https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2025/05/abasmanesh-2.webp8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2025-05-13 04:40:002025-05-13 04:40:58سریال زندگی در بهشت | قسمت 263
469نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خدایا شکرت برای دیدن تصویر زیبای براوونی در این بهشت که واقعا لذت بخشه
خدایا شکرت برای زحماتی که خانم شایسته عزیز میکشه و برای فیلمبردای و تدوین این فایل بینظیر بسیار سپاسگزارم
خانم شایسته جان واقعا دمتون گرم ، من یکی که انگار به شدت به این فایل نیاز داشتم چون اون قدر بر جان و دلم نشست و حس خوبی بهم داد که نگم براتون.
راستش بچه های من هر کدوم دو سال کامل شیر منو خوردن ولی …
از شش ماهگی به قول خودم ، خود جاهلم خیلی بدغذا بودن. طفلی بچه هام انگار میدونستن که نیازی ندارن به غذای اضافه و فقط دوست داشتن شیر منو بخورن
ولی من مدام نگران مدام دنبال بچه برو به به زور بهش غذا بده
خلاصه به جای لذت بردن فقط دنبال این بودم چطور امروز بهش به زور غذا بدم
بماند که چقدر اطرافیان بیشتر باعث نگرانی من میشدن
یه بار تو چهار ماهگی دخترم متوجه شدم مادر همسرم به دخترم کوکو سبزی داده
وای خدای من
منه با عزت نفس داغون حتی نتونستم اعتراض کنم
مدام این موضوع رو به همه میگفتم ، بچه ی من خوب غذا نمیخوره و انگار خودم و بیشتر نگران میکردم
میدونین بیشتر ما ایرانیا زندگیو خیلی سخت میگیریم
البته من از وقتی با شما اشنا شدم خدا رو شکر خیلی
اسان گیر تر شدم ، ولی هیچ ادعایی ندارم در مورد بچه هام و تربیتشون ، و هنوز کلی راه دارم.
ورزش کردن مادر خانواده هم برام قابل تحسین بود
در واقع من هم تو خونه ٨ سال ورزش کردم و میکنم ولی همیشه یه حس قربانی شدن داشتم که چرا تو خونه ورزش میکنم و نمیتونم برم باشگاه در صورتی که خود این موضوع و اراده ی من قابل تحسین بوده .
خلاصه که این فایل نشون دهنده ی قوی برای من بود که به حرف مردم و جامعه اهمیت ندادن یعنی چی
به سبک شخصی خودت زندگی کردن یعنی چی.
لباسهای خیلی ساده ی مادر و بچه ها ، خیلی برام جالب و تحسین برانگیز بود
و اینکه چقدر تو پرادایس راحت بودن انگار خونه ی خودشونه .
و من خودم جایی مهمانی میرفتم حتی نمیتوتستم پامو دراز کنم و مدام احساس میکردم الان این کارو کنم زشته ، اون کارو کنم زشته ، به خاطر همین مهمانی رفتن هم برای خودم کرده بودم یه معضل و لذت نمیبردم
یا مدام فکر اینکه امروز چی بپوشم و ….
خلنم شایسته شما با این فایل درس بزرگی به من دادین
و انگار احتیاج دارم چندین بار این فایل و ببینم
راستش من دانشجوی دوره ی دوازده قدم هستم و اون قدر این فایل برام ارزشمند بود که دوست دارم یکم در دوره به خودم استپ بدم و از این فایل استفاده کنم
چون انگار تازه درک کردم چرا من این همه سال از زندگیم حتی از بزرگ شدن بچه هام لذت کافی نبردم
چون واقعا زندگیو سخت گرفتم
چون تسلیم خداوند نبودم
چون خودم و عقل کل دیدم و نسپردم به خدایی که خودش خالقه این بچه ها بوده
و باورای اشتباهی که سالیان سال به خورد ما دادن
یادمه من اون قدر باورای اشتباه و ترس تو وجودم بود و البته عزت نفس پایین که نمیتونستم بگم بابا من خسته ام
من احتیاج به استراحت دارم و به خودم بها نمیدادم
و اون قدر تحت فشار بچه داری بودم با باورای غلط
که برای مثال غذای همسرم دیر میشد میترسیدم و نگران اونم میشدم ، در صورتی که ترس معنایی نداشت .
سلام به استاد بزرگ و خانوم شایسته و همه دوستان بی نظیر در این سایت آسمانی.
من کامنت متاسفانه کم میزارم ولی با دیدن این همه زیبایی و شگفتی خداوند و این نوع زندگی واقعا شگفت زده شدم و نتونستم کامنت نزارم.
واقعا بی نظیر این نوع زندگی این نوع نگاه این نوع راحت گیری در زندگی که فقط زندگی کنی و اینقدر به خدا ایمان داشته باشی که بزاری همه چیز رو خدا کنترل کنه و نخای که کنترل چیزی رو به دست بگیری و فقط حرکت کنی و ادامه بدی در اون مسیری که عاشقشی و ادامه بدی .
خیلی شگفت زده شده از این نوع دیدگاه و سبک زندگی .
اینقدر راحت
اینقدر آرام
اینقدر شاد
اینقدر با طراوت
اینقدر آسان
فقط به جلو نگاه کنی و اونطور که دوست داری زندگی کنی و نگران هیچ چیز نباشی.
واقعا چه ایمانی باید داشته باشی که اینطور بتونی کنترل همه چیز رو بسپاری به خالق و رب همه هستی و بهش اینقدر اعتماد داشته باشی که همه چیز رو به بهترین شکل کنترل میکنه و تو رو به بهترین ها هدایت میکنه.
نگران فرداها و فرداها نباشی زندگی کنی برای امروزت .
اینقدر آرامش داشته باشی که بچه ت رو میسپاریم به خدا و ایمان داری که به بهترین شکل خودش کنترلش میکنه .
نه حرص میخوری که وای کوچیک موند
وای مریض میشه
وای زخمی میشه
وای تخت راحت نداره
وای غذای خوب نداره
و وای هایی که ما همیشه گفتیم و همون همیشه ها زندگی رپ برای خودمون و فرزندانمون سخت کردیم .
چقدر این بچه آروم و خوشحال و با انرزی و با طراوت بود.
چقدر خوب داشت زندگی رو تجربه میکرد
چقدر خوب داشت یاد میگرفت که زندگی یعنی الان تجربه کنی و زندگی کنی.
به فکر فرداها نباش و بزار خدا بهترین فردا رو برات بسازه
وای که چقدر ما زندگی نکردیم و از ترس فردا ها امروزمون رو از دست دادیم.
چقدر خواستیم همه چیز رو کنترل کنیم و نتونستیم و فقط زندگی رو برای خودمون سخت کرد .
واقعا سپاسگزارم از شما که این نوع زندگی رو به ما نشون دادید و به ما یاد دادید که میشه که میشه و میشه اینطور زندگی کرد و نگران نبود.
فرزندان بزرگ گویای همخ چیز بودن و نشون میدادن که نگرانی هایی که ما داریم و همیشه هم این نگرانی ها جامه عمل میمیپوشونن و فرزندان ما تو سن نوجوانی چطور از ما فراری میشن ولی این دو تا نوجوان چقدر شاد بودن و داشتن از زندگیشون لذت میبردن و تجربه میکردن .
چقدر خانواده در صلحی بودن
چقدر خوبه بتونیم به خدا اعتماد کنیم و بزاریم برامون بچینه.
نگران نباشیم
بسپاریم به خدا پ امروزمون رو زندگی کنیم
اون خوب میدونه چطور باید بچینه .
چیدمان ما همیشه تجربه ثابت کرده که چطور همیشه یچیز دیگه میشه و ما رو از امروزمون میندازه.
خیلی لذت بردم
و یاد گرفتم که به خدا بیشتر اعتماد کنیم
اینقدری اعتماد کنیم و زندگی کنیم که از هر چیز رها باشیم .
خودش میدونه باید چطور بچینه.
سپاس از همه شما عزیزان
سپاس از استاد عزیز
که راه زندگی ما رو تغیر دادن و اینقدر زندگی ها رو باعث شدن تا راحت تر بشه و بتونیم راحت بگیریم و راحت زندگی کنیم .
من سراسر فایل یاد سمانه جان صوفی و قند عسلش بودم که دوست.داشتنیه و دارد مثل بقیه بچه هایی که به اصلشون وصلند با امنیت کنار مادرش رشد می کند. وقتی سمانه جون می نویسد از کارهاش و فعال شدن کودک درون خودش و آموزش دیدن های کنار بزرگ کردن بچه ، برای من یاد آور لذت بردن از زندگی و در لحظه بودن است
مراقبه کاریه که بچه ها هر لحظه در حال انجامش.
کاری که ما قبلا خوب بلد بودیم اما الان باید تمرین کنیم تا یادمون بیاد.
از این فایل یاد گرفتم بیشتر کودک درونم را رها کنم بهش اجازه بدم خودش را کشف کند و از هرچیزی که الان هست و دارد لذت ببرد
البته این یاد گرفتن نیاز به تکرار دارد تا ملکه ی ذهن بشود مثل بقیه قوانین
شاید تو زمان های قدیم تر تو روستا ها بیشتر می شد دید بچه هایی که با حیوانات بزرگ می شوند از همون سنگ و چوب و خاک به صورتشون و دهانشون می گذارند و مریض هم نمیشوند مثل همین پسر کوچولو که شن و چوب و هرچی را دهان می گذاشت .شاید یک علت عمده اش بر می گردد به نگران نبودن و مثبت بودن مادر که احتمالا بخشی از بزرگ شدن خودشون هم به این شیوه بوده .
خدا رو شکر که این قسمت قشنگ نصیب حالم شد که ببینم، بار دیگر توجه به نکان مثبت در سریال زندگی در بهشت. خیلی جالبه. چقدر زندگی به خدا راحته، کی گفته باید فلان کار تو فلان شرایط انجام بشه؟! الان که من حسی از این خانم گرفتم رو خیلی از انسانها با وجود زرق و برق زیادی که برای خودشون درست کردند، ندارند. چنان آرامشی ایشون دارند که حتی این آرامش به سایر اعضای خانواده منتقل شده است. و وقتی چنین بچهای با این حجم آرامش مواجهه میشه، قطعا میتونه زندگی خوبی براش متصور بود، ورودیها از همون بچگی داره خوب پیش میره. چقدر خوشحال شدم از این موضوع.
سخت گرفتن زندگی، برای دیگران زندگی کردن و فنا شدن مواردی هست که اکثرا ذهن پدر و مادرها رو نسبت به فرزندان تازه به دنیا آمده درگیر میکند. چقدر ما مورد داشتیم که طرف میگفت بچهام خرابکاریشزیاده، خونه این و اون نبریم. ولی این خانواده خیلی راحت دارند با سفر بچه رو اتفاقا خونه همه میبرند و میزارند راحت مسیر طبیعی زندگی در وجود این بچه شکل بگیرد. چقدر خوب که داره بچه راحت همه چیو یاد میگیره، لمس میکنه و تجربه میکنه. تازه ذهنش داره این کارو بدون در نظر گرفتن اینکه وای این بده، این اخه، میبره جلو.
واقعا لذت بردم از این مسیر زیبا از کل خانواده این افراد. به خدا زندگی خیلی راحت و عالیه و لذت بردنیه تا عذاب داشتن نسبت بهش.
انشاالله خداوند تک تک مارا به بهترین مسیرها، مسیری پر از نعمت و ثروت هدایت کند.
سلام به خانم شایسته ی عزیز که چقققققدر دوست داشتم ببینمتون.
امیدوارم حال دلتون همیشه عالی و عالی باشه.
چند وقتی بود که قلبم میگفت دوست داری یه فیلم ببینی از پارادیس ، گفتم آره خیلی دوست دارم.
من با توجه به اینکه دارم یاد میگیرم که وقتی خواسته ای میاد تو وجودم یعنی خود خدا برات آماده داره فقط می خواد میگه تو می خوای بهت میدم.
من تو دوره ی هم جهت با جریان خداوند این درخواست ها رو دارم به راحتی یاد می گیرم ،
من از خدا خواستم ، بعد هی پشت سر هم می دیدم که دوستان عزیزم هم این درخواست و کردند و این نشونه برام کاملاً واضح شد که خداوند داره یه کارهایی می کنه.
خانم شایسته متشکرم که به ندای قلب ت گوش کردید و منو به خواسته ام رسوندید.
چقققققدر به موقع و چقققققدر هماهنگ این فایل با این دوره هم جهت با جریان خداوند هست.
اونجایی که اون فرشته ی کوچولو، برای گرفتن چوب شما هیچ تقلایی نکرد و خیلی راحت یه چوب دگه که نزدیک خودش بود و در دسترس تر بود و انتخاب کرد.
دوم اونجایی که گفتید این فرشته ی کوچولو این پدر و مادر و انتخاب کرده که بیاد زمین و کلی تجربه کسب کنه و شروع این تجربه ها از سفر شروع کرده.
من خیلی موافقم با این حرف آره ، این حتماً انتخاب خودش بوده، و این دو انسان خوب و خودش انتخاب کرده و کانالی برای اومدن به این دنیا.
خدا می دونه که تو زندگی که از اینجا شروع شده و به قول شاعر که میگه سال نیکو از بهارش پیداست ، کن ایمان دارم که با کلی باور و و تجربه و درس های عالی این زندگی زمینی براش خیلی خوب رقم می خوره ،
قلبم میگه خیلی از روح هابی هستند که دوست دارند بیان اینجا را تجربه کنند و این درخواست ها داره چیدمان میشه،
یکی شون اینه که خیلی از بچههای سایت وقتی این فیلم و می بینند حتما لذت می برند و مشتاق میشن که این مادر نمونه و الگو می گیرند و از خداوند درخواست فرشته هایی نابی از خداوند می کنند و اون روح ها از این کانال ها آماده میشوند که بیاد زمینی بشنوند و کلی تجربه کنند.
خداوند هست که از یک فیلم و بی نهایت راه ها داره درخواست های تمام کل کیهان و جواب میده.
خدا رو شکر که من دارم هر روز امیدوارتر میشم که خداوند چقققققدر راحت و ساده پاسخ میدهد.
مریم جان متشکرم
خدایا متشکرم
منم خیلی دوست دارم مثل خانم شایسته یه ویلا باغ بزرگ داشته باشم و کلی باهاش زندگی کنم، لذت ببرم.
خدایا حتماً اینم برام ثبت کن و کمک م کن که آماده بشم برای دریافت ش.
خدایا شکرت
خدایا من را به راه راست هدایت کن، راه کسانی که به آنها نعمت دادهاید.
پروردگارا تنها تورا می پرستم و تنها از تو یاری می جوییم
سلام به مریم عزیز و دوستان هم خانواده ام
بارون نم نم و من عاشق این نوع آ ب و هوا هستم اونم فصل بهار
چقد دلم تنگ شده بود برای پرادایس و شما مریم جون …
مریم جون بی نهایت ازتون سپاسگزارم که این فایل زیبا رو گذاشتین خیلی خیلی فوق العاده است منکه از دیدنش واقعا لذت میبرم و چه درسهایی برام داشت .. ماشالله شما انقد کامل نکات مثبت رو گفتین که دیگه چیزی برای گفتن نیست ..
چقد از هماهنگ بودن این خانواده باهم(از نظر فکری، عقیده ای، سلیقه ای و…) دیگه لذت بردم و تحسین کردم …
به خودم می گفتم میبینی سحر تا این میشه یه رابطه عاطفی عالی و هماهنگ با طرفت داشته باشی این فوق العاده است …
در حالی که اطراف من همیشه زن و مرد نظراتشون مخالف همدیگه است حتی سر تربیت بچه ها…
چقد میتونه یه رابطه عاطفی هماهنگ لذت بخش باشه خدایا شکرت
و چی بگم از زندگی به شیوه قانون سلامتی که هرچقدر بگم کم گفتم چون خودم دو سال که دارم به این شیوه زندگی میکنم و هرسال می فهمم داره جسمم بهتر از سال قبل عمل میکنه … حتی وقتی پسرم دید که من دارم به این شیوه زندگی میکنم و چقد حالم و انرژیم عالیه با اینکه من بهش نگفتم این مدلی باش ، خودش تصمیم گرفته بود که شروع کنه به این شیوه زندگی کردن و الان حدود چند ماهی هست که داره به شیوه قانون سلامتی عمل میکنه و چقد راضیه از این همه انرژی و حال خوب و حتی بعد از سالها که همیشه سرماخوردگیهای شدید ، بیحالی ها افت انرژی و خیلی چیزای دیگه امسال اولین سالی بود که حتی کوچکترین سرماخوردگی نداشت و چقد از این موضوع خوشحال و راضی بود ..(بی نهایت خداوند رو سپاسگزارم)
من وقتی این مادر دوست داشتنی رو دیدم،خودم رو خیییلی بهش نزدیک دیدم.
خیلی از خصوصیات اخلاقی منم در رابطه با فرزندانم شبیه ایشونه.
پسر کوچکم که چندماه دیگه میشه 6 سالش،عاشق گِل بازیه.
هر جا بریم که کوپه ماسه یا شن ببینه میپره داخلش.
و من به راحتی اجازه میدم این کار رو بکنه و از لذت بردنش،لذت میبرم.
برام مهم نیست کثیف شدن و خاکی شدن لباسش.
دیدگاهم این هست که چیزهایی که قابل جبرانه،نباید براش نگران بود.
تنها چیزی که غیرقابل جبرانه،اسیب روحی و روانی به خودمون و بچست.
نهایتش اینه که موها و لباساش خاکی میشه و با یه حمام و یه لباس شستن جبران میشه.
سر کوچمون یه زمین خاکی هست.
پسرم یه فرغون و بیل و چنگک اسباب بازی داره.
هروقت پسرم بخواد بره خاک بازی من مانعش نمیشم.
و برای اینکه مواظبش باشم،خودم هم میرم سر کوچه مینشینم تا با خیال راحت هرچی خواست بازی کنه.خخخ
بعضی وقتا هم میگه مامان بشین همینجا تا من برم از خونه اب هم بیارم و بیام.
و منم میگم باشه مادر برو.
حالا تصور کنید مخلوط اب و خاک!
یه بار هم با کمک دوستش یه گودال درست کرد.دورتا دورش رو با گل اورد بالا.
بعد توش پراز اب کرد و کلی ذوق کردن که دریا ساختیم!
بعضیا هم با تعجب نگاهم میکنن ولی واسم شادی بچم مهمتره.
چندبار هم زن همسایه بهم گفت بچت مریض میشه ولی من توجهی نکردم.
اتفاقا خودم هم بسیار لذت میبرم و همزمان با نشستن سرکوچه،اموزش های استاد هم گوش میدم.
خلاصه تو این موارد خیلی سهل گیر هستم.
یادمه زمستون بارون شدید هم میومد هوا هم داشت تاریک میشد ولی بچه هام زیر بارون داشتن با دوستاشون بازی میکردن.و کیفِ دنیا رو میکردن.
از اون بازیها که چندتا سنگ میذارن روی هم بعد با فاصله میایستن با یه سنگ دیگه میزنن سنگها تا بریزه!
به شدت خیس شده بودن و هرچی گفتم بیاین خونه نیومدن و نهایتش من خودمم یه چتری برداشتم رفتم سرکوچه پیششون ایستادم!
بچه ها میگفتن اتفاقا زیر بارون خیلی بازی کیف میده.
و اصلا سرما هم نخوردن.
خلاصه چقدر حس خوبیه یاداوری این خاطرات.
پسر کوچکم عاشق درست کردن خمیر با آرده.
منم یه سینی معدنی بزرگ دارم.
هر وقت بخواد،ارد و اب میذارم توی سینی میذارم تو اشپزخونه تا برای خودش خمیر درست کنه.
چون اشپزخونه سرامیکه تمیز کردنش راحت تره.
یا هر وقت میریم نونوایی پسرم میگه مامان برام از نانوایی خمیر بگیر.
منم همیشه یه چونه خمیر براش میگیرم و کلللللی با همون چونه ی خمیر سرگرم میشه.
حتی اگر بخواد با گواش بازی کنه،چندتا کاغذ اچار و یه لیوان اب و چند تا گواش میذارم جلوش تو اشپزخونه،پیرهنش رو بیرون میارم تا راحت هرکار خواست کنه.
اخرش هم اشپزخونه رو میشورم.
حتی بچم از پسرخالش هم که همسن خودشه کتک بخوره یا بخوره زمین و گریه کنه،بازهم حسم انچنان بد نمیشه.
تا این حد من و همسرم نگران نیستیم که پسرم که هنوز 6 سالش هم نشده،دو سه بار به درخواست و اصرار خودش با دوچرخش برای صبحونه رفته سر کوچه برامون اش خریده اومده!
و وقتی هم با اش برمیگشت، خیلی احساس غرور میکرد و ماهم خیلی ازش تشکر میکردیم و میگفتیم نمیدونیم چرا این اش اینقدرررر خوشمزه هست؟؟؟اونم میگفت چون من خریدم!وچشاش از ذوق برق میزد.
خلاصه خیلی ارامش ذهنی دارم و نگرانی الکی به خودم راه نمیدم.
یه بار هم رفت سر کوچه برام پیاز خرید.
و چند بار هم از سوپری محله که تو کوچه هست،تخم مرغ و لوبیا و عدس و پنیر و ماست و…خرید کرد!
وقتی از این ماشین های تره بار فروشی میان تو کوچه،اگر چیزی بخوام که کم باشه پسرم با این سن کمش میره برام میخره.
مثلا یک کیلو پیاز،یا کاهو،
و اینجوری هم اعتماد به نفسش بالا میره هم با بزرگتر از خودش هم صحبت میشه و هم کلی چیز یاد میگیره.
یه بادکنک های کوچولویی هست که بهش میگن بادکنک ابی.
خیلی ارزونه.
هر 4 تاش هزارتومن.
بچه ها از این بادکنکا میخرن میارن خونه پر از اب میکنن،میبرن تو کوچه میزنن به همدیگه.و بادکنکه با برخورد به دوستاشون میترکه!
و با لباس خیس بر میگردن.
خیلی وقتها خودم یا همسرم این بادکنها رو برای بچه ها پر اب میکنیم و گره میزنیم!
واقعا برامون مهم نیست که بچه ها خیس بشن.
و فقط از دیدن خنده و شادی و لذت بردنشون لذت میبریم و از ته قلبمون شکرگزار گزار وجود بچه ها هستیم.
کامنت اولم و با دیدن ی بار این فایل و دریافت کلییییییی درس و آگاهی نوشتم و بعدش هدایت شدم ب خوندن کامنت ها ک تا الان ک من فایل و دیدم 60 تا کامنت روی سایت اومده و حدود 40 تا از کامنت هارو از ساعت 11 و نیم شب تا 3 صبح خوندم و کلی هدایت شدم ب دریافت پاسخ سوال های اخیرم از خودم و خداوند . خدایا شکرت
خوندن کامنت دوستان معجزه میکنه بخدا . اینکه من تقریبا چهار ساعت زمان صرف کامنت خوندن کردم و خیلیییییی راضیم و میدونم ک حضورم در این سایت و خوندن این 40 تا کامنت در یک فایل برای اولین بار . اتفاقی نیست .
ی حسی بهم گفت یک بار دیگه این فایل و ببینم و از زیبایی های این فایل بگم و با این تفاوت ک بعد از خوندن کامنت دوستان تمرکز بالاتری برای دیدن این فایل و پیدا کردن نکات مثبتش دارم
خب خب خب
بگم از زیبایی این بهشت زیبا ک الان تو دل بهار هستیم و همه جا سرسبزی بی نهایت داره . دو روز ک هوا دم غروب ابری میشه و بارون نمیباره و امروز گفتم خدایا بارون ببار ک حس نابشو دریافت کنم . از صبح نتم ضعیف بوده و نتونستم بیام تو سایت و تمیرن ستاره قطبی ام در قدم اول نتونستم ثبت کنم ولی تو نوتیز نوشتم ک بعدا کپی کنم . و ی حسی بهم گفت نمیشه ک ی روز همش نت نداشته باشی و اصن آنتن نداشته باشی و گوشیمو خاموش روشن کردم و خداروشکر این مسئله حل شد و سریع اومدم ب سایت و دیدم به به برای اولین بار من زندگی در بهشت و بنرش و دیدم . هدایت شدم ب بهش . دیدم ک دقیقا همون بارونی ک امروز درخواست داشتم ک بباره . در پرادایس بهشتی دارم میبینم . خدایا شکرت برای سریع الجواب بودنت
من عاشق این آقای براوونی هستم ک انقد نجیب و دوست داشتنی هستش
خدااااای من چقدر این بچه خوشگله . من عاشق بچه ام ولی این اصن ی طور دیگه خاص . این خاص بودنش ی دلیلش رها بودنش و خانواده ای اجازه تجربه کردن و بهش دادن .
این خانواده خیلی در صلح هستن و من کلییییییی درس از این مادر و خانواده گرفتم و در کامنت قبلی نوشتم
منم دوست دارم اگر روزی مادر شدم همینقدر و بیشتر هم اجازه تجربه کردن و ساده زیستن و طبیعی زندگی کردن و ب خودم و فرزندم بدم .
من الان در دوران عقد هستم و وقتی داشتم تجسم میکردم و کامنت دوستان میخوندم و فایل و نگاه میکردم . همش این نجوا میومد ک ن بابا تو نمیتونی اینطور ک میخای باشه و همسرت همش دنبال شلوغ بودن و حساسیت نشون دادن و بچه رو ب روش خودش بار اوردن ، و فکر منو ب هم میزد این نجوا ها. و حس قلبی من ک خدای من بهم میگفت نگران نباش تینا جان تا اون زمان تو انقد باور های محدودتو تغییر دادی و باور های تقویت کننده جایگزین کردی ک میتونی خالق زندگی دلخواهت باشی و تازه این تغییر تثبیت شده تو باعث شده همسرت هم کلی تغییر کنه و ب همه خاسته های تو احترام بزاری و موافق سبک جدیدی از زندگی کردن باشه .
این کوچولو ب قدری برای من درس و آگاهی داشت با توصیف های شما مریم عزیز ، ک من چندین ساعت غرق شدم در این فایل و کلییییییی از باور های محدود منو شکسته و این سیمان باور های محدود من با ی پتک خیلییییی محکم بهش ضربه خورده ک تقریبا با دیدن این فایل نیمی از باور های منو برای آینده ای لذت بخش و حتی با داشتن ی فرزند کوچولو ام میشه لذت برد و زندگی واقعی کرد ، برای من تغییر داد و باور هامو بسیار بسیار قوی تر کرد ب رها بودن و توحیدی بودن
خدای من شکرت . هزار مرتبه شکرت
این قابل انقد آگاهی و درس داشت ک من اگه ده تا دیگه ام کامنت بزارم باز میتونم صحبت کنم از زیبایی و رهایی و نعمت و فراوانی در این فایل
دوستان عزیزم عاشقتونم ک انقد دیدگاه های عالی و با بقیه دوستان ب اشتراک میزارد و دستی از دستان خداوند میشید . قلب ب همتون
مریم عزیز مچکرم ازت بابت این فایل ک سرتاسر هدایت الهی بود برای من
سلام عرض میکنم خدمت استاد عزیز تر از جان و مریم جان به حق شایسته
چقد لذت بخش بود دیدن این فایل ….
این فرشته ی کوچولو با چشمان بسیار. زیبا..
داشتم با خودم فک میکردم بهترین اتفاق امروز برای من چی بود؟؟؟؟
اتفاقات امروز رو مرور میکردم و سپاسگزاری میکردم…دیدن این فرشته کوچولو بهترین اتفاق امروز برای من بود با این همه زیبایی و البته من بچه های تو این سن رو با این همه شیرین کاری خیلی دوست دارم چه برسه به اینکه این همه ناز هم باشه ماشاالله
ولی از زیبایی خودش که بگذریم چقد مادر تحسین برانگیزی داشتن..چقد توانا مدبر و زیبا و خوش هیکل
آدمهایی که این نوع زندگی رو انتخاب کردند و این همه زیبا بدون خستگی و کم وو کاستی دارن زندگی میکنند و هم زمان سفر میکنندچه قد بچه های پر باری تحویل اجتماع میدن؟؟؟
فکر کردن به این نوع زندگی هم آسون نیست برای من…و من به فکر افتادم که فرق این آدمها با من یا کسانی مثل من چی هست؟؟؟
قطعا بهترین جواب آسان گیر بودن انهاستthey are easy going people
ولی چه چیزی رو آسون میگیرن؟؟!!آسون گیری نه به این معنا که قید درس وتربیت بچه ها و حتی ورزش کردن رو بزنند نه اصلا تازه این چیزها خیلی هم مهم و با اهمیت هستند. برای اونها..اونها به بچه هاشون اجازه تجربه کردن میدن و از همون اول از بچه در حد سن خودش انتظار دارن که تصمیم بگیره و درک کنه و تجربه کنه
چه بسا خانواده های که با محدود کردن زیاد از حد بچه ها و اینکه به خیال خودشون دارن در حق بچه لطف میکنند و بهترین تصمیم رو برای بچه میگیرن و در اصل اعتماد به نفس او رو میگیرند…یا اینکه باید اینو بخوری برای بدنت خوبه تو خودت نمیدونی…چقد نوع زندگیشون ارمششون کنار هم و ساده زندگی کردنشون جای تامل داره…
خیلی جالب و پر از درس بود
مریم جان دلمون برای خودت هم تنگ شده کاش تو فیلم بودی عزیزم…
افزایش اعتماد به نفس و در لحظه رفتار کردن و واکنش نشان دادن
شکستن دیدگاه : عالی به نظر رسیدن و برانگیختن نظر دیگران درباره خود
اعتماد به خود و خودباوری
اعتماد به نشانه ها و تسلیم بودن
آسان گرفتن کار ها
خب این کامنت فوق العاده ترین کامنتی میشه که تا حالا نوشتم خدایا بنویس
شک و ترید را از خودتون دور کنید
کاملا ریلکس باش ، میمیک صورتتو ریلکس کن
عضلاتت رو شل کن و راحت باش
فقط انجام بده ، سرعت تصمیم گیریتو تقویت کن
عضله ی تمرکزتو تقویت کن و در لحظه متمرکز باش
کاری که باید انجام بدی رو با دقت بالا انجام بده
هر لحظه هر اتفاقی ممکنه بیوفته ، زندگی همیشه پر از اتفاقات است ، باید یادبگیری که واکنش گرا نباشی و متعهد به انجام کار باشی و همیشه مستمر باشی ، چرا؟ چون زندگی اینطوری نتیجه بخش میشه
چرا؟ چون اینطوری روحت بزرگ میشه
چرا؟ چون اعتماد بنفس و خودباوریت به طرز فوق العاده ای افزایش پیدا میکنه وقتی اگاهانه تصمیم میگیری که به موقع کار درست رو انجام بدی حواس جمع باشی متعهد باشی و واکنشی و حسی عمل نکنی.
شکر نعمت ، نعمت را فزونی میدهد و بر احساس لذت و سپاسگزاری بیشتر ، میافزاید.
وقتی شکر گزاری رو دوباره و دوباره دوباره بیانش میکنی ، مینویسی یا احساس میکنی ، بدون استثنا هر دفعه به عشق درونی ات نزدیک و نزدیک تر میشوی.
هر بار قطعا بهتر ان را ادا میکنی
هر بار چیزی های بیشتری احساس میکنی برای سپاسگزاری وجود دارد چون هر بار گسترش یافته ای و واقعا هم نعمت ها بیشتر شده است.
خدایا شکرت
سپاسگزارم مریم جون بابت این فایل بی نظیر تاکید میکنم بی نظیر دقیقا عین وجود نازنین خودتون
تدوین ویدیو کیفیت تصویر و صدا ، محتوای بی نظیر ان ( بیشتر اشاره خواهم کرد) ، صدای شما با ان لحن لطیفتان که انگار از بهشت میامد و ان توضیحات شیرین و نافذ و منطقی و دقیق شما من را وجد اورد.
تحسینتون میکنم بابت اینکه انقدر با اعتماد بنفس و عالی توضیح میدین .
تحسینتون میکنم برای زمان انرژی دقت و حوصله و عشقی که برای فریم به فریم این فایل ها میزارید.
تحسینتون میکنم بابت اینکه اینقدر میزبان خوبی هستید ، هم مهربان هم راحت هم گشاده رو ، هم با وقار ، خدا به شما قوت دهد.
تحسینتون میکنم بابت اینکه با اعتماد بنفس مانند طبیعت زیبا ، بخشنده اید و زیبایی هارو با ما share میکنید و اون رو برای خودتون دو چندان زیبا تر میکنید و صد برابر بیشتر زیبایی و حال خوب دریافت میکنید.
استاد عزیز بابت این فضای روحانی که به قوت و مهربانی الله مهربان ایجاد کرده ای سپاسگزارم خداوند به این سایت بی نظیر برکتی روززززززز افزووووون دهد آمین.
تحسین میکنم بابت این زندگی بهشتی که برای خود ساختید
تحسین میکنیم سخاوت و زیبایی های unlimited این پارادایس زیبا رو که هیچ وقت تکراری نمیشه و همیشه در حال اپدیت شدنه.
تنها نگاه کردن به زیبایی ها کافی نیست ، هرگز.
باید ان ها شرح داد باید به معنای ان ها اضافه کرد باید دریافت هایی بیشتر داشت
باید خودت دست به قلم بشی
فکر نکن که اگر کسی کامنتی زیبا نوشته که تمام جملات و احساس نهفته در ان ، انگار بیان توست و انگار کار نکرده ی تو انجام شده و تو دیگر کاری برای انجام دادن نداری . نه هرگز اینطور نیست.
گول این رو نخور که اگر فقط نگاه کردی و یاد گرفتی انگار که خودت انجام دادی و معنایش این است که الان تو هم همانقدر عالی هستی ، نه هرگز.
خودت انجامش بده مگه نمیگی راهشو بلدی و کاملا میدونی قضیه چیه و حتی بهتر از کسی که او را میبینی هستی ها؟ خب پس خودت انجامش بده
باید این رو بدونی
اگر خانم شایسته و استاد جان انقدر با اعتماد به نفس هستند و تو با دیدنشان لذت میبری معنیش این نیست که چون تو درکش میکنی یعنی کاملا تو هم با اعتماد بنفسی ، نه ، این یه توهمه
خودت امتحانش کن
خواهی دید چقدر دست پاچه میشوی
پس
حتی پیشرفت های کوچیک دیگران را هم بزرگ بشمار ، چون ان ها در حال انجام دادن هستن و نه فقط حرف زدن ، ان ها در مسیر صعودند.
تحسین کن و بزرگ شو
تحسین کن قدرتمند شو برو جلو
زندگی رو خودت زندگی کن ، نه با خود را جای دیگران گذاشتن تو میتونی ایمان داشته باش راحت بگیر لبخند بزن و برو جلو..
خدا رو شونه هاش تو رو میبره جلو
انجام بده خودتم میدونی که انجام دادنش خیلی راحت تر از اونیه که توی فکرت انجامش میدی
وقتی شروع میکنی یه نیروی برتر حمایتت میکنه و دهنت باز میمونه واو چقدر ساده و دلپذیر !
این رو بدون ، همه انسان ها ، اونهایی که خوب یا بد تعبیرشون میکنی و از جمله خود تو
همه درگیر احوال خودشون هستن
لحظه ای نگاه میکنن و رد میشن
همه مخلوق ، غرق در خودشونن و دنیا ی خودشون و تدبیر و قضاوت خودشون
به این کودک زیبا نگاه کن که قضاوت را
حتی نمیشناسد،حتی نمیشناسد،حتی نمیشناسد
حتی نمیداند وابستگی و انتظار چیست
چشم های زیبا و دریایی اش را میبینی ؟
تا به حال به ان مفتخر نشده و بر وجودش شرک و خودپسندی راه پیدا نکرده
ان قدر رهاست که زیباست
اهمیت نمیدهد که زیباست یا زشت هیچ وقت نه خود را و نه دیگران را بر اساس مادیات نسنجیده
میبینی چقدر حال و هواش زیباست؟
درست مثل تو دوست من
مثل قلب زیبایت
مثل چهره ی ماهت
ما انسان ها وقتی بزرگتر میشویم نیاز است که هر روز به قلب براق و سرخ گون توحیدی مان دستی بکشیم و هر روز ان را تمیز کنیم و برقش بیاندازیم
هر روز باید این کار را بکنیم وگرنه غبار میگیرید و انرژیش را از دست میدهد
ولی ذاتش همیشه تازست و هر وقت تمیزش کنی مانند روز اول برق میزند و زیبا ترین ها را خلق میکند.
وقتی اسون میگیری یعنی بسیار هماهنگی با جریان خداوند یعنی خیلی قوی شدی و داری خودتو تجربه میکنی
وقتی باورهات قدرتمند باشه هر طور دوست داری زندگی میکنی
خونتو میزاری رو دوشتو یا الله میگی مسیر تجربه و سفر در پیش میگیری
نامحدودی نامحدود
بچه هایی بهت عطا میکنه زیبا تر از گل
دوستانی سر راهت قرار میده از خود بهشت
قلبتو ارام و مسیر رو هموار میکنه
ثروت رو مثل برگ درختا همه جا برات فراوان میکنی
بی دغدغت میکنه
وقتی شجاعت داشتی باشی اصن از یه جایی بعد که فیکس شدی میبینی که فقط جریان داره میبرتت جلو
هرچی میخوای هست
دیگه ارزو های بلند و بالا معناشونو از دست میدن . آرزو؟! تو احساس فوق العاده ای داری
کار هایی که شب قبل خواب فکرش رو میکنی رو فردا میتونی تجربشون کنی
دوردست برات محو میشه و جلوتو با کیفیت HD میبینی و میدونی هر چی بخوای در مسیرت هست نیاز نیست دائم به دور دست خیره بشی
سلامتی ، خانواده ، عشق ، خدا ، هوای تازه ، دوست های با معرفت ، قلبی لطیف ، روحی گسترده و نامحدود ، احساس ارزشمندی ، احساس توانایی برای موفقیت …. عاجزم از گفتن و شکر همه ولی تا رمق دارم میگم .
جان و جانان من است او
او به این فکر کرده که من را خلق کند.
او خالق من است
همانی که برگی با تدبیرش میافتد
من را تنها نمیزارد من را همراه است مسیرم ، تجربه هایم ، ایینه ها ، همه را زیبا میکند
او که قدرتش را در رعد و برق و اسمان می بینیم
میدانی من را تو را با چه قدرتی خلق کرده؟!
هیچ میدانی که من را که تو را برای خودش خلق کرده ؟! و همه چیز را برای من و تو که ارزشمان غیر قابل درک است خلق کرده
او همه اسباب مورد نیاز ما را خلق کرده همه چیز را
موهبت و نعمت هست ولی تمام مدت خود را منع کرده بودم .
تمام مدت بود و من غافل
تمام مدت عمرم را منتظر این لحظه بودم ،
بهار باشد ، 18 سالگی باشد ، کنکور تمام شده باشد ، احساس خوب باشد نعمت باشد عشق باشد صمیمیت و صفا باشد من باشم خدا باشد ، راضی باشم و بگویم تسلیم
جز زیبایی و خیر در این معرکه هیچ نیست.
سپاسگزارم
راستی یه پیشرفت جدید
دیگه خیلی کمتر برای دریافت و درک نشانه و الهامات خداوند زور میزنم
خیلی راحت و صریح خدای من باهام حرف میزنه
وقتی چشمم میخواد خواب بره یهو از تو کوچه یه نفر رد میشه که داره با تلفن صحبت میکنه و میگه که : بلند شو ، پاشو دیگه …
و من میگم بابا دستمریزاد چه به موقع چشمم
و یک انرژی میگیریم که خواب و خیال کاملا از سرم میپره
میخوام کامنت بنویسم هی به بعد موکول میکنیم بعد همینطوری که توی سایتم دستم میخوره به یه فایل که مضمونش اینه : همین لحظه بهترین زمان برای شروع است.
اصلا دیگه دست من نیست خودش یجوری میچینه که نیاز نیست زور بزنی و انقدر نشونه هه قلبتو داغ میکنه که در لحظه تسلیم میشی و میگی چشم .
به نام خداوند بخشنده و مهربانم
سلام به خانواده ی توحیدی خوبم و نازنینم
خدایا شکرت برای دیدن این بهشت زیبا
خدایا شکرت برای حس کردن بوی خوب بارانی که روی
چمن ها نشسته
خدایا شکرت برای دیدن تصویر زیبای براوونی در این بهشت که واقعا لذت بخشه
خدایا شکرت برای زحماتی که خانم شایسته عزیز میکشه و برای فیلمبردای و تدوین این فایل بینظیر بسیار سپاسگزارم
خانم شایسته جان واقعا دمتون گرم ، من یکی که انگار به شدت به این فایل نیاز داشتم چون اون قدر بر جان و دلم نشست و حس خوبی بهم داد که نگم براتون.
راستش بچه های من هر کدوم دو سال کامل شیر منو خوردن ولی …
از شش ماهگی به قول خودم ، خود جاهلم خیلی بدغذا بودن. طفلی بچه هام انگار میدونستن که نیازی ندارن به غذای اضافه و فقط دوست داشتن شیر منو بخورن
ولی من مدام نگران مدام دنبال بچه برو به به زور بهش غذا بده
خلاصه به جای لذت بردن فقط دنبال این بودم چطور امروز بهش به زور غذا بدم
بماند که چقدر اطرافیان بیشتر باعث نگرانی من میشدن
یه بار تو چهار ماهگی دخترم متوجه شدم مادر همسرم به دخترم کوکو سبزی داده
وای خدای من
منه با عزت نفس داغون حتی نتونستم اعتراض کنم
مدام این موضوع رو به همه میگفتم ، بچه ی من خوب غذا نمیخوره و انگار خودم و بیشتر نگران میکردم
میدونین بیشتر ما ایرانیا زندگیو خیلی سخت میگیریم
البته من از وقتی با شما اشنا شدم خدا رو شکر خیلی
اسان گیر تر شدم ، ولی هیچ ادعایی ندارم در مورد بچه هام و تربیتشون ، و هنوز کلی راه دارم.
ورزش کردن مادر خانواده هم برام قابل تحسین بود
در واقع من هم تو خونه ٨ سال ورزش کردم و میکنم ولی همیشه یه حس قربانی شدن داشتم که چرا تو خونه ورزش میکنم و نمیتونم برم باشگاه در صورتی که خود این موضوع و اراده ی من قابل تحسین بوده .
خلاصه که این فایل نشون دهنده ی قوی برای من بود که به حرف مردم و جامعه اهمیت ندادن یعنی چی
به سبک شخصی خودت زندگی کردن یعنی چی.
لباسهای خیلی ساده ی مادر و بچه ها ، خیلی برام جالب و تحسین برانگیز بود
و اینکه چقدر تو پرادایس راحت بودن انگار خونه ی خودشونه .
و من خودم جایی مهمانی میرفتم حتی نمیتوتستم پامو دراز کنم و مدام احساس میکردم الان این کارو کنم زشته ، اون کارو کنم زشته ، به خاطر همین مهمانی رفتن هم برای خودم کرده بودم یه معضل و لذت نمیبردم
یا مدام فکر اینکه امروز چی بپوشم و ….
خلنم شایسته شما با این فایل درس بزرگی به من دادین
و انگار احتیاج دارم چندین بار این فایل و ببینم
راستش من دانشجوی دوره ی دوازده قدم هستم و اون قدر این فایل برام ارزشمند بود که دوست دارم یکم در دوره به خودم استپ بدم و از این فایل استفاده کنم
چون انگار تازه درک کردم چرا من این همه سال از زندگیم حتی از بزرگ شدن بچه هام لذت کافی نبردم
چون واقعا زندگیو سخت گرفتم
چون تسلیم خداوند نبودم
چون خودم و عقل کل دیدم و نسپردم به خدایی که خودش خالقه این بچه ها بوده
و باورای اشتباهی که سالیان سال به خورد ما دادن
یادمه من اون قدر باورای اشتباه و ترس تو وجودم بود و البته عزت نفس پایین که نمیتونستم بگم بابا من خسته ام
من احتیاج به استراحت دارم و به خودم بها نمیدادم
و اون قدر تحت فشار بچه داری بودم با باورای غلط
که برای مثال غذای همسرم دیر میشد میترسیدم و نگران اونم میشدم ، در صورتی که ترس معنایی نداشت .
وای خدای من
چقدر تو جهالت غرق بودم
چقدر بیخود و بی جهت زندگیو سختش کردم
خدای من شکرت که منو هدایت کردی به این سایت
هدایتم کردی تا از اون باتلاق بیام بیرون
خدایا شکرت برای اینکه چقدر شکرگزار شدم
خدایا شکرت که زندگیو خیلی قشنگ و زیبا میبینم
خدایا شکرت برای تغییر نگاهم
خدایا شکرت برای وجود استادانم و این سایت الهی.
سلام به استاد بزرگ و خانوم شایسته و همه دوستان بی نظیر در این سایت آسمانی.
من کامنت متاسفانه کم میزارم ولی با دیدن این همه زیبایی و شگفتی خداوند و این نوع زندگی واقعا شگفت زده شدم و نتونستم کامنت نزارم.
واقعا بی نظیر این نوع زندگی این نوع نگاه این نوع راحت گیری در زندگی که فقط زندگی کنی و اینقدر به خدا ایمان داشته باشی که بزاری همه چیز رو خدا کنترل کنه و نخای که کنترل چیزی رو به دست بگیری و فقط حرکت کنی و ادامه بدی در اون مسیری که عاشقشی و ادامه بدی .
خیلی شگفت زده شده از این نوع دیدگاه و سبک زندگی .
اینقدر راحت
اینقدر آرام
اینقدر شاد
اینقدر با طراوت
اینقدر آسان
فقط به جلو نگاه کنی و اونطور که دوست داری زندگی کنی و نگران هیچ چیز نباشی.
واقعا چه ایمانی باید داشته باشی که اینطور بتونی کنترل همه چیز رو بسپاری به خالق و رب همه هستی و بهش اینقدر اعتماد داشته باشی که همه چیز رو به بهترین شکل کنترل میکنه و تو رو به بهترین ها هدایت میکنه.
نگران فرداها و فرداها نباشی زندگی کنی برای امروزت .
اینقدر آرامش داشته باشی که بچه ت رو میسپاریم به خدا و ایمان داری که به بهترین شکل خودش کنترلش میکنه .
نه حرص میخوری که وای کوچیک موند
وای مریض میشه
وای زخمی میشه
وای تخت راحت نداره
وای غذای خوب نداره
و وای هایی که ما همیشه گفتیم و همون همیشه ها زندگی رپ برای خودمون و فرزندانمون سخت کردیم .
چقدر این بچه آروم و خوشحال و با انرزی و با طراوت بود.
چقدر خوب داشت زندگی رو تجربه میکرد
چقدر خوب داشت یاد میگرفت که زندگی یعنی الان تجربه کنی و زندگی کنی.
به فکر فرداها نباش و بزار خدا بهترین فردا رو برات بسازه
وای که چقدر ما زندگی نکردیم و از ترس فردا ها امروزمون رو از دست دادیم.
چقدر خواستیم همه چیز رو کنترل کنیم و نتونستیم و فقط زندگی رو برای خودمون سخت کرد .
واقعا سپاسگزارم از شما که این نوع زندگی رو به ما نشون دادید و به ما یاد دادید که میشه که میشه و میشه اینطور زندگی کرد و نگران نبود.
فرزندان بزرگ گویای همخ چیز بودن و نشون میدادن که نگرانی هایی که ما داریم و همیشه هم این نگرانی ها جامه عمل میمیپوشونن و فرزندان ما تو سن نوجوانی چطور از ما فراری میشن ولی این دو تا نوجوان چقدر شاد بودن و داشتن از زندگیشون لذت میبردن و تجربه میکردن .
چقدر خانواده در صلحی بودن
چقدر خوبه بتونیم به خدا اعتماد کنیم و بزاریم برامون بچینه.
نگران نباشیم
بسپاریم به خدا پ امروزمون رو زندگی کنیم
اون خوب میدونه چطور باید بچینه .
چیدمان ما همیشه تجربه ثابت کرده که چطور همیشه یچیز دیگه میشه و ما رو از امروزمون میندازه.
خیلی لذت بردم
و یاد گرفتم که به خدا بیشتر اعتماد کنیم
اینقدری اعتماد کنیم و زندگی کنیم که از هر چیز رها باشیم .
خودش میدونه باید چطور بچینه.
سپاس از همه شما عزیزان
سپاس از استاد عزیز
که راه زندگی ما رو تغیر دادن و اینقدر زندگی ها رو باعث شدن تا راحت تر بشه و بتونیم راحت بگیریم و راحت زندگی کنیم .
بسم الله الرحمن الرحیم
چقدر تو ملوسکی Theolani
یعنی اگر اونجا بودم خورده بودمت.
من سراسر فایل یاد سمانه جان صوفی و قند عسلش بودم که دوست.داشتنیه و دارد مثل بقیه بچه هایی که به اصلشون وصلند با امنیت کنار مادرش رشد می کند. وقتی سمانه جون می نویسد از کارهاش و فعال شدن کودک درون خودش و آموزش دیدن های کنار بزرگ کردن بچه ، برای من یاد آور لذت بردن از زندگی و در لحظه بودن است
مراقبه کاریه که بچه ها هر لحظه در حال انجامش.
کاری که ما قبلا خوب بلد بودیم اما الان باید تمرین کنیم تا یادمون بیاد.
از این فایل یاد گرفتم بیشتر کودک درونم را رها کنم بهش اجازه بدم خودش را کشف کند و از هرچیزی که الان هست و دارد لذت ببرد
البته این یاد گرفتن نیاز به تکرار دارد تا ملکه ی ذهن بشود مثل بقیه قوانین
شاید تو زمان های قدیم تر تو روستا ها بیشتر می شد دید بچه هایی که با حیوانات بزرگ می شوند از همون سنگ و چوب و خاک به صورتشون و دهانشون می گذارند و مریض هم نمیشوند مثل همین پسر کوچولو که شن و چوب و هرچی را دهان می گذاشت .شاید یک علت عمده اش بر می گردد به نگران نبودن و مثبت بودن مادر که احتمالا بخشی از بزرگ شدن خودشون هم به این شیوه بوده .
و چقدر چهره دوست داشتنی و آرامی داشت مادر خانواده
کاملا مشهود بود چقدر با خودشون در صلحند
به خدای دورنشون وصل اند بدون هیچ ادعایی
خدایا مارا متصل به خودت نگه دار
هر لحظه
هر آن
سلام جانِ دل.
مدتی بود میخواستم بنویسم برات، و الان و اینجا، بهترین زمان و مکانه.
ممنونم از محبت همیشگیت نسبت به من و حافظ عسلی.
هنوز یادمه وقتی تو دلم بود براش بوس انگشتی میفرستادی.
انرژی و عشقت بهمون میرسه همیشه.
ممنونم ازت نفیسه جانم.
نوشتی:
مراقبه کاریه که بچه ها هر لحظه در حال انجامش
وقتی حافظ رو میبینم مشغوله با یه وسیله، قشنگ میبینم تمرکز کرده برای کشف و شهود با اون وسیله.
رها میشه ز غوغای جهان و همه ی تمرکزش روی وسیله ی توی دستشه.
یه جای خلال دندان داشتم که گرد بود و در شفاف داشت که بهش وصل بود، خالی شده بود، حس کردم گزینه ی خوبیه براش برای کشف و شهود.
تمیزش کردم دادم بهش، مشغولش شد و کلی باهاش ور رفت، آخرین مراحل بازیش هم این بود که باهاش راه افتاد تو خونه و میزدش به سنگِ کفِ آشپزخونه.
چون صدا میداد براش جذاب بود.
درش رو میبست و باز میکرد.
کاملا مشغولِ تحلیل و بررسیش بود با جدیت.
یه چیز جذاب بچه، همینه.
چون همه چیز این زندگی براش جدیده و تازگی داره، یه جنس دیگه ای باهاش مواجه میشه.
پر از شور و کشف و لذت.
فکر کردم خود من چقدر با یه وسیله یا پیرامون خودم با این جنس کشف و شهود، مواجه میشم؟
منِ بزرگسال عادت کردم به زندگیِ fast.
اکثراً همه چیز روی دور تند هست.
عجله
شتاب
بدو بدو
نشین یه جا
مشغول یه کاری باش حتما تا مفید و ارزشمند باشی…
گاهی از قصد، برای خودمم که شده میشینم و با حافظ و اسباب بازی هاش خودمو مشغول میکنم.
شاید زمان زیادی نمیشه، شاید حدود 15 دقیقه بشینم و برام بازی با اسباب بازی جالب باشه، ولی همونم خدا رو خیلی شکر میکنم که هست.
این اروم بودن، متمرکز بودن، در لحظه استفاده کردن و لذت بردن از هر چیزی تو زندگی، تو ذاتِ بچه است.
چون میخواد کشف کنه.
همه چیز براش جدید و شگفت انگیزه.
قبل از تولد حافظ، خودمو تربیت کرده بودم تو پیاده روی هر چیز قشنگی میبینم به وجد بیام، بگم، گاهی عکاسی کنم ازش، سلام بدم بهش و …
وقتی حافظ رو هم میبرم بیرون همون عادت رو جلوش بروز میدم و میگم.
با ذوق میگم پروانه…
پیشی…
درخت …
نی نی…
بعد از مادر شدنم هر نی نی رو که میبینم ذوق میکنم و سلام میدم بهش.
قبلا اینطوری نبودم.
از وقتی خودم قند عسل دار شدم به بچه های توی بغل خانواده شون خیلی عشق نشون میدم.
چون خودم دارم تجربه اش میکنم، متوجه شدم که چقدر شیرینن.
الهی شکر برای همه ی بچه ها.
نفیسه جانم
امروز خدا یه خبر خوب هم بهم داد.
چیزی که منتطرش بودم و میدونستم به وقتش میاد.
امروز حافظ یه کوچولو کاغذ کتاب داستان رو نوش جان کرد.
دستمو بردم تو دهنش تا درش بیارم که زیباترین خبر رو حس کردم.
تیزیِ دندونِ لثه ی پایینِ قند عسلم رو با انگشتم حس کردم…
نمیدونی چه حسی رو تجربه کردم.
خوشحال
ذوق زده
الهی شکر گویان
گریه ی خوشحالی از لطف الله…
رویش دندون رو بین 8 الی 13 ماهگی زمان دادن.
و من بهش فکر میکردم چه زمانی دندون حافظ در میاد.
سپرده بودم به خود الله و نگران نبودم، ولی گوشه ی ذهنم سوالش بود.
خدا این دو سه هفته ی اخیر چند تا نشونه فرستاد برام که همه چیز سر جاش هست و نگران نباش.
همینم شد و بسیار خوشحالم از عنایت خدا.
الهی شکر برای سلامتی حافظ جانم.
این روزها می ایسته برای یه مدت زمان و من کلی ذوقش رو میکنم.
دیدن تکامل انسان به محضِ تولد (و حتی رشدش به صورت جنین در شکم مادر)، معجزه ی بزرگیه که من با دیدنش کلی لذت میبرم.
همه ی بچه ها قشنگن.
خدا حافظ همه شون باشه.
ماچ به روی ماهت نفیسه جانم.
تو قلبمی همیشه.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
با سلام و وقت بخیر خدمت تمامی عزیزان
خدا رو شکر که این قسمت قشنگ نصیب حالم شد که ببینم، بار دیگر توجه به نکان مثبت در سریال زندگی در بهشت. خیلی جالبه. چقدر زندگی به خدا راحته، کی گفته باید فلان کار تو فلان شرایط انجام بشه؟! الان که من حسی از این خانم گرفتم رو خیلی از انسانها با وجود زرق و برق زیادی که برای خودشون درست کردند، ندارند. چنان آرامشی ایشون دارند که حتی این آرامش به سایر اعضای خانواده منتقل شده است. و وقتی چنین بچهای با این حجم آرامش مواجهه میشه، قطعا میتونه زندگی خوبی براش متصور بود، ورودیها از همون بچگی داره خوب پیش میره. چقدر خوشحال شدم از این موضوع.
سخت گرفتن زندگی، برای دیگران زندگی کردن و فنا شدن مواردی هست که اکثرا ذهن پدر و مادرها رو نسبت به فرزندان تازه به دنیا آمده درگیر میکند. چقدر ما مورد داشتیم که طرف میگفت بچهام خرابکاریشزیاده، خونه این و اون نبریم. ولی این خانواده خیلی راحت دارند با سفر بچه رو اتفاقا خونه همه میبرند و میزارند راحت مسیر طبیعی زندگی در وجود این بچه شکل بگیرد. چقدر خوب که داره بچه راحت همه چیو یاد میگیره، لمس میکنه و تجربه میکنه. تازه ذهنش داره این کارو بدون در نظر گرفتن اینکه وای این بده، این اخه، میبره جلو.
واقعا لذت بردم از این مسیر زیبا از کل خانواده این افراد. به خدا زندگی خیلی راحت و عالیه و لذت بردنیه تا عذاب داشتن نسبت بهش.
انشاالله خداوند تک تک مارا به بهترین مسیرها، مسیری پر از نعمت و ثروت هدایت کند.
با تشکر از شما
به نام خدای مهربان
سلام به خانم شایسته ی عزیز که چقققققدر دوست داشتم ببینمتون.
امیدوارم حال دلتون همیشه عالی و عالی باشه.
چند وقتی بود که قلبم میگفت دوست داری یه فیلم ببینی از پارادیس ، گفتم آره خیلی دوست دارم.
من با توجه به اینکه دارم یاد میگیرم که وقتی خواسته ای میاد تو وجودم یعنی خود خدا برات آماده داره فقط می خواد میگه تو می خوای بهت میدم.
من تو دوره ی هم جهت با جریان خداوند این درخواست ها رو دارم به راحتی یاد می گیرم ،
من از خدا خواستم ، بعد هی پشت سر هم می دیدم که دوستان عزیزم هم این درخواست و کردند و این نشونه برام کاملاً واضح شد که خداوند داره یه کارهایی می کنه.
خانم شایسته متشکرم که به ندای قلب ت گوش کردید و منو به خواسته ام رسوندید.
چقققققدر به موقع و چقققققدر هماهنگ این فایل با این دوره هم جهت با جریان خداوند هست.
اونجایی که اون فرشته ی کوچولو، برای گرفتن چوب شما هیچ تقلایی نکرد و خیلی راحت یه چوب دگه که نزدیک خودش بود و در دسترس تر بود و انتخاب کرد.
دوم اونجایی که گفتید این فرشته ی کوچولو این پدر و مادر و انتخاب کرده که بیاد زمین و کلی تجربه کسب کنه و شروع این تجربه ها از سفر شروع کرده.
من خیلی موافقم با این حرف آره ، این حتماً انتخاب خودش بوده، و این دو انسان خوب و خودش انتخاب کرده و کانالی برای اومدن به این دنیا.
خدا می دونه که تو زندگی که از اینجا شروع شده و به قول شاعر که میگه سال نیکو از بهارش پیداست ، کن ایمان دارم که با کلی باور و و تجربه و درس های عالی این زندگی زمینی براش خیلی خوب رقم می خوره ،
قلبم میگه خیلی از روح هابی هستند که دوست دارند بیان اینجا را تجربه کنند و این درخواست ها داره چیدمان میشه،
یکی شون اینه که خیلی از بچههای سایت وقتی این فیلم و می بینند حتما لذت می برند و مشتاق میشن که این مادر نمونه و الگو می گیرند و از خداوند درخواست فرشته هایی نابی از خداوند می کنند و اون روح ها از این کانال ها آماده میشوند که بیاد زمینی بشنوند و کلی تجربه کنند.
خداوند هست که از یک فیلم و بی نهایت راه ها داره درخواست های تمام کل کیهان و جواب میده.
خدا رو شکر که من دارم هر روز امیدوارتر میشم که خداوند چقققققدر راحت و ساده پاسخ میدهد.
مریم جان متشکرم
خدایا متشکرم
منم خیلی دوست دارم مثل خانم شایسته یه ویلا باغ بزرگ داشته باشم و کلی باهاش زندگی کنم، لذت ببرم.
خدایا حتماً اینم برام ثبت کن و کمک م کن که آماده بشم برای دریافت ش.
خدایا شکرت
خدایا من را به راه راست هدایت کن، راه کسانی که به آنها نعمت دادهاید.
آمین
من
پروردگارا تنها تورا می پرستم و تنها از تو یاری می جوییم
سلام به مریم عزیز و دوستان هم خانواده ام
بارون نم نم و من عاشق این نوع آ ب و هوا هستم اونم فصل بهار
چقد دلم تنگ شده بود برای پرادایس و شما مریم جون …
مریم جون بی نهایت ازتون سپاسگزارم که این فایل زیبا رو گذاشتین خیلی خیلی فوق العاده است منکه از دیدنش واقعا لذت میبرم و چه درسهایی برام داشت .. ماشالله شما انقد کامل نکات مثبت رو گفتین که دیگه چیزی برای گفتن نیست ..
چقد از هماهنگ بودن این خانواده باهم(از نظر فکری، عقیده ای، سلیقه ای و…) دیگه لذت بردم و تحسین کردم …
به خودم می گفتم میبینی سحر تا این میشه یه رابطه عاطفی عالی و هماهنگ با طرفت داشته باشی این فوق العاده است …
در حالی که اطراف من همیشه زن و مرد نظراتشون مخالف همدیگه است حتی سر تربیت بچه ها…
چقد میتونه یه رابطه عاطفی هماهنگ لذت بخش باشه خدایا شکرت
و چی بگم از زندگی به شیوه قانون سلامتی که هرچقدر بگم کم گفتم چون خودم دو سال که دارم به این شیوه زندگی میکنم و هرسال می فهمم داره جسمم بهتر از سال قبل عمل میکنه … حتی وقتی پسرم دید که من دارم به این شیوه زندگی میکنم و چقد حالم و انرژیم عالیه با اینکه من بهش نگفتم این مدلی باش ، خودش تصمیم گرفته بود که شروع کنه به این شیوه زندگی کردن و الان حدود چند ماهی هست که داره به شیوه قانون سلامتی عمل میکنه و چقد راضیه از این همه انرژی و حال خوب و حتی بعد از سالها که همیشه سرماخوردگیهای شدید ، بیحالی ها افت انرژی و خیلی چیزای دیگه امسال اولین سالی بود که حتی کوچکترین سرماخوردگی نداشت و چقد از این موضوع خوشحال و راضی بود ..(بی نهایت خداوند رو سپاسگزارم)
مریم عزیزم بازم ازتون سپاسگزارم و دوستت دارم
سلام بر همه عاشقانِ اللهِ مهربان.
من وقتی این مادر دوست داشتنی رو دیدم،خودم رو خیییلی بهش نزدیک دیدم.
خیلی از خصوصیات اخلاقی منم در رابطه با فرزندانم شبیه ایشونه.
پسر کوچکم که چندماه دیگه میشه 6 سالش،عاشق گِل بازیه.
هر جا بریم که کوپه ماسه یا شن ببینه میپره داخلش.
و من به راحتی اجازه میدم این کار رو بکنه و از لذت بردنش،لذت میبرم.
برام مهم نیست کثیف شدن و خاکی شدن لباسش.
دیدگاهم این هست که چیزهایی که قابل جبرانه،نباید براش نگران بود.
تنها چیزی که غیرقابل جبرانه،اسیب روحی و روانی به خودمون و بچست.
نهایتش اینه که موها و لباساش خاکی میشه و با یه حمام و یه لباس شستن جبران میشه.
سر کوچمون یه زمین خاکی هست.
پسرم یه فرغون و بیل و چنگک اسباب بازی داره.
هروقت پسرم بخواد بره خاک بازی من مانعش نمیشم.
و برای اینکه مواظبش باشم،خودم هم میرم سر کوچه مینشینم تا با خیال راحت هرچی خواست بازی کنه.خخخ
بعضی وقتا هم میگه مامان بشین همینجا تا من برم از خونه اب هم بیارم و بیام.
و منم میگم باشه مادر برو.
حالا تصور کنید مخلوط اب و خاک!
یه بار هم با کمک دوستش یه گودال درست کرد.دورتا دورش رو با گل اورد بالا.
بعد توش پراز اب کرد و کلی ذوق کردن که دریا ساختیم!
بعضیا هم با تعجب نگاهم میکنن ولی واسم شادی بچم مهمتره.
چندبار هم زن همسایه بهم گفت بچت مریض میشه ولی من توجهی نکردم.
اتفاقا خودم هم بسیار لذت میبرم و همزمان با نشستن سرکوچه،اموزش های استاد هم گوش میدم.
خلاصه تو این موارد خیلی سهل گیر هستم.
یادمه زمستون بارون شدید هم میومد هوا هم داشت تاریک میشد ولی بچه هام زیر بارون داشتن با دوستاشون بازی میکردن.و کیفِ دنیا رو میکردن.
از اون بازیها که چندتا سنگ میذارن روی هم بعد با فاصله میایستن با یه سنگ دیگه میزنن سنگها تا بریزه!
به شدت خیس شده بودن و هرچی گفتم بیاین خونه نیومدن و نهایتش من خودمم یه چتری برداشتم رفتم سرکوچه پیششون ایستادم!
بچه ها میگفتن اتفاقا زیر بارون خیلی بازی کیف میده.
و اصلا سرما هم نخوردن.
خلاصه چقدر حس خوبیه یاداوری این خاطرات.
پسر کوچکم عاشق درست کردن خمیر با آرده.
منم یه سینی معدنی بزرگ دارم.
هر وقت بخواد،ارد و اب میذارم توی سینی میذارم تو اشپزخونه تا برای خودش خمیر درست کنه.
چون اشپزخونه سرامیکه تمیز کردنش راحت تره.
یا هر وقت میریم نونوایی پسرم میگه مامان برام از نانوایی خمیر بگیر.
منم همیشه یه چونه خمیر براش میگیرم و کلللللی با همون چونه ی خمیر سرگرم میشه.
حتی اگر بخواد با گواش بازی کنه،چندتا کاغذ اچار و یه لیوان اب و چند تا گواش میذارم جلوش تو اشپزخونه،پیرهنش رو بیرون میارم تا راحت هرکار خواست کنه.
اخرش هم اشپزخونه رو میشورم.
حتی بچم از پسرخالش هم که همسن خودشه کتک بخوره یا بخوره زمین و گریه کنه،بازهم حسم انچنان بد نمیشه.
تا این حد من و همسرم نگران نیستیم که پسرم که هنوز 6 سالش هم نشده،دو سه بار به درخواست و اصرار خودش با دوچرخش برای صبحونه رفته سر کوچه برامون اش خریده اومده!
و وقتی هم با اش برمیگشت، خیلی احساس غرور میکرد و ماهم خیلی ازش تشکر میکردیم و میگفتیم نمیدونیم چرا این اش اینقدرررر خوشمزه هست؟؟؟اونم میگفت چون من خریدم!وچشاش از ذوق برق میزد.
خلاصه خیلی ارامش ذهنی دارم و نگرانی الکی به خودم راه نمیدم.
یه بار هم رفت سر کوچه برام پیاز خرید.
و چند بار هم از سوپری محله که تو کوچه هست،تخم مرغ و لوبیا و عدس و پنیر و ماست و…خرید کرد!
وقتی از این ماشین های تره بار فروشی میان تو کوچه،اگر چیزی بخوام که کم باشه پسرم با این سن کمش میره برام میخره.
مثلا یک کیلو پیاز،یا کاهو،
و اینجوری هم اعتماد به نفسش بالا میره هم با بزرگتر از خودش هم صحبت میشه و هم کلی چیز یاد میگیره.
یه بادکنک های کوچولویی هست که بهش میگن بادکنک ابی.
خیلی ارزونه.
هر 4 تاش هزارتومن.
بچه ها از این بادکنکا میخرن میارن خونه پر از اب میکنن،میبرن تو کوچه میزنن به همدیگه.و بادکنکه با برخورد به دوستاشون میترکه!
و با لباس خیس بر میگردن.
خیلی وقتها خودم یا همسرم این بادکنها رو برای بچه ها پر اب میکنیم و گره میزنیم!
واقعا برامون مهم نیست که بچه ها خیس بشن.
و فقط از دیدن خنده و شادی و لذت بردنشون لذت میبریم و از ته قلبمون شکرگزار گزار وجود بچه ها هستیم.
اخ که چقدر کامنت نوشتن خوبه.
چقدر قلب ادم رو باز میکنه.
چقدر حین نوشتن کامنت خاطرات زیبای بچه ها برام مرور شد!
همین الان یادم اومد که بعضی وقت ها جاهایی که خلوته،همینطور که داریم میریم با بچه ها مسابقه دو میدم.
و همیشه بچه ها برنده میشن.
خدایا شکرت برای این فایل پربرکت.
سلام مجدد ب همه عزیزان
کامنت اولم و با دیدن ی بار این فایل و دریافت کلییییییی درس و آگاهی نوشتم و بعدش هدایت شدم ب خوندن کامنت ها ک تا الان ک من فایل و دیدم 60 تا کامنت روی سایت اومده و حدود 40 تا از کامنت هارو از ساعت 11 و نیم شب تا 3 صبح خوندم و کلی هدایت شدم ب دریافت پاسخ سوال های اخیرم از خودم و خداوند . خدایا شکرت
خوندن کامنت دوستان معجزه میکنه بخدا . اینکه من تقریبا چهار ساعت زمان صرف کامنت خوندن کردم و خیلیییییی راضیم و میدونم ک حضورم در این سایت و خوندن این 40 تا کامنت در یک فایل برای اولین بار . اتفاقی نیست .
ی حسی بهم گفت یک بار دیگه این فایل و ببینم و از زیبایی های این فایل بگم و با این تفاوت ک بعد از خوندن کامنت دوستان تمرکز بالاتری برای دیدن این فایل و پیدا کردن نکات مثبتش دارم
خب خب خب
بگم از زیبایی این بهشت زیبا ک الان تو دل بهار هستیم و همه جا سرسبزی بی نهایت داره . دو روز ک هوا دم غروب ابری میشه و بارون نمیباره و امروز گفتم خدایا بارون ببار ک حس نابشو دریافت کنم . از صبح نتم ضعیف بوده و نتونستم بیام تو سایت و تمیرن ستاره قطبی ام در قدم اول نتونستم ثبت کنم ولی تو نوتیز نوشتم ک بعدا کپی کنم . و ی حسی بهم گفت نمیشه ک ی روز همش نت نداشته باشی و اصن آنتن نداشته باشی و گوشیمو خاموش روشن کردم و خداروشکر این مسئله حل شد و سریع اومدم ب سایت و دیدم به به برای اولین بار من زندگی در بهشت و بنرش و دیدم . هدایت شدم ب بهش . دیدم ک دقیقا همون بارونی ک امروز درخواست داشتم ک بباره . در پرادایس بهشتی دارم میبینم . خدایا شکرت برای سریع الجواب بودنت
من عاشق این آقای براوونی هستم ک انقد نجیب و دوست داشتنی هستش
خدااااای من چقدر این بچه خوشگله . من عاشق بچه ام ولی این اصن ی طور دیگه خاص . این خاص بودنش ی دلیلش رها بودنش و خانواده ای اجازه تجربه کردن و بهش دادن .
این خانواده خیلی در صلح هستن و من کلییییییی درس از این مادر و خانواده گرفتم و در کامنت قبلی نوشتم
منم دوست دارم اگر روزی مادر شدم همینقدر و بیشتر هم اجازه تجربه کردن و ساده زیستن و طبیعی زندگی کردن و ب خودم و فرزندم بدم .
من الان در دوران عقد هستم و وقتی داشتم تجسم میکردم و کامنت دوستان میخوندم و فایل و نگاه میکردم . همش این نجوا میومد ک ن بابا تو نمیتونی اینطور ک میخای باشه و همسرت همش دنبال شلوغ بودن و حساسیت نشون دادن و بچه رو ب روش خودش بار اوردن ، و فکر منو ب هم میزد این نجوا ها. و حس قلبی من ک خدای من بهم میگفت نگران نباش تینا جان تا اون زمان تو انقد باور های محدودتو تغییر دادی و باور های تقویت کننده جایگزین کردی ک میتونی خالق زندگی دلخواهت باشی و تازه این تغییر تثبیت شده تو باعث شده همسرت هم کلی تغییر کنه و ب همه خاسته های تو احترام بزاری و موافق سبک جدیدی از زندگی کردن باشه .
این کوچولو ب قدری برای من درس و آگاهی داشت با توصیف های شما مریم عزیز ، ک من چندین ساعت غرق شدم در این فایل و کلییییییی از باور های محدود منو شکسته و این سیمان باور های محدود من با ی پتک خیلییییی محکم بهش ضربه خورده ک تقریبا با دیدن این فایل نیمی از باور های منو برای آینده ای لذت بخش و حتی با داشتن ی فرزند کوچولو ام میشه لذت برد و زندگی واقعی کرد ، برای من تغییر داد و باور هامو بسیار بسیار قوی تر کرد ب رها بودن و توحیدی بودن
خدای من شکرت . هزار مرتبه شکرت
این قابل انقد آگاهی و درس داشت ک من اگه ده تا دیگه ام کامنت بزارم باز میتونم صحبت کنم از زیبایی و رهایی و نعمت و فراوانی در این فایل
دوستان عزیزم عاشقتونم ک انقد دیدگاه های عالی و با بقیه دوستان ب اشتراک میزارد و دستی از دستان خداوند میشید . قلب ب همتون
مریم عزیز مچکرم ازت بابت این فایل ک سرتاسر هدایت الهی بود برای من
خدایا هر چه دارم از آن توست مرا یاری ده
به نام نامی الله
سلام عرض میکنم خدمت استاد عزیز تر از جان و مریم جان به حق شایسته
چقد لذت بخش بود دیدن این فایل ….
این فرشته ی کوچولو با چشمان بسیار. زیبا..
داشتم با خودم فک میکردم بهترین اتفاق امروز برای من چی بود؟؟؟؟
اتفاقات امروز رو مرور میکردم و سپاسگزاری میکردم…دیدن این فرشته کوچولو بهترین اتفاق امروز برای من بود با این همه زیبایی و البته من بچه های تو این سن رو با این همه شیرین کاری خیلی دوست دارم چه برسه به اینکه این همه ناز هم باشه ماشاالله
ولی از زیبایی خودش که بگذریم چقد مادر تحسین برانگیزی داشتن..چقد توانا مدبر و زیبا و خوش هیکل
آدمهایی که این نوع زندگی رو انتخاب کردند و این همه زیبا بدون خستگی و کم وو کاستی دارن زندگی میکنند و هم زمان سفر میکنندچه قد بچه های پر باری تحویل اجتماع میدن؟؟؟
فکر کردن به این نوع زندگی هم آسون نیست برای من…و من به فکر افتادم که فرق این آدمها با من یا کسانی مثل من چی هست؟؟؟
قطعا بهترین جواب آسان گیر بودن انهاستthey are easy going people
ولی چه چیزی رو آسون میگیرن؟؟!!آسون گیری نه به این معنا که قید درس وتربیت بچه ها و حتی ورزش کردن رو بزنند نه اصلا تازه این چیزها خیلی هم مهم و با اهمیت هستند. برای اونها..اونها به بچه هاشون اجازه تجربه کردن میدن و از همون اول از بچه در حد سن خودش انتظار دارن که تصمیم بگیره و درک کنه و تجربه کنه
چه بسا خانواده های که با محدود کردن زیاد از حد بچه ها و اینکه به خیال خودشون دارن در حق بچه لطف میکنند و بهترین تصمیم رو برای بچه میگیرن و در اصل اعتماد به نفس او رو میگیرند…یا اینکه باید اینو بخوری برای بدنت خوبه تو خودت نمیدونی…چقد نوع زندگیشون ارمششون کنار هم و ساده زندگی کردنشون جای تامل داره…
خیلی جالب و پر از درس بود
مریم جان دلمون برای خودت هم تنگ شده کاش تو فیلم بودی عزیزم…
به نام خدای مهربان و هدایتگرِ آشکار
کلید ها:
همین لحظه بهترین لحظه برای شروع است
به جا اوردن حق سپاسگزاری
شکستن عادت مخرب کمالگرایی
افزایش اعتماد به نفس و در لحظه رفتار کردن و واکنش نشان دادن
شکستن دیدگاه : عالی به نظر رسیدن و برانگیختن نظر دیگران درباره خود
اعتماد به خود و خودباوری
اعتماد به نشانه ها و تسلیم بودن
آسان گرفتن کار ها
خب این کامنت فوق العاده ترین کامنتی میشه که تا حالا نوشتم خدایا بنویس
شک و ترید را از خودتون دور کنید
کاملا ریلکس باش ، میمیک صورتتو ریلکس کن
عضلاتت رو شل کن و راحت باش
فقط انجام بده ، سرعت تصمیم گیریتو تقویت کن
عضله ی تمرکزتو تقویت کن و در لحظه متمرکز باش
کاری که باید انجام بدی رو با دقت بالا انجام بده
هر لحظه هر اتفاقی ممکنه بیوفته ، زندگی همیشه پر از اتفاقات است ، باید یادبگیری که واکنش گرا نباشی و متعهد به انجام کار باشی و همیشه مستمر باشی ، چرا؟ چون زندگی اینطوری نتیجه بخش میشه
چرا؟ چون اینطوری روحت بزرگ میشه
چرا؟ چون اعتماد بنفس و خودباوریت به طرز فوق العاده ای افزایش پیدا میکنه وقتی اگاهانه تصمیم میگیری که به موقع کار درست رو انجام بدی حواس جمع باشی متعهد باشی و واکنشی و حسی عمل نکنی.
شکر نعمت ، نعمت را فزونی میدهد و بر احساس لذت و سپاسگزاری بیشتر ، میافزاید.
وقتی شکر گزاری رو دوباره و دوباره دوباره بیانش میکنی ، مینویسی یا احساس میکنی ، بدون استثنا هر دفعه به عشق درونی ات نزدیک و نزدیک تر میشوی.
هر بار قطعا بهتر ان را ادا میکنی
هر بار چیزی های بیشتری احساس میکنی برای سپاسگزاری وجود دارد چون هر بار گسترش یافته ای و واقعا هم نعمت ها بیشتر شده است.
خدایا شکرت
سپاسگزارم مریم جون بابت این فایل بی نظیر تاکید میکنم بی نظیر دقیقا عین وجود نازنین خودتون
تدوین ویدیو کیفیت تصویر و صدا ، محتوای بی نظیر ان ( بیشتر اشاره خواهم کرد) ، صدای شما با ان لحن لطیفتان که انگار از بهشت میامد و ان توضیحات شیرین و نافذ و منطقی و دقیق شما من را وجد اورد.
تحسینتون میکنم بابت اینکه انقدر با اعتماد بنفس و عالی توضیح میدین .
تحسینتون میکنم برای زمان انرژی دقت و حوصله و عشقی که برای فریم به فریم این فایل ها میزارید.
تحسینتون میکنم بابت اینکه اینقدر میزبان خوبی هستید ، هم مهربان هم راحت هم گشاده رو ، هم با وقار ، خدا به شما قوت دهد.
تحسینتون میکنم بابت اینکه با اعتماد بنفس مانند طبیعت زیبا ، بخشنده اید و زیبایی هارو با ما share میکنید و اون رو برای خودتون دو چندان زیبا تر میکنید و صد برابر بیشتر زیبایی و حال خوب دریافت میکنید.
استاد عزیز بابت این فضای روحانی که به قوت و مهربانی الله مهربان ایجاد کرده ای سپاسگزارم خداوند به این سایت بی نظیر برکتی روززززززز افزووووون دهد آمین.
تحسین میکنم بابت این زندگی بهشتی که برای خود ساختید
تحسین میکنیم سخاوت و زیبایی های unlimited این پارادایس زیبا رو که هیچ وقت تکراری نمیشه و همیشه در حال اپدیت شدنه.
تنها نگاه کردن به زیبایی ها کافی نیست ، هرگز.
باید ان ها شرح داد باید به معنای ان ها اضافه کرد باید دریافت هایی بیشتر داشت
باید خودت دست به قلم بشی
فکر نکن که اگر کسی کامنتی زیبا نوشته که تمام جملات و احساس نهفته در ان ، انگار بیان توست و انگار کار نکرده ی تو انجام شده و تو دیگر کاری برای انجام دادن نداری . نه هرگز اینطور نیست.
گول این رو نخور که اگر فقط نگاه کردی و یاد گرفتی انگار که خودت انجام دادی و معنایش این است که الان تو هم همانقدر عالی هستی ، نه هرگز.
خودت انجامش بده مگه نمیگی راهشو بلدی و کاملا میدونی قضیه چیه و حتی بهتر از کسی که او را میبینی هستی ها؟ خب پس خودت انجامش بده
باید این رو بدونی
اگر خانم شایسته و استاد جان انقدر با اعتماد به نفس هستند و تو با دیدنشان لذت میبری معنیش این نیست که چون تو درکش میکنی یعنی کاملا تو هم با اعتماد بنفسی ، نه ، این یه توهمه
خودت امتحانش کن
خواهی دید چقدر دست پاچه میشوی
پس
حتی پیشرفت های کوچیک دیگران را هم بزرگ بشمار ، چون ان ها در حال انجام دادن هستن و نه فقط حرف زدن ، ان ها در مسیر صعودند.
تحسین کن و بزرگ شو
تحسین کن قدرتمند شو برو جلو
زندگی رو خودت زندگی کن ، نه با خود را جای دیگران گذاشتن تو میتونی ایمان داشته باش راحت بگیر لبخند بزن و برو جلو..
خدا رو شونه هاش تو رو میبره جلو
انجام بده خودتم میدونی که انجام دادنش خیلی راحت تر از اونیه که توی فکرت انجامش میدی
وقتی شروع میکنی یه نیروی برتر حمایتت میکنه و دهنت باز میمونه واو چقدر ساده و دلپذیر !
این رو بدون ، همه انسان ها ، اونهایی که خوب یا بد تعبیرشون میکنی و از جمله خود تو
همه درگیر احوال خودشون هستن
لحظه ای نگاه میکنن و رد میشن
همه مخلوق ، غرق در خودشونن و دنیا ی خودشون و تدبیر و قضاوت خودشون
به این کودک زیبا نگاه کن که قضاوت را
حتی نمیشناسد،حتی نمیشناسد،حتی نمیشناسد
حتی نمیداند وابستگی و انتظار چیست
چشم های زیبا و دریایی اش را میبینی ؟
تا به حال به ان مفتخر نشده و بر وجودش شرک و خودپسندی راه پیدا نکرده
ان قدر رهاست که زیباست
اهمیت نمیدهد که زیباست یا زشت هیچ وقت نه خود را و نه دیگران را بر اساس مادیات نسنجیده
میبینی چقدر حال و هواش زیباست؟
درست مثل تو دوست من
مثل قلب زیبایت
مثل چهره ی ماهت
ما انسان ها وقتی بزرگتر میشویم نیاز است که هر روز به قلب براق و سرخ گون توحیدی مان دستی بکشیم و هر روز ان را تمیز کنیم و برقش بیاندازیم
هر روز باید این کار را بکنیم وگرنه غبار میگیرید و انرژیش را از دست میدهد
ولی ذاتش همیشه تازست و هر وقت تمیزش کنی مانند روز اول برق میزند و زیبا ترین ها را خلق میکند.
وقتی اسون میگیری یعنی بسیار هماهنگی با جریان خداوند یعنی خیلی قوی شدی و داری خودتو تجربه میکنی
وقتی باورهات قدرتمند باشه هر طور دوست داری زندگی میکنی
خونتو میزاری رو دوشتو یا الله میگی مسیر تجربه و سفر در پیش میگیری
نامحدودی نامحدود
بچه هایی بهت عطا میکنه زیبا تر از گل
دوستانی سر راهت قرار میده از خود بهشت
قلبتو ارام و مسیر رو هموار میکنه
ثروت رو مثل برگ درختا همه جا برات فراوان میکنی
بی دغدغت میکنه
وقتی شجاعت داشتی باشی اصن از یه جایی بعد که فیکس شدی میبینی که فقط جریان داره میبرتت جلو
هرچی میخوای هست
دیگه ارزو های بلند و بالا معناشونو از دست میدن . آرزو؟! تو احساس فوق العاده ای داری
کار هایی که شب قبل خواب فکرش رو میکنی رو فردا میتونی تجربشون کنی
دوردست برات محو میشه و جلوتو با کیفیت HD میبینی و میدونی هر چی بخوای در مسیرت هست نیاز نیست دائم به دور دست خیره بشی
سلامتی ، خانواده ، عشق ، خدا ، هوای تازه ، دوست های با معرفت ، قلبی لطیف ، روحی گسترده و نامحدود ، احساس ارزشمندی ، احساس توانایی برای موفقیت …. عاجزم از گفتن و شکر همه ولی تا رمق دارم میگم .
جان و جانان من است او
او به این فکر کرده که من را خلق کند.
او خالق من است
همانی که برگی با تدبیرش میافتد
من را تنها نمیزارد من را همراه است مسیرم ، تجربه هایم ، ایینه ها ، همه را زیبا میکند
او که قدرتش را در رعد و برق و اسمان می بینیم
میدانی من را تو را با چه قدرتی خلق کرده؟!
هیچ میدانی که من را که تو را برای خودش خلق کرده ؟! و همه چیز را برای من و تو که ارزشمان غیر قابل درک است خلق کرده
او همه اسباب مورد نیاز ما را خلق کرده همه چیز را
موهبت و نعمت هست ولی تمام مدت خود را منع کرده بودم .
تمام مدت بود و من غافل
تمام مدت عمرم را منتظر این لحظه بودم ،
بهار باشد ، 18 سالگی باشد ، کنکور تمام شده باشد ، احساس خوب باشد نعمت باشد عشق باشد صمیمیت و صفا باشد من باشم خدا باشد ، راضی باشم و بگویم تسلیم
جز زیبایی و خیر در این معرکه هیچ نیست.
سپاسگزارم
راستی یه پیشرفت جدید
دیگه خیلی کمتر برای دریافت و درک نشانه و الهامات خداوند زور میزنم
خیلی راحت و صریح خدای من باهام حرف میزنه
وقتی چشمم میخواد خواب بره یهو از تو کوچه یه نفر رد میشه که داره با تلفن صحبت میکنه و میگه که : بلند شو ، پاشو دیگه …
و من میگم بابا دستمریزاد چه به موقع چشمم
و یک انرژی میگیریم که خواب و خیال کاملا از سرم میپره
میخوام کامنت بنویسم هی به بعد موکول میکنیم بعد همینطوری که توی سایتم دستم میخوره به یه فایل که مضمونش اینه : همین لحظه بهترین زمان برای شروع است.
اصلا دیگه دست من نیست خودش یجوری میچینه که نیاز نیست زور بزنی و انقدر نشونه هه قلبتو داغ میکنه که در لحظه تسلیم میشی و میگی چشم .