داستان هدیه تولدم - صفحه 88

1496 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    هاشم داداشی گفته:
    مدت عضویت: 1399 روز

    به نام خداوند بخشنده هدایتگرم

    عرض سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته مهربون و دوستان هم فرکانسم

    روز نهم سفرنامه ام

    این گفته‌ای استاد عزیزم برا خودم نوشتم وبرا من گفته شده

    چقدر همه چیز خوب تغییر می‌کنه وقتی که انسان تغییر می‌کنه

    وقتی که انسان خدای خودش و باور می‌کنه و با درون خودش رفیق میشه واقعا دیگه نظر بقیه دیدگاه بقیه براش مهم نیست وبا همه چیز در صلح و عاشقانه داره با خدای خودش زندگی می‌کنه و نتیجه جالبی که براش رخ میده همه چیز براش خود به خود وجود میاد

    به هدفی چیزی نجسبیم و وابسته به چیزی نشیم نخواییم یه چیزی رو به زور بدست بیاریم چون به دست نمیاد

    خودتون باخودتون در صلح باشید خود بخود وارد زندگی ات میشه

    وقتی که باهم چیز در صلح هستی با همسرت با فرزندت با دوستانت وقتی همه چیز رو از زاویه خداوند می‌بینید میفهمی که همه چیز سر جاش و هیچ اشکالی در کار نیست و لذت ببری از خودت

    همه چیز درست میشه

    به موقع همه چیز انجام میشه وقتی که ما در هماهنگی قرار میگیریم

    وقتی که ما حسرت نمی‌خوریم وقتی که ما از موفقیت دیگران خوشحال میشیم وقتی که از کادو دادن به دیگران لذت می‌بریم

    معلومه که ما با خودمان در صلحیم

    معلومه که ما از زاویه خداوند به جهان نگاه می‌کنیم

    و انوقت که همه چیز خود بخود اتفاق میوفته

    باور کنیم که همه چیز و هرچیز به نحوه نگاه ما و تفکر ما بستگی داره

    باید تصمیم بگیری که متعهد باشی که روی خودت کار کنی و اتفاقات رخ میدهد و همه چیز تغییر میکند

    دوست دارم نوید بخش این باشم که زندگی ما نمیتونه خیلی آسون باشه ساده و آروم باشه اگر ما بتونیم از قانون استفاده کنیم اگر ما روی باورامون کار کنیم اگر ما نگاهمون رو به هر چیزی در هر

    لحظه از زندگیمان جوری تغییر بدیم که احساس کمی بهتر به ما بده ،اکر ما رفتار نامناسب از فرزند یا همسرمون دیدیم وری نگاه کنیم که مارو اذیت نکنه احساس بهتری بهمون بده

    جوری نگاه کنیم که حالمون بهتر باشه بی خیال تر باشیم دریک کلام راحتتر بگیریم زندگی رو کسی نمیتونه راحتتر بگیره کسی نمیتونه قشنگتر بگیره دنیا و که روی فکرش کار کرده باشه روی باورش کار کرده باشه خدا رو بیشتر باور کرده باشه و به چیزی تو زندگیش نجسبیده باشه و چیزی براش مهم نباشه که شب و روز براش فکر کنه و نگرانش باشه وقتی شما نگران چیزی هستی یعنی اون چیز بیش از حد برای شما مهم شده که باعث شده برا شما نگرانی ایجاد کنه نگران نرسیدن بهش نگران از دست دادن نگران هر چیزی که بهش بگی احساس بد ، احساس بد موقعی میاد که ما زندگی و خیلی جدی بگیریم همه چیز رو خیلی جدی میگیریم ولی خداوند نگاهش اینطور نیست، دیدگاه خداوند اینکه همه چیز بصورت طبیعی در زمان خودش در زمان مناسب اتفاق می افته

    چیزی رو جدی نگیریم

    جدی منظورم اینکه جوری نگاه نکن اذیت بشی

    خیلی خونسرد باش آروم باش و بعد میبینی که اتفاقاتی که سالها تلاش کردی و دنبالش بودی داد زدی باش و اتفاق نمی‌افتاد ولی الان به راحتی اتفاق می‌افته بدون اینکه تو تلاش کنیم اش . بخاطر اینکه مسیر جهان اینطوریه به خاطر اینکه خداوند بیشتر از ما می‌خواد که به خواستمون برسیم وقتی که ما به خواستمون می رسیم جهان گسترش پیدا می‌کنه

    بخاطر اینکه روند طبیعی جهان اینه

    اگزما طبیعی باشیم اتفاقات طبیعی جهان رو تجربه میکنیم

    اما اگر غیر طبیعی باشیم اتفاقات غیر طبیعی جهان رو تجربه می‌کنیم

    هر جور که هستیم همان جور اتفاق میوفته

    دوش با من گفت پنهان کاردانی تیز هوش

    کز شما پنهان نشود کرد سر می فروش

    گفت آسان گیر کارها کز روی طلب

    سخت میگیرد جهان بر مردمان سخت‌کوش

    استاد عزیزم اینها وصف حال من بود و چقدر حالم خوبه وقتی میبینم صدای شما آرام بخش جان من است

    و همون چیزی رو از خداوند خواستم که بهم داد

    راهنمایی تا دندان مسلح و سرشار از آگاهی‌های ناب

    خدایا سپاسگزارم

    من تصمیم گرفتم هر فایلی رو گوش میدم بنویسم و با این کارم تمرین کنم تمرین کنم تمرین کنم

    بغیشو دیگه نمی‌دونم من طرف خودمو تا جایی که بلد باشم انجام میدم

    من خودمو سپردم به خدای خودم چون تا حالا خودم تو دستای خودم بودم و من تسلیم شدم تسلیم خدای درونم

    استاد عزیزم سپاسگزار تو هستم

    عاشقانه دوست دارم

    و مطمئن باش گفتهاتو جامه عمل میپوشونم تو دستان پر توان خداوند هستی تو زندگی من

    من باید تورو پیدا میکردم

    من تلاش کردم تا با تو هم فرکانس شم تا جذبت کنم

    خدایا بابت هدایتت سپاسگزارم

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    زهرا زهرایی گفته:
    مدت عضویت: 1340 روز

    خب میخوام از حال و هوای این چند روز بگم امروز پنج بهمن 1401 تازه داشتم ب محیط اینجا عادت میکردم که شوهرم خبر داد باید جشن بگیریم من از جشن خوشم نمیومد و شبش خوابیدم اما ساعتای 2 بیدار شدم و از فکر و خیال خوابم نبرد اما از فرداش مدام با خودم حرف زدم و گفتم بقول استاد من تا از این مرحله نگذرم بزرگ نمیشم و کوچیک میمونم و گفتم چه بهتر نسخه زیبا شده خودم رو میتونم ببینم و تجربه جالبی میشه این عبور از ترسم ( الان که دارم اینارو مینویسم قوت قلب میگیرم )

    خلاصه دیگه مثل سابق مدام تو حال نا جالب نمیمونم و تلاش میکنم اوضاع و شرایط رو جوری ببینم که بهم خوش بگذره

    اون روزم قرار بود برم خونه خواهرم اما فهمیدم مهمون داره میخاستم نرم اما پا رو ترسم گذاشتم و رفتم ( افرین گلم)

    دیگه دارم سعی میکنم پا رو ترس هام بزارم

    سعی میکنم تو کارهای خونه تعادل داشته باشم تا حالم خوب بمونه…

    من از شوهرم ممنونم چون تو کارها خیلی کمکم میکنه دیروز رفتیم خرید و یک فرش زیبا خریدیم و خیلی دوسش دارم

    راستی دیشب شوهرم کلی از استاد تعریف کرد ( قبلا اصلا تو فرکانسش نبود و گوش نمیداد) و بعد از حجاب بحث کردیم و منم گفتم اتفاقا یه فایل دارم از استاد که راجع ب حجابه و بعد گفت بزار گوش بدیم…

    ولی شوهرم خوبی که داره اکثرا حالش خوبه با وجود اینکه به این قانون اعتقادی نداره برای همین از من بیشتر پول درمیاره

    درمورد خانه داری هم کم کم دارم عادت میکنم میتونم بگم 80 درصد عادت کردم

    راستی یه نکته من این روزا با خرید کردن خیلی لذت میبرم برای همین بیشتر خرید هام خوب از اب درمیاد با فروشنده های بهتر . پریروز رفتیم یه مغازه ای فروشنده داشت با یه خانمی بد صحبت میکرد بعد از اون من خواستمو گفتم و با من خیلی مهربون بود و فهمیدم که واقعا اون ادم عوض نشده بلکه من عوض شدم ک رفتار ادما با من تغییر میکنه خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    زهرا دشتی گفته:
    مدت عضویت: 1002 روز

    یه جمله ای هست که خیلی باورش دارم

    آدما از شناخت خودشون به‌خدا می‌رسند

    پس هر کس تو خودشناسی موفق باشه احتمال خیلی زیاد تو خداشناسی هم موفق میشم

    برای من که اینطور بود

    هرچقد روی خودم کار کردم بیشتر عاشق خدا شدم

    شاید چون جزئی از خودش هستم

    هر چی که هست خیلی جالبه و برام رقم خورده

    به همون میزان که تو شناخت خودم رشد کردم

    به همون اندازه یا بیشتر تو ارتباطم با خدا پیشرفت کردم.

    یکی از بهترین و محکم ترین عاشقانه ترین رابطه ای که دارم رابطم با یگانه معبودم

    هرروز بیشتر میفهمم از عظمت و شگفت انگیز بودنش.

    لطفهایی در زندگی به من کرده و بلاهایی از من دور کرده تعمتها و موهبتهایی بهم داده که واقعا نمیدونم چطور شکرش به جا بیارم

    و میدونم که در برابر عظمت الهی و اقیانوسی از رحمتش من قطره ای شاید به حساب بیام

    ولی چقد هوای همون یه قطره رو داشت

    زندگی آروم الآنم خواسته ی چند سال پیس م بود وشد

    پس ایمان دارم خیلیییی زودتر از حد تصورم به خیلی ا ز موفقیت و رشد ها تو زندگیم میرسم

    چون خالق این دنیا کنارمه و بدجوری حواسش یه من هست چون من جانشین خودشم. اینو کاملا قبول دارم که برام نهایت عشق و آرامش سلامتی و ثروت میخواد چون میبینم نشونه هارو چون میبینم برام رقم میزنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      Amin Iloon گفته:
      مدت عضویت: 928 روز

      چقدر کامنت عالی بود

      این قسمت که ما خود خدا هستیم – ارتباط خوب ما با خودمون – باعث ارتباط خوب با الله یکتامون میشه

      اینکه اگر ما کار کنیم برا خودشناسی مون – در عمل – به حدا شناسی هم میرسیم

      با روی خدا حساب کنیم و تسلیم بشیم …

      من خودم و خدا مهم هستیم دیگه بقیه رو اصلا کاری نداریم چون ما طبق فرکانس هامون نتیجه میگیرم – نه رو حرف دیگران و مارتی و…

      ما و خدا برا خلق زندگیمون کافی هستیم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 3626 روز

    خدای زیبایی

    روز نهم از سفرنامه.

    هر فایلی که گوش می کنم بیشتر از قبل به رفتار،اعمال،افکار خودم فکر میکنم و هر روز خودم رو بررسی می کنم ،به گذشته ها نگاه می کنم می بینم همیشه دنبال تایید دیگران بودم و الان هم هستم.

    یادم میاد در دوران مدرسه همیشه دوستانی داشتم که ثروتمند بودن و دلیلش این بوده در کنار این افراد. دیده بشم و چقدر عزت نفس کمی داشتم

    درس می خواندم و فکر می کردم با مدرک تحصیلی داشتن می توان پولدار شد ولی همیشه نگران بودم و استرس داشتم

    و الان در آرامشی خاص هستم

    مهم نیست دیگران چی فکر می کنند حتی همسرم

    من فقط سعی می کنم خودم را دوست داشته باشم و بدونم که هر اتفاقی که در اطرافم رخ می دهد فقط و فقط به خاطر افکار و باورهای خودم هست ،با این طرز فکر اگر کسی با من بد رفتار کنه ناراحت نمیشم اول میگم حتما در ذهنم یا روحم افکار منفی بود و سریع میرم بررسی می کنم و دوم میگن این اتفاق قراره منو بزرگ تر کنه

    از زمانی که آموزش های رو دارم گوش می کنم این اتفاقات بد خیلی کمتر شده

    ولی امروز لحظه ای حالم بد شد به خاطر توجه کردن بیش از حد مادرم به یکی از خواهر هایم، اصلا به این رفتارمدر مهمانی توجه نکردم ولی .قاب این فایل رو گوش کردم دیدم هنوز برام سخته که به بقیه توجه بشه و‌من حسادت کردم

    خوشحالم که کمتر از 2ساعت به این رفتارم دیدگاهم عوض شد و خودم و باورهامو بهتر شناختم و در جهت افزایش عزت نفسم خیلی دوست دارم دوره عزت نفس رو بخرم ولی مطمینم در زمان درست به بهترین شیوه این خواسته ام محقق می شود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    احمد فردوسی گفته:
    مدت عضویت: 1510 روز

    به نام الله هدایتگر

    سلام دوستان

    این فایل نشونه امروزمن بود

    این که نگران کسب وکارم نباشم

    برام مهم نباشه خودش خودبه خوددرست میشه

    وقتی مارابطمون باخودمون وخداونددرست باشه(هماهنگی بین ذهن وروح)

    احساس خوب=اتفاقات خوب

    هروقت حالم خوب بوده کارام راحت ترانجام شده وخداروشکرالان اکثراوقات حالم خوبه

    همین امروزاتفاقات خوبی برام افتاد

    یکی ازدوستام که اصلافکرشونمیکردم زنگ زدوظهرناهاردعوتم کردومن رفتم ولذت بردم درکناردوستانم وخوردن ناهار

    چک 500میلیون تومان من امروزبه راحتی پاس شدوهیچ مشکلی پیش نیومد وموارددیگه

    هرروزدارم قانون روبهتردرک میکنم

    رهاباشیم وازاد

    وابستگی روازخودمون دورکنیم

    خودمون رودوست داشته باشم ودیگران رو

    هرروزجلوی اینه ازخودم تعریف میکنم به خودم میگم توارزشمندی لایقی فوق العاده ای وهمین معجزه میکنه برای اعتمادبه نفس بیشترواحساس ارزشمندی

    منم مثل استادپدرم ازبچگی کلابرای من جشن تولدنگرفت واین برای من یک ارزوبودومن الان32سالمه فقط یک باردوستانم برام تولدگرفتند

    ودراینده تولدهای عالی برای من گرفته خواهدشد

    وقتی باخودم وجهان درصلح باشم

    شادوموفق باشید

    احمدفردوسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    زینب گفته:
    مدت عضویت: 2202 روز

    سلام استاد جانم

    این فایل نشونه امروزم

    همین الان ساعت 19:41دقیقه

    29 دی 1401

    درست وقتی بخاطر رابطه ای که داشتم و دیگه ندارم حالم بده

    وقتی که چند دقیقه پیش حتی نه ،

    خیلی کمتر به رابطه دونفر دیگه حسادت کردم

    درست وقتی دوشب پیش حتی به زبون اوردم که آره من حسودیم میشه به آدم های عاشق

    اونایی که حالشون خوبه

    حسرت میخورم

    منی که دویدم

    تلاش کردم

    چرا رابطم درست نشد اما اونا هیچ کاری نکردن و رابطشون عالی

    حالا اومدم نشونه زدم و تو همون خط های اول یک جواب گرفتم

    حسادت میکنی زینب؟

    داری حس بد به جهان میفرستی

    داری میگی من ندارمش

    چیزی و که نمیخوای و جذب میکنی و بهش توجه داری

    خودت و چقدر دوست داری؟

    بدون اون رابطه تعریفی از خوشبختی داری؟

    نه

    ندارم

    بدون اون رابطه هیچ تعریفی از خوشبختی ندارم

    یعنی حتی اگر همه چی درست باشه و عالی من احساس میکنم این و ندارم اون آدم و ندارم و اون رابطه ای که چقدر عاشقش بودم نیست

    و احساس خوشبختی من پوچ میشه

    میدونم پشت همه این حرف ها که نوشتم

    هزارو یک ترمز وجود داره

    که منی که جزو این خانواده ام باید عمل کنم

    عملگرا باشم

    تمرین کنم

    میدونید استاد جان

    واقعا تلاش ذهنی سخت تر

    از خدا میخوام تو این مرحله هم هدایتم کنه

    بهم قدرت بده

    بهم مسیر درست و نشون بده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      زهرا دشتی گفته:
      مدت عضویت: 1002 روز

      خیلی عالیه که پذیرفتید مسئولیت رشدتون .

      به قول استاد تو همین فایل

      شما همین الآنشم خیلی خوبی

      خیلی خوب تر از ازون تصویری که تو ذهن خودتون.

      همین که ترغیب شدید برای تغییر بیشتر یعنی جسارت دارید

      و جسارت شما و امثال شما که خودمم شاملش میشم ستودنیه

      برای رشد

      برای تغیر

      برای بهبود.

      در پناه حق تعالی در نهایت آرامش باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    User گفته:
    مدت عضویت: 1542 روز

    سلام به همگی

    روز نهم

    باید درباره‌ی نشانه هایی بنویسم که هرروز برایم رخ میدهد و پی میبرم دلیلشان‌، در صلح قرار گرفتن با خودم بوده است.

    سال 98 که بلاخره برای تغییر قدم برداشتم، با قانون آشنا شده بودم ولی هنوز با استاد عباسمنش نمیتونستم ارتباط برقرار کنم. اما یادمه پاییز 98 حالم خوب بود و در صلح بودن با خود رو بدون اینکه اسمشو بدونم، تجربه میکردم.

    اونموقع یکی از خواسته‌هام این بود که مسافرت برم ترکیه. هیچ پولی نداشتم و هیچ برنامه ریزی هم نداشتم. فقط دوست داشتم برم ترکیه، چطور با کی و ایناشو میگفتم نمیدونم. اصلنم گیر نداده بودم الاو للاه باید برم. رهای رها بودم. اصلا نچسبیده بودم به خواستم. که یکی از دوستام بهم گفت داداشم میخاد بار ببره کشور ترکیه، بیا تو و منم باهاش بریم. منم گفتم باشه. چند روز بعدش گفت نه نمیشه تو بیای، مامانمم میخاد بره، فلانیم میخاد بیاد جا نمیشه و فلان.‌منم بدون اینکه ناراحت بشم بهش گفتم ببین من میخوام برم ترکیه و میدونم که میرم خدا برام جور میکنه، شما راحت باشین. اینو خیلی قاطع گفتم و این اتفاق رو یه نشونه دونستم که در مسیر خواسته‌ام هستم که راهم درسته و خوشحال شدم. یه مدت کوتاه بعدش، با دوتا از دوستای اهل خوش گذرونی و خواهر کوچیکم، تو بهمن ماه98، اولین مسافرت خارجیمو با 100 هزار تومن پول رفتم وان. و به اندازه‌ی هزار سال تو مدت 3 روز خوش گذروندیم. و میتونم بگم بهترین سفر عمرم بود چون اصلا نگران هیچی نبودم اصلا حساب کتاب نمیکردم. از چیزی نمی ترسیدم. نگران نگاه و نظر مردم نبودم. خود خودم بودم. خجالت نمیکشدیم. فقط آزادانه خوش میگذروندیم.

    تو همون ایام که حالم خوب بود و رها بودم و با خودم در صلح بودم، امکان مهاجرت برام فراهم شد. چیزی که آرزوی چندین سالم بود. و همیشه به کسایی که مهاجرت میکردن حسودی میکردم. اما وقتی تغییر کردنو شروع کردم و دونستم که باید فقط حس و حالم خوب باشه و شکرگزار داشته هام باشم و نچسبم به خواسته‌ام بهش میرسم و بساط مهاجرت به سوئیس، بهشت زمین، برام فراهم شد. اما من هول شدم. مسیرو گم کردم. چسبیدم به سوئیس. قدرت رو دادم به آدمای سفارت به مسئولان سوئیس و خودم رو کمتر و حقیر تر از اونا دیدم و تقلا کردم. که قانون جواب داد و درخواست ویزام ریجکت خورد. سرم خورد به سنگ و پاشدم و دوباره درخواست دادیم و گفتم به درک اینبار دیگه بهش فکر نمیکنم. چون نمیتونستم ذهنمو کنترل کنم و فقط تصمیم گرفتم بهش فکر نکنم. یادمه بهار و تابستون 1400، وارد سایت شده بودم و سریال زندگی در بهشت رو نگا میکردم و زبان فرانسه میخوندم و اگه یاد ویزام میفتادم با خودم میگفتم اینبار فرق میکنه و به خودم استرس نمیدادم و اصلا دلم نمیخواست راه سری قبلو ادامه بدم. که اینبارم قانون جواب داد و ویزا رو اوکی کردن و اومدم سوئیس.

    روز تولد سی سالگیم، یعنی 9 بهمن 98، خیلی خوب بود، یه سورپرایز هیجان‌انگیز تجربه کردم. همسر آینده‌ام برام یه دسته گل خوشگل و خواستگار فرستاده بود. خیلی ذوق زده بودم خیلی خوشحال و خندان. الان چند روز دیگه تولدمه. اونقدر با خودم در صلح میشم که بازم بهترین تولد رو تجربه کنم.

    باید این رو تمرین کنم:

    “به هر شیوه ای که می توانم”، خودم و چیزهای خوب اطرافم را تحسین کنم و با اینکار میان ذهن و روحم هماهنگی برقرار کنم … به هر شیوه ای که می توانم (با تغییر زاویه دیدم) به احساس خوب برسم ‌ و بعد همه ی چیزهایی که به دنبالش هستم، راهشان را به سوی من پیدا می کنند…

    مرتب به خودم یادآور شوم  که‌، “تنها کارِ زندگیِ من ایجاد هماهنگی میان ذهنم و روح است” به نحوی که به آرامش و شادی بیشتری برسم.

    وقتی آن اطمینان قلبی را دارم و  آرام هستم، وقتی احساس شعف می کنم یعنی با خودم در صلح هستم. یعنی راه هدایت به سمت نعمت ها و برکت‌ها را باز گذاشته‌ام. 

    و یعنی تمام خواستنی‌ها به سوی زندگی‌ام در حرکت است.

    با دیدن این فایل مصمم‌تر شدم که دوره به صلح رسیدن با خود رو بخرم. تا یاد بگیرم، به این چیزهایی که خانوم شایسته تو این فایل گفتند عمل کنم،من به یاد گرفتن، به تمرین و تکرار ایمان دارم.

    “در صلح بودن با خودت یعنی‌، یافتن ارزشمندی‌ات در‌ آنچه که هستی‌‌، چهره‌ای که داری‌، پدر و مادر و شهر که در آن به دنیا آمده‌ای و… فارغ از اینکه دیگران تأییدش می‌کنند یا خیر!

    در صلح بودن با خودت یعنی عدم اثبات ارزشمندی خودت حتی به خودت.

    در صلح بودن با خودت یعنی‌، مهمترین دلیل ارزشمند بودن خودت را موجودیت فرکانسی خودت بدانی. موجودی که قادر است با فرکانس‌هایش زندگی‌اش را از دل هیچ‌، خلق کند.

    موجودی که قادر است از دل ناخواسته‌ها و تضادها‌، خواسته‌هایش را بسازد و جهان را رشد دهد.

    هر زیبایی که چشمانت می‌تواند تشخیص دهد‌ و هر احساس خوبی که تجربه می‌کنی‌‌، نشانه‌ای است از «درصلح بودن با خودت».

    تک تک لحظاتی که می توانی موفقیت‌های دوستی را تحسین ‌کنی‌، به غریبه‌ای کمک ‌کنی‌، به عابری لبخند بزنی‌، از موسیقی ای لذت ببری، حسرت نداشته‌هایت را نخوری و برای داشته‌هایت سپاسگزار باشی‌، نشانه‌هایی است از در صلح بودن با خودت.”

    18 ژانویه 2023

    بریم روز دهم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      متین گفته:
      مدت عضویت: 1670 روز

      سلام مریم عزیز

      تازگی چندتا از کامنتهاتونو خوندم . و این کامنتتون عالی بود . چقدر عالی که گفتین میخواستین برید سفر به ترکیه و هیچ پولی هم نداشتین و در آخر رفتید و خیلی بهتون خوش گذشت . چیزی که من هم واقعا دوست دارم سفر به ترکیه رو تجربه کنم و کلا تو این 38 سال از عمرم جای خاصی نرفتم . مخصوصا کشور خارجی .

      نوشتید که برای ویزا به کشور سوئیس اقدام کردید و بار اول چون به اون خواسته چسبیده بودین ریجکت شدین ولی برا بار دوم بخاطر صلح درونی شما به سوئیس مهاجرت کردید .

      کشوری که من اغلب عکسها و فیلمهاشو میبینم و جزو رویا و خواسته من هست .

      و بهتون تبریک میگم برای اراده و ایمان فوق العادتون .

      من عکستونو دیدم و بگم اولین چیزی که یهو جذبش شدم کفشهاتون بود چون دقیقا مثل کفشهای من :)))))

      چقدر خوبه که من الان بجای حسادت :)))))

      دارم به شما و افراد موفق تبریک میگم و تحسینتون میکنم .

      چندروز بود خودم در مدار پایین بودم و اصلا نمیدونستم چرا انقدر نگرانم و خیلی تمرکز ندارم برای خوندن کامنتها …

      بخاطر مسئله ای که امروز برام پیش اومد و من قدرت رو به جای خدا به دیگری دادم ولی خوشحالم که با نوشتن و حرف زدن با خودم بهتر شدم و شروع کردم به خوندن کامنتها و کامنت شما وقتی از رسیدن به خواسته هاتون در نتیجه صلح درونی و احساس آرامشتون حاصل شده . باعث شد که بیشتر بخودم آرامش و حال خوب بدم .

      زمانی که مشکلی پیش مییاد تازه میفهمم که من چقدر باید روی ایمانم کار کنم .

      موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        User گفته:
        مدت عضویت: 1542 روز

        دوست عزیزم

        ممنون که وقت گذاشتین و نظر ارزشمندت رو برام نوشتی…

        دیروز کامنتتونو خوندم، و تنها چیزی که به ذهنم می‌ اومد بهتون بگم این بود که به خودتون بگید “اگه مریم تیزقدم تونسته منم میتونم. حتا کفشامونم شبیهه. هیچ چیز اضافه نداره. چه بسا شرایط الان من از اونم بهتره”.

        ما همیشه چالش داریم. درسته سوئیس بهشته، اما من بعضی وقتا با قدرنشناسی یجوری برا خودم جهنمش میکنم. بعدش به قول شما، کمی با خودم و خدا حرف میزنم و آروم میشم.

        منظورم اینه بقول استاد، مهم نیست کجای دنیا باشیم، باید حسمونو خوب نگه داریم.

        میدونم موفق میشید، همه مون موفق میشیم…

        ما برای پیشرفت خلق شدیم.

        روز خوبی داشته باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    میترا گفته:
    مدت عضویت: 2051 روز

    سلام استاد عزیزم وقتتون بخیر

    دقیقا همینطوره

    من هربار به خواسته ای چسبیدم و خیلی اون خواسته برام مهم بود دقیقا اتفاق نمی‌افتاد و ازم دورتر و دورتر میشد و من احساس نگرانی و ترس میکردم

    هربار که از خواسته ای که برام مهم بود رها میشدم و به نحوی یاد می‌گرفتم فارغ از اینکه اون خواسته رو الان دارم یا نه خوشحال باشم و به نحوی بدون اون خواسته شاد باشم و زندگی کنم! به طرز معجزه واری اون خواسته براحتی اتفاق میفتاد!!

    چقدر ما قانون نانوشته داریم که چه قبولش کنیم یا نکنیم همه چیز در نهایت نظم و یک سیستم مشخص داره کار می‌کنه چه خوشمون بیاد چه خوشمون نیاد !!!

    چه بپذیریم چه ازش فرار کنیم و مقاومت داشته باشیم !!

    اما من فراموشکارم و بین شنیدن ، درک کردن و ( عمل کردن) این قوانین زمین تا آسمون فاصله است اما امکانپذیره و این وقت گذاشتن هزینه کردن انرژی گذاشتن واقعا که ارزشش رو داره !

    ارزشش رو داره که حسرت نخورم و لذت ببرم و حالم خوب باشه و خودم رو توانا ببینم تو اتفاقات زندگیم

    ارزشش رو داره که خودمو برگی در باد نبینم که هر اتفاقی بیاد و بره و من مات و مبهوت بشینم تماشا کنم نههههه نهههه اینطور نیست !

    قبل اینکه به این دنیا پا بگذاریم خدا میدونست که من توانایی خلق کردن دارم که من خالقم مثل خودش !! اما نجواها هست و باید اینقدر کار کنم که صدای قلبم رو بشنوم صدایی که بهم آرامش میده و میگه میترا تو آروم باش تو خوشحال باش من مسیر درست رو نشونت میدم!

    صرف خرید دوره ها کاری برای من نمیکنه !! نه نه نه !

    عمل میخواد تمرین و تکرار میخواد و الان معنی جهادی اکبر رو بهتر درک میکنم !

    استاد شما عاشق این کار هستین و در نهایت صداقت نتایجتون رو میگین و نشون میدین! انتظار بیجا داشتن از خودم باعث میشه ناامید بشم !! اگر ایمان دارم این مسیر درسته مسیر خدا مسیر آگاهی ها و درکشون و تغییر باورهای نادرست !! ادامه دادنش ارزش داره !!

    استاد عزیزم عاشقتم که انقد مهربون و و درنهایت صداقت و عشق آگاهی هایی رو در اختیارمون می‌ذاری که اصله و واقعا خدا هادی هست

    بیشتر از ما میخواد که ما موفق بشیم و بیشتر از ما میخواد ما خوشبخت ، شاد و ثروتمند و آرام باشیم

    الان بهتر درک میکنم که افراد موفق افراد آرام و شادی هستن

    چرا که فقط تو این حالت ایده ها الهام میشه و اجرایی میشه

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    پونه زرگرزاده گفته:
    مدت عضویت: 1731 روز

    به نام خدای مهربان و وهابم

    استاد جان ،مریم جان سلام

    سلام به دوستان عزیزم

    امروز آدمی سر راه من قرار گرفت که می‌تونست من رو به خاطراتی از گذشته ببره و حالم رو بد کنه،اون آدم با حرفهایش سعی کرده بود احساس قربانی شدن،احساس گناه به من بده ،من با تغییراتی که تو مسیر آموزش های استاد پیدا کردم،با شجاعت کلا این آدم رو حذف کرده بود ولی امروز یه لحظه اومد حالم بده شه،حرفهاش مرور شد برام همه این اتفاقها تو چند ثانیه افتاد ولی میدونم که باید جلوی احساس بد رو بگیرم تا تو فرکانس اتفاق های بد نیوفتم،مشغول کارام شدم و تا وقت آزاد پیدا کردم اومدم سراغ فایل روز 9 ،داستان هدیه تولد و در صلح بودن با خودم.سعی کردم خوبی های اون آدم رو مرور کنم و اونها رو تو ذهنم مرور کردم،نمی خواستم تو فرکانس منفی ها قرار بگیرم،بعد به خودم آفرین گفتم،از صمیم قلبم به خاطر حضور استاد تو زندگیم سپاسگزاری کردم .به خودم گفتم پونه تو هم فرکانسی شدی با استاد عباس منش،حرفهاش و درک میکنی،خدا رو تو وجودت پیدا کردی

    پونه داری خوب زندگی کردن رو یاد میگیری در حالیکه دیگران نیستن تو این وادی ها،فرق هست بین تو و بقیه ،بعد شروع کردم به دعا کردن برای اون شخص و از خدا خواستم به صراط مستقیم هدایتش کنه،هر چند فقط و فقط خودش باید بخواد …

    ولی باشنیدن چندین و چند بار ویس امروز کاملا آروم شدم،و فهمیدم این یعنی در صلح بودن با خودم

    خدا رو شکر میکنم یه جاهایی میتونم عمل کنم به دانسته هام،البته یه جاهایی هم نمیتونم ولی خدا رو شکر دیگه میدونم چه خبره ،میفهمم هر اتفاقی ناشی از فرکانس های خودمه پس تمرین میکنم و یاد میگیرم و سعی میکنم عمل کنم

    استاد حال این لحظه ی من،سرشار از آرامش درونی و باور دارم در دنیای بیرونم هم اتفاق های عالی در راستای اهداف و عملکردم در حال رخ دادنه،

    سپاسگزار خداوندم که تو این سایت،در کنار شما و همه دوستان عزیزم هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    محدثه سرداری گفته:
    مدت عضویت: 2131 روز

    به نام خداوند مهربان و هدایتگرم

    خداروشکر میکنم بابت این فایل زیبا و از شما استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز بابت روزشمار تحول زندگی من ممنونم

    چقدر من این فایل رو دوس دارم و از دیروز چندین بار گوش کردم حس میکنم این آگاهی ها دقیقا چیزی هست که بهش نیاز دارم و نه تنها برای یکبار شنیدن برای هر لحظه تکرارش

    عاشق حس رهایی و ایمان و آزادی ای هستم که بعد از شنیدن این آگاهی ها دارم و دقیقا توی همین چند روزه مثال عینی همه ی اینها برای من اتفاق افتاده… وقتی به چیزی چسبیدم و براش ناراحت بودم از من دورتر شد و وقتی با یادآوری قانون تمرکزم رو روی نکات مثبت گذاشتم و اگر بقیه برای من کم میذاشتن من عشق بیشتری بهشون هدیه میدادم و دقیقا بعد از مدت ها همون اتفاقی افتاد که میخواستم و به صورت کاملا هدایتی که هنوز هم خودم نمیدونم چطور ممکنه ولی میدونیم خداوند تواناست و نباید بپرسم چطور میشه باید بسپرم به خودش و خیالم راحت باشه که میشه و من فقط بخوام

    خدایا شکرت خدایا هزار مرتبه شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: