سریال زندگی در بهشت | قسمت 262 - صفحه 34 (به ترتیب امتیاز)

سلاااااام

25 ژانویه

…..

این روزها بینهایت زیبایی میبینم

ادم ها

طبیعت

دریا

ساختمان ها

فراوانی

زیبایی معرکه‌ی حیاط خونه مون که چطور آخه توی یه حیاط کوچک اینهمه درخت خدا بهمون داده و دارم توی بهشت زندگی میکنم، دوتا تخت داریم رو به درختها و کلی امکانات برای راحت از فضای بیرون استفاده کردن، خدایا شکرت

میرم پیاده روی و غروب‌هایی رو روی افق دریا تماشا میکنم که نمیدونم چطور بگم که mind blowingهستن وااااقعا، بعد از غروب که میشه نصف اسمون رنگش داره میشه سورمه ای و نصف دیگه قرمز، حاشیه باریکی نزدیک به خط افق هم هنوز نارنجی آتشینه… خدایا شکرت که آگاهانه زیبایی ها رو تایید و تحسین می‌کنم، از اینکه از زندگی در لحظه آگاهانه لذت میبرم

روزهای دلچسبی رو دارم تجربه میکنم، چقدر از حجم سپاسگزاری گریه‌م میگیره هر روز و همین الان هم که نوشتم چشمهام پر از اشک شد

زندگی در همه ابعاد داره برام دلچسب میشه

زیبایی زیبایی زیبایی همه چیز رو آگاهانه بهشون توجه میکنم

با خودم میگم میرم میرسم خونه راجع به هرچی دیدم و تجربه کردم مینویسم جمله‌هام رو انتخاب میکنم، ولی وقتی میام خونه دلم میخواد تو لاک خودم فرو برم، دوست دارم مثل لواشکی که میزاری گوشه دهنت و اروم اروم مزه ملس‌ش رو حس می‌کنی، همه لذتهام رو توی ذهنم مدام مرور کنم و کیف کنم

و الان ولی، با این فایل میدونم که نشونه‌س برام از اینکه دیگه وقت نوشتنه

به نام خداوند بخشننننده مهربااان قدرتمند، همون که امر و قدرتش بالغ بر همه چیزه، همون خدای با درایت خوش سلیقه همیشه حاضر

30 ژانویه

دوست دارم، دوست دارم

که میبینم درخت ها زمستونی و بی برگ هستند، توی شهر خودمون هم دارم تجربه ش میکنم

لذت میبرم از دیدن رقص تلالو نور خورشید روی سطح آب، خدایا شکرت برای اینهمه زیبایی و اینکه خودم هم دارم تجربه ش میکنم

من به فاصله پنج دقیقه ای از دریا زندگی میکنم، به فاصله پنج دقیقه ای از یکی از پارک های زیبای شهرم با تنوع مثال زدنی از گونه های درختی زندگی میکنم، خدایا شکرت عالیه

چند روز پیش برای سفری کاری به شهر جم و عسلویه میرفتم، در حال گپ و گفت بودم با دوستم و به بخشی از مسیر رسیدیم که دیدم جاده داره به سمت بالا و کوه میره و ساحل و دریا پایینتر از جاده بوده بخاطر همین دید وسیعتری داشتیم به منظره فوق العاده ای که همین بود دقیقا، تلالو جواهر گونه‌ی نور خورشید روی سطح اب خلیج فارس که تا افق ادامه داشت، رنگ آبی تیره و روشن آب، چه هوای دلچسب خنک و زمستونی… همه جزییات زیبا بود

خدایا شکرت خدایا شکرت

من خیلی دوست دارم وقتی برگ درخت‌ها می‌ریزه، لونه ی پرنده ها روی شاخه ها پیداست، دوره ای که توی انزلی دانشجو بودم، روبروی خونه مون یک زمین محصور خیلی بزرگ بود که سراسر درخت های بلند و قدیمی داشت، تمام فصل پاییز و زمستون من عاشق این بودم که هرروز چند دقیقه رو صرف تماشای دیدن لونه ها میکردم، و چون باغ شخصی بود و هیچ رفتی و امدی نداشت برای پرنده ها امن بود و خیلی زیاد لونه بود روی شاخه، عین همین‌هایی که الان روی این درخت ها دیده میشه و منو یاد تجربه دلچسب دوران دانشجویی‌م انداخت

خدایا شکرت چقدر توی طول زندگی م زیبایی دیدم، چقدر بهم خوش گذشته

امروز داشتم فکر میکردم با خودم، الان موردی که من دارم و خیلی از فضای ذهنی منو گرفته مهاجرت منه، یک سری مدارک باید آماده کنم، امروز داشتم به خودم میگفتم ببین مطمین باش، به خدا بسپار، ذهنم گفت چطوری آخه میشه که بشه، گفتم من نمی‌دونم همینطور که فلان مسایل منو شاهکار کرد و به بهترین شکل انجام داد این هم همون و هیچ فرقی نداره، خدا رو قدرت ببینم، مجری ببینم

و از همه مهمتر

تنها مجری امور ببینم خدا رو

و الان که بعد از چند روز که از دانلود این فایل میگذره و فرصت دیدن ش الان پیش آمده، بعد از اینکه امروز اون گفتگوهای ذهنی رو من داشتم، این رو یک #نشونه تایید از طرف خدای خودم میبینم که منو #هدایت می‌کنه، و باید بهش توکل کنم

صددرصد رشد میکنم و مسایلم برخی انجام میشه

قطعا ظرف وجودی من داره بزرگتر میشه و من پیشرفت میکنم

دیدن چهره خداوند توی زندگی ….

چیزی که دارم این روزها زندگی میکنم، اینقدر زیبایی وجود داره اینقدر توی زندگی م نعمت و فراوانی اومده، ادم های خوب، اتفاقات خوب، رونق، پول، لذت، ارامش، اسون شدن‌هام که مدام دارم میگم خدایا شکرت… و این یعنی همه لحظه خدا و تاثیر و حضورش رو دیدم که دارم ازش تشکر میکنم دیگه

پس این میشه چهره خدا توی زندگی‌م

خدا نعمته، پس فقط میتونه نعمت خلق کنه، اگر کمبودی هست کمبود رو خلق نکرده، منم که فراوانی ندارم نه اینکه فراوانی نیست، من ندارم من دریافت ش نکردم

11:55

چه هوایی چه زیبا چه سرد ، این صدای باد و بارش برف این صدای پرنده ها توی بکگراند واااای من عاشق این طبیعت و کیفیت م به به خدایا شکرت

یادم میاد بچه که بودم، تلویزیون تماشا میکردیم زمستونا تصاویری از شهرهای مختلف که بارش برف شدید داشتن نشون میداد من کیییف میکردم، الان این تصاویر زیبای بارش برف رو دیدم یادم به اون خاطره ها افتاد… امروز داشتم فایلی رو گوش میکردم یکی از معرفی های دوره کشف قوانین که درباره قانون درخواست و رها کردن چگونگی ها بود و تمرین 107 ارزو… استاد میگن تو فقط بگو چیو میخوای، به هیچ‌چیش کاری نداشته باش

منم الان همینکارو میکنم، من همینو میخوام سرسبز بارش باران و برف، ترکیب زیبایی عناصر طبیعت، آزادی، آزادگی، دل خوش، رضایت قلبی

قانون اینه:

همیشه اب همین مدلی یخ میزنه، انعکاس نور و هفت رنگ شدنش همیشه همین مدلی بوده، خدایی که اینطوری این کارها رو انجام میده این قانون که اینهمه ساله همینطوری بوده پس قطعیه دیگه… قانون سپاسگزاری تجسم و توکل هم همینه دیگه، صد در صد همیشه جواب میده طبیعیه بدیهیه قطعیه

1 فوریه

امروز رفتم پیاده روی، سراسر نعمت و زیبایی و فراوانی

با ماشین شخصی

تن سالم

لباس مناسب و شیک

کفش عالی

ایرپاد باکیفیت و شارژ شده آماده استفاده

موبایل باکیفیت

اینترنت عالی برای دانلود فایل ها

خیابون امن برای رانندگی راحت و دلچسب

جای پارک فراوان

خدای من خدای من چقدر زیبایی، چه حجم ابری توی آسمان بود، چه غروب زیبایی، دریای زیبا و امواج ارام، باد سرد زمستونی، تریل ساحلی زیبا و باکیفیت

ادم های امن و با فرهنگ که به سلامتی و حال خوبشون اهمیت میدن

توی مسیر برگشت تصمیم گرفتم فایل گام مهاجرت 14 13رو که داشتم گوش میکردم استپ کنم، آهنگ تجسمی رو گذاشتم و محو دیدن زیبایی ها شدم

امواجی که به ساحل برخورد میکردن توی نور چراغ شفاف و شیشه ای بودن

توی خط افق دریا پر از چراغ کشتی ها بود

آسمون، واااای آسمون

چه ماه نو زیبایی، سفید و نورانی، یه ستاره سفید و روشن بالاش و یه ستاره کوچولو روشن پایین ماه، خیلی زیبا در کنار هم بودن روی پهنه تاریک بعد از غروب، ابرها پیدا نبودن یک بخشی از ابر که نزدیک ماه بود روشن و مشخص بود، داشت حرکت می‌کرد، و همینطور که از جلوی ماه حرکت میکرد میزان نور و فرم و وضوح و شفافیت ماه رو تغییر میداد

آروم آروم قدم میزدم و تماشا می‌کردم

واااقعا لذت بردم

وااااقعا لذت بردم

خدایا ممنونم ازت

ممنونم