توجه به داشته ها، راهِ رسیدن به خواسته ها - صفحه 56 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/03/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-03-29 03:48:162020-08-28 08:14:21توجه به داشته ها، راهِ رسیدن به خواسته هاشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
ما برای مسافرتی که در پیش داشتیم به خیابان رفتیم تا برای بچه ها لباس نو بخریم و وقتی برای پسر کوچکم لباس خریدیم به شوخی گفتیم که این هم لباس مخصوص شاسی بلند و کلی خندیدیم ولی ایشان باور کردند و هروقت می خواستند راجع به آن لباس حرف بزنند می گفتند لباس شاسی بلند.
یک روز اداره بودم که همسرم تماس گرفتند و اطلاع دادند در اداره ی آنها تسهیلاتی برای خرید ماشین در نظر گرفته اند که عالیست و فقط همین ماشین مورد نظر ما را دارندو محدودیت زمان هم برای خرید ندارد . شرایطش از قبلیها خیلی بهتر بود و ما به راحتی می توانستیم آن را داشته باشیم و جالب اینکه، این ماشین فقط در شعبه ی تهران ارائه می شد و بعد از ثبت نام ، باید آن را از تهران تحویل می گرفتیم. باورم کامل شد که این ماشین برای ماست . اما هنوز بحث پولش حل نشده بود و ما هم نمی دانستیم که چطور می خواهد جور شود. بجز قسمتی از آن که فروش ماشینمان بود. اما دیگر استرس و غم و عجله هم نداشتیم . فقط از جور شدن شرایط به این صورت لذت می بردیم و می خندیدیم وانگار منتظر بودیم تا ببینیم پولش چطور فراهم می شود .
توی همین گیر و دار بودیم که یک روز ، یکی از دوستان همسرم زنگ زدند و خبر دادند که خانه ای که ما حدود 6 سال پیش به صورت شراکتی ساخته بودیم و فروش نمی رفت و حتی یک سال بود اصلا اجاره هم نرفته بود ، فروخته شده . و کمی پول پیش داده اند که می خواهیم آن را برای تو بفرستیم. من در کار خدا مانده بودم. نمی دانستم که چه باید بگویم . حالا ما باید ماشین را می فروختیم. چند روزی که به مسافرتمان مانده بود تصمیم به فروش ماشین گرفتیم و به چند جا سپردیم و چون عجله داشتیم مجبور بودیم زیر قیمت بدهیم ولی باز هم مشتری هایی که می آمدند راغب به خرید نبودند!؟
بازهم طبق روال گذشته آرام بودیم و چون مسیر مسافرت های ما طولانیست و بچه ها توی راه حوصله شان سر می رود تصمیم گرفتیم برایشان ال سی دی مخصوص ماشین بخریم تا بتوانند در طول مسافرت، برنامه های مورد علاقه شان را ببینند. مدلش را از اینترنت دیدیم و انتخاب کردیم و خریدیم.
یک روز که از اداره به خانه آمدم دیدم ال سی دی ها رسیده و کلی خندیدیم که آخرین مشکل خرید ماشین هم حل شد و رو به بچه ها گفتم ” الان دیگه ماشین رو داریم ” و ناگهان دیدم که پسر کوچولوم به سرعت به بیرون از خانه دوید تا ماشین را ببیند و ما از این کارش کلی خندیدیم.
داشتیم به روزهای مسافرت نزدیک می شدیم و هنوز ماشینمان را نفروخته بودیم که یک روز پدر شوهرم زنگ زد و به همسرم گفت که ماشینتان را نفروشید. من این پول را فعلا به شما قرض می دهم تا ماشینتان را با حوصله و سر فرصت بفروشید .
و این شد که ماشین ثبت نام شد و چند روز بعد، از تهران زنگ زدند و پلاک ماشینمان را هم اعلام کردند و گفتند که ماشینتان آماده است و بیایید و آن را تحویل بگیرید و ماشین جدیدمان قبل از رفتن ما به مسافرت آماده و پلاک زده منتظر ما بود . نمی دانم چطور باید خداوند را سپاس بگویم . حتی همین الان هم آرامم و اصلا ذوق زده نیستم و آنقدر آرام آرام این کار انجام شد که ظرفیت ما را بالا برد . انگار این کار ، یک امر طبیعی بود که باید اتفاق می افتاد و طی کردن این مسیر تا رسیدن به ماشین برای ما خیلی هیجان انگیز و شاد بود و الان فقط شادیست که برایمان مانده و خداست که مانده ایم چطور حمد و سپاسش را بجا بیاوریم.
خدایا شکرت . سپاسگزارم که هر روز بهتر و بیشتر از قبل بر ایمانمان می افزایی . فقط تو ما را کفایت می کنی. سپاسگزارم، سپاسگزارم ، سپاسگزارم.
این را هم بگویم که همسرم اصلا از این قوانین اطلاع ندارند اما بسیار عالی این مسیر را طی کردند و فقط به او گفته بودم که من می خواهم با معجزه ی سپاسگزاری به ماشین برسم و الان مرتبا می خندیم و می گوییم معجزه ی سپاسگزاری. این نعمت نه تنها به ما ماشین داده که روابط بسیار عالی و عاشقانه و یک آرامش عجیبی هم داده است . در طول آن دو ماه ، اصلا ما با هم بحث و جدل یا حتی ناراحتی کوچکی هم نداشتیم و از گذشته ، خیلی خیلی بیشتر خندیدیم . خدایا سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم”
در این مدت که قرآن را خواندم مطالب بی نظیری از آن کشف کردم. نمیدانم چرا در گذشته هیچ وقت نوشته های قران اینقدر برایم جذاب و دلنشین نبوده . قرآن که همان قرآن است و من نیز همان سیمای گذشته هستم پس چه چیزی تغییر کرده بود که من اینگونه قران را می فهمیدم. آیا چیزی به جز آگاهی های من می توانست باشد؟
تمام دعاهای قرآن را با قلم سپاسگزاری نوشتم و آنها را با صدای خودم ضبط و تنظیم کردم و مدام گوش می کردم و دیدم که چقدر عجیب است ، زیرا تمام مواردی که راندا برن در کتاب معجزه ی سپاسگزاری اش معرفی کرده بود در این دعاها وجود دارد و بعد از مدتی دیدم که این نوشته ها مورد توجه استاد قرار گرفت و حتی آنها را در کانال خود قرار دادند و این را نشانه ای قرار دادم که راهم درست است.
بعد از مدتی که از خواندن نوشته های ثروت گذشت و من ارتباط عمیقی با افراد شرکت کننده و مطالب مطرح شده برقرار کردم یک روز دیدم که موج محبت عظیمی از آنها به سمتم جاری شده و در حال ارتباط برقرار کردن با آنها هستم. و منی که حس می کردم از اتوبوس آنها جا مانده ام را برداشته و با نوشته های شان بر بال فرشته سوار کردند و با خود بردند و آنقدر کامل می نوشتند که میدیدم می توانم همزمان با آنها تمرینات را انجام دهم و تمام مطالب آنها برایم آشنا بود.حتی می توانستم از خدا سوال بپرسم و جوابش را به راحتی دریافت کنم.همراه با آنها می نوشتم و بهترین اوقات زندگی ام را رقم می زدم .
علاوه بر آنها مطالب نوشته شده ی استاد عطار روشن در سایت را نیز میخواندم و روزی از روزها تصمیم گرفتم ایشان را در اینترنت جستجو کنم و خیلی راحت یافتمشان و از طریق تلگرام با ایشان صحبت کردم و به خاطر موفقیت هایی که کسب کرده بودند برایشان پیام تبریک فرستادم.
روزی از روزها خواندم که لیلا نیز برای خود استادی شده است و خیلی خوب رشد کرده ، قلبم به من گفت که برو و لیلا را نیز پیدا کن و استاد شب خیز عزیزم را نیز یافتم. در آن زمان نمی دانستم که چرا قلبم به من گفت که بروم و این دو بزرگوار را بیابم و چرا من به حرف دلم گوش کرده بودم، فقط می دانستم که باید به حرف الهامات درونی ام گوش بدهم و من هم همین کار را کردم.
در آن زمان نمی دانستم که اینها جزو قوانین الهیست که می بایست استاد عطار روشن و استاد شب خیز عزیز را بیابم و آنها دستانی از دستان قدرتمند خداوند هستند که برای به انجام رساندن خواسته های من فرستاده شده اند.
روزی دیدم که در حال صحبت با استاد عطارروشن درباره ی ثبت نام در دوره ی تناسب اندام هستم و در آن روز من ، نه تنها جسم نامتناسبی برای خود ساخته بودم که حتی داشتم رو به چاقی پیش می رفتم.به شدت کمر درد داشتم طوری که نشستن و خوابیدن را برایم بسیار سخت و مشکل و روحم را داغون کرده بود و مرتب خود را با گذشته ی زیبایم مقایسه میکردم و از جسم بیمار و چاق الانم به شدت ناراضی بودم و اصلا دوست نداشتم به خودم در آینه نگاه کنم.آنقدر ساییدگی مهرههای کمر پیدا کرده بودم که پیاده روی برایم تبدیل به آرزو شده بود و دکتر برایم عمل جراحی در کمر را تجویز کرده بود. با خودم گفتم که کافیست . مرگ یک بار، شیون هم یک بار. الان باید معجزه و قدرت ذهنت را تست کنی.
صفحه ی سوم
سلام براستاد عزیزوتمام خانواده بسیارموفق گروه تحقیقاتی عباس منش
قبل از همه چیز سال نو رو به همه تون تبریک عرض میکنم باارزوی بینهایت شادی سلامتی ثروت برای تمامی دوستان واستاد بزرگوار
خواسته های که در سال 1396من بدست آوردم با کمک خداوند بخشنده ومهربان
1-رابطه بسیارعالی بااربابم فرمانروای کل جهان که واقعا اگه خداوند رو به نحوی که استاد توضیح میده بتونیم درک کنیم همه چی حل دیگه واقعا نسبت به سال قبل خیلی خوب توحید رو درک کردم سپاسگزارم از خداوند که استاد رو سرراه من قرار داد
2-درک قوانین جهان هستی بااستفاده از اموزشها ومحصولات استاد عباس منش عزیز که بازم از خداوند سپاسگزارم که منو با استاد اشنا کرد
3-تسویه وام 35میلیون تومانی بانک ملتم که خداوند خودش تسویه کرد بینهایت سپاسگزارم
4-خرید 3دانگ دیگه شراکت دفترم که لان ششدانگش مربوط به خودم وخداونده اونهم خداوند هم پولشرو جور کردوهم شرایط رو برایم محیاکرد بینهایت سپاسگزارم
5-سلامتی کامل خودم وخانواده ام که امسال بینهایت سلامت بودیم کامل کامل خدایا شکرت
6-رابطه بسیار عالی با همسرم وبچه هایم که بهترین وهماهنگ تریرین رابطه رو داشتیم از لطف پروردگار
7-ارامش بسیار عالی خودم بینهایت سپاسگزارم
8-در آمد بسیار عالی نسبت به تمام سالهای دیگرم بینهایت سپاسگزارم دارمد چند برابری….
9-رفتن به بهترین رستورانهای تنهای وبا خانواده که در سالهای گذشته اصلا سابقه نداشته والان میشه گفت جزو برنامه های ماهیانه ام هست و خیلی عادی سپاسگزارم از خداوندم
10-باور کردن به توانای های خودم در حوزه کاری ام خیلی اعتماد به نفسم بالا رفته خدایا شکرت
11-تجربه در آمد ماهی 70میلیون تومانی بینهایت ازخداوندم سپاسگزارم
بابت تمام این اتفاقهای بسیار عالی که سال 1396برایم خلق شد بینهایت از خداوند سپاسگزارم
واما هدفهای که در سال 1397 توکل بر خدا خلق شده وسپاسگزارم
1-سلامتی کامل خودم وخانواده ام سپاسگزارم
2-رابطه بسیار عالی ترم با حاکمم فرمانروای کل کیهان سپاسگزارم
3-خرید آپارتمان مورد علاقه ام سپاسگزارم
4-خرید 2ماشین مورد علاقه ام سپسگزارم
5-درک بهتراز قوانین جهان هستی سپاسگزارم
6-خرید تمام محصولات استاد عباس منش سپاسگزارم
7-در آمد ماهی 200میلیون تومان به بالا سپاسگزارم
8-سفر به چند تاکشور مورد علاقه ام سپاسگزارم
9- وقت ازاد برای کار کردن روی باورهایم سپاسگزارم
10-هر لحظه در مورد هر کاری خداوند به راحتی منوهدایت کنه وراحل مساعل رو به اسانی بهم الهام کنه بینهایت سپاسگزارم ای معبودم
11-انقدر رابطه ام با خداوند نزدیک شه واز خداوند میخوام که اجازه نده هیچ موقع من ازش دور شم این بزرگ ترین آرزوی منه خدایا شکرت بخاطر همه نعمتهای بیپایانت
خدایا شکر ت بخاطر استاد عباس منش که در راه من قرار دادای سپاسگزارم
وبیهایت ……
استاد عزیزم ازت تشکر میکنم وروزی هزاران بار از خداوند ارزوی بینهایت سلامتی شادی ارامش ثروت وسعادت دنیا وآخرت را خواستارم
دوست دارم
سپاسگزارم
به نام خدای عزیزم
سلام به استاد عزیزم و همه ی دوستان گرامی .
واقعا چه مسابقه جالب و عالی و مفیدی. و عجب این ذهن من قوی هست در این که موفقیت ها را فراموش کند و حتی کوچک جلوه دهد. به سال 96 که فکر کردم چیز زیادی برای نوشتن نداشتم و لی بیشتر که فکر کردم کلی موفقیت یادم اومد که کلا فراموششون کرده بودم و وقتی نظرات دوستان و موفقیت هاشون را میخوندم یکدفعه اتفاقات خوب خودم را یادم میومد و تعجب میکردم که چرا یادم رفته بود موفقیت به این قشنگی را.
موفقیت های من در سال1396:
1) فروردین 96 بسیار خوب گذشت و با خانواده باز هم از مکان های تاریخی اصفهان دیدن کردیم و سفر کوتاهی هم به شهرکرد و بن داشتیم که بسیار عالی بود و هوای بسیار زیبا و بارانی عالی هم بارید که خیلی هممون خوشحال شدیم و هوا فوق العاده بود( هرچی بگم کم گفتم)
2) در فروردین ماه به آسانی و راحتی و موفقیت در دوره ی هماهنگی مربیان شرکت کردم.
3) در خرداد ماه توانستم در آزمون دان4 شرکت کنم و قبول شوم که اتفاقی فوق العاده بود.( خدا رو شکر)
4) در تیرماه به همراه خانواده به قم سفر کردیم که چندین سال بود نرفته بودم و خیلی عالی بود.
5) در مردادماه مربیگری خودم را شروع کردم و در باشگاهی مشغول به فعالیت شدم و کلی شاگرد خوشگل و پرتلاش دارم(بازم خدا رو صد هزار مرتبه شکر)
6) از مهر ماه به باشگاه بدنسازی رفتم و خیلی عالی بود و عضلاتم را خیلی قوی کردم و اندامم خیلی از قبل بهتر شده و قویتر.
7) در مهرماه خواهرم به همراه خانواده اش برای اولین بار رفتن کربلا و من بسیار خوشحال شدم و اینکه به سلامت رفتن و برگشتن. بازم خدا روشکر
8) تونستم با استفاده از قانون جذب و تجسم یک اتاق عالی و خصوصی برای خودم داشته باشم تا در آرامش کارهامو انجام بدم.
9) سلامتی کامل و سرما نخوردن و مراجعه نکردن به پزشک. حال جسمانیم عالی بود و خدا رو شکر هیچ مشکلی نداشتم.
10) خرید قانون آفرینش 1 و 9 و دوره ی عزت نفس استاد که عالی بودن.
11) تونستم کمک مالی و کار خیر انجام بدم و حال دلم خیلی خوب شد.
12) در دی ماه تونستم در دوره داوری شرکت کنم و با موفقیت مدرک داوری خودم را بگیرم.
13) لحظات بسیار خوی و شیرینی رو با پسرخواهر 2 ساله خودم داشتم و وقت آزاد که با او بگذرونم. واقعا بچه ها فرشتن و وقتی که با اونا هستی خیلی به فرکانس خدا نزدیکی و واقعا خدا رو توی وجود اونا به راحتی میتونی حس کنی.
14) خیلی وسایل و چیزهای مختلفی برای خودم خریدم که برای تک تکشون خد را شاکرم از ساعت و انگشتر و گوشواره گرفته تا مانتو و کفش و روسری و خلاصه هرچی که دوست داشتم.
15) خواهرم درلیگ استان شرکت کرد که هم باعث پیشرفت خودش شد و هم اطلاعات و علم من زیاد شد و نتیجه خوبی هم گرفت.
16) با استفاده از فایلهای استاد واقعا خدا رو جور بهتری شناختم و از ته قلبم دوستش دارم هر لحظه تلاش میکنم توحید عملی را انجام بدم. آرامشم بیشتر شده. صبرم بیشتر شده.دیرتر عصبانی میشم و خیلی بهتر خودمو کنترل میکنم. عزت نفسم بیشتر شده. افراد و حرفهایشان برایم اهمیتی ندارند و زندگی خودم را میکنم.
17) کلی وسایل جدید و زیبا برای خونمون خریدیم که واقعا خوشحال شدم و متعجب از جواب سریع قانون. یعنی چند وقتی روی یک وسیله تمرکز میکردم و بعدش میدیدم که خیلی راحت اون وسیله رو خریدیم.
موفقیتهای من درسال 97:
1) ایجاد رابطه ای عاشقانه و عالی با همسر دلخواهم که ویژگی هایش را نوشته ام.
2) در فروردین ماه شرکت در دوره هماهنگی مربیان
3) از فروردین ماه شروع تمرینات حرفه ای برای شرکت در مسابقات استانی و کسب مقام اول و ورود به تیم استان و اعزام به مسابقات کشوری
4) در تیر ماه شرکت در دوره هماهنگی داوران
5) در مهر ماه شرکت در مسابقات کشوری و کسب مقام اول
6) کسب مدرک داوری کیوروگی
7) کسب دان4 کوکیوان
8) طی کردن دوره تیوری مربیگری درجه 2 با موفقیت و نمرات عالی
9) ایجاد روابط عالی با پدرو مادر و خواهر و برادر و دوستانم و…
10) مسافرت به مشهد و شمال و کربلا و کیش و شیراز
11) سفر خارجی به آذربایجان و آفریقای جنوبی( البته هدف اصلیم اینه که همه جای دنیا رو ببینم)
12) یه ماشین 206 سفید رنگ داشته باشم( البته چون رانندگی باهاش برام آسونتره گفتم ولی در آینده میخوام ماشین آخرین مدل را بگیرم)
13) قصد دارم با جدیت و تعهد بیشتری آموزشهای استاد رو انجام بدم و از وقتم بهتر استفاده کنم و زندگیم را در تمام جنبه هایش خلق کنم و شخصیتم را از همه لحاظ( عزت نفس صبور و آرام و تلاش بیشتر) بهبود دهم و عالی شوم.
14) خرید تمامی وسایل و لوازمی که دوست دارم که با جزییات در دفترم نوشتم.
15) ازدواج عالی و زیبا با همسر دلخواهم(اول و آخر هدفام نوشتم که به خودم انرژی بدم .میام و حتما توی سایت مینویسم که چطوی جذبش کردم)
مطمئنم به تمامی چیزهایی که نوشتم میرسم و مطمئنم تمامی دوستان هم به اهدافشون میرسن چون این سایت سرشار از عشق و انرژی مثبت و دوستی است. از اعماق وجودم برای همه ی دوستان گلم آرزوی بهترین ها رو دارم و اینکه آنچنان امسال زیبا براشون رقم بخوره که به بیشتر از چیزی که نوشتن برسنو سالی سرشار از سلامتی و شادی و عشق را برای همتون و استاد گلم آرزو میکنم.
به نام اجابت کننده بی منت و روزی دهنده نعمت های بی پایان
باسلام و احترام خدمت استاد عزیز و اعضای محترم
من حدود سه ماه پیش بطور خیلی عجیب با این سایت اشنا شدم که به قطع یکی از بهترین دستاوردهاو نقطه عطف زندگیم شد و این رو مدیون لطف الله یکتا واستاد عزیز هستم
اواسط سال95جایی کار میکردم که واقعا فشارکار زیاد بود و حقوق بسیارکم ولی از ترس بیکار شدن وپیدا کردن سابقه چون اولین کاری بود که پیدا کرده بودم جرات بیرون امدن نداشتم تا اینکه دیگه اخر ماه رمضان سال96 بخاطر چندماه حقوق و بیمه معوقه بادعوا اومدم بیرون خیلی از نظر روحی بهم ریختم ورفتم برا حقوقم تو اداره کارشکایت کردم ودر کمال ناباوری پس از دوجلسه قاضی همش طرف کارفرمارو میگرفت و منو مجبور به توافق میکرد,شبا باگریه و ناامیدی میگفتم خدایا پس تو کجایی که هرچی صدا میزنم جواب نمیدی..دیگه نتوستم برم دنبال کار.تصمیم گرفتم برم کلاس مدیتیشن و مراقبه چون خیلی درموردش از ارامش شنیده بودم تو یکی از جلسات مربی گفت دعا و اسم های خدا و عبارات این ها تمام اثر دارن روی ذهن وباید بدونید چه عبارات و شعرهایی رو میخونید از اتفاق من شب توخونه توجهم به دوتا قاب شعر افتاد که از چندسال پیش بابام گذاشته بود تو دکور یکیش این بود هرگز اجر حاصل نشود مگراینکه انسان جرعه های تلخ صبر را بکام درکشد…(الان میفهمم چرا همیشه ما اخرین نفری بودیم تو فامیل که با ناامیدی که میفتادیم یچیز جدید میخریدیم)یه حسی گفت اینو عوضش کن خلاصه رفتم تو اینترنت همینطوردرمورد اشعار مثبت شعرا و عبارات سرچ کردم تندتند صفحه بازمیکردم و میگشتم تا اینکه وارد این سایت شدم درمورد قانون جذب واینا نوشته بود که جهان قانون داره و…اصلا یادم رفت براچی اومدم فقط مطالبو میخوندم تا اخرش که یجایی استاد گفته بود بخدا اومدن تو این راه ارزششو داشت دلم قرص شد که یچیزی هست و من نمیدونم.دیگه از اون شب شروع کردم به دیدن فایل ها…من بخاطر اون کار شبا سردرد میگرفتم و از یه ساعتی هم نمیتونستم بخوابم میخواستم برم پیش دکتر اعصاب.. هرچی بیشتر فایل هارو میدیدم حالم بهتر میشد و اروم تر میشدم, یه جلسه دیگه مونده بود تا برام رای صادرکنند, تو دوجلسه قبل قاضی با خشونت تموم میگفت جزو قانون کار نمیشی و باید توافق کنی و گرنه کارفرمات میتونه شکایت کنه و وقت داده بود برا چندرغاز برم توافق…فایل فقط رو خدا حساب بازکن رو که دیدم گفتم یا همه حقمو میگیرم یاهیچی خلاصه برا توافق نرفتم…جلسه اخر 7تا قاضی بودن قبل اینکه برم تو گفتم خدایا من تاحالا هراتفاقی افتاده برام تقصیرخودم بوده چون شرک داشتم تو رو نشناختم ولی الان ایمان دارم فقط تو میتونی بمن کمک کنی, تو زبون من باش…خلاصه رفتم تو…تا نشستیم کارفرما شروع کرد به دروغ گفتن و تهمت زدن و من با کمال ارامش فقط نگاهش میکردم ده دقیقه گذشت و همچنان میگفت تا سر یه سوتی تو حرفاش یه قاضیا مچشو گرفت…واز من پرسیدن نظرت چیه و ناخود اگاه گفتم من فقط مدارکی که ارایه دادم رو قبول دارم.همین!دیگه چیزی نگفتم,قرار شد هفته بعد رای بیاد…واقعاااااباور کردنیییی نبود رای بنفع من اومدد…کل حقوقو مزایا قانون کاربهم تعلق گرفت بیشتر از اونی که فکرشو میکردم حساب شده بود!!…چندشب فقط از خوشحالی گریه میکردم..این بهترین اتفاق سال 96برام بود چون بیش از شش ماه درگیرش بودم وبعد از اون ارامشی که مدت هابود دنبالش بودم بدست اوردم …دیگه از خیلی چیزا نمیترسم چون میدونم دنیا پر از نعمت و فراوانیه وفرصت شغلی خیلی بهتر وجود دارهکه به اسونی میتونم پیدا کنم…همیشه خواسته هام رو یچیز دور میدیدم و با حسرت به رسیدن بهشون نگاه میکردم و حس نداشتنشو داشتم, همیشه میگفتم چرا خدا به بعضیا بی حساب داده مگه من با اونا چه فرقی دارم…حالا واقعا میفهمم زندگی کردن یعنی چی و هرچی بیشتر رو باورهام کار میکنم بیشترنعمت هاو فرصت هارو میبینم..خدایا بی نهایت شکرت واز استاد عزیز بابت این سایت و زحمات بسیار سپاسگزارم. اهداف من برا سال97
*تهیه دوره روانشناسی ثروت, دوره عشق و مودت, دوره دستیابی رویاها
*مراقبه و کنترل ذهن با تمرکز برخواسته ها وساختن باورهای قدرتمند
*بهتر شدن ارتباطات وپیدا کردن روابط عاطفی عالی
*پیدا کردن یه کار خیلی خوب با محیط خوب و همکاران صمیمی و درامد عالی
*پیدا کردن همسر ایده ال
*شکرگزاری بیشتر و داشتن احساس بهتر و بیشتردرلحظات
*گذروندن اموزش زبان و گرفتن مدرک ایلتس
*ایجاد عادت های خوب و انرژی بخش مثل گوش کردن فایل های اموزشی و مطالعه بجای گشتن تو فضای مجازی ودیدن تلویزیون, رفت و امد با ادمای سطح بالا, پیدا کردن الگوهای خوب برای دستیابی سریع تر به اهدافم
امیدوارم که امسال برای همه شما کابران عزیز خیر مطلق باشه و در پناه الله یکتا به تمام اهدافتون برسید
سلام دوست عزیزم
امیدوارم همواره در حال توحید عملی باشی
از خوندن کامنتت و عمل توحیدیت بسیار لذت بردم و چقدر لذت بخشه انسان با وجود ترس و توکل به خداوند دست به اقدام میزنه و خداوند چه نتایجی رو براش به ارمغان میاره راستش من خودمم از این تجربه ها دارم، الان که کامنت شما رو خوندم احساس اون موقع در وجودم زنده شد واقعا لذت بخشه
و براتون آرزوی رسیدن به تمام اهدافتون رو دارم چراکه نتیجش اینان بیشتر به خداوند و قوانین دوست داشتنیشه
??????????????
اینم از خلاصه نکاتی که از بچه ها ی گل از صفحه1 نظرات همین بخش مسابقه استخراج نوموده امممممم
1 – چرخیدن و بودن توی شبکه های اجتماعی آروم آروم باعث افت فرکانس و مدار ما میشه و آدمو بهم میریزه !!!! خدایی من قبولش دارم 120درصد
2- برای اینکه پیشنهادهای بهتری بهمون بشه به اندازه 40 روز کار شکرگزاری به صورت مکتوب انجام بدیم !!! من خودم استفاده کردم و از کتاب صوتی همین سایت به نام معجزه سپاسگزاری اثر راندا برن استفاده کردم عالی هم نتایجشو دیدم
3- یک عزیزی نوشته بود با استفاده از قانون حتی روی چهره ظاهریشم تاثیر دیده بود مثلا روی کوچیک تر شدن بینیش !!!! دیگه فکر کن این بشه خوراک ما دخترااااا واسه خوشگل و خوشگل و خوشگل تر شدنننننننن – فکر کنم قانون تلقین رو میگفت ؟؟؟!!!!! اگه کسی میدونه راجبش راهنمایی بنومایدمممم ))
4- وقتی شب ها یا نصفه شب ها خوابت نمیبره میتونی با عبارت خدایا شکرت و شمردن دونه دونه نعمت های زندگیت به آرامی بخوابی !!!! چه راه حل خفنی !!!!
5- الله شاکر و علیم : یعنی خداوند با آن همه عظمت و بزرگی از انسانی که عمل صالح انجام می دهد سپاسگزاری و تشکر میکند !!!!! الله اکبر چقدر خفن بود این معنی
6- وقتی آدم خودشو واقعا دوست داشته باشه همه به طرفت میان و دیگه توی رابطه عاطفیت طرد نمیشی و همه دوست دارن که رابطشونو با تو جدی بکنن !!
7- برای رسیدن به سلامتی جسمانی اون وقتایی که حالت خوبه به قسمت های سالم بدنت توجه بکن تا اون سالم بودن رو به بقیه بدنت گسترشش بدی !!!!
8- برای توجه کردن بیشتر به پول توی زندگیت و بیشتر شدنش به تمام وسایلی که داری استفاده میکنی و براشون پولی خرج شده توجه کن و فکر بکن و اونو یه شکل دیگه ای از پول بدون !!!1
9- ما همیشه توسط خدا به مسیر درست هدایت می شویم اما خودمان خبر نداریم که قرار است چقدر اتفاقات بهتر از آن چیزی که خودمان میخواهیم برایمان رقم بخورد !!!1
10-ثروتمند بودن با شکوه است !!!!! اوووووف واقعا با شکوه است
ممنون دوست عزیز از نکته برداری عالیتون یه دنیا تشکز
سلام دوست خوبم امیدوارم که در آرامش الهی پایدار باشی
نکات بسیار انگیزه بخشی بود و ازشون استفاده کردم و از این بابت سپاسگزار خداوندی هستم که در هر لحظه منو هدایت میکنه و از شما دوست خوبم سپاسگزارم که دستی از دستان خداوند شدید برای رساندن نشانه ها
?????????????????
سلام استاد عباس منش و هرکسی که داری این نظرو میخونی
شاید یکمی عجیب باشه ولی وقتی این فایل رو دیدم بغض کردم یعنی میخواستم گریه کنم بخاطر اون همه ظلمی که تو سال 96 نه از طرف دیگران بلکه از سمت خودم به خودم کردم و بخاطر یک جواب ردی که شنیدم و چندتا اتفاق بد دیگه که شاید بعضی هاشون اونقدر هم اهمیت نداشتن چشمم رو روی اتفاقات خوبی که تو 96 واسم افتاد بستم.
من دانشجو رشته عمران هستم سال پیش درس تحلیل 2 رو با بالاترین نمره کلاس پاس کردم درسی که واقعا تا قبل از اون همه منو ازش ترسونده بودن بخاطر استاد سخت گیری که داشت و میگفتن اکثریت رو میندازه ولی من با این هدف که خلافش رو بهشون ثابت کنم ترم رو شروع کردم که با تلاشی که کردم موفق شدم. 96 واسه اولین بار در زندگیم دست به کسب و کار هرچند جزیی زدم و توش موفق بودم یک سری لوازم جانبی موبایل با دوستم آوردیم و تو دانشگاه فروختیم که خب سودی به اونصورت نکردیم ولی تجربه بسیار خوبی بود هم کلی خندیدم و حس خوبی داشت هم تجربه فروشندگی رو بهم داد که ترم بعدش مجسمه سنگی آوردیم و باز تو دانشگاه فروختیم که اون خداروشکر سود خوبی داشت هم خیلی سرمون رو گرم کرد.
سال پیش خیلی زبانم رو تقویت کردم در حدی که الان به راحتی بدون زیرنویس فیلم زبان اصلی میبینم من که تا قبل از اون به زور یه جمله انگلیسی میگفتم و این کارو بصورت خودآموز انجام دادم و کلاسی نرفتم.
آدم های جدیدی وارد زندگیم شدن که بعضی هاشون تاثیرات خیلی زیاد مثبتی تو زندگیم در سالی که گذشت داشتن که نصیب هرکسی نمیشه و نعمت بزرگی و خدارو شاکرم از بابتش.
بعد از مدت ها عید پارسال با خانواه رفتیم سفر. رفتیم شیراز که واقعا خیلی خوش گذشت چقدر که این شهر خوب بود از زیبایی ها و آثار تاریخیش گرفته مثه تخت جمشید و حافظیه و اون همه باغ با صفایی که داره تا مردم سر زنده و شادش درکل بودن در کنار خانواده واسه من که شهر دگ درس میخونم و دیر به دیر میبینمشون خیلی خوبه چه برسه به سفر باهاشون که فوق العاده بود.
و شاید از همه مهم تر اینکه توسط یکی از دوستانم با شما و سایتتون آشنا شدم و خب ایشون یکی از قسمت های روانشانسی ثروت 1 رو که تهیه کرده بود به من داد و دیدم (امیدوارم که راضی باشید البته) و از اون موقع در سایت عضو شدم از فایل های رایگان نهایت استفاده رو بردم دارم پولمو جمع میکنم واسه دوره روانشناسی ثروت 1 که انشالله به زودی بتونم تهیه اش کنم.
و تو سال 97 میخوام اول از همه بازم تمام درس هام رو با نمره عالی پاس کنم و بعد از اون زبانم رو صدرصد فول کنم و به راحتی که میتونم گوش کنم الان بتونم صحبت کنم و برم و با توریست هایی که میان شهرمون ارتباط برقرار کنم و دوست جدید پیدا کنم و از تجربیاتشون بهره ببرم.
میخوام بازم دست به کار بزنم حالا هرچی که شد چیز جدیدی بیارم بفروشم یا جایی کار کنم یعنی یه درآمدی کسب کنم.
چندتایی نرم افزار هست که مربوط به رشته ام میشه که بعضی هاش رو کم و بیش بلدم بعضی هارو هم صفر امیدوارم بتونم تو اونا هم مهارت کافی رو بدست بیام تو سال 97
و در آخر اینکه بتونم حرف ها و توصیه های شما استاد گرامی رو توی زندگیم پیاده کنم فرکانس مثبت بفرستم با آدم های هم مدار خودم در ارتباط باشم و اینکه بتونم به داشته هام توجه کنم به خاطر چندتا مشکل کوچیک و ساده تمام زیبایی ها خوبی های اطرافم رو فراموش نکنم.
با تشکر از شمایی که وقت گذاشتی و خوندی!
موفق باشی دوست عزیز پیشرففتون رو توی زبان تحسین میکنم این یه نشونه است برای من که منم برم روزی زبان کار کنم
سلام به استاد و دوستان هم مدار
این مسابقه یکی از جالب ترین مسابقاتی است که تا به حال دیده ام.. مسابقه در اتفاقات خوب… چه عالی
بهترین اتفاق های سال 96
1٫ خواب پسرم تنظیم شد
2٫ اعتماد به نفسم در نگهداری از بچه بالا رفت و دیگر منتظر کمک دیگران نبودم
3٫ اطرافیان بارها برای پسرم هدایای مختلف آوردند
4٫ دو تا از دوستام رو بعد از 18 سال و 6 سال دیدم
5٫ مادر بزرگم بعد از سالها به ایران سفر کرد
6٫ در مهمانی دورهمی دوستام شرکت کردم که تا به حال نتونسته یودم برم
7٫ خانه شهرستان رو به قیمت بیش از انتظار مان فروختیم
8٫ آپارتمان بسیار خوب زیر قیمت خریدیم
9٫ قسط ها تقریبا سر موعد پرداخت شدند
10٫ با سایت عباس منش آشنا شدم
11٫ تونستم یک بدهی بزرگ رو بپردازم
12٫ یکی از وام هام تمام شد
13٫ با وجود اینکه برای خرید خانه تمام پول هایمان را داده بودیم و عملا هیچ پولی نداشتیم خرید های شب عید به خوبی و بدون اراده ما انجام شد
14٫ کابینت های خونه رو بعد از سالها عوض کردم و بسیار زیبا هستند
15٫ مبلمان را عوض کردیم گرچه کاملا بر وفق مراد نیست اما فروشنده دو مرتبه بدون پول راضی به اصلاح آنها شد
16٫ با وجود داشتن بچه کوچک در یک عروسی شرکت کردم که سخت نبود و یک سفر هم رفتیم
اهداف سال جدید
در اولین روزهای سال با استفاده از تخفیف سایت دو جلسه اول قانون آفرینش و تمام فصل های کتاب رویاهایی که رویا نیستند را خریدیم و برنده یک کد تخفیف ده درصد هم شدم
1٫ کامل کامل گوش کردن فایل ها و خواندن کتاب و انجام روزانه تمرینات
2٫ خرید بقیه جلسات قانون آفرینش
3٫ خرید بسته روانشناسی ثروت یک
4٫ برنده شدن هدیه دو میلیونی سایت
5٫ دو برابر کردن درآمدم تا پایان بهار
و بعد دو برابر کردن آن تا پایان تابستان و بعد پاییز
6٫ گرفتن شاگرد خصوصی زبان انگلیسی
7٫ تدریس خصوصی ریاضیات
8٫ رسیدن به جاییکه هر کاری را با وجود داشتن پسرم بتونم انجام بدم
9٫ ایجاد روابط خوب و صمیمی با دوستان که منزل ما بیایند و ما برویم
10٫ شرکت در کلاس های مادر و کودک و خوشگذرانی با پسرم
11٫ رانندگی تنهایی با پسرم
12٫ ایجاد رابطه صمیمی با همسرم
13٫ بهبود رابطه ام با خدا
14٫ خرید های خوب
15٫ ظاهر مرتب و آراسته
16٫ جبران کردن ضعیف بودن بدنی و اضافه کردن وزنی که به خاطر پسرم از دست دادم و رسیدن به وزن ابتدای بارداریم
17٫ خریدن محصولات مراقبت از پوست
18٫ انجام حداقل یک مورد سرمایه گذاری
سلام ازامروز قصد دارم نکات مثبت هرروز رو درقسمت نظرات اخرین دانلودرایگان بنویسم
نکات مثبت13فروردین
رفتیم بیرون یک جای خیلی سرسبز وخیلی تعدادمون زیاد بود ونهارخوشمزه ای داشتیم
قسمتی ازیک کتاب روخوندم تاثیر زیادی ذاشت
برنامه تلوزیونی مورد علاقه ام رودیدم
عکس های قشنگی گرفتم
نکات مثبت14فروردین تاساعت18:40
امروز یکی ازفصلهای شیمی کنکور روتموم کردم
امروز مادرم نهارموردعلاقه ام رودرست کرد
استراحت ظهر واقعا خستگی روازتنم بیرون برد
چایی عصرخیلی چسبید!!!!!!!
امروز بعد ازدوبار خوندن کامل کتاب پدرپولدارپدربی پول(قبلا نه امروز)دوباره شروع به خوندنش کردم
ونکته مثبت دیگر اینکه الان دارم کامنت می نویسم
تادیداری دیگر خدانگهدار
سلاااااااااام دوست عزیز ….افرین خییییلی عالیه تپجه بر نکات مثبت
موفق باشید.
سلام دوست عزیزم .
از اینکه حوصله به خرج دادین و مطالبم رو خوندین بسیار خوشحالم . امیدوارم شما هم به آرزوهای هرچه بیشترتون دست پیدا کنین.
خیلی لذت بردم دوست عزیز
اینکه انسان بتونه بابت این موارد به ظاهر کوچک هم شکر گذار باشه از ایمان فراوانی سرچشمه میگیره. براتون آرزوی بهترینها رو دارم
سلام دوست عزیزم . ممنونم از اینکه متن منو خوندین . امیدوارم شما هم به تمام آرزوهاتون برسین و لذت ببرین .
بنام خدا
اتفاقهای عالی سال 96:
من سال 96 کاملا سالم بودم , تونستم براحتی راه بروم , بدوم , بخورم و بنوشم و مزه غذاها را احساس بکنم…
تونستم جهان و افراد اطرافم رو براحتی ببینم .صدا ها را بشنوم . و هر روز براحتی نفس کشیدم..
خواب های راحتی رفتم ..بابت همه آنها بی نهایت سپاسگذارم..
من با یک درمانگر متخصص خوب آشنا شدم و سطح آگاهی خودم رو نسبت به خودم بالا بردم…و دست برداشتم از ایثارگری بیمارگونه …
و دست برداشتم از اینکه دائم نگران ناراحتی دیگران باشم…و به خودم نزدیکتر شدم و این برای من بسیار بسیار ارزشمند بود.
یه کارگاه قنادی که ده سال بود فقط در حد یک ایده بود با خواهر برادرانم راه اندازی کردیم…بابت این شجاعت از خدا سپاسگذارم.
من کتاب های فوق العاده ای خوندم..و از اینکه اینقدر مشتاق کتاب خوندن هستم سپاسگذارم.
از طریق دختر خاله عزیزم با این سایت آشنا شدم…. معتقدم حرفی که از دل بر می یاد بر دل می نشیند..به نظرم آقای عباس منش چیزی که برای خودش کارساز بوده از صمیم قلبش در اختیار گذاشته و خوشحالم که من هم یکی از آنها شدم.
و بیشمار اتفاقها و لحظه های بینظیری که برای نوشتن جزئیات آن باید صفحه های زیادی پر کنم.
تجارب درخواستی من در سال97:
من امسال رو سال رسیدگی به نیازهام نام گذاری کردم..چون متوجه شدم تمام عمر به خودم بی توجهی کردم و دیگران را در اولویت قراردادم..اما من دیگه آدم قبلی نیستم.
قصد دارم:
– در مسیر رشدو آگاهی با تمام توان ادامه بدم و امسال بیشترین وقتم رو صرف کار کردن بر روی باورهام کنم..
– خودم را عمیقا دوست بدارم از هر کسی بیشتر.
-خود ارزشمندی را در درونم نهادینه کنم
– به خانه خودم برم و مستقل زندگی کنم.
– توان مالیم هفت برابر بشه
– ماشین بخرم
– با شخصی نیکو و دلخواه ازدواج کنم
و هر روز و هر روز مراقب افکارم و باورهام باشم.
به یاری خدا و استاد عزیز و شما دوستان گل.
سلام خدمت دوستان هم فرکانسم و استاد عزیز
بهترین اتفاق سال 96
1- اشنایی با سایت و کار روی ذهن با گوش دادن به فایل های رایگان استاد
2-چن وقتی بود که مناقصه ای رو برنده شده بودییم ولی سه ماهی بود که کسی که قبلا اونجا کار میکردبه واسطه روابطیکه داشت محل رو تخلیه نمیکرد و به جواب مناقصه اعتراض داشت من هم هر روز تجسم میکردم به زودی درست میشه من میرم سر کار تو ادره و مسجد چسیده به ادره وقت نماز در اتاقم رو میبندم میرم نماز رووو خلاصه قبلش رفتم چادر خریدم برای سر کارم و خیلی رویا بردازی میکردم بعد چن وقت که نتونست کاری بکنه تخلیه کرد و من العان سر کار هستم و هر روز وقت نماز با کارمندای دیگه مرییم نماز و خدا رو به خاطر اینکه از بیکار ی نجاتم داد هزار بار شکر میکنم و واقعا به مهجزه تجسم کردن و احساس خوب داشتن ایمان دارم
3-همسرم چن ماهی بود که درامد خاصی نداشت در حدی که اجاره وغازش رو هم به از جیب میداد و دوست خیلی پولداری داره که ساخت و ساز میکنه و مرغداری داره تو دفتر چه ارزوهام اسمش رو نوشتم و به خداوند و فرشته شخص نامه نوشتم و درخواست کمک کردم بعد سه هفته دوست همسرم تماس گرفت و گفت برادرش ازدواج کرده و اکثرا دست تنهاست و چون به همسرم اعتماد داره برای مدیریت کارهای مالی از او درخاست کمک کرد با حقوق ماهی 2م بعددفترچه رو به همسرم نشون دادم واقعا باور کردنش سخت بود واقعا نوشتن باعث خلق خاسته میشه .
4-سلامتی خانوادم و خودمون در سال 96
5-خیلی اتفاق بامزه دیگه مثل :چن وقتی بود که از این گل سر پاپیونی ها 2 تا میخاستم ولی با اینکه قیمتی نداشتن دوست داشتم رایگان داشته باشمشون ..بعد از تو لپ لپ بسرم دقیقا دو تا همون رنگی که میخواستن در اومد
6- علاقه به مطالعه با حرف های استاد و خرید کتابای سنگفرش هر خیابان از طلاست .پدر پولدار پدر بی پول .دو مرد با یک پیام .معجزه شکر گذاری و انجام تمریناتش
7- مواجهه با ترسام و مقابله با اونها مثلا تنهای رفتم عروسی دوستم که کسی رو نمیشناختم و کلی هم رقصیدم (قبلا اصلااین کار رو نمیکرم )و رفتن به طرف عمیق استخر و شیرجه از روی تخته…. عالی بود
اهدافم تو سال 97
1- مدیریت زمان برای کار بیشتر روی ذهن
2-مطالعه قرآن و اتباط بهتر با خداوند
3-خریدن خانه ویلایی دو خواب با حیاط نسبتا بزرگ و ماشین سمند سفید
4 -رفتن به مسافرت به شهر رامسر 8 روزه و همچنین رفتن به کربلا
5 -تاسیس خیریه به نام خیریه طراوت طاها با 3 پرسنل و مدیریت خودم
6 – ایجادروابط عالی با همسر و پسرم
7 رفتن به مسافرت دسته جمعی با خانواده به شمال
8- مطالعه کتابهایی در زمینه هوش مالی و داشتن یه مربی در این زمینه برای بهره وری از پول
9-داشتن 250م پول نقد در حسابم
10- رفتن به باشگاه و کلاس رقص
11-آشنایی باکسانی همفرکانس به خاسته هایم
12 استخدام شدن در اداره محل کار العانم درقسمت دبیرخانه اش
13 -خرید طلا واسه خودم ومامانم
14-صحت و سلامتی برای استادعزیزم و دوستان همفرکانسم و تمام هموطنان و خودم و خانواده ام در سال جدید
15-آرامش و احساس برای خودم و همهاطرافیانم