دلیل سرقت تاکسی دنده آرژانتینی ام! - صفحه 29 (به ترتیب امتیاز)

685 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 1450 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد عزیز وهمراهان سایت عباسمنش

    روز ۶۰

    من اینجور اتفاقی رو زیاد تجربه کردم که همه چیز خراب شده ولی بعد به نفعم بوده وبه خیر گزشته

    دوستان این داستان برمیگرده به ۸سال پیش که کلا با سایت وقانون اشنا نبودم ولی یه دوره دوازده قدمی رو کار کرده بودم ومعنی سپردن به خدا وروحانیت رو میفهمیدم

    تو یه شرکت مخابراتی کار میکردم بعد از یکسال جدی ومرتب وبا انگیزه کار کردن به من پیشنهاد انتقال به یه شهر دیگه با حقوق کمی داده شد اولا گفتم ایراد نداره ولی با حقوقش نمیشه با زن و بچه رفت وخونه اجاره کرد وتمام وجودم ترس واسترس بود نمیدونستم چکار کنم نه افزایش حقوقی میدادن نه چیزی

    ولی اینو میدونستم هر جا حس خوبی بهم نمیده دیگه وقت رفتنه وخدا بهترشو برام در نظر گرفته حالا با کلی جر وبحث با رئیس شرکت استعفا دادم وبرگشتم خونه بدون اینکه جایی رو در نظر گرفته باشم یا پول خاصی توی حسابم باشه ولی ته دلم ارام بود تو مدت ۱۰ روزی که منزل بودم باور کنید خوشحال وخندان بودم ولی در کنارش پیگیر کار جدید بودم وچند جا به مدت دو سه روز کار کردم وبعد از مدتی از طرف یکی از دوستان پیشنهاد کار توی شرکتی جدید به من داده شده با حقوق دوبرابری

    واینجور شد که من به خاطر حس خوبم ودیدگاه وباور های درستم هدایت شدم به جای بهتر و اینها همه لطف خدا بود

    اما بعضی اوقات شما درخواست بهتری داری ولی به خاطر ترس ها ووابستگی هات ،باورهای فعلیت نمیتونی اگاهانه تغییر کنی واینجاست که خداوند دست به کار میشه مثلا از کارت اخراج میشی یا ماشینت رو مثل ماشین استاد دزد میبره یعنی جهان به خاطر درخواستت با یه اتفاق به ظاهر بد هولت میده جلو

    وتمام اینها رو میتونی با دیدگاه درست به خیر تشبیه کنی که سر راهت ظاهر میشه

    شاد وثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1334 روز

    سلام و درود به شما استاد گرامی

    قدردان تلاش های ارزشمند شما هستم

    متشکرم بابت این فایل ارزشمند، من بسیار زیاد اتفاقاتی برام پیش اومده که بعداً نتیجه اش رو دیدم که چقدر خوب شد که اصلا فلان موضوع اتفاق افتاد ولی هر بار وقتی یه موضوعی پیش میاد که ظاهرش ناخوشاینده متأسفانه بازم واکنش منفی نشون میدادم . الان این فایل خیلی آگاهی دهنده بود. بسیار عالی بود استاد . متشکرم از شما. خدا رو شکر میکنم بخاطر داشتن استاد ارزشمندی چون شما.

    حافظ میگه: « در کوی عشق منه بی دلیل راه قدم ؛ که من خود نمودم صد اهتمام و نشد»

    *دلیل راه = استاد راهنما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    AMIRHOSSEINTOFIGHI79 گفته:
    مدت عضویت: 1637 روز

    سلام سلام به همه ی عزیزانی که این کامنت من رو میخونن 🙂🔸️

    امیدوارم که خوب باشید دوستان عزیز … 🥳

    دیشب یه کامنت نوشتم ولی منتشر نشد ، خب اولش یکم ناراحت شدم ، گفتم عه یعنی کامنتم تایید نشد 😓 ؟! بعد هدایت شدم به این فایل ناب 😍🤩 ‌ .

    خب دلیلش رو فهمیدم ، کامنتی که دیشب گذاشتم ، اصلا پر بار نبود ، اصلا تمرکزم روی روی این نبود که به محتواش دقت کنم ، فقط هر چیزی اومد رو نوشتم ، انرژی منفی هم داشت 😲 .

    الان میفهمم که باید به محتوا دقت کنم ، باید ذهنم رو عادت بدم که مواردی که برای تقویت باور ها مفیدن رو بنویسم ،

    خدایاشکرت بابت تک به تک نعمت های زندگیم که هر کدوم کلی فایده برای من دارن و کلی میتونم ازشون استفاده های مفید کنم 😍😍😍😍

    وقت تون بخیر باشه خواننده های عزیز 🌏🌎🌍🤩 .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    عادله اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1150 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم ودوستان هم مسیرم. من چقدر خوشبختم که با همچین آموزه هایی سه ساله که آشناشدم استاد ازوقتی با این آگاهی ها آشنا شدم دیگه هیچ اتفاق به ظاهرناگواری نتونسته منو ازپا در بیاره چون خیلی سریع قوانین جهان رو بیاد آوردم وبه خودم یادآوریکردم که هر اتفاق به ظاهرناخوشایندهم درجهت رسوندن من به خواسته هام هست اما به شرط اینکه بتونم احساسم رو خوب نگه دارم به شرط اینکه ایمان داشته باشم که قراره حتما نتیجه ی این اتفاق به نفع من باشه. چقدر مثال بز رو که زدید ودزدیده شدن ماشینتون واضح کننده ی این حرفاتون بود که حتی اگه یه اتفاق به ظاهر انقدر سخت باشه اگه مادر حال کار کردن روی باورهامون باشیم وایمان داشته باشیم چقققدر میتونه به نفع ما تموم بشه. اینکه اگه خواستاریه رابطه ی عاشقانه ی عالی هستیم امکان دعره مسیرش از بهم خوردن یه رابطه ی سر فعلیمون باشه اگه خواستار ارتقاشغلی هستیم امکان دارهمسیرش از اخراج شغل فعلیمون باشه و صدها اتفاق به ظاهر ناخواسته ای که ممکنه واسمون پیش بیاد اما هدفش رسوندن ما به خواسته هامون باشه. استاد جانم از وقتی باشما آشناشدم دنیایدرون وبیرونم متحول شده من دیگه هیچ شباهتی به اون عادله ندارم حالا ازخودم خیلی راضی ترم ومطمئنم که هرروز بیشتر هم راضی خواهم بود.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    سپیده گفته:
    مدت عضویت: 1437 روز

    سلام به استاد عزیززززم و مریم خانوم عشششق که برای من دستی از دستان خداوند شدین و منو توی این مسیر اگاهی راهنماییم کردین….

    من عاااااشقتونم عاااشقتونم شما دو نفر و دوستانی که توی سایت هستن تنها دوستان و نزدیکان من هستین که تز هم نشینی با شما عششششق میکنم و لذت میبرم…..

    اتفاقا دیشب به شوهرم میگفتم که سایت شده اینستای من(اخه من قبلا ک اینستا داشتم وقتی میرفتم داخلش دیگه نمیتونستم بیام بیرون ازش)

    امروز من روز ۶۴ سفر نامه ام ولی خواستم اینجا با شما دوست داشتنی ترین هام صحبت کنم…

    استاد عزیزم من از روزی که تصمیم گرفتم به صورت تمرکزی روی سایت کار کنم تا به امروز زندگیم فووووق العاده تغییر کرده….

    اصلا من هیچ ربطی ب گذشتم ندارم….

    من به صورت هدایتی تصمیم گرفتم از فایل های روز شمار استارت کارم رو بزنپ و شروع کردم به یادگیری ساز و کار جهان ….

    چقدر چیزهای ارزشمندی رو یاد گرفتم که مهمترینش اینکه منم که تمااااام اتفاقات و شرایط زندگیمو با افکار و فرکانس ها و باور هام خلق میکنم البته اینا رو از قبل یه چیزایی میدونستم با استاد های مختلفی سر و کله زده بودم و همه اونا ب خاطر این بود ک کم کم مدارم بره بالا و بتونم ذز سایت استفاده کنم وگرنه من یه سال هست عضو هستم ولی دوماهی میشه که با فایل های رایگان سایت هم مدار شدم و دارم استفاده میکنم ازشون….

    من وقتی استارت این رو زدم ک روی باورهام کار کنم شروع کردم به کنترل ورودی های ذهنم….اول از همه اینستا رو پاک کردم ک اونم ب صورت هدایتی از همین سایت اینکار رو کردم و هنوزم ک هنوزه بابت انجام اینکار خیلی ب خودم افتخار میکنم…برنامه های تلویزیون کلااااااا از خونه من حذف شده و از tvخونمون فقط استاد برنامه ها و سریال استاد عزیزم هست….به صورت اگاهانه مراقب حرف هایی ک میزنم و افکاری ک توی سرم میگذره هستم و کنترلشون میکنم…بعد یه تایمی دیدم تحمل اینکه پای حرف های اطرافیانم باشم رو ندارم همون حرف هایی ک خودم پایه ثابتشون بودم و کلی بگو بخند و مسخره بازی هم میکردیم ولی دیگه اصلا یه جوری شده بود که برام قابل تحمل نبود و دیدم برای اینکه بتونم بیشتر ورودی های ذهنم رو کنترل کنم تصمیم گرفتم ۴۰ روز با هیچ کس (جز شوهرم البته) ارتباط نداشته باشم و یه ایمان یه حس خیلی قوی باعث شد ک من این تصمیم رو بگیرم و الان دومین روزیه که من ۴۰ روزم تموم شده و یکی از بههههترین دوران زندگیم این ۴۰ روز بود که فوق العاده احساس ارامش داشتم و چقققدر دیدگاه من ب زندگیم توی این چند وقت عوض شد..اصلا اینقدر تغییر کردم که وقتی داشتم امروز بهش فکر میکردم دیدم من چقدر باورهام تغییر کرده که دوس دارم برای شما دوستان عزیزم هم بگم مطمئنم ک ب دردتون میخوره….

    من امروز داشتم با همسرم در مورد همین موضوعات قانون صحبت میکردیم که من متوجه شدم حرف هایی ک دارم میزنم خودشون خود ب خود تند تند از دهنم داره میاد بیرون و من فهمیدم ک چقدر باورهای گذشتم داره شکسته میشه…

    اولین موردی ک فهمیدم این بود ک من قبلا این باور رو داشتم که مردها اگ پولدار بشن میرن ی زن دیگه میگیره که این باور از خانواده و اطرافیانم در من نهادینه شد چون دیده بودم ک از نزدیک ترین فرد زندگیم که بعد از اینکه وضعش خوب شد رفت ی زن دیگ گرفت….کلا بچه بودم کسایی ک باهاشون در ارتباط بودیم بیشتریاشون دو زنه بودن و پولدار…😑😑😑

    بعد امروز توی حرف هام فهمیدم که اگه یه نفر با باور های درست ثروتمند بشه احتمال اینکه بره زن دیگه بگیره کمه ..از نظر من ثروتمند شدن با پولدار شدن فرق میگه…کسی که ثروتمند واقعی هست در تمام جنبه های زندگیش ثروتمنده هم از لحاظ مالی هم جنبه عاطفی هم سلامتی هم روابط با دوستان هم ارتباطش با خودش و خدای خودش..توی همه این جنبه ها ثروتمنده و ارامش داره…که من با یقین میگم که نزدیکان من همشوووو اونایی ک پولدار شدن و دو زنه شدن فقط و فقط پول داشتن و ذره ای از جنبه های دیگه رو توی زندگشون نداشتن که خب ب خاطر سطل کوچیک و باورهای نامناسب اون پول شد بلای جونشون و هم پولشون رو هم از دست دادن همشوون و لذت و استفاده ای هم نبردن…چون ظرفشون کوچیک بوده پر از عقده و پر از باور های غلط داشتن که من اینو امروز توی حرف هلم متوجه شدم…بچه ها من اینچیزارو از بچگیم میدیدم هااا بعد میگفتم اولا که نگااا اونی که داره پول حلال در میاره که نمیتونه یه همچین پولهایی رو بدست میاره و پول زیادم که با کار های ناشایست بدست میاد و پس پولداری زیادم خوب نیست چه فایده داره پولدار بشیم و شوهرم بره یه زن دیگ بگیره و بچه ها تا الان هر چی تلاش میکردم پولی بدست بیارم اصلا ذره ای تغییرتوی ورودی های مالی من اتفاق نمی افتاد و پام به شدت رو ترمز بود دستی روهم کشیده بودم بالا ولی نمیدونستم…..

    ولی الان فهمیدم که با باور درست و با تکامل میشه از کارگری تو بندر عباس از راننده تاکسی بودن تو بندر عباس میشه برسی به فلوریدای امریکا …با تکامر و باور درست و شناخت قوانین میشه ثروتمند واقعی باشی….من به این ایمان دارم که میشه میشه هم پول داشت هم زندگی ارومی داشت مثل استاد و مریم عزیزم زندگی پر از پول و پر از عشق….من ایمان دارم که میشه هم پول داشت و هم روابط و دوستان عالی..میشه هم پول داشت هم خدا رو داشت (اخ ک چقققدر این تیکه اش رو دوست دارم)…من الان به این ایمان دارم که میشه هم پول داشت و هم ارامش ارامش ارامش….من به این ایمان دارم که خدا بیشتر از من میخواد ک من پولدار بشم چون یکی از خواسته هام پولدار شدن….من ایمان دارم که وقتی به تک تک خواسته هام برسم ب پیشرفت جهان کمک کردم….

    بچه ها یکی از باور های دیگه ای ک داشتم همین بحث خیانت بود که باز هم برمیگرده ب دوران بچگی و اینکه از نزدیکانم دیده بودم….

    قبلا اصلا نمیتونستم به این موضوع فکر کنم و هم این موضوع تو ناخوداگاه من جا خوش کرده بود…بچه ها باورتون نمیشه چ نگاه سمی داشتم …

    اول از همه وقتی یه مسئله جدی بین من و شوهرم پیش میومد من سریع حرف طلاق رو میکشیدم وسط در حالی که حتی توی اون حال عصبانی تمام وجودم شوهرم رو میخواست هااا ولی میگفتم فقط طلاق که چون مطمئن بودم ک شوهرم قبول نمیکنه برا همین این حرف رو میزدم ک فقط حرصم رو خالی کنم و وقتی اون میگفت ن منم میگفتم پس حق طلذق رو بده بهم که اگ مسئله ای در اینده شد من بتونم راحت جدا بشم و اگه در اینده بچه ای داشتیم حضانت بچه رو بگیرم(اینم از اون باور هایی بود ک در بچگی تو من شکل گرفته بود اخه وقتی به همون نزدیکام به خانوم هاشون میگفتم چرا جدا نشدین یا میشنیدم که در این مورد صححبت میکردن جواب اون خانوم ها هم همشون این بود ک به خاطر بچه هام😐😐😐)برای همین من میگفتم بزار کار از محکم کاری عیب نمیکنه از همین الان برای بچه نداشتم سو و کله میزدم که اگ موردی تو زندگیم پیش اومد من بدون نگرانی از بچه ام جدا بشم(چقدر سم بودم من🤣😫😫)

    ولی الان طرز فکرم زمین تا اسمون فرق کرده….

    الان فهمیدم ک منم ک با باور ها و طرز فرکر و فرکانسی ک میفرستم دارم شرایط و اتفاقات زندگیمو خلق میکنم….

    و اینکه اگ من مدارم با شوهرم یکی نباشه به هر نحوی جدا میشیم از هم حتی ممکنه بدون خیانت جدا بشیم مثل استاد ک مدارشون با همسر سابقشون دیگه با هم یکی نبود بنابراین مسیرشون جدا شد از هم…مثل همین الان ک من مدارم با اطرافیانم یکی نیست و دوس دارم مثل اون ۴۰ روز باهاشون رفت و امد نکنم….

    بعد فهمیدم که حتی تگ ب هر دلیل جدا بشیم توی این جدایی هم خیری هست و من مراقب فرکانس هام هستم و شاید اون جدایی باعث بشه ک مسیر زندگیم ب کل ب سمت بهتر شدن تغییر کنه….

    در مورد بچه هم فهمیدم اولا برا چیزی ک نیست الکی خودم رو ب در و دیوار نزنم..دوما اون بچه هم خدایی داره که خیلی خیلی خیلی پهربون تر و مراقب تر و سرپرست تر از من هست نسبت بهش….

    یه دید سمی دیگه ای هم ک داشتم در مورد مهریه بود….

    یعنی مهریه رو به چشم این میدیدم ک اگ خیانت کنه بهم منم با مهریه اذیتش میکنم🤐🤐🤐

    و اینکه بعد جدایی یه پشتوانه مال داشته باشم تا بتونم زندگیمو بسازم(چ قد سسسسسمی فک کن!!)😕😕😕😕

    ولی الان فهمیدم ک من شرک میکردم با این فکر هام هم در مورد بچه ک خودم رو دلسوز تر از خدا میدونستم نسبت ب اون بچه …

    و هم در مورد مهریه هم شرک داشتم که بعد جدایی این مهریه است که پشتوانه منه(از بس ک ب من گفته بودن مهریه پشتوانه دختر هستش و مهرشو بالا ببندین این دختر بابا نداره و از این جور چرت و پرتا)

    در حالی که اگ من به خدا وصل باشم اون از همه برام سرپرست تر هستش و اون میتونه منو از فرش ب عرش برسونه

    (البته بچه این نظر منه در مورد زندگی خودم نمیخوام بگم مهریه بد هستش یا خوب…)

    من فهمیدم که اگ با باور درست و ایمان به خدا قدم توی این مسیر بزاری ثروت پایدار توی همه جنبه های زندگیت اتفاق میوفته….

    من عاشق همتون هستم…

    و از استاد عزیزم و مریم گلی عزیزم بی نهایت بی نهاااایت سپاسگذارم وافعاااا اینو از ته ته ته دلم میگم ک خیییلی زیاااد دوستون دارم بهترین دوستان من شمایین …

    عاشقتونم بهترین های من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مینا کاشی گفته:
      مدت عضویت: 1327 روز

      سلام سپیده جان

      چقدر خوب نوشتید و چقدر انگار هممون مثل هم هستیم . باور میکنی من تمام باورهای اشتباه شما را داشتم و الان مثل شما چقدر تغییر کردم.

      منم مثل شما در خانواده ای بودم و هستم که تمام آدم هایی که پولدار شدن خیانت کردن زندگی های خوبی ندارن .

      یا از نوجوانی به من میگفتن به فکر پول نباش برو سراغ کسی که انسانه پول به درد نمیخوره. و این افکار سمی برای من شد ترمز . و من و همسرم هم کار میکردیم و خوب پول میساختیم اما بخاطر ترمزهای من اصلا بالاتر نمیرفتیم همیشه قرض داشتیم همیشه اجاره نشینی.

      اما این هشت ماهی که با استاد آشنا شدم و فقط فایل های رایگان استاد را دنبال کردم همه چیز تغییر کرده چون باورهای من هم مثل شما تغییر کرده.

      من در یک فایل استاد فهمیدم که پول ذات واقعی آدم ها را نمایان تر میکنه ادم خوب خوبتر میشه ادم بد بدتر میشه و چقدر آروم شدم . و چقدر تونستم باورهای خوب بسازم.

      خیلی خوشحال شدم که پیام شما را خوندم چون مثل مثل خودم بودید. و چقدر این ۴۰ روزتون را دوست داشتم. منم بارها برای خودم قانون ۴۰ روز را گذاشتم اما کسی را ترک نکردم که بمونم خونه ولی سعیم را کردم حرف نزنم و حرف ها را نشنوم. ولی شما چقدر عالی عمل کردید. بهتون تبریک میگم.

      و از اینکه در این مسیر با شماها هستم به خودم میبالم.

      به امید موفقیتهای روز به روز تک تکمون.

      موفق و شاد و سلامت و ثروتمند باشید و در آرامش کامل به مسیرتون ادامه بدین❤❤❤

      خدایا شکرت و سپاسگزارم🙏

      از استاد عزیز و مریم جان هم سپاسگزارم🙏

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    حسل گفته:
    مدت عضویت: 2384 روز

    سلام به خدای عزیز و مهربانم. عاشق ترین عاشق ها

    سلام به همه دوستای دوست داشتنی ام. سلام به استاد عزیزم. سلام به مریم بانوی ناز شایسته.

    روز شصت ام. و پایان سفرنامه دوم

    چه سفرنامه گهرباری بود این سفرنامه. واقعا که پر از آگاهی و درس های گرانبها بود برا من. من همیشه سپاسگذار خداوند هستم، بابت این سایت ارزشمند که مثل گنجینه و خانواده ای حقیقی برام میمونه. برای وجود و حضور استاد عزیز و مریم جان که خالصانه در جهت رشد ما فایل میذارن.

    به قول استاد هیچ کدوم از فایلای رایگان این سایت، رایگان نیست، بلکه لطف خدا و جایزه خدا برای افرادی هست که دست به سمت خدا دراز کردند و درخواست هدایت نمودن و خدا اونا، ازجمله من رو به سمت استاد رهنمود کرد و الان غرق در آگاهی هستیم. وقتی قدم اول دوره رو گوش دادم، به رایگان نبودن این فایلا بیشتر پی بردم، چون من تا قبل اون موضوعاتی رو درک کرده بودم که تنها با دیدن دوره، مسلما به این شدت درک نمیکردم! و حتی همون لحظه با خودم گفتم، ببین چقد این فایلا ارزشمنده، مثل هدیه ای از طرف خداست برای کسی که میخواد تغییر کنه. برای من که همراه با تغییر و نعمت فراوان بود و ان شاالله همیشه در این مسیر از زمره کسانی باشم که همراه استاد، ثابت قدم در راه بندگی و یکتاپرستی باشم.

    فایل روز شصت ام یه آگاهی خیلی ارزشمند به من اضافه کرد و اون دقت بیشتر تو اتفاقات زندگیم بود. قبلا یاد گرفته بودم که برای هر اتفاق و هر احساسی دنبال چرایی بگردم و اینقد بگردم تا بدونم ریشه اش چی بوده. یاد گرفته بودم که برای دریافت خواسته ها باید رها بود و به قدرت خلق زندگیم از طریق باورها و فرکانس هام ایمان داشته باشم. دیروز که داشتم با دوست پسرم صحبت میکردم، سر بحثی عصبی شدم و گوشی رو قط کردم. چند ساعتی اعصابم خورد بود و ناراحت بودم و هی میگفتم که چرا من هی ملایمت بخرج میدم و اون بدتر میشه و اصلا اونجوری که من میخوام رفتار نمیکنه و کلا داشتم رفتارای ناخواسته اونو قضاوت میکردم و بهش فکر میکردم و از خدا گله میکردم. بعد، شب که داشتم شکرگذاری روزانه ام رو مینوشتم دیدم که از خدا خواسته بودم رابطه ام بهتر بشه و گفته بودم که جمله عاشقانه یا محبت آمیز ازش بشنوم. یعنی من دوساله تا حالا از اون شخص همچین کلمات احساسی نشنیده بودم در صورتی که عمیقا دوست داشتم رابطه ای داشته باشم که همه چی تمام باشه. کلی دنبال چرایی این قضیه گشتم و با خودم گفتم من این همه پیشرفت تو زندگیم داشتم هم از لحاظ رفتاری و هم مالی و حتی در رابطه ای که دارم کلی اتفاقات خوب افتاده بود. ولی اونجوری که میخواستم با من رفتار نمیشد. یعنی ۷۰ درصد رابطه خوب بود ولی ۳۰ درصدش بد بود و من هییییی به اون ۳۰ درصده گیر میدادم که درست بشه ولی بدتر داشت به اون ۷۰ درصد خوبه هم لطمه وارد میکرد. بیشتر که دقت کردم، فهمیدم به اندازه کافی درخواستم رو رها نکردم و تو حس داشتن درخواستم غرق نشدم به گونه ای که بابت داشتن اون خواسته از خدا سپاسگذاری کنم. چون ادم تو مسیر درخواست باید به چنان ایمانی از اجابت درخواستش برسه که قبل دریافتش بابت حضور اون درخواست تو ذهن و قلبش و احساس خوب داشتن اون درخواست، از خدا سپاسگذاری کنه. فهمیدم که من به جای اینکه رو باروهای خودم، روی ذهنیت خودم نسبت به اون ادم یا فرد مورد علاقه ام کار کنم، گیر داده بودم به رفتارایی از اون فرد که اصلا مورد علاقه ام نیست و خیلی جاها از خود گذشتگی میکردم و فک میکردم رها بودن یعنی از خود گذشتگی کنی و اجازه بدی طرف هر جور که دوست داره رفتار کنه و تو فقط تماشا کنی. وقتی دیروز این اتفاق افتاد واقعا اعصابم خورد شده بود و میخواستم مثل همیشه رفتارای اون شخص رو با لحن بد براش پیامک کنم تا مثلا متوجه رفتاراش باشه که یه لحظه با خودم گفتم که تو این مسیر رو بارها و بارها رفتی ولی هیچ نتیجه ای نگرفتی و خوب فکر کن و به خدا پناه ببر. سری بعدش گوشی رو ول کردم و رفتم به باغچه خونه عموم آب دادم و با تمام وجود سعی کردم به زیبایی های باغچه توجه کنم. وقتی آروم شدم و برگشتم. دیدم یکی از دوستام ازم خواسته باهاش حرف بزنم و خیلی خوشحال شدم. کلی حرف زدیم و لذت بردیم. شب هنگام تو دفترم شکرگذاری کردم و خوابیدم.

    صبح که دفترم رو باز کردم تا خواسته های اون روزم رو بنویسم، گفتم من دیگه راجب اون شخص چیزی نمینویسم و… که یهو انگار یه چیزی تو درونم بهم گفت که راجب اون نوع رفتار مورد پسندت که از طرف میخوای بنویس و توصیف کن. بعد چنان ذوقی تو من ظاهر شده بود که تا حالا هیچ وقت بعد دعوا و بحث با دوست پسرم تو من ظاهر نشده بود! باعشق راجب رفتار مورد نظرم تو دفتر خواسته هام نوشتم و کلیییییییی لذت بردم و اینقد حس خوبی داشتم که دست به شکرگذاری بردم. و گفتم نگااا این بحث دیروزی کاملا با بحث های قبل فرق داشت، انگار اومده بود تا اون ۳۰ درصد رابطه منو عوض کنه و به یه رابطه ۹۹.۹۹درصد عالی سوق بده. بخاطر این میگم ۹۹.۹۹ درصد چون میدونم هیچ انتهایی برای لذت بردن از تمام نعمت های دنیا وجود نداره و هیچ وقت ۱۰۰ در ۱۰۰ نمیشه و همیشه در حال رشده ولی نزدیک به ۱۰۰ میتونه بمونه تا نهایت لذت رو از تمام نعمت های اون لحظه ببریم.

    الان حس فوق العاده ای دارم با وجود اینکه هنوز ارتباط خاصی با هم نگرفتیم، با خودم عهد بستم که به احساس زیبای خواسته ام پایبند باشم و برای اینکه نوع رفتاری مورد علاقه ام ایجاد بشه، به فرد خاصی گیر ندم و به خدا و قانون جهانش ایمان داشته باشم و در آرامش و لذت از دارایی های الانم زندگی کنم. ممکنه این فرد ۷۰ درصد خوب باشه و من واقعا بابتش از خدا ممنونم، ولی من یه فردی رو میخوام و لایقش هستم که ۹۹.۹۹ درصد خوب باشه و برای این خواسته کاملا مصمم.

    وقتی این فایل رو امروز گوش دادم با خودم گفتم این فایل، یه نشونس برای تغییر خودم. من باید تو نوع رفتار و نگرشم تغییر ایجاد میکردم. باید بجای تمرکز تو رفتار ناخواسته طرف مقابل، تضاد رو شناسایی میکردم و در قالب خواسته ای جذاب و شیرین به خدا ارسال میکردم و اینقد توصیف میکردم تا حس بی نظیر داشتن اون خواسته رو احساس کنم. خیلی درس آموزنده ای از این فایل و در کل امروز یاد گرفتم. یاد گرفتم هیچ وقت دست از خواسته هام برندارم و اگه یه جایی گیر کردم، به جای گیر دادن به اون گیره، بیام دنبال چرایی رخ دادن اون مشکل و یافتن راه حل بگردم. و یادم باشه که خدای بزرگ همیشه و همیشه و همیشه برای همه گیرهایی که به وجود میاد، راه حل عالی برامون داره.

    خدایا شکرت بابت وجودت بابت عشقی که به هممون داری.بابت احساس فوق العاده ای که الان دارم . بابت این سایت، بچه های بینظیر، استاد عزیزو مریم جان .

    خدایا دوستت دارم . عاشقتمممم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    سمانه گفته:
    مدت عضویت: 2380 روز

    به نام الله یکتا

    روز شصتم سفرنامه

    خدارو شکر میکنم ک دو ماه رو هر روز با فایل های گران بهای شما گذروندم

    فایل هایی ک هر کدوم دریایی از اگاهی بود

    و منی ک مدتهاست تو این مسیر قرار دارم، ولی با هر بار گوش دادن ب فایل ها انگار دری تازه ب روی من گشوده شده، انگار تازه با این قوانین اشنا شدم

    تو فصل دوم چن تا فایل بودن ک منو ب وجد اوردن، ک با هر بار شنیدن شون تپش قلبم از شنیدن این اگاهی ها بیشتر میشد وتوان درکش رو نداشتم، میفهمیدما ولی نمی تونستم بپذیرم ک جهان این چنین قانونمنده،

    انگار با شنیدن هر بار این فایل ها ظرف وجود من بزرگتر و بزرگتر میشد

    چقددددرررر خدارو شاکرم ک منو در مسیری قرار داد و هدایتم کرد ک این مطالب گوهربار رو از زبان شما استاد عزیزم بشنوم و من با هربار گوش کردن ب این فایلها ، دعاتون کردم و از خدا برای شما بهترین هارو خواستم ، درسته شما در بهترین حالت خودتون هستید ولی این کمترین کاری بود ک میتونستم بکنم ..

    یکی از اون فایل ها فایل مفهوم ترمز و گاز بود

    😭😭

    خدایااااا یعنی قوانینت قلب ادم رو ب تسخیر در میاره ،

    من مدتهاست ک دارم رو خودم کار میکنم و در قسمتی از زندگیم ی تضادی پیش اومده بود و با این ک چندین ماه که دارم رو خودم کار می کنم ولی هنوز به این نتیجه ای که میخواستم نرسیده بودم وقتی فایل ترمز و گاز رو گوش کردم فهمیدم من پامو گذاشتم روی گاز ولی از طرفی همچنان پام روی ترمز مونده من سعی کردم خیلی باور های خوبی ایجاد کنم اما تازه فهمیدم که چرا نتیجه ای نگرفتم اون روز نشستم و ترمز هام رو نوشتم خیلی برام عجیب بود که همون روز یک نفر زنگ زد و من نتیجه که میخواستم رو گرفتم اصلا نمیتونم این حالم را براتون وصف کنم چقدر خدا را شکر می کنم که قوانینش همیشه جواب میده فقط کافیه بهشون عمل کنیم

    چقدر گوش کردن ب این فایلها انرژی ادمو بالاتر میبره، مثل همین فایل روز شصتم

    خیلی وقتها تضاد ها میان ک ما ی تکونی ب خودمون بدیم و سریعتر گام برداریم و تا وقتی بزمون کشته نشه هیچ حرکتی نمیکنیم

    وقتی اتفاق ب ظاهر بدی میفته باید سعی کنیم احساس مون رو خوب نگهداریم و نتیجه این اتفاق در گرو کنترل احساس مونه..

    خدایا شکرت ک فصل دوم هم ب اتمام رسید و من رو سرشار از اگاهی های ناب کرد و من هر بار سعی میکنم عمل گرا تر باشم و هروقت ک عمل کردم نتیجش رو هم دیدم

    ب امید اینکه فصل سوم رو هم پرانرژی شروع کنم و ظرف وجودم رو برای دریافت نعمت های خدا بزرگتر کنم ..

    در پناه الله مهربان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2222 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    …..

    وقتی با قانون میری جلو هر چی که پیش آید خوش آید است

    تو نگو این رو می خوام و اونو نیمخوام

    وقتی این جوری میگی همینی هم که هست ازت گرفته میشه

    ما نمیدونیم

    ما هیچی نمیدونیم

    فقط قادر متعال میداند و بس

    من حقوقم چند روزیه قطع شده و با کمال میل پذیرفتم که خداوند می خواهد بهتر و درجه ی ارفع تر و رفیع تر رو به من نایل کند و الان جواب مثبت و قطعی بودن و منطقی کردن ذهن خودم را با این صحبت های رویایی دریا فت کردم

    چی از این قشنگ تر میشه

    چی از این واضح تر

    چی از این شفاف تر

    فقط می تونیم بگم خدایا بی نهایت سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    صفورا کوشککی گفته:
    مدت عضویت: 1240 روز

    بنام یکتای بخش

    روز 60 سفرنامه

    دلیل سرقت تاکسی دنده آرژانتینی

    این فایل بسیار فوق العاده بود و خداروشکر کاملا در مدارش بودم چون جمله به جملشو درک کردم و یادداشت برداری کردم.با گوش دادن این فایل کلی از ترمزهامو پیدا کردم.

    امروز یه روز خیلی عجیبی بود آگاهی پشت آگاهی میومد اصلا تو یه حال و احوال دیگه ای بودم.

    ولی از سر شب کمی حسم بد شده بود که به لطف خداوند تونستم خودمو جمع جور کنم و به خودم این فایل رو یاد آوری کردم که هر اتفاق به ظاهر بد حتی خیلی کوچیکم باشه در راستای اهداف توئه چون تو داری روی باورهات کار میکنی.شاید الان دلیلش رو نفهمی ولی بعدها متوجه میشی.

    از خداوند جانم سپاسگذارم که فصل دوم سفرنامه هم به پایان رسید .

    بریم که برای فصل سوم سفرنامه بترکونیم انشالله که قراره نیجه های بزرگ وارد زندگیمون شه.

    در پناه الله یکتا

    تک تکتون شاد و خوشبخت و ثروتمند باشید دوستان عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    پونه زرگرزاده گفته:
    مدت عضویت: 1763 روز

    به نام خدای وهاب و رزاقم

    خدایا شکرت برای آگاهی های که از زبان استادم بهم میدی

    خدایا شکرت برای این سایت پربار که روز به روز حالم رو بهتر و بهتر می‌کنه

    خدایا شکرت برای قوانین ثابت جهان هستی که فقط کافیه درکش کنی و در این راستا حرکت کنی

    خدایا شکرت برای زیبایی های مسیر زندگی

    خدایا شکرت که هدایت می‌کنی کل موجودات رو،

    خدایا شکرت که وقتی در مسیر درست حرکت میکنیم دیگه ایمان داریم حتی نازیبایی ها بخشی از مسیره و میدونین الخیر فی ما وقع

    حتما خیر و برکتی است

    خدایا شکرت که با بودنت،ارومم،خوشحالم

    خدایا شکرت که زمین و آسمان ها رو مسخر ما انسان ها کردی

    خدایا شکرت وقتی باورت کنیم،وقتی رها کنیم و نچسبیم،ادمها،شرایط و موقعیت ها رو در جهت خواسته هامون هماهنگ می‌کنی

    استاد عباس منش نمیدونم چطور تشکر کنم ازتون

    سپاس استاد عشق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: