دلیل سرقت تاکسی دنده آرژانتینی ام! - صفحه 7
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/09/abasmanesh-8.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-09-30 05:33:522024-07-14 12:05:26دلیل سرقت تاکسی دنده آرژانتینی ام!شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استاد عزیز
واقعا این فایل خیلی ارزشمنده و قیمت نمیشه روش گذاشت ممنون از ارایه فایل زیباتون
با سلام خدمت استاد عباسمنش و همه دوستان
راستش قصدم این بود که این کامنت رو تو فایل جلسه ۲قانون آفرینش که دارم کار میکنم بزارم ولی دیدم یه قسمت از سفر هفته گذشتم مناسب این فایل هستش. امیدوارم مفید باشه.
تو راستای کارم تصمیم گرفتم برا بازاریابی و فروش محصول یه سفر به تهران و شهرهای شمالی داشته باشم. اولش که ماشین نداشتم، با قانون درخواست برام جور شد. بعد، همون لحظه شروع حرکتم یه حسی بهم یکی از شهرهای جنوبی رو گفت. چند دقیقه ای مکث کردم و تو تردید قرار گرفتم. ۱۸۰ درجه تغییر مسیر. کلی با خودم جنگیدم و خودم رو متقاعد کردم به این ندا گوش کنم و حرکت کنم به سمت جنوب. تو مسیر نجواها خیلی زیاد بود، هر کار میکردم ول کن نبودند. خلاصه پخش ماشین رو روشن کردم و دستم رو گذاشتم رو دکمه آهنگ بعدی و یه مدت نگه داشتم و رها کردم. آهنگی با این مضمون شروع شد:
ای نه دله، ده دله دل، دل یک دله کن
هر چیز که غیر اوست از خود وله کن
یک بار تو به اخلاص عمل،بیا بر در دوست
گر کام تو بر نیامد آنگه گله کن
این دو بیتی رو با اینکه قبلا بارها شنیده بودم ولی انگار این بار برام تازگی داشت و نشونه قوی ای بود، خیلی آروم شدم و چند بار گوش دادم. حالا مصمم تر حرکتم رو ادامه دادم. از این دست اتفاقات تو این سفر برام زیاد رخ داد. ولی جالبترینشون که به حال و هوای این فایل میخوره اونجایی بود که من حدود ۲۰۰ کیلومتر تا مقصدم داشتم که متوجه شدم بنزین نیست و تو پمپ بنزین ها غلغله است. ترس ها و نجواها دوباره شروع شد. حتی با اینکه هنوز بنزین داشتم تو یه پمپ توقف کردم ولی وقتی نوبت من شد بنزین تمام شد. به خودم گفتم ادامه میدم و ترسها و تردید ها داشتن قدرت میگرفتن. تصمیم گرفتم تا هر جا بنزین داشتم برم. ادامه دادم و به شهر مقصد رسیدم. ته باک ۵-۶ لیتری بنزین هنوز مونده بود و مغازه ها هم تعطیل بودن. با خودم تصمیم گرفتم از موقعیت استفاده کنم و تو این فرصت برم پمپ بنزین. به یه جایگاه رسیدم اونجا هم غلغله بود. بعد از چند دقیقه فهمیدم اینجا هم بنزین تمام شده و باید منتظر بمونم. دوباره نجواها قدرت گرفتن. حالا دیگه به هیچ ترفندی از کله ام خارج نمی شدند. فقط میگفتم خدایا یه عبارتی چیزی به ذهنم بیاد یه کم آرومم کنه، و این عبارت رو خدا بهم الهام کرد که” اگه من تو پمپ بنزین محصولم رو بفروشم چی میشه؟! شاهکار میشه؟!”! و به این ترتیب خدا کمکم کرد آروم تر بشم. خلاصه دستان خدا به کمکم اومدن. و چه اتفاق های خوبی دیدم. از افرادی که کمک و راهنماییم کردند، از دیدن یه همشهری تو شهر غریب، از آوردن شام، از اینکه جایی که من دنبالش بودم دقیقا روبروی اون جایگاه بود و …..
هوا که تاریک شد مردم هم کم کم رفتند و تنها شدم و دوباره نجواها قدرت گرفتن. حالا دیگه خوب میشناختمشون. یه کتاب همراهم بود بازش کردم این جمله اومد”وقت خود را با ترس و تردید بیهوده هدر نده، بلکه به سیر درون بپرداز تا ندای درونت را که منتظر توست بشنوی”. بعد از خواندن این جمله نمیدونم چی شد خوابم برد. بیدار که شدم دیدم یه پیام رو گوشیم از صاحب ماشین هست، گفته بود ماشین روغن کم میکنه گاهی یه سر بهش بزن. خلاصه ساعت 5 صبح بنزین اومد و من بنزین زدم واز جایگاه خارج شدم و توقف کردم تا روغن موتور رو چک کنم. خدای من، ماشین بیش از 3 لیتر روغن کم کرده بود و اگه این اتفاق (نبود بنزین) نمی افتاد و من ۵۰ – ۱۰۰ کیلومتر دیگه رفته بودم معلوم نبود چه فاجعهای رخ میداد؟! احساس سپاسگزاری اون لحظه رو نمیتونم بیان کنم. حتی الان ،بعد از چند روز که از اون ماجرا میگذره. این سفر برام خیلی درسها داشت. از اتفاقهای ریز و درشت، از قرار گرفتن در زمان درست در مکان درست، از فروش محصول به شخصی که فقط تو اون منطقه ۳۵ هکتار گلخونه داشت و ماشین زیر پاش حداقل ۶۰۰میلیون قیمت داشت، از آدمایی که دقیق بهم نشونی می دادند و حتی وقت میزاشتن برام کروکی مسیر رو میکشیدن، از اینکه تو یه جاده که حدود۳۰ کیلومتر بیشتر بود قرار گرفتم و کلی زیبایی و فراوانی تو دل کویر دیدم و کلی زیبایی و لذت و شادی و عشق که گفتنش یه کتاب میشه. فقط اون اول سفر که تصمیم گرفتم به ندای درونم گوش بدم، احساسم خوب شد و گفتم خدایا خودم و خانواده و همه چیزم رو به تو میسپارم و انصافا خدا هم خیلی ازم مراقبت کرد، که ازش تشکر و سپاسگزاری میکنم.
یه نکته دیگه اینه که من بیش از ۲۵۰۰ کیلومتر راه رفتم حتی یه بار من مجبور به گرفتن ترمز ناگهانی نشدم و جالبتر اینکه وقتی به شهرم نزدیک شدم فهمیدم ترمز این ماشین دو پداله است، و بار دوم بهتر ترمز میگیره. خدا رو بابت این همه نعمت سپاسگزارم. بابت اینکه منو در آغوش خودش میبره و میاره سپاسگزارم، بابت سلامتی، بابت آرامش، بابت استاد و سایت و شما دوستان، بابت همه چیز همه چیز سپاسگزارم
سلام استاد
خیلی دوست دارم همیشه منو یاد خدا میندازی
منم یک خواستگار داشتم چند وقت بود تکلیفمون مشخص نمیشد،خسته شده بودم یک روز قرار گذاشتیم با هم صحبت کردیم هیچ احساسی بهشون نداشتم و گفتم که دیگه احساسی ندارم بهتون ولی قبل از این دیدار دوس داشتم نتیجه بگیریم و ازدواج کنیم ولی الان با خیال راحت میتونم رابطه دیگه ای رو از خدا بخوام
آخیش راحت شدم،خیلی خوشحالم
خداروشکر
استاد عزیزم من از طریق همسرم با شما آشنا شدم ،فقط خدا میدونه چقدررررر حس خوب دارم وقتی شما و این همه خوبی که اطرافتون هست میبینم ،منو همسرم از صفر شروع کردیم بارها زمین خوردیم ولی حالا میفهمم تمام اون زمین خوردن ها پیش زمینه موفقیت بیشتر ما بود،به امید خدا و راهنمایی های شما در مسیر درست قرار گرفتیم،قراره منو همسرم دوتایی دنیامون رو بسازیم جوری که در آینده پسرم افتخار کنه به تلاش هامون، خیلی خیلی سپاسگذارم از شما و أرزوی سلامتی و یه دنیا شادی و خوشبختی دارم براتون
سلام به همه
خوشحالم که در کنار سید حسین عباس منش عزیز باورهای توحیدی در ذهنم مرور میشه و افزوده میشه به توحید من
آنچه استاد در این فایل میگه دقیقا یه جورایی تفسیری از اینه کلام الله است :
وَعَسَىٰ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ ۗ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ :
چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید ، حال آن که خیر شما در آن است ؛ویا چیزی را دوست داشته باشید ، حال آن که شرشمادر آن است و الله می داند و شما نمی دانید
و السلام علینا و علی عبادالله الصالحین
سلام به استاد عزیزم و همه دوستای خوبم که در مسیر زیبایی ها هستیم.
استاد این فایلو تا وسط دیدم و نگه داشتمش که بیام و نظر بزارم و بعد برم سراغ ادامش، استاد حالم خوبه خوب شد و کلی از انرژی خدا سیراب شدم و میخوام بگم که چقدر خوبه که شما رو دارم و اینقدر شفاف قوانینو توزیح میدین . راستی استاد چند روزه که روی باورهای ثروتم دارم کار میکنم و نمیدونی چقدر راحت و با لذت پول داره وارد زندگیم میشه و تازه همین امروز یه ایده به ذهنم رسیده که بدون هیچ سرمایه اولیه ایی پول خوبی بتونم بسازم و میخوام در این چند روزه شروعش کنم و دقیقا داداشم از یه رابطه خیلی بد که بیرون اومد با یه خانمی وارد رابطه شد که نمیتونم بگم چقدر الان رابطش عالیه و سرشار از عشق و محبت بدون شرطه و بدون هیچ انتظاری و خلاصه که اصلا کلی اتفاقای خوب برام افتاده که نمیتونم بگم از بس که زیاده . خلاصه که من خیلی پیگیر شما هستم ولی خیلی کم نظر مینویسم و دوست دارم ایشالا همیشه در مسیر خدا باشی.
واییییییییییییییییی استاد چقدر خوب بود………….. به خصوص قسمت آخرش که معرکه هست. از وقتی که تصمیم گرفتم سبک متفاوتی از زندگی رو با حرفهای شما و عمل کردن به آنها تجربه کنم تا زمانیکه نتیجه گرفتم واقعا 6 ماه زمان برد و من خیلی شگفت زده بودم که اون همه اتفاقهای خوب را تجربه کرده بودم، بعد به تضاد رسیدم ، و خواسته هام واضح تر و واضح تر شد. فکر میکنم تنها درسی که در زندگی هیچ وقت ازش خسته نشم همین درک قوانینه ، فقط از نظر مالی پیشرفتی نداشته ام آن هم بخاطر همان باورهای سیمانی هست که بیشتر باید روش کار کنم. و همیشه باید کار کنیم به محض اینکه متوقف بشیم سیستم هم طور دیگه ای پاسخ میده. استاد از اینکه دوره را با تخیف گذاشته اید ممنونم. بهترینها را برای استاد فروتنمان آرزو دارم. خیلی ماهید.
سلام استادجان خیلی باحالی دوستت دارم همیشه به موقع فایل میذاری سپاسگزارتم این آگاهی ها از هر ثروتی ارزشمنتره
من ساعت 6 تو یه باشگاه درب داغون دانشگاه کلاس داشتم که 5 ترم توش مربی بودم و یه درآمد بخورونمیری داشتم و مسیرشم نزدیک بود و رفت وآمدم راحت بود در کل محیطشو زیاد دوست نداشتم ولی میترسیدم رهاش کنم همینم از دست بدم. میترسیدم از حاشیه امن خودم رها شم ولی ساعت 5 این فایلو دیدم بعضی از کامنهای بچه ها رو هم خوندم و نتیجش این شد که دیگه نرفتم سر این کارم.
یه نکته ایی که از این فایل و کامنتها دریافت کردم و باعث شد این تصمیمو بتونم بگیرم این بود که: الزاما نیاز نیس یه اتفاق خاص یا به ظاهر بدی بیفته مثلا نیازی نیس من از سر کار اخراج بشم یا تو مسیر بیفتم پام بشکنه (مثل کامنت یکی از دوستان) تا بعد منتظر خیرت توش بگردم و باعث بشه مسیر زندگیم عوض بشه. خودم میتونم قبل از این اتفاقا خودم تصمیم بگیرم که دیگه این کارو ادامه ندم….
امیدوارم درست درک کرده باشم
استاد شما هم خودتون میتونستین بدون اینکه ماشینتو بدزدن تصمیم بگیرین که دیگه مسافرکشی نکنین و برین سراغ یه کار دیگه؟؟؟
سلام دوست هم فرکانسی عزیز
بسیار تصمیم مهمی گرفتی عالیه من هم مثل شما این روز ها تصمیم گرفتم کار قبلی رو رها کنم و وارد یه کار جدید بشم و شدم الان دارم محتوا ها رو تولید می کنم و مطمین هستم میلیارد ها ثروت را وارد زندگی من می کنه همین الانش کلی وارد شده
شما هم بهتون الهام میشه
راستی چند روز پیش یه آگهی دیدم که کسایی که مربی ورزش باشن ودر باشگاه هی مختلف مربی گری کردند می تونند بدون داشتن مدرک زبان برای اقامت کشور کانادا اقدام کنند.
سربلند باشید.
سلام .دوست خوبم خوشحالم تصمیم قاطعی گرفتی وبهت تبریک میگم بابت شهامتت .اما شایداگر استاد هم همچین سایت و همچین کامنتها و تجربه هایی بود ومیخوندند ومیدیدند قبل از دزدیده شدن ماشینشون تصمیم درست رو میگرفتند ولی استاد عزیز همیشه میگه من تجربه کردم وشما از تجربیات من استفاده کنید .وحتی زودتر ازمن ب نتیجه برسید.
سلام خدمت دوستای گلم
امروز عضو سایت شدم بالاخره و همین اول خداروشکرمیکنم بابت ورود به مدار افراد خوب و هدفمند و موفق همین باعث شد یهو به خودم بیام ک وارد دنیای افراد موفق(شما دوستان عزیز) شدم!
خیلی خوشحالم ازاین اتفاق کسی ک چیزی رو نداشته خیلی داشتنشو سریع میفهمه
و اما درمورد فایل…
چندروزیه ک یه سوال ذهنمو درگیر کرده و امروز ک دیدم فایلو گذاشتید گفتم خودشه جواب سوالمه!
اولش ک تا سوال یکی از دوستانو مطرح کردید سریع گوشیو انداختم کنار و ترسیدم دقیقا همون چیزی بود ک تو ذهنم بود و یجورایی شکه شدم ک حتی سوالی ک پرسیده بودن دوستمون دقیقا سوال من بود!
این فایل خیلی کمکم کرد ک با دید وسیع تری به اتفاقاتی ک برام بوجود میاد نگاه کنم و راحت تر درهمچین موافقی بتونم ذهنمو کنترل کنم
نظرات بچه ها هم ک ایمانمو بیشتر کرد هرکدومش یه فایل بود مخصوصا کامنت دوستمون اقای مرادی نظیف ک داخل پیام ایشونم برام یه جایزه دیگ داشت و جواب یه سوال دیگمو هم گرفتم.
استاد کسی ک بخواد پیشترفت کنه و تومدارشه همه چیزو جدی میگیره و ازهمه چیزرشد میگیره(فایلهای رایگان)
استاد چقدر به جا بود،چقدر جای قشنگی این فایلو گذاشتید و چقدر با چیزایی که حسم بهم میگفت هماهنگ بود ،خدایا ممنونم ممنون :)))