سریال زندگی در بهشت | قسمت 263 - صفحه 14

469 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حمید رجایی گفته:
    مدت عضویت: 2735 روز

    به نام نور رحمت و عشق و پروردگاری که به شدت کافیست

    سلام استاد عزیزم سلام خواهر گلم خانم شایسته عزیز و گرامی

    امیدوارم حال دلتون حل لحظه بهشت‌تر بشه

    چقدر من سبک زندگی مسافرتی رو دوست دارم چقدر این سبک رها بودن و آزاد بودن یک خانواده اینقدر رها آزاد عین خود آب روان و ساده را دوست دارم.

    خدا را شکر که این همه آزادی می‌تونه در یک زندگی جریان داشته باشه

    خدا را شکر که این فایل بسیار بسیار زیبا و پر از عشق و زیبایی امروز از فضل خداوند روزی من شد.

    چقدر این فایل و موقع و مورد نیاز من بود چون هدیه دوم الهی برای لذت بیشتر و راحتی بیشتر و برکت بیشتر در زندگیمون در راه داریم.

    چقدر این فایل به من یادآوری کرد که آرام باش که خداوند همانند هدیه اولش رادمهر 5 ساله این هدیه دوم را هم به نیکی خودش م محافظت می‌کنه هم او را به راحتی و لذت و زیبایی رگ می‌کنه و روزی می‌رساند.

    اصلا فقط همین نگاه کردن به همین نوزاد چقدر روح انسان رو صیقل میده و زنگال افکارت بیهوده را از انسان می‌بره.

    این نوزاد روحش با روح خدا یکیست و به جریان فضل الهی متصل است.

    و اینقدر رها آزاد و با روح خدا یکی است همه اطرافیان را نیز بهره‌مند می‌کند.

    خدایا بی‌نهایت شکر سپاس به خاطر این نعمت پر از زیبایی و لذت و شادی.

    خدایا شکر دوباره پرودایس دوباره باران زیبا و لذت بخش عطرآگین.

    دوباره گریس و‌براونی نان استاپ بخور که عین گریدر کل پرادایس رو به صورت قنطرات اف می‌کنه.

    و باز دوباره صدای زیبا و دلنشین مریم خواهر گلم.

    و خود این فایل اندازه یک کتاب 100 صفحه‌ای درس و آگاهی داشت از سبک زندگی آسان و لذت بخش از سبک فرزندداری آسان و لذت بخش از نداشتن محدودیت‌های متداول جامعه برای خود.

    چرا فکر می‌کنم این سبک زندگی رو دوست دارم

    از کوچیکی همیشه برای هر خواسته خودم چون توان خریدش رو نداشتیم ولی این باور در من شکل گرفت که خوب عوضش مهارت ساختنشو دارم و همیشه به این فکر می‌کردم که یک کارگاه داشته باشم و با چند تا ابزار ساده هر چیزی رو که بخوام می‌تونم بسازم.

    و واقعا روند دنیا مرا جوری هدایت کرد که وقتی وارد حوزه کسب و کار خودم شدم که ارتباط مستقیم با صنعت داشت هر ابزاری رو که نمی‌تونستم تهیه کنم یا اینکه هزینه‌اش بالا بود یا اینکه راه حلی نداشت خودم براش راه حل پیدا می‌کردم. وقتی که اون خانم داشت برای کانتر آشپزخونه اون چوب رو ساب می‌زد من هم این خواسته بیش از پیش در من شعله ور شد.

    چقدر این دو جوان عزیز به هم عشق داشتند و با هم لذت می‌بردند و از حضور هم کمال استفاده رو می‌بردند.

    چقدر زیبا و لذت بخشه که به فعالیت فیزیکی و بدنی اهمیت داده میشه و اون دو به صورت اتومات خودشون کاراشونو انجام میدهند.

    خدا را بی‌نهایت شکر سپاس به خاطر این همه آزادی و لذت و زیبایی.

    استاد دوره هم جهت با جریان خداوند انقدر برام لذت بخش و آرامش بخشه که دارم جریان پیدا کردن نعمت‌های خداوند را بیش از پیش توی زندگیم احساس می‌کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    آذین جوان گفته:
    مدت عضویت: 298 روز

    سلامممممممم به روی ماهت مریم جون

    بازم که گل کاشتی با این قسمت از زندگی در بهشت

    وای خدای من چقدر زیبا و دیدنی بود این قسمت

    اصلا دوس نداشتم تموم بشه دلم میخواست ساعت ها ادامه داشت تا منم درس بگیرم از لحظه به لحظه و ثانیه ب ثانیه این قسمت

    مریم جان من مردادماه سال 96 ازدواج کردم دوبار حاملگی ناموفق داشتم

    یکسال و نیم پیش بود در حاملگی دومم شرایط طوری پیش رفت که بشدت حالم بد شد و خلاصه 40 شبانه روز من درگیر شدم

    بعد اون اتفاق هرکی بهم میگه چرا مجدد اقدام نمی‌کنی واسه بچه دار شدن فقط یه جمله میومد سر زبونم اونم این بود که.. من می‌خوام متفاوت از همه اطرافیانم بچه دار بشم

    این تفاوتی که من ازش دم میزدم دقیقا همین شیوه زندگی این خانم زیبا و خوش اندام

    واقعا تحسین برانگیز واقعا لذت بردم از این همه آگاهی و عشق و هماهنگی بین این خانواده

    اطرافیانم رو میبینم که چقدر بخاطر داشتن یه بچه لذت ها و تفریحاتشون مختل شده وبا وجود اینکه این همه هم سخت میگیرن ب خودشون باز بچه هاشون مریض میشن

    چقدر لذت بخش بود این سبک زندگی این سبک لذت بردن از دنیا

    وای خدای من واقعا بینظیر بودن این خانواده

    امشب اینقدر خدارو شکر کردم بخاطر اینکه تاحالا بچه دار نشدم چون همیشه دلم میخواست متفاوت از دیگران باشم و این شیوه دقیقا همون چیزی که من میخواستم ولی فکر نمی‌کردم واقعا وجود داشته باش

    حالا از شما مریم جان عزیزم سپاسگزارم بینهایت هم سپاسگزارم که این قسمت رو به نمایش گذاشتی تا چشم من ببینه و قلبم بپذیره که امکان داره یک زن هم حامله باش هم در طول زمان بارداریش به همه کارها و شرایط عادی زندگیش ادامه بده و هم اینکه بعد. بدنیا اومدن فرزندش باز همون زیبایی اندام و طراوت و شادابی رو داشته باش

    خدایا صدهزار مرتبه شکرت بابت این قسمت از سریال زندگی در بهشت که اینقدر منو سر ذوق آورد که در اون درس های قشنگ زندگی بود

    مریم جان من عاشق شما و استاد عزیزم هستم

    امشب که داشتم این قسمت رو با عشق نگاه میکردم درخواستم از خدا این بود یه روز منم با نوزادم با این سبک از زندگی بیام پارادایس و بهتون بگم که اول خدا و بعدش این فیلم باعث شد همچین خواسته ای در من شکل بگیره که بقول استاد هر چیزی که انسان بتونه اونو تصور کنه حتما بهش میرسه

    می‌خوام با نوشتن این کامنت از خودم رد پا بذارم و به لطف خدا یه روز که خیلی دیر و دور هم نیست منم به آرزوی قبلیم که اومدن به پارادایس هست میرسم

    خدایا صدهزار مرتبه سپاسگزارم بابت این که منو با این سایت الهی آشنا کردی

    خدایا صد هزار مرتبه سپاسگزارم ازت که منو با بهترین و آگاه ترین استاد در این مسیر آشنا کردی

    استاد عباس منش عزیز و مریم جان زیبا هردوی شما در قلب من جایگاه ویژه‌ای دارید

    چون خیلی درس ها رو این روزها دارم ازتون یاد میگیرم خدارو بخاطر وجودتون بینهایت سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    اعظم برزگری گفته:
    مدت عضویت: 1418 روز

    به نام خدای هدایت گر…

    سلام خدا جانم!

    سلام استاد عزیزم،بانو شایسته ی گل که کلی دلمون برای شما و سریال زیبای زندگی در بهشت تنگ شده بود،سلام دوستان عزیز در این مدار الهی…

    استاد جانم!

    بشکرانه ی این دوره ی جدید هم جهت با جریان خداوندهر روز چرخ زندگی مون روان تر میشه!

    چشم هایم لایق دیدن زیبایی های زیادی را شده اند!

    الهامات و هدایت هایت از هر گوشه و زبان هر فردی،نشان از هم جهتی با خودت رو داره!

    ایده های خوبی رو دریافت می کنم!

    رفتار جهان و افراد بسیار متفاوت تر از قبل شده!

    هر روز خریدهای با کیفیت و روزی های بی حسابی از خزانه ی خودت وارد زندگیمون میشه بدون هیچ مخارج اضافی!

    هر روز سپاسگذارتر میشم،احساسم در طول موج مثبت مثبت هست و هر وقت میخواد به سمت ذهن بره زود آلارم میده و محو زیبایی ها میکنه!

    ورودی مالی ثابت و اینکه از فضل خودت هر چه رو بخوام برام مهیا میکنی!

    همزمانی ها برام روشن تر شده اند!

    فضل و برکتت از هر کجا به سمت زندگیم در جریانه!

    داری واضح تر باهام حرف میزنی،با نشانه هایت!

    چند روز پیش توی شهر دیگه در حال رانندگی بودم و در دلم سپاسگذاری،یهو گفتم اگه یه مدل ماشین خاص که مده نظرمه و هنوز انگشت شماره توی اون شهر رو تا فاصله ی رسیدن به شهر خودمون دیدم یعنی در مسیر درست هستم و این نشانه یعنی اینکه من هدایت شده هستم!

    بخدای احد و واحد که میدونم همتون باور می کنید یعنی به پنج ثانیه نکشید که همون ماشین گران قیمت و لوکس از جلوی چشمام از خیابان فرعی وارده خیابان اصلی شد و همونجا گفتم خدایا قربون خودت و قوانینت که این قدر درست و دقیق هستند و من انتظار داشتم اون فاصله ی بیست کیلومتری رو که میخوام رانندگی کنم اونجا ببینم ولی به پنج ثانیه نکشید و اون قدر دلم روشن شد که اندازه نداشت و تمام مسیر رو فقط شکر گزاری کردم!

    صبح بساط ناهار رو آماده کردم و چند قلم وسایل نیاز داشتم پیامک زدم به همسرم که موقع اومدن بخرند و یه لحظه از ذهنم گذشت که کاش می گفتم فلفل دلمه ای سبز هم بگیرند ولی بعد پشیمان شدم چون ایشون عادت به خرید کم ندارند و من فقط یه دونه نیاز داشتم و کلا منصرف شدم چون می دونستم زیاد می خرن…

    وقتی اومدند و خریدها رو باز کردم بخدا یه دونه فلفل دلمه ای سبز رنگ رو بین خریدها دیدم و وقتی دلیل خریدشون رو پرسیدم گفتند که یه لحظه خوشم اومد و اونم گذاشتم بین وسایلا،یعنی خدا هدایتش کرده بوده که اون رو برداره و این یعنی همونی که من میخواستم،یعنی کن فیکون!

    و برای خدا هیچ فرقی بین خواسته ی کوچک و بزرگ ما نیست…

    حوال ظهر رفتیم یه سر به باغ بزنیم و اون عطر بهشتی که همه جا پیچیده رو بخاطر شکوفه های سنجد،بخاطر گلهای نسترن،بخاطر گلهای محمدی،تا دوباره تجربه شون کنم و فقط سپاسگذاری و حال خوش!

    یه لحظه گفتم پرنده ای هست تو مسیر باغمون که بسیار زیبا هستند و گفتم خدا جانم من میخوام تو این مسیر از اون پرنده ها رو ببینم و دوباره من رو هدایت کن به دیدنشون…

    بخدا توی مسیر همسرم از یه راه فرعی رفتند و وقتی حجم زیاد اون پرنده ها رو که روی تیر چراغ برق نشسته بودند رو دیدم گفتم خدایا عظمتت رو شکر،من یه دونه میخواستم بیش از بیست عدد پرنده روی تیر چراغ برق بودن که بسیار زیبا و رویایی بودند و حتی در حین حرکت با موتور فیلمشون رو گرفتم تا بعنوان نشانه برای خودم نگه دارم!

    دیروز برای باغمون یخچال گرفته بودیم و همسرم می خواستند تا نصبش کنیم و استفاده کنیم ازش و همه کارها رو کردیم و ایشون یادشون افتاد که برای یه کار دیگه میخ لازم داشتند و باید از مغازه میاوردند ولی یادشون رفته بود و سوار موتور شدند و دوباره به شهر برگشتند و کناره خریدهای دیگه میخ رو هم از مغازه بیارن و وقتی برگشتند دیدم دوباره میخ یادشون رفته و این یه هینت بهم داد که علت داره این از یاد رفتن و گفتند که یخچال رو به برق بزنیم و من گفتم اول تمیز کاری کنیم بعد و برای اینکار به میخ نیاز داشتند و گفتند برم از همسایه بگیرم چون مسافت بین باغ تا خونمون با ماشین حداقل نیم ساعت هست و رفتند و اونجا وقتی گفته بودند که یخچال گرفته ایم و اومدیم راهش بیندازیم،همسایمون گفته بودند بخاطر پمپ های برقی آب که برای کشاورزی هست فاز برق رو کاهش داده اند و نباید یخچال رو به برق بزنید چون زود خراب میشه و وقتی اومدند و این رو گفتند،گفتم خدایا واضح و آشکار داری باهامون حرف میزنی و هدایت می کنی!

    چه کسی جز خودت به این زیبایی میتونه انسان رو هدایت کنه!؟

    امروز دوباره صبح زود با بارش باران بیدار شدیم و دوباره و دوباره این بارش باران رو در طول روز تجربه کردیم و هر بار قربون صدقه ی خدا رفتم و گفتم همه ی اینا از فضل خودت هست و سالیان زیادی باران به این شدت و هر روزه ای نباریده بوده و گفتم به اندازه قطره قطره بارانت میلیاردها میلیارد بار شکرت و احساسم عالی و لطیف شده بود که یه لحظه گفت همه ی اینا بخاطر سپاسگذاریه تو هست و چقدر احساس لیاقت کردم و همونجا گفتم اگه تمام مردم شهرم از عمق وجودشون سپاسگذار بودند چقدر نعمت و برکت از طرف خدا دریافت میکردیم!

    شب خونه ی مادرم بودیم و بعدش برادرم ما رو مهمون رانندگی با تریلی تازه اش کرد و چقدر لذت بردم و احساس لیاقتم بیشتر شد که برای اولین بار این لذت رو تجربه کردم و دوباره سپاسگذاری و شکر از خداوند که همگی بخاطر بودن در این دوره و دریافت آگاهی های ناب این دوره هست و آن قدر در دلم تحسین کردم و حتی به خواهرم هم گفتم دقیقا مثل تجربه ی آروی استاد هست و چقدر از اون بالا دیدن ماشین های کوچک زیبا بود و حتی احساس استاد رو هنگام رانندگی در آروی رو تجسم کردم و اون قدر انرژیم رفت بالا که اندازه نداشت و خداوند از زبان ایشان الهامی بهم کرد و هدایتی رو از طرف خودش دریافت کردم که قلبم به اندازه ی جهان باز شد و انشاالله این هدایت که از زبان ایشون جاری شد دریچه های نعمت و ثروت و فراوانی رو به رویمان باز خواهد کرد…

    خدایا سپاسگذارت هستم برای بودنم در این دوره،برای سپاسگذار بودنم شکرت که هر روز درهای خوشبختی زیادی رو به رویم باز می کنی!

    سپاسگذارت برای قوانین بی نقصت،برای اینکه با تکامل این مسیر بیشتر آسانتر و روانتر می شود!

    سپاسگذارت برای ایده ها،الهامات و هدایت هایت!

    سپاسگذارت برای دیدن هر روزیه زیبایی های جهان فوق العاده زیبایت!

    سپاسگذارت برای درک قوانین،برای دیدن فراوانی هایت،برای اینکه هر روز یه روز جدید و پر از روزی بی حساب هست!

    سپاسگذارت برای اینکه دستانت در هر کجا در حال کمک به من هستند حتی جاهایی که حضور ندارم!

    امروز به خواهرم گفتم برایم خرید کنند و چون خودم مادر شوهرم رو برای احوال نزده پزشک میبردم نتونستم برم و گفتم ایشون زحمت بکشند و شب وقتی دیدمشون گفتند که وقتی داشتم خرید میکردم فروشنده قیمت پارچه رو 150گفتند و منم خریدم و در آخر وقتی تخفیف خواسته بودند می گفت فروشنده قسم میخورد که تا بحال قیمت این پارچه رو از 200کمتر نداده بودم ولی نمی دونم چطور شد به شما 150گفتم و دیگه نمیتونم زیرش بزنم و از همون 150حساب کرده بودند و دوباره در آخر پنجاه تومان هم تخفیف داده بودن!

    چه کسی جز خداوند بزرگ قادره اینکار رو انجام بده؟

    این یعنی خدا وکیلم شد اونجایی که حضور نداشتم و دلها رو نرم کرد برام…

    وقتی مادر همسرم رو بردم و پانسمانس رو انجام دادند و خواستم تسویه کنم گفتند 600میشه ولی شما300بدین!!!!

    یعنی بخدا وقتی یاد آوری می کنم حجم اتفاقات یکی دو روزه رو فقط و فقط ردپای خدا رو در تک تک لحظاتش می بینم و فضلی که از همه جا به سمتم در جریانه…

    خدایا شکرت بی نهایت که مقدارش را من نمیدانم ولی هر اندازه که لایق توست تو را شکر که مرا به این مسیر پر از خیر و برکت و آگاهی هدایتم کردی…

    سپاسگذارت که میخواستم برای سریال زندگی در بهشت بنویسم ولی کلا مسیر کامنتم عوض شد و نیاز بود اینا اینجا گفته بشن و من هم مقاومتی ندارم…

    سپاسگذارت که وجودم را پر از خودت کرده ای و از تو میخواهم که ظرفم را بزرگتر کنی تا نعمت های بیشتری رو دریافت کنم!

    شکرت که اجازه ی این حضور را اینجا پیدا کردم و مرا پر از احساس ناب خودت کردی…

    استاد جانم!

    سپاسگذارم از شما که اینگونه من را با خدایم آشتی دادید…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    مریم حقیقت گفته:
    مدت عضویت: 1603 روز

    سلام به پروردگارم که هر چه دارم از اوست و او در این نزدیکی در کنارم هست

    سلام به استاد بی نظیرم و بانوی مهربان که دلم براش تنگ شده بود

    چقدر فایل بی‌نظیری بود

    کلی زیبایی توی دریاچه و توی پارادایس بود دلتنگ بودیم استاد جاتون خالی بود حسابی یاد اون فایل افتادم در مورد باورهایی که اگه روشون کار نکنیم دوباره رشد میکنه

    چقدر این کوچولو زیبا بود و ناب چشماش پر از آگاهی ناب بود انگار و مادرش و خانواده اش چقدر بی نظیر بودند

    یادم اومد مادرم که با اون باورهای اشتباه لنگ لنگان چطور ما رو تربیت کرده که خدا رو شکر رسیدیم به اینجا که روی خودمون کار کنیم الهی دورشون بگردم خانواده های ما هم با اون همه باورهای محدود کننده و اشتباه تو اون جامعه باز هم خوب ما رو تربیت کردن که الان اینجاییم

    اگه از فضل و فراوانی خداوند یک موردش رو بخوام بگم همون مادر و پدر کم آگاهم بوده و هست که من اینجا دستشون رو میبوسم قربونشون میرم دستی از دستان خدا بودند یا با آگاهی یا با تضاد ما رو نا اینجا آوردند خواهر و برادرها هم مثل ثروتی هستند که درسته آدم خرجشون نمیکنه اما دلگرمه به وجودشون نه اینکه شرک باشه دوست داشتنه خانواده به نظرم یک فضل از اون همه فراوانی خداست

    این کوچولو خیلی خیلی خوش شانسه که تو همچین مداری داره بزرگ میشه یا شاید ما خوش شانسیم که خودمون به این مدار برسیم نمیدونم ولی کاش من میتونستم اون موقع که بچه دار شده بودم مثل این مامان اینقدر آگاه باشم

    خدایا شکرت

    پروردگار من سپاسگزارم از اینکه اجازه ی سپاسگزاری به من دادی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    محمد علیزاده گفته:
    مدت عضویت: 1505 روز

    به نام خدای مهربانم

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته فوق العاده برای یک فایل عالی که حال دل ما را شادتر کردی واقعا سپاسگزارم

    سلام به دوستان عزیزم

    خدایا شکرت یک روز زیبای بهاری دیگه بهم فرصت زندگی حیات دادی تا بتونم این فایل زیبا را ببینم و به سبک زندگی طبیعی خودمو نزدیکتر کنم الهی شکرت

    وای خدای من چه بچه زیبایی خدارو شکر چقدر چشمان زیبا و یک انرژی فوق العاده داشت این زیبا روی خدارو شکر چه خانواده فوق العاده که یک سبک زندگی لایف اساتیل زندگیشون واقعا تحسین بر انگیز بود وای چقدر دلم خواست که زندگی جوری پیش بره باشه که آدم کلا تو سفر باشه چون سفر واقعا آدم را بزرگتر میکنه و در لحظه میدونه آدم نگه داره و زندگی هر روزش هر ساعتش میتونه زیبایی های جدید داشته باشه من خیلی علاقه به ورزش در فضای بیرون دارم تو باشگاه حال نمیکنم من خودم در ورزش رزمی به درجه استادی و داروی دارم که سالیان سال هست که فقط تصمیم گرفتم برای خودم ورزش کنم برای احساس خوبی که بعد ورزش دارم کلا کیف می‌کنم وقتی میخام برم ورزش و مخصوصا زمانی که ورزش تموم میشه کلا من ذهنم با روحم کلا یکی میشه یعنی به کل نجواها خاموش و ذهن با روح داره عشق بازی میکنه آنقدر احساس عالی رهایی سبکی. دارم که خود مدیتیشن واقعی است که در جامعه امروزی براش اسم گذاشتن و با کلی ادا و اصول من سالیان سال طولانی است که ورزش می‌کنم و لذت میبرم وقتی که به خودم وصل میشم در صلح میشم با خودم

    همیشه به خانمم میگم که آدم زندگی در سفر داشته باشه و هر روز تو یک ل‌وکیشن جدید ورزش کنه بدو و لذت ببره واقعا میشه با دیدن چنین الگوهایی که در جهان اولی ها هم هستند برای خودم الگو کنم که ببین تو این شرایط با اون بچه ها بارداری وای خدای من اینجا را دیگه واقعا لذت بردم خانمم تعجب کرد ما خودمون نی نی در راه داریم خیلی به موقع بود این فایل برای راحت گیری زایمان و نحوه پرورش بچه واقعا الگوی خوب و به جایی بود ممنونم خانم شایسته نیاز این روزهای من بود وای خدای من شکرت

    صلح درونی خانم در این سریال تحسین بر انگیز بود با اون شکم تو این شرایط شنا وای خدای من کی میتونه اینارو ببینه و باور کنه مگه داریم تو این زمانه مخصوصا در ایران خودمون وای خدا کاش تو شبکه سراسری ایران این سریال پخش می‌شد میشکست باورهای محدود در این موارد خدای من شکرت که میتونم چنین الگوهایی. را در این شرایط کنونی ببینم ا‌ن هم در بهترین کشور قدرتمند جهان هدایت شدن به دیدن این سریال واقعا محشر بود از هر زاویه بهش نگاه کنیم فقط درس و آگاهی هست در تمام زمینه ها همانطور که خانم شایسته عزیز گفتن مثل مدیتیشن میمونه براشون واقعا همین بود و هست خدایا شکرت

    باز هم تشکر می‌کنم از شما خانم شایسته برای خدایت شدن به این سریال مخصوصا برای من که در چند ماه آینده با امید خدای مهربانم دختر زیبای فوق العاده من هم که خوابش را هم قبل از خبر برداری دیده بودم و با من صحبت کرده بود و هدیه خداوند را دریافت خواهیم کرد به زودی یک کوچولوی توحیدی زیبا و سلامت به لطف خدایم به این سیاره زیبای زمین سفر خود را آغاز خواهد کرد به آینده روشن و زیبای جهانم الهی شکرت برای تمام نعمتهایی که دارم و داریم بی نهایت سپاس از قلب مهربان شما خانم شایسته گرامی دوستون دارم به خدای بزرگ و مهربانم میسپارمتان

    خدا نکهدارتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    Jsksks Issoe گفته:
    مدت عضویت: 375 روز

    لین کامنت رو میزارم هم برای خودم برای چند سال دیگه ام هم برای آقا پسر های عزیز

    دوستان ببینید ببینید و باور هاتون تغییر بدین الان نمیگم همه دخترهای ایرانی اما صد درصد شون یه جوری فاز پرنسس دارند که نمیدونم این نشات از کجا میگیره امان از فیلم های ترکی که دختره منظورم سن 15 تا 40 که حتی صبحونه برات آماده بکنه پیشکش باید لقمه بزاری دهنش دختر کوچولو مون پرنسس خوشگلمون اونم با کلی نازشو بکشی تا میل بکنه یعنی یه سر کار میخواد مثلا بره وای مگه من پسرم مگه من فلانم سر کار هم که میره من دیگه مردی شدم واسه خودم نیاز دارم یکی بیاد انرژی زنانه مرا نمیدونم تقویت بکنه چیکار بکنه

    اون وقت این خانم بسیار شجاع بسیار آگاه بسیار با عرضه بسیار مدبر سه بچه رو بدون هیچ دکتری تو استخر بدنیا آورده اینقدر ایشون بی نظیره

    اون وقت دختر ایرانی روزی بیست بار قهر نکنه نازشو نکشی خیانت میکنه!

    کل عرضه دختر ایرانی رانندگی کردنه که اونم بره دور دور

    دوستان ببینید ببینید لطفا چقدر این خانم باور های منو راجب زن و زنانگی و دختر تغییر داد خانمه کل زندگیش تو یک اتوبوس که کابیت آشپزخانه اش هم خودش درست کردههههههههه

    اون وقت زن ایرانی ظرف شور هم دیگه قبول نمیکنه میگه یک خدمت کار باشه غذا اون بپزه

    چقدر واقعا این ویدئو دوست داشتم از ته دلم که به آدم یاد میده بابا بخدا کل دختر این نیست کل مرد ها اینجوری نیستن چقدر ما رو ترسوندن از بچه دار شدن وای گریه میکنه وای بی قراری میکنه وای فلان بابا چقدر این بچه آروم و محکم و با هوش بود واقعا

    دختر ایرانی باید بری دستشو از دور دور بکشی بیرون لقمه بزاری دهنش پرنسس مون غذا میل بکنن اون وقت این خانوم بی نظیر که همه اش تو مسافرته بچه اش تو استخر بدنیا آورده تازه اینها کل دستاوردهای های 10 دقیقه بود که تو ویدیو خانم شایسته از ایشون گفت اگر ویدیو یک ساعت بود خدا میدونه چقدر استعداد از این خانوم رو می شد واقعا ماشالله به این خانم چقدر با عرضه چقدر شجاع چقدر خانم واقعا چقدر کار درست چقدر مدیر چقدر مدبر چه خانم شاد و نایسی هست اون وقت زن ایرانی برای اینکه بخنده باید بری یه جک بسیار پیتزا براش بگیری پول بزنی به کارتش جوکر هم براش پخش بکنی شاید یه ریزه لبخندی هم زد….

    دیدگاهم برای رفتن به رابطه عاطفی و ازدواج یا حتی دوستی معمولی با خانم ها کلا این خانم برای من تغییر داد

    خیلی ممنونم که نظر منو خوندین و خیلی ممنونم از خانم شایسته بابت این ویدیو بسیار فوق العاده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    سمانه بابایی گفته:
    مدت عضویت: 210 روز

    به نام الله هدایتگر

    سلام بر استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی

    از صبح تا الان چندبار این فیلم رو دیدم و خیلی ذهنم درگیر شد که چی باعث میشه که یک نفر اون هم یک خانم چنین سبک زندگی رو انتخاب کنه و این روش رو ادامه بده، و اینکه انقدر باورهای قدرتمند درباره ی شیوه سلامتی و سبک زندگی و فرزندپروری داشته باشه؟

    به این نتیجه رسیدم که در صلح بودن با خود و داشتن آرامش درونی به انسان این توانایی رو میده که فارغ از حرف و نگاه اطرافیان، اعم از اطرافیان خودش و اطرافیان همسرش، یک نوع سبک زندگی رو انتخاب کنه و به آن ادامه بده و نظر و دیدگاه دیگران براش مهم نباشه.

    این صلح درونی جهان اطرافش رو تحت الشعاع قرار میده و آدم هایی رو سر راهش قرار میده که با او هم عقیده هستند و مثل او از این سبک و شیوه زندگی لذت میبرند.

    این صلح درونیست که باعث میشود که همه چیز و همه کس باب میل تو رفتار کند و نظر هیچ کس برات مهم نباشه. این خانم چون این ویژگی شخصیتی رو داشت، نظر هیچ کس براش مهم نبود و هر کاری میکرد از روی رضایت درونش بود و دنبال تأیید شدن و تأییدیه گرفتن از دیگران نبود.

    و به خاطر این صلح درونی و باورهای قدرتمندی که داشت فرزندانش گوش به حرفش بودند و توی نگه داری بچه کوچیک خانواده کمکش میکردند.

    به خاطر همین صلح درونی بود که این خانم به استراحت و ورزش خود اهمیت میداد و خودش رو تماما وقف بچه داری نمیکرد.

    اون احساس خودارزشمندی میکرد و به خودش اهمیت میداد.

    اون دیدگاه بسیار متفاوتی با دیگر مادران داشت و به خاطر مدرسه رفتن بچه هاش و درس خواندنشون اونهارو محدود نکرد به ماندن در یک جای ثابت، بلکه تصمیم بسیار جسورانه ای گرفت و ترجیح داد که به فرزندانش خودش تعلیم دهد و اونها رو سالیان طولانی محدود به مدرسه نکنه ولی در عوض اونها رو از نزدیک با فرهنگ ها و تمدن های متفاوت و مردمان و رسم و رسوم مختلف و با شهرها و کشورهای متفاوت و زبان های مختلف آشنا کند.

    نکته جالب دیگه اینکه، این خانم وقتی بچه 9ماهشو آزاد میذاشت که هرچیزی رو تجربه کنه یا سنگ و چوب رو به دهانش بگیره یا اینکه مستقیم با خاک و زمین در ارتباط باشه و بشینه یا با پای برهنه روی زمین راه بره، اصلا براش مهم نبود که دیگران و یا خانم شایسته عزیز در موردش چی فکر میکنن یا اینکه اونو یک زن و مادر بی تفاوت بی خیال نسبت به بهداشت بچه بدونند. خیلی از این ویژگی شخصیتیش خوشم اومد و واقعا الهام بخش بود برام. چون خودم هم در دوران کودکی دخترم همین جور فرزندم رو آزاد میذاشتم اما چون نظر دیگران برام مهم بود جلوی دیگران اینکار رو نمیکردم و سفت و سخت میگرفتم اما الان که مقایسه میکنم فرزندم رو با بچه های اطرافیانم که با دخترم هم دوره ای بودن، میبینم که اونا همیشه بچه هاشون مریض بودند و دوا دکتر میکردن با اینکه خیلی روی بهداشت کودک حساسیت نشون میدادند.

    _

    نکته مهم دیگه اینکه برای اولین بار بود که دیدم یک خانم باردار میتونه با اون شکم بزرگ و سنگینی که داره خیلی راحت توی آب شنا کنه اون هم توی دریاچه آب سرد. یاد این خاطره افتادم که توی بارداری خودم مادرم بهم میگفت که پهلوهات خوب بپوشون که سرما بهش نرسه چون بچه توی شکمت سرما میخوره. مادرم باید ببینه که این خانم با شکمی کاملا لخت توی دریاچه آب سرد داره شنا میکنه و خدارو شکر هم هیچ اتفاقی نه برای خودش و نه برای پسر نازش نیفتاد.

    _

    نکته جالب دیگه اینکه خیلی منو متحیر کرد و همین نکته باعث شد که چندین بار فیلم رو به عقب برگردونم و دوباره ببینم، این باور بسیار قدرتمند این خانم بود در مورد تغذیه فرزندش.

    من هنوز نتونستم دوره قانون سلامتی رو خریداری کنم و اجازه دادم که هروقت که هدایت شدم بخرمش. و نمیدونم که باورها و ذهنیت این خانم چقدر شبیه به دوره قانون سلامتی هست ولی برای من بسیار سازنده و حیاتی بود که میگفت غذاخوردن برای رفع نیاز بدن هست و نباید تبدیل به عادت رفتاری بشه و نباید برای ایجاد آرامش باشه. یعنی بدن ما نباید عادت کنه که آرامش رو از غذاخوردن بدست بیاره، بلکه آرامش با بازی کردن و تفریح و سرگرمی و راه های درست و مناسب دیگه بدست میاد و نه با غذا خوردن. آرامش از مناجات با خداوند و سپاسگزاری و هم صحبتی با فردی ایده آل و کلی راه های مناسب دیگه بدست میاد. خلاصه اینکه نباید بدن رو از همون دوران بچگی عادت بدیم که برای اینکه حالمون خوب بشه بریم سراغ غذا و وقتی اعصابمون خورده و مودی هستیم و یا بی حوصله هستیم و استرس داریم، بخواییم با غذاخوردن آروم بشیم، چون این عادت رفتاری باهامون میمونه و بسیار آسیب زننده هست.

    دلیل اینکه این باور درست و قدرتمند این خانم بسیار منو تحت تاثیر قرار داد این بود که خودم هم سبک غذاخوردنم هم به این صورت اشتباه هست که هروقت خستگی زیادی دارم و خوابم ناکافی هست سعی میکنم با غذاخوردن آروم بشم به خصوص شیرینی جات، و یک عادت بد رفتاری دیگه ای که دارم اینه که هروقت میخوام بخوابم باید معده ام رو پرکنم بعد برم بخوابم که اخیرا خودم متوجه شدم که این از وسوسه های ذهنمه و مثل عادت شده به خاطر همین هربار که تلاش میکنم این عادت بد رفتاری رو کنار بزارم دوباره تکرارش میکنم. که تازه متوجه شدم که این عادت بد رفتاری از دوران بچگی برام ایجاد شده بود توسط مادرم که بچه رو باید خوب شیر بدی سیرش کنی و بعد خوابش کنی یعنی شکم بچه رو اول پر کن تا بخوابه.

    _

    اینو بگم که از دیدن بهشت زیباتون بسیار لذت میبرم چون یکی از بزرگترین و مهم ترین و لذت دار ترین خواسته من زندگی در همچین مکانیست.

    زندگی در یک باغی پر از انواع و اقسام درختان میوه از تمام فصول سال و در بخشی از این باغ باغچه ی سبزیجات و صیفی جات دارم. و در اطراف این باغ شالیزارهای سرسبز قرار دارد و در کنار این باغ رودخونه ای زلال و پرآب در جریان است. خلاصه اینکه آب و سرسبزی رو باهم در کنار هم دارم و صبح ها از صدای چهچه پرندگان و گنجشکان بلند میشم و غروب که میشه صدای قورقور قورباغه ها از همه جای شالیزارهای اطراف به گوش میرسه.

    انقدر که در تجسم این خواسته با جزئیات و وضوح فراوان عالی عمل کردم، که حدودا 2هفته ای هست که در همین روستای خودمون که محل زندگیم هست، به یک جایی به صورت خیلی اتفاقی هدایت شدم که دقیقا همین شرایط و ویژگی هارو داره و من آخر هفته ها میرم اونجا و خودم رو به صورت واقعی در آن مکان تجسم میکنم و حتی کدوم زمین باشه و در کدوم قسمت اون زمین درختان باشه و در کدوم قسمت زمین باغچه سبزیجات و باغچه صیفی جات باشه و خونه در قسمت جلوی باغ باشه و رو به رودخانه باشه.

    خلاصه اینکه تمام شرایط رو به وضوح تجسم میکنم تا به وقتش هدایت بشم به خریدنش.

    از خانم شایسته بسیار سپاس گزارم برای تدوین این سریال بسیار زیبا و کارا و نکات مهمی که در آن ذکر کردید تا تلنگری باشه برای من و دیگر دوستان.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    حسین مقدم گفته:
    مدت عضویت: 247 روز

    سلام خدمت شما خانم شایسته ی عزیز

    بابت فیلمی که تهیه کردین سپاسگزارم

    36 دقیقه بود ولی برای من یاداور 36 سال زندگی خودم بود

    یاد اون دورانی افتادم که با هر چیزی که بهمون میدادن سرگرمی درست میکردیم

    با سنگ های شکسته هفت سنگ بازی میکردیم

    یا یه دونه چوب بر میداشتیم با لاستیک پنچر دوچرخه چند ساعت از این کوچه به اون کوچه میدویدیم و شب که میشد از خستگی بیهوش میشدیم

    نون و رب خوردن حکم باقالی پلو با ماهیچه رو برامون داشت

    با بچه های محله ( هفت تا کوچه اینور ،هفت تا کوچه اونور )چنان رفیق بودیم که انگار جزو یه خانواده هستیم

    بدون اینکه امکاناتی مثل اینستاگرام و …. باشه ،یه بازی که یه جا مد میشد کل ایران پخش میشد و چنان فراگیر میشد که انگار یه نفر افتاده تو کوچه پس کوچه ها این بازی ها رو اموزش داده

    اوج لذت ما این بود تابستون بشه بریزیم تو کوچه بازی کنیم

    دختر و پسر فرقی نداشت ،همگی از یه خانواده بودیم

    اسایش نبود ولی ارامش بود

    ولی یهو از وسط کوچه برداشته شدیم ،انگار که از یه کهکشان به یه کهکشان دیگه پرتمون کردند

    این بچه نشون میده که در لحظه ی حال زندگی کردن چه حالی میده

    خانم من ماه هفتم بارداریش هست و خداوند یک پسر به ما هدیه داده

    تو این چند ماه هر وقت اسم مسافرت به گوشمون میخوره نگرانی میاد سراغمون و فکر میکنیم که با سفر کردن برای خودمون خطر درست میکتیم

    ولی رفتار این خانم همه چیز رو برعکس نشون میده

    اینکه سخت نگیری زندگی رو

    اینکه ساده نگاه کردن به موضوعات کمک میکنه ساده به نظر برسه

    از لحظه لحظه ی زندگیش استفاده میکنه

    مثل خورشید کنار هم هستند ،نه اونقدر نزدیک که همدیگرو بسوزونن و نه اونقدر دور که رابطشون سرد بشه

    همینقدر خلاصه و ساده زندگی میکنن

    و این یعنی زندگی در بهشت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    تینا گفته:
    مدت عضویت: 277 روز

    سلام ب همه عزیزان

    خدای من شکرت برای هدایتم ب این همه آگاهی های جدید و زیبایی های بی نهایت

    چقدر من درس یاد گرفتم از این خانم و این کوچولو دلنشین

    منم همیشه افکارم این بود ک چرا خانمی ک باردار میشه باید همش ی جا باشه و تحرک نداشته باشه وقتی می‌دیدم ک ی سری افراد تا نه ماه کامل حتی نمیتونن ب کارای خونه رسیدگی داشته باشم و در این حد دوران بارداری سختی و میگذرونن . وقتی این افراد و می‌دیدم ک اینطور نه ماه زندگی خودشونو تو ی خونه و محدود ب هر چیزی سپری میکنن از اینکه من روزی بخام مادر بشم همیشه بدم میومد و همش افکارم این بوده ک ارزش نداره نه ماه درد داشته باشی و هیچ کجا نتونی بری و تازه بعدشم همش باید درد بکشی و بیخوابی و اذیت شدن داشته باشی و کلی افکار منفی ک خیلی دید منو ب مادر شدن و باردار بودن بد کرده بود طوری ک میگفتم من هیچ وقت خودمو قربانی ب دنیا آوردن ی بچه نمیکنم ک بخام از همه چیز خودم بزنم برای بزرگ شدن ی بچه و انگار ک خدا منو هدایت کرد ک بگه ن بابا عزیز من اینطوری ک بهت گفتن نیست اونا طبق سختی های خودشون این حرفو زدن ولی قرار نیست ک تو ام این سختی هارو داشته باشی ک بخای احساس مادر بودن و از خودت بگیری . و اینکه حتی تو سفر هم ک باشی میتونی بهترین لذت هارو در بارداری داشته باشی .

    خدایا من چقدر افکارم نسبت ب بارداری و مادر شدن تغییر کرد و هنوز کامل این فایل و ندیدم و خدا می‌دونه تا آخر این فایل من چ چیزهایی قرار ببینم .

    دقیقا صحبت های شما از شیوه بزرگ کردن ی بچه کوچیک صحت داره و من خیلی باور های اشتباه رو در مردم دیدم ک باعث شده بود من دیدم در کنار لذت بردن و داشتن ی فرزند ب کل خراب باشه و الان میبینم اینطور نیست و چ قشنگ من هدایت شدم ک ب همین راحتی دیدگاه من تغییر کنه و هیچ مقاومتی برای تغییر این باور نداشته باشم و خدارو شکر ک خیلی زود ب دریافت این آگاهی ها هدایت شدم .

    مریم بانو عزیز مچکرم از ب اشتراک گذاشتن این فایل ک لحظه ب لحظش برای ما هدایتی بود

    عاشقتونم

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    مهرداد غنچه-اسما ابوتراب گفته:
    مدت عضویت: 2369 روز

    به نام خدا

    سلام ب استاد عزیزم و مریم جانم

    اخیییییشششش اینقدر سریال زندگی در بهشت رو دیدم ک قسمت جدید اومد :))

    مریم جانم این همه درخواست برای دیدنتون اینقدر شدید بود از طرف بچه ها ک خدا هدایتتون کرد گفت اینا دیگ نمیتونند تحمل کنند همین پریشب بود ک داشتم کامنت ابراهیم عزیز رو میخوندم ک نوشته بود شما باید بیای دوباره جلوی دوربین البته نیومدید ولی صدای قشنگتون بهم کلی انرژی داد دلم لک زده استاد بیاد پارادایس با هم با مرغا بازی کنید فیلم بذارید مثل این فیلم بازا ک منتظر فصل جدید سریالشونند …

    اینا همه به کنار همین یه قسمت منو میخ کوب کرد

    چجوری یک مادر اینقدر رها؟؟؟

    بخدا تو خانواده ما انگار مده هر کی بیشتر نگران بچه هاش باشه مادر بهتریه یعنی بچه هاشو بیشتر دوست داره حالا ن اصولا بچه میتونه پدر مادر باشه دوست باشه همسر باشه

    یعنی من اینجوری برنامه ریزی شده ذهنم ک اگ مهرداد دیر کنه باید نگران بشم اگ نگران نشم یعنس دوستش ندارم :) حالا دیگ چه برسه ب بچه ادم

    یعنی اینقدر لذت بردم از این نادر نمونه به خودم گفتم اسما وا بده خسته نشدی از این همه سختگیری خشته نشدی از این همه سفت گرفتن بابا رها کن این خانم بچه 9 ماهه رو میذاره روی زمین تا با اصل خودش در ارتباط باشه بعد ما چی ..؟ مطمعنم هر خانومی از فامیل ما این خانم رو ببینه سکته میکنه :))) وای که چقدر ما سخت میگیریم من خودم تو خانواده ای بزرگ شدم ک هر بار باید نصیحتی در مورد خوراکم بهم گقته میشد اونم ن فقط مامان بابام از خاله گرفته تا غریبه ها یعنی مامان من هر جا بشینه ک یک نفر بیاد بگه فلان چیز خوبه بعد من اونو نخوردم دیگ هیچی شروع میکنه پیشش درد دل کردن ک اره هیچی نمیخوره لاغر شده قوه بدنی نداره :) حالا بماند ک من اصلا خوراکی ناسالم نمیخورم ….

    از این سخت گیریا من تا صب میتونم بگم از این نکن نرو نباید هایی ک تو ذهنم هست و دارم اونارو تو ذهنم پیاده میکنم وقتی این خانم رو دیدم دلم واقعا اینجوری زندگی کردن رو خواست دلم واقعا ون لایف خواست دلم این حد از ازادی رو خواست یاد اون قسمت از سریال سفر ب دور امریکا افتاد ک استاد رفته بودن یک منطقه ای پر از کوه بود بعد خانواده بچه هاشونو گذاشته بودن بازی کنند لب پرتگاه یا اون غاری ک کلی سختی داشت برای رفتن و مادره با بچش شیرخوارش اومده بود اینا خیلیییی برای من درس داره خیلی زیاد و خوشبختانه تاثیر هم گذاشته ولی من هنوز خیلی فاصله دارم تا باورهای این خانوم …چند روز قبل بارداری بری استخر :)) استاد اینا مثل داستانه برای من من یاد ندارم خانم بارداری اطرافم دیده باشم ک دختر ماه های اخر رو استراحت مطلق تجویز نکرده باشه براش اینقدر من بچه دار شدن برام ترمزه ک اگ این اتفاق بیوفته قطعا افسرده میشم چون مساوی با از دست دادن زندگی خودم.

    اکثر مادر هایی ک میشناسم احساس قربانی شدن دارن ک ما بخاطر بچه هامون فلان کارهارو نکردیم ولی این خانم بهم نشون داد ک اینا همش توهمه ذهنه و یک باور محدود کننده بخصوص تو کشور ماست

    مریم جانم مرسی برای این قسمت باورامونو شکافتی

    استاد جانم عاشقتون عععاااشقتون جلسه 9 دوره هم جهت با جریان خداوند منو داره زیر و رو میکنه مرسی برای این دوره عالی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: