پیروی از هدایت الهی و پدیده همزمانی - صفحه 43

853 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    روف رضایی گفته:
    مدت عضویت: 935 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم عباس منش و خانم شایسته

    خدای من این فایل چقدر لذت بخش و آگاهی دهنده است

    من این فایل را دیشب گوش دادم و آنقدر احساس من را بهتر ساخت و آنقدر تحسین کردم شما استاد خوبم را که نپرس

    بعدش شروع کردم به نوشتن و مقداری هم نوشتم اما نمی دانم به چی دلیلی یکدفعه از روی سایت بیرون شد و آن نوشته ام گم شد

    و آنجا با خودم گفتم حتما حالا از نوشتن صرف نظر کنم و امروز هم چندین بار فایل صوتی اش را گوش دادم و برایم خلی جذاب و رویایی بود

    و جالب اینکه درک مناسب تری داشتم و این صحبت های استاد و خانم شایسته و این مثال های قشنگ شأن چقدر برایم آشنا بود

    و امشب بازهم با علاقه نیشستم و شروع کردم به گوش دادن این فایل و در بخش های فایل نکته هایش را یاد داشت کردم و خلی برایم جذاب است

    این شن ها چقدر قشنگ و رویایی است

    و این احساس شما عزیزان چقدر قابل تحسین است و اینکه می گوید این فضایی روحانی و ملکوتی خلی برایم جذاب است

    دیشب قشنگ داشتم اشک می ریختم

    اشک شوق و شادی و احساس خوب و درک مناسب تر و لذت و شادی

    این هدایت ها ای زندگی شما خلی برایم جذاب و شرین است

    و از خداوند می خواهم که درک مرا نسبت به هدایت هایش بشتر سازد

    چون هدایت شدن از طرف خداوند را خلی دوست دارم

    در حالیکه بعضی موقع هدایت خداوند را دیده ام اما خلی درک مناسب تری ندارم

    و ذوق دارم که این الهامات و هدایت شدن از جانب خداوند را راحت و روان درک کنم و بی فهمم

    این مثال های قشنگی را که بیان کردید چقدر واضح و شفاف بود

    این سفر شما به ایران و این اتفاقات که افتاد و نرفتن شما به ایران و به جای آن شروع سفر به دور آمریکا

    و اینکه شما خواستید تراک کمپر بگیرید

    و اگر می خواستید از شرکتش تهیه کنید باید چند ما انتظار بکشید اما شما با اندکی جستجو فردی را پیدا می کنید که او این تراک کمپر را خریده و احساس کرده این کوچک است و باید بفروشد و بزرگترین را تهیه کند

    و اینکه نزد شما پول نقد موجود است

    و شما هم باید یکی دو روز دیگر سفر تان را شروع کنید و خلی راحت و عالی این تراک کمپر را خرید کرده و می آورید

    چقدر این مثال های شما به تأمل بشتر نیاز دارد

    چقدر خداوند دارد راحت کار های شما را انجام می دهد

    همیشه می گوید که من دوست دارم رو دوش خداوند باشم و او کار هایم را انجام دهد

    و این همه اتفاقات جذاب که در جریان این سفر اتفاق افتاد را بیان کردید

    و این تعویض روغن فورد خلی جالب و آموزنده بود

    اینکه اگر بی خواهی این کار انجام دهی باید نوبت بیگری و این نوبت شأن خلی طولانی مدت است

    شما شب را در جای استراحت می کنید و فردایش نگاه می کنید که نمایندگی فورد در یک قدمی شماست و شما می روید آنجا که تعویض روغن انجام دهید و کار ها خلی راحت و سریع و عالی انجام می شود و آنجا شما می بینید که انترنت قطع بوده و آنها احساس کرده که شما قبلا نوبت گرفته اید و بعدا می داند که شما نوبت نگرفته اید و بعد از این ماشین را در کارواش شستشو داده و آب تانکر را هم فراهم می سازید و همه کار ها در همین جا به نحو احسن انجام می شود

    این چنین انجام شدن کار ها خلی شرین و رویایی است

    واقعا قابل تحسین است این چنین توحیدی بودن شما

    و این همه اتفاقات جذاب و جالب که در این سفر شما تجربه کردین

    از دیدن دوستان عزیز که از ایالت های متعدد. و از کشور های متعدد آمدند و لحظات بسیار شرین را رقم زدند

    و این احساس خوشایند که در این جمع صمیمی بود و این همه اتفاقات قشنگی را که این عزیزان توسط آموزه های شما کسب کرده اند چقدر جای تحسین دارد

    مثال خودم

    من سال قبل ایران امدم و چند روزی همراهی دوستان مصروف کار های ساختمانی بودم

    بعدا دیدم که این کار برای من سخت و دشوار است و با این دوستانم گفتم که کارکردن در سر ساختمان برای من دشوار است

    و من کار را رها کردم و رفتم دنبال کار های ساده تر

    و درست نمی دانستم که چی کاری را پیدا کنم

    به یکی از دفاتر که زمینه کار را فراهم می سازد مراجعه کردم و آنها من را به یک رستوران معرفی کردن وقتی آنجا رفتم از آن فضا خوشم نیامد و بعدا به این دفتر زنگ زدم که من آنجا را پسند نکردم و آنها گفتند که اگر جای دیگری پیدا شد برای شما احوال می دهم

    و این مدت من دنبال کار برگه سرشماری هم بودم

    چون دولت ایران برای اتباع افغانستانی یک زمینه را فراهم ساخته بود که اینها به دفاتر وکالت مراجعه کرده و آنجا مشخصات شأن را ثبت کرده و اثر انگشت و چشم و این جور موارد را انجام می داد و دولت ایران هم به نحوی یک آماری دست شأن می آمد که چی تعداد افراد اتباع افغانستان در ایران حظور دارد

    جدا از آمارهای دیگری که داشتند این پروسه هم برای مدتی جریان داشت

    و من چند روزی بود که می رفتم در دفتر وکالت که نزدیک به محل کار سابقم بود

    و دو سه روزی رفتم نوبت ما نرسید چون تعداد مراجعه کننده خلی زیاد بود

    ام روزی که من به آن رستوران رفتم و‌ مورد قبولم نبود برگشتم گفتم بروم حد اقل این پروسه برگه سرشماری را انجام دهم.

    وقتی من رفتم بعد از ظهر بود و این دفاتر ساعت کاری بعضی از کارمندان که برای این بخش کار می کردند را بشتر ساخته بود

    خانمی آنجا کار می کردند و روز های قبل من را دیده بود که در صف بودم ولی نوبت نمی رسید و من پیش این خانم مراجعه کردم و گفتم که من را می بینی که چند روز است می آیم ولی نوبت نمی رسد و گفت درست است من شما را دیدم که اینجا زیاد تو صف بودید

    و به همکارش گفت به این آقا نوبت دهید که بنده خدا هر روز می آید و آن بنده خدا هم سریع به من نوبت داد و یکسری کار های من انجام شد وقتی نوبت به اثر انگشت اینها رسید گفت خدا کند شانس داشته باشی و سایت خلوت باشد

    چون سایت خلی شلوغ بود و به سختی کار های اثر انگشت انجام می شد و افرادی بودن که قبل من در صف بودند و می گفتند که از صبح فقط منتظر اثر انگشت هستیم

    این همکار این خانم و بعضی از مراجعین گفت که بقیه کار شما برای فردا می ماند چون سایت شلوغ است و اینها ساعت ها است منتظر است

    من خواهش کردم که یک بار امتحان کند اگر کار من انجام شود چی بهتر می شود

    گفت مگر تو خوش شانس باشی

    گفتم من خودم را می شناسم و خوش شانس هستم. و جالب اینکه وقتی من انگشت هایم را روی دستکاه گذاشتم بطور عجیبی قبول کرد و خلی راحت کار من انجام شد و چقدر احساس خوبی داشتم و چقدر خداوند را سپاسگذاری می کردم

    و در همین لحظه بود و اینکه هر لحظه از من سوال می پرسیدند بخاطریکه این پروسه را انجام دهد از آن دفتر هم برایم تماس گرفته شد و گفت که آدرس را برای تان فرستادم و شما می توانید همین لحظه مراجعه کنید برای کار

    و نمی دانید چقدر خوشحال و سپاسگذار خداوند بودم و برگه سرشماری من انجام شد و‌کاپی کرد و تحویل گرفتم و از آن خانم و آقا خلی سپاسگذاری کردم که حتی خود آنها تعجب کرده بود

    و از اینجا بیرون شدم احساس خلی خوبی داشتم و مستقیم رفتم به سمت آن محل کار که آدرس اش را برایم فرستاده بود

    وقتی آنجا رفتم با آدمهای بسیار محترم و دوست داشتنی مواجه شدم و صحبت کردیم و از همان لحظه من مصروف به کار شدم و خلی این اتفاق قشنگ و عالی بود

    آن زمان عضو سایت عباس منش نبودم اما خلی از فایل های شأن را از طریق کانال های تلگرامی که بصورت غیر قانونی بفروش می رساند در گوشی ام داشتم

    و بعدا که کار کردم و کمی وضعم بهتر شد عضو سایت شدم و شروع کردم به گوش دادن فایل های هدیه و تا اینکه بعد از مدت های شروع کردم به تهیه محصولات

    و حالا خلی خوشحال هستم و خداوند را خلی ممنون و سپاسگذارم

    از عباس منش عزیز خلی خلی ممنون هستم و برایش همه دعایی خیر دارم

    خدایا صد هزار بار شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    حسین هنر گفته:
    مدت عضویت: 1134 روز

    سلام، وقت بخیر، یه سوالی دارم و اولش بگم که فقط برای آگاهیمه،،

    و اون سوال اینه که آیا خداوند از اتفاقات در زمان‌های بعدی آگاهه و خبر و اطلاع داره ؟ واگه جواب بله است که منم این اعتقاد رو دارم پس چرا در مورد استاد از همون چند ماه قبل از سفر به ایران هدایت برای اینکه به ایران سفر نکن نیومده تا روزای آخر؟؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    Taha گفته:
    مدت عضویت: 598 روز

    به نام رب

    وقتی همچی رو به دستان پرتوان خداوند میذاریم ، همه چیزخوب پیش میره ، اگر تسلیم باشیم اگر مطیع خداوند باشیم ، به نشانه هاش توجه کنیم و خودمون رو به جریان روان هدایت او بسپاریم ، همه چیز خوب پیش میره ، چقدر زیباست که اهداف سال جدیدمون رو در همچین جای زیبا و بهشتی ، جایی اصلا فراتر از زمین بنویسیم و همون موقع از خداوند درخواست کنیم و خدا خودش میگه از من بخواهید تا برایتان اجابت کنم که من اجابت کننده خواسته های شما هستم

    چقدر زیباست احساس هدایت ، همین الان که این کامنت رو مینویسم حس میکنم حیلی از جملات این کامنت رو خدا به من میگه و چقدر زیباست این احساس ، این احساس رفاقت و هدایت شدن از طرف خداوند

    بازهم تاکید براین قانون که ” اتفاقات زندگیت بدون استثناء محصول فرکانس و باورهای توست ” ما وقتی این قانون رو باور میکنیم این نکته رو هم درک میکنیم که ” عوامل بیرونی رو زندگی ما هیچ ثاتیر ندارند و ما نباید مسئولیت اتفاقات زندگیمون رو بر عهده آنها بگذاریم ”

    وقتی باورت اینکه اگر دولت ، همسرم ، مکان زندگیم و … تغییر کنه زندگی من از این وضعیت نادلخواه تغییر میکنه به وضعیت دلخواهم و من طعم خوشبختی رو میچشم ، وقتی این باورت باشه حتی در صورت تغییر اون عوامل ، بازهم تو بدنبال مقصر برای موفق نشدنات ، بدبختی هات و … هستی اما وقتی انسان مسئولیت تمام زندگی خودش رو میپذیره شروع میکنه به تغییر کردن ، به پیشرفت کردن ، به لذت بردن از زندگی

    وقتی همش به دنبال جنگ و خشونت و عصبانیتی برای تغییر ، که اره خدا به خاطر این سخت کوشی و تنفر من از عوامل بیرونی بهم پاداش میده و بلاخره من طعم خوشبختی رو میچشم ، نه تنها اون عوامل بیرونی تغییر نمیکنه بلکه هر روز بیشتر با افراد و مکان ها و اتفاقات هم فرکانس با خودت مواجه میشی

    ما به سوی مکان ها و افرادی هدایت میشویم که هم فرکانس ما هستند ، یعنی اگر مکان یا فردی هم فرکانس تو نیست تو هرچقدر هم تلاش کنی نمیتونی چون قانون جهان این نیست

    وقتی تو داری رو باورهای فراوانی ، زیبابینی ، سلامتی ، عشق ، آرامش و … کار میکنی به سوی مکان ها و افرادی هم فرکانس خودت هدایت میشی و میتونی نهایت لذت و بهره رو از اون مکان یا فرد ببری

    چرا نمیخوای از هدایت الله بیشترین بهره رو ببری ؟ خدا همچیز رو داره هدایت میکنه ، کل جهان رو ، پس برای رسیدن به اهدافت و لذت بردن از زندگی بهترین راه هم جریان شدن با این هدایته ، چرا میخوای اعتبار رو بجای خداوند بدی به مغرت ، به هوشت ، به استعدادت و … ؟ میگه این ذهن کاری جز پیروی از ورودی ها میکنه ؟

    خدایا ممنونم بابت این نشانه و هدایت من به این نشانه

    خدایا ممنونم بابت این همه زیبایی و فراوانی و نعمت

    خدایا ممنونم بابت این سیستم و قوانین دقیق و عادلانه

    خدایا ممنونم بابت قرآن

    خدایا ممنونم بابت دستان نامتناهیت

    خدایا ممنونم بابت این خانواده دوشت داشتنی

    خدایا ممنونم بابت این مسیر و آسان کردن این مسیر

    خدایا ممنونم بابت این جسم فوق العاده پیشرفته

    خدایا ممنونم بابت هدایتت که باعث شد این کامنت رو بنویسم

    خدایا ممنونم بابت اجابت کردن خواسته هایم

    خدایا ممنونم بابت خودم که خالق زندگی خودمم

    خدایا ممنونم بابت همه چیز

    باآرزوی سلامتی ، ثروت ، عشق و محبت و آرامش و سعادت برای همتون :)

    ” IN GOD WE TRSUT “

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    نیلوفر عمید گفته:
    مدت عضویت: 1328 روز

    سلام بر دوستان عزیزم این کامنت در حالی می‌نویسم که آهنگ ملکا پخش میشود .

    همه عزی و جلالی همه علمی یقینی .نتوانم وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی .

    من یکی از تجربیاتم برای هدایت .چند روزی به تولدم مانده بود میخواستم لباس تهیه کنم ولی هیچکس پاسخ گو نبود ولی هدایتی به یک پیچ رفتم واستیکر نا امید فرستادم با کمال ناباوری گفت در شهرتون هستم من سفارش دادم چند ساعت قبل از مراسم تولدم به دستم رسید .ومن خدارو شکر کردم .در زندگیم از این هدایت ها خیلی شده . بعضی موقع ها گوش میدهم بعضی موقع ها نا آگاهانه عقل منطقم پیروز میشود و من بعداً عذاب وجدان میگیریم و احساس گناه میکنم چرا به حرف خدا گوش ندادی . ولی با دیدن این فایل باخود گفتم عوض ناراحتی خدا بزرگه مرا بخشیده من هم خودم رو ببخشم . من تازه شروع کردم و اعمالی که الان انجام میدهم به خاطر فهم الانم هست باید هر روز هر ثانیه روی خودم کارکنم . و در برابر پروردگارم تسلیم باشم .چون اون خیلی بهتر از من به شرایطم خواسته م آگاه هست .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    نیلوفر عمید گفته:
    مدت عضویت: 1328 روز

    سلام بر دوستان عزیزم این کامنت در حالی می‌نویسم که آهنگ ملکا پخش میشود .

    همه عزی و جلالی همه علمی یقینی .نتوانم وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی .

    من یکی از تجربیاتم برای هدایت .چند روزی به تولدم مانده بود میخواستم لباس تهیه کنم ولی هیچکس پاسخ گو نبود ولی هدایتی به یک پیچ رفتم واستیکر نا امید فرستادم با کمال ناباوری گفت در شهرتون هستم من سفارش دادم چند ساعت قبل از مراسم تولدم به دستم رسید .ومن خدارو شکر کردم .در زندگیم از این هدایت ها خیلی شده . بعضی موقع ها گوش میدهم بعضی موقع ها نا آگاهانه عقل منطقم پیروز میشود و من بعداً عذاب وجدان میگیریم و احساس گناه میکنم چرا به حرف خدا گوش ندادی . ولی با دیدن این فایل باخود گفتم عوض ناراحتی خدا بزرگه مرا بخشیده من هم خودم رو ببخشم . من تازه شروع کردم و اعمالی که الان انجام میدهم به خاطر فهم الانم هست باید هر روز هر ثانیه روی خودم کارکنم . و در برابر پروردگارم تسلیم باشم .چون اون خیلی بهتر از من به شرایطم خواسته م آگاه هست .خدایا در برابر تو تسلیم هستم بر روی دوش مهربان و قدرتمندت سوار شدم مرا به جای مناسب به شرایط مناسب هدایت کن .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    جمشید انوری گفته:
    مدت عضویت: 2315 روز

    سلام به استاد بزرگوارم و خانم شایسته عزیز و همه دوستان گلم فداتون

    میخوام ردپا بذارم از خودم اینجا

    از نشانه هایی که منو هدایت کرد بنویسم توی کسب و کارم

    من راستش دو سال پیش بود که یه سری اتفاقات که اونا هم هدایات خداوند بود به اینکه من کسب و کار خودمو تو حوزه معماری استارت بزنم

    سرمایه ام یه لپ تاپ و گوشیم بود

    از ایجاد یه پیج تو فیسبوک شروع کردم در حالیکه همه میگفتن نمیشه و جواب نمیده

    الان دیگه امریکاییها نیستند و ساخت و ساز کمه

    اینم بگم دولت فعلی ساخت وساز رو توقف دادن اون زمان

    (من ساکن افغانستان هستم)

    بعد ازینکه اولین پروژه رو گرفتم همش اشک میریختم

    منی که کلا معماری رو گذاشته بودم کنار حالا تو وضعیتی که همه ناامیدن و دارن ترک میکنن اینجا رو ،دارم لذت میبرم و رشد میکنم تو کارم

    یه شب یه ایده خیلی جذاب بهم الهام شد که خیلی منو به سمت خودش جذب کرد

    توی اون الهام خداوند چند چیزو بهم نشون داد

    یک صفحه از یک کتاب طراحی رو بیادم آورد

    و یک صفحه از یک کتاب دیگه که چند سال پیش خونده بودم که توش یه سوال بود و اون این بود تو اوقات فراغتت چیکار میکنی؟

    همچنین یکی از درسهای دانشگاه که خیلی بهش علاقه داشتمو خیلی اساتید تو اون منو تشویق میکردنو بهم یادآوری کرد خداوند بزرگ

    خب من گفتم با این سه تا یادآوری میشه یه گیم یا بازی طراحی کرد و همچنین میشه یه کتاب طراحی کرد

    خب طراحی گیمو که مهارتشو ندارم ولی کتابو قدم بردارم ببینم چی میشه

    من کسب و کارم تو قسمت طراحی پلان بود

    ولی این ایده طراحی یه کتاب با ترکیب سرگرمی و معماری بود

    که خیلی ساده اما بشدت با درون من هماهنگ تر بود

    چند روز بعدش یه عکس اسکرین شات گرفتم از پروفایل اینستا و فتوشاپش کردم و نوشتم 100M فالوور تو قسمت مربوطه اش یعنی صدمیلیون فالوور

    و پیش خودم گفتم‌ اگه تو اینستا ازین صدمیلیون فقط یه میلیونش بخرن کتابو و از هرکدوم یک دلار سود بگیرم میشه یک میلیون دلار سود فروش

    هیچ ایده ای هم نداشتم که خب چطور به کل دنیا میخوای بفروشی چطور میخوای پولو دریافت کنی

    اما به ذهنم میگفتم من باید اینکارو کنم نمیتونم نکنم میدونستم خیلی جذاب میشه این کتاب

    کم کم در کنار کسب و کارم با آزمون و خطاها

    و هدایات معجزه آسای خداوند این کتابو طراحی کردم

    خداوند بارها و بارها منو به سمت نشونه ها و متنها، کتابها و حتی فایلهایی از استاد عباسمنش هدایت میکرد و میگفت ایده ساده رو جدی بگیر

    یه روز من ویدیوی یه نرم افزار رو تو اینترنت دیدیم خیلی خوشم اومد از امکاناتش

    زنگ زدم به یکی از دوستام گفتم بیا شهر نو(قسمتی از کابل هست) این نرم افزارو نصب کنیم

    آقا رفتیم اونجا تو یه فروشگاه بزرگ نرم افزار گفتیم اینو بریز برامون

    فایل ستاپو ریخت

    اومدم خونه

    از قضا یه فایل ویروس هم اونجا بود و منم اشتباهی رو اون کلیک کردم

    نه تنها اون برنامه نصب نشد بلکه نرم افزارهای دیگه معماری رو هم نابود کرد

    جالبه فقط اتوکد و تردیمکس و رِویت رو

    نه بقیه اش

    هرچند که برای اون دوستم هم نصب نشد ولی اون ویروس نگرفت لپتابش

    این تضاد کوچولو منو هدایت کرد به یک اپلیکیشن موبایل و اون باعث شد که خیلی راحت تر با موبایل طراحی پلان یا نقشه انجام بدم

    از طرفی لذت طراحی با دست رو بهم نشون داد که عِه چقدر با دست بیشتر لذت میبرم من

    که کار با دست جزئی از کتابم شد

    و بجای برنامه های رِویت و تریدیمکس هدایت شدم بسمت دوستی که منو با برنامه اسکچاپ آشنا کرد که خیلی ساده تر و آسونتر بود برای طراحی کتاب حتی

    اینم بگم که من با یه تضادی برخوردم که مدتهاست به برق شهری دسترسی ندارم و فعلا از باتری آفتابی یا سولر استفاده میکنم

    یه روز که با سرعت و اشتیاق زیادی در حال طراحی این کتاب بودم دستگاه مولد سولر هلی خاموش میشد لپتاپ منم شارژ نداشت هوا هم آفتابی بود

    میگفتم خدایا چرا خاموش میشه آخه

    همون موقع روی صندلی نشسته بودم یه ایده بهم الهام شد که یه سرچی انجام بدم تو گوگل

    و اون سرچ اینقدر به جذاب شدن کتاب کمک کرد که دیگه در کهکشانها بودم گفتم میفروشم من این کتابو به کل دنیا بخدا

    آقا من کتابو طراحی کردم

    فقط داخلش حاوی ترسیمات بود صرفا صفحه اولش به سری متن راهنمایی نیاز داشت

    ولی براش ارزش قائل نبودم افتاده بود گوشه لپتابم

    باورش نداشتم که آقا مگه میشه بخره کسی اینو مگه داریم؟؟

    رو باور لیاقتم کار میکردم

    تا اینکه

    یه روز یه ویدیو کوتاه دیدم تو اینستا که نشون میداد ما میتونیم با آپلود پی دی اف کتاب تو سایت آمازون اونو به کل جهان بفروشیم

    آمازون اونو چاپ میکنه و میفرسته جلو در خونه مشتری که خرید میزنه

    Wowwww

    اینو که دیدم باورم عوض شد

    الگوهای مشابه کتابم رو وقتی تو سایت دیدیم دیگه کلا سد باورام شکست

    آموزشای آمازونو دیدیم

    کتابو مطابق استانداردها و اندازه های مورد نیاز آمازون ساختم

    و بالاخره آپلود شد و تایید شد و آمازون تو سایت خودش در امریکا و 14 سایت آمازون کشورهای دیگه منتشرش کرد

    اسمشم گذاشتم secret dots

    الهی شکرت

    حالا چطور بفروشم

    چطور تبلیغات کنم؟؟

    هدف خیلی بزرگ و وزنه بزرگ برداشتم اولش

    و اون این بود همون اول که تو امریکا بفروشم

    در حالیکه ذهنم قبول نمیکرد

    عجله کردم

    زمین خوردم

    گفتم اگه آمازون نباشه چیکار میکنی؟

    این باگم داشتم که این کتاب باید بشکل چاپ شده دست مشتری برسه چون نیاز به کار با خودکار روش داره

    باورمو عوض کردم گفتم پی دی اف رو خودم میفروشم مشتری خودش چاپ کنه

    گفتم همینجا میفروشم تو افغانستان

    باورمو کار کردم روش

    و اولین نسخه رو تو اینجا فروختم

    از طریق فیسبوک

    ولی اینجا یه مشکل وجود داشت

    چون تو افغانستان سیستم پرداخت الکترونیکی یا کارت به کارت خیلی کم استفاده میشه به تضاد خوردم که چطور پولو دریافت کنم

    توی اینستا یه پیج زده بودم

    براش تولید محتوا کردم برای کتابم

    آقا هیچی فالوور نداشتم

    هزاران ویو میگیرفت ویدیوهای کوتاه

    اینم بگم که اینستاگرام دقیقا طرفدار ویدیوهای سرگرم کننده هست و اونا رو زود نشر میده

    ترمزامو پیداکردم روشون کارکردم

    یه روز از ایران مشتری پیام داد برای خرید کتاب

    Wowww

    چطور بفروشم

    برادرم که ایران هست یه شماره حساب ازش گرفتم‌ و به مشتری دادم و واریز شد و این بود اولین فروش من خارج از کشور

    نمیدونید چقدر خوشحال بودم

    با خودم میگفتم یعنی من فروختم به خارج از کشور خودم مگه میشه مگه داریم

    الله اکبر

    خدایا شکرتتتت

    آقا بعد ازون الهام شد بمن که باید کسب و کارت که طراحی پلان بود رو قربانی کنی عزیزم

    اولش سخت بود برام ترسیدم

    ولی اشتیاقم زیاد بود و متوجه شدم که مسیر هماهنگ تر لذتبخش تر و راحتترو پیداکردم

    هفت هزار فالوور داشت اون پیجم کلی اعتبار و دوست پیدا کرده بود سراسر کشور

    و واقعا خداوند بار سنگینی رو از دوشم برداشت

    و منو آسان کرد به آسانیها

    حالا دیگه خیلی راحتتر میتونم‌باور بسازم باور فراوانی رو

    الان تمرکزی دارم روی پیج کتاب کار میکنم

    از سراسر جهان دارم فالوور جذب میکنم براحتی

    چه ایده های خفن دیگه تو راهه خدا میدونه

    یه روز یه شخص روسی بهم پیام داد بزبان روسی

    رفتم گوگل ترانسلیت زدم‌ ترجمه و باهاش دوباره روسی جواب دادم

    بعدش گعتم عِهههههه

    چه راحت من تونستم باهاش صحبت کنم

    میدونم که این معجزات همش از جانب خداونده و قراره هزاران برابر بشه و من فقط تجربه گر این داستان هستم

    همشو خداوند داره میچینه و مدیریت میکنه

    در ضمن اینو هم بگم تو طول کسب و کارم تا حالا زمانهای خیلی سختی بوده که پروژه نداشتم و پول نداشتم و پیشنهادهای کاری شده بود وسوسه کننده ولی ردشون کردم و دقیقا فرداش معجزه دیدم

    دوبار این اتفاق رخ داد برام

    در پناه خداوند عشق و امید و فراوانی باشید

    الهی خداوند بار رو از دوش همَمون برداره مثل همیشه

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  7. -
    علیرضا طاهرزاده اصفهانی گفته:
    مدت عضویت: 1734 روز

    سلام استاد عزیزم.

    خداروشکر میکنم بعد از تقریبا 1 سال دوباره هدایت شدم به این فایل عالی.

    چه احساسات خوبی داشتم وقتی این فایل را میدیدم. چقدر احساس شوق و ذوق داشتم. کامنت خودم را که خوندم بسیار سپاسگزار رب العالمین شدم.

    دیشب داشتم توضیحات جلسه 6 و 7 دوره عالی عزت نفس را می‌خواندم و این قسمت برام بولد شد که‌ این طبیعیه که وقتی به خواسته ای میرسی، برات عادی بشه. چون اینجوریه که خواسته های جدید در تو شکل می‌گیرد و جهان با خواسته های جدید رشد می‌کند. همین موضوعات ساده و اصلی را من فقط باور کنم چقدر زندگی ام زیباتر و راحت تر میشه.

    و چقدر عالی همزمانی ها یکی یکی برام رخ داد و من را به اینجا رسوند که الان توی این فایل عالی شما از احساس خوب و همزمانی ها صحبت کردید.

    احساسی که باعث میشه حال ما خوب بمونه.

    و چقدر من سپاسگزار رب العالمین شدم همین همزمانی هایی که از دیروز یا دو روز پیش تا الان واسم اتفاق افتاده و معجزه واز باعث شده حال من در لحظه بهتر و بهتر و بهتر شود.

    خدارو بینهایت شکر و سپاس.

    چه مکان عالی و روحانی ای. چقدر زیباست واقعا این مکان. چقدر عالی و زیباست این کویر با ماسه های روان سفید.

    یادمه دقیقا چقدر حس خوبی داشتم با دیدن همین ویدئو.

    وچقدر عالی از وهابیت رب العالمین تو این ویدئو گفته ام. چه ذکری. ذکری که فراموشش کرده بودم.

    خدا وهابه، رب العالمین یکتاست و بی همتاست.

    و چقدر عالی شما فرمودید، اعتبار همه چیز را میشه به رب العالمین داد. نه به مغز خودمون.

    چقدر خوبه این مسیر. خداروشکر.

    خداروشکر بینهایت خداروشکر.

    عاشقتم ای رب العالمین.

    استاد عاشقتونم. مریم خانم عاشقتونم. بینهایت از همگی سپاسگزارم.

    ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  8. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1258 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    زمانی که تمرکز ما بر روی زیبایی ها و نکات مثبت باشد و قدرت را تنها در دستان خداوند ببینیم او ما را به بهترین راه ها هدایت می کند. همزمانی هایی را برای ما بوجود می اورد که مانند معجزاتی است که برای پیامبران انجام میداده است.

    همزمانی هایی که برای استاد و خانم شایسته در طی مسیر رخ داده است.

    از خرید ترک کمپر که به صورت هدایتی صورت گرفته تا سفر استاد به ایران که با نشانه هایی از طرف خداوند لغو شده و اتفاقات بسیار زیبایی را برای ایشان رقم زده است. از ملاقات با دوستان در لس انجلس و صحبتهای جالب انان که ما نیز ان را مشاهده کردیم ملاقات با رایان و اب گرمهای شگفت انگیز یلو استون و یوسمدی پارک اشنایی با افراد و خانواده جدید همگی نشان دهنده این است که اگر ما در مدار درستی قرار داشته باشیم خداوند ما را به مکانها و شرایط عالی هدایت کرده و هیچگاه افراد غیر هم فرکانس با یکدیگر هم اهنگ نشده و جهان اجازه نمی دهد زمانی که ما تفاوت فرکانسی زیاد با مکانی که قصد داریم به ان برویم داشته باشیم حتی اگر به صورت موقتی باشد هم باشد امکان پذیر نیست.

    تمام اتفاقات ما به واسطه باورها و فرکانسهای ما رخ می دهد و اگر سفرهای ما بدون برنامه ریزی قبلی و بر پایه هدایت خداوند باشد و در مقابل او تسلیم و رها باشیم ما را به سمت مقاصدی هدایت خواهد کرد که حتی اشخاص ساکن در ان کشور نیز خبر ندارند که ممکن است چنین مکانهای زیبایی هم وجود داشته باشد. تنها وظیفه ما ایمان و باور به قدرت خداوند و هدایت او و توجه به نکات مثبت و زیبایی ها است و او ما را در زمان مناسب به مکان مناسب هدایت خواهد کرد. هیچ عامل بیرونی تاثیری بر زندگی ما نداشته و اگر ما به خداوند اجازه داده و با ذهن منطقی خود اوضاع و شرایط را تحلیل نکنیم خداوند برای ما کافی است و تمام کارها را برای ما انجام خواهد داد و ایده هایی به ما الهام می کند که به بهترین مسیرها می رسیم.

    برای ما نیز چنین اتفاقاتی مشابه با استاد رخ داده است. مثلا ما نیز در سفری که به تازگی داشته ایم مانند استاد برنامه ریزی خاصی نداشته و خداوند ما را به مکانهای زیبا هدایت کرد و با افراد بسیار خوبی اشنا شدیم و هنگام برگشت که بلیطی وجود نداشت کاملا هدایتی به سمت فردی که اصلا نمی شناختیم معرفی شده و او برای ما بلیط تهیه کرد.

    خدایا شکرت

    عاشقتتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    دریای بیکران گفته:
    مدت عضویت: 732 روز

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیم

    سلام و درود و رحمت بینهایت رب العالمین به استاد عزیزم و استاد شایسته مهربان و همه دوستان هم فرکانسی

    من یادمه قبل اینکه وارد سایت بشم بصورت کاملا نا آگاهانه از این قانون استفاده میکردم البته فقط در مسائل مالی عالی بودم

    یادمه درسم تموم شد بیکار نشستم خونه و چندجا رفتم برای پیدا کردن کار ولی بدلیل شرایط نامطلوب اون کار یا بدلیل عزت نفس پایین و عدم توانایی حل مسائل یعنی چالشی پیش می اومد بجای اینکه مسئله رو حل کنم ازش فرار میکردم خود کم بینی داشتم

    با اینکه کلی توانایی داشتم از لحاظ کاری و هوشی

    خیلی خسته شده بودم نمیتونستم وضعو تحمل کنم بخدا توکل نداشتم اصلا خدارو نمیشناختم نماز میخوندم ولی بی عشق. کاری به کسی نداشتم آسیبم به کسی نمیرسید ولی توحیدی نبودم خدارو از سر اجبار ترس از جهنم میپرستیدم

    تا اینکه همه راه هارو رفتم و به هرکسی متوسل شدم کمک رضایت بخش نبود …از درون راضی نبودم همش یه چیزی میگفت این راهم نیست این جایگاهم نیست ولی قدم برنمیداشتم …

    دوست داشتم مستقل بشم شخصیت خیلی خوبی دارم با کلی توانایی . لیاقت داشتن کار مستقل رو داشتم

    ولی بلد نبودم چطور بروز بدم این شخصیتو یه چیزی روی کل ذهنم مسلط شده بود مثل دود سیاه جلوی چشام بود دنیارو بد میدیدم فقط میخواستم زندگی بگذره عمر تموم بشه و بمیرم. راحت بشم مثلا..ههههه

    روزهام تکراری میگذشت بدون شوق…بدون هدف…

    نا‌خود اگاه غروب بود گفتم خدایا من خسته شدم از این وضع من از این دخترای فعال بودم و‌دوست نداشتم بیکار بشینم یا اینکه دستمو جلو کسی دراز کنم

    حیفم می اومد بیکار باشم تو خونه و داخل برنامه های مجازی روزهامو الکی بگذرونم و نظاره گر زندگی مردم باشم و همش خدارو بی عدالت میدیدم …حسم بد میشد..

    گفتم خدایا یه کاری برام جور کن که در آمدش عالی باشه و نزدیک خونه باشه و اسون باشه و بهش علاقمند باشم و خودم رئیس خودم باشم…

    البته یادمه الان مثل حالت خواب بود که من درخواست کرده بودم یه قرون هم نداشتم ههههه

    پر توقعم انگار خدا میخواست خوشبختم کنه ذهنم خاموش بود اون روز یا اینکه به مرحله ایی رسیدم باور کردم حل تمام مشکلاتم خداست ولی از لحاظ مالی فقط باورش داشتم….

    خلاصه کاملا یهویی بعد مدت خیلی کوتاهی یه چیزی بهم گفت برو تو کار بازار و بیزینس و خرید و فروش و

    من علاقه ی شدیدی به بازار دارم و خرید و فروش و بابام کارش هم این بود و یه جورایی مهارت هم داشتم ولی فکرشو نمیکردم منم وارد این کار بشم…

    چون همیشه مادرم برای مسائل چشم و هم چشمی میگفت تحصیل کرده ایی حیفه باید مثل دختر عمه هات بری کار اداری

    و راضی نبود مدرک دانشگاه که کلی هزینه کردم بذارم کنار …البته نمیگم تحصیل و علم خوب نیست ولی علاقه به کار خیلی مهمه من رشتم مورد علاقم نبود فقط بخاطر خانواده ام که افتخار کنن بهم رفتم ….استعدادم خاموش شد بزور معدلم شد14 دانشگاه

    با اینکه دوران مدرسه جزء تیزهوشان بودم…

    منم اصلا علاقه ندارم به این کارای خسته کننده یا زیر دست کسی کار کنم

    دیگه به حرف مادرم گوش ندادم. به حرف دلم گوش دادم رفتم دنبال علاقه ام..کاملا هدایتی مادرم خودش بهم سرمایه داد و همه چی جور شد بعد یک ماه تونستم سرمایه مادرمو جمع کنم و بهش پس بدم چون شریک نمیخواستم و خیلی سررررریع در عرض یکسال چقدر پیشرفت کردم

    خدا برام افراد و شرایط و همه چیزو هدایت میکرد کمکم میکردن با مشتری های عالی …

    من هربار به حرف دلم گوش میکردم راهمو درست میرفتم ولی گاهی وقتا مقاومت ذهنی یا عدم باور اجابت درخواست و یا ترس از عمل کردن به ندای قلب مارو وادار میکنه که گوش نکنیم و بعدا پشیمون بشیم

    اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ: خدایا ما را به راه راست هدایت فرما!

    صِراطَ الَّذینَ اَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ: راه کسانى که آنان را مشمول نعمت خود ساختى،

    غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لا الضّآلّینَ: نه راه کسانى که بر آنان غضب کردى و نه گمراهان

    جز تو ای اول و آخر چه بخواهم که تویی صاحب دلها

    در پناه خدا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    پاکیزه بارکزی گفته:
    مدت عضویت: 851 روز

    به نام خداوند مهربان و بزرگ

    به نام خدای که عشق و آرامش هست

    به نام خدای که اغوشش انقدرررر امن هست که جای هیچ نگرانی نیست

    سلاممم استاد عزیزم استاد چی کردی با من

    استاد با تمام وجودم سپاسگذارت هستم با تمام وجودم از خدا سپاسگذار هستم

    با تمام وجودم از این الله بزرگ سپاسگذار هستم

    خدایااااا شکرت شکرت شکرت

    این کمنت را میگذارم بخاطر که به خودم ثابت کنم وعده خداوند حق هست وعده خداوند حق هست

    رد پای قوی به خودم میگذارم

    این در حالی هست که قلبم چنان آرام هست چنان حالم عالی هست که فقط اشک شوق میریزم هیچ وقت این چنین آرام نبودیم این چنین شاد نبودیم

    قشنگ خودم را در آغوش الله میبینم

    من دیگر پاکیزه سابق نیستم من پاکیزه مشرک نیستم من پاکیزه نیستم که همه را می دید بجز خدا از همه امید داشت بجز خدا به همه رو می‌کرد بجز خدا

    بیشتر دوست داشت خودش را مظلوم نشان دهد

    قدرت دیگران را از خدا بیشتر میدید

    من دیگر پاکیزه سابق نیستم از آرامش قلبم میدانم از صدای زیبایی که میشنوم میدانم

    از ایمانی که در قلبم هست میدانم

    من پاکیزه با ایمانی هستم که دستش را در دست خدا میبینه قلبش آرام هست خودش را در آغوش الله میبیند

    امشب با یک دوستم که در امریکا هست صحبت داشتم او از این میکفت که چگونه مهاجرت میکنی خوب در باره چگونگی مهاجرت من میخواست بگوید ؟؟

    من ناخود آگاه گفتم خداوند از بی نهایت طریق من را هدایت میکند

    هر چی شود خداوند برایم فراهم میکند من به خدا سپردیم توکلم به خدا هست هر چی خدا خواست همان بهترین هست من را خداوند شیک و عالی هدایت میکند

    گفتم هدفم لذت بردن هست مهم نیست اینجا باشم یا هر جای دیگر همین که احساسم عالی هست شاد هستم خدا را شکرگذار هستم

    میدانی استاد قلبم چنان آرام و شاد بود با اشک چشم هایم با تمام وجودم از تان سپاسگذار هستم استاد عزیزم

    بعد از این که تماس مان قطع شد واقعا حالمممممم عالی بود و عالی هست با خود گفتم چی شد پاکیزه چی شد که چنان ایمانی پیدا کردی که میگویی هر چی شود من به خدا ایمان دارم من به خدا مشرک نمیشوم

    خدای که از هیچ من را هست کرد

    استاد من کسی بودم که زمانی که تخلیه کابل صورت میگرفت به نیروی های امریکای عذر داشتم چنان اشک میرختم که صدایم گرفته بود

    من همان دختری بودم که از بس بی ایمان و نا امید بود از شدت حال بد بیهوش شد

    ولی حالا همان دخترر میگوید خدایا هرر چی تو بگویی چشم

    هر چی تو بخواهی

    من تسلیممم

    من دست و پا نمیزنم

    من از راهی کنار میایم

    خودت هدایتم کن خودت بگو چی کنم ؟

    به خدا گفتم خدایا تو از قلبم آگاه هستی با لبخند گفتم برایش

    خدایااااا تو از قلبم آگاه هستی که چقدر بالایت حساب میکنم چقدرر قلبم آرام هست چقدر با عشق روی خودم کار میکنم چقدررر بالایت ایمان دارم خدایااا تو به نجوای زهنم نگاه نکن خودت دستم را بگیر خودت هدایتم کن که تو بزرگی تو کریمی دستم را روی رگ گردنم گذاشتم

    که صدای خدا را با تمام وجودم زیبا شنیدم

    گفت پاکیزه پر قدرت ادامه بده من هستم

    تو با همین ایمان پیش برو با همین احساس عالی

    من همه چی برایت میتم انقدرر ثروت بتمت که خودت بگویی خدایا راضی شده ام

    من همه چیز برایت میشوم

    به تک تک خواسته هایت میرسی به زیباییی

    همین ایمان و ارامش داشته باش

    من میبینمت من میشنوم من همرایت هستم

    با تمام وجودم اون لطافت او حس قشنگ اون اشک های عشق را حس کردم او گرمی قلبم را حس کردم

    واقعا این حال قیمت ندارد

    این حال قیمت ندارد که با عشق خدا را حس کنی

    صدای خدا را بشنوی

    بعدا باور تان میشود من اصلا از این فایل آگاه نبودم فقط حسم گفت در قمست جستجو بزن کلمه هدایت بعدا این فایل آمد و چشمک زد حسم گفت برو بیبین و بشنو

    خوب محتوای این فایل پر از هدایت الله بود پر از اعتماد به الله بود

    چی بگویم از عشق خدا

    چگونه از خدا بگویم که دیوانه میشوم از عشق خدا

    من چنان خدا را حس میکنم در قلبم که ساعت ها اشک هایم ناخودآگاه جاری میشود اشک شوق اشک عشق

    فقط به گفته شعر مولانا که زیبا میگوید

    مانده‌ام سخت عجب، کز چه سبب ساخت مرا؟

    یا چه بوده‌ست مراد وی از این ساختنم؟

    خرّم آن روز که پرواز کنم تا بر‍‍ِ دوست

    به امید سر کویش، پَر و بالی بزنم

    خدا خیلی وهاب هست

    خدا خیلی رفیق با مرام هست

    خدا عشق هست

    فقط کافی هست باورش کنیم

    یا الله تو برایم کافی هستی

    یا الله تو برایم کافی هستی

    خدایاااااااااااااا شکرت بابت هدایت هایت

    استاد چقدررررر جالب شما خواستین از هدایت های خدا و همزمانی های خدا بگویم

    همین لحظه همین فایل را که دیدم هدایت خدا و همزمانی سخن گفتن خدا با من بود

    بعد از گفتن او جملات زیبای الله .

    خدا من را هدایت کرد به این فایل بعدا همزمانی اش هم محتوایی این فایل که تمامش از هدایت زیبایی خدا بود

    خدایاااااا شکرت

    ایمان دارم بسیارررر شیک لکس مثل یک ملکه مهاجرت میکنم مثل یک ملکه از کشورم مهاجرت میکنم و وارد امریکا میشوم ایمان دارم وعده خداوند حق هست ایمان دارم خدا همیشه هدایت مان میکند خدایاا شکرت

    با قدرت همین مسیر ادامه میتم چنان این مسیر عالی ادامه بتم با قدرت استاد مثل خود شما

    مثل شما که شب روز این قوانین زنده گی میکنن منم تلاش میکنم که شب روز با قانون خدا زنده گی کنم و پیش بروم

    دوستتتتتت دارم خدایا

    دوستتتت دارم استاد

    خدایاااا شکرت

    Sunday – 19 November 2023

    یکشنبه – 28 عقرب 1402

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: