داستان هدیه تولدم - صفحه 96

1496 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    آلما آسایش گفته:
    مدت عضویت: 1961 روز

    سلام استاد عزیزم وخانوم شایسته عزیز

    روز نهم روزشمار

    یه شب قبل از گوش دادن به فایل روز نهم با همسرم بگو مگو کردیم ومن بهشون گفتم که این بی توجهی وبی محبتی شما نسبت به من اذیتم میکنه ودیگه تحمل نمیکنم واز این زندگی خارج میشم چون پسرم امسال آزمون کنکور دارن نمیخوام ضربه ای ببینن، صبر میکنم وقتی قبول شد از این زندگی خارج میشم. ایشونم طبق معمول بی اعتنایی کردن. ومن چون قانون رو میدونستم به جای نشخوار فکری وعذاب خودم چند صفحه ای یادداشت کردم در مورد اینکه خودم مسعول هرانچه که هم اکنون تجربه میکنم هستم واین منم که باید تغیر کنم و ربطی به ایشون نداره وکلی جملات تاکیدی برای خودارزشی خودم وتشکر از همسرم که بمن این درسها رو میده وباعث میشه مستقل بشم ودیگه وابسته ی محبت وتوجه دیگران نباشم واین خودم هستم که ابتدا باید بخودم توجه کنم به خودم عشق بدم ودرنهایت در دنیای بیرونم تجربه کنم. خلاصه اون شب نذاشتم با حس بد بخوابم ومسعله رو رها کردم. صبح وقتی فایل شماره 9رو گوش دادم اونجا که استاد گفتن نباید انتظاری از دیگران داشته باشیم وفقط باید از خدا بخوایم انگار داشت جواب سوالای شب قبلمو میدادن. خدایا قربونت برم که سریع جواب همه ی سوالامو میدی. وقتی فایل روگوش دادم به خودم قول دادم دیگه از همسرم محبت وتوجه گدایی نکنم وهرانچه میخوام از خدا بخوام ودیگر هیچ. شب که میخواستم بخوابم با تمام وجودم دلم یه آغوش گرم میخواست. یاد فایل افتادم وخودم خودمو تو بغل گرفتم وگفتم من در آغوش خدا هستم چه عشقی بالاتر از اون هست چه کسی بیشتر از اون میتونه بهم محبت وتوجه داشته باشه وخیلی آرام بخواب رفتم. تمام م وجودم پر شد از حس آرامش وواقعا حس کردم کسی منو بغل کرده وگرمای وجودش رو حس کردم. چقدر لذت بخش بود در آغوش خدا خوابیدن.

    قسمتی که تو فایل در مورد کادوی تولد فرمودین دقیقا مثل زندگی من بود. از بچگی یادم نمیاد کسی حتی تولدمو یادش بوده وحتی خودمم یادم میرفت. چندسال پیش که با شما واین سایت آشنا شدم خیلی تغییر کردم. الان چندساله خودم برای خودم تولد میگیرمو استوری تبریک میذارم وکلی کیف میکنم. سالی که اینکارو شروع کردم هم روز تولد وهم روز زن برای خودم جشن گرفتم وبدون هیچ توقعی کیکمو می‌آوردم برای اعضای خانواده واونا میپرسیدن مناسبت‌ش چیه ومن با افتخار میگفتم روز زن هست وچون مادر وهمسر عالی هستم برای خودم جشن گرفتم. تولد بعدیم توسط دوستانم سوپرایز تولد شدم وایی نمیدونین برای کسی که تا حالا هیچکس تولدشو یادش نبوده چه برسه به کادوی تولد چقدر لذت بخش هست. وجالب تر از اون اینه که همسرم بهم هدیه دادن.

    خداروشکر میکنم برای قوانین جهان هستی. شکر میکنم برای سیستمی بودن این جهان واینکه مو لای درز قوانینش نمیره و هرچیزی درست در زمان خودش اتفاق میافته. تا وقتی که من چیزی رو در درونم درست نکنم در جهان بیرونی من درست نمیشه

    استاد عزیزم در نور باشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    محمدصادق امام بخش زاده گفته:
    مدت عضویت: 1560 روز

    سلام خدمت همراهان گرامی

    روز نهم روز شمار تحول زندگی من

    در این فایل استاد در مورد خاطره تولدش صحبت کرد که کسی حتی روز تولد استاد رو هم در زمانی که سنش کمتر بوده به یاد نداشته چه برسه به اینکه برایش کادو تهیه کنند. استاد در این فایل به این موضوع اشاره میکنه که وقتی روی اعتماد به نفسش کار کرده، وقتی خدای خودش رو باور کرده، وقتی روی رابطه‌ی خودش با خداوند کار کرده و این رابطه رو اصل زندگی گرفته، وقتی خودش رو فارغ از اینکه دیگران دوستش دارند یا ندارند دوست داشته، وقتی خودش رو باور کرده فارغ از اینکه دیگران باورش دارند یا نه، وقتی توانایی‌های خودش رو باور کرده فارغ از اینکه دیگران توانایی‌هاش رو باور دارند یا نه وقتی روی خودش کار کرده و خلاهای درونیش رو پر کرده – دقیقا متوجه نشدم خلاهای درونی یعنی چه و چطور کار کرده – اتفاقات جور دیگه‌ای رقم خورده در حدی که شهرها براش تولد میگرفتن و به اندازه ای کادو دریافت میکرده که در یک اتاق بزرگ هم کادوها جا نمیشدن.

    این موضوع چند تا درس برای من داره،

    1- روی اعتماد به نفس خودت کار کن. خودت رو ارزشمند بدون. عاشق خودت باش فارغ از اینکه دیگران دوستت دارند یا ندارند. نکات مثبت خودت رو ببین فارغ از اینکه دیگران نکات مثبت تو رو میبنند یا نمیبینند.

    2- روی رابطه‌ات با خداوند کار کن و این رابطه را اصل بدون. من در این مورد ضعیف عمل می‌کنم البته در گذشته چون کار کرده بودم روش خیلی بهتر شده بودم اما الان احساس میکنم این رابطه ضعیف هست. استاد در فایلهای مختلف گفته که رابطه شما با خداوند یک رابطه‌ای نیست که من بگم چطور این رابطه رو برقرار کنید و خودتون باید این رابطه رو درست کنید و مثل غذا خوردن هست نمیشه بگی چون من اینطوری از کباب خوردن لذت میبرم شما هم بیایید و همین کار رو انجام بدید و اینطوری لذت ببرید.. نه شما خودتون باید یادبگیرید که از کباب خوردن لذت ببرید و در قرآن هم به همین صورت صحبت شده و دلیل پذیرش این حرف استاد هم دلیل قرآنی اش هست که خودم بهش رسیدم با تجربه زندگیم و در نظر گرفتن آیات قرآن و دیدم اصلا در قرآن هیچگونه اشاره به اینکه چطور نماز بخونیم – یا همون توجه به خدا و رابطه با خدا داشته باشیم – نشده. یعنی هیچ روشی برای ارتباط با خدا یا همون نماز خوندن نیست. اما در قرآن خداوند تاکید شدید داره که به خدا توجه کنید. صلات کنید. و کلمه متضاد صلات هم در قرآن تولی بود که یعنی پشت کردن، یعنی نباید به ارتباط با خداوند پشت کنی، تجربه زندگی منم همین رو میگفت، من همیشه از بچگیم مشکل داشتم با نماز خوندنی که همه میخوندن. همیشه میگفتم من اصلا اینو درک نمیکنم و نمیفهممش که چرا باید این ادا اصول ها رو در بیاریم و تازه عربی هم هست و من هیچی متوجه نمیشم که دارم چی میگم و این چه چیزی هست که دارن به ما میگن. بعد گفتن خدا گفته باید نماز بخونی و چون پیامبر این شکلی میخونده تو هم باید این شکلی بخونی. بعد من با خودم گفتم خب مشکلی نداره حتما یک چیزی میدونستن مثل این همه چیزی که یک دلیلی داشته شروع کردم به خوندن با اون اصول‌های عجیب و غریب که الان باید دو رکعت باشه الان چهار رکعت باشه باید این متون عربی رو بگی باید اینطوری صحبت کنی باید وضو بگیری باید این کارا رو بکنی و.. ولی اصلا نه تنها هیچ تاثیر مثبتی روم نداشت بلکه حالم ازش به هم میخورد و میگفتم که یعنی چی این کارا! دلیل اینکه من هیچ تاثیری از این نمازها نمیگرفتم این بود که اصلا مثل ربات داشتیم بالا و پایین میشدیم و یک سری کلمات رو که هیچ معنی و مفهومی برام نداشت رو از حفظ میخوندم و هیچ رابطه ای با خداوند برقرار نشده بود! هیچ شناختی از خداوند نبود! مشکل اینجاست که آدم ها فکر میکنن رابطه با خداوند با تکرار یک سری جملات و یک سری آداب و رسوم خاص ایجاد میشه در صورتی که این حرف کاملا برخلاف قرآن هست. نمازی که همه میخونن میتونه یک رابطه خیلی خوب با خداوند باشه ولی میتونه هم نباشه. یک نفر دیگه شاید یک جور دیگه رابطه با خداوند رو برقرار کنه و بسیار نتیجه بخش تر باشه براش. پس نمیشه تعیین کرد رابطه با خداوند چطور باشه. مثلا همین نمازهایی که همه میخونن رو من تونستم با تغییر نگاهم تبدیلش کنم به یک رابطه دلچسب با خداوند. اولا که همیشه به این شکل با خداوند رابطه برقرار نمیکنم یعنی اینطور نیست که بگم من همیشه نماز اسلامی میخونم، نه یک روزهایی که اینطور نماز خوندن بهم حس بهتری میده و رابطه بهتری با خداوند ایجاد میکنه اون روزها اینطوری میخونم، و صد در صد هم فارسی میخونم که بفهمم دارم چی میگم و چه باوری ایجاد میکنم، ممکنه تو کلمات فارسی ای که میگم کلمات عربی هم باشه مثل اینکه بگم سپاس به تمامه برای خدایی ایست که رب جهانیان است. بله میگم رب. چرا؟ چون رب برای من مفهوم داره! یعنی تنها فرمانروا تنها قدرت و اینطوری خدا رو شکر میکنم حتی میشه ساده ترشم کرد ولی اینطوری من راحت ترم، و نکته دیگه‌اش اینه که سر به مهر گذاشتن، آراسته بودن و حتی وضو گرفتن رو انجام میدم چون یک جور احترام به خداوند میدونم و یک جور ارزش قائل شدن برای رابطه میدونمش، و همیشه سعی میکنم در قنوت‌ها به معانی و مفاهیم مطالبی که میگم توجه کنم نه ورد بخونم، مثلا ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الآخرته حسنه این دعا که آیه قرآنه این باور رو در من ایجاد میکنه که خدایا هم این دنیا رو عالی میخام همون اون دنیا رو عالی میخوام، وقتی میخوام شروع کنم نماز رو میگم خداوند بزرگ‌تر است.. که همون معنی الله اکبر میشه، یعنی خداوند از همه چیز بزرگ‌تر است از هر مسئله ای از هر چیزی از هر کسی از هر قدرتی.. یعنی تمام این جملات برام معنی و مفهوم داره و وقتی به این شکل نماز میخونم و رابطه میگیرم بهم حس خوبی میده. نه اینکه صرفا فقط یک سری ورد بخونم. وقتی با تفکر باشه. وقتی با باورهای درست باشه که از استاد یادگرفتم و واقعا تشکر میکنم ازشون بابت اینکه این همه باورهای عالی در فایلهاشون قرار دادن که باعث میشه نتایج ما بهتر باشه و تفکر ما عمیق تر و عظیم تر باشه. ولی چرا میگم ضعیف عمل میکنم؟ اینکه من در طول روز از خداوند کمک میخوام در طول روز از خدا هدایت میخوام، از خدا تشکر میکنم بابت نعمت‌هایی که بهم داده ولی به نظرم اصلا کافی نیست. رفیقم نیست. رفیق جون جونیم نیست. اونطور که باید احساس عشق کنم از این رابطه رو ندارم. نه اینکه اصلا نباشه ولی یک روند پایدار نیست. یک عشق پایدار نیست. یعنی به قول قرآن اونطور که باید صلات رو به پا دارم و براش اهمیت قائل بشم نیست. همین رابطه‌ای که دارم خودش خیلی نعمت بزرگی هست ولی من استانداردم بالاتره باید خیلی بهتر از اینها باشه. باید دائمی باشه. باید همیشگی باشه. و این به نظرم نیاز داره به اراده و نیاز داره به به قول قرآن اهمیت قائل بودن برای این رابطه. یعنی من باید برای این رابطه ارزش‌های بسیار بیشتری قائل باشم. وقتی میخوای با یک نفر وارد رابطه بشی چقدر قربون صدقه‌اش میری؟ چقدر آراسته میکنی خودت رو؟ چقدر با کلمات عالی صحبت میکنی؟ چقدر به نکات مثبتش توجه میکنی؟ چقدر ازش تشکر میکنی؟ چقدر از وجودش حال میکنی؟ چقدر هم دلی به خرج میدی؟ چقدر به حرفش گوش میکنی؟ چقدر براش اهمیت قائل میشی وقتی با کسی هستی که دوستش داری؟ و خیلی چیزهای دیگه.. حالا رابطه با خداوند باید مثل این باشه و حتی خیلی بالاتر و بهتر باشه. نه اینکه خدا رو آدم فرض کنیم.. ولی اینکه اهمیت قائل بشیم و عشق بدیم من درکم تا الان به همین اندازه هست و همین رو باید عمل کنم.

    استاد در این فایل به این موضوع اشاره کرد که وقتی یک چیزی بیش از حد برات مهمه و وابسته هستی به یک چیزی و در موردش نگرانی در مسیر خداوند قرار نداری. کلا این موضوع وابستگی رو باید خیلی روش کار کرد. وقتی یک چیزی بیش از حد برات بزرگ میشه و برات مهم میشه این یعنی وابستگی. و این وابستگی رو باید قطع کرد. البته فکر کنم در مورد وابستگی به خداوند این موضوع برعکس باشه. هرچقدر رابطه با خداوند عمیق تر باشه و خدا رو بیشتر باور کنی بیشتر نتیجه میگیری و باید وابستگی به غیر از خدا رو قطع کنی. البته در رابطه با خداوند هم نباید نگران باشی و باید باورهات رو درست کنی که نگرانی ای نباشه مثل احساس گناه و این جور چیزا.

    عاشقتونم. امیدوارم خداوند بهترین نعمت‌ها رو به زندگیتون جاری کنه و هر روز رابطه‌تون با خداوند بهتر از دیروز باشه و با منطق‌های قوی باشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      علی میرفخررجایی گفته:
      مدت عضویت: 1521 روز

      سلام محمد جان عزیز

      امید وارم هرجا هستی عالی باشی

      چقدر متن صادقانه و دلی نوشته بودی،چقدر دیدگاه مثل من بود و چقدر اون حسی رو که داری منم دارم،

      این که انگار هنوز خداوند اون رفیق جون جونیم نشده،انگار هنوز اون ارتباط عمیق،اون وقتی که باید برای این ارتباط بگذارم نگذاشتم،

      و البته در مسیرش هستم،

      یکی از باور های ثروت آفرین همین هست که وقتی ثروتمند باشی و قتی از لحاظ مالی زمانی مکانی آزاد باشی وقت آزاد بیشتری داری تا رابطتو با خدا عمیق تر کنی،

      و به لطف خدای مهربان افکارم رو به این سمت جهت دهی کردم که با کمک خودش به آزادی مالی زمانی و مکانی برسم و هر روز رابطمو با خداوند عمیق تر کنم،

      برای بحث نماز،محمذ جان ،من واقعا چند سالی بود که با خودم میگفتم من اگه نماز میخونم باید بفهمم وی دارم میگم،باید حسش کنم،باید این نمازی که میخونم رو من تاثیر مثبت داشته باشه،و یادم میاد چند سال پیش قشنگ نشستم معنی جملات داخل نماز رو خوندم و حسش کردم و اشک ریختم و دیگه همیشه با دونستن معانی جملات نمازمو می‌خوندم و واقعا حسش میکردن،و کاهن مثلن وقتی بعضی افراد میومدم کنارم نماز می‌خوندن و میدیدم مثل جت نمازشو خوندو دوید رفت،میگفتم این چیه؟؟؟!!!

      و به قول استاد ادب از که آموختی از بی ادبان شد،

      در حدی که من هر وقت میرفتم برای خواندن نمازم،حداقل نیم ساعت نماز هام طول میکشید،کلی با خدا صحبت میکردم،دعا میخوندم،و واقعا عشق میکردم،

      و از وقتی با استاد آشنا شدم و با خدای واقعی آشنا شدم واقعا برام رفتن داخل مسجد و نماز خواندن در جمع یک سری افرادی که نمی‌دونم دارن چیکار میکنن(البته قصد قضاوت ندارم ولی احساسم اینو میگه) حس میکنم جام اونجا نیست،دوست دارم تنهایی این کارو انجام بدم،به قول شما،دیگه من هم هر وقت حس کنم یا دوست داشته باشم که به اون شیوه صلاه به جا بیارم به اون شیوه ارتباط برقرار میکنم،اما

      به دنبال سبک خودم هستم شیوه خودم،

      دارم کشف میکنم برای خودم که چه شیوه ای منو راضی تر خوشحال تر نزدیکتر می‌کنه و دوست دارم اونطوری صلاه به جا بیارم،

      عاشق خواندن قرآن هستم،و از وقتی درکم نسبت به معانی قرآن تغییر کرده که اصلا واقعا دارن به طور عملی سعی میکنم تو زندگیم ازش استفاده کنم،برای ایمان،برای توکل،برای رفع نگرانی و ترس،برای ایجاد باور فراوانی و ثروت ،برای ایجاد باورهای توحیدی،

      و واقعا دوست دارم بیشتر زمانم در طول روز رو 1-صرف ارتباط با خدا بکنم،2-تو سایت باشم،3_کاری که عاشقش هستم رو انجام بدم،

      این تموم لذت زندگی منه و دارم سعی میکنم بسازمش و ازش لذت ببرم,

      کامنتت فوق العاده و صادقانه بود،برات آرزوی بهترین هارو میکنم،

      انشاالله سعادت مند در دنیا و آخرت باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        محمدصادق امام بخش زاده گفته:
        مدت عضویت: 1560 روز

        سلام علی عزیز. سپاسگزارم بابت کامنت زیبایی که نوشتی و تجربیات عالی ای که منتشر کردی، بله دقیقا همینطوره که گفتی. نماز باید با درک و فهم انجام بشه به شیوه ای که احساس بهتری و تاثیر بیشتری ایجاد میکنه انجام بشه و نباید از روشی که گذشتگان گفتن که ورد خوندنبدون فهم و باور هست و مثل ربات ها بالا پایین شدن هست پیروی کنیم. امیدوارم که بهترین نتیجه ها رو بگیری و رابطت با خداوند هر روز زیباتر از گذشته بشه.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    مجید رنجبر گفته:
    مدت عضویت: 1691 روز

    سلام به استاد عزیز ، خانم شایسته و تمام اعضا سایت

    سپاس از خداوند و استاد عزیزم بابت این فایل و آگاهیهای بینظیرش

    من میخام طبق دستور از این فایل استفاده کنم ، به امید اینکه در زندگیم تغییرات بزرگ و بزرگتر اتفاق بیفته.

    الف) مهم ترین نکات این فایل :

    1-همه تغییرات در زندگی من وقتی اتفاق می افته که من تغییر کنم.

    2- اعتماد به نفس و کار کردن روی خلاهای درونی من ، باعث تغییر رفتار اطرافیان با من خواهد شد. خودم و توانمندیهامو باید باور کنم ، خودم رو همینجوری که هستم دوست دارم ، فارغ از اینکه بقیه منو دوست دارند یا ندارند.

    3-اگر من از انسانها رها بشم ، اگر با خدا عشق کنم ، اگر ایمانمو تقویت کنم ، اگر محتاج توجه دیگران نباشم ، خودبخود به خواسته هام میرسم ، ارزشمند میشم ، معروف میشم ، محبتا به من جلب میشه ، مثل علی (ع) که میگه تو باعث شدی من بر سر زبانها بیفتم من کار خاصی نکردم .

    4- تا وقتی که من تغییر نکنم ، روی باورام کار نکنم ، رابطه مو با خدا اصل ندونم ، تغییری در زندگی من پیش نمیاد و تضادها با من هستند.

    5-هر چیزی برای من مهم باشه و بخام بهش بچسبم و رهاش نکنم و براش بحث کنم و ناراحت بشم و … هیچ وقت برام اتفاق نمی افته.

    6-وقتی من خدا رو باور کنم و با خودم و درون خودم در صلح باشم ، نظر بقیه ، دیدگاه بقیه ، رفتار بقیه با من اصلا برام مهم نیست.

    7-وقتی من با زندگی و تمام اطرافم در صلح باشم ، از زندگی لذت ببرم ، خوشحال باشم ، عاشقانه با خدای خودم زندگی کنم ، نتیجه ش این میشه که تمام تضادها ، حسرتها و … خودبخود برای من حل میشه.

    8-قانون اینه کاری که ما برای خوشبختی باید انجام بدیم اینه که با قلبمون و درونمون دوست باشیم و شادی رو درون خودمون پیدا کنیم ، جوری به مسائل نگاه کنیم که احساس بهتری به ما بده ، فقط محتاج خدا بشیم و با خدای خودمون رفیق بشیم. از اینکه هستیم راضی باشیم ، خودمون و بقیه رو دوست داشته باشیم ، چون همه مون تکه ای از خداوندیم ، نتیجه این نگاه سلامتی ، ثروت ، شادی و تمام خوبیهاست.

    9- به هر هدفی یا موردی بچسبم که به دست بیاد ، هیچ وقت به دستم نمیاد ، وقتی با خودم در صلح باشم ، نظر بقیه برام مهم نباشه ، همه چیز خودبخود اتفاق می افته.

    10- هر چیزی که هر کسی داره از لطف خداست و این لطف خدا برای همه هست ، بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را ، منظور از ارتباط با خداوند ، ارتباط قلبی ای هست که انتهاش احساس آرامش هست ، احساس دوست داشتن خودم و دیگران ، احساسی که هر جایی که هستم بتونم زیباییها رو ببینم ، با هر کسی هستم نکات مثبتش رو ببینم و …

    11-وقتی من هر لحظه و همه جا عطر خداوند رو حس کنم (الخیر فی ما وقع) یعنی اینکه خودم رو همینجوری که هستم دوست دارم ، زندگیمو با تمام خوشی و ناخوشی هاش دوست دارم و میدونم تمامش برای تکامل من لازم بوده.

    12- وقتی من همه چیز رو از زاویه خداوند ببینم (هماهنگی روح و ذهنم) با همه کس و همه چیز و از همه مهمتر با خودم و خدای خودم در صلح خواهم بود ، و میفهمم که همه چیز سر جاشه ، هیییچ اشکالی در کار نیست ، اونوقته که همه چیز خودبخود درست میشه.

    13- هیچ خواسته ای برای من نباید تبدیل به حسرت بشه ، همه چیز به موقع اتفاق می افته ، وقتی من در هماهنگی قرار میگیرم ، وقتی من برای چیزی حسرت نخورم ، همه چیز لذت بخش میشه ، وقتی از موفقیت بقیه خوشحال میشم وقتی از کادو تولد بقیه خوشحال میشم ، معلومه من با خودم در صلحم ، دارم همه چیز رو از ازویه خداوند میبینم ، اونوقت همه چیز خودبخود اتفاق می افته.

    14-من باید باااااور کنم همه چیز به نحوه تفکر و نگاه من بستگی داره ، همه اتفاقات خوب می افته ، وقتی من با خودم در صلحم ، وقتی عشق رو از درون خودم پیدا میکنم ، وقتی من تنها قدرت دنیا رو خدا بدونم و رابطه مو با خدا درست کنم و همه چیز رو از خودش بخام خودبخود بقیه روابطم عالی میشه ، خودبخود به خواسته هام میرسم .

    15- استاد عزیز براحتی به همه چیز رسیدن و مخالف افرادی هستند که میگن انسان برای خوشبختی باید زجر بکشه ، باید سختی بکشه ، روزای ناخوش من باعث میشه خواسته هامو بهتر و بیشتر بشناسم ، دلیل اینکه استاد همه چیز رو براحتی بدست میارند اینه که تصمیم گرفتند روی خودشون ، روی باوراشون ، روی رابطه شون با خدا کار کنند ، سعی کردن بیشتر تو دنیای خودشون باشند و روی هماهنگی روح و ذهنشون بیشتر کار کنند و مسایل بیرونی خودش درست شده.

    16- وقتی من میام روی مسایل بیرونی کار کنم هر چی بیشتر تلاش کنم نتایج کم رنگتر میشه و بعد که میام روی خودم کار میکنم دوباره همه چیز درست میشه .

    17-اگر استاد همه چیز رو براحتی بدست آوردند منم میتونم همه چیز رو راحت بدست بیارم ، فقط باید زمان زیادی رو بذارم رو خودم کار کنم ، باید ورودیهامو کنترل کنم ، باید باورهامو تغییر بدم ، باید متعهدانه تصمیم بگیرم روی خودم کار کنم و بعد اتفاقات تغییر میکنه و اتفاقات رخ میده .

    18- الان خدا رو شکر زندگی استاد سراسر آزادی و آرامش و سعادت و سلامتی و ثروت و فراوانی هست ، هر روز معجزه و دوستان جدید و روشن شدن بیشتر راهشون و افزایش آگاهیشون هست. الان استاد نویدبخش این هستند که زندگی برای همه میتونه زیبا و ساده و قشنگ و راحت باشه اگر ما از قانون استفاده بکنیم و روی باورامون کار کنیم.

    19-اینکه چطوری نگاهمونو عوض کنیم ، یا چطوری روی باورامون کار کنیم راهش اینه که در هر لحظه از زندگیمون نگاهمون به هر چیزی رو جوری تغییر بدیم که احساس کمی بهتر به ما بده مثلا اگه رفتار نامناسبی از کسی دیدیم جوری نگاه کنیم که احساس بهتری به ما بده ، در یک کلام زندگی رو راحتتر بگیریم ، کسی میتونه اینجوری نگاه کنه که روی فکرش و باوراش کار کرده باشه ، خدا رو بیشتر باور کرده باشه ، به چیزی نچسبیده باشه ، که شب و روز بهش فکر کنه و نگرانش باشه .

    20-وقتی من نگران چیزی باشم ، یعنی اون مورد بیش از حد برام مهم شده ، نگران هر چیزی ، نگرانی یعنی هر چیزی که احساس بدی به من میده ، این وقتی اتفاق می افته که من چیزی رو خییلی جدی میگیرم ، جدی منظور اینه که جوری نگاه نکنم که اذیت بشم ، ولی دیدگاه خداوند اینطور نیست ، اون میگه همه چیز در زمان خودش بصورت طبیعی اتفاق می افته .

    21- اگر من خیلی خونسردتر و آرامتر باشم ، میبینم که خیلی چیزایی که بخاطرش نگران بودم و دعوا میکردم و استرسشو داشتم خودبخود اتفاق می افته ، چرا چون مسیر جهان اینه ، چرا چون خداوند از من بیشتر میخواد من به خواسته م برسم ، چون اگه من به خواسته م برسم جهان گسترش بیشتری پیدا میکنه و این هدف خداوند هست.

    22- روند طبیعی جهان اینه که من به خواسته م برسم ، اگر من طبیعی باشم این اتفاق برام می افته ، هرجورری من باشم و به جهان نگاه کنم ، همونا برام اتفاق می افته :

    دوش با من پنهان گفت کاردانی تیزهوش

    کز شما پنهان نشاید کرد سر می فروش

    گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع

    سخت میگیرد جهان بر مردمان سخت کوش

    ب) کدام نکته بیشترین کمک را به من کرده است ؟

    موارد 6 و 10 و 19

    ج) برنامه شخصی من برای اجرای این موارد در عمل

    چیست ؟

    مورد 6 :

    یه متن باید بنویسم من در طول این چند سال چه پیشرفتایی داشتم ، چه چیزایی خلق کردم ، چه بهبودایی به شخصیتم دادم ، چقدر از دیروزم بهترم ، چقدر خوشحال تر شدم ، چقدر تونستم با قوانین نتایج جدیدی به وجود بیارم ؟

    اگر چیزی برای نوشتن دارم که برای هر موردی چی دارم بگم ، که فبها ، اگر نه باید در عمل یه چیزی ایجاد کنم برای هر سوالی و بعد ، اینا رو تو مسیر کارم ، وقتایی که کار فکری ندارم ، وقتایی که حالم ناخوشه ، وقتایی که جایی هستم که ورودیهای نامناسب هست و … متن رو میخونم ، اگر امکان خوندن ندارم تو ذهنم مرورشون میکنم و میگم بابا دمت گرم ، تو واقعا داری عمل میکنی بعد حسم عالی میشه و همیشه اینا رو بخودم میگم و کللللی عاشق خودم میشم ، میگم من بقول استاد جز اون حداقلایی هستم که کار فکری میکنند و زندگیمو دارم خلق میکنم و چقدر من خوووبم .

    البته اینا نباید گول زنکی باشه ، از همه شون مهم تر من باید با نتیجه حرف بزنم ، باااید نتیجه گرفته باشم ، هر چند کوچک ، حتی از اینکه مثلا یه نکته خییلی کوچیک تو کارم یاد میگیرم ، اینکه یه آگاهی جدید دریافت میکنم ، اینکه یه برخورد خوب از یکی میبینم ، یه کاری مثل تعهد به انجام تمرینات دوره ها و … حتی چیزای خییییلی کوچیک رو خییییییلی بخودم میگم ، میگم خدایا شکرت که این منت رو برمن گذاشتی و به این مسیر هدایتم کردی و بخودم میگم دمت گرم که داری عمل میکنی ، اینجوری رابطه مو با خودم عالی میکنم.

    و بعد از بهبود رابطه م با خودم ، هر کسی با من رفتار ناجالبی داشت یا نظر ناجالبی راجع به من داشت ، یا هر چیز دیگه ای ، بخودم میگم این انسان عزیز تکه ای از رب العالمینه و منم همینجور ، میگم من چقدر افتخار برا خودم دارم ، من چقدر نکات مثبت تو خودم دارم ، من خودمو دوست دارم و اینا رو از هدایتای الله میدونم و دارم میبینم که هر روز دارم بهتر میشم ، نظر یا رفتار این فرد سر جاش محترم و قابل احترام هست ولی هیچ عامل بیرونی نمیییییتونه حال منو بد کنه ، نباااااااید حال منو بد کنه ، من با توجه به لیستی که نوشتم عاااااااالی هستم و من برای خودم زندگی میکنم.

    مورد 10 :

    این یعنی عدل خداوند ، یعنی خداوند بینهایت عادله بقول استاد تو فایل جمع بندی مصاحبه با اقای عطارروشن ، من باید نقش خودم رو در حرکت و باز کردن درها پررنگ بدونم تا شامل عدل و هدایت الله بشم ، اگه من ایمان داشته باشم و عمل صالح انجام بدم خدا هدایتم میکنه به خواسته هام ، نشانه ایمان من آرامش عمیق و ماندگار من هست ، البته من حق دارم ناراحت بشم ، عصبی بشم و … ولی نباااااااید توی این حال موندگار بشم ، باید با یه عامل درونی با تغییر زاویه دیدم از اون حال بیام بیرون ، مثل استاد موقع پرواز آسمانی پسر عزیزشون.

    و نشانه عمل صالح من اینه که با کار فکری ای که منجر به عمل میشه هر روز شخصیتمو بهتر کنم ، صادق تر بشم ، شادتر بشم ، بخشنده تر بشم ، فروتن تر بشم ، با گذشت تر بشم ، در کارم متخصص تر بشم ، هر جایی هستم خانواده ، محل کار ، دوستان ، خیابون و هر جای دیگه ، بهترین نسخه ای از خودم رو ارائه بدم که مطابق با قوانین هست ، رابطه مو با الله قویتر کنم ، خودم رو بیشتر دوست بدارم و …

    وقتی من هر روز تو این زمینه ها و هر زمینه دیگه ای از دیروزم بهتر عمل کنم و اینو واااااقعا بسنجم بهش فکر کنم و ببینم و درک کنم این تغییراتمو ، من رابطه م با خلق ، خالق و خودم عالی و بهتر و بهتر میشه ، پس چه دلیلی داره که نگران باشم ، من بااااید جز لاخوف علیهم و لا هم یحزنون باشم ، اگر نیستم یکی از موارد ایمانم و عمل صالحم می لنگه ، از الله میخام که بهم بگه و بهتر و بهتر بشم و ایمان دارم که با نشونه ها بهم میگه .

    مورد 19 :

    این واقعا خیلی نکته عالی و نابی هست و سپاس از خداوند و استاد عزیزم که این نکته عاااالی رو من تونستم درک کنم ، من برای اینکه مطمئن باشم اصل و اساس زندگی ، قانون احساس خوب = اتفاقات خوب هست ، از خدا پرسیدم به سند این قانون توی قرآن هدایتم کن ، اونم گفت این همه من گفتم لا خوف علیهم و لا هم یحزنون ، فایل (( قرآن و قانون جذب استاد)) ، این همه گفتم سپاسگزار باشید ، این همه گفتم فقط با من باشید ، این همه گفتم من امتحانتون میکنم باید صبور باشید ، اینا همه ش یعنی باید با فعل مضارع همواره در حال خوب باشید و بمانید ، بعد من خیلی لذت بردم ، اومدم از این الهام یه بک گراند ساده و قشنگ درست کردم و گذاشتم روی گوشیم که هر وقت میبینم یادم بیفته و با تغییر نگاهم احساسمو خوب کنم .

    اگر من بتونم این قانون رو اصصصصصلللل قرار بدم ( با همین تاکید) که کار راحتی نیست واقعا کار راحتی نیست ، اینکه استاد فرزند گلشون به رحمت خدا بره ، بعد استاد حالشونو خوب کنن کار هر کسی نیست ، ولی وقتی الگویی مثل استاد میبینم که از کجا به کجا رسیدن ، میگم ارزششو داره که براش تمرین کنم ، میگم نتیجه های خودتو ببین چقدر چرخ زندگیت داره روون تر میچرخه ، پس تعهدتو و ایمانتو قویتر کن و نتایج بزرگتر بگیر ، دیدن زندگی استاد و تغییرات زندگی خودم و دیدن خواسته هام که چقققددررر راحت اتفاق افتاده و بقیه ش هم اتفاق می افته ، این اییییمان و تعهد رو به من میده ، که روی این قانون کار کنم.

    به امید عمل خودم به این آگاهیها در زندگی روزمره و واقعی

    سپاس از خداوند ، استاد عزیز ، خانم شایسته محترم و تمام اعضا سایت .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    صدیقه گفته:
    مدت عضویت: 1620 روز

    سلام و عرض ارادت خدمت استاد گرانقدرم آقای عباسمنش عزیز و مریم خانم عزیزم و دوستان گرامی

    خداروشکر صحبتهای استاد در این فایل ، آموزه های بسیار ارزشمندی برای من هستند . این همانی است که برای هدفم به این سفر قشنگ و زیبا آمده ام .

    هدف من از شروع این سفر دل انگیز که امروز هم روز نهم آن هستیم ، همین رسیدن به صلح با خودم هست .

    یکی از دعاهای نمازم هم اینه :

    [ ربنا هب لنا من ازواجنا و ذریتنا قره اعین و ” اجعلنا للمتقین اماما ” ]

    پروردگارا ما را همسران و فرزندانی مرحمت فرما که مایه ی چشم روشنی ما باشند و” ما را پیشوای اهل تقوا قرار بده ”

    تمام این آیه مرتبط به این موضوع ما نمیشه ، به خاطر پر محتوا و نورانی بودن آیه عنوان کردم .

    در اصل منظور من قسمت پایانی آیه است . ” ما را پیشوای اهل تقوا قرار ده ” مسئله ی مهمی است که حضرت ابراهیم نیز از خداوند درخواست کرده اند .

    منم از خدا درخواست دارم : خدایا منو با موفقیت هایم ، با رسیدن به خواسته هایم ، سربلند و سرافرازم کن .

    تا الگویی مناسب باشم برای فرزندانم و کسانی که با من در ارتباط اند ، تا ببینند این مسیری که انتخاب کرده ام و خدا خدا گفتن هایم مثمرثمر واقع شده است .

    خدایا ! مهربانم ! من که دستانی از دستان خودت هستم ، تا قدمی برداشته باشم برای گسترش جهان هستی ات .

    حالا در اینجا استاد عزیزم ، پیامبر زمانم ، باشیوایی فصیح ، راهنماییم کردند ، برای رسیدن به چنین مقامی ، برای استجابت دعایت، که اگر میخواهی ” الگو و پیشوای اهل تقوا باشی ” ! ! …

    باید با خودت به صلح برسی

    خدایا شکرت و متشکرم

    اینقدر استاد مطلب قرآنی رو واضح و قشنگ توضیح میدن ،مثل ارتباط با خدا ، حسادت ، قضاوت و …..

    که من در بعد از اینهمه درس خوندن و حفظ احادیث و قرآن خواندن ، با صحبت های استاد بهتر متوجه اصل موضوعات شدم .

    اینجا یاد گرفتم :

    بتوانم فکر خدا را بهتر بخوانم و باهاش بیشتر و بهتر هماهنگ شوم .

    خودم و اطرافیانم و بیشتر دوست داشته باشم ، و بیشتر تحسین کنم و سپاسگزار باشم .

    با قلبم بیشتر ارتباط برقرار کنم.

    ارزشمندی خودم را هر روز و هر لحظه به خودم یاد آور شوم

    عوارض حسادت و حسرت و نگرانی را هم بهتر درک کردم ووو….

    ادامه ان شاءالله در روزهای بعدی سفر

    در پناه نور و عشق الهی باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    مریم دیناشی گفته:
    مدت عضویت: 1072 روز

    مهم‌ترین متنی که باید بارها بارها با خودم بخونمش درکش کنم و در عمل بکار بگیرم و باهاش زندگی کنم:

    رابطه‌ی تو با خودت‌، مهم ترین رابطه زندگی شماست و همه ی چیزهایی که در بیرون از خود تجربه می کنی، از دوستانی که داری‌، اتفاقات خوبی که تجربه می کنی‌، رابطه‌ات با پول‌، رابطه‌‌ات با عشق و مهم‌ترین ارتباطات زندگی‌ات و همه آنچه که می‌خواهی داشته‌باشی‌، نتیجه این رابطه‌،است.

    تمرین آینه ،شکر گزاری برای وجود خود،تحسین نقاط و‌ویژگی های مثبت خود،توجه به ظاهر، لباس،آراستگی ،تغذیه، ورزش ،کسب آگاهی،مدیتیشن ،عبارات تاکیدی،کسب مهارت ،اتیکت، کار کردن برای کسب درآمد

    ،در ذهنمون با خودمون درست حرف بزنیم

    و …

    همه این ها کارهاییه که باعث خویشتن دوستی میشه

    از وقتی تمرینات خود دوستی رو با تعهد و رضایت قلبی انجام میدم نتایجش رو در دنیای بیرون دیدم.

    ما اصل و محور هستیم

    رفتار جهان بازتاب رفتار و رابطه ی خودمون با خودمون هست .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    نگار گفته:
    مدت عضویت: 2171 روز

    قبل از آشنایی با استاد و رسیدن ب مدار کنونیم

    همیشه در وجودم نا ارامی بود

    یک حس کمبود برای دیده شدن

    من از زمان تولد تا دوماه اول سال تحصیلی اول دبستانم توی خانواده پدریم بزرگ شدم

    خاطرات انگشت شمار از بودن و بازی با مادرم دارم

    چون اون بنده خدا و یکی از عمه هام تمام کارهای

    اون خانواده پرجمعیت

    از جمله شستن لباس

    آشپزی

    و تمیز کاری و … انجام میدادن

    و یادم ک از همون بچکی همراه دوتا عمه کوچکترم که اون سالها مقطع راهنمایی یا اول دبیرستان بودن

    به جشن تولد و مهمونی و دورهمی های دوستانشون میرفتم

    و گل سرسبد مجلس بودم

    از زیبایی

    و حافظه ای قوی که هرچی عمو و عمه هام ( از ترانه های هایده و مهستی

    تا شعرهای بلند کناب فارسی

    و …. رو ب من یاد داده بودن با اون سن کمم تمام و کمال برای بقیه اجرا میکردم

    چندماه پیش عمه ام کفت: ما هرچی رو میخواستیم بهش برسیم و باشیم و نتونستیم روی تو پیاده کردیم

    ی دحتر آرووم و حرف گوش کن که همه آرزوشون

    همیشه که عمه هام جمع میشدن شروع میکردن ب مقایسه چهره من و خواهرام و بچه های عمه ی بزرگم

    چهره ی پدر و مادرم واقعا زیباست

    پوست روشن و چشمان رنگی

    که من و خواهر و برادرم ب ارث بردیم

    خلاصه که این اهمیت چهره طوری بود که ناخوداگاه شده ملاک سنجش من و خواهرام

    مثلا وقتی ی نفر میدیدم و بهش حسودیمون میشد میکفتیم : با اون قیافه ی مسخره اش فلان ماشین سواره

    با اون قیافه زشتش چ شوهری داره

    لیاقت رو در زیبایی چهره میدیم و فکر میکردیم ناحقی

    چون ما زیباییم نداریم ولی اونا که چهرشون ( بنظر ما) نا زیباست شانس دارن ( یعنی حقشون نیس)

    و ….

    از یجایی ب بعد فهمیدم ک ارزش ادما ب چهره نیست ب ذات، ب منش

    ب بزرگی دل، ب درستکاری

    تا قبل از اکاهی مثلا اون زمان که مدرس زبانسرا بودم، چهره ام بسیار متفاوت از بقیه معلما بود و مشخص بود که اهل این شهر نیستم

    با وجود زیبایی ظاهریم از درون خالی بودم

    رنج میکشیدم

    نظر دیگران در مورد.ر نگ مو و مدل لباس و .. برام مهم بود

    اخساس میکردم این همه هنر و زیبایی که من دارم همسرم نمی بینه

    حرص میخوردم همش نشخوار ذهنی داشتم ، داشتم ظرف میشستم یهو بخودم میومدم و میدیدم سرم داغ شده و فکم قفل

    از در‌ون خسادت میکردم

    هنش خودم مقایسه میکردم

    که مثلا زن دایی همسرم

    ن سواد داره، ن کار میکنه، ن هنری داره جز بازار و خرید و دور همی فامیلی ولی

    شوهرش رو سرش میذاره

    اون وقت من پا ب پای شوهرم کار میکنم تا خرج خودمون و قسط و کرایه خونمون برسونم

    کلی صرفه جویی میکنم، ب جای خرید لباس ، خودم میدوختم

    ب حای سالن رفتن، خودم موهام رنگ میکردم

    تا کمک زندگی مون باشم و هیچکدوم ب چشم همسرم نمیومد و

    دغدغه اش اجیل عید فطر پدر و مادرش و …

    حالا میفهمم که من خودم نمیدیدم

    ارزشمند نمیدیدم

    ارزشم توی تایید همسرم میدیدم

    همکارام و دوستام بخاطر خونه داری و دستپخت و شیوه تدریسم تحسینم میکردن

    ولی پر نمیشدم

    میخواستم همسرم ازم تعریف کنه و تشکر

    چون پشت اون کارهایی که میکردم توقع تشکر داشتم

    و‌ب این خواسته چسبیده بودم و هی ازش دورتر میشدم

    و برای پر کردن این خلا

    ظاهرم توی محیط کارم خاص بود

    و ی چیزایی درست میکردم و میبردم محل کارم تا تعریفی ک از همسرم نمیشنیدم از همکارا و مدیرم بگیرم

    الان خیلی اکاهتر و ارومترم

    ارایش نمیکنم، اکر هم ارایش کنم برای توجه دیگران نیس، اون‌روز خودم دلم خواسته

    با خودم تکرار میکنم

    من ارزشمندم

    من افریده ی ارزشمندم خداوندم

    من خاصم

    من زیبام

    خوش اندامم

    هنرمندم

    من خلاقم

    باسلیقه ام

    توی تدریس بینظیرم

    از جلوی اینه رد میشم و ی نگاه ب خودم میندازم میگم

    قربونت برم صدی خانوم ک اینقدر ناازی

    قربون دستپختت

    قربون چشمات

    قربون موهای قشنگم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    نفیسه دشتی گفته:
    مدت عضویت: 985 روز

    ایاک نعبدوایاک نستعین

    سلام به استادجانم وخانم شایسته ی مهربونم وخدمت همه ی دوستانم

    هماهنگی بین ذهن وروح زمانی میسرمیشودکه دقایقی خودرااززندگی مادی جداکنیم وبه عظمت دنیای درون پی ببریم ونظاره گرافکارخودباشیم نظاره گرتنفس خود،این جادوی حیات که به طرزشگفت آوری درحال جریان است .کانون توجه خودراروی قلبمان متمرکزکنیم وسپاسگزارخداوندی باشیم که عادل است وعدل اودرتمام کائنات مشهوداست .

    انسان آگاه نبایدخودرادرتلاطم دریای خروشان ذهن گم کندوبایدپیوسته خودراازآنچه درذهنش میگذردبرحذردارد.حال خوب زمانی پایداراست که نجواهای ذهن راخاموش کنیم تاصدای خدای درون خودرابشنویم ،خدایی که منبع آرامش وزیبایی است قلب رابازمیکندزمانی که قلب گشوده شودوازلحاظ معنوی سرگرم زندگی شودمفهوم واقعی زندگی درک میشودزندگی سراسرشوروشوق واشتیاق وشادی بی وقفه است هرچیزی ممکن غیرممکنی وجودنداردهمه چیزدرنهایت راحتی دست یافتنی می نماید.وقتی ازایمان قلبی صحبت میشودهدف همین حسِ زیباست .گشودگی قلب فقط باسکوت باجداکردن خودازهرپدیده ی مادی،ایجادمیشودوقتی انسان جایگاه خودرادرجهان هستی بیابدازحضورش نهایت لذت رامی بردخودرادوست داردواین یک امربدیهی است که به صلح باخودش می رسدچون اوخداست خالق زندگی خودش اوست که جهان راگسترش می دهدوآهنگ های ازلی جهان رامیشنودواینهمه هماهنگی راستایش میکندوخودراسزاواره اینهمه نعمت وفراوانی می داند.

    خوشبختی ازآنِ کسانی است که درجریان پیشرفت جهان قرارمیگیرندوذهن خودراآرام میکنندتادنیای واقعی جلوه نمایی کنداین است پاداش خداوندبه بندگان مومن وسپاسگزار

    آرامش ثروت خوشبختی زیبایی که همواره درحال افزایش است .

    ردپای من درروزنهم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    مهسا سالاروند گفته:
    مدت عضویت: 1065 روز

    بنام نامی الله.

    سلام استاد عزیزمممممم

    سلامممم مهربان استادم .

    اینارو قلبم مینویسه ،قلبی که هر روز حالش بهتر از دیروزه و با حرفای شما هر روز آبیاری میشه و اون نهال ضعیف کوچولو ،یواش یواش داره قوی تر میشه.

    این فایلو قبلا دیده بودم اما امروز قلبم گفت ،برو و دوباره گوشش بده،استاد عزیزم امروز 12 اردیبهشت روز معلم هست ،من معلمم امسال اولین سال ورودم به تدریس هست ،سال ها قبل همیشه منتظر این بود تو دوران دانشجوییم که بیانو بهم تبریک روز معلم بگن،به مامانم ،بابام از قبل کلی قر میزدم که باید برام کادو بگیرینو تبریک بگین،اگرم کسی بود که یادش میرفت و تبریک نمیگفتم خیلی ناراحت میشدم و بهم میریختم،الان دارم به اون روزا فکر میکنم میبینم منشا همه اونا برای اون بود که با خودم در صلح نبودم،خودمو دوست نداشتم و تعجب میکردم چرا بقیه دوستم ندارن،استاد عزیزم به لطف خدای عزیزم و فایل های شما و به لطف تعهد خودم چندماهی هست که دارم روی خودم کار میکنم ،اما با نشانه هایی که دریافت کردم بخصوص تو همین فایل ،به این نتیجه رسیدم که دوره عزت نفسمو شروع کنم و تعهد فولادین بدم،استاد عزیزم امروز من مهسای قبل نیستم ،من شخصیتمو بکل تغییر دادم ،متعهدم و پیش میرم چون خودمو لایق بهترینا میدونم،استاد باورتون نمیشههههه از دیروز اونقدر تبریک روز معلم گرفتم که هنوز وقت نکردم به خیلی هاش جواب بدم ،همه بهم زنگ میزنن،دوستام ،همکارام ،شریک عاطفیم که مهم تر از همه برام یه دوست واقعی شده این روزا،دیروز مامانم قبل اینکه از خواب بیدار بشم رفته بود برام کادو گرفته بود ،استاد باورتون میشه همونننننن کادوی بود که میخواستم یه عروسک خرس پنبه ای ناز،،،،،،،،

    تا دیدمش از شوق میخواستم گریه کنم ،،،،یاد قبل افتادم و خودمو با اون مقایسع کردم دیدم الله اکبرررررررررررر،همونای که میخواستم شد،ادما چقدر برام ارزش قائل شدن چون خودم با خودم در صلحممممممم…….

    استاد عزیزممممممم،اینارو برای کسانی مینویسم که به تازگی شروع کردن ،میخوام بگمممممم منه مهسااااا،تمام روزام پر شدع از نتایج فایل های استادم،میخوام بگممممم بیایم و حتی به فایل های رایگان استادم ،متعهد باشیم ،امتحان کنیم و نتیجه رو لاجرم خواهیم دید…..

    استاد عزیزممممم،من هر روز رو روز شما میدونم ،چون زندگی من الان رو یه ریل خوشبختی و حال خوبه،،،،

    و شما دست خدا شدی براممممممم.

    عاشقتونممممم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    ندابشارتی گفته:
    مدت عضویت: 1407 روز

    سلام استاد و دوستان عزیز

    روز نهم و تعهد من!

    در واقع طبق فرامین استاد،وقتی‌ رجوع میکنیم به خودشناسی،و تمرکزمون رو از مسائل بیرون از خودمون برمیداریم،در همه ی ابعاد رشد میکنیم

    در واقع این خودما،درونه ما،افکار ما،ترمزها و‌کویرهای ما هستن که موجب شدن ما در یکسری مسایل رشد نکرده یا خیلی کم نتیجه ببینیم

    اما وقتی ،سفر میکنیم به درونمون،احساس لیاقت،باور فراوانی ،باور رهایی …میسازیم

    و ترمزهایی مثل حرف مردم،باور کمبود،وابستگی به این دنیا و ریزو درشتش ازهمه لحاظ(مالی ،خانواده و روابط ،حتی جسم خودمون ..که برای خداست )دست میکشیم

    نا خداگاه بخاطر فرکانس های سالمو خالص،از نظر مالی به بهترین ها و امکانات، بدون سختی و در سریعترین زمان هدایت میشیم

    در روابط با بهترین انسانها در بهترین مکانها و زمانهای مناسب مراوده و هم‌نشینی داریم و روابطه غیر همفرکانس با ما،بدون اذیتو نار احتی در کمال احترام و ارامشه خاطر جدا میشیم

    در سلامتی ،انداممون به بهترین نحو ممکن،عمل میکنن و اندام ناسالم شروع به سالم شدن میکنن

    در واقع حس رهایی و تسلیم بودن،در مقابل منبع بی انتهای تدبیر کننده،موجب لذت و راحتی بیشتر در همه ی ابعاد میشه

    باعث سبک بالی و رها بودن میشه

    حس سوار بودن بر شونه های خدا

    که هرجا ببره،قطعا عالیه

    چون قدرت مطلقه

    چون خودش ساخته و خوب خبر داره کجا منو ببره بیشتر بهم خوش میگذره

    فقط باید رها از دنیا،متمرکز به درون باشم

    چون از خود شناسیه که به خدا شناسی میرسم

    مثل همین مساله ک 6سال بود درگیرم

    از زمانی که تصمیم گرفتم رهاش کنم و رجوع کنم به درونم،ایراد خودمو دربیارم ،به صورت باور نکردنی به مدت دو هفته نتایج اومد

    نتایج ینی همون ارامش خاطر

    همون پایان انتظار

    یعنی قوت قلب برای مسائل دیگ٫ که دیدی ندا این اکی شد؟پس راجب همه چی اینجور باش

    حرص پولو فلان خونه و ماشینو نزن

    برو باوراتو درست کن

    دنبال این بیرون نباش ک ببینی چه خبره

    این بیرون،هرکی داره به اندازه ی شناخته درونش نتیجه میگیره

    اگه دوستت بهترین کشور مهاجرت کرد،درونش بوده

    مسیرش به تو ربطی نداره

    اگه داداشت فلان رابطهه ی خوب یا بد داره بخاطر درونشه به تو ربطی نداره

    اگه مامانت بیماری داره،بخاطر درونشه به تو ربطی نداره

    تو ببین چیکارا کردی با زندگیت! احساس ارامش داری؟رهایی از اینده و دیروز؟ رهایی از پولو ثروت؟رهایی از ترس از قضاوته مردم؟

    به معنای واقعی،رهااااایی؟

    اگه نیسی ایراد هست

    ایراد این بیرون نیس دنبالش نباش نداخانم

    ایراد از محل کارو مدیر نیس

    ایراد از تورمو دلار نیس

    ایراد از کشورو شهرت نیس

    ایراد از قانونو مملکتت نیس

    ایراد از پدر مادر نییس

    ایراد از خواهر و برادرت نیس

    ایراد از هیچ جا نیس،جز اون درون پاکی که وقتی فرستادمت روی زمین و تو خواسته یا ناخواسته انقد خط کشیدی روش انقد پاکش کردی دوباره خطو تا بالاخره به این درک برسی که این لوح پاک درونت که بهت داده بودم،باید تلاش کنی پاک باشه پاک نگه داری

    باید یروزی برسه که خودت متوجه بشی ک باید پاکش کنی ازهمه خط خطیهایی که با ورودیات کردی

    و اون روز تو دوباره متولد میشی

    اینبار با قدرت انتخاب

    اینبار با ورودی های اگاهانه

    نداجانه من،تمام پیامبرانه من، هم این تکاملو طی کردن تا به مرتبه ی بالا و پیامبری رسیدن

    بخاطر اشتباهات گذشته ،خط خطیا ،خودتو سرزنش نکن

    بخاطر چیزهای از دست رفته حسرت نخور

    اینا همه جزوی از این مسیر برای تولد دوباره بوده

    از حالا ببعد انتخاباتو درست کن

    بازهم اشتباه میکنی اما اینبار کم رنگتر ک سریعو راحت از لوح درونت پاک میشه و نقاشیای قشنگ زندگیت زشت‌نمیشه

    خدایا شکرت برای هزارتا نشونه های امروز که بخاطر همین‌حس رهاییه که دارم فقط چندروزه کار میکنم

    هدایت شدن به کوهای زیبا و رود قشنگت

    غذاهای خوشمزه توی دل همون طبیعت بکرت

    اشک ریختن از سر سبک‌ شدن و ارامش

    شنیدن حرفای قشنگت خداجون از زبون ابجی لیلا

    تماس مامان یکی از شاگردام برای تشکر ازمن بابت خیلی چیزها که من واقعا خودم متوجه این همه تاثیر مثبته خودم روی اطرافیانم نبودم

    تماس یک نفر دیگ برای پیشنهاد یک باشگاه با شرایط عالی که اجاره کنم

    رعایت قانون سلامتی

    اسمون ابیه پر از ابرهای بهاری

    نم نم بارون کنار رود و سبزها و درختای خوشرنگ و شکوفه های زیبا و قهوه ای ک داشتم حین تماشای این زیبایی ها میخوردمو ابجیم از خدا برام میگف

    ندا خدا همین روده خدا همین درخت زیبایست خدا همین بارونه خدا همین قهوست خدا همه ی ایناست ک تو لذت ببری

    و

    خدا تو چقدر کافیی برای من

    (نشونه های فقط همین 8 ساعت اخیر)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      لیلا بشارتی گفته:
      مدت عضویت: 2411 روز

      به نام رب

      دختر تو چقدر داری خالص میشی.

      قشنگ اینو از جنس نوشته هات میشه فهمید ومنی که از نزدیک باتوام از رفتارت وحتی از نگاهت این احساس پاکت رو میتونم با تمام وجودم حس کنم.

      زمانی که توی کوههای دارآباد باهم قدم میزدیم وحرف از قوانین بود وفقط نشون دادن زیباییهای خالق به هم‌.

      ذوق کردن برای رویش گل روی سخره.

      ذوق کردن برای شکل زیبای ابرها.

      ذوق کردن برای نم بارون.

      ذوق کردن برای قهوه.

      ذوق برای رود .

      ذوق برای ریواس

      ذوق برای هم که چه احساس خوبی داریم.

      ذوق برای اینکه چه استادی داریم وچه هدایتی شدیم.

      وخلاصه ندای عزیزم خیلیییییییییییییی خوشحالم از اینکه یکی از شاگردای باحال استاد کنارمه.

      حرفامو میفهمه..البته که قبل تر هم تو این مسیر تنها بودم عشق میکردم با خودم وخدایی که از رگ گردنم به من نزدیکتره .

      اما الان احساسم به مراتب بهتره که باهم داریم این مسیر زیبای زندگیمون رو سوت زنان ولذت بران طی میکنیم.

      عشق می‌کنیم از خدا میگیم از قوانین ثابت میگیم که چقدر مارو مطمئن‌تر کرده برای ادامه ی مسیر ورسیدن به خواسته هامون وبرای حل مسائلمون وگذر از تضادهامون…

      اخ که ندا دلم میخواد هر لحظه کنارهم بودیم وهرلحظه تکرار وتکرار میشد چون لحظاتی که باهم هستیم لحظات روحانیست البته که بودن در فضای سایتم همین حس رو به من میده چون اکثر بچه ها تو این خانواده تو یه جنس از فرکانسیم.

      خداروشکر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        ندابشارتی گفته:
        مدت عضویت: 1407 روز

        ابجی

        تازه میفهمم کامنت نوشتن چقدر باعث ایجاد فرکانسای خوب‌میشن

        الان ک متوجه شدم به کامنتم،پاسخ ا‌مده ،وقتی اومدم کامنت خودمو خوندم بی اختیار رر همینجورررر اشک میاد از چشام

        چقدر اروم شدم

        چقدر خوبه که برام نوشتییی

        دوست دارم

        احساس ارامش

        انگار با خوندن کامنت خودم و تو نشونه هایی بوده ک باید میفهمیدم

        اونم رهایییبه

        به قول استاد باید هرلحظه کار کنین

        و من احتیاج داشتم دوباره یادم بیارم

        که رهایی چقدر نتایج برای من ساخته

        نزارم دچار روزمرگی بشم

        و وقتی اومدم برای این کامنت

        یه نفس‌راحت از ته قلبم کشیدم

        خیلی برام لذت بخش بود و سبک شدم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      لیلا بشارتی گفته:
      مدت عضویت: 2411 روز

      سلام به خواهر عزیزم ندا طلایی

      ابجی جونم خدا روشکر که کامنت شما رو دیدم وهزاران بار تحسین میکنم که این قدر رشد شخصیتی داشتید وبه خودم می بالم به داشتن خواهری مانند ندا طلایی که همه بچه ها این قدر دوستش دارن حالا می فهم که چرا این همه دوست دارن به خاطر اینکه مانند فرشته ها پاک هستی اشک در چشمانم پر شد وقتی نوشته های زیبایت رو می خوندم دوست دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    زهرا چگینی گفته:
    مدت عضویت: 904 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    روز نهم سفرنامه

    با سلام به اساتید گرانقدر و همه دوستان

    درسهایی که میشه از این فایل ارزشمند یاد گرفت:

    وقتی احساس حسرت، حسادت، نگرانی، ناراحتی و چسبیدن به یک خواسته داری یعنی در حال دور شدن از آن خواسته هستی.

    مهمترین رابطه ای که باید روی آن متمرکز شویم، رابطه با خود و خدا یا همان انرژی درونی است و همه روابط بیرون از ما تحت تاثیر این ارتباط میباشد. یعنی به اندازه‌ای که این ارتباط در درون خوب است‌، اتفاقات بیرون هم همانقدر خوب است و بلعکس

    پذیرش چهره، پدر و مادر و شهری که در آن بدنیا آمده ایم را داشته باشیم و هیچ گاه بخاطرشان ناراحت و سرافکنده نباشیم چون ما نقشی در هیچدام نداشته ایم و خودمان را همانگونه که هستیم ارزشمند بدانیم و نخواهیم این ارزش را حتی به خودمان ثابت کنیم.

    همواره خودمان و چیزهای خوب اطرافمان را تحسین کنیم و با اینکار میان ذهن و روح هماهنگی برقرار کنیم

    آرامش‌، اعتماد قلبی، شکرگزار بودن و احساس شادی درونی یعنی با خودت در صلح هستی و با این حس به سمت هرآنچه بخواهی هدایت میشوی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: