توحید عملی | قسمت 10 - صفحه 7

1163 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فریبا رنجبر گفته:
    مدت عضویت: 886 روز

    سلام به استاد بی نظیریم

    شنیدن این فایل برای من یک معجزه بود

    انگار برای من بود

    مدت زیادی است که زمینمون را برای فروش گذاشتم و طبق باورهای محدود کننده ای که بخصوص از قبل برای این نمونه کارهام داشتم هنوز بفروش نرفته

    سه فایل ذهن قدرتمند کننده بینهایت برای من داره تغییرات ذهنی جدیدی میسازد ولی از آنجایی مقاومت‌های دارم در مقابل ذهن چموشم باز درجا میزنم

    مثل همین امروز صبح داشتم قسمت سه ذهن قدرتمند کننده رو گوش میکردم و تمرین آنها رو می‌نوشتم که وسط هایش یکی از دوستان و همکاران قبلی ام زنگ زد و چون املاک کار می‌کنه طبق عادت قبل بدون اینکه متوجه شوم نیم ساعت مثل قبل رفتار کردم یعنی ازش تقاضا شدید و حتی پورسانت خوب رو بهش پیشنهاد دادم که روی زمین من کار کند و همینطور در مورد کار عالی که بعد از فروش زمین آنها در کارخانه شأن انجام میدهم برای همکاری و کار آنها پیشنهادهای دو طرفه دادیم

    با اینکه مدت چند ماه شدیداً روی خودم کار میکنم که فقط برای فروش زمین روی خدا حساب باز کنم

    و جایی زمینمون رو برای فروش نسپردم و حتی برای کار هم فقط از خدا خواستم برایم خودش مثل همیشه کمک کند ولی ی چیزی بهم یهو گفته شد که شاید این از طرف خداست و دستی ازدست خداست

    ولی کسری از ثانیه بعد از اتمام مکالمه یهو فایل جدید توحید عملی 10 استاد گذاشتن رو سایت رو باز کردم

    انگار داره از دو طرف با دودست به صورتم زده میشه که چکار کردی شرک کردی دوباره به همین راحتی

    یعنی من نمیتونم زمینت رو بفروشم یا برات کار مورد دلخواه رو برات جور کنم مگر از من نخواستی پس چرا دوباره از دیگران هم میخوای

    یا اینکه دوباره رو کردی به دیگران

    واز انجایی که این حس بی نهایت قوی تر بود برام که شرک کردم مطمن شدم که را همو باید سریع درست کنم و بیام تو جاده طوری که به شدت سر زبانم بود که از خدای خودم پوزش بخوام وفقط از او بخوام نه از کسی دیگه

    و اینکه فهمیدم طبق این گفته که خدایا لحظه ای من رو به خودم وا مگذار یعنی چه

    سپاس خدایا که اینقدر هوشیارانه فردی رو انتخاب کردی که هوشیارانه باما بازبان ساده وروان فهماند که هوشیار کارها و رفتار و اعمال و گفتار و اندیشه و گرایشهای مان باشیم

    سپاس استاد گرانقدر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  2. -
    علیرضا طاهرزاده اصفهانی گفته:
    مدت عضویت: 1727 روز

    سلام استاد عزیزم.

    بینهایت ازتون سپاسگزارم بخاطر این فایل بینظیر.

    چقدر عالی بود. خداروشکر. انگار واسه همین الان من بود این فایل.

    تو مسیری هستم که زبانم میگه من میلیارد میخواهم باورم میگه من ارزشش را ندارم.

    همین مشکل در باورم باعث شده بود که یکم مشرک بشم.

    راستش استاد من توی کاری که هستم با شریک هایم درآمد خوبی داریم ولی هیچ وقت خودم را ارزشمند نمیبینم که بیشتر پول بردارم.

    بخاطر اینکه میبینم زمان آزاد بودن زیاد شده است.

    بنابراین خودم را ارزشمند نمیبینم که پول بردارم.

    این خیلی سوراخ بزرگی هست که باعث هرز رفت انرژی من شده است.

    بنابراین همیشه مثل دقیقا یک یویو بوده ام و هی شرایط خوب میشه، هی بد میشه.

    با اینکه میدونم چقدر باید احساس خوبی داشته باشم. اما هر چند وقتی یکبار متاسفانه این موضوع با همسرم منو درگیر میکنه.

    حالا اما استاد عباسمنش دقیقا اون روزی که من به مفهوم توحید نیاز داشتم، میاد و فایلی میذاره که دیگه حجت بر من تمام میشه.

    چرا تمام میشه. خدا میگه آقا من تیر را زدم.

    تو سوله نساختی، من ساختم.

    تو هر جا بری هر خیری بهت برسه منم.

    حتی اگه تو یه کاری بکنی هم تو نبودی، من بودم.

    خداروشکر. اشکم در آورد. خدایاشکرت بخاطر اینکه تو همه چیزی. تو اول و آخری، تو ظاهر و باطنی.

    استاد دقیقا چیزایی بود که بهش نیاز داشتم.

    نمیتونم نکاتی که توش هست را بگم. چون فقط یکبار گوش دادم ولی به قلبم نشست.

    استاد یه موردی بگم. چند وقت پیش توی کار با پدرم به همین شرک برخوردم که ایشان تمام نتایج منو به خودشون گره زد.

    از همون لحظه کارمو باهاشون قطع کردم تا حدودی.

    به این دلیل که هنوز نمیتونم بگم میتونم 100 در 100 جدا بشم چون خیلی سر حسابهای خودم هیچی تقریبا پول ندارم و همه اش سر حسابهای شرکت هست.

    اما دیگه بسه این روند. ان شاءالله خداوند هدایتم میکنه، با احساس خوب. کاری را بکنم که سریعا با احساس خوب به شرایطی برسم که همه چیز در دستان خودم باشه.

    عاشقتم استاد عزیزم.

    قطعا هر آنچه هست ازآن خداوند هست و همه اینها را خداوند به من عطا کرده است.

    ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  3. -
    رسول نريمانى گفته:
    مدت عضویت: 2325 روز

    سلام به استاد عزیزم درود به شرف پاکت بی نهایت ازتون.شما استاد عزیز و همراه عاشقانتون خانم شایسته سپاسگذارم .

    سپاسگذار خداونی هستم که من رو هدایت کرد به سمت اگاهیهای ناب و دسته اول .

    خدا خودش فقط میدونه گه چقدر به این ایمان و روش توحیدی نگاه کردن جهان نیاز داشتم و با عشق بارها و بارها گوش میکنم تا جزیی از وجودم بشه این مطالب رو واقعا به قول خودتون باید جرعه جرعه گوش کرد تا درک بالاتری ازش داشته باشیم

    بازم ازتون بی نهایت ممنون و سپاسگذارم به خاطر تمام مطالبی که روی سایت میزارید و محتوای که ارزش محصول داره ولی شما به صورت رایگان قرار میدید

    خداوند بهتون بیش از پیش عزت بده

    دوست دارتون رسول

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  4. -
    افشین دانیالی گفته:
    مدت عضویت: 1106 روز

    با سلام خدمت دوستان عزیز و استاد .

    خدایا بانام تو آغاز میکنم که تو هدایت‌گری .

    خدایی که به نیاز ها پاسخ میدهد .‌

    خدایی که هیچ چیزی رو از قبل برای هیچ موجودی مقدر نکرده و با توجه به نیاز هر موجودی این جهان را خلق و گسترش داده با عدالت . هیچ فرش قرمزی برای هیچ موجودی پهن نشده که تو میروی و فلان اتفاقات رو تجربه میکنی .

    همه چیز برمیگرده به نیاز های به ما اعتماد ما به این نیرو

    همه چیز بر میگرده که چه چیزی را در درونمان پرورش میدهیم با کانون توجهمان .

    و چه چیزی میخواهیم از این نیرویی که پاسخ میدهد به درخواست درخواست کننده .

    و ما طبق ایمانی که به این انرژی داریم ذهنمان را کنترل میکنیم تقوا پیشه میکنیم و دریافت می‌کنیم

    ، این انرژی بی نیاز است .

    بی نیاز به این که به او ایمان داشته باشیم یا نه .

    خوشحال نمیشود از ایمان ما .

    ناراحت نمیشود از بی ایمانی ما .

    ما هستیم که باور کنیم این نیرو را و آبشخور کل نعمت هارا که خداوند است . این به ما کمک میکند و خداوند بی نیاز است و جهان رشد میکند نیازی ندارد که ما باور کنیم یا نکنیم .

    یک فردی که معتاده به خودش ضربه میزنه نه به جهان ‌ اتفاقا جهان مسیر رشد و گسترشش رو ادامه میده و اعتیاد اون گسترش هایی رو در جهان ایجاد کرده دکتر های متخصص کمپ ها بیمارستان ها و…. اون فرد باعث عذاب خودش شده خدا که عذاب ندیده .

    جهان که نابود نشده هر اتفاقی برای جهان خوبه و به رشد و گسترشش کمک میکند .

    اینا باور هایی بودند که بعد از دیدن فایل خدا بهم گفت، نوشتم تا رد پایی باشه بعداً ببینم چقدر رشد کردم .

    در پناه الله شاد و سلامت و ثروتمند باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      محمد جواد اسدی گفته:
      مدت عضویت: 872 روز

      چه آگاهی نابی رو خداوند فرمود…

      هر معتادی باعث گسترش جهان می‌شود و هر دزدی باعث گسترش پلیس و هر ناامنی باعث امنیت و هر سرعت غیر مجازی سرعت گیر و هر کمبودی یک گسترشی رو ایجاد میکنه…

      یعنی حتی اگر راه اشتباه هم بریم باز جهان گسترش پیدا میکنه،یعنی با هر حرکتی که ما یا حتی موجودات و یا گیاهان می‌کنند جهان رشد میکنه و گسترش پیدا میکنه…

      پناه میبرم به تنها قدرت جهان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      فاطمه بهاری گفته:
      مدت عضویت: 614 روز

      عالی بود هیچ فرش قرمزی برای هیچ کس پهن نشده

      ما باید اعتماد کنیم و ایمان داشته باشیم تا در زمان و مکان مناسبش قرار بگیریم

      ما باید به چیزی که نمیبنمش و لمسش نمیکنیم اعتماد کنیم و خودمونو به جریان هدایت رها کنیم

      وخدای که هر چه دارم از آن اوست و مرا هر دقیقه هدایت میکند

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    فاطمه قانعی گفته:
    مدت عضویت: 974 روز

    سلام استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    باز هم فایل توحیدی واقعا چقدر دلچسب این فایل های توحیدی هر چقدر هم که بگیم ما روی خودمون کار کردیم باز وقتی فایل های توحیدی رو گوش میدیم می‌فهمیم که چقدر هنوز نمی‌دونیم ،چقدر هنوز نیاز داریم که یه چیزایی دوباره بهمون گوش زد بشه ،چقدر راه نرفته داریم .استاد کاش ماهی یک فایل توحیدی بزارید روی سایت برای آبدیت روح ما ،واقعا سپاسگزار شما و خانم شایسته عزیز هستم که آنقدر عاشقانه به فکر خوراک روح ما هستین .

    –کجاها خداوند درها را برایت باز کرده و مسیر را برایت هموار کرده ؟

    الان که فکر میکنم میبینم کل زندگیم همین بوده و اگر خدا نبود من نمیدونم الان چه وضعیتی داشتم و خدا رو سپاسگزارم که من رو به حال خودم رها نکرد کنارم موند تا من بیام تو مسیر ،همین هدایت من به مسیر یادگیری قوانین و آشنا شدن با این قوانین و خداوند و آشنا شدن با شما بزرگترین دری بود که خداوند برای من باز کرد و باعث شد زندگی برام هموار تر بشه ،باعث شد زندگی برام لذت بخش تر بشه ،باعث شد به خودم بیام باعث شد متوجه بودنش کنار خودم بشم .

    کجاها خداوند در زمان مناسب دستان خودش را فرستاده و گره ها را از زندگی شما باز کرده ؟

    اگه کلی بگم تک تک اتفاقات زندگیم بر این اساس هست و خداوند کل زندگی داره ما رو هدایت می‌کنه این ما هستیم که خیلی جاها متوجه این هدایت نمی‌شیم بازم مثال آشنایی خودم با این مسیر رو میگم ،من قبل از آشنایی با قوانین جهان هستی یه آدم بشدت افسرده بودم ،هیچ رابطه خوبی با اطرافیانم نداشتم به خصوص خانواده همسرم ،مدام گریه ،تنش ،ناراحتی ،در کل لذتی از زندگی نمی‌بردم لذتی از خونه و ماشین و چیزهایی که داشتم نمیبردم مدام دنبال یه راه فرار از اون شرایط بودم ،تا اینکه یه شب یکی از دوستان همسرم که ارمنی بودن ما رو دعوت کردن به ویلاشون و من تا به اون موقع اون دوست همسرم و خانواده اش رو ندیده بودم ،اولش ذهنم خیلی مقاومت داشت برای رفتن همون نجوا ها که اونا سطحشون از ما خیلی بالاتره و اون چرت و پرت ها و ما رفتیم خیلی شب خوبی بود و من اون شب خیلی تحت تأثیر رفتار های اونا قرار گرفتم و خیلی بهشون فکر میکردم و چند هفته بعد این خانواده دوباره ما رو دعوت کردن و ما باز هم رفتیم و این سری اتفاقات رقم خورد و دستان خداوند برای یاری من اومده بودن و خیلی ساده این خانم یه سری صحبت ها با من کرد راجب قوانین جهان گفت که خودش با یه استادی داره کار می‌کنه و از من خواست که من هم وارد این مسیر بشم و شمارش رو بهم داد که واتساپ بهش پیام بدم تا شماره اون استاد و مشاورش رو بهم بده من از استادش مشاوره بگیرم .وقتی اومدیم خونه به همسرم نگفتم که یه همچین حرفهایی به من زدن چون می ترسیدم همسرم مخالفت کنه و خیلی ذهنم مقاومت داشت که بهش پیام بدم ولی نمی‌دونم چی شد و این کار انجام دادم و وارد مسیر شدم و مشاوره گرفتم و هرچیزی که اون استاد می‌گفت من انجام میدادم و زندگیم شروع کرد به تغییر ،انگار وجود من شخم زده شده بود تا یک روز از زبان همان مشاور اسم استاد عباس منش رو شنیدم و ایشون گفتن که من استاد عباس منش رو دنبال میکنم و فقط ایشون قبول دارم و آدرس سایت شما را برای من فرستاد و وقتی من وارد سایت شدم و فایل های شما رو گوش میدادم انگار یه انقلاب عظیمی در من ایجاد شده بود و نکته جالب اینجا بود که دیگه حرفهای اون استاد و مشاور در من اثر نداشت و فقط دوست داشتم حرفهای شما رو بشنوم و اینطور بود که اون مشاور وارد زندگی من شد و دستی شد از دستان خداوند که یه برهه ای از زندگی با من باشه من رو آماده کنه برای رویارویی با شما ظرف من رو بزرگ کنه برای دریافت های بیشتر و الان من با شما هستم .

    و جالب ترین نکته این هست که من اون دوستم که رفتیم خونشون و من رو هل داد به این مسیر و اون میشه گفت برای من اصلی ترین دست خداوند بود برای هدایت.بعد از اون شب من دیگه اون خانم رو ندیدم. تا یک سال بعد توی یه عروسی همدیگه رو دیدم و ازم پرسید چکار می‌کنی و بهش گفتم این مسیر ها رو پشت سر گذاشتم و رسیدم به استاد عباس منش ( ایشون هم شما رو می‌شناخت) و دوره دوازده قدم خریدم و دارم کار میکنم و ایشون خیلی تشویقم کرد و بهم گفت راستش اون شبی که شما اومدین خونمون نمی‌دونم چی شد که اون حرف ها رو بهت زدم و ازت خواستم که بری با اون استاد مشاوره برداری چون تا حالا برام پیش نیومده بود که راجب این مسایل با کسی حرف بزنم ولی یه حسی بهم گفت این حرف ها رو به تو بگم ولی من می‌دونم که این پلن خداوند بوده ،این همون دستان خداوند بوده ،این همون هدایت خداوند برای من بوده ،این خداوند بوده که داشته از زبان این دوستم راه رو به من نشان می‌داده .

    و باز هم نکته جالب تر اینکه من بعد از اون شب عروسی دیگه اون دوست رو ندیدم انگار که این دوست اومد توی زندگی من یه ماموریتی داشت از طرف خداوند ،ماموریتش رو به بهترین شکل انجام داد مسیر به من نشون داد و رفت

    خداوند رو صدها هزار مرتبه شاکرم که لطفش شامل حالم شد و من رو هدایت کرد به بهترین مسیر برای زندگی .

    یه موضوع دیگه که الان با خانواده همسرم به خصوص مادر شوهرم یه رابطه رویایی دارم جوری که هیچ کس باورش نمیشه ،و همیشه میگفتم که این منم که روی خودم کار کردم و رفتار بقیه با من تغییر کرد به خاطر تلاش های ذهنی خودم بود ولی امروز با گوش دادن این فایل فهمیدم که اشتباه فکر میکردم اینا همش کار خدا بود ،این خدا بود که دلها رو برای من نرم کرد درسته من روی خودم کار کردم ولی اصلی ترین کار خدا انجام داد و اگر خدا نمی‌خواست هیچ اتفاقی رقم نمی‌خورد .

    خدا رو صدها و هزاران و میلیون ها بار سپاسگزارم که هدایتم می‌کنه به بهترین شکل ممکن .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  6. -
    فاطمه بهرامیان گفته:
    مدت عضویت: 762 روز

    به نام خدایی که هرچه دارم از اوست.

    سلام به استاد عزیزم به مریم جان ودوستانم.

    خدارو شکر برای ضبط این فایل استاد عاشق فایلهای توحید عملی هستم حالم به شکل معجزه اسایی خوب می شه.

    همین حرفی که زدید من واقعا بهش احتیاج داشتم اتفاقی چند ماه پیش برام اتفاقی افتاد واتفاق خوبی بود ومن حقیقتا دستان خدارو دیدم واقعا خودم توی اون موضوع دیدم که خدا چطور حل می کنه مشکلات رو و چند روز قبل توی جمع خانواده داشتند در مورد همون موضوع حرف می زدند وچون این مباحث رو قبول ندارند من یه جورایی اون کار رو با اینکه ته دلم می دونستم که کار خدا بود اما به خودم نسبت دادم و بعد خیلی حس بدی داشتم وگفتم حداقل باید ساکت می موندی و صبح وقتی دیدم این فایل روی سایته خیلی خوشحال شدم وتا حالا دوبار گوش دادم و جا داره هزار بار دیگه هم گوش بدم وبه خودم تذکر بدم حواسم باشه چی می گم وچیکار می کنم.

    از انجایی که خدای من خدای بخشنده ای هست از ته دل ازش عذرخواهی کردم وقول دادم دیگه حواسم باشه.

    من خیلی جاها خدا رو توی زندگیم دیدم واضح وروشن مخصوصا از وقتی به سایت اومدم اما باید جریان تکاملم طی بشه وایمانم آنقدر قوی بشه که هرگز اعتبار اتفاقات خوب وموفقیتها رو به خودم ندم وبه خدا بدم و هر اتفاق بدی که می افته بدونم مسولش خودم هست چون خداوند جز خیر وخوشی نمی خواد.

    ما در یک جریان ورشکستگی به همه چیز وهمه جا چنگ زدیم وهی اوضاع بدتر شد تا به جایی رسیدیم که فهمیدیم کسی جز خدا رو نداریم واون موقع بود که خدا نجاتمون داد .

    یه سری کارهایی برای مادرم انجام داده بودم ویه مشکلی داشتند شوهرم به عهده گرفت که کارهاش رو انجام بده وقتی مادرم داشت دعا می کرد ومن خوشحال بودم از انجام این کارها یه روز یه مشکلی برای انجام کار پیش اومد وهزینه ای روی دستشون گذاشت شب وقتی فکر کردم دیدم مشکل انجا پیدا شد که من اعتبار این کار رو به خودم وشوهرم دادم اگر می دونستم که این خدا هست که داره کار مادرم رو انجام می ده ومن وشوهرم دست خدا شدیم و در واقع ما کاری انجام نمی دیم این خداست که کارها رو پیش می بره هرگز اینجور کار گره نمی خورد .

    از خداوند بلند مرتبه عذرخواهی می کنم ومی سپارم به خودش هر کاری رو و دیگه هرگز اعتبار رو به خودم نمی دم وتمام تلاشم رو می کنم تا سر این حرفم بمونم وخطا نکنم.

    استاد متشکرم برای ضبط این فایل وخدارو شکر که دست خدا شدید برای بیدار کردن ما.

    در پناه خدا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  7. -
    لیلی کرمی گفته:
    مدت عضویت: 2127 روز

    با سلام به خدمت استاد توحیدی ام استاد بسیار خوبم استاد ارجمند استاد هادی من به طرف خدا

    با سلام به مریم بانوی عزیز و همه دوستان

    خدایا شکرت برا الهاماتی که به استاد میشه و دقیقا همون موقع ما رو هدایت میکنه به سمت بهترین مسیر چقدر این فایل حال منو خوب کرد چقد آرومم کرد چقدر خدا از طریق استاد با من حرف زد

    من مدتیه که ذهنم همش منو وادار میکنه که در فلان مورد یه کاری بکن یه حرکتی بکن چند بار هم به قولش کردم ولی هر بار یه جورایی خدا راه رو برام سد کرده دیشب نصف شب از خواب پریدم چقدر سکوت بود و آرامش بود وخدا بود با تمام قدرتش با تمام عظمتش با همه مهربانیش دوباره بهش گفتم خداجونم من نمیخوام در این مورد هیچ حرکتی بکنم هیچ کار نمیخوام انجام بدم میخوام بشینم تماشا کنم تو همه کارها رو انجام بده تو که منو میشناسی پس خودت دست به کار شو مگه تو سمیع و علیم و کاربلد نیستی خودت درستش کن من بلد نیستم درحالی که تو بلدی من نمیدونم در حالی که تو میدونی خودت منو نجات بده بعدش توی خواب و بیداری رفتم یهو این آیه به زبان اومد که :رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ همش اینو تکرار کردم تا اینکه خوابم برد

    صبح بیدار شدم این فایل بسیار ارزشمند روی سایت بود که چقدر به موقع بود چقدر منو به خدا نزدیک کرد خدایا شکرت سپاسگزارم برای این استاد ارزشمند و این سایت عالی و این دوستان خوب توی دنیا فقط ماها هدایت شدیم به این مسیر و این فقط کار خداست و باید قدرشناس خدا و استاد باشیم

    چند روز قبل هم از در اداره میخواستم برم داخل یه ماشین دم در پارک شده بود و راه رو گرفته بود و بلد نبودم چطوری ماشینم رو ببرم تو انگار یکی بهم گفت حالا برو منم یکم مسیرو رفتم دیگه بلد نبودم چطوری ماشینو ببرم داخل که به دیوار مالیده نشه گفتم خدایا خودت فرمانو دستت بگیر چکار کنم حالا .گفتش یکم دیگه برو جلوتر رفتم به نزدیک دیوار رسیدم وموندم چکار کنم یهو یه بنده خدایی از راه رسید و بهم فرمان داد و من به راحتی ماشینو بردم داخل و این دقیقا کار خدا بود و من چقدر در اون لحظه حضور خدا رو حس کردم و کلا تا شب حس و حالم از کاری که خدا برام کرد عالی بود خدایا شکرت

    خیلی خیلی از این موارد برا من پیش اومده که خدا خودش گفته من تضمین میکنم نترس نگران نباش و این جمله خدا انگار مثل آبی بوده بر روی آتش خدایا شکرت سپاسگزارم

    بارها برا جواب آزمایش مادرم نگران بودم ترسیدم باز خدا بهم گفته نترس من تضمین میکنم . اگر ما هرلحظه اختیار همه امورمون رو به دست خدا بدیم و با اعتماد صد در صدی باورش کنیم و ازش هدایت رو بخوایم همه چیز تمومه

    ابراهیم با اعتماد صد درصدی به خدا در اون بیابون لم یزرع که نه آب و علفی بود نه انسانی تا چشم کار میکرد خشکی و گرما بود زن وبچه شیرخوارش رو رها کرد و رفت(نگفت نه من اینکارو نمیکنم از عقل به دوره .نکنه خدایادش بره نکنه از گشنگی و تشنگی بمیرن. نکنه خدا دیرکنه. یا اینکه بزار کلی غذا و نوشیدنی برا یه ماه براشون بزارم . یا اینکه بزار یه سرپناه براشون درست کنم و….)

    ابراهیم با اعتماد صد در صدی به خدا توی آتیش رفت و خدا براش گلستان کرد

    آیا خدای ما و ابراهیم یکی نیست البته که هست این همون خداست پس چه بهتر هر لحظه به خدا توجه کینم اونو در کنارمون ببینیم و ازش هدایت و کمک بخوایم

    خدایا ماها که تو این سایت ارزشمند در کنار این استاد ارزشمند هستیم از بین میلیونها نفر تو ما رو آوردی اینجا هدایتمون کردی خدایا شکرت من و همه دوستان رو به بهترین مسیر هدایت کن هرلحظه دستمون رو بگیر دوستت دارم خدا سپاسگزارم

    و خدا همیشه و هرلحظه منتظر درخواست ماست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  8. -
    مریم محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1266 روز

    به نام خدای مهربون.

    سلام استاد قشنگم. چقدر چقدر چقدر به این فایل نیاز. این فایل رو باید بزارم همزمان با ستاره قطبی، صبح و شب انجام بدم.

    خدارو شکر بخاطر حضور با برکت شما. خدارو شکر بخاطر اینکه، خداوند لطف بی‌نهایتش رو به ما عرضه کرد و ما به این مسیر زیبا هدایت شدیم.

    سپاسگزارم از شما استاد عزیزم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  9. -
    زمرد سلیمانی گفته:
    مدت عضویت: 1570 روز

    به نام خدای مهربان

    با سلام خدمت استاد عباسمنش گرامی و بانو مریم عزیز.

    اجرای توحید در عمل قسمت 10

    فایلی بسیار قابل تامل با گفتار بسیار ساده و قابل فهم که دنیایی ارزش دارد

    باید در برابر خدا تواضع داشته باشیم،

    استاد الگوی من، شمایید

    شما خدا را با جان و دل شناختید و لمس کردید

    شما نه تنها بر شانه های خدا سوارید بلکه خدا رو در آغوش گرفتید، شما در صلح کامل با خود و خداوند هستید

    سخنان شما، تا عمق جان من و هر کسی که تشنه این سخنان باشه، نفوذ میکنه،

    سخنان شما، سراسر توحیدیه،

    تمام فایلهای ‌شما در مورد خداست

    خدایا هر آنچه دارم از آن توست و تو به من دادی

    خدایا شکرت که در دوره ای از تاریخ زندگی میکنم که هم عصر با استاد عباسمنش هستم، نشانه ای از این بهتر، مگر می‌شود پیدا کرد که زندگی من در زمان مناسبی هست؟

    خدایا من در مقابل تو هیچی نیستم،

    خدایا من به هر خیری که از تو به من برسه فقیرم.

    خدایا من عقلم نمیرسه، خدایا تو منو هدایت کن.

    خدایا تو راهگشای من باش.

    خدایا تو عظیمی، تو بزرگی، تو وهابی، تو رحیمی، تو رحمانی، تو دانایی، تو عالمی، تو سمیعی، تو بصیری،

    خدایا کمکم کن که یادم باشه که هر چی که دارم از آن توست و تو به من دادی

    این جملات رو هر روز به خودت بگو

    اینها ورودیهای ذهن منه، کنترل ورودی‌ها یعنی تقوا.

    ایاک نعبد و ایا ک نستعین

    تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میخواهیم

    دیشب برای چندمین بار کتاب چگونه فکر را بخوانیم مطالعه کردم،

    هوالاول و هوالاخر

    الله لااله الا هو

    هوالظاهر و هوالباطن

    خدا همه چیز است

    لم یلد و لم یولد

    خداوندا سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

    استاد عزیز، در پناه الله یکتا شاد، سربلند و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  10. -
    یوسف احمدی فرد گفته:
    مدت عضویت: 2495 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    مَّآ أَصَابَکَ مِنۡ حَسَنَهٖ فَمِنَ ٱللَّهِۖ وَمَآ أَصَابَکَ مِن سَیِّئَهٖ فَمِن نَّفۡسِکَۚ وَأَرۡسَلۡنَٰکَ لِلنَّاسِ رَسُولٗاۚ وَکَفَىٰ بِٱللَّهِ شَهِیدٗا

    هر خیرى به تو رسد از جانب خداست و هر بدى به تو رسد از خود توست، و تو را به عنوان پیامبر براى مردم فرستادیم، و این بس که خداوند گواه است

    خدایا هدایتم کن چیزی بنویسم که به درد دنیا و آخرتم بخوره

    سلام خدمت استاد عزیزم مریم خانم شایسته و سایر دوستان ارزشمندم

    خدا رو شکر میکنم و سپاسگزارم استاد عباس منش عزیز که یه فایل توحیدی دیگه آماده کردین با کلی آگاهی ناب و یه تلنگره که حواسمون باشه تو این مسیر توحیدی همواره در مقابل خداوند تسلیم باشیم.

    واسه من این فایل و کلا آیه هر خیری که به ما میرسه از جانب خداونده و آیه خدا تیر انداخت چند برداشت دارن که مینویسم

    وقتی که خدا میگه هر خیری تو زندگیته از منه، این یعنی جریان خیر بر جهان حاکمه ، وه اینکه هرچقدر نعمت بیشتری تو زندگی من باشه این یعنی خداوند حضور بیشتری تو زندگیم داره

    من میشینم کلی دلیل و منطق میارم که ثروت معنویه، خب چه دلیلی دیگه واضحتر از این که خود خدا مستقیما داره میگه خیر از جانب منه

    دلیل میخای که چرا ثروت خوبه چرا باید همواره ثروت بسازم؟ چرا ثروت معنویه همین آیه دلیلشه، هرچی خیر بیشتری تو زندگیم باشه یعنی خداوند بیشتر تو زندگیم بوده وه چه مثالی از این منطقی تر.

    وه بعد این آیه که یه چراغ راهه

    فَلَمۡ تَقۡتُلُوهُمۡ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ قَتَلَهُمۡۚ وَمَا رَمَیۡتَ إِذۡ رَمَیۡتَ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ رَمَىٰ وَلِیُبۡلِیَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ مِنۡهُ بَلَآءً حَسَنًاۚ إِنَّ ٱللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٞ

    [به کشتن دشمنان بر خود مبالید] شما آنان را نکشتید، بلکه خدا آنان را کشت [اى پیامبر!] که به سوى دشمنان تیر پرتاب کردى، تو پرتاب نکردى، بلکه خدا پرتاب کرد [تا آنان را هلاک کند] و مؤمنان را از سوى خود به آزمایشى نیکو بیازماید؛ زیرا خدا شنوا و داناست

    یعنی حتی اون کاری که کلی من واسش آموزش دیدم یا تجربه کسب کردم و تلاش کردم باز اونو هم خدا داره انجام میده، دیگه من به چی میخوام غره بشم؟ ذهن منطقی میگه آقا تو تلاش کردی و تو این کار حرفه ای شدی دیگه ای وسط خدا کجا؟

    ولی مگه نبوده بهترین فوتبالیستا که باعث حذف تیمشون شدن با خراب کردن موقعیت صد در صد گل؟ یا پنالتی خراب کردن، یا بهترین دکتر جراح که مردم ماه ها تو نوبت بودن براش نتونسته کارشو خوب انجام بده، یا کسی که خیلی ادعای رانندگی داشته ولی بد تصادف کرده و کلی مثال دیگه

    *بخدا بوده یه روزایی تو مغازه تا شب مثلا 300 تا ساندویچ رد کردم، بعد 4 دونه نون ساندویچ مونده، یدفه انگار بهم گفته میشه اگه میتونی همین 4 دونه نون رو رد کن، بخدا نتونستم، همون 4 دونه موندن و رد نشدن، بعد به خودم میگم خوب میفروشی فک نکنی کار خودته، جو بگیرت بگی چون من این و اونو ترکیب میکنم ساندویچام خوشمزن و مردم میخرن

    خدا داره مشتری میفرسته تو همونی که 4 تا نون نتونستی رد کنی*

    یا زمان اون بیماری، اوایل هنوز نگفته بودن تعطیل کنید، فروش خیلی کم شده بود، به مغازه بغلی گفتم فروش کم شده گفت چرا نمیری بورس؟ بچه ها رفتن و کلی سود داده

    من اینو هدایت خدا دیدم و عین فرداش کارا رو انجام دادم و یه چیزایی یاد گرفتم و عشقی سهم میخریدم همه سود میدادن عجیب، چند روز بعدش گفتن کلا باید مغازه رو تعطیل کنید،

    من یه درصد هم نگران نبودم چون همینطور داشتم چند میلیون چند میلیون سود میکردم،

    یه مدت گذشت بورس کمی شل و ول شد، بعد من رفتم یه کانال تلگرامی که داشتم و گفته بود صحبت های استاد عباس منش رو در مورد بورس گوش کنید ویه فایل کوتاه از حرف های استاد بود، استاد گفت بورس ریزش میکنه و… من که دوره روانشناسی ثروت رو نداشتم ولی قرار بود هدایت بشم، سریع سهما رو فروختم و گفتم این هم هدایت خداونده، با کلی سود خارج شدم از بورس

    من که نه بورس بلد بودم و نه هستم، معلومه کار خداونده، ولی باز اینا یادم میرن و گاهی منم منم میکنم

    وقتی که میخاستم خونه بسازم من کلا 80 میلیون داشتم که فقط پول کابینت و کمد یه خونه بود اونموقه، شروع کردم و گفتم خدایا من فقط رو تو حساب کردم

    پول نقشه و مجوز ساخت رو خانواده دادن

    دوستام رایگان می اومدن کلی کمک میکردن، گاهی شب می اومدن کار میکردن تا صب، کی باور میکنه 1 شب آدما بیان کمکت تا صب که همچی جفت و جور بشه واسه استا کار که صب بیاد کار کنه

    اشک تو چشام جمع میشه با یادآوری این اتفاقا

    مثلا میگفتن راه ها بستن بخاطر اون بیماری

    همون یه روز باز میشدن واسه من بار ماسه میرسید بعد فرداش دوباره میگفتن راها بسته شدن(دیگه اینجا بغض شد گریه)

    اواخر کار خونه بود و دیگه پول نداشتم، تازه باید مراسم عروسی رو هم برگزار میکردم و عقد طول کشیده بود

    در ظاهر خونه تموم نشده بود، عروسی کجا بود

    دوستم اومد گفت من جوشکاری بلدم بیا در و پنجره ها رو واست درست کنم، حالا من چند ساله اینو میشناسم بیکاره و هیچوقت ندیدم جوشکاری کنه و واسه زن و بچه خودش نمیره سر کار، من فقط آهن خریدم، کلی در و پنجره واسم درست کرد رایگان.

    یا میدیدم مرتب داره چند میلیون چند میلیون پول میاد به کارتم در حالی که من به کسی نگفته بودم ندارم، خواهرم میگفت این کادو عروسیته از اون داییم اون عموم، فلانی و… تاریخ عروسی هم هنوز مشخص نیست، این کادوا چی ان؟ خدایا کار خودته

    خونه رو کامل ساختم مراسم عروسی با شام برگزار شد(جالب اینکه خانم آرایشگر که یکی از گرون ترین آرایشگرای شهره پول آرایش عروس رو نگرفت و گفته بود دوست دارم هدیه باشه از طرفم یا هرچی من خانواده احمدی رو خیلی دوست دارم و محترمن!)

    تازه یکی دو روز بعد عروسی دوتا کولر هم نقد خریدم، منی که پول نداشتم حتی خونه رو تکمیل کنم

    واقعا کدوم یکی از این کارا رو میتونستم من انجام بدم؟ به چی باید مغرور بشم؟

    یا تو یه راسته مغازه داشتم و کل اون مغازه ها مال ینفرن، مغازه من کوچیکترین و قناص ترینشون بود البته پر مشتری ترین ولی خب کوچیک بود و جای مشتریام رو نداشت، به صاحب ملک میگفتم هروقت یکی از اونا خالی شد من میخامش ولی قبول نمیکرد، شاید چون میترسید اگر من برم از اون مغازه کسی نیاد بگیرش، تا اینکه یکی از مغازه بزرگا خالی شد و باز بدون اینکه من متوجه بشم دادش به کسی دیگه، اون ک گرفتش دوستم بود، قرارداد دو ساله بست و بعد یه مدت کم گفت نمیخامش تو بیا بگیرش، اگر صاحب ملک هم راضی نشد من که قرارداد دارم با قرارداد من بیا اینجا، بعد یکی دیگه از بچه ها گفت من هم مغازه تو رو میخام، صاحب ملک هم خوشحال و به همین راحتی مغازه چند برابر بزرگتر شد و الان یکی از بزرگترین ساندویچیا شهره و باز تو اون راسته پر مشتری ترین

    خیلی چیزای دیگه هستن ولی خب هم کامنت طولانی شد و هم اینکه احساس میکنم تا همینجا کافیه فعلا

    خدایا شکرت

    هممون رو به خداوند بزرگ میسپارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 45 رای:
    • -
      محمد جواد اسدی گفته:
      مدت عضویت: 872 روز

      چقدر زیبا و عالی بود…

      چقدر لذت بردم از مثالهایی که زدی،به کی بگی خونه ساختم با دست خالی که باور کنه،به کی بگی پول آرایشگاه عروسیم رایگان شد که باور کنه…

      برای هممون هزاران هزار بار اتفاق افتاده که چطور خداوند نجاتمون داده از بدبختیهایی که خودمون باعثش بودیم و اون فقط منبع خیر و رحمت است…

      منم روزهایی بوده که فروش بالا داشتم و فکر میکردم خودم با نگه داشتن احساس خوب و شکرگذاری به این نعمت و فروش خوب رسیدم و از فرداش فروش کم نمیشد بلکه قطع میشد و همیشه برام سوال بود چرا ؟؟؟؟

      و چقدر عالی خداوند برای راحتی من و بزرگتر شدن ظرف وجودیم هدایتم میکنه به این فایل توحیدی زیبا…

      من هیچی نیستم و اقرار میکنم به ناتوانی ام در برابر الله…

      هر خیر و برکت و رحمتی هست از خداونده و من یا میتونم بندگیش رو بکنم و لذت ببرم یا احمق باشم و مشرک و ضربه های شرکم رو بخورم

      ممنون یوسف جان با مثال‌های قشنگت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        یوسف احمدی فرد گفته:
        مدت عضویت: 2495 روز

        سلام محمد جواد عزیزم

        انفال:65

        یَاأَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَى الْقِتَالِ إِن یَکُن مِّنکُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ وَإِن یَکُن مِّنکُم مِّائَهٌ یَغْلِبُوا أَلْفًا مِّنَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا یَفْقَهُونَ

        ای پیامبر، مؤمنین را به پیکار [با دشمن] مشتاق کن،اگر بیست نفر از شما صابر [=مقاوم] باشند، بر دویست نفر غلبه می‌کنند و اگر صد نفر، بر هزار تن از کسانی که [حقیقت توحید و حقوق مردم را] انکار کردند پیروز خواهند شد، زیرا آنها مردمی هستند که [حقیقت را] در نمی‌یابند.

        انفال:66

        الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنکُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِیکُمْ ضَعْفًا فَإِن یَکُن مِّنکُم مِّائَهٌ صَابِرَهٌ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ وَإِن یَکُن مِّنکُمْ أَلْفٌ یَغْلِبُوا أَلْفَیْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ

        [ولی] اینک خدا بر شما سبک گرفت و [انتظارش را از شما کاست و با توجه به عملکردتان] دانست که در شما ضعفی است، پس اگر [در این شرایط] صد نفر از شما صابر باشند، بر دویست نفر پیروز می‌شوند و اگر هزار نفر باشند، به اذن خدا [طبق نظامات او] بر دو هزار نفر پیروز می‌شوند و [چنین است که] خدا با صابرین است.

        دوست عزیزم سپاسگزارم بابت پاسخ زیبایی که واسم گذاشتی

        واقعیت هم اینه که ما هیچی از خودمون نداریم و هرچی هست لطف رب العالمین یکتاست

        تو آیه های بالا هم داره میگه که اگر ایمان داشته باشیم خداوند چقدر بیشتر به کمکمون میاد و کارا رو راحت تر انجام میده، یعنی هرچی بیشتر تسلیم باشیم و توکل کنیم و در برابر خدا افتاده تر باشیم حضور خدا تو زندگیمون پر رنگ تر میشه.

        ما حتی از یکدقیقه بعدمون خبر نداریم، بعد غرور میگیرمون، توهم اینکه ماییم که با عملکردمون داریم نتیجه میگیریم برمون میداره و… بعد با سر میخوریم زمین و میفهمیم در برابر رب چیزی نیستیم، دوباره چنان میفیتیم ب پای خداوند تا نجاتمون بده، همینکه خداوند کمکمون میکنه و اوضاع خوب میشه باز یادمون میره ک لطف خداوند بود

        انصافا بعد از فایل 10 توحید عملی یه آدم دیگه ای دارم میشم و دارم خیلی بیشتر از قبل مقابل خدا افتاده تر میشم و احساسم بهتر شده و آگاهیام بیشتر شدن و تلاش میکنم بیشتر و بیشتر توحیدی بشم

        خدا رو شکر که استادی داریم که واقعا منحصر به فرد عمل میکنه و بینظیره و هر بار داره شگفت زدمون میکنه با آگاهی هایی که بر قلبش میشینن به شرط آماده بودنمون

        دوست عزیزم به خداوند بزرگ میسپارمت و آرزوی بهترین ها رو دارم واست.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      زهرا جعفرزاد گفته:
      مدت عضویت: 1499 روز

      سلام به شما دوست عزیز و بزرگوارم

      چقدر کامنت زیبا و فوق العاده ای داشتین و از خوندنش بی نهایت لذت بردم و خیلی خوشحالم براتون

      چه زیبا خداوند براتون اتفاقات رو چیده و خدایی کرده

      ” وقتی که خدا میگه هر خیری تو زندگیته از منه، این یعنی جریان خیر بر جهان حاکمه ، وه اینکه هرچقدر نعمت بیشتری تو زندگی من باشه این یعنی خداوند حضور بیشتری تو زندگیم داره ”

      “ولی مگه نبوده بهترین فوتبالیستا که باعث حذف تیمشون شدن با خراب کردن موقعیت صد در صد گل؟ یا پنالتی خراب کردن، یا بهترین دکتر جراح که مردم ماه ها تو نوبت بودن براش نتونسته کارشو خوب انجام بده، یا کسی که خیلی ادعای رانندگی داشته ولی بد تصادف کرده و کلی مثال دیگه”

      این دو قسمتی که از کامنت شما ابنجا قرار دادم خیلی برام تاثیر گذاره و بابت اینکه این اگاهی رو به اشتراک گذاشتین واقعا ممنونم

      مثال و توضیح شما درک فایل اصلی و صحبت های استاد رو برام راحت تر کرد

      درک این رابطه دوسویه برام راحت تر شد که هرچی ثروت بیشتر یعنی حضور خدا بیشتر و هرچه حضور خدا ببشتر یعنی ثروت بیشتر و برام قبول کردنش یه قدم راحت تر شد و خداوند به اندازه همین قدم حضورش بیشتر میشه خوی زندگیم

      چه زیبا گفتین که مگه نبوده بهترین ها هم یه جایی کارشون رو خراب کردن؟

      خیلی وقتا شده بود میشنیدم فلانی که دست فرمونش عالیه تصادف کرده و بازم به خودش افتخار میکرد که اگه دست فرمونم این نبود جای شاسی کل ماشین نابود میشد

      یا اینکه خیلی ها مثلا توی جاده صاف صاف خلوت یهویی ماشبن زیر و رو شده و دلیل میاوردن خوابمون برد

      من همیشه فکر میکردم دیگه اتفاقه پیش میاد حتی واسه خفن ها ، و اگه تو مهارت داشته باشی اگه تو حرفه ای بشی اینطوری در زمان اتفاقات میتونی باعث بشی خسارت کمتری به بار بیاد

      هیچوقت اینطور بهش نگاه نکرده بودم که اگه مهارت کار انجام میده پس چرا بعضی وقتا تو ساده ترین شرایط مهارتت به کار نمیاد؟

      حتی الانم که دارم مینویسم این جمله رو راستش رو بگم یقین ندارم بهش ولی انگار دارم برای اولین بار از یه زاویه دید متفاوت نگاه میکنم و میبینم از این زاویه هم حضور خدا میتونه تایید بشه

      چه قشنگ گفتین روزانه 300 تا ساندویچ فروش میره ، یکی بعد از یکی و من حدس میزنم که شما اخر شب با شمردن بسته نان ساندویچ های باقی مونده میفهمین چند تا فروش رفته بعد 4 تا دونه میمونه و اونا فروش نمیره

      این مثال 4 تا نان خیلی برام تفکر برانگیز بود

      خیلی وقتا شده مثلا اون جنسی که تو بازار مد بوده تو بعد از چند ماه میری میخری مغازه دار بهت میگه فقط این یه دونه مونده

      من خودم یه بار یه کیف خیلی زیبا توی ویترین مغازه دیدم و اون لحظه نخریدم و دلم پبشش مونده بود ، فرداش رفتم خریدم و دیدم تیف بغلی اش فروش رفته ولی اونی که من دوست داشتم هنوز بود و خریدمش

      یه بار یه جفت کفش اینترنتی سفارش دادم و وقتی زسید دستم دیدم سایزم نیست و موندم چیکارش گنم مرجوع کردنش یکم داستان داشت. من به چند نفر گفتم حتی با اینکه سایز پای یکیشون بود گفت من نمیخوام. گفتم اشکالی نداره تو دیوار اگهی کردم و باور کنید هیچ کس حتی پیام هم نداد بعد ایده اومد اگهی ویرایش کن که سایزی که کفی کفش زده درست نیست و در واقعا سایز 42 کفش معمولی هست و یکم بعدش یه نفر پیام داد و فقط همون یه نفر هم فردا اومد خریدش

      من هیچ مشتری دیگه ای نداشتم هیچ مشتری ، و جالبه بگم نقد خریدش دقبقا همون قیمتی که من گفته بودم و اصرار چندانی هم به تخفیف نکرد و خیلی شاد از خریدش رفت و چقدر محترمانه برخورد میکرد و اجازه گرفت که میشه کفش رو بپوشم اجازه هست امتحاتش کنم؟

      و من نه تنها ضرر نکردم بابت اون کفش بلکه پول پستش هم جبران شد و یه کوچولو هم سود کردم

      ولی بخدا یه جفت کفش دیگه مال خواهرم بود ماه ها من اگهی میکردم میومدن قیمت میپرسیدن میرفتن و حتی اگه قرار حضوری هم میزاشتم جور نمیشد و اون کفشا فروش نرفت با اینکه خیلی زیبا و نو بودن

      وقتی شما مثال زدین منم این مثال ها از خودم یادم اومد

      من نمیدونم شما کی ازدواج کردین اما از صمیم قلبم دوست دارم الان بهتون تبریک بگم هم بابت ازدواجتون و هم بابت جشن زیبایی که خدا مهمونش بود خدا صاحب مجلسش بود خدا ارایشگرش بود و باز هم خدا صاحب خونه اش بود

      امیدوارم این جنس زیبا از حضور خداوند رو هم من و هم شما دوست عریزم بیشتر توی زندگیمون تجربه اش کنیم

      سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        یوسف احمدی فرد گفته:
        مدت عضویت: 2495 روز

        سلام دوست عزیزم

        سپاسگزارم بابت نظر ارزشمندت، کلی حس خوب بهم داد

        ممنونم بابت تبریک ازدواج، داره میشه 3 سال.

        من بعد این فایل واقعا سعی میکنم خیلی افتاده تر بشم در برابر خداوند و هرشب و صبح عاشقانه مینویسم که من نمیدونم، هرچیزی که تو زندگیمه از خداونده، خدا منبع تمام رزق هاست، خداوند قدرتمنده، نیرومنده، وهابه و… وه نتیجش این شده که فروش مغازه خیلی عالیتر شده، اون ماشینی که دوست داشتم رو با همون رنگ مد نظرم ثبت نام کردم و خداوند تمام کاراش رو انجام داد، چون پول من اندازه یه ماشین دیگه بود ولی خداوند تو یکساعت کارشو ردیف کرد و بدون هیچ قرض یا وامی جور شد کارای پیش پرداخت ماشین.

        واقعا کل زندگیمون از خداونده، من واقعا نمیتونم روزانه هم مراقب سلامتیم باشم هم کارا داخل و بیرون مغازه رو انجام بدم، هم رابطمو مدیریت کنم، هم به فکر سلامتیم باشم، هم رو باورام کار کنم و هم غذا بخورم و کلی کار روزانه، ولی میدونم که خداوند میتونه و سپردم به خودش و واقعا هروز همه کارا بی نقص انجام میشن.

        مثال های خوبی زدی دوست عزیزم که جای تفکر دارن وه هرچقدر بیشتر اینطور مثال های به یادمون بیاد ایمانمون بیشتر میشه.

        من تصمیم گرفتم واقعا افتاده تر باشم در برابر خداوند و این فایل به کل مسیر افکارمو داره تغییر میده و دارم بیشتر درک میکنم که من واسه سلامتیم و نظم بدنم و کارکردش و واسه کل زندگیم کار خاصی انجام ندادم ولی خداوند خودش مدیریت کرده و کارها عالی پیش رفتن.

        ترکیب این فایل با فایل رابطه ای که انرژی نامیده ایم(اگر درست گفته باشم) با فایل فقط روی خدا حساب باز کن خیلی خیلی عالیه و هر بار که گوش میدم درکم بیشتر میشه.

        به خداوندبزرگ میسپارمت دوست ارزشمندم و آرزوی بهترین ها رو دارم واست.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: