پروژه «مهاجرت به مدار بالاتر» - صفحه 16

247 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سودا مختاری گفته:
    مدت عضویت: 1953 روز

    به نام خدای بی نهااااااایت قدرتمند بینهااااایت بخشنده بی نهااااااایت مهربان که به من نزدیکه و هرلحظه هدایتم میکنه به اسونی و روانی زندگیم

    سلام به استاد و مریم عزیزم و دوستان عزیز

    گام 16: اجرای مفهوم هم فرکانس شدن با خواسته

    اولین قدم:به شناخت رسیدن در مورد خواسته واقعی مطمئن بودن از خواستم و استفاده از قوانین هم جهت با خواسته

    آن سعیکم لشتی : سعی و تلاش شما پراکنده هست

    تمرکز لیزری روی خواسته : من باید یه سری کارها رو در مورد خواستم انجام بدم (اقدامات ممکنه یه کار عملی باشه ، یا تغییر یه عادت رفتاری ،تغییر یه نوع باور محدود کننده ،تغییر کانون توجه توجه به نکات مثبت و سپاسگزاری و…)یا انجام ندادن یه سری کارها هست تا من به خواستم برسم

    اگر دارم برای خواستم باورهای قدرتمند کننده زو می‌سازم یه سری اقدامات انجام میدم فرکانس خوبی دارم ولی اتفاق خلق خواستم رخ نمیده (یعنی یه پام رو گازه یه پام رو ترمز )باااااور داشته باشم قوانین بی نقص و دقیق عمل میکنه اگر خواسته رخ نمیده 100٪یه ایرادی تو باور و فرکانس منه اینو بپذیرم

    سوال قدرتمند کننده از خداوند بپرسم ،(به عجز برسم بگم خدایا من نمیدونم من ناتوانم من تسلیمم من به هر خیری از جانب تو سخت محتاجم )هدایت میشی به جواب سوال و خداوند در ارامش و احساس خوب رهایی به قلب تو الهامات رو جاری میکنه

    وقتی من فهمیدم این مسیری که دارم هماهنگ با خلق خواستم نیست باید چیکار کنم؟ باااااید خیلی رو مقاومت خودم کار کنم که هر چقدر در مسیر قبلی من هزینه وقت و انرژی گذاشتم ولی هماهنگ با خواسته من نیست مسیر رو عوض میکنم

    رب العالمین تو قادر مطلقی هر جای مسیر رسیدن به خواسته هام نیاز به تصمیم جدید بود که یه سری کارها رو دیگه انجام ندم هر چقدر من مقاومت داشتم تو با قدرت خودت کمکم کن به محض درکش عمل کنم کار درست رو انجام بدم مسئولیت تصمیم رو به عهده بگیرم با قدرت انجامش بدم

    دومین قدم :عمل به اون ایده الهامی هست

    چه باوری بهم کمک میکنه که اون همه هزینه و وقت و انرژی که گذاشتم رو تموم کنم ؟باور اینکه اصلا جای نگرااانی نیست از دست دادنی در کار نیست رب العالمین بینهایت رزاقه ،وهابه ، بینهایت فراوانی رو هر لحظه جاری میکنه من بااااید فرکانسهام در راستای هدفم باشه تا من بهش برسم

    اتفاقی که بعد از عمل به این ایده رخ میده

    به خاطر تغییر فرکانسم جهان (خداوند) بقیه کارها رو برام انجام میده

    هم زمانی ها رخ میده در بهترین زمان و مکان قرار میگیری

    دستان بی نهایت خداوند از بی نهایت طریق میان

    از مسیر خداوند آسان،ساده ،زیبا و سریع به خواسته ات هدایت میشی تکاملی پیش میری

    درک میکنی چقدر با این باورهای هم جهت با خواسته نتیجه متفاوت شد و ایمان ساخته میشه

    نکته بسیاااار مهم :من خواستم رو دوست دارم ولی قلبا می‌سپارم به خداوند و به چگونگی فکر نمی‌کنم میزارم چگونگی رو خدا انتخاب کنه به روش رسیدن کار نداشته باشم به ویژگی اصلللللی خواستم توجه کنم مثلا(آزادی و آرامش امنیت شادی و سلامتی آزادی مالی زمانی مکانی در ارامش و پایداری اجرای راحت ایده هام تجربه خوشبختی در دنیا و آخرت)

    اصلااااآ نگران نباشم که اگر این خواسته نشه چی میشه ؟رهااااااا و تسلیم و متوکل به خدایی باشم که عاااااشقانه منو دوست داره و میخواد من به بهترین نعمتها اسون و راحت برسم

    به خواستم با این نگرش باشم اگر شد خوشحال میشم و اگر نشد نااااراحت نمیشم

    استاد جان تو دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها که اتفاقا امروز صبح داشتم جلسه 6 رو گوش میدادم و کاملا هماهنگ با این گام بود برام نشونه بود که در مدار دریافت خواستم هستم و شکرگزار خداوندم

    نکته دیگه ای که استاد در این جلسه گفتید و خیلی مهم بود دلیل تصمیمات بزرگ رو برای خودم بنویسم دیتیلی بنویسم که اگر خواستم اون شرایط و یا کار و موقعیت رو عوض کنم اولا برای خودم منطقی باشه دوما اگر یه ذره مسیر تضاد داشت یا دیگران منو سرزنش کردند با خوندن این دلایل به درستی تصمیم و مسیرم مطمئن بشم و هرررررگز دچار شک و تردید نشم که سمه و نمیزاره با قدرت به مسیرم ادامه بدم

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت هرلحظه قلب منو پر از ایمان و یقین میکنی بزرگ و رشد یافته ترم میکنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      کبری مشتاقی گفته:
      مدت عضویت: 904 روز

      به نام خدای بی نهایت قدرتمندم

      سلام به دوست ارزشمند و مهربون و آگاهم به قوانین

      من ممنونم و متشکر شما هستم که اینقدر قشنگ بود کامنتتون

      لذت بردم از درک درست قوانین

      و چقدر زیبا سپردن کارها به خداوند قادر و ایمان رو توضیح دادین و برام واضح شد که گفتین هر موقع سوالی در رابطه با مسیر و درست بودنش دارین از خداوند بپرسین که او هدایت میکند

      ممنونم دوست خوبم ثروتمند باشین در مسیر زندگیتون و بهترینها برسین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    زینب مرادی گفته:
    مدت عضویت: 992 روز

    به نام تنها یارم که هرروز دارم بیشتر میفهمم که فقط اوست که همیشگی ست وبقیه رفیق نیمه راه

    پس چرادل میبندم به بقیه چراباوجود چون تویی پروردگارم که فقط عشقت رانثارم میکنی دنبال بقیه هستم

    چن هزاربار ضربه خوردم ودوباره دل بستم خدایاکمکم کن من تسلیمم ازهمه دورم کن ازهمه بذارفقط من باشم وتو دلم تورومیخواد خدایا دستم رامحکم بگیر وازشر وابستگی رهایم کن

    همیشه توکمکم کردی همیشه توبودی الان توباش الان توبگو من چیکار کنم من نمیدونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    آتنا شکیب گفته:
    مدت عضویت: 236 روز

    سلام به استاد و مریم جان ، سپاسگزارم از خداوند بابت این مسیر و این ویس های ارزشمند و هر روز آگاه تر میشم ، من چند تا ترس داشتم در مقابلش قرار گرفتم مثل تنها مسافرت رفتن و تنها رفتم ، از رانندگی اوایل میترسیدم اما رانندگی کردم هنوزم پارک دوبل جاهای شلوغ هول میشم ، تو جاده نمیرفتم بلکه با کسی اما تنها رانندگی کردم و از تنهایی زندگی کردن خوب تجربه کردم ، اما یه ترس که مثلا اگه فلان کار انجام بدم همسایه ها و مردم چی میگن ترس از قضاوت ، خدا رو شکر دارم از درون کار میکنم بتونم رها شم از این قضیه خودم باشم ، و ترس هایی که باید کار کنم از درون ، اما در مورد تکامل مثلا دوره هایی بوده که فکر کردم سریع جواب میده اصلا ول کردم ادامه ندادم و یا پولی پرداخت کردم مدت کوتاه برای کاری آموزش داده می‌شد آنلاین بعد میگفتن استخدام میکنن و اینقد عجله ای آموزش میدادن و جمعیت زیاد که چند جلسه حضور داشتم و ادامه ندادم ، به نظرم تکامل باید طی شه زمانش که برسه مسیر بازتر میشه و کوتاه تر میشه و هی به مسیر درست هدایت میشی و آگاهی های جدید کسب میکنی هی ظرف وجودت بزرگ‌تر میشه و درکت از مسایل بالاتر میره ، و به قول استاد استمرار و کنترل ورودی های ذهن و باورها کارکردن طبق قانون عمل کردن ، احساس خوب نگه داشتن و باور به قوانین که از نتایج کوچک شروع میشه هی بزرگ بزرگ تا به اون هدف خوشگله میرسی ، اما جواب بخش دوم که کجا بوده رعایت کردم ، یادمه یکی دوست‌های باشگاهم به من پیشنهاد داد یه کسی هست طرف پولدار میشناسه پولی که پس انداز داشتم بدیم به اون طرف بهت سود میده از بانک هم بیشتر و من خوب بیکار هم بودم و دوست داشتم درآمدم بالا بره خوب اون موقع پول م بانک بود ، و اصرار می‌کرد پول مامانم اونجاست قابل اعتماده هی وسوسه م می‌کرد میتونی بهتر بگردی مسافرت بری ، و من یادمه روزی که قرار بود پول بدم یک لحظه تو ماشین فکر کردم حس بدی داشتم نرفتم بانک و به دوستم زنگ زدم گفتم پشیمون شدم این ربا میشه هی میگفت از آخوندی پرسیده دفترش درسته خلاصه من نرفتم بانک و در آخرم قطع رابطه کردیم شروع کرد پیام دادن ابروی من رفت و در آخر باشگاه هم میدمش صحبت نمیکردم باهاش و بعد هدایت شدم پول از بانک گرفتم و تبدیل کردم و در آخر هم ملکی خریدم برای سرمایه گذاری اون پول مبلغی نبود چند سال بانک بود و من چون شرک داشتم میگفتم نه این نباشه من لنگ میمونم اما الان که فکر میکنم من جسارت کردم بعد اون اتفاق پول گرفتم پولم خوب ارزشش پایین اومده بود بانک اما همونو تبدیل کردم و در آخرم تبدیل شد به ملک و بقیه هم اصلا بگم چطور رسید از دست های خدا ، و من اون روز از وسوسه طمع دار بیرون اومدم سمت ربا نرفتم با اینکه خوب با سود اون پول می‌تونستم راحت تر باشم اما خدا طور دیگه هدایتم کرد به مسیر دیگه ، و من اون پول از بانک گرفتم چند سال گذشت مگه من لنگ شدم خدا رسوند ، وای واقعا ممنونم که تمرین دادید و یادآوری شد برام اصلا نمی‌دونم روزی مو دا د من یادم رفته بود یکدفعه یادم افتاد اینجا بیان کردم ما انسان ها فراموش میکنم ، و این باعث شد ایمان م قوی تر شه فقط رو خدا حساب کنم منبع روزی خداست اون انجام میده و الان تو شرایط الان زندگیم که دارم روی باور توحیدی هم کار میکنم ، باور توحیدم قوی تر شد که خدا روزی دهنده ست از بی نهایت دستش که اصلا تو گمان نمیبری ، در سوره طلاق هم اشاره کرده ، واقعا درس بزرگی شد امروز برام با یادآوری اون خاطره ، ممنون م

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    اصغر و پرسیلا گفته:
    مدت عضویت: 1488 روز

    گام پانزدهم

    بانام خداوند عشق وثروت

    سلام وهزاران درود خدمت اساتید نازنین

    دوستان هم فرکانس خانواده صمیمی عباسمنش

    خداوند راشاکرم بازم به من فرصت داد تا باپروژه پراازخیربرکت” مهاجرت به مداربالاتر”

    همراه شوم

    “گام پانزدهم”

    نحوه برخورد با تهمت – قسمت 2

    شایعه و تهمت از نگاه قرآن:

    تهمت، آفتی اخلاقی و اجتماعی است که اگر در یک جامعه رایج شود، امنیت و آبروی افراد تهدید می‌شود. در اجتماعی که افراد آن، به خود حق بدهند به دیگران تهمت بزنند اعضای آن، احساس امنیت و آرامش نمی‌کنند و نسبت به هم احساس بدبینی می‌کنند.

    تهمت و بهتان از آفاتی هستند که اثر تخریبی آن‌ها در روابط بین فردی به مراتب بیشتر از دیگر آسیب‌های گفتاری است به‌گونه‌ای که می‌توان گفت نابود کننده روابط اجتماعی و ناپسندترین بیماری‌های زبان هستند .

    براساس آنچه که اسلام برای ما از زندگی در دنیا وآخرت ترسیم می‌کند این‌گونه آسیب‌ها در سبک زندگی اسلامی جایی ندارد.

    یکی از گناهانی که باعث می‌‌شود انسان دیگر در گناهان دریده شود، تهمت است که ایمان را از بین می‌‌برد و زمانی که ایمان از بین رفت دیگر هر چه معجزه هم بیاوری، باورش نمی‌‌شود.

    تهمت، تبعات و پیامدهایی دارد که یکی از ان ها این است که اعتماد بین انسان‌‌ها را از بین می‌‌برد و جامعه را ناامن می کند.

    تهمت و افترا از غیبت هم بدتر است؛ زیرا غیبت اظهار عیب واقعی یک شخص برای دیگران است؛ اما در تهمت، عیبی را که در واقع، شخص متهم ندارد، به او نسبت می‌دهند.

    روشن است که اگر چنین کاری در جامعه رایج شود، امنیت و آبروی افراد تهدید می‌شود. در اجتماعی که افراد آن، به خود حق بدهند که به دیگران تهمت بزنند و نسبت‌های دروغ و ناروا بدهند، اعضای آن، احساس امنیت و آرامش نمی‌کنند، پیوسته در اضطراب به ‌سر می‌برند، نسبت به هم احساس بدبینی می‌کنند و با این وضع، جامعه رو به ویرانی می‌نهد.

    شکرخدا5سال است ازبدنه جامعه جداشدم اگر بعضی وقتها به ناچار درجمع یا به افرادی یا به فردی که علیرغم میلم مراجعه یابرخوردمیکنم خداوندرامیلیاردهابارشکرمیکنم که ازفضای مسموم جامعه جداشدم فضای که خمیرمایه اصلی اش ناسپاسی، غرزدن ،تهمت وافترا میباشد

    ازهمان ارکان اصلی نظام وصاحب منصبان بزرگ بگیر تا سرایدار یک اداره کوچک تا رسانه های جمعی فضای مجازی عامه مردم کوچه و بازار ،کسبه، پیروجوان، زن ومرد،همه همه درحال تهمت وافترا به یکدیگر هستند نتیجه هم کاملا مشخص است ونیازبه هیچ توضیح اضافه ندارد

    شکرخداادمی بودم وهستم حتی قبل ازدوران سیاه وجاهلیت ازتهمت وافترا وغیبت نسبت به دیگران فراری بودم اما از5سال قبل باعنایت به اموزه های استادآگاهانه تلاش میکنم ازهرچیزناخواسته ای که احساسم رابدمیکنه اعراض کنم واقعا به یادندارم دراین 5 سال باکسی هم صحبت شده باشم که موضوع اش تهمت وافترا وغیبت به فردیاافرادی بوده باشد

    دراین 5سال تلاش کردم فقط وجه

    مثبت آدما راببینم واعراض کنم ازوجه منفی شون وبه همین نسبت هم شکرخداخیلی کمتر مورداتهام وتهمت قرارگرفته ام حداقل کمتربه گوشم خورده وشنیده ام

    اما درزمان کارمندی بیشترسالها باچالشی بزرگ روبروبودم باتوجه به اینکه دروزارت کشورخدمت میکردم وفضای کاردروزارت کشور باهروزارتخانه وارگانی کاملا متفاوت است اگرادم سیاسی وبه جناحی وابسته باشی دیگه هیچی

    به قول معرف کلات پس معرکه است

    یاباید روی اصولت بمانی وهمه چیزو به جان بخری یااینکه هرروزرنگ عوض کنی وهمرنگ جناح به قدرت رسیده بشی شکرخداازان دسته ازادمای بودم که علیرغم سیاسی بودن ودارای گرایش سیاسی هیچ گاه ازاصولم که همان تعهد به کاروقانون مداری وقانونمند بودن بود دست نکشیدم وقطعا دراین راه هزینه هایی هم پرداخت کردم اما ارزشش راداشت وپیش خدای خودم ووجدانم سربلندم

    درهمین راستا تجربه ای از4 سال پایان خدمتم که بهترین روزها وسال های 35 سال خدمتم بود براتون بازگو میکنم

    دردوران کارمندی به شدت آدم سیاسی بودم وارا دت خاصی هم به مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی ودیدگاهای ایشان داشتم وبه اصطلاح سیاسیون گرایش اصلاح طلبی داشتم درمحل کار و بین جامعه به عنوان یک فرداصلاح طلب شهره بودم ودرسالهای که جناح مخالف برمسند قدرت می نشست فشارها به افراد وکارکنان غیرهمسوباتهمت وافترا که فلانی مثلا بچه مسلمان نیست ،مسجدی نیست ،ریشش راباتیغ میزنه فلان لباس رامیپوشه ودهها تهمت افتراو ایرادهای بنی اسراییلی دیگر،بیشتربیشترمیشد حتی کاربه جایی میرسید که تعدادی ازهمکاران غیرهمسو باجناح حاکم طاقت این فشارها رانداشتند وبه شکلی کاردروزارت کشوررابه لقایش می بخشیدن ومیرفتن ادارات دیگر اما من بی توجه به همه این مسائل وحرف حدیث ها به اصولم پای بندبودم وادامه می دادم

    سال 94 که دولت همسو بااصلاح طلبان به قدرت رسیده بود تعدای ازافراد بانفوذ زادگاه آیت الله هاشمی رفسنجانی که گرایش شدید وافراطی اصلاح طلبی داشتند به فکراین افتادند تا من به عنوان بخشدارمنطقه شون انتخاب شوم ودرهمین اثنا تعدادی از راستی های افراطی منطقه هم که ازامدن یک نفراصلاح طلب به عنوان بخشدارشدیدانگران شده بودند باتهمت وافترادنبال این بودند که این اتفاق رخ ندهد

    نهایتا درمهرماه سال 94 به عنوان بخشدار منطقه که یکی ازسیاسی ترین بخش ها ومناطق شهرمون بودانتخاب شدم اما من بدون توجه به صحبتها واتفاقات وتهمت هاکه ازپایه واساس نادرست وبه ناحق بود دنبال کارکردن وخدمت صادقانه برای حوزه ماموریت خود بودم ودرهمین راستاازهمان ابتدای شروع مسولیت سعی داشتم درجلسات وبرنامه هایم ازتمام نیروها وافراد تاثیرگذار ازهردوجناح وافرادمستقل وسایر ظرفیتها وپتانسیلهای منطقه برای عمران وابادانی بخش و برای پیشبرد اهدافم استفاده کنم واقعا برام حزب و جناح مهم نبود وتلاش میکردم که تحت هیچ شرایطی گرایش سیاسی ام درکارومسولیتم دخالت ندهم

    آن زمان من هیچ آگاهی ازقوانین نداشتم اما به عنوان یک کارمند متعهد وقانون مدار عمل میکردم وبه خودم افتخارمیکردم

    خلاصه بعدازگذشت3الی4ماه تحولات درمنطقه آغازشدبادعوت ازخیرین وافرادبانفوذ وجذب اعتبارات دولتی وبسیج دستگاه دولتی انقلابی درمنطقه آغازشد وتوسعه همه جانبه بخش اولویت من بود وشکر خدادرمدت زمانی کوتاهی به اهداف کوتاه مدت رسیدیم ودرادامه هم اهداف میان مدت وبلندمدت محقق شد ومنطقه وبخش درتمامی حوزه‌هااعم از اقتصادی اجتماعی فرهنگی آموزش وپرورش بااجرای طرحهای عمرانی شکل شمایل تازه ای به خود گرفت شورشعف عجیبی بین مردم ایجادشده بود البته درهمین مدت هم افراد غیرهمسو باکارشکنی وجوسازی تلاش میکردند تاتمرکز منو به هم بزنن اما من به کارم ایمان داشتم وباتوکل به خدای رحمان باقدرت بدون توجه به شایعات به کارم ادامه می دادم

    به طوریکه بسیاری ازاهالی منطقه اذعان داشتند کارهای که دراین مدت 4سال انجام شده درطول 17 سال تاسیس بخشداری انجام نشده من تمام اعتبار آن رابه خدای خوبم دادم وشاکرخداوند بوده وهستم که افتخارخدمت به بخشی ازکشورم و به تعدای ازهموطنانم را نصیبم کرد

    بعداز گذشت 5سال ازکارکارمندی که بازنشسته شدم هنوز مردم شریف منطقه به مناسبت‌های مختلف بامن تماس میگیرند وپیام می‌دهند وابراز لطف ومحبت دارند وتشکرمیکنند ازاقدامات انجام شده

    بله دوستان من آن زمان قوانین رانمی دانستم اما مثل اینکه ظاهرا ناآگاهانه داشتم دراین حوزه ازقانون استفاده میکردم و هیچ اهمیتی به تهمت ها نمیدادم وتمام انرژی ام راصرف رسیدن به اهدافم میکردم سرم به کارخودبود ایمان وخودباوری وتوکل به خدای رحمان بود که باعث خلق این نتایج درخشان شد اززمانی که به این مسیرالهی هدایت شدم دایم به خودم یادآوری می‌کنم حال که ازقوانین الهی آگاه شدم اگرازقانون به درستی به نفع خودم استفاده نکنم به خود ظلم کرده ام

    تادرودی دیگربدرود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    رزا موذنی گفته:
    مدت عضویت: 390 روز

    برای رابطه با آدما مشکل داشتم و نمیتونستم باهاشون ارتباط خوبی بگیرم. از پدرم میترسیدم. از جدا شدن از فرد موردعلاقم میترسیدم. از اینکه آدما ازم ناراحت بشن میترسیدم. تا یه جایی رفتم توی اتاقم و خودم رو ایزوله کردم و دور شدم از آدما چون حس میکردم بهم ضربه میزنن. از یه جایی متوجه شدم تمرکز چقد مهمه. و تازه دیدم تمرکز من روی خصوصیات آدما مهمه و باعث دیدن مجدد همون خصوصیات میشه. احساس لیاقتم رو بالا بردم که لایق روابط خوبم. لایق انسان های خوبم و لایق محبتشونم. تکرار کردم تکرار کردم تا وقتی که نتایج اومد. از بابام دیگه نمیترسیدم و یه انسان عادی بود. رابطم عالی شد و هر اتفاقی دلم میخواست رخ داد. منم متوجه شدم که قدرت تمرکز چقدره و من چقدر خالقم. خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1268 روز

    بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    «المر تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ وَالَّذِی أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ الْحَقُّ وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یُؤْمِنُونَ»

    (ﺍﻟﻤﺮ ؛ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﺎﺕِ ﻛﺘﺎﺏ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺑﺮ ﺗﻮ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ، ﺳﺮﺍﺳﺮ ﺣﻖ ﻭ ﺭﺍﺳﺘﻲ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﻲ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﺮﺩم ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻧﻤﻰﺁﻭﺭﻧﺪ)

    «اللَّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِی لِأَجَلٍ مُّسَمًّى یُدَبِّرُ الْأَمْرَ یُفَصِّلُ الْآیَاتِ لَعَلَّکُم بِلِقَاءِ رَبِّکُمْ تُوقِنُونَ»

    (ﺧﺪﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺪﻭﻥ ﭘﺎﻳﻪ ﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ، ﺑﺮﺍﻓﺮﺍﺷﺖ، ﺁﻥ ﮔﺎﻩ ﺑﺮ ﺗﺨﺖ ﻓﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍﻳﻲ ﭼﻴﺮﻩ ﻭ ﻣﺴﻠﻂ ﺷﺪ ، ﻭ ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ ﻭ ﻣﺎﻩ ﺭﺍ ﺭﺍم ﻭ ﻣﺴﺨّﺮ ﺳﺎﺧﺖ، ﻛﻪ ﻫﺮ ﻛﺪﺍم ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﻌﻴﻨﻲ ﺭﻭﺍﻧﻨﺪ، ﻛﺎﺭ ﺭﺍ ﺗﺪﺑﻴﺮ ﻣﻰﻛﻨﺪ ، ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﻭﺷﻨﻲ ﺑﻴﺎﻥ ﻣﻰﻛﻨﺪ باشد که ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺩﻳﺪﺍﺭ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺗﺎﻥ ﻳﻘﻴﻦ ﻛﻨﻴﺪ)

    (رعد 1-2)

    —————————————————————————

    سلام و درود فراوان به استاد عباس منش عزیز و استاد شایسته بزرگوار و همه دوستان عزیزم. امیدوارم که حالتون عالی باشه و همواره در پناه رب العالمین متنعم و نورانی و توحیدی باشید.

    —————————————————————————

    استاد شایسته جان، از شما بخاطر این پروژه مهاجرت به مدار بالاتر خیلی ممنون و سپاسگزارم. توی پروژه خانه تکانی ذهن به وضوح میتونستم روانتر شدن چرخ زندگی رو ببینم، نتایجی ناشی از بهبودهای کوچیک و مستمر؛ به وضوح میتونستم ببینم که وقتی من تعهد و تمرکز میذارم برای انجام دادن کاری، چطوری خداوند از طریق قوانین بدون تغییر جهان، اتفاقات پیرامون من رو مدیریت می‌کنه تا من بیشترین تمرکز رو داشته باشم که روی خودم کار کنم. چطوری شیفت من عوض میشد، چون برای همکارم کار میومد، و من توی خوابگاه تنها بودم که با آزادی کامل روی فایلها کار کنم. چطوری هفته دوم شیفتم، نفر هم اتاقیم کار براش پیش میومد اونم شیفتش رو عوض میکرد تا بازم تنهایی من ادامه پیدا کنه. (چون وقتی هم اتاقی داری، برای روشن و خاموش کردن چراغ اتاق، یا مثلاً قهوه درست کردن و آشپزی کردن و دوش گرفتن و تردد کردن مقاومت داری،یه جورایی باید مراعات هم اتاقیت رو بکنی)

    تازه متوجه اهمیت و قدرت تمرکز و تعهد گذاشتن روی یه موضوع میشدم.

    و الان بازم پروژه ای دیگه برای تمرین توانایی متعهد بودن و متمرکز موندن روی یه موضوع.

    هر چقدر عوامل حواس‌پرتی به سراغمون بیاد اگر ما واقعاً متعهد و متمرکز باشیم بازم از سد چالشها عبور میکنیم.

    چالشها و عوامل حواس‌پرتی هم به دلایل مختلفی به سراغمون میاد؛ اول اینکه توی قرآن یکی از قوانین با این مفهوم بیان شده «که فکر نکنید همین که بگید ایمان آوردیم به نتیجه پایانی میرسید، قطعاً ما امتحان تون میکنیم و باید تقوا و کنترل ذهن داشته باشید و از چالشها عبور کنید و اونوقت به نتیجه نهایی می رسید»

    یکی دیگه اش هم عادتها و باورهای ذهنی خودمونه، ذهن ما با یه سری ارتباطات عصبی مغزی فعالیت میکنه، وقتی ما نظم این ارتباطات رو بهم می‌زنیم و سعی میکنیم مسیر های ارتباطی جدیدی درست کنیم تا مدتی ذهن مقاومت می‌کنه و هر بار میخواد برگرده به تنظیمات و عادتهای قدیمی. از این جهت تقوا و کنترل ذهن اینقدر توصیه شده.

    —————————————————————————

    چند وقت پیش یه جمله ای رو میخوندم از کریستیانو رونالدو که توی یکی از مصاحبه هاش گفته بود «داشتن انضباط شخصی همیشه ساده نیست» و در ادامه توضیح داده بود که «من هم یه وقتایی کم میارم و یه وقتایی خسته میشم…»

    این کلمه انضباط شخصی خیلی توی ذهنم صدا کرد.

    اول اینکه همه ما آدمیم و ممکنه خسته بشیم یا اشتباه کنیم این طبیعیه. اینکه تعهد و تمرکز مون بهم بخوره طبیعیه. اینا رو به خودم یادآوری میکنم که وقتی از پلن آموزشی عقب میمونم چقدر خودمو سرزنش میکنم. در حالی که طبیعیه آدم خسته بشه، خداوند جسم انسان رو جوری خلق کرده که صدها هورمون و آنزیم و پارامتر زیستی داره، یه ذره دما کم و زیاد میشه، املاح بدن بهم میخوره، آب و غذای آدم تغییر می‌کنه سطح انرژی مون هم تغییر می‌کنه. بارها شده حس میکردم چقدر افسرده و خسته و ناراحتم؟ چرا این زندگی این شکلیه، و … بعدش همینجوری هوس ویتامین کردم، چندتا قرص ویتامین سی و مولتی ویتامین و منیزیم و نمک طبیعی با آب قاطی کردم و یه معجونی درست کردم خوردم، بعدش اونقدر احساس شادابی و نشاط کردم که دلم می‌خواسته پاشم ورزش کنم، خودم هم تعجب میکردم یه کمبود ویتامین چطوری می‌تونه اینجوری انرژی منو درین می‌کنه و جهان رو برام تیره و تار کنه (در مورد اهمیت غذا و تاثیرگذاری اون برای آدمهای شکمو چیزی نمیگم ، خودتون برید امتحان کنید ، ایموجی خنده به مقدار لازم)

    ———————————

    در راستای این عبارت انضباط شخصی ، یه سری از افراد مشهور و موفق رو توی ذهنم مرور کردم. افرادی که روزگاری ورزشکاران بسیار موفقی بودن ولی بعد از پایان دوران ورزش حرفه ای شون دورانی جدید در زندگی شون رقم خورد.

    در زمان جوانی تقریباً همه ورزشکاران حرفه ای زیر دست مربی شون هستن و هر چی مربی میگه باید انجام بدن، خب تا زمانی که تابع قوانین و مقررات و انضباط مربی هستن افراد بسیار موفقی میشن.

    در ادامه که دوران ورزش حرفه ای شون تموم میشه و دیگه مربی بالای سرشون ندارن بعضی از این ورزشکاران حرفه ای ممکنه نتونن خودشون انضباط شخصی داشته باشن و گاهی اوقات میبینیم افراد مشهوری که بعد از پایان دوران حرفه ای شون درگیر ماجراهای منفی میشن.

    ولی اون افرادی که میتونن Self-discipline یا همون انضباط شخصی رو داشته باشند میتونن فصلهای جدیدی از موفقیت رو توی زندگی خودشون رقم بزنن. برای این دسته هم مثالها و الگوهای زیادی هست که خودتون میتونید توی گوگل پیداشون کنید. توی رشته های مختلف ورزشی.

    پس این سلف دیسیپلین یا انضباط شخصی بسیار عادت مهم و قدرتمند کننده ای هست که اگه به مرور زمان بتونم در خودم ایجادش کنم میتونم به نتایج بسیار عالی دست پیدا کنم ، که البته با هدفمند بودن هم ارتباط مستقیم داره.

    توی گوگل چندتا تعریف در مورد سلف دیسیپلین پیدا کردم، که اینجا بخشی از اون رو براتون کپی میکنم و امیدوارم برای شما هم مفید باشه.

    Self-discipline is the ability to control yourself and to make yourself work hard or behave in a particular way without needing anyone else to tell you what to do.

    انضباط شخصی، [یعنی]توانایی کنترل خود و مشغول ساختن خود به کار [و تلاش] جدی و انجام رفتاری به شیوه ای خاص، بدون نیاز به اینکه شخص دیگری به ما بگوید چه کاری باید انجام بدهیم.

    ———————————

    هر چقدر بگیم دوره های آموزشی استاد عباس منش ارزشمند و آگاهی بخش و موفقیت آمیز هستن، تا زمانی که خودم نتونم عادت «انضباط شخصی» رو در خودم ایجاد کنم و خودم رو ملزم به گوش دادن و انجام تمرین و اجرای تمرینات در عمل کنم واقعاً هیچ رشد و پیشرفتی توی زندگیم حاصل نمیشه.

    هر چقدر گاهی اوقات نجوا و احساس منفی و خستگی بیاد سراغم ولی انضباط شخصی اون عاملیه که از پس از نجوا و هر خستگی باعث میشه باز هم ادامه بدم.

    —————————————————————————

    ازتون متشکرم استاد شایسته که این پروژه ارزشمند رو ران کردین.

    از استاد عباس منش هم متشکرم که این آگاهی ها رو سخاوتمندانه در اختیار مون قرار میدن.

    خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر مسیر توحید که همه جوانب زندگی مون رو می‌تونه رشد و پیشرفت بده.

    در پناه رب العالمین باشید.

    «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 52 رای:
  7. -
    بیتا کریمی گفته:
    مدت عضویت: 487 روز

    با سلام و احترام خدمت استاد عزیزم مریم جانم و همه ی دوستان عزیز سایت️

    خیلی سپاسگزارم از مریم عزیزم که هر لحظه خوراک مناسب برای ذهن ما اماده میکنید من اثرات پروژه ی خانه تکانی ذهن رو خیلی واضح در زندگیم میبینم و نقطه ی عطف تغییر زندگیم میدونم خیلی از شما سپاسگزارم خداوند رو شاکرم که هم پروژه ی قبلی رو طی کردم و هم استارت جدی این پروژه رو زدم خدایا شکرت️

    نکات فایل :

    قرارنیست بابت رفتار، عقائد، باورها و افکار دیگران ما پاسخگو باشیم و مسئولیت آنهارا برعهده بگیریم .

    هیچکدام از ما انسان کاملی نیستیم و همه ی ما اشتباهاتی داشتیم و داریم فقط باید سعی کنیم هرروز روی خودمان کتر کنیم و روند تکاملی برای پیشرفت را هرروز طی کنیم چون این روند پایانی ندارد

    استاد همیشه تلاش بر درک قوانین داشتند چون در اینصورت میتوانند هر سوال و هر مسئله ای رو با استفاده از قانون پاسخ دهند سوالاتی مثل اینکه طلاق بگیرم یا نه یا کدام سهام رو بخرم و …

    از چه زمانی بود که فهمیدین کارکردن روی باورهای توحیدی میتونه سرعت پیشرفت و موفقیت شمارو چند برابر کنه؟؟ اگر ما قدرت رو فقط به خداوند بدهیم و از همه ی انسان ها این قدرت رو بگیریم خداوندی که در وجود همه هست و به همه ی ما توانایی داده، و روی کسی حساب نکنیم میتوانیم خیلی سریع پیشرفت کنیم و به خواسته هامون برسیم و از هرلحاظ موفقیت کسب کنیم مهم ترین اصل توحید است .وقتی به زندگی افرادموفق نگاه میکنیم فارغ از اینکه چه دینی دارند این ویژگی توحیدی بودن که قدرت رو به عوامل بیرونی ندادند و دست خودشون نگه داشتن عامل موفقیت شون شده است البته این باور توحیدی نیاز به تکرار داره و باید روش کار بشه در ابتدا ذهن مقاومت داره و میگه بابام نمیذاره دلار گرون شده و سایر موارد بیرونی رو قدرتمند میدونه ولی وقتی روی خودمون کار کنیم نتایج تغییر میکنه و دائما روند رشدش بیشتر و بیشتر میشه .

    آیا وقتی در قم بودین خواسته ی شما مهاجرت به آمریکا بود ؟ چون مهاجرت به بندرعباس بعد تهران بعد آمریکا روند تکاملی شمارو نشون میده؟؟

    استاد از سالها پیش به مهاجرت به خارج از کشور فکر میکردند حالا نه لزوما امریکا یه جای خوب خواسته ی مهاجرت به آمریکا وقتی در استاد پررنگ شد که وکیل به ایشون گفتند تو نمیتونی و امریکا غیر ممکنه درواقع انگیزه دادن به استاد به این شکله که بهشون بگن تو نمیتونی فلان کارو کنی یا فلان موفقیت رو کسب کنی نه با افرین و تشویق ایشون بزرگترین انگیزه هاشون رو اینطوری گرفتن ( البته برای همه اینطور نیس) . همین انگیزه به انجام کارهایی که بقیه امکان ناپذیر میدونستن باعث ایجاد سبک ها و موفقیت هایی توسط استاد شد که بعدها خیلیا از اون سبک ها تقلید کردند و ادامه ش دادند چون همه چیز امکان پذیره .

    در کامنت یکی از دوستان خوندم که خودشون رو با استاد مقایسه میکردند که ایشون وقتی میشنون تو نمیتونی دلسرد و بی انگیزه میشن ولی استاد تشویق میشن که هرطور شده اون کارو انجام بدن که این موضوع راجع به من هم صدق میکنه و فهمیدم که منم تاثیرپذیری زیادی نسبت به حرف بقیه دارم

    استاد این ویژگی رو دارند که کلا نمی توانند در یک موقعیتی ثابت بمونند و دوست دارند به ناشناخته ها سرک بکشند و خودشون رو کشف و تجربه کنند .

    بهترین حالت برای رسیدن به خواسته هامون طی کردن روند تکاملی انهاست اینطوری هم به خواسته هامون میرسیم و هم موقع رسیدن ازشون لذت میبریم مثل مهاجرت استاد به آمریکا ایشون قبلش باورهاشونو درست کردند و نتایج تغییر کرد و به مرور محیط زندگیشون تغییر کرد و مثل پادشاه مهاجرت کردند و کمپ و بی پولی و … تجربه نکردند نه اینکه بگن اگه به امریکا برم اوضاع تغییر میکنه چون ایران داغونه و به درد نمیخوره و اونجا برم خوشبخت میشم درحالیکه استاد وقتی در قم و بندرعباس هم بودن خوشبختی رو تجربه کردنو لذت میبردن و تلاش میکردن در همان جا ذهنیت بهتری داشته باشن و به همبن دلیل جهان ایشون رو به جای بهتر و بهتر هدایت کرد .

    چیزی به اسم رمزو راز خاص، ورد خاص ، جمله ی تاکیدی خاص برای تحقق خواسته ها وجود ندارد یا روش های خیلی سریع که باور رو تغییر میدهند یا هیپنوتیزم خاص هرکس میگوید دروغ میگوید و باید از آنها فرار کرد چون باورها یک شبه بوجود نیامدند که یک شبه از بین بروند بعضی ها میگویند این جمله خودش یک باوره ولی مثل اینکه بگوییم جاذبه ی زمین یک باوره و اگر باورش نکنیم جاذبه وجود نداره درواقع یکسری قوانین هست در جهان که بدون شک درحال اجرا هستند و نمیتوان آنها را دور زد مثل قانون تکامل لذا باورها یکسری گفتگوهای ذهنی تکرارشونده هستند که فرکانس ارسال میکنند و بازخورد آنها به شکا اتفاقات و شرایط وارد زندگی ما میشوند . باور ها با ورودی ها تکرار و توجه به آنها ساخته میشوند و یک شبه تغییر نمیکند ممکن است یک اتفاقی بیفتد و باعث یک تغییر بزرگ درما بشود ولی اگر روی آن کار نکنیم خیلی زود اثر آن برمیگردد مثل انفجار محل کار استاد و فوت همکارانشون که باعث ایجاد این باور در استاد شد که ایشون زنده موندن تا رسالت الهی شون رو انجام بدن و استاد این باور رو بارها بارها تکرار کرد لذا تغییر یک شبه وجود ندارد و باید بگردیم و اتفاقات مشابه باورهارو در زندگی افراد پیدا کنیم و دائما تکرار و توجه کنیم تا تقویت شود .

    تمام اتفاقات ما بدون استثنا نتیجه ی افکار خودمون است و افکارمون نتیجه ی باورهامون است . امکان ندارد شرایط ما جوری رقم بخورد که ربطی به باورهامون نداشته باشه .

    روند مهاجرت استاد : لذت بردن از همان جایی که هستند ، خودشون رو لایق جاهای خوب دونستن ، هیچ نگاه منفی ای به مهاجرت نداشتن

    نکته ای که لیلای عزیز در کامنتشون اشاره کردند : ساختن باور نیازداره که برای ذهن فکت و الگو ی واقعی باور رو بیاریم و مثال بزنیم و با منطق همراهش کنیم و این کار نیاز به استمرار اقدام عملی و تمرین در بستر زندگی دارد همچنین باید همراه با تحسین و سپاسگزاری و احساس لیاقت باشد .

    خیلی سپاسگزار از مریم عزیزم از استاد عزیزم و دوستان خوبم️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    محمد محمدپور گفته:
    مدت عضویت: 191 روز

    این متن رو برای این می نویسم چون می دونم استاد عزیزم می خونن و می‌خوام اولش بگم خیلی دوستت دارم استاد جان.

    بسیار فوق العاده و اثرگذار بود این پروژه «مهاجرت به مدار بالاتر».

    ممنون از خانم شایسته عزیز.

    من مدت زیادی نیست که عضو سایت شدم. شاید از شروع بارگذاری پروژه مهاجرت به مدار بالاتر. شایدم کمی بیشتر و کمتر. انگار همه جهان و خدای مهربانم جوری همه چیز رو چیده بود تا زمانی که من یه پکیج کامل جمع بندی از اسناد رو نیاز دارم وارد سایت بشم و ببینم پروژه رو. خدا رو شاکرم.

    14 گام رو تا الان گوش دادم.

    همون طور که داخل یکی از قسمتها استاد گفتن، من هم یکی از کسائی هستم که بعد دو سه سال کار درونی با روشهای مختلف و زیر نظر یکی از اساتید جوان،روشن ضمیر، البته گمنام در شهر رشت یه مسیری برام باز شد تا با سایت شما آشنا بشم.

    بعد دو سه سال کار درونی و فهم قوانین، یه جای کار انگار لنگ میزد. یه چیزی کم بود. و خدارو شکر اون ضربه آخر چکش به خوبی زده شد. استاد در یکی از صوتها گفتن که موقع خرید و فروش ندارید تحت تاثیر قرارتون بدن، فراوانی جهان به شما خواهد رسید، فردای همون رو در مسیر علاقه مندی میشه مصاحبه رفتم به عنوان مدیر کارخانه ، و اونجا با اعتماد به نفس کامل، چون تکاملم رو در اون زمینه سالهای قبل خوب طی کرده بودم، یک کلام وایستادم و بابت حقوق کوتاه نیومدم و جالبه که اونا هر چی من بیشتر پافشاری میکردم بیشتر عاشق من میشدن.

    و قراره از هفته دیگه شروع بکار کنم.

    الانم که با متن رو می نویسم حدود چهار پنج ماه هست که میانگین درآمد ماهانه م حدود دو میلیون تومن هست .

    واقعا از خدای مهربان و استاد عزیزم و خانم شایسته تشکر فراوان دارم، بزودی زود دیدارتون میکنم از نزدیک .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    اصغر و پرسیلا گفته:
    مدت عضویت: 1488 روز

    بانام خداوند رحمان رحیم

    بانام خداوند عشق وثروت

    سلام وهزاران درود خدمت اساتید نازنین

    دوستان هم فرکانس خانواده صمیمی عباسمنش

    الف:

    گفتم غمِ تو دارم

    گفتا غمَت سرآید

    گفتم که ماهِ من شو

    گفتا اگر برآید

    استاد عزیزازتوضیحات اول فایل مشخص بود که شما دو فرشته نازنین مدتی است دورازهم هستین البته این موضوع برامون کاملا روشن بود اماامروز مهرتایید خورد

    استادعباسمنش عزیز استادشایسته نازنین نمیدونید چقدردلمون تنگ شده برای

    شما نازنین هاباهم درپارادایس یایک سفر کوتاه به دورامریکا

    استادتوراخدا بیش ازاین منتظرمان نگذاریدوبه زودی با فایلی ازخودتون وخانم شایسته باهم مهمونمون کنید

    شایدشماهاازدل مابی خبرین

    آخه همه دلخوشی مادراین روزهای پرطلاطم شمادوفرشته نازنین وسایت عباسمنش هستین

    می‌دانیم واگاه هستیم قطعا دراین دوری وفراق خیری عظیم نهفته است اما چه کنیم اول راه هستیم وبه شدت وابسته مثل بچه ای که اگردوروز ازپدر ومادرش دورباشه دلش هزاربهانه میگیره

    استاد لطفا شرایط بچه هاتون رو درک کنید

    استادعزیزم این روزها برامون حکم پدر، استاد،برادر بزرگتر وراهنمایی زندگیمون رادارین

    ب:

    گام چهاردهم”

    نحوه برخورد با تهمت – قسمت 1

    درارتباط باموضوع این فایل وصحبتهای ارزشمنداستاد ازتجربه خودم مینویسم

    درزمان کارمندی به شدت آدم سیاسی بودم وارا دت خاصی هم به مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی ودیدگاهای ایشان داشتم وبه اصطلاح سیاسیون دارای گرایش اصلاح طلبی داشتم درمحل کار و بین جامعه به عنوان یک فرداصلاح طلب شهره بودم

    سال 94 تعدای ازافراد بانفوذ زادگاه آیت الله هاشمی رفسنجانی که گرایش شدید وافراطی اصلاح طلبی داشتند دنبال این بودند تا من به عنوان بخشدارمنطقه شون انتخاب شوم ودرهمین اثنا تعدادی از راستی های افراطی منطقه هم که ازامدن یک نفراصلاح طلب به عنوان بخشدارشدیدانگران شده بودند باتهمت وافترادنبال این بودند که این اتفاق رخ ندهد

    نهایتا درمهرماه سال 94 به عنوان بخشدار منطقه که یکی ازسیاسی ترین بخش ها ومناطق شهرمون بودانتخاب شدم اما من بدون توجه به صحبتها واتفاقات دنبال کارکردن وخدمت صادقانه برای حوزه ماموریت خود بودم ودرهمین راستاازهمان ابتدای شروع مسولیت سعی داشتم درجلسات وبرنامه هایم ازتمام نیروها وافراد تاثیرگذار ازهردوجناح وافرادمستقل وسایر ظرفیتها وپتانسیلهای منطقه برای عمران وابادانی بخش و برای پیشبرد اهدافم استفاده کنم واقعا برام حزب و جناح مهم نبود وتلاش میکردم که تحت هیچ شرایطی گرایش سیاسی ام درکارومسولیتم دخالت ندهم

    آن زمان من هیچ آگاهی ازقوانین نداشتم اما به عنوان یک کارمند متعهد وقانون مدار عمل میکردم وبه خودم افتخارمیکردم

    خلاصه بعدازگذشت3الی4ماه تحولات درمنطقه آغازشدبادعوت ازخیرین وافرادبانفوذ وجذب اعتبارات دولتی وبسیج دستگاه دولتی انقلابی درمنطقه آغازشد وتو سعه همه جانبه بخش اولویت مابود وشکر خدادرمدت زمانی کوتاهی به اهداف کوتاه مدت رسیدیم ودرادامه هم اهداف میان مدت وبلندمدت محقق شد ومنطقه وبخش درتمامی حوزه‌هااعم از اقتصادی اجتماعی فرهنگی آموزش وپرورش اجرای طرحهای عمرانی شکل شمایل تازه ای به خود گرفت شورشعف عجیبی بین مردم ایجادشده بود

    بسیاری ازاهالی منطقه اذعان داشتند کارهای که دراین مدت 4سال انجام شده درطول 17 سال تاسیس بخشداری انجام نشده من تمام اعتبار آن رابه خدای خوبم دادم وشاکرخداوند بوده وهستم که افتخارخدمت به بخشی ازکشورم و به تعدای ازهموطنانم را نصیبم کرد

    بعداز گذشت 5سال ازکارکارمندی که بازنشسته شدم هنوز مردم شریف منطقه به مناسبت‌های مختلف بامن تماس میگیرند وپیام می‌دهند وابراز لطف ومحبت دارند وتشکرمیکنند ازاقدامات انجام شده

    بله دوستان من آن زمان قوانین رانمی دانستم اما مثل اینکه ظاهرا ناآگاهانه داشتم ازقانون استفاده میکردم و هیچ اهمیتی به تهمت ها نمیدادم وتمام انرژی ام راصرف رسیدن به اهداف میکردم سرم به کارخودبود ایمان وخودباوری وتوکل به خدای رحمان بود که باعث خلق این نتایج درخشان شد اززمانی که به این مسیرالهی هدایت شدم دایم به خودم یادآوری می‌کنم حال که ازقوانین الهی آگاه شدم اگرازقانون به درستی به نفع خودم استفاده نکنم به خود ظلم کرده ام

    تادرودی دیگربدرود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  10. -
    احسان ریانی گفته:
    مدت عضویت: 1888 روز

    بنام الله یکتا

    In God we trust

    خدایا خداوندا سپاسگزارم برای بودنت

    سپاسگزارم برای وجود دستت در زمین

    جناب استاد سید حسین عباسمنش

    و حضور ارزشمند سرکار خانم شایسته کارگردان و حامی عزیز و ارجمند

    خداوندا هر چه دارم از آن توست

    با جان و دل تک تک فایلها را میشنوم و فکر می کنم و احساس می کنم هر روز در مسیر تکامل ذهنی خود قدم بر میدارم و هر لحظه فاصله فرکانسی من با خواسته هایم کمتر میشود کماکه همین الان پس از حدود چهار سال شاگردی مکتب استادم ( با الله یکتایم )در مدار دلخواه خود در حرکتم

    یادم می اید ان روز که انتخاب شدم که وارد این مکتب بشوم و راهم از بقیه جدابشود مثل هر عباسمنشی دیگر با اتفاقی عجیب و جالب راهم بسمت این وبسایت گردانده شد و شدم مثال

    (کل نومد هولاو هولا)و متوجه شدم چه به راست بپیچم و چه به چپ بپیچم الله درکنارم سیستماتیک مرا هدایت می کند

    در عزت نفسم پراز نقص و جهل بود با دوره عزت نفس پرونده اش را بستم و البته که هر روز در حال اپدیت خودم هستم.

    در 100درصد ابعاد زندگیم نقص داشتم و تشنه آگاهی با دوره 12 قدم،ارزش تضاد،قانون آفرینش

    ،ثروت و صدها فایل دانلودی رایگان و پولی به نتایج ذیل رسیدم

    دانشجوی دکتری زبان انگلیسی

    دو ملک عالی مسکونی و تجاری

    یک خودروی سواری هیوندای

    خانواده ای عالی درکنار و همسر و دو دخترم

    آموزشگاهی قوی با مدرسینی حرفه ای و باسواد و خدادوست

    کار اداری عالی و‌دوست داشتنی

    همسری مهربان که کمتراز فرشته های خدا نیست

    اگر بخواهم از دوره ها و نتایجم بنویسم که باید باندازه همین چهارسال تایپ کنم

    ولی…….

    ولی…….

    ولی………

    ولی…..

    بالاترین و عجیب ترین نتیجه این همه کار و تلاش وفایل ……

    حال خوب من است

    این حال خوبم با هیچ ملک پول و طلایی قابل سنجش نیست که البته روزها و‌شب ها برایش وقت گذاشتم و عمل کردم عمل کردم عمل کردم و دفترها نوشتم(به قول رضا عطار روشن باید رگباری به فرمایشات استاد گوش بدی و تکرار کنی….

    استادعزیزم متشکرم و از خدا بهترین ها را برای شما و خانم شایسته الگوی بی نظیر و بچه های سایت از خدای خوبم طلب می کنم.

    ضمنا همانطور که قبلا در کامنتهای گذشته ام عرض کرده ام

    فایل نتایج 12 قدم و باقی فایلها را بزودی با راهنمایی و ارشاد الله یکتایم در فلوریدا جلوی درب پارادایس ضبط می کنم.

    الا ان یشالله.

    باتشکر

    احسان ریانی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      Smaeil rostami گفته:
      مدت عضویت: 555 روز

      سلامی از جنس نام زیبای خدا.

      احسان جان سپاس از کامنتی که نوشتید و انرژی پاکی که ما را مهمانش کردید .

      واقعا که لذت بردم و از خدا باز بهتر و بیشترشو براتون آرزو میکنم ؛ حقا که این راه اگر خالصانه و متعهدانه طی شود

      نه فقط انتهایش که خود طول مسیر هم پر از نور و آرامش و سعادت است.

      فقط تعهد و باز تعهد و دیگر هیچ و اگر صادقانه و متعهدانه پیش بریم محاله نتیجه نگیریم

      سپاس دوباره از شما که دستی از دستان خدا برای توسعه این دنیا هستید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      زینب فرخی گفته:
      مدت عضویت: 1159 روز

      سلام ب شما دوست عزیز آقای احسان ریانی

      امیدوارم همیشه حالتون همین قدر خوب باشه و بهترین های خداوند براتون اتفاق بیوفته.

      چقدر از خواندن این همه نتایج عالی لذت بردم

      ماشاالله ب شما

      ماشاالله ب شما

      ماشاالله ب شما

      دمتون گرم ک وقتی دیدید دارید از لحاظ مالی پیشرفت میکنید رفتید دنبال درس و از لحاظ دانشگاهی هم خودتون رو بالا بردیدو امیدوارم بزودی از فارغ‌التحصیلی در مقطع دکترا تون برامون بنویسید و همه ی ما عباس منشی ها رو خوشحال کنید.

      چقدر برام جالب بود ک هم آموزشگاه عالی دارید هم کار اداری عالی دارید هم درس می خوانید

      این یعنی ک فقط روی خودتون سرمایه‌گذاری کردید و ب ی جایی از پیشرفت مالی ک رسیدید نگفتین بسه دارم

      دمتون گرم

      خیلی لذت بردم خیلی کیف کردم

      ماشاالله ب شما

      ماشاالله ب شما

      ماشاالله ب شما

      و از همه مهمتر داشتن همسری عالی در کنار تون ک فکر کنم همسر خوب در پیشرفت انسان خیلی خیلی موثر میتونه باشه

      خدا شما رو برای خانواده تون و اونا رو برای شما حفظ کنه.

      و در اخر کامنت زیباتون از فلوریدا گفتید ک امیدوارم بزودی بخونم از نتایج عالی تون در آمریکا

      خیلی حالم خوب تر میشه وقتی میبینم ک بچه های این خانواده بزرگ اینقدر در حال پیشرفت هستند و این نتیجه کار روی خودته

      بازم ماشاالله ب شما

      ب امید خواندن نتایج عالی تر از شما

      از خداوند متعال براتون زندگی عالی تر از دیروز رو براتون خواهانم

      موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: