الگوبرداری از افراد موفق | قسمت 5 - صفحه 8
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/02/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-02-09 04:03:442023-03-26 07:57:15الگوبرداری از افراد موفق | قسمت 5شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بادرود به همه عزیزان مطلب اخر استاد عزیز منو یاد یک عادت یکی از دوستانم انداخت ک دوست دارم بیان کنم تا هرکس ک خواست انجام بده و تست کنه
این دوست خوبم ظرفی داخل کشو اتاقش داره و داخلش اکثر وقتها پسته میریزه و هنگام خوردن پسته ها پوست پسته ها رو داخل همون ظرف میزاره و خالی نمیکنه کنجکاو شدم ازش پرسیدم علت این کار رو ! جواب جالبی داد :
گفت وقتی میخوام پسته بردارم دستم رو میبرم تو کشو و بدون نگاه کردن پسته برمیدارم و میخورم و پوستهاشون رو بدون اینکه نگاه کنم میزارم داخل ظرف و اما هر وقت احساس میکنم عصبی و خسته هستم دستم رو بدون نگاه کردن داخل ظرف میکنم و داخل پوست پسته ها درون ظرف دنبال پسته سالم برای خوردن میگردم این کار باعث میشه حواسم کاملا روی دستم داخل ظرف پر از پوست پسته باشه و از اتفاقی ک افتاده دور بشم و چون تعداد پسته های سالم کمه و تعدادپوست پسته ها زیاده وقت بیشتری واسه پیدا کردن میزارم و تمرکزم برای ردیابی پسته بیشتر میشه و اینطوری ریست میشم
دیدم واقعا جالبه و امتحان کردم و جواب میداد
باید بتونیم راه برای کنترل ذهن پیدا کنیم و یا بسازیم
ممنون از استاد و همه دوستان گلم
بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین
سلامی دوباره به استاد عزیزم، استاد توانمندم، استاد زیبا و قشنگم که اینقدر این وجود ارزشمند رو تو خواب میبینمش انگار من با اینکه نمیدونم استاد کجای این کره خاکی هستند اما میدونم که اینجاست. همین جا همین لحظه در هرجایی که من بخوام با من هست. اصلا اینقدر تو خواب هام هستی تعجب میکنم که چرا وقتی بیدار میشم نیستین که هنوز با هم حرف بزنیم. این چیزی بود که باید میگفتم تا بدونی استاد جانم کــه چقدر هستی، چقدر کلامت، چقدر وجودت، چقدر تاثیرگذاری هات هست.بدونی که یک دست قدرتمندی هستی از سمت خدا که اینقدر خوب داری زندگی میکنی که الحق جهان رو جای بهتری برای زندگی کردی. وجودت رو سپاس، تلاش ها و حرکت هات رو سپاس. استاد چطور بگم که گفتنم شایسته ی این احساس قلبی و این ذهن و منطق رام شده ی من باشه.گاهی باید نگفت باید چشم ها رو بست فقط با یک نفـس عمیق و لبـخندی سرشار از رضایت و عشق رو به جهان فرستاد تا کــه کمی آرام شود این قلب پر از قدردانی و تشکر …استاد عزیزم چشم هایم در دنیای بیرون از من در همین حوالی دنبال تو میگردد. واقعا نمیدونم وقتی این اتفاق شگفت انگیز و لحظه سحرآمیز رسید چطور باید کلمات رو به رقص در بیارم تا بگم اون چیزی را که نمیدونم…
اومدم سلام کنم ببین چی شد. قلبم هــک شد با اعجاز عجز در برابر او و نمیدانم و یادش اومد که من اصلا مگه چی میدونم،واقعا هیچی نمیدونم که بخوام چیزی بنویسم. من اصلا چی دارم برای اینکه کامنتی بشه برای این فایل های ارزشمند و باورساز…
اومدم سلام کنم شوخی شوخی انگشت ها و ذهنم خودشون با هم این مقدمه رو بافتن. از توی دهلیز و بطن قلبم یکی رو یکی زیر بافتن. بافتن تا بشه نقشی از من برای نمیدانمی بزرگ…
یک تجربه بگم از نمیدونم گفتنم…
وقــتــی به نمیدانم رسیدم…
من یک روزی که فکر میکردم واسه خودم دیگه دارم از علم خیلی سر درمیارم، روزی که ادعای دبیرستانی بودن منو گرفته بود که دیگه دارم به آخر علم و دانش میرسم. روزهایی که داشت میرفت تا مرحله مدرسه و درس خوندن تموم بشه. حسابی در درون پر از سوال، پر از جواب، پر از شک، پر از دعوا، پر از بحث و کل کل بودم.نمیخوام داستان اون سال ها رو تعریف کنم میخوام بگم اینقدر من فکر میکردم میدونم و بلد شدم که یکجایی رسیدم دیدم یک چیزهایی هست ک هیچکس نمیدونه، سوال و معماهایی هست که دانشمندان هم هنوز با این همه علم و تحقیق براش جوابی ندارند.
یکیش آخرین و بزرگترین عدد در ریاضی بود. بـــی نــهـایــت
یک چیزی بود که دیگه منو قشنگ داشت در هم میشکست که فهیمه چه خبره ببین، اینو نمیتونی بفهمی چیه. مگه من تو کـَـتم میرفت ندونم. فکر کردم فکر کردم فکر کردم…اما هرچی بیشتر فکر کردم بیشتر بی نهایت رو نمیفهمیدم.بیشتر تلاش میکردم بیشتر میفهمیدم وای که چقدر چیزها هست که نمیدونم، نمیدونن، نمیدونیم…همون موقع ها دنبال درک و معنی کلمه عــشــق هم بودم. همون موقع ها بود که یکجورایی با خدا تو جنگ و جدل بودم برای این دین زوری و مسخره اش. برای این احکام و ترس از جهنم رفتن ها…اصلا اون موقع هیچ چیزی تو کتم نمیرفت. هیچکس جواب درست نمیداد نهایت یکی میخواست جواب بده میگفت ما اصلا نباید درمورد بعضی چیزها فکر کنیم یا سوال کنیم. اینو که میشنیدم اصلا مسخره ترین جواب دنیا بود یعنی که چی این سوال رو خیلی ها دارند اما چرا نباید پرسید. چرا نباید فهمید. خلاصه که درگیره درگیر بودم. هر چی میرفتم انگار بیشتر گم میشدم شایدم داشتم تو مسیر ناشناخته ایی میرفتم که انگار همه چیز برام گنگ و مبهم بود. اصلا چرا هیچ چیزی ته نداره. عددها ته ندارند اگرم دارند و بهش میگن بی نهایت، اصلا خودش یک دریچه به دنیایی ناشناخته است انگار. اصلا چرا چرا چرا..اگر خدا وجود داره و همه چی رو میدونه خب باشه اون میدونه اون عالمه اون مسلطه به همه چی خب خودش به من بگه.باشه تسلیـم، تو میدونی خب بگه،جوابو بده، خودش با من حرف بزنه. اصلا چرا عربی حرف بزنم که عربی جواب بده که من باز نفهمم چه جور خدایی هست فارسی بلده دیگه. خب من چند وقتی بود با خدا فارسی حرف میزدم. ولی دیدم فایده نداره این چیزها. دیدم اصلا قضیه یک طرفه است. من حرف میزنم اون هیچی،سکوته سکوت.(اون موقع نمیدونستم سکوت زبان خداونده) بیخیال حرف زدن شدم. رفتم سراغ حرف های خودش(خوندن قران) اونم فارسی تا بفهمم اصلا حرف حسابش چیه خدا چی میگه، یا اون موقع ها به محمد چی گفته. یکم منو آروم کرد اما سوال هام بیشتر شد. ادامه دادم، ادامه دادم، ادامه دادم تا یک روز گفتم اینجوری فایده نداره من میرم وایمستم نماز میخونم باهاش حرف میزنم اصلا همون مدلی که میگن عربی هم میخونم، ولی اگر جواب نده اگر خودشو نشون نده یعنی همه چی دروغه، یعنی قرآن و نماز و هرچی میگن سرگرمیه و الکی. فقط واسه دل خوش کردنه…خوشحال از این تصمیم رفتم سراغ نماز خوندن به شیوه ایی که به ما رسیده که انصافا اگر کسی به پا داره نه اینکه بخونه. واقعا صلاه کنه عروج میکنه. اتفاقی که من تجربه کردم. تجربه ایی ناب…اینا رو گفتم که بگم از اون موقع که جواب همه چی رو بهم نشون داد و دیدم یک نمیدونم خاصی تو وجودم شکل گرفت. تا مدتی هم داشتمش. اما الان که اومدم بنویسم یادم اومد یک زمانی منم خیلی نمیدونستم.
بنظرم چندتا نمیدونم داریم.
یک نمیدونم که طرف واقعا نمی دونه.
یک نمیدونم که طرف یک چیزایی میدونه ولی میدونه که کافی نیست یا درست نیست و ترجیح میده بگه نمیدونم.
یک نمیدونم که طرف قلبش اینقدر آرومه و امیدوار میگه نمیدونم و اصلا براش مهم نیست چون در لحظه خوشحاله و از آینده مطمئن
یک نمیدونم که از آگاهی زیاد از اینکه میدونه خیلی چیزها هست برای دانستن پس قطعا خیلی چیزها هم هست که هنوز نمیدونه پس طرف میگه نمیدونم یعنی به نمیدونم میرسه.
منم واقعا نمیدونم میخواستم نکته و تجربه بنویسم زدم تو کانال دیگه…
دیدم جای این شعر خیلی برای مفهوم بالا خالیه
شاعر میــگه:
آن کس که بداند و بداند که بداند
اسب خرد از گنبد گردون بجهاند
آن کس که بداند و نداند که بداند
آگاه نمایید که بس خفته نماند
آن کس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به منزل برساند
آن کس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکب ابدالدهر بماند
این کلمه نمیدونم چقدر آدم در لحظه اکنون میبره و نمیذاره که هیچ چیز و هیچ کسی رو قضاوت کنی، حتی خودتو…چقدر خوبه رها بودن،چقدر خوبه همه چیز رو به اون دانای مطلق سپردن، چقدر این نگاه منو رشد داد و این تجربه رسیدن به نمیدونم خوبه. گذر از این مرحله تــو را به هیچی میرساند به رشد، به تبدیل شدن، به یک هیچی ایی که پوچی نیست بلکه پُری است. پُــر از او….اوست که دانای مطلق است، اوست که دانای نهان است، اوست که بینا و شنوا در همه چیز است، اوست عالم بر همه ی علم هاست، اوست که مدیره و مدبر، اوست که مطلق است در همه چیز…اوست که بی نهایت است اوست که عشق است، اوست که کوچک میشود قد نخ یک پیر زن دوزنده یا اینقدر بزرگ که کهکشان در برابرش یک گوله نخ هم نیست. اوست که متعال و داناست.
دانــم کــه نــدانــم
تقدیم با عشق…
این کامنت ادامه دارد(البته نمیدونم)…
هم فرکانسی عزیز
سعادت خواندن مطالب شما رو خدا بهم داد و کلمات زیبا و نورانی که نوشتید در قلبم یافتم،چقدر توحیدی بودن و متوجه خدا بودن و توکل به او کردن زیباست ،او همه چیز است همه اوصافی که وجود دارد در اوست و او که همه چیز است، ما را خلق کرده و همه چیز را مسخر ما کرده و همه فرشتگانش را به سجده ما درآورده و ما را خلیفه الله قرار داده.یعنی او همه چیزی که نیاز داریم رو به ما داده ،همه ابزار رو دریافت کردیم و حتی نمایندگی هم گرفتیم پس چرا کارمان را شروع نمیکنیم و به عقب می اندازیم،لحظه به لحظه هر چه ارتباط بیشتر شود و لحظات خدایی بیشتری تجربه کنیم ،وقتی نور درونمان روشن شود و راه برایمان کاملا قابل تشخیص باشد وقت شروع کردن است،دیگر هیچ نجوایی نداریم یا اگر هم باشد تشخیص میدهیم، دیگر صلح درونی داریم،دیگر حال و احساس ما عالی است،دیگر ما به دنبال مشتری نیستیم،دیگر سوخت عشق ما پایانی ندارد،دیگر همه انسانها وموجودات جور دیگه ای هستند و….
هم فرکانسی عزیز تحسین میکنم حال خوب شما رو و از رب العالمین میخام حال منو هم احسن الحال کنه….
سپاسگزارم
سلام به شما هم فرکانسی ارزشمندم
واقعا سپاسگزارم برای این کامنت زیبایی که برام نوشتین. کامنت تون قلبم رو جلا داد چقدر خوب نوشتین چقدر ممنونم.
چقدر خوب بود جملاتی که ردپا گذاشتین و یکجورایی کامنت منو ادامه دادین.
چقدر توحیدی بودن و متوجه خدا بودن و توکل به او کردن زیباست…
چقدر این کامنت شما عالی بود، به موقع بود، ادامه آنچه لازم داشتم بود، چقدر نشانه بود اونجایی که نوشتین: همه ابزار رو دریافت کردیم و حتی نمایندگی هم گرفتیم پس چرا کارمان را شروع نمیکنیم و به عقب می اندازیم.
واقعا سپاسگزارم برای اینکه برای من کامنت زیبا و پر از اگاهی و عشق تون…
سپاسگزارم واقعا این سعادت و خوشبختیه و آدم ها هم برای ما جور دیگه میشن کامنت دوستانی چون شما هم جور دیگه میشه برای ما…
از صمیم قلبم براتون از الله یکتا بهترین بهبودهای درونی و بیرونی رو خواهانم.
ارادتمند شما فهیمه پژوهنده
سلام
اوه اوه اوه اوه اوه ………..
چی بگم از کدوم یک از کلامات پر از حس
پراز معنا پراز زیبایی شور شوق حس خوب
آره نمیشه در ذهن خودم باشم پس چرا جواب نمیده بعد نتیجه بگیرم که اون دروغه اصلا وجود نداره
آخه ما که با او حرف نزدیم
احساسی رو به طرفش روانه نکردیم
توجه بهش نکردیم
ما خواسته مون رو بهش نگفتیم
در زمان لذت بردنها کجای ذهن مون قرار دادیم
هر وقت چیزی بدست اوردیم گفتیم من بودم که بدست آوردم
بارون اومد گله کردیم سیل همه جا رو برد
بارون نیومد گله کردم خشکسالی شده
برف اومد گفتیم سرما یخ زدیم وای بهمن اومد چقدر خسارت جانی و مالی داشت
برف نیومد گفتیم وای چه سال سختی رو داریم
واقعا ما چگونه با اون هستی برخورد کردیم جز گله و شکایت و نارضایتی و همیشه ناخواسته هایمان برای خدا سوغات می بردیم
احساس بد ، ذهن در به داغون ، افکار بد ،
شاکی بودن از زمین وزمان ، هزاران نداسته های خودمون ،
ودر نهایت کتمان وجودش رو به اون هدیه میکردیم میکنیم بعد توقع هم داریم پس چیشد.
اره درست وزیباگفتین خانم پژوهنده گرامی باید عمل کرد باید با اوحرف زد باید باید تمام توجه به اصل باشه، باید با احساس خوب ورضایت باهاش صحبت کرد نه تنهایی کلام بلکه با یک حس عالی
واین است غیر ازاین نیست
ما نمیدانیم اوکه دانای مطلق است پس به او وصل شویم
با فرکانس خوب
با خواسته ها نه نخواسته ها
شادو سلامت وموفق باشید
سلام سلام سلام
واقعا سپاسگزارم برای این کامنتی که نوشتین تا بهتر درک کنم، باورهامو بهتر ببینم و راهی که باید رفت رو بهتر بفهمم.
“ما نمیدانیم اوکه دانای مطلق است پس به او وصل شویم”
پس با احساس خوب و امید کــه او با این باور که دانا و پاسخ دهنده است ازش درخواست میکنیم. ازش یاری میخوام…
ارادتمند شما فهیمه
به نام خدای مهربان
سلام فهیمه جان، بانوی پژوهنده
دختر خدا بکُشِت.
آره خدا بکُشِت، چیه تعجب کردی؟!!!
دارم برات بهترین دعا را میکنم، باور نداری؟ پس این حدیث قدسی رو بخوان
“من طلبنی وجدنی، و من وجدنی عرفنی، و من عرفنی أحبّنی، و من أحبّنی عشقنی، و من عشقنی عشقته، و من عشقته قتلته، و من قتلته فعلیّ دیته، و من علیّ دیته فأنا دیته.”
هر کس مرا طلب کند، مرا می یابد و هر که مرا بیابد، مرا می شناسد و هر که مرا بشناسد، مرا دوست دارد و هر کسی مرا دوست بدارد، عاشقم می شود و هر که عاشقم بشود، عاشقش می شوم و هر کس را که عاشقش بشم، او را می کشم و هر کس را بکشم، دیه او به گردن من است و هر کس که به گردن من دیه دارد، من خودم دیه او هستم.
امروز بعد از خواندن کامنتت تو فکر فرو رفتم، که واقعا چیز بی نهایت وجود داره یا برای ما بینهایت است.وقتی خوب فکر کردم دیدیم همین اتم های سلول های بدن ما یک نوع بینهایت هستند، واقعا شمردن اتم های فقط بدن ما امکان پذیر نیست چه برسه به همه جهان. و ما مثل یه ماهی بیاح (جنوبی ها میدونن چه ماهی است) در اقیانوس آرام می مونیم، آیا یه ماهی میتونه وسعت اقیانوس رو درک کنه، خلاصه گذشت تا این حدیث قدسی از ذهنم گذشت و اون رو با بچههای سایت مقایسه کردم، دیدیم شامل همه بچههای سایت میشه، همه اونها رو خدا کشته، حال چطور؟ آدم مرده، غیبت نمی کنه، حرص نمیزنه، حسادت نمی کنه،دروغ نمی گه ،چاپلوسی نمی کنه،جلوی کسی سر تعظیم فرو نمیاره، کاری به کارای بقیه نداره،حال بد نداره،و همیشه در حضور است.
واین نهایت عشق است.
اینجا محفل عشق و شور و طرب است و شادی.
مررررسی فهیمه جان دوست دارم مهربونم.
مراقب حال دلت باشه، که خانه خداست.
حدیث زیبای امام صادق(ع) است که فرمود:
” الْقَلْبُ حَرَمُ اللَّهِ فَلَا تُسْکِنْ حَرَمَ اللَّهِ غَیْرَ اللَّهِ”(1) دل حرم خدا است در حرم خدا، غیر خدا ساکن نکن!
در پناه حق
سلام رضوان قشنگم دوست فوق دوست داشتنی و باحال من
واقعا ازت بسیار بسیار سپاسگزارم برای این دعا و جمله شگفت انگیزت. آره اولش برای ثانیه ایی تعجب کردم چندبار جمله رو با بالا و پایین کردن اَ اِ اُ چندبار خوندم. بعد گفتم همون “کُشتن” بخونم و چقدر حال کردم و گفتم اصلا خبر نداری دنبال همینم تا دوباره خدا منو بکشه. از عشقش و تو عشقش و با عشق کشته بشم. اصلا اینقدر خوشم اومد از این دعا.
واقعا سپاسگزارم دوست عزیزم که اینقدر خوبی. اینقدر برام میزنی تو خال. خیلی باور دارم که بهترین دعا بود چون یکبار کشته عشق خدا شدم و تک تک کلمات جملات کامنتت منو به یاد اون تجربه دلخواهم انداخت و میخوام که دوباره تکرار بشه اگر تکرار بشه…
سپاسگزارم از این دعای قشنگ و دوست داشتنی ات
واقعا بی نهایت رو میشه در همه چی دید و اگر اینو بتونیم ببینیم یعینی فراوانی رو داریم میبینیم بنظرم…بازهم سپاس رضوان عزیزم از تک تک کلماتی برام نوشتی.
دوستدارت فهیمه
سلام استاد جانم
سلام استاد بینظیرم
امروز رفتم ، یعنی بهم گفته شد که برم ، جدید ترین مدل AirPod رو گرفتم تا دوره ها و آگاهی ها و صدای جذاب و نازنین شمارو بهتر گوشکنم
استاد AirPod pro 2nd generation خیلی عالی هست و سیستم noise cancellation بسیار قوی تری از مدل های قبلی داره.
این هدیه خداوند به من بود که به محز خرید قسمت نهم دوره فوق العاده قانون آفرینش بهم داده شد .
میبوسمتون استاد و خیلیخوشحال و راضی هستم از کار کردن با شما
سلام به استاد عزیز و دوسداشتنی و مریم خانم گل و تمامی دوستان هم فرکانسی
الهی صدهزار مرتبه شکر که یک روز دیگه بهم فرصت زندگی داد تا بتونم فایلهای بیشتری از استاد ببینم و آگاهی های بیشتری کسب کنم.
واقعا این حرفها طلاست.
وقتی به صحبت های شما در این فایل دقت میکردم چقد مثالهای زیادی از دوستان و اطرافیان در ذهنم مرور میشد که مهر تایید میزد روی حرفهاتون.
آدم هایی که همیشه از شرایط مینالن و همیشه به دنبال پیش بینی و حرف زدن در مورد عوامل بیرون از خود هستن واقعا میبینم که همه این آدم ها اصلا زندگی نکردن و نمیدونن زندگی کردن یعنی چی.
خدارو گواه میگیرم این چند روزی که بنده هرروز با فایلهای استاد روزم را شروع میکنم احساس میکنم زندگیم گلستان شده.
بهترین اتفاقات بصورت رگباری و پشت سرهم دارن برام میفتن چقد تونستم یخچال بفروشم و چقد سودهای خیلی درجه یک و عالی داشتم خیلی راحت.
چرخ زندگیم خیلی راحت و آسان میچرخه و کلی لذت میبرم از لحظه لحظه زندگیم.
واقعا الگوی خیلی کاملی هستن لیونل مسی همیشه از اینکه بازیکن های حریف خطاهای سختی روی ایشون مرتکب میشدن و هیچ بداخلاقی یا اعتراضی نمیکرد برام سوال بود؟!!!!!
واقعا از اینکه چرا هیچ وقت به داور اعتراض نمیکرد با اینکه کاپیتان تیم بود و مثل تمام کاپیتان های تیم های دیگه باید در موارد حساس و ناجالب به داور اعتراض میکرد اصلا هیچ واکنشی نداشت و فقط به دنبال انجام کارش بود اینم برام همیشه سوال بود؟!!!!!
همیشه از اینکه به دنبال گرفتن توپ طلاهای بیشتر نبود و هیچ تقلایی نمیکرد برام سوال بود؟!!!!
خیلی من عاشق شخصیت مسی بودم یجورایی منم در خیلی زمینه ها بهش شباهت دارم.
خداروشکر میکنم شما این شخصیت را انتخاب کردین و برامون تحلیل کردین چون با تمام وجود درک میکنم حرفهای شمارو و میفهمم.
واقعا این هنر مردان خداست که به هرچیزی برسن همه چیز را از جانب خدا میدونن و غرور و تکبر ندارن و به حاشیه کشیده نمیشن.
لیونل مسی نشانه واضح این هست که اگه همه چیز زندگیت اعم از شهرت و موفقیت و خونواده و ثروت و جایگاه و همه چیز را از جانب خدا بدونی و در لحظه زندگی کنی بهترین اتفاق ها برات میوفته و به قول استاد به همه چیز میرسی.
خدارو صدهزار مرتبه شکر بخاطر این فایل و این نکات زیبایی که اشاره شد.
خداروشکر میکنم منم دراین بازه اعتراضات در ایران یکبار هم پیگیری نکردم و روی خودم و سریال سفر به دور آمریکا تمرکز کردم و کلی هم نتایج عالی گرفتم بلطف خدا.
خدارو شکر میکنم در مسیر درست و صراط مستقیم قدم برمیدارم.
استاد واقعا باورم نمیشه من صبح زود این فایل رو دیدم و اینقد سرم شلوغ بود و زنگ خور گوشیم بالا بود وسفارشات جدید گرفتم که تا الان نتونستم دیدگاهم را کامل کنم.
استاد حال خوب همه چیز هست.
باورتون نمیشه استاد عزیز این مدت که حالم خوبه یه سری اتفاقات عجیب دارن میفتن که نعمت ها و پولهای زیاد وارد زندگیم بشه که خودم شوکه میشم.
بلطف خدا بعد از سه سال کار در حرفه خودم اینقد پیشرفت کردم که همه اقوام و فک و فامیل از لحاظ مالی از من حساب میبرن.همگی متعجب هستن از این همه پیشرفت.
واقعا باورم نمیشه دوسال پیش بعد از یکسری اتفاقات تنها8میلیون داشتم تا کارمو شروع کنم و تنها یک عدد یخچال کارکرده صنعتی خریدم وشروع بکارکردم و بلطف خدا الان بالای 30عدد یخچال آکبند و نو دارم و همه اینها بخاطر آموزه های استاد هست و در مسیر ثابت قدم بودن.
خداروشکر اینقد نعمت و فراوانی در زندگیم هست که موقه خرید کردن از بهترین مارک ها بیشترین تعداد را میخرم.
استاد عزیز اصلا باورم نمیشه دوسال پیش بعد از عروسی پول نداشتم یک کیلو برنج بخرم ولی الان همین هفته پیش 4عدد کیسه برنج عالی خریدم بدون نگرانی.
خداروشکر میکنم دراین مسیر هرچقد پیشرفت کردم حتی ذره ای مغرور نشدم.
واقعا این حرفهای استاد فوق العاده بود.
زندگی زیبا و بدون حاشیه و پراز نعمت و فراوانی و همه چیز را از جانب خدا بدونی و احساس آرامش و حال عجیب داشته باشی واقعا به این میگن زندگی واقعی.
استاد عزیز از خدا میخوام همیشه بهترینها نصیب شما بشه.
واقعا آشنایی من با شما بهترین اتفاق زندگیم بود.
حال این روزهای من بهترین لحظات زندگیم هست.
عاشقتونم
به نام خدا
سلام علی آقا. نمیدونم چرا خوندن کامنتتتون یه جور حس سادگی داشت و خیلی به دلم نشست.
و واقعا واقعا خیلی لذت بردم و افتخار کردم که طی دو سال اینقدر پیشرفت مالی داشتید. احسنت بر شما که بقول خودتون مثل آقای مسی بی حاشیه سرتون رو انداختید و دارید زندگی مزکنید و طبق نوشته هاتون فقط سرگرم خودتون و رشد آگاهی هاتون هستید.
الهی شکر. انشالاه همه ماها بتونیم مثل شما در مسیر رشد مداوم باشیم. دوست داشتید بازم از نتایجتون برامون بنویسید.
به نام خداوند بخشنده هدایتگرم
عرض سلام و احترام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون و دوستان هم فرکانسم
استاد سپاسگزار شما هستم بابت اینکه شخصیت مسی که یکی ار کسانی است که من تو فوتبال علاقه شدیدی به باری و شخصیت آروم این بازیکن محبوب دارم و برا خیلیا یه الگو حساب میشه
ممنونم از شما که اومدید و در رابطه با ایشون صحبت کردید و حرفاشو از دید گاه خودتون به ما گفتید که اگه ما خودمون گوش میکردیم این چیزایی که شما گفتید رو متوجه نمیشویم
و مسی کسی بود که باید شناخته میشد و من چقدر برام جالب بود که دوست داره مثل مردم عادی زندگی کنه این طرز فکر و خیلی از آدما نمیتونن داشته باشنن و این فرق یک آدمو نشون میده و تو دنیا یه نفر میشه مسی یا رونالدو
ما باید از حرفهای مسی درس بگیریم و تو زندگیمون اجرا کنیم تا بتونیم طعم خوب زندگی کردن و بچشیم
مسی نمونه بارز یک شخصیت خداگونه رو به تصویرمیکشه و به من نوعی یاد میده که تواضع یعنی چی من عاشق این طور شخصیتی هستم که در اوج افتخار خودشو نمیبازه و کار خودشو انجام میده و نیازی به تأیید دیگران نداره
استاد چقدر حالم خوبه از وقتی که دیگه هیچ چیزم پیشنبینی نمیکنم و فکرو ذکرم کار و زندگی خودمه فقط یه جا یه اشتباه کوچک کردم که جنس چکی گرفتم و اونم با توکل به خداوند و ساختن باورای خوب دارم پیش میرم تا انشاالله همشو پاس کنم و استاد باورتون نمیشه از وقتی که این باور روش کار کردم که چکای من مثل آب خوردن پاس میشه خدارو شکر تا به حال همین طور بوده و این چنتا هم به امید خدا پای میشد دیگه به هیچ وجه دسته چک نمیگیرم و کلا مثل قبل نقدی کار میکنم وقتی چکارو داده بودم به روز شمار زندگیم وارد شدم ولی چکارو داده بودم نمیشد کاریش کرد شما اونجا چک دادنو نهی کردین و اینجا هم از چک صحبت کردین دیگه تصمیم گرفتم که چک به هیچ عنوان نگیرم و امید وارم خداوند خواستم کنه تا بتونم از این چکا خلاص بشم و میدونم که خداوند تنهام نمیزاره
استاد دوستون دارم در پناه الله یکتا شاد و پیروز و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
یا حق
( وَعَسَىٰ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ ۗ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ )
————————‐————————————‐——-
سلام
عرض ادب و احترام، خدمت نازنین ترین استاد جهان، و خدمت عزیز دلِ ایشون خانم شایسته محترم و تمامی دوستان یکی از یکی گل تر.
انگار این مسی، زیدان، ایلان ماسک، و تمامی انسانهای موفق، تو هر دینی، از هر کشوری، با هر نژادی، در هر قومی، با هر جنسیتی، درک کردن، درک کردن، درک کردن، “الخیر فی ماوقع” رو.
وقتی استاد عزیزم میفرمان: “وقتی که روی باورهای خودمون کار میکنیم، و ایمان داریم، که نشانه اش آرامشه، و حالمون خوبه، و احساس عالی داریم، هر اتفاقی که بیوفته، در راستای مسیر رسیدن به اهداف ماست، و الخیر فی ماوقع. (هرچه پیش آید، خوش آید).
وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ (بقره/216)
چه بسا از چیزی کراهیت دارید لکن خداوند در آن خیری قرار داده است
ولی وقتی من از اتفاقی ناراحت میشم، و از خداوند دلگیر میشم، یعنی عدم درک صحیح قانون، یعنی ناشکری کردن بخاطر داشته ها، ناشکری کردن بخاطر هدایت خداوند، و اینکه اصلا گاها درک نمیکنم که این هدایته، این لطف و محبت خداونده رحمان و رحیمه که یک اتفاق بظاهر ناگوار و ناخواسته رخ میده، و من اگه قانون رو بفهمم و درک کنم باید شکرگزاری کنم و رد بشم، رد بشم برم مرحله بعدی، مرحله بعدی، مرحله بعدی، تا به هدفم برسم، نه اینکه گیر کنم توی یک اتفاق ناخواسته، و اونقدر توجه و تمرکز کنم تا همه چیزمو ببازم، و در نهایت از خداوند شاکی باشم.
افراد موفق واسه اینکهدما ازشون الگو برداری کنیم، خیلی خیلی زیاده، بی شمارن، از قدیم، از دوران خودمون، همه جا پره از الگوهای عالی، توی هر زمینه ایی، همه جا الگوی موفقه، ولی علت اینکه ما نمی بینیم شون، اینه که فکر میکنیم “همه اتفاقات و پیروزی ها و موفقیت ها شانسیه” ، نه بابا اونکه شانس آورد، نه بابا اونکه از باباش ارث رسید، نه بابا اونم که افتاد فلان دوران و اتفاقی کارش سکه شد، اونم که از رانت به اونجا رسید و …
دریغ از اینکه، هر فرد موفقی، نون باورهاش رو میخوره، و هر فرد ناموفقی، تو باتلاق باورهاش گیر کرده.
عاشقتونم
موفق و پیروز باشید
سلام
دوستان
من اومدم ی متنی رو نوشتم و میخاستم بزارم رو سایت همین فایل
که نجوا اومد گفت بی خیال این چه متنیه
ببین بقیه چه متنایی میزارن
و گفتم باشه ای نجوا که شناسای شدی
و گفتم چنتا کامنت از دوستانم بخونم
و بازم نجوا اومد گفت ببین چه چیزای نوشتن چقدر خوب نوشتن
و بازم شناسای شد و بجاش گفتم برای هر متنی که خوندم ی قلب میزارم اینو که میتونم بکنم
باقیشم میسپرم به کننده کار
و یاد حرف استاد افتادم که ایمانی که عمل نیاره حرف مفته
و این کار عمل من بود تو این کش و قوس با ذهنم و پیروز این داستان شدم
سلام سلام سلام به استاد عزیزززززززززززم
چققققققققدر دلم براتون تنگ شده بود
یه هفته ده روزی میشه که سالن خیلی شلوغ بود و من فقط فایل ها رو میدیدم و وقت نمیشد کامنت بزارم
فایل ها رو بارها و بارها و بارها گوش میکردم
قبلا برام عجیب بود که چه طور دقیقا صحبت های شما همزمان میشه با تصمیمات و حال درونی من
ولی الان دیگه برام عجیب نیست
عجیب نیست که وقتی من تصمیم میگیرم نشینم آینده رو پیش بینی کنم شما دقیقا این فایل رو روی سایت میزارین
از احترام حرف میزنین
چیزی که بی نهایت مورد پسندمه
چیزی که همش به اطرافیان میگم که حد و حدود و احترام باید حفظ بشه
شوخی الکی ممنوع
خیلی لذت بردم از حرفاتون
مثل همیشه عالی
مثل همیشه فوق العاده
به نام خداى مهربان و هدایتگر
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته نازنین
سلام به همه ى دوستان خوبم
آدمهاى موفق مثل مسى و استاد عزیز ، به سبک خودشون زندگى میکنن ، باورهاى گذشتگان رو قبول نکردن و سعى کردن زندگیشون بر پایه باورهایى باشه که خودشون ایجاد کردن و در ذهنشون ساختن چون آنها قانون جهان رو بدرستى درک کردن .
اکثر آدم هاى معروف و مشهور سعى میکنن جورى رفتار کنن و برخورد کنن و زندگى کنن که مورد تایید بقیه باشه ، انگار یکسرى محدودیت ها دارن و نمى تونن مثل بقیه آدم هاى عادى زندگى کنن . همه ى توجه ها سمت آنهاست .
اما مسى چقدر قشنگ خودش ، به سبک خودش زندگى میکنه و مثل مردم عادى زندگى میکنه و نمى خواد طورى رفتار کنه که بقیه رو راضى نگه داره و تاییدش کنن . البته که سعى میکنه رفتار درست و محترمانه داشته باشه. و چقدر نوع نگاهش و زاویه ى دیدش به مسائل زیباست .
اینکه در لحظه زندگى میکنه و با کوچکترین چیزها در کنار خانواده اش از زندگیش لذت میبره .عاشق کارش و از کارش لذت میبره .
خیلى قشنگ میگه آن حرف نامناسب تو بازى با هلند اتفاقى بود ، آن شخصیت من نبود و دوست ندارم آن رفتار تو ذهن ها بمونه و میگه به همه احترام میذارم و هرگز در مورد کسى حرف نمیزنم .مثل خیلى ها نمیاد توجیه کنه تا نظر بقیه رو جلب کنه و تایید بگیره ، صادقانه حرف میزنه .
استاد از شما بى نهایت سپاسگزارم که همیشه به ما یادآورى مى کنید که همیشه تمرکزمون روى خودمون و افکارمون و کارمون باشه ، روى چیزى که خودمون مى تونیم کنترلش کنیم که همون افکار و باورهامون . اینکه همیشه راهى و مسیرى رو بریم که احساسمون خوب باشه و احساس خوب = اتفاقات خوب .
-اینکه افرادى که همیشه تمرکزشون بر نکات منفى و مشکل هست هر اتفاقى بیفته آنها ناراضى هستن چون همیشه تمرکز و توجهشون بر نازیبایى هاست و بدنبال راه حل در بیرون از خود هستن و عوامل بیرونى رو مقصر میدونن.
– اینکه احساس خوب درونى نسبت به خودمون داشته باشیم و از کارى که مى کنیم لذت ببریم.
مسی : “دیگر چیزی رو پیش بینی نمی کنم”
یعنی میخوام در لحظه باشم ، بسته به فرکانس ها و الهاماتی که دریافت میکنم عمل میکنم نه خواسته ها و انتظارات .
شاید مسی به درکی رسیده که فهمیده جهانی که در بستره اراده ها ، فرکانسها و باورها شکل میگیره پس پیش بینی آینده نمی تونه قطعیتی داشته باشه و چون هر لحظه ی جهان بستگی به عملکرد لحظه ی قبلتر داره . پس روی چیزی کار میکنه که کنترلش دست خودشه نه دیگران و انرژی و تمرکزش رو میذاره روی هدفش و تلاش میکنه تا اینکه به وقتش بشینه و از دیدن نتیجه لذت ببره .
ساده ترین مثال نقضی که میشه از عدم پذیرش پیش بینی زد همون باخت آراژنتین به عربستان بود که مسی مشابه شو زیاد تو ورزش دیده پس به این تجربه رسیده که کارها با اراده پیش میره نه با پیش بینی .
اینجا یاد نقل قولی از انیشتین افتادم که که میگفت شما جهان خود را خلق میکنید همانگونه که در آن به جلو میروید .
استاد میگن من پیش بینی نمی کنم ولی طبق قانون میدونم که حتی اگه شرایط عوض هم بشه برای کسی که احساس بد داره قانون نمیذاره اتفاق خوب براش بیافته چون تابعی که در اون متغییر احساس بد باشه نتیجه ی خوب جوابش نیست .
آدمی که با همه چیز مشکل داره ، همیشه دنبال مشکل میگرده ، همیشه دنبال ایراد گرفتن میگرده این آدم همیشه مشکلات بیشتری رو جذب میکنه . این جمله ی استاد منو یاد اتفاقی انداخت که ماهه گذشته برام اتفاق افتاد . با اینکه طی یکسال گذشته با تمرکز بالا روی خودم کار میکردم ولی همیشه اطراف خونه آشغال زیاد میدیدم که باعث تعجبم بود تا اینکه یه روز متوجه شدم وقتی از خونه میام بیرون به جای توجه به درخت ها و طبیعت زیبای محله نگاهم دنبال پیدا کردن کوچکترین آشغال و زباله ای هست که نشون بده تغییری در محله رخ داده . اونجا فهمیدم با اینکه مطلوبم نبوده ولی منی که این همه از تمرکز بر زیبائی ها خونده بودم باز هم روی ناخواسته ها متمرکز بودم همون لحظه تصمیم گرفتم که ازاین به بعد فقط بر زیبا ئی های اطرافم تمرکز کنم و چند روز بعدش دیدم یکی که الآن ساکن محل نیست اومدن و همه ی زباله ها رو جمع کردن و رفتن .
چه همزمانی جالبی :
امروز استخر بودم و وقتی چشمم به سرسوره آبی افتاد دلم خواست برم و بعد از سالها دوباره امتحانش کنم ولی یه ندایی تو ذهنم گفت الآن شلوغه باشه زمانی که خلوت تر شد که یاده قسمتی از سفر به دور آمریکا که استاد توش رقصیدن و داستانشو اینجا گفتن و شجاعت خانم شایسته در اون قسمتی که برای اولین بار پریدن تو آب اطراف کلبه پرادایس افتادم و به خودم گفتم همین حالا میرم و انجامش میدم . رفتم و 4 بار انجامش دادم تا مقاومت ذهنم کم بشه . حالا ببینید یه مرد 180 سانتی با 90 کیلو وزن نشسته لبه ی سرسوره و یه پسر 90 سانتی بهش میگه عمو اگه آروم بری گیر میکنیا …..
منظور استاد از نمایش مثال رقص توی کلاب و توضیحات این جلسه اینه که من برای اینکه به جایگاهی رسیدم نباید نقاب بزنم و خودمو به واسطه ی اون نقاب از بسیاری از لذتها و تجربه های خوب محروم کنم کما اینکه انرژی زیادی هم برای حفظ اون نقاب هدر میدم . استاد میخواد خودش باشه و بر اساس خواست و باورهای خودش زندگی کنه و هویت داشته باشه نه خواست و انتظار دیگران . میخواد خوده واقعیش باشه حتی با درجه محبوبیت کمتر نه یه بازیگر و شومن محبوب و مورد تائید همه ی جامعه .
مسی گفت : اون حواشی که با فنخال داشت یه اتفاق بوده و قبلش هیچ برنامه ای براش نداشته . پس چرا اون اتفاق افتاد ؟
چون بهترین بازیکن تاریخ فوتبال جهان قبل از بازی ذهنش توسط هم تیمیش سمپاشی شد حالا فرقی نمیکنه اون مطالبی که مسی دیده بود راست بوده باشه یا دروغ . این همون دلیلیه که استاد تاکید دارن ما از رسانه ها و شبکه های مجازی دور باشیم . مسی از اون مطالب حس بد گرفت و اتفاق بد با فنخال رقم خورد . این در مورد مسائل دیگه مثل سیاست ، اقتصاد ، روابط و … هم صادقه