اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد عباس منش عزیز، مریم جان شایسته و همه دوستان.
استاد قشنگم اول از همه باید تشکر ویژه کنم بابت فایلهای توحیدیتون که واقعا احساسی رو که در وجود آدم ایجاد میکنه قابل توصیف نیست.
من عاشق تک تک فایل های داخل سایت هستم چه فایل های هدیه وچه محصولاتی که خرید کردم اما صدها برابر بیشتر عاشق فایلهای توحیدی هستم حتی اگه هزار بار هم گوششون کنم باز تشنه تر ومشتاق تر میشم به شنیدنشون نمیدونم انگار یه جوری جنسشون ناب تر مخصوصا این فایل که آخرش هم اون کلیپ زیبا رو گذاشته بودید بی نظیر بود
خود من نیاز دارم هزاران بار گوشش کنم خیلی حال خوبی بهم داد این فایل، تصمیم دارم به امید خدا هر روز صبح این فایل رو گوش کنم
خلاصه اینکه از خدای مهربونم میخوام عمر با عزت و طولانی به شما استاد عزیز ما بده تا بیشتر کلام خدا رو به گوش ما برسونید .
راستی استاد تیشرت زیباتون هم که با کلاهتون ست بود خیلی بهتون میومد ماشالا .
و اما تجربیات خودم راجع به این موضوع تا جای که ذهنم یاری کنه به امید الله:
من حدود 10 سالی هست که گواهینامه رانندگی دارم و رانندگی میکنم میتونم بگم تقریبا همیشه با شروع نشستم برای رانندگی آیت الکرسی رو میخونم
واز وقتی هم که از استاد یاد گرفتم که این جمله تاکیدی ( خدایا مارو در زمان مناسب در مکان مناسب قرار بده) رو یاد گرفتم بعد این جمله رو بلافاصله میگم .
خداروشکر تا حالا هم هیچ وقت مشکلی برام پیش نیومده فقط یک بار که تنها بودم لاستیک ماشینم پنچر شد که همون لحظه که این اتفاق افتاد قبل از این که خودم متوجه بشم یه ماشین دیگه که دوتا جوون متشخص بودن بهم اطلاع دادن خودشون وایساده با این که کت و شلوار و لباس مرتب تنشون بود لاستیک منو تعویض کردن ورفتن ومن حتی یک دقیقه هم معطل نشدم خداروشکر
یا اینکه همیشه قبل از این که به مکان مورد نظرمون برسیم از خداوند درخواست جای پارک مناسب میکنم و تقریبا همیشه حتی تو مکانهای خیلی شلوغ هم برای ما جای پارک هست خداروشکر .
من دست پخت خوبی دارم خداروشکر ولی وقتی که مهمون داریم یا یادم هست که از خداوند کمک بگیرم تا غذام خوشمزه تر بشه به طور جادویی غذام خیلی خوشمزه تر از قبل میشه به طوری که حتی با گذشت زمان زیاد هم مهمون ها هنوز از طعم غذایی که خونه ما خوردن تعریف میکن.
در پناه خدای مهربونم باشید استاد عزیز و دوستان بی نظیر سایت
راستی استاد اگه براتون مقدور یه لایو بزارید خیلی دلم تنگ شده به طور زنده ببینمتون خیلی وقت لایو نداشتیم .
سلام خدمت استاد توحیدی و ابراهیمی که خواست وشد ابراهیم خدا،خواست و شد بنده ی ناب خدا،خواست و شد پیامبر زمانه که خیلی راحت داره کلام خدا رو منتقل میکنه و اون قدری شیرین و جذابه که هر چقدر میشنوی سرمست تر میشی!!!
استاد امروز از ته دلم به حال و احساس نابتون با خدا،به نزدیکی و خلوص نیتتون،به تکیه کردنتون در هر حالی به خودش با همه ی توانایی هاتون،غبطه خوردم!!!غبطه خوردم به این احساس پاک و خدایی تون،به این درجه از ایمان و توکل،به اعتقادتون که در عمل نشون میدین،به اینکه برای هر کاری از خدا هدایت میخوایین،برای در لحظه لحظه بودنتون با خدا،برای اینکه فکر کنم تمام روز رو دارین با خدا صحبت می کنید،برای اینکه فوق العاده وصله وصلید،برای این ایمانی که نه روزمرگی و شهرت و نه اعتبار و ثروت شما رو از بودن در این مسیر دور نمیکنه!!!برای حال خوبتون امروز غبطه خوردم،برای این خشوع و تواضع،برای شنیدن صدای خدا در هر لحظه،برای اینکه از خدا خواستید ابراهیمش باشید و شدید و خوشا به سعادتتون که سعی و تلاش هاتون نتیجه داده و شدید استادی که تک تک شاگردان و دانشجویانش آرزوی رسیدن به این درجه از خلوص و ایمان رو دارند…
چقدر زیبا و رسا پیام خدا رو انتقال دادین ،چقدر کاره ما رو راحت تر می کنید که میگین اگه من!بتونم تو هر کاری از خدا هدایت بخوام،اگه روزمرگی ها منو از مسیر درست دور نکنه،اگه دستمو بزارم تو دست خدا!!!همه ی کارها آسون میشه ولی چی میشه که من مغرور میشم و میگم خودم!!!!خودم!!!
چرا با این راهکار ساده،تمام امورات زندگی رو نسپارم بهش!؟
چقدر مسئله های سخت زندگی رو برامون آسون می کنید!!!
چقدر بار سنگین همه چی رو از رو دوشمون بر میدارید استاد با دادن این آگاهی ها!؟که هیچی سخت نیست !!!اگه از خدا برای انجام هر کاری هدایت بخواییم…
استاد از دیروز چندین بار این فایل رو گوش کردم و اشک ریختم از اینکه چقدر سخت کردیم همه چی رو برای خودمون با داشتن چنین خدایی…
من اگه از سره راه خدا کنار برم و اجازه بدم خدا برام همه ی کارها رو آسون میکنه…
اوایل شروع کارم همین حس اولین رانندگی رو داشتم!!!دائم از خودش کمک میخواستم،دائم میگفتم اگه تو کمکم نکنی من هیچی نیستم ولی بقول خودتون وقتی مهارتت بیشتر میشه انگار میگی دیگه خودم بلدم و کمک نمیخوام مثل کودکی که تا دوران ابتدایی وابسته ی پدر و مادرش هست و برای انجام هر کاری کمک میخواد و اجازه میگیره ولی بعده ورود به دوره ی راهنمایی منم منم هاش شروع میشه!من امروز فهمیدم در پیشگاه خدا باید همیشه بچه دبستانی باشم!!!ازش بخوام و کمک بگیرم تا بهم داده بشه!!!
ممنون از شما استاد عزیز که هر روز ما رو به این خدای بسیار بخشنده،نزدیکتر میکنید…
استاد جان!همیشه این جور فایل ها رو صوتی گوش میدم ولی احساس شما رو باشنیدن این فایل توحیدی،بیشتر حس کردم و دوباره فایل تصویری رو دانلود کردم!بخش های آخره فایل یه حس فوق العاده ایی داشتین که انگار فقط کلام خدا بود که از زبانتان جاری میشد و شما در حال عجیبی بودید و من این حس رو درک کردم و چقدر اشک ریختم از این نزدیکی تون بخدا!!!من خودم هر وقت حالم عالی باشه یه متن نوشته ی عالی یا یه آهنگ خاص میزارم و گوش میدم و اون لحظه فکر میکنم من و خدا باهمیم و هیچ فاصله ای بین ما نیست من توی این فایل این احساس رو از شما گرفتم و چقدر تحسینتون کردم که به این درجه از عرفان و خداشناسی و خود شناسی رسیدین و دعای آخره فایل،حس و حال کامل شما رو انتقال داد…
مانا باشید استاد که مارو با این خدای بسیار مهربان آشتی دادید…
اولین بار که در مورد دریافت الهامات شنیدم برام یکی از جدیدترین موضوعات بود .. نه اینکه گارد بگیرم ولی جذاب بود و بنظرم جالب بود
انگار اینجوری فک میکردم که از اون مدل ارتباط با خدا که چیزی گیرم نیومد و حسی نبود.. یه مدت اینجوری فک کنم ، ضرری نداره که، شاید خوشمم بیاد
واقعا حس زیباییه که سعی کنیم «آگاهانه» خودمون رو در مدار خداوند قرار بدیم تا صدای نجواهای الهی از شیطانی بلندتر بشه و اینجوری هدایت رو دریافت کنیم
1-بپذیریم که ما لایق دریافت الهامات خدا هستیم . چون ما افریده خدا هستیم و ما رو رها نکرده و با ما صحبت میکنه
2-بپذیریم که چیزی از خودمون نداریم،هر آنچه هست از خداست و دانشی که ما داریم در برابر خداوند دانا ذره ای نیس . پس بسپریم به خدا که با علم خودش ما رو پیش ببره نه اینکه به خودمون غره بشیم
من معنی «ایاک نعبد و ایاک نستعین/ اهدنا الصراط المستقیم» رو از فایل توحید عملی 2 یاد گرفتم و چقدر زیبا توضیحش میدین .. که همیشه خودمون رو نیازمند خدا بدونیم ، که واقعا بدون راهنمایی و هدایت خدا نمیتونیم موفق بشیم
سلام به خانم شایسته عزیزم که این روزا همش دارم تحسینش میکنم( در ادامه میگم…)
سلام به همه دوستایی که این کامنت رو میخونن و در این فضای بهشتی دارن از لحظه لحظه هاشون لذت میبرن.
اول اینکه استاد واقعاً لذت بردم که از راه دور چقدر با محبت و مهربون از تجربیاتتون برای خواهرتون گفتین و چقدر باعث دلگرمیش شدین و صد در صد کلی تشویق و تحسینش کردین که ادامه بده.
من میدونم که خواهرتون خیلی خوشحاله از وجود برادری مثل شما .
و خداروشکر برای تکنولوژی که اصلا فاصله معنا نداره …
ازتون ممنونم برای تیکه اخر فایل چقدر دلنشین بود
لبَّیک اللّهمّ لبَّیک، لبَّیک لا شریک لک لبَّیک، إنّ الحمد و النّعمه لک و الملک، لا شریک لک لبَّیک.
گوش بهفرمانم و بهسوی تو میشتابم، خدایا گوش بهفرمانم و بهسوی تو میشتابم، هیچ چیزی همتای تو نیست، گوش بهفرمانم و بهسوی تو میشتابم، فقط تو هستی که سزاوار ستایش و بزرگی هستی، تمام نعمتها از جانب توست، همه چیز به تو تعلق دارد و تو بر همه چیز مسلط هستی، هیچ چیزی همتای تو نیست، گوش بهفرمانم و بهسوی تو میشتابم.
و یه تصویر دیگه توی ذهنم ایجاد کرد (وقتی این جملات رو میشنیدم تصورم همش اون صحنه ای بود ک توی بچگی داخل تلویزیون میدیم چرخیدن به دور کعبه)
فقط اینبار بود که دلم هوایی شد اشک از چشمام میومد یه حسی میگفت اها اینه اون حسی ک از شنیدن این جملات فوق العاده باید بیاد تو ذهنت «توحید»
استاد راستش من دیروز یه سوال ذهنمو درگیر کرده بود
هدف امسالم رو برای 12 قدم احساس لیاقت بیشتر تعیین کردم.
هرروز از خدا داخل سایت هدایت میگرفتم
وخداروشکر ک چقد خدا قشنگ هدایت میکنه
خلاصه یه سوالی تو ذهنم بود ک اگه من بگم من توانا هستم ، من بااستعداد و باهوشم برای حس عزت نفس خب پس اینکه استاد داخل فایل توحید 10 گفتن من هیچ وقت خودمو انسان باهوش و با استعدادی نمیدونم بلکه میگم خدای من خدای خاصی هست
چی میشه… (واقعا تکامله دیگه میدونم قیمه هارو ریختم تو ماستا نوشتم و گفتم به قول سپیده عزیز در جواب به فرهاد در گفتگو با استاد همه جوابا تو سایت هست و خدا هدایتم میکنه داخل دفترم نوشتم و گفتم خدایا سوال از من جواب از تو دوستت دارم)
(البته من در اینده خودمو سرزنش نمیکنم بخاطر سوالام چون حتما وقتی بعدها کامنت های خودمو بخونم میگم آخه دختر اینم سوال بوده داشتی ولی خب من دارم تکامل طی میکنم و تا زمانی که مدارم بالا نره هرچی هم
یه جمله رو بشنوم درک نمیکنم… )
استاد راستش دیروز هدایت شده بودم به مصاحبه با شما قسمت 9 خدا گفت تو که همیشه عادت داری از نصفه شروع نکنی اینبارم برو از اولین قسمت شروع کن و جالبه اول فایل خودتون گفتین از قسمت اول نگاه کنید.
خلاصه من از قسمت اول شروع کردم پله پله
تا رسیدم قسمت 4 (و بله بعضی از دوستان در جوش و خروش بودن و من خنده م گرفته بود با خودم میگفتم استاد همه رو انداختی به جون هم
البته منم حدود 10 درصد و دقیقا بخاطر باورهای محدودم و گذشته خودم مقاومت داشتم
اما بخاطر تجربیات چندسال گذشته م میدونستم درسته ولی اون قسمت تولید نجوای من داشت خودشو کتک میزد ) ک من اهمیت نمیدادم
خلاصه فایل 6 رو شنیدم
(چقدر مریم جان و شمارو تحسین کردم اصلا کیف کردم براتون استاد)
و چون داخل چکاپ فرکانسی کلی سوال که باز هم از خدا خواستم بگه تا من بنویسم سوالایی ک اون باورهای اشتباه و محدود منو میکشه بیرون… و جالبه تند تند میومد و من مینوشتم بدخط … وقتی رفتم ک جواب بدم میگفتم وای زهرا اینارو صدسال دیگه هم خودت نمیتونستی بگی…
دیروز یه سوال بزرگ و چالشی دیگه هم بیرون اومد،
نوشتم زهرا تاحالا روی چه کسایی حساب کردی و چه نتیجه ای گرفتی
(خلاصه از من گریه از خدا بغل با محبت )
میگفتم وای من تمام این مدت روی هرکی حساب کردم روی هرچی حساب کردم خورده تو دیوار از آدم تا پول و کارو….
گریه م برای این بود ک خدایا تو دیگه کی هستی میدیدی من دارم شرک میورزم ولی باز با مهربونی منو از بینهایت خطراتی ک هرلحظه منو و هرکسی رو تهدید میکنه از هر اتفاقی تو نجاتم دادی و مراقبم بودی
و همش میگفتی توهم یه روز سربراه میشی…
امروز هم که این فایل، قبل از پلی شدن بهم گفت ببین با جون و دل گوش کن ک جواب تمام سوالات چند روز گذشته داخلشه.
استاد من هروقت از خدا خواستم منو دربهترین زمان و بهترین مکان قراربده
برام معجزه کرده.
ولی هربار عقل کل بازی دراوردم از کاری ک اصلا صد درصد منطق میگفت این کلش سوده چنان ضررهای مالی و روحی میدادم ک نگو و نپرس.
امروز همش میگفتم خدایا ارتباط با تو از ادما راحتتره
تو حتی خیلی راحتتر از یه مادرکه با فرزندش ارتباط برقرار میکنه ، با من در ارتباطی
و جالبه من سال های خیلی خیلی زیادی با این حس حرف میزدم میگفتم جواب میشنیدم و دوباره اون میگفت من جواب میدادم
و هروقت تو این حالو هوا بودم انگار روی کره زمین نبودم اصلا ی حس عجیبی بود
اما بعداز اون همه وقت الان درک میکنم ک خدا بوده.
یادمه پدرم همیشه بهمون میگفت از بچگی،
خدا اینقدر با بنده هاش مهربونه ک هر بنده ای فکر میکنه این خدا فقط خدای منه و بجز من بنده دیگه ای نداره….
وقتی کامنت هارو میخونم این جمله پدرم بارها و بارها تکرار میشه
و درسته همه فکر میکنن خدا فقط همون یه بنده رو داره…..
محبوب ترین فایل های سایت برای من مجموعه فایل های «توحید عملی» بوده و هست
همیشه در بهترین شرایط هر مدل فایلی که نیازم بوده روی سایت اومده .. این فایل روزیکه اومد روی سایت بلافاصله دانلود کردم .. اما نمیدونم حسم میگفت جلسه 17 احساس لیاقت رو گوش بدم ..
تا رسید به امشب.. درست وقتی که جو گیر شده بودم توی یه موضوعی و اصطلاحا خودمو خدایگان اون مورد می دونستم! .. کف کردم از این فایل انصافا .. انگار دقیقا مخاطب من بودم ..
واقعا چرا انسان اینقدر فراموشکاره؟ چرا اینقدر میل به سرکشی زیاده ؟ .. اونم من که هرروز روی خودم کار میکنم و روزی رو جدا از سایت و فایل ها نبودم حتی توی مسافرت ..
واقعا خدا چقدر خوب ما رو میشناسه که در قرآن هم اومده انسان فراموشکاره.. این ما هستیم که بهمون بر میخوره یا ادعای «همه چیز دانی» داریم..
چقدر این فایل برای من تلنگر بزرگی بود که یادم بیاد که مخلوقم .. هر آنچه دارم از استعداد و توانایی تا مادیات و حتی خودم، همه اعتبارش از خداست و از طرف خداست .. مراقب باشم که همیشه ازش راهنمایی و هدایت بخوام تا به بهترین ها ورود کنم و ایمن باشم ، نه اینکه به خودم یا به دیگران تکیه کنم
استاد عزیزم واقعا سپاسگزارم بابت این فایل که واقعا در زمان درست رو سایت قرار گرفت.
از دیشب که خواهرم گفت توحید عملی 11 رو سایت قرار گرفته بارها گوش دادم این فایل رو نوشتم و نوشتم تو دفترم و فکر کردم و مثال آوردم برای خودم برای تک تک موضوعاتی که توی فایل صحبت کردین احساسم الان بی نظیره طوری که فک میکنم خدا در آغوشم گرفته
دیروز داشتم به خواهرم میگفتم دیگه غذاهام مثل قبل خوشمزه نیست، و ایشون گفتن که به خاطر اینه که فکرت درگیر کنکور هستش، ولی جواب درستش اینه که اوایل که شروع به آشپزی کردم برای هر قدم از خدا کمک خواستم، و رها بودم که الان چیکار کنم، ولی الان نه، دیگه خودم بلدم من می دونم من تجربه دارم دیگه نمی پرسم چیکار کنم خوشمزه بشه، آسون تر بشه و … نتیجه هم که معلومه
و یادمه دوران امتحانات نهایی مدرسه برای هر کتابی که منم منم کردم و گفتم خودم بلدم نمرهم اصلا برام قابل قبول نبود و برای هر کتابی که گفتم خدایا کمکم کن هدایتم کن قشنگ نشون داد که فلان قسمت کتاب رو بخون و حتی سر جلسه امتحان یادمه هر چی گفت بنویس و نوشتم و نمره کامل گرفتم
خدایا من اگه تو کمکم نکنی هیچی نیستم اگه تو راه رو بهم نشون ندی هیچی بلد نیستم، خدایا بهم بگو کی چه کاری رو انجام بدم
میزان دریافت هدایت های خداوند
*1.چقدر ما باور داریم لیاقت دریافت الهامات خدا رو داریم، اینجا یکی از پاشنه های آشیلمه که تا یه اشتباه میکنم شیطان میاد میگه تو دیگه لیاقت دریافت نداری، ولی خدا همیشه میاد و میگه صد بار اگه توبه شکستی باز آ ، در من همیشه به روی تو بازه و همواره لایق دریافت الهامات و نعمات بی انتهای من هستی(خداوند بر خودش واجب کرده هدایتم کنه فارغ از اینکه چقدر مسیر رو اشتباه رفتم)
2.پذیرش اینکه من هیچی نمی دونم، چون وقتی میگی من حالیمه داری میگی خدایا من به تو نیازی ندارم. این رو در هر لحظه و برای هر کاری، هر کاری بگم خدایا من بدون هدایت تو هیچی نیستم خودت به راه درست به شیوه درست هدایتم کن که من سخت نیازمند تو هستم پروردگارم، من آمادهم
(همواره داریم الهامات رو دریافت میکنیم در مورد هر موضوعی، و زمانی دریافت میکنیم که در فرکانس مناسب قرار بگیریم
به همون اندازه که در مقابل خداوند خاشع هستید به همون اندازه در مقابل غیرخداوند اعتماد به نفس داری، و باج نمیدی به غیر خداوند، هر چقدر در مقابل خداوند بگی نمی دونم بیشتر الهامات رو دریافت میکنی، قلبت بازتر و هدایت ها دقیقتره، وقتی رو شونه خدا میشینی اعتماد به نفست میچسبه به سقف، چون می دونی در زمان درست میگه بهت چه مسیری رو بری) به خدا قسم این جملات گنجه باید هر روز تکرار و یادآوری بشه
استاد عزیز وقتی برای اولین بار تو دوره 12 قدم اصطلاح روی شونه خدا نشستن رو به کار بردین خیلی لذت بردم ازش، اونجا که گفتین رو دوش خداوند بشینم اجازه بدم من رو به بهترین ها هدایتم کنه نه اینکه بزنم پس کلهش حالا اینوری برو نه اون وری، باید بپذیرم اون میدونه کجا بره.
به خدا قسم اگه به هر موفقیتی در زندگیم رسیدم اگه هر جا آسونی بوده اونجا بوده که رها کردم و اجازه دادم خدا هدایتم کنه، و اگه سختی بوده به خاطر باور نکردن خودم بوده، حتی تو شرایط سخت هم وقتی میگفتم خدایا کمکم کن، خدا هر بار دست هاش رو الهاماتش رو فرستاد برام اما من مقاومت کردم من گوش ندادم برای همین تو سختی موندم.
امسال رو شاید به ظاهر برای حل مسئله کنکور شروع کردم اما از همون لحظه که از دانشگاه درخواست مرخصی دادم به خدا گفتم خدایا اصلا مسئله من کنکور نیست من میخوام تو این مسیر به درک بهتری از تو برسم هر لحظه لذت بردن رو با تو یاد بگیرم، هدایت هات رو واضحتر ببینم، و ببینم چطور مسیر رو برام آسون میکنی، و وقتی باورش کردم جوری هدایتم کرد که که هیچوقت فکرش رو نمی کردم انقدر مسیر آسون شده که بارها به خودم گفتم که یه جای کار میلنگه خب این هم اشتباه، چون اگه آسون شد به خاطر این بود که من درخواست کردم و مطمئن بودم هدایت میشم هر بار آسون شد گفتم خدایا از این هم آسون ترش کن. و به قول شما استاد عزیزم اینکه من اجازه دادم خدا پیش ببره و فرمون رو دستش دادم رها کردم
باید پارو نزد وا داد !
باید دل رو به دریا داد !
خودش می بردت هر جا دلش خواست …
به هر جا برد بدون ساحل همونجاست …
چرا بعضی مواقع توی یه سری موارد دیر هدایت میشم؟ شاید به این خاطر که فک میکنم خودم بلدم یا (فک میکنم راهحلی که برای مسائل گذشته جواب داده هم برای مسئله امروز جواب میده.) این جمله هدایت امروز من بود چون مدتیه دارم خواب های تکراری می بینم و راهحلی که دفعه قبل تو خواب جواب داده اینبار تغییر کرده و جوابگو نیست و خدا این مدت داشته این رو بهم میگفت و من نمی فهمیدم، در حالیکه راه حل قبلی هم حتی تو خواب خدا نشونم داد(باید اینو تکرار کنم، به جای اینکه بگم من یه سری راه حل بلدم برای حل مسائلم، همون اول بگم خدایا اون راهحلم تو به من گفتی من هیچی نمی دونم تو می دونی تو بگو)
قدم اول احساس عجز(این احساس عجز توی دعای کمیل حضرت علی خیلی مشهود که یکی از فایل هایی هست که من بشدت عاشقشم و با هربار گوش دادن بهش احساس میکنم هزاران قدم به خدا نزدیکترم))
خدایا من هیچی نیستم خدایا من هیچی نیستم و هر چی که هستم و دارم تو بهم دادی مغز من رو هوش من رو ، محبوبیت من رو ، توانایی هام رو همه و همه تو بهم دادی
تو تنهایی هام تو باهام بودی، هر جا مسیر تاریک بود تو برام نور شدی تو پدر شدی مادر شدی، غذا شدی، هوا شدی تو همه چی من شدی، خدایا از تو می خوام هر لحظهم رو با یادت پر کنی، پروردگارا مرا به بارگاه قرب خویش نزدیک کن و رحمتت رو نصیبم کن.
استاد عزیزم واقعا ازتون سپاسگزارمممممم به خاطر این فایل فایل بی نظیر
به نام الله یکتا ، خدایی که هر آنچه دارم از اوست..
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز
استاد هر لحظه این فایل برای من آماده شده بود ، میخوام از تجربیاتم بگم براتون .. یکی از دلایلی هم که الان اومدم کامنت بنویسم این بود که دوستی یه موضوعی رو برام تعریف کرد که برای من ناخواسته بود ، و ذهنم رو درگیر خودش کرده بود ، گفتم بهترین راه کنترل ذهن و متمرکز شدن رو اهداف خودم اینه که بیام کامنت بنویسم و غرق در یادآوری الطاف خداوند به خودم بشم و ذهنم رو کنترل کنم .
استاد عزیزم به لطف خدای متعال بعد از دوره احساس لیاقت درهای جدیدی به روی ما باز شد ، من و همسرم مشغول ران کردن شغلمون هستیم و حسابی ذهنمون درگیرش هست … با دوره احساس لیاقت کلی از باگهامون پیدا شد مثل اینکه فقط رو نقاط قوت متمرکز بشیم ، خودمون رو برای رسیدن به کوچکترین هدف تشویق کنیم، مقایسه نکنیم ، برای بدن خودمون ارزش قائل باشیم و شبانه روز بدون خواب و استراحت مشغول کار نشیم و و و و ….. هزاران نکنه دیگه… که برامون بسیار با ارزش و مفید بود . ما هنوز به درآمد با ثبات نرسیدیم گاهی هست گاهی نیست و همیشه این استرس درآمد نمیزاشت که با خیال راحت متمرکز رو کارمون بشیم ( البته بگم که هر دو عاشقانه شغلشون رو دوست داریم و هر روز کلی احساس خوب داریم وقتی مشغول کار هستیم )
خلاصه که در حین دوره احساس لیاقت یه سری نتایج داشت ظهور میکرد ، مثل یه درآمد ثابت هر چند زیاد نبود ولی خیلی کمک کننده بود که ما با قدرت بیشتر کارمون رو ادامه بدیم … مسافرت رفتیم بعد از چند سال که من خیلی بهش نیاز داشتم از اون مسافرت های فوق العاده هتل بینظیر و زیبا آرامش و کلی گشت و گذار تازه با هزینه کم … کلی نکات جدید تو کار یاد گرفتیم ، .. و همینطور اتفاقات خوب داشت رخ میداد…
تا اینکه شرایط عالی پیش اومد که بعد از 10 سال ما بتونیم ماشینمون رو عوض کنیم و ماشین خارجی بسیار زیبا بگیریم …. ما این ماشین رو ثبت نام کردیم و قرار بود کمپانی خودرو یه تاریخی رو اعلام کنه وتو یه مهلت 15 روزه ما پول رو واریز کنیم و ماشین رو تحویل بگیریم . اون خانمی که باید با ما تماس میگرفت ظاهرا زنگ زده بوده و موبایل همسرم آنتن نداده و ایشون فراموش کرده و درست 3 روز قبل از اتمام موعد تحویل به ما زنگ زد و گفت پول رو بریزین …. اونم روز چهارشنبه بعد از ظهر بود و من گوشی رو گرفتم و بهش گفتم چطور من تو روز تعطیل باید پول رو جور کنم و باهاش یکم بحث کردم که چرا به ما دیر زنگ زده و اون گفت که گوشی شما آنتن نداشته….
ما پولی که برای ماشین باید پرداخت میکردیم رو جایی سرمایه گذری کرده بودیم که حداقل یک هفته زمان میخواستیم تا بتونیم پول رو منتقل کنیم .
چند دقیقه فکر کردیم با همسرم و گفتیم اشکال نداره فوقش اینه که برای سال بعد مجدد ثبت نام میکنیم … ولی من از نه دل اون ماشین زیبا رو به خودم وعده داده بودم … به همسرم گفتم که نگران نباش اگر قرار باشه ما ماشین رو تحویل بگیریم تو همین 3 روز خدا برامون جورش میکنه ….
استاد سه روز که نه خدای بیهمتا و بخشنده تو دو روز پول رو برامون جور کرد خودم باورم نمیشد، کاملا معجزه بود …. هیچ وقت اون روزها رو یادم نمیره اسفند پارسال بود، همین یه ماه پیش …
چقدر هر روز که سوار ماشین زیبا میشم خداروشکر میکنم .
ولی استاد براتون بگم که من قبلا با تمام معجزاتی که تو زندگی میدیدم ته دلم یه غروری داشتم که به راحتی نعمتهای خدا رو نمیپذیرفتم، همش برای هر نعمت و فرصت جدیدی که جلو روم قرار میگرفت من پسش میزدم و میگفتم نه من باید خودم با تلاش خودم پولش رو بسازم و بعد که موفقیت خودم رو دیدم … حالا ماشین رو عوض میکنم و خونه رو عوض میکنم و ….
بارها فرصت برام پیش اومد که با دارایی که داشتم حتی خونمون رو هم بزرگتر کنیم ولی من همش میگفتم نه باید خودم پول بسازم و بعدا خودم با پولی که خودم ساختم بیام خونه رو بزرگ کنم و اون دارایی اصلا نفهمیدیم کجا مصرف شد و رفت و دیگه نبود ( خدایا من رو ببخش ، چقدر من من کرده بودم ، با تمام وجود پشیمونم از اینکه احساس کردم خودم کسی هستم و چقدر رو توانایی های خودم حساب کردم )
خدایا تو چقدر بخشنده ای
چند شب بعد از تحویل گرفتن ماشین بود که مشغول کار بودم دوباره اون حس منیت داشت بهم غلبه میکرد…کار رو ول کردم شروع کردم به نوشتن شکر گزاری، چون با تمام اتفاقات خوب و معجزات ته حالم یه جوری بود انگار خوب نبودم ، داشتم شکرگزاری مینوشتم که به احساس خوب برسم … همینجور که نعمتها رو میشمردم . صدای خدارو شنیدم .. بهم گفت که تو داری تقلا میکنی، تو تسلیم من نیستی …. این منم که دارم به تو نعمت و فرصت میدم ، دست از تقلا بردار
یه لحظه به خودم اومدم و تمام اتفاقات چند ماه و چند سال پیش اومد جلوی چشام …. یه آگاهی بود … داشتم مرور میکردم که این من نبودم که از فرهنگ غلط مذهبی بیرون اومدم و به آگاهی رسیدم ، این خدا بود که من رو آورد … این من نبودم که ذهنیتم در مورد مذهب و خدا و این دنیا و دنیا عوض شده بود ، این خدا بود که منو تغییر داد… این من نبودم که استعفا داده بودم و در خودم توانایی میدیدم برای انجام شغل مورد علاقه ام … این خدا بود که هدایتم کرده بود… اینها هیچکدوم من نبودم … من نبودم که از نوکر دیگران بودن به شغل آزاد اومده بودم این خدا بود …. این من نبودم که احساس لیاقت کردم که میتونم به خواسته هام برسم … این خدا بود که هدایتم کرد که احساس لیاقت داشته باشم ….
خدایا تمام این مدت چقدر احساس میکردم که توحیدی هستم و به به چه پیشرفتی دارم میکنم تو زندگی و به توحیدی بودنم هم مغرور بودم …. ولی من از آدمهای دیگه از بنده های خدا و بتهایی که ساخته بودم دور شده بودم به جای اینکه به تو برسم به خودم رسیده بودم ، حالا باید بت خودم رو میشکستم و از خودم به تو میرسیدم… آگاهی این مسئله مثل رعد و برق تو یه لحظه اتفاق افتاد … خدایا شکرت هزاران مرتبه شکرت برای این آگاهی …
آنان که هر لحظه به خدا ایمان میآورند… هر لحظه …
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم… من رو به راه راست هدایت کن راه کسانی که به اونها نعمت داده ای
خدایا توفیق بندگی کردن رو به من بده و هر لحظه هدایتم کن
استاد درک این فایل سالها زمان میبره … انشالله که خدا کمک کنه در عمل بتونم ازش استفاده کنم ، براتون آرزوی سلامتی دارم .
واقعا این کلامت که ما نیومدیم تو این مسیر خود خدا بود که راه نشان داد ،و چقدر قشنگ می چینه همه چی رو کنار هم مهم مسیر تکامل روح منه چطوریش رو خدا می دونه من مگه می دونستم استاد عباس منش نامی هست اون خودش دست منو گرفت آورد تو این سایت الهی
ماشین جدید مبارکتون باشه انشالله همیشه شاد و سلامت باشید
ممنون و سپاسگزار برای این کامنت زیباتون خواهر قشنگم
چقدر فایل خوبی بود، وقتی دیدم فایل جدید فایل توحید عملیه اصن گل از گلم شکفت:) عاشق این فایلای توحید عملی هستم و چقدر لذت بردم از کلمه به کلمه ش… وای اون آخرش، با اون آهنگ، اون لبیک ها، تصاویر… چنان غلیان احساساتی داشتم که قابل وصف نیست، اشکم همینجوری سرازیر بود و به شدت احساس سپاسگزاری و خوشحالی و اپرشییشن داشتم از این سعادت که تونستم همچین مفاهیمی رو ببینم و درک کنم
این توضیح استاد چقدر خوب بود، که قاطی نکنیم تواضع در برابر خدا رو با احساس منفی بلد نبودن و نا آگاهی و اینا:
هر چقدر که من در مقابل خداوند، بگم نمیدونم، بیشتر از الهامات خداوند دریافت میکنم، قلبم بازتره، و به همون نسبت هم زندگی بهتر و راحت تری دارم چه تعبیر قشنگیه!!! ینی یه تقلب خیلی عالی بهمون رسوند استاد:)) حالا تقلب نه، کلید، اگه همیشه حواسمون به این تعبیر و این فرمول باشه چه نتایجی میتونیم ازش بگیریم.
وقتی بدونیم خدا کمکمون میکنه، احساس گیر کردن نمیکنیم تو هیچ مسئله ای
وای وای این که واسه خود من بارها پیش اومده، ینی یه مسئله ی ساده ای حتی، وقتی اصن حواست نیست که بابا من میتونم تو همینم از خدا کمک بگیرم، بعد هی فقط رو خودت حساب میکنی، راهایی که از قبل بلد بودیم امتحان میکنیم، هی بیشتر گیر میکنیم، عین قاشق تو عسل:)) حالا الانا من وسطش یادم میفته که بابا بسپرم به خدا، از خدا براش کمک و راه حل بخوام… و بعد چنان به راحتی اون مسئله حل میشه که آدم میمونه متحیر
خداروشکر جدیدا بیشتر حواسم به این قضیه هست. تو مسائل کاری که خیلی وقتا یه مشکلایی برای بعضی پرونده ها پیش میاد، دیگه پنیک نمیکنم، از همون اول میگم خدا هست، اینو میسپرم به خدا و میدونم به بهترین شکل پیش میره… و واقعا همین میشه:)
مثالهاتون عالیه استاد، خیلی ملموس و قابل درک و فهمه
وای اون مثال چت جی پی تی قشنگ برای من بود:)) ما خب تو کارمون خیلی از چت جی پی تی استفاده میکنیم، برای ادیت و بهبود انواع نامه هایی که مینویسیم، اتفاقا جدیدا همین حالت برای من پیش اومده که انگار دیگه چت جی پی تی هم مثل قبلنا قشنگ و درست جواب نمیده، و الان میفهمم دلیلشو… من اصلا حواسم نبود که آگاهانه در ذهن داشته باشم که چت جی پی تی هم از دستای خداست، که موقع استفاده از اون هم اول از خدا بخوام که اون درست برام کار کنه… خدایا چقدر توحید قشنگه و چقدر میتونه در عین سادگی پیچیده باشه، یا شرک چقدر راحت و مخفی و بی سر و صدا میاد یواشکی خودشو یه گوشه ی ذهن جا میده!
خدایا شکرت برای این آگاهی های نابی که استاد توحیدیمون رایگان در اختیارمون میذاره
فقط کافیه حواسمون باشه همه چی رو صرفا از خدا بخوایم، همه چی رو از خدا بدونیم، بعد اون زندگی راحتی که استاد میگه تجربه میکنیم، که در تمام جنبه ها زندگیمون خیلی راحت پیش بره، تو بحث سلامتی، روابط، کاری، مالی… بدون اینکه زجری بکشیم براشون (نه اینکه کاری نکنیم ها، زجری نکشیم)
به خاطر اینکه فرمون رو دادیم دست خدا
خدایا کمکم کن همیشه یادم باشه و حواسم باشه فرمونو بدم دست تو، هوا برم نداره بگم نه خودم بلدم
تا آدم ها و موقعیت ها و شرایط خوب تو زندگیم وارد بشه
و این به معنای اعتماد به نفس پایین نیست، این فقط در مقابل خداست، جایگاه ما و جایگاه خدا
و اتفاقا هرچی جلوی خدا خاشع تر باشیم، جلوی دیگران سرمون بالاتره
خدایا شکرت، من که احساس میکنم اون موقعیت ها و شرایط خوب و البته آدمهای خوب خیلی نزدیکن، که بیان تو زندگیم، البته که همین الانم خیلی اومده تو زندگیم، ولی اون موقعیت آنچنانی و پروموشن و پیشرفت رو دارم حس میکنم که بهم نزدیکه
چقدر قشنگ میشه روزمون وقتی هرروز با این آیه ها شروع بشه
ایاک نعبد و ایاک نستعین
اهدنا الصراط المستقیم
صراط الذین انعمت علیهم
غیر المغضوب علیهم و لا الضالین
خدایا شکرت
وای این مثال درس خوندن و امتحان دادن، الان که میخوام چندهفته دیگه آیلتس بدم:)
من اینو تجربه هم کردم، سری قبلی هم که آیلتس دادم سال 2019 همین قانون رو حالا با درک اونموقعم تجربه کردم، اون موقع ها بیشتر تجسم رو بلد بودم و بارها تجسم کردم که مثلا تو اسپیکینگ همون موضوعی که تمرین کردم، از همون سوال میاد، و چندتا موضوع بیشتر رو کار نکردم… وای وقتی اگزمینر سوالش رو پرسید ناخودآگاه لبخند زدم از ذوقی که کردم، همون موضوعی که روز قبلش تمرین کرده بودم همون رو پرسید و عالی دادم امتحانمو
حالا این سری هم حتما همینطور خواهد شد و بهتر، حتما بهتر، چون این دفه اون ایمان قویتر و از خدا خواستن هم هست
خدایا شکرت برای هدایتت
خدایا شکرت برای ربوبیتت
خدایا شکرت برای ظرفم و سعادتم در دریافت این آگاهی ها
وای فقط آخر فایل… چقدر لحنش زیبا و روحانی و دلنشینه
یاد چند روز پیش افتادم که خسوف کامل داشتیم اینجا تو کانادا و آمریکا
اون لحظه که ساعت 3 بعد از ظهر یه دفه همه جا تاریک شد… اونم یه لحظه ی روحانی ای بود، یه احساس عجیبی داشت، حضور خدا و قدرت خدا رو انگار آدم بیشتر و از نزدیک تر حس میکرد
نسیم جان چقدر من دید گاه های شما رو دوست دارم چقدر زیبا می نویسید انشالله امتحان رو عااالی قبول میشید چه سعادتی داشتند بچه های آمریکا و کانادا که خسوف زیبا رو تجربه کردند اینکه همه چی با نظم و قدرت الهی در جریانه همه چی سر جای خودش ،دل آدم قرص میشه به نیرویی که چقدر زیبا همه چی رو هدایت میکنه
جلل خالق این فایل دقیقا برای خود من انگار استاد آماده کرده بودن ،منم دقیقا این روزا درگیر رانندگی هستم و شرایطم تقریبا شبیه خواهر استاد هست چقد کمکم کرد چقد بهم یادآوری کرد و بهم نکات مهمی رو گوش زد کرد
اما دلم میخواد از تجربه های بگم
من مدت ها پیش خیلی دنبال این بودم که از شهر دیگه ای انتقالی بگیرم و بیام شهر خودمون شاید باورتون نشه به هر دری زدم به هر در هان به همه کسی رو زدم برای اینکه انتقالی بگیرم حتی روی یه آدمی که خیلی پست و مقام داشت و بقولی گردن کلفت بودم هم رو زدیم به عنوان امید آخر اما اونم نشد حقیقتا اون لحظات همش میگفتم خدایا آخه چطور ممکنه تو این کارو بکنی دقیقا همون شبی که اون آدم هم گفت نه ناراحت شدم و اومدم و یادمه نوشتم که خدایا منو ببخش من ناتوانم خدایا من به همه رو زدم از همه خواستم جز تو سپردمش بخودت شاید باورتون نشه فردا شبش همون آدم و چندتای دیگه هم زنگ زدن و گفتند که باشه انجامش میدم ومن الان خداروشکر اومدم شهرمون
یا اینکه من دستپختم خیلی خوبه حتی یادم روزای که خیلی مهمون داریم یا اینکه برای خیرات یا هرچیزی به تعداد زیاد غذا درست میکنم همش تو دلم از خدا کمک میخوام و به شدت اون غذا عالی و فوقالعاده عالی میشه اما همون غذا رو وقتی برای خودمون میخوام درست کنم میگم من که بلدم یه غروری هم میگیرتم ک دیگه میدونم و واقعا غذا اصلا خوب نمیشه
یا بگم از اینکه جاهای ک روی همه حساب کردم و همه پشتمو خالی کردن این روزا عجیب به این کلیپ احتیاج داشتم و عجیب تر اینکه دقیقا برای خود خود من بوده این کلیپ اگر هدایت و هم کلامی خدا نیست پس چیه؟؟ الهی شکرت خدا جون شکرت که هرلحظه هوامو داری و هدایت ام میکنی
یقینا این سایت از اول تا آخرش هدایتی بوده و تمام فایل هایی هم ک درونش قرار داده میشه بر اساس هدایت و کسانی در سایت هستند از افراد خیلی خاص جامعه هستند افرادی ک جرات کردن ابراهیم گونه شک کنند ب چیزهایی ک از اجدادشان بهشون رسیده واقعا ک جرات میخاد و ترس فراوان داره اما خداروشکر ک ب لطف خودش تونستیم در راهی قدم بزاریم ک ترس داشت
خسته بودم به تهش رسیده بودم خداروشکر خستگی هم لطف خودشه
وقتی دوبار این فایل رو گوش دادم و سعی کردم در مقابل خدا خشوع داشته باشم برطور کاملا هدایتی ب جایی از قرآن رسیدم ک شگفت انگیز بود داشتم تو فکرم خاشع بودن بنابر تعریف استاد رو برا خودم باز میکردم ک ندایی بهم گفت میخای بهت بگم خاشع بودن یعنی جی یعنی این ک مثل زمینی ک کویری هس و بی نهایت تشنه آب است از سمت خدا تو هم کویری هستی ک بی نهایت محتاج و فقیر خیری هستی ک از الله ب تو برسه بهم گفت تو صفری اونه ک بی نهایته تو هیچی نمیدونی در حد صفر خداست ک همه چیز رو میدونه تو بلد نیستی خداست ک بلده
قرآن رو طبق روال هرروز بازکردم حالا ببینین ایه اول چی بود
از نشانه های او اینه ک زمان را خاشع میبینی پس هنگامی ک آب رو نازل میکنیم به جنبش در میآید
و رشد میکند همانا کسی که زنده میکند آن را زنده میکند مرده را همانا او به هر چیزی تواناست
چقدر زیبا هدا هدایتم کرد و باهام صحبت کرد از طریق ایه های قرآنش میگه ک اگر میخای من زندت کنم و رشد کنی باید خاشع باشی در مقابل من اگر هنوز ک فکر میکنی کاری از دستت برمیاد برو انجام بده اما اگر میخای من برات کارهارو انجام بدم باید بدونی ک تو هیچی نمیدونی بابد بدونی ک مثل کویری هستی ک ب خیری از من فقیری باید بدونی ک هیچی نمیدونی منم ک میدونم
آقا من اصلا میخام بهم بگن تنبل، اگر بهاش اینه ک منم مثل استاد همچین زندگی داشته باشم منم میخام تنبل باشم میخام خدا برام کارهارو انجام بده آقا من ک هرکاری از دستم برمیآمد انجام دادم نشد ک نشد
اصن همین هم لطف خداست برای بندگان خاصش خدا اگر میخاست من سمتش نیام کارهام رو جوری پیش میبرد ک فک کنم خودمم ک دارم انجام میدم اما خدایا شکرت بابت این ک بهم داری میفهمین ک بدون هیچم تویی ک کارهارو داری انجام میدی من هیچ کارم اونه ک همه کارس
جو برم نداشته باشه ک فک کنم من دارم انجام میدم خدایا شکرت ک بهم از طریق استاد ثابت کردی تویی ک داری انجام میدی
علم به قیامت (و لحظه وقوع آن) تنها به خدا باز می گردد. هیچ میوه ای از غلاف خود خارج نمی شود، و هیچ ماده ای باردار نمی گردد ووضع حمل نمی کند مگر به علم او. و آن روز که آنها را ندا می دهد کجایند همتایانی که برای من می پنداشتید؟! می گویند: « (پروردگارا! ) ما اعلام داشتیم که هیچ گواهی (بر گفته خود) نداریم. »
همه چیز ب علم اوست اکثریت مردم در توهم هستن ک دارن کار میکنند نمیدونم چی تو وجودم ک اجازه نمیدم ک اون کار کنه ایل هنوز فک میکنم من میتونم کاری کنم یا این ک از حرف مردم میترسم
انسان هرگز از درخواست نیکی (و نعمت) خسته نمی شود. و اگر شرّ و بدی به او رسد، بسیار مأیوس و نومید می گردد49
و هرگاه بعد از ناراحتی که به او رسیده رحمتی از سوی خود به او بچشانیم می گوید: «این بخاطر شایستگیو استحقاق من بوده، و گمان نمی کنم قیامت برپا شود. و (بفرض که قیامتی باشد، ) هرگاه به سوی پروردگارم بازگردانده شوم، برای من نزد او بهترین پاداش است. ما کافران را از اعمالی که انجام داده اند (بزودی) آگاه خواهیم کرد و از عذاب شدید به آنها می چشانیم50
و هرگاه به انسان (غافل و بی خبر) نعمت دهیم، روی می گرداندو با حال تکبّر (از حق) دور می شود. ولی هرگاه بدی (و مختصر ناراحتی) به او رسد، تقاضای فراوان و مستمر (برای برطرف شدن آن) دارد. 51
خدا در این آیاتش داره بهمون میگه یادت بمونه ک این روزها تشنه خیر بودی از سمت من و موقعی حیر بهتدرسید یادت باشه ک باز هم تشنه هی ی وقت غرور نگیردت ک فکر کنی خودت ب خودت خیر رسوندی ک اگر مغرور بشی باز کار دست خودت میدی و بدی بهت میرسه اینو بدون ک تا آخر عمر محتاجی ب من ذاتت وابسته ب منه فقط منم ک ذاتم بی نیازه و علاوه بر اون خیر هم میرسونم یادت باشه یادت باشه ک ب خیر از من فقیری باید خاشع باشی در مقابلم وگرنه دستت از دستم رها میشه و دوباره وارد اتفاقات بد میشی
خدا من نمیدونم هر چی دارم از آن توست تویی ک اصن ب من وجودیت دادی وجود من وابسته ب توست دست و پا و چشم و گوش قلبم مال توست هر آن چ دارم از آن توست و من مثل زمین خشک و بی آب و علف ک برای زنده شدن ب قطره ای آب از طرف تو فقیره من هم خاشع هستم در مقابل تو فقیرم ب خیری ک از تو ب من نازل بشه
این یک واقعیت و یک باور درسته منتها تو ب هرکسی این رو نمیگی هیج کس رو اجبارا هدایت نمی کنی اتفاقا کارهاشون رو هم پیش میبری ک هیچ وقت فکر نکنن تویی ک کارهارو انجام میدی
به نام خدای مهربونم
سلام به استاد عباس منش عزیز، مریم جان شایسته و همه دوستان.
استاد قشنگم اول از همه باید تشکر ویژه کنم بابت فایلهای توحیدیتون که واقعا احساسی رو که در وجود آدم ایجاد میکنه قابل توصیف نیست.
من عاشق تک تک فایل های داخل سایت هستم چه فایل های هدیه وچه محصولاتی که خرید کردم اما صدها برابر بیشتر عاشق فایلهای توحیدی هستم حتی اگه هزار بار هم گوششون کنم باز تشنه تر ومشتاق تر میشم به شنیدنشون نمیدونم انگار یه جوری جنسشون ناب تر مخصوصا این فایل که آخرش هم اون کلیپ زیبا رو گذاشته بودید بی نظیر بود
خود من نیاز دارم هزاران بار گوشش کنم خیلی حال خوبی بهم داد این فایل، تصمیم دارم به امید خدا هر روز صبح این فایل رو گوش کنم
خلاصه اینکه از خدای مهربونم میخوام عمر با عزت و طولانی به شما استاد عزیز ما بده تا بیشتر کلام خدا رو به گوش ما برسونید .
راستی استاد تیشرت زیباتون هم که با کلاهتون ست بود خیلی بهتون میومد ماشالا .
و اما تجربیات خودم راجع به این موضوع تا جای که ذهنم یاری کنه به امید الله:
من حدود 10 سالی هست که گواهینامه رانندگی دارم و رانندگی میکنم میتونم بگم تقریبا همیشه با شروع نشستم برای رانندگی آیت الکرسی رو میخونم
واز وقتی هم که از استاد یاد گرفتم که این جمله تاکیدی ( خدایا مارو در زمان مناسب در مکان مناسب قرار بده) رو یاد گرفتم بعد این جمله رو بلافاصله میگم .
خداروشکر تا حالا هم هیچ وقت مشکلی برام پیش نیومده فقط یک بار که تنها بودم لاستیک ماشینم پنچر شد که همون لحظه که این اتفاق افتاد قبل از این که خودم متوجه بشم یه ماشین دیگه که دوتا جوون متشخص بودن بهم اطلاع دادن خودشون وایساده با این که کت و شلوار و لباس مرتب تنشون بود لاستیک منو تعویض کردن ورفتن ومن حتی یک دقیقه هم معطل نشدم خداروشکر
یا اینکه همیشه قبل از این که به مکان مورد نظرمون برسیم از خداوند درخواست جای پارک مناسب میکنم و تقریبا همیشه حتی تو مکانهای خیلی شلوغ هم برای ما جای پارک هست خداروشکر .
من دست پخت خوبی دارم خداروشکر ولی وقتی که مهمون داریم یا یادم هست که از خداوند کمک بگیرم تا غذام خوشمزه تر بشه به طور جادویی غذام خیلی خوشمزه تر از قبل میشه به طوری که حتی با گذشت زمان زیاد هم مهمون ها هنوز از طعم غذایی که خونه ما خوردن تعریف میکن.
در پناه خدای مهربونم باشید استاد عزیز و دوستان بی نظیر سایت
راستی استاد اگه براتون مقدور یه لایو بزارید خیلی دلم تنگ شده به طور زنده ببینمتون خیلی وقت لایو نداشتیم .
خداروشکر بابت وجود پر از برکتتون استاد جان .
به نام مهربان ترین مهربانان
سلام خدمت استاد توحیدی و ابراهیمی که خواست وشد ابراهیم خدا،خواست و شد بنده ی ناب خدا،خواست و شد پیامبر زمانه که خیلی راحت داره کلام خدا رو منتقل میکنه و اون قدری شیرین و جذابه که هر چقدر میشنوی سرمست تر میشی!!!
استاد امروز از ته دلم به حال و احساس نابتون با خدا،به نزدیکی و خلوص نیتتون،به تکیه کردنتون در هر حالی به خودش با همه ی توانایی هاتون،غبطه خوردم!!!غبطه خوردم به این احساس پاک و خدایی تون،به این درجه از ایمان و توکل،به اعتقادتون که در عمل نشون میدین،به اینکه برای هر کاری از خدا هدایت میخوایین،برای در لحظه لحظه بودنتون با خدا،برای اینکه فکر کنم تمام روز رو دارین با خدا صحبت می کنید،برای اینکه فوق العاده وصله وصلید،برای این ایمانی که نه روزمرگی و شهرت و نه اعتبار و ثروت شما رو از بودن در این مسیر دور نمیکنه!!!برای حال خوبتون امروز غبطه خوردم،برای این خشوع و تواضع،برای شنیدن صدای خدا در هر لحظه،برای اینکه از خدا خواستید ابراهیمش باشید و شدید و خوشا به سعادتتون که سعی و تلاش هاتون نتیجه داده و شدید استادی که تک تک شاگردان و دانشجویانش آرزوی رسیدن به این درجه از خلوص و ایمان رو دارند…
چقدر زیبا و رسا پیام خدا رو انتقال دادین ،چقدر کاره ما رو راحت تر می کنید که میگین اگه من!بتونم تو هر کاری از خدا هدایت بخوام،اگه روزمرگی ها منو از مسیر درست دور نکنه،اگه دستمو بزارم تو دست خدا!!!همه ی کارها آسون میشه ولی چی میشه که من مغرور میشم و میگم خودم!!!!خودم!!!
چرا با این راهکار ساده،تمام امورات زندگی رو نسپارم بهش!؟
چقدر مسئله های سخت زندگی رو برامون آسون می کنید!!!
چقدر بار سنگین همه چی رو از رو دوشمون بر میدارید استاد با دادن این آگاهی ها!؟که هیچی سخت نیست !!!اگه از خدا برای انجام هر کاری هدایت بخواییم…
استاد از دیروز چندین بار این فایل رو گوش کردم و اشک ریختم از اینکه چقدر سخت کردیم همه چی رو برای خودمون با داشتن چنین خدایی…
من اگه از سره راه خدا کنار برم و اجازه بدم خدا برام همه ی کارها رو آسون میکنه…
اوایل شروع کارم همین حس اولین رانندگی رو داشتم!!!دائم از خودش کمک میخواستم،دائم میگفتم اگه تو کمکم نکنی من هیچی نیستم ولی بقول خودتون وقتی مهارتت بیشتر میشه انگار میگی دیگه خودم بلدم و کمک نمیخوام مثل کودکی که تا دوران ابتدایی وابسته ی پدر و مادرش هست و برای انجام هر کاری کمک میخواد و اجازه میگیره ولی بعده ورود به دوره ی راهنمایی منم منم هاش شروع میشه!من امروز فهمیدم در پیشگاه خدا باید همیشه بچه دبستانی باشم!!!ازش بخوام و کمک بگیرم تا بهم داده بشه!!!
ممنون از شما استاد عزیز که هر روز ما رو به این خدای بسیار بخشنده،نزدیکتر میکنید…
استاد جان!همیشه این جور فایل ها رو صوتی گوش میدم ولی احساس شما رو باشنیدن این فایل توحیدی،بیشتر حس کردم و دوباره فایل تصویری رو دانلود کردم!بخش های آخره فایل یه حس فوق العاده ایی داشتین که انگار فقط کلام خدا بود که از زبانتان جاری میشد و شما در حال عجیبی بودید و من این حس رو درک کردم و چقدر اشک ریختم از این نزدیکی تون بخدا!!!من خودم هر وقت حالم عالی باشه یه متن نوشته ی عالی یا یه آهنگ خاص میزارم و گوش میدم و اون لحظه فکر میکنم من و خدا باهمیم و هیچ فاصله ای بین ما نیست من توی این فایل این احساس رو از شما گرفتم و چقدر تحسینتون کردم که به این درجه از عرفان و خداشناسی و خود شناسی رسیدین و دعای آخره فایل،حس و حال کامل شما رو انتقال داد…
مانا باشید استاد که مارو با این خدای بسیار مهربان آشتی دادید…
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان
اولین بار که در مورد دریافت الهامات شنیدم برام یکی از جدیدترین موضوعات بود .. نه اینکه گارد بگیرم ولی جذاب بود و بنظرم جالب بود
انگار اینجوری فک میکردم که از اون مدل ارتباط با خدا که چیزی گیرم نیومد و حسی نبود.. یه مدت اینجوری فک کنم ، ضرری نداره که، شاید خوشمم بیاد
واقعا حس زیباییه که سعی کنیم «آگاهانه» خودمون رو در مدار خداوند قرار بدیم تا صدای نجواهای الهی از شیطانی بلندتر بشه و اینجوری هدایت رو دریافت کنیم
1-بپذیریم که ما لایق دریافت الهامات خدا هستیم . چون ما افریده خدا هستیم و ما رو رها نکرده و با ما صحبت میکنه
2-بپذیریم که چیزی از خودمون نداریم،هر آنچه هست از خداست و دانشی که ما داریم در برابر خداوند دانا ذره ای نیس . پس بسپریم به خدا که با علم خودش ما رو پیش ببره نه اینکه به خودمون غره بشیم
من معنی «ایاک نعبد و ایاک نستعین/ اهدنا الصراط المستقیم» رو از فایل توحید عملی 2 یاد گرفتم و چقدر زیبا توضیحش میدین .. که همیشه خودمون رو نیازمند خدا بدونیم ، که واقعا بدون راهنمایی و هدایت خدا نمیتونیم موفق بشیم
سپاسگزار استاد عزیزم و خانم شایسته
سلام استاد دلم براتون خیلی تنگ شده بود
سلام به خانم شایسته عزیزم که این روزا همش دارم تحسینش میکنم( در ادامه میگم…)
سلام به همه دوستایی که این کامنت رو میخونن و در این فضای بهشتی دارن از لحظه لحظه هاشون لذت میبرن.
اول اینکه استاد واقعاً لذت بردم که از راه دور چقدر با محبت و مهربون از تجربیاتتون برای خواهرتون گفتین و چقدر باعث دلگرمیش شدین و صد در صد کلی تشویق و تحسینش کردین که ادامه بده.
من میدونم که خواهرتون خیلی خوشحاله از وجود برادری مثل شما .
و خداروشکر برای تکنولوژی که اصلا فاصله معنا نداره …
ازتون ممنونم برای تیکه اخر فایل چقدر دلنشین بود
لبَّیک اللّهمّ لبَّیک، لبَّیک لا شریک لک لبَّیک، إنّ الحمد و النّعمه لک و الملک، لا شریک لک لبَّیک.
گوش بهفرمانم و بهسوی تو میشتابم، خدایا گوش بهفرمانم و بهسوی تو میشتابم، هیچ چیزی همتای تو نیست، گوش بهفرمانم و بهسوی تو میشتابم، فقط تو هستی که سزاوار ستایش و بزرگی هستی، تمام نعمتها از جانب توست، همه چیز به تو تعلق دارد و تو بر همه چیز مسلط هستی، هیچ چیزی همتای تو نیست، گوش بهفرمانم و بهسوی تو میشتابم.
و یه تصویر دیگه توی ذهنم ایجاد کرد (وقتی این جملات رو میشنیدم تصورم همش اون صحنه ای بود ک توی بچگی داخل تلویزیون میدیم چرخیدن به دور کعبه)
فقط اینبار بود که دلم هوایی شد اشک از چشمام میومد یه حسی میگفت اها اینه اون حسی ک از شنیدن این جملات فوق العاده باید بیاد تو ذهنت «توحید»
استاد راستش من دیروز یه سوال ذهنمو درگیر کرده بود
هدف امسالم رو برای 12 قدم احساس لیاقت بیشتر تعیین کردم.
هرروز از خدا داخل سایت هدایت میگرفتم
وخداروشکر ک چقد خدا قشنگ هدایت میکنه
خلاصه یه سوالی تو ذهنم بود ک اگه من بگم من توانا هستم ، من بااستعداد و باهوشم برای حس عزت نفس خب پس اینکه استاد داخل فایل توحید 10 گفتن من هیچ وقت خودمو انسان باهوش و با استعدادی نمیدونم بلکه میگم خدای من خدای خاصی هست
چی میشه… (واقعا تکامله دیگه میدونم قیمه هارو ریختم تو ماستا نوشتم و گفتم به قول سپیده عزیز در جواب به فرهاد در گفتگو با استاد همه جوابا تو سایت هست و خدا هدایتم میکنه داخل دفترم نوشتم و گفتم خدایا سوال از من جواب از تو دوستت دارم)
(البته من در اینده خودمو سرزنش نمیکنم بخاطر سوالام چون حتما وقتی بعدها کامنت های خودمو بخونم میگم آخه دختر اینم سوال بوده داشتی ولی خب من دارم تکامل طی میکنم و تا زمانی که مدارم بالا نره هرچی هم
یه جمله رو بشنوم درک نمیکنم… )
استاد راستش دیروز هدایت شده بودم به مصاحبه با شما قسمت 9 خدا گفت تو که همیشه عادت داری از نصفه شروع نکنی اینبارم برو از اولین قسمت شروع کن و جالبه اول فایل خودتون گفتین از قسمت اول نگاه کنید.
خلاصه من از قسمت اول شروع کردم پله پله
تا رسیدم قسمت 4 (و بله بعضی از دوستان در جوش و خروش بودن و من خنده م گرفته بود با خودم میگفتم استاد همه رو انداختی به جون هم
البته منم حدود 10 درصد و دقیقا بخاطر باورهای محدودم و گذشته خودم مقاومت داشتم
اما بخاطر تجربیات چندسال گذشته م میدونستم درسته ولی اون قسمت تولید نجوای من داشت خودشو کتک میزد ) ک من اهمیت نمیدادم
خلاصه فایل 6 رو شنیدم
(چقدر مریم جان و شمارو تحسین کردم اصلا کیف کردم براتون استاد)
و چون داخل چکاپ فرکانسی کلی سوال که باز هم از خدا خواستم بگه تا من بنویسم سوالایی ک اون باورهای اشتباه و محدود منو میکشه بیرون… و جالبه تند تند میومد و من مینوشتم بدخط … وقتی رفتم ک جواب بدم میگفتم وای زهرا اینارو صدسال دیگه هم خودت نمیتونستی بگی…
دیروز یه سوال بزرگ و چالشی دیگه هم بیرون اومد،
نوشتم زهرا تاحالا روی چه کسایی حساب کردی و چه نتیجه ای گرفتی
(خلاصه از من گریه از خدا بغل با محبت )
میگفتم وای من تمام این مدت روی هرکی حساب کردم روی هرچی حساب کردم خورده تو دیوار از آدم تا پول و کارو….
گریه م برای این بود ک خدایا تو دیگه کی هستی میدیدی من دارم شرک میورزم ولی باز با مهربونی منو از بینهایت خطراتی ک هرلحظه منو و هرکسی رو تهدید میکنه از هر اتفاقی تو نجاتم دادی و مراقبم بودی
و همش میگفتی توهم یه روز سربراه میشی…
امروز هم که این فایل، قبل از پلی شدن بهم گفت ببین با جون و دل گوش کن ک جواب تمام سوالات چند روز گذشته داخلشه.
استاد من هروقت از خدا خواستم منو دربهترین زمان و بهترین مکان قراربده
برام معجزه کرده.
ولی هربار عقل کل بازی دراوردم از کاری ک اصلا صد درصد منطق میگفت این کلش سوده چنان ضررهای مالی و روحی میدادم ک نگو و نپرس.
امروز همش میگفتم خدایا ارتباط با تو از ادما راحتتره
تو حتی خیلی راحتتر از یه مادرکه با فرزندش ارتباط برقرار میکنه ، با من در ارتباطی
و جالبه من سال های خیلی خیلی زیادی با این حس حرف میزدم میگفتم جواب میشنیدم و دوباره اون میگفت من جواب میدادم
و هروقت تو این حالو هوا بودم انگار روی کره زمین نبودم اصلا ی حس عجیبی بود
اما بعداز اون همه وقت الان درک میکنم ک خدا بوده.
یادمه پدرم همیشه بهمون میگفت از بچگی،
خدا اینقدر با بنده هاش مهربونه ک هر بنده ای فکر میکنه این خدا فقط خدای منه و بجز من بنده دیگه ای نداره….
وقتی کامنت هارو میخونم این جمله پدرم بارها و بارها تکرار میشه
و درسته همه فکر میکنن خدا فقط همون یه بنده رو داره…..
و چقدر خدا از مادر مهربونتره با بنده هاش
خیلی دوستتون دارم
و از خدا برای خودم واستاد و مریم جانم
و همه اعضا این بهشت زیبا
درک توحید بیشتر رو خواستارم
سلام ب شما دوست عزیز
کامنتتون از اون کامنتهایی بود ک نمیشد فقط با لایک کردن ازش گذشت
دوتا جمله تو کامنتتون بود ک وقتی من خوندم یک حس خاصی که مثل ی تلنگر بود برام بهم دست داد
اولیش این جمله بود ک
((با خدا خیلی راحتتر میشه ارتباط برقرار کرد تا ادمها))این جمله واقعا از نظر من خیلی حرف توش داره
دومیشم سوالی بود که از خودتون پرسیدید
که تا الان رو کی حساب کردی و چه نتیجه ای گرفتی؟؟
واقعا فوق العاده بود
این باعث شد ک منم بیام از خودم سوال کنم واقعا رو کی حساب کردم و چه نتیجه ای گرفتم
از شما خیلی ممنونم بابت کامنتتون
و سپاسگذار خداوندم که همیشه داره هدایتم میکنه
موفق و پیروز باشید
سلام اقا محمدرضا
سپاسگزارم بابت انرژی زیبایی ک بهم دادین
و خداروشکر ک هرلحظه تحت هدایت خدای مهربون هستین
امیدوارم خداوند به همه ما ظرف و ظرفیت بیشتر بده برای دریافت اگاهی و درک قوانین جهان
تا ماهم راحت بشیم برای راحتی ها
لحظه هاتون پراز یاد خدا
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان
محبوب ترین فایل های سایت برای من مجموعه فایل های «توحید عملی» بوده و هست
همیشه در بهترین شرایط هر مدل فایلی که نیازم بوده روی سایت اومده .. این فایل روزیکه اومد روی سایت بلافاصله دانلود کردم .. اما نمیدونم حسم میگفت جلسه 17 احساس لیاقت رو گوش بدم ..
تا رسید به امشب.. درست وقتی که جو گیر شده بودم توی یه موضوعی و اصطلاحا خودمو خدایگان اون مورد می دونستم! .. کف کردم از این فایل انصافا .. انگار دقیقا مخاطب من بودم ..
واقعا چرا انسان اینقدر فراموشکاره؟ چرا اینقدر میل به سرکشی زیاده ؟ .. اونم من که هرروز روی خودم کار میکنم و روزی رو جدا از سایت و فایل ها نبودم حتی توی مسافرت ..
واقعا خدا چقدر خوب ما رو میشناسه که در قرآن هم اومده انسان فراموشکاره.. این ما هستیم که بهمون بر میخوره یا ادعای «همه چیز دانی» داریم..
چقدر این فایل برای من تلنگر بزرگی بود که یادم بیاد که مخلوقم .. هر آنچه دارم از استعداد و توانایی تا مادیات و حتی خودم، همه اعتبارش از خداست و از طرف خداست .. مراقب باشم که همیشه ازش راهنمایی و هدایت بخوام تا به بهترین ها ورود کنم و ایمن باشم ، نه اینکه به خودم یا به دیگران تکیه کنم
سپاسگزار استاد عزیزم و خانم شایسته
به نام خدای هدایتگر
“مستانه محمدی”
سلام به استاد عباسمنش عزیز و دوستان هم خانواده
استاد عزیزم واقعا سپاسگزارم بابت این فایل که واقعا در زمان درست رو سایت قرار گرفت.
از دیشب که خواهرم گفت توحید عملی 11 رو سایت قرار گرفته بارها گوش دادم این فایل رو نوشتم و نوشتم تو دفترم و فکر کردم و مثال آوردم برای خودم برای تک تک موضوعاتی که توی فایل صحبت کردین احساسم الان بی نظیره طوری که فک میکنم خدا در آغوشم گرفته
دیروز داشتم به خواهرم میگفتم دیگه غذاهام مثل قبل خوشمزه نیست، و ایشون گفتن که به خاطر اینه که فکرت درگیر کنکور هستش، ولی جواب درستش اینه که اوایل که شروع به آشپزی کردم برای هر قدم از خدا کمک خواستم، و رها بودم که الان چیکار کنم، ولی الان نه، دیگه خودم بلدم من می دونم من تجربه دارم دیگه نمی پرسم چیکار کنم خوشمزه بشه، آسون تر بشه و … نتیجه هم که معلومه
و یادمه دوران امتحانات نهایی مدرسه برای هر کتابی که منم منم کردم و گفتم خودم بلدم نمرهم اصلا برام قابل قبول نبود و برای هر کتابی که گفتم خدایا کمکم کن هدایتم کن قشنگ نشون داد که فلان قسمت کتاب رو بخون و حتی سر جلسه امتحان یادمه هر چی گفت بنویس و نوشتم و نمره کامل گرفتم
خدایا من اگه تو کمکم نکنی هیچی نیستم اگه تو راه رو بهم نشون ندی هیچی بلد نیستم، خدایا بهم بگو کی چه کاری رو انجام بدم
میزان دریافت هدایت های خداوند
*1.چقدر ما باور داریم لیاقت دریافت الهامات خدا رو داریم، اینجا یکی از پاشنه های آشیلمه که تا یه اشتباه میکنم شیطان میاد میگه تو دیگه لیاقت دریافت نداری، ولی خدا همیشه میاد و میگه صد بار اگه توبه شکستی باز آ ، در من همیشه به روی تو بازه و همواره لایق دریافت الهامات و نعمات بی انتهای من هستی(خداوند بر خودش واجب کرده هدایتم کنه فارغ از اینکه چقدر مسیر رو اشتباه رفتم)
2.پذیرش اینکه من هیچی نمی دونم، چون وقتی میگی من حالیمه داری میگی خدایا من به تو نیازی ندارم. این رو در هر لحظه و برای هر کاری، هر کاری بگم خدایا من بدون هدایت تو هیچی نیستم خودت به راه درست به شیوه درست هدایتم کن که من سخت نیازمند تو هستم پروردگارم، من آمادهم
(همواره داریم الهامات رو دریافت میکنیم در مورد هر موضوعی، و زمانی دریافت میکنیم که در فرکانس مناسب قرار بگیریم
به همون اندازه که در مقابل خداوند خاشع هستید به همون اندازه در مقابل غیرخداوند اعتماد به نفس داری، و باج نمیدی به غیر خداوند، هر چقدر در مقابل خداوند بگی نمی دونم بیشتر الهامات رو دریافت میکنی، قلبت بازتر و هدایت ها دقیقتره، وقتی رو شونه خدا میشینی اعتماد به نفست میچسبه به سقف، چون می دونی در زمان درست میگه بهت چه مسیری رو بری) به خدا قسم این جملات گنجه باید هر روز تکرار و یادآوری بشه
استاد عزیز وقتی برای اولین بار تو دوره 12 قدم اصطلاح روی شونه خدا نشستن رو به کار بردین خیلی لذت بردم ازش، اونجا که گفتین رو دوش خداوند بشینم اجازه بدم من رو به بهترین ها هدایتم کنه نه اینکه بزنم پس کلهش حالا اینوری برو نه اون وری، باید بپذیرم اون میدونه کجا بره.
به خدا قسم اگه به هر موفقیتی در زندگیم رسیدم اگه هر جا آسونی بوده اونجا بوده که رها کردم و اجازه دادم خدا هدایتم کنه، و اگه سختی بوده به خاطر باور نکردن خودم بوده، حتی تو شرایط سخت هم وقتی میگفتم خدایا کمکم کن، خدا هر بار دست هاش رو الهاماتش رو فرستاد برام اما من مقاومت کردم من گوش ندادم برای همین تو سختی موندم.
امسال رو شاید به ظاهر برای حل مسئله کنکور شروع کردم اما از همون لحظه که از دانشگاه درخواست مرخصی دادم به خدا گفتم خدایا اصلا مسئله من کنکور نیست من میخوام تو این مسیر به درک بهتری از تو برسم هر لحظه لذت بردن رو با تو یاد بگیرم، هدایت هات رو واضحتر ببینم، و ببینم چطور مسیر رو برام آسون میکنی، و وقتی باورش کردم جوری هدایتم کرد که که هیچوقت فکرش رو نمی کردم انقدر مسیر آسون شده که بارها به خودم گفتم که یه جای کار میلنگه خب این هم اشتباه، چون اگه آسون شد به خاطر این بود که من درخواست کردم و مطمئن بودم هدایت میشم هر بار آسون شد گفتم خدایا از این هم آسون ترش کن. و به قول شما استاد عزیزم اینکه من اجازه دادم خدا پیش ببره و فرمون رو دستش دادم رها کردم
باید پارو نزد وا داد !
باید دل رو به دریا داد !
خودش می بردت هر جا دلش خواست …
به هر جا برد بدون ساحل همونجاست …
چرا بعضی مواقع توی یه سری موارد دیر هدایت میشم؟ شاید به این خاطر که فک میکنم خودم بلدم یا (فک میکنم راهحلی که برای مسائل گذشته جواب داده هم برای مسئله امروز جواب میده.) این جمله هدایت امروز من بود چون مدتیه دارم خواب های تکراری می بینم و راهحلی که دفعه قبل تو خواب جواب داده اینبار تغییر کرده و جوابگو نیست و خدا این مدت داشته این رو بهم میگفت و من نمی فهمیدم، در حالیکه راه حل قبلی هم حتی تو خواب خدا نشونم داد(باید اینو تکرار کنم، به جای اینکه بگم من یه سری راه حل بلدم برای حل مسائلم، همون اول بگم خدایا اون راهحلم تو به من گفتی من هیچی نمی دونم تو می دونی تو بگو)
قدم اول احساس عجز(این احساس عجز توی دعای کمیل حضرت علی خیلی مشهود که یکی از فایل هایی هست که من بشدت عاشقشم و با هربار گوش دادن بهش احساس میکنم هزاران قدم به خدا نزدیکترم))
خدایا من هیچی نیستم خدایا من هیچی نیستم و هر چی که هستم و دارم تو بهم دادی مغز من رو هوش من رو ، محبوبیت من رو ، توانایی هام رو همه و همه تو بهم دادی
تو تنهایی هام تو باهام بودی، هر جا مسیر تاریک بود تو برام نور شدی تو پدر شدی مادر شدی، غذا شدی، هوا شدی تو همه چی من شدی، خدایا از تو می خوام هر لحظهم رو با یادت پر کنی، پروردگارا مرا به بارگاه قرب خویش نزدیک کن و رحمتت رو نصیبم کن.
استاد عزیزم واقعا ازتون سپاسگزارمممممم به خاطر این فایل فایل بی نظیر
به نام الله یکتا ، خدایی که هر آنچه دارم از اوست..
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز
استاد هر لحظه این فایل برای من آماده شده بود ، میخوام از تجربیاتم بگم براتون .. یکی از دلایلی هم که الان اومدم کامنت بنویسم این بود که دوستی یه موضوعی رو برام تعریف کرد که برای من ناخواسته بود ، و ذهنم رو درگیر خودش کرده بود ، گفتم بهترین راه کنترل ذهن و متمرکز شدن رو اهداف خودم اینه که بیام کامنت بنویسم و غرق در یادآوری الطاف خداوند به خودم بشم و ذهنم رو کنترل کنم .
استاد عزیزم به لطف خدای متعال بعد از دوره احساس لیاقت درهای جدیدی به روی ما باز شد ، من و همسرم مشغول ران کردن شغلمون هستیم و حسابی ذهنمون درگیرش هست … با دوره احساس لیاقت کلی از باگهامون پیدا شد مثل اینکه فقط رو نقاط قوت متمرکز بشیم ، خودمون رو برای رسیدن به کوچکترین هدف تشویق کنیم، مقایسه نکنیم ، برای بدن خودمون ارزش قائل باشیم و شبانه روز بدون خواب و استراحت مشغول کار نشیم و و و و ….. هزاران نکنه دیگه… که برامون بسیار با ارزش و مفید بود . ما هنوز به درآمد با ثبات نرسیدیم گاهی هست گاهی نیست و همیشه این استرس درآمد نمیزاشت که با خیال راحت متمرکز رو کارمون بشیم ( البته بگم که هر دو عاشقانه شغلشون رو دوست داریم و هر روز کلی احساس خوب داریم وقتی مشغول کار هستیم )
خلاصه که در حین دوره احساس لیاقت یه سری نتایج داشت ظهور میکرد ، مثل یه درآمد ثابت هر چند زیاد نبود ولی خیلی کمک کننده بود که ما با قدرت بیشتر کارمون رو ادامه بدیم … مسافرت رفتیم بعد از چند سال که من خیلی بهش نیاز داشتم از اون مسافرت های فوق العاده هتل بینظیر و زیبا آرامش و کلی گشت و گذار تازه با هزینه کم … کلی نکات جدید تو کار یاد گرفتیم ، .. و همینطور اتفاقات خوب داشت رخ میداد…
تا اینکه شرایط عالی پیش اومد که بعد از 10 سال ما بتونیم ماشینمون رو عوض کنیم و ماشین خارجی بسیار زیبا بگیریم …. ما این ماشین رو ثبت نام کردیم و قرار بود کمپانی خودرو یه تاریخی رو اعلام کنه وتو یه مهلت 15 روزه ما پول رو واریز کنیم و ماشین رو تحویل بگیریم . اون خانمی که باید با ما تماس میگرفت ظاهرا زنگ زده بوده و موبایل همسرم آنتن نداده و ایشون فراموش کرده و درست 3 روز قبل از اتمام موعد تحویل به ما زنگ زد و گفت پول رو بریزین …. اونم روز چهارشنبه بعد از ظهر بود و من گوشی رو گرفتم و بهش گفتم چطور من تو روز تعطیل باید پول رو جور کنم و باهاش یکم بحث کردم که چرا به ما دیر زنگ زده و اون گفت که گوشی شما آنتن نداشته….
ما پولی که برای ماشین باید پرداخت میکردیم رو جایی سرمایه گذری کرده بودیم که حداقل یک هفته زمان میخواستیم تا بتونیم پول رو منتقل کنیم .
چند دقیقه فکر کردیم با همسرم و گفتیم اشکال نداره فوقش اینه که برای سال بعد مجدد ثبت نام میکنیم … ولی من از نه دل اون ماشین زیبا رو به خودم وعده داده بودم … به همسرم گفتم که نگران نباش اگر قرار باشه ما ماشین رو تحویل بگیریم تو همین 3 روز خدا برامون جورش میکنه ….
استاد سه روز که نه خدای بیهمتا و بخشنده تو دو روز پول رو برامون جور کرد خودم باورم نمیشد، کاملا معجزه بود …. هیچ وقت اون روزها رو یادم نمیره اسفند پارسال بود، همین یه ماه پیش …
چقدر هر روز که سوار ماشین زیبا میشم خداروشکر میکنم .
ولی استاد براتون بگم که من قبلا با تمام معجزاتی که تو زندگی میدیدم ته دلم یه غروری داشتم که به راحتی نعمتهای خدا رو نمیپذیرفتم، همش برای هر نعمت و فرصت جدیدی که جلو روم قرار میگرفت من پسش میزدم و میگفتم نه من باید خودم با تلاش خودم پولش رو بسازم و بعد که موفقیت خودم رو دیدم … حالا ماشین رو عوض میکنم و خونه رو عوض میکنم و ….
بارها فرصت برام پیش اومد که با دارایی که داشتم حتی خونمون رو هم بزرگتر کنیم ولی من همش میگفتم نه باید خودم پول بسازم و بعدا خودم با پولی که خودم ساختم بیام خونه رو بزرگ کنم و اون دارایی اصلا نفهمیدیم کجا مصرف شد و رفت و دیگه نبود ( خدایا من رو ببخش ، چقدر من من کرده بودم ، با تمام وجود پشیمونم از اینکه احساس کردم خودم کسی هستم و چقدر رو توانایی های خودم حساب کردم )
خدایا تو چقدر بخشنده ای
چند شب بعد از تحویل گرفتن ماشین بود که مشغول کار بودم دوباره اون حس منیت داشت بهم غلبه میکرد…کار رو ول کردم شروع کردم به نوشتن شکر گزاری، چون با تمام اتفاقات خوب و معجزات ته حالم یه جوری بود انگار خوب نبودم ، داشتم شکرگزاری مینوشتم که به احساس خوب برسم … همینجور که نعمتها رو میشمردم . صدای خدارو شنیدم .. بهم گفت که تو داری تقلا میکنی، تو تسلیم من نیستی …. این منم که دارم به تو نعمت و فرصت میدم ، دست از تقلا بردار
یه لحظه به خودم اومدم و تمام اتفاقات چند ماه و چند سال پیش اومد جلوی چشام …. یه آگاهی بود … داشتم مرور میکردم که این من نبودم که از فرهنگ غلط مذهبی بیرون اومدم و به آگاهی رسیدم ، این خدا بود که من رو آورد … این من نبودم که ذهنیتم در مورد مذهب و خدا و این دنیا و دنیا عوض شده بود ، این خدا بود که منو تغییر داد… این من نبودم که استعفا داده بودم و در خودم توانایی میدیدم برای انجام شغل مورد علاقه ام … این خدا بود که هدایتم کرده بود… اینها هیچکدوم من نبودم … من نبودم که از نوکر دیگران بودن به شغل آزاد اومده بودم این خدا بود …. این من نبودم که احساس لیاقت کردم که میتونم به خواسته هام برسم … این خدا بود که هدایتم کرد که احساس لیاقت داشته باشم ….
خدایا تمام این مدت چقدر احساس میکردم که توحیدی هستم و به به چه پیشرفتی دارم میکنم تو زندگی و به توحیدی بودنم هم مغرور بودم …. ولی من از آدمهای دیگه از بنده های خدا و بتهایی که ساخته بودم دور شده بودم به جای اینکه به تو برسم به خودم رسیده بودم ، حالا باید بت خودم رو میشکستم و از خودم به تو میرسیدم… آگاهی این مسئله مثل رعد و برق تو یه لحظه اتفاق افتاد … خدایا شکرت هزاران مرتبه شکرت برای این آگاهی …
آنان که هر لحظه به خدا ایمان میآورند… هر لحظه …
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم… من رو به راه راست هدایت کن راه کسانی که به اونها نعمت داده ای
خدایا توفیق بندگی کردن رو به من بده و هر لحظه هدایتم کن
استاد درک این فایل سالها زمان میبره … انشالله که خدا کمک کنه در عمل بتونم ازش استفاده کنم ، براتون آرزوی سلامتی دارم .
سلام به رویا جانم
واقعا این کلامت که ما نیومدیم تو این مسیر خود خدا بود که راه نشان داد ،و چقدر قشنگ می چینه همه چی رو کنار هم مهم مسیر تکامل روح منه چطوریش رو خدا می دونه من مگه می دونستم استاد عباس منش نامی هست اون خودش دست منو گرفت آورد تو این سایت الهی
ماشین جدید مبارکتون باشه انشالله همیشه شاد و سلامت باشید
ممنون و سپاسگزار برای این کامنت زیباتون خواهر قشنگم
سلام سلام به استاد عزیز
سلام به مریم جان شایسته
و سلام به همه دوستان و همکلاسی های عزیز
چقدر فایل خوبی بود، وقتی دیدم فایل جدید فایل توحید عملیه اصن گل از گلم شکفت:) عاشق این فایلای توحید عملی هستم و چقدر لذت بردم از کلمه به کلمه ش… وای اون آخرش، با اون آهنگ، اون لبیک ها، تصاویر… چنان غلیان احساساتی داشتم که قابل وصف نیست، اشکم همینجوری سرازیر بود و به شدت احساس سپاسگزاری و خوشحالی و اپرشییشن داشتم از این سعادت که تونستم همچین مفاهیمی رو ببینم و درک کنم
این توضیح استاد چقدر خوب بود، که قاطی نکنیم تواضع در برابر خدا رو با احساس منفی بلد نبودن و نا آگاهی و اینا:
هر چقدر که من در مقابل خداوند، بگم نمیدونم، بیشتر از الهامات خداوند دریافت میکنم، قلبم بازتره، و به همون نسبت هم زندگی بهتر و راحت تری دارم چه تعبیر قشنگیه!!! ینی یه تقلب خیلی عالی بهمون رسوند استاد:)) حالا تقلب نه، کلید، اگه همیشه حواسمون به این تعبیر و این فرمول باشه چه نتایجی میتونیم ازش بگیریم.
وقتی بدونیم خدا کمکمون میکنه، احساس گیر کردن نمیکنیم تو هیچ مسئله ای
وای وای این که واسه خود من بارها پیش اومده، ینی یه مسئله ی ساده ای حتی، وقتی اصن حواست نیست که بابا من میتونم تو همینم از خدا کمک بگیرم، بعد هی فقط رو خودت حساب میکنی، راهایی که از قبل بلد بودیم امتحان میکنیم، هی بیشتر گیر میکنیم، عین قاشق تو عسل:)) حالا الانا من وسطش یادم میفته که بابا بسپرم به خدا، از خدا براش کمک و راه حل بخوام… و بعد چنان به راحتی اون مسئله حل میشه که آدم میمونه متحیر
خداروشکر جدیدا بیشتر حواسم به این قضیه هست. تو مسائل کاری که خیلی وقتا یه مشکلایی برای بعضی پرونده ها پیش میاد، دیگه پنیک نمیکنم، از همون اول میگم خدا هست، اینو میسپرم به خدا و میدونم به بهترین شکل پیش میره… و واقعا همین میشه:)
مثالهاتون عالیه استاد، خیلی ملموس و قابل درک و فهمه
وای اون مثال چت جی پی تی قشنگ برای من بود:)) ما خب تو کارمون خیلی از چت جی پی تی استفاده میکنیم، برای ادیت و بهبود انواع نامه هایی که مینویسیم، اتفاقا جدیدا همین حالت برای من پیش اومده که انگار دیگه چت جی پی تی هم مثل قبلنا قشنگ و درست جواب نمیده، و الان میفهمم دلیلشو… من اصلا حواسم نبود که آگاهانه در ذهن داشته باشم که چت جی پی تی هم از دستای خداست، که موقع استفاده از اون هم اول از خدا بخوام که اون درست برام کار کنه… خدایا چقدر توحید قشنگه و چقدر میتونه در عین سادگی پیچیده باشه، یا شرک چقدر راحت و مخفی و بی سر و صدا میاد یواشکی خودشو یه گوشه ی ذهن جا میده!
خدایا شکرت برای این آگاهی های نابی که استاد توحیدیمون رایگان در اختیارمون میذاره
فقط کافیه حواسمون باشه همه چی رو صرفا از خدا بخوایم، همه چی رو از خدا بدونیم، بعد اون زندگی راحتی که استاد میگه تجربه میکنیم، که در تمام جنبه ها زندگیمون خیلی راحت پیش بره، تو بحث سلامتی، روابط، کاری، مالی… بدون اینکه زجری بکشیم براشون (نه اینکه کاری نکنیم ها، زجری نکشیم)
به خاطر اینکه فرمون رو دادیم دست خدا
خدایا کمکم کن همیشه یادم باشه و حواسم باشه فرمونو بدم دست تو، هوا برم نداره بگم نه خودم بلدم
تا آدم ها و موقعیت ها و شرایط خوب تو زندگیم وارد بشه
و این به معنای اعتماد به نفس پایین نیست، این فقط در مقابل خداست، جایگاه ما و جایگاه خدا
و اتفاقا هرچی جلوی خدا خاشع تر باشیم، جلوی دیگران سرمون بالاتره
خدایا شکرت، من که احساس میکنم اون موقعیت ها و شرایط خوب و البته آدمهای خوب خیلی نزدیکن، که بیان تو زندگیم، البته که همین الانم خیلی اومده تو زندگیم، ولی اون موقعیت آنچنانی و پروموشن و پیشرفت رو دارم حس میکنم که بهم نزدیکه
چقدر قشنگ میشه روزمون وقتی هرروز با این آیه ها شروع بشه
ایاک نعبد و ایاک نستعین
اهدنا الصراط المستقیم
صراط الذین انعمت علیهم
غیر المغضوب علیهم و لا الضالین
خدایا شکرت
وای این مثال درس خوندن و امتحان دادن، الان که میخوام چندهفته دیگه آیلتس بدم:)
من اینو تجربه هم کردم، سری قبلی هم که آیلتس دادم سال 2019 همین قانون رو حالا با درک اونموقعم تجربه کردم، اون موقع ها بیشتر تجسم رو بلد بودم و بارها تجسم کردم که مثلا تو اسپیکینگ همون موضوعی که تمرین کردم، از همون سوال میاد، و چندتا موضوع بیشتر رو کار نکردم… وای وقتی اگزمینر سوالش رو پرسید ناخودآگاه لبخند زدم از ذوقی که کردم، همون موضوعی که روز قبلش تمرین کرده بودم همون رو پرسید و عالی دادم امتحانمو
حالا این سری هم حتما همینطور خواهد شد و بهتر، حتما بهتر، چون این دفه اون ایمان قویتر و از خدا خواستن هم هست
خدایا شکرت برای هدایتت
خدایا شکرت برای ربوبیتت
خدایا شکرت برای ظرفم و سعادتم در دریافت این آگاهی ها
وای فقط آخر فایل… چقدر لحنش زیبا و روحانی و دلنشینه
یاد چند روز پیش افتادم که خسوف کامل داشتیم اینجا تو کانادا و آمریکا
اون لحظه که ساعت 3 بعد از ظهر یه دفه همه جا تاریک شد… اونم یه لحظه ی روحانی ای بود، یه احساس عجیبی داشت، حضور خدا و قدرت خدا رو انگار آدم بیشتر و از نزدیک تر حس میکرد
خدایا شکرت
استاد یه دنیا ممنون برای این فایل
نسیم جان چقدر من دید گاه های شما رو دوست دارم چقدر زیبا می نویسید انشالله امتحان رو عااالی قبول میشید چه سعادتی داشتند بچه های آمریکا و کانادا که خسوف زیبا رو تجربه کردند اینکه همه چی با نظم و قدرت الهی در جریانه همه چی سر جای خودش ،دل آدم قرص میشه به نیرویی که چقدر زیبا همه چی رو هدایت میکنه
ممنون و سپاس برای کامنت زیباتون
سلام به استاد عزیزم و بانو شایسته و دوستان گرامی
اول از همه خداروشکر که این فایل رو دیدم
جلل خالق این فایل دقیقا برای خود من انگار استاد آماده کرده بودن ،منم دقیقا این روزا درگیر رانندگی هستم و شرایطم تقریبا شبیه خواهر استاد هست چقد کمکم کرد چقد بهم یادآوری کرد و بهم نکات مهمی رو گوش زد کرد
اما دلم میخواد از تجربه های بگم
من مدت ها پیش خیلی دنبال این بودم که از شهر دیگه ای انتقالی بگیرم و بیام شهر خودمون شاید باورتون نشه به هر دری زدم به هر در هان به همه کسی رو زدم برای اینکه انتقالی بگیرم حتی روی یه آدمی که خیلی پست و مقام داشت و بقولی گردن کلفت بودم هم رو زدیم به عنوان امید آخر اما اونم نشد حقیقتا اون لحظات همش میگفتم خدایا آخه چطور ممکنه تو این کارو بکنی دقیقا همون شبی که اون آدم هم گفت نه ناراحت شدم و اومدم و یادمه نوشتم که خدایا منو ببخش من ناتوانم خدایا من به همه رو زدم از همه خواستم جز تو سپردمش بخودت شاید باورتون نشه فردا شبش همون آدم و چندتای دیگه هم زنگ زدن و گفتند که باشه انجامش میدم ومن الان خداروشکر اومدم شهرمون
یا اینکه من دستپختم خیلی خوبه حتی یادم روزای که خیلی مهمون داریم یا اینکه برای خیرات یا هرچیزی به تعداد زیاد غذا درست میکنم همش تو دلم از خدا کمک میخوام و به شدت اون غذا عالی و فوقالعاده عالی میشه اما همون غذا رو وقتی برای خودمون میخوام درست کنم میگم من که بلدم یه غروری هم میگیرتم ک دیگه میدونم و واقعا غذا اصلا خوب نمیشه
یا بگم از اینکه جاهای ک روی همه حساب کردم و همه پشتمو خالی کردن این روزا عجیب به این کلیپ احتیاج داشتم و عجیب تر اینکه دقیقا برای خود خود من بوده این کلیپ اگر هدایت و هم کلامی خدا نیست پس چیه؟؟ الهی شکرت خدا جون شکرت که هرلحظه هوامو داری و هدایت ام میکنی
ممنونم از شما استاد عزیزمم ️
سلام خدمت استاد و دوستانی که کامنت رو میخونند
یقینا این سایت از اول تا آخرش هدایتی بوده و تمام فایل هایی هم ک درونش قرار داده میشه بر اساس هدایت و کسانی در سایت هستند از افراد خیلی خاص جامعه هستند افرادی ک جرات کردن ابراهیم گونه شک کنند ب چیزهایی ک از اجدادشان بهشون رسیده واقعا ک جرات میخاد و ترس فراوان داره اما خداروشکر ک ب لطف خودش تونستیم در راهی قدم بزاریم ک ترس داشت
خسته بودم به تهش رسیده بودم خداروشکر خستگی هم لطف خودشه
وقتی دوبار این فایل رو گوش دادم و سعی کردم در مقابل خدا خشوع داشته باشم برطور کاملا هدایتی ب جایی از قرآن رسیدم ک شگفت انگیز بود داشتم تو فکرم خاشع بودن بنابر تعریف استاد رو برا خودم باز میکردم ک ندایی بهم گفت میخای بهت بگم خاشع بودن یعنی جی یعنی این ک مثل زمینی ک کویری هس و بی نهایت تشنه آب است از سمت خدا تو هم کویری هستی ک بی نهایت محتاج و فقیر خیری هستی ک از الله ب تو برسه بهم گفت تو صفری اونه ک بی نهایته تو هیچی نمیدونی در حد صفر خداست ک همه چیز رو میدونه تو بلد نیستی خداست ک بلده
قرآن رو طبق روال هرروز بازکردم حالا ببینین ایه اول چی بود
وَمِنْ آیَاتِهِ أَنَّکَ تَرَی الْأَرْضَ خَاشِعَهً فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَیْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ ۚ إِنَّ الَّذِی أَحْیَاهَا لَمُحْیِی الْمَوْتَی ۚ إِنَّهُ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (39)
آیه 39 فصلت
از نشانه های او اینه ک زمان را خاشع میبینی پس هنگامی ک آب رو نازل میکنیم به جنبش در میآید
و رشد میکند همانا کسی که زنده میکند آن را زنده میکند مرده را همانا او به هر چیزی تواناست
چقدر زیبا هدا هدایتم کرد و باهام صحبت کرد از طریق ایه های قرآنش میگه ک اگر میخای من زندت کنم و رشد کنی باید خاشع باشی در مقابل من اگر هنوز ک فکر میکنی کاری از دستت برمیاد برو انجام بده اما اگر میخای من برات کارهارو انجام بدم باید بدونی ک تو هیچی نمیدونی بابد بدونی ک مثل کویری هستی ک ب خیری از من فقیری باید بدونی ک هیچی نمیدونی منم ک میدونم
آقا من اصلا میخام بهم بگن تنبل، اگر بهاش اینه ک منم مثل استاد همچین زندگی داشته باشم منم میخام تنبل باشم میخام خدا برام کارهارو انجام بده آقا من ک هرکاری از دستم برمیآمد انجام دادم نشد ک نشد
اصن همین هم لطف خداست برای بندگان خاصش خدا اگر میخاست من سمتش نیام کارهام رو جوری پیش میبرد ک فک کنم خودمم ک دارم انجام میدم اما خدایا شکرت بابت این ک بهم داری میفهمین ک بدون هیچم تویی ک کارهارو داری انجام میدی من هیچ کارم اونه ک همه کارس
جو برم نداشته باشه ک فک کنم من دارم انجام میدم خدایا شکرت ک بهم از طریق استاد ثابت کردی تویی ک داری انجام میدی
إِلَیْهِ یُرَدُّ عِلْمُ السَّاعَهِ ۚ وَمَا تَخْرُجُ مِن ثَمَرَاتٍ مِّنْ أَکْمَامِهَا وَمَا تَحْمِلُ مِنْ أُنثَی وَلَا تَضَعُ إِلَّا بِعِلْمِهِ ۚ وَیَوْمَ یُنَادِیهِمْ أَیْنَ شُرَکَائِی قَالُوا آذَنَّاکَ مَا مِنَّا مِن شَهِیدٍ (47)
علم به قیامت (و لحظه وقوع آن) تنها به خدا باز می گردد. هیچ میوه ای از غلاف خود خارج نمی شود، و هیچ ماده ای باردار نمی گردد ووضع حمل نمی کند مگر به علم او. و آن روز که آنها را ندا می دهد کجایند همتایانی که برای من می پنداشتید؟! می گویند: « (پروردگارا! ) ما اعلام داشتیم که هیچ گواهی (بر گفته خود) نداریم. »
همه چیز ب علم اوست اکثریت مردم در توهم هستن ک دارن کار میکنند نمیدونم چی تو وجودم ک اجازه نمیدم ک اون کار کنه ایل هنوز فک میکنم من میتونم کاری کنم یا این ک از حرف مردم میترسم
انسان هرگز از درخواست نیکی (و نعمت) خسته نمی شود. و اگر شرّ و بدی به او رسد، بسیار مأیوس و نومید می گردد49
و هرگاه بعد از ناراحتی که به او رسیده رحمتی از سوی خود به او بچشانیم می گوید: «این بخاطر شایستگیو استحقاق من بوده، و گمان نمی کنم قیامت برپا شود. و (بفرض که قیامتی باشد، ) هرگاه به سوی پروردگارم بازگردانده شوم، برای من نزد او بهترین پاداش است. ما کافران را از اعمالی که انجام داده اند (بزودی) آگاه خواهیم کرد و از عذاب شدید به آنها می چشانیم50
و هرگاه به انسان (غافل و بی خبر) نعمت دهیم، روی می گرداندو با حال تکبّر (از حق) دور می شود. ولی هرگاه بدی (و مختصر ناراحتی) به او رسد، تقاضای فراوان و مستمر (برای برطرف شدن آن) دارد. 51
خدا در این آیاتش داره بهمون میگه یادت بمونه ک این روزها تشنه خیر بودی از سمت من و موقعی حیر بهتدرسید یادت باشه ک باز هم تشنه هی ی وقت غرور نگیردت ک فکر کنی خودت ب خودت خیر رسوندی ک اگر مغرور بشی باز کار دست خودت میدی و بدی بهت میرسه اینو بدون ک تا آخر عمر محتاجی ب من ذاتت وابسته ب منه فقط منم ک ذاتم بی نیازه و علاوه بر اون خیر هم میرسونم یادت باشه یادت باشه ک ب خیر از من فقیری باید خاشع باشی در مقابلم وگرنه دستت از دستم رها میشه و دوباره وارد اتفاقات بد میشی
خدا من نمیدونم هر چی دارم از آن توست تویی ک اصن ب من وجودیت دادی وجود من وابسته ب توست دست و پا و چشم و گوش قلبم مال توست هر آن چ دارم از آن توست و من مثل زمین خشک و بی آب و علف ک برای زنده شدن ب قطره ای آب از طرف تو فقیره من هم خاشع هستم در مقابل تو فقیرم ب خیری ک از تو ب من نازل بشه
این یک واقعیت و یک باور درسته منتها تو ب هرکسی این رو نمیگی هیج کس رو اجبارا هدایت نمی کنی اتفاقا کارهاشون رو هم پیش میبری ک هیچ وقت فکر نکنن تویی ک کارهارو انجام میدی