توحید عملی | قسمت 11 - صفحه 64 (به ترتیب امتیاز)

1225 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زینب رستگارمقدم گفته:
    مدت عضویت: 660 روز

    سلام سلام ، یه سلام خاشع و پرلبخند به شمایی که این دیدگاه رو مطالعه میکنید!

    راستش امروز داشتم توجه به اخباری میکردم که در جامعه موجی ایجاد کرده بود و داشتم از صمیم قلبم لغزش به سمت نازیبایی ها پیدا میکردم اما خدای بزرگ من رو هدایت کرد به سمت سایت استاد و این فایل…

    چقدرررر این فایل زد به هدف!!

    خدایا شکرت به خاطر این هدایت زیبا و دقیق به جای توجه به نازیبایی ها و اخبار ناخوشایند…

    امیدوارم صلح، دوستی، عشق ، هدایت های عالی، زیبایی ها، آگاهی و علم سراسر جهان رو پر کنه و مردم خداوند رو بیشتر در زندگیشون حس کنن.

    استاد عزیز ممنونم ازتون…

    دوستان عزیزم سعادتمند و عاقبت بخیر باشین و با حال عالی زندگی کنید️.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    پریسا تقیخانی گفته:
    مدت عضویت: 1941 روز

    سلام به استاد عزیزم چقدر دلم برای وجودتون تنگ شده بود هر روز چند بار میومدم تو سایت و فایل جدید نگذاشته بودید نزدیک یک ماه و هیچ وقت انقدر نشده بود

    خدارو شاکرم برای وجود ارزشمندتون

    خداروشاکرم برای این مسیر درست و راست

    خداروشاکرم برای اینکه من رو در مسیر قرار داد هرچند که ارام راه برم ولی نگران ترسها و اتفاقات بیرون نیستم

    درسته استاد خیلی تو سایت نمینویسم ولی با تمام وجودم تو مسیر شما سعی میکنم قدم بردارم و هر روزم و با شما باشم ،،وقتی چند روز فایل نگذاشتید و من بی صبرانه منتظر بودم فهمیدم چقدر به وجودتون عادت کردم و چیز دیگه ای برام جذابیت نداره جز این مسیر

    این فایلتون بعد مدتها توی تک تک سلولهام جا گرفت و جسبید

    چقدر این اطمینان به رب و ابنکه تو میدونی هدایتم کن به ادم حس محکمی میده

    از وقتی با سما اسنا شدم و بهش اطمینان کردم و گفتم من و به راه راست هدایت کن درهای رحمتش و هر روز برام باز کرد که هر وقت بخش فکر میکنم اشک شوق در چشمام حلقه میزنه

    چقدر دوستتون دارم و هر بار با صدای شما پروردگارمو بیشتر درک میکنم

    چقدر خوبه که هستید️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    زهرا علیپور گفته:
    مدت عضویت: 966 روز

    سلام عاشقانه به تنها معبودم یگانه عالم

    سلامی عاشقانه به استادم که دیدن جمال زیباتون روشنی بخش چشمانم شد .

    استادجانم خوشحالمون کردی برای این فایل ارزشمند که وقتی چشمم به توحید میوفته قلبم روشن میشه

    انگار که تمام وجودم تشنه ست برای شنیدن کلامی از او

    وتو وقتی لب میگشایی و از معبودمان حرف میزنی انگار تمام وجودم غرق آرامش میشود و نمیخواهم هیچ حرفی بشنوم .

    استادجانم هنوز چند دقیقه از فایل رو گوش دادم و از خدا خواستم تا به من کمک کند برای نوشتن وادای حق وتشکر از وحودت استاد انگار که نبودت بر قلبمان کمی سنگین است هرچند که هرروز صدایت در گوشم درحال پخش است وروزی نیست که از صحبتهایت استفاده نکنم ولی باز دیدن دوباره ات انگار نور وروشنایی به قلبم وارد میکند .

    از استادی دیگر شنیدم که انسانها از خودشان نور دارند و هرکس بنا به خودسازی و شخصیتش نورش متفاوت است .

    ومن احساس میکنم نوری که از تو استادم دریافت میکنم بسیار خالص و گرما بخش است .

    امروز که در مورد معبودمان سخن گفتی منم به خاطر آوردم که چه جاهایی به این مغز پوکم حساب کردم و منو به پایین کشید و جایی که به قلبم به جایگاه نور اعتماد کردم و من رو به آرامش رسوند .

    استاد جانم من هم رانندگی رو چند ماهی هست که شروع کردم برای روزهای اولم کلی استرس داشتم ولی هربار که میخواستم سوار بشم از خدا طلب میکردم که من رو حمایت وهدایت کنه و الحق هم که بسیار زیاد حواسش بهم بود وهست چند باری که حواسم نبود میدیدم که راننده ی کناری بیشتر حواسش بود و به موقع ودرست از کنارم عبور کرد و الانم همینه هروقت که میخوام رانندگی کنم حواسم رو جمع میکنم و از خدا هدایت میخوام و در همه حال یه رانندگی عالی رو انجام میدم انگار یه نفر دائم بهم میگه که چکاری انجام بدم .

    رشته ای بر گردنم افکنده دوست میکشد هرجا که خاطر خواه اوست .

    من میخواستم یه کلیپی رو درست کنم ولی خیلی وارد نبودم به بعضی از برنامه ها برای ادیت و آماده سازی

    نمیدونم که چی شد یکی انگار بهم گفت اینکار رو انجام بده و رفتم و شروع کردم به انجام کارم حس کردم یه قفل از ذهنم باز شد و همونطور یکی یکی یاد گرفتم که چه کاری انجام بدم ودر انتها دیدم برای منی که اصلا یاد نداشتم چقد راحت شد و تمام کارمو خودم انجام دادم بااینکه قبلا باید از بچه ها کمک میگرفتم میدونم که خودش هدایتم کرد و بهم گفت که باید انجامش بدی وحالا دارم بهتر میشوم وشجاعتر شدم و با کمک خودش و دیدن ویدئو های آموزشی براحتی کلیپ درست میکنم ولی میدونم که همه چیو خودش بهم میگه حتی زمانی که باید پستش کنم یا چه پستی بزارم .

    همه چی خودشه همه کسم خودشه ومن هر وقت خاضع وخاشع تر باشم بیشتر دریافت میکنم .

    از وقتی که آرام تر شدم ورها کردم اتفاقا زندگیم روانتر وبهتر پیش میره

    خدایا هر آنچه دارم از آن توست

    این فرصتی که به من دادی تا بهتر تورو بشناسم هم لطف توست

    این نعمت هایی که من دارم و هرروز در زندگیم در جریان است هم ازآن توست

    یا من هو فی ملکه مقیم

    این زمینی که من در اون ساکنم و منم منم میکنم که خونه م رو در اون بنا کردم این زمین از ان توست ای پادشاه ثروتمند من و من وقتی دچار غرور میشم به خودم میگم ببین این زمین که تو روش قدم میزاری مال اونه تو آروم تر قدم بردار .

    نگران چی هستی وقتی روی دوش خدا هستی و داری زندگی میکنی پس خودش حواسش بهت هست .

    باور کن استاد که امسال جزو آرامترین سالهای زندگیمه

    به خاطر آرامش واطمینان قلبی که پیدا کردم

    40 روز هدایت شدم به خوندن وشنیدن اسامی خدا در دعای جوشن کبیر و درهایی از نور به زندگیم باز شده وهرروز احساسشون میکنم انگار یک قفل از ذهنم برداشته شده و بهتر بعضی از موانع رو درک میکنم

    هرروز یک فراز ارزشمند کلی به من آگاهی داد که با تکرارشون ودرکشون نور رو واردزندگیم کنم .

    اینم از لطف اوست ومن فقط خوشحال دراین مسیر به پیش میرم که میدونم این سال جزو شکوفاترین سال های زندگیم خواهد بود .

    صدای اذان به گوشم رسید و من خوشحال ازاینکه درحال اقامه ی صلاتم هستم دراین سایت روحانی .

    نوش جانت استاد جانم نعمت وثروت ولذتی که هرروز در زندگیت به وفور دیده میشود ..

    من برای ادامه ی صلاتم به فایل توحیدی 11 برمیگردم

    باشد که این فایل درهای بسته ی بیشماری رو باز کند.

    درپناه الله باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    محمدرضا دیناری گفته:
    مدت عضویت: 1105 روز

    به نام خداوندی که هر لحظه در حال هدایت ماهاست سلام خدمت استاد توحیدی عزیزم و همه‌ ای عباسمنشی های ارزشمند چقدر موضوع خوبی استاد صحبت کردید خیلی به موقع بود این فایل خدا رو هزاران بار شکر میکنم که همیشه و به موقع به دادمون می رسه من خودم به شخصه هر موقع اسم خدا رو توی هر کار یا هر شرایطی بودم نیاز داشتم کارم به بهترین شکل ممکن انجام داده ولی هر موقع که فکر کردم که این کار راحت است میرم برای انجامش به در دیوار میخورم یه مثال میزنم موقعی می روم بازار خیلی شلوغه از خداوند جای پارک میخوام سری یه جایی خیلی خوب گیرم میاد من بدنسازی میرم موقعی که میخوام یه وزنه سنگین بزنم که فکر میکنم برام سنگین است میگم خدایا خودت کمکم کن خدا شاهده طوری با تمرکز اون حرکت میزنم خودم تعجب می کنم ولی یه مواقعی که روی زور خودم حساب باز میکنم حتی وزنه‌ای سبک تر هم با سختی میزنم خب تفاوت توی چی هست من که همون آدم هستم وزنه هم سنگین تر شد چرا من راحت تر زدم قربون بزرگی خداوند بروم خدای مهربانیها خداوند رزاق شاید بالای 100تا از این مثال ها دارم بزنم یکی یکی یادم میاد واقعا به جز خدا کسی نمیتونه زندگی ما بهتر کنه موقعی که به خداوند متعال وصلم حالم از دورن و بیرون خوبه احساس آرامش دارم امید دارم قلبم آروم آروم می تپه استاد بزرگوارم ازت سپاسگزارم بخاطر این فایل ارزشمند و عالی و به موقع بود خداوند رو شکر بخاطر این که منو دعوت کردی به این سایت الهی با استاد الهی خداوند مهربان سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 704 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    چهارمین دیدگاه من برای این فایل زیبا و خاص توحیدی

    من دیروز که اومدم و دیدگاه سومم رو برای این فایل نوشتم و بعد نصف شب یهویی گفتم بذار دوباره حرفامو بخونم که دیدم یه قسمت از نوشته هام به کل محو شده

    من که خیلی تو ویرایش نوشته بودم همه شون محو نشده بود فقط اون قسمت محو شده بود که آخر

    دیدگاه نوشته بودم

    بعد نصف شب خواستم بیام دوباره اون جریانو بنویسم ولی یه صدایی گفت نه الان وقتش نیست و بعد چشم گفتم و خوابیدم

    صبح که بیدار شدم دیدم برام یه پاسخ از دوستان اومده خوندم و وقتی داشتم میخوندم شنیدم حالا وقتشه اون موضوع رو الان میتونی بنویسی

    و اومدم تا بنویسم

    من دیشب بعد از اینکه از فروش وسایلای نقاشیم برگشتم خونه مادرم گفت برو نون بخر

    منم وقتی رفتم دیدم تموم شده و خواستم برگردم خونه میخواستم از یه مسیری برم که سمت در جلویی بلوکمون هست ،تو اون مسیر به یه چیزی هم که بود اونجا ببینم و بعد برم خونه

    ولی شنیدم که نه از اون مسیر نه برگرد و از مسیر در پشتی بلوک خونه تون برو

    ولی توجه نکردم چون دوست داشتم از اون مسیری که خودم میخواستم برم بعد شروع کردم به خوندن آهنگی که بین من و خداست و میخونم تو دلم یا یه وقتایی با صدای بلند

    که خدای من خدای من ای بهترین رب من خدای من خدای من ای بهترین معبود من دوست دارم دوست دارم ای رب من و جمله های دیگه پشت سرش میگم

    وقتی به دوستت دارم رسیدم

    قشنگ و بلند و واضح شنیدم که نه دوستم نداری

    تعجب کردم

    گفتم نه خدا واقعا دوستت دارم

    دوباره شنیدم نه دوستم نداری اگر دوستم داشتی به مسیری که بهت گفتم از اون مسیر میرفتی ، نه مسیری که خودت دوست داری و برات خوب نیست از اونجا برگشتن به خونه

    همینو که شنیدم گفتم باشه لحظه ای مکث نکردم زود برگشتم و از مسیری که خدا بهم گفت رفتم خونه

    همه این گفتگو ها تو دو سه قدم رخ داد انقدر سریع که واقعا اگر بخوای این همه حرف بزنی یه دو دقیقه حتما زمان میبره بخوای با یه نفر حرف بزنی

    خلاصه گفتم چشم و از مسیری که خدا گفت رفتم و گفتم ببین الان بهت ثابت میکنم که دوستت دارم و به حرفت گوش میدم و خیلی خوشحال شدم که تو اون لحظه تصمیم رو به سمت خدا تغییر دادم

    ازش میخوام که همیشه در همون لحظه اگر من خواستم یه مسیری رو برم که برام خوب نیست مثل دیشب هدایتم کنه و من خیلی سریع برگردم به اون مسیری که خدا میخواد نه اون مسیری که من میخوام و ممکنه منو از خدا دور کنه یا باعث اعمالی بشه که برای خودم ضرر داره

    و من سپاسگزارشم بی نهایت که اجازه نوشتن این جریان گفتگومون رو داد تا بنویسمش چون خیلی دلم میخواست بنویسمش با تمام خواستن برای نوشتنش دیشب که فهمیدم نباید بندیسم گفتم چشم

    نگو الان وقتش بوده که نوشته بشه

    من دیشب این حرفو بارها تکرار میکردم به ذهنم میگفتم که ببین بیا برات منطقیش کنم اینو که بزرگترین و قدرتمند ترین باوریه که الان باعث آرامشم میشه و میدونم قدرتمند تر هم میشه با عمل کردن بهش و تلاش مستمر داشتن

    گفتم که ببین من وقتی دارم نقاشی میکشم با هر بار نقاشی کشیدن دارم پیشرفتمو حس میکنم

    حرف زدن با خدا هم مثل همین نقاشی کشیدنه

    ببین اگر من و تو، ذهن من ،که از خدا هستیم و هر چی داریم از خداست و خداست که صاحب من و تو و هر چی که در این جهانه هست

    هر لحظه به خدا وصل باشیم ، یه لحظه حس کردم باید این رو هم برای ذهنم توضیحشو بدم شروع کردم به گفتن اینکه ببین وصل شدن اونجوری که الان من درک میکنم ، اینجوریه که

    وقتی شروع میکنی با خدا حرف زدن تو بهش وصلی ،من به خدا وصلم

    وقتی چشم میگی بهش ،وقتی گوش میدی و خودتو سعی میکنی آروم کنی دقیقا همون موقع هست که به خدا وصلی و نتیجه این وصل شدن اینه که خدا بی نهایت کمکت میکنه

    و اینکه تو داری بهتر و سریع تر رشد میکنی و به منبع نیرو به تنها خالق ما و تنها قدرت جهان هستی وصلی و وقتی وصلی تو عشق راستین داری تو سلامتی داری و شادی و آرامش و ثروت ،خودشم از نوع بی نهایتش داری

    پس این اطمینان رو بهت میدم ذهن من، خدایی که تو این چند ماه آرومت کرد و داری به حرفای من گوش میدی که البته همه این گوش دادنا و تمرینات هم کار خداست ، صد درصد همین خدا وقتش که برسه کم کم ثروت رو میاره برات آرامش و شادی بیشتر رو میاره برات و عشق رو هم به وقتش که با آیه هاش بهم الهام کرده و هدایت کرده به شکلای مختلف میاره

    با تکرار آیه 82 سوره یس که بگه موجود باش موجود میشه

    و آیه 7 سوره قصص که گعت نترس و نگران نباش ما او را به تو باز میگردانیم

    یا آیه ولسوف یعتیک ربک فترضی که در مورد کارم بهم گفت

    این آیات بارها و بار ها برای من نشونه بودن و حتی استاد تو همین فاید هم اشاره کرد

    حتی برای سلامتی بهت بگم که وقتی بیشتر باخدا حرف بزنی خود به خود بدنت که به نور وصل نیشه تک تک دی ان آ های بدنت و سلول های بدنت شروع به ترمیم و حتی نو شدن میکنن و تمام بدنت که ممکنه نا هماهنگی هایی الان وجود داشته باشه که طبق گفته استاد

    بیماری هامون رو از این دید نگاه کنیم که با شعور کیهانی با ذراتش فاصله گرفته

    دقیق جمله استاد یادم نیست ولی در حالت کلی این بود که وقتی به خدا وصل نیستیم و سعی داریم خودمون چیزی رو حل کنیم و نمیتونیم اینجوری میشه که بدن بیمار میشه

    پس اینم یادت باشه طیبه و ذهن من

    که وقتی به منبع وصلی و حرف میزنی هرچی بیشتر وصل بشی به این نور بیشتر اون ناهماهنگی های درونت که سبب بیماری شدن شروع به ترمیم و بازسازی میکنن و تو یهویی میبینی که دیگه اون ناخوبی هارو نداری و کاملا سالم و سلامتی

    پس تا میتونی بیشتر با من همکاری کن و تعهد بدیم که بیشتر به خدا چشم گفتنمون سریع باشه و چشم بگیم

    پس ذهن من تو هرچقدر میتونی با من هماهنگ شو و بدون که خدا مارو جای قشنگی میبره به نور میرسونه بیا با هم هر روز بیشتر چشم بگیم ، و شب داشتم قبل خواب اینجوری با ذهنم حرف میزدم

    چقدر خوشحالم که از وقتی تصمیم گرفتم تغییر بدم شخصیتمو و روی خودم کار کنم دیگه کمتر به خواسته هام و چگونگی شدنشون فکر میکنم

    وقتی یادم میفته هم کلی ذوقشو میکنم اون لحظه و سپاسگزاریشو میکنم که خدایا ممنونم که دارمشون و رهاش میکنم

    یا مثلا وقتی نشونه هاشو میبینم دیگه مثل قبل درگیرش نمیشم که کلی فکر کنم یا اینکه بخوام بگم چجوری میشه

    این خودش یعنی من پیشرفت داشتم نسبت به روزای قبلم که شروع کردم به رها کردن بیشتر نسبت به روزای قبل

    و خیلی سپاسگزارم که خدا یادم انداخت تا بگه آفرین بازم ادامه بده ولی تا جایی که میتونی اگر هدف هات بزرگتره سعی کن تا بیشتر قربانی بدی بیشتر بها بپردازی

    و من هم تمام سعیمو میکنم تا برای پایداری نتایجم تلاش کنم خدایا شکرت

    سپاسگزارم بی نهایت

    برای تک تک خانواده صمیمی عباس منش بی نهایت عشق و شادی و سلامتی و آرامش از خدا میخوام و بی نهایت ثروت باشه براتون و سعادت در دنیا و آخرت باشه برای همه مون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    زهرا محمد خانی گفته:
    مدت عضویت: 988 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    خداجون نشونه تعهد ودرخواستم از رب لایزال قدرمند ترین و قدمی وتمرینی و نشونه ایمانم که عمل اورد شکرررت

    الف.. من تازگی مسافرتی رفته بودم توش همواره از رب هدایت خواستم که چی بردارم و چی بخرم وچه حرفیو بزنم نزنم

    خلاصه نتیجه اش یه مسافرت معجزه خیلی عالی تر از اونی که فکرشو بکنم خیلی راحت لدت بخش همه چی اوکی غذا به وقتش اوکی بهترین غذاها دوست داشتنی ترین ها کباب پیتزا و هر چی دلت میخاد راحت سفارش بدی راحت با عزت تو فقط بگو چی میخای و نگاهت به رب باشه و بدون پشت این قدرت و این همه لذت فقط رب بود واقعا فوقالعاده بود چقدر لدت بردم چقد باورهام و ایمانمو بیشتر کردی واقعا سپاسگزارم من هیچی نیستم هیچ چیز نمیدونم همه چی دسته خودته هیچ کس هیچی نداره بلد نیس هیچ قدرتی نداره

    همه ی قدرت دسته توهست اونی که بهم هدایت میکنه الهام میکنه راه درستو اونی که روزی بخشم اونی که خالقم اونی که تنها قدرت هستی هست فقط همه چی دسته اونه اونی که بخشنده و مهربان هست

    خداجونی خودت همواره هدایتم میکنی من مدتی بود دلم تیپ های قشنگ لباسای شیکو خوشم میومد و از رب خواستم و گفتم لایق زیبایی و تمیزی ام و دیگه همسری چقد لباسهاش قشنگ تری میپوشه خودم لباسای جدید خفن از قبل پیدا کردم یادم رفته بود باهم چقد قشنگ ست شدن لباسای و چیزای لدت بخش جدید خریدمواقعا شکرت رببب

    ..

    من مدتی بود همسری برام خرید کرده بود و دیگه خواسته ای داشتم از چشم اون میدیدم که باید فلان خواسته امو انجام بده اون هم میگفت پول ندارم و بعد یادم اومد وقتی خواسته ای هست بگو و خدا خودش با هزاران دستو روشش انجام میده

    بعد مثلا مانتو میخاستم یا چیز دیگه زهنم میگفت همسری دستتو بگیر تو فلان مغاذه ببرتت برات خرید کنه ولی من به طور جادویی وسط بازتر یه مانتو خفن چشمم گرفتو و کارتمم پر زدم تو خال کارتمم نبرده بودم یه دقیقه کارت به کارت شد و خدارو صد هزار مرتبه شکر که اون پولم اون خواسته اون لیاقتم ربم بهم داده بود تا راحت خواسته انجام شد حالاا دختر ریشه اصلیی نعمت ها ربم هست همونی که همواره کنرت و توی قلبت باهات صحبت میکنه باعشق

    ب)تواض در برابر خدا به نظر من ینی ادامش توکل اینکه بدونی چیزی نمیوونی و قدرت برتر پیشته و کارهارو برات میکنه کسی که تواض داره همواره از رب هدایت میخاهد چی بنویسم چی بگم چی بپزم میدونید منظورمو همواره از ربش از فرمانروا از پدرش کمک میخواهد و زندگیش و روابطش عالی و شیرین تر از عسل میشه

    وقتی میدونی چقد حرفه ای هستی چقد اتفاقات خوب ساختی چقد تجربه و کارت عالی دیگه رب کمتر یادش میوفتی که بابا این قانوناهمش کاره ربه این زهنم این درکم این فایلا این چشم هام همشون سازه های ربه خودم بنده رب هستم و همواره فقیرو نیازمندشم و بعدم یاری های رب عشق و مهربونی و بعدم لحظه لحظه اگاهی و لدت و ارامش و ارزشمندی و ثروتمندی و ربو که همواره بغلت کرده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    آوا مختاری نیا گفته:
    مدت عضویت: 2710 روز

    سلام استاد گرامی و آگاه،

    من زهرا هستم.

    ممنونم بابت این فایل فوق عالی،

    خدا رو شکر می‌کنم برای این یادآوری ها که بسیار حیاتی هستند.

    در این روزهایی که زمزمه هایی از شرایط اضطراب را بین مردم شنیده میشه (من چون اخبار رو دنبال نمیکنم فقط زمزمه ها رو می شنوم)

    بمباران کردن ذهن با آگاهی های توحیدی واقعا آرامش‌بخش و باعث اطمینانه،

    از شما و از خدا ی شما متشکرم.

    قبل از عید قرار بود مغازه ای رو به نام خودم سند بزنم ، و به خاطر عوارض سنگین شهرداری میسر نمیشد،

    از خداوند خواستم تا قبل پایان سال این کار رو برای من انجام بده،

    گفتم من نمی دونم چجوری ، من تا قبل عید سندمو میخوام،

    دو سه ماه گذشت تا اینکه شرایط به گونه ای پی گرفت که داشت اوکی میشد،

    من هر کاری که لازم بود انجام دادم ،

    ولی کا‌ر دوباره بوی گره و دردسر میداد ، دیگه گفتم من رها می‌کنم،

    به محض اینکه من تقاضای ذهنی خودم رو کشیدم کنار ، کار انجام شد و دقیقا دو روز قبل از پایان سال 1402 سند مغازه تنظیم شد و کار انجام شد.

    واقعا این کار برای من یک بیگ شات بود،

    و سپاسگزار خداوند هستم که عیدی‌ خیلی بزرگی به من داد ،

    در کنار این مسائل کارهای اداری دیگری داشته ام که با وجود تقلا و بر و بیا به بن بست خورد چون من به سابقه ی‌ تجربه م تکیه کردم.

    در مورد مسائل مالی من تجربه کردم که وقتی از خداوند خواستم که به من کمک کنه که هزینه ها رو به خوبی ‌مدیریت کنم تونستم با وجود کمبود ظاهری پول، حتی پس انداز هم بکنم ، در حالی که با عقل خودم اصلا کم می آوردم.

    در مورد کسب و کاری که میخواهم ایجاد کنم تا حالا به موفقیتی نرسیدم و با صحبت های استادم متوجه شدم که من به توانایی م مغرور شده بودم و همیشه میگفتم من از لحاظ مهارتم جزو معدود افراد در سطح کشور هستم ،

    ولی موفقیت مالی ناچیزی به دست آوردم،

    به زبان از خداوند تشکر می کنم که تو بهم یاد دادی، توانایی دادی، ولی در درونم به خودم اطمینان از لحاظ مهارتی داشتم و می‌گفتم هر کاری در این زمینه باشه من توانایی شو دارم،

    و بارها تو همون زمینه خرابکاری هم کردم،

    جالبه که حالا می‌فهمم ایراد از کجاست،

    نوش جونت زهرا جان ، همین که ایرادات رو فهمیدی عالیه، این خودش ی نعمته،

    خدایا شکرت

    استاد عزیزم برای شما ی دنیا حال عالی تر آرزو می‌کنم.

    متشکرم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    محبوبه حسن پور گفته:
    مدت عضویت: 1737 روز

    به نام خداوند زیبایی ها

    با سلام خدمت استاد نازنینم و بانو شایسته زیبا و عرض تبریک سال نو

    استاد نازنینم نمیدونی هرروز که از خواب بیدار میشم فقط اول سایت رو چک میکنم بعد تلگرام وارد میشم تا نتایج بچه ها رو بخونم تا روزم رو با انگیزه فراوان شروع کنم یعنی یه جورایی معتاد استاد عباس منش شدم استاد عزیزم در رابطه با این فایل جدید بگم که چقدر این روزها محتاج نگاه خداوند به خودم بودم تا اینکه چند روز پیش دیدم فایل توحید عملی قسمت 11 بارگزاری شد روی سایت سراز پا نشناخته سریع دانلود کردم تا در زمان مناسب گوش بدم استادم امروز که اول صبحم رو با توحید عملی شروع کردم در لحظه ای که داشتم فایل رو گوش میدادم به صورت شما نگاه میکردم و با خودم گفتم چقدر این مرد بزرگ میتونه توحیدی باشه و اعتقاد به خداوند بزرگ داشته باشه که با توجه به اینکه در ایران نیست و هیچ هزینه ای نمیکنه اما میتونه اینقدر مورد توجه قرار بگیره و بزرگ باشه در ایران و اونجا بود که گفتم با خدا باش و پادشاهی کن

    استاد بزرگم واقعا سپاسگزار خداوندم که سخنان به این زیبایی رو بر دل شما مینشاند و شما با سخاوت تمام در اختیار ما قرار میدهیددر انتها بگم که به دقایق پایان فایل که رسیدم میخواستم قطع کنم و کاری انجام بدهم که حسی به من گفت تا اخرین دقیقه رو گوش بده استادم بخدا قسم فقط با پایان فایل شما و شنیدن اللهم لبیک و دیدن اون تصاویر زیبا تنم لرزید و بلند بلند گریه کردم و خدارو میلیاردها مرتبه شکر کردم بخاطر این آگاهی ها و وجود با برکت شما در تک تک زندگی ما استادم از صمیم قلب برای شما و تمامی کسانی که در کنار شما هستن تا ما بتونیم در هرلحظه و راحت به سخنان شیرین و گرانبهای شما دسترسی داشته باشیم بهترین ها رو ارزو میکنم

    عاشقانه دوستت دارم استاد بزرگ توحید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 916 روز

    به نام خدای مهربان و بخشنده و رزاق خدای من ممنونتم که هر چه دارم تو به من دادی من هیچ ندارم

    من هر لحظه به قدرت تو محتاجم من به تو وابسته ام خدایا شکرت سپاسگزارتم

    سلام به استاد عمل کردن‌ها سلام به استاد آگاهی‌ها سلام به مریم مهربان و خوش صدا

    استاد اول کامنتم بگم لطف کنین فایل توحید عملی ها رو ادامه بدین

    خیلی کمک میکنه به باورها به افکار و رفتار ما به شخصیتمون خیلی کمک میشه فایل مهم و کلیدی ست

    امروز رفتیم باغ یکی از دوستان قدیمی

    وای دوستان هر چی از زیبایی و گل و شکوفه بگم کمه خیلی قشنگ بود

    درختان همه شکوفه داده بودن بعضی هاشون شکوفه هاشون باز شده بودن خیلی خیلی باغ رو خوشگل کرده بود جاتون خالی امروز رفتم بیرون شهر که بتونم ذهنمو منطقی کنم با دیدن زیباییها و فراوانیها و تونستم

    همش شکر گزاری کردم و حسم عالی بود و این تونستنها رو مدیون استاد عزیزم هستم ممنونتم ای استاد عزیزم ای استاد مهربان

    بهترین راهنما در زندگیم هستی

    بهترین دستان خداوند هستی

    ای زیباترین بنده خدا

    من عاشق این توحید عملیها هستم

    چون رشد کردم

    تغییر کردم

    باور فراوانیم رشد کرده

    خیلی خوشحالم که میتونم از خدا درخواست کنم به راحتی و آسانی با ایمان زیاد چون قدرتشو باور کردم

    خدایا شکرت سپاسگزارتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    اکبر محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1274 روز

    سلام عرض ادب خدمت استاد عزیز و دوستان

    برای من میلیون ها بار از این اتفاق که فرمودید افتاده

    من شغلم فنی هستش و برای عیب یابی و رفع عیب باید از دستگاه عیب یاب استفاده کنم و رفع عیب کنم اما توی بعضی از موارد میدیدم این دستگاه و علم من جواب نمیده بعد از کلی زمان گذاشتن میگفتم خدایا به من بگو بعد میدیدم یه چیزی بهم الهام شد که با منطق جور در نمیاد ولی مطمعن بودم درسته و بدون فکر کردم همونو اجرا میکردم و در نود درصد مواقع عیب برطرف می‌شد و یا اگرم برطرف نمیشد پلی می‌شد برای رفع ایراد

    من از بچه گی از خداوند درخواست میکردم کمکم کن و انصافا هر بار که قبل شروع کمک خواستم بدون پیچیدگی خواستی کار انجام میشه و بعضی مواقع که میگفتم خوب این همون ایراد قبلیه هستش دیگه دست به کار میشدم

    بعد میدیدم ایراد اصلا از اونجا نیست بعد میگشتم دنبال ایراد و توی این موارد کلی وقت کلی جا رو تست بگیر قطعه تستی بنداز و …

    و اینم بگم منو خیلی هدایت میکنه توی کار خدا یه زمان هایی یه سری ایراد هارو پشت تلفن بهم میگن منم از خدا میپرسم همون لحظه یه چیزی میاد توی ذهنم با اینکه من اصلا ندیدم ایراد کار رو و بدون فکر کردن بهش همونو اعلام میکنم چندین هزار بار اتفاق افتاده که میگن تو چجوری بدون برسی انقدر دقیق عیب یابی میکنی

    و اما همون طور که فرمودید از غرورم ضربه خوردم اما مخصوصا الان تلاشم بر اینه که کار های سخت رو میسپارم به خدا و میبینم چقدر راحت و عالی همه چیز پیش میره

    مثلا وقتی کار هارو میسپارم به خدا یهو نیاز پیدا میکنم به یه همکار دیگه با اینکه اصلا همکارم توی مجموعه ما نیست یهو میبنم اومده توی مجموعه ما و کار انجام میشه برعکسشم برام اتفاق افتاده زمانی که میخاستم خودم کار هارو انجام بدم دیدم به چه سختی انجام میشه

    و اینم بگم که بعضی وقتا ایراد کار میگه بهم ولی من سرپیچی میکنم با منطق خودم که میگم نه ایراد به اون نمیتونه ربط داشته باشه بعد کلی انجام کار میدیدم همون چیزی بود که بهم الهام شد ولی من سر پیچی کردم و توی اینجور موارد میگم که خدایا تو عالمی لطفا منو بابت سر پیچی ببخش و کمکم کن بیادم بیار که با توکل به تو کارهارو شروع کنم

    با گوش دادن به این فایل خیلی از سوالات که توی ذهنم بود برطرف شد

    تشکر از شما بابت پیدا کردن موضوعاتی با ارزش و توضیحات فوق العاده

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: