توانایی کنترل ذهن - صفحه 12 (به ترتیب امتیاز)

1087 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    بهمن توحیدی گفته:
    مدت عضویت: 3575 روز

    ممنون استاد چه فایل خوبی بود. متن نوشتاری فایل رو هم بیش از ده بار خوندم. نکته جالبش برای من اون ذهن کنش گرا و ذهن خلاق بود. اتفاقا این قانون چند روز پیش تو بازی شطرنج هم بهش رسیدم، حالا من چندین ساله شطرنج بازی میکنم تو سطح اول استان توی بازی وقتی که یک مهره ام تهدید میشه من کل ذهنم میرفت رو اون تهدید و دفع تهدیده دیگه یبار بخودم گفتم ئه این ذهنم چرا اینجوریه چرا وقتی تهدید میشم ذهنم بسته میشه رو اون و ذهنم موقعیت هامو گم میکنه. کلی بازی انلاین کردم و این چالشو برا خودم درست کردم که ذهنمو تربیت کنم که اینجوری نباشه اولاش خیلی سخت بود تا کم کم بهتر شد ولی نامرده خیلی مقاومت میکرد الانم این مقاومتو داره. در هر حال همزمانی دیدن این نکته در فایل و تجربه خودم برام جالب بود و مصمم تر شدم توی زندگی هم این ذهنو بیشتر و بیشتر افسارشو دستم بگیرم. بازم ممنون سید حسین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    mehdi گفته:
    مدت عضویت: 3158 روز

    سلام به شما سلام به عقبیا سلام جلویا سلام به همه

    از موقعی که خودم رو ارزشمند دونستم و تمرین کردم که گفتگوهای ذهنیم رو جهت بدم به چیزهایی که میخوام فایل های شما رو که به تازگی نگاه میکنم چه جدید چه قدیم یه احساس دیگه ای دارم یه جور دیگه دارم حرف های شما رو میفهمم و درک میکنم قبلا اصلا اینطور نبود

    قبلا فایل های رایگانی که میزاشتید و نگاه میکردم و فکر میکردم که اینا چرت و پرته اون باورها و افکار درست توی فایل های پولی عباس منشه تو این فایل ها بابا چیزی نمیگه اگر چیزی هم بگه تبلیغی میکنه برای محصولات و بعد کنجکاو شدم که بدونم توی محصولات شما چی میگید اصلا پولش رو هم نداشتم پرداخت کنم

    توی سایت های اپارات و سایت های ویدیویی دیگه قسمت هایی از محصولات شما رو گذاشته بودن و من خیلی کنجکاو بودم که بدونم چی میگید توی اون محصولات اولا که اصلا نمیتونستم نگاه کنم گفتم استاد راضی نیست نباید نگاه کنم ولی این کنجکاوی من به حدی بالا بود که رفتم اون قسمت هایی که به صورت چند دقیقه ای گذاشته بودن و دیدم

    و اونجا شوکه شدم به خودم گفتم عباس منش اینا رو توی فایل های رایگان هم میگفت ولی به خاطر اینکه رایگان بود من بهش توجهی نمیکردم اصلا باورم شکست و تازه فهمیدم که میگفت به خدا اینا هم ارزشمنده با عشق براتون اماده میکنم با عشق و بعد از اون که محصول راهنما عملی و عزت نفس و از سایت خریدم تازه میفهمم چه معجونی شده

    در هر صورت ببخشید اگر قسمتی از فایل های پولی شما رو دیدم

    حتی قبل تر که محصول راهنما و عزت نفس رو خریدم گفتم نه اینا بدرد نیمخوره اون محصولات گرون ترش تاثیر گذار تره اونجا یه سری حرف هایی رو میزنه یه سری باورهایی رو میگه که اصلا میترکونه اینا اصلا بدرد نمیخوره

    و دارم روی فایل های رایگانی که روی سایت میزارید و محصولاتی که از سایت تهیه کردم و بخش عقل نهایت استفاده رو میکنم و با جدیت کارمیکنم و با تکامل پیش میرم تا بتونم این اگاهی ها رو هضم کنم و محصولات دیگه رو هم تهیه کنم

    تازه بعد از یکی دوسال میفهمم من مثل ادمی بودم که میرفت باشگاه ورزشی و به خاطر کوتاهی و تمرین نکردن خودش به برنامه که مربی بهش داده بود اون نتیجه ای که میخواست رو نمیگرفت و همش به مربیش میگفت که مربی چرا من نتیجه نمیگیرم این برنامه بدرد نمیخوره برنامه دیگه ای رو برام بنویس اما برنامه درست بود من مشکل داشتم تمامش به خاطر من بود نه مربی و برنامه

    ?????????????????????????

    از وقتی که این نگاه رو در خودم ایجاد کردم

    عباس منش مربی خصوصی منه و محصولات و فایل هایی که تولید میکنه ارزشمنده و داره برای من تولید میکنه و هر چیزی که میگه رو باید باور کنم و عمل کنم و من لیاقت این اگاهی ها و اطلاعات رو دارم

    و به خودم قول دادم قول درست و حسابی هر چی عباس منش میگه میگم چشم و با این نگاه با این باور با این ایمان فایل های عباس منش و گوش میکنم و تمرین میکنم اصلا یه جور دیگه دارم درک میکنم حرف های شما رو که قبلا اصلا اینجور نبودم

    ????????????????????????

    سپاسگذارم به خاطر این فایل زیبایی که اماده کردید واقعا سپاسگذار خداوندی هستم همیشه دستش تو دستامه و هدایتم میکنه

    هر فایلی که شما میزارید رو برای خودم درست میکنم ایزوله میکنم در واقعه و اون طلا و الماس ها رو ازش میکشم بیرون تا بتونم نهایت استفاده رو از این صحبت ها داشته باشم

    خیلی مورد علاقمم نیست کامنت روی سایت بزارم ولی یه حس خوبی بهم گفت اینکار رو بکنم

    از اونجایی که هستی شروع کن به لذت بردن یعنی از اونجایی که هستی به دنبال نکات مثبت بگرد وقتی شما بتونی اونجایی که هستی به احساس بهتر برسی به جهان داری در واقعه اینو میگی که منو به خواسته های بیشترم برسون چون خواسته های بیشتر وقتی از راه میرسن که شما به احساس بهتری رسیده باشی— کی میتونیم به احساس بهتری برسیم ؟ موقعی که ذهنمون و کنترل کنیم

    یعنی کل داستان اینه که چطور من ذهنم و کنترل کنم که توی شرایطی که به ظاهر شرایط خوبی نباشه بتونم به احساس بهتر برسم

    هر کسی که تونسته موفقیت بزرگی رو کسب کنه مهم ترین ویژگیش تونایی کنترل ذهنش بوده تونایی کنترل احساسش بوده تونایی اینو داشته که تو شرایط به ظاهر سخت بتونه به نکات مثبت توجه کنه بتونه حالش و خوب نگه داره بتونه کنترل کنه ذهنش و در یک کلام

    مردم به صورت عام واکنش گران یعنی یه اتفاقی میفته اینا مثل آینه واکنش نشون میدن یه چیز ناراحت کننده رخ میده اینا ناراحت میشن یه چیز خوشحال کننده رخ میده اینا خوشحال میشن یعنی اینا یه واکنش نشون میدن به محیط اطرافشون اما منی که میخوام زندگیم و خلق کنم نباید واکنش نشون بدم به محیط اطرافم باید خلق کنم محیط اطرافم و— به چه شکل ؟ با تونایی کنترل ذهن که توی هر لحظه چه شرایط جالب باشه چه شرایط جالب نباشه سعی کنم جوری نگاه کنم به شرایط که به احساس بهتری برسم

    سعی کنم که ذهنم و کنترل کنم سعی کنم که افکارم و مثبت نگه دارم فارغ از اینکه اوضاع چطوره سعی کنم که تو هر لحظه از زندگیم به شرایط به شکلی نگاه کنه که بهم احساس بهتری میده سعی کنم توی گذشته از خاطراتی استفاده کنم که بهم احساس بهتری میده نه خاطراتی که بهم احساس بدتری میده سعی کنم به اینده به چیزهایی فکر کنم که بهم احساس بهتری میده نه ترس هایی که ممکنه برام بوجود بیاد سعی کنم در مورد خودم جوری به خودم نگاه کنم که احساس بهتری به خودم بده احساس لیاقت بیشتری به خودم بده احساس خود ارزشمندی بیشتری داشته باشم نه اینکه نقاط ظعفم و بیشتر و بیشتر ببینم

    اون ادمی که یه طراح خیلی خوبی شده یه ورزشکار خیلی خوبی شده یه بیزینس من خیلی موفقی شده اون ادم یه عالمه نجوها داشته که جلوی پیشرفتش و میگرفته اما کنترل کرده اون نجوها رو تونسته تمرین کنه— اون تمرین کردنا این ادامه دادنا هم خودش کنترل ذهن میخواد

    اون فرد اگه نتونه ذهنشو کنترل کنه با چند بار تمرین کردن و نتیجه نگرفتن ناامید میشه اون ناامید نشدنه اون ادمه دادنه اون حفظ انگیزه اینا همش کنترل ذهنه دیگه یعنی اون تمرینی که داری میبینی نتیجه ایجاد شده دلیلش کنترل ذهن بوده والی همه دوست دارن طراح خوبی بشن همه دوست دارن برنامه نویس خوبی بشن همه دوست دارن بدن خیلی اماده ای داشته باشن

    شما زندگی تمام کارافرینان بزرگ و نگاه کنید میبینید در تمام موفقیت های هر فردی که شما میشناسید نمیشناسید داخل کشور خارج از کشور ردپای این چیزی که دارم میگم به وضوح تو زندگیش میبینید ردپای کنترل ذهن تو شرایطی که اوضاع خیلی جالب نیست که قران بهش میگه توکل قران بهش میگه ایمان به غیب لاخوف علیهم ولاهم یحزنون کسی که به خدا ایمان داشته باشه و عمل صالح انجام بده و به اخرت ایمان داشته باشه نه غمی داره نه ترسی داره نه غمی از گذشته داره نه ترسی از اینده داره و حتما پاداش خواهد گرفت

    کسی که تو این دنیا خوشبخته اون دنیا هم خوشبخت خواهد بود و کسی که تو این دنیا بدبخته اون دنیا به قول قران فرشته ها میپرسن در دنیا چگونه زیستید ؟ میگن خوار و زبون بودیم مستضعف بودیم میگن اونور که اوضاتون خیلی خراب تره —-کسی که اینجا بدبخته اونجا بدبخت تره کسی که اینجا میتونه ذهنشو کنترل کنه که قران بهش میگه تقوا که معنای تقوا کنترل ذهنه تونایی کنترل ذهن کسی که میتونه این ویژگی رو ایجاد کنه بهش دنیا و اخرت داده خواهد شد در تمام ابعادش

    با عشق به همه دوستان

    ?????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    مسعود محمدی گفته:
    مدت عضویت: 3782 روز

    و خدایی که در این نزدیکی است…

    سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد عباس منش عزیزم، بانو شایسته همراه و همدل و همه عزیزان حاضر در این مکان مقدس…

    در بحث کنترل ذهن، یه نکته بسیار مهم وجود داره که استاد به زیبایی در موردش صحبت کردن. این که ما بتونیم نسبت به اتفاقات واکنشی عمل نکنیم، اینجوری نباشه که تا یه اتفاق باب میلمون افتاد خوشحال بشیم و تا زمانی که به قول خانوم ترانه علیدوستی در سریال شهرزاد خشی به خیشی افتاد و ته خیار تلخ شد بخوایم بهونه بیاریم!

    البته که این کار فقط روی زبون ساده است و اصلا نمیشه به راحتی انجامش داد. تقوای زیادی میخواد و نیاز به یک اراده و همت بلند داره تا آدم همیشه یادش نگه داره که فارغ از هر اتفاقی که بیرون افتاده، اون باید حالش خوب باشه.

    یه آیه توی قرآن هست چند روز پیش که دیدمش خیلی منو به فکر وا داشت:

    وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللهَ عَلى حَرْفٍ فَإِنْ أَصابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَهٌ انْقَلَبَ عَلى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَهَ ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبین [11]

    و بعضى از مردم خدا را تنها با زبان مى‌پرستند، اگر [دنیا به آن‌ها رو کند و] خیرى به آنان برسد، حالت اطمینان پیدا مى‌کنند امّا اگر مصیبتى براى امتحان به آن‌ها برسد، دگرگون مىشوند [و به کفر رو مىآورند]. [به این ترتیب] هم دنیا را از دست دادهاند و هم آخرت را و این همان خسران و زیانِ آشکار است.

    چقدر این آیه زیبا مفهوم کنترل ذهن رو بیان می کنه. خداوند به وضوح میگه که بعضیا خدارو فقط با حرف می پرستن. بر روی زبون میگن ما به خدا ایمان داریم اما در عمل تا یه اتفاق ناخواسته ای براشون میفته، یا در کم شدن ثمراتشون مورد آزمایش قرار می گیرن، بنارو میذارن بر ناسازگاری و دوباره به سمت اعمال مشرکانه قدم برمیدارن. این سخن قرآن خیلی برای من درس داره.

    که مسعود! این نیست که تو بخوای واکنش گرا عمل کنی! تا هر اتفاقی اتفاد با توجه به برداشتت از اون اتفاق، احساست هم بخواد تغییر کنه. نه! تو باید در یک مسیر ساده و مشخص حرکت کنی و مطمئن باشی که خداونده که زندگی تورو مدیریت می کنه (البته اگه این مدیریت زندگیت رو بهش سپرده باشی.).

    و وظیفه تو اینه که توی زندگی اتفاقات مثبت رو یکی یکی پیدا و ثبت کنی و اون هارو به قدرت خداوند و کاری که روی ذهنت انجام دادی ربط بدی. و از طریق ارتباط دادن افکار و نتایجت، این باور رو در وجودت بیشتر و بیشتر تقویت کنی که خداونده که داره زندگی تورو مدیریت می کنه.

    و وقتی این باور از طریق تکرر افکار که در اثر دیدن اتفاقات مثبت هست توی وجودت ایجاد و قوی شد، اونوقته که دیگه توپ تکونت نمیده! میگی من نمی دونم این مساله چطور میخواد حل بشه. فقط اینو می دونم که خداوند من به بهترین شکل این مساله رو حل می کنه و هیچ حرف دیگه ای هم توش نخواهد بود.

    این چیزیه که دارم سعی می کنم این روزا خیلی بیشتر در خودم ایجاد کنم. البته که همین موضوع هم به صورت هدایت گونه از جانب خداوند به من گفته شد.

    خدارو به خاطر الهامات بی نظیرش سپاسگزارم.

    در پناه الله یکتا، تنها، و تنها، و تنها قدرت حاکم بر جهان هستی، شاد و سالم و پیروز و سربلند و سعادتمند باشید.

    خدانگهدار

    1402/12/2

    21:50

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1912 روز

    یا ارحم الراحمین

    سلام.

    تواناییِ کنترلِ ذهن.

    هدایت شدم به شنیدنش.

    قبلش گفتگو با دوستان 20 رو شنیدم، بعدشم این فایل.

    تو کامنت یکی از بچه ها خوندم که بهش هدایت شده و بعد کشف کرده کجاها کنترل ذهن نداشته.

    خدا خودش شرایط گوش کردنشو برام آسان کرد.

    چندین بار گوش دادم و هنوزم دارم گوش میدم.

    اونجایی که هستی، دنبال نکات مثبت بگرد.

    چون وقتی حست خوب شه جهان تو رو به شرایط بهتر میرسونه.

    تو ذهنم اومد که دقیقا وقتی تو یه شرایط سخت هستم چطوری فکر میکنم؟ چه واکنشی میدم؟

    من اولش میترسم و مضطرب میشم.

    ولی بعدش کم کم دنبال اینم که خودم حال خودمو بهبود بدم.

    همزمان هم حالم بده هم تلاشمو میکنم یه کاری کنم که خوشحال نگهم داره.

    مثال بارزش برام بعد از زایمانه، سختیِ بزرگی که نمیتونستم تا مدتها درکش کنم و بپذیرمش.

    عدم تطبیق پذیری داشتم تو ذهنم با شرایط جدید و این فشار میاورد بهم.

    همش افکار ازاردهنده حجوم میاوردن بهم، افکاری از روی ترس و اضطراب و پریشانی و خستگی و ناتوانی و ضعف…

    اما همون ایام هم تلاش میکردم برای تغییر حال و هوام.

    اون موقع شاید زیاد متوجه نبودم، اما تازه فهمیدم من تو اوج سختی داشتم تلاش میکردم…

    مثلا پیاده روی میرفتم، کامنت مینوشتم تو صفحه ی زیبایی ها را ببینیم، مشاوره رفتم و …

    همین کارهای کوچولو باعث شدن تو مسیر بمونم.

    متوجه شدم مشغول کنترل ذهن هم بودم، انقدر توقعم از خودم بالا بود تو دو ماه اول تولد پسرم، که نمیدیدم و متوجه تلاشهام نمیشدم زیاد.

    الان که الحمدالله ارومتر شدم و تطبیق پذیریم با تغییرات داره بهتر میشه، بهتر درک میکنم و متوجه میشم ناخودآگاه من داشته تمرین های درس های استاد رو انجام میداده ولی چون زورِ کنترل ذهنم به خاطر فشار بالای نجواهای ذهنی که روم بود، کمتر بود، فکر نمیکردم دارم واسه بهبودم تلاش میکنم.

    به خودم سخت میگرفتم و فکر نمیکردم از اون تنگنا رها بشم.

    ولی خداوند هدایت و حمایتم کرد و میکنه و از اون بحران به اندازه ی خیلی زیادی خارج شدم.

    الان دقت میکنم افکار اون زمان درصد زیادی ازم فاصله گرفتن و روز به روز ارامشم بهتر میشه الحمدالله.

    بچه داری سخت نیست، خیلی سخته.

    اما شدنیه، همونطور خیلی سخت نمیمونه.

    میشه یادش ‌گرفت، تمرین کرد و کم کم آسان شد تو بچه داری.

    چون همینطوری که زمان میگذره هم بچه توانمندتر میشه هم پدر و مادرش، یعنی سه تایی با هم رشد میکنن، یاد میگیرن و جلو میرن.

    چالش های بچه داری انتها نداره، اما وقتی منعطف شدم که بچه داری رو اسانتر کنم برای خودم، حالم خوب تر شد.

    الهی شکرت بی نهایت.

    استاد جان خیلی ممنونم ازتون برای تک تک فایلها.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    ارش اریا گفته:
    مدت عضویت: 1897 روز

    درود بر استاد و همراهان این خانواده صمیمی

    دوستان این یادداشت رو چندین بار بخونین چرا که تنها یک نوشته نیست

    سپاس بیکران از خدای مهربان وبزرگ که منو در فرکانس استاد و آموزه های ارزشمندشون قرار داد

    درحالی دارم این نوشته رو مینویسم که برادرم در کماست چون قصد خودکشی داشت چون فکر میکرد همه باهاش دشمن هسن چون فکر میکرد که دنیا و زندگی براش تمومه و این تفکر آدمیه که دو سال پیش ازدواج کرده

    سه روز پیش پس از جرو بحث با برادر دیگه سوار ماشین میشه و با تمام سرعت از جاده خارج میشه

    آره اون فکر میکنه دنیا دارن بهش ظلم میکنن و برعکس همه فکر میکنن تو ناز نعمت زندگی میکنه و تا امروز که سن سی سالگیه ذغدغه مخارج و کار و درآمد نداشت

    این همه تناقص تنها و تنها از ذهنه و ذهنی که کنترل نشه میتونه اینجوری ادمو به نابودی بکشه و اطرافیان رو هم عذاب بده

    برادر دیگم در آستانه 50 سالگی میگه میخوام دور خانواده پدری رو خط بکشم چون بهم بدی کردن و پس از 50 سال چنتا مورد و حرف ناچیز که به خیال خودش منفی و ظلم بوده رو هزاران بار تکرار کرده و از کاه کوه ساخته میگه جون به لب شدم و… چون تنها روی چیزا منفی تمرکز داره و همه زندگیش سعی کرده بگه به من ظلم شده و من چقدر مظلومم

    منم تا یه سال پیش که رو خودم کار نمیکردم و با استاد آشنا نشده بودم دقیقا همین افکار رو داشتم و امروز خدا رو شکر میکنم که با آشنایی با استاد به خدا رسیدم از بی اعتقادی محض به ایمان به خدا رسیدم و پس از اون به آرامش و ثروت رسیدم

    قدر زندگی و لحظه ها رو بیشتر میدونم

    جای اینکه از گذر عمر و سفید شدن موهام گله کنم خدا رو شکر میکنم که تا هنوز زنده ام و 5 روز پیش تولد41 سالگی رو جشن گرفتم و این شانس و فرصت رو خیلیا در سالهای ابتدایی عمرشون از دست دادن و سالهاست زیر خاک هسن

    دوستان گرامی

    نمیدونم چجوری بگم چه حال و نیتی دارم که این نوشته ها رو تایپ میکنم ولی ازتون خواهش میکنم ذهنتون رو کنترل کنین و افکازتون رو تغییر بدین اگه میخوایین دنیا و شرایط رو تغییر بدین

    امیدوارم تونسته باشم مطالب رو قابل فهم بیان کرده باشم چون در شرایط نرمالی نیستم حالا

    التماس دعا دارم برای برادرم که در کماست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      الهام وابراهیم گفته:
      مدت عضویت: 1534 روز

      سلام به برادر توحیدی عزیزم

      إلهی که بهترین اتفاق ها براتون بیفته..الهی حال برادرتون خوب شده باشه..

      هر اتفاقی هم که افتاده حتما خیر بوده و بقول استاد الخیر فی ما وقع

      کنترل ذهن کنترل زندگی..

      خدایا تنها ترا میپرستم وتنها از تو یاری و کمک و هدایت میخواهم.

      خدایا مارو به راه راست راه انهایی که نعمت و برکت وثروت داده ای.

      خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        ارش اریا گفته:
        مدت عضویت: 1897 روز

        درود بر شما و استاد و خانواده صمیمی

        برادرم پس از دوهفته در کما بودن به هوش اومدن و خدا رو هزاران هزار بار شکر در وضعیت خیلی خیلی خوبی چه ذهنی و چه جسمی هستن

        معجزه رو به چشم دیدم من و این رو مدیون شما و مردمی هستن که برای برادرم دعا کردن

        همه اعتقاد دارن که معجزه شد

        ماشین با سرعت 160 از جاده خارج شده بود و 80 متر دورتر افتاده بود 36 متر این فاصله در هوا بوده و هیچکس باور نمیکنه که راننده زنده مونده

        دیشب جشن تولد 31 سالگی برادرم بود فاصله بین شانس مرگ و جشن تولدش بین یکماه بود و اگه خدا یاور و پشتیبان نباشه آدم هیچ توانایی و قدرتی نداره

        سپاسگذارم

        من مدیون کسانی هستم که برای برادرم دعا کردن

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          الهام وابراهیم گفته:
          مدت عضویت: 1534 روز

          ,, سلام به برادر عزیزم

          خدایاشکرت. خدایاشکرت.

          اول نقطه آبی رنگ رو دیدم کلی

          ذوق کردم و بعداز خوندن

          پیامتون.. از خوشحالی زیاد گریه

          ام گرفت و بلند داد زدم

          .خداااااااااااااا یا شکررررررررت

          بینهایت سپاسگزارم از این خبر خوش عالی.

          الهی که همیشه خوش خبر باشین..

          زندگیتون هرروز شیرین تر دلچسب تر باشه

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          • -
            ارش اریا گفته:
            مدت عضویت: 1897 روز

            سپاس بیکران

            بودن در کنار همچین جمع و خانواده ای انسانهای بینظیری مثل شما باعث افتخار و خوشنودی منه عمری با عزت و خوشی و تندرستی براتون آرزومندم

            یه قالیچه کوچیک در قاب رو دیوار خونمون بود نوشته بود

            الا بذکرالله تطمئن القلوب

            دل آرام گیرد به یاد خدا

            همیشه برام نامفهوم بود

            تا دوسال پیش که به این درک و واقعیت رسیدم

            خدا رو هزاران بار شکر

            از وقتی به خدا ایمان آوردم

            سبکتر و آرومتر و بی استرس و نگرانی شدم

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    الهه سادات گفته:
    مدت عضویت: 2399 روز

    سلام دوستان عزیز

    سوره اعراف آیه 200و201

    واگر از شیطان وسوسه ای تو را برانگیخت،به خداوند پناه ببر که بی شک او شنوای داناست

    البته هنگامی که پرهیزکاران گرفتار وسوسه شیطانی میشوند به یاد خدا می افتند و ناگهان بینا و بصیر می شوند

    آیاتی در مورد تقوا امیدوارم به درد دوستان عزیز بخورد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    مریم دیناشی گفته:
    مدت عضویت: 1056 روز

    بیا با من در این لحظه برقص و پایکوبی کن.

    ای جانم‌ چقدر این خونه ها ‌ومحله زیبا تمیز و شیک بود

    I can create any thing I want

    این جمله رو بارها و بارها باید ملکه ذهنم کنم

    که من میتونم هر چیزی رو که میخوام خلق کنم

    توانایی کنترل ذهن:تقوا

    ایمان به خدایی که تنها منبع قدرت ،رزق ،سلامتی ،عشق و هر آنچه که میخواهیم هست.

    نقطه ی مشترک تمام افراد موفق جهان و یک

    درصدی ها همین است(توانایی کنترل ذهن)

    ما باید در هر شرایطی به محیط و اتفاقات به گونه ای بنگریم که احساسمون خوووووب و بهتر بشه.

    سپاسگزار داشته هامون باشیم .

    کانون تمرکزمون رو بزاریم روی خواسته هامون

    کانون توجه و تمرکز یعنی چی میبینم چی میشنویم

    چی می گیم چه چیزی رو از گذشته به یاد میاریم و نسبت به آینده چه تخیل و تجسمی داریم.

    وقتی میتونیم این ورودی ها رو کنترل کنیم که از این پنج مورد که نوشتم خوراک میگیره میتونیم فرکانس مناسبتری رو به جهان هستی ارسال کنیم و جهان هستی بهترین جواب‌ها رو به این فرکانس ها به ما بر میگرداند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  8. -
    عمادالدین فیاضی گفته:
    مدت عضویت: 3129 روز

    به نام خداوند دریای نور خدایی که دارد به هر جا حضور استاد عباس منش عزیز و هم فرکانسی های عزیز با سلام و ارادت ، من دقایقی پیش آخرین فایل استاد تحت عنوان ” توانایی کنترل ذهن” را با دقت و شوق تمام دیدم از دیدن این فایل بسیار محظوظ شدم ، آن طبیعت رویایی، آن سکوت محض که گهگاه فقط با صدای پرندگان شکسته می شد، دریاچه کوچک ،همه و همه گویا قطعه ای از بهشت را برای ما به تصویر می کشید ، سخنان جذاب و تاثیر گذار استاد حقیقتا جای بسیار سپاس وتقدیر دارد. نکته اساسی درفایل های استاد این است که بطور پیوسته و همیشگی هر الهامی که به او می شود، هر حسی خوبی که از هر چیزی دارد، اینگونه صادقانه با خانواده صمیمی خود در میان می گذارد و شوق داشتن احساس خوب را که سر منشا ء اتفاقات خوب است ؛ در ما زنده نگه می دارد، بدون تردید ارائه دیدگاهها و تجربیات بی نظیر استاد که با زبانی صمیمی و ساده بیان می شود غیر قابل وصف است ونمی توان با هیچ زبان و گفتاری حس قدرشناسی خود را بیان کرد به قول حافظ :

    چو گفتمش که دلم را نگاه دار چه گفت ز دست بنده چه خیزد خدا نگه دارد

    سر و زر و دل و جانم فدای آن یاری که حق صحبت مهر و وفا نگه دارد

    غبار راه راهگذارت کجاست تا حافظ به یادگار نسیم صبا نگه دارد

    تعلیمات استاد عباسمنش به ما می آموزد که مطمئن با شیم اگر در مدارو احساس خوب باشیم و بتوانیم هر لحظه ذهنمان را در جهت خواسته ها و امواج مثبت متمرکز کنیم ، ؛به هرآنچه که خواستار آن هستیم خواهیم رسید وجالب اینکه تمام کائنات نیز با ما و آرمانمان هماهنگ خواهد شد ،این قانونی لاتغییر است. او به ما می آموزد که هیچکس جز خودمان نمی تواند زندگی مان را تغییر دهد و تکیه بر توانایی هایی که خداوند به ما داده است همراه با ماندن در احساس خوب حتی در سخترین شرایط رمز اصلی موفقیت است. به قول بودا که در آخرین توصیه ها به شاگردانش گفت : “در زندگی تنها به خود و توانایی های خود متکی باشید ، حقیقت بزرگترین پناهگاه شماست به حق که بزرگترین پناهگاه انسان است و غیر ازاو، مفر ، و پناهگاهی نیست ، متکی باشید ” آری تنها باید بسوی خدا گریخت ” فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ “” پس به سوى خدا بگریزید” همیشه در زندگی پناهتان او باشد تا کامیاب شوید ، زندگی استاد به ما می آموزد که با تمرکز ذهن بر خوبی ها ، انسان هر روز می تواند از قله ای به قله دیگر صعود کند و آنقدر بالا برود تا به معرفت و آزادی کامل از هر لحاظ ؛ برسد . آزادی و استقلال مالی ، آزادی زمانی ودریک کلام آنگونه که دوست دارد زندگی اش را بسازد و به تمام معنا رها باشد . درپایان بار دیگر از استاد عزیز برای اشتراک گذاشتن آموزهای عالی و هر احساس خوبی که دارند ؛ سپاس بیکران دارم و برای خانواده صمیمی سایت عباس منش آرزو می کنم که همواره احساس خوب داشته تا اتفاقات خوب را تجربه کرده وهمیشه ودر همه وقت احساس خوشبختی و شادی کنند . که تمام رمز هستی و خوشبختی انسان در همین کلام آخر نهفته است. امید که همگی مان قدردان آموزه های استاد بوده و با عمل و حرکت کردن بسوی باورهای درست جهان بهتری را برای خود و ودیگران خلق کنیم. با بسیار سپاس عمادالدین فیاضی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    سیامک آقایی گفته:
    مدت عضویت: 1329 روز

    با عرض سلام و احترام خدمت جناب استاد عباس منش ،سرکار خانم شایسته و دوستان گرامی

    بنده بعد از استفاده از آموزش های سایت در محصولات و دانلود ها در طی تقریبا دو سال گذشته،دریافتم که یکی از مهمترین پاشنه های آشیل من،کنترل ذهن است،چون تا امروز تجربه زندگیم نشون داده که براحتی با هر مسئله کوچک و بزرگی امکان داره که نتونم ذهنم رو کنترل کنم و براحتی به درگیری لفظی با دیگران،غرولند کردن های زیاد و طولانی،کینه،تنفر قهر کردن و در آخر انجام اقدامات آنی و احمقانه منجر شده است.

    در مدتی که روی خودم کار میکنم،در مقام مقایسه با قبل میتونم بگم بسیار بسیار بهتر از گذشته شده ام،چون برخی نتایج ملموس گرفته ام:

    1- اردیبهشت ماه امسال معامله ملکی رو انجام دادم که هرچند در صورت ضرر کامل هم مبلغ اون برایم قابل جبران بود(البته نه براحتی ولی در طول مثلا 6 ماه)،اما بدلیل عدم انجام تعدات طرف مقابل(که اتفاقا از آشنایان هم بود)ناراحت شدم ولی سعی کردم به هیچ وجه مانند گذشته عمل نکنم و بخودم گفتم خدایا به تو سپردم به بهترین حالت که کسی متضرر نشود این مورد را برایم حل کن و صد البته که دریافتم بدلیل عامل ترس و طمع این معامله را انجام داده ام و خدا رو شکر کردم که در این معامله این مورد رخ داد و درس عبرت اون میتونه در معاملات آتی و بزرگ تر بهم کمک کنه.

    خلاصه تو این مدت هر چی خانواده اصرار کردند که از اون شخص شکایت کنیم و غیره من قبول نکردم تا اینکه در شهریور ماه براحتی اون مورد حل شد،پول من را تمام و کمال پس دادند و مهم تر اینکه برای یک سری از موارد بسیار مهم تر در این ماه که بدنبال تامین منابع مالی بودم،این پول سربزنگاه بدستم رسید و من البته میدونستم که حل و فصل این موضوع فقط و فقط بدلیل کنترل ذهن و لطف خداوند بوده است و از آن زمان تا امروز به کرات این مورد رو به خودم یادآوری و از خداوند تشکر کرده ام.

    2-در مورد بعدی پسرم بدلیل عدم علاقه به درس سال تحصیلی گذشته نمرات خوبی رو کسب نکرد و در شهریور ماه مدرسه غیر انتفاعی قبل اعلام کرد که شهریه امسال نسبت به سال قبل100 درصد افزایش داشته و شیفت مدرسه از صبح به بعداظهر تغییر یافته و این در حالی بود که پسرم عصر ها به باشگاه ورزشی میروند و در ضمن مدرسه به دلیل بعد مسافت نیاز به سرویس دارد که سال قبل پسرم با موتور میرفتند ولی بدلیل تصادف،موتور رو فروختند و دیگه علاقه ای به موتور ندارند،و سرویس مدرسه علاوه بر هزینه بیشتر بدلیل اینکه اکثر هم کلاسی ها با موتور یا اتومبیل(بدون داشتن گواهینامه)رفت و آمد میکنند،عملا معضل بزرگی به شمار میامد،مضاف بر اینکه تغییر مدرسه بدلیل کارنامه ضعیف ایشان هم مزید بر علت بود.

    با باور های گذشته این مسئله میتوانست در شروع سال تحصیلی به یکی از بزرگترین چالش ها تبدیل شود و باعث درگیری شدید در محیط خانواده بدل شود که من و همسرم تقصیر ها را بر گردن پسرم بیاندازیم که درس نخواندن ایشان باعث بروز این معضل شده است و …فکر کنم حدس بزنید سرانجام کار تا کجا ها میتوانست ادامه پیدا کند.

    ولی با ایجاد باور های مناسب و کنترل ذهن(جملات تاکیدی مناسب،توکل به خدا،عدم قضاوت پیش از شروع کار و غیره)بصورت بسیار جادویی در دبیرستانی با فاصله 200 متر تا منزل،تعداد دانش آموزان نصف کلاس مشابه دبیرستان قبل و بسیار مستعد و اهل درس(به حدی که پسرم تقاضا کرده کلاس کنکور شرکت نماید) و کادر فنی خوب و دبیرستان بهتر و در کمال تعجب شهریه 40 درصد کمتر،ثبت نام شدند که من فقط و فقط(حتی در همین لحظه)گفتم خدایا شکرت ،چون این کار را تو انجام دادی و بس وگرنه با تمام اون شرایط نامناسب امکان نداشت(حتی با پیشنهاد کمک های مردمی به اصطلاح و غیره)این مدرسه یا مدارس دیگر،ایشان را ثبت نام نمایند.

    البته لازم به ذکر که در طی امسال من بار ها و بارها در موضوعات دیگر کنترلم را از دست دادم و با دیگران بحث کردم و همان مسیر های پیشین رو طی کردم و میدانم که باید هر روز تا آخرین لحظه عمرم روی این مسئله و دیگر نقاط ضعف خودم کار کنم ولی الان در صورت عدم کنترل ذهن نسبت به گذشته دو تفاوت قابل دکر است:

    1-خیلی سریع متوجه میشوم که مسیر اشتباه است و انگار یک برنامه بصورت پیش فرض در درونم به من اخطار میدهد و من متوجه میشوم

    2-زمان و شدت درگیر شدن ذهنم(در اکثر مواقع)بسیار کمتر از قبل می باشد.

    واقعا این دو مورد که عرض کردم اگر باور های قبلی بود میتوانستند براحتی طوفانی در زندگیم ایجاد کنند، ولی با لطف و کمک پروردگار بطرز بسیار جادویی در بهترین حالت ممکن و بسادگی،حل شدند و برای من الگویی شدند برای استناد کردن در موارد احتمالی که در آینده،برایم ممکن است پیش بیاید.

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      مریم سلیمان نژاد گفته:
      مدت عضویت: 1063 روز

      با سلا و احترام

      من بعد از خوندن کامنت های متعدد و خوندن کامنت شما واقعا خیلی خوب با ذکر موارد در زندگیتون کنترل ذهن رو نشون دادین و یه جورایی اموزش دادین برای من که خیلی عالی بود و ملموس

      براتون ارزوی موفقیت های روز افزون میکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: