داستان هدیه تولدم - صفحه 26 (به ترتیب امتیاز)

1496 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    هادی سهامی گفته:
    مدت عضویت: 3961 روز

    به نام خدای قوانین تغییر ناپذیر

    خدایا شکرت که عمری دادی بهم که بتونم روز دیگه ای رو در جهت پیشرفت و بهتر کردن باورهام سپری کنم

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و خونواده عزیزم

    روز نهم سفرم

    داشتم با خودم فکر میکردم که صحبت بعضی افراد چه قدر دلنشینه و مثل یه کلیدی که مخصوص یه قفله چه قدر قشنگ حرفای بعضیا تو جانت میشینه و لذت میبری. و این به خاطر اینه که حرفاشون از روی ایمانشونه. آخه بعضیا چهار جمله از کتابا یاد گرفتن و میاد تکرارش میکنن ولی حرفای استاد تو قلب و روح نفوذ میکنه .

    وقتی استاد حرف میزنه و در مورد قوانین صحبت میکنن ، انگاری خود خدا نشسته رو به روم و داره باهام حرف میزنه .

    منی که اینهمه فایل از اساتید دیگه داشتم و کلی کتاب از اساتید موفقیت دیگه چه ایرانی چه غیرایرانی خونده بودم ، هیچکدوم قد حرفای استاد روم تاثیر نداشته و زندگیمو متحول نکرده

    فقط با فایل انگیزشی شماره 3 و 4 رفتم مسابقات ورزشی و مقام آوردم .

    خیلی خوشحالم و شاکرم از خدا که قوانینشو از طریق استاد عباس منش به هرکسی که توی مدارش باشه منتقل میکنه.

    و اما در مورد فایل سفرنامه :

    چه قدر این فایل آگاهی دهنده س و باورهای بی نظیری رو القا میکنه .

    اینکه روی کسی بیرون از خودمون حساب نکنیم، نه حتی روی افراد ، حتی روی اشیا

    اینقدر نچسبیم بهشون که خواب و آرامش مارو بگیرن ،

    توی آرامشه که جریان نعمت ها وارد زندگیمون میشه ، باید این رودخانه نعمت های خدا رو جلوشو باز بزاریم .

    و من الان چند ماهه روی هیچکس غیر از خدا حساب نمیکنم. البته احترام و سپاسگزاری از دیگران رو همیشه باید داشته باشیم . و درونمون از خدا تشکر کنیم که از طریق بینهایت دستهاش داره بهمون کمک میکنه.

    و الان چند ماهه که فقط روی خدا حساب میکنم و باورهای توحیدیم رو تقویت میکنم چه قدر احساس آرامش دارم و اتفاقات خوب برام افتاده. از ارتباطم با خدا خونواده م ، دوستام ، از نظر مالی ، از نظر سلامتی و خداروشکر میکنم از این جهت .

    وای هرچی فکر میکنم بیشتر یادم میاد نشانه هارو ، دیروز با خونواده رفتیم کنار یه رودخانه خیلی زیبا . خیلیا اومده بودن و مشغول عکس گرفتن از خودشون بودن و … منم قبلا مثل خیلیای دیگه بودم و فقط دنبال سوژه عکاسی بودم که بزارم توی اینستا و بقیه لایک کنن و کامنت بزارن ، من آرامشم رو در تایید دیگران و بیرون از خودم میدیدم ولی این روزا فقط واسه خودم دارم زندگی میکنم. دیروز کنار رودخونه ، چشامو بستم و نفس عمیق کشیدم و به صدای آب گوش میدادم و باورتون نمیشه دوستان ، خدارو حس کردم که تو صدای رودخونه خودشو به من نشون میداد که آره من همه جا هستم حتی توی صدای شر شر آب . زیباترین لحظه ای رو حس کردم که بعد از مدت ها تجربه ش کردم و احساس یه آرامش عمیق کردم .

    من این لذت و آرامش درون رو با هیچ چیزی عوض نمیکنم. و لحظه ای که روی هیشکی جز خدا حساب کردم ، احساس آرامش همه وجودم رو گرفت. بعد وقتی کنار رودخونه یه فنجان چایی خوردم توی عطر چای هم خدارو حس کردم، نمیدونید بچه ها چه حس عمیقی حس کردم. خدایا شکرت خدایا شکرت خدایاااااااا شکرت

    من همیشه اینجوری فرض میکنم که: تو یه جزیره وسط اقیانوس هستم که هیچکس توش نیست و فقط من هستم و هیچ راه ارتباطی هم با دنیای خارج ندارم. و فقط صدای اقیانوس و جنگل و پرنده های جزیره باشه.

    بچه ها چشاتونو ببندید و تصورشو کنید . چه طور حسی دارید? آیا حس میکنید زندگی تموم شده ?

    حتی اگه بدونید تا آخر عمر هم توی اون جزیره باشید چی? افسردگی میگیرید?

    من که در تمام اون لحظات و ثانیه به ثانیه سعی میکنم با خودم و خدا لذت ببرم و با خودم و تمام موجودات اونجا در صلح باشم.

    فقط میخوام بگم اگه با خودمون و خدا در صلح باشیم . دیگه نظر و حرف دیگران اصلا برامون مهم نیست.

    نکته خیلی آگاهی دهنده دیگه ای که استاد فرمودن اینه که به خواسته ها و اهدافمون نچسبیم.

    خیلی دوست دارم از زندگی خودم بگم و نشانه هارو در اطرافم تایید کنم.

    بچه ها من مربی ورزشی هستم و باید در طول روز میانگین 5-6 کیلومتر تردمیل بزنم . قبلنا این هدف همیشه جلو چشمم بود و میرسیدم به 1 کیلومتر ، میگفتم وای 4 تاش مونده و همش چشمم روی عدد تردمیل بود و راستشو بخواین اصن حال نمیکردم با دویدنم و لذت نمیبردم حتی آهنگ هم گوش میدادمااا ولی از وقتی روی باورهام کار کردم اصلا به عدد تردمیل نگاه نمیکنم. الان چند وقتیه فایل های استاد رو گوش میکنم و بعد نیم ساعت میبینم از اون مسافت هدف هم خیلی بیشتر رفتم . الان خوب میفهمم که نباید خیلی به هدف چسبید چون آرامش رو ازم میگیره و نمیزاره اون جریان نعمت ها وارد زندگیم شه . فقط از لحظه به لحظه باید لذت برد .

    باید آسون بگیریم همه چیزو، چون قانون جهان خیلی طبیعی و راحت هستش و اگه ما جلوشو بگیریم بهمون سخت گرفته میشه

    ……………………..

    خدایا شکرت که روز به روز داره آگاهی هام بیشتر میشه .

    از استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و خونواده عزیزم سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 2370 روز

    باسلام

    ی روز خوب از سفرنامه

    این برگ از سفرنامه رو با ی سخن قشنگ از جانی دپ شروع میکنم:

    🌟 انسان ها موجوداتی هستند که میگن خدا هست ولی جوری زندگی میکنند ک انگار خدا نیست🌟

    این فایل چقدر جنسش با بقیه فایل ها فرق داشت، کل قانون و اگاهی ها در همین فایل ۲۰ دقیقه ای گنجانده شده، چقدر انرژی گرفتم ،چقدر خوب ک به این فایل هدایت شدم ، چ خوب ک هرروز از سفرنامه داره باورهای توحیدیمون رو تقویت میکنه، خوشبختی چقدر ساده است با همین توجه به نکات مثبت و تحسین کردنشون چقد زندگی شگفت انگیز میشه، وقتی تو قران دقت میکنیم میبینیم بیشتر شکایت خدا از ناشکری بنده هاشه، فقط توجه مارو میخواد.

    چقدر قران از اهرم رنج و لذت خوب استفاده کرده اول از جهنم میگه و کلی مارو میترسونه ولی بعدش از بهشت و زیبایی هاش میگه تا خوب تو ذهنمون جا بیوفته که ناشکری و توجه به نکات منفی چ بلایی سرمون میاره. چرا ما تو مشکلات غرق شدیم طوری ک انگار خدا نیست ؟! به قول یک نفر که در کلیپی ذیدم میگفت : وقتی حالت بده ینی داری میگی خدا نیست اگه نمیخوای بگی خدا نیست پس چرا حالت بده؟!!

    از بس از بچگی دیدیم که همه میگن هیشکی نیست بهت کمک کنه. خودت باید تلاش کنی ، یادت باشه همیشه تنهایی و خودت تنهایی باید از پس مشکلاتت بربیایی ( این دیدگاه رو تو مدرسه و سخنان انکیزشی ک مثلا انگیزشی بودن زیاد شنیدم که فقط باورمو به خدا تضعیف میکرد) دیگه ما خدا رو فراموش کردیم که بابا اون بیشتر از خودمون مشتاقه موفقیتمونه .

    دوستان من وقتی میخواستم این دیدگاه رو بنویسم نمیذونستم چی بنویسم از خدا خواستم ک بهم اگاهی بده تا منم بنویسم ( خدا آنی کمک میکنه ولی چرا ما واسه چیزای دیگه اینقد تلاش میکنیم و بهش نمیرسیم ؟؟ قطعا مشکل از رابطمون با خدا و ضعیف بودن باورهامونه) این اگاهی ها میتونه بهتر و بهتر بشه وقتی ما بیشتر به خدا نزدیک میشیم،

    در پناه الله یکتا شاد باشید سالم باشید و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت😉❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    نسرين دهقانى گفته:
    مدت عضویت: 2398 روز

    باسلام خدمت استاد عباسمنش و خانم شایسته عزیزم  و همه ی دوستان عزیز همراه

    خداوند مهربان را سپاسگزارم که با وجود سختی ها و نابسامانی های زیادی که در زندگی داشتم اما اگرچه نمیتوانم بگویم همیشه اما بیشتر اوقات برای جبران نادیده انگاشته شدن یا کم لطفی اطرافیان سعی در دیدن نکات مثبت دیگران و نکات مثبت موجود در زندگی ام داشته ام و با وجود تلاش دیگران برای ایجاد خواسته و ناخواسته ی  مشکل در زندگی و رابطه ی من و همسرم ،روز به روز به لطف خداوند رابطه و عشق بین ما مستحکم تر شد و به لطف خداوند از زمان اشنایی ما باسایت و خانواده ی بزرگ عباسمنش این ارتباط من با خودم و با خدای خودم و در نتیجه ی ان ارتباطم با همسر و فرزندانم روز به روز بهتر ،صمیمی تر و در صلح و ارامش بیشتر قرار گرفته است و همه ی افرادی که در تلاش برای تلخ کردن زندگی ما بودند خودشان به صورتی ارام و بدون دردسر از زندگی مان خارج شدند . من به لطف خداوند متوجه هستم که هر چه را میخواهم لازم نیست برای ان بجنگم یابی قرار و نگران باشم بلکه باید در ارامش و شکرگزاری برای همه ی داشته های کوچک و بزرگ، ان خواسته را به خداوند بسپارم و من مشغول بقیه ی کارهایی که میتوانم و باید انجام دهم ،بشوم و نگران نباشم ،که خودش در زمان و مکان مناسب انجام میشود.

    خداوند را شاکرم که وجود تضادها در زندگی هر روز بیشتر از روز قبل مرا وادار به تلاش برای داشتن و رسیدن به  خواسته هایم ان هم با حفظ ارامش و عشق در زندگیم نموده است .

    داستان تولد استاد برای من یاداور خواسته ای شد که در اول زندگی مشترک با همسرم داشتم .

    وقتی که من ازدواج کردم در خانواده همسرم با اینکه زن دارای شغل باشد مخالف بودند و من که در سن و سال کم و قبل از دیپلم ازدواج نموده بودم و همیشه عاشق داشتن شغل و کار  برای خودم در صحنه ی اجتماع و داشتن درامد بودم اما رسیدن به این خواسته و ارزو در خانواده ی متعصب ،شلوغ و مداخله گر همسرم محال به نظر می رسید .

    اما من فقط برای شادی دل خودم ،چشم بر همه ی این مسائل بستم و بجای دیدن موانع و یا مخالفت کردن با وجود همه ی پستی و بلندی ها کمر همت را بستم با ادامه تحصیل و لذت بردن از مسیر ان هم به رشد و تکامل فکری و اجتماعی خودم کمک کردم هم به خواسته هایم با طی کردن تکامل دست پیدا کردم و بدون ایجاد مخالفتی و حتی با همراهی و کمک همسرم امروز به عنوان یک کارافرین در مرکز علمی دانشگاهی در گلخانه و محل کار خودم مشغول به کار مورد علاقه ام وکسب درامد هستم و اینها را به لطف خداوند در سایه ی اموزشهای استاد عباسمنش و صلح درونی و ارامشی که خداوند بر دلم جاری میکرد دارم.

    استاد عزیزم تولدت را صمیمانه و از ته قلبم تبریک میگویم و برایتان در کنار مریم شایسته ی دوست داشتنی  و فرزند عزیزت مایک هر روز و هر لحظه ، زندگی پر از ارامش و شادی روزافزون ارزومندم . 

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    ندا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2411 روز

    سلام استاد نازنین

    خداروشکر میکنم برای حضورتون.

    چقدر به شنیدن این صحبت ها نیاز داشتم، چقدر حالم خوب شد و به آرامش رسیدم.

    نیت کردم و بصورت ظاهرا تصادفی بدنبال نشانه ای بودم، برای خواسته ای که داشتم که باید چکار کنم.. حال دلم هم خوب نبود.. و خداوند چقدر دقیق نشانه ای برایم فرستاد..

    که این فایل باز شد و دقیقا چیزایی رو که لازم داشتم بشنوم رو شنیدم. پیام های خدا رو دریافت کردم.

    باور نمیکنید هر کلمه ای بیان میکردین جواب یکی از سوالهای ذهنی من رو میدادید. چه در مورد تولد، ارزشمندی، رها کردن و نچسبیدن، نگران نبودن، اینکه به خودم توجه کنم نه دنیای بیرون، با وجودی که اینها رو میدونستم ولی گاهی آدم فراموش میکنه و توجهش به دنیای بیرون و آدم ها میفته و دوباره باید یادمون بیاد که به درون خودمون بریم..که همه چیز درون خودمون هست، به عظمت خودمون توجه کنیم که واقعا دنیای بیرون سراب هست و همه چیز در درون خودمون هست.

    اصل، رابطه من با خدای خودم هست و این مهمترین رابطه ی هر انسانی هست. سپاسگزارم استاد.

    خداروشکر برای حضوررتون

    پیشاپیش تولدتون هم مبارک باشه استاد، براتون بهترین ها رو آرزو میکنم.

    از خداوند بزرگ سلامتی و ثروت و سعادت براتون خواهان هستم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    زیبا گفته:
    مدت عضویت: 2622 روز

    سلام و درود

    ردپا

    میدونم هر چند روز تو به روز میمونم ولی تا چندین صفحه کامنت میخونم نمیتونم برم جلو یعنی نمیخوام برم میخوام لذت ببرم از این روزها

    و خداوند را شاکرم بابت صلح درونیم

    یه نشونه این چند روز درآمد من بود یه مشتری داشتم همیشه کارش تحویل میگرفت واریز میزدم ولی عجیب این دو تا کار آخر اصلا حرفش نزد

    اومدم به خودم از خوبیها یش گفتم واینکه واقعا کارش زود و عالی انجام میشد چون با خودش و کار من در صلح بود و همیشه در کمترین زمان اون لباس دلخواه تحویل داده میشد به این نکته توجه کردم اومد و تحویل گرفت و عجیب پول ۲تا لباسی که هفته بعد باید بهش بدم هم حساب کرد و عالی بود این یه نتیجه

    دومین نتیجه امروز بود من میخوام پسرم رو مدرسه ثبت نام کنم که طرح آدرس نیستیم همه خانواده ها و نگران هستند ولی عجیب من همیشه میگم دلشون بخواد بچه ما میره مدرسه اونها و اینکه به راحتی ثبت نام میکنم

    امروز رفتم ببینم مدیر چی میگه و چیکار کنم

    میدونستم میشه و یه راه حل بهم داد که از آدرس محل کار خواهرم استفاده کنم و اسم خودم و همسایه را نوشت تا باهامون تماس بگیره برای ثبت نام

    از خداوند بابت این هدایت این آرامش درون و این اتفاقات که فقط ثابت میکنه قانون جواب میده بینهایت سپاسگزارم

    خدایا شکرت

    شکر نعمت نعمتت افزون کند

    یعنی توجه به نکات مثبت همین قانون عالی جهان

    استاد میدونم تولدتون اسفند هست و من بهتون تبریک میگم چون هر روز و هر آگاهی جدید یعنی تولدی دوباره

    خانم شایسته و عزیزان هم راه شاد باشیم و از بودن تان خوشحالم

    بابت کامنتهای و رد پاها ازتون سپاسگزارم

    شاد و موفق و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    رها گفته:
    مدت عضویت: 1047 روز

    سلام…

    تولدتون مبارک استاد آگاهی بخش من

    همین روزها هجده اسفندماه تولد انسانی است که متعهد شد که اشرف مخلوقات بودنش را در عصر آگاهی به همه جهانیان نشان دهد، انسانی که متعهد شد انسانیت را در توحید فریاد بزند.

    خداروشکر در چنین زمانه ای زندگی میکنم که انسانهای اگاه دراون بسیار زیاد هستن.

    خداروشکر

    .

    و سپاسگزارم از آگاهی های ناب این فایل ارزشمند

    .

    چقدر این باور عالیه که همه چیز در زندگی انسان تغییر میکنه وقتی خود انسان تغییر کنه

    .

    حسرت خوردن، حسادت کردن ناهماهنگی با خدا و روح هستی هست

    .

    اگر رها باشیم اگر با الله باشیم، اگر تسلیم باشیم، اگر ایمانمان را تقویت کنیم، اگر محتاج توجه دیگران نباشیم خود به خود به ما توجه میشه، خود به خود ارزشمند میشیم، خود به خود دوست داشتنی میشیم(خیلی عالین این آگاهی ها، دوست دارم همه رو زندگی کنم)

    .

    حضرت علی به پروردگار هستی میگن تو کاری کردی که نام من به زیبایی بر زبان ها بیفته، تو. کاری کردی که شهرت نیک داشته باشم، همه چیز از فضل و بزرگی تو هست

    .

    مهمترین رابطه ما با خودمون و خدای خودمون هست و رابطه ما با بقیه نتیجه این رابطه هاست.

    .

    وقتی نگران باشی، وقتی بچسبی به چیزی که میخای، وقتی رها نباشی دور میشی.

    .

    وقتی با خدا هماهنگی همه کارهات خودبه خودی پیش میره

    وقتی آرامش داری همه کارهات خود به خودی جلو میره

    استادمن هم عاشق این خودبه خودی هستم

    عاشق لاجرم هم هستم

    حس فوقالعاده ای دارن.

    عاشق نتیجه طبیعی هم هستم.

    .

    وقتی خدا میگه بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارو در واقع همونه که باید رابطه ات رو با خدا درست کنی نتیجه ها خود به خود و طبیعی میان تو زندگیت.

    نمیخواد تمرکزت رو مسائل بیرونی بزاری

    کافیه رو خودت و باورهات و ایمانت که البته همه اش یکی هست کار کنی. حواست بزار رو درون بیرون خودش حل میشه.

    .

    هرروز از خدا شاکرم که یک معجزه هست

    هرروز مسیرم روشن تر میشه

    هرروز آگاهی هام بیشتر میشه.

    .

    به ادمها و موقعیتها طوری نگاه کنیم که حالمون بهتر باشه.

    کلا بی خیال تر باشیم، راحت تر باشیم.

    خداروشکر میکنم که این آگاهی ها رو برایم میفرسته

    .

    چه زیبا میگه خواجه شیرازی

    آسان گیر کارها کز روی طبع

    سخت میگیرد جهان برمردمان سخت کوش

    .

    این فایل رو بعد از پنج بارگوش کردنش نشستم نکاتش رو اول برای خودم نوشتم و بعد تایپ کردم. ارزشش خیلی بالاتره

    .

    بازهم تولدتون مبارک استاد آگاهی بخش من️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    سهیلا سلیمی گفته:
    مدت عضویت: 1068 روز

    سلام ودرودبرشماخانم شایسته ی عزیزم که مثل یک خواهر دوست داشتنی عاشقشم چقدر زیبا وعالی این برنامه طراحی شده توسط شما

    همچنین استاد بزرگوارم امروز 7 فروردین سال 1402هستش ومن فکر میکنم حدود 110 روزه با مجموعه وسایت شما آشنا شدم دوسال پیش خیلی اتفاقی که این باور رادارم که هیچ چیزی در این دنیا اتفاقی اتفاق نمیوفته من هدایت شدم در این مسیر زیبا ومن کم وبیش فایل از استاد به دستم میرسید اما گمان میکردم ایشون در زمینه ی فقط ثروت کار میکنه واز اونجایی که واقعا به خاطر یک سری باورهای غلط که پولدار شدن مساوی با بد شدن ودور شدن از خدا وهزارویک مشکل دیگه واز اونجایی که اینها برای من یک باور محکمی شده بود والان هنوز وقتش برای شنیدن حرفهای ناب استاد نرسیده بود من با استاد عزیز دیگری آشنا شدم که خدا را به شکل زیبایی شناختم بعد از مدتی لایو استادعباسمنش را با ایشون که چقدر رابطه ی دوستانه ای هم باهم داشتن را دیدم ومن کم کم باورهام در مورد ثروت تغییر کرد واتفاقات عالی وآشنایی با سایت شما احساس میکنم ماهی کوچکی بودم که الان از یک برکه به دریا والان وارد یک اقیانوس بزرگ شده ام وچقدر خوشحالم من حالم خیلی خوبه من شروع به گوش دادن فایلهای شما کردماما درست یک هفته مانده به سال جدید از خداخواستم منا هدایت کنه ومن بتونم بهترتیب جلو برم وهدایت خدا بود که فایلی بنام تحول زندگی من اون هم از ابتدا ومن مسیرم روش شد دفتو زیبا ومخصوصی خریدم وامسال را برای خودم تغییر باورها قرار دادم وامروز روز 5 رمضان ومن فایل نهم را هم گوش دادم ونوشته های مریم عزیزم را هم در دفترم مینویسم خداوند کمکم میکنه واز من سهیلای بهتر وعالیتر میسازه آرزوی بهترینها برای همتون عاشقتونم همفرکانسیهای عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    فاطمه سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 1264 روز

    به نام خدای هدایتگرم خدای مهربانم

    برگه نهم از فصل اول

    خدای من شکرت

    استاد نازنینم خداروشکر که به این دنیا اومدی تا باحرف هات تابا نشون دادن زندگیت از گذشته تا کنون بهم امید انگیزه میدی برای ادامه راه

    امروز داشتم باخودم فکر میکردم یعنی از مسیر خارج شدم که چرا این‌جوری شدم آخه مامستاجر هستیم و دنبال خونه گشتن وبا نه شندین ها و سنگ انداختن ها حالم بده میشد ومیگفتم خدای من بهترین هارو برام رقم بزن ولی وقتی احساسم بد میشد هی به خودم توگوشی میزدم که فاطمه چت شده مگه تو نمیدونی که خالق زندگی خودت هستی پس چته مگه تو هم مدار وهم فرکانس استاد نیستی (چون من فایل استاد برای چند نفر گذاشتم و گفتم ببینم همون جوری که استاد میگه فقط کسایی که تومدار هستن وهم فرکانس من هستن صدای منومیشنون ودرک می‌کنند)

    استاد باورمیکنید اصلأ ندیدن و نشنیدن و به زورهمون لحضه گوش دادن ودوباره شروع کردن به حرف ها وعقاید خودشون.

    من مطمئنم که فرکانسی سیگنالی فرستادم که هدایت شدم سمت شما ولی واقعا جهادی اکبر میخواد احساس میکنم باید خودموبکوبم از اول بسازم.

    از خدا میخواهم که همون جور که باشما اشنا شدم همون جور هم همه کارها برایم درست بشه و تغییر کرده خودم زندگیم الهی آمین

    دوست های هم فرکانسی برای پیدا کردن خونه راه حل دارید خوشحال میشم از خوندن راه حل هاتون یا تجربه تون عاشقتونم

    خدا یار نگه دارتون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      سبحان رستم آبادی گفته:
      مدت عضویت: 951 روز

      با سلام خدمت دوستان خوب و هم فرکانسی خودم و با سلام خدمت استاد عزیز و بی نظیر خودم بهترینها رو براتون از خداوند مهربان میخواهم

      فاطمه بانو .من هم یه نه سالی میشد که تو یه خونه یه خواب شصت یا هفتاد متری با همسر و دخترم زندگی میکردم با رهن و اجاره بسیار کم که همیشه خانمم جلوی دیگران منو ضایع میکرد و مسخرم میکرد و میگفت با شش میلیون جلو خونه این میخواد چیکار کنه کجا میتونم خونه رو عوض کنه فقط بره تو دهات زندگی کنه.من این یک سالی هست که با استاد و این مسیر آشنا شدم و ایمان داشتم که خونه دلخواهم برام اوکی میشه بخدا فقط نوشتم که خونه دوخوابه بالکن داشته باشه و کرایه و رهنشم نوشتم چقدر باشه چند وقتی بود اینو برا خودم می‌نوشتم.منم متنفر بودم از در بنگاه رفتن.دیگه یک ماه بود به تاریخ قرارداد خونه قبلیم. که رفتم بنگاه البته چند تا شماره از قبل داشتم که مرتب زنگ میزدم به آنها برای خانه تا حضوری رفتم برای اولین بنگاه و گفتم خونه چی داری گفت فقط یکی برا اجاره دارم فلان جا حیات مشترک50ماهی دو میلیون وقتی گفت حیات مشترک من گفتم یکی دیگه پیدا کن من اینو نمی‌خوام.بعد اومدم با همسرم صحبت کردم گفتم یکی پیدا کردم شرایطش اینطوره و فلان جاست تقریبا چند کوچه بالاتر خونه قبلیم همون روز با زن برادرش صحبت کرد تلفنی و به اون ماجرا را گفت که زن برادرش گفت این خونه ای بود که ما قبلاً داخلش بودیم فوق‌العاده است صاحب خونه بینظیره

      و انسان بسیار منصفی است دیگه من و خانمم و برادرش رفتم در خونه صاحب خونه و خونه رو نگاه کردیم خانمم خوشش اومد و منم همینطور و قرادادشو بستم 30ماهی یک و نیم و در حال حاضر کلی کیف میکنم از خونه جدیدم که همه میگفتن گیرت نمیاد ممنون از خدای خوب و مهربونم

      بهترینها نصیبتون باشه.همواره شاد و پیروز و سعادتمند در دنیا و آخرت عاشقتونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      نگار گفته:
      مدت عضویت: 2270 روز

      فاطمه جان از کامنتتون یک ماه گذشته

      و امیدوارم که خونه دلخواهت پیدا کرده باشی

      تجربه من

      من از زمان ازدواج ی خونه عوض کردم

      توی خونه اول 6 سال بودم

      وقتی صاحبخونه برای اینکه مارو بلند کنه و پسرش بیاد توی واحد ما

      کرایه خونه سال جدید از 4 ماه قبل از موعد قرارداد ب ما کفت که واقعا برا اون محله و ی خونه یخوابه ک 9 تا پله تا اتاق خواب میخوره قیمت معقولی نبود

      همسرم ن حوصله اثاث کشی داشت ن بنگاه رفتن

      ولی من گفتم زیر بار نمیرم

      خونه نمی ارزه

      بعد هم اینا نمیخواستم مستقیم بگن بلندشین ( چون باهاشون رابطه دوستانه و رفت و امد داشتیم)

      خلاصه که من دو ماه هر بنگاهی ک فکر میکردم رفتم

      ب جز ی منطقه که گرونترین جای شهر بود و میدونستم پولمون ب رهن و اجاره اش نمیرسه

      من تنها پرس و جو میکردم و شماره میدادم تااا

      یک روز که ب مطب یکی از زبان آموزام که پزشک بود رفتم و سر حرف باز شد گفتم ک دنبال خونم و …

      یهو گفت پسر خاله ام تو ی ساختمونه که تازه یکی از واحداش خالی شده

      و صاحبخونه داره رنگ میرنه و سم پاشی میکنه با پیش و کرایه خیلی هیلی مناسب

      و …

      دقیقا تو اون محل ک من اصلا دنبالش نرفته بودم

      شماره صاحبخونه رو گرفتم و جنگی قرار گذاشتم

      هنسرم از سر تنبلی بهانه می اورد ولی اومدیم خونه رو‌دیدیم و من گفتم اینجا رو دوست دارم و مشغول جمع کردن اثاثیه شدم

      اون خونه یخوابه اتوبوسی که ن تابستون خنک میشد ن زمستون گرم

      با‌کرایه ماهی 600 ، دادم تحویل صاحبش و با شادی

      اومدم تو ی خونه دوخ‌وابه تو ی محله و ی ساختمون از نظر سطح اجتماعی بالاتر

      گل جا

      از باشگاه و کلاس موسیقی ،مدرسه همه مقاطع ،غ انتفاعی و دولتی

      و …

      با کرایه ماهی 500

      صاحبخونه بسیااار. منصف و مسئول

      اون زمان تو این محل کرایه ها از 800 شروع میشد

      من تو این مسیر قدم برداشتم و توکل کردم بخدا

      خدا خودش بهترین‌تو کاسه ام قرار داد

      توکل برخدا کن

      بهترینها نصیبت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    سپیده رحمانی گفته:
    مدت عضویت: 1312 روز

    روز نهم سفرنامه من:

    بنام تنها خالق بی همتا…

    چقدر جالب گفتن استاد عزیز که تا وقتی که نگران باشی و بترسی که خواسته هات عملی نشن، یعنی ایمانت به خدا ضعیفه و هنوز باور نکردی که طبق قانون جهان هستی تو هرچیزی که بخوای و بهش توجه کنی،در بهترین زمان و بهترین مکان برات اتفاق میفته…

    و من متاسفانه گاهی به این ضعف گرفتار میشم، با اینکه دارم روی باورهام کار میکنم و به خدا واقعا ایمان دارم ولی این ترس و نگرانی لعنتی گاه و بی گاه مثل خوره ریشه جونمو میمکن ،تلاش میکنم همون لحظه که کنترل ذهنمو در دست داشته باشم و آرومش کنم و اکثرا خداروشکر جواب میده…

    باور و پذیرش اینکه خدا و جهان هستی خیلی بیشتر از ما میخوان که ما به موفقیت و ثروت و خواسته هامون برسیم، باعث تغییر خیلی چیزا تو جهان درون و بیرونمون میشه…

    و اینکه باید صبور باشیم و فقط تمرکزمون رو بذاریم روی کار کردن روی خودمون و باورهامون و شناخت بهتر قوانین جهان، و نتایج کارو رها کنیمو به خدای مهربون و روزی ده رستگار بسپریم…

    نکته مهم بعدی: به صلح درونی رسیدن (یکی شدن روح و ذهن) و دوست داشتن خودمون بدون ذره ایی توجه به نظرات دیگران و اهمیت دادن ،توجه به باورهامون، احساس آرامش درونی داشتن، تقویت ایمانمون، در لحظه زندگی کردن، عاشق خود الانم بودن و حسرت گذشته رو نخوردن و نگران آینده نبودن…

    من در مسیر رشدم و خدارو هزاران بار شکر میکنم برای بودنم جزو این خانواده بزرگ و دوست داشتنی…

    خدارو شکر میکنم برای داشتن استادی عزیز و باعلم و آگاه و هدایت شده…

    خدارو شکر میکنم بخاطر حضور مریم جان دوست داشتنی و نوشته های بی نظیرش…

    خدارو شکر میکنم برای داشتن دوستان هم فرکانسی بی نظیر…

    خدیا شکرت…خدایا شکرت…خدایا شکرت…

    در پناه الله یکتا

    یاحق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    مصطفی یادگاری دهکردی گفته:
    مدت عضویت: 2524 روز

    بنام رب العالمین و سلام و درود خدمت استاد گلم و همه‌ی اعضای خانواده صمیمی عباس منش

    خداوند را سپاسگزارم که من را به شنیدن این فایل بی نظیر هدایت کرد

    می‌خوام قسمت هایی از یادداشت برداری امروزم را اینجا بنویسم و شاید لابلای اون چیزهایی هم اضافه کنم تا هم باورهای خودت تقویت بشه و شاید بعضی از دوستان این سبک را دوست داشته باشند

    یادداشت های امروز من:

    مصطفی روزی قراره هزاران نفر تولد تورا بهت تبریک بگن و تو بابتش از خدا سپاسگزاری کنی

    مصطفی توانمندی هات را باور کن فارق از اینکه بقیه باور دارن یا نه

    مصطفی خودت را را دوست داشته باش فارق از اینکه بقیه دوست دارن یا نه

    مصطفی از انسانها رها شو و به خدا وصل شود

    مصطفی محتاج توجه بنده های خدا نباش

    مصطفی مهمترین رابطه، رابطه ی تو با خداست و اصل رابطه با خداست

    مصطفی وقتی به چیزی نمی چسبی و رها میشی خودبخود همه چیز رخ میده

    مصطفی خدای خودت را باور کن و با خودت رفیق باش و عاشقانه با خدای خودت رفیق باش و باهاش عشق کن و لذت ببر

    مصطفی شادی را در قلب خودت جستجو کن و محتاج هیچکس برای شادیت نباش ولی همه را دوست داشته باش چون تکیه ای از وجود خودت و خدا هستن

    مصطفی وقتی خودت را می پذیری و با خودت در صلح هستی و نظرات دیگران برات مهم نیست و برای دیگران زندگی نکنی همه چیز خودبخود اتفاق می افته

    مصطفی وقتی ارتباطت را با خدا درست کنی همه‌ی روابط دیگه خودبخود درست میشه

    مصطفی باید به جهان از زاویه ای نگاه کنی که احساس یگانگی با دیگران و خداوند و احساس عطر وجود خداوند در همه جا و احساس دوست داشتن خودت و خدا و احساس صلح با خودت و همه‌ی جهان و احساس لذت و سپاسگزاری از جهان اطراف و از خودت داشته باشی

    مصطفی چیزهایی که نداشتی و سالها آرزوشون را داشتی به موقع وارد زندگیت میشن وقتی که حسرت شون را نمی‌خوری و از زاویه دید خداوند به مسائل نگاه کنی

    مصطفی همه چیز به نوع نگاه تو بستگی داره

    مصطفی باید عشق را از درون خودت جاری کنی

    مصطفی جان بیشتر روی خودت کار کن و بیشتر روی هماهنگی ذهن و روحت کار کن و بیشتر روی خودت تمرکز کن تا روی اطراف

    مصطفی جان باید متعهد باشی و واقعا جدی روی خودت کار کنی و باید خیلی جدی ورودی های ذهنت را کنترل کنی

    مصطفی این روزهایی که داخلشون هستی واسه این اومدن که خواسته هات را مشخص کنی پس از همین لحظه لذت ببر

    مصطفی به هرچیز جوری نگاه کن که احساس بهتری بهت بده

    مصطفی هیچ رویداد و هیچ شخصی را قضاوت نکن که شاید اگه توام جای اون بودی همین رفتار را داشتی.

    مصطفی جان به هیچ چیز نچسب و بابت هیچ چیز نگران نباش و خیلی راحت و روان و رها زندگی کن.

    تمام.

    در پناه خداوند و به امید دیدار ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: