کارگاه روانشناسی ثروت پیشرفته در دبی که اکنون مهمترین آگاهیهایش در قالب دوره روانشناسی ثروت 2 در دسترس شماست،فرصت خوبی بود تا از نزدیک به بررسی باورهای افرادی بپردازم که با مبحثی به نام “روانشناسی ثروت” و نقش باورها در میزان ورودِ ثروت به زندگی آشنا بودند… افراد شرکت کننده در این کارگاه، افرادی بودند که با استفاده از آموزشها و تمرینات دوره روانشناسی ثروت ۱، بسیاری از موانع ذهنی و باورهای تضعیف کننده ای را در ذهنشان شناسایی کرده بودند که مانع اصلی ورود ثروت به زندگیشان بود و آرام آرام با برپا ساختن جهادی اکبر برای تغییر آن برنامهی تضعیف کننده، به موفقیتهای مالی چشمگیری در زندگیشان رسیده بودند.
در این کارگاه، سعیِ من کمک به این افراد در شناسایی ترمزهای ذهنی مخفیای بود که ظاهرا وجود نداشت اما آنها را در سحطی از موفقیت، متوقف ساخته بود.
در واقع، دوره روانشناسی ثروت2، سطح عمیقتری از آگاهی دربارهی باورهای ثروت ساز و ظرافت به خرج دادن در شیوهی کدنویسی ذهن برای مولد بودن دربارهی ثروت ساختن را به شما آموزش میدهد.
سطحی که به شما کمک میکند نگاه خالصتر و مومنانه تری به موجودیت ثروت، یکی بودن ثروت با انرژیای که آنرا خداوند نامیدهایم و مهم تر از همه وفور ثروت در جهان اطرافتان (حال هرجا که هستی) داشته باشی تا متوجهی عصاره و اصل موضوع بشوی.
ثروتی که سرمنشأ آن درون خودت است و تنها وقتی پایش به زندگیِ پیرامونیات باز میشود که ذهنت بتواند آنرا باور کند، ببیند تا بتواند مولد آن باشد و برایش قدمهای عملیِ همراستا با قوانین ثروت بردارد.
قوانینی که هماهنگی با آنها، سریعترین، سرراستترین و البته لذتبخشترین مسیر خلق ثروت را پیش رویت میگذارد.
در جلسات پرسش و پاسخی که با افراد شرکت کننده در کارگاه داشتم، “موضوعات مذهبی و منافات ثروت با خداوند یکی از مهمترین باورهایی بود که افراد زیادی را در حدی از موفقیتِ مالی متوقف ساخته و اجازه رشد بیشتر را به آنها نداده بود…
اکثرِ ما با این باور رشد کردیم که ثروت و دین را نمیتوان در کنارِ هم گنجانید. نمیتوان هم خدا را داشت و هم خرما را!
به وضوح به یاد دارم، وقتی تصمیم به تغییر اساسی زندگی مالیام گرفتم، مهمترین باور مخرب و پاشنه آشیلِ من، این بود:
“ نمیتوانم هم انسان دینداری باشم و هم ثروتمند باشم… نمیتوانم هم به خداوند نزدیک باشم و هم ثروتمند باشم… نمیتوانم هم نزد خداوند محبوب باشم و هم ثروتمند باشم… این دو با هم منافات دارند… این دو نمیتوانند در درونِ من بگنجند…”
اعتراف میکنم که تغییر این باورها که در گوشت و استخوان من تنیده بود، کارِ آسانی نبود و هنوز هم باید به شدت روی باورهایم کار کنم … اما میتوانم به عنوان نمونه عینی فردی که به موفقیتهای بزرگ در زمینه مالی رسیده، به شما بگویم تغییر و اصلاحِ این باور، اساسِ همه چیز را در زندگیام تغییر داد به گونه ای که اکنون هیچ ربطی به گذشتهام ندارم.
وقتی فهمیدم خداوند بیشتر از ما میخواهد که ثروتمند شویم… وقتی با مطالعهی بیشتر قرآن و زندگی پیامبران فهمیدم که هرچه ثروتمند تر باشم نزد خداوند محبوب ترم، وقتی به این موضوع ایمان آوردم، ثروت و نعمت به تمامِ معنا وارد زندگیام شد… من درباره ثروت بینا شدم و آنرا مانند اکسیژن به وفور در اطرافم یافتم…
به همین دلیل تمام سعیِ من در دوره روانشناسی ثروت ۲ این است که با بررسی دقیق تر و ظریف ترِ قوانین کیهانی… همنشینی ایمان و ثروت از دیدگاه خداوند و قرآن… و حمایتِ خداوند از موفقیت و ثروتِ بیشتر، دقتِ شما را در چگونگی شناسایی باورهایتان و چگونگی تغییرِ آنها افزایش دهم… زیرا برخی از باورهای محدود کننده پیرامون ثروت، آنقدر در ما عمیق و پنهان است که حتی شناساییِ آن نیازمندِ کنکاش و ریزبینی فراوان است. و این مهم ترین گام برای موفقیت است.
مأموریت روانشناسی ثروت ۲، ایجاد یک نگاه ظریف، دقیق و تیزبین برای شناسایی ترمزهای مخفی ذهن درباره ثروت و مهم تر از آن، چگونگی برداشتن آنهاست.
روانشناسی ثروت ۲ ابزاری قدرتمند برای ایجاد تحولی اساسی در نگاه به ثروت و تغییرِ تعریف تان از “ثروتمند بودن” به دستتان میدهد. یعنی کاتالیزوری است که به شما کمک میکند تا با درک:
رابطهی باورهایتان با وضعیت مالیای که تجربه میکنید
و برنامهی ذهنیی ناآگاهانهای که در طی این سالها برای تجربه نکردنِ فراوانی ثروت کدنویسی کردهاید،
به سطحی از شناخت درباره مفهوم و منطقِ ثروت برسید که:
درگیریهای متداول مالی را در زندگیتان غیر منطقی و غیر طبیعی بدانید؛
و ترمزهای مخفیای را در ذهنتان بازشناسید که علی رغم تلاشهای همه جانبهی شما، مانع ورود ثروت به زندگیتان شده است.
یعنی محدودیتهای مالیای که در قالبهای مختلفی چون:
اوضاع نامناسب اقتصاد؛
تولد در خانوادهای فقیر یا شهری دور افتاده و بی آب و علف:
یا نداشتن مدرک و تخصص ثروت ساز؛
معنوی نبودن ثروت؛
پیر یا جوان بودنتان؛
زن یا مرد بودنتان؛
و …
خودش را برای شما به رسمیت شناخته و بدیهی جلوه داده است را نپذیرید؛ زندگی در این محدودیتها را نپذیرید و با آنها راحت نباشید؛
و به این شکل آمادهی بزرگ کردن ظرف وجودتان برای دریافت نعمتهای بیشتر بشوید.
ایمان دارم اگر فردی با استفاده از آموزه های روانشناسی ثروت ۲، به ظرافت و تیزبینیِ بیشتر در مورد چگونگی تشخیص باورهای محدود کنندهاش دست یابد و خودش را به موفقیتهای کم قانع نسازد و عادتِ بررسی باورهایش و تغییر و اصلاحِ هموارهی آنها را به باوری قدرتمندکننده تر، در خود ایجاد نماید، به وضوح این جملهی من را تأیید میکند که:
ثروت و نعمت مانندِ اکسیژن پیرامون ماست و تأیید میکند که نعمتها به صورت بدیهی، به وفور وارد زندگی مان میشوند.
زیرا این طبیعت جهان ماست. همانگونه که برای تنفسِ اکسیژن نیازمندِ هیچ تلاشی نیستیم و فقط کافی است مجراهای تنفسی را باز نگه داریم، برای ثروتمند بودن هم نیاز به تقلا نداریم، فقط کافی است مقاومتهای ذهنیمان را بشناسیم و آنها را از مدار خارج کنیم و به این شکل، مجرای طبیعی ورود نعمت و ثروت را به زندگیمان باز بگذاریم.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD326MB27 دقیقه
- فایل صوتی معلولیت ذهنی درباره ثروت25MB27 دقیقه
با عرض سلام و خدا قوت خدمت عوامل سایت عباس منش
از زحمات بی شائبه شما در حوزه موفقیت بی نهایت سپاسگزارم و از خداوند خلاق و غنی برای همه مهربانان خودم آرزوی شادکامی و تندرستی دارم.
با توجه به اینکه یکی از رسالت های سایت، اخذ تجربیات کاربران گرامی در قالب نظرات است و تبادل آن ها موجب رشد و تعالی اذهان عمومی در حوزه موفقیت می باشد تقاضا می کنم مثل قسمت «پر امتیازترین محصولات» و «آخرین مطالب رایگان» در گوشه سایت «آخرین نظرات تایید شده» نیز قرار داده شود تا از خیل عظیم نظرات مفید دوستان و همراهان گرامی محروم نشویم.
بنده که به نوبه خود از نظرات دوستان نهایت بهره را می برم.
با سپاس فراوان…
حدیث ثقلین : قال رسوا الله (ص) : «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ»
ترجمه : «میان شما دو چیز سنگین و گرانبها مى گذارم، اگر بدان چنگ زنید هرگز پس از من گمراه نشوید: قرآن و عترت من أهل بیتم، و این دو از هم جدا نشوند تا در کنار حوض بر من درآیند.»
دوستان خوب و هم فرکانسی ام سلام
پیامبر اعظم در اواخر عمر شریفشان حدیث ثقلین را بیان فرمودند و به نظر می رسد که دلیل مهم از بیان این مطلب معرفی منابع شناخت اسلام و جلوگیری از انحراف از مسیر مسقیم می باشد یعنی قرآن و سیره پیامبر و ائمه اطهار.
یکی از مشکلات مبتلا به جامعه امروز در هر دین و آئین این است که پیروان مذاهب، اطلاعات دینی خود را از منابع درست نمی گیرند و تمام اطلاعات آن ها از افرادی است که یا مثل خود آن ها از اطلاعات کم و ناقصی برخوردارند یا جزء افراد معاند هستند و به همین دلیل شاهد این گونه تحریفات و به طبع تاثیرات مخربی بر زندگانی افراد هستیم.
بنده معتقد هستم که اگر فردی بتواند من نوعی را از مسیر درست منحرف کند این نشانه قدرت او نیست بلکه علت اصلی جهل بنده و ضعف علمی خود من است.
نکته 1 : استاد عباس منش بارها فرموده است که اگر ما رشد نمی کنیم اشکال اصلی باورهای غلط خود ماست نه عملکرد دیگران ولی هنوز در بین دوستان نظراتی شاهد بر این دیده می شود که گویا دیگران مقصر هستند و مستقیم و غیر مستقیم با جملات نه چندان خوشایندی دیگران را مقصر می کنند.
اگر بنده به خودم زحمت نمی دهم قرآن را – که کتاب آسمانی ماست – مورد مطالعه قرار دهم و از تفاسیر «معتبر» استفاده نمایم و برای من سخت است که تا کتابفروشی سر کوچه بروم و یک کتاب کوچک در مورد سیره پیامبر و ائمه اطهار و یا بزرگان و دانشمندان و انسان های موفق تهیه نمایم و به جلسات معتبر نمی روم و از اساتید بنام استفاده نمی کنم و عقل و فکر و زندگی خود را به دست هر کسی می دهم به نظر شما مقصر چه کسی است؟
اگر جواب ما این است که مقصر دیگرانند توصیه می کنم تمام فایل های استاد عباس منش را دوباره گوش دهیم.
نکته 2 : دوستان گلم استاد چون برای طیف های مختلف فکری، فرهنگی و دینی صحبت می کند باید به صورت کلی مسئله را بیان کند و از پرداختن به جزئیات و خیلی از مسائل خودداری می کند. به طور مثال اگر دقت کرده باشید در مورد خدا می گوید : «من بهش میگم خدا شما انرژی و یا چیز دیگری» اوائل از استاد گله مند بودم ولی الآن می فهمم که شاید یک انسان غیر معتقد در حال گوش دادن باشد.
صحبت های استاد برای همه مردم جهان مفید است و مربوط به گروه خاصی نیست. به خاطر همین مورد، توصیه می کنم هر فایلی را که دانلود می کنید چند بار گوش بدهید به طور مثال همین فایل را من 3 بار و یک بار به اتفاق خانواده گوش دادم و هر بار مطالب تازه ای دریافت نموده ام.
——————————————-
هیچ عقل سلیمی از رشد دنیوی بدش نمی آید چطور تصور می شود که اولیاء الهی که صاحبان عقل کامل هستند متفاوت فکر کنند؟
فقیر بودن با زاهدانه زندگی کردن آن هم هوشمندانه و از روی انتخاب فرق می کند. حضرت امیر فقیر نبود بلکه زاهدانه زندگی می کرد. این امر نه تنها در خواص بلکه در بعضی افراد معمولی نیز به چشم می خورد که اهل تزکیه نفس و اینجور مسائل هستند ولی بعضی از اشخاص سیره زندگی آن ها را به صورت یک الگو برای عموم افراد جامعه ارائه می دهند که جای تأمل دارد.
روزی فردی را دیدم که داشت دندان های خود را با چوب خاصی تمیز می کرد گفتم چرا با چوب؟ گفت پیامبر اکرم با این دندان های خود را مسواک می کرد به او گفتم به خدا قسم اگر پیامبر در زمان حال بود مسواک می خرید و از خمیر دندان استفاده می کرد مگر اینکه در عقل پیامبر شک داشته باشی.
در هر برهه ای از زمان عمل متناسب با آن پسندیده است جهت تایید این امر به روایت زیر توجه نمایید:
سفیان ثوری در مسجد الحرام نشسته بود که چشمش به امام صادق علیه السلام افتاد و دید امام لباسی زیبا و گرانقیمت به تن دارد. با خودش گفت:« الان میروم از او ایراد میگیرم و سرزنشش میکنم.»
رفت خودش را به امام رساند و گفت:« ای پسر رسول خدا، به خدا سوگند، رسول الله و علی و هیچ کدام از پدرانت لباسهای این چنینی نپوشیدهاند!»
امام صادق علیه السلام فرمود:« رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم در زمانی زندگی میکرد که بیشتر مردم تنگدست و فقیر بودند. ایشان هم مناسب همان اوضاع لباس میپوشید. ولی امروز اوضاع به گونهای دیگر است؛ نعمت فراوان است و عموم مردم در رفاه هستند. در چنین روزگاری، خوبان و پرهیزکاران برای بهرهمندی از نعمتهای پروردگار، از همه سزاوار ترند.»
آن گاه این آیه را تلاوت فرمود:« قل من حرم زینه الله التی اخرج لعباده و الطیبات من الرزق » سوره اعراف / 32 (ای رسول ما؛ بگو چه کسی زینت و روزیهای پاکیزه را که خداوند در اختیار بندگانش قرار داده، حرام کرده است؟)
سپس فرمود:« گذشته از این، من این لباس گرانبهایی را که تو میبینی، برای مردم پوشیده ام و در زیرش لباسی زبر و خشن و ارزان به تن دارم.»
امام لباس گرانبهایش را کنار زد و جامه خشن و زبری را که در زیر به تن داشت، به سفیانی نشان داد. سپس برای افشای چهره حقیقی سفیان، لباس خشن و ارزان او را کنار زد و لباس نرم و لطیفی را که در زیر پوشیده بود، نشانش داد و فرمود: « تو این لباس خشن را برای فریب مردم پوشیدهای و لباس نرم و لطیف را که برایت خوشایند است، زیر آن پوشیدهای.»
——————————————-
وابستگی و دلبستگی به دنیا بد است که ریشه همه خطاها است نه به دست آوردن دنیا.
قال الصادق (ع) :« رأس کلّ خطیئه حبُّ الدنیا »(کافی، ج2، باب حب الدنیا، ص315 )
ترجمه : « ریشه همه بدی ها و خطاها، دلبستگی به دنیا است.»
اتفاقا پیامبر اکرم دنیا را مزرعه آخرت بیان می کند
قال رسول الله : «الدنیا مزرعه الاخره»
ترجمه : «دنیا کشتگاه آخرت است»
یعنی برای رستگاری باید در دنیا تلاش کنی و آخرت خود را بسازی که ثروتمند شدن و از ثروت خود برای ساختن آخرت استفاده کردن یکی از مصادیق همین حدیث شریف است.
—————————————–
در مورد قناعت باید بگویم که نه به معنای کم مصرف کردن است و نه به معنای درست مصرف کردن است اصلا ربطی به مصرف ندارد بلکه به حس رضایتمندی انسان بر می گردد.
افرادی که کم مصرف می کنند به آن ها می گوییم خسیس، نه قانع و افرادی که زیاد مصرف می کنند به آن ها می گوییم اصراف کار نه اینکه آن ها قانع نیستند و افرادی که درست مصرف می کنند به آن ها می گوییم مقتصد.
در اصل قناعت یعنی راضی بودن به وضع موجود و تلاش برای بهتر شدن.
—————————————–
بیاییم کتابخانه فکری خود را از کتاب هایی پر کنیم که مولفان آن ها خود از منابع هستند.
هر چی آرزوی خوبه مال تو…
حسین جان روایت زیبایی بود.
هر چی آرزوی خوبه مال تو…
خانم شب خیز عزیز بسیار لذت بردم. چقدر ساده و بی تکلف معنای اتصال به غنی مطلق را توضیح داده اید.
استدعا دارم که به فراخور هر شخصی، نظر خود را مرقوم نمایید تا از نظرات پر محتوای شما که حاکی از بینش عمیق شما در حیطه قوانین الهی است بهره مند شویم.
هر چی آرزوی خوبه مال تو…
مهدی جان در علم روانشناسی انسان ها به گروه های شخصیتی متفاوتی تقسیم می شوند ولی نمی توانیم از روی ظاهر اشخاص پی به شخصیت وجودی افراد ببریم حتی روانشناسان متبحر هم با جلسات بسیار زیاد مشاوره و روانکاوی هم نمی توانند به تمام ابعاد شخصیتی بیمار خود پی ببرند در حقیقت این تقسیم بندی ها برای شناخت هر شخصی از خودش مفید است.
در این تقسیم بندی ها نیز همین مورد صدق می کند ما چه می دانیم نیت افراد از اعمالی که انجام می دهند چیست خودشان و خودایشان.
بنده هم در نظرم گفتم که ما نباید قضاوت کنیم و خوبی و بدی انسان ها را با توجه به فقیر بودن و پولدار بودن آن ها بسنجیم.
الله اعلم.
هر چی آرزوی خوبه مال تو…
و سخنان شما مرا هم یاد آور آیه ای شد که چون نازل شد، پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله دست به شانه سلمان فارسى زد و فرمود: هموطنان تو مصداق این آیه اند.
سوره مبارکه المائده آیه 54
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا مَن یَرتَدَّ مِنکُم عَن دینِهِ فَسَوفَ یَأتِی اللَّهُ بِقَومٍ یُحِبُّهُم وَیُحِبّونَهُ أَذِلَّهٍ عَلَى المُؤمِنینَ أَعِزَّهٍ عَلَى الکافِرینَ یُجاهِدونَ فی سَبیلِ اللَّهِ وَلا یَخافونَ لَومَهَ لائِمٍ ۚ ذٰلِکَ فَضلُ اللَّهِ یُؤتیهِ مَن یَشاءُ ۚ وَاللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ﴿54﴾
ای کسانی که ایمان آوردهاید! هر کس از شما، از آیین خود بازگردد، (به خدا زیانی نمیرساند) خداوند جمعیّتی را میآورد که آنها را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر کافران سرسخت و نیرومندند؛ آنها در راه خدا جهاد میکنند، و از سرزنش هیچ ملامتگری هراسی ندارند. این، فضل خداست که به هر کس بخواهد (و شایسته ببیند) میدهد؛ و (فضل) خدا وسیع، و خداوند داناست.
———————————–
خدا را شاکرم که استاد عباس منش مرا با همسفرانی آشنا کرد که خود شهد زیبای معرفت را چشیده و در دریای بی کران معرفت الهی غور کرده و در آسمانی به بلندای ایمان پرواز کرده اند. سپاس بی کران
هر چی آرزوی خوبه مال تو…
آقای موذنی سلام
یک اصل کلی در مورد آیات و روایات ائمه معصومین وجود دارد و این است که جهت وصول معنای اصلی و واقعی این دست مطالب می بایست شأن نزول آیات و شأن بیان روایات را مورد تفحص و تحقیق قرار داد.
امکان دارد که آیه و روایت در مورد یک زمان خاص یا فقط درباره فرد و یا گروه خاصی بیان شده است یعنی فقط فرد و یا گروه خاصی که در آن زمان بوده اند مورد خطاب قرار گرفته اند و یا مخصوص همان زمان بوده است و نمی توان آن را برای موارد دیگر تعمیم داد.
————————————————–
وقتی خدامند متعال عمل لذت بخشی را نفی می کند و به عبارت شرعی آن را حرام اعلام داشته است چند دلیل دارد :
1 – آن عمل واقعا لذت بخش نیست و برای ما از روی عادت لذت بخش شده است.
2 – علت نفی لذت، جهت وصول به لذت های بالاتر است.
به طور مثال آیا خوردن شیرینی بد است؟ خیر. ولی مادر، فرزند خود را از خوردن شیرینی قبل از غذا نهی می کند تا از خوردن غذا محروم نشود.
————————————————–
و اما حدیث زیبایی که ذکر فرمودید:
در این حدیث نفرموده است که خداوند مال را از او می گیرد و یا اگر او تلاش کند خداوند به او نمی دهی بلکه فرموده است : «مال و ثروت را در پیش او منفور و ناپسند جلوه می دهد» چرا؟ تا دلبستگی او نسبت به دنیا از بین برود.
لطفا به این حدیث توجه بفرمایید:
قال الصادق (ع) :« رأس کلّ خطیئه حبُّ الدنیا »(کافی، ج2، باب حب الدنیا، ص315 )
ترجمه : « ریشه همه بدی ها و خطاها، دلبستگی به دنیا است.»
نفرموده است «رأس کلّ خطیئه الدنیا» که آن وقت می شد «ریشه همه بدی ها و خطاها، دنیا است»
بلکه فرموده است: «ریشه همه بدی ها و خطاها، دلبستگی به دنیا است»
*در تمام آیات و روایاتی که در مذمت دنیا آمده است این معنا یعنی عدم دلبستگی و وابستگی به آن مستتر است.
آیا نمی بینیم انسان های والایی که از جان و مال گذشته اند و فقط به رضای معبود دل خوشند مثل تمام عرفای ما.
مثل عطار نیشابوری که در زهد و ورع زبان زد بود و در حین حال از ثروتمندان زمان خود بود و به شغل عطاری مشغول بود.
شأن بیان این حدیث هم در مورد نفرت یعنی عدم وابستگی و دلبستگی به دنیا.
به طور مثال اگر امام علی (ع) فرموده بود که اگر خداوند بنده ای را دوست بدارد ، غذا خوردن را در پیش او منفور و ناپسند جلوه می دهد یعنی غذا نخورد و یا اینکه تلاش و کوشش نکند ویا اینکه در پی روزی حلال و مال و ثروت نباشد؟ خیر.
در حقیقت غذا خوردن یک نیاز است ولی خوردن غذا از روی عشق و علاقه زیاد به غذا بد است و علت چاقی های مفرط همین است و به همین علت است که پیامبر فرموده است تا گرسنه نشدی غذا نخور و قبل از اینکه سیر شوی دست از غذا بکش. یعنی دلبستگی به غذا نداشته باش.
و در مورد «آرزوهای او را کوتاه می کند» هم همینطور.
خود شما بگویید آیا دلبستگی به دنیا با آرزوهای کوتاه سازگار تر است یا آرزوهای دراز.
باز هم یک نکته نگفته است آرزوهای او را کم می کند بلکه گفته است آرزوهای او را کوتاه می کند.
تفسیرش دیگه با خودتان آقای موذنی.
هر چی آرزوی خوبه مال تو…
علی جان جمله خیلی زیبایی بود.
هر چی آرزوی خوبه مال تو…
سلام آقای شفاعت من متوجه نشدم از اینکه فرمودید : “در پیشگاه خداوند این کار،کار مناسبی نیست که به حضرت شعیب اشاره شده که دیگران رو آگاه کند”
حضرت شعیب دیگران رو از چه چیزی آگاه کرده؟
هر چی آرزوی خوبه مال تو…