سریال زندگی در بهشت | قسمت 36 - صفحه 14 (به ترتیب امتیاز)

294 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 645 روز

    ان الله غنیٌ حمیدٌ

    درود عزیزان

    یه روز عالی هر کس داره واسه خودش حال میکنه و اینقدر خداروشکر اینجا زیبایی داره که تمومی نداره

    خانم شایسته عنکبوت رو انداختین توی اب چقدر نترس شدین و روی خودتون کار کردین بهتون تبریک میگم

    من واقعا عاشق لهجه امریکایی هستم و روی زبانم کار میکنم و ارزوم مهاجرته وخیلی لحن صحبت کردن و اشتیاق جیکوب که داشت توضیح میداد رو دوست داشتم

    بسیار بچه ها با اعتماد به نفس هستن و قابل تحسینه که خانواده هاشون این حس رو بهشون میدن و باعث شده که هر کدوم شخصیت خودشون رو ابراز کنند

    استاد ممنونم بابت صداهایی که تقلید میکردین و بسیار خنده دار بود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    حامد اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1879 روز

    سلام به بچه های زندگی در بهشت خداروشکر به خاطر این وضای عالی این بهشت زیبا دوستای آمریکایی استاد آمدن پیش استاد عزیزمون تا چند روزی لذت ببرن

    همه مشغول تفریح هستن وهرکس مشغول کار خودشون هستن ماهیگیری چقدر سرگرم کننده به قول یکی از بچه ها خیلی خوبه هر کسی آزادانه داره خوش میگذرونه و رها هستش و لحظات خوششو وابسته به کسی نمیدونه یکی داره هیزم تهیه میکنه یکی موتور سواری یکی قایق سواری و یکی ماهیگیری

    وهمه خوشحال هستن خدایا شکرت به خاطر این هوای عالی ولحظات عالی خوب استاد وخانم شایسته میخان برن با قایق پارویی دور بزنن به همراه مهمونمون استاد اول سوار میشه وبه طور ماهرانه ای قایق رو میاره دمه سکو تا خانم شایسته راحت بتونه سوار بشه وقتی خانم شایسته سوار میشه استاد میگه اگه انکبوت دیدی باتو بزار روش

    خانم شایسته عنکبوتی میبینه ولی با لطافت اونو میندازه تو آب ودلش نمیاد لهش کنه که این حرکت خیلی زیبا بود

    واما مهمونمون که موقع سوار شدن نزدیک رود بیفته که خدارو شکر به سلامت نشست و حرکت کردن چقدر حال میده قایق سواری من عاشق قایق پارویی هستم ولی پدالیم خوبه

    چقدر فراوانی زیاده که هرچی قلاب میندازن به راحتی ماهی میگیرن به اینکه حرفه ای به نظر نمی‌رسن معلومه که کلی ماهی اونجا هست که نشان از فراوانی خدایا شکرت به خاطر اینهمه وروانی که تو زندگی استاد وجود داره من تحسین میکنم استاده به خاطر این همه نعمت وثروت که خلق کرده و به همه ما نشان می‌دهد وراه به دست آوردن این نعمتها وثروتهارو هم بهمون آموزش میدن

    سپاسگذارم استاد عزیز وخانم شایسته

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    مهشید شاهمرادی گفته:
    مدت عضویت: 546 روز

    سلام و درود خدمت استاد عزیزم و مریم جان دوست داشتنی مهربانم

    خداروشکر که تونستم 1 قسمت دیگه از سریال بینظیر زندگی در بهشت رو ببینیم

    به به پارادایس زیبا با مهمون های دوست داشتنی و با حال

    چقدر عالی همه مشغول 1 فعالیت عالی ماهی گیری فوق العاده 1نکته ی جالبی که همون اول متوجه شدم اینکه وقتی اونجا مهمون میاد میزبان میتونه دررکنار مهمون ها به کارهای شخصی خودش برسه اینجا ما اگه مهمون بیاد باید دربست کل کاروزندگی رو ول کنیم و همش چسبیده باشیم به مهمون اگر یکم کار شخصی انجام بدیم به منزله ی بی احترامی میدونن ولی چقدر عالی همه دارن سرخودشون رو با 1 کار خوب گرم میکنن تا بهشون خوش بگذره

    ماهی گیری قایق سواری پینگ پنگ

    چقدر تفریحات سالم واقعا لذت بخشه خدرو صد هزار مرتبه شکر

    چقدر عالی بود قایق سواری چقدر قشنگه خدای من این دریاچه و منظره و درخت هاش

    خدایا شکرت خبلی لذت بردم

    ممنونم از شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    زکیه لرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1752 روز

    بنام خالق بی همتا

    سلام ب استاد قشنگم ک بی نهایت کودک درونش فعاله

    سلام ب مریم عزیزم ک پراز عشقه پراز حس خوبه

    و سلااام ب دوستان توحیدی شیرینم

    روز39

    الهی صدهزار مرتبه شکرت بخاطر اینکه یکبار دیگه بهم فرصت زندگی دادی و همدارم کردی با دیدن این زیبایی ها

    چقددد این قسمت فوق العاده بود

    عجب انرژی داشت

    پراز زیبایی

    فراوانی

    ثروت

    عشق

    روابط عالی

    سرگرمی

    لذت

    شادی

    و هیجان و…

    خیییلی لذت بردم عشق کردم واقعا

    چقد زیباست این بهشت

    و چ آدم های توحیدی باهاش همدار میشن

    آسمان زیبا، دریاچه ی آرام آبی و جاری

    درختان سرسبز

    آدم های دوسداشتنی دلبر

    خدایا شکرت بخاطر همدار شدنم با این آدم های توحیدی

    آدمای ثروتمند

    آدم های ک خودشونن

    فقط قصدشون لذت بردنه

    تفریحه

    شاد بودنه

    چیزی ک ما بخاطرش پا گذاشتبم ب این کره ی خاکی

    تجربه ی خودمون،

    خواسته هامون

    زیبایی ها

    لذت بردن

    شاد بودن

    تجربه عشق ورزیدن وعشق دریافت کردن

    الهی صدهزار مرتبه شکرت

    از صمیم قلبم تشکر میکنم از مریم عزیزم بخاطر ثانیه ثانیه فیلم هایی ک گرفتن

    وقت گذاشتن

    انرژی گذاشتن

    چقد باورهای من جاب جا میشه با این فیلم های ارزشمند

    چقد خوبه آدم ها رو هرجور ک هستن بپذیریم و دوست داشته

    درمورد لیوای اگه مادر من جای مادر خانواده بود حتما از خونه میاوردش بیرون

    مث همین الان ک اصرار داره من از اتاق بیام بیرون خخخخ

    بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِیمِ

    لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّکَ یَضِیقُ صَدْرُکَ بِمَا یَقُولُونَ ﴿٩٧﴾

    ما می دانیم که تو از آنچه می گویند، دلتنگ می شوی.

    فَسَبِّـحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَکُنْ مِنَ السَّاجِدِینَ ﴿٩٨﴾

    پس [برای دفع دلتنگی] پروردگارت را همراه با سپاس و ستایش تسبیح گوی و از سجده کنان باش.

    وَاعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّىٰ یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ ﴿٩٩﴾

    و دایم به پرستش خدای خود مشغول باش تا یقین بر تو فرا رسد

    خدای من، من عاشقتممم

    داشتم کامنت مینوشتم ک دستم خورد رو دکمه الصاق و این کلام خداوند اینجا کپی شد

    خدای من، من عاشقتممم

    چقد سریع پاسخم ودادی گفتی مسیرت درسته وادامه بده من هستم

    حواسم بهت هستا

    من میدونم ک تورو مسخره میکنن

    مورد انتقاد قرار میگیری

    سرزنشت میکنن ک چ نتیجه ای گرفتی از این مسیر

    ولی این جزئی از مسیره توعه تا تکاملت و طی کنی تا ایمانت قوی بشه

    تا ب باور برسی

    تا مدارت عوض بشه

    خدایا شکرت

    امروز تو تمرین ستاره قطبی نوشتم میخوام رابطه عمیق تری با خدا داشته باشم

    و اینکه باهام حرف بزنه جوری ک متوجه بشم و درک کنم

    قبل اینکه برم سرکار ی چیزی یادم اومد

    ک ایمانم قوی ترشد ب قانون و فرکانس

    من هرصبح مینویسم خدایا منو در زمان مناسب در مکان مناسب قرار بده و آسانم کن برای آسانی ها

    چن روز پیش موقعی ک داشتم آماده میشدم برم سرکار برق مون رفت

    و وقتی رسیدم سالن دیدم کولر روشنه و برقا هست خداروشکر

    و باز موقعی ک میخواستم برم خونه برق سالن رفت وقتی رسبدم خونه دیدم برق داریم خخخخ

    بعد شادی بهم گفت ظهر ک برقا ساختمون رفتن(محله ی ما )4ساعت نیومدن

    گفتممم واقعا من اومدم سالن این چهار ساعت خداروشکر

    اینجا بودم گفت تو ک رفتی برقای این منطقه یک ساعت ونیم بعد اومد

    یعنی من در زمان مناسب در مکان مناسب قرار گرفتم و جایی بودم ک مناسب بود

    الهی صدهزار مرتبه شکر

    و ی اتفاق دیگه ک امروز افتاد

    من تو ذهنم باخودم فکر کردم ک باید بالکن سالن و بشوریم و سطل زباله هم خالی بشه و کیسه زباله بزاریم توش

    ک امروز در کمال شگفتی دیدم شادی هم بالکن و دیروز ک جمعه بوده شسته و سطل وهم خالی کرده و کییسه زباله گذاشته براش..

    الهی صدهزار مرتبه شکرت بخاطر این همزمانی ها واتفاقات قشنگ

    امروز باز ب محض اینکه از خونه رفتم بیرون بعد یک الی دودقیقه تاکسی ب سرعت جلوم ترمز کرد

    و من کیف کردم از این بازی فرکانس و خلق خواسته الهی صدهزار مرتبه شکرت

    خیلی سریع رسیدم ب سالن حتی از اسنپ زودتر خخخخ

    و کرایه رو هم نصف ازم گرفت

    خدایا شکرت بابت این نتایج ب ظاهر کوچیک ولی خیییلی بزرگ برای من

    الهی صدهزار مرتبه شکرت

    چقد خوبه ک یاد گرفتم خودمو با کسی مقایسه نکنم و قدر دان داشته هام باشم و خودمو فقط با زکیه ی گذشته مقایسه کنم

    امروز خیییلی خداروشکر کردم بخاطر این آگاهی ها واینکه شرک آدمو از مسیر ک خارج میکنه هیچ

    حتی موهبت الهی و هم ازت میگیره

    شادی جان خییلی دختر خوبیه متولد75هست کارش کراتین مو و پروتئین مو و.. است

    چون ک اذیت میشه تو کارش میخواد بره تو لاین دبگه کار کنه و میکاپو انتخاب کرده

    و ی نفر و پیدا کرد ک باهم تمرین کنن تا باهم چیزی از میکاپ یاد بگیره

    خلاصه ب من گفتن بشو مدل ک من خیلی قاطع و سریح گفتم نمیتونم مدل شما بشم اونام دیگه اصرار نکردن

    خییلی خوشم اومد ک تونستم ب راحتی نه بگم خودمو تحسبن میکنم بابتش

    خلاصه مدل نداشتن شادی شد مدل و زهرا ک دوره میکاپ و رفته بود ولی بخاطر باورهای محدود کننده اش و شرایطی ک براش پیش اومده بود

    هیچ تمرینی نکرده بود و این دونفر خیلی راحت کانکت شدن طبق قانون فرکانس

    خلاصه شادی شد مدل وزهرا رو صورتش تمرین انجام میداد شادی روز دوم دست ب قلم شد گفت بار اولمه ک دارم سایه چشم میزنم خیلی سرعتی ی چنتا قلم مو رو آورد پشت پلک زهرا و ی تیکه رنگ صورتی گذاشت وسط پلکش و تمام خخخخ

    وقتی منو صدا زد ک نظر بدم ب زور جلو خنده ام و گرفته بودم

    گفتم واسه بار اول خوبه تو هیچ تمرینی نداشتی ها

    روز دوم خیلی بهتر شد نسبت ب روز اول کار شادی

    ولی کار زهرا خییلی خییلی بهتر شد چون ی ذهنیتی داشت و دوره شو دیده بود

    خلاصه تا4روز تمرین کردن

    شادی فقط همون دوتا سایه رو زد و بیشتر مدل زهرا میشد

    و چون آموزش ها تو گوشی زهرا بود و قرار گذاشته بودن باهم نگاه کنن و تمرین کنن زهرا یکبار گوشیشو نیاورد

    یکبار دیگه ک امروز بود گوشی خاموش وآورد ک شارژ نداشت

    امروز ک کارشون تموم شد شادی گفت زهرا وسایلتو همرات ببر خونه من وسایل کارمو اینجا رو ترولی(ی میز سه طبقه چرخدار) میزارم

    اونم وسایلشو برد و رفت خونه

    بعد شادی بهم گفت زهرا ی حرفی بهم زده ک نتونستم درکش کنم

    گفت بهم اگه دوره میکاپو رفتی و یاد گرفتی منو یادت نره هااا

    منو مدیون خودش میدونه

    الان من ک چیزی یاد نگرفتم ازش قرار بوده فیلم هارو بیاره باهم نگاه کنیم

    ک دوباره اصلا گوشیو نمیاره

    خودت دیدی من شدم مدلش و اون داره تمرین میکنه این شرایط ب نفع اونه تا من اون داره نفع میبره

    متد آموزششم اصلا خوشم نیومده

    گفتم تو اگه میخوایی اصولی یاد بگیری باید خودت دوره ببینی و تمرین کنی

    و چیزی ک حست میگه انجام بده

    گفت برای همین بهش گفتم وسایلو امروز ببر خونه

    درسی ک من گرفتم از این جریان

    این بود ک رو آدم ها حساب نکنم و خودم اصولی یادبگیرم

    وقتی ک من قدر شرایطی ک خداوند برام اوکی کرده ندونم ب راحتی از دستم میره

    و اینکه خوشم اومد از حرف شادی

    ک نمیخواست زیر دین زهرا بره و قبول نکرد ک ادامه بده

    من توحیدو دیدم تو شادی

    درک الانم اینکه

    ان شاالله ک بتونم تواین مسیرثابت قدم باشم تا گاه مرگ و تسلیم از این دنیا برم

    خدایا شکرت

    عاشقتممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    پریا بیگدلی گفته:
    مدت عضویت: 1268 روز

    سلام به دوستای خوبم

    وای آهنگ اخرش چقدر قشنگ بود خدایا شکرت

    اون قایقی که خانواده اورده بودن وای ماهیگیری چه حالی بهشون میده خدایا شکرت

    خدایا شکرت چه خانواده جذابی هستن خیلی خوبن خداروشکر

    خدایا شکرت بخاطر استاد بامزه خدایا شکرت بخلطر وجود این فیلگ بردار ماهر خدایا شکرت شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    مهدی گفته:
    مدت عضویت: 1181 روز

    به نام خداوند یکتا

    سلام و درود به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان

    یه روز زیبای دیگه توی بهشت زیبا

    شروع یه داستان زیبا

    چقدر همه سرگرم تفریح هستن

    چقدر خوبه هر کی باخودش در صلح هست

    خدایا شکرت برای این همه نعمت و فراوانی

    خدایا شکرت برای این همه زیبایی و موفقیت

    اینجا یه حس و حال فوق‌العاده ای ست

    که هر کس ببینه بی شک احساس آرامش و حال خوب را تجربه میکنه

    اینجا نشون میده که وقتی استاد و بانو باهم در صلح هستن و با خدای خود در صلح هستن و ایمان وباور قوی دارن

    وباعث میشه که چقدر آدمهای خوب و با ایمان کنارشون بیان

    تحسین میکنم این همه آگاهی و شناخت رو

    واقعاً لذت میبره هر کسی از این زیبایی ها

    ذوق و شوق بچه ها و حتی بزرگتر ها رو میشه به وضوح دید و یه احساس آرامش گرفت

    خدای عزیزم سپاسگزارم ازت

    خدایا شکرت برای این پارادایس زیبا و دوست داشتنی و پر از اتفاقات خوب

    سپاس فراوان از خانم شایسته مهربان برای این همه زیبایی که برای ما به تصویر کشیدن

    در پناه خدا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    سعیده آقایاری شیخ نشین گفته:
    مدت عضویت: 1990 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    من دارم هر روز از سریال برای خودم نکته برداری میکنم که به احساس صلح درونی ام کمک میکنه…به آرامش رسیدنم کمک میکنه…باعث میشه صبح ها بیشتر انگیزه داشته برای زود بیدار شدن….چون کلا صبح ها سختمه همیشه اینطوری بودم اما به شوق و ذوق دیدن و نوشتن در مورد این سریال بیدار میشم…هر موقع هم این عادت رو ترک کردم به اجبار کار و بهانه های دیگه اثرش رو دیدم که چطور احساس خوبم افت کرده

    شکر از خدا که یه اتاق خوب دارم با یه میز کار نقلی که خیلی خوب وسیله هام رو به شیوه خانم شایسته کاربردی و در دسترس چیدم توش….که با اینکه کوچیکه اما خیلی خوب از فضا استفاده کردم…یه پنجره دارم که هر از گاه کار میکنم کله ام رو میندازم بیرون و منظره رو میبینم…وزش ابرها…تغییرات جوی…پرواز پرنده ها…صدای بارون و باد….و تجسم میکنم که توی بهشت هستم و سعی میکنم المان های زیبایی که دوست دارم رو بهش اضافه میکنم….طلوع و غروب های زیبایی رو از این پنجره دیدم که یکی از دلایل شکرگزاری های منه

    اتفاقا هر بار یکی میاد که روحیه اش به من نزدیکه میگه چقدر اتاقت دوست داشتنی هست…آدم دلش میخواد ساعتها اینجا بشینه و پشت این میز کار کنه…یا مطالعه کنه….چند وقت قبل پسرخاله ام میگفت خوش به حالت که یه پنجره داری..ویو بیرون داری….میگفت من وقتی چشمم به خاطر مدام کار با کامپیوتر خسته میشه هیچ افق دوردستی ندارم تا بهش نگاه کنم و چشمم رو استراحت بدم…وقتی این رو گفت یادم افتاد که ما چقدر نعمت داریم که اصلا اون اهمیت لازم رو بهش نمیدیم….

    خدایا هر روز ما رو به داشته های زیبا و ارزشمند مون بیناتر کن و توانایی شکر گزاری بیشتر از فضل بی انتهای خودت بهمون بده….ما رو به خودت به صفت شکور نزدیکتر کن…تویی که هر یکی از خوبی هامون رو به چند برابر پاداش میدی و از یاد نمیبری و تعداد زیادی از بدی هامون رو فراموش میکنی و فقط به اصرار زیاد ما به گناهان مجبور میشی که بهمون نتایج مون رو نشون بدی…تازه او تضاد هم برامون برکته چون میفهمیم که باید اصلاح مسیر کنیم و باعث بهتر شدنمون میشه….واقعا چطور میتونیم فضل خداوند رو پاسخ بگیم…ممکن نیست مگر با اینکه سعی کنیم پیرو جریان هدایتش باشیم برای ساختن ورژن بهتری از خودمون که دریافت کننده دانش و حکمت و هنر و زیبایی خداوند و منتقل کننده اونها به جهان اطرافمون باشیم و باعث گسترش و بهتر کردن جهان بشیم…تنها شکلی که میشه از خدا تشکر کرد ادامه دادن در مسیر درست هست

    در راستای همین پیروی از جریان هدایت متوجه شدم من اینهمه راجع به این سریال مینویسم و با خودم بهش فکر میکنم اما خیلی کم ردپایی از افکارم توی سایت می‌نویسم….خوب فکر کردم چرا؟ بعد دیدم چون کمالگرایی مانع میشه….چون مقایسه کردن باعثش میشه….حسی بهم گفت هر وقت حس نوشتن اومد بنویس…هر وقت فکری قشنگ و منسجم توی ذهنت در اثر دیدن این سریال ایجاد شد شروع به نوشتن کن….اون جریان فکری حین نوشته خودش رو گسترش میده…نوشتن تمرکز میاره…و تو میتونی به درکی بهتر برسی….

    وقتی داشتم این قسمت رو میدیدم که استاد و خانم شایسته توی ملک خودشون قایق سواری میکردن روی دریاچه زیباش…به خودم گفتم میشه که چنین ملک زیبایی به این وسعت مال تو باشه…. که مشابه اش در شهر من هست و بلیط میفروشه و این قایق ها رو 10 دقیقه ای اجاره میده 150 هزار تومن….و هر بار میری کلی ادم تنگ هم چادر زدن و دارن از منظره و هوا لذت میبرن…..

    میشه که انقدر مشمول رزق بی حساب بشی که همچین ملکی در مسیر درست به صورت نقد بدون نیاز به چک و ضامن….مالکیت اش از آن تو باشه….

    بعد گفتم واقعا من فکر میکنم استاد دارایی هاش رو از راه فقط فروش دوره ها بدست میاره؟؟؟ تازه واقعا بیشتر آگاهی های این سایت به صورت رایگان در اختیار ما هست….و ذهنم درگیر چگونگی شد…‌و بعد یاد جمله استاد شدم در قدم دوم جلسه 3 ام….که میگفت وقتی من به خواسته هام فکر میکردم اصلا حتی نزدیک نبودم بهشون…اما ایمان داشتم که راه رسیدن به خواسته ها همین تمرکز روی نقطه پایانی هست…راه رسیدن به خواسته ها احساس خوب هست و عمل به الهاماتی که بعد از احساس خوب بهم گفته میشه

    همیشه از استاد میشنیدم که چطوری رو بذارید به عهده خدا خودش خوب بلده چطوری کیهان رو مدیریت میکنه…خواسته های شما رو نمیتونه مدیریت کنه؟؟؟

    آیات قرآن رو در مورد مفهوم توکل روی خداوند و کافی بودن خداوند برای تمام نیازهام میخونم

    اما این چند وقت که بیشتر دارم عملی برای اهدافم قدم برمیدارم و یکی از اونها هدایتی بوده که برای رشد بیشتر و تمرکز بیشتر روی شیوه کار مورد علاقه ام تمام کسانی که باهاشون همکاری داشتم حتی اونهایی که به ظاهر بی ضرر بودن و کار اندکی میکردم باید قطع بشه تا تمرکزم بره روی موضوع مورد علاقه ام…دیدم ذهنم چقدر درگیر چگونگی ها شده…که حالا درآمد قراره از کجا بیاد…هزینه های زندگی چی میشه….از کجا و چجوری مدام توی سرم میگرده…

    در این شرایط زندگی ما استاد رو داریم که با الگوبرداری ازش قلبمون رو مطمئن کنیم و به مسیر ادامه بدیم که اگه برای استاد شده برای ما هم میشه

    خواسته هامون راحت بهمون داده میشه چون ما داریم به جهان خدمت میکنیم. و باعث گسترش میشیم….پس جهان و خداوند حمایت مون میکنه و نیازهامون رو برطرف میکنه

    ما استاد رو داریم و اینهمه الگوهای بچه هایی که قبل از ما مسیر رو رفتن و ثابت قدم بودن و نتیجه گرفتند….باز میبینم که ایمان متزلزل هست و نیاز دارم مدام روی باورهام تاکید کنم و دارم پیش میرم اما اون تمرکزی که نیاز داشتم رو ندارم چون درگیر جدال با ذهنم هستم

    اینا باعث میشه بفهمم که نتایج بزرگ استاد در بازه کوتاه به علت ایمان قدرتمندترش ودر نتیجه ارسال فرکانس قوی تری به جهان بوده که جهان هم متناسب با اون انرژی و فرکانس ارسالی قوی نتایج قوی تری براش خلق کرده

    تازه دارم میفهمم که این که استاد میگه استعداد مهم نیست…. ایمان ایمان ایمان همه چیزه یعنی چی…یعنی قبلا هر چی درک کرده بودم الان دارم یجور دیگه میفهمم…تازه دارم درکی از رزق مریم یا داوود و سلیمان پیدا میکنم که به چه شکلی از چه مجرایی بوده…چه ایمانی چه باورهایی پشتش بوده

    چون وقتی ورودی خوبه اعتماد به نفست به اون ورودی وابسته است….ولی این رو نمیدونی…وقتی به ظاهر اون ورودی رو قطع میکنی فکر میکنی رزق قطع شده….و تازه میفهمی که ای دل غافل تو حتی توی این موضوع هم شرک میورزیدی که منبع رزق ات رو از اون مکان اون شغل میدیدی…و منبع روزی توی ذهنت خداوند نبوده

    تازه دارم اینا رو میفههمم و ممنونم که یک قایق سواری روی این دریاچه منو توی افکارم به کجاها برد و چه شناختی از خودم بهم داد….این افکار این روزها توی ذهنم داره میچرخه

    حالا من باید چه فکری چه جنس باورهایی رو جایگزین این باورهای شرک آلود کنم؟؟؟؟

    باور کنم که اگه خداوند از من در اون مسیر که علاقه واقعی ام نبوده اونهمه حمایت کرده اونهمه در برام باز کرده در مسیر علاقه واقعی ام که لذت و ذوق و شوق بیشتر توش هست حتما حمایت بیشتری خواهد شد این قانون خداونده

    به یاد بیارم که من از اون مسیر چی میدونستم؟ هیچی….رفتم قدم برداشتم و یکی یکی دستان خدا اومدن بهم فرصت یادگیری و کار دادند…اما همش فضل خدا بود که منو به مسیرهای سرراست هدایتم میکرد…

    هدایتها و حمایت های خداوند نعمتهایی که تابحال بهم داده رو مدام به یادم بیارم…

    به یاد بیارم که چقدر در ابتدای اون مسیر ذوق و شوق داشتم با اینکه ازش هیچ نتیجه ای نداشتم در اون شروع چقدر رایگان فقط برای یادگیری چیزی میرفتم به استادا میگفتم هر کار لازمه براتون میکنم به رایگان فقط بهم اجازه بدید باهاتون باشم و یاد بگیرم….حالا فکر کن بعد چند سال که به این حوزه تخصصی تر علاقه پیدا کردم باز باید همون شور و شوق رو در خودم ایجاد کنم با تصور نتایج بزرگ که من هر روز یادمیگیرم و توی این کار عالی میشم…اون اعتماد به نفس ناشی از توانایی داشتن توی یک کار چقدر حس خدا گونه ای داره‌….چقدر وقتی از مسئله ای سر در میارم و روندهای نادرستش رو تشخیص میدم کیف میکنم…چقدر وقتی دانشی که خدا بهم داده مسئله ای رو آشکار میکنه که به کسی کمک میکنه ذوق میکنم…این ذوق و شوق دستمزد من هست و رزق مادی از سمت خدا پاداش منه برای گسترش جهان

    چقدر کیف میکنم کسی میگه سعیده میخوام اینکارو خودت انجام بدی یعنی قبول ات داریم…یعنی تو باشی خیالمون راحته…این یعنی من دارم کارم رو خوب انجام میدم…البته میدونم نباید هرگز به تعریف ها وابسته بشم

    دوره عزت نفس….چیزی که این روزها بهش نیاز دارم….که خودباوری ام رو تقویت کنم…که من توانایی حل مسائل و چالش ها رو دارم…من وارد هر حوزه ای بشم حتما میتونم هرچیزی لازمه یاد بگیرم و توی زمان کوتاهی به رشد و پیشرفت برسم…

    من مسیر علاقه ام رو که بهم لذت میده رو رها نمیکنم و از خدا میخوام تا بهم عزت نفس و خودباوری بیشتر بده‌…وگرنه همه اون چیزهایی که نیاز دارم رو همین حالا دارم

    من توانا و با استعداد و باهوش خلق شدم

    من به جریان هدایتی وصل هستم که لحظه ای از من غافل نیست و همیشه منو به بهترین مسیرها هدایتم میکنه

    من به خدایی متصل هستم که بشدت برام کافیه

    من خدایی دارم که از تمام نیازهام آگاه هست و قادره تمام اونها رو برطرف کنه

    من به خدایی وصل هستم که اونقدر فضل اش زیاده که از من چیزی نخواسته و باری رو به دوشم نگذاشته هیچ…تازه روزی من و هدایتم و حفاظتم رو به عهده گرفته

    دیگه من چی میخوام

    دیگه چه بهانه ای دارم با این خدایی که نعمت رو بر ما تمام کرده

    خدایا تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میخواهیم…ما رو به راه راست کسانی که به اونها نعمت دادی هدایت کن

    سپاس از این سایت بی نظیر استاد و مریم جان…دوستان عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2184 روز

    بنام الله یکتا

    سلام به اهالی پرادایس

    یک سلام گرم و صمیمی و پر از عشق و دوستی

    خدایا شکرت برای دست به دوربین شدن های مریم، اونم یک گزارش لحظه به لحظه از هشت نفر، که هر کدام مشغول یک کاری هستن، هر کسی نسبت به علاقه و ویژگی شخصیتی که داره در صلح و صفا با خودش یا بقیه است. مثل لیوای که یک گوشه اتاق با گوشی خودش مشغوله و با خودش تلسکوپ آورده وشب قراره دل و روده ی کهکشان راه شیری رو در پرادایس در بیاره(آخ من عاشقشم عاشق این علم دوست بودنش،عاشق نجوم و ستاره شناسی و البته علم هستم.) خدایی من یک شخصیت همه چی دوستم، والا هم تنهایی و یک گوشه بودن رو مبپسندم هم برم شلوغ کاری کنم، گشت بزنم، کشف کنم پرادایس رو… یادمه سال ها پیش بود اولین بار که یک تستی رو توی همین سایت داشتیم که از نیمکره راست و چپ انجام دادم دقیقا 50٪ از نیمکره چپم و 5٠٪ از نیمکره راستم استفاده می کردم. و برای خودم خیلی جالب بود مگــــه میشه اینقدر دقــیـــق…. قطعا الان تغییر کردم اما میخوام بگم بی علت هم نیست که میتونم شخصیت و ویژگی های مختلف داشته باشم، که البته گاهی برای خودم کار سخت میشه، چرا که انگار خودم با خودم درگیرم… یکــی میگه اون کار، یکــی میگه این کار یا این انتخاب. اما الان تا حد خوبی با خودم به صلح رسیدم.

    خدایا چقدر این پرادایس زیباست چقدر زیباست.

    آخ جون یک آهنگ هم روی این قسمت تدوین کردین که فقط باید گوشی رو بزارم زمین و فقط دست بزنم…

    دست بزن دست بزن

    سرخوش و سرمست بزن

    تا نفست هست بزن

    دست بزن دست بزن

    واوووووو چقدر فول انرژی شدم، چشمام با دیدن این همه عشق، گوش هام با این چیزهای زیبایی که شنید(خصوصاً جایی که استاد و جیکوب داشتن صدای جک و جانور های مختلف رو در میوردن)شنیدن اسم مادر خانواده، خانم Hope و چه جالب که اسم خواهرشون هم گفتین و چقدر قشنگ و پر معنی… امید و ایمان…

    سپاسگزارم برای تهیه این فایل ها

    خدایا شکرت که منو هدایت کردی تا روزم رو با زیبایی های پرادایس و این انسان های زیبا شروع کنم.

    خدایا بارها شکرت

    خدایا شکرت برای این گوشی هوشمند و عالی که دارم.

    خدایا شکرت برای همه چیز….

    میرم با عشق استارت درس خواندن و آماده شدن برای امتحان های ترم اول رو شروع کنم،اره هامو تیزکنم، بدون ترس و نگرانی با امید و ایمان…. آره چرا که نه پیش بسوی موفقیت های بیشتر با امیـــد و ایـــمان…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    فاطمه تکوری گفته:
    مدت عضویت: 594 روز

    چقدر زیبایی چقدر نعمت چقدر فراوانی چقدر محبت چقدر عشق چقدر تفریح و شادی وای چه فایل پر از فراوانی…خدایا سپاسگزارم بخاطر دیدن این همه فراوانی و زیبایی…ممنونم از مریم جون که اینقدر زیبایی هارو به ما نشون میده و از استاد متشکرم که این سریال بی نظیر رو که پر از زیبایی و پر از فراوانی هست رو برای ما ساختن تا نگاه کنیم تا بیشتر به زیبایی ها هدایت بشیم تا بیشتر به فراوانی ها هدایت بشیم من هرشب قبل خواب خودمو متعهد کردم تا جایی که بتونم به امید الله این سریال شگفت انگیز رو نگاه کنم و واقعا حالم خیلی خوب میشه و کلی چیزهای تازه یاد میگیرم دمتون گرم عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    صدف صادقی گفته:
    مدت عضویت: 651 روز

    بنام خدای زیبایی ها

    سلام به همه دوستان

    چیزهایی که خیلی دوست داشتم این بود که دفعه اول که اومدن متوجه شدن چقد بیشتر میتونن لذت ببرن ، و رفتن با تجهیزات بهتر و بیشتر

    همون قانون تکامل تمرکز روی خواسته هامون

    و همکاری زیبا بین این همه افراد تو انجام کارها بدون فشار و درگیری نشون دهنده کانون توجه رایان و هوپ هست و همینطور صلح با خودشون

    اصلا هم راین و هم هوپ و هم همه بچه ها با وجود تفاوت هاشون عزت نفس و اعتماد به نفس تو وجودشون مشترک هست

    جی کاپ که خیلی ریلکس با افراد بزرگ‌تر از خودش مثل استاد و مریم جان با اعتماد به نفس صحبت میکنه از خودش و ایده هاش ….

    اینکه حال همشون خوبه و تو مدار لذت هستن

    تو مدار لذت و زیبایی ها بودن که با مریم جان و استاد برخورد کردن

    و اینکه چقد هم فعال هستن همه اعضای خانواده

    من ندیدم چند تایی بشینن یه جا لم بدن حرف های بی سر و ته بزنن تا وقت فقط بگذره

    از زمانشون نهایت استفاده واسه لذت بردن رو میبرن

    هر چند خود پرادایس هم انقد فضا امکانات واسه لذت داره که ادم رو به وجد میاره که فقط لذت ببره

    اون تخت پادشاهی و این همه امکانات نتیجه ثروت و آزادی مالی هست …..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: