https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2025/01/abasmanesh-3.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-25 04:21:082025-05-13 05:13:55سریال زندگی در بهشت | قسمت 262
492نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
الله اکبر از این همه زیبایی چقدر زیباست برف اصلا زندگی با برف در جریان
حس قدم زدن داخل برف صدایی پا گذاشتن خر خر توی برف
بری اتیش کنی چایی درست کنی چقدر این نعمت زیباست چقدر این پردایس رو خدا زیبا خلق کرد
و چه خدایی که نا ممکن ها جایی که اصلا فکرشو نمی کنی این همه برف بیاد الله اکبر الحق که اسمان ها و زمین به زیبای افریده الله اکبر
چقدر ایمان شما خانوم شایسته برای من ستودنی یه خانوم تنها توی این جنگل چع ایمانی داره که خودش تنها بیسته جلو مثال وایسه دست پنجه نرم کنه با عشق و لذت ببره و خداوند ببین تو تکه تک لحضه چه باور هایی زیبای دارید شما
اللهی ای برونی خیلی خوبه خیلیی خوبه اصلاا عاشقم
مرمری تو باز گوشی دیردید چقدر هوشار تا صدا میاد یه گوش میبره بالا وه چه جالب برای اینکه از جان خودش محافطت کنه بالا پایین می پریده
چه قدرتی خدا درونش افریده
الله اکبر از این همه زیبای چه برفی نه برفی
چقدر زیبااا خدا نقاشی میکنه اب گرم بخار اب از روی اون بلند میشه چقدر زیباست چقدر این درخت زیبان چه تضاد های زیبای یجا برف یجا میوه الله اکبر اصلا خدایاا داری چکار میکنی با این همه زیبایی
برگه زد سبز با ترکیب برف چقدر به زیبایی این منظر کمک کرده خدایییی شکر که توانایی دیدن این همه زیبایی دادی خدایی شکر که توانی درک این همه زیبای دادی
خدایا شکر توانی گفتن و نوشتن این همه زیبایی
دادی و به قول خانوم شایسته خدایی شکر گذار تمام نعمت هایت هستیم مارو از شکر گذارن قرار بده
اقا دم این مرغا گرم لوپی خیلی مردی تو این سرمااا
این همه زحمت میکشی برامون تخم مرغ زیبا گذاشتی
احسنت نه احسنت به این همه ابتکار که داشتید اولش حسودیم شد گفتم ای که کار نداره
ولی وقتی خوب دقت کردم و تحسین کردم کار استاد دیدم واقعا ایدهدخیلی عالی بود
خیلی این همه سال من تو منطقه سرد سیرم هیج کسی رو ندیدم چنین ایده بده و احسن میگم و تحسین میکنم ایدتون واقعا چه جایی درستی چه
فکر باور درستی داشتید که خداوند راهنمایتون کرد انجامش دادی
باس افتخار که تحسین کنم کارتون
خیلی دوستون دارم استاد خانوم شایسته
ممنون وسپاس گذارم که این همه زیبای های خداوند رو نشون ما میدی که کمی تفکر کنیم وا سپاس گذار خداوند باشیم
و در پایان خدایی شکرت که اجازه دیدن شنیدن فهمید نوشتن بهم دادی
امروز صبح که به نیت دانلود کردن فایل جدید از پروژه ی مهاجرت به مدار بالاتر وارد سایت شدم یهو چشمم افتاد به یه صحنه و منظره عجیب صحنه ی زیبا و رویایی که تا بحال از پارادایس ندیده بودیم .
توی این چند روز گذشته همزمان با کار کردن روی پروژه ی مهاجرت به مدار بالاتر توی فایل های زندگی در بهشت هم متمرکز هستم و هر روز دو یا سه فایل رو دانلود میکردم و شبها میدیدم هم زمان هم ازش لذت میبردم و هم این که خودم رو بمب باران ورودیهای مناسب و مثبت کنم .
دو سه روز پیش گفتم که چقد دلم برا فایل جدید زندگی در بهشت تنگ شده مدت طولانی هست که خانوم شایسته یه فایل جدید از پارادایس نذاشته استاد هم که مشغول دوره جدید هستند خلاصه چقد دلم میخواست یه فایل جدید از بهشت رو ببینم .
واقعاً چقد لذتبخش و زیبا بود، همیشه تصویر پارادایس یه منظره سرسبز و دیدنی بود اما یهو سایت باز کنی ببینی وااااااو پارادایس برف اومده اصلاً تصور نمیکردم که فلوریدا برف بیاد چقد بارش برف زیباست تصویری که از درختان پوشیده شده از برف توی دریاچه انداخته بود چقد خارق العاده بود . چه صحنه زیبایی از بارش باران توی شب زیر نور لامپ خلق کرده بود .
چقد تحسین بر انگیزه که خانوم شایسته مدت زیادی هست که تنهایی توی بهشت زندگی میکنند و خودشون مسائلشون رو حل میکنند و زندگی رو خودشون تجربه میکنند. و چقد باعث افتخاره و حتی به ماهم انگیزه بیشتر میده که خوب روی خودمون و شخصیتمون کار کنیم و خودمون رو تجربه کنیم . ماشالا به این همه انرژی که خانوم شایسته دارن و برف پارو میکنند.
به لطف خدا این اولین کامنت من از سریال زندگی در بهشت بود
انشالا فایلهای بعدی از پارادایس انشالا خبرهای خوب از استاد برای دوره جدید .
سلام به روح پاک پدرم که سال هاست به رحمت حق پیوسته
سلامت به طبیعت بکر پرادایس که منو تشویق کرد که کامنت بزارم
با این که همین جایی که زندگی می کنم دو بار خیلی هوا سرد شده بود و من هم جایی زندگی می کنم که یه دریاچه حدود یک سوم پرادایس نزدیک خونمونه و توی تابستون افراد توش شنا می کنن و توی زمستون روش اسکیت روی یخ بازی می کنن. دو بار داشت سطح برکه مونو یخ می گرفت و این بچه های شیطون می یومدن این یخ کنارشو می شکوند و پرت می کردن اینور و اونر، شیطان داشت احساسم رو بد می کرد که ببین آخه چرا این کارو می کنن و سطح صاف برکه رو خراب می کنن که نشه اسکیت باز کرد؟ بعد به خودم اومد گفتم محمد جان تو خودتو ناراحت نکن و قصه نخور دو روز بعد گرم میشه و این یخ ها آب میشه و اگه وقتش باشه هم یه شب به حدی سرما زیاد میشه که نتونن افراد این جای اسکیت سواری رو خراب کنن، بعد می دیدم که فرداش یه خورده گرم شده و یخ ها آب شدن. الان که پراداس رو دیدم گفتم که اگه تا این حد سرد بشه که سطح آب 20 سانیت یا 30 سانتی متر یخ بزنه چه اسکیت سواری یا هاکی رو یخی بشه!!!. اینو بیا داشته باش لذت پرادایس در حد بوندسلیگا و بعدش وقتی که برف پرادایس رو دیدم خیلی ذوق کردم، چون اونجا خیلی دیر به دیر برف میاد به قول فلوریدای ها و مریم جون. من ذوق کردم به خاطر این که این همه پرادایسمونو سرسبز دیده بودم و این اولین بار بود که برف رو انجا می دیدم. از طرفی خیلی از آدما اگه توی یه محیطی سال های سال با یک آب و هوای ثابت عادت می کنن اگه یه تغییر یه دفعه ای مثل بارش برف رو تجربه کنن خیلی خیلی ذوق می کنند و خدارو شکر که این تجربه رو هم من دیدم توی پرادایس. و از مریم خانم هم خیلی ممنونم که این تجربه رو برامون به اشتراک گذاشتن. استاد عزیزم که انقدر باورهای راحتی دارن که اصلا توی این یخبندان تو پرادایس نموند و برای لذت بردن رفتن یه جای دیگه یا هم به خاطر اون پروژه جدیده خدا می دونه. البته که شاید استاد هم این برف پرادایس رو خیلی دوست دارن با این که قبلا گرمایی بودن و از هوای سرد فراری. این خصیصه هم با قانون سلامتی به فضل خداوند حل شده و استاد از تمام جنبه های زندگی رشد می کنن. خیلی دوست داشتم که استاد رو هم در این برف ببینم و به ویژه لبخند ها و حرف ها و تشبیه هاشونو ببینم و بشنوم. خلاصه دفعه بعد شاید همدیگرو توی همین برف در فلوریدا ببینیم، به امید اون روز. بهتره همین جا از مریم جون تشکر کنم که اون هم برف ها رو پارو کردن این در صورتی که انتظار برف قبلا نبوده و پارو هم تهیه نکرده بودن و اول اومدن با اون برورس جارو کنن و این کار چقدر سخت بود و ایده اون پاروی پیتزا به ذهنشون رسید، همون هم خیلی کارایی داشت. مثل این که میگن کفش کهنه در بیابان نعمت است، اینم همون شد. خلاصه ایده استادمون رو هم خیلی تحسین می کنم که شیر تخلیه گذاشتن و خیلی عالی هم کارایی شونو با شندیدم اتفاقاتی که برای مهندس لری افتاد ملموس تر بود. خدایا هزاران هزار بار شکرت به خاطر ایده استاد، الان این ایده رو لری میره اجرا می کنه برای دفعه بعدی و این جوری جهان گسترش پیدا می کنه و مسائل حل میشه و با حل مسائل ثروت ها ساخته میشه.
این داستان ترکیدن لوله های آب منو برد به گذشته. یاد اون وقت هایی که توی شهرستان رباط کریم بودیم افتادم. خونه ما ته کوچه بود و شیر آب مون هم توی حیاط. زمستون که میشد ما اینو با پتو می پیچیدیم و روش پلاستیک می کشیدیم و اگه شب ها خیلی خیلی دیگه سرد می شد زیرش یه فانوس میزاشتیم با شعله کم، همون از یخ زدگی و ترکیدگی لوله جلوگیری می کرد. و زمستونو این طوری می گذروندیم. ولی الان که پشم سنگ هست، نوار حرارتی هست و اگه اینا توی یه لوله پولیکای قطور هم باشه که دیگه توی قطب هم باشی لوله رو یخ نمی زند. حالا ایده استاد هم که باهاش باشه که شیر تخلیه هم در پایین ترین نقطه از لحاظ اختلاف پتانسیل باشه که ابدا لوله آب یخ نمی زنه. این ایده رو میدم، که اگه با ایده استاد یکی بشه اصلا مسله از ریشه حل میشه. بخصوص اون جایی که لوله زیر خونه و در تماس مستقیم با هوا هست. در این صورت میشه هر وقتی که آب نیازه پمپ رو بزنی و تا سه چهار ساعت هم آب توی لوله یخ نمی زنه و وقتی هم که نیاز نبود پمپ آب رو خاموش می کنی، شیر تخلیه رو باز کنی و تمام. دیگه نیاز نیست که دو روز صبر کنی که هوا یکم گرم بشه تا پمپ آب رو بزنی روشن کنی. استاد این ایده رو اجرایی کنید به امید خدا بهتون قول می دم که کار اصولی تر میشه.
خلاصه الان که این چند خط رو نوشتم، یادم اومد که زندگیم چقدر راحت شده که الان آب توی شیر هست، نه یخ می زنه، نه قطعی آب و برق دارم، در صورتی که قبلا چه مشکلاتی بود و الان توی ذهنم چقدر خداوند رو سپاسگذارتر شدم به خاطر این نعمت ها. یکی از علت هایی که سپاسگذاری نتیجه میده اینه که پشتش منطق باشه، روی هوا نباش مثل این که خدای شکرت. به خاطر چی شکرت؟ به خاطر این که اون روزا خیلی سخت بود و الان خیلی زندگی راحت تر شده، می رفتیم زمستونا توی صف نف وای میستادیم چقدر دعوا، سر و صدا می شنیدیم، این بشکه اون می کشید اینور، این اونو هول میداد، اون می گفت من بشکمو گذاشتم اینجا صف منه، چهار ساعت وایمستادیم توی سرما که نفت بهمون بدن ببریم خون چراغ نفتی مونو به راه کنیم تا خونه گرم بشه. خدایا شکرت به خاطر این که الان زندگیم راحته، برق هست، شوفاژ هست، نیازی به خرید نفت و صف وایستادن نیست، نیازی به وقت گذاشتن توی سرمای زمستون نیست. چقدر من خوشبخت ترم که زندگیم خیلی رون و روغن کاری شده، چقدر من الان نه بوی چراغ نفتیه توی خونه، نه بوی نفته و گازوئیله، نه بشکه ببر و بشکه بیاره. خدایا به خاطر اینا سپاسگزارم ازت. و الان دارم حس می کنم قلبم پرواز می کنه و روحم به پرواز دراومده.
حالا بگم توی پرانتز قبلا من از سپاسگزاری اینو می دونستم که از سر صفره از خوردن فارغ می شدم می گفتم خدایا شکرت و میوفتادم کناره سفره، نه حسی، نه منطقی، هیچی … به قول شیرازی های عزیز: غذا خوردن مثل تیره، بخوری باید بیوفتی. البته که با قانون سلامتی این مسئله هم حل شده به شکرانه خداوند یکتا. الان دیگه ما توی کارگاه حل مسئله داریم چیز میز یاد میگیرم. خداوند>الهام>عمل
ولی الان این سپاسگزاری که می کنم انگار تمام سلول های بدنم با من هم صدا میشن، که بله به خاطر این، به خاطر اون …. خدایا ازت ممنون و سپاسگزارم. و ازت می خوام که چرخ زندگیمو از اینی که هست رون تر کنی.
واقعا الان که کامنت می نویسم خودم یه لذت خاصی می برم از نوشتن. خدایا به خاطر این انگشت های سالم و زیبا که تازه تایپ ده انگشتی رو هم بهم یاد دادی و این تلق تلق کیبورد زیر انگشتام یه ملودی قشنگتری رو با حس سپاسگزاریم ممزوج میکنن که هزار برابر حسم قشنگتر و پاکتر و روحانی تر میشه.
خدایا شکرت به خاطر مریم جون و پرادایس و زیبایی های پرادایس و بروانی و یار غارش مرمری که سپاسگزارن از مریم عزیز. الان بروانی استخوناش در اومده، تازه الان سپاسگزاریش از مریم از ته دلشه که توی این برف بهشت غذا داده. و چه لذتی داره که اسبت و مرمری بیاد بهشون غذا بدی و اونا هم سپاسگزاری می کنند از خداوند و سیستم این جهان هستی.
وای چقدر زیبا و چقدر به دلم نشست این همزمانی و هماهنگی بین خواسته ام و چیزی که اتفاق افتاد
مریم جانم تقریبا کمتر از یک هفته قبل یک دفعه اومد تو ذهنم کاش پرادایس برفی رو میدیدم و با خودم میگفتم تو این چندین سال که عضو سایتم تا حالا پرادایس برفی ندیدم کاش میشد پرادایس برفی رو میدیدم
و وقتی امروز اومدم تو سایت و این عکس رو دیدم انقدر ذوق کردم انگار اینجا برف اومده و سریع یادم افتاد به خواسته ام که من اینو خواستم چون هیچ ترمزی نداشتم تو ذهنم اتفاق افتاد
این باعث شد ایمانم بیشتر بشه و باورم قویتر بشه درمورد اینکه تو بخواه میشود
خدای من چقدر این فایل زیبا بود و چقدر دلم برای یک فایل زندگی در بهشت و خود بهشتمون یعنی پرادایس تنگ شده بود که در این فایل یک چهره متفاوت از پرادایس رو در این سال ها دیدیم ، چه برف زیبایی میبارید ما امسال هنوز برف ندیدیم و خیلی ذوق کردم از این برف زیبا ، خدایا انشالله اینجا هم برف بباره.
من امروز صبح ساعت 5:30 دقیقه از خواب بیدار شدم و بعد از سپاسگزاری و تمرین ستاره قطبی سایت رو باز کردم دیدم که فایل جدید اومده و من با دیدن عکس این فایل گفتم : خدایا در پرادایس برف باریده .
خانم شایسته عزیز ، مریم جان شما یک الگوی تمام عیار برای من هستین و من از شما خیلی کارها یاد گرفتم از وقتی که فایل های زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا رو دیدم و چند ماهی هست که دارم روی پروژه های گام به گام کار میکنم که اول پروژه خانه تکانی ذهن رو کار کردم و بلافاصله بعد از اون پروژه روز شمار تحول زندگی من رو شروع کردم که بعد از چند روز شما پروژه مهاجرت به مدار بالاتر را روی سایت قرار دادین ، اول میخواستم فقط همون پروژه روز شمار رو ادامه بدم و بعد از اون به سراغ پروژه مهاجرت به مدار بالاتر برم ولی نشانه ها بهم میگفتن که این دو تا پروژه رو درکنار هم شرکت کن و منم به امید الله هر دو پروژه رو الان باهم دارم کار میکنم و الان در روز بیست و ششم از روز شمار تحول زندگی من و گام هفتم از مهاجرت به مدار بالاتر هستم و امروز من هر دو فایل رو چند بار گوش دادم و کامنت هم برای هر دو نوشتم .
فایل روز بیست و ششم از روز شمار تحول زندگی من یک فایل توحیدی هست و من در این فایل توحید واقعی و عملی از مریم عزیزم دیدم و کلی ایشون رو تحسین میکنم که در این برف سنگین و قطع شدن آب ایشون خودشون با میل خودشون خواستن که در پرادایس بمونن تا این شخصیت توحیدی بیشتر پیشرفت کنه .
این واقعاً توحیده که یک خانم در یک ملک جنگلی 20 هکتاری در یک برف سنگین تنها میمونه برای اینکه بعد دیگه ای از روح خودشو و خدای خودشو تجربه کنه . واقعاً تحسینتون میکنم بخاطر این توحید .
اونوقت من از اینکه توی خونه ام که نهایتاً 120 متره میترسم که شبا تنها بخوابم.
شما فوقالعاده این خانم شایسته عزیزم و همونطور که گفتین باید بر خدا توکل کنیم تا اندازه ما از مسائل بزرگتر بشیم .
وای خانم شایسته صبح که تصویر زندگی دربهشت رو سایت دیدم چقدر ذوق کردم از ته دل خوشحال شدم انگار یکی از اعضای خانوادم که چند وقت بود ندیدمش برام فیلم فرستاده
فقط مثل خورشید زمستونی یه رخ کوچیکی نشون دادین ولی همراهی باشما لذت بسیاری داشت شنیدن صدای قشتگتون که خاطرات زیادی رو برام تداعی میکنه
براوونی چه پیشکسوتی شده برای خودش
مرغاو خروسا چقدر سرحالن بله دیگه با داشتن چنین صاحب توانمندی بایدم سرحال باشن
خانم شایسته واقعا مدیریت کردنتون تو چنین برفی بینظیر بود چه درسای بزرگی برام داشت
بعضی وقتا تنها بودن وباخدا حرف زدن چقدر لذتبخشه با هیچ لذتی تو این دنیا قابل مقایسه نیست
خودتو دوستداشتن وبه خودت توجه کردن اینکه اولویتت ذهن آرام واحساس خوب خودت باشه
و سلام درود به مریم جان شایسته که توی این برف سفید و زیبا من رو برد به خاطرات تقریبا سی سال پیش وقتی قدم به قدم توی برف جلو میرفتی من هم قدم به قدم یاد روزی افتادم که توی یه خونه نیمه تمام با سه فرزند زیر ده سال زندگی میکردم اما اون روزا هیچ از قانون بدون تغییر خداوند نمیدونستم اما همیشه یه چیزی توی دلم میگفت خدا هست و بهترین پشتیبان هست برات اون روز صبح وقتی همسرم مثل همیشه برای رفتن به شرکت از خونه بیرون رفت تا یازده شب که برگرده هوا ابری بود و ابر سفید نشانه از برف داشت و بعداز ساعتی برف شروع به باریدن گرفت و تا ساعت یک و دو بعد از ظهر بود که برف روی پشت بام ها جمع شد و من که از پشت پنجره بیرون رو زیر نظر داشتم البته بگم خونه ما پای کوه بود و تقریبا از کف خیابان به اندازه سه چهار طبق بالاتر بودیم ویک خیابان 75 متری جلوی ما بود و مشرف به خانه های روبرو بودیم و هنوز خانه ها اکثرا
ویلایی بودن و کمتر آپارتمان ساخته میشد و همینطور که منظره برف رو از بالا نظاره میکردم چند تا مرد رو دیدم که روی پشت بام ها آمده بودند و برف پشت بامها شو ن رو پایین میریختند خلاصه من بودم سه فرزند قد و نیم قد چراغ نفتی روشن و خانه ای که استحکام درستی نداشت و مجبور بودم
تا همسرم برسه خودم برم روی پشت بام و برف رو پارو کنم و حالا با چالشی روبرو بودم نداشتن نرده بام و پارو بود خانه ما حالت پلکانی داشت و از پشت خانه دیوار خیلی بلند نبود یک بشکه فلزی کمک میکرد تا خودم رو به پشت بام برسانم دختر 8 ساله ام رو مامور نگهداری از خواهر و برادر کوچکترش کردم و خودم رو مجهز به لباس گرم کردم و به امید خدا رفتم به سمت پشت بام و بیل برده بودم به جای پارو و مرد های همسایه ها که من رو پشت بام دیدند همه تعجب کردند و از من خواستند که پایین بروم و بعد از برف روبی پشت بام خودشان بیایند و برف دو پشت بام که یکی بالا تر و دیگری یک متر پایین تر قرار گرفته بود رو پارو کنند(به دلیل کوه پایه بودن ) خلاصه من کمر همت رو بسته بودم و خودم هردو پشت بام رو تمیز کردم و آمدم پایین و شب که همسرم آمد برایش تعریف کردم که امروز خداوند کمک کرد و در نبود شما دستان خدا من رو یاری کرد و حتی تلفن هم نداشتیم که از تو بخوام مرخصی بگیری و بیای و برف رو پارو کنی خدای عزیزم چقدر تو خوبی چقدر شیرینه این خاطرات چقدر احساس قدرت میکنم وقتی اینطور از خانه و کاشانه مان مراقبت کردم در نبود همسرم خدایا این ها همه از لطف تو ست و تو همیشه بهترین یا ورم بودهای سپاس گذارم خدای عزیزمم مریم جان خواستم تجربه ای که داشتم رو باشما که اینقدر خوب همه چیز رو مدیریت میکنی به اشتراک بگذارم دقیقا من هم مرغ و خروس داشتم خودم از یه مرغ کرچ 9 تا جوجه گرفتم وای چه جوجه های خودم رفتم براشون واکسن گرفتم خودم بهشون تزریق کردم بزرگ شدند مرغ ها تخم میگذاشتند خیلی لذت بخش بود خدای من فراوانی توی یک خانه دو اتاقه که دیوار حیاط هم نداشت کاش میشد فیلم بگیرم و برا شما و استاد عزیز بفرستم از خانه ای که هیچ نداشت اما یک خانواده مستحکم داشت از خداوند بابت تک تک روز های سخت و آسان زندگیم سپاسگزارم و همچنین از شما مریم بانو و استاد عزیز
زیر سایه الله سالم سعادتمند و همچنان پر انرژی باشید
وای وای وای وای خدایا شکرت خدایا این تصاویر فوق العاده زیبا رو من دارم میبینم خدایا شکرت ک من چشم دارم خدایا شکرت ک من قدرت تشخیص رنگها رو دارم خدایا شکرت ک من گوشی دارم خدایا شکرت ک من استاد رو دارم خدایا شکرت که در مسیر استاد هستم خدایا شکرت ک استاد مریم بانوی زیبا و مهربان رو دارن یک زن موفق یک زن قدرتمند و یک زن همه چیز تمام
خدایا شکرت ک به خاطر وجود پرادایس .این بهشت زیبا این بهشت روی زمین
خدایا نمیتونم احساسم رو بیان کنم فقط اشک توی چشمانم بود من عاشق بارش برفم وقتی برف می باره من اصلا توی ی دنیای دیگ میرم
من بهمن ماهی ام و خدا رو شکر میکنم ک خداوند کادوی منو داره میدهد و من در مسیر دیدن این صحنهای ناب هستم.
زیبایی ذره ذره این کلیپ زیبایی هست از ثانیه ای از اون نمیشه گذشت
مریم بانوی جذاب که بسیار توی حل مسئله عالی هستن آفرین به این تعهد آفرین به این افکار زیبا شما رو فوق العاده تحسین می کنم.
یعنی صحبتهاتون فوق العاده بود شما اینجا موندید تا خودتون رو قویتر کنین
اصلا یکهو ی چیزی به ذهنم رسید خدایا این پروژه ای ک استاد دارن روش کار میکنن چیه
هر چه که هست اونقدر مدارش فوق العاده است ک بعد از 75سال باید چنین برفی بیاد
این رحمت خداوند برای شما بوده خداوند نعمت و رحمت رو فرستاده و شما و همچنین ما رو به یک عیدی مهمان کرده خدایا شکرت
من که دقیقا این احساس رو داشتم که سالی ک نکوست از بهارش پیداست
این سال یک سال حماسی و فوق العاده برای اساتیدم و دانشجویانشون هست و خداوند به همه کسانی ک کنترل ذهن دارن تقوا دارن یک مژده داد
خدایا روح از تنم جدا شد اون تایمی ک یک صحنه کامل از پرادایس رو دیدم ک برف روش نشسته درختان زیبایی ک تصاویرشون توی آب افتاده بود
خدایا بهشت یعنی هر جایی تو هستی بهشت یعنی هر جایی حضورت حس میشه خدایا هر جایی ک یاد توذکرت باشه بهشته و امشب من یک تجربه بی نظیر داشتم خدایا سپاسگزارم.
چقدر موسیقی با تصاویر مرتبط بود خدایا
اون قندیل های آویزون از سر در ساختمان
مریم بانو شما پاداش کار کردن روی خودتون رو گرفتید شما در مدار خیلی بالاتر قرار گرفتید و به نظرم
شما این مدت با پروژه مهاجرت به مدار بالا تر مهاجرت کردید به یک اتفاقی ک هر صد سال یکبار رخ میده و دوستایی ک با شما هستیم لایق دیدن این زیبایی ها شدیم خدای سپاسگزارم.
صبح که قسمتی از این فایل دیدم عاشق برفم و خداروشکر بعدازظهر هدایت شدم که بیام یه سفر به یکی از شهرهای کوهستانی ایران و توی جاده برف زیبایی میومد خدایا شکرت بخاطر این نعمت فوق العاده
انگاری زمستون واقعی و امروز تجربه کردم هم بادیدن این فایل زیبا هم این سفر بی نظیر قطعا فردا اتفاقات فوق العاده ایی قراره رخ بده قراره انشالله
خداروشکر امروز با یکی از اقواممکه دوسش دارم و دیدمش و لذت بردم خدایا شکرت توی مسیر که داشتم رانندگی میکردم یک خواستگار بهم زنگ زد
چقدر برام جالبه که هرچی توی زندگی رها هستم. زندگی روی خوشش و به من نشون میده و کلی اتفاقات عالی رخ میده
امروز صبح وقتی بیدار شدم با دیدن فایل جدید زندگی در بهشت چقدر حالم خوب شد اول به خاطر زیبا شدن پردایس زیبا و نعمت برف و نکات مثبتی که شما بیان کردید من یه ارامش عجیبی گرفتم طوری شد که تا ساعت 2 سرپا بودم و داشتم سفارشات کیک هام رو که خداوند برام روزی فراوان اول هفته برام فرستاده بود داشتم لذت میبردم . مریم جان از نکته های که آب نداشتن چقدر برای ما زجر اورد هست اما با اموزشهای استاد شما چقدر تغییر کرده اید و این مسئله رو چقدر قشنگ فرماندهی کردید و با نبودن استاد و امکانات شما باز تونستید از روزهاتون لذت ببرید به جای غر زدن و نگران شدن . من یاد گرفتم هر مسئله ی پیش میاد برام سخت نگیرم و سعی بکنم به زیبای های اون قضیه بیشتر توجه بکنم خیلی خداوند رو شاکر هستم برای هدایت من به سوی شما بهترین بندگان خدا تا از طریق شما من رو هدایت بکنه به سمت ارامش سلامتی و بیشتر بیشتر به درک وجود خداوند و عمیق تر شدنم به قدرتهای معبودم خدایا شکرت هروز هروز به اگاه های من اضافه میکنی تا بتونم بهت نزدیک بشم شوم و بتونم راحتر و سعادتمند باشم و زندگی راحتری برای خودم به واسطه ی اگاهی و دانشش بسازم
به نام خدایی زیبای افرین
سلام خدمت استاد عباسمنش
و مریم خانوم شایسته
الله اکبر از این همه زیبایی چقدر زیباست برف اصلا زندگی با برف در جریان
حس قدم زدن داخل برف صدایی پا گذاشتن خر خر توی برف
بری اتیش کنی چایی درست کنی چقدر این نعمت زیباست چقدر این پردایس رو خدا زیبا خلق کرد
و چه خدایی که نا ممکن ها جایی که اصلا فکرشو نمی کنی این همه برف بیاد الله اکبر الحق که اسمان ها و زمین به زیبای افریده الله اکبر
چقدر ایمان شما خانوم شایسته برای من ستودنی یه خانوم تنها توی این جنگل چع ایمانی داره که خودش تنها بیسته جلو مثال وایسه دست پنجه نرم کنه با عشق و لذت ببره و خداوند ببین تو تکه تک لحضه چه باور هایی زیبای دارید شما
اللهی ای برونی خیلی خوبه خیلیی خوبه اصلاا عاشقم
مرمری تو باز گوشی دیردید چقدر هوشار تا صدا میاد یه گوش میبره بالا وه چه جالب برای اینکه از جان خودش محافطت کنه بالا پایین می پریده
چه قدرتی خدا درونش افریده
الله اکبر از این همه زیبای چه برفی نه برفی
چقدر زیبااا خدا نقاشی میکنه اب گرم بخار اب از روی اون بلند میشه چقدر زیباست چقدر این درخت زیبان چه تضاد های زیبای یجا برف یجا میوه الله اکبر اصلا خدایاا داری چکار میکنی با این همه زیبایی
برگه زد سبز با ترکیب برف چقدر به زیبایی این منظر کمک کرده خدایییی شکر که توانایی دیدن این همه زیبایی دادی خدایی شکر که توانی درک این همه زیبای دادی
خدایا شکر توانی گفتن و نوشتن این همه زیبایی
دادی و به قول خانوم شایسته خدایی شکر گذار تمام نعمت هایت هستیم مارو از شکر گذارن قرار بده
اقا دم این مرغا گرم لوپی خیلی مردی تو این سرمااا
این همه زحمت میکشی برامون تخم مرغ زیبا گذاشتی
احسنت نه احسنت به این همه ابتکار که داشتید اولش حسودیم شد گفتم ای که کار نداره
ولی وقتی خوب دقت کردم و تحسین کردم کار استاد دیدم واقعا ایدهدخیلی عالی بود
خیلی این همه سال من تو منطقه سرد سیرم هیج کسی رو ندیدم چنین ایده بده و احسن میگم و تحسین میکنم ایدتون واقعا چه جایی درستی چه
فکر باور درستی داشتید که خداوند راهنمایتون کرد انجامش دادی
باس افتخار که تحسین کنم کارتون
خیلی دوستون دارم استاد خانوم شایسته
ممنون وسپاس گذارم که این همه زیبای های خداوند رو نشون ما میدی که کمی تفکر کنیم وا سپاس گذار خداوند باشیم
و در پایان خدایی شکرت که اجازه دیدن شنیدن فهمید نوشتن بهم دادی
به نام خداوند بخشنده و خدای زیبایی ها .
درود بر خانوم شایسته عزیز .
سلام خدمت همه دوستان .
امروز صبح که به نیت دانلود کردن فایل جدید از پروژه ی مهاجرت به مدار بالاتر وارد سایت شدم یهو چشمم افتاد به یه صحنه و منظره عجیب صحنه ی زیبا و رویایی که تا بحال از پارادایس ندیده بودیم .
توی این چند روز گذشته همزمان با کار کردن روی پروژه ی مهاجرت به مدار بالاتر توی فایل های زندگی در بهشت هم متمرکز هستم و هر روز دو یا سه فایل رو دانلود میکردم و شبها میدیدم هم زمان هم ازش لذت میبردم و هم این که خودم رو بمب باران ورودیهای مناسب و مثبت کنم .
دو سه روز پیش گفتم که چقد دلم برا فایل جدید زندگی در بهشت تنگ شده مدت طولانی هست که خانوم شایسته یه فایل جدید از پارادایس نذاشته استاد هم که مشغول دوره جدید هستند خلاصه چقد دلم میخواست یه فایل جدید از بهشت رو ببینم .
واقعاً چقد لذتبخش و زیبا بود، همیشه تصویر پارادایس یه منظره سرسبز و دیدنی بود اما یهو سایت باز کنی ببینی وااااااو پارادایس برف اومده اصلاً تصور نمیکردم که فلوریدا برف بیاد چقد بارش برف زیباست تصویری که از درختان پوشیده شده از برف توی دریاچه انداخته بود چقد خارق العاده بود . چه صحنه زیبایی از بارش باران توی شب زیر نور لامپ خلق کرده بود .
چقد تحسین بر انگیزه که خانوم شایسته مدت زیادی هست که تنهایی توی بهشت زندگی میکنند و خودشون مسائلشون رو حل میکنند و زندگی رو خودشون تجربه میکنند. و چقد باعث افتخاره و حتی به ماهم انگیزه بیشتر میده که خوب روی خودمون و شخصیتمون کار کنیم و خودمون رو تجربه کنیم . ماشالا به این همه انرژی که خانوم شایسته دارن و برف پارو میکنند.
به لطف خدا این اولین کامنت من از سریال زندگی در بهشت بود
انشالا فایلهای بعدی از پارادایس انشالا خبرهای خوب از استاد برای دوره جدید .
در پناه خداوند یکتا شاد و سلامت و ثروتمند باشید
به نام خالق هستی
سلام به تمام خانواده صمیمی عباسمنش
سلام به استاد عزیزم و مریم شایسته گرامی
سلام به خودم که این کامنت رو می نویسم
سلام به روح پاک پدرم که سال هاست به رحمت حق پیوسته
سلامت به طبیعت بکر پرادایس که منو تشویق کرد که کامنت بزارم
با این که همین جایی که زندگی می کنم دو بار خیلی هوا سرد شده بود و من هم جایی زندگی می کنم که یه دریاچه حدود یک سوم پرادایس نزدیک خونمونه و توی تابستون افراد توش شنا می کنن و توی زمستون روش اسکیت روی یخ بازی می کنن. دو بار داشت سطح برکه مونو یخ می گرفت و این بچه های شیطون می یومدن این یخ کنارشو می شکوند و پرت می کردن اینور و اونر، شیطان داشت احساسم رو بد می کرد که ببین آخه چرا این کارو می کنن و سطح صاف برکه رو خراب می کنن که نشه اسکیت باز کرد؟ بعد به خودم اومد گفتم محمد جان تو خودتو ناراحت نکن و قصه نخور دو روز بعد گرم میشه و این یخ ها آب میشه و اگه وقتش باشه هم یه شب به حدی سرما زیاد میشه که نتونن افراد این جای اسکیت سواری رو خراب کنن، بعد می دیدم که فرداش یه خورده گرم شده و یخ ها آب شدن. الان که پراداس رو دیدم گفتم که اگه تا این حد سرد بشه که سطح آب 20 سانیت یا 30 سانتی متر یخ بزنه چه اسکیت سواری یا هاکی رو یخی بشه!!!. اینو بیا داشته باش لذت پرادایس در حد بوندسلیگا و بعدش وقتی که برف پرادایس رو دیدم خیلی ذوق کردم، چون اونجا خیلی دیر به دیر برف میاد به قول فلوریدای ها و مریم جون. من ذوق کردم به خاطر این که این همه پرادایسمونو سرسبز دیده بودم و این اولین بار بود که برف رو انجا می دیدم. از طرفی خیلی از آدما اگه توی یه محیطی سال های سال با یک آب و هوای ثابت عادت می کنن اگه یه تغییر یه دفعه ای مثل بارش برف رو تجربه کنن خیلی خیلی ذوق می کنند و خدارو شکر که این تجربه رو هم من دیدم توی پرادایس. و از مریم خانم هم خیلی ممنونم که این تجربه رو برامون به اشتراک گذاشتن. استاد عزیزم که انقدر باورهای راحتی دارن که اصلا توی این یخبندان تو پرادایس نموند و برای لذت بردن رفتن یه جای دیگه یا هم به خاطر اون پروژه جدیده خدا می دونه. البته که شاید استاد هم این برف پرادایس رو خیلی دوست دارن با این که قبلا گرمایی بودن و از هوای سرد فراری. این خصیصه هم با قانون سلامتی به فضل خداوند حل شده و استاد از تمام جنبه های زندگی رشد می کنن. خیلی دوست داشتم که استاد رو هم در این برف ببینم و به ویژه لبخند ها و حرف ها و تشبیه هاشونو ببینم و بشنوم. خلاصه دفعه بعد شاید همدیگرو توی همین برف در فلوریدا ببینیم، به امید اون روز. بهتره همین جا از مریم جون تشکر کنم که اون هم برف ها رو پارو کردن این در صورتی که انتظار برف قبلا نبوده و پارو هم تهیه نکرده بودن و اول اومدن با اون برورس جارو کنن و این کار چقدر سخت بود و ایده اون پاروی پیتزا به ذهنشون رسید، همون هم خیلی کارایی داشت. مثل این که میگن کفش کهنه در بیابان نعمت است، اینم همون شد. خلاصه ایده استادمون رو هم خیلی تحسین می کنم که شیر تخلیه گذاشتن و خیلی عالی هم کارایی شونو با شندیدم اتفاقاتی که برای مهندس لری افتاد ملموس تر بود. خدایا هزاران هزار بار شکرت به خاطر ایده استاد، الان این ایده رو لری میره اجرا می کنه برای دفعه بعدی و این جوری جهان گسترش پیدا می کنه و مسائل حل میشه و با حل مسائل ثروت ها ساخته میشه.
این داستان ترکیدن لوله های آب منو برد به گذشته. یاد اون وقت هایی که توی شهرستان رباط کریم بودیم افتادم. خونه ما ته کوچه بود و شیر آب مون هم توی حیاط. زمستون که میشد ما اینو با پتو می پیچیدیم و روش پلاستیک می کشیدیم و اگه شب ها خیلی خیلی دیگه سرد می شد زیرش یه فانوس میزاشتیم با شعله کم، همون از یخ زدگی و ترکیدگی لوله جلوگیری می کرد. و زمستونو این طوری می گذروندیم. ولی الان که پشم سنگ هست، نوار حرارتی هست و اگه اینا توی یه لوله پولیکای قطور هم باشه که دیگه توی قطب هم باشی لوله رو یخ نمی زند. حالا ایده استاد هم که باهاش باشه که شیر تخلیه هم در پایین ترین نقطه از لحاظ اختلاف پتانسیل باشه که ابدا لوله آب یخ نمی زنه. این ایده رو میدم، که اگه با ایده استاد یکی بشه اصلا مسله از ریشه حل میشه. بخصوص اون جایی که لوله زیر خونه و در تماس مستقیم با هوا هست. در این صورت میشه هر وقتی که آب نیازه پمپ رو بزنی و تا سه چهار ساعت هم آب توی لوله یخ نمی زنه و وقتی هم که نیاز نبود پمپ آب رو خاموش می کنی، شیر تخلیه رو باز کنی و تمام. دیگه نیاز نیست که دو روز صبر کنی که هوا یکم گرم بشه تا پمپ آب رو بزنی روشن کنی. استاد این ایده رو اجرایی کنید به امید خدا بهتون قول می دم که کار اصولی تر میشه.
خلاصه الان که این چند خط رو نوشتم، یادم اومد که زندگیم چقدر راحت شده که الان آب توی شیر هست، نه یخ می زنه، نه قطعی آب و برق دارم، در صورتی که قبلا چه مشکلاتی بود و الان توی ذهنم چقدر خداوند رو سپاسگذارتر شدم به خاطر این نعمت ها. یکی از علت هایی که سپاسگذاری نتیجه میده اینه که پشتش منطق باشه، روی هوا نباش مثل این که خدای شکرت. به خاطر چی شکرت؟ به خاطر این که اون روزا خیلی سخت بود و الان خیلی زندگی راحت تر شده، می رفتیم زمستونا توی صف نف وای میستادیم چقدر دعوا، سر و صدا می شنیدیم، این بشکه اون می کشید اینور، این اونو هول میداد، اون می گفت من بشکمو گذاشتم اینجا صف منه، چهار ساعت وایمستادیم توی سرما که نفت بهمون بدن ببریم خون چراغ نفتی مونو به راه کنیم تا خونه گرم بشه. خدایا شکرت به خاطر این که الان زندگیم راحته، برق هست، شوفاژ هست، نیازی به خرید نفت و صف وایستادن نیست، نیازی به وقت گذاشتن توی سرمای زمستون نیست. چقدر من خوشبخت ترم که زندگیم خیلی رون و روغن کاری شده، چقدر من الان نه بوی چراغ نفتیه توی خونه، نه بوی نفته و گازوئیله، نه بشکه ببر و بشکه بیاره. خدایا به خاطر اینا سپاسگزارم ازت. و الان دارم حس می کنم قلبم پرواز می کنه و روحم به پرواز دراومده.
حالا بگم توی پرانتز قبلا من از سپاسگزاری اینو می دونستم که از سر صفره از خوردن فارغ می شدم می گفتم خدایا شکرت و میوفتادم کناره سفره، نه حسی، نه منطقی، هیچی … به قول شیرازی های عزیز: غذا خوردن مثل تیره، بخوری باید بیوفتی. البته که با قانون سلامتی این مسئله هم حل شده به شکرانه خداوند یکتا. الان دیگه ما توی کارگاه حل مسئله داریم چیز میز یاد میگیرم. خداوند>الهام>عمل
ولی الان این سپاسگزاری که می کنم انگار تمام سلول های بدنم با من هم صدا میشن، که بله به خاطر این، به خاطر اون …. خدایا ازت ممنون و سپاسگزارم. و ازت می خوام که چرخ زندگیمو از اینی که هست رون تر کنی.
واقعا الان که کامنت می نویسم خودم یه لذت خاصی می برم از نوشتن. خدایا به خاطر این انگشت های سالم و زیبا که تازه تایپ ده انگشتی رو هم بهم یاد دادی و این تلق تلق کیبورد زیر انگشتام یه ملودی قشنگتری رو با حس سپاسگزاریم ممزوج میکنن که هزار برابر حسم قشنگتر و پاکتر و روحانی تر میشه.
خدایا شکرت به خاطر مریم جون و پرادایس و زیبایی های پرادایس و بروانی و یار غارش مرمری که سپاسگزارن از مریم عزیز. الان بروانی استخوناش در اومده، تازه الان سپاسگزاریش از مریم از ته دلشه که توی این برف بهشت غذا داده. و چه لذتی داره که اسبت و مرمری بیاد بهشون غذا بدی و اونا هم سپاسگزاری می کنند از خداوند و سیستم این جهان هستی.
در پناه الله یکتا شاد و ثروتمند باشین
بنام خدای زیباییها
سلام به استاد عزیزم و مریم جان عزیز و دوستان عالی
وای چقدر زیبا و چقدر به دلم نشست این همزمانی و هماهنگی بین خواسته ام و چیزی که اتفاق افتاد
مریم جانم تقریبا کمتر از یک هفته قبل یک دفعه اومد تو ذهنم کاش پرادایس برفی رو میدیدم و با خودم میگفتم تو این چندین سال که عضو سایتم تا حالا پرادایس برفی ندیدم کاش میشد پرادایس برفی رو میدیدم
و وقتی امروز اومدم تو سایت و این عکس رو دیدم انقدر ذوق کردم انگار اینجا برف اومده و سریع یادم افتاد به خواسته ام که من اینو خواستم چون هیچ ترمزی نداشتم تو ذهنم اتفاق افتاد
این باعث شد ایمانم بیشتر بشه و باورم قویتر بشه درمورد اینکه تو بخواه میشود
خیلی خیلی سپاسگزارم ازتون بابت همچیز
خدا بهتون قوت بده
باسپاس فراوان️️
به نام خداوند یگانه
سلام به استادای توحیدی عزیزم
خدای من چقدر این فایل زیبا بود و چقدر دلم برای یک فایل زندگی در بهشت و خود بهشتمون یعنی پرادایس تنگ شده بود که در این فایل یک چهره متفاوت از پرادایس رو در این سال ها دیدیم ، چه برف زیبایی میبارید ما امسال هنوز برف ندیدیم و خیلی ذوق کردم از این برف زیبا ، خدایا انشالله اینجا هم برف بباره.
من امروز صبح ساعت 5:30 دقیقه از خواب بیدار شدم و بعد از سپاسگزاری و تمرین ستاره قطبی سایت رو باز کردم دیدم که فایل جدید اومده و من با دیدن عکس این فایل گفتم : خدایا در پرادایس برف باریده .
خانم شایسته عزیز ، مریم جان شما یک الگوی تمام عیار برای من هستین و من از شما خیلی کارها یاد گرفتم از وقتی که فایل های زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا رو دیدم و چند ماهی هست که دارم روی پروژه های گام به گام کار میکنم که اول پروژه خانه تکانی ذهن رو کار کردم و بلافاصله بعد از اون پروژه روز شمار تحول زندگی من رو شروع کردم که بعد از چند روز شما پروژه مهاجرت به مدار بالاتر را روی سایت قرار دادین ، اول میخواستم فقط همون پروژه روز شمار رو ادامه بدم و بعد از اون به سراغ پروژه مهاجرت به مدار بالاتر برم ولی نشانه ها بهم میگفتن که این دو تا پروژه رو درکنار هم شرکت کن و منم به امید الله هر دو پروژه رو الان باهم دارم کار میکنم و الان در روز بیست و ششم از روز شمار تحول زندگی من و گام هفتم از مهاجرت به مدار بالاتر هستم و امروز من هر دو فایل رو چند بار گوش دادم و کامنت هم برای هر دو نوشتم .
فایل روز بیست و ششم از روز شمار تحول زندگی من یک فایل توحیدی هست و من در این فایل توحید واقعی و عملی از مریم عزیزم دیدم و کلی ایشون رو تحسین میکنم که در این برف سنگین و قطع شدن آب ایشون خودشون با میل خودشون خواستن که در پرادایس بمونن تا این شخصیت توحیدی بیشتر پیشرفت کنه .
این واقعاً توحیده که یک خانم در یک ملک جنگلی 20 هکتاری در یک برف سنگین تنها میمونه برای اینکه بعد دیگه ای از روح خودشو و خدای خودشو تجربه کنه . واقعاً تحسینتون میکنم بخاطر این توحید .
اونوقت من از اینکه توی خونه ام که نهایتاً 120 متره میترسم که شبا تنها بخوابم.
شما فوقالعاده این خانم شایسته عزیزم و همونطور که گفتین باید بر خدا توکل کنیم تا اندازه ما از مسائل بزرگتر بشیم .
به نام خدا.
سلام به خانوم شایسته استاد عزیزم وتمام دوستان
وای خانم شایسته صبح که تصویر زندگی دربهشت رو سایت دیدم چقدر ذوق کردم از ته دل خوشحال شدم انگار یکی از اعضای خانوادم که چند وقت بود ندیدمش برام فیلم فرستاده
فقط مثل خورشید زمستونی یه رخ کوچیکی نشون دادین ولی همراهی باشما لذت بسیاری داشت شنیدن صدای قشتگتون که خاطرات زیادی رو برام تداعی میکنه
براوونی چه پیشکسوتی شده برای خودش
مرغاو خروسا چقدر سرحالن بله دیگه با داشتن چنین صاحب توانمندی بایدم سرحال باشن
خانم شایسته واقعا مدیریت کردنتون تو چنین برفی بینظیر بود چه درسای بزرگی برام داشت
بعضی وقتا تنها بودن وباخدا حرف زدن چقدر لذتبخشه با هیچ لذتی تو این دنیا قابل مقایسه نیست
خودتو دوستداشتن وبه خودت توجه کردن اینکه اولویتت ذهن آرام واحساس خوب خودت باشه
مرسی که برامون فایل تهیه کردی
مرسی که هستی
جای استاد عزیزم هم بینهایت خالی بود
دوستتون دارم به امید دیدار
سلام به هم فرکانسی های عزیزمم
و سلام درود به مریم جان شایسته که توی این برف سفید و زیبا من رو برد به خاطرات تقریبا سی سال پیش وقتی قدم به قدم توی برف جلو میرفتی من هم قدم به قدم یاد روزی افتادم که توی یه خونه نیمه تمام با سه فرزند زیر ده سال زندگی میکردم اما اون روزا هیچ از قانون بدون تغییر خداوند نمیدونستم اما همیشه یه چیزی توی دلم میگفت خدا هست و بهترین پشتیبان هست برات اون روز صبح وقتی همسرم مثل همیشه برای رفتن به شرکت از خونه بیرون رفت تا یازده شب که برگرده هوا ابری بود و ابر سفید نشانه از برف داشت و بعداز ساعتی برف شروع به باریدن گرفت و تا ساعت یک و دو بعد از ظهر بود که برف روی پشت بام ها جمع شد و من که از پشت پنجره بیرون رو زیر نظر داشتم البته بگم خونه ما پای کوه بود و تقریبا از کف خیابان به اندازه سه چهار طبق بالاتر بودیم ویک خیابان 75 متری جلوی ما بود و مشرف به خانه های روبرو بودیم و هنوز خانه ها اکثرا
ویلایی بودن و کمتر آپارتمان ساخته میشد و همینطور که منظره برف رو از بالا نظاره میکردم چند تا مرد رو دیدم که روی پشت بام ها آمده بودند و برف پشت بامها شو ن رو پایین میریختند خلاصه من بودم سه فرزند قد و نیم قد چراغ نفتی روشن و خانه ای که استحکام درستی نداشت و مجبور بودم
تا همسرم برسه خودم برم روی پشت بام و برف رو پارو کنم و حالا با چالشی روبرو بودم نداشتن نرده بام و پارو بود خانه ما حالت پلکانی داشت و از پشت خانه دیوار خیلی بلند نبود یک بشکه فلزی کمک میکرد تا خودم رو به پشت بام برسانم دختر 8 ساله ام رو مامور نگهداری از خواهر و برادر کوچکترش کردم و خودم رو مجهز به لباس گرم کردم و به امید خدا رفتم به سمت پشت بام و بیل برده بودم به جای پارو و مرد های همسایه ها که من رو پشت بام دیدند همه تعجب کردند و از من خواستند که پایین بروم و بعد از برف روبی پشت بام خودشان بیایند و برف دو پشت بام که یکی بالا تر و دیگری یک متر پایین تر قرار گرفته بود رو پارو کنند(به دلیل کوه پایه بودن ) خلاصه من کمر همت رو بسته بودم و خودم هردو پشت بام رو تمیز کردم و آمدم پایین و شب که همسرم آمد برایش تعریف کردم که امروز خداوند کمک کرد و در نبود شما دستان خدا من رو یاری کرد و حتی تلفن هم نداشتیم که از تو بخوام مرخصی بگیری و بیای و برف رو پارو کنی خدای عزیزم چقدر تو خوبی چقدر شیرینه این خاطرات چقدر احساس قدرت میکنم وقتی اینطور از خانه و کاشانه مان مراقبت کردم در نبود همسرم خدایا این ها همه از لطف تو ست و تو همیشه بهترین یا ورم بودهای سپاس گذارم خدای عزیزمم مریم جان خواستم تجربه ای که داشتم رو باشما که اینقدر خوب همه چیز رو مدیریت میکنی به اشتراک بگذارم دقیقا من هم مرغ و خروس داشتم خودم از یه مرغ کرچ 9 تا جوجه گرفتم وای چه جوجه های خودم رفتم براشون واکسن گرفتم خودم بهشون تزریق کردم بزرگ شدند مرغ ها تخم میگذاشتند خیلی لذت بخش بود خدای من فراوانی توی یک خانه دو اتاقه که دیوار حیاط هم نداشت کاش میشد فیلم بگیرم و برا شما و استاد عزیز بفرستم از خانه ای که هیچ نداشت اما یک خانواده مستحکم داشت از خداوند بابت تک تک روز های سخت و آسان زندگیم سپاسگزارم و همچنین از شما مریم بانو و استاد عزیز
زیر سایه الله سالم سعادتمند و همچنان پر انرژی باشید
به نام الله مهربان
اساتید عزیزم سلام
دوستان گلم سلام
وای وای وای وای خدایا شکرت خدایا این تصاویر فوق العاده زیبا رو من دارم میبینم خدایا شکرت ک من چشم دارم خدایا شکرت ک من قدرت تشخیص رنگها رو دارم خدایا شکرت ک من گوشی دارم خدایا شکرت ک من استاد رو دارم خدایا شکرت که در مسیر استاد هستم خدایا شکرت ک استاد مریم بانوی زیبا و مهربان رو دارن یک زن موفق یک زن قدرتمند و یک زن همه چیز تمام
خدایا شکرت ک به خاطر وجود پرادایس .این بهشت زیبا این بهشت روی زمین
خدایا نمیتونم احساسم رو بیان کنم فقط اشک توی چشمانم بود من عاشق بارش برفم وقتی برف می باره من اصلا توی ی دنیای دیگ میرم
من بهمن ماهی ام و خدا رو شکر میکنم ک خداوند کادوی منو داره میدهد و من در مسیر دیدن این صحنهای ناب هستم.
زیبایی ذره ذره این کلیپ زیبایی هست از ثانیه ای از اون نمیشه گذشت
مریم بانوی جذاب که بسیار توی حل مسئله عالی هستن آفرین به این تعهد آفرین به این افکار زیبا شما رو فوق العاده تحسین می کنم.
یعنی صحبتهاتون فوق العاده بود شما اینجا موندید تا خودتون رو قویتر کنین
اصلا یکهو ی چیزی به ذهنم رسید خدایا این پروژه ای ک استاد دارن روش کار میکنن چیه
هر چه که هست اونقدر مدارش فوق العاده است ک بعد از 75سال باید چنین برفی بیاد
این رحمت خداوند برای شما بوده خداوند نعمت و رحمت رو فرستاده و شما و همچنین ما رو به یک عیدی مهمان کرده خدایا شکرت
من که دقیقا این احساس رو داشتم که سالی ک نکوست از بهارش پیداست
این سال یک سال حماسی و فوق العاده برای اساتیدم و دانشجویانشون هست و خداوند به همه کسانی ک کنترل ذهن دارن تقوا دارن یک مژده داد
خدایا روح از تنم جدا شد اون تایمی ک یک صحنه کامل از پرادایس رو دیدم ک برف روش نشسته درختان زیبایی ک تصاویرشون توی آب افتاده بود
خدایا بهشت یعنی هر جایی تو هستی بهشت یعنی هر جایی حضورت حس میشه خدایا هر جایی ک یاد توذکرت باشه بهشته و امشب من یک تجربه بی نظیر داشتم خدایا سپاسگزارم.
چقدر موسیقی با تصاویر مرتبط بود خدایا
اون قندیل های آویزون از سر در ساختمان
مریم بانو شما پاداش کار کردن روی خودتون رو گرفتید شما در مدار خیلی بالاتر قرار گرفتید و به نظرم
شما این مدت با پروژه مهاجرت به مدار بالا تر مهاجرت کردید به یک اتفاقی ک هر صد سال یکبار رخ میده و دوستایی ک با شما هستیم لایق دیدن این زیبایی ها شدیم خدای سپاسگزارم.
ریشه حل مسئله در خود مسئله است.
خدای من چقدر قوی هستید استاد مریم بانوی عزیزم.
سپاسگزارم در پناه الله مهربان باشید.
1403/11/6روز203
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد و مریم عزیز و دوستان گل
خدایا شکرت که امروز هم لذت بردم از این فایل زیبا
صبح که قسمتی از این فایل دیدم عاشق برفم و خداروشکر بعدازظهر هدایت شدم که بیام یه سفر به یکی از شهرهای کوهستانی ایران و توی جاده برف زیبایی میومد خدایا شکرت بخاطر این نعمت فوق العاده
انگاری زمستون واقعی و امروز تجربه کردم هم بادیدن این فایل زیبا هم این سفر بی نظیر قطعا فردا اتفاقات فوق العاده ایی قراره رخ بده قراره انشالله
خداروشکر امروز با یکی از اقواممکه دوسش دارم و دیدمش و لذت بردم خدایا شکرت توی مسیر که داشتم رانندگی میکردم یک خواستگار بهم زنگ زد
چقدر برام جالبه که هرچی توی زندگی رها هستم. زندگی روی خوشش و به من نشون میده و کلی اتفاقات عالی رخ میده
خدایا شکرت که حالم اینقدر خوبه
سلام درود به استاد عزیزم و خانم مریم عزیزم .
امروز صبح وقتی بیدار شدم با دیدن فایل جدید زندگی در بهشت چقدر حالم خوب شد اول به خاطر زیبا شدن پردایس زیبا و نعمت برف و نکات مثبتی که شما بیان کردید من یه ارامش عجیبی گرفتم طوری شد که تا ساعت 2 سرپا بودم و داشتم سفارشات کیک هام رو که خداوند برام روزی فراوان اول هفته برام فرستاده بود داشتم لذت میبردم . مریم جان از نکته های که آب نداشتن چقدر برای ما زجر اورد هست اما با اموزشهای استاد شما چقدر تغییر کرده اید و این مسئله رو چقدر قشنگ فرماندهی کردید و با نبودن استاد و امکانات شما باز تونستید از روزهاتون لذت ببرید به جای غر زدن و نگران شدن . من یاد گرفتم هر مسئله ی پیش میاد برام سخت نگیرم و سعی بکنم به زیبای های اون قضیه بیشتر توجه بکنم خیلی خداوند رو شاکر هستم برای هدایت من به سوی شما بهترین بندگان خدا تا از طریق شما من رو هدایت بکنه به سمت ارامش سلامتی و بیشتر بیشتر به درک وجود خداوند و عمیق تر شدنم به قدرتهای معبودم خدایا شکرت هروز هروز به اگاه های من اضافه میکنی تا بتونم بهت نزدیک بشم شوم و بتونم راحتر و سعادتمند باشم و زندگی راحتری برای خودم به واسطه ی اگاهی و دانشش بسازم