توحید عملی | قسمت ۶ - صفحه 40 (به ترتیب امتیاز)

1899 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    افشین گفته:
    مدت عضویت: 2890 روز

    سلام استاد خوب و هم فرکانسی های خوب من.

    الان داشتم یه میکس فوق العاده از استاد گوش میدادم که راجع به توحید بود و یادم اومد که روز کنکور داشتم این فایلو تو راه رفتن گوش میدادم و چقددددددر باعث ایجاد آرامش در من شد و باعث شد که نتبجه دلخواهم رو بگیرم با وجود اینکه خیلیا بودن که بیشتر از من درس خوندن اما اصلا از نتیجشون راضی نبودن.

    حالا دیگه بگذریم از کل سال کنکور که بسته آفرینش و مخصوصا قسمت تجسم کمک فوق العاده من بودن تو راه رسیدن به دانشگاه و رشته مورد نظرم.

    خداروشکر که خدا استادو فرستاد واسم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    محمدرضا عزیزی گفته:
    مدت عضویت: 2684 روز

    سلام استاد و دوستان خوبم

    توحید ! همه چیزه اگر درکش کنیم . تمام مشکلات ما از ندیدن دستان خدا و منطقی فکر کردنه.

    هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر ، آرام تر از آهو بی باک تر از شیرم

    هر لحظه که میکوشم در کار کنم تدبیر ، رنج از پی رنج آید زنجیر پیِ زنجیر

    ?باید توحید داشت

    باید به خدا بسپاری….

    ?اونه که جریان خیره ، آخرشم تو رو میبره سمت خیر و خوشی بیشتر

    ?باید قدرت رو از غیر خدا بگیری ، حتی ذهنت… که نجواگره . باید فقط بسپاری به خدا

    توحید یعنی تمام کارارو خدا میکنه.

    توحید یعنی…

    انقدر جرات و جسارت داشته باشی که بتونی تو اوووووج نگرانی و دل مشغولی بگی :خدای من ، داره کارامو ردیف میکنه ، بعدشم تو دلت قشنگ حس کنی که خدا داره برات همه کار میکنه.?

    ?توحید یعنی شُل کن و انقدر گیر نده به چگونگی و آخه چیکار کنم هااااا ، بزار خدا برات کارا رو پیش ببره.

    توحید یعنی رها باش…

    از همه چیز و همه کس رها باش،،،

    ولی…..?ته دلت یه خدایی داری که باهاش یه آرامش همیشگی داری

    آرامش تو صدات هست

    تو نگاهت هست?… تو نفس کشیدنت? ، تو راه رفتنت ، تو صحبت کردنت.

    توحید توحید توحید…..

    وقتی توحید داری ، دیگه تو کلّ ?دنیاااا یه تویی و یه خدا ….

    یه خواسته و یه پاسخ…

    یه عبد و یه رب… دیگه هیشکی و هیچی برات تعیین کننده نیست.

    ?توحید اونجاییه که حتی ذهنتم خاموش میکنی و خودتو میندازی بغل خدا

    و فقط به هدایتهای خدا گوش میدی و انجامشون میدی.

    توحیدی بودن یعنی تکلیفت روشن و راحته تو میگی به خدا و خدا برات انجام میده و تماااام موجودات حتی انسانها مسخر تو میشن و کل دنیا به راه میفته تا تو رو به خواسته ات برسونن.

    توحید یعنی

    ایمان (بی قید و شرط به خدا) تسلیم بودن محض.

    توحید یعنی خدایا من فقط و فقط و فقط… به تو میگم و ، فقط و فقط و فقط… از تو توقع دارم.

    یعنی زهمه دست کشیدم که تو باشی همه ام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    سما گفته:
    مدت عضویت: 2532 روز

    # خداوند پاداش تلاشهای شرک آمیز تو را نمی دهد

    این پاسخ خداوند به من بود بعد از اینکه ۱۰ ماه تلاش کرده بودم و تمامی قراردادهایم یکی بعد از دیگری در قدم آخر کنسل شده بودن

    و من هاج و واج از پاسخ خداوند !!

    [خدایا من تو این چند ماه یه دفتر ۲۰۰ برگ فقط سپاسگزاری هام شده ! بماند کار روی باورهام و گوش دادن فایلها و جملات تاکیدی و کنترل ورودی هام….

    احساس من بالای ۹۰ درصد مواقع خوب بوده ..به زبان و کلام به خودت توکل کرده بودم …گفته بودم خدایا خودت درستش کن…صد بار نوشتم خدایا تو همه کس منی ..خودت کارام رو پیش ببر ]

    چند روز که اصن کُپ کرده بودم ..و واقعا خسته بودم ..هم جسمی ..هم روحی …گفتم خدایا من هر کاری به فکرم میرسید انجام دادم …هر چی نشانه و الهام هم دادی عمل کردم .پس چرا حااااالا میگی ؟!!

    شرک !!!

    من که از تو کمک خواستم …باید دیگه چکار میکردم ؟!!

    دیدم دارم احساسی برخورد می کنم ..یه چند روز بیخیال همه چیز شدم تا بتونم این خدا را به شکل یه سیستم بی احساس ببینم و باهاش به شیوه منطقی برخورد کنم..اما این سوال که کجا شرک ورزیدم تو مغزم باد کرده بود!! و داشت منفجر میشد !

    …بعد از چند روز به خودم گفتم یکساله دارم از تمام دقیقه هایی که بقیه دارن دور میریزن برای باورسازی و تجسم و کارکردن روی پاشنه های آشیلم استفاده می کنم …چقدر روی کنترل ورودی هام کار کردم..اینجای کار بی خیال بشم!!

    نه !

    گفتم من راه دیگه ای که به اندازه این مسیر حال و روزم رو خوش کرده باشه نمیشناسم …من قبل از این شیوه دهها روش رو تست کردم و واقعا آرامش الانم رو نداشتم ..

    به خودش گفتم ..خودت بهم بگو …برام واضح کن ..این تلاشهای شرک آلودی که میگی چی هستن؟ بهم نشونشون بده ..من واقعا نمی فهمم داری از چی صحبت می کنی !!

    و#هدایت شدم به سفرنامه …

    بعد #هدایت شدم به کار کردن روی باور احساس لیاقت

    ( که تا جایی که من تا الان متوجه شدم تنها راه بدست آوردنش شناخت عمیق تر موجودیت خودت و ارتباط این موجودیت با خدا و عظمت خداست ..

    حالا از صبح تا شب تو گوشت هنزفری بزار و گوش بده : من ارزشمند هستم …

    تا وقتی درک نکردی( چرا من ارزشمند هستم ؟ )

    بعد از یه مدت احساس لیاقتت یه ذره جَو میگیره و بالا میره ؟ ولی به محض اینکه دیگه گوش ندی ..دوباره میاد پایین …

    میدونی چرا میاد پایین ؟

    [چون صدای آروم ذهنت رو نمیشنوی که میگه: تو با ارزش هستی؟!! …فک نمی کنم ..تجربه ای تو فلان کار که نداری …مدرک فلان دوره رو هم که نداری …اون محصول عزت نفس و ثروت استاد رو هم که نخریدی هنوز …کارم نکردیشون که بگم حداقل چند تا باور درست و حسابی ساختی …

    دورِ رابطه با دوست و آدمیزاد رو هم که خط کشیدی ..نه عشقی ..نه رابطه ای ..نه دوست صمیمی …مثل این غارنشینا خودتو ایزوله کردی !! ..

    پس چرا فکر می کنی با ارزش هستی سما ؟]

    .باید منطقیش کنی…چرا ؟

    و اگه منطقت ذهنت رو قانع نکنه مثل اون مثالی میشه که خدا زده …داری روی غباری که روی یه سنگ سخت نشسته دانه میکاری که با یه باد ( یه تضاد ) همه چی رو از دست میدی ( بازم احساس بی ارزشی می کنی )

    جواب این (چرا )هر چی برات قانع کننده تر باشه ..احساس لیاقتت بالاتر میره و البته با ثبات بیشتر ..)

    #بعد هدایت شدم به کار کردن متمرکز روی توحید ( فایلهای توحیدی استاد و خواندن قرآن)

    از خدا خواستم هر لحظه ای که دارم شرک میورزم …خودش منو متوجه کنه …چون واقعا نمی تونستم تشخیص بدم ..

    من هیچ وقت نمی رفتم بالای صندلی و داد بزنم #فقط فلانی هست که میتونه قرارداد منو جمع کنه یا من #فقط روی خودم حساب می کنم !!!

    جدی میگم !! هیچ وقت این کارها رو نمی کردم 😂😁

    کلی سپاسگزاری و حال خوب و تجسم و جمله تاکیدی و فایلهای استاد و …فقط اینا بود

    😊😊

    و اینکه چقدر من برای شروع قرآن مقاومت داشتم ..دو سه بار تو این چند ماه با نشانه خدا بهم گفته بود شروع کن ولی احساسم بد میشد برای شروع کردنش ..حتی یه دفعه هم تا چند روز خوندم باز رها کردم

    منطق ذهنم این بود : همش میگفت سما خانم ؛مگه نه اینکه سالهای قبل چندین بار قرآن رو فارسی و عربی خوندی …هر چیزی هم که ازش فهمیدی رو عمل کردی

    ولی تجربه خوبی از نتایجش نداشتی ..

    در واقع همش میگفتم بزار روی باورهام کار کنم ..یه کم قوی تر بشم و قرآن رو با ذهنیت جدید بخونم ودرک کنم ..وگرنه بازم بی فایده است

    تازه یه دلیل دیگه هم داشتم …میگفتم بابا این همه سال خودتو درگیر خدای غلط و قرآن و مذهب کردی ..همه تلاشهات بی ثمر موند …حالا همه ام نه ..ولی واقعا صدها برابر نتیجه بیشتری باید حاصل میشد و….نشد !!

    میگفتم بزار یه ذره حال خوش رو تجربه کنم ..تغییر های دلخواهم را ایجاد کنم ..زندگیمو تغییر بدم ..باورام قوی بشن …قرآن هم میخونم

    داشتم با این خدای جدیدم کلی حال میکردم😙😙

    بعدش هم اینهمه آدم موفق و خوشبخت …مگه همه قرآن خوندن ..قرآن هم یه وسیله است ..

    البته الان که دارم فکر می کنم با این همه باور اشتباه و داغونی که من داشتم بیشتر از این هم نباید تلاشهام نتیجه میداد….نتیجه قبل از اینکه نیازمند وسیله های درست باشه …نیاز به بِیس باورهای درست داره…همه چی باوره ..قرآن میتونه بهنرین وسیله باشه ولی وقتی باورات درست باشه )

    ولی بالاخره شروعش کردم ..چون درک کردم که تمام باورهای غلطی که تا الان درآوردم و دارم کار میکنم …ریشه اون باور به شرک بر میگرده و یا عدم شناخت عظمت و قدرت خداوند ….

    🤔😑

    اگه اون تَه مَه های قلبت فکر می کنی خودت و یا دیگری در بدست آمدن نتیجه نقش داشتین…میارتت تا قدم آخر بعدش هر چی ساختی خراب میکنه😑

    اون خدای با عظمت و قدرت خراب نمی کنه …اون که قدرتش رو داده به تو ..که خودت بسازی هر چی میخوای

    باور غلط ات…فرکانست ..خراب می کنه

    تا همین قدر نتیجه بیشتر نمیده…مثلا این که بوی پول را احساس کنی و حتی صدای اونو …ولی لمسش نمیکنی !! 💸💸💸💸

    باید اون تَه قلبت رو پاک کنی ..باور داشته باشی که این محصولی که داری ازش استفاده می کنی ، این تلاشهای با اشتیاق برای باورسازی ، این وضوح خواسته هات ، این حال خوبت یه طرف و اینکه حتی ذره ای خودت و دیگران را در روند موفقیت یا نتیجه ات دخیل ندونی طرف دیگه است

    باید درک کرده باشی با پوست و استخوانت که اونه که داره کارها را جلو میبره …نه حرفه ای بودنت …نه عقل ..نه تجربه ات …نه ظاهر جذابت ..

    💎باید درک کنی حتی خودت هم در موفقیت های خودت وسیله هستی ..خودت هم در نتایجِ خودت ، دستِ خدایی و این نتایج را داره اون نیرو رقم میزنه💎

    نه به کلام ! اون صدای آرومی که ذهنت میگه …

    من نتونستم بشنومش تا اینکه از خودش خواستم شرک رو لحظه به لحظه تو افکارم ، احساسم و رفتارم تشخیص بدم

    حتی تنها کسی که میتونه شرک رو برامون واضح کنه هم خودشه ..اینقدر ریزه که من بعضی وقتا با خودم میگم اگه من از خودش نخواسته بودم ..صد سال که هیچ …هزارسال هم فکر می کردم و دوره و کتاب و..هر چی فکر کنی میگذروندم نمیفهمیدم …نمیشنیدم .

    اون فکر خیلی خیلی آرامی که تو اون موقعیت میگه (شاید ” این ” بتونه کار منو درست کنه ..) یا ( خودم درستش می کنم )

    در صورتی که از خدا خواسته بودم -همین دیروز- کلی باهاش صحبت کردم …که چی میخوام ..چطوری بشه …نوشتم ..سپاسگزاری هم کردم

    الان دیگه یواش یواش داره دستم میاد …باید هر لحظه حضور داشته باشم و وجودش رو درونم حس کنم تا شرک نورزم

    دارم درک می کنم همه چیز خداست ..مادی و انتزاعی

    تمام آنچه هست : انسانها ، اجسام مادی و ویژگی های انتزاعی از انرژی خداوند تشکیل شده..

    همکار ، پدر ، مادر ،…

    در ، صندلی ، خودکار، ماشین، پول

    جذابیت ، زیبایی ، گیرایی ، زشتی …

    پس همه چیز از خداست و اعتبار همه چیز به خدا بر میگرده

    و از بُعد دیگه هم..وقتی یه کاری برای یه کسی انجام میدم و کلی ازم تشکر میکنه …اونجا هم باید حواسم جمع باشه .

    باید اظهار کنم تو قلبم ، تو ذهنم که ..من نبودم ..خودت بودی خدا ..باید سپاسگزارش باشم که منو به عنوان دست خودش انتخاب کرده تا این احساس لذت بخشِ مفید بودن برای بقیه رو تجربه کنم

    راستش داشتم فکر میکردم پس این آدمهایی که به همه چی رسیدن .ثروت ، مقام ، شهرت ، …یا تو یه زمینه ای نفر اول شدن تو سطح جهان …چقدر قلب و ذهن پاکی دارن ..چقدر باایمان تر از بقیه مردم هستن

    واقعا تحسینشون میکنم ..💎

    یه چیز دیگه ..به نظرم اینکه تلاش کنی نگاهت و عملت توحیدی تر بشه یه سطح از آگاهیه…و اینکه اصن بفهمی داری شرک میورزی و راه اشتباه رو میری یه سطح دیگه است

    به نظرم ۹۰ درصد شایدم بیشتر.. توی سطح دوم هستن..طرف اصن نمیدونه مشرکه … اصن مفهوم شرک رو نمی دونه .. داره ناآگاهانه شرک میورزه ..روحشم خبر نداره مشرک شده

    ..فکر می کنه اگه بیفته به پای کس دیگه مشرک میشه …نمی دونه اگه تمام آداب عبادیت رو به جا آوردی ..سپاسگزاریش رو هم کردی و حال خوبم داشتی ..ولی یک درصد روی خودت یا دیگری حساب باز کردی …شرک ورزیدی …و خراب کردی

    ..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      علی اکبر شفیعی گفته:
      مدت عضویت: 1789 روز

      سلام دوست و هم خانواده عزیزم

      بی نهایت خدا را سپاسگذارم که این چنین زیبا خودش را در قلم تو به من نشون داد

      این کامنت برای من جزو کامنت های فوق العاده بود و خدا را شکر میکنم که فقط به خوندم کامنت های لایک شده اکتفا نکردم و به الهامم گوش کردم که هر فایلی را دیدم تمام کامنت های اون را بخونم

      الان که نکته برداری کردم دارم به خودم میگم میدونی فقط با همین کامنت چند سال جلو افتادم

      اومدم بعضی دیدگاه های دیگه را هم خوندم ازت و متوجه شدم جزو کسایی هستی که قانون را خوب درک کرده و خیلی خوشحال شدم کلا وقتی کسی تو هر کاری نتیجه میگیره لذت میبرم

      امیدوارم همیشه تو این مسیر موفقیت های بیشتری را دریافت کنی و شادتر و ثروتمندتر و معنوی تر باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    ساناز گفته:
    مدت عضویت: 2256 روز

    به نامِ یگانهٔ هستی

    امروز چندتا فایلی که گوش کردم همه از توحید بود. یکیش همین فایل فووووق العاده ک از همون اولین باری که دیدمش شیفتش شدم. و باز امروز که گوش کردم برام تازگیه همین لحظه رو داشت که انگار اولین بار بود میشنیدمش! و چقـــدر عاشقشم…همین الان هم داشتم «ثمره بروزرسانی فایل های دانلودی» رو گوش میکردم.

    هر بار به یه نکته جدید هدایت میشم..

    و این بار…

    به آرامش، متانت، صبر، احترام، و تمرکز و لبخندِ پر از عشق و آرامشِ جا افتاده در شخصیتِ این دو آدم!

    و به خودم نگاه کردم!

    من خیلی آدم پر شور و هیجان و پرانرژی و شاید گاهی پر حرف و البته خوش خنده ایم 😄😉

    اما یهو این هیجان و قیل و قالِ معروف و مخصوصم فروکش میکنه و من ناگهان چنان ساکت و ساکن میشم که گاهی همه شک میکنن!

    اما!

    نکته اینجاست…

    این شخصیتِ پرشور و در کنارش ساکن، یک جاییش عوض شده!

    یک جایی تو قلبِ این ماجرا تغییر کرده!

    یک جایی رنگی متفاوت گرفته که داره به بقیه لایه ها هم نفوذ میکنه!

    من چقدر شیفتهٔ این دو‌شخصیتم که در محفلی الهی دارن کلامِ پروردگار بیان میکنن…

    من چقدر شیفتهٔ این خودمم که امروز با همهٔ قیل و قال و سکونِ خاصِ خودش، دیگر اون آدمِ دیروز نیست!

    وقتی توحید رو درک میکنی شخصیتت دگرگون میشه!

    و توحید که با ابراهیم بیان شده…

    توحید

    چند روزه نامِ ابراهیم داره درونم ندا میده..

    ابراهیم…

    چه قدرتی میتونه داشته باشه فقط یک اسم!

    اسمی که ندای توحید سر میده..

    اسمی که یک نفری را در جهان به تصویر میکشد که با او فقط خدا دیده میشود و نه آدم!

    اما آن آدمی دیده میشود که ظهورِ باشکوهی از خدا بر زمین است…

    و الگو میشود…

    و بعد نامش دلِ منی را میلرزاند که میتپد برای خدایش…

    توحید…

    همه چیز از همین واژه آغاز میشود. از واژه ای که ابراهیم را در بندِ معبودش کشید. واژه ای که یک کالبد را به نوری بی انتها بدل میکند!

    این واژه حرف نیست! ابراهیم یک اسم نیست!

    ابراهیمِ دیروز و امروزِ ما!

    ابراهیمی که اسماعیل هایش را قربانی کرد…

    ابراهیمی که بت ها را شکست..

    ابراهیمی که آتش را گلستانه در آغوش کشید…

    مثلِ ابراهیمِ امروزِ ما که ابراهیمِ آنروزها را الگوی خود دید و امروز عباسمنشی ابراهیمی میکند برای خدایش…

    و ما چقدر خوشبختیم که ابراهیمی شدیم…

    و ما چقدر عزتمندیم که این توحید را درک میکنیم…

    معبودم..

    یگانهٔ من…

    من هم ابراهیم میخواهم…

    مرا هم ‌ابراهیمی کن…

    مرا هم خدایی کن…

    من از آن لحظه‌ که عشقِ تو را دیدم دل بریدم…

    دلم‌ برید و جسمم را هم به بریدن کشاند از همه…

    تمرینِ بریدن و رها شدن میکنم با نگاه کردن به ابراهیمهایت…

    و چنان شیفته ام کرده اند که من نیز میخواهمش…

    و همان روزی که به من گفتی دل بردار از همه و فقط مرا ببین، من هم موسای خودم را به نیل انداختم…

    گفتی این موسایِ تازه شکفته را رها کن، من موسای پیامبر به تو میدهم..

    و من رهایش کردم…

    و تو خود میدانی که من رهایش کردم نه برای باز یافتنش، که برای داشتنِ تو…

    من موسایم را به نیل انداختم تا تمرینِ بندگیِ تو‌ کنم…

    تا تسلیمِ تویی باشم که همه تویی…

    معبودم من موسایم را به نیل انداختم و حالا دلم ابراهیم‌ میخواهد…

    و میدانم ابراهیم داشتن یعنی ابراهیم شدن!

    تو بگو اسماعیلت را قربانی کن…

    تو بگو در آتش شو…

    میدانم که گلستانم میشوی…

    اما…

    این را هم میدانم که من تا ابد محتاجِ توام…

    تو که باشی من اسماعیل هایم را به قربانگاه میبرم…

    تو که باشی من هاجر را به بیابانِ سوزانِ تو میسپارم..

    تو که باشی من شجاعت دارم..

    من لیاقت دارم..

    من همه دارم چون تو دارم…

    پس معبودم…

    مرا غرقِ خودت کن که من مشتاقِ ابراهیم شدنم…

    بله..

    توحید همه چیزه!

    چون ‌‌هر کی‌ اومد توی این سایت که پولدار بشه عاشق شد!

    چون هرکی اومد زندگیشو از قعر چاه بکشه بیرون، پرواز کرد!

    چون من اومدم پیدا بشم، رها شدم…

    اومدم‌ همه چیز پیدا کنم یک چیز یافتم که همه چیزم شد…

    توحید همه چیزه..

    چون خدا همه چیزه…

    چون خدا دستِ مهرِ مادر و پدر و همسر و فرزنده..

    چون خدا رئیس بانک و رئیس سازمان ملل و رئیس جمهور و همه کارهٔ همه جاست!

    چون همون ثروتیه که براش اومدیم اینجا!

    چون همون عشقیه که تو زندگیمون از دستش میدیم و‌میاییم اینجا بدستش بیاریم!

    چون همون شجاعتیه که ترس ها رو زیر پاش له میکنه!

    همون یعقوبیه‌ که اسماعیل هاش رو قربانی میکنه!

    کسی که هنوز پا به این دنیا نذاشته و آماده نیست، وقتی بفهمه این یه جمله رو ‌که مثلا بزرگترین و‌مهمترین قانونِ مصوبِ پذیرفته شده توسط تمام کشورها و آدمها هیــــچ تاثیری روی زندگی من نداره، میگه: برو بابا مگه میشه!!!!

    اما اونی که میفهمه، میدونه که وقتی ایمان بیاره به تنها قدرت جهان، او همهٔ قوانین را برایش به نفع او‌تصویب میکند!

    نمیدونم ‌چطور یه نفر راه به این دنیا پیدا میکنه!

    کاری هم به دونستنش ندارم!

    اما اینو‌ میدونم وقتی کسی به این مفهوم برسه که خداوند تنها مالک و قدرتِ جهانه و قدرت خلق زندگی هرکسی رو به خودش داده، و توحید رو باور کنه، دیگه روی هیچکس غیر از خدا حساب نمیکنه..

    چون دیگه بزرگترین، برترین، یگانه ترین و لایتناهی ترین قدرتِ جهان را دارد.

    چون دیگه میدونه که این خودش نیست که آدمِ خاصیه! این خدای اونه که خدایِ خاصیه…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    مینا _ از اتاقم تافلوریدا گفته:
    مدت عضویت: 2319 روز

    سلام به رهروان راه حقیقت

    روزشمار تحول زندگی من روز پنجاه و چهار

    متحیرم … قدرت نوشتن ندارم … دو روزه این فایل رو گوش میدم که مطمئنم قبلاهم گوش داده بودم اما اینبار درست وقتی دارم به قله میرسم و پام می لغزه که سر بخورم این فایل مثل یک اهرم منو بالاتر برد …

    استاد از اولین روزی که قدم در این راه گذشتم هدفم فقط رهایی از قدرت دادن به ادمها بود و در کاقع پاشنه اشیلمه و هنوز انچنان که باید موفق نیستم هزاران بار بهتر از گذشته ام اما بازم کامل نشدم و این فایل این جملاتی که شما میگفتید انگار داشتید به خودمن!خودمن میگفتید این راهه درسته که این کار تو شرکه که تو تو همون زندان یوسفی … خدایا چقدر شرمنده ی درگاهتم که هزاران بار ازت زندگی مستقل خواستم پول خواستم سلامتی و زیبایی و هزار چیز دیگه خواستم اما هیچوقت ندونستم باید زیربنای تمام اینها رو بخوام من دنبال شاخه هام وقتی تنه ی درخت رو ندارم من دنبال اجرهام وقتی اسکلت فلزی ساختمان رو ندارم من توحید ندارم سراسر وجودم شرکه چرااون اینو گفت چرااون بهم محل نذاشت چرا اون یکی باهمه خوبه بامن سرده و بیخبر بودم این بها دادن به انسانها این وابسته بودن به رفتار انسانها این محتاج انسانها بودن از من همون ادم کثیفی ساخته که وقتی توی فایل میگید ماانسانها چه کارهای کثیفی میکنیم عرق شرم روی پیشانیم میشینه در برابر خدا ….

    خدایا هرچند قوانین وجود داره هرچند که ما طبق فرکانسهای خودمون جواب میگیریم اما به خداییت قسم بین کمی و کوچکی فرکانس ما و بزرگی و عظمت جواب تو از زمین تا اسمانه بخدا همان حکایت بنده ام تو یک قدم بیا من ده قدم میامه …

    استاد عزیزم همسرم امروز خونه گرفت و همین چند روزه ست که از اینجا بریم خونه ی جدید ،خونه ای که تو بهترین نقطه ی شهره ۳۵۰ متر زمین داره و خیلی زیباست و این خونه رو با مبلغ انقد کمی رهن کردیم که هیچکسی باور نمیکنه یعنی یه جوری شرایط جور شد که دهنم باز مونده و همش میگم یعنی من اونقد رو خودم کار کردم که به یه خونه ی بزرگتر و زیباتر برم یا همه ش لطف الله ست …

    صبح که همسرم رفت گفت عجیبه اون همه پافشاری کردم تا خونه نخرم از اینجا نرم حالا میرم تو خونه ی رهنی اینم بگم پول خرید خونه داره البته نه این خونه یه خونه ی کوچکتر تو یه محله ی پایینتر ولی پولو برای سرمایه گذاری کنار گذاشته و منم به یاداوردم چطور وقتی بهش میگفتم نمیتونی خونه بخری کرایه کن و چقد محکم میگفت امکان نداره هیچ قدرتی منو نمیبره تو خونه کرایه ایی و من تو دلم میگفتم این دست خداست نه تو

    و امروز من این معجزه رو دیدم که هیچ تصمیمی در مقابل خواسته ی ما دوام نداره

    میدونم استاد شما راجب به خونه ی اجاره ای نظر مثبت ندارید و میگید ما هنوز مدارمون رو طی نکردیم که بتونیم این خونه رو بخریم پس کارمون اشتباهه ولی باورکنید من به این ارامش نیاز دارم وقتی فکر میکنم یک ماه و نیم دیگه سرویس منم خالی میشه و مستاجرش میره و من میرم تو خونه ی خودم وقتی فکر میکنم این یک ماه رو میرم خرید وسایل خونه م باورکنید از اعماق قلبم حس بیهوشی لذت بخشی بهم دست میده و اینها رو فقط خدا جور کرده طوریکه همسرم از اینکه از نظرش برگشته خودش تعجب کرده .

    واقعا هیچ چیزی نشد نداره استاد برای منی که سراپا عمرم شرک بودم و هستم خدا بازم دستمو ول نکرد بازم منو از کاروان عقب ننداخت بازم با همه ی تنبیه ها و گوشمالی ها ولی ازم متنفر نشد خدا منو به اینجا رسوند به این جا که بفهمم من در مقابل لطف خدا هیچی نیستم من برای خدا هیچ کاری نکردم تا بفهمم قوانین خیلی فراتر از این حرفهاست تا بفهمم ما فک میکنیم تعادله و فرکانس خوب بده نتیجه خوب بگیر اما قضیه خیلی فرق داره فرکانس خوب ما عینه اینه یه لیوان اب خنک بدیم دست یه پادشاه و پادشاه در تشکر از صندوق جواهراتش نایاب ترین گوهرها رو بهمون بده این کجا و ان کجا …

    استاد من همیشه شمارو تحسین میکنم و به هیچ چیزتون عبطه نمیخورم اما به این موحد بودنتون غبطه میخورم به این ایمان به این ابراهیم وار بودن به این قدرت رو از همه گرفتن و به الله دادن …

    یه برنامه دانلود کردم برای برش صدا و این تکه های از فایل رو که انگار باخود منید برش میزنم و روزی هزار بار گوش میدم …

    خدایا منو از موحدان بگردان و کمکم کن در راه توحید که بی کمک تو نمیرسم ….

    از اتاقم تا فلوریدا راهی نیست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    حبیب الله صادقی گفته:
    مدت عضویت: 4022 روز

    به نام الله یکتا

    سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و همه اعضای این خانواده صمیمی

    و اما باز هم توحید، همون اصل مهمی که همیشه استاد روش تأکید داره، همون موضوعی که آیه 7 سوره آل عمران روش تأکید داره: آیات محکم و متشابه. آیات محکم چی هستن؟ آیاتی اند که بارها و بارها تو قرآن تکرار شدن. چی تو قرآن بارها تکرار شده؟ همین موضوع توحید. کل قرآن داره توحید رو فریاد میزنه، تمام عذاب هایی که تو قرآن ازشون نام برده شده آخرش به بحث شرک و کفر میرسه. یعنی دوری از توحید ریشه همه بدبختی هاست، ریشه همه نا آرامی هاست، ریشه همه فقرهاست، ریشه همه مریضی هاست، ریشه همه افسردگی هاست، ریشه همه وابستگی هاست، ریشه همه روابط ناسالم و مخدوشه، ریشه همه ذلت هاست، ریشه همه ترس هاست، ریشه همه زجر کشیدن و دست و پا زدن هاست و ریشه همه اون چیزایی که خدایی نیست و ما رو از اصل مون دور میکنه.

    واقعا میشه گفت بزرگترین دستاوردی که همه ما از آموزش های استاد عباس منش و این سایت نصیب مون شده، همین درک موضوع توحید و دیدن اجرای اون در عمل و رفتار استاده. به نظرم بزرگترین تفاوتی که بین استاد عباس منش و این سایت با همه اساتید و سایت هایی که تو این حوزه دارن فعالیت میکنند، وجود داره همین موضوع توحیده. اکثرا آموزش های موفقیتی تو حوزه های مختلف روی تکنیک و یه سری موضوعات فرعی و حاشیه ای استواره که اصلا حیاتی و مهم نیست و دقیقا مثل همون آیات متشابه قرآن اند. اما چیزی که استاد عباس منش روش تأکید داره، ریشه است، بیسه، اصله، که اگه این درست بشه، خود به خود موضوعات دیگه درست میشه. تو هر موضوعی که فکر کنیم. از روابط بگیریم تا بحث ثروت و سلامتی.

    مثلا تو موضوع روابط کسی که توحید رو درک نکنه، احتمالا خیلی زود دچار وابستگی میشه و روابط سختی رو تجربه میکنه، یا تمرکزش رو میزاره رو موضوعات فرعی مثل عوض کردن ویژگی های ظاهریش برای بهتر کردن رابطش، غافل از اینکه اینا هیچ کدوم اصل نیست و باعث بهتر شدن رابطه نمیشه. یا تو موضوع سلامتی، اگه توحید رو درک نکنیم، میریم دنبال عوامل بیرونی میگردیم که چی ما رو مریض کرده، یا چی بخوریم و چی کار بکنیم که مریضی مون خوب بشه، غافل از اینکه ریشه بیماری در درون خودمونه، و برای به دست آوردن سلامتی هم باید از درون تغییر کنیم. یا تو موضوع آرامش اگه توحید رو درک نکنیم، میریم دنبال روش های غیر عقلانی و نادرست که یه آرامش موقتی رو تجربه کنیم، یا فکر میکنیم که اگه با فلان آدم باشیم، یا فلان تجربه رو داشته باشیم آروم میشیم، در حالی که آرامش یه موضوع درونیه، و با تغییر باورها و درک بیشترمون از قوانین جهان هستی به دست میاد. یا تو موضوع ثروت اگه توحید رو درک نکنیم میریم دنبال تغییر شرایط بیرونی، مثل تغییر شغل، تغییر محل کسب و کار، یغییر استراتژی فروش، تبلیغات یا هزار جور عوامل بیرونی بی تأثیر، در حالی که ثروت کاملا یه موضوع ذهنیه و با تغییر باورهامون و درک قوانین و باور به فراوانی و بی نهایت بودن خداوند میتونیم ثروت رو وارد زندگی مون کنیم. خدا رو شکر که تو این مسیر هستیم.

    در پناه الله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند باشید.

    خدا رو شکر که برگی دیگه از سفرنامم رو نوشتم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      مجید بختیارپور عمران گفته:
      مدت عضویت: 1037 روز

      سلام داداش گلم دوست خدا عشقی

      خیلی لذت بردم از کامنتتون عالیییییی و قشنگ توحید و شرک و با کلماتی که میتونه اهرم رنج و لذت باشع واسه ذهنمون با تکرار در خواندنش که خودم سیوش کردم برای همین دلیل خیلی عالی توضیح دادین خلاصه و بسیااااار مفید من اینجا با خودم یه عهدی بستم که هر کامنتی طبق گرمی و نوری که به دلم داد‌ بهش امتیاز بدم از 3تا5 لایک که همرو بدون استنثنا لایک میکنم چون همهرو دوست دارم ولی امتیازم بر اساس گرمی و نور و اونی که درصد نورش بالا بود که حالمو واقعا در لحظه دگرگون میسازه رو زیر کامنتش تحسیتش کنم این و وظیفه ام دونستم و رو عهدم هستم و کامتت شما دوست عزیز برام خیلی خیلی دلگرم کنننده ووتابش نور الهی داشت با خوندن کامنتتون دقیقا جاری شدن انرژی خدارو در دورنم احساس کردم و چقد این حسو دوست دارم و تحسینش میکنم تا جهان بفهمه من بیشتر ازین حس و میخوام تجربه کنم دمتگررررررم خیلی گلی موفق و پیروز و آرام باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    اکرم قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 1401 روز

    به‌نام‌پروردگارفراوانی‌ها

    سلام‌به‌استادومریم‌جونم‌وتمام‌دوستان

    ‌هم‌فرکانسی‌ام.

    درک‌قرآن‌یعنی‌درک‌توحید

    اولین‌ومهمترین‌چیزرسیدن‌به‌نگاه‌توحیدی‌است،

    یعنی‌اینکه‌تمام‌اتفاقات‌خوب‌وبدزندگی‌ام‌راخداوند

    به‌دست‌خودم‌داده‌است،

    واینکه‌روی‌هیچ‌کسی‌حساب‌نکردن،

    ونگران‌هیچ‌‌آسیب‌وقدرتی‌‌‌ازطرف‌دیگران‌‌که‌بتونه‌

    ضربه‌ای‌به‌مابزنه‌نباشم،

    وقتی‌فقط‌روی‌خداحساب‌میکنیم،

    (توحید)زندگی‌مادرهمه

    جهات‌تغییرمیکند،

    اینکه‌بدانیم‌هرخیری‌که‌به‌مامیرسه‌فقط‌وفقط‌از

    طرف‌خداست،

    ماهرکدام‌دنیای‌متفاوتی‌راداریم،ودنیای‌هرکدام‌ما

    داره‌به‌وسیله‌افکارمارقم‌میخوره،این‌به‌نظرم‌یعنی

    عدالت‌محض‌خداوند…..

    هراتفاق‌وهررفتاری‌ازهرآدمی‌درهرلحظه‌ای‌داره

    ‌به‌نفع‌من‌پیش‌میره.

    توکل،ایمان،درک‌اینکه‌تنهاقدرت‌ازآن‌ربّ‌است،

    (من)‌تنها‌عامل‌هراتفاقی‌درزندگی‌ام‌هستم.

    هیچ‌کسی‌هیچ‌قدرتی‌درزندگی‌من‌ندارد،

    وهمه‌‌آدمها‌باهرکاری‌‌که‌میکنن‌دارن‌به‌من‌خدمت‌

    می‌کنند.

    خداراصدهزارمرتبه‌شکرت‌که‌درمسیردرست‌در

    زندگی‌خودم‌‌درحرکت‌هستم‌‌واین‌مسیرمن‌تاپایان‌عمرمادی‌ام

    دراین‌دنیاست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    آزاده گفته:
    مدت عضویت: 2284 روز

    سلام به استاد عزیزم که آنقدر توحیدی هستن و اینو بصورت عملی هم در زندگی روزمره شون در سریال های سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت نشون میدن

    استاد عزیزم بهترین جمله ای که تقریبا در تمامی فایل ها میگین و یا با عملتون نشون میدین این که توحید همه چیز هست اگر میخوای از گنجینه بی انتهای ثروت و نعمت برخوردار شی توحیدی عمل کن و در عمل فقط و فقط به خدای مهربون توکل کن.

    چقدر اگر بتونیم این باور که فقط و فقط خودمون عامل خوشبختی خودمون هستیم و منتظر مدیر جدید یا همسر مناسب یا اینکه فلان همسایه و فامیل برام قدم برداره نباشیم و بگیم این عوامل هیچ کدومشون تاثیرگذار نیست و هیچ فردی نمیتونه به من ضرر و زیان برسونه مگر اینکه من خودم بهش قدرت بدم دلمو گرم می کنه.

    کاش همه باور کنیم روال زندگی شما استاد عزیزم روال طبیعی و عادی زندگی هست و ما داریم بصورت غیرطبیعی زندگی می کنیم.

    خدای مهربونم من فقط و فقط دلم به تو گرم من کسیو ندارم و نمیخوام داشته باشم کمکم کنه می‌خوام در همه امور زندگیم تو پیشگام باشی و من ردپاهاتو دنبال کنم من می‌خوام صددرصد اتفاقات و شرایط زندگیمو خودم به عهده داشته باشم چطور یک مخلوقی مثل خودم می‌تونه در زندگیم اثرگذار باشه چطور یکی از جنس خودم می‌تونه منو بدبخت کنه این اصلا با اون خدای عادلی که شناختم و بهم میگه بلند شو صبح شده و منتظر درخواست های من منافات داره.

    خدای من چقدر رفیقی مثل ابراهیم داشتن لذت داره کسی که صفر تا صد زندگیش دست خودش بود و کلا تمام توکلش به تو بود خدای عزیزم.

    امید که همه بتونیم با الگوبرداری از حضرت ابراهیم و از استاد گلم توحید رو در زندگیمون پیاده کنیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    عمران نوری گفته:
    مدت عضویت: 2057 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت دوستان و استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته پر انرژی

    من تازه دارم صحبتهای استاد رو درک میکنم وقتی معمولا تو فایلهاشون اخر جملاتشون همیشه میگن این صحبتها رو بارها گوش بدید فکر نکنید این حرفها تکراری هستند

    واقعا الان دارم درک میکنم چون من یادم میاد این فایل رو من قبلا بارها بارها گوش داده بودم ولی عمرا اگر این حرفها رو نشنیده بودم

    چقدر این صحبتهای استاد به جونم نشست

    و چقدر خدا رو سپاسگزاری کردم باز هم بابت اینکه منو هدایت کرد تا این صحبتها رو بشنوم

    چون این دقیقا چیزی بود که من الان نیاز داشتم

    و لازم بود تو این شرایط بظاهر سخت ایمان و توکل و توحید داشته باشم

    چقدر بعد فایل اشک شوق ریختم

    و چقدر خداوند رو در وجودم خودم بیشتر حس کردم که چطور لحظه به لحظه زندگیم میاد بمن میگه که بنده من الان چیکاری بکن و الان چیکاری رو نکن‌ و منو هر لحظه هدایت میکنه و با نشونه‌ها و الهاماتش مسیر رو برای من هموار میکنه

    واقعا یادم میاد تو زندگیم هر موقع روی کسی حساب کردم که بیاد بمن کمک کنه سر اخر نتیجه تنها به نفع من نشد بلکه باعث شد کلی ضرر هم بکنم

    مثلا تو خرید خونه یادم میاد چند سال پیش من یه دستگاه خونه خریدم با کلی قرض و وام و بدهی که بعدش دادم اجاره حدود ۵ تا ۶ سالی من میدادم اجاره

    شاید باور نکنی من هر سال کلی مشکل و هزینه و داستان داشتم برای اجاره و خرابی خونه درگیری با مستجر و همسایه‌ها و خلاصه اینکه تو این مدت اصلا سودی نکردیم هیچ تازه کلی برام دردسر داشت و بعد که خونه رو فروختم

    جالبه یکسال بعد قیمت خونه ۲ تا ۳ برابر حتی بیشتر افزایش قیمت داشت در صورتی که تو این ۶ سال بزور تونستم دو برابر بفروشم

    الان میفهمم اون زمان تو مدار کمبود بودم

    و اون هم پولش رو نفهمیدم کجا خرج شد و بعد از مدتی هیچ پولی تو حساب نداشتم

    خوب این نشون از شرک بود دیگه من روی بانک روی خانواده و اقوام و خلاصه همه حساب کرده بودم بغیر از خدا و خلاصه نتیجه هم بخاطر باورهای افتضاحی که داشتم معلوم بود دیگه

    و بارها شده بود هر کجا که یه ذره توحید داشتم و از خدا خواستم که خودش کارها رو برای من انجام بده و منو هدایت کنه به طرز جادویی کارها خوب و عالی به نفع من پیش رفت که بعدش من خودم نمیتونستم باور کنم که اینقدر نتیجه عالی بشه

    یادم میاد دو هفته پیش من تو بیزنسم مشتری برای خرید محصول نداشتم و یکی از کشاورزها تماس گرفت هر جور شده محصول منو بفروش خلاصه من گفتم فعلا نمیشه بار تو نگهدار ۶ ماه دیگه رد کن

    این بنده خدا یه هفته بعد دوباره پیگیر شد که بارش رو رد کنم ولی حرف قشنگی تو گفته‌هاش بمن زد

    گفتش اقای نوری شما تو جملات همیشه حرف قشنگی میزنی بگو انشالله خیر و خدا بزرگه کار درست میشه

    من همون موقع یهویی کلام خداوند رو از زبون این بنده خدا شنیدم و گفتم إه راست میگه چرا من از خدا درخواست نمیکنم این نشونه اومده حتما قرار اتفاق خوب رخ بده

    و بعد گفتم باشه انشالله که خیر ببینیم چی میشه

    با اینکه به طرف قول ندادم گفتم اگر خبری شد بهت اعلام میکنم

    و جالبه یه هفته هم نشد یکی از خریدارها تماس گرفت گفت اقای نوری من سفارش جدید دارم محصولتو بفرست من میخوام

    همون جا گفتم الله اکبر ببین هدایت رو

    من همین ۵ روز پیش به این بنده خدا گفته بودم گفت فعلا بار نمیخوام

    الان ببین خداوند چطور داره کارها رو برای من انجام میده ببین خداوند خودش محصول سمت من فرستاده و خودش هم خریدار بار هم فرستاده و تازه با قیمتی توافق کردیم که من تاحالا تو معامله‌های قبلیم اینقدر نتونسته بودم سود بگیرم که روی این بار گرفتم

    و جالبتر از اون بار چطور جابجا شد ؟

    من فقط با دوتا تلفن هماهنگی رو انجام دادم و تموم شد رفت و بعدش رفتم پی تفریحات خودم

    کجا ؟

    تو جنگل داشتم قارچ جنگلی میچیدم

    🍄🍄

    و تازه موبایلم هم انتن نمیداد گفتم اشکال نداره خدا خودش این موقعیت پولسازی رو فراهم کرده بقیه کارها رو هم خودش انجام میده و نیاز نیست من دقیقه به دقیقه تماس بگیرم و پیگیری کار رو انجام بدم

    و بعد اون روز کار انجام شد بارگیری شد و بار خداشکر صحیح و سالم رسید مقصد و چقدر هم مشتری از کیفیت بار راضی ‌بود

    و چقدر برای من منفعت مالی داشت

    خوب در صورتی که من اصلا هیچ کاری نکردم تمام کارها رو خود خدا برای من انجام داد

    تازه من سر اماده کردن سفارش و بارگیری اصلا نبودم من دنبال تفریحات خودم بودم

    در صورتی که من اصلا قبلش فکر نمیکردم بشه معامله انجام داد

    ببین خدا چطور میاد وارد زندگی تو میشه تک تک کارهای تو رو انجام میده برات محصول خوب و باکیفیت میشه برات مشتری و خریدار خوب میشه و با قیمت خوب و پر سود برات معامله میکنه و حتی محصول چیده و بارگیری میکنه و خودش هم صحیح و سالم میفرسته دست مشتری بدون اینکه من هیچ کار خاصی بکنم

    و تازه کلی پول و ثروت هم تو حسابت واریز میکنه

    خدایا از این بهتری چی میخوای این نشون میده من توسط خداوند هر لحظه دارم هدایت میشم

    تو این مثال دوم من فقط یه ذره باور توحیدی از خودم نشون دادم که خداوند تا این حد برای من سنگ تموم گذاشت

    حالا حساب کن اگر بیشتر روی توحید و توکل و ایمان خودم کار کنم چه نعمتهایی فراوانی سمت من هدایت خواهد کرد

    خدایا شکرت از اینکه هر لحظه داری منو هدایت میکنی و منو به خواسته‌ام نزدیک و نزدیکتر میکنی

    عاشق همه تون هستم

    انشالله هر کجا هستید در پناه الله یکتا ، شاد ، سالم ، خوشبخت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید

    فعلا

    یا حق

    🙏🌸

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    نسرين خالقي گفته:
    مدت عضویت: 1374 روز

    سلام بر استاد عزیز و مریم بانو و همه دوستان

    روز۵۴ سفرنامه ،

    توحید یعنی سیستم این جهان را باور کردن ، تسلیم در برابر خدا ، باور و قبول اینکه تنها قدرا جهان خداست و تنها عامل ساختن زندگی ما باورهای ما و اعتماد صد در صد به رب ، ما می خواهیم و او اجابت می کند

    زمانی که خدا در قران وعده بهشت می داد بسیار زیبا و دوست داشتنی بود ، بعد درسهایی که معلمان دینی می دادند و کارهایی که باید انجام می دادیم چقدر سخت بود چقدر بهشت را غیر قابل دسترس می دیدم .

    الان با این فایلهای توحیدی ، با اموزشهای می بینیم چقدر ساده أست و سالها چه تصور اشباهی داشتیم ، باور را تغییر دهیم باوری بسازیم که هم دنیا را بهشت می کند هم اخرت را . به قول استاد خدا دنیا و اخرت را با هم برای ما خواسته أست .

    تنها باید روی او حساب کنیم ، تصمیمات را برای او و با توکل بر او بگیریم نه رضایت بنده اش ، خدا فقط خوبی أست و خوبی می خواهد .خدایا سالهای طولانی چه باور های اشتباهی داشتم ، خدایا خودت یاریم کن تا همه ان باورهای غلط را به سادگی از بین ببرم و فقط تو را ببینیم .

    همراه با این فایل ، نشانه امروز م فایل ” تغییر شخصیت ، جهادی اکبر لازم دارد بود ” خدایا از تو یاری می خواهم .

    نجوای ذهن می اید که دیر امید به این مسیر ، ببین دیگران سالها ست در این مسیر اند ، ٧ سال ، ۶ سال …، همش نگاه می کنه به زمان عضویت اعضاء ، مخصوص نسبت به جوان تر ها که مدت زیادی أست عضو شده اند حسادت می کند .

    ولی به ذهن حسودم می گویم اگر فقط دستاورد این فایل ها موحد شدن من باشد راضی ام ، گر چه باور دارم با ان همه چیز را به دست می اورم ،فقط باید موحد شم ، باید جهاد اکبر را شروع کنم ، الهی به امید تو فقط روی تو حساب می کنم یاریم کن ، دستم را بگیر و من را در میان نجواها ی شیطانیً ذهن تنها نگذار .

    مگر زمانی که من را از یک تک سلول چنین زیبا و کامل و پیچیده افرید نگران بودم؟

    مگر زمانی که در شکم مادرم بودم نگران بودم؟

    مگر الان نگران چگونگی تنفس یا ضربا ن قلب یا پیچیدگی سیستم مغزم هستم ؟

    الان هم خودم را به تو می سپارم می دانم من را به بهترین ها در هر زمان و مکان هدایت می کنی .

    به خودم قول دادم در زندگی صداقت داشته باشم تا حد امکان و به انچه متعهد شدم هم عمل کنم

    شاد و سلامت و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: