کل موضوعی که در زندگی باید بدانیم این است:
هر کدام از ما مثل یک دستگاه تولید فرکانس و جهان نیز در حکم دستگاه مبدلی است که این فرکانس را دریافت و تبدیل به تجربه هایی در زندگی مان می کند.
یعنی ما موجوداتی فرکانسی هستیم که در جهانی فرکانسی و پاسخگو زندگی می کنیم که کار آن پاسخ به فرکانس های ماست. به عبارت ساده تر، در هر لحظه ما بوسیله افکاری که در ذهن داریم، امواجی به جهان ارسال میکنیم.و جهان آن امواج را دریافت و دقیقاً اتفاقات و شرایط هم-اساس و هم-جنس با آن افکار و امواج را وارد زندگی ما میکند.
تأکید میکنم! امکان ندارد چیزی غیر از فرکانسی که فرستادهای، وارد تجربه زندگیات شود.
پس حالا که میدانی تمام ناخواسته های مالی تو، خروجیِ فرکانس هایی است که درباره موضوع ثروت به جهان فرستاده ای، باید از خود بپرسی که:
چطور میتوانم این فرکانسها را تغییر و فرکانسهایی ارسال کنم که هماهنگ با خواسته هایم باشد و نه ناخواسته هایم؟
هماهنگ با استقلال مالی باشد و نه نگرانی مالی
هماهنگ با فراوانی باشد و نه کمبود
هماهنگ با راحتی باشد و نه تقلاهای تمام نشدنی برای پرداخت هزینه ها
و جواب این است:
اول از همه باید بتوانی از عهده ی کنترل ورودیهای ذهنت برآیی.
زیرا فرکانسهای تو حاصل ورودیهای ذهنت است و ورودی نامناسب، قطعاً خروجی نامناسبی دارد.
دو عامل زیر، منشأ اصلی نامناسبترین ورودیها به ذهن هستند:
دوستان و اطرافیانی که اوقات زیادی را با آنها صرف میکنی. در حالیکه ذهن و باورهای منفی دارند، همیشه درباره نگرانیهایشان صحبت میکنند و همیشه با بدبینی به اوضاع و آینده نگاه میکنند.
تلویزیون و ماهواره
پس لازم است همین حالا، با جسارت این دو عامل را از زندگیات حذف کنی.
این اولین قدم برای عمل به تعهدی است که برای ۳ برابر کردن درآمدت نوشتهای.
چندبرابر کردن درآمد در یک سال | قسمت 3
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD194MB16 دقیقه
- فایل صوتی چندبرابر کردن درآمد در یک سال | قسمت ۲15MB16 دقیقه
بنام یکتای هستی بخش…
سلام.میخواستم از رشدی که تو این زمینه طی دوسال داشتم بنویسم…من دوسال پیش که اومدم کامنت نوشتم و یه جورای چکاب فرکانسی من تو این زمینه بود،گفتم که افراد منفی زندگیم رو تقریبا حذف کردم.اونموقع که اینو نوشتم راستش به صورت کامل ارتباطاتم رو با افراد سمی قطع نکرده بودم و هر سه چهار ماه یه بار یه مهممونی یا دورهمی داشتیم که من دوست داشتم همونم قطع شه…به لطف الله کلا الان با کسی رفت و امد ندارم جز اینکه زمانهایی که خودم دوست داشته باشم برم خونه ی مادرم.یا خونه ی مادر همسرم.ولی کسی دیگه خونم نمیاد.ولی در مورد خونواده ی خودم نسبت به دوسال پیش خیلی شرایط تغییر کرده.خیلی خونواده ام مثبت تر شدن.چون شکر خدا تو این دوسال کلی رشد مالی داشتن.هم پدرومادرم.هم برادرم که تهرانه و اونجا سرکاره.و الان که میرم خونه ی پدرمادرم دیگه اون آه و ناله های قبلی و صحبت در مورد و نداری و بی پولی خبری نیست.و شکر خدا پیشرفت مالی باعث شده خونواده ام به نسبت گذشته خیلی مثبت تر شن و مادرم که قبلا به شدت آدم ناسپاس و منفی ای بود الان هربار میریم از خلاقیتهاش تو پختن غذا و شیرینی و کیک میگه…قبلا فقط منفی حرف میزد و کلا آدم مایوس و ناامیدی بود ولی الان کلی ذوق و شوق نشون میده.و چقدر حالم خوب میشه میرم اونجا.قبلا وقتی میرفتم اونجا میخواستم فایل گوش بدم مامانم خیلی گیر میداد و مدام میگفت تو دوروز اومدی اینجا همش سرت تو گوشیه و همیشه بحثمون میشد.ولی الان هر سری میرم هروقت دلم بخواد فایل گوش میدم و مامانم دیگه اصلا ناراحت نمیشه و با روی خوش میگه من میرم تو فایلتو گوش بده چون میدونه چقدر حالم با فایل گوش دادن خوب میشه…واقعا خیلی خیلی به نسبت گذشته رابطه ام با مادرم خوب شده.من طی 5 سالی که با قانون آشنا شدم به صورت تکاملی رابطه ام رو با همه تقریبا قطع کردم حتی با خونواده ام…ولی شکر خدا الان در شرایطی دارم باهاشون رفت و امد میکنم که اونها خیلی نسبت به گذشته مثبت تر شدن.و دیدنشون حالمو خوب میکنه.درصورتی که قبلا فقط حالم بدمیشد.چون خونواده ام وضعیت مالی خیلی ضعیفی داشتن و اینکه از نزدیک میدیدمشون و نمیتونستم کاری براشون بکنم خیلی منو عذاب میداد و حالمو بد میکرد…
شکر خدای مهربانم اللن علاوه بر اینکه خودم چقدر تغییر کردم و مثبت تر شدم خونواده ام کلی رشد کردن و مثبت ترشدن به لطف الله
بنام یکتای هستی بخش
سلام استاد جانم…
بعد از 2 سال دوباره این فایلهای 3 برابری درامد رو گوش میدم…
شکر خدای مهربون استاد من تو این دوسال کاملا به صورت تکاملی تمام افراد سمی زندگیم رو حذف کردم ،دوست ،فک ،فامیل ،آشنا.و با هیچ کس هیچ رفت و امدی ندارم.و روابطم درحال حاضر صفره.و تنهای تنهام.و خدارو شکر این زمینه روایجاد کردم که افراد جدید رو وارد زندگیم کنم.البته هنوز هیچ تلاشی در زمینه ی ایجاد روابط نکردم .ولی تصمیم دارم که این کارو بکنم.
در مورد تلویزیون من دوسال پیش خیلی راحت تلویزیون رو حذف کردم و مدتها بود که کلا سیم و انتن رو جمع کرده بودم که اصلا تلویزون وصل نباشه.ولی خب مدتیه که همسرم سرهمش کرده و نگاه میکنه.منم وسوسه میشم و یکی دوتا سریال هست که پیگیری میکنم .به جز اون کلا تلویزیون نمیبینم.ولی باید همین رو هم حذف کنم.چون سریال واقعا مثل جادو میمونه یه قسمت رو که نگاه میکنی تا اخرش باید نگاه کنی…
خداوند رو بینهایت سپاسگذارم که دوباره به این فایلها هدایت شدم
بنام یکتای هستی بخش…20 روز از تعهدم به سفرنامه میگذره و چند روزی میشه که خیلی جدی تر از قبل دارم روی خودم کار میکنم.من یه سالن زیبایی دارم که دوتا شریک دارم .شریکام خیلی منفی بودن و وقتی باهاشون بودم ناخودآگاه نمیتونستم کنترلی روی ذهنم داشته باشم.قبلا هم یه بار تلاش کردم که ازشون جداشم ولی به دلایلی نشد.فهمیدم که به زور و اجبار نمیتونم این آدما رو از زندگیم حذف کنم قطعا هم فرکانسشون هستم که الان اینجام.پس تصمیم گرفتم که بیشتر روی خودم کار کنم.از چند روز پیش که خیلیی متعهدانه و جدی دارم روی خودم کار میکنم انگار خدا همه ی شرایط رو داره برام فراهم میکنه که بیشتر بتونم تنها باشم و بیشتر رو خودم کار کنم.چند روزی میشه که دست از زور زدن برداشتم و فقط به نکات مثبت شریکام توجه میکنم و سعی میکنم احساسمو نسبت بهشون خوب کنمو و ازشون خشمگین نباشم.اصلاااا باورمممم نمیشه تو همین چند روز شرایط زمین تا آسمون فرق کرده چقدر آرامشم بیشتر شده.یه سری رفتارهای خیلی خوب از شریکام نسبت به خودم دیدم بعد تازه تو این هفته که من میرفتم سالن اونا مسائلی براشون پیش اومد که اصلا نمیومدن و من که قبلا خیلی از این بی نظمیشون عصبی میشدم اینبار اینو لطفی از سمت خدا دیدم که خواسته من تنها باشم و بیشتر رو خودم کار کنم و این طرز فکر خیلی حسمو خوب کرد.یه مورد هم امروز بود که تا ظهر تو سالن تنها بودم و داشتم فایل گوش میدادم و رو خودم کار میکردم فکر میکردم امروز هم شریکم نیاد ولی سر ظهر ساعت 12و نیم اومد.ناهارم آورده بود یکم که حرف زدیم گفت من خیلی خسته ام میخوام بخوابم و رفت خوابید و من هم از خدا خواسته اومدم تو سایت و شروع کردم به نوشتن کامنت سفرنامه روز بیستمم قشنگ تا ساعت 3 و 38 دقیقه طول کشید .همین کامنت رو ارسال کردم ساعت و نگاه کردم دیدم ساعت 3و 38 دقیقه است.شریکم همون لحظه از خواب بیدار شده بود و صدام زد گفت بیا ناهار.ناهارو خوردیم و بعدش اون جمع کرد رفت باشگاه.واقعا انگار امروز فقط اومده بود که ناهار منو بده تا گشنه نمونم .😁😁
خیلی حس خوبی بود که با خودم میگفتم همه دارن به نفع من کار میکنن و واقعا لذت بردم از همین اتفاق کوچیک.
مسئله بعدی اینه همسر من به نسبت چند سال پیش که اصلااااااا رابطه ی خوبی باهم نداشتیم خیلللی خوب شده رفتارش نسب به من و الان خیلی نسبت به گذشته زندگی بهتری همراه با آرامش داریم.ولی خب همسر من عادت داشت که مدام از منفیا حرف
بزنه و اخبار سیاسی رو دنبال کنه و مدام بد وبیراه بگه به دولت و فلان و…ولی یه مدتیه از وقتی من متعهد تر شدم جوری شده که شیفت کاری همسرم با من مخالفه.یعنی دقیقا صبح وقتی اون خونه است من میرم سر کار و غروب که میام اون رفته سر کار تا ساعت 12 شب که میاد خونه. اونموقع هم که میاد یه خورده تلویزیونو روشن میکنه ولی به نسبت قبل خیلیییی بهتر شده چون من یه چند باری فایلهای سفربه دور امریکارو نشونش دادم و اوایل خیلی مقاومت داشت و منم نمیخواستم به زور بکشونمش تو این مسیر ولی خب الان دیگه هر شب بلا استثنا قبل از خواب میگه بزن ببینیم عباسمنش جدید چی گذاشته. و فعلا فقط داریم با فایلهای سفر به دور امریکا پیش میریم باهم.و اصلا هم اصراری ندارم که حتما هرشب ببینیم ولی خودش تمایل نشون میده که میخواد ببینه.از وقتی هم که اینستا فیلتر شده خدارو شکر سمت اینستا نرفته و دیگه در مورد اخبار سیاسی چیزی نمیگه.و حتی تو فایلهای سفر به دور امریکا یه سری از حرفای استاد رو هم تایید میکنه. از نظر من برای شروع خیلی خوبه😊😊
و مسئله ی بعدی خونواده ام هستن با اینکه ازشون دورم ولی وابستگی فکری بهشون دارم .یه جورایی عذاب وجدان دارم از اینکه رابطه ام رو باهاشون خیلی کم کردم.از خدا میخوام درهایی رو به روم باز کنه که فقط از خوشحالی و حال خوبشون بشنوم .و فقط زمانهایی ببینمشون که حالشون عالی باشه و از اتفاقات خوب برام بگن.برای باور سازی دارم کامنتای سایت رو میخونم و سعی میکنم یه خبر خوب که ازشون میشنوم بیشتر و بیشتر بهش توجه کنم تا از این اخبار خوب زیاد بشنوم ازشون.مطمئنم که خدواند درهای فراوانی رو به روم باز میکنه و به نقطه ای میرسم که هم من از خدا راضی باشم هم خدا از من…
سماء جان دیدگاهت رو خوندم چندسال از کامنتت میگذره امیداورم تا به امروز در مسیر مونده باشی که اگر مونده باشی قطعا زندگی دلخواهت رو خلق کردی…
هر جا که هستی برات آرزوی آرامش و حال خوب و رابطه ی گرم و صمیمی با همسرت رو دارم…در پناه الله یکتا
سلام لیلای عزیزم
بسیار سپاسگذارم ازت
راه حلی که پیشنهاد دادی خیلی خوب بود از طرفی هم یک اصل رو بهم یاد آوری کردی اصل هماهنگی با محیط و آدمای اطرافم.من هنوز به همانگی نرسیدم وگرنه نباید اذیت میشدم.این تقلاهای من برای قطع روابط که با احساس بد هستش نشون از این داره که من فکر میکنم اون بیرون مشکله و من باید اون بیرونو درستش کنم .
بی نهایت سپاسگذارم ازتون تلنگر به جایی بود برام.
در پناه الله یکتا شاد و ثروتمند باشید