اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به دوستان عزیزم که همیشه با کامنتهاشون سورپرایزم میکنند
الهی شکر برای اینکه توی این سایت الهی هستم و من چقدر خوشبختم که خدا اینقدر دوستم داشته که همیشه هدایت و حمایتم میکنه
اومدم بازهم امروز از نتایجی بگم که خدای مهربان برام رقم زده و کلی اتفاق های خوب برام افتاده در این یکسالی که گذشت اما این ذهن چموش کار خودش رو میکنه و هر بار میگه خوب که چی هنوز به فلان چیز که نرسیدی هنوز فلان مورد رو که نداری هنوز که به آنی خواسته ات نرسیدی
و……
من الان در شرایطی هستم که خیلی دلم میخواست باشم و از خدا میخواستم که برام فراهمش کنه
کار مورد علاقه ام کار کردن با آدم های خوب و درست سفرهای کاری که هزینه ای نخوام بکنم بودن توی مکان های زیبا و حتی خونه های زیبا و بزرگ و گران قیمت
الان کنگان هستم و هوا بشدت عالی هست و جای همتون خالی
هوا بهاری و باورنکردنیه باران رحمت الهی داره میاد که اصلا دیوانه کننده هست و من تا ساحل زیبا فقط 5 دقیقه فاصله دارم
امروز صبح زود قبل از طلوع زیبای خورشید رفتم کنار ساحل و یکجا نشستم
دوستان جاتون سبز عجب آرامشی عجب محیطی عجب نسیمی عجب موجهای روانی که چقدر آرام بودند و فقط به افق نگاه میکردم و میگفتم خدایا ازت بابت همه چیز ممنونم همه این نعمتها و این شرایطی رو که دارم بخاطر لطف تو هست و تو من رو به این مرحله از زندگی رسوندی اعتبار همه این ها از تو هست و من هیچ دخالتی درش ندارم و اگر تو دستم رو نمیگرقتی و اگر تو هدابتم نمیکردی قطعا من از گمراهان بودم
و کلی باهاش عشق بازی کردم و لذت بردم توی راه سایت رو باز کردم و فایل صوتی رو دانلود کردم و الله اکبر به این آگاهی ها
الله اکبر به این عظمت خدا
الله اکبر به زیبایی
خدایا چطور این کارها رو انجام میدی
چطور …..
استاد عزیزم.بخدا همه این چیزهایی رو که دارم رو از شما یادگرفتم و همه اعتبارش رو میدم بخدای مهربان
درسته هنوز به درجه ایمان شما نسبت به خدا نرسیدم اما به اندازه خودم و حتی بیشتر از خودم یادگرفتم و بیشتر از خواستم خدا بهم داده
امروز یک موروری کردم این یکسالی که برام گذشت
یادآوری کردم به خودم که چیزهایی رو که نوشتم قبل از سال قبل برای خودم که امسال بهشون برسم تقریبا 70 درصد بهشون رسیدم و اون 30 درصد الباقی هم ایراد از خود من بوده وگرنه همون هم میشد و البته که باید تماملم هم طی بشه
من با کلی ترس و نگرانی از آینده و خانوادم تصمیم گرفتم که مهاجرت کنم و برم توی دل ترسهام
این من نبودم که مهاجرت کرد بلکه خدای من بود که قاب ها رو برای من نرم کرد آدم ها رو آورد سر راهم و من رو به خواسته هام رسوند
من کلی پیشرفت کردم کلی رشد کردم کلی چیز یاد گرفتم کلی ارتباط ایجاد کردم و همه و همه به لطف خودش هست
من ایمان نشون دادم و حرکت کردم که همین حرکت هم به خودش میرسه
خیلی وقت ها هم بوده که الهام شده بهم و اما گوش ندادم و دیدم متیجش رو
اما بارها و بارها هم از خودش خواستم و کمکم کرده
من کارم رنگکاری دکوراسیون داخلی هست و عاشقشم و قبل از هر بار رنگ زدن و پیستوله دست گرفتن به خدای خودم میگم خداجونم خودت دستم شو پیستوله ام شو رنگم شو و بشین رو کار تا هم خودت هم خودم و هم صاحب کارزاری باشه و بخدا همین اتفاق هم میفته
توی این زمینه من خیلی روی خدا حساب میکنم و قبلش میگم
اما توی خیلی زمینه های دیگه فراموش میکنم و باید بیشتر ازش بخوام
آهان ی موضوع دیگه هم هست اینه که من آشپزی رو خیلی دوست دارم و همیشه سعی میکنم خودم رو به چالش بکشم و غذاهایی رو درست کنم که تا حالا درست نکردم و قبل از هر کاری ازش میخوام که کمکم کنه و یک غذای خوشمزه رو بهم بده و اینقدر اون قضا خوشمزه و عالی میشه که بار ها و بارها دوستام وقتی از غذاهام خوردند لذت بردند و اون کسانی که نمیدونستند که این غذا رو کی درست کرده گفتند این دست پخت یک خانم با یک مامان حرفه ای هست و وقتی که شندیند و دیدند که من بودم اصلا تعجب کردند
آره توی این زمینه هم فقط از خدا میخوام و انصافا هم برام کمنمیذاره
حالا موردی رو میخوام بگم که گوش نکردم تا بیشتر یادم بمونه و حواسم رو بیشتر جمع الهامات کنم
ی بار قراربود اوستام بیاد دنبالم و گفت فلان چهارراه واستا تا بیام دنبالت
ولی قلبم بهم میگفت که باید فلان مکان وایستی چون اون حواسش نبوده و آدرس اشتباهی داده و من گفتم ن میرم همون جایی که طرف گفته وامیستم خلاصه رفتم و بعد فهمیدم که اشتباه رفتم و نباید اونجا باشم
اون لحظه به خودم گفتم که دیدی توجه نکردی به الهامت ؟؟؟من هزینه ی زیادی رو نپرداختم اما واقعا درس بزرگی رو گرفتم و سعی کردم که بیشتر به قلبم گوش بدم و این شد ملکه ذهنم و هربار همین موضوع رو یادآوری میکنم به خودم تا حواسم جمع باشه هزاران مرد دیگه هم بوده ولی مهم این هست که یاد بگیرم تا به قلبم بیشتر گوش بده
استاد عزیزم خودت هم میدونی که نمیشه روی این فایل های توحیدی قیمت گذاشت وقتی سایت رو باز کردم منتظر دیدن بنر فایل 4 ام از فایل های قبل بودم ولی وقتی که دیدم نوشته توحید عملی 10 خیلی خوشحال تر شدم و میدونم که این پاشنه آشیل من هست و باید هربار توش بهتر بشم
از صبح تا الان 3 یا 4 بار این فایل رو گوش کردم و هربار از خدا بابت وجودت شکر کردم که خدایا چطور من رو سر راه این بنده موحدت قرار دادی و چطور داری من رو هدایت میکنی
و هربار اشک ریختم از این آگاهی هایی که بر قلبم نشست و هربار تشنه تر شدم برای باز شنیدنش
چه مثالهای بجایی زدید از داستان یوسف پیامبر و فالوور داشتن
الان توی مرحله هستم که بهتر الهامات رو میشنوم و بهتر عمل میکنم البته خیلی کار دارم هنوز اما خیلی بهتر از قبل خودم شدم
امروز و اینجا میخوام از خدای خودم تشکر کنم که هدایتم میکنه
و بعد از خودم تشکر کنم و بگم جواد جان دمت گرم که ادامه میدی دمت گرم که میخوری زمین و دوباره بلند میشی دمت گرم که ناامید میشی اما کم نمیاری
دمت گرم که هر بار سعی میکنی بهتر و بهتر بشی
استادم عزیز دلم دورت بگردم که امروز هم به ندای قلبت گوش کردی و این فایل ناب رو ارائه دادی
خدا شادی بی نهایت بهت بده
از همین جا از همه دوستان عزیزم هم تشکر میکنم بابت کامنتهای خوبشون
کامنت زیباتو خوندم و کلی لذت بردم چه قدر بهم انگیزه داد.انگیزه برای ادامه دادن انگیزه برای حرکت کردن و دل سپردن به الله.
اینک نوشتی قبل از طلوع خورشید رفتی لب ساحل و صدای موج ها…
نمیدونی انگار با خوندنشون داشتم اون لحظه رو زندگی میکردم آخه جز یکی از تصویر سازی هامه چون من فقط یک بار قبل از طلوع خورشید لب ساحل بودم و دوست دارم ک دوباره اون لحظه رو تجربه کنم و میدونم ک چه آرامشی داره و چه صحنه زیباییه.
خداوندپدرتونو قرین رحمت کنه.در مورد شغلتون ک به خدا میگید دستم شو پیستولم شو رنگم شو کاملا درک کردم که چی میگید چون پدرم رنگکار سرویس چوب هستن و تو کرج خیلیا که حوزه کاریشون با سرویس چوب منزل مربوط میشه میدونن که کار پدر من جزو بهترین رنگ هاست.
واقعا تحسینتون میکنم که اشپزی میکنین و دستپخت خوبی دارین.
در مورد الهامات بگم که دیشب به یک مهمونی خانوادگی دعوت شدم و قلبم میگفت نرم و قرار هم بود که نرم ولی دقیقه آخر منصرف شدم و رفتم وبعد به این نتیجه رسیدم ک اگ میموندم خونه و کارامو انجام میدادم خیلی بهتر میشد.و این درسی شد ک همیشه به حرف قلبم گوش کنم.
براتون آرزوی بهترینا رو دارم امیدوارم به هر آنچه ک در زندگی میخوایید برسید.
محبت و عشق به خواستنی ها [که عبارت است] از زنان و فرزندان و اموال فراوان از طلا و نقره و اسبان نشاندار و چهارپایان و کشت و زراعت، برای مردم آراسته شده است؛ اینها کالای زندگیِ [زودگذرِ] دنیاست؛ و خداست که بازگشت نیکو نزد اوست.
بگو: آیا شما را به بهتر از این [امور] خبر دهم؟ برای آنان که [در همه شؤون زندگی] پرهیزکاری پیشه کرده اند، در نزد پروردگارشان بهشت هایی است که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است، در آنجا جاودانه اند و [نیز برای آنان] همسرانی پاکیزه و خشنودی و رضایتی از سوی خداست؛ و خدا به بندگان بیناست.
این دو آیه سوره عمران خیلی واضح میگن که این میل به مال دنیا و خونه و ماشین و زنان و نقره و طلا و ملک و … جزو ویژگی انسان هاست
ولی افراد کمی هستن که تقوا دارن یعنی میتونن ذهنشون رو کنترل کنن
و بهشت هایی که از زیر آن نهر ها جاری است و رضایت خداوند نصیبشون میشه
خیلی کنترل ذهن سخته ولی وقتی این همه آدم تونستن تو دنیا پس میشه
درسته تعدادشون کمه
درسته الان عوامل شرک ورزی ریخته ماشالله
درسته الان ذهن من مشرکه
ولی میشه با تکرار و تمرین بهترش کرد تا ایمانم بهتر بشه و خدارو بیشتر بشناسم
– کجاها خداوند درها را برایت باز کرده و مسیر را برایت هموار کرده؛ کجاها خداوند در زمان مناسب دستان خودش را فرستاده و گره ها را از زندگی شما باز کرده؛
اینقدر خدا کمک کرده و من فراموش کردم که نشون از ناسپاسی میده
روزی که تابستون از سر کار اخراج شدم ولی خدا یه جای دیگه رو برام باز کرد و رفتم سر کار
روزی که خدا منو هدایت کرد به گروهی که یکسال پیاماشو نخوندم و یهو یه پیام دیدم و پیام دادم به یک خانمی که ایشون کلی بهم دوره رایگان معرفی کرد و الان در مسیر پیشرفت و یادگیری مهارت سئو داره کمکم میکنه …
روزی که خدا از زبون دوستم چند تا سایت آموزشی عالی و پادکست پیشنهاد کرد…
روزی که خدا از طریق پدر و مادرم برام ماشین خرید …
روزی که خدا منو هدایت کرد به کار توی یه موسسه که کلی توانایی هام بهتر شد و کلی چیز یاد گرفتم …
روزی که خدا از طریق پدرم بهم ماشین داد و من مهارت رانندگی رو خوب یادگرفتم…
روزی که خدا از طریق بهترین استاد دانشکده مکانیک و استادی که توی جهان رنک 1-3 رو داشت خودش اومد و پیشنهاد داد باهاش پروژه داشته باشم و تو این مسیر چقدر رشد کردم …
روزی که خدا از طریق دوستم پیشنهاد خرید لپ تاپ داد و منی که فکر نمیکردم یه لپ تاپ خوب خریدم چند سال پیش…
واقعا بینهایت هدایت بوده که من عمل کردم و نتیجه عالی داشته ولی من مرورشون نکردم و این نعمت ها تو زندگیم کم شده
– در عوض، کجاها به خودت و توانایی هایت مغرور شدی و تواضع در برابر خداوند را فراموش کردی و ضربه خوردی؟
در مورد بحث روابط عاطفی به علت شرک ورزیدن و وابسته شدن ضربه های سختی خوردم که هنوز هم اثارش هست و ضربات ادامه داره …
درسی که میگیرم اینکه به اندازه ای که جلو خدا فروتن و متواضع باشی خداوند جلوی غیر خدا سرتو بالا نگه میداره
به اندازه که تو موضوعی باج ندادم به بقیه خدا منو تو اون موضوع برده بالا و بالاتر
از روزی که قدرت آدم هارو کم کردم جوری شده همه میگن عباس بیاد پیش ما ببینیمش
همون خانواده ای که کسی سراغم نمیگرفت
من نه خوبی کردم بهشون نه دیدمشون و نه هیچ چیز دیگه ای
تحقیقاً برای شما در دو گروهی که [در جنگ بدر] با هم رو به رو شدند، نشانه ای [از قدرت خدا و حقّانیّت نبوّت پیامبر] بود، گروهی در راه خدا می جنگیدند، و گروه دیگر کافر بودند، که اهل ایمان را به چشم خویش دو برابر می دیدند [به همین خاطر شکست خوردند] و خدا هر که را بخواهد با یاری خود تأیید می کند؛ مسلماً در این [واقعیت] عبرتی برای دارندگان بصیرت است. (13)
وقتی ازتوحیدحرف می زنی نمی دونم چه حسی دارم تمام وجودم می شه کوش
اهنکارسالهاتوبیابون بودم هیچ نخوردم
وقتی حرفهای شماراراجب توحید می شنونم اهنکارهمون ادم کرسنه توبیابون هستم فقط می خورمشون یعنی باورتون نمی شه امروزچقدراین فایل به من کمک کردتوذهنم بایه نفردرگیری داشتم دراصل شرک داشتم توذهنم بهش قدرت می دادم که اون می تونه توسرنوشت من تاثیرمی تونه بزارباانکه تمام قسمتهای باورهای توحیدی هرکدوم بالاده بارکوش کردم وبازم ذهنم نجوامی کنه که ادمها می تونن تو زندگیت تاثیربزارن
چقدرقشنگ گفتی استادخداوندفقط خیربرکت برای مامی خوادهمیشه اون برامون ارامش سلامتی ثروت می خوادولی ماباکوش دادن به نجوای شیطان خودمونواون عشق الهی ازخودمون دورمی کنیم استادعزیز ازتوسپاسگذارم بابت این فایل باارزشتون نمی شه بهابراش تعین کرد
چقدرازدرون وقتی به فایل توحیدی کوش می دم یه حسی عجیبی احساس می کنم یه حسی که نمی شه بازبون بیان کرد
بنظرم این چکیده ی این فایله ارزشمنده البته اگه بخوام فقط در یک جمله این فایل رو تعریف کنم.
اگه بخوام در یک کلمه بگم بنظرم میشه گفت:
” توحید ”
” توحید ”
” توحید ”
هر چقدر که این جمله و کلمه رو تکرار کنم بازم کمه ممنون استاد عجب جمله خوبی رو به من یادآوری کردید این از همون نکات اصلیه که شما همیشه در آموزشاتون میگید که همیشه باید به اصل توجه کرد.
چه آرامشی چه احساس خوبی در کلامتون هست استاد تحسینتون میکنم و سپاسگزارم ازتون به خاطر اشتراک این آگاهی ها
اینقد احساس من موقعی که داشتم این فایل رو نگاه میکردم خوب بود که اگه دستگاهی وجود داشت و میومد عملکرد اعضای بدنم رو مثل قلب، کلیه، کبد، ریه و بقیه اعضای بدنم رو می سنجید بنظرم در بهترین حالت خودش بود خیلی احساس خوبی داشتم
به خاطر تواضع در برابر خداوند و تسلیم بودن در برابر این نیرو :
کجاها خداوند درها را برایت باز کرده و مسیر را برایت هموار کرده
کجاها در زمان مناسب دستان خودش را فرستاده و گره ها را از زندگی شما باز کرده
کجاها خداوند بی دریغ به شما کمک کرده و مسائل تان را حل کرده به گونه ای که به مو رسیده اما پاره نشده است
یکی از الهامات و هدایت های خداوند به من در مورد کارم بود خداوند به من با جزئیات گفت که من باید چه کاری انجام بدم من مونده بودم چه کاری باید انجام و خداوند به من گفت
خدایا شکرت خدایا سپاسگزارم ازت بخاطر هدایت همیشگی من
شرایطی که باعث شدخداوند بمن الهام کند:
29/6/1402 در این روز مخصوصا موقعی که من داشتم پیاده روی روزانه خودم رو انجام میدادم فوق العاده حالم و احساسم خوب بود خیلی آرامش داشتم خیلی زیبایی میدیدم و شکرگزاری میکردم و فراوانی را حس میکردم وقتی پیاده روی من تمام شد من روی نیمکت نشستم(مثل همیشه) پس از اینکه فایلهایی(استاد عباس منش) که برای گوش کردن در نظر داشتم تمام شد دیگر چیزی گوش نمیکردم و خیلی آرامش داشتم و احساسم خوب بود و در همین حوالی بود که خداوند به من الهام کرد.
الهام وهدایت خداوند به من:
7/7/1402 مثل هر روز پیاده روی میکردم و احساس خیلی خوب و آرامش عجیبی داشتم و زیبایی ها رو میدیدم و سپاسگزاری میکردم و فایل های استاد رو هم گوش میکردم،(قبل از اینکه بیام پیاده روی فایل جدید استاد که در مورد احساس لیاقت و علائم عدم احساس لیاقت بود رو دیدم)در حین پیاده روی و وقتی نشستم روی صندلی خداوند به من الهام کرد که باید مقداری از سودی که در یک سال اخیر بدست آوردی رو صرف خواسته ها و آرزوهای خودت بکنی و تو لیاقت این کار رو داری و باید پول و سودی که در این مسیر بدست میاری رو در حین مسیر صرف خودت و خواسته هات بکنی تو باید از مسیر لذت ببری
خداوند به من گفت حتما نباید به یه جای مشخص به یه مبلغ مشخص برسی بعد اون خواسته هات رو محقق کنی،همه چیز مثل یک پازل انجام شد :
دیدن فایل مربوط به احساس لیاقت
پیاده روی همراه با احساس خوب و آرامش
سپاسگزاری در حین پیاده روی و دیدن زیبایی ها
و بعدش الهام خداوند به من
این فقط دو نمونه از بی نهایت الهامات و هدایت هایی بود که خداوند در زندگی من انجام داده
خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت
ممنون از استاد عزیزم برای تهیه این فایل ارزشمند
و تمامی شما دوستان گرامی
ان شاءالله در پناه الله یکتا شاد، سلامت ، ثروتمند و سعادت مند در دنیا و آخرت باشید
استاد وقتس گفتین میخواستم یه فایل دیگ روضبط کنم وقلبم راضی نبود وبعد این آیه به قلبتون الهام میشه، اشکم دراومد از همواره هدایتگریودن ومهریانی بینهایت رب، که چطور پاسخ میده وهدایت میکنه درزمان مناسب.. چی میشه که من ودخترم دیشب داشتیم درمورد اینکه دوشنبه یه کاری بایدانجام میدادکه یه مقدارنگزان بود که نتیجه اش چی میشه، وما صحبتمون درموردتوحیدبوذ بهش گفتم که همه چیزخداست ازخدابخواه که بین توواون ادم جاری باشه وبهترین نتیجه رقم بزنه.. گفت آزه مطمعنم خداباهامه وهدایتم میکنه امروزکه شما این فایل روگذاشتین چقدرباعث شدکه قلبش آرومتربشه وباورتوحیدیش قویتر، وخدامیدونه چندهزارنفزدیگ همچومسعله ای داشتن وهدایت خواستن که خداوند اینطوری یه قلب شماالهام میکنه چنین فایلی ضبط بشه ومیشه مثل آبی روی آتیش نجواهای ذهن.. خدایا هزاران بارشکرت برای اینهمه مهربانی وفضلت
خودم چندروزه که میگم خدایا برای توحیدی عمل کردن درهمه زمینه ها هدایتم کن، برای ساختن احساس لیاقت ریشه اش ساختن توحیده، کسی که توحیدی فکر میکنه روی کسی حساب نمیکنه، خودشوکم نمیبینه، ترسی نداره حرف بقیه براش اهمیت نداره، کسی که توحیدی فکرمیکنه میتونه وابسته نشه ولذت ببره.. این فایل بازم یه اجابتگربودن بودن خداوندبرای پاسخ به هرخواسته ای درهرگوشه جهان باور وایمانم روقویترکرد که خداهیچ کسی روتنهانمیزاره واینکه وقتی درخواستی به زبون تومیاد، خدا قبلش آگاه بوده ازش وپاسخ داده، درخواستتوآماده کرده.. خدایاشکرت
اینکه خداوندکجا ها هدایتم کرده ودرهازوبرام یازکرده کل زندگی من معجزه خدابوده، وهروقت هم که خواستم باذهن خودم که عجله همراهش بوده کاراروانجام بدم زدم خرابکاری کردم.. بارهاشده درموردموضوعی درخواب هدایتم کزده خداوند به شکل واضح که دقیقا فهمیدم چی داره یهم میگه، بارهاشده ادمی زوکه یاهاش آشناشدم توخواب شخصیت اون آدم رو یانشون دادن یه شخصیتی که من میشناسم توخواب بهم نشون میده ومیفهمم که این ادم مناسب هست یانیست.. اگه بنویسم صفحه هامیشه، اما یاتمام وجودم باوردارم که وقتی ازامش دارم هدایت رودریافت میکنم صددرصد.. کارمن فقط بایدکنترل ذهنم باشه
بنام خداوند مهربان همیشه حاضر یکتا و عاشق پیشرفت لذت و آزادی ما،
و درود و رحمت و سعادت و ثروت و سلامتی و ارامشو لذت آزادی هر لحظه جاری به زندگی شما استاد گرامی و عالیقدر و خانم شایسته مهربان نازنین،
با عرض سلام و ادب،
استاد این فایل نه تنها این فایل بلکه هر فایل شما
حرف خداست به ما و انگار هر طوری شده ما هم هدایت بشیم باور کنیم ایمان بیاوریم و اعتماد و اطمینان کنیم که خدا مارو دوست داره عشق ما رو و اعتماد و پیشرفت مارو میخواد خدایا ممنونم استاد ممنونم،
و این کلام حق و درست میفرمایید ممنون یادآوری بهمون میکنید که :
بیای به میدان باور اونکسی که از اول با عشق خودش ما رو آفریده به خدا آسون و خدا منتظر ماست در قلب ماست و در درون ما ازخود نزدیکتر به ماست و هر لحظه دوست داره با ما عاشقی کنه و فقط از خودش بخواهیم و او به ما عطا کنه،
استاد یاد گرفتم یا بهتر بگم باورم در من روشن شده و تقویت ایمانم به تنها قدرت مطلق خداوند مهربانمون،
یاد آوری بهم شده و داره تقویت میشه که از من بخواه با چهار ویژگی:
1(با اعتماد و اطمینان) کامل تنها و تنها از خودش یعنی خداوند واحد یکتا و تنها صاحب ابدی باید خواست،سختش نکنیم و دورش نبینیم بلکه آسان نزدیک در همین لحظه باور کنیم به همین آسانی بدونیمش و آگاه باشیم که
خداوند تمام قصدش با ما عاشقی و معشوقی هستش،
2 و اصلا و ابدا در هیچ چیزی( نه برای رقابت نه برای مقایسه و نه تایید دیگران) نه چشمو هم چشمی کاری نکنیم،
بلکه فقط و فقط برای پیشرفت و لذت و آزادی دل خودمون باید ازش بخوایم، خداوند دوست داره ما عشق کنیم با خودش و نعمتهاش و مدام بگیم به به احسنت!! وای خدای شگفت انگیز منو چقدر باحال نعمت میده چقدر باحال نعمتهاشو آفریده !!!
و مدام بگیم بهش دمت گرم چقدر عالی و بی نظیری،البته او از ینایشما هم بی نیاز ،
3 و هر چیزی را که میخواهیم باید با وقار و تواضع و خاشعیت اون چیز را با اطمینان بخوای و بعدش رهاش کنیم،
( نه با حس حسرت نه با حس حسادت )یا نه با حس محتاجیم و نیازمندیم و عجزو ناله و بد نه ،
بلکه با وقار با جسارت و احترام و اطمینان به قدرت خدا و به حکمت خدا که اون چیز برا من گذاشته شده کنار چه معنوی چه مادی از قبل اونم اینحوری باید بخواهیم از خداوند عزیزمون با سماجت و احترام و خاضعیت از خداوند مهربان اما رهاش کن با اعتماد و اطمینان به خداوندمون،
بله با اطمینان مال تو اون چیز و بس با حس خوب قدرتمند و اعتماد به قدرت مطلق خدا ،
چونکه:
اگر مال من نبود به فکرمم نمیومد پس ازقبل،
خدای دانا میدونسته من چی میخواستم و برای من سهممو با گسترش ظرفیت من و به موقع دقیق سر وقتش عطا کرده،
الف)خداوند دیر نمیکند خداوند دقیق است
ب)خداوند خلف وعده نمیکند خداوند وفادار هست،
حتی زمانیکه ما خودمون یادمون رفته خداوند یادش بوده و بهتر از اون چیزی برامون به موقع عمل کرده و میکند،
ج)خداوند یکتا میگوید مرا بخوان تا اجابتت کنم و تماااام.
د)خداوند در ضمن به پیامبر ص میفرماید چشمت را از روی مال دیگران بردار مبادا حسرت و فریب بخوری,
چون حس ناشکری و حس کمبود برات میاره ،
بلکه فقط تحسین کن زیبا ببین و از خداوند تو هم بخواه با حس خوب کافی و عالی و قدرتمند و اعتقاد به کامل بودن خداوندت که تو هم لایقی به تو هم میده چرا که نه این عدالت خداست به همه استعداد ،توانایی لیاقت و عشق و نعمت داده و بیشترین میده تا بینهایت،
4)و مورد آخر در مورد خواستن به نظر من:
تو خودتو دستور دهنده و سرور و مستقل و پادشاه و بی نیاز از اون خواسته ات بدان ،اونموقع که خدا را صاحب مطلق همه چیزت بدانی حتی صاحب مطلق خواسته ات اونموقع اون چیز برای توست و به سمتت میاد، وقتی بندگیو فروتنی به جا بیاری و به غیر خدا بنده چیز دیگه ای نشی،و البته بعدش که بهت عطا شده و عطا شد باید با احترام باهاش رفتار کنی و با قدردانی فقط از خدا،(پس با حس اینکه تو مالکشی و وابسته بهش باشی و عشق اون چیز تو را از عشق مطلقا به خدا غافل کنه وحس نیاز و وابستگی داشته باشی هیچوقت به هیچ عنوان اینطوری چیزی رو نخواه)،
بلکه با حس قدرت و اعتماد به قدرت و مالکیت مطلق خداوند که او صاحب اصلی هست بخواه و او عطا کننده مطلق و خواهان پیشرفت لذت و ازادی و عشق ماست،
چون خودتو اگر نیازمند و وابسته به خواسته ات بدانی اون چیز میشه سرور تو و تو بندگی به غیر خدا کردی، بدتر به طرفت نمیاد یعنی نوعی شرک و ناشکری که باز با قانون عشق بازی با خدای احدو واحد جور درنمیآید و غلط،
پس تو بعد از خدا به اذن الله میتونی دستور دهنده و خالق کوچک و مطیع خدا برای گسترش خیر و برکتی و نوری البته به شرط اینکه خدا رو فقط قدرت مطلق بدانیم یادمون باش،
و تو باید فقط بخوای در خودت باور اینکه این نعمت حق طبیعی من هست با حس قدرت و باور عالی و خوب و توحیدی به خداوندا خواسته ات را بخواهی،پس تو نوعی قدرتی بعد خدا البته همیشه خداست میخواهم مفهوم برسونم اینکه اون چیز خدمتکار تو اون باید دنبال تو بیاد و تو هم با احترام و شکرگزاری به استقبالش میری و اعتبارش هم فقط از خدا باید بیبینی و بدونی همیشه وتمااام.
در هر لحظه از زندگی به نظرم باید خدا را صدا کرد و اجازه گرفت و خدایت خواست خدایا شکرت ای احدو واحد یکتا،
بله ما چنین خدایی داریم خدایا شکرت تو خدای ما هستی هزاران بار شکرت که
حس خوب بهمون دادی آخر همه تعکنهات دلمون میخواد خسمون خوب باش لذت ببریم از نعتمهامون و ازادو و کمک کننده باشیم خدایا شکرت به ما هدایت و آگاهی میدی تا ما هم با صفات خودت یکی شویم از قدرت و تواضع و فروتنی و ثروت و نعمت مثل خودت
خداوندا لیاقت بندگی خوب به ما عطا کن تا آخر عمرمان.
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و نازنین و سلام به تمام دوستان این سایت الهی…
آخ استاد چقدر دلم تنگ شده برا اون روزایی که اول آشناییم بود باشما و داشتم خدارو تو وجودم احساس میکردم و در خواست میدادم و کارارو به راحتی برام انجام میداد..به خدا این حس رو منم داشتم که خدا به من میگفت مواظب باش غرور برت نداره چون من دارم کارارو انجام میدم و فقط و فقط از من بخواه…
اول آشناییم من یه اپراتور ساده تو یه شرکت صنعتی کار میکردم و تازه خدارو تو وجودم پیدا کرده بودم و شروع کردم به کار کردن روی خودم و دیگه غیبت نمیکردم و سعی میکردم کار درست انجام بدم و احساس پاکی رو تو وجودم حس میکردم و کم کم شروع کردم به خدا درخواست دادن که کارارو برام انجام بده از چیزای خیلی کوچیک مثل سرکارم میگفتم خدایا چای میخام میدیدم دوستم برام چایی آورد و کلی کیف میکردم و میگفتم ببین خدا برام انجام داد تو کارام میگفتم خدایا میخام سرکارم خلوت باشه بتونم بیشتر عشق کنم باهات اتفاق میافتاد یادمه یه روز کارم شلوغ بود بسته بندی گفتم خدایا ازت میخام کارارو خودت مدیریت کنی و جم بشه به دقیقه نرسید خودش شاهده دستگاها خراب میشد نفرات میومدن کمکم اونم با عشق و حال خوب کارا انجام میشد میگفتم ببین ها خود خدا بود کارو انجام داد ها و گذشت و گذشت هی ایمانم قوی تر میشد دیگه هر چی میخواستم از خودش درخواست میدادم و جوابشو دریافت میکردم و یه روز ایده بورس از سمت همکارم بهم الهام شد و منم این رو هدایت خدا دونستم و رفتم برا کارای کد بورسی و ثبت نام به ولله قسم هیچی نمیدونستم از بورس و به شدت ورودی های ذهنم رو کنترل میکردم اول که آشنا شدم با شما استاد عزیزم و خدا رو پیدا کردم به خدا داشتم وحشت میکردم از بقیه میگفتم چرا اینا همه دارن برعکس فکر میکنند و همش تو سکوت بودم یعنی هر کسی که به ظاهر هم مذهبی بود و نماز میخوند تا شروع به حرف زدن میکرد میگفتم عه اینا که همه شرکه و و و …گفتم من میرم خدا میگه هدایت میکنه و من شروع کردم به خرید سهام یه روز که میخواستم کل دارایی قدرت خریدم رو بدم یه سهم بخرم گفتم خدایا به من بگو چی بخرم و یادمه داشتم تو ماشین رانندگی میکردم و با خدا حرف میزدم و حالم خیلی خوب بود یه دفعه از زیر آفتاب گیر سمت شاگرد دفترچه بیمه تامین اجتماعی افتاد رو زمین گفتم خدایا یعنی داری میگی این سهم رو بخرم (شستا) و قلبم گفت آره و روز بعد میخاستم بخرم دیدم صف خریده و نمیشه و گفتم خدایا تو که این سهم رو الهام کردی خودت هم در زمان مناسبش اوکی میکنی همه چیز رو دیگه بی خیالش شدم تا یه روز با دوستم داشتیم صبحانه میخوردیم گفت که علی سهم شستا از صف خرید ریزش کرد و منم این رو هدایت دیدم و کل پولی رو داشتم سهم رو خریدم و باورم نمیشه بعد از چند دقیقه صف خرید پر شد و دیگه نمیشد بخری و همین جوری داشت سود میداد و سود میداد خدایا شکرت …
خیلی موارد هست از عروسی گرفتنم که معجزات خداوند اتفاق میافتاد و دستان خدا میومدن…
سرکارم که بعدش از خدا خواستم خدایا میخام فقط شرایطی باشه بتونم فایل گوش بدم و عشق کنم و باهات لذتشو ببرم که بعد به صورت معجزه وار ریس انبار یه روز اومد کلیدهای انبار رو گذاشت دستم و گفت از امروز شما انبار داری و خیلی از اتفاقات که تو مسیر برام افتاد و من فقط توکل میکردم کارا انجام میشد و یاد گرفتن سیستم و نرم افزار انبارداری منی که حتی بلد نبودم سیستم خاموش روشن کنم که بعداً به قدری پیشرفت کردم که خودم به بقیه آموزش میدادم و …
اما استاد غرور شرک منم منم ها کم کم ایمانی که ساخته بودم رو از دست دادم دیگه به من الهام نمیشد خیلی دلم تنگ شده برا اون زمان اون روزا
خیلی خدایا دستمو بگیر دوباره میخام من رو هدایت کنی به مسیر درست مسیر کسایی که بهشون نعمت دادی به خدا هر چی دارم از توست یا رب العالمین کمک کن….
هنوزم در پی اونم که میشه عاشقش باشم
مثل دریای من باشه منم چون قایقش باشم
هنوزم در پی اونم که عمری مرحمم باشه
شریک خنده و شادی رفیق ماتمم باشه
هنوزم در پی اونم که عشقش سادگی باشه
نگاهای پر از مهرش پناه خستگی باشه
میگن جوینده یابندس ولی پاهای من خستس
منم حتی با همین پاها میرم تا حدی که جا هست
هنوزم در پی اونم که اشکامو روی گونم
با اون دستای پر مهرش کنه پاک و بگه جونم
نکن گریه منم اینجام بزار دستاتو تو دستام
تو احساس منو میخوای منم ای وای تو رو میخوام
خدایا عشق من پاکه درسته عشقی از خاکه
منم اون عاشق خاکی که از عشق تو دل چاکه
هنوزم در پی اونم که اشکامو روی گونم
با اون دستای پر مهرش کنه پاک و بگه جونم
نکن گریه منم اینجام بزار دستاتو تو دستام
تو احساس منو میخوای منم ای وای تو رو میخوام…
در پناه جان جانان همیشه شاد و موفق و ثروت مند باشین…
خدایا من هنوز نمیدونم که چجوری الان احساسم رو بیان کنم ؟
الهی من قربون اون روی ماهت بشم قربون اون مهربونیت بشم قربون اون لطف و کرمتت بشم
اخه تو چقدر من رو دوست داری
راستشو بگو همه جهانت رو بیخیال شدی و فقط افتادی دنبال من؟
مجنونت شدم دلبر ک
معشوقت شدم
از همه بریدم الان تنها کسی ک تو زندگیه فرشته بودنش مهم هست فقط خداست
استاد تو دوره عزت نفس میگی کسی ک عزت نفس داره از تنهایی با خودش لذت میبره
وقتی تنهایی خیلی بیشتر بهش وصل هستی
راست میگی!
تنها که باشی بهش وصلی وقتی بهش وصلی بهت عزت میده
من این رو با تمام پوست و گوشت و استخونم حس کردم
من تو تنهایی ها و خلوتهام خدارو یافتم
.
می توانم بعد از این با این خدا
دوست باشم دوست، پاک و بی ریا
می توان با این خدا پرواز کرد
سفره ی دل را برایش باز کرد
می توان در باره ی گل حرف زد
صاف و ساده مثل بلبل حرف زد
چکه چکه مثل باران راز گفت
با دو قطره صد هزاران راز گفت
می توان با او صمیمی حرف زد
مثل یاران قدیمی حرف زد
می توان تصنیفی از پرواز خواند
با الفبای سکوت آواز خواند
می توان مثل علف ها حرف زد
با زبانی بی الفبا حرف زد
می توان در باره ی هر چیز گفت
می توان شعری خیال انگیز گفت
.
استاد اجازه میخام برای نوشتن یک کامنت طولانی
چون خدا بخاطر من این فایل رو به شما الهام کرد ک بزارید
دوست دارم بگم اره من دختره خدام من عشق خدام من بنده عزیز و خوشبخت خدام و دختر زیبای خدام و آرهههههه خدا این فایل رو بمن هدیه داد
.
من یک هفتس ک از خدا میخام کمکم کنه
داستان رو میگم
تصمیم گرفته بودم تو اینستام از تمریناتم بزارم و ی پیج کاری درست کنم
اما…..
اروم اروم همکارا رو فالو کردم اروم اروم گفتم همش ک از نمیشه از تمرینام بزارم
چندباری یکی دوتا استوری گذاشتم از آسمون و زیبایی ها و سپاسگزاری ها
اروم اروم احساسه بد شد
اروم اروم کم تاقت شدم
دیگ نمیفهمیدم خودم رو
همش از خدا کمک میخاستم
همش گفتم چرا اینجوری شدم
بااینکه دوره عزت نفس رو شروع کرده بودم اما نمیتونستم حتی فایل گوش کنم
قشنگگگگگگ فهمیدم دلیلش اینستاس
قطش کردم
گفتم خدایا کمکم کن
امروز تو ستاره قطبیم نوشتم
و بومب……..
.
استاد اگر بدونی چه کردی با من
استاد شما درست میگید واقعن درست میگید من به این فایل احتیاج داشتم
این فایل پاسخ من بود
.
با هربار تمرین من بهتر میشدم و هرروز بیشتر به خودم افتخار میکردم
به چی افتخار میکنی ؟ غیر از اینه ک خدا داره تمرینت رو انجام میده ؟
خدا داره هرروز منو تو شنیون بهتر میکنه
هرروز راحتتر شنیون میزنم
زمانش کمتر و زیباییش بیشتر تمیز تر
یچیزی میگم یچیزی میشنوید
خداوند هرروز بمن کمک میکنه
ولی من چکار کردم؟
گفتم خودم خودم خودم
منم ک تمرین میکنم
منم ک دارم بهتر میشم
منم ک تلاش میکنم
منم ک
منم
منم
منم
و این منم منم کردنا هرروز داشت حالمو بدتر میکرد
من نشستم فکر کردم که چرا وقتی تو فضای مجازی نیستم و اصلا راجب زندگیم به کسی چیزی نمیگمیا ….اینقدر حالم عالیتره؟
بیشتر تو مسیرم
بیشتر توحیدی ام و ساده تر به خاسته هاممیرسم
اون چراغ خاموش روشن شد
بخاطر اینکه من سبک زندگی ساده خودم رو خیلی بیشتر دوستدارم تااینکه فخر بفروشم
من ازینکه زندگیم هرروز در معرض دید بقیه باشه خوشم نمیاد
خوشم نمیاد کسی بدونه امروز تو شهر ما هوا ابریه و من پیاده روی کردم
دوست دارم وقتی میرم کافه و کیک و قهوه سفارش میدم فوری عکس نگیرم بزارم اینستا ی جمله هم بنویسم کنارش و از خوب بودن خودم بگم(هیچوقت اینکارو نکردم من فقد درحد ی اسمون استوری کردن بود)
ولی بهرحال من زندگیه ساده و دور از حاشیه خودم رو دوست دارم
من دوست دارم برای خودم دور از همه حواشی اطراف زندگی کنم
آره این سبک رو دوست دارم
اره من فرشته دوست دارم همیشه تسلیم باشم
دوستدارم درونم زندگی کنم ن بخاطر 4تا چیزی ک دارم فخر بفروشم به بقیه
همه این وسایل هایی ک دارمم خدا بمن داده
غیر از اینه؟
همشون امانتهای خودشن و هروقت خاست میگیره ازم امانتیشو
منم دقیقا اینطوری بودم و هستم و الان دارم کم کم میپذیرم تفاوتها رو
حتی اگه تمام مردم جهان با هم دوست داشته باشن همیشه همه چیو به اشتراک بذارن با بقیه مهم نیس من راه خودم رو میرم مهم آرامش و راحتی و احساس خوب خودمه هرکاری اگر بهم حس خوبی داد انجام میدم
من داشتم فکر میکردم چرا انقد زجر میکشیدم یه مدت زیادی
و فهمیدم چقد آروم آروم رفته بودم تو یه فضای دیگه ای و فرمون رو داده بودم دست خودم
بعد منتظر بودم همین خودم تو این راه همه چیو درست کنه نمیدونم چرا متوجه نبودم واقعا
انقد ریز و مخفی بود به هرچیزی فکر میکردم غیر این
چون فرض رو بر این مبذاشتم آره خب خدا درست میکنه خدا میگه
اما باز تقلا میکردم و دنبال این بودم من کارا رو انجام بدم
خیلی عجیبه
و مهم ترین موضوع زندگی همینه.شاید اگه یک نکته رو هرگز یادم نره همینه
خیلی تشکر استاد به خاطر تهیه و ترتیب این فایل توحید عملی که دقیقا همون چیزی بود که من امروز سخت به اون نیاز داشتم
خدایا شکرت که چقدر دقیق مارو هدایت می کنی.
جاهای که تسلیم خدا شدم و روی خدا حساب کردم:
6 سال پیش پس از یک سال تدریس در یه مدرسه، به یه مدرس بالاتر رفتم فرم پر کردم برای تدریس ، اون مدرسه سه مرحله برای آزمون داشت و پرسش روخوانی قرآن یکی از بخش های آزمون مرحله اول بود و من اون موقع ها فقط جز اول و دوم قرآن رو می توانستم روان روان بخوانم ولی آیه های دیگر رو به اون روانی نمی تونستم بخونم ، وقتی با (توکل و اعتماد به خدا ) رفتم برای آزمون بعد از یک ساعت که از بقیه داشتن امتحان می گرفتن نوبت من رسید موقعی که یکی از مسولین او مدرسه قرآن رو باز کرد تا من بخونم معجزه شد استاد بپرسید کجا رو باز کرد تا من بخونم ؟ جز دوم قرآن و منم خیلی خوب براش خوندم و مراحلی بعدی رو چون آماده گی گرفته بودم قشنگ آزمون دادم و موفق شدم.
حالا از جایی برای شما بگم که به خدا توکل نکردم و تسلیم او نبودم:
زمانی که من می خواستم دوره کار شناسی ارشد رو بخونم و خیلی هم براش آماده گی گرفته بودم چون روی خدا حساب نکردم و خیلی نگران بودم که نکنه کامیاب نشم و استادا چی میگن میگن منیره دانشجویی که این قدر لایق بود ناکام شد و خلاصه با این که زیاد برای آزموناش آماده گی گرفته بودم ناکام شدم اما بعد از یک سال که دوباره تصمیم گرفتم تا امتحان بدم این بار با خودم گفتم اون سال روی آماده گی های خودم حساب کردم نه روی خدا و به نحوی به خود غره و مغرور شدم و این مغرور شدن به ناکامییم تمام شد ولی امسال به خدا توکل میکنم ببینم چه میشه؟
خلاصه بعد از گذشت هفت ماه زمان آزمون فرا رسید و من این بار چون دست مادرم شکسته بود و همه کارهای خونه رو دوش من بود نتونسته بودم درست آماده گی بگیرم ، روز آزمون زبان -که باید یا زبان عربی رو امتحان میدادیم یا انگلیسی ، -تصمیم گرفتم زبان عربی رو امتحان بدم چون هر دو زبان رو یاد داشتم اما زیادی قوانین صرف و نحوش به یادم نبود و از سوی هم خیلی سخت بود آزمون هر دو زبان، اون روز یک ساعت مانده بود به شروع آزمون دم در دانشکده با یکی از دوستام داشتیم قوانین صرف رو می خوندیم که دیدم یکی از همکلاسی های دوره لیسانسم اومد با یک جزوه تو دستش گفت منم می خوام زبان عربی رو امتحان بدم بیا منیره با هم چهار جوابه های این جزوه رو بخونیم شاید از این جزوه هم سوال بیاد، من و دوستم و همکلاسیم این جزوه رو تا شروع امتحان خوب خوندیم و حفظ کردیم موقعی که امتحان شروع شد و برگه های امتحان رو به ما دادن با دیدن برگه اول وبقیه برگه ها باز هم شگفت زده شدم بپرسید چرا چون عینا همان سوال های جزوه ای بود که ما سه نفر همراه با جواباش یک ساعت پیش همه رو حفظ بودیم خلاصه امتحان رو دادیم و ما سه نفر بلند ترین نمره هارو گرفته بودیم استاد و به لطف خدای مهربان از مرحله دوم هم که اختصاصی بود کامیاب به در شدم. این بود نتیجه به خدا اعتماد کردن.
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به استاد محترم و مریم بانوی گرامی
سلام به دوستان عزیزم که همیشه با کامنتهاشون سورپرایزم میکنند
الهی شکر برای اینکه توی این سایت الهی هستم و من چقدر خوشبختم که خدا اینقدر دوستم داشته که همیشه هدایت و حمایتم میکنه
اومدم بازهم امروز از نتایجی بگم که خدای مهربان برام رقم زده و کلی اتفاق های خوب برام افتاده در این یکسالی که گذشت اما این ذهن چموش کار خودش رو میکنه و هر بار میگه خوب که چی هنوز به فلان چیز که نرسیدی هنوز فلان مورد رو که نداری هنوز که به آنی خواسته ات نرسیدی
و……
من الان در شرایطی هستم که خیلی دلم میخواست باشم و از خدا میخواستم که برام فراهمش کنه
کار مورد علاقه ام کار کردن با آدم های خوب و درست سفرهای کاری که هزینه ای نخوام بکنم بودن توی مکان های زیبا و حتی خونه های زیبا و بزرگ و گران قیمت
الان کنگان هستم و هوا بشدت عالی هست و جای همتون خالی
هوا بهاری و باورنکردنیه باران رحمت الهی داره میاد که اصلا دیوانه کننده هست و من تا ساحل زیبا فقط 5 دقیقه فاصله دارم
امروز صبح زود قبل از طلوع زیبای خورشید رفتم کنار ساحل و یکجا نشستم
دوستان جاتون سبز عجب آرامشی عجب محیطی عجب نسیمی عجب موجهای روانی که چقدر آرام بودند و فقط به افق نگاه میکردم و میگفتم خدایا ازت بابت همه چیز ممنونم همه این نعمتها و این شرایطی رو که دارم بخاطر لطف تو هست و تو من رو به این مرحله از زندگی رسوندی اعتبار همه این ها از تو هست و من هیچ دخالتی درش ندارم و اگر تو دستم رو نمیگرقتی و اگر تو هدابتم نمیکردی قطعا من از گمراهان بودم
و کلی باهاش عشق بازی کردم و لذت بردم توی راه سایت رو باز کردم و فایل صوتی رو دانلود کردم و الله اکبر به این آگاهی ها
الله اکبر به این عظمت خدا
الله اکبر به زیبایی
خدایا چطور این کارها رو انجام میدی
چطور …..
استاد عزیزم.بخدا همه این چیزهایی رو که دارم رو از شما یادگرفتم و همه اعتبارش رو میدم بخدای مهربان
درسته هنوز به درجه ایمان شما نسبت به خدا نرسیدم اما به اندازه خودم و حتی بیشتر از خودم یادگرفتم و بیشتر از خواستم خدا بهم داده
امروز یک موروری کردم این یکسالی که برام گذشت
یادآوری کردم به خودم که چیزهایی رو که نوشتم قبل از سال قبل برای خودم که امسال بهشون برسم تقریبا 70 درصد بهشون رسیدم و اون 30 درصد الباقی هم ایراد از خود من بوده وگرنه همون هم میشد و البته که باید تماملم هم طی بشه
من با کلی ترس و نگرانی از آینده و خانوادم تصمیم گرفتم که مهاجرت کنم و برم توی دل ترسهام
این من نبودم که مهاجرت کرد بلکه خدای من بود که قاب ها رو برای من نرم کرد آدم ها رو آورد سر راهم و من رو به خواسته هام رسوند
من کلی پیشرفت کردم کلی رشد کردم کلی چیز یاد گرفتم کلی ارتباط ایجاد کردم و همه و همه به لطف خودش هست
من ایمان نشون دادم و حرکت کردم که همین حرکت هم به خودش میرسه
خیلی وقت ها هم بوده که الهام شده بهم و اما گوش ندادم و دیدم متیجش رو
اما بارها و بارها هم از خودش خواستم و کمکم کرده
من کارم رنگکاری دکوراسیون داخلی هست و عاشقشم و قبل از هر بار رنگ زدن و پیستوله دست گرفتن به خدای خودم میگم خداجونم خودت دستم شو پیستوله ام شو رنگم شو و بشین رو کار تا هم خودت هم خودم و هم صاحب کارزاری باشه و بخدا همین اتفاق هم میفته
توی این زمینه من خیلی روی خدا حساب میکنم و قبلش میگم
اما توی خیلی زمینه های دیگه فراموش میکنم و باید بیشتر ازش بخوام
آهان ی موضوع دیگه هم هست اینه که من آشپزی رو خیلی دوست دارم و همیشه سعی میکنم خودم رو به چالش بکشم و غذاهایی رو درست کنم که تا حالا درست نکردم و قبل از هر کاری ازش میخوام که کمکم کنه و یک غذای خوشمزه رو بهم بده و اینقدر اون قضا خوشمزه و عالی میشه که بار ها و بارها دوستام وقتی از غذاهام خوردند لذت بردند و اون کسانی که نمیدونستند که این غذا رو کی درست کرده گفتند این دست پخت یک خانم با یک مامان حرفه ای هست و وقتی که شندیند و دیدند که من بودم اصلا تعجب کردند
آره توی این زمینه هم فقط از خدا میخوام و انصافا هم برام کمنمیذاره
حالا موردی رو میخوام بگم که گوش نکردم تا بیشتر یادم بمونه و حواسم رو بیشتر جمع الهامات کنم
ی بار قراربود اوستام بیاد دنبالم و گفت فلان چهارراه واستا تا بیام دنبالت
ولی قلبم بهم میگفت که باید فلان مکان وایستی چون اون حواسش نبوده و آدرس اشتباهی داده و من گفتم ن میرم همون جایی که طرف گفته وامیستم خلاصه رفتم و بعد فهمیدم که اشتباه رفتم و نباید اونجا باشم
اون لحظه به خودم گفتم که دیدی توجه نکردی به الهامت ؟؟؟من هزینه ی زیادی رو نپرداختم اما واقعا درس بزرگی رو گرفتم و سعی کردم که بیشتر به قلبم گوش بدم و این شد ملکه ذهنم و هربار همین موضوع رو یادآوری میکنم به خودم تا حواسم جمع باشه هزاران مرد دیگه هم بوده ولی مهم این هست که یاد بگیرم تا به قلبم بیشتر گوش بده
استاد عزیزم خودت هم میدونی که نمیشه روی این فایل های توحیدی قیمت گذاشت وقتی سایت رو باز کردم منتظر دیدن بنر فایل 4 ام از فایل های قبل بودم ولی وقتی که دیدم نوشته توحید عملی 10 خیلی خوشحال تر شدم و میدونم که این پاشنه آشیل من هست و باید هربار توش بهتر بشم
از صبح تا الان 3 یا 4 بار این فایل رو گوش کردم و هربار از خدا بابت وجودت شکر کردم که خدایا چطور من رو سر راه این بنده موحدت قرار دادی و چطور داری من رو هدایت میکنی
و هربار اشک ریختم از این آگاهی هایی که بر قلبم نشست و هربار تشنه تر شدم برای باز شنیدنش
چه مثالهای بجایی زدید از داستان یوسف پیامبر و فالوور داشتن
الان توی مرحله هستم که بهتر الهامات رو میشنوم و بهتر عمل میکنم البته خیلی کار دارم هنوز اما خیلی بهتر از قبل خودم شدم
امروز و اینجا میخوام از خدای خودم تشکر کنم که هدایتم میکنه
و بعد از خودم تشکر کنم و بگم جواد جان دمت گرم که ادامه میدی دمت گرم که میخوری زمین و دوباره بلند میشی دمت گرم که ناامید میشی اما کم نمیاری
دمت گرم که هر بار سعی میکنی بهتر و بهتر بشی
استادم عزیز دلم دورت بگردم که امروز هم به ندای قلبت گوش کردی و این فایل ناب رو ارائه دادی
خدا شادی بی نهایت بهت بده
از همین جا از همه دوستان عزیزم هم تشکر میکنم بابت کامنتهای خوبشون
در پناه نور و عشق الهی باشید
سلام دوست عزیزم آقا جواد
کامنت زیباتو خوندم و کلی لذت بردم چه قدر بهم انگیزه داد.انگیزه برای ادامه دادن انگیزه برای حرکت کردن و دل سپردن به الله.
اینک نوشتی قبل از طلوع خورشید رفتی لب ساحل و صدای موج ها…
نمیدونی انگار با خوندنشون داشتم اون لحظه رو زندگی میکردم آخه جز یکی از تصویر سازی هامه چون من فقط یک بار قبل از طلوع خورشید لب ساحل بودم و دوست دارم ک دوباره اون لحظه رو تجربه کنم و میدونم ک چه آرامشی داره و چه صحنه زیباییه.
خداوندپدرتونو قرین رحمت کنه.در مورد شغلتون ک به خدا میگید دستم شو پیستولم شو رنگم شو کاملا درک کردم که چی میگید چون پدرم رنگکار سرویس چوب هستن و تو کرج خیلیا که حوزه کاریشون با سرویس چوب منزل مربوط میشه میدونن که کار پدر من جزو بهترین رنگ هاست.
واقعا تحسینتون میکنم که اشپزی میکنین و دستپخت خوبی دارین.
در مورد الهامات بگم که دیشب به یک مهمونی خانوادگی دعوت شدم و قلبم میگفت نرم و قرار هم بود که نرم ولی دقیقه آخر منصرف شدم و رفتم وبعد به این نتیجه رسیدم ک اگ میموندم خونه و کارامو انجام میدادم خیلی بهتر میشد.و این درسی شد ک همیشه به حرف قلبم گوش کنم.
براتون آرزوی بهترینا رو دارم امیدوارم به هر آنچه ک در زندگی میخوایید برسید.
به نام خدا
سلام به زهرا خانم عزیز
خیلی خوشحال هستم که کامنت های شما رو میخونم و چقدر لطف دارید که کامنت برام میذارید
خداروشکر که که کامنتم کمکی کرده که البته از من نیست از لطف خودش هست
چقدر خوشبختم که پدر شما هم در این زمینه هستند و استاد بنده اند
آره جاتون سبز دیدن طلوع و غروب خورشید اون هم کنار دریا حس فوقالعاده ای داره باید باشید تا حسش کنید و میدونم که به زودی براتون اتفاق میفته
همیشه یکی از آرزوهام بوده و هست و دیدن غروب و طلوع خورشید و راه رفتن روی ماسه های گرم و مرطوب ساحل
و بسیار شاکر خدا هستم که الان اینجا هستم و از رحمتش بیشتر استفاده میکنم
براتون بهترین ها رو میخوام از خدای مهربان در پناه خدای بزرگ شاد باشید و ثروتمند
به نام خداوند سبز و سپید + خداوند سال و خداوند عید
سلام به استاد عزیز و مریم شایسته عزیزم
استاد عزیزم ازت ممنونم بابت همه ی فایل های که با الهامات از خداوند وهاب دریافت کردین وداخل سایت گذاشتین این فایل هم دقیقا برای من موقع بود.
ازخداوند مهربونم بی نهایت ممنونم که هر زمانی از مسیری که برام درسته خارج شدم به بی نهایت شکل هدایتم کرده..
من پریا حیدری چیزی نیستم اگر به توانایی خودم تکیه کنم ،
من پریا حیدری چیزی نیستم اگر کاری رو با موفقیت انجام بدم و امتیازش رو به خودم بدم،
من پریا حیدری چیزی نیستم اگر در رینگ مسابقات ضربه آیی رو بزنم و امتیازش رو به خودم بدم ،
من پریا حیدری چیزی نیستم اگر فردی کمک کنه و امتیازش رو به اون فرد بدم ،
من پریا حیدری چیزی نیستم اگر مغرور بشم ،
من پریا حیدری چیزی نیستم اگر خداوند کنارم نباشه اگر خداوند کمکم نکنه اگر هدایتم نکنه،
خدایا ازت میخوام هر لحظه هر ثانیه هر دقیقه من رو به راه درست به راهی که به تو نزدیک تر بشم هدایتم کنی .
خدایا شکرت
توحید عملی قسمت 10
سلام استاد
واقعا این همزمانی ها جز خدا کار چه کسی میتونه باشه؟!
غیر از اینه که این خدا یه انرژیه یه سیستمه که داره پاسخ میده به ما
وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَهَ الدّاعِ إِذا دَعانِ
و هنگامى که بندگان من، از تو درباره من سؤال کنند، (بگو:) من نزدیکم; دعاى دعاکننده را، به هنگامى که مرا مى خواند، پاسخ مى گویم.
دیشب که داشتم میخوابیدم توی دفتر ستاره قطبیم نوشتم که خدایا شکرت امروز دو تا درس نمره بیست گرفتم
سریع یادم اومدم که اگه خدا نبود من نمیتونستم ها!
یادم اومد این درخواست من بود که قبلا در ستاره قطبی داده شده بود و خدا منو هدایت کرده بود!
حالا جالب داستان اینجاست:
من ترم 5 و 4 معدلم حدودا 17 شد
ترم 6 و 7 و 8 که داشتم دوره دوازده قدم کار میکردم معدل من 18.5 به بالا میشد
اونجا بچه ها میگفتن تو پارتی داری دارن بهت نمره میدن و …
الان ترم یک ارشدم و دانشکده جدایی اومدم
اینجا تا الان از چهار تا درس سه تاشو بیست گرفتم(به کمک الله)
اینجا هم بچه ها میگن تو حتما یه مهره ماری چیزی داری …
میگن استادا دوست دارن
حتی یه استاد بود که یه بنده خدایی رو بیشتر هواشو داد ولی به ایشون داده 18.5 و من 20
همه کلی انگ و … بستن بهم
اینجا چند تا قسمت برام مهم بود
اینکه من تا دیدگاهم رو تغییر دادم جهان بیرونم تغییر کرد!
یدونه از دوستام از روی گوشی امتحان میده ولی نمرش کم تر شده! یعنی همه چی دسترسی داره و …
تا قبل از این برنامه ها من معدلم مشخص بود
حالم مشخص بود
و باید بگم من بیشتر هم درس میخوندم و نتیجه کمتری میگرفتم!
الان درس خوندنم کمتر شده و لذت بخش تر و نتیجه بهتر و عالی تر!
باورتون نمیشه من همیشه امتحان داشتم کلی استرس داشتم ولی این ترم واقعا فهمیدم چقدر تغییر کردم
و فعلا هم نتیجه اینطوری مشخص شده
همون دیشب داشتم میگفتم خدا اینکار کرد خدا شرایط فراهم کرد که محیط ساکت باشه خدا سر امتحان منو اروم کرد و متنارو نوشت
خدا یه انرژیه که همه کیهانه و بر اساس ما داره شکل میگیرهه …..
کی تاثیر گذاره؟ من تاثیر گذارم
چطور تا قبل از این کنترل ذهن ها نتیجه چیز دیگه ای بود ولی الان فرق کرده؟
چقدر این ذهن میخاد منو گول بزنه و ربط بده به عامل بیرونی …
دیگه دروغ گفتن بسه دیگه به خودم
بابا چرا نمیتونم باور کنم یه خدایی که ربه که پادشاهه هست که حواسش به من هست که همه کاری برام میکنه به شرط بندگیش
چرا همین یه تیکه رو نمیتونم حتی خیلی کم باور کنم
چرا نمیتونم تسلیم باشم
حضرت موسی مگه چکار کرد؟ فقط تسلیم شد و ایمان داشت خدا براش همه کار کرد
چرا وقتی این آگاهی هارو دارم ولی بازم به سرعت یادم میره و شرک میورزم
من که دیدم یسری چیزا رو خدا چجوری برام حل کرده ولی چرا نمیتونم به خدا اعتماد کنم؟
چطور به آدما راحت تر از خدا اعتماد میکنم؟
واقعا ایمان داشتن سخته و واسه همینه که خداوند میگه:
زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِینَ وَالْقَنَاطِیرِ الْمُقَنْطَرَهِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّهِ وَالْخَیْلِ الْمُسَوَّمَهِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ۗ ذَٰلِکَ مَتَاعُ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا ۖ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ
محبت و عشق به خواستنی ها [که عبارت است] از زنان و فرزندان و اموال فراوان از طلا و نقره و اسبان نشاندار و چهارپایان و کشت و زراعت، برای مردم آراسته شده است؛ اینها کالای زندگیِ [زودگذرِ] دنیاست؛ و خداست که بازگشت نیکو نزد اوست.
قُلْ أَؤُنَبِّئُکُمْ بِخَیْرٍ مِنْ ذَٰلِکُمْ ۚ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَأَزْوَاجٌ مُطَهَّرَهٌ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ
بگو: آیا شما را به بهتر از این [امور] خبر دهم؟ برای آنان که [در همه شؤون زندگی] پرهیزکاری پیشه کرده اند، در نزد پروردگارشان بهشت هایی است که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است، در آنجا جاودانه اند و [نیز برای آنان] همسرانی پاکیزه و خشنودی و رضایتی از سوی خداست؛ و خدا به بندگان بیناست.
این دو آیه سوره عمران خیلی واضح میگن که این میل به مال دنیا و خونه و ماشین و زنان و نقره و طلا و ملک و … جزو ویژگی انسان هاست
ولی افراد کمی هستن که تقوا دارن یعنی میتونن ذهنشون رو کنترل کنن
و بهشت هایی که از زیر آن نهر ها جاری است و رضایت خداوند نصیبشون میشه
خیلی کنترل ذهن سخته ولی وقتی این همه آدم تونستن تو دنیا پس میشه
درسته تعدادشون کمه
درسته الان عوامل شرک ورزی ریخته ماشالله
درسته الان ذهن من مشرکه
ولی میشه با تکرار و تمرین بهترش کرد تا ایمانم بهتر بشه و خدارو بیشتر بشناسم
– کجاها خداوند درها را برایت باز کرده و مسیر را برایت هموار کرده؛ کجاها خداوند در زمان مناسب دستان خودش را فرستاده و گره ها را از زندگی شما باز کرده؛
اینقدر خدا کمک کرده و من فراموش کردم که نشون از ناسپاسی میده
روزی که تابستون از سر کار اخراج شدم ولی خدا یه جای دیگه رو برام باز کرد و رفتم سر کار
روزی که خدا منو هدایت کرد به گروهی که یکسال پیاماشو نخوندم و یهو یه پیام دیدم و پیام دادم به یک خانمی که ایشون کلی بهم دوره رایگان معرفی کرد و الان در مسیر پیشرفت و یادگیری مهارت سئو داره کمکم میکنه …
روزی که خدا از زبون دوستم چند تا سایت آموزشی عالی و پادکست پیشنهاد کرد…
روزی که خدا از طریق پدر و مادرم برام ماشین خرید …
روزی که خدا منو هدایت کرد به کار توی یه موسسه که کلی توانایی هام بهتر شد و کلی چیز یاد گرفتم …
روزی که خدا از طریق پدرم بهم ماشین داد و من مهارت رانندگی رو خوب یادگرفتم…
روزی که خدا از طریق بهترین استاد دانشکده مکانیک و استادی که توی جهان رنک 1-3 رو داشت خودش اومد و پیشنهاد داد باهاش پروژه داشته باشم و تو این مسیر چقدر رشد کردم …
روزی که خدا از طریق دوستم پیشنهاد خرید لپ تاپ داد و منی که فکر نمیکردم یه لپ تاپ خوب خریدم چند سال پیش…
واقعا بینهایت هدایت بوده که من عمل کردم و نتیجه عالی داشته ولی من مرورشون نکردم و این نعمت ها تو زندگیم کم شده
– در عوض، کجاها به خودت و توانایی هایت مغرور شدی و تواضع در برابر خداوند را فراموش کردی و ضربه خوردی؟
در مورد بحث روابط عاطفی به علت شرک ورزیدن و وابسته شدن ضربه های سختی خوردم که هنوز هم اثارش هست و ضربات ادامه داره …
درسی که میگیرم اینکه به اندازه ای که جلو خدا فروتن و متواضع باشی خداوند جلوی غیر خدا سرتو بالا نگه میداره
به اندازه که تو موضوعی باج ندادم به بقیه خدا منو تو اون موضوع برده بالا و بالاتر
از روزی که قدرت آدم هارو کم کردم جوری شده همه میگن عباس بیاد پیش ما ببینیمش
همون خانواده ای که کسی سراغم نمیگرفت
من نه خوبی کردم بهشون نه دیدمشون و نه هیچ چیز دیگه ای
فقط خدارو باور کردم و همه چیز برام بهتر شد
الان هم فقط باید همین مسیر رو ادامه بدم
قَدْ کَانَ لَکُمْ آیَهٌ فِی فِئَتَیْنِ الْتَقَتَا فِئَهٌ تُقَاتِلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَأُخْرَى کَافِرَهٌ یَرَوْنَهُمْ مِثْلَیْهِمْ رَأْیَ الْعَیْنِ وَاللَّهُ یُؤَیِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ یَشَاءُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَعِبْرَهً لِأُولِی الْأَبْصَارِ ﴿13﴾
تحقیقاً برای شما در دو گروهی که [در جنگ بدر] با هم رو به رو شدند، نشانه ای [از قدرت خدا و حقّانیّت نبوّت پیامبر] بود، گروهی در راه خدا می جنگیدند، و گروه دیگر کافر بودند، که اهل ایمان را به چشم خویش دو برابر می دیدند [به همین خاطر شکست خوردند] و خدا هر که را بخواهد با یاری خود تأیید می کند؛ مسلماً در این [واقعیت] عبرتی برای دارندگان بصیرت است. (13)
ایاک نعبد و ایاک نستعین
خدایا
تنها بندگی تورو میکنم
و تنها هم از تو کمک میخام
انک انت الوهاب
بنام خداوندپرازعشق برکت
سلام به استادتوحیدی عزیز
سلام به دوستان عزیزهمدارخودم
وقتی ازتوحیدحرف می زنی نمی دونم چه حسی دارم تمام وجودم می شه کوش
اهنکارسالهاتوبیابون بودم هیچ نخوردم
وقتی حرفهای شماراراجب توحید می شنونم اهنکارهمون ادم کرسنه توبیابون هستم فقط می خورمشون یعنی باورتون نمی شه امروزچقدراین فایل به من کمک کردتوذهنم بایه نفردرگیری داشتم دراصل شرک داشتم توذهنم بهش قدرت می دادم که اون می تونه توسرنوشت من تاثیرمی تونه بزارباانکه تمام قسمتهای باورهای توحیدی هرکدوم بالاده بارکوش کردم وبازم ذهنم نجوامی کنه که ادمها می تونن تو زندگیت تاثیربزارن
چقدرقشنگ گفتی استادخداوندفقط خیربرکت برای مامی خوادهمیشه اون برامون ارامش سلامتی ثروت می خوادولی ماباکوش دادن به نجوای شیطان خودمونواون عشق الهی ازخودمون دورمی کنیم استادعزیز ازتوسپاسگذارم بابت این فایل باارزشتون نمی شه بهابراش تعین کرد
چقدرازدرون وقتی به فایل توحیدی کوش می دم یه حسی عجیبی احساس می کنم یه حسی که نمی شه بازبون بیان کرد
واقعا ازتون سپاسگذارم
به نام خدای مهربان
سلام به استاد عزیزم و تمامی دوستان
“خدایا هر آنچه دارم از آنِ توست”
“خدایا هر آنچه دارم از آنِ توست”
“خدایا هر آنچه دارم از آنِ توست”
بنظرم این چکیده ی این فایله ارزشمنده البته اگه بخوام فقط در یک جمله این فایل رو تعریف کنم.
اگه بخوام در یک کلمه بگم بنظرم میشه گفت:
” توحید ”
” توحید ”
” توحید ”
هر چقدر که این جمله و کلمه رو تکرار کنم بازم کمه ممنون استاد عجب جمله خوبی رو به من یادآوری کردید این از همون نکات اصلیه که شما همیشه در آموزشاتون میگید که همیشه باید به اصل توجه کرد.
چه آرامشی چه احساس خوبی در کلامتون هست استاد تحسینتون میکنم و سپاسگزارم ازتون به خاطر اشتراک این آگاهی ها
اینقد احساس من موقعی که داشتم این فایل رو نگاه میکردم خوب بود که اگه دستگاهی وجود داشت و میومد عملکرد اعضای بدنم رو مثل قلب، کلیه، کبد، ریه و بقیه اعضای بدنم رو می سنجید بنظرم در بهترین حالت خودش بود خیلی احساس خوبی داشتم
به خاطر تواضع در برابر خداوند و تسلیم بودن در برابر این نیرو :
کجاها خداوند درها را برایت باز کرده و مسیر را برایت هموار کرده
کجاها در زمان مناسب دستان خودش را فرستاده و گره ها را از زندگی شما باز کرده
کجاها خداوند بی دریغ به شما کمک کرده و مسائل تان را حل کرده به گونه ای که به مو رسیده اما پاره نشده است
یکی از الهامات و هدایت های خداوند به من در مورد کارم بود خداوند به من با جزئیات گفت که من باید چه کاری انجام بدم من مونده بودم چه کاری باید انجام و خداوند به من گفت
خدایا شکرت خدایا سپاسگزارم ازت بخاطر هدایت همیشگی من
شرایطی که باعث شدخداوند بمن الهام کند:
29/6/1402 در این روز مخصوصا موقعی که من داشتم پیاده روی روزانه خودم رو انجام میدادم فوق العاده حالم و احساسم خوب بود خیلی آرامش داشتم خیلی زیبایی میدیدم و شکرگزاری میکردم و فراوانی را حس میکردم وقتی پیاده روی من تمام شد من روی نیمکت نشستم(مثل همیشه) پس از اینکه فایلهایی(استاد عباس منش) که برای گوش کردن در نظر داشتم تمام شد دیگر چیزی گوش نمیکردم و خیلی آرامش داشتم و احساسم خوب بود و در همین حوالی بود که خداوند به من الهام کرد.
الهام وهدایت خداوند به من:
7/7/1402 مثل هر روز پیاده روی میکردم و احساس خیلی خوب و آرامش عجیبی داشتم و زیبایی ها رو میدیدم و سپاسگزاری میکردم و فایل های استاد رو هم گوش میکردم،(قبل از اینکه بیام پیاده روی فایل جدید استاد که در مورد احساس لیاقت و علائم عدم احساس لیاقت بود رو دیدم)در حین پیاده روی و وقتی نشستم روی صندلی خداوند به من الهام کرد که باید مقداری از سودی که در یک سال اخیر بدست آوردی رو صرف خواسته ها و آرزوهای خودت بکنی و تو لیاقت این کار رو داری و باید پول و سودی که در این مسیر بدست میاری رو در حین مسیر صرف خودت و خواسته هات بکنی تو باید از مسیر لذت ببری
خداوند به من گفت حتما نباید به یه جای مشخص به یه مبلغ مشخص برسی بعد اون خواسته هات رو محقق کنی،همه چیز مثل یک پازل انجام شد :
دیدن فایل مربوط به احساس لیاقت
پیاده روی همراه با احساس خوب و آرامش
سپاسگزاری در حین پیاده روی و دیدن زیبایی ها
و بعدش الهام خداوند به من
این فقط دو نمونه از بی نهایت الهامات و هدایت هایی بود که خداوند در زندگی من انجام داده
خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت
ممنون از استاد عزیزم برای تهیه این فایل ارزشمند
و تمامی شما دوستان گرامی
ان شاءالله در پناه الله یکتا شاد، سلامت ، ثروتمند و سعادت مند در دنیا و آخرت باشید
بنام خدای همواره حامی وهدایتگرم
سلام به استادعزیزم وبانوشایسته
استاد وقتس گفتین میخواستم یه فایل دیگ روضبط کنم وقلبم راضی نبود وبعد این آیه به قلبتون الهام میشه، اشکم دراومد از همواره هدایتگریودن ومهریانی بینهایت رب، که چطور پاسخ میده وهدایت میکنه درزمان مناسب.. چی میشه که من ودخترم دیشب داشتیم درمورد اینکه دوشنبه یه کاری بایدانجام میدادکه یه مقدارنگزان بود که نتیجه اش چی میشه، وما صحبتمون درموردتوحیدبوذ بهش گفتم که همه چیزخداست ازخدابخواه که بین توواون ادم جاری باشه وبهترین نتیجه رقم بزنه.. گفت آزه مطمعنم خداباهامه وهدایتم میکنه امروزکه شما این فایل روگذاشتین چقدرباعث شدکه قلبش آرومتربشه وباورتوحیدیش قویتر، وخدامیدونه چندهزارنفزدیگ همچومسعله ای داشتن وهدایت خواستن که خداوند اینطوری یه قلب شماالهام میکنه چنین فایلی ضبط بشه ومیشه مثل آبی روی آتیش نجواهای ذهن.. خدایا هزاران بارشکرت برای اینهمه مهربانی وفضلت
خودم چندروزه که میگم خدایا برای توحیدی عمل کردن درهمه زمینه ها هدایتم کن، برای ساختن احساس لیاقت ریشه اش ساختن توحیده، کسی که توحیدی فکر میکنه روی کسی حساب نمیکنه، خودشوکم نمیبینه، ترسی نداره حرف بقیه براش اهمیت نداره، کسی که توحیدی فکرمیکنه میتونه وابسته نشه ولذت ببره.. این فایل بازم یه اجابتگربودن بودن خداوندبرای پاسخ به هرخواسته ای درهرگوشه جهان باور وایمانم روقویترکرد که خداهیچ کسی روتنهانمیزاره واینکه وقتی درخواستی به زبون تومیاد، خدا قبلش آگاه بوده ازش وپاسخ داده، درخواستتوآماده کرده.. خدایاشکرت
اینکه خداوندکجا ها هدایتم کرده ودرهازوبرام یازکرده کل زندگی من معجزه خدابوده، وهروقت هم که خواستم باذهن خودم که عجله همراهش بوده کاراروانجام بدم زدم خرابکاری کردم.. بارهاشده درموردموضوعی درخواب هدایتم کزده خداوند به شکل واضح که دقیقا فهمیدم چی داره یهم میگه، بارهاشده ادمی زوکه یاهاش آشناشدم توخواب شخصیت اون آدم رو یانشون دادن یه شخصیتی که من میشناسم توخواب بهم نشون میده ومیفهمم که این ادم مناسب هست یانیست.. اگه بنویسم صفحه هامیشه، اما یاتمام وجودم باوردارم که وقتی ازامش دارم هدایت رودریافت میکنم صددرصد.. کارمن فقط بایدکنترل ذهنم باشه
خداروشکرمیکنم برای وجودشمااستادعزیزومریم بانوی عزیزم، انشالله خدابهتون عزت بده، سلامتی بده، سعادت بیشتردنیا واخرت نصیبتون کنه…
بنام خداوند مهربان همیشه حاضر یکتا و عاشق پیشرفت لذت و آزادی ما،
و درود و رحمت و سعادت و ثروت و سلامتی و ارامشو لذت آزادی هر لحظه جاری به زندگی شما استاد گرامی و عالیقدر و خانم شایسته مهربان نازنین،
با عرض سلام و ادب،
استاد این فایل نه تنها این فایل بلکه هر فایل شما
حرف خداست به ما و انگار هر طوری شده ما هم هدایت بشیم باور کنیم ایمان بیاوریم و اعتماد و اطمینان کنیم که خدا مارو دوست داره عشق ما رو و اعتماد و پیشرفت مارو میخواد خدایا ممنونم استاد ممنونم،
و این کلام حق و درست میفرمایید ممنون یادآوری بهمون میکنید که :
بیای به میدان باور اونکسی که از اول با عشق خودش ما رو آفریده به خدا آسون و خدا منتظر ماست در قلب ماست و در درون ما ازخود نزدیکتر به ماست و هر لحظه دوست داره با ما عاشقی کنه و فقط از خودش بخواهیم و او به ما عطا کنه،
استاد یاد گرفتم یا بهتر بگم باورم در من روشن شده و تقویت ایمانم به تنها قدرت مطلق خداوند مهربانمون،
یاد آوری بهم شده و داره تقویت میشه که از من بخواه با چهار ویژگی:
1(با اعتماد و اطمینان) کامل تنها و تنها از خودش یعنی خداوند واحد یکتا و تنها صاحب ابدی باید خواست،سختش نکنیم و دورش نبینیم بلکه آسان نزدیک در همین لحظه باور کنیم به همین آسانی بدونیمش و آگاه باشیم که
خداوند تمام قصدش با ما عاشقی و معشوقی هستش،
2 و اصلا و ابدا در هیچ چیزی( نه برای رقابت نه برای مقایسه و نه تایید دیگران) نه چشمو هم چشمی کاری نکنیم،
بلکه فقط و فقط برای پیشرفت و لذت و آزادی دل خودمون باید ازش بخوایم، خداوند دوست داره ما عشق کنیم با خودش و نعمتهاش و مدام بگیم به به احسنت!! وای خدای شگفت انگیز منو چقدر باحال نعمت میده چقدر باحال نعمتهاشو آفریده !!!
و مدام بگیم بهش دمت گرم چقدر عالی و بی نظیری،البته او از ینایشما هم بی نیاز ،
3 و هر چیزی را که میخواهیم باید با وقار و تواضع و خاشعیت اون چیز را با اطمینان بخوای و بعدش رهاش کنیم،
( نه با حس حسرت نه با حس حسادت )یا نه با حس محتاجیم و نیازمندیم و عجزو ناله و بد نه ،
بلکه با وقار با جسارت و احترام و اطمینان به قدرت خدا و به حکمت خدا که اون چیز برا من گذاشته شده کنار چه معنوی چه مادی از قبل اونم اینحوری باید بخواهیم از خداوند عزیزمون با سماجت و احترام و خاضعیت از خداوند مهربان اما رهاش کن با اعتماد و اطمینان به خداوندمون،
بله با اطمینان مال تو اون چیز و بس با حس خوب قدرتمند و اعتماد به قدرت مطلق خدا ،
چونکه:
اگر مال من نبود به فکرمم نمیومد پس ازقبل،
خدای دانا میدونسته من چی میخواستم و برای من سهممو با گسترش ظرفیت من و به موقع دقیق سر وقتش عطا کرده،
الف)خداوند دیر نمیکند خداوند دقیق است
ب)خداوند خلف وعده نمیکند خداوند وفادار هست،
حتی زمانیکه ما خودمون یادمون رفته خداوند یادش بوده و بهتر از اون چیزی برامون به موقع عمل کرده و میکند،
ج)خداوند یکتا میگوید مرا بخوان تا اجابتت کنم و تماااام.
د)خداوند در ضمن به پیامبر ص میفرماید چشمت را از روی مال دیگران بردار مبادا حسرت و فریب بخوری,
چون حس ناشکری و حس کمبود برات میاره ،
بلکه فقط تحسین کن زیبا ببین و از خداوند تو هم بخواه با حس خوب کافی و عالی و قدرتمند و اعتقاد به کامل بودن خداوندت که تو هم لایقی به تو هم میده چرا که نه این عدالت خداست به همه استعداد ،توانایی لیاقت و عشق و نعمت داده و بیشترین میده تا بینهایت،
4)و مورد آخر در مورد خواستن به نظر من:
تو خودتو دستور دهنده و سرور و مستقل و پادشاه و بی نیاز از اون خواسته ات بدان ،اونموقع که خدا را صاحب مطلق همه چیزت بدانی حتی صاحب مطلق خواسته ات اونموقع اون چیز برای توست و به سمتت میاد، وقتی بندگیو فروتنی به جا بیاری و به غیر خدا بنده چیز دیگه ای نشی،و البته بعدش که بهت عطا شده و عطا شد باید با احترام باهاش رفتار کنی و با قدردانی فقط از خدا،(پس با حس اینکه تو مالکشی و وابسته بهش باشی و عشق اون چیز تو را از عشق مطلقا به خدا غافل کنه وحس نیاز و وابستگی داشته باشی هیچوقت به هیچ عنوان اینطوری چیزی رو نخواه)،
بلکه با حس قدرت و اعتماد به قدرت و مالکیت مطلق خداوند که او صاحب اصلی هست بخواه و او عطا کننده مطلق و خواهان پیشرفت لذت و ازادی و عشق ماست،
چون خودتو اگر نیازمند و وابسته به خواسته ات بدانی اون چیز میشه سرور تو و تو بندگی به غیر خدا کردی، بدتر به طرفت نمیاد یعنی نوعی شرک و ناشکری که باز با قانون عشق بازی با خدای احدو واحد جور درنمیآید و غلط،
پس تو بعد از خدا به اذن الله میتونی دستور دهنده و خالق کوچک و مطیع خدا برای گسترش خیر و برکتی و نوری البته به شرط اینکه خدا رو فقط قدرت مطلق بدانیم یادمون باش،
و تو باید فقط بخوای در خودت باور اینکه این نعمت حق طبیعی من هست با حس قدرت و باور عالی و خوب و توحیدی به خداوندا خواسته ات را بخواهی،پس تو نوعی قدرتی بعد خدا البته همیشه خداست میخواهم مفهوم برسونم اینکه اون چیز خدمتکار تو اون باید دنبال تو بیاد و تو هم با احترام و شکرگزاری به استقبالش میری و اعتبارش هم فقط از خدا باید بیبینی و بدونی همیشه وتمااام.
در هر لحظه از زندگی به نظرم باید خدا را صدا کرد و اجازه گرفت و خدایت خواست خدایا شکرت ای احدو واحد یکتا،
بله ما چنین خدایی داریم خدایا شکرت تو خدای ما هستی هزاران بار شکرت که
حس خوب بهمون دادی آخر همه تعکنهات دلمون میخواد خسمون خوب باش لذت ببریم از نعتمهامون و ازادو و کمک کننده باشیم خدایا شکرت به ما هدایت و آگاهی میدی تا ما هم با صفات خودت یکی شویم از قدرت و تواضع و فروتنی و ثروت و نعمت مثل خودت
خداوندا لیاقت بندگی خوب به ما عطا کن تا آخر عمرمان.
ممنونم خداوند یکتا
ممنونم استاد عالیقدر
ممنونم از همگی دوستان پر انرژی .
4
به نام جان جانان
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و نازنین و سلام به تمام دوستان این سایت الهی…
آخ استاد چقدر دلم تنگ شده برا اون روزایی که اول آشناییم بود باشما و داشتم خدارو تو وجودم احساس میکردم و در خواست میدادم و کارارو به راحتی برام انجام میداد..به خدا این حس رو منم داشتم که خدا به من میگفت مواظب باش غرور برت نداره چون من دارم کارارو انجام میدم و فقط و فقط از من بخواه…
اول آشناییم من یه اپراتور ساده تو یه شرکت صنعتی کار میکردم و تازه خدارو تو وجودم پیدا کرده بودم و شروع کردم به کار کردن روی خودم و دیگه غیبت نمیکردم و سعی میکردم کار درست انجام بدم و احساس پاکی رو تو وجودم حس میکردم و کم کم شروع کردم به خدا درخواست دادن که کارارو برام انجام بده از چیزای خیلی کوچیک مثل سرکارم میگفتم خدایا چای میخام میدیدم دوستم برام چایی آورد و کلی کیف میکردم و میگفتم ببین خدا برام انجام داد تو کارام میگفتم خدایا میخام سرکارم خلوت باشه بتونم بیشتر عشق کنم باهات اتفاق میافتاد یادمه یه روز کارم شلوغ بود بسته بندی گفتم خدایا ازت میخام کارارو خودت مدیریت کنی و جم بشه به دقیقه نرسید خودش شاهده دستگاها خراب میشد نفرات میومدن کمکم اونم با عشق و حال خوب کارا انجام میشد میگفتم ببین ها خود خدا بود کارو انجام داد ها و گذشت و گذشت هی ایمانم قوی تر میشد دیگه هر چی میخواستم از خودش درخواست میدادم و جوابشو دریافت میکردم و یه روز ایده بورس از سمت همکارم بهم الهام شد و منم این رو هدایت خدا دونستم و رفتم برا کارای کد بورسی و ثبت نام به ولله قسم هیچی نمیدونستم از بورس و به شدت ورودی های ذهنم رو کنترل میکردم اول که آشنا شدم با شما استاد عزیزم و خدا رو پیدا کردم به خدا داشتم وحشت میکردم از بقیه میگفتم چرا اینا همه دارن برعکس فکر میکنند و همش تو سکوت بودم یعنی هر کسی که به ظاهر هم مذهبی بود و نماز میخوند تا شروع به حرف زدن میکرد میگفتم عه اینا که همه شرکه و و و …گفتم من میرم خدا میگه هدایت میکنه و من شروع کردم به خرید سهام یه روز که میخواستم کل دارایی قدرت خریدم رو بدم یه سهم بخرم گفتم خدایا به من بگو چی بخرم و یادمه داشتم تو ماشین رانندگی میکردم و با خدا حرف میزدم و حالم خیلی خوب بود یه دفعه از زیر آفتاب گیر سمت شاگرد دفترچه بیمه تامین اجتماعی افتاد رو زمین گفتم خدایا یعنی داری میگی این سهم رو بخرم (شستا) و قلبم گفت آره و روز بعد میخاستم بخرم دیدم صف خریده و نمیشه و گفتم خدایا تو که این سهم رو الهام کردی خودت هم در زمان مناسبش اوکی میکنی همه چیز رو دیگه بی خیالش شدم تا یه روز با دوستم داشتیم صبحانه میخوردیم گفت که علی سهم شستا از صف خرید ریزش کرد و منم این رو هدایت دیدم و کل پولی رو داشتم سهم رو خریدم و باورم نمیشه بعد از چند دقیقه صف خرید پر شد و دیگه نمیشد بخری و همین جوری داشت سود میداد و سود میداد خدایا شکرت …
خیلی موارد هست از عروسی گرفتنم که معجزات خداوند اتفاق میافتاد و دستان خدا میومدن…
سرکارم که بعدش از خدا خواستم خدایا میخام فقط شرایطی باشه بتونم فایل گوش بدم و عشق کنم و باهات لذتشو ببرم که بعد به صورت معجزه وار ریس انبار یه روز اومد کلیدهای انبار رو گذاشت دستم و گفت از امروز شما انبار داری و خیلی از اتفاقات که تو مسیر برام افتاد و من فقط توکل میکردم کارا انجام میشد و یاد گرفتن سیستم و نرم افزار انبارداری منی که حتی بلد نبودم سیستم خاموش روشن کنم که بعداً به قدری پیشرفت کردم که خودم به بقیه آموزش میدادم و …
اما استاد غرور شرک منم منم ها کم کم ایمانی که ساخته بودم رو از دست دادم دیگه به من الهام نمیشد خیلی دلم تنگ شده برا اون زمان اون روزا
خیلی خدایا دستمو بگیر دوباره میخام من رو هدایت کنی به مسیر درست مسیر کسایی که بهشون نعمت دادی به خدا هر چی دارم از توست یا رب العالمین کمک کن….
هنوزم در پی اونم که میشه عاشقش باشم
مثل دریای من باشه منم چون قایقش باشم
هنوزم در پی اونم که عمری مرحمم باشه
شریک خنده و شادی رفیق ماتمم باشه
هنوزم در پی اونم که عشقش سادگی باشه
نگاهای پر از مهرش پناه خستگی باشه
میگن جوینده یابندس ولی پاهای من خستس
منم حتی با همین پاها میرم تا حدی که جا هست
هنوزم در پی اونم که اشکامو روی گونم
با اون دستای پر مهرش کنه پاک و بگه جونم
نکن گریه منم اینجام بزار دستاتو تو دستام
تو احساس منو میخوای منم ای وای تو رو میخوام
خدایا عشق من پاکه درسته عشقی از خاکه
منم اون عاشق خاکی که از عشق تو دل چاکه
هنوزم در پی اونم که اشکامو روی گونم
با اون دستای پر مهرش کنه پاک و بگه جونم
نکن گریه منم اینجام بزار دستاتو تو دستام
تو احساس منو میخوای منم ای وای تو رو میخوام…
در پناه جان جانان همیشه شاد و موفق و ثروت مند باشین…
کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را
کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را
غیبت نکردهای که شوم طالب حضور
پنهان نگشتهای که هویدا کنم تو را
با صد هزار جلوه برون آمدی که من
با صد هزار دیده تماشا کنم تو را
بالای خود در این چشم من ببین
تا باخبر ز عالم بالا کنم تو را
.
چه کردی با من خدایا؟
بنظر من بالاتر از این احساس وجود نداره
شایدم داره ولی من هنوز نرسیدم اون مدار
خدایا من هنوز نمیدونم که چجوری الان احساسم رو بیان کنم ؟
الهی من قربون اون روی ماهت بشم قربون اون مهربونیت بشم قربون اون لطف و کرمتت بشم
اخه تو چقدر من رو دوست داری
راستشو بگو همه جهانت رو بیخیال شدی و فقط افتادی دنبال من؟
مجنونت شدم دلبر ک
معشوقت شدم
از همه بریدم الان تنها کسی ک تو زندگیه فرشته بودنش مهم هست فقط خداست
استاد تو دوره عزت نفس میگی کسی ک عزت نفس داره از تنهایی با خودش لذت میبره
وقتی تنهایی خیلی بیشتر بهش وصل هستی
راست میگی!
تنها که باشی بهش وصلی وقتی بهش وصلی بهت عزت میده
من این رو با تمام پوست و گوشت و استخونم حس کردم
من تو تنهایی ها و خلوتهام خدارو یافتم
.
می توانم بعد از این با این خدا
دوست باشم دوست، پاک و بی ریا
می توان با این خدا پرواز کرد
سفره ی دل را برایش باز کرد
می توان در باره ی گل حرف زد
صاف و ساده مثل بلبل حرف زد
چکه چکه مثل باران راز گفت
با دو قطره صد هزاران راز گفت
می توان با او صمیمی حرف زد
مثل یاران قدیمی حرف زد
می توان تصنیفی از پرواز خواند
با الفبای سکوت آواز خواند
می توان مثل علف ها حرف زد
با زبانی بی الفبا حرف زد
می توان در باره ی هر چیز گفت
می توان شعری خیال انگیز گفت
.
استاد اجازه میخام برای نوشتن یک کامنت طولانی
چون خدا بخاطر من این فایل رو به شما الهام کرد ک بزارید
دوست دارم بگم اره من دختره خدام من عشق خدام من بنده عزیز و خوشبخت خدام و دختر زیبای خدام و آرهههههه خدا این فایل رو بمن هدیه داد
.
من یک هفتس ک از خدا میخام کمکم کنه
داستان رو میگم
تصمیم گرفته بودم تو اینستام از تمریناتم بزارم و ی پیج کاری درست کنم
اما…..
اروم اروم همکارا رو فالو کردم اروم اروم گفتم همش ک از نمیشه از تمرینام بزارم
چندباری یکی دوتا استوری گذاشتم از آسمون و زیبایی ها و سپاسگزاری ها
اروم اروم احساسه بد شد
اروم اروم کم تاقت شدم
دیگ نمیفهمیدم خودم رو
همش از خدا کمک میخاستم
همش گفتم چرا اینجوری شدم
بااینکه دوره عزت نفس رو شروع کرده بودم اما نمیتونستم حتی فایل گوش کنم
قشنگگگگگگ فهمیدم دلیلش اینستاس
قطش کردم
گفتم خدایا کمکم کن
امروز تو ستاره قطبیم نوشتم
و بومب……..
.
استاد اگر بدونی چه کردی با من
استاد شما درست میگید واقعن درست میگید من به این فایل احتیاج داشتم
این فایل پاسخ من بود
.
با هربار تمرین من بهتر میشدم و هرروز بیشتر به خودم افتخار میکردم
به چی افتخار میکنی ؟ غیر از اینه ک خدا داره تمرینت رو انجام میده ؟
خدا داره هرروز منو تو شنیون بهتر میکنه
هرروز راحتتر شنیون میزنم
زمانش کمتر و زیباییش بیشتر تمیز تر
یچیزی میگم یچیزی میشنوید
خداوند هرروز بمن کمک میکنه
ولی من چکار کردم؟
گفتم خودم خودم خودم
منم ک تمرین میکنم
منم ک دارم بهتر میشم
منم ک تلاش میکنم
منم ک
منم
منم
منم
و این منم منم کردنا هرروز داشت حالمو بدتر میکرد
من نشستم فکر کردم که چرا وقتی تو فضای مجازی نیستم و اصلا راجب زندگیم به کسی چیزی نمیگمیا ….اینقدر حالم عالیتره؟
بیشتر تو مسیرم
بیشتر توحیدی ام و ساده تر به خاسته هاممیرسم
اون چراغ خاموش روشن شد
بخاطر اینکه من سبک زندگی ساده خودم رو خیلی بیشتر دوستدارم تااینکه فخر بفروشم
من ازینکه زندگیم هرروز در معرض دید بقیه باشه خوشم نمیاد
خوشم نمیاد کسی بدونه امروز تو شهر ما هوا ابریه و من پیاده روی کردم
دوست دارم وقتی میرم کافه و کیک و قهوه سفارش میدم فوری عکس نگیرم بزارم اینستا ی جمله هم بنویسم کنارش و از خوب بودن خودم بگم(هیچوقت اینکارو نکردم من فقد درحد ی اسمون استوری کردن بود)
ولی بهرحال من زندگیه ساده و دور از حاشیه خودم رو دوست دارم
من دوست دارم برای خودم دور از همه حواشی اطراف زندگی کنم
آره این سبک رو دوست دارم
اره من فرشته دوست دارم همیشه تسلیم باشم
دوستدارم درونم زندگی کنم ن بخاطر 4تا چیزی ک دارم فخر بفروشم به بقیه
همه این وسایل هایی ک دارمم خدا بمن داده
غیر از اینه؟
همشون امانتهای خودشن و هروقت خاست میگیره ازم امانتیشو
هیچ مشکلی نداره
خدایا شکرت چقدر سبک شدم
خدایا شکرت چقدر اروم شدم
گم گشتمو پیدا کردم
یافتمش خدایا شکرت
من اینقدر دوست دارم این گریه های وقت و بی وقتم رو
اینقدد دوست دارم این احساس خداییم رو
من عاشقتم خدای مهربونم
خیلیییییییی حالم خوب شد خدایا صد هزار مرتبه شکرت
فرشته ی قشنگم سلام
چقد زیبا گفتی در مورد اینستاگرام و سبک شخصی
منم دقیقا اینطوری بودم و هستم و الان دارم کم کم میپذیرم تفاوتها رو
حتی اگه تمام مردم جهان با هم دوست داشته باشن همیشه همه چیو به اشتراک بذارن با بقیه مهم نیس من راه خودم رو میرم مهم آرامش و راحتی و احساس خوب خودمه هرکاری اگر بهم حس خوبی داد انجام میدم
من داشتم فکر میکردم چرا انقد زجر میکشیدم یه مدت زیادی
و فهمیدم چقد آروم آروم رفته بودم تو یه فضای دیگه ای و فرمون رو داده بودم دست خودم
بعد منتظر بودم همین خودم تو این راه همه چیو درست کنه نمیدونم چرا متوجه نبودم واقعا
انقد ریز و مخفی بود به هرچیزی فکر میکردم غیر این
چون فرض رو بر این مبذاشتم آره خب خدا درست میکنه خدا میگه
اما باز تقلا میکردم و دنبال این بودم من کارا رو انجام بدم
خیلی عجیبه
و مهم ترین موضوع زندگی همینه.شاید اگه یک نکته رو هرگز یادم نره همینه
که 100درصد قدرت و اعتبار دست خداست
ممنونم برامون نوشتی عزیزم
سلام به استاد عزیزم و تمام دوستان خوبم!
خیلی تشکر استاد به خاطر تهیه و ترتیب این فایل توحید عملی که دقیقا همون چیزی بود که من امروز سخت به اون نیاز داشتم
خدایا شکرت که چقدر دقیق مارو هدایت می کنی.
جاهای که تسلیم خدا شدم و روی خدا حساب کردم:
6 سال پیش پس از یک سال تدریس در یه مدرسه، به یه مدرس بالاتر رفتم فرم پر کردم برای تدریس ، اون مدرسه سه مرحله برای آزمون داشت و پرسش روخوانی قرآن یکی از بخش های آزمون مرحله اول بود و من اون موقع ها فقط جز اول و دوم قرآن رو می توانستم روان روان بخوانم ولی آیه های دیگر رو به اون روانی نمی تونستم بخونم ، وقتی با (توکل و اعتماد به خدا ) رفتم برای آزمون بعد از یک ساعت که از بقیه داشتن امتحان می گرفتن نوبت من رسید موقعی که یکی از مسولین او مدرسه قرآن رو باز کرد تا من بخونم معجزه شد استاد بپرسید کجا رو باز کرد تا من بخونم ؟ جز دوم قرآن و منم خیلی خوب براش خوندم و مراحلی بعدی رو چون آماده گی گرفته بودم قشنگ آزمون دادم و موفق شدم.
حالا از جایی برای شما بگم که به خدا توکل نکردم و تسلیم او نبودم:
زمانی که من می خواستم دوره کار شناسی ارشد رو بخونم و خیلی هم براش آماده گی گرفته بودم چون روی خدا حساب نکردم و خیلی نگران بودم که نکنه کامیاب نشم و استادا چی میگن میگن منیره دانشجویی که این قدر لایق بود ناکام شد و خلاصه با این که زیاد برای آزموناش آماده گی گرفته بودم ناکام شدم اما بعد از یک سال که دوباره تصمیم گرفتم تا امتحان بدم این بار با خودم گفتم اون سال روی آماده گی های خودم حساب کردم نه روی خدا و به نحوی به خود غره و مغرور شدم و این مغرور شدن به ناکامییم تمام شد ولی امسال به خدا توکل میکنم ببینم چه میشه؟
خلاصه بعد از گذشت هفت ماه زمان آزمون فرا رسید و من این بار چون دست مادرم شکسته بود و همه کارهای خونه رو دوش من بود نتونسته بودم درست آماده گی بگیرم ، روز آزمون زبان -که باید یا زبان عربی رو امتحان میدادیم یا انگلیسی ، -تصمیم گرفتم زبان عربی رو امتحان بدم چون هر دو زبان رو یاد داشتم اما زیادی قوانین صرف و نحوش به یادم نبود و از سوی هم خیلی سخت بود آزمون هر دو زبان، اون روز یک ساعت مانده بود به شروع آزمون دم در دانشکده با یکی از دوستام داشتیم قوانین صرف رو می خوندیم که دیدم یکی از همکلاسی های دوره لیسانسم اومد با یک جزوه تو دستش گفت منم می خوام زبان عربی رو امتحان بدم بیا منیره با هم چهار جوابه های این جزوه رو بخونیم شاید از این جزوه هم سوال بیاد، من و دوستم و همکلاسیم این جزوه رو تا شروع امتحان خوب خوندیم و حفظ کردیم موقعی که امتحان شروع شد و برگه های امتحان رو به ما دادن با دیدن برگه اول وبقیه برگه ها باز هم شگفت زده شدم بپرسید چرا چون عینا همان سوال های جزوه ای بود که ما سه نفر همراه با جواباش یک ساعت پیش همه رو حفظ بودیم خلاصه امتحان رو دادیم و ما سه نفر بلند ترین نمره هارو گرفته بودیم استاد و به لطف خدای مهربان از مرحله دوم هم که اختصاصی بود کامیاب به در شدم. این بود نتیجه به خدا اعتماد کردن.