نظارت بر ورودی های ذهن - صفحه 28

355 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ساناز جمشیدیان گفته:
    مدت عضویت: 874 روز

    فیلمها باورهای ما را میسازن و واقعا تاثیراتش بعد ها مشخص میشه وقتی که ما فیلم میبینیم فکر نمیکنیم اما کاملا حال ما را عوض میکنه من خودم دیگه سریالهای عاشقانع و فیلمهای مثبت میبینم

    کلا فیلم دیدن کمش کردم

    چقدر هم بیشتر وقت برای اگاهی خودم میزارم نتایج بهتزی میگیرم خدایا شکرت

    استاد اخیرا باز اتفاقاتی در ایران شاهدیم موشک زدن ها و… ولی انقدر من ارومم که کسی باورش نمیشه چون من خدا را در قران پیدا کردم الان واقعا ارامش دارم

    امروز درخواست کردم کلاسمون مثبت باشه و ادمهای مثبت هم بیان اصلا بحث این اتفاق ها نشد خدایا شکرت

    چقدر دنیام شیرین شده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    حسین کیهانی منش گفته:
    مدت عضویت: 904 روز

    {به نام خداوند بخشنده و مهربان}

    سلام خدمت دوستان عزیزم و استاد

    واقعا این که بخوایم قانون باور کنیم خودش یک پروژ هستش دوستان عزیز وقتی استاد میگه باور کنید باور میدونید یعنی چی یعنی وقتی خورشید میبینی باور داری روزه وقتی ماه رو می بینی یعنی باور داری که شب با تمام وجود باید باور کنی حالا قانون این که تو به هر چیزی توجه کنی از جنس همون وارد زندگیت میشه پس تو باید از همین الان که داری این کامنت می خونی می تونی روی ذهنت کار کنی هواست به افکارت باشه توی زندگیت چه باور های داری وقتی به اتفاق های روز مره توجه کنی بعضی از باور های مخرب خودتو حتما پیدا خواهی کرد مثلا چشم زخم وقتی وسیله نقلیه خودتو می بری کارواش بعد میری پیش دوستات همش این استرس داری که نکنه چشم بزنه امروز تصادف کنم این یک ت جه ذهنی هست این باور باید بنیادی تعقیر کن امیدوارم همه عزیزان حتما روزی 1 ساعت بشینن ریشه ای به افکار قالب خود بی اندیشه و مخرب هارو با تکرار زیاد تعقیر بدهد شاد سر بلند و با اعتماد بنفس و با عزت نفس زندگی کنید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    رها احمدی گفته:
    مدت عضویت: 370 روز

    سلام استاد جان

    امیدوارم حالتون عالییی عالی باشه

    خداروشکر من ک عالیییی هستم

    و اینک بله استاد اصل واقعا یه چیز بیشتر نیست اینک اگ فقط ب احساسم در هر لحظه توجه کنم از روی خوب یا بد بودنش ب راحتی میتونم بفهمم طبق اون جدول احساسات ک برای خودم نوشتم،یا در مسیر شیطانی و یا در مسیر خدا

    و این جا اصلا اصلا حد وسطی نیست یامسیر راست هست و یا مسیر چپ

    و هر بار شما با تحلیل موضوعی این رو ب یاد من میارین ک بابا چیز جدیدی نیست فقط دارم قانون رو از این جنبه هم برات بررسی میکنم

    انگار دارین برام باز میکنین قانون رو ک منم مث خودتون ب این درک برسم ک باید قانون رو از دل همه چی بکشی بیرون

    این قانون کل جهان مادی و هرچی ک داخلش هست رو دربرمی‌گیره

    و چ بخوای و چ نخوای داری با این قانون زندگی میکنی

    و من دارم کتاب اثر مرکب رو میخونم

    جالبه ک توی این کتاب قانون تکامل رو اسمش رو گذاشته اثر مرکب

    و واقعا همه حرف هاش حرف های استاده

    و من ب این کتاب علاقه زیادی دارم

    چون داره قانون رو از یه جنبه دیگ بهم بشون میده واقعا دارم لذت میبرم

    فقط از خدا میخوام ک هدایتم کنه عمل کنم

    خدایا شکرت

    استاد مرسیییی عاشقتمممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    نازنین خشنود گفته:
    مدت عضویت: 1418 روز

    به نام الله یکتا

    هیچکس با ریز ترین و حتی جزئی ترین رفتار هم نمیتونه زندگی تورو تغییر بده اگر تو در فرکانس درست باشی

    حتی اگر تمام افراد جهان با هم متحد بشن که تورو نابود کنن نمیتونن این کارو انجام بدن

    (عدالت یعنی این)

    درنهایت تو موفقی

    (توحید یعنی این)

    مهم نیست چقدر دلایل منطقی داری که حالت بد باشه

    مهم اینه که اگرررر در حال بد بمونی اتفاقات بد برات رخ میده=این یک قانون است

    خداوند این قدرت رو بهت داده که در هرلحظه کانون توجه و فرکانست رو تنظیم کنی

    پس یالا رفیق

    زندگی خودت رو خلق کن

    (((((این کار فقط از عهده ی ادمای قوی برمیاد))))

    انسانهای ضعیف جایی برای لذت بردن در این دنیا ندارند

    در پناه الله یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      الهام وابراهیم گفته:
      مدت عضویت: 1523 روز

      سلام به نازنین توحیدی عزیزم

      دمت گرم عجب کامنتی نوشتی

      واقعا نیاز داشتم به این کامنت

      وبی نهایت از تو وخدای خوبم

      ممنونم که منو هدایت کرد به خوندن

      کامنت شما

      واقعا هیچکسی تاثیری روی زندگیمون

      نداره الا فرکانس وباورهای خودم

      الهی که در این مسیر ثابت قدم

      وتوحیدی تر عمل کنم

      شاد وموفق باشی عزیزم

      درپناه الله یکتا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2194 روز

    نظارت بر ورودی های ذهن

    به نام یگانه خالق جهان هستی و خداوندی که سراسر نور و روشنایی و عشق الهی است

    به نام خداوندی که خالق است و من رو هم خالق آفرید تا با افکارم و باورهام خلق کنم دنیامو در تمام جنبه های زندگیم

    خدایا شکرت که امروز هم قدرت خداوند تک تک بهترینه بهترین ورودی های پولی و مالی و مادی و معنوی و آگاهی های روز افزونم رو بسمت دیده ها و شنیده هایم برایم آشکار و پدیدار و قابل لمس کرده است. خدایا شکرت

    خدا رو شکرت که امروز هم طبق تعهدم آمدم کامنتی نوشتم در این قسمت از سری فایل های دانلودی توانایی کنترل ذهن بنام

    نظارت بر ورودی های ذهن

    استاد جان ..چقدر ورودی هایی رو ذهنمون دادیم که الگو و باور غلط برامون‌ساخته و باعث‌شده که بپذیریمشون

    از اینکه با دیدن این فایل یاد روزهای اولی میوفتم که در تلگرام استاد این فایل رو دیدم و همونجا و همون موقع بخودم تعهد دادم که حتما مواظب ورودی های ذهنم باشم یعنی به هر چیزی نگاه نکنم یا هر فیلمی رو نگاه نکنم و یا حتی موسیقی های بظاهر شاد ولی با کلام و محتوای شعری نامناسب منفی رو گوش ندم چون این افکار منه که زندگی مو میسازه و کلا چندین ساله که بطور مداوم روی این موضوع کار کردم هر چند این ذهن چموش هر چند وقت دوست داره به گذشته هام برگرده ولی من فورا مچشو میگیرم

    البته چند سال پیش این فایل آموزشی رو از استاد عزیزم دیده بودم و از آن زمان خیلی خیلی مواظب دیدن صحنه ها و فیلم ها بودم .. حتی آنقدر حساس شده بودم که حتی فیلم های بظاهر طنز رو هم با احتیاط نگاه می کنم یعنی مثل استاد یاد گرفتم که کلا هر فیلمی رو از دیدگاه قانون بهش توجه کنم …

    چند روز پیش دوباره رفته بودم منزل خاله جانم چند روزی اونجا میهمان بودم صبح فرداش خاله عزیزم گفت : آره شماها که شب خوابیدید من یک فیلمی دیدم (منظورش ماهواره) آنقدر خنده دار بود که از خنده خوابو از سرم پرنود … بهش گفتم یعنی اینقدر خنده دار بود که تا ساعت سه چهار صبح بخاطرش بیدار موندی ؟؟؟؟ با تعجب پرسیدم اسم فیلم چی بود که اینقدر خندیدی ؟؟؟ گفت آپاچی فیلم ایرانی بود آقای شفیعی جم و سحر قریشی حمید لولویی که مثلا پدر پولدار سحر قریشی بود و چند تا بازیگر سرشناس دیگر .. اولش پیش خودم گفتم.. چقدر اسمش آشناست ولی هر چی فکر کردم محتوای فیلم یادم نمی اومد تا اینکه به اسرار خاله ام که باید این فیلمو و با هم ببینیم به پسر خاله ام گفت دانلودش کن که با هم ببینیم و بخندیم .. در صورتی که پسر خاله ام طبق عقاید و شناختی که از من پیدا کرده بود بهم گفت یک فیلم انیمیشن قشنگ پیدا کردم به اسم COCO کُوکُو .. ولی خاله ام می‌گفت نه آپاچی رو ببینیم البته وسطای فیلم یاد افتاد که این فیلمو قبلاً دیده بودم … خلاصه ی کلام اول فیلم با ساز و آواز و خوانندگی بر روی عرشه ی کشتی توی جزیره ی کیش و خانه های لاکچری و جت اسکی و شور و شوق شروع شد که شفیعی جم یک خواننده ای بود که همانجا عاشق یکی از ببیندگانش میشه که ظاهراً خیلی دختر زیبا و شیرین زبانی هست (سحر قریشی به اسم فریبا ) و شفعیی جم همش آرزو می کرد که بتونه با این دختر زیبا دوست بشه و هی از خداوند می خواست و آرزو می کرد و می‌گفت خدایااآاا یعنی میشه من با فریبا دوست بشم !! خلاصه بعدش توی همون جزیره ی کیش می‌ره تحقیقات که بفهمه خونه ی فریبا کجاست .. که می‌فهمه آنها آنقدر پولدار و فوق پولدار هستند که فراتر از ذهنش بود یعنی هم مدار نبودند ولی به هیچ چیزی جز فریبا فکر نمی کرد .. تا اینکه خلاصه با ترفندی توسط دوستش با فریبا آشنا میشه .. و بعدش اولش خوشحال میشه ولی این دوستی خیلی زود. بلای جونش میشه یعنی دختره لحظه به لحظه بهش زنگ میزنم و همش بهش میگه منو دوست داری !!!

    اگه دوسم داری این کار رو بکن و یا آن کار رو بکن و یا همش چک ش می کنه که کجا می‌ره چیکار می کنه .. آنقدر دقهبه دقه بهش زنگ میزنه که این مرد حتی توی دستشویی و توالت هم حریم شخصی نداره حتی توی خواب شب تا صبح مدام بهش زنگ میزد و میزد و حتی توی محل کار و هر جای دیگه آرامش نداشت . محل کار شفیعی جم هم مثلا کارمند بانک بود .. خلاصه آنقدر زنگ و زنگ و زنگ میزد که از کار و زندگی انداختنش .. خلاصه از این به بعد فیلم رو به غم و غصه و ترس و نگرانی و مسایل و مشکلات می‌رفت .. حالا تا یک جایی از فیلم بد نبود ولی بعدش نشون میداد که آدمها حرف هایی رو میزنند که اصلا با آنچه که در ذهن شون میگذره خیلی فرق داره .. مثلا در یک جایی از فیلم نشون داد که شفعیی جم با پدرش زندگی می کرد که یک خانه ی. قدیمی خیلی قشنگ داشتند که آثار باستانی بود و میراث فرهنگی بشمار می‌رفت و این پدر و پسر عاشق آن خونه ی قدیمی بودند بخصوص پدرش خیلی اون حیات قدیمی و اون حوض و گلدون ها رو دوست داشت حتی تمام کچبری های دیوار رو با عشق رنگ طلایی کرد و خلاصه خیلی به اون خونه می‌رسید و یک ماشین بنز قدیمی سورمه ای داشت و یک گرمابه ی خوب و عالی برای کسب و کارش داشت و خیلی بهشون خوش می‌گذشت .. خلاصه آن فریبا خانم آنقدر به (شفعیی جم) زنگ میزد که این آقا از دستش خسته میشه و دیگه جواب تلفن هاشو نمیده و گوشی شو خاموش می‌کنه .. تا اینکه دختره بی خبر با دسته گل میاد خونه ی اینا و دل پدر (شفعیی جم) رو می‌بره و هی از این خونه قدیمی تعریف می کنه و میگه من عاشق همچین خونه هایی هستم و دلم می خواد اینجا زندگی کنم و خلاصه از این حرفا.. ولی فورا با یک بهونه ی بیخودی با پسره دعوا می کنه بعدش با موتور مسابقه ای و کلاه کاسکت و گاز دادن پر سر و صدا و سر و شور از اونجا دور میشه .. خلاصه بعدش دختره مثلا خودکشی می‌کنه و می‌ره بیمارستان و اون پدر و مادر پولدارش از دختره طرفداری می کنند و بزور با سر و صدا و داد و فریاد پسره رو مجبور به ازدواج می کنند . همینکه ازدواج می کنند فرداش دختره با یک عالمه کارگر و آجر و مصالح و بیل و کلنگ ناغافلی وارد خونه ی قدیمی این پدر و پسر میشن و آنجا رو خراب می کنه و خلاصه همه چیز های دوست داشتنی آنها رو خراب می‌کنه مثلا تغییر میده و این پدر و پسر در عمل انجام شده قرار می گیرند و بعدش هم اصلا دختره اجازه نمیده کسی توی اون خونه غذا درست کنه و بهونه پشت بهونه و بعدش بی احترامی و از این حرفها و بعدش پدر رو از اون خونه بیرون می‌کنه و خیلی کارهای دیگه دیونه بازی و بعدش به اسم مهر به دادگاه شکایت و طلاق و طلاق کشی و بخاطر مهرش خونه شون رو هم رهن کامل میدن که بتوانند آن مهر کلان رو به آن دختره پرداخت کنند و آخر سر هم خودشون هم بی سر و سامان میشن …

    خب دوستان البته من یکبار این فیلمو قبلنا دیده بودم و اصلا تمایلی نداشتم که این فیلمو دوباره بخوام ببینم یعنی یک فیلم بسیار ناراحت کننده رو در غالب طنز داشتن نشون میدادن که آدمهای پولدار با دیونه بازی و آپاچی گری و بی منطق میرن آدمهای ساده رو گیر میارن و گولشون میزنند و اموالشان رو از این طریق ها و راههای نامناسب بدست میارن .. چون آدمهای پولدار به مسایل خانوادگی پایبند نیستند و از این ترفندها استفاده می کنند و افراد رو تلکه می کنند و پولدار میشن ..

    خلاصه با اینکه اصلا دوست نداشتم همچین چیزهایی رو بخورد ذهنم بدم مدام وسط فیلم حرف میزدم و بخاله ام میگفتم . اصلا کجای این فیلم آنقدر خنده دار بود که دوست داشتی دوباره ببینی و تازه دوست داشتی ما هم ببینمش ..

    خلاصه فهمیدم که آدمها اصلا و به هیچ عنوان به محتوای مخرب فیلم توجه ندارن فقط و فقط به ظاهر لحظه ای اون فیلم توجه می کنند و برداشت شون از اون فیلم های بظاهر طنز فقط زاویه ی دیدگاه خودشون هست و متوجه نیستند که چه چیزهایی رو بخورد ذهن شون میدن و تازه توقع دارند که دیگران رو با خودشون همسو کنند …

    البته برای من درس‌های زیادی رو بهمراه داشت تا بیشتر از همیشه مواظب ورودی ذهنم باشم اینکه .. اولا با هر کسی نباید بشینیم فیلم ببینیم

    دوما پیشنهادهای دیگران برای دیدن هر فیلمی مربوط به زاویه ی دیدگاه خودشون هست یعنی باورهای افکارشون رو نشون میده

    سوما آدمها دوست دارند دیگران رو همسوی افکار خودشون کنند بقول معروف یار کشی کنند

    چهارما .. ما قادر به تغییر دیگران نیستیم و دیگران هم قادر به تغییر ما نیستند یعنی هیچ عوامل بیرونی روی ما تاثیری ندارد … دیگر اینکه آدمهایی که هم مدار هم نیستند و یا دیگران را برای خودشون بزرگ نمایی می کنند و عزت نفس پایینی دارند به بدترین شکل از هم جدا میشن …

    یعنی از وقتی من باورهامو تغییر دادم و با قوانین آشنا شدم اصلا حاضر نیستم با اون افراد و افکار های مخرب گذشته ام همسو بشم و بخودم قول دادم تا از فیلمی مطمعن نشدم و محتواشو نفهمیدم به هیچ عنوان تماشا و نگاه نکنم ..

    و طبق قانون اصلا احساسم به چنین فیلم هایی خوب نیست پس معلومه که دیدن چنین فیلم هایی یعنی ورودی های نامناسب و دور شدن از مسیر درست و مناسب و دور شدن از قوانین ..

    ولی از طرفی احساس می کنم ظرف وجودم بزرگتر شده و می تونم تجزیه و تحلیل کنم . می تونم مواظب افکارم باشم . می تونم باورها مو قدرتمند تر کنم و در مقابل چنین فیلم‌هایی قانون رو بیشتر با خودم مرور کنم هر چند ممکنه نتوانسته باشم صد در صد مواظب ورودی هام باشم ولی شکر خدا سعی می کنم قوانین رو با خودم بیشتر مرور کنم و این خواسته رو بیشتر در خودم تقویت کنم که من می خوام فقط و فقط بهترینع بهترین ورودی ها رو داشته باشم

    مهم ترین ویژگی عزت نفس که می توان آن را بالاترین درجه از عزت نفس نامید، 

    توانایی کنترل ذهن نام دارد. که باید بیشتر روی این موضوع روی افکارم کار کنم

    اگر انتظار دارم که خداوند منو به مسیرهای بهتر هدایتم کنه حالا در تمام جنبه های زندگیم و یا در مسیری که الان هستم باید بهترینهای خودم رو ارایه بدم و بهترین ورژن از خودم باشم و از خداوند انتظار دارم که تجربه ی بعدی من بهتر از این تجربه ی الانم باشه

    من کلمات تاکیدی و باورهای درست مناسبی رو امروز برای خودم نوشتم اینکه….

    من بخاطر نیاز و تنهایی رابطه برقرار نمیکنم من وقتی رابطه بر قرار میکنم که هم فرکانس و هماهنگ با افکار و آرمان های ذهنی من باشد

    من فقط و فقط با افرادی در ارتباط هستم که در من انرژی جدید و مثبت فوق العاده ای رو ایجاد می کند

    طبق باورهامون و مداری که هستیم میتونیم هدفی رو انتخاب کنیم طبق باورها به سمت هدفمون حرکت میکنیم طبق باورها تصمیم میگیریم طبق باورها انگیزه تقویت میشه یا از بین میره طبق باورها ادامه میدیم و طبق باور ها اقدام میکنیم

    فقط باید از خداوند کمک بخواهیم که خودش کمک مون کنه که قدم های بعدی رو آگاهانه برداریم … و در همه ی زمینه ها خودمون رو شخم بزنیم و روش های قبلی مون رو با تمرین و تکرار و استمرار تغییر دهیم و باید آنقدر آگاهانه روی تغییر باورهامون کار کنیم تا شخصیت مون عوض بشه و حاصل تغییرات و حاصل تعهد زندگی مون با تغییر افکار و تغییر شخصیت مون بوجود میاد

    …ممنون و سپاسگذارم استاد جان

    خدایا شکرت که هدایت ما رو بعهده گرفتی و ای خدایی که به تنهایی برایم کافی هستی ممنون و سپاسگذارم

    خدایااآاا کمکم کن که اون باورها و نگرش های محدود کننده ام رو شناسایی کنم و تغییرشون بدم به باؤرهای قدرتمندی که خواسته هامو بسادگی و به راحتی و به آسونی و سهولت و زودتر از آنچه که تصورش را می کنم وارد تجربه ی زندگیم شود

    خدایاااا تنها فقط و فقط ترا می پرستم

    و تنها فقط و فقط از تو یاری می خواهم

    IN GOD WE TRUST

    ما به خداوند اعتماد داریم

    IN GOD WE TRUST

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      حسین عبادی گفته:
      مدت عضویت: 1834 روز

      بنام خداونده بخنشده و مهربانم……

      مَا أَصَابَ مِنْ مُصِیبَهٍ فِی الْأَرْضِ وَلَا فِی أَنْفُسِکُمْ إِلَّا فِی کِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا ۚ إِنَّ ذَٰلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیرٌ(حدید 22)

      هیچ مصیبتى به مال یا به جانتان نرسد مگر پیش از آنکه بیافرینیمش، در کتابى نوشته شده است. و این بر خدا آسان است؛

      سلام به رویا بانووو و توحیدی و قشنگ قلب…

      رویا خانوم یه چیزایی که فهمیدم چند وقت به لطف رب اینه که…

      هر کسی که میاد تو زندگیت مشکلی نیست و قدرت جهان هستی اینقدر قویه که تو با ارسال فرکانسهایی که داری و تویه مسیر که هستی این اومدن دوم نداره و سری از بین میره قبل از اینکه شما دست به عمل بشی…(اگر احساست خوب نباش با وجود اون ادم)

      و بابت تماشا یا دیدن فیلم و یا گوش دادن موسیقی

      ایجور نیست که تو یه فیلم دیدی یا یه موسیقی گوش دادی که باب میلت نبود دیگگگه همچیز تمام نه…

      منم قبل از اینکه خودم بشناسم ایجور بودم که نه نباید اینو گوش بدم نه نباید اینو ببینم و و و….

      ولی وقتی یه فیلم مبینم بیشتر توجه میکنم به اوننن زیبایی های فیلم مثل ماشینی هایی که تو اون فیلم هستن حالا فیلم هر چیزی که باشه…

      یا یه موسیقی که یه شعر هایی داشت باشه ربطش بدم به جهان هستی اونشب داشتیم از ابادان بر میگشتیم با خانومم…

      با اهنگ داریوش گزاشت ( ضیافتهای عاشق را)

      اینقدر با این شعر حال کردم که یه جاییش میگه خوشاا بخشش خوش ایثار خوش پیدا شدن در عشققق

      و این برای من ایقدر قشنگ بود که نگو نپرس داد میزدم با اهنگ و بلند بلند میخوندمشششش

      خدارو صد هزار بار شکر که من رو در این مسیر قرار داد که متوجه باشم که چقدر میتونم خودم رو بشناسم…

      خدایاااا صد ها هزار بار شکرتتتتتتت دوستت دارم خدا جووونننننننننننننننننننننن…..

      در پناه جان جانان شاد سلامت و ثروتمند باشی…

      با عشق حسین عبادی بنده خوب خدااااااا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    فواد بنیادی گفته:
    مدت عضویت: 872 روز

    به نام تنها فرمانروایی جهان

    نشانه امروزم

    خداوند را هزاران مرتبه شکر خدایا شکرت

    اصلا از این دید به این فیلم های که می دیدم نگاه نکرده بودم شاید چندین بار این فایل را دیده باشم و حالا بهتر درک میکنم منظور استاد چی بوده خدایا شکرت

    و هر چی میگذرد قانون بیشتر برایم واضح می شود الهی شکرت

    قانون خییلی خییلی ساده است حال خوب اتفاقات خوب حال بد اتفاقات بد

    حال خوبه به این معنی نه که من برم طنز های جالب را بیبینم شوخی های بی مورد کنم

    حال خوب به این معنی که من آرامش درونی داشته باشم و همه چی را به خداوند رها کنم تمام اختیارات جهان هستی را دارد و نگرانی نداشته باشم و هر چقدر شرایط به ظاهر بد بود بگم که (الخیر فی ما وقع )

    خدایا شکرت بابت همه نعمت های که به ما دادی خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    نگار گفته:
    مدت عضویت: 2144 روز

    بنام خدا

    استاد من از بچگی

    و سن دبستان فیلمهای ترسناک دیدم

    بزرگترها تماشا میکردن و منم کنارشون میدیدم با سن 10 11 سال شایدم کمتر

    طالع نحس و عروسک شیطانی

    که هنوز صحنه هاشون تو ذهنم

    و یادمه یکی دوشب هم صحنه های اون فیلم میومد تو‌خوابم و من میرفتم پیش پدرم میخوابیدم

    بزرگتر شدم

    فیلم جن گیر

    ارّه

    کینه

    و … هر فیلمی که مضمون ترسناک داشت رو میدیدم و لذت میبردم از اون احساس ترسی که در من ایجاد میکرد

    یا کلی فیلمهایی که بار منفی داشتن

    یادمه ی مدت کلا قفلی زده بودم روی شبکه mbc persia

    من یکبار یک‌فیلم‌رو‌ میدیدم ولی صحنه هاش تا سالهای سال توی ذهنم بارها و بارها مرور میشه

    گاهی شبها که همسرم شیراز یا بوشهر هست و‌من و بجه هام تو این‌خونه ویلایی تنهاییم

    ناخوداگاه ی ترس عجیبی من میگیره

    که نکنه یکی از دیوار بیاد بالا

    نکنه شیشه رو بشکنه ( صحنه های فیلم)

    و من فقط هی ب خودم میگم

    خدا مراقبمون

    ذهنت کنترل کن

    تا خلقش نکردی

    چقدر استاد ورودی هایی رو‌ب ذهنمون دادیم که الگو و باور غلط برامون‌ساخته

    و باعث‌شده که بپذیریمشون

    مثلا این

    که مرد غیرتی خوبه

    که زن باید تمام کار و رفتار و ظاهرش برای شوهرش باشه مطابق میل شوهرش

    این یعنی خود زن ب خودی خود هیچ ارزشی نداره

    خواسته ها

    تمایلات

    سلیقه اش

    دیدگاهش مهم نیست

    و من این برای خودم خلق کردم

    در سالهای اول ازدواجم

    از طرفی دلم‌میخواست خودم باشم

    ازادی میخواستم

    از طرفی ی چیزی درونم من منع میکرد

    که بایددد ب حرف و خواسته شوهرت باشی و کرنه لعن و نفرین خدا و فرشته ها پشت سرت

    من ی مدت طولانی تلویزیون و فیلم تماشا نکردم

    از کانال تلگرامی جوک لفت دادم

    ولی اخیرا همراه همسرم ی سریال هفتگی رو‌تماشا میکردیم

    توی قسمت اول من جبهه گرفتم‌که چ فیلمی

    توش دعوا و ناراحتی

    همسرم: خب زندگی واقعی نشون میده

    من بلند شدم و رفتم

    ولی چون بازیگر مورد علاقه ام‌توش بود

    کاهی ی نکاه مینداختم

    و بعد از دو هفته دیدم که خودم پیگیر اون سریالم

    شکر ک تمام شد

    ولی ب خودم قول دادم دیگه تماشا نکنم

    و دوباره حواسم باشه

    اگه دلم تماشای تلویزیون خواست جم فود یا جم تراول یا جم نیچر بزنم و تماشا کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    مهدیه وهبی گفته:
    مدت عضویت: 1799 روز

    به نام خدای مهربان

    قانون اول و آخر ِ جهان هستی یکیه:

    احساس خوب برابر است با اتفاقات خوب

    و بالعکس!

    تماااام!

    پیامبر و غیر پیامبر هم نداره!

    ابراهیم و موسی و محمد و یونس و یوسف و یعقوب و نوح و … با بقیه آدما هم براش فرقی نمیکنه!

    قانون این جهان برای هر مخلوقی یکی است و مساوی و برابر عمل میکنه! پارتی بازی نداره! استثنا نداره! خلافش هیچ وقت عمل نکرده!

    حالا بیایم زور بزنیم، تقلا کنیم، مقاومت کنیم در برابر این قانون، چوبش رو میخوریم! مثل نمونه های بارز و بولدش توی قرآن: یونس، یوسف، یعقوب، و … 

    قانونی که هیچ کس نتونسته، دورش بزنه!! مو لای درز قانون الهی نمیره!!!

    پس اصل و اساس این جهان و ماموریت ما برای اومدن به این جهان؛ 

    داشتن احساس خوب، حال خوب، لذت بردن، شاد بودن و شادی کردن، عشق ورزیدن بی قید و شرط به خودمون و بقیه است!!! ولاغیر!!! والسلام!!!

    قانون دیگه ای توی این دنیا کار نمیکنه!

    خب حالا با توجه به این قانون، هرجا سختی باشه، رنج باشه، تقلا باشه، زور زدن باشه، نگرانی باشه، ترس باشه، غم باشه، استرس باشه، اضطراب باشه، بیقراری و ناآرومی باشه، دور زدن ِ تکامل باشه ….. اینها یعنی داریم از قانون دور میشیم …

    در کل هرجا دیدیم داره کارها سخت پیش میره، و کنترل ذهن کار سختی شده و در بیشتر جاها بیقراری و ناآرامی هست، یعنی قانون درست اجرا نمیشه!

    یعنی داریم برای دیدن غروب خورشید، با تمام سرعت به سمت شرق میریم!

    یعنی قانون تکامل رو داری دور میزنی!

    یعنی از پله دوم داری میپری پله پنجم! ( پاهات خرد میشه!)

    قانون تکامل میگه باید بتونی از همون جایی که هستی، توی همون شرایطی که هستی، کنار همون آدمایی که هستی…

    اول بتونی اونجاها حال و احساست رو خوب کنی، از زندگیت لذت ببری، از وجود بچه هات لذت ببری، با خودت و همسر و پدر و مادر و اطرافیان و شهر و محل زندگیت به صلح برسی و وقتی در صلح بودی، سپاسگزارتر و شکرگزارتر میشی؛

    در نتیجه ظرفت بزرگ میشه طبق قانون:

    لَئِن شَکَرتُم لِاَزیدَنَّکُم، اگر شکرگزار باشید شما را می افزایم

    و با بزرگ شدن ظرف وجودی ات، حالِت و احساست با خودت و اطرافت، خوب و عالی میشه و نتیجه اون طبق قانون:

    احساس خوب = اتفاقات خوب

    و باز طبق قانون:

    فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَاتَّقَى ﴿5﴾

    اما آنکه (حق خدا را) داد و پروا داشت (5)

     

    وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَى ﴿6﴾

    و نیکوتر را تصدیق کرد (6)

     

    فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَى ﴿7﴾

    بزودى او را آسان میکنیم برای آسانی ها (7)

    یعنی با حال و احساس خوب به رهایی میرسی، میبخشی و میگذری،

    و کنترل ذهن برات آسون میشه،

    و راحت تر میتونی زیبایی ها و نیکویی ها رو تصدیق کنی؛

     یعنی توی آدمای اطرافت، توی شرایط اطرافت، توی همون جایی که زندگی میکنی، فقط و فقط زیبایی میبینی و اونها رو تصدیق و تایید میکنی …

    پس:

    لاجرم آسون میشی برای آسونی های بیشتر و بیشتر!!!

    این کل ِ روند ِ اجرای ِ قانون ِ جهان ِ هستی است!

    ولا غیر!

    از خدای مهربان میخوام؛

    که همیشه همیشه تحت الطاف بیکرانش، بنده همیشه شکرگزارش باشم(شَکُور) (احساس خوب)

    و بنده همیشه صبورش (صَبّار) (تکامل)

    (دوتا کلید واژه اصلی ِ قوانین الهی: احساس خوب، تکامل)

    وَذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ ﴿5﴾

    و روزهاى خدا را به آنان یادآورى کن که قطعا در این (یادآورى) براى هر شکیباى سپاسگزارى عبرتهاست (5)

    سوره زیبا و درس آموز ابراهیم

    در پناه الله یکتا، همیشه سلامت، شاد، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشیم

    خدایا شکرت، خدایا صدهزار مرتبه شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    سمیرا صنعت کار گفته:
    مدت عضویت: 1538 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربانم

    کامنت شماره 14

    سلام استاد عزیزم و مریم جانم

    استاد خیلی از شما بابت این فایلا سپاسگزارم که مسیرو برام روشن میکنه

    خداجونم بی نهایت سپاسگزارتم برای قوانین بی نظیرت و عدل تو شکرت هزاران بار

    استاد من این فایل کنترل ذهن رو آگاهانه اومدم سرچ کردم بخاطر تجربه های دیروزم

    من از این فایلتون چندتا ترمزو پیدا کردم در خودم

    من دیروز روزم رو خیلی خیلی پرانرژی و با سپاسگزاری شروع کردم اماااا من خالق زندگیم هستم با فرکانسم با افکارم و با باورهام و دیروز خیلی درس ها گرفتم

    اول اینکه وقتی امروز داشتم فکر میکردم در مورد شرایط دیروز یه صدای خیلی واضح دقیقا مثل صدای خودم خیلی واضح گفت : سمیرا خودت به وجود آوردی و نمیتونی کسی رو مقصر بدونی چون صددرصد خودت مقصر هستی و من فکر کردم و دیدم بله من خودم دیروزم رو ساختم و خودم صددرصد به وجود آوردمشون

    من خودم رو در شرایطی قرار دادم که کاملا دوتا قولی که دقیقا روز قبلش به خودم داده بودم رو زیر پا گذاشتم ، یکی این بود که اگر درخواستی شد و تمایل به انجام دادنش نداشتم بگم (نه) و یکی دیگه این بود که من قول دادم به خودم که نه غیبت کننده باشم و نه شنونده غیبت و اینارو هم از روی کامنت یکی از بچه ها که خوندم تصمیم گرفتم چون ورودی ذهن هست و باید کنترلشون کنم

    خلاصه که بعد از سپاسگزاریم و حس و حال خوبم ، تنها دوست صمیمیم که از دوران راهنمایی باهم هستیم بهم زنگ زد و گفت که همدیگه رو ببینیم و من خیلی وقته که ندیدمش و قرار گذاشتیم اما بعدش احساس کردم که دلم نمیخواد برم ولی گفتم که حالا بعد از مدتها این شرایط پیش اومده الانم که شرایطش رو داری برو لذت ببر ولی همش اون نیروی قوی درونم میگفت زنگ بزن بگو نه نمیتونم بیام و حتی عزیزدلم گفت که بگو اون بیاد پیشت ( که اگه میگفتم قبول نمیکرد و اصلا من نمیرفتم ) ولی من فقط پیام دادم که اگه کسی خونه هست مثل همسرت یا برادرت یا پدرت من نمیام و امیدم این بود که بگه اره هستن اما گفت نه هیچ کس نیست بیا راحتی عزیزم و خلاصه من رفتم .

    تو این اولین قدم زدم زیر قولم و نتونستم راحت بگم (نه) و بخاطر دلسوزی ، دلتنگی ، نداشتن اعتماد به نفس نگفتم (نه)

    خوب اونجا هم که رفتیم حرف از همه کس شد و من یه جاهایی سکوت کردم یه جاهایی همراهی کردم اما در تمام اون مدت شنونده ی صددرصد بودم

    زدم زیرقول دومم و هم غیبت کننده بودم و هم شنونده غیبت بودم .

    و طبق گفته استاد عزیزم اگر نتونی ورودی ها رو کنترل کنی و احساست رو خوب کنی اتفاقات بد رگباری برات میفته و من تا آخرشب دقیقا تجربه کردم :)

    خدایا سپاسگزارتم که هدایتم کردی و اینقدر واضح درک کردم دلیل تجربه ی نادلخواهم رو و این خودش خیلی خوبه و یک قدم مثبته

    سپاسگزارتم که با این تجربه ها واضح و روشن درک کردم که من باید رفت و آمدم رو با آدمهای اطرافم قطع کنم و مصمم تر شدم بابت انجام دادن این کار

    یک موضوع دیگه اینکه من با اینکه مسئولیت دیروزم و تجربیاتم رو پذیرفتم اما نسبت به یکی دوهفته گذشته خیلی کمتر خودم رو سرزنش کردم و یاد گفتگوی خودم با خودم افتادم و نشانه ش هم این بود که یکی از بچه ها دقیقا توی همون کامنت برام کامنت گذاشته بود و من خیلی خیلی حالم بهتر شد .

    الهی شکرت .

    از این فایل خیلی ارزشمند من یک ترمز دیگه رو درون خودم فهمیدم و اونم تاثیر عوامل بیرونی در تغییر شرایط روحی خودم و خانوادم که استاد دقیقا گفتن (دعا و جادو) با اینکه نه من و نه خانواده م اصلا و ابدا اهل این چیزا نیستیم اما درونمون اعتقاد داریم اگر کسی دعا بگیره نه صرفا برای من ، برای نزدیکانم هم بگیره اون دعا تاثیر خودشو میزاره .

    خدای من این که شرک هست و الان ک نوشتم درکش کردم .

    خداجونم بازم سپاسگزارتم بابت این آگاهی و بیداری

    و امروز اومدم تو فایلای کنترل ذهن و کامنتارو خوندم و این فایل رو هم گوش دادم و واقعا از خدا سپاسگزارم که هدایتم میکنه . من باید کم کم و تکاملی انجامش بدم باید امروز از دیروزم بهتر باشم و فردا از امروزم و واقعا نمیتونم یک دفعه بزارم کنار و اصلا نمیشه اینکار ولی من هرروز تعهد میدم تو تمرین

    ستاره قطبیم و هرجایی ک اومدم کامنت گذاشتم چه محصولتت و چه فایلای دانلودی این تعهدم رو به خودم یادآوری میکنم و تلاشم رو میکنم حتی اگه شد یک (نه) بگم حتی اگه ناخواسته داشتم غیبت میکردم و متوجه شدم همونجا متوقفش کنم میدونم که خدا هم کمکم میکنه .

    خیلی جالبه که من فکر نمیکردم اونقدرام سخت باشه اما به قول استاد نیاز داره که بند کفشمو محکمتر ببندم فقط همین .

    خدایا شکرت

    خدایا سپاسگزارتم

    استاد سپاسگزارتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    مهدی قربان گفته:
    مدت عضویت: 580 روز

    سلام خداوند هزاران بار شکرت بابت این درک واین اگاهی که از طر ف خداوند به من میرسه وهدایت میکنه به راه مستقیم با عث شده صدای خداوند رو توی قلبم احساحس کنم ومن هدایت بشم به آسانی ها خداوندی که به درکی ازش رسیدم که هم چیز رو برمن آسان کرده قوانین رو وصل کرده تا من به احساحس خوب برسم خداوندی که اون سال ها به آموختن که همش من از ترس می پرستیدمش امروز دارم از سر عشق می پرسمتش چون مسیر درست بهم نشون میده چون هیچی رو برمن سخت نگرفته همه چیز رو بر من آسان کرده یکی از نشتی های انرژی که من داشتم همین احساحس گناه وعذاب وجدان ولی خداوند شکرت با شناختی که ازخداوند پیدا کردم خداوند جز خیر ونیکی چیزی به بندگانش نمی رسونه این نشتی دارم می گیرم ولطف خداوند خودش کمک میکنه در مسیر که توحید رو با حس اعتماد تنها قدرت مطلق،جهان می دونم خداوندی که فقط خیرمطلق است وتمام خیر وبرکاتشو به من می رسونه ومن لطف خداوند با رد پا گذاشتن در این مسیر وتوجه به زیبای ها ونعمت ها وسپاس گزلر بودن به اون احساحس خوب میرسم وهر چه بیشتر در این احساحس بمونم اتفاقات بهتری برام رقم می زنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: