درک قوانین جهان در قرآن کریم | قسمت 1 - صفحه 21

352 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سپیده آقایاری گفته:
    مدت عضویت: 1821 روز

    با نام و یاد خدا

    سلام به استاد عزیزم

    سلام به خانم شایسته نازنین

    سلام به همه دوستانم در این سایت الهی

    استاد یادمه همیشه میگفتن چهره افراد درستکار نورانی میشه. حالا توهم بود یا واقعا چنین چیزی بود رو نمیدونم.

    اما امروز با دیدن چهره تون با خودم گفتم قطعا زیباتر شدن درون به زیباتر شدن بیرون هم کمک میکنه. یعنی هر روز داره چهره تون زیباتر، جوانتر و روشن تر میشه.

    و این آرامش رو در کلامتون میتونیم به خوبی حس کنیم. نمیدونم خودتون متوجه این تغییرات در خودتون شدید یا نه. اما کسایی که بعد از مدتی آدم رو میبینن بیشتر متوجه میشن.

    من خودم میدونستم تغییر کردم، اما فکر نمیکردم تغییرم خیلی محسوس باشه و بقیه متوجه بشن.

    چند روز پیش یکی از دوستانم رو بعد مدتها دیدم و بهم میگفت چقدر بالغ و پخته شدی. تمام حرفات انگار یک جهت فکری مشخص دارن و از یک باور واحد میان. حالا این در حالیه که ما بیشتر شوخی کردیم و زیاد صحبت جدی بینمون رد و بدل نشد. اما فرکانس چیزی نیست که نیاز به صحبت کردن داشته باشه، چیزیه که درک میشه حتی اگه کلامی رد و بدل نشه.

    من خودم به تازگی قرآن رو شروع کردم و به صورت موضوعی دارم بررسیش میکنم. خب شروع کاره و درکم محدوده. اما واقعا متوجه میشم که چقدر اصل تکرار شده. یه جهت مشخص داره، به سمت واحدی داره پیش میره. و از خداوند یاری میخوام تا درکم رو بیشتر کنه.

    اول بگم چقدر این جمله تون منو به فکر واداشت که گفتید حضرت موسی فردی بود که سریع عصبانی میشد.

    منم همیشه عصبانی بودم. اصلا یه خشمی درونم بود که نمیتونستم مهارش کنم. واقعا روزی نبود که حتی یه دعوای کوچک نداشته باشم. و همیشه فکر میکردم این خصلت انقدر زشته که مگه میشه یه انسان عصبانی به جایی برسه چه برسه به اینکه بشه پیامبر خدا؟

    درسته که الان شاید مدتها باشه که واقعا آرومتر شدم، اما به قول شما پاشنه های آشیل ما همیشه با ما هستن. یا یادمه شما در مورد خودتون هم می گفتید که چقدر عصبانی و دعوایی بودید و الان انقدر آرام شدید. پس این ممکنه که فردی با اون میزان عصبانیت که فردی رو کشته، بتونه آرام بشه و حتی پیامبر خدا بشه.

    پس سخت نگیریم به ویژگی های منفی شخصیتیمون و بدونیم که اولا قابل تغییرن و دوما اگر بتونیم روی خودمون کار کنیم و نقاط ضعف شخصیتیمون رو بهبود بدیم به هر مقامی که برامون الان قابل تصور نیست میرسیم.

    چقدر ارتباط بین خالق بودن و توحید رو زیبا توضیح دادید. اصلا کی از این منظر به این 2 مفهوم فکر کرده. از وقتی شما این مفهوم رو توضیح دادید که خداوند از روح خودش در ما دمیده و ما هر کدوم تکه ای از خودش هستیم، این باور در من شکل گرفته که نشدن برای من معنا نداره. درسته گه گاه ناامید میشم، اما دوباره یه جایی از مسیر با شنیدن این آگاهی ها، بازم باورم قوی تر میشه و مسیر رو با جدیت بیشتری ادامه میدم.

    من خالق زندگی خودم هستم. چطور میشه نبینم این همه چیزی رو که خلق کردم.

    الان که دارم این متن رو مینویسم، سومین سفر امسالم رو بقیه کارهاش رو انجام دادن تا من فقط برم و لذت ببرم. تو سه ماه اول سال یه سفر رویایی به کیش داشتم. سه ماه دوم سال یه سفر به ایتالیا و فرانسه، و توی پاییز هم قراره برم ارمنستان و گرجستان. و خدا شاهده من برای هیچ کدوم از این سفرها هیچ برنامه ریزی و هیچ کاری نکردم. همشون برام پیش اومدن و من فقط باور دارم که همیشه قراره خوش بگذرونم و کیف کنم و لذت ببرم. یعنی یکی از مواردی که من تونستم تو زندگیم خلق کنم همین سفر رفتنه. یادمه بچه که بودم شرایط زندگیمون طوری نبود که سفر بریم و من خیلی سفر دوست داشتم. چی شد که مسیر زندگی من اینجوری پیش رفت که رشته ای بخونم که ربط به سفر داشته باشه و بعد تو کارم این همه سفر برم و الانم که سر کار نمیرم بازم سفرهای زیادی برام جور میشه و همین آزادی زمانی اجازه میده که بیشتر و راحت تر سفر کنم.

    یا همین دیروز بود که از ذهنم رد شد که از 2 نفر یه چیزی بخوام اما بهشون نگفتم و هر دو نفر اون کاری رو که ازشون میخواستم خودشون انجام دادن. یعنی من چشام چهارتا شده بود که آخه چطوری میشه؟ من خواستم، شد.

    یا کار قبلیم چیزی بود که همه چیزش رو من تو ذهنم خلقش کرده بودم. توی کار اولم اون شرایط نبود اما من بازم تجسم میکردم و اصلا نمیدونم چطور شد که وقتی تکاملم رو طی کردم در یک روز رفتم توی این کار که یهو درآمدم چندصد برابر شد، این همه سفر برام پیش اومد، حتی مدیرم جوری بود که من مجسم میکردم، بااحترام و متشخص.

    الانم که دارم تو یه مسیر جدید پیش میرم، این باور به خالق بودنه که باعث شده کارم رو کم کنم تا بتونم وقت بذارم روی نقاشی تا بتونم کار خودم رو داشته باشم، برم تو دل طبیعت و زیبایی های خلقت رو به تصویر بکشم و شاکر این همه زیبایی باشم و این زیبایی ها رو با مردم به اشتراک بذارم. من الان در شروع کارم هستم و هنوز دارم آموزش میبینم اما به خودم قول دادم شرایط حال حاضرم رو نبینم، به حرف کسی اهمیت ندم و ایمان داشته باشم به مسیرم. من هر روز به خودم میگم ببین، تو تونستی این کارها رو انجام بدی، ثروت خلق کردی، خونه خریدی تو تهران، ماشین خوب سوار میشی، کلی سفر میری، سلامتی، برنامه مهاجرتت رو عالی پیش بردی، همه و همه با باورهای خوبت ایجاد شدن، پس این خواسته هم میشه. درسته الان خواسته ات شاید بزرگتر باشه، اما خودت هم بزرگتر شدی، ظرفت بزرگتر شده، باور و ایمانت بیشتر شده، خدا رو بهتر درک کردی، خودت رو بهتر میشناسی و باید با صبر تکاملت رو طی کنی.

    خدایا این حرفهایی که الان نوشتم رو تو گفتی، تو به یادم آوردی، تو بهم یادآوری کردی همه اینها رو. وگرنه امروز صبح من بی انرژی بودم و فقط ازت خواستم بهم انرژیم رو برگردونی و واقعا نمیدونستم چطور. و تو با جاری کردن این کلام و آگاهی ها دوباره انرژیم رو برگردوندی تا این مسیر رو راحت تر و با لذت بیشتر ادامه بدم.

    استاد ازتون بی نهایت ممنونم. اصلا چطور میشه تشکر کرد از شما که زندگی این همه آدم رو بهبود دادید. براتون از خداوند طول عمر باعزت و سلامتی و ثروت و شادی فراوان آرزو می کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    یوسف علیزاده گفته:
    مدت عضویت: 1727 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان، خداوند هدایتگر من و همه دوستان به شرط باور قلبی به خودش

    استاد جان من هم در مورد قرآن و کلامی که توش گفته شده قبلا هیچ اطلاعاتی نداشتم و فقط مثل بقیه مردم وقتی میخواستیم خونه جدید بریم یا سفر بریم بوسش میکردیم یا شب های قدر یکی دو سوره ازش میخوندیم و درکل همیشه رو‌طاقچه خونه داشت خاک میخورد، البته مادرم بیشتر قرآن میخوند ولی باز کاربرد خاصی نداشت و مفهومی که در قرآن اومده هیچوقت بهمون یاد داده نشد تا اینکه از وقتی با شما آشنا شدم دارم مفهوم قرآن رو بهتر درک میکنم

    الان متوجه میشم که چقدر این کتاب منطقی گفته و چقدر با شرایط محمد و دوران محمد همگام بوده

    الان دارم متوجه میشم که اصل چیه فرع چیه ، چه چیزهایی برای ما اصل هستن و بارها خداوند تاکید کرده و چه چیزهایی فرع هستن و خداوند حتی اشاره ای بهشون نکرده و یا خیلی جزیی و گذرا بیان کرده و بصورت کاملا اشتباه بهمون گفته شده

    الان متوجه میشم که این کتاب برای تمام دوران ها نبوده ونیست و باید فرعیات رو از زمان محمد جدا کنیم و اصل رو بچسبیم

    خیلی چیزهای فرعی برام بواسطه همراهی با شما واضح شد و چقدر عالی شد که این موضوعات رو درک‌کردم چیزهایی که همش فکر میکردم عذاب دارن و داریم گناه میکنیم و احساس گناه داشتم و خدارو عذاب کننده میدیدم

    متوجه شدم خداوند با توجه به شرایط هرکس بهش الهام میکنه شرایطی که در لحظه داره

    متوجه شدم هرباری که روی کسی حساب میکنم چه از لحاظ مالی چه عاطفی چه سیاسی چه ترس از کسی اینجا ها جاهایی هست که دارم شرک میورزم، اگه کسی ترکم کرده و خوشحال بودنم و خوشبخت بودنم رو به بودن اون شخص گره زدم دارم شرک‌میورزم، اگه از کسی میترسم و از تهدیدهاش نگرانم دارم شرک میورزم و خداوند هرگز شرک رو نمیبخشه

    متوجه شدم باور به خالق بودن یعنی ما میتونیم زندگی خودمون رو خلق کنیم و این یعنی توحید

    متوجه شدم نباید به عامل بیرونی تکیه کنیم و نکران باشیم ، چون خداوند آدم ها رو میاره برامون و شرایط رو‌فراهم میکنه

    ما هر آرزویی داریم میتونیم بهش برسیم، و اگه محدودیت هارو برداریم راه حل های رسیدن به اون خواسته ها بهمون گفته میشه

    پس همیشه میشه به خواسته هامون برسیم اگه تمرگز روی خودمون و باورهامون داشته باشیم

    استاد جان خیلی دوستون دارم و دوست دارم بیام امریکا از نزدیک ببینمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    فاطی احمدی گفته:
    مدت عضویت: 2325 روز

    بنام خدای مهربانم

    سلام به همه عزیزان دوستان هم خانواده توحیدی

    خدارو صد هزار شکر برا فرشته‌ های ک دستان او شدن برا مسیر هدایت ما

    و صدها هزاران بار شکرگزارم برا آگاهی بینهایت خالص این فایل ها

    از روزی ک این فایل رو سایت گذاشته شده تا الان چندین بار گوش دادم و خدااااای من

    هر بار قسمتی از شرک هامو پیدا میکنم

    هر کدام از فایل ها یه معجزه س

    اما این عنوان درک قوانین بستری برا شروع معجزات می‌سازه

    یه دریا آگاهی و من قطره قطره در حال دریافتشم

    خدای من زیبای من بینهایت سپاسگزارم

    قدم به قدم منو هدایت میکنی

    و میخام اینجا ادامه مسیر و ثبت کنم

    برا محکم شدن باور خودم و دوستام

    بدنبال دوره گام به گام

    به فایل های گفتگو با دوستان هدایت شدم

    از 41 تا 58

    واااای خدایا چه آگاهی هایی

    استاد همیشه میگفتن وقتی تسلیم شدی و یه کوچولو قدم برداری خداوند درها رو برات باز میکنه

    و این از زیباترین و عمیق ترین تجربه های زندگیمه

    حتی یادآوری ش اشک شوق برام داره

    وقتی با حس ارزشمندی ک من لایق هدایت خداوندم ، با دوره لیاقت فهمیدم ش و بعد اجرای این توحید عملی

    درست همون موقع درهای آگاهی برام باز شد

    و من هر روز تشنه تر میشم

    میبینم چجور این قطره ها وارد وجود کویرم میشن

    و بعد این فایل اومد تا مهر تایید بزنه به تایید درخواستم برا فهم قوانین با قرآن

    خدایااا شکرت شکرت شکرت شکرت

    بینهایت سپاسگزارم برا بروزرسانی دسته بندی ها

    ک آسان شدیم برا آسانی ها

    سرفصل هایی ک نوشتید مثل شاه کلید ن

    بدنبال همون شرک ها از مرداد با اشاره خداوند متوجه خارج شدنم از مسیر شدم و حالا در زیباترین جاده با لذت وصف ناپذیر تکامل م رو طی میکنم

    حس خوشبختی عجیبی داره

    چه آرامشی

    و من چقد حالم با خودم خوبه

    خداوندا همه ما رو به راه راست به راه آنهایی ک نعمت داده ی و فزونی بخشیده ای هدایت کن

    آمین یا رب العالمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    رضا زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1031 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به همگی عزیزانم

    سپاس گزار خداوندم بابت اینکه این فرصت رو داشتم که یک فایل فوق العاده ی دیگه رو بشنوم و اگاهی هاشو نوش جان کنم

    استاد عاشقتم

    قبل هرچیز میخوام به یک اصلی اشاره کنم به نام تمرکز

    اما لازمه ی تمرکز روی یک مسیر و خواسته ها چیه ؟؟؟

    قدم اول دوری از حاشیه ها و اعراض از ناخواسته هاست

    یه مصاحبه ای داشت محمد علی کلی که بزرگترین بوکسور زمان خودش بود ،مجری ازش میپرسه که مردم میخوان بدونن قلب تمرینات محمد علی چیه ؟؟؟

    محمد علی کلی یک جواب فوق العاده ای میده ،میگه که خیلی ها فکر میکنن قلب تمرینات من با شدت فراوان به کیسه بوکس مشت زدنه ،خیلی ها فکر میکنن که قلب تمرینات من تمرینات هوازی پرفشاره ولی اینطور نیست ،قلب تمرینات من ساعت 9شب تنها خوابیدنه ،

    قلب تمرینات من دوری از پارتی و دختراس ،قلب تمرینات من ایناس .

    در واقع این جواب فوق العاده داره اشاره میکنه به کنترل ذهن و دوری از حاشیه و اعراض از هر ان چیزی که در با هدفی که میخوام بهش برسم هم خونی نداره ،داره اشاره میکنه به پرداخت بها

    خیلی جواب کاملیه به نظرم ، این جواب داره اینو نشون میده که اقا شما اگر متعهد بشوی که یک سری کارهارو که درمسیر هدفت نیست و تورو یک قدم یا هر چقد از هدفت دور میکنه رو انجام ندی ،هدایت میشوی به انجام کارهایی که باید انجام بشود ،

    یعنی اگر خود شخص من ،بتوانم باورهایی بسازم ،یک شخصیتی بسازم (تکاملی و ارام ارام ) که یاد بگیرد تز حاشیه ها دور باشه ،خود به خود هدایت میشه به انجام کارهای درست و اعمال درست ،چرا چون من وقتی که به ناخواسته توجهی ندارم ،دارم به خواسته توجه میکنم و من در هر لحظه دارم هدایت میشم به کانون توجه و تمرکزم ،حالا به هر سمتی که باشه .

    سوال مهم که من به غیر از جوابی که استاد داد ،جوابی براش پیدا نکردم

    چه دیدگاه دیگه ای به غیر از اینکه «من خالق زندگی خودم هستم ،میتونه این حد از ارامش رو به شما بده ؟؟؟

    واقعا چه دیدگاهی؟؟؟؟ چه نوع نگاهی ؟؟؟

    وقتی که من از حاشیه ها اعراض کنم ،

    وقتی که کمک بخوام و متعهد بشوم به تکرار قانون و این مسیر درست ،وقتی که اگاهانه سعی کنم بذر توحید رو بکارم دروجود خودم و اون رو پرورش بدم ،ایا خواسته ای هست که نشه بهش رسید ،اونم با خداوندی که هر لحظه در حال اجابت خواسته هاست و کاملا بینا و اگاه به احوال هر لحظه ی منه ؟؟؟

    چرا شرک رو خداوند نمیبخشه ؟؟؟

    ایا ظلمی بزرگتر از شرک ورزیدن داریم ؟؟؟

    در واقع خداوند ظلم به خود مارو نمیبخشه ،چون میدونه چه توانایی هایی به ما عطا کرده

    یه دوستی دارم بدنسازه ،خیلیم دوسش دارم و بچه ی با معرفت و گلیه و بدنش نچرال از مسابقه ای ها و از اونایی که دارو میزنن به مراتب بهتره از هر لحاظ ،از لحاظ استقامت در طول تمرینات سنگین که باهم کار میکنیم بینظیره ،از هر لحاظ عالیه این بشر توی این رشته ،

    میخوام بگم باور های محدود کننده دارن چیکار میکنن با ما و چرا خداوند شرک رو نمیبخشه ؟؟؟بعد تمرین اونروز با هم صحبت میکردیم و اینکه میگف وضعم خوب بشه میخوام مسابفات جهانی شرکت کنم و هزینش به کم بالاست و اینا ، گفتم داداش تو با این توانایی با این استعداد منتظره چی ؟؟؟یعنی این دوستم هزارتا ایده میتونه با شرایط فعلیش انجام بده که اونو به پول مورد نیازش برسونه ،

    نمیدونم بحث چجوری باز شد که راجب یه الگویی باهاش صحبت کردم ،گفتم که این دختره 21سالشه ماهی یک میلیارد درامد داره ،

    به نظرتون جوابی که داد چی بود ؟؟؟ گف داداش اونا راهشو بلدن دیگه ،مام اینطور !!!!

    نخواستم تخصصی براش توضیح بدم ،چون با این جوابش حساب کار دستم اومد که این دوستم خیلی دوره از این فضا ،

    مثلا استاد من دقت کردم توی بعضی از مثال ها توی فایل ها ،میگه که مثلا دیدید که ایلان ماسک چند روز پیش این کارو کرد و این راکت رو فرستاد ، فک میکنم علت اینکه استاد یه جاهایی اینطوری مثال میزنه و میپرسه دیدید دیگه ، به این علته که استاد انقد توی مسیره و انقد ذهنش درگیره این الگوهای موفق و کارافرینا و فرصت ها و رشده ،که بعضی موقع ها شاید فک کنه تعداد زیادیم توی این فضان که دنیال الگوهای موفق باشن و اینا ،یعنی ماها انقد فضای فکریمون متفاوت شده با اکثریت ،حتی اگه به دانسته هامون کم عمل کنیم ،اصن واقعا یه جاهایی احساس میکنم به قول استاد غریبم با این ادما ، این دوستم که گف اونا راهشو بلدن ، مناسب ترین جواب این به ذهنم رسید ،گفتم که ببین راهشو بلدن راه عجیب و غریبی نیست ، فقط اونا به جای اینکه مثل ما تا 2شب توی اکسپلور اینستا عکس این و اون نگا کنن و درگیر حاشیه ها باشن ،تمرکرشون روی هدفشونه (خودمم باهاش جمع بستم که ناراحت نشه ) خلاصه که گفتم ماها انقد درگیر حاشیه شدیم که از درگیری گذشته ، توی حاشیه غرق شدیم ، مثل ماهی که تا زمانی که توی ابه نمیفهمه تو آبه ،اما همین که از اب فاصله بگیره یه کم اونوخ میفهمه که عع تو اب بوده ،مام اصن حاشیه ها شده سبک زندگیمون ،اینستا گردی شده بخش مهمی از زندگیمون و چقدر این برنامه داره نابود میکنه احساس ارزشمندی و احساس لیاقت و در کل عزت نفس ادم رو ، شاید الان خیلی ها بیان بگن که نه من اینستا رو باز میکنم فقط عکس و کلیپ خواسته هام توش میاد بالا و اونارو نگا میکنم و باورت درمورد این برنامه و دیدگاهت اشتباهه .

    من میخوام بگم که داستان ماهیه که تو ابه و نمیفهمه ،

    من خودم اینستارو فک کنم دوبار پاک کردم و نصب کردم بعدا ،چرا ؟؟؟

    چون مشکل از منه که اگر میرم دوساعت وقت میزارم توی این پلتفرم ، من باید ذهن خودم رو کنترل کنم نه که بیام پلتفرم رو پاک کنم ،

    الان اینستا نصبه و شاید نهایتا برم استوری باشگاه خودمونوببینم و بیام بیرون و یا استوری بزارم و بیام بیرون ،

    همین اعراض از حواشی و پیدا کردن نشتی های انرژی وبستن اونها ، دارم میبینم به قول خانوم شایسته اعجاز هیمن کار به ظاهر ساده ،که البته کار ساده نیست ،یک قدم بزرگیه ،یعنی به نظرم دوری از حاشیه ها 90درصد کاره .

    اگر که من تونستم برم داخل اینستا و پست و استوریمو بزارم و بیام بیرون اوکی

    اما قدم دیگه اشتباهه

    اونایی که میگن ما میریم کلیپ لاکچری و فراوانی میبینیم و به خواسته ها توجه میکنیم فقط ،عرضم به خدمت شما و خودم که این کلیپ ها داره دوپامین مصنوعی توی مغز ما ترشح میکنه ،که پایدار نیست و گذراست ،مثل رفتاری که انرژی زاها و نوشابه ها و فست فود ها به ما میده ،لذت و دوپامین گذرا ،دیدن این کلیپ ها باعث میشه که سطح دوپامین ما همون لحظه ها خیلی میره بالا و بعد از چند دقیقه ای نهایتا ،سطح دوپامین از اون جایی که قبلا بود هم میاد پایین تر ،

    یعنی چی ؟؟؟یعنی ذهن ما ارضا شده با اون کلیپ ها و دیدن اونها و دیگه صب اون اشتیاق رو نداره که بلند شه بره توی دنیای واقعی برای خواسته هاش تلاش کنه ،

    اعتیاد پیدا کرده به دوپامین مصنوعی ،

    مثل فیلم های پورن که فقط توی روابط تاثیر نمیزاره ،تاثیرهای عمیقی بر کل ابعاد زندگی میزاره ، به نظرم فرقی نداره تاثیرات منفی فیلم های پورن با اکسپلور اینستا گرام ،هر دوتاش نشت انرژیه و از همه بدتر باعث میشن که ما تنبل بشیم ، چطوری ؟؟؟

    اینطوری که وقتی من با یه فیلتر شکن و لمس دوتا نقطه به یه دنیایی از این فیلم ها دسترسی دارم و از اون طریق دارم نیاز های خودم رو برطرف میکنم ،من شخصی میشم که در برابر کوچکترین چالشی به عقب برمیگردم و چون با دوتا کلیک میتونم به خواسته هام برسم ،دیگه ذهن میگه اقا چه کاریه حل مسئله ؟؟؟ و رفتن تو دل چالش ها ؟؟؟بشین نگا کن دیگه و هر بار فرکانس بی ارزشی بیشتری به جهان ارسال میشه و در مدار اتفاقات ناخواسته دور میزنیم ،

    اما میشه سطح دوپامین رو بالا برد با کارهای مثبت ،با ورزش کردن ،با عادتهای مثبت و دائمی نه آنی و زود گذر

    وقتی که من دارم روی پرورش اندامم کار میکنم ،یا هر تغییر کوچیک و ورزش دوپامین طبیعی توی بدنم ترشح میشه .

    توانایی تشخیص اصل از فرع

    دوری از حاشیه ها و قرار گرفتن در مسیر خواسته ها ،

    ما نمیتونیم بگیم که من یک مسیر نادرستی رو میرم ،اما توانایی کنترل اون مسیر رو دارم ، این طرز تفکره که خیلی هارو معتاد کرده ، در واقع توهمه که بگیم من توانایی کنترل مسیر نادرست رو دارم ، من اینستارو باز میکنم و کلیپ میبینم ،اما مقایسه نمیکنم ،اما میتونم با داشته هام احساس خوشبختی کنم ،

    توهمه .

    چون قانون جهان اینه که داره به کانون توجه من پاسخ میده ،اونوخ من خودمو درمعرض این کلیپ ها قرار بدم و بگم مقایسه نمیکنم ،امکان نداره مقایسه نکنم ،چقد میخوام مقاومت کنم ؟؟؟اصلا میتوانم مقایسه نکنم ؟؟؟

    میتونم عکس و فیلم لامبورگینی ببینم و با 206خودم حال کنم؟؟؟

    چقدر من مگه پوست کلفتم در مورد قانون توجه ؟؟؟ نه من نگا میکنم و تحسین میکنم !!!!!اقا رضا شما بیا توی دنیای واقعی ببین و تحسین کن ،واقعا فرع برات مهم تر از اصل شده ؟؟؟

    دوست داشتم بنویسم اینارو و ردپایی باشه برای خودم ،

    پس قدم‌اول : دوری از حواشی و پیدا کردن نشتی های انرژیه و بقیش خود به خود مسیر باز میشه و کارها به من گفته میشه ،اگر که من دارم روی خودم کار میکنم .

    در پناه الله یکتا .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      سمانه امینی گفته:
      مدت عضویت: 956 روز

      سلام آقا رضا عزیز

      ابتدا تحسینتون میکنم به خاطر استمرار و اراده آتون در مسیر سلامتی و قدرتی اندامتان

      و واقعا سپاس بابت کامنت زیباتون ،اینکه درباره دوپامین مصنوعی نوشتید ،درباره حاشیه و نشتی انرژی ،مقایسه ای که پس از دنبال کردن و کنجکاوی نا به جا درباره شرایط زندگی دیگران چه پیامد های منفی درپی خواهد داشت،و البته باید بگویم قانون توجه به این شکل هست که احساس خوب به دنبال خودش داشته باشه احساس خوب دائمی عین گشوده شدن قلب،عین اشکی که بعد از تصوراتت ازچشمت جاری میشه،عین رها بودن یه چیزی مثل این که میگه چشم دل باز کن تا جان بینی !!!

      و دقیقا همین طوره !وقتی درک کنم که من خالق زندگیم هستم چه قدر همه چیز راحت تره همه چیز رون تره من هستم که خالق زندگیمم با کانون توجه یا تغییر وایجاد باورها با حال خوب

      سپاسگزارم آقا رضا موفق و سعادتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    مصطفی حسنی گفته:
    مدت عضویت: 721 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان

    درود بر همه دوستان

    فک میکنم بعد از چندماهی که خوندن قرآن رو شروع کرده بودم امروز تموم شد و چون از همون روز اول از خدا خاستم که اگه میخونمش بفهممش، درکش کنم و متوجه قوانین توی این کتاب بشم، و واقعا بقول استاد اگه بخایم کل قرآن رو توی یک کلمه خلاصه کنیم فقط میشه توحید معنی کرد، فقط به یکتاپرستی و عبادت و بندگی رب العالمین میرسیم، قبلا هم چندین بار خونده بودمش ولی خب وقتی سرباز سپاه بودم یکی اون جلو میخوند و ما بزور روی کلمات نگاه میکردیم و همخونی میکردیم، یا توی شبانه روزی هم به همین شکل، خب اکثر مواقع هم که همه میان عربیش رو میخونن و خب قاعدتا کسی چیزی از مفهوم و چیزی که توی کتاب نوشته شده نمیفهمه خب، منم چیزی نمیفهمیدم و تازه اگرم اون موقع با معنی فارسی هم میخوندن بازم من توجهی نمیکردم و چیزی نمیفهمیدم چون اول که من کلا مخالف مذهب و قرآن و امام و پیامبر بودم و تنها چیزی که قبولش داشتم یه خدایی بود که فقط اسمش رو شنیده بودم و البته شناختی روش نداشتم، و دوم که اگر مذهبی هم گیریم که بدم چون توی مدارش نبودم لازم متوجه نمیشدم، و بخاطر همین از خدا خاستم اگه قراره قرآن رو بخونم ازش درخواست میکنم که کمک کنه بفهمم و درکش کنم، چون من یه اعتقادی دارم که خیلیم بابت اعتقادم از خودم حال میکنم، من اعتقاد دارم خوندن این کتاب مثلا با صوت و این چیزا نه ثوابی داره که منو اون دنیا ببره بهشت نه این حرفا، فقط خوندنش هدایت میکنه منو به مسیر اصلی و درست و شناخت جهان و قوانین خداوند، حتی جاییم که توی قرآن خدا میفرماید تا میتوانید قرآن بخوانید، دلیلش این نیست که هرچی بخونی ثواب میکنی، خدا میگه هرچی میتونی بخون که بهتر بفهمیش، بهتر درکش کنی، چون خدا میدونه که من اگه یبار خوندمش و کلیت قرآن رو فهمیدم که این کتاب اصلش توحید و یکتاپرستی هست بار بعدی که میخونم یچیزای جدیدتری درک میکنم، بار سوم دوباره چیزای جدید تر و آگاهی های بیشتر، مثل یک درخت میمونه که تو نگاه اول من فقط یک درخت بزرگ میبینم و تو نگاه های بعدی با دقت بیشتر به شاخه ها و تنه ها میرسم و بار بعدی به شاخه های کوچکتر و هی به برگ و میوه و گل های درخت، و درآخر یه درخت رو با تمام جزییاتش بخوبی میفهمم و درک میکنم، هرچند این دنیا جای کامل و صددرصدی برای درک و فهمیدن هیچی نیست ولی حداقل میتونم که خودم رو به 1 برسونم و از صفر فاصله بیشتری بگیرم، پس اگه با این دید که استاد قبلا هم توی فایلهای توحیدی گفتن که با نگاه غیر مذهبی و متعصبانه این کتاب رو بخونیم، درست مثل اونایی که میخان مثنوی بخونن یا اشعار سعدی و حافظ و مولانا علاقه دارن که بخونن و بفهمن، این کتاب هم دقیقا همین طوری باید بخونی بنظر من.

    توی این کتاب چندین داستان درمورد پیامبرا گفته میشه و البته تکرار میشه که بنظرم هرکدومش یک درس و یک قانون اصلی و خیلی خیلی مهم هستن، یعنی من هیچوقت بعنوان یک داستان نگاه نکردم بهشون و فقط خوندم و سعی کردم ازشون درس بگیرم و بقول خدا نشانه هاش رو درک کنم، چه داستان شعیب، چه داستان زکریا چه داستان عیسی چه ابراهیم چه محمد و همه این داستان ها و از همشون جالب تر برای من داستان موسی هست، چون از بدو تولدش و ایمانی که مادرش داشته و اونو به رود انداخته تا کشتن یه آدم و رفتن به کوه طور و صحبت با خدا و از همه مهمتر و عجیب تر رفتن پیش فرعونی که بقول استاد قدرتمندترین انسان اون زمان بوده و این رو میشه از اهرام مصر به اون عظمت فهمید، من همیشه به خودم میگم به اندازه ایمان و باوری که دارم نتیجه میگیرم، امروز نشستم به خودم گفتم واقعا اینهمه نتیجه که گرفتی بخاطر ذره ای ایمانی که نشون دادی و حالا حساب کن من الان بیام 1درصد اون ایمانی که موسی داشت و رفت پیش فرعون رو داشته باشم، بخدا که درتمام جهات زندگیم غوغا میشه، یعنی همون کن فیکون قرآن همینه دیگه، واسه خدا کاری نداره این کن فیکون کردن، فقط من باید کمی ایمان نشون بدم، کمی باور به این خداوند و این جهان.

    البته این تکامل رو باید رعایت کنم و عجله ای ندارم چون میدونم اگه تو مسیر درست بمونم و استقامت داشته باشم حتی ممکنه از نظر ایمان به حد موسی و ابراهیم برسم یا حتی بیشتر، چون ابراهیم انسان بوده و موحد شده، منم دقیقا همون انسانم و میتونم موحد و خلیل الله بشم یا حتی بالاتر.. ایشاله توی این مسیر میمونم با یاری خدا و با استقامت زیاد، شکرت یا رب العالمین

    درپناه حق و موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    سمیه پیروز گفته:
    مدت عضویت: 2097 روز

    سلام به خدای عزیزم که هم اکنون در تک تک سلول های من است و امر به نوشتن می‌دهد سلام به تک تک سلول های الهی من

    سلام به خدایی که در من است

    سلام به خدایی که بقول استاد عزیزتر از جانم من را در کنار خودش خالق کرده

    استادی که من از اویم و او از من

    تمام هر آنچه در آسمان و زمین است مسخر من قرار داده

    همان خدایی که از طریق من دنیا را دارد تجربه می‌کند

    همانی که الان من را در محضر استادم به تلمذ نشانده همان استادی که جلوه ی زیبای خداست

    سلام به استاد قشنگم مریم جان شایسته عزیزم

    هرگز و هرگز مهربانی و عشق شما را در فایل های زندگی در بهشت زمانی که با یک دست فیلم می‌گرفتید و کار یا آشپزی می‌کردید فراموش نمیکنم خدای من چقدر شما مظهر عشق هستید

    الان هم نهایت قدرت خداوند را در شما و دوری از استاد نظاره گر هستیم که چطور دوره برگزار میکنید و ما شاگردی میکنیم

    که همه برای من درس است و درس است و درس

    خلاصه که استادجان و مریم جان قربونتون برم

    و بی نهایت تحسینتون میکنم که همچنان در فرکانس و مدار هم هستید

    استاد الان که در غار حرای خود بسر می‌برید چقدر حرف هاتون دلنشین تره و میدونم که تسلیم امرپروردگارمون هستید در این وقت و ساعت

    که باز هم درسه برای من

    استاد من کم کامنت مینویسم شاید لیاقتش رو ندارم چون وقت زیادی هم ندارم که البته مسئولیت زندگیم بازم با خودمه

    بقول شما ما خالقیم و من باید باز دست به خلق بزنم

    من میتونم خلق کنم و مسئولیت اینی که الان کم وقت دارم هم با منه این الان یک تلنگره که کارم باعث میشه کمتر تو سایت باشم

    من سالیان سال مسئولیت زندگیم رو قبول نمیکردم و تمام تقصیرها رو گردن دیگران می انداختم چون راحت ترین کار ممکن بود

    تا اینکه به سوی شما هدایت شدم و با آگاهی های توحیدی و ایمان بدون عمل حرف مفت است دنبال کار رفتم منی که نه تنها پولی نداشتم بلکه بدهکار هم بودم

    با همون شجاعتی که توحید بمن میداد رفتم کاریابی یه کار عادی پیشنهاد شد که باید میرفتم برای ثابت کردن اینکه اهل کارم و اخراج شدم خداروشکر

    ناامید نشدم و فردا باز رفتم کاریابی

    چون ندا میگفت برو و نترس

    رفتم و کاری که دلخواه من بود کارمندی فروش بم پیشنهاد شد حالا کجا؟ /: جایی که تو شهر ما معروف بودن به پولداری و بداخلاقی

    رئیس کاریابی بم گفت با همون لهجه خودمون (: کله شون بپکه خیلی خب حقوق میدنا اما خیلی بد اخلاقن

    استاد این حرفی که امروز زدید راجع به فرعون منو یاد روزی انداخت که باید میرفتم مصاحبه

    راستش از نظر اخلاق و رفتار اونا تو شهر ما فرعون بودند با کلی دبدبه و کبکبه از بنز و بی ام و… تا ملک و… همه رو داشتن اما جلاد و فرعون (:

    دوست صمیمیم برگشت گفت وای سمیه ول کن مگه خلی بری اینا خیلی فلان و بهمانن خیلی بداخلاقن بیشعورن (:

    ندا بقدری بلند بود که نان استاپ میگفت سمیه برو نمی‌گفت نرو سمیه (:

    نه تنها میگفت برو بلکه میگفت برو با قدرت برو و با لبخندی که انگار کار مال خودته و دیر رفتی برو

    لا تخف و لا تحزن آن الله معنا

    رفتم و با لبخند رفتم که بعدها میلاد رییسم گفت اون لبخنده کار خودشو کرد

    و استاد من رفتم و الان دو سال و نیمه اونجام

    کلی رشد کردم

    استاد من باید میرفتم که فرعون درون خودم رو خورد کنم اونا فرعون نبودند

    من با تمرکز بر نکات مثبت اطرافیانم و شکرگزاری همین میلاد بداخلاق رو180 درجه عوص کردم الان من و میلاد که متاهله و بسیار بسیار چشم پاک و امنه مث خواهر برادریم رفیقیم دعوا میکنیم اما آگاهانه دعوا میکنیم

    استاد الان هر کسی میاد تو شرکت ما میگه چقد اینا خوبن عوص شدن آروم شدن

    استاد تا این جای درس من فهمیدم من عوص شدم تا اونا عوص شدن

    بسیار بسیار خوشحالم که در روز جمعه 4 آبان اینستاگرامم رو حذف کردم و میخوام لیزری رو قانون و سایت کار کنم

    که بتونم به جایی برسم که ذهنم ازش می‌ترسه

    بامید هدایت خدای قشنگم ️

    عاشقانه تمام کسانی که کامنت میذارن رو دوست دارم ماچ به همتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    Samira Zare گفته:
    مدت عضویت: 869 روز

    به نام خداوند یکتا

    سلام

    نکات ارزشمند استاد:

    اگر یه کسی با قلب سلیم و با یک دید گاهی که پیش زمینه نداشته باشه مثل اینکه تو یک بیابانی باشی و ندانی که دین یا اسلام چیه و یک کتابی از بالا افتاده و گفته که این راهنمای انسان است و باید با این دید نگاه کرد.

    فرض کنید که هیچ نمی‌دانید چه پیش فرض مثبت و منفی و بعد از خواندن آن ما این قوانین را بهتر درک می‌کنیم و بهتر می‌فهمیم که این قوانین گفته شده در قرآن و جهان اینجوری عمل می‌کنه.و رشد ما توی زندگی بهتر می‌شود.

    از دید استاد عزیز: اگر به من بگویند قرآن را در یک کلمه معنی کنید من می‌گویم« توحید ،یکتاپرستی»

    هر کسی که الهامات را از طرف خداوند دریافت می‌کند و درک می‌کند می‌داند که خداوند با توجه به شرایط آن لحظه تو دارد به تو راهنمایی می‌کند. (هیچ جای قرآن نگفته که واو به واو آن برای تمام زمان‌هاست)

    قرآن با توجه به توانایی‌هات و خواسته‌هایی که داری و… کوتاه‌ترین و سریع‌ترین راه را به شما الهام می‌کند ً حتی کوتاه‌ترین مسیر را به شما می‌گوید که از کدام مسیر بروی که راحت‌تر و سریع‌تر شود.

    قرآن کتاب منطقی است.

    در قرآن درمورد وضو صحبت می‌کنه میگه به دلیلی که پاکیزه باشید، در مورد روزه صحبت می‌کنه میگه برای اینکه تقوا داشته باشید، در مورد حجاب صحبت می‌کنه برای اینکه شناخته شوید.

    کتاب قرآن به پیامبر اسلام وحی شده و با توجه به شرایط پیامبر بوده است اما قوانین حاکم بر جهان در قرآن به هیچ عنوان تغییر نکرده است و خداوند میگه هرگز تبدیلی در سنت الهی نخواهی یافت یعنی قوانین هرگز تغییر نکرده است ،ما باید اصل را عمل کنیم.

    کتاب برای این آمده که مردم جهان درکشان از آن موقع برود بالاتر به خاطر همین که اینقدر در مورد طبیعت و کشتی‌ها و بادها و آسمان صحبت کرده است که درکمان از ساز و کار جهان بیشتر و بیشتر شود.

    در سوره شعرا آیه 10 و سوره لقمان آیه 13 در مورد شعر صحبت می‌کنه و لقمان به پسرش گفت شرک نورز که ظلم بسیار عظیمی است.

    هر بار که ما احساس می‌کنیم که کسی کار ما را انجام دهد که اگر او نباشد حال ما بد می‌شود و بهش نیاز داریم هر بار که این فکر می‌آید ما داریم شرک می‌ورزیم هر نیازی که باشد چه عاطفی ،مالی و غیر ه می‌تواند زندگی مرا خراب کند یا آباد کند این شرک محسوب می‌شود.

    هر نگاهی به غیر از خداوند شرک محسوب می‌شود تنها گناهی که خداوند در قرآن گفته و نمی‌بخشد شرک است.

    نظر استاد: (داستان توحید و داستان شرک و داستان خلق زندگی خودمان همه این‌ها به هم وصل است.)

    وقتی خداوند از روح خودش در تو دمیده و خلق زندگی را به خودت داده اون وقت دیگه شرک نمی‌ورزی اون وقت دیگه موحد هستی.

    پس اگر من فکر این را کنم که من خالق زندگی خودم هستم و خداوند خلق زندگیم به من داده است شرک از وجود من بیرون می‌رود و خداوند وارد زندگی من می‌شود وقتی که این باور هست که من خالق زندگی خودم هستم چه آرامش خوبی در ما به وجود می‌آید.

    چیزهایی که به ظاهر توی ذهنمان امکان‌پذیر نیست اگر محدودیت‌ها را برداریم امکان‌پذیر می‌شود و خداوند درها را باز می‌کند در واقع ما محدود هستیم که نمی‌توانیم هدایت شویم به مسیرها، ذهن ما باور نمی‌کنه خیلی از خواسته‌هایی که ما داریم به خاطر ذهن منطقی و باورها و نگاه‌ها به شرایط فعلی خودمان غیر قابل فکر کردن است تجسم کردن حتی چه برسد به رسیدن به آن حتی اگر باور داشته باشیم خداوند قدم به قدم راه‌ها را نشان می‌دهد و هدایت می‌شویم به الله آن وقت همه چیز امکان‌پذیر است.

    یاحق.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    الهام رهنما گفته:
    مدت عضویت: 1587 روز

    به نام خدای مهربونم

    الهی صدهزار مرتبه شکرت که تو این جمع بی نظیر هدایتم کردی ک فقط بحث از توعه بحث از قدرتو فرمانروایی توعه بحث از کلام نافذ توعه ،از یادددددد قشنگ توعه ک قلبم رو تو هر شرایطی باشم آروم میکنه و خلاصه هرچی ک منو ب فقططططط ب خودت وصل کنه الهی تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری می‌جویم مرا ب راه درست ب راه کسایی ک بهشون نعمت دادی هدایت کن ک چشمم جز ب عنایت تو هیچ چیز و هیچ کس رو نمیبینه

    امروز گام تازه ای اضافه نشده بود ولی این دوفایل قرآنی مثل ی نور تازه افتاب ک میخوره بهت و زندت میکنه دقیقا همونجوری بهم تابید و رفرشم کرد خاستم بخابم دیدم کامنت نذاشتم دیدی وقتی هرروز ی کاری و انجام میدی ی روز انجام نمیدی احساس میکنی ی چیزی گم کردی حال امشب من بود اومدم با خدای خودممممم دوباره سر خودش ببندم بهش بگممممم ک حواسم هس هیچ کسی رو شریک فرمانرواییش نکنم کیه ک قدرت مطلق خودشو داره کی میتونه مسیری ک میخام برم رو برام هموار میکنه کیه ک هزاراااااااان دست بی نهایت رو برام می‌فرسته و دلهایی رو برام نرم میکنه ک حتی خودمم فکرشو نمیکنم اصن مگ میشه برای همچین خدایی شریک قرار داد درسته ک شرک در دل منی ک فقط ب خودش ایمان دارم مثل راه رفتن مورچه سیاه بر روی سنگ سیاه در دل تاریکی شب هس و همیشه و هرلحظه باید خیلی حواسم جمع باشه ک تو دام این تله بزرگ نیفتم الهی ازت ممنونم ک بهم این قدرت رو دادی ک روی هیچ کسی جز خودت حساب نکنم و فقط از تو بطلبم و تو هم مسیر رو برام هموارتر کنی الهی صدهزار مرتبه شکرت

    خدایا کمکم کن منم بتونم بهتر قوانین رو درک کنم و توجهم فقط روی اصل باشه و بتونم تو زندگیم هم ب کار بگیرمش من خالق زندگی و شرایط خودم هستم و هرروز بهترین ها برام رقم میخوره مثل همین خونه تکونی ذهن کمکم کن بتونم برای درک قرآن هم متعهد باشم و درکش کنم الهی شکرت

    استاد قشنگم عاشقتونم

    مریم جووووونم عاشقتم

    خانواده قشنگم عاشقتونم

    خدای مهربون و هدایتگرم بینهایت عاشقتم

    الهی ک همیشه در پناه خودش شاد و سالم و پرروزی و آروم باشین

    فعلا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    محمد اردشیری گفته:
    مدت عضویت: 1478 روز

    به نام خداوندبخشنده ومهربان

    به نام آنکه هدایتگرهرلحظه ی ماست

    سلام خدمت استادعزیزم وخانم شایسته ی شایسته

    سلام خدمت همه ی دوستان توحیدیم

    استادجان نمیدونم ازکجاشروع کنم ازنتایجی که برام حاصل شدن ازتوحیدی که درمن بوجوداومده ازتضادهایی که برام پیش اومده وازشرک هایی که داشتم

    فقط میخام بگم همه ی ایناتواین مسیربودن وخداهمیشه بوده این من بودم که گهگاهی حواسم نبوده شرک ورزیدم این من بودم که گهگاهی نتایج بزرگموندیدم ووقتی که قلبم ارورداده وقتی که دیدم تنظیم نیستم ازش هدایت خواستم این بنده ای که فراموشکاره نعمت هاشونمیبینه یادش میره که کجابوده والان کجاهس وکجاهامیتونه بااین خدابره

    خداوندروهزاران مرتبه شپاسگزارم که بازم منوهدایت کردبه وسیله ی استادیکی ازبنده های عزیزش واین صحبتهای زیباوتوحیدی

    استادعزیزم طی این دوسالی که باشماآشناشدم توی چن قدم دوره ی عالی 12قدم به نتایجی رسیدم که اگه روزاول بهم میگفتن به این نتایج میرسی عمرااگه ذهنم باورمیکردومن غرق دوره بودم وهدفگذاریموگذاشتم«توحید»

    اینکه توحیدی باشم اینکه خدابیادتوزندگیم همه چی میادتوزندگیم وبه لطف اومدنش درهابه روم بازشدنعمتهاش ازهزاران طریق واردزندگیم شد

    البته نمیتونم بگم همیشه گل وبلبل بودچون کم کاری ازمن بودچون من نعمت هام یادم میرفت چون من ازمسیرم فاصله میگرفتم ودقیقاتوی این چن روزچون کارم درحوزه ی تجارت هس ازدوستی درخواست کمک به واردات کالایی داشتم که نیازبه مجوزخاصی داشت ومن طبق آموزه های شماازش درخواست کردم واون دوستم قول همکاری دادن ولی دریغ ازینکه من هرروزی که زمان میبره وکارلفت داده میشه تاشروع به کارکنیم حالم بدمیشدکه دوستم کم کاری میکنه وامشب ازخداوندهدایت خواستم چقدزیبابه این دوتافایل هدایت شدم که من داشتم شرک میورزیدم ودلارکه بالامیرفت قدرت روبه دلارمیدادم به شرایط میدادم به خودم اومدم دیدم من دارم چکارمیکنم ودقیقاگفته حضرت موسی راگفتم خدایامن به خودم ظلم کردم خودت هدایتم کن وچقدزیباوتوحیدی هدایت شدم به این فایل زیباوپرازآگاهی

    خدایاهزاران مرتبه شکرت

    فقط خداشت که قدرت برتره وخدایی که نعمت هاشوازهزاران طریق واردزندگی من کرده مهم نیس دلاربالامیره یادوست من کارولفت بده مهم اینه خداوندمنوهدایت میکنه خداوندجباره وبرامن جبران میکنه

    خدایی که تاحالابی نهایت نعمت هاشوواردزندگی من کرده

    این فایل هرلحظه گفته های شمادقیقاخداوندبامن صحبت میکردکه حرکت کنم هدایتهامیاد

    حرکت کنم درطول مسیربه من گفته میشه

    همونجوری تاحالاگفته

    همونجوری تاحالابوده همیشه وتاابدهست

    مهم نیس شرایط چیه مهم اینه من خلق کننده ی زندگیم ومسیرم هستم وخداوندهدایتهاشوبرام میفرسته

    استادجان ازشمابی نهایت شپاسگزارم بابت این فایلهای عالی واین دوره های عالی که فقط به اسم فرق دارن وگرنه همه سراسرآگاهی هستن

    من قبل شماهمیشه نسبت به خریددوره های این شکلی مقاومت داشتم باشماکه آشناشدم که دوره عزت نفس روخریدم وبعدشم که قدم اول دوازده قدم روخریدم والان تقریباده روزپیش چن تاازدوره هاروخریدم فک کنم دوتادوره دیگه مونده بخرم باورکنیداصن انگانه انگارپولی ازحسابم رفته وکلی هم لذت بردم بابت این هزینه کردن که هزینه نیس سرمایه گذاریه ویک میلیونم ارزش این آگاهیهام نبوده مبلغی که مامیدیم بابت این دوره ها،خداوندبراتون جبران کرده ومیکنه وخواهدکرد

    لذت بردم توفایل 2که شماچقدقران روزیبافهمیدیدودرکش کردیداونجایی که خداوندبه موسی یادآوری میکنه که م

    اتوروازوقتی که به دنیااومدی مواظبت بودیم وبراش مثال زدودقیقاتودوازده قدمم شماهمچین آگاهیوبه مامنتقل کردیدکه هرجاحالمون بدبودهرجانجواهامیخاستن غلبه کنن به یادخودمون بیاریم که چه جاهایی خداوندهوامونوداشته ومارونجات داده وهدایت کرده

    این آگاهی ودرک شماست که هروقت صدای شمامیادچون ازسمت خداونده آرامش باهاش میاد

    خداروهزاران مرتبه سپاسگزارم بابت هدایت به موقعش درزمان مناسب

    ازشماوخانم شایسته وتمامی کسانی که به نحوی دررساندن این آگاهیهابه ماتلاش میکنن بسیارسپاسگزارم

    تنهاتورامیپرستیم وتنهاازتویاری میجوییم

    مارابه راه راست هدایت کن به راه آنانکه نعمت داده ای ونه گمراهان وغضب شدگان

    درپناه رب العالیمن باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    محمد اردشیری گفته:
    مدت عضویت: 1478 روز

    به نام خداوندبخشنده ومهربان

    به نام آنکه هدایتگرهرلحظه ی ماست

    سلام خدمت استادعزیزم وخانم شایسته ی شایسته

    سلام خدمت همه ی دوستان توحیدیم

    استادجان نمیدونم ازکجاشروع کنم ازنتایجی که برام حاصل شدن ازتوحیدی که درمن بوجوداومده ازتضادهایی که برام پیش اومده وازشرک هایی که داشتم

    فقط میخام بگم همه ی ایناتواین مسیربودن وخداهمیشه بوده این من بودم که گهگاهی حواسم نبوده شرک ورزیدم این من بودم که گهگاهی نتایج بزرگموندیدم ووقتی که قلبم ارورداده وقتی که دیدم تنظیم نیستم ازش هدایت خواستم این بنده ای که فراموشکاره نعمت هاشونمیبینه یادش میره که کجابوده والان کجاهس وکجاهامیتونه بااین خدابره

    خداوندروهزاران مرتبه شپاسگزارم که بازم منوهدایت کردبه وسیله ی استادیکی ازبنده های عزیزش واین صحبتهای زیباوتوحیدی

    استادعزیزم طی این دوسالی که باشماآشناشدم توی چن قدم دوره ی عالی 12قدم به نتایجی رسیدم که اگه روزاول بهم میگفتن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: