داستان هدیه تولدم - صفحه 22 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-30.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-03-08 17:56:452021-10-13 23:03:29داستان هدیه تولدمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام خدمت استادعزیز و دوستان گرامی
خدای من چه فایلی بود
چه انرژی داشت
چه آرامشی بهم داد
چه مسیر قشنگی را نشون داد
استاد امروز واقعا بهم خوش گذشت
توی یک عالمی دیگه بودم
چقدر راحت چقدر آرام چقدر با عشق چقدر مهربان بودم
خدایا بی نهایت سپاسگزارم بابت این روز قشنگ بابت استاد عزیز و این سایت امکاناتش حالم عالی هستش
چقدر وقتی ذهن و روح آدم دریک راستا قرار میگیرند اون لحظه قشنگه. آدم احساس میکنه توی هواست .و روی زمین نیست. و احساس میکنی که هرجا میخواهی میتونه بری .چقدر دنیا براش قشنگ میشه .چقدر آدمها دوست داشتنی میشن
در و دیوار قشنگ میشه اصلا با آدم حرف میزنند خدایا کمکم کن اکثر اوقات این حس را داشته باشم .
امروز نشانه من نیز قسمت ششم سفر به دوره
آمریکا که تمرکز بر روی زیبایی ها و کنترل ذهن بود و الان که این مطلب رامینویسم فقط مقاله اول خانم شایسته برای قسمت ششم بود را خوندم .لذت بردم
اصلا امروز همه چیز خوب وعالی بود
خدایا سپاسگزارم .ساعت ۲ بامداد بیت سوم آبان نودوهشت
والحمد لله رب العالیمن
نهمین روز سفرنامه
سلام به همرهان عزیزم
تفکر درمورد جلسه نهم و نوشتن در مورد آن چندین روز طول کشید چون فایل استاد را چندین بار گوش کردم و وقایع این چند روز که به آنها با دید جدید آگاه شدم شگفت انگیز بود، خدا را در تک تک آن لحظات ناب آگاهی در درونم و همراهم و حمایتگرم دیدم، خدایی که تمام لحظات زندگی مرا پیش بینی می کند و از قبل راه حل مسائلم را به من ارائه می دهد تا من با ایمان تر و راحت تر و شادتر باشم، درمورد شغلم با افرادی که می خواستم مرتبط شوم و تلاشهای خودم نتیجه ای نداده بود خودشان با اراده الله یکتا به سویم آمدند و ایمانم را قوی تر کردند که قدم های کوچک ولی مداوم من نتیجه می دهد.
تمام امورم را به تو سپردم ای محبوب من، تنها تو هستی که می توانی به بهترین شکل ممکن آنها را عملی کنی من باخیالی آسوده فقط نظاره گر محقق شدن آنها هستم?
در پناه رب العالمین وهاب مهتدی باشید
بنام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد عزیزم و مریم مهربانم
سلام به دوستان همفرکانسی خوبم
با خودت در صلح باش.
چقدر این جمله زیباست .
من از زمانی که وارد سایت شما شدم تازه فهمیدم باید با خودم در صلح باشم.
قبلنا فقط یاد گرفته بودم که از چهره خودم لذت ببرم و وقتی میرم جلوی آینه زیباییهای خودمو ببینم ولی من بجای اینکه از دیدن خودم لذت ببرم فقط به زشتیهای چهره ام و نازیباییهای اندامم توجه میکردم .ولی از وقتی وارد سایت شدم فهمیدم فقط دیدن خودم توی آینه کافی نیست باید با همه وجودم از خودم لذت ببرم ،باید از هر کاری که انجام میدم لذت ببرم ،باید حتی از دیدن آدمهای اطرافم لذت ببرم.
الان وقتی میرم جلوی آینه کلی قربون صدقه خودم میرم، هر روز صبح بخاطر چشمهای قشنگم از خدا سپاسگزارم .
برای پوست سفیدم از خدا سپاسگزارم.
برای دندونهای سفید و یکدستم از خدا سپاسگزارم.
برای ابروهای کمونی و خوشگلم از خدا ممنونم.
الان توی آینه فقط زیبایی میبینم.
البته این تکنیک آینه رو تازگی شروع کردم ولی خودم خیلی لذت میبرم ازش.
من از شما یاد گرفتم که مهمترین فرد زندگیم خودم هستم.
و این سوالو از خودم پرسیدم که اگه هیچکس تو این دنیا تو رو دوست نداشته باشه ،خودت خودتو دوست داری؟
و جوابم نه بود .من همیشه برای کارام تایید دیگران مهم بوده ،من همیشه حتی برای لباس پوشیدن نظر دیگران برام مهم بوده ، بعد چجوری میخوام خودمو دوست داشته باشم.منی که توی هرکاری نظر دیگران بر نظر خودم ارجحیت داشته چجوری میتونم بگم که خودمو دوست دارم ،نه من خودمو دوست نداشتم که اگه داشتم به سلیقه خودم لباس میپوشیدم ،به سلیقه خودم موهامو کوتاه میکردم ، هرجایی که دوست داشتم میرفتم ،هر کاری که دوست داشتم انجام میدادم نه بخاطر قضاوت دیگران،دیگرانی که هیچ نقشی توی زندگی من ندارن ،
ولی من مدتیه تصمیم خودمو گرفتم ،تصمیم گرفتم که خودم برای خودم مهم باشم ،خودم برای خودم ارزش قائل بشم ،خودم برای خودم کادو بخرم و به خودم برای انجام کارم جایزه بدم و منتظر کسی نباشم که تاییدم کنه.
منتظر نباشم کسی تاریخ تولدمو یادش باشه ، اره اینجوی خیلی راحتتری .
استاد چقدر قشنگ راجع به رهاسازی صحبت کردین،
هرچقدر که ما به خواسته هامون بچسبیم ازشون دورتر میشیم.
پس رها کنم هر چیزی که برام وابستگی بوجود میاره .و اگر این درس رو بکار ببندم چقدر میتونم پیشرفت کنم.چقدر رشد میکنم و چقدر از زندگی بیشتر لذت میبرم.
من امروز برادر زاده ها و خواهر زاده های عزیزم رو دیدم که با یه پیشی کوچولو بازی میکردن و از بازی با اون پیشی لذت میبردن .
چقدر بچه ها با خودشون در صلحن.
بابای عزیزم رو دیدم که داشت از طبیعت لذت میبرد.
خواهر خوبم رو دیدم که داشت با گلاش عشقبازی میکرد.
ودر نهایت خودم، که دارم تعهد میدم که فقط به نکات مثبت خودم و اطرافم دقت کنم و از دیدن این نکات مثبت لذت ببرم.
یک موضوع هرچقدر هم ناگوار سعی کنم نکته های مثبتشو بکشم بیرون و احساسم رو خوب کنم.
من هرچقدر که با خودم در صلح باشم به خدا هم نزدیکتر میشم و اتصال به خدا هم که اول و آخر هر چیزیه.
امیدوارم بتونم صدای خدارو هر روز واضحتر بشنوم و هر روز اتصالم رو قویتر کنم.
با خداباش پادشاهی کن
بی خدا باش ،هر چه خواهی کن.
این شعر خیلی قشنگ و زیبا داره میگه با اتصال به خدا تو صاحب همه چیزی میشی.
خدایا شکرت که دارم بهت نزدیک و نزدیکتر میشم.
در پناه الله یکتا ،شاد ،ثروتمند ،سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
به نام خدا
در صلح بودن با خودمان؟!!
بعضی وقت ها معنی این جمله رو یادم میره
یادم میره که باارزش ترین دارایی من خوده من هستم،منی که خداوند عاشقانه دوستش داره و موقع خلقت من به خودش احسن الخالقین گفت
چرا بایدم خود نازنینم رو فراموش کنم و گاهی به خاطر اشتباهات کوچک سرزنش کنم.من یک انسانم و ممکن الخطا هستم و اصلا اشکالی نداره که گاهی وقت ها کنترل ذهنم رو از دست میدم و نباید به خودم کمالگرایانه نگاه کنم چون اول راه هستم
درصلح بودن همینه،یعنی به وجودنازنینم بگم تو باهمه حرف ها و اشتباهاتت دوست دارم و بهت افتخار میکنم همانطور که پروردگارم عاشق منه و من رو با همه بدی هام دوست داره.نباید یه ادم بی نقص باشم حتی خداوند هم ازم این توقع رو نداره ولی باید تلاشم رو بکنم و رحمت خداوند شمال حالم میشه و درهای نعمت به روم باز میشه
اره صدیقه عزیزم در صلح بودن یعنی تو اگه حرفی در مورد ناخواسته ها زدی و افمارت متفی شو لحظاتی عصبانی شدی اشکال نداره ولی نباید در احساس بد بمونی چون این احساس بد باعث ایجاد احساس بد بعدی میشه و تو میفتی تو یه حلقه بی پایان مگه اینکه دوباره با کنترل ذهن احساست رو خوب کنی و از حلقه خارج بشی
تو فکر میکنی استاد تمام روزها و ماه ها حالش اوکی هست و اصلا دچار افکار منفی نمیشه؟!نه صدیقه جونم حتی استاد هم که چندین ساله داره کار میکنه بازم یه لحظه هایی هست که افکار منفی به ذهنش حمله میکنن پس تو که تقریبا چهل روز داری باورهات رو تغییر میکنی خیلی نگاه ایده ال نداشته باش با خودت در صلح باش و به وجود ارزشمند خودت افتخار کن
خدایا شکرت که امروزم به تعهدم عمل کردم
خدایا قلبم رو به نور ایمان روشن کن و من رو در این راه ثابت قدم کن
خدایا واسه همه چی مرسی
به نام خداوند بخشنده و مهربان
خداروشکر می کنم که روزم را با آگاهی های این سایت شروع می کنم و در طول روز صدای آرام بخش و امید بخش استاد در خونه پخش میشه و کوچولوی ۴ ساله من از همین بچگی داره با این آموزه ها آشنا میشه
از استاد بزرگ و مریم عزیز سپاسگزارم
از همه اعضای این خانواده صمیمی سپاسگزارم
همیشه برام سوال بود چرا با وجود اینکه من به همه احترام می گذارم و اگر بی احترامی هم ببینم باز هم احترام میگذارم و جواب بدی را با خوبی می دهم، باز هم بدی های اطرافیان تکرار میشه؟ فکر می کردم وقتی که من فارغ از اینکه دیگران چه می کنند من خوب باشم کم کم دیگران از کار خود پشیمان میشن و بدی ها تبدیل به خوبی میشه. ولی هیچ وقت این اتفاق نیفتاد این فایل به من آموخت تو لازم نبود هیچ کاری بکنی تا در حقت بدی نشه. تو فقط به بدی های آن ها توجه نمی کردی و با خدای خودت هماهنگ می شدی همه چیز خود به خود درست می شد.
با تشکر از همه
سلام دوست عزیز
احسنت به این نوع دیدگاه👏👏👏👏
واقعا لذت بردم از برداشتتون
معلومه به مدارهای بالادست یافتید که همچین کامنتی رو ارسال کردید
سلام
این قسمت متن این فایل عالی بود👌
رابطهی تو با خودت، مهم ترین رابطه زندگی شماست و همه ی چیزهایی که در بیرون از خود تجربه می کنی، از دوستانی که داری، اتفاقات خوبی که تجربه می کنی، رابطهات با پول، رابطهات با عشق و مهمترین ارتباطات زندگیات و همه آنچه که میخواهی داشتهباشی، نتیجه این رابطه،است. یعنی به اندازهای که این ارتباط در درون خوب است، اتفاقات بیرون هم همانقدر خوب است و برعکس!
پس “به هر شیوه ای که می توانی”، خودت و چیزهای خوب اطرافت را تحسین کن و با اینکار میان ذهنت و روح هماهنگی برقرار کن… به هر شیوه ای که می توانی (با تغییر زاویه دیدتان) به احساس خوب برس و بعد همه ی چیزهایی که به دنبالش هستی، راهشان را به سوی تو پیدا می کنند…
مرتب به خودت یادآور شو که، “تنها کارِ زندگیِ من ایجاد هماهنگی میان ذهنم و روح است” به نحوی که به آرامش و شادی بیشتری برسم.
وقتی آن اطمینان قلبی را داری و آرام هستی، وقتی احساس شعف می کنی یعنی با خودت در صلح هستی. یعنی راه هدایت به سمت نعمت ها و برکتها را باز گذاشتهای.
و یعنی تمام خواستنیها به سوی زندگیات در حرکت است.
پس این هدیه را از خودت و زندگیات دریغ نکن.
به نظرم باید بارها و بارها این قسمت رو بخونیم و بهش عمل کنیم.
به نام خدا
با عرض سلام خدمت استاد اگاهی ها و خانم شایسته عزیز و اهالز این خانه گرم و صمیمی
من هم وارد این سفرنامه شدم و سفرمو شرول کردم.خیلی هم برام لذت بخشه و هر قسمتش اگاهی هایی به من میده که از حقیقت هم به حقیقت نزدیکتره.خدایا چقد شگفت زده میشم وقتی این همه رابطه و اگاهی رو نسبت خداوند از جانب شما استاد گرامی میبینم .چقد خوشم میاد و ارزوی داشتن یه همچین فکر واگاهی رو دارم.امروز وقتی این فایل رو گوش دادم فهمیدم من بازم ااز رب و اعتماد به اون دور شدم چون رفتارهایی انجام دادم یا میدم که با این اطلاعات شما مغایرت داره.چقد من نگرانم راجب یه سری چیزا چقد من به بعضی خاسته هام چسبیدم و اونا هی از من دورتر و دورتر میشن.واقعا چرا؟؟؟؟؟چرا درست رفتار نکردن ،غر زدن،شکایت کردن راحت تره؟؟؟چرا؟؟؟چون ما اینجوری خودمون رو خالی میکنیم ولی هر چقد بیشتر این روندرو ادامه میدیم اتفاقات بد بیشتری تو زندگیمون وارد میشه و ما هم با نهایت نادانی میگیم اره من که گفته بودم اینطوری میشه…..خدای من خدای من خدای من کاش کاش کاش بتونیم به اطلاعاتی و اگاهی هایی که بهشون دست پیدا میکنیم عمل کنیم کاش وقتی میگیم یا جایی میخونیم که مثبت فکر کن تا مثبت پیش بیاد اینو از عمق وجودمون درک کنیم و بهش عمل کنیم نه اینکه فقط بگیم به به چقد زیبا گفته و تمام.کاش به زیبایی هم بهش عمل کنیم .کاش به قول شما زندگی رو سخت نگیریم کاش به خاسته هامون نچسبیم کاش بفهمیم هر کسی تو این دنیا سر جای خودشه و اگه ما با اون شخص مشکلز داریم باید نگاهمون رو عوض کنیم و به کار دنیا ایراد نگیریم.کاش کاش …..با نهایت سپاس گزاری از دادن این همه اطلاعات مفید و به امید روزی که بگم منم تونستم
سلام به همه عزیزای دلمو استاد مهربون و مریم جون 💚💚
روز نهم سفرنامه
واقعا هرروز این سفرنامه با شگفتی همراهه من همه این فایل ها رو قبلا هم شنیدم اما الان ک مینویسم واقعا دقتمبالاتر میره و راحتتر مقایسه میکنم و نتیجش میشه پی بردن ب نکات جالب در زندگیم
وقتی ما با خودمون در صلح نباشیم وقتی خودمونو دوست نداشته باشیم وابسته میشیم ب بقیه ب دوست ب خانواده و در من این وابستگی بسیااااااار بالا بوده هنوز هم هست اما ب نسبت قبل احساس میکنم ب صلح بیشتری با خودم رسیدم قبل از اشنایی با قوانین خدا ب شدت ب کسی ک تو زندگیم بود وابسته بودم همش میخواستم ک بهم توجه کنه میخواستم بیشترین وقتش رو برام بذاره کل زندگیش بشم من و هرروز هم سر این موضوعات دعوا داشتیم شش سال سر این چیزا جنگیدم ک الان متوجه شدم بیشترش بخاطر وابستگی بوده من اگه با خودم در صلح بودم من اگه خودم رو دوست میداشتم دیگه نیازی ب دوست داشتن و توجه کسی دیگه ای نداشتم و نتیجش میشد ارامش، اما الان مهمه ک بعد این همه سال متوجه شدم حالا شرایط تغییر کرده درسته هنوز یک سری از وابستگی ها رو دارم اما ب نسبت قبل بهتر شدم اگه قبلا کسی بهم بی توجهی میکرد یا بهش پیام میدادم سرد جوابم میداد خیلییی بهم میریختم و اینقد پاپیچش میشدم ک بدونم علتش چیه و مطمعنا اخرش بدعوا و جنگ اعصاب ختم میشد اما امروز این اتفاق افتاد و من اصلا سعی نکردم توجه کنم ب این سردی رفتار با اینکه ذهن چموشه و هی میگف خب بهش زنک بزن ببین مشکل چیه یا بهش پیام بده ببین چرا چی شده اما ب خودم گفتم اون اگه سرد رفتار میکنه مشکل از من نیست مشکل از خودشه اون با خودش الان در صلح نیست و من باید رهاش کنم و توجهی ب این رفتار نکنم اگه نیاز باشه خودش پیام میده و زنگ میزنه تا اخر عمر ک نمیتونه سرد باشه نهایتا ی روز نه اصلا ی هفته اینجوریه بعد خودش میاد و در مورد این سرد رفتار کردن و جواب سربالا دادن ب من، میاد و توضیح میده من کار خطایی نکردم و اون هم اگه مشکلی داره اگه دوست داره با من درمیون میذاره اگه نه هم من باید زمان بدم الان احساس خیلیییی بهتری دارم خوشحالم ک امروز این فایل رو مجددا گوش کردم و تونستم با این اتفاقی ک امروز برام افتاد تحلیل کنم و متوجه بشم واقعا من چقد پیشرفت کردم و این ندا دیگه اون ندای سابق عجول نیست ک با کوچکترین رفتار بهم بریزه و خودشو سرزنش کنه بخاطر چیزهایی ک اصلا ممکنه ب اون مربوط نبوده باشه و طرف مقابلش ممکنه مشکل داشته باشه خوشحالم بابت ارامش امروزم خوشحالم بخاطر در صلح بودن امروزم خدایاااا شکرت واقعا ک منو هدایت کردی ب مسیرت خدایا شکرت ک امروز کمتر از دیروز وابسته هستم به بنده هات💚💚💚
مرسی از استاد عزیزم مرسی از مریم جون ک قبل از هر فایل متن رو اماده میکنید و ما رو هدایت میکنید و راهکار میدید ک چجوری سفرنامه رو بنویسیم😘😘😘💚💚💚
سلامی دوباره به دوستان عزیزم …
ژان پل سارتر میگه : جهنم یعنی وابستگی ، وابستگی به قضاوت دیگران …افراد زیادی تو جهنم به سر میبرن چون سخت وابسته به داوری دیگران هستن ….
شما وقتی به خود شناسی برسید وقتی خدا رو بشناسید دگ حرف مردم براتون مهم نیست …
وابستگی میتونه به خیلی چیزا باشه …
به همسرمون ، فرزندمون ، خانوادمون ، دوستمون ، شاید حتی دفتر خاطراتمون …
یادمه من یه دفتر خاطرات داشتم که شخصیت کارتونی پو بود و به رنگ سبز که قفل داشت و دو جلدی بود ، که هرجا میرفتم باید همراهم میبود …
اینقدر که اینو دوستش داشتم و برام مهم بود …
یوقتایی که اصن چیزی توش نمینوشتم ولی خیلی برام مهم بود که همراهم باشه …
همیشه نگران این بودم که یوقت پاره نشه ، کسی دست بهش نزنه ، کسی برگه ازش نکنه ، کسی خط خطی نکنه …
یسری از افراد وقتی میخواستن که اذیتم کنن دست میزاشتن روی نقطه ضعفم و میر فتن سمت دفترم …
خیلی حساس بودم …
کلی گریه میکردم …
اینقدر دفترم برام مهم بود که اگه خانوادمو از دست میدادم برام مهم نبود …
بشدت اذیت میکردم خودمو تا اینکه یروز من دفترم رو گذاشتم تو کیفم و رفتم زنگ تفریح ..
خیالم راحت بود که دگ جاش امنه و چون کسی رو نمیزاشتن موقع زنگ تفریح بیان داخل کلاس …
منم دگ بهش فکر نکردم …
رفتم خستگی در کنم و برم سر کلاس …
زنگ خورد …
رفتم کلاس و طبق معمول کتابمو دفترمو حاضر کردم تا معلم بیاد …
چون کیفم زیپ مخفی داشت و دفترمو اونجا میزاشتم دگ نگاه نکردم ببینم هست یا نه عادی بودم و خیالم راحت که دفترم تو کیفمه …
کلاس رو با شادی که هرسری تموم میکردم تموم کردم و چون ذوق دفترم داشتم تا اون حسم رو از اون روز بنویسم بدو بدو رفتم سمت خونه …
مدرسم ی کوچه فاصله داشت با خونمون کلا 5 دقیقه هم نمیشد که میرسیدم خونه …
ناهار نخورده رفتم سراغ دفترم …
دفترم نبود …
کلی کیفمو گشتم و دیدم نیست گریه کنون دوباره برگشتم مدرسه داشتن در مدرسه رو میبستن و من بدو بدو رفتم سر کلاسمون چون مدیر مدرسمون گریه منو دیده بود پرسید چی شده گفتم که دفترم نیست و کلی بهش گفتم که چقدر برام مهم بوده ..
فردا مدیرمون اومد سرکلاسمون و از دروغکی گفت که من میدونم کی دفتر راضیه رو برداشته بهش فرصت میدم تا فردا برگردونه تو کیفش …
فردا دفترم پیدا شد … ولی چون همون یه شب کنار بالشتم نبود و کلی بابت گریه کردم و حالم بود دیگه اون دفتر برام دفتر نشد …
کلی از برگه های دفترم رو کنده بودن … قفلش رو شکسته بودن …
ولی من دگ براش گریه نکردم …
صاف بردم انداختم آشغالی …
خب اذیتم کرده بود …
ادم هم نبود که حرف بزنه و تعریف کنه کی اینکارو باهاش کرده بوده ….
از چشمم افتاده بود …
از اون روز به بعد دگ به هیچ چیز و هیچ کس وابسته نشدم …
درس عبرت شد برام …
هردفعه که لوازم تحریر میخریدم خوشگلشو میخریدم ولی وابستش نمیشدم که مثل دفترم نشه …
نهایت استفاده هم از اون وسیله رو میکردم …
تازه خانوادمم بیشتر از این لوازم تحریر خوشگالا برا میخریدن …
دگ روزهاموجهنم نکردم برای خودم …
برام هیچ چیز و هیچ کس مهم نبود و نیست و کار خودمو انجام میدم …
دیگه نظر دیگران و رفتارهاشون برام مهم نیست …
دگ حرفاشون منو اذیت نمیکنه …
چون یاد دفترم میوفتم که چقدر بخاطر دفترم حرف ها و رفتار های دوستام منو اذیت میکرد طوری که شب ها یاد حرفاشون و حرکاتشون میوفتادم گریه میکردم …
.
.
.
.
.
زندگی من وقتی تغییر کرد که رفتارهایی که برام مشکل ساز بود رو تغییر دادم …
یاد دیالوگ شازده کوچولو افتادم :شازده کوچولو پرسید: کی اوضاع بهتر میشه؟
روباه گفت: از وقتی که بفهمی همه چیز به خودت بستگی داره…
همه چیز به خودمون بستگی داره …
ما باید باور هامون رو تغییر بدیم همون باور هایی که فکر میکنیم درسته …
باید وابستگی هامون رو کم و کم کنیم …
درسته سخته ولی باید تا قبل از اینکه از دستش بدیم و زجر بکشیم انجام بدیم …
.
.
.
.
شازده کوچولو پرسید: از کجا بفهمم وابسته شدم؟
روباه جواب داد: تا وقتی که هست نمی فهمی …
.
.
.
.
دوستتون دارم …
موفق باشید …
سلام به استادم و خانم شایسته عزیز و همه شما خوبان!
اجابت کنید مرا (هماهنگ شوید با من) تا اجابت کنم شما را (تا هماهنگ کنم شما را با دنیا با اطرافیان، با همسر، با دوست، با خانواده و هرچیزیکه بیرون ازخودت است) تو فقط با من هماهنگ باش🤩
انشتین میگه من میخایم فکر خدا را بخوانم مابقی جزئیات هستند، اینکه رابطه ات را با ریس ات چطور تنظیم کنی با خانم ات با کارمندان ات اینکه به کدام سمت حرکت کنی کدام کسب و کار را راه بیندازی اینها جز لاجرم ی هستند که در پرتو در صلح بودن با خودت به بهترین شکل ممکن تنظیم میشوند!
خدایا ممنونم و سپاسگذارم چقدر کار را برایمان ساده کردی🤩
مهمترین رابطه ام در طول زندگی رابطه ام با خودم هست رابطه ام با رب است، تحت تاثیر این رابطه است که روابط و تمام اتفاقات بیرون از خودم درست میشوند.
جالب است ما انسان ها چقدر مراقبیم نکند سخن بد بگوییم یا بد رفتار کنیم با همسر دوست همکار، نکند رابطه مان از هم بپاشد یا آسیبی برسد، اما در برابر مهمترین رابطه زندگی مان که تمام اتفاقات شرایط روابط و تقدیر و سرنوشت مانرا تحت شعاع قرار داده است بی خیالیم!
رضا جان تعهد داشته باش به رابطه به این مهمی و بزرگی اینکه در طول روز هفته برایش وقت اختصاص بده و بررسی کنی که چقدر هماهنگ استی با بی نهایت قدرت کائنات و هر روز تلاشت در نزدیک تر شدن و هماهنگ تر شدن باشد!
وقتی این رابطه ات به هماهنگی میرسد لاجرم یعنی بدون کمترین تناقص اتفاقات و شرایط بیرون از خودت عالی میشود و به همان چیزی تبدیل میشود که تو خواهانش هستی!
به گفته استاد همه مان این تجربه را داشتیم که تلاش کردیم غصه خوردیم و نگران شدیم تا اتفاقات بیرون از خودمان را باب میل مان بسازیم اما هرچقدر که تلاش و غصه بیشتر میشد اوضاع بدتر میشد
این یعنی به همان میزان از خودمان دور میشدیم
خدایا سپاسگذارم ازینکه آگاهی ی به این بزرگی را در دسترس ام قرار دادی
به رضا ایمان و تعهد بده که در این مسیر بماند و هر روز با خودش نزدیکتر شود خدایا شکرت
برای همه شما خوبان بهترینها را خواهانم🤩