توحید عملی | قسمت ۶ - صفحه 100

1899 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهرداد یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 1002 روز

    سلام به دوستانم

    عید امسال اولین عیدیه که بعد از روز 4 به شرکت و کارخونه نمیرم و تصمیم گرفتم که خودمو بندازم تو بغل خداوند و ایمان واقعی رو نشون بدم که بگم خدایا من قدم اول رو برداشتم و از دایره امن و حقوق و بیمه بیام بیرون و روی علاقه ها توانایی ها ی خودم کار کنم و از زندگیم لذت ببرم

    امروز که اولین روز سال هست وقتی از خواب بیدار شدم احساس رهایی ازادی داشتم احساس کردم همیشه در اختیار خودم هستم و هر وقت هر کاری که بخام میتونم انجام بدم اما قبلا به خاطر کارخونه و شیفتایی که داشتم دستم بسته بود .

    این تصمیم بزرگ رو هم توی یکی از فایلهایی از استاد شنیدم که میگفت خدا با شجاعانه کمتر از یک درصد مردم دنیا شجاعت دارن که از منطقه امنشون بیان بیرون و برن تو دل ترسهاشون و روی علاقه هاشون کار کنن و این باور رو براخودم ساختم که تمام ادمهایی که بیرون از شرکتها و کارخونه ها کار میکنن با باورهای درست به بینهایت ثروت رسیدن

    همه چیز باورهای توحیدیه و همین اصله نه تبلیغات ومکان و زمان نه شهر و روستا .من توی یکی از روستاهای اصفهان زندگی میکنم و توی همین روستا افرادی هستن که بینهایت ثروت دارن و تحسینشون کردم و به خودم همیشه میگم ببین اگر اینها تونستن توی همین روستا به ثروت برسن پس من هم میتونم فقط باید به خدا ایمان بیارم و روی توانایی هام کار کنم .

    خداراشکر سه ماه پیش کارگاهی که برای کارم احتاج داشتم رو ایجاد کردم و با وسایل اندک و ساده و وقتای بیکاریم برا خودم کار کردم تا اینکه مشتری اومد و سفارشات بیشتر شد و هروز بهتر و بهتر میشم .حالا هم که تصمیم گرفتم تمام وقت براخودم و بازم خیلی راه دارم که روی باورهای توحیدی کار کنم اما قدم اول رو برداشتم تا به جهان ثابت کنم که لیاقت ثروتمند شدن رو دارم

    وقتی از کارخونه میخاستم بیام بیرون همه همکاران میگفتن نرو سال دیگه حقوق بهتر میشه میری دباره برمیگردیو من میدیدم که چقدر ایمانشون ضعیفه و نمیتونن باور کنن میشود غیر از شرکتها و کاخونه ها و ادارات هم کار کرد و پول ساخت

    خداراهزاران بار شکر میکنم که به این سایت و استاد بی نظیر هدایت شدم و میتونم خودم خالق زندگی خودم باشم

    در پناه الله شادو ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      مجید بختیارپور عمران گفته:
      مدت عضویت: 982 روز

      سلام دوست خوب توحیدی ام

      احسن بر تو درود بر تو که تونستی اینجوری بر ترست غلبه کنی واقعاااا کمتر کسایی هستن که بتونن اینکاری که شما کردینو انجام بده سر کار باشی و بزنی بیرون و دربرابر نجواهای بیخود ذهنت و اطرافیانت دوام بیاری و جهان را تسلیم خواسته هات کنی خیلی خوشحالم دیدم بازم قانون خدا کار کرد وقتی تو تونستی یعنی منم میتونم احسن بر تو که تونستی علاقتو پیدا کنی و داری ازش ثروت میسازی مطمعنن همین راه ترو به معدن گنج الهی میرسونه برات آرزوی موفیقت روزافزون دارم رفیق موفق باشی و میروزدمتگررر رر م

      خداروشکر که قانونت برای رفیقم کار کرد الهی شکرررررر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    متین گفته:
    مدت عضویت: 1658 روز

    روز 54

    توحید عملی

    چرا هیچوقت در قران در مورد زندگی و درامد و شغل پیامبران صحبت نشده ؟

    چون اصل نبوده

    و بنظرم چون هیچ جای قران در مورد این سوال همیشگی بشر صحبتی نشده برای همین انسانها سواستفاده کردن و فقر و فقیر بودن رو زینت دادن و خوب جلوه دادن و به مردم این باور خوب بودن و ماندن در فقر رو القا کردن .

    و چرا فقط کشورهای مذهبی و مردم مذهبی بیشترشون در مشکلات مالی هستن ؟

    بخاطر باورهایی که از طریق سخنرانیهای افراد روحانی گوش دادن به اونها بدست اوردن در طی سالیان دراز .

    خیلی از افراد مذهبی از سن کم در این محیطهای روضه خوانی و سخنرانیها بودن . مثل خانواده من و خانواده هاشون مادربزرگم و مادر مادربزرگم همگی از سن کم در حال گوش دادن به این سخنرانیها بودن و من باورهام از طریق خانواده اول شکل گرفت و بعد تلویزیون و جامعه …

    درحالیکه الان احساس میکنم دنیا رو به پیشرفت هست و خیلی از دختران و پسرای جوان درحال پول دراوردن هستن . من تعداد زیادی از دخترهای کم سن رو میبینم که مشغول کار و پول ساختن هستن و همیشه تحسین میکنم و آفرین بگم . و من چقدر دور بودم از پول ساختن و بینهایت خدارو شاکرم که در مسیر درست قرار گرفتم .

    چیزی که مهم و اصل و اساس قرآن است توحید هست

    خدا همیشه درمورد توحید صحبت کرده .

    پس چرا خودمون رو خسته کنیم و دنبال فرعیات باشیم ؟

    دنبال اینکه چیجوری پیجم رو بهتر کنم چیجوری الگوریتم اینستا رو رعایت کنم چه کلاسهایی برم برا ی بازریابی ، چه تبلیغاتی انجام بدم ، به کدوم آدم رو بندازم ، من خودم همش میگفتم کدوم شغل بهتره برم یاد بگیرم . عکسهامو چیجوری بگیرم ، چه ساعتی پست بزارم ، به کی تبلیغ بدم و…

    هزاران حاشیه دیگه

    ولی اصل اینه توحید ، ایمان ، باور درست

    بگم خدای من ثروتمنده پس خدا از بینهایت طریق به من ثروت میرسونه=توحید

    بگم مشتریها بینهایت هستن دنیا پر از ثروت هست ، افراد ثروتمند بسمتم جذب میشن و خرید میکنن=توحید

    فقط حرفای خوب بزنم ، احساس خوب بدم ، خدارو سپاسگزار باشم و نعمتهاشو هرروز بگم و شکرش کنم و شرک نورزم به بنده هاش

    خدایی که انقدر قدرت داره و خودش بنده های دیگه شو ثروتمند کرده و کارهاشونو عالی انجام میده چرا من برم به اون بنده ها رو بندازم

    چرا از خود خدا ، خدای همه ما خدای اون بنده ها کمک نخوام و درخواست ندم،؟

    جدیدا این باور غلط پیدا کردم که من حتی از خدا هم خجالت میکشم یا سختمه که از خدا درخواست کنم و بگم من پول میخوام ، من زندگی بهتر میخوام ، من دوستای خوب میخوام ، من سفرهای زیاد و عالی میخوام

    من روم نمیشه یا خدارو باور ندارم ؟

    این باور بوده که خدا به هرکی بخواد پول میده به هرکی هم نخواد نمیده

    و من هم بیخیال میشدم و میگفتم خب تقدیر من همینه و حرفی که مادرم همیشه میگفت ما گنجشک روزی هستیم

    خیلی عجیبه که پدرم شغل خوب درامد خوب و ما در رفاه خوبی بودیم نسبت به اقوام ولی باورهامون فوق العاده ضعیف بود و اصلا این توانایی مالی و این خریدهایی که میکنیم رو نمیدیدم و شکرگزار نبودیم .

    در صورتی که خانواده مذهبی دارم …

    من باید فقط روی توحید کار کنم و تمام اتفاقات خیلی طبیعی رخ میده خدا منو هدایت میکنه

    ثروت ، سلامتی ، عشق ، زیباتر شدنم ،جذب شدن ادمها بسمتم

    هرانچه که خوب است اتفاق میوفته خیلی سریع

    ولی اگر شرک بورزمشرک یعنی ، ترس ، نگرانی ، حساب کردن به هر ادم به اصطلاح گنده و خفن و پولدار ، روی دولت ، قانون کشور و حتی پدر و مادر خواهر و برادر

    هر عاملی بیرونی حساب کنم شرک هست و من از همه چی دور میشم .

    و هرآنچه که در مدار شیطان هست بسراغم مییاد مثل بیماری ، سخت انجام شدن کارهام ، بی پولی ، کمبود عزت نفس و…

    باید یادبگیرم و هرروز با خودم تکرار کنم

    هیچ کس قدرتی نداره تو زندگی من

    هیچکس نمیتونه منو چشم بزنه ( مثلا جلو خانواده پدرم همیشه لباسای قبلی و ساده میپوشیدم و همیشه مینالیدم از بی پولی و …

    چون باور کرده بودیم که چشم میزنن و همیشه هم بعد از رفتنشون اتفاقات بد میوفتاد برامون

    چون مادرم و خواهربرادرا و خودم باور داشتیم که میتونن چشم بزنن و قدرت رو داده بودیم دستشون .

    امروز به این نتیجه رسیدم که دیگه اینکارو نکنم هرجند خیلی وقته نمیبینمشون و از خدا خواستم که برا عید کمک کنه اونایی رو نبینم که باعث تخریب باورهام بشه .

    هیچکس نمیتونه بخت و اقبال منو ببنده و یا زندگیمو به نابودی بکشه .

    (این باور هم همیشه داشتم و همیشه دنبال دعانویس بودم ولی خداروشکر چند روز پیش کاری کردم که ایمانمو نشون دادم به خدا و همش میگفتم قدرت در دست خداست .)

    وقتی قدرت رو بدیم به خدا اتفاقات عالی میوفته .

    ولی وقتی قدرت رو بدیم دست دیگران و باور کنیم که اونا تاثیر دارن در بدبخت کردن یا خوشبخت کردن ما

    پس نتایج باورها نادرست و شرک ورزیدنمونو میبینیم .

    ولی باید باور داشته باشیم که توحید داشته باشیم

    حتی دشمنمون هم باعث پیشرفت و رشد و ثروتمند شدن ما میشه چون ما به خدا وصلیم .

    تمام اتفاقات خوب برامون میوفته نه اینکه من آدم خاصی هستیم به خاطر اینکه خدای من خدای خاص هست .

    خیلی لین جمله به دلم نشست که فکر نکنم اگر کسی در خوشبختی و ثروت فراوان و عشق و موفقیت هست اون آدم خاصیه .

    نه بلکه خدای اون آدم خاصه که نتیجه باورهای درستشو بهش میده .

    پس منم با درست کردن باورهام و ایمانم به همون مرحله میرسم .

    ولی باید بدونیم که ما صفر و صد نمیتونیم بگیم یه نفر موحد‌کامل یا مشرک کامل هست .

    همه ما قسمتی از توحید و قسمتی از شرک در درونمون هست .

    زیبایی انسان بودن همینه که ما این دو رو در خودمون داریم حالا بریم بازی رو شروع کنیم هرچقدر بتونیم توحید رو در خودمون زیاد کنیم ما برنده ایم خدا بیشتر به ما نعمتهاش رو میده .

    یجاهایی هم لغزیدیم و شرک ورزیدیم نگران نباشیم خدا مارو قضاوت نمیکنه و ما متوجه اشتباه میشیم و درستش میکنیم .

    تنها قدرت جهان رب

    نه شیطان ، نه جن و پری نه فالگیر و رمال و دعانویس نه ادمها نه دولتها و نه هیچکس دیگه

    زمانی که پیشرفت نمیکنیم و نتایج نمیاد سراغمون نگیم کسی داره جلوی ما رو میگیره

    بگیم یه سری باورها و ترمزها در من هست اونهارو باید درست کنم .

    من عامل خوشبختی و بدبختی خودمم .

    من نگاه شرک الود داشتم نسبت به کسانی که همکار من هستن .

    میگفتم فلانی کارش خوب نیست چرا اومده تو این هنر

    فلانی چرا قیمتاشو داره ارزون میده این باعث میشه این هنر افت کنه و مردم کار من که خیلی بهتر و گرونتر هست نخرن .

    یا ببینم فلانی چه قیمت گذاشته منم بزارم یا حتی بالاتر بدم .

    یا هنر من خاصه و مشتری خاص داره و محدود

    نهههه اینا شرک هست

    اصلا من چیکار دارم که بقیه تو همین هنر دارن چیکار میکنن

    به من چه که داره ارزون میده

    به من چه که کارش خیلی در سطح پایین هست و فروش هم داره( اینجا جمله استاد یادم اومد که اون موفقیت رو تحسین کن حالا کارش خوبه یا بد ولی تحسین کن مه اون موفقه و داره پول میسازه بجای تخریب کردن اون شخص )

    من تمرکزم روی خودم باشه کارم فوق العادس اوکی

    میتونم پول بسازم ؟ نههه

    پس بشین درست کن باورتو ، بشین بجای تلف کردن وقت و انرژی . روی باور و توحید و ایمانت کار کن .

    من زندگیمو خلق میکنم .

    بپذیرم که صفر تا صد این زندگی از نوزادی تا الان من خلقش کردم و دیگران ذره ای روی خلق زندگیم تاثیر ندارن

    این جهان منه و من در دنیای خودم دارم زندگیمو خلق میکنم و هرکس در دنیای خودش داره زندگیشو خلق مییکنه .

    اون خدایی که در قران هست میگه

    هرچی بخوای بهت میدم .

    من مسخر کردم زمین و آسمان را برای شما

    به من توکل کن که خدا توکل کنندگان را هدایت میکند و دوستشان دارد .

    به همه شما کمک میکنیم چه بخواید به جهنم برید و چه به بهشت .

    من امروز عالی عمل کردم .

    امروز یکی از کارهایی که همیشه دوست داشتم انجام بدم و اهمیت دادن به زیباییم بود و برای دل خودم و بدور از ترسیدن از حرفای خانوادم رفتم و انجامش دادم .

    همیشه منع میشدم همیشه حرفای مذهبی غلط بهم میگفتن و من از روی ترس خودمو سرکوب میکردم علاقه و اشتیاقمو .

    و همیشه میگفتم این یه کار بیخوده این یه ولخرجیه و نمیخواد انجام بدم .

    ولی امروز رفتم امروز لذت بردم و هربار که نگاه میکنم پر از ذوق و شوق و حس خوب میشم .

    امروز کل اتاق پر بود از دخترای جوانی که پول در میارن با همین کارشون و کلی آدم که اومده بودن به زیباییشون برسن .

    بعد رفتم یه پاساژ گرون . هرچند که میدونستم داخل هر مغازه برم همه چی برای من گرونه ولی رفتم .

    هرچند که تو پاساژ کلی خانمهای بسیار شیک و ثروتمند میدیم و خودمو مقایسه میکردم و میگفتم لباسم مناسب نیست و منو از روی لباسم قضاوت میکنن .

    ولی رفتم و از یه مغازه یه خرید هم بازم مربوط به زیبایی میشد رو انجام دادم و اونجا حرفی شنیدم که واقعا ناراحت شدم و گفتم ببین این نتیجه دست کم گرفتن خودته . این نتیجه باورته این نتیجه نتنها افکار بلکه به زبون اوردن به اون فروشنده هست ولی در اخر من خرید کردم اولش گفتم نکنه دارم این خرید رو برای این میکنم که بهم برخورده یا برا اینکه ضایع نشم دارم انجام میدم ولی بعد گفتم نه هم قیمتش مناسبه هم دوستش دارم و هم نیاز دارم . و خرید کردم .

    و ناراحتیمو اومدم با گفتن جملاتی که من مسئول افکارم هستم . من الان اینجام با باورهای قبلی که ساختم منم میتونم پیشرفت کنم منم میتونم مثل همه این آدمها که تو طلافروشیها داشتن براحتی خرید میکردن منم میتونم و میگفتم خدای ما یکی هست اونا باورهاشون فرق داره و منم باید باورهامو درست کنم وگرنه خدا یکیه و اگر به اونا داده به منم میده خیلی بیشتر …

    کار بعدی اینکه رفتم تو مغازه با یه نفر در مورد کارم صحبت کردم نشون دادم و گفت کارات خیلی قشنگه و شماره مسیولشونو داد که کارامو ببرم برای فروش امانی .

    و اماااا کار بعدی که بینهایت خوشحالم از انجامش

    کاری که استاد تو عزت نفس گفتن انجام بدیم و من از پارسال تاحالا امروز و فردا کردم .

    انجامش دادم

    رفتم فودکورت و غذا خوردم .

    اولش نمیدونستم چی بگیرم و از کدومشون .

    که بهم گفته شد مگه چندوقت نمیگی دلت کباب میخواد

    چرا همش منتظری بابات برات بخره چرا منتظر یروزی که حالا بری بیرون با بقیه و بخوری . چرا از بقیه توقع داری

    خودت بخر ، خودت برای خودت ارزش قائل شو خودتو دوست داشته باش و منتظر بقیه نباش …

    منم انجامش دادم . تنهایی . جایی که همه گروهی بودن .

    جایی که فقط مردهارو میدیدم تنهان

    ولی آخرش که داشتم بلند میشدم دیدم یه دختر جوون هم خودش اومده و تنهایی غذا داره میخوره و خیلی هم عالی رفت ظرف گرفت و باقی غذاشو برد .

    و تحسینش کردم

    و خودمو هم تحسین کردم :))))

    خیلی طولانی شد ولی مینویسم که بعدا بیام بخونم .

    چون زمانی که تو دفتر مینویسم اصلا نمیخونم و وقتی پر بشه میندازم دور ولی اینجوری بعضیوقتا میخونم .

    خداااایاااا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      مجید بختیارپور عمران گفته:
      مدت عضویت: 982 روز

      سلام متین جان گل گلاب دوست توحیدی ام

      خیلی خیلی لذت بردم از کامنت بسیااااااار زیبات خیلی آگاهی عالی در کامنتت برام بود چقد اشتباهاتم و دیدم چقد ضعفامو پیدا کردم تو کامنتتون ایووول درود بر این آگاهی درود یر این نور درود بر تو دوست توحیدی عالی ام واقعا بینظیر بود خیلی عالی بود یاد گرفتم قضاوت کردن آدما خیلی کار نادرست و زشتیه که باعث پسرفت ما میشع یاد گرفتم هر انسان موفق و به هر دلیلی موفق شد من تو ذهنم مثبت بنگرمش و تحسینش کنم اگه موفقیت و میخوام نباید برم کنکاش کنم چیجوری به موفقیت رسید از راه حلال یا غیرحلال نباید قضاوتش کنم چون قاضی الحاجات اوست نه من،یاد گرفتم من کارم فقطططط باید تایید و تحسین درستی و موفقیت باشه نه حسادت و قضاوت بیجا

      خیلی چیزای خوب و عالی داشت آگاهی که بهش رسیدی و با ما به اشتراک گذاشتنی ممنونم از قلم زیبا و دل نوشته زیبا وعالیتون خیلی بهم لذت داد ممنونم از تو وآن خدایی که در این آگاهیت سهیم بود و ترو به این موفقیت رسوند براتون آرزوی بهترینها رو دارم…

      گفتی وقتی قدرت و بدیم به خدا باید منتظر بهترینها باشیم خدایا شکرت

      وچقد عالی رفتی تو دل ترست و چقد احساس مسولیت پذیری بالایی داشتی که حرف منفی شنیدی بجای اعصبانی شدن و مقصر گرفتن دیگران خودتو مسول دونستی تحسینت میکنم بسیااااااااار زیاد تحسینت میکنم رفتی جایی که همه های کلاسا اونجا تردد داشتن با سرووضع آنچنانی رفتی جایی که همه مردها بودن غذا سفارش دادی تحسینت میکنم عزت نفستو تحسین میکنم و آرزوی موفقیت روزافزون دارم برای شما خواهرگلم و همه خواهرها و برادرهای گروه خدایا آرامشو نصیبمان بفرما

      آمین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        متین گفته:
        مدت عضویت: 1658 روز

        سلام دوست عزیز

        ممنونم از شما که وقت گذاشتید و کامنتمو خوندید .

        و ممنونم که کامنت گذاشتید چون باعث شد کامنت خودمو هم بخونم و برای خودم دوباره تکرار بشه آگاهیهایی که بدست اوردم .

        خیلی وقت بود کامنت نزاشتم و بخاطر اتفاقاتی که دو ماه اخیر برام افتاد کمتر وقت کردم تمرکز بزارم روی فایلها ولی خداروشکر میکنم که به سایت سر میزنم و دور نمیشم از فضای مثبت اینجا .

        آرزوی ثروت ، سلامتی جسمی و روحی و ایمان بیشتر براتون از خداوند میخوام .

        موفق باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    داود حبیبی گفته:
    مدت عضویت: 870 روز

    سلام و درود خدمت استاد عباسمنش عزیز و تیم حرفه ای شون، واقعا نمیدونم چجوری و از کجا تعریف کنم داستان نگاه توحیدی رو که استاد به من یاد داد و چه تاثیرات عجیب غریبی تو زندگی من داشت بخدا هروقت فایل های توحید عملی رو گوش میکنم یه چیز جدید ازش میاد بیرون ، یه انرژی پشت حرف های آقای عباسمنش هست که نمیتونی حتی یه کلمه از حرفاشون رو تو ذهن ثبت نکنی و اصلا حواست پرت نمیشه، من کتاب های صوتی زیادی گوش دادم ولی صرفا چون جنبه رو خوانی برای گوینده داره اینقدر بی انرژی هست که دو خط گوش میدی سه خط حواست جای دیگه س، باور ها و نگاه توحیدی خیلی به من کمک کرد که از خیلی ترس ها دست بکشم و کلا جایگاه زندگی کاری م رو عوض کنم، نگم براتون که داستانش خیلی مفصله، فقط خواستم این پیام رو بهتون بدم که استاد عباسمنش که واقعا کلمه استاد براشون کم هست راست میگن که اگه توحید رو اصل کار قرار بدیم و نشانه ها رو دنبال کنیم همه چی عالی پیش میره و منتظر اتفاقات خوب باید باشیم، استاد عباس منش عزیز از ایران از این راه دور روی گل ت رو میبوسم و ازت سپاسگزارم بابت تمام آگاهی هایی که به ما دادی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      متین گفته:
      مدت عضویت: 1658 روز

      سلام دوست عزیز

      ممنون که کامنت گذاشتین ولی توضیح دادن اتفاقاتی که برای شخص خودتون میوفته باعث میشه باورهای منطقی در ذهن من و دوستان ساخته بشه .

      پس اصلا اشکال نداره که طولانی بشه اینجا خوبیش اینه که نامحدود میتونید کامنت بزارید (حتی اگر هیچکس هم نخونه که محالهه ) ولی بعدا خودتون

      میخونید و دوباره یاداوری میشه براتون .

      موفق باشید و پر از اتفاقات خوب در لحظه لحظه زندگی توحیدیتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    حدیث گفته:
    مدت عضویت: 2191 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    برگ 54 از سفرنامه تحول زندگی من

    خدایا شکرت

    خدایا به درگاهت سجده گزارم که این جهان را با قوانین ثابت و پایدار خلق کردی

    خدایا توراسپاسگزارم که به من نعمت داده ای تا بتوانم با این قانون آشنا بشوم

    استاد چقدر قابل تحسین هستید که این مسیر زندگی شما ست شما را تحسین میکنم که توحید عملی مسیر شما ست

    چقدر خودم را تحسین میکنم که شما را الگوی خودم قرار دادم

    از خداوند می خواهم من را هم چنان حضرت ابراهیم هدایت کند به سمت ایمان بیشتر توکل بیشتر

    خدایا شکرت خدایا شکرت که هر وقت به مشکلی بر خوردم ته قلبم حست می کردم

    خدایا شکرت که همیشه همراهمی

    قطعا مسیر زندگی را تا به الان کاملا توحیدی طی نکرده ام اما از خداوند میخواهم مرا در آغوش خودش بگیرد و مرا بیش از پیش به خودش نزدیک کند تا بتوانم روز به روز بیشتر خدایی تر زندگی کنم

    خداوندا میدانی که چقدر شاکرم بخاطر وجودت

    خداوندا ممنونم که همیشه قوت قلبمی نور دلمی نشانه ی روشن منی

    خدایا ممنونم که عادلانه ترین قوانین رو خلق کردی

    لذت بردم از وجود قوانین بی نظیرت

    خودت میدانی که امروز چقدر به تو دل بستم و مساله ای که ساعت ها ذهنم را مشغول کرده بود را با رها کردن آن حل کردی

    قطعا اگر به مساله ای بر خوردیم تضادی است که خواسته مارا روشن می‌کند

    خدایا ممنونم که قدرت تجسم کردن دادی که قدرت نوشتن دادی که قدرت فکر کردن دادی قدرت نفس کشیدن دادی قدرت بستن چشمانم را دادی موقعی که دارم به تو فکر میکنم و آرامش دارم

    خدایا شکرت خدایا شکرت که جایی رو دارم که موقع خوشحالی و ناراحتی می‌توانم بیایم و در مورد تو بنویسم

    استاد سپاسگزارم بخاطر خلق چنین سایتی که به ‌الله قسم لحظات خوشی رو برایم می سازد زمانی که در اتاقم می نشینم و دفتر را بر میدارم و به اینجا می ایم

    گاهی شمع روشن میکنم گاهی سجده میکنم

    گاهی اشک میریزم

    و میخوانم و مینویسم و فکر میکنم

    و شکر گزار خداوندم

    که به من نعمت زندگی کردن داد نعمت بودن و تجربه زیستن داد

    از خداوند می خواهم تا مرا هدایت کند به سمت زیباترین مکان ها مرا هدایت کند به سمت تجربه والاترین عشق ها خوش ترین لحظات

    مرا هدایت کند به سمت خنده های از ته دل بیشتر به سمت سلامتی بیشتر به سمت افراد پاک افرادی که ابراهیم وار زندگی می‌کنند

    خدایا شکرت که به من نعمت دادی تا برگی دیگر را بنویسم

    خدایا وقتی میخواستم شروع کنم بنویسم گفتم خودت بگو تا بنویسم من نمیدونم ولی تعهد دادم

    چه بگویم از توحید چه بگویم از خدا

    اما خودت گفتی و من نوشتم شکرت را بجا می آورم هر چند زبانم قاصر است

    اما دلم روشن است که مرا هدایت میکنی همانگونه که تا الان هدایت کرده ای و من خوشحالم

    یا حق

    خدایا ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    هاشم داداشی گفته:
    مدت عضویت: 1387 روز

    به نام خداوند بخشنده هدایتگرم

    عرض سلام و احترام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون و دوستان هم فرکانسم

    روز شمار زندگی من روز 54

    من در باره توحید عملی خاطره‌ای از خودم تعریف کنم

    قبل از اینکه به سربازی برم همیشه تو ذهنم این فکر. میکردم که من هیچ پارتی ندارم و فقط توکلمو به خداوند نه هیچ کس دیگه ای رفتم سربازی افتادم دژبان مرکز آموزشی تو پرندک بود سه ماه آموزشی تموم شد همه بچه ها تقسیم شدن ما چند نفر مونده بودیم

    مسئولی که اومده بود ما رو ببره یگان پیداش کردم رفتم پیشش گفتم من حساب دار بانک بودم باید نگهبانی بدم گفت پس چرا بانک نرفتی گفتم آخه پایان خدمت ندارم نگاه به پروندم انداخت و گفت ایران که نداری گفتم نه

    افتادم کهریزک مرخصی بهم دادن اومدم خونه به مادرم گفتم به نظرت کجا افتادم گفت دیشب خوابتو دیدم از پشت حرم عبدالعظیم میایی خونه من درست دو سال از همون جا که مادرم می‌گفت رفت و آمد داشتم

    بعد مرخصیم رفتم سر یگان 17 نفر بودیم مسئول تقسیم اومد گفت اون سربازی که حساب. دار بانک بود کدومتون هست من دستمو بلند کردم گفت بیا بیرون رفتم کنار وایسادم او نفر دیگه هم موتوری رفتن چهارده نفر بقیه کلا یگان پاسدار چون اسیر جنگی نگه میداشتیم

    من سرباز ستاد شدم بدون کسی که معرفی باشه تو ستاد فهمیده بودن که من حساب دار بانک بودم خیلی ها خواستار من شدند ولی منو رکن یک برداشت قسمت بایگانی و دوسال تو بایگانی ستاد خدمت کردم

    یه روز داشتم میرفتم آسایشگاه یکی از سربازان جلومو گرفت گفت داداشی پارتی تو کی بوده که رفتی ستاد گفتم خدا گفت چرتو پرت نگو اون جایی که تو رفتی پارتی باید یه تیمسار باشه بهش گفتم احمق من میگم پارتیم خدا بوده تو چی میگی اون دوستمون خدارو باور نمی‌کرد که بتونه به این راحتی به بندش که بهش توکل کرد رو هدایتش کنه به جای خوب مثل آب خوردن بعد اون من تو زندگیم هیچ وقت خداوندو فراموش نکردم و تو بدترین شرایط امیدم به اون خدای مهربونم بوده و همیشه مددکاران و پشتیبانی بوده

    ولی من اعتراف میکنم که شرک تو اعمالم وجود داره و باید رو خودم خوب کار کنم و از فایلای استاد برا آگاهی بیشتری و شناسایی شرک وجودم استفاده کنم

    برگی دیگر از سفرنامه امروزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    مهدی احمدی فیروزجایی گفته:
    مدت عضویت: 1402 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عزیز و همه دوستان

    نمیدونم از کجا شروع کنم چون حتی جرأت کامنت گذاشتنم نداشتم ولی دیگه با دیدن این فایل زدم به سیم آخر.

    یک سال و خوردی هست که من عضو سایت استاد عزیز هستم و خدا رو شکر میکنم که تو این مدار قرار گرفتم و از خواهر عزیزم ممنونم که سایت استاد رو معرفی کرد

    پدر من کشاورز بزرگی توی قم هست که یکی از زمین های کشاورزیش 300 هکتار هست و دامداریهای صنعتی،که من هم از ده سالگی که پدرم دامداری شروع کرد پیش پدرم مشغول کار شدم تا بعد از ترک تحصیل به طور جدی مشغول بودم عاشق کار کشاورزی ودامداری به دلیل کار زیاد تجربه دار در همه زمینه های فنی حتی جوشکاری و لوله کشی و…. متخصص شده بودم ولی پدرم موافق حقوق دادن نبود و میگفت هرچی هست باهم میخوریم از این حرفا و اصلا به حرفش عمل نمیکرد و از روش و رفتارهای پدرم ناراحت بودم وهمین باعث نارضایتی در کارم بود تا اینکه ازدواج کردم و با یه دعواهایی راضی شد که ماهی هفتصدهزار تومن بده تا خدا بهم بچه داد که خدارو شکر میکنم،بعد حقوقم شد یک ملیون واقعا خیلی بیش از حد کم بود(سال1395) اون کارایی که من میکردم حداقل باید ده ملیون میگرفتم ولی حتی پدرم همون یه تومن هم بهم نمیداد دیگه خسته شدم و شرایط خیلی برام سخت شده بود ولی به خدا اعتقاد عجیبی داشتم تا اینکه جرأت پیدا کردم کلا از قم مهاجرت کردم به شمال وپدرم بهم میگفت تو هیچی نمیشی و خیلی حرفای نامربوط دیگه خلاصه با خانومم و بچه دو ماه با دو ملیون پول که هشتصد تومون دادم به کامیون بقیشم خرج خونه و اجاره شد یواش یواش زندگیم خیلی بهتر از قبل شدولی پدرم به خواطر جدا شدن ازش باهام قهر بود تا اینکه خواهرم استاد معرفی کرد گفت خودش درست میشه منم اول زیاد محل ندادم ولی بعدا رفتم فایل صوتی استاد شروع کردم به گوش دادن تا اینکه اول حالم خوب شد اصلا یه جور دیگه ای شدم واقعا حرفای استاد اشکم رو در میاورد مو به بدنم سیخ میشد و یاد حرفای پدرم میفتادم که میگفت هیچی نمیشی ولی من به قول استاد تمام چیزای منفی رو از خودم دور کردم تا اینکه آدم های جدید وارد زندگیم شدن و کارم ارتقاء پیدا کرد اخلاقم خیلی بهتر شد شاد تر شدم وضعیت مالیم بهتر شد خیلی چیزای خوبی که کنارم بود نمیدیدم به چشمم اومدن اعتماد به نفسم خیلی بهتر شد ماشین خریدم من که اصلا قدرت خرید نداشتم و جالب تر اینکه پدرم خودش زنگ زد بهم باهام حرف زد خیلی جالب بود تعجب کرده بودم و زندگیم همینطور رو به پیشرفت بود منم فکر میکردم تموم شد همه چی خوب شد کمتر گوش میکردم به استاد تا دوباره دیدم همه چیز برام وایساد پیشرفت آنچنانی نداشتم و برای کمک به پدرم رفتم قم که چند روزی کمکش کنم که توی قم پشه سالک بهم زد که حداقل زمان درمانش با واکسن و اذت یک سال طول میکشه به همین دلیل اسمش پشه سالک هست یک روز دوباره خواهرم دیدم گفت چیکار میکنی با استاد حالت چطوره درباره سلامتی از این چیزا حرف زد که خودش با حرف های استاد تنگی نفسش خوب شده بود بعد فکر کردم تا اینکه به جای اینکه به کارای بیهوده برسم خوب حداقل یک ساعت به فایلای استاد گوش میدم که چند ماه پیش بود به شدت از اول شروع کردم ب گوش دادن با دقت بیشتر قوی تر با تعهد بیشتر تو راه سرکار برگشت به خونه به جا دیدن تلوزیون فایل گوش میکردم و واقعا ایندفعه خیلی عالی تر شدم اتفاقای بهتری برام افتاد و زخم پشه سالک تو سه ماه داره خوب میشه الان یه دختر پنج ساله دارم یه پسر پنج ماهه که برای فرزند دوم تو قرعه کشی ایران خودرو ماشین برنده شدیم که تونسنم خیلی راحت 90ملیون بدم من که یه روزی آرزو داشتم 500تومن تو جیبم باشه والان شغلم کشاورزی کار با تراکتور وساختن ادوات کشاورزی توی شمال و حتی زنبورم دارم خودم باورم نمیشه آدمای جدید پول بیشتر و تمام اینا باعث شده که ارتباطم با خدا از قبل خیلی بهتر شده دل جرأت پیدا کردم و این عکسی که تو پروفایلم گذاشتم کنار ماشین ماشین فورد عکس گرفتم نمیدونم برای کیه ولی ی روز میخرمش چون عاشقشم گذاشتم تا اینکه هی ببینمش قوی تر محکم تر بچسبم به زندگی یکی از رویاهام اینه که یکی از کشاورزای موفق آمریکا باشم و مطمئن هستم که میشم و خدارو شکر میکنم.

    خیلی دوست داشتم کامنت بزارم ولی جرأت نمیکردم تا اینکه خواستم فایل استاد رو گوش بدم شانسی دستم خورد روی فایل تصویری گفتم حالا که اومد میبینم دیگه و دیدم و چقدر استاد محکم حرف میزنه چقدر عالی حرف میزنه همین باعث شد که کامنت بزارم از این به بعد تمام تصویری هارو میخوام ببینم چون صداقتی که تو صورت استاد هست بیشتر منو مجاب میکنه خدا شکرت که توی مدار استاد قرار گرفتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  7. -
    پونه زرگرزاده گفته:
    مدت عضویت: 1719 روز

    خدای وهاب م

    خدای رزاقم

    خدای غنی ام

    شکرت که دارم پیدات میکنم

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان

    دوستانم سلام

    ما که انتظار نعمت های بیشماری را داریم،باید از خودمون بپرسیم چقدر توانسته ایم نگاه توحیدی داشته باشیم؟!

    و اگر این نگاه رو ساخته ایم،چرا دست از نگرانی درباره عوامل بیرونی برنداشته ایم؟

    واقعا در عمل باید ببینم چقدر نگاه توحیدی دارم،وقتی کاری طبق زمان بندی من پیش نمیره

    آیا واقعا این توانایی رو دارم که جلوی نجواهای رو بگیرم؟

    اینجاست که میتونم بسنجم آیا در مسیر درست پیش میرم؟

    مثال های زیادی میشه پیدا کنم

    تو کارها

    تو روابط

    تو کسب سلامتی

    و خیلی موارد دیگه،ایا واقعا توکل میکنم

    یا نگران میشم،استرس میگیرم،نا امید میشم

    این نگرانی ها همان بخش های ساخته نشده توحید در نگاه مان است،چقدر قشنگ میگن استاد

    همان منافذی است که برای ورود شیطان بعنوان نماد کمبود و ترس باز گذاشته این و همان بخش های ساخته نشده باورهای قدرتمند کننده است

    وقتی تامل میکنم،میبینم خیلی بهتر از گذشته هستم و جای کار زیاد دارم روی خودم

    ولی این رو خوب حس میکنم یه جاهایی وقتی نگران یا ناامید میشم،فقط چند ساعتی تو وجودمه

    یاد گرفتم،ابزارهایی مثل ویس ها و کامنت ها هستن که آرومم کنه

    یا وقتی شروع میکنم به صحبت کردن با خدای درونم

    چقدر چقدر احساس خوب آرامش میاد سراغم

    این احساس خوب یعنی مسیر درسته پونه

    با ایمان بیشتر برو جلو

    اندکی صبر سحر نزدیک است…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      امین قایدزاده گفته:
      مدت عضویت: 1282 روز

      سلام وسپاس از کامنت زیبایت که چقدر کوتاه پر انرژی بود

      واقعا همشبرمیگرده به کنترل ذهن

      وچقدر درکت از قانون عالی بود

      وتلنگری بود که من باید در مورد تولید عملی کار کنم وتلاش بکنم ممنونم وسپاس گذارم که قانون رو به منه یاد آوری گردی عالی هستی

      هر چی آرزوی خوبه برایت دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1191 روز

    سلام بر استاد مهربان

    سلام بر دوستان خوب خودم

    توحید و یکتا پرستی آن چیزی است که اکنون در جامعه بشریت ما گم شده است

    می توان اینگونه گفت که هر چه ما به خدای خودمان نزدیک تر باشیم راحت تر و آسوده تر خواهیم بود

    بی شک خدای مهربان همیشه در حال گفتن این موضوع است که ما به آرامش برسیم و دنبال راحتی و خوبی باشیم

    وقتی ایمان و توحید من درست باشد خود به خود دیگر مسائل زندگی من درست خواهد شد و من بهترین خواهم بود

    دیگر نه نگرانی و نه دغدغه مالی را دارم و نه دنبال مال و ثروت می دوم

    بلکه آنها خود به خود وارد زندگی من می شوند

    خداوند مالک و تنها قدرت این جهان است

    خداوند قدرت خلق زندگی من را به دست خودم داده است

    قدرت در دست خودم است و هیچ کس نمی تواند تاثیری در زندگی من داشته باشد

    یک باور عالی که من امروز از صحبت های استاد یاد گرفتم این بود که

    من خالق زندگی خودم هستم

    خدای مهربان قدرت و اختیار را به من داده است تا بتوانم زندگی خودم را بسازم

    باورهای من است که زندگی من را می سازد

    هیچ کسی هیچ قدرتی ندارد که زندگی من را خراب کند و یا برایم بسازد مگر اینکه من خودم به آن قدرت بدهم و بخواهم آنرا بسازم

    اینها باورهایی تازه ای که من از صحبت های ناب استاد اکنون یاد گرفتم

    باید به این نکته اعتقاد داشته باشم که

    خدای مهربان است که کارهای من را انجام می دهد و زندگی من را می سازد آنهم با باورهای خودم

    باوری دیگر

    هرکسی که به دید خودش به من ظلم می کند در واقع او دارد به من خدمت می کند و این باعث رشد من می شود

    چرا که من خودم هستم که زندگی خودم را می سازم

    نگاه شرک آلود به کسی نداشته باشم که بخواهم قدرت را به دست دیگری بدهم

    هرگز قدرت را به دست دیگری ندهم

    باید یاد بگیرم که از تهدید های دیگران هرگز نترسم چرا که قدرت در دستان خدای بزرگ است و این من هستم که زندگی خودم را با افکار و باورهای خودم خلق می کنم

    وقتی که من ایمان و توکل به خدای مهربان خودم داشته باشم و بدانم که تنها ترین قدرت برتر این جهان رب است دیگر نه هیچ ترسی بر من قالب می شود و نه از هیچ تهدیدی نخواهم ترسید

    وقتی که من خدا را باور کنم دیگر چه ترس از افراد و آدم های اطراف خودم خواهم داشت

    هر زمان که من باورهای توحیدی خودم را تقویت کنم نعمت های خداوند به فراوانی در زندگی من جاری خواهد شد به شرط آنکه من جلوی آن نور و روشنایی را نگیرم آنهم با شرک و نگاه و قدرت دادن به عوامل بیرونی

    هر چه است در درون خودم است و لا غیر

    وقتی که من در مسیر درست باشم هر کسی که در سر راه من قرار می گیرد خدمتی به من می کند مهم نیست که آن فرد چه انگیزه ای دارد و چه فکری در سر دارد در نهایت منجر به خدمت رساندن به من می شود

    خدای من دنیا و آخرت را هر دو با هم برای من می خواهد

    چقدر این خدا مهربان و دوست داشتنی است

    چقدر این خدا عزیز و ناز است

    ممنونم از تو ای خدای مهربان خوب من

    سپاس از خدای زیبای ها

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    الیس گفته:
    مدت عضویت: 1661 روز

    به نام الله یکتااا

    سلامم استاد عزیزم و مریم جون

    سلام به دوستان هم فرکانسم

    روز 54 ام روز شمارع تحویل زندگی من

    درک امروزم از فایل (توحید عملی قسمت6)

    وقتی که من توحید رو درک کنم و توی زندگیم اجرا کنم و باورهای توحیدی ایجاد کنم زندگی من دگرگون میشه همه چیز در زندگی من درست میشه اصل و اساس در قرآن توحید و ایمانه خدایااا کمکم کن انسان موحیدی باشم توحیدی عمل کنم

    استاد من از شما یاد روی آدم ها اصلا حساب باز نکنم روی فقط و فقط روی خدا حساب کنم خدا هست که منو میتونه موفق کنه خدا هست که میتونه به من ثروت بی نهایت بده خدا هست که میتونه به سلامتی بده آدمهاا نمیتونه هیچ کدوم از اینها رو به من بدن خداست که مالک جهانه مالک کل جهان هستیه

    نکته خیلی مهم(خداوند قدرت خلق زندگیمو به خودم داده و هیچکسی هیچ قدرتی در زندگی من نداره)

    خودمم که دارم اتفاقات زندگیمو رقم میزنم خودمم که دارم اتفاقات زندگیمو خلق میکنم با افکارم نه هیچکس دیگه

    نکته خیلی مهم(تنها قدرت جهان ربه هیچکس دیگه هیچگونه قدرتی نداره نه شیطان نه جن نه پری نه آدمها و……. هیچکسی هیچ قدرتی نداره)

    هیچ عامل بیرونی در کار نیست منم من عامل خوشبختی من عامل بدبختی من عامل همه چیز زندگیم خودمم منم

    فاکتور اصلی میدونی چیه؟؟؟ توحید هست

    استاد عزیزم و مریم جون عاشقتونم️

    در پناه الله یکتا باشید️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    لیلی کرمی گفته:
    مدت عضویت: 2138 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز و مریم بانو

    تنها اصلی که باعث موفقیت در همه زمینه ها باعث پیشرفت میشود قدرت دادن به خدا و باور قدرت خدای عزیزاست

    هیچکس هیچ قدرتی در زندگی من دارد همه چیز خداست نگران قدرت قدرتمندان نباشم نگران تهدید هیچکس نباشم همه چیز دست خداست این نگاه توحید ابراهیمی است

    ابراهیم یکتا پرست که خلیل و دوست خدا بود کاش منم مثل ابراهیم بشوم خدا جانم منم دوستت دارم ولی بلد نیستم چطوری مثل ابراهیم بشم

    فقط به خودم بگویم که خدا کارشوبلده .فقط خدا مالک منه تنهای نیرویی که باید بهش تکیه کنم فقط خداست فقط خداست که همه کاره زندگی منه

    خدا میدونه چکار کنه با خیال راحت زندگیمو بکنم هرکسی آگانه بخواهد برای من ضرری ایجاد بکنه داره به نفع من کار میکنه چون خدا کارشو بلده من پشتم به خداست

    خدا منو بغل کرده ومیگه عشقم راحت باش . تو عزیز دردانه منی تو عشق منی به من اعتماد کن کاری میکنم همه دهننشون از رشد تو باز بمونه پرچمت رو بالا میبرم

    فقط منو باور کن قدرت منو باور کن فقط به اعتماد کن همه چیز دست منه

    توکل و ایمان قوی به خدا جانم باعث میشه که تنها قدرت جهان را فقط خدا بدانم و هیچکس هیچ قدرتی در زندگی من ندارد

    ترس و قدرت دادن به غیر خدا باعث ترس و نگرانی میشه این به معنای شرک است به معنای قدرت دادن به غیر خداست خدایا از هر گونه شرک به تو پناه میبرم

    من باید باورهای توحیدی رو قویتر کنم هر روز و هر لحظه باید این باور رو تقویت کنم که خدا همه کاره زندگی منه خدا کارشو بلده فقط آرام باشم و تکیه کنم به خدا

    خورشید و درختان و آسمان و زمین و چمن و باران و همه بطور طبیعی در این دنیا نعمت میدهند ثروت به طور طبیعی وارد زندگی ما میشود من باید با نگاه شرک آلود جلوی جریان طبیعی نعمت و ثروت را نگیرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: