سریال زندگی در بهشت | قسمت 262 - صفحه 7

492 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    خانم محمدی گفته:
    مدت عضویت: 648 روز

    سلام خانم شایسته عزیز

    سپاسگزارم از شما به خاطر ضبط این تصاویر بسیار زیبا که روح انسان را جلا می دهد .

    در این فایل بزرگی و عظمت خدای بزرگ را به نمایش گذاشتید .

    متشکرم از شما به خاطر قلب مهربان شما و محبت به حیوانات خدا که نشانه بزرگی روح پاک شماست

    تصاویر زیبا با آهنگ بسیار دلنشین و نمای دریاچه و برف روی درختان و آب شدن قندیل ها واقعا معرکه بود .

    از شما سپاسگزارم به خاطر این فایل زیبا

    بهترین فایل سایت عباسمنش این فایل است از نظر من

    شما برنده بهترین مدال انسانیت و روح پاک خدا هستید شما را عاشقانه دوست دارم و برایتان بهترین ها را از خدا آرزومندم .

    ارادتمند شما

    خانم محمدی 1403/11/6

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    کوثر گفته:
    مدت عضویت: 1384 روز

    خدا رو شاکرم که دوباره این سریال الهی و سازنده رو آپلود کردید.

    حرفاتون، سبک زندگیتون، محصولاتتون و رفتار و اعمالتون زیباترین بخش زندگیم شده، اعتبار همه‌شون رو می‌دم به رَبِّ نازنینم و بی‌اندازه سپاسگزارم که تمام وقت آزادم رو اختصاص می‌دم به بودن توی سایت خدایی و توحیدیتون.

    زندگیتون زیباترین حالت ممکنی است که می‌تونم بهش فکر کنم و تصویر سازیش کنم با احساساتم، خدا همیشه پشت و پناهتون باشه استاد و مریم مهربون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    جواد رفیعی گفته:
    مدت عضویت: 224 روز

    سلام میکنم خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان امیدوارم که حالتون خوب خوب باشه ،

    واقعا لذت بردم از این همه زیبایی ، خدارا شکر حداقل تونستم تو این قسمت از سریال زندگی در بهشت این برف زیبا را ببینم واقعا لذت بخش بود ،

    تو این شرایط آب و هوایی ایران مخصوصا اصفهان که داریم خفه میشیم از آلودگی هوا این نعمت بزرگ الهی خیلی لذت بخش بود بسیار سپاسگزارم از شما خانم شایسته عزیز ، من سعی کردم تجسم کنم که الان اونجا هستم و دارم توی اون شرایط و در زیر این همه برکت و نعمت از این طبیعت استفاده می‌کنم و نفس میکشم ،

    چقدر زیبا واقعا آدم نمیتونه این حد از زیبایی و نعمت را توصیف کنه ، خوش به حالتون مطمئنا سزاوار و شایسته این همه نعمت و برکت و زیبایی هستید نوش جونتون باشه ،

    زیبایی جنگل صدچندان شده بود ،چقدر شما زیبا همه چیا به تصویر کشیده بودید ،ممنونم وسپاسگزار ،بازبان نمیشه این حد از زیبایی را بیان کرد فقط باید درک کنی و با احساسات لمسش کنی جور دیگه ای نمیشه بیان کرد ،

    در نهایت سپاسگزارم از خداوند بابت این همه نعمت و برکت ، بابت این همه زیبایی و اینکه در قانون خداوند منطقی وجود ندارد ، و فارغ از اینکه کجا باشی و در چه شرایطی باشی و در کدام نقطه از جغرافیا قرار گرفته باشی نعمت و رحمت بر تو نازل خواهد شد ، خدایا شکر بابت تمام نعمت‌هایت بینهایت سپاسگزارم ،

    امیدوارم که من هم بتوانم خودم را در مدار نعمت و ثروت قرار دهم، و باورهایی ایجاد کنم که همواره در فرکانس نعمت قرار بگیرم ،

    دوستون دارم در پناه الله شاد و سعادتمند باشید ، خدا نگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    امیرمحمد رسولی گفته:
    مدت عضویت: 1653 روز

    سلام سلام سلام

    صد سلام

    خدایا شکرت بابت وجود این پرادایس زیبا

    خدایا شکرت بابت سرمای سوزناک

    ‌ ‌

    ‌ ‌ ‌ ‌ یه چیزی به ذهنم رسید گفتم که اگر فقط اب و هوای یه جا گرم و شرجی باشه و اصلا برف نیاد ، بدن با اون شرایط خودشو وفق میده و با کوچک‌ترین برفی ممکنه ، بدن انسان خیلی اذیت بشه و غیر قابل تحمل باشه براش ولی خدا رو شکر که این تضادهای دلنشین وجود دارن. خدایا شکرت

    ‌ ‌ ‌ واقعا ، زندگی در بهشت خون مون افتاده بود که الان دوباره تنظیم شد :)

    ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌خیلی وقت بود این رفیقامون رو ندیده بودیم دل تنگ شدیم براشون مخصوصا براونی ، مرمری , مامان مرغی , لپی , چشم دکمه ایی و همه برا بچه های پرادایس که راحت در سوز برف زندگی می کنن ، اصلا غر نمی زنن و ارامش دارن.

    ‌ ‌ ‌‌ ‌ به قول استاد اینا همه اش نکته داره وقتی که یه نعمتی بهت میدن ارام باشی مثل براونی ارام ارام ازش استفاده کنی و طعم خوش خوردن رو بچشی ، خدایا شکرت بابت پذیرش آگاهی ها و درک مفاهیم واضح در جهان.

    ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ خدایا شکرت بابت اینترنت رایگان که راحت تونستم فایل دانلود کنم اخه همین الان دیدم که تموم شد و بعد رفتم تو برنامه و دیدم سه گیگ یک روزه وجود داره که راحت بتونم دانلود کنم ، خدایا شکرت

    ‌‌ ‌ ‌‌خواستم در مورد اون حصار های الکتریکی صحبت کنم که چقدر درست کار می کنن ، زمانی که برف یا بارون می‌باره علنا برق رو به زمین نمیده ، چقدر خفنه و خفن تر از اون این حیوانات اهلی و وحشی ان که وقتی به اون حصار ها می خورن از اشتباهشون درس می گیرن و دیگه به اونها برخورد نمی کنن ، خدایا شکرت .

    ‌ ‌ ‌ ‌ صد هزار مرتبه شکر

    شکر

    شکر

    شکر بابت فراوانی نعمت و ثروت

    ‌ ‌ ‌

    امیدوارم که همگی بتونیم از این مدار و نعمت هاش استفاده کنیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    حسام گفته:
    مدت عضویت: 1963 روز

    اگه دوستام “” توی این سایت تونستن

    از همین خدا

    از همین استاد

    از همین فایل ها

    از همین سن من

    از همین جنسیت من

    از همین شرایط الان زندگی من نتیجه بگیرن و زندگیشون رو کُن فَیَکون کنن ،منم میتونم-تفاوتی ندارم من با اونا”””

    از خدا میخوام هدایتم کنه با لذت ببینم و بنویسم

    از خدا میخوام آسونم کنه برای آسونیا

    شنبه اولی یک هفته زیبا شروع شده

    زیبایی های صبح توی دفتر زیبای خودم در تنهایی و زیبایی های سکوت مطلق

    در کنار استادهام میخوام اول اینکه بدونم چطور می تونم فرکانس بفرستم ک بتونم بازم همراهشون توی پارادایس زندگی کنم دوم اینکه ب چی توجه کنم ک بتونم ، موندنم اینجا پیشتون ادامه دار باشه چون اگ ب زیبایی ها توجه کنم جهان منو لاجرم پیشتون نگه میداره و ……..

    خدا جون به قلب استاد عزیزم الهام کردی که با عشق یه بار دیگه فیلم بگیره

    به صدای نازنین استادم گفتی یه بار دیگه از تنین زیباش به منم ببخشه

    خدا جون انگار که همه چیز توی زندگی من داره رنگ تو رو میگیره و همه چیز داری تو میشی

    همیشه خدا جون میخوام اینو ازت بپرسم آیا همه چیز تویی؟؟

    خیلی شنیدم برگی از درختی نمی افته ………… مگر

    ولی دارم آروم آروم نزدیک میشم به باورش

    خدا جونم صبح از خواب ناز بیدارم کردی گفتی برو سایت

    گفتم چشم

    گفتی این فایل با برف قشنگه ببین

    گفتم چشم

    گفتی توی صحبتهای دست نازنینم فکر کن

    گفتم چشم

    گفتی بیا دفترت بنویس

    گفتم چشم

    حالا اگه راس میگی

    یه بار هم تو. به من بگو چشم خدا جونم

    خدا جونم الان بهم بگو چی بنویسم

    خوب معلومه

    راج ب نکات مهم و زیبای درس امروز صبحت بنویس

    خوب اول اینکه بنویس روبرو شدن با تضاد یعنی چی ؟

    روبرو شدن با تضاد یعنی قراره تو منو رشد بدی

    قراره پیشرفت کنم

    قراتره جهان بفهمه که خواسته من چیه

    قراره آسونم کنی برا آسونیا

    قراره میوه درخت این تضاد شیرینیشو ب من بچشونه و ازش لذت ببرم

    قراره به گسترش جهان کمک کنم

    قراره درخواستی که قبلا به توی خدا دادم بهم داده بشه

    خدا جون همینا رو از تو و استاد هام یاد گرفتم

    چیز دیگه بلد نیستم

    خوب حسام جونم الان من خدا میگم و تو بنویس

    بنویس قراره تضاد یه قدم تو رو به من خدا نزدیکتر کنه

    بنویس تضاد و حلّ مسئله قراره تو رو به خدا شدن نزدیکتر کنه

    قراره نشون بدی که تاج سر من خدا هستی و هر اتفاقی برای تو باید مث یه شکولات باشه

    قراره یه معاون من خدا نشون بده که با چن دقیقه فک کردنش می تونه کهکشانها رو به تسخیر خودش دربیاره آخه یخ زدن آب لوله ک تیله بازیه

    قراره به خودت ثابت کنی که قدرتی که مغز تو داره میتونه تو رو روی آب راه ببره بدون اینکه خیس بشی پس یخ زدن آب لوله همون دس گرمی قبل از بازی حُکمه

    قراره قدم به قدم با حل مسئله به جایی برسی که مث من کُن فیکون کنی – یعنی وقتی بگی بشو –اون اتفاق در دم بیفته

    قراره از سلیمان و استاد عباسمنش رد بزنی چرا که نه ؟؟؟؟؟؟ خودم بهت گفتم من کافیم برای حل مسائلت و تو هم قبول کردی اگه بگی آخه اینجاش اینجوریه اونجاش اونجوریه یعنی خودت خودتو و منو قبول نداری

    پس اگ اینجوریه رو ولش کن

    بقول استاد عباسمنش”” بابا بزرگ فکر کن قراره دو روزه دیگه بمیری بدبخت “” کی میخوای بفهمی تو ی حسام به قدرت کل کهکشان وصل هستی

    این 250 تومن 300 تومن تا 500 تومن که عصر داری کاسبی میکنی اینا بچه بازیه –این پول خورد توی جیب بچه هاس –یه ذره باور کن تمام جهان به تسخیرت در میاد

    خدا جون من درگاه تو رو جستجو کردم و یو اس بی خودمو به درگاه ورودی تو زدم که از آگاهی هات بهم ببخشی

    باشه من خدا که اوکیم و تازه از بودن با توی حسام دلم غش میره –این برمیگرده که تو چقد با من خدا حال میکنی ؟؟؟

    خدا جون بوسیله استاد شایسته بهم گفتی

    همه درگاه تو جویم

    همه از فضل تو پویم –که ب توحید سزایی

    خدا جون بوسیله استاد شایسته بهم گفتی

    حتی اگه جایی برف هم نیومده باشه اگه تو اراده کنی برف هم میاد

    و اینجاش مهمه که من حسام چ زیبایی ها رو میتونم از این برف بکشم بیرون –ب لوله یخ زده توجه میکنم یا میگم عاشقتم عشقم چه کردی با این عظمتت چقد خوشکل بود خوشکلترش کردی

    خدا جون بوسیله استاد شایسته بهم گفتی

    بز خوشکلِ تو دوس داره توی یه قدمی من باشه و حالتش اینه ک از من بترسه

    و یکی هم هست مث براونی ک نازش میکنم دوس داره من باید جوری باشم که هم ناز نکردن بزمون رو دوس داشته باشم و هم ناز کردن براونی رو

    به هر حال تو بهم گفتی من باید لذت ببرم و از تو تشکر کنم دلیلشم این بود ک گفتی جهان اصلا چیز غیر زیبا نداره و جهان همه چیزش زیباست

    خدا جون بوسیله استاد شایسته و استاد عباسمنشت بهم گفتی

    ک حسام جان

    زیبایی های من تمومی نداره

    حکایت همون حرف استاد شد که میگفتن اگه تمام دریاها مرکب بشن و درختا ن……………….

    نمیتونین زیبایی های منو بشمرین

    و من میبینم که من باید یاد بگیرم توی برف و درختان بی برگ هم دنبال زیبایی ها بگردم

    یه دوستی توی سایتت خدا جون چ قشنگ در توصیف تو گفته که من دوس دارم هر روز بگردم و به زور هم ک شده با تقلا هم ک شده یه مشت زیبایی رو از اون زیر میرای قایم شده زندگیم اون جاهایی که نیاز داره خیلی تیز بین باشی بگردم و اون زیبایی ها رو بکشم بیرون و نوش جان خودم کنم

    چقد این نگاه قشنگه

    چقد این نگاه زیباست

    یعنی مجالی برای شیطان نزارم

    حتی توی تضاد دنبال میوه بگرم تا از شیرینیش لذت ببرم

    آخه خدا جون مگه تو چقد زیبایی داری ک تمومی نداره

    حسام جان فقط اینو بدون اینقدر زیبایی هام زیاده که حتی توی مکالمه من با شیطان فت و فراوون زیبایی هست

    میگی چطور

    من خدا از توی حسام میپرسم

    الله وکیلی –جون خودت اگه توی حسام خدا بودی و میدونستی همچین ماری مث شیطان توی آستینت پروروندی بعد اون شیطان میخواد عشقای نازنینت رو اذیت کنه-گمراه کنه – ناامید کنه –جون من چی بهش میگفتی؟؟؟

    نه بگو فک کن بگو-وقتی درخواست مهلت تا قیامت میکرد چی بهش میگفتی ؟؟؟

    خدا جون معلومه

    معلومه اگه کسی بفهمم به قصد بخواد عشقمو اذیت کنه ن تنها اجازه و مهلت نمیدادم بلکه دودمانشو به باد میدادم که درس عبرت بقیه بشه

    حسام جون حالا دیدی

    من خدا کیم؟؟

    حلال دیدی من خدا سیستمم؟؟

    حالا دیدی من نسبت به همه موجودات عادلم؟؟؟

    حالا دیدی توی حسام با پیامبر خدا هیچ فرقی برا من ندارین؟؟؟

    حالا دیدی به تو گفتم از جاهلان نباش و به پیامبر هم یکماه الهام نکردم تا تنبیهش کنم؟؟؟

    یعنی تو توبیخ میشی همونطور که پیامبر توبیخ شد

    بابا چی میگی یکماه چیه؟؟؟

    یوسف رو 15 سال توی زندان نگهش داشتم

    بحث سر اینه که همون حرفی ک به استاد عباسمنش یاد دادم

    من خدا به عباسمنش گفتم بگو که یا با تضاد و موهبت هاش رشد میکنی و یا زیر چرخ دنده جهان له میشی

    انتخاب با خودته

    که بعدش استاد عباسمنش چ قشنگ توضیح دادن که پژمان جمشیدی رو چقدر مسخره کردند چقدر دست انداختن و …….

    اما از اون تضاد رشد کرد و به همه نشون داد ک من توی سینما هم حرف دارم

    و هزاران نفر دیگه

    خدا جون بوسیله استاد شایسته بهم گفتی

    همه درگاه تو جویم

    همه از فضل تو پویم –که ب توحید سزایی

    ببین خدا جون هر چقدر هم من حرکت کنم نیاز دارم به فضل تو

    هر چقدر هم قشنگ و تمیز کار کنم نیاز دارم به وهابیت تو

    حتی اگه ایلان ماسک بشم –حتی اگه استیو جابز یا انیشتین بشم بازم به تو نیاز دارم

    قبلا فک میکردم که چرا تو منو وابسته خودت کردی

    خوب تو ک اینهمه نعمت دادی تکمیلش میکردی ک من وابسته تو نباشم و خودم خدای خودم و جهانم باشم

    و برم سی خودم

    برم به عشق و حالم برسم

    بعد تو به من گفتی خجالت بکش

    گفتم چرا؟؟؟/

    تو گفتی هیچ عاشقی رو دیدی که بد معشوقشو بخواد

    گفتم نه

    تو گفتی خوب منم جوری پلن رو ریختم که تو همیشه پیش خودم باشی و احساس تنهایی نکنی

    این بده که همیشه بدونی قدرتمندترین توی کل کهکشان حامی توعه و همیشه پیشته و هر چی تو بگی میگه چشم

    گفتم نه

    تو گفتی بد کاری کردم تو رو قسمتی از وجود خودم آفریدم که نتونی از من جدا بشی؟؟؟ مثل مثال استاد عباسمنش ک میگفت تو نمیتونی بگی رابطه انگشت شست با کل دست—اصلا اینا جدا نمیشن که بگی رابطه –اینا یکی هستن

    خوب من خدا هم میخواستم عزیز دلم که تویی همیشه وصل به من باشی

    بد کاری کردم عاشقت شدم حسام جان؟؟؟؟

    ببخشید خدا جون خیلی مونده عقلم بعضی چیزارو درک کنه

    حالا حسام جون یه چیزی بگم که سورپرایزت کنم

    چی میگی خدا جونم؟؟

    حسام جون تو خودت خبر نداری وگر نه من تو رو کامل آفریدم

    کامل؟؟؟

    چی ؟؟؟؟جاااااان ؟؟؟؟

    آره تو رو کامل و غنی آفریدم

    تو نیاز به هیچ چیز بیرونی نداری

    چون ذات من خدا نمیتونه چیز به این مهمی مثل انسان رو رو ناقص بیافرینه

    تا اینجا درست؟؟؟

    خوب

    پس چرا تو نیازمند اینی که من خدا پیشت و کمکت باشم؟؟؟

    نمیدونم خدا جونم!!!!!!!!

    بخاطر اینکه به واسطه هایی کسایی مثل شیطان میخوان تو رو از من جدا کنن و کار خودشونو انجام بدن

    در واقع اگه تو قسمتی از من باشی

    پس کاملی چون منم همیشه پیشتم

    درسته؟؟؟

    خوب

    پس حسام جون یکی اینکه من خدا نمیشه یه موجودی رو ناقص خلق کنم

    دوم اینکه تو قسمتی از من هستی و نمیشه قسمتی از من ناقص باشه

    سوم اینکه خودم بهت اجازه تسخیر رو دادم

    حالا ببین توی حسام چقد ارزش خودتو میاری پایین

    چرا؟؟؟

    من با اینهمه عظمتم اینهمه بهت دادم و تو رو غنی آفریدم

    از اونطرف تو میگی یه جوری میکردی که من به فضلت وابستگی نداشته باشم

    حسام جون چرا نمیفهمی؟؟؟

    تو اگه هر چی ب من وابسته باشی خودت عزیز تر و بزرگتر میشی

    میفهمی یا نه؟؟؟

    ساده بگم

    انگشت شستت رو بکن بندازش توی کوچه

    انگشت شست هست ولی بدون استفاده

    ولی وقتی کنار بقه انگشتانت هست میتونی دست بدی

    میتونی بنویسی

    میتونی هندونه بخری

    میتونی……………..

    حسام جون این افکار جدا شدن و استقلال از من رو بنداز دور

    تو هر چی به من نزدیکتر بشی…………

    اصلا تو از من جدا نبودی

    از بدنیا اومدنت یه سری مزخرفات توی کلّه تو کردن که هیچکدوم شاخ و دم نداره

    تو خود خود منی

    تو قسمتی از منی

    و برا همین به تمام وجود من نیاز داری که بهتر بشی

    مثلا به آگاهی من

    مثلا به فضل بیشتر من

    به وهابیت من

    اینجوری بگم

    تو خودتو من فرض کن که همیشه با منی

    عاشقتم حسام

    خدا جون زدی منو داغون کردی

    آخه چقد مگه عاشق منی؟؟؟؟

    خوب معلومه چقد

    حسام جان تو چقد چشمهاتو دوس داری

    چقد گوش هاتو دوس داری

    چقد دستتو دوس داری

    هر کدوم رو که دوسشون نداری بکن و از خودت جدا کن بره پی زندگیش

    اصلا نمیشه

    من و تو یکی هستیم

    خدا جون بمیرم برا مهربونیت قربونت برم

    فدایی داری

    خدا جون ازت میخوام باور غنی بودن رو توی قسمت مثبتش یادم بدی که من غنی هستم و وابسته هیچ چیز بیرونی نیستم و باورهاشو بهم بگی تا بتونم موفق تر از الانم بشم

    باشه ای ب چشم.

    خدا جون چقدر زیباست طلوع و غروب زیبای خورشید چقدر برف رو تر و تمیز آفریدی

    خدا جون ارتباط با آدمای بزرگ رو هم براحتی یادم بده

    –خدا جون ازت میخوام در زمان مناسب در مکان مناسب با بهترین شرایط و آدما و اتفاقات قشنگ منو همزمان کانکت کنی تا لذت بیشتر ببرم تا بتونم بیشتر سپاسگزار باشم — خدا جون من قربانیم رو دادم

    زمانمو برای سپاسگزاری تو توی دوره هام قربانی کردم

    زمانمو برای سپاسگزاری تو توی سریالهام قربانی کردم

    سیگارمو برای سپاسگزاری تو قربانی کردم

    کمکم کن سکوت رو برای سپاسگزاری تو قربانی کنم

    کمکم کن تائید طلبیم رو برای سپاسگزاری تو قربانی کنم

    کمکم کن ………… رو برای سپاسگزاری تو قربانی کنم

    کمکم کن آشغال نزار بیرون رو رو برای سپاسگزاری تو قربانی کنم

    کمکم کن ناجی بودن رو رو برای سپاسگزاری تو قربانی کنم

    کمکم کن شرک رو رو برای سپاسگزاری تو قربانی کنم

    کمکم کن تعهدم رو برای سپاسگزاری تو قربانی کنم

    کمکم کن جزوه فروانی رو برای سپاسگزاری تو قربانی کنم

    کمکم کن لذت بردن از لحظه امروزم رو برای سپاسگزاری تو قربانی کنم

    کمکم کن کارهای عملیم رو برای سپاسگزاری تو قربانی کنم

    کمکم کن همه چیزم رو برای سپاسگزاری تو قربانی کردم و بازم میکنم

    با شجاعت و هدایت تو تونستم 15باور توحیدیم رو بخاطر سپاسگزاری از تو از شیطان پس بگیرم و و ادامه بدم و شرک و ترس رو قربانی کنم

    با این وجود یقین دارم لاجرم استاد برا من صدق میکنه

    لاجرم استاد برا من صدق میکنه

    با این وجود شک ندارم تو همون خدایی هستی که قولشو بمن داده بودی

    پس من درخواستمو دادم و نوشتم

    اگه دوستام تونستن از همین خدا

    از همین استاد

    از همین دوره ها

    از همین شرایط من نتیجه بگیرن و به تمام آرزوهاشون برسن

    منم میرسم به راحتی و با سوت زدن توی جنگل و لذت بردن

    چون باید برا منم کارها یعنی همه کارها آسون بشه

    چون تو قولشو دادی

    و من یقین پیدا کردم خدا جون تو کافی هستی

    یقین دارم تو بیشتر میخوای لذت ببرم

    معجزه پشت معجزه

    خبر خوب پشت خبر خوب

    اتفاقات قشنگ پشت اتفاقات قشنگ

    اونروز که توی دوره ها میگفتی معجزات پشت سر هم بوم بوم بوم شروع میشن نمیفهمیدم

    ولی دارم کم کم میفهممشون

    عاشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1284 روز

    بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِیمِ

    فَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ ۖ وَمَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقًا حَرَجًا کَأَنَّمَا یَصَّعَّدُ فِی السَّمَاءِ ۚ کَذَٰلِکَ یَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ ﴿١٢5انعام﴾

    پس کسی را که خدا بخواهد هدایت کند، سینه اش را برای اسلام می گشاید؛ و کسی را که [به خاطر لجاجت و عنادش] بخواهد گمراه نماید، سینه اش را چنان تنگ می کند که گویی به زحمت در آسمان بالا می رود؛ خدا این گونه پلیدی را بر کسانی که ایمان نمی آورند، قرار می دهد.

    وَهَٰذَا صِرَاطُ رَبِّکَ مُسْتَقِیمًا ۗ قَدْ فَصَّلْنَا الْآیَاتِ لِقَوْمٍ یَذَّکَّرُونَ ﴿١٢6انعام﴾

    و این راه راست پروردگار توست؛ ما آیات را برای گروهی که متذکّر می شوند، بیان کردیم.

    لَهُمْ دَارُ السَّلَامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ ۖ وَهُوَ وَلِیُّهُمْ بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ ﴿١٢٧انعام﴾

    برای آنان نزد پروردگارشان خانه سلامت و امن است؛ و به پاداش کارهای پسندیده ای که همواره انجام می دادند یار و سرپرست آنان است.

    =======================================================================================

    خدای عزیز و شیرین ودلبرم،نور آسمون ها وزمین،خنکای مطبوع زمستانی،چشم هایی که میبینه،گوش هایی که میشنوه،دستانی که مینویسه،ضربانِ قلبی که بی هیچ وقفه و بانظم و ترتیب در حال تپیدنه،به من،به عقلم،به درکم،به قلبم از نور خودت ببار و اجازه ی اقامه ی صلات و سپاسگزاری و وصل شدن صادر کن که من به تو،به نور تو،به عشق تو و به هر خیری که از جانب تو به من برسه،فقیر و محتاج و نیازمندم،خدایا کمکم کن جهانم رو خالی کنم و برای کسب رضایت تو و رشدخودم و روشن تر شدن قلبی که فقط جایگاه شماست،بنویسم.خدایا هیچ چیز نباشه و تو باشی و تو باشی و تو باشی،خدایا هیچ کس نباشه و تو باشی و تو باشی و تو باشی…خدایا ازت سپاسگزارم که روزم رو با نور تو و هماهنگ شدن با فرکانس تو شروع میکنم و بعد تو با قدرتی که سپاه آسمون و زمین در دستته،تموم زندگیم رو با نورِ خودت هماهنگ میکنی،خدایا دوستت دارم و عاشقتم و این عشق بزرگترین سرمایه ی زندگیمه.بوس به کله ت خدا و بریم برای اقامه ی یک صلات پر از نووووور…

    =======================================================================================

    سلام به استاد عباس منش عزیزم

    سلااام به استاااااد شایسته جاااااانمممم

    سلام به رفیق های نازنینِ توحیدی مقیم در غار حرا ….

    آقااا روزی که نکوست…از سر صبحش پیداست….استاد شایسته افتخار دادی،بالاخره فکرِ دلتنگی ما هم کردی و رخ نمودی…چقدر من خوشحال شدم دیدمتون،چقدر از دیدن چشم های قشنگتون لذت بردم،چقدر من دوستون دارم،چقدر شما قشنگید،چقدر شما توحیدی هستید،چقدر زیباییتون با اون همه شال و کلاه بیشتر شد،چقدر دستبند توی دستتون زیبا بود،چقدر صداتون دلنشینه،چقدر تصاویر و مناظری که نشونمون دادید،شگفت انگیز بود،چقدر ازتون درس یاد میگیرم،چقدر برام الگوی عالی ای هستید،چقدر فرکانس خداوند از هر ثانیه ی هر دقیقه ی این فیلم جاری بود ….خدایا صدهزار مرتبه شکرت،برای این همه زیبایی،این همه نور،این همه جلوه گری،این رخ زیبای پردایس که برای اولین بار تونستیم ببینیم….

    استاد شایسته یک چیزی بگم؟!میگم ما که در به در دنبال شنیدن یک فایل جدید از استادیم واز آرزوهای بزرگمون اینکه یک روز استاد رو از نزدیک ببینیم….شما دقیقا توی کدوم مدار هستی که حتی تماسِ استاد رو پشت خط نگه میداری ؟!؟!؟!:)))))) نوش جانتون این همه توحید،این همه عزت نفس،این همه لیاقت،این همه استمرار در مسیر درست،این همه رشد و پیشرفت و سعادتمندی….

    شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِکَهُ وَأُولُوا الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ ۚ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ(18 آل عمران)

    خداوند، گواهی می‌دهد که معبودی جز او نیست؛ و فرشتگان و صاحبان دانش،گواهی می‌دهند؛ در حالی که،قیام به عدالت دارد؛ معبودی جز او نیست، که هم توانا و هم حکیم است.

    خدارو صدهزارمرتبه شکر برای این جهانی که برپایه ی عدالت صد در صد بنا شده و مو لای درزِ قوانینش نمیره…به قول استادجانم:

    هرکسی،هرجایی هست،جای درستشه!

    جهان اشتباه نمیکنه،هرکسی توی هر موقعیتی هست،جای درستشه!

    هیچ ظلمی در حق هیچ کس نمیشود،خداوند به همه ی ما به یک اندازه نزدیک است.

    ما به اندازه ی پشیزی قدرت تغییر زندگی بقیه رو نداریم،ولی میتونیم زندگی خودمون رو به طور کامل تغییر بدیم.

    آخیش….چه حس خوبیه…حس وصل شدن…حس رهایی…حس درک قوانین ثابت خداوند…حس اینکه پات رو،روی زمین سفت گذاشتی…حس درک قدرت gps…آقا کجا میخوای بری!؟به کدوم مدار میخوای برسی!؟ مقصد رو مشخص کن…بزن به دل جاده ی زندگی….شما قطعا به آن مقصد خواهی رسید….اونم از بهترین و سر راست ترین و نزدیکترین مسیر….

    بازم یک آخیش دیگه…ازین آخیش های توحیدی…ازین خیال راحتی….بیخیال جهانِ بیرون شدن و سفر به جهانِ درون…

    ره آسمان درون است، پَر عشق را بجنبان،پَر عشق چون قَوی شد، غم نردبان نماند

    تو مبین جهان ز بیرون، که جهان درونِ دیده‌ست،چو دو دیده را ببستی، ز جهان، جهان نماند…

    وقتی دیدن این فایل زیبا تموم شد،احساسم من رو کشوند به سمت قسمت قبلی سریال…

    14 خرداد 1402….یک سال و هفت ماه پیش…

    لینک کامنتی که اونجا گذاشتم رو برای خودم اینجا هم ثبت میکنم که مسیری که توی این مدت اومدم رو راحت پیدا کنم.

    abasmanesh.com

    استاد عباس منش عزیزم،وقتی دوره ی احساس لیاقت لانچ شد،من خیلی درک نکردم که چرا اولین جلسه ی این دوره از عدم مقایسه ی خودمون با دیگران و مقایسه ی شرایطمون با قبل خودمون شروع شد،یعنی درک اهمیتش برام خیلی واضح نبود،ولی هرچقدر بیشتر گذشت،بیشتر فهمیدم چرا شما به طرز ماهرانه موضوع احساس لیاقت رو ازین مبحث شروع کردید…الان دیگه کاملا متوجهم که وقتیکه نتایج خودم رو با بقیه مقایسه میکنم،کاملا از مدار سپاسگزاری خارج میشم و تمرکزم میره روی کمبود ها…و درنتیجه نتنها احساسم بد میشه که از مدار دریافت نعمت های بیشتر خارج میشم…ولی وقتی به گذشته ی خودم،به مسیری که طی کردم تغییراتی که توی زندگیم ایجاد کردم نگاه میکنم،میبینم من واقعا هیچ ربطی به سعیده ی قبلی ندارم و احساسم بی نهایت خوب میشه و همین احساس خوب،ظرف نعمت وجودیم رو گسترش میده و من رو سوار دوش خدا میکنه و هجرتم میده به سمت مدارهای بالاتر ….

    استاد جان با اجازه تون من میخوام یک چکاب فرکانسی مختصر برای خودم از قسمت قبلی سریال تا این قسمت جدید در یک سال و هفت ماه گذشته ثبت کنم و به این ذهن منطقی نشون بدم که چقدر اوضاع تغییر کرده و با همین فرمون میتونه تغییرات منحصر به فرد دیگه رخ بده…

    14 خرداد 1402

    من در فریدونکنار زندگی میکردم،پرستار بخشicu بودم،کارهای خونه و همچنین نگهداری از دوتا دختر 6 ساله با من بود،هروقت میخواستم برم کشیک،باید یک فکری به حال دخترها میکردم که کجا بذارمشون،انتقالی من به شهر گرگان کلا رد شده بود و من بچه هارو بعد از یک سال برگردوندم پیش خودم و برای کلاس اول ثبت نامشون کردم در حالیکه هیچ ایده ای نداشتم باید چطور هم شیفت برم و هم مدرسه ی بچه هارو مدیریت کنم،نمیدونستم چرا انتقالی که با جریان هدایت پیش رفته،باهاش مخالفت شده،خودم رو در مسیر درست نگه داشتم،ایمان و توکلم رو حفظ کرده بودم و مطمئن بودم دست هدایتگر الله با منه و بالاخره یک راهی برای من باز میشه که به سمت مدارهای بالاتر مهاجرت کنم.

    روند تغییرات یک سال و هفت ماه بعد:

    دقیقا چند روز بعد از قسمت 261 سریال،استاد فایل های آموزش پیدا کردن الگوهای تکرار شونده و از بین بردنشون رو به صورت رایگان در اختیار ما گذاشت،درهای الهامات برای من باز شد،ترمز های ذهنی به صورت واضح مشخص شد،پلن B برنامه ریزی شد،رها کردن مقاومت ذهن از تلاش برای شالیزار کردن کویر انجام شد…

    صبح 21 تیرماه 1402:مستقیم از دفتر ریاست دانشگاه علوم پزشکی مازندارن باهام تماس گرفتند و گفتند نتنها با انتقالی شما موافقت شده،که نیاز به هیچ جایگزینی نیست،حتی نیازی نیست حضوری بیای،از دفتر نقل و انتقالات پیگیر کارهای اداری شو…

    مرداد ماه و شهریور ماه 1402:شیفت های استیبلICU، هم مداری با سریال سفر به دور آمریکا،کامنت نوشتن و خوندن و پاسخ دادن،طی شدن مراحل اداری انتقالی به صورت خود به خود ….

    مهر و آبان 1402:هم مداری با لانچ دوره ی احساس لیاقت،تلاش های آگاهانه برای درمان کردن پاشنه ی آشیل حمایتگری،تغییر جهان بیرون به سمت خروج من از شغل نادلخواه،تغییر محل کار من از 8 سال کار درICU بزرگسالان به اورژانس کودکان…

    آذر،دی،بهمن 1402:شروع تغییرات بزرگ زندگی،مهاجرت از یک استان به یک استان دیگه،از زندگی مشترک ناهماهنگ به تنهایی توحیدی،مهاجرت کاری از ICU بزرگسال به اورژانس کودکان،مهاجرت از خونه ی شخصی به یک اتاق در خونه ی مادربزرگ…تلاش برای اجرای توحید در عمل،حفظ ایمان و توکل و ادامه دادن مسیر هدایت با کمک خداوند و فرشته هایی که من نمیدیدم ولی همواره مراقب من بودند….

    اسفند 1402:دریافت هدایت از خداوندو اعلام انصراف از کار و بازهم اجرای توحید در عمل…تمرکز صد در صدی روی روانشناسی ثروت و پیگیری هدایت ها برای روشن شدن قدم های بعدی…

    فروردین 1403:حضور انسان های توحیدی و ارزشمند با هدایت خداوند در زندگیم،پیگیری مسیرآموزش و تمرین ها و لیزر فوکس روی سایت،دریافت هدایت واضح از خداوند: برو به جزیره ی کیش…آپلود شدن فایل توحید عملی 11،رفتن تو دل ایده ی الهامی …29 فروردین دیدن قدرت کن فیکون خداوند و یکی از بزرگترین ترنینگ پوینت های زندگیم…رسیدن هدایت واضح و روشن از خوابِ مادربزرگ رفیق توحیدی…

    اردیبهشت؛خرداد،تیر،مرداد1403:شروع یک مهاجرت توحیدی بزرگتر،کار کردن با توحیدی ترین تاجر دنیا که انگار روح استاد عباسمنش رو به همراه خودش داشت،تغییر محل کار از محیط بیمارستان به پاساژ های لاکچری کیش،کارکردن با انسان های ثروتمند،زندگی در شهری که تماما شبیه به تصاویر سریال سفر به دور آمریکا بود،زندگی عاشقانه ی توحیدی با خدا درخونه ی توحیدی،رشد کردن مدارهای عزت نفس به صورت تصاعدی،حل کردن مسائل ریز و درشت و بزرگتر شدن ظرف وجودی،طی کردن مدارهای توحیدی و ارتباط خالص تر و با کیفیت با خدا….و دریافت جریان هدایت که ماموریتت اینجا تمومه،برگرد شمال ….

    شهریور،مهر،آبان،آذر،دی 1403:حفظ روحیه ی تسلیم پذیری،تلاش برای کنترل ذهن و نجواهای شیطان،کنار رفتن از دره ی ناامیدی و احساس شکست خوردگی،خانه تکانی مجدد ذهن از ردپاهای شیطانی،شروع نوشتن کتاب الهامی،پیگیری مسیر هدایت ها،انصراف از کار پرستاری به صورت رسمی و دفترخونه ای بدون درخواست هیچ حق و حقوقی،دریافت پاداش شجاعت از خداوند و حضور یک کارت بانکی جادویی در زندگیم که توسط خداوند همواره درحال شارژ است…پیگیری مسیرآموزش ها…پیگیری حل کردن مسائل به صورت ریشه ای…پیگیری جریان هدایت و برداشتن قدم هایی که گفته میشه…حفظ فرکانس سپاسگزاری و اعراض از کمبود ها و تلاش برای رعایت اصل بهبود گرایی در تمام جنبه های زندگی….

    شیشم بهمن ماه 1403:

    مادرم لباس های مدرسه ی نیلا نیکا رو شست و اتوکشیده حاضر کرد،صبح بیدارشون کرد و بهشون صبحونه دادو تغذیه شون رو آماده کرد وبعد به من SMS داد نمیخواد بیای پایین بابا بچه هارو میرسونه:) منم که با دیدن بنر جدید سایت بینهایت ذوق زده بودم گفتم نه مامان جان من بیدارم و خودم میبرمشون….بعد با عشق دختر هارو رسوندم مدرسه…با کارت جادویی یک قهوه ی عالی خوردم …اومدم خونه با لذت این قسمت از سریال رو نگاه کردم…توی دفترم تمرین کد نویسیم رو انجام دادم…تا شب کلا زمانم آزاده…ناهارو هم مامان داره آماده میکنه…منم مشغول صلات در سایتم…و بعد انشالله با این انرژی مثبت و پر ازنور میرم برای ادامه ی خلق یک روز پر از برکت…برای هم مدار تر شدن با فرکانس خداوند…دریافت هدایت های با کیفیت تر…و اجرای اون ها در عمل …..

    خدااااروووصدهزار مرتبه شکر برای فرصت یک صلات دیگه…روشن تر شدن قلبم…ایمان و توکل و ادامه ی این مسیر توحیدیِ لذت بخش…

    که داند بجز ذات پروردگار،که فردا چه بازی کند روزگار…. :)

    استاد شایسته ی قشنگم بینهایت از صمیم قلبم ازت ممنونم برای همه چیز،استاد عباس منش عزیزم به امید دیدار روی ماهتون در بهترین زمان و مکان با بهترین نتایج توحیدی …

    and…last but not least

    مثل همیشه در پناه نور میسپارمتون…نورِ آسمون ها وزمین…خدای نُورٌ عَلَىٰ نُورٍ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 242 رای:
    • -
      محمد جواد آقااحمدی گفته:
      مدت عضویت: 245 روز

      به نام خداوند جان

      الهی به امید تو

      سلام آبجی سعیده

      ممنونم ازت که باز هم کامنت نوشتی، نمی‌دونم داستان چیه اما می‌شینم پای کامنتت حتی نمیتونم یه کلمه رو هم ازش بگذرم.

      چقدر زیبا نوشته بودی سیر تحول و رشدت رو. ماشاءالله

      امروز تو محل کارم نشسته بودم پشت سیستم و داشتم فکر میکردم که چرا خدا من رو هدایت کرد به این محل کار؟

      چرا آنقدر زمانم رو آزاد کرده؟

      همون لحظه یاد استاد افتادم که میگفتن وقتی شروع کردن روی خودشون کار کردن یهو جهان کاری کرد که اون شرکت دو سال تمام بسته شد و استاد حقوق میگرفتن و زمانشون آزاد بود برای کار کردن روی خودشون.

      چقدر لذت بردم از این حالتی که استاد می‌گفت.

      امشب وقتی کامنت تو رو خوندم دقیقاً یاد همون موقعیت استاد افتادم.

      چی میشه که خدا طوری برات می‌چینه که یه کارت داری که همیشه داره شارژ میشه پدر و مادری که همیشه حواسشون ه بچه‌هات هست،بچه‌هایی که تو بهترین مدرسه دارند تحصیل می‌کنند،و زمانی که می‌تونی صبح تا شب با خیال راحت روی اهدافت و خودت کار کنی.

      این همون نشونه ایمانه دیگه،همون نشونه‌ای که یگه داری تو مسیر درست حرکت می‌کنی،

      انشالله خدا بخواد ما بتونیم تو این مدار قرار بگیریم و بیشتر از همیشه رو خودمون کار کنیم،.،،

      واقعاً دمت گرم

      راستی خیلی لذت بردم از رد پایی که برای خودت گذاشتی تا در آینده بدونی از کجا به کجا رسیدی.

      منم به امید خدا می‌خوام همین کارو برای خودم انجام بدم.

      مرسی ازت که کامنت میزاری و حال ما رو هر روز خوب می‌کنی برات بهترین‌ها رو از خدا می‌خوام و باور دارم خدا همیشه حواسش به ما هست و ما رو کمک می‌کنه.

      خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      رامش فردوسی گفته:
      مدت عضویت: 683 روز

      درود سلام خدمت سعیده عزیز

      امید که هر کجایی دنیا باشید مثل همین دست آورد هایتان هر روز و ماه و هر سال دستآورد داشته باشید

      چقدر این کامنت های شما را تحسین میکنم و هر بار با خواندن کامنت شما بسیار موضوعات برای من واضیح میشه

      خصوصا این قسمت متن

      شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِکَهُ وَأُولُوا الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ ۚ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ(18 آل عمران)

      خداوند، گواهی می‌دهد که معبودی جز او نیست؛ و فرشتگان و صاحبان دانش،گواهی می‌دهند؛ در حالی که،قیام به عدالت دارد؛ معبودی جز او نیست، که هم توانا و هم حکیم است.

      هرکسی،هرجایی هست،جای درستشه!

      جهان اشتباه نمیکنه،هرکسی توی هر موقعیتی هست،جای درستشه!

      هیچ ظلمی در حق هیچ کس نمیشود،خداوند به همه ی ما به یک اندازه نزدیک است.

      ما به اندازه ی پشیزی قدرت تغییر زندگی بقیه رو نداریم،ولی میتونیم زندگی خودمون رو به طور کامل تغییر بدیم.

      چقدر باید ای جملات تکرار کرد و بار با گوش کردن فایل های استاد این متن برای من واضیح گفته میشه در جلسه روانشناسی ثروت بار ها و بارها به خودم این را حرف را تکرار میکردم و حالا هر روز میخایم تکرار کنم

      در حفظ الله باشی بانوی توحیدی سایت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      حمزه لطیفی صدر گفته:
      مدت عضویت: 1266 روز

      سلام به سعیده خانم عزیز

      من همیشه کامنت های شما رو میخوانم و ازشون نهایت لذت رو میبرم و ارتباط خیلی قوی باهاشون دارم و همیشه تحسینتون میکنم بابت این کامنت های پر محتوا و با کیفیت

      آخرین کامنتی که ازتون خواندم سریال زندگی در بهشت قسمت 262 بودم و گفتم حیفه که نیام زیر کامنت چیزی ننویسم و منی که خیلی کم تو این سایت از خودم رد پا گذاشتم و خدا رو شکر این چند روز سعی کردم مشارکت کنم و بخصوص اون تیکه ایی از کامنتت که گفتی

      استاد شایسته یک چیزی بگم؟!میگم ما که در به در دنبال شنیدن یک فایل جدید از استادیم و از آرزوهای بزرگمون اینکه یک روز استاد رو از نزدیک ببینیم….شما دقیقا توی کدوم مدار هستی که حتی تماسِ استاد رو پشت خط نگه میداری

      خیلی برام با حال بود

      بی نهایت ازتون سپاسگزارم …

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      احمد خدادادیان سردابی گفته:
      مدت عضویت: 644 روز

      به نام الله که بخشاینده و با رحمت و بسیار وهاب است

      سلام به خدا

      سلام خدمت استاد عزیز

      سلام خدمت خانم شایسته مهربان

      سلام خدمت شما دوست عزیز و بزرگوار وتوحیدی

      وسلام به همه شما دوستان عزیزم در این مسیر زیبا و توحیدی

      صبحتون بخیر وشادی وثروت

      ممنون از همه شما عزیزان که نوری شدید از طرف خداوند متعال تا این جملات واین زیبایی های دنیای زیبا را به تصویر بکشید تا من هدایت بشوم به مسیر زیبایی خدایا سپاسگزارم که من لایق بهترین دوستان در این کره خاکی دونستی تا در این زمان که بارش باران این ثروت بی انتها رو بر سر من و همه مخلوقاتت بریزی تا ببینم قدرت بی نهایت که چگونه این ثروت بی نهایت وپاک ومطهرت را جاری می‌کنی بی منت تا من نانی به کف آرم وبه غفلت نخورم وهمیشه سپاسگزار تو باشم تا همیشه سپاسگزار دوستانی مثل استاد عزیز و خانم شایسته مهربان و سعیده جان وهمه شما یاران غار به قول سعیده جان باشم ممنونم از شما دوست گرامی با این سخنان شیرین وگهر بار تا منم وصل بشم به خدای درونم تا امروز هم جوری زندگی کنم که لایق تو باشه رب مهربانم لایق یه تیکه از روحت که در من دمیدی خدایا بی نهایت سپاسگزارم

      فعلآ یا حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 906 روز

    به نام خدای مهربانم به نام خدای هدایتگرم

    سلام استاد عزیزم وای سلامممم مریم جانم مریم عزیزم مریم مهربونم کجا بودی عزیزم دلم برات تنگ شده بود واقعا این زیبایی رو اول صبح تو ذهنمون بگنجونیم خیلی عالی میشه روزمون

    پر از نکات مثبت میشه یه ورودی پاک و خالص میشه وصل وصلیم به خدا الهی شکرت

    ممنونتم مریم زیبایم که اینقدر حواست به ماست و با اونکه اونجا شجاعانه تنها هستی ولی داری این برف زیبا از این پردایس زیبا که بهشت بود بهشتی تر شده داری فیلم میگیری و با ما به اشتراک میذاری

    اول صبح تا اومدم تو سایت چشمم به برف افتاد گفتم باز مریم جان میخواد ما سورپرایز بشیم دست مریزاد میبوسمت از راه دور فدات بشم عزیزم

    خود برف نعمت و برکت است خیلی خوشگله

    شهر ما وقتی برف میاد تا 10 روز تو کوچه ها یخبندانه و حتی بعضی اوقات میریم سرسره بازی خیلی لذت داره هنوز امسال نرفتیم اما قراره یه برف خوب بیاد و بریم کیف کنیم

    خب بازهم تحسینت میکنم مریم جان که تو این فضای بزرگ و خونه و مکان بزرگ تنها هستی

    من اگه باشم نمیتونم مرحبا مرحبا چقدر روی خودت کار کردی که به این حد رسیدی چقدر روی ذهنت کار کردی چقدر به حد از ایمان رسیدی که راحتی از تنهایی وحشت نداری بگردمت ماشالله

    واقعا چقدر زیبا گفتی وقتی به خداوندتوکل میکنیم و برامون کافیست ؛ رشد میکنیم و ظرفمون بزرگ میشه و شخصیتمون تغییر میکنه و مدارمون بالا میره

    ممنونم این همه زیبایی و نکات مثبت رو به ما نشون دادی

    چه برفی داره میباره مثل شهر ماست به به خدایا شکرت سپاسگزارتم چقدر دریاچه رو قشنگ کرده چه زیبا شده این پردایس زیبا چقدر درختا خوشگل شده

    وقتی تنهایی خدا رو بهتر حس میکنی و کنارته مریم جان خوشبحالت لذت میبری

    صبحش چقدر زیبا شده نور خورشید افتاده روی لبه درختان الله اکبر این حجم از زیبایی رو ببین صدای پرندگان الهی شکرت عکس درختان منعکس شده تو دریاچه من که دارم بال در میارم خدایا شکرت

    این آهنگ هم این زیبایی رو زیباتر کرده وقدرت و مهربانی خدا رو توصیف کرد ممنونم مریم جانم دارم اشک میریزم و نگاه میکنم خدایا دستمو بگیر قلبم امروز مهیاست قلبم آماده دریافت نعمت و ثروت است خدایا من باورت کردم خدایا برام کافی هستی خدایا امروز هم کنارم باش دستانتو بفرست برام

    خدایا شکرت سپاسگزارتم

    مربم جانم ممنونتم میبوسمت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    فریبا فاضلی گفته:
    مدت عضویت: 2111 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام عرض می‌کنم خدمت استاد عزیزم و سلام ویژه و خاص دارم به مریم شایسته‌ام

    و سلام خدمت دوستان توحیدی و فرکانس بالا

    فایل امروز زندگی در بهشت قسمت 262

    تِلْکَ الْجَنَّه الَّتِی نُورِثُ مِنْ عِبادِنا مَنْ کانَ تَقِیًّا مریم 63

    این همان بهشتى است که به بندگان پرهیزگار خود، به ارث مى دهیم

    خدایا شکرت که موفق شدیم دوباره این بهشت رو ببینیم چقدر اشک شوق ریختم به واسطه دیدن این بهشت زیبا

    مریم جان خیلی دلم برات تنگ شده خدا را شکر تو این فایل یه نظری به ما کردی و رخی به ما نشون دادی

    مگه میشه شما تو این بهشت زندگی بکنید و تجربه دیدن یک چنین برفی رو نداشته باشید این خلاف قانونه

    من مطمئنم که شما این برف رو خودتون خلق کردین

    چرا که

    شما در لحظه زندگی می‌کنین

    و از هر لحظه زندگی تون لذت می‌برین

    نعمت‌های خداوند رو می‌بینین

    و شکرگزاری می‌کنین

    و اجازه میدین که خداوند

    ظرف وجودی‌تون رو بزرگتر کنه برای دریافت نعمت‌های بیشتر

    و این هم یه نمونه واضح و آشکار که ما به چشم خودمون اونو داریم می‌بینیم

    شما مطمئنین که تنها کارتون کار کردن روی درون خودتونه وبقیه کارها رو خداوند براتون به درستی انجام میده چون که شما تو مدار درست قرار دارین

    شما ایمان دارین

    که این باورهای خوب که هر لحظه که تکرارشون میکنین با قدرت بیشتری براتون اتفاقات بهتری رو رقم می‌زنه

    و مطمئنین و ایمان دارین که

    باور درست ساختن و فرمون رو دست باورهای درست دادن تنها کار زندگیه که باید انجامش داد

    وقتی برف رو با میوه روی درخت که برگاش هنوز سبزن کنار هم قرار میدین ونشون ما میدیدن این یعنی اینکه چقدر شما دقتتون روی توجه به زیبایی‌ها زیاده

    شما وقتی با قطع شدن آب در اثر سرمای زیاد و ترکیدن لوله‌ها

    بهش به چشم یک نعمت نگاه می‌کنین

    یعنی شما به هر چیزی که نگاه کنی از زاویه‌ای می‌بینی که زیبایی‌هاش رو جذب کنی و به قول خودتون می‌تونستی به راحتی نزد استاد عزیز برین و این شرایط سخت بی‌آبی رو تحمل نکنین

    ولی به این شرایطی که الان به وجود اومده به

    چشم یک فرصت نگاه می‌کنید عاشق جمله‌ای شدم که گفتید:

    (( که یه سری کارها رو خودم دارم مدیریت می‌کنم مثلاً دستشویی بیابونی انجام میدم فکر می‌کنم که رفتم کمپ

    آب رو دارم مدیریت می‌کنم

    آب و غذای حیوانات رو مدیریت می‌کنم

    این کارایی که انجام میدم

    یه حسی از حل مسئله رو بهم میده

    یه حسی از اعتماد به خداوند

    اینا انقدر کوچک به نظر می‌رسه که

    می‌تونه برای من اصلاً مسئله نباشه من می‌تونم به راحتی بلند شم و پیش استاد برم))

    ولی چون شما می‌خواین اینا رو تجربه کنین حس خیلی جالبه که

    وقتی که ما با مسئله‌ای روبرو میشیم

    و ازش فرار نمی‌کنیم

    و به خداوند توکل میکنیم

    واقعا رشد می‌کنیم

    در این صورت ظرف وجودمون از مسائل خیلی بزرگتر میشه

    و دیگه مسئله برامون کوچیک به نظر میاد

    چون مسائل همیشه یه اندازه‌ای دارند و همیشه به همون اندازه می‌مونند

    اما این ظرف وجود ماست که تعیین می‌کنه که اونا برای ما مسئله باشند

    یا یه فرصت برای رشد و پیشرفت

    خدایا شکرت به خاطر دیدن این قسمت از سریال زندگی در بهشت

    و دعایی که مریم جان گفتن خدایا شکرت به خاطر همه نعمت‌هایی که به ما دادی نعمت‌هایی که الان می‌تونیم به یاد بیاریم و نعمت‌هایی که نامرئی شده و نمی تونیم بیاد بیاریم

    امیدوارم خداوند ما را از سپاسگزاران قرار بده انشاالله

    خدایا شکرت به خاطر این سایت الهی

    خدایا شکرت به خاطر این انسان‌های توحیدی و خدایا شکرت که منو در مدار و مسیر این انسان‌ها قرار دادی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    یاسمن اسدنژاد گفته:
    مدت عضویت: 1890 روز

    سلام بر عزیزانم

    سلام بر استاد عزیزم

    سلام بر خانم شایسته عزیزم

    صبح اومدم توو سایت دیدم برف اومده چشمام گرد شد و کلی ذوق کردم ، چه اتفاق نادری ، نه تنها ما بلکه مرغ و خروسا هم تعجب کرده بودن و حتما با خودشون میگفتن این چیزای سفید چیه روی زمین ما تا حالا از اینا ندیده بودیم ،اما از شوخی گذشته ، واقعا خدارو شکر برای این همه نعمت، اینهمه زیبایی ، این همه شگفتی ، این همه تنوع

    خانم شایسته عزیزم از لحظه به لحظه این ویدئو و این تصاویر حیرت انگیز لذت بردم و واقعا از شما سپاسگذارم که این فایلو برامون گذاشتین

    خانم شایسته شما فوق العاده هستین اول اینکه تحسینتون میکنم برای پارو کردن برفها چون من این کارو کردم و میدونم که خیلی سخته و خیلی زور میخواد و انرژی از آدم میگیره و شما انقدر عالی از پسش براومدین واقعا خدا بهتون قوت بده

    دوم اینکه برای اولین بار در برف تنها موندین پردایس تا چیزهای جدید رو تجربه کنید و خودتونو به چالش بکشید و رشد کنید

    سوم اینکه با مسئله بی آبی کنار اومدین و خوتونو با شرایط وفق دادین و دنبال راه حل گشتین مثلا اینکه دستشویی صحرایی رفتین یا اینکه برفهارو آب کردین واسه تمیز کردن ظرفها و..

    خانم شایسته عزیزم واقعا شجاعت و جسارت و از پس چالش ها براومدن شما رو تحسین میکنم ، شما الگوی خیلی عالیی برای ما خانوما هستین وهمچین استاد عزیزم رو تحسین میکنم برای ایده لوله های آب برای جلوگیری از یخ زدگی آفرین به این خلاقیت شما معرکه هستین.

    وقتی این برفو دیدم یاد صحبت استاد در دوره قانون سلامتی افتادم که فرموندن که همیشه احساس سرما میکردن و حتی توی تابستانا هم موقع خواب پتو میکشیدن روشون و بعد از دوره قانون سلامتی بدنشون گرم شده و دیگه اونطوری احساس سرما نمیکنن ، و با خودم گفتم حتما الان استاد با تغییری که در سیستم بدنشون به وجود اومده خیلی از این برف لذت بردن

    در هر صورت تماشای این ویئو خیلی احساس خوبی بهم داد قشنگ میتونستم اون اکسیژنی که خانم شایسته درموردش صحبت کردن رو احساس کنم

    خدارو شکر میکنم برای این احساس خوب

    خانم شایسته عزیزم و استاد عزیزم بینهایت ازتون سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    سمیه زمانی گفته:
    مدت عضویت: 2223 روز

    هود:48 و 49

    قِیلَ یَانُوحُ اهْبِطْ بِسَلَامٍ مِّنَّا وَبَرَکَاتٍ عَلَیْکَ وَعَلَى أُمَمٍ مِّمَّن مَّعَکَ وَأُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ یَمَسُّهُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِیمٌ

    ـ [پس از فروکش کردن آب و استقرار کشتی بر جودی] خطاب آمد‌: ای نوح، با سلام و برکاتی از سوی ما بر تو و اُمت‌های همراهت [از کشتی] فرود آی، و امت‌هائی به زودی [از نسل همراهانت پدید می‌آیند که از نعمت‌های خود] بهره‌مندشان خواهم کرد سپس [ستمگران آنها را به سبب سوء رفتارشان] عذابی دردناک از جانب ما خواهد رسید.

    تِلْکَ مِنْ أَنبَاءِ الْغَیْبِ نُوحِیهَا إِلَیْکَ مَا کُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلَا قَوْمُکَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَهَ لِلْمُتَّقِینَ

    این [داستان] از خبرهای غیبی است که بر تو وحی می‌کنیم، پیش از این، نه تو از آن آگاهی داشتی و نه قومت، 53 پس [با توجه به پیروزی حق در تجربه نوح، در برابر سختی‌های رسالت] شکیبا باش [و بدان که] مسلماً فرجام [=پیروزی نهائی] از آنِ پرهیزکاران [=جهادگران با نفس] است.

    +++++++++++++++++++++++++++++++++++++

    سلام سلام به روی ماه پیچیده در شال وکلاه استاد شایسته ی عزیز و دوست داشتنی… سلام به استاد عزیزم و به دوستان نازنین…

    استاد! شواهد حاکی از اینه که به زودی دوره ی جدید از راه می رسته درسته؟ :))) (کلی چشمای قلبی)

    استاد شایسته اگر بدونید چقدر دلمون برای روی ماهتون تنگ شده بود… برای پردایس اونم با این تصاویر دیدنی… خدا رو صد هزار مرتبه شکر که باز هم لذت بردیم از زیبایی های این تکه از بهشت روی زمین :) وقتی شروع کردم به دیدن فایل و دیدم که شما دارین فایل رو ضبط می کنین ناخوداگاه یه ذوقی تو دلم ایجاد شد و یاد این شعر حافظ افتادم:

    گل در بَر و می در کف و معشوق به کام است

    سلطانِ جهانم به چنین روز غلام است

    گو شمع میارید در این جمع که امشب

    در مجلسِ ما ماهِ رخِ دوست تمام است

    در مذهبِ ما باده حلال است ولیکن

    بی‌روی تو ای سرو گُل‌اندام، حرام است

    و اما بررررف… اونم توی فلوریدا… بقول اینجایی ها welcome to the club! :))) وای خدای من چقددددر این درختای کنار دریاچه زیبا شده بودن… وقتی عکسشون هم تو آب دریاچه افتاده بود اون تصویر بی نظیر بود… خدای مهربون من، چه زیبایی هایی خلق می کنی و ما لذت می بریم… خداجونم شکرت… آخی براونی، مرمری، مرغ و خروسا… وای اون لپی رو بگو :))) چقدر خوب بود… استاد شایسته چه کار خوبی کردین به ندای قلبتون گوش دادین و این فایل رو برامون ضبط کردین… ما اینجا تو میشیگان خب کم برف نداریم ولی باز دیدن اون زیبایی ها و تابلوهای نقاشی خداوند کلییی کیف داشت و لذت بردم… به به آفتاب روز بعدش چقدر زیبا بود… وای از این انتخاب آهنگ و تصاویر… اصلا تا آهنگ شروع شد اشکای من سرازیر شد… چقدر ترکیب دلنشینی بود… اون قندیلا که قطره قطره ازش آب می شد و می چکید… تلألؤ نور خورشید روشون… وااااو خیلی زیبا بود… خدای مهربونم شکرت که تو فرکانس دیدن این زیبایی ها بودم… شکرت برای وجود این دو استاد نازنین و عزیز، شکرت برای پردایس، شکرت برای کیفیت فیلمبرداری آیفون استاد شایسته… شکرت برای برف و آفتاب و دریاچه و هرآنچه زیبایی بود اونجا…

    اتفاقا همین دو روز پیش بود که از سرمای شدید اینجا و برفش برای حمید عزیز نوشتم… حالا ما چون برف رو تو چندماه داریم، روزایی که آفتابیه حتی اگر دمای هوا خیلی هم پایین و سرد باشه ولی انگار اون آفتاب یه جایزه از طرف خداست… اصلا یه انرژی مضاعفی به آدم می ده… یعنی بیرون خیلی سرده ها ولی تو خونه میشینی، آفتاب میفته رو فرش بعد می ری دراز می کشی همونجا و گرمای آفتاب رو حس می کنی… آی می چسبه :)))

    یادم به زمستون پارسال افتاد که یاسی اینجا میشیگان پیش ما بود برای چند ماه، تو یکی از همین روزای سرد که آفتابی هم بود روی مبل تو آفتاب نشسته بود، یه عینک آفتابی هم زده بود و می گفت یکم آفتاب بگیریم خخخ. عکس هم اتفاقا گرفت از خودش :))) یادش بخیر…

    استاد شایسته ی عزیز چقدر خوشحالم از اینکه نه یک استاد ابراهیمی، که دو تا استاد داریم و داریم ازتون کلی چیز یاد می گیریم… اینکه همیشه سعی کنیم سپاسگزار تر باشیم، حتی برای نعمتهایی که عادی میشه برامون… چقدر لذت بردم از اینکه خودتون خواستین بیاین پردایس با اینکه تنها هستین اینجا و آب رو می بندین ولی به جای اینکه این رو مشکل ببینین تازه فرصتی برای رشد خودتون و سپاسگزاری بیشتر می بینین… فرصتی برای حل میأله… چقدر روش‌های حل مسأله ی استاد بی نظیره… البته دیگه از استاد توقعی غیر از این نیست، حل ریشه ای مساله… به به، چه کیفی کردیم از این جریان…

    ساعت 1:55 بامداد شنبه شد و خدا رو هزاران بار شکر می گم که قبل از خواب این زیبایی ها رو دیدم و کلی فرکانس خوب فرستادم…

    خدای رزاق و وهاب من، خدای عزیز و دلبر من، خودت بهم بگو من چجوری شکر حتی یکی از اینننهمه نعمتی که بهم دادی رو بگم؟؟ از سلول سلول بدنم و قلبی که اینجور منظم چهل و سه ساله داره می تپه تا سایت و استاد و استاد (سعیده جان با اجازه) و دوستان جان و درخت و برف و آفتاب و اووووووه بخوام بنویسم تا صبح که هیچی تا روزها تموم نمیشه…

    اینم برای دل خودم و هرکی که مثل من امشب از این آهنگ محسن چاوشی لذت برد و وصلتر شد:

    ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی

    نروم جز به همان ره که توام راه نمایی

    همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم

    همه توحید تو گویم که به توحید سزایی

    تو زن و جفت نداری تو خور و خفت نداری

    احد بی زن و جفتی ملک کامروایی

    نه نیازت به ولادت نه به فرزندت حاجت

    تو جلیل الجبروتی تو نصیر الامرایی

    تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی

    تو نمایندهٔ فضلی تو سزاوار ثنایی

    بری از رنج و گدازی بری از درد و نیازی

    بری از بیم و امیدی بری از چون و چرایی

    بری از خوردن و خفتن بری از شرک و شبیهی

    بری از صورت و رنگی بری از عیب و خطایی

    نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی

    نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی

    نبد این خلق و تو بودی نبود خلق و تو باشی

    نه بجنبی نه بگردی نه بکاهی نه فزایی

    همه عزی و جلالی همه علمی و یقینی

    همه نوری و سروری همه جودی و جزایی

    همه غیبی تو بدانی همه عیبی تو بپوشی

    همه بیشی تو بکاهی همه کمی تو فزایی

    احد لیس کمثله صمد لیس له ضد

    لمن الملک تو گویی که مر آن را تو سزایی

    لب و دندان سنایی همه توحید تو گوید

    مگر از آتش دوزخ بودش روی رهایی

    سنایی

    عاشق دوتاتونم استاد شایسته و استاد عباسمنش عزیزم… به امید دیدن روی ماهتون با دیت پر از نتایج…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 114 رای:
    • -
      سعیده شهریاری گفته:
      مدت عضویت: 1284 روز

      سلام به سمیه ی عزیییزم

      مررررسی برای کامنت خوشگلی که نوشتی،از دل برومد و لاااجرم بر دل نشست …عاااششششقتم و بوس به کله ت!

      نمیدونی چقدر به اون تصویری که از یاسمن جان گفتی خندیدم،هرچقدر بیشتر میگذره ،بیشتر مفهوم هم مداری با آدم هایی که در عین ندیدنشون بی نهایت دوسشون دارم یعنی چی …انقدر ویژگی های شبیه به هم …آدم هایی که از هر فرصتی برای خندیدن و لذت بردن از لحظه استفاده میکنند…

      دلم خواست برات یک خاطره ای از کیش تعریف کنم،اون موقع فاطمه جان دقیقا مثل یک فرشته تقریبا هر روز در کنار من بود،همین فاطمه که انقدر برای وقتش ارزش قائله ها…با اینکه اصلا نمیدونست من توی چه شرایطی ام و من هم جز زیبایی بهش چیزی نشون نمی‌دادم ولی انگار خدا قلبش رو برام نرم کرده بود که نزاره توی اون شرایط من تنها بمونم …

      من و فاطمه تقریبا هروقت داشتیم حرف میزدیم،انقدر می‌خندیدم که دلمون می‌گرفت…الکی ها …به جرز دیوار حتی :) البته یک سری چیزهایی که کلا قابل گفتن نیست:)))) مربوط به مبحث ترمز و گاز دوره ی کشف قوانینه:))) انشالله بعدا شما هم متوجهش میشی :))))

      آره خلاصه داشتم میگفتم،اواخر دوران هجرت من در کیش،اوضاع مالی یکم سخت شده بود،اونم بخاطر مقاومت من در مقابل زبان خوش هدایت بود …بعد من خیلی هم اصرار داشتم خلاصه یک جوری قانون سلامتی رو رعایت کنم ….غذام شده بود کاهو پیچ و سینه ی مرغ …ببین دارم با خنده برات تعریف میکنمااااا،بخند فقط…

      بعد یک کاسه داشتم که اسمش دیگه کاسه نبود،قد یک لگن بود:)))) توش پر کاهو پیج میکردم و کمی تا قسمتی سینه ی مرغ سرخ شده در کره و خلاصه چقدرم هم خوش مزه میشد….

      میدونی سر همین لگن غذا،چقدر من و فاطمه خندیدیم؟یادمه سر شامم،براش ویوئو مسیج می‌گرفتم میگفتم ببین فاطمه،زندگی ثروتمندی رو ببین …ظرف غذام اندازه ی تشت لگن حموم شماست :))))))))) وای چرا شکلک ها آزاد نیست من یکم خنده ی انفجاری بزارم :))))))

      آره خلاصه …به امید تجربه اولین girl’s night….

      در بهترین زمان و مکان

      بزنیم و برقصیم و شاد باشیم و انقدر بخندیم که اشک از چشامون جاری شه….

      عااااشقتم و تموم انرژی مثبتی که دادی بیفته ی روی مومنتونم و پر از اتفاقات عالی

      @مابقی این پیام برای مادر توحیدیِ ابراهیم نشان خانواده میباشد@

      خانم سلیمی عاشقتونما،با همین فرمون حتما برامون کامنت بنویسید همیشه ….شاید خودتون ندونید ولی لا به لای تموم جمله های کامنتاتون پر از نوووووره…

      دوستون دارم و در پناه عششششق میسپارمتون.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 57 رای:
      • -
        فاطمه سليمى گفته:
        مدت عضویت: 1761 روز

        سلام به عشق عزیزم سعیده جون

        به جان خودم سعیده جان عمراً بزارم تنهایی بری آمریکا پیش سمیه و اولین girl’s night رو تجربه کنی!!!

        اصن یه اکیپ چند نفری ترتیب میدیم که فاطمه جان و چندتا دیگه از دوستان باشن و خودم راه بلدتون میشم چونکه دو بار رفتم و علاوه بر اون میدونی که فرکانسهام معجزه می کنه!!! و مثل کره راحت و روون و بدون تشریفات گمرکی وارد آمریکا میشیم!!!

        من تازگیها به تینا میگم عشق عزیزم(ببین چقدر برام عزیزی که بشما هم گفتم عشق عزیزم!) بزار ماجراشو برات تعریف کنم، تینا یاسی رو خیلی دوست داره یعنی مشخصاً بیشتر از من و خاله های دیگه اش، و یاسی جان هم از اولی که تینا بدنیا اومده بجای اسمش بهش میگه عشق عزیزم، بعد چند روز پیش که با هم اسکایپ گروهی داشتیم من به تینا گفتم چرا خاله یاسی رو انقدر زیاد دوست داری؟ گفت آخه خالی یاسی بامن شوخی می کنه بمن میگه عشق عزیزم، گفتم خب پس منم دیگه بهت میگم عشق عزیزم تا منو هم مثه خاله یاسی خیلی زیاد دوست داشته باشی، و از اون روز تا حالا بهش میگم عشق عزیزم و اونم واقعاً بیشتر از قبل برام بوس و قلب میفرسته…

        راستی اسکایپ ما با هم در سطح بین المللی خیلی بالاییه!!!: تصویر من از تهران یا طالقان ایران،تصویر نسیم از تورنتو و نسرین از شهر بری در شمال تورنتوی کانادا، و سمیه از میشیگان ویاسی از کالیفرنیای امریکا…

        ای خدا شکرت برای این سایت و خانواده صمیمی عباسمنش و استاد عزیزمون که این امکان رو برای ما فراهم کرده که ضمن کار کردن رو خودمون و کامنت نوشتن و خوندن کامنتای دوستامون، با همدیگه گپ و گفتهای شیرین و صمیمی داشته باشیم، از خانواده خودمون هم صمیمی تر

        خیلی دوست دارم روی ماه و نورانیت رو می بوسم

        دعا می کنم هر روز شادتر سالمتر موفقتر خوشبخت تر و وصلتر به خدا باشی، و خیلی بالاتر از آرزوهاتو زندگی کنی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
      • -
        سمیه زمانی گفته:
        مدت عضویت: 2223 روز

        سلام به رفیق عزیز و نازنینم… آخ که چقدر پاسخت بهم چسبید… عکس پروفایلتم که مثل همیشه زیبا و پر انرژی… عاشقتم من دختر… چقدر تو دوست داشتنی هستی آخه… بله گاه گداری فاطمه جان از مکالمات چند ساعتیتون برام می گفت… حساب کن می خواست برا من تعریف کنه خنده امونش نمی داد دیگه ببین شما دوتا چقدر می خندیدین :)))) خدا رو شکر واقعا برای همین خنده ها… بخدا همین ارتباطای تلفنی و اینا هم خدا برامون فراهم می کنه دیگه و چقدر حس و حال خوب می ده به دو طرف… همین صحبتای قرآنی که گاهی باهم می کنیم، یا یهو آهنگی که دلی می فرستین، همین فیلمایی که من از لیلین براتون می فرستم… خدایی انقدر خودم حس و حال قشنگی دارم که انگار با فرستادنش دارم حال خوب به بقیه می بخشم و حال خوبم چندین برابر میشه وقتی می دونم شماها هم می بینین و با خنده هاش می خندین… خلاصه که تو و فاطمه جان غار تنهایی تون طولانی بشه این فیلما دیگه تعدادش زیاد میشه کلی باید وقت بذارین برا دیدنش… دیروز مرغ و سبزیجاتش رو براش میکس نکردم و تکه تکه کردم که دیگه عادت کنه به غذای سفره به اصطلاح… اگه بدونی چقدر خوشمزه مرغا رو می چپوند تو دهنش… یا گوجه انقدر دوست داره که نگو… ماست خوردنشم که عالمی داره… الان من یه لذت دیگه ی این روزام قربون صدقه رفته‌ای تینا برای لیلینه… و هی می گم خدایا شکرت… چقدر خوبه که تینا دیگه خواهر داره و تنها نیست…

        ببین اومده بودم جواب نوشته هاتو بدم همش از لیلی خانوم گفتم خخخخ.

        وااای سعیده اگه بدونی… از تصور girls’ night اونم با عزیزای دلی مثل تو و فاطمه (و البته مامان گلم، چشمای قلبی، دیدی که مامانم قراره راه بلدتون باشه… قربون مامان پر انرژی و عزیزم برم) وااای که چقدر تصورش فقط کیف می ده چه برسه به خودش…

        یاد یه ضرب الملل تو زبان عربی افتادم، میگن وصف العیش، نصف العیش یعنی تصور یه زندگی یا یه اتفاقی که دوست داری بیفته مثل 50٪ قضیه ست … همون تصورش به اندازه ی نصف اصلش حسابه… چقدرم مطابق با قانونه این ضرب المثل… خلاصه ما نصف لذت اون گرلز نایت رو رفتیم خخخخ.

        یادش بخیر وقتی هنوز ازدواج نکرده بودم و خونه ی مامان اینا بودیم گاهی با دختر عموهایم که هم سن و سال من و یاسی بودن از این شبای پر از خنده داشتیم… یعنی دیگه ولو می شدیم کف زمین… از اجرای خنده دار شوی لباس بگیر تا بزن و برقص و… چقدر خوش می گذشت خدایا… بگذریم…

        خلاصه که مشتاقانه منتظر اون اتفاق هستیم ما… بقول خودت در بهترین زمان و مکان…

        می بوسمت و الهی که انرژی این نقطه ی آبی رو با قلبت دریافت کنی در بهترین حال…

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      حسن گرامی گفته:
      مدت عضویت: 1340 روز

      سلام سمیه خانم نازنین

      قبل از اینکه بخوام براتون پاسخی بنویسم رفتم یه سرچی زدم ببینم به طور کلی دمای ایالت میشیگان چند درجه هستش

      هیچی ، نگم بهتون بهتره:)))

      فقط امدم بهتون بگم خداقوت پهلوون خسته نباشی دلاور :))

      (شوخی کردم)

      البته من نمیدونم شما توی کدوم شهر از ایالت میشیگان زندگی می‌کنید چون هر شهری دما متفاوت هستش ولی به صورت کلی زیر صفره

      خیلی وقت بود میخواستم براتون پاسخی بنویسم ولی توی مدارش نبودم دیروز برای مادرتون نوشتم گفتم حتماً دیگه باید برای شما هم بنویسم

      شما خانم توانمندی هستی

      یادمه دو سه ماه پیش وقتی دختر زیباتون اگر اشتباه نکنم لیلین جان اسمشون هستش گفته بودین تازه به دنیا امده بود

      در حالیکه شما همون موقع بابت یه کاری بچه رو به خدا سپردین گفتین باید برین به اون هدایتی که شدین عمل کنید ، دقیقاً یادمه خیلی تحسینتون کردم

      نمیدونید چقدر من هر موقع دختر کوچولوتون رو میبینم فرکانس مثبت و الهی شو دریافت میکنم حسابش از دستم در رفته که بتونم بگم چقدر دیدم و خوشحال شدم از اینکه شما صحیح و سلامت دختر نازنین تون رو به دنیا اوردین

      قطعاً بچه های شما خیلی ذوق و شوق اینو دارند که مادرشون یه آدم فهمیده و باشخصیتی هستش که کلی موفقیت توی کارنامه زندگیش ثبت کرده

      واقعاً سمیه خانم همیشه تحسینت کردم بابت شجاعتی که به خرج دادی و همون سال ها پیش مهاجرت کردی ، چیزی که کم کم داره برای ما اتفاق میوفته

      اگر یادتون باشه قبلاً هم براتون نوشته بودم که چقدر شمارو بابت این مهاجرت موفقی که داشتین تحسین کردم حتی یادمه گفته بودین نجوا داشتین از اینکه اگر من برم مادر پدرم چی میشه ولی الان میتونیم ببینیم که با مهاجرت شما چقدر اتفاقاً برای مادر پدرتون هم خوب شد چون کوچکترینش اینه که به دلیل اینکه شما آمریکا هستین میتونند بیان هم شما رو ببینند و هم به این شکل دنیا رو تجربه کنند و من چقدر اینو دوست دارم

      اینکه دنیا رو تجربه کنم

      راستی ازتون خیلی ممنونم که همیشه مینویسید من از شما خیلی چیزها یاد گرفتم خیلی جاها دیدم چیزهایی رو نوشتین که متوجه شدم چقدر آدم رهایی هستین و بسیار قلب مهربون و پاکی دارین بابت همین هستش اینقدر در برابر خداوند تسلیم هستین و نتیجه این تسلیم بودن شده زندگی با کیفیتی که در بهترین جای دنیا دارین

      خداروشکر واقعاً خیلی اصلاً انرژیت مثبته خیلی من این شخصیت توحیدیتون رو دوست دارم

      از خدا برات بهترین هارو آرزو میکنم شجاع ترین دختر دنیا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
      • -
        سمیه زمانی گفته:
        مدت عضویت: 2223 روز

        سلام به برادر گرامی و عزیزم… اگر بدونی که چقدر پاسخت بهم انرژی خوبی داد… واقعا چسبید بهم این نقطه ی آبی پربرکت… خدا رو شکر می کنم برای لطفی که به من داشتی، خیلیاش رو واقعا حواسم بهش نیست و از اینکه بهم یاداوری کردی ممنونم… مثلا مهاجرته انقدر دیگه عادی و for granted شده که یادم می ره براش شکرگزاری کنم… البته که همیشه برای جایی که زندگی می کنم، خونمون، وسایلمون و اینا خدا رو شکر می کنم… ولی خیلی وقتا مسیری که ازش اومدیم رو یادمون می ره… همون مهاجرت درسته که من اون زمان با قوانین آشنا نبودم و کلی چک و لگد به زندگیم دعوت کردم، اما انقدر منو بزرگ کرد که خدا می دونه… یاد جمله ای افتادم که معلم ریاضی تینا زیر امضای ایمیلش داره:

        What does not kill you, makes you stronger… except for bears, bears kill you… خخخخ البته قسمت آخرش در مورد خرس‌ها شوخیه دیگه…

        بقول استاد وقتی مساله ای رو حل می کنیم از اون مساله بزرگتر میشیم و ظرفمون هی رشد می کنه… خداجونم مهربونم شکرت کرور کرور…

        راستی کامنت دلی شما رو تو فایل فقط روی خدا حساب کنیم که لینکش رو برای فاطمه جان گذاشته بودی، خوندم… چقدر نکات خوبی رو گفته بودی… کلی تحسینت کردم… من در مورد خودم همیشه این فکرو می کنم که اگر من تو زمینه ی مالی رشدی که می خوام رو نمی کنم همش بخاطر اینه که باور ندارم (یا به اندازه ی کافی باور ندارم) که خداوند منبع مطلق رزقه… وقتی به پرداخت بدهیم فکر می کنم هنوز در عمل نمی تونم به چه جوریش فکر نکنم با اینکه به زبون هی می گم، یا باخدا که حرف می زنم می گم ولی اون ته قلبم deep inside اون باور و یقین قطعیه نیست که بابا… خدا قدرت مطلقه، مالک جهانه، رزق یه مورچه ی زیر سنگ رو فراهم می کنه… چرا فکر می کنی (حتی الان می خوام بنویسم ذهنم مقاومت داره!!) فقط از حقوق ماهیانه ته که پول وارد زندگیت میشه… چرا فکر می کنی خدا نمی تونه از راهی که فکرش رو نمی کنی ثروت و نعمت وارد زندگیت کنه؟؟ می دونی ذهنم چی داره میگه؟ میگه آره در حد 25 دلار کارت هدیه یا یه نعمتی که منتظرش نبودی و مثلا یکی برات هدیه میاره آره در این حدو قبول دارم ولی اینا که ثروت نیست… مثلا نمی تونی توقع داشته باشی این ماه دو سه هزار دلار پول از جایی که منتظرش نیستی برسه برات!!! حالا هی میام میگم ذهن عزیز، تک تک این چیزایی که گفتی رزقه، نعمته، ثروته… ولی می بینم هنوز ثروت تو ذهن من فقط پوله… بگذریم که این داستان سر دراز داره و من خععععلی کار دارم تو این زمینه… ولی کامنتت خیلی باورهای خوبی توش بود و می خوندم می گفتم آفرین همین درسته… خدا رو شکر می کنم بابت دوستان خوش فرکانسی مثل شما… و کامنتهایی که انقدر کمک کننده هستن… امیدوارم همگی در این مسیر زیبا ثابت قدم باشیم و لذت ببریم… به خدای رزاق و وهاب می سپارمتون :)

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای: