https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/07/abasmanesh.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-07-01 08:48:482025-02-25 09:23:13سریال زندگی در بهشت | قسمت 39
317نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سپاسگزارلطف بی کران خداوند مهربانم که فرصتی دوباره به من داد تا بتوانم از آگاهی های مهم این سریال ارزشمند درس بگیرم و با توجه کردن به زیبایی های این فضای بهشتی به روحم غذای مناسب بدم الهی صدهزاران مرتبه سپاسگزارم
سلام و درود خداوند به شما دوعزیز دل ومهمان نواز
تحسین میکنم شمادوعزیز رو که این راحتی رو به مهمونها دادید و ازهمه مهمتر حس اعتمادی که بهشون داریدو خونتون رو به همون شکلی که به اونها امانت دادید از کل وسایلتون بخوبی محافظت میکنند و اونها هم به یهترین شکل ممکن از وسایلتون محافظت میکنند،این بسیار تحسین برانگیزه که هرچند برگرفته از فرهنگهای متفاوت هستید اما اینقدر خوب به فرهنگهای همدیگه احترام میذارید،که هم شما به کارهای ساییتون میتونید رسیدگی کنید هم ازلحاظ خوراکی هرکدوم ازشما با ذائقه ی متفاوت خوراک مخصوص به خودتون رو درست میکنید
همین احترام گذاشتن به فرهنگهای همدیگه،همین خودتون بودن،همین درصلح بودن باخودتون باعث شده که وقت وزمان بیشتری رو صرف گذروندن درکنارهمدیگه داشته باشید و باهمدیگه شادی و لذت ببرید خدایاشکرت
چقدر تحسین کردم آقای راین رو که صبح زود بیدارشده و مسئولیت تمیزکردن آشپزخانه رو به عهده میگیره و کلی صبحانه ی خوشمزه هم آماده کرده،واقعا اینجور ویژگی آقایون رو از باتمام وجودم تحسین میکنم که تمیزکردن و مرتب کردن خونه ووآشپزخونه رو به عهده میگیرن،و این رو فقط وظیفه ی خانم نمیدونه
واقعا چه انسانهای دوست داشتنی،مهربان و نازنینی خداوند سمت شما هدایت کرده،و بدون هیچ نگرانیی کل خونه رو دراختیار اونها میذارید که بتونن راحت باشن،خدایاشکرت
چه دارکوب زیبایی هم جلوی دریاچه لانه درست کرده بود،خدایاشکرت عجب ویوی زیبایی این پرنده ی زیبا جلوی دریاچه هروز تماشا میکنه
چقدر ویژگی رقابت طلبانه ی جوزف عزیز رو تحسین میکنم،که تلاشش رو میکنه توهربازیی نفراول باشه و رقیبش رو ببره
و ازهمه مهمتر چقدر خانم هوپ تحسین برانگیزه که این وقت رو برای هوپ میذاره وتشویقش میکنه که درمسیر علاقه ای که داره پیشرفت کنه
خانم هوپ شاید به همه ی بازی ها علاقه ای نداشته باشه،امابراش مهمه که وقتی بچه هاش از یه بازی لذت میبرند،از لذت بردن اونها لذت میبره،واین به نظرمن یکی از مهمترین ویژگی هرمادری باید باشه که فرزندش رو باهرویژگیی بپذیره و اون چیزی که هستن عاشقشون باشه و باوقت گذاشتن برای بچههاش حس مهم بودن بهشون بده
چقدر هردوی اونها باآرامش داشتن ماهیگیری میکردن،و بدون اینکه هیچ کدوم از اونها از کسی کمک بگیرن تو بازی تورنومنت رقابت میکنند
واقعا چنین رفتاری رو تابحال بین مادروفرزند ندیده بودم وخودم هم به این شکل بافرزندم رفتارنکرده بودم و همیشه این نظررو داشتم که باید تو همه ی زمینه ها حرف حرف پدرمادر باشه و فرزند حق هیچ نظری توهیچ موضوعی رو نداره،ودست آخر حتماباید مادر تصمیم نهایی تو همه ی موضوعات رو بگیره
چقدر اون موقعی که خانم هوپ دنبال لیوان نوشیدنیش بود،بچه ها باایشون همکاری کردند برای پیداکردن لیوان،تحسین برانگیزبود،آفرین به شما گل پسران عزیز که متحدانه و شتابان به دنبال پیداکردن لیوان هستید
چقدربرام جالب بود که ایشون اونقدر براش مهم بود که لیوان نوشیدنی حتما همراهش باشه،که میره ازفروشگاه یک مدل دیگه میخره!
واقعا امریکایی ها عجیب به دنبال لذت بردن هستند،و اینکه خوب پول میسازند و اون پولی که میسازند برای لذت بردن ازش استفاده میکنند
دقیقا قانونی که استادهمیشه به همه ی ما یادآوری میکنه،و میگه به جای کوچک کردن آرزوهات باوراتو قدرتمند کن،و پول خوبی بساز وهرچی که آرزوش رو داری وارد زندگیت کن
چقدر خانم هوپ بدون هیچ ناراحتیی یک لیوان دیگه جایگزین لیوانش کرد،شاید هرکس دیگه ای بود گم شدن وسیلش رو بهونه میکرد و دیگه از بقیه ی لحظاتش لذت نمیبرد،ولی ایشون سریع با حس خوب یک لیوان دیگه جایگزینش میکنه،فارغ از اینکه بخواد فکرای ناجور بکنه و اوقات خودش ودیگرانو تلخ کنه،خدایاشکرت
خدای من چقدر اون لحظه ای که آقای لوک مادرش رو درآغوش گرفته بود،حس خوبی بهم دست داد،چقدر این حس عاشقانه ی مادروفرزندان رو دوست دارم،چقدر راحت حسشون رو به همدیگه ابراز میکنند،خدایاشکرت بخاطر این حس فوق العاده وبی نظیری که بین این مادر وفرزندانشون هست،واقعا از ابراز کردن محبتشون لذت میبرم خدایاشکرت
مریم جان وقتی این پیشنهاد رو به خانم هوپ دادید که باورهای قدرتمندش رو درمورد تربیت فرزندانش ازش بپرسید واقعیتش خیلی خوشحال شدم که ایشون پیشنهاد شمارو قبول میکنه و شمابااستفاده ازسوالهای قدرتمند کننده و بجا،باورهای قدرتمند کنندش رو بیرون میکشید و به عنوان یک الگوی مناسب برای تربیت فرزندان این رو برای ما به اشتراک میذارید
چقدر زیبا راجب فرزندانشون صحبت میکنه و چقدر خوب از اونها تعریف وتمجید میکنه و اینکه چقدرخوب ویژگی شخصیتی هرکدوم ازبچه هاش رو شناخته و باوجود شخصیت های متفاوت فرزندانش،عاشق اونهاست و باهرنوع ویژگیی که دارن اونها رو پذیرفته و تلاشش رو میکنه تا هرکدوم رو تشویق میکنه درمسیر علاقش پیش بره
چقدر از وجود همچین مادری لذت میبرم،واقعا چه باورهای خوبی درمورد تربیت فرزند میشد از ایشون یادگرفت،خیلی لذت بردم که ایشون فقط خودش رو تو تربیت درست فرزنداش مؤثر نمیدونه و این نظر رو داره که همسرشون حامی بوده و اعتبار اصلی رو به آگاهیی میده که خدا بهش داده واقعا شگفت زده شدم که ایشون گفتن بصیرت و آگاهی خداونده که نتیجش شده تربیت درست بچه هاش
چقدرلذت بردم که ایشون گفتن همسرشون الگوی خوبی برای بچه ها هست
و این شناخت رو ازبچه هاش داره که اونها بااعتمادبنفس عالی بابزرگسالان صحبت میکنن پ تعامل دارن
یااینکه میگه مازمانو انرژی میذاریم برای هرکدوو از بچه هامون تاببینیم دوست دارن چه چیزی انجام بدن
و ازهمه مهمتر،وقتی شناخت بهتری ازبچه هاش نسبت به همسرشون داره،همسرش رو تشویق میکنه که مثلا با لیوای که عاشق بازی کامپیوتریه حداقل روزی چنددقیقه بااون وقت بگذرونه و از لذت بردن لیوای لذت ببره،هرچند که همسرشون علاقه ی آنچنانی به بازی کامپیوتری نداره ولی تلاششون هم اینه که جوری بافرزندشون رفتارکنند که احساس مهم بودن بهشون دست بده و اینکه بفهمن پچبرای پدرمادرشون مهمه در چه مسیری دارن پیش میرن
چقدر برام جالب بود که ازش پرسیدید اون مدتی که همسرشون توی فروشگاه بودن،ایشون یک بازی توماشین طرح میکنه تا بچه هارو سرگرم کنه،وایشون درجواب میگه بیشتر این بازی رو برای خودم انجام میدم که حوصلم سرنره
وچقدر این دیدگاهشون رو دوست داشتم که به جای غرولند کردن،اتفاقا جوری رفتارمیکنه که بچه هاشون هم سرگرم بشن،و حوصلشون سر نره،واقعا چنددرصد از ما آدما میتونیم تو یهمچین موقعیتی غر نزنیم و با طراحی یک بازی یک سرگرمی جالب و لذتبخش ایجادکنیم
خدایا،چقدر این احترامی که ایشون میگه بینمون هست،فارغ ازاینکه چقدر باهم دوستو رفیق هستیم اما وقتی یک تصمیمی گرفته میشه،دیگه بچه ها هیچ بحثی راجب اون تصمیم نمیکنن وبااحترام اون تصمیمی که پدرمادر گرفتند رو میپذیرند
چقدر لذت میبرم که باوجود صمیمیت بین من وفرزندم این ویژگی احترام قائل بودن هم بینمون حکمفرما باشه
آفرین به خانم هوپ،مادرِ نمونه و دوست داشتنی،که برای اینکه تمیز کردن خونه رو برای بچه ها لذتبخش کنه،از اونها میخواد با روشن کردن یک موزیک،کار درخونه رو مثل یک سرگرمی لذت بخش کنند
این ویژگی مثبت رو هم دروجود آقای راین این مدت دیدم،که همیشه سعی ایشون این بوده تا فضا رو یک فضای خنده وشادی و پراز لذت کنند،واقعا شگفت انگیزه که چنین شخصیت مثبتی در وجود این خانواده مخصوصا پدرمادر نهادینه شده و با انجام یهمچین رفتارهایی،الگوی خوبی هم برای بچه هاشون هستند خدایاشکرت
اینکه خانم هوپ خوشحال بودنِ مادر رو مهم میدونه،واینکه تلاش میکنه خودش هم یک مادر شادوخوشحال باشه تحسین برانگیزه
واقعا قانون شادبودن ونگران نبودن در همه جای جهان برای افراد ثابت شده،و این رو همه درک کردن که شادیو نشاطه که به زندگی آرامش میده
ایشون این رو هم میدونه که ماآدما گاهی وقتا نگرانی و اضطراب رو انتخاب میکنیم،اما این رو هم به خودش یاداوری میکنه که ما نیازداریم شادی رو انتخاب کنیم و سپاسگزار چیزی باشیم که داریم
تو حدودی تونستم حرفای ایشون رو برای خودم ترجمه کنم،ولی درکل خیلی لذت بردم که انقدر خوب از ویژگی های مثبت همسرش و بچه هاش حرفش رو شروع میکنه و اینکه چقدر عاشقانه عاشق بچه هاش هست و بچه هاش رو جزو افراد مورد علاقش درجهان میدونه و اینو از ته قلبش میگفت
آفرین به شما هوپِ عزیز که کلی باورای قدرتمند کننده تو ذهن من پروروندی،و آفرین به شما مریم جان که با پرسیدن سوالات مفید و عالی یک درس مهم به من یاد دادید الهی صدهزارمرتبه شکرت
این قسمت واقعا برای منِ مادر نیاز بود،که به عنوان یک الگوی مناسب از خانم هوپ،بتونم نقش مادر بودنم رو بهتر اجراکنم و بتونم در تربیت بهتر فرزندم کوشاتر باشم و اون چیزی که هست عاشقانه اون رو بپذیرم و دوست داشته باشم خدایاشکرت
داستان بهبود شخصیتم درراستای الگوگرفتن از انسانهای شریف این سریال ادامه دارد…
یه تشکر بکنم از خانم شایسته عزیز که با خانم hope صحبت کردن در مورد بچه هاشون و یه تشکر هم بکنم از دوستانی که ترجمه کردن صحبت هاشون رو چه نکته های خوبی گفتن چقدر لذت بردم از حرفاشون برعکس اینجا که همش ازمون خواستن عالی و بینقص باشیم هیچ وقت نباید اشتباه کنیم حتما باید 20 بگیریم چقدر راحت پذیرفته موقعیت جیکوب رو توی درس خوب نیست نمیاد سرکوفت بزنه مقایسه کنه ببین این داداشت از تو کوچیکتره درسش بهتره نه اصلا خودش رو دوست داره با تمام عیب و نقص هاش پذیرفته چقدر زیبا ما پذیرش نداریم نمیتونیم بپذیریم اطرافیانمون رو با هراخلاق و رفتاری که دارن همش با خط کش ذهن خودمون رفتارشون رو بررسی میکنیم و خوب و بد میکنیم
حتی از بازی کامپیوتری که لذت نمیبره دوست نداره اما بخاطر پسرش وقت میزاره و از تماشای لذت بردن پسرش لذت میبره چقدر زیباس این کارشون چقدر لذت بردم از دیدگاهشون این نگاهشون پدر و مادر فقط از نظر مادی خواسته هاشون رو برآورده نمیکنن از نظر معنوی هم دارن کار میکنن روی بچه ها حس ارزشمندی رو انتقال میدن بهشون امیدوارم که همیشه شاد و سالم باشن زندگیتون پر از نور و عشق خداوند باشه
چقد خوبه این طور مهمونی گرفتن ها. هم مهمون راحته هم میزبان.
اصلا این کاری که هوپ انجام داد جز فانتزی های زندگی منه، هر موقع هرچیزی که میخوام، تقی برم بخرم بیام. هر ساعتی که باشه. سوار ماشینم بشم و برم بخرمش، خدایا ته لذته. دوست دارم هر موقع که دلم خواست، خصوصا شب ها، سویچ رو بردارم و باهمون لباس خونگی و دمپایی ام بشینم تو ماشین و راه بیفتم، برم کافه، برم دور دور توی شهر یا…. و انقدر خوشم اومد که همسرش چقدر باهاش همراهه و مثل خودشه، پیچ و مهره ان، براش عجیب نبود ک زنش میخواد بره لیوان بخره بیاد. خدایا منم یه همسری میخوام پیچ و مهره خودم. نصف شب بگم بزنیم بیرون بگه بریم! نصف شب بگم هوس فلان چیز کردم، بگه بریم! بگم الان دوست دارم فلان جا باشم، 3 شبم که باشه، بگه بریم… من عاشق شب بیداری ام. اگر به من بود دوست داشتم 24 ساعت روز رو بیدار میبودم. روز یه قشنگی داره و شب یه قشنگی دیگه.
برای همین عاشق آدمایی ام که مثل من شب بیدارن و عاشق شبن
عاشق شهر هایی ام که night life دارن و شب ها هم زندگی تو شهر جریان داره و البته شب ها با اهل شب، آدمایی که مثل خودت عاشق شب و شب بیدار بودن و شب بیرون زدنن.
چقد خوبه که هوپ منشن کرد که خدا این آگاهی رو بهم داده!
سلااام سلامی با عطر بوی عیدی که همه جای ایران پیچیده و به گرمای بهاری تابستونی که بعد از این همه برف و بارون زمستون منتظرمونه
الهی شکرت
خب اون قسمتی که شایسته جان نیازمند مترجم بودن باعث شد دست به قلم بشم و ایده ای ندارم به جز اون چی بنویسم ولی خداوند هدایت میکنه …
من چهههه قدر تا به الان از دیدن این سریال لذت بردم
چه قدر داره روی من تاثیر میذاره و داره واقعا در هر روز زندگیم تغییرات ریز ریز اما بسیار مهم رو ایجاد میکنه
من از خداوند سپاسگزارم که تا الان تا اینجا تا امروز به تعهدم پایدار موندم و با عشق دارم هر روز یک قسمت از این سریال رو نگاه میکنم و حسم بهم میگه که قراره این سریال هم تموم بشه باز هم چند سال دیگه دوباره از اول میام میبینمش و باز ازش چیز یاد میگیرم ، باز به بزرگتر شدن شخصیتم کمک میکنه ، جوریکه احساس کنم اصلا قبلا ندیدمش و نفهمیدمش
توی قسمتی که فهمیدم این خانواده دوباره برگشتن خیلی ذوق کردم
واقعا عاشق خانواده های امریکایی هستن به خصوص این خانواده ی رایان
شایسته جونم چه قدر من از این ازادی هایی که به مهموناتون میدید و اونا هم در عین احترام گذاشتن و رعایت قوانین ، خیلی راحت هستن و پذیرای محبت های شما هستن و تعارفی نیستن و انگار خونه ی خودشونه خیلی راحتن ، و راحتی که شما بهشون دادید
اونجایی که گفتید وقتی یک نفر چیزی رو گم میکنه همه ی اعضای خانواده موظف میدونن خودشونو که پیداش کنن ، راستش خیلی منو به فکر فرو برد
یک جایی مادر خانواده میخاست بره بیرون دنبال لیوان و به جیکوب گفت : ( تو هنوز سرجات نشستی ؟؟؟ )
و این حرفو که زد جیکوب اومد
یا مثلا جلسه ی قبلی که لوکی اومد رخت خواب برادر هاش رو درست کرد
یا احترامی که بین این پسرها هست من هیچ وقت نشنیدم از القاب بد یا مسخره کردن با هم استفاده کنن
و خب برای خودم خیلی جالبه این موضوع
اصن برام عجیبه چطور چهار تا پسر این قدر با هم در آرامش هستن ؟؟
چطور این قدر در صلح هستن باهمدیگه ؟؟
روابط من و برادرم از کوچیکی تا بلوغ اصلا خوب نبود
البته من از شونزده هفده سالگی با استاد کار میکردم و بهتر شد از اون موقع به خاطر روی قانون کار کردنم
و پدر مادرم هم نظرشون این بود که عادیه ، یعنی من بچه بودم گاهی با برادرم که بدجور درگیر میشدیم و پدر مادرم میگفتن عادیه هر دوشون تو سن بلوغن ، مغرورن و کلا به جای درست کردنش عادی جلوه میدادن و توجهی نمیکردن و فقط مهم بود که مزاحم همسایه ها نشیم با جیغ و داد زدنمون در غیر اینصورت چیز دیگه ای اهمیت نداشت …
و این کجا اینکه چهار تا پسر نوجوون کنار هم باشن و اینقدر همدیگه رو دوست داشته باشن و احترام بذارن به هم کجا
برام خیلی سوال شده بود که چطور ؟؟
چطور همچین احترامی برقراره بینشون توی این سن
من خودم هم الان با برادرم رابطه ام خیلی خوبه یادم نمیاد اخرین بار کی دعوا کردیم ، شاید چندین سال پیش ولی توی اون سن نوجوونی اینجور نبود و فکر میکردم خب توی بچگی و سن بلوغ باید این دعواها باشه ولی الان فهمیدم که نه اون هم درست نیست
الان عیده اومدیم خونه عموم و بچه هاشون اونام سه تا خواهر برادرن
اما باز اون احترامی که اونجا بین اونا هست اینجا هم من میبینم نیست
به نظرم بدیش اینه که عادیه
یعنی حالا یه چن تا مسخره کردن و اینچیزا عادیه
و این عادیه باعث میشه که اصن تلاشی برای درست کردنش نشه چون از نظر پدر مادر این خودش درستشه
یا احترامی که خود بچه ها به پدر مادرشون میذاشتن و گوش به حرفشون بودن ، به همدیگه میذاشتن و … البته که شوخی های خودشونو داشتن ولی شوخی های بسیار به جا
…
یا مثلا قسمت قبلی دیدم مادر قبل خواب براشون حرف میزد و بهشون احساس خوب میداد به قول یکی از دوستان من هم فکر میکردم این چیزا فقط توی فیلمها هست که انگار که نه این واقعیت زندگی امریکایی هاست
تمام این سوالها توی ذهنم بود و همه اش میچرخید که چطوره اینجوریه اشکال کار ما از کجاست
من اینجا میبینم اطرافیانم رو که خانواده تشکیل دادن و بعضا بالای پنجاه سالشونه ولی خواهر برادر ها همچنان هیچ نزدیکی و صلحی بینشون برقرار نیست حتی نمیتونن با هم حرف بزنن
یا هر دو 50-60 سالشونه و برادرن باهم ولی قهر میکنن
یا سر موضوعات خانوادگی بعد چهل سال نزاع نه تنها حل نشده بلکه کدورت بینشون بیشتر شده
که شایسته جانم اومد با مادر خونواده یک مصاحبه ی مشتی انجام داد
.
و من نگاری که هر وقت صحبت از ترجمه میشه سر صحنه حی و حاضرم :))))))
عاااشقتونم شایسته جونم به خاطر این لطف و محبتتون
من عاااشقتونم
.
.
.
.
حرفهای مادر خانواده خیلی منو به فکر فرو برد
و البته دیدن این سریال باعث شده که بخوام من هم این عادتهارو در خودم به وجود بیارم
من گفتم نگار بیا به خودت نگاه کن
دیگرانو ول کن ایا خودت اون شوخی های نابجا رو انجام میدی یا مثل بقیه برات عادیه از چن تا کلمه ی نادرست استفاده کنی ؟؟
دیدم که من خودم خیلی جای کار دارم
دیگه اصلا کاری به کسی ندارم
من باید خودمو درست میکردم
الان خونه ی عموم هستم میبینم خیلی وقتا من هم مثل اونا رفتار کردم
توی این چندین قسمت یک بار ندیدم یکی از این پسرها بگه shut up ، درحالیکه همین کلمه برای من گاهی عادیه
و دیدم که چه قدر من خودم جای کار دارم
تصمیم گرفتم امروز که خیلی محترمانه تر صحبت کنم
اخه میدونی الان که فکر میکنم توی فرهنگ ما یه جوری شده که نه تنها این کلمات عادیه بلکه نشون دهنده ی صمیمیت و نزدیکی هست
نمیدونم خودم گاهی میمونم که شاید اشکالی نداره خخخخخ
.
تا اینکه شایسته جان باهتشون صحبت کرد و جواب سوالات پیچیده ای که تو ذهنم بود رو گرفتم
من عاااشق مصاحبه شایسته جان شدم و گفتم بیام این ترجمه اش رو بنویسم تا دوستان دیگه نیز بخونن و لذت ببرن از این تدبیر و شایستگی مادر خانواده که چنین چیزی رو درست کرده …
اصلا تک به تک کلماتی که گفت رو تحسین کردم
الهی شکرت بریم برای ترجمه
.
.
شایسته :
در نظر من شما پسرهای خیلی خوب و با تدبیری بزرگ کردید از چیزی که در این روزها دیدم
چه چیزی بهترین ویژگی هست که باعث چنین نتیجه ای شده
.
مادر :
خب اول از همه خیلی ممنونم برای این نظرت که من بچه های خوبی دارم و خودم لاهات موفقم من فکر میکنم واقعا خیلی خیلی بچه های خوبی دارم
صادقانه بخوام بگم من احساس میکنم که فقط من نیستم
من یک همسر فوق العاده دارم که خیلی حمایتگره و من حس میکنم که خداوند این خرد و دانش رو بهم داده
پس از دیدگاه من این برای من فروتنی و تواضع هست
اینجور نیست که تو بهم میگی تو چه قدر خوبی و من بگم اره فقط منم نه فقط من نیستم
این (نتیجه) ترکیبی از خیلی چیزها هست
ولی اگه بخوام درباره ی توصیه نصیحت یک زندگی واقعی رو بگم
من فکر میکنم چیزی که همیشه تلاش کردم باشه برای بچه هام اینه که من اونها رو همیشه دوست دارم در هر شرایطی مهم نیست چه اتفاقی بیوفته
شاید خیلی عادی و معمول باشه همه بگن اره راست میگی بچه ها رو باید دوست داشت
ولی منظور من خیلی عمیق تر هست اینکه واقعا عاشقشون باشی
اینکه اونها رو بپذیری و دوست داشته باشی دقیقا همون چیزی که هستن و تشویقشون بکنی برای چیزی که واقعا هستن و خودشونن
و چیزی که من در بقیه پدر مادر ها دیدم اینه که اونها از بچه هاشون میخوان خیلی خوب و عالی باشن
ولی چیزی که من فکر میکنم مهمه اینه که بچه ها باید تشویق بشن که خودشون باشن نه اینکه عالی و بی نقص باشن
مثلا پسر دوم من جیکوب
اون اصلا توی مدرسه خوب عمل نمیکنه
پس من انتظاری یکسانی که برای بچه ی اولم دارم که خیلی خوب توی مدرسه ( یعنی درس و نمره ) خیلی خوب عمل میکنه از اون ندارم که اون هم توی درساش خوب باشه
من فکر میکنم باید به توانایی و سطح های متفاوت هر بچه ای اگاهی پیدا کنی
و همون رو بپذیری و دوستشون داشته باشی و تشویقشون کنی همونجوری که هستن
و انتظار نداشته باشی ازشون که اونها باید خیلی خوب باشن
و همیشه بهشون اجازه بدی که شنیده بشن
من فکر میکنم خیلی وقتا بزرگتر ها خیلی حرف میزنن و نمیخوان به بچه هاشون گوش بدن و با بچه هاشون باشن
من پسرهام ادمای مورد علاقه ی زندگیم هستن
و من فکر میکنم این واقعیت زندگیمه
من اونا رو نه تنها عاشقشونم بلکه خیلی دوستشون دارم به معنای واقعی
و اینو اونها متوجه میشن
.
شایسته جان :
.
افرین افرین این واقعا نکته ی خیلی خوبی بود که شما گفتید .
در نظر شما چطور بقیه مادرها میتونن کاری کنن که بچه ها مشارکت داشته باشن و به همدیگه کمک کنن ، و نه از روی اجبار بلکه از روی اشتیاق برای انجام کاری محبت امیز اینکار هارو برای هم بکنن ، جوری که بچه های شما اینجور هستن … ؟
.
مادر:
.
خیلی ممنون
من همیشه سعی کردم بهشون بگم شما جزوی از این خانواده هستید
و ما هممون حساب میشیم شما نباید فقط به خواسته های خودتون توجه کنید شما باید دنبال فرصتی برای کمک کردن به دیگران باشید
و من فکر میکنم پدرشون خیییلی خیلی مثال خوبی هست برای اونها
اون همیشه دنبال فرصتی برای خوشحال کردن بقیه ادمهاست
که مهربون باشه و فقط به خودش فکر نکنه
ولی من فکر میکنم قسمت مهم ماجرا اینه که ما همیشه داریم با بچه هامون حرف میزنیم ،
چیزی که اونا میخوان بگن برای ما مهمه
برای همین وقتی من اونها رو در ارتباط با بزرگتر ها میبینم اونها احساس خوبی از خودشون و هویتشون دارن
اونها عزت نفس دارن
من فکر میکنم اونها وقتی حس خوبی درباره خودشون دارن ، اون وقت میتونن درباره دیگران هم فکر بکنن
.
شایسته :
پسرهای شما از همدیگه مراقبت میکنن و از باهم بودن لذت میبرن ، و علی رقم ویژگی ها و علایق ، مهارت و شخصیت متفاوتشون اونها به طور عالی همدیگه به هم احترام میذارن و از هم حمایت میکنن .
من میخوام دلیل این نتیجه رو بدونم .
.
.
مادر :
اره اره واقعا اونها همینجوری ان و من عاشق این ویژگی شونم
من فکر میکنم ما همیشه حمایت میکنیم ازشون
هم من هم همسرم
ما از وقت و انرژیمون برای هر یک از بچه ها میذاریم ، برای چیزی که هر کدومشون بهش علاقه داره
مثلا لیوای
لیوای عاشق ویدیوگیم هست (بازی کامپیوتری )
خب همسر من رایان اصلا به این چیزا علاقه نداره اون عاشق بیسبال و ورزش کردن و فعالیت هست
پس یک روز من کاملا متوجه این نامتعادلی شدم
که رایان همه اش داره با بقیه بچه ها بیسبال و فوتبال بازی میکنه با هم میرن بیرون ورزش میکنن
و من اومدم رایانا رو تشویق کردم که وقت با لیوای بگذرونه
و کاری که لیوای دوست داره رو انجام بده باهاش
یعنی نیازی نیست هم وقتت رو تلف کنی روزی سی دیقه هر چن روز یک بار یا هفته ای یکبار یا هر جور که میتونی
چون من دیدم داشت فاصله میوفتاد بینشون و من نمیخواستم اینجور باشه
و میخواستم لیوای بفهمه ما برامون اون چیزی که اون علاقه داره و لذت میبره اهمیت داره و مهمه
پس من تقریبا هر روز صبح شوهرم رو تشویق میکردم که با لیوای وقت وقت بگذرونه .
توی خونه من و لیوای همیشه زودتر از همه بیدار میشیم و یه جورایی اون تایم من و اونه
و میشینیم روی مبل و من وقتی داره ویدیو گیم بازی میکنه کنارشم و میبینمش
ایا این چیزیه که من ازش لذت میبرم ؟ ایا از ویدیو گیم و تماشا کردن بازی اون لذت میبرم ؟؟
نه واقعا لذتی برای من نداره
ولی من لذت میبرم از لذت بردن اون
من دوست دارم به چیزهای که اون علاقه دارم توجه کنم
پس برای من مهمه برای کارها و چیزهایی که اون دوست داره وقت بذارم و همراهیش کنم
.
.
شایسته جان :
تو دوست اونها هستی
بیشتر از اینکه مادرشون باشی
مثلا دیروز وقتی منتظر رایان بودیم برای اینکه خرید رو انجام بده
تو یک بازی راه انداختی
و یه جورایی سرگرمشون میکردی و حواسشون رو پرت میکردی از اینکه چه قدر زمان داره میبره
.
مادر :
خب قسمتی اش رو من اینکار هارو برای خودم انجام میدم
چون من خودم به چیزی نیاز دارم که زمانم با لذت بگذره
من دوست دارم کار باحالی انجام بدم نمیخوام من و اونها حوصلمون سر بره و زمان رو با لذت سپری کنیم
خب من فکر میکنم موضوع اینه که من وااااقعا لذت میبرم از بازی کردن و بودن با بچه هام
من یه حورایی بهشون یاداوری میکنم که من مادر هستم و شما بچههای من هستید
و خداوند به دلیل خاصی من رو مادر شماها قرار داده
و اره من فکر میکنم که ما با هم دوستیم ولی خب اونها هم قبول میکنن که وقتی ازشون کاری رو میخوام انجام بدن
ولی در کنار این ها اره ما دوست هم هستیم با هم و از بودن با هم لذت میبریم
بچه ها واقعا پیچیده نیستن
فقط باید هر کاری رو لذت بخش و فان انجام بدی باهاشون
مثلا وقت خونه تمیز کردن که میشه هیچ کس نمیخواد کمک کنه و خوشش نمیاد
ولی من میگم خب همگی بیاید ما همه با هم اینکارو انجام میدیم و موزیک میذاریم و همین کارو لذت بخش میکنیم واقعا نباید کارها به زور و زجر اور باشه
اونها میدونن من نه تنها عاشقشونم بلکه واقعا دوستشون دارم
.
من فکر میکنم که یک مادر شاد و خوشحال بودن خیلی مهمه
و میدونم شاید این یکم عجیب باشه
ولی اگه تو شاد باشی توی خانوادت و مثبت باشی
من فکر فکر میکنم مادرها خیلی درگیر کاراشون و استرس و نگرانی هستن و من میدونم خودمم گاهی اینجور میشم
و من باید خودمو از این شرتیط بیرون بکشم و بگم چی که مهمه ؟؟
انجام تمام کارهای امروز مهمه ؟؟ نه
لذت بردن و خوشحال بودن در خونه ی ما مهم ترین چیزه
.
شایسته :
به نظرتون چطور مادرها میتونن والدین شاد و مثبتی باشن ؟؟
.
مادر :
.
من واقعا فکر میکنم این یک انتخابه
تو باید مثبت بودن رو انتخاب کنی
یه اهنگی هست از گروهی به نام for.. country (نفهمیدم اسمشو خخخخ) اسمش هست choose joy (لذت بردن رو انتخاب کن )
من هم لذت بردن رو انتخاب میکنم
با اینکه گاهی واقعا توی این حس و حال نیستی
ما باید بپرسیم خب چرا الان خوشحال نیستم
و میبینیم گاهی واقعا ما داریم انتخاب میکنیم که خوشحال نباشیم
و من فکر میکنم ما باید انتخابش کنیم تا بتونیم شکرگزار چیزهایی باشیم که داریم تا به چیزایی فکر کنیم که نداریم یا نمتونیم داشته باشیم
میدونی این به داشته ها نیست به دیدگاهت هست
انتخاب لذت به دیدگاهت هست .
.
شایسته :
ممنون روز خوبی داشته باشید
پس من هم لذت بردن رو انتخاب میکنم من سعی میکنم تمام وقت ها لذت بردن رو انتخاب کنم .
ممنون .
.
و اتمام ترجمه
.
واقعا قابل ستایش بود تمام حرفاشون
واقعا بینظیر بود
قابل تحسین بود
فوق العاده بود
این خانواده عباسمنشی نیستن و مطمعنا تا اینجای کار میدونم اونها هیچ چیزی از قوانین جذب و خواسته ها به طور اگاهانه نمیدونن
ولی ببینید چهههه قدر به طور شگفت انگیزی جهان این استاد رو کنار خانواده ای قرار داده مه به طور ناخوداگاه همین قوانین رو اجرا میکنن و درک میکنن
فتبارک الاحسن الخالقین
قطعا من هم وقتی مهاجرت کردم با چنین افرادی هم مدار میشم وقتی این مسیر رو دقیق و درست پیش برم
الهی شکرت
الان کسایی که ترجمه ی منو خوندن میفهمن چرا اول کامنت گفتم من از تک تک کلماتش لذت بردم
چه قدر توحید ، یکتاپرستی ، ازادی ، در صلح بودن ، عشق بی قید و شرط ، قانون حس خوب مساویه اتفاقات خوب ، قانون توجه بر نکات مثبت ، قانون برانگیختگی در روابط و …. همه چیزایی که داریم از استاد یاد میگیریم و ….
همهههه ی اینها از این مادر گفته شد اینجا
واقعا چیزی به غیر از بی نظیر بود ؟
به غیر از فوق العاده بود ؟؟
الهی قربونشون برم با این فرهنگ امریکایی اصیل و زیباشون
واقعا GOD BLESS AMERICA .
الهی شکرت برای اینکه امروز هم بهم اجازه ی کامنت نوشتن دادی و منو دست به قلم کردی و قلمم شدی و نوشتی
چقدر من عاشق این خانواده آمریکایی شدم. چقدر زیبایی ظاهری و باطنی دارند. چقدر رفتارهاشون و روابطشون با هم برام درس داره. همکاری تیمی که بین پسران خانواده هست، تحسین برانگیزه. برادرها بدون غر زدن و ناراحتی، با لذت به هم کمک می کنن و هوای هم رو دارن. واقعاً فرزند پروریه این پدر و مادر آمریکایی جای تحسین داره. این خانواده چقدر با هم در صلح هستن. درباره رابطه بین برادرها باید بگم عالی ترین برادر هایی هستن که تا بحال دیدم. آنچه من دارم در مستند “زندگی در بهشت” می بینم، کاملاً بر خلاف آنچه هست که تا حالا درباره خانواده های آمریکایی شنیده بودم. یه عمر در کل زمان مدرسه، مشاورهای مدرسه مرتب توی گوش ما می خوندند که توی آمریکا “خانواده” اصلاً معنایی نداره، خانواده ها از هم پاشیده هستن و تمام هدف آمریکا این هست که با برداشتن حجاب از سر زن های ایرانی، بنیان خانواده های ایرانی رو نابود کنه. همش به ما میگفتن، هدف آمریکا فروپاشی خانواده هاست. وقتی رابطه این خانواده آمریکایی 6 نفره رو با هم دیدم، به خودم گفتم: توی همه این سالها چقدر به ما چرت و پرت گفتن درباره نظام خانواده در آمریکا و من چقدر فکر نکرده، همه ی گفته های مشاورهایی که توی مدرسه برامون سخنرانی می کردن رو باور کرده بودم.
حالا دارم حقیقت بنیان خانواده در آمریکا رو با زبان تصاویر می بینم و این پدرو مادر رو برای تربیت چنین پسرایی تحسین می کنم. به نظرم دیدن زندگی این خانواده، رفتارهای صحیحشون و رابطه پر از عشقشون با هم، مشت محکمی هست بر دهن اونایی که سالهاست دارن این حرف های منفی و دروغ رو در مورد خانواده های آمریکایی میزنن.
به خدا که من از دیدن این خانواده لذت می برم و درس می گیرم. تمام سعی ام رو می کنم تا روزی که تشکیل خانواده دادم و برای خودم و صاحب فرزند شدم، مثل خانم Hope یه مادر نمونه باشم، بچه هام رو خوب بشناسم، علائق شون رو بفهمم و مثل خانم Hope که تک تک بچه هاشو میشناسه، میدونه کدوم پسر به چه چیزی علاقه داره، به علایقشون احترام میزاره و گاهی با اونا تو همون مسیر همراه میشه، هم خودم خوب زندگی کنم و هم کمک کنم بچه هام و همسرم زندگی خوبی داشته باشن. این نهایت احترام مادر به فرزند و در نتیجه احترام و عشق متقابل فرزندان به مادره. از تصاویر این قسمت، فقط عشق و محبت میبارید. دیدن این تصاویر و این واقعیت ها، باورای مخربم رو درباره آمریکا از بین برد. واقعاً از شما سپاسگزارم.
و [شما مسلمانان در برابر کینه و حسادت آنها] نماز را به پا دارید [=ارتباطتان را با خدا تقویت کنید] و زکات بدهید [نفستان را تزکیه و پیوند اجتماعی خود را تقویت کنید] و هر خیری که برای [خانه آخرت] پیش فرستید، [مطمئن باشید] آن را نزد خدا خواهید یافت، مسلماً خدا به آنچه میکنید بیناست [=چیزی از نظر او نمیافتد].
=========================
به نام خداوند مهربانم
خدا جونم شکرت که امروز با این فایل زیبا جواب سوالم را دادی، خدایا شکرت ایمان داشتم که هر فایل هدایتی از طریق نشانه هدایت برام بیاری با همون فایل یا کامنت یا متن انتخابی زیر فایل منو هدایت میکنی، خدا جونم ممنونم بخاطر اینقدر به فکر بنده هات هستی ما رها شده نیستیم فقط کافیه دستمون به سمتت دراز کنیم، فقط کافیه به تو توکل کنیم و از تو بخوایم، خدایا یه احساس نا امیدی و احساس نا جالبی داشتم و ازت کمک خواستم و از طریق این فایل با دستان خوبت خانم شایسته عزیز و خانم هوپ من را هدایت کردی، قسمت آخر صحبت های خانم هوپ خیلی عالی بود و دقیقا به همین نیاز داشتم و خانم هوپ چقدر از قانون درست و خوب برای زندگی زیباش استفاده کرده و الان متوجه میشیم دلیل این زندگی خوب و شاد و مثبت همراه با 4 فرزند و همسر خوب چیه، همش به شادی و لذت خودش از زندگی اش برمیگرده و خانم هوپ میگه درسته یه وقتی هایی ما احساسمون بده ولی ما هستیم که انتخاب میکنیم شاد باشیم یا ناراحت، با این صحبت ها قانونی که از طریق استاد یاد گرفتم برای خودم مرور شد که ما هستیم با افکار و کانون توجه مون اتفاقات زندگیمون را خلق میکنیم، و ما انتخاب میکنیم که شاد باشیم یا ناراحت یا انتخاب کنیم در زندگی امید داشته باشیم یا نا امید باشیم یا به مسائل جوری نگاه کنیم که احساس بهتری به من بده یا احساس بدتری به من بده، من هستم که مدیریت میکنم این افکارم را، این ذهن چموش را، من این نجواهای شیطان را خاموش میکنم من وعده های فریب دهنده شیطان را باور نمیکنم چون فقط میخواهد من را ناراحت کنه و احساس بد و بدتری به من بده، ذات من با خوشحالی و شادی و زیبایی هماهنگ ، من دوست دارم شادی و خوشبختی را تجربه کنم پس برای خروج از این چرخه معیوب احساس بد میخواهم خودم را نجات بدم و انتخاب کنم که شاد زندگی کنم و بدونم شاد و زیبا زندگی کردن یک نگرش کلی هست که لذت و شادی را جایگزین غم و ناراحتی و نا امیدی میکند
و تمرینم این باشه وقتی شاد نیستم ببینم دلیل ناراحتی من چیه آیا اصلا این ناراحتی ریشه داره و بیام با خودم حرف بزنم در واقع وقتی ریشه ناراحتی را بررسی کنیم میبینیم اصلا مسئله الکی هست و الکی خودمون را ناراحت کردیم
با مصاحبه خانم شایسته جان و خانم هوپ، بیادم آورد خودم انتخاب میکنم شاد باشم یا نه و راهکار خانم هوپ برای شاد و لذت بیشتر در خانواده هم خوب بود که یه آهنگ زیبا بزاره یا یه بازی طراحی کنه و یا با بچه هاش وقت بگذرونه
خدایا شکرت این فایل خیلی برام با ارزشه ، محاله با ایمان روی دکمه نشانه هدایت بزنم و خداوند به من جواب نده و یه فایلی دیگه هم امروز به لطف خدا هدایت شدم در مورد نوشتن و یاد آوری نعمت ها و خواسته های سالی که هستیم و سالی که میخواهد بیاد و چقدر نعمت و خواسته و خوبی را تجربه کردم در امسال و این ذهن همه ی این ها را کنار گذاشته بود و چسبیده بود به یاد آوری فقط مشکلات و تمرکز بر روی نازیبایی ها و من را وارد یه چرخه ای از احساس بد کرده بود و به لطف خدا وقتی امروز نعمت های امسال تا الان که ماه های آخر سال 1402 هستیم 50 تا نعمت که وارد زندگیم شده بود و یادم بود نوشتم و چقدر احساسم را خوب کرد و استاد در اون فایل یاد آوری کردند که وقتی نعمت ها را مینویسی تمرکزت روی نعمت ها و داشته هات میره و با این تمرکز احساست خوب میشه و به مدار بالاتر میری و در مدار بالاتر به فرکانس خدا نزدیک تر میشی و وقتی به فرکانس خدا نزدیک تر بشی قدرت خلق کنندگی بیشتری را دریافت میکنی و با این قدرت میتوانی خواسته های دیگه را هم خلق کنی و خیلی بازی قشنگیه، تو فقط به داشته های الانت تمرکز کن تا قدرت خلق کنندگیت بیشتر بشه تا بتونی خواسته های بعدیت را هم خلق کنی
خدایا شکرت بخاطر من را هدایت کردی در این سایت الهی تا زندگیم را زیباتر کنم و زندگی ام را اونجوری که دوست دارم خدا کنم
خدایا سپاسگزارم که امروز جان تازه ای بمن بخشیدی تا شکرگزار نعمتهایی باشم که بمن عطا کردی و تحسین کنم زیبایی های پارادایس رو خدایا شکرت
خدای هدایتگر من ، چقدر این پارادایس زیباست، تصویر کلبه روی دریاچه، نوجوانی که در حال ماهیگیری هستش، و انواع خودرو که نشان از ثروته و سرسبزی این ملک بی نظیر می تونه رویای هر کسی باشه.
من از همون بچگی دلم می خواست در دل طبیعت زندگی کنم و خدارو صد هزار مرتبه شکر که با دیدن فایلهای زندگی در بهشت دوباره رویاهام زنده شدند. بهمین خاطر تعهد دادم که برای تمام قسمتهای این سریال کامنت بنویسم تا کانون توجه ام منو هدایت کنه به مزرعه رویاهام
بانو جان، این مرزبندی و این سنت شکنی ها واقعا نشان از رهایی شما و استاده. اینکه خودمون بریم یه جای دیگه غذا بخوریم و مهمانها هم بساط غذای خودشون رو داشته باشند از اون ٱزادی هاست که بنظر من باید در مدار خیلی بالایی قرار بگیریم که افرادی هم که وارد زندگیمون میشن همینقدر رها و در صلح با خودشون باشن. و ما چقدر مثبت نگر شدیم که این سکانس رو تحسین می کنیم. واقعا من چیزی بجز عزت و احترام به خود و به دیگران که همون مهمانان هستند ندیدم. منه دو سال پیش قطعا در مداری نبودم که این مدل رفتاری شما و استاد رو هضم کنم.
و این برای من یه پیشرفته شخصیتی محسوب میشه که میگم ببین استاد و بانو چقدر برای حریم شخصی خودشون و مهمانانشون ارزش قائل هستند و قطع به یقین آرام آرام من هم در چنین مداری قرار خواهم گرفت.
تحسین می کنم شمارو بانو جان، که سر فصل جدیدی از مهمان نوازی رو با زبان تصاویر بما نشون دادید.
نکته ای هم که در خصوص هدایت کردن ویژگیهای رفتاری مون در مسیر درست بیان کردید، عالی بود بانو جان
همه انسانها دارای ویژگی های رفتاری هستند که نسبت به بقیه رفتارهاشون برجسته تره، ولی در مسیر درست ممکنه استفاده نشه. مثلا خود من بسیار آدم مهربانی هستم اما بعضی جاها اون رو درست بکار نمی گیرم و باعث براشت اشتباه طرف مقابلم میشه، گاهی اوقات همین مهربانی که صفت خیلی خوبی هم هستش می تونه من رو از مسیر خارج کنه که دقیقا در زندگی قبلیم ( قبل از آشنایی با استاد) همین خلق و خو و کاریزمای مثبتی که دارم باعث شد تا ته چاه رو لمس کنم اما خدای رئوف و رحیم نجاتم دادم.
مرسی بانو جان ، این نکته خیلی یادآوری مهمی بود و میشه ساعتها در موردش فکر کرد و باید مواظب باشیم که ویژگیهای خوب مون کجاها دارن هزینه میشن
نکته بعدی که بهش اشاره کردید، در مورد پول ساختن بود.
یکی از اون باورهای مخرب که از بچگی بهمون آموزش دادن این بوده که کمتر مصرف کنیم کمتر هزینه کنیم یا توقعات مون رو بیاریم پایین یا قناعت کنیم. که البته همه اینها اگر در جهت مثبت هدایت بشن عالیه. مثلا کمتر هزینه کردن اگر در مورد نخریدن وسایل غیر ضروری باشه خیلی هم خوبه اما اگر مثلاً کیفیت خوب یک وسیله ضروری رو فدای قیمت کنیم و بخاطر کمتر هزینه کردن یک وسیله بی کیفیت بخریم یعنی پول رو در جای درستش استفاده نکردیم و در حال ارسال فرکانسی هستیم که داریم به جهان می گیم ما به درد پول ساختن زیاد نمیخوریم.
صحبتهای مادر بچه ها هم عالی بود و من تمام باورهاش و رها بودنش در مورد خواسته های فرزندانش رو قبول دارم. اینکه اجازه بدی فرزندت خودش مسیرش رو پیدا کنه یکی از اون باورهای خیلی توحیدی و الهی هستش و خدارو شکرگزارم که من در مورد فرزندانم همیشه همینطوری بودم. درسته گاهی اوقات اونچیزی رو که میدونم بهشون انتقال میدم اما اگر گوش نکنن یا باب میل شون نباشه از سر راهشون میرم کنار تا روزگار از طریق تجربه، درست یا غلط بودن اون افکار و اعمال رو بهشون نشون بده.
و عحب حسن ختامی داشت این قسمت، فارسی حرف زدن شیرین جیکوب و جوزف رو میگم. خدا حفظشون کنه.
استاد نازنینم و بانوی شایستگی ها، این فایل پر از نکات مثبت و آموزنده بود.
خدارو سپاسگزارم که در مدار دریافت این آگاهی ها بودم و شکرگزارم که خداوند شما رو در مسیر سبز زندگیم قرار داد.
خدارو صد هزار مرتبه شکر که هدایت شدم به این خانواده و مأمن الهی
خدایا شکرت که مزرعه رویاهام رو بمن نزدیکتر می کنی
خدای عزیزم ، من ثروتمندترین فرد جهانم چون تو دارایی منی
باسلام خدمت استاد عزیزم ک خدا میدونه چقدر عاشق شما هستم بخاطر اینهمه صداقت واینهمه عشق پاکی ک در فایلهاتون جریان داره چقدر زندگی من زیباتر کردید از خدا میخام هرجاهستیدشادتروموفقتر وسلامتتر باشید
این فایل نشانه امروز من بود نیت کردم ونشانه من را فشار دادم چقد درسته این قانون همش میزنه ب هدف
امروز کمی بهم ریختم
من از وقتی دوره عزت نفس رو تهیه کردم رو پاشنه های اشیلم دارم کار میکنم که رابطم با دخترم یکیش بود ک در کامنتای قبلیم گفتم چقد با دوره عزت نفس خدا منو نسبت ب درس وانضباط دخترم ارام کرده دراین مدت
یکمدت پیش هرکس از معلم مدیر ناظم مادران بچه های مدرسه از دخترم پیشم انتقاد میکردن من تمام حرفاشون تایید میکردم وبشدت با دخترم برخورد میکردم ک حق دارن تو خیلی فضولی تو اذیت کردی تو اینجارو اشتباه جواب داذی وباعث شده بود هرروز رابطمون ب چالش بیشتری ودراخر ب حس بد من ختم میشد
ودراین چندروز ک ارامتر شدم با چندتا باور جدید دخترم بهتر شده وامتحاناتشو بهتر داذه
من از قانون برای این موضوع شاید 5 درصدم استفاده نمیکردم اما الان تعجب کردم خیلی برام جالب بود هرچی من ارامترمیشم توقعات من ازش کم میشه نتیجش بهتره
امروز گفتم بهم ریختم ومونده بودم چون تازه دارم رو موضوع دخترم کار میکنم تو شک افتادم از مدرسه تماس گرفتن وانتقاد کردن قبلا این موضوع توسط معلم دخترم ومدیر اتفاق افتاده بود
وگفتن دخترم دوروز اخراج میشه
من اول ب مدیر پیام دادم گف تماس بگیر
تماس گرفتم وبا اعتمادبنفس وبدون هیچ ترسی جواب انتقادات اینهمه مدت رو دادم گفتم شما ومعلمش خیلی از بچه انتقاد میکنید و برای ما مشاوره میذارید ک میگه حق ندارید بچه را تنبیه یا سرزنش یا عذاب وجدان بدید بهش وشما خلافش رو عمل میکنید
استاد شما گفته بودید که یک روش برای خودتون انتخاب کنید ک خودتون بهش رسیدید وبهش عمل کنیدفارق از اینکه بقیه خوششون میات یا خلاف دیدگاه بقیه هستش
باور کنید من هرسری حق میداذم ب معلم ومدیر اینسری مدیر گف شما طرفدار دخترت هستی درصورتیکه من از 2سالگی دخترم قوی باراومده بارها کتکها از بچه ها خورده ومن هیچی نگفتم اینقد این اتفاق افتاد براش تا دخترم تبدیل شد ب یک شخصیتی ک حمایتگر نداره وهرجا میره اصلا خجالت نمیکشه رک حرفشو میزنه راحت ورک درخاست میکنه اینقد ک میگن بچت شر وپررو هستش ومن خوشم میات ازین شخصیتی ک ساخته شد ازش
بچه من حتی مهد کودک برای من گریه نمیکرد بااینکه 3سالش بود
وخلاصه امروز خجالت رو گذاشتم کنار ودیدگاه جدیدم رو ب معلم ومدیر گفتم که قرار نیس برای هر مسعله ای من بچه را سرزنش یا تحقیر کنم بخاطر انتقادات شما
اینهمه مدت حرف بقیه چقد برام مهم بود وهرسری انتقادات وحشتناکتر میشد ومعلمش بهانه های جدیدتر حتی از خندیدن اون سرکلاس ایراد گرفته تمام بهانه ها برای من پذیرفتنی نبود امروز ومدیر گفت هرچی میگم شما دیدگاهت متفاوته بهش گفتم بله درست میگید کاملا متفاوته چون استاد شما گفتید اولش ک میاید تغییر کنید جامعه یا جهان باشما ساز مخالف میزنه ادمایی میان میگن نه تو نباید اینجور باشی حالا درهر زمینه ای من اینو تجربه کردم ک واقعا روی هرمسعله ای شروع ب کار میکنم چندنفر میان میگن نه دیدگاهت اشتباهه وکار ما درسته امروز ب شوهرم گفتم اگر حرف مدیر مدرسه معلم وجامعه درست بود خب وضع من تو ومردم این نبود واینهمه عزت نفس ما خورد نمیشد
ونشانه ی امروز من واضح کرد ک مسیر من صحیحه کاملا درسته فقط باید ادامه بدم وپایبند باشم به روشی ک خودم بهش رسیدم نه بقول شما برگی روی اب باشم جامعه ب هرطرفی خاست منو ببره
باورهایی ک ازشما یاد گرفتم اینا بود وهرروز توی حرف زدنم تکرار میکنم توی افکارم
1-قرار نیس من بچم رو حتما مهندس یا دکتر کنم
2-بچه من خالق زندگیشه وقرار نیس من خوشبختش کنم یا بدبخت
3-خیلیا تحصیل نمیکنن وچقد درراستای علاقشون ب موفقیت زیادی رسیدن
4-همه چیز ب باورها بستگی داره ن ب میزان مدارک
5-ب حرف مردم اهمیت ندم هرچقدم خوب باشم یا بچم خوب باشه مردم نظر میدن
6-کمالگرا نباشم ک پاشنه اشیل من بود حتی توی ازمون لیاقت نتیجش این بود من کمالگرا هستم وفک میکنم باید کامل باشم الان دارم میپذیرم من یک مادرم تمام تلاشمو همیشه کردم قرار نیس بی نقص باشم ک معلم دخترم یاهرکسی بگه به به وچه چه وافرین ب مادرت
چقد ارام شدم بااین باورها …
این فایل من را ارام کرد ک مسیر درسته هنوز از مدار قبل فاصله نگرفتم برای همین جهان داره من رو میسنجه پای دیدگاه جدیدم میمونم یا نه سریع تحت تاثیر حرفای بقیه عکس العملهای تکراری رو نشون میدم وهمیشه فکر میکردم چقد زشته الان معلمش چ فکری میکنه ک من عین خیالم نیس بچم فضولی کرده
امروز انگار خداوند تمام اون ترسها رو از من گرفت وبعداز گذشت چندماه برای بار اول یک عمل جدید انجام داذم وساز مخالف زدم از اون جاییکه ذهن دوست داره در دایره امن بمونه وافراد شبیه خودش جذب کنه امروز بهم ریختم چون برعکس گذشته ها عمل کردم ومیدونم نتایجش میات مثل همیشه نتایج امده
وچقد پذیرفتم ک بچه ها علایقشون متفاوته
اخلاقا رفتارهاشون متفاوته
همه کس وهمه چیز متنوعه درجهان
ودرمقابل اون عمل جدیدی ک انجام دادم مدیرش پشیمون شد وگفت دخترتون بذارید بیات مدرسه وباید ب من اطلاع بده اگر کسی اذیتش میکنه
همش این روزها دارم حل میکنم مساعلی ک سالها درگیرش هستم زندگیم از هر نظر راضی کنندست اما یکسری پاشنه های اینجوری جلوی رشد زیادم رو گرفته بادوره عزت نفس هرروز یک عمل جدیدی میزنم
وجدیدا رفتم سراغ کسب مهارت جدید خیلی ازش میترسیدم فقط ارزوشو میکردم دل و زدم ب دریا وارد ترسام شدم ک انشالله نتایجشو میذارم
سپاسگذارم استاد جونم دوستت دارم چقد شما زندگی هزاران نفر مثل من رو زیبا کردید
درسته من پارادایس نیستم اما حضورم و انجا حس میکنم ، حس میکنم خوشبختم و سعادتمند ، درس زندگی یاد میگیرم ،یاد میگیرم که چگونه شاد زندگی کنم ، فهمیدم که شاد زندگی کردن یک گزینه است که من میتوانم ان را انتخاب کنم
در اینجا یاد میگیرم رفتار با عشقت را ، رفتار با دوستان را
خودم بودم را ، شادی کردن و ورزش کردن را ، در دل ترس ها رفتن ، زیبا کردن محل زندگی
خدایا شکرت که در این مسیر هستم، و چقدر لذت بخش است وقتی انسان حریم خصوصی خودش را حفظ میکند و با اینکه مهمان دارد دست از تلاش نمیکشد.
چقدر جالب است دو خانواده با دو فرهنگ متفاوت اما با فرکانس های یکسان
به قول مریم جون ما در شهرهای مختلف زندکی نمیکنیم در فرکانسهای متفاوتی زندگی میکنیم ، احترام به حقوق یکدیگر از جمله نوع پخت و پز غذا نشان از یکسان بودن فرکانس شما دارد چرا که اگر در یک سری خانواده ها بود از جمله ما همه مجبور بودند از یک نوع بخورند و اگر نخورد بقیه ناراحت میشوند و معمولا هم اکثریت کارها روی دوش میزبان است ، و میزبان بنده خدا هیچ منفعتی از دور هم بودن نمی برد .
استفاده از ظروف یکبار مصرف باعث میشود بیشتر کنار هم باشیم و در واقع خودمان باشیم ، خود خودمان .
اینکه خانواده بسیج میشن برای پیدا کردن لیوان هپ نشان از همکاری بین انها دارد احسنت بر انها .
اونجایی که هپ میگه یه مادر باید شاد باشه در واقع تا وقتی خودت از درون شاد نباشی ، موفق نباشی ، هرگز نمیتوانی فرزندان شادی تربیت کنی مگر آنکه آنها خودشان شاد بودن را انتخاب کنند .
اینکه هپ تفاوت بچه ها رو درک میکنه واقعا تحسین برانگیزه ، چ بسا والدینی که فرزندان شون رک مجبور میکنند در رشته ی مورد علاقه ی انها تحصیل کنند.
به نام خداوند بخشنده ی روزی دهنده ی بی منت
سپاسگزارلطف بی کران خداوند مهربانم که فرصتی دوباره به من داد تا بتوانم از آگاهی های مهم این سریال ارزشمند درس بگیرم و با توجه کردن به زیبایی های این فضای بهشتی به روحم غذای مناسب بدم الهی صدهزاران مرتبه سپاسگزارم
سلام و درود خداوند به شما دوعزیز دل ومهمان نواز
تحسین میکنم شمادوعزیز رو که این راحتی رو به مهمونها دادید و ازهمه مهمتر حس اعتمادی که بهشون داریدو خونتون رو به همون شکلی که به اونها امانت دادید از کل وسایلتون بخوبی محافظت میکنند و اونها هم به یهترین شکل ممکن از وسایلتون محافظت میکنند،این بسیار تحسین برانگیزه که هرچند برگرفته از فرهنگهای متفاوت هستید اما اینقدر خوب به فرهنگهای همدیگه احترام میذارید،که هم شما به کارهای ساییتون میتونید رسیدگی کنید هم ازلحاظ خوراکی هرکدوم ازشما با ذائقه ی متفاوت خوراک مخصوص به خودتون رو درست میکنید
همین احترام گذاشتن به فرهنگهای همدیگه،همین خودتون بودن،همین درصلح بودن باخودتون باعث شده که وقت وزمان بیشتری رو صرف گذروندن درکنارهمدیگه داشته باشید و باهمدیگه شادی و لذت ببرید خدایاشکرت
چقدر تحسین کردم آقای راین رو که صبح زود بیدارشده و مسئولیت تمیزکردن آشپزخانه رو به عهده میگیره و کلی صبحانه ی خوشمزه هم آماده کرده،واقعا اینجور ویژگی آقایون رو از باتمام وجودم تحسین میکنم که تمیزکردن و مرتب کردن خونه ووآشپزخونه رو به عهده میگیرن،و این رو فقط وظیفه ی خانم نمیدونه
واقعا چه انسانهای دوست داشتنی،مهربان و نازنینی خداوند سمت شما هدایت کرده،و بدون هیچ نگرانیی کل خونه رو دراختیار اونها میذارید که بتونن راحت باشن،خدایاشکرت
چه دارکوب زیبایی هم جلوی دریاچه لانه درست کرده بود،خدایاشکرت عجب ویوی زیبایی این پرنده ی زیبا جلوی دریاچه هروز تماشا میکنه
چقدر ویژگی رقابت طلبانه ی جوزف عزیز رو تحسین میکنم،که تلاشش رو میکنه توهربازیی نفراول باشه و رقیبش رو ببره
و ازهمه مهمتر چقدر خانم هوپ تحسین برانگیزه که این وقت رو برای هوپ میذاره وتشویقش میکنه که درمسیر علاقه ای که داره پیشرفت کنه
خانم هوپ شاید به همه ی بازی ها علاقه ای نداشته باشه،امابراش مهمه که وقتی بچه هاش از یه بازی لذت میبرند،از لذت بردن اونها لذت میبره،واین به نظرمن یکی از مهمترین ویژگی هرمادری باید باشه که فرزندش رو باهرویژگیی بپذیره و اون چیزی که هستن عاشقشون باشه و باوقت گذاشتن برای بچههاش حس مهم بودن بهشون بده
چقدر هردوی اونها باآرامش داشتن ماهیگیری میکردن،و بدون اینکه هیچ کدوم از اونها از کسی کمک بگیرن تو بازی تورنومنت رقابت میکنند
واقعا چنین رفتاری رو تابحال بین مادروفرزند ندیده بودم وخودم هم به این شکل بافرزندم رفتارنکرده بودم و همیشه این نظررو داشتم که باید تو همه ی زمینه ها حرف حرف پدرمادر باشه و فرزند حق هیچ نظری توهیچ موضوعی رو نداره،ودست آخر حتماباید مادر تصمیم نهایی تو همه ی موضوعات رو بگیره
چقدر اون موقعی که خانم هوپ دنبال لیوان نوشیدنیش بود،بچه ها باایشون همکاری کردند برای پیداکردن لیوان،تحسین برانگیزبود،آفرین به شما گل پسران عزیز که متحدانه و شتابان به دنبال پیداکردن لیوان هستید
چقدربرام جالب بود که ایشون اونقدر براش مهم بود که لیوان نوشیدنی حتما همراهش باشه،که میره ازفروشگاه یک مدل دیگه میخره!
واقعا امریکایی ها عجیب به دنبال لذت بردن هستند،و اینکه خوب پول میسازند و اون پولی که میسازند برای لذت بردن ازش استفاده میکنند
دقیقا قانونی که استادهمیشه به همه ی ما یادآوری میکنه،و میگه به جای کوچک کردن آرزوهات باوراتو قدرتمند کن،و پول خوبی بساز وهرچی که آرزوش رو داری وارد زندگیت کن
چقدر خانم هوپ بدون هیچ ناراحتیی یک لیوان دیگه جایگزین لیوانش کرد،شاید هرکس دیگه ای بود گم شدن وسیلش رو بهونه میکرد و دیگه از بقیه ی لحظاتش لذت نمیبرد،ولی ایشون سریع با حس خوب یک لیوان دیگه جایگزینش میکنه،فارغ از اینکه بخواد فکرای ناجور بکنه و اوقات خودش ودیگرانو تلخ کنه،خدایاشکرت
خدای من چقدر اون لحظه ای که آقای لوک مادرش رو درآغوش گرفته بود،حس خوبی بهم دست داد،چقدر این حس عاشقانه ی مادروفرزندان رو دوست دارم،چقدر راحت حسشون رو به همدیگه ابراز میکنند،خدایاشکرت بخاطر این حس فوق العاده وبی نظیری که بین این مادر وفرزندانشون هست،واقعا از ابراز کردن محبتشون لذت میبرم خدایاشکرت
مریم جان وقتی این پیشنهاد رو به خانم هوپ دادید که باورهای قدرتمندش رو درمورد تربیت فرزندانش ازش بپرسید واقعیتش خیلی خوشحال شدم که ایشون پیشنهاد شمارو قبول میکنه و شمابااستفاده ازسوالهای قدرتمند کننده و بجا،باورهای قدرتمند کنندش رو بیرون میکشید و به عنوان یک الگوی مناسب برای تربیت فرزندان این رو برای ما به اشتراک میذارید
چقدر زیبا راجب فرزندانشون صحبت میکنه و چقدر خوب از اونها تعریف وتمجید میکنه و اینکه چقدرخوب ویژگی شخصیتی هرکدوم ازبچه هاش رو شناخته و باوجود شخصیت های متفاوت فرزندانش،عاشق اونهاست و باهرنوع ویژگیی که دارن اونها رو پذیرفته و تلاشش رو میکنه تا هرکدوم رو تشویق میکنه درمسیر علاقش پیش بره
چقدر از وجود همچین مادری لذت میبرم،واقعا چه باورهای خوبی درمورد تربیت فرزند میشد از ایشون یادگرفت،خیلی لذت بردم که ایشون فقط خودش رو تو تربیت درست فرزنداش مؤثر نمیدونه و این نظر رو داره که همسرشون حامی بوده و اعتبار اصلی رو به آگاهیی میده که خدا بهش داده واقعا شگفت زده شدم که ایشون گفتن بصیرت و آگاهی خداونده که نتیجش شده تربیت درست بچه هاش
چقدرلذت بردم که ایشون گفتن همسرشون الگوی خوبی برای بچه ها هست
و این شناخت رو ازبچه هاش داره که اونها بااعتمادبنفس عالی بابزرگسالان صحبت میکنن پ تعامل دارن
یااینکه میگه مازمانو انرژی میذاریم برای هرکدوو از بچه هامون تاببینیم دوست دارن چه چیزی انجام بدن
و ازهمه مهمتر،وقتی شناخت بهتری ازبچه هاش نسبت به همسرشون داره،همسرش رو تشویق میکنه که مثلا با لیوای که عاشق بازی کامپیوتریه حداقل روزی چنددقیقه بااون وقت بگذرونه و از لذت بردن لیوای لذت ببره،هرچند که همسرشون علاقه ی آنچنانی به بازی کامپیوتری نداره ولی تلاششون هم اینه که جوری بافرزندشون رفتارکنند که احساس مهم بودن بهشون دست بده و اینکه بفهمن پچبرای پدرمادرشون مهمه در چه مسیری دارن پیش میرن
چقدر برام جالب بود که ازش پرسیدید اون مدتی که همسرشون توی فروشگاه بودن،ایشون یک بازی توماشین طرح میکنه تا بچه هارو سرگرم کنه،وایشون درجواب میگه بیشتر این بازی رو برای خودم انجام میدم که حوصلم سرنره
وچقدر این دیدگاهشون رو دوست داشتم که به جای غرولند کردن،اتفاقا جوری رفتارمیکنه که بچه هاشون هم سرگرم بشن،و حوصلشون سر نره،واقعا چنددرصد از ما آدما میتونیم تو یهمچین موقعیتی غر نزنیم و با طراحی یک بازی یک سرگرمی جالب و لذتبخش ایجادکنیم
خدایا،چقدر این احترامی که ایشون میگه بینمون هست،فارغ ازاینکه چقدر باهم دوستو رفیق هستیم اما وقتی یک تصمیمی گرفته میشه،دیگه بچه ها هیچ بحثی راجب اون تصمیم نمیکنن وبااحترام اون تصمیمی که پدرمادر گرفتند رو میپذیرند
چقدر لذت میبرم که باوجود صمیمیت بین من وفرزندم این ویژگی احترام قائل بودن هم بینمون حکمفرما باشه
آفرین به خانم هوپ،مادرِ نمونه و دوست داشتنی،که برای اینکه تمیز کردن خونه رو برای بچه ها لذتبخش کنه،از اونها میخواد با روشن کردن یک موزیک،کار درخونه رو مثل یک سرگرمی لذت بخش کنند
این ویژگی مثبت رو هم دروجود آقای راین این مدت دیدم،که همیشه سعی ایشون این بوده تا فضا رو یک فضای خنده وشادی و پراز لذت کنند،واقعا شگفت انگیزه که چنین شخصیت مثبتی در وجود این خانواده مخصوصا پدرمادر نهادینه شده و با انجام یهمچین رفتارهایی،الگوی خوبی هم برای بچه هاشون هستند خدایاشکرت
اینکه خانم هوپ خوشحال بودنِ مادر رو مهم میدونه،واینکه تلاش میکنه خودش هم یک مادر شادوخوشحال باشه تحسین برانگیزه
واقعا قانون شادبودن ونگران نبودن در همه جای جهان برای افراد ثابت شده،و این رو همه درک کردن که شادیو نشاطه که به زندگی آرامش میده
ایشون این رو هم میدونه که ماآدما گاهی وقتا نگرانی و اضطراب رو انتخاب میکنیم،اما این رو هم به خودش یاداوری میکنه که ما نیازداریم شادی رو انتخاب کنیم و سپاسگزار چیزی باشیم که داریم
تو حدودی تونستم حرفای ایشون رو برای خودم ترجمه کنم،ولی درکل خیلی لذت بردم که انقدر خوب از ویژگی های مثبت همسرش و بچه هاش حرفش رو شروع میکنه و اینکه چقدر عاشقانه عاشق بچه هاش هست و بچه هاش رو جزو افراد مورد علاقش درجهان میدونه و اینو از ته قلبش میگفت
آفرین به شما هوپِ عزیز که کلی باورای قدرتمند کننده تو ذهن من پروروندی،و آفرین به شما مریم جان که با پرسیدن سوالات مفید و عالی یک درس مهم به من یاد دادید الهی صدهزارمرتبه شکرت
این قسمت واقعا برای منِ مادر نیاز بود،که به عنوان یک الگوی مناسب از خانم هوپ،بتونم نقش مادر بودنم رو بهتر اجراکنم و بتونم در تربیت بهتر فرزندم کوشاتر باشم و اون چیزی که هست عاشقانه اون رو بپذیرم و دوست داشته باشم خدایاشکرت
داستان بهبود شخصیتم درراستای الگوگرفتن از انسانهای شریف این سریال ادامه دارد…
به نام خالق زیبایی ها
سلام به همه دوستان عزیز
یه تشکر بکنم از خانم شایسته عزیز که با خانم hope صحبت کردن در مورد بچه هاشون و یه تشکر هم بکنم از دوستانی که ترجمه کردن صحبت هاشون رو چه نکته های خوبی گفتن چقدر لذت بردم از حرفاشون برعکس اینجا که همش ازمون خواستن عالی و بینقص باشیم هیچ وقت نباید اشتباه کنیم حتما باید 20 بگیریم چقدر راحت پذیرفته موقعیت جیکوب رو توی درس خوب نیست نمیاد سرکوفت بزنه مقایسه کنه ببین این داداشت از تو کوچیکتره درسش بهتره نه اصلا خودش رو دوست داره با تمام عیب و نقص هاش پذیرفته چقدر زیبا ما پذیرش نداریم نمیتونیم بپذیریم اطرافیانمون رو با هراخلاق و رفتاری که دارن همش با خط کش ذهن خودمون رفتارشون رو بررسی میکنیم و خوب و بد میکنیم
حتی از بازی کامپیوتری که لذت نمیبره دوست نداره اما بخاطر پسرش وقت میزاره و از تماشای لذت بردن پسرش لذت میبره چقدر زیباس این کارشون چقدر لذت بردم از دیدگاهشون این نگاهشون پدر و مادر فقط از نظر مادی خواسته هاشون رو برآورده نمیکنن از نظر معنوی هم دارن کار میکنن روی بچه ها حس ارزشمندی رو انتقال میدن بهشون امیدوارم که همیشه شاد و سالم باشن زندگیتون پر از نور و عشق خداوند باشه
به نام خدا
سلام به هممون
چقد این خانواده دوست داشتنی ان
چقد خوبه این طور مهمونی گرفتن ها. هم مهمون راحته هم میزبان.
اصلا این کاری که هوپ انجام داد جز فانتزی های زندگی منه، هر موقع هرچیزی که میخوام، تقی برم بخرم بیام. هر ساعتی که باشه. سوار ماشینم بشم و برم بخرمش، خدایا ته لذته. دوست دارم هر موقع که دلم خواست، خصوصا شب ها، سویچ رو بردارم و باهمون لباس خونگی و دمپایی ام بشینم تو ماشین و راه بیفتم، برم کافه، برم دور دور توی شهر یا…. و انقدر خوشم اومد که همسرش چقدر باهاش همراهه و مثل خودشه، پیچ و مهره ان، براش عجیب نبود ک زنش میخواد بره لیوان بخره بیاد. خدایا منم یه همسری میخوام پیچ و مهره خودم. نصف شب بگم بزنیم بیرون بگه بریم! نصف شب بگم هوس فلان چیز کردم، بگه بریم! بگم الان دوست دارم فلان جا باشم، 3 شبم که باشه، بگه بریم… من عاشق شب بیداری ام. اگر به من بود دوست داشتم 24 ساعت روز رو بیدار میبودم. روز یه قشنگی داره و شب یه قشنگی دیگه.
برای همین عاشق آدمایی ام که مثل من شب بیدارن و عاشق شبن
عاشق شهر هایی ام که night life دارن و شب ها هم زندگی تو شهر جریان داره و البته شب ها با اهل شب، آدمایی که مثل خودت عاشق شب و شب بیدار بودن و شب بیرون زدنن.
چقد خوبه که هوپ منشن کرد که خدا این آگاهی رو بهم داده!
و اینکه میگفت باید انتخاب کنی شاد باشی.
خیلی دوسش دارم این خانم رو.
عاشقتونم.
سلااام سلامی با عطر بوی عیدی که همه جای ایران پیچیده و به گرمای بهاری تابستونی که بعد از این همه برف و بارون زمستون منتظرمونه
الهی شکرت
خب اون قسمتی که شایسته جان نیازمند مترجم بودن باعث شد دست به قلم بشم و ایده ای ندارم به جز اون چی بنویسم ولی خداوند هدایت میکنه …
من چهههه قدر تا به الان از دیدن این سریال لذت بردم
چه قدر داره روی من تاثیر میذاره و داره واقعا در هر روز زندگیم تغییرات ریز ریز اما بسیار مهم رو ایجاد میکنه
من از خداوند سپاسگزارم که تا الان تا اینجا تا امروز به تعهدم پایدار موندم و با عشق دارم هر روز یک قسمت از این سریال رو نگاه میکنم و حسم بهم میگه که قراره این سریال هم تموم بشه باز هم چند سال دیگه دوباره از اول میام میبینمش و باز ازش چیز یاد میگیرم ، باز به بزرگتر شدن شخصیتم کمک میکنه ، جوریکه احساس کنم اصلا قبلا ندیدمش و نفهمیدمش
توی قسمتی که فهمیدم این خانواده دوباره برگشتن خیلی ذوق کردم
واقعا عاشق خانواده های امریکایی هستن به خصوص این خانواده ی رایان
شایسته جونم چه قدر من از این ازادی هایی که به مهموناتون میدید و اونا هم در عین احترام گذاشتن و رعایت قوانین ، خیلی راحت هستن و پذیرای محبت های شما هستن و تعارفی نیستن و انگار خونه ی خودشونه خیلی راحتن ، و راحتی که شما بهشون دادید
اونجایی که گفتید وقتی یک نفر چیزی رو گم میکنه همه ی اعضای خانواده موظف میدونن خودشونو که پیداش کنن ، راستش خیلی منو به فکر فرو برد
یک جایی مادر خانواده میخاست بره بیرون دنبال لیوان و به جیکوب گفت : ( تو هنوز سرجات نشستی ؟؟؟ )
و این حرفو که زد جیکوب اومد
یا مثلا جلسه ی قبلی که لوکی اومد رخت خواب برادر هاش رو درست کرد
یا احترامی که بین این پسرها هست من هیچ وقت نشنیدم از القاب بد یا مسخره کردن با هم استفاده کنن
و خب برای خودم خیلی جالبه این موضوع
اصن برام عجیبه چطور چهار تا پسر این قدر با هم در آرامش هستن ؟؟
چطور این قدر در صلح هستن باهمدیگه ؟؟
روابط من و برادرم از کوچیکی تا بلوغ اصلا خوب نبود
البته من از شونزده هفده سالگی با استاد کار میکردم و بهتر شد از اون موقع به خاطر روی قانون کار کردنم
و پدر مادرم هم نظرشون این بود که عادیه ، یعنی من بچه بودم گاهی با برادرم که بدجور درگیر میشدیم و پدر مادرم میگفتن عادیه هر دوشون تو سن بلوغن ، مغرورن و کلا به جای درست کردنش عادی جلوه میدادن و توجهی نمیکردن و فقط مهم بود که مزاحم همسایه ها نشیم با جیغ و داد زدنمون در غیر اینصورت چیز دیگه ای اهمیت نداشت …
و این کجا اینکه چهار تا پسر نوجوون کنار هم باشن و اینقدر همدیگه رو دوست داشته باشن و احترام بذارن به هم کجا
برام خیلی سوال شده بود که چطور ؟؟
چطور همچین احترامی برقراره بینشون توی این سن
من خودم هم الان با برادرم رابطه ام خیلی خوبه یادم نمیاد اخرین بار کی دعوا کردیم ، شاید چندین سال پیش ولی توی اون سن نوجوونی اینجور نبود و فکر میکردم خب توی بچگی و سن بلوغ باید این دعواها باشه ولی الان فهمیدم که نه اون هم درست نیست
الان عیده اومدیم خونه عموم و بچه هاشون اونام سه تا خواهر برادرن
اما باز اون احترامی که اونجا بین اونا هست اینجا هم من میبینم نیست
به نظرم بدیش اینه که عادیه
یعنی حالا یه چن تا مسخره کردن و اینچیزا عادیه
و این عادیه باعث میشه که اصن تلاشی برای درست کردنش نشه چون از نظر پدر مادر این خودش درستشه
یا احترامی که خود بچه ها به پدر مادرشون میذاشتن و گوش به حرفشون بودن ، به همدیگه میذاشتن و … البته که شوخی های خودشونو داشتن ولی شوخی های بسیار به جا
…
یا مثلا قسمت قبلی دیدم مادر قبل خواب براشون حرف میزد و بهشون احساس خوب میداد به قول یکی از دوستان من هم فکر میکردم این چیزا فقط توی فیلمها هست که انگار که نه این واقعیت زندگی امریکایی هاست
تمام این سوالها توی ذهنم بود و همه اش میچرخید که چطوره اینجوریه اشکال کار ما از کجاست
من اینجا میبینم اطرافیانم رو که خانواده تشکیل دادن و بعضا بالای پنجاه سالشونه ولی خواهر برادر ها همچنان هیچ نزدیکی و صلحی بینشون برقرار نیست حتی نمیتونن با هم حرف بزنن
یا هر دو 50-60 سالشونه و برادرن باهم ولی قهر میکنن
یا سر موضوعات خانوادگی بعد چهل سال نزاع نه تنها حل نشده بلکه کدورت بینشون بیشتر شده
اصلا اینا کجا اونا کجا استاد
اینا که کوچولوعن اندازه ی برادر خواهرهای 40-50 ساله درگیری ندارن
…
خلاصه هی داشتم فکر میکردم به این تفاوت ها
که شایسته جانم اومد با مادر خونواده یک مصاحبه ی مشتی انجام داد
.
و من نگاری که هر وقت صحبت از ترجمه میشه سر صحنه حی و حاضرم :))))))
عاااشقتونم شایسته جونم به خاطر این لطف و محبتتون
من عاااشقتونم
.
.
.
.
حرفهای مادر خانواده خیلی منو به فکر فرو برد
و البته دیدن این سریال باعث شده که بخوام من هم این عادتهارو در خودم به وجود بیارم
من گفتم نگار بیا به خودت نگاه کن
دیگرانو ول کن ایا خودت اون شوخی های نابجا رو انجام میدی یا مثل بقیه برات عادیه از چن تا کلمه ی نادرست استفاده کنی ؟؟
دیدم که من خودم خیلی جای کار دارم
دیگه اصلا کاری به کسی ندارم
من باید خودمو درست میکردم
الان خونه ی عموم هستم میبینم خیلی وقتا من هم مثل اونا رفتار کردم
توی این چندین قسمت یک بار ندیدم یکی از این پسرها بگه shut up ، درحالیکه همین کلمه برای من گاهی عادیه
و دیدم که چه قدر من خودم جای کار دارم
تصمیم گرفتم امروز که خیلی محترمانه تر صحبت کنم
اخه میدونی الان که فکر میکنم توی فرهنگ ما یه جوری شده که نه تنها این کلمات عادیه بلکه نشون دهنده ی صمیمیت و نزدیکی هست
نمیدونم خودم گاهی میمونم که شاید اشکالی نداره خخخخخ
.
تا اینکه شایسته جان باهتشون صحبت کرد و جواب سوالات پیچیده ای که تو ذهنم بود رو گرفتم
من عاااشق مصاحبه شایسته جان شدم و گفتم بیام این ترجمه اش رو بنویسم تا دوستان دیگه نیز بخونن و لذت ببرن از این تدبیر و شایستگی مادر خانواده که چنین چیزی رو درست کرده …
اصلا تک به تک کلماتی که گفت رو تحسین کردم
الهی شکرت بریم برای ترجمه
.
.
شایسته :
در نظر من شما پسرهای خیلی خوب و با تدبیری بزرگ کردید از چیزی که در این روزها دیدم
چه چیزی بهترین ویژگی هست که باعث چنین نتیجه ای شده
.
مادر :
خب اول از همه خیلی ممنونم برای این نظرت که من بچه های خوبی دارم و خودم لاهات موفقم من فکر میکنم واقعا خیلی خیلی بچه های خوبی دارم
صادقانه بخوام بگم من احساس میکنم که فقط من نیستم
من یک همسر فوق العاده دارم که خیلی حمایتگره و من حس میکنم که خداوند این خرد و دانش رو بهم داده
پس از دیدگاه من این برای من فروتنی و تواضع هست
اینجور نیست که تو بهم میگی تو چه قدر خوبی و من بگم اره فقط منم نه فقط من نیستم
این (نتیجه) ترکیبی از خیلی چیزها هست
ولی اگه بخوام درباره ی توصیه نصیحت یک زندگی واقعی رو بگم
من فکر میکنم چیزی که همیشه تلاش کردم باشه برای بچه هام اینه که من اونها رو همیشه دوست دارم در هر شرایطی مهم نیست چه اتفاقی بیوفته
شاید خیلی عادی و معمول باشه همه بگن اره راست میگی بچه ها رو باید دوست داشت
ولی منظور من خیلی عمیق تر هست اینکه واقعا عاشقشون باشی
اینکه اونها رو بپذیری و دوست داشته باشی دقیقا همون چیزی که هستن و تشویقشون بکنی برای چیزی که واقعا هستن و خودشونن
و چیزی که من در بقیه پدر مادر ها دیدم اینه که اونها از بچه هاشون میخوان خیلی خوب و عالی باشن
ولی چیزی که من فکر میکنم مهمه اینه که بچه ها باید تشویق بشن که خودشون باشن نه اینکه عالی و بی نقص باشن
مثلا پسر دوم من جیکوب
اون اصلا توی مدرسه خوب عمل نمیکنه
پس من انتظاری یکسانی که برای بچه ی اولم دارم که خیلی خوب توی مدرسه ( یعنی درس و نمره ) خیلی خوب عمل میکنه از اون ندارم که اون هم توی درساش خوب باشه
من فکر میکنم باید به توانایی و سطح های متفاوت هر بچه ای اگاهی پیدا کنی
و همون رو بپذیری و دوستشون داشته باشی و تشویقشون کنی همونجوری که هستن
و انتظار نداشته باشی ازشون که اونها باید خیلی خوب باشن
و همیشه بهشون اجازه بدی که شنیده بشن
من فکر میکنم خیلی وقتا بزرگتر ها خیلی حرف میزنن و نمیخوان به بچه هاشون گوش بدن و با بچه هاشون باشن
من پسرهام ادمای مورد علاقه ی زندگیم هستن
و من فکر میکنم این واقعیت زندگیمه
من اونا رو نه تنها عاشقشونم بلکه خیلی دوستشون دارم به معنای واقعی
و اینو اونها متوجه میشن
.
شایسته جان :
.
افرین افرین این واقعا نکته ی خیلی خوبی بود که شما گفتید .
در نظر شما چطور بقیه مادرها میتونن کاری کنن که بچه ها مشارکت داشته باشن و به همدیگه کمک کنن ، و نه از روی اجبار بلکه از روی اشتیاق برای انجام کاری محبت امیز اینکار هارو برای هم بکنن ، جوری که بچه های شما اینجور هستن … ؟
.
مادر:
.
خیلی ممنون
من همیشه سعی کردم بهشون بگم شما جزوی از این خانواده هستید
و ما هممون حساب میشیم شما نباید فقط به خواسته های خودتون توجه کنید شما باید دنبال فرصتی برای کمک کردن به دیگران باشید
و من فکر میکنم پدرشون خیییلی خیلی مثال خوبی هست برای اونها
اون همیشه دنبال فرصتی برای خوشحال کردن بقیه ادمهاست
که مهربون باشه و فقط به خودش فکر نکنه
ولی من فکر میکنم قسمت مهم ماجرا اینه که ما همیشه داریم با بچه هامون حرف میزنیم ،
چیزی که اونا میخوان بگن برای ما مهمه
برای همین وقتی من اونها رو در ارتباط با بزرگتر ها میبینم اونها احساس خوبی از خودشون و هویتشون دارن
اونها عزت نفس دارن
من فکر میکنم اونها وقتی حس خوبی درباره خودشون دارن ، اون وقت میتونن درباره دیگران هم فکر بکنن
.
شایسته :
پسرهای شما از همدیگه مراقبت میکنن و از باهم بودن لذت میبرن ، و علی رقم ویژگی ها و علایق ، مهارت و شخصیت متفاوتشون اونها به طور عالی همدیگه به هم احترام میذارن و از هم حمایت میکنن .
من میخوام دلیل این نتیجه رو بدونم .
.
.
مادر :
اره اره واقعا اونها همینجوری ان و من عاشق این ویژگی شونم
من فکر میکنم ما همیشه حمایت میکنیم ازشون
هم من هم همسرم
ما از وقت و انرژیمون برای هر یک از بچه ها میذاریم ، برای چیزی که هر کدومشون بهش علاقه داره
مثلا لیوای
لیوای عاشق ویدیوگیم هست (بازی کامپیوتری )
خب همسر من رایان اصلا به این چیزا علاقه نداره اون عاشق بیسبال و ورزش کردن و فعالیت هست
پس یک روز من کاملا متوجه این نامتعادلی شدم
که رایان همه اش داره با بقیه بچه ها بیسبال و فوتبال بازی میکنه با هم میرن بیرون ورزش میکنن
و من اومدم رایانا رو تشویق کردم که وقت با لیوای بگذرونه
و کاری که لیوای دوست داره رو انجام بده باهاش
یعنی نیازی نیست هم وقتت رو تلف کنی روزی سی دیقه هر چن روز یک بار یا هفته ای یکبار یا هر جور که میتونی
چون من دیدم داشت فاصله میوفتاد بینشون و من نمیخواستم اینجور باشه
و میخواستم لیوای بفهمه ما برامون اون چیزی که اون علاقه داره و لذت میبره اهمیت داره و مهمه
پس من تقریبا هر روز صبح شوهرم رو تشویق میکردم که با لیوای وقت وقت بگذرونه .
توی خونه من و لیوای همیشه زودتر از همه بیدار میشیم و یه جورایی اون تایم من و اونه
و میشینیم روی مبل و من وقتی داره ویدیو گیم بازی میکنه کنارشم و میبینمش
ایا این چیزیه که من ازش لذت میبرم ؟ ایا از ویدیو گیم و تماشا کردن بازی اون لذت میبرم ؟؟
نه واقعا لذتی برای من نداره
ولی من لذت میبرم از لذت بردن اون
من دوست دارم به چیزهای که اون علاقه دارم توجه کنم
پس برای من مهمه برای کارها و چیزهایی که اون دوست داره وقت بذارم و همراهیش کنم
.
.
شایسته جان :
تو دوست اونها هستی
بیشتر از اینکه مادرشون باشی
مثلا دیروز وقتی منتظر رایان بودیم برای اینکه خرید رو انجام بده
تو یک بازی راه انداختی
و یه جورایی سرگرمشون میکردی و حواسشون رو پرت میکردی از اینکه چه قدر زمان داره میبره
.
مادر :
خب قسمتی اش رو من اینکار هارو برای خودم انجام میدم
چون من خودم به چیزی نیاز دارم که زمانم با لذت بگذره
من دوست دارم کار باحالی انجام بدم نمیخوام من و اونها حوصلمون سر بره و زمان رو با لذت سپری کنیم
خب من فکر میکنم موضوع اینه که من وااااقعا لذت میبرم از بازی کردن و بودن با بچه هام
من یه حورایی بهشون یاداوری میکنم که من مادر هستم و شما بچههای من هستید
و خداوند به دلیل خاصی من رو مادر شماها قرار داده
و اره من فکر میکنم که ما با هم دوستیم ولی خب اونها هم قبول میکنن که وقتی ازشون کاری رو میخوام انجام بدن
ولی در کنار این ها اره ما دوست هم هستیم با هم و از بودن با هم لذت میبریم
بچه ها واقعا پیچیده نیستن
فقط باید هر کاری رو لذت بخش و فان انجام بدی باهاشون
مثلا وقت خونه تمیز کردن که میشه هیچ کس نمیخواد کمک کنه و خوشش نمیاد
ولی من میگم خب همگی بیاید ما همه با هم اینکارو انجام میدیم و موزیک میذاریم و همین کارو لذت بخش میکنیم واقعا نباید کارها به زور و زجر اور باشه
اونها میدونن من نه تنها عاشقشونم بلکه واقعا دوستشون دارم
.
من فکر میکنم که یک مادر شاد و خوشحال بودن خیلی مهمه
و میدونم شاید این یکم عجیب باشه
ولی اگه تو شاد باشی توی خانوادت و مثبت باشی
من فکر فکر میکنم مادرها خیلی درگیر کاراشون و استرس و نگرانی هستن و من میدونم خودمم گاهی اینجور میشم
و من باید خودمو از این شرتیط بیرون بکشم و بگم چی که مهمه ؟؟
انجام تمام کارهای امروز مهمه ؟؟ نه
لذت بردن و خوشحال بودن در خونه ی ما مهم ترین چیزه
.
شایسته :
به نظرتون چطور مادرها میتونن والدین شاد و مثبتی باشن ؟؟
.
مادر :
.
من واقعا فکر میکنم این یک انتخابه
تو باید مثبت بودن رو انتخاب کنی
یه اهنگی هست از گروهی به نام for.. country (نفهمیدم اسمشو خخخخ) اسمش هست choose joy (لذت بردن رو انتخاب کن )
من هم لذت بردن رو انتخاب میکنم
با اینکه گاهی واقعا توی این حس و حال نیستی
ما باید بپرسیم خب چرا الان خوشحال نیستم
و میبینیم گاهی واقعا ما داریم انتخاب میکنیم که خوشحال نباشیم
و من فکر میکنم ما باید انتخابش کنیم تا بتونیم شکرگزار چیزهایی باشیم که داریم تا به چیزایی فکر کنیم که نداریم یا نمتونیم داشته باشیم
میدونی این به داشته ها نیست به دیدگاهت هست
انتخاب لذت به دیدگاهت هست .
.
شایسته :
ممنون روز خوبی داشته باشید
پس من هم لذت بردن رو انتخاب میکنم من سعی میکنم تمام وقت ها لذت بردن رو انتخاب کنم .
ممنون .
.
و اتمام ترجمه
.
واقعا قابل ستایش بود تمام حرفاشون
واقعا بینظیر بود
قابل تحسین بود
فوق العاده بود
این خانواده عباسمنشی نیستن و مطمعنا تا اینجای کار میدونم اونها هیچ چیزی از قوانین جذب و خواسته ها به طور اگاهانه نمیدونن
ولی ببینید چهههه قدر به طور شگفت انگیزی جهان این استاد رو کنار خانواده ای قرار داده مه به طور ناخوداگاه همین قوانین رو اجرا میکنن و درک میکنن
فتبارک الاحسن الخالقین
قطعا من هم وقتی مهاجرت کردم با چنین افرادی هم مدار میشم وقتی این مسیر رو دقیق و درست پیش برم
الهی شکرت
الان کسایی که ترجمه ی منو خوندن میفهمن چرا اول کامنت گفتم من از تک تک کلماتش لذت بردم
چه قدر توحید ، یکتاپرستی ، ازادی ، در صلح بودن ، عشق بی قید و شرط ، قانون حس خوب مساویه اتفاقات خوب ، قانون توجه بر نکات مثبت ، قانون برانگیختگی در روابط و …. همه چیزایی که داریم از استاد یاد میگیریم و ….
همهههه ی اینها از این مادر گفته شد اینجا
واقعا چیزی به غیر از بی نظیر بود ؟
به غیر از فوق العاده بود ؟؟
الهی قربونشون برم با این فرهنگ امریکایی اصیل و زیباشون
واقعا GOD BLESS AMERICA .
الهی شکرت برای اینکه امروز هم بهم اجازه ی کامنت نوشتن دادی و منو دست به قلم کردی و قلمم شدی و نوشتی
الهی شکرت
یا مَنْ لا یُرْجَى إِلّا هُوَ
درود بر استاد عزیزم، خانم شایسته مهربان و همه همسفرانم در سریال زندگی در بهشت
خداروشکر عجب روزی شد
واقعا چقدر شما خودتون در صلحید
هرکس غذای مورد علاقه شو میخوره، دنبال اذیت شدن و جلب توجه نیست و فضا در اختیار هم میذارین و به کارتون میرسید در نهایت راحتی و سادگی کارها انجام میشه
اینجا کلاس درس منه
مینویسم برای خودم که یادم باشه و ردپا بذارم
اعتماد به نفس موفقیت میسازه، موفقیت اعتماد به نفس و این چرخه ادامه داره و اعتماد بنفس و موفقیت بخشی از شخصیتت میشه
این ارزش قایل شدن و کمک کردن برام قابل تحسینه حتا برای یک لیوان وهمه تو پیداکردنش خودشون رو مسئول میدونن و گروه میشن
من ازدواج نکردم ولی الان دارم یاد میگیرم که رابطه درست چطوری هست
نکته میلیون دلاری:
به جای کوچک تر کردن خواسته هات باوراتو قدرتمند کن
به جای زدن و گذشتن از خواسته هات، پول بیشتر بساز و خواسته هات رو تجربه کن
من شنیدم که بچه هاشون رو تشویق میکنن و دنبال بی نقص بودن نیست و تفاوت هاشونو پذیرفته و میخواد خودشون تجربه کنن
همو دوست داشته باشن و فقط به خودشون فکر نکنن و پدرشون مثل یک الگو هست که به فکر بقیه هست
خانم هوپ میگه بازی بچه هاش رو تماشا میکنه با اینکه مورد علاقش نیست اما دوست داره اهمیت رو بچه ها ببین و خوشحال باشن
اینکه سعی میکنه پر انرژی و مثبت باشه و جو رو همیشه شاد نگه داره
و میگه شکرگذاری باشم و از زندگی لذت ببرم
من با این حرفاش تو ذهنم جرقه خورد.
اول اینکه افرادی که در یک فرکانس هستن به هم برخورد میکنن و دلیل اینکه این افراد مدتی هست با استادن اینکه در یک فرکانس هستن
یعنی هم فرکانس ها همو جذب میکنن
دوم: نگرش این پدر و مادر به زندگی، به خودشون و اطراف، تمرکزشون به روی نقاط مثبت خیلی روی زندگیشون تاثیر گذاشته و خداروشکر از لحاظ مالی خوب هستن
سپاسگذاری چیزهایی باشیم که داریم نه ندارم ها و روی لذت و شادی تمرکز کنم
واقعا که این باورها، نگاه، دیدت، تمرکزت چقدر توی زندگی مسیر رو تعیین میکنن و درجه خوشبختی رو تنظیم میکنه
سپاس بی نهایت از خانم شایسته، کارتون فوق العاده بود
این مصاحبه خیلی نگرشم رو عوض کرد
چقدر من عاشق این خانواده آمریکایی شدم. چقدر زیبایی ظاهری و باطنی دارند. چقدر رفتارهاشون و روابطشون با هم برام درس داره. همکاری تیمی که بین پسران خانواده هست، تحسین برانگیزه. برادرها بدون غر زدن و ناراحتی، با لذت به هم کمک می کنن و هوای هم رو دارن. واقعاً فرزند پروریه این پدر و مادر آمریکایی جای تحسین داره. این خانواده چقدر با هم در صلح هستن. درباره رابطه بین برادرها باید بگم عالی ترین برادر هایی هستن که تا بحال دیدم. آنچه من دارم در مستند “زندگی در بهشت” می بینم، کاملاً بر خلاف آنچه هست که تا حالا درباره خانواده های آمریکایی شنیده بودم. یه عمر در کل زمان مدرسه، مشاورهای مدرسه مرتب توی گوش ما می خوندند که توی آمریکا “خانواده” اصلاً معنایی نداره، خانواده ها از هم پاشیده هستن و تمام هدف آمریکا این هست که با برداشتن حجاب از سر زن های ایرانی، بنیان خانواده های ایرانی رو نابود کنه. همش به ما میگفتن، هدف آمریکا فروپاشی خانواده هاست. وقتی رابطه این خانواده آمریکایی 6 نفره رو با هم دیدم، به خودم گفتم: توی همه این سالها چقدر به ما چرت و پرت گفتن درباره نظام خانواده در آمریکا و من چقدر فکر نکرده، همه ی گفته های مشاورهایی که توی مدرسه برامون سخنرانی می کردن رو باور کرده بودم.
حالا دارم حقیقت بنیان خانواده در آمریکا رو با زبان تصاویر می بینم و این پدرو مادر رو برای تربیت چنین پسرایی تحسین می کنم. به نظرم دیدن زندگی این خانواده، رفتارهای صحیحشون و رابطه پر از عشقشون با هم، مشت محکمی هست بر دهن اونایی که سالهاست دارن این حرف های منفی و دروغ رو در مورد خانواده های آمریکایی میزنن.
به خدا که من از دیدن این خانواده لذت می برم و درس می گیرم. تمام سعی ام رو می کنم تا روزی که تشکیل خانواده دادم و برای خودم و صاحب فرزند شدم، مثل خانم Hope یه مادر نمونه باشم، بچه هام رو خوب بشناسم، علائق شون رو بفهمم و مثل خانم Hope که تک تک بچه هاشو میشناسه، میدونه کدوم پسر به چه چیزی علاقه داره، به علایقشون احترام میزاره و گاهی با اونا تو همون مسیر همراه میشه، هم خودم خوب زندگی کنم و هم کمک کنم بچه هام و همسرم زندگی خوبی داشته باشن. این نهایت احترام مادر به فرزند و در نتیجه احترام و عشق متقابل فرزندان به مادره. از تصاویر این قسمت، فقط عشق و محبت میبارید. دیدن این تصاویر و این واقعیت ها، باورای مخربم رو درباره آمریکا از بین برد. واقعاً از شما سپاسگزارم.
بقره:110
وَأَقِیمُوا الصَّلَاهَ وَآتُوا الزَّکَاهَ وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنفُسِکُم مِّنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ
و [شما مسلمانان در برابر کینه و حسادت آنها] نماز را به پا دارید [=ارتباطتان را با خدا تقویت کنید] و زکات بدهید [نفستان را تزکیه و پیوند اجتماعی خود را تقویت کنید] و هر خیری که برای [خانه آخرت] پیش فرستید، [مطمئن باشید] آن را نزد خدا خواهید یافت، مسلماً خدا به آنچه میکنید بیناست [=چیزی از نظر او نمیافتد].
=========================
به نام خداوند مهربانم
خدا جونم شکرت که امروز با این فایل زیبا جواب سوالم را دادی، خدایا شکرت ایمان داشتم که هر فایل هدایتی از طریق نشانه هدایت برام بیاری با همون فایل یا کامنت یا متن انتخابی زیر فایل منو هدایت میکنی، خدا جونم ممنونم بخاطر اینقدر به فکر بنده هات هستی ما رها شده نیستیم فقط کافیه دستمون به سمتت دراز کنیم، فقط کافیه به تو توکل کنیم و از تو بخوایم، خدایا یه احساس نا امیدی و احساس نا جالبی داشتم و ازت کمک خواستم و از طریق این فایل با دستان خوبت خانم شایسته عزیز و خانم هوپ من را هدایت کردی، قسمت آخر صحبت های خانم هوپ خیلی عالی بود و دقیقا به همین نیاز داشتم و خانم هوپ چقدر از قانون درست و خوب برای زندگی زیباش استفاده کرده و الان متوجه میشیم دلیل این زندگی خوب و شاد و مثبت همراه با 4 فرزند و همسر خوب چیه، همش به شادی و لذت خودش از زندگی اش برمیگرده و خانم هوپ میگه درسته یه وقتی هایی ما احساسمون بده ولی ما هستیم که انتخاب میکنیم شاد باشیم یا ناراحت، با این صحبت ها قانونی که از طریق استاد یاد گرفتم برای خودم مرور شد که ما هستیم با افکار و کانون توجه مون اتفاقات زندگیمون را خلق میکنیم، و ما انتخاب میکنیم که شاد باشیم یا ناراحت یا انتخاب کنیم در زندگی امید داشته باشیم یا نا امید باشیم یا به مسائل جوری نگاه کنیم که احساس بهتری به من بده یا احساس بدتری به من بده، من هستم که مدیریت میکنم این افکارم را، این ذهن چموش را، من این نجواهای شیطان را خاموش میکنم من وعده های فریب دهنده شیطان را باور نمیکنم چون فقط میخواهد من را ناراحت کنه و احساس بد و بدتری به من بده، ذات من با خوشحالی و شادی و زیبایی هماهنگ ، من دوست دارم شادی و خوشبختی را تجربه کنم پس برای خروج از این چرخه معیوب احساس بد میخواهم خودم را نجات بدم و انتخاب کنم که شاد زندگی کنم و بدونم شاد و زیبا زندگی کردن یک نگرش کلی هست که لذت و شادی را جایگزین غم و ناراحتی و نا امیدی میکند
و تمرینم این باشه وقتی شاد نیستم ببینم دلیل ناراحتی من چیه آیا اصلا این ناراحتی ریشه داره و بیام با خودم حرف بزنم در واقع وقتی ریشه ناراحتی را بررسی کنیم میبینیم اصلا مسئله الکی هست و الکی خودمون را ناراحت کردیم
با مصاحبه خانم شایسته جان و خانم هوپ، بیادم آورد خودم انتخاب میکنم شاد باشم یا نه و راهکار خانم هوپ برای شاد و لذت بیشتر در خانواده هم خوب بود که یه آهنگ زیبا بزاره یا یه بازی طراحی کنه و یا با بچه هاش وقت بگذرونه
خدایا شکرت این فایل خیلی برام با ارزشه ، محاله با ایمان روی دکمه نشانه هدایت بزنم و خداوند به من جواب نده و یه فایلی دیگه هم امروز به لطف خدا هدایت شدم در مورد نوشتن و یاد آوری نعمت ها و خواسته های سالی که هستیم و سالی که میخواهد بیاد و چقدر نعمت و خواسته و خوبی را تجربه کردم در امسال و این ذهن همه ی این ها را کنار گذاشته بود و چسبیده بود به یاد آوری فقط مشکلات و تمرکز بر روی نازیبایی ها و من را وارد یه چرخه ای از احساس بد کرده بود و به لطف خدا وقتی امروز نعمت های امسال تا الان که ماه های آخر سال 1402 هستیم 50 تا نعمت که وارد زندگیم شده بود و یادم بود نوشتم و چقدر احساسم را خوب کرد و استاد در اون فایل یاد آوری کردند که وقتی نعمت ها را مینویسی تمرکزت روی نعمت ها و داشته هات میره و با این تمرکز احساست خوب میشه و به مدار بالاتر میری و در مدار بالاتر به فرکانس خدا نزدیک تر میشی و وقتی به فرکانس خدا نزدیک تر بشی قدرت خلق کنندگی بیشتری را دریافت میکنی و با این قدرت میتوانی خواسته های دیگه را هم خلق کنی و خیلی بازی قشنگیه، تو فقط به داشته های الانت تمرکز کن تا قدرت خلق کنندگیت بیشتر بشه تا بتونی خواسته های بعدیت را هم خلق کنی
خدایا شکرت بخاطر من را هدایت کردی در این سایت الهی تا زندگیم را زیباتر کنم و زندگی ام را اونجوری که دوست دارم خدا کنم
بنام یگانه خالق زیبایی ها
سلام به روی ماه همگی
خدایا سپاسگزارم که امروز جان تازه ای بمن بخشیدی تا شکرگزار نعمتهایی باشم که بمن عطا کردی و تحسین کنم زیبایی های پارادایس رو خدایا شکرت
خدای هدایتگر من ، چقدر این پارادایس زیباست، تصویر کلبه روی دریاچه، نوجوانی که در حال ماهیگیری هستش، و انواع خودرو که نشان از ثروته و سرسبزی این ملک بی نظیر می تونه رویای هر کسی باشه.
من از همون بچگی دلم می خواست در دل طبیعت زندگی کنم و خدارو صد هزار مرتبه شکر که با دیدن فایلهای زندگی در بهشت دوباره رویاهام زنده شدند. بهمین خاطر تعهد دادم که برای تمام قسمتهای این سریال کامنت بنویسم تا کانون توجه ام منو هدایت کنه به مزرعه رویاهام
بانو جان، این مرزبندی و این سنت شکنی ها واقعا نشان از رهایی شما و استاده. اینکه خودمون بریم یه جای دیگه غذا بخوریم و مهمانها هم بساط غذای خودشون رو داشته باشند از اون ٱزادی هاست که بنظر من باید در مدار خیلی بالایی قرار بگیریم که افرادی هم که وارد زندگیمون میشن همینقدر رها و در صلح با خودشون باشن. و ما چقدر مثبت نگر شدیم که این سکانس رو تحسین می کنیم. واقعا من چیزی بجز عزت و احترام به خود و به دیگران که همون مهمانان هستند ندیدم. منه دو سال پیش قطعا در مداری نبودم که این مدل رفتاری شما و استاد رو هضم کنم.
و این برای من یه پیشرفته شخصیتی محسوب میشه که میگم ببین استاد و بانو چقدر برای حریم شخصی خودشون و مهمانانشون ارزش قائل هستند و قطع به یقین آرام آرام من هم در چنین مداری قرار خواهم گرفت.
تحسین می کنم شمارو بانو جان، که سر فصل جدیدی از مهمان نوازی رو با زبان تصاویر بما نشون دادید.
نکته ای هم که در خصوص هدایت کردن ویژگیهای رفتاری مون در مسیر درست بیان کردید، عالی بود بانو جان
همه انسانها دارای ویژگی های رفتاری هستند که نسبت به بقیه رفتارهاشون برجسته تره، ولی در مسیر درست ممکنه استفاده نشه. مثلا خود من بسیار آدم مهربانی هستم اما بعضی جاها اون رو درست بکار نمی گیرم و باعث براشت اشتباه طرف مقابلم میشه، گاهی اوقات همین مهربانی که صفت خیلی خوبی هم هستش می تونه من رو از مسیر خارج کنه که دقیقا در زندگی قبلیم ( قبل از آشنایی با استاد) همین خلق و خو و کاریزمای مثبتی که دارم باعث شد تا ته چاه رو لمس کنم اما خدای رئوف و رحیم نجاتم دادم.
مرسی بانو جان ، این نکته خیلی یادآوری مهمی بود و میشه ساعتها در موردش فکر کرد و باید مواظب باشیم که ویژگیهای خوب مون کجاها دارن هزینه میشن
نکته بعدی که بهش اشاره کردید، در مورد پول ساختن بود.
یکی از اون باورهای مخرب که از بچگی بهمون آموزش دادن این بوده که کمتر مصرف کنیم کمتر هزینه کنیم یا توقعات مون رو بیاریم پایین یا قناعت کنیم. که البته همه اینها اگر در جهت مثبت هدایت بشن عالیه. مثلا کمتر هزینه کردن اگر در مورد نخریدن وسایل غیر ضروری باشه خیلی هم خوبه اما اگر مثلاً کیفیت خوب یک وسیله ضروری رو فدای قیمت کنیم و بخاطر کمتر هزینه کردن یک وسیله بی کیفیت بخریم یعنی پول رو در جای درستش استفاده نکردیم و در حال ارسال فرکانسی هستیم که داریم به جهان می گیم ما به درد پول ساختن زیاد نمیخوریم.
صحبتهای مادر بچه ها هم عالی بود و من تمام باورهاش و رها بودنش در مورد خواسته های فرزندانش رو قبول دارم. اینکه اجازه بدی فرزندت خودش مسیرش رو پیدا کنه یکی از اون باورهای خیلی توحیدی و الهی هستش و خدارو شکرگزارم که من در مورد فرزندانم همیشه همینطوری بودم. درسته گاهی اوقات اونچیزی رو که میدونم بهشون انتقال میدم اما اگر گوش نکنن یا باب میل شون نباشه از سر راهشون میرم کنار تا روزگار از طریق تجربه، درست یا غلط بودن اون افکار و اعمال رو بهشون نشون بده.
و عحب حسن ختامی داشت این قسمت، فارسی حرف زدن شیرین جیکوب و جوزف رو میگم. خدا حفظشون کنه.
استاد نازنینم و بانوی شایستگی ها، این فایل پر از نکات مثبت و آموزنده بود.
خدارو سپاسگزارم که در مدار دریافت این آگاهی ها بودم و شکرگزارم که خداوند شما رو در مسیر سبز زندگیم قرار داد.
خدارو صد هزار مرتبه شکر که هدایت شدم به این خانواده و مأمن الهی
خدایا شکرت که مزرعه رویاهام رو بمن نزدیکتر می کنی
خدای عزیزم ، من ثروتمندترین فرد جهانم چون تو دارایی منی
خدایا شکرت که تو رو دارم.
مانا باشید و شاد زی…
باسلام خدمت استاد عزیزم ک خدا میدونه چقدر عاشق شما هستم بخاطر اینهمه صداقت واینهمه عشق پاکی ک در فایلهاتون جریان داره چقدر زندگی من زیباتر کردید از خدا میخام هرجاهستیدشادتروموفقتر وسلامتتر باشید
این فایل نشانه امروز من بود نیت کردم ونشانه من را فشار دادم چقد درسته این قانون همش میزنه ب هدف
امروز کمی بهم ریختم
من از وقتی دوره عزت نفس رو تهیه کردم رو پاشنه های اشیلم دارم کار میکنم که رابطم با دخترم یکیش بود ک در کامنتای قبلیم گفتم چقد با دوره عزت نفس خدا منو نسبت ب درس وانضباط دخترم ارام کرده دراین مدت
یکمدت پیش هرکس از معلم مدیر ناظم مادران بچه های مدرسه از دخترم پیشم انتقاد میکردن من تمام حرفاشون تایید میکردم وبشدت با دخترم برخورد میکردم ک حق دارن تو خیلی فضولی تو اذیت کردی تو اینجارو اشتباه جواب داذی وباعث شده بود هرروز رابطمون ب چالش بیشتری ودراخر ب حس بد من ختم میشد
ودراین چندروز ک ارامتر شدم با چندتا باور جدید دخترم بهتر شده وامتحاناتشو بهتر داذه
من از قانون برای این موضوع شاید 5 درصدم استفاده نمیکردم اما الان تعجب کردم خیلی برام جالب بود هرچی من ارامترمیشم توقعات من ازش کم میشه نتیجش بهتره
امروز گفتم بهم ریختم ومونده بودم چون تازه دارم رو موضوع دخترم کار میکنم تو شک افتادم از مدرسه تماس گرفتن وانتقاد کردن قبلا این موضوع توسط معلم دخترم ومدیر اتفاق افتاده بود
وگفتن دخترم دوروز اخراج میشه
من اول ب مدیر پیام دادم گف تماس بگیر
تماس گرفتم وبا اعتمادبنفس وبدون هیچ ترسی جواب انتقادات اینهمه مدت رو دادم گفتم شما ومعلمش خیلی از بچه انتقاد میکنید و برای ما مشاوره میذارید ک میگه حق ندارید بچه را تنبیه یا سرزنش یا عذاب وجدان بدید بهش وشما خلافش رو عمل میکنید
استاد شما گفته بودید که یک روش برای خودتون انتخاب کنید ک خودتون بهش رسیدید وبهش عمل کنیدفارق از اینکه بقیه خوششون میات یا خلاف دیدگاه بقیه هستش
باور کنید من هرسری حق میداذم ب معلم ومدیر اینسری مدیر گف شما طرفدار دخترت هستی درصورتیکه من از 2سالگی دخترم قوی باراومده بارها کتکها از بچه ها خورده ومن هیچی نگفتم اینقد این اتفاق افتاد براش تا دخترم تبدیل شد ب یک شخصیتی ک حمایتگر نداره وهرجا میره اصلا خجالت نمیکشه رک حرفشو میزنه راحت ورک درخاست میکنه اینقد ک میگن بچت شر وپررو هستش ومن خوشم میات ازین شخصیتی ک ساخته شد ازش
بچه من حتی مهد کودک برای من گریه نمیکرد بااینکه 3سالش بود
وخلاصه امروز خجالت رو گذاشتم کنار ودیدگاه جدیدم رو ب معلم ومدیر گفتم که قرار نیس برای هر مسعله ای من بچه را سرزنش یا تحقیر کنم بخاطر انتقادات شما
اینهمه مدت حرف بقیه چقد برام مهم بود وهرسری انتقادات وحشتناکتر میشد ومعلمش بهانه های جدیدتر حتی از خندیدن اون سرکلاس ایراد گرفته تمام بهانه ها برای من پذیرفتنی نبود امروز ومدیر گفت هرچی میگم شما دیدگاهت متفاوته بهش گفتم بله درست میگید کاملا متفاوته چون استاد شما گفتید اولش ک میاید تغییر کنید جامعه یا جهان باشما ساز مخالف میزنه ادمایی میان میگن نه تو نباید اینجور باشی حالا درهر زمینه ای من اینو تجربه کردم ک واقعا روی هرمسعله ای شروع ب کار میکنم چندنفر میان میگن نه دیدگاهت اشتباهه وکار ما درسته امروز ب شوهرم گفتم اگر حرف مدیر مدرسه معلم وجامعه درست بود خب وضع من تو ومردم این نبود واینهمه عزت نفس ما خورد نمیشد
ونشانه ی امروز من واضح کرد ک مسیر من صحیحه کاملا درسته فقط باید ادامه بدم وپایبند باشم به روشی ک خودم بهش رسیدم نه بقول شما برگی روی اب باشم جامعه ب هرطرفی خاست منو ببره
باورهایی ک ازشما یاد گرفتم اینا بود وهرروز توی حرف زدنم تکرار میکنم توی افکارم
1-قرار نیس من بچم رو حتما مهندس یا دکتر کنم
2-بچه من خالق زندگیشه وقرار نیس من خوشبختش کنم یا بدبخت
3-خیلیا تحصیل نمیکنن وچقد درراستای علاقشون ب موفقیت زیادی رسیدن
4-همه چیز ب باورها بستگی داره ن ب میزان مدارک
5-ب حرف مردم اهمیت ندم هرچقدم خوب باشم یا بچم خوب باشه مردم نظر میدن
6-کمالگرا نباشم ک پاشنه اشیل من بود حتی توی ازمون لیاقت نتیجش این بود من کمالگرا هستم وفک میکنم باید کامل باشم الان دارم میپذیرم من یک مادرم تمام تلاشمو همیشه کردم قرار نیس بی نقص باشم ک معلم دخترم یاهرکسی بگه به به وچه چه وافرین ب مادرت
چقد ارام شدم بااین باورها …
این فایل من را ارام کرد ک مسیر درسته هنوز از مدار قبل فاصله نگرفتم برای همین جهان داره من رو میسنجه پای دیدگاه جدیدم میمونم یا نه سریع تحت تاثیر حرفای بقیه عکس العملهای تکراری رو نشون میدم وهمیشه فکر میکردم چقد زشته الان معلمش چ فکری میکنه ک من عین خیالم نیس بچم فضولی کرده
امروز انگار خداوند تمام اون ترسها رو از من گرفت وبعداز گذشت چندماه برای بار اول یک عمل جدید انجام داذم وساز مخالف زدم از اون جاییکه ذهن دوست داره در دایره امن بمونه وافراد شبیه خودش جذب کنه امروز بهم ریختم چون برعکس گذشته ها عمل کردم ومیدونم نتایجش میات مثل همیشه نتایج امده
وچقد پذیرفتم ک بچه ها علایقشون متفاوته
اخلاقا رفتارهاشون متفاوته
همه کس وهمه چیز متنوعه درجهان
ودرمقابل اون عمل جدیدی ک انجام دادم مدیرش پشیمون شد وگفت دخترتون بذارید بیات مدرسه وباید ب من اطلاع بده اگر کسی اذیتش میکنه
همش این روزها دارم حل میکنم مساعلی ک سالها درگیرش هستم زندگیم از هر نظر راضی کنندست اما یکسری پاشنه های اینجوری جلوی رشد زیادم رو گرفته بادوره عزت نفس هرروز یک عمل جدیدی میزنم
وجدیدا رفتم سراغ کسب مهارت جدید خیلی ازش میترسیدم فقط ارزوشو میکردم دل و زدم ب دریا وارد ترسام شدم ک انشالله نتایجشو میذارم
سپاسگذارم استاد جونم دوستت دارم چقد شما زندگی هزاران نفر مثل من رو زیبا کردید
خدایاشکرت بابت تمام هدایتات
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام خدمت همگی علی الخصوص مریم جان
درسته من پارادایس نیستم اما حضورم و انجا حس میکنم ، حس میکنم خوشبختم و سعادتمند ، درس زندگی یاد میگیرم ،یاد میگیرم که چگونه شاد زندگی کنم ، فهمیدم که شاد زندگی کردن یک گزینه است که من میتوانم ان را انتخاب کنم
در اینجا یاد میگیرم رفتار با عشقت را ، رفتار با دوستان را
خودم بودم را ، شادی کردن و ورزش کردن را ، در دل ترس ها رفتن ، زیبا کردن محل زندگی
خدایا شکرت که در این مسیر هستم، و چقدر لذت بخش است وقتی انسان حریم خصوصی خودش را حفظ میکند و با اینکه مهمان دارد دست از تلاش نمیکشد.
چقدر جالب است دو خانواده با دو فرهنگ متفاوت اما با فرکانس های یکسان
به قول مریم جون ما در شهرهای مختلف زندکی نمیکنیم در فرکانسهای متفاوتی زندگی میکنیم ، احترام به حقوق یکدیگر از جمله نوع پخت و پز غذا نشان از یکسان بودن فرکانس شما دارد چرا که اگر در یک سری خانواده ها بود از جمله ما همه مجبور بودند از یک نوع بخورند و اگر نخورد بقیه ناراحت میشوند و معمولا هم اکثریت کارها روی دوش میزبان است ، و میزبان بنده خدا هیچ منفعتی از دور هم بودن نمی برد .
استفاده از ظروف یکبار مصرف باعث میشود بیشتر کنار هم باشیم و در واقع خودمان باشیم ، خود خودمان .
اینکه خانواده بسیج میشن برای پیدا کردن لیوان هپ نشان از همکاری بین انها دارد احسنت بر انها .
اونجایی که هپ میگه یه مادر باید شاد باشه در واقع تا وقتی خودت از درون شاد نباشی ، موفق نباشی ، هرگز نمیتوانی فرزندان شادی تربیت کنی مگر آنکه آنها خودشان شاد بودن را انتخاب کنند .
اینکه هپ تفاوت بچه ها رو درک میکنه واقعا تحسین برانگیزه ، چ بسا والدینی که فرزندان شون رک مجبور میکنند در رشته ی مورد علاقه ی انها تحصیل کنند.