نشانه من برای واضح شدن قدم بعدی - صفحه 30
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/04/abasmanesh-4.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2020-04-15 12:03:502024-12-17 10:21:14نشانه من برای واضح شدن قدم بعدیشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام تنها فرمانروایی جهان هستی
با نام عاشقی که معشوق اش منم
سلام به استاد عزیزم و دوستان مهربانم
امروز روز هشتاد و سوم من هست
و چی خوب فایل بی نظیر هست
چند روز میشد که فایل های روز شمار دنبال نکردم و امروز گفتم دوباره بیایم و بیبینم و کمنت بگذارم ولی حسم خوب نبود حس کردم بیهوده هست چرا ؟؟ چون یکبار میبینم سر سری نگاه میکنم و رد میشوم کمنت میخوانم کمنت میگذارم مثل کارخانگی که حل شود
و این فایل چقدر بی نظیر بود فایل هدایت واقعا عالی هست
من هدایت خداوند تا حالا که از جمله هدایت کننده گان هستم به مفهوم درست درک نکرده بودم
در دوران جاهلیتم فکر میکردم کسی که انسان بد هست از خدا برایش هدایت بخوایم
به خودم خوب هرگز نمیگفتم که خدایا هدایتم بکن چون فکر میکردم من خو خوب آدم هستم به انسان های بد آدم هدایت میخواهد
ولی چقدر غلط درک کرده بودم
ما هر لحظه به هدایت الله نیاز داریم و تازه معنی درست هدایت از زبان استاد دانستم وااااااای این خودش یک موفقیت بزرگ هست استاد همین حالا که کمنت گذاشتم این جمله را درک کردم که من در گذشته چی فکر میکردم و حالا چی فکر میکنم
و از خداوند خواستم من هم از شما یاد گرفتم استاد و از خداوند خواستم که خدایا هدایتم کن در طول روز کجایی سایت باشم و ویدیو بیبینم که به رشدم کمک کند و بتوانم زودتر به خواسته خودم برسم
و چقدر زیبا خداوند چند دقیقه بعد هم نی چند ثانیه بعد در قلبم الهام کرد برو فایل های تشخیص اصل از فرع را بیبییبین با دقت بیبین نوت بگیر تمام کمنت ها را بخوان و بالایی هر فایل وقت زیاد بگذار و هرچی را یاد گرفتی کمنت کن و تکرار کن من هم لبیک گفتم و سر از فردا میروم در فایل ها تشخیص اصل از فرع
من صدقه اینگونه هدایت شوم بیبیبببببن چقدر زیبا هست هم بسیارر بهتر اصل را از فرع شناسایی میکنم و قوانین بیشتر درک میکنم هر جا به موضوع برخوردم میدانم اصل چیست فرع چیست خدایا شکرت
خدایا شکرت برای این هدایتتت
من آسان شدیم برای آسانی ها
من عزیز دردانه عالم هستم
من شهزاده جهان هستی هستم
خداایااا شکرت دوستتتت دارم
در پناه حق باشید
به نام خدای مهربان هدایتگر
به خودم متعهد شدم هر وقت هر فایلی درکی در من ایجاد کرد که منجر به یک تصمیم شد بیام و زیر فایل بنویسم تا بعنوان یک سند از من در اون تاریخ ثبت بشه…
قبلا خیلی در مورد نوشتن نظر مقاومت داشتم…میگفتم وقتم رو میگیره…یا اینکه حتما باید از اون تصمیم نتیجه بگیرم…و یا استاد میخونه نظرات رو…پس باید خیلی خیلی عالی بنویسم…اما خوب بعد از اینهمه کار کردن روی خودم خیلی راحت تر میگم گور بابای این حرفا…واقعا باید بریزم دور این حرفا رو…نجواهای ذهنم رو بشناسم و بدونم با چه لفافه هایی منو از مسیر درست خارج میکنن
………
در ضمن باید به خودم یاداوری کنم که این اولین نظری هست که با سرفیس پرو 8 جدیدم مینویسم :)
از وقتی که این وسیله رو توی سریال سفر به دور امریکا و بعدش تو دوره جهانبینی توحیدی جلسه 5 دیدم استاد به چه راحتی با یه دست بازش کرد و کیبوردش رو ازش جدا کرد عاشقش شدم…و بعد از چند ماه از خرید به دستم رسید…خدایا شکرت به خاطر این وسیله عالی :)
……….
اما در مورد این فایل که بعنوان نشانه روزانه از خداوند دریافت کردم….
اول باید به خودم بگم که چه مسیری رو رفتم تا به این فایل هدایت شدم
…
من در حال کار کردن جلسه 7 جهانبینی توحیدی و کار کردن روی مهمترین پاشنه های آشیل خودم بودم و در اونجا فهمیدم که هنوز اون غرور و لجبازی که از بچگی توی من بوده که همیشه میخواستم دانای کل باشم اون زشت ترین قورباغه منه که باعث شده من از دریافت و یا توانایی عمل به الهامات خداوند عاجز باشم…یعنی یکی رو عمل میکنم و یکی که خیلی دور از ذهن باشه عمل نمیکنم…و یا اگه به یکی عمل کردم و اون نتیجه دلخواهم ایجاد نشد میگم اصلا این هدایت نبوده…اینا همه کشکه…و معترض خداوند میشم
البته بعد از کلی کار کردن و عمل کردن بهتر شدم…یعنی عمل کردن به بعضی از اون ایده ها و دیدین نتیجه ایده هایی که بهشون عمل کردم و اونهایی که عمل نکردم و اگه میکردم چقدر خوب میشد…یا اونهایی که دیر بهشون عمل کردم و اگه همون موقع عمل میکردم چقدر بهتر میشد…کم کم این باور در من تقویت شد که من اصلا اون دانای کل نیستم و به شدت نیازمند هدایت
…….
حالا داستان اینجاست که من در اصل فهمیدم به نوع خاصی از هدایتها مقاومت دارم…یعنی به خاطر همون غرورم هر وقت هدایتهای خداوند از سمت آدمها هستن بخصوص آدمهایی که من اون آدمها و افکارشون رو خیلی قبول ندارم شدیدا مقاومت دارم که انجامشون بدم و غالبا انجام نمیدم…حالا ممکنه مدتی بعد بفهمم که اصلا اون آدم در این مورد حق داشته…و باز هم از غرورم اعتراف نمیکنم که اشتباه کردم…
یعنی اون هدایتهایی که مثلا از سایت یا نظرات دوستان هستن…یا هدایتهایی که از قرآن دریافت میکنم…یا هدایتهایی که توی خواب بهم گفته میشه…کاملا برام قابل انجام هستن….چون ذهنم میپذیره که اینا هدایت هستن
اونهایی رو انجام ندادم که اون ایده از سمت یه آدمی بوده بخصوص آدمی که من کلیت افکار اون آدم رو نمیپسندنم (چون با اون غرور من در تضاد هست که بخوام ایده یه آدمی که فکر میکنم من ازش بهتر و باهوش تر و داناتر هستم رو بپذیرم!!!!!!!!!!!)…….این ایراد تا به الان برای من کاملا مخفی بوده!!!!!!!!!!!
(((((((((((البته هنوز هم برای من سخته که تشخیص بدم ایده هایی که از سمت آدمهای هستن کدوم هاشون برخاسته از باورهای شرک آلود اوناست و کدومشون واقعا هدایت خداوند هست….و امیدوارم بتونم این رو تشخیص بدم…هنوز به اون درجه نرسیدم..یعنی نمیتونم آدم ها رو از اون ایده جدا بدونم…یعنی ممکنه اون آدم فرد مناسبی نباشه به نظرم اما اون ایده اش واقعا هدایتی باشه برای من…مثلا یادمه یه بار یه آدمی بهم گفت فلانی میخوای این کارو بکنی و ازش نتیجه بگیری روی این موضوع خیلی کار کن…من چون فکر میکردم اون از اون دست ایده هایی هست که از افکار شرک الود جامعه نشات گرفته و تمرکز منو از اصل میبره به فرع…انجامش ندادم…و گفتم من تمرکزم رو میذارم اصل….اما اتفاقی که افتاد در نهایت امر اون موضوع خیلی مهم شد و من به اون نتیجه نرسیدم….بعد که این اتفاق افتاد منطقی بود که اون موضوع مهم هست اما اون موقع اینطور به نظرم رسید که اون ادم داره بیخودی حواشی اون امتحان رو خیلی بزرگ میکنه و میخواد منو بترسونه و چون درابتدا ایده اش ترس در من ایجاد کرد گفتم از سمت خداوند نیست….میخوام بگم در اون ابتدا که ادم با این ایده اشنا میشه که باید فقط روی قدرت خدا حساب کنی خیلی از این حساب کردن فقط خدا صدمه میبینیم چون اصلا نمیتونیم درست تشخیص بدیم که وقتی روی خداوند حساب میکنی خداوند هدایتهاش رو از زبان های مختلف بهت میرسونه اما تو به علت اینکه فکر میکنی توحید یه چیز خیلی پیچیده الهی و ماورالطبیه است که مثلا باید مثل عصای موسی بشه که دریاها رو برات شکاف بده یا یه صدایی هست که فقط توی کوه طور میشنوی و منتظر یه چنین چیزی هستی به دیگه به ایده هایی که خیلی معمولی یه ادمی توی اتوبو س بهت میگه توجه نمیکنی…و جدیشون نمیگیری…و چون جامعه برات یسری ادمی هستن که توی شرک دست و پا میزنن دیگه به حرفهاشون اهمیت نمیدی…و ایده هاشون رو در مسیری خلاف هدایت خدا میدونی و دچار غرور میشی…برای من از روزی که مفهوم هدایت رو شنیدم و تا این نکته رو بفهمم کلی سوءبرداشت پیش اومده و بارها از هدایت به این دلیل دلسرد شدم…یعنی اینکه بفهمی ایده همون ادمی که تو خیلی مشرک میدونیش درست همون چیزی بوده که باید بهش گوش میدادی…خیلی برات درد داره و خیلی باعث ناامیدی ادم میشه….بعد اهسته یاد میگیری که همه ادمها به خاطر اینکه جزئی از خداوند هستن میتونن برای تو یه سیم اتصالی باشن که به خدا وصلت میکنن…هر کدمشون تک به تک…یادت نره که شیطان هم همین اشتباه رو کرد…از روی ظاهر آدم قضاوت کرد و نتونست از پوسته بیرونی اش فراتر بره و اون ماهیت اصلی که خدا بود رو ببینه…و فکر کرد ازش برتره و به همین علت بهش سجده نکرد….من همین اشتباه شیطان رو بارها و بارها کردم…و خدا میدونه که هربار خود خداوند هدایتم نمیکرد من کاملا گمراه شده بودم…اما الان باز هم میگم هرگز از این اشتباه مصون نیستم…تازه فقط فهمیدم که من باید به انسان ها نگاهی متفاوت داشته باشم…بهشون احترام بیشتر بذارم به خاطر خدایی که درونشون هست….و منتظر شنیدن همه هدایتها باشم…یعنی گوش به زنگ باشم و هدایتها رو بهشون عمل کنم…حتی اگه مطمئن نیستم…نتایج در طی زمان منو آگاه میکنه…به هرحال افتراق توحید و شرک و هدایت از مسیر نادرست واقعا گاهی خیلی سخته و باید تجربه کنیم…استاد هر چقدر هم تلاش کنه نمیتونه درک خودش رو به ما منتقل کنه چون تا این مسیر رو خودمون نریم و در عمل از این اگاهی ها استفاده نکنیم قادر نیستیم قوی بشیم))))))))))))
……………
من در جریان کار کردن روی دوره جهانبینی از خداوند پرسیدم که روی چه فایلهایی بیشتر متمرکز بشم….یعنی فایلهای با چه مضمونی بهم کمک کنه تا من بیشتر روی این پاشنه آشیل خودم کار کنم..
دکمه نشانه من هدایتم کرد به فایلی با عنوان «تعهد به خواسته» یا «رها بودن» نسبت به آن؟! که مقاله ای نوشته شده توسط خانم شایسته است…این مقاله بی نظیره….من خودم هم نمیدونستم چنین مقاله ای چطور قراره بهم کمک کنه تا غرورم رو درمان کنم….خانم شایسته خیلی بی نظیر مینویسن…و من چند بار اون مقاله رو خوندم…و یادمه چندین جمله ازش توی گوشم زنگ زد…و برام برجسته شدن…بخصوص مفهوم هدایت و فکر خدا را خواندن و اشاره به دوره ی بی نظیر راهنمای عملی دستیابی به رویاها کردن
خانم شایسته سفرنامه ای بی نطیر برای مرور جلسات این دوره تهیه کردن که در کانال تلگرام موجود هستن و من اونها رو ذخیره کردم و میخونم چون واقعا بی نظیر هستن
دوباره برگشتم به اون سفرنامه و دیدم در جلسات 9 و 10 این دوره دقیق در مورد این توانایی که چطور بتونیم فکر خدا رو بخونیم و چطور بتونیم الهامات رو دریافت کنیم گفته شده
اشتیاق من خیلی بیشتر شد که بتونم واقعا از این پوسته خودم خارج بشم و بذارم این جریان بی نظیر منو هدایت کنه
یکی از خواسته های من برای سال جدید در بخش رابطه با خداوند این هست که بتونم به صورت عملی درک کنم اینکه استاد میگن انگار من روی شونه های خدا نشستم یعنی چی
ولی میدونم که برای درکش باید خیلی متعهد روی خودم کار کنم
من از خدا پرسیدم که میخوام یک تعهد 40 روزه برای کار کردن روی خودم رو شروع کنم تعهدی که به من توانایی درک بهتر الهامات و عمل به اونها رو بده…وقتی شروع کردم توی سایت چرخ زدن….یهو نظر یکی از دوستان برام پر رنگ شد که گفته بودن یه تعهد قرآنی رو شروع کردن…و این رو یک نشانه دیدم که برای اولین بار بیام و یک دوره با قرآن ادامه بدم…اینبار به صورت متعهد و 40 روز…
از اون روز دارم ادامه میدم و امروز توی روز 7 ام هستم و هنوز مطالعه امروز رو شروع نکردم…اما خداوند کمک کنه که برم شروعش کنم…
این اولین بار هست که احساس کردم خداوند منو به مطالعه مدون قرآن دعوت کرده…هر روز هم ایده های جدیدی داره برام که چطوری کارم ساده تر بشه و چطوری مفاهیم مهم رو ازش خارج کنم…
همون روز اول اجرای تعهد هم یک ایمیل کاری خوشحال کننده دریافت کردم که به فال نیک گرفتم که این مسیر رو ادامه بدم
این چند روزه باز این سوال در ذهن من ایجاد شد که تقریبا نیمی از سال گذشته و من وقتی به چکاپ فرکانسی اول سالم نگاه کردم دیدم واقعا اونقدر که انتظار داشتم تغییرات محسوسی ندیدم…و باز این نجوا در من قوی شد که اصلا من دارم درست به تعهداتم عمل میکنم؟ و اینبا ر که دکمه نشانه من رو زدم هدایت شدم به این فایل…این فایل و اون بخشی ازش که استاد گفتن من در همه چیز از خداوند هدایت میخوام حتی مسائل کوچیک و پیش پا افتاده…برام خیلی تازه بود…یعنی قبلا میشنیدم فکر میکردم منم همین طورم بعد دیدم نه……من اصلا اینطوری نیستم….من فقط برای مسائل خیلی بزرگ از خدا پیام میخوام….و وقتی پیامش رو درست متوجه نمیشم لجم میگیره و نجواهای ذهنم قوی میشن…و میرم توی احساس بد…نمیگم همیشه اینجوری هستم اما این موضوع به صورت تکرار شونده برام رخ میده (((( خیلی از این موضوعات الان داره برام شفاف میشه…انگار واقعا این نوشتن افکار خیلی معجزه میکنه))))
خوندن نظر آقای یزدان نظری خیلی بهم کمک کرد…نکته ای که ایشون در مورد تکامل در درک و دریافت هدایت فرمودن خیلی خیلی عالی و کمک کننده بود برام…
حتی خوندن نظر ایشون باعث شد که من دوباره یاد تمرین ستاره قطبی بیافتم…دیدم کارکرد این تمرین هم در حقیقت همین هست…یعنی هدایت شدن به مسیر درست…هدایت شدن به آسانی ها و نعمتها…با دقیق تر هدایت شدن به مسیر آسان دریافت کردن نعمتها…و چقدر این تمرین بی نظیره…و یادم افتاد که اولش فکر کردم این تمرین فقط برای این هست که بتونم حس ام رو خوب نگه دارم… درک دوم من این بود که من بتونم باهاش اتفاقات رو اونجوری که میخوام خلق کنم…ولی در مورد شیوه رسیدن به اون اتفاقات خواسته رو به جریان هدایت بسپارم…اما من در مورد این قسمتش مقاومت داشتم…واسه همین هم اصلا گوش به زنگ دریافت هدایت نبودم…
و الان متوجه شدم که این تمرین برای طی کردن تکامل در درک و اجرای هدایت ها در خلق هرچه ساده تر اتفاقات خواسته هست…..
یعنی از کوچیک شروع میکنیم میگیم چی میخوایم…بعد خدا در طی روز هدایتم میکنه به چگونگی رسیدن به اون خواسته
دو تا مثال میزنم
همین چند وقت پیش مسافرتی به کشوری دیگه داشتم…حین بیرون رفتم برای رسیدن به یه مقصد خاص از خدا خواستم که ما رو خیلی راحت به مقصدمون برسونه و در زمان درست در مکان درست باشیم…قرار بود با اتوبوس بریم چون با مترو نمیشد رفت…ما تا رسیدیم سر ایستگاه اتوبوس اول بلافاصله اتوبوس رسید وما رو به ایستکاه دوم برد به راحتی…وقتی به ایستگاه دوم رسیدیم…اتوبوسی که اومد ازش پرسیدیم و با اشاره به ما گفت که اینجا اشتباه هست باید برید ایستگاه بعدی…ما مطمئن نبودیم که حرفش رو درست فهمیدیم…چند لحظه بعد دیدیم که اتوبوس شماره مورد نظر ما اومد از ایستگاه ما رد شد و توی ایستکاه بعدی نگه داشت…ما هرچی دویدیم برامون نگه نداشت و مجبور شدیم 20 دقیقه توی گرمای شدید منتظر بمونیم تا اتوبوس بعدی بیاد…من داشتم به خودم میگفتم اگه ما حرف اون راننده اول رو گوش میدادیم در زمان درست در مکان درست میبودیم و خیلی راحت به مقاصدمون میرسیدیدم…و کل این پازل تکمیل میشد…اینجا ذهن من یه درس جدیدی از هدایت گرفت…هدایت میتونه هرچیزی باشه…باید گوش به زنگ شنیدنش باشیم…و بهش عمل کنیم…و به قول دوستمون یزدان عزیز “شکرگزار هدایت باشیم تا هدایت در زندگی مون بیشتر بشه”..بهترین شیوه شکرگزاری هم که همیشه اهمیت دادن و جدی گرفتنش هست دیگه
مثال دوم- دو روز بود که دستمزد من واریز نمیشد در حالیکه در ستاره قطبی نوشته بودم که امروز میخوام دستمزدم به اسونی واریز بشه…
حالا روز سوم ذهنم مسخره ام میکرد که بازم بنویس و ببین که تا شب هیچ اتفاقی نمیافته…اونا همیشه دستمزد تو رو آخر واریز میکنن…و حالا باید منتظر بمونی…کلی هم مقاومت داشتم که بخوام بهشون اسمس بدم که حالا اونا میگن من چقدر هول دارم…حالا دو روزه واریز شده…مقاومتهام رو گذاشتم کنار از همکار دیگه پرسیدم گفت دستمزدش واریز شده…بلافاصله به شخص مربوطه پیام دادم و چند ساعت بعدش واریز شد…
یعنی یه وقتایی من هدایت میشم به یه اقدامی که باید انجام بدم…اینطور نیست که بشینم بگم من ستاره قطبی مینویسم و باید دیگه برم پی کارهای دیگه و خدا اینا رو خودش انجام بده…خداوند همین من و تو و بقیه هستیم…ایده ای که میگه پیام بده علتش رو یپرس انجامش بده…حالا اگه پیام میدادم و من قدم خودم رو برداشته بودم باید میگفتم خدایا من کاری که میدونستم رو انجام دادم حالا یا به آسانی نتیجه رو آشکار کن یا اینکه اگه قراره من قدمی دیگه بردارم خودت بهم بگو که چه کار دیگه ای باید بکنم…و باید صبر کنم و ایمان داشته باشم که خداوند کارش رو میدونه و منو فراموش نکرده
من هنوز اونقدر تکامل رو طی نکردم که بتونم صدای خداوند رو توی قلبم با درونم بشنونم…پس باید این تمرین ستاره قطبی رو جدی بگیرم و بابت هرچیز کوچیکی هدایت بخوام و هر ایده ای که هست رو اجرا کنم…الان یادم افتاد مدتهاست خیلی از این تمرین نتیجه نمیگرم…و بهش فکر که کردم دیدم چون خیلی جدی اش نمیگیرم…و هدایتهایی که در مورد چگونگی انجامشون بهم گفته میشه رو یکی در میون جدی میگیرم…و همین باعث شده که چون نتیجه خوب نیست احساس ناامیدی بهم دست میده
و حالا فهمیدم که باید برای تمام کارهای روزمره با جزییات هرچه بیشتر بنویسم که چی میخوام..مثلا اینکه دیروز خواستم برم یکی از شلوغ ترین جاهای شهر…3 جا کار داشتم…قبلش خیلی دقیق نوشتم…و وقتی رفتم واقعا جاهایی پارک کردم که هرگز نمیتونستم فکر کنم اونجا میشه پارک کرد…همش هدایتی…و ادمهای مناسبی که میخواستم سر راهم قرار گرفتن و هر سه کارم خیلی خوب انجام شد و به راحتی برگشتم خونه
این اتفاقات همشون به معنی روون شدن چرخ زندگی هست…هدایتها ما رو از اسون ترین راه ها میبرن…مثلا در همین مثال پارک ماشین که ذهنم بهم میگه که این اصلا موضوع مهمی نیست…مثالی میزنم که ذهن من ساکت باشه…یادمه قبل از اینکه با این مفاهیم آشنا بشم یه بار جایی پارک کردم و مدتی بعد برگشتم با اینکه اصلا جای نامناسبی نبود اما یه آدمی که با فرکانس های اون موقع خودم جذب کرده بودم اومد کلی به ما گیر داد که اصلا چرا اینجا پارک کردین…مغازه من اینجاست کسی حق نداره اینجا پارک کنه…کلی ناسزا بهمون گفت…و ما هم که دو تا خانم بودیم از ترس فقط ماشین رو برداشتیم و فرار کردیم…و تا ساعتها احساسم بد بود که چرا اون ادم به خودش اجازه داده اینجوری با من حرف بزنه در صورتی که اصلا حق باهاش نبود
دیروز وقتی یه آقایی رو دیدم که به همین شکل کسی بهش گیر داده بود در حالیکه ما یه جای خوب بودیم…یاد اون روز خودم افتادم و یادم افتاد که تاثیر فرکانس ها تا چه حده…و چقدر تمام شرایط اطراف آدم رو تغییر میده…و اینکه دیروز فقط آدمهای مهربان و مودب سر راه ما بودن…و این هدایتها چقدر در بهبود کیفیت زندگی مون موثر هستن…و زندگی اصلا تشکیل شده از همین اتفاقات کوچیک که شبانه روز ما رو میسازن…
و آیا من میخوام احاطه بشم با آدمهای مهربان و مودب و شاد و صمیمی…یا برعکس؟
آیا میخوام در بهشت باشم و هیچ سخن لغوی نشنوم و با من با احترام برخورد بشه…یا برعکس؟
بهشت بها میخواد…و بها هم همین متعهد بود به تمرین ستاره قطبی و آموزشهای این سایت هست…
و نکته مهمی که هست اینه که بهشت مثل یه خونه نیست که بسازی و تموم بشه…ما یادمون میره…بهشت یه فضای فیزیکی نیست…بلکه محموعه ای از تجربیات هست که ما با افکارمون میسازیم…من خودم انقدر این رو یادم میره…و تا اهمیت خیلی خیلی جدی گرفتن این تمرینات رو یادم میره باز به سرعت اول احساس خوبم افت میکنه و بعد اگه بذارم ادامه پیدا کنه اتفاقات خوب مغکوس میشن….
یعنی من هر روز به قول خودم تمرینات رو انجام میدم اما هر روز با اون کیفیت و شور و شوق نیست پس نتایج کاملا متفاوته…اما انصافا احساس خوبم پایدارتر از قبل هست…و به این دلیل به خودم تبریک میگم
من دوباره از امروز با یه تعهد جدید و یه درک جدید از ستاره قطبی شروع کردم به برنامه ریزی و خلق روزم
امیدوارم که اینبار بهتر عمل کنم و نتایج بهتری بگیرم
امیدوارم این نوشته به دوستانم هم کمک کنه…
در پایان باید از آقای یزدان نظری به خاطر نظر بسیار ارزشمندشون تشکر کنم…خوندن نظر ایشون چراغ های زیادی در ذهن من روشن کرد…حتما نظر ایشون هدایت خداوند بوده برای من و براشون از خداوند آرزوی موفقیت های بیشتر رو دارم
به امید الله مهربان که هممون هدایت بشیم به خلق بهشت
به نام الله هدایتگرم به سمت خواسته هام
دوست ارزشمندم، سعیده جان سپاسگزارم ازت، به خاطر کامنت ارزشمندت و سراسر اگاهی برام
خدایا شکرت که هدایتم کردی تا بخونم این نوشته ها رو، تا به یاد بیاورم که خداوند قادره از بینهایت طریق هدایتمون کنه، به وسیله بی نهایت دستانش که انسانها میتونن باشن، همین انسانهای معمولی از نظر خودمون که اطرافمون هستن و هر روز باهاشون معاشرت میکنیم، میتونن حامل پیامهای خداوند باشن که از طریق این ادم، خداوند داره بهم میگه، هدایت و نشانه های خدا حتما، یه چیز عیجب و غریب ومعحزه گونه نیست،
ولی وقتی به مرحله ای برسم و بتونم در هر چیزی، در هر ادمی، در شرایطی، در درونم و در سکوت و تنهایی ام، در شلوغی های ذهنم و شلوغی های جامعه بیرونم بهشون، هدایت بخوام از خداوند، خداوند هرگز بی جوابم نداشته و نخواهد گذاشت، من باید قلبم رو شفافتر و پاکتر کنم تا با وضوح بیشتری، توانایی درک این چنین الهامات رو که ممکنه از هر طریقی بهم داده بشه رو درک و دریافت کنم
اول باید طالب دریافتش باشی تا بهت داده بشه
خدایا من واقعا نیازمند و طالب راهنمایی های تو هستم در لحظه به لحظه ی زندگیم، دارم ارام و پیوسته، سعی میکنم بهتر وصلتر باشم زمانهای بیشتری رو و زندگی ام هم به همون اندازه، به اندازه کار کردن و متعهد بودنم برای انجام کارهای درست طبق قوانین، معجزه ها برام رخ داده و دریافتش کردم و میکنم
نشونش سرخ کن عالی که، همسرم اورد خونه، چیزی که ماه ها منتظر داشتنش بود
نشونش روابط عالی منو همسرم با همدیگه ست وفتی که من سعی کردم خودم، خودمو همنجوری که هستم دوست داشته باشم با خودم در صلح باشم و با خدای خودم متصلتر، وقتی که سعی کردم با استفاده از شکرگزاری و توحه به نکات مثبت در هر لحظه، هماهنگی ذهن و روحمو بیشتر و بیشتر برقرار کنم
نشونش هدایت شدن به سمت انسانهایی هستش که با احترام و ادب با من رفتار میکنن و بهم تخفیف میدن موقع خرید
نشونش لذت بردن بیشتر از طبیعت زیبای اطرافم هستش و دیدن زیبایی های هر چه بیشتر، چیزی که قبلا متوجهش نبودم، مثل همین اسمان ابی بی انتها با ابرهای زیبا
مثل پرواز دسته جمعی پرنده ها، مثل برگهای سبز و هزار رنگ درختان
مثل کوهای پوشیده از برف و درخت، خدایا شکرت هزاران هزار بار شکرت که هر روز زیبایها و نعمتهای زندگیم بیشتر و بیشتر میشود
الهی شکرت برای امروز زیبا
خدایا شکرت که هدایتگرم هستی در این مسیر زیبای زندگیم از بینهایت دستانت، امروز یکیش خوندن این کامنت ارزشمند بود، سپاسگزارم دست خوب خداوندم، سعیده جان
خدایا شکرت که بهم گفتی ستاره قطبی رو جدی بگیرم که کارسازه
خدایا شکرت که بهم گفتی ادما، همین ادمای کنارت حتی، میتونن حامل ابلاغ و رساندن نشانه هایت باشن از طرف ربم
خدایا شکرت که بهم گفتی، میگی و همواره در حال گفتنی
خدایا هوش و حواسم و چشم و گوشم رو محرمتر گردان به درک و دریافت هر چه بهتر هدایتهایت
دوست خوبم تن سالم، دل خوش و جیب پر پول و سعادت دنیا و اخرت روزی ات باشه انشاءالله
سلام دوست خوبم سارای عزیز
سارا جان چقدر خوشحال شدم برام نوشتی که بیام ببینم اون موقع چجوری فکر میکردم
واقعا به خودم تبریک گفتم چون واقعا درکم از هدایتها و عملم به اون درک از هدایت بارها و بارها بهتر شده….استاد عزیزم رو بی نهایت بار دعای خیر میکنم که ما رو به آسون ترین و کاراترین روش برای خوشبخت زندگی کردن مسلح کرده که ما رو از تمام روش های دیگه…از تمام اون دست و پا زدن های الکی که مردم درگیرش هستند بی نیازمون میکنه
خدایا شکرت دراین مسیر هستیم
درسته هنوز اون خواسته های بزرگم رو ندارم اما خیلی زندگی ام روون شده و به میزان تعهدم خوشبختی و نعمتهای خدا رو به آسونی جذب میکنم
الان درک هدایتها برام راحت تر شده….مدام از خداوند سوال میپرسم و اجازه میدم تا در زمان مناسب هدایتم کنه و به ایده ها سریعتر عمل میکنم…به چه اندازه؟ به اندازه ایمانم….نتایجم هم به اندازه ایمان هست
سارا جان دوست خوبم
مسیر درستی رو داری میری
به همین تمرکز روی زیبایی های خودت و زندگی ات ادامه بده که کلید اتصال به خالق زیبایی آفرین ماست….متصل بودن تنها راهکار همه مسائل ماست…هدایت ها خودشون میان….
واقعا الان میتونم درک کنم که استادم میگه وقتی توی مدار خوب باشی نعمتها لاجرم میان توی زندگی ات و تو اصلا نمیتونی جلوش رو بگیری یعنی چی….من اینها رو تا تجربه نکرده بودم نمیتونستم درک کنم
با امید به الله یکتا که این مسیر رو ادامه بدیم تا ما هم مشمول رزق بی حساب خداوند بشیم
به نام خدای بزرگ ومهربان
سلام و درود بر استاد عزیزم وخانم شایسته مهربان
قبل از آشنایی با این قوانین واستاد گرامی یادم میاد که در روی دستم یک برآمدگی ایجاد شده بود که همین مورد برای یکی از اقوام ما هم پیش اومده بود وجراحی کرده بود وباز دوباره همون مشکل براش پیش اومده بود من که اصلا اهل دکتر رفتن نیستم یادم میاد با خدا صحبت میکردم واز کمک می خواستم که خدایا این دونه به اذن تو بیرون اومده به اذن خودت هم رفع بشه وچند تا از کارهایی که دیگران گفتند را انجام دادم تا اینکه یک شب خواب رفتم وکسی در خواب به من گفت یخ بزار روی این دونه.
واقعا برای خودم جای سوال بود چرا یخ؟ واصلا به کسی نگفتم چون فکر میکردم که مسخره ام میکنند ومی خندند ولی خودم به خوابم عمل کردم واین کار را انجام دادم ومدام به خودم میگفتم حتما خدا خودش به من گفته وباورتون نمیشه که بعد از مدتی اثری از این برآمدگی روی دستم نبود وبرای همیشه ناپدید شد.
حالا چند ماه پیش یک مشکلی در سینه دخترم ایجاد شده بود ومدام بهم می گفت که بریم دکتر ومن بهش گفتم صبر کن واز خدا کمک بگیر هر چی خدا گفت ما عمل میکنیم .به بزرگی خدا که دیروز دخترم گفت مامان چند شب پیش خواب خانمی دیدم که به من گفت که این حرکات را روی سینه ام انجام بدم ویادم رفته که به شما بگم .منم بدونه هیچ تاخیری گفتم سریع انجام بده و او انجام داد وبه بزرگی خدا که فقط فریاد میزد مامان خوب شد و هر دو اشک شوق می ریختیم و گفتم دیدی خدا چطور خودش کمک می کنه ونیازی به تشخیص هیچ کسی نیست وبدون هزینه و درد و رفت وآمدی وبه سادگی و راحتی مشکلت حل شد
وگاهی خودم با خودم مرور میکنم که کجاها خداوند در زندگی بهم کمک کرده ویادم رفته .والان چرا بیشتر از او کمک نمی خوام وهدایت نمی گیرم و با شنیدن این فایل وحرفهای استاد تصمیم گرفتم که در همه کارها حواسم باشه واز الله یکتا هدایت بطلبم تا به سادگی و راحتی کارهام انجام بشه.
بی شک این فایل هم هدایت الله دراین زمان برای من بوده واز خدای مهربان بی نهایت سپاسگزارم
وهمچنین از استاد عباسمنش عزیزم
سلام به محبوبه عزیزم
محبوبه دوست داشتنی خدا شناس خداجویم
محبوبه عزیزم چقدر این کامنتت عالی و پر از هدایت الله بود عزیزم
چقدررر این کمنت ات تحسین برانگیز بود
چقدرر از اعتمادت به الله مهربان خوشم آمد دوست عزیز در پناه الله یکتا شاد سالم باشی
سلام ب دوستانم در مسیر هدایت و خواندن و فهمیدن هدایت و استاد جان ک ب ما می آموزد چگونه فکر خدا رابخوانیم..
هر چند روز ک زمانش باشه میام ب سفرنامه و حالا بیشتر معنی هدایت و تکامل در هدایت را فهمیدن و اجابت خداوند برای خواسته هایم و خداوند را اجابت کردن توسط خودم درک میکنم
همین فایل ک هنوز ندیدمش و فقط کامنت پر بار و پر آگاهیشو خوندم خودش هدایت خداوندمه سر غروب میرم تو حیاط ک ب نوعی پشت بام طبقه چهارمه و من ساکنشم ب آسمون ب طبیعت ب پرنده ها ب ستاره ها نگاه میکنم و خدارو شکر میکنم ک امروزم شب شد در آرامش در آگاهی و توجه ب خوبیها و فراوانی و امشب گفتم خدایا قلب منو باز کن برای درک هدایت برای بهتر فهمیدن هدایت شدنم و بعد سه چهار روز ک اومدم ب سفرنامه بااین فایل روبرو شدم ب قول استاد باید استمرار داشته باشیم برای اجرای درعمل و همین میشه اجابت کردن ما ک خداوندو هدایتشو بفهمیم و عمل کنیم تا این روند و وصال ادامه داشته باشه تا هر روز بهترو بهتر بشیم و همه راههای آسان برای اجرای آنچه میخوایم برامون پیش بیاد بوسیله هدایت و یک اصل مهم همینه ک باورکنیم ک خدا ب ما نزدیکه و هرلحظه با ما در ارتباطه و مارو اجابت میکنه و من چقدر هم اکنون سپاسگزار خداوندم ک این چنین سریع الجوابه و امیدوارم ک هر روز در این مسیر قوی تر و عملگراتر باشم و جالبه ک چند روزی بود در رابطه باشغلم ب دنبال مسیر جدید برای داشتن مشتریهای جدید بودم و از خدا خواستم ک هدایتم کنه و تو تمرین ستاره قطبیم نوشتم و دقیقا ب صورت معجزه وار داخل ی سوپری ی خانمی ب من لبخند زد ک ویزیتور شرکت دیگه ای بود و من بعد از ایشون از سوپرمارکت خارج شدم و بهش خداقوت دادم و در مورد محصولمون صحبت کردیم و من گفتم دارم چ کاری انجام میدم و ایشون خودش پیشنهاد داد ک شمارشو یادداشت کنم و تو تلگرام براش پیام بزارم تا همه مسیرهایی ک دسته بندی و آماده داره برام ارسال کنه و بعدش خداحافظی کردیم دیگه ندیدمش و انگار فقط ی لحظه تو مسیر من بود و رفت ولی من همونجا کلی خدارو شکر کردم گفتم چ عالیه ک جواب گرفتم و تمرینم داره قدرت و ایمانمو بیشتر میکنه و سپاسگزاریمو خالص تر میکنه و این فایل ک منو کن فیکون کرد الهی شکر بینهایت شکر..چقدر تو نزدیکی چقدر تو هستی و بودی و خواهی بود چقدر احساسم خوبه ک میفهمی و میدونی الهی شکر..
لذت بردم الهی همه کسانی ک خواستند هدایت شدن اجابت شدن و اجابت کردن هر روز بهتر وبهتر تا بخواهیم و بشود..
تنها تو را میپرستم تنها از تو یاری میجویم..
ب هر خیری از تو فقیرم ک تو رب العالمینی..
درپناه الله یکتا همواره شاد سالم ثروتمندو سعادتمند در دنیا و آخرت باشید..
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام به استاد عزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم
وسلام به تک تک دوستانم
روز هشتادو سوم، روزشمار زندگی من!
اول یه تشکر ویژه داشته باشم به خاطر بخش مرا به سوی نشانه ام هدایت کن سایت خوبمون،از شما استاد عزیزم و آقا ابراهیم گل گلاب، که انقدر زیبا به لطف خدا مسیر هدایت کسانیکه توی این سایت هستند وبدنبال الهامات ونشانه ها هستند رو هموار وروشن کردید تا بتونند از طریق آگاهیهای زندگی ساز این سایت پراز نور خدا، هدایت بشن به راه وروشی که نیازمند وخواهانش هستند…
قدیما من هروقت میخواستم کاری انجام بدم که خیلی شک و دو دلی داشتم میرفتم سراغ کتاب حافظ و گاهی قرآن که چیز زیادی ازش نمی فهمیدم ویه کتاب معنوی هم دارم که اکثرا به اون رجوع میکردم و رونیت وخواسته ام تمرکز میکردم تا خدا جوابمو بده، والان که به اون روزها نگاه میکنم می بینم همواره خداوند در حال هدایت من بوده وهنوز گاهی یادم میاد که چه جوابهایی در پاسخ به سوالات من میگفته، منتهی یا من واقعا تسلیم نمیشدم ونمی خواستم که اجراییش کنم، یا توان درکش رو نداشتم، یا توان به اجرا در اوردنش رو….
اینام برمیگشت به باورهای من ودیدی که اونموقعه ها از خداوند داشتم..
من اونموقعه ها اگه هدایتی میشدم تومسیر خواسته ام، وقتی میدیدم مسیرش سخته بی خیال اجرا کردنش میشدم..
جالبه کلی نذر ونیاز ومراقبه میکردم که خدایا برام نشونه بفرست خدایا باهام حرف بزن، بعد که خدا باهام از هر طریقی حرف میزد کافی بود بگه این مسیر تو اشتباهه، یا شدنی نیست به صلاح دیدمنکه خدای توام و میدونم برات چی بهترینه، این خوب نیست،یا اگه میگفت باید صبرکنی و تکاملت رو بگذرونی، یا اگه مسیری که الهام میکرد پر پیچ وخم بود از نظر من، من انجامش نمیدادم، یعنی اون الهام وهدایت ونشونه رو نادیده میگرفتم وبه طبع که با عقل ناقص خودم هم که اقدام میکردم نتیجه رضایت بخش نبود وبه در بسته میخوردم,جالب تر اینه که به خدا گله وشکایت میکردم که چرا منو از مسیری که خودم دلم میخواد واز نظر من راحتره هدایت نمی کنی؟
غافل از اینکه خداوندی که من ازش درخواست کردم حتی بدون درخواست من هم همواره در حال هدایت من بوده، وگرنه من نمی تونستم حتی اسمشو به زبون بیارم یا حتی ازش درخواست بکنم، یا حتی وقتایی که درخواستی نداشتمو و خداوند از روی طبع، از روی خداییش، از روی لطف ورحمتش منو به مسیر درست رهنمون میکرد..
خدارو هزاران بارشاکرم که منو با عقل ومنطق و انصاف زمینی من، ودرونی من، هیچوقت قضاوت نکرد بلکه از روی مهربانی وبخشندگی وخدایی خودش مورد رحمت قرار داد وهدایتم کرد تا از طریق شما استاد عزیزم بشناسمش ودرکش کنم وکم کم بهش دل و دیده وسر و جان وروح وروان بسپارم، کم کم اختیارات تمام اموراتم رو بهش بسپارمو ازش بخوام تنها صاحب اختیارم باشه..
شکر خدا انقدر بین منو این خدایی که درکش کردم مهر ومحبت وعشق وعاطفه برقراره، که می تونم بگم 90 درصد تسلیمش هستم تسلیم اونچه که برام،صلاح میدونه، دیگه باهاش کل کل نمی کنم بهش گله نمیکنم، دیگه نمی گم حتما اونی که من میخوام بشه، چون از وقتی اختیار اموراتمو دادم بهش وبهش ایمان پیدا کردم حتی وقتی اوضاع وشرایط وآدمها همه وهمه چیز از دید دیگران برضد من باشه، من میدونم که درپس پرده غیبی که پنهان از دیده مونده خداوند داره برام بهترینهارو رقم میزنه …
به اسمش قسم که اینها به حرف نیست، اینها همه ی زندگیه منه، یعنی در طول شبانه روز، از تایمی که چشمم باز میشه این مراوده این معاشقه، این گفتگو شروع میشه تا بخوابم… وحتی گاهی توی،خوابم ادامه داره، ومن خیلی وقتها از طریق خوابهام هدایت میشم..
استاد جانم شما صد درصد راست میگید که همه به یک اندازه به خداوند دسترسی دارند و اینکه خداوند همیشه وهمواره در حال هدایت ومدیریت کل جهان وصدالبته امورات بندگانش بوده هست، وحتی در گذشته ی من هم همینطور هدایتگر بوده،ولی از اونجایی که چشمها وگوشها وقلب من پر شده بود از دنیا طلبی ومنییت ها وشرک وخودخواهی من نمی تونستم که هدایت خداوند رو بشنوم ببینم حسش کنم تا دریافتش،کنم..
از وقتی بهم یاد دادید که چطور رابطمو با نیروی برترم بسازم که بتونم هدایتها ونشونه ها و الهاماتی که بهم میشه رو دریافت کنم، شدم رباینده ی نشونه های الهی، از وقتی بهم فهموندید من،با پیامبران هیچ فرقی ندارم و فرق آدمها تنها توی میزان یکتاپرستی،وتقواشون هست سعی میکنم که تقوا ویکتاپرستی پیشه ام باشه هر لحظه وهمیشه..
خیلی هم عالیه، خیلی هم ساده وراحت، خوشا به حال من، خوشا به حال هرکسی که به نیروی برترش به خداش ایمان قلبی داره، چون پادشاه بخت خودشه، برعکس قدیم که باید خودم همه ی مسئولیتها رو به ظاهر وبه زعم خودم به دوش میکشیدم و در نهایت همیشه خسته ونالان و گلمند و گرفتار ورنجور بودم ..حالا با سپردن بار اموراتم به خداوند من یه سهم کوچیکی دارم که حتی توی انجام اون سهم کوچیک هم خداوند همراهیم میکنه…
مثلا من میگم میخوام فلان چیز رو تهیه کنم خدایا هدایتم کن کجا برم تهیه اش،کنم؟!
بعد یا کسی برام میارتش، یا می بینم تو نزدیکترین محل به من موجوده، یا اینکه اوضاع طوری پیش میره که میفهمم اصلا بهش احتیاج ندارم ویا بهتر از اون بهم میرسه..
یا تو شرایط به ظاهر بد، من میگم خدایا نمیدونم الان جواب فلانی رو چی بدم یا چطور در مقابل خواسته نامعقولش نه بگم، بعد خدا طوری برنامه می چینه خود طرف بی خیال خواستش از من میشه و به کلی فراموش میکنه ازم چه توقع نابه جایی داشته، بدون اینکه حتی من اون نه رو گفته باشم..
یا پسرم میخواد جایی بره یا درخواستی ازم داره که باهاش موافق نیستم ولی نمیخوام ونمی تونم که متوجه اش بکنم که کاریکه میخواد بکنه مناسب نیست یا شرایطش نیست، بعد میگم خدایا من نمی تونم انجامش بدم خودت از طرف من متوجه اش کن، جالبه که به ساعت نکشیده پسرم میاد میگه نمیرم، نمیخوام، یا انجامش نمیدم مامان، فک میکنم درست نباشه یا مناسب نباشه…
یا مثلا از کسی درخواستی دارم اما روم نمیشه بگم به خدا میگم برام انجامش بده، بعد خود طرف بدون اینکه من حرفی بهش زده باشم برام انجامش میده..
خب مگه دیگه یه آدم چی میخواد از زندگیش؟.
تازه اینا که گفتم به ظاهر کوچیک وپیش پا افتادس اما برای من یعنی معنای یه زندگی شاکرانه با خداست، که سراسر خیرو خوشبختی و راحتی وآرامش وشادی هست…
من بندگیمو می کنم خدا هم خداییشو…
خدا از من یکتاپرستی میخواد،منم از خدا همه چیز، والبته باعشق و با علم براینکه خداوند خوشحال میشه از اینکه می بینه بنده اش فقط وفقط از خودش میخواد اونم بی وقفه واونم زیاد …
چون میدونه که بنده اش به بزرگی وعظمت و مهربانی وقدرتش،واقف شده…
خدا رو هزاران بارشکر بابت این هوشیاری واین آگاهی ها..
استاد قشنگم، عزیز دلم، کنار عزیز دلتون انشاالله همیشه وهر لحظه غرق نعمت وشادی وسلامتی ونور الهی باشید..آمین
سلام دوست عزیز هم فرکانسی
سپاس گزارم ازشما ب چ زیبای همه چیز را توصیف کردین
دیدگاهتون عالی بود وپاسخ ب سوالات من ک باهمه کم و کاستی ها بنویسم سپاس گزار خداوندی هستم ک هدایت میکند مراب مسیر روشنایی ونور
خدایا شکرت برا این سایت پر برکت برا عمل ب اموزه ها و جریان هدایت
شادو ثروتمند در دنیا و اخرت باشین
سلام استاد گرامی و دوستان صمیمی
الهی هدایتم را سپاس ، فراوانی را سپاس
خواستم تجربه شخصی در مورد هدایت رو بگم
رویام سفر کردن و دیدن زیبایی هاست
و تمرکزم رو گذاشته بودم روی کار که از درآمد حاصله بتونم رویام رو تحقق ببخشم
با آموزش های شما استاد عزیز ، که تو گوشم میپیچه ؛ هدفت رو انتخاب کن بقیه رو جهان انجام میده ، موقعیت و شرایط و افراد مناسب رو میاره که به هدفت برسی ، از راه هایی که فکرشم نمیکنی، دلت میندازه از کجا بری ، اجازه بده خدا هدایتت کنه ،برو تو دل کار به موقع گفته میشه، از کجا میدونی که فقط از اون راه باید به هدفت برسی و …
امسال جور دیگه هدف گذاری کردم ، گفتم میخوام تهران رو بگردم ، نمیدونم از چه راهی و به چه شکلی
و امروز که 1402/3/1 هست ، طی این دو ماه جاهای خوبی رفتم به شکل های عجیب و خیلی راحت
بطور مثال ،، یه روز پسرم رو میخواستم ببرم اتاق فرار ، برای ادرس سرچ زدم و همون نزدیکی یه باغ موزه بود، و من سفر تهرانگردی رو شروع کردم ، در حالیکه قبلش نه میدونستم اونجا مکان بازدیدی وجود داره و نه قصد رفتنش رو داشتم
یا یه بوستان که اولین بار بود رفته بودم ، خیلی قشنگ دلم می افتاد که اول این سمت برو یا دیگه برگرد ،، یا یه کاخ یه قسمت جوی آب بود و دو طرف سنگ چین ، دلم خواست روی سنگ چین ها راه برم وقتی به انتها رسیدم دیدم که اونجا چند موزه بوده که ندیدم و اتفاقا از اونجا مسیرم راحت تر ، کوتاهتر و کم هزینه تر شد
و موارد دیگه هم به یه شکلی جور شد
و حتما خدا ما رو هدایت میکنه
اینم بگم که یکی از دوستان که با فایل های شما آشنایی دارن گفتن تو اگه رویایی داری باید خودت رو مسیر رویاهات قرار بدی و همین شد شعارم
ممنون استاد عزیز بابت آموزش های توحیدی و بینظیر
سلام به استاد و خانم شایسته عزیز ،و سپاس بابت اگاهی های نابی که به راحتی در اختیارمان قرار میدهید ،اینکه انسان مطالبی را درک کند یک طرف قضیه است و اینکه بتوان به راحتی با کلمات به دیگری انتقال داد یک طرف دیگه است که استاد هر دوتا توانایی را خیلی خوب دارند
درمورد نشانه امروز من دوست داشتم اینو بنویسم که من دیروز به تضادی در رابطه برخوردم با اینکه سعی میکردم از ناخواسته اعراض کنم و ارام باشم ،در مقابل انتقادی که تو چطور ارام برخورد میکنی یکم محکم تر باش واکنشی برخورد کردم و گفتم من نمیتوانم کاری را با ناراحتی و دعوا پیش ببرم و دچار تردید شدم ،فرکانسم امد پایین و نجوا ها اومدن که شاید اینقدر هم نباید با همه چیز مدارا کرد ،نمیدونم حالم دگرگون شد ،سعی میکردم ارامشم را حفظ کنم و از افکار ناراحت کننده بیام بیرون ولی نمیشد ،امدم سایت زدم نشانه امروز من ،سریالی سفر به دور امریکا امد که استاد ون به خاطر مشکلاتی که داشت گذاشتن کنار و کمپر تجهیز کرده بودند ،ارامش اینکه بیام فایل ببینم نداشتم ،چندتا از کامنت ها را خوندم و پلی کردم فایل ،دیدم استاد اولش گفتن فایل اعراض از ناخواسته ها را گذاشتم روی سایت و داریم …..من گرفتم رفتم فایل پیدا کردم و گوش کردم ،تمام مطالب با تمام وجودم درک کردم که نه راهت درسته ،اعراض کن ،توجه نکن ،همه چیز درست میشه ،اشکالی نداره شاید بقیه فکر کنند تو چقدر بیخیالی ولی راه درسته ،نباید به ناخواسته توجه کرد ،حالم خوب شد ،چقدر این فایل ،فایل عالی است ،البته تمام فایل ها عالی و بینظیرند و چقدر برام به موقع بود ،خدایا شکرت و سپاس بابت هدایت ها و نشانه امروز من که در سایت قرار دادید .
باسلام ب استاد جانم عاشقانه شمارایاد میکنم وتحسین میکنم شمارا وعشق میان شما ومریم جون زیبا ودوست داشتنی ..
من امسال ک سال تحویل به خدا گفتم خدای من امسال دوست دارم سه تا اتفاق زیبا رو رقم بزنم کمکم کن بهشون برسم براحتی ..
خاسته های من یکی بارداری راحت وجنسیت فرزندانم رو تعیین کنم البته عادت کردم همش توی دفترم مینویسم فرزندانم چون از خدا دوتا نی نی میخام خدای من از وقتی این خاسته رو درخواست کردم هرجا میرم با من راجب دوقلو حرف میزنن
تلویزیون روشن میکنم دوقلو میبینم
میرم مدرسه دنبال دخترم دوقلو میبینم
اخبار گفت خانمی 4قلوزایمان کرده همه سلامت هستن غش میکنم از ذوق خدااااااا….چقد سپاسگذاری میکنم میگم حتما برام اتفاق میفته …هدایت شدم به مامایی که باهزینه ای کاملا ناچیز راهنماییم کردچقد خوشحال شدم والان درمسیر رسیدن بهش هستم خیلی حالم خوبه خدایا دوستت دارم
وخاسته ی دومم از خدا امسال سه برابری ورودی مالیم بود که الان نشانه ها میات ودراین برج ورودیم بیشترشد بازهم خیلی خوشحال شدم وسپاسگذاری کردم
وخاسته ی اخرم یا سومم از خدا امسال مهاجرت کنیم ب شهر سرسبزتر ازمشهد که الان همون همسرم که راضی نمیشد ازاین خونه تکون بخوریم خودش عاشقانه رفته شمال دنبال کارهای مهاجرتمان وایناهمش نشانه هست …
هرسه تاش درحال انجام هست
خدایا مرسیتم عاشقتم
استاد خیلی سپاسگذارم عاشقتم
بنام خداوند هدایتگر
سلام استاد عزیز وتمام دوستان هم مدارم
خداوندرا هر لحظه سپاسگزارم بابت این که منو هدایت کرد به این مسیر پر از آگاهی
خداوند هدایتگر در 83 امین روز از سفرنامه مرا به مبحث هدایت خودش راهنمایی کرد که بیشتر از او هدایت بخوام و بپذیرم که نیروی قوی هست که ما رو هدایت میکند ،چند وقت پیش راجع به بیماریم از خدا خواستم که بدون اینکه به دکتر مراجعه کنم راهی را سر راهم قرار دهد بعد ازمدتی کوتاه دیدم که یکی بهم زنگ زد ودر لابلای حرفاش اشاره به درمان گیاهی برای بیماریم کرد ومن هم مشتاقانه دستورات گیاهی رو ازش گرفتم و فهمیدم که این هدایت خداوند در راستای خواسته من بوده و خداوند را بینهایت شکر میکنم وخیلی خوشحالم چون این نشانه ها مشخص میکنه که این مسیر توحیدی استاد همان مسیر درست هست ومن باید با تعهد بیشتری آنرا دنبال کنم ،خدایاشکرررررررررت
استاد عزیزم بینهایت ازتون سپاسگزارم بابت تشکیل این سایت و سخنان گوهر بارتان در این سایت که زندگی ما رو به سمت توحید هدایت میکند
از خداوند برای خودم و همه دوستان هدایت الله یکتا رو میخوام
خوشبخت و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید