https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/06/abasmanesh.gif8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-06-29 09:02:332025-02-25 08:05:08سریال زندگی در بهشت | قسمت 38
259نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
چیزی که بیشتر از هر چیزی توجه من رو نسبت به این خانواده جلب میکنه ، میزان همفکری بالایی هست که بینشون وجود داره . همچنین این خانواده انرژی خیلی خوبی دارن و تمایلشون به لذت بردن از زندگی کاملا مشهوده . از پدر خانواده که با وجود مسئولیت هایی که داره باز هم به دنبال شادی و خنده و لذت هست و از برادرها که انقدر با هم دوست و همراه هستند و مادر خانواده که بچه هارو میبینه و نیاز اونهارو درک میکنه . این خانواده واقعا عالیه . چقدر ارتباط خوبی بین شما و این خانواده شکل گرفته و چقدر خوب لحظاتتون رو با هم تقسیم میکنید و از بودن با هم لذت میبرید . چقدر خوبه که خانواده هایی از فرهنگ های دیگه رو نشون میدید و میشه از این طریق به راحتی درک کرد که ما انسان ها با وجود همه ی موارد دیگه که مارو از هم دور میکنه مثل مرزها و … میتونیم چقدر به هم نزدیک باشیم و رفیق های خوبی با هم باشیم و از با هم بودن کیف کنیم و لذت ببریم . قسمت هایی که این خانواده در بهشت شما هستند فوق العاده است چون جمع انرژی شما و اونها کاملا مشهود و دریافتنیه و شور وطرب خاصی رو در آدم بیدار میکنه . چقدر این درکی که بینتون هست زیباست و ستودنی . ساده و زیبا و در عین حال شگفت انگیزه . چقدر خندیدم وقتی پدر خانواده با اون وسیله ای که تخت ها رو باد میکرد شکلک در میاورد و بچه ها و بقیه هم میخندیدن . خیلی خیلی ازتون ممنونم بابت این فایل ها و تمام فایل های دیگه .
به نام خدای یگانه به نام خدای همیشه همراه به نام خدای مهربان
سلااااام
استاد عزیزم
بانو شایسته ی نازنین
ممنونم بخاطر این همه احساس خوب
چقدر این سریال ارزشمند و طلاییه چقدر درس توشه چقدر روح آدم رو بزرگ میکنه ، حتی اگه کسی بدون آگاهی این سریال رو ببینه قطعا افکارش متحول میشه و نتایج عالی میگیره چه برسه به کسی که با قوانین آشنا باشه و نکاتش رو دریافت کنه ، همه ی زیبایی های این قسمت یک طرف فقط و فقط اومدم بخاطر اون قسمتی که مادر قبل خواب میره بچه ها رو نوازش میکنه و عشقش رو ابراز میکنه و بچه ها هم متقابل این کار رو میکنن کامنت بزارم ، این زن از جنس خود خداست این نشونه ی روح خداییه این زن یک فرشته ی واقعیه و همینطور داره فرشته پرورش میده ، من ده بار برگشتم عقب و اون قسمت رو با نریشن و گزارش زیبای بانو شایسته دیدم که با احساس توی صداشون تاثیر گذاری اون لحظه رو چندین برابر کردن ، باور کنین اشکم دراومد همین الان هم که دارم مینویسم اشک تو چشمام جمع شده از بَس لبریزِ احساسِ خوبم ، البته که هر کدوم از فایلهای سریال رو میشه هزاران بار دید و هر بار چیز جدیدی ازش یاد گرفت ولی من خواستم خیلی کوتاه احساسم رو بگم و خلاصه اینکه دوستون دارم دوستون دارم دوستون دارم💎💚
خداوند بزرگ انقدر نعمتهای زیادی همین الان در زندگیمون قرار داده که تا زمانی که ما اونها رو نبینیم و شکرگزارش نباشیم،به نعمتهای بیشتر و بهتر هدایت نخواهیم شد.
علاوه براینکه هرکس مسئول اتفاقات زندگی خودش هست،مسئول شاد کردن خودش و سرگرم کردن خودش هم هست،یعنی خودت با خودت شاد باشی،نیاز به حضور کس دیگه ای نداری،این یعنی با خودمون در صلح هستیم و در لحظه زندگی میکنیم و داریم فرکانسهای عالی ارسال میکنیم.
خدای من این حس رقابتی در یوسف چه جالبه،چشمهاش از هیجان گرد و درشت میشه.
لیوای و لوک هم دارن به یه نوعی به هیجان بازی اضافه میکنن،،لیوای داره با شدت هیجان زیاد گزارش میکنه،لوک هم نور پردازی رو انجام میده.
چه آتیشی،حسابی میچسبه در این هوای خنک.
باید با کوچکترین داشته هامون بزرگترین لذتها رو ببریم.
درود خدمت تمامی دوستان امیدوارم در پرتو حق تعالی شاد و پیروز باشیم همگی
خدا قوت آقای عباسمنش، خانم شایسته و سایر کادر اجرایی سایت
بسیار قسمت جذاب و آرامش بخشی بود!
در ابتدای این صبح زیبا در پرادایس هر کسی به گونه ای مشغول به لذت بردن از شرایط فعلی بود!
آقای رایان داشتن چوب و چیزهای آتش زا رو برای شب جمع میکردن، تا در تاریکی شب آتشی درست کرده و از نور و روشنایی آن استفاده کنند و لذت ببرند
خانم هوپ با یکی از فرزندانش که جوزف باشه رفتن مشغول موتور سواری شدن تا کلی لذت ببرن
در این چند قسمت اخیر من متوجه شدم رابطه ی جوزف با مادرش خیلی نزدیک و صمیمی هست!
لیوای هم که داشت قدم میزد و تو ذهن خودش به علایقش فکر میکرد
دقیقا رفتار لیوای مثل دانشمندان، امیدوارم موفق باشه و به اهدافش برسه!
جیکاپ هم که مشغول درست کردن عصای موسی برای خودش بود!
اگر روی یک چوب قطورتر کار کنه بنظرم عصای بهتری بتونه بسازه، به هر حال امیدوارم موفق باشه
خانم شایسته هم که مشغول تهیه این گزارش زیبا برای ما بود و خیلی ازشون سپاسگزارم!
لوک و آقای عباسمنش هم که مشاهده نکردم
در ادامه مسابقه ماهیگیری خانم هوپ و جوزف رو شاهد بودیم که در واپسین لحظات خانم هوپ هفتمین ماهی خود را صید کرد و مسابقه با نتیجه ی مساوی ۷بر۷ به پایان رسید
لوک هم که داشت با چراغ قوه آب را روشن تر و زلال تر جلوه میداد تا به برادر و مادر خودش در صید کمک کند
لیوای هم که داشت مثل گزارشگرهای مسابقات ورزشی، این مسابقه را لحظه به لحظه گزارش میکرد!
آقای رایان و آقای عباسمنش هم که داشتن آتیش را فراهم میکردن و ازش لذت میبردند!
خانم شایسته هم چند تا خرت و پرت ریخت تا جا برای لوازم جدید باز بشود و اینکار قابل تحسین بود!
همکاری خانواده رایان و استاد و خانم شایسته در کارها و لذت بردن از بودن در کنار هم برایم جالب بود
شکلک های آقای رایان هم که دیگه عالی
دیدن صحنه های تبادل عشق بین مادر، پدر و فرزندان واقعا فوق العاده بود
ممنونم از گزارش خوبتون خانم شایسته
به امید خدا همگی شاد و سلامت باشیم و از وجود همدیگر لذت ببریم!
سپاس خداوندی را که هر لحظه من را به مسیرهای جذاب و لذت بخش هدایت میکند!
ممنونم از استاد، خانم شایسته و سایر اعضای سایت
من آرین عبّاسی ۱۷ ساله از تهران هستم
من بهترینم چون از تک تک لحظات زندگیم لذت میبرم و به درستی از لحظات استفاده میکنم و همچنین از بودن با اطرافیانم لذت میبرم!
1.این دیدگاه ک ماهیچکدوم مسول سرگرم کردن بقیه نیستیم واین شامل هرکسی تو زندگیمون میشه واگه بادیگران وقت میگذرونیم ب این دلیل نی ک ب اون دیگران خوش بگذره رو حذف میکنیم بجاش این باورقدرتمند رو ک ماچون ازباهم بودن وداشتن این تجربه باهم دیگه لذت میبریم رو جایگزین میکنیم واسمش هم باخود در صلح بودن برام خیلی جالب بودو اینکه توصحنه ماهیگیری یوسف ومادرش کاملا واضح بودچون این2تاماهیگیری میکردن وبقیه مثل لوک برای اینکه تجربه ولذت خودشو داشته باشه خب چراغ قوه رو گرفت ب دریاچه ودرواقع1جورایی هم کمک بودب مادرش و برادرش.البته اینکه خودش اگاهانه این روند رو میرفت در واقع بااگاهی ب قوانین رو متوجه نشدم ولی خب خودش مثالی بودیابرادرش لیوای ک گزارشگری میکرد.درواقع1جورایی اون بودن رو پل وماهیگیری روجذاب کردن ولی هرکدوم ب روش خودش.واین ب نظر من باتمرین ممکنه وباعث بالا رفتن خلاقیت ودرلحظه بودن میشه.بجای ایرادگیری ازهم یااینکه تو ذهنمون افماردیگه داشته باشیم.خب من توزندگیم بارها این نگاه سرزنشگرو داشتم نسبت ب خودم ک1مهمون میادازبقیه کارام موندم وفلان وبهمان.یا خونوادم.یادم 1بارعمم اینا اومدن خونه ماومنم فرداش امتحان زبان داشتم برای اینکه هم زبان بخونم هم ب طرف بی احترامی نشه اومدم جلو اونا وشروع کردم ب مطالعه وکلی ب پدرم برخورد ک چراجلو مهمون کتاب دستت گرفتی میزاشتی اونابرن اوناهمین فردامیرن.یاپدرم کم حرف حتی مهمون باشه همسرم تو نامزدی میومد خونه ماگله میکردبیام چی کنم پدرت ک ساکت منم باکی صحبت کنم وفلان وبهمان.البته الان قانونو میفهمم واینکه اون موقع خب سرباورهای خودمون هم بوده دیگه.الان وقتشه جوردیگه عمل کنیم.ولی خب1فامیل دیگه هم اریم وقتی میادخونمون انقدرک روابطش خوبه سعی میکنه باهرکی ازشناختی ک ازطرف داره وعلایقش صحبت کنه ومنتظرنمیمونه کسی سرگرمش کنه و خودش واردعمل میشه.
2.هیجان یوسف برای رقابت واینکه فهمیدبامادرش مساوی شده ب اونن نتیجه راضی نشدوشبانه واردعمل شد.
3. چیزی ک ب نظرم گزارش مریم عزیز رو جذابش میکنه ومارو مشتاق تر برای هرصحنه ک حالا الان چ اتفاقی میفته وچ حرفی برای گفتن داره تا ما درسمون رو بگیریم اون تشبیهاتیه ک مریم عزیزبکار میبره واون اغراق راجب هرچیزی.اینجامثلا اون صندوقچه اصرار ک فقط قوطی پلاستیکی بود واس سوزوندن ولی خب برای من جالب ک بیشتروقتابا بکاربردن کلمات زیباواس چیزهای عادی میتونم زندگی وزیبایی رو ب خودم هدیه بدم.ومرسی از مریم عزیزبخاطر این دیدش.
4.تضاد دیگه ای تو این قسمت برام جالبه اینکه از1طرف باور داریم هدف ما ازباهم بودن لذت بردن و اینکه دوست داریم اون تجربه مشترک رو باهم داشته باشیم والا هیچکدوم مسول لذت بردن دیگران نیستیم از1طرف هم همین نکته توانجام کارهادرواقع 1نوع همکاری تیمی رو ممکن میکنه ک هرکسی کارهایی رو ک دوست داره باعشق والبته مسولیت پذیری کامل انجام میده واینکه من چراانجام بدم وب من چ نداریم وخب نتیجش میشه دررصلح بودن خودمون واصلا ربطی ب اون طرف مقابل نداره.من این نوع برداشت رو داشتم وب نظرم خب تو هرخونه ای کاربرد داره اگه هرکدوم ازماکارهایی رو انجام بده ک ازش لذت میبره وهم همکاری تو خونس اونوقت دیگه اعتراضی هم تو اعضای خونواده پیش نمیاد و اینطوری باخودمونم درصلحیم والبته فان کردن کارها هم خودش راه دیگه ایه.واینکه اگه من الان کاریو انجام میدم ک دیگری هم نفع میبره ب این دلیل نی ک ب من ظلم میشه وچرا اون یکی انجام نمیده وهمش باید من انجام بدم ن.ب این دلیل ک من ازانجام اون کار لذت میبرم.همون چراغ قوه و گزارشکری.یاچوب جم کردن رایان
5.واینکه این خونوادهخ بچه هارو تو کارها مداخله میدن قشنگه واینکه پدرومادر خونواده 2نوع قانون دارن سراون اصلیا ب هیج وجه ازاون اصولشون دست نمیکشن اما سر چیزهای دیگه اون انعطافو دارن خب اینم خودش درسیه تو موقعیت های مختلف بااصولی ک داریم.
6.ودر اخر اون شب بخیرمادربابچه ها ک وقت میزاره.بارهاشنیدیم ک مادر فقط مادر ایرانی وفلان وبهمان.ولی خب این باورم هم شکست مخصوصابادیدن این خونواده این پدرومادر ک هرلحظه بابچه هاشون همه جوره وقت میگذرونن و البته خودشون هم لذت میبرن.شوخ طبعیه پدرومادر هم ک خودش خلاقیت دیگه ایه واینکه هرلحظه ب فکرلذت خودشون وبچه هاهستن.
ایناچیزهایی بود ک من درک کردم.امیدوارم برای بقیه هم کاربردی باشه.
یه صبح زیبای دیگه و چقد عالیه که همه صبحها بیدار میشن و شروع میکنن به زندگی کردن ،هوپ و ژوزف هم رفتن موتور سواری و لیوای هم داره واسه خودش میگرده ای جانم ،ون خفن و سانتافه ی دلبر زیر سایه ی درختان ،بازی خوشرنگ و لذت بخشمون خدایاشکرت
جیکوب هم داره واسه خودش عصای موسی درست میکنه و کار خودشو خودش انجام میده نمیده پدرش ،راین یعنی نعمت خداست درست وقتی که استاد تصمیم با پاکسازی پردایس داره اومده و انقدم با عشق و علاقه داره چوبها رو جمع میکنه و اتیش سوزی راه میندازه به این میگن دست خدا خدایاشکرت
میوه کاج هم جمع کرده واسه اتیش شروع کردن و ای خدا نوشیدنیشونم همیشه دستشونه ،واقعا مریم خانم این حرفهایی که میزنید رو ما عملا در شما دیدیم ،دیدیم که چقد نسبت به هم راحت هستید و هیچ توقعی از هم ندارید هیچ قضاوتی درکارنیست هیچ خدمت و خستگی ای در کار نیست شما میرید توی اروی بدون اینکه نگران این باشید اونها بدشون نیاد تنهان و اونهام خیلی سپاسگذارن که یه خونه ی کامل و مجهز در اختیارشونه و واقعا این همفرکانسی شما رو میرسونه و من به خواهرم میگفتم بیا این سبک رو پیاده کنیم بیا وقتی همدیگرو دیدیم برای غذا خوردن نباشه هدف فقط لذت باشه بدون توقع بدون قضاوت بیا در کنار هم راحت باشیم و اومدن به خونه ی همدیگه برامون زحمت به همراه نداشته باشه و حتی در اینده که برادرهامون ازدواج کردن این سبک رو با زن داداشهامونم اجرا کنیم و کم کم این گستره رو بزرگتر کنیم و از کنار هم بودن فقط بخاطر شخص خودمون لذت ببریم خدایاشکرت
ای جانم مامانش با ژوزف مساوی شدن و ژوزف که دوست داره همیشه برنده باشه بدو بدو رفت قلابشو بیاره تا دوباره ماهی بگیره و جایگاهشو حفظ کنه ، واقعا یه ماهی گرفتن ساده ست ولی یه مادر باهوش همون کار رو چقد لذت بخش و هیجانی کرده که بچه هاش شور زندگی در وجودشون باشه و این خانم واقعا برای من درسها داره واقعیتش من بهار که این خانم رو دیدم گفتم خوبه واسه مریم خانم یه دوست اومد باهم وقت بگذرونن و وقتی این سریال رو تا رفتن خانواده دیدم خیلی برام جای سوال بود که چرا خانم هوپ اصلا با مریم جان وقت نگذروند و اون موقع گفتم شاید خیلی سرده یا خودشو دست بالا میدونه و یابا مریم خانم صمیمی نیستن و این سوال رو رها کردم اما حالا با اگاهی الانم میبینم اون موقع من چقد عقب بودم چقد بدبین بودم چقد قضاوتگر بودم و چقد از دریچه ی فرهنگ غلط خودم ادمها رو میسنجیدم الان میفهمم هوپ چقد عالیه و مریم خانم هم همینطور درسته هردو خانم هستن ولی اصلا از جمع جدا نمیشن مثل ما نیستن که وقتی با یه فامیل یه جاییم یه جوری با خانم گرم میگیرم و غیبت میکنیم و از هر دری حرف میزنیم که وقتی بچه مون کارمون داره سرش داد میزنیم اه دیگه ول کن یه ساعت برا خودم باشم و اصلا حواسمون به بچه مون نیست و اخر سر چی نصیبمون شده کلی باور غلط کلی درد دل کلی غیبت کلی اینو چندخریدی اونو کجاخریدی و خدای من چقد متاسفم که اینطوری زندگی کردم و متعهد میشم دست از این خاله زنک بازی ها بردارم از این درددلها و گرفتن تجربه ی دیگران و به طبع دریافت باورهای غلطشون متعهد میشم هرکجا باشم فقط روی لذت بردن تمرکز کنم وقتمو با بچه ها بگذرونم و با یک عالمه فرکانس بالا از اون جمع بیام بیرون خدایاشکرت که این اگاهی ها رو بهم میدی که جور تازه ای ببینم و درک کنم خدایاشکرت
ای جانم لیوای بعضی موقعها یه حرکتهایی میزنه که بدونیم بابا اونقدرها هم اروم و گوشه گیر نیست شیطنت بچگیشو داره تاحدی وداره برای مسابقه ی مامانش و ژوزف گزارشگری میکنه ،لوک هم براشون چراغ قوه میندازه خدایاشکرت
به به اتیش رو نگاه انگار نه انگار شبه هرکی واسه خودش لذت میبره و کیف میکنه و به قول مریم خانم هیچکسی وظیفه نداره دیگری رو خوشحال کنه ، استاد جان جانانم داره صندلی شو میبره بغل اتیش چقد خوبه که هیچ لذتی نیست که برای استاد تکراری بشه ،راین هم واسه خودش از این ور اون ور چوب خشک و میوه ی کاج میاره و اتیش رو بزرگتر میکنه چقد عالیه وقتی توقعی نیست عذاب وجدانیم نیست که چرااون کار میکنه من نمیکنم و این حرفها خدایاشکرت
مریم خانمم کلی وسیله اورده بسوزونه و کم کم بقیه هم جمع میشن دور اتیش تا لذت ببرن ، هیچوقت فکر نمیکردم بشه قوطی نوشابه و پلاستیک اینها رو سوزوند چون دیدم همه خیلی از بوی پلاستیک سوخته بدشون میاد و وقتی پلاستیک بسوزه از دور اتیش میرن کنار ولی واقعا وقتی نخوایی برای بازیافت جمع کنی بهتره بسوزونی تااینکه بندازی اشغالی خدایاشکرت
خدای من عاشق این تکه م که مریم خانم از خوبیهای این خانواده میگه نمیدونم چنددور دیگه باید این قسمت رو گوش بدم از این باخود و باهم در صلح بودن بچه ها از این همه همکاری
از اینکه کارهایی رو انجام میدن که مال برادرشونه بدون توقع بدون غر زدن
از اینکه اصلا باهم بحث و بگو مگو ندارن و همه مسئولیت پذیرن در انجام کارها و همه ی کارها بر عهده ی مادر نبست
از اینکه چطوری هرکاریو با لذت همراه میکنن و پدرومادرشون چقد تو این راه بهشون کمک میکنن و راین اونجوری باد رو میگیره تو صورتش تا بچه هاش بخندن در حالیکه قوانین هم دارند که مثلا بعد از تخت خواب گوشی ممنونه و اینکه بچه ها جواب میدن نمیدونم اینطوریه یانه ولی فکر میکنم همه ی اینها در یک خانواده ثروتمند ممکنه خانواده ای که اونقد سرگرمی و تفریح و نعمت داره که میشه برای بچه قانون گذاشت و بچه هم قبول کنه وقتی تویه خانواده ی فقیر پدرومادر افسرده ن بچه هیچ تفریحی نداره جز یه گوشی هیچ جا نمیره معلومه تا نصفه شب سرش تو گوشیه و اصلا هم جواب نمیده اگه بگی گوشیتو بذار چون تنبیهی در ازاش نیست مثلا بگی اگه این کارو بکنی یه روز از بازی کامپیوتری ممنوعی یا از رفتن به شنا یا هر چیزی یعنی زندگی انقد تکراری و فقیرانه ست که فضایی برای جولان برای قانون گذاری نیست برای بیشتر باهم بودن برای در اغوش کشیدن نیست همه چی فقط کمبود و فقر و حسرته و برای همینه ثروت باشکوهه بی نهایت باشکوه که بتونی بچه تو ببری بیرون گردش شهربازی مهدکودک شنا و اخرسر بتونی ازش بخوایی گوشیشو کنار بذاره تا خواب راحتتری داشته باشه وبچه ای که هرچی میخواد براش فراهمه صددرصد اونقد باخودش و اطرافیان در صلح خواهد بود که قبول کنه ،ثروت باعث میشه یه مادر خیلی ذهنش رهاتر باشه حسرتی در دلش نباشه اگه کاری داره اون کار براش فقط تفریح باشه نه اجبار این مادر خسته نمیشه این مادر میتونه شبها بره بچه هاشو با فرکانس بالا به خواب ببره براشون از موفقیتهای امروز و از امیدهای اینده بگه و بهشون ابراز عشق کنه و عشق ببینه شاید یه مادر در خانواده ای فقیر هم بتونه قبل خواب با بچه ش حرف بزنه ولی اگه اگاه نباشه محاله بتونه فرکانس رو بالاببره بخدا استاد این خانواده ایده ال ترین خانواده ای بودن که من به عمرم دیدم خدایاشکرت
امشب یه جای دیگه هم اضافی درست کردن تا روی مبلها دو نفر بخوابن و راحتتر باشن ،چه تشکهای بادی خوبی،چه پتوهای قشنگی هم اوردن ،چقد فضا بااون ال ای دی ها زیباست ،شبتون عالی خدایاشکرت
سپاس گذارم مریم بانو که این فایل رو برامون تهیه کردید
قانون همیشه درست عمل میکنه قانون ادمهای هم فرکانس رو در کنار هم قرار میده قانون ادمهای مناسی رو در کنار هم قرار میده تا بیشتر لذت ببرن ادمهایی که هیچ توقعی از هم ندارن حتی مهمان برای لذت بردن از اتش بدون توقع از میزبان میره چوب جمع میکنه تا شب یک اتش زیبا و گرم در اون خنکای شب اماده کنه و خودش و بقیه لذت ببرن
هر کدوم از مهمانها و میزبان مشغول کار خودشون برای لذت بردن هستن و چقدر اینطوری میزبان و مهمان احساس خوبی دارن و از با هم بودن و در کنار هم بودن لذت میبرن
من تحسین میکنم اون پدر و مادر مهربون رو برای تربیت این بچه هایی که مسولیت پذیری و همکاری با هم رو بهشون یاد دادن و بدون توقع کارهای همدیگر رو انجام میدن و این با خود در صلح بودن واقعا جای تحسین داره. پدر خونواده که واقعا دوستداشتنی و یک ادم فان و پر از انرژی هست و این خانواده یک خانواده کامل و باهم بودنشون چقدر لذتبخش و دیدنی هست
اون محبت قبل خواب برای بچه باعث میشه بچه ها یک خواب راحت ارام و لذت بخش داشته باشن واقعا از این مادر همچین عملی هم برمیمد که اینطور بچه های عالی تربیت کرده و این نوع رفتار یک انتقال انرژی خوب به بچه س که صبح هم با عشق و پر انرژی از خواب بیدار شن
مریم جانم ممنون بابت تمام نکات ارزشمندی که برای من در این قسمت به تصویر کشیدید و درسها به من دادین که اگر عمل کنم چه عالی میشه رفتار و منش فرزند من هم
خدای مهربانم سپاس
خدایا ما را هدایت کن به راه کسانی که به انان نعمت داده ای نه انان که غضب کرده ای و نه گمراهان امین یا رب العالمین
تا الان چندین تا قسمتو پشت سر هم دیدم و در این فاصله ذهن خاموش خاموش بود و این اولین بار بود که این اتفاق می افتاد من حتی فایلی که از استادم میبینم بارها شده که حواسم پرت بشه ولی بادیدن زندگی در بهشت میتونم اعتراف کنم که حتی یک ثانیه هم حرف نمیزد احساس میکردم تک تک سلولام به ارامش رسیدن و خلآ یی که همیشه با عوامل بیرونی داشت برام پر میشد با دیدن این سریال فکر کنم که غذای روحمو پیدا کردم یا به عبارتی گنجی که سالها دنبالش بودم واقعا خدایا شکرت مرسی و عاشقتونم مریم بانو و استاد همیشه عشق😗😗😗
سلام به شما استاد و خانوم شایسته
چیزی که بیشتر از هر چیزی توجه من رو نسبت به این خانواده جلب میکنه ، میزان همفکری بالایی هست که بینشون وجود داره . همچنین این خانواده انرژی خیلی خوبی دارن و تمایلشون به لذت بردن از زندگی کاملا مشهوده . از پدر خانواده که با وجود مسئولیت هایی که داره باز هم به دنبال شادی و خنده و لذت هست و از برادرها که انقدر با هم دوست و همراه هستند و مادر خانواده که بچه هارو میبینه و نیاز اونهارو درک میکنه . این خانواده واقعا عالیه . چقدر ارتباط خوبی بین شما و این خانواده شکل گرفته و چقدر خوب لحظاتتون رو با هم تقسیم میکنید و از بودن با هم لذت میبرید . چقدر خوبه که خانواده هایی از فرهنگ های دیگه رو نشون میدید و میشه از این طریق به راحتی درک کرد که ما انسان ها با وجود همه ی موارد دیگه که مارو از هم دور میکنه مثل مرزها و … میتونیم چقدر به هم نزدیک باشیم و رفیق های خوبی با هم باشیم و از با هم بودن کیف کنیم و لذت ببریم . قسمت هایی که این خانواده در بهشت شما هستند فوق العاده است چون جمع انرژی شما و اونها کاملا مشهود و دریافتنیه و شور وطرب خاصی رو در آدم بیدار میکنه . چقدر این درکی که بینتون هست زیباست و ستودنی . ساده و زیبا و در عین حال شگفت انگیزه . چقدر خندیدم وقتی پدر خانواده با اون وسیله ای که تخت ها رو باد میکرد شکلک در میاورد و بچه ها و بقیه هم میخندیدن . خیلی خیلی ازتون ممنونم بابت این فایل ها و تمام فایل های دیگه .
به نام خدای یگانه به نام خدای همیشه همراه به نام خدای مهربان
سلااااام
استاد عزیزم
بانو شایسته ی نازنین
ممنونم بخاطر این همه احساس خوب
چقدر این سریال ارزشمند و طلاییه چقدر درس توشه چقدر روح آدم رو بزرگ میکنه ، حتی اگه کسی بدون آگاهی این سریال رو ببینه قطعا افکارش متحول میشه و نتایج عالی میگیره چه برسه به کسی که با قوانین آشنا باشه و نکاتش رو دریافت کنه ، همه ی زیبایی های این قسمت یک طرف فقط و فقط اومدم بخاطر اون قسمتی که مادر قبل خواب میره بچه ها رو نوازش میکنه و عشقش رو ابراز میکنه و بچه ها هم متقابل این کار رو میکنن کامنت بزارم ، این زن از جنس خود خداست این نشونه ی روح خداییه این زن یک فرشته ی واقعیه و همینطور داره فرشته پرورش میده ، من ده بار برگشتم عقب و اون قسمت رو با نریشن و گزارش زیبای بانو شایسته دیدم که با احساس توی صداشون تاثیر گذاری اون لحظه رو چندین برابر کردن ، باور کنین اشکم دراومد همین الان هم که دارم مینویسم اشک تو چشمام جمع شده از بَس لبریزِ احساسِ خوبم ، البته که هر کدوم از فایلهای سریال رو میشه هزاران بار دید و هر بار چیز جدیدی ازش یاد گرفت ولی من خواستم خیلی کوتاه احساسم رو بگم و خلاصه اینکه دوستون دارم دوستون دارم دوستون دارم💎💚
به نام خدای مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
خداوند بزرگ انقدر نعمتهای زیادی همین الان در زندگیمون قرار داده که تا زمانی که ما اونها رو نبینیم و شکرگزارش نباشیم،به نعمتهای بیشتر و بهتر هدایت نخواهیم شد.
علاوه براینکه هرکس مسئول اتفاقات زندگی خودش هست،مسئول شاد کردن خودش و سرگرم کردن خودش هم هست،یعنی خودت با خودت شاد باشی،نیاز به حضور کس دیگه ای نداری،این یعنی با خودمون در صلح هستیم و در لحظه زندگی میکنیم و داریم فرکانسهای عالی ارسال میکنیم.
خدای من این حس رقابتی در یوسف چه جالبه،چشمهاش از هیجان گرد و درشت میشه.
لیوای و لوک هم دارن به یه نوعی به هیجان بازی اضافه میکنن،،لیوای داره با شدت هیجان زیاد گزارش میکنه،لوک هم نور پردازی رو انجام میده.
چه آتیشی،حسابی میچسبه در این هوای خنک.
باید با کوچکترین داشته هامون بزرگترین لذتها رو ببریم.
ممنون برای تهیه فایلها
خدانگهدار.
سلام بر خداوند رزاق و وهاب از این نوع تریبون
درود خدمت تمامی دوستان امیدوارم در پرتو حق تعالی شاد و پیروز باشیم همگی
خدا قوت آقای عباسمنش، خانم شایسته و سایر کادر اجرایی سایت
بسیار قسمت جذاب و آرامش بخشی بود!
در ابتدای این صبح زیبا در پرادایس هر کسی به گونه ای مشغول به لذت بردن از شرایط فعلی بود!
آقای رایان داشتن چوب و چیزهای آتش زا رو برای شب جمع میکردن، تا در تاریکی شب آتشی درست کرده و از نور و روشنایی آن استفاده کنند و لذت ببرند
خانم هوپ با یکی از فرزندانش که جوزف باشه رفتن مشغول موتور سواری شدن تا کلی لذت ببرن
در این چند قسمت اخیر من متوجه شدم رابطه ی جوزف با مادرش خیلی نزدیک و صمیمی هست!
لیوای هم که داشت قدم میزد و تو ذهن خودش به علایقش فکر میکرد
دقیقا رفتار لیوای مثل دانشمندان، امیدوارم موفق باشه و به اهدافش برسه!
جیکاپ هم که مشغول درست کردن عصای موسی برای خودش بود!
اگر روی یک چوب قطورتر کار کنه بنظرم عصای بهتری بتونه بسازه، به هر حال امیدوارم موفق باشه
خانم شایسته هم که مشغول تهیه این گزارش زیبا برای ما بود و خیلی ازشون سپاسگزارم!
لوک و آقای عباسمنش هم که مشاهده نکردم
در ادامه مسابقه ماهیگیری خانم هوپ و جوزف رو شاهد بودیم که در واپسین لحظات خانم هوپ هفتمین ماهی خود را صید کرد و مسابقه با نتیجه ی مساوی ۷بر۷ به پایان رسید
لوک هم که داشت با چراغ قوه آب را روشن تر و زلال تر جلوه میداد تا به برادر و مادر خودش در صید کمک کند
لیوای هم که داشت مثل گزارشگرهای مسابقات ورزشی، این مسابقه را لحظه به لحظه گزارش میکرد!
آقای رایان و آقای عباسمنش هم که داشتن آتیش را فراهم میکردن و ازش لذت میبردند!
خانم شایسته هم چند تا خرت و پرت ریخت تا جا برای لوازم جدید باز بشود و اینکار قابل تحسین بود!
همکاری خانواده رایان و استاد و خانم شایسته در کارها و لذت بردن از بودن در کنار هم برایم جالب بود
شکلک های آقای رایان هم که دیگه عالی
دیدن صحنه های تبادل عشق بین مادر، پدر و فرزندان واقعا فوق العاده بود
ممنونم از گزارش خوبتون خانم شایسته
به امید خدا همگی شاد و سلامت باشیم و از وجود همدیگر لذت ببریم!
سپاس خداوندی را که هر لحظه من را به مسیرهای جذاب و لذت بخش هدایت میکند!
ممنونم از استاد، خانم شایسته و سایر اعضای سایت
من آرین عبّاسی ۱۷ ساله از تهران هستم
من بهترینم چون از تک تک لحظات زندگیم لذت میبرم و به درستی از لحظات استفاده میکنم و همچنین از بودن با اطرافیانم لذت میبرم!
کلی این قسمت درس داشت و خیلی فوق العاده بود
بدرود!
ب نام خدا
سلام ب خونواده صمیمی عباسمنش
درس هایی ک گرفتم ازاین قسمت
1.این دیدگاه ک ماهیچکدوم مسول سرگرم کردن بقیه نیستیم واین شامل هرکسی تو زندگیمون میشه واگه بادیگران وقت میگذرونیم ب این دلیل نی ک ب اون دیگران خوش بگذره رو حذف میکنیم بجاش این باورقدرتمند رو ک ماچون ازباهم بودن وداشتن این تجربه باهم دیگه لذت میبریم رو جایگزین میکنیم واسمش هم باخود در صلح بودن برام خیلی جالب بودو اینکه توصحنه ماهیگیری یوسف ومادرش کاملا واضح بودچون این2تاماهیگیری میکردن وبقیه مثل لوک برای اینکه تجربه ولذت خودشو داشته باشه خب چراغ قوه رو گرفت ب دریاچه ودرواقع1جورایی هم کمک بودب مادرش و برادرش.البته اینکه خودش اگاهانه این روند رو میرفت در واقع بااگاهی ب قوانین رو متوجه نشدم ولی خب خودش مثالی بودیابرادرش لیوای ک گزارشگری میکرد.درواقع1جورایی اون بودن رو پل وماهیگیری روجذاب کردن ولی هرکدوم ب روش خودش.واین ب نظر من باتمرین ممکنه وباعث بالا رفتن خلاقیت ودرلحظه بودن میشه.بجای ایرادگیری ازهم یااینکه تو ذهنمون افماردیگه داشته باشیم.خب من توزندگیم بارها این نگاه سرزنشگرو داشتم نسبت ب خودم ک1مهمون میادازبقیه کارام موندم وفلان وبهمان.یا خونوادم.یادم 1بارعمم اینا اومدن خونه ماومنم فرداش امتحان زبان داشتم برای اینکه هم زبان بخونم هم ب طرف بی احترامی نشه اومدم جلو اونا وشروع کردم ب مطالعه وکلی ب پدرم برخورد ک چراجلو مهمون کتاب دستت گرفتی میزاشتی اونابرن اوناهمین فردامیرن.یاپدرم کم حرف حتی مهمون باشه همسرم تو نامزدی میومد خونه ماگله میکردبیام چی کنم پدرت ک ساکت منم باکی صحبت کنم وفلان وبهمان.البته الان قانونو میفهمم واینکه اون موقع خب سرباورهای خودمون هم بوده دیگه.الان وقتشه جوردیگه عمل کنیم.ولی خب1فامیل دیگه هم اریم وقتی میادخونمون انقدرک روابطش خوبه سعی میکنه باهرکی ازشناختی ک ازطرف داره وعلایقش صحبت کنه ومنتظرنمیمونه کسی سرگرمش کنه و خودش واردعمل میشه.
2.هیجان یوسف برای رقابت واینکه فهمیدبامادرش مساوی شده ب اونن نتیجه راضی نشدوشبانه واردعمل شد.
3. چیزی ک ب نظرم گزارش مریم عزیز رو جذابش میکنه ومارو مشتاق تر برای هرصحنه ک حالا الان چ اتفاقی میفته وچ حرفی برای گفتن داره تا ما درسمون رو بگیریم اون تشبیهاتیه ک مریم عزیزبکار میبره واون اغراق راجب هرچیزی.اینجامثلا اون صندوقچه اصرار ک فقط قوطی پلاستیکی بود واس سوزوندن ولی خب برای من جالب ک بیشتروقتابا بکاربردن کلمات زیباواس چیزهای عادی میتونم زندگی وزیبایی رو ب خودم هدیه بدم.ومرسی از مریم عزیزبخاطر این دیدش.
4.تضاد دیگه ای تو این قسمت برام جالبه اینکه از1طرف باور داریم هدف ما ازباهم بودن لذت بردن و اینکه دوست داریم اون تجربه مشترک رو باهم داشته باشیم والا هیچکدوم مسول لذت بردن دیگران نیستیم از1طرف هم همین نکته توانجام کارهادرواقع 1نوع همکاری تیمی رو ممکن میکنه ک هرکسی کارهایی رو ک دوست داره باعشق والبته مسولیت پذیری کامل انجام میده واینکه من چراانجام بدم وب من چ نداریم وخب نتیجش میشه دررصلح بودن خودمون واصلا ربطی ب اون طرف مقابل نداره.من این نوع برداشت رو داشتم وب نظرم خب تو هرخونه ای کاربرد داره اگه هرکدوم ازماکارهایی رو انجام بده ک ازش لذت میبره وهم همکاری تو خونس اونوقت دیگه اعتراضی هم تو اعضای خونواده پیش نمیاد و اینطوری باخودمونم درصلحیم والبته فان کردن کارها هم خودش راه دیگه ایه.واینکه اگه من الان کاریو انجام میدم ک دیگری هم نفع میبره ب این دلیل نی ک ب من ظلم میشه وچرا اون یکی انجام نمیده وهمش باید من انجام بدم ن.ب این دلیل ک من ازانجام اون کار لذت میبرم.همون چراغ قوه و گزارشکری.یاچوب جم کردن رایان
5.واینکه این خونوادهخ بچه هارو تو کارها مداخله میدن قشنگه واینکه پدرومادر خونواده 2نوع قانون دارن سراون اصلیا ب هیج وجه ازاون اصولشون دست نمیکشن اما سر چیزهای دیگه اون انعطافو دارن خب اینم خودش درسیه تو موقعیت های مختلف بااصولی ک داریم.
6.ودر اخر اون شب بخیرمادربابچه ها ک وقت میزاره.بارهاشنیدیم ک مادر فقط مادر ایرانی وفلان وبهمان.ولی خب این باورم هم شکست مخصوصابادیدن این خونواده این پدرومادر ک هرلحظه بابچه هاشون همه جوره وقت میگذرونن و البته خودشون هم لذت میبرن.شوخ طبعیه پدرومادر هم ک خودش خلاقیت دیگه ایه واینکه هرلحظه ب فکرلذت خودشون وبچه هاهستن.
ایناچیزهایی بود ک من درک کردم.امیدوارم برای بقیه هم کاربردی باشه.
به نام خداوند وهاب
سلام به رهروان راه حقیقت
یه صبح زیبای دیگه و چقد عالیه که همه صبحها بیدار میشن و شروع میکنن به زندگی کردن ،هوپ و ژوزف هم رفتن موتور سواری و لیوای هم داره واسه خودش میگرده ای جانم ،ون خفن و سانتافه ی دلبر زیر سایه ی درختان ،بازی خوشرنگ و لذت بخشمون خدایاشکرت
جیکوب هم داره واسه خودش عصای موسی درست میکنه و کار خودشو خودش انجام میده نمیده پدرش ،راین یعنی نعمت خداست درست وقتی که استاد تصمیم با پاکسازی پردایس داره اومده و انقدم با عشق و علاقه داره چوبها رو جمع میکنه و اتیش سوزی راه میندازه به این میگن دست خدا خدایاشکرت
میوه کاج هم جمع کرده واسه اتیش شروع کردن و ای خدا نوشیدنیشونم همیشه دستشونه ،واقعا مریم خانم این حرفهایی که میزنید رو ما عملا در شما دیدیم ،دیدیم که چقد نسبت به هم راحت هستید و هیچ توقعی از هم ندارید هیچ قضاوتی درکارنیست هیچ خدمت و خستگی ای در کار نیست شما میرید توی اروی بدون اینکه نگران این باشید اونها بدشون نیاد تنهان و اونهام خیلی سپاسگذارن که یه خونه ی کامل و مجهز در اختیارشونه و واقعا این همفرکانسی شما رو میرسونه و من به خواهرم میگفتم بیا این سبک رو پیاده کنیم بیا وقتی همدیگرو دیدیم برای غذا خوردن نباشه هدف فقط لذت باشه بدون توقع بدون قضاوت بیا در کنار هم راحت باشیم و اومدن به خونه ی همدیگه برامون زحمت به همراه نداشته باشه و حتی در اینده که برادرهامون ازدواج کردن این سبک رو با زن داداشهامونم اجرا کنیم و کم کم این گستره رو بزرگتر کنیم و از کنار هم بودن فقط بخاطر شخص خودمون لذت ببریم خدایاشکرت
ای جانم مامانش با ژوزف مساوی شدن و ژوزف که دوست داره همیشه برنده باشه بدو بدو رفت قلابشو بیاره تا دوباره ماهی بگیره و جایگاهشو حفظ کنه ، واقعا یه ماهی گرفتن ساده ست ولی یه مادر باهوش همون کار رو چقد لذت بخش و هیجانی کرده که بچه هاش شور زندگی در وجودشون باشه و این خانم واقعا برای من درسها داره واقعیتش من بهار که این خانم رو دیدم گفتم خوبه واسه مریم خانم یه دوست اومد باهم وقت بگذرونن و وقتی این سریال رو تا رفتن خانواده دیدم خیلی برام جای سوال بود که چرا خانم هوپ اصلا با مریم جان وقت نگذروند و اون موقع گفتم شاید خیلی سرده یا خودشو دست بالا میدونه و یابا مریم خانم صمیمی نیستن و این سوال رو رها کردم اما حالا با اگاهی الانم میبینم اون موقع من چقد عقب بودم چقد بدبین بودم چقد قضاوتگر بودم و چقد از دریچه ی فرهنگ غلط خودم ادمها رو میسنجیدم الان میفهمم هوپ چقد عالیه و مریم خانم هم همینطور درسته هردو خانم هستن ولی اصلا از جمع جدا نمیشن مثل ما نیستن که وقتی با یه فامیل یه جاییم یه جوری با خانم گرم میگیرم و غیبت میکنیم و از هر دری حرف میزنیم که وقتی بچه مون کارمون داره سرش داد میزنیم اه دیگه ول کن یه ساعت برا خودم باشم و اصلا حواسمون به بچه مون نیست و اخر سر چی نصیبمون شده کلی باور غلط کلی درد دل کلی غیبت کلی اینو چندخریدی اونو کجاخریدی و خدای من چقد متاسفم که اینطوری زندگی کردم و متعهد میشم دست از این خاله زنک بازی ها بردارم از این درددلها و گرفتن تجربه ی دیگران و به طبع دریافت باورهای غلطشون متعهد میشم هرکجا باشم فقط روی لذت بردن تمرکز کنم وقتمو با بچه ها بگذرونم و با یک عالمه فرکانس بالا از اون جمع بیام بیرون خدایاشکرت که این اگاهی ها رو بهم میدی که جور تازه ای ببینم و درک کنم خدایاشکرت
ای جانم لیوای بعضی موقعها یه حرکتهایی میزنه که بدونیم بابا اونقدرها هم اروم و گوشه گیر نیست شیطنت بچگیشو داره تاحدی وداره برای مسابقه ی مامانش و ژوزف گزارشگری میکنه ،لوک هم براشون چراغ قوه میندازه خدایاشکرت
به به اتیش رو نگاه انگار نه انگار شبه هرکی واسه خودش لذت میبره و کیف میکنه و به قول مریم خانم هیچکسی وظیفه نداره دیگری رو خوشحال کنه ، استاد جان جانانم داره صندلی شو میبره بغل اتیش چقد خوبه که هیچ لذتی نیست که برای استاد تکراری بشه ،راین هم واسه خودش از این ور اون ور چوب خشک و میوه ی کاج میاره و اتیش رو بزرگتر میکنه چقد عالیه وقتی توقعی نیست عذاب وجدانیم نیست که چرااون کار میکنه من نمیکنم و این حرفها خدایاشکرت
مریم خانمم کلی وسیله اورده بسوزونه و کم کم بقیه هم جمع میشن دور اتیش تا لذت ببرن ، هیچوقت فکر نمیکردم بشه قوطی نوشابه و پلاستیک اینها رو سوزوند چون دیدم همه خیلی از بوی پلاستیک سوخته بدشون میاد و وقتی پلاستیک بسوزه از دور اتیش میرن کنار ولی واقعا وقتی نخوایی برای بازیافت جمع کنی بهتره بسوزونی تااینکه بندازی اشغالی خدایاشکرت
خدای من عاشق این تکه م که مریم خانم از خوبیهای این خانواده میگه نمیدونم چنددور دیگه باید این قسمت رو گوش بدم از این باخود و باهم در صلح بودن بچه ها از این همه همکاری
از اینکه کارهایی رو انجام میدن که مال برادرشونه بدون توقع بدون غر زدن
از اینکه اصلا باهم بحث و بگو مگو ندارن و همه مسئولیت پذیرن در انجام کارها و همه ی کارها بر عهده ی مادر نبست
از اینکه چطوری هرکاریو با لذت همراه میکنن و پدرومادرشون چقد تو این راه بهشون کمک میکنن و راین اونجوری باد رو میگیره تو صورتش تا بچه هاش بخندن در حالیکه قوانین هم دارند که مثلا بعد از تخت خواب گوشی ممنونه و اینکه بچه ها جواب میدن نمیدونم اینطوریه یانه ولی فکر میکنم همه ی اینها در یک خانواده ثروتمند ممکنه خانواده ای که اونقد سرگرمی و تفریح و نعمت داره که میشه برای بچه قانون گذاشت و بچه هم قبول کنه وقتی تویه خانواده ی فقیر پدرومادر افسرده ن بچه هیچ تفریحی نداره جز یه گوشی هیچ جا نمیره معلومه تا نصفه شب سرش تو گوشیه و اصلا هم جواب نمیده اگه بگی گوشیتو بذار چون تنبیهی در ازاش نیست مثلا بگی اگه این کارو بکنی یه روز از بازی کامپیوتری ممنوعی یا از رفتن به شنا یا هر چیزی یعنی زندگی انقد تکراری و فقیرانه ست که فضایی برای جولان برای قانون گذاری نیست برای بیشتر باهم بودن برای در اغوش کشیدن نیست همه چی فقط کمبود و فقر و حسرته و برای همینه ثروت باشکوهه بی نهایت باشکوه که بتونی بچه تو ببری بیرون گردش شهربازی مهدکودک شنا و اخرسر بتونی ازش بخوایی گوشیشو کنار بذاره تا خواب راحتتری داشته باشه وبچه ای که هرچی میخواد براش فراهمه صددرصد اونقد باخودش و اطرافیان در صلح خواهد بود که قبول کنه ،ثروت باعث میشه یه مادر خیلی ذهنش رهاتر باشه حسرتی در دلش نباشه اگه کاری داره اون کار براش فقط تفریح باشه نه اجبار این مادر خسته نمیشه این مادر میتونه شبها بره بچه هاشو با فرکانس بالا به خواب ببره براشون از موفقیتهای امروز و از امیدهای اینده بگه و بهشون ابراز عشق کنه و عشق ببینه شاید یه مادر در خانواده ای فقیر هم بتونه قبل خواب با بچه ش حرف بزنه ولی اگه اگاه نباشه محاله بتونه فرکانس رو بالاببره بخدا استاد این خانواده ایده ال ترین خانواده ای بودن که من به عمرم دیدم خدایاشکرت
امشب یه جای دیگه هم اضافی درست کردن تا روی مبلها دو نفر بخوابن و راحتتر باشن ،چه تشکهای بادی خوبی،چه پتوهای قشنگی هم اوردن ،چقد فضا بااون ال ای دی ها زیباست ،شبتون عالی خدایاشکرت
سپاس گذارم مریم بانو که این فایل رو برامون تهیه کردید
از اتاقم تا فلوریدا راهی نیست
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
الر ۚ تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ الْمُبِینِ﴿١﴾
به نام خدا که رحمتش بیاندازه است و مهربانیاش همیشگی.
الف، لام، را ء .این است آیات کتاب روشنگر(۱)
2
إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ ﴿٢﴾
ما آن را قرآنی به زبان عربی نازل کردیم تا شما [درباره حقایق، مفاهیم، اشارات و لطایفش] تعقّل کنید. (۲)
3
نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ هَٰذَا الْقُرْآنَ وَإِنْ کُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِینَ ﴿٣﴾
ما بهترین داستان را با وحی کردن این قرآن بر تو می خوانیم و تو یقیناً پیش از آن از بی خبران [نسبت به این بهترین داستان] بودی. (۳)
4
إِذْ قَالَ یُوسُفُ لِأَبِیهِ یَا أَبَتِ إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لِی سَاجِدِینَ ﴿۴﴾
[یاد کن] آن گاه که یوسف به پدرش گفت: پدرم! من در خواب دیدم یازده ستاره و خورشید و ماه برایم سجده کردند! (۴)
5
قَالَ یَا بُنَیَّ لَا تَقْصُصْ رُؤْیَاکَ عَلَىٰ إِخْوَتِکَ فَیَکِیدُوا لَکَ کَیْدًا ۖ إِنَّ الشَّیْطَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوٌّ مُبِینٌ ﴿۵﴾
[پدر] گفت: ای پسرک من! خواب خود را برای برادرانت مگو که نقشه ای خطرناک بر ضد تو به کار می بندند، بدون شک شیطان برای انسان دشمنی آشکار است. (۵
به نام خدای هدایت کننده و مهربانم
سلام به همه عزیزانم
قانون همیشه درست عمل میکنه قانون ادمهای هم فرکانس رو در کنار هم قرار میده قانون ادمهای مناسی رو در کنار هم قرار میده تا بیشتر لذت ببرن ادمهایی که هیچ توقعی از هم ندارن حتی مهمان برای لذت بردن از اتش بدون توقع از میزبان میره چوب جمع میکنه تا شب یک اتش زیبا و گرم در اون خنکای شب اماده کنه و خودش و بقیه لذت ببرن
هر کدوم از مهمانها و میزبان مشغول کار خودشون برای لذت بردن هستن و چقدر اینطوری میزبان و مهمان احساس خوبی دارن و از با هم بودن و در کنار هم بودن لذت میبرن
من تحسین میکنم اون پدر و مادر مهربون رو برای تربیت این بچه هایی که مسولیت پذیری و همکاری با هم رو بهشون یاد دادن و بدون توقع کارهای همدیگر رو انجام میدن و این با خود در صلح بودن واقعا جای تحسین داره. پدر خونواده که واقعا دوستداشتنی و یک ادم فان و پر از انرژی هست و این خانواده یک خانواده کامل و باهم بودنشون چقدر لذتبخش و دیدنی هست
اون محبت قبل خواب برای بچه باعث میشه بچه ها یک خواب راحت ارام و لذت بخش داشته باشن واقعا از این مادر همچین عملی هم برمیمد که اینطور بچه های عالی تربیت کرده و این نوع رفتار یک انتقال انرژی خوب به بچه س که صبح هم با عشق و پر انرژی از خواب بیدار شن
مریم جانم ممنون بابت تمام نکات ارزشمندی که برای من در این قسمت به تصویر کشیدید و درسها به من دادین که اگر عمل کنم چه عالی میشه رفتار و منش فرزند من هم
خدای مهربانم سپاس
خدایا ما را هدایت کن به راه کسانی که به انان نعمت داده ای نه انان که غضب کرده ای و نه گمراهان امین یا رب العالمین
در پناه خدای مهربانم باشید
سلام به بهشت و بهشتیان
تا الان چندین تا قسمتو پشت سر هم دیدم و در این فاصله ذهن خاموش خاموش بود و این اولین بار بود که این اتفاق می افتاد من حتی فایلی که از استادم میبینم بارها شده که حواسم پرت بشه ولی بادیدن زندگی در بهشت میتونم اعتراف کنم که حتی یک ثانیه هم حرف نمیزد احساس میکردم تک تک سلولام به ارامش رسیدن و خلآ یی که همیشه با عوامل بیرونی داشت برام پر میشد با دیدن این سریال فکر کنم که غذای روحمو پیدا کردم یا به عبارتی گنجی که سالها دنبالش بودم واقعا خدایا شکرت مرسی و عاشقتونم مریم بانو و استاد همیشه عشق😗😗😗
به نام خدا
سلام به استادعزیز مریم جان وهمه دوستان
به به چه بهشت زیبایی خدایا چقدرلذت بخشه زندگی تواین بهشت
چه درس خوبی یاددادین که باید هرفردخودش دنبال حال خوبولذتوسرگرمی خودش باشه و کسی رو مسعول ندونه ومتکی به کسی نباشه
چقدرخوبه این پدرومادرخوب تونستن بچه هاشونو عالی تربیت کنن که اینقدر برای هم باعشق کارکنن باهم خوب باشن مودب باشن احسنت به این پدرومادرواقعا خیلی کاربزرگیه ۴تابچه روخوب تربیت کنی ثروتمندوشادوریلکس باشی
سپاسگذارم بخاطراین فایل