داستان هدیه تولدم - صفحه 95

1496 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد باقر حسن نژاد گلوسالاری گفته:
    مدت عضویت: 840 روز

    سلام خدمت استاد گرامی مریم خانم و خانواده عباس منش

    خب مطالبی که یادداشت کردم چندین صفحه شده و میخوام خلاصه در مورد نکات این داستان برای خودم بنویسم : فایل 9

    تغییر من =تغییر زندگیم

    اول از همه رابطه ام رو با خداوند قوی تر کنم که پایه و اساس همه چیزه .

    هر خواسته ای که دارم رو میتونم با تغییر باور هام بدست بیارم بدون سختی کشیدن .

    خودم رو فقط با گذشته خودم مقایسه کنم .

    مثل حرف امام علی (ع) که فرموند اگر دیروز و امروزت با هم یکسان باشه باختی

    سعی کنم به نکات مثبت زندگیم توجه کنم . حتی در تضاد ها درس هاشو بفهمم و شگر گزار باشم بابت این آگاهی که بدست میارم.

    عدم وابستگی به چیزی = احساس آرامش

    با خودم رفیق باشم. با چیزی نجنگم و در صلح باشم با خودم .

    امروز فیلم پرتاب موشک استار شیپ رو دیدم که وقتی روی هوا منفجر شد . ایلان ماسک و تیمش کاملا خونسرد بودن و این منو شگفت زده کرد .

    و در مصاحبه بعدش تاکید کردن که کلی نکته فهمیدیم از این انفجار .

    این موضوع واقعا درس بزرگی بهم داد . که کاملا مطابق با حرفه استاده که میگه به نکات مثبت توجه کنیم .

    این باور رو باید در خودم تقویت کنم که اگر ایمان و اعتماد داشته باشم به خداوند. بدون استثنا همه چیز درست میشه توی زندگیم و هیچ جایی برای غم و حسرت نباید بزارم درونم اتفاق بیفته .

    حال خوب = اتفاقات خوب

    دوستون دارم و به خداوند بزرگ میسپارمتون

    تشکر از استاد عزیز و خانم شایسته

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    آرمین اصغری گفته:
    مدت عضویت: 2382 روز

    بنام خدا

    سلام بر استاد عزیزم

    قدم 40

    دقیقا وقتی انسان تغییر میکنه همه اطرافش تغییر میکنه

    با اینکه برای مردها تولد نمی گیرند

    وعملا حراست گیر میده

    اما به هر حال برام تولد گرفتن وکلی هدیه برام جمع شد

    واقعا اگه از انسانها رها باشیم

    بهترینها برامون رقم میخوره

    اگه وابستگی نباشه یقینا بهترینها رقم میخوره

    اگه انسان ایمانش قوی میشه بهترینها رقم میخوره

    با خدای خودمون رفیق بشیم

    نتیجه طبیعی رفقات با خدا رقم خوردن رویاهات

    هست

    لذت بردن ودرصلح بودن با خود

    معروفیت ومحبوبیت رو رقم میخوره

    زیبایی رو دیدین وتحسین کردن

    انسانها رو تحسین کردن

    ودرس گرفتن از تضاد ها

    ورفتن در دل ترسها باعث پیشرفت خود وجهان پیرامون میشه

    تنها قدرت جهان هستی خداست

    حتی روزها به ظاهر سخت هم لذت‌بخشه

    ساختن رابطه بین ذهن وروح تو رو به آرامش میرسونه

    باید متعهد بود تا اتفاقات رقم بخوره

    عوض کردن نگاه بهترین احساس رو برامون رقم می‌زند

    به چیزی در زندگی نچسبیم

    تا تمام چیزهایی که رها کردیم رقم بخوره

    استاد ممنونم بابت به اشتراک گذاشتن این

    آگاهی ها ناب

    یقینا جزو بهترین دانشجوها شما خواهم شد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    نازنین خشنود گفته:
    مدت عضویت: 1444 روز

    سلام استاد جان

    دلم نیومد تجربمو نگم

    چون زندگیم سراسر عشق و محبته و هرلحظه دارم

    خدارشکر میکنم بخاطرش

    راستش دقیقا یک سال ‌پیش من با پسری اشنا شدم ک خیلیییی شبیه ب هم بودیم باهم حالمون خوب بود خیلی خوش میگذشت چون من اولین روزایی بود ک دوره عزت نفسو شروع کرده بودمم

    اما اتفاقی ک داشت میفتاد این بود ک من کم کم اینکه روی خودم کار بکنم و عزت نفسمو حفظ کنم رو فراموش کرده بودم انگار ک ‌این اتفاقا بصورت تصادفی برام رخ داده و فکر میکردم چون منو این فرد باهم خوش میگذرونیم و احساس خوبی داریم کافیع اما در اصل من هرروز از خودم دور میشدم و ب اون نزدیک تر

    خودمو فراموش کرده بودم حتی امتحاناتمم میپیچوندم و میرفتم باهاش بیرون

    وابسته ی کامل شده بودم

    چسبیده بودم بهش

    تااینک یروز منو ترک کرد و رفت. ودلیلش هم کمبود عزت نفسم بود ک توی کامنت محصولات نوشتم

    من برای برگشتنش هرکاری کردم

    هروز توی‌ یوتیوب فال میگرفتم ک ببینم برمیگرده یان باورتون نمیشه الان ک فکر میکنم خندم میگیره برای برگشتنش نذر میکردم و چون با شکرگزاری اشنا بودم هرروز از خدا توی دفتر شکرگزاریم میخواستم ک اونو برگردونه

    اما یجا ب خودم گفتم شاید بقول استاد این ادم کویر منه

    من میخوام برنج بکارم اما این ادم کویره

    شاید لیاقت منو نداره ورهاش کردم و نشستم روی عزت نفسم کار کردم

    استاد

    من اون ادمو رها کردم همرو رها کردم

    هرروز احساس خوب بیشتری بخودم دادم تمرینای عزت نفسو اگهی بازرگانی و خیلی چیزای دیگرو انجام دادم تا. کم کم بزرگ تر شدم

    بخداااا قسم ک معجزه شد برام

    اون ادم بعد یکسال باکلی عشق و محبت اومد سمت من درخواست داد ک باهم باشیم

    و منم چون دیدم حالمون باهم خوبه عین قبلا

    قبول کردم

    استاد اصلا نمیدونم چطوری بنویسم

    خوبیاشو مهربونیاشو مردونگیاشو

    اینکه چقدررر عاشق منه

    هرروز رفتارایی انجام میده ک من تورویامم نمیدیدم باهام کسی اینطوری رفتار کنه

    اصلا میگم خدایا مگ من ب این ادم میگم ک چیو دوست دارم چیو دوست ندارم

    منک حرفی نمیزنم فقط روخودم کار میکنم

    و زیباترین وجهه های این مرد رو میبینم

    رفتارها و رابطه ی خوبش باادمارو میبینم

    منطقی بودنشو میبینم

    اینک منو ازاد میذاره

    اینک برای خوشحالیم هرکاری میکنه

    اینا همش لطف خداست و البته ک دلیلش

    قوانین بدون تغییر خداونده

    اصلا وعده دادده ک مارو اجابت کنه

    خلاصه استاد من رها کردم و عشق زندگی من برگشت

    و حالا میدونم ک دلیل این اتفاقات قشنگ کار کردن روی خودمه پس ادامه میدم و رهاش نمیکنم چون حق من رابطه ی خیلییی رویایی ترازینه

    و من لیاقتشو دارم ک هرروز وهروز همه چی عاشقونه تر شه

    راستی استاد الان ک این کامنتو مینویسم از نظر مالی اصلا شرایط خوبی ندارم واینم میدونم ک بخاطر باور هامع

    اگر من تونستم با باور هام و کار کردن روی خودم همچین رابطه ی عاشقانه ای رو جذب کنم

    حتما ثروت رو هم میتونم جذب کنم فقط باید روی خودم کار کنم

    تشکر میکنم ازشما بابت بودنتون

    بابت استادیتون

    بابت مهربونیتون

    دوستون دارم استاد عزیزم

    درپناه الله یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    پاکیزه بارکزی گفته:
    مدت عضویت: 858 روز

    امروز سه‌شنبه

    29 / حمل 1402 هجری خورشیدی

    27 / رمضان 1444

    18 / اپریل 2023 میلادی

    سلام به خدا که عاشقانه در جستجویش هستم

    برای اولین بار هست که بدون خواستن هیچ چیزی خدا را بخاطر خودش میخوایم زیاد در جستجوی خود خدا هستم خدایا حقیقت خودت بر همه نشان بتی یا االله که تو کی هستی چی هستی کجا هستی خدایی بزرگ مهربانم خودت هدایتم کن به سمت خودت پروردگارم مه نوشته نمیکنم خودت بنویس تا یادگار باشد وقتی چند سال بعد آمدم بگویم خدایا ‌کت گرم چقدر خوب شناختمت و با تمام وجودم درک ات کردم خدایا زندهذگی بدون تو پوچ بی معنی هست یا الله بیست ویک سال زنده بودم فقط خدایا خودت کمکم کن زنده گی کنم با نام تو با یاد تو با عشق تو خدایا باور و ایمان مه نسبت به خودت قوی بساز یا الله بنده های عاشق ات میبینم زیاد حسودی میکنم میگم چرا خدا را اینقدر دوست دارند چی دیدن در خدا

    خدایا بیا در قلب یخ زده مه خدایا بیا در خانه خودت که این خانه جز تو صاحب ندارد یا الله کمکم کن که جز تو به کسی دیگر توکل نکنم خدایا برگرد ای کسی که مرا عاشق ساختی خدایا حقیقت بر‌م نشان بتی خدایا خودت برم بتی یا رب زیادددددددددددددددد پشتتتتتتتت دق شدیم مگر مه غیر تو کی را دارم تو که نباشی هیچ چیز لذت ندارد با وجود تو همه چی. معنی دارد خدایا پاکم کن و بیا که چشم امید کن فقط توییی

    به دریا بنگرم دریا توینم

    او نشتسه در نظر من به کجا نظر کنم او گرفته شهر دل من به کجا سفر کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    زهرا راد گفته:
    مدت عضویت: 1852 روز

    به نام خداوند مهربان و یاری رسانم

    سلام به استاد عزیز و مریم بانو ی مهربان و دوستان فوق العاده که تازه دارم عالی بودنشون رو درک میکنم .

    قبل از اینکه با استاد و این سایت آشنا بشم .دختری بودم که همیشه تو دفتر خاطراتم که طبق قوانین دفتر خاطرات که باید خاطرات رو بنویسی، فقط از خدا می‌نوشتم و اینکه چقدر تشنه ی حضورش در زندگیم هستم ،چقدر دوست دارم عاشقانه زندگی کنم و رنگ خدا رو در زندگیم داشته باشم .گاهی وقت ها همین طور که استاد گفتن ،لحظاتی بود که احساس می‌کردم همه چیز زیباست از رشد یه گل لذت می‌بردم از صدای پرنده ها ،پدر و مادر و خواهر و برادرانم رو میدیدم فقط شکر میگفتم به خاطر داشتنشون شاکر داشته هام بودم ،به حرکت ابرها خیره میشدم و قدرت و عظمت خدا رو در اون ها میدیدم خلاصه لحظات نابی بود که وقتی بزرگتر شدم و وقتی این سوال رو میپرسیدم که از زندگیت راضی هستی و یا اینکه آیا واقعا زندگی رو تجربه کردی؟فقط این جواب رو داشتم در تمام مدت عمرم تنها لحظه هایی که این تجربیات رو داشتم زندگی کردم .واین همون زمانی هست که من با خودم در صلح بودم و چقدر لحظات دل انگیزی برام بودن.

    خدای من عشق بازی با تو نهایت حال خوب منه با تو همه چیز رو دارم آره استاد وقتی خدا رو داری همه چیز داری وقتی رابطه ات با خدا درسته تو دیگه نگرانی و غمی نداری و هر چیزی که هست حال خوب و احوال خوب و تیک خوردن خواسته هاست .

    آره استاد هر چیزی که بدست میاری همه فضل و رحمت خداست و تو فقط خواستی و او اجابت کرده .

    آره استاد کافیه با قلبمون دوست باشیم کافیه پیداش کنیم و دیگه رهاش نکنیم چقدر این فرمول ساده است برای خوشبختی و چقدرمیتونه دست نیافتنی باشه نیاز به مراقبت داره مثل نهالی که منتظر میوه اش هستی باید مراقب حالت باشی باید مراقب احساست باشی باید مراقب نگاهت به اطرافت باشی مراقب دیدت باشی کمی زیبایی ها برات کم رنگ شد زنگ هشدار برای دور شدن از مسیره .خدایا چقدر با تو بودن زیباست .کسی که با تو عشق بازی میکنه چه حال ملکوتی و روحانی رو تجربه میکنه میخوام جزو این گروه از آدم ها باشم که دوست تو هستن .خدایا دوستت دارم .

    استاد عزیزم میدونم که لحظاتت پر از رنگ خداست ،میدونم که این حرفا از وصل بودن با خدا میجوشه .میدونم تو تونستی من هم میخوام و میتونم حرکت میکنم به پشتوانه حضور خودش در زندگیم .به امید رسیدن، به امید اینکه بتونن در این مسیر در حرکت کنم و ادامه دار و پیوسته پیش برم‌.

    دوستتون دارم هر عاشقی که در این راه و این سایت هست رو دوست دارم .ممنون برای کامنت های عالیتون لذت میبرم .

    سپاس سپاس سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    علی والا گفته:
    مدت عضویت: 894 روز

    سلام و درود خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و دوستان هم مدار عزیزم

    روزشمار تحول زندگی من

    روز نهم

    بنام رب الارباب

    همین اولین سخن استاد در شروع فایل خودش ختم کلام بود

    به میزانی که ما تغییر میکنیم،شرایط و موقعیت ها هم تغییر میکنن

    چه جمله ای

    کلی حرف توشه

    فکر آدمو درگیر خودش میکنه

    و صد البته که پذیرفتنش برای ذهن از قبل برنامه ریزی شده چقد سخته و چقد مقاومت و نجوا در پیش داره

    بیرون زتو نیست آنچه در عالم هست

    درخود بطلب هرآنچه خواهی که تویی

    بنظرم اولین و مهمترین چیزی که در شروع اقدام به تغییر رخ میده اون آرامش درونی و گم شده ست

    اون ارتباط با الله هستش

    چقد رهاتر میشی چقد آرومتر میشی چقد سبک تر میشی

    با تیشه میوفتی به باورهای محدود کننده و کم کم میتراشی و میری جلو تا به گنج درونت دست پیدا کنی

    و موضوع بعد که استاد اشاره کردن اینکه گاهی همین حسرت ها و کمبود ها و محدودیت ها و تضادها باعث میشه بفهمی چی میخای

    مسیرت عوض میشه

    راهو پیدا میکنی

    هدایت میشی

    نباید به خواسته ها چسبید و پیله کرد چون خودش باعث نگرانی میشه و هم جنس خودشو جذب میکنه

    ما اهداف و خواسته هامونو روشن میکنیم و در مسیرش قدم های کوچک برمیداریم و نگران نیستیم چون ایمان داریم خداوند مارو هدایت میکنه

    باید پارو نزد وا داد

    باید دل رو به دریا داد

    خودش میبردت هر جا دلش خاست

    به هرجا برد بدون دریا همونجاست

    موضوع بعدی از فرمایشات استاد عزت نفسه و احساس لیاقته

    اینکه به میزانی خودمونو لایق بدونیم و دوست داشته باشیم جهان هم به ما پاداش میده

    به میزانی که درک‌کنیم اشرف مخلوقاتیم

    درک کنیم خالق هستیم

    درک‌کنیم مقدسترین بنده ی خدا هستیم

    جهان خداوند هم نشونمون میده

    از ره غفلت به گدایی رسی

    گر به خودآیی،به خدایی رسی

    وقتی انسان خدای خودشو باور میکنه و با درون خودش رفیق میشه با زندگی در صلح میشه

    روان میشه

    جاری میشه

    رها میشه

    دستش تو دست خداست

    دلش قرصه

    دلش گرمه

    و شرایط و رویدادها و اتفاقات و آدمای خوب کم کم وارد زندگیش میشن تا اونو به خواسته هاش برسونن

    خدا سپاسگذارتم ازین مسیر الهی

    ازین هدایت ها

    ازین سایت و این استاد عزیزم

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    حسین مزرعه فراهانی گفته:
    مدت عضویت: 1094 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام ، به همه دوستان عزیزم واستاد عباس منش عزیز.

    خیلی از رب خودم سپاس گزارم که اینهمه حواسش به منه اینهمه هوام رو داره وهدایتم میکنه اگر خودم جلوش رو نگیرم،چون من خودم متوجه شدم از وقتی که با سایت آشنا شدم ودارم رو خودم کار میکنم میبنم یه چیزی درونم میگه کار راحته خداوند کمکت میکنه ولی من با باورهای بدی که برا خودم درست کردم لج بازی میکنه ذهنم میگه نه هیچم آسون نیست وهی به خودم سخت میگیرم وخودم رو نا راحت میکنم ولی با توجه به این فایل فهمیدم که با خودم در صلح باشم وبگذارم خداوند مرا هدایت کند به خودم سخت نگیرم چون طبق ذات جهان تمام کار ها برام سخت پیش میره وبا دیدن زندگی کسانی که کارها براشون راحت پیش میره باورهای قبلیم رو بشکنم وبا باورهای خوب وجدید جایگزین کنم ، به هیچ چیزی نچسبم وقتی به هر چیزی بچسبی ان را از خودت دور تر میکنی .

    به دنبال دیدن زیبایی ها باشیم همین خودما موجودی هستیم که خدا برای خلق ما به خودش افرین گفته ،یعنی اینکه تو خیلی ارزشمندی توخیلی گرونی مگه میشه روتو قیمت گذاشت ،پس ما باید عزتمون رو حفظ کنیم وخودمون رو تحت هر شرایطی دوست داشته باشیم شکر گزار خداوند باشیم وقدر خودمون رو بدونیم.

    حسرت چیزهایی که نداریم رو نخوریم چرا چون وقتی فرکانسی نداری رو بفرستی همون رو جذب میکنم از الان خودمون لذت ببریم .

    من امید وارم که به نکات این فایل عمل کنم ،وان را درزندگیم اجرا کنم چون خیلی جا کار داره که رو عزت نفس، رهایی،ارامش وتوکل رو خدا کار کنم وامیدوارم دوستان هم به آن عمل کنند.

    الهی شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    نگار گفته:
    مدت عضویت: 2171 روز

    نهمین روز سفرنامه

    ای خدا این فایلها جواب و چراغ هدایت من شدن

    هر روز ک یک‌فایل رو‌گوش میدم ی نکته رو‌ب یادم میاره

    ولی اصلی که هر جلسه برام تکرار میشه «تغییر»

    سالهاس که انتظار دارم همسرم تغییر کنه ( اگه سیگارش ترک کنه من ارامش پیدا میکنم، اگه با با من اونطور رفتار کنه روزه بگیره و‌نماز بخونه من خوشحال میشم …)

    اگه پسرم‌درس بخونه من ارامش دارم و اینقدررر این رفتارهای اشتباه رو تکرار کردم و بد توگوشی هایی از جهان خوردم

    الان فهمیدم اون شرایط بخاطر انتظار بیجای من از دیگران بوده که طوری رفتار کنن که من دوست دارم

    همش ب جنبه ی منفی رفتارها توجه میکردم

    فکر میکردم دانل و عقل کلم

    و از نتایج اون رفتارهای اشتباهم

    اعتیاد همسرم شد

    ( در دوران مجردیم دائم‌برنامه ها و داستانهای مجله روزهای زندگی که مربوط ب اعتیاد و … بود رو‌دنبال میکردم دربارشون خیلی حرف میزدم توی ذهنم نوشخوار میکردم و بالاخره خودم با فرکانسهام توی زندگی سخخخت انداختم )

    توی شهر غریب ، 1500 کیلومتر دور از خانواده

    جرات برگشتن پیش خانواده ام‌نداشتم

    موندم که درستش کنم

    اون موقع ب خودم و خدا میگفتم

    و همش گلایه همسرم‌میکردم که چرا فلان طور

    چرا نماز نمیخونه

    چرا دروغ میگه

    چرا ولخرج

    چرا

    چرا

    چراا

    و شب و روزم‌دوخته بودم کار میکردم تا خرج زندکیمون و قسطها دربیاد

    این وسط اعتیاد همسرم شد قوز بالا قوز

    بریده بودم

    ب کمک خاله همسرم ، همسرم غافلگیرانه ب کمپ بردن و شکر خدا همسرم ب سلامت برگشت

    ولی بازم من دست از رفتارهای اشتباهم‌برنداشتم

    غر میزدم

    گیر میدادم

    ناراضی بودم

    و همین باعث شد رابطه ی عاشقانهی من و همسرم که زبانزد بود ب ی رابطه ای تبدیل بسه که اکر چندساعت کنار هم باشیم ی جمله برای گفتن باهم‌نداریم

    رفتار یا چیزی که از همسرم‌میخواستم و تو ذهن و‌دلم‌مرور میکردم ولی ب زبون‌ نمی اوردم

    و عصبانی میش‌دم که چرا خودش نمیدونه

    در مورد پسرمم هم همینطور شد

    و اینقدر ادامه دادم که پسرم بیشتر در مقابلم‌مقاومت میکرد و باعث‌میش‌د ب من توهین‌کنه

    و چندین بار اینقدر دلم شکست و‌گریه کردم

    و ب همسرم‌گفتم انگار که من هیچ‌کاری برای این بچه انجام‌ندادم

    بی احترامی ب من میکنه

    نمیفهمی‌دم که خودم دارم باعثش میشم

    ب زور میخوام‌ کاری که من دوست دارم انجام بده

    باید میذاشتم تا خودش تجربه کنه

    خلاصه که 14 سال با رنج گذروندم

    بخاطر رفتار اشتباه خودم که فکر میکردم من صلاح‌میدونم

    کار من درسته و بقبه باید از من تبعیت کنند

    الان دارم‌اگاه میشم در ماه های پایان 37 سالگی

    ی چیز دیگه ک‌ با این فایل متوجه شدم

    من پیج اینستاگرامی دارم که رشد خیلی چشمگیری داشت و‌ از طریق تبلیغات درامد نسبتا خوبی داشتم

    ولی بعد از ی مدت ( اونم چون‌تغییر نکردم) درامد پیجم شاید صفر و‌گاهی ماهانه 50 هزار تومن یا 100 تومن میشد

    خودم و ب درو دیوار میزدم

    چسبیده بودم و غرق در نیاز دریافت کسی که بخواد براش تبلیغ کنم

    پیجهای همکارام‌چک‌میکردم و حسادت میکردم‌که چرا فلانی که از من اینقدر پایین تر بهش تبلیغ میدن و …

    وابستگی ب ادمها پیدا کرده بودم

    با عشق برای مخاطبهام‌پست اماده میکردم

    ولی تعداد لایکها عصبانیم‌میکرد و‌گاهی از شدت عصبانیت میرفتم‌و پست رو پاک‌میکردم‌که ازش استفاده نکنن

    وقتی تو‌محل کارم، روز معلم که میشد

    من غمگین‌بودم

    چون با اینکه توی زبانسرا زبانزد بودم از تدریس و اخلاق، ولی 95 درصد شاکردام ب روی خودشونم نمی اوردن

    و

    وقتی همکارام هدیه هاشون استو‌ری میکردن من از خسادت میترکیدم

    شاگردای خودم که قبلا شاکرد همکارم بودن، ب من تبریک خشک و‌خالیم‌نمیکردن

    ولی برای همکارم هدیه و‌گل میبردن و براش شعر میگفتن

    و من حررص میخوردم ک چقدرر اینا نمک نشناسن

    من وابسته بودم

    چسبیده بودم

    و از درون التماس میکردم که مورد توجه باشم

    خداروشکر این فایل امروز من اکاه کرد و تمام‌این‌نکته ها امروز برام‌ روسن شد

    خدارو هزار بار شکر برای اگاه شدنم

    خدایا من رو‌در مسیر هدایتت حفظ کن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    علی نوری گفته:
    مدت عضویت: 2232 روز

    به نام خالق زیبایی ها

    خدارو بی نهایت سپاسگزارم بابت آفرینش انسان های توحیدی مثل استاد عباس منش.

    خدارو بی نهایت سپاسگزارم بابت این آگاهی های فوق العاده

    ان شاءالله خداوند رحمان لطف کند همه ی این گفته هارو تو زندگیمون عملی کنیم.

    چقدر لذت بردم استاد از این جملتون که همه چی خود به خود رخ می ده، همه چی به آسانی رخ میده، زندگی من شاهد و گویای این جمله است که همه چی به آسانی و به صورت کاملا طبیعی رخ می ده، به شرطی که خود ما طبیعی باشیم، عاشق خودمون باشیم، عاشق دیگران باشیم، نعمت های خداوند رو ببینیم، حال و احساسمون سعی کنیم همیشه خوب نگه داریم، مراقب ورودی های ذهنمون باشیم، از موفقیت های دیگران خیلی خوشحال باشیم، و اصل مهمتر این که همه چیو خدا ببینیم، واگر رابطمون با خدامون عالی باشه، عاشق خود و خدامون باشیم دیگه تمومه نعمت و ثروت به سمتت سرازیر میشه جوری که اصلا خودت متوجه نمی شی که چطوری این همه نعمت داره میاد.

    خدارو بی نهایت سپاسگزارم

    عاشق تک تکتونم

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    شاهین حسن زاده گفته:
    مدت عضویت: 1394 روز

    به نام خداوند بخشاینده مهربان

    سلام به استاد عزیز وخانم شایسته نازنین

    وتمام همسفران عزیز

    من این فایلو بارها و بارها گوش کردم به جرأت میتونم بگم یکی از تأثیر گذارترین فایل های استاده

    من تو گوشیم یک سری فایل به عنوان فایل های کلیدی دارم که این فایل هم جزءیکی از فایل های کلیدی برای. منه

    به نظر من در صلح بودن با خود یعنی رهایی کامل و وقتی با خودت در صلحی تقلای برای انجام دادن کارها به روش ذهن یا روش خودت نداری وتو فقط قدم بر میداری و به آنچه بهت الهام میشه عمل میکنی و اجازه میدی که هدایت بشی چون وقتی با خودت در صلح نباشی مقاومت داری و اجازه نمیدی که هدایت بشی به مسیر درست وهرچقدر آدم روی باورهای خودش کارکنه وخودشو همینی که هست بپذیره و دنبال تغییر دادن خودش برای رضایت دیگران نباشه بیشتر با خودش در صلحه وجالب اینه که جهان اطراف هم با اون در صلح خواهد بود

    و در کل باید مثل آب شد که به هیچ وجه درگیر نمیشه و رها ودر حال گذر هستش و به هیچ چیز نمیچسبه ودر مسیر حرکتش از هزاران رود ودریا عبور می‌کنه اما هیچ وقت نمیچسبه وهمیشه در حال جریانه

    سپاسگذارم رب یکتا هستم که به این مسیر هدایتم کرد وبا استاد عزیز هم مسیرم کرد که راه و رسم زندگی کردن رو بهم آموزش بده

    سپاسگذارم استاد عزیزم

    ایاک نعبدو وایاک نستعین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: