تاثیر رسانه ها در شکل گیری باورها - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2025/04/abasmanesh-4.webp
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-04-15 20:36:402025-04-15 20:42:48تاثیر رسانه ها در شکل گیری باورهاشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استاد ممنون ک چشم منو بروی حقیقت باز کردی
اولین روزای اشنایی کن با گروه و درسهاتون از سفر ب دور امریکا .من بخدا اعتماد دارم بود خیلی عجیب بود جوری ک از تعجب چشمام باز مونده بود ک واقعن مگ امریکاییا خدا پرستن مگ خدارو قبول پارن ک اعتماد هم دارن
بما گفته بودن خانواده مستحکم نیس و خیانت در خانواده زیاد و طلاق زیاد . بچه زیاد ندارن
وقتی دیدم مهمونای استاد کلی بچه دارن واقعن دیدم شاخ در اوردم از تعجب
شنیده بودم زن احترام نداره و فقط کالای جنسی و احترام و ادب اصلن نیس . نزاکت اصلن ندارن .شنیده بودم کثیفن و خیلی بوی بد میدن .
میگفت امرییکاییا خیلی احمقن
شنیده بودم حقه بازن
وای چقد تفاوت بود بین دیدهام از طریق شما و شنیدهام از طریق مسجد و مدرسه چقد مردم مهربونن
بچه بودم میگفتندبگو مرگ برامریکا صدات رو امریکاییا بشن.ن جوری جیغ میزدم گلوم جر میخورد الن میگم چرا اخه چرا باید جر میدادم خودمو
این اگاهیا بلژف شماس استاد وگرنه اصلن نمیفهمیدم چطور ادمایین
سلام به استاد عزیز، خانوم شایستهی نازنین و دوستای مهربونم توی سایت
خدایا، هر چی دارم از خودته… از ته دل شکرت!
راستش رو بخواین قبلاً اونقدرا حس خوبی به آمریکا نداشتم، نه اینکه خیلی بد فکر کنم، ولی خب کلی باور غلط که از اطراف و جامعه شنیده بودم، یه جاهایی تو ذهنم نشسته بود… اما هزار بار خدا رو شکر، با دیدن سریال “زندگی در بهشت” و “سفر به دور آمریکا” نگاهم یهدفعه زیر و رو شد. همهی اون مقاومتها و قضاوتهایی که داشتم، پَر کشیدن رفتن.
الان برام آمریکا یکی از بهترین کشورهای دنیاست، مخصوصاً مردمش… رابطههایی که بین آدما تو این کشور هست، یه چیز دیگهست! اونقد صمیمی، قشنگ، با احترام… من همچین چیزایی رو تو کشور خودمون، با اینکه همه دم از دین و خدا میزنن، کمتر دیدم. وقتی دیدم اعضای خانواده تو آمریکا چقدر به هم نزدیک و دلسوزن، واقعاً شگفتزده شدم. همیشه فکر میکردم خانواده تو آمریکا معنی خاصی نداره، ولی وای که چقدر اشتباه میکردم…
خلاصه الان نهتنها هیچ مقاومت ذهنی نسبت به این کشور ندارم، که دلم میخواد بلند بگم: آمریکا یکی از بهترین، مهربونترین، و مذهبیترین کشورهای دنیاست! مردمی که پر از ایمان، صلح، عشق، انسانیت و انرژی مثبتان. خدایا شکرت برای این آگاهی جدید… شکرت که چشامو به حقیقت باز کردی.
از صمیم قلبم براتون آرزو میکنم، مردم عزیز آمریکا، همیشه توی اوج شادی، آرامش، ثروت و عشق زندگی کنن. چون واقعاً لیاقتشو دارن.
خدایا شکرت برای این آگاهی ها….خدایا شکرت برای همه ی آدم های خوبی که توی دنیا هست خدایا شکرت برای مردم با فهم و شعور مردم امریکا…..
به نام خدای وهابی که رب من است
سلام می کنم خدمت استاد عزیزم و مریم جون
سلام به همه ی بچه های خانواده عزیزمون.
مریم جون اول از شما یک تشکر ویژه کنم که شروع فیلم گرفتن از سفرهاتون با استاد از سمت شما بود. خود استاد اوایل چندبار توی توضیحات گفته که مانع داشته و دلیلشم این بوده که میخواسته لذت ببره و فیلم گرفتن در سفر و بعدش ادیت کردن از لذت بردن و در لحظه بودن می کاسته. اما شما ادامه دادی و با وجود غرهایی که استاد می زده دست برنداشتی. ازت سپاسگزارم. چقدر برای تهیه این فایل ها زحمت کشیدی و چقدر زیبایی نشونمون دادی. چقدر باورهامون رو راجب آمریکا و مردمش تغییر دادی. چقدر با عشق تصویر می گرفتی و چقدر عاشقونه صحبت می کردی. البته در ادامه خود استاد همراهی می کنه و حتی در سفرهای تنهایی مثلاً به ایالت یوتا و اون موتورسواری های جانانه خودش حتی برامون فیلم می گیره.
استاد جون یک تشکر ویژه دارم بابت این همه رانندگی. واقعا دمت گرم. شما در اوایل سفر به اتوبوس سانتافه رو هم وصل می کردی و می بردی. خیلی کارت برام جالب بود و تحسینت می کردم. دمت گرم که با ثروتمند شدن این همه باور مناسب در ما ایجاد کردی که می شود.
یک تشکر هم از دوستانی بکنم که کامنت های زیبا روی فایل ها می ذاشتند و از زیبایی ها می نوشتند و باعث می شد که تمرکزمون بیشتر روی زیبایی های فایل ها بره. خدا قوت به همه تون.
================================
توی دوره هم جهت با جریان خداوند مفاهیم ذهن و روح در جلسه 6 خیلی برام جالب بود. استاد نوشته ای رو برامون خوند که وقتی روی آیات سپاسگزاری کار می کرد بهشون الهام شده بود. مطلب این بود که روح همون خداونده و آگاهیش کامل و ثابته و ذهن با ورودی ها شکل گرفته. کاری که ما در دوره انجام می دیم اینه که دیدگاه ذهنمون رو به روح مون نزدیک می کنیم و نعمت ها به صورت کاملا طبیعی و ساده وارد زندگیمون می شن.
الان که این فایل رو گوش کردم یاد بچگی خودم افتادم که در سر صف صبحگاهی مدرسه همواره بعد از تلاوت آیات قرآن با مشت گره کرده شعارهای ضد آمریکایی می دادیم.
الان که این فایل رو دیدم یاد فیلم هایی توی تلویزیون مثل خوب،بد،زشت ، به خاطر یک مشت دلار و روزی روزگاری در غرب افتادم.
این فایل یادم انداخت که چه روزنامه دیواری هایی در ایام دهه فجر توی مدرسه راجب جنایات کشورهای غربی می زدند.
هر وقت صحبت از آمریکا می شد از مشکلاتی که اونجا پیش اومده بود می گفتن و چون پدران ما به اخبار نگاه ویژه ای داشتند ما هم به طبع شنیدیم و دیدیم و باور کردیم. همیشه از طوفان های آمریکا صحبت می شد. همیشه از کشتار در مدارس آمریکا صحبت می شد. همیشه از هوم لس های آمریکایی حرف می زدند. آنقدر گفته بودند پیش خودم توی اون بچگی می گفتم خداروشکر ما توی آمریکا نیستیم. اینکه همشون بی بندوبار هستند و خانواده ای وجود نداره که واقعا برام طبیعی شده بود. فکر می کردم بچه ها رو بدنیا می آرن، اونم از راه های نامشروع (چون فیلم های زیادی در این باره می ذاشتن) و ولشون می کنن. فکر می کردم که همه ی بچه ها اونجا بازی شون با اسلحه است. فقط کشت و کشتاره.
این ها و خیلی چیزهای دیگه به خاطر ورودی هایی بود که از مدرسه، رسانه ها، اخبار، فیلم های وسترن و… گرفته بودم. این ها واقعیت نبود اما ما به واسطه ورودی های ذهنی باور کرده بودیم. یک نگرش بسیار بد به این کشور ایجاد شده بود. اینکه این کشور منابع همه ی کشورها رو گرفته و ثروتمند و قدرتمند شده. این باور ایجاد شده بود.
اما با فایل های سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت آرام آرام تمام این باورها ریخت. خدارو شکر می کنم الان بالای 7 سال هست که اصلا نه تلویزیون ایران و نه ماهواره رو نگاه نکردم و آنقدر بی اطلاع هستم که توی جامعه یکی بهم یک موردی رو می گه که مثلاً آمریکا و ایران می خوان جنگ کنند یا صلح کنند یا این خبر شده خندم می گیره. هیچ پیگیری در این باره ندارم.
الان 4 سال شده که اینستاگرام هم ندارم. جالبه یک هم زمانی درباره رسانه همین دیروز قبل اینکه این فایل رو ببینم اتفاق افتاد و اونم این بود که داداشم لینکی از یک خبر از اینستاگرام توی واتساپ برام فرستاد. پیش خودم داشتم به اینستاگرام فکر می کردم و اومدم توی سایت و این فایل رو دیدم و گوش کردم و به خودم آفرین گفتم که ریشه ی این رسانه ها رو سال هاست که زدم. به قول استاد نگاه نمی کنم که احساسم بد بشه تا اینکه دنبال کنم و بعد بیام بگم با چه زاویه ای حالا نگاه کنم تا احساسم بد نشه. من ریشه اش رو زدم. دمت گرم آقا مصطفی. هر چقدر هم که میخواد داشتن این رسانه در جامعه محبوب باشه. هرچقدر که اطرافیان بخوان این فیلم ها رو پیگیری کنن، من کاری به دیگران ندارم، چونکه اگر قرار باشه متفاوت نتیجه بگیرم باید متفاوت عمل کنم.
این رو هم بگم که آرامشی که از نداشتن تلویزیون و هر رسانه ای به آدم دست می ده بی نظیره. چقدر وقتت آزاده. چقدر آرام تری. فقط فکر کن به استرسی که این اخبار ایجاد می کنه. نگرانی هایی که بهت می دن. در دوره هم جهت با جریان خداوند الان داریم روی باور فراوانی کار می کنیم و این رسانه ها بمباران باور کمبود هستن. سال ها به واسطه بودن در خانواده و مدرسه دنبال کردیم و نتیجه ناآرامی، ناامنی و کمبود بوده. فقط سریال های دوران کودکی چقدر به ما باور اشتباه داده. مثلاً یادمه که اون دوران فیلم های مهران مدیری رو با خانواده نگاه می کردیم. چقدر این فیلم ها باور مخرب بهمون تزریق کرد. باور اینکه توی تمام شرکت ها آدم ها مفت مفت پول می گیرند. همه دنبال این هستند که از کار در برن و جلوی مدیر فقط کار می کنند. چقدر روابط عاطفی رو بر پایه کنترل کردن دائمی نشون می دادن و….
اما سریال های سایت کاملا نگرش ذهنم رو به آمریکا و مردمش عوض کرد تا جایی که خواسته ام مهاجرت به آمریکا شده.
اگر همین الان استاد یک نظرسنجی بذاره و از بچه های سایت بخواد که صادقانه بگن که دوست دارن به کدوم کشور مهاجرت کنند درصد بسیار بالایی آمریکا رو انتخاب می کنند. انقدر که این سریال ها ذهنیت ما رو تغییر داده و بهبود بخشیده.
خود من با همین سریال ها سفر کردن به شهرهای ایران رو شروع کردم. ماشین سواری خودم رو تبدیل به کمپر کردم و الان سفر می کنم. چقدر این استیت پارک های آمریکا روی من تاثیر مثبت گذاشت و هدایتم کرد به جاهای فوق العاده توی کشور خودمون. همین توی ایام عید چندین روز بغل ساحل توی بندر انزلی کمپ کردم. این امکان توی کشور آمریکا که انقدر به سفر بها داده شده برام بی نظیر بود. من فکر می کردم که این کشور فقط آسمون خراشه و اصلا شهرهای سرسبز نداره. اصلا اونجا درخت رشد نمی کنه. همش بیابونه و انقدر فضا و جا برای زندگی کمه که مجبورن فقط آسمون خراش بسازن که بتونن زندگی کنند. واقعا وقتی شما با اتوبوس به مسافرت می رفتید من باورم نمی شد که اینجا آمریکا باشه. خیلی جاها از شمال ما زیباتر و سرسبزتر بود. یادم به قسمت های آبشار نیاگارا در ایالت نیویورک می افته. نیویورک برام یه شهر تکنولوژی صرف بود ولی الان داشتم آبشار و جنگل می دیدم. این حجم از فراوانی آب شیرین رو می دیدم و به معنای واقعی اونجا سپاسگزار شدم.
یاد قسمت 165 سریال سفر به دور آمریکا می افتم که چقدر زیبایی از Yellowstone دیدیم.اصلا اون قسمت رویایی بود و جالبه که چقدر مسیر چوبی برای دیدن چشمه های آب گرم درست کرده بودند. چقدر این کشور برای دیدن زیبایی ها فضا درست کرده. خدایا شکرت واقعا باورهام رو عوض کرد.
یاد ویزیتور سنترها می افتادم که چقدر آدم ها با روی خوش برخورد می کردند و برات وقت می ذاشتند و با عشق برات توضیح می دادند. با اینکه هربار این توضیحات رو می دادند ولی بازم با تمام احساس این کار رو انجام می دادند.
تورهایی که می گرفتید و چقدر آدمها به هم احترام میگذاشتند و چه توضیحات خوبی داده می شد مثلاً قسمت هایی که غارها رو رفتیم و قسمتی که مزارع انگور و شراب سازی ها رو رفتیم. همه وقتی دوربین مریم جون رو می دیدند دست تکون می دادند. خیلی براشون عادی بود که کسی فیلم بگیره. هیچ ماسکی نداشتن.
یاد آخرای قسمت 7 می افتم که رفتیم موزه کوکاکولا و جشن و پایکوبی بود. کلی برنامه برای شاد کردن بچه ها و لذت بردن داشتن.
یاد مهمونی هایی که توی پردایس برگزار می شد می افتم که هر کس غذای دلخواه خودش رو می خورد یا هر جور دوست داشت لذت می برد. یادمه بچه ها اومده بودن که بپرن توی آب و یکیشون می ترسید ولی هیچ کس اجبارش نمی کرد، مسخره اش نمی کرد بلکه بهش جسارت می دادن، تشویقش می کردن. این ها تفاوت های این مردمه و حالا به ما چی نشون دادن.
یاد قسمت 15 سفر به دور آمریکا می افتم که توی استیت پارک smoky mount فکر کنم بودید و مهمون اون خانواده شدید. جالبه که کلی شما رو تحویل گرفتند و آدرس جاهایی که در آمریکا زیباست و رفته بودند رو بهتون دادند و چیزی که برام جالب بود یک آقایی بلند شد و یک سرودی رو خوند به اسم god bless America به معنای خداوند به آمریکا برکت بدهد. فهمیدم که این مردم عاشق کشورشون هستن. این فرکانس چقدر بی نظیره. این مردم چقدر عالی هستن و از هم سپاسگزاری می کنن. حالا ما توی ایران چی شنیدم. ما اصلا چه نگاهی به کشور خودمون داریم؟ چه نگاهی به دولتمردان کشورمون داریم؟ چقدر تفاوت وجود داره. و به ما چه باورهایی تزریق کردند.
اصلا یک روزی دارند به اسم روز سپاسگزاری یا thanksgiving . چقدر دارند از قانون به درستی استفاده می کنند. پول کشورشون تنها پولیست که روش اسم خدا نوشته شده. ما به خداوند اعتماد داریم
یاد لری عزیز می افتم توی سریال سفر به دور آمریکا که چقدر بی منت وقتی حتی شما توی سفر بودید می اومد و به خونه سر می زد و اگر مشکلی داشت برطرف می کرد و می رفت. چقدر این انسان ها فوق العاده اند. خدایا شکرت.
اگر بخوام از خوبی های این کشور، این مردم و این سریال ها بگم تمومی نداره و باید کتاب ها نوشت. خدارو شکر می کنم که این ها رو دیدم و می بینم. من تمام فایل های سفر به دور آمریکا رو توی گوشی و هاردم دارم. یکی از عادت هام اینه که موقع ناهار من فایل های سفرنامه رو نگاه می کنم. خیلی هاش رو بارها دیدم. بچه که بودیم زمان شام خوردن همیشه سریال های تلویزیونی رو دنبال می کردیم و نتیجه فقط کمبود، ناآرامی و استرس بود. جنگ و دعوا توی خونه بود. احساس ناامنی توی جامعه بود. ترسیدن از موقعیت های جدید بود. اما از وقتی این سریال رو دنبال می کنم هرجا می رم با آدم های فوق العاده روبرو می شم. خیلی قضاوت کردن راجب آدم ها توی وجودم کمرنگ تر شده و جاداره که تا ابد ادامه بدم. استاد جون و مریم عزیز شما به من یاد دادید که باورهام رو خودم انتخاب کنم و خودم رو خالق بدونم و عروسک خیمه شب بازی افکار و باورهای دیگران نباشم. حالا این مسیر زیبا رو باید ادامه داد. انتهایی هم نداره. هر روز باید هم جهت تر با این تنها جریان خیر بود. هماهنگ تر بود. خدایا شکرت.
سپاسگزارم بابت تمامی زحماتی که کشیدید و باورهایی که ایجاد کردید. من یکی که باید خیلی بیشتر این فایل ها رو ببینم. سپاسگزارم ازتون. امیدوارم مثل همه ی پاداش هایی که بعد از اتمام یک دوره آموزشی به خودتون می دید، ادامه سفر به دور آمریکا رو بعد از دوره هم جهت داشته باشیم. دست مهربونتون رو می بوسم.
انشالله همدیگرو در این کشور توحیدی ملاقات خواهیم کرد.
خدانگهدار
در پناه الله یکتا شاد، سالم و ثروتمند باشیم.
سلام به استاد عزیز
سلام به دوستان خوب خودم
خوشحال هستم که شروع روز من با شنیدن این فایل استارت خورد
همه چیز برای من از زمانی شروع شد که خواستم تغییر کنم
خواستم که فکر و باور خودم را تغییر بدهم
افکار خودم را تغییر دادم و در نهایت روند زندگی من تغییر کرد
کسب و کار من رونق گرفت
حال من خوب شد
توانستم به این درک برسم که همه چیز در دستهای من است
من خودم مسبب اتفاقات زندگی خودم هستم
ندیدم و نشنیدم تنها باید تفکر کنم و حس و حال خودم را خوب نگه دارم
هر زمان مسیری که می روم حال خوب دارم
هر زمان مسیری که می روم از آن لذت می برم
هر زمان راهی را انتخاب می کنم در آن ایمان و امید دارم آن مسیر برای من درست است
آن مسیر برای من در نهایت به خیر و خوبی ختم می شود
چقدر این مسیر درت و شیرین و لذت بخش است
در مورد این جلسه و این صحبت ها اینگونه بنویسم که
تا قبل از این واقعا می ترسیدم که حتی بخواهم به آمریکا فکر کنم چه برسد به اینکه بخواهم به آنجا سفر کنم و یا مهاجرت کنم اما اکنون یکی از مهمترین و زیباترین انتظارات و امیدهایی که در ذهن خودم دارم سفر کردن به این کشور است
دیدن این کشور است
حتی مهاجرت کردن و زندگی کردن در این کشور بزرگ و این قاره پهناور است
می دانم که زود قضاوت کردم و آنهم بخاطر این بوده است که ندیده و نشناخته فقط و فقط دل به گفته های دیگران سپردم
یادم باشد هر چیزی که دیگران می گویند درست نیست
این درس و این نکته ای بود که امروز برای من ارزشمند بود و آنرا یاد گرفتم
هر چیزی که هر کسی می گوید درست نیست
لزوم ندارد که بخواهم هر چیزی که دیگران گفتند دقیقا همان باشد
این درس و نکته ای عالی بود امروز برای من
این سبب می شود که همیشه آرامش در من باشد
همیشه دنبال حال خوب بود
دلیل ندارد که بخواهم بترسم و یا شک و ناامیدی در دل و ذهن خودم داشته باشم
درسی دیگر
نکته ای دیگر
برای من این بود که به زیبایی ها توجه کنم
آگاهانه سعی کنم که روی نکات مثبت و خوب هر چیزی توجه کنم
آگاهانه سعی کنم که حال خودم را خوب نگه دارم
همه اینها در کنار هم سبب می شود که یک زندگی آسان و روان و ساده و خوب را تجربه کنم و چه چیزی بهتر از این
می تواند وجود داشته باشد
ممنون از خدای مهربان و خوب خودم
ممنونم از خدای زیبایی ها
سپاس از خدای فراوانی ها
سلام ودرود استاد عزیزم نمیدونید چقدر ذوق زده شدم وقتی تصویر دوستی کشور عزیزم را با کشور قدرتمند وبی نظیر آمریکا مشاهده کردم
خدایا یعنی میشه که باهم به صلح برسیم وجمع بشه این بساط کینه ورزی ودشمن
استاد طبق فرمایشات شما دقیقا برای من هم چنین مواردی بود ،اون شعارهای صبحگاهی سرصف توی مدرسه از همون ابتدا تا پایان تحصیلاتم،به آتش کشیدن پرچم آمریکا، راهپیماییها وشعاردادنها ورسانه ها که بمباران کرده بودن ذهن وروان ما را یادمه نمایشها که در دهه فجر هرروز به نمایش داده میشد واز آمریکا یک قول وحشتناک که هر لحظه در حال نقشه کشیدن برای نابودی ما نشسته در همان عالم کودکی برایم عجیب بود ومیگفتم البته با زبان کودکی که مگر آمریکا کار ندارد وبیکار است که به ما فکر میکند وقتی سوال میکردم همه بهم جواب میدادند که کشور ما ثروتمند وغنی است وآمریکا به ایران چشم دوخته ویک عالمه سوال در ذهن من بود
زمانی که با شما آشنا شدم وسریال سفر به دور آمریکا را دیدم اون فرهنگ ،برخوردهاشون ، مهربونی وایمانشون،ابرازهای احساس هاشون ،کمک کردن،اعتماد به خدا داشتن،طرز پوشش ورفتارهاشون،قضاوت نکردنهاشون شاد بودن خانواده ها وبچه هاشون،لذت بردن از زندگیشون،قانون مند بودنشون،اهمیت دادن به علایق بچه هاشون وهزاران نمونه ی دیگه که همه وهمه را در سریال زندگی در بهشت وسفر به دور آمریکا دیدم وخدای من سپاسگزارم که به من این همه آگاهی دادی واستاد باورتون نمیشه چقدر باورودیدگاهم عوض شدخدایا شکرت
استاد پسرمن الان هفتم هستش وچند ساله هرگز مراسمات مدرسه را شرکت نمیکنه ومیگه مامان به خاطر اینکه همش شعار میدن وپرچم آمریکا را در آخر آتش میزنن واین اصلا درست وانسانی نیست
ومن خیلی خوشحالم
همسر بنده مدیر مدرسه بود البته الان 2ساله بازنشست شده اما چند سالی بود که هرگز در مدرسه اجازه نمیداد ذهنیت بچه ها را یک سری خراب کنن ودادن شعار مرگ بر آمریکا را غدغا اعلام کرده بود واگر اداره گزارش ازشون میخواست میگفت من این برنامه ها را دوست ندارم در مدرسه ی بنده انجام بدهند
واینها نتیجه تغییر باورهای من بود البته بدون تغییر دادن خانواده ام یعنی همسر وبچه ها
واین فرکانس بود که خود همه کارها را ردیف میکرد الهی شکر
ومن چقدر بادیدن سفر به دور آمریکا چیزهای عالی یاد گرفتم وباورودیدگاهن در مورد آمریکا به کلی تغییر کرد ممنون از استاد بزرگوارم استاد عباسمنش عزیز
خاطرهای از زوریخ: وقتی ذهن، واقعیت رو فیلتر میکنه
به نام خدایِ جانان.
یادمه اولین باری که پا گذاشتم زوریخ، نه به عنوان یه توریست کنجکاو، بلکه با یه ذهن درگیر و پر از سؤال، زمستون بود. برفای نرم کوچهها رو سفید کرده بودن، هوای آروم و بیصدا مثل یه پتوی سبک روی شهر کشیده شده بود. همهچی تمیز، منظم، و انگار با حوصله طراحی شده بود.
اما چیزی که بیشتر از همه توی ذهنم نشست، نه زیبایی فیزیکی شهر بود، نه ساعتهای گرونقیمت یا نظم قطارها.
آرامش آدمها بود.
یه جور احساس “امن بودن” که بین مردم جریان داشت. انگار عجلهای تو زندگیشون نبود. کسی دنبال اثبات خودش نبود. نه صدای بوق میاومد، نه چهرهی گرفتهای دیدم. با خودم گفتم: اینا چی دارن که ما نداریم؟
تا اینکه شب، وقتی کنار دریاچه نشسته بودم و دستهامو کرده بودم تو جیب کاپشنم، از خودم پرسیدم:
«واقعاً تو فکر میکردی سوئیس یعنی فقط بانک و ساعت و شکلات؟»
جواب اومد از ته ذهنم: آره، چون این چیزیه که رسانهها تو گوشم کردن!
و واقعاً همینه.
ما خیلی وقتا یه کشور، یه فرهنگ یا حتی کل یه ملت رو فقط از دید رسانهها میبینیم. و رسانهها معمولاً دنبال یه کارن: جهتدهی.
حالا اگه ما فقط از همین دریچه به دنیا نگاه کنیم، طبیعیه که تصویرمون از دنیا هم محدود و تیره باشه. اما راه دیگهای هم هست…
لازم نیست بری دهها قسمت مستند ببینی تا ذهنت باز بشه.
کافیه به اطرافت نگاه کنی.
خیلی از ما الان دوستان یا آشنایانی داریم که تو کشورهای دیگه زندگی میکنن—آلمان، کانادا، ترکیه، استرالیا، سوئیس، آمریکا یا حتی همین دوبی.
کافیه چند دقیقه بیقضاوت باهاشون حرف بزنی.
با زاویهی روح ،،، نه ذهنِ شرطیشده.
بپرسی: واقعاً مردم اونجا چطورن؟ زندگی روزمرهشون چه شکلیه؟
اونوقت کمکم متوجه میشی که خیلی از باورهایی که داشتی، از ذهنیه که سالهاست با رسانهها تغذیه شده، نه با واقعیت.
میدونی مشکل چیه؟
ما عادت کردیم ذهنمون رو بذاریم وسط سفرهی رسانهها، هر چی دادن بخوریم!
در حالی که رسانهها یه وظیفه بیشتر ندارن: تأثیرگذاری.
نه آموزش، نه حقیقتگویی. فقط جهتدهی.
تو فقط نگاه کن به اینهمه شبکهی ماهوارهای فارسیزبان که شب و روز دارن روی باورهای مردم کار میکنن.
چی باعث میشه اینهمه هزینه کنن؟
فقط یه چیز: ذهن تو.
اونا میدونن اگه ذهن تو رو بگیرن، بقیهش حله.
ولی خبر خوب اینه که ما میتونیم خودمون انتخاب کنیم از چی تغذیه کنیم.
اگه حتی یه ذره با «زاویهی روح» نگاه کنیم، متوجه میشیم که هیچ کشوری سیاه یا سفید مطلق نیست.
آدما همهجا ترکیبی از نور و سایهان.
و اگه قراره تصویر دنیا رو بهتر کنیم، باید از ذهن خودمون شروع کنیم.
اون شب کنار دریاچهی زوریخ، یه عهد با خودم بستم.
گفتم دیگه نمیذارم کسی، حتی یه رسانه، ذهنم رو تصاحب کنه.
دیگه قبل از اینکه چیزی رو باور کنم، از خودم میپرسم:
«آیا این، صدای روحه یا صدای ترسهای شرطیشدهست؟»
از اون روز به بعد، هم نگاهم به آدمها عوض شد، هم به کشورها، هم حتی به خودم.
و باورم اینه که اگه هر کسی فقط یه قدم از ذهن محدودش عقب بکشه، و با قلبش نگاه کنه، کمکم یه چیز رو میفهمه:
دنیا جای قشنگتریه، اگه تو بخوای که باشه.
سلام وقتون بخیر
استاد الان بنظرم البته باتوجه ب تجربیاتم و ادمهایی ک باهاشون درارتباطم و در روزمره باهاشون برخورد دارم همشون بلااستثنا از کشور خودشون از جایی ک زندگی میکنن تنفر دارن
و تمام تلاش هایی ک سالها قبل توسط رسانه ها و گروه های مختلف صرف ساخت تصویرسازی درذهن مردم این کشور شده نتیجه ی معکوس داده اینجا ایران مردم این کشور پراز حس خشم تنفر و کینه ان بخاطر تموم دروغ هایی ک شنیدن الان از اونور بوم افتادن ی سری ها
شوخی جمعی شده این حرف ک اقا بذار جنگ بشه این کشور باتموم جنایتکارهاش با خاک یکسان بشه
استاد تصویر ذهنی ما از کشور خودمون خیلی بدتره ما احاطه شدیم با دوگروه ک هدف هر کدومشون تخریب دیگریه
یه عده ک میخوان خارج از ایران رو ب بدترین شکل جلوه بدن
و یه عده ک تمام تلاشون کاشتن کینه و نفرت از مسئولین و حکومته این کشوره
شدیم دوتا جبهه ی مخالف و سرسخت
مردم این کشور دوسته شدن و چشم و گوش بسته تیشه ب دست
نمیخوام بگم همه ی مردم ن
اما تعداد زیادی هستن استاد اونقدر ک از هم شهری وهم نوع خودشون
بدشون میاد بدون اینک اصلا منطق درستی داشته باشن
ایرانیه خب همین کافیه بره ب جهنم
خودمون با خودمون دشمن شدیم
تو جنگ باخودمون هستیم
دیگ دنبال عیب توی هیچ کجای دنیا نیستیم
استاد چهار چشمی داریم کشور خودمون رو رصد میکنیم و دنبال عیب هاش هستیم دنبال ثابت کردن اینک ب ما دروغ گفتن ب ما ظلم کردن
استاد هرچقدر بیشتر میفهمیم ک اینجا عیب داره
بیشتر نفرت کاشته میشه تو دل ما
بجای اینک بخوایم از تضاد ها فرصت بسازیم
دور شدیم از اصل و داریم بیشتر تو باتلاق اتفاقات بد فرو میریم
حساس شدیم شاخکها تیز با تمام قوت شب و روز دنبال اثبات این هستیم ک اره دیدی گفتم این کشور اشغاله مردم سر همدیگ کلاه میذارن وهزارتا بدوبیراه های دیگ
استاد ما ب امریکا ک چه عرض کنم با این فرمون
هرگز لب مرز روهم نمیبینم فعلا ک صد در صد تمرکز ی سری ها ک تعدادشون کم نیست
روی کاشت نفرت از این کشور و ادمهاشه
من جانب دار هیچ کدوم از دوگروه نیستم
ن موافق ن مخالف
فقط میدونم چیزهایی ک در جامعه میبینم و میشنوم از ادمها اصلا نتیجه ی خوبی نداره
اینجا پر شده از ظالم و مظلوم …
شما میگین بیان تمرکز بذارن رو زیبایی ها ی دنیا
تا ب زیبایی های بیشتر هدایت بشین
اما اینجا خیلی ها دارن میگردن نازیبایی های بیشتری پیدا کنن و هی این اشغالارو زیر و رو میکنن و بوی گند زباله ها داره خفشون میکنه
دوست داریم بریم ب جایی از این دنیا ک ازاد باشیم راحت زندگی کنیم باید از همینجایی ک هستیم شروع کنیم خود من اگ از من بپرسین سه مورد از خوبی کشور ایران و مردمش بگم واقعا نیاز ب فکر کردن دارم واقعا نیاز ب فکر کردن دارم اونقدر ک ورودی ها منفی ان از ایران از مردم این کشور تجربه این ورودی هام بیشتر و بیشتر ثابت میکنه ک اینجا واقعا ترسناکه یه جهنم خودساخته …استاد یاد حرف شما افتادم در مهمانی درجمع ایرانی ها از شما پرسیدن چه تجربه ای از ایران داشتین و شما از رضایت تون گفتین و مواردی ک اونها درموردش حرف میزدن شما تجربه ی متضاد داشتین و وقتی شما باهاشون همراه نبودین و هم عقیده نبودین و اونها بشدت ناراحت شدن و باشما برخورد نامناسبی داشتن و شما چقدر متعجب شده بودین
اره استاد اونها خشم و کینه ای ک کاشته شده بود توی وجودشون رو با اینک سالها دور بودن از ایران همچنان زنده و فعال نگ داشته بودن
ترمز مو پیدا کردم نیاز دارم مدتی تمرکز کنم روی زیبایی های این کشور و میدونم زمان میبره و سخته ولی انجامش میدم فرار نمیکنم ذهنمو تربیت میدم تو هر شرایطی باید ب نکات مثبت توجه کنم چه تو کشور ایران چه تو امریکا چه هرکجای این کره ی خاکی هدف من باید لذت بردن از زندگی باشه ن فرار کردن از ایران
اینجا بچه ی پنج ساله ازش بپرسین ارزوت چیه میگه مهاجرت
نمیخوام بگم اینجا خوبه چون من یکی هزارتا دلیل دارم برای مهاجرت اما اینو فهمیدم ک مادامی ک دنبال عیب ها هستم هرگز ب زیبایی بیشتر هدایت نمیشم
ب قول سهراب:
چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید
هر کجا هستم باشم، آسمان مال من است
پنجره، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است
چه اهمیت دارد گاه اگر میرویند قارچ های غربت
من نمی دانم که چرا می گویند اسب حیوان نجیبی است
کبوتر زیباست.
و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست.
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد
چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید
به نام خدای مهربانم که هر آنچه دارم از آن اوست
سلام میکنم به استاد عزیزم و استاد شایسته ی عزیز
سلام میکنم به دوستان همفرکانسم در این سایت الهی
استاد من با فایل های سفر به دور امریکا و سریال زندگی در بهشت سالهاست که دارم زندگی میکنم،چه خواسته هایی که در من شکل نگرفت با دیدن این سریال ها،چه دیدگاه هایی که از من تغییر نکرد در مورد کشور امریکا و مردم امریکا،استاد برای من چیزی که بعد از دیدن سریال ها تغییر کرد این بود که حتما کشور امریکا کشوری که دیدگاه ش به دیدگاه خداوند خیلی نزدیکه چرا که بزرگترین هر چیزی تووی کشور امریکاست،مثه بزرگترین آبشار جهان،آبشار نیاگارا،بزرگترین غار جهان تووی ایالت کنتاکی،دریای پنهان تووی غار،هر شگفتی که تووی این جهان هست از که بزرگترین یا زیباترین باشه تووی کشور امریکاست،اون آب های گرم تووی یلواستون،اون درختان بلند،جزیره هاوایی،آرچ تووی ایالت یوتا،زیبایی های ایالت کورودادو،درسته که کشور ایران بسیار بسیار زیباست اما هر چیزی بزرگترین و زیباترینش تووی امریکاست،زیباترین ساحل جهان،این به من ثابت کرد که این کشور،کشور سپاسگزاریه وگرنه چرا خداوند هر چیزی بزرگترین و زیباترینش باید تووی امریکا باشه،واقعا این دید منو نسبت به کشور امریکا تغییر کرد،بماند که چقدر باور فراوانی رو در من تقویت کرد،که با جلسه هفتم و هشتم در مورد باور فراوانی تووی دوره هم جهت با جریان خداوند یه بار دیگه تصمیم گرفتم که این سریال رو ببینم و باور فراوانی رو تووی ذهنم تقویت کنم،من عاشق زیبایی های این کشورم،عاشق فرهنگش،عاشق در صلح بودن با خودش،چقدر دید منو نسبت به نوع نگاه مردم تغییر داد،چقدر این مردم با خودشون در صلح هستند،من عاشق خانواده ی آقای راین شدم،خانم کتی که واقعا مثه خانم شایسته حس کردم خاله ی منم هست اونقدر که این خانم،زن فوق العاده ایی بود،در مردم اینکه مردم آزادن هر دینی رو پرستش کنند،هیچ اجباری در کار نیست،هیچکس،یکی دیگه رو زور نمیکنه حتما باید فلان دین رو پیروی کنی،مردم آزادن هر دینی رو که میخوان پیروی کنند،
استاد من دین یکتاپرستی رو تووی مردم امریکا دیدم و اونجا بود که چقدر قانون فرکانس رو بیشتر درک کردم که شما به جایی هدایت شدی که با دیدگاه شما یکیه،خدایا شکرت
اونجا که استاد تووی سریال زندگی در بهشت رفتی ایالت آلاباما پیش دوستتون آقای تات و بیزنس مردگان داشت،چقدر دیده مو نسبت به عزاداری مردم وقتی که یکی از این دنیا میره چه دیدگاه قشنگی دارن،پیانو مینوازند،لباسی خوابی که لباس آخرتشو بوده چقدر متفاوت بوده با لباسی که اینجا میزارن یه تیکه پارچه چنان مرده رو میپوشونند که آدم وحشت میکنه،خیلی خیلی واقعا این سریال ها دیدگاه منو نسبت به کشور امریکا تغییر دادن،و این مردم چنان فرکانس دسته جمعی به جهان ارسال میکنند این شرایط عالی رو دارند و کشور ما که فرکانس دسته جمعی مرگ بر امریکا رو میفرستند شرایطش مشخصه
سالهاست که با شما هستم رسانه رو کنار گذاشتم و به قول شما منجی منم،من خالق زندگیم هستم،اینکه بگم دولت یعنی دارم شرک میورزم به خداوند و من سالهاست که دارم سعی میکنم تووی این بخش از زندگیم توحیدی عمل کنم،خدارو شکر تونستم تووش خوب باشم،خدایا شکرت
استاد ولی خیلی با حال بود گفتی که این مردم سپاسگزاری میکنند بخاطره دولتشون واقعا لذت بردم،اینم باعث شد از الان این دیدگاهم تغییر بدم و جز سپاسگزاری هام بشه انشالله
خدایا شکرت که در مدار این آگاهی ها هستم
خدایا شکرت برای این فایل بینظیر
خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت
دوستون دارم
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان امیدوارم همیشه تندرست و شاد و ثروتمند باشید در هر لحظه از زندگیتون
سپاسگزارم ازتون بابت وقت و انرژی که بابت تهیه این فایل و فایل هایی که گذاشتید مخصوصاااا در مورد مستند زندگیتون در آمریکا و سفرهایی که به ایالتهای آمریکا رفتید و از خداوند مهربان ممنونم که کمک کرد به این سایت ارزشمند و عااالی هدایت بشم بارها و بارها ازش سپاسگزارم به خاطر تغییراتی که در من بوجود اومد.مهم تر حال خوب و عااالی من. و اینکه آگاهانه روی زیباییها و نعمتهای زیادی که در زندگی دارم تمرکز کنم(البته خدای مهربان همیشه حواسش بهم بوده و هست و به قول استاد هر جایی که فکر کردم خودم یا دیگران باید کارا رو واسم انجام بدند کارا سخت پیش رفت و هر جایی توکلم به خدا بود کارا آسون پیش رفت) و این دیدگاه ناآگاهانه بود چون من قانون و نمی دونستم و من هم در مورد کشور آمریکا باورهای منفی زیادی داشتم اینکه غریبه ها رو بین خودشون قبول نمی کنند و باهاشون بدرفتاری می کنند مخصوصا اگر ایرانی باشند. و اینکه در عین حال که یک کشور ثروتمند ولی امنیت و آرامش نداره و همه به جز مقامات دولتی باید صبح تا شب کار کنند که با دیدن مستند زندگی استاد بهم ثابت شد که اگر قانون و بدونم و بهش عمل کنم و توکلم به خدای مهربان باشه هر جایی بخوام چه ایران یا حتی کشور آمریکا با بهترین امکانات و رفاه در نهایت امنیت و آرامش و ثروت و سلامتی می تونم زندگی کنم و اینکه از سرسبزی و زیبااایی کشور آمریکا نمی دونستم و همچنین ساحل زیبااای فلوریدا که هر وقت فایل عادتی که برای همیشه زندگی شما رو تغییر می دهد و می بینم بارها و بارها خدا رو سپاسگزارم به خاطر این همه زیبااای و جذااابیت این دریای بی نظیر با اون شن و ماسه سفید و شگف انگیزش.. و یه مورد دیگه که می خواستم بگم در مورد خونه های آمریکا که دیوار نداره بینشون، این مدل خونه ها رو که ساختشون از دوران قدیم قبل از انقلاب بود من توی شهر اصفهان توی یکی از منطقه هاش دیده بود همیشه واسم سوال بود چرا بین این خونه ها دیوار نداره..
خوشحالم و از خداوند مهربان سپاسگزارم که به کمک شما استاد عباس منش عزیز باورم نسبت به کشور آمریکا و خیلی چیزای دیگه تغییر کرد از خداوند منان واسه شما استاد فوق العاده و خانم شایسته عزیز و همه مردم حال خوب و رضایت از زندگی و در هر لحظه از زندگی می خوام
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
از شما دعوت میکنم بعد از شنیدن توضیحات و مثالهایم در این فایل، چند دقیقهای برای خودتان وقت بگذارید و تجربهی شخصیتان را در بخش نظرات این قسمت در این باره بنویسید که:
قبل از دیدن سریالهای «زندگی در بهشت» و «سفر به دور آمریکا»، چه ذهنیتی درباره مردم و کشور آمریکا داشتید؟
(از کجا این باورها شکل گرفته بود؟ چه چیزهایی درباره آمریکا شنیده بودید؟)
-مردم آمریکا را طبق شنیده هایی که از دیگران دریافت کرده بودیم افرادی نژاد پرست که هدفشان نابود کردن بنیان خانواده کار کشیدن سخت و زجر آور از مهاجران دریافت مالیات سنگین از آنها به فکر منافع خود بودن در اختیار قرار دادن امکانات تنها به افراد ثروتمند محیط نامناسب و بی بند و بار پر از خشونت و دعوا و محیط نامناسبی برای تربیت کردن بچه ها می دانستیم بیشتر اطلاعات ما از افرادی بود که برنده ی لاتاری شده مدتی در آمریکا به شیوه ی بسیار نامناسب زندگی کرده و دوباره به ایران باز گشته افرادی که علی رغم تلاش برای مهاجرت به آمریکا و رفتن به آن نتوانسته بودند در آن جا به دلایل مختلف مانند نداشتن پول و یا بلد نبودن زبان اقامت داشته باشند
بعد از دیدن این سریالها، دیدگاه منفی شما درباره کشور و مردم آمریکا به چه شکل تغییر کرد و این سریال ها چه تاثیری در تغییر ذهنیت شما از منفی به مثبت، در جنبه های مختلف داشته است مثل: بنیان خانواده، امنیت، نوع دوستی، احترام به اعتقادات و …
(کدام بخشها یا صحنهها بیشترین تاثیر را روی شما گذاشت؟ چه تصویری از مردم آمریکا در ذهنتان ساخته شد؟)
-بعد از دیدن این سریال متوجه شدیم آنها نه تنها مردم بی بند و بار ضد اجتماع و نژاد پرست نبودند بلکه بسیار به فکر رفاه و آسایش مردم و دقیقا مطابق با قرآن رفتار و عمل می کنند
تمام قسمت های سریال برای ما تاثیر گزار و کاملا متضاد با شنیده هایمان از دیگران بود ما تصویر یا مستندی از آمریکا که به شکلی صحیح اطلاع رسانی کند را ندیده و پیش فرض های منفی زیادی درباره ی این کشور نداشته و ان را کشوری سخت تصور می کردیم و
به همین دلیل از دیدن این سریال تنها خواسته ی ما برای اقامت در این مکان زیبا بیشتر شد
• این تغییر ذهنیت، چه تاثیراتی در زندگی واقعی شما داشته است؟
(در نگرش، امید، انتخابها، هدفها یا حتی مهاجرت شما به مکان های بهتر یا مسافرت و دیدن زیباییهای بیشتر و…)
-با دیدن این سریال های زیبا خواسته های زیادی در درون ما شکل گرفت از داشتن آر وی تا جت اسکی اقامت در مکان رویایی مانند پرادایس داشتن مرغ و خروس کلبه ی چوبی شناخت ادیان و اعتقادات افراد..
لطفاً با جزئیات و مثال بنویسید. صحنههایی را به خاطر بیاورید که هنگام دیدن آنها، در دلتان گفتهاید: «چقدر این مستندها با آنچه تا امروز درباره آمریکا شنیده بودم، فرق دارد!»
-ما پیش از این شنیده بودیم در آمریکا خانواده ای وجود ندارد و افراد علاقمند به داشتن فرزند و ازدواج نیستند اما با دیدن خانواده هایی مانند رایان و.. که به پارادیس به عنوان مهمان آمدند متوجه شدیم بنیان خانواده بسیار مستحکم تر و صمیمی تر از ایران است
پیش از این شنیده بودیم افراد با حجاب در آمریکا مورد آزار و اذیت قرار می گیرند اما با دیدن افراد با حجاب و آمیش ها متوجه شدیم آمریکا به تمام تفکرات و عقیده ها احترام گذاشته و امکانات لازم برای زندگی به سبک شخصی هر گروه یا فردی را مهیا می کند که دلیل بر بودن ازادی درست و طبق ضوابط ان کشور است
– تصاویری که از رقص پسران جوان در پارک دیدیم نشان دهنده تفریحی سالم نسبت به بعضی از تفریحات جوانان ایران است که در گوشه و کنار پارک ها به کشیدن قلیان و سیگار مشغول هستند و بوی موادی که استعمال می کنند گاهی غیر قابل تحمل است حتی در ورزش هایی مانند پارکور هم که برای انها می تواند جذاب باشد رغبت چندانی به انجام ان نداشته و کلا در زمینه ورزشی فعالیتی با میل و اشتیاق ندارند و تفریحاتی با کمترین صرف انرژی را ترجیح می دهند
-آزادی کودکان در ایران توسط والدین گرفته شده به محض اینکه آنها بخواهند بدوند یا بالا رفتن از درخت سرازیری یا سراشیبی را…. امتحان کنند والدین آنها مانع شده و اجازه ی حتی دویدن ساده را به آنها نمی دهند اما در آمریکا والدین به کودکان آزادی و حق انتخاب می دهند و آنها بسیار بهتر می توانند از توانمندی های خود استفاده کرده و رشد و پیشرفت بیشتری داشته باشند
-وجود خیابان جاده و مکانهای تفریحی و سر سبز مراکز خرید بسیار تمییز و مکان هایی مانند استیت پارک ها باعث می شود راحت تر با اشتیاق تر و با هزینه ی کمتر مردم به مسافرت رفته و لذت بیشتری را تجربه کنند مکانهایی که امکانات زیادی در اختیار کسانی که بخواهند از ان استفاده کنند قرار می دهد که این خود یکی از دلایل استقبال مردم از ان است
خدایا شکرت
عاشقتونیم