زندگی میکنه و ابراهیم هایی مثل شما هم در کنارش رشد میکنن.
الهی شکر برای موفقیتهات دوست من. الهی شکر برای مهاجرتت، الهی شکر برای رشد سایتت، الهی شکر برای رشد درامدت. الهی شکر برای معجزاتی که قبل از این که تو برسی اونا اونجان و منتظرن تا تو برسی.
واقعاً چقدر لذتبخشه وقتی میری دنیا رو با تمام زیبایی هاش ببینی
اونم نه اینکه تو بخوای جایی رو تعیین کنی
جایی که هدایت میشی
دقیقاً مثل یک بچه کوچولو که دوست داره لذت ببره ولی توی ذهنش به این فکر نمیکنه چه جوری ، هر چیزی که هست باهاش لذت میبره بعد پدر و مادرش میان بهش میگن پاشو میخواهیم ببریمت شهربازی ، جایی که تا حالا فکرش رو نمیکرده و کلی ذوق میکنه از اینکه قراره بیشتر لذت ببره قراره بیشتر هیجان زده بشه
وقتی گفتی نشونه های ترکیه رو فهمیدی و بلیط هواپیما به مقصد استانبول رو خیلی راحت خریدی و بعدش از ذوق و شوق نفست بند آمده بود ، نمیدونی علی جان چقدر من حس فوق العاده گرفتم و چقدر این فرکانس ذوق و شوقتو توی وجودم احساس کردم
انگار که تمام این اتفاقات فوق العاده داره برای من میوفته
علی جان چقدر باعث شدی چشم های من نسبت درست درخواست کردن از خدا بازتر بشه و چقدر باعث شدی بفهمم من بابت هر چیزی حتی مسائل کاملاً پیش پا افتاده میتونم از خدا درخواست کنم
البته تا الان هم من تا حدودی این کارهارو میکردم ولی به این واضحی نمیدونستم که میتونم واقعاً بابت هر چیزی از خدایی که تنها فرمانروای یکتای جهانیان هست درخواست کنم
مثلاً یکی از ساده ترین درخواست هام از خداوند این هستش که هر زمان بخوام کامنتی داخل سایت بنویسم از خدا درخواست میکنم که کاری کنه یک کامنت خوبی بنویسم که هم برای خودم مفید باشه و هم برای دوستای عزیزم که کامنت من رو میخونند و خداییش هم همیشه خوب بوده
سیدجان چقدر کار فوق العاده میخواهی کنی که سفرنامه هاتو داخل سایت بنویسی
چقدر خواسته ها رو با این کارت توی دل تک تک بچه ها ایجاد میکنی
چقدر باورها در ذهن بچه های سایت میسازی
چقدر ایمان به خدا در دل ایجاد میکنی
چقدر با سفرنامه نوشتنت باعث گسترش میشی
احتمالاً تا چند وقت دیگه بجای خاطرات حاج سیاح باید بگیم خاطرات سید علی از سفرهاش :)))
عکسی هم که روی پروفایلت گذاشتی خیلی با حال و قشنگه ، اینطور متوجه شدم این عکس برای زمان های اولیه که داخل سایت آمدی بوده ولی در کل خیلی عکس شاد و انرژی مثبتی از خودت گذاشتی
به همسر گُلتون عادله خانم سلام برسون ، بهشون بگید که چقدر خوشحال شدم از اینکه به جایی هدایت شدین که معدن هر چیزی که مربوط عشق و علاقه شون ( یوگا ) هستش
واقعا سر شوق اومدم از هدایت هات ، از ایمانت ، از اقداماتت، از سپردن هات ، از متوکل بودنت ، از شکور بودنت ، از چشم زیبا بین داشتنت ، از شنونده بودنت ، از عشق ورزیدنت، از آگاه بودنت ، از مهاجر بودنت ، از رها بودنت ، از تنظیم بودن فرکانس هات ، از مطیع بودنت ، از خوش رو بودنت ، از مهربان بودنت و خیلی موارد دیگه ک از خوندن کامنتات لذت میبرم پسر ….
مطمینم خیلی زود از سفرت ب آمریکا میشنوم و کلی ذوق میکنم و شاهد رشد و پیشرفتت هستم
الان ساعت 5:8 دقیقه صبح موقع طلوع آفتاب است و هدایت شدم به خواندن کامنت شما.
چیزی که نظرم رو جلب کرد مدت عضویت شماست.
چه خوب پیشرفت کردید تو این مدت.
بابا من بعد از دوسال عضویت تازه مدارم به این رسید که فایل رایگان هم هست و میشه استفاده کنی، بعدش چند ماه فهمیدم کامنت چیه؟ بعد از چند ماه فقط مات و مبهوت نوشته بچهها بودم و از خودم میپرسیدم این نوشته ها را از کجای دلشون در میارن؟
و بعد از سه سال عضویت شروع کردم به نوشتن. ولی شما الان با 55 روز به اینجا رسیدید عالیه.
تحسین تان می کنم.
در پناه حق مدارهای قرب الهی را با سرعت هر چه تمام تر طی کنید.
واقعا من یک رفیق نداشتم این سایت رو به من معرفی کنه ؟( همیشه از خودم می پرسیدم )
ولی تو دلم خودم میگم آگه کسی معرفی میکرد احتمال صددر صد نمی یومدم، چون تو مدار این حرفا نبودم ، خدا وند را شاکرم در زمان و مکان مناسب هدایت شدم . من تشنه ی حرف های استادبودم و به صورت کاملآ اتفاقی (که بعدا آگه عمری بود براتون می نویسم ) آشنا شدم .
هر چند آدم تقریبا موفقی بودم ولی دوست داشتم به صورت آگاهانه باشه ؟
مرسی خواهر بی نهایتم.
مرسی به خاطر تحسین نتون. خداوند رو شاکرم برای وجود نازنین شما
مرسی که نوشتید .
مرسی که هستید.
بچه های سایت توی دنیا لنگه ندارن…
یه سریاشون واقعا آنقدر بی نظیرن ساعت ها و ساعت ها میرم توی فکر
به قول شهریار عزیز.
میگن ما با علی (ع ) خدا رو شناختم.
بعضی از دوستان مثل شما … بوی خدا میدن و ما انسانها قطره ای از و جود اون الله هستیم .
استاد میگن بنویسید قدرت نوشتن خیلی بالاست…
نمی دانم کدامین جمله رو برای توصیف محبت تون بنویسم
تشکر و قدردانی برای شماست که لطف تون رو به من ارزانی داشته اید؟
سید هر چقدر بگم سپاس گزارم اول از خدا و دوم از شما برای این کامنت توحیدی و شب و روز فقط بگم سپاس گزارم به خدایی خدا کمه
اون چیزی که موج میزنه تو این کامنت توحید و ایمان به الله هستش و لا غیر
چقدر عاشق اون تیکه کلامت شدم که گفتی فاصله ما با ابراهیم میلیون ها فرسنگه. آخه ایمان ابراهیم کجا و ایمان ما کجا
خدایا به ما ایمان ابراهیمی بده چرا که ایمان همه چیز ابراهیم بود .
به قول استاد کاری نداره بفهمید چرا خدا اینقدر ابراهیم رو دوست داشت و مقام خلیل ها بش داده چون خود قران میگه او موحد بود و مشرک نبود . یعنی تنها سلاح ابراهیم ایمان به خدا و عدم شرک بود
حالا که صحبت ایمان شد به خدا چند شب پیش خواب دیدم که گویا داخل دریا هستیم و چند نفر دارن شنا میکنن و من از بالا داشتم نگاه میکردم که ظاهرا چیزی شبیه جرثقیل اومد و یه طناب انداخت و قایقی رو بالا کشید بعد یکی از اون نفرات داشت با صدای بلند منو صدا میزد که ایمان به خدا و همچنین چیزی و تنها چیزی که از اون خواب برام ملموس بود همزمان بالا بردن اون قایق توسط طناب و صدا زدن اون فرد که در حال شنا بود که گفت ایمان .
خوب صبح که بیدار شدم فقط به اون واژه ایمان فکر میکردم و خیلی خوش حال بودم که خدا از این طریق به من رسوند که ایمانت رو قوی کن .
آخه تنها برداشت من همین بود و چیزی جز این نتونستم برداشت کنم .
و حالا با این کامنت شما باز اون واژه ایمان و حرکت حضرت ابراهیم برام روشنتر شد که منظور از ایمان به خدا یعنی ایمان ابراهیم وار داشته باش.
از خدا سپاس گزارم که مرا لایق دونست در جمع این دوستان و این مسیر که به سمت ایمان ابراهیم وار در حرکته باشم.
سلام داداش، چشام اشکی شد از کامنتت… چقدر راسته چقدرررر خوب نوشتی که ابراهیم رفیق خدا با اینکه هیچی تو اون بیابون نبوده ولی از خدا درخواست کرده و میدونسته که خدا میده ولی ما با اینکه میبینیم ماشین هست، خونه هست، همهههه چی هست، هرچیزی که دلمون بخواد هست ولی باور نمیکنیم که خدا میده…خدایا ببخش ما رو خدایا ببخش من رو من رو من رو که فراموشت میکنم، فراموش میکنم قدرتت رو ، فراموش میکنم وعده هات رو، فراموش میکنم عشقت رو خدایا ببخش بر من و عشق و باور و هدایتت رو روزیِ من کن، خدایا کمکم کن راه ابراهیم رو برم، هدایتم کن خدا هدایتم کن، ممنون علی جان ممنون بابت درکت و نوشتن درکت، خوشحالم برات که همیشه در حال حرکتی، منم به خودم تعهد میدم که از امروز یک برنامه چهل روزه برای خودم بریزم و براساسش عمل کنم. ممنون که چراغی دستت گرفتی و پشت سر استاد حرکت میکنی و جلوی من رو روشن تر میکنی تا بهتر ببینم.
در وهله اول از ربم سپاس گزارم برای این که به سمت خواندن این کامنت زیبا هدایتم کرد به سمت این آگاهی های ناب که با دستان شما دوست گرامی جاری شد .
متشکرم برای به اشتراک گذاشتن این کامنت زیبا و به شما و همسر عزیزتون این مهاجرت و این حد از تسلیم بودن و قرار گرفتن در مکانی که کاملا دلخواه شما دو بزرگوار هست رو تبریک میگم و به خاطر این چنین ایمانی به رب و درک آیات قران تحسینتون میکنم
خیلی لذت بردم وقتی معنی دعای حضرت موسی رو گفتید و براداشتتون از آیات قرآن رو ، به یاد من آورد که چقدر کم از ربم درخواست میکنم چقدر کم کمک میگیرم و باید بیشتر روی ربم حساب کنم باید یادبگیرم از ربم بخواهم زیاد هم بخواهم حتی در کوچک ترین کارها و خیلی کم تر روی مغزم حساب کنم متشکرم برای آنچه که جاری کردید و گسترش دادید .
انشالله همیشه در این مسیر زیبا درحرکت باشید . دست حق نگهدارتان .
خدایا بی نهایت سپاس گزارم برای این لحظه و تمام آنچه که بر ما ارزانی داشتی . دوست دارم خالق بی همتا رب العالمین.
خدایا ثروت و فراوانی و سلامتی و عشق و هرآنچه از خوبی در نزد خود داری بر تمام بندگانت روزی فرما .
سید علی چند روزه دارم تلاش میکنم برای کامنتت پاسخ بنویسم ولی هر بار جهان هستی برام یه کاری میتراشه که کلا این موضوع کنسل میشه.
منم میدونم، خودت هم میدونی علتش چیه. قانون رو نمیشه دور زد.
با اینکه به لحاظ مدار فرکانسی به گرد پای شما هم نمیرسم ولی تلاشی کردم تا کامنتی بنویسم تا فقط بتونم بهت بگم بینظیری، حتی نمیدونم کامنتم ارسال بشه یا نه. اگه ارسال نشه گلایه ای نیست. میدونی حافظ قانون مدارها رو چطوری بیان میکنه؟ حافظ میگه «یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض؛ پادشاهی کامران بود، از گدایی عار داشت» سیدعلی عزیز ،تو بینظیری، تحسین کلمه ای کوچیکه که بخوام بیان کنم. چه ایمانی به خرج دادی،چه شجاعتی به درگاه خداوند اثبات رسوندی که اینجوری داری قدم برمیداری و اینجوری نتایج به سمتت میاد، راه ها بهت نشون داده میشه و درها یکی یکی برات باز میشه.
هنوز کلی علامت سوال توی ذهنم میاد آخه چطوری؟ این علامت سوال ها فقط یه پاسخ به کلمه ای داره و یک دلیل. پاسخ اینه:«خدا» و تمام … ولی دلیلش که اصلا ذهن به خودش اجازه میده سوال بپرسه چون هنوز باورهای شرک آلود داره. چون هنوز شرک رو به صورت ریشه ای در خودم ریشه کن نکردم. این شجره ملعونه هنوز ریشه هاش هستن. و من نمیدونم چطوری.
از خداوند متعال درخواست هدایت و حمایت و یاری میکنم برای خودم. دستانم رو به درگاهش دراز میکنم و مثل موسی میگم «رب انی لما انزلت الی من خیر فقیر». خدایا کمکم کن تا این شجره ملعونه شرک رو در وجودم از بین ببرم و تک تک ریشه های باقیمانده اش رو از اعماق ذهنم بیرون بکشم و اجازه بدم شجره مبارکه توحید در وجودم ریشه بدوانه.
اگه خداوند دستمو نگیره و منو یاری نکنه کلاهم پس معرکه است.
سیدعلی جان، تحسینت میکنم برادر ، از درگاه خداوند برات بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو درخواست میکنم. بیشتر و بیشتر.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی در بهترین زمان و مکان و شرایط در کنار توحیدی ترین انسانها.
وقتی فایلهای جدید استاد رو میبینم ، بعد از عمل به قانون سلامتی ، استاد عزیز و نازنین رو در یه ورژن و شخصیت دیگه ای میبینم ، یک انسان در حال رشد و تکامل یافته که هر روز داره با قدرت و لذت بسمت رشد و تکاملش در همه جنبه ها حرکت میکنه و به راحتی و به آسانی و به سادگی بهش میرسه و بازم ادامه میده و باز هم ادامه میده و هر روز بهتر و بهتر و بهتر میشه از همه نظر ، از همه نظر
امروز که کامنت شما رو دارم میخونم ، با دیدن عکس زیبای پرو فایلت یه حس خیلی خوبی بهم دست داد و همون حسی که نسبت به استاد قشنگم دارم نسبت به شما هم برام اتفاق افتاد ، که ببین سید علی داستان ما هم به خوبی و زیبائی داره روی خودش کار میکنه و چقدر عالی و زیبا پیشرفت میکنه و چه الهامهای زیبائی بهش میشه و چه انسان نازنین و فوق العاده ای نصیبش شده و توی دلم گفتم علی جان نوش جونت این همه خوشبختی ، این همه زیبائی ، این همه خوبی ، که هر روز هم داره تو زندگیت بهترو بهتر و بیشتر و بیشتر و لذتبخش تر هم میشه و این روند تکاملی از روزی که علی نازنین رو ازش خوندم و شنیدم و دیدم داشت به خوبی و به آسانی و بسادگی و به راحتی براش طی میشد . و منهم از این همه خوبی و زیبائی که برای سید علی داستان ما و همسر عزیز و نازنینش اتفاق میافتاد و این خوبیها همچنان پر شور و پر قدرت ادامه داره لذت میبرم و شادو خوشحالم و احساس فوق العاده خوبی دارم ، چرا که احساس میکنم برای خودم داره این اتفاقهای خوب و عالی میافته .
واقعا و از صمیم قلبم تحسینت میکنم و تبریک میگم و بسیار لذت میبرم وقتی میبینم که بخوبی و زیبائی از سوره ها و آیه های قرآنی مینویسی کیف میکنم و حال میکنم و دوست دارم این تجربه الهی رو داشته باشم و بتونم به درک و فهم بهتر و بیشتر از قرآن برسم و از خوندنش و نوشتنش و استفاده به عنوان تنها کتاب راهنما لذت ببرم و کیف کنم .
و این رو هم بگم بعضی وقتا از اینکه میبینم چقدر عالی و خوب از کتاب قرآن ، آیه هایی ناب رو بخوبی و زیبائی مینویسی حسودیم میشه و این حس بهم میگه ببین سید علی چقدر خوب و زیبا با قرآن ارتباط داره ، چقدر خوب و عالی مینویسه و از خدا میخوام که منو هدایت کنه به درک و فهم و خوندن قرآن و منو هدایت کنه به این مسیر پر از نور و عشق .
یکبار تو خواب یه کلمه عربی بهم گفته شده ( فلق ) صبح یا همون موقع بیدار شدم خیلی هیجان داشتم ( داستان اینو شنیده بودم که به استاد عزیز الهاماتی بصورت کلمات عربی شده بود و داستان رضای عطار روشن عزیز رو که تو خواب کلماتی بصورت عربی به ایشون الهام شده که از اون الهام گرفتن و بدهی شون رو پرداخت کردند ) مستقیم رفتم سراغ قرآن و چند وقت دیگه دوباره تو خواب کلمه ( فلق ) بهم گفته شد .
و بعد از مدتی کلمه عربی بود مثل اسلام یا تسلیم و یا سلمه یا یه چیزی شبیه اینا ، چون برام خیلی واضح نبود و اینها حتما برای من یه نشونست ، حتما میخواد چیزی بمن بگه ، از خدا میخوام منو به درک و فهم اینها که بهم گفته شده هدایت کنه .
چقدر حس خوبی دارم . خدایاشکرت. خدایاسپاسگزارم
علی عزیزم کامنت فوق العادت روز منو ساخت . دمت گرم رفیق ، زندگیت پر از برکت و نور و عشق و احساس خوب و اتفاقات عالی باشه
خوشحالم از اینکه در این مسیر پر از نور و عشق و انرژی و این مسیر لذتبخش در کنار دوستان بینظیر و خوب و عالی و الهی هستم .
سید علی عزیزم آرزوی بهترینها برات دارم ، همیشه با اقتدار در اوج قله رسیدن به خواستهات و رویاهات باشی .
میخواستم در مورد این جمله شما که چالشی برایم برداشت خودم را با توجه به قانون و آنچه اینجا یاد گرفتم بنویسم.
(راستش اگه استاد حسودیش نشه(خخخخخ) باید بگم کامنت های تو بیشتر از فایل های استاد منو به وجد میاره و برام درس داره)
اینکه چرا صحبت های سید علی جان اینقدر حالمون رو دگرگون میکنه، این برمیگرده به مداری که ما الان توش هستیم، مدار ما به سید علی نزدیک تر است تا استاد، برای همین هم حرف های ایشون رو راحت تر درک میکنیم. نمیدونم براتون پیش اومده یا نه که یک فایل از استاد رو برای بار دوم ی چندمین بار ببینید، انگار جنس کلمات فرق کرده، در واقع مدار ما تغییر کرده است.
استاد خیلی تاکید داره که کامنت بذاریم و بخونیم، یکی از دلایلش همین میتونه باشه که ما میتوانیم راحتر از همدیگه قوانین رو متوجه بشیم.
از روزی که سید علی کامنت سید علی رو خوندم، اصلا حس و حال و جنس نماز خواندم تغییر کرده،
خدا خیرش بدهد که تجربیات ارزنده اش رو با به اشتراک می گذارد.
بله دقیقاً حق با شماست و من اینو با همه وجود میپذیرم و بارها موقع خوندن دوباره کتاب ها و شنیدن و دیدن فایل های استاد ، به وضوح درک کردم و دلیل اصرار به تکرار دقیقا همینه که هر بار ما بخشی رو میتونیم هضم و درک کنیم و در بارهای بعدی بخش دیگری رو
اما من همیشه معتقد بودم که هر موضوعی مثل یک مرکز کره از بینهایت زاویه قابل رویته و هر کسی از دیدگاه خودش برداشت خودشو داره که منحصر به فرده
و خوندن کامنت ها میتونه زاویه دید مارو گسترش بده و در واقع ما اذهان و قلوب دیگرو به کمک میگیریم.
سپاسگزارم برای وقتی که گذاشتید و اشاره زیبایی که داشتید.
از کامنت زیبای شما هم واقعا لذت بردم و همیشه مشتاق خوندنشون هستم.
خداوند را برای وجود شما نازنینان شاکرم که چراغ راه سعادتید.
کامنتت یک کلاس کامل ایمان عملی به الله، احساس لیاقت و سپاسگزاری بود. و این سه مورد جانمایه ی اصلی توحید، عزت نفس و کنترل ذهن هستند. خیلی درس داشت برای من، خیلی. واقعا ممنونم از اینکه وقت میزاری و اینقدر دقیق همه ی موضوعات رو تجزیه تحلیل می کنی. یه نکته ی دیگه اینکه کامنتات همیشه عالی بود و روز به روز هم داره عالی تر میشه. مبارک باشه حال خوبت، آدم های اطرافت و محیط های فیزیکی که تجربه می کنی.
چقدر این نوشتها با فایل استاد کنارهم اگه بگم ضربه فنیم کرده دروغ نگفتم.
ای خدا دنبال چی میگشتم،چی باخودم بسته بودم تو فکرم و چطوری نوشتهاتونو صاف اورد گذاشت جلو چشمم جلو ذهنم گفت بیا ببین وباور کن هرچی بخوای بهت میدم تو فقط اراده کن،یکم اشفتگی فکری داشتم یعنی بجورایی داشتم خودمو سرزنش میکردم ودنبال راهی برای بهبود بیشتر برای تعهد بیشتر برای ثابت قدم بودن وتصمیم گرفتم که همینجور که صبحانه میخورم سایت رو نگاه کنم ویه قسمت دیگه از سفر به امریکارو ببینم وچشمم روشن شد به فایل جدید وبعدش کامنت فوقالعاده شما چرا این خدام انقدر خوبه سید علی جان ببنظیر نوشتی بینظیر از قران گفتی وتوضیحشون دادی ومبارکت باشه تعهدت وسفر زیبات درکنار عزیز دلت ،از نوشتهات نت گرفتم تا بیشتر تکرارشون کنم
ذهن ونگاه ودست وقلمت چه هماهنگن باهم وباعث ارامشم شدن امروز ،که کمک بخوام هر روز درخواست کنم هرلحظه درخواست کنم اون که همه چیزه اون که کل اسمان وزمین به فرمان اونه میده میده
بدون ترس بدون غم فقط درخواست کنم و کوتاه نیام ومتعهد باشم حتی برای این تعهدداشتن هم ازش کمک بخوام
خیلی از کامنتاتون لذت میبرم واقعا طرز نگاهتون به مسائل رو دوست دارم که در هر کاری اول و آخر خدا رو میبینید وازش درخواست دارید چه حس زیبایی ممنون که بهم یاد دادید چطور خدا رو ببینم وحسش کنم خیلی زندگیم رو ریل افتاده از وقتی متوجه شدم که همه اتفاقات به ظاهر ناخوشایند رو بسپرم دست خودش اونو به بهترین نحو ممکن برام همونطور که دوست دارم تغییرش میده اینو واقعا تجربه اش کردم وقتی که در هر موضوعی خدا رو ببینی همیشه حست خوبه عالیه نه میترسی و نه نگرانی میدونی که خودش بهترین ها رو برات کنار گذاشته فقط توکل کن به خودش همه چیز حله..واقعا این پایبندی شما رو به عهد چهل روز تحسین میکنم که دارین پرقدرت ادامه اش میدین و مطمعنم اتفاقات عالی سر راهتون قرار داره
خیلی از خدای قدرتمندم سپاسگزارم که منو به این راه هدایت کرد راهی که چیزی جز خوشبختی توش نیس و هم چنین شما واستاد عباسمنش عزیزم ومریم نازنیم️
امیدوارم خداوند قشنگم همه ما رو به راه راست هدایت کنه راهی که سرشار از سلامتی و ثروت وآرامش وعشق وقدرت و حال خوب وشادی باشه
واقعا تحسین می کنم این حد از تعهد و ایمان رو و اینکه ایمانت ایمانیه که عمل می آورد. به خودت و همسرت تبریک می گم که قدم در یک مسیر خدایی گذاشتین. مهاجرت به قول استاد مقدس و ارزشمنده ولی اینکه چجوری مهاجرت کنیم هم خیلی مهمه. برای شما خوشحالم که انقدر ایمان قوی داشتی که تونستی ابراهیمی عمل کنی و شجاعت عمل به الهامات رو در حد بالایی داری. خیلی از ماها یا بهتره بگم هممون الهام میشه بمون ولی خیلیامون گوش شنیدنش رو نداریم یا ته دلمون حس می کنیم این کاره رو باید بکنم فک کنم این یه الهامه از خداوند ولی چون بنظرمون سخت یا نامطمئن میاد شک می کنیم یا مثلا می گیم خدایا یه نشونه ی واضحتر بده، درصورت که مهم ایمان داشتنه مهم باور همون نشانه هایی هست که میاد که ببینی عه من نباید مقصد رو محدود کنم اگر اتریش نمیشه لابد نباید اونجا برم و این رو هدایت خدا بدونی که یهو کلی تبلیغ ترکیه میاد برات و بلیط ارزون میشه و … و با همین نشونه ها کوله ت رو برداری بری ترکیه. اون قسمت صاحبخونه که یوگا کار بوده واقعا عالی بود چه تاییدی بهتر از این که در مسیر درست قرار دارین. اینم نتیجه ی همراهی و همدلی همسرشان بوده و پاداشش رو گرفته.
خیلی آرامها فقط فکر می کنیم که با ایمان هستیم ولی ایمان واقعی تو عمل معلوم میشه که صدآفرین به شما که استاد رو تا اینجا سربلند کردید. امیدوارم مسیر مهاجرتش هموار و آسفالت و زیبا باشه و سوت زنان بیاین این سر دنیا و روزی بشه که تو امریکا دوستان نازنینی مثل شما رو و صد البته استاد رو ببینیم.
هدایت های قرآنی تون هم بسیار زیبا بود و لذت بردم از خوندن برداشتهای عللی شما از آیه های خداوند.
من شمارو فقط توی فایل هوی کلاب هوس ازت خبر داشتم و تنسینت میکنمکه الگویی استی برای افراید مثل من که سن زیادی ندارن.
خب اون م قع که کلوب هوس بودی یادمه که با همسر و خواهرشون بودین و هرسه صحبت کردین با استاد.
خب تبریک میگم اینمهاجرت ها رو، اون موقع خراشان بودین و بعد رفتیم دبی و الان هم استانبول زیبا!به به! یاد تمام زیابیی ها و خطاراتش اوتجا بخیر.
من هم یک مدتیه که بعد 2سال و نیم از هدایتم به ترکیه اومدم به آمریکا، خب واقعا خوشحالم که تونستی این تجریرو کنی و منطقه زیبای بشیکتاش هستی، حتما پیشنهاد میکنم که یه سری به گالاتاپورت هم بزن و لذتشو ببر، بلکه سفر بعدیت از اونجا انجام شه اگر سبر با کروز از خواسته هات باشه.
در هرحال تحسین میکنم این خرد رو و این نوشته ی زیبایی که نوشتی، خیلی ازش یادگرفتم.
منتظر خبرهای خوب پوفقیت بیشتر دوستانی مثل شما هستم.
سپاسگزارم بابت تک تک تجارب ارزشمندتون که به اشتراک میزارین
تو کامنتای قبلی تون ک درمورد سوره الرحمن نوشین
چقد تحت تاثیر قرار گرفتم وانگار پرده ای از جلوی چشمم کنار رفت ویک لحظه حضور خدارو لمس کردم عظمتش رو
اینکه کل هستی دارن خدا رو تسبیح میگن و منی رو ک جایگاه بالاتر از همه ی موجودات و بهم داده
اشرف مخلوقات
منی ک از روح خودش بهم بخشیده چرا نباید تسبیحشو بگم
دارم چیکار میکنم؟
چرا تاحالا باقلبم سمتش نرفتم
همون موقع این خواسته درمن بوجود اومد ک باید منم مث شما قرآنو شروع کنم ب خوندن البته جز7بودم خودم داشتم میخوندم روزی یک صفحه ولی نه مثل شما ابنقدر شیرین اینقدر زیبا ودلنشین
تودلم گفتم خدایا چطور معنی دقیق آیه ها رو متوجه بشم ؟اگه بشه چقد خوب میشه
بعد دوروز هدایت شدم ب کامنت سپیده عزیز
ک اونجا درپاسخ ب یکی از دوستان اسم نرم افزاری ک برای معنی قرآن ازش استفاده میکردن و گفته بودن
نمیدونید چقد ذوق کردم سریع دانلودش کردم واز دیروز شروع کردم ب خوندن معنی ریشه ای ودقیق سوره ها
خواستم ازتون تشکرکنم بابت کامنت ارزشمندتون ک باعث شد این خواسته درمن ایجاد بشه
یه دنیا ممنونم
خداروشکرمیکنم ک منو به کامنت شما هدایت کرد چون شما الگوی عالی هستین برای من
خیلی تحسبنتون میکنم وبهتون تبریک میگم بابت نتایج ارزشمندی ک دارین میگیرین ونتایج فوق العاده ای ک درانتظارتونه ان شاالله
درود بر شما برادر بزرگوار، وای وای وای، شما چ کردی با دلم ک بی مهابا فریاد زدم و اشک ریختم، دیشب قسمت هدایت قدم سوم رو دیدم و امروز ب این فایل هدایت شدم، از دیشب رو هوام و اشک میریزم، الانم ک فریادم ب آسمون رفت، صحبت های مریم جون در مورد نهنگ های قاتل و تسخیر دنیا حیوانات توسط سلیمان نبی واقعا معجزه ای در کار نیست، این دنیا فقط بخاطر تسخیر ما انسانها بوجود اومده و ما خودمون رو دست کم میگیریم، همونطور ک استاد ک ب نظرم مثال پیامبر زمان هستن، درست میگن پیامبران الگوهایی هستن ک اومدن نشون بدن راه تسخیر زمین و آسمان ایمان و باور ماست، معجزه نیست، این رو خدا در وجود تک تک ما گذاشته، من گارد بزرگم فکر کنم رها نکردنه، خیلی فکر میکنم ک چیکار کنم، این فایل و فایلی ک قسمت دیگری از زندگی در بهشت بود و بهش هدایت شدم هم کاملا بهم رهایی رو گوشزد کرد و صحبت های شما هم ک دیگه آس آخر بود، خدای من من سالهاست در کشور ترکیه زندگی میکنم و عاشق طبیعت این کشورم و مردمان خونگرمش، از خدا خواستم منو ب خونه و کشوری هدایت کنه ک طبیعت زیبایی داشته باشه، تا بتونم مثل استاد ب آرزوم برسم و گوسفند و بز و مرغ طبیعی پرورش بدم، در مورد شغلم هم ک خیلی از خدا نشونه میخوام هم باید رها باشم، من از وقتی با استاد ک بابتشون شکرگزاری روزانه دارم آشنا شدم خیلی دریافت ها داشتم، عشق و رابطه عالی، آرامش، حتی دریافتهای مالی خوبی هم داشتم ، ک یکیش این بوده ک تو ترکیه ک اومدم همیشه مقروض بودم، ولی الان مدت دو ساله ک بدهی ندارم، این خودش نشانه بزرگیه خدایا شکرت، برادر خدا پشت و پناه شما و همسر عزیزتون باشه، خیلی دعا میکنم براتون، امروز حال دلم رو خوب کردی و با اشکهام خالی شدم و با خدا کلی حرف زدم، آگاه و بیدار و شاد و سلامت و ثروتمند باشید
سلام به همه..اشکمو در آوردی..چقدر عجیب بود ..این عجیب بودن اشکمو در آورد..نمیدونم چجوری میشه که جریان مهاجرت،جریان خواستن به اینکه مسافر باشی ولی یکجا ساکن نباشی و بخوای فقط زیبایی های آفریده شده خدارو ببینی و تحسین کنی و شکرگزار نعمتهاش باشی به من شباهت داره..چقدر وارد جزییات شدنت بهم شباهت داره..چقدر به دلم نشست صحبت هات و اشکام از شوق سرازیر شد..بابت دیدگاه فوق العاده است متشکرم..ممنونم بابت یادآوری ..
چقدر عالی و بینظیر عمل گرایی و روند توحیدی رو بطور تکاملی طی کردید
چقدر تجربتون بی نظیر بود با اون حس و حالی که سعی کردید توصیف کنید و واقعا ممنونم از این به اشتراک گذاری که سهیم شدید و خدا رو هزاران بار سپاس که مرا هدایت کرد به کامنت شما و
این قسمت از سریال زندگی در بهشت
که واقعا هر زمان استاد عزیز یک محتوا و ویدئویی تهیه می کنند اصلا دوستان کولاکی بپا می کنند
چقدر کامنت ها پر خیر برکتند
چقدر عالی مثال حضرت ابراهیم رو زدید با اینکه چیز جدیدی نیست ولی الان برای من واقعا کارساز و اثر بخش بود طوری که یه لحظه به خودم یهو اومدم و به خودم گفتم: دو تا باور رو اخیرا داری در مورد خدا تقویت می کنی و به خدا شکل و فرم دلخواهتو میدی:
1- دائم الهادی بودنشو در هر لحظه و ثانیه و کسری از ثانیه
2- دائم العطا بودنشو که بی وقفه و بی توقف داره در هر آن میده می بخشه ارائه میده دهنده ست. بدون توقع
حالا با مثال حضرت ابراهیم گفتم به خودم حالا نوبت یک چیز دیگست چطور میتونم بهتر و ساده تر از خدا بگیرم؟
گفتم اهان الان این مثالشه، خلیل الله. یعنی دیدگاه و باور سوم رو اضافه کنم، منم حس رفاقتی بسیار نزدیک و صمیمی تر از قبل و هر وقت دیگه ایجاد کنم در خودم،
عین یک کسی که یک رفیق بسیار بسیار نزدیک و قابل اعتماد و صمیمی داره که میگه هر زمان از 24 ساعت شبانه روز کار داشتی بهم زنگ بزن مهم نیست در چه شرایطی هستی یه زنگ بزنی سریع خودمو میرسونم
مثلا پول خواستی سریع برات میریزم به حسابت، یا نصف شبم کار داشتی میام پیشت یا بدون ماشین جایی گیر کردی فورا میام و…. یک رفیق واقعی بدون چشمداشت و بی منت و توانا و پولدار و با مرام و با معرفت و راز دار همه کاری برات میکنه جونشم میده برای همین اینقدر اعتماد داره طرف که هر چیز مهمشو مثل رازهاشو، مثل سند املاک مثل دسته چک و طلا مثل کلید خونه مثل خونواده و زن و بچشو میسپره به فلن دوست میگه من میخوام برم چند روز ماموریت یا سفر کاری یا… میگه برو داداش خیالت راحت بچه هاشم میبره مدرسه و میاره و ….
خب حالا دیگه سپردن و اعتماد کردن کار منه یه رفیق دارم پیدا کردم اینطوریه دیگه ذاتا دلش میخواد همه کار برام بکنه دیگه چه میشه کرد چیکار کنیم دیگه رفیق ما اینطوریه حسابی مایه میزاره
اون حال میکنه واقعا دوست داره من مدام هی بگم و هی بخوام اون اصلا منو مزاحم نمیبینه تا وقتی خودم اینطور نبینم منو پر رو نمیبینه تا خودم اینطور ندونم
کارش همینه ماموریت و ذاتش همینه که درخواست ها رو اجابت کنه کارارو راستو ریست کنه هدایت کنه خدایا من میخوام تو هم بده من میگم تو هم انجام بده ولی هر طور خودت صلاح میدونی از بهترین شکل و شیوه و بهترین راه. دیگه وارد این بازیها نمیشم حوصلشو ندارم خودت پیش برو
چقدر داستان هدایت شما به بشیکتاش جذاب بود چقدر خوشحال شدم که حتی برای خانومتونم یک معجزه بود وقتی گفتید به ایشون چیزی نمیخواد برداری حتی وسایل یوگا رو ورفتید اونجا همه چیز و همه دیدگاه ها برای ایشون هم آماده بود تا باز به مسیر های بعدی هدایت بشن چقدر هماهنگی زمانی و مکانی و محیطی و شرایطی چقدر هماهنگی با استعداد و ذوق و شوق و کار وجود داره
و چقدر حال کردم با معنی و برداشتت از فتبارک الله احسن الخالقین
خدایا سپاسگزارم
بازم برای شما و همسر گرامی تون آرزوی سلامت، سعادت، ثروت و شادی و عشق برکت و پیشرفت و موفقیت و معنویت و ایمان و عاقبت بخیری روز افزون میخوام
امیدوارم در هر جایی از این عالم هستید شاد و ثروتمند و توحیدی بمانی و با عمری طولانی و با عزت و سلامتی مثل استاد عباسمنش بلکه بالاتر در گسترش توحید بدرخشی
به قول اقای عباسمنش ایشان الگویی و امکاناتی مثل الان نداشتند و الان شماالحمدالله دارید
و هر استادی زمانی بیشتر خوشحال می شود که ناظرباشد شاگرد در تمام ابعاد جلو بزند
تو و همسر نازنینت عادله جان با عملگرایی و توکل و اعتماد به خداوند قدم در راهی گذاشتید که میتوانید الگویی برای هزاران بلکه میلیونها انسان شویدو دستی از دستان خداوند باشید در امید دادن و حرکت کردن به سمت سعادتمندی دنیا و اخرت
انشاللله ثروت و برکت در زندگیتان بیش از پیش جاری باشد
تبریک و تحسین به برادر توحیدی و شاگرد نمونه این سایت
خداروشکر هزااااران بار شکر بخاطر همزمانی زندگی من با زندگی بهترین هایی که توی عصر ارتباطات روی داده و میتونم براحتی آگاه بشم از هدایتها،از الگو گرفتن از زندگی بهترینهای خدا،خدایااااا شکرت
سید علی با این کامنت یه دری از آگاهی برویم باز شد یه پرده ای از جلوی چشمام کنار رفت
والبته از 23 کامنتی که دوستان در جواب شما گذاشته بودن
اینکه فهمیدم باید باید وابسته نبود یعنی من اتقدر اسباب و اثاثیه دارم و اسباب کشی برام خیلی سخته
فهمیدم که باید خالی بشم باید سبک بشم تا راحت تر جابجا بشم
من تسلیم میشم خداوند در زمان مناسب به من خانه ای زیبا عطا میکنه
بقول دوستمون خداوند به زمانم برکت میده
فقط باید بگم چشم و راه هموار رو برم
چرا خلاف جهت رودخونه شنا میکنم و هی با خودم میگم زندگی سخته
بابا عاقا جهت مسیر آب حرکت کن انقدر خودتو به سختی ننداز
این مطلبی بود که با تمام وجود درکش کردم شاید قبلا صدبار شنیده بودم یا خونده بودم ولی الان با گوشت و خون و استخوان درک کردم
در پناه الله یکتا شاد و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
سپاسگزارم ازت به خاطر این کامنت فوق العاده آگاهی بخشت که مسیر من رو هم مثل روز روشن کرد
من میخواستم مهاجرت کنم به یک روستای زیبا ولی ذهنم داشت منصرفم میکرد و این کامنت شما چنان انرژی و شوق و اشتیاقی در من ایجاد کرد که برای رفتن سر از پا نمیشناسم
خدا خیرت بده انشالله و امیدوارم که به تمام خواسته های قشنگ دلت برسی و هر جا میری خدا بیش از پیش نگهبان و حامی و هدایتگرت باشه
انشالله که همانطور که راه من رو روشن کردی هزار برابرش راه خودت روشن بشه
خدارو صدهزار مرتبه شکر به خاطر وجود ارزشمندت توی این سایت
خدایاشکرت بابت این کلیپ که درس ها داشت و در آخر هدایت شدم به کامنت شما مشت علی
من واقعا به دلم افتاده میرم ترمیه اما چجور با چی با کی چجوری کی رو نمیدونم وقتی گفتی هدایت شدم به ترکیه مغزم آب افتاد،و چقدر قشنگ تفسیر مردی آیات رو،اونجاش که گفتی خدا روزی وسیع میده یعنی تیازهات رو برطرف میکنه،اونجاش که کفتید شب و روز به تسخیرمون درامده یعنی،شب و روز رو با قانونی بدون تغیر گذاشته تا بتونیم تو ساعات مشخص دنیامون رو گسترش بدیم،اونجا که کفتید ابراهیم میگه،خیرو برکت بهشون بده،هر کسی که با من دوست هست،یعنی خیر دیگران رو میخواد
با اینکه اینجا چیزی نیست اما میدونم که تو میتونی بدی باشد که سپاس گذار باشن
یعنی هرچی میخوای چ،باور داشته باش که میدهژسفارش به رستوران دادی به موقعش میاد،تو از همین الان سپاسکذارش باش
آقا شما با این نوشته های پر از توحیدتون حال مارو دگرگون می کنی آفرین به تو پسر توحیدی که اینقدر خوب نشانه های هدایت تنها فرمانروای جهان رو می بینی و درک می کنی و با توکل به اونها عمل می کنی .با خوندن خط به خط کامنت شما اشک از چشمام سرازیر شد خدایا توچقدر بزرگی توشنوای دانایی که لحظه لحظه مارو هدایت می کنی ولی باید چشم دل این هدایت رو ببینه و توکلی از جنس یقین باشه تا عمل بشه
وقتی گفتین خونه ای که گرفتین مال خانمی بوده که سالها یوگا کار می کرده و پر از انرژی و حس خوبه و هرچیزی که برای یوگا لازمه اونجا بود مو به تنم سیخ شد خدااای من سید علی و خانمش توکل کردن و حرکت کردن و تو بهترین جای ممکن رو متناسب با نیاز و خواستشون مهیا کردی…بعد از خوندن هر قسمت از کامنت شما،چندلحظه چشامو می بستم و با خدا حرف میزدم
چه حس خوبیه خدایا شکرت
اصلا این کامنت شما خودش یه مراقبس یه حس عارفانه ای درش هست که آدم میگه خدایاااا تسلیممم
خدایا ببخش اگه خیلی جاها یادمون میره تو از رگگردن به ما نزدیکتری یادمون میره که وعده اجابت دادی یادمون میره که فقط باید توکل کنی ایمان داشته باشی بقیش رو بسپاری به رب اونوقت طوووری برات می چینه که اگه با هر منطقی با عقل خودت حساب کنی نمی تونی اونطور نتیجه بگیری..
چقدر با این آیه ها حالم دگرگون شد خدایا شکرت بابت این آگاهی بابت درکی که به من دادی تا این آگاهی ها رو بفهمم..
خلاصه آقا سید پسر خوووب خیلی ممنونم که این تجربه و آگاهیهای ناب رو با ما به اشتراک میذارید خیلی خوبه که اینقدر قشنگ می نویسید خیلی خوشحالم که در مدار این آگاهی ها بودم امیدوارم روز به روز موفق تر ،سلامت تر و ثروتمندتر باشید و هرجا هستید بهترین ها نصیبتون بشه
سلام دوست عزیز هم فرکانسی ام .چقدر زیبا کلماتی که به قلبت جاری شد رو برامون نوشتی .با خوندن کلمه کلمه ی کامنتت زیبات اشک ریختم وقلبم باز شد.هر روز تو دفتر ستاره قطبی ام به خاطر داشتن دوستان نابی چون شما ،از خداوند سپاسگزاری می کنم.تو وهمسرت یکی از بهترین الگوهای توحیدی هستید که رسیدن به خواسته هامو برام آسونتر کردید .تحسینتون می کنم وگوارای وجودتون این همه زیبایی ونعمت وعشق بازی با معبود.عاشقانه دوستتون دارم وبهترینها رو براتون آرزو دارم .
وای خدای من خونه ای که پر از حس خوبه مخصوصا اینکه گفته بودید خانومتون یوگا کار میکنن و شما گفته بودید نمیخواد چیزی باخودت بیاری اونجا هرکاری لازم بود میکنیم این یعنی ً ایمان
با یه کوله پشتی سفر میکنید
و ایمان شما
تعهد شما
انقد زیاده که درست در بهترین مکان قرار میگیرید
الهی شکر برای این همه الهام و هدایت الهی
امیدوارم بهترین ها در مسیر تون قرار بگیره و
به همون کشوری که دوست دارید مهاجرت کنید
منم قصدم مهاجرته ایشالا خبر خوشحالیم رو به زودی به همه ی بچه های سایت میدم
گهگاهی من غافل می شوم و واقعا با خواندن کمینت های تون شجاعت می گیرم و باعث می شود آیت های خداوند را دقیق تر و قشنگ تر درک بکنم. واقعا دست که بسوی خدا با قدرت ایمان بلند بشود،خالی بر نخواهد گشت. موفق و شاد کام باشید.
واقعا عاشق کامنتهای شما هستم بوی توحید در تمام کامنتاتون جریان داره. واقعا تحسینتون میکنم. ما هم داریم به مهاجرت فکر میکنیم البته هنوز قدمهای اولیه هستیم ولی همیشه به محض اینکه ناامید میشم میگم تو تعیین نکن ، زمان مناسب ، خداوند هدایت میکنه و به خداوند میگم هر جایی که برای ما بهتره خودت هدایت کن و اصلا عجله نمیکنم و با لذت ، پیش میرم و عشق میکنم از مسیر. سید جان شما یه الگوی فوق العاده و بی نظیر برای من هستید. انشاالله همیشه موفق و شاد باشید .
که همش پر از آگاهیهای توحیدی و تسلیم بودن در برابر رب هست
خدایا رو بینهایت سپاسگزارم دوستهای خوب و بینظیر و یه الگو انسان توحیدی رو سر راه من قرار داد تا بتونم از افکار و باورها و رفتارهای شما الگو برداری کنم و از شما کلی چیز یاد بگیرم
خدا خیرت بده از اینکه این آگاهیها رو با ما به اشتراک میذاری و هم به خودت کمک میکنی و هم جهان رو پر میکنی از آگاهیهای ناب الهی
عاشقتم
انشالله هر کجا از این کره خاکی هستید در پناه الله یکتا ، شاد ، سالم ، خوشبخت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشی
سلام خدمت استاد عزیزم و سیدعلی جان و دوستان هم فرکانسیم
سیدعلی جان ممنونم بابت کامنت قشنگت چقدر زیبا نوشتی در حین خواندن کامنتت چند بار اشکم سرازیر شد چقدر قشنگ قوانین آفرینش رو درک کردی و نتیحه گرفتی خیلی برات خوشحالم و اینکه خیلی خوب آیات قرآن رو نوشتی و معناش رو کامل توضیح دادی این حرفت چقدر به دلم نشست که هر چی برای خودمون میخواهیم برا همه بخواهیم خداوند پشت و پناهت باشه
سلام سید بزرگوار بسیار عالی عالی عالی بود ای خدایا شکرت از بابت تمام پیشرفت هایی کرده تمام موفقیت های کسب کردید خدارو صدهزار مرتبه شکر واقعا از لحاظ معنوی رشد کردی خدایا شکرت که سایه جان مهاجرت کرده و به خواسته هات رسیدی بی نهایت سپاسگزارم از خداوند من همیشه تمام کامنت ها رو شنیدیم بار مطالعه می کنم و بسیار لذت میبرم
ادم به وجد میاد ازاین همه حس خوب وباور بزرگ حس داشتن بزرگترین پشتیبان حس درخواست ازانرژی که همه داراییهای که درفکر میگنجه ونمیگنجه داره وبهمون میدهد اگر بخواهیم وهم ارتعاش سویم بادرخواستمون
چقدر سید علی زیبا عمل کرده چقدر زیبا راهش امده ودیده راهش را چقدر تحسین داره که به موقع ودرکمترین زمان عمل کرده که نجوای ذهنش اذیتش نکنه
واقعا کامنتتون بی نظیر بود و من به گریه انداخت ،واقعا حسی که پشت این کلمات بود رو با تمام وجودم درک کردم امیدوارم خداوند هممون رو هدایت به صراط مستقیم و به راه کسانی که به انها نعمت داده هم در این دنیا و هم در اخرت
به نام خدایی که تنها مهاجرت بسمت اوست ( و هاجرو الی الله
( هدف رشد شخصیتی بوده نه صرفا پول در آوردن – یعنی حرکت کردن برای اینکه به تو نزدیک تر بشن و حتی این منطقه ایده آل نیست برای زندگی! )
وقتی خدا منو تهران دانشگاه شریعتی برد فکر میکردم اشتباه کردم کارگاهم با اون همه مشتری رو رها کردم و اومدم اینجا مثل بچه های مهد کودک قلم مو به دست بگیرم و گل بازی کنم
درصورتی که باید از لحظه لحظه های حضورم در دانشگاه استفاده میکردم و در عین یادگیری و آموزش لذت میبردم
الانم اهواز مزون باید در حین یادگیری و رشد در همه جنبههای تخصصی کارو ارتباطات با مشتری و کارفرما و رشد شخصیت و اعتماد به نفس لحظات شاد و لذت بخش را تجربه کنم
همانطور که حضورم تهران دریچه های جدیدی از زندگی را برام باز کرد این هجرت اهوازم برام برکت و درهای جدیدی که من آگاه نیستم برام باز میکنه
خدایا در این هجرت جدید
خدایا ترسم را به ایمان و احساس امنیت
ذهن نجواگرم را به ذهن آگاه
فقرم را به ثروت
جهلم را به دانش
غرورم را به تواضع
منیتم را به خشوع
احساس ذلتم را به احساس عزت
احساس حقارتم را به احساس ارزشمندی و لیاقت مبدل کن
خدا منو به دانشگاه شریعتی تهران هدایت کرد و برد
و خدا منو به اهواز این مزون هدایت کرد و اورد
پس با احساس خوب مراحل رشد و تکامل را با لذت و شادی طی کن
عجله نکن دست و پا نزن
دنبال نجواهای ذهنت نرو
آرام باس تسلیم باش
در قایق زندگی بر خلاف مسیر رودخانه پارو نزن
به مسیر رودخانه اعتماد کن حتی در مسیر پارو نزن فقط از مناظر اطراف رودخانه لذت ببر بدون تلاش و تقلای تو خود جریان رودخانه به آسانی و زیبایی و آرامی و در زمان درست تو را به دریا می رساند
سلام آقا علی چقدر من اشک ریختم برای این همه الهامات و آیه های قرآن یه بار کامنت شما را خوانده بودم ولی درکش نکردم این بار خدا هدایتم کرد تا یه بار دیگه کامنت شما را بخوانم ودرک کنم مطمئنم بار دیگر مطالب جالبتری را درک میکنم برای تمام حرکت های ابراهیم گونه ات بهت تبریک میگم
امیدوارم که من هم به این حد از شجاعت شما برسم موفق باشید
امروز صبح با صدای استاد که توی فایل های 12 قدم میگفتند که باید خودت تغییر کنی که جایگاهت تغییر کنه مکانت تغییر کنه هدایت بشی به جای بهتر
و من تازه در مدار این کلام قرار گرفتم
چون شب قبلش وقتی داشتم در مورد یک موضوعی صحبت می کردم می دیدم به قول استاد هنوز باورهای من تغییر نکردند و من آدمها را مسبب بعضی مسائل خودم می دونم
و انگار در لحظه به خودم اومدم و بلند بلند گفتم من چقدر در اشتباهم که هنوز از دیگران انتقاد می کنم و من هنوز تغییر نکردم چون روی خودم کار می کنم ولی سر بزنگاه باورهای اصلی ام می زنه بیرون
همونجا جلوی اون فرد اقرار کردم که من صحبتهایم از روی ناآگاهی خودم بوده و من با اینکه ادعا می کنم روی خودم کار می کنم ولی این نشونه بود که من موفق نشدم و بیشتر باید زمان بزارم روی خودم
و صبح با کلام استاد بیدار شدم و جملات را شنیدم
و امروز این فایل نشانه برای من اومد که اولین کامنت نوشته بود که با خواندن کامنت شما …
سریع اومدم سراغ کامنت شما
و تمام حرفهای امروزم را خدا از طریق کامنت بی نظیرتون به من گفت
فقط و فقط خواستم ازتون تشکر کنم که زبان خداوند بودید برای امروز من و من بارها و بارها باید کامنت شما را بخوانم
هر چند که امروز حرفهای استاد خیلی خیلی بهم کمک کرد انگار تا بحال نشنیده بودم و اولین بارم بود
همیشه عالی باشید خدا را سپاسگزارم بابت حضورتون در سایت و کامنتهای بی نظیرتون
سلام به آقای سید علی خوشدل مثل همیشه فعال و مثل همیشه با کامنتهای زیباتون مترو متحیر میکنید واینکه به ما یادآوری میکنین که هنوز کلی زیبایی هست و زندگی بی نهایت زیباست که هر لحظه سپاسگزار باشیم و از خداوند هر چی که تو ذهنمونه تو قلب مونه خالصانه دریافت کنیم من با این کامنت زیباتون تصمیم گرفتم به مدت 4روز قرآن بخونم و فقط و فقط روی خودم کارکنم مدتی بود از سایت دور شده بودم امروز هم اینترنتم ضعیف بود فایل و باز نکرد ومت تصمیم گرفتم کامنت بخونم که اولین کامنت شما بودین واقعا نمیدونم چطوری از خدا تشکر کنم که در تمام لحظاتش ما رو هدایت میکنه به سمت بهترین ها به سمت خوبی ها به سمت زیبایی ها به سمت ثروت سعادت خوشبختی دلم آروم گرفت قلبم آروم گرفت با هر کلمه ای که نوشتین اینکه تا آخر عمر شکرگزاری کنیم برای تک تک اعضای بدنم زندگیمون بازم به آخر نمیرسیم شما فوق العاده این بی نظیرین ممنونم بابت کامنت تتون انشاالله ما هم هدایت شیم به بهترین زیباترین آسان ترین جاده زندگیمون خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
هم زیبا نوشتی ، هم با کیفیت هم خداگونه میدونم دستات برای نوشتن دستان خدا بودن
کامنتت در کنار فایل زندگی در بهشت استاد مثل نوشیدن یک چای گرم دل چسب توی دل طبیعته
وقتی توی مدار و فرکانس نعمت و هدایت الله باشی کلامت نافض و گیرا میشه اینو بارها توی کامنت دوستان و کامنتای تو دوست عزیز دیدم بهت تبریک میگم
تو باعث شدی تا بیشتر ببینیم و ایمانمون قوی تر بشه تحسینت میکنم ، منکه یکم کامنتت برام سنگین بود چنبار دیگه باید بخونمش پر از اگاهیه واسه من دسخوش که اینقد عالی نوشتی
همچنان در مسیر هدایت الله باشی سید جان با ارزوی بهترین ها
با نام و یاد خداوند خالق
با سلام خدمت همه دوستان و استاد جانم سید حسین عباس منش عزیز
امروز میخوام یه ردپای دیگه بزارم و یک آگاهی دیگه رو که خداوند بهم گفت رو اول برای خودم و بعد برای همه کسایی که میخوان شادی و لذت رو احساس کنند بیام و بگم.
یکی از موضوعاتی که همیشه ذهنم رو درگیر میکرد این بود که خواسته ها چطور میخوان وارد زندگی من بشن. با اینکه من به خواسته های زیادی رسیدم ولی ذهن ول کن نیست.
ولی امروز تو گفتگو با خداوند و در پیاده روی که من بهش میگم خودسازی یک آگاهی بزرگ به من داده شد.
یکی از چیزهایی که برای رسیدن به خواسته ها نیاز اصلیه اینکه اون خواسته برای من قابل باور باشه. اگه نباشه هر چیهی زور بزنم نمیشه.
و من یکی از خواسته هام که هنوز برام برآورده نشده ولی امسال از لحاظ ذهنی خیلی بهش نزدیک شدم خرید ماشینه. یعنی شاید تو سالهای اول جرات فکرکردن بهش رو نداشتم و اصلا نمیتونستم تو لیست خواسته هام بنویسمش ولی هر چی روی خودم بیشتر کار کردم برام قابل پذیرش تر شد و امسال به امید خدا دیگه میاد تو زندگیم. ماشینی که من الان تو ذهنم هست BMW X4
و امروز به لطف خدا دارم اینجا مینویسم تا وقتی خریدم بیام و بگم که شد و ایمان خودم بیشتر بشه.
من همیشه وقتی تو ذهنم خرید ماشین میومد چون این ماشین قیمتش از نظر ذهن من زیاد میاد به خودم میگفتم که خدا خودش میرسونه و یا اینکه خدا از هزاران راه این خواسته رو وارد زندگی من میکنه. این درست
ولی یه باوری که امروز فهمیدم توش اشکال دارم این بود که وقتی تو ذهن میومد ذهنم میگفت تو باید مثلا 13،14 میلیارد تو حسابت باشه که بری این ماشین رو بخری و بعدش میگفت تو که یک دهم این مبلغ رو هم نداری و تو باید چقدر بفروشی تا این پول بیاد تو حسابت و یا اینکه پس الان نمیشه برات محقق باشه و صبر کن تا چندساله دیگه که بتونی خلق کنی این پول رو
و من میگفتم من شاید نداشته باشم ولی با این حرفا که خدا خودش میرسونه این بازی رو ادامه میدادم.
و از یک سو این رو به یاد میاوردم که خدا کفته تو هر چی بخوای من بهت میدم به شرط پذیرش و اینجا این منطق ذهن من میرفت زیر سوال و به اشتباه بودنش پی میبردم چون خدا نگفته بود که باید فلان قدر زمان ببره و یا این جور حرفها و گفته به شرط پذیرش من بهت میدم.
از اینجا به بعد دیگه حرفهای خودشه پس مسعود به تو میگم با دقت گوش کن.
تو ذهنم اومد که خدا گفت راحتترین روش برای خرید این ماشین چیه؟
منم گفتم خوب پولش تو حسابم باشه و برم بخرم
اینجا چی رو من فهمیدم؟
این رو درک کردم که من خودم رو نمیتونم ببینم و یا اون احساس لیاقت رو در خودم نمیبینم که این مقدار پول باشه و یا بیاد تو حسابم و یا خلقش کنم و همیشه دنبال راههای دیگه بودم مثل اینکه کسی بهم هدیه بده یا کسی رو خدا برسونه و یا مبلغ زیادی رو ازم نگیر و یا امثال این افکار ولی غافل از اینکه این افکار:
فقط داره من رو ضعیف نشون میده پیش خودم
احساس لیاقت رو داره ازم میگیره
چون همیشه تو صحبتهای استاد شنیده بودم که مثلا رفتم RV رو خریدم نقد نقد
ولی هیچ وقت خودم رو نمیتونستم متصور بشم که برم و نقد بخرم و همیشه دنبال امثال راهی که گفتم بودم
و اینجا فهمیدم که من باید این احساس لیاقت رو در خودم ایجاد کنم که این مبلغ پول بیاد تو حسابم و یا خلقش کنم.
و جهان بهم گفت که تا تو خودت رو به اندازه خواسته هات بزرگ نکنی از اون خواسته خبری نیست.
جهان همیشه دنبال اینکه من رشد کنم و بهتر بشم
وحالا میخوام قسمت جذاب تر این گفتگو رو بگم و اونم در مورد اینکه چطور این موضوع رو قابل باور کنم برای خودم که میتونم خلق کنم.
خدا میگه مسعود جون به من فکر کن.
من چطور توی انسان، زمین، آسمون و هر چی داخلش هست رو خلق کردم؟
من رفتم اوستا و بنا آوردم؟
من رفتم خشت خشت این زمین و آسمون رو دستی خلق کردم؟
نه من هیچ کدوم از این کارها رو نکردم
آسمان و کهکشانی که تو تحقیقات اخیر و تصویربرداریهای جدیدی که شده دانشمندان اذعان کردند که کل مطالب و موضوعات کیهانشناسی باید دوباره نوشته بشه چون این تصاویر جدید کلا معادلات رو عوض کرده و اصلا اون چیزی که ما انسانها فکر میکردیم نبوده و گستردکی خیلی بیشتر از این چیزهاست. و اگه یه خورده سرچ کنیم این زمینی که ما تصور می کنیم خیلی وسیع و بزرگه در برابر کهکشانها و چیزهایی که در آسمانها هست اصلا عددش انقدر کوچیکه که نمیشه براش درصد گذاشت یعنی نمیتونی بگی نیم درصد. خیلی خیلی خیلی کوچیکه
و هزاران نمونه از چیزها و موجوداتی که خداوند خلق کرده.
خداوند میگه منه خالق با این قدرتی که دارم که بی انتهاست دارم بهت میگم که کار فیزیکی نکردم و این قدرت خلق کنندگی که من دارم رو در تو هم قرار دادم.
الله اکبر. یعنی چی این حرف؟
تو با این قدرت و عظمت داری میگی که من انسان هم این قدرت خلق کنندگی رو دارم؟
بله داری
خوب خدا جونم آدرس دقیق تر بگو
مثلا من وقتی یه دوستی بهم میگه برو خونه ما شب باش.
خوب.
خوب من بهش میگم چجوری برم اونجا؟
میگه بهت کلید میدم.
پس خدا جون اینجوری حالیم کن.
تو میگی من انسان میتونم خلق کنم. درسته؟ درست
چجوری؟
وقتی میاد میگه من از روح خودم در تو دمیدم. یعنی حجت رو تموم کرد.
یعنی کلید خلق کنندگی رو خداوند در روح من قرار داده.
خوب خدا جون بیشتر بگو
مثلا نگفت من قدرت خاق کنندگی رو تو دستات یا پاهات قرار دادم. گفته؟
نه نگفته.
گفته توی روح من قرار داده.
خوب روح خلق کنندگی خداوند که در درون منم هست چیه؟
چطور باید ازش استفاده کنم.
اینجا باید بشینیم و با خودمون تفکر کنیم و بهش برسیم.
که روح چیه؟
من فکر کردم و به چیزی بیشتر از قدرت افکارم نرسیدم.
و حالا اینجا حرفهای استاد میاد تو ذهنم که :
من میتونم با افکارم انفاقات رو رقم بزنم
من با کانون توجه ام اتفاقات رو وارد زندکیم میکنم
چون غذا خوردن نیست که من بتونم لمسش کنم چیزی رو که دارم میخورم.
فکر درون مایه من و روح درون منه
پس من با این فکت به خودم میگم و باورسازی میکنم که من با قدرت افکارم میسازم چیزی رو که میخوام.
اگه من تو کسب و کارم از نظر خودم همه چیز رو درست کردم. بسته بندی خوب درست کردم.
سایت خوب زدم
عکسهای باکیفیت گذاشتم
محصول خوب آوردم
ولی اون انتظاری که داشتم هنوز نشده.
بخاطر اینکه من فقط با دستام کار کردم و اون قدرتش بیشتر از این نیست و من هنوز تو روح خداوندی خودم خلقش نکردم و از قدرت خلق کنندگی خودم استفاده نکردم.
قدرت خلق کنندگی من میشه:
باورهای مناسب با اون خواسته
تمرکز و کانون توجه به اون موضوع
ادامه و ادامه و ادامه و
ایمان به روح خلق کنندگی خودمون
خدایا هدیه ای که امروز بهم دادی با این آگاهی
نمیدونم چه اسمی باید براش بزارم
گنج بگم بالاتر از اون بود
نمیدونم چی باید بگم از این مهربانی و بخشندگی که تو به بندگانت داری
داری خدایی رو به من با درک ناچیزم میفهمونی
داری معنی میکنی آیاتی رو که خوندم
داری نشون میده قدرت بیکرانت رو
داری نشون میدی من که ذره ای در برابر عظمت تو نیستم چه عزیزم پیشت
نمیدونم واقعا چی میتونم بگم
فقط باید خیره بشم به آسمونت و اشک بریزم و بگم
خدایا شکرت
سلام
آقای مسعود
چقدر عالی که به اشتراک گذاشتید.
کلی انرژی هست توی این جملات،
می دونید به چی فکر می کردم وقتی می خوندم؟ اینکه تمام آنچه گفتید را بارها از زبان استاد یا حتی کسایی دیگه شنیدیم و داریم می شنویم ولی مهم اون عمق درکشه ، که هر نفری اون لحظه ای که درک میکنه یکی از قوانین جهان را اون لحظه نابه ، چون خودش داره فقط حسش میکنه، حالا هزاران نفر هم بیان بگن، مهم عمق اون حقیقت که بره توی شیره جان اون شخص.
من تازه دو روزه شروع کردم معانی فارسی قرآن را خوندن، تا حالا هیچ وقت سمتش نرفتم و ، الان که شروع کردم اونم دلیلش این بود که توی یه چالش ٢١ روزه شرکت کردم که باید روزی ١٠ صفحه کتاب کاغذی خونده بشه، نه وویسی و من از کاغذی اصلا خوشم نمیاد و کتابی ندارم .هر چی کتاب بوده وویسی گوش دادم خیلی عمیقا درکش می کنم.
یه لحظه دیروز به ذهنم انداخت اشکالی نداره قرآنی که تازه ١ ماهه به دستت رسیده را شروع کن هر روز ١٠ صفحه.
دیروز توی اوایل سوره بقره من این کلید ها را برای خودم پیدا کردم و حالم را عالی کرد و البته چون اهل تایپ نیستم و زمان ندارم فقط اشاره می کنم و شماره آیه را میزارم هر کسی اوکی بود سرچ کنه و اون درک شخصی خودش را پیدا کنه:
وقتی رب می گه آنان که به غیب ایمان دارند(٣)
آیه ١۶-١٧-١٨-١٩ : غوغااااست
که در مورد این میگه که دنبال هدایت نباشی و خودت سر خود وارد مسیر میشی و…..
(٢١):فراوانی و نعمت زمین برای انسان
و یکتل بودن و بی مانندی رب
(٢٢):قدرت رب و قوانین جهان توی قرآن که از طرف رب ،نه انسان
(٢۶):اشاره به پشه از کوچک تا بزرگ قدرت رب ،و دنبال سیاهی و بهانه بودن
(٢٨):مسخر بودن آسمان و زمین و… برای انسان و تمام اینها دلیلی داره که فقط رب می داند .
هفت طبقه بودن آسمان را نفهمیدم درکش چی می تونه باشه و من برای خودم قانون مدارها را قرار دادم
که طبقه هفتم اون اصل اتصال به رب أست.
(٣٠): وای از این آیه ، محشره
اونجایی که میگه به فرشتگان که خلیفه رب در زمین، انسانه و فرشتگان شکایت میکنند که چرا انسان که انقدر خون میریزه را انتخاب کردی و حالا وای از جواب رب: من چیزی می دونم از انسان که شما نمی دانید( اسراری توی ما هست که عجیب و ما خودمون هم نمی دونیم چیه ولی عجیب و غریبه)
(٣٧):
اونجایی که آدم چیزهایی از خدا یاد گرفته قبل از اومدن به زمین که به خاطر جریان اون لغزش و مسیر اشتباه که خدا ممنوع کرده بود ولی وسوسه میشه و انتخاب می کنه که تجربه کنه از چیزی که منع میشه ،( ذات کنجکاوی انسان ، خوب انسان فضوله دیگه ، چکار کنه، جزئی از وجودشه ، که همین هم باعث رشدش میشه)، من از اینجاش خوشم اومد که چقدر انسان باهوشه که توی تایمی که پیش رب بوده از رب یاد میگیره کلماتی را که چطور دل رب را به دست بیاره و بخشیده میشه . ( نه اینکه تبعید بشه به زمین که دروغی بیش نبوده)
(۴٣): اصرار به اینکه چرا کتاب راهنمای (قرآن)که شما دارید را بدون ذره ای فکر و فهم و تعقل می خونید.
(۶٠):وای از ناشکری و ندیدن عظمتی که بهمون داده و ووووو لذت بردن ازش یعنی سپاسگذاری ، وای این یعنی معجزه
اینکه می گه در هر لحظه هر لحظه هر لحظه یاد کن که چی هستی و چه عظمتی داری و چه نعمتهایی ،که
قدرت رب را درک کنی.
(۶٢): اینکه خدا ، رب کل انسان هاست نه یه فرقه
تا اینجا شد ١٠ صفحه
کلا قرآن را من به دید یه کتاب داستان واقعی دارم می خونم ، بدون هیچ نگاهی از قبل
می خوام ببینم درکم ازش چی هست.
امیدوارم مفید باشه
و در اصل برای حال دل خودم نوشتم
ممنون
اقا مسعود عزیز
سپاسگزارتم که این همه آگاهی رو سخاوتمندانه با ما به اشتراک گذاشتی
چقدر جالب این هماهنگی کامنت شما با کامنت من ،که بیام پایین و کامنت شمارو ببینم و چقدررر به درک من بیشتر کمک کرد ،احساس لیاقتم رو بسازم ومرحله دریافت رو بهتر انجام بدم
مرررررسی که هسسستی ومرررررسی که نوشتی
از ته قلبم آرزو میکنم بزودی عکس پروفایلت رو با ماشین مورد علاقه ت ببینم
لازمه چندبار کامنتت رو بخونم و از آگاهی هایی که نشر دادی سیراب بشم
بازم سپاسگزارم
سلام دوست هم فرکانسی ام چقدر زیبا نوشتی اره همینه خودشه ما باید رها باشیم نباید پاروزد باید پرواز کرد مثل اوستاد قشنگم از تخم مرغ لذت برد مثل مریم جونم با مرغها شوخی کردو لذت برد باید شاد باشیم تا لایق بشیم قربون خدام بشم که هرچه لذت ببریم ما رو بیشتر هدایت میکنه به مسیر های لذت بخش بیشتر تا تابا افکارمون زندگی مون رو اون جور که خودمون می خوایم بسازیم ممنون از کامنت زیباتون
سلام به دوست همفرکانسی عزیز
بسیار عالی نوشتید وقتی که خداوند قدرت خلق کنندگی رو در ما قرارداده یعنی شاه کلید و این یعنی یک درصد استفاده از فیزیک .
من هم میخواستم ماشین بخرم و چند وقت بود که شرایط طوری پیش میرفت که این خرید انجام نمیشد راستش به جمله ی استاد برخوردم که اگه کاری سخت پیش میره یعنی درمسیر درست نیستی باخودم فکر کردم و گفتم چرا این خواسته رقم نمیخوره حتما مسیر من اشتباست پس با گوش دادن به فایلای استاد شروع به تصویرسازی ذهنی کردم و برای خودم تجسم میکردم که درحال رانندگی هستم روی مبل مینشستم و فرمون رو میگرفتم و بعد با پاهام کلاج دنده و گاز و واقعا احساس میکردم که دارم رانندگی میکنم چون مدتها بود که رانندگی نکرده بودم فقط تجسم میکردم که درحال رانندگی هستم نمیدونم چند بار اینکاررو تکرار کردم و شرایط طوری مهیا شد که من در جایی قرارگرفتم که فقط برای خرید ماشین بود و من وهمسرم در این مسیر قرارگرفتیم و ماشین هم خریدیم و حتی از ماشینی که میخواستیم بخریم بهتر و مدل بالاتر خریداری شد و من الان که برات مینویسم با ماشینم به محل کارم اومدم و همون تجسم به حقیقت پیوست .
راستش منم کمی توی تجسم و تصویر سازی ضعیفم ولی الان که این اتفاق افتاد برام راحتتر شد و بیشتر این کاررو انجام میدم
دوست داشتم این تحربه رو به اشتراک بزارم
درپناه الله یکتا شاد سعادتمند و ثروتمند در دنیا وآخرت باشی
سلام به شما دوست عزیز
بسیار سپاسگزارتون هستم برای به اشتراک گذاشتن چنین آگاهی نابی و چقدر ایمان من رو قوی و قوی تر میکنه. و همیشه به خودم یادآوری میکنم چون ذهن بسیار چموشه.
به خودم یادآوری میکنم که باید صبور باشم و اجازه بدم خداوند بزرگ کارش رو انجام بده. و یقینا اتفاق میافته. چون من بسیار زیاد تجربه کردم رسیدن به خواسته هام رو. ولی هر بار این جهان با هر خواسته ای داره درب جدیدی از آگاهی ها رو به روی ما باز میکنه و من همیشه به خودم میگم که خواسته ها شاید در ظاهر خواسته و شاید مادی باشد ولی در اصل بهترین راه برای رسیدن به یقین و باور به قدرت خداونده.
بازم سپاس
سلام ب شما دوست عزیزم
خداروشکر میکنم ک هدایت شدم ب کامنت شما
سپاسگزارم بابت اگاهی های ارزشمندی ک سخاوتمندانه با ما ب اشتراک گذاشتین
چ حس آرامشی از کامنتتون دریافت کردم و احساسم تایید کرد ک اره درسته
همینه من بارها شده ب خواسته هام رسیدم بعد بدیهی شده
و برای خواسته های بعدی بایستی کلی رو ذهنم کار میکردم ک قانون جواب میده
چطور و از کجاش و نمیدونم ،واینکه برای چند خواسته ی اخیرم کار خاصی نکردم
فقط حالم خوب بود ونگران رسیدن بهش نبودم و ب راحتی برام اتفاق افتاد
سپاسگزارم نمیدونید چ کمک بزرگی بهم کردین و دست خدا شدین برام
چیزی ک متوجه شدم اینه ک فقط با افکارم میتونم زندگیم و خلق کنم قدرت خلق کنندگی ک خداوند در وجودم ب واسطه ی روحش قرار داده
همین کنترل ذهن و باور پذیر کردنش برامه ن تلاش فیزیکی
ن زور زدن
ن پافشاری
اینکه من فقط باید سمت خودمو انجام بدم و رها باشم بقیه ش و خدا برام انجام میده
و باز رسیدم ب این قانون ثابت جهانی
ک احساس خوب =اتفاقات خوب
سپاسگزارم از وجود ارزشمندتون
درپناه خدا باشید
سلام آقا مسعود عزیز که مثل نوری شدی امشب در قلب من با این کامنت بی نظیرت و آگاهی های که به اشتراک گذاشتی باهامون
جالب امشب هر کامنتی خوندم درش از احساس لیاقت صحبت شده و انگار همین احساس لیاقت که پازل گمشده منه
از روح بی کران همه ما گفتی روحی که متصل به خدا و بقول یکی از دوستان ما تیکه ای از خدا نیستیم ما خود خدایم و این جمله حجت رو به همه ما تمام میکنه
وقتی استاد در مورد تجسم و باورها صحبت میکنه ،وقتی میگه ما به واسطه افکارمون داریم فرکانس میفرستیم و اون فرکانس چیزی نیست جز تمام فکر و افکاری که توی ذهن ما در حال ارسال ارتعاش
یعنی داره به ما کلید میده که هر کاری که لازمه انجام بدین تا در مورد خواستهاتون فرکانس بفرستید ،تجسم،صحبت در مورد خواستها ،اعراض از ناخواسته
و اینا همش میشه ارتعاش مثبت و هر چقدر چیزی که میخوایم از لحاظ ارتعاشی باهاش هماهنگ بشیم زودتر خلقش میکنیم
سپاسگزارم ازت دوست عزیزم برای استراک این آگاهی
به نام خداوند هدایتگر
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز
سلام به همه دوستان ارزشمندم
خدیا ازت سپاسگزارم برای وجود این سایت الهی که همیشه حال من و خوب میکنه
حال خوب حال خوب حال خوب
خدایا شکرت برای حال خوبم برای احساس خوب این لحظه
دیشب برای چند ساعت فرکانسم به شدت اومده بود پایین و نمیتونستم ذهنم و کنترل کنم نمیتونستم به احساس خوب برسم و دلیل خاصی هم نداشت
ولی نمیدونم چرا حالم خوب نبود
انگار هیچ چیزی خوشحالم نمیکرد و نمیتونستم به احساس سپاسگزاری برسم
من قبلا همیشه تو این احساس بودم ولی واقعا مدتها بود که من این احساس رو تجربه نکرده بودم
همیشه حالم خوب بود و همیشه در احساس خوب بودم خدارو شکر
دیشب فهمیدم که چقدر داشتن حال خوب و احساس خوب نعمت بزرگیه
اصلا بزرگترین ثروت اینه که تو همیشه حالت خوب باشه
وقتی من همیشه حالم خوبه یعنی من ثروتمندم
دیشب فهمیدم که چقدر جای سپاسگزاری داره وقتی تو حالت خوبه و میتونی با هر چیزی لذت ببری و با همون داشته هات از زندگیت لذت ببری
با همین داشته هایی که الان داری به این احساس برسی که من خوشبخت ترین و ثروتمند ترین انسان روی کره زمین هستم
من همیشه از استاد یاد گرفتم که از همین داشته هام لذت ببرم و باهاشون به احساس خوب برسم و سعی کردم که این نکته رو تو زندگیم بهش عمل کنم
دیشب این آگاهی برام اومد که
تو الان این خونه ای که توش داری زندگی میکنی جز خواسته هات بوده جز آرزوهات بوده
و الان بهش رسیدی
الان به خواسته ات رسیدی
ولی نمیتونی به احساس خوب برسی نمیتونی سپاسگزار باشی
استاد همیشه رو این موضوع تاکید میکنن که
رسیدن به خواسته ها شما رو خوشحال نمیکنه
شاید برای یه مدت خوشحال باشی ولی اگه یاد نگرفته باشی که چطور باید در هرلحظه از زندگیت لذت ببری
اگه یاد نگرفته باشی چطور در هر لحظه به احساس خوب برسی
اگه نتونی ذهنت و کنترل کنی
همون خواسته ها هم که یه روزی آرزوش رو داشتی برات عادی میشن
یعنی میخوام بگم
این فضای زیبای پارادیس
این فواره ها
این مرغ و خروس ها
این ثروت استاد
این رابطه زیبا
و…….
اینها دلیل حال خوب استاد نیست
بلکه اون حال خوب و احساس خوب و اون لذت بردن از زندگی و سپاسگزار بودن
در زمانی که این داشته ها نبوده
باعث شده که این شرایط به وجود بیاد که باعث شادی بیشتر و لذت بیشتر شده
یعنی استاد قبلا هم که این شرایط نبوده حالشون خوب بوده احساس رضایت و خوشبختی داشتن
سپاسگزار بودن
استاد شما چند وقت پیش یه فایلی گذاشتین و گفتین میخوام تنهایی برم سفر با تراک
و گفتین اگه یک سال هم تو همین تراک تو این جای کوچیک بمونم با یه قاشق و یه ماهیتابه باز میتونم زندگی کنم و میتونم لذت ببرم
میخواستم اینجا بنویسم و به خودم یاد آوری کنم
که شادی و ثروت یه موضوع ذهنیه و یه موضوع درونیه و فکر نکن رسییدن به خواسته ها تو رو خوشحال میکنه
و وقتی در هر شرایطی میتونی از زندگیت لذت ببری و میتونی به احساس خوب برسی تو ثروتمند هستی
سلام و درود فراوان
در جهان دو قطبی ای که ما داریم زندگی می کنیم، داشتن حال خوب بزرگترین سرمایه و دستاورد زندگیه.
درسته که داشتن ثروت و درآمد بالا محرک و هدف اکثر ما برای حرکت در این مسیر است. و بدلیل باورهای بسیار مخربی که در طول سالیان سال در ما شکل گرفته، خلق ثروت سختتر و زمانبرتر از بهبود در سایر جنبه های زندگیمان است. اما اگر همین تغییرات به ظاهر کوچک را در خودمان ببینیم و دائمآ آنها را به خودمان یادآوری کنیم تا برایمان عادی نشود آنوقت بیشتر قدر آموزشها و این آگاهی های الهی را خواهیم دانست.
ولی به قول خداوند در قرآن بشر فراموشکار و ناسپاس است. و خیلی زود به قول استاد میگه گیرم که حالم خوبه؛ که چی؟! این که برای من ویلا و ماشین و ملک و طلا نمیشه!!
مونای عزیز قدر حال خوبمان را وقتی می دانیم که مثل شما یکروز حالمون بد باشه.آنوقت میبینیم اگه تمام دنیا هم بهمون بدن باز برامون بی ارزشه و حالمونو خوب نمیکنه. به قول استاد که خودتونم در صحبت هاتون بهش اشاره کردید ما با رسیدن به خواسته هامون به احساس خوب نمی رسیم؛ بلکه با احساس خوب است که به خواسته هامون می رسیم.
پس بهتره از همین شرایط، از همین امکانات؛ از همین زندگی ای که داریم لذت ببریم و بابتش دائمآ شکرگزار باشیم. با انجام شکرگزاری اول صبح خودمان را در مدار درست قرار بدیم و فرکانسمان را تنظیم کنیم و به جهان درخواست شکرگزاری بیشتر و حال خوب بیشتر بدیم تا جهان شرایط و اتفاقات بهتری را برایمان بوجود بیاره و چرخ زندگیمون روانتر بچرخه و آسان بشیم برای آسانی ها.
ممنونم که اینقدر روان و دلنشین نوشتی و باعث شدی بیشتر مراقب حال خوبم باشم و بیشتر قدر حال خوبم را بدونم.و برای خودم بنویسم تا نهیبی به خودم زده باشم تا مسئله برایم واضح تر و شفاف تر شده باشه.
حال دلتون همیشه خوب ؛ تنور زندگیتان همواره گرم و همیشه ایام بکامتان باد دوست عزیز.یا حق
به نام خداوند هدایتگرم
به نام خداوند مهربان و رزاقم
سلام به همه ی عزیزان
سلام مونا جان
خیلی کامنتت خوبه، خیلی ازت ممنونم که وقت گذاشتی و نوشتیش عزیزِ دلم.
باعث شد ذهنم بیدار شه، برم سراغِ منطق و طرزِ فکرم…
ببینم چی به چیه؟
من چطوری به ثروت نگاه میکنم؟
دور از خودم یا نزدیک به خودم؟
ثروتمندم همین الان یا نیستم؟
هر چی بیشتر خوندم کامنتتو و جلو رفتم بیشتر لذت بردم.
آگاهی های نابی نوشتی از ثروت، حسِ خوب و لذت بردن.
اینکه ثروت یا رسیدن به خواسته ها تولید خوشبختی نمیکنه لزوما…
مسیرِ رسیدن، تولیدِ خوشبختی میکنه.
مسیر رسیدن، لذتیه که هیچوقت قطع نمیشه حسِ خوبش.
چون آدم داره حس میکنه هر لحظه داره یه قدم برمیداره واسه رسیدن و اعتماد به نفس و عزت نفس آدم هم بیشتر میشه از رشدی که داره میکنه علاوه بر رسیدن به خودِ خواسته.
مهمه بدونم و به یاد بیارم چطوری مسیر رو طی کردم تا رسیدم به خواسته ام؟
با امید، با خوشحالی، با لذت بردن از سایر جنبه های زندگیم همزمان یا نه…
یا اینکه تو تقلا بودم و گفتم پس کی میرسم؟ کی وقتشه؟
این جمله ات شگفت انگیزه:
وقتی در هر شرایطی میتونی از زندگیت لذت ببری و میتونی به احساس خوب برسی تو ثروتمند هستی.
ولاجرم بعد از اینکه خودمو عمیقا و قلبا ثروتمند بدونم و باورش کنم، دریچه ای از ثروت در جهات مختلف از جمله پول وارد زندگیم خواهد شد.
صبر میخواد، روند تکاملی داره…
اینارو دارم مخصوصا واسه خودم، سمانه، یادآوری میکنم….
که تو شلوغ کاری های ذهنم واسه رسیدن به خواسته هام، غافل نشم از هدفِ اصلیِ زندگیم…
اینکه واسه چی میخوام برسم به خواسته هام؟
واسه اینکه بیشتر لذت ببر.
دقیقا همین الان چی؟ لذت میبری از زندگی و حیاتت یا موکولش میکنی به بعد از رسیدن؟
اصلا میتونی تضمین بدی لحظه ی رسیدن لذت میبری یا نه؟
یا چقدر لذت میبری و خوشحالت میکنه؟
نه
نمیدونم
نقد رو ول کردم نسیه رو چسبیدم؟
اگه بلد شم همین الان، دقیقا همین الان بفهمم چطوری میتونم لذت ببرم از زندگیم، میتونم بگم بعدا هم لذت خواهم برد، چون به فرمول درستی از لذت بردن دست پیدا کردم و این چرخه ادامه پیدا میکنه.
همین الان، نسیم خنکی خورد به پوستم. همین شد یکی از لذت هایی که تجربه کردم…
چقدر مفهومِ ثروت وسیعه.
هر چی بیشتر بتونی لذت ببری یا دلیل پیدا کنی واسه لذت بردن و خلق حس خوب واسه خودت، ثروتمندتری
فقط محدود به پول و رفاه مالی نمیشه. چقدر این ذهن و منطق باید چکش کاری بشه که باورهای معیوب ثروت اصلاح بشه تا دریچه ای از ثروت های متعدد باز بشه تو زندگیم.
خوشحالم هدایت شدم به کامنتت مونا جان
.
باعث شدی یه چیزهایی واسم شفاف شه:
برام یادآوری مجدد بشه هدف از این زندگی، لذت بردن هست با هر چی که دارم، تو هر شرایطی که هستم.
که هر پله خوشحال باشم و برم به سمت خوشحالی های بیشتر و بیشتر…
که بار رو از رسیدن به پول بردارم، انرژی مو بذارم اول روی خلقِ حالِ خوب برای خودم، که به واسطه ی همون حالِ خوب ، ثروت و هر چی که میخوام خودشون میان سراغِ من…
که سفر کنم درونِ خودم و ببینم انتظارِ چی رو میکشم؟
یه معجزه؟
مگه معجزه همین لحظه نیست که من زنده ام و میتونم واسه خودم حس های خوب خلق کنم؟
مگه خدا قدرتِ خلق زندگیمو به خودم نداده که چشمم به بیرون از خودمه؟؟؟
مگه بیرون میتونه چیکار کنه که خودم نمیتونم؟
بیرون که منو نمیشناسه.
نمیدونه چی منو خوشحال یا ناراحت میکنه.
خودم بهتر از هر کسی میدونم چیکار کنم حالم خوب میشه.
امان از منِ انسان، که عجله میکنه و میخواد خیلی سریع برسه.
در حالیکه رسیدن به هر چیزی روند تکاملی داره، درک میخواد …
استاد تو فایل زیبایی ها را ببینیم به زیبایی هر چه تمام میگن:
وقتی که احساست رو خوب میکنی، نتیجه اش میشه ورود ثروت، خوشبختی، سلامتی، پول و … به زندگی
تازه کم کم دارم بهتر از قبلم متوجه صحبت های استاد میشم و ذوق زده میشم که اِ چقدر این فایلها خوبن، کاملن، کلید راهگشا هستن، نورِ راهگشا هستن…
تهِ تهِ همه چیز دوباره میرسم به احساسِ خوب…
اینکه چقدر مهمه من آگاهانه برم به سمتِ احساسِ خوب.
با کنترل ورودی هام
با کنترل ذهنم
با توجه کردن به زیبایی ها و نکات مثبت
با دیدنِ داشته هام
با لذت بردن از داشته هام در لحظه
با سپاس گزاری
با امیدواریِ همیشگی و اعتماد به خدا که همیشه برای من بهترینها رو میخواد
با تحسین خودم و دیگران
با بودن در طبیعت و استفاده کردن از انرژیِ ناب و خالصش
با بودن کنار حیوانات با عشق و صلح و استفاده کردن از انرژیِ خالصشون.
با انجام هر کاری که ذوق و نشاط رو درونم فعال میکنه.
با اینکه بیشتر ذوق کنم و ذوقم رو بیشتر بروز بدم و هیچ خجالت نکشم اگه کسی فکر کنه سمانه چقدر عین بچه ها ذوق میکنه…
و دیگه تمومه…
احساسِ خوب= اتفاقات خوب
و مهمتر اینکه به خودم یادآوری میکنم سمانه تو همین الان هم با همین داشته ها به شدت ثروتمندی.
نجوای ذهنی میگه نه، وقتی به این خواسته و اون خواسته برسم خوشحالم…
بعد میام میبینم من که بارها و بارها به خواسته های مختلف رسیدم پس چرا احساسِ ثروتمندی ندارم؟
اینجاست که مچِ خودمو میگیرم و میفهمم گاهی اصل و قانون یادم میره و فکر میکنم لزوما رسیدن به هدف برایِ من تولید شادی میکنه از نقطه نظر ذهن و منطقم…
اما اینطور نیست، چون اون شادی خیلی کوتاهه، عمق نداره، زود تموم میشه، سریع میرم سراغِ لیست خواسته های بعدی ام…
این سیکلِ معیوب یه جایی باید قطع شه وگرنه دائم منتظر رسیدن به خواسته هام باید باشم تا احساس لذت رو تجربه کنم…
عصر تو کامنتم برای سعیده جانم نوشتم، یه صدای بلندی از درونم گفت امشب میشه…
(رسیدن به خواسته ای که توی ذهنم بود)
الان متوجه شدم بله شد…
نه اونطوری که من فکر میکردم
اونطوری شد که خدا برام چیدمان کرد
با آگاهی
با روشن شدن مسیرم
با نوری که برام تو قلب خودم روشن کرد که سمانه جان بیا ببرمت تو مسیر بعدی، وقتشه یه پله بزرگتر بشی…
این آگاهی برای من ارزشمنده، چون داره درست فکر کردن و جلو رفتن رو یادم میده، نه اینکه یه جایزه بهم بده که مدتی باهاش خوش و سرگرم باشم بعد دوباره برم سراغِ همون روش و الگوهای قبلیم و رشد نکنم.
خدایا خیلی خیلی شکرت
تو این مسیر یه سری تمرینها خیلی بهم کمک کردن:
این اواخر دارم جنسِ متفاوتی از احساسِ خوب رو تجربه میکنم به واسطه ی فایلهای نابِ استاد:
اینکه تمرین میکنم هر روز ببینم چطوری با داشته هام لذت میبرم؟ یا لذت ببرم.
یعنی یکی از تکلیفهای روزانه ام هست که باید حتما تیک بخوره تو دفترم. چون واجبه، باید به ذهن و منطقم نشون بدم که چطوری من میتونم لذت ببرم از زندگیم با همین شرایطی که داخلش هستم.
یعنی برای انجام این تمرین باید چکار کنم؟
اول که باعث شده به یادم بیاد چه چیزهایی دارم.
و اینکه چطوری صداشون کنم بیان جلو که من معاشرت و رفاقت کنم باهاشون و بیان تو چرخه ی استفاده شدن و ساختنِ لذت برای من.
-مدادرنگی هامو میارم بیرون میگم استفاده از این قشنگا همین الان لذت بخشه نه نگه داشتنشون برای مبادا یا یه روزِ خاص.
ازشون تو نوشته هام استفاده میکنم، رنگی رنگی و شاد شن.
رنگ آمیزی میکنم.
تمرین خطم رو باهاشون مینویسم.
-هر روز یکی از لباس های کمد رو درمیارم استفاده میکنم، بیرون میرم، حتی اگه مهمونیِ خاصی نباشه، ولی من قشنگ ترین هارو هم از کمد بیرون میارم و میپوشم و استفاده میکنم تا تمرین کنم لذت بردن رو نباید به تعویق انداخت، باید کاملا داغ داغ همین الان از امکاناتی که دارم استفاده کنم.
وقت میذارم با عشق و ست میکنم لباسها رو.
واسه پوشیدن بهترین لباس، مناسب با موقعیت و آب و هوا و … از خدا هدایت میگیرم.
-طلاهامو چند وقت یکبار عوض میکنم، تا هم ازشون استفاده کنم و هم لذت ببرم از تنوع.
دارم تمرین میکنم انرژیِ همه ی داشته هامو فعال کنم تا جاری بشن تو زندگیم تا راهِ ورودِ داشته های جدید هم باز شه.
که یادم بمونه من الان این همه داشته و نعمت دارم، باید استفاده شون کنم تا لذت ببرم، از خدا هم بابت داشتنشون سپاس گزاری کنم. فرق نمیکنه کجا و چطوری استفاده کنم. مهم اینه بیان جلو، از تو کمد و کشو خارج شن، حتی اگه خودمم استفاده نمیکنم هدیه بدمشون چون اینم به نوعی استفاده کردن هست.
البته که با کلی قربون صدقه از داشته هام استفاده میکنم، کیف میکنم، تشکر میکنم که دارمشون و پیشِ من هستن و در خدمتِ من هستن.
انگار که به قولِ مریم جون ما یه تیم هستیم.
-خانواده و عزیزانم هم داشته های منن، وقتی میبینمشون یا پیام میدم لذت میبرم. گاهی با سکوت، بیشتر نگاهشون میکنم و تو دلم میگم خدا رو شکر که تو زندگیم هستین …
ماچشون میکنم، بغلشون میکنم، گپ میزنیم، میریم بیرون با هم، هر مدلی که اون لحظه خوب باشه با هم معاشرت می کنیم. با عشق تحسینشون میکنم و …
-صدای آواز پرندگان، پیاده روی روزانه، کاهش وزنم، لاک زدن، بارون، نوشتن هام، صدای بادی که میپیچه تو برگهای درختان، دیدن قشنگی های هر روز و شکارشون و خیلی چیزهای ریز و درشت دیگه دارم تو زندگیم که هر روز با استفاده ازشون یا تجربه کردنشون، داره بیشتر و بیشتر بهم اثبات میشه چقدر داشته دارم که نمیدیدمشون تا حالا یا متوجه و قدردانِ ارزششون نبودم تو زندگی…
یا فکر میکردم مثلا حیفه الان استفاده کنم، باشه واسه یه موقعیتِ بهتر…
کی دیده موقعیتِ بهتر رو؟
مگه من اصولا به آینده دسترسی دارم که موکول میکردم به آینده.
مثل اینایی میشه که پول جمع میکنن برای آینده و دوران بازنشستگی تا لذت ببرن، بعد که پیر میشن میبینن پول هست ولی دیگه رمقی نیست، حوصله ای نیست واسه لذت بردن …
اینکه چه اشتباه بزرگیه، اگه الان میتونم لذت ببرم با زندگیِ خودم، گزینه های خودم، و نبرم…
و مقایسه کنم خودمو با دیگران بگم هیچی ندارم لذت ببرم…
ظاهرِ زندگیِ دیگران جلوی چشمم باشه و نتونم باطنِ زندگی خودمو ببینم.
بالاخره هر کسی حتی تو بدترین شرایط حتما چیزهایی تو زندگیش پیدا میشه که بتونه باهاش خودشو خوشحال کنه و لذت ببره، فقط نیاز داره به تغییر زاویه ی نگاه…
یاد استاد افتادم که تو بندرعباس، با همون پیاده روی، که ساده ترین کارِ ممکنه، هزینه ای هم نداره، چقدر کیف میکرد و حال خودشو خوب میکرد…
پس میشه…
خودِ من، تازه دارم کم کم متوجه میشم تغییر زاویه ی نگاهم، چقدر مسائل پیش روم رو متفاوت میکنه برام.
سختی هاشو برمیداره و برام آسون ترش میکنه.
مونا جان، اولش اومدم تحسینت کنم برای کامنت جذابت، برای خط به خط نوشته هات.
یهو دیدم چقدر حرف با خودم داشتم که کامنت تو باعث شد مطرحشون کنم…
اینجا نوشتم که ردپا بمونه از این شبِ شگفت انگیز برام.
که خدا پاسخ منو از طریقِ کامنتِ شما و خودم به خودم داد…
که چطوری جلو برم و فکر کنم از امشب به بعد…
مرسی که برام الهام بخش بودی مونا جانم.
دریچه های ثروت، رشد، سلامتی، خوشبختی، ارامش، صلح درون و … باز باشه برات همیشه.
در آغوش خدا باشی همیشه که امن، نرم و گرم ترین آغوشِ جهانه.
استاد جانم، بی نهایت سپاس گزارتونم تا همیشه.
یادم بمونه دستِ خدا رو واسه اجابتِ خواسته هام همیشه باز بذارم، تسلیم باشم و گوش به فرمانِ جریانِ هدایت های خدا.
خدایا دوستت دارم
خدا رو شکر برای همه چیز
خدا رو شکر برای همیشه
سلام و درود و یک دنیا عشق و انرژی بینهایت برای شما مونا جان عزیزم.
حال خوب حال خوب حال خوب…
مونا جان مطمعنم که چقدر باور داری ایمان داری همه چیز همین نعمت حال خوبه حس خوب آرامش رهایی تسلیم بودنه،
بگی من نمیدونم من تسلیمم من عاجزم من نمیتونم تویی همه چیز تویی تنها قادر مطلق و بینهایت تویی…
بنظرم مونا جان یکی از زیباترین و بهترین حالت ها در پیشگاه پروردگار همین احساس تسلیم بودنه احساس عجز و عبادت کردن که من نمیدونم من نمیتونم من تسلیمم تو میدونی تو میتونی تو قادری پس سپردم به خودت سرتا پای وجودم و توکل بر خودت که قادر مطلقی…
ببین مونا جان این حالتها این عبادت کردنها با خداوند چقدررررررررررررر زیباست و چقدر احساس در لحظه رو بینهایت زیباتر میکنه و شدت اتصال رو قوی تر میکنه…
توی قرآن خداوند میفرمایید به کتاب خدا و دین خداوند که همون اسلام تسلیم شدن هست بپیوندید به این ریسمان الهی چنگ بزنید….
چقدر خوشحالم چقدر سپاس گذارم که لحظه به لحظه ی زندگی ما دقیقا مصداق همین آیه ست در حال چنگ زدن به ریسمان الهی و تلاش برای رسیدن حال خوب و اتصال قوی با پروردگار مهربان…
سپاسگزارم مونا جان عزیزم بابت این کامنت فوقالعاده مختصر مفید و سراسر آگاهی…
هر لحظه از نفس کشیدنتون سراسر احساس خوب آرامش رهایی سلامتی و برکت بینهایت باشه عزیزم…
تمام حس های خوب دنیا پایدار باشن توی قلبت عزیزم بینهایت…
سلام به استاد عزیزم، مریم جان و همه دوستان
اول فایل با بهبود گرایی و تغییر شخصیت شروع شد که موازی میشه با قدم ششم دوازده قدم، جایی که استاد میگن حتی از یه جایی به بعد دنبال خواسته هاتون نباشید تمرکز کنین رو تغییر شخصیت خود به خود به خواسته ها میرسین …
من ده روزه که عمل گراییم به سقف چسبیده
قبلش داشتم به این فکر میکردم که دو شغله بشم فایلی هم که استاد راجع به دوستشون که مربی فیتنس بود و باور فراوانی نداشت که میتونه از همون کار پول بسازه شنیده بودم اما به مرحله ی عمل نرسیده بود.
وارد قدم ششم که شدم تصمیم گرفتم باورامو به صورت عملی تغییر بدم نه اینکه بشینم یه گوشه فکر کنم به قول استاد اگه هی بشینی بگی من ارزشمندم من لایق بهترین هام اتفاقی نمیفته یه کاری بکن بعد ارزشمندی رو خود به خود احساس میکنی و باز تو قدم 6 گفتن تو بشو بهترین برنامه نویس بعد طلب کن تو یه جایی مثل آمازون کار کنی …
خلاصه به محض اینکه این آگاهیارو دریافت کردم یه پروتکل پژوهشی نوشتم که باید خودم اجرا کنم دقیقا یه همکاری شبیه همکاریه استاد و مریم جان من مینویسم اجرا میکنم یه نفر دیگه کارای هماهنگی و تست گیری و معاینات پزشکی و پرسشنامه رو انجام میده …. البته چون اولین بارم بود یه پروتکل غیر وابسته می نوشتم یکم سختم بود حسابی غر زدم اما ادامه دادم …. به محض اینکه اینو نوشتم دقیقا فرادا صبحش …
یه تماس داشتم که یه پروتکل تمرینی بنویسم برای ماه نهم بارداری و ماه اول پس از زایمان و استادم اینجوری بهم گفتن که فرزانه بنویس تا در طراحی و اجرای پروتکلای هدف دار حرفه ای و شاخص بشی و منم نوشتم چند روز از صبح تا شب مقاله میخوندم کتاب نگا میکردم حرکت چک میکردم و دو تا پروتکل دیگه نوشتم و دیدم واقعا این همونیه که استاد میگن: چقدر من راحت و با لذت از صبح تا شب برای این کار وقت گذاشتم مثلا یه روز از هشت صبح تا دو نیم شب داشتم حرکات رو آنالیز میکردم و خود استادم متعجب بود که چطور تونستم !
وقتی اینکارو کردم متوجه شدم به سرعت دارم بهتر میشم و بیشتر متوجه میشم برگشتم سر کار اولم و یه صبح تا عصر زمان براش گذاشتم و بهبودش دادم …
بخش دوم کارم اقدام عملی برای کسب و کارم بود
در حین اینکه داشتم اقدامات بالا رو انجام میدادم شاگرد جدید گرفتم که قراره دقیقا تو همین حیطه ای که پروتکل نویسی کردم به صورت خصوصی باهاش تمرین کنم که میشه اولین قدم و اولین کلاینت برای باور جدید نه مثل قبل که فکر میکردم ممکن نیست از کار مورد علاقم درآمد عالی داشته باشم.
و موازی با این اقدامات تمرینات خودمو بیشتر کردم و هدفمند تر.
یه کار شجاعانه هم انجام دادم و در مصاحبه دکتری ثبت نام نکردم رتبم تقریبا خوب بود رزومه تحصیلیم عالی که تو دانشگاه خودمون شانسم خیلی زیاد بود قبول بشم اما چون دائم همه داشتن میگفتن که حتما باید بهم بگن دکتر تا شاخص بشم و یه مورد دیگه که نمیخوام بازش کنم ،منم گفتم حتی اگر بخوام برم دکتری الان نمیرم باید قبلش به خودم ثابت کنم که موفقیتم فقط دست خودمه بعد اون ورژن جدیدم اگر خواست بره دکتری بگیره مشکلی نیست.
و دیگه از اقداماتی که دارم انجام میدم اینکه وقتی یکم خسته میشم فایلارو میرم تو پارک گوش میدم که کار زیاد باعث نشه از فایل ها و خلوت و طبیعت دور بشم. آب زاینده رود هم بازه و واقعا فضا بی نظیره.
یکی دیگه از کارایی که کردم طلسم این زبان خوندن شکستم یه دو میلیون باری قرار بود ادامه بدم که در نهایت کار عملی براش نکردم اما این بار تبدیل به عمل شد.
و در نهایت دوره عزت نفس رو هم دارم عملی اجرا میکنم مثلا نه گفتنم بدون ترس شده، یا اینکه کارایی که انجام دادم دقیق توضیح دادم چند ساعت وقت گذاشتم و دیگه مثل قبل فکر نمیکنم این کار اسمش منت گذاریه کاریه که انجام دادم دارم گزارش میدم. تو پارک که میرم خیلی راحت با آدما صحبت میکنم و با اعتماد به نفس بیشتر. و یه تماسی هم داشتم کلاینت میخواست بیاد که بهش تمرین بدم یه خانمی بود با یه کلیه و آسیب مینیسک یکم حالت تهدیدی صحبت میکرد که یعنی فقط این ساعت میام در غیر اینصورت نمیام که درسای استاد رو خوب پاس کردم با اینکه برام مقدور بود ساعت اون برم گفتم اگر نمی تونین مشکلی نیست مربی زیاد هست و نترسیدم از دستش بدم کلا برام مهم نبود بیاد یا نیاد. علاوه بر این تمرین آگهی بازرگانیو نامحسوس اجرا میکنم یعنی نمیگم استادم گفته یه تمرین اجرا کنین که…. با هر آدم جدیدی حرف بزنم تمرینو اجرا میکنم.
خلاصه ده روزه که وارد قدم ششم شدم و ده روزه که از صبح تا شب عمل گرا بودم و اتفاقا متوجه شدم اینجوری چقدر بهتره تا اینکه بشینی هی بگی من لایق بهترینام از هر طرف پول میاد و فلان و بهمان
آخر قدم ششم استاد گفتن بچه ها ماه دوازده که میرسین میبینین چقدر آدم متفاوتی شدین و واقعا همینه ذره ذره دارم یه آدم دیگه ای میشم و اینجوری همه چیز خیلی لذت بخش تر و واقعی تره.
پ.ن اول: کلی قربون صدقه تقدیم به اون مرغای کپلی که تو آفتاب خوابیده بودن
پ.ن دوم: ایده فواره و صدای آب واقعا بی نظیر بود
همگی در پناه خداوند شاد باشد.
به نام خدایی که در این نزدیکی ایست
سلام فرزانه جان
تحسین ات میکنم بخاطر این پیشرفت ها و مهم تر از همه شرکت نکردن در مصاحبه دکتری.
احسنت به شما که متعهد به آموزش دیدن هستید و میخواهید بنیادی و اصولی تغییر کنید.
فرزانه جان سپاس گذارم که ردپای محکمی از خودت به جا گذاشتی که درسی باشه برای ام که توهم نزنم که با حلوا حلوا کردن دهن شیرین نمیشه و باید بلند شد با عشق و لذت حرکت کرد.
فرزانه جان در پناه حق روز به روز توحیدی تر و ثروتمند تر و موفقیت تر باشی عزیزم
درود فراوان و عرض ادب خدمت دوست گرامی سرکار خانم یوسفی عزیز
بله واقعا اینکه بین همه حرفای استاد نقطه تعادل رو پیدا کنیم و عمل کنیم خیلی مهمه.
استاد سالها حسشون خوب بود اما اندام و سلامتی الانشونو نداشتن تا زمانی که عمل کردند به برنامه ی خاصی و دست از اون همه خریدهای رنگارنگ برداشتن.
استاد خودشون سالها آمریکا زندگی کردند اما یه جایی متوجه شدند خوب برای زبانشون وقت نذاشتن و شروع کردن به فایل ضبط کردن و بیشتر تلاش کردن.
در اینکه کنترل توجه و احساس مهم هست شکی نیست که خود این هم کار آسونی نیست.
اما اگر حرف حرف قانونه با حس خوب لغات انگلیسی خود به خود تو ذهن ما نمیرن عملی باید انجام بشه که اگر اون عمل همراه با حس خوب و کنترل توجه باشه خروجی بهتر و آسون تر انجام میشه.
من با حس خوب نمیتونم حرکات پیشرفته ورزشی انجام بدم قانونش انجام و تکراره خود حرکته اما حس خوب میتونه مسیرم لذت بخش تر کنه.
ما باید زمان بندی درستی داشته باشیم برای عمل و رهایی
برای تلاش و حس خوب
شبیه شب و روز که مکمل هم هستن
تلاش عملی و رها کردن
تلاش عملی و استراحت کردن و فایل گوش دادن هم مکمل هم هستند
و توجه به نکات مثبت و حس خوب در مراتب بالاتر و با تمرین در حین انجام کار هم میتونه اتفاق بیفته، بستگی داره فرد در چه مرحله ای قرار گرفته.
و به همین دلیله که استاد تاکید بر کار مورد علاقه دارن که در نهایت تمرین حس خوب و تلاش عملی از هم جدا نباشند. اما قطعا به دلیل باورهای رایج و غلط بخشی از تمرین ما گوش دادن به باورهای جدید هست و تغییر کانون توجه.
و کل این پکیج میتونه مجوز ورود به مدار آسانی هارو به ما بده ….
در پناه خداوند شاد و موفق باشید
سلام به فرزانه بی نظیر و دوست داشتنی
چقدر خوشحال شدم که کامنتت رو دیدم – گفتم که بدو بدو برم دنبال خوندن کامنت بی نظیرت
جا داره مجدد ازت تشکر کنم بابت اینکه دعوتم کردی سراغ دوره عزت نفس
بریم سراغ نکات بی نظیری که نوشتی:
اول فایل با بهبود گرایی و تغییر شخصیت شروع شد که موازی میشه با قدم ششم دوازده قدم، جایی که استاد میگن حتی از یه جایی به بعد دنبال خواسته هاتون نباشید تمرکز کنین رو تغییر شخصیت خود به خود به خواسته ها میرسین …
واو چه جمله قصاری – واقعا لذت بردم.
چقدر فرکانس اگاهی ها بالا هستن ماشالله بهت که به این حد از اگاهی رسیدی…
چقدر تغییر شخصیت برا من موهبت های بی نظیری داشت و چقدر من رو جلو انداخت…
من ده روزه که عمل گراییم به سقف چسبیده
خدا را شکر – با این جمله جادویی ات من هم به خودم آمدم دیدم که اره منم خیلی خوب دارم پیش میرم – بررسی کردم دیدم که کریدتش بر میگرده به اینکه من تو شغل مورد علاقه ام پا گذاشتم…
واقعا من بعضی مواقع حدود ده تا چهارده ساعت پشت سیستم و دارم با عشق کار میکنم به خصوص الان که دو تا شاگرد دارم که دارم بهشون یاد میدم – البته که هنوز ازشون پول نمی گیرم ولی باعث شده اعتماد به نفسم بالا بره و بهتر یاد بگیرم و کد ها بره تو ناخودآگاهم…
وارد قدم ششم که شدم تصمیم گرفتم باورامو به صورت عملی تغییر بدم نه اینکه بشینم یه گوشه فکر کنم به قول استاد اگه هی بشینی بگی من ارزشمندم من لایق بهترین هام اتفاقی نمیفته یه کاری بکن بعد ارزشمندی رو خود به خود احساس میکنی و باز تو قدم 6 گفتن تو بشو بهترین برنامه نویس بعد طلب کن تو یه جایی مثل آمازون کار کنی …
واقعا استاد جان چه جمله نابی زد ن وبرا منی که دارم کد میزنم مثال بی نظیری بود و روزم رو ساخت – واقعا عالی
ازت هم ممنونم که این آگاهی ها رو برامون نوشتی تا حسابی به وجد بیام وازش لذت بببرم…
خلاصه ده روزه که وارد قدم ششم شدم و ده روزه که از صبح تا شب عمل گرا بودم و اتفاقا متوجه شدم اینجوری چقدر بهتره تا اینکه بشینی هی بگی من لایق بهترینام از هر طرف پول میاد و فلان و بهمان
واقعا این رو به شخصه درک میکنم و میبینم که با عمل گرایی چقدر احساس ادم در طول روز خوب و عالیه – و اگر هر فایلی رو که میبینی روش تمرکز کنی و عملیش کنی – سر و کله نتایج بد رقم پیدا میشه…
خیلی خرسند شدم از دیدن کامنتت و ادامه دادنت
انشالله که پروژه ات رو با عشق تموم کنی و دکترای شغل مورد علاقه ات رو بگیری
انشالله تو کار مورد علاقه ات رشد منی با سرعت جت..
انشالله ما هم مثل سری قبل هدایت بشیم به سمت ی دوره بی نظیر دیگه…
ببینم که کدوم دوره میشه 12 قدم یا…
نظرت رو هم در مورد 12 قدم برامون بگو…
مرسی که هستی – لتس دو دیس…
سلام به آقا محمد دوست گرامی
خوشحالم بابت پیشرفتاتون.
دوره دوازده قدم به نظر من دوره ایه که کم کم شخصیت رو تغییر میده و هر ماه آدم میتونه یک یا چند نکته غلط یا درست رو که ناآگاهانه بهش عمل میکنه آگاهانه تقویت یا حذف کنه.
اولش به ظاهر دوره آسون و ساده ای به نظر میرسه اما من میبینم کسایی که دوره رو تموم کردن بر میگردن از اول کار میکنند و تازه متوجه میشن بار اول چقدر طوطی وار کار کردن.
من خودمم شاید یه جایی دوره رو پیش نرم برم از اول مرور کنم تا برسم به دوره آخرم و مجدد ادامه بدم شاید هم برم تا آخر و دوباره از اول شروع به مرور کنم.
در هر صورت چیزی که خود استاد روش تاکید دارن اینکه تغییر شخصیت به سرعت اتفاق نمیفته و این دوره چون دوازده ماهس خیلی مناسبه.
از طرفی میبینم خیلی رفتن دوره ثروت نتیجه گرفتن خیلیا هم نه تازه افتادن تو نگرانی که چرا ده میلیون یه جا هزینه کردن نتیجه ندیدن.
من فکر میکنم اینا بستگی به مدار فرد داره و یه سریا بهتره که قبل از دوره ثروت رو شخصیتشون کار کنند نتیجه بگیرن با دست پر برن سمت اون دوره ها وگرنه با یه مدار پایین یا با ترمزهای زیاد به خودشون فشار میارن یه پولی جور میکنن میرن تو روانشناسی های ثروت و بعد چون آماده نیستن هیچ نتیجه ای نمیگیرن.
در پناه خداوند شاد و موفق باشید
سلام فرزانه جان، کامنتت رو که خوندم گفتم این شجاعت تحسین برانگیزه و اینکه فقط تو ذهنم تحسینت کنم کافی نیست. آفرین به همتت و عزمت برای رشد شخصیتت. واقعا تمرکز رو بهبود شخصیتمون خودش اصله و نتایج و خواسته هامون به تبعش میان. فقط کافیه قدم رو برداریم که شما برداشتی و خوبیش اینه که نتیجه ش هم زود می بینیم. شرکت نکردن در آزمون دکترا هم واقعا شجاعت می خواد. و چقدر جای شکر داره که تو تو این مرحله به این آگاهی رسیدی که نباید تحت تاثیر حرف بقیه و توقع جامعه حرکت کرد. مطمئنم خداوند به بهترین مسیر هدایتت می کنه. شاد و موفق باشی دوست عزیزم.
سلام و عرض ادب خدمت سمیه خانم عزیز و گرامی
بله واقعا تغییر شخصیت معادل همون تغییر باورهاست، معادل ارتعاشی که در هر لحظه به طور طبیعی از نهاد ما ساطع میشه.
و انشالله که در مسیر ثابت قدم باشیم و بهبودی پیوسته رو تجربه کنیم.
ممنونم بابت کامنت و تحسینتون.
لایق بهترین ها هستین.
سلام به استاد عزیز و مریم جان که خیلی دلمون براشون تنگ شده بود و هر روز روزی چندبار سایتو چک می کردیم به امید فایل جدید… و سلام به همه ی دوستان خوبم که منتظر دیدار مجدد استاد و مریم گلی بودن و تشنه شنیدن حرفای نابشون.
استاد چقدر فوق العاده س که شما همیشه ی خدا در پی بهبود شرایط هستین. صبح که نشانه امروزم رو زدم فایل 8 زندگی در بهشت بود و داشتین نرده های دور خونه پردایس رو می کندین و از این می گفتین که همیشه میشه بهتر کرد شرایط رو زیبایی ها رو و الان که این فایل رو دیدم تو ذهنم مرور کردم چه تغییراتی که تو پردایس ایجاد نکردین… از بهبود ویوی دریاچه و درختا با برداشتن نرده ها تا باز کردن مسیر تریل و زدن شاخه ها و درختای اضافی و فنس الکتریکی و انبار بزرگی که زدین و خلاصه بعد اینهمه مدت هنوز هم در فکر زیباتر کردن پردایس هستین و الحق که چی شد با این فواره های زیبا… اصلا رویایی شد، خدای من… اون صدای آب و اون پترن زیبایی که فواره وسط دریاچه درست کرد و یه لحظه هم تو تصویر رنگین کمون دیده شد، به به … چقدر فراوانی خوبه چقدر ثروت خوبه که هرچی برای بهبود زندگی و اطرافت نیاز داریم رو تهیه کنیم چقدر آمازون کار رو راحت کرده واقعا شاید چیزی نیست که نشه از آمازون سفارش داد…خدایا شکرت…
چه مرغای فوق العاده ای دارین استاد چقدر تخم مرغ اونم تازه به به. چقدر این مرغا خوشبختن نسبت به خیلی مرغای دیگه… تو فضای به او قشنگی زندگی می کنن در کنار آدمای به این نازنینی که انقدر بشون می رسن. دیگه چی می خوان…
یه نکته ی دیگه هم هیکل زیبای هردوتون بود هم استاد و هم مریم جون چقدر خوش هیکل هستن و اندام متناسبی دارن آدم کیف می کنه. منم به شکر قانون سلامتی اندامم خیلی زیباتر شده و کلی از این بابت خوشحالم.
قشنگی این قسمت برای ما دوچندان شد حالا میگم چرا… همونطور که تو کامنتای قبلیم نوشته بودم، مامان نازنینم که کلی فرکانس بالایی دارن و تو یادگیری آموزشهای استاد از من و خواهرام جلوترن، برای دوهفته ای اومده بود امریکا میشیگان پیش ما و با اینکه مدت خیلی خیلی کوتاهی بود کلییی بمون خوش گذشت و سفر فوق العاده ای هم تو همون میشیگان به تراور سیتی داشتیم. دو سه روز پیش با مامان اومدیم کانادا که چند روزی هم اینجا با خواهرام باشیم و فردا هم به امید خدا دارن بر می گردن ایران. این دو سه روز اینجا کلی بمون خوش گذشت و هم دیروز و هم امروز رفتیم تو طبیعت امروز که جوجه هم کباب کردیم و خلاصه روز بسیار عالیی داشتیم. عصری که اومدیم خونه، طبق روال روزای گذشته گفتیم چک کنیم ببینیم بلکه فایل جدید اومده باشه و بعد دیدیم هوراااا فایل جدید! بعد همگی با کلی ذوق و شوق همراه با نوشیدن قهوه مشغول دیدن فایل شدیم و به قول مامان قبل رفتنشون یه فایل فوق العاده هم دور هم دیدیم. کلی هم بابتش خدا رو شکر کردیم. خلاصه که روزمون رو ساختین استاد و مریم بانو. سپاس فراوان از هردوتون و خدا رو شکر بایت وجود شما دو نازنین دوست داشتنی…
به نام خداوند مهربان
سلاااااااام استاد عزیزم
و سلام مریم جون نازنین و دوست داشتنی
عجب فایلی بود.
پر از درس و پر از الهامات و هدایت های خداوند و پر از زیبایی های بی نظیر و رویایی و اتفاقات خوب در بهشتمون
اولین درسی که توسط استاد و مریم جون بهش اشاره شد ، سعی بر داشتن بهبود های کوچک در زندگی بود.
اینکه تو به خودت متعهد بشی که هرروز بهتر از دیروز باشی و هرروز ارزشی خلق کنی و بهبودی در زندگی ات ببخشی .
به قول مریم جون این بهبود می تونه در شخصیتت ، در زندگی ات ، در کارت و یا در محل زندگی ات باشه.
به نظرم اصلا مهم نیست که اون بهبود چقدررر کوچیک و یا چقدر دور از چشم باشه ، نکته ی مهم و اساسی این درس اینه که تو هرروز خلق ارزش می کنی ، هرروز یه قدم (هر چند کوچک) برای ارزشمندتر شدن خودت برمی داری ، هرروز رشد می کنی و…
همین گوش دادن فایل های استاد ، خودش بهبود شخصیته حتی اگر فایلی رو برای بار هزارم گوش کنی ، تو اون روز بهبود داشتی و نسبت به روز قبل ، تغییر کردی.
این درس رو به صورت عملی ، در تمام قسمت های زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا داریم می بینیم .
همین که استاد و مریم جون در سریال سفر به دور امریکا ، تونستن جاهایی زیادی در آمریکا رو ببینن و اطلاعات شون رو زیاد کنن و تازه علاوه بر اون کلی فایل ارزشمند برای میلیون ها نفر دیگه که به دنبال بهبود های روزانه هستند ، ضبط کنن.
الهیییییییی شکررررررررت
وقتی تو قدم ها رو برمی داری و به همون الهامات ابتدایی گوش می کنی ، تو به الهامات واضح تر و هدایت های خداوند می رسی و بعد می بینی که خدا ، چجوووووووووری هدایتت می کنه.
مثل همین فواره فوق العاده رویایی ، که بعد از عمل به ایده پمپ آب ، خداوند اون رو سرراه قرار داد.
در حالی که شاید اگر استاد به اون ایده پمپ آب عمل نمی کرد ، به این فواره هم هدایت نمی شد.
در واقع چرا هدایت شد؟
چون استاد با همون ایده حرکت کرد و قدم اول رو برداشت.
خداوند میگه تو قدم اول رو برادار ، من هزاران قدم بعدی رو برات برمی دارم.
مثل ایده ی پرورش مرغ و خروس که از تخم مرغ هایی شروع شد که مریم جون و استاد اونها رو تو دستگاه گذاشتن ، بعد اونها جوجه شدن و بعد ایده های مختلف و تکاملی برای ساخت چیکن تراکتور و یا …. اومد و همین طور مرحله به مرحله ، با هزاران ایده و الهام الان به اینجا رسیدیم که می تونیم ایییییییین همههههههههه تحم مرغ داشته باشیم و لذت ببریم.
یعنی چقدررررررر فراوانی
من که موقع باز کردن در قسمت تحم مرغ ها ، چشام چهارتا می شد و می گفتم وااااااااااای خدایااااااااا شکرررررررررت چقدررررررر زیااااااااد
مخصوصا اون فایلی که استاد برای اینستا گرفته بود.
یعنی مگه میشه ؟ تو سه چهار روز این همه تخم مرغ!!!
150 تا تخم مرغ!!!
خداااااااای مننننننننن
الهیییییییی شکررررررررت به خاطر فراوانی و به خاطر اینکه هرروز چشم من داره فراوانی می بینه.
به خدا الان که دقت می کنم می فهمم که هرروز دارم فراوانی می بینم .
عااااااااشقتمممممممم خداااااااا
برای اون فنس ها هم باید بگم که موضوع دقیقا قانون تکامل و بهبود های هرروزه و عمل کردن به ایده ها و الهاماته
اول ایده اومده که همچین فنس الکتریکی بزرگی رو بکشید که مرغ ها فضای بسیار بزرگی داشته باشن و بعد با نشانه ها متوجه شدید که باید تغییر ایجاد کنید.
اصلا آدم اگه تغییر نکنه زیر چرخ های جهان له میشه.
تو همیشه باید تغییر کنی و همین بهبود ها میشه تغییر
و چقدرررر جالبه که خدا همیشه با نشانه ها و الهامات بهت می گه که الان باید چه کار کنی ، باید چه تغییری در شخصیتت و یا در زندگی ات ایجاد کنی .
اگر تو خودت متوجه شدی و تغییر کردی ، که خب رشد می کنی و اتفاقات خوبی برات رخ میده .
ولی اگر به نشانه ها توجه نکردی و همین طور تغییر نکردی و تغییر نکردی ، ضربه ها و چک و لگد ها محکم تر و محکم تر میشه تا جایی که حتی وقتی تصمیم می گیری تغییر کنی ، تغییر کردن برات سخت شده و باید زمان بیشتری بزاری ، هزینه بیشتری بپردازی و …
بنابراین باید سعی کنیم همیشه تغییر کنیم و همیشه درحال رشد باشیم.
الهیییییییی شکرررررررت
در ضمن ما یه استاد بی نظر و تک داریم که هرچی ازش یاد می گیریم رو به صورت عملی در زندگی خودش می بینیم ، یکی از بزرگترین و واضح ترین عمل استاد در مورد تغییر و بهبود ، همین دوره قانون سلامتیه که واقعا رویاییه
استااااااد بی نظیییییییر شدید.
دمتووووون گررررررررررم
فواره جدیدتون هم مبارکتون باشه
واقعا رویایی و فوق العاده بود. هم توی روز و هم توی شب با اون نورپردازی عالی
عااااااااااااشقتوووووووونم
به نام خدایی که در این نزدیکی ایست
سلام زهرا جان ام، دختر قشنگ و توحیدی ام
زهرا جان همین که اسم و پروفایل نازنین ات رو دیدیم گفتم آخ جون
پختگی کامنتت در حد یک خانم چهل ساله که استاد دانشگاهه است.
تحسین ات میکنم بخاطر این حد از رشد شخصیتت که از پس کلماتت هویداست.
خوشکلم، والیبال رو چکار کردی، قدمی براش برداشتی؟
مراقب حال دلت باش.
در پناه حق روز به روز توحیدی تر و ثروتمند تر و موفقیت تر باشی مهربانم
سلاااااااااام دوست عزیزم
بلهههههههه تمرین والیبال رو دوباره شروع کردم تا ببینم خداوند چطور می خواد به مسیر های بهتر هدایتم کنه.
تو جلسه 6 جهان بینی توحیدی ، استاد میگه بچه ها ، همون قدم های اولیه که بهتون الهام میشه رو بردارید و انجام بدید تا خداوند قدم های بعدی رو الهام کنه، تا به مسیر های بهتر هدایت شوید.
ولی اگر تو کاری رو انجام ندی در اون مورد به تو الهامی هم نخواهد شد.
مثلا الان به من الهامی در مورد نقاشی نمیشه ، چرا؟
خب طبیعیه من کاری با نقاشی ندارم و بنابراین به من الهام هم نمیشه.
ولی در مورد کانال یوتیوبم ، خیلی بهم الهام میشه .
والیبالم هم همین طوره ، باید انجام بدم و دوباره بهش بچسبم تا بهم الهام بشه و هدایت بشم.
عاااااااااشقتوووووووونم
سلام زهرای عزیزم
من هم تا عکس قشنگ و اسم زیبایت رو دیدم با شوق کامنتت رو خوندم گفتم ببینم زهرا جان به چه چیزهایی اشاره کرده انقدر که قشنگ و عالی مینویسی و تحسینت میکنم با این سن و سال در مسیر عشق هستی و به سرعت بسوی کمال و موفیقت در حال صعود
آفرین به شما دختر عزیزم
خدا رو شکر بخاطر وجود استاد که قوانین رو یاد من داد
خدایا شکرت بخاطر وجود فرزندان پاک
سلام دختر قشنگم خوش به حالتون که در این سن پایین با استاد آشنا شدین و احسنت به شما که چقدر سریع و عالی پیشرفت میکنید از خوندن کامنتتون خیلی استفاده کردم خیلی خوب نوشتین
آفرین به این رشدتون در این مسیر
که چقدر خوب تکامل رو طی میکنید و بهترینهارو برای خودتون رقم میزنید
شاد و موفق و سربلند باشد
به نام تنها ابر قدرت حاکم بر جهان هستی
سلام به همه عزیزانم
استادان عزیزم همه زیبایی های جهان و زندگی تان گوارای وجود نازنینتان،
باور فراوانی را چه زیبا به من آموزش می دهید ، در زمانه ای که بلندگوهای شیطان رسانه و جامعه یک صدا نجوا دهنده وعده فقر و فحشا هستند.
شما چه زیبا ندای الله شدید و وعده فضل و مغفره الهی را به گوشم رساندید.
چقدر در این سایت دلم آرام میگیرد.
شنیدن ندای الهی از کلام شما تطمئن القلوب زیبایی برایم ایجاد کرده است که بتوانم فارغ از هیاهوی جهان آرامشی الهی را تجربه کنم.
بیخود نیست که هرجا صحبت از افزایش قیمتها و کمبود باشد دو پا داشته چند پای دیگر قرض کرده انگشتانم را در گوشهایم فرو برده فرار را بر قرار ترجیح داده ، اما عاشقانه پای کلام الهی و آموزه های ارزشمندتان مینشینم و آیات تصدیق فراوانی را با خود مرور میکنم.
قلب من جیغ میکشد وقتی آن صداها را میشنود اما کلام شما وقتی جاری میشود سکینه ای الهی را برایم به ارمغان می آورد. و این است روش تشخیص نجوای شیطان و ندای الهی.
چه زیبا خدایم مرا لایق شنیدن پیغام سروشش کرد و شما چه زیبا این رسالت را بر عهده گرفته و ابلاغ پیام میکنید.
استادم چقدر تحسینتان کنم که شایسته جهاد اکبری باشد که برای خارج شدن از مدار فقر و کمبود در ذهن و زندگی تان ایجاد کردید.
آری ذهن من دیگر هیچ بهانه ای ندارد، وقتی رسیدن فردی به این نعمتها و فراوانی را میبیند که روزگاری نه چندان دور در پوزیشن راننده تاکسی دنده آرژانتینی در گرمای بندرعباس در لوکیشن اتاق استیجاری که حمام و دستشویی مشترک بود زندگی میکرد.
و اینک همان مرد را میبیند که زندگی سرشار از فراوانی را در همه جنبه های زندگی اش تجربه میکند.
فراوانی همراه با کیفیت ، اگر آب است چشمه های طبیعی که سرشار از املاح معدنی مفید است.
اگر تخم مرغ است ، با کیفیت ترین آن.
اگر مرغ است بهترین نژاد آن.
اگر ……
نمود عینی خیرالرازقین بودن خدا را چه زیبا در همه ابعاد زندگی تان به تصویر کشیدین و هربار به من یاد آوری میکنید به کمتر از بهترین رضایت ندهم.
مدتی است تجدید نظری دوباره در اعمالم، در دوستانم و در همه ابعاد زندگی ام داشته ام و به وضوح مفهوم حذف اضافه کاری ها و نشتی انرژی ها را دریافتم میماند عمل به آن که خوراک خودم است و وقتی به آن برسم بی درنگ انجام داده و با لذت منتظر دیدن نتایجش مینشینم.
آنقدر این تجدید نظر دقیق کار میکند که به محض بررسی و اجرا درهایی باز میشود، مسیرهایی روشن میشود تحولاتی انجام میشود که به وضوح در میابی که هر روز لازم است از خودمان سوالات از این بهتر چطور ؟ از این راحت تر چطور؟ از این سریعتر چطور؟ بپرسیم،و به محض دریافت جواب ،ذهن منطقی را خاموش کرده و فارغ از نتیجه به آن عمل کنیم.
منطق این آگاهی ارزشمندتان هم کاملا برایم آشکار شده است، زیرا جهان در حال گسترش و تغییر است و ما هم در حال تغییر مدار ، یک سری رفتار و اعمال با توجه به مدار قبلی مان به ما گفته شده و اینک با رشد و تغییر مدار باید برای نتایج بهتر به اعمالی بهتر هدایت شده و بهبودی در همه جنبه های زندگی مان حاصل کنیم.
میتوانم ادعایی داشته باشم که در حوزه روابط به وضوح این را درک کرده و عملگرایی غیر قابل مذاکره ای در این مورد دارم.
یک سری افراد برای مدارهای قبلی ما هستن و شاید ما رشد و بهبود و تغییراتی داشته ولی آنها همچنان در اندر خم یک کوچه هستند.و ماندن آن افراد در زندگی مان فقط نشتی انرژی ما شده و مانع رشد و تعالی ما میشوند و چه زیبا قطع کردن شاخ و برگهای اضافه را به من آموزش دادید. این شد مهمترین اصل زندگی ام که هر روز این مورد را بررسی کنم و در جهتش اقداماتی انجام دهم و با هربار اقدام عملی معجزه ای میبینم که مرا مصمم تر میکند برای چنین عملکردی در دیگر جنبه های زندگی ام.
عاشقانه منتظر آپدیت دوره عشق و مودتان هستم،
زیرا میدانم با این مدار جدیدتان انقلابی در آن دوره ارزشمند ایجاد میکند.
گرچه در طول دیدن فایل تمام وجودم سرشار از شعف و شادی و عشق بود اما فکر نمیکردم قرار هست دست به قلم شوم.
با دیدن ذوق های کودکانه تان اشک در چشمانم جمع شد ، اشکی سرشار از سپاسگذاری از پروردگارم برای هدایتم به این مسیر و حضور نعم العبدی چون شما در زندگی ام.
آنجا بود که برآن شدم هرچند کوتاه بنویسم و از شما برای تک تک لحظاتی که وقت ارزشمندتان را عاشقانه برای به تصویر کشیدن و به اشتراک گذاشتن زیبایی های زندگی تان برایمان قرار داده و ما را به درک بهتری از خدایی که اگر دست در دستانش دهیم ،پس از تجربه حسنه الدنیا به حسنه الآخره نیز میرسیم، از صمیم قلب سپاسگذاری کنم.
میدانید من از خدایی که گذشتگانم به من شناساندن که فقط حسنه الآخره را قرار است به من بدهد بیزار شدم.
آن خدای ضعیف که نشئت گرفته از جهل و عدم درک درستشان از قوانین است برای خودشان.
من خدایی را میپرستم که شما به من شناساندید، خدای من از فضل وسیعش اول مرا به تجربه حسنه الدنیا میرساند و در ادامه لذت حسنه الآخره را نیز به من میچشاند.
و چه زیبا این باورهای زیبا را با باورهای قرآنی که مو لا درز منطقش نمیرفت به ذهنم تزریق کردید.
به اشتراک بگذارید زیبایی های زندگی تان را که چه نیکو از مدار کفر ورزیدگان و پوشاننده نعمتها شدن خارج شده و نماد فضل الهی شدید و آگاهانه به جهان اعلام کردید که باران نعمت ها و زیبایی هایش را بیشتر بر سرتان بباراند که به ذهن های جرم گرفته شده از وعده های فقر و کمبود شیطان اعلام کنید که اگر دریا ها مرکب شوند اگر همه درختان قلم شوند نمیتوانند نعمتهای الهی را به شماره در آورند.
این تصاویر همچون جرمیگری قوی ، رسوبهای ذهنی ام را در همه ابعاد پاکسازی میکند.
با هیچکسم میل سخن نیست ولیکن تو خارج از این قاعده و فلسفه هایی ، تو که هیچکس نیستی ، تو که همه نیستی ، تو همانی که وعده صدق خدایم شدی ،همان رسولی که با خواندن آیات مبین الهی مرا از ظلمات به نور رساند. تو همانی که دلم لک زده بود نوشتن برایت را.
عاشقتونم برایتان بهترین های دنیا و آخرت را آرزو دارم استادان عزیزم. ️️️
سلام و درود فراوان به شما خانم حاجی محسن.
این کامنت بی نظیر بود،بی نظیر. چیزی بیشتر از پنجاه ستاره لازمه. این کامنت باید یکی از بالاترین امتیازات این فایل باشه.
احسنت . بسیار بسیار تحسین تون میکنم. عالی بود.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
بانام خداوند رزاق وهادی
باسلام خدمت شمابانوی محترم
خانم حاجی محسن عزیز
بسیارتابسیار ازخوندن نوشته زیبا وپرازاحساس وپراز نکات زیبابود لذت بردم
وخدای مهربان رابی نهایت سپاسگزارم که منودراین مسیرزیبا قرارداد تا با امثال شما بندگان نازنین وتوحیدی همراه باشم وکلی لحظات خاطره انگیز وزیبایی روتجربه کنم وبه احساس خوب برسم
خدایا شکرت خدایاشکرت
بازم بسیارازشماتشکرمیکنم بابت ابن کامنت فوق العاده وپرازدرس ونکته
بهترینها روبراتون ارزو دارم وهمواره درپناه خداوند وهاب سلامت شاد وپیروز باشید.
به نام خدایی که در این نزدیکی ایست
سلام نفسی جان
نفیسه جان سپاس گذارم که اینقدر حس و حالم رو عالی وعالی تر کردی.
چه هدایت زیبایی بود به کامنت شما در اول صبحم. چه خوب سپاس گذاری خودتون رو از استاد با زبان کلمات بیان کردید.
سپاس گذارم بخاطر این قلم شیوا و دلنشین.
نفیسه جان در پناه حق پاینده و پایدار و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی مهربان بانو
سلام به نفیسه ی عزیز!
بی نهایت از خوندن کامنت شما لذت بردم!
چه قلم زیبایی داری و چقدر قشنگ احساساتت رو بیان کردی.
مخصوصاً اونجایی که در مورد خدایی که به ما شناسانده بودند و خدایی که استاد عباس منش به ما شناساند صحبت کردی…واقعاً با شما هم احساس هستم.
من هم دوره ی عشق و مودت رو به تازگی برای بار اول تمام کردم و منتظر آپدیت آن هستم. انشاالله که به زودی اتفاق میوفته :)
نفیسه جان در پناه خدا همیشه سلامت و شاد و موفق باشی :*
بنام خداونده بخشنده و مهربانم
سلام و درود خدا به نفیسه جان عزیز
چقدر قشنگ چقدر زیبا چقدر با دل چقدر همچیز تمام دمت گرم بنهایتت ممنونم برای این همه قشنگی که دارید بینهایت ممنونم برای این قلم زیبا که از قلبتتت میاد الهی صد هزار بار شکررر برای کامنتتون برای کامنت بچه ها برای این سایت برای استاد که اینقدر شاکردهای عالی داره الهی صد هزار بار شکرررر
در پناه جان جانان شاد سلامت و ثروتمند و عاقبت بخیر باشی
الهی صد هزار مرتبه شکرتتتتت رب من
به نام تنها قدرت جهان،سرمنشا خیروبرکت و عشق
خدایا به من و به درکم و به آگاهیم کمک کن تا بتونم هرچی توی سرم هست به نوشتار دربیارم تا اول به خودم کمک کنه تا جهان و قوانینت رو بهتر درک کنم و بعد سعادت داشته باشم به دوستانم خیر برسونم.
« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ »
وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجاً وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَ مَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْراً
هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او قرار میدهد،و او را از جایی که گمان ندارد، روزی میدهد،و هر کس بر خدا توکل نماید، خدا او را کفایت میکند،و خداوند فرمان خود را به انجام میرساند، همانا خدا برای هر چیزی اندازهای داده است
سلام به استاد عزیزم ،به خانم شایسته جانم و دوستان هم مدار قشنگم
خداروشکر بالاخره من امروز تونستم این قسمت از سریال رو ببینم و لذت ببرم ازین همه ورودی مثبت و این همه زیبایی
هر چند که در تموم مدت دیدن سریال ،باید به سوال های مختلف نیلانیکا جواب میدادم و گاها تمرکزم از دست میرفت ولی اینم حتما بخشی از مسیری که باید طی بشه
که بهشون جواب بدم چرا خانم شایسته کلاه گذاشته ؟چرا استاد عباسمنش مو نداره؟چرا مرغ اونجا نشسته تکون نمیخوره ؟ چرا …و چرا … و … :)))))
خداروصدهزار مرتبه شکر برای فرصت دیدن این فیلم ها با اعضای خانواده بجای تموم سریال های ترند روووز که وقتی ازم میپرسن تو فلان سریال رو میبینی و من میگم نه،چشم هاشون ٨تا میشه وااااای مگه میشه این سریال دنبال نکنی ؟
خیلی دلم میخواد براشون توضیح بدم من انقدرررر کار دارم که وقت نمیکنم بهشون برسم چه برسه به سریال و ٢4ساعت برام کم میاد همیشه ،ولی واقعا الان دیگه به این درک رسیدم مگه دیوونه م ذهنم رو خسته کنم برای قانع کردن بقیه ؟ بیشتر اوقات لبخند میزنم میگم آره والا ،نمیبینم ،خیلی علاقه به سریال ندارم :)
استاد عزیزم میخوام از تجربه ی فوق العاده ی دیروزم بگم،واقعا احتیاج دارم تحلیل های ذهنیم رو از ذهن خارج و به نوشته تبدیل کنم تا منطق ذهنم سیراب بشه
همسر من یک عمو داره ،که در شرایط یکسان با برادر های خودش توی روستا بزرگ شده ،اما ثروتی ساخته که میشه گفت در برابر خیلی از ثروتمند هایی میشناسم به غیر از حسابه!!!
دیروز ما دعوت شدیم به یکی از ده ها ملک و ویلایشون که یک ویلای دو طبقه و هر طبقه دوبلکس :) در دل کوه های جاده هراز …
تجربه ی بینظظظیری بود برای من!
من به وضوح میدیدم که همه ی ما توی این فضا هستیم ولی اصلا چیزایی که من میبینم اونا نمیبینند !اصلا زیبایی هایی که من رو بیهوش کرده بود برای بقیه عادی یا حتی قابل رویت نبود!
به الله ی که میپرستم قسم! حتی یکی از افراد جمع ،ده درصد لذتی که من دیروز از طبیعت بردم رو تجربه نکردند!
چیزی که برای همه در دسترس بود! و اینا همیشه نتیجه ی آموزهای استاد بوده برای من،من اندازه ی کل عمرم دیروز لذت بردم و این لذت باااا هیییچ ثروتی ساختنی نبود !
تیر آخر خداوند وقتی بهم زد که روی تراس برای شام نشسته بودیم که من ی لحظه آسمون رو دیدم،اول فکر کردم بالای کوه پروژکتور روشن شده!انقدر باورنکردنی بود برام !
ولی قرص کامل ماه بود که آروم آروم از پشت کوه درومد و اومد وسط آسمون
و من انقدر مدهوش این زیبایی شدم که اصلا شام رو بیخیال شدم و وایسادم یک گوشه و فقط نگاهش کردم و تحسینش کردم …
میتونم بگم غرق شدن در لذت رو ،دیوونگی رو،هم آهنگی با نظم جهان رو من دیشب تجربه کردم ،حس میکردم واقعا بدنم دیگه ظرفیت این روح رو نداره و دلم میخواست جدا بشم ازش و با ماه و آسمون یکی بشم ….
خداروشکر میکنم برای تموم زیبایی ها وتجربه ی بینهایت لذت بخش دیروز و میدونم این احساس فوق العاده برای من اتفاقات فوق العاده تری رو رقم میزنه طبق قانون بی تغییر خداوند …
مورد بعدی که خیلی دلم میخواد برای ذهن خودم بنویسمش، درمورد خانم های جمع ،درواقع تنها خانم شاغل زن بغیر از یک نفر که معلم بازنشسته بود،من بودم !
ولی باید براتون جالب باشه که درمورد مسائل مالی ! به جرئت میتونم بگم همشون یک سر و گردن از من بالاتر بودند !
من خیلی سعی کردم به این موضوع فکر کنم وخیرش رو برای خودم دربیارم
نه با احساس بد یا با احساس قربانی شدن! نه !
برای درک بیشتر قانون و عمل بهش …
و من در نهایت به یک واژه ی ساده و پیش پا افتاده اما کاربردی رسیدم اونم احساس لیاقت
اینکه تموم افراد جمع از هم صحبتی با من لذت میبردند و عملا من میدیدم که میخوان کنار من باشن،با من بیان پیاده روی ،با من آهنگ بخونند و… این یعنی من توی زمینه روابط احساس لیاقتی خوبی ساختم!
اینکه من از همه بیشتر لذت بردم ،بیشتر از همه بهم خوش گذشت و ایمان داشتم این احساس لذت من رو به خدا داره بیشتر نزدیک میکنه یعنی من احساس لیاقتیخوبی تو زمینه لذت بردنبرای خودم اینجا کردم !
اینکه من کمتر از همه غذا خوردم! بیشتر از همه انرژی داشتم،بهتر از بقیه پیاده روی کردم،ساعت ها تو آب رودخونه ی پر فشار نشستم و لذت بردم از آب یخش یعنی من احساس لیاقت بهتری از بقیه در در زمینه سلامتی ساختم!
و اما مسائل مالی !و احساس لیاقت ثروتمند بودن !
میخوام برگردم به ماه قبل خودم ،ماه قبل من خیلی ورودی مالی خوبی داشتم ،اصلا نمیدونم چه جوریااا ولی ولی ی حساب سرانگشتی از چیزایی که یادمه
5میلیون اول ماه برای مادرم فرستادم
5٠٠تومن برای داداشم
یک میلیون هدیه روز معلم بابام
چندین بار من سوپرمارکت خرج 5٠٠هزارتومنی و بیشتر داشتم !
یک میلیون و شایدم بیشتر برای خرج های روزانه نیلانیکا برای مادرم فرستاده بودم
درنهایت ده میلیون طلا هم خریدم !!!!
و من آخر ماه هنوز پول داشتم !
یعنی حتی یک روز نشد من نگران پول باشم واسه خرج های روزانه !
و بعد این ماه هنوز به وسط ماه نرسیده من دیدم دارم باز به حساب و کتاب میرسم که اینو بخرم یا اونو بخرم کدوم واجبتره!
یعنی پول هم کم شده بودو هم ورودی نمیومد!
من خیلی فکر کردم ببینم کدوم پاشنه ی آشیل منه که دوباره من رو از نظر مالی پایین کشیده !
و خیلی هم از خدا هدایت خواستم بهم بگه خیر و برکت این تضاد چیه !
و مطمئنم بودم حتما این تضاد برای من درسی داره که خیلی خیلی بهم کمک میکنه تا تو زمینه ی مالی ،شرایط سینوسی نداشته باشم و همیشه رو به بالا باشم …
و حالا با تجربه ی دیروزم ،و سوال از خودم که من چه فرقی با خانم های دیگه دارم که حتی با اینکه من کار تقریبا به نظر خودم سنگین میکنم اما رفاه مالی اونا خیلی بیشتره !
واقعا هیچ چیز جز احساس لیاقت و ارزشمندی پیدا نکردم !
به قول استاد توی یک از فایل های باورهای ثروت ساز میگه هیچ چیز در من تغییر نکرد جز اینکه من احساس کردم ارزشمندم!من لایقم!
تفاوت سعیده ی ماه قبل با این سعیده این بود که به شدت دنبال این بود چه کار خاصی باید بکنه تا رشد مالی خوبی داشته باشه !
یعنی دوباره افتاده بودم توی این سیکل که به خودی خود که نمیشه،من باید یک کار عجیب غریب کنم یا که سختی و زحمت زیادی بکشم تا بالاخره اون ورودی مالی بیاد !
و با دست خودم یک سد درست کردم جلوی تموم ورودی های مالی که تا ماه قبل خود به خود داشت میومد!!
راه طبیعی ورود ثروت رو بسته بودم !
بازم به قول استاد
طبیعیه اینکه ما ثروتمند باشیم،طبیعیش اینکه که وضع مالی ما خوب باشه،طبیعیش اینه!
ثروت مثل اکسیژن همه جا هست،اگر ما نداریمش مثل اینکه ما دستمون رو گرفتیم جلوی مجاری تنفسیمون و نمیزاریم هوا وارد ریه مون بشه
طبیعی اینکه پیشرفت کنیم،طبیعی اینکه اوضاع روزبه روز بهتر بشه
من انقدر خودم درگیر یک کار خاصی انجام دادن کرده بودم که یادم رفته بود طبیعی اینکه ثروت از هر جایی که فکرش رو نمیکنم وارد زندگیم بشه! طبیعی اینه ! من به خودی خود ارزشمندم!
من باید به یاد خودم بیارم
وقتی دارم برای اعضای خونه آشپزی میکنم،ارزشمندم
زمانی که جاروبرقی رو برمیدارم تا فضای خونه رو تمیز کنم ارزشمندم
تک تک کارهایی که برای بهبود شخصیت خودم و خونواده انجام میدم معنوی و ارزشمنده
وقتی دارند غیبت میکنند و من خودم ازون محل دور میکنم ،یعنی من ارزشمندم
وقتی دارم تلاش میکنم حتما داروهای مریض درست و سروقت بدم ارزشمندم
وقتی برای مریض ٧ساله م میشم خاله سعیده و سعی میکنم تاجایی که میتونم حواسش رو از اتفاقات بد پرت کنم،من ارزشمندم
وقتی دستامو محکم روی قفسه ی سینه ی مریض فشار بدم و اصلا به درد دستام فکر نمیکنم،فقط تلاش میکنم دوباره ضربان قلبشو برگردونم،من ارزشمندم
اصلا همینکه هر روز بیدار میشم و اولین کاری که میکنم شکر خداست من ارزشمندم
اینکه من تلاش میکنم هرروزم بهتر از دیروز باشه من ارزشمندم
اینکه قانع نیستم به کارمندی و دارم تلاش میکنم تو مسیرهای دیگه آموزش ببینم من ارزشمندم
آره! دقیقا ،من تو احساس ارزشمندی و لیاقت مشکل دارم!
و باید روزی هزار بار اینارو به خودم بگم!
به قول استاد تو قدم ١٢
اگر تو زمینه ای دستاورد دلخواه نداشتیم این به معنی نیست که ما توی اون موضوع ناتوانیم!
بخاطر اینکه توی این مورد درست از قانون استفاده نکردیم
و دیروز خداوند از طریق دستان بینظیرش به من این آگاهی رو داد که سعیده تو به خودی خود ارزشمند و لایقی ،قرار نیست یک کار یا ایده ی خاص تورو به ثروت برسونه،از هزاران هزار طریق میتونه پول توی زندگیت بیاد ،اگر تو دستت رو از روی مجاری ورود ثروت برداری !
و من تموم تلاشم رو میکنم این آگاهی رو به مرحله ی عمل برسونم و حتما از نتیجه ای که توی زندگیم به وجود آورد میام و مینویسم
خدارو هزاران بار شکر میکنم که بهم اجازه داد امروز تو این جهان مجازی توحیدی فعال بشم و بنویسم
یک معذرت خواهی هم به بهترین دوستای زندگیم بدهکارم،حضور دائمی نیلانیکا درکنار خودم باعث شده نتونم به تموم کامنت ها پاسخ بدم ولی عمیقا از ته قلبم از همتون سپاسگزارم برای تموم پاسخ هایی که به کامنت های قبلیم دادید،نه یکبار ،که چندبار کامنت هاتون رو با عشق میخونم
دوستون دارم و به دستان قدرتمند الله میسپارمتون
استاد عاشقتونم،خیلی زیاد
«ثُمَّ أَنزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِینَ وَأَنزَلَ جُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا وَعَذَّبَ الَّذِینَ کَفَرُوا وَذَٰلِکَ جَزَاءُ الْکَافِرِینَ»
ﺁﻥ ﮔﺎﻩ ﺧﺪﺍ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ ﻭ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﻧﺎﺯﻝ ﻛﺮﺩ ، ﻭ ﻟﺸﻜﺮﻳﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﻤﻰ ﺩﻳﺪﻳﺪ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻭﺭﺩ ، ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻛﻔﺮ ﻣﻰ ﻭﺭﺯﻳﺪﻧﺪ ، ﺑﻪ ﻋﺬﺍﺏ ﺳﺨﺘﻲ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﻛﺮﺩ، ﻭ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻴﻔﺮ ﻛﻔﺮﭘﻴﺸﮕﺎﻥ.
«ثُمَّ یَتُوبُ اللَّهُ مِن بَعْدِ ذَٰلِکَ عَلَىٰ مَن یَشَاءُ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ»
ﺳﭙﺲ ﺧﺪﺍ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺗﻮﺑﻪ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻣﻰ ﭘﺬﻳﺮﺩ، ﻭ ﺧﺪﺍ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺁﻣﺮﺯﻧﺪﻩ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ (آیات 26,27 سوره توبه)
سلام و درود و رحمت و برکت وهاب عالم بر خواهر بزرگوار و گرانقدرم سعیده جان (و همینطور بقیه دوستانم) امیدوارم حالت عالی و توحیدی باشه و عکس پروفایلت هم قشنگه.
اول از هر چیز آخر کامنتت رو بگم …
سعیده تو تجربه CPR و احیا بیماران رو داشتی ؟؟؟!!! چرا زودتر نگفته بودی … وقتی بهت میگم فرشته نجات پس بی دلیل نیست. خیلی کار بزرگیه احیا کسی که قلبش ایستاده و تو تونستی برگردونیش به زندگی حتی اگر اون شخص بعد از احیا کار مفیدی هم توی زندگیش انجام نده حداقلش اینه که خانواده اش احساس خوبی داشتن و بخاطر مرگ عزیزشون داغدار نشدن. تو بی نظیری سعیده جان ، تو با موفقیت زندگی رو به انسانها برمیگردونی. تحسین و قدردانی کلمه بسیار کوچیکیه در برابر بزرگی کار تو. بهت افتخار میکنم خواهر بزرگوارم.
اعتراف میکنم دو روزه ذهنم درگیر کامنتت شده. هنوز یه جاهاییش مقاومت دارم. مقاومتی نه بخاطر نادرست بودن باورهایی که گفتی ، که مطمئنم باورهای توحیدی تو بسیار درسته ،بلکه مقاومت ناشی از ریشه دار بودن باورهای غلط و شرک آلود در وجود خودم. از خداوند متعال درخواست هدایت میکنم که بتونم دونه دونه علفهای هرز ذهنم رو از ریشه بیرون بکشم و بجاش محصولی رو بکارم که خیر و برکت دنیا و آخرت توش باشه که همانا دنیا مزرعه آخرته.
در ابتدای کامنت ارزشمندت به آیات قرآنی بسیار زیبایی اشاره کرده بودی که همین دو آیه نکات طلایی بسیاری در خودشون داره.
درک و فهم و ظرف وجودم در حال حاضر اینا رو درک میکنم:
•قانونمند بودن جهان هستی
•رزاق بودن خداوند طبق قوانین تغییر ناپذیر جهان
•تقوا و کنترل ذهن و کنترل رفتار یا به عبارتی احساس خوب مساویست با اتفاقات خوب
•قانون بینهایت بودن نعمات و رزق و ثروت در جهان و رسیدنش به ما از جایی که فکرشو نمیکنم
•قانون توکل بر خدا و کافی بودن خداوند برای اهل ایمان و عدم نیاز به غیر خدا (مرز باریک بین کفر و شرک در تعامل و همکاری با دیگران)
•و نهایتاً قانون بی نظیر مدارها. که هر کدوم از ما در مداری هستیم و تا مداری بالا میریم و هر چه مدار بالاتر و توحیدی تر نعمات بیشتر، شرایط راحتتر (و نکته ای که خودم برام درس عبرت شد هر چقدر تو مدار بالاتری خطایی ازت سر بزنه چک و لگد های جهان دقیق تر ، محکمتر و سریعتر میشه؛ به جون خودم انگار خداوند یه تکتیرانداز استخدام کرده برای مراقبت از مدارهای بالاتر)
یه جایی توی کامنتت از کنجکاوی مقدس فرشته های خداوند نیکا و نیلا عزیز گفتی. بسیار تحسین شون میکنم و تحسین تون میکنم. که جوری روی خودت کار کردی که اونها هم از همین الان در این مدار زیبا هستن تا زندگی شون رو زیباتر خلق کنند. این فرشته های زیبای خداوند با کنجکاوی مقدسشون دارن با قوانین آشنا میشن، بچه ها هنوز ذهنشون توسط جامعه و نظام آموزشی تغییر نکرده پس خیلی توحیدی تر عمل میکنن.
ماجرای اون انسان ارزشمند و توحیدی که با دست خالی و با توکل به خداوند تونسته بهترین و ثروتمندترین انسان روستا بشه ،بسیار تحسین برانگیزه و البته قبلاً هم توی کامنتت خونده بودم . خدا رو شکر که این الگو ها رو دارید برای ساختن باورهای ثروتمند کننده. همین که سریالهای تلویزیونی رو نگاه نمیکنی و برای استفاده از ثانیه های ارزشمند زندگیت اینقدر دقیق هستی واقعاً جای تحسین داره.
من به تازگی با این باور آشنا شدم که زمان نعمت خداست و ما اجازه داریم زمان رو در بهترین کارها مصرف کنیم. در راستای توحید ، رشد و کمال و پیشرفت و گسترش آگاهی و ثروت در جهان . ولی اگه بخوایم هدرش بدیم، چک و لگد های جهان هستی و تقلا ها به سراغ مون میاد، ناخواسته ها و اتفاقات به سراغ مون میاد یا نه حداقلش اینه که دیگری ما رو مشغول به کار کردن برای خودش میکنه.
بقول مجری های تلویزیونی یه میان برنامه بریم … (( الان توی این نقطه از ساحل بوشهر نشستم
28.934241,50.809265
ساعت حوالی 9 شبه و صدای ارکستر سمفونی جیرجیرک ها میاد که دارن خداوند رو تسبیح میگن. همانگونه که خداوند فرمود «یسبح لله ما فی السماوات و ما فی الارض» و من انسان، ظاهراً اشرف مخلوقات اگه بخوام از خدای هدایتگر و رزاقم غافل باشم بسیار بسیار کفورم و این جیرجیرک ها از من مخلوق شایسته تری هستن))
بریم ادامه کامنت
تمرکز به زیبایی هات خیلی ارزشمند و تحسین برانگیز بود. ببین دقیقاً همون شبی که شما طلوع ماه رو دیدین،من هم دیدمش و سعی کردم با دوربین ازش عکس بگیرم. حوالی ساعت 9 شب بود. تا عکس رو گرفتم بلافاصله با تبدیل مموری دوربین رو وصل کردم به گوشی و گذاشتمش وضعیت واتس اپ.
شما خیلی خوب باورهای توحیدی و توجه به زیبایی و لذت بردن از طبیعت و ارتباطات و کنترل ذهن رو در خودتون نهادینه کردین و در مورد باورهای مالی تقریباً پاشنه آشیل همه مون هست. دیشب یه گفتگویی داشتم با همسرم که بر حسب اتفاق یه سری باورهای درست مالی رو از یکی از دوستانش شنیده بود، اون دوستش از استاد فلانی توی اینستا و با مثالهایی که میگفت من مطمئنم استاد فلانی مستقیم یا غیر مستقیم شاگرد استاد عباس منشه. همسرم یه جایی تو صحبتهاش گفت مثلاً سر ماه یه چیزی میاد به حساب آدم و … یه جایی دیگه گفت اونیکه نگران نباشه کارت میکشه موجودیش کم باشه که چندتا ورودی مالی داره… بهش گفتم ببین دو تا باور توی صحبتهات بود که پاشنه آشیل خیلی از ماست مخصوصاً منی که حقوق ثابت ماهانه دارم. اول اینکه میگیم سر ماه یه چی بیاد به حسابمون، مگه خدا نمیتونه وسط ماه یا دهم یا بیستم یا هفدهم یا بیست و چهارم ماه بهمون ببخشه ،فقط سر ماه خدا میتونه ببخشه؟ ما این باور رو تبدیل کردیم به منطق و لاجیک ذهن که فقط سر ماه. خدا میگه اکی فقط سر ماه. تو میگی 3 تا ورودی مالی تا نگرانی نباشه، درحالیکه اول باید نگرانی نباشه تا ورودی مالی برقرار بشه، یکی و دو تا و سه تا به صورت تکاملی. و در ادامه گفتگو مون من مثال زدم از کامنت شما. که چطور یه انسان با ایجاد باور های مناسب و احساس لیاقت میتونه در شرایطی بهتر از دیگران زندگی کنه. مدیریت مالی حقوق ماهیانه ات بسیار تحسین برانگیز بود و در زمینه باورهای مالی خوب روی خودت کار کردی و همه مون جا داریم بهتر بشیم.
یادمه چند وقت پیش این باور ارزشمند رو از یک دوست عزیزی شنیدم «ما همین که زنده هستیم و رب العالمین فرمانروای ماست یعنی لایق داشتن بهترین نعمتها و بیشترین ثروت ها هستیم. همین خودش گواه بر داشتن احساس لیاقت برای هر نعمتی هست»
اون نقل قول از استاد در قدم دوازدهم نم خیلی عالی و ارزشمند بود. تحسینت میکنم که اینقدر جلسات رو مسلط هستی خواهر گلم.
بازم حمید و پرحرفیهای همیشگی. امیدوارم از دیدن اون نقطه آبی و خوندن این کامنت احساس خوبی دریافت کنی. از صمیم قلبم از خداوند برات بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو میخوام سعیده جان. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی. (به مرد بزرگ روح اله جان سلام برسون، فرشته های زیبا نیکا جان و نیلا جان رو هم ببوس)
سلام آقا حمید.
خیلی خوشحالم و سپاس گزار خدا که هدایت شدم به خوندنِ کامنتِ عالی و پر از آگاهیِ شما.
دقیقا چیزی که باید متوجهش میشدم رو نوشتین. پیام رسانِ خدا هستین برای من با قلم تون.
خیلی خیلی سپاس گزارم ازتون که نوشتین و منو واردِ تحلیل کردین با خودم و افکارم و باورهام.
در موردِ دریافتِ حقوق و اینکه سر ماه میاد و انتظار برای دریافتش …
یه سری سوال جوابهای درونی دارم که اینجا مینویسمشون تا درک خودمم بهتر بشه…
سمانه جون چرا باید منتظر بود ورودیِ مالی فقط از طریقِ حقوق بیاد، اونم در بازه ی زمانی مشخص و ثابت و براش روزشماری کرد …
که تازه هر وقت روزشماری میکنی، دورتر میشه…
مگه خودِ حقوق رو خدا نمیده، مگه برای خدا فرق داره چندین بار در بازه های زمانی متفاوت پول و ثروت رو وارد زندگی بنده هاش بکنه.
ورود پول و ثروت به زندگی اونم از طرقِ مختلف، مگه کاری داره برای خدا.
زمانی از طریقِ ارائه خدمت به بقیه، به دستمون میرسه.
زمانی هدیه ای دریافت میکنیم که اصلا انتظارشو نداشتیم و نداریم.
زمانی به عنوان سهم الارث.
زمانی با عنوان پس اندازی که کلا یادمون رفته.
زمانی به صورت روزیِ به غیر حساب وارد زندگی میشه.
و …
گاهی فکر میکنم خدا خنده اش نمیگیره از بعضی از افکارِ محدود و کوچولویِ منِ بنده اش؟
اونجاست که بهم میگه سمانه جون، عزیزم، تو بخواه، برای من اندازه وجود نداره، کم یا زیاد مفهومی نداره، نسبیت برای ذهن شماست که مثلا تشخیصِ حدودی بدین و بهتر بفهمیم کم و زیاد رو، برای من کم و زیاد وجود نداره، تو چقدر میخوای، کم بخوای کم میدم بهت، زیاد بخوای زیاد میدم بهت…
کم کم باورم محکمتر میشه که بیشتر بخوام، هر روز و هر ثانیه بخوام از خودش فقط، با امید و حس خوب بخوام و رها کنم، قفلی نزنم پامو نکوبم زمین که یا الان یا هیچی، زمانش بستگی به محکم بودن باورم نسبت به رزاق بودن خدا داره، وهاب بودنش داره…
خدایی که همیشه بیداره و همه چیز در کنترلشه…
بادِ شدیدی که الان داره میوزه و شاهدِ تکون خوردن درختهای بزرگ و تنومند هستم از قدرت و شدت باد، بهم میگه خدا خیلی قدرت داره، خیلی.
یه جوریه انگار درخت میخواد با شاخه و برگهاش کنده شه از زمین…
فقط لازم و ضروریه من ذهنمو خاموش کنم وقتی به خدا فکر میکنم، باهاش صحبت میکنم، یا درخواستی دارم ازش. چون ذهنم باورهای منطقی و معیوب توش زیاد داره.
لازم و ضروریه قلبمو باز کنم وقتی با خدا صحبت میکنم یا درخواستی دارم…
قلب کنتور نمیندازه، رها و سبکباله…
دنبال دلیل و منطق و توجیه و اثبات نمیگرده.
عین یه جرقه سریع وصل میشه…
همین یکی دو ماهِ اخیر به این سمت کشیده شدم که قرار نیست از راهی که میدونم ثروت و نعمت مالی واردِ زندگیم بشه…
میدونم، هنوز خیلی کار داره تا این باور انرژی بخش رو بتونم محکم و نهادینه کنم درونم، به قول شما برای اینکه اینا ریشه های قوی دارن تو ذهن و منطق، اما با خوندن کامنت شما که نشانه ای هست برای من و این روزهام، مطمئن شدم این باور رو باید قوی تر بیارم بالا…
من از خدا هدایت خواستم…
خیلی زیبا و شفاف داره جوابِ سوال هامو میده.
از شما خیلی ممنونم که کامنت مینویسین.
که آگاهی هاتونو با سخاوت به اشتراک میذارین.
که انقدر قشنگ تحسین میکنین نکات مثبت دوستان دیگه در سایت رو.
چقدر زیبا تحسین کردین سعیده جان رو.
کیف کردم تحسینتون در رابطه با cpr رو خوندم…
کامنت هاتونو میخونم اغلب، اون بخشهایی رو که در مدارشم و درک میکنم خیلی لذت میبرم ازشون، اون بخشهایی که در مدارش نیستم رو هم احترام میذارم و حسم رو همچنان خوب نگه میدارم، چون میدونم هر چیزی رو که باید، در بهترین زمان، وقتی آماده باشه ظرفِ وجودم، بهش میرسم.
درکِ آگاهی ها، یکی از نعمت های خداست که در بهترین زمان، وقتی آماده شده باشیم، دریافتش میکنیم همگی…
سورپرایز شدم وقتی نوشتین زمان خودش یه نعمته.
تا حالا از این زاویه بهش نگاه نکرده بودم…
چقدر جذابه این مبحث.
یه اتفاق جالبه دیگه هم افتاد با خوندن کامنتتون.
شما و بعضی از دوستان دیگه تو کامنتاتون، آیه های قرآن و ترجمه شو مینویسین.
برای انس گرفتن و نزدیک شدن با قرآن، چند روز پیش این ایده اومد برام که آیه های قران و ترجمه شون تو کامنت های بچه رو، در شروع، با تامل بخونم…
الان یهو متوجه شدم، خدای من، استارت اولین قدم در این راه زده شده، به همین راحتی و شیرینی…
هر کاری سخت میره جلو، یه ایرادی داره. یعنی من آماده اش نیستم، یعنی سازگاری ندارم باهاش اون لحظه…
الان به ساده ترین روش ممکن هدایت شدم به خوندنِ آیه های قرآن.
من که اینجا هستم هر روز و فقط کافیه کمی تامل کنم روی خوندنِ آیه ها و معنی شون…
از این راحت تر میشه؟
مرسی از شما که مینویسین.
این جمله برام خیلی جالب بود:
اول باید نگرانی نباشه تا ورودی مالی برقرار بشه، یکی و دو تا و سه تا به صورت تکاملی
دوباره برگشتیم سراغِ یکی از اصل ها، قوانین…
احساسِ خوب= اتفاقات خوب
هر چی بهتر و بیشتر بتونم احساس خوب خلق کنم برای خودم و نگهش دارم، حتما که اتفاقات خوبی واسه خودم خلق میکنم.
وقتی کامنت مینویسم یا پاسخ برای دوستان، این فرصت برام باز میشه که عمیق تر با خودم صحبت کنم و تحلیل کنم خودم و باورهامو…
اولش صحبت کردن هست
کم کم باورها میشکنن
بعد کم کم یه تغییرات ریز شروع به اجرا شدن میکنن تو زندگیم
بعد رفتارم که عوض میشه شاهد نتایج هم هستم…
این پروسه تا همیشه ادامه داره.
خوشحالم و سپاس گزار که تو مسیرم و هر روز دارم یاد میگیرم، تمرین میکنم، امتحان میکنم، ازم امتحان گرفته میشه، تجربه میکنم، یاد میگیرم، درس میگیرم از هر اتفاقی تا بتونم دفعه بعد بهتر عمل کنم، خودمو سرزنش نمیکنم، عمیقا تلاش میکنم خودمو با ترکه ی کمال گرایی نزنم دیگه و برم جلو …
مسیر پشت سرم مسدوده.
خدایا خیلی مرسی که قدرت خلقِ زندگیمو، اونجوری که خودم دوست دارم رو دادی دست خودم، و خودتم کمکم میکنی، هدایت میکنی که مسیرم ساده تر و شیرین تر بشه، لذت هم ببرم از مسیر…
اندازه ای که درک میکنم و تو مدارش هستم دارم خلق کردن زندگی توسط خودم رو تجربه میکنم.
خیلی مزه ی شیرینی داره.
دلم میخواد بیشتر و بیشتر و با امید و حس خوب، این شیرینی رو وارد زندگیم کنم به یاریِ خدا.
استاد جانم تشکر تشکر تشکر
آقا حمید خیلی ممنونم ازتون، برای کامنتتون.
در آغوشِ خدا باشین همیشه.
خدایا شکرت
خدا رو شکر برای همه چیز
خدا رو شکر برای همیشه
سلام و درود به شما سمانه خانم. بسیار بسیار تحسین تون میکنم. و ازتون قدردان و سپاسگزارم.
کامنت تون بیییییینظیییییر بود، بسیار لذت بردم. و سوالات بسیار خوبی بود،گاهی اوقات یه سوال خوب پرسیدن از خودمون خودش بهترین پاسخ برای حل مسئله است.
میدونی مثل اینه که یه چیزی رو گم کرده باشی و قفسه درست رو بگردی. و احتمالا پیداش میکنیم. سوال پرسیدن بخشی از جستجوی ذهنی ماست. و مثالهای بسیار عالی که مطرح کرده بودین . خیلی آموزنده و باور ساز بود.
سپاسگزارم
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
سلام آقا حمید.
ممنونم از حُسنِ نظرتون نسبت به کامنتم.
ممنونم از دعای قشنگی که نوشتین برام.
همیشه وقتی کامنت های مفصل مینویسین، مثال میارین، آیه های قرآن رو مینویسین، شعر مینویسین در کامنتتون، تحسینتون میکنم که انقدر آروم و در صلح با خودتون هستین و مینویسین.
خدایا دوستت دارم
خدا رو شکر برای همه چیز
خدا رو شکر برای همیشه
به نام خداوند مهربان و هدایتگرم
سلام سعیده جانِ نازنینم.
سلام دوستِ عزیزم که پیامِ خدا رو خیلی شفاف نوشتی و رسوندی دستم.
سلام به همه ی دوستانِ عزیز و توحیدی ام.
سعیده جان
خط به خطی که نوشتی پاسخ های من بود.
نیازِ من بود.
درمانِ من بود.
کامنتت رو کپی کردم که مجدد بخونم و بخونم و بخونم.
خیلی ازت سپاس گزارم.
با اینکه خیلی دلم میخواد بنویسی برام و خیلی هم دوستت دارم، اما درکت میکنم عزیز دلم.
مطمئنم در بهترین زمان برای تک تکمون که عاشقتیم مینویسی و خوشحالمون میکنی.
خدا بهت زمان و انرژیِ مضاعف بده:
که بتونی بیشتر و بیشتر لذت ببری از زندگیت.
قشنگی هارو ببینی.
برای بهبود خودت وقت بذاری و رشدت بهتر و بهتر جلو بره.
با خانواده ات وقت بگذرونی و کیف کنین از با هم بودن.
برای مریض ها با عشق و توانِ بیشتر وقت بذاری.
برای ستایش و تحسینِ خودت بیشتر وقت داشته باشی.
البته که وقت داشته باشی برای ما هم بنویسی و کیف کنیم.
برای عشق و عاشقی هات با خدا زمانِ زیادی داشته باشی.
برای انجامِ هر آموزشی که داری میبینی وقت و انرژیِ بیشتر داشته باشی.
کلا واسه انجام هر کاری در برنامه روزانه، هفتگی، ماهانه، سالیانه ات نیازمند وقت و انرژی هستی، خدا بهت فراوانی شو بده.
انقدر بهت وقت و انرژی بده که فول بشی و کلی عشق و صفا کنی.
بعد بیا و برای ما بنویس تو این محل توحیدی.
تا همه کیف کنیم و رشد کنیم و مشوقِ هم باشیم.
راستی پاراگراف اولت عالی بود، دعای عالی بود، یه جا میذارمش جلو چشمم قبل از نوشتن کامنت بخونمش حتما.
عاشقتم.
میبوسمت.
مراقبِ خودت و قشنگی هات باش.
در آغوشِ خدا باشی.
خدا جانم، استاد جانم، مریم جانم، تیم تحقیقاتیِ ارزشمندِ عباس منش و سایت، خیلی خیلی سپاس گزارتونم، تا همیشه.
عصرِ امروز یه کامنت خوندم از یکی از بچه ها در رابطه با سوالم که جوابمو گرفتم، بعد رفتم پیاده روی بارون محشری اومد، پاسخ تایید شد دوباره، اومدم خونه کامنت سعیده جان رو خوندم دوباره جواب تایید شد.
خدایا شکرت که انقدر واضح و زیبا باهام حرف میزنی.
هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او قرار میدهد،و او را از جایی که گمان ندارد، روزی میدهد،و هر کس بر خدا توکل نماید، خدا او را کفایت میکند،و خداوند فرمان خود را به انجام میرساند، همانا خدا برای هر چیزی اندازهای داده است.
و اما سمانه جان:
بارها و بارها پیام اومده، نشونه اومده، هدایت اومده به سمتِ کار کردن روی احساسِ لیاقت…
تو شروع کردی تمرین کردن رو …
با همین فرمون برو جلو که درسته
که جواب میاد.
آروم باش، لذت ببر از مسیر، عجله نکن، حواست به روند تکاملی باشه و امیدوار باش و برو جلو.
عاشقتم، تو میتونی، تو از پسش بر میای.
خدایا دوستت دارم
خدا رو شکر برای همه چیز
خدا رو شکر برای همیشه
سمانه ی عزیزم ، سمانه ی قشنگم
دور سرت بگردم دختر
تو چه فرکانسی هستی که کامنتت رو خوندم چشم هام خیس اشک شد؟
به چه فرکانس صلح و آرامشی درومدی …؟
چقدر هم آهنگ شدی با عشق جهان ؟
نازنین سمانه،رفیق قشنگم
برای تک تک وقت هایی که برام گذاشتی و میزاری ومینویسی ازت سپاسگزارم
ممنونم برای تموم قشنگی هات
ممنونم برای مهربونی هات
تو ارزشمندتر ازونی که بشه به کلمات درش آورد
دوستت دارم
برات بهترینِ بهترین ها رومیخوام
همیشه بنویس باشه؟
همیشه با عشق میخونم
با چشم های قلبی
همزمان با نوشتن کامنت برای تو،سوره علق از شبکه هدهد بچه ها پخش شد …
میدونم که ایمان داری به هم زمانی…هم آهنگی …
دعوتت میکنم به خوندن اولین آیات الهامی به پیامبر …
دوستت دارم
سلام نازنینم…
سلام قشنگم…
سلام عزیزِ دلم…
سلام سعیده جانم…
اومدی تو زندگیم که هدایت های خدا رو برسونی دستم…
وقتی نوشتی هم آهنگی با خدا
وقتی نوشتی از سوره نور الله نور السماوات والارض
وقتی امروز دیدم پروفایلت هم همین شده…
الان از نوشتنِ کامنتِ پاسخ برای آقا مسعود نوریان اومدم اینجا…
برای تو بنویسم…
تو باید بدونی
تو باید بخونی سعیده
اسمِ تسلیمِ خدا بودن اومد تو کامنت آقا مسعود…
اینکه من نمیدونم، تو میدونی خدا…
(خودتم بارها اینو نوشته بودی اما اون موقع درک نکردم، امشب پرده ها کنار رفت و تازه دوزاریم افتاد یعنی چی)
آقا مسعود نوشت زیپِ دهن و زیپِ ذهنش رو بکشه، بگه من نمیدونم خدا، تو میدونی…
از این پیام واضح تر نمیتونست برای من بیاد…
سمانه سکوت کن
سمانه سکوت کن
انقدر حرف نزن
انقدر جواب هر حرف و کلامی رو نده
انقدر بالای منبر نرو
انقدر موعظه نکن
انگار نرو تو جلد عقل کل
انقدر نرو تو جلد اصلاحگر
انقدر قضاوت نکن
انقدر برچسب نزن
انقدر جلب توجه نکن
نرو تو نقشِ قربانی
نرو تو نقشِ جلبِ ترحم
انقدر نرو تو جلد همه چیز دان، با کمالات، فهیم…
بسه دیگه …
خدا میخواد منو نجات بده…
از دست خودم، خودمو نجات بده
عاشقتم خدا…
هدایت اومد:
سمانه، بیشتر سکوت کن
مطمئنم خودش کمکم میکنه
یادم میندازه بیشتر سکوت کنم
هر چی شنیدم سریع نخوام دفاع کنم، یا حمله کنم، یا بالای منبر برم از آگاهی هام افاضه ی فضل کنم…
آخیش راحت میشم…
سکوتم بیشتر شه راحت میشم
بارِ زبونم داشت سنگینی میکرد…
داشت خفه ام میکرد
آخیش…
همین الان هم احساسِ سبکی ام شروع شده…
خدایا شکرت…
میدونی سعیده، نشانه ی سوره علق برای چی اومد برام…
الان که اومدم بنویسم برات درک کردم…
من قرآن نمیخونم…
چند روز پیش به دلم افتاد ارتباط با قرآن رو با خوندنِ آیه هایی که تو کامنت بچه هاست آغاز کنم…
با تأمل بخونم همون یه آیه رو…
تکاملی برم جلو…
علاقه مند شم بقیه اش درست میشه.
تا رسیدم به سوره ی نور، اونم به واسطه ی خودت…
دانلودش کردم
گوش میدم
چقدر قشنگه
میخوام عینِ فایلهای استاد که چند بار گوش میدم تا بهتر درک کنم، سوره نور رو انقدر گوش بدم که نفوذ کنه به قلبم فارغ از ترجمه اش…
حسش محشره…
الان فقط الله نور السماوات والارض
و
والله یرزق من یشاء بغیر حساب رو درک میکنم یه چیکه…
هیچ عجله ای ندارم…
میخوام بچشم شهدِ شیرین قرآن رو ذره ذره تا بهتر درک کنم و موتورم روشن شه…
یعنی خوشم میاد انقدر قشنگ و نرم و لطیف هدایتم کرد خودش، به سمتِ خوندنِ کلامِ خودش.
بی شک ستایش برانگیزترین هست خدای مهربان و هدایتگرم
تسلیمِ خدا بودن، از اعتماد به خدا میاد…
از من نمیدونم تو میدونی خدا میاد
از سکوت کردن در برابر قدرتِ خدا میاد
الله نور السماوات والارض
خدایا دوستت دارم
خدا رو شکر برای همه چیز
خدا رو شکر برای همیشه
سلام به دلنشین ترین سمانه ی دنیا
این یک تلاش آگاهانه ست برای نوشتن در سایتی که مدیریتش با خداونده !
چه دوستی بهتر از تو که تلاش کنم براش بنویسم …؟
واژه ی تسلیم بودن در برابر پروردگار رو به یادم آوردی
و من چقدر این روز هااا تلاااااش کردم و تلاااااش کردم و تلااااااااش کردم تا تسلیم مطلق باشم !
ایده ها ،تجربه های گذشته ،نجواهای ذهنم رو ندید بگیرم،ذهنم رو پاک کنم و اجازه بدم الهامات خداوند جاری بشه …
و سمانه ی نازنینم،احساس میکنم یکبار دیگه خداوند رو، روسفید کردم.
پشت شیطان رو به خاک مالیدم:)
و تاج بندگی رو،روی سرم حفظ کردم …
اینو من نمیگم….تموم آیاتی که بهشون هدایت میشه بهم میگه …
و سمانه …چی بگم از قرآن برات …
شهدِ شیرینِ عسل از کلمه به کلمه ی آیاتش میریزه …
عسلی که هرچقدر میچشیش باز بیشتر و بیشتر دلت میخواد….
قرآنی که روزگاری روی طاقچه ی خونه،خاک جلدش پاک میشد
اول سال وقت رفتن به مدرسه روی سرم نگه میداشتن تا ازم محافظت کنه ….
و یک نمادی بود از مسلمانی ….
و چقدر شیرین گفت الله ی بینظیر من
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِی نَزَّلَ عَلَىٰ رَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِی أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ ۚ
سمانه … سمانه ی قشنگم
دعوتت میکنم شروع کنی به خوندن ترجمه ی قرآن از اول…
بدون هیچ پیش داوری …بدون عجله …
بزار خداوند ترو سرمست کنه از عشقش …
تجربه ی بینظیریه و فقط کسی میفهمتش که حسش کرده باشه ….
خدای عزیزم…
از تو! خودِخودِ خودت رو میخوام…
به من ببار ….
ثروتم شو…
عشقم شو…
سلامتیم شو…
آرامشم شو…
خدای قشنگم …نازنین من… صاحب نظم ضربان قلبم … یک ثانیه و کمتر از یک ثانیه حتی … بدون تو …نمیخوام بمونم،بدون تو هیچی رو نمیخوام ….
تاج بندگیت رو،روی سرم نگه دار …
که بزرگ ترین سرمایه زندگیمه….
سمانه عزیزم ….سپاسگزارم ازت ….برای اینکه دست خدا شدی….تا باز هم اجازه داشته باشم بنویسم …
دوستت دارم بی نهایت
برات بهترینِ بهترین هارو میخوام
قلبِ فراوان
سلام سعیده جانم.
به شدت تحسینت میکنم برای کنترلِ ذهنت.
یکی از مهم ترین کارها، واسه کار کردن روی خود، همینه و خوشحالم برات که از پَسِش براومدی، هم خودت رو روسفید کردی هم خدا رو.
بی شک خدا عینِ همیشه بهت افتخار میکنه و میگه این سعیده ی منه، داره بزرگتر میشه، رشد میکنه، هر لحظه داره بهم نزدیک و نزدیکتر میشه…
شگفت انگیز نوشتی که از خدا خودش رو میخوای، ثروت و سلامتی و … میخوای.
یه کشفی کردم، یعنی به یه درکی رسیدم…
اینکه هر چی که میخوام، مخصوصاً پول و ثروت و رفاهِ مالی و … اول باید آگاهانه خودم، حال و حسِ خودم رو خوب کنم و خوب نگهدارم…
بعدش اتفاقات خوب در قالبِ حسِ خوبِ بیشتر، ارامش، سلامتی، روابط خوب، پول و …. خودشو نشون میده…
این نتایج کم کم آشکار میشن.
من همچنان باید امیدوارانه با حس خوب جلو برم و کنترلِ ذهن کنم تو مسائل مختلف زندگیم.
چه وقتایی که یهو میبینم حسم داره بد میشه و دلیلشو نمیدونم و باید برم سراغِ روشهای خوب کردن حس (مخصوصا سپاس گزاری که سریع جواب میده)
چه وقتایی که نیازِ مالی بالا میاد و انتطار برای اومدنش که کشف کردم اون انتظار چون با حس امید نیست و از کمبود میاد اتفاقا دور میشه…
اینجا هم شدیدا نیازه آگاهانه برم سراغِ خلقِ حسِ خوب برای خودم.
خدا عشقه، و تعبیرت از تاجِ بندگی بسیار زیبا بود.
مرسی که برام نوشتی و خوشحالم کردی عزیزم.
منم دوستت دارم و در یادم هستی همیشه.
ماچ بهت
خدایا دوستت دارم
خدا رو شکر برای همه چیز
خدا رو شکر برای همیشه
به نام خداوند هدایتگر و قشنگ و عزیزِ دلم
سلام سعیده جانم.
سلام به همه ی عزیزانِ دوست داشتنیِ این سایت.
بدونِ شک پیامت رو در بهترین لحظه باز کردم و خوندم.
خوشحال شدم و لبخند اومد روی لبم وقتی دیدم کامنت نوشتی برام.
جالبه صبح میخواستم دوباره برات بنویسم که نشد:
امروز به یادت بودم.
یادِ سوره ی نور افتادم دیشب…
الله نور السماوات…
دو بار تو نوشتی تو کامنتهات، دوبار هم خودم شنیدم پخش شد قبل از اذان مغرب از شبکه تماشا…
من چیزی به اسمِ اتفاقی یا تصادفی رو دیگه قبول ندارم.
چون تو چرخه ی هدایت، میدونم یه دلیلی داره، یه پیامی داره برام نشانه های خدا…
رفتم دانلودش کردم، هم ویدئو هم صوتی…
عجب حسی داشت…
مخصوصا آخرش که رسید به این قسمتِ جذاب:
خدا به هر کسی که بخواد روزی به غیر حساب میده.
این شد سندِ محکم من که سمانه برو جلو.
همین فرمون رو بگیر برو جلو محکمتر.
دیگه به هیچی فکر نکن…
تو فقط احساست رو خوب کن و خوب نگهدار…
(با تمرین های توجه به زیبایی ها و نکات مثبت، تحسین، سپاس گزاری)
باقیش با خدا.
تو تسلیم خدا باش، در هم آهنگی با خدا باش، هر سوالی ابهامی داری مستقیم از خدا بپرس و هدایت بگیر و جلو برو…
تو قسمتِ خودتو انجام بده، خدا خودش میدونه چکار کنه.
خدا در بهترین زمان، بهترین شرایط بهت میگه چکار کن، کجا برو. تو رو میرسونه به خواسته هات.
اینا فقط حرف نیست، دائم دارن تو ذهن و قلبم تکرار میشن.
بهم احساس آرامش و امید میدن.
میدونم گاهی صبرم کم میشه، گاهی نجوا میاد سراغم، اشکالی نداره، انسانم، برمیگردم دوباره به تنظیماتِ کارخانه با تمرینِ کنترلِ ذهن.
خیلی مهمه سرزنش نکنم خودمو و برگردم تو مسیر.
اینطوری دارم رشد میکنم، چون برمی گردم تو جاده.
امروز هم دقیقا یه صدای بلند از داخلِ خودم بهم گفت میشه امروز…
یه فرقی کردم با قبلم این یکی دو روزِ اخیر.
اینکه هر چی پیش بیاد خیره…
حتی اگه به خواسته ام که امیدوارانه میخوامش (ولی یاد گرفتم قفلی نزنم روش چون دور میشه ازم)، نرسم اون لحظه ای که میخوام …
چون باورم داره محکمتر میشه که خدا در بهترین زمان، بهترین شرایط و مکان، منو میرسونه به خواسته هام.
وقتی که خودمم آماده دریافت باشم.
قبلش هر چی اصرار کنم نمیشه، فایده هم نداره.
چون به چیدمان خدا باور قلبی دارم.
به هدایت های خدا باور قلبی دارم.
و اما سوره ی علق…
خوندمش، ترجمه شو، تفسیرش رو…
خودم ربطش دادم به بعضی خواسته هام…
اما از خدا خواستم بهترین درک رو بهم بده که بفهمم چه پیامی بهم میخواد بده، باید روی چه نکته ای توجه کنم، یا نویدِ چه خبری رو بهم میده…
میدونم خودش بهم میگه، یادم میده، مثل همه ی چیزهایی که تا الان خودش یادم داده.
اما درک کردم نوشتن رو ادامه بدم.
سپاس گزاری رو ادامه بدم.
تامل و دوری از شتاب رو ادامه بدم.
سعیده جانم، دوست عزیزم
شاید خودت ندونی، ولی هر وقت کامنت نوشتی یه هدیه داخل کامنتهات برای من و خیلی ها بوده که برداشتیمش، آوردیمش تو زندگیمون، حالمون خوب شده، تو ظاهرا از خودت گفتی اما واسه ما هم مسیر رو نشون دادی، پیامِ خدا رو رسوندی دستمون با ادبیاتِ قشنگ، ساده و شیرینت.
به شخصه خیلی لذت میبرم از کامنتهات و پیگیریت میکنم.
نمیدونی با اون یه کلمه هم آهنگی با خدا چه کردی با من.
چه دریچه ای برام باز شد…
اینکه تسلیمِ خدا باشم…
گوش به فرمان تر باشم برای هدایت های خدا
که بزرگترین و بهترین راهنمای منه تو همه چیز…
میدونی صبح ها مدتیه راحتم دیگه.
چرا؟
چون مسیر پیاده روی، زمانش، امنیت، حس خوب، دیدن و حس کردن زیبایی های بیشتر و بیشتر رو از خود خدا هدایت میگیرم…
وای که چقدر راحت شدم، ذهن و منطقم آف میشه، خدا میگه منم اقدام میکنم…
علاوه بر ساده تر شدن کارم، بهترین نتیجه رو هم میده، حس خوبم، رضایتمندیم، لذت بردنم همه و همه تامین میشن اینطوری.
قبلا موارد دونه درشت تر رو هدایت میگرفتم، یا درخواستهای روزانه یا قابل درک تر رو، الان دیگه درهم هر چی واسم تولید سوال بکنه، درکش نکنم، نفهمم باید براش چیکار کنم، یا حتی اگه بدونم باید چیکار براش بکنم رو هم آوردم تو چرخه ی هدایت خدا و میپرسم از خودش که بهم بگه چون بهترین راهنماست.
ممنونم از این حجم انرژیِ مثبتی که بهم منتقل کردی امروز.
تحسینت میکنم برای انرژیِ مثبت و درونیِ خودت که با سخاوت به اشتراک میذاری.
سعیده جانِ ارزشمند و دوست داشتنیِ من، دوستت دارم.
خیلی برام ارزشمنده که در کنار همه ی برنامه هات، زمان گذاشتی و برام نوشتی و خوشحالم کردی.
مراقبِ خودت و قشنگی هات و قلبِ پاک و باطراوتت باش.
شاد باشی و ثروتمند و سلامت کنار عزیزانت.
در آغوشِ خدا باشی.
استاد جانم و مریم جانم و خانم فرهادی جان و آقا ابراهیم مرسی که دست های شایسته ی خدا هستین برای ما، برای رشدِ ما، برای بهبودِ ما، برای احساسِ خوبِ ما، با سایت ارزشمندِ عباس منش دات کامِ دوست داشتنی.
خدایا دوستت دارم
خدا رو شکر برای همه چیز
خدا رو شکر برای همیشه
سلام سعیده جانم!
چه آیه ی زیبایی اولِ کامنتت نوشتی! وَ مَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ…من عاشق این جمله هستم!
خیلی بامزه بود سوال های نیلا و نیکا که نوشتی، کلی خندیدم :))))
خیلی همزادپنداری کردم باهات اونجا که گفتی ” وقتی ازم میپرسن تو فلان سریال رو میبینی و من میگم نه،چشم هاشون ٨تا میشه وااااای مگه میشه این سریال دنبال نکنی ؟”
منم الان بعضی وقت ها میشه که مثلاً یکی از دوستای قدیمیم بهم پیشنهاد میده میگه فلان سریال یا فلان فیلم رو حتماً ببین (چون قبل تر ها خیلی اهل دیدن فیلم و سریال بودم)…بعد من فکر میکنم اصلاً مگه میشه من وقتِ طلاییم رو صرف دیدن فیلم یا سریال کنم…من الان ببخشید حتی اگر دستشوییم هم طول بکشه دوست دارم اونجا موبایل دستم باشه و از این فرصت استفاده کنم کامنت های سایت رو بخونم (ایموجی خنده که داره اشکش درمیاد)
یا یه مثالِ دیگه ش که بعضی وقت ها فکر میکنم من تو یه سیاره ی دیگه زندگی میکنم و مردمِ جامعه تو یه سیاره دیگه، زمانی بود که تو ایران اوضاع به هم ریخته بود، همین به هم ریختگی های اخیر، که حتی الانم نمیدونم به کجا رسیده و چی شده، بعد اینجا (تورنتو) توی محل کارم یه سری همکار ایرانی داریم، صبح که میرفتیم سر کار مثلاً من سلام میکردم و میگفتم چطوری؟ میگفت دیگه حالی برای آدم نمیمونه که (به خاطر شرایط ایران)…بعد من که از همه جا بی خبر بودم میگفتم برای چی؟! بعد دقیقاً یه جوری نگام میکرد که انگار آدم فضایی ام :)))) بعد من یکهو دوزاریم میوفتاد و برای اینکه وارد بحث نشم میگفتم آها آره راست میگی و اینا و سریع صحنه رو ترک میکردم (خخخخخ)
چه قشنگ توصیف کردی زیبایی هایی که توی اون ویلا دیدی و احساسی که تو داشتی اما بقیه نداشتن!
چه جملات نابی نوشتی در مورد احساس ارزشمندی! باید این کامنتت رو سِیو کنم روی گوشیم و هر روز بخونمش!
عالی هستی سعیده! اشکالی نداره که وقت نمیکنی جواب بدی (چشمک) همین که انرژی میدی و از پاسخ های ما هم انرژی میگیری کافیه عزیزم!
به خدا میسپارمت و برات بهترین ها رو آرزو میکنم!
یاسمن قشنگم سلام بروی ماهت
کامنتت رو در حال برگشت از سرکار و بعد شیفت شب وقتی داشتم سلانه سلانه میرفتم سمت خونه و کمی خسته و خواب آلود بودم خوندم
اما با دیدن اسمت،با خوندن کامنتت انرژی توی وجودم جریان گرفت که مسیر برگشت به خونه رو لذت بخش تر کرد
ممنونم ازت که برام نوشتی رفیق ارزشمندم
یک استاد دانشگاه داشتم به دوستم که اسمش یاسمن بود میگفت یاسِ من !
مرررسی که هستی یاسِ من :)
مرسی که برام مینویسی ،روی چشم هام میزارم کامنت هاتون رو ،قلبم روشن میشه وقتی ازتون نقطه ی آبی دارم
قلب های رنگی فراوان از شمال ایران تا تورنتو برای تو رفیییق قشششنگم
دوستت دارم و بوس به کله ت
سلام سعیده جانم!
چقدر زیباست عکس جدید پروفایلت! با اون 3 تا لبخند روی بلوزت و موهات که باد پراکنده کرده!
خیلی ذوق کردم که جواب کامنتم رو دادی، روزم رو ساختی (قلب)
خدا رو شکر که کامنت من باعث شد انرژی بگیری و کمی خستگیت در بره!
آره خیلی از دوستای خودم هم به من میگن یاسِ من! البته بیشتر معروفم به “یاسی خانوم” :)))
بهترین ها رو برات آرزو میکنم عزیزم و کلی بوس و بغل XOXO
به نام خدای هدایتگرم
خدارو صد هزارمرتبه شکر که باز به کامنت تو سعیده ی عزیز هدایت شدم
چطور میتونم دستان خدا رو ببوسم یا چطور میتونم خدا رو بغل کنم
واقعا الان یه احساس فوق العاده دارم و با اشک برات مینویسم
ازاینکه چقد هدایت های الله بی نظیره
اصلا نمیدونم چطور شد که من امروز بعد چند ماه به این کامنت هدایت شدم در زمانی که واقعا نیاز داشتم که پاسخ سوالم رو بگیرم که چرا من میتونم در ماههای قبل ورودی مالی خوبی داشته باشم ولی دوباره ورودی مالیم پایین بیاد
خدایا چطور پاسخ من رو از قبل آماده کرده بود و لازم بود من در مدارش قراربگیرم و دریافتش کنم
ومن امروز در مدار پاسخ سوالم قرارگرفتم
آرررررره همینه هیچی جز این نیست من باید خودم رو لایق بودم و در مدارش قرارخواهم گرفت
سعیده احساس کردم خدا از زبان تو با من حرف زد نمیدونی چه حال عجیبی پیدا کردم دوست دارم الان همینجا توی خونه فریاد بزنم خدایا عاشقتمممم
ولی توی دلم با تمام وجود فریاد زدم خدایا عاشقتمممم
سعیده تو بینظیری
چقد زیبا کلام حق از زبانت جاری میشه
چقد این احساس زیباست دلم نمیخواد هیچ وقت از دست بدمش
امیدوارم هرکجا که هستی شاد ثروتمند سعادتمند در دنیا وآخرت باشی .
زهرای نازنینم سلام به روی ماهت
ازت سپاسگزارم که لطف کردی و برام نوشتی
نقطه ی آبی شما در بهترین زمان ومکان به دست من رسید،و من رو غرق نور و رحمت الله کرد…
مگر نه اینکه همه ی ما جزئی از یک کل هستیم…؟
وقتی به نور الله وصل میشیم،الله همه ی ما رو نوری قرار میده برای دیگرانی،تا توی مسیر،روشنگر راه برای هم باشیم.
رفیق نازنین غار حرای من
دیشب یک متنی رو خوندم که خیلی به دلم نشست،برات مینویسمش،الهی که به قلب سلیم و نازنینت بشینه…:
درست وقتی که همه چیز از دست رفته،به نظر میرسد،نظمی الهی از میان هرج و مرج و آشوب سربرمی آورد،در هرلحظه،مورد لطف و حمایت یگانه نور عالم،خداوند یکتا هستید.
نورِ قبل از نورها و نورِ بعد از نورها
تنها اوست که از اسرار سینه ها آگاه است،نور همیشه راهش را پیدا میکند.
عزیزِ مهربان من؛در پناه نورِ آسمون ها و زمین باشی همیشه
به امید دریافت نقطه ی آبی پربرکتی از تو دوست عزیزم
به دستان قدرتمند الله یکتا میسپارمت.
اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاهٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ ۖ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَهٍ ۖ الزُّجَاجَهُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَهٍ مُبَارَکَهٍ زَیْتُونَهٍ لَا شَرْقِیَّهٍ وَلَا غَرْبِیَّهٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ ۚ نُورٌ عَلَىٰ نُورٍ ۗ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ ۗ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ﴿٣۵﴾
خدا نور آسمان ها و زمین است؛ وصف نورش مانند چراغدانی است که در آن، چراغ پر فروغی است، و آن چراغ در میان قندیل بلورینی است، که آن قندیل بلورین گویی ستاره تابانی است، [و آن چراغ] از [روغن] درخت زیتونی پربرکت که نه شرقی است و نه غربی افروخته می شود، [و] روغن آن [از پاکی و صافی] نزدیک است روشنی بدهد گرچه آتشی به آن نرسیده باشد، نوری است بر فراز نوری؛ خدا هر کس را که در مشیت او باشدبه سوی نور خود هدایت می کند، و خدا برای مردم مثل ها می زند [تا حقایق را بفهمند] و خدا به همه چیز داناست. (35)
سلامی گرم و با عشق بر سعیده ی عزیزم
سعیده جان خیلی خوشحال شدم که برام نوشتی چقد این روزها دورو ورم نورانی شده از هدایت هایی که شدم و امروز باز به کلام زیبا و پراز نور تو که درمورد نور الله گفتی هدایت شدم قلبم از خوندن این آیه توی سینه م جا تمیشه انگار میخواد از عشق و گرمای که حس کرده میخواد منفجر بشه .
کاش میتونستم به چشمای پر نورت زل بزنم و از الله برام بگی .
نور درنور
سعیده جان انگار در دنیایی دیگه یی زندگی میکنم انگار توی چهارده سالگی هستم و اولین عشقم رو میخوام تجربه کنم قلبم لبریز شده از گرما احساس میکنم پرانرژی تر شدم و دوست دارم بیشتر با عشق جدیدم باشم ،
میدونم که حرفامو خوب درگ میکنی
نمیدونم شاید هزاران بار این آیه رو پلی کرده باشم ولی نمیتونم حتی تصور کنم معنی این آیه ی زیبا رو
سعیده جان وقتی نقطه ی آبی رنگ رو دیدم خیلی خوشحال شدم
ممنون که وقت گذاشتی و برام نوشتی
از خداوند سپاسگذارم که من رو در این غار حرا در جمع شما عزیزان قرار داد .
من عاشقتوووونم
من عاشقتممم استاد
من عاشقتمممم خداجووونم
عاشقتمم سعیده جان
درپناه الله غرق در نور باشی
سلام به سعیده عزیزم
آبجی عزیزم فکر کنم بار سوم دارم کامنت زیبای شما رو میخونم و قلبم سرشار از عشق و آگاهی میشه
اول از همه تحسینت میکنم که اینقدر زیبا آگاهی های مربوط به قانون جهان درک میکنی و به دنبال تغییر خودت هستی و این چیزی که من باید بیشتر به خودم یادآور بشم که مثل شما بدنبال تغییر باشم نه اینکه ففط مثل طوطی عمل کنم
وقتی داشتی منظره زیبای که موقع دیدن ماه رو توصیف میکردی منم با عشق و حتی ناآگاهانه داشتم صحنه رو تجسم میکردم و لذت میبروم از اون صحنه ،امروز تنگ غروب بود که من از محیط کارم اومدم بیرون و در حالی که هوا هنوز روشن بود ماه رو توی آسمون دیدم و قلبم پر کشید براش و محو تماشاش شدم و سپلسگزار زیبای های خداوند شدم ،وقتی شما از دیدن ماه تو آسمون گفتی لاجرم به یاد این صحنه افتادم و این خودش نشون میده که ما بچهای سایت تقریبا همه مثل همیم و دنبال زیبای ها هستیم اونم به لطف این سری فایلهای که استاد عزیزمون و خانوم شایسته زیبا رو تدوین کردن که جا داره ازشون تشکر کنم
بقول سعیده عزیز وقتی آسمون خدا با تیکهای ابریشو میبینم خودمو (یعنی این جسم فیزیکمو) با روحم درگیر میبنم ،انگار روح من میخواد از جسمم راحت بشه و پر بکشه بسمت حقانیت خودش و این انرژی مبدا خداوند بزرگ
بارها این حس تجربه کردم و غرق در سپاسگزاری عظمت پروردگار شدم ،چه نعمتی بزرگتر از درک این احساس که توی 37 سال زندگی نداشتمش ،خدایا سپاسگزارم ازت بابت تمام این لحظها
سعیده عزیز در مورد احساس لیاقت و ارتباطش با درک زیبای ها و ثروت صحبت کردی و من بصورت نسبی مخم هنگ کرده بود و بخاطر همین سه بار کامنت زیباتو خوندم ،یعنی در مورد احساس لیاقت در مورد زیبای ها تا حدودی درک میکردم ولی در مورد ثروت و اینکه منم باید بصورت طبیعی ثروت وارد زندگیم بشه بدون اینکه کار خاصی کنم هنگ بودم
خودم میدونم که پاشنه آشیل من فعلا ثروت و با اینکه خیلی خوب دارم خلق میکنم ثروت رو ولی میدونم که لیاقت من بسیار بیشتر از اینه و بخاطر همین همیشه درگیر اینم که چه کار خاصی انجام بدم ثروت بیشتر خلق کنم و همسن تفکر باعث میشه گامهای بردارم که از لحاظ فرکانسی آمادش نباشم و خیلی دوسدارم تو این زمینه بهم کمک کنی
اصولا مت خیلی پر تلاش و بسیار خلاقم توی کارم و از وقتی تعهد دادم به خودم درآمدم هر روز داره بیشتر میشه ولی بعضی وقتا روند سینوسی داره و دلیلشو نمیفهمم
ذهنم همش میگه اگه لازم نیست کار خاصی کنی پس چرا استاد همیشه ایدهای خاص به سرش زد و باعث خلق میلیاردها تومن پول شد براش
پس منم باید ایدم ایده خاصی باشه و خودم خیلی خوب میدونم بعضی وقتا چنان درگیرش میشم که کلافه میشم و سخت میشه برام
ثروت مثل اکسیژن همجا هست ،اصلا دنیا و عظمتش برای من خلق شده و بدون من معنی نداره و من اربابشم و هر چی ازش بخوام باسد برام محیا کنه ،مگه من جانشین الله نیستم مگه من خود خود خدا نیستم ،مگه خدا ترسی داره از کمبود ،مگه من به محض خواستن نباید اجابت بشه برام ،پس چرا باید بفکر کار خاصی باشم
آبجی عزیزم من دوره لیاقت رو تهیه نکردم اما کامنتهای فایل رایگانشو تا الان همشو خوندم و همشونم حرف شما رو میزنن ولی برای من گویا منطقی نشده ..
لطفا برام بنویسید و درکتونو تو این موضوع بیشتر برام توضیح بدین
سپاسگزارم ازت بابت هر کلمه ای که اینجا نوشتی و منو غرق عشق خداوند و بندش یعنی سعیده عزیز کردی
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِینَهُ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا ۖ وَالْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَوَابًا وَخَیْرٌ أَمَلًا
مال و فرزندان زیب و زینت حیات دنیاست و اعمال صالح که باقی است نزد پروردگار از نظر ثواب بهتر و از نظر امیدمندی نیکوتر است.
«الْبَنُونَ»: پسران. مراد فرزندان، اعم از ذکور و إناث است. «الْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ»: کارهای شایستهای که ثمره و ثواب آنها باقی و ماندگار است. واژه (الْبَاقِیَاتُ) صفت موصوف مقدّری چون: الْکَلِمَاتُ یا الأعْمَالُ است. لذا هرگونه گفتار پسندیده و کردار شایسته را شامل میشود.
================================================================
برادر عزیزم،محمدجان،سلام
سلام و سلامتی و نور و رحمت الله به قلب روشن و توحیدی شما
نقطه ی آبی شما در بهترین زمان و مکان به دست من رسید،و سرشار از هدایت الله مهربان بود،ازت سپاسگزارم که به صدای قلبت گوش دادی و برام نوشتی،چندبار کامنت شما و البته کامنت خودم رو خوندم،و الان میخوام برات بنویسم،از خداوند طلب هدایت و کمک میکنم و این کامنت رو دفتر مشق خودم قرار میدم برای تقویت باور های توحیدی،احساس لیاقت و ثروت ساز….
محمد جان،برای نوشتن پاسخ برات،از قرآن طلب هدایت کردم و خداوند با آیه 46 سوره ی کهف پاسخ داد و مهر تاییدی بر کامنت شما و باورهای قشنگ توحیدیت زد…
همه ی ما با هدف کسب موفقیت و ثروت،وارد مسیر آموزش داشتیم و عطش داشتیم هر چه زودتر اون جهش مالی اتفاق بیفته،اما هرچه جلوتر رفتیم،انقدر روحمون تشنه ی توحید و زیبایی های الله شد که به خودمون اومدیم دیدیم دیگه داشتن ثروت هدف اصلی ما نیست بلکه ما میخوایم به توحید برسیم که اصل و اساس داشتن همه چیزه،توحید مساوی است با حال خوب،با ثروت،با سلامتی،با رابطه ی عاشقانه و ….
به تعبیر همین آیه:وَالْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَوَابًا وَخَیْرٌ أَمَلًا
چیزی که برای من جالب بود این بود که این کامنت رو من درحالی نوشتم که نه از دوره ی احساس لیاقت خبری بود،نه حتی استاد اسمش رو آورده بود که قراره همچین دوره ای رو برگزار کنه،من با همون درک آموزش های دوازده قدم به این نتیجه رسیده بودم که فرق من شاغل با اون خانوم خونه دار که وضعیت مالیش از من بهتره،چیزی جز اختلاف در داشتن احساس لیاقت در مسائل مالی نیست.
من به این درک رسیده بودم اما،آیا باورش ایجاد شد؟
استاد تو قدم یک،یک جمله ی جادویی میگه:
میخوای بدونی چقدر باورهات تغییر کرده؟
به نتیجه هات نگاه کن
الان که دارم به نتیجه های مالیم نگاه میکنم میبینم آره ،الان اصلا قابل قیاس با خرداد نیست،ورودی مالی من خیلی بیشتر شده،هزینه های الکی از بین رفته،از جایی که فکرش رو نمیکنم پول میاد،حتی سرمایه گذاری هایی که قبلا به زیر صفر رسیده بود،الان به سوددهی رسیده،و پولش برام واریز میشه،بهم خبر میدن توی قرعه کشی بانک،پول برنده شدی،اغلب چیزهایی که لازم دارم به صورت هدیه دریافت میکنم،یا همون لحظه یکی کنارمه که با اصرار خودش میخواد پرداختش کنه و ….
اینا نتایجی که بعد از اینکه من سعی کردم توی دوره ی احساس لیاقت این باور رو نهادینه کنم که من به خودی خود ارزشمند و لایق برای دریافت نعمت های الهی هستم،به وجود اومده …
اما…!
من هنوز در شغل قبلی مشغول به کارم،هنوز پرستارم و به نسبت توی شغل های جامعه،شغلی با کار سخت و درآمد کمه،این یعنی چی؟یعنی باور احساس لیاقت من هنوز به اندازه ی کافی رشد نکرده که جهان من رو جابه جا کنه،و وارد یک شغل آسونتر با درآمد بیشتر کنه …
هرچقدر من بیشتر روی این موضوع کار کنم،این اتفاق زودتر خواهد افتاد،درواقع من با ایجاد باور احساس ارزشمندی،مدارم بالاتر میره،در مدار بالاتر موقعیت های بهتر و شغل بهتر و درآمد بیشتر وجود داره،و من لاجرم باهاش برخورد میکنم…!
میدونی؟همه ی ما فکر میکنم که اینکه به خودمون بگیم ما ارزشمندیم و لایقیم برای دریافت ثروت مثل فراوانی اکسیژن،سریع ذهنمون میگه پس باید یک کیسه پول ازون بالا بیفته پایین …
بعد میگیم همچین چیزی که امکان نداره،پس من باید یک کار خاصی انجام بدم تا اون ثروت بیاد،در مثال شما دنبال یک ایده ی خاص برای داشتن مشتری بیشتر،برای من دنبال یک شغل خاص برای کار راحت تر با درامد بیشتر…
اما ما باید بدونیم،ما باید از درون،روی باور احساس لیاقت و ارزشمندیمون کار کنیم،بعد که مدارمون بالا رفت،ایده ها،مشتری های جدید،ثروت و نعمت و رابطه ی عاطفی و هرچیزی که میخوایم توی اون مدار هست و به قول استاد توی قدم نه مالاجرم با اونا برخورد میکنیم.لاجرم این اتفاق خواهد افتاد.
یک جمله ی جادویی دیگه استاد توی دوازده قدم میگه که:
یک ایده ی خاص نیست که تورو ثروتمند میکنه،یک شخصیت درست با باور های درست هست که ثروت و نعمت رو به صورت طبیعی وارد زندگیت میکنه
درک همین جمله میدونی چه قدر به ما کمک میکنه که بدون اینکه فکر کنیم چطور میخواد اتفاقات خوب بیفته،فقط روی خودمون کار کنیم،از جلوی خدا بیایم کنار،دستاشو باز بزاریم که از هزاران راهی که نه به عقل ما میرسه نه به عقل جن،مارو به خواسته هامون برسونه!
بازم به قول استاد: آگاهی ما،به اندازه ی نوک دماغمونم نیست!اون داره کیهان رو مدیریت میکنه،ما فقط باید تسلیم باشیم و اجازه بدیم کارها انجام بشه …
درواقع ما وقتی به جای اینکه صرف نظر از چگونگی رخ دادن اتفاقات خوب،فقط روی خودمون کار کنیم،ما دستمون رو از روی مجاری طبیعی ورود ثروت برداشتیم و اجازه دادیم جهان و کائنات کارش رو دقیق انجام بده و ثروت مثل اکسیژن خود به خود وارد زندگیمون بشه،…
اما به محض اینکه به چگونگی فکر میکنیم،چون عقل ما محدوده،همش میپرسیم چطوری؟چطوری میخواد اون ثروت وارد زندگیم بشه؟چطور میخواد اون اتفاق خوب بیفته؟چطوری میخواد اون رابطه ی عاشقانه ایجاد بشه،با گذاشتن پامون رو ترمز،نمیزاریم ماشین خواسته هامون حرکت کنه،یا به تعبیر استاد،دستمون رو میگیریم جلوی بینیمون و مانع ورود جریان اکسیژن به بدنمون میشیم….
یک مثال عینی بزنم که خودم همیشه ازین مثال برای خودم استفاده میکنم:
محمدجان،بیا به این فکر کنیم که شغل استاد توی ده،پونزده سال چی بوده؟آموزش،معلمی و استادی!
فرض بر اینکه ایشون بسیار استاد معروفی هستند که بیزنس موفقی دارند،خیلی هم مشتری دارند برای محصولاتشون…خب؟
حالا بیا به ثروتی از استاد نگاه کنیم که به صورت انگشت شمار داریم توی فایل ها میبینیم و میشنویم و خدا میدونه چقدر بیشتر ازیناست…
من فقط دوسه تاشو مثال میزنم:
ملک بیست هکتاری پرادایس،ملک شصت هکتاری شکارگاه،RV و ماشین های استاد و…
یک جایی هم توی دوره ی احساس لیاقت استاد میگه،من از لحاظ مالی هیچ مشکلی ندارم همین الان زنگ بزنم بگم،ده تا لامبورگینی با ده تا رنگ متفاوت،همین الان بیارن دم در خونه م!
اصلا بقیه ی رو بیخیال،من با همین جمله ی استاد کار دارم،بیا به این فکر کنیم با پول فروختن چندتا دوره میشه یک لامبورگینی خرید…؟چه برسه به ده تا…؟
آیا این درآمد با شغل استاد و محصولاتش جور درمیاد؟
پس این ثروت از کجا توی زندگی استاد اومده؟
ببین جوابی که من به خودم میدم اینه:استاد توی شغلی که عاشقشه داره کار میکنه،لذت میبره وثروت از هزاران هزار مسیر وارد زندگی استاد میشه نه فقط از طریق شغلش…
چرا؟چون استاد سال ها خوب روی خودش کار کرده،ترمز هاش رو برداشته،دست های خداوند رو باز گذاشته و درواقع اسپسفیک این شغل استاد نیست که ایشون رو به این ثروت رسونده،بلکه باورهای ثروت ساز درستش،باعث شده ثروت و پول به دنبال استاد بیاد!از هر مجرایی…
اینجا میرسیم به کلام با ارزش حضرت علی:
إنَّ الرِّزقَ رِزقانِ : رِزقٌ تَطلُبُهُ ، ورِزقٌ یَطلُبُکَ ، فإن أنتَ لَم تَأتِهِ أتاکَ .
امام على علیه السلام : روزى دو گونه است : یک روزى که تو در پى آنى و روزى دیگر که آن در پى توست و اگر تو سراغش نروى او خود نزد تو آید.
البته این باور در حال حاضر منه،با آگاهی های الانم،نمیتونم بگم صددرصد درسته،اما درحال حاضر اینطوری فکر میکنم،و البته خب نتیجه هم دستمه دیگه!
اونیکه قبل از ورود به سایت دویست تومن پول سوپرمارکت رو نداشت درحالیکه تازه یک هفته از پرداخت حقوقش گذشته بود،الان ماه تموم میشه،بیش از نصف حقوقم دست نخورده توی حسابمه در حالیکه براحتی خرج میکنم و هرچی که دلم میخواد میخرم بدون نگرانی ….
ازت ممنونم که لطف کردی و برام نوشتی،و باعث شدی این آگاهی هارو با خودم مرور کنم،خیلی خیلی به تقویت باورهام کمک کرد،و احساس لیاقتم و امیدم به آینده ی روشن و اتفاقات عالی که لاجرم خواهد افتاد،هزار برابر شد،امیدوارم برای شما،برادر عزیزم و رفیق ارزشمند غار حرای من هم بنفیتی داشته باشه …
برات از خداوند بهترینِ بهترین هارو میخوام.
به امید دریافت نقطه ی آبی پربرکت دیگه ای از شما…
درپناه نورِ آسمون ها و زمین باشی همیشه
سلام سعیده جانم پرستار موحد و الهی ،
خدا را شکر امروز هم خدا اجازه داد کامنت زیبای تو را بخواتم و جواب و پاسخ خودم را هم بگیرم ،
من دنبالدتغییر موقعیت شغلی هستم و لیست از کار جدید و موقعیت های ان نوشتم و سفارش دادم به سیستم الهی گفتم خدایا از تو این سفارش ناب را می خوام .
ولی دیروز هم در درون خودم حس عجله و عقب موندن داشتم ، حس حسادت نسبت به بقیه داشتم و تند تند داشتم رزومه می فرستادم و دنبال نفر بودم ، دیدم ای دل غافل پس چرا داری فضولی می کنی تو کار خدا ، چرا تو دست و پای خدا می چرخی و جلوی حکمت و قدرت و نعمت خدا را میگیری ، سفارش دادی دیدی رها کن بسپار به خودش تو حس لیاقت خود را بالا ببر بذار خدا بر حسب لیاقت بهترین را به تو بده ، با دیدن این کامنت تو هم مهر تایید شد که تنها حس لیاقت و حس خوب و لذت بردن از لحظه مهم أست و لا غیر .
باز هم ممنون ، روی دختران قشنگت را ببوس و انشالله هر روز ثروتمند تر سلامت تر و الهی تر باشی
سلام سعیده خانم، دوست ارزشمندم.
شما واقعاً ارزشمند هستید! همین که کامنت بی نظیر و فوق العاده تان امروز چشم من را روشن کرد، این یعنی شما آدم خاصی هستید!
آنقدر احساس خوب گرفتم از این کامنت، که به حساب نمیاد! آنقدر همه جانبه و کامل داستان سفر کوتاهتان و نتایج عالیش را نوشته بودید که متحیر ماندم. آفرین به این نکته سنجی و هوش شما!
خوشبخت و پولدار وتندرست باشید در کنار نیکا و نیلا و همسر محترمتان. امیدوارم از در و دیوار برایتان خوشبختی، زیبایی و حال خوب ببارد، که لایقش هستید.
سلام عزیزم
خیلی از شما سپاسگزارم که کلام خداوند را از قلم زیبای شما شنیدم و خوندم
دقیقا خودم را توصیف کردید ولی اونطوری که لایقش هستم وارزشمندم ولی فراموش می کنم که
چقدر ارزشمندم و بخودی خود
همین که به این دنیا اومدم ارزشمندم
فدای جمله های الهی استاد قشنگم
سپاسگزارم
سلام و صد سلام به شما
امیدوارم که حالتون عالی و عالی باشه
ممنون ازتون که اینقدر کامنت های بی نظیری میگزارید و آدم رو مدهوش میکنین
اولین باری هست که نیلانیکا رو تو کامنتت تون میبینم
امیدوارم که عالی و بی نظیر و جذبی باشه..
چقدر در مورد احساس لیاقت عالی گفتید و چقدر نیاز دارم که روش کار کنم…
و چقدر عالی از این رفتارهایی که گفتین منم انجام میدادم ولی به خودم احساس لیاقت نمی دادم و عادی می پنداشتمش
مثل فرار کردن از محیطی که توش غیبت داره میشه
یا تفریحاتی که اخرش میکشه به مشروبات الکی
کمک کردن به فرد بدون اینکه اون بدونه و حتی نری بهشون بکی
خودت نیدونی که خدا میبینه و در همون لحظه احساس ارزشمندی و لیاقت تو وجودت فعال میشه
ازت ممنون که اینقدر عالی رو خودت کار میکنی و باعث میشی ما موتیویت بشیم برا ادامه دادن.….
به نام آنکه با عشق گِل ما را سِرشت
سلام خدای مهربانِ مهربونم
سلام به استادان عشق و توحید،سید حسین و مریم شایستهِ عزیزم
سلام به دوستان توحیدی ام
سپاس خدایی را که آسمان ها و زمین را مسخر ما کرده، و اینک ما را به تماشای بهترین فیلم آموزشی زندگی در بهشت دعوت
بهبود بهبود روزانه در همهچیز، در شخصیت محیط زندگی، شغل ،رفتار، باور و….
واینک بهبود در بهشت زیبا(حتی بهشت نیاز به آپدیت داره)
یک خواسته، یک ایده، پیدا کردن ابزار مناسب و ایده ها و روش های فراوان همراه آن
پس استارت اول خواسته است، باید واضح و روشن بدونی چی دوست داری و آن وقت است که ایده ها و راه های رسیدن به اون گفته میشه. و باید استپ به استپ به ایده ها عمل کنی و ایمان خودت رو نشون بدی تا همین طور ایده ها پشت سر هم بهت گفته بشه.
وقتی هم به خواسته ات میرسی، این نباشه که اون رو بازنگری نکنی، و همین کما فی سابق مسیرت رو بری، یک توفق کوتاه یک نگاه به رفتارها به کارها که آیا لازم هست، نیاز هست که من این کارها را به این روش ادامه بدم؟
و اما درس بسیار مهم، استاد عباس منش هم که باشی باید مراقب مرغ هات باشی که روباه و شغال و عقاب اونها رو نبره.
مرغهای ما همان باورهای درستی که با هزار زحمت اونها را ساختیم که به ما خدمت کنه و برامون تخم بذارند که همون ورود نعمت ها میشه، پس همیشه و در هر لحظه باید مراقب بود البته با توکل بر خدای مهربان
وقتی خوب از مرغ ها نگهداری کنی، فراونی الا ما شاءالله میشه.
و اگه یه زمانی با تضادی مثل ریختن پر مرغ هات مواجه شدی نگران نباش قراره پرهای زیبا و درخشانتری در بیاد.
باید خوراک مورد نیاز مرغ هات رو بدونی چیه حتی اگر در ابتدا به مزاقت خوش نیاد،(مثل نگاه نکردن به لحظات فان حوادث برای افراد، که برایم خیلی سخت بود ولی برای باورام و ذهن ناخودآگاه مفید)
استاد چه فواره زیبایی، وقتی روشن شد، بی اختیار گفتم واووووو چه زیباست.
استاد چقدر ذوق کردن شما و مریم جان را برای دریافت نعمت دوست دارم، و سعی میکنم اون رو تو زندگیم عملی کنم.
استاد سپاس گذارم که مرتب تکه هایی از قانون سلامتی رو به ما میگید. روغن قلم گاو چه خواص بینظیری داره، امروز صبح یه سرچی کردم و دیدیم بله چه خواص فوق العاده ای داره. حالا قراره همسرم بخره ما هم درست کنیم.
مررررسی استاد که زندگی در بهشت رو سایت میذارید، مرررسی بخاطر سلامتی و اندام زیبا، پوست درخشان شما و مریم جون بخاطر تغذیه مناسب بخاطر ورودی های مناسب.
استاد و مریم جان شما را سپاس و در پناه حق پاینده و پایدار
خدایا شکررررررررت که ما را جز بندگان خاص خودت قرار دادی و با بندگانی هم کلام کردی که جز یاد تو چیزی بر زبان ندارند.
سلام به رضوان عزیزم
میخوام اعتراف کنم که از زاویه ایی که شما به این فایل نگاه کردید بی نهایت برای من تحسین برانگیز و الهام بخش بود.
این که اشاره کردین به این موضوع که بهشت هم نیاز به آپدیت داره، یعنی حتی اگر در بهترین و عالی ترین شرایط هم که باشیم باز هم باید به دنبال بهتر شدن باشیم البته در تمام جنبه های زندگی.
مورد دیگه ایی که اشاره کردین این بود که مرغ ها رو به باورهای ما تشبیه کردین که چقدر نیاز به مراقبت دارن و کم ترین بی توجهی ممکن هست که تلاش سال های سال ما رو بر باد فنا بده،پس هر لحظه باید مراقب ورودی های ذهنمون و باورهامون باشیم و تغذیه و خوراک مناسب به ذهن بخورانیم.
مورد سوم هم اشاره به راهنمایی استاد در قانون سلامتی کردین و برای من هم خیلی جالب بود که استاد چقدر سخاوتمندانه این مطالب را به ما هدیه میدن.
از شما واقعا ممنونم برای کامنت مختصر و مفید و پر از آگاهی شما رضوان جانم و بسیار سپاسگزارم از خانم شایسته این بانوی توانمند برای اون روغن بی نظیری که درست کرده بودن و نوش جانشون باشه و سپاسگزارم از استاد عباس منش عزیز که هر روز همه جوره اطلاعات بی نظیرشون رو و بهشت زیباشون رو با ما به اشتراک میگزارن و پارادایس جزیی از وجودمان شده خدایا شکرت
براتون بهترین ها رو از خداوند خواهانم و امیدوارم همیشه در مسیر سبز توحید باشید
بنام خدا وند بخشنده ی مهربان
سلام دارم خدمت خانم یوسفی فوقالعععععاده و بی نظیر…
کامنت شما رو خوندم چقدر لذت بردم و یک کتاب بود و من چند بار خوندم و تکرار کردم .الحق در مکتب استاد بودن ، یعنی این
اول ستایش خداوند
بهبود در همه چیز، محیط و کار و شغل
همیشه آپدیت و روی خودت کار کردن
خواسته باید داشته باشی(واضح و مشخص )
تکامل رو باید طی کنی (استپ به استپ )
استمرار داشته باشی و استوار و استمرار
کما فی سابق نباشی
و عمل کنی و ایمان داشته باشی،و مراقب بود (استادم باشی مرغ و خروساتم، عقاب میبره )
مواظب سلامتیت باش
خلاصه و مفید نوشتید.
و چقدر شما از این فایل درست گرفتی ، چقدر خوب انتقال دادی، چقدر خوب توضیح دادید ،ایول داری و بنده شما رو تحسین میکنم
بازم حمد و سپاس فراوان از خداوند متعال
تشکر کمه
تشکرات از شما ، بهترین ها رو براتون آرزومندم
دلتون شاد شاد ، و
شادی رو برایت ،دنیا، دنیا ،آرزو مندم. در پناه خداوند متعال باشید.
مرسی از قلم تواناتون .
منتظر کامنت های قشنگ و تاثیر گذارتون هستیم.خداوند را شاکرم برای وجود شما.
افرین بهتون رضوان جان عزیز که اینقدر عالی نکات رو تشبیه کردی و باعث دریافت آگاهی های بی نظیر شدیم
چه زیبا توصیف کردی نکات رو
و چه زیبا گفتی که اگر ما استاد عباسمنش هم باشیم باز هم باید کاری کنیم برای مرغ ها
برای منم خوردن صدف برای مرغ ها خیلی جالب بود و لذت بخش…
واقعا فراوانی رو به وفور میشه دید و ازش لذت برد
چقدر استاد دنبال بهترین هستند – بهترین مرغ و بهترین نژاد
ازتون سپاس گزارم بابت این کامنت عالی تون – انشالله که هر جا که هستید خوش بدرخشید…
به نام خدایی که در این نزدیکی ایست
سلام محمد امین عزیزِ توحیدی و ثروتمند
سپاس گذارم بخاطر نوشتن پاسخ و تحسین کامنت بنده که لطف خدای مهربان بوده و هست و خواهد بود.
دیشب همسرم یه داستانی رو تعریف کرد به شرح زیر
شخصی دیوار خانه اش را برای نوسازی خراب می کرد. خانه های ژاپنی دارای فضایی خالی بین دیوار های چوبی هستند. این شخص در حین خراب کردن دیوار در بین ان مارمولکی را دید که میخی از بیرون به پایش کوفته شده است. دلش سوخت و یک لحظه کنجکاو شد .وقتی میخ را بررسی کرد تعجب کرد این میخ چهار سال پیش هنگام ساختن خانه کوبیده شده بود!!! چه اتفاقی افتاده؟
مارمولک 4 سال در چنین موقعیتی زنده مونده !!! در یک قسمت تاریک بدون حرکت.
چنین چیزی امکان ندارد و غیر قابل تصور است. متحیر از این مساله کارش را تعطیل و مارمولک را مشاهده کرد. تو این مدت چکار می کرده؟ چگونه و چی می خورده؟
همانطور که به مارمولک نگاه می کرد یکدفعه مارمولکی دیگر با غذایی در دهانش ظاهر شد .!!!
مرد شدیدا منقلب شد.
امروز صبح که داشتم قرآن میخوندم، یه لحظه یاد اون داستان افتادم، و بلافاصله این آیه قرآنی رو خوندم.
وَمَا مِنْ دَابَّهٍ فِی الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَیَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا ۚ کُلٌّ فِی کِتَابٍ مُبِینٍ
هیچ جنبنده در زمین نیست جز آنکه روزیش بر خداست و خدا قرارگاه (منزل دائمی) و آرامشگاه (جای موقت) او را میداند، و همه احوال خلق در دفتر علم ازلی خدا ثبت است.(6)هود
واین طور خدای مهربان پاسخ درخواست کنندگان را می دهد و روزی مخلوقاتش را در اعماق اقیانوس ها هم که باشند فراهم می کند. جل جلاله و عَظُمَ مقامَ
محمد امین عزیز در پناه حق روز به روز توحیدی تر و ثروتمند تر و موفقیت تر باشید.
رضوان جان جزو محدود افرادی هستی که کا با عشق کامنت ها رو پاسخ می دهی و چقدر عالی با اهرم رنج و لذت توانسته ای این کار را برای خودت تبدیل به لذت کنی..
هر وقت که وارد سایت می شوم و اون دکمه ابی رنگ رو میبینم از شور وشوق به خودم میپیچم و می گویم خدا را شکر که توانسته ام امروز با فردی که برای خودش ارزش قائل هست و روی خودش کار می کند ارتباط بگیرم…
فردی که ذهنش را جایگاهی ساخته برای نکات مثبت و لذت بخش…
داستانت بی نظیر و به یاد ماندنی بود و اینکه توانسته بودی با ایه قران تطبیقش دهی جای لطف بود…
چقدر شوهر بی نظیرت داستان به نظیری را برای گفتن تدارک دیده بوده…
انشالله که بتوانی با عشق رابطه ات رو هر سری بهتر و بهتر کنی
امیدوارم که شوهرت مثل خودت از این سایت بهره بگیرد و در کنار هم با ذهنیتی خارق العاده لذت ببرری…
سری قبل که کامنتت رو خوندم متوجه شدم که چقدر دوست داری به پرادایس نقل مکان کنی و رفتن به اونجا حسابی ذهنت را به خودش مشغول کرده
امیدوارم که به هر چه میخوای برسی و از مسیر رسیدنش هم بی نهایت لذت ببری…
لتس دو دیس…
به نام خدای مهربان
سلام محمد امین عزیز
سپاس گذارم از لطف شما.
یه نکته رو بگم من آیه قرآنی رو با اون داستان تطبیق ندادم، وقتی داشتم قرآن میخوندم یه آیه قبل از این آیه بودم که یادم اومد به اون داستان، و بعد این آیه ادامه قرآن خوندم بود، خودم وقتی خوندمش گفتم الله اکبر این تاییدی بر رزاق بودن خداوند برای همه موجودات است.
تازه متوجه پایان فامیلی شما شدم(کشکولی) راهنمایی که بودم یک کتاب میخوندم به اسم کشکول شیخ بهایی، خیلی دوستش داشتم حکایت و شعر و لطیفه بود.
یه لطیفه اش رو هنوز یادمه.
(یه نفر تو جمعی میگه من از صبح تا حالا به هر کی رسیدم، مثل عقرب نیش زدم.
بعد یکی از حاضرین بهش میگه کسی نبود با لنگه کفش بزنه رو سرت)
البته بیشتر کتاب عرفانی است و من متوجه نمیشدم فقط این لطیفه که ساده بود یادم مونده.
محمد امین عزیز بازهم سپاس گذارم، مراقب حال دلت باش
سلام به دوست عزیزم
رضوان جان واقعا قابل تحسین هستند
چه جالب بود برام داستان مارمولک واقعا خداوند رزاقه و از بینهایت بینهایت راه به ما رزق فراوان میده و فقط از ما میخواد که تنها او را بپرستیم
خدای رزاق من تنها تو را میپرستم و تنها از تو هدایت میخواهم
خدایا شکرت بابت این دوستان ناب که تو سایت توحیدی استاد توحیدیم هست و هر لحظه که تو سایت بیایم به آگاهی هامون اضافه میشه و رشد میکنیم
خدایا شکرت ،خدایا شکرت
درود بر خانم یوسفی عزیز و ثروتمند،
خدا رو شاکرم بابت همه نعمتها، که به جمع ما عنایت کرده،
چقدر زیبا مثال زدین، واقعا باید مراقب ورودی های ذهن نمون باشیم ، اگر دنبال نعمت ها هستیم باید قوانین رو رعایت کنیم و هر لحظه مراقب ورودی های ذهن نمون باشیم، برای شما و جمع زبیایمون ، بهترین ها رو آرزو میکنم، در پناه آلله یکتا شاد، سالم، تندرست، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید و باشیم آمین
به نام خدایی که در این نزدیکی ایست
سلام حیدر عزیز و توحیدی و ثروتمند
سپاس گذارم از دعای خیرتون.
دیروز از صبح رو با نشانه های واضح خداوند شروع و با لطفی بزرگ به پایان بردم.
دیشب که ماه شب چهارده رو تو آسمون دیدیم به همسرم گفتم امشب مهتاب قشنگی است، تا بریم پارک کوهستان(کنار کوه و تقریبا ارتفاع خوبی از شهر داره)و از دیدین ماه لذت ببریم.
گفت باشه مهمان اومد و خلاصه ول شد. ساعت یازده شب بود دیگه کم کم باید میرفتم مسواک و آماده میشدم برای خواب تقریبا ساعت 12 دیگه میخوابیم.تو حیاط خونه به مهتاب نگاه کردم، گفتم از همین جا هم میشه زیبای ات رو دیدید. و کلی لذت بردم رفتم داخل دیدیم تماس بی پاسخ از آبجی کوچیکه دارم. بهش زنگ زدم، گفت که ما تو همین پارک نزدیکتون هستیم با رقیه (خواهرم) میتونی بیایی ببینیمت.
منم گفتم باشه.
یعنی قشنگ احساس کردم خدای مهربان بهم لبخند زد و گفت مگه میذارم قند تو دل بنده هام آب بشه.
بعد به همسرم گفتم و با پسرم رفتیم و هوا عالی بود مهتاب هم زیباتر و درخشان تر شده انگار داشت خودش رو برام لوس میکرد.
خدایا شکررررررررت
دوست داشتم این تجربه لذت بخش رو که روزانه با شکل های مختلف برای همه ما اتفاق میفته ولی ما به اون دقت نمی کنیم را با شما به اشتراک بذارم.
در پناه حق پاینده و پایدار و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
رضوان قشنگم
آگاهی های کامنتت فوق العاده بود
سپاسگزارتم که انقدر زیبا و روون مینویسی،انقدر خوشگل توضیح میدی
چنین زیبا چرایی؟ دوستت دارم دختر
انقدرررر دلم برای نوشتن برات تنگ شده بووود که نگوووو و نپرررررس
رضوان جانِ دل
تو کامنت قبلیت ازم پرسیدی صرفا بخاطر نیلا نیکا میخوای ازین شغل بیای بیرون ؟
اولا دور سرمهربونی هات میگردم،مرررسی که هسسستی
دوما نه جانِ دل
من از اولش هم علاقه ای به پرستاری نداشتم،حتی انتخاب رشته م خودم نکردم
الان ناراضی نیستیم از جایی که هستم،ولی این اون چیزی نیست که من میخواستمش میدونی؟
میخوام خودم رو در تموم ابعاد تجربه کنم،واسه همین دارم تلاش میکنم قدم های عملی کوچیک در مسیر های هدایتی بردارم به امید الله
رضوان جانم ،خیلی دوستت دارم
مراقب مهربونی هات باش
در پناه الله یکتا باشی دوست قشنگم
به نام آنکه زیباست و زیبا می آفریند
سلام سلام و صد سلااااااااااااااااااااام به روی ماهت به اون چشای زیبا نگاهت
وااااااااووووو پروفایلتو عشقه.
یه لحظه فکر کردم یه بازیگر ترکیه ای در ترکیه این عکس رو گرفته.
چه ویویی!! عالیه
عاشقتم دختر توحیدی و خوش اندام و زیبا.
دوستت دارم مراقب حال دلت باش.
بووووووووووووووووووووووس به اون روی ماهت.
در پناه خدای زیبای ها روز به روز توحیدی تر ،شادتر ،سرحال تر و ثروتمند تر باشی عشقم.
بعد از فرستادن دیدگاه اومدم تو حیاط با صحنه زیبای طلوع خورشید از بالای کوه در لابه لای ابرها مواجه شدم، گفتم خدایا شکررررررررت چه ویویی!
رفتم گوشیم رو بیارم عکس بگیرم، یادم افتاد که خواستم ازت بپرسم کدوم بیمارستان کار میکنی؟ قلبم رو بیارم پیشت یه آمپول تقویتی بهش بزنی.(چشمک)
به نام الله یکتا
سلام خانم رضوان عزیز
از خوندن کامنت تون لذت بردم .
اینکه مرغها رو به باور ها تشبیه کردید ، بسیار عالیست !
باید جنس و نژاد بهتری از مرغ ها ( یا همون باورهامون ) رو انتخاب کنیم که سود و بهره ی بیشتری ازشون بگیریم .
باید مدام خوب بهشون تغذیه بدیم و تقویت شون کنیم .
باید خوب ازشون مراقب کنیم ، تا از حمله ی حیوانات وحشی ( یا رشد علفهای هرز و رخنه ی باورهای مخرب ) مصون بمانند .
در پناه نور و عشق الهی باشید .
سلام و درود فراوان به خواهر عزیز و گرانقدرم رضوان عزیز
الهی که حال دلت عالی عالی عالی باشه. بسیار بسیار تحسینت میکنم بخاطر این کامنت بی نظیر و ارزشمندت و خدا رو صد هزار مرتبه شاکرم بخاطر تک تک باورهای درست و توحیدی که ساختی.
برات از درگاه خداوند متعال بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو در کنار خانواده درخواست میکنم.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی.
به نام خدای مهربان
سلام
آقا من یه کامنت بلند بالا نوشتم اشتباهی در اومدم ذخیره نشد الان قهرم.
………………..
تولدت مباررررررک
این رو از کامنت سعیده جانم دزدیدم.
فکر کنم قبلا تو داستان هدایت تاریخ تولدت رو نوشته بودی ولی الان پاک کردی.
ان شاءالله سال دیگه تولدت رو در بهترین مکان با هوایی عالی در جایی رویایی که خدای مهربان با لطف و کرمش براتون تهیه کنه بگیرید.
در پناه حق پاینده و پایدار و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی مهربان.
راستی دوره قانون آفرینش رو به سبد خریدم افزودم.
این کامنت رو که نوشتم زدم ارسال بعد دیدیم نیستش، دیگه گریه ام گرفته بود، اینهمه نوشته بودم،بزور یه فرصتی گیر آوردم پاسخ شما را داده بودم.
خدا را شکر اومدم بیرون دوباره چک کردم دو تاش اومده بودن.(خخخخخ)
سلام و درود به خواهر نازنینم رضوان جان. حالت چطوره خواهر گلم ، چقدر خندیدم به این جمله ات ، «الان قهرم» با کی ؟ با چی ؟ چطوری ؟
خیلی خیلی ازت ممنونم بابت تبریک تولد،خیلی لطف کردی، آره پونزدهم خرداد بود. و اینکه خیلی حس قشنگی برام داشت وقتی دوستان نازنینم توی سایت بهم تبریک گفتن. چیزی که تا پیش از این عامل ناراحتی بود برام الان وقتی میبینم انسانهای ارزشمند و بندگان شایسته خداوند بهش توجه میکنن برام تبدیل میشه به نقطه قوت و عامل خوشحالی.
داستان هدایت رو من اشتباه کردم پاک کردم ولی غافل از اینکه الان ماه هاست امروز و فردا میکنم برای نوشتن داستان هدایت. چند بار نوشتم توی یادداشت گوشی ،ولی هر بار یه قسمتش رو پاک میکنم که یه چی دیگه بنویسم ولی بازم طولانی میشه. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر دوره بی نظیر قانون آفرینش که میخوای شروع کنی. چند روز پیش با یکی از دوستان عزیز که ازاعضای سایت هم هستن گفتگو میکردم و چقدر گفتگوی ارزشمندی داشتیم و متفق القول صحبتمون به اینجا رسید که من باید دوره عزت نفس رو خیلی جدی شروع کنم و به کار ببندم. چون یه سری پاشنه های آشیلم رو دست میذاشتم و میگفتم اون دوستم راهنماییم میکرد که اینجا و اینجا برمیگرده به عزت نفس.
ماجرای این ارسال برمیگرده به سرعت اینترنت وقتی پیام تایید ارسال اومد یعنی کامنت ارسال شده. اگه چند دقیقه صبر کنید و دوباره همون صفحه رو بروزرسانی کنید کامنت خودتون رو خواهید دید.
رضوان عزیز ، خواهر بزرگوارم ازت خیلی ممنونم کامنت بی نظیرت حالمو خیلی خیلی خوب و مثبت کرد. سپاااااااس فراوان. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی خواهر بزرگوار.
به نام خدای بخشنده ی مهربان
سلام داداش مهربان و خوش قلبم
سپاس گذارم که پاسخ تک تک کامنت بچه ها را با حوصله و تفضیل میدی.
عکس پروفایل ات رو دیدم چقدر شبیه حافظ شیرازی هستی، فقط اون موهاش بلنده.
راستی حمیدجان، من اگه دوست دارم دوره رو تهیه کنم نه بخاطر قیمتی که قراره بعد گرونتر بشه. من بخاطر این انرژی و اون شوقی که الان در حال جاری شدن است دوست دارم که اون را تهیه کنم.مثل فایل هایی که استاد میذاره چطور بچهها با چه شور و حرارتی کامنت می ذارند و با کامنت هاشون بقیه رو به وجد می آرند. و این میتونه برای منی که تنبلم و بخاطر نتایج لاکپشتی و باید یه موتور جت آمریکایی بهم وصل بشه تا یکم حرکت کنم خوبه. در واقع من مثل واکنش کُند انجام شدنی که نیاز به کاتالیزور داره هستم واین در لحظه بودن دوره بیشتر میتونه بهم کمک کنه کم نیارم ،ولی شما اینطوری نیستید و یه واکنش به سرعت انجام شدنی، که میتونی به خودت انرژی بدی.
چی میشد میتونستم تا قبل از اینکه کامل جلساتش رو سایت بیاد دوره کشف قوانین زندگ رو تهیه کنم و شروع کنم به کدنویسی زندگی ام با کیفیت بالاتر. الان کدهایی که مینویسم نهایتش یه پَک مَن ساده ای باشه که دور خودش میچرخه باشه. ولی من دوست دارم بهترین از این باشه، خیلی طبیعی تر و واقعی تر.
مراقب حال دلت باش.
در پناه حق
سلاااام به باااهوش ترین رضوان دنیا…
کامنتت رو از سرنخ ایمیلت خوندم و کلی خندیییدم از تعبیری که به حمیدِ حنیف دادی :))))
ببین فکر کنم از بس توی اشعار حافظ غرررق شده،شبیهش هم شده ،حق با توعه :)))
من فقط مأموریت داشتم بیام بهت بگم ،تو برای عالی بودن،برای بهترین رضوان بودن،احتیاج به یک دوره خاص نداری رضوان
تو همین الان بسیار بسیار ارزشمندی ،دلنشینی ،باهوشی و قابلیت اینو داری کارهایی رو انجام بدی که به عقل جن هم نمیرسه :))))
قانون مدارهارو اول به خودم و بعد به شما عزیزدلم یاداوری میکنم ،که ما فقط باید روی خودمون بیشتر و بیشتر کار کنیم،مدت زمان بیشتری در صلح و آرامش و حال خوب بمونیم ،قدم های هدایتی تکاملی برداریم
و وقتی با این دوره هم مدار بشیم در زماااان درستش،به راحت ترین روش ممکن دریافتش میکنیم!
این بازی و قانون کل جهانه…
و کسی از خداوند به عهد و قوانینش وفادارتر نیست جانم
دلم خواست بهت بگم تو بهترینی رضوان ،یک پکیج از بهترین ویژگی ها ،ساده صمیمی دلنشین پر از نور خدا
دوستت دااااارم دوست عزییییز راه دوووور من
قلب های رنگی فراااااااوان برای تو نازنین
سلام و درود به خواهر نازنینم رضوان عزیز. امیدوارم در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت باشی.
رضووووواااااااااااان ،من همینجوری خودم اعتماد به نفس ندارم، بهم میگی شبیه حافظ شیرازی شدم(ایموجی با دست توی پیشونی) یعنی اینقدر پیرمرد شدم. بخدا من فقط 36 سالمه.
در مورد خودت از کلماتی استفاده نکن که ذهنت باور کنه. ببین برای خودت نوشتی تنبل ، این بازی و تله ذهنه که نذاره تغییر و رشد کنی. ذهن درسته کارش منطق و لاجیک و تبدیل اطلاعات جسم و مرور تجربیات و قدرت تصمیم گیریه، ولی وقتی به راحتی خطا میکنه، با نجوا. قلب ولی هیچوقت هیچوقت خطا نمیکنه چون به هدایت الهی وصله. اونی که یاد بگیره آرام باشه و به خدای خودش توکل کنه و ازش هدایت بخواد هیچوقت اشتباه نمیکنه.
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی و ازت ممنونم که برام کامنت نوشتی.
به نام خدایی که زیباست و زیبا می آفریند
سلام به داداش مهربان و الهی مان، حمید عزیز و ثروتمند
اِستُپ، من منظورم اون عکس حافظ که خوشکل و جوان است نه اون که عکس زمان پیری اش است.
مررررسی که به من یادآوری کردی که از کلمات تضعیف کننده استفاده نکنم. اصلا حواسم نبود، مررررسی بابت یادآوری ات. من خیلی قوی هستم و همان طور که استاد تونسته خودش تک و تنها به خودش انرژی بده، پس من هم میتوانم.
حمید عزیزم مراقب حال دلت باش.
دو روز پیش در مورد سختی کار در عسلویه خواندم خیلی حالم گرفته شد، واقعا چقدر کار شما آقایون سخت است،
دست خدا به همراهتان، باشد در این سختی های کار.
در پناه حق پاینده و پایدار و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی.
سلام و درود به شما رضوان عزیز ، خواهر بزرگوارم.
از کامنت پر مهر و محبت شما بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم.
بین خودمون بمونه. من بهت میگم، شما به کسی نگو. کار کردن توی عسلویه اولش سخته بعد که بهش عادت کنی عادی میشه. خواستم بگم سخت نیست ولی خداییش دیدم هیچ آدم عاقلی تابستون پالتو تنش نمیکنه بره زیر آفتاب.
ولی درکل خوبه. وظیفه است دیگه پذیرفتیم که انجامش بدیم. اگه از سختیش شاکی ام کافیه روی خودم کار کنم تا جهان منو ببره یه جای بهتر. واقعاً هیچ منتی سر دیگران نیست. هر کاری کنیم وظیفه است. این شرایط کار سخت (که برای من همیشه بهتر از دیگران بوده) مخلوق باورهای خودمونه.
من حقیقتا نمیکند مثل استاد عباس منش توحیدی عمل کردم. ولی خداییش از کار کردن توی صنعت لذت بردم. سختی هم داشته. ولی خدا رو شاکرم و برای بهتر شدن شرایطم تلاش میکنم.
از دعای خیرت ممنونم رضوان عزیز ، خواهر بزرگوارم. سپاسگزارم از لطف شما.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
به نام دانایِ حکیم، رزّاق علیم
سلام و صد سلام به دادش گلم حمید جان
آقا دوره جدید اومده برای آپدیت، طبق سفارش قبلی گذاشتم تو سبد خرید، ایندفعه دیگه جدی جدی جدیم، با حول و قوه الهی بشکنیم این بتن های باورهای نامناسب ثروت و بریم که بترکونیم، از کجا و چجوری ما نمیدونیم، فقط ما سمت خودمون رو انجام میدیم، درخواست،ایجاد باور مناسب و یه همت عالی، و حال خوب و خوش.
حمید عزیز مررررسی بابت کامنت های پر انرژی و توحید تون.
مررررسی بابت کامنتت عالی توت.
اون روز که این قسمت اومد رو سایت، بعدش رفتم دیدیم در قسمت شکارچی نکات مثبت کامنتتون اومده که از استاد و مریم درخواست کرده بودید که فایل جدید بذاره،بعد که استاد کامنت ها را منتشر کرد دنبال کامنت شما بودم، که نمیدیم، حتی من که دقیقه نود تصمیم گرفتم کامنت بذارم کامنتم اومده بود شما نذاشته بودید، با خودم گفتم این حمید ما حتما داره مینویسه و پاک میکنه، خودش درخواست میده و الان نیستش لااقل یکم ذوق کنه!!
که نیم ساعت بعد کامنت شما اومد.
در کل مررررسی که هستی و اینقدر فعالی و به همه بچه ها حال میدی و جواب همه را میدی. و چه با حوصله و با تفصیل. قدر خودت رو بدون.
ان شاءالله همدیگر رو در دوره قانون آفرینش ببینیم.
مراقب حال دلت باش.
در پناه حق روز به روز توحیدی تر و ثروتمند تر باشی مهربان.
سلام و درود مجدد به رضوان عزیز خواهر بزرگوارم. خدا رو شکر میکنم بخاطر داشتن این خانواده توحیدی.
دیدی کامنت ارزشمندت ارسال شده بود و نیازی به نگرانی نبود .
و منی که هنوز طبق عادت قدیمی ایموجی میذارم و بعدش یادم میاد ایموجی ارسال نمیشه.
بهت تبریک میگم که مییخوای این دوره جدید رو تهیه کنی. من قصدم اینه که فقط دوره عزت نفس رو شروع کنم و کنار 12 قدم کار کنم و اصلا هم نگران تغییر قیمت های دوره ها نیستم چون میگم اگه قیمت دوره ده برابر هم بشه و من سمت خودم رو درست انجام بدم لاجرم میرسم به سطح اون دوره و دریافتش میکنم.
من به این نتیجه رسیدم یکی از دلایلی که توی دوازده قدم موثر عمل نکردم همین کمبود عزت نفس بوده. هر چند توی دوازده قدم هم استاد یه سری نکات رو میگن که به عزت نفس ربط داره.
بسیار بسیار تحسینت میکنم رضوان جان ، و برات از خداوند متعال بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو درخواست میکنم بشدت مشتاقم نتایج طلایی جدید خلق کنی برای خودت و آگاهی های توحیدی که به ظرف وجودت سرازیر میشه رو به بقیه دوستان هم هدیه بدی. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی.
سلام به شما رضوان خانم یوسفی عزیز، امیدوارم حالتون عالی باشه.
چقدر مثالتون عالی بود، چقدر تحسینتون میکنم بخاطر این مثال فوق العاده زیبا:
مراقب مرغ هامون باشیم. مرغ های ما همون باورهای قدرتمندکننده ای هستن که با هزار زحمت ایجادشون کردیم، اگر به حال خودشون رهاشون کنیم حیواناتی مثل روباه و عقاب و شاهین نابودشون میکنن. باید مراقب مرغامون باشیم تا اونها برامون تخم کنن که میشه ورود نعمت و ثروت به زندگیمون.
چقدر زیبا گفتین که اگر به تضادی مثل ریختن پر مرغ هات برخوردی نگران نباش، قراره پرهای درخشان و زیباتری دربیاد. میتونیم بگیم ریختن پرهای مرغ شاید بشه رها کردن باورهای محدودکننده قبلی یا ترمزها که باید با باورهای جدید و قدرتمند کننده تعویض بشن.
این قسمت هم زیبا بود که مراقب خوراک مرغ هامون باشیم. صدف شکسته بدیم تا بدنشون بتونه پوسته تخم مرغ ها رو تولید کنه و به عبارتی ورودی های خوب بدیم که باورهامون هر بار بهتر و بهتر بشن بعد این باورهای قدرتمندکننده برامون جریانی از نعمت و فراوانی (فراوانی تخم مرغ ها) به همراه میارن.
ممنونم از شما بخاطر این مثال زیبا و فوق العاده. واقعا استفاده کردم. ممنونم بخاطر توجه شما به نکات مثبت این فایل.
خدا رو صد هزار مرتبه شکرت.
شاد و سلامت باشید.
رضوان جان سلام و عرض احترام
دلم برای کامنتای زیبات تنگ شده بود …
چقدر زیبا نوشتی و چقدر خوب تشبیه کردی
مرغ ها همون باورها هستند
تخم مرغشون ، نعمت های الهی
و ریختن پرشون ، مثل تضادها
(یا اتفاقات بظاهر بد ، ک بعدش زیبا میشن)
برای خداوند مهم نیست پیامبر باشی یا استاد عباسمنش و یا رضاحسنی
قوانین کیهان برای همه ثابته و خداوند هیچ گونه دلسوزی و یا حس ترحمی برای هیچکس نداره
پس باید هواست ب باورهات ( مرغ ها ) باشه و شرایط خوب و ایزوله رو براشون مهیا بکنی و خوراک خوب مثل
افکار مثبت ، صحبت راجب خواسته ها ، توجه ب زیبایی ها ، سپاسگزاری بابت نعمت ها ، توجه بر نکات مثبت ، تجسم خلاق ، نوشتن نعمت ها ، فعال بودن در سایت عباسمنش دات کام و …( گندم و جو برای مرغ ها ) بهشون بدی تا حسابی تقویت بشن و در نتیجه نعمت و ثروت ( تخم مرغ ) براحتی وارد زندگیت بشن
بازم ازت سپاسگزارم
درپناه خداوند باشید
به نام آنکه پرواز را به پرندگان آموخت
سلام آقا رضای عزیز و توحیدی، ثروتمند و ورزشکار
رضا جان،سپاس گذارم وقت گذاشتید و جواب کامنت مرا دادید.
امروز صبح داشتم به پرواز کبوترها و گنجشک ها تو آسمان نگاه می کردم و یاد پرواز عقاب افتادم.
کبوتر ها موقع پرواز خیلی بال میزدند و گنجشک ها بیشتر ولی عقاب تو اوج یا پر نمیزند یا به ندرت.چرااا؟ بخاطر ارتفاعی که میگره و کم شدن جاذبه
کار کردن روی باورها هم همینطوره، اولش نیاز داره به تلاش بیشتر و هر چه مدارت بالاتر میره تلاش کمتری میخواد که اون حالت رو حفظ کنی، حالا اگه توفیق پیدا کردی و از جو خارج شدی، که دیگه نور علی نور میشه.
ان شاءالله در اوج بیشتر همدیگر را ببینیم.
در پناه حق روز به روز موفق تر باشی.
سلام خانوم یوسفی دوست عزیز من
که همیشه نکات ریز بیان میکنید و ما هم ازشون بهره میبریم
روغن قلم گاو واقعا پر از خاصیت و همیشه از دیگران میشنیدم ولی دلیلشو نمیدونستم ،بسیار ممنونم که یاداوری کردین با مطالعه در مورد خواصش دللشو منطقی کنم برای ذهنم
ب نام خدا
سلام خانم یوسفی خیلی نکته ب نکته توجه کردین ب زیبایی ها ک نشان از فرکانس بالا و توجه کردن ب نکات مثبت بود
سپاسگزارم از شما استاد عزیز ک چند وقتی نبودین میبینم ب غیر منم خیلی از بچها منتظر فایل جدید بودن
خدارو شکر ک در مسیر درستی هستم و روز ب روز ب نکات مثبت زندگیم نگاه میکنم و سعی میکنم اونا رو واسه خودم بولد کنم
استاد عزیزم ممنون
رضوان یوسفی عزیز ممنون
سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته دوست داشتنی
ممنونم از استاد بابت فایل بسیار بسیار بینظیر و پر از نکات ارزشمند وبینظیر
سلام به رضوان عزیزم چقدر به نکات عالی توی این فایل اشاره کردی و باورهامونو به چیزهایی که میبینیم تشبیه کردی و مفاهیم باورها و نکات مثبت را چقدر ملموستر و قابل درکترش کردی برامون خیلی قشنگ بود
برای هممون هدایت و حمایت بیشتر از طرف خداوند رو آرزومندم
سلام رضوان عزیز
سپاسگزارم
چقدر زیبا وبا فرکانس بالا مثال های خوبی از نگهداری مرغ ها که همان باور های درست است وثمره ان تخم هاهستند مثل نعمت فراوانی وارد زندگیمان میشودشرح دادی
تحسین میکنم این دیدگاه فوقالعاده تون را انشالله همیشه به سمت باورهای خوب وفراوانی باشید
وخداراشکر که در بهترین کلاس دنیا
بادوستان باهوش وعالی
هم کلاسی هستم
«أُولَٰئِکَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِم مِّنَ النَّبِیِّینَ مِن ذُرِّیَّهِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِن ذُرِّیَّهِ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْرَائِیلَ وَمِمَّنْ هَدَیْنَا وَاجْتَبَیْنَا إِذَا تُتْلَىٰ عَلَیْهِمْ آیَاتُ الرَّحْمَٰنِ خَرُّوا سُجَّدًا وَبُکِیًّا» ﺍﻳﻨﺎﻥ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺍﺯ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﻌﻤﺖ ﺩﺍﺩ، ﺍﺯ ﻧﺴﻞ ﺁﺩم ﻭ ﺍﺯ ﻧﺴﻞ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻧﻮﺡ ﺩﺭ ﻛﺸﺘﻲ ﺳﻮﺍﺭ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﻭ ﺍﺯ ﻧﺴﻞ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﻭ ﺍﺳﺮﺍﺋﻴﻞ ﻭ ﺍﺯ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﻭ ﺑﺮﮔﺰﻳﺪﻳﻢ، ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺁﻳﺎﺕ ﺭﺣﻤﺎﻥ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﻣﻰﺷﺪ، ﺳﺠﺪﻩ ﻛﻨﺎﻥ ﻭ ﮔﺮﻳﺎﻥ ﺑﻪ ﺭﻭ ﻣﻰ ﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺪ.( سوره مریم آیه 5٨)
سلام و درود به استاد عباس منش عزیز و استاد شایسته بزرگوار. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر این فایل دیگه داشتم از دلتنگی نگرانتون میشدم. سلام و درود به همه دوستان نازنین و توحیدیم در این سایت. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر این همه زیبایی و سرسبزی و طراوت و زندگی که در پارادایس زیبا جریان داره. این چنین پارادایس زیبایی رو از خداوند متعال درخواست میکنم برای خودم و همه دوستانم در این سایت.
این آیه هدایت قرآنی امروزم بود، خداوند همیشه به راحتی نعمتها رو نصیب بندگانش میکنه. به راحتی، و به صورت طبیعی. تنها چیزی که خدا از ما میخواد کمی صبوری و آرامشه، کمی احساس خوبه، کمی تواضع ، کمی شکرگزاری. من یه کمی قرآن رو خوندم، تا اینجا بخوام خلاصه هر چی از قرآن فهمیدم رو بگم میرسیم به همون جمله ای که اگه تمام آموزشهای استاد عباس منش رو هم خلاصه کنیم بازم میشه همون جمله، «احساس خوب مساویست با اتفاقات خوب» احساس خوب ناشی از تواضع و ایمان ، احساس خوب ناشی از شکرگزاری و بخشش و آمرزش خداوند … یادمه توی دوره شیوه حل مسائل زندگی استاد شایسته همین جمله رو گفتن که اگه بخوام تمام آموزشهای استاد عباس منش رو خلاصه کنم میشه همین جمله «احساس خوب مساویست با اتفاقات خوب».
و اما توی فایل استاد عباس منش عزیز و استاد شایسته گرانقدر مطلب بسیار مهمی رو گفتن، مثال ماهی و ماهیتابه کوچیک و ارتباطش به اینکه فلسفه کارهایی که انجام میدیم چیه و آیا لازمه یه تغییری در نگرش خودمون بدیم یا خیر؟ آیا این بهترین حالته یا بهتر از این هم میشه؟
یادمه زمانی که نظامی بودم یه داستانی توی نیروی دریایی تعریف میشد که این داستان از نیروی دریایی انگلستان اومده بود. که زمانی توی یکی از پایگاه های دریایی انگلیس یه اتاقک وجود داشته که سالها نگهبان مسلح داشته. و هر نسلی از نظامیان که میومدن سر کار نمیدونستن این اتاقک خالی چیه که باید نگهبانیشو بدن. یه روز یه نفر سوال میپرسه، میگه چرا ما داریم برای اتاقک خالی نگهبان مسلح منصوب میکنیم. تقریباً کسی پاسخی براش نداشته، از هر کسی پرسیدن ، قدیمی ها و قدیمی تر ها و و و … هیچکس پاسخی براش نداشت. وقتی میرن سراغ اسناد و مدارک حفاظت از پایگاه، و بررسی میکنن میبینن اولین بار در تاریخ فلان، بیست و چند سال پیش این پست نگهبانی منصوب شده، و علتش هم این بوده که همون روزها قرار بوده ملکه انگلستان از این پایگاه دریایی بازدید کنه، و صندلی مخصوص ملکه رو گذاشتن توی این اتاقک تا روز حضور ملکه در پایگاه. در روز مراسم که صندلی رو میبرن بیرون و ملکه روش جلوس میکنه و بعد از مراسم صندلیشو برمیگردونن به کاخ خودش. و الان که بیست و چند سال از بازدید ملکه میگذره، اتاقک خالی هنوز نگهبان داره،افراد زیادی اینجا نگهبانی دادن بدون اینکه دلیلش رو بدونن. و نکته اش اینکه ما هم پستهای نگهبانی غیر ضروری زیاد داشتیم که هیچ فلسفه ای پشتش نبود و وقتی از قدیمیتر ها میپرسیدیم اینجا چرا نگهبان مسلح داره میگفتن ما هم همینجا نگهبانی دادیم، چون ما نگهبانی دادیم پس شما هم باید نگهبانی بدین. یه منطق بی نظیر هم براش داشتن(ارتش چرا نداره…) حتی امروز هم توی پالایشگاه گاز کارهایی انجام میشه که منطق و دلیل خاصی پشتش نیست. محکم ترین منطق پشت این موضوع اینه که ما هم این کار رو میکردیم، شما هم باید انجامش بدین. یادمه توی یکی از فایلها استاد یه باور غلطی که اکثریت افراد باورش دارن رو برامون میگفتن؛ که اگه یه کاری راحت انجام بشه یعنی غلطه، کار درست یعنی سخت باشه، عرقت دربیاد، پوستت کنده بشه، دستت تاول بزنه، دست مرد باید تاول زده باشه… بخوام مثال بزنم حداقل ده تا مثال از شغل خودم دارم که من تلاش میکردم کاری رو به روشی ساده تر انجام بدم ولی مقاومت میشد تنها با همین باور غلط.
یه اعترافی کنم ….؟؟ «الان یه وقتایی این شیطنت کودک درونم گل میکنه، میگم عمداً بهشون هیچی نگم بذارم با تقلای الکی خودشونو شکنجه بدن، این کار سخت نتیجه مدار خودشونه، نذار بفهمن توی مدار بالاتر کارها ساده تر انجام میشه، بذار پوستشون کنده بشه، تو انرژیتو برای خودت نگه دار». من این باور طلایی استاد عباس منش رو برای خودم نهادینه کردم که میگن «هر مسیر سختی قطعاً مسیر اشتباهه». واقعاً جا داره از نو یه ذره بین روی زندگیم بگیرم و دلایل رو یکی یکی بررسی کنم تا بفهمم آیا دارم کار درست رو انجام میدم؟ آیا مسیری که میرم منطق پشتش هست، آیا بهتر آیا ساده تر هم میشه؟؟
استاد در مورد فضای مورد نیاز برای مرغها یه چند تا پیشنهاد به ذهنم رسید، یکی اینکه فضای مرغ ها رو ببرید توی نقاطی که پوشش گیاهی متراکم تر هست. و درختهای بیشتری داره. چون شاهین و بقیه پرنده های شکاری برای شکار باید شیرجه بزنن، کلاً نمیتونن لابلای درختها شیرجه بزنن برای شکار. و اینکه یه سری تورهای نخی رنگ سبز هست ، شبیه همین تورهای استتار نظامیها، که میتونید با نخ ببندین به تنه درختها که اون فضاهای خالی زیرش رو پوشش بده. قرار نیست نفوذ ناپذیر بشه همین که دید نداشته باشن کافیه. از طرفی توی گوگل هم میخوندم که پرنده های شکاری چون برای شکار خیلی متکی هستن به قدرت بینایی شون، چیزهایی که نور رو منعکس کنه توی چشمشون عین نقاط کور راداری عمل میکنه. هم چشمشون اذیت میشه هم اگه مرغ و جوجه ای کنار اون شی براق باشه دیده نمیشه، نقطه کور ایجاد میشه براشون. پیشنهادی که داده بود استفاده از فویلهای آلومینیومی و CD و DVD های قدیمی بود.
یه روش دیگه هم اینکه میتونید از سگ نگهبان آموزش دیده استفاده کنید برای ترسوندن موجودات شکارچی.
الهی صد هزار مرتبه شکر ، بخاطر این همه تخم مرغ. الهی شکر ، الهی شکر. این مرغ چقدر موجود مفیدیه، چقدر نعمت ارزشمندیه. شما به این موضوع دقت کنید که هر چی حشرات چندش آور و مواد داخل خاک و باقیمانده مواد غذایی و برگ و علف هست رو این بزرگوار میل میکنه و تبدیلش میکنه به خالصترین و سالم ترین منبع پروتئین در جهان. از طرفی خاک رو هم مغذی میکنه. خدایا شکرت. لحظه بیرون اومدن مرغ ها خیلی جذاب و خواستنیه. استاد یه پلی هست توی اهواز اسمشو نمیدونم چیه، دوستان عزیز اهوازی راهنمایی کنید، یه سری فواره کوچیک و نور پردازی حاشیه پل انجام شده، توی شب منظره بینظیری رو ترسیم میکنه. پیشنهاد میکنم این الگو رو روی پل دریاچه نصب کنید. هم صدای آب رو دارید و هم زیبایی نورپردازی. فواره ای که توی دریاچه نصب کردین با هوا دهی به آب، وضعیت اکوسیستم داخل دریاچه رو برای ماهی ها خیلی بهبود میده. استاد اون نکته ای رو که در مورد صدف خورد شده گفتین و نیاز بدن مرغ ها به کلسیم جالبه که خیلی از افرادی که مرغ دارن هنوز اینا رو نمیدونن، توی ساحل بوشهر یه قطعات سفید شبیه صدف پیدا میشه ولی خیلی ترد و نرم ، یه بافت کلسیمیه متعلق به ماهی مرکب. بعضی ها اینا رو جمع میکنن و آسیاب میکنن با دونه قاطی میکنن میدن به مرغ هاشون برای همین موضوع نیاز بدنشون به کلسیم. از فردا اگه دیدم کسی توی ساحل داره صدف جمع میکنه اولین سوالی که ازش میپرسم اینه که احیانا عضو سایت استاد عباس منش نیستی که داری برای مرغها صدف جمع میکنی. (ایموجی خنده)
ااااعععععع عجب بارون زیباییییییی در ادامه فایل دیدیم. خدا رو صد هزار مرتبه شکر. و باز هم کلی تخم مرغ و کلی فراوانی نعمت، الهی صد هزار مرتبه شکر. استاد اینقدر حرفه ای شدین با یه نگاه به حجم تخم مرغ ها گفتین حدود 80 تا، من فایل رو متوقف کردم شماردم حدود 70 تا بود. حدس خودم 20-30 تا بود. دیدم اینقدر شما این فراوانی رو تجربه کردین با یه نگاه حدودی میتونید بگین چقدر تخم مرغ جمع شده. و نکته اش اینکه بعد از این همه سال که شما اینقدر مرغ و جوجه دارید توی پارادایس و شاید هزاران تخم مرغ تا حالا جمع کردین، ولی بازم از دیدن تخم مرغ ها شگفت زده و ذوق زده میشید و خدا رو شکر میکنید. این ویژگی شما رو تقریباً 99,9% انسانهای بالغ با ذهن منطقی ندارن، ذهن منطقی خیلی زود براش عادی میشه. ولی بچه های کوچیک این ویژگی رو دارن که با هر چیز کوچیکی ذوق میکنن، میخندن.من یه وقتایی از رفتارهای بچه های کوچیک درس توحید میگیرم. میگم ببین خدا میخواد ما اینجوری باشیم. ذهن این بچه های کوچیک هنوز توسط باورهای نادرست و نازیبای جامعه و خانواده و نظام آموزشی و … تخریب نشده. هنوز برچسب ها رو نپذیرفتن. این اون روح پاک و خالص الهیه که خداوند در ابتدا خلق کرده و میخواد ما بر اساس اون پیش بریم. 124 هزارتا پیامبر اومدن چند ده تا کتاب آسمانی آوردن که بگن در برابر خداوند بچه باشیم. عین بچه های کوچیک ذوق کنیم، حتی با یه تخم مرغ، بی توقع بخندیم، بی نگرانی روی زمین راه بریم و شادی کنیم. اینا رو به خودم میگم که این ذهن منطقی من هنوز بهانه میاره. هنوز نق میزنه. هر چی میگم آقا دو دقیقه بشین سر جات، بذار ببینم پلن خدا چیه، کمی صبور باش، خدا از جایی که فکرشو نمیکنی برات بهترین نعمتها رو چیدمان میکنه.
خیلی خیلی ازتون ممنون و سپاسگزارم استادان عزیزم که این فایل رو برامون تهیه کردین، بهمون هدیه دادین، به رسم کودک درونم از دریافت این هدیه شگفت زده و مشتاق و شادمان شدم و لذت بردم و خدا رو شکر کردم. الهی صد هزار مرتبه شکر. از درگاه جان جانان رب العالمین برای شما استاد عباس منش و استاد شایسته ، و همه اعضای سایت بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات، لبخند و شادی و نعمت و ثروت و موفقیت درخواست میکنم.
و به رسم همیشگی بریم سراغ حافظ شیرازی که میگه :
«زاهدِ خلوت نشین دوش به میخانه شد ؛ از سرِ پیمان بِرَفت با سرِ پیمانه شد»
«صوفیِ مجلس که دی جام و قدح میشکست ؛ باز به یک جرعه می، عاقل و فرزانه شد»
«شاهدِ عهدِ شباب آمده بودش به خواب ؛ باز به پیرانه سر عاشق و دیوانه شد»
«گریهٔ شام و سحر شُکر که ضایع نگشت ؛ قطرهٔ بارانِ ما گوهرِ یکدانه شد»
ببخشید تکراری بود.
خدایا بخاطر همه اتفاقات و آدمهای خوب زندگیم ازت متشکرم.
سلام به حمید جان عزیزم
مردی از جنس توحید و ترکیب منطق با احساس و استفاده از اون ترکیب برای رشد زندگیش.
من واقعا نگرش انسان هایی که با عملگرایی اتفاقات مختلف رو تجربه می کنن و سعی می کنن با بهبود اون ها تغییری تو زندگیشون بدن رو خیلی تحسین می کنم و این سرچ شما برای بهبود این مسئله شاهین خیلیی بهم انرژی قشنگی داد که توجه ویژه شما به حل این مسئله شمارو در زمره یکی از موفق ترین الگو های کاری خودتون قطعا قرار میده
تلاش کردن برای حل مسائل چه قدر قشنگ و چه قدر می تونی بوی موفقیت رو از عمکلرد واقعی این انسان ها درک کنی!
چه قدر با داستان نظامیت کیف کردم و لذت بردم و خیلی برام ارزشمند بود که عادات تکراری میتونی هرجایی در رفتار و روتین روزانمون باشه و خیلی وقت ها ما کارهایی رو می کنیم که اضافه کاری و انرژی زیادی از ما میگیره ولی دلیلی واقعا براشون نداریم.
متشکرم ازت که این اصل رو با صداقت و شیوایی بیان کردی و برات آرزو می کنم تمام سکو های نفتیت پر از برکت باشه رفیق.
یا حق
سلام و درود به شما سیدعلی عزیز. برادر توحیدی. مرد ایمان و توحید و توکل . بسیار بسیار بسیار تحسینت میکنم. واقعاً بینظیری سید جان. من چندباری کامنتهای بینظیر شما رو خوندم ولی پاسخ ننوشتن های منو بذارید به حساب اینکه هنوز اونقدری رشد نکردم که در مدار شما قرار بگیرم. بسیار تحسین تون میکنم و اینکه لطف کردی و بزرگواری کردی برام کامنت نوشتی برام یه هدیه ارزشمنده. برات از درگاه خداوند متعال بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو درخواست میکنم و همواره از جریان هدایت بهرمند باشید. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی سیدعلی عزیز.
بنام خداوند وهاب من
حمید عزیز
واقعا از تجربیات گهربار شما من یکی خیلی استفاده میکنم. شخصیت تحقیقگر و پژوهنده شما رو تحسین میکنم.
چقدر داستانهایی که شر میکنید زیباست.
واقعا سپاسگذارم. یه نکتهای برام جالب بود گفتم با شما شر کنم.
اونجا که گفتین تخم مرغها حدودی 20تاس قبلا برای منم رخ داده بود مثلا مرغها رو میگفتم 30 الی 40 تاس ولی وقتی ویدیو استپ میکردم بشمارم میدیدم رغمش خیلی بیشتر از اون چیزی بود که حدس میزدم. این نکته داشت برا من که ذهنم فراوونی رو حتی تو این بعد کوچیک میبینه…پیشنهادش 20 تا 30 تاس ولی وقتی میای دونه به دونه میشماری میبینی خیلی بیشتره.
یه پدیدهای هست invisible ship phenomenon که احتمالا بدونید (با این روحیه تحقیقگر تون_ استیکر خنده)
نکته داستان اینه
مهم نیست چقدر من میبینم، مهم اینه چشم دلم چقدر میبینه.
اونجایی که میگید ما عین بچهها پیش خدا باید ذوق کنیم و تسلیم باشیم…گمونم هنوز کار دارم ولی هی بایستی به خودم این قانون ساده رو یادآوری کنم که کار باید راحتتر باشه.
از شما دوست عزیز سپاسگذارم و براتون لحظات پر از آرامش و شادی و ثروت و برکت و تندرستی رو آرزو میکنم.
سلام و درود به شما مصطفی جان ، سپاس و درود فراوان بخاطر کامنت پر مهرت. خیلی خیلی ازت ممنونم. اون موضوع invisible ship phenomenon رو چند سال پیش توی یه مستند دیده بودم ولی کلا یادم رفته بود. ازت ممنونم که برام بیانش کردی. آره کاملاً حق با شماست و ما باید ذهنمون رو جوری جهت دهی کنیم که بیشتر از واقعیت رو ببینیم. شاید یکی از دلایل موفقیت استاد هم همین باشه. وقتی ایشون ذهنشون رو جوری آماده کرده که بیشتر از اون چیزی که هست رو ببینه، این از یه ذهن پویا میاد با باور فراوانی. و جهان هستی بیشتر و بیشتر بهشون میبخشه. تو همه موضوعات همینه. چیزی که ما آگاهانه میخوایم در خودمون شکل بدیم استاد اینقدر انجامش داده که به ناخودآگاه شون نشسته.
خدا رو صد هزار مرتبه شکر.
مصطفی جان خیلی ازت ممنونم بخاطر کامنت ارزشمندت. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی.
سلام به حمید حنیف،بنده ی بینظیر الله مهربان
قبل از هرچیززز،تولددددت مباااااارک
مرسی که وقتی پیش خداوند بودی انتخاب کردی به این دنیا بیای و جهان رو جای قشنگتری برای زندگی کنی
تو نمیدونی و برات قابل تصور نیست چقدر وجودت ارزشمنده و چقدر داری به هممون کمک میکنی ،قله ی توحید رو با لذت بیشتری فتح کنیم
بی نهایت از کامنتت لذت بردم
بی نهایت ممنونتم که وقت میزاری و مینویسی
پسرر ازین اتفاق هایی که گفتی تومحل کار منم زیاد میفته :)
مثلا میگن روی تخته ی بالای سر بیمار اسم پرستار بنویسید هرشیفت،که مریض یا همراه مریض بدونه امروز پرستارش کیه !
خب؟ اوکی! کار درستیه!
بعد تو icu با ده تا تخت! 99درصد مریضا بیهوش!و البته بدون هیچ همراه مریض!
میان بازدید میگن چرا روی تخته اسم پرستار نوشته نیست !
بعد سوال من اینه ؟ اسمم رو برای کی باید بنویسم؟ برای مریض توی کما؟ برای همراه مریضی که وجود نداره؟ یا برای خرزو خان؟؟؟
و هیچ کس جوابی نداره:) میگن قانونه باید اجرا بشه:)
یا اینبار ی بازی جدید دراوردن که دارو های پرخطر تو گزارش پرستاری با حروف بزرگ بنویسید
مثلا ننویسید
Amp heparin
بنویسید
AMP HEPARIN
بعد میپرسم برای چی دقیقا؟
برای چه دلیلی این کارو باید بکنم ؟
میگن گفتن دیگه!باید رعایت بشه !!!
البته که من باز کار خودمو میکنم :))))
ولی درکل خیلی جالبه که آدم ها به دلیل خیلی از کارها فکر نمیکنند!!!!!
فقط انجام میدن چون گفتن انجامش بدید!!!
من یادمه ده دوزاده سالم بود،با خودم میگفتم چرا باید اول نماز ظهر بخونیم بعد عصر؟ من میخوام اول عصر بخونم بعد ظهر ببینم چی میشه :))))
امتحان کردم دیدم اتفاقی رخ نداد!
ی بار میگفتم چرا ظهر و عصر جداست؟من میخوام باهم بخونمشون
بعد یک نفس 8رکعت نمازو پشت هم خوندم ،هلاک شدم :)))))
فقط برای اینکه ذهنم نمیتونست چهارچوب رو بپذیره،همش به چیزایی که از بقیه بهم رسیده بود توی ذهنم حمله میکردم !
شاید هم همین روحیه باعثشد در نهایت لیاقت شاگردی استاد عباسمنش و هم نشینی با شما شاگردهای فوق العاده ش رو داشته باشم …
خلاصه که
دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ
دانی که پس از عمر چه ماند باقی
مهر است و محبت است و باقی همه هیچ
اینم یهو اومد به ذهنم :) ربطش رو خودت پیدا کن :)
خدا یارو نگهدار تموم خوبی هات
سلام و درووووووود فراوووووون به آبجی سعیده جان. خواهر بزرگوار و گرانقدر و توحیدی. خواهر شجاع و یکتاپرستم. خدا رو شکر میکنم بخاطر وجود ارزشمندت.
الهی صد هزار مرتبه شکر.
خیلی خیلی ازت ممنونم که تولدم رو یادته. سپاااااااس، کلی ذوق زده شدم و البته اشکم هم سرازیر شد… (ایموجی با چشمهای ذوق زده به مقدار لازم)
بسیار تحسینت میکنم. ممنونم بخاطر این روحیه تفکر بیرون از جعبه، بیرون از چارچوب .
توی گزارش نوشتن داروهای خطرناک یا غیر خطرناک برای کیه ؟ بیمار که براش فرقی نمیکنه، اونیکه که اونجا دکتر یا پرستاره اگه داروی خطرناک رو نشناسه بزرگ و کوچک نوشتنش هم هیچ تاثیری نداره. اتفاقا یه استامینوفن هم تحت شرایطی میتونه بسیار خطرناک باشه. یه مثال از صنعت برات بزنم(جهت اینکه بگم الکی مثلا منم یه چیزایی بلدم خخخخخ). اکسیژن نیاز همه بشر. همه به تنفس اکسیژن نیاز دارن. توی یه پتروشیمی اکسیژن خالص رو باز کردن توی لوله ای از جنس استنلس استیل. لوله رو منفجر کرد. تا قبل از اون کسی نمیدونست اکسیژن خالص و استنلس استیل واکنش پذیری دارن. تا پیش از این تصور میشد اکسیژن فقط به مواد روغنی و مواد نفتی واکنش نشون میده و استنلس استیل استیبل ترین جنس لوله است در برابر خوردگی. در تأیید فرمایش شما، بله دقیقاً چه لزومی داره من اسم دارویی رو با حروف درشت بنویسم که باعث بشه به داروی دیگه ای توجه نشه. غافل از اینکه همون هم تحت شرایطی میتونه خطرناک باشه.
خواهر عزیزم ،همیشه بهت میگم تو بینظیری ، یکیش دقیقا همین کامنتت، حالا بماند اون کودک طفل معصوم رو گرفتی به 8 رکعت نماز پیوسته و چقدر خندیدم به این حرکتت، ولی این طرز تفکر بیرون از چارچوب خیلی نقطه قوته. و منو بیاد گذشته خودم آوردی ، چقدر بخاطر این موضوع توی خانواده و مدرسه تنبیه میشدم. صرفاً برای اینکه اگه چیزی رو در چارچوب برام تعیین کنن اولین سوالی که به ذهنم میرسه اینه که بیرون از چارچوب چی میشه…؟
دیدین تو فایلها استاد توضیح میده وقتی اون به وکیل مهاجرتی به استاد میگه مهاجرت به آمریکا غیر ممکنه ،استاد انگیزه میگیره میگه اکی حالا که شد فقط آمریکا. (خدا خیرش بده اون وکیل مهاجرتی که باعث انگیزه استاد شد)، الان من هم متوجه شدم این چارچوبها و قواعد ساخته دست بشر میتونه انگیزه بخش باشه برای سرک کشیدن به بیرون از چارچوب. قطعاً اون بیرون پاسخهایی هست که ما هنوز کشفش نکردیم. خیلی از پیشرفت های بشر بیرون از چارچوب اتفاق افتاده.
ماجرای اون تست روانشناسی رو نمیدونم دیدی یا نه، که میگه با چهارتا خط، 9 تا نقطه رو بهم وصل کن، و در پاسخ اکثریت مردم میگن غیرممکنه، ولی اونی که عادت داره به بیرون از چارچوب فکر کردن، میتونه این کار رو انجام بده.
این لینک رو ببین، تستی که میگم در قالب یه کلیپ که بهمون یاد میده چطوری به بیرون از چارچوب فکر کنیم.
…….
بسیار بسیار تحسینت میکنم خواهر بزرگوارم که با کامنت هات بهم بیشتر و بیشتر یاد میدی و باورهای درست و ارزشمندی رو که خودت با تلاش به دست آوردی به من هم هدیه میدی. دیگه هم 8 رکعت نماز رو پشت سر هم نخون، باز خدا رو شکر تصمیم نگرفتی کل 17 رکعت نماز رو پشت سر هم بخونی .
و خیلی خیلی خیلی ازت ممنونم که تولدم رو بهم تبریک گفتی. من هیچوقت نسبت به تاریخ تولدم حس خوبی نداشتم. یعنی روزهایی بوده که برادر بزرگترم منو بخاطر تاریخ تولدم مسخره میکرد ، ولی امروز خداوند خانواده ای رو بهم عطا کرده که باعث رشد و انگیزه و احساس خوب من هستند. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر این خانواده توحیدی. برادرم امروز تقریباً هیچ جای زندگیم نیست. آخرین باری که خیلی اتفاقی توی خیابون دیدمش و با هم گفتگو کردیم فکر میکنم فروردین یا اسفند گذشته بود. ولی یه روز کامنت از بچه های سایت برام نیاد میخوام دیوونه بشم.
خداست خداست خداست که حزن رو از ما دور میکنه و به زندگی مون عشق و آرامش و نور هدایت میده.
«و چه بسیار نام نیکی که از من در بین مردم نشر دادی و من اهلش نبودم»
ازت ممنونم خواهر عزیزم. ممنونم که هستی، ممنونم که در مدار توحیدی، ممنونم که بیرون از چارچوب فکر میکنی ،ممنونم که زمانت رو میذاری برای رشد و پیشرفت خودت و دستاوردهای ارزشمندت رو با اعضای خانواده ات به اشتراک میذاری. بابت شعر پایان کامنتت هم ازت ممنونم. ارتباطش با کامنت همین که چیز جدیدی بهم یاد دادی. متشکرم ازت.
خدا رو شاکرم بخاطر. وجود تک تک اعضای خانواده ام توی این سایت.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید (در کنار خانواده توحیدی تون)
فرشته های نازنین نیکا و نیلا رو از طرف من با عشق ببوس.
سلام و درود فراوان به شما خانم شهریاری گرانقدر ، خواهر عزیز و بزرگوارم. انسان ارزشمند و توحیدی. سعیده جان از آخرین کامنتی که از شما دریافت کردم چیزی حدود یک هفته میگذره …. نخونید یک هفته، اینجوری بخونید تا منظورم رو بهتر متوجه بشید. هههععععععفت رووووز .
الهی که در پناه رب العالمین همواره شادکام و سلامت باشید. نمیدونم چرا جدیداً نقطه آبی نمیاد ولی امیدوارم با دریافت ایمیل متوجه کامنتم بشی.
مطمئنم یه جایی زیر آسمون زیبای رب العالمین به درستی و در مدار توحید داری روی خودت کار میکنی.
امیدوارم بهترین ساعتها و لحظه ها رو درکنار خانواده سپری کنی.
هدایت قرآنی دیروزم سوره صافات بود ، آیه 40 تا 46 .
قبلش خداوند اهل کفر رو میذاره گوشه رینگ و با چک و لگد همشون رو میندازه توی جهنم بخاطر کارها و باورهای غلط شون در دراز مدت و تمام طول عمرشون. و وقتی میرسه به آیه 40 یه آب خنک میده به اهل ایمان. عین اون لیوان آب خنک ظهر گرم تابستون. و میگه :«إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ» یعنی این عذابها هست ولی بندگانی هم هستن که از این باورهای منفی خلاص شدن. از احساس بد، از عذاب از گناه خلاص شدن. و در ادامه خداوند به اهل ایمان وعده رزق و نعمت و میوههای رنگارنگ بهشتی رو میده و تکیه زدن بر تخت هایی که مخصوص اهل ایمانه. یعنی خود خداوند هم داره با اهل ایمان عین پادشاه و ملکه رفتار میکنه. خدا داره وعده عزت میده به بندگان اهل ایمان. وقتی میرسی به این آیه«إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ» بی اختیار احساس امید و رقه ای از نور دل انسان روشن میشه مثل همون آتشی که موسی در دل تاریکی شب دید. وقتی میبینی خدا میگه اینها برای تو نیست. تو که از اون شرایط نازیبا خلاص شده هستی. تو فرق داری، تو اهل ایمانی، تو مال خودمی بنده من. بیا تا بهت بگم جایگاهت چیه، رزقت چیه، احساست چیه.
«وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ ۖ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَکُورٌ» (فاطر34)
الهی که همیشه همیشه در پناه رب العالمین احساس خوب و مثبت و توحیدی داشته باشی.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی سعیده عزیزم.
آقا حمید ، دوست عزیز ممنونم از کامنت پربارتون ، چه زیبا و با حوصله این متن طولانی رو نوشتید که پر از نکات مفید بود ، البته اولین بار نیست که از نوشته هاتون لذت میبرم قلم زیبای شما به این سایت توحیدی ثابت شده است
چه جالب همین لحظه که دارم مینویسم صدای زیبای اذان مغرب هم داره پخش میشه الهی شکرررررت
اینکه کامنتتون رو با آیه قران شروع و با ابیات زیبای حافظ شیراز خاتمه دادید
مثال نگهبانی از اتاقک خالی
راهکارهای حفاظت از مرغ ها در برابر شکار هوایی
پیشنهاد نصب فواره های کوچیک و نورپردازی دو طرف پل روی دریاچه
مواردی بودن که نظرمو جلب کردن
بازم ازتون سپاسگزارم و باز هم برامون بنویسید
سلام و درود به شما خواهر بزرگوارم نگار خانم. خیلی خیلی از شما ممنون و سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمند تون. واقعاً سپاسگزار لطف و محبت شما هستم. از خداوند برای خودم و شما و همه دوستان درخواست هدایت توحیدی و ایمان عملی میکنم که در مدار آموزه های توحیدی این سایت بمونیم.
یه نکته توی کامنتتون به ذهنم رسید ، شما به صدای اذان مغرب اشاره کردین و احساس زیبا و لذتبخشی که براتون داره. بسیار دیدم آدمهایی که تحمل شنیدن صدای اذان یا آیات قرآن رو ندارن، بارها با این موضوع مواجه شدم. موضوعاتی رو دیدم که حالا اینجا جاش نیست تعریف کنم. و در ادامه اون موضوعات هدایت شدم به این آیه از سوره زمر
«أَفَمَن شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَىٰ نُورٍ مِّن رَّبِّهِ فَوَیْلٌ لِّلْقَاسِیَهِ قُلُوبُهُم مِّن ذِکْرِ اللَّهِ أُولَٰئِکَ فِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ»
ﺁﻳﺎ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺳﻴﻨﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ [ ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻦ ] ﺍﺳﻠﺎم ﮔﺸﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ ، ﻭ ﺑﻬﺮﻩ ﻣﻨﺪ ﺍﺯ ﻧﻮﺭﻱ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺧﻮﻳﺶ ﺍﺳﺖ [ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻛﺴﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺳﻴﻨﻪ ﺍﺵ ﺍﺯ ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻦ ﺍﺳﻠﺎم ﺗﻨﮓ ﺍﺳﺖ ؟ ] ﭘﺲ ﻭﺍﻱ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺩﻝ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﻳﺎﺩ ﻛﺮﺩﻥ ﺧﺪﺍ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ ، ﺍﻳﻨﺎﻥ ﺩﺭ ﮔﻤﺮﺍﻫﻲ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
اینو گفتم که تحسین تون کنم و اینکه بدونید قلبتون در مدار هدایت رب العالمین هست.
از لطف و محبت شما برای نوشتن کامنت بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
درودآقاحمیدخداقوت ،دقیقاً می خواستم برم برای مرغ هامون کنار
دریاصدف هاروجمع کنم ووفتی شمابیان کردیدچقدرخندیدم ،وازاستادممنونم که به ماهم یاددادند،آقاحمیدبابت ایده هاتون هم ممنون چون خیلی CDقدیمی داشتم
گفتم چیکارشون کنم که خواست خداوندشماایده دادیدومواردعالی دیگرکه فرمودید.
درپناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی باشید.
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
متشکرم متشکرم متشکرم
سلام و درود به شما خواهر بزرگوارم. ازتون ممنون و سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمندتون. داستان هدایت تون رو خوندم و بسیار بسیار تحسینتون میکنم.
سمت کدوم ساحل میخواید برید صدف جمع کنید منم بیام(خخخخ) اگه کنار خلیج فارس هستین، یه چیزهای سفیدی هست مربوط به ماهی مرکب یا خساک. یه چیزی شبیه هسته انبه . تو سایزهای متفاوت ، سفیده توی ساحل پیدا میشه ، خیلی هم ترده با دست خورد میشه.اینا رو جمع کنید برای مرغ مفیده.
ان شاالله همیشه همیشه شاد و تندرست و موفق باشید و ازتون سپاسگزارم که برام پاسخ نوشتین.
به نام خالق هدایتگر سلام
متشکرم برای به اشتراک گذاشتن این کامنت زیبا و آگاهی دهنده .
تحسینتون میکنم برای این که به دنبال راحت انجام شدن کارها هستید و باور این که مسیر راحت مسیر درستی هست و مسیر سخت مسیر اشتباهی هست رو در خود به خولی ایجاد کردید .
امروز صبح داشتم به این فکر میکردم که هنوز در ذهنم کاری که به راحتی انجام میشه کار درستی به نظر نمیاد و کاری که سخت انجام میشه کار درستی به نظر میاد که این اشتباه اول هدایت شدم به سمت سوره لیل که خدا آسان میکنه تصدیق کننده ها رو برای آسانی و حالا هم کامنت شما که نشانه دیگری بود از جانب رب که مریم بهترین راه همان راهی که ساده و لذت بخش باشه این که خواسته هات خیلی راحت محقق بشه کاملا طبیعی و نباید هیچ وقت شک کنی و نگران باشی چون راحت بدست میاد مشکل داره که این یک ترمز .
خدایا شکرت شکر برای این که امروزم میتوانم با عشق یک قدم دیگه در جهت بهبودم بردارم و روی این نکته کارکنم خدایا خودت این ترمز نشانم دادی خودت هدایتم کردی به سمت خواندن و نوشتن این کامنت های زیبا خودت هم این ترمز در ذهنم کم رنگ و کم رنگ کن و جاش با گاز عوض کن خدایا اسانم کن برای آسانی ها .
در پناه رب العالمین اسان باشید برای آسانی ها و زندگیتان غرق در شادی و ثروت و سلامتی باشه به راحتی انشالله
یا حق .
سلام و درود به شما خانم دستجردی ، بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمندی که لطف کردین برام نوشتین.
بسیار بسیار تحسین تون میکنم از اینکه اینقدر متعهدانه روی خودتون کار میکنید و به لطف و هدایت رب العالمین بهترین ها در انتظار تون خواهد بود. باورهای ما حاصل یک عمر زندگی با جامعه و خانواده و نظام آموزشیه، بقول استاد عباس منش عزیز ، باورهای ما یک شبه بوجود نیامده پس تغییر باور ها کمی زمان میبره.
چقدر زمان ؟ به اندازه تلاش و تعهد خود ما. که این فایل دیدن و کامنت خوندن و نوشتن بخشی از اون تلاشهای ماست در راستای تغییر باورها.
من هم وقتی از استاد عباس منش شنیدم که هر مسیر سخت و پر تقلایی حتماً مسیر غلطه، از تعجب چشمام گرد شد . ابروهام چسبید به طاق پیشونی. آخه چطور ممکنه ؟ تا پیش از این همه برعکس اینو میگفتن…
من یه توضیح بدم در مورد این صحبت استاد. هر مسیر سخت قطعا مسیر غلطه… به معنی هیچ حرکتی نکردن نیست ، یه ورزشکاری رو تصور کنید که داره برای المپیک آماده میشه، چیزی که ما میبینیم اینه که فلانی داره سخت تمرین میکنه ، پوستش داره کنده میشه ،عرق میریزه. ولی از خودش که میپرسی ، میگه هدف من مدال طلای المپیکه. اینجا دارم تمرین میکنم، تلاش میکنم و از ساعتهای تمرینم لذت میبرم. فردا صبح که از خواب بیدار میشم میگم با انگیزه بیشتر میرم تمرین. این دیگه اسمش مسیر سخت نیست، این اسمش لذت بردنه. مسیری که به ما لذت بده مسیر درسته ، ولو صخره نوردی و صعود از یه دیواره سنگی باشه.
الان دیگه خیلی منطقی تر ذهنمون میپذیره. اگر تلاش با لذت باشه پس دیگه سخت نیست. من راحت انجامش میدم.
ورزش ، کار ، تفریح ، عکاسی ، طبیعت گردی و …. همه اینها میتونه بخشی از لذتهای زندگی باشه که ما رو رشد بده.
کاری که استاد عباس منش انجام داده و همیشه میگه من سختی خاصی نکشیدم، از مسیر لذت بردم و به خواسته هام رسیدم.
براتون از درگاه خداوند متعال بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات و هدایت همیشگی درخواست میکنم ، شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
سلام آقای امیری ..چقدر لذت بردم از کامنت زیباتون دوست نداشتم تموم بشه تحسینتون میکنم و خوشحالم بابت این بیان شیوا و مواردی که فرمودید .. آیات قران شعر حافظ ایده برای حفاظت از مرغها ..و… چقدر خوبه بتونیم مثل بچه ها برای خلقت خدا ذوق کنیم و در لحظه باشیم و لذت ببریم ..بازم تحسینتون میکنم بهتون تبریک میگم و از خدای. خوبم میخوام زیاد شه ادم هایی که کلام قران رو اینگونه زیبا معنا و تفسیر میکنن
سلام و درود فراوان به شما خواهر بزرگوارم خانم مهدوی گرانقدر ، از لطف و محبت شما بسیار بسیار سپاسگزارم. و از وهاب و فرمانروای مطلق هستی بهترین پاداشها و بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو براتون درخواست میکنم ، متشکرم که زمان ارزشمندتون رو برای نوشتن کامنت برای من اختصاص دادین. کامنت نوشتن برای من حکم دفتر تمرین زمان مدرسه است. باید بنویسیم تا آگاهی های بیشتر از خداوند بهمون داده بشه. من هیچ لطفی به دوستانم نکردم، این دوستانم هستن که به من لطف میکنن و کامنت منو میخونن و بی قضاوت فیدبک مثبت میدن. من واقعاً از شما دوستانم متشکرم. خدا رو صد هزار مرتبه شاکرم بخاطر داشتن این خانواده توحیدی. خدا رو شاکرم که منو هدایت کرد به این سایت.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید در بهترین زمان و مکان و شرایط.
سلام اقای امیری عزیز ممنونم از دعای خیرتون
ممنونم ازتون که با کامنت شما دوباره باید بنویسم و بیشتر فکر کنم و این نوشتن بیشتر از هر چیزی میتونه بهم کمک کنه میتونه منو رشد بده میتونه اگاهی هایی که دریافت کردم رو در ذهنم تثبیت کنه ..در این مرحله و مداری که قرار دارم برام مهمترین مسائله اینه که بتونم اروم باشم بتونم هر گونه موضوع ناخوشایندی در زندگیم وجود داره رو بپذیرم و کسی بیرون از خودم رو مقصر ندونم و بدونم و ایمان بیارم این نتیجه فرکانس قبلی من هستش پس هیچ کس غیر از خودم مقصر نیست و البته هیچکس غیر از خودم هم نمیتونه شرایط رو تغییر بده این قدرتی هست که خدا به من داده و این موضوع رو اگر از صمیم قلب بپذیرم و باور کنم و در زندگیم عمل کنم خیلی در زندگیم پیشرفت میکنم جلوی خیلی از بحث ها و دلخوری ها گرفته میشه و شخصیتم و روحم پر بار تر عمیق تر میشه
سلام و درود به شما، بسیار بسیار تحسینتون میکنم خانم مهدوی گرانقدر. بسیار تحسین تون میکنم که اینقدر عالی دارید متعهدانه روی خودتون کار میکنید. به لطف الهی من به این سطح رسیدم که درک کنم هر چی پیش میاد بخاطر خودمه ولی اعتراف میکنم هنوز یه وقتایی کم میارم،خطا میکنم، نجوای شیطانی منو منحرف میکنه. یه آن میبینم یه دردسر جدید خلق شده و من عصبانی ام. ولی همون موقع میدونم مسئول این وضعیت خودمم. خب این دونستن کافی نیست ، باید و باید و باید جوری عمل کنم که اصلا فرکانس منفی ندم که اتفاق منفی بوجود نیاد. همین امروز من توی ترافیک بابت موضوعی ناراحت بودم، یه لحظه حواسم پرت شد و زدم پشت ماشین جلویی. خدا رو شکر هیچ آسیبی نرسید. و اون بنده خدا یه انسان محترم بود و خیلی مودبانه گفت هیچ ایرادی نداره و دیگه هیچی نگفت که من احساس بدی کنم. و من آلارم های ذهنم رو با صدای بلند میشنیدم که مسئولیت این موضوع با خودته ، خودت خلقش کردی بخاطر ناراحتی چند دقیقه پیشت.
یه چیزی رو من دقت کردم وقتی مدار آدم بیاد بالا چک و لگد های جهان هم محکمتر میشه و هم سریعتر .
من در گذشته اینقدر عصبانی شدم که حد نداره ولی به این سرعت چک و لگد نمیخوردم.
الان شدم انگار یه نفر تکتیرانداز منو زیر نظر داره تا اشتباه کنم منو بزنه.
آقااااا من تسلیمم خدای من، من اشتباه کردم. من اعتراف میکنم ، هدایتم کن، من بی هدایت تو هیچی نیستم خدایا.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید خانم مهدوی.
سلام حمید آقا.
چقدر درک تون درباره ی نحوه ی چک و لگد خوردن سریع از جهان جالب بود برام…
تلنگر جالبی بود برام وقتی میخوندم:
اینکه هر اتفاق بدی که میوفته حاصلِ فرکانسِ خودمه، یعنی از قبل خودم فرستادمش، حالا بروز پیدا کرده…
به حالتِ کلی، متوجه این نکته بودم، یعنی فقط شنیده بودم، الان حس کردم چقدر این باور میتونه کمک کنه 24 ساعته تلاش کنم مراقب حس های خوب و بدم باشم، سریع کنترل ذهن کنم…
صدای استاد توی گوشمه که گفتن با یه بار اتفاق بدی نمیوفته. اما تکرارش منجر به اتفاقات بد میشه…
امروز یادم اومد و خیلی خیلی خوشحالم که کنترل ورودی انجام دادم در رابطه با فضای مجازی و قطعشون کردم به صورت کامل همه رو، تا جلوی ورودی های منفی رو بگیرم آگاهانه و اینطوری بارِ سنگین حس های بد رو تا حدود زیادی برداشتم و نفس راحت تری میکشم.
هر چند که میدونم حس های منفی در کمین هستن تا با یه لحظه غفلت، حمله کنن…
دور هم نیستن، اتفاقا انگار زودتر میان که ببینن من فقط تو حرف کنترل ذهن رو قبول دارم یا تو عمل هم رعایتش میکنم.
وقتی یه چیزی از چرخ دنده اش خارج شده، یعنی یه اتفاقی افتاده، یه آلارمه، یه کد هست که بگه سمانه برگرد به خودت، ببین چی شده، چرا از حس خوب خارج شدی؟
خدایا دوستت دارم
خدا رو شکر برای همه چیز
خدا رو شکر برای همیشه
آقای امیری درسته دقیقا همینه انگار الان که یکم داریم روی خودمون کار میکنیم جهان اومده به کمکمون البته مثل یه معلم بد اخلاق با خط کش وایساده که اگر پامون رو از خط صراط مستقیم بیاریم بیرون بزنه تو دستمون که برگردیم به مسیر صحیح و البته باید مواظب باشیم یه باور منفی در وجودمون شکل نگیره ..چون قراره از این به بعد همه چی بهتر از قبل بشه ..چون اگر بخواهیم اینجوری هم فکر کنیم یه خطر دیگه تهدیدمون میکنه اونم ترس و نگرانی هست که اگر خطایی کردیم منتظر باشیم که یه بلایی سرمون بیاد خود این ترس یک فرکانس منفی هست …دیروز یک کتاب بسیار زیبا خواندم .من این کتاب رو قبلا هم خونده بودم ولی بخدا با اینکه اون موقع فکر میکردم فهمیدم ولی الان فهمیدم من یک خط از اون کتاب رو نفهمیدم و باور نکردم و متوجه شدم چقدر مدارم پایین بود اسم کتاب حکایت دولت و فرزانگی بود..اثر مارک فیشر
کتاب کم حجم و پر از معنا و مفهمومیه ..یک جمله تاکیدی بسیار عالی داره که اینجا مینویسم تا در ذهنم حک بشه ..اون جمله اینه
زندگی من از هر جهت بهتر و بهتر میشود ..گفته این جمله رو اونقدر تکرار کنید که تمام مقاومت های ذهنتون آروم آروم برداشته بشه آروم آروم باورش کنید و کافیه یک موضوع در زندگی ما به باور ما تبدیل بشه اونوقته که اتفاقات خوب بوم بوم پشت هم برامون میفته و یک نکته دیگه گفته اینکه بنویسید اهدافتون رو دقیق روشن واضح و زمان رو هم بنویسید همه اهداف .اهداف مالی اهداف سلامتی اهداف حسی و..هر آنچه که هست
سلام و درود به آقا حمید عزیز، امیدوارم حالتون عالی باشه.
آقا حمید، چی کار کردی با کامنتت، ترکوندی پسر، خیلی فوق العاده بود، خیلی تحسینتون میکنم بابت اینکه اینقدر متن زیبایی نوشتی، بخاطر اینکه متنت رو با آیه قرآن شروع کردی و با شعر حافظ تموم کردی. واقعا عالی بود.
چقدر ایده هایی که بابت محافظت از مرغ ها دادید عالی بود، ایده اینکه مرغ ها برن توی منطقه با پوشش گیاهی متراکم تر، اینکه از یه تورهای سبز رنگ استفاده بشه، اینکه گفتید حیوانات شکاری به قدرت بیناییشون وابسته هستن و میشه از اشیایی که نور رو منعکس میکنه استفاده کرد. این ایده تون واقعا ایول داشت.
تحسینتون میکنم بابت ایده ای که واسه پل وسط دریاچه دادید، اسم اون پل توی اهواز، پل هفتم علی بن مهزیار هست، واقعا که قشنگه. این هم ایده فوق العاده ای بود، هم صدای قشنگی داره، هم به زیبایی پرادایس اضافه میکنه، هم رقص نور داره و هم فکر میکنم اکسیژن آب دریاچه تامین میشه.
داستانی که درباره نگهبانی اتاق خالی تعریف کردید، خیلی جالب بود، آیا نیاز هست توی شیوه قبلی تغییری ایجاد کنم؟ آیا این بهترین حالتشه یا میتونه از این هم بهتر بشه؟
وقتی شما داستان اتاق نگهبان رو گفتید من به یاد آزمایش میمونها افتادم. توی این آزمایش 5 میمون رو توی یه قفس قرار دادن و یه نردبان داخل قفس بوده که به تعدادی موز میرسیده. هر بار که یکی از میمونها از نردبان بالا میرفت، که موز برداره، آب پاش ها فعال میشدن و بقیه میمونها رو خیس میکردن. چند بار که این اتفاق تکرار شد، میمونها عصبانی شدن و هر میمونی که میخواست از نردبون بالا بره رو کتک میزدن، توی این آزمایش آمدن آروم آروم میمونها رو با میمونهای جدید تعویض کردن، بعد از یه مدت دیگه هیچ کدوم از میمونهای داخل قفس تجربه آب سرد و آب پاش رو نداشتن ولی همچنان هر میمونی رو که به نردبون نزدیک میشد رو کتک میزدن.
درسی که میشه گرفت اینه که همیشه بدنبال منطق برای کارهامون باشیم و به خودمون بگیم اگه اکثریت یه کاری رو انجام میدن لزوما باعث نمیشه اون کار درست باشه و ما هم بریم جزء اون اکثریت بشیم.
استاد یه بار توی فایلهاشون این مثال رو زدن که یه نفری میبینه یه صف طولانی هست، اون هم وایمیسه توی صف و به نفر جلویی میگه آقا این صف چیه ما ایستادیم، اون هم میگه من هم نمیدونم، همینطور از نفر بعدی و اون هم از نفر بعدی میپرسه، همه میگن ما هم نمیدونیم، میرسن به اینکه یه نفری یه لحظه ایستاده مثلا بند کفشش رو ببنده یا کاری شبیه به این داشته، یه نفر فکر کرده این بابا توی صف ایستاده، نفر سوم هم دیده دو نفر ایستادن، اون هم ایستاده و الان یه صف طولانی شده.
ممنون از اینکه این نکته رو اشاره کردید که مثل بچه ها باشیم و نعمت ها برامون عادی نشن. هر بار سپاسگزاری کنیم و با دیدن نعمتهامون ذوق زده بشیم.
خدا رو شکر که دوستای گلی مثل آقا حمید امیری دارم و ممنونم از خودم که آمدم و ترسم رو کنار گذاشتم و برای دوست گلم پاسخ درج کردم.
بهترینها رو براتون آرزو دارم، امیدوارم در پناه خدای بزرگ شاد، سلامت و ثروتمند باشید.
سلام و درود به شما آقا رضا گل . سپاسگزارم از شما برادر. خیلی ممنونم بابت کامنت ارزشمندتون و اینکه زمان گذاشتین برای نوشتن.
ببخشید کامنتتون رو با تاخیر پاسخ میدم چند روزی کمی گرفتار بودم.
مثال های جالبی مطرح کردین ، مثال قفس میمونها فکر میکنم یه آزمایش علمی بوده، هر چند مثال بند کفش و صف شوخی بود،ولی یه استعاره است از کارهای بی منطقی من که گاهی اوقات توی جامعه ترویج میشه و بی منطق ادامه پیدا میکنه. حتی اگه کسی به خودش اجازه بده به منطق پشت موضوع شک کنه و سوال بپرسه ،بقیه جامعه اون شخص رو محکوم میکنن. درحالیکه پیشرفت از همین سوال پرسیدن ها شروع میشه. شخصی سوالی پرسیده ، رفته دنبال جواب، هدایت شده،اگاهی های جدیدی دست پیدا کرده و اکتشافات و اختراعات جدیدی شکل گرفته .
خیلی خیلی ازت ممنونم رضای عزیز. الهی که همیشه همیشه شاد و سلامت و تندرست باشی.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی.
سلام و درود خدمت برادر بزرگوار،اقا حمید گل،،بچه ناز بوشهر،،ک هرموقع میام کامنتتو بخونم یادبوشهر و اون دوران به یاد ماندنی میفتم،،یاد بوشهر و اون درخت میوه سه پسون(که تو در ورودی پایگاه نیروی دریایی بود،،)،،اگه اسمشو درست گفته باشم،،که وقتی برای اولین بار میوه هاشو دیدم سبز بود و بعد ب مرور زمان مایل ب زرد شد و میوهاش شیرین بود و من دوست داشتم و حیرت زده بودم ک تا اون موقع ندیده بودم این درخت رو….و خیلی خیلی تجربه خوبی بود بوشهر،،،،،اقا حمید لذت بردم از کامنتت داداش،بخصوص ک هی یادم من میاری ک قانون رو باید از بچه ها یاد بگیریم،،واقعا،،الان ک دریا خانوم 20 ماهشه من دارم میبینم چقدر با ذوقه،چ راحت میخنده،یه چیزی رو ک میخواد پافشاری میکنه تا بهش بدیم،،انقدر مسممه ک نگو،پیش خودم میگم ببین،،اینو میگن قانون درخواست،ی چیزی رو ک میخواد پاش وایمیسه تا بگیره،،داداش باور کن،گاهی وقتا ک کاری ب کارش ندارم میره ی گوشه اتاق ،عروسکش رو برمیداره میره حرف میزنه،،البته حرف ک هنوز نه،4 تا کلمه دستو پاشکسته،،ک من متوجه نمیشم،ولی ب قول استاد،بچه ها این موقع دارن با خدا حرف میزنن و بازی میکنن،ب محض اینکه صدای اهنگ بندری رو میبرم بالا میپره وسط و بدنشو میلرزونه،،باورکن بچه 20 ماهه ی جور میرقصه ک من نمیتونم،،غرق خودش و رقصش میشه،،عجیب خوش چهرس و خوش اندام و قیافه،،کاش میشد از نزدیک ببینیش داداش،،،،جات خالی عید امسال با همسرم و دریا خانوم رفته بودیم دزفول،،(ب واسطه ویدوهای اقای عطار روشن )این خواسته قبل عید در من شکل گرفت ک برم دزفول ببینم کجاس،،،رفتیم ی پارک ساحلی به اسم (علی،کله)خیلی زیبا بود،شلوغ و همه اهنگ گذاشته بودن و..چندتا پسر بندری بودن،ی باند بزرگ داشتن اهنگ بندری گذاشته بودن،،نی انبان صرب و تمپو،،داداش باورت نمیشه ،دریا اینطرف تر،،شروع کرد کنار رودخونه رقصیدن و لرزوندن،،باورکن هرکی رد میشد،چندثانیه محو این بچه میشد و میرفت،،یعنی گفتم خدایا،نعمت از این بزرگتر،،خلاصه داداش با خوندن کامنتات درس میگیرم،،و امیدوارم در دنیا و اخرت شاد و سلامت و ثروتمند باشی….
سلام و درود فراوان به آقا حمید عزیز.
ای جونم به چهره زیبای دریا جان ، ای دورش بگردم الهی . بقول بوشهریا دورش گشتم.
الهی صد هزار مرتبه شکر ،ممنونم که عکس پروفایل جدید رو با دریا خانم گرفتی، بسیار بسیار مشتاق بودم چهره ماهش رو ببینم و الان از دیدنش بسیار ذوق زده ام. الهی صد هزار مرتبه شکر.
خدا رو شاکرم بخاطر این احساس مثبت و عالی که داری و هر بار که بیاد خاطرات گذشته میافتی به نیکی از گذشته یاد میکنی ، آره اسم درخت رو درست گفتین. بچه که بودیم میوه این درخت رو جمع میکردیم و وقتی هسته هاش رو جدا میکردیم از اون مایع لزج دور هسته اش برای چسبوندن تکه های کاغذ و ساختن بادبادک استفاده میکردیم.(از کودکی به فکر صنعت هوافضا بودم خخخخ)
از درگاه خداوند متعال بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو در کنار خانواده درخواست میکنم. الهی که رشد و پیشرفت و موفقیت های دریا خانم رو شاهد باشیم. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی حمید جان.
آقای امیری عزیز با نهایت احساس و شادی کامنت تان را خواندم و کلی ذوق کردم. از خداوند بابت رهنمونش به این سایت مملو از توحید و عشق قدر دانی و شکر گذار می کنم. جای شکر است بابت آشنایی با یک چنین انسان های توحیدی و توانا، خدایا شکرت. بازهم سپاس گذارم بابت نوشته خوبتان و همیشه شاد و دست تان در نوشتن و پخش آگاهی باشد که سوی خدا دریافت می نمایید.
سلام و درود به شما برادر عزیزم . خیلی خیلی از شما ممنونم بخاطر کامنت ارزشمندی که برام نوشتین. از درگاه خداوند متعال بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو براتون درخواست میکنم. سپاسگزارم از نظر مثبتتون و اینکه خدا رو شاکرم که چیزی رو نوشتم که باعث احساس خوب و مثبت برای شما بود. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
سلام آقای امیری عزیز
چقدر شما حواس جمع و هوشمندید و نکات رو عالی بررسی و تحیلیل می کنید و خیلی خوب جمع بندی میکنید و چقدر قشنگ پیشنهاداتی برای بهبودهای بیشتر میدید
چقدر باور معیوب و ضعیف رو بخوبی ربطش دادید در مثالتون به اینکه کارها می تونه ساده تر باشه
حالا من داشتم فکر میکردم هر چیزی که قدیم تر ها چه جامعه چه خانواده و خانواده ها و اقوام گفتند که باید اینطور باشه اون طور باشه هی حرس باید بکنیم که ساده تر و راحت تر
هر چیزی که به سختی و مشقت و همینطور با التماس و منت کشیدن بخواد بدست بیاد بی ارزشه و یک جای کار ایراد داره
هر چیزی که راحت و آسان و با عزت و احترام و خوبی و خوشی و خودبخود داره بدست میاد یعنی مسیر درسته
حالا از این ساده تر چطور میشه
چطور ساده تر میشه پروژه انجام داد
چطور ساده تر میشه پول سازی کرد
چطور ساده تر میشه ازدواج کرد و رابطه عاشقانه و دلخواه رو جذب و تجربه کرد
چطور ساده تر و دلپذیر تر میشه سفر کرد
چطور ساده تر میشه مهمونی گرفت مثلا؟
قبلا و قدیمی ها میگفتند نمیشه؟؟! یا ایراد و مشکل داره؟ قیچیش کن یک قیچی در ذهن کافیه
از حضور و کامنت شما سپاسگزارم
خوب و شادمان و پیروز باشید
سلام و درود به شما آقای رجبی عزیز، برادر بزرگوارم. الهی که همیشه حال دلت عالی و مثبت و توحیدی باشه.
از لطف و محبت شما سپاسگزارم که لطف کردین و زمان ارزشمندتون رو برای نوشتن کامنت اختصاص دادین.
ممنونم از مثالهای قشنگی که زده بودین.
یه جایی لابلای کلماتت یادم به آدمهای قدیمی تر افتاد، آدمهایی که خیلی هم ادعاشون میشد فهمیده هستن. افرادی رو میدیدم که میخواستن من جوونتر رو نصیحت کنن. پیشنهاد شون چی بود بنظرت … برو وام بگیر، تا میتونی وام بگیر. یعنی اعتقادشون به وام از اعتقادشون به خدا قوی تر بود.
آره امروز حرف عجیبیه وقتی ما میگیم وام نگیریم. همه بهمون میگن دیوونه شدی. بدون وام چطوری میخوای زنده بمونی. یه جاهایی نیازه به افکار گذشتگان شک کرد.
از کامنتت خیلی ممنونم . لطف کردی مهدی جان . شاد و تندرست و سلامت باشید.
سلام حمید عزیزم
به خاطر کامنت بسیار زیبا و پر انرژی تان ممنونم. قانون بقای ماده و انرژی، میگه که برای این کامنت خیلی عشق گذاشتید و لاجرم، عشق و لذت خیلی زیادی در من ایجاد کرد! دم شما گرم.
نکته ای که در قسمت مربوط به نیروی دریایی انگلستان توضیح دادید، برای من خیلی خوب بود. مدت زیادیه که در جواب بسیاری از سئوالهای بیشمار پسر 11 ساله ام، چون حوصله جواب دادن ندارم یا خسته شده و به تنگ آمده ام از پرسشها، فقط جواب میدم: این قانونه بابا! قانون!
ذهنم برای فرار، به همون منطق مسخره ارتش چرا ندارد متوصل میشود! اصلاً متوجه نیستم که دارم یک جهان بینی، یک سرنوشت را شکل میدهم و…
بابت این به اشتراک گذاشتن تجربه و بسط و یادآوری آموزش استاد در فایل، از شما ممنونم.
امیدوارم فقط شادی و لذت و ثروت را تجربه کنید، که خیلی بیشتر از خیلی، لایق آن هستید!
سلام و درود به شما علی جان. الهی که حال دلتون همیشه عالی و توحیدی باشه. از کامنت ارزشمند تون بسیار ممنون و سپاسگزارم. و نکته ارتباط قانون بقای ماده و انرژی به کامنت خیلی جالب و جذاب بود.
سوالات و کنجکاوی کودکانه یه احساس مقدسه که دوست داره سر از هر چیزی در بیارن.
یادمه کتاب سرزمین موعود باراک اوباما رو میخوندم یه جایی به این موضوع اشاره کرده بود که مادرش مجبور بود همیشه کار کنه و وقتی باراک اوباما حوصله اش سر میرفته و چون توی خونه شون تلویزیون نداشتن مادرش ازش میخواسته یه کتابی رو بخونه و هر چیزی که از کتاب متوجه میشه رو برای مادرش توضیح بده و این چنین ابتدایی ترین ریشه های شخصیت کودکی شکل میگیره که خیلی سریع رشد میکنه و تبدیل میشه به چهل و چهارمین رئیس جمهور ایالات متحده.
کاری که شما هم شاید در پاسخ به کودک کنجکاوتون بتونید بدین. «نظرت چیه در موردش کمی سرچ کنی و هر چی ازش فهمیدی رو به منم بگی.» و هم اون این کنجکاوی مقدسش رو نگه میداره، و هم میتونه چیزهای جدیدی یاد بگیره.
البته این فقط یه پیشنهاد بود امیدوارم فضولی نکرده باشم.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
سلاااام به حمید آقای گل ماشا..
چه کامنت زیبای نوشتید
واقعا قابل تحسین هستند
چه راهکارهای خوبی دادیند برای مرغها آفرین حل مسأله خیلی با ظرافت و با حوصله به فایل توجه کردیند و زیبا راه کار دادیند
و چه دعای زیبایی کردنیند
این چنین پارادایس زیبایی رو از خداوند متعال درخواست میکنم برای خودم و همه دوستانم در این سایت
خیلی زیبا با آیات قرآن شروع کردیند
واقعا لذت بردم
سلامت،شاد،خوشبخت،ثروتمند در این دنیا و اون دنیا باشند
هر روز توحیدی تر باشیند و رشد کنید
خدایا هزاران هزار مرتبه شکر بخاطر داشتن دوستان بینظیر که تو ی این سایت توحیدی دارم
خدایا هزاران مرتبه شکر که من و هدایت کردی به کامنت دوست عزیزم
خدایا هزاران مرتبه شکر بخاطر این آرامشی که از کامنت دوست عزیزم گرفتم
خدایا هزاران مرتبه شکر بخاطر این فراوانی که تو این پارادایس .هست و من و دوستانم میبینیم و جز از خواستمون میشه و و خداوند و جهان برای ما هم فراهم میکنند و فقط کافیه مدارمون بره بالا و اون موقع هست که ما هم به همین زودی برای خودمون یه بهشت زیبا داریم و لذت میبرم و هر روز دنبال بهبود تو بهشت زیبامون هستیم
خدایا هزاران هزار مرتبه شکر بخاطر حس خوبم
خدایا هزاران مرتبه شکر که چشمهایم زیباییها را میبیند و تحسین میکنه و لذت میبرم
خدایا هزاران مرتبه شکر که از بینهایت بینهایت راه به من ثروت و نعمت و فراوانی میدی
خدایا من لایق بهترینها هستم و تو دستهای زیادی برام کمک به من میاری تو زندگیم
خدایا هزاران مرتبه شکر
سلام و درود به شما خانم فرامرزی گرانقدر ، بسیار بسیار از شما سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمند و دعای خیرتون. از خداوند بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو براتون درخواست میکنم.
بسیار تحسینتون میکنم که بخش زیادی از کامنتتون رو به شکرگزاری اختصاص دادین .
گفته شده که خداوند124 هزارتا پیامبر داشته ، حالا عدد دقیق هم نخوایم بگیم، ولی توی قرآن به پیامبر میگه ما پیامبرانی داشتیم که قصه شون رو برات گفتیم و پیامبرانی که قصه شون رو بهت نگفتیم. حتماً اون پیامبرانی که قصه شون گفته شده بسیار مهم بودن. یکی از اون پیامبران مهم که قصه شون رو شنیدیم حضرت نوح هستن. که خداوند در قرآن به نوح سلام میده. سلامٌ علی نوح فی العالمین. و منطق این سلام هم اینه که خداوند میگه ما اینجوری بندگان نیکوکارمون رو پاسخ میدم و نوح از اهل ایمان بود. در جای دیگری خداوند وقتی میخواد شاخصه های بارز نوح رو بیان کنه به شکور بودنش اشاره میکنه. انه کان عبداً شکورا از بین این همه ویژگی مثبت نوح خداوند به شکور بودنش اشاره میکنه، و نه شاکر بودن. شکور بر وزن فعول صفت مبالغه است برای شکرگزار بودن. یعنی نوح راه میرفته هر چیزی رو میدیده میگفته الهی شکر. الهی شکر. شاکر بر وزن عامل دلالت بر عملگرا بودن یه شخصی در زمینه ای هست.
حالا چرا اینا رو براتون نوشتم. بخاطر اینکه شما شکرگزاری رو بخش زیادی از کامنتتون قرار دادین و خواستم این نقطه قوتتون رو بیشتر روش تمرکز بذارم. قبلاً هم توی کامنت هام نوشتم که دارم تمرکز میذارم روی قرآن. هنوز به یه کار سخت و پیچیده و طاقت فرسا برخورد نکردم که خدا ازمون بخواد انجام بدیم. همش میگه احساس خوب مساویست با اتفاقات خوب ،چطوری با طلب آمرزش و مغفرت برای اشتباهات ، با یادآوری و شکرگزاری برای نعمات. همین خیلی ساده است. یاد خدا یا نماز و عمل صالح اونها هم در راستای همین شکور بودن به درگاه خداست. هر آنچه ما رو در مدار احساس خوب قرار بده.
از شما بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمند تون. واقعاً لطف کردین. بسیار بسیار تحسین تون میکنم. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر نعمت این سایت و این دوستان و خانواده عزیزی که بهمون داده. اینجا نه تنها کسی کسی رو قضاوت نمیکنه، بلکه همدیگه رو رشد و پیشرفت و ارتقا میدن. در راستای گسترش آگاهی و هدایت خداوند قدم برمیدارن. خدا رو شکر بخاطر نعمت وجود ارزشمند شما.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید در بهترین زمان و مکان و شرایط.
خدایا هزاران هزار مرتبه شکر بابت کامنت که دوست عزیزم آقای امیری برام نوشند
خدایا شکرت که دوست عزیزی تو سایت بی نظیر استاد عزیزم تحسینم کرد
خدایا شکرت خدایا شکرت
نمیدونم چطور این حس و حال خوبم ازت شکر گزاری کنم
خدایا هزاران مرتبه شکر که چرخ زندگی ام را هر روز نرمتر و نرمتر میکنی برام
خدایا شکرت که از بینهایت بینهایت دستی از دستهای مهربونم بهم نعمت و ثروت و فراوانی میدی
خدایا هزاران مرتبه شکر بابت این سایت بینظیر که پر از آگاهی است
خدایا شکرت بابت این هدیه ی زیبای امروزه
خدایا شکرت و سپاس گزارم بخاطر این کامنتی که دوستم برام گذاشت و بهم هدیه داد
خدایا شکرت که تو این هوای بارونی و پر برکت و این حس و حال خوبم هدایت شدم به این کامنت زیبا و پر از اگاهی
شما هم در پناه رب جهانیان باشیند و هر روزتون بهتر از روز قبلتون باشه شاد و سلامت ،ثروتمند و سعادتمند در این دنیا و اون دنیا باشیند
سلام به دوست کلم اقا حمید با عشق. من واقعا افتخار میکنم که ادم هایی مثل شما هستند که اینقد قشنگ زیبایی ها را میبینند.
و اینقد اطلاعات در رابطه با هر چیزی که دارند به اشتراک میزارند.
مثل فواره ای که اکوسیستم ماهی ها را بهبود میده.
مثل صدف خورد شده در غذای مرغ ها.
مثل فضایی با پوشش گیاهی انبوه تر برای محافظت از مرغ ها.
خصوصیات شکار پرنده های گوشت خوار. واقعا معرکه بود.
و سپاسگزارم ازتون که اینقد وقت میزارین و همیشه کامنت های معرکه ای با ایه ای از قران و ابیاتی از حافظ برامون میزارین.
در پناه خداوند رحمان باشید.
سلام و درود به شما آقا جواد عزیز. خوبی داداش ، سپاسگزارم.
اول از هرچیز عکس پروفایلت قشنگ و جذابه.
بسیار بسیار از شما سپاسگزارم بخاطر زمان ارزشمندتون که برام کامنت نوشتین. الهی که همیشه همیشه در بهترین زمان و مکان و شرایط باشید.
خوشحالم که کامنتم احساس خوب و مثبتی براتون ایجاد کرده. همه این نکاتی که فرمودین لطف خداست و از خداوند درخواست میکنم من رو انسان مفید و ارزشمند تری قرار بده.
از پاسخ ارزشمند شما خیلی خوشحال شدم ، و بسیار ازتون سپاسگزارم جواد عزیز. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی.
سلام به
سلام به حمید اقای گل سلام به این ذهن خلاق لذت میبرم ازاین همه دانش وآگاهی که در مقابل هر کاری داری یا در کوتاه ترین زمان برای حل مسائل خودت ودرس به ما فورا دست به تحقیق میزنی راهکار ی را برای امثال من ارائه میدهی
عکس پروفایلتان رو دوباره با لباس آتشنشان به روی صحنه آوردی البته خوب هر خورت دوست داری برای ما هم دوست داشتنییه
ولی وقتی عکست رو اولین بار تغییر دادی به خودم گفتم حمید دار آتشفشان ایجاد میکنه در رسیدن به خواسته هایش واین یک حرکت اولیه که بهذهنش القا میکنه که من دارم حمید با ورژن جدیدم با نقشه راه جدید برای خواسته هایم
ولی ببخشید اینو مینویسم برگشت دوباره عکس پرو فایلت به گذشته این احساس رو برای من بوجود آورد که انگار باور تغییر در اقاحمید یکم ضعیف شده اگر چه شاید من اشتباه میکنم برگشت به گذشته در عکس پروفایل من رو به این گمانه زنی واداشت
باز از این فضولی در کارت پوزش میخوام
شاد وسالم وموفق باشی در پناه ربالعالمین
سلام و درود به آقای کاظمی عزیز. سپاسگزارم از لطف و محبت شما و اینکه زمان ارزشمندتون رو برای نوشتن پاسخ برای من اختصاص دادین. اون عکس اولی رو همینجوری انتخاب کردم. و بعداً تغییرش دادم. این عکس آخری رو فقط بخاطر این اسکارف پرچم آمریکا گذاشتم روی پروفایلم که یادم باشه در هر صورت باید قدم در مسیر مهاجرت بذارم. ولی الان به این فکر میکنم چرا حتماً آمریکا؟ چرا خودمو منحصر کنم به یک سرزمین و یه سری افراد خاص. اگه اصل رو هدایت خداوند قرار بدم هر کجا لازم شد هدایت میشیم و با هر کسی که خداوند بخواد هم مدار میشیم یا توی هر شرایطی که به فراخور مدارمون باشه قرار میگیریم. آره حق با شماست و ممنونم از این نظر ارزشمندتون. باعث شد خودم هم بهش فکر کنم.
براتون از درگاه خداوند بهترین ها رو درخواست میکنم.
به نام خدایی که تنها مهاجرت بسمت اوست ( و هاجرو الی الله)
سلام به خدایی که همیشه حاضرت و عاشقانه نوشته های من را می خواند
سلام به استاد نازنینم که یکی خوش ذوق ترین انسان های روی زمین است و سلام به مریم بانو عزیز که یک الگو بی نظیر در توحید عملی و عمل به آگاهی هاست
و سلام به تمام رفقای نازنینم که در قلبشون تبلوری از نمک الهیست و زندگیشون با برکت خدا در جریانه
چه زود 22 روز از زمان تعهدم به دوره 40 روز گذشت و چه قدر همه چیز در زندگیم تغییر کرد!
می خوام دقیقا در مورد موضوع همین فایل صحبت کنم که بهبود فقط مربوط به محیط زندگی نیست بلکه بهبود هر روز مربوط به تمام وجودمون هست و هر روز باید کاری برای انجام دادن داشته باشیم.
من روزی که دوره 40 روز شروع کردم از خدا خواستم که هدایتم که به سرسبزی و زیبایی – هدایتم کنه به محیطی که برای خنک کردن هوا نیاز به ابزار مصنوعی مثل کولر نباشه- چشمم رو باز کنم زیبایی و جمالش رو ببینم و شب چشم می مندم با نگاه به سرسبزی و قشنگیش حرکت کنم.
خب در مرحله اول فکر کردم مقصدم حتما فلانجاست( اتریش ) ولی دقت نداشتم که من دارم در موردش فکر می کنم و من دارم تعیین می کنم مقصد ولی همین دوره تعهد آنچنان من رو تقویت کرده بود که سریع متوجه شدم و بعد از اینکه چندتا تلاش کردم فهمیدم هرکار می کنم از امارات نمی تونم وارد اروپا بشم فعلا و یه پروسه زمانی داره گفتم خدایا چشم هر چی شما بگی من گوش میدم
من فقط از تو می خوام هدایتم کنی به زیبایی و بهترین ها.
از طرفی من 2 هفته قبل یعنی روز 7 ام هدایتی رو دریافت کردم که زندگی تو با کوله خواهد بود!
یعنی تو سفر می کنی به همه جا ولی وابسته به جایی نیستی و شروع می کنی به دیدن زیبایی های ما و جالبه یکی از رفقام خواب دیده بود که من با کوله دارم سفر می کنم و از طرفی هم عکس قدیمی پروفایلم که فراموش کرده بودم همین تصویر بود و این آرزو آرزوی قلبیم بود.
و این هدایت وقتی قشنگ کامل شد که فهمیدم خدا داره بهم نشانه این رو میده که کلام و نگاهت رو بسیار بسیار نافظ خواهیم کرد و قلب هارو به سمتت معطوف می کنیم.
خلاصه این هدایت برام خیلی قوی بود و من سریع شروع کردم به تمرین کردن رو اینکه درسته خیلی وسیله هست ولی من نباید وابسته باشم و فقط باید با یک کوله زندگی کنم و لبتابم.
نمیدونم چه جوری ولی باید شروعش کنم.
معجزات این دوره پایان نداشت که مهمان عزیزی یک الگو بسیار فوق العاده و الهی بدون اینکه من تلاشی بکنم و دنبالش باشم ( این خیلی مهمه آقا که برای پیدا کردن آدم های درست نجنگید – اگر هدایت الله باشه به شما به عنوان رزق داده میشه! ) در مسیر زندگیم وارد شد و میهمان ما شدن در دبی.
وای من در مدت 4 5 روزی که دبی تشریف داشتن اصلا هر روز خدا دری از در های آگاهیشو به من هدیه میداد و دقیقا در همون روز اول خدا لطفشو شامل حالم کرد و ایشون گفتن نمیدونم چرا و یک کتاب بهم هدیه دادن با عنوان : خاطرات و سفرنامه حاج صیاح ( مردی که شاید اولین گرین کارت آمریکا رو گرفت و بیش از 100 تا کشور و مملکت رو سفر کرده بود – کی و چه زمانی نزدیک 100 سال پیش !!! ) اصلا این کتاب دیوانه کرد من رو
دقیقا تمام رفتار ها و الگو های این انسان مشابه من بود و باورتون نمیشه حتی خصوصیات اخلاقی و نوع ارتباطش با خدا هم شبیه من بود…
و اصلا این الگویی شد برای من.
وقتی که این عزیزان از دبی تشریف بردن همون شب من تصمیم گرفتم که دیگه باید فردا سفر کنم برم مهم نیست چه شکلی و چه جوری.
مهم نیست چه شرایطی هست فقط میدونم باید به هدایت الله گوش بدم و از طرفی هم به لطف خدا طی این 20 روز درآمدم 2 برابر رشد کرده بود و همه چیز عالی و شاهکار بود.
به خانومم گفتم عزیزم داریم با یک کوله میریم سفر – خانومم بنده خدا یکم شوک شد ولی گفتم ببین من این هدایت رو دریافت کردم و باید بریم به نظرم خیلی برکات توش نهفته هست و هیچ ایده ای ندارم در موردش و باید حرکت کنیم.
خب خانومم چون یوگا کار می کنه و نیاز داشت به لوازم یوگا یکم سختش بود ولی گفتم هیچی نیار حسم به من میگه همه چیز عالی میشه ولی واقعا نمیتونم تضمینی بدم هر کاری لازم باشه انجام میدیم.
نشستم پای لپ تاپ و شروع کردم به تلاش دوباره برای اروپا و باز هم نشد و گفتم الخیر فی ما وقع : و دعای حضرت موسی رو گفتم: انی اسلمت وجهی لربی ( خدایا تسلیمم تمام قد شما بشین پشت رول )
و یهو دیدم همه چیز شد تبلیغ ترکیه و کلا نشانه ها رفت سمت ترکیه و همه چیز عالی بود برای سفر حتی قیمت بلیط هم تو روز دلخواه من به شکل جذابی مناسب تر شده بود و این نشون میداد که باید انجامش داد و منم بدون ثانیه ای درنگ بلیط رو گرفتم.
برای خونه هم چون می خواستم هدایتی بشه اولین خونه ای که تو airbnb دیدم گرفتم و عکساشم ندیدم که با منطقم تصمیم نگیرم!
خلاصه فاصله بین تصمیم گرفتن و رسیدن به استانبول به کمتر از 12 ساعت رسید :))
و من وقتی اومدم استانبول با یک دونه کوله واقعا از خدا خواستم هدایتم کنه و در مسیر قرارم بده و اون دستم رو بگیره.
از خدا خواستم که این شروعی باشه برای قدم های زندگیم و به سمت خدا حرکت کردن و عاشق اینم که حرکت کنم.
انقدر این اشتیاق حرکتم زیاد بود که شب قبل از بلیط من نفسم داشت می گرفت تو خونه! از بس دلم می خواست زودتر برم فرودگاه و سوار هواپیما بشم انگار چیزی قلاب انداخته بود دور گردنم و می کشید.
من همه وسایل رو دادم انبار و ماشین که رنت کرده بودم بقیشو دادم به یکی از دوستانم و همه چیز رو رها کردم و اومدم …
وقتی که وارد خونه شدم از شوق دیوانه شدم بودم …
آنچنان منظره شاهکاری بود از تنگه بسفر و آنچنان محله زیبایی بود که همه اونایی که گفته بودن ترکیه بده گفتم این زیبایی مطلق خدارو می تونی انکار بکنی؟!؟!
اصلا یک ویو به پهنا 140 درجه به دریا و لنگرگاه صدای پرنده بالکن دیوانه کننده .. اصلا دهن که هیچی مغزت آب میفته!
و اونجای دیگه دیوانه شدم و دست رو سرم گذاشتم که این خونه- خونه یک خانم بود که استاد تدریس یوگا بوده برای چند ده سال!!
و تو این خونه همیشه در حال مراقبه و عشق بوده و در و دیوار خونه پر بود از حال خوب و انرژی و ایشون چند ده کتاب نوشتن در مورد یوگا و وسایلی تو این خونه بود که فقط یک استاد بسیار زبده یوگا دارن!!
از لباس های خاص گرفته تا آداب و رسوم ویژه و شاید بالای 100 کتاب بی نظیر تو این خونه در مورد آموزش های تخصصی یوگا بود و حتی خانومم از خوشحالی میگفت این مت یوگا رو ببین این بهترین چیزی که میشه داشت!
آنچنان مات و مبهوت فضل پروردگارم بودم که چه قدر زیبا آورد مارو جایی که حتی اگر با تمام ثروت عالم برنامه ریزی میکردم به این کیفیت عالی نمیشد
تو منطقه ببک (بشیکتاش) با این ویو خوشگل و قشنگ
با این محل شاد و پر انرژی بالکن پر از گل و پرنده و اتفاقا شخصی که خانومم میتونه یه الگو زنده ببینش برای رسیدن به خواستش و مهاجرت کرده به آمریکا!!!
و خانومم باهش ارتباط بگیره و عملا مسیر کاریش تقسیم بشه به قبل از این خونه و بعد از این خونه؟!
مگه میشه؟ مگه داریم؟!
خیلی عمل به هدایت مهمه و رفتن به سمت جلو مهم تره
من تصمیمم رو مسجل کردم که بنویسم و سفرنامه ایجاد کنم برای هزاران نفری که عاشق این مسیرن و به سمت خدا می خوان حرکت کنن
و حتما به زبان انگلیسی شروع جدی کنم خیلی ها رو میشه به سمت توحید سوق داد و خیلی هارو میشه عاشق کرد حتی اگر خونت یک کوله باشه!
همه اولیا خدا در حال حرکت و جنب و جوشن و منم می تونم سعی کنم برای رسیدن بهش حرکت کنم و از نقطه امنم خارج بشم
هیچ چیزی نمیدونم خدا چه برنامه ای داره فقط میدونم باید بسمت جلو برم و درحالی که هیچ اطلاعی ندارم چی میشه ولی ایمانم به خدارو به رخ فرشته هاش می کشم عاشقانه حتی از این خونه میرم چون بهتر از این ها سر راهمه..
دوست دارم تعبیری که خدای فاضل از سوره ابراهیم به من هدیه داد رو با شما به اشتراک بزارم انشالله که هممون عملگرا باشیم حتی اگر ثروتمون رو نمیشد بشماری با دیدن تخم مرغ به ذوق بیفتیم و با دیدن آبشار ( فواره :))) ) کیف بکنیم هزاران بار شاد و عاشق باشیم
امروز تو بخش قرآن به سوره ابراهیم هدایت شدم و دیوانم کرد و چه قدر بغضیم گرفت ؛
اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَکُمْ ۖ وَسَخَّرَ لَکُمُ الْفُلْکَ لِتَجْرِیَ فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ ۖ وَسَخَّرَ لَکُمُ الْأَنْهَارَ
الله ( قربون اسمش برم ) کسییست که آسمان ها و زمین را خلق کرده
خیلی جالبه همیشه خدا این ترکیب رو بکار می بره
خیلی دلیل قشنگی هم داره به نظر من! وقتی ما مثلا فکر می کنیم در مورد دریا و خورشید و ….. همه یه موجودیت هستن ولی وقتی به زمین و آسمان ها فکر می کنیم یک موجودیت نیست که به مقدارش فکر کنیم
بلکه کاملا یک ساختار در برگیرنده یا ظرف هستن!
یعنی اینکه اشاره به ترکیب بندی یعنی اینکه نتنها تورو خلق کردم بلکه جایی که توش هستی خلق کردم
نتنها خورشید رو خلق کردم
بلکه جایی که توش خورشید هم هست رو خلق کردم!
پس یعنی هرچیزی رو که حتی فکرشو نکنی خلق کردم!
بعد از اون اشاره به باران رحمت الهی داره که هر چیزی از طریق همین آب به عنوان ثمره یا میوه یا نتیجه که میتونه شامل هر چیزی بشه از بطنش خارج کرد!
خیلی جای فکر داره که در همه ما پتانسیلی وجود داره که از طریق آب یا هر نوع مایع حیاطی که از سمت بالا نازل میشه که میتونه هدایت باشه شکوفا میشه و از پیلش خارج میشه
و بعد از میتونی به عنوان روزی ازش استفاده کنی
پس صرفا برای خوردن نیست!
روزیه که شامل هرچیزی هست که نیاز های مارو برطرف کنه!
در ادامه میگه کشتری رو به تسخیر شما در آوردم
وای وای که چه قدر کلمه تسخیر کلمه قدرتمندیه!
تسخیر در عربی همونطور که شنیدین یعنی اینکه کنترل کامل داشته باشی روش
شنیدین میگن تسخیر روح؟
فارقش از حقیقت یا دروغ بودنش یعنی اینکه میتونی دستور بدی و هرکاری برات بکنه
و این تسخیر کشتی جزوی از اوامر رب هادیه!
یعنی این دستور و اراده خداست که به حرکت در بیاد و این چیزیه که هست!
و رودخانه هارو رو در اختیار شما قرار داد که هر استفاده ای از آن بکنید
از راه اندازی سد گرفته و ….
چه قدر جایگاه ویژه ای داره!
وَسَخَّرَ لَکُمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَائِبَیْنِ ۖ وَسَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ
و خورشید و ماه چرخان رو به تسخیر ما در آورده!
چه قدرتی از این بالاتر که کنترل روز و شبت رو داری و میدونی که زمان یعنی چی!
یعنی درک کافی از این داری که قرار دو ساعت دیگه شب بشه
از الان میتونی برنامه بریزی باری 4 ساعت دیگه!
و شب و روز رو به تسخیر ما درآورده
که در شب روشنایی ایجاد کنیم و روشنای روز برای انرژی استفاده کنیم!
سایه برای خودمون ایجاد کنیم یا شب نور مصنوعی ایجاد کنیم
بخش زیادی یا تمام موجودات روتین ثابتی دارن یا شب فقط فعالیت می کنن یا روز!
خفاش شب رو و مرغ سحر سحر خونه!
ولی فقط انسانه که میتونه به ساعت ها چیره بشه و دل شب تا سحر خدا رو عبادت کنه و روز در شرایط آب و هوایی مختلف حیاتش رو گسترش بده
و این قدرت کافی نیست برای به هرچی که می خوای برسی؟
وَآتَاکُمْ مِنْ کُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ ۚ وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا ۗ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ کَفَّارٌ
واااای واااای این آیه
دیگه چه پاسخی بهتر می خوای؟
آیا نیاز به این داری که یه آدم دیگه بهت بگه
خدا با ساده ترین و کامل ترین لحن توضیح داده
و به شما دادیم از هر آنچه از درخواست کردین!
پس داده و میده و خواهد داد
فقط باید درخواست کرد و درخواست کردن یعنی خودت رو لایقش بدونی
یعنی اینکه بهش ایمان داشته باشی
وقتی میری رستوران سفارش غذا میدی پولت تو جیبته و سفارش میدی
میدونی که 1 ساعت دیگه میاد
وقتی پول نداشته باشی نمیری تو رستوران که سفارش بدی و غذا نمیاد!
ولی وقتی ایمان داری میری سفارش میدی و میدونی غذا میاد!
ارتابط با خدا هم همینه و وقتی ازش درخواست می کنی میگه دیگه زنگ زدم بابا سفارش رو دادم تموم شد و رفت!
یک ساعت دیگه دم دره!
حقیقت خواستن از خدا همینه
من از خدا ورودی سایت خواستم و دادم
و میدونم هنوز درخواستم برای پول قوی نشده برای همین این درخواست از سایت نمیاد
چون الان دلم می خواد فعلا با سایت حال کنم و کیف کنم و بهترش کنم
هعی هر روز قوی ترش کنم تا لذتم رو ببره بالا
در زمان مناسب درخواست پول هم میدم و میاد!
در ادامه آیه می گه اگر شروع کنین به شمردن نعمت های خدا میتونین برسین به آخری؟
عمرااااآ!
عمرت تموم شده و هنوز سپاس گزاری جزئیات بدنت رو نکردی!
بابت الف خدارو سپاس که میتونم کلمه آسمان رو بگم
بابت ب خدارو سپاس گزارم که میتونم پدرم صدا بزنم بابا
به خاطر پ خدارو سپاس گزارم که می تونم میوه خوشگل پرتقال رو درخواست کنم و….
ا
خب ببین همین حرف رو بگی و حتی بابت کلمات سپاس گزاری کنی نمیرس به ته!
اماا در ادامه…
امان امان از دست انسان (که از ریشه نسیان یعنی فراموش کاری میاد) که بسیار سخت ستم می کنه و کافر میشه و نا سپاسی می کنه!
چه قدر چوب نا سپاسی رو خوردیم و درصدی ککمون نمیگزه!
وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَٰذَا الْبَلَدَ آمِنًا وَاجْنُبْنِی وَبَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنَامَ
در ادامه بسیار زیبا خدا اشاره به داستان بنده ای می کنه از خدا درخواست می کنه و خدا بیانش میکنه!
که ما بهش دادیم!
زمانی که ابراهیم (که حقا اسمش برازندشه ) پروردگار من!
چه قدر مهمه خدارو با چه صفت قدرت مندی صدا میزنیم!
پروردگار من قرار بده این سرزمین را امن!
چه قدر دعای قشنگی خدای این سرزمین رو امن کن برای ما و آرامش رو توش گسترش بده!
چه قدر این دعا متفاوته با تفکری که خیلی از مردم دارن و همین درخواست معکوس چه نتایجی ایجاد کرده که خودتون بهتر آگاهین بهش …
خیلی جالب در ادامه از خدا درخواست می کنه تو مانع این شو که من و فرزندانم از بت پرستی دور کنن!
یعنی نمی گه خودم دوری می کنم حالا دیگه تموم شد
میگه تو مانع شد!
چه قدر مهمه که در خواست می کنیم از خدا که در تمام مسائل کمکم کنه
بارها شده تو این دوره چندروزه شده به خدا گفتم
یا رب تو کمکم کن صبح ها زودتر بیدار شم
تو دستم شو موقع کد زدن و مانع این شو که تنبلی کنم
تو کمکم کن کارام رو بهتر انجام بدم و از تو غافل نشم!
اشتباهیی نکنم که باعث بشه پشمیان بشم و جزو زیان کاران قرار بگیرم و تو دست من رو بگیر مثل یک کودک
رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ کَثِیرًا مِنَ النَّاسِ ۖ فَمَنْ تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی ۖ وَمَنْ عَصَانِی فَإِنَّکَ غَفُورٌ رَحِیمٌ
وای خدای من درک این انسان چه قدر فرای یک تفکر عادی بوده!!
میگه خدایا این بت ها عده ی زیادی از مردم رو گمراه کرده
پس هرکس که از من پیروی کرد و با من دوستی کردی از منه
همه چیز هایی که من می خوام برای اونا بخواه
هر خوبی برای من می خوای برای اونا هم بخواه و به اونا هم نعمت و جایگاه ویژه بده!
چه قدر دعا و درخواست خیری کردن برای همه خوبه و باعث میشه لطف خدارو گسترده تر ببینی
و بگی بابا خدا که فقط من یکی رو کمک نمی کنه دست همه رو میگیره
همه دنیارو قشنگ کن و همه رو در نیکی قرار بده!
این دعا های خیر مارو در زمره گروهی قرار میده که دنیاشون زیباست
در ادامه میگه اگر هرکسی هم از من پیروی نکرد تو که خودت خیلی رحمان و رحیمی و می بخشی
تو خودت بهتر میدونی و تو میتونی هدایتش کنی
نمی گه نابودشون کن!
نمیگه نصفشون کن!
نمیگه مرگ بهشون بده!
میگه تو قطعا بخشنده و رحیمی و حواست بهشون هست و بهتر در جریانی
چه قدر این نگاه متفاوت جایگاهی متفاوتی ایجاد می کنه و که این انسان در بهشته و داره نزد پروردگارش الان زنده روزی می خوره و ما داریم داستان رفتار و شجاعتش رو می خونیم! و میبینیم یه سوره به اسم مبارکش تو قرآن داریم!
رَبَّنَا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُوا الصَّلَاهَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَهً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ
خدای خوب ما
من همانا از خانواده و شجره خودم در جایی که هیچ زراعتی و هیچ چیزی نیست که بهش بشه تکیه کرد سکنا دادم
در نزد خانه و بیت الحرام تو !
وای من میگه من فرزند و همسرم رو اینجا سکنا دادم و هیچی اینجا نیست ولی بازم مهم نیست!
من اینارو می سپرم دست و مهم نیست که چی میشه مهم اینه که نزدیک خونه تو ان و هرکس همسایه تو باشه دستش خالی نمی مونه
هرکس نزدیک تو سکونت کنه از کرمات تو بی نصیب نیست!
برای این اینارو آوردم که نماز و توجه ویژه به و تورو به صورت مداوم به پا دارن و همیشه در حال توجه به تو باشن!
( هدف رشد شخصیتی بوده نه صرفا پول در آوردن – یعنی حرکت کردن برای اینکه به تو نزدیک تر بشن و حتی این منطقه ایده آل نیست برای زندگی! )
تو کاری کنه دل های مردم به سمت خانوادم مایل بشه و نزدیکشون بشه
دورشون رو پر کن و کاری کن احساس تنهایی نکنن
شاید اونا مثل من بارو قوی نداشتن باشن که هرجا تو بگی راحت باشن پس اونارو در دستان خودت بگیر و به اینا با کرم قدرت خودت دوستان بی نظیر بده
بعد اشاره به کلمه هوی می کنه
یعنی مهرشون رو به دلشون بنداز
کاری کن عاشق فرزندان من بشه
چه قدر این دعا ریزکاری داره و نوع درخواست از خدا مهمه
و از نتایج و میوه های که الان نیست بهشون روزی بده
نکته جالب اینجاست که من مثلا فرزندم رو میبرم میزارم داخل یک بیابون و آدمی اطراف نیست
میوه هم برای خوردن نیست
آبی برای نوشیدن نیست
سرپناهی نیست
سفارش میدم به رب که
بهشون انسان هایی رو هدایت کن که عاشقشون باشن
براشون میوه قرار بده یا نتیجه قرار بده که بتونن روزی کسب کنن
آب بهشون بده که بتونن بنوشن!
سرپناهی بهشون بده که بتونن زندگی کنن
اینا هیچ کدومش نبوده!
اینا در اون لحظه وجود خارجی نداشته ولی ابراهیم از خدا درخواست می کنه که درسته نیست ولی تو میدی!
حالا میشه تفاوت میلیون فرسخی ما و ابراهیم رو!
ما میبینم که خونه هست
ما میبینیم که ماشین هست!
ما میبینیم که امکانات هست ولی بازم باور نداریم خدا میده!
این آدم هیچی نبوده ولی میدونسته میده!
الله اکبر از این همه باور بی نظیر پیامبر و رفیق فابریک خدا خلیل الله!
در نهایت می گه تا به امید آنکه سپاس گزار تو باشن
دقیقا همینه ما تا نعمتی نداشته باشیم سپاس گزاری نمی کنیم!
اگر هم داشته باشیم بازم تنبلیمون میشه سپاس گزاری کنیم
امیدوارم خدا مارو از ذریه ابراهیم قرار بده و تمام این خوبی های و نیکی های که به اون اعطا کرده با هم بده و لایق نعمات بی نهایتش بکنه
سلام سید جان چطوری خوبی
چقدر لذت میبرم از کامنت تون و اتفاقات بی نظیری که براتون میفته
چقدر جالب که من از همین الانی که برنامه نویسی رو شروع کردم شما شروع کردید از نتایج بی نظیری که براتون افتاده گفتین و باعث شدین که من خیلی پر قدرت ادامه بدم – و تبدیل شدین به الگو برامون
خدا را شکر بابت این هدایت بی نظیرتون
چقدر عالی هدایت شدین به مسافرت و ادامه دادن
چقدر بی نظیر هدایت شدین به ترکیه بی نظیر
چقدر عالی ادامه دادین مسیر موفقیت تون رو
چقدر عالیه که با کسی ازدواج کردین که عضو همین سایت بوده و چقدر لذت بردم از این روند…
چقدر خوبه کامنت های توحیدی تون
چقدر بی نظیر هست روندتون
انشالله که عالی ادامه بدین و مسیر پر از شادی و لذت برا خودتون داشته باشین..
سلام بر شما آقا سید بزرگوار
چقدر از خوندن نظر توحیدی شما لذت بردم
واقعا عالی بود
داستان هدایت شما در قسمت اول نظر شما از اتریش به ترکیه و ورود شما به کشور زیبای ترکیه من را یاد این دعای زیبای حضرت نوح انداخت و دریچه ای جدید از تسلیم بروی من باز کرد
وَقُلْ رَبِّ أَنْزِلْنِی مُنْزَلًا مُبَارَکًا وَأَنْتَ خَیْرُ الْمُنْزِلِینَ
(آیه 29 سوره مومنون)
در اوج تلاطم دریای ایجاد شده از باران عذاب کننده برای قوم نوح ؛ وقتی که نوح و یارانش بر کشتی سوار بودند ؛خدا داره به نوح میگه که ای نوح اینجوری از من بخواه:
پروردگارا، مرا به منزلگاهی مبارک فرود آور که تو بهترین منزل دهندگانی
تو فقط بگو یک منزل پربرکت
بقیه اش با من…
دیگه برای من جا تعیین نکن…
من زمینم را بهتر میشناسم و تو را هدایت میکنم به یک مکان پربرکت
و نتیجه چه میشود…
وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِیِّ
آیه 44 سوره هود
کشتی نوح با فروکش کردن آب بر جودی تکیه میکند
جودی کجاست؟؟؟
قرآن که معمولا جزئیات را ذکر نمیکنه…
حالا چرا نام جودی را آورده است؟؟؟
در این جودی چه کدی نهفته است؟؟؟
حقیقتی که اثبات شده تحت عنوان اینکه جودی منطقه ای است در همین ترکیه که در یک فرآیند هدایتی از سمت الله کشف شده و باستان شناسان و محققان بقایای کشتی نوح را در آنجا پیدا کردند تا مؤیدى باشد بر حقانیت کلام الله برای ما که جزو آیندگانیم
فَفَتَحۡنَاۤ أَبۡوَ ٰبَ ٱلسَّمَاۤءِ بِمَاۤءࣲ مُّنۡهَمِرࣲ
و فَجَّرۡنَا ٱلۡأَرۡضَ عُیُونࣰا فَٱلۡتَقَى ٱلۡمَاۤءُ عَلَىٰۤ أَمۡرࣲ قَدۡ قُدِرَ
وَحَمَلۡنَـٰهُ عَلَىٰ ذَاتِ أَلۡوَ ٰحࣲ وَدُسُرࣲ
تَجۡرِی بِأَعۡیُنِنَا جَزَاۤءࣰ لِّمَن کَانَ کُفِرَ
وَلَقَد تَّرَکۡنَـٰهَاۤ ءَایَهࣰ فَهَلۡ مِن مُّدَّکِرࣲ
(آیه 15_11سوره قمر)
و الان در ترکیه مکانی است به اسم “پارک ملی نوح”
حالا که شما در این کشور زیبا هستید پیشنهاد میکنم در صورت صلاحدید از این منطقه هم بازدید کنید…
سلام دوست عزیز وارزشمند آقا رضا
خیییلی ازتون سپاسگزارم بابت کامنتی ک نوشتین
و آگاهی ارزشمندی ک منتقل کردین
؛خدا داره به نوح میگه که ای نوح اینجوری از من بخواه:
پروردگارا، مرا به منزلگاهی مبارک فرود آور که تو بهترین منزل دهندگانی
تو فقط بگو یک منزل پربرکت
بقیه اش با من…
دیگه برای من جا تعیین نکن…
من زمینم را بهتر میشناسم و تو را هدایت میکنم به یک مکان پربرکت
طریقه درخواست از خدا
اینک واضح وروشن بگیم چی میخواییم وبا بقیه ش کار نداشته باشیم
چه برا پیامبرخدا چه برا بقیه هم فرقی نداره
سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
سلام دوست عزیز ،سید جان خوشدل.
واقعاً تحسینتون میکنم و هزاران تبریک می گویم که روی تعهدتون ایستاده اید، با این تعهدی کار کردنتون به من هم انگیزه و اشتیاق روی تعهد موندن را می دهید .
از ته دلم خوشحالم از اینکه اینقدر زلال شدید که الهامات خدا را اول درک و سپس عمل میکنید .
وقتی از صاحب خانه که استاد یوگا هستند و وسایل کاملش گفتید خیلی ذوق کردم. خدایا چقدر عالی برنامه ریزی میکنی و یاد خودم افتادم ،این موهبت بزرگ نصیبم شد البته در مقایسه با موهبت شما کوچک ولی به اندازه ظرفم ،عااالی تر .
از تفسیر قرآن تون بسیار لذت بردم دریچه متفاوتی به روی قلبم باز شد خدارو شکر.
داستان حضرت ابراهیم فوقالعاده است اما نکته سنجی های خدا در کلام شما روی دیگری از ماجرا را روشن کرد برام . اینکه به روزش می کنید .
مثل ابراهیم میشه عمل کرد میشه از خدا برای تمام امور کلی و جزئی در خواست کرد مثلاً خدایا تو صبح زود بیدارم کن .
خدایا شکرت که امروز این آگاهی ها را بهم رساندی
سپاس آقای خوشدل شما باب خیر شدید
سلام دوست عزیز، علی آقای خوشدل.
کامنتت طولانی بود، ولی دلم نمیخواست تموم بشه. چقدر زیبا هدایت خداوند رو درک کردی، اینا یک شبه اتفاق نیافتاده، اینا نتیجه ی استمرار شماست تو بحث دریافت الهامات.
خیلی لذت بردم از منطقهایی که از قرآن برامون آوردی. این نشون میده که درکتون از این کتاب هم خیلی بالا رفته، این کامنت هم یه اتمام حجتی هست برای کسانی که در مدارش باشن و بخونن.
خیلی جالب گفتین، ابراهیم هیچ چی اطرافش نمیدید ولی گفت خدایا مردم رو بیار، اینجا رو شهر کن و خیلی خواسته های دیگه، چون ایمان داشت که خداوند میدهد. حالا ما که داریم این همه نعمات رو میبینیم که خدا داره در هر لحظه میده ولی بازم ایمان نداریم بهش. شما حساب کن از زمان ابراهیم تا حالا چقدر نعمتها و ثروتها بیشتر شده. چقدر پیشرفتهایی بشر کرده،
تبریک بهت میگم علی جان،
و تبریک میگم به استاد عباس منش عزیز که خودش داره ابراهیم وار زندگی میکنه و ابراهیم هایی مثل شما هم در کنارش رشد میکنن.
الهی شکر برای موفقیتهات دوست من. الهی شکر برای مهاجرتت، الهی شکر برای رشد سایتت، الهی شکر برای رشد درامدت. الهی شکر برای معجزاتی که قبل از این که تو برسی اونا اونجان و منتظرن تا تو برسی.
خدا پشت پناهت دوست من
سلام سید علی جان
واقعاً چقدر لذتبخشه وقتی میری دنیا رو با تمام زیبایی هاش ببینی
اونم نه اینکه تو بخوای جایی رو تعیین کنی
جایی که هدایت میشی
دقیقاً مثل یک بچه کوچولو که دوست داره لذت ببره ولی توی ذهنش به این فکر نمیکنه چه جوری ، هر چیزی که هست باهاش لذت میبره بعد پدر و مادرش میان بهش میگن پاشو میخواهیم ببریمت شهربازی ، جایی که تا حالا فکرش رو نمیکرده و کلی ذوق میکنه از اینکه قراره بیشتر لذت ببره قراره بیشتر هیجان زده بشه
وقتی گفتی نشونه های ترکیه رو فهمیدی و بلیط هواپیما به مقصد استانبول رو خیلی راحت خریدی و بعدش از ذوق و شوق نفست بند آمده بود ، نمیدونی علی جان چقدر من حس فوق العاده گرفتم و چقدر این فرکانس ذوق و شوقتو توی وجودم احساس کردم
انگار که تمام این اتفاقات فوق العاده داره برای من میوفته
علی جان چقدر باعث شدی چشم های من نسبت درست درخواست کردن از خدا بازتر بشه و چقدر باعث شدی بفهمم من بابت هر چیزی حتی مسائل کاملاً پیش پا افتاده میتونم از خدا درخواست کنم
البته تا الان هم من تا حدودی این کارهارو میکردم ولی به این واضحی نمیدونستم که میتونم واقعاً بابت هر چیزی از خدایی که تنها فرمانروای یکتای جهانیان هست درخواست کنم
مثلاً یکی از ساده ترین درخواست هام از خداوند این هستش که هر زمان بخوام کامنتی داخل سایت بنویسم از خدا درخواست میکنم که کاری کنه یک کامنت خوبی بنویسم که هم برای خودم مفید باشه و هم برای دوستای عزیزم که کامنت من رو میخونند و خداییش هم همیشه خوب بوده
سیدجان چقدر کار فوق العاده میخواهی کنی که سفرنامه هاتو داخل سایت بنویسی
چقدر خواسته ها رو با این کارت توی دل تک تک بچه ها ایجاد میکنی
چقدر باورها در ذهن بچه های سایت میسازی
چقدر ایمان به خدا در دل ایجاد میکنی
چقدر با سفرنامه نوشتنت باعث گسترش میشی
احتمالاً تا چند وقت دیگه بجای خاطرات حاج سیاح باید بگیم خاطرات سید علی از سفرهاش :)))
عکسی هم که روی پروفایلت گذاشتی خیلی با حال و قشنگه ، اینطور متوجه شدم این عکس برای زمان های اولیه که داخل سایت آمدی بوده ولی در کل خیلی عکس شاد و انرژی مثبتی از خودت گذاشتی
به همسر گُلتون عادله خانم سلام برسون ، بهشون بگید که چقدر خوشحال شدم از اینکه به جایی هدایت شدین که معدن هر چیزی که مربوط عشق و علاقه شون ( یوگا ) هستش
در پناه پادشاه فراوانی های دنیا
سلام ب سیدعلی نازنین
امیدوارم حال دلت مثل کامنتت عالی باشه
واقعا سر شوق اومدم از هدایت هات ، از ایمانت ، از اقداماتت، از سپردن هات ، از متوکل بودنت ، از شکور بودنت ، از چشم زیبا بین داشتنت ، از شنونده بودنت ، از عشق ورزیدنت، از آگاه بودنت ، از مهاجر بودنت ، از رها بودنت ، از تنظیم بودن فرکانس هات ، از مطیع بودنت ، از خوش رو بودنت ، از مهربان بودنت و خیلی موارد دیگه ک از خوندن کامنتات لذت میبرم پسر ….
مطمینم خیلی زود از سفرت ب آمریکا میشنوم و کلی ذوق میکنم و شاهد رشد و پیشرفتت هستم
از خداوند بهترین هارو برات طلب میکنم
در پناه خداوند باشید
دوستدارت رضاحسنی
بنام خداوند بخشنده ی مهربان.
مگه میشه سید علی کامنت بنویسه و سکوت کنی …
مگه میشه حمید عزیز بنویسه این مرد یکتا پرست .که تشنه ی معبود شه. مگه میشه
سعیده ی توحیدی ،(شهریاری ) با اون احساس پاکش بنویسه و سکوت کنی …
مگه میشه، رضوان (خانم یوسفی ) بنویسه با کامنت مفید و خلاصه شون و پر از درسشون و سکوت کنی .
مگه میشه عارفه ی بی نهایت بنویسه و با ایده های ناب شون سکوت کنی .
مگه میشه محمد امین (ایلونی ) بنویسه و سکوت کرد.با اون روحیه ی تحسین کنندشون…
مگه میشه مهسا (آبسری ) بنویسه با اون تفسیر های قرآنی و سکوت کنه آدم …
)ببخشید حضور ذهن نداشتم که همه رو بگم )
سلام دارم خدمت سید علی خوشدل (که واقعا خوش دل هستن )
خدا رو شاکرم برای وجود شما و عادله ی عزیز…
نمیدونم چی بگم واقعا؟
از کجا بگم و چطوری بگم ؟
کلمات من ناقص ، و ضعیف و پیش پا افتادن علی جان در مقابل شما و دوستان
وفقط میتونم بگم از صمیم قلب از خداوند متعال میخام شما رو به بهترین مسیر و به راحتی ترین سفر هدایت کنه ،
هدایت کنه به سلامتی
هدایت کنه به نعمت و ثروت
و معنویت و روابط
سیدعلی عزیز ، کمال تشکر رو دارم از کامنت تون
از قلم تواناتون
بهترین ها رو براتون آرزومندم.
دنیا را براتون شاد شاد و شادی رو برایت دنیا، دنیا آرزومندم
سلام مرا به عادله ی عزیز برسونید…
مواظب خودتون باشید .
درپناه الله مهربان باشید.
هم شما و هم عادله عزیز
و تمام بچه های سایت
که دوستشون دارم
و عاشق تک ، تک شونم .
به نام خدایی که در این نزدیکی ایست
سلام سید جان
الان ساعت 5:8 دقیقه صبح موقع طلوع آفتاب است و هدایت شدم به خواندن کامنت شما.
چیزی که نظرم رو جلب کرد مدت عضویت شماست.
چه خوب پیشرفت کردید تو این مدت.
بابا من بعد از دوسال عضویت تازه مدارم به این رسید که فایل رایگان هم هست و میشه استفاده کنی، بعدش چند ماه فهمیدم کامنت چیه؟ بعد از چند ماه فقط مات و مبهوت نوشته بچهها بودم و از خودم میپرسیدم این نوشته ها را از کجای دلشون در میارن؟
و بعد از سه سال عضویت شروع کردم به نوشتن. ولی شما الان با 55 روز به اینجا رسیدید عالیه.
تحسین تان می کنم.
در پناه حق مدارهای قرب الهی را با سرعت هر چه تمام تر طی کنید.
الهی آمین
به نام الله مهربان
سلام دارم خدمت رضوان توحیدی و بی نهایت
اتفاقا اسم خودمو گذاشتم باز مدرسم دیر شد ؟
و همیشه غبطه میخورم که چرا دیر شروع کردم؟
واقعا من یک رفیق نداشتم این سایت رو به من معرفی کنه ؟( همیشه از خودم می پرسیدم )
ولی تو دلم خودم میگم آگه کسی معرفی میکرد احتمال صددر صد نمی یومدم، چون تو مدار این حرفا نبودم ، خدا وند را شاکرم در زمان و مکان مناسب هدایت شدم . من تشنه ی حرف های استادبودم و به صورت کاملآ اتفاقی (که بعدا آگه عمری بود براتون می نویسم ) آشنا شدم .
هر چند آدم تقریبا موفقی بودم ولی دوست داشتم به صورت آگاهانه باشه ؟
مرسی خواهر بی نهایتم.
مرسی به خاطر تحسین نتون. خداوند رو شاکرم برای وجود نازنین شما
مرسی که نوشتید .
مرسی که هستید.
بچه های سایت توی دنیا لنگه ندارن…
یه سریاشون واقعا آنقدر بی نظیرن ساعت ها و ساعت ها میرم توی فکر
به قول شهریار عزیز.
میگن ما با علی (ع ) خدا رو شناختم.
بعضی از دوستان مثل شما … بوی خدا میدن و ما انسانها قطره ای از و جود اون الله هستیم .
استاد میگن بنویسید قدرت نوشتن خیلی بالاست…
نمی دانم کدامین جمله رو برای توصیف محبت تون بنویسم
تشکر و قدردانی برای شماست که لطف تون رو به من ارزانی داشته اید؟
از عمق وجودم خدا را صدا کردم
نمی دانم چه میخواهی ولی برای تو،
برای رفع غمهایت
برای قلب زیبایت
برای آرزو هایت
به در گاهش دعا میکنم
و می دانم خدا از آرزو هایت خبر دارد
یقین دارم دعایم اثر دارد…
بهترین ها رو براتون از خداوند متعال خواستارم
دوستتون دارم و
عاشقتونم
سلام بر سید خوشدل
امیدوارم که در هر کجای این کره زیبای زمین هستی
خوشحال و شاد و ثروتمند باشید
لذت بردم از این کامنت شما
حس رو دریافت کردم
خیلی زیبا گفته شدن و شما نوشتی
بسیار عالی حرکت کردی و میکنی
خیلی خیلی لذت بردم از این کامنت الهی
استفاده کردم برای بهبود بخشیدن در خودم
و پیاده سازی در زندگی
مخصوصا قسمت هدایت الله مهربان
و اینکه چقدر خوب عمل کردی
و اینکه چقدر عالی که هدایت میشید که به ماهم بگین
به کجا رفتید و چکار کردین
ازت ممنونم بابت وقتی که برای نوشتن این کامنت گزاشتید و بسیار تشکر میکنم
از خداوند متعال برای شما طول عمر با عزت آرزو میکنم
آقای خوشدل عزیز سلام…
واقعا درک کردم وسعت جهان …
بزرگی ش …
و اعتماد و توکل تون …
و در نهایت پاداش بزرگ خدا …
واقعا اون خونه ای که گفتید نتیجه ی اعتماد بسیار زیادیه که شما به خدا کردید و چنین پاداشی دریافت کردید…
هرکسی در برابر اعتمادی که به جهان داره پاداش میبینه.
واقعا همینجاست که استاد جان میگه ؛ نتایج آدمو شگفت زده میکنه چون ساز و کار دنیا با فکر و ذهن ما فرق داره ! جهان که انسان نیست بابا اون خداااااست
تَوَکَلتُ علّی الحَی الذّی لایَموت
شکر برای خداست …
سلام خوشدل ما
سید هر چقدر بگم سپاس گزارم اول از خدا و دوم از شما برای این کامنت توحیدی و شب و روز فقط بگم سپاس گزارم به خدایی خدا کمه
اون چیزی که موج میزنه تو این کامنت توحید و ایمان به الله هستش و لا غیر
چقدر عاشق اون تیکه کلامت شدم که گفتی فاصله ما با ابراهیم میلیون ها فرسنگه. آخه ایمان ابراهیم کجا و ایمان ما کجا
خدایا به ما ایمان ابراهیمی بده چرا که ایمان همه چیز ابراهیم بود .
به قول استاد کاری نداره بفهمید چرا خدا اینقدر ابراهیم رو دوست داشت و مقام خلیل ها بش داده چون خود قران میگه او موحد بود و مشرک نبود . یعنی تنها سلاح ابراهیم ایمان به خدا و عدم شرک بود
حالا که صحبت ایمان شد به خدا چند شب پیش خواب دیدم که گویا داخل دریا هستیم و چند نفر دارن شنا میکنن و من از بالا داشتم نگاه میکردم که ظاهرا چیزی شبیه جرثقیل اومد و یه طناب انداخت و قایقی رو بالا کشید بعد یکی از اون نفرات داشت با صدای بلند منو صدا میزد که ایمان به خدا و همچنین چیزی و تنها چیزی که از اون خواب برام ملموس بود همزمان بالا بردن اون قایق توسط طناب و صدا زدن اون فرد که در حال شنا بود که گفت ایمان .
خوب صبح که بیدار شدم فقط به اون واژه ایمان فکر میکردم و خیلی خوش حال بودم که خدا از این طریق به من رسوند که ایمانت رو قوی کن .
آخه تنها برداشت من همین بود و چیزی جز این نتونستم برداشت کنم .
و حالا با این کامنت شما باز اون واژه ایمان و حرکت حضرت ابراهیم برام روشنتر شد که منظور از ایمان به خدا یعنی ایمان ابراهیم وار داشته باش.
از خدا سپاس گزارم که مرا لایق دونست در جمع این دوستان و این مسیر که به سمت ایمان ابراهیم وار در حرکته باشم.
سپاس از استاد و شما آقای خوشدل
سلام داداش، چشام اشکی شد از کامنتت… چقدر راسته چقدرررر خوب نوشتی که ابراهیم رفیق خدا با اینکه هیچی تو اون بیابون نبوده ولی از خدا درخواست کرده و میدونسته که خدا میده ولی ما با اینکه میبینیم ماشین هست، خونه هست، همهههه چی هست، هرچیزی که دلمون بخواد هست ولی باور نمیکنیم که خدا میده…خدایا ببخش ما رو خدایا ببخش من رو من رو من رو که فراموشت میکنم، فراموش میکنم قدرتت رو ، فراموش میکنم وعده هات رو، فراموش میکنم عشقت رو خدایا ببخش بر من و عشق و باور و هدایتت رو روزیِ من کن، خدایا کمکم کن راه ابراهیم رو برم، هدایتم کن خدا هدایتم کن، ممنون علی جان ممنون بابت درکت و نوشتن درکت، خوشحالم برات که همیشه در حال حرکتی، منم به خودم تعهد میدم که از امروز یک برنامه چهل روزه برای خودم بریزم و براساسش عمل کنم. ممنون که چراغی دستت گرفتی و پشت سر استاد حرکت میکنی و جلوی من رو روشن تر میکنی تا بهتر ببینم.
به نام خالق شگفتی آفرین سلام
در وهله اول از ربم سپاس گزارم برای این که به سمت خواندن این کامنت زیبا هدایتم کرد به سمت این آگاهی های ناب که با دستان شما دوست گرامی جاری شد .
متشکرم برای به اشتراک گذاشتن این کامنت زیبا و به شما و همسر عزیزتون این مهاجرت و این حد از تسلیم بودن و قرار گرفتن در مکانی که کاملا دلخواه شما دو بزرگوار هست رو تبریک میگم و به خاطر این چنین ایمانی به رب و درک آیات قران تحسینتون میکنم
خیلی لذت بردم وقتی معنی دعای حضرت موسی رو گفتید و براداشتتون از آیات قرآن رو ، به یاد من آورد که چقدر کم از ربم درخواست میکنم چقدر کم کمک میگیرم و باید بیشتر روی ربم حساب کنم باید یادبگیرم از ربم بخواهم زیاد هم بخواهم حتی در کوچک ترین کارها و خیلی کم تر روی مغزم حساب کنم متشکرم برای آنچه که جاری کردید و گسترش دادید .
انشالله همیشه در این مسیر زیبا درحرکت باشید . دست حق نگهدارتان .
خدایا بی نهایت سپاس گزارم برای این لحظه و تمام آنچه که بر ما ارزانی داشتی . دوست دارم خالق بی همتا رب العالمین.
خدایا ثروت و فراوانی و سلامتی و عشق و هرآنچه از خوبی در نزد خود داری بر تمام بندگانت روزی فرما .
سلام اقاسید و عادله خانم توحیدی و یکتاپرست.
کامنتهاتون برام یه نشونه و انگیزه هس.
منم دارم با اگاهی های شما رشد میکنم.
با توکل و ایمانتون انگیزه میگیرم.
منم تعهد دادم و چقدر خدا داره کارامو ردیف میکنه.
معجزاتش رو دریافت میکنم.
واقعا هر جا رو خودش بستم از جاییکهفکرش نمیکردم دستمو گرفت.
خیلی ایمان میخاد.
ایمان یعنی باور انچه را که نمیبینی.
چقدر سخته اون چه رو که نمیبینم باورش کنم.
خدای من خدای یوسفه که به او پادشاهی داد.
خدای ابراهیمه که او را از اتش نجات داد.
خدای مریمه که بهش بدون همسر فرزند داد
خدای مو ساست که به او نبوت داد در حالی که قاتل بود
خدای یونسه که از شکم ماهی نجاتش داد.
اقا سید دمتون گرم و خدا مواظبتون باشه و هر روز ایمانون رو بیشتر کنه.
به اندازه ایمانم نعمت و معجزه دریافت میکنم.
این رو الان لمسش کردم.
یاحق
سلام و درود به سیدعلی عزیز.
سید علی چند روزه دارم تلاش میکنم برای کامنتت پاسخ بنویسم ولی هر بار جهان هستی برام یه کاری میتراشه که کلا این موضوع کنسل میشه.
منم میدونم، خودت هم میدونی علتش چیه. قانون رو نمیشه دور زد.
با اینکه به لحاظ مدار فرکانسی به گرد پای شما هم نمیرسم ولی تلاشی کردم تا کامنتی بنویسم تا فقط بتونم بهت بگم بینظیری، حتی نمیدونم کامنتم ارسال بشه یا نه. اگه ارسال نشه گلایه ای نیست. میدونی حافظ قانون مدارها رو چطوری بیان میکنه؟ حافظ میگه «یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض؛ پادشاهی کامران بود، از گدایی عار داشت» سیدعلی عزیز ،تو بینظیری، تحسین کلمه ای کوچیکه که بخوام بیان کنم. چه ایمانی به خرج دادی،چه شجاعتی به درگاه خداوند اثبات رسوندی که اینجوری داری قدم برمیداری و اینجوری نتایج به سمتت میاد، راه ها بهت نشون داده میشه و درها یکی یکی برات باز میشه.
هنوز کلی علامت سوال توی ذهنم میاد آخه چطوری؟ این علامت سوال ها فقط یه پاسخ به کلمه ای داره و یک دلیل. پاسخ اینه:«خدا» و تمام … ولی دلیلش که اصلا ذهن به خودش اجازه میده سوال بپرسه چون هنوز باورهای شرک آلود داره. چون هنوز شرک رو به صورت ریشه ای در خودم ریشه کن نکردم. این شجره ملعونه هنوز ریشه هاش هستن. و من نمیدونم چطوری.
از خداوند متعال درخواست هدایت و حمایت و یاری میکنم برای خودم. دستانم رو به درگاهش دراز میکنم و مثل موسی میگم «رب انی لما انزلت الی من خیر فقیر». خدایا کمکم کن تا این شجره ملعونه شرک رو در وجودم از بین ببرم و تک تک ریشه های باقیمانده اش رو از اعماق ذهنم بیرون بکشم و اجازه بدم شجره مبارکه توحید در وجودم ریشه بدوانه.
اگه خداوند دستمو نگیره و منو یاری نکنه کلاهم پس معرکه است.
سیدعلی جان، تحسینت میکنم برادر ، از درگاه خداوند برات بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو درخواست میکنم. بیشتر و بیشتر.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی در بهترین زمان و مکان و شرایط در کنار توحیدی ترین انسانها.
سید علی عزیز سلام
وقتی فایلهای جدید استاد رو میبینم ، بعد از عمل به قانون سلامتی ، استاد عزیز و نازنین رو در یه ورژن و شخصیت دیگه ای میبینم ، یک انسان در حال رشد و تکامل یافته که هر روز داره با قدرت و لذت بسمت رشد و تکاملش در همه جنبه ها حرکت میکنه و به راحتی و به آسانی و به سادگی بهش میرسه و بازم ادامه میده و باز هم ادامه میده و هر روز بهتر و بهتر و بهتر میشه از همه نظر ، از همه نظر
امروز که کامنت شما رو دارم میخونم ، با دیدن عکس زیبای پرو فایلت یه حس خیلی خوبی بهم دست داد و همون حسی که نسبت به استاد قشنگم دارم نسبت به شما هم برام اتفاق افتاد ، که ببین سید علی داستان ما هم به خوبی و زیبائی داره روی خودش کار میکنه و چقدر عالی و زیبا پیشرفت میکنه و چه الهامهای زیبائی بهش میشه و چه انسان نازنین و فوق العاده ای نصیبش شده و توی دلم گفتم علی جان نوش جونت این همه خوشبختی ، این همه زیبائی ، این همه خوبی ، که هر روز هم داره تو زندگیت بهترو بهتر و بیشتر و بیشتر و لذتبخش تر هم میشه و این روند تکاملی از روزی که علی نازنین رو ازش خوندم و شنیدم و دیدم داشت به خوبی و به آسانی و بسادگی و به راحتی براش طی میشد . و منهم از این همه خوبی و زیبائی که برای سید علی داستان ما و همسر عزیز و نازنینش اتفاق میافتاد و این خوبیها همچنان پر شور و پر قدرت ادامه داره لذت میبرم و شادو خوشحالم و احساس فوق العاده خوبی دارم ، چرا که احساس میکنم برای خودم داره این اتفاقهای خوب و عالی میافته .
واقعا و از صمیم قلبم تحسینت میکنم و تبریک میگم و بسیار لذت میبرم وقتی میبینم که بخوبی و زیبائی از سوره ها و آیه های قرآنی مینویسی کیف میکنم و حال میکنم و دوست دارم این تجربه الهی رو داشته باشم و بتونم به درک و فهم بهتر و بیشتر از قرآن برسم و از خوندنش و نوشتنش و استفاده به عنوان تنها کتاب راهنما لذت ببرم و کیف کنم .
و این رو هم بگم بعضی وقتا از اینکه میبینم چقدر عالی و خوب از کتاب قرآن ، آیه هایی ناب رو بخوبی و زیبائی مینویسی حسودیم میشه و این حس بهم میگه ببین سید علی چقدر خوب و زیبا با قرآن ارتباط داره ، چقدر خوب و عالی مینویسه و از خدا میخوام که منو هدایت کنه به درک و فهم و خوندن قرآن و منو هدایت کنه به این مسیر پر از نور و عشق .
یکبار تو خواب یه کلمه عربی بهم گفته شده ( فلق ) صبح یا همون موقع بیدار شدم خیلی هیجان داشتم ( داستان اینو شنیده بودم که به استاد عزیز الهاماتی بصورت کلمات عربی شده بود و داستان رضای عطار روشن عزیز رو که تو خواب کلماتی بصورت عربی به ایشون الهام شده که از اون الهام گرفتن و بدهی شون رو پرداخت کردند ) مستقیم رفتم سراغ قرآن و چند وقت دیگه دوباره تو خواب کلمه ( فلق ) بهم گفته شد .
و بعد از مدتی کلمه عربی بود مثل اسلام یا تسلیم و یا سلمه یا یه چیزی شبیه اینا ، چون برام خیلی واضح نبود و اینها حتما برای من یه نشونست ، حتما میخواد چیزی بمن بگه ، از خدا میخوام منو به درک و فهم اینها که بهم گفته شده هدایت کنه .
چقدر حس خوبی دارم . خدایاشکرت. خدایاسپاسگزارم
علی عزیزم کامنت فوق العادت روز منو ساخت . دمت گرم رفیق ، زندگیت پر از برکت و نور و عشق و احساس خوب و اتفاقات عالی باشه
خوشحالم از اینکه در این مسیر پر از نور و عشق و انرژی و این مسیر لذتبخش در کنار دوستان بینظیر و خوب و عالی و الهی هستم .
سید علی عزیزم آرزوی بهترینها برات دارم ، همیشه با اقتدار در اوج قله رسیدن به خواستهات و رویاهات باشی .
در پناه الله یکتا
به نام خدایی که در این نزدیکی ایست
سلام سید علی عزیزم
سید علی جان، دیروز تا حالا 4 بار کامنت شما را خواندم، و هر بار قلبم یه گرمایی رو دریافت می کرد، یه حس عجیبی که نمیدانم چیست.
انگار روبروی آینه ای ایستاده ام و اون آینه یه انعکاسی از نوری رو به سمتم می تاباند و مرا گرم می کند.
اولین بار که کامنت شما را خواندم تنها تصویر زندگی شمس تبریزی جلوی چشمانم بود انگار اون بود که داره داستان جدیدش را می نگارد.
سید علی جان، این همه تعهد و پشتکار و ایمان و عمل به آن را تحسین می کنم، ای آئینه جمال الهی.
تو را سپاس
استاد تو را سپاس بخاطر این شاگردان ممتاز
خدایا تو سپاس بخاطر همچون بندگانی.
رضوان ام تو را سپاس که لیاقت همصحبتی با اولیا خدا را داری.
سلام پسرعمو
سلام همشهری
بازم دمت گرم برای این شور و حالت و این ایمان و باورت
دمت گرم برای این همه اعتمادی که به خدا و هدایت هاش داری
راستش اگه استاد حسودیش نشه(خخخخخ) باید بگم کامنت های تو بیشتر از فایل های استاد منو به وجد میاره و برام درس داره
میدونم اینا همه رو مدیون آموزه های استادیم
اما همت و ایمان و باورهای توحیدی چیز دیگست.
من سالهاست که اینارو میدونم و با قوانین به خوبی آشنام اما همانطور که میدونید ، دونستن گام اوله و لازم اما نه کافی
قطعا باید درک و باورش کرد
گام برداشت
و مستمر و پایدار بود تا استایل زندگیت بشه
خب من گام دومم رو تازه بعد 20 سال برداشتم
میدونم دیره اما به هرحال بهتر از درجا زدن بود
حسرت زمان های از دست داده رو نمیخورم چون میدونم خداوند به زمان برکت میده وقتی پا در مسیر میزاری و بهش اعتماد میکنی
و بقول جول اوستین : یک نگاه خداوند میتونه تورو 50 سال جلو بندازه
علی جان تو همون نگاه خدایی برای دیدگاه نابینای من
خدا استاد عزیز و شاگردان عزیزشو برای ما حفظ کنه
به بودن در کنار تو و به آموختن از تو افتخار می کنم.
تا کمنت زیبای بعدیت
بدرود
به نام خدایی که در این نزدیکی ایست
سلام آقا سید
میخواستم در مورد این جمله شما که چالشی برایم برداشت خودم را با توجه به قانون و آنچه اینجا یاد گرفتم بنویسم.
(راستش اگه استاد حسودیش نشه(خخخخخ) باید بگم کامنت های تو بیشتر از فایل های استاد منو به وجد میاره و برام درس داره)
اینکه چرا صحبت های سید علی جان اینقدر حالمون رو دگرگون میکنه، این برمیگرده به مداری که ما الان توش هستیم، مدار ما به سید علی نزدیک تر است تا استاد، برای همین هم حرف های ایشون رو راحت تر درک میکنیم. نمیدونم براتون پیش اومده یا نه که یک فایل از استاد رو برای بار دوم ی چندمین بار ببینید، انگار جنس کلمات فرق کرده، در واقع مدار ما تغییر کرده است.
استاد خیلی تاکید داره که کامنت بذاریم و بخونیم، یکی از دلایلش همین میتونه باشه که ما میتوانیم راحتر از همدیگه قوانین رو متوجه بشیم.
از روزی که سید علی کامنت سید علی رو خوندم، اصلا حس و حال و جنس نماز خواندم تغییر کرده،
خدا خیرش بدهد که تجربیات ارزنده اش رو با به اشتراک می گذارد.
آقا سید
سلام بانو
بله دقیقاً حق با شماست و من اینو با همه وجود میپذیرم و بارها موقع خوندن دوباره کتاب ها و شنیدن و دیدن فایل های استاد ، به وضوح درک کردم و دلیل اصرار به تکرار دقیقا همینه که هر بار ما بخشی رو میتونیم هضم و درک کنیم و در بارهای بعدی بخش دیگری رو
اما من همیشه معتقد بودم که هر موضوعی مثل یک مرکز کره از بینهایت زاویه قابل رویته و هر کسی از دیدگاه خودش برداشت خودشو داره که منحصر به فرده
و خوندن کامنت ها میتونه زاویه دید مارو گسترش بده و در واقع ما اذهان و قلوب دیگرو به کمک میگیریم.
سپاسگزارم برای وقتی که گذاشتید و اشاره زیبایی که داشتید.
از کامنت زیبای شما هم واقعا لذت بردم و همیشه مشتاق خوندنشون هستم.
خداوند را برای وجود شما نازنینان شاکرم که چراغ راه سعادتید.
سلام به سید علی خوشدل عزیز
کامنتت یک کلاس کامل ایمان عملی به الله، احساس لیاقت و سپاسگزاری بود. و این سه مورد جانمایه ی اصلی توحید، عزت نفس و کنترل ذهن هستند. خیلی درس داشت برای من، خیلی. واقعا ممنونم از اینکه وقت میزاری و اینقدر دقیق همه ی موضوعات رو تجزیه تحلیل می کنی. یه نکته ی دیگه اینکه کامنتات همیشه عالی بود و روز به روز هم داره عالی تر میشه. مبارک باشه حال خوبت، آدم های اطرافت و محیط های فیزیکی که تجربه می کنی.
در پناه رب العالمین الله یکتا.
سلام به الله مهربان
سلام سید علی خوشدل برادر نازنینم
چقدر این نوشتها با فایل استاد کنارهم اگه بگم ضربه فنیم کرده دروغ نگفتم.
ای خدا دنبال چی میگشتم،چی باخودم بسته بودم تو فکرم و چطوری نوشتهاتونو صاف اورد گذاشت جلو چشمم جلو ذهنم گفت بیا ببین وباور کن هرچی بخوای بهت میدم تو فقط اراده کن،یکم اشفتگی فکری داشتم یعنی بجورایی داشتم خودمو سرزنش میکردم ودنبال راهی برای بهبود بیشتر برای تعهد بیشتر برای ثابت قدم بودن وتصمیم گرفتم که همینجور که صبحانه میخورم سایت رو نگاه کنم ویه قسمت دیگه از سفر به امریکارو ببینم وچشمم روشن شد به فایل جدید وبعدش کامنت فوقالعاده شما چرا این خدام انقدر خوبه سید علی جان ببنظیر نوشتی بینظیر از قران گفتی وتوضیحشون دادی ومبارکت باشه تعهدت وسفر زیبات درکنار عزیز دلت ،از نوشتهات نت گرفتم تا بیشتر تکرارشون کنم
ذهن ونگاه ودست وقلمت چه هماهنگن باهم وباعث ارامشم شدن امروز ،که کمک بخوام هر روز درخواست کنم هرلحظه درخواست کنم اون که همه چیزه اون که کل اسمان وزمین به فرمان اونه میده میده
بدون ترس بدون غم فقط درخواست کنم و کوتاه نیام ومتعهد باشم حتی برای این تعهدداشتن هم ازش کمک بخوام
اشکم دراومده
ممنونم برادر متشکرم ️️
سلام جناب خوشدل عزیز
خیلی از کامنتاتون لذت میبرم واقعا طرز نگاهتون به مسائل رو دوست دارم که در هر کاری اول و آخر خدا رو میبینید وازش درخواست دارید چه حس زیبایی ممنون که بهم یاد دادید چطور خدا رو ببینم وحسش کنم خیلی زندگیم رو ریل افتاده از وقتی متوجه شدم که همه اتفاقات به ظاهر ناخوشایند رو بسپرم دست خودش اونو به بهترین نحو ممکن برام همونطور که دوست دارم تغییرش میده اینو واقعا تجربه اش کردم وقتی که در هر موضوعی خدا رو ببینی همیشه حست خوبه عالیه نه میترسی و نه نگرانی میدونی که خودش بهترین ها رو برات کنار گذاشته فقط توکل کن به خودش همه چیز حله..واقعا این پایبندی شما رو به عهد چهل روز تحسین میکنم که دارین پرقدرت ادامه اش میدین و مطمعنم اتفاقات عالی سر راهتون قرار داره
خیلی از خدای قدرتمندم سپاسگزارم که منو به این راه هدایت کرد راهی که چیزی جز خوشبختی توش نیس و هم چنین شما واستاد عباسمنش عزیزم ومریم نازنیم️
امیدوارم خداوند قشنگم همه ما رو به راه راست هدایت کنه راهی که سرشار از سلامتی و ثروت وآرامش وعشق وقدرت و حال خوب وشادی باشه
به نام خدای رحمان و رحیم
سلام سید علی عزیز
رفیق
برادر
چی بگم
چطور صدات بزنم تو هم رفیق خدا هستی
چقدر درک درست و خوبی از خدای مهربان پیدا کردی
چقدر تحسینت میکنم رفیق که اینقدر عمیق از خدا حرف میزنی و اینقدر عالی آبه ها رو تفسیر میکنی
علی جان
لذت بردم از این همه کامنت طولانی ولی لذت بخشی که نوشتی
چه اتفاق های جالبی برات افتاده
اینکه بهت الهام شده که باید با کوله سفر کنی
و چه الهام زیبایی
داره بهت میگه باید سبک باشی تا به من برسی
داره میگه نیازی نیست حتما با کلی وسیله ی دست و پا کیر مهاجرت کنی
آزاد و رها باش من خودم تورو به خدا میرسونم
آه که چقدر خدای مهربانی داریم ما
چقدر برنامه ریزی هاش درسته
چقدر کارش درسته
علی جان دمت گرم رفیق
امیدوارم که همیشه و همه هدایت های الهی رو دریافت کنی و عمل کنی و بکار ببری
دمت گرم رفیق
به نام خدای مهربانم
سلام سید عزیز
احسنت بر شما و درک و آگاهی که در قلب و وجود شما هست
واقعا که ساگرد نمونه ایتادمون هستید
تحسینتون میکنم بابت همه اقدامات عملی و همه هدایتهایی که با گوش جاناون دریافت میکنید و بعد که عمل میکنید میبینید غیر از خیر و سود و برکت درونش نیست
تحسینتون میکنم که با تکامل برای خودتون یه چله گرفتید و ایملن دارید هر روز براتون بهتر و بهتر رقم خواهد خورد
تحسینتون میکنم که باور دارید هر چی از خدا بخواید بدون شک وارد زندگیتون میشه چه کد زدن باشه چه دریافت ثروت و نعمت
تحسینتون مبکنم که قرآن خداوندم رو با عشق مبخونید و درک مبکنید و ازش درس بهتر زندگی کردن رو میگیرید
برای هر رشد و بهبودی، شما رو تحسین میکنم و همواره با عشق، کامنتهاتون رو میخونم
شاد و سربلند و عاشق در آغوش رب باشیم
سلام به شما دوست توحیدی و شاگرد نمونه
واقعا تحسین می کنم این حد از تعهد و ایمان رو و اینکه ایمانت ایمانیه که عمل می آورد. به خودت و همسرت تبریک می گم که قدم در یک مسیر خدایی گذاشتین. مهاجرت به قول استاد مقدس و ارزشمنده ولی اینکه چجوری مهاجرت کنیم هم خیلی مهمه. برای شما خوشحالم که انقدر ایمان قوی داشتی که تونستی ابراهیمی عمل کنی و شجاعت عمل به الهامات رو در حد بالایی داری. خیلی از ماها یا بهتره بگم هممون الهام میشه بمون ولی خیلیامون گوش شنیدنش رو نداریم یا ته دلمون حس می کنیم این کاره رو باید بکنم فک کنم این یه الهامه از خداوند ولی چون بنظرمون سخت یا نامطمئن میاد شک می کنیم یا مثلا می گیم خدایا یه نشونه ی واضحتر بده، درصورت که مهم ایمان داشتنه مهم باور همون نشانه هایی هست که میاد که ببینی عه من نباید مقصد رو محدود کنم اگر اتریش نمیشه لابد نباید اونجا برم و این رو هدایت خدا بدونی که یهو کلی تبلیغ ترکیه میاد برات و بلیط ارزون میشه و … و با همین نشونه ها کوله ت رو برداری بری ترکیه. اون قسمت صاحبخونه که یوگا کار بوده واقعا عالی بود چه تاییدی بهتر از این که در مسیر درست قرار دارین. اینم نتیجه ی همراهی و همدلی همسرشان بوده و پاداشش رو گرفته.
خیلی آرامها فقط فکر می کنیم که با ایمان هستیم ولی ایمان واقعی تو عمل معلوم میشه که صدآفرین به شما که استاد رو تا اینجا سربلند کردید. امیدوارم مسیر مهاجرتش هموار و آسفالت و زیبا باشه و سوت زنان بیاین این سر دنیا و روزی بشه که تو امریکا دوستان نازنینی مثل شما رو و صد البته استاد رو ببینیم.
هدایت های قرآنی تون هم بسیار زیبا بود و لذت بردم از خوندن برداشتهای عللی شما از آیه های خداوند.
در پناه حق
علی آقای گل سلام به شما.
من شمارو فقط توی فایل هوی کلاب هوس ازت خبر داشتم و تنسینت میکنمکه الگویی استی برای افراید مثل من که سن زیادی ندارن.
خب اون م قع که کلوب هوس بودی یادمه که با همسر و خواهرشون بودین و هرسه صحبت کردین با استاد.
خب تبریک میگم اینمهاجرت ها رو، اون موقع خراشان بودین و بعد رفتیم دبی و الان هم استانبول زیبا!به به! یاد تمام زیابیی ها و خطاراتش اوتجا بخیر.
من هم یک مدتیه که بعد 2سال و نیم از هدایتم به ترکیه اومدم به آمریکا، خب واقعا خوشحالم که تونستی این تجریرو کنی و منطقه زیبای بشیکتاش هستی، حتما پیشنهاد میکنم که یه سری به گالاتاپورت هم بزن و لذتشو ببر، بلکه سفر بعدیت از اونجا انجام شه اگر سبر با کروز از خواسته هات باشه.
در هرحال تحسین میکنم این خرد رو و این نوشته ی زیبایی که نوشتی، خیلی ازش یادگرفتم.
منتظر خبرهای خوب پوفقیت بیشتر دوستانی مثل شما هستم.
سلام دوست عزیزآقای خوشدل
خداروشکر میکنم بابت حضور ارزشمند شما ودیگر دوستان توسایت
چقد کامنتهاتون به عبارتی دلنوشته هاتون دلنشین زیبا وآگاهی دهنده س
سپاسگزارم بابت تک تک تجارب ارزشمندتون که به اشتراک میزارین
تو کامنتای قبلی تون ک درمورد سوره الرحمن نوشین
چقد تحت تاثیر قرار گرفتم وانگار پرده ای از جلوی چشمم کنار رفت ویک لحظه حضور خدارو لمس کردم عظمتش رو
اینکه کل هستی دارن خدا رو تسبیح میگن و منی رو ک جایگاه بالاتر از همه ی موجودات و بهم داده
اشرف مخلوقات
منی ک از روح خودش بهم بخشیده چرا نباید تسبیحشو بگم
دارم چیکار میکنم؟
چرا تاحالا باقلبم سمتش نرفتم
همون موقع این خواسته درمن بوجود اومد ک باید منم مث شما قرآنو شروع کنم ب خوندن البته جز7بودم خودم داشتم میخوندم روزی یک صفحه ولی نه مثل شما ابنقدر شیرین اینقدر زیبا ودلنشین
تودلم گفتم خدایا چطور معنی دقیق آیه ها رو متوجه بشم ؟اگه بشه چقد خوب میشه
بعد دوروز هدایت شدم ب کامنت سپیده عزیز
ک اونجا درپاسخ ب یکی از دوستان اسم نرم افزاری ک برای معنی قرآن ازش استفاده میکردن و گفته بودن
نمیدونید چقد ذوق کردم سریع دانلودش کردم واز دیروز شروع کردم ب خوندن معنی ریشه ای ودقیق سوره ها
خواستم ازتون تشکرکنم بابت کامنت ارزشمندتون ک باعث شد این خواسته درمن ایجاد بشه
یه دنیا ممنونم
خداروشکرمیکنم ک منو به کامنت شما هدایت کرد چون شما الگوی عالی هستین برای من
خیلی تحسبنتون میکنم وبهتون تبریک میگم بابت نتایج ارزشمندی ک دارین میگیرین ونتایج فوق العاده ای ک درانتظارتونه ان شاالله
ان شالله درکنار شریک وهمسفر زندگیتون
همیشه شاد سالم ثروتمند وسعادتمند باشید
درپناه الله یکتا
سلام دوست عزیز.
سپاسگزارم از استاد عزیز و آقای سید علی خوشدل با این کامنت زیبا وپر معنی واقعا عالی بود.
دوست عزیز میشه لطفا اسم اون نرم افزار رو بهم بگین .
من هم قران خوندن رو شروع کردم میخوام بهتر معنی شو درک کنم.
سپاسگزارم
سلام آقا فیروز عزیز
چقد خوب خداروشکر
چشم حتما
نرم افزار یا اپلیکیشن قرآن حکیم بالگوی زرد وسبز ک اسم قرآن وسطش نوشته شده
و دورش شبیه یه ستاره س تقریبا
چون چنتا هست گفتم دقیق بگم ان شاالله ک براتون مفید باشه
درپناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند وسعادتمند باشید
سلام دوست عزیز
خیلی خیلی سپاسگزارم.
خدا رو شاکرم که در این خانواده توحیدی هستم که راهنمای یک دیگر هستیم با ایده ها ،کامنت ها ونتایج مون.
اینجا مثبت ترین جای دنیاست چون تک تک کامنت ها پر از انرژی خدایی ست.
سپاس استاد عزیز بابت این سایت ارزشمند
درپناه الله مهربان شاد ،سلامت و ثروتمند باشید.
درود بر شما برادر بزرگوار، وای وای وای، شما چ کردی با دلم ک بی مهابا فریاد زدم و اشک ریختم، دیشب قسمت هدایت قدم سوم رو دیدم و امروز ب این فایل هدایت شدم، از دیشب رو هوام و اشک میریزم، الانم ک فریادم ب آسمون رفت، صحبت های مریم جون در مورد نهنگ های قاتل و تسخیر دنیا حیوانات توسط سلیمان نبی واقعا معجزه ای در کار نیست، این دنیا فقط بخاطر تسخیر ما انسانها بوجود اومده و ما خودمون رو دست کم میگیریم، همونطور ک استاد ک ب نظرم مثال پیامبر زمان هستن، درست میگن پیامبران الگوهایی هستن ک اومدن نشون بدن راه تسخیر زمین و آسمان ایمان و باور ماست، معجزه نیست، این رو خدا در وجود تک تک ما گذاشته، من گارد بزرگم فکر کنم رها نکردنه، خیلی فکر میکنم ک چیکار کنم، این فایل و فایلی ک قسمت دیگری از زندگی در بهشت بود و بهش هدایت شدم هم کاملا بهم رهایی رو گوشزد کرد و صحبت های شما هم ک دیگه آس آخر بود، خدای من من سالهاست در کشور ترکیه زندگی میکنم و عاشق طبیعت این کشورم و مردمان خونگرمش، از خدا خواستم منو ب خونه و کشوری هدایت کنه ک طبیعت زیبایی داشته باشه، تا بتونم مثل استاد ب آرزوم برسم و گوسفند و بز و مرغ طبیعی پرورش بدم، در مورد شغلم هم ک خیلی از خدا نشونه میخوام هم باید رها باشم، من از وقتی با استاد ک بابتشون شکرگزاری روزانه دارم آشنا شدم خیلی دریافت ها داشتم، عشق و رابطه عالی، آرامش، حتی دریافتهای مالی خوبی هم داشتم ، ک یکیش این بوده ک تو ترکیه ک اومدم همیشه مقروض بودم، ولی الان مدت دو ساله ک بدهی ندارم، این خودش نشانه بزرگیه خدایا شکرت، برادر خدا پشت و پناه شما و همسر عزیزتون باشه، خیلی دعا میکنم براتون، امروز حال دلم رو خوب کردی و با اشکهام خالی شدم و با خدا کلی حرف زدم، آگاه و بیدار و شاد و سلامت و ثروتمند باشید
سلام به همه..اشکمو در آوردی..چقدر عجیب بود ..این عجیب بودن اشکمو در آورد..نمیدونم چجوری میشه که جریان مهاجرت،جریان خواستن به اینکه مسافر باشی ولی یکجا ساکن نباشی و بخوای فقط زیبایی های آفریده شده خدارو ببینی و تحسین کنی و شکرگزار نعمتهاش باشی به من شباهت داره..چقدر وارد جزییات شدنت بهم شباهت داره..چقدر به دلم نشست صحبت هات و اشکام از شوق سرازیر شد..بابت دیدگاه فوق العاده است متشکرم..ممنونم بابت یادآوری ..
سلام و درووود آقای خوشدل عزیز و نازنین
به به چقدرررر کیف کردم
چقدر عالی و بینظیر عمل گرایی و روند توحیدی رو بطور تکاملی طی کردید
چقدر تجربتون بی نظیر بود با اون حس و حالی که سعی کردید توصیف کنید و واقعا ممنونم از این به اشتراک گذاری که سهیم شدید و خدا رو هزاران بار سپاس که مرا هدایت کرد به کامنت شما و
این قسمت از سریال زندگی در بهشت
که واقعا هر زمان استاد عزیز یک محتوا و ویدئویی تهیه می کنند اصلا دوستان کولاکی بپا می کنند
چقدر کامنت ها پر خیر برکتند
چقدر عالی مثال حضرت ابراهیم رو زدید با اینکه چیز جدیدی نیست ولی الان برای من واقعا کارساز و اثر بخش بود طوری که یه لحظه به خودم یهو اومدم و به خودم گفتم: دو تا باور رو اخیرا داری در مورد خدا تقویت می کنی و به خدا شکل و فرم دلخواهتو میدی:
1- دائم الهادی بودنشو در هر لحظه و ثانیه و کسری از ثانیه
2- دائم العطا بودنشو که بی وقفه و بی توقف داره در هر آن میده می بخشه ارائه میده دهنده ست. بدون توقع
حالا با مثال حضرت ابراهیم گفتم به خودم حالا نوبت یک چیز دیگست چطور میتونم بهتر و ساده تر از خدا بگیرم؟
گفتم اهان الان این مثالشه، خلیل الله. یعنی دیدگاه و باور سوم رو اضافه کنم، منم حس رفاقتی بسیار نزدیک و صمیمی تر از قبل و هر وقت دیگه ایجاد کنم در خودم،
عین یک کسی که یک رفیق بسیار بسیار نزدیک و قابل اعتماد و صمیمی داره که میگه هر زمان از 24 ساعت شبانه روز کار داشتی بهم زنگ بزن مهم نیست در چه شرایطی هستی یه زنگ بزنی سریع خودمو میرسونم
مثلا پول خواستی سریع برات میریزم به حسابت، یا نصف شبم کار داشتی میام پیشت یا بدون ماشین جایی گیر کردی فورا میام و…. یک رفیق واقعی بدون چشمداشت و بی منت و توانا و پولدار و با مرام و با معرفت و راز دار همه کاری برات میکنه جونشم میده برای همین اینقدر اعتماد داره طرف که هر چیز مهمشو مثل رازهاشو، مثل سند املاک مثل دسته چک و طلا مثل کلید خونه مثل خونواده و زن و بچشو میسپره به فلن دوست میگه من میخوام برم چند روز ماموریت یا سفر کاری یا… میگه برو داداش خیالت راحت بچه هاشم میبره مدرسه و میاره و ….
خب حالا دیگه سپردن و اعتماد کردن کار منه یه رفیق دارم پیدا کردم اینطوریه دیگه ذاتا دلش میخواد همه کار برام بکنه دیگه چه میشه کرد چیکار کنیم دیگه رفیق ما اینطوریه حسابی مایه میزاره
اون حال میکنه واقعا دوست داره من مدام هی بگم و هی بخوام اون اصلا منو مزاحم نمیبینه تا وقتی خودم اینطور نبینم منو پر رو نمیبینه تا خودم اینطور ندونم
کارش همینه ماموریت و ذاتش همینه که درخواست ها رو اجابت کنه کارارو راستو ریست کنه هدایت کنه خدایا من میخوام تو هم بده من میگم تو هم انجام بده ولی هر طور خودت صلاح میدونی از بهترین شکل و شیوه و بهترین راه. دیگه وارد این بازیها نمیشم حوصلشو ندارم خودت پیش برو
چقدر داستان هدایت شما به بشیکتاش جذاب بود چقدر خوشحال شدم که حتی برای خانومتونم یک معجزه بود وقتی گفتید به ایشون چیزی نمیخواد برداری حتی وسایل یوگا رو ورفتید اونجا همه چیز و همه دیدگاه ها برای ایشون هم آماده بود تا باز به مسیر های بعدی هدایت بشن چقدر هماهنگی زمانی و مکانی و محیطی و شرایطی چقدر هماهنگی با استعداد و ذوق و شوق و کار وجود داره
و چقدر حال کردم با معنی و برداشتت از فتبارک الله احسن الخالقین
خدایا سپاسگزارم
بازم برای شما و همسر گرامی تون آرزوی سلامت، سعادت، ثروت و شادی و عشق برکت و پیشرفت و موفقیت و معنویت و ایمان و عاقبت بخیری روز افزون میخوام
یا حق
سلام سید علی جان
مثل نامت زیبایت خوشدل و خوش قلب شدی الهی شکرت
میدانی دومین بار هست که کمنتت میخوانم بار اول از این همه ایمانت و باور های عالی ات غبطه خوردم
واقعا عالی هستی
مگر وقتی اشک هایم جاری شد با تمام وجودم تحسین ات کردم رفیق
تشکر از پیام زیبایت
تشکر که این رقم خدا را زیبا شناختی رفیق
تشکر که مینویسی
تشکر از ایمان که نسبت به الله داری
در مورد ابراهیم گفتی نتوانستم اشک هایم را کنترول کنم واقعا کم آوردم کم آورم کم آوردم
فقط سر به سجده ماندم گفتم تسلیم هستم خدایا تو میدانی من نمیدانم تو همه چیز هستی
خدا از من مثل ابراهیم ات بساز یا الله شکرت خدایا شکرت
چقدرر کمنتتتتتت عالی بود خدایا شکرت برای دوست زیبایی ما سید علی جان خوش قلب
الهی که هر لحضه ات سرشار از عشق الهی باشد الهی که زیبا ترین ها را خدا نصیب تان کند الهی که با خانم زیبایی تان غرق خوشبختی شوین دوست عزیز من
بنام حضرت دوست
سلام آ سیدعلی اقا
امیدوارم در هر جایی از این عالم هستید شاد و ثروتمند و توحیدی بمانی و با عمری طولانی و با عزت و سلامتی مثل استاد عباسمنش بلکه بالاتر در گسترش توحید بدرخشی
به قول اقای عباسمنش ایشان الگویی و امکاناتی مثل الان نداشتند و الان شماالحمدالله دارید
و هر استادی زمانی بیشتر خوشحال می شود که ناظرباشد شاگرد در تمام ابعاد جلو بزند
تو و همسر نازنینت عادله جان با عملگرایی و توکل و اعتماد به خداوند قدم در راهی گذاشتید که میتوانید الگویی برای هزاران بلکه میلیونها انسان شویدو دستی از دستان خداوند باشید در امید دادن و حرکت کردن به سمت سعادتمندی دنیا و اخرت
انشاللله ثروت و برکت در زندگیتان بیش از پیش جاری باشد
سلام سلام اول به استاد جان
بعد هم به سید علی عزیز
تبریک و تحسین به برادر توحیدی و شاگرد نمونه این سایت
خداروشکر هزااااران بار شکر بخاطر همزمانی زندگی من با زندگی بهترین هایی که توی عصر ارتباطات روی داده و میتونم براحتی آگاه بشم از هدایتها،از الگو گرفتن از زندگی بهترینهای خدا،خدایااااا شکرت
سید علی با این کامنت یه دری از آگاهی برویم باز شد یه پرده ای از جلوی چشمام کنار رفت
والبته از 23 کامنتی که دوستان در جواب شما گذاشته بودن
اینکه فهمیدم باید باید وابسته نبود یعنی من اتقدر اسباب و اثاثیه دارم و اسباب کشی برام خیلی سخته
فهمیدم که باید خالی بشم باید سبک بشم تا راحت تر جابجا بشم
من تسلیم میشم خداوند در زمان مناسب به من خانه ای زیبا عطا میکنه
بقول دوستمون خداوند به زمانم برکت میده
فقط باید بگم چشم و راه هموار رو برم
چرا خلاف جهت رودخونه شنا میکنم و هی با خودم میگم زندگی سخته
بابا عاقا جهت مسیر آب حرکت کن انقدر خودتو به سختی ننداز
این مطلبی بود که با تمام وجود درکش کردم شاید قبلا صدبار شنیده بودم یا خونده بودم ولی الان با گوشت و خون و استخوان درک کردم
در پناه الله یکتا شاد و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
سلام دوست خدا پرست و مهربانم
سپاسگزارم ازت به خاطر این کامنت فوق العاده آگاهی بخشت که مسیر من رو هم مثل روز روشن کرد
من میخواستم مهاجرت کنم به یک روستای زیبا ولی ذهنم داشت منصرفم میکرد و این کامنت شما چنان انرژی و شوق و اشتیاقی در من ایجاد کرد که برای رفتن سر از پا نمیشناسم
خدا خیرت بده انشالله و امیدوارم که به تمام خواسته های قشنگ دلت برسی و هر جا میری خدا بیش از پیش نگهبان و حامی و هدایتگرت باشه
انشالله که همانطور که راه من رو روشن کردی هزار برابرش راه خودت روشن بشه
خدارو صدهزار مرتبه شکر به خاطر وجود ارزشمندت توی این سایت
عاشقتم
خدایاشکرت بابت این کلیپ که درس ها داشت و در آخر هدایت شدم به کامنت شما مشت علی
من واقعا به دلم افتاده میرم ترمیه اما چجور با چی با کی چجوری کی رو نمیدونم وقتی گفتی هدایت شدم به ترکیه مغزم آب افتاد،و چقدر قشنگ تفسیر مردی آیات رو،اونجاش که گفتی خدا روزی وسیع میده یعنی تیازهات رو برطرف میکنه،اونجاش که کفتید شب و روز به تسخیرمون درامده یعنی،شب و روز رو با قانونی بدون تغیر گذاشته تا بتونیم تو ساعات مشخص دنیامون رو گسترش بدیم،اونجا که کفتید ابراهیم میگه،خیرو برکت بهشون بده،هر کسی که با من دوست هست،یعنی خیر دیگران رو میخواد
با اینکه اینجا چیزی نیست اما میدونم که تو میتونی بدی باشد که سپاس گذار باشن
یعنی هرچی میخوای چ،باور داشته باش که میدهژسفارش به رستوران دادی به موقعش میاد،تو از همین الان سپاسکذارش باش
سلام مجدد خدمت علی آقای گل
امیدوارم بقول مشدیا کیفت کوک باشه هرجا که هستی کنار همسرت
دست مریزاد بابا استاد
واقعا خطاب کردن شما با عنوان استاد جایزه !
دمت گرم بابا یکم آرومتر بزار ما هم بهت برسیم داداش خخخ
تحسینت میکنم واقعا
تحسین داری واقعا
نوش جونت درآمد ده هزار دلاری در ماه
نوش جونت زندگی تو منطقه بشیکتاش خاطره انگیز استانبول
نوش جونت که انقدر راحت نعمتهای خداوند و دریافت میکنی و نوش جون عادله جان داشتن یه همچنین همسر دسته گلی
سلام منو بهشون برسون لطفا
با آرزوی بهترین ها واس جفت تون
عاشقتونم و به امید دیدار
سلام آقاسید خوشدل برادر خوبم
آقا شما با این نوشته های پر از توحیدتون حال مارو دگرگون می کنی آفرین به تو پسر توحیدی که اینقدر خوب نشانه های هدایت تنها فرمانروای جهان رو می بینی و درک می کنی و با توکل به اونها عمل می کنی .با خوندن خط به خط کامنت شما اشک از چشمام سرازیر شد خدایا توچقدر بزرگی توشنوای دانایی که لحظه لحظه مارو هدایت می کنی ولی باید چشم دل این هدایت رو ببینه و توکلی از جنس یقین باشه تا عمل بشه
وقتی گفتین خونه ای که گرفتین مال خانمی بوده که سالها یوگا کار می کرده و پر از انرژی و حس خوبه و هرچیزی که برای یوگا لازمه اونجا بود مو به تنم سیخ شد خدااای من سید علی و خانمش توکل کردن و حرکت کردن و تو بهترین جای ممکن رو متناسب با نیاز و خواستشون مهیا کردی…بعد از خوندن هر قسمت از کامنت شما،چندلحظه چشامو می بستم و با خدا حرف میزدم
چه حس خوبیه خدایا شکرت
اصلا این کامنت شما خودش یه مراقبس یه حس عارفانه ای درش هست که آدم میگه خدایاااا تسلیممم
خدایا ببخش اگه خیلی جاها یادمون میره تو از رگگردن به ما نزدیکتری یادمون میره که وعده اجابت دادی یادمون میره که فقط باید توکل کنی ایمان داشته باشی بقیش رو بسپاری به رب اونوقت طوووری برات می چینه که اگه با هر منطقی با عقل خودت حساب کنی نمی تونی اونطور نتیجه بگیری..
چقدر با این آیه ها حالم دگرگون شد خدایا شکرت بابت این آگاهی بابت درکی که به من دادی تا این آگاهی ها رو بفهمم..
خلاصه آقا سید پسر خوووب خیلی ممنونم که این تجربه و آگاهیهای ناب رو با ما به اشتراک میذارید خیلی خوبه که اینقدر قشنگ می نویسید خیلی خوشحالم که در مدار این آگاهی ها بودم امیدوارم روز به روز موفق تر ،سلامت تر و ثروتمندتر باشید و هرجا هستید بهترین ها نصیبتون بشه
در پناه رب بی همتا باشید
سلام دوست عزیز هم فرکانسی ام .چقدر زیبا کلماتی که به قلبت جاری شد رو برامون نوشتی .با خوندن کلمه کلمه ی کامنتت زیبات اشک ریختم وقلبم باز شد.هر روز تو دفتر ستاره قطبی ام به خاطر داشتن دوستان نابی چون شما ،از خداوند سپاسگزاری می کنم.تو وهمسرت یکی از بهترین الگوهای توحیدی هستید که رسیدن به خواسته هامو برام آسونتر کردید .تحسینتون می کنم وگوارای وجودتون این همه زیبایی ونعمت وعشق بازی با معبود.عاشقانه دوستتون دارم وبهترینها رو براتون آرزو دارم .
سلام آقای خوشدل
چقدر لذت بردم از این همه آگاهی
مخصوصا جایی که درمورد ایات قرآن گفتی و معنی ایه رو برامون باز کردی
برای من یه تلنگر عمیقی داشت وهمون لحظه که داشتم نظرتونومیخوندم هوای شهرمون تاریک شد و شروع به باریدن کرد
فکر کردن به معنای آیه ایی که برامون روشن تر کردی با بارش باران یه آرامش نابی تووجودم شکل گرفت که نمیخواستم از فکرش بیام بیرون
بهتون تبریک میگم که وجود خدار و داری تو تک تک سلول هات حس میکنی
واگه میشه درمورد چله ایی که دارین به خوبی پیش میبرین برامون بیشتر توضیح میدین شاید یک راه خوبی برای ما دوستانت باشه.
انشاالله همیشه یاد خدا دردلتون پایدار باشه
سلام به شما سید علی عزیز
چقد کامنت شما بی نظیر بود
خیلی تحسینتون کردم از صبح جمله به جمله ی کامنت شما رو با خودم مرور کردم و چقد زیبا بود این همه هدایت الهی که شما دریافتش کردید
و به ندای الهی گوش دادید
واقعا باید درس گرفت از این صحبت های شما
چقد خونه ای که گفته بودید بدون ددین عکس هاش رزرو کرده بودید برام جذاب بود
مگه میشه خدا انقد به درخواست ها انقد زود انقد عالی جواب بده
وای خدای من خونه ای که پر از حس خوبه مخصوصا اینکه گفته بودید خانومتون یوگا کار میکنن و شما گفته بودید نمیخواد چیزی باخودت بیاری اونجا هرکاری لازم بود میکنیم این یعنی ً ایمان
با یه کوله پشتی سفر میکنید
و ایمان شما
تعهد شما
انقد زیاده که درست در بهترین مکان قرار میگیرید
الهی شکر برای این همه الهام و هدایت الهی
امیدوارم بهترین ها در مسیر تون قرار بگیره و
به همون کشوری که دوست دارید مهاجرت کنید
منم قصدم مهاجرته ایشالا خبر خوشحالیم رو به زودی به همه ی بچه های سایت میدم
IN GoD we TRUST
سلام درود بر شما دوست نهایت معزز.
گهگاهی من غافل می شوم و واقعا با خواندن کمینت های تون شجاعت می گیرم و باعث می شود آیت های خداوند را دقیق تر و قشنگ تر درک بکنم. واقعا دست که بسوی خدا با قدرت ایمان بلند بشود،خالی بر نخواهد گشت. موفق و شاد کام باشید.
سلام سید جان
واقعا عاشق کامنتهای شما هستم بوی توحید در تمام کامنتاتون جریان داره. واقعا تحسینتون میکنم. ما هم داریم به مهاجرت فکر میکنیم البته هنوز قدمهای اولیه هستیم ولی همیشه به محض اینکه ناامید میشم میگم تو تعیین نکن ، زمان مناسب ، خداوند هدایت میکنه و به خداوند میگم هر جایی که برای ما بهتره خودت هدایت کن و اصلا عجله نمیکنم و با لذت ، پیش میرم و عشق میکنم از مسیر. سید جان شما یه الگوی فوق العاده و بی نظیر برای من هستید. انشاالله همیشه موفق و شاد باشید .
سلام سید علی عزیز
من عاشق کامنتهای بسیار زیبای تو هستم
که همش پر از آگاهیهای توحیدی و تسلیم بودن در برابر رب هست
خدایا رو بینهایت سپاسگزارم دوستهای خوب و بینظیر و یه الگو انسان توحیدی رو سر راه من قرار داد تا بتونم از افکار و باورها و رفتارهای شما الگو برداری کنم و از شما کلی چیز یاد بگیرم
خدا خیرت بده از اینکه این آگاهیها رو با ما به اشتراک میذاری و هم به خودت کمک میکنی و هم جهان رو پر میکنی از آگاهیهای ناب الهی
عاشقتم
انشالله هر کجا از این کره خاکی هستید در پناه الله یکتا ، شاد ، سالم ، خوشبخت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشی
فعلا
یا حق
درود بیکران بر سید بزرگوار
واقعا خدا بندگان خوبش رو انتخاب میکنه الگو باشن برای دیگران
ای کاش بتونیم از این الگوی عالی استفاده کنیم
بسیار لذت بردم از این تفسیر زیبا
و چقدر تأثیرگذار بود
خدایا هدایت کن مرا به سمت سرسبزی و آب و هوای خوب
و چه زیبا خدا هدایتگر هست و جوری تور و هدایت میکنه که اصلا فکر رو نمیکنی
در زمان مناسب تو رو در مکان مناسب به راحتترین شکل و بهترین شکل قرار میده به شرطی که تسلیم باشی و نشونه هرو دنبال کنی
سید جان خیلی خوشحال برای شما و عادله جان که انتخاب شده هستی و الگو شدی برای دوستان عباسمنشی
چقدر کامنتتون دلچسب زیبا و تاثیر گذار بود و باید که بارها بخ نم تا بتونم درک درستی از این مطالب ناب دریافت کنم
سپاسگزارم که وقت میزارین و تجربه های خودتون رو به اشتراک میزارین
همیشه شاد و تندرست باشی
سلام دوست عزیزم
خدای من خدای من چطوری ازت شکر گزاری کنم به چه زبانی ازت شکر گزاری کنم
خدای من هزاران هزار مرتبه شکر که من و هدایت کردی به این کامنت عالی و پر از آگاهی
خدایا شکرت که این دوست عزیزم دستی از دستهای تو هست تو این سایت بینظیر که به من و هزاران نفر دیگه کمک میکنه برای درک بیشتر از قوانین
خدایا شکرت شکرت
سلام خدمت استاد عزیزم و سیدعلی جان و دوستان هم فرکانسیم
سیدعلی جان ممنونم بابت کامنت قشنگت چقدر زیبا نوشتی در حین خواندن کامنتت چند بار اشکم سرازیر شد چقدر قشنگ قوانین آفرینش رو درک کردی و نتیحه گرفتی خیلی برات خوشحالم و اینکه خیلی خوب آیات قرآن رو نوشتی و معناش رو کامل توضیح دادی این حرفت چقدر به دلم نشست که هر چی برای خودمون میخواهیم برا همه بخواهیم خداوند پشت و پناهت باشه
سلام سید بزرگوار بسیار عالی عالی عالی بود ای خدایا شکرت از بابت تمام پیشرفت هایی کرده تمام موفقیت های کسب کردید خدارو صدهزار مرتبه شکر واقعا از لحاظ معنوی رشد کردی خدایا شکرت که سایه جان مهاجرت کرده و به خواسته هات رسیدی بی نهایت سپاسگزارم از خداوند من همیشه تمام کامنت ها رو شنیدیم بار مطالعه می کنم و بسیار لذت میبرم
سلام ودرود
ادم به وجد میاد ازاین همه حس خوب وباور بزرگ حس داشتن بزرگترین پشتیبان حس درخواست ازانرژی که همه داراییهای که درفکر میگنجه ونمیگنجه داره وبهمون میدهد اگر بخواهیم وهم ارتعاش سویم بادرخواستمون
چقدر سید علی زیبا عمل کرده چقدر زیبا راهش امده ودیده راهش را چقدر تحسین داره که به موقع ودرکمترین زمان عمل کرده که نجوای ذهنش اذیتش نکنه
سلامممم دوست عزیز
واقعا کامنتتون بی نظیر بود و من به گریه انداخت ،واقعا حسی که پشت این کلمات بود رو با تمام وجودم درک کردم امیدوارم خداوند هممون رو هدایت به صراط مستقیم و به راه کسانی که به انها نعمت داده هم در این دنیا و هم در اخرت
موفق باشی دوست عزیز
به نام خدای بخشایشگر مهربان
سپاسگزارم دوست عزیز
به نام خدایی که تنها مهاجرت بسمت اوست ( و هاجرو الی الله
( هدف رشد شخصیتی بوده نه صرفا پول در آوردن – یعنی حرکت کردن برای اینکه به تو نزدیک تر بشن و حتی این منطقه ایده آل نیست برای زندگی! )
وقتی خدا منو تهران دانشگاه شریعتی برد فکر میکردم اشتباه کردم کارگاهم با اون همه مشتری رو رها کردم و اومدم اینجا مثل بچه های مهد کودک قلم مو به دست بگیرم و گل بازی کنم
درصورتی که باید از لحظه لحظه های حضورم در دانشگاه استفاده میکردم و در عین یادگیری و آموزش لذت میبردم
الانم اهواز مزون باید در حین یادگیری و رشد در همه جنبههای تخصصی کارو ارتباطات با مشتری و کارفرما و رشد شخصیت و اعتماد به نفس لحظات شاد و لذت بخش را تجربه کنم
همانطور که حضورم تهران دریچه های جدیدی از زندگی را برام باز کرد این هجرت اهوازم برام برکت و درهای جدیدی که من آگاه نیستم برام باز میکنه
خدایا در این هجرت جدید
خدایا ترسم را به ایمان و احساس امنیت
ذهن نجواگرم را به ذهن آگاه
فقرم را به ثروت
جهلم را به دانش
غرورم را به تواضع
منیتم را به خشوع
احساس ذلتم را به احساس عزت
احساس حقارتم را به احساس ارزشمندی و لیاقت مبدل کن
خدا منو به دانشگاه شریعتی تهران هدایت کرد و برد
و خدا منو به اهواز این مزون هدایت کرد و اورد
پس با احساس خوب مراحل رشد و تکامل را با لذت و شادی طی کن
عجله نکن دست و پا نزن
دنبال نجواهای ذهنت نرو
آرام باس تسلیم باش
در قایق زندگی بر خلاف مسیر رودخانه پارو نزن
به مسیر رودخانه اعتماد کن حتی در مسیر پارو نزن فقط از مناظر اطراف رودخانه لذت ببر بدون تلاش و تقلای تو خود جریان رودخانه به آسانی و زیبایی و آرامی و در زمان درست تو را به دریا می رساند
به جریان هدایت الله در زندگی ات اعتماد کن
و تسلیم جریان هدایت خدا باش
آمین یا رب العالمین
یا مقلب القلوب و الابصار
یا مدبر الیل و نهار
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا الا الحسن الحال
سلام سیدعلی جان خوشدل
باز هم خیلی لذت بردم از کامنت زیبای شما و خیلی الگو گرفتم به خصوص در موضوع تعهد.
اینکه در موضوع مهاجرت و یا حتی موضوعات کوچک از خداوند هدایت خواستید واقعا برای ما الگو هست تا روی مغزمون زیاد حساب نکنیم
و درمورد داستان همسرتون و اینکه همه وسایل یوگا رو رها کردن ولی خدا بهتر و کاملترشو بهشون داد
این یعنی نچسبیم به داشته هامون همه چیز نسبیه و بهترش هم هست
اونجاش هم که گفتین راجع به کارم که بیشتر لذت ببرم هم باز یه درس بزرگ دیگه هست
سپاسگزارم از شما
سپاسگزارم از رب هادی
سلام آقا علی چقدر من اشک ریختم برای این همه الهامات و آیه های قرآن یه بار کامنت شما را خوانده بودم ولی درکش نکردم این بار خدا هدایتم کرد تا یه بار دیگه کامنت شما را بخوانم ودرک کنم مطمئنم بار دیگر مطالب جالبتری را درک میکنم برای تمام حرکت های ابراهیم گونه ات بهت تبریک میگم
امیدوارم که من هم به این حد از شجاعت شما برسم موفق باشید
سلام سیدعلی خوشدل عزیز
امروز صبح با صدای استاد که توی فایل های 12 قدم میگفتند که باید خودت تغییر کنی که جایگاهت تغییر کنه مکانت تغییر کنه هدایت بشی به جای بهتر
و من تازه در مدار این کلام قرار گرفتم
چون شب قبلش وقتی داشتم در مورد یک موضوعی صحبت می کردم می دیدم به قول استاد هنوز باورهای من تغییر نکردند و من آدمها را مسبب بعضی مسائل خودم می دونم
و انگار در لحظه به خودم اومدم و بلند بلند گفتم من چقدر در اشتباهم که هنوز از دیگران انتقاد می کنم و من هنوز تغییر نکردم چون روی خودم کار می کنم ولی سر بزنگاه باورهای اصلی ام می زنه بیرون
همونجا جلوی اون فرد اقرار کردم که من صحبتهایم از روی ناآگاهی خودم بوده و من با اینکه ادعا می کنم روی خودم کار می کنم ولی این نشونه بود که من موفق نشدم و بیشتر باید زمان بزارم روی خودم
و صبح با کلام استاد بیدار شدم و جملات را شنیدم
و امروز این فایل نشانه برای من اومد که اولین کامنت نوشته بود که با خواندن کامنت شما …
سریع اومدم سراغ کامنت شما
و تمام حرفهای امروزم را خدا از طریق کامنت بی نظیرتون به من گفت
فقط و فقط خواستم ازتون تشکر کنم که زبان خداوند بودید برای امروز من و من بارها و بارها باید کامنت شما را بخوانم
هر چند که امروز حرفهای استاد خیلی خیلی بهم کمک کرد انگار تا بحال نشنیده بودم و اولین بارم بود
همیشه عالی باشید خدا را سپاسگزارم بابت حضورتون در سایت و کامنتهای بی نظیرتون
همیشه در کنار عادله عزیزم شاد و سلامت باشید
سلام به آقای سید علی خوشدل مثل همیشه فعال و مثل همیشه با کامنتهای زیباتون مترو متحیر میکنید واینکه به ما یادآوری میکنین که هنوز کلی زیبایی هست و زندگی بی نهایت زیباست که هر لحظه سپاسگزار باشیم و از خداوند هر چی که تو ذهنمونه تو قلب مونه خالصانه دریافت کنیم من با این کامنت زیباتون تصمیم گرفتم به مدت 4روز قرآن بخونم و فقط و فقط روی خودم کارکنم مدتی بود از سایت دور شده بودم امروز هم اینترنتم ضعیف بود فایل و باز نکرد ومت تصمیم گرفتم کامنت بخونم که اولین کامنت شما بودین واقعا نمیدونم چطوری از خدا تشکر کنم که در تمام لحظاتش ما رو هدایت میکنه به سمت بهترین ها به سمت خوبی ها به سمت زیبایی ها به سمت ثروت سعادت خوشبختی دلم آروم گرفت قلبم آروم گرفت با هر کلمه ای که نوشتین اینکه تا آخر عمر شکرگزاری کنیم برای تک تک اعضای بدنم زندگیمون بازم به آخر نمیرسیم شما فوق العاده این بی نظیرین ممنونم بابت کامنت تتون انشاالله ما هم هدایت شیم به بهترین زیباترین آسان ترین جاده زندگیمون خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
سلام خدمت دوست عزیزم دوست الهی ام میدونی آقای خوشدل خیلی باکامنتهات منومنقلب میکنی دیوانه میشم باکامنتهات من تمام کلمه هایی که مینویسم باتمام وجودم باوردارم کلام خداونده برای هدایت من که چطور درخواست کنم چطور تمرکز کنم روی خواسته هام ازخداوندمهربانم بسیارسپاسگزارم که هرلحظه آرام آرام منوهدایت میکنه وهرلحظه حمایتم میکنه تاقوانین جهانش روآسون درک کنم وباوردارم که دارم بنیادین ازعمق وجودم متولد میشوم من ازاول تاآخرکامنت گریه کردم اشک شوق برای این آگاهیهاسپاسگزارتم من میخوام بنده توحیدی خداوندباشم وازشمابسیارسپاسگزارم که وقت میزاری وکلام خداوندرو به مامنتقل میکنی وآقای خوشدل ی سوال درموردتعهد40روزتون راهنماییم میکنیدبه چه صورتی باید انجام بشه ؟خیلی خیلی دوستون دارم بینهایت تحسینتون میکنم دعامیکنم خوشبخت وسلامت وسعادتمندباشیددردنیاوآخرت
سلام به دوست خوبم علی اقای عزیز
هم زیبا نوشتی ، هم با کیفیت هم خداگونه میدونم دستات برای نوشتن دستان خدا بودن
کامنتت در کنار فایل زندگی در بهشت استاد مثل نوشیدن یک چای گرم دل چسب توی دل طبیعته
وقتی توی مدار و فرکانس نعمت و هدایت الله باشی کلامت نافض و گیرا میشه اینو بارها توی کامنت دوستان و کامنتای تو دوست عزیز دیدم بهت تبریک میگم
تو باعث شدی تا بیشتر ببینیم و ایمانمون قوی تر بشه تحسینت میکنم ، منکه یکم کامنتت برام سنگین بود چنبار دیگه باید بخونمش پر از اگاهیه واسه من دسخوش که اینقد عالی نوشتی
همچنان در مسیر هدایت الله باشی سید جان با ارزوی بهترین ها