توحید عملی | قسمت 10 - صفحه 59

1163 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سمیرا ذوالقدری گفته:
    مدت عضویت: 2272 روز

    بنام خداوند بخشنده و مهربان.

    سلام به بهترین وزیباترین استاد دنیا

    سلام به خانم شایسته عزیز وهمه دوستان فوق العاده سایت.

    استاد این فایل بی نظیر بود انقدر درمن تحولی ایجاد کرد

    که برای اولین بار قول دادم به خودم هم هروز این فایل گوش کنم وهم تمام کامنتهای عالی بچها رو بخونم تا دیشب تمام کردم. وچقدلذت بردم گریه کردم با کامنت بچها وچقددرس گرفتم باورم قوی ترشد سپاسگزارم از تمام دوستان عزیزدرپناه خدا موفق باشید

    دقیقا استاد روزی که این فایل اومد روی سایت روز قبلش من منتظر پولی بودم البته حقوقم که دیگه صاحب کار کارش تمام شده بود بهانه اورد فعلا چندروز نیا بعد چند روز گفت کلا نمی خوام همون موقع تو دلم گفتم حتما برای من خیریتی هست.

    ولی برای تصویه حساب حقوق امروز فردا می کرد ومن هم پول لازم بودم روزی که قرار بود واریز کنه تا ظهر خبری نشد پیام دادم جواب نداد تا غروب زنگ زدم بهش واقعا کنترل ذهن برام سخت شده بود خواستم که انجام بده باز دیدم داره بازی در میاره گفت هرساعتی دلم بخواد میزنم یکم بحث کردم وقطع کردم اون لحظه اشکم جاری شد چون شرایط سخت بود برام یکم با خدا حرف زدم آروم تر شدم گفتم برم دوش بگیرم بیام قران بخونم یه چند روزی بود حسم می گفت قران شروع کن اومدم شروع کردم به قران خوندن دقیقا نزدیک تمام شدن سوره بقره بود اروم شده بودم دیدم پیام اومد بعد که تمام شد نگاه کردم واریز کرده بود وچقدر از خدای خودم تشکر کردم و واقعا تو ارام هستی خداوند دست بکار میشه وبه خودم قول دادم هرروز یه سوره قران بخونم وقتی صبح از خواب بلند شدم دیدم این فایل اومده خیلی خوشحال شدم وسریع نشستم گوش کردن انقدر غرق این فایل بودم بعدش نشستم فکرکردم یاد روز قبل افتادم که اگر روی خدا حساب می کردم و ارامش زودتر از خدا می خواستم انقدر بهم نمی ریختم واز اون روز خیلی تغییر کرده زندگیم بیشتر خدا رو پیدا کردم سعی میکنم هرچه بهم میگه انجام بدم وازش ایمان وارامش صبر خواستم و3روز که خیلی اتفاقهای عالی برام رخ میده خدا رو شکر چقدر حالم خوبه ولذت می برم و مدام تکرار می کنم که خدایا هرآنچه دارم از توست توبهم دادی صدای نجواگر ذهنم را خاموش کن صدای خودت را بلندتر تا واضح بشنوم وعمل کنم من به توفقیرو محتاجم.

    استاد واقعا ازتون سپاسگزارم بخاطر این سایت خداگونه وزیبا که حال ادم واقعا دگرگون میشه خدا همیشه بهتون عزت وسلامتی شادی بده پایدار باشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  2. -
    فاطمه صمدی گفته:
    مدت عضویت: 730 روز

    تصورم همیشه این بود که اونقدر صافم

    مهربونم

    عالیم

    بی نظیرم

    که کسی رو آزار نمیدم

    همیشه طرف مقابلم هست که منو آزار میده و رنجم میده حتی زمانهایی که هر جور از هر طرفی قضیه رو نگاه میکردم من کاری انجام نداده بودم و منطقم میگفت من همه چیز رو طبق روال درستش پیش بردم

    این رو تو رابطه ام با

    تمام انسان‌های اطرافم

    و

    خودم

    متوجه شدم

    و فهمیدم که من که مسئولیت کامل رو بپذیرم همه مسائل کاملا پاک میشن

    و پادشاه جهان خودش جاری میشه

    و همه چیز روی روال میفته

    و اما سوالی که پیش میاد اینه

    منطق من و روال درست بر اساس منطق من از کجا اومده

    معلومه از آنچه که در ظرف من ریخته شده و من برای ساختنش هیچ نقشی نداشتم

    و اینکه هر کسی یه دیدی به منطق داره قضیه اون فیل هست در اتاق تاریک

    هر کس درکی از فیل یا منطق داره

    ولی کلیتش بر اون پوشیده هست

    و وقتی من بپذیرم که من درکی از منطق حتی خودم ندارم پس باید به منطقم شک کنم

    خیلی مسخره هست که من تمام زندگیم با یه منطق رفتاری کرداری پنداری دارم عمل میکنم و نتیجه همیشه یک چیز بوده

    پس نتیجه میگیرم

    منطقم رو تغییر بدم در هر چیزی که فکرشو بکنیم در هر چیز کوچک و بزرگ

    منطقی که به من میگه

    چه چیزی درسته

    چه چیزی اشتباهه

    چه چیزی جواب میده از نظر علم.دین.سیاست.اجتماعی.فرهنگی.اخلاقی.عرف جامعه. عرف خانواده

    و چه چیزی جواب نمیده

    و من چقدر از درون باستانی ام و خبر ندارم

    بنوعی میراث فرهنگی میتونه روی من و تک تک انسان‌هایی” که همان‌طور که آمدند همان‌طور هم رفتند بدون کوچکترین ادیتی” برچسب تاریخی بزنه که البته فاقد قیمت هستیم ارزش قیمت گذاری نداریم اگر خودمون رو ویرایش نکنیم.

    واو که چقدر جالبه من هر روز به تمام عالم و آدم ناسزا میگم اما به خودم نگاه نمی‌کنم که سراسر ذهنم و تفکرم مربوط به دوران عهد عتیق هست و انتظار دارم هر روز پیشرفت کنم هر روز نتیجه متفاوت بگیرم.

    از خودم میپرسم چقدر روی سر منشا کوچکترین حرفی که میزنی فکر میکنی

    که آیا آفریده ذهن تاریخی ات هست ?

    آیا جور دیگری هم میتونم عکس العمل نشون بدم

    اصلا چقدر فکر میکنم چرا چنین عکس العملی نشون دادم?

    و من چقدراز پادشاه جهان خواستم که در هر کوچکترین آوایی که از دهانم خارج میشه در هر زاویه نگاهم به انسانها به خودم و به اطرافم در هر کردار پندار و رفتارم جاری بشه

    و به من یاد بده که چی بگم چی فکر کنم چطور رفتار کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    موآنا گفته:
    مدت عضویت: 513 روز

    من تازه اومدم توی مسیر و مث نوزادی م که داره تاتی کردن رو یاد میگیره …هرچند به اتفاقات گذشته م که نگاه میکنم قبلا خیلی رابطه ی من و خدا خوب بود اما از کنکور به اینور بخاطر شکست هام هی دور شدم هی دور شدم ….چقد دیر برگشتم هرچند بازم یه جاهایی که دیگه از زمین و زمان ناامید شدم و صداش کردم معحزه کرد برام و من همون لحظه خوشحال شدم و کلی سپاسگزاری کردم در حد یکی دو روز در مورد همون موضوع و دوباره فراموش کردم و امور کارهامو خودم دست گرفتم و چقد سخت و سخت سخت جلو میرفت …درونم طوفان بود و نمیدوتسنم چراااااا ….بیقراری ……دوماه نشده که با سایت شما آشنا شدم و چقد تشنه ی این حرفا بودم چقد خدا مهربون بود با من ناسپاس و چقد بزرگه خدااااا چند وقت پیش یه هووو با یه فایل صوتی از شما مواجه شدم که خدات رو توصیف کن ….خدای من چقد این سوال شاه کلید بو!!!…میتونم صفحه ها بنویسم از از طوفانی که بپا شد درونم ….فقط میدونم با اینکه گاهی گم شده ام و نمیدونم چیکار کنم اما تمرین صحبت با خدا و کمک خواستن ازش به راحتی جواب میده …من که توی بزرگی و بخشندگی خدا میمونم چقدر خوبه خداااا… سال ها بوده و ما دور بودیم ازش …اگر به تکامل اعتقاد نداشتم تو حسرت لحظاتم رو میسوزوندم…من هنوز دارم خونه تکونی میکنم دلم رو خیلی غبار گرفته بود …اما انقد حالم خوبه و آرامش دارم و روز به روز بهتر میشه حال روحی م که گاهی که گذرا مشکلاتم یادم میفته فقط میگم گوربابای همش من فقط میخوام الان با یاد و حس خدا ارامش داشته باشم و زندگی ش کنم اونم خودش درست میکنه چون اون تواناس و بخشنده و مهربان و بزرگ ….من این حال خوشو به هیچی نمیدم …هر چند کلی نشونه های قشنگ دارم میدم و احساس میکنم همه چه داره راحت تر و آسون تر میشه روز به روز …در هر حال خودم خریدار این حال خوش و سرمستی صدرصد خودم هستم ….فعلا فقط میخوام با خدام عشق کنم همین!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  4. -
    رضا گفته:
    مدت عضویت: 1167 روز

    درود بر استاد عزیز و خانم شایسته

    اوایل که وارد سایت شدم بخاطر مسائل مالی وارد شدم و ثروتمند شدن ولی به مرور درک کردم توحید واقعی یعنی چی و همه چیز خداست . حتی برای درک مفاهیم ثروت باید خدارو درک کنیم و ایمان و عمل داشته باشیم. اروم اروم قلبم اروم شد و صبور و صبورتر شدم و به میزان خیلی کم خودم رو سپردم به خدا چون واقعاً با باورهای من که از قدیم داشتم و اخبارو ورودی های نادرست خیلی سخت بود رها باشم.

    این فایل خیلی زیاد آرومم کرد و یک درجه توکل من رو زیاد کرد. خیلی حالم خوب شد و بقول استاد قلبم باز شد. هر روز حداقل یکبار این فایل رو گوش میدم و بعضی روزا چندین بار گوش میدم و اتفاقات عالی برام رخ داد. مشتری های خوب به سمتم اومدن و خریدهای پرسودی داشتم. هر روز تو دفترم مینویسم خدایا هرچه دارم از تو دارم و هرچه بدست می اورم برای تو هستش. استاد فایلهای توحید عملی همه عالی هستند ، کلاً فایلهای توحیدی ی جور دیگه هستند ولی این فایل خیلی خاص بود و حتی زمانی که این فایل رو میگفتین انگار گذشته تو ذهن شما شبیه فیلم رد میشد و شما تعریف میکردین ، انگار از روزایی حرف میزدین که با خدا ملاقات کرده بودین . این فایل احساس بینظیری رو به من انتقال داد طوری که یک روز در حال درست کردن غذا بودم گفتم خدایا غذای امروز رو تو بپز و بگو چکار کنم ، واقعاً میگفت چکار کنم و چه ادویه ای رو چه موقع بریزم و یک غذای بینظیر اماده شد. استاد واقعاً همونطور که که تو فایل هم گفتین این فایل برای این روزای من بود تا ارامش بیشتری داشته باشم و توکلم قویتر بشه .

    از شما سپاسگزارم که باعث شدین خدارو درست بشناسم و فقط بندگی خدارو کنم.

    شاد و سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  5. -
    زهرانجفی گفته:
    مدت عضویت: 1564 روز

    بنام خدای بی همتای یکتا

    سلام وصدسلام خدمت استادعزیزم ومریم خانم نازنین

    استادجانم امروز اومدم تا ازی اتفاق جالب وعجیب براتون بگم

    دیروز صبح من هدایت شدم درحین انجام کارم یکی ازفایل های شمارو گوش کنم.به دلم افتادهمزمان ی فایلم گوش کنم که قوانین برام مرورشه.رسیدم ب این فایل که واقعاهم دوستش دارم وخیلی حالمو همیشه خوب میکنه وشروع کردم به گوش کردن.

    اونجایی که میفرماییدهمه چیوبسپاریددست خدا منم همیشه همون لحظه میگم خدایا همه چی دست خودت.خودت منوهدایت کن کارهامو پیش ببر.

    خلاصه کارهام وفایل تموم شدوشب شدومن خوابیدم.ولی کلی قبل خواب به حرفاتون فکرکردم ومدام توذهنم مرورمیشد.

    نیمه شب نمیدونم چه ساعتی بود.نمیدونم اصلا خواب بودم یابیدار.فقط ی صدایی بهم گفت خودت روببندبه آموزه های 12قدم.جمله ای که دقیقا شنیدم همین بود.امروز صبح که ازخواب بیدارشدم تاهمین الان که براتون کامنت میزارم فکرم مشغول این ی جملس وحس میکنم راه موفقیتم رو پیداکردم.صبح ازهمون لحظه بیدارشدن شروع کردم ب مرور نت برداری های 12قدم وانجام تمرینات.(البته ناگفته نماندکه چندوقته دارم کل قدم هایی روکه خریدم فعلا رو مرور میکنم ومجدد تمرینات رو انجام میدم تا هروقت آمادگیشو داشتم قدم بعدی رو بخرم)

    درهرصورت حالم خیلی خوبه.خوشحالم ازاینکه ی الهام به این وضوح روشنیدم.خوشحالم ازاینکه بلاخره اون الهامی روکه میخواستم دریافت کردم.خداروهزاران مرتبه شکر.

    استادجان عزیزم ممنونم ازشماکه کلام خدادرزمین شدید.پیامبرزمان شدیدوقوانین رو به ما یادآوری میکنید.ازصمیم قلبم بهترینهارو درهمه زمینه هابراتون آرزومیکنم.

    درپناه خداباشید.آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      کبری مشتاقی گفته:
      مدت عضویت: 906 روز

      سلام به دوست عزیزم زهرا جان

      خیلی خوشحالم که چه دوستان نازنینی پیدا کردم و از کامنتشون خیلی چیزها یاد میگیرم تحسینتون میکنم که اینقدر به الهامات گوش میکنین و عمل میکنین

      چون در مسیر درست قرار دارین الهامات میاد استاد تو همین توحید عملیها میگه وقتی در مسیر درست باشین و نگاه توحیدی و باور توحیدی داشته باشین همه کارهاتون رو خدا درست میکنه میگه کجا برین الان چی بگین و خلاصه …

      چه حسه خوبی داره وفتی میفهمی داری هدایت میشی بهت میگه چی گوش کنی از کجا شروع کنی چون تغییر کردی و باورهات و نگاهت به خداوند عوض شده خوش به سعادتتون

      زهرای عزیزم بهترینها نصیبت و نگاه خداوند به زندگیت باشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        زهرانجفی گفته:
        مدت عضویت: 1564 روز

        سلام دوست خوبم کبری عزیزم.

        ممنونم بابت یادآوری های قشنگت بابت توحیدعملی وانرژی مثبتی که بهم دادی نازنینم

        منم واقعاافتخارمیکنم به داشتن ی همچین خانواده صمیمی وعزیزی وخیلی خوشحالم که توی فضای روحانی ومعنوی وشادی هستم که خودم انتخابش کردم وهدایت شدم به بودن درکنارشماخوبان

        سپاسگزارخدای جان جانانم هستم که صداموشنیدوپاسخ دادبهم که قطعا نسبت به همه ما همینقدررئوف ومهربونه وهادی هستش.

        درپناه خداباشیدآمین

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    داود عابدی گفته:
    مدت عضویت: 1427 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته دوست داشتنی و خانواده بزرگ عباس منش

    از روزی که این فایل توحید عملی 10 روی سایت قرار گرفت من بارها و بارها فایل رو گوش دادم. روز اول 3 بار پشت سر هم گوش کردم نه برای اینکه خیلی فایل خفنی بود برای این که گیج بودم

    واقعیتش هم مات و مبهوت مونده بودم هم یجورایی داشتم با خدا به مشکل میخوردم. تا این که آگاهی ای بهم رسید که میخوام با شما به اشتراک بذارم و متوجه خواهید شد که جنس این آگاهی چقدر ناب هست

    همش با خودم میگفت بابا ما داشتیم زندگی مونو میکردم این چه فایلی بود استاد گذاشت روی سایت. من الان گیجم من هزار تا سوال برام پیش اومد.

    قبلا شنیده بودم که ” هر خیری بهتون میرسه از جانب خداست و شری بهتون میرسه از جانب خودتونه ” ولی هیچوقت توش تفکر نکرده بودم . در واقع جرات نداشتم بشینم بهش فکر کنم و میترسیدم وارد مدار بدی بشم چون ذهن من خیلی خیلی چموشه و اگر بخوام روی بعضی چیزها زوم بشم ، دیگه به این راحتی ها نمیتونم ساکتش کنم.

    ولی انگار با شنیدن این فایل و جمله ی ” تو که تیر ننداختی ، خدا تیر انداخت ” دیگه راه فراری نموند و عصبی هم شدم ، و چیزی رو که باید مدت ها قبل روش وقت میذاشتم و تفکر میکردم یجورایی با این فایل بهم تحمیل شد. چند روز اول خیلی شاکی بودم از حرفی که خدا گفته ( چون دلیل و منطق پشتش رو نمیدونستم) و بشدت گفتگو های ذهنی ناخوشایند داشتم.

    با دوستم که عضو خانواده عباس منش هست خیلی صحبت کردم ولی ایشون انگار سوالی نداشت و بی چون و چرا قبول کرده بود اما من واقعا اذیت بودم که من این همه دارم روی خودم کار میکنم که عزت نفسم بره بالا، دوره میخرم ،اقدام عملی انجام میدم ، چقدر تمرین میکنم که از خودم نسخه ی بهتری بسازم بعد الان با این چیزی که خدا گفته ” همه چیز پر ” پس الان نقش من این وسط چیه؟

    میومدم کامنت های این فایل رو میخوندم میدیدم همه به به و چه چه کردن همه شاد و خوشحالن از این همه آگاهی ، ولی من مونده بودم با یه عالمه سوال.

    آخرش تسلیم شدم گفتم خدایا من درکم نمیرسه به این سخنانت ، خودت برام بازش کن. یعنی چی همه ی اتفاقات خوب توسط تو رقم میخوره ولی همه ی اتفاقات بد رو من رقم میزنم؟ هر دوی این اعمال رو من دارم انجام میدم دیگه! چرا خوبش برای توعه ولی بدش برای من؟ چرا زور میگی !

    اینا گفتگوهایی بود که من داشتم

    پله پله آگاهی ها برام میومد. که براتون مینویسم

    پله اول : تو در باره ی روزه هم همیشه درگیر بود ولی آخر به این نتیجه رسیدی که من محتاج روزه گرفتن شما نیستم ،‌اونجا متوجه شدی که هرچیزی که من بهتون گفتم به نفع خودتون بوده ،‌من که احتیاجی به شما ندارم ، چه برسه به این که بخوام برای من کاری انجام بدید ، برو قشنگ بشین فکر کن ولی دیدت این باشه که هرچیزی که گفتم به نفع خودته وگرنه من به چیزی نیاز ندارم

    بعد از این آگاهی ذهنم یه مقدار آروم شد ولی هنوز درگیر این بودم که باشه ولی بحث عزت نفس کجا میره؟

    یکی دو روز هم به این موضوع فکر میکردم و آگاهی بعدی اومد

    //////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////

    دیروز رفتم وضو گرفتم که بیام بشینم با خدا صحبت کنم ، همیشه با جمله ی خداوندا من فقط بنده تو هستم و از تو کمک میخوام شروع میکردم.

    اومدم شروع کنم که انگار وارد یه فضا و یک بُعد دیگه ای شدم که توصیفش راحت نیست. روی خلا معلق بودم و انگار یه فیلمی داشت برام پخش میشد و پشت سر من هم یک نفر داشت صحبت میکرد.

    پله دوم:

    اون صدا به من گفت دقت کن تا جواب سوالت رو بگیری.

    یه فردی بود که یه خواسته ای داشت ، رفت نشست روی یک صندلی چشم هاشو بست و شروع کرد به تصویر سازی

    از لحظه ای که چشم هاشو بست انگار یچیزی مثل روح از بدنش بیرون اومد و رفت به اون مکان و زمانی که خواسته ی اون فرد محقق شده. و انگار اینجوری بود که اون روح رفت به آینده و تمام کار های لازم رو انجام داد و مسیر رسیدن به خواسته ی اون فرد رو هموار کرد تا اون فرد به خواسته ش برسه.

    فیلم تموم شد و اون صدا گفت : ” حالا فهمیدی چیشد ؟؟؟ ” بدون این که جوابی بدم ادامه داد : تو هرگز با جسمت به موفقیتی نخواهی رسید مگر این که روحت از قبل اون موفقیت رو برات رقم بزنه . وقتی تصویر سازی میکنی در واقع روحت رو میفرستی در آینده تا اون خواسته ای که داری رو برات آنلاک بکنه. روح منه که قدرت خلق به تو داده ، تو هر دفعه ای که خواستی یه اقدامی انجام بدی و تصویر موفقیتش رو گرفتی ، اون کارو به درستی انجام دادی ولی هر وقت که سرکش شدی و گفتی که خودم بلدم میرم درستش میکنم گند زدی به اون کار ! حالا فهمیدی چرا هر خیری میرسه از سمته منه و هر شری میرسه بخاطر خودته ؟

    من لال و شمسار بودم و حرفی برای گفتن نداشتم

    ادامه داد: هر بار که تصویرسازی میکنی ، سعی کن حواس پنجگانه خودت رو با تصویرسازیت درگیر کنی ، مثلا اگر داخل یک بنز نشستی ، فرمون اون بنز رو خوب و واضح ببین ،‌توو دستت لمسش کن ، صدای محیط رو بشنو ، از خوشحالی اون لحظه ت صحبت کن و بوی داخل ماشین و بوی نو بودن ماشین رو حس کن . هرچقدر که بتونی احساست رو درگیر تصویرسازیت بکنی یعنی ارتباط تو با روح داره قوی تر میشه و هرچقدر که ارتباطت با روح قوی بشه سریعتر به خواسته ت میرسی.همه ی شما انسان ها با همین کار به موفقیت رسیدید و اول تصویر موفقیت رو ساختید ، بعضی هاتون آگاهانه و بعضی هاتون هم نا آگاهانه. من قوانینی گذاشتم که وقتی در مجاورتش باشی فعال میشه، خواه آگاهانه در مجاورت قانون باشی خواه نا آگاهانه . مثل کابل برقی که اگر خودآگاه بهش دست بزنی میگیره و اگر سهوی هم دستت بخوره باز هم برق میگیره.

    حالا برو و دیگه از من شاکی نباش. هرچیزی که من گفتم انجام بدید برای این بوده که مسیر براتون راحت تر بشه. من بی نیازم ولی این موضوع رو فراموش کرده بودی

    ////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////

    وقتی چشم هامو باز کردم متوجه شدم که گریه کردم ( ناخودآگاه ). خیلی خوشحال بودم که جواب سوالم رو گرفتم و فهمیدم که وقتی یک نیروی بلند مرتبه برات کاری انجام بده ، عزت نفست خیلی بالاتر میره تا این که خودت اون کارو انجام بدی و حس مهم بودن به آدم دست میده و چقدر ارزشمند میشی وقتی متوجه بشی انقدر با لیاقت هستی که خداوند برات کارها رو انجام میده فقط به این خاطر که بهش ایمان داشتی و به چیزی که هنوز وجود نداره فکر میکنی و میدونی که قدرتش رو داره که برات رقم بزنه.

    خواستم این مساله رو با شما هم به اشتراک بذارم چون حس کردم ممکنه دوستانی باشند که مثل من گیج و مبهوت باشن و با خوندن این کامنت ذهن شون ساکت بشه و وظیفه ی خودم دونستم که این آگاهی ناب رو که مال منم نبوده و خداوند بهم داد رو باهاتون به اشتراک بذارم و به هم کمک کنیم که مسیر آسان تر و سوت زنان و لذت بخش تر باشه.

    از استاد عزیز هم بی نهایت ممنونم که با فایلی که روی سایت قرار دادن باعث شدن ارتباطم با خدا قوی تر بشه و درک کنم و بهم یادآوری بشه که واقعا خدا بی نیازه و من با این فایل از شک به جواب و ایمان رسیدم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 36 رای:
    • -
      رزا گفته:
      مدت عضویت: 1302 روز

      به نام خدایی که مهربان تراز حدتصورماست….

      سلام به دوست عزیزم امیدوارم حالتون عالی باشه

      خدایاشکرت که کامنت شمارو خوندم

      نگم از غوغایی که در ذهنم به وجود اومد

      چه قدررررر زیبا نوشته بودین

      چه قدررررررر با صداقت کامل نوشته بودین

      دیشب کامنت شمارو خوندم و اون قدر این کامنت فوق‌العاده بود که حسم گفت برو بخواب فردا دوباره بخونش و حتما پاسخ بده به این کامنت

      واقعا لذت بردم خیلی تحسینتون میکنم

      ازتون سپاسگذارم بابت به اشتراک گذاشتن همچین آگاهی هایی با ما

      یه مدته دارم روی تجسم خواسته و تصویر سازی تمرکز میکنم و این خواسته رو داشتم که دوست دارم از این بهتر تجسم کنم درواقع اینجوری بگم که دوست داشتم قوه تجسم سازیم بهتر عمل کنه

      زمانی که ما راه درست رو میریم و توکل میکنیم به خداوند، خدا بهمون پاسخ میده و به منم پاسخ داد و از چند طریق تونستم قوه تجسم سازیم رو بهتر کنم فقط در حد چند پله بهتر شدم اما میدونم که اگه همین روند پیش بره هی بهتر و بهتر میشه جوریکه دیگه ماهر میشم

      اولین هدایتم این بود که یادم افتاد به حرف های یکی ازدوستانم که ایشون هم عضو سایت هستن و تقریبامشابه حرف های شما رو زدن

      ایشون تقریبا یک سال پیش به من همچین چیزی گفته بود که مثلا رزا فقط نگو من این ماشینو میخوام برو و درباره ی ویژگی های ماشین موردعلاقت تحقیق کن

      اون موقع خیلی توی فرکانس همچین حرفایی نبودم و عمل نکردم

      دومین هدایتم دو روز پیش بود که هدایت شدم به جایی که دوست دارم کارکنم . پیش خودم یه تصویر کلی داشتم اما زمانی که هدایت شدم به مکان موردنظرم زاویه ی دید من بهترازقبل شد و الان میتونم تجسم بهتری داشته باشم

      و سومین هدایت هم کامنت شما بود که خیلی خیلی زیبا این مسئله رو توضیح داده بودین

      چه قدر زیبا هدایتتون رو توضیح دادید واون مثالی که درباره ی ماشین زدین

      خیلی ازتون سپاسگذارم بابت این کامنت زیباااااا

      من کامنت شمارو جزو موردعلاقه هام قرار میدم که بارها وبارها بخونمش

      مگه میشه از این کامنت گذشت این صحبت‌هایی هست که خدواند از طریق شما دوست عزیزم به من گفته و بابتش سپاسگذار خداوند مهربان هستم

      خدایا شکرت خدایاشکرت

      در پناه الله شاد و تندرست باشید دوست عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      کوثر مجردازاد گفته:
      مدت عضویت: 2198 روز

      سلام به استاد عزیز وبزرگوار وخانم مریم شایسته

      سلام به همه دوستان عزیز خانواده عباسمنش وسلام به اقای عابدی واقعا با این متنی که گذاشتید جواب سوالهام یکی یکی پاسخ داده شد چون اینها سوال من هم بودم جوابتون خیلی خیلی عالی وبه جا بودن و از خداوند بزرگ سپاسگذارم به خاطر این که هر ساعت هر لحظه داره مارو هدایت میکنه سپاس گذارم از شما به خاطر کامنت زیباتون عالی بود

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    مهدی بیرانوند گفته:
    مدت عضویت: 1835 روز

    خدا یا هدایتم کن که بی تو هیچم ⁦(⁠◍⁠•⁠ᴗ⁠•⁠◍⁠)⁠️⁩

    خدایا شکرت. چند روز پیش پیامی نوشتم که توش داشتم میگفتم که حتی در بهترین حالتی هم که میتونستم تصور کنم به خوبی هدایت خداوند نیست .

    الان هم اتفاقی افتاد که دوست داشتم تعریف کنم . من تو روابطم که مشکل داشتم خدا هدایتم کرد که لینک تعدادی از فیلم هایی اموزشی که میبینم رو تو یوتیوب بفرستم .

    در بهترین حالت تصور میکردم که در نهایت چند نفر بهم بگن ممنون . ولی همون باعث خلق یه ایده جدید شد تا به پیشنهاد خود بچه یه کانال جدید بزنیم . که از همین الان مطمعنم عالی میشه . و یه نکته جالب هم اینکه تمام این ها با پیشهاد خود بچه ها بود . و خیلی ها برای این کانال و همکاری توش مشتاقن . این درحالی که من حتی پیشنهاد کانال رو ندادم و همه از سمت خدا بوده . این خدا که قلب مردم رو برام نرم میکنه . در همین حین گروه دانشگاه که کلی تبلیغ و غیره میکنه برای جزوه و … کلا فقط چند نفر رفتن و بقیه اصلا نمیخوان که برن . این خداعه که قلب هارو برام نرم میکنه . حتی خودمم تو اون گروه عضو بودم . میخواستم بیام بیرون ولی بهم نیاز بود . یه ناراحتی پیش اومد و کسی در حقیقت ازم ناراحت شد و گروه رو ترک کرد . اولش خیلی بهم ریختم ولی خودم جمع کردم و سرزنش نکردم . همون موقع یهو چیزی تو ذهنم جرقه زد . باور کنید خدا یه نفر رو تو ذهنم بلد کرد . بهش پیام دادم بیاد جام و خیلی راحت قبول کرد . همش هدایت خداوند . همزمان با همین سوءتفاهم کسی رو جای خودم معرفی کردم و خیلی راحت اومدم بیرون . همش هدایت خداوند من به تنهایی از خودم چیزی ندارم .

    خدایا شکرت در هر لحضه هدایتم کن از ممنونم .

    همتونو دوس دارم فعلا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  8. -
    سيد حسين موسوي گفته:
    مدت عضویت: 1317 روز

    با سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز، استاد شایسته گرامی و سایر عزیزانی که به این مطالب “انس” گرفته اید.

    این فایل را شاید بیش از 20 بار گوش کردم و هر بار نکات جدیدی ازش آموختم. داشتم فکر می کردم “هدف گذاری” و ” توحید عملی” کجا به هم می رسند؟ آیا اگه قراره روی دوش خدا سوار شیم، دیگه چه نیازی به هدف گذاری داریم؟ تو این فکرها بودم که پاسخ زیر بهم الهام شد و گفتم با شما عزیزان درمیان بذارم.

    گفته شد تو جزئی از یک کل هستی (مانند یک گرم طلا از یک کوه طلا) و می بایست اهداف و خواسته هات را با توجه به ویژگیهای ذاتیت (الهی بودنت) بچینی. ویژگیهای ذاتی تو مانند ویژگیهای خداوندی است و لازمه تو فقط همونها را از خودش درخواست کنی و هدف گذاریت در امتداد مسیر مورد نظر او باشه. چند تا از ویژگیهای اون مسیر رو این طوری بهم گفت:

    1- خداجان “منشاء خیر” است (و ما عندالله خیر و ابقی)، یکی از اهدافت این باشد که “همواره منشاء خیر و برکت باشی”

    2- خداجان “غنی” است، یکی دیگر از اهدافت این باشد که ” غنی ” گردی.

    3- خدا جان “رحمان” یعنی “دهنده” است، پس یکی دیگر از اهدافت را “دهنده بودن” قرار بده و در این راه نگاه به ویژگیهای فرد “گیرنده” نکن.

    4- خدا جان “رئوف به همه بندگان” است (ان الله رئوف بالعباد). پس یکی دیگر از اهدافت را مهربانی به بندگان خدا (به طور عام) قرار بده و از هر عقده ای رها شو.

    5- خدا جان “به وعده اش وفا می کند” است (فلن یخلف الله وعده). پس تو هم ثبات در وعده ای که به خودت داده ای ( یکی شدن با خداوند) را طلب کن.

    چیز دیگه ای نگفت. ازش ممنونم. لطفا شما دوستان عزیز هم نظراتتون رو در این زمینه اعلام بفرمائید.

    بی نهایت ممنونم ازت استاد گرامی. ای مرد خدایی، امیدوارم روزی به مانند خداوند، نور مطلق شوی و مالک آسمانها و زمین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
    • -
      مهرک الهی گفته:
      مدت عضویت: 1670 روز

      سلام به سیدحسین عزیز

      چه سوال خوبی؟مرزگذاری وپیداکردن ارتباط بین مفهومی که درک میکنیم (توحیدعملی)با چیزی که قبلاآموختیم (هدف گزاری )چقدر به وضوح وفهم کمک میکنه

      این دسته بندی ووضوحی که ازدرکتون توضیح دادید ،

      خیلی بیشتربه من کمک کردواونارو توی دفترم نوشتم تا بیشتربهشون بپردازم

      حالا باوضوح دقیقی هدفدگذاریهامو برای خودم تفسیرمیکنم وچقدر این موضوع برام مثل یک کشف دسته شده نمودکرد

      ممنونم که با این توضیحتون به این موضوع دقیقترشدم تا منشا خیرباشم،غنی ودهنده باشم،وهمینطورمهربان وباوفابه وعده هایم

      وبه هرصفتی که درخداوندم باور دارم

      ،،،رادرخودم پرورش دهم

      مثلا یکی از جملات من درابتدای خروج ازمنزل اینه

      یا وهاب ویارزاق ویاقادرویاغنی ویاهادی

      واینا صفاتیه که من ازخداوندم میخوام که اونطوری باشه برام.

      وحالااین ایده رو به من دادی که خودم این صفاتوپیداکنم ورشد شون بدم درخودم.

      یعنی همون انتظاری که از خدادارم رو خودم انجام بدم

      واقعا به این جنب اش خیلی دقت نگرده بودم

      ممنونم ازاینکه این آگاهی رو به اشتراک گذاشتید وسپاسگزارخداوندم که منو به این مطلب هدایت کرد

      شادوغنی وسلامت باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    Nadia Rasouli گفته:
    مدت عضویت: 971 روز

    سلام استاد جان وسلام دارم خدمت مریم جون

    استاد واقعا این فایل زندگیمو زیرو رو کرد از ته قلبم از خدا سپاس گذارم که منو با شما اشنا کرد تا بتوانم معنی واقعیه توحیدو بفهمم استادقبل از اشنایی با شمامن درگیر حرفای مردم واصلا معنی خدا رو نمیدونستم شاید خیلی وقتا نماز میخوندم ولی حس ارامش نداشتم اصلان فکر میکرد خدا خیلی بده که باید ازش بترسم ونماز وروز بخونم ولی از وقتا که با شما اشنا شدم به صورت تکامل من دارم معنی توحید میفهم استاد به صورت هدایتی دارم سفر به دور امریکارو از اول نگاه میکنم شاید باورت نشه استاد واقعانگار حرفای که میزنید هیچ وقت نشنیدم خیلی هم نگاه کردم استاد این فایل های اخر که رو سایت گذاشتین واقعا خیلی با ارزش هستند شاید بگم خیلی خوب نه ولی تاحدودی دارم گوش وتمرین میکنم استاد خدا شاهد جریانی از ثروت وفراونی وارد زندگیم شد عزیزی دلم این روز اومدن پیشم خیلی باهاشون خوش گذاشت نمیدونم چی بگم ولی به خودم میگم نادیا تو باید هروز تمرین کنی بیشتر توکل کنی ودر این مسیر توحیدی بیشتر غرق بشی استاد اتفاقت عالی برام پیش اومدکه فقط دارم اشک میرزم وخودا رو شکر میکنم استاد این فایل واقعا ادمو تکون میده دوست دارم در طول روز هزار بار بشنوم وتوحیدتر حمل کنم استاد خیلی دوستون دارم ارزو میکنم همیشه موفق وسربلند در زندگیتون باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  10. -
    سنا حسنی آذر گفته:
    مدت عضویت: 2882 روز

    سلام به استاد عزیز و بزرگوار و مریم جان فرشته

    قبل از هر حرفی باید بگم که بینهایت تشکر میکنم ازتون برای همه چیز…وجودتون یکی از بزرگترین نعمت های زندگیمه و مرسی که هستین و مرسی که زندگی رو به ما یاد دادین…

    منو مادرم با پروفایل ایشون دوره هارو خریداری میکنیم و دوتایی از یک پروفایل کامنت میذاریم همیشه ولی دیروز یه اتفاقی افتاد که دوست داشتم این بار با پروفایل خودم بنویسم تا رد پایی بشه از خودم که هیچ وقت فراموشش نکنم…

    دیروز 4 اسفند ماه 1402 شد نقطه عطفی تو زندگیم که نباید فراموش بشه و باید برام درسی بشه تا آیندمو بسازم و انگیزه برای جهادی اکبر برای تغییر…

    استاد از وقتی با شما آشنا شدم همیشه سعی کردم قبل از آسیب دیدن تغییر کنم یا نهایتا به محض متوجه شدن اشتباه تغییر کنم…ولی این بار درگیر روزمرگی شدم و اشتباه کردم…فکر کردم دارم رو خودم کار میکنم درحالی که دیگه مثل قبل تلاش و انگیزه ای در کار نبود و فقط داشتم سر خودم کلاه میذاشتم…چشم بسته بدون کنترل باورهام ماه ها زندگی کردم و بالاخره جهان با یه چک و لگد محکم بیدارم کرد…البته بینهایت شکر که بیدارم کرد وگرنه وضعیت خیلی بدتر میشد و بینهایت شکر که این بار متوجه شدم هدایت خداوند رو…

    من با کمک آموزه های شما و هدایت خدای مهربون تونستم رابطه ی عاشقانه ای بسازم که هر لحظه بابتش شاکرم…تونستم کار پیدا کنم و به درامد برسم….تونستم سلامتیمو بسازم…و فکر میکردم خیلی شاگرد زرنگی هستم…

    ولی قضیه از این قراره که باور های کمبود جوری تو مغز من جاساز شده که حتی آرزوهام محدوده…و بعد رسیدن به یه هدف دیگه تلاش نمیکنم و انگار به همه چی رسیدم درحالی که هنوز هزاران تا هدف دارم که حتی نزدیک نشدم بهشون…ولی خیلی راحت فراموش میشه…ذهن جوری تورو مشغول روزمرگی میکنه که تک تکشون فراموش میشه…و یه جایی تو یه نقطه ای یهو چشمتو باز میکنی و میبینی خیلی از ارزوهات دور شدی و دیگه خبری از اون سنای پر انگیزه قبلی نیست…

    راستش خیلی برام سنگین بود که قبول کنم اشتباه خودم بود…حتی یه جورایی گفتم برم کامنت بذارم که چی بشه و خجالت کشیدم چون تاحالا همیشه از دستاورد هام نوشته بودم…ولی یاد حرف شما استاد عزیز افتادم که بارها گفتین قبول کردن مسئولیت خودش اولین و بزرگترین قدم تو مسیر تغییره….و منم گفتم بیام بنویسم تا ردپایی بشه تا در آینده درسی بشه که دوباره این اشتباه رو تکرار نکنم…

    دلیل اینکه تو این فایل نوشتم این کامنت رو ،این بود که دقیقا فردای گوش کردن به این فایل بود که ذهنم رو درگیر کرد و یه سری از تصمیماتم باعث شد تا به اشتباهم پی ببرم…واقعا تک تک جملات این فایل مثل پتک خورد وصل باورهای محدود کننده ی من و امیدوارم خیلی خیلی زود بیام بنویسم که تونستم و تغییر دادم و ساختم…

    استاد مهربون و مریم جان نازنین واقعا ممنونم برای تک تک راهنمایی هاتون…خیلی دوستتون دارم و امیدوارم یه روزی بتونم با سربلندی و افتخار حضوری ملاقاتتون کنم و تشکر کنم و از نتایجم براتون بگم…

    خدا یار و نگهدارتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای: