https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/06/abasmanesh.gif8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-06-29 09:02:332025-02-25 08:05:08سریال زندگی در بهشت | قسمت 38
259نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
اقا من یک چیزی رو دقت کردم که برام خیلی جالبه اونم اینه که در حین دیدن این فایل ها گاهی وقتها االبته تقریبن ناخوداگاه از بالا و از جایگاه اگاهی میام ب خودم نگاه میکنم متوجه میشم که نیشم تا بناگوش بازه و دارم حسابی ذوق میکنم از دیدن سریالهای زندگی در بهشت مخصوصن این قسمت من رو خیلی به شوق اورد و اشک از چشمام جاری شد وقتی این صمیمت و به قول مریم خانم در صلح بودن اعضای خانواده و همکاری شون رو باهم دیدم واقعن لذت بردم. متشکرم از مریم جان بابت اگاهی های نابی که از توضیحات خوبت درکنار تصویربرداری برای ما میدی.
راستی من و همسرم ظرف یک هفته است که با دو خانواده ی دیگه از دوستان همسرم تابحال دوبار رفت و امد کردیم یبار رفتیم خونه شون یکبار دبگه هم رفتیم پیک نیک به فاصله ی سه روز فقط و فوق العادهههههههههههه خوش گذشت بمن.
اخه توی این 4سال زندگی مشترک این اولین بار بود که چنین تجربه ای رو داشتم. و یه حسی بهم میگه تاثیر فایلای زندگی در بهشته. چون واقعن ذوق میکنم از دیدن این دورهمیا و خوش گذرونی با دوستان
سلام امیدوارم حالت خوب باشه و در بهترین فرکانس حال خوب باشی مریم خانوم و استاد خوبم
من ای دیالوگ((هیچکدوم از ما مسعول سرگرم کردن دیگران نیستیم حالا یا میخاد فرزند ویا مهمون من باشد و اگر ما داریم باهم وقت میگذرونیم به این دلیل نیست که ما خودمون رو مسعول میدونیم که به دیگران خوشبگذره بلکه به این دلیل است که ما از بودن با همدیگه و از داشتن اون تجربه باهمدیگه داریم لذت میبریم و این نگاه باعث میشه که آدم با خودش به صلح برسه، ووقتی داره یه وقت و زمانی رو با یک فردی میگذرونه حالا اون فرد یا بچه ات یا مهمون یا هرکسی دیگه
این نگاه سرزنش گر رو نداره که من بخاطر که با این آدم مجبورم وقت بگذرونم از یک سری کارهام موندم و باعث میشه که نه اون لحظه ای که اونجا و وقتی که داره اونجا سپری میکنه بهش خوش بگذره ونه بتونه فرصت داشته باشه تمرکزش رو کاری که بایدانجام بده بزاره در نتیجه همش در لحظه زندگی میکنه)) رو خیلی به دلم نشست همیشه وقتی مهمون گیرمون میومد ازشون بیزار بودم چون با خودم در صلح نبودم عزت نفس نداشتم فک میکردم باید ی کاری کنم که ازشون خوش بگذره وچون خیلی هم موفق نبودم از مهمون بدم میومد والان با این آگاهی های ناب فهمیدم که من باید با خودم در صلح باشم من مسعول سرگرم کردن دیگران نیستم وحتی مهمونی هم میرفتیم فک میکردم میزبان باید منو خوشحال کنه یا اون تفریح رو برام لذتبخش کنه الان فهمیدم چرا وقتی میریم تفریح چرا خیلی بهم خوش نمیگذره الان فهمیدم چرا از مهمون بدم میاد
ممنونم از خانم شایسته عزیز با این آگاهی ها چقدر دنیا رو جای خوبی برای من کردین
حرف زیادی ندارم. ولی نتونستم بعد از دیدن این قسمت سریال زندگی در بهشت هیچ عکسالعملی از خودم نشون ندم و همینطور بیتفاوت بگذرم.
فقط اومدم بگم که عاشقتون هستم. تحسینتون میکنم. و از دیدن این قسمت سریال خیلی خیلی لذت بردم. کِیف کردم. ظاهراً یک فیلم ساده بود از ماهیگیری، آتیش درست کردن و همین کارهای معمول.
ولی این نگاه قشنگ و ناب و پر از عشق شما آدم رو مسحور خودش میکنه. دوستتون دارم. عاشقتونم. تحسینتون میکنم. و ازتون بسیار ممنونم.
سوره یس (خوانده میشود: یاسین) سوره ۳۶ از قرآن است، ۸۳ آیه دارد، و سورهای مکی است. این سوره قلب قرآن نام گرفتهاست و روایات متعددی آن را از جمله سورههای مهم قرآن شمردهاند. محتوای این سوره در حالت کلی پیرامون توحید، معاد، وحی، قرآن، و بشارت و انذار است. بحث نخست پیرامون نبوت پیامبر اسلام و قرآن است؛ پس از بحثی پیرامون پیامبران قبلی و تسلی پیامبر، بحثی پیرامون توحید شده و سرانجام در مورد معاد و ویژگیهای روز قیامت سخن میگوید.
سلام درود فراوان بر بندگان صالح و درستکار بر روی این زمین.
و بسیار بسیار بسیار شاکرم که میتوانم خودم را لایق بهترینها بدانم و استناد به قرآن نیز دارم
سوره مریم❤️😍🙏
الله اکبر از اینهمه آگاهی الله اکبر
خدایا اگر میدانی که من فرصتی برای خدمت به بندگان خاص خدا بر روی زمین دارم.
یکبار دیگر به من فرصت بده تا بتوانم در این زمین بمانم تا با هنرم به بندگان خاص خودت درست در زمان درست مکان درست به بهترین نحو خدمت کنم.
و در کلاس استادم درسها بگیرم… که بیش از این فرصتی ندارم😢 تا بتوانم
با درک قوانین جهان هستی و با کشف قوانین
وبا خلق بهترینها در کنار بهترینها که آنها هم مرا نیاز مبرم و حقیقی دارند باشم تا از این پس به مقصد اصلی بدرستی برسم.
خدایا دیگر توان قضاوتها را ندارم
و انگشت های اتهام و باورهای غلط
من جایگاه خودم را در زمین، ابتدا از خدا خواستم و باز هم به مریم اشاره شد.
اسم مادرم مریم سادات حجازی است
و من عشق را با تضاد گرفتم 😭😭😭😭
و دلم میخواهد بیشتر بیشتر و بیشتر بدانم
و هیچ چیزی دیگر نمیتواند و قدرت ندارد که بتواند مرا به اینجا مطعلق بداند.
اگر شما اجازه دهید با شما بیشتر هم صحبت کنم تا حداقل لایق باشم در این لحظه ها با مریم جانم و شما استاد مهربانیها همراه و همقدم باشم و بیشتر از پیش ثابت قدم باشم
بسیار سپاسگذارم.
در پناه حق سالم و سلامت و تندرست باشید. و در نهایت ثروتمند شدن لیاقت میخواهد
خدایا هزاران مرتبه ازت سپاسگزارم ک هدایتم کردی ب این فایل قشنگ و پر از نکته و درس میدونیین چقدر واقعا قشنگ یعنی خییلی وقتا آدما خود من یادم میره بابا زندگی رو اونقدرا هم جدی نگیر دختر جان همه چی میگذره میره و ان چیزی ک میمونه اون تجربه و حس اون لحظات ک ایا تو درست زندگیشون کردی؟ آیا ازشون لذت بردی آیا سعی کردی ک با تمام آنچه ک در آن لحظه هست از اون لحظه لذت ببری آیا واقعا نگاهی میندازی ب خودت ک داری لذت میبری یا سخت میگیری؟! وقتی نگاه میکنم میبینم تو زندگیم خیلی لحظات ب بهانه کاملتر شدن بهتر شدن سخت گرفتم و لذت نبردم خیلی از لحظات رو با دیدگاه انتظار، انتظار از بقیه برای شاد کردن من، انتظار از بقیه برای توجه کردن ب من، یا انتظار از خودم برای شاد کردن و توجه و خوش گذشتن ب بقیه لذت تجربه کردن لحظات از خودم گرفتم.اما خوشحالم ،خوشحالم ک خواستم از خدا ک این موضوع را بهبود ببخشم وخدا هم هدایتم کرد.
روی صحبتم با خودمه میدونم خیلی از این مسائل ب عزت نفس بر میگرده ولی از این قدم کوچیکم خوشحالم ک برداشتم.
واقعا چقدر برام جالب قشنگ بود این سبک از میزبانی و مهمانداری انگار که کسی میزبان و مهمان نیست مثل ی خانواده کنار هم اوقات کوتاهیی رو ک هستین لذت میبرین و شادی میکنین مریم جان چ حرف قشنگی زدی ک حس میکنم باید خیلی برام تکرار بشه اونم اینکه نه کسی مسول شاد کردن من هست نه من مسول شاد کردن بقیه، واقعا این دیدگاه ب ادم چ نگاه رها تری میده چقدر باعث میشه آدم از لحظاتش لذت ببره هرکسی هر گوشه ای فارغ از اینکه تو مادر منی باید بهم توجه کنی، تو همسر منی چرا بهم توجه نمیکنی و سرگرم فلان کاری، تو بچه ی منی باید کاری کنی من شاد باشم، تو فلانی من میشی، تو این و آن منی پس وظیفته خوشحالم کنی سرگرمم کنی بهم توجه کنی هر کس ی گوشه ای داره با هر آنچه ک توی اون لحظه هست لذت میبره با همون امکاناتی ک هست ی نگاه توحیدی قشنگ ی نگاه پر عزت نفس دقت کن مریم ی گوشی گرفته دستش داره با ظبط لحظات و نکات واقعا با تمام وجودش از اون لحظه لذت میبره و مامان بچه ها فارغ از اینکه ن شوهرم بیا بهم توجه کن، چرا من باید این بچه هارو سرگرم کنم! و تو سرگرم اتیش خودتی، با تمام وجودش داره لذت میبره با پسراش بازی میکنه ماهی میگیره در کمال ارامش داره لذت میبره و مسابقه میده در عین حال با لذت خودش ب بچه هاش عشق و توجهشون میده پسرا تو سن های مختلفن اما هرکی ب یه طریقی لذت میبره و گه گاهی توی لذت بردن بقیه هم وارد میشن از لذت های اونا لذت میبرن مثل اون پسر بزرگه ک چراغ دستشه و با کنجکاوی نور میندازه تو دریاچه پی ماهی داره لذت میبره و توی مسابقه مامانش و داداشم ی جورایی شراکت میکنه و در عین حال لذت میبره یا اون پسر پیرهن آبی با مزه ک یه دفعه میپره اون عشق وجودیشو انگار گزارش از وجودش برا شادی میاد با لذت و بازی ماهیگیری مادر و برادرش ترکیب میکنه و لذت میبره چ ذوقی داره با همه شور و هیجان میپره گزارش میکنه با اون لهجه ی قشنگ و غلیظ امریکای استاد جان ک ی صندلی برداشته و ب سمت اتیش میره چون لذت میبره از اینکه در سکوت اتیش و ارامش غرق بشه با نشستن کنار اتیش و خودشو در لذت رایان ک عشق اتیش درست کردن شریک میکنه و رایان هم با عشق اتیش درست میکنه و لذت میبره و مریم میاد سمت استاد با ذوق وسایل ذوب میکنه و میگه لذت میبرم از ذوب کردن و استاد ک از گفتگو با مریم و ذوقش لذت میبره ب اتیش نگاه میکنه میدونی حس میکنم و الان ک دقت میکنم واقعا تو همین لحظات ساده زندگی توحید و عزت نفس موج میزنه یعنی هرکسی با اون حس رهایی با اون حس عزت نفس و دیدگاه اینکه من مسول لذت بردن از زندگیم هستم و با همه اونچه ک هست و فارغ از انتظار از بقیه با لذت بردن خودش باعث میشه آدم های دیگه هم لذت ببرن یعنی تو بدون اینکه بخوای بقیه رو شاد کنی و سرگرم ناخوداگاه با رها بودن زمینه ای رو ایجاد میکنی برای لذت دیگران و شاید زندگی هم ب همین سادگی باشه این پیام باشه ک رها باش رها از ادمها از حس مالیکیت از اینکه کسی چون نسبتی با تو داره وظیفه شاد کردنتو داره کسی مال تو نیست و وظیفه ای در قبال تو نداره اون فرد اومده ک فقط باشه و داره اون لحظشو در کنار تو میگذرونه میخوای شاد باشی کنارش یا غمگیندب اوندفرد بستگی نداره ب تو بستگی داره ک ایا رها هستی؟ ایا در قید حالی یا در قید ذهن ک میگه نه اون وظیفشه ک شادم کنه نه اون وظیفشه چون میزبان ی بساطی راه بندازه ماذشاد شیم یا من چون میزبانم باید ی کاری کنم خوشحال شن نه نه هرکسی ازاد رها وسایل لذت همدیگه رو در اختیار هم قرار میدن استاد موتور و فضای خونشو در اختیار اوناذقرارمیده و با شادیشون شاد میشه میدونی چوندمشکلذخودم هستم همهذحرفم میرهرسمت رهایی اینکه این قانون جهان میخوای از زندگی لذت ببری؟ میخوای از لحظاتش استفاده کنی؟ میخوای کنار عزیزان و دوستانت شاد باشی پس رها کن بکن این قیل و قال انتظار نداشته باش ادم ها ولحظات رو همونگه ک م هست بپذیر یعنی نخواه ک ب زور با عوض کردن ادما با اضافه تر کردن ی وسیله جانبی با انتظار از ادما اون لحظه رو باب میل خود یاغی و نفس سرکش درونت تعغییر بدی ازاد باش و رها بذار تو این ازادی هم بقیه لذت ببرن هم تو و انگار این تو ذهنم میگه قانون اینه رها باشی لذت میاد حس مالیکت و انتظار داشته به چیزی غیر از درونت غیر از اون امکاناتی ک خدا برای لذت توی وجودت گذاشته همه اون لذت و شادی رو از تو پس میگیریم تا بفهمی ک همه چیز تویی شادی تویی رنج تویی همه ی اون لحظه تویی اگر لذت میبری و رهایی اون تویی ک داری اجازه میدی جریان طبیعی جهان وارد لحظاتت بشه و اگر فکر میکنی دیگران عشقت دوستت مامانت بابات برادر و خواهرت وظیفه شاد کردن تو رو دارن و حساب میکنی اونان بانی این قضیه و وجود و نگاهتو معطوف میکنی ب مالکیت ب انتظار شادی تو باز پس گرفته میشه تا بدونی اون شادی تو بودی نه چیزی بیرون از تو رنج الان تو هستی نه چیزی بیرون از تو رنج تو نگاهیی ک ب اطرافت داری شاید نمیدونم با توجه ب فضای الانم درونم از این لحظات و این تصاویر این برداشت هارو داشت اما میخوام بارها ب خودم یاداوری کنم زندگی رو سخت نگیر کمی بیشتر شوخی کن بذار بقیه هرچی میگن بگه مهم اون لحظه است ک دیگه نمیاد مثل استاد ک میپره روی تخت بچه ها و شیطونی میکنه فارغ از سن و قد و وزن و هرچیز دیگش یا پدر خانواده ک اونجوری ب شیطونی میکنه این ی میمون بازی با اون باد دهنشو اون شکلی میکنه کلا همه اینارو ب خودم میگم یا مثل مریم رها باش ک بچه ها مهمونا همه جا میچرخن و ازادن و شاد من خیلی این نگاه هارو تو خانوادم و مهمانداری مادرم دیدم واقعا دوروز ک مهمان میاد اینقدر سخت میگیریم از اینکه راضی باشن یا از اینکه چجوری شادش کنم چجوری پذیرایی کنم یا وای چقدر بچه ها سر و صدا میکنن لذت کل لحظات از خودمون گرفتیم اما نه با دیدن این تقاویر فهمیدم باید رها باشی و بذاری لذت ببری و مهمونا رو ازاد بذاری اینقدر تعارف نکنی اینقدر نخوای کاری کنی لذت ببرن نونوشون ب موقع اماده باشه کمی نبین کاستی نبینن ن اینکه بی احترامی و بی توجهی کنی منظور من اینه اینقدر سخت نگیری وقتی تو کمتر سخت بگیری و اجازه بدی مهمونا ازاد باشن و توهم ازاد خیلی بیشتر خوش میگذره و لحظات قشنگتر میشه چرا چون انگار قانون میگه رها باش تا شادی و لذت وارد خونت بشه و سخت بگیر و کمالگرا تو رخت ببنده بره در ی کلام قبل هر چیزی همه آنچه ک برای شاد کردن و لذت بردن تو وجود داره در درون تو گذاشته شده از هرکسی رهگذری است در این دوروز دنیا انتخاب تو هست ک چطور زندگی کنی و کسی مسول شادی و عشق و خوشگذرونی تو نیست و تو هم مسؤل شادی و لذت کسی نیستی ازاد باش و رها تا لذت زندگیو بچشی
سلام به استاد عزیزم و مریم جان عزیز . چقدر از توضیحاتتون لذت بردم . چقدرررر زیباست این قانون ، وقتی میبینیم استاد عزیز و شما انقدر با خودتون در صلحین و به معنای واقعی « خودتونین » و نقش بازی نمیکنین و ماسک رو صورتتون نزدید ، و دقیقا افرادی به پرادایس اومدن که همشون با خودشون در صلحن و نقش بازی نمیکنن . چقدررر خوبه که شما انقدر راحتین با مهموناتون و این فضای فوق العاده رو براشون رقم زدید که اونا هم احساس راحتی کنن و مثل خونه ی خودشون ، اینجا هم راحت باشن.خداروشکر میکنم هر لحظه بابت اشناییم با استاد عزیزم و دیدن این فایل ها و کسب مهارت های مهم زندگی از نوع تک تک رفتارها و اعمال و افکار شما ، ممنونم که این سریال رو ساختید و میسازید و پاش انرژی میزارید.
یه صبح زیبای دیگه و چقد عالیه که همه صبحها بیدار میشن و شروع میکنن به زندگی کردن ،هوپ و ژوزف هم رفتن موتور سواری و لیوای هم داره واسه خودش میگرده ای جانم ،ون خفن و سانتافه ی دلبر زیر سایه ی درختان ،بازی خوشرنگ و لذت بخشمون خدایاشکرت
جیکوب هم داره واسه خودش عصای موسی درست میکنه و کار خودشو خودش انجام میده نمیده پدرش ،راین یعنی نعمت خداست درست وقتی که استاد تصمیم با پاکسازی پردایس داره اومده و انقدم با عشق و علاقه داره چوبها رو جمع میکنه و اتیش سوزی راه میندازه به این میگن دست خدا خدایاشکرت
میوه کاج هم جمع کرده واسه اتیش شروع کردن و ای خدا نوشیدنیشونم همیشه دستشونه ،واقعا مریم خانم این حرفهایی که میزنید رو ما عملا در شما دیدیم ،دیدیم که چقد نسبت به هم راحت هستید و هیچ توقعی از هم ندارید هیچ قضاوتی درکارنیست هیچ خدمت و خستگی ای در کار نیست شما میرید توی اروی بدون اینکه نگران این باشید اونها بدشون نیاد تنهان و اونهام خیلی سپاسگذارن که یه خونه ی کامل و مجهز در اختیارشونه و واقعا این همفرکانسی شما رو میرسونه و من به خواهرم میگفتم بیا این سبک رو پیاده کنیم بیا وقتی همدیگرو دیدیم برای غذا خوردن نباشه هدف فقط لذت باشه بدون توقع بدون قضاوت بیا در کنار هم راحت باشیم و اومدن به خونه ی همدیگه برامون زحمت به همراه نداشته باشه و حتی در اینده که برادرهامون ازدواج کردن این سبک رو با زن داداشهامونم اجرا کنیم و کم کم این گستره رو بزرگتر کنیم و از کنار هم بودن فقط بخاطر شخص خودمون لذت ببریم خدایاشکرت
ای جانم مامانش با ژوزف مساوی شدن و ژوزف که دوست داره همیشه برنده باشه بدو بدو رفت قلابشو بیاره تا دوباره ماهی بگیره و جایگاهشو حفظ کنه ، واقعا یه ماهی گرفتن ساده ست ولی یه مادر باهوش همون کار رو چقد لذت بخش و هیجانی کرده که بچه هاش شور زندگی در وجودشون باشه و این خانم واقعا برای من درسها داره واقعیتش من بهار که این خانم رو دیدم گفتم خوبه واسه مریم خانم یه دوست اومد باهم وقت بگذرونن و وقتی این سریال رو تا رفتن خانواده دیدم خیلی برام جای سوال بود که چرا خانم هوپ اصلا با مریم جان وقت نگذروند و اون موقع گفتم شاید خیلی سرده یا خودشو دست بالا میدونه و یابا مریم خانم صمیمی نیستن و این سوال رو رها کردم اما حالا با اگاهی الانم میبینم اون موقع من چقد عقب بودم چقد بدبین بودم چقد قضاوتگر بودم و چقد از دریچه ی فرهنگ غلط خودم ادمها رو میسنجیدم الان میفهمم هوپ چقد عالیه و مریم خانم هم همینطور درسته هردو خانم هستن ولی اصلا از جمع جدا نمیشن مثل ما نیستن که وقتی با یه فامیل یه جاییم یه جوری با خانم گرم میگیرم و غیبت میکنیم و از هر دری حرف میزنیم که وقتی بچه مون کارمون داره سرش داد میزنیم اه دیگه ول کن یه ساعت برا خودم باشم و اصلا حواسمون به بچه مون نیست و اخر سر چی نصیبمون شده کلی باور غلط کلی درد دل کلی غیبت کلی اینو چندخریدی اونو کجاخریدی و خدای من چقد متاسفم که اینطوری زندگی کردم و متعهد میشم دست از این خاله زنک بازی ها بردارم از این درددلها و گرفتن تجربه ی دیگران و به طبع دریافت باورهای غلطشون متعهد میشم هرکجا باشم فقط روی لذت بردن تمرکز کنم وقتمو با بچه ها بگذرونم و با یک عالمه فرکانس بالا از اون جمع بیام بیرون خدایاشکرت که این اگاهی ها رو بهم میدی که جور تازه ای ببینم و درک کنم خدایاشکرت
ای جانم لیوای بعضی موقعها یه حرکتهایی میزنه که بدونیم بابا اونقدرها هم اروم و گوشه گیر نیست شیطنت بچگیشو داره تاحدی وداره برای مسابقه ی مامانش و ژوزف گزارشگری میکنه ،لوک هم براشون چراغ قوه میندازه خدایاشکرت
به به اتیش رو نگاه انگار نه انگار شبه هرکی واسه خودش لذت میبره و کیف میکنه و به قول مریم خانم هیچکسی وظیفه نداره دیگری رو خوشحال کنه ، استاد جان جانانم داره صندلی شو میبره بغل اتیش چقد خوبه که هیچ لذتی نیست که برای استاد تکراری بشه ،راین هم واسه خودش از این ور اون ور چوب خشک و میوه ی کاج میاره و اتیش رو بزرگتر میکنه چقد عالیه وقتی توقعی نیست عذاب وجدانیم نیست که چرااون کار میکنه من نمیکنم و این حرفها خدایاشکرت
مریم خانمم کلی وسیله اورده بسوزونه و کم کم بقیه هم جمع میشن دور اتیش تا لذت ببرن ، هیچوقت فکر نمیکردم بشه قوطی نوشابه و پلاستیک اینها رو سوزوند چون دیدم همه خیلی از بوی پلاستیک سوخته بدشون میاد و وقتی پلاستیک بسوزه از دور اتیش میرن کنار ولی واقعا وقتی نخوایی برای بازیافت جمع کنی بهتره بسوزونی تااینکه بندازی اشغالی خدایاشکرت
خدای من عاشق این تکه م که مریم خانم از خوبیهای این خانواده میگه نمیدونم چنددور دیگه باید این قسمت رو گوش بدم از این باخود و باهم در صلح بودن بچه ها از این همه همکاری
از اینکه کارهایی رو انجام میدن که مال برادرشونه بدون توقع بدون غر زدن
از اینکه اصلا باهم بحث و بگو مگو ندارن و همه مسئولیت پذیرن در انجام کارها و همه ی کارها بر عهده ی مادر نبست
از اینکه چطوری هرکاریو با لذت همراه میکنن و پدرومادرشون چقد تو این راه بهشون کمک میکنن و راین اونجوری باد رو میگیره تو صورتش تا بچه هاش بخندن در حالیکه قوانین هم دارند که مثلا بعد از تخت خواب گوشی ممنونه و اینکه بچه ها جواب میدن نمیدونم اینطوریه یانه ولی فکر میکنم همه ی اینها در یک خانواده ثروتمند ممکنه خانواده ای که اونقد سرگرمی و تفریح و نعمت داره که میشه برای بچه قانون گذاشت و بچه هم قبول کنه وقتی تویه خانواده ی فقیر پدرومادر افسرده ن بچه هیچ تفریحی نداره جز یه گوشی هیچ جا نمیره معلومه تا نصفه شب سرش تو گوشیه و اصلا هم جواب نمیده اگه بگی گوشیتو بذار چون تنبیهی در ازاش نیست مثلا بگی اگه این کارو بکنی یه روز از بازی کامپیوتری ممنوعی یا از رفتن به شنا یا هر چیزی یعنی زندگی انقد تکراری و فقیرانه ست که فضایی برای جولان برای قانون گذاری نیست برای بیشتر باهم بودن برای در اغوش کشیدن نیست همه چی فقط کمبود و فقر و حسرته و برای همینه ثروت باشکوهه بی نهایت باشکوه که بتونی بچه تو ببری بیرون گردش شهربازی مهدکودک شنا و اخرسر بتونی ازش بخوایی گوشیشو کنار بذاره تا خواب راحتتری داشته باشه وبچه ای که هرچی میخواد براش فراهمه صددرصد اونقد باخودش و اطرافیان در صلح خواهد بود که قبول کنه ،ثروت باعث میشه یه مادر خیلی ذهنش رهاتر باشه حسرتی در دلش نباشه اگه کاری داره اون کار براش فقط تفریح باشه نه اجبار این مادر خسته نمیشه این مادر میتونه شبها بره بچه هاشو با فرکانس بالا به خواب ببره براشون از موفقیتهای امروز و از امیدهای اینده بگه و بهشون ابراز عشق کنه و عشق ببینه شاید یه مادر در خانواده ای فقیر هم بتونه قبل خواب با بچه ش حرف بزنه ولی اگه اگاه نباشه محاله بتونه فرکانس رو بالاببره بخدا استاد این خانواده ایده ال ترین خانواده ای بودن که من به عمرم دیدم خدایاشکرت
امشب یه جای دیگه هم اضافی درست کردن تا روی مبلها دو نفر بخوابن و راحتتر باشن ،چه تشکهای بادی خوبی،چه پتوهای قشنگی هم اوردن ،چقد فضا بااون ال ای دی ها زیباست ،شبتون عالی خدایاشکرت
سپاس گذارم مریم بانو که این فایل رو برامون تهیه کردید
سلام سلام.
اقا من یک چیزی رو دقت کردم که برام خیلی جالبه اونم اینه که در حین دیدن این فایل ها گاهی وقتها االبته تقریبن ناخوداگاه از بالا و از جایگاه اگاهی میام ب خودم نگاه میکنم متوجه میشم که نیشم تا بناگوش بازه و دارم حسابی ذوق میکنم از دیدن سریالهای زندگی در بهشت مخصوصن این قسمت من رو خیلی به شوق اورد و اشک از چشمام جاری شد وقتی این صمیمت و به قول مریم خانم در صلح بودن اعضای خانواده و همکاری شون رو باهم دیدم واقعن لذت بردم. متشکرم از مریم جان بابت اگاهی های نابی که از توضیحات خوبت درکنار تصویربرداری برای ما میدی.
راستی من و همسرم ظرف یک هفته است که با دو خانواده ی دیگه از دوستان همسرم تابحال دوبار رفت و امد کردیم یبار رفتیم خونه شون یکبار دبگه هم رفتیم پیک نیک به فاصله ی سه روز فقط و فوق العادهههههههههههه خوش گذشت بمن.
اخه توی این 4سال زندگی مشترک این اولین بار بود که چنین تجربه ای رو داشتم. و یه حسی بهم میگه تاثیر فایلای زندگی در بهشته. چون واقعن ذوق میکنم از دیدن این دورهمیا و خوش گذرونی با دوستان
شاد باشید
به نام خداوند استجابت کننده
استاد عزیزم ،مریم جانِ دوست داشتنی و خانواده عزیزم سلام
مدت زیادی هست که عضو سایت شدم اما متاسفانه خیلی قوانین رو جدی نگرفتم
مدت کوتاهی هست ک خودم رو از حواشی دور کردم و بصورت تمرکزی
از لحظه ای که بیدار میشوم
دارم رو قوانین کار میکنم و
ورودی هام رو کنترل میکنم
و تو همین مدت کم واقعا هر روز دارم پیشرفت خودم رو به چشم میبینم و قدر دان و سپاس گذار حضور پر مهر پروردگارم در زندگیم هستم
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت
که مرا به این مسیر شگفت انگیز هدایت کردی
تا با دستان پر مهرت روی زمین آشنا شوم
و زندگیم را متحول کنم
مدتی هست که بصورت تمرکزی سریال زندگی در بهشت رو تماشا میکنم واقعا توجهم ب خوبی ها و زیبایی هابیشتر شده
و الان ک قسمت ۳۸رو دیدم
و درس هایی ک از این قسمت درک کردم
و صحبت های خانم شایسته عزیز در مورد در صلح بودن با خود
و تماشای خانواده راسل دوست داشتنی
واقعا دلم خواست که رد پا از خودم ب جای بذارم
چون مطمئنم ک در این مسیر بهترین ها قسمتم میشه
و نمیخام فراموش کنم ک از کجا شروع کردم
خدا بهتون سلامتی و برکت بده تا همیشه
ما رو در دیدن زیبایی های بهشتتون و شخصیت های زیبا و شگفت انگیزهتون سهیم کنید
بی نهایت از پروردگارم سپاس گذارم
که هر لحظه منو هدایت میکنه
ممنونم از شما که دید من رو ب جهان باز تر کردید
من روزانه با تماشای ۲-۳قسمت از سریال
هر روز و هر لحظه بیشتر به صلح با خودم میرسم
و از این بابت بینهایت سپاس گذار الله هدایتگرم هستم
این اولین کامنت من هست و دوست داشتم احساس فوق العاده ای ک اکنون دارم با شما به اشتراک بگذارم
از اعماق قلبم شاد هستم ک شما رو کنار خودم
دارم
به امید موفقیت هممون
بدرود
سلام امیدوارم حالت خوب باشه و در بهترین فرکانس حال خوب باشی مریم خانوم و استاد خوبم
من ای دیالوگ((هیچکدوم از ما مسعول سرگرم کردن دیگران نیستیم حالا یا میخاد فرزند ویا مهمون من باشد و اگر ما داریم باهم وقت میگذرونیم به این دلیل نیست که ما خودمون رو مسعول میدونیم که به دیگران خوشبگذره بلکه به این دلیل است که ما از بودن با همدیگه و از داشتن اون تجربه باهمدیگه داریم لذت میبریم و این نگاه باعث میشه که آدم با خودش به صلح برسه، ووقتی داره یه وقت و زمانی رو با یک فردی میگذرونه حالا اون فرد یا بچه ات یا مهمون یا هرکسی دیگه
این نگاه سرزنش گر رو نداره که من بخاطر که با این آدم مجبورم وقت بگذرونم از یک سری کارهام موندم و باعث میشه که نه اون لحظه ای که اونجا و وقتی که داره اونجا سپری میکنه بهش خوش بگذره ونه بتونه فرصت داشته باشه تمرکزش رو کاری که بایدانجام بده بزاره در نتیجه همش در لحظه زندگی میکنه)) رو خیلی به دلم نشست همیشه وقتی مهمون گیرمون میومد ازشون بیزار بودم چون با خودم در صلح نبودم عزت نفس نداشتم فک میکردم باید ی کاری کنم که ازشون خوش بگذره وچون خیلی هم موفق نبودم از مهمون بدم میومد والان با این آگاهی های ناب فهمیدم که من باید با خودم در صلح باشم من مسعول سرگرم کردن دیگران نیستم وحتی مهمونی هم میرفتیم فک میکردم میزبان باید منو خوشحال کنه یا اون تفریح رو برام لذتبخش کنه الان فهمیدم چرا وقتی میریم تفریح چرا خیلی بهم خوش نمیگذره الان فهمیدم چرا از مهمون بدم میاد
ممنونم از خانم شایسته عزیز با این آگاهی ها چقدر دنیا رو جای خوبی برای من کردین
ممنونم
خدایا شکرت. شکرت که هدایتم کردی این همه زیبایی رو ببینم و صدای مریم عزیزم رو بشنوم.
سلام به همه عزیزان دستاندرکار سایت. سلام به مریم عزیز دلم و استاد خوبم.
مریم بینظیر و نازنین، مریم دوستداشتنی و عزیز. برای توصیف شما فقط یک کلمه میتونم بگم: عشق، عشق.
تحسینتون میکنم. شما چقدر زیبا هستید. چقدر بزرگید. چقدر نگاهتون متعالیه.
حرف زیادی ندارم. ولی نتونستم بعد از دیدن این قسمت سریال زندگی در بهشت هیچ عکسالعملی از خودم نشون ندم و همینطور بیتفاوت بگذرم.
فقط اومدم بگم که عاشقتون هستم. تحسینتون میکنم. و از دیدن این قسمت سریال خیلی خیلی لذت بردم. کِیف کردم. ظاهراً یک فیلم ساده بود از ماهیگیری، آتیش درست کردن و همین کارهای معمول.
ولی این نگاه قشنگ و ناب و پر از عشق شما آدم رو مسحور خودش میکنه. دوستتون دارم. عاشقتونم. تحسینتون میکنم. و ازتون بسیار ممنونم.
سوره یس (خوانده میشود: یاسین) سوره ۳۶ از قرآن است، ۸۳ آیه دارد، و سورهای مکی است. این سوره قلب قرآن نام گرفتهاست و روایات متعددی آن را از جمله سورههای مهم قرآن شمردهاند. محتوای این سوره در حالت کلی پیرامون توحید، معاد، وحی، قرآن، و بشارت و انذار است. بحث نخست پیرامون نبوت پیامبر اسلام و قرآن است؛ پس از بحثی پیرامون پیامبران قبلی و تسلی پیامبر، بحثی پیرامون توحید شده و سرانجام در مورد معاد و ویژگیهای روز قیامت سخن میگوید.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
الر ۚ تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ الْمُبِینِ﴿١﴾
به نام خدا که رحمتش بیاندازه است و مهربانیاش همیشگی.
الف، لام، را ء .این است آیات کتاب روشنگر(۱)
2
إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ ﴿٢﴾
ما آن را قرآنی به زبان عربی نازل کردیم تا شما [درباره حقایق، مفاهیم، اشارات و لطایفش] تعقّل کنید. (۲)
3
نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ هَٰذَا الْقُرْآنَ وَإِنْ کُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِینَ ﴿٣﴾
ما بهترین داستان را با وحی کردن این قرآن بر تو می خوانیم و تو یقیناً پیش از آن از بی خبران [نسبت به این بهترین داستان] بودی. (۳)
4
إِذْ قَالَ یُوسُفُ لِأَبِیهِ یَا أَبَتِ إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لِی سَاجِدِینَ ﴿۴﴾
[یاد کن] آن گاه که یوسف به پدرش گفت: پدرم! من در خواب دیدم یازده ستاره و خورشید و ماه برایم سجده کردند! (۴)
5
قَالَ یَا بُنَیَّ لَا تَقْصُصْ رُؤْیَاکَ عَلَىٰ إِخْوَتِکَ فَیَکِیدُوا لَکَ کَیْدًا ۖ إِنَّ الشَّیْطَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوٌّ مُبِینٌ ﴿۵﴾
[پدر] گفت: ای پسرک من! خواب خود را برای برادرانت مگو که نقشه ای خطرناک بر ضد تو به کار می بندند، بدون شک شیطان برای انسان دشمنی آشکار است. (۵
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خدای بخشنده ومهربان
سلام درود فراوان بر بندگان صالح و درستکار بر روی این زمین.
و بسیار بسیار بسیار شاکرم که میتوانم خودم را لایق بهترینها بدانم و استناد به قرآن نیز دارم
سوره مریم❤️😍🙏
الله اکبر از اینهمه آگاهی الله اکبر
خدایا اگر میدانی که من فرصتی برای خدمت به بندگان خاص خدا بر روی زمین دارم.
یکبار دیگر به من فرصت بده تا بتوانم در این زمین بمانم تا با هنرم به بندگان خاص خودت درست در زمان درست مکان درست به بهترین نحو خدمت کنم.
و در کلاس استادم درسها بگیرم… که بیش از این فرصتی ندارم😢 تا بتوانم
با درک قوانین جهان هستی و با کشف قوانین
وبا خلق بهترینها در کنار بهترینها که آنها هم مرا نیاز مبرم و حقیقی دارند باشم تا از این پس به مقصد اصلی بدرستی برسم.
خدایا دیگر توان قضاوتها را ندارم
و انگشت های اتهام و باورهای غلط
من جایگاه خودم را در زمین، ابتدا از خدا خواستم و باز هم به مریم اشاره شد.
اسم مادرم مریم سادات حجازی است
و من عشق را با تضاد گرفتم 😭😭😭😭
و دلم میخواهد بیشتر بیشتر و بیشتر بدانم
و هیچ چیزی دیگر نمیتواند و قدرت ندارد که بتواند مرا به اینجا مطعلق بداند.
اگر شما اجازه دهید با شما بیشتر هم صحبت کنم تا حداقل لایق باشم در این لحظه ها با مریم جانم و شما استاد مهربانیها همراه و همقدم باشم و بیشتر از پیش ثابت قدم باشم
بسیار سپاسگذارم.
در پناه حق سالم و سلامت و تندرست باشید. و در نهایت ثروتمند شدن لیاقت میخواهد
که اکنون آنرا بسیار واضح میدانم.
چرا مستقیم دارم آنقدر راحت با شما صحبت میکنم.
بنده از طرف خدا هدایت شدهام به سمت شما.
خدایا هزاران مرتبه ازت سپاسگزارم ک هدایتم کردی ب این فایل قشنگ و پر از نکته و درس میدونیین چقدر واقعا قشنگ یعنی خییلی وقتا آدما خود من یادم میره بابا زندگی رو اونقدرا هم جدی نگیر دختر جان همه چی میگذره میره و ان چیزی ک میمونه اون تجربه و حس اون لحظات ک ایا تو درست زندگیشون کردی؟ آیا ازشون لذت بردی آیا سعی کردی ک با تمام آنچه ک در آن لحظه هست از اون لحظه لذت ببری آیا واقعا نگاهی میندازی ب خودت ک داری لذت میبری یا سخت میگیری؟! وقتی نگاه میکنم میبینم تو زندگیم خیلی لحظات ب بهانه کاملتر شدن بهتر شدن سخت گرفتم و لذت نبردم خیلی از لحظات رو با دیدگاه انتظار، انتظار از بقیه برای شاد کردن من، انتظار از بقیه برای توجه کردن ب من، یا انتظار از خودم برای شاد کردن و توجه و خوش گذشتن ب بقیه لذت تجربه کردن لحظات از خودم گرفتم.اما خوشحالم ،خوشحالم ک خواستم از خدا ک این موضوع را بهبود ببخشم وخدا هم هدایتم کرد.
روی صحبتم با خودمه میدونم خیلی از این مسائل ب عزت نفس بر میگرده ولی از این قدم کوچیکم خوشحالم ک برداشتم.
واقعا چقدر برام جالب قشنگ بود این سبک از میزبانی و مهمانداری انگار که کسی میزبان و مهمان نیست مثل ی خانواده کنار هم اوقات کوتاهیی رو ک هستین لذت میبرین و شادی میکنین مریم جان چ حرف قشنگی زدی ک حس میکنم باید خیلی برام تکرار بشه اونم اینکه نه کسی مسول شاد کردن من هست نه من مسول شاد کردن بقیه، واقعا این دیدگاه ب ادم چ نگاه رها تری میده چقدر باعث میشه آدم از لحظاتش لذت ببره هرکسی هر گوشه ای فارغ از اینکه تو مادر منی باید بهم توجه کنی، تو همسر منی چرا بهم توجه نمیکنی و سرگرم فلان کاری، تو بچه ی منی باید کاری کنی من شاد باشم، تو فلانی من میشی، تو این و آن منی پس وظیفته خوشحالم کنی سرگرمم کنی بهم توجه کنی هر کس ی گوشه ای داره با هر آنچه ک توی اون لحظه هست لذت میبره با همون امکاناتی ک هست ی نگاه توحیدی قشنگ ی نگاه پر عزت نفس دقت کن مریم ی گوشی گرفته دستش داره با ظبط لحظات و نکات واقعا با تمام وجودش از اون لحظه لذت میبره و مامان بچه ها فارغ از اینکه ن شوهرم بیا بهم توجه کن، چرا من باید این بچه هارو سرگرم کنم! و تو سرگرم اتیش خودتی، با تمام وجودش داره لذت میبره با پسراش بازی میکنه ماهی میگیره در کمال ارامش داره لذت میبره و مسابقه میده در عین حال با لذت خودش ب بچه هاش عشق و توجهشون میده پسرا تو سن های مختلفن اما هرکی ب یه طریقی لذت میبره و گه گاهی توی لذت بردن بقیه هم وارد میشن از لذت های اونا لذت میبرن مثل اون پسر بزرگه ک چراغ دستشه و با کنجکاوی نور میندازه تو دریاچه پی ماهی داره لذت میبره و توی مسابقه مامانش و داداشم ی جورایی شراکت میکنه و در عین حال لذت میبره یا اون پسر پیرهن آبی با مزه ک یه دفعه میپره اون عشق وجودیشو انگار گزارش از وجودش برا شادی میاد با لذت و بازی ماهیگیری مادر و برادرش ترکیب میکنه و لذت میبره چ ذوقی داره با همه شور و هیجان میپره گزارش میکنه با اون لهجه ی قشنگ و غلیظ امریکای استاد جان ک ی صندلی برداشته و ب سمت اتیش میره چون لذت میبره از اینکه در سکوت اتیش و ارامش غرق بشه با نشستن کنار اتیش و خودشو در لذت رایان ک عشق اتیش درست کردن شریک میکنه و رایان هم با عشق اتیش درست میکنه و لذت میبره و مریم میاد سمت استاد با ذوق وسایل ذوب میکنه و میگه لذت میبرم از ذوب کردن و استاد ک از گفتگو با مریم و ذوقش لذت میبره ب اتیش نگاه میکنه میدونی حس میکنم و الان ک دقت میکنم واقعا تو همین لحظات ساده زندگی توحید و عزت نفس موج میزنه یعنی هرکسی با اون حس رهایی با اون حس عزت نفس و دیدگاه اینکه من مسول لذت بردن از زندگیم هستم و با همه اونچه ک هست و فارغ از انتظار از بقیه با لذت بردن خودش باعث میشه آدم های دیگه هم لذت ببرن یعنی تو بدون اینکه بخوای بقیه رو شاد کنی و سرگرم ناخوداگاه با رها بودن زمینه ای رو ایجاد میکنی برای لذت دیگران و شاید زندگی هم ب همین سادگی باشه این پیام باشه ک رها باش رها از ادمها از حس مالیکیت از اینکه کسی چون نسبتی با تو داره وظیفه شاد کردنتو داره کسی مال تو نیست و وظیفه ای در قبال تو نداره اون فرد اومده ک فقط باشه و داره اون لحظشو در کنار تو میگذرونه میخوای شاد باشی کنارش یا غمگیندب اوندفرد بستگی نداره ب تو بستگی داره ک ایا رها هستی؟ ایا در قید حالی یا در قید ذهن ک میگه نه اون وظیفشه ک شادم کنه نه اون وظیفشه چون میزبان ی بساطی راه بندازه ماذشاد شیم یا من چون میزبانم باید ی کاری کنم خوشحال شن نه نه هرکسی ازاد رها وسایل لذت همدیگه رو در اختیار هم قرار میدن استاد موتور و فضای خونشو در اختیار اوناذقرارمیده و با شادیشون شاد میشه میدونی چوندمشکلذخودم هستم همهذحرفم میرهرسمت رهایی اینکه این قانون جهان میخوای از زندگی لذت ببری؟ میخوای از لحظاتش استفاده کنی؟ میخوای کنار عزیزان و دوستانت شاد باشی پس رها کن بکن این قیل و قال انتظار نداشته باش ادم ها ولحظات رو همونگه ک م هست بپذیر یعنی نخواه ک ب زور با عوض کردن ادما با اضافه تر کردن ی وسیله جانبی با انتظار از ادما اون لحظه رو باب میل خود یاغی و نفس سرکش درونت تعغییر بدی ازاد باش و رها بذار تو این ازادی هم بقیه لذت ببرن هم تو و انگار این تو ذهنم میگه قانون اینه رها باشی لذت میاد حس مالیکت و انتظار داشته به چیزی غیر از درونت غیر از اون امکاناتی ک خدا برای لذت توی وجودت گذاشته همه اون لذت و شادی رو از تو پس میگیریم تا بفهمی ک همه چیز تویی شادی تویی رنج تویی همه ی اون لحظه تویی اگر لذت میبری و رهایی اون تویی ک داری اجازه میدی جریان طبیعی جهان وارد لحظاتت بشه و اگر فکر میکنی دیگران عشقت دوستت مامانت بابات برادر و خواهرت وظیفه شاد کردن تو رو دارن و حساب میکنی اونان بانی این قضیه و وجود و نگاهتو معطوف میکنی ب مالکیت ب انتظار شادی تو باز پس گرفته میشه تا بدونی اون شادی تو بودی نه چیزی بیرون از تو رنج الان تو هستی نه چیزی بیرون از تو رنج تو نگاهیی ک ب اطرافت داری شاید نمیدونم با توجه ب فضای الانم درونم از این لحظات و این تصاویر این برداشت هارو داشت اما میخوام بارها ب خودم یاداوری کنم زندگی رو سخت نگیر کمی بیشتر شوخی کن بذار بقیه هرچی میگن بگه مهم اون لحظه است ک دیگه نمیاد مثل استاد ک میپره روی تخت بچه ها و شیطونی میکنه فارغ از سن و قد و وزن و هرچیز دیگش یا پدر خانواده ک اونجوری ب شیطونی میکنه این ی میمون بازی با اون باد دهنشو اون شکلی میکنه کلا همه اینارو ب خودم میگم یا مثل مریم رها باش ک بچه ها مهمونا همه جا میچرخن و ازادن و شاد من خیلی این نگاه هارو تو خانوادم و مهمانداری مادرم دیدم واقعا دوروز ک مهمان میاد اینقدر سخت میگیریم از اینکه راضی باشن یا از اینکه چجوری شادش کنم چجوری پذیرایی کنم یا وای چقدر بچه ها سر و صدا میکنن لذت کل لحظات از خودمون گرفتیم اما نه با دیدن این تقاویر فهمیدم باید رها باشی و بذاری لذت ببری و مهمونا رو ازاد بذاری اینقدر تعارف نکنی اینقدر نخوای کاری کنی لذت ببرن نونوشون ب موقع اماده باشه کمی نبین کاستی نبینن ن اینکه بی احترامی و بی توجهی کنی منظور من اینه اینقدر سخت نگیری وقتی تو کمتر سخت بگیری و اجازه بدی مهمونا ازاد باشن و توهم ازاد خیلی بیشتر خوش میگذره و لحظات قشنگتر میشه چرا چون انگار قانون میگه رها باش تا شادی و لذت وارد خونت بشه و سخت بگیر و کمالگرا تو رخت ببنده بره در ی کلام قبل هر چیزی همه آنچه ک برای شاد کردن و لذت بردن تو وجود داره در درون تو گذاشته شده از هرکسی رهگذری است در این دوروز دنیا انتخاب تو هست ک چطور زندگی کنی و کسی مسول شادی و عشق و خوشگذرونی تو نیست و تو هم مسؤل شادی و لذت کسی نیستی ازاد باش و رها تا لذت زندگیو بچشی
سلام به استاد عزیزم و مریم جان عزیز . چقدر از توضیحاتتون لذت بردم . چقدرررر زیباست این قانون ، وقتی میبینیم استاد عزیز و شما انقدر با خودتون در صلحین و به معنای واقعی « خودتونین » و نقش بازی نمیکنین و ماسک رو صورتتون نزدید ، و دقیقا افرادی به پرادایس اومدن که همشون با خودشون در صلحن و نقش بازی نمیکنن . چقدررر خوبه که شما انقدر راحتین با مهموناتون و این فضای فوق العاده رو براشون رقم زدید که اونا هم احساس راحتی کنن و مثل خونه ی خودشون ، اینجا هم راحت باشن.خداروشکر میکنم هر لحظه بابت اشناییم با استاد عزیزم و دیدن این فایل ها و کسب مهارت های مهم زندگی از نوع تک تک رفتارها و اعمال و افکار شما ، ممنونم که این سریال رو ساختید و میسازید و پاش انرژی میزارید.
دوستون دارم ❤️
به نام خداوند وهاب
سلام به رهروان راه حقیقت
یه صبح زیبای دیگه و چقد عالیه که همه صبحها بیدار میشن و شروع میکنن به زندگی کردن ،هوپ و ژوزف هم رفتن موتور سواری و لیوای هم داره واسه خودش میگرده ای جانم ،ون خفن و سانتافه ی دلبر زیر سایه ی درختان ،بازی خوشرنگ و لذت بخشمون خدایاشکرت
جیکوب هم داره واسه خودش عصای موسی درست میکنه و کار خودشو خودش انجام میده نمیده پدرش ،راین یعنی نعمت خداست درست وقتی که استاد تصمیم با پاکسازی پردایس داره اومده و انقدم با عشق و علاقه داره چوبها رو جمع میکنه و اتیش سوزی راه میندازه به این میگن دست خدا خدایاشکرت
میوه کاج هم جمع کرده واسه اتیش شروع کردن و ای خدا نوشیدنیشونم همیشه دستشونه ،واقعا مریم خانم این حرفهایی که میزنید رو ما عملا در شما دیدیم ،دیدیم که چقد نسبت به هم راحت هستید و هیچ توقعی از هم ندارید هیچ قضاوتی درکارنیست هیچ خدمت و خستگی ای در کار نیست شما میرید توی اروی بدون اینکه نگران این باشید اونها بدشون نیاد تنهان و اونهام خیلی سپاسگذارن که یه خونه ی کامل و مجهز در اختیارشونه و واقعا این همفرکانسی شما رو میرسونه و من به خواهرم میگفتم بیا این سبک رو پیاده کنیم بیا وقتی همدیگرو دیدیم برای غذا خوردن نباشه هدف فقط لذت باشه بدون توقع بدون قضاوت بیا در کنار هم راحت باشیم و اومدن به خونه ی همدیگه برامون زحمت به همراه نداشته باشه و حتی در اینده که برادرهامون ازدواج کردن این سبک رو با زن داداشهامونم اجرا کنیم و کم کم این گستره رو بزرگتر کنیم و از کنار هم بودن فقط بخاطر شخص خودمون لذت ببریم خدایاشکرت
ای جانم مامانش با ژوزف مساوی شدن و ژوزف که دوست داره همیشه برنده باشه بدو بدو رفت قلابشو بیاره تا دوباره ماهی بگیره و جایگاهشو حفظ کنه ، واقعا یه ماهی گرفتن ساده ست ولی یه مادر باهوش همون کار رو چقد لذت بخش و هیجانی کرده که بچه هاش شور زندگی در وجودشون باشه و این خانم واقعا برای من درسها داره واقعیتش من بهار که این خانم رو دیدم گفتم خوبه واسه مریم خانم یه دوست اومد باهم وقت بگذرونن و وقتی این سریال رو تا رفتن خانواده دیدم خیلی برام جای سوال بود که چرا خانم هوپ اصلا با مریم جان وقت نگذروند و اون موقع گفتم شاید خیلی سرده یا خودشو دست بالا میدونه و یابا مریم خانم صمیمی نیستن و این سوال رو رها کردم اما حالا با اگاهی الانم میبینم اون موقع من چقد عقب بودم چقد بدبین بودم چقد قضاوتگر بودم و چقد از دریچه ی فرهنگ غلط خودم ادمها رو میسنجیدم الان میفهمم هوپ چقد عالیه و مریم خانم هم همینطور درسته هردو خانم هستن ولی اصلا از جمع جدا نمیشن مثل ما نیستن که وقتی با یه فامیل یه جاییم یه جوری با خانم گرم میگیرم و غیبت میکنیم و از هر دری حرف میزنیم که وقتی بچه مون کارمون داره سرش داد میزنیم اه دیگه ول کن یه ساعت برا خودم باشم و اصلا حواسمون به بچه مون نیست و اخر سر چی نصیبمون شده کلی باور غلط کلی درد دل کلی غیبت کلی اینو چندخریدی اونو کجاخریدی و خدای من چقد متاسفم که اینطوری زندگی کردم و متعهد میشم دست از این خاله زنک بازی ها بردارم از این درددلها و گرفتن تجربه ی دیگران و به طبع دریافت باورهای غلطشون متعهد میشم هرکجا باشم فقط روی لذت بردن تمرکز کنم وقتمو با بچه ها بگذرونم و با یک عالمه فرکانس بالا از اون جمع بیام بیرون خدایاشکرت که این اگاهی ها رو بهم میدی که جور تازه ای ببینم و درک کنم خدایاشکرت
ای جانم لیوای بعضی موقعها یه حرکتهایی میزنه که بدونیم بابا اونقدرها هم اروم و گوشه گیر نیست شیطنت بچگیشو داره تاحدی وداره برای مسابقه ی مامانش و ژوزف گزارشگری میکنه ،لوک هم براشون چراغ قوه میندازه خدایاشکرت
به به اتیش رو نگاه انگار نه انگار شبه هرکی واسه خودش لذت میبره و کیف میکنه و به قول مریم خانم هیچکسی وظیفه نداره دیگری رو خوشحال کنه ، استاد جان جانانم داره صندلی شو میبره بغل اتیش چقد خوبه که هیچ لذتی نیست که برای استاد تکراری بشه ،راین هم واسه خودش از این ور اون ور چوب خشک و میوه ی کاج میاره و اتیش رو بزرگتر میکنه چقد عالیه وقتی توقعی نیست عذاب وجدانیم نیست که چرااون کار میکنه من نمیکنم و این حرفها خدایاشکرت
مریم خانمم کلی وسیله اورده بسوزونه و کم کم بقیه هم جمع میشن دور اتیش تا لذت ببرن ، هیچوقت فکر نمیکردم بشه قوطی نوشابه و پلاستیک اینها رو سوزوند چون دیدم همه خیلی از بوی پلاستیک سوخته بدشون میاد و وقتی پلاستیک بسوزه از دور اتیش میرن کنار ولی واقعا وقتی نخوایی برای بازیافت جمع کنی بهتره بسوزونی تااینکه بندازی اشغالی خدایاشکرت
خدای من عاشق این تکه م که مریم خانم از خوبیهای این خانواده میگه نمیدونم چنددور دیگه باید این قسمت رو گوش بدم از این باخود و باهم در صلح بودن بچه ها از این همه همکاری
از اینکه کارهایی رو انجام میدن که مال برادرشونه بدون توقع بدون غر زدن
از اینکه اصلا باهم بحث و بگو مگو ندارن و همه مسئولیت پذیرن در انجام کارها و همه ی کارها بر عهده ی مادر نبست
از اینکه چطوری هرکاریو با لذت همراه میکنن و پدرومادرشون چقد تو این راه بهشون کمک میکنن و راین اونجوری باد رو میگیره تو صورتش تا بچه هاش بخندن در حالیکه قوانین هم دارند که مثلا بعد از تخت خواب گوشی ممنونه و اینکه بچه ها جواب میدن نمیدونم اینطوریه یانه ولی فکر میکنم همه ی اینها در یک خانواده ثروتمند ممکنه خانواده ای که اونقد سرگرمی و تفریح و نعمت داره که میشه برای بچه قانون گذاشت و بچه هم قبول کنه وقتی تویه خانواده ی فقیر پدرومادر افسرده ن بچه هیچ تفریحی نداره جز یه گوشی هیچ جا نمیره معلومه تا نصفه شب سرش تو گوشیه و اصلا هم جواب نمیده اگه بگی گوشیتو بذار چون تنبیهی در ازاش نیست مثلا بگی اگه این کارو بکنی یه روز از بازی کامپیوتری ممنوعی یا از رفتن به شنا یا هر چیزی یعنی زندگی انقد تکراری و فقیرانه ست که فضایی برای جولان برای قانون گذاری نیست برای بیشتر باهم بودن برای در اغوش کشیدن نیست همه چی فقط کمبود و فقر و حسرته و برای همینه ثروت باشکوهه بی نهایت باشکوه که بتونی بچه تو ببری بیرون گردش شهربازی مهدکودک شنا و اخرسر بتونی ازش بخوایی گوشیشو کنار بذاره تا خواب راحتتری داشته باشه وبچه ای که هرچی میخواد براش فراهمه صددرصد اونقد باخودش و اطرافیان در صلح خواهد بود که قبول کنه ،ثروت باعث میشه یه مادر خیلی ذهنش رهاتر باشه حسرتی در دلش نباشه اگه کاری داره اون کار براش فقط تفریح باشه نه اجبار این مادر خسته نمیشه این مادر میتونه شبها بره بچه هاشو با فرکانس بالا به خواب ببره براشون از موفقیتهای امروز و از امیدهای اینده بگه و بهشون ابراز عشق کنه و عشق ببینه شاید یه مادر در خانواده ای فقیر هم بتونه قبل خواب با بچه ش حرف بزنه ولی اگه اگاه نباشه محاله بتونه فرکانس رو بالاببره بخدا استاد این خانواده ایده ال ترین خانواده ای بودن که من به عمرم دیدم خدایاشکرت
امشب یه جای دیگه هم اضافی درست کردن تا روی مبلها دو نفر بخوابن و راحتتر باشن ،چه تشکهای بادی خوبی،چه پتوهای قشنگی هم اوردن ،چقد فضا بااون ال ای دی ها زیباست ،شبتون عالی خدایاشکرت
سپاس گذارم مریم بانو که این فایل رو برامون تهیه کردید
از اتاقم تا فلوریدا راهی نیست