تاثیر رسانه ها در شکل گیری باورها - صفحه 13 (به ترتیب امتیاز)

386 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ارشیا گفته:
    مدت عضویت: 2155 روز

    سلام استاد،

    اگرچه همه ی فایل رو هنوز گوش ندادم ولی دوست داشتم چیزی که متوجه شدم رو بگم، و اصلا تغییرات کمی که درمن بوجود اومد با گوش دادن این فایل.

    قضیه از اینجا شروع شد که تقریبا دوسالی هست که فرصت این رو پیدا کردم که در آمریکا زندگی کنم، و دوسال و نیم قبلش هم‌در ترکیه زندگی کردم. اما جالبه که از وقتی که اومدم آمریکا با تمام بهبود هایی که اتفاث افتاده در زندگیم، احساس میکردم‌که دقیقا تمام‌انتظاراتی که دارم رو نتونست برآورده کنه و حتی بعضی وقتی احساس کردم از نظر تجربه ی جغرافیایی و آب و هوا ، توی ترکیه تجربه های جالبتری داشتم. به علاوه اینکه احساس میکردم خدا بیشتر درکنارم بود، یا بهوره بگم من رهاتر بودم و برای همین معجزات بیشتری میدیدم. تا امروز فکرمیکردم‌آمریکا همینه دیگه، و باید که یجا پیداکنم که فوقش یکذره بهتر باشه! اما اپروز بعد گوش دادن این فایل متوجه شدم که خیلی از تجربیات و پتانسیل هایی که میشه در عمل دید در آمریکا رو تجربه نکردم.

    اتفاقا فکرمیکردم آمریکا دیگه رشد آنچنانی نداره و جاهای خیلی باحال مثل آکواریومی دبی نداره، یا آدم های خیلی خیلی گرم زودجوش نداره! اما اشتباه میکردم!

    فهمیدم بخاطر باورهای نادرست و حل نکردن مسائل پیش آمده خودم، تجربه خودم رو متفاوت کردم به شکل که همچین چیزی نبینم.

    اتفاقا انگیزه گرفتم‌که آمریکای دید استاد عباسمنش رو تجربه کنم، با بهوبد باورهام، با باورکردن اینکه میشه ،با تحسین و تایید کردن موقع دیدن سریال سفر به دور آمریکا، با دیدن این سریال ها.

    باورکنین یا نه سرایل شفر به دورآمریکای شایت

    عباسمنش دات کام یه جیز دیگست! من خیلی ویدو های سفر میبینم، ایرانی و خارجی، جهانگردان مختلف، کشورهای و شهرهای مختلف میرن اما یک قشمتشم انرژی سفر به دور آمریکا رو نداره! جتی یکبارم نزدیک نشدن تو کیفیت! با اینکه هیچ فرق نداره از نظر نحوه ساخت، همشون با گوشی گرفته شدن، مثل سفر به دور آمریکا، همشون تمام واقعتی رو فیلم‌گرقتن، اما آقا نیست، شبیه نیست، هیجی مثل سفر به دور آمریکا نیست.

    واقعا دوستدارم که از پتانسیل هام‌استفاده کنم برای اینکه روی خوشتر آمریکا رو ببینم، درشت مثل استاد، درست مثل خانم‌شایسته و آسان شوم برای آسانی ها.

    استاد و خانم شایسته ممنونم از اینکه شفر به دورآمریکا رو برای ما فیلمبرداری کردید، و اگر فرصتی بود، اگر تونستید لطفا هرازگاهی این سریال رو ادامه بدید که بسیار کمک کنندست در ساخت باورها.

    شاد و سلامت باشید،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    الهه امینی گفته:
    مدت عضویت: 994 روز

    سلام استاد جون و سلام به همه

    خدا رو شکر که در مدار استفاده از آگاهیهای سایت هستم

    استاد علاوه بر پیامهایی که خونده شد و نکاتی که اشاره شد چند تا چیز خیلی منو تحت تاثیر قرار داد

    یکی خرید شما از فروشگاه و سیستمی که شما خودتون بارکد خوانی و پرداخت را بدون متصدی انجام می‌دادید که من اونجا گفتم چه قدر اعتماد چه قدر احترام چه قدر راحتی چه قدر اصلا من هنگ کردم….

    یکی اونجا که شما تعریف کردید مایک مدرسه ای رفته بود که باهاشون هم رنگ نبوده و یه قسمتی خانم سیاه پوستی مهمان شما بودن اینم منو عجیب تحت تاثیر قرار داد که چه برابری چه دید یکسانی وجود داره در صورتی که تفاوت در رنگ و برتری سفیدها همیشه بسیار بازگو شده

    و استاد یه چیزی که منو شدیداً تحت تأثیر قرار داد آمیش ها بودن

    استاد هنوزم میگم چطور ممکنه؟!

    توی مهد پیشرفت یه گروهی در نهایت عدم پیشرفت دارن زندگی میکنن و بقیه بهشون احترام میزارن با کالسکه میرن وسط شهر بعد پشتشون ترافیک میشه اونوقت مردم همه منتظر و با حوصله که اسب اینها راهشو بره بعد جالبتر دولت براشون تابلو هم نصب میکنه جای پارکم واسشون در نظر میگیره اینو کجای دلم بزارم چه جوری هضمش کنم

    واقعا نوع دیگری از احترام از ارزشمندی از قضاوت نکردن رو به تصویر کشیدید

    استاد دلم میخواد اینم اضافه کنم که مردم ما هم واقعا خوب هستن توی یه قسمتی شما تعریف کردید که یه فرد اسرائیلی چقدر از ما ایرانیها تعریف کرده واقعا راست گفته

    استاد خیلی خوشحالم و سپاسگزارم از خانم شایسته که به هدایتشون جامه عمل پوشندن و این نتایج رو حاصل شده و خدا میدونه این تصاویر چه باورهایی رو تغییر بده

    ممنون از شما که هم خودتون در بهشت زندگی میکنید و هم به ما کمک میکنید که به بهشت هدایت بشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    منیر گفته:
    مدت عضویت: 1665 روز

    به نام خدا

    سلام عرض میکنم خدمت استاد و اعضای سایت

    رسانه ها تاثیر بسیار زیادی در شکل گیری باورهای ما دارن بخاطر همین ما باید خیلی در مورد این ورودی ها که 90 درصد میتونن مخرب باشن حساس باشیم و تا جایی که امکان داره نبینیم و نشنویم من خودم از روزی که با استاد آشنا شدم تا جایی که در توان دارم رسانه ها رو نمیبینم چون نمیخام تجربه های بد رو به زندگیم دعوت کنم و در گذشته که از قانون هیچی نمیفهمیدم و رسانه ها رو میدیدم و گوش میدادم فکر میکردم آمریکا جای زندگی کردن واسه هیچ خانواده ای نیس و آدم های اونجارو بی بند و بار تصور می‌کردم که این ها بخاطر چیزهایی بود که شنیده بودم حتی یادمه دوران راهنمایی یکی از دبیرهای ما یه حرفی زد که من تا سالهای زیادی آمریکا رو یه کشور بی امنیت تصور می‌کردم و نمیخام با گفتن حرف اون دبیر دوباره اون حرف رو واسه خودم یادآوری کنم و یکی دیگه از باورهام در مورد دین مردم آمریکا که از کودکی تا سالهای خیییلی زیادی در ذهنم بود این بود که اونها مردمانی کافر هستن چون دینشون اسلام نیس و یه حرف خنده دار چون نوع پوشش لباس و موهاشون آزاده پس قطعا کافر و بی دین هستن ولی با وجود تموم بدی هایی که در مورد این کشور شنیده بودم ولی در یه سری فیلم ها که میدیدم که قبل از غذا خوردن از خداوند سپاسگزاری میکنن این حرکتشون با باور کافر بودنشون که در ذهنم بود در تضاد بود مگه میشه کافر باشی ولی قبل از غذا خوردن خدارو بخاطر نعمت هاش شکر کنی کافر یعنی کسی که وجود خدارو انکار میکنه ولی اینها که دارن از همون خدا تشکر میکنن این یه باور خوب در ذهنم همیشه بود ولی باورهای بد خیییلی زیادتر بودن در کل رسانه ها و حرف هایی که می‌شنیدم در ذهنم تاثیر گذاشته بودن و الان که فکر میکنم میبینم من اون موقع در مدار دیدن نا زیبایی های این کشور و تاثیر گرفتن از رسانه ها بووم و در اون مدار من نمیتونستم حرف خوبی در مورد این کشور بشنوم تا اینکه بعد از مدت های زیاد که در این سایت عضو بودم اومدم و قسمت های زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا که هنوزم دارم میبینم و هنوز به آخرش نرسیدم رو شروع به دیدن کردم والا جز زیبایی من چیز دیگه ای در این فایل ها ندیدم مردمانی که با خودشون در صلحن و با بقیه افراد هم همینطور و طبیعت زیبایی که در فایل ها میبینم و یه چیز جالب من اینقدر باورهام در این مورد اشکال داشت فکر نمیکردم مردم این کشور مهمان نواز باشن یا اینکه کسی رو به خونشون دعوت کنن تا اینکه در قسمتی از سفر به دور آمریکا دیدم که اون خانم که اسمشو یادم نیس که مادر پیری هم داشتن آدرس خونشون رو از قبل به استاد داده بودن با شماره تماسشون و طی یکی از سفرها استاد به خونشون رفتن و چقدر مهربون بودن هر چند که من زبونشون رو نمیفهمیدم و چقدر خوشحال بودن که استاد به همراه خانواده رو دعوت کرده بودن و این بود که فهمیدم باور من اشتباه بود و این مردم با کسی که هم زبون خودشون هم نیس چقدر خونگرم هستن و البته ناگفته نمونه که استاد بخاطر باورهای خوبی که در مورد همه چی دارن بخاطر همین در مدار خوبی ها قرار دارن

    من خودم از وقتی که این سفرنامه رو میبینم اینقدر اون طبیعت زیبا هست یک خواسته رو در درون من بوجود آورده که دوس دارم هدایت بشم به اون زیبایی ها در کل ما باید هر جا هستیم با هر شرایطی باید باورهامون رو جوری شکل بدیم که از جنس همون باورها رو ببینیم و تجربه کنیم و در کل در مدار خوبی ها قرار بدیم خودمون رو .

    ممنون استاد بابت تموم فایل هایی که ارزشمندن ولی رایگان در اختیار ما قرار میدین و از خداوند میخوام که همه مارو به راه راست هدایت کنه الهی آمین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    زهرا مختاری گفته:
    مدت عضویت: 2369 روز

    سلام استاد جان

    آنقدر آگاهی های که از شما گرفتم در طول هشت سال ذهنیت منو در خیلی مسائل تغییر داده که برای یادآوری بعضی از ذهنیت های غلط باید خوب فکر کنم.

    یادم میاد که من قبلا خیلی سیاسی بودم و ازین بابت به خودم افتخار می کردم و فکر می کردم که این نشونه ی بصیرت و هوشیاری !!! است.

    پر رنگ ترین ذهنیتی که از قبلا خاطرم هست اینه که میگفتن آمریکا کشور نا امنی هست و تأیید اون هم مستندهایی بود که درباره ی تیراندازی در مدارس یا در سطح شهر ساخته میشد و من رو واقعا تحت تأثیر قرار میداد و من فکر می کردم که ازین دست اتفاقات اغلب در آمریکا میفته ،و یکی از علت هاش هم آزادی حمل اسلحه هست.

    یادمه وقتی به مهاجرت فکر می‌ کردم ، می‌گفتم دوست ندارم در آمریکا زندگی کنم و علتش هم ترس از این دست ناامنی ها بود.

    با این حال من خیلی اهل تکرار شعار مرگ بر آمریکا نبودم و خنده م می‌گرفت که شعار بدم.

    اولین چیزی که ذهنیت منو کمی سست کرد این واقعیت بود که مردم آمریکا برخلاف آنچه که گفته میشه ، آدمهای مذهبی و مقید به آداب دینی خودشون هستند. نمی‌دونم این رو از کجا شنیدم.

    و باعث شد که به این فکر کنم که احتمالا بعضی از آنچه که شنیدیم می‌تونه غلط باشه.

    اما در سریال سفر به دور آمریکا ، ما به درون زندگی آمریکایی های واقعی ، نه آنچه در رسانه ها و فیلم های هالیوودی نشان می دهند سفر کردیم،

    و دیدیم که اونها هم مثل ما انسان هایی هستند که امنیت ، خانواده ، خدا و دیگر انسان ها رو دوست دارند.

    باز یادم میاد یکی از چیزهایی که باعث ترس و انزجار من از آمریکایی ها شده بود ، اخباری بود که از نظامی های آمریکایی و رفتار بدشون با مردم افغانستان و… پخش میکردن یا گزارش می کردند ، و من فکر می کردم اونا مثل ماشین آدمکشی بدون احساس فقط مردم رو از سر راهشون بر میدارند.

    واقعا چه ذهنیت مسموم و وحشتناکی!!!

    الان می‌دونم که موارد خشونت ، خیانت و… در همه جای دنیا و از جمله آمریکا و ایران وجود داره،

    ولی این ذهنیت و باورهای ما هست که تأیید باورهای ما رو از دل هزاران نوع تجربه ی‌ تلخ و شیرین موجود بیرون میکشه و واقعی می‌کنه..

    الان وقتی به آمریکا فکر می کنم کاملا مردم آمریکا و دولت آمریکا برام تفکیک شده س.

    همون طور که من اینجا به سیاست کاری ندارم و بیشتر اوقات از چرایی اتفاقات سیاسی سر در نمیارم چون کاری به این مسائل ندارم، به اخبار سیاست و دولت آمریکا هم توجهی نمیکنم.

    برای من آمریکا یعنی مردم آمریکا، طبیعت بی نظیر آمریکا ، کارآفرینان و میلیونر های خوش فکر آمریکا،..

    ایناست که برای من جذابه.

    مدتهاست که اتفاقاتی مثل سیل و زلزله و .. رو به عنوان بلا تفسیر نمیکنم.

    هرچند اطرافیان من اصرار زیاد داشتند همین چند وقت پیش که آتش‌سوزی های کالیفرنیا رو عذاب الهی تفسیر کنند.

    نمی‌دونم اگر اینها بلاست، پس اتفاقاتی که در ایران میفته به چه عنوان تفسیر میشه،

    آهان ..اونا عذاب الهی برای بی حجابی مردم هست( خنده!)

    این تأثیری که شما استاد عزیز در ذهنیت مردم ایران گذاشتید خیلی برای من جالب چه و نکته ی مهمی توش داره،

    اول این که ببین ذهنیتی که مهندسی شده بود تا در مغز مردم ایران بره و دشمنی با آمریکا رو نهادینه کنه ، اصلا پایه و اساس نداشت و از این رو سست شد و در مخاطبین شما از بین رفت و من از این بابت خوشحالم.

    دوم این که استاد شما قبلا گفته بودید که در گذشته هدف شما نجات کشور ایران بود و بعد با افزایش آکاهی از این هدف دست برداشتید.

    و حالا با بزرگتر شدن ظرف شما، فقط با لذت بردن شما از زندگی ، همراه شدن با جریان خداوند ، این تغییر بزرگ در ذهنیت مردم ایران داره به وجود میاد که از برکت حرکت شما اتفاق افتاده، به راحتی ، بدون تقلا ، خود به خود.

    چه تأثیری بهتر ازین که دشمنی از ذهن و دل مردم ایران پاک بشه، این خود نجاته،

    از خداوند متشکرم برای نعمت آگاهی ، برای وجود شما که دست خداوند هستید‌.

    متشکرم‌ استاد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    Nafis گفته:
    مدت عضویت: 1071 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    داری به چی توجه می کنی ؟

    توجه می کنی یعنی بارها و بارها و بارها تو ذهنت می چرخونی

    همون را تجربه می کنی ، ما با ذهنمون اتفاقات را ایجاد می کنیم

    حواسمون به احساسمون باشد ، چیزی که احساس نامناسب تو ذهنمون بوجود می آورد، ناخواسته های ،بیشتری را وارد زندگیمون می کند.

    حالا می تواند اخبار باشد یا حتی یک مستند یا فیلم کمدی ، همه و همه تو ذهن ما می چرخند و مرور می شوند و فرکانس می فرستند.

    از این فایل یاد گرفتم هر چی بهم القا می شود باور نکنم قبول نکنم وقتی خودمون را درقالب خاصی تعریف می کنیم که ما را محدود می کند خودمون را از موفقیت دور می کنیم

    هر باوری هر چیزی که منو از احساس خوب دور می کند منو از خدا دور می کند از زندگی خوب از آرامش از خوشبختی دور می کند

    اگر باور کنم پول در آوردن سخت است اصلا شروع نمی کنم و ایده هایی که بهم الهام می‌شود را انجام نمی دهم

    وقتی افکار منفی تو ذهنم می چرخند حتی اجازه درست تصمیم گرفتن و درست فکر کردن را بهم نمی دهند . داشتم از یک ساعتی که وقتم تلف شده بود تو ذهنم غر غر می کردم همزمان شیر آب گرم را باز می کردم که آب گرم بیشتری بیاد اما آب بیشتر سرد می شد آخر سر متوجه شدم دارم شیر آب سرد را به جای آب گرم باز می کنم !!! یعنی حتی رو باز و بستن شیر آبی که روتین هر روزه ات هم هست تاثیر می‌گذارد ، همین باعث شد یکهو به خودم بیام ، خنده ام گرفت و خیلی خوشحال شکرگزار شدم.زاویه دیدم عوض شد.

    تمرکز کنیم روی زیبایی ها فقط زیبایی ها را ببینیم چه تو خانوادمون چه تو زندگیمون چه تو طبیعت

    تمرکز کنیم روی قشنگی ها نعمت ها یی که داریم سپاسگزارشون باشیم

    طبق قانون، ما بزرگتر می شویم اگر سپاسگزار باشیم به ما اضافه می شود ما رشد می کنیم خدا نعمت های بیشتری بهمون می دهد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    آرمان قربانی گفته:
    مدت عضویت: 1529 روز

    سلام وقت بخیر استاد من از 15 سالگی دنبال کننده مطالب شما بودم و از قوانین استفاده کردم الان 20 سالمه و از همون بچگی 8 9 سالگی همش تو ذهنم سوال بوده کلی افکار که خدا چیه ما اینجا چیکار میکنیم دنیا چطور کار میکنه کلا هدف زندگیم کردن سوال های بچگیم بوده که جهان چیه و قوانین چیه ما انسان ها چی هستیم و من تا سن 15 سالگی قبل اینکه با شما اشنا شم جهان هستی بهم جواب های رو گفته بود ولی جزعی خیلی کم و بعد اشنایی من با شما زندگیم متحول شدش و سنم کم بود تجربه زیادی نداشتم و شروع کردم به گفتن بقیه و خیلی باز خورد های منفی شنیدم و این تجربه نداشنم که باور های بقیه مال خودشونه جوری شدش که ول کردم و اصلا رفتم توی بحث دیگه کلا خداناباور شدم ولی کیهان این قد تو سری بهم زد این قد کوبید بهم که اموزه های بهم داد تجربه های بهم داد و خیلی چیزا یاد گرفتم از قوانین کیهان تا مدتی پیش که شروع کردن فایل های شما و با استفاده از قوانین کتابی بهم الهام شدش که خداوند بهم گفت این کتاب و با هدایت خودش به افراد در این فرکانس انشار بدم و هدایت شدم که این متن رو ارسال کنم که این کتاب رو بدم قبل از انتشار استاد مطالعه کنه من در زمان و مکان مناسب هستم و این کتاب در زمان و مکان مناسب انتشار خواهد شد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    همتا نوری گفته:
    مدت عضویت: 274 روز

    بناممم خدای که نیایش لایق اوست !

    بناممم زاد که هدایت گر من است !

    بناممم خدای بی نهایت مهربان ام !

    بناممم نیرو بهتر و برترام !

    خداااااجااااانممم امروز شعله عشق را که در قلب من افریدییییی ستایش کردنیست !

    این چی عشقست اییییییی واییییییییییی

    من چگونه توانستم این فایل را بیبینمممم .

    اصلاح نمیدانممممم چی نیرو سمت مرا گرفت که بیاااااااا بگذارر دیگر جاها و داخل سایت بشو . با آمدن در سایت و ناخودآگاه بیدار شدنم از خواب واقعاااااااا همش یک معجزه است .

    خداااااجااااانمممممم سپاس گذار دستان پر قوت و پر قدرتتتت هستمممم چی می‌شود این عشق و این محبت از یک نیرو برتر را واضح بر همه اعطا بکنی ؟ خدااایییی من !

    یک تکه از بهترین کلامممم تان استاد !

    در اصل ماجرا من که از سابق زمان علاقه مند به آمریکا بودممم اما بعضا بسیار جاها از کمبود و بدحجابی مردمان برایم تعریف میشد !

    یا گفته میشد مسافران که اینجا رفتن آمریکا روز به روز خرابتر و بی ایمان تر میشوند .

    استااااد بفکر من هیچکس نمی‌توانند با تغییر محیط افراد یا مسافرت خود بتواند ذهن خود را هم از یک سر چنچ بتوانند .

    یعنی اگر کسی که در ایران است یا کسی که در آمریکا و افغانستان است بخواید مسافر کند و تغییر مکان بدهد فضا و فکرش هم تغییر کند ‌.

    مگر کسی است که از قلب ها ، ورودی ها ، مغز طرف و ساختن باور های جدید طرف آگاه باشد ؟

    من که الحمدلله حاکم بالای خود هستم هرکجای دنیا باشممم موفق تر شجاع تر روابط بهتر را ایجاد کردن حس امنیت داشتن …… را تجربه میکنم آن شالله .

    استاد به نظر من این همه یک باور است به مثال که شما همیشه می‌دهید( پول )

    اگر باور داشته باشیم پول درآوردن سخت است، این باور به‌صورت ناخودآگاه باعث می‌شود فرصت‌های ثروت‌ساز را نادیده بگیریم . و آلی اگر باشد ما نبینیم

    به قول قرآن

    آنها چشمان بینا دارند اما از قلب ها حیات نیستند !!!!

    خداااییی عشقمممم ازت ممنونم که مرا لایق این اگاهی ها دانستی .

    در حفظ الله باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    نرگس پرورش گفته:
    مدت عضویت: 2207 روز

    به نام خداوند هدایتگرم

    خدایا شکرگزارم ک هم مدار شنیدن این آگاهی‌های ناب بودم .

    اول بگم که چقدر این تصویر رو دوست داشتم . اصلا دوست داشتم این تصویر با اندازه بزرگ رو در و دیوار شهر و کشورم نصب بشه . چ روز زیبایی هست روزی ک ما به این درک و این صلح با جهان برسیم و درک کنیم ک تفاوت‌های دیدگاهی نباید باعث ایجاد نزاع و جنگ و ناسازگاری بشه برعکس باعث رشد و گسترش حق انتخاب و آزادی بیشتر میشه …

    قبل از دیدن سریال‌های «زندگی در بهشت» و «سفر به دور آمریکا»، چه ذهنیتی درباره مردم و کشور آمریکا داشتید؟ ذهنیت منفی . قطعا پاسخ همین هست .چون ورودی ها ذهنیت رو شکل میده و ما ورودی مثبتی در کودکی و نوجوانی در این مورد دریافت نکردیم ک هیچ تا دلتون بخواد ورودی منفی گرفتیم … در مورد روابط یه جور ترس از قرار گرفتن در این کشورها در من وجود داشت که در من ایجاد احساس ناامنی می کرد . احساس اینکه من نمیتونم در این مکانها زندگی شاد و پاک و زیبایی رو تجربه کنم و همیشه باید با انحرافات و کج روی ها دست و پنجه نرم کنم و یا تنها ززندگی کنم و یه حس غربت رو در خودم حمل کنم . احساس میکردم اونجا هم در مورد من احساسی رو دارن ک اکثر ایرانی ها در مورد افغان ها دارن و تصور این احساس باعث میشد تا احساس کنم هیچوقت نمیتونم به این کشورها مهاجرت کنم و اگر هم مهاجرت کنم هیچوقت توسط اون کشور میزبان پذیرفته نمیشم .

    در مورد آب و هوا هم احساس میکردم خشک و بدی آب و هوا جزوی از این کشور هست از بس ک در سریالها و فیلمهای وسترن آب و هوای گرم و خشک و شبیه منطقه ی محل زندگی خودم دیده بودم و این باعث شده بود دوست نداشته باشم اونجا زندگی کنم چون من یه عمر در کویر زندگی کردم و خشکی رو تجربه کردم .

    در مورد کار کردن و پول درآوردن هم فک می کردم اگر بخوام در چنین کشورهایی زندگی کنم باید صبحم رو به شبم بدوزم و کار کنم چون در فیلمها اینجور دیدم ک آدمها صبح میرن و شب میان خونه و عملا برای اینکه بتونم از پس مالیات و هزینه ها بربیام همه ش باید در حال کار کردن باشم و اینطور درواقع لذتی هم نمی بردم از زندگیم .

    کلا دیدگاه خشنی نسبت به آمریکا در وجودم بود ک این موضوع در مورد کشورهای اروپایی کمتر بود شاید بخاطر اینکه مهاجران اروپایی دور و برم بودن و من درک بهتری در مورد کشورهای اروپایی داشتم اما کشور آمریکا رو یه کشور زمخت و خشن می دیدم ک نمیتونه میزبان من برای داشتن یه زندگی آروم و شاد باشه .

    (از کجا این باورها شکل گرفته بود؟ چه چیزهایی درباره آمریکا شنیده بودید؟)

    قطعا از تلویزیون و سریالهای تلویزیونی و همینطور از زبان انسانهای ناآگاهی که تجربه های ناخوشایند خودشون از کشور آمریکا رو به مکان و موقعیتی ک در اون بودن گره زده بودن و فک میکردن اگر ناشادی و لذت نبردن در اون کشور براشون اتفاق افتاده به خاطر این بوده ک در آمریکا زندگی کردن و این تقصیر گردن اون کشور و مردم اون کشور و … هست .

    و از رسانه ها و اخبار و در مدرسه و نشریات و زمان تحصیل هم هرچه بوده و شنیده بودم نکات منفی و زشتی ها و نابسامانی های کشورهای غربی بوده و یه نگاه جبهه گیرانه درمورد اینکه اونجا همه چی بد هست و بچسب ب جایی ک هستی ک اینجا واقعا در برابر اونجا بهشت هست یه عمر ب طرق مختلف به ما منتقل شد .

    بعد از دیدن این سریال‌ها، دیدگاه منفی شما درباره کشور و مردم آمریکا به چه شکل تغییر کرد و این سریال ها چه تاثیری در تغییر ذهنیت شما از منفی به مثبت، در جنبه های مختلف داشته است مثل: بنیان خانواده، امنیت، نوع دوستی، احترام به اعتقادات و …

    (کدام بخش‌ها یا صحنه‌ها بیشترین تاثیر را روی شما گذاشت؟ چه تصویری از مردم آمریکا در ذهن‌تان ساخته شد؟) سریال بهشت و سفر به دور آمریکا اصلا تحولی بنیادین در نگرش و وجود من در مورد کشور آمریکا ایجاد کرد به نحوی ک من از سمت نفرت به سمت عشق به این کشور و مردمش حرکت کردم . از سمت ترس از زندگی در اونجا به اشتیاق و علاقه برای زندگی در اونجا حرکت کردم. و واقعا خیلی خیلی احساس امنیت خاطر دارم الان ک ب کشور آمریکا فکر میکنم . الان در تابلوی آرزوها م تصویری از کشور آمریکا هست و دوست دارم روزی مثل استاد در این کشور زندگی کنم. وقتی ک اون خانم زیبا رو دیدم ک در حیاط پشتی خونه خودش یه باغچه ی معنوی درست کرده بود و با عشق در مورد باغچه ش با استاد و مریم جان ک براش غریبه بودن تعریف میکردن تو ذهنم چنین چیزی را ساختم ک من هم چنین خانه ای و چنین باغچه ای رو میتونم داشته باشم . .. وقتی ک در مورد رانندگی و فروشگاه ها و درآمد مردم متوسط اون شهر و ایونت هایی ک هر آخر هفته در شهرهای مختلف برگزار میشه دیدم و شنیدم احساس کردم ک چقدر زندگی می‌تونه در کشور آمریکا هیجان انگیز و متنوع باشه . وقتی دیدم ک در مزارع اونجا چ زندگی روستایی و قشنگ اما مدرنیته و مجهزی وجود داره خیلی مشتاق شدم ک من هم چنین زندگی ای رو تجربه کنم . و دوستانی ک استاد دارند و عشق و محبتی ک بین شون جاری بود و سادگی و راحت گرفتنشون باعث شد من عاشقانه بخوام ک چنین دوستان طبیعت گرد و آگاه و سهل گیر و متکی به خودی داشته باشم ک وقتی در کنار هم قرار می گیریم هدفمون لذت بردن از وجود هم باشه نه به رخ کشیدن ها و چشم و هم چشمی و حسادت کردن ها….

    وقتی ارتباط بین فرزند و پدر و مادر رو در دوستان استاد دیدم دوست دارم ک خودم چنین پدر و مادری بشم و چنین رابطه ی سالم و بالغانه و سرشار از عشقی رو با فرزندانم داشته باشم .

    وقتی در مورد ثروت و رفاه اون کشور دیدم و سطح بالای امکانات و امنیت در اون شهر و کشور ک باعث میشه داشتن دیوار و قفل کردن درها و حساب کردن شخصی خودت در فروشگاه بشه طبیعت این کشور تازه فهمیدم ک اون مدینه فاضله ای ک یه عمر سعدی دنبالش بود رو چنین انسانهایی تونستن در کشور و شهر خودشون ایجاد کنند .

    وقتی ک از پارک های ملی و تاریخچه ی ساخت و امکانات رفاهی شون در سفر به دور آمریکا دیدم و شنیدم عاشق داشتن آروی و مسافرت های طولانی و سکونت در این پارک های ایالتی و ملی شدم و دیدم ک چقدر امکان سفر کردن و تجربه ی جهان در این کشور وجود داره خدا رو شکر برای عاشقان سفر …

    وقتی دیدم ک افراد مسیرهایی دارن ک میتونن دوچرخه سواری و اسکیت برد و اسکوتر سواری تجربه کنند متوجه شدم ک یه شهر چقدر می‌تونه در خدمات رسانی به شهروندان ش غنی و دست و دلباز باشه و با تمام وجود خواستم ک تجربه ش کنم و هزاران هزار زیبایی و نعمتی ک من در این سریالها در آمریکا دیدم از قایق سواری و جت اسکی و تفریحات دریایی تا موزه ها و پارک های ملی و ماشین های مسافرتی مختلف تا اقوام و مذاهب مختلفی ک در این کشور با صلح و آرامش زندگی میکنند و چقدر به آگاهی رسیدم در مورد فرهنگ و رسوم واقعی آمریکایی ها و این عبارت دلنشین :

    »in god we trust» ک شده سرلوحه ی زندگی ما هم و پشت ماشین مون چسبوندیم ش و این شعار عالی نشانه ی توحیدی بودن و ایمان قوی این مردم به خداوند هست …

    این تغییر ذهنیت، چه تاثیراتی در زندگی واقعی شما داشته است؟

    (در نگرش، امید، انتخاب‌ها، هدف‌ها یا حتی مهاجرت شما به مکان های بهتر یا مسافرت و دیدن زیباییهای بیشتر و…)

    بسیار بسیار تأثیرگذار بوده . همون‌طور ک گفتم احساس امید و امنیت رو در وجود من ایجاد کرده و باعث شده تا من حتا هدف مهاجرتی خودم رو آمریکا انتخاب کنم . و همینطور به نتیجه برسم ک هیچوقت نباید چشم و گوش بسته نظر دیگران رو در مورد یک قوم یا یک شهر و یا یک ملت و کشور بپذیرم . بلکه باید با تحقیق و شناخت و مطالعه به درک درست برسم و اجازه ندهم تا تعصب‌ها و جانبداری های سیاسی و فرهنگی ذهنیت من رو در مورد امور مختلف شکل بده . یه جورایی به یه درک عمیق در مورد اینکه من آزاد هستم در انتخاب و ساخت باورها در ذهنم رسیدم و فیلتر قوی ای تونستم در ورودیهای خودم ایجاد کنم.

    خدایا شکرت برای این رشد و تغییر ک اونقدر ذره ذره در من و افکار و شخصیتم ایجاد شده ک شاید اگر این سوالات رو از خودم نمی پرسیدم نمی تونستم اینقدر خوب و دقیق کشف و درک کنم حجم عظیم تغییراتم رو . خدایا شکرت و سپاسگزارم استاد عزیز و نازنین من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    سانا گفته:
    مدت عضویت: 1429 روز

    سلام به همه

    اول اینکه بگم مهم ترین تاثیر سریال سفر به دور آمریکا در زندگی من این بود و هست که دارم به صورت مداوم هدایت میشم به مسافرت های کوتاه و بلند ،و از زمانی که سریال رو میبینم و قشنگی هارو تو دفترم پر میکنم ، زیبایی بیشتری رو میبینم و گاهی تا یک زیبایی رو میبینم ، ذهنم همون لحظه میگه ببین چقد شبیه اون قسمت سریال و فلان مکانه و واقعا هم شبیهه

    من از زمانی که سریال رو علاقه مند شدم و میبینم ،هر روز بعد از سپاسگزاری حتما یک قسمت رو میبینم و بعد از اون ذهنم میگرده که اطرافم زیبایی ببینه

    من از جایی که حس بدی از آمریکا و پرچمش میگرفتم الان به جایی رسیدم که عکس پرچمش رو گذاشتم توی دریم بردم و وقتی میبینمش خود به خود لبخند میاد روی لبم ، چون تمام قشنگی هاش میاد توی ذهنم

    از جایی که حس بد و نفرت به مردمش داشتم ،الان وقتی اونا رو میبینم توی سریال تحسین میکنم اونارو و ویژگی خوبشون مثل مهربونی ، شاد بودن ، محترم بودن ، آزاد بودن ، ارزشمندی ، اعتماد به نفس ، زندگی به سبک خودشون ، سادگی و… یاد میکنم

    از زمانی که سریال رو میبینم ، توجهم به قشنگی های محل زندگیم بیشتر شده ، بیشتر امنیت و آزادی که دارم رو میبینم ، سرسبزی و درختا ، صدای گنجشک ها ، لبخند آدمها، بازی بچها ، …و چیز هایی که حس قشنگی در من ایجاد کردن

    الان هم تو راه مسافرت کوتاهی هستم و مطمئنم قراره کلی قشنگی ببینم و اینجوری شده که هر هفته دو یا سه روزشو هدایت میشم به رفتن به جاهای قشنگ و زیبا

    الانم همون دعایی رو میکنم برای خودم که شما همیشه موقع سفر میکنین ،خدایا منو در بهترین زمان و مکان و شرایط قرار بده و هدایتم کن به سمت زیبایی های بیشتر

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    باران و ایوب گفته:
    مدت عضویت: 1619 روز

    سلام استاد جان و خانوم شایسته عزیز وهمه دوستان .

    باران:

    استاد من تا قبل آشنا شدن با سایت شما و دیدن سریال سفر به دور آمریکا همیشه دید خیلی بدی داشتم به مردم آمریکا مثلا میگفتم چون مشروب میخورن ادمای ترسناکین هرلحظه ممکنه با حالت مستی بهت حمله کنن .یا مثلا بی حجابن همه چی براشون عادیه روابط جنسی .حس خیلی بدی بهشون داشتم .حتی استاد شاید باورتون نشه اولا که اومدم تو سایت خیلی مقاومت میکردم بیام سریال سفر به دور آمریکا رو ببینم میگفتم چون بی حجابن همسرم نبینه .بعد وقتی سفرنامه رو دیدم عاشقش شدم .گفتم وای چه ادمای خوبی چقد با فرهنگن اصلا نگاهشون به همدیگه چقد محترمانه س .چقد مهربانن، یه قسمت از سفرنامه لب ساحل بود دخترا با مایو بودن چقد لذت بردم که ا مردا هیچ نگاهی هوس بازی به دخترا نداشتن اونموقع بود که کامل ذهنیتم عوض شد. خییلیم تحسینشون کردم و لذت بردم از دیدنشون .فهمیدم که نباید قضاوت کرد و واقعا استاد از شما ممنونیم که خیییلی از باورهای مارو عوض کردی .به زندگی به دید خیلی مثبت تری نگاه میکنیم به تمام مردم کشورهای دیگه به دور از قضاوت .خیییلی سپاسگزارم ازتون استاد جان .

    در پناه خدای مهربان باشید .

    خدا نگهدار.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: