توانایی کنترل ذهن - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)

1087 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهـرا خوشبخت گفته:
    مدت عضویت: 2521 روز

    سلام استاد مهربانم

    سلام بروی ماهتون استاد نازنینم

    چقد شما خوبی اخه چقد چقد چقد

    بخدا من این فایلو هشت ماه پیش کوش داده بودم ،دونه به دونه کامنتاروخوندم اما نمیفهیدم درک نمیکردم . . .اصلا نمیدونسم کنترلی ذهنی که میگفتید اصل قضیه س

    دورت بکردم استاد امروز بعد چندین ماه باز اومدم گوش دادم البته هدایت شدم

    دیدم یجای کارم گیره ،دیدم هی ازین مدار به اون مدار برگشت میزنم وای استاد اشکم دراومد تازه فهمیدم چی گفتین بخدا ااز خوشحالی اشک ریختم

    اصلانمیدونید چ حالی شدم ،بزرگترین مانعمو پیدا کردم

    تمام انرژیم پشت این سد متوقف شده بود ،اما اما واسه م بدنبود این مدت کلی راه0های مختلف و امتحان کردم کلی آگاهی ناب و جدید پیدا کردم کلی رشد کردم ،من قضیه ی کنترل ذهن رو که درهرشرایطی جوری به اوضاع نگاه کنم ک ب احساس بهتری برسم رو ناخودآگا بعضی جاها بکار میبردم

    یکیش همین توقفم بود همین درجا زدنم بود همش نجوا بپا میشد که تودیگه نمیتونی ،دیگه جاموندی ،دیگه همه چی خراب میشه

    اما همش بخودم میگفتم زهرا آرام باش هراتفاقی ب نفع توء ،قراره چیزای جدید یاد بگیری ،قراره رشد کنی پس نگران نباش بوقتش درست میشه

    الهی قربون خودم بشم ک جا نزدم ک دلسرد نشدم یسری جاها بشدت تحت فشاربودم اما رها نکردم اما امیدوار بودم و همش درحال کند وکاو بودم همش توسایت بودم ،نزاشتم نجواها کنترلو بدست بگیرن و . . . . . .امروز بمب بمب بمب شکست میله های آهنین و آزاد شدم

    خدااااااااااااا عاشقتم عاشقتم عاشقتم

    استاد بزرگترین مانعم ترکید خخ خوشحالم بخدا دارم بال درمیارم

    بچه ها این فایل طلاس الماسه هرچی ازش بگم کمه

    شاید برای بعضی دوستان بدیهی باشه اما برامن مثل بمب بود ی اتفاق بمبی خخ

    نیروی حاکم برجهان خیره

    شری وجود نداره ،حتی اون تضاد بظاهر خیلی بد ،ذاتش اصلش خیره ،خیرعظیم

    پس تو باید جوری نگاهش کنی ک ب حس بهتر برسی ک بال دربیاری ازشادی

    که رها بشی ازگذشته ،یا ازون تضادی ک انرژیتو گرفته و حبس کرده درخودش

    بادید بهتر ، آزاد میشی ازون تضاد و دست و بالت باز میشه برای لذت بردن از زمان حالت ،برای تمرکز بر نکات مثبت ،و اونجاس ک بال درمیاری

    اونجاس ک ذهنت کیش و مات میشه

    خیلی خوشحال شدم دوس داشتم بگم و تعریف کنم این اتفاق توپو??????

    یعنی کیف کردم از عزم خودم ازین اراده م ک بی نظیره ،قربونت برم خودم

    دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 42 رای:
  2. -
    زهرا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2335 روز

    به نام الله مهربان که مرا خالق مطلق زندگیم آفرید

    سلام استاد عزیزم

    سلام مریم شایسته نازنین

    سلام دوستان همراه

    I can create any thing i want

    استاد چقدر لذت میبرم از اینکه کل زندگی شما توجه و تمرکز آگاهانه بر زیباییهاست

    همین جمله هایی که آگاهانه میدید روی تیشرت هاتون مینویسن که خیلی مواقع خانوادگی ست میکنید، حتی اگه حالت خوب نباشه هم کاری میکنید که حس و حاله جون بگیره و مثبت مثبت بشه

    همینه که اینقدر عالی نتیجه گرفتید. استاد دلم میخواد توی هر کامنتی علاوه بر موارد اون فایل ، آگاهانه ، با ایمان و امید تاکید کنم که نتایج متفاوت، نیازمند باورها و فکر متفاوته بدون توجه به نظر بقیه. بدون توجه به اینکه بقیه از این طرز فکر من، رفتار من، باور من خوششون میاد یا نه. احسنت بر شما که توی این زمینه برامون یه الگوی بی نظیر هستید و هر روز نتایجتون بلدتر میشه👌👌🤩🤩

    استاد یه بار توی یه فایل گفتید این آموزه ها، از قبل تولد حتی توی وجود ما بوده حالا یه عده ای بعد از تولد و توی زندگی میرن دنبالش و بعضی ها اصلا دیگه هیچ توجهی هم بهش نمیکنن. خیلی اتفاقی لحظه ای که داشتم این فایل رو چند دقیقه پیش میدیدم( با اینکه قبلا هم دیده بودمش)نمیدونم چطور ذهنم رفت طرف اینکه آره… منم از سالها پیش خیلی اتفاقی به این مدل طرز تفکر و دید، توجه میکردم.. یادمه یه تابلو منظره زیبایی داشتیم که یه جمله انگلیسی زیرش نوشته شده بود و من چون خیلی علاقه داشتم به متن های انگلیسی اونو حفظ کرده بودم و همیشه مثل شعر پیش خودم تکرار میکردم و خیلی مواقع توی جزوه هام و کتابام با ترجمه مینوشتم. استاد بعد از این همه سال، این جمله هنوز توی ذهن من هست و امروز شما خیلی واضح در موردش صحبت کردید. این جمله این بود:

    The important thing in life is not what happens to you but what you do with what happense

    این میگه، مهم نیست توی زندگی شما چه اتفاقی میفته بلکه مهم اینه که تو بعد از اون اتفاق چکار میکنی👌👌

    استاد توی زندگی همه ماها اتفاقات خوب و بد زیادی میفته، بعضیا واکنش گرا هستن با اتفاق خوب، میرقصن با اتفاق بد، زانوی غم بغل میکنن اما، اما اون فردی موفقه، اون فردی خوشبخته که در هر دو وضعیت بتونه ذهنشو کنترل کنه و حتی از دل اون غم، ناراحتی و در واقع اون تضاد، بتونه نکته مثبتش رو بگیره. نمیگم خیلی راحته،،، نه اصلااااا

    نیاز به کار داره، نیاز به ایمان داره، نیاز به باور داره، نیاز به اعتماد به نفس داره و نیاز به این باور داره که راه رسیدن به خواسته ها، از دل کنترل ذهن مخصوصا در شرایط ناخواسته رد میشه

    به خدا این اصله، این اول و آخر هر موفقیته

    اینکه توی شرایط ناخواسته مدام بنالیم، حال خودمونو بد کنیم و در واقع واکنش گرا باشیم باید بدونیم طبق قانون به سمت حال بدتر هدایت میشیم. خدایا شکرت که این آگاهی رو پیدا کردم🙏🙏

    یادم افتاد به اون آیه قرآن که خداوند میفرماید:ما شما رو با جان و مال و هر چیزی که براتون عزیز هست آزمایش میکنیم و پاداش بزرگ برای کسانی هست که توی این شرایط به خدا توکل میکنن و ایمانشونو از دست نمیدن. لاجرم پاداش نصیب این افراد میشه، یعنی قانون اینه و برای همه یکسانه.

    خیلیا وقتی مهاجرت استاد به آمریکا و خوشبختی ایشون رو میبینن فکر میکنن باید مهاجرت کنن، یا مثلا شغلشونو عوض کنن یا رابطشون رو از هم بپاشونن یا خیلی کارهای عملی دیگه، غافل از اونکه تا ذهن من، طرز فکر و باور من عوض نشه، هیچکدوم از این کارا جواب نمیده که هیچ شاید شرایط بدتری رو هم برام پیش بیاره

    پس کار من اینه:

    👈 ناامید نشدن

    👈ادامه دادن

    👈کنترل مداوم ذهن

    👈امید به خودمون دادن

    👈ایمان به غیب

    👈تقوا

    و نه ترسی در دل داشته باشم نه غمی. نه غم از گذشته نه ترس از آینده

    💐💐الهی همونطور که مینویسم، عمل کنم و تکاملم رو طی کنم💐💐

    در پناه خداوند سالم شاد آرام عاشق و ثروتمند باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 49 رای:
    • -
      محمد رحیمی گفته:
      مدت عضویت: 1890 روز

      سلام دوست عزیزی بسیار لذت بردم از کامنت زبیاتون

      وباید بگم که خداوند گفت ما بارها شمارو آزمایش می کنیم با هرچیزی که براتون عزیزه

      تضاد همیشه هست وکنترول ذهن همیشه باید روش کار بشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      کاظمی گفته:
      مدت عضویت: 1842 روز

      سلام دوست عزیز.واقعا لذذذذذذت بردم از نوشته زیباتون.راسش حالم بد بود.ب سما این فایل هدایت شدم و اروم شدم.و حالا ک نوشته زیبای شمارو خوندم حالم اومد روی نرمال و حتی داره بهتر هم میشه:):)😄😍😍

      مرسی بابت متن قشنگت…

      بهترین هارو براتون ارزو میکنم…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        زهرا حسینی گفته:
        مدت عضویت: 2335 روز

        به نام الله یکتا

        سلام بر برادر عزیز و هم فرکانسی حامد عزیز

        بسیار شادم که حس و حال خوبم در زمان نوشتن این کامنت، روی شما هم تاثیر مثبت گذاشت و شما رو به حال خوب هدایت کرد. طبق قانون، احساس خوب=اتفاقات خوب، پس همواره حال دلت رو خوب نگه دار که فایلهای استاد عزیزم توی این مسیر، بی نظیر هستن

        بسیار شادم که دوستانی مانند شما دارم و آرزوی ثروت سلامتی شادی آرامش و عشق خدایی برای هممون دارم🌹

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    مهتاب خادمی گفته:
    مدت عضویت: 2713 روز

    سلام استاد جان خداروشاکرم که همیششششششششه به موقع یک فایلی میذاری تو سایت که حمله انتحاری رخ میده در بین باورهای کهنه و فرسودم.امشب که شب یلدا هم بود که به همه تبریک میگم و ارزوی حال عالی ثروتی بغیرالحساب و عشقی جادویی و سلامتی جاودانه را دارم واسه همه.امشب برای رفتن به خونه مادر بزرگم واسه یلدا با همسرم به مسعله خوردم که از قبل رخداد این اتفاق قشنگ من واسه خودم چیده بودم که الان میرم میگه نمیام باز ناراحتی بحث و… الی ماشالله.???.باور های اشتباه که زنگار زده باعث شد بهترین شب رو خودم با سناریویی که نوشتم خراب کنم.زدم بیرون از خونه حالم خوب نبود و اومد خونه مامانم میخواستم برم تو فضاهای مجازی که حواسم پرت بشه دستم خورد صفحه سایت باز شد دیدم استاد فایل جدید گذاشته :کنترل ذهن گفتم مهتاب جان بفرما این راه حل دسته گلیه که اب دادی فایلو گوش کردم همراه باهاش حسهامو مینوشتم که خودش جاری میشه رو کاغذ و حالم از صفر به صد عالی شد و شروع کردم به ترمز هارو برداشتن ۱فقط روی خدا حساب کن؛وقتی روی یک رابطه ای حساب میکنی کارهای فرد مقابل روی حال تو تاثیر داره=شرک.۲هیچ کسی و چیزی بیرون از تو مسعول شاد کردن تو نیست چون نیازمند بودنت به غیر از خود و خداست=شرک.۳حال خوب =اتفاقهای خوب و اگه بتونی در همین حال تغییر بدی حالت رو و خوب کنی همه چی عالیه وگرنع منتظر این باش امشب حالت گرفته بشه.۴کنترل ذهن یعنی تو شرایط نا دلخواه بتونی تمرکزت رو از ناخواسته برداری و بذاری رو خواسته هات =توکل .ایمان به رب که به شرایط عالی هدایتت میکنه.بعد این گفتگو شدم مثل بمب انرژی شاد وشنگول رفتم شب یلدایی خونه مادربزرگم کل فامیل بودن کلی زدیم رقصیدیم و شادی و هیاهو بهم خوشگذشت و اومدم خونه و با خودم گفتم اگه ناراحتم میبودم میگذشت شادم که بود فوقالعاده تر گذشت و منتظر اتفاقهای عالی بعدی هستم .شکر به درگاه خدای وهابم که اینجا هدایتم کرد که همه حرف همو میفهمیم و نقش اسانسور رو واسه هم بازی میکنیم تا همع باهم به طبقه دلخواه که اوج لذتهای مادی و معنوی است برسیم دوستون دارمممممم???????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 60 رای:
    • -
      محمد تقی بحر العلوم گفته:
      مدت عضویت: 3983 روز

      سلام خانم خادمی، تشکر می کنم ازتون عالی بود. جملات کلیدی شما رو برا یادآوری خودم و اعضای خانواده یه بار دیگه من تایپ می کنم و توضیحات مختصری میدم:

      ۱فقط روی خدا حساب کن؛ وقتی روی یک رابطه ای حساب میکنی کارهای فرد مقابل روی حال تو تأثیر داره=شرک. این خیلی مهمه. نباید ما از رفتار بد و یا نادلخواه دیگران تأثیر بپذیریم و بهش توجه کنیم. چون حالمون بد میشه و تأثیرات خودش رو میذاره. پیش به سمت حال خوبببب!

      ۲هیچ کسی و هیچ چیزی بیرون از تو ،مسئول شاد کردن تو نیست چون نیازمند بودنت به غیر از خود و خداست=شرک. ما باید خودمون رو از درون شاد کنیم!

      ۳حال خوب =اتفاقهای خوب و اگه بتونی در همین حال تغییر بدی حالت رو و خوب کنی همه چی عالیه وگرنه منتظر این باش امشب حالت گرفته بشه.

      ۴کنترل ذهن یعنی تو شرایط نادلخواه بتونی تمرکزت رو از ناخواسته برداری و بذاری رو خواسته هات =توکل

      آدم که یه فیلم سینمایی که سال ها پیش دیده و بی مزه بوده رو دیگه نمیره چند بار ببینتش و یا هر روز مرورش کنه. اینم خودش یه ترمزه. تا اومد سراغتون سریع برید به خواسته هاتون فکر کنید نشد برید یه کلیپ شاد یا یکی از فایل های استاد رو ببینید. قرآن بخونید. به یه دوست مثبت زنگ بزنید. خلاصه نذارید مرور خاطرات ناخوشایند گذشته ادامه پیدا کنه. طبیعت خدا رو نگاه کنید و لذت ببرید. ممنونم

      پیروز باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      اسماعیل حسن نیا گفته:
      مدت عضویت: 2503 روز

      سلام خانم خادمی و همه دوستان و استاد عزیزم …

      آفرین بر تو و احسنت بر تو واقعاً بهت تبریک میگم چون کنترل توانایی ذهن یکی از مهمترین کارهاست که تونستی انجام بدی …

      خدا رو شکر که موفق شدی و بابت اون چندتا باوری هم که نوشتی ازت تشکر میکنم چون بهم کمک میکنه این باورات …

      در پناه الله یکتا شاد و پیروز و سلامت و ثروتمند باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مریم فروزانی گفته:
      مدت عضویت: 2455 روز

      سلام خانم خادمی عزیز ترمزهای ذهنیت دقیقا نتیجه ای شبیه به مال من داره ومن نمیففهمیدم اون چیه ممنونم که با گذاشتن دیدگاه عالیت به منم کمک کردی تا بتونم پیداش کنمo

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      اصغر و پرسیلا گفته:
      مدت عضویت: 1492 روز

      بانام خداوند هستی بخش

      وباسلام ودرود برشماخانم خادمی عریز استادگرانقدر خانم شایسته وهمه دوستان هم فرکانسی

      بسیارلذت بردم واگاهی تازه دریافت کردم ازنوشته زیباوتاثبرگذارتون

      ازدیروز به یه تضاد برخورد کردم که یکی ازبستگانمون یه مهمونی داشت ومن به به ولایل منطقی به اون مهمونی دعوت نشدم واین موضوع باعث رنجش من شد وبرای اینکه بتوانم سریعا ذهنم راکنترل کنم به طورهدایتی به این فایل بی نظیراستادبرخوردم وجزفایلهای محبوب من است که درپوشه شخصی ام نگهداری میکنم وباابنکه دهها باراین فایل گوش کرده بودم انگارداشتم برای اولین بارگوش میکردم وبعدازچندبارگوش کردن شروع به خوندن کامنتهای عزیزانم کردم براساس امتیازتارسیدم به کامنت شمادوست عزیزم که خیلی به من احساس ارامش داد ویه ترمز مهم ذهنی رودرخودم شناسایی کردم وان این بود که من بایدازدرون شاد باشم وشادی من نباید وابسته به عوامل بیرونی باشه ومنتظرنباشم تاکسی برای شادکردن من افدام کنه حتی همسرم حتی فرزندانم وبه این نتبجه رسیدم که خودم باکمک خدای خودم وخدای درونم بایدبرای پرکردن اوقات فراغتم ولذت بردن بیشتر اززندگی قدم بردارم وازامروز متعهدمیشوم وقول میدهم تنها خودم هستم که مسول زندگی ام هستم وشرایط روخودم رقم میزنم

      پس خداجونم ازت درخواست دارم که درلحظه لحظه زندگی ام حضورگرم ومهربانت راداشته باشم ومنوتحت هیچ شرایطی تنها نذار ومنوازشرنجواها نجات بده تافقط فقط صدای بلند خودت رابشنوم.

      درانتها بازم ازشمادوست عزیزم بسیارسپاسگزارم بابت ابن کامنت فوق العاده زیبا وتاثیرگذار

      همواره درپناه الله یکتا شادسلامت وسعادتمند دردنیا واخرت باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    در مسیر ثروت گفته:
    مدت عضویت: 3341 روز

    به نام خدای مهربان

    بسیار سپاسگزار خداوندم که به من فرصتی دیگر داده تا در خدمت شما باشم ،

    در ابتدا عید نوروز رو برای استاد عزیزم ، خانم شایسته عزیز و میکائیل دوست داشتنی و تمامی هم سفر های خودم در این مسیر زیبای توحید و یکتاپرستی تبریک میگم و براتون سالی پر از تغییرات مثبت در خودتون و بواسطه ی اون ورود بدیهی تمامی نعمات خداوند یکی پس از دیگری ، آرزومندم ،

    لازم است یادی کنم از آخرین آپدیت روانشناسی ثروت1 ،

    و این فایل “توانایی کنترل ذهن” ،

    یک حسی بهم گفت که بیام براتون بنویسم ، و نمیدونم واقعا چی قراره از آب دربیاد ولی بیاید شروع کنیم ،

    میدانید وقتی شرایط همه چیزش کامل ، تمام عیار و ایده آل هست ،

    و همه چیز گل و بلبل هست در زندگیمان ، کنترل ذهن خیلی راحت هست ،

    خیلی قانون جذب ، قانون احساس خوب ، قانون “لا تحزن” قرآن ساده جلوه میکند ، خیلی “ان مع العسر یسری ” برای همه باورپذیر است ، خلاصه خیلی همه این قوانینی که ما داریم کار میکنیم روش ، به نظر ساده و … میاد ،

    من این آیه رو خیلی دوست دارم که خداوند می فرماید : وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ أُولَٰئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَهٌ ۖ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ

    و نیز یادی کنم از محصول “تضاد” استاد عباس منش ،

    حتما در جریان “شرایط حساس کنونی” که از ابتدای سال 98 ( که چه عرض کنم ، سالیان متمادی … ) ، در حال ابراز وجود است ، هستید ،

    به قول خانم شایسته عزیزم در بخش حل مسئله : ما در شهر یا کشور خاص و متفاوت زندگی نمیکنیم ، بلکه در مدار ها و فرکانس های متفاوت زندگی میکنیم ،

    امسال برای من آموزنده ترین سال عمرم بود ، واقعا ، خیلی مسائل یاد گرفتم ، به معنای واقعی کلمه ، معنای حقیقی کنترل ذهن را چشیدم ، به قول استاد در این فایل ، باید از کنترل ذهن “سرتون” درد بگیره ، از کنترل ذهن !

    در “شرایط ایده آل” که خیلی راحته همه میتونیم ذهنمونو کنترل کنیم ، بر نکات مثبت تمرکز کنیم ، بر نعماتمون سپاسگزار خداوند باشیم و … ،

    اما در “شرایط حساس کنونی !” ( که ماشاءالله همیشه این لفظ شنیده میشه ) ، باید با خودمون و باورهامون خلوت کنیم ، و واقعا ببینیم چند چندیم ، اینو دارم در درجه اول به خودم میگم ها ، یعنی من این کامنت رو برای خودم دارم مینویسم ،

    در این “شرایط حساس کنونی” ، آیا باور دارم که زندگی من 100 درصد در دست فرکانس های من هست ؟

    در این “شرایط حساس کنونی” آیا باور دارم که در زندگی من هیچ عامل بیرونی کوچکترین تاثیری در زندگیم نداره ؟

    در این “شرایط حساس کنونی” آیا باور دارم که نعمت و ثروت و سلامتی بی نهایت هست ؟

    در این “شرایط حساس کنونی” آیا باور دارم به اصل فراوانی بی انتهای خداوند ؟

    در این “شرایط حساس کنونی” آیا باور دارم که هر روز و هر لحظه فرصت ثروت ساختن بیشتر و بیشتر میشود ؟

    در این “شرایط حساس کنونی” آیا باور دارم به اصل “لا تحزن ” که در قرآن بارها و بارها آمده است ؟

    در این “شرایط حساس کنونی” آیا توانایی این رو دارم که فارغ از اینکه دنیای بیرون چه خبر هست شادی و لذت رو در درون خودم احساس کنم و ازش لذت ببرم ؟

    در این “شرایط حساس کنونی” آیا باور دارم به اینکه “شادی در چیز ها نیست ، در ماست ” ؟

    در این “شرایط حساس کنونی” چقدر میتوانم ثروت بیافرینم و ثروت بسازم و به جهان با ثروتم کمک کنم ؟

    در این “شرایط حساس کنونی” چقدر میتوانم با ثروتم و با ایده هایم از مسئله و مشکل توجهم را برداشته و فقط به راه حل متمرکز کنم و از این طریق هربار با اجرای ایده هایم به احساس بهتر و بهتر برسم و ایده های بعدی از راه برسند و مدام به مسیرهای بهتری هدایت شوم ؟

    در این “شرایط حساس کنونی” چقدر توانایی کنترل کانون توجهم را دارم ؟

    در این “شرایط حساس کنونی” چقدر به اصل فرکانس و “بما قدمت ایدیهم ” در قرآن باور دارم ؟

    در این “شرایط حساس کنونی” چقدر به ندایی که وقتی مادر موسی ، میخواست موسی را به آب بیاندازد ، گفت ” لا تحزن” ، ایمان دارم ؟

    در این “شرایط حساس کنونی” ، آیا در قرنطینه خانگی ، توانایی رسیدن به احساس خوب رو دارم ؟

    در این “شرایط حساس کنونی” ، در قرنطینه خانگی ، چقدر میتوانم با خودم باشم و احساس خوب را تجربه کنم ؟

    در این “قرنطنیه خانگی” چقدر حال خوب من ، وابسته به بودن “دیگری” است ؟

    در این “قرنطنیه خانگی” آیا بازهم باور دارم به لاتحزن ؟ باز هم میتوانم به ندای امیدبخش الله و الهامات درونم توجه کنم ؟

    چقدر میتوانم از عهده ی کنترل کانون توجه و کنترل ذهنم بر آیم ؟

    یک تجربه جالبی براتون بگم ، ببینید من فعلا دانشجوی دکتری حرفه ای داروسازی هستم ، و از اونجایی که من خیلی عاشق کارم و درسم هستم ، لذا تقریبا بیشتر اوقات ( تقریبا همه اش رو ! ) ، بخاطر لذتی که بهم میده ، من در کتابخانه و آزمایشگاه و دانشگاه و سالن مطالعه خوابگاه و اتاق شخصی خودم در خونه مامان بابم هستم و بوده ام ، یعنی اصلا عادت و “وابستگی” برای رفتن و گردش در بیرون ، یا هرچیز شبیه این نداشتم ، هر چند دوست داشتم که سایر دوستان و اعضای خانواده ام رو از نزدیک میدیدم ، یا دانشگاه زودتر باز میشد ، یا در بازار عید با خانواده قدم میزدم و به عید دیدنی عزیزانی که دوستشون دارم می رفتم ، ولی بحث اینه که تا به حال “منبع احساس خوب” من نبوده این کارا ، لذا خداروشکر الان هم بسیار بسیار در اتاقم در خانه مامان بابام نشستم ، و دارم کارامو انجام میدم و برنامه هامو تمرکز میکنم روشون و اقدامات عملی و قدم های اهدافم رو بر میدارم ،

    و خوب با توجه به اینکه عضو خانواده بزرگ علوم پزشکی هستم ، بی نهایت از کمک کردن به آنهایی که قرار هست من کمکشان کنم ، در این شرایط ، بی نهایت لذت میبرم ، از حل کردن مسائل کشورم ، جهان و زندگی خودم ، همواره نهایت سعیم بر این بوده که لذت ببرم ، البته که یه سری جاها برام سخت بوده ولی خداروشکر به قول یوسف “الا ما رحم ربی ” ، و خداروشکر تونستم موفقیت آمیز ذهنم رو کنترل کنم ، تمام سعیم براین بوده به قول قرآن “توکلت علی الله ، قل فهو حسبی ، قعلیه یتوکل المومنون و … ”

    برگردیم به ادامه سوالات ،

    در این “قرنطنیه خانگی” آیا میتوانم منبع اصلی احساس خوب را فقط درون خودم قرار بدهم ؟

    چقدر از احساس خوب من “وابسته” به حضور دیگران بوده است ؟

    چقدر از احساس خوب من “وابسته” به عوامل بیرونی بوده است ؟

    چقدر من از “دیگران” به عنوان “مخدر” استفاده میکنم ؟

    آیا من از تجربه روابطم با دیگران “لذت” میبرم و آیا اگر برای مدتی دیگران نباشند بازم “لذت” میبرم ؟

    چقدر به این جمله باور دارم که “اگر کسی باشه من لذت میبرم از زندگیم و اگر نباشه من باز هم لذت میبرم از زندگیم ؟ ” و عمل میکنم و به قول قرآن “یا ایها الذین آمنوا آمنوا …” در تار و پود وجودم نفوذ کرده و چقدر “ایاک نعبد و ایاک نستعین” میکنم ؟

    در یک کلام چقدر من “رها” هستم ؟ چقدر میتونم اصل بزرگ “رهایی” رو رعایت کنم ؟

    واقعا من چقدر توانسته ام “توحید” را در عمل در زندگیم اجرا کنم ؟

    چقدر به قول قرآن ” فمن اعرض عن ذکری فان له معیشتا ضنکا” را باور دارم ؟

    چقدر میتوانم به قول قرآن در سوره لیل ” فاما من اعطی و اتقی ، و صدق بالحسنی ، فسنیسره للیسری ” را تمرین کنم ؟

    چقدر میتوانم به قول قرآن “وما یفعل الله بعذابکم فان شکرتم …” را باور کنم ؟

    یا بدانم “اگر تمام درختان قلم شوند و تمام آب ها جوهر شوند نیمتوانید نعمات خدارا بشمارید ” ؟

    چقدر در زندگیم توانسته ام آیه 155 و 156 و 157 سوره بقره را عملی کنم ؟

    به قول استاد عزیزم ، ” آیا ما باور داریم واقعا ((الخیر فی ما وقع)) ” ؟

    چقدر در زندگیم توانستم با این جریان هدایت و جریان هدایت قرآنی همراه شوم ؟

    استاد خیلی در فایل ها و بخشهایی که اشاره کردم ، خیلی عالی در اون فایل ها توضیح میدن ،

    در این “قرنطنیه خانگی” آیا بازهم میتوانم هدفگذاری کنم و از روانشناسی ثروت استفاده کنم و روی باورهایم کار کنم ؟

    یا کار کردن روی باورها را “مزخرف” و فریبی بیش نمیدانم و زانوی غم در بغل گرفته ام ؟

    چقدر به اصل کیهانی و قرآن “فاعرض عنهم” میتوانم عمل کنم ؟ همان دستوری که بارها به محمد ، موسی و ابراهیم و نوح و تمامی پیامبران بزرگ تاریخ ما داده شده ،

    خلاصه آیا میتوانم “احساس خوب=اتفاقای خوب” و “احساس بد=اتفاقای بد” را در زندگیم عملی کنم ؟

    من به شخصه از اول سال 98 تا الان دارم با این سوالات زندگی میکنم ، با ایه 155 سوره بقره سعی میکنم زندگی میکنم ،

    سعی میکنم به “لاتحزن” قرآن عمل کنم ، و تمامی قوانین قرآن را سرلوحه زندگیم قرار دهم ،

    هم فرکانسی های عزیزم ،

    این سایت رو مبادا فکر کنید ، حرف های “قشنگ” عباس منش ، یا جملات”امیدبخش” مریم شایسته است ،

    نه ، به هیچ عنوان ،

    خواهش میکنم خودتون برید و در قرآن آسمانی مطالعه کنید ، ریشه “حزن” رو سرچ کنید ، سوره لیل رو بخونید ، ریشه تقوی رو در قرآن سرچ کنید ،

    باور کنید گنجی در تحقیق ریشه حزن نهفته است که باورتان نمیشود ، در قرآن گنجی عظیم نهفته است ، آرامشی عمیق ، منطقی سیمانی و بسیار مستحکم برای “ذهن نجواگر ” تا در این “قرنطنیه خانگی” و “در این شرایط حساس کنونی” ، راهنما و هادی ما باشد ، هدایت گر و قطب نمای ما در مسیر زندگیمان باشد ،

    تا بدانیم آمده ایم تا تجربه ای یکتا و منحصر به فرد از خودمان داشته باشیم ، تا بطور بدیهی از سلامتی و ثروت کامل ، روابط عالی ، خوشبختی و سعادت دنیا و آخرت در یک کلمه بهره مند شویم و ” هم خودمان خوب و عالی زندگی کنیم و هم کمک کنیم تا جهان جای بهتری برای زیست بقیه باشد ” ،

    نمیدونم چقدر شد ، و چی نوشتم ، چون فقط زمانهایی که الهام دریافت میکنم ، من براتون کامنت مینویسم ،

    باور دارم که آنها که قرار هست ، میخوانند و از نوشته ام راهنمایی و نشانه هایی برای هدایت دریافت میکنند ، باور دارم چون این یک قانون است ،

    قرآن گنج عظیمی در اختیارتان میگذارد ، گنج بسیار بزرگ ، حتما آنرا بخوانیم و مهم تر از آن ، در زندگیمان عملی سازیم تمرینات و توصیه هایش را ، حتما قوانین کیهانی قرآن را در زندگیمان به کار ببریم ، اینها رو دارم به “خودم” میگم ، دارم به “خودم” میگم ، همیشه سعیم براین بوده که در مسیر قوانین قران حرکت کنم ، انشاءالله که بتونم مسیرم رو ادامه بدم ،

    به قول حضرت اسماعیل : ستجدنی من الصابرین ان شاءالله …

    به قول حضرت شعیب : ستجدنی من الصالحین ان شاء الله …

    بسیار سپاسگزارم از شما که متن من رو مطالعه کردید ،

    استاد عزیزم همچنان بدون که ” من عااااااشقتتتم ” ، بی نهایت دوستتون دارم و از همینجا عشق و علاقه ام رو به شما ابراز میکنم ،

    خانم شایسته عزیز بسیار دوستتون دارم ، ای قلم زیبا و تاثیرگذار گروه تحقیقاتی ، ندای همراه ما در کشتی توحید و یکتاپرستی بسیار ازتون سپاسگزارم ،

    مثل همیشه میکائیل عزیز برات بی نهایت بی نهایت آرزوی موفقیت و سربلندی دارم در مسیر جدیدی که برای زندگیت انتخاب کردی ، موفق و شاد هستی ، بیشتر موفق و سعادتمند باشی دوست عزیزم ،

    دوستتون دارم ، بی نهایت ،

    همه تون رو ،

    فعلا در پناه الله یکتا ،

    برای شما و تمامی مردم جهان ،

    سلامتی ثروت روابط عالی خوشبختی آرامش عشق و سعادت در دنیا و آخرت رو براتون آرزومندم ،

    فعلا خدا نگهدارتون باشه ،

    امیرمهدی ایمانزاده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 73 رای:
    • -
      فاطمه نصرتی گفته:
      مدت عضویت: 2409 روز

      عالی بود کامنتت آقا امیر مهدی ….

      من این فایل استادو خیلی دوست دارم ، هر چند وقت خودم میگردم و برای خودم پلی میکنم ولی این سری نشانه برای امروزم بود هیچ وقت کامنتا رو نخوندم الان دستم هی میومد پایین تر هی صفحات کامنتا ورق میخرود که رسیدم به کامنت تو ، و چه زیبا و چه عمیق نوشتی از در شرایط حساس کنونی !!!! واقعا این درک تو قابل تحسینه و بسیار خوشحالم که از سالها پیش در رکاب این فرکانس بودی و الانم هستی …. نوشته هات هر خطش تو ذهن من علامت سوال میشد هر کدومش و چه زیبا منو راهنمایی میکرد برای شناختن خودم … به قول خودت کامنت تو رو هر کسی که باید ،میخونه و نه ،هر کسی :)

      در ضمن تو رشته قشنگمون، همیشه موفق باشی و بدرخشی و مطمئنم یه روز اسمت میدرخشه در صدر ایران و فراتر ….

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      یاس گفته:
      مدت عضویت: 1930 روز

      سلام آقای ایمان زاده. واقعا متشکرم از این متن زیبایی که نوشتید چرا که حاکی از قلب پاک شما وهمخوانی درونتان با فامیلی تان (ایمان زاده) بود. دوست عزیز من توفیق داشتم مطالب شما رو بخوانم وبه آرامش برسم وایه لا تحزن که در صحبتهاتون ازش یاد کرده بودید به من یادآوری کرد که لبخندم را فراموش نکنم که باز هم یادم باشد احساس خوب مساوی اتفاق خوب. آرزوی بهترین اتفاقات رو براتون دارم. امیدوارم منم بتونم مدارها رو بالا ببرم وپیشرفت کنم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        در مسیر ثروت گفته:
        مدت عضویت: 3341 روز

        خواهش میکنم،

        سپاسگزارم ازتون بابت لطفتون ،

        خداروشکر که کامنتم کمک کننده بوده و تونستم کمکتون کرده باشم ،

        انشاءالله که بتونیم با عمل به این قوانین خوشبختی رو تجربه کنیم ،

        بسیار سپاسگزارم ازتون ،

        در پناه الله یکتا سالم ثروتمند سعادتمند و خوشبخت در دنیا و آخرت باشید ،

        فعلا خدانگهدار

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      سیدمحمد لایق گفته:
      مدت عضویت: 2267 روز

      سلام امیر مهدی عزیز ممنون بابت کامنت پرمحتوایی که گزاشتی من خداروشکر کامنتت و خوندم و احساس بسیار آرامش بخشی پیدا کردم امیدوارم بتونم ذره ای از صحبت هایی رو که داشتی رو از همین الان در زندگیم اجرا کنم و ادامه بدم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      شهاب عظیمی گفته:
      مدت عضویت: 1923 روز

      سلام بر امیرمهدی عزیز ودوست هم فرکانسی تحسین میکنم شمارو برای کامنت بسیار زیبا وتاثیر گذارتون بسیار لذت بردم والهامات تازه ای دریافت کردم خواستم بگم سپاسگذارم که زحمت کشیدین و وقت گذاشتین ،موفق وپیروز باشید⚘⚘⚘⚘⚘🙏🙏🙏

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    رضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1749 روز

    به نام الله که بخشاینده و با رحمت است…

    به نام اویی که نامش شاه کلید است ، به تعبیر شاعر عزیز حضرتِ نظامی…

    بسم‌ الله الرّحمنِ  الرّحیم

    هست کلیدِ در گنجِ حکیم

    سلام و صد سلام بر استاد عباس منش نازنین و بانو شایسته گرامی و همه دوستانِ عزیزم در این مجمع زیبا که مصداقی از “دَارُ ٱلسَّلَام” است…

    شایسته است که در ابتدای این نوشته حمد و سپاس خدایی را  بگویم که قلم را آفرید و از طریق آن “عَلَّمَ بِٱلۡقَلَم” کرد و این توانایی را به ما عطا کرد تا از طریق نوشتن ، آگاهی هایی را که می آموزیم ؛ به زنجیر بکشیم  تا بارها و بارها آنها را مرور کنیم تا از بیماری فراموشی درامان باشیم ؛ بیماری ای که بسی خطرناک است و عواقب خوبی برای کسی که به آن مبتلا شده ، ندارد  ؛ به تعبیر قرآن کریم…

    وَلَا تَکُونُوا۟ کَٱلَّذِینَ نَسُوا۟ ٱللَّهَ فَأَنسَاهُمۡ أَنفُسَهُمۡۚ أُو۟لَائکَ هُمُ ٱلۡفَـٰسِقُونَ

    و مانند کسانی مباشید که خدا را فراموش کردند که این فراموشی منجر به فراموشیِ عظمتِ درونِ خودشان شد ، براستی که آنان از حریم و حدود الله بیرون رفته اند.

    [سوره حشر ، آیه 19]

    آری ، بیماری ای در جهان وجود دارد که سخت ترین بیماری ها باید جلوی آن تعظیم کنند و آن همان بیماریِ فراموشی است ، بیماری ای که انسان را بدنبال نخود سیاه و گشت و گذار جهت پیداکردن زیر بغل مار میفرستد و… ؛ به تعبیر حضرت مولانا….

    زِ کجا آمده‌ای می‌دانی

    زِ میانِ  حرمِ سبحانی

    یاد کن  هیچ  به یادت آید

    آن مقاماتِ خوشِ روحانی

    پس فراموش شُدَسْتَت آنها

    لاجَرَم  خیره  و سرگردانی

    پس مینویسیم و تمرین میکنیم تا یادآوری کنیم آن آموزه هایِ فراموش شدهِ خویش را به شوق رسیدن به مدار کسانی که در کتابِ مقدس از آنان به عنوان “مُخۡلَصِین” یاد میشود…

    إِلَّا عِبَادَ ٱللَّهِ ٱلۡمُخۡلَصِینَ

    مگر بندگانِ خدا که به درجه اخلاص رسیده اند

    [سوره الصافات 40]

    “مُخۡلَصِین” ؛ کسانی هستند که خالصِ خالصِ خالص هستند و خلاص شده اند از هر نوع وابستگی به جز الله یکتا

    “مُخۡلَصِین” ؛ همان کسانی هستند که طعمِ ثروتِ که  مقدس ترین و معنوی ترین مقوله یِ جهان هستی است  را چشیده اند و به برکتِ وجودِ چنین ثروتی از لذت های دنیوی ای که خدا برای بندگانش آفریده است ، استفاده کرده اند و سیر شده اند و بجای اینکه اسیر دنیا شوند ؛ امیر بر آن شده اند….

    “مُخۡلَصِین” ؛ همان کسانی هستند که  رهایِ رهایِ رها هستند به گونه ای که در لحظه ملاقات با فرشته مرگ ؛ درخواستِ مهلتی مجدد نمیکنند و با شوقی وصف ناشدنی آمادگی خود را جهت انتقال به عالمِ بالاتر اعلام میکنند ، به تعبیر حضرت مولانا…

    خیزید عاشقان که سوی آسمان رویم

    دیدیم این جهان را تا آن جهان رویم

    این بود گوشه ای از  وصف مخلصین ولی یک نکته مهم دیگر وجود دارد و آن این است که شیطانی که قسم یاد کرده که از هر طرف به بندگانِ خدا حمله ور شود تا زهرِ خود را بروی آنان بریزد ، در مقابل مخلصین دستان خود را بالا آورده و اظهار ناتوانی کرده که توانایی نفوذ و ایجاد نجوا و وسوسه در آنان را ندارم که ندارم…

    قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغۡوِیَنَّهُمۡ أَجۡمَعِینَ إِلَّا عِبَادَکَ مِنۡهُمُ ٱلۡمُخۡلَصِینَ

    و شیطان به خدا گفت که به عزتت سوگند  که همه آنها را به تباهی میکشانم بجز خالص شدگانِ از میانِ بندگانت را

    [سوره ص 82 – 83]

    پس به تأسی از یکی بندگان صالح خدا ، ما هم این دعا را به درگاه خدا عرضه میکنیم به امید اینکه اثربخش واقع شود و…

    فَاَخْلِصْنى‏ بِخالِصَهِ تَوْحیدِکَ…

    پس مرا به وسیله یگانگیِ خالصِ خودتِ ، خالص کن

    《مناجات راجین ، حضرت سجاد علیه السلام》

    و اما حکایت انسان های ناخالص…

    همانهایی که ادعای ایمان میکنند ولی ایمانشان خالصانه نیست و دارای ناخالصی است…

    پناه بر خدا از اینکه اهل ادّعا باشیم که در بارگاه الهی برای اهل ادعا جایگاهی نیست‌ که نیست ؛ به قول حافظ…

    با مدّعی مگویید اسرار عشق و مستی

    تا  بی‌خبر  بمیرد  در  درد  خودپرستی

    باشد که توفیقی از جانب فرمانروای عالم روزی ما شود تا در بارگاه الهی ، خاکی و فروتن و خاشع باشیم و “فَٱخۡلَعۡ نَعۡلَیۡکَ” شویم به شوق ورود به “بِٱلۡوَادِ ٱلۡمُقَدَّسِ طُوࣰى” ؛ به تعبیر مولانا…

    هم خویش را بیگانه کن ، هم خانه را ویرانه کن

    و آنگه بیا  با عاشقان هم‌خانه شو ؛ هم‌خانه شو

    و اما ایمانی که ناخالصی داشته باشد در معرض زلزله قرار میگیرد‌‌‌‌ تا این زلزله به آن شخص بفهماند که باید بُتُن بیشتری در پایه های ایمان خود بریزی….

    مسلما همه ما میدانیم که خاصیت زلزله این است که زمین را زیر و رو میکند و هر چه که درونش باشد را بیرون میریزد ؛ به تعبیر قرآن کریم…

    إِذَا زُلۡزِلَتِ ٱلۡأَرۡضُ زِلۡزَالَهَا وَأَخۡرَجَتِ ٱلۡأَرۡضُ أَثۡقَالَهَا

    آنگاه که زمین به لرزشِ خود ، به لرزه درآید و بارهایِ گران را خارج سازد

    [سوره الزلزله 1 – 2]

    اکنون زمانی است که درک خود را از معنایِ زلزله فراتر ببریم و آنرا محدود به زمین لرزه هایی که در خبرها خوانده ایم و دیده ایم ، نکنیم و اینگونه بیندیشیم که…

    گاهی اوقات در زمینِ وجودِ ما زلزله ای بپا میشود و در معرض اتفاقاتی قرار میگیریم که ترس و اضطراب و غم را در  وجود ما جاری میسازد و در آن لحظه است که عیار راستین ما مشخص میشود‌‌‌ و عصاره یِ پنهانِ درونیِ ما خودش را در بیرون اظهار میکند..‌.

    شاید در آن لحظات ، ترمز تقوا که همان کنترل ذهن است عمل نکند و زبان شکر به زبان‌ِ شکایت تبدیل شود…

    شاید در آن لحظات ، محاسبات ما از اینکه به فراوانی خدا ایمان داریم ، اشتباه در بیاید و وجود ما غرق در وحشت از کمبود شود و بفهمیم که ای بابا ، ما چی‌فکر میکردیم و چی شد؟؟!!

    شاید در آن لحظات ، ایمانِ ما به کافی بودنِ خدا پوشالی از آب دربیاید و او را فراموش کنیم و دست به دامن مخلوقات او شویم برای حل آن اتفاقی که زلزله ای در وجودِ من بپا کرده است و…

    شاید…(تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل)

    حال بعد از اینکه آن زلزله تمام شد و رفت ، خلوتی را برای خود برمیگزینیم و به بررسی میزان خسارت آن زلزله میپردازیم و…

    چنانچه اساسِ بنیانِ وجودی من بر پایه تقوا بنا شده باشد ، قطع به یقین در آن زلزله سربلند بیرون می آیم  و در آن لحظه سر به سجده در آستان خدا میگذارم و از او تشکر میکنم که یار و یاور من بود تا در این زلزله در‌ امان باشم و در‌مسیر تکاملی خود ؛ یک قدم به جایگاه مخلصین نزدیک و نزدیک تر شوم…

    و چنانچه که در عرصه تقوا ، به اندازه کافی توشه بر نداشته بوده باشم و خود را مجهز به آن نکرده باشم ؛ مسلما خود را شکست خورده و خسارت دیده خواهم یافت…

    حال در اینجا باید بسیار مراقب باشم که امید خود را از دست ندهم و و خود را اسیر احساس مخربی بنام “احساس گناه” نکنم و از این شکست سکویِ پرتابی بسازم برای قوی تر شدن تا بتوانم در مسیر صعود به سمتِ جایگاهِ مخلصین قدم بردارم و ایمان خود را خالصِ خالصِ خالص کنم… ، به تعبیر حضرت مولانا…

    سیئاتم چون وَسیلت شد به حق

    پس  مَزَن  بر  سیئاتم  هیچ  دَق‏

    حال خوش بحال کسانی که به درجه اخلاص رسیده اند و به برکت چنین اخلاصی از گزند هر زلزله و آتشی در امان هستند ، زیرا که طلای خالص نیازی به کوره یِ آتش برای جداسازیِ ناخالصی ها ندارد ، مجددا تاکید میکنم که طلای خالص نیازی به کوره یِ آتش برای جداسازیِ ناخالصی ها ندارد

    خب شاید الان کمی بهتر متوجه اعتراف شیطان به ناتوانی اش در برابر مخلصین شویم که در ابتدای این مقاله بدان اشاره شد…

    آری ؛ شیطانی که با ندای “خَلَقۡتَنِی مِن نَّار” ، بنیان و شاکله وجودی اش را آتش معرفی نیکند ؛ توانایی نفوذ به جایگاه مخلصین را ندارد زیرا که طلایِ خالص نیازی به کوره یِ آتش برای جداسازیِ ناخالصی ها ندارد

    باشد که با عنایت پادشاه عالم ، خالصِ خالصِ خالص شویم….

    آنچه که ذکر شد ؛ مساله ای بود که در زندگیِ فردی هر شخصی بوجود می آید و خودِ همان فرد با محاسبه خویشتن ، میتواند بفهمد که در چه جایگاه و درجه ای قرار دارد اما مساله ای دیگر مطرح است که زلزله ای فراتر از زندگیِ شخصی هر فرد رخ میدهد تحت عنوان زلزله ای در زندگی اجتماعی افراد…

    آری ، زلزله ای در زندگی اجتماعی افراد با هدف غربالگری و به تعبیر قرآن…

    (وَلِیُمَحِّصَ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُوا۟ وَیَمۡحَقَ ٱلۡکَـٰفِرِینَ)

    تا خدا کسانی را که ایمان آورده اند ، پاک و خالص گرداند و کافران را به نقصان برد

    [سوره آل عمران 141]

    مسلما همه ما با واژه غربالگری آشنا هستیم و هدف آن را هم میدانیم ، حال برای فهم بهتر این آیه کافیست در یک نشانه ی زیبا توجه کنیم تا کمی زیباتر مفاهیم این آیه را درک کنیم و آن نشانه چیزی نیست جز شیوه جداسازی پسته های مرغوب و نامرغوب…

    اگر به کارخانه بسته بندی پسته برویم متوجه یک نوارِ نقاله مانند میشویم که حاوی سوراخ هایِ متعدد با قطر یکسان هستند…

    حال تمام پسته ها را بروی این نوار میریزند و آن نوار نقاله شروع به لرزش(زلزله) میکند و تمامی پسته های را به حرکت در می آورد و زیر و رو میکند…

    و نکته اصلی در اینجاست که پسته هایی که اندازه آن ها کوچکتر از آن سوراخ های موجود بروی نوار نقاله است به سبدی در پایین منتقل میشوند و از آنها به عنوان پسته درجه دو یاد میشود و پسته هایی که اندازه آنها بزرگتر از سوراخ های موجود بروی نوار نقاله است بروی همان نوار نقاله میمانند و از آنها به عنوان پسته ی مرغوب و درجه یک یاد میشود…

    تامل در همین مثال خیلی چراغ ها را در ذهن ما روشن میکند و…

    حال این یک سنت و قانون الهی است که به جهت غربالگری مردم ، اتفاقی را طراحی میکند که حکم همان زلزله را دارد تا ساکنین سیاره زمین را غربالگری کند و کبوتر را با کبوتر و باز را با باز همنشین کند…

    شاید بهتر باشد که از این زاویه نگاه کنیم که سیاره زمینی که ما بروی آن زندگی میکنیم ، روز بروز در‌حال‌گسترش است و به سمتِ ارتعاشات متعالی ترِ خود حرکت میکند…

    حال آنکس که با این ارتعاشات جدید همسو شود و خود را آبدیت کند ، در یک‌ زندگی‌ بهشتی به مسیر خود ادامه میدهد و آنکس که ارتعاش خود را با این ارتعاشات جدید کوک نکند ، توسط همین سیاره زمین که به حکم “وَإِن مِّن شَیۡءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمۡدِهِ” ؛ یک موجود فوقِ هوشمند است ؛ حذف میشود…

    در اینکه  زمین به چه صورت انسان هایِ فرکانس پایینیِ که نشانه های الله را دیدند ولی بخود نیامدند و همان راه و رسم گذشته و پیشینیان خود را در پیش گرفتند ؛ حذف میکند ، کافی است سیر و سفری داشته باشیم و عبرت بگیریم از زندگی گذشتگان مثل داستان حضرت نوح و قوم غرق شده ایشان یا داستان حضرت لوط و قوم عذاب شده ایشان که در قرآن از آن اینگونه یاد شده است…

    (وَلَقَد تَّرَکۡنَا مِنۡهَاۤ ءَایَهَۢ بَیِّنَهࣰ لِّقَوۡمࣲ یَعۡقِلُونَ)

    و ما از آن رویدادِ تاریخی ، نشانه ای روشن برای مردی که اهل اندیشه و تعقل هستند ، باقی گذاشتیم…

    [سوره عنکبوت ، آیه 35]

    خب اگر کمی در این آیه بیندیشیم‌ ، متوجه میشویم که از نشانه ای برای ما سخن میگوید ، حال سوال این است که این نشانه کجاست؟؟؟!!! خب ،‌ باید به سفر برویم که الحمدلله به برکت عصر تکنولوژی اینترنت ، میتوانیم با سرچ کردن واژه “شهرِ سَدوم” ؛ یک سفرِ مجازی از این‌ نشانه داشته باشیم تا عبرتِ بیشتری بگیریم که زمانی پیامبری بنام حضرت لوط در این شهر زندگی میکرده و مردم را نصیحت میکرد که…

    یا میتوانیم کمی جلوتر بیاییم و با سرچ کردن واژه “شهر پمپئی” داستان مردمانی را ببینیم و بخوانیم که از داستان مردمان شهر سدوم عبرت نگرفتند و به الگوی تکرار شونده ای مشابه آنان ، گرفتار شدند…

    حال که متوجه جریان غربالگری ای که در سیاره زمین اتفاق می افتد ؛ شدیم ، باید این نکته را مد نظر قرار دهیم که در بستر این غربالگری انسان های ضعیف به درجات پایین تر سقوط میکنند و انسان های قوی سربلند بیرون می آیند و وارد مدارهای بالاتر میشوند…

    حال این انسان هایِ قوی چه کسانی هستند؟!

    همان ها که همت به خرج دادند و ساختمان های مستحکم در برابر زلزله ساختند و به تعبیر قرآن بنیان خود را براساس تقوا و کنترل خویشتن بنا کردند…

    أَفَمَنۡ أَسَّسَ بُنۡیَـٰنَهُۥ عَلَىٰ تَقۡوَىٰ مِنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَ ٰ⁠نٍ خَیۡرٌ أَم مَّنۡ أَسَّسَ بُنۡیَـٰنَهُۥ عَلَىٰ شَفَا جُرُفٍ هَارࣲ فَٱنۡهَارَ بِهِۦ فِی نَارِ جَهَنَّمَ

    آیا کسى که شالوده‌ اش را بر تقواى الهى و خشنودى خدا بناکرده بهتر است  یا کسى‌ که شالوده اش را در کنار پرتگاهِ سستى بنا نموده که ناگهان در آتش دوزخ فرو مى‌ریزد؟!

    [سوره توبه ، آیه 109]

    همان ها که کار کردند و مهارتِ خود را در عرصه کنترل ذهن ارتقا دادند و به اصطلاح ماشین بازان به چنان مهارتی در رانندگی و کنترل و هدایتِ افکار رسیدند که دیگران بروی دست فرمانِ آنان قسم میخورند و بروی آن قمار میکنند…

    همان ها که لینکِ خبرِ مربوط به افزایش قیمت دلار و خیارسبز و بسته ماکارونی را باز نکردند و به تحلیل آن نپرداختند و بجای آن قرآن را باز کردند و بروی این‌ پیغام الله تمرکز کرند که “أَلَیۡسَ ٱللَّهُ بِکَافٍ عَبۡدَه؟؟؟”

    همان ها که بجای دیدن عددِ قیمتِ دلار و کیسه برنج و گوشت و… ، به تعداد 37 تریلیون سلول فوق هوشمندی که پادشاه عالم به آنها روزی کرده ؛ نگاه میکنند و خود را متوجه این چنین سوالاتی میکنند و در آن تفکر میکنند که

    آیا آن خدایی که به سادگی و زیبایی و عزتمندانه چنین بانکِ عظیمی از سلول هایِ حیاتی را به من داده است ؛ قادر نیست که یک کیسه برنج و.. به من بدهد؟؟!!

    آیا سیستم روزی رسانی خدا براساسِ نرخِ دلارِ آمریکا و پوند انگلیس و یورو اتحادیه اروپا است؟؟!!

    آیا…(تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل)

    همان ها که حاضر نیستد در جلساتی که در آن سخن لغو و بیهوده است ، شرکت کنند و مشتاق شرکت در جلساتی هستند که در آن جلسات ، سخنان ارتقا بخش زده میشود و شور و نشاطی را در وجود آنان به راه میندازد….، به تعبیر حضرت حافظ

    غلامِ آن کلماتم که آتش انگیزد

    همان ها که تمام همت خود را به کار بستند و زاد و توشه یِ فراوان در عرصه تقوا برداشتند و خود را قویِ قویِ قوی کردند و و با اشتیاقِ هر چه تمامتر آماده یِ ارتقاء و ورود به کلاس های بالاتر شدند…

    وَتَزَوَّدُوا۟ فَإِنَّ خَیۡرَ ٱلزَّادِ ٱلتَّقۡوَىٰ

    و زاد و توشه برگیرید ،‌ پس همانا بهترین توشه تقوا است

    [سوره بقره ، آیه 197]

    همان ها که در برابر شرایطی که ظاهرش نامطلوب ولی باطنش رحمت است ، کنترل ذهن میکنند و با آرامشی که از خود بروز میدهند ؛ این پیام را به خداوند اعلام میکنند که من به چیدمان تو ایمانِ صادقانه دارم و با وعده “بَشِّرِ ٱلصَّـٰبِرِین” ، خودشان را به سلاحِ صبر مجهز میکنند و آینده ای زیبا را برای خود تجسم و ترسیم میکنند…

    وَلَنَبۡلُوَنَّکُم بِشَیۡءࣲ مِّنَ ٱلۡخَوۡفِ وَٱلۡجُوعِ وَنَقۡصࣲ مِّنَ ٱلۡأَمۡوَ ٰ⁠لِ وَٱلۡأَنفُسِ وَٱلثَّمَرَ ٰ⁠تِۗ وَبَشِّرِ ٱلصَّـٰبِرِینَ

    به یقین همه‌ی شما را با امورى همچون ترس ، گرسنگى و کاهش در مال‌ها و جان‌ها و میوه‌ها‌ آزمایش مى‌کنیم ؛ ‌ و بشارت ده به صابران

    [سوره بقره ، آیه 155]

    همین دیگه

    به حکایتِ صبر ختم شد…

    صبر کیمیایی است که مثل و مانند ندارد… ، به تعبیر حضرتِ مولانا…

    صد  هزاران کیمیا حق  آفرید

    کیمیایی همچو صبر آدم ندید

    علم کیمیا در مجوعه ی علوم و قوانین الهی ، یک علمی است که منجر به تبدیل یک ماده به ماده ای دیگر میشود ، همان چیزی که شاه نعمت الله ولی از آن اینگونه یاد میکند که…

    ما   خاک  راه  را  به نظر  کیمیا  کنیم

    صد درد دل به گوشهٔ چشمی دوا کنیم

    و مولانا صبر را به کیمیایی تشبیه میکند که دومی ندارد… ، حکایت همان ضرب المثل فارسی خودمان که میگوید…

    گر صبر کنی زِ غوره حلوا سازی…

    آخه غوره کجا و حلوا کجا؟؟؟!!! ولی خب با چاشنی صبر این کیمیا اتفاق میفتد…

    آری ، صبر همچون سکویِ پرتابی است که انسان را به صدر میرساند…، به تعبیر مولانا…

    در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آنجا

    زِ پس صبر تو را او به سر صدر نشاند

    و در قرآن در یک مورد پاداش به غیر حساب وجود دارد که در مورد صابران است ، همانهایی که با احساسی زیبا دانه یِ هلو را نگاه میکنند و یک باغ هلویِ سرسبز را تجسم و تصویر سازی میکنند و پیشاپیش بابت چنین باغی ، از پروردگار خود تشکر میکنند و در برابر طعنه انسان های مریض و کور دل که برچسب توهم به او میزنند راه و رسم صبر و سکوت را در پیش میگیرند…

    إِنَّمَا یُوَفَّى ٱلصَّـٰبِرُونَ أَجۡرَهُم بِغَیۡرِ حِسَابࣲ

    فقط صبر پیشه کنندگان ، پاداششان را کامل و بدون حساب دریافت خواهند کرد.

    [سوره زمر ، آیه 10]

    حال که چنین است از خداوند طلب صبر میکنیم مثل حضرت مولانا…

    ربنا    افرغ    علینا    صبرنا

    لا تزل اقدامنا فی ذاالوحول

    …رَبَّنَاۤ أَفۡرِغۡ عَلَیۡنَا صَبۡرࣰا وَثَبِّتۡ أَقۡدَامَنَا وَٱنصُرۡنَا عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡکَـٰفِرِینَ

    …پروردگارا ! بر ما صبر و شکیبایی فرو ریز  و گام هایمان را استوار ساز و ما را بر گروه کافران پیروز گردان.

    [سوره بقره ، آیه 250]

    باشد که خدا ما را توفیق دهد که راه و رسم تقوا و صبر را سرلوحه کار خود قرار دهیم تا جزو سوارشدگان بر کشتی نوح شویم و جز غرق شدگان نباشیم…

    باشد که خدا ما را توفیق دهد که جزو انسان های فرکانس بالایی باشیم که سلیمان نبی هم چنین درخواستی را از خدا داشت…

    و أَدۡخِلۡنِی بِرَحۡمَتِکَ فِی عِبَادِکَ ٱلصَّـٰلِحِینَ

    و مرا در مدار بندگان صالح خودت داخل کن

    [سوره نمل ، آیه 19]

    و پناه بر خدا از اینکه درگیر حواشی ای شوم که روز بروز مرا در مسیرِ نُخالگی قرار دهد و مرا به یک انسانِ نُخاله تبدیل کند که هزاران نشانه خدا را که او را به مسیرِ خوشبختی فرا خواند ؛ دید و اینقدر  امروز و فردا کرد که مهلتش به سر رسید و “حَتَّىٰۤ إِذَا جَاۤءَ أَحَدَهُمُ ٱلۡمَوۡتُ قَالَ رَبِّ ٱرۡجِعُونِ”

    قطع به یقین اوست خدایی رئوف و رحیم که مرا دوست دارد و مرا به حال خویش رها نمیکند و تنها دلخوشی من همین است و لاغیر…

    و حسن ختام این کامنت ، این عاشقانه حضرت علی علیه السلام باشد که در مناجات خودش با خدا چنین میفرماید…

    اِلهی لَوْ اَرَدتَ هُوانّی لَمْ تَهْدِنی

    معبود من ؛ اگر ذلت و خواریم را می خواستی هدایتم نمی فرمودی

    اینکه خدایا چرا من اینجا هستم؟!

    اینکه چرا مرا به مسیر آگاهی از مجموعه قوانینت که به خوشبختی فرا بخواند ، دعوت کردی؟؟!!

    مسلما همه‌ ی اینها هدایت تو است و من این هدایت را نشانه ای زیبا میبینم از اینکه تو عاشقانه مرا دوست داری و خوشبختی مرا بیشتر از من میخواهی

    حال که چنین است من هم میگویم….

    ای  که مرا خوانده ای ، راه نشانم بده

    در شـب ظلـمانی ام ، مـاه نشـانم بده

    وَ ءَاخِرُ دَعۡوَاهُمۡ أَنِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَـٰلَمِینَ [سوره یونس ، آیه 10]

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 71 رای:
    • -
      عادله محمدی گفته:
      مدت عضویت: 868 روز

      سلام دورد خداوند به آقای احمدی عزیز خیلی ازتون ممنونم که کامنت های عالی می‌نویسد از قرآن و از شعاعرا می‌نویسد درست که‌ سواد خیلی کمی دارم ولی از نوشته های شما لذت می برم ازتون سپاسگزارم که برای مان می‌نویسد چون نوشته های شما به من آرامش میده من خیلی سنم زیاده از شما ولی دارم از شما یاد می گیرم آقای احمدی عزیز من بیشتر از یک سال است که عضو سایت هستم و از دوره دوازده قدم هم استفاده کردم به لطف الهی و استاد عزیز تا حدودی به آرامش رسیدم من خیلی داغون بودم همیشه در ذهنم جنگ و دعوا داشتم چون در خانواده ای بزرگ شده بود م که بیسواد و بدون فرهنگ بچه دار ی که خیلی از نظر عاطفی براشون مهم نبود و من هم بچه خیلی حساس بوده م قاعدتان در خانه دعوای زناشویی پدر و مادر رو داشتیم به همین خاطر من همیشه در زجر به سر می‌بردم تا سن 13 تا 14 سالگی که رسیدیم به افسردگی دوچار شدم خواهر برادر های قد و نیم قد داشتم چون فرزند ارشد خانواده بودم‌ به بچه‌ها رسیدیگی می کردم و هر روز بد ترو بد تر میشدم تا این که منو شوهر دادن رفتم خونه خانواده شوهر که خیلی بی فرهنگ بودن بی عاطفه بودن من هم سنم کم بود و هم حساس بودم وهم همسر بی‌تفاوت انسان خوبی بود ولی خیلی بی‌تفاوت به احترام خانواده ش درپیش آنها به من بی‌تفاوتی می کرد من هم خیلی زجر می کشیدم ولی به روی خودم نمی آورده م یعنی خجالت می کشیدم حرفی بزنم خدا بهم 3 تا فرزند خوشگل دادکه سرگرم بزرگ کردن بچه‌ها م بودم و لی آرامش نداشته‌ م چون همسر بی‌تفاوت داشتم روز به روز حالم بد تر می‌شده به لطف خدا بچه‌ها رو سروسامان دادم و لی حالم خوب نمی‌شد تا اینکه 8سال پیش با استادی آشنا شدم که‌ خدا خیرش بده که شبانه روز به فایل ها ش گوش می دادم کمی آرام شدم‌ بعد 6یا 7 سال ازطریق اینیستا با استاد آشنا شدم فایل های استاد بزرگوارم تا حدودی برام آرامش داد بعد 3یا4ماه دوره 12 قدم رو به لطف الهی تهیه کردم وفایل هاروشبانه روز گوش میدم ستاره قطبی و شگرگزارم هم می کنم 50 درصد به آرامش رسیدم ولی چون سواد خیلی کمی دارم درحد کلاس سوم ابتدایی خیلی از قوانین را درک نمی کنم وقتی درک‌ نمی کنم عمل کردن هم سخت برام ولی کامنت های شما خیلی بهم کمک می کنه از این همه حرف که سرتون رو به درد آوردم منو ببخشید میخوام راه کنترل ذهن رو که برام روشن تر و راحت تر باشه رو توضیح بدین لطفا سپاسگزارم همیشه سرافراز و سربلند باشید در پناه خداوند مهربان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
      • -
        رضا احمدی گفته:
        مدت عضویت: 1749 روز

        بسم الله الرحمن الرحیم

        سلام و درود بر عادله خانم محمدی بزرگوار و نازنین…

        من از شما تشکر میکنم بابتِ نظرِ زیبایِ شما نسبت به کامنت هایِ من و سپاسگزارِ خدایی هستم که این توانایی را به من داده که بتوانم مطالبی را بنویسم که برای شما اثربخش باشد…

        قبل از هر چیز ، با مطالعه گذشته ای که از خود برای من نوشتین ؛ این سوال در ذهن من نقش بست که چی شد که عادله خانم به این مسیر هدایت شد همانگونه که این سوال در ذهنِ خود من هم نقش بست که چی شد من به این مسیر هدایت شدم؟؟

        این سوال ، سوالی است که هر کسی که این متن را میخواند ؛ میتواند از خود بپرسد و در آن تفکر کند و جواب هایی که به ذهنش میرسد را یادداشت کند…

        مسلما اگر‌ نگاهی گذرا به جامعه بیاندازیم ، متوجه میشویم که خیییلی هااا درگیر حواشیِ گمراه کننده ای شده اند که روز بروز بر ناامیدی آنان میفزاید و به اصلاح معروف توی باغ نیستند… ، به تعبیر قرآن کریم که در آیاتی بسیار این عبارت را بکار برده است…

        أَکۡثَرُهُم لَا یَعلَمُونَ

        بیشتر آنان نمیدانند

        حال بعد از این نگاه گذرا ، کافیست در همین سوال تفکر کنیم که چرا من به مسیری دعوت شده ام که روز بروز بر امیدِ من نسبت به آینده میفزاید؟

        قطعِ به یقین ؛ تفکر در همین سوال ، دروازه های از نور و علم و حکمت و معرفت را بروی ما میگشاید زیرا که یک ساعت تفکر برتر از هفتاد سال عبادت است

        بعد از تفکری کوتاه ، متوجه میشویم که یک کارت دعوت برای ما فرستاده اند جهت شرکت در یک مهمانیِ باشکوه که شرط ورود به آن یک چیز است و آن ، قبولِ این کارتِ دعوت توسطِ ما است…

        آری ، ما هدایت شدیم برای مهمانیِ در باغی از جنس جَنَّاتُ عَدْنࣲ تَجْرِی مِن تَحْتِهِمُ ٱلْأنْهارُ و شایسته است که خدایی را حمد بگویم که اگر هدایت او نبود ، ما الان اینجا نبودیم….

        ٱلۡحَمۡدُ لله ٱلَّذِی هَدَانَا لِهَـذَا وَمَا کُنَّا لِنَهۡتَدِیَ لَوۡلَاۤ أَنۡ هَدَانَا ٱلله

        ستایش مخصوص خداوندی است که ما را به این 《بهشت》 هدایت کرد و اگر خداوند ما را هدایت نمى‌کرد هرگز نمى‌توانستیم 《به آن》راه یابیم.

        [سوره اعراف ،‌ آیه 43]

        آری ، کافیست کمی تامل کنیم در این سوال که چرا در دوره زمانه ای که سقف رویاهایِ اکثرِ مردم کوتاه شده است ، من رؤیاهایى متعالی دارم که خواب را از چشمانم ربوده است؟؟؟!!! چرا این رؤیاها دربِ خانه ی وجودِ مرا میزنند؟؟؟!!! شاید که میخواهند از طریقِ کالبدِ وجودیِ من خودشان را در این سیاره زمین بروز دهند ، پس برای همین من را انتخاب کرده اند و در وجود من نفوذ کرده اند و حامل این پیام برای من هستند که تو میتوانی ؛ به تعبیر قرآن کریم…

        لَا یُکَلِّفُ اللهُ نَفۡسًا إِلَّا وُسعَهَا

        خداوند هیچ کس را جز به اندازه وسعش تکلیف نمیکند

        [سوره بقره ، آیه 286]

        و به تعبیر حضرت مولانا در باب اینکه اگر آرزویی در دل من زنده شود نشان از این دارد که میتوانم به آن برسم…

        کین  طلب  در تو   گروگانِ خداست

        زانکه هر طالب به مطلوبی سزاست

        برایِ جواب به این سوالات لازم است کهبه گذشته خودمان سفر کنیم…

        شاید دلیلِ هدایت شدن من به این مسیر ، وجودِ آن چند دانه ی برنجی بوده که بی منت و خالصانه بروی بالکن خانه ریختم تا روزیِ پرندگانی شود که در جستجوی غذا هستند…

        و یا شاید دلیل هدایت شدن من به این مسیر ، آن دعایِ خالصانه مادرم باشد که بعد از اینکه لیوان آبی را از دستم گرفت ، فرمود که “الهی که عاقبت به خیر شوی”…

        و یا شاید دلیلِ هدایت شدنِ من به این مسیر ، یک یاالله گفتن ساده و خالصانه من در یک شب تابستانی باشد…

        و یا شاید…(هر کسی خودش میداند…)

        مسلما جواب در یکی از همین شاید هایِ ما نهفته است ، شایدهایی که در نگاه ما ساده اند ولی در سیستمِ کائناتِ خدا بسیار بسیار بسیار با ارزش هستند به گونه ای که…

        مَن جَاۤءَ بِٱلۡحَسَنَهِ فَلَهُۥ عَشۡرُ أَمۡثَالِهَا

        هر کس کار خوبی بیاورد ، پس برای او ده برابر خواهد بود

        [سوره انعام ، آیه 160]

        هر چه هست و بود و شد ، بالاخره ما اینجا هستم و الان باید از خدایی که همه ی دار و ندارمان به دست اوست ، ثبات قدم در این مسیرِ زیبایِ بهشتی را بخواهیم…

        وَثَبِّت أَقدَامَنَا

        و قدم های ما را 《در این مسیر》ثابت قدم بدار

        [سوره بقره ، آیه 250]

        آری ، باید هر لحظه و هر ساعت چنین درخواستی را از خدا داشته باشیم که اگر این ثبات قدم نباشد ، داغونِ داغونِ داغون میشویم… ؛ به تعبیر قرآن کریم…

        وَلَولَا أَن ثَبَّتناکَ لَقَد کِدتَّ تَرکَنُ إِلَیهِم شَیـࣰٔا قَلِیلًا

        و 《ای محمد》اگر 《در مسیر توحید》استوارت نکرده بودیم ، نزدیک بود که اندکی به آنان متمایل شوی

        [سوره اسرا ، آیه 74]

        باشد که به این حقیقت برسیم که ما در هر لحظه ؛ محتاج و فقیر و نیازمندِ به خدا هستیم تا این اندیشه در ذهن ما نفوذ نکند که فکر کنیم بی نیاز از خدا شده ایم و سراغی از او نگیریم و لفظِ بَلَدم بَلَدم بَلَدم و مَنَم مَنَم مَنَم را ذِکر روزانه خود کنیم… به تعبیر فیض کاشانی…

        دمی کان بگذرد بی یادِ رویش

        از آن دَم بی شمار أستغفر الله

        پس شایسته است که به پیروی از آن قافله سالاری که قرآن را برای ما به ارمغان آورد ، چنین دعایی را همانند او زیر لب زمزمه کنیم که…

        اللّهُمَّ لا تَکلنی إلی نَفسی طَرفَهَ عَینٍ أبَداً

        پروردگارا به اندازه یک چشم بر هم زدن مرا به حال خودم واگذار نکن

        بگذریم….

        شما در قسمتی از کامنت خود به مساله سواد خودتان اشاره کردین که در حد کلاس سوم ابتدایی سواد دارین و درکِ چندانی از قوانین ندارین…

        همین واژه “سواد” مرا به تفکری عمیق و زیبا فرو برد…

        خواستم به شما بگویم که در کلاسِ درسِ خدا ؛ مساله سواد مطرح نیست و هیچ گاه اجازه ورودِ این اندیشه را به صفحه ذهنِ خود ندهید که حالا من دانشگاه و مدرسهِ درستُ و حسابی نرفتم و نسبت به بقیه عقب هستم…

        نه نه نه ، اصلا در کلاسِ درسِ خدا ؛ مساله سواد مطرح نیست که نیست…

        سواد و دانشُ حضرت مولانا که در زمان خودش استادی بود و هزاران شاگرد داشت ، توسط شخصی بنام شمس تبریزی به چالش کشیده میشود و از آن لحظه به بعد ، همه چیز را رها میکند و ذکرِ مقدسِ “من نمیدانم و خدا میداند” را وِردِ زبانش میکند و به برکتِ همین تواضع و فروتنی ؛ وارد کلاسِ درس خدا میشود و با اشعاری که در قالب دیوان شمس و مثنوی بجای میگذارد ؛ چراغ راه دیگران میشود ، مثل همین بیت زیبای ایشان که  الهام‌ گرفته شده از این آیه قرآن است….

        قَالُوا۟ سُبۡحَانَکَ لَا عِلمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمۡتَنَاۤ إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡعَلِیمُ ٱلۡحَکِیمُ

        فرشتگان گفتند که خدایا تو پاک و منزهی و جز آنچه‌ که تو به ما آموخته ای ؛ علمی دیگر نداریم ، همانا تو دانای حکیم هستی

        [سوره بقره ، آیه 32]

        حال آن بیت حضرت مولانا اینگونه است که…

        چون ملائک گوی لَا عِلمَ لَنَا

        تا  بگیرد  دستِ  تو  عَلَّمتَنَا

        یا در وجود حضرت محمدی تامل کنید که حضرت مولانا از او به عنوان قافله سالار یاد میکند….

        بختِ  جوان یارِ ما ، دادنِ جان  کارِ ما

        قافله سالارِ ما فخرِ جهان مصطفاست

        حضرت محمد که اصلا سواد خواندن و نوشتن نداشتند ولی ببینید که چه سوغاتی نابی را در قالب قرآن کریم از عالم پاکِ “فِی کِتَابࣲ مَّکۡنُون” ، برای بشریت آوردند که حضرت حافظ در وصف ایشان میفرمایند…

        نگارِ  من که به مکتب نرفت و خط ننوشت

        به  غمزه  مسئله  آموزِ   صد   مدرس   شد

        خب رازِ حضرت محمد که بشری از جنس همه‌ ما بودند چه بود؟؟!!

        قُلۡ إِنَّمَاۤ أَنَا۠ بَشَرࣱ مِّثۡلُکُم…

        ای محمد به آنان بگو که من بشری مثل شما هستم….

        [سوره فصلت ، آیه 6 و سوره کهف ، آیه 110]

        خیلی عجیب است که شخصی سواد خواندن و نوشتن نداشته باشد ولی کتابی بنام قرآن کریم را از خود به یادگار بگذارد که هزاران معلم و مدرّس و استاد ، باید راز و رمزینه هایِ نهفته در این کتاب را تدریس کنند…

        …ما کُنْتَ تَدْرِی مَا الْکِتابُ وَ لَا الْإِیمانُ…

        …ای محمد ، تو نه کتاب را مى‌دانستى که چیست و نه ایمان را…

        [سوره شوری ، آیه 52]

        خب شاید بتوان با کمی تفکر‌ در زندگی ایشان که به تعبیر قرآن ، بشری بودند‌ همانند همه‌ ما ، به این راز پی برد‌ که چگونه ایشان بدونِ داشتن‌ِ سوادِ خواندن و نوشتن ؛ به چنین جایگاهی در نظامِ هستیِ خداوند رسیدند؟؟؟!!!

        شاید یکی از راز و رمزهایِ ایشان د‌ر همین یک کلمه باشد و آن کلمه سکوت است…

        مگر‌ اینگونه نبود که ایشان به غار حرا میرفتند و خود را غرقِ در سکوت میکردند تا به جوابِ سوالاتی از این قبیل برسند که من کیستم؟ از کجا آمده ام؟ اینجا چه کار میکنم؟ و به کجا میروم؟

        عهه ، یعنی با سکوت من میتوانم به کلاسِ درسِ خدا وارد شوم؟؟؟

        خب امتحانش‌ مجانی است ؛ میتوانیم سکوت کردن‌ را تمرین کنیم و… (واضحه دیگه؟)

        مسلما این تمرینِ سکوتِ من  کولاااک بپا میکند ، حال اگر‌ که با چاشنی تفکر در قدرتِ خدا و توجه به زیبایی هایِ خدا باشد ، کولااااااااااااااااااک بپا میکند و چنانچه چاشنیِ فرکانسِ طبیعت که همان صدایِ آب و پرندگان و… است ، به آن اضافه شود ؛ دیگر‌ کولاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااک بپا میکند…(به لطف و یاری الله ، یک مطلب علمی و قرآنی در مورد این فرکانس طبیعت مینویسم تا زیباتر متوجه این حقیقت شوید)

        همین دیگر ، امتحان کردنش مجانی است… ، مسلما ضرری در‌ اینکار‌ نیست زیرا که در زیاد حرف زدن هم هیچ سودی نیست که نیست….

        اصلا کمی تفکر کنیم در سبک زندگی استاد عباس منش که معمولا وقتی که میخواهند دوره ای آماده کنند یا کتابی را بنویسند به طبیعت میروند و خلوتی برای خود بر میگزینند و….(تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل)

        میتوانیم به مدت 180 روز تمرینِ روزه سکوت کردن را سرلوحه کار خود قرار دهیم تا متوجه برکاتش باشیم ، به این معنا که سخن نگوییم جز در مواردِ ضرورت و در‌مواردی که میخواهیم ذِکر‌ خدا و عبارت هایِ تاکیدیِ الهی را زیر لب زمزمه کنیم عبارتهایی از این قبیل که هر چه پولدارتر شوم به خدا نزدیکتر شوم ، من بیمه محبت الله هستم ، من ارزشمندم و خدا خریدار من است و….

        مسلما بعد از گذشت چند روز از شروع این تمرین ، متوجهِ حقیقت هایی زیبا میشویم ، حقیقت هایی از جنسِ این بیت حضرت مولانا که خودشان این راه را رفتند و….

        از درونِ خویش  این آوازها

        منع کن تا کشف گردد رازها

        مسلما بعد از گذشت چند روز از این‌ تمرینِ ساده ، طعم شیرین معجزاتی مشابه آنچه را که حضرت مریم چشید را خواهیم چشید…

        خب حضرت مریم چه کردند؟؟؟

        حضرت مریم در دل یک چالشی عجیب بودند که آبرو و سابقه پاک ایشان را هدف گرفته بود ولی به فرمان الهی اعتماد کردند و روزه سکوت گرفتند و سخن گفتن را تعطیل کردند…

        فَکُلِی وَ اشْرَبِی وَ قَرِّی عَیْناً فَإِمَّا تَرَیِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَداً فَقُولِی إِنِّی نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً فَلَنْ أُکَلِّمَ الْیَوْمَ إِنْسِیًّا

        پس ای مریم (از آن رطب) بخور و (از آب نهر) بنوش و چشمت را (به داشتن فرزندى چون عیسى) روشن‌دار، پس اگر کسى از آدمیان را دیدى (که درباره نوزاد مى‌پرسند، با اشاره به آنان) بگو: من براى خداوند رحمان، روزه‌ى سکوت نذر کرده‌ام ، بنابراین امروز با هیچ انسانى سخن نخواهم گفت.

        [سوره مریم ،‌ آیه 26]

        خب نتیجه ی این روزهِ سکوتِ حضرت مریم چه شد؟؟؟

        همین دیگر ، حضرت مریم سکوت کرد و سخن نگفت و خدا به پاسِ این سکوت ایشان ، سخنران او شد و از دل زبان نوزاد در آغوش گرفته او متجلی شد و مهر تاییدی بر پاکی ایشان زد…

        قالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنِی نَبِیًّا

        (عیسى به سخن آمد و) گفت: منم بنده‌ى خدا، او به من کتابِ (آسمانى) داده و مرا پیامبر قرار داده است.

        [سوره مریم ، آیه 30]

        همین دیگر‌ ، امتحانش مجانی است زیرا که خود حضرت محمدی که این راه را رفته اند ، چنین نقشه ی گنجی را برای کسانی که میخواهند جا در‌ پای ایشان بگذارند ، بیان میکنند و آن این است که….

        لَوْ لا تَکْثیرٌ فی کَلامِکُمْ وَ تَمْریجٌ فی قُلوبِکُمْ لَرَاَیْتُمْ ما اَری وَ لَسَمِعْتُمْ ما اَسْمَعُ

        ترجمه این عبارت به زبان ساده خودمان اینگونه است که…

        اگر  زیادیِ کلام در گفتار شما نبود  و اگر مراقب قلب هایتان بودید تا هر گردشگری وارد آن نشود ، قطعِ به یقین می دیدید هر آنچه را که من می بینم و می شنیدید هر آنچه را که من می شنوم.

        خب حضرت محمد چه دیدند و چه چیزی را شنیدند؟؟!!

        درودِ فراوانِ خدا بر ایشان باد که سخاوتمندانه نسخه ای را گفتند که خودشان عامل به آن بودند و عمل کردند و… ؛ یک نسخه بسیار بسیار بسیار ساده که خلاصه اش این است…

        سکوت(کمتر سخن گفتن) + مراقبت از قلب = ورود به کلاس درسِ خدا و سلام بر حقایق عالم

        امیدوارم‌ با ذکر این الگوها از پیامبر اکرم و حضرت مولانا ، متوجه این امر شده باشید که در‌ کلاسِ درسِ خدا مساله سواد مطرح نیست که نیست بلکه حقیقت چیز دیگری است…

        شاید بهتر باشد کمی در یک داستانِ قرآنی دیگر تفکر کنیم

        داستانی که راز دیگری را از شرایطِ ورودِ به کلاسِ درسِ خدا درکنار آن رازی که درمورد سکوت گفته شد ، بیان میکند…

        داستانی که همچون معجونی مقوی ؛ هم رمز و رازِ ورود به کلاسِ درسِ خدا را می آموزد و هم شیوه کنترل ذهن را…

        داستانی‌ آشنا که مسلما سریال آن را هم دیده اید…

        داستانِ حضرتِ یوسفِ پیامبر….

        حضرت یوسف به دانش و سواد و علمی دست یافتند که میتوانستند باطن سخن ها و خواب ها را ببینند و به اصلاحِ ما آنها را تعبیر کنند…(مسلما در سریالِ یوسف پیامبر ، متوجه این امر شدین که ایشان برای دو یار زندانی خود و برای پادشاهِ مصر تعبیر خواب کردند و…)

        حال سوال این است که حضرت یوسف در کدام مدرسه و دانشگاه به چنین سطح سواد و علمی دست یافتند؟؟؟!!!

        اگر شما چنین مدرسه و دانشگاهی بروی این کره خاکی سراغ دارید ، آن را معرفی کنید که برویم ثبت نام کنیم و یاد بگیریم…

        مسلما هر چه بگردیم چنین دانشگاهی را نمیتوانیم پیدا کنیم…

        پس باید بررسی کنیم که چه شد که حضرت یوسف به چنین جایگاهی رسیدند…

        شاید تفکر در این چند کلمه ای که از زبانِ حضرتِ یوسف که در برابر خداوند زده شد ؛ حل کننده ی معمای با باشد…

        …وَ عَلَّمۡتَنِی مِن تَأۡوِیلِ ٱلۡأَحَادِیثِ…

        …پروردگارا ، تو به من علمِ تأویل سخن ها را آموختی…

        [سوره یوسف ، آیه 101]

        مقصود از علمِ تأویل سخن ها در این آیه ، همان پی بردن به راز و رمزهای نهفته در‌ پشت پرده سخن ها هست که یکی از شاخه هایِ آن تفسیر و تعبیر خواب است…

        خب ، کافیست کمی بیشتر در‌ معنای آیه تامل کنیم آنجا که حضرت یوسف نبی به خدا میگوید که تو به من آموختی…

        همین تفکر ساده باید این‌ سوال را در ذهن ما ایجاد کند که…

        چگونه واردِ کلاسِ درس خدا شویم تا ما هم همچون حضرت یوسف نبی ، علومی را از خودِ خودِ خودِ سرچشمه بیاموزیم تا به برکت آنها از موهبت های بیشتری برخوردار شویم؟؟؟!!!

        مسلما در‌ کلاسِ درسِ خدا ، علومی یاد داده میشود که آنرا در هیچ کلاس و درس و دانشگاهی نمیتوان یافت… ، علومی که در قاموس قرآن از آن به عنوان علم لَدُنی یاد میشود ،‌ یعنی همان علومی که تو از نزدِ خودِ خودِ خودِ استادِ اصلی یاد میگیری و به اصطلاحی دیگر آب را از خودِ خودِ خودِ سرچشمه مینوشی ؛ همان چیزی که قرآن از آن اینگونه تعبیر میکند…

        …وَعَلَّمۡنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلۡمࣰا

        …و او را از نزد خود علمی آموختیم

        [ سوره کهف ، آیه 65]

        همان علومی که خدا به عنوان یک لقمه آماده در دهان حضرت محمد میگذارد و از او میخواهد که او را اینگونه صدا بزند تا حقایقی ناب و ملکوتی را بر او ببارد که آیندگان از آن استفاده کنند…

        …وَقُل رَّبِّ زِدۡنِی عِلۡمࣰا

        و ای محمد اینگونه بگو که پروردگارا بر علمِ من بیفزا

        [سوره طه ، آیه 114]

        همان علومی که فقط گووووشه ای از آن را مامور دربار سلیمان دارا بود و به برکت همان میزان علمی‌ که داشت ، توانست تخت پادشاهی ملکه سبا را در کمتر از چشم‌ بر هم‌زدنی ، در برابر حضرت سلیمان حاضر کند….

        قالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ

        کسى که به بخشى از کتاب علم و آگاهى داشت (به سلیمان) گفت: من آن (تخت) را قبل از آن که پلکِ چشمت بهم بخورد ، نزد تو مى‌آورم.

        [سوره نمل ،‌آیه 40]

        خب کمی تفکر کنیم در‌ همین آیاتِ قرآن و از کنار آنها ساده نگذریم و آنها را همچون قصه هایِ تخیلیِ سرگرم‌کننده ندانیم زیرا که مسلما خداوند متعال هدفی متعالی را از نقل این داستان ها برای خوانندگان و تفکر کنندگان در این کتاب آسمانی د‌ر نظر‌گرفته است….

        مثلا تفکر در‌همین داستان مامور دربار سلیمان ، شاید ما‌ را به این اندیشه سوق دهد که…

        آیا میشود که پولی را که پدرِ من در عرضِ سی سال دروانِ کارمندیِ خود ساخته ؛ بتوانم در عرض سه ثانیه بسازم؟؟؟!!!

        و یا شاید….(تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل)

        بگذریم…

        خب اینها نمونه هایی از علومی است که در قرآن آمده که در‌ کمتر مدرسه و دانشگاهی تدریس‌ میشود و کسی که جویای آن باشد باید واردِ کلاسِ درسِ خدا شود ؛ همان کلاسِ درسی که در ابتدای سوره الرحمن آمده است…

        ٱلرَّحمَانُ   عَلَّمَ ٱلۡقُرءَانَ   خَلَقَ ٱلۡإِنسَانَ عَلَّمَهُ ٱلبَیَانَ

        خدای رحمن◇که قرآن را تعلیم داد◇ و انسان را خلق کرد◇و بیان و سخنوری را به او آموخت

        [سوره الرحمن ، آیه 4_1]

        آری ، خداوند آموزگار ما است…

        مگر کودکِ تازه متولد شده ، در کلاسِ درسِ چگونگیِ استخراجِ شیرِ مادر شرکت کرد تا بتواند شیر بخورد؟؟؟

        آری ، ما ذره ذره پاکی دوران کودکی خود را فراموش کردیم که این خداوند است که به ما می آموزد و وابسته معلمین و اساتیدی شدیم که مامورانی بودند از جانب خدا تا آگاهی مرا ارتقا دهند و بواسطه این وابستگی و فراموشی الله ، درگیر علومی شدیم که روز بروز ما را در‌ مسیر تاریکی برد و….

        حال که آگاه شدیم باید متوجه باشیم که از اساتید و معلمین خود تشکر کنیم و رسم احترام‌ را در برابر آنان بجای آوریم ولی وابسته آنان نشویم…

        حال که آگاه شدیم‌‌ باید ذره ذره به همان اصلِ خود برگردیم و سرِ کلاسِ درسی حاضر شویم تا علومی را بیاموزیم که‌ ما را به مسیر نور‌ هدایت کند ،‌ همان مسیرِ اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ‌

        آری ، باید برگردیم به همان کلاس درسی که خودِ خودِ خودِ خدا آموزگارِ آن است و شاگردانش انسان های بزرگواری چون حضرت محمدی که سوادِ خواندن و نوشتن نداشتند و….

        خب کیست که نخواهد طعمِ چنین کلاسی را نچشد؟؟کلاسی که معلم آن خداست…

        وَ یُعَلِّمُکُمُ اللهُ وَ اللهُ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عَلِیمٌ‌ [سوره بقره ، آیه 282]

        و الان مساله این است که شرطِ ورود به کلاسِ درسِ خدا چیست؟؟؟!!! شاید جواب این‌ سوال در انتهای بزرگترین آیه قرآن‌ نهفته باشد که فرازی از آن در‌ چند خط بالاتر ذکر شد….

        وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللهُ وَ اللهُ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عَلِیمٌ‌

        و تقوای الهی داشته باشید و خداوند (راه درست زندگى را) به شما تعلیم مى‌دهد و خداوند به هر چیزى داناست.

        [سوره بقره ، آیه 282]

        گویا که مساله خیلی واضحتر شد و شرطِ ورود همان تقوای الهی است و تقوا یعنی مدیریتِ خویشتن و به تعبیری دیگر ، یعنی نگه داشتن خود در مسیری که حریم و حدودش را خدا تعیین کرده است و ما‌ هم به خوبی میدانیم که این حد و حدود الهی چیست؟؟؟!!!

        آری ، حفاظت و نگهداری خود در مسیر حد و حدود الهی یعنی تقوای الهی و خداوند هم به پاس این احترام‌ ما به حد و حدودش ، درهای علم را بروی ما باز میکند..

        حال هر چه باتقواتر باشیم مدارهای بالاتری از علم بروی ما باز میشود همانند کارمندی که رتبه بالاتری دارد و میزان حقوق بیشتری دریافت میکند ، زیرا که تقوای بیشتر ما را خاصِ خاصِ خاصِ بارگاه الهی میکند… ، به تعبیر قرآن کریم…

        …إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ

        …همانا گرامى‌ترین شما نزد خدا ، با تقواترین شماست ؛ همانا خدا داناىِ آگاه است

        [سوره حجرات ، آیه 13]

        شاید بهتر باشد که اکنون ، این سخنِ سرشار از نور و حکمتِ این انسان الهی بیان شود تا کمی بهتر‌ به عمقِ مطلب پی ببریم…

        مَن عَمِلَ بما یَعلَم عَلَّمَهُ الله ما لَم یَعلَم

        هر کس به آنچه که می داند ، عمل کند ؛ خداوند آنچه را که نمی داند ، به او خواهد آموخت

        [حضرت باقر عیه السلام]

        مطلب بسیار واضح است ، یک معلم وقتی که‌ ببیند شاگردش به آموزه هایش عمل میکند ، انگیزه ای دوچندان پیدا میکند تا درس جدید را به او بدهد و بالعکس…

        مثلا ما میدانیم که در قاموس دستورات خداوند ؛ غیبت کردن امری ناپسند است ، پس تلاش میکنیم که راه و رسم‌ سکوت را سرلوحه خود قرار دهیم و دیگران را جز به خوبی یاد نکنیم تا در‌مسیر تقوا باشیم و مجوز ورود به کلاسِ الله را کسب کنیم…

        …وَلَا یَغتَب بَّعضُکُم بَعضًا…

        …و نباید برخی از شما برخی دیگر را غیبت کند…

        [سوره حجرات ،‌ آیه 12]

        مثلا‌ ما میدانیم که مسخره کردن دیگران ، خط قرمز خداست ؛ پس تلاش میکنیم تا با استعانت از خدا زبان خود را کنترل کنیم و فقط زیبایی دیگران را ببینیم و بگوییم تا….

        یَا أیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوا۟ لَا یَسخَرۡ قَومࣱ مِّن قَومٍ…

        ای کسانی که ایمان آوردید ،‌ نباید قومی از‌ شما قومی دیگر‌ را مسخره کند…

        [سوره حجرات ، آیه 11]

        همین دیگر

        خوش بحال آنان که تقوای خود را با یک تِق ، وااااا نمیدهند و رسم احترام‌ به دستورات الله را بجای می آورند…

        باشد که خدا توفیق عطا کند که عمل کنیم به آنچه که میدانیم تا خدا معلم ما شود و بیاموزد به ما آن چیزهایی را که نمیدانیم ؛ چیزهایی که در کمتر کلاس درس و مدرسه و دانشگاهی یافت میشود…

        شاید الان متوجه راز علمِ حضرت یوسفِ نبی که در‌ چند خط قبل ذکر شد ، بِشویم…

        خب بسیار واضح است ، حضرت یوسف میدانست که آنچه که همسر عزیز مصر از او طلب کرده بود ، یک خط قرمز خداست ، خط قرمزی که حتی خدا گفته است که نزدیک آن هم نشوید ، چه برسد به انجام دادنش….

        وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى‌ إِنَّهُ کانَ فاحِشَهً وَ ساءَ سَبِیلًا

        به زنا نزدیک نشوید، که کار زشت و راه بدى است

        [سوره اسرا ، آیه 32]

        و با استعانت از الله توانست نفسِ خویش را کنترل کند و خداوند هم به پاسِ قدردانی از تقوایِ او ، علمی به او عطا کرد که آن علم مایه نجاتش از زندان و رسیدن به پادشاهی مصر شد….

        امتحانش رایگان است و مسلما همه چیز در آن سود سود سود است….

        اینکه عمل کنیم به آن چیزهایی که میدانیم تا بیاموزیم آن چیزهایی را که نمیدانیم…

        و مسلما همه ما یکسری چیزهای زیبا میدانیم که باید به آنها عمل کنیم ولی مساله این است که آیا عمل‌میکنیم یا اینکه بدنبال جمع آوری اطلاعاتی هستیم که ما را به مانند الاغی میکند که حمل کننده یک سری اطلاعات است ، به تعبیر قرآن…

        مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْراهَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوها کَمَثَلِ الْحِمارِ یَحْمِلُ أَسْفاراً…

        کسانى‌که مکلّف به تورات شدند ، ولى حق آن را ادا نکردند ، مانند الاغى هستند که کتاب‌هایى حمل مى‌کند (ولى چیزى از آن نمى‌فهمد)…

        [سوره جمعه ، آیه 5]

        خب پس بسم الله…

        ما میدانیم که باید غر زدن و نق زدن را تعطیل کنیم و زیبایی ها را ببینم با چاشنیِ ذکرِ خدایا شکرت

        اگر چه ما خیلی نکات و آگاهی ها را میدانیم ولی بر فرض اینکه آنها را فاکتور بگیریم و از همین آگاهی شروع‌ کنیم ، همین یک خط آگاهیمیتواند نقطه شروع ما باشد برای قرار‌گرفتن در مسیر صعود و ارتقاء و درک اسرارِ بیشتری از جهان هستی…، البته به شرطِ عمل…

        همین یک خط آگاهی میتواند ما را به نقطه ای برساند که خدا از طریق یک دانه برنج باقی مانده در ته قابلمه ، کلاسِ درسی را برای ما برگزار کند که محتوای آن در هیچ سمیناری مطرح نشده است مثل داستانِ حکایت نخود و سرآشپز در مثنوی حضرتِ مولانا… ، البته به شرط عمل…

        پس باید از طریق همین یک خط آگاهی وارد میدان عمل شویم و همچون  ورزشکاری که روز بروز به باشگاه میرود تا عضلات خودش را تقویت کند ، ما هم روز بروز زیبابینی را با چاشنیِ ذکر مقدسِ خدایا شکرت ، تمرین کنیم تا به جاهایی والا برسیم که حضرت سعدی از آن اینگونه تعبیر میکند…

        رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند

        بنگر  که  تا  چه  حد  است مکانِ آدمیت

        باشد که بتوانیم تقوای الهی را بجای آوریم همچون حضرتِ یوسف نبی که کنترل ذهنِ او جزو بالاترین نمونه های کنترلِ ذهنی است که در قرآن آمده است ، زیرا که کنترل ذهنِ ایشان در مساله ای بود که انسان در آن ضعف بیشتری دارد و و احتمال وسوسه شدن و کشیده شدنش به سمت آن بیشتر است و این نکته ، نکته ای است که خود خدا که خالق انسان ها هست و از صفر تا صد تا صد آنها خبر دارد ، آنرا گوشزد کرده است…

        وَ خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعِیفاً

        و انسان ضعیف آفریده شده است

        [سوره نساء ، آیه 28]

        اینکه چرا خداوند مساله ضعفِ انسان را مطرح کرده است ، جای تفکر‌ است؟؟!!

        شاید حکمتش در این است که آنکس که به ضعف خود پی میبرد به فکر درمان و راه و چاره ای برای برطرف کردن آن‌ می اُفتد همچون گرسنه ای که برای گرسنگی خود به فکر غذایی می افتد…

        حال بهترین راه و چارهِ درمان ضعفِ انسان و تبدیل آن به نقطه قوت ؛ چیست؟؟؟!!!

        در اینکه ما انسان ها ضعیف هستیم هیچ شکی نیست….

        کافیست در یک لقمه غذایی کوچک فکر کنیم که مسیر ورودِ هوا به ریه ما را مسدود میکند و ما را از پای د‌ر می آورد ؛ فکر‌کنیم تا بفهمیم که واقعا ما چقدر ضعیف هستیم…

        کافیست در وجودِ آن پشه ای فکر کنیم که نمرود را با آن همه شوکت و قدرت و عزت ، از پای در می آورد تا بفهمیم که واقعا ما ضعیف هستیم…

        خب حالا فهمیدیم که ما ضعف داریم و یکی از ضعف های ما در عرصه کنترل ذهن است ، آنهم در‌ مواقعی که کمی شرایط بهم میریزد و ما خودمان را میبازیم و زبان شکر به زبان شکایت باز میکنیم که خدایا بسه دیگه ، خدیا چرا من؟! و….

        خب حالا فهمیدیم که ما ضعف داریم ، مساله این است که راه و چاره برای درمان این ضعف و تبدیل آن‌ به قوت چیست؟؟!!

        شاید همین کلید واژه “چاره” و این مصراع از حضرت مولانا بهترین نسخه برای درمان ضعف های ما و تبدیل به نقاط قوتِ ما باشد…

        آنرا که منم چاره ، بیچاره نخواهد شد

        مگر خودِ خودِ خودِ خدا نفرمود که “أَ لَیْسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَهُ”؟؟؟!!!

        کمی تفکر کنیم که خدا میگوید من برای بنده ام کافی هستم و برای کافی بودن خودش قید و شرط نمیگذارد که مثلا من در عرصه رزق و روزی بنده خودم کافی هستم ولی دیگه در عرصه حفاظت از بنده خودم دیگر‌ توانایی ندارم…

        آری‌ ، کافی بودن خدا بدون قید و شرط است و مربوط به همه عرصه ها است…

        پس باید پناه برد به همان خدایی که دو ابرو به ما داد و از طریق آنها حامل این پیام برای ما بود که ای بنده ی عزیزم ، دو ابرو به تو دادم تا محافظ چشمانت باشم تا عرق بروی پیشانی ات را به راست و چپ هدایت کنند تا وارد چشمانت نشود ؛ آیا افتخار میدهی که همانگونه که از طریق این دو ابرو محافظ چشمانت هستم ، محافظ افکارت هم‌ شوم؟؟!!

        آری ، کافیست کمی در دو کلیه ای که خدا به ما عطا کرد تفکر کنیم که روزانه حدود 200 لیتر خون را تصفیه میکند و بعد از تفکر در این موهبت خدادادی این سوال را از خود بپرسیم که…

        آیا وقت آن نرسیده است که سیستم افکارم را به خدایی بسپارم که با اعطای دو کلیه ارزشمند به من ، حسن نیت خودش را به من نشان داد که اگر اجازه بدهم و از سر راه او کنار روم ، میتواند سیستم افکارم را به دست بگیرد و آنها را تصفیه کند تا پاک ترین افکار وارد صفحه ذهن من شود همانگونه که از طریق کلیه هایم ، خون سالم و تصفیه شده را وارد بدنم میکند؟؟؟!!!

        کافیست کمی در طحالِ خویش که یک عضو کوچک و  گمنامی است که سالیان سال در حال خدمت رسانی به من است ، تفکر‌ کنم و بفهمم که خدا از طریق این عضو ، سیستم ایمنی بدنِ مرا تقویت کرده است و بعد از چنین تفکری ؛ از خود اینگونه بپرسم که…

        آیا این خدایی که از طریق این طحال سیستم ایمنی بدن مرا بهبود بخشیده است ، قادر نیست که یک سیستم ایمنی برای ورودی هایِ ذهن من قرار دهد تا به برکت آن بتوانم تفکراتی ایمن و کنترل ذهن زیباتری داشته باشم؟؟؟!!!

        کافیست کمی در…(تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل)

        آری ، وقتی که در تک تک این نظام مهندسی خدا در بدن خویش فکر میکنیم ، به این نتیجه میرسیم که ما توهم زده بودیم که قرار است ما کنترل ذهن بکنیم و بخاطر همین توهم بوده است که نتوانستیم کنترل ذهن زیبایی داشته باشیم….

        حال بهتر است که با تفکر در سوالاتی اینگونه ، این توهم‌ را از خود دور کنیم که…

        مگر من سیستم تنفسی خودم را مدیریت میکنم؟؟

        مدیریت سیستم گردش خون در رگ هایم بدست کیست؟؟!!

        آیا میتوانم ادعا کنم که میتوانم به مدت سه دقیقه سیستم ضربان قلبم را بدست بگیرم؟؟؟!!!

        آیا کمی خنده دار‌نیست که اگر ادعا‌ کنم که سیستم شنوایی ام به دستانِ من است؟؟!!

        آیا کمی مسخره نیست که فکر کنم که این من هستم‌ که در حال مدیریتِ سیستمِ بیناییِ خودم هستم؟؟؟!!!

        آیا….(تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل)

        خب چیزی که عیان است ، چه حاجت به بیان است…

        همانگونه که در سیستم مدیریت قلبم ادعایی ندارم و با ذکر “من نمیتوانم و خدا میتواند و من نمیدانم و خدا میداند” ، آن را به خدا سپرده ام ؛ سیستم افکارم را هم به خدا می سپارم…

        پس بهتر است که به برکت تفکر در این سوالات ، از این خواب توهمی بیدار شوم که این من بودم که فلان کار‌ را کردم و این من هستم که باید کنترل ذهن کنم…. ؛ به تعبیر قرآن کریم…

        أَ فَرَأَیْتُمْ ما تَحْرُثُونَأَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ

        آیا آنچه را کشت مى‌کنید ؛ دیده‌اید؟◇آیا شما آن را مى‌رویانید یا ما میرویانیم

        [سوره واقعه ، آیه 64_63]

        پس شایسته است که تلاش کنیم تا ما نباشم و خدا باشد تا از سر راه او کنار رویم و اجازه دهیم که او دست بکار شود ، به تعبیر عطار نیشابوری…

        تو مباش اصلا ، کمال این است و بس

        تو زِ تو لا شو ، وصال این است و بس

        پس شایسته است که از طریق همان‌ تارهای صوتی ای که خدا روزی مان کرده ، چنین ارتعاش مقدسی را به ملکوت خدا ارسال کنیم تا از سر راه خدا کنار رویم و شاهد معجزاتِ او باشیم که…

        أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى الله إِنَّ الله بَصِیرٌ بِالْعِبادِ

        من کارم را به خدا واگذار مى‌کنم زیرا که او به (احوال) بندگان بینا است.

        [سوره غافر ، آیه 44]

        کافیست در ضعف خود تفکر کنیم و با نیتی خالص به درگاه خدا اعتراف کنیم که من نمیتوانم و تو میتوانی و من نمیدانم و تو میدانی تا شاهدِ ظهور دستانِ آشکار و غیبیِ خدا در زندگی مان باشیم…

        إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِکَهِ مُرْدِفِینَ

        (به یاد آورید) زمانى که از پروردگارتان فریادرسى مى‌طلبیدید ، پس او دعا و خواسته‌ى شما را اجابت کرد (و فرمود:) من یارى‌دهنده شما با فرستادن هزارفرشته‌ى پیاپى هستم

        [سوره انفال ، آیه 9]

        کافیست همچون حضرت یوسف نبی به درگاه خدا اعتراف کنیم که من نمیتوانم و تو میتوانی و من نمیدانم و تو میدانی تا شاهد نجات خویش از افکار مزاحم باشیم ، همانگونه که حضرت یوسف نبی به برکت جادوی این‌ دو ذکر مقدس و اظهار عجزی که در برابر خدا عرضه داشت ، از مزاحمتِ زنانِ مصر فارغ شد… ، به تعبیر قرآن کریم که از زبان حضرت یوسف نقل میکند…

        وَ إِلَّا تَصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ وَ أَکُنْ مِنَ الْجاهِلِینَ [سوره یوسف ، آیه 33]

        ترجمه این فراز از آیه به زبان خودمانی مان اینگونه میشود که یوسف به خدا عرضه داشت که خدایا دیگر‌ نمیتوانم و تو میتوانی و نمیدانم و تو میدانی ، فقط این را میدانم که اگر مرا از شر زنان مصر نجات ندهی ؛ به سمت آنان کشیده میشوم و دیگر‌ یوسف تباه و نابود میشود… ، لطفا نجاتم بده…

        کافیست همچون حضرت ابراهیم نبی ، با این دو ذکر مقدس من نمیدانم و تو میدانی و من نمیتوانم و تو میتوانی ؛ به درگاه خدا روی آوریم و ضعف و عجز خود را به درگاه‌ او ابراز کنیم‌ تا همانند حضرت ابراهیم‌ ؛ شاهدِ ظهورِ یک خدای قدرتمند در زندگی خویش باشیم ، خدای قدرتمندی که توانایی این را دارد که یک بیابان را برای همسر و فرزندِ حضرت ابراهیم ، به شهری پربرکت تبدیل کند و آتش را برای خود ایشان به یک گلستان…. ؛ به تعبیر قرآن کریم که از زبان حضرت ابراهیم‌ نقل میکند…

        قالَ لَئِنْ لَمْ یَهْدِنِی رَبِّی لَأَکُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ [سوره انعام ، آیه 77]

        ترجمه این فراز از آیه به زبان خودمانی مان اینگونه میشود که حضرت ابراهیم به خدا عرضه داشت که‌ خدایا من نمیدونم کجایی تا تو را بپرستم و این خورشید و ماه و ستاره هم برای من خدا نشدند زیرا که غروب میکنند و همیشگی نیستند ، لطفا هدایتم‌ کن که اگر هدایتم نکنی گمراه میشوم…

        کافیست همچون حضرت موسی ، با حالتی خسته و درمانده به زیر سایه درختی برویم و در پیشگاه مقدس خدا اقرار کنیم که دیگر‌ نمیتوانم و تو میتوانی و دیگر نمیدانم و تو میدانی ، تا همچون حضرت موسی شاهد معجزه خدا در زندگیمان باشیم که در‌ عرض یک نصفه روز ، به گونه ای ورقِ زندگی‌ حضرت موسی  برگردانده شد که مساله امنیت و سرپناه و کار و ازدواج ایشان‌ را به صورت یکجا برای ایشان حل و فصل شد… ، به تعبیر قرآن کریم که از زبان حضرت موسی نقل میکند که…

        رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ [سوره قصص ، آیه 24]

        ترجمه این فراز از آیه به زبان خودمانی مان اینگونه میشود که حضرت موسی به خدا عرضه داشت که…

        خدایا ؛ خسته شدم و دیگه نمیتونم ، لطفا خودت درستش کن که من نیازمندِ تو هستم

        کافیست به این نصیحتِ درگوشیِ خدا که برای حضرت نوح ارسال کرد ، عمل کنیم تا معجزه آن را در زندگی خویش ببینیم و آن نصیحتِ درگوشی خدا در حق حضرت نوح اینگونه بود….

        إِنِّی أَعِظُکَ أَنْ تَکُونَ مِنَ الْجاهِلِینَ [سوره هود ، آیه 46]

        ترجمه این فراز از آیه قرآن به زبان خودمانی مان اینگونه میشود که خدا یواشکی در گوشِ حضرت نوح زمزمه‌میکند و او را اینگونه خطاب و نصیحت میکند که…

        ای نوح ، از من به تو نصیحت که جزو کسانی باش که در‌ پیشگاه خدا اقرار میکنند به اینکه من نمیدانم و خدا میداند

        آری ، کافیست تا مثل حضرت نوح به این ذکر مقدس من نمیدانم و تو میدانی روی آوریم تا شاهد لقمه گرفتن خدا برای خودمان باشیم همانگونه که خدا با ندای “قُل” ، لقمه‌ آماده را در دهان حضرت نوح گذاشت و یواشکی به او تقلب رساند که اینجوری‌ بگو ، دقیقا همانند معلمی که یواشکی به شاگرد مودب خودش کمک میکند و به او میگوید اینجوری بنویس….

        وَ قُلْ رَبِّ أَنْزِلْنِی مُنْزَلًا مُبارَکاً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْمُنْزِلِینَ

        و (ای نوح) اینگونه بگو : پروردگارا ؛ مرا به منزلی  پر برکت فرودآور که تو بهترین فرود آورندگانى.

        [سوره مومنون ، آیه 29]

        همین دیگر ، مطلب بسیار بسیار بسیار واضح است…

        کافیست با نیتی خالص و با زمزمه این دو ذکر مقدس من نمیتوانم و تو میتوانی و من نمیدانم و تو میدانی ، اضطرار و درماندگی خود را در بارگاه الهی ثبت کنیم تا شاهد ظهور خدایی قدرتمند در زندگی خویش باشیم که…

        …یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ…

        …هرگاه درمانده‌اى او را بخواند، اجابت نماید و بدى و ناخوشىِ او را برطرف کند…

        [سوره مومنون ، آیه 29]

        کافیست یکبار امتحان کنیم….

        کافیست امتحان کنیم و از سر راه خدا کنار رویم تا همانند ندایی که حضرت محمد با عنوان “وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ رَمى‌” را شنید  ، بشنویم که خدا یواشکی در‌گوش ما زمزمه میکند که…

        عزیزم ، این تو نبوی که در فلان موقعیت کنترل ذهن کردی بلکه این من بودم کنترل ذهن کردم

        کافیست در یکی از نشانه هایِ زیبایِ حالِ حاضرِ خداوند در عصر‌ کوانتومی و طلایی سیاره زمین تفکر کنیم و با سوالاتی زیبا این‌ آگاهی هایی را که ذکر شد برای خود منطقی کنیم…

        حال آن نشانه چیست؟؟؟

        آن نشانه همین ماشین های مدرنی هست که سیستم رانندگی خودکار دارد به این صورت که راننده سیستم رانندگی خودکار را فعال میکند و کنترل ماشین را به دست این‌ سیستم می سپارد…

        خب مطلب واضح است ، کافیست که پاراگراف با چاشنی سوالات زیر بخوانیم که…

        آیا زمان‌ آن نرسیده است که همانند راننده ای که به سیستم رانندگی خودکار یک ماشین اعتماد میکند و خودش را به آن می سپارد ، من هم اعتماد کنم به خدایی که با هزاران روش قدرت و حسن نیت خودش را به رُخِ من کشیده و کنترل ذهن و زندگی ام را به او بسپارم؟؟؟!!!

        آیا خوشم می آید که خودم رانندگی کنم و کنترل ماشین را به دست بگیرم و خستگی آن را به جان بخرم یا اینکه آن را به سیستم رانندگی خودکار بسپارم و مشغول نوشیدن چای با چاشنی گشت و گذار در فضای مجازی شوم تا با انرژی مضاعف به مقصد برسم؟؟؟!!! (تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل)

        همین دیگر…

        بهتر است شیوه کنترل ذهن خود را تغییر دهیم…

        بهتر است تقلا‌ نکنیم و پارو نزنیم و اجازه دهیم که خودش ما را ببرد که هر جا که ما رو بُرد ، بدانیم که ساحل همانجاست…

        بهتر است کمی به گذشته برویم و زمانی را تصور کنیم که در تاریکی های سه گانه شکم مادر بودیم و در برابر خدا بَلَدَم بَلَدَم بَلَدَم نمیکردیم و به برکت چنین تواضعی ، خدا به ما چشمانی داد به ارزش صدها هزار تریلیارد تومان که دانشمندان عالم نمیتوانند یک سلول از آن را خلق کنند چه برسد به کل وجودش را…

        بهتر است کمی سبک خود را در عرصه کنترل ذهن تغییر دهیم و در لحظات مقدس سحر بیدار شویم و روزمان را با این دعایِ مقدس آغاز کنیم که…

        ای پادشاه عالم ، من نمیتوانم و تو میتوانی و من نمیدانم و تو میدانی ؛ تمام بودُ و نبودم را به تو می سپارم که تو آن را بسازی ، زیرا که اصلا من بَلَد نیستم که بسازم…

        قطع به یقین چنین روزی بسیار بسیار بسیار پربرکت خواهد بود …

        در پناه خدا باشید عادله خانم بزرگوار

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 38 رای:
        • -
          ابراهیم گفته:
          مدت عضویت: 1396 روز

          سلام رضا خان،رضا جان،رضای عزیز

          چقدر خوبه خدا که سریع هدایت میکنه.

          در جمعی بودم که در مورد قیمت برنج و چایی و پنیر و ماست و گران شده صحبت می‌کردند و من ناخودآگاه یاد خیار سبز شما افتادم و نام شما در ذهنم افتاد و بعد وارد جی میلم شدم و بعد از خواندن یک کامنت پایین تر نام مبارک شما رو دیدم و خدایا شکرت که هدایت شدم .

          چقدر با خواسته های امروزم و حال من مطابقت داشت.

          و سپاسگزارم از شما بابت کامنت زیبا

          خدایا من نمی‌دانم و نمی‌توانم، خدایا همه چیز تویی

          راهش کنار رفتن از سر راه خداست.

          امیدوارم بقول آقای ظاهری و شما بتونیم بزاریم روی اتو پایلوت و حالش رو ببریم.

          خیلی خیلی خیلی سپاسگزارم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          علی قاضی گفته:
          مدت عضویت: 1260 روز

          سلام به آقا رضای عزیز،

          باور میکنید امروز صبح داشتم به شما فکر میکردم و به کامنت های معرکه شما فکر میکردم و میگفتم خیلی وقت آقا رضا کامنت نذاشته و امشب چشمم به کامنت نورانی شما روشن شد و چقدر خدا رو شکر کردم،

          از شما بابت این آگاهی های نابی که به اشتراک می‌گذارید بسیار سپاسگزارم امیدوارم در پناه خداوند همیشه شاد وتندرست باشید.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      نگین گفته:
      مدت عضویت: 1245 روز

      سلام بعد از روزها کامنت نخوندن ، چشمم به کامنتی از طرف آقا رضای عزیز که افتاد گل از گلم شکفت و نتونستم تاب بیارم و دیرتر بخونم

      الان فقط خط اول کامنت تون و خوندم و اومدم تا آخر کامنت که ببینم باز هم از اون کامنت های طولانی نوشتید که باهاش ساعتها و روزها نشئه بشم و روحم پرواز کنه یا کوتاه نوشتید

      و چه ذوقی تو‌دلم آب شد وقتی دیدم خوبه بلند بالا ست و روح پرواز

      آقا رضای عزیز بعد از چندین و چند روز. دیدن اکثر کلیپ های تجربه زندگی پس از مرگ دهها نفر و معجزات خدا ، راستش از صبح انگار تو کما رفتم بعد از خوندن سرگذشت خانم لادن ژاوه وند کارتن خوابی که بعد از 56 سال اعتیاد و قاچاق و … و اون سرگذشت حیرت انگیز تصادف سال 80 ایشون که استخوانها ی نصف بدن ایشون کاملا خرد شد و جوان‌های اکس خورده ای که به ایشون زدن ، شب برفی زمستانی ، جنازه این خانوم رو انداختن توی جوب پر از موش های بزرگ و دو سه تا باکس زباله هم روی ایشون ریختن که مخفی بمونه و سه روز تمام زیر برف و زباله و موش مرده و زنده مدفون شد و پس از سه روز که پیدا شد به سردخانه برده شد و 4 روز هم اونجا موند و روز آخر که قرار بود برای تدفین برده بشه به اذن پروردگار رحمان پرونده ش گم میشه و سه چهار ساعت بیرون از سردخانه میمونه و گرمای اون قسمت باعث میشه یخ بدن ، بعد از 7 روز آب بشه و ایشون کفن پیچ روی همون تخت بلند میشن و می شینن

      و همه پرسنل اونجا کفن ایشون رو بعنوان تبرک معجزه ی زنده شدن مرده ، تیکه تیکه میکنن

      و

      حالا پس از سالها مرارت و سختی الان چند ساله پاک هستن و راهنمای چندین رهجوی تازه ترک کرده در انجمن ، و عبرتی برای ما

      تو قدرت و رحمانیت این خدا موندم

      خدا فقط جسد فرعون رو سالم نگه نداشت برای عبرت بندگان

      هنوز چنین معجزات و آیاتی برای هدایت ما می‌فرسته

      در مقابل عظمت چنین خدایی اشک چشمانم خشک نمیشه از سحر

      این روزها گاهی از زبون پسر بزرگم می‌شنوم که تحت تاثیر عقایدی چون بیگ بنگ و… وجود خدا و پیامبران و قرآن رو قبول نداره

      اما مثل قبل دیگه نگران نیستم

      میگم

      خدایی که چنین آدمهایی رو از اوج فلاکت و بدبختی و بیچارگی اینطور نجات میده ، کاری براش نداره که پسرهای منم هدایت کنه

      توکل برخودش

      بقول اون آیه قرآن که به پیامبر دلداری میده که:

      فان تولوا ( اگه همه بهت پشت کردن ) فقل : بگو

      حسبی الله ، خدا بسه برام

      علیه توکلت : به او توکل کردم

      و هو رب العرش العظیم: همونی که خدای اینهمه عظمت و جلال و جبروته

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      ناعمه احمدی گفته:
      مدت عضویت: 1283 روز

      بنام خدای حکیم خدای علیم و آگاه ب حال تک تک بنده هایش

      سلام و درود ب شما دوست آگاه و دانا

      حالا میفهمم چرا اون روز یادم رفت کامنت شما رو بخونم، صفحه رو باز کردم ولی در مدار خوندنش نبودم، امروز نیاز بود ک بخونم

      وقتی این فایل شد نشانه روزم، در همون روز تضاد، وقتی من ب لطف خدای مهربان خودم رو بوسیله تقوا و دیدن نکات مثبت روزم، ب صابرین و متقین تبدیل کردم، امروز هدایت شدم ک این کامنت تکمیل کننده و تیرخلاص بشارت الله رو بخونم.

      بعد از آروم کردن ذهنم و خاموش کردن نجواهایی ک از ناسپاسی میگفتن، از ترس آینده، هدایت ب سوره احزاب و شنیدن بشارت ها و فوز عظیم و اجر عظیم آروم ترم کرد.

      شنیدن این فایل و جمله ای ک خدا بهم گفت ک اگه تو این شرایط بتونی سپاسگزار باشی و نکات مثبت رو ببینی، ینی ظرفت رو بزرگ کردی و قراره نعمت های بزرگتری بهت عطا کنم، بهم گفت اگه از این تضاد بزرگتر بشی و از روش بپری، اون وقت ظرفت رو بزرگ میکنی و لاجرم نعمت های بزرگتری بهت عطا میکنم، این تضاد اومده ک تو نعمت های بیشتری دریافت کنی.

      چه کامنت زیبایی بود، چه رزق بغیر الحسابی، چند بار باید خونده بشه، باید جرئه جرئه نوشیده شه، آفرین ب این درک و آگاهی، سپاس خدایی رو ک چنین بندگان آگاهی رو تربیت کرده، سپاس خدا رو ک چنین آگاهی هارو ب رایگان در خدمت من قرار داده، سپاس برای چنین دوستان متعهد و اگاهی برای جمعی صالح و بندگان مخلص. چه لیاقتی نصیب ما شده، خدایا توفیق استمرار و ماندن در مسیر رو ب ما عطا کن. توفیق ماندن و بهتر و بهتر شدن در مسیر مستقیم و پرنعمت.

      آقا رضای عزیز سپاسگزارم برای وقتی ک صرف کردین و آگاهی هایی ک الله بهتون داده رو منتشر کردید، خیرش چندین برابر ب زندگی تون برمیگرده، باعث آرامش قلبم شد، باعث یاد و ذکر الله شد، باعث افزایش ایمان و کاهش نگرانی در قلبم شد، سپاسگزارم.

      در پناه الله باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      حسین عبادی گفته:
      مدت عضویت: 1839 روز

      بنام خداونده بخشنده و مهربانم…

      سلام به اقا رضا گل و توحیدی…

      اقا رضا اونجایی که اسم زلزله رو اوردی تنم به لرزه در اومد…

      تنم به لرز در اومد برای این همه ایمان ضعیفمون که خیلی وقتا با یه حرف این پایه ها سست میشن و میخوان برمبن نابود بشن…

      و نمیدونینم چجوریه داستان و بعد میایم و میخوایم مجداد مرمت میکنیم …نکن ایکارو عمر ساز کم میشه هی مرمت هی مرمت….

      چقدر خوبه که این پایه هارو توری بنا کنیم که هیچ طوفان یا هیچ زلزرله ای نتون بلرزونش…

      اقا رضا واقعا تعبیر های قشنگی کردی اقا رضا من باید بارها و بارها این کامنت رو بخونم و بخونم تا متوجه بشم تا بفهم و تا راه رو بدونم چیه لذت میبرم از وجودت لذت میبرم و خدارو شاکرم برای حضورت برای این کامنتهای زیبا و قشنگ ممنونم ازت اقا رضا…

      چرا چرا ما میترسیم چرا ما صبر نداریم چرا ما همیشه دنبال اینیم که نه امروز حتما باید بشه فردا دیره چراااا ما همش بدو بدو میکنیم چرا؟؟؟؟؟

      چون ایمانمون ضعیف چون عملگرا نیستیم چون نمیدونیم فرمانروا کیه

      اقا رضا چند روز پیش رفتم تست ورزش و قلب و عروق این چیزا…

      دستگاه رو که گذاشت روی قلبم و صدایی که از دستگاه پخش شد فقد میگفتم خدایااا عظمتت رو شکر صدای اب بود صدای ضربان بود صدای الله بود صدا بود که وقتی شنیدمش…

      گفتم به قول اقا رضا اینرووو از کجا میشه خرید؟؟؟

      چقدر میشه خرید؟؟؟؟

      خدایا بینهایت شکرت و بینهایت سپاس از تو الهی شکرت رب من بینهایت شکرت…

      در پناه الله شاد سلامت و ثروتمند باشی…

      با عشق حسین عبادی بنده خوب ولایق خدا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      علی قاضی گفته:
      مدت عضویت: 1260 روز

      سلام به آقا رضای عزیز،

      چقدر خوشحال شدم از دیدن کامنت شما که برام ایمیل شده است،. وچقدر خدارو شکر می‌کنم که در مدار خواندن کامنت شما عزیزان قرار گرفتم، بی نهایت از شما سپاسگزارم برای کامنتهای فوقالعاده ای که در این سایت الهی می‌نویسید،

      شما انسان بسیار آگاه و باسوادی هستید، کامنت های شما ترکیبی از قرآن اشعار مولانا و حافظ و سایر عرفا هستند و چقدر زیاد آگاهی به مخاطب میده، از تون بسیار سپاسگزارم در پناه حق تندرست و موفق باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      دریا دانش گفته:
      مدت عضویت: 3839 روز

      سلام و درود خداوند به بندگان خوب خودش که همیشه منشأ اثر هستند.آقای احمدی عزیز ،چقدر این متن شما در سحرگاه امروز بعد از اینکه دست به درگاهش بلند کردم ،پاسخ دقیق خداوند به من بود.

      تحسین میکنم اینهمه درک و آگاهی که از قلم پر توان شما بر این صفحات حک میشود و مهر تاییدی میشود بر سریع الجواب بودن رب رحمان و رحیممان.

      خدا رو شکر بر وجود شما و شکر که روز من با این متن عالی شروع شد.

      دستانتان همواره پر توان و عزت و سربلندی پرورگار همواره نصیب لحظه لحظه زندگی پر بارتون.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      بهنام خدا گفته:
      مدت عضویت: 1738 روز

      سلام دوست عزیزم و سپاسگزار شما هستم بابت این مقاله زیبا وچقد عالی هست که کامنت تون طولانی و جامعه هست و واقعاوقت میزاری.

      وقتی برای اولین بار کامنت شمارا خواندم این سوال برام پیش امد خداوند به شما چه حقیقتی را نشان داده که انقد عاشقانه با قلبت کلمات را بیان میکنی ؟

      میتوان حست را درک کرد صداقت کلامت را درک کرد مطمعنن که حقیقتی ناب را درک کرده ای و بازهم سپاسگزارم و خوشحالم که دوست قرانی و توحیدی مثل شما داریم که این چنین کلمات گوهرباری را کامنت میکنه و دوستان استفاده میکنند به گفته استاد دوست داشتنییمان صدرصد انرژی این مقالات را در زندگیت دریافت میکنی بهترین و پاکترین آرزوهارا براتون از خداوند دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    رضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1749 روز

    بنام الله یکتا که بخشاینده و با رحمت است

    قبل از وارد شدن به متن این آگاهی دوست داشتم بگویم که چه اتفاقی در‌ مسیرِ نگارشِ این آگاهی افتاد

    نگارشِ متنِ این آگاهی برای من بسیار لذت بخش بود و خیلی از من زمان گرفت و قسمت بیشتر آگاهی های این کامنت در لحظاتِ زیبایِ سحر نگاشته شد و دوست داشتم که آن را منتشر کنم ولی قبل از انتشار آن ، یک اتفاقی عجیب افتاد…

    آن اتفاق عجیب آن بود که به صورت ناگهانی گوشی من خاموش شد و دیگر روشن نشد و وقتی که نزد تعمیرکار بردم جوابی که به من داد این بود که بُردِ گوشی شما خراب شده و باید به طور کلی تعویض شود و طبیعتا تمام اطلاعات گوشی شما پاک میشود…

    حال از آنجایی که متن این آگاهی را در قسمت نُتِ گوشی ام نوشته بودم و نسخه ای از آن را درجایی دیگر کپی بردای نکرده بودم ، این متن هم طبیعتا پاک میشد و…

    خب من با جمله “هر چه پیش بیاد خوش بیاد” ، خود را آرام کردم و کنترل ذهن کردم و تسلیم جریان هدایت شدم…

    حال اتفاقی که افتاد این بود که در روزی که رفتم گوشی ام را تحویل بگیرم ، وقتی که گوشی ام را در دستانم گرفتم و روشن کردم ، تعجب کردم که چرا اطلاعاتِ گوشی ام پاک نشده و همه آنها موجود است…

    از تعمیرکار توضیح خواستم و ایشان جواب داد که بُردِ مناسبی برای گوشی شما پیدا نکردم و همین بُردِ گوشی شما را با یک سری تعمیرات کردم و الحمدلله خوبِ خوب شد…

    خواستم بگویم که جریان هدایت مرا به این نقطه رساند تا بار دیگر این آگاهیِ قرآنیِ زیبا را بخوانم و برای دوستانی که در مدار خواندنش هستند ، منتشر کنم…

    باشد که خداوند قلبِ ما را با آیات ملکوتی قرآن جلا ببخشد…

    سلام و صد سلام بر استاد عباس منش دوست داشتنی و بانو شایسته و همه رفیقانِ من در این مجمعِ زیبا ، مجمعی که بر علم و معرفتِ ما در راستای رسیدن به “فِی ٱلدُّنۡیَا حَسَنَهࣰ وَفِی ٱلۡـَٔاخِرَهِ حَسَنَهࣰ”میفزاید

    حمد و سپاس مخصوص خداوندی است که هدایت را بر خود واجب نمود برای هر کس که او را باور کند و خودش را لایق هم صحبتیِ با او بداند ، همان خدایی که هدایتگرِ خون در رگ هایِ بدنِ همه موجودات است ، خدایی که هدایتگر خورشید و زمین و… در این منظومه شمسی است و هدایت او چنان منظم است که به برکت این نظم ، دانشمدانِ نجوم میتوانند لحظه سال تحویل را به ثانیه حساب کنند…

    وَٱللَّهُ یَدۡعُوۤا۟ إِلَىٰ دَارِ ٱلسَّلَـٰمِ وَیَهۡدِی مَن یَشَاۤءُ إِلَىٰ صِرَ ٰ⁠طࣲ مُّسۡتَقِیمࣲ

    و این خداست که ما را به سرای سلامتی و امنیت دعوت میکند و هر کس را که بر طبقِ مشیت و قوانین او رفتار کند و خود را شایسته یِ هدایتِ او بداند ؛ به راه راست هدایت میکند

    [سوره یونس 25]

    حمد و سپاس مخصوص خداوندی است که از طریق حضرت محمد ، یک کتاب آگاهی بخش بنام قرآن را برای ما فرستاد ، کتابی که روز بروز و با پیشرفت علم شکوفاتر میشود ، کتابی که اگر آن را درک کنیم ؛ در برابر هر آیه اش مکث میکنیم و وجودمان را غرق نور و معرفتِ الهی میکنیم

    قبل از ورود به نوشته و به برکت نام زیبایِ حضرت محمد ، لازم میدانم که از نکته ای که چند روز پیش در معرض چشمانم قرار گرفت ، ساده نگذرم و آن را بگویم…

    حقیقتِ امر این است که چند روز پیش در باغِ گل محمدیِ پدرخانمم ، مشغول چیدن گل محمدی بودم که احساسی در درونم ، مرا به سمتِ این آیه قرآن برد که…

    وَرَفَعۡنَا لَکَ ذِکۡرَکَ

    و ای محمد ، آیا نام و آوازه تو را در همه جا بالا نبردیم؟

    [سوره الشرح 4]

    با خود گفتم که خداوند متعال ، چه زیبا و باظرافتِ تمام ؛ گوشه ای از این وعده ی خودش را از طریقِ این گلِ زیبا برای حضرت محمد محقق کرده است…

    معمولا وقتی شخصیتِ مهمی از دنیا میرود ، شهرداری های مناطق مختلف می آیند و نام آن فرد را بروی بزرگراهی یا میدانی از شهر میگذارند تا نام او بر سر زبان ها باشد ، حال خدا را ببین که کاری کرد که یک گل خوشبو و خوش رنگ تغییر نام دهد بنام گلِ محمدی ، گلی که هر موقع نامِ آن را ذکر میکنیم ، نام حضرت محمد را هم به همراه آن ذکر میکنیم…

    چقدر من شخصیت حضرت محمد را دوست دارم و ایشان را تحسین میکنم که در جستجوی حقیقت بود و به صورت سالیانه ، چهل شبانه روز از عمر خویش را در غار حرا به سر می برد به شوق یافتن جواب این سوالات که من کیستم؟از کجا آمده ام و اینجا چکار میکنم و به کجا میروم؟!

    و وقتی که خداوند حقیقت طلبی و شوق او را دید ، او را به تمام جواب های سوالاتش رساند و به او گفت که برو و به مردم بگو که من بشری از جنس شما هستم و اینگونه رفتار کردم و به اینجا رسیدم ، پس شما هم مثل من رفتار کنید تا….

    قُلۡ إِنَّمَاۤ أَنَا۠ بَشَرࣱ مِّثۡلُکُمۡ…

    و ای محمد ، برو به آنان بگو که من آدم فرازمینی و فضایی نیستم ، بلکه بشری از جنس شما هستم و….

    [سوره الکهف ١١٠] و [سوره فصلت 6]

    خدا میداند که چه معارفی در همین پنج کلمه قرآن نهفته است ، معارفی که بسیار واضح است و در حال چشمک زدن به ماست ولی متاسفانه…

    نکته مهمی که در این پنج کلمه نهفته است ، این است که هر کسی که حقایق این پنج کلمه را درک کند و خود را مثل حضرت محمد که بشری بود از جنس همه ما ؛ لایق هم صحبتی با خدا بداند ، جا در پای حضرت محمد میگذارد و به حقایق عالم دسترسی پیدا میکند ولی آنان که بویی از این حقیقت نبرند ، ارزشمندی خود را با عباراتی مثل 《من کجا و فلانی کجا؟!》 ، 《من سگِ کوی فلانی هستم》 ، 《من دلم میخواد کبوتر بارگاه فلانی باشم》و امثال اینها ، نادیده میگیرند و متوسل به واسطه هایی میشوند برای اینکه صدایشان را به گوش خدا برسانند و …(بماند بقیه اش)

    خب دوست عزیز من ، وقتی که خودِ خودِ خودت میتوانی به صورت مستقیم و 24 ساعته با رئیس در ارتباط باشی ، چرا بدنبال منشی میگردی تا…؟؟؟!!!

    متاسفانه سیره و راه و روش پیامبر و نسلِ ایشان که همگی مبتنی بر قرآن کریم است به حاشیه رفته و هر کس به هر گونه که بخواهد آن را در قالبِ “مذهب” و به نفعِ خویش تفسیر میکند و عده ای را دنباله رو خویش میکند و تاریکی پشت تاریکی…

    و روزی فرا میرسد که همین پیامبر ، شکایتی را به خدایی که قاضی و دانای کل است عرضه میکند که…

    وَقَالَ ٱلرَّسُولُ یَـٰرَبِّ إِنَّ قَوۡمِی ٱتَّخَذُوا۟ هَـٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ مَهۡجُورࣰا

    و رسول  به شِکوه گوید که پروردگارا ، قومِ من این قرآن را از متن زندگی خود به حاشیه راندند و آن را کنار زدند

    [سوره الفرقان 30]

    قرآن که کتابِ سعادت دنیا و آخرت است ، پس چرا این همه نسخه چاپ شده از این کتاب در کشور ما وجود دارد و هر ساله چندین مرتبه ختمِ قرآن در ماه رمضان ثبت میشود ولی اثری از یک زندگی خوب و عالی در بین اکثریت ما نیست؟

    قرآن که کتاب سعادت دنیا و آخرت است ، پس چرا ما این قرآن را در طاقچه خانه مان میگذاریم و در زیر همان طاقچه مینشینیم و رزاقیت خدا را که در قرآن با وعده “وَمَا مِن دَاۤبَّهࣲ فِی ٱلۡأَرۡضِ إِلَّا عَلَى ٱللَّهِ رِزۡقُهَا” ؛ آمده است را زیر سوال میبریم و افزایش قیمت خیار سبز از کیلویی 10 هزار تومان به 11 هزارتومان را تحلیل میکنیم که “ای بابا ، خیار سبز هم گران شد و رفت ، دیگه این دنیا بدرد زندگی کردن نمیخوره”

    قرآن که کتابی است که حاوی پیام هایی برای ما است در جهتِ رسیدن به یک زندگی خوش و خرّم در دنیا و آخرت ، پس چرا ما….(تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل)

    حال که چنین است ، در این آشفته بازار آگاهی های مخربی که در قالب دین و مذهب و احکام و… به خوردِ ملت ها داده میشود ، من در برابر خدا سر تسلیم را فرود می آورم که من هیچ نمیدانم و تو همه چی را میدانی و من فقط یک چیز را میدانم و آن هم این است که…

    اگر مرا هدایت نکنی به معارف اصیل قرآن  ، از گمراهان خواهم بود و نابودِ نابودِ نابود میشوم…

    مگر نه این است که ملاصدرا گفته است که خدا همه چیز میشود همه کس را ، پس با این اوصاف خدا معلم قرآنِ ما هم میشود…

    وای نه ، اصلا خودش گفته که منم منم منم معلم قرآن شما…

    عَلَّمَ ٱلۡقُرۡءَانَ

    و اوست که قرآن را تعلیم داد

    [سوره الرحمن ٢]

    خب با این حساب ، مشکل از جایی شروع شد که ما وجود خدا را به عنوان معلم اصلی قرآن فراموش کردیم و وابسته این و آن شدیم برای درکِ معارف قرآن و فراموش کردیم که این خداست که از طریق او در حال اموزش به من است و اگر این نباشد ، دستانِ خدا برایِ تعلیمِ قرآنِ اصیل به من زیادند…

    و وقتی که چنین شد ، خدا هم گفت که “ای ناقلا ؛ مرا فراموش میکنی؟!” ، حالا که اینجوریاس و مرا فراموش میکنی و برای من شریک قائل میشوی ، گذرِ تو را به کسانی میاندازم که اندیشه های گمراه کننده ای را با استناد به همین قرآن به تو بیاموزند که رنگ خوشبختی را نبینی و عرصه زندگی بر تو تنگ شود تا دوباره برگردی پیش خودم و بگویی که خدایا غلط کردم ، من دیگر تو را فراموش نمیکنم…

    و اینگونه شد که بخاطر شرکِ ما عده ای آمدند و با استناد به یک سری از آیات قرآن مثل “کَلَّاۤ إِنَّ ٱلۡإِنسَـٰنَ لَیَطۡغَىٰۤ أَن رَّءَاهُ ٱسۡتَغۡنَىٰۤ” ، این اندیشه مخرب را در ذهن ما کدگذاری کردند که “ثروت ما را از خدا دور میکند” و به واسطه چنین باوری غرق در سختی و فقر شدیم…

    و اینگونه شد که عده ای از سمتِ خدای یگانه ای که شریک قرار دادن برای او ؛ خط قرمز اوست ، مامور شدن تا بیایند و با استناد به آیه ای “وَمَا لَکُمۡ أَلَّا تُنفِقُوا۟ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَ…” ، مفهوم زیبای انفاق را با دلسوزی کردن برای خلقِ خدا ، برای ما بد جا بیاندازند و آن را در اندیشه ما کج و معوج جلوه دهند و این ترمز مخرب دلسوزی کردن را در کامپیوتر ذهن ما نصب کنند تا مانعِ جاری شدنِ برکات به زندگی ما شود…

    و اینگونه شد که….(تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل)

    آری ، وقتی که خدا را فراموش کنیم و بدنبال الهه های دیگر باشیم ، نتیجه اش میشود تاریکی بروی تاریکی و سختی پشت سختی و همه آنها می آیند و ما را تحت فشار میگذارند به این نیت که بفهمیم که باید به خود آییم و خالصِ خالصِ خالص و با ندای “إِنَّا لِله وَإِنَّا إِلَیهِ رَ ٰ⁠جِعُونَ” ، خودِ خودِ خودش را بخوانیم و به سمتش برگردیم و وارد وادی سلامتی و بهشت شویم…

    عهه ، این وسط عبارت “إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّاۤ إِلَیۡهِ رَ ٰ⁠جِعُونَ” خودش را نشان داد و جا دارد که بگویم وقتی که خدا را به عنوان معلم قرآن فراموش کنیم ، خدا کاری میکند که از معجزه این ذکر شریف غافل شویم و آن را فقط در زمانی که شخصی بمیرد و آسمانی شود به کار ببریم  در حالیکه در این عبارت قرآنی اسرار فراوانی نهفته است و مختص اطلاعیه های ترحیم و مراسمات ختم نیست که نیست….

    حال که چنین است ، میگوییم که خدایا ما اشتباه کردیم و و به خود ظلم کردیم و اعتراف میکنیم که مشکل از ما بود و الان سخت پشیمانیم و به مانند حضرت آدم میگوییم که…

    رَبَّنَا ظَلَمۡنَاۤ أَنفُسَنَا وَإِن لَّمۡ تَغۡفِرۡ لَنَا وَتَرۡحَمۡنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَـٰسِرِینَ

    پروردگارا ، ما به خویشتن ستم کردیم و چنانچه ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی ، به یقین از زیانکاران خواهیم بود

    [سوره اﻷعراف ٢٣]

    خدایا ، تو عالی ترین ها را برای ما میخواستی و میخواهی و خواهی خواست ولی این ما بودیم که تو را فراموش کردیم و خود را در شکمِ نهنگ زندانی کردیم و الان به مانند حضرت یونس چنین ذکر مقدسی را زیر لب زمزمه میکنیم به شوق “فَٱسۡتَجَبۡنَا لَهُۥ وَنَجَّیۡنَـٰهُ مِنَ ٱلۡغَمِّ” شدن…

    لَّاۤ إِلَـٰهَ إِلَّاۤ أَنتَ سُبۡحَـٰنَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ ٱلظَّـٰلِمِینَ [سوره اﻷنبیاء 87]

    همه اینها مقدمه ای بود تا بگویم که این کتاب بسیار زیباست و هر چه علم پیشرفته تر شود ؛ شکوفاتر میشود ، پس من مشتاق یادگیری علوم قرآن هستم و سر کلاسِ درس خدا مینشینیم و به آنچه که از قرآن میدانم عمل میکنم تا به پایه های بالاتر کلاس قرآن بروم تا از جانبِ خدای متعال و از طریق نشانه هایش ، بیاموزم آنچه را که از قرآن نمیفهمم ، این شیوه یِ کلاسِ قرآنِ خداوندی است که معلم قرآن هست که در تعبیری از حضرت باقر علیه السلام آمده است که…

    مَن عَمِلَ بِما یَعلَمُ عَلَّمَهُ اللّه ُ ما لا یَعلَمُ

    هر که به آنچه مى داند عمل کند، خداوند به او آن بیاموزد که نمى داند

    آری ، همین است و لا غیر ؛ تا درس های قبلی خود را نیاموزیم و عمل نکنیم ، خبری از درس های جدید نیست همانگونه که تا ضرب و تقسیم را یاد نگیریم ، در مدار دریافت معادلات پیچیده تر ریاضی قرار نمیگیریم و چنانچه بدون یادگیری ضرب و تقسیم ، قصد یادگیری معادلات پیچیده ریاضی داشته باشیم ، جز سر درد و گمراهی چیزی برای خود به ارمغان نمی آوریم ، پس برای یادگیری قرآن من چنین کاری را میکنم که…

    به آنچه که از قرآن میفهمم عمل میکنم و در یک فرآیند تکاملی خودِ خودِ خود خدا از طریق روش هایی که خودش می داند ، به من می آموزد آن بخش هایی از قرآن را که نمیفهیدم. نقطه سر خط

    حال دوست داشتم با کمک گرفتن از یک نشانه علمی زیبا در عصر امروزی خودمان ، یک آگاهیِ زیبا از یک آیه قرآن را در اینجا بنویسم تا هم خودم از آن بهره مند باشم و هم دوستانی که در مدارِ خواندن آن هستند…

    کل این آگاهی به برکت یک اتفاقی بود که در باشگاهِ بدنسازی ای که میروم ، اتفاق افتاد که در انتهای متن به آن اشاره میکنم که چه بود…

    آیه ای که مربوط به این آگاهی است که مربوط به تقوا یا همان کنترل ذهن است ، این آیه است که…

    وَلَوۡ أَنَّ أَهۡلَ ٱلۡقُرَىٰۤ ءَامَنُوا۟ وَٱتَّقَوۡا۟ لَفَتَحۡنَا عَلَیۡهِم بَرَکَـٰتࣲ مِّنَ ٱلسَّمَاۤءِ وَٱلۡأَرۡضِ وَلَـٰکِن کَذَّبُوا۟ فَأَخَذۡنَـٰهُم بِمَا کَانُوا۟ یَکۡسِبُونَ

    و اگر مردم آن شهرها ایمان می آوردند و راهِ تقوا《کنترل ذهن》را در پیش میگرفتند ، حتما درهای برکاتی از آسمان و زمین را بر آنها می گُشودیم ولی آنان پیام های هدایتی ما دروغ دانستند و به واسطه چنین عملی آنان را گرفتار کردیم

    [سوره اﻷعراف 96]

    خب آیه را خواندیم و الحمدلله معنایش هم واضح است و سریع برویم آیه بعدی را بخوانیم تا ثواب بیشتری را جمع کنیم؟؟؟

    کجا با این عجله؟؟؟!!! یکم بنشینیم و یک چایی با عطرِ گل محمدی بنوشیم و فکر کنیم تا قلبمان نورانی شود…

    در این آیه خداوند نسخه ای را میدهد تحت عنوان…

    ایمان+تقوا《کنترل ذهن》= بازشدن درهای آسمان و زمین

    آخه یعنی چی؟؟؟!!!

    اولین سوالی که ممکن است به ذهن اکثریت ما خطور کند اینه که آخه چجوررری و از کجااا؟؟!! خدایا قربونت برم من ، قیمت خیارسبز از 10 هزارتومان به 11 هزار تومان افزایش پیدا کرده و زندگی ها سخت شده و همه در فشار و تنگنا هستند ، آخه چجوررری و از کجااا میخوای این اوضاع نابسامان را سامان دهی؟؟!! اصلا این درهای آسمان و زمینی که میگی کجاااست؟؟!!

    و در اینجا خداوند محترمانه جواب میدهد که…

    جووووووجه ی عزیزم ، چجوری اش به تو نیامده و به من مربوط است ولی اگر خیلی درگیر این سوال هستی برو در این منطق فکر کن که…

    آخه چجوررری یک عدد اسپرمِ ریزه میزه تبدیل میشود به یک انسانی با 80 کیلوگرم پوست و گوشت و استخوان و….؟؟!!

    آخه چجوررری ، سالاد شیرازی ای که مامانت در دورانی که تو را باردار بود و نوش جان میکرد ، تبدیل به دست و پا و… برای تو میشد؟؟!!

    و بعد از تفکر در این سوال ها باید به این درجه برسیم و برویم و به مانند نوح نبی به خدا بگوییم که…

    قَالَ رَبِّ إِنِّیۤ أَعُوذُ بِکَ أَنۡ أَسۡـَٔلَکَ مَا لَیۡسَ لِی بِهِۦ عِلۡمࣱ

    و نوح چنین گفت که پروردگارا من به تو پناه می آورم از اینکه از تو سوالی را بپرسم که نسبت بدان علم ندارم

    [سوره هود 47]

    قبل از ورود جدی تر به بحث ؛ جهت دستگرمی و به عنوان یک پیش غذا ، بهتر است در پدیده ای که در یکی از کشورهای جهان اتفاق میفتد تامل کنیم

    این قسمت از بحث باید زحمت بکشید و بروید عبارت “پدیده بارش ماهی در هندوراس” را در اینترنت جستجو کنید و ببینید…(خدا خودش میداند که افرادی را به این آگاهی هدایت کند که تشنه حقیقت هستند پس اگر…)

    خب این پدیده ای را که خدا جلوی چشمانمان قرار داد را دیدم و الحمدلله آگاه شدیم و برویم به ادامه کارهای روزانه مان ، آخه الان قراره که یک ارز دیجیتالِ  گردن کلفت عرضه بشه ، میترسم عقب بمونم و نتونم بخرم و و بدبخت بشم

    یعنی همییین؟؟!!

    وَکَأَیِّن مِّنۡ ءَایَهࣲ فِی ٱلسَّمَـٰوَ ٰ⁠تِ وَٱلۡأَرۡضِ یَمُرُّونَ عَلَیۡهَا وَهُمۡ عَنۡهَا مُعۡرِضُونَ

    و چه بسیار نشانه هایی که در آسمان ها و زمین است و آنان از کنار آنان میگذرند ولی نسبت بدان غافلند

    [سوره یوسف 105]پ

    این ها نشانه های خداست که بنشینیم و تفکر کنیم و بیشتر باور کنیم که خدای ما خدای غیرممکن ها است و قدرت این را دارد که کارهایی را انجام دهد فراتر از تصوراتِ ذهنیِ ما تا مرزهای باورهای الهی ما را گسترش دهد ولی اکثریت ما خیلی ساده رد میشویم و…

    واقعا مرا چه شده است که در برابر این نشانه ی خدا اهمیتی نمیدهم و خیلی ساده رد میشوم بدونِ…

    إِذَا تُتۡلَىٰ عَلَیۡهِمۡ ءَایَـٰتُ ٱلرَّحۡمَـٰنِ خَرُّوا۟ سُجَّدࣰا وَبُکِیࣰّا

    و هنگامی که نشانه های خدای رحمن بر آنان خوانده شود ، با چشمانی اشکبار در برابر خدا به سجده می افتند

    [سوره مریم 58]

    خب الحمد لله کمی بهتر با مفهوم آیه آشنا شدیم که میخواهد بگوید که…

    اگر شما تحتِ هر شرایطی و فارغ از اینکه بیرون چه خبر است به این قانون خداوند ایمان داشته باشید که چنانچه من بتوانم که راهِ تقوا یا همان کنترل ذهن را در پیش بگیرم و از درون به احساسِ خوب برسم ، میتوانم اتفاقات خوبی را تجربه کنم…

    مثلا تصور کنیم که قیمت خیار سبز برای هر کیلویی پنج میلیون تومان شود و در چنین شرایطی صدای اکثریت جامعه در میاد که این چه وضعشه و فلان و…

    حال اگر من بتوانم در آن شرایط ، کنترل ذهن کنم به گونه ای که به احساس خوب برسم ، من برنده ام و درهای آسمان و زمین برای من باز میشود و میتوانم شاهد برکاتی از خدا باشم که مختص من است و دیگران از آن محروم هستند ، این وعده ای است از سمت الله یکتا و…

    أَلَاۤ إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقࣱّ وَلَـٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ

    آگاه باشید که وعده خدا حق است ولی اکثر مردم این حقیقت را نمیدانند

    [سوره یونس 55]

    باشد که خدا به ما تو فیق دهد که جزو این اکثریتی که این آیه قرآن میگوید ، نباشیم و جزو آن گروه اندکی باشیم که به تعبیر قرآن در مدار “قَلِیلࣰا مَّا تُؤۡمِنُونَ” باشیم و ایمان بیاوریم به این وعده خدا و مجوز ورود به این بهشت زیبای خدا در این دنیا را درک کنیم که هر چه را که اراده کنیم بتوانیم تهیه کنیم و در آن بهشت غرق در احساس خوب و عالی باشیم و زیر لب خود این عبارت زیبای قرآن را زمزمه کنیم و…

    وَقَالُوا۟ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی صَدَقَنَا وَعۡدَهُۥ وَأَوۡرَثَنَا ٱلۡأَرۡضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ ٱلۡجَنَّهِ حَیۡثُ نَشَاۤءُ…

    و بهشتیان میگویند که حمد و سپاس مخصوص خداوندی است که وعده صادق به ما داد و زمینِ بهشت را به میراث ما درآورد و هر کجای آن که بخواهیم ، منزل اختیار کنیم…

    [سوره الزمر 74]

    به به ، چقدر تجسم این امر زیباست که بدون نگاه کردن به قیمت خیار سبز ، به هر میزان که اراده کنی پلاستیک خود را از این میوه بهشتی ، پر میکنی و کارت بانکی خود را تقدیم فروشنده میکنی بدون اینکه از او درخواست تخفیف بکنی و او کارت را میکشد و رسید را تقدیم تو میکند و تو در آن لحظه این ذکر مقدس را زیر لب میگویی که “ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی صَدَقَنَا وَعۡدَهُۥ…

    به به ، چقدر تجسم این امر زیباست که خداوند ثروتی سلیمانی به تو عطا میکند و به مانند سکانس ورود حضرت یوسف نبی به مجلس زنان مصر ، تو هم وارد مجلس تحلیلگران افزایش قیمت خیار سبز میشوی و در آن لحظه میبینی که همه به احترام شان و منزلت تو لال میشوند و به خود اجازه این امر را نمیدهند که در برابر تو ، حرف از گرانی و بدبختی بزنند و تو این صحنه را میبینی و این ذکر مقدس سلیمان نبی را زیر لب زمزمه میکنی که “هَـٰذَا مِن فَضۡلِ رَبِّی”

    و لازم به ذکر است که این نکته را هم بگویم که مرتبط با قسمت آغازین این نوشته است که “در اثر فراموش کردن خدا به عاقبتی دچار شدیم” که عده ای از جانب خدا مامور شدند و آمدند و از طریق همین قرآن ما را گمراه کردند که…

    ببین ، بهشت مالِ دنیای بعد از مرگ هست ، این دنیا فقط سختی و رنج و در دنیای بعد بهشت جاویدان

    و همه اینها را شنیدیم و باور کردیم و خود را غرق در رنج کردیم و…

    ولی خدا را شاکرم که به برکتِ استاد عباس منش ، این اندیشه در ذهنمان ایجاد شد که میشود در این دنیا هم بهشت را تجربه کرد

    بگذریم‌…

    اما این حکایت باز شدن قفلِ آسمان و زمین و گشوده شدن درب های آن ها چیست؟

    قبل از جواب این سوال ، بر خود لازم میدانم که خاطره ای از خودم نقل کنم

    در دوران دانشجویی بودم که دوستی داشتم که به شدت هر چه تمامتر مذهبی بود و آشنایی زیادی با سخنان امامان و پیامبران داشت…

    همان روزها بود که قیمت دلار اوج گرفته بود و این اندیشه در ذهن او ایجاد شد که آره بدبخت شدیم و رفت ولی منی که آن روزها با قانون و مباحث موفقیت آشنائیت چندانی نداشتم ، نمیفهیدم که چرا این عبارت وِردِ زبانم شده بود که…

    همان خدایی که در دلار 3،000 تومانی خدایی میکند ، در دلار 30،000 تومانی هم خدایی میکند

    خلاصه او این جمله  را از من میشنید و مقاومت میکرد و با طعنه به من میگفت که آره تو راست میگی ، من سال گذشته فلان چیز را خریدم اینقدر و الان شده اینقدر ، حالا تو میای به من میگی که “همان خدایی که در دلارِ….”

    این سخن او برای من جای تعجب داشت که آخه تو که دنبال کننده آموزهای امامان و پیامبران هستی  ، پس شایسته نیست که در برابر حرف من مقاومت کنی…

    خلاصه گذشت و گذشت تا اینکه من به یک داستان و سخن زیبا که مربوط به زندگی حضرت سجاد علیه السلام است برخوردم  و برای او ارسال کردم و از آنجا که او خیلی شخصیتِ مذهبی داشت ، در برابر این سخن حضرت سجاد علیه السلام مات و مبهوت مانده بود و هیچ حرفی برای عرضه به من نداشت ، حال آن داستان و سخن این بود که…

    ذکر عند علی بن الحسین علیهما السلام غلاء السعر فقال: وما علی من غلائه ان غلا فهو علیه ، وان رخص فهو علیه

    ترجمه این عبارت به زبان خودمان اینگونه است که…

    در زمان حضرت سجاد عده ای نزد ایشان آمدند و از گرانیِ قیمت ها شکایت کردند و ایشان در جوابشان میفرماید که ، “اصلا این مساله به من چه ربطی دارد؟ اگر گران باشد ، روزی با اوست و اگر ارزان هم باشد ، روزی با اوست…”

    به به ، چه باور زیبایی…

    اگر گران باشد روزی با اوست و اگر ارزان باشد روزی با اوست

    برای او که “إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلرَّزَّاقُ ذُو ٱلۡقُوَّهِ ٱلۡمَتِینُ” است که فرقی ندارد گران باشد یا ارزان ، اوست خدایی که به نرخِ دلار روزی نمیدهد…

    متاسفانه اکثریت ما انسان ها ، تصور اشتباهی از خدا داریم که فکر میکنیم وقتی بخواهد رزقی به ما بدهد ، اول نگاه میکنه به نرخ دلار بعدش میشینه یه دل سیر گریه میکنه و با خودش میگه “ای بابا ، این مسوولین نمیگذارند که من به فلان خانم یا آقا روزی دهم و…”

    حال که چنین است ، من هم مثل حضرت ابراهیم که ندای “لَاۤ أُحِبُّ ٱلۡـَٔافِلِینَ” سر داد ، از این خدای ضعیفی که توانایی روزی دادن را ندارد  ، بیزاری میجویم و به سوی خدای قدرتمندی روی می آورم که روزی دادن به این همه مخلوقاتش ، او را به سُتوه و عجز در نیاورده و نمی آورد و نخواهد آورد…

    إِنِّی وَجَّهۡتُ وَجۡهِیَ لِلَّذِی…

    همانا من به سوی خدایی روی می آورم که…

    [سوره اﻷنعام 79]

    خلاصه راه من از دوستم جدا شد و من شاهد برکات فراوانی در زندگی ام بودم ولی از او خبری ندارم که ندارم…

    بگذریم

    و اما ادامه همان سوال که این حکایتِ باز شدن قفلِ آسمان و زمین و گشوده شدن درب های آن برای گروهی که ایمان دارند که با کنترل ذهن خود به سمت زیبایی ها به گونه ای که احساسات آنان را درگیر کند ؛ میتوانند دریافت کننده یِ زیبایی ها باشند ، چیست؟

    کافیست در یک نشانه ساده ای که هر روز جلوی چشمانمان است تامل کنیم تا بهتر بفهمیم و آن نشانه همین قفلِ صفحهِ تلفن همراهِ هوشمند ما است…

    در اکثر گوشی های هوشمندی که ما داریم یک حالت قفل صفحه داریم بنام حالت چهره و میتوانیم از آن استفاده کنیم و گوشی همراه خود را قفل کنیم و برای باز شدن آن کافیست که آن را در برابر چهره خود قرار دهیم تا قفلِ آن باز شود…

    حکایت قفل آسمان و زمین ، دقیقا مثل همین حالت قفلی است که در گوشی های هوشمند ما وجود دارد و با حالتِ چهره باز میشود و همانگونه که آن گوشی هوشمند تشخیص میدهد که این چهره متعلق به کسی نیست که صاحب گوشی است و آن قفل را باز نمیکند ، سیستم کائنات هوشمند خدا هم به صورت خیلی دقیق تشخیص میدهد که این قفل آسمان و زمین ، برای چه کسانی باید باز شود و برای چه کسانی بسته بماند…

    تامل کنیم در این دو عبارت زیر و بروی واژه هوشمندی که در هر دوی آنها مشترک است و خیلی آگاهی ها به ما هدیه میدهد…

    تلفن همراه هوشمند و سیستم کائنات هوشمند خداوند

    حال رمزِ باز شدن این قفلِ آسمان و زمین چیست؟؟؟!!!

    رمز بسیار ساده است و همان چیزی بود که در آن آیه قرآن خواندیم…

    ایمان+تقوا=بازشدن قفل آسمان و زمین و جاری شدن برکااات به زندگی…

    رمز این است که ایمان بیاوریم به این امر که اگر من اهل تقوا باشم و ذهنم را به سمت زیبایی ها و خوبی ها هدایت کنم به گونه ای که احساساتِ زیبایی در درون من شکل بگیرد و حالِ دلم خوب شود ، باید شاهدِ ورود برکات به زندگی ام باشم ؛ تمااام

    این وعده خداست و وعده خدا حق است ، پس من باید خودم را در عرصه تقوا و ایمان به این امر که تقوا همه چیز است ، تقویت کنم و به تعبیر قرآن ؛ توشه ای از تقوا برای خودم جمع کنم تا همواره در معرض برکات باشم…

    وَتَزَوَّدُوا۟ فَإِنَّ خَیۡرَ ٱلزَّادِ ٱلتَّقۡوَىٰ

    و ای گروه مومنان ، توشه ای برای مسیر خود برگیرید و بهترین توشه همان تقوا است

    [سوره البقره197]

    پس من باید در هر لحظه و هر ساعت ، باید مراقب کانون توجهم باشم که به سمت زیبایی ها است یا نازیبایی ها و قطب نمای من در این مسیر احساساتم می باشد بدین صورت که اگر احساساتم زیباست یعنی در حال توجه به زیبایی ها هستم و باید در آینده ای نزدیک شاهد اتفاقات زیبا باشم و اگر احساساتم نازیباست یعنی که کانون توجه من به سمت نازیبایی هاست و باید خود را آماده کنم تا در آینده ای نزدیک شاهد اتفاقات نازیبا باشم ، به تعبیر قرآن…

    یَـٰۤأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوا۟ ٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ وَلۡتَنظُرۡ نَفۡسࣱ مَّا قَدَّمَتۡ لِغَدࣲۖ وَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ خَبِیرُۢ بِمَا تَعۡمَلُونَ

    ای کسانی که ایمان آورده اید ، ذهن خود را در حریمِ جادهِ دستوراتِ الله کنترل کنید تا از مسیر الله خارج نشود و هر لحظه ناظر خود باشید که در حال ارسال چه چیزهایی برای لحظاتِ آینده یِ خود هستید و مجددا تقوای الهی را نصب العین خود قرار دهید ؛ همانا خداوند به آنچه که انجام میدهید آگاه است

    [سوره الحشر ١8]

    اگر در آیه بالا نگاه کنیم متوجه میشویم که دو باره واژه تقوای الهی آمده و در بین این دو واژه ، نکته ای زندگی ساز آورده است و از همه مهمتر و قبل از هر چیز از ایمان سخن به میان آورده است…

    یَـٰۤأَیُّهَا ٱلَّذِینَ “ءَامَنُوا۟” ؛ 《ٱتَّقُوا۟ ٱلله》 وَلۡتَنظُرۡ نَفۡسࣱ مَّا قَدَّمَتۡ لِغَدࣲ 《وَٱتَّقُوا۟ ٱلله》

    و باز هم ایمان و تقوا…

    حال وظیفه من این است و شب و روز این وعده خدا را به خود مرور کنم که اگر اهل ایمان و تقوا باشم ، درب های آسمان و زمین بروی من باز میشود حتی در زمانیکه همه در اوج ناامیدی هستند و هیچ منطق و روزنه ای برای باز شدن نیست ، خداوند یکتا به گونه ای برای من راهگشایی میکند که به ذهن هیچ کس خطور نمیکند ، به تعبیر قرآن…

    وَیَرۡزُقۡهُ مِنۡ حَیۡثُ لَا یَحۡتَسِبُ

    و از جایی که گمان نمیکند به او روزی میرسانیم

    [سوره الطلاق ٣]

    و به تعبیر حضرت علی علیه السلام…

    لَوْ اَنَّ السَّماواتِ وَالاَْرْضَ کانَتا عَلى عَبْدٍ رَتْقا ثُمَّ اتَّقَى الله لَجَعَلَ الله لَهُ مِنْها مَخْرَجا وَرَزَقَهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِب

    اگر آسمان ها و زمین، راه را بر بنده اى ببندند و او تقواى الهى پیشه کند، خداوند حتماراه گشایشى براى او فراهم خواهد کرد و از جایى که گمان ندارد روزى اش خواهد داد.

    و به تعبیر مولانا

    و اگر بر تو ببندد همه ره ها و گذر ها

    رَهِ پنهان بنماید که  کَس آن راه نداند

    وظیفه من تقوا و آرام بودن با یادِ خودِ خودِ خودش است و وظیفه او راه گشایی ، این یک معامله دو طرفه است و قرارداد آن در کتاب مقدس ثبت است که…

    وَأَوۡفُوا۟ بِعَهۡدِیۤ أُوفِ بِعَهۡدِکُمۡ

    و به عهدی که با من بستید پایبند باشید تا به عهدی که من با شما بستم ، وفا کنیم

    [سوره البقره 40]

    حال این منم که تعیین میکنم که پای این معامله بمانم و یا رو به فراموشی بیاورم و معامله را فسخ کنم و چنانچه معامله را فسخ کنم و در این امر پافشاری کنم ، طرف مقابل هم فسخ میکند و… ، به تعبیر قرآن

    نَسُوا۟ ٱلله فَنَسِیَهُمۡ

    و خدا را فراموش کردند ، پس ما هم آنان را فراموش کردیم

    [سوره التوبه 67]

    و چه خسارت سنگینی باید بابت این فسخ معامله بدهم ، خسارتی از جنس…

    ٱلَّذِینَ ٱتَّخَذُوا۟ دِینَهُمۡ لَهۡوࣰا وَلَعِبࣰا وَغَرَّتۡهُمُ ٱلۡحَیَوٰهُ ٱلدُّنۡیَاۚ فَٱلۡیَوۡمَ نَنسَاهُمۡ کَمَا نَسُوا۟ لِقَاۤءَ یَوۡمِهِمۡ هَـٰذَا وَمَا کَانُوا۟ بِـَٔایَـٰتِنَا یَجۡحَدُونَ

    همان کسانی که دین خود را به سرگرمی و بازیچه گرفتند و برچسب های دنیای آنها را فریب داد ، پس بخاطر چنین امری که دیدار امروزشان را به فراموشی سپردند و نشانه های ما را مورد انکار قرار میدادند ، ما نیز در چنین روزی آنان را به فراموشی می سپاریم و اعتنایی به آنان نمیکنیم

    [سوره اﻷعراف 51]

    چه خسارتی سنگین تر از اینکه پادشاه جهانیان من را فراموش کند و هیچ احترام و منزلتی برای من قائل نباشد همانگونه که من برای او احترام و منزلتی قائل نبودم؟؟

    و در صورت پایبندی به این معامله ،  بهشتی رو تجربه خواهم کرد که دیگران در خواب هم نمیبینند ، بهشتی از جنس…

    لَـٰکِنِ ٱلَّذِینَ ٱتَّقَوۡا۟ رَبَّهُمۡ لَهُمۡ غُرَفࣱ مِّن فَوۡقِهَا غُرَفࣱ مَّبۡنِیَّهࣱ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَـٰرُۖ وَعۡدَ ٱللَّهِ لَا یُخۡلِفُ ٱللَّهُ ٱلۡمِیعَادَ

    ولی برای کسانی که تقوای الهی را در دستور کار خود قرار داده اند ، دستاوردهایی از جنس سعادت بهشتی وجود دارد که بر فراز هر دستاورد ، دستاوردهای عالی تری بنا شده است که از زیر آن نهرهایی از آب و… روان است . این وعده خداست و هرگز خداوند خلف وعده نمیکند

    [سوره الزمر ٢٠]

    البته این ترجمه ای که برای این آیه نوشتم بیان کننده حق مطلب و آن احساس خوبی که در این آیه نهفته بود نیست که نیست ولی باید از خداوند درخواست کنیم تا طعم واقعی آگاهی های نهفته در این آیه را به ما بچشاند…

    حال که چنین است ؛ من باید خیلی خیلی خیلی در حاشیه باشم که پایبند به چنین معامله ای نباشم ، معامله ای که میگوید اگر یک خوبی بیاوری ده برابر آن را به تو برمیگردانم و چنانچه یک بدی بیاوری به همان اندازه به تو برمیگردانم

    مَن جَاۤءَ بِٱلۡحَسَنَهِ فَلَهُۥ عَشۡرُ أَمۡثَالِهَا وَمَن جَاۤءَ بِٱلسَّیِّئَهِ فَلَا یُجۡزَىٰۤ إِلَّا مِثۡلَهَا وَهُمۡ لَا یُظۡلَمُونَ

    هر کس کار نیکی بیاورد خداوند ده برابرش را به او برمیگرداند و هر کس که کار بدی را بیاورد ، به همان اندازه با او برگشت داده میشود و آنها از سمت خداوند مورد ظلم واقع نمیشوند.

    [سوره اﻷنعام ١60]*

    حال با وجود چنین آگاه شدنی ،  باید بنشینم و فکر کنم که به چه بهایی میخواهم این معامله را فسخ کنم؟! آیا جایی را پیدا کرده ام که قراردادهای با ارزش تر منعقد میکنند؟! آیا…؟!

    و پناه بر خودِ خودِ خودش که به اندازه یک پلک بر هم زدن از او غافل شوم و معامله را در ازای یک قیمت ناچیز و بی ارزش فسخ کنم و عهدی را که با او بستم ، زیر پا بگذارم و به غیر خودش روی آورم که…

    إِنَّ ٱلَّذِینَ یَشۡتَرُونَ بِعَهۡدِ ٱللَّهِ وَأَیۡمَـٰنِهِمۡ ثَمَنࣰا قَلِیلًا أُو۟لَـٰۤائکَ لَا خَلَـٰقَ لَهُمۡ فِی ٱلۡـَٔاخِرَهِ وَلَا یُکَلِّمُهُمُ ٱللَّهُ وَلَا یَنظُرُ إِلَیۡهِمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَـٰمَهِ وَلَا یُزَکِّیهِمۡ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمࣱ

    آنان که عهد خدا و سوگند خدا را به بهایی اندک بفروشند اینان را در آخرت بهره‌ای نیست و خدا با آنها سخن نگوید و در قیامت به نظر رحمت بدانها ننگرد و (از پلیدی گناه) پاکیزه‌شان نگرداند، و آنان را عذابی دردناک خواهد بود.

    [سوره آل عمران 77]

    خلاصه اگر من اهل ایمان و تقوا باشم ، راه برایم باز میشود و برکات جاری میشود و این که چگونه و از کجا و از چه طریقی این مسیر برای من باز میشود ، به من مربوط نیست که نیست…

    آری باز میشود ، همانگونه که برای یوسف نبی ای باز شد که در مواجهه با زلیخایی قرار گرفت که او را در یک‌ فضای امنیتی شدید و در اتاقی قرار داد که خودش بود و او و با ندای “هَیۡتَ لَکَ”  او را به امری دعوت میکرد که خدا چنین امری را ناپسند میدانست…

    وَغَلَّقَتِ ٱلۡأَبۡوَ ٰ⁠بَ وَقَالَتۡ هَیۡتَ لَکَ…

    و همسر عزیز مصر درب ها را با شدت هر چه تمامتر بروی او بست و به یوسف نبی گفت که من آماده ام و بسوی من بشتاب…

    [سوره یوسف ٢٣]

    تصورش را بکنیم که زلیخای زیبا رو ، یوسف نبی را به اتاقی هدایت کرد و چندین درب را بروی او بست تا فضا بسیار امنیتی باشد و راه فراری برای او نباشد ، حال در آن فضا کدام منطقی قبول میکند که راه فراری برای یوسف باز شود ولی یوسف نبی تقوای الهی پیشه کرد و خویشتن داری کرد و خدا برای او راهگشایی کرد و او را از آن اتفاق نازیبایی که زلیخا برایش در نظر گرفته بود ، نجات داد…

    آری ، اگر من تقوا میشه کنم راه باز میشود ، همانگونه که برای مادر موسی باز شد…

    تصورش را بکنیم که یک مادری که نوزادی در بغل دارد و از هر طرف که فرار میکند تا بتواند جان نوزداش را نجات دهد ولی در هر طرف لشکریانِ فرعونی را میبیند که دنبال نوزدانی میگردند تا آنها را بکشند ولی در همان شرایط ، خدا برای آن مادرِ نگران راهگشایی میکند و یک راهی را به او پیشنهاد میدهد که به عقلِ هیچ کس هم نمیرسد…

    وَأَوۡحَیۡنَاۤ إِلَىٰۤ أُمِّ مُوسَىٰۤ أَنۡ أَرۡضِعِیهِۖ فَإِذَا خِفۡتِ عَلَیۡهِ فَأَلۡقِیهِ فِی ٱلۡیَمِّ وَلَا تَخَافِی وَلَا تَحۡزَنِیۤۖ إِنَّا رَاۤدُّوهُ إِلَیۡکِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ

    و ما به مادر موسی وحی کردیم که نوزدات را شیر بده و هر گاه بخاطر او ترسیدی ، او را به دریا بینداز و و در برابر چنین کاری ترس و غم به خود راه مده که ما او را به تو برمیگردانیم و از رسولان قرارش میدهیم

    [سوره القصص ٧]

    خب راه پیشنهادی خدا این بود که بچه را به دریا بسپارد و در اینجا باید تفکر کنیم که آخه به عقل چه کسی خطور میکند که خداوند اینگونه برایش راه گشایی میکند؟؟؟!!!

    آری ، خداوند به شرط تقوا برای من راهگشایی میکند و یک راهی را برای من باز میکند که به عقل هیچ کس هم نمیرسید ، دقیقا مثل همان راهی که برای حضرت مریم باز کرد در آن لحظاتی که این بانو که ازدواج نکرده بود و با یک نوزاد در بغل به نزد قوم خود برمیگردد…

    خب در چنین لحظاتی ، او می بایست تمامیِ زخم زبان هایِ افرادِ قوم و قبیله اش را به جان بخرد و هیچ دفاعی در برابر آنها نداشته باشد ولی خدا در آن لحظات برای او راهگشایی میکند و چنان راهی برای او باز میکند که به عقل هیچ کس هم نمیرسید ، زیرا که به عقل هیچ کس نمیرسد که یک نوزاد تازه متولد شده شروع به سخن گفتن بکند…

    قَالَ إِنِّی عَبۡدُ ٱللَّهِ ءَاتَانِیَ ٱلۡکِتَـٰبَ وَجَعَلَنِی نَبِیࣰّا…

    و آن نوزاد در گهواره به سخن در آمد و گفت که من عبدِ خدا هستم و خداوند به من کتاب داده و مرا نبی و پیامبر قرار داده…

    [سوره مریم ٣٠]

    و وقتی که قومِ حضرت مریم چنین امری را دیدند ، همگی تعجب کردند و به پاکدامنی حضرت مریم اقرار کردند…

    آری ، به شرط تقوا خدا برای من راهگشا میشود ، همانگونه که برای مادرِ اسماعیل این اتفاق افتاد و در دل یک بیابان بی آب و علف ، چشمه ای جوشان را از زیر پای فرزندش ؛ برای آنان جاری ساخت ، چشمه ای که از آن زمان در حال جوشیدن است و تا به اکنون نیز در حال جوشیدن است و نام آن چاه زمزم است که در چند قدمی خانه کعبه واقع شده است….

    آری ، به شرط تقوا خداوند برای من راهگشایی میکند همانگونه که برای اصحاب کهف راهگشایی کرد…

    اصحاب کهف گروهی از جوانان بودند که در روزگاری زندگی میکردند که فضای جامعه شرک آلود بود و آنان در چنین فضای شرک آلودی ، ایمان و پاکی خود را حفظ میکنند و…

    نَّحۡنُ نَقُصُّ عَلَیۡکَ نَبَأَهُم بِٱلۡحَقِّۚ إِنَّهُمۡ فِتۡیَهٌ ءَامَنُوا۟ بِرَبِّهِمۡ وَزِدۡنَـٰهُمۡ هُدࣰى

    و ای محمد ، ما داستان آنان را به حق برای تو بیان میکنیم ؛ آنان گروهی بودند که به پروردگار خویش ایمان آوردند و ما بر هدایت آنان افزودیم…

    [سوره الکهف ١٣]

    در چنان شرایطی ، کسی که بتواند همرنگ جماعت نباشد و ایمان خود را به خدا نشان دهد ؛ واقعا جای تحسین دارد و این گروه که به اصحاب کهف مشهور شدند ، به لطف الله توانستند چنین کاری بکنند…

    حال آنان به جهت دوری از آن جامعه غفلت زده ، به یک غار که فضای سربسته دارد پناه میبرند و یک اتفاقی میفتد که از دید ما عجیب است و آن اتفاق این است که خداوند در جواب تقوا و کنترل ذهن آنان ، برای آنها راهگشایی میکند و آن ها را به سیصد و نه سال بعد منتقل میکند و از مدار چنین جامعه غفلت زده ای خارج میکند..

    وَلَبِثُوا۟ فِی کَهۡفِهِمۡ ثَلَـٰثَ مِا۟ئَهࣲ سِنِینَ وَٱزۡدَادُوا۟ تِسۡعࣰا

    و آن گروه به مدت سیصد و نه سال در غار خود ماندند

    [سوره الکهف 25]

    عهه ، چی شد این وسط؟! آنها که داخل غار بودند و فضا هم سربسته بود ، پس این راهی که برای آنان باز شد چی بود و از کجا باز شد؟!

    آها ، یعنی آنها در زمان سفر کردند؟؟!!

    بابا این حرفا چیه دیگه؟!خدایا یجور حرف بزن ما هم بفهمیم دیگه ، این سفر در زمان و اینا چیه؟!

    خدا هم میگوید من ساده حرف زدم و چیزِ پیچیده ای نگفتم  ، فقط کافیست در نشانه های اطرافت که من آنها را برای تو گذاشتم تا بتوانی بهتر قرآن را درک کنی ، تامل کنی…

    خدا هم میگوید که اگر یه کوچولو دقت کنی ، میبینی که خودت هم در زمان سفر میکنی…

    عهه ، منم در زمان سفر میکنم ، پس چجورری؟!

    خدا هم میگوید که ببین که در زمان گذشته برای پرداخت قبض آب و برق و… می بایست بلند شوی و لباس بپوشی و سوار وسایل نقلیه شوی و به بانک بروی و آنها را بپردازی و این فرآیند برای تو حداقل یک ساعت زمان میبرد ولی الان به برکت درگاه و پورتالِ بانکی ، به صورت اینترنتی در عرض 1 دقیقه پرداخت میکنی و این یعنی که تو در زمان سفر کردی و 59 دقیقه زودتر از قبل ، توانستی آن را بپردازی…

    حال نکته در اینجاست که…

    به برکتِ علم ، پورتال هایی ساخته شده مثل همین پورتال های بانکی که میشود در زمان سفر کرد و خیلی سریع امور خود را انجام دهیم ، اموری که در زمان گذشته و قبل از پیشرفت علم ؛ می بایست با صرف زمان زیادی انجام داد…

    حال برای اصحاب کهف هم پورتال هایی پیشرفته تر باز شد که توانستد خودشان را وارد آنها کنند و در زمان سفر کنند…

    پورتال هایی که وجودِ آنان در عرصه علم از جنبه تئوری اثبات شده و نام آنها کرمچاله است و چه بسا که در آینده ای نزدیک  بتوانند در عرصه عمل هم آنان را بسازند تا انسان ها بتوانند از طریق آنها سفر کنند ، پس همانگونه که در زمان کنونی ، توانسته اند به برکت علم ؛ چنین پورتال های برای کارهایی بانکی و… بسازند ؛ شاید بتوانند در آینده ای نزدیک…

    و به همان منطقی که اگر 200 سال پیش به یک شخصی میگفتند که قرار است در آینده ای نزدیک وسیله ای ساخته شود بنام هواپیما که فاصله رفت و آمد بین شهرها را کوتاه میکند و او مسخره میکرد ، ما نباید چنین اموری را به سخره بگیریم و ساده از کنار آنان رد شویم زیرا که…

    او مسخره میکرد ولی هواپیما ساخته شد و…(تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل)

    وَتِلۡکَ ٱلۡأَمۡثَـٰلُ نَضۡرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمۡ یَتَفَکَّرُونَ

    و ما اینگونه آن مثال ها را برای مردم می آوریم تا شاید تفکر کنند…

    [سوره الحشر ٢١]

    همین دیگه ، بُرد با کسانی است که تفکر میکنند در نشانه های خدا و از کنارِ نشانه های الله به سادگی عبور نمیکنند و آنها را شوخی نمیپندارند…

    جهت کسب اطلاعات بیشتر در عرصه سفر در زمان ، مقاله زیر را بخوانید که در مورد داستان معراج و سفر در زمان پیامبر از مسجد الحرام به مسجد الاقصی است

    abasmanesh.com

    خدایا شکرت…

    و این آگاهی ها به برکت اتفاقی بود که در باشگاه بدنسازی ام اتفاق افتاد…

    حقیقت این است که در باشگاهی که می میروم جهت بازشدن قفل کمدهایمان باید از دو طریق اقدام کنیم که یکی از آنان اثر انگشت است و دیگری حالت چهره و آن حالت چهره و ارتباط آن با بازشدن قفل کمد ، چنین اندیشه ای را در ذهن من جرقه زد و وجود مرا به آن آیه قرآن که ذکر شد هدایت کرد و احساسی مرا به این سو کشاند که بنویسم…

    و خدا رو شکر میکنم برای چنین آگاه شدنی که اگر بخواهم آن را در یک جمله خلاصه کنم میشود این چهار کلمه از قرآن…

    ٱصۡبِرۡ إِنَّ ٱلۡعَـٰقِبَهَ لِلۡمُتَّقِینَ

    و ای محمد ، صبر پیشه کن ، همانا پایان کار به نفع افراد با تقوا است

    [سوره هود 49]

    آری ، اگر من در لحظاتی که زندگی برایم سخت میشود ، صبر پیشه کنم و ذهنم را کنترل کنم به سمت زیبایی ها ، پایان کاری زیبا با امضای خدا روزی ام میشود ، این وعده خداست . تماااام

    آری ، اگر من همرنگ جماعت نشوم و در کمپین 《نه به گرانی خیارسبز》 شرکت نکنم و ذهنم را کنترل کنم و وجودِ خویش را به رزاقیت خدا ، آرام کنم ؛ من برنده میشوم و عاقبتی زیبا در انتظار من قرار میگیرد ، عاقبتی از جنس ورود به مدار اولیاءالله و شرکت در مجلس مهمانانِ وی آی پی خدا…

    این داستان ورود به مدار اولیاء الله هم وعده خداست که چنانچه من اهل ایمان و تقوا باشم ، جزو اولیاءالله خواهم بود و برای اولیاءالله نه ترسی وجود دارد و نه غمی…

    أَلَاۤ إِنَّ أَوۡلِیَاۤءَ ٱللَّهِ لَا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ ۝  ٱلَّذِینَ ءَامَنُوا۟ وَکَانُوا۟ یَتَّقُونَ

    آگاه باشید که برای دوستان خدا ، نه ترسی است و نه غمی ، همانها که ایمان آورده اند و تقوا را سرلوحه کار خود قرار داده اند.

    [سوره یونس 62 – 63]

    عهه ، چه فرمول زیبایی شد…

    ایمان+تقوا=ورود به مدار اولیاءالله که نه ترسی بر آنان است و نه غمی

    و داستان شرکت در مجلس مهمانان وی آی پی خدا هم وعده ای دیگر از خداست برای گروهی که اهل تقوا و کنترل ذهن به سمت زیبایی ها هستند ، وعده ای که در کتاب مقدس ثبت شده است…

    إِنَّ أَکۡرَمَکُمۡ عِندَ ٱللَّهِ أَتۡقَتکُمۡ

    همانا گرامی ترین شما نزد خدا ، کسانی هستند که در مهارت کنترل ذهن ؛ از توانایی بالاتری برخوردار هستند

    [سوره الحجرات ١٣]

    هر چه با تقوا تر شوم ، در ملکوت خدا گرامی تر خوانده میشوم و مجوز ورود به مجلس مهمانی بندگان وی آی پی خدا را دریافت میکنم ، مجلسی بهشتی که در آنجا سخن از سلامتی و زیبایی است ، آن هم در یک جایگاهِ زیبا ، جایگاهی از جنس…

    إِنَّ ٱلۡمُتَّقِینَ فِی جَنَّـٰتࣲ وَنَهَرࣲ ۝  فِی مَقۡعَدِ صِدۡقٍ عِندَ مَلِیکࣲ مُّقۡتَدِرِۭ

    بدون شک ، کسانی که اهل تقوا هستند در بهشت های با چاشنی باغ و نهر قرار دارند و در جایگاهی راستین نزد پادشاهی مقتدر به سر می برند

    [سوره القمر 54 – 55]

    خدایا شکرت

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 73 رای:
    • -
      فرزانه سخنوری گفته:
      مدت عضویت: 885 روز

      سلام آقای احمدی .

      کامنت زیبای شما پاسخ به سوالی بود که دیروز صبح در تمرین ستاره قطبی ام از خداوند خواسته بودم .

      خداوند سوال مرا در مقاله توحیدی شما که مزین به نشان هابی از آیات قرآنی بود ،در کمتر از 24ساعت پاسخ دادند .

      من در تمرین ستاره قطبی از خداوند سوال کردم و پرسیدم که معنی آیه ی

      یرزقه من حیث لایحتسب

      سوال من در کامنت شما به زیبایی هر چه تمام تر جواب داده شد .حتی از خداوند سوال کردم که اینکه در قرآن می فرمایید درهای آسمان و زمین به روی شما گشوده میشه یعنی چی ؟و روزی از جایی که فکرشم نمی کنید به شما می رسد چگونه اتفاق می افته ؟

      و جواب سوالات من در کامنت توحیدی قرآنی شما چقدررر زیبا جواب داده شد

      خداوند همیشه به سوالات و پرسشهای مت پاسخ می دهد و این دفعه با مقاله توحیدی شما من جواب هایم را یافتم .خدا ا شکر بابت دریافت به موقع پاسخ .از خداوند می خواهم که مرا درمسیر رشد و درک آگاهی ها هدایت نماید .

      آقای احمدی من هر زمان که شما کامنت می گذارید در سایت نشانه برایم می آید و من کامنت های شما را با اشتیاق مطالعه می کنم و از این نظم و ساختار نوشتن و توالی موضوعات نوشته شده و جمع بندی و در نهایت درک و آگاهی و تسلط شما بر مفاهیم قرآنی که همراه با تحقیق و جستجو و تفحص می باشد ،لذت می برم .قلم شما پاکی قلب . خلوص نیت شما را نمایان می‌سازد.

      از شما صمیمانه سپاسگزارم .پیوسته سربلند ،سلامت ،ثروتمند و استوار در مسیر توحید باشید .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      ریحانه رحمتی گفته:
      مدت عضویت: 1417 روز

      سلام آقای احمدی عزیز

      من دو روز پیش به کامنت شما هدایت شدم اما در مدار خواندن کاملش نبودم و امروز محقق شد و این همه از لطف پروردگارم هست .

      کامنت های شما دیگه کامنت نیست برای من حکم کتاب تفسیر قرآن هست.

      و چقدر به من کمک میکنه تا بهتر قرآن را بفهمم و درک کنم .

      شما با ا

      تفسیرهای زیبا از قرآن این باور را در ما می سازید که درک و فهم قرآن کار سختی نیست و ما هم میتوانیم در مدار آگاهی های این کتاب باشیم به شرط ایمان و استمرار و شور و ذوق داشتن و عمل کردن به آن چه که از این کتاب به ما گفته شده .

      بی نهایت از شما سپاسگزارم و هر موقع ایمیلی از شما دریافت میکنم به خودم میگم : به به باز هم درس هایی از قرآن برایم آمده تا بیشتر در دانش و آگاهی های این کتاب باشم.

      در پناه الله یکتا

      شاد و سلامت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      سلیمان رفیعی گفته:
      مدت عضویت: 1389 روز

      سلام به آقا رضای عزیز بنده vipخدا جون ، این کامنتت برای من بود ، .

      خدا درها رو باز میکنه به شرط ایمان +تقوا برای خودم بارها و بارها این اتفاق افتاد که زمانی که تونستم ذهن امپرو‌کنترل کنم چه پرهایی به روی باز شده ، این کامنت شما باعث شد مرور بشه کنترل ذهن ، از اونجایی که ما انسان ها فراموش کار هستیم یادمون میره ،

      اتفاقا با مادرم که رابطه ای عالی دارم در باره همین عمل صحبت میکردیم میگفتم مادر دیدی خیلی ها میگن خدا ارحم الراحمین ، خدا روزی رسونه ،وقتی پای عمل میرسه کلا فراموش کار میشیم ،

      از خداوند می‌خوام فاصله بین حرف و عمل ام نزدیک باشه ،

      جزو عمل کنندگان باشیم ،

      و باز در آخر تحسین میکنم بابت این کتاب ای که نوشتی,

      سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      مرضیه گفته:
      مدت عضویت: 1551 روز

      سلام و درود الهی بر شما داداش عزیزم آقا رضا

      سپاسگزارم که خداوند این چنین زیبا هدایتم کرد به این کامنت پر از آگاهی و حس خوب

      سپاسگزارم از شما که این چنین خداوند باران آگاهی را از طریق کامنت شما بر قلب و ذهن من جاری کرد، چند روزی هست که به شدت دارم کار می کنم که برای ذهنم کنترل ذهن رو طوری جا بندازم که براش بشه یه عادت و هر لحظه احساس کنم این حرفی که می زنم چه نتایجی برام داره چه فرکانسی دارم می فرستم و هر چه بیشتر باور کنم خودم خالق زندگیم هستم.

      و امروز صبح که بیدار شدم به کامنت زیبای شما هدایت شدم، اغراق نیست اگر بگم خط به خط این کامنت آگاهی های ناب بودن واقعا کامنت شما یک اهرم رنج و لذت تمام عیار هست

      چه تعبیرات زیبایی به کار بردین واقعا ما با باورهای اشتباه خودمون تو این شرایط هستیم مانند این هست که در شکم نهنگ گیر افتادیم

      و تنها راه نجات ما این هست که ایمان بیاریم که اگر اینجا هستیم به خاطر باورهای خودمون هست

      یادآوری داستان پیامبران که تو هم اگر ایمان داشته باشی و صبوری کنی خداوند برای تو هم راهگشا هست،به قول استاد قوانین الهی با دقت ریاضی وار کارشون رو انجام میدن و نقص و خطایی ندارن دقیقا مثل کامپیوتر کد بزنی نتیجه همون کد رو می بینی بزنی دو به علاوه دو جواب میشه چهار نمی تونه بگه نه الان بشه پنج

      مثل همون مثال قفل گوشی جهان اینقدر هوشمند هست الان اگر تو این شرایطم ببینم چه فرکانس هایی دارم می فرستم که جهان از همون جنس وارد زندگیم می کنه پس اشکال از سمت من هست من باید تغییر کنم و به نسبت تغییراتم جهانم تغییر می کنه، اطرافیانم تغییر می کنن، رزق و روزی من تغییر می کنه

      در مورد اون مثال پورتال زمان یادم میاد چند سال پیش پدرم از دوران جوانیش صحبت می کردن که یه درویش اشعار شاه نعمت الله ولی رو میخونده و تفسیر می کرده جایی از صحبت هاش میگه که شهرها به هم نزدیک میشن و همه شروع کردن به خندیدن و مسخره کردن که چطوری این اتفاق می افته مگه میشه کرمان بیاد کنار سیرجان!!!! و پدرم می گفتن الان منظور حرفش رو فهمیدم که با این امکانات ماشین و هواپیما شهرها به هم نزدیک میشن بله با پیشرفت علم بهتر می تونیم آیه های قرآن رو درک کنیم. الهی شکرت برای این هدایت زیبا

      سپاسگزارم داداش عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      رویا محمدیان گفته:
      مدت عضویت: 1106 روز

      سلام اقای احمدی

      هروقت ایمیل میاد که از شکا کامنتی رسیده ذوق و شوق کل وجودمو میگیره چون میدونم قراره درسهایی از قران یاد بگیرم خیلی ممنونم بخاطر این همه دقتی که در ایات دارین

      اتفاقا دیشب داشتم مستندی نگاه میکردم که میگفت سفر در گذشته ممکن نیست اما سفر در اینده امکان داره و قران اینو صدهاسال قبل گفته

      خیلی ممنون میشم اگر بیشتر کامنت برارین تا بیشتر استفاده کنیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      مجید بختیارپور عمران گفته:
      مدت عضویت: 964 روز

      سلام و درود بر رضای عزیز و دوست داشتنی

      به به واقعا به به احسن الله من الخالقین خدایا این چیه که به ما هدیه دادی بوسیله بنده پاک و توحیدی ات واقعااااا فقط باید با سکوت فقط خوند و خوند و خوند و حرفی نزد اینهمه زیبایی در یک کامنت چقدر زیبای قلمت الان پنجمین کامنتی هست که دارم از شما میخونم یکی از یکی بهتر اصلا به اسم شما که میرسم چشمام برق میزنه که آخ جون قراره سفر زمان داشته باشیم تو آسمونها سیر کنیم چقد زیبا آیات خدارو کنار مطالب زیبات آوردی و فهم کلام و برامون آسون کردی و چقد زیبا کنترل ذهن و پاداش اونو برام قابل فهمتر کردی دمتگررررررم رضای عزیز نمیدونم چی بگم دربرابر اینهمه آگاهی ناب چه میشود گفت بجز سکوت

      خداروشکر که در مدار کامتت شما در بهترین فایل قرار گرفتم از توحید عملی 11میام یکی دوماهه که در آگاهی های توحید عملی غوطه ور بودم الان با پیامی هدایت شدم اینجا که بسیار چشمم روشن شد به دیدار شما و چقد بجا بود برام این آگاهی و آگاهی سفردر زمانتون در عقل کل احسن برتو بنده خوب خدا احسنننننن درووووووود بر تو رضای اهل رضا موفقیتت نوش حونت بیشتر برامون بنویس بیشتر آگاهمون کن تا با کامنتت بتونیم باور توحیدی ناب بسازیم دمتگررررررم رفیق خوبم.

      زنده باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1287 روز

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

    وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ ﴿١55بقره﴾

    و بی تردید شما را به چیزی اندک از ترس و گرسنگی و کاهش بخشی از اموال و کسان و محصولات آزمایش می کنیم. و صبرکنندگان را بشارت ده.

    الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ ﴿١56بقره﴾

    همان کسانی که چون بلا و آسیبی به آنان رسد گویند: ما مملوک خداییم و یقیناً به سوی او بازمی گردیم.

    أُولَٰئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَهٌ ۖ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ ﴿بقره١5٧﴾

    آنانند که درودها و رحمتی از سوی پروردگارشان بر آنان است و آنانند که هدایت یافته اند.

    =====================================

    نشانه ی امروز من :٧ دی ١4٠٣

    سلام به استاد عباسمنش عزیزم

    سلام به استاد شایسته جانم

    سلام به یاران غار حرا واصحاب کهف باهم !

    وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا یَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ فَأْوُوا إِلَى الْکَهْفِ یَنْشُرْ لَکُمْ رَبُّکُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَیُهَیِّئْ لَکُمْ مِنْ أَمْرِکُمْ مِرْفَقًا(١6کهف)

    و چون از آنها و از آنچه که جز خدا مى‌پرستند کناره گرفتید، پس به غار پناه جویید، تا پروردگارتان از رحمت خود بر شما بگستراند و براى شما در کارتان گشایشى فراهم سازد.

    صدای مارو می‌شنوید از ته آرامگاه،با قلب روشن،روحی آرام،خنده بر لب،شاااااد و پر از انرررررژی.

    اومده بودم طبق وعده ی موسی گونه مون،سوره ی سجده رو گوش بدم و برم ،ولی پیغام اومد ،گوشی رو بردار و بنویس و گفتم چشم!

    این اون آیه های اول کامنتمم ،شاهکار خودشه!تایید بر اینکه مسیرت درسته ،با قدرت مسیر رو ادامه بده، بزودی پاداش ها از همه طرف میرسه …

    دقیقا مثل حرف هایی که استادجان توی این فایل زد!صبحی تا چشم باز کردم ،گوشی رو گرفتم و گفتم خدایا تو نشانه ی روزانه م،به جان توحیدی من اضافه کن.

    و خدایی دقیقا همیشه میزنه وسط هدف!کِی؟!وقتی من تیرکمون رو بدم دستش!بگم من میشینم روی دوشت ،تیر رو تو بزن !

    فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ ۚ وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ ۚ وَلِیُبْلِیَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا ۚ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ(١٧انفال)

    شما آنان را نمى‌کشتید، خدا بود که آنها را مى‌کشت. و آنگاه که تیر مى‌انداختى، تو تیر نمى‌انداختى، خدا بود که تیر مى‌انداخت، تا به مؤمنان نعمتى کرامند ارزانى دارد. هرآینه خدا شنوا و داناست.

    چقدر سکوت ذهن خوبه،چقدر باز شدن قلب خوبه،چقدر خوبه بزاری خدا حرف بزنه،بزاری خدا کارها رو انجام بده،به قول استاد جانم: آدم زرررنگ اونیکه بزاره خدا کارها رو انجام بده!

    امروز از صبح بهم گفت سوره ی فتح رو زیاد گوش کن سعیده!از خوشحالی دریافت این هدایت ،بال درآوردم …

    چقدر این سوره خوووبه،چقدر امییید بخشه،چقدرررر قشنگه،چقدرررر نااااازه:)

    إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحًا مُبِینًا

    به راستی ما برای تو پیروزی آشکاری فراهم آوردیم؛

    ما گفتنت رو قربون!طراحی سیستمت رو قربون!

    علم و آگاهی و توانایی و خلاقیتت رو قربون !

    بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ وَإِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ(١١٧بقره)

    هستی بخش آسمانها و زمین اوست! و هنگامی که فرمان وجود چیزی را صادر کند، تنها می‌گوید: «موجود باش!» و آن، فوری موجود می‌شود.

    بدیع: بدع و ابداع به معنى ایجاد ابتکارى است، بدیع یعنى: آفریننده اى که بدون سابقه و بدون تقلید از دیگران، آفریده است.

    خداوکیلی حیف نیست به جای اینکه روی آفریننده ی بدون سابقه و مبتکر حساب کنیم ،بیایم روی عقل پوکمون برنامه ریزی کنیم؟!

    کسی که این آسمون ها وزمین رو بدون نقشه ی قبلی آفریده،نمیتونه زندگی مارو مدیریت کنه ؟!اینجاست که همین الان شاعر داره توی گوشم با دف و نی انبان میخونه:

    تو رقص ماه و کارونی

    مثل شوق نی امبونی

    جنون عشق مجنونی

    دلم رامه به پای نیگای

    تو خیامه چشای سیای

    تو هر جاکه بروم

    ساز دلوم کوک صداته

    دل و دینم چشاته!

    آره دیگه ،یک مجنونی هم هست مثل من،آهنگ شاد میزاره،میاد تو آرامگاه و می‌چرخه واسه خودش :)جمعه هم هست :)شلوغم هست :)اگر یک لحظه بلوتوث قطع بشه و صدا از گوشی پخش بشه،فکر کنم این بندگان خدا بیل بگیرند،دنبالم کنند :))))))

    خدایا،خودت هوای بندگان مجنونت رو داشته باش!

    تو جان مایی و بس!

    تو قدرت کلی!

    تو اربابی!

    تو نظم ضربان قلبی!

    تو صاحب کل این کیهان و کهکشانی!

    میدونی خدا،من بار ها و بارها توی زندگیِ خودم دیدم که هرجا دستم به شاخه نرسیده ،شما شاخه رو برام آوردی پایین!هرجا در ها بسته بوده،شما در رو از جایی برام باز کردی که من فکر میکردم دیواره…

    شاه کلید همه چیز تویی!خودت بد عادتم کردی!

    منم جز به قدم برداشتن در راه جریان هدایتی که از سمت شما بیاد،به هیچ چیز دیگه عادت ندارم!

    بسم الله …دست منو بگیر…

    من خودمو تو اغوش تو رها کردم …

    سکان دست تو!فرمون دست تو …

    اگر هنوز زنده م،اگر هنوز روی خاک زمینم،نه تو دلش!

    یعنی هنوز وقت هست! فرصت هست!امید هست!

    میدونی؟!

    تو هیچ وقت دیر نمیکنی!

    منم که عجولم.

    عجولم،ضعیفم،ناآگاهم،ناسپاسم…

    می‌دونم! خودم می‌دونم!

    اما در هرصورت،جز تو خدایی ندارم که بهش پناه ببرم…

    إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ،اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ،صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ

    یا رب این آتش که در جانِ من است

    سرد کن زان سان که کردی بر خلیل….!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 96 رای:
    • -
      مینا گفته:
      مدت عضویت: 256 روز

      سلام سعیده جان

      مرررررررسی چقد آرامش گرفتم با این متنت واااای خدایا شکرت

      وااای خیلی عالی مینویسی کاش بشه بیشتر وبیشتر بنویسی

      هرچقد از حالم بنویسم کمه و این خواست خدا بود که این آخر شبی بیام اینجا از صبحه فکرم درگیر یه موضوعی بود خدا خواست بگه من هستم غصه چیو میخوری وااای خدایا شکرت بخاطر این هدایتت

      یه سوال قران رو از روی فایل خاصی گوش میکنین؟

      منتظرم بازم خدا هدایتم کنه به کامنتای خوبت عزیزم سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    حسین حاجی چرمهینی گفته:
    مدت عضویت: 3961 روز

    کسی که تقوای الهی رو رعایت کنه..

    “من یتق الله یجعل له مخرجا

    من یتق الله یرزقه من حیث لا یحتسب

    من یتق الله یجعل له من امره یسرا

    من یتق الله یکفر عنه سیئاته

    من یتق الله یعظم له اجرا”

    این فعل مضارع اومده .. یعنی کسی که همیشه و در هرلحظه سعی میکنه اینکار رو انجام بده..

    استاد سید حسین عباسمنش ، توی فایل رایگان “توانایی کنترل ذهن”.. فوق العاده توضیح میدن که تقوا در قرآن به معنای کنترل ذهن هستش.

    وقتی اولین بار به این آیه توی کامنت های سایت استاد برخورد کردم ،که مربوط به سوره ی طلاق بود جست و جو کردم درباره ی اون.متوجه شدم بیشتر از اون خداوند در قرآن درباره ی “من یتق الله .. ” صحبت کرده..به این پنج آیه برخورد کردم.خواستم بدونم کسی که تقوا رو رعایت کنه .. و بقول استاد یعنی کنترل ذهن داشته باشه ، چه اتفاقاتی طبق قانون خداوند براش می افته ..

    اولا اینکه در هر پنج آیه خداوند از فعل مضارع هم برای تقوا و هم برای نتایجش استفاده کرده .. یعنی اینکه همیشه این موضوع و در هرلحظه برقراره..

    کسی که ذهنش رو کنترل میکنه ، اولا خداوند گفته کسی که همیشه ذهنش رو کنترل میکنه .. این به این معنای خیلی عمیقی داره که همیشه استاد توی فایل هاشون توضیح میدن.. اولا به این معنیه که ما همیشه نیاز داریم که ذهنمون رو کنترل کنیم.. اینجور نیست که با یبار کنترل ذهن ، یا یه دوره کنترل ذهن ، بتونیم تغییری همیشگی در زندگی مون ایجاد کنیم ، و یعنی نشون میده که همیشه چیزی هست که باید نسبت بهش کنترل ذهن داشته باشیم ، و تنها چیزی که همیشه احساس میکنم نیاز به کنترل ذهن داره ، نه تنها اتفاقات لحظه ای هستن ، و امتحانات الهی ، یا شرایط سخت ، ویا تضادها که گاها بهشون برخورد میکنیم ، که خداوند گفته در برخورد با اون تضاد ها قطعا اگه صبر داشته باشین ، بشارت میده بهمون که ترس و نگرانی بر ما وارد نیست و خداوند بهترین رو برامون رقم میزنه ، بلکه همون نجواهای شیطانی هستند ، که همیشه وجود دارند.وقتی خداوند میگه همیشه ذهنت رو کنترل کن ، یعنی همیشه چیزی برای کنترل ذهن وجود داره ، و چیزی که همیشه وجود داره ، همون نجواهای شیطانی ذهن هستند ، همون گفت و گوهای درونی و غالبا منطقی که بسادگی میتونن احساس مون رو خراب کنن.پس ما نیاز به کنترل ذهن داریم ، همیشه هم داریم ،به این خاطر هم که همیشه افکار نگران کننده وجود خواهند داشت ، شیطان سعی میکنه درباره ی گذشته مارو ناراحت کنه و درباره ی آینده مارو بترسونه و نگران کنه .. اگه میخوایم رشد کنیم و به خواسته هامون برسیم باید همیشه ذهنمون رو کنترل کنیم.. که این کنترل ذهن باید آگاهانه باشه ، با فکر باشه ، و بخشی از این کنترل ذهن دقیقا کنترل ورودی های ذهنه .. همونطور که استاد عزیز میگن ، ما بیشتر از اون که غذای جسم لازم داشته باشیم ، غذای روح رو نیاز داریم .. بقول استاد ، بهرحال ما در هرلحظه داریم این فرکانسه رو ارسال میکنیم ، نه توقفی درش هست ، نه هم هیچ گاه دنیا دست از تفسیرش برمیداره ، یا قانون جور دیگه ای عمل میکنه ..

    هر لحظه این فرکانس داره ارسال میشه و جهان بدون تبعیضی اونها رو برای ما تفسیر میکنه..

    مثل نفس کشیدن ، کنترل ذهن و تقوا هم باید همیشگی باشه ، کنترل ورودی ها هم باید همیشگی باشه.

    برای کسی که ذهنش رو کنترل کنه طبق قانون ، خداوند سیستمی طراحی کرده که چنین نتایجی بگیره.اولین مورد آیه ی 5 سوره ی طلاق رو دوست داشتم بنویسم:

    ذلِکَ أَمْرُ اللَّهِ أَنْزَلَهُ إِلَیْکُمْ وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یُکَفِّرْ عَنْهُ سَیِّئَاتِهِ وَیُعْظِمْ لَهُ أَجْرًا ﴿۵ طلاق﴾

    “این است فرمان خدا که آن را به سوى شما فرستاده است و هر کس از خدا پروا کند بدیهایش را از او بزداید و پاداشش را بزرگ گرداند ”

    این آیه بهم احساس فوق العاده ای داد.وقتی توی اولین آیه ی قرآن ، همون “بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ” اولین آیه ی سوره ی حمد که اولین سوره قرآنه خدا خودش رو رحمان و رحیم معرفی میکنه چقدر ادم احساس امید میکنه؟

    چقدر قشنگه که تو خدایی داری که بینهایت مهربانه و بخشنده است.بخشندگی عام و خاص داره؟

    چقدر خوبه و عالیه که فرمانروایی داشته باشی که بارزترین ویژگی بخشنده بودن و مهربان بودنش باشه؟و این اولین کلام و ارتباطش با ماست.خدایا ممنونم.

    این آیه ی سوره ی طلاق اینجوری میگه.که این امر و قانون خداست ؛ کسی که به خداوند توکل میکند ، بدیهایش را از او میزداید و به او پاداش میدهد.

    هر سه این فعل ها بصورت ماضی استفاده شده یعنی همواره و همیشه در حال اتفاق افتادنه.

    فک کن من یک اشتباهی کرده ام.چنین خالقی دارم که اینجوری باهام رفتار میکنه.میگه اگه همواره تقوا داشته باشی، نه تنها گناهت رو میبخشم و جبران میکنم (یکفر: هم بخشش و هم جبران اشتباه هستش.مثل وقتی روزه ات رو نمیگیری که کثلا کفاره اش رو پرداخت میکنی.یعنی هم بخشیده میشه اشتباهت و هم جبران میشه) و باز هم اینجا تمام نمیشه.یعظم له اجرا .. یعنی بعدش هم با پاداش ، ارزشت رو هم بالا میبرم.

    ببین چقدر مهربانه؟

    اگه اشتباهی بکنی ، با اینکه بالاترین قدرت رو داره ، میگه اگه تقوا داشته باشی ، نه تنها اشتباهت رو میبخشم و جبران میکنم ، بلکه بهت پاداش هم میدم.

    خداییش ما کجا چنین رفتاری میکنیم؟ اگه بچه کوچیکمون اشتباه کنه ، اصلا ممکنه که چنین رفتاری بکنیم؟ ببخشیمش ، اشتباهش رو جبران کنیم و تازه بزرگش هم بکنیم و بهش پاداشم بدیم؟!

    ولی خداوند اینجوریه دیگه

    حالا وقتی اشتباه میکنی ، تقوا داشته باشی یعنی چی؟ یعنی گریه کنی؟ یعنی خودت رو سرزنش کنی؟ یعنی احساس گناه کنی؟

    خیر هرگز

    تقوا یعنی کنترل ذهن.خداوند میگه که کسی که همواره سعی میکنه تقوا داشته باشه ، یعنی کسی که همواره سعی میکنه ذهنش رو کنترل کنه ، کسی خواهد بود که به همون اندازه که سعی میکنه ذهنش رو کنترل کنه ، اشتباهاتش هم جبران میشه و پاداش هم میگیره.

    استاد عباسمنش توی فایل کنترل ذهن بخوبی توضیح میدنکه تقوا در قرآن همون کنترل ذهنه.یعنی وقتی تمام آیه های تقوا رو کنار هم میزاری به این مفهوم میرسی.کنترل ذهن .

    خدا توی این آیه هرسه فعل رو ماضی استفاده میکنه.یعنی همواره داره در همین لحظه این اتفاق می افته.یعنی کسی که در همین لحظه و هرلحظه سعی میکنه ذهنش رو کنترل کنه و نجواهای ذهنش رو کنترل کنه چنین اتفاقاتی براش می افته.کسی که فکر نمیکنه خداوند دیگه رهاش کرده بخاطر اشتباهاتی که کرده.کسی که ناامید نیست از محبت خدا ، کسی که بجای اشک ریختن و سرزنش کردن و احساس گناه داشتن ، ذهنش رو کنترل میکنه و به امید محبت و بخشش خدای خودش هست.کسی که تو هر شرایطی قرار میگیره همواره سعی میکنه جوری به زندگی نگاه کنه که احساس بهتری داشته باشه ، اجازه نمیده نجواهای ذهنی حالش رو خراب کنه.کسی که میتونه ذهنش رو کنترل کنه.

    و این کنترل ذهن هم یک مهارته ، باید اونقدر اینکارو ادامه بدی که توش قوی تر بشی.توش استاد بشی.و واقعا ارزشش رو داره!

    حالا چنین کسی که همیشه ذهنش رو کنترل میکنه ، یا کسی که سعی کنه اینکار رو بکنه :” وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا» (طلاق آیه 2و3)

    کسی که ذهنش رو کنترل کنه خداوند راه نجاتی براش بوجود میاره ، همیشه ، راه حلی رو برای او نمایان میکنه ، کسی که ذهنش رو کنترل میکنه هدایت میشه ، کسی که ذهنش رو کنترل میکنه ،به مسیری که هدایت در اون هست راهنمایی میشه .مثل همون مثال استاد ، که در دوره ی 12 قدم در موردش صحبت کردن ،که اگه اتفاق وحشتناکی بیافته که همه درگیرش هستن و مثلا دارن فرار میکنن ، من هرگز اینکارو نمیکنم ، من آروم قدم میزنم و خداوند منو هدایت میکنه که چیکار کنم تا امن ترین جا بهم هدایت بشه و.. در مشکلات هم همینطور ه ، کسی که میتونه ذهنش رو کنترل کنه در هنگام برخورد با تضاد یا مشکلات ، خداوند برای او هدایتی که لازم داره رو الهام میکنه ، من اصلا دوست دارم همیشه این تصور رو در مورد الهامات خداوند داشته باشم ؛ الهامات پروردگار ، مثل دسته هایی از پرنده های اسمانی هستند ، و تنها روی بامی مینشینن ، که آروم باشه ، فضای دلنشینی داشته باشه ، هیچوقت روی پشت بامی که پر از سروصدا و نجواهای شیطانی و آشفتگی باشه نمیشینن ، به معنای زیباتر ، اگه دوست داری الهامی رو از طرف خداوند دریافت کنی ، باید قلبت هم فرکانس با هدایت خداوند باشه ، اگه قلبت آشفته هست ، اگه نا آرامی ، اگه بواسطه ی آراد گذاشتن ذهنت تا نجواهای نگران کننده رو بخونه ، اجازه داده باشی که احساست بد باشه ، دیگه قلب تو هم فرکانس با اون الهامی نیست که خدا میگه ، یجعل له مخرجا ! براش راه نجاتی قرار میگیره.. اگه میخوای الهامات خداوند رو دریافت کنی ، باید آهنگ تپش قلبت در اون لحظه ، با اون الهام خدا ، هارمونی داشته باشه .. ما خودمونم میدونیم که وقتی نگرانیم ، انگار یه ناهنجاری هستیم در عالم ، میفهمیم که انگار باید ازش خارج بشیم تا اوضاع درست بشه ، خب دقیقا همینطوره ، باید این ساز کوک بشه با الهام خداوند ، تا اون پرنده ها بشینن روی پشت بام خونه ی ما .. بخاطر همینه که خداوند اینجوری میگه ، میگه که برای کسی که ذهنش رو میتونه کنترل کنه ، راه نجاتی همیشه هست ، واول تقوا میاد ، به این معنا که اول تو باید ذهنت رو کنترل کنی و احساست رو خوب نگه داری و بعد خداوند به تو الهامی میکنه که نتیجه اش راه خروج و نجاتیه برای تو ، راهی برای رشد تو .. ولی تا وقتی آرام نیستی چنین الهامی رو دریافت نمیکنی ، بقول استاد ، هر تصمیمی رو توی اون لحظه ی ترس ، یا نگرانی ویا عصبانیت میگیری ، تو رو از مسیرت دور میکنه .این علاوه بر اون به یاد من میاره که استاد یروزهایی جواب نمیگرفتن از لحاظ مالی ، ولی بجای ناامید شدن ، سعی کردن وظیفه ی خودشون رو خوب انجام بدن به عنوان بنده ی خداوند ، سعی کردن ناامید نشن ، سعی کردن در مقابل نجواهای شیطانی مقاومت کنن و سعی کردن در یک کلام کنترل کنن ذهنشون رو ، و این باعث شد که یباره اتفاقات مالی فوق العاده بواسطه ی هدایتی که منجر به تغییر باورهاشون شد وارد زندگی شون بشه.

    اون موقع که استاد یه ترمز خیلی قوی توی ذهنشون و باورهاشون بود که مانع ورود ثروت به زندگی شون میشد ، کاری که کردن ، مصداق “من یتق الله ” بود .. کنتذل کردن ذهنشون رو ، ورودی هاشون رو ، و این احساس خوب رو همچنان حفظ کردن ، این کنترل ذهن باعث دریافت الهاماتی شد از طرف خداوند که استاد رو متوجه اون باور غلط یا اون ترمز در درونشون کردن ، همون باوری که اصلاحش موجب ورود سیلی از ثروت و نعمت به زندگی شون شد .. این کنترل ذهن باعث تقویت فرایند باورسازی میشه ، به شکل هدایتی که به تو میگه این باورت رو اصلاح کن ، به این نقطه از ذهنت و کانون توجهت که بهش بی توجه بودی دقت کن و به راههای مختلف الهامی رو دریافت میکنی که موجب بهبود باوری میشه که راه خروج و نجاتی هست برای تو ..

    خیلی از ماها مثلا تو موضوع ثروت مشکل داریم یا روابط یا .. و خیلی وقته توی یه خیلی وقته در یه حدی گیر کردیم و پیش نمیریم ، اینجا جاییه که استاد میگفت ایراد از منه و من باید ادامه بدم و ذهنم رو کنترل کنم و ایمانم رو نشون بدم .. و بالاخره به سمت اصلاح ترمزی که مانع ورود نعمت به زندگی شون میشد هدایت میشدن ، و اینجا جاییه که اغلب ما خراب میکنیم ، بجای اینکه من یتق الله باشیم تا اون راه نجات بر ما آشکار بشه ، احساسمون بد میشه ، به همه چی شک میکنیم ، حالمون گرفته میشه ، ناامید میشیم ، اگه بتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم ، ورودی های ذهنمون رو کنترل کنیم و روی این اصل توحیدی تکیه کنیم که اگه پیشرفتی حاصل نشده و نتیجه ای نیومده نشون میده که باورهای من تغییر نکردن ، یه چیزی اینجا توی ذهن من مشکل داره چون منم که خالق صددرصد زندگیم هستم و سعی کنیم در حال خوبمون باقی بمونیم ، خداوند قانونش میگه : َیجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ !

    و از راهی که هرگز فکرشم نمیکنه بهش روزی میدیم.

    این رزق ، همون اتفاقات خوبه ،همون رابطه ی عالیه ، همون نعمتهاست ، همون ثروتیه که منتظرش بودیم ، و همه نتیجه ی نشون دادن ایمانمون و پایداری در مسیر کنترل ذهن هستش.

    کسی که ذهنش رو کنترل میکنه ، از جایی که به فکرش نمیرسه بهش روزی و نعمت داده میشه ، همونی میشه که رزق و روزی دنبالش میره..

    یه مفهوم قشنگتری هم اینجا داره میگه .. که خودم خیلی دوستش دارم .. ربط پیدا میکنه به قانون رهایی احساس میکنم.. خداوند خیلی ساده میگه تو ذهنت رو کنترل کن .. تو ایمانت رو نشون بده .. دیگه خیالت از بابت نتیجه راحت باشه ، من همیشه راه حل بهت میدم و روزی ونعمت و دریک کلام نتیجه ای که میخوای رو هم بهت میدم ، اونم از راهی که تو فکرشم نمیتونی بکنی.. یعنی چی؟ یعنی خیالت راحت که نمیتونی و نخواهی توانست که پیش بینی کنی که از چه راهی نتیجه رو بهت میدم .. این خودش احساس رهایی به من میده .. دیدی وقتی وضعیت مالیت خوب نیست ومثلا روی تخته ارزوهات میخوای یه عکس ماشین چند میلیاردی رو بچسبونی؟ .. بعد یه لحظه کنترل ذهنت رو از دست میدی و وایمیستی پیش بینی کردن؟ که خب من الان کارمندم یا فلان شغل رو دارم و درامدم اینقده .. چند هزار ماه باید پس انداز کنم آخه تا این ماشین بیاد؟؟ .. یا مثلا تو ذهنت میگی خب نه این ایده هه رو بزنم و بعد اینجوری بشه احتمالا و.. که ازونجا پول بیاد .. و هرچی وایمیستی حساب کتاب میکنی میبینی بیشتر ناامید میشی فقط؟ .. خدا یگه که تو ذهنت رو کنترل کن .. نمیخواد بشینی به من بگی که از کجا قراره به تو نعمت بدم .. خیالت راحت که از جاییه که تو اصلا فکرشم نمیکنی! پس الکی زور نزن.. چون اینکار یجور دخالت تو کار خداست .. خدا بلده خودش خوب خدایی کنه .. ما که کار خدا رو نباید انجام بدیم.. هیچکی بهتر از اون نمیتونه خدایی کنه .. این که به من توی این آیه میگه از راهی به تو نعمت میدیم که تو فکرشم نمیکنی.. بهم احساس ارامش میده ، و خیالمو راحت میکنه و میگم پس تلاش چی بکن.. مسیرو بخوام پیش بینی بکنم و دست خداروببندم.. و فقط خودمو ناامید بکنم .. خودش بلده کارشو .. من وظیفه ام فقط کنترل ذهنمه.. برای استاد هم همین اتفاق توی فروش دوره ی تند خوانی افتاد! جایی که خود استاد بارها گفتن که اصلا فکرشم نمیکردن که اون دوره ی تند خوانی اینقدر دریچه های نعمت و ثروت رو برای من باز کنه .. و بار ها خودشون گفتن که فروش اون دوره از تمام دوره های ما خیلی خیلی بیشتر بود!

    یا تمامی کارهای ساده ی دیگه ای مثل تست نیمکره مغز ، که چه موفقیت های بزرگی رو برای سایت استاد همراه داشت..که خودشون میگن که فقط بهم الهام شده بود و هیچکدوممون فکرشم نمیکردیم چه نتایج بزرگی داشته باشه برامون.خدا بعدش میگه .. میگه نیازی نیست نگران نتیجه باشی ، هیچ کس و هیچ چیز دیگه ای رو هم لازم نداری .. وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ؛ خدا برای تو کافیه .. این معنای عمیق توحید رو میرسونه .. که به ما میگه نتیجه رو از کی بخوایم.. کارمون رو انجام بدیم .. ولی نتیجه رو هم توی قلبمون از خدا بخوایم .. توکلمون به اون باشه نه هیچ چیز دیگه ای.

    دیگه برای کسی که ذهنش رو کنترل میکنه .. داریم که .. : “من یتق الله یجعل له من امره یسرا” آخ که چقدر این آیه رو دوست دارم .. این همون جمله ی اسرار آمیز استاده که میگه من همه چی رو اسون بدست آوردم ! من بین تمام آدمای موفقی که میشناسین و ادعا میکنن که پوستشون کنده شده تا به فلان موفقیت رسیدن .. کسی هستم که آسون به خواسته هام رسیدم.. وای که چقدر استاد رو الگوی خوبی میکنه این موضوع .. کسی که ذهنش رو کنترل کنه ، کارشو آسون میکنیم .. همواره هم اینکار رو میکنیم. یعنی اگه داری زور میزنی یدیقه استاپ کن بابا .. یجای کارت ایراد داره .. دیدی وقتی میخوای یه پیچی رو سفت کنی و هرچی زور میزنی سفت نمیشه ، بعد آچارو دودستی میگیری و زور میزنی ! یعد یباره تق.. پیچو میبری؟ .. بعد میفهمی که اشتباه بسته بودی یا خوب جا نیافتاده بوده و تو فقط داشتی زور الکی میزدی؟! خب نکن .. زور نزن .. رابطه ی عاشقانه زورکی میشه؟ .. آرامش زورکی بدست میاد؟ .. یه لحظه وایسا .. نگا کن ببین کجای کار ایراد داره .. اگه باورهای درستی رو ساخته باشی ف زور زدن نمیخواد .. خودش آروم آروم و طبیعی بوجود میاد .. رابطه ی خوب .. ثروت .. سلامتی .. همونجور که استاد میگه ..و تجربه کرده ..

    من همیشه از خدا میخوام که اینجوری بهم نعمت بده .. نه با زجر .. که درست نیست .. میخوام همینجور لذت ببرم .. هم الان و هم وقتی اون نعمت ها رو دریافت کردم .. میخوام بتونم ازشون لذت هم ببرم .. پس چنین آسانی واقعیه .. توی قرآن هم هست .. اونی که استاد میگه من همه چی رو آسون بدست آوردم! که پاشنه ی آشیل خیلی از ماهاست! همش فکر میکنیم .. باید پدرمون دربیاد تا نتیجه ای حاصل بشه!

    “من یتق الله یعظم له اجرا”.. کسی که ذهنش رو کنترل میکنه ، پاداشش و نتیجه ی کنترل ذهنش رو بزرگ میکنیم و عظمت میدیم.. دیدی وقتی میشینی کنکور میخونی .. اون روزها که تمام تمرکزت رو میزاری که درستو بخونی .. از چیزایی که ذهنت رو آشفته میکنه یا تمرکزت رو بهم میزنه کناره گیری میکنی آگاهانه دوری میکنی و تمام تمرکزت رو میزاری روی کاری که باید بکنی ، درسی که باید بخونی، تمرینی که باید انجام بدی و دیگه نگران بودن از نتیجه رو هم کنار میزاری .. بعد میری و کنکور میدی .. وقتی نتیجه میاد دیدی که چقدر با غرور بهش نگاه میکنی؟! دیدی چه حس خاصی داره .. اصلا اونقدر اون حسش عالیه وقتی نتیجه دلخواهته که همش میگی بابا اگه یکم درک میکردم که چقد این حس خوبه ، ده برابر اون تمرکزه رو میزاشتم؟ .. دقیقا همین اتفاق میافته ..

    دیدی وقتی یه تیم فوتبال یکی یکی بازی هاش رو با جون ودل بازی میکنه؟ واقعا وقتی نتیجه اش میشه قهرمای ، اون لحظه ای که نتیجه رو بدست آورده چقدر خوشحاله؟ .. میگه واقعا ارزشش رو داشت! خیلی هم بیشرت از این ارزشش رو داشت!

    اصلا در مورد کنترل ذهن نتیجه خیلی بزرگتر از اینا هم هست.. وقتی تو کنترل ذهن میکنی ، خدا اولا همه چی رو بهت میده .. بعدم آسون میده .. و بعدشم پکیجش رو میده بهت ..

    اصلا جنس بخشش خداوند هم فرق میکنه .. وقتی خداوند به تو نعمت میده و از راه طبیعیش و تکاملش به نعمت میرسی ، خود نعمته یه کنار ، اصلا شخصیتی که تو ایجاد کردی ، ایمانی که در وجودت بهش باور داشتی .. خودش خیلی ارزشمند تر از اونیه که تو یکاری بکنی و یکی قول 500 میلیون پول رو بهت بده و آخر کار هم بهت بده اونو..

    نه وقتی خدا بهت میده از راه تکامل میده .. وقتی تکامل باشه تو رشد کردی و اون نعمت ها نتیجه ی طبیعی ایمانته ، و اون چیزیه که بهش افتخار میکنی ، احساس آرامش بهت میده و غرور و البته ایمان بیشتر ..

    وقتی تو از راه درست وبا کنترل ذهن اون رویاهای روی تخته آرزوهات رو خلق میکنی .. پیش نیازهاش رو هم بدست آوردی .. بعضی وقتا ما مینویسیم یه ماشین آخرین سیستم.. حالا اگه قرار باشه از راه تکامل و کنترل ذهن بهش برسیم ، خداوند مارو از مسیری به سمت اون خواسته میبره که ملزومات ایجاد شدن اون ماشینه از راه طبیعی هم وارد زندگیت میشه.. مثلا تو رشد میکنی .. کسبو کارت رشد میکنه .. محل زندگیت عوض میشه و شخصیتت رشد میکنه .. بعد یجایی وسط این ماجراها اون ماشینه هم بطور طبیعی بهت داده میشه .. اونقدر طبیعی که متوجه نمیشی ارزوی چند وقت پیشت بوده .. تا روزی که برگردی ببینی تخته ارزوهای چند وقت پیشت رو.. اون لظه میگی .. وای خدای من .. من الان اون ماشینه رو دارم .. ولی اون ماشینه که هیچی .. صدتا بهتر از اون رو هم دارم .. اگه اون خواسته نبود من به این مسیر هدایت نمیشدم که حالا اینقدر تغییر کنم و بهتر بشم .. و همه چی رو از این زاویه نگاه کنم.. اینقدر باورم نسبت به خدا و خودم عوض بشه و اینقدر ایمانم قویتر از همیشه بشه.. این پاداش کسیه که میتونه ذهنش رو کنترل کنه و از مسیر هدایت خدا به سمت خواسته هاش حرکت کنه ..

    همونی که استاد تعریف میکنه .. میگه اونموقع که همه دوستای من همش میگفتن آمریکا و اروپا وفلان .. من اصلا فکرشم نمیکردم برم از ایران ، به مهاجرت فکرم نمیکردم .. ولی الان جزئی از زندگیم شده.. چرا؟ چون مثلا خواسته هایی رو از خدا میخواستن که تنها چنین جایی براشون دردسترس بود! وقتی به استاد میگفتن که فلان ماشین رو نمیتونی توی ایران داشته باشی .. استاد نمیگفته ای وای خب ولش کن .. خطش بزنیم .. نمیشه .. و ناامید بشه ، بجای اون ذهنش رو کنترل میکرده و میگفته که من خالق زندگی خودمم ، نه این محدودیت ها .. و هدایت میشده به جاهایی که اون محدودیت ها نبوده .. و همینطور با کنترل ذهن و اجازه ندادن به حکمرانی نجواهای ذهنی .. به مسیرهای بهتر و بهتر هدایت میشدن .. و الان جایی هستن که هیچکدوم از اون محدودیت ها نیست به قول خودشون .. همه ی اون ویلاها .. خونه ها .. ماشین ها .. موتورها رو تو زندگیشون خلق کردن .. و دیگه خودتون بک گراند چنین نعمتهایی رو ببینین .. چیزایی که تو لیست ارزوهای استادم نبودن ولی بهش داده شدن .. زندگی تو جای فوق العاده ، آزادی مکانی زمانی ، ارتباط با خدا و ایمانی که الان دارن و توشه ی راه بزرگتریه که میتونن برن .. روابط عالی و خلاصه همه چی فوق العاده .. این همون عظمتی هستش که خداوند قولش رو درباره ی خواسته هایی داده که با کنترل ذهن بهشون میرسی..

    از خیلی از جنبه ها استاد یک الگوی فوق العاده هستن .. همش میگم خب پس اینجوری میشه .. منم از خدا چنین چیزی رو میونم درخواست کنم.. برای خدا کاری نداره .. برای منم میتونه اتفاق بیافته .. اونم آسون .. با لذت .. توی صراط المستقیم .. توی مسیر تکامل..

    برای من فایل توانایی کنترل ذهن ، شاه کلیدیه به تمام موفقیت ها و زیبایی ها .. و با پیداکردن ردپای چنین بهشتی در قرآن با قدرت بیشتری دوست دارم روی این توانایی کار کنم.

    ممنونم استاد عزیز .. تو بارسیدن به خواسته هات .. چیزایی رو توی دل ما زنده کردی که خودت تصورش رو هم نمیتونی بکنی.. خداروشکر بخاطر وجودتون.. وبخاطر قوانین ثابتی که خداوند قرار داده که هرموقع اراده کنیم میتونیم برای خلق زندگیمون طبق خواسته هامون ازش استفاده کنیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 193 رای:
    • -
      نرگس پرورش گفته:
      مدت عضویت: 2201 روز

      حسین حاجی چرمهینی عزیزم 🌸

      برادر نازنین عباس منشی ام 🌼

      سلام

      سپاسگزارم برای دیدگاه کامل و پر از آگاهی های قرآن

      من رو که به آسمون ها برد .

      هربار که با آیه ای از قرآن در دیدگاه بچه ها روبه رو میشم به آسمون ها میرم .

      خیلی حس فوق العاده ای بهم دست میده و این از موهبت های این مسیر شگفت انگیز هست که خداوند هدایت م کرده وگرنه من قبلاً اصلا رابطه ی خوبی با این گنج نامه نداشتم.

      این آیه های ارزشمند

      این کلام بزرگ

      چقدرررررر کدر و پر از پیش زمینه بهمون منتقل شد و ما رو سال ها گمراه کرد و از راه درست و از خدای درست غافل .

      این حجم از آگاهی

      این حجم از رحمت

      این حجم از نقشه ی رسیدن به بهشت

      و غافل بودن و ناآگاهی من !!

      خدایا شکرت که من رو آشتی دادی با خودت 🙏🌸

      خدایاجان من شکرت که من از تو غافل بودم و تو حواست بهم بود 🙏🌸

      و حالا من اینجام

      و وقتی بعد از ورزش م از خداوند جایزه می خوام

      بدون اینکه بدونم

      از جایی که فکر ش رو نمی کنم بهم روزی میده و من رو هدایت می کنه به دیدگاه ارزشمند شما

      و من کلی باهاش به اوج میرم

      پر از حس فوق العاده میشه

      و امید

      امید به همه چی

      امید به تمام جهان و زندگی و قوانین بی نظیر الهی

      و من تازه دارم یه کم درک می کنم چرا استاد همیشه میگن بزرگ ترین شکرگزاری من بخاطر قوانین الهی و ثابت و بدون تغییر خداوند هست

      .

      خدایا شکرت 🙏🌸

      سپاسگزارم برادر آگاه و نازنین من 🌸⁦🏵️⁩

      واقعا بی نظیر و فوق العاده و شایسته ی لایک بود این نوشته 🙏👏

      تحسین تون می کنم برای این حجم از تعقل و تفکر در قرآن 👏👌

      سپاسگزارم 🌸🙏

      دوستتان دارم ⁦❤️⁩

      خداوند عاشق شماست⁦❤️⁩

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      حسین یکدل گفته:
      مدت عضویت: 3193 روز

      سلام آقای حاجی چرمهینی

      چه نظر فوق العاده ای نوشتین.

      واقعا ممنون که وقت گذاشتین و این آگاهیهای ناب رو. نوشتین.

      پیام شما رو ذخیره کردم تا همیشه برام تکرار بشه

      موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      زهرا سرلک گفته:
      مدت عضویت: 888 روز

      خدایا شکررررت بابت استاد عزیزومهربانم،خدایااااشکرررت بابت این خانواده صمیمی عباسمنشیم،خدایااااا شکررررت بابت انسانهای ارزشمنددددد این سایت،خدایاااشکرررررت بابت بودنم درکنار این انسانهای فوق العاده وپر ازفهم وآگاهی،جناب حاجی چرمهینی چه کردین باقلب من بااین متن زیباتون،احساس میکنم یک کتاب پر از آگاهی های ناب خوندم،چقدر شما خوبید،سپاسگذارم ازتون سپاسگذارم سپاسگذارم،واقعا نمیدونم چطور تشکرکنم ازتون،از شدت آگاهی از این کامنت گریه م بند نمیاد،به قول استاد،وجود انسانهای ارزشمندباعث گسترش جهان میشه،انشالله درپناه خداوند رحمان ورحیمم همیشه شادوسربلند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مریم اشکی گفته:
      مدت عضویت: 1570 روز

      بنام خداوندی ک هرلحظه درحال هدایت ماست😍

      سلام دوست عزیزم

      اینقدرکامنتتون زیباپرازآگاهی ناب بودک گذاشتم تو دفترچه گوشیم

      چقدرعالی کنترل ذهن رودرقران گفتین چقدرذهنم بااااازشد چقدرقشنگترهمه چیزوفهمیدم چقدرخوشحالم ک درمداردیدن ودرک کردن هستم الهی شکرت 🌹

      درپناه الله یکتاشادوپیروزموفق باشید🌹⚘

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      پرستش گفته:
      مدت عضویت: 1580 روز

      سلام نمیدونم چی بگم زبونم بنداومده من از هدایت به سوی نشانه م به این پیام رسیدم و فایل رو بخاطر اینکه هندزفریم هنوز دستم نرسیده(سفارش دادم)نتونستم الان گوش کنک گذاشتم برای بعد گوش میکنم گفتم متن فایل و دیدگاه هارو بخونم تا بعد

      این پیام رو که خوندم خط به خطش برام نشونه بود چند روز بود من کلی سوال توی ذهنم بود به تک تکشون جواب داد خداوند با این پیام و لحظه ای که دیدم درمورد کنکورهم مثال زدین مو به تنم سیخ شد چون چهار ساله به خاطر باور های نادرستی دارم حتی اقدام به عمل هم نمیکردم و فقط اون تاپ ترین رو میخواستم و صرفا یه خواستن بود بعد تبدیل به باور شد ولی بدون عمل که بازم حرف مفته و امروز تبدیل به عمل شده اونم با باور قلبی متفاوت و حتی این رو فهمیدم که من مسیر تکاملم رو تا یجایی تپ این یه ماه طی کردم و باورهام رو تغییر دادم و امروز تونستم وارد عمل بشم اونم با ایمانی که جز اراده پروردگار کسی نمیتونه منو از این باور دور کنه که پروردگارم هرگز دورم نمیکنه چون این کار شیطانه نه رب

      و اون هدایتگر منه و هرلحظه با الهامات بی نظیرش در زندگی ام معجزه میکنه و منو غافلگیر

      بسیار ممنونم از وقتی که گذاشتین من تمام نجواهای ذهنم با این پیام خاموش شد و الان حس خالصی از ایمان به پروردگارم دارم و ارامش تمام وجودم رو گرفته خداروشاکرم که من رو در شرایطی قرار داد تا بخوام به طور جدی شروع کنم روی خودم کار کردن تو این یک ماه تغییراتی کردم که فکر میکردم چندین سال باید تلاش کنم تا یه این تغییر برسم الان دیگه اونقدر هیجان دارم منی که تو یک ماه این شدم تو یک سال اینده چه خواهم شد خدایا شکرت واقعا شکرت و شکرت که اقا حسین عزیزم رو هدایت کردی به نوشتن این دیدگاه فوق العاده که قطعا برای خیلی ها مفید خواهد بود بخصوص کسانی که مثل من هنوز فایل هاب استاد رو خریداری نکردن

      و خداروهزاران بار دیگر شاکرم که در مداری قرار گرفتم که هم فرکانس شدم و این پیام زیبارو دریافت کردم هنوز نمیدونم فایل صوتی استاد رو که گوش کنم قراره چی رخ بده فایلی که دیدگاهش اینقدر وجودم رو خالص کرد خودش هم قطعا پر ازاز هدایت خواهد بود خدایا شکرت به خاطر خانواده عزیزی که دارم شما تک تک اعضای خانواده منید و من جلوه ای رو پروردگار رو در وجود تک تک شما ها میبینم با پیام های زیباتون و واقعا نمیدونم چه پاداشی داره این کار استاد بخاطر ایجاد این فضا فایل های رایگان و حتی مرابه سوی نشانه ام هدایت کن!!استاد و خانم شایسته بزرگوار وتک تک اعضای پشتیبانی سایت از خداوند براتون درهایی شگفت انگیز میخوام که به روی زندگی تک تکتون باز کنه و همچنین برای حسین اقای بزرگوارم که اینقدر ایه های قران رو برام نوشت و اون لحظه حس میکردم بدون واسطه با ربم حرف میزنم خدایا شکرت خدارو هزارن بار شکر خیلی ممنونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      ایمان طاهری گفته:
      مدت عضویت: 2247 روز

      سلام حسین آقا

      آقا گل کاشتی با این نظرت احسنت آفرین و خیلی ممنونم ازت چقدر زیبا موضوع رو باز کردی

      من قبلا چندین و چند بار این فایل رو گوش کرده بودم ولی کامنت شمارو نخونده بودم امروز خیلی هدایت گونه وارد این صفحه شدم و کامنت شمارو خوندم و بهتر از همیشه مبحث کنترل ذهن برام جا افتاد

      و اون قسمتی که گفتی وقتی که ما چیزی رو میخوایم که از مدار فعلی ما یکم دوره خدا اول پیش نیازهاش رو برات فراهم میکنه باعث شد بحث مدارها هم برام قابل فهم تر بشه

      در پناه رب موفق و تندرست باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      فاطمه گفته:
      مدت عضویت: 3219 روز

      دوست عزیز واقعا نمیدونم چجوری تشکر کنم از شما برای نوشتن این دیدگاه بی نظــــیر .. !!

      چقدر زیبا بود اون مثال پشت بام و کبوترها .. خیلی عمیق تر درک کردم

      این صفحه نشانه ی امروز من بود ، همیشه قبلش از خدا میخام با من صحبت کنه..هدایتم کرد به دیدگاه شما ک از اول تا آخرش مثل ی کودک نشستم و خدایم برایم قسمتی از قوانینش را توضیح میداد توسط متن فوق العاده ی شما..

      با آرزوی بهترینهاااا برای شما

      در پناه رب العالمین قدرتمند و مهربان❤

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      ايزد يار گفته:
      مدت عضویت: 2804 روز

      سلام دوست عزیز

      به نکات خوبی اشاره کردی

      و کنترل ذهن چیزی که در ظاهر آسون به نظر میرسه ولی در (عمل کردن )هست که کنترل ذهن خودش رو نشون میده نه در (حرف )

      و

      افرادی که بتونن با عمل کردن به این موضوع مهم ((کنترل ذهن ))بیشتر خودشون رو در احساس خوب نگه دارن و

      کنترل کننن ذهنشو

      و

      توانا بشن در کنترل ذهن در تمام جنبه های زندگی بدون شک به همون اندازه موفق تر هستن

      سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      محبوبه مهدی زاده گفته:
      مدت عضویت: 1496 روز

      سلام. خدایا شکرت من امروز آیه سوره طلاق را خوندم و از خدا خواستم منو هدایت کنه که جواب مفهوم تقوا در قرآن را بگیرم این یتق الله یعنی چی دقیقا، خدایا شکرت که منو به این صفحه و این کامنت فوق العاده هدایت کردی و من جوابم را گرفتم.

      خدایا ممنونم ازت

      واقعا یک معجزه بود.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      مرضیه گفته:
      مدت عضویت: 1551 روز

      سلام دوست عزیزم

      بسیار سپاسگزارم از خدای مهربانم که هدایتم کرد به این فایل و کامنت بی نظیر شما، ازتون متشکرم که اینجا نوشتید و چراغ راهنمایی شدین برای ما به خصوص با استفاده از آیات قرآن و تطبیق اون با صحبت های استاد بهتر و راحت تر به این ذهن فهموندین که کنترل ذهن چقدر مهم و چه نتایج بزرگی داره اگر میخوای به این دستاورد ها برسی باید تغییر کنی و مهم ترین راه تغییر کنترل ذهن هست و پاداش هم می گیری یعنی در واقع کامنت شما کمک کرد این اهرم رنج و لذتی در اینباره در ذهنم شکل بگیره که تلاش برای تغییر خودم، کنترل ذهن کردنم لذت بخشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      Zahra Ghanbari گفته:
      مدت عضویت: 994 روز

      سلام دوست عزیز

      پیامتون پر از حس خوبی بود که خیلی چیزا به من یاد داد.

      واقعا ممنونم از اینکه وقت گذاشتید و این متن پر از آگاهی و حس خوب رو ارسال کردید.

      خیلی با دقت خوندم و

      خودم که فکر میکنم به دانستن خیلی از قسمتهای این متن احتیاج داشتم.

      همیشه موفق و شاد باشید🙏⚘️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      علی گفته:
      مدت عضویت: 1388 روز

      سلام به تو دوست عزیز

      چه درک زیبایی داشتی چه مثال های قشنگی زدی چه احساس شکرگزاری وایمانی تو حرف هات بود چه ساده وزیبا گفتی

      ازت ممنونم

      هر جا هستی خدا بهترین ها رو بهت بده

      افرین بر شما

      من هم میخواهم بتوانم کنترل ذهن داشته باشم واستمرار در ان

      الهی شکرت بابت این دوستان عزیز واستادی چنین الگو واسوه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      زیبا گفته:
      مدت عضویت: 2501 روز

      سلام و درود

      دوست گرامی

      سالها از کامنت شما میگزرد ولی هنوز جان دارد و حرف میزند

      توانایی کنترل ذهن جهاد اکبر برای رسیدن به خواسته ها

      چقدر آیه ۲و۳سوره طلاق رو خوب توضیح دادید

      من سالها این آیه را بعد نماز میخوندم و ورد زبانم بود ولی دریغ از درک آن و امروز چه خوب تر متوجه شدم از شما سپاسگزارم

      دیروز تو فایلها ی روز شمار تحول من از کامنت دوستی به اینجا رسیدم و خوشحالم که رد پا را دنبال کردم

      بینهایت سپاس از کامنتتون و از اون دوست در فایل حزن در قرآن

      خدایا بات شناخت خودت و هدایت ازت سپاسگزارم

      من را به راه راست هدایت کن راه خوبان درگاهت و در این مسیر ثابت قدم گردان

      شاد و موفق و ثروتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      امید هدایت گفته:
      مدت عضویت: 1684 روز

      بسیار عالی و هزاران آفرین بر چنین باورها و اگاهی های بینظیر و نورانی. حسین جان به زیبائی و درستی بیان کردی که با چنین شاه کلیدی (تقوی به معنای کنترل ذهن و دادن قدرت تنها و تناه به خالق کائنات) می توان به خواسته ها و ظرفیتهای بینهایتی که در درونمان قرار داده شده است دست یافت و سرمنشا خیر و نور و برکت برای دیگران نیز شد. همواره شاد و تحت هدایت الهی باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      علی روحی ۱۱۰ گفته:
      مدت عضویت: 1367 روز

      سلام بر حسین آقای حاجیِ عزیز و فهیم،، ممنونم بابت این دیدگاه زیبا و جامع، واقعاً لذت بردم و الان میخوام کپی کنم و ذخیره کنم که از مطالب عمیقش لذت ببرم،، خداوند حفظتون کنه،، برقرار باشید،، عالی بود،، علی الخصوص آیه های قرآنی،، واقعاً اگر کانون تمرکز و ادراک خودمون رو متوجه قران،که کلام الهی است، بکنیم، درهای نعمت و رحمت، چه مادی و چه معنوی وارد زندگی ما خواهد شد،، و صد البته که کنترل ذهن،کلید ورود به این درگاهِ زیباست،، من خودم ۶ماهه که با استاد و این سایت آشنا شدم به لطف الهی،،، توانستم با کنترل آگاهانه ی ذهنم، به آرامش نسبی برسم،، من یک کلام از استاد رو مرتبا و مدام در ذهنم مرور میکنم: احساس بد و ورودی های نا مناسب: یعنی دست کردن توی آتیش، به قول استاد حالا تو هر چی دوست داری دلیل و بهونه بیار، ولی دستت خواهد سوخت،، پس چقدر خوبه که آگاهانه و با تمرین دایمی، سعی کنیم ورودی ها رو کنترل کنیم،، و باز هم چقدر استاد زیبا فرمودند همیشه که: یه ذره یه ذره شروع کنید به بهتر و بهتر شدن،، بر خلاف خیلی از اساتید که میخوان با یک چله یا یک دوره ی کوتاه مدت، همه چی رو گل و بلبل کنند،، واقعاً این داستان ورودی و کنترل ذهن و احساس خوب، نیاز به تمرین های طولانی و مستمر داره،، برای همه ی عزیزانم در این سایت بهترینها رو آرزومندم و اگر قابل باشم در همین لحظه، دعاگوی همه تون هستم،، یاحق❤️🌹🙏

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      محسن محمودیان گفته:
      مدت عضویت: 1491 روز

      خدارو صدهزار مرتبه شکر بخاطر وجود این خانواده عزیز و بزرگ و توحیدی.

      واقعا صمیمانه تشکر میکنم بخاطر کامنت عالی و زیبا که گذاشتین.بخاطر وقت و انرژی که میزارین و هر چقدر از دیدگاههای متفاوت به قانون نگاه میکنیم بیشتر و بیشتر برامون جا میفته و باز میشه .بقول استاد عزیز کامنتهای سایت به تنهایی از هزاران کتاب بهتره چون دقیقا از عمق درک و نتایج صحبت میشه یعنی امتحانشو پس داده و این جذاب میکنه و به دل میشینه.

      واقعا سپاسگزارم دوست عزیز

      تشکر از استاد و تمامی بچهای مسئولیت پذیر سایت و خانواده بزرگ عباسمنشی .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      اصغر رحیمی میراقایی گفته:
      مدت عضویت: 1891 روز

      سلام و درود خیلی خدارو شکر خیلی سپاسگزارم از شما دوست عزیزم تشکر میکنم ازت چقدر این آیات بی نظیر و فوق العاده بودن چقدر کارت خوب بود پسر با این کامنت بی نظیر ت احسنت کارت خیلی ارزشمند بود بالغ بر ده بار خوندم کامنتتو احساس کردم قلبم وسیع تر شده واقعا خداروصد هزار مرتبه شکر اشک شوق تو چشمام حلقه زده خداروصد هزار مرتبه شکر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      امیر بهاری گفته:
      مدت عضویت: 2255 روز

      سلام ودورود به همه اعضای پر انرژی جناب چرمهینی من این فایلو بار های بار کوش کردم اما حقیقتش کامنتها خیلی نمیخوندم امروز اومدم قسمت کامنتها ورسیدم به این دیدگاه شما چقدر زیبا و باحوصله نوشتید واقعا خودش یک مقاله است مثله مقاله های راهکار برای مساعل تو دوره ها واقعا الان چیزی جز احساس قدر دانی وتشکر از تون به ذهنم نمیرسه مرسی که هستید وباعث حال خوب من شدید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      آزاده زمانی جوهرستانی گفته:
      مدت عضویت: 1914 روز

      سلام دوست عزیز هم فرکانسی ام. از خوندن کامنت زیبای شما نهایت لذت رو بردم. از اعماق وجودم تحسینتون می کنم. بسیار زیبا وجامع نوشتی. آفرین به این درک بالای شما از قوانین. واقعا کنترل ذهن اصله وانصافا کار ساده ای نیست. برای منی که اول مسیرم وحدود یکساله با این آگاهی‌ها همراه شدم، خیلی تلاش مستمری می خواد واینکه یه جاهایی که از مسیر خارج میشم بتونم سریع برگردم ونا امید نشم. دوست عزیزم بهترینها رو براتون آرزو دارم. 😍

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      زهرا حسینی گفته:
      مدت عضویت: 2335 روز

      به نام خدا

      سلام دوست و برادر عزیزم

      بسیار سپاسگذارم و تحسینتون میکنم که چنین کامنت ارزشمندی رو گذاشتید. کامنت شما تکمیل کننده ای عالی برای فایل استاد بود. بسیار عالی مثال های قرآنی آوردید و درک و آگاهی من رو نسبت به موضوع کنترل ذهن خیلی جلو بردید. خدایا سپاسگذارتم که در جمع چنین دوستان ارزشمندی هستم که خودت دور هم جمعمون کردی

      برای خودم شما و همه دوستانم، بالاترین ثروتها در همه جنبه های زندگیمون آرزو دارم🙏🙏

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      درخشان گفته:
      مدت عضویت: 3337 روز

      بنام خداوندی که نور آسمان ها و زمین است..

      سلام سلام، خیلی خیلی ممنونم ازتون ، از اینکه این آیات رو نوشتید

      درود میفرستم به شما که رویِ خودتون کار میکنید و این مهمترین سرمایه گزاری ایست که ما تا آخر عمرمون میتونیم رویِ خودمون داشته باشیم…

      خداایا شکرت، خداایا ممنونم از بندگانِ فوق العاده محشرِ تو ، که کلام الله را به جریان می اندازند، و قرآن میخوانند..

      سپاسگزارم از وجودِ ارزشمندتون

      شاد و ثروتمند و عاشق باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    زدکارتیست گفته:
    مدت عضویت: 2632 روز

    در شلوغی و همهمه ی این روزهای دنیای مادی،

    زندگی میکنی یا

    در خلوت و آرامش دنیای مخصوص خودت؟؟

    در هماهنگی با این دنیا و مردمش هستی، یا

    در هماهنگی با خودت و دنیای خودت؟؟

    دسته دوم، باور دارند ب یک نیرو، یک قدرت، یک رب، یک رنگ، یک راه، یک مسیر.

    باور ب یک نیرو یعنی:

    دولت نه!

    حکومت نه!

    دلار نه!

    شیطان نه!

    انتظار نه!

    شفیع نه!

    وابستگی نه!

    ترس نه!

    ناامیدی نه!

    همه انسانها این کار را میکنند:

    ????

    از خدا و اندازه ی قدرتش،

    باوری ب اندازه ی خودشان میسازند.

    .

    خدا همانقدر برای تو تواناست، ک تو در حد ایمانت، ب او قدرت داده ای!

    خدا برای تو همانی میشود، ک تو همان را خدا میدانی:

    اگر خدا را نزدیک میدانی، نزدیک است.

    ? اگر خدا را قدرتمندِ مهربان میدانی، برایت همه کار میکند.

    ? و اگر خدا را عظمتی ترسناک میدانی، هر روز از او دورتر میگردی.

    ? بگو خدا را چطور میبینی، تا من بگویم خدا خودش را در زندگی ات، چطور نمایان میکند… ?

    .

    شاد باشیم و راضی و پر روزی.

    زدکارتیست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 220 رای:
    • -
      رحیم خان گفته:
      مدت عضویت: 3466 روز

      سلام بر زدکارتیست عزیز وبا اندیشه ای الهی .

      درود میفرستم بر شما ؛ که این درود را باد صبا وصبحگاهی از آن عزیزی که در قلب من است . ودر لحظات حساس زندگیم همه کسم بوده ویاریش را به چشم وتمام وجودم احساس کردم ؛ ودیده ام . بر وجود بنده ی عزیز ومقدسش ؛ زدکارتیست جاری وساری میشود .

      آره عزیز ؛ ازاین نسیم گرمدد خواهی چراغ دل برافروزی . که چراغ دل شمای مهربان روشن شده است . مبارک بادا

      اینجا دوست داشتم سخن ملاصدرا را در مورد این دوست واین همسایه ازلی وابدیم را تقدیم شمای بینهایت کنم .

      ملاصدرا می گوید: خداوند بی نهایت است و لامکان و بی زمان اما …

      به قدر فهم تو کوچک می شود و به قدر نیاز تو فرود می آید و به قدر آرزوی تو گسترده می شود و به قدر ایمان تو کارگشا می شود.

      یتیمان را پدر می شود و مادر، محتاجان برادری را برادر می شود، عقیمان را طفل می شود، ناامیدان را امید می شود،

      گمگشتگان را راه می شود، در تاریکی ماندگان را نور می شود، رزمندگان را شمشیر می شود، پیران را عصا می شود، محتاجان به عشق را عشق می شود.

      خداوند همه چیز می شود همه کس را… به شرط اعتقاد، به شرط پاکی دل، به شرط طهارت روح، به شرط پرهیز از معامله با ابلیس، بشویید قلب هایتان را از هر احساس ناروا و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف و زبان هایتان را از هر گفتار ناپاک و دست هایتان را از هر آلودگی در بازار و بپرهیزید از ناجوانمردی ها، ناراستی ها، نامردمی ها…

      چنین کنید تا ببینید چگونه بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان می نشیند، در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان می کند و در کوچه های خلوت شب با شما آواز می خواند مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟

      “آیا خدا برای بنده خویش کافی نیست؟”

      در نور اوهستم ودر نور او زندگی میکنم

      از اون رفیق شفیقم میخواهم که زیباترینها در درونت وزندگیت باشد

      ارادتمند : رحیم از لرستان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
      • -
        الهه تدین گفته:
        مدت عضویت: 2568 روز

        سلام دوست عزیز

        آقای رحیم دم و نفست گرم که اینقدر زیبا و دلنشین خداوند رحیم رو توصیف کردی. اینقدر لذت بردم.اینقدر با هر جمله اش روحم به پرواز دراومد. الهی شکر که شما به چنین درکی رسیدی و اینچنین این آگاهی رو نشر میدی. الهی شکر. الهی هر روز یاری و نزدیکی خداوند رو در وجودمان بهتر و بیشتر باور کنیم و در پناهش از برکات الهی بیشتری بهره مند بشیم. در مسیر الله یکتا پایدار و سربلند باشید. یا حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مجتبی محمدی گفته:
      مدت عضویت: 2480 روز

      سلام و درود به دوست خوب و ثروتمندم

      واقعا عالی بود

      حال دلم منقلب شد.

      شرمنده خدای مهربونم شدم

      با این همه نعمتی که بهم داده و از بچگی تا به الان همیشه ویژه حمایتم کرده و میکنه

      ولی من…..

      خدا جونم بهت قول میدم که با ثروتمند شدنم حضورت را زندگیم پر رنگ کنم و بیشتر سپاسگذار داشته هام باشم. قول قول قول

      یا حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        زدکارتیست گفته:
        مدت عضویت: 2632 روز

        نگاه شما عالیه

        دوست هم فرکانسی من

        شاد باشیم و راضی و پر روزی.

        کی از همه دوستداشتنی تره؟

        خودم.??

        کی از همه عزیزتر و فوق العاده تره؟

        خودم.??

        کی از همه بهتره؟

        خودم.??

        کی از همه سالم تر و مهربون تر و با اخلاق تره؟

        خودم.??

        پس چه کسی رو از همه بیشتر دوست دارم؟

        خودم رو.???

        هر صبح و هر شب در آینه ب خودم نگاه میکنم و میگم:

        من عاشق خودم هستم.?

        من خودم رو خیلی دوست دارم.?

        من بهترینم.?

        من فوق العاده ام.?

        من لایق بهترین هام.?

        من لایق بیشترین هام.?

        من لایق بهترین ها و بیشترین هام.

        خدایا متشکرم ک از روح خودت در من دمیدی. من و تو یکی هستیم. ب همین خاطر من بهترینم.??

        .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 43 رای:
      • -
        رحیم خان گفته:
        مدت عضویت: 3466 روز

        سلا بر بهار ؛ که رسیدن شکوه ظاهری خداوند است . اصلا به این مورد فکر کرده ای که از موضوعی خوشت می آید یا همین در پاسخ زدکارتیست میگویی ؛ من چقدر از حرفهایت خوشم آمد

        موضوع این است که آن نیروی برتر جهان ، که همش خیر وخوبی وشادی وسلامتی وثروت وهر چه ؛ چیزهای خوب هستند در درون من وشماست و این صاحب این جهان ؛ تماااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام زیبایی ها وتمام گنج ها را ، در درون من وشما نهاده است . ومنتها تا حالا کسی نبوده که اینها را ؛ به ما یادآوری کند . ما خبر ازشون نداریم اما اگر کسی بیاید وبگوید درونت قبولش میکند یک مثال ساده میزنم

        مثلا من نوعی اگر با شما روبرو شوم وبه شما بگویم ” شما چقدر قشنگ هستید . یا بگم چقدر خوش تیپ هستی و….” بعد شما از این حرفها ؛ چه حالی پیدا میکنید ؟ مسلما خوشتان می آید وتا مدتها اگر به یادت بیفتد همان حس را داری . یا کسی با لبخند به شما چیزی بگوید 100% خوشتان می آید وگیه که نمیکنید ؟ حالت خوب میشود

        واین نشان میدهد که وجود وجوهره ی اصلی واون بیس وپایه همه ی ماها زیباست ودر درون ماست که خوشمان می آید واین خدا که همه ی زیبایی ها وقشنگی ها و…است در قلب ماست منتها ایراد از اونجاست که اینقدر این خدارا ؛ دژخیم ؛ بد و یک خدایی که منتظره اگر من کوچکترین اشتباه کنم تا عذابم کند و…. به ما گفتن که حد ندارد

        مگر میشود این خدا باقدرتش پیش من باشد ؟؟؟؟

        بله عزیزم بهار جان ورحییییییییییییییییییییییییییییییم جان : فقط باور کن که اون باتوست و همراهت است در قلبت است وعاشقت است وهر لحظه ؛ او …….. وای ” او ” گوش به فرمان توست .

        میگوید امر بفرما ؛ اگر لازم باشد می آیم وکولت میکنم

        منتها باید از این خدا دعوت کنی تا به دلت وخانه ات وزندگییت بیاید

        مگر میشود کسی الکی وبدون هیچ سابقه ای مهمان شما شود ؟

        خداوند ؛ دعوت کردنی است . بهش بگو : خدایا امشب بیا خونه من . وحتما می آید . من خودم دیدمش که چقدر حواسش به رحیم وخانواده رحیم وزندگی رحیم است وبه خاطر همین ؛ سر زبان، بن زبان ، هر لحظه ازش تشکر میکنم

        جهان را بلندی وپستی تویی

        ندانم چه ای ؟ هرچه هستی ؛ تویی

        درخداباشیم وباش وباشیم . وهر چه عشق حال خوبه نصیب بهار بزرگوار

        موفق باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
    • -
      یوسف بلوچ گفته:
      مدت عضویت: 3462 روز

      سلام

      چقدر مفاهیم پر معنای بود که نمشود ازش همین جوری گذر کرد جملات اخر که قدرت دادن به خدا بود در ذهن منو یاد قول پیامبر انداخت که فرموده ایشان از قول خدا که حدیث قدسی نامیده میشه اینه :من نزد گمان بنده ام هستم پس تا میتواند به من گمان نیک داشته باشد (انا عند ظن عبدی به فاحسن الظن به)[این احادیث رو از حفظ نوشتم شاید توش کم وکاستی باشه پس متونید به احدیث قدسی رجوع کنید]

      ادامه :وقتی یاد حدیث افتادم و گفته بخودم گفتم چقدر به خدا توی ذهنم قدرت دادم که در زندیگم از توانائیش بهره ببرم قطعا کم وکاستی داشته این باورم نسبت به قدرتمندی خدا که نتایج ناقصی گرفتم اما زمانی که بهش ایمان داشتم وگفتم هر اتفاقی بیوفته بنع منه {این همون ایمان به غیب هستش}اتفاقاتی مناسب برام افتاد مثل دیشب که از بیرون شهر امدیم زاهدان پلیس از ماشین ها سوال میکرد من هم که کارت ملیم خونه بود وراننده گواهینامه نداشت(با خودم میگفتم هر اتفاقی بیفته بنفع منه ومن خیرخواه این پلیس ها هستم حتی براشون ایثار ثواب هم میکنم) تا این که به ما رسید و پرسید مدارکی دارید با ارامش گفتم نه خونه گذاشتم گفت برو جلو وبه رفیقش گفت ننویس وما رد شدیم اما بعدش من هی این نشانه رد تکرار میکردم که چطور میشه خیرخواه باش و نتایج خوب بگیری و ایمانت نسبت به خدا افضایش پیدا کنه

      در پناه الله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      امیر بهاری گفته:
      مدت عضویت: 2255 روز

      دیدگاه زیبایست…همان جمله معروف که میگه به اندازه ایمانت بدست میاری..ممنون از ت زدکارتیست..من کامنتاتونو تو فایفایلهای دیگه خوندم همیشه پرفکت…ثروتمند باشیم..یا رب..امین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      صالح قبادی گفته:
      مدت عضویت: 1914 روز

      سلام و عرض ادب خدمت دوستان مهربان

      خیلی دوستون دارم عاشقتونم ،نظراتون واقعا فوقالعاده ست واقعا ن تاثیر گذار هست من خیلی وقت نیست بجمع سایت استاد عزیزم عباس منش وشماها دوستان گلم ملحق شدم از خدای مهربانم سپاسگزارم منو هدایت میکنه

      دوستتتتتون دارم بی نهااااااااااایییییییت

      با ارزوی سلامتی ثروت ،موفقیت و شادی از خدای یکتابراتون میطلبم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      الهه تدین گفته:
      مدت عضویت: 2568 روز

      باسلام

      دوست عزیز می تونم ازتون یه سوال بپرسم؟ من قدرت احساس خوب و ارتباط با خداوند و جریان هدایت رو بخوبی درک کردم اماااااااا این داستان تمرکز روی یه خواسته تا رسیدن به نتیجه رو نمی فهمم. می دونی من این دارم روی خودم کار می کنم که همزمان همه نعمت ها به سمت من جاریه. حالا اینکه میگن بیا تو زندگیت یه هدف اصلی داشته باش و روش تمرکز کن تا دریافت کنی رو درست متوجه نمیشم. امیدوارم تونسته باشم منظورم رو برسونم. در هر صورت پیشاپیش از اینکه زمان میزارید و انشااله بهم جواب میدین، سپاسگزارم. در پناه الله یکتا شاد و سعادتمند باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        زدکارتیست گفته:
        مدت عضویت: 2632 روز

        دوست عزیز

        شما با تمرکز بر روی یک هدف، تمام انرژی و نیروی درون و بیرونتون رو معطوف به همون یک هدف میکنید… در نتیجه، رسیدن به اون هدف با قدرت بیشتری انجام میشه طبیعتا… درسته؟ علت اینکه میگن یه هدف اصلی انتخاب کن و متمرکزش باش برای همین هست…

        راضی باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        زدکارتیست گفته:
        مدت عضویت: 2632 روز

        مرسی از شما.

        دیر متوجه پاسخ شما شدم برای همین

        این پیام رو با مهر، تقدیمتون میکنم?:

        .

        zkartist:

        خداروشکر ??? برای همه تضادهای زندگیم ک در هر کدومشون بیشتر از انسانها ناامید شدم و وجود خدای مهربون رو بیشتر احساس کردم.?

        تضاد یعنی همون مسائل زندگی ک در هر روزه ی هر کسی پیش میاد.?

        اگه تونستی در عین حفظ آرامش و خونسردی،

        با تضادهات دوست بشی و باهاشون کنار بیای،

        راه حل و پاسخشون رو هم پیدا میکنی.

        .

        ب راحتی، ب آسونی و ب وقتش.???

        .

        .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    Aida گفته:
    مدت عضویت: 3221 روز

    ای جااااااااااااااااااااانم????

    عشقش باسش انار دون میکنه ??

    باسش فیلم برداری میکنه ??

    باسه ما فیلمای خوشجل میگیره??

    از هاپویی فیلم میگیره??

    سلاااااااامم هاپویی خوردش

    استاد وقتی عشق شما و عزیزدلتون رو میبینم، بخدا عشق میکنم، انگار خودم اون رابطه رو دارم، نمیدونید چه کیفی میکنم بخداااااا ???

    منم ازینا میخوام

    وای اون تکه اخر فیلم ادمو روانی میکنه ????

    ی مدته عجیب عاشق درختا و سبزی و گل و بلبل شدم. یعنی لذت دیدن یک درخت برام برابر شده با داشتن بوگاتی شیرونی که تو خوابام میبینم. ?

    به نظرم درختاااااا عجیببببببببب ترین نمادهای خلقت هستن که واقعا باهاش میشه شکوه و قدرت خدارو دید.

    این فایلتونم مث بقیه فایلاتون عالی بود. توانایی کنترل ذهن.

    استاد چیز جدیدی که من تازه از قانون فهمیدم و ی مدت دارم روش کار میکنم و نشونه ها و نتایجشو دارم میبینم اینه:

    در مورد احساس هست. که البته این احساس همون طوری ک تو این فایل گفتین با توانایی کنترل ذهن اتفاق میفته.

    به این نکته رسیدم که افرینش و خلق کردن در احسااااس ما اتفاق میفته.

    بطور خلاصه قانون این میشه : خداوند که یک انرژی هست و کل جهان ازون آفریده شده، در کل جهان در حال حرکت و جریانه. حتی در درون بدن ما. افکار و باورهای ما قالبی هستن که این انرژی رو شکل و قالب میدن. و احسااااااس ما باعث میشه که این انرژی به ماده تبدیل شه و در واقعیت و عالم فیزیکی نمود پیدا کنه.

    درواقع احساس ما خودش از جنس همون انرژیست که نشون میده این انرژی موجود در عالم چطوری برای من(با توجه به احساسم) شکل میگیره و وارد زندگیم میشه.

    و اونجایی که میگین احساس خوب=اتفاقات خوب

    منظور از احساس خوب صرفا بگو و بخند و شادی و نیست. منظور احساس ِداشتن، شدن، رسیدن، بدست آوردنه. منظور احساس داشتن عشق، احساس داشتن ثروت، احساس بیشتر شدن ثروت ، احساس ب نتیجه رسیدن ی کاره. و این احساس فراتر از باور و فکره. یعنی در واقع باور و فکریه که تثبیت شده و جوون دار شده.

    مثلا برای ثروتمند شدن باید اول به احساس ثروتمند بودن برسی. و برای رسیدن به این احساس ادم باید شروع کنه به تک تک چیزایی که داره از سقف بالای سر و لباس و غذا و پولی که داره تا گوشی و خودکار تو دستش و هی اینارو مرور کنه بگه منم پول دارم، ثروت دارم،اینو دارم، اونو دارم، خدایا شکرت و به این احساس برسه که خیلی چیزا داااااااره. بعدش شورع کنه ب این احساس برسه که این داراییها هی دارن بیشتر و بیشتر میشن. یعنی کل دوره روان شناسی ثروت 1 براین اساسه که چطوری توجهمون رو کنترل کنیم تا به احساس ثروت و غنی بودن برسیم. و هرچی رو این موضوع کار کنیم هی وضعمون بهتر میشه.

    من تازه این جمله رو تو قسمت فراوانی شنیدم که گفتین: “این باور رو بساز و احسااااس کن که فرصتها داره بیشتر میشه”

    خسته نباشم. خخخخخخخخخخخخخخخ

    ولی خب جز تکاملم بوده دیگه

    تو یجایی گفتین :” قبل ازینکه نتایج مالیتون شورع شه، رفته بودین بندرعباس و ب یکی از دوستاتون گفتین من دارم بوی پول رو حس میکنم ، و بعدازینکه نتایج شروع شد دوستتون گفت اون سری جنس حرفات با همیشه فرق داشت و منم حس میکردم قراره ب اتفاقایی واست بیفته” الان میفهمم این یعنی چی.

    در واقع آفرینش در احساس اتفاق میفته. و احساسات ما هستن که به وقوع میپوندن نه صرفا تکرار ربات وار باورها یا گوش دادن به فایلا.

    و فکر کنم اینکه افراد میگن اوایی اشنایی با استاد خیلی پیشرفت کردیم ولی یمدت بعد متوقف شدیم به نظرم ریشش در همین احساسه. اون اوایل خیلی هیجان داشتن و با انرژی بالایی رو خودشون کار میکردن. ولی ب مرور که نتیجه گرفتن و خواسته هاشون بزرگتر شد، اون احساس اولیه بزرگتر نشد که بتونه اونهارو هم خلق کنه. البته در مورد خودمم میگم همینو.

    یا در مورد خواسته هایی که هنوز ب وقوع نیپوستن در واقع نسبت ب ی قسمتش احساسمون درد میکنه. یا هنوز ب اون احساسی که منجر به افرینش میشه نرسیدیم.

    استاد نیشستم دارم رو احساسم کار میکنم. ???

    و میخوام تمام احساساتم رو زیرو رو کنم و دونه ب دونه احساسات خوب تو وجودم بکارم.

    و به نظرم این خودش هم باورسازی هست هم قدرتمندتر از هر تمرین دیگه ای.

    البته ی راه پیدا کردن ترمزها مراجعه به همین احساس درونیمون هست که بگردیم ببینیم کجا نسبت ب ی موضوعی حس بد داریم. اگر بتونیم اون احساس بد رو پیدا کنیم، اون باور محدود کننده و ترمزه خود بخود پیدا میشه.

    استاد ی خبر خوب دیگه: تونستم یکی تضادهای جوون داری که تو زندگیم بود رو حل کنم. و تازه الان میفهمم مسائل راه حل دارن یعنی چی. چون این مساله از نظر من تنها مساله غیرقابل حل تو دنیا بود که حل شد ??

    اها اینم بگم در مورد قانون توجه : امروز عصر اینو فهمیدم که وقتی ما به چیزی توجه میکنیم جریان انرژی رو به اون سمت هدایت میکنیم و طبق فرمول بالا اینجوری میشه که ب هرچی توجه کنی باعث ورود و گسترش اون در زندگیت میشی.

    قانون توجه رو خیلی قبول داشتم وبهش ایمان داشتم. به هرجای زندگیم نگاه میکردم مصداقشو میدیدم. ولی طرز کارشو نمیدونستم که جهان سیستمی و قانونمنده ما چطوری داره این قانون رو اجرا میکنه. که الان فهمیدم

    فکر کنم انیشتین به اندازه من به مسائل فیزیکی فکر نکرده بود ????

    استاد ی عالمه دوست دارم باهات حرف بزنم و شما هم با دقت گوش بدی ????

    همتونو دوست دارم عشقولیا .

    براتون سبد سبد ازون احساس هایی که گفتم آرزو میکنم??

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 319 رای:
    • -
      یاسین گفته:
      مدت عضویت: 2456 روز

      چقدر فوق العاده این شما

      چقدر عالی هستی

      چقدر

      هر چی بگم کمه

      رک بگم اوایل میومدم تو بخش کامنتا اسم شما رو اول میدیدم حسادت میکردم

      بعد با خودم فکر کردم احساس بد مساوی اتفاقات بده

      فوری رفتم فایل حسادت و تحسین رو ده ها بار گوشش کردم

      شکر خدا الان انقدر احساسم خوبه که وقتی کامنت شما رو میخونم

      علاوه بر اینکه هر سطر از کامنتون یه گردنبند طلاست انرژی و حال خوبی که از اشتراک آگاهی هاتون دریافت می کنم بی نظیره

      خدایا شکرت که دریا خانوم رو که موفق شده و به خواسته هاش برسه رو توی مدارم قرار میدی که بیشتر از نعماتت استفاده کنم و بهتر درکت کنم

      از شمام واقعا ممنونم که کامنت میزارید … واقعا گرانبهاست …. از اینکه دارید با استفاده از قوانین پیشرفت می کنید و زندگی ایده آلی دارید خیلی خوشحالم و خدارو شکر می کنم که این توانایی رو من هم دارم

      خدایا ما هیچ وقت نمی تونیم محبت هات و بخشندگیت رو شکر گذاری کنیم … اگه کل عمرمون رو با کامل ترین احساس شکرگذاری کنیم بازم کمه

      خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
      • -
        Aida گفته:
        مدت عضویت: 3221 روز

        سلام دوست مهربونم?

        چه انسان فوق العاده ای هستین شما.

        همه ماها ی سری ترمزها داریم که باید روش کار کنیم. حالا هرکس ب نوعی. ?

        بهتون تبریک میگم که اینقدر عالی دارید رو باورهاتون کار میکنید. این اراده ای که داشتین و سرهمین موضوع اون فایل رو 10بار دیدین، مطمئن باشید اگر تو مسیر باشید و با همین اراده و ایمان پیش برید، روزبروز تکاملتون در درک و اگاهی از قانون سریعتر و سریعتر میشه و با این فرمونی که دارید عمل میکنید مطمئنا نتایجتونم روزبروز بزرگتر میشه.

        کمن ادمایی که اینجوری به ترمزهاشون حمله کنن و ذهن و قلبشون رو پاک کنن.

        دوست دارم مث استاد هرچی که یاد میگیرم رو به بقیه بگم. واقعیت اینه هرچی میگذره ادم قانون رو وسیعتر و عمیقتر درک میکنه. اوایل اصلا احساس خوب رو مهم نمیدونستم ب اندازه پیدا کردن تکرار باورها. ی مدت بعد فهمیدم خود احساس خوب یعنی شادی و خنده خیلی مهمه.بعد کم کم فهمیدم باید موقع تکرار باورها و انجام تمرینات هم احساس خوب داشته باشم.

        و الان فهمیدم اصلا احساس خوب خیلی مهمتر ازین حرفاس و افرینش تو همین احساس خوب اتفاق میفته.

        نمیدونم چقدر این جملات بتونن منظور من رو برسونن. ولی واقعیت اینه هرچی جلوتر میری قانون رو ی جوری درک میکنی که میگی عههه چرا تاحالا اینو نفهمیدم.

        حتی خود استادم همینجوریه و بعضی وقتا میگه که: الان درکم خیلی بیشتر شده از قانون نسبت ب قبل. یا میگه هنوزم هنوزه ی ترمزهایی تو ته ذهنم پیدا میکنم که میگم عههه این تاحالا کجا بود.

        من از وقتی این موضوع رو فهمیدم ازون روز تصمیم گرفتم هرچی میفهمم رو یادداشت کنم. ی نرم افزاری ب اسم وان نوت روی لپ تاپم نصب کردم و کلی فولدر درست کردم و مطالب رو دسته بندی کردم. هربار هرچیزیو میفهمم توش مینویسم. تجزیه تحلیل میکنم. باورهایی ک پیدا میکنمو بهش اضافه میکنم و کلی کارای دیگه. ب نظرم این نوشتنها باعث میشه که اون چیزایی ک میفهمم تثبیت بشه و دوباره چند پله برم بالاتر و اگاهی های بیشتری بهم داده شه.

        با اینکه تایپ کردن با لپ تاپ زمان بیشتری میبره تا توی کاغذ نوشتن ولی عوضش همه چی جلوی چشمه و با ی کلیک به هر مطلبی میخوام دسترسی پیدا میکنم خیلی سریع و راحت.

        و میدونم این چیزایی که وقت میزارم تایپ میکنم رو باید تا اخر عمرم بخونم و انجامشون بدم و همینکار نتایج رو برام رقم میزنه. اینجوری یادم نمیره. وقتی توی دفتر مینوشتم باید کلی دفتر رو میگشتم تا ی مطلبیو پیدا کنم. گاهیم پیدا نیمکردم بیخیالیش میشدم. .ولی الان همه چی جلوی چشمه.

        قبلا هم با نرم افزار نوت توی گوشیم این کارو میکردم. اون موقعها در حد چند خط بود مطالبم. اما الان ماشالا هر کدوم ی کتابه ?

        راستش الانم دارم فکر میکنم که چی شد این مطالب رو برای شما تایپ کردم؟???

        نمیدونم??

        خوشحالم که تو این خانواده دوست داشتنی و ادمای قشنگی مثل شما هستم. خدایاشکرررررت. اینا همه تویی??

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
        • -
          یاسین گفته:
          مدت عضویت: 2456 روز

          مرسی از محبتت واقعا حال عالیم رو عالی تر کردی

          تا حالا از نزدیک هیچکیو ندیدم که توی فرکانس خانواده عباس منش باشه

          خیلی دوست دارم با افرادی که دید توحیدی به زندگی دارن در ارتباط باشم

          کافیه صبر کنم و خدا اونا رو میندازه سر راهم

          خدایا شکرت من بی خیالم و فقط از نعماتت لذت می برم و حرکت می کنم

          در ضمن واسه تایپ منم خیلی کند بودم اما وقتی تایپ ۱۰ انگشتی رو با نرم افزار rapid typing تمرین کردم .. حتی سرعتم از نوشتن رو کاغذ بیشتر شده

          آرزوی شادی و موفقیت و سعادت در دنیا و آخرت رو برات دارم?

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
          • -
            Mostafa_PourAzar گفته:
            مدت عضویت: 2522 روز

            سلام خدمت تمام دوستان هم فرکانسی خودم.

            اول از همه از دریا خانوم عزیز فوق‌العاده سپاسگزارم برای موضوع بسیار مهمی که برای ما به اشتراک گذاشتن،واقعا حیاتیه این موضوع،خیلی خیلی ازتون ممنونم دریا خانوم.

            و یاسین عزیز درود بر شما

            من نزدیک ۸ سال بود که مدام وارد مسیر مثبت اندیشی میشدم و هی کم میاوردم چرا چون اصل رو نمیدونستم (حال و احساس خوب داشتن رو،تمرکز به نکات مثبت رو، و …) فقط داشتم موضوعات سطحی رو مدام تکرار میکردم و نتیجه نمیگرفتم . موضوع مهمی که اون زمان باعث میشد ثابت قدم نمونم این بود که دوست داشتم یه نفر رو از نزدیک و رو در رو ببینم که از این مسیر نتیجه گرفته باشه، اما طی این ۸ سال اتفاق نیفتاد ولی بالاخره به لطف خداوند تو برهه‌ای از زندگیم بدون اینکه قانون رو بدونم فرکانسهای بسیار خوبی ارسال کردم که باعث شد جهان بعد از ۸ سال اون نفر رو وارد زندگیم کنه و با استاد عباسمنش عزیزم آشنام کنه ، قدرت جهان رو به وضوح درک کردم که چطور اینقد معجزه آسا من رو به سمت این دوست عزیز هدایت کرد و الان به لطف خداوند بزرگ طی حدودا پنج‌ماه از شروع تحول درونی بخدا انگار از وسط جهنم پریدم وسط بهشت( آتش برام گلستان شده) چنان آرامشی تو وجودم و روحم موج میزنه که اصلا دیگه تموم شدنی نیست، پنج ماهه که اصلا انرژیم و خوشحالیم افت نکرده(خداوندا شکرت) زندگیم هم به لطف الله یکتا پر شده از برکت و نعمت. فقط با فایلهای بدون قیمت و البته رایگان استاد بزرگوارم این نتایج سرازیر شده به زندگیم…

            خدایا هزاران هزاران مرتبه شکرت…

            اصلا سر سوزن شک به دلت راه نده که اگر تو مسیر ثابت قدم بمونی افرادی وارد زندگیت میشن که اونوقت با هم گاز میدین و پرواز میکنین…

            هزاران درصد مطمئن باش که اتفاق میفته…

            سپاس سپاس خدای عزیزم که امشب منو به کامنتهای با ارزش دوستان عزیزم هدایتم کردی…??

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
            • -
              یاسین گفته:
              مدت عضویت: 2456 روز

              سلام به شما دوست عزیزم ، واقعا از انرژی مثبتتون سپاسگذارم ،

              و تجربه من بعد از فرکانسی که فرستادم ، دو روز بعدش با ۳ نفر آشنا شدم که جزو خانواده عباسمنش نبودن اما یه جاهای دیگه این مطالب به صورت معجزه آسا به خودشون رسیده بود ، یکیشون حرف آدمی رو میزد که اسمش یادم رفت مال ۳ هزار سال پیش بوده که نگاه توحیدی داشته به قضایاش ، و و جالب این ۳ نفر هم از راه های مختلف با این قوانین آشنا شده بودند ، اونجا بود که درک کردم که خداوند تموم آدما رو چه ۳ هزار سال پیش بوده باشه و چه الآن هدایت رو براشون میفرسته ، و نباید غصه افراد شکست خورده رو خورد ، استاد همیشه میگه همه ی آدما جای درست خودشون هستند و همین جایی که هستند بهترین جای اونهاست ، و هیچی تقصیر شما نیست منظورش رو تازه درک کردم ،

              بعد هیچی دیگه با یکیشون تا صبح در مورد قوانین حرف زدیم اون حرف میزد من تایید میکردم ، من حرف میزدم اون تایید میکرد ، دوتامون انقدر شگفت زده شده بودیم که باورمون نمیشد ، هر کدوممون کلی داستان معجزه داشتیم در ازای استفاده از قوانین ، هیچی دیگه فرکانس کار خودشو خوب میکنه

              شکر خدا انقدر جدی رفتم تو دل این فرکانس ها که همه چیز خیلی زود واسم جواب داده با این که دو ماه و نیمه ازش آگاه شدم ولی دقیقا همه چیز رو خدا بهم داده الان ثروت روابط خوشبختی عزت نفس موفقیت ، زندگیم روز به روز رویایی تر میشه ، یه وقتی پیش اومد برام که از گذشته م اوضاعم داشت بدتر می شد ، که خدا هدایتشو فرستاد برام که نمی دونم کدوم فایل استاد بود که می گفت همونطور که یه وعده غذا خوردن کفاف تا آخر عمر رو نمیده با یه بار دونستن و عملی کردن قوانین تا آخر عمر خوشبخت نمی شید ،

              انقدر پای مطالب اصرار کردم ، پای وجود خدا و قوانین اصرار کردم که هرروز بیشتر و بیشتر خدا رو احساس می کنم و صداش هر روز بیشتر با وضوح تر میشه برام

              آرزو می کنم و شما و تموم انسان ها خیلی فراتر از این حس خوب رو تجربه کنید????

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      رحیم خان گفته:
      مدت عضویت: 3466 روز

      سلام بردریاخانوم ؛ شما که دریایی ، دیکه چه غمی داری که یه موج کوچک برتو جاری شود موفق باشی خیلی قشنگ بید

      اینو هم بدون که همین فیزیک کوانتوم ، الان ثابت کرده است که نو به دید ناظر واکنش میدهد یعنی نور را مورد آزمایش قرار داده اند .حتی به صورت تک تک الکترونی ودیدند که این نور واین خدا که خودش را نور آسمانها وزمین معرفی میکند به توجه ما وفکر ما توجه میکند ورفتارش تغییر میکند پیشنهاد میدهم “رفتار موجی وذره ای نور” را سرچ کنید بعد به این نکته پی خواهی برد که چرا در قرآن میگوید : ما آسمانها وزمین را به تسخیر شما در آوردیم

      یه پیام خوشگل بگم : کیهان با شجاعان است و ضعفا محکوم به مرگ در همین جهان هستند

      ویه شعر خوسگل بگم :

      درون توست اگر خلوتی وانجمنی است

      برون زخویش ای رحیییییییییییییییییییییییم ، کجا میروی ؛ جهان خالیست

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      کرامت ضیایی گفته:
      مدت عضویت: 2662 روز

      سلام دوست عزیز

      نظر تون واقعامحبوب بود وعالی وکاربردی

      برات ارزوی موفقیت های بزرگتری رو دارم . البته نتایجشو هم سریع بیای بنویسی تا من و بقیه اعضا لذت ببریم وتحسین کنیم.

      شادوثروتمند باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        Aida گفته:
        مدت عضویت: 3221 روز

        سلام دوست مهربانم

        تو کامنتایی که میزارم نتایجم رو مینویسم و هر نتیجه ایم که بیاد بازهم خواهم نوشت. این تنها راه تشکر از استاده و میدونم با هر نوشتنی توجهم بیشتر درگیر میشه، فرکانسام قویتر میشه و نتایج هی بزرگ و بزرگتر میشه. ????

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      Aida گفته:
      مدت عضویت: 3221 روز

      سلام میکی جوووووووووووونی ??

      شمارو یادم رفت بگم، الان دیدمت تو کانال ??

      چقد شما بامزه و گوگولی هستی ???

      استاد خدا حفظش کنه. چقدر ماااااهه. و چقدر ب ادم حس خوب و انرژی مثبت میده. ای جاااانم??

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      محمدرضا احمدی گفته:
      مدت عضویت: 3088 روز

      سلام دریا خانوم، سلام دریای عشق،سلام دریای آگاهی و معرفت، سلام دریای شادی و انرژی و سرزندگی و شادابی، سلام دریای خانوم بودن،چقدر شما خانومی آخه?????

      متن تون بســــــــــــــــیار زیبا بود و من خیلی لذت بردم وحالم رو خیلی خوب کرد.

      خیلی ازت ممنونم که میای اینجا و وقت میذاری و این کامنتها رو مینویسی و مطمئناً بیشترین استفاده رو هم خودت میبری و نوش جونت باشه استفاده ات گوشت بشه به تنت ،خدا بیشترش کنه، بیشتر و بیشتر و بیشتر و بیشترش کنه و اونقدر آگاهی بهت بده که تمام روز و هفته رو فقط بشینی و بنویسی و وقت سر خاروندن نداشته باشی!??? و انقدر ثروت در تمامی جنبه ها وارد زندگیت بشـــــــــــــــــه که نتونی بشماریش و زبونت بند بیاد و فقط وایسی و نگاه کنی به اون حجم عظیم و بی نهایتی از ثروت ونعمت وخوشبختی که مثل بهمن با سرعت هرچه تمامتر و از هر طرف همواره داره وارد زندگی ات میشه و هر لحظه هم سرعتش بیشتر میشه.

      خسته نباشی خسته نباشی، انگشتهای قشنگ دستت سالم و سلامت و قوی باشه همیشه، چشمهای قشنگتون همیشه پُرسوی و پرنور باشه.

      دوستتون دارم،عاشقتونم.

      موفق باشی هر کجا که هستید و روز فوق العاده ای داشته باشی خواهر عزیزم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      فرشاد مرتضی گفته:
      مدت عضویت: 3387 روز

      سلام دریا خانوم

      خیلی خوشحال شدم که نظرت رو خوندم، واقعا سپاسگذارم که به این نکات مهم اشاره کردی، باعث شدی یک بار دیگه قوانین برامون مرور بشه !!

      استاد توی دوره قانون آفرینش هم میگه : اونچه احساس میشه جذب میشه، نه صرفا اونچه بهش فکر میکنی …، آفرین به شما که دوباره مرور کردی و یادمون آوردی.

      کار کردن رو احساس خوب نسبت به هر چیزی واقعا جواب میده و قانون رو برای ما اثبات میکنه، منم با کار کردن روی احساساتم نتایج خارق العاده ای گرفتم.

      شاد و خوشبخت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      الهام گفته:
      مدت عضویت: 2573 روز

      دوست عزیز از امتیازی که به کامنتتون دادم متوجه شدم قبلا هم خونده بودمش ولی اصلا یادم نمیاد ینی میخوام بگم قانون هم همین اندازه فراره اینجوری نیست که یک بار متوجه بشم و خدافظ هر روز باید روی قانون کار کرد هر روز

      یه جایی تو کامنت یهو بهم خیلی چشمک زد

      اونجا که گفتین

      مثلا برای ثروتمند شدن باید اول به احساس ثروتمند بودن برسی.

      گفتم چی شد؟ خب بزار ببینم اگه جای ثروت چیزایی که کیخوامو بنویسم چی میشه

      نسشتمو نت برداری کردم. چه اکسیری شد

      برای مدل پر کار شدن باید اول به احساس پر کار بودن برسی

      برای ماشین خوب سوار شدن باید اول به احساس داشتنش برسی

      برای با عزت نفس شدن باید اول به احساس عزت نفس برسی باید اداش رو در بیاری باید بری تو نقشش وقتی ذهنت گول بخوره جهانت هم گول میخوره و تو به خواستت می ر سی یه جورایی داشتن اون خواسته برات طبیعی میشه چون یک اول تو ذهنت میرسی بعد تو دنیای مادی باید احساسش کنی

      برای رسیدن به سرمایه مثل بورس پس انداز باید اول به احساس سرمایه دار بودن و خیال راحتیش برسی به حس همیشه سرمایه داشتنش برسی

      چقدر این درس استاد که همیشه یک بخش از درامد رو پس انداز کنیم و بهش دست نزنیم به من کمک کرد یکی از نجات دهنده ترین ها بود برای من اینکه هیچ وقت به صفر کلوین نمیرسی و حرکت بعدی قرض نگرفتن

      چه احساس فوق العاده ای داره شاید یادت رفته اون پوله خر چقدر کم یا زیاد هست ولی بار روانی که باید رو میزاره و ناخوداگاه تو تصمیم گیریات تاثیر داره تو انتخابا تو احساس دارا بودن

      اونجایی که میگین احساس خوب=اتفاقات خوب

      منظور از احساس خوب صرفا بگو و بخند و شادی ظاهری نیست. منظور احساس ِِداشتنه ، رسیدن، بدست آوردنه تموم کردن یک کار. منظور احساس داشتن عشق ارامش درونی ، احساس داشتن ثروت، احساس بیشتر شدن ثروت ساختن ثروت مفید بودن ، احساس ب نتیجه رسیدن ی کاری و این احساس فراتر از باور و فکره. یعنی در واقع باور و فکریه که تثبیت شده و جوون دار شده

      وای من داغان شدم ینی چون همیشه میدونستم با الکی خندیدن و ب قولی بزن بر تبل بی عاری صرفا کاری پیش نمیره چون شادی واقعی نیست ظاهریه در ابتدا بله اینکه ادم یاد بگیره با پنجاه هزار تومن تو کارتش هم خوشحال باشه و ادامه بده چون قانون اینه بره تو حس بد دروازه های جهنم باز میشه

      اما اینکه من کار زندگیو ول کنم یا کاری نکنم فقط دنبال دور دور و زندگیم پر کارای نصف نیمه پرژه های شروع نشده چ کنم چ کنم باشه همون میشه کج فهمی بنظرم و کاری پیش نمیره وبه مرور این شادی ظاهری به اضطراب دائمی بدل میشه من خودم حضرت این قضیه بودم و علت اون اضطراب دائمی رو درک نمیکردم میگفتم من که اومدم بیرون اومدم گردش چرا دیگه مثل قبلن خوشحال نیستم چرا هرجا هستم میخوام برم خونه م میخوام برم بیرون بیرونم میخوام برم خونه با دوستامم حس میکنم عمرم داره هدر میشه در صورتی که واقعا بگو بخندو خوش گذرونی بود همیشه میدونستم این باور احساس خوب اتفاق خوب صرفا بزن بر تبل بی عاری نیست اما انقدر مثل الان فرمولش برام واضح نبود

      واقعا ازت ممنونم دلبر

      دوباره اونجایی که گفتین

      وقتی راجب موضوعی احساس بدی داریم بشینیم ببینیم اون ترمز چی

      مثلا من داشتم مقاله همین فایلو میخوندم دو جا تاکید کردن که ببین ایرادت چیه بار اول که اصلن چشمم ندید اون واژه رو بار دوم گفتم مثلا من چه ایرادی دارم تو کارم هر روز فرکانس میفرستم اماده ش هستم قیمتو جوری گذاشتم ک ذهنم مقاومت زیادی نداره از طرفی خیلی پایینم نیست پولش رو در خودش سرمایه گذاری می کنم هرکار به ذهنم میرسه در مورد بهبودش اقدام میکنم چه ایرادی دارم مثلا

      تا اینکه تو کامنت شما خوندم وقتی حست نسبت به موضوعی خوب نیست ببین علتش چیه

      پرسیدم علتش چیه علتش چیه علتش چیه

      بله علتش این بود که اگه. فلانی دیگه باهام کار نکنه

      اگه مشتریا دیگه بهم زنگ نزن بخاطر نرخ جدید ک با قبلی یه کوچولو تفاوت داره و بعد کلی وقت از چندسال قبل تغییرش دادم بنظرم این شجاعت لازم بود چون به اندازه موهای سرم بااون نرخ کار کرد بودم تکاملش انجام شده بود عزت نفس نمیزاشت اونم شروع کردم لیزری روش کار کردن اصن یکی از تمرینام همین تغییر نرخ بود که نترسم بگم یا میشه یا کلی مشتری هست که صد برابر بیشتر همین با کار کمتر دارن به همکارام میدن الان من فقط شاخ دارم ایا خواستن بسم الله نخواستن داریم وارد مدار جدید با مشتریای جدید میشیم شجاعتمون رو هم نشون دادیم با اینکه ترس کمبود میگفت حالا این مشتریو بگیر اما دیدم هدایت اون گوشه با صدای خیلی ملو و اون ارامش همیشگیش و متانت که اصلن دلیلی نمیبینه مثل نجوا حنجره خودشو پاره کنه داره میگه دیروز نرخ جدید با هم تمرین کردیم ؟ گفت بیا نرخت رو شفاف سازی کنسم اگه کسی پرسید بدونی گفتم اوکی با هم به یه توافق رسیدیم بعد گفت همونو بگو نترس خدا به شجاعان پاسخ میده با اعتماد به نفس بگو چه قبول کنه چه قبول نکنه تو کارت رو کردی حالا منتظر قدم خدا باش این ازمون شجاعته خدا برات مشتریایی میفرستی از یه جنس دیگه که با یه افیش ده تا مثل این مشتری برات جبران میشه کاری رو انجام میدی که همیشه دوست داشتی شجاع باش بهش ترس گوش نکن بعدا خودتو ملامت میکنی شاید یه پولی بگسری ولی حرفی که به خودت زدی بی اعتبار میشه خودت پیش خودت بی اعتبار میشی اینجوری حداقل سرتو میگیری بالا جلو خودت

      همون لحظه نرخ جدید گفتم مشتری غر غر کرد منم یه ویس دادم که ب این دلیلو اون دلیل نرخ اینجوری بعد یکم مکث کردم گفتم هدایت تو بگو دلم نمیخواد توضیح بدم حس میکنم پیش خودم کوچیک میشم بعد گفت یه استیکر لبخند ملیح و ملایم بزار .

      ویسم رو که کنه قبلی گفته بود پاک کردم فقط یه استیکر لبخند گذاشتم و تممااااام . نه توضیحی نه توجیحی جالب یادم افتاد این مشتری چند سال قبل هم چندین بار پیام داد بود که نرختون منطقی نیست من کلی براش توضیح دادم بازم باهام کار نکرد بود یا تخفیف دادم بازم همین داستان اینو بعدش یادم اومد گفتم خدایا شکرت همون استیکر بهترین جواب بود ارام و مقتدر.

      یه چیز جالب بگم من حدودا یک سال یا بیشتر این شغلم رو انجام نمیدادم و دو هفتس گفتم شروع می کنم مجدد من این کارو دوست دارم ازادی زمانی مکانی دارم مالیش هم خوب بوده بیشتر میخوایم بیشتر رو باورامون کار میکنیم تصمیم گرفتم یهو هدایت گفت الان ب فلانی زنگ بزن زنگ زدم گفت ااااره فلان مدلم همین چند روز رفته ب شدت دنبال ی کیس مثل تو بودم تو قدیمی هستی بیا و کیمیای و فلان :) دوباره مشتریا خود ب خود زنگ زدن … تو این مدت یکی دوسال شاید دو سه بار گوشیم زنگ میخورد که بگم کار نمیکنم تو این چند روز انگار بو کشید باشن خودشون زنگ میزدن من فقط فرکانسشو فرستادم نه کسی میدونست نه از کسی خواستم نه تبلیغ پولی که تو یک ماه دوازده ساعت هرروز هفته غیر جمعه ها در میوردم رو تو چند ساعت بدون سختی با عزت احترام خوش گذروندن در اوردم ذهنم اینا و نمیبینه صب به من میگه اگه کسی زنگ نزززنه اگه این هفته نشه امروز چهارشنبه سسسس!!! یه چند دقیقه دپرس شدم بعد گفتم چطو شد الان این مشتریا رو کی برای شما فرستاد و یهو این فایل استاد عکس بنرش اومد تو ذهنم و به راحتی تو سایت بااولین کلیک رسیدم بهش و داغان شدم اگه فایل از کامنت شما از مقاله ش خدایا شکر مرسی از اینکه به موقع یاداوری کردی که ایمان به غیب موندن تو مسیر کنترل ذهنو و فهمیدم من کارایی که میکنم با فرکانس الانم درسته منتها ایرادم اونا نیست باور کمبود و لازمه یاد اوری کنم که چه موقع هایی خدا از جایی ک فکر نمیکردم بهم روزی نعمت خوشحالی داده

      که هرروز عکاسا و برندای جدید دارن میان تو بازار ک دنبال کسی مثل منن چون من استانداردم بالاس چون هررروز خودمو ارتقا دادم چون استاندارد من بین المللیه چون. من بهترین کسی هستم که میتونن باهاش کار کنن پس خدا منو هدایت میکنه من لیاقت جایی که ک میخوام رو در خودم میسازم و خدا هم به نسبت لیاقتی که ساختم ادمای جدید کارای جدید دستمزدای جدید محیط های خفن. تر رو برای من میاره یرای اینکه به دریا برسی باید قطره رو رها کنی

      خدا بی نهایت طریق میتونه و تونسته هزاران بار پول رو وارد زندگی من کنه

      بی نهایت مشتری جدید هست که حاضرن برای حضور من تو پرژه شون پولی که میخوام رو پرداخت کنن بی سوال بی حرف

      خدا خودش بهترین تبلیغ منه همونجور که وقتی کسی منو نمیشناخت وارد این مسیرم کرد همونطور ک بعد یک سال ادما بی اینکه من کار فیزیکی تبلیغ به کسی گفتن استوری هررر چیزی انجام بدم خودشون شروعک کردن به من زنگ زدن عجیب نیست!!!خودم فهمیدم تغییر فرکانسو البته که من خودم هرروز یک تایمی رو برای تمربن تو خونه جلو اینه شروع کرده حتی با لباس فرم ، فیلم اموزشی میدیدم، وسایلام رو تمیز و مرتب کردم چمدونمو بستم و اماده شدم ، تجسم کردم ، عکسای قبلم نگاه میکنم و احساسم رو پرورش میدم به پوست و موهام رسیدگی میکنم ورزش میکنم حتی ارایشگاه رفتم یه سری تغییرات که حس بهتری تو کار بهم میداد رو ایجاد کردم بله من این کارارو کردم و فرکانسشو فرستادم سمت خودم رو انجام دادم و میدم اما نه تبلیغ نه به کسی گفتمچ منو معرفی کن نه یه استوری گذاشتم که شروع کردم هیچی هیچی فقط چیزایی ک با فرکانس الانم از هدایت دریافت کردم خدا هم سمت خودش رو به میزان توجه تمرکز احساس لیاقت من انجام داده و میده .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      حسن شاه بزاز گفته:
      مدت عضویت: 3592 روز

      سلام

      متن شما خیلی برای من عالی و حاوی نکاتی بود که باعث شد بعد از کلی درجا زدن دوباره احساس خوب رو پیدا کنم.

      راستش من کارم شده بود اینکه از صبح تا شب هندزفری تو گوشم باشه و فایل های مختلف گوش بدم ولی احساسم و نتایجم اصلا قابل مقایسه با اول آشناییم با عباسمنش نبود، یعنی احساس من از فایلهای رایگان خیلی بهتر از ثروت 1 بود و بعد از خوندن کامنت تصمیم گرفتم روزی 2 فایل گوش بدم ولی با تمرکز، حالا فایل میزارم و نت برداری می کنم و احساسم خیلی عالی شد و جالب اینکه بعد از 2 روز نتیجه اش رو دیدم، امروز دیدم یهو 5 میلیون به حسابم آمد و کلی خوشحال شدم ولی بعد فهمیدم مال من نیست اولش یکم ناراحت شدم ولی یادم امد این موضوع مثل پیدا کردنه پول می مونه که استاد تو ثروت 1 گفتن و درسته که پول مال من نبود ولی ورود اون به زندگی من نشان دهنده بهتر شدن مدار ثروت من هست و باید بیشتر کار کنم و خوشحال شدم.

      همونطور که شما گفتی تکرار ربات وار فایده نداره.برای من بهترین راه برای تمرکز نت برداری موقع گوش دادنه.

      ممنون با نظر عالی

      موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        Aida گفته:
        مدت عضویت: 3221 روز

        سلام دوست عزیزم

        خداروشکر براتون مفید بوده. من یه دیدگاهی روی دوره روان شناسی ثروت 1 گذاشتم و توش رابطه بین باورها و توجه و احساس رو توضیح دادم. به نظر این همون حلقه مفقوده ایه ک باعث میشه خیلیا ب نتیجه نرسن. من خودم جدیدا این مضووع رو درک کردم که باورسازی باید به احساس سازی منجر شه چون انرژی داره با احساس ما شکل میگیره. از وقتی این مدلی دارم رو خودم کار میکنم خیلی همه چیز عالی شده و داره عالی تر میشه. و حتی شروع کردم به راه اندازی کسبو کار خودم. چون دیگه اون چاقاله قانون رو فهمیدم خخخخخ

        وقتی مسیر روبروی من ی تابلو سفیده ک هیچی توش معلوم نیس و من فقط با فرکانس و باورها و ردنهیات احساسم دارم اونو خلق میکنم پس چرا کسب و کارمو ب تعویق بندازم؟ چرا لذت بردن از لحظه ب لحظه زندگی وکار کردن و زندگی کردن شیوه ای ک دوس دارمو ب تعویق بندازم؟

        راستی ی مطلبیم نوشتم فرمول باورسازی که توش کلا رابطه بین احساس و باور و توجه و فرکانس رو کامل توضحی دادم. فکر کنم تا فردا پس فردا تایید شه و بتونید ببینید

        abasmanesh.com

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      Only god گفته:
      مدت عضویت: 2719 روز

      سلام دوست عزیز این کامنتتونم مثل همیشه عای بود چقد انرژی از کامنتاتون میگیرم نمیدونم چی بگم واقعا فقط میتونم ازتون تشکر کنم بخاطر احساس فوق العاده ای که به اشتراک میذارید

      افتخار میکنم که تو این فضا در کنار شماها دارم تغییر میکنم

      خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        Aida گفته:
        مدت عضویت: 3221 روز

        دوست مهربونم سلااام?

        منم از کامنتای شما همیشه انرژی میگیرم و این نشونه ها تایید میکنه که مسیرم درسته. ازتون سپاسگزارم برای حس خوبی که بهم میدین همیشه. منم افتخار میکنم که دوستای مهربونی مث شما دارم. مثبت و پرانرژی ????

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      شیما خواجویی گفته:
      مدت عضویت: 3802 روز

      واقعا لذت بردم دریا خانوم عزیز از خوندن نظر و درک درستی که برای شما حاصل شده بود.ممنون که درکتونو با ما به اشتراک گذاشتین.باعث شد برا من یه چیزایی واضح تر بشه.بسیار متشکرم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      پریا گفته:
      مدت عضویت: 975 روز

      چقدر تو محشری آیدا جون

      اینهمه سال کتاب خوندم، فایل گوش دادن و هرچیزی که فکرشو بکنی انجام دادم

      ولی فقط با کامنتای شما به درک عمیقی رسیدم

      ینی از چند ماه که خداوند هدایتم کرد سمت کامنتهای گرانبهات تا امروز روزی نیست که این کامتهارو نخونم و بهشون فکر نکنم

      کاری با من کردی که فقط دلم میخواد یه همچین اگاهیایی بیشتر و بیشتر بهم برسه

      کاش بیشتر کامنت میذاشتی یا یه کتابی چیزی مینوشتی

      هزارتا سوال تو ذهنمه که دلم میخواد فقط پاسخی از جنس پاسخهای شما بشنوم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مهدی کریمی گفته:
      مدت عضویت: 2545 روز

      سلام به شما دوست عزیز

      آفرین به این درکی خوبت که از قانون داری

      عالی بود کلی ایمانم به قانون بیشتر شد

      و کلی درکم از قانون واضح تر شد

      که خصوصاً جمله‌ای که گفتی

      ما برای اینکه به خواسته های خود برسیم باید به احساسی خوب برسیم

      و احساسی خوب به معنی این نیست که ما فقط شاد باشیم و بخندیم.

      بلکه ما باید از احساسی داشتن آن خواسته و زندگی کردن با آن خواسته لذت ببریم و شاد باشیم

      و همیشه توجه غالب مان روی خواسته‌های مان باشد

      تا هدایت شویم به سمت خواسته های مان

      خیلی ممنون دوست عزیز از کامنت زیبایت

      امیدوارم که همیشه خوش و خندان باشی!

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      زهرا سرلک گفته:
      مدت عضویت: 888 روز

      سلام دریاجانم،نمیدونم چطور باید قدردان وسپاسگذارت باشم بابت این همه دُرُگوهرهایی که از وجود نازنینت تراوش کرد ومن رو از این رو به اون رو کرد،چقدر نازنینی تو دختر،الهی همیشه خوشبخت وسعادتمند باشی که پاسخ پرسش الان منو دادی ومن رو از سردرگمی دراوردی،تحسینت میکنم اولا بخاطر حال خوبت،احساس خوبت وکلام شیرینت که اینقدر به دلم نشست،این جملت غوغا کردچقدر درس داره وواقعا باید در مدارش باشی تا بفهمیش:(آفرینش وخلق کردن دراحساس ما اتفاق میفته)،به خدای بزرگ و مهربونم میسپارمت،انشالله انرژی خوبی که من باحرفات گرفتم هزارررران بار به زندگیت برگرده دختر بی نظیرررررر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مرضیه توسلی گفته:
      مدت عضویت: 3516 روز

      نظرتون بسیار عالی بود ،واقعا چقدر خوب موضوع احساس رو باز کردین ، انسان به فکر فرو میره و بهتر درک میکنه و با نتایج و عملکرد خودش مقایسه میکنه و میفهمه که به چی اشاره کردین ???

      سربلند و موفق باشین در راه خودشناسی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        Aida گفته:
        مدت عضویت: 3221 روز

        دوست مهربانم از کامنت پرانرژیت سپاسگزارم

        ی سری از چیزای ک مینویسم گفتگوهای بین من و خداجونمه. من خیلی ازش سوال میپرسم و اون خیلی سریع و عالی پاسخها رو بهم میگه.قشنگ حس میکنم خودشه داره حرف میزنه. بلافاصله شروع ب نوشتن میکنم و بعدش خودم 100 بار اون مطلب رو میخونم و فکر نمیکنم کسی به اندازه خودم ازین متنا لذت ببره. لذت من بی نهایته. خدا بینهایت ب همه ما نزدیکه. همه ما میتونیم ازش سوال کنیم و کافیه باور کنیم که جواب میده.

        همین الان ب ذهنم رسید چرا سوالهای بیشتری ازش نمیکنم??(شاید اینم الهام بود)

        جدنااا من میتونم در مورد هر موضوووووووووووووعی از سوال بپرسم و ایده بخوام. و راهکار بخوام.

        من برم ی عالمه سوال از خدا بپرسم ???

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      ناهید آلبوغبیش گفته:
      مدت عضویت: 2471 روز

      سلام دریا جان در پناه قدرتمند ترین فرمانروا شاد و سالم و ثروتمند باشی دریا جان خیلی کامنتای زیبایی میگذاری وقتی کامنتتو خوندم یه شوقی داشتم چون خیلی نکته های عالی داره خداروشکر که اینقدر مفید مطلب میگذاری

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        Aida گفته:
        مدت عضویت: 3221 روز

        دوست مهربونم سلاااااااام?

        از محبتتون سپاسگزارم و خوشحالم دوستایی مث شما دارم???

        و خدایا ازت سپاسگزارم که هر روز درک و اگاهی و عمل من رو بالاتر میبری و میتونم اونهارو با دوستای مهربونم به اشتراک بگذارم. خدایا دوست دارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      زهرا رجبی گفته:
      مدت عضویت: 2462 روز

      سلام دریای عزیز چقدر لذت بخشه خوندن کامنتای شما اولا زیاد دقت نمیکردم واین بی دقتی حسی درمن ب وجود نمیاورد اما الان ک بادقت وحوصله خوندم دیدم ک چقدر محشر پرانرژی وچقدر عمیق از ته دلتون نوشتید

      انشاالله همیشه شاد باشید من بشخصه لذت بردم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        Aida گفته:
        مدت عضویت: 3221 روز

        سلام دوست مهربونم

        از محبت شما خیلی سپاسگزارم??

        نمیدونم باور میکنید با نه(البته چرا که نه)

        من چیزایی که مینویسم رو خودم 100بار میخونم ?? میخونم و لذت میبرم. اونقدر وجودم پر از لذت میشه که اصلا از زمین و زمان کنده میشم. انگار خدا داره باهام حرف میزنه. انگار که نه. مطمئنا. اینا همه حرفای اونه . خداجونم عاشقتم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      آذر کریمی گفته:
      مدت عضویت: 2517 روز

      دریا خانم

      دیدگاه شما بسیار مفید و زیبا بود . نظرات شما رو همیشه دنبال میکنم . در واقع خواندن این دیدگاه شما منو به مدار بالاتری برد.البته در آستانه اش بودم ولی دیدگاه شماانگار ی سکوی پرتاب بود . اینو با تمام وجودم احساس کردم . برایتان آرامشی توام با شادی و سلامتی و ثروت آرزومندم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        Aida گفته:
        مدت عضویت: 3221 روز

        سلام دوست مهربانم

        خدارو سپاسگزارم ک دستی از دستاش بودم برای رسوندن اون چیزی که الان باید میفهمیدید??

        و همه اینارو از استاد عزیزم یاد گرفتم و خدارو برای وجوش روی کره زمین سپاسگذاری میکنم.خدایا شکرت

        مرسی ک هستی استاد??

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      محمد علی هاشمی گفته:
      مدت عضویت: 4012 روز

      سلام دوست مهربون

      من واقعا ازت ممنونم

      وقتی توضیحاتی که مینویسی را میخونم تازه مطلب را درک میکنم و علتش را هم نمیدونم که چرا نوشته شما رو که میخونم متوجه میشم

      مثلا همیشه استاد عباسمنش میگه احساس خوب ولی درکش را تازه با نوشته شما متوجه شدم

      امیدوارم که همیشه ودرهمه جا خوشحال وسرحال باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        Aida گفته:
        مدت عضویت: 3221 روز

        استاد بعد از نوشتن کامنت اخر ، رفتم تو کانال و اخرین پستی که رو کانال هست اون فایل انگیزشی 3 هست که گفتین: ” تو همه اون چیزی رو که نیاز داری، همین الان داری”

        نشونه ازین واضحتر؟؟?? باید جرکت کنم واقعا؟ ??

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        Aida گفته:
        مدت عضویت: 3221 روز

        دوست مهربووونم سلام

        سپاسگزارم از انرژی خوبت و قشنگت و خدارو سپاسگزارم که دستی از دستاش هستم برای رسوندن این حرفا به شما????

        این قسمت صحبت خصوصی من با استاده. بقیه ها نخوووونین لطفا???

        استاد دارم حس میکنم وقتشه ??

        شما هم این حسو دارین؟??

        ولی من میترسم ????? میترسم وقتش نباشه و هنوز ب اون سطح درک و اگاهی نرسیده باشم. ?

        تواین مورد هنوز مرددم. نشونه ها زیاد شده. خلاهای لازم فراهم شده. بزور هم فراهم شده. من نمیخاستم ??انگار یکی دستمو گرفته داره میکشونه اینوری. ولی مقاومت دارم. میگم بزار اون huge ها بشه تا نگن کو ??

        یا فکر میکنم باید یکی باشه و هلم بده?? واقعا جسارت و شجاعت میخواد. خیلیم میخواد. بیشتر از هر کار دیگه ای.

        استاد دارم رمزی باهاتون حرف میزنم. احتمالا بدونید چی دارم میگم ??

        دوستون دارم ??

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      SAALAAR_28 گفته:
      مدت عضویت: 3171 روز

      خوندن کامنت شما اول صبح خیلی بهم انرژی داد کلی خوشحال شدم و ذوق کردم چه ادبیات قشنگ و خالص و سرشار از عشق و مهربونی دارید???

      امیدوارم همیشه در آغوش عشق خدا ثروتمند و شاد و غرق در خوشبختی و آرامش باشید

      بخاطر این منبع انرژی مثبت و شادی و این انرژی خدایی که دارید و این انرژی رو با بقیه تقسیم میکند از شما بی نهااااایت سپاس گزارم?

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      محمد معاوی گفته:
      مدت عضویت: 2565 روز

      دوست عزیز هم فرکانسی مهربان دریا خانوم

      ممنونم از دیدگاه جالبتون من از این دیدگاهتون این نکته رو به لطف الله دریافت کردم از اینجا که گفتین (برای ثروتمند شدن اول باید به احساس ثروتمند بودن برسی….) ولی من میخام این نکتتون درمورد سلامتی بکار ببرم

      انشالله با کنترل ذهن و ورودیهایم نتیجه میگیرم

      انشالله همیشه بتوانیم با درج دیدگاه و نوشتن نتایجمان بتوانیم به بقیه کمک کنیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        Aida گفته:
        مدت عضویت: 3221 روز

        سلام دوست خوبم

        دقیقا همینه. احساس سلامتی= اتفاق سلامتی

        تمریناتیو طراحی کنید ک ب شما احساس سلامتی بده. بعدش این احساس بیشتر و بیشتر میشه و بهتون برمیگرده و کامل ب سلامتی میرسید. احساس تنها چیزیه ک میتونه تو این دنیا خودشو خلق کنه.

        مثلا میتویند چندبار در طول روز چشاتو ببینید ب اعضای سالم بدنتووون توجه کنید. دونه ب دونه بشماریدشون. احساس شادی کنید ک اون قسمتهیا بدنتون سالمن.

        از تجسم میتونید برای رسیدن ب ای احساس استفاده کنید.

        از تکرار جملات تاکیدی میتونید استفاده کنید.

        فقط اول به احساس سلامتی برسید.

        نکته مهم باید احساس بیماریو در ذهنتون قطع کنید. اون زمانهایی ک توجهتون میره ب بیمااری یا موقعیتایی ک پیش میاد توجهتون درگیر بیماری میشه باید به 0 برسه.

        من یعادت بدی داشتم ک مدام تو ذهنم خودم رو چک میکردم ببین حالم خوبه یانه! وقتی میشستم وقتی پامیشدم وقتی را میرفتم. وقتی غذا میخوردم هی چک میکردم ببین حالم بد میشه؟!!

        از وقتی این توجهات رو گذاشتم کنار در واقع احساس بیماریو قطع کردم کم کم و خیلی سریع ب سلامتی کامل رسیدم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
        • -
          مريم عظيمي گفته:
          مدت عضویت: 1782 روز

          سلام ایدای عزیز دختر پر انرژی خیلی خوشحالم که اینهمه پیگیر هستی و نتیجه هاتو اینجا به اشتراک میزاری من مدت ده سال پیش کنسر سینه گرفتم و شیمی درمانی و مردم و خوب شدم اما بعد از ده سال باز هم عود کرده و شیمی درمانی میشم

          خیلی این در و اون در میزنم تا بتونم افکارمو کنترل کنم اما همش انگار توی چالشم راسش اصلا نمیدونم باید چجوری شروع کنم سر در گمم میخام یه کاری برای خودم بکنم اما انگار سر رشته رو نمیدونم چجوری و از کجا پیدا کنم میخاستم ازتون بخام اگر ممکنه منو راهنمایی کنید🌹🙏🏻

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      هلن گفته:
      مدت عضویت: 4002 روز

      سلام خانوم خانوما

      چقدر حست رو دریافت کردم.

      چقدر اون شیطنت و کودک بودنت رو با خودت درک کردم.

      چقدر خودت بودی عزیزم.

      واقعا جواب سوالای امروزم بود کامنتت.

      که توجه یعنی چی؟

      تمرکز و کنترل ذهن و انرژی؟

      باید بارها و بارها کامنتتون بخونم تا درک کنم.

      ممنونم دست خدا شدی تاکلی برامون اگاهی بدین.

      خدایا شکرت بابت همه چی…..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      محمدرضا یکتای مقدم گفته:
      مدت عضویت: 1335 روز

      سلام و درود

      دوست با احساس خودم

      کامنتت رو خوندم و کلی آگاهی داشت برام که باید بشینم در موردشان کلی بنویسم.

      اونجایی که گفتین قانون

      احساس خوب و اتفاق های خوب .یعنی احساس خندیدن و بگو بخند نیست

      بلکه احساس رسیدن

      احساس داشتن و بدست آوردن خواسته ای

      احساس ثروتمند شدن

      که انگار ی لامپی رو در ذهن من روشن کرد.

      و موضوع توجه

      به هرچیزی انرژی جهان هستی رو به اون سمت مییره و اون رو گسترش میده توی زندگی مون

      البته خیلی چیز های دیگه هست

      که باید بشینم بنویسم و اونا رو کنار هم بذارم وکلی ظرف وجودیم بزرگ تر بشه .

      البته با عمل کردن در زندگی ام

      خیلی خیلی مممونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      پارسا گفته:
      مدت عضویت: 1717 روز

      سلام دوست عزیز.

      نظرتون در عین سادگی ، فوق العاده مفید و کاربردی بود .

      در نظرتون کل اصل و قانون برام باری دیگه مرور شد و در یک کلام ، فوق العاده مفید ، مثبت و زیبا بود .

      ممنونم که وقت گذاشتید و این نظر زیبا رو نوشتید . امیدوارم احساس خوبتون به سمت مثبت بی نهایت میل کنه :))

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سعیده و مهدی گفته:
      مدت عضویت: 2399 روز

      دوست خوبم چقدر عالی قوانین رو درک کردی ی عالمه نکته تو کامنتی که نوشتی بود واقعا لذت بردم و سعی می کنم که تو زندگیم ازش استفاده کنم. الان می فهمم که استاد میگه نظر بچه ها رو بخونید یعنی چی

      چقدر آگاهی رو به ما دادی ممنونم دوست خوبم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مهتاب تهمتن گفته:
      مدت عضویت: 2469 روز

      سلام آیدای عزیز سپاس فراوان دقیقا دست گذاشتی روی نکته های که فراموش کرده بودم مثل یه تلنگر ،احساس کردن و افزایش و ایجاد هیجان و اینکه انگار اون خواسته رو داری وعمیقأ حسش کنی بهترینها برای تو ،

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      ناشناس گفته:
      مدت عضویت: 0 روز

      سلام ودرود احسنت چه انرژی چه ذوق و شوقی واقعا که لذت بردم از خوندن کامنتتون امیدوارم هر روز به اون احساس خوبه که میسه باهاش به همه چی رسید برسی برای همه تون بهتریتن هارو آرزومندم در پناه الله یکتا شاد باشیم موفق باشیم ثروتمند باشیم و سعادتمند باشیم در دنیا واخرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: