توجه به داشته ها، راهِ رسیدن به خواسته ها - صفحه 32 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/03/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-03-29 03:48:162020-08-28 08:14:21توجه به داشته ها، راهِ رسیدن به خواسته هاشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
درود بر استاد نازنینم…..سال نو بر شما و خانواده عزیزتان مجددا مبارک باد
خدا رو بابت وجود شما و این فایل گرانبها که در سایت قرار دادید بینهایت سپاسگزارم…
دیشب ما مهمانی دعوت بودیم که در یکی از مناطق بالاشهر بود و رفتیم اونجا و خانه های میلیاردی و ماشینهای لوکس و آدمهای شیک و خوشتیپ و مغازه های عالی که همه دکوراسیون هاشونو به لاکچری ترین شکل ممکن تغییر داده بودند رو تماشا کردیم…یعنی بهتره بگم تماشا کردم….چون توی خانواده ما، من حواسم به این نشانه هاست….و جالبه دیشب کنار یه خانه ی 5 طبقه میلیاردی ماشین رو پارک کردیم و پدرم گفت اینجا امنیتش بیشتره….بعد من به مادرم گفتم که این یک نشونه است ها….اینکه ما در مدار ثروتیم و اتفاقی نیست که در کنار این خونه میلیاردی ماشینو پارک کردیم و این یعنی ما در مدار این خونه گرانقیمت بودیم که الان داریم میبینیمش و در کنارش پارک کردیم و خلاصه هر ماشین و مغازه و خونه و آدمی رو که میدیدم خدا رو سپاس میگفتم و تایید و تحسین میکردم و میگفتم نگاه کن مجید همه میگن کار نیست و پول نیست ، پس این ماشینا و مغازه ها و خانه های گرانقیمت از کجا میاد؟ بعد همش با خودم میگفتم نعمت و ثروت در دنیا فراوونه و بی انتهاست…(داخل پرانتز یه خبری هم که جدیدا شنیدم این بود که آمریکا از طریق یه فناوری توانسته برای خودش به نفت دست پیدا کنه و بزرگترین منبع نفتی جهان رو در دست بگیره و در قیمتها تاثیر گزار باشه وباعث شد باز هم این باور فراوانی در من تقویت بشه ) خلاصه استاد نازنیم …براتون بگم که نمیدونم چی شد که در راه برگشت که این همه ثروت رو میدیدم، یه دفعه نجواهای شیطانی در مغزم شروع شد که آیا اصلا تو با هدفی که برای خودت تعیین کردی میتونی ثروتمند بشی و یا کسی به حرفه ی تو بها میده و یا اینکه باید خیلی خفن باشی که بتونی ثروتمند بشی و یا اینکه تا بخوای ثروتمند بشی پیر میشی و یا اینکه قیمت دلار داره همینطور میره بالا و بالاتر و مسئولین کشور هم خوب نمیشن که هیچی ، بصورت همینطور بد فقط از شکلی به شکل دیگه یا از پستی به پست دیگه تغییر شکل میدهند و از این نجواها که باعث شد یه حس دل نگرانی و همان حس بد در وجودم شروع به غرغر کنه….و منم شروع کردم و گفتم نخیر من با همین هنری که دارم میتونم خیلی راحت ثروتمند بشم و از کارمندی هم بیام بیرون و کار خودمو داشته باشم و پله پله موفقیتامو جشن میگیرم و رشد میکنم و ثروتمند میشم و خدا هم همیشه هدایتم میکنه همونطور که تا الان منو هدایت کرده و بعد به خودم گفتم مگه استاد عباسمنش از یک راننده تاکسی با وضعیت نامطلوب زندگیش به یک ابر میلیاردر با زندگی رویایی در آمریکا تبدیل نشد با باورهای درست؟ پس تو چی کم داری از ایشون….تو که وضعیت زندگی الانت فوق العاده فوق العاده بهتره از اون زمان قدیم استاده…تو که سالمی ، کار داری ، هنر داری، احترام داری و تازه خدا هم هدایتت کرده و بهت رسالتتو الهام کرده پس چرا حست نامطلوبه و باید حستو خوب کنی و اگه توی این حس بمونی، اتفاقات نامطلوب برات پیش میاد و اینجوری با این حرفا مدام دیشب رو در جنگ با شیطان درونم بودم….از طرفی با خودم میگفتم نکنه به صورت ناخودآگاه باورهای قدیمی ام داره با دیدن این ثروت در اون محله بالاشهر حالمو بد میکنه ؟ نکنه باورام میلنگه؟ آخه دو روز پیش با دوستم به یه محله لاکچری دیگه رفتم و اونجا کلی حسم خوب بود و کلی لذت میبردم از این همه ثروت و کلی تحسین و تایید و سپاسگزاری کردم و میگفتم منم میتونم بیشتر از اینا ثروت خلق کنم و حسم فوق العاده عالی بود و بعدشم یه بارون عالی بارید و منم یاد تئوری سطل افتادم و کلی بابت این همه ثروتی که از اسمان میریزه خدا رو سپاسگزاری کردم و فوق العاده حسم عالی بود…..ولی دیشب نمیدونم چرا حسم نامطلوب شد و شیطان درونم به حرف دراومد و میگفت چجوری میخوای ثروتمند بشی ( در حالی که خدا با دلایل و نشانه های عالی به من گفته که ثروت از آن منه و بینهایت بهم ثروت میده که نتونم بشمارمشون )و چند تا دلیل داشتم براش یعنی بهش فکر کردم که چرا حسم نامطلوب شد….اولین دلیل این بود که شاید انرژی مردمی که اونجا زندگی میکنند منفی بوده و به من وارد شده( آخه من انرژی اطرافم رو خیلی سریع حس میکنم و حتی آدمهای اطرافمو ) دومین دلیل این بود که شاید با دیدن اون همه ثروت ،حس حسادت و حرص و کمبود برای خودم و ناتوانی به صورت ناخودآگاه در من ایجاد شده و خودآگاهم متوجهش نمیشه . دلیل سومش که واقعا نجواهای درونی ام بود و دقیقا انگار یکی داشت با من حرف میزد و دقیقا اون آیه قران همش میومد جلوی چشمام که همانا نجوا از ناحیه شیطان است و هی بهم میگفت مجید بهش گوش نده و باهاش بجنگ با باورهای درست و … و نمیدونم چرا توی اون لحظه به تمام اتفاقات عالی که در سال 96برام افتاد چشمامو بستم و ترس و اضطرابو به خودم راه دادم…..برای دلیل اول که گفتم شاید واقعا انرژی اون محله در اون موقع منفی بوده و روی من تاثیر گذاشته و بعد به خودم گفتم این یه باوره که این انرژی از بیرون بتونه بر روی من تاثیر بزاره پس این نیست و احتمالا از ناحیه پاشنه آشیلم مورد هجوم واقع شدم.برای دلیل دوم که گفتم احتمالا باورهای ثروتم کمرنگ شده و باید بیشتر روشون کار کنم و هرچقدر کار کنم بازم کمه و یه باور ساختم که من با دیدن خیابان های لاکچری غرق در ثروت و فراوانی میشم و ثروت و شادی بیشتری نصیبم میشه.
برای دلیل سومم هم که باهاش داشتم با باورهای درست و جملات قدرتی میجنگیدم….و این جنگیدن تا زمانی طول کشید که وارد محله خودمون شدیم و دیدم موجی از آرامش و حس خوب مجدد وارد وجودم شد و این برام سئوال بود که چرا وقتی وارد محله خودمون شدم اینجوری آروم شدم….در حالی که دقیقا روزای قبل برعکس بود….یعنی محله های لاکچری که میرفتم حالم عالی بود و محله خودمون که میومدم میگفتم اینجا سکوی پرتاب من به محله های لاکچریست….خلاصه دیشب اومدم خونه و به دریم بوردم نگاه کردم و حسم عالی شد و گفتم من میتونم و با توانایی هایم کلی ثروت خلق میکنم…..امسال سال ثروت آفرینیست و استاد عزیزم دقیقا در سه فایل اخیر خودش بهم گفت مجید” امسال بهترین سال تو تا کنون خواهد بود و سالهای بعد بعتر و فوق العاده تر از این سال خواهد بود” و این یعنی امسال نقطه عطف منه و سه بار هم تکرار شده در سه فایل و اینا همش نشانه است و اینکه استاد بصورت زبان خدا با تو سخن میگه و کلی حسم عالی شد و شب هم که هندزفری گزاشتم و باورهای ثروتی که خودم صحبت کرده بودم رو تا صبح گوش دادم و حسم بهتر و بهتر شد و خوابیدم و اتفاقا صبح هم یه خواب خوب دیدم و صبحم خیلی خوب شروع شد تا اینکه اومدم پای نت و این فایل جدید شما رو گوش کردم که دقیقا چیزی بود که بعد از اتفاقات دیشب بهش احتیاج داشتم…..و وقتی گوش میکردمش گفتم خدایا شکرت خدایا شکرت این چندمین باریه که واقعا وقتی از یه چیزی نگران میشم سریع توسط استاد به کمکم میای که مبادا تعادل خودمو توی مسیر از دست بدم و از راه راست منحرف بشم….و اون باور به یادم اومد که خدا همواره و همیشه حافظ و نگهدار منه و سپاسگزاری کردم……استاد نازنینم بینهایت سپاس گزارم…..من این تمرین واجب رو خواستم در دفتر سررسید امسالم انجام بدم که البته انجامش میدم آخر شب که همیشه به یادش باشم و مواقع نگرانی نگاهش کنم ولی با توجه به اینکه الان کار دارم، ولی یه حسی بهم گفت مجید تو باید این تمرین رو انجام بدی و بعد به کارت برسی و منم گفتم چشم من تسلیمم….و من اینو برای تمرین و تلنگر به خودم مینویسم اینجا نه برای مسابقه. که هم کمک به خودم باشه و هم شاید کمک به دوستان عزیزم…..
1- خداروشکر در اول سال 96 به لطف خدا پس از گذشت تقریبا 8 ماه از زمانی که فایلهای استاد رو در سال 95شروع به گوش دادن کردم و حس و حالم عوض شد خداوند از طریق یکی از دستانش قضیه خانه دار شدنم رو مطرح کرد و بعد منو هل داد و اتفاقات خوب یکی پس از دیگری افتاد و دقیقا 2 ماه بعدش من در خانه خودم مستقر شدم و از اجاره نشینی بیرون آمدم و خدا رو بینهایت بینهایت سپاسگزارم….الان هم یکسال شده که در خانه خودم هستم و این نشانه عالی بود که میتونم اون خونه ای که در ذهنم هست و روی دریم بردم هست رو در اینده نزدیک بدست بیارم
2- خدارو شکر که خانه ای که خریدم پر از موج مثبته و پارسال هر کس از اقوام برای عید دیدنی میومد دقیقا به وضوح میگفت چقدر اینجا دل بازه و انرژی مثبتی داره و روحیمون شاد شد…..
3- دقیقا از وقتی ما اومدیم اینجا سه تا آپارتمان جدید در کنار خونه ما و سه آپارتمان در جلوی خونه ما استارت کارش زده شد و در حال ساخت میباشند و این نشونه فراوانی و ثروته و همچنین پاقدم خوب خودم که هر جا میرم پر از برکت و فراوانی میشه :)
4- در همون عید پارسال بود که دوست ثروتمندم یه قرار نهار گذاشت و با ماشین لاکچری اش اومدم دنبالم و با هم به یکی از بهترین رستورانهای شهر رفتیم و نهار خوردیم و کلی احساس ثروت بهم دست داد و خدارو سپاسگزاری کردم
5- در اواخر سال 95 بود که خداوند رسالتی رو که باید انجامش بدم رو از طریق یه سایت بهم نشون داد و من شوکه شدم و دیدم هر آنچه که من میخوام و روحم رو ارضا میکنه در این رسالت هست و گفتم تو تاحالا کجا بودی آخه…..و این زمانی بود که من باور اینکه ایده های ثروت ساز در هر لحظه به ذهنم خطور میکنه رو به صورت دست پا شکسته برای خودم میگفتم…..
6- در همان اواخر سال 95 بود که استادی مهربان رو پیدا کردم که منو در زمینه رسالتم با صبر و محبت یاری کرد و هر آنچه نیاز دارم رو بهم یاد داد
7- در سال 96 من روی رسالتم کار کردم و نتیجه خوب گرفتم ولی از اونجا که همش به وضع بهتری از اون رسالت فکر میکردم به سمت سطح پیشرفته آن سوق داده شدم و اساتید جدیدتری پیدا کردم که اونها هم مهربان و صبور بودند و هر آنچه خواستم برام مهیا کردند از جمله لوازم کار و هر آنچه که میخواهم…..
8- در سال 96 من دفتر کارم رو در اتاقم با یک میز آماده کردم و لوازم کاریم تا حدی مهیا شد و باهاشون شروع به کار کردم و نتیجه کار عالی در اومد…..که البته همه اینا برای تمرین بود ولی نتیجه عالی بود و منو امیدوار کرد به اینکه رسالتم صحیحه و من از پسش بر میام…
9- در سال 96 بود که دوره قانون افرینش استاد رو تهیه کردم و همون جلسه اول استاد گفتند که از امشب یه خبر یا اتفاق خوش بصورت یه نشونه خواهید دید و دقیقا همون شب بود که دوست ثروتمندم زنگ زد و گفت مجید حاضری از 4 شنبه به مدت سه روز بریم شمال خوشگذرونی و منم با کمال میل قبول کردم….و رفتیم و کلی خوش گذروندیم و کلی درس ازش یاد گرفتم و کلی درس بهش یاد دادم…..
10- در همون راه شمال بود که هیچ پلیسی به ما گیر نداد و حتی یه جا که سرعت بالا بود و پلیس ما رو دید ، دوستم یهو سرعتشو کم کرد و گفت آخ الان باز نگهمون میداره و پلیسه کسی دیگه ای رو نگه داشت و من بهش گفتم تا من توی ماشینت هستم هیچ اتفاق ناخوبی برامون نمیوفته…..
11- توی بازگشت از اون سفر بود که من ماشینی رو که عاشقشم و جزو دریم بوردم هست رو توی خیابون برای اولین بار دیدم و از وقتی که بهش فکر میکنم بارها و بارها دیدمش و توی نمایشگاه سوارش شدم و حتی در یه کوچه خلوت با ابهت و به ارامی از کنارم رد شد و الان هم که در نزدیکی محل کارم در یکی از پارکینگهای خانه های لاکچری اونجا پارکه و من صبحها بهش سلام میدم و اون پارکینگو پارکینگ خونه خودم فرض میکنم و فرض میکنم که دارم میرم سوار ماشین بشم….
12- دقیقا در سال 96 بود که من برای خرید خانه ام ماشینم رو فروختم و خیلی خوشحال بودم….چرا؟ چون فرصتی برام پیش میاد که وقتی با اتوبوس به محل کارم میرم صبحها و عصرها فایلهای استاد رو گوش کنم و بیشتر یاد بگیرم و از اول سال 96 هم گفتم دقیقا خدا خواسته که در سال 96 من اماده تر بشم که سال 97 رو عالی شروع کنم و من هر روز فایلهای استاد رو در اتوبوس گوش میکنم و خیلی چیزها رو در فایلهای تکراری جدید متوجه میشم، یعنی میگم اینو من شنیده بودم ولی چرا الان یه تاثیر فوق العاده تری روی من داره؟
13-در سال 96 محل کارم من تا برج 5 در یه مکان عالی بود که یه ایستگاه اتوبوس در جلوی خونمون بود که انجا سوار اتوبوس میشدم و دقیقا در محل کارم پیاده میشدم…..و از برج 5 به بعد محل کارم به جایی لاکچری تغییر یافت که دقیقا یه ایستگاه اتوبوس هم در اونطرف خانه مان هست که منو دقیقا میبره جلوی اون محل کارم پیاده میکنه و این اصلا اتفاقی نیست و نشان دهنده این است که چقدر خدا هوامو داره برای اینکه براحتی به هدفم برسم….
ادامه در کامنت بعدی
با سلام
من در ابتدای سال 96 درست بعد از سال تحویل تصمیم گرفتم که از کارمندی خداحافظی کنم هر چند حساب و کتاب مالی ام با این خداحافظی جور نبود. اما استعفای خودم رو اوایل اردیبهشت تحویل دادم و از اول تیرماه خارج شدم. به محض خروج با یک معامله که اصلا نفهمیدم چطور آنقدر سریع اتفاق افتاد که من خودم هم باورم نمیشد، توانستم کسری مالی مورد نظرم را جبران کنم (تعیین این هدف مالی و تصورات من از زمان مورد نیاز برای رونق کسب و کارم یک اشتباه بود که البته به تازگی به آن رسیدم)، پس از آن چند معامله کوچک داشتم ولی از اوایل شهریور دیگر نتوانستم کاری را به ثمر برسانم و یک اتفاق بسیار بد برای من در اواخر شهریور رخ داد که مرا کاملا به هم ریخت من در هراس و اضطراب و یاس شدیدی افتادم. از آنجاییکه با فیلم راز و … آشنا بودم به این سمت رو آوردم و سعی کردم با خدا رابطه ام را بهتر کنم ولی اتفاقی محسوس نیافتاد تا نیمه آبانماه که از خدا خواستم تا نشانه ای به من بدهد که مرا دوست دارد و صدایم را می شنود و برآورده شدن خواسته کوچکی را به عنوان آن نشانه در نظر گرفتم. اما برآورده نشد و من مایوس در اینترنت به دنبال شرایط استجابت دعا بودم که ناگهان و به صورت عجیبی یکی از اشعار مولانا مرا کاملا به هم ریخت و آن نشانه را دریافت کردم و بیش از یک ساعت گریه کردم و سجده شکر بجا آوردم. تصمیم گرفتم قرآن را با معنی بخوانم و با خدای خودم بیشتر آشنا شوم. از آنجاییکه ماردم حدود 5 سال قبل در سفر حج برای ختم قرآن من و سایر خانواده قرآن را باز کرده بود که ختم خود را از آن آیه شروع کنیم و با آن آیه به پایان برسانیم، از ایشان شماره آیه و سوره را گرفتم (آیه 20 سوره لقمان بود). شب که قرآن را باز کردم و به آیه مربوطه رسیدم. چگونه چنین چیزی ممکن بود؟!!! باز چشمانم پر از اشک شد و خدا را شکر کردم آیه با این عبارت شروع می شد که “الم تروا ان الله سخر لکم ما فی السماوات و ما فی الارض”. از آن به بعد هر شب چند صفحه از قرآن را می خواندم و بر روی باورهایم کار می کردم و مطالب مختلفی را می خواندم ودر مجموع حالم رو به بهبود بود هر چند یک حرکت رفت و برگشتی وجود داشت. کم کم سوالاتم در مورد آیه های قرآن و تناقضات زیادی که در آن موقع با قانون جذب می دیدم زیاد می شد تا این که تصمیم گرفتم ایمیلی به یکی از اساتیدی که قبلا در دوره های ایشان شرکت کرده بودم بزنم و سوالاتم را مطرح کردم. اما پاسخی دریافت نکردم. کم کم یک دو کار کوچک در اواخر بهمن ماه توانستم انجام بدهم و حالم بهتر شد. در یکی از روزها برای یکی از دوستان که روزانه برای هم جملات مثبت می فرستادیم، جمله “if you can find a path with no obstacles, it probably doesn’t leas any where” رو فرستادم که با پاسخ “not true” و لینک یکی از فیلمهای آقای عباس منش که دقیقا در پاسخ به این جمله نوشته شده بود با عنوان “کدام مسیر بهتر است، مسیر هموار یا ناهموار” مواجه شدم. کم کم با دیدن بقیه فیلمها (با وجودی که با تمامی نظرات آقای عباس منش به خصوص در مورد چیستی خداوند موافق نبودم و با نظر ایشان که این بحث به جایی نمی رسد موافقم) جواب بسیاری از سوالاتی که برایم مطرح شده بود، پیدا شد و بسیاری از تناقضات برایم حل شد که از این بابت از آقای عباس منش بسیار سپاسگزارم.
سال 96 نتیجه اش برایم بسیار خوب بود (و هذا من فضل ربی) و انگار اتفاق بسیار بدی که برایم افتاده بود برای هدایت من به این مسیر بود. من در این سال بسیار آموختم و بر روی خودم کار کردم و اکنون انسان متفاوتی شده ام با وجودی که هنوز در ابتدای راهم.
اهداف سال 97 من به یاری خداوند یکتا هم شامل موارد زیر هست:
1- برقراری ارتباط بهتر با یگانه قدرت هستی
2- آموختن بیشتر و درک قوانین خداوند و خودشناسی
3- درآمد مالی بیش از 3 برابری نسبت به سال گذشته
4- سلامتی و آرامش و آسایش بیشتر با کار کردن بر روی باورهایم
5- ارتباطات قویتر با انسانهای مثبت اندیش و با باورهای زیبا با بیشتر دوست داشتن خودم و تقویت باورهایم
6- حداقل 4 مسافرت لذت بخش با خانواده و دوستان در سال 97
7- خرید ماشین مورد علاقه ام
8- توسعه و رونق کسب و کارم با استخدام دو نفر کارمند در سال 97
سلام دوستان و همراهان گروه عباس منش امیدوارم در هر جای دنیا هستید شاد سالم ثروتمند باشیدوسلام به استاد سید حسین عباس منش. من با ایمیل پسرم وارد می شوم چون خرید و اون برام انجام می ده. من اواخر سال نو و چهار با سایت آشنا شدم و بعد از فایلهای رایگان با ثروت یک شروع کردم من درست استفاده نکردن وتمرینها رو خیلی خوب انجام ندادم ولی با این حال خیلی اتفاقات خوبی برایم پیش آمد من در سال نو و پنج بصورت ناباورانه به سفر ترکیه رفتم ویک هفته هم خرید کردم وهم تفریح با فروش لباسها پول خرج سفر را درآوردم خدا رو شکر درآمدم تقریبا سه برابر شد راحت تر پول خرج می کردم و راحت هم جایش می آمد من مستأجر هستم جایی را گرفتم که پولپیش خیلی کم می خواست در اوایل سال نود شیش به مسافرت رفتیم در یکی از شهر های اردبیل من در بیمارستان در قسمت خیاطی کار می کردم و خیلی اذیت می شدم بخاطر هم کاران منفی وترسو خودم استفاده دادم بسته روان شناسی ثروت سه راهم خریدم من در این سال از خدا خواسته بودم خیاطی را بصورت حرفه ای در حد لباس عروس یاد بگیرم ولی چون سر کار می رفتم نمی توانستم وخداوند کسی را برای من فرستاده تا خودش یاد بگیرد وبیاید به من یاد بدهد ومن هم مقداری از هزینه آن را بدهم خدا رو شکر برای رانندگی اقدام کردم ولی هنوز گواهی نامه نگرفتم. می خواهم پایم قوی بشه. مدت زیادی تلاش کردم برای خودم مغازه بگیرم کار کنم نشود بعد خواستم فعلا برای دیگران کار کنم تا حرفهای تر بشوم جور نمی شود یا راه دور بود یا من نمی توانستم تامین که من رفتم در یک تولیدی کار کنم وله مدت ده روز کار کردم شب عید بود تقریبا کارشان تمام شده بود تو این فاصله از یکی از این مزون ها ب دوستم زنگ زدن براتون کار می فرستنده در خونتون وما در کمال ناباوری قبول کردیم من دوستم دو تا لباس عروس دوختیم مایی که هنوز یک لباس عروس نه دوخته بودیم البته اذیت شدیم ولی خیلی بزرگ شدیم و تعداد مانتو و لباس هم دوختیم واین خیلی عالی بود من در این سال طلا خریدم البته جزو خواسته هام بود نوشته بودم من انگشتر سرویس النگو گوشواره را یک جا وبدون کار کرد خریدم وار وقتی خریدم طلا گران شد ومن سود کردم خدارا شکر. جزو خواسته هام خرید چرخ سردوز بود وخریدم. خدارا شکر. واتفاقات کوچک زیادی که افتاد ومن یادم نیست یکی از اتفاقات این بود بچه هام برام کیک تولد گرفتن آخه تولد من نه فروردین است سابقه نداشته حتی تبریک بگن واخرین اینها این بود که پسر کوچکم برای من کیف پول چرمی خریده برای تولد پرور مادر وگل روز. وپسر بزرگم یک سرویس طلا ظریف به قیمت دوشیصت در آخرین روز سال نودوشیش وخدارا سپاسگزارم و البته این هم جزو خواسته هام بوده خدارو شکر وکلا برای نودوشیش هفت. 1 می خواهم با کمک خدای مهربان ووهابم جایی برای کار بگیرم می خواهم خداوند مشتری های خوب پرداخت پول بده ثروت مند برام بفرسته به راحت تربت شکل در فکر راه اندازی شبکه اجتماعی برای کارم هستم بعد امر کز زیاد برای خرید خانه هستم به راحت تربت شکل وبا این پولی که دارم خونه را انتخاب کردم و بقیه کارا ها دست خداست انجام بدهد. وپیشاپیش از انجامش از خدا سپاسگزارم. و تمرکز کز بعدیم روی تناسب اندام است که به کمک خدا اقدام خواهم کرد. وی خواهم دوره تکامل رو بگذرانم من عاشق مسافرت هستم در طول سی و چهار سال زندگی مشترک به جز اون بک مورد که گفتم به اردبیل رفتیم آن هم دوروز با همسرم جایی نرفتم به دلایل ذهن فقیر همسرم و همراهی خودم که البته خودم مقصر بودم و خودم جذب کردم با آرزوی شادی سلامتی و ثروت و سعادت دنیا و آخرت برای تک تک دوستان و موفقیت روز افزون
باسلام خدمت دوستان عزیم وهمچین سلام خدمت استادعباسمنش وگروه تحقیقاتی عباس منش .
بازم هم فایلی دیگرودرسی دیگرونکته ای دیگرمن ازسال ها قبل می دونستم که شکرنعمت نعمتت افزون کند وکفرنعمت ازکفت بیرون کنید وخیلی وقته که سعی می کنم باقانون شکرگزاری خودمو به بالاترین فرکانس جهان که همون شکرگزاری هستیش برسونم ولی راستش هدف هامونوشته بودم ولی الان که این فایل رودیدم تازه یادم افتاد که چه روندی رودرسال گذشته گزوندم. اول سال کسی روکه عاشقونه دوس داشتم وداشتیم خودمونو برای ازدواج آماده می کردیم که چکارکنیم وچکارنکنیم وخلاصه کلی کارکه همتون میدونید قبل ازازدواج هر زوجی انجام میدن. فهمیدم که میخوادرابطه روقطع کنه خب اولش خیلی برام سخت بود چون فایل های استادروگوش داده بودویه جورایی مطمئن بودم زوج رویایی میشیم بعدش به خودم گفتم که قانون درسته یه چیزی هست که من یادم رفته وگرنه من که هروقت ازقانون استفاده کردم موفق شدم خلاصه دوباره شروع کردم به اینکه روی خودم کارکنم وبفهمم چه چیزی باعث شده که من این نتیجه روبگیرم وبعدش فهمیدم که من اولین اصل یه رابطه سالم روکه وابسطه به کسی نشدن واینکه نخوایم کسی روکنترل کنیم رو رعایت نکردم واینکه مابایدخودمون زندگی کنیم وبزاریم دیگران هم زندگی کنن ومن تنها به افکارخودم تسلط دارم وباورفراوانی رودرخودم تقویت کردم وهرچند بعدازیه مدتی اظهارپشمونی کردومن اونوبخشیدم وبراش آرزوی خوشبختی کردم ولی
طی این مدت و بایه مدت دوری به یه سری ازباورهاومعیارهای خودم پی بردم که بعدازاینکه ازاون جداشدم تازه فهمیدم که چه موردهای بهتری هست وبه قولی بادوس داشتن زیادمن کورشده بودم وخداروشکرمیکنم که من این تجربه روبه دست آوردم وصدالبته میتونم رابطه های بهتری روتجربه کنم .
درسال96من تقریبا تمام فایلی های استادروتهیه کردم ازدوره جامع عشق ومودت گرفته تا دوره های روانشناسی ثروت 1و2ودوره چگونه هدفگزاری کنیم وبه آن برسیم ،دوره عزت نفس ودوره شیوه حل مسائل ،ارزش تضاد ومشکلات دلیل اصلی موفقیت ودوره کامل قانون آفرینش وخلاصه تمام کتاب های الکترونیکی وصوتی و….وصدالبته دوره تنها دوره ای که مونده تهیه کنم روانشناسی ثروت 3هستش که می خوام به برای تهیه این دوره خودمو رهاکنم وحتی نمی خوام درجهت جریان رودخانه شناکنم بلکه خودموبه دست خدابسپرم وبه تمام اهدافم درسال 97برسم چون میدونم که باتوکل به خدابه همه خواسته هام میرسم وفقط باید تکاملم روطی کنم .
پس اولین خواسته من درسال 97روانشناسی ثروت 3خواهدبود که اون رومی خوام جایزه ای برای درست عمل کردن به قانون هاو ودوره هایی که تهیه کردم باشه یعنی هروقت ازقانون درست استفاده کنم ناخودآگاه من رویک قدم به هدفم نزدیک تر میکنه .
2٫دومین هدفم درامسال اینکه به امید خدامی خوام ازدواج کنم ومیدونم که درجریان رودخانه موفقیت عشق ومودت روتجربه میکنم وبه صورت ناخودآگاه این شخص روپیدامی کنم
3٫سومین هدف من قهرمانی روبیک کشوره به امید خدامیخوام توی مسابقات کشوری شرکت کنم راستش هدف اصلیم اینه که قهرمان جهان بشم ولی ازاون جایی که میدونم بایدتکامل خودموطی کنم برای امسال می خوام که قهرمان کشوربشم تلاش من اینه که اگه یه کاری روشروع میکنم باید دراون حوضه بهترین باشم ونه حتی دومین نفر 4٫خریدن ویلا وخونه هستش.
5٫تناسب اندام وورزش کردن هرروزحتی اگه شده درحد نیم ساعت .
اینا اهداف من درسال 97وامسال اهداف زیادی رودرنظر نگرفتم چون خواستم دقیقا مثل ذره بین عمل کنم وتمام تمرکزمو روی این اهداف بزارم .
هرروزصبح به محض اینکه بیدارمیشم اول خداروبه خاطر تمام چیزهای که توی زندگیم دارم شکرمیکنم وبه خاطراونا ازخداسپاسگزاری میکنم بعدش به یادم میارم که چه اهدافی برای امسال دارم بعدش میگم چکاری رومیتونم انجام بدم که امروزیه قدم به اهداف امسالم نزدیک بشم .
بعدش 3تا کاررو اولویت بندی میکنم که اگه امروزفقط بتونم این سه تاکارروانجام بدم این کاراچی هستن بعدش آماده میشم که برم سرکار.
نمیدونم چطوری ولی میدونم موفق میشم وبه لطف خدا با رسیدن به هرکدوم ازاهدافم شما دوستان رودرجریان میزارم که هم انگیزه ای بشه برای شما وهم یاآوری برای خودم که در اوایل سال 97استادیه مسابقه روترتیب دادومن ودوستانم درسایت عباسمنش خواسته ها وداشته هامون روبه اشتراک گزاشتیم وبه لطف خدابه اونا رسیدیم .
امیداورم امسال سال دررسیدن به تمام اهداف زندگیتون باشه که هروقت به امسال فکرمیکنین سالی پرازعشق وثروت وموفقیت روبه یادبیارین .برای همتون آرزوی سلامتی وثروت وموفیقت دردنیاوآخرت رودارم .
ممنون حمزه جان
ایده شکرگزاریت اونم هر روز صبح خیلی بهم انرژی داد، مطمنا من هم اینکارو میکنم. بازم ممنون
سلام حامد جان ممنونم از لطفت ،
انشاالله که درتمام مراحل زندگیت موفق باشی .
سلام استاد عزیزم
وقتی صداتونو میشنوم آرامش میگیرم?
یکی از اتفاق های خوبی که سال 96 واسم افتاد این بود که من 7 سال عاشق ی نفر بودم که فقط 4 ماه با هم بودیم ولی دوسم نداشت و از هم جداشدیم وقتی دعا کردم وازخدا خواستم که همسر الهی م رو بهم بده ایشون ازم خواستگاری کرد ولی آخر سال 96 دوباره از هم جدا شدیم به یک دلیل خاصی
اتفاق خوبه دیگه این بود که با ورزش آشنا شدم و باشگاه میرفتم و روحیه خیلی خوبی داشتم
و با سایت استاد عباس منش آشنا شدم و واسه اینکه قوانین جهان رو ب خودم ثابت کنم که وجود داره چیزهای کوچیک طلب میکردم و با احساس خوب دریافت میکردم
مثلا یک کلاس رقص خوب میخواستم برم ک دوستم روز بعد بهم پیشنهاد داد با هم بریم
یا میخواستم مهمونی خاصی برم که دعوتم میکردن
خیلی لذت بخشه
یکی از اتفاق های خوب دیگه این بود که جسارت پیدا کردم و از شغلی که دیگه ازش خسته شده بودم استعفا دادم با اینکه مزایای خوبی داشت
در سال 97 هم تصمیم دارم ازدواج کنم با همسر الهی که خدا برام در نظر گرفته نه کسی که خودم با ذهن محدودم میخوام
و در شغلی که دوس دارم پیشرفت کنم و درآمدمو افزایش بدم
در هر صورت راضیم ب رضای خدا
این مواردم اینجا گفتم ک تعهدی باشه واسه رسیدن ب خواسته هام
امیدوارم همه خوشبخت باشن و به هدف هاشون برسن
بنام خدا
سلام خدمت تک تک دوستانم در سایت عباسمنش دات کام
هنوز سال 96نشده بود که هدفگذاری کردم و اهدافم رو به دقت شناسایی کردم و مکتوبشون کردم به امید اینکه در سال 96بهشون برسم
وارد سال 96 شدیم و من یکی از خواسته هایی که داشتم این بود که بتونم دایره روابطم با افراد رو گسترش بدم و بتونم دوستان زیادی داشته باشم و افرادی که بامن همسو هستند رو جذب کنم خب گذشت و الان در سال 97 هستیم و من وقتی به سال گذشته فکر میکنم باورم نمیشه که چقدر راحت و از چه مسیر چه افراد باکلاس با سواد ثروتمند و دقیقا همونایی رو که میخواستم رو جذب کردم و باهاشون ارتباط دارم ازون گذشته رابطم با خانوادم زمین تا آسمون تغییر کرده باور کنید بعضی چیزا رو الان که دارم مینویسم به یاد میارم تا ده دیقه پیش یادم نبود خب شاید صددرصد روابظ رو جذب نکردم ولی قسم میخورم بالای80درصد توی روابطم تحول ایجاد شده و امسالم دوست دارم این روند رخ بده و بازم ارتباطاتم بهتربشه
?خدایا شکرت نمیدونستم نوشتن انقدر احساساتیم میکنه میخوام گریه کنم از شوق
یکی دیگه از خواسته هام این بود که تندخوانی رو کار کنم و یک کتابخوان حرفه ای بشم با وجود این که یک سال بود میخواستم این اتفاق بیافته ولی رخ نمیداد اما امسال شد و من تبدیل به یک کتابخوان شدم و کلی کتاب خوندم البته خیلی از کتابارو یادداشت برداری نکردم ولی همین ک خوندم برام خیلی ارزشمنده
من میخواستم یک درامد داشته باشم که با کمترین کار بیشترین پول رو دربیارم چون آدمی نیستم که زیاد کاری باشم ی روزی فکر کردم و از خدا خواستم که بهم ایده بده که چطوری پول بسازم ایده اومد که یک گروه تلگرامی رو راه اندازی کنم و تندخوانی رو که بلدم رو آموزش بدم و پول بگیرم خب من به این ایده عمل کردم و چند نفرم ثبت نام کردن یک استادی بود که تندخوانی تدریس میکرد بهم پی ام داد گفت منم میتونم کمکت کنم این شد که من با هشت نفر گروه رو راه اندازی کردم و استادم تدریس کردن و به همین ترتیب گروه های دوم و سوم هم با ظرفتیت بیست نفر تشکیل شد و این حرکت ما کم کم به یک کار فیزیکی هم شد و قرار هستش که سمینار ها و دوره هایی هم باهمون استاد برگزار کنیم میخوام بگم همه چی خیلی ساده وآسون برام رخ داد و خداروشاکرم و در سال 97 هم میخوام که در همین حوزه کار کنم
یکی دیگه از اتفاقات این بود که من تو تهران درس میخوندم و میخواسم کارهایی رو بکنم که در محیط خوابگاه اصلا امکانش وجود نداشت و اینکه من بتونم بیام شهر خودمون و تو خونه خودمون باشم و درس بخونم دیگه برم تبدیل به یک رویا شده بود که کنکور بدم و شهر خودمون قبول بشم و بیام بخونم هر روز این آرزوم بود خلاصه تو 96 کنکور دادم و با اینکه نخونده بودم دانشگاه شهرمون قبول شدم و الانم کارایی رو که میخواستم رو انجام دارم میدم و از این بابت هم خدارو شاکرم
یکی دیگه از وقایع راه اندازی کسب و کار فصلی خودم بود من تونستم با سن کمی که داشتم کسب و کاری رو راه اندازی کنم که هیچ کس توی منطقه ما نتونسته تو سن من این کارو انجام بده من 22 سالمه و من با دوستم این کارو انجام دادیم و ظرف پنجاه روز کاری با روزی نهایتا پنج ساعت کار راحت تونستیم شش میلیون تومن درامد کنیم و این برای من یک رکورد عالی برای شروع بود لازم به ذکر هستش که ما توی این کار نزدیک یک میلیون هم ضرر کردم در همون اوایل ولی موندیم و موفق شدیم???
? تمامی این اتفاقات جزو وقایع بسیار مهم 96 بود و سال گذشته تمامش برای من اتفاق عالی و معجزه بود
? در نهایت خداوند رو شاکرم که به من قدرت خلق زندگی ام رو داده و بیشتر به این خاطر سپاسگزارم که روش خلق کردن رو هم یاد گرفتم امیدوام سال 97 برای همه ما سالی پر از زیبایی باشه
? حالا اتفاقاتی که میخوام سال 97 برام بیافته رو میگم براتون البته مهم ترینش رو میگم من مکتوب کردم که امسال باید تبدیل به برترین مدرس در حوزه کتاب در کشور بشم و سمینار و دوره برگزار کنم و میخوام مطرح ترین فرد در این حوزه در فضای مجازی هم باشم و مطمئنم بهش میرسم و دارم در راستاش فعالیت میکنم
سلام.خیلی خیلی خوشحال هستم و سپاسگزار خداوند بزرگ و منان هستم که این فرصت ایجاد شد تا به عنوان یکی از طرفدارهای استاد عزیزم استاد عباسمنش برای اولین بار که یه جورایی یه حسی درونم بهم گفت که بیام و نظر و دیدگاه خودم رو به اشتراک بذارم.و امیدوارم که مفید و موثر قرار بگیره برای دوستان عزیز و هم فرکانسم.
همچنین سال نو را به شما دوستان گرامی و استاد عزیزم تبریک و تهنیت عرض میکنم که آرزومندم سالی آکنده از رشد و ثروت برای خودمون خلق کنیم.
من حدود یکسال و تقریبا دو سه ماه هست که با استاد وبرنامه های ایشون آشنا شدم و آشنایت من از طریق یکی از دوستانم و با فایل چگونه درآمد خود رو در یک سال سه برابر کنید؟ صورت گرفت.
قسمت اول فایل که گوش کردم همون پله اول تعهدی که استاد در موردش صحبت کردن رو تو دفترم یادداشت کردم و حرفهاشون جدی گرفتم و تمریناتش رو جدی انجام دادم و حتی خیلی زود با افراد موفق و ثروتمند شهرم مصاحبه کردم و ارتباط خوبی گرفتم و تو درآمدم خیلی تاثیر گذاشت که مطمئن هستم که خیلی خیلی بیشتر از اینا نتایج فوق العاده ای میگیرم و حتی خودم از اون موقع تا حالا خدا رو شکر میکنم که بیمار نشدم حتی در حد یک سرماخوردگی ساده یا سردرد…و جالب اینجا که اون موقع تا حالا من حتی دفترچه بیمه ام هم اعتبارش نزدم و اصلا نمیدونم کجا هست.
و در سال 96 خیلی اتفاقات مثبت و عالی برام افتاد هم در زمینه شغلی هم سلامتی هم ارتباطی با خدای خودم و هم ارتباط عالی با خانواده و اطرافیانم.که اگر خواسته باشم این اتفاقات عالی کوچک و بزرگ رو بنویسم فکر کنم اندازه یه دفتر صد برگ میشه.
همچنین با فایلهای رایگان استاد کار میکنم و می خواهم توسال 97 تمام محصولات استاد رو بگیرم بخصوص محصولات روانشناسی ثروت 1و 2و 3 که نظرات دوستان رو تو سایت خوندم محصولات فوق العاده عالی هست.
اینقدر علاقه مند به استاد شدم و هستم که عکس ایشون رو داخل اتاق خوابم زد و حتی از موقع تا حالا که با استاد آشنا شدم ایشون رو الگوی اصلی زندگیم قرار دادم تا زمانی که زنده هستم و حتی عکس پروفایل تلگرامم هم عکس ایشون گذاشتم.
و هر روز هر روز خداوند رو سپاسگذارم که با استاد اشنا شدم و همچون انسان بزرگی رو سر راه من قرار داد.
همچنین سال 97 رو برای خودم نامگذاری کردم و سال رشد وثروت نامگذاری کردم و می خواهم که با توکل به خدا و اموزشهای استاد عزیزم از نظر شخصیت و منش رشد کنم و به ثروت بی نهایت تو همه زمینه ای برسم.مادی معنوی ارتباطی با خدا و اطرافیان و سلامتی بیشتر….
در پایان تشکر میکنم که یادداشتها و دیدگاه من رو خوندید و رای مثبتی که به نظرم دادید….
همچنین از استاد بزرگوارم
مشتاق دیدار
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استاد عزیز و دوستان گرامی
شکر تو بر نعمت گذشته زمینه ساز نعمت آینده است. امام حسین(ع)
اتفاقات زیبا،خوب و دوست داشتنی که در سال 1396 برایم رخ داد:
من به فوتبال بسیار زیاد علاقه دارم ومی خواهم روز به روز در فوتبال پیشرفت کرده و یک فوتبالیست عالی شوم.اتفاقات خوب فوتبالی که در این سال برایم به وجود آمد:
1-در فروردین ماه این سال من در یک آکادمی فوتبال ثبت نام کردم و هفته ای دو جلسه به مدت 3-2 ماه من در این آکادمی تمرین می کردم.به دلیل عملکرد خیلی عالی که داشتم و بهترین بازیکن در آن آکادمی بودم مربی مان من را به عنوان اولین نفر برای تست تیم جوانان آن مجموعه معرفی کرد.
ومن به آن تیم جوانان رفتم و به طور میانگین هفته ای سه جلسه تا پایان سال با این تیم من تمرین کردم.درمسابقات هم شرکت کردیم و 10 بازی انجام دادیم که در اکثر بازی ها من بازی کردم ودومین گلزن وبرترین گلساز تیممان در این مسابقات شدم.
خدایا شکرت
2-در مسابقات فوتسال مدرسه مان که 12 تیم در آن شرکت کردندبا کسب 4 برد و یک باخت نایب قهرمان شدیم و من جزو 3-2 بازیکن برتر تیممان بودم. خدایا سپاسگزارم.
3-قهرمانی تیم محبوبم پرسپولیس در فصل 96-95 لیگ برتر،قهرمانی سوپر جام کشور،صعود به مرحله نیمه نهایی لیگ قهرمانان آسیا و قطعی شدن قهرمانی در فصل 97-96 لیگ برتر.وهمچنین صعود راحت تیم ملی فوتبال کشورمان به جام جهنی 2018 روسیه.
خدایا شکرت.
در مدرسه با وجود اینکه من علاقه زیادی به درس و مدرسه ندارم با حتفظه خوبی که دارم با وجود مطالعه بسیار کم در کلاسمان که 21 نفر است شاگرد چهارم شدم. خدایا شکرت.
در این سال موبایلم را هم عوض کردم و یک موبایل بهتر خریدم.گوشی قبلی من GALAXY core2 بود که حافظه زیادی نداشت که همین موضوع و همچنین دوربین ضعیفش باعث شد که گوشی ام را عوض کنم و موبایل GALAXY J2 را خریدم که با وجود اینکه جزو گوشی های سطح اول محسوب نمی شود ولی حافظه بیشتر و دوربین باکیفیت تر و سرعت بالاتری نسب به موبایل قبلی ام دارد. خدایا ممنونتم.
من قبلا یک جفت کفش چمنی داشتم که با وجود اینکه کفش های بدی نبودند ولی خیلی هم خوب نبودند.امسال یک جفت کفش چمنی MERCURIAL خریدم که با آن ها خیلی راحت تر هستم و بسیار بهتر می توانم فوتبال بازی کنم و کفش های بسیار خوبی هستند.همچنین یک جفت کفش سالنی MERCURIAL هم خریدم که آن ها هم کفش های بسیار خوبی هستند.
خدایا سپاسگزارم.
در این سال وسایل ورزشی زیادی خریدم که تمرین کردنم را برایم بسیار راحت تر کرده اند.از جمله دو دمبل،تعدادی مانع،کش ورزشی و….. خدایا شکرت.
چند تا کتاب فوق العاده هم در این سال به دست آوردم.از جمله کتابی در مورد زندگینامه افراد ثروتمند،کتاب گام های کوچک برای موفقیت های بزرگ از آنتونی رابینز،چهار اثر از فلورانس اسکاول شین و…..
ربنا تشکر.
در نوروز سال 96 سفری کوتاه با خانواده یکی از آشنایانمان به اصفهان داشتیم که لحظات لذت بخش وزیبایی در آن سفر برایمان رقم خورد.همچنین در همین چند روز پیش سفر کوتاهی دیگر به استان اصفهان داشتیم که در آن به شهر شاهرضا رفتیم وزیارت کردیم و همچنین به پارک صفه رفتیم و جاهای زیبا و دیدنی دیگری را هم در این سفر دیدیم ولذت بردیم.
خداوندا سپاسگزارم.
بعد از چند سال که چند عکس به اتاقم چسبانده بودم وقدیمی و کهنه شده بودند در روزهای ابتدایی امسال آن ها را با عکس های جدید و انگیزه بخش جایگزین کردم. خدایا شکرت.
داشتن سلامتی در اکثر مواقع سال که واقعا سلامتی بزرگترین نعمت خداوند است.
خدایا بی نهایت شکرت.
خرید محصول جدید و فوق العاده استاد عباس منش با عنوان شیوه حل مسائل زندگی. خدایا شکرت.
بعد از حدود 9-8 سال که یک ساعت مچی داشتم و این اواخر هر چند وقت یکبار باید همه چیزش عوض می شد در این سال یک ساعت خیلی خوب و شیک را به دست آوردم. خدایا بی نهایت شکرت.
*
اهدافی که در سال 97 می خواهم به آن ها برسم:
1-رشد کردن در زمینه فوتبال که عشق و علاقه ام می باشد ودر این زمینه اهداف عالی و بزرگی(از نظردیگران)دارم وانشاءالله به آن ها خواهم رسید.
2-به دست آوردن جدیدترین مدل موبایل اپل و ساعت اپل.
3-رشد زیاد در زمینه مالی که می خواهم در این سال با به دست آوردن دوره روانشناسی ثروت 1 و کارکردن روی آن به رشد بالایی در این زمینه برسم و اهداف دقیق و مشخصی در این زمینه دارم.
4-درزمینه روابط می خواهم دوستان جدید و فوق العاده ای با ویژگی هایی که می خواهم را جذب کنم و رابطه ای عالی و زیبا با اطرافیانم داشته باشم.
5-داشتن سلامتی کامل در این سال و به دست آوردن بدنی عضلانی و قدرتمند که به فوتبالم کمک کند.
6-داشتن رابطه ای بهتر وروز به روز بهتر و عاشقانه تر با معبود خودم و روز به روز توحیدی تر شدن.
7-داشتن شادی و آرامش بسیار بالا که هر روز شادی و احساس خوبم بیشتر و بیشتر شود.
با توکل بر رب یکتایم و کارکردن روی باورهایم انشاءالله به تمام اهدافم دست پیدا خواهم کرد.
در پناه الله یکتا شاد،سالم وثرتمند باشید.
ادامه پارت 1
خیلی عالی بقیه جلسه ها هم پیش رفت .
تا اینکه داشتم به این فکر میکردم که یه دوره دیگه هم برگزار کنم .جلسه بعدش که مادر و دختر اومدن .مادرش بهم گفت اگه دوره های دیگه هم برگزار میکنید به ما خبر بدین ما شرکت میکنیم .
فکر کنید فقط فکرش از ذهن من گذشت .
قبل از جلسه های آخر داشتم به این فکر میکردم که برم مؤسسه های مختلف و کارمو معرفی کنم .و کار کنم تو مؤسسه هاشون . ولی یه باوری مانع می شد من همیشه نگران دزدین ایده هام هستم اینقدر روی خودم کار کردم
و به خودم گفتم هر کس هر چقدر ثروت بخواد براش
ساخته مبشه
خداوند پول از تو جیب من نمی گیره تو جیب کس دیگه ای بذاره
هر کس هر چقدر بخواد بهش داده مبشه .
اگه کسی از نور بیشتر خورشید استفاده کنه باعث نمی شه به من نور کمتری برسه .یا اگه من ببشتر بخوام به کس دیگه ای نور کمتر برسه .
ای نعمت گسترش پیدا میکنه به اندازه نیاز هرکس
و من مقدس ترین انسان روی کره زمین هستم که خداوند هر آنچه را بخواهم بهم میده
مثالی که توی ذهنم میاد اینه که کلی لوله تو هوا هست که ما هر دفعه نظم بیشتری داریم بهش میدیم .اینقدر نظم پیدا میکنه و به هم جفت میشه که آب بتونه ازش جریان پیدا کنه .و وقتی. آب جریان پیدا کرد .ما مغناطبس می شویم برای همه خواسته. هامون .
????
جلسه بعد که مادر و دختر اومدن وقت رفتن بهم گفتن من شما رو به چند تا از مؤسسه های آشنام معرفی میکنم
فکر کنید فقط فکرش از سرم گذشت و روی باورم کار کردم
و خداوند برام شد اعتبار شد چون کلاسی که ارزش داشته باشه کسی حاضره وقت خوابش رو بزنه و بره کلاس
????
اهداف من در سال 97
1_خدایا از اینکه با جفت ارتعاشی خودم دارم زندگی می کنم سپاس گزارم
2_خدایا از اینکه به راحتی آب خوردن مجوز م رو گرفتم. سپاسگزارم که منشا خیر و برکت در زندگی ام شده
3-خدایا سپاسگزارم که مؤسسه خودم رو تأسیس کردم و. کلی برام اعتبار و ثروت آورد .
4_خدایا سپاسگزارم که تو خونه خودم هستم با نمای سنگ بسیار زیبا و نور پردازی بسبار زیبا .سقف کاذب بسیار شیک و وان حمام جکوری داره و المنت برای گرم کردن مجدد آب
5_خدایا سپاسگزارم که درآمدم به 20 میلون رسیده و در حال افزایش باور نکردنی هست .
6_خدایا سپاسگزارم که کانال بسیار پر باردید دارم .
7-خدایا سپاسگزارم که از طریق کارم در دل میلیون نفر عشق و امید و تأثیر مثبت گذاشتم .
8_چشمم مثل گذشته خیلی واضح و روشن میبینه والهام بخش خیلی ها هستم .
به نام خدا
سلام به شما استاد مهربان و دوستان عزیزم
سپاس گزار خداوندی هستم که با قوانین ثابت و بدون تغییر الهی توانستم به تعدادی از خواسته هایم برسم و این روند همچنان ادامه دارد. خداوندی که وقتی با تمام وجود به او اعتماد می کنم و تنها از خود می خواهم از راه های بی شمارش همراهی ام می کند.واقعا با تمام وجود به این جمله ایمان پیدا کردم که هر وقت چیزی رو با تمام وجودت بخوای جهان در برابرت تعظیم می کنه. دیگه فهمیدم که باید در چه فرکانسی قرار بگیرم و با چه اخلاصی از خدا بخوام تا برام فراهمش کنه و کافیه به تجربه های قبلی نگاه کن و دوباره اون فرکانس رو تکرار کنم.
موفقیت های من در سال 96:
1٫در بهار سال 96 برای اولین بار دو ماه رفتم سر کار ولی به دلایلی دیگه نتونستم اون کا رو ادامه بدم بعد ازاین اتفاق که خیلی روی روحیم تاثیر گذاشت و بعد از اون با تمام وجود از خدا خواستم که خدایا خودت راهی عالی را به زندگی ام باز کن و تصمیم گرفتم روی به دست آوردن کار تمرکز کنم مدام به خداوند می گفتم منکاری می خوام یک شیفت با حقوق 2 میلیون تومان و استخدام رسمی و همکارانی داشته باشم خوش اخلاق و مسِئولیت پذیر و واقعا احساس می کردم که این کا رو دارم و تجسم می کردم و بعد بعد مدتی تجسم کردن به این احساس رسیدم که من واقعا این کار رو دارم و خیالم راحت شده بود و به خواهرم می گفتم من باید مثل یک کارمند لباس بپوشم و بارها و بارها در طول روز با خدا صحبت می کردمو برای کاری دارم سپاس گزاری می کردم و در خانه راه می رفتم و شادی می کردم و در مورد این که حقوقم رو چه جوری می خوام خرج کنم صحبت می کردم. تا این که در تلگرام خبر آزمون استخدامی آمد و رشته ی من رو به تعداد زیادی می خواست قانون جواب داد حالا من کتاب می خواستم که بخونم بدون این که یک ریال پول خرید کتاب داشته باشم از در و دیوار برام کتاب میومد اون قد کتاب اومد که من فقط وقت کردم که بعضی هاشو بخونم.وقتی رفتم سر آزمون این قد بی خیال بودم جالب این جا بود اون مباحثی رو که من خونده بودم زیاد اومده بود و اونایی رو که نخونده بودم اصلا نیمده بود و همه تعجب کرده بودن که چرا این مباحث از آزمون حذف شدن. بعد آزمون دوستم که همراهم بود بهم می گفت حتما آزمونتو خوب دادی که این قد راحت و با اعتماد به نفس اومدی بیرون و بالاخره نتیجه ی ازمون اومد و من با یک نمره ی خیلی خوب قبول شدم.
2٫ما بعد ازسال ها اجاره نشینی بالاخره در تابستان امسال موفق شدیم که خانه بخریم و الان در خانه ی خودمان هستیم. و طعم صاحب خانه بودن را چشیدیم احساس مالکیت واقعاا احساس قشنگی است و احساس می کنی که تو هم از این دنیا سهمی داری.
3٫ سر به راه شدن برادر کوچکترم که یکی از آرزوها من بود و توی لست 107 آرزومم نوشته بودم.
4٫ دو ماه مانده بود به عید که به خدا گفتم خدایا چی می شه من هم یک بار با خانواده به مسافرت برم و ازش خواستم که خودش جورش کنه و ما در عید امسال به مسافرت رفتیم و واقعا خوش گذشت.
5٫در تابستان امسال از خدا خواستم که به یک جای آروم هدایتم کنه تا بتونم به راحتی روی باورهایم کار کنم و به خانه ی برادرم که خالی است هدایت شدم و آن جا واقعا با آرام و با صدای بلند باورهام رو تکرار کردم و فایل ها را گوش می دهم و تکرار می کنم و می نویسیم و قسمت های مهم را با مداد رنگی رنگ می کنم.
6٫آرامش و فقط ارامش چون میدونم که برای من هم خوبی هست ثروت هست احترام هست هیچ وقت دیر نیست و هر وقت که بخوای هست هر جاهر چی بخوای از راحت ترین راه هست و خدا با قرت و رحمتش هست.
7٫به قول استاد در فایل فقط روی خدا حساب باز کن : من یاد گرفتم که تنها منبع رزق و روزی رو فقط خدا ببینم و هر چی رو می خوام فقط به خودش بگم و خودش از یه راهی جور می کنه از کجا؟ نمیدونم
8٫ گرفتن مدرک icdl که با در خواست کردن به دستش اوردم.
9٫امسال بیش تر از هر سالی لباس خریدم.
10٫ در هر لحظه به صورت ناخودآگاه می گم خدایا شکرت و این مرتب توی ذهنم تکرار می شه.
11٫من دوست داشتم که رانندگی ام تقویت بشه و شروع کردم به تجسم کردن خواسته ام بعد از چند روز خواهرم چندجلسه کلاس رانندگی گرفت اتفاقابا همون مربی قبلی من و من هم باهاش کلاس میرفتم و واقعا همه چی برام مرور شد. و بعد یکی از فامیلامون زنگ زد و گفت که با یک نفر که سابقه ی کاریش خیلی زیاده بدون هزینه برای خواهرم کلاس گرفته و من هم باید باهاش میرفتم.و بعد یکی از فامیلامون چند روز عصرها میومد و باهاش می رفتیم تمرین رانندگی.
خواسته های من در سال 1397:
1٫خرید بسته ی عزت نفس ( من کامنت های دوستان رو در این قسمت خوندم و خیلی دوس دارم این بسته رو بخرم و تجسم می کنم که دارم با خوشحالی به این بسته گوش میدم. و احساس اعتماد به نفس می کنم.)
2٫ خرید بسته ی روانشناسی ثروت 1( من تجسم می کنم که با خوشحالی دارم 150 تست این بسته رو جواب میدم و برای این که دارمش سپاس گزاری می کنم.)
3٫ راه اندازی یک کار تولیدی من عاشق تولید کردن هستم احساس می کنم رسالت من توی این دنیا همینه و از خوندن سرگذشت تولید کنندگان واقعا لذت میبرم.
4٫ اسب سواری و غواصی.
5٫ خرید تبلت دلخواهم
6٫ خرید 206 سفید
7٫ خرید خانه در روستایمان.
8٫داشتن گروهی از دوستان مهربان و مسئولیت پذیر و گرم و صمیمی و شاااااد که اهل سفر و خوش گذرونی باشن و مثبت نگر باشن.
9٫ سفر به مشهد با خانواده و با هواپیما و اقامت در یک هتل عالی
10٫ سفر به شمال و کیش و..
11٫تقویت زبان
12٫سفر به دبی و ترکیه
13٫خرید لباس ها و وسایل فوق العاده ای که در نظر گرفتم.
و ……
از این که دید گاه من رو خوندین بسیار بسیار سپاس گزارم.
شااااااااد باشید.
سلام خانم حاتمی
تقریبا خواسته منم مثل مال شماست ??خیلی زیاد از خوندن کامنتتون انرژی گرفتم منم میخوام جای که هستم رسمی باشم و مثل بقیه وقت ازاد باشه و روی باور هام کار کنم منم میخوام ۲۰۶ بخرم باهاش بر اداره
میشه یه خورده بیستر از تمرینات ون قبل از پیدا کردن کار برام بنویسید
تقریبا چیزی نمیتونه منو بهم بریزه و فکرم رو منفی کنه شکر خدا …سپاسگذار م
راستی رفتم بیشتر دیدگاهتان رو خوندم ..تبریک عالی بودن??
سلام خانم محمدی عزیز
حالتون خوبه؟
خداروشکر که دیدگاه من به شما انرژی داده.
عزیزم مهم ترین احساسی که برای داشتن هر خواسته ای باید داشته باشی احساس لیاقت هست باید خودتون رو لایق بدونید.
و به خودتون یادآوری کنید که میلیون ها نفر توی همین شرایطی که من می خوام دارن به راحتی کار می کنن من هم مثل اون ها میتونم شغل دلخواهم رو داشته باشم.
و یه نکته مهم که برای رسیدن به خواسته مهمه اینه که شما اشتیاق داشته باشی براش و با اشتیاق باورسازی کنی طوری که احساس سبکی کنی و این احساس در شما به وجود بیاد که خواسته من شدنی و کوچک و نزدیک به من هست نه دور و بزرگ.
من بیشتر روی باورهای زیر کار کردم:
من لیاقت کار دلخواهم رو دارم.و من چیزی کم تر از دیگران ندارم
کار برای من خیلی خیلی زیاده.
خداوند حتما به من جواب می دهد.
می خواهم با کسانی کار کنم که قدر من را می دانند.
هر روز با خدا راجع به کارم صحبت می کردم و می گفتم چه کاری با چه ویژگی هایی می خوام.
خداوند رو صاحب اختیار کارهات قرار بده و ازش بخواه که کارهات رو مدیریت کنه و نگاهت رو از روی پارتی و کمبود کار و …. بردار.
برات آرزوی موفقیت دارم عزیزم و امیدوارم جوابم برات مفید باشه و خیلی ساده و قشنگ به خواستت برسی.
شاااااد و موفق و ثروتمند باشی.
سپاسگذار م دوست عزیزم
حتما به راهنمایی شما عمل میکنم???