توحید عملی | قسمت ۶ - صفحه 57 (به ترتیب امتیاز)

1899 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    صفورا کوشککی گفته:
    مدت عضویت: 1250 روز

    بنام یکتای هستی بخش

    روز 54سفرنامه

    توحید عملی 6

    نمیدونم از کجا شروع کنم از دیشب همینجوری داره پرده ها برام برداشته میشه و آگاهی پشت آگاهی خدای من از چی بگم از کجا بگم.

    دیشب کلی از ترمز های ذهنیمو پیدا کردم و همینجوری که داشتم پیداشون میکردم و سرخوش بودم دوباره ترمز بعدی و ترمز بعدی بوم بوم همینجوری چندین تا ترمز اساسیمو پیدا کردم.

    ولی اصل و اساس همه ی اینا توحید بود با اینکه همیشه دوست داشتم توحیدی باشم ولی اصلا درک نمیکردم توحید رو وقتی تو کامنتای بچه ها میخوندم که مینوشتن ما به دنبال پول و ثروت اومده بودیم ولی خدارو پیدا کردیم ته دلم یه چیزی میگفت اینا همش شعاره.

    یه نگاه انسانگونه به خدا داشتم میگفتم اینایی که دارن میگن خدا همه چیزه وقتی به خدا برسی دیگه هیچی برات مهم نیست همه چی خودش جور میشه میگفتم اینا به خاطر این این حرفارو میزنن که خدا داشته هاشونو ازشون نگیره و یه جورایی ببخشید میگفتم اینا دارن چاپلوسی خدارو میکنن.میگفتم خب درسته که با خدا باشی به آرامش میرسی ولی خب پول خیلی مهمه مگه میشه به جایی رسید که بگی وقتی خدارو داری دیگه به هیچ چیزی نیاز نداری.

    خلاصه که دلم میخواست باور کنم ولی به خاطر شرکهایی که تو وجودم بود به خاطر ترمزهایی که داشتم نمیتونستم باور کنم.

    همش میگفتم خدایا یعنی استاد به چه باوری رسیده که اینقدررررررررر آرامش داره اینقدرررررر خیالش راحته اینقدرررررر مطمئن در مورد همه چی حرف میزنه.یعنی منم میتونم به این حد از ایمان برسم؟

    دیروز یه باوری برام بولد شد که پول درآوردن خیلی راحته.این بزرگترین ترمز من بود همیشه در موردش مقاومت داشتم ولی دیروز که بهش فکر کردم دیدم اون مقاوتهای قبلی رو ندارم همینجوری هی بهش پرو بال دادم گفتم آره چرا که نه پول درآوردن راحتترین کار دنیاست.به چه شرطی؟ به شرطی که به توحید برسی.

    خدااااای من این چه ربطی توحید میتونه داشته باشه؟

    همیشه وقتی به این فکر میکردم که چرا سالن مشتری نداره میگفتم خب مهرت من کمه باید خیلی رو مهارتم کار کنم باید دوره ببینم باید تبلیغات کنم(با اینکه مدتهاست دارم رو خودم کار میکنم ولی هنوزم باورم این بود که درسته که همه چی باوره ولی خب نمیشه که تبلیغات نکرد پس مشتریا از کجا قراره منو پیدا کنن.درسته که همه چی باوره ولی مهارت من هم خیلی تاثیر داره روی افزایش مشتری.درسته که همه چی باوره ولی خب ظاهر آرایشگر هم خیلی مهمه چون مشتری اول نگاه به ظاهر آرایشگر میکنه بعد میاد)خلاصه که کلیییییی ترمز داشتم و خودم خبر نداشتم.

    با خودم گفتم خب اینا چه ربطی به توحید داره .خودمو کنکاش کردم دیدم خب اگه من خدارو باور داشته باشم و باور داشته باشم که خدا روزی رسان منه نه مشتری دیگه وقتی یه مشتری میاد با خودم نمیگم بزار کارشو عالی انجام بدم راضی باشه و بشه مشتری ثابت من.اگه من باور کنم که خدای اون مشتریه که داره از طریق این آدم به من روزی میرسونه نه خود اون مشتری دیگه زور بیجا نمیزنم برای نگه داشتنش دیگه سرمو کج نمیکنم پیش مشتری که هزار تا عیب و ایراد از کارم بگیره و من به خاطر اینکه داره بهم پول میده بگم خب حق با مشتریه چون داره پول میده بهم اگه من باور کنم که خداوند رزاق منه به ظاهر خودم ایراد نمیگیرم که مبادا

    مشتری از ظاهر من خوشش نیاد و بگه این چه آرایشگریه و دیگه نیاد من اگه باور کنم که خداوند رزاقه مدام حسمو بد نمیکنم و تو منجلاب رقابت نمی افتم که ببین همه چقدر دارن خوب تبلیغ میکنن تو اصلا بلد نیستی تبلیغ کنی.تو عقب موندی از همه.

    اگه من باور کنم رزاق خداست روزی دهنده تنها و تنها خداست و تنها شرطش اینه که من باور کنم که تنها روزی دهنده خداست.دیگه زور نمیزنم برای اینکه مشتری ازم راضی باشه میگم تنها خداونده که روزی رسانه و خداوند هم بی نهایت دست داره برای روزی رساندن به من .اگه باور کنم روزی دهنده فقط خداست پیش مشتری گردن کج نمیکنم میگم این کار منه میخوای بخوای نمیخوای به سلامت و میدونم که خدا از بینهایت دستانش به من روزی میرسونه .اگر باور کنم که خداوند روزی رسان من نداشتن هیچ گونه تبلیغات حسمو بد نمیکنه فکر نمیکنم که از بقیه عقب موندم چون تنها خداونده که روزی دهنده است و من در رقابت با کسی نیستم.خداوند بی نهایت دست داره برای رساندن روزی به من و این دستها منو هر جایی که باشم پیدام میکنن حتی اگه توی یه کوره دهی در نا کجا آباد باشم .و قرار نیست من خودمو بکنم تو چشم مشتری تا منو پیدا کنه.

    اگر من باور داشته باشم که خداوند روزی دهنده ی منه دیگه هر روز دغدغه و استرس اینو ندارم که زودتر بیام سالن تا قبل از رسیدن مشتری موهامو سشوار کنم و به خودم برسم تا مبادا مشتری موهای فرفری و وز منو ببینه.اگه باور کنم خداوند رزاقه میگم من همینم که هستم .خوشگل ترین زشت دنیا.چیه مگه،؟ مهم اینه که من خودم خودمو همینجوری که هستم دوست دارم.قرار نیست بقیه هم همونجوری منو ببینن که خودم خودمو میبینم.اصلا بزار فکنن من زشتم .بزار فکر کنن من یه آرایشگر ژولیده ام .مگه فکر اونها تاثیری روی دوست داشتن من نسبت به خودم و یا تاثیری روی میزان روزی ای که خدا میخواد بهم بده داره.معلومه که نداره.

    پس بیا خودمونو خلاص کنیم از یک عاااااالمهههههه نشدن های غیرممکن.

    بیا قربانی کنیم این خواسته های ناممکن رو تو به آرامش برسیم تا به شادی برسیم.

    تو دلت میخواد همیشه راحت باشی خودت باشی اونجوری که راحتی لباس بپوشی و موهاتو همون حالت فر بزاری بمونه دلت میخواد هرجا میری خودت باشی و دغدغه ی آماده شدن نداشته باشی و خیلی زود و راحت آماده شی ولی ترمز هایی داری که باین خواسته هات همخونی نداره خواسته هایی داری که غیر ممکنه.این ترمز ها چین؟ تو از یه طرف دوست داری که خودت باشی دوست داری که راحت باشی از یه طرف دیگه دوست داری بقیه هم از تیپ تو خوششون بیاد دوست داری هم خودت باشی هم بقیه از مدل موی تو خوششون بیاد از راحت بودن تو خوششون بیاد از از بی آرایش و ساده بودن تو خوششون بیاد دوست داری که راحت باشی و خودت باشی از طرفی هم میخوای بقیه تاییدت کنن.تا زمانی که این ترمزهارو داری هرگز و هرگز و هرگز تو نمیتونی راحت باشی تا زمانی که این ترمزهارو برنداری نمیتونی خودت باشی هر جوری که دوست داری باشی نمیتونی احساست رو خوب نگه داری.تو باید این خواسته های غیر ممکن رو این نشدن هارو قربانی کنی تا راحت باشی.تو باید خواسته ی تایید شدن توسط بقیه رو قربانی کنی تا بتونی راحت باشی تا بتونی انجوری که دوست داری و راحتی لباس بپوشی.تو باید خواسته ی خوش اومدن دیگران رو قربانی کنی تا بتونی راحت باشی تا اونجوری که خودتی باشی.تو هیچ وقت نمیتونی تیپی بزنی که همه تاییدت کنن تو هیچ وقت نمیتونی رضایت همه رو بگیری تو هیچ وقت نمیتونی کاری کنی که دیگران از سادگی تو از راحت بودن تو خوششون بیاد.

    بگو خوششون نیاد بگو تاییدت نکنن تو از این ترمزها رها شو تا دیگه برات مهم نباشه تایید دیگران.تا بتونی خود واقعیت باشی.تا راحت باشی.

    تو هم دوست داری موهاتو سشوار نکشی که جنس موهات خراب نشه از طرفی میگی مشتری الان موهای فر منو ببینه زشته.تو از یه طرف راحت بودن خودت برات مهمه از طرف میگی اگه موهامو سشوار نکشم اگه خوش تیپ نباشم مشتری منو جدی نمیگیره.یعنی هم خواسته ی اینو داری که راحت باشی هم باورت اینه که اگه راحت باشی مشتری دیگه پیش تو نمیاد.هم دوست داری راحت باشی هم باورت اینه که مشتری براش تیپ و قیافه ی تو مهمه و به خاطر تیپ و قیافه ی تو میاد.اگه لباس درست نپوشی اگه موهاتو سشوار نکنی مشتری چه فکری میکنه الان میگه این چه آرایشگریه که موهای خودش اینقدر فرفری و وزه.

    در صورتی که مشتری به خاطر تیپ و قیافه ی من نمیاد پیش من به خاطر باورهای من خدا هدایتش میکنه به سمت من چون خداونده که تعیین میکنه چقدر روزی از چه طریقی به دستم برسه باورهای منه که مقدار روزی و مشتری منو تعیین میکنه نه تیپ و قیافه ی من.

    تو دوست داری راحت باشی و خودت باشی و هر کاری دلت میخواد بکنی و از طرفی دوست نداری که کسی قضاوتت کنه.و چون دوست نداری قثاوت شی مدام داری در شرایطی قرار میگیری که قضاوت شی.تو برای اینکه رها شی برای اینکه با آرامش و راحتی برسی باید این خواسته رو قربانی کنی که دوست داری قضاوت نشی.تو باید رها کنی این خواسته رو چون غیر ممکنه چون هرگز و هرگز و هرگز نشدنیه.باید رهاش کنی تا بتونی خودت باشی.بگو قضاوتت کنن بزار که هرطور دوست دارن قضاوتت کنن مگه میتونن تاثیری روی روزی تو بزارن مگه میتونن تاثیری روی دوست داشتن تو نسبت به خودت بزارن.

    تنها کاری که لازمه انجام بدی اینه که خداوند رو به عنوان تنها رزاق و قدرت جهان باورش کنی.

    تو مسوول این نیستی که کاری کنی بقیه از دستت ناراحت نشن.تو فقط میتونی احساس خودتو خوب نگه داری وکاری رو انجام بدی که حست خوب بشه.تو دوست داری که آزاد باشی تو دلت میخواد که شاد باشی از غصه ها رها باشی این خواسته ی توئه ولی یه ترمزی داری که مانع این میشه که تو بتونی شاد باشی اونم اینه که دوست داری دیگران ناراحت نشن.این که دیگران ناراحت بشن یا نشن اصلاااااااا کنترلش دست تو نیست به خاطر همینه که غم و غصه تو دلت داری به خاطر اینه که خواسته ای رو داری که شدنی نیست .تو باید این خواسته رو ها کنی باید این خواسته رو قربانی کنی تا به شادی برسی.تا قلبت پر از شادی باشه.تو نمیتونی همزمان هم شادی رو بخوای هم بخوای دیگران از دستت ناراحت نشن.

    خب بشن.این اصلا دست تو نیست.اونا خودشونن که در هر لحظه انتخاب میکنن به چی توجه کنن و چه احساسی داشته باشن.تو مسوول احساس اونا نیستی. تو فقط میتونی احساس خودتو خوب کنی نه بقیه رو.پس خودتو رها کن از این نشدن ها از این غیر ممکن ها تا به شادی برسی تا قلبت آروم بگیره تا خوشحالی رو تجربه کنی.

    وقتی که مقاله این قسمت رو خوندم به قدرییییییی دلم آروم گرفت که نگو…

    وقتی رسیدم به این قسمت که توحید یقین ابراهیم است که میتواند درک کند هاجر و اسماعیل به اندازه ی او به رب متصل اند برق از سرم پرید گفتمممممممم خداییییییی من این همون ترمزیه که من نمیتونستم بفهممش .هربار که به خودم میگفتم که تو مسوول خونوادت نیستی اونا به محظ اینکه اراده کنن خدا هدایتشون میکنه نمیتونستم کامل این موضوع رو بپذیرم و هنوز ترسهایی تو وجودم داشتم که اگر هیچ وقت اراده نکنن چی ولی خب باز هم سعی میکردم احساسمو خوب کنم و قبول کنم که من هیچ قدرتی در این باره ندارم وقتی که این جمله رو خوندم انگار یه مهر باطل به تمام افکار پوچ و نگران کننده ام زده شده.انگار دیگه حجت بر من تمام شد که آقا این ترسی که تو دلته فقط از نداشتن ایمانه فقط از نداشتن توحیده.باور به اینکه خونواده ی تو به اندازه ی تو به رب متصل اند یعنی خود خود خود توحید.

    من خواسته ام اینه دوست ندارم با آدمهای منفی رفت و آمد کنم ولی یه باور خلاف این خواسته ام دارم که من وظیفمه که مهمونی بدم و گرنه خیلی زشته.یعنی این مهمونی دادن تو ذهن من یک اصل تعریف شده یک قانون تعریف شده که تو حتما باید مهمونی بدی وگرنه آدم بدی هستی.

    این ترمز ذهن منه که باید برداشته شه.

    هیچ کس هیچ وظیفه ای نداره که مهمونی بده هر کس خودش انتخاب میکنه چه سبک زندگی رو.اگر خونواده ی همسرم همیشه مهمونی میدن خودشون اینطور خواستن.ولی این با خواسته های من در تضاده.من آرامش رو دوست دارم راحتی رو دوست دارم دلم میخواد با کسانی رفت و آمد کنم و دوستانی داشته باشم که مثل خودم طرفدار راحتی و آرامش باشن.یه غذای ساده درست کنم خودمو به زحمت نندازم به برنامه هام به راحتی برسم .حتی مهمون میاد خونم غذای خودشو میوه ی خودشو بیاره.منم میرم جایی غذای خودمو ببرم.هیچ کسی وظیفه نداره کاری کنه به من خوش بگذره تو مهمونی من هم وظیفه ندارم کاری بکنم که به مهمونام خوش بگذره.دوست دارم با آدمهایی رفت و آمد کنم و دوست باشم که هم راستا با خواسته ها و اهداف من باشن و به رشد بیشتر من کمک کنن.من عاشق راحتی ام.دوست دارم با کسانی رفت و آمد کنم که آدمای راحتی هستن و هیچ چیزی رو سخت نمیگیرن.دوست دارم با آدمایی رفت و آمد کنم که با خیال راحت خودم باشم و هرطوری که راحتم و دوست دارم رفتار کنم و نگران قضاوت شدن نباشم.

    پول در آوردن مثل آب خوردنه به راحتی آب خوردن.میدونی چرا چون تو اصلاااااااا قرار نیست کار خاصی بکنی فقط کافیه باور کنی که قرار نیست کاری بکنی خدا بی نهایت روزی بهت میده.فقط کافیه باور کنی که براحتی میده بدون اینکه قرار باشه تو کاری بکنی خداوند بی نهاااااایت رزق بهت میده بی نهاااااااایت روزی بهت میده.بی نهایتتتتتتتتت.به راحتیییییییی راحتتر از آب خوردن .چون پول درآوردن به این نیست که حتما باید کاری بکنی فقط باید باور کنی که اتفاقا قرار نیست کار خاصی بکنی.همیننننن.به همین راحتییییی.راحتتر از آب خوردن.چون این خداست که ررزق رو میده ثروت رو میده اونم فقط به اندازه ای میده که تو باور کنی میده.هرچقدررررر که بتونی باور کنی بهت میده.

    با اینکه اینهمه فایل گوش دادم که بابا توحید آی ملت توحید.همه چی توحیده این اولین باری هست در عمرم که تونستم مزه ی توحید رو بفهمم که توحید یعنی چی.منی که تازه یه سر سوزن درک کردم توحید رو دارم میپوکم میخوام منفجر شم اونوقت استاد الان دیگه ببین کجای داستانه.

    خدای من ….

    اگه من هم به اون حد از ایمان و توحید استاد عباس منش برسم آیاد زنده خواهم بود آیا میتونم این حجم از احساس خوب رو تو این جسم خاکی جا بدم.حتی فکر کردن بهش هم منو دیوانه میکنه.

    خدااااای من چجوری شکرت کنم از این بمباران حس خوب؟

    شکر شکر شکرررررررررررررر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      مجید بختیارپور عمران گفته:
      مدت عضویت: 1036 روز

      سلاااام صفورا خانم گل رفیق توحیدی ام

      مشخص الان در کجایی چون انرژی پاکش بمنم رسیده خیلی دلم گرم شد خیلی خاص بود دل نوشته ات خیلی خاص بود موفقیتت لذت بردم و دلم گرم شد ممنونم ازت که نور شدی در راه تاریکم متشکرم ازت که نور شدی برای دیدن بهترم ممنونم خواهر گلم خیلی این حس و دوست دارم زیباترین حس دنیاست وقتی جواب باورهاتو میگیری وقتی تماشا میکنی و پول خودش میاد وقتی عشق میکنی و پول خودش میاد خدایا این حس و میخوام هم برای خودم هم برای تک تک دوستانه عباس منشی ام خدایا شکررررررررررررت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    فاطمه سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 1765 روز

    بانام خدای مهربان. سلام خدمت استاد عباسمنش دوست داشتنی.چقدر لذت بردم از دیدن این فایل پر از آگاهی.چقدر احتیاج داشتم به این فایل.خدارو شکرک امروز هدایت شدم به این فایل.استاد عزیزم چند وقتی هست که یک بیماری سراغم اومده و مدتی تحت درمان هستم .دو روزی بود ترسهام شروع شده بودن .نجواهای شیطان من رو رها نمیکردن .از خدا کمک میخواستم ک کمک کنه .دوباره منو ب راه راست هدایت کنه.خلاصه که خیلی به بیماریم قدرت داده بودم ودر حال شرک ورزی بودم .امروز قرآن رو باز کردم و از خدا عمیقا کمک خواستم و خدای حکیم هم جوابم رو داد و ی آیه از سوره انعام بود که خدا ب من گفت به کجا رو میکنی .ک یکدفعه به خودم اومدم که تمام ترسهای این چندروز به خاطر روی برگردانم از خدا بود.بعداز دیدن این آیه قرآن وارد سایت شدم واین فایل نظرم رو جلب کرد چقدر این فایل آگاهی هاش برای من بود .یعنی استاد هر چه میگفتید من به خودم میگرفتم و به من یادآوری می‌کرد که دچار شرک شدم وقدرت رو به بیماریم دادم و از خدای بزرگ دور شده بودم .اشک می‌ریختم واستغفار کردم و به لطف خدا حالم خیلی بهتر شد وآرامش خوبی گرفتم و به خودم گفتم که بیماری من ک قدرتی نداره .قدرت فقط از رب هست چرا باید نگران باشم وبترسم .خدارو شکر که بااین فایل عالی شما خدا به من تلنگر زد که مسیر درست ومستقبم رو باید بروم بقیه اش که سلامتی من هست رو خداوند قدرت داره که به من بده .ومن هم باید باورهای توحیدی قدرتمندانه برای خودم جایگزین کنم.ازشما استاد گرامی وهمکارانتون که اینقدر با خلوص برای سایت ارزشمندتان کار می‌کنید کمال تشکر دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    محمد هوشمندی گفته:
    مدت عضویت: 1340 روز

    به نام خدای معجزه ها و خیر و خوبی های بینهایت

    سلام به همگی

    “اون خدایی که توی قرآن هست، میگه خداوند به بندگانش ظلم نمیکنه، بندگان دارن به خودشون ظلم میکنن.”

    بررسی ریشه ظلم

    اوست کسى که این کتاب [=قرآن‌] را بر تو فرو فرستاد. پاره‌اى از آن، آیات محکم [=صریح و روشن‌] است. آنها اساس کتابند؛ و [پاره‌اى‌] دیگر متشابهاتند…[آل عمران 7]

    فَبَدَّلَ الَّذِینَ ظَلَمُوا قَوْلًا غَیْرَ الَّذِی قِیلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنَا عَلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ

    پس از آن، ستمکاران حکم خدا را به غیر آن که به آنها گفته بودند تبدیل نمودند، و ما بر آن ستمکاران به کیفر بدکاری و نافرمانی آنها عذابی سخت از آسمان نازل کردیم.(بقره 59)

    وَ مَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَٰکِنْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ۖ فَمَا أَغْنَتْ عَنْهُمْ آلِهَتُهُمُ الَّتِی یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ لَمَّا جَاءَ أَمْرُ رَبِّکَ ۖ وَمَا زَادُوهُمْ غَیْرَ تَتْبِیبٍ

    و ما بر آنان ستم نکردیم، ولی آنان بر خویشتن ستم ورزیدند، پس هنگامی که عذاب پروردگارت فرا رسید، معبودانی که به جای خدا می پرستیدند، چیزی [از عذاب را] از آنان دفع نکردند، و به آنان جز خسارت و هلاکت نیفزودند.(هود 101)

    هَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِیَهُمُ الْمَلَائِکَهُ أَوْ یَأْتِیَ أَمْرُ رَبِّکَ ۚ کَذَٰلِکَ فَعَلَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ ۚ وَمَا ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَلَٰکِنْ کَانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ

    آیا جز این است که چشم به راهند که فرشتگان نزدشان بیایند، یا فرمان پروردگارت فرا رسد؟ گروهى نیز که پیش از ایشان بودند چنین مى‌کردند و خدا به آنان ستم نکرد بلکه آنان خود به خود ستم مى‌کردند.(نحل 33)

    وَعَلَى الَّذِینَ هَادُوا حَرَّمْنَا مَا قَصَصْنَا عَلَیْکَ مِنْ قَبْلُ ۖ وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَٰکِنْ کَانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ

    و بر یهودیان آنچه را که پیش از این براى تو حکایت کردیم حرام کرده بودیم. ما به آنها ستم نکرده‌ایم، آنان خود به خویشتن ستم کرده‌اند.(نحل 118)

    فَقَالُوا رَبَّنَا بَاعِدْ بَیْنَ أَسْفَارِنَا وَظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِیثَ وَمَزَّقْنَاهُمْ کُلَّ مُمَزَّقٍ ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ

    ولی (این ناسپاس مردم) گفتند: «پروردگارا! میان سفرهای ما دوری بیفکن» (تا بینوایان نتوانند دوش به دوش اغنیا سفر کنند! و به این طریق) آنها به خویشتن ستم کردند! و ما آنان را داستانهایی (برای عبرت دیگران) قرار دادیم و جمعیّتشان را متلاشی ساختیم؛ در این ماجرا، نشانه‌های عبرتی برای هر صابر شکرگزار است.(سبا 19)

    فَأَصَابَهُمْ سَیِّئَاتُ مَا کَسَبُوا ۚ وَالَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْ هَٰؤُلَاءِ سَیُصِیبُهُمْ سَیِّئَاتُ مَا کَسَبُوا وَمَا هُمْ بِمُعْجِزِینَ

    سپس بدیهای اعمالشان به آنها رسید؛ و ظالمان این گروه نیز بزودی گرفتار بدیهای اعمالی که انجام داده‌اند خواهند شد، و هرگز نمی‌توانند از چنگال عذاب الهی بگریزند.(زمر 51)

    مَثَلُ مَا یُنْفِقُونَ فِی هَٰذِهِ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا کَمَثَلِ رِیحٍ فِیهَا صِرٌّ أَصَابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَأَهْلَکَتْهُ ۚ وَمَا ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَلَٰکِنْ أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ

    مثَل آنچه [کافران] در زندگى این دنیا [در راه دشمنى با پیامبر] خرج مى‌کنند، همانند بادى است که در آن، سرماى سختى است، که به کشتزار قومى که بر خود ستم نموده‌اند بوزد و آن را تباه سازد؛ و خدا به آنان ستم نکرده، بلکه آنان خود بر خویشتن ستم کرده‌اند.(آل عمران 117)

    آیه های دیگه ای هم هس ولی مهم درک این مفهمومه که

    خداوند به کسی ظلم نمیکنه. هر ظلمی که بهتون میشه از جانب خودتونه، بواسطه اعمال و رفتار خودتون.

    به قول استاد جهان هستی مثل آینه میمونه، هر فرکانسی بفرستی، از جنس همونو دریافت میکنی.

    حالا اصل فرکانس ایمان و توکل و کار نیک و… باشه، مشابه همون رو دریافت میکنی.

    اگه فرکانست حاوی ترس و شرک بی ایمانی و… باشه بازم مشابه همون رو دریافت میکنی.

    در آخرم آیه ای که استاد تو فایل نامه 31 امام علی تفسیرش کرد رو براتون میارم:

    مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا ۖ وَمَنْ جَاءَ بِالسَّیِّئَهِ فَلَا یُجْزَىٰ إِلَّا مِثْلَهَا وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ

    هر کس کار نیکو کند او را ده برابر آن خواهد بود و هر کس کار زشت کند به قدر کار زشتش مجازات شود و بر آنها اصلا ستم نخواهد شد.

    با آرزوی بهترین ها

    I will succeed no matter what

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    علی زابلی گفته:
    مدت عضویت: 2484 روز

    با سلام

    استاد من خیلی تو زمینه باورهای توحیدی ضعیف هستم و همش فکرمیکنم که شرایط روی ما تاثیر داره

    کم کم دارم رو خودم کار میکنم تا به این باور برسم که همه چیز دست خودمونه و بنظرم اینکه هیچ چیز و هیچ کس هیچ تاثیری روی ما نداره عین عدالت خداست

    بازم ممنون از آگاهی هایی که به من دادید

    بینهایت ثروت و نعمت رو ازخدا براتون میخوام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      غزل بانو گفته:
      مدت عضویت: 3154 روز

      سلام دوست عزیز

      توصیه میکنم کامنت های دوستان رو در فایل های توحیدی و فایل بهترین باور درباره خدا حتما بخون و نکات خوبش رو برای خودت تو یه دفتر یا فایل ارشیو ثبت کن حتی درموردشون فایل صوتی برای خودت بساز و بارها گوش کن. خیلی کمکت میکنه برای ساختن باورهای توحیدی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    هاله ریاحی گفته:
    مدت عضویت: 2458 روز

    سلام استاد وقت بخیر

    از بچگی خواب پرواز میدیدم

    هربار به شکلی ولی نقطه ی مشترک این خوابها ۳ مورد بود که الان دارم مفهوم آن را میفهمم

    اولین مساله این بود که وقتی داشتم به سمت آسمان پرواز میکردم اگر به پایین پام نگاه میکردم اراده ام و توانم و یقینم برای پرواز را از دست میدادم و نمیتوانستم دیگر پرواز کنم و بالا بروم

    نتیجه : ۱_ به دنیا نگاه نکن وگرنه روحت نمیتواند به سمت خداوند پرواز کند

    ۲_ شک و تردید داشتن ، ایمان نداشتن ، باور نداشتن ، اراده و یقین و باور اینکه من میتوانم را نداشتن مانع پرواز روحت به سمت خداوند است

    و نتیجه دیگری که در خوابهام بود فرار کردن از آدمها بود

    من از بچگی تنها بودم … البته دوست و خانواده بودن ولی الان میفهمم این تنهایی چه لطفی از جانب خداوند بود …. حتی خیلی اوقات خواستم در جمع باشم ولی هیچوقت آرامش و رشد تنهایی ، در جمع و بین آدمها نیست …

    بهترین خوابی که دیدم زمانی که ۱۷ ساله بودم خواب دیدم روی تپه ای هستم که گاوهای خاکستری شاخداری هستند و بسمتم می ایند و به من شاخ میزنند من از ان نقطه پرواز میکردم و جای دیگری از تپه فرود می امدم ولی باز گله ی گاوها بسمتم می امد وشاخم میزند، این روند چند بار تکرار شد و بار اخر من پرواز کردم بالا رفتم… خیلی بالا طوری که کره ی زمین را میدیدم و دور کره ی زمین من و افراد دیگری بودیم که دستان همدیگر را گرفته بودیم … و خاطرم نیست که این جمله را من میگفتم یا بقیه میگفتند که : ما میخواهیم ستاره های زمین را تکمیل کنیم ….

    الان ۲۷ سال دارم و مفهوم این خوابها کاملا برایم واضح است

    فرارم از گاوهایی که شاخم میزدند اون پروازو فرودها و بار اخر اون پرواز ….

    الان فکر میکنم نزدیک هستم به پرواز اخر

    جایی که از گاوهایی که شاخم میزنند جداشوم و بپیوندم به ستاره های زمین…

    از هر عزیزی که این نوشته را میخواند میخواهم از صمیم قلبش برای من دعا کند تا من به این خواسته ام برسم

    در پناه الله یکتا پر از حس های عالی و حس رهایی باشید حس پرواز حس شوق حس امید حس ‌…..

    خدایا شکرت شکرت شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    حسين وحدتي گفته:
    مدت عضویت: 3126 روز

    سلام استاد عزیزم

    از صبح که این فایل رو دانلود کردم فقط و فقط دارم گوشش میکنم .

    از شنیدن فایلهای توحید عملی سیر نمیشم . واقعا سیر نمیشم !!!

    و شک ندارم که اگر هزاران بار هم بهش گوش کنم برام تکراری نمیشه و شوق و ذوقم برای شنیدنشون کم نمیشه !

    فقط فعلا تا الان یک سوال برام ایجاد شده که مدام داره توی ذهنم تکرار میشه !!

    ای کاش توی قسمت هفتم فایل توحید عملی یکم برامون مثال بزنید :

    راجب اینکه بالاخره شما هم اون اوایل پیش میامده که گاهی یه کاری بکنی ، و یا یه کاری نکنی که ته دلت احساس کنی شرک انجام دادی .

    البته شاید الانم براتون پیش بیاد .

    مثلا برای اینکه دیگه این اصل رو فراموش نکنید برای خودتون تنبیه خاصی مشخص کرده بودید؟

    یا مثلا تمرین خاصی براش انجام میدادید؟

    میخوام بدونم زمانی که یک فکر یا یک کار مشرکانه انجام دادیم ، بعدش چکار کنیم که هم خیلی غصه نخوریم ، و هم باعث بشه که در شرایط مشابه که ممکنه در آینده برامون بوجود بیاد ، بتونیم افسار ذهنمون رو بدست بگیریم !!

    چون من خیلی دارم روی توحیدی عمل کردن کار میکنم ، ولی گاهی اوقات حس میکنم از دست در میره و یه حسی شبیه خجالت کشیدن از خدا بمن دست میده یا اینکه به خودم پرخاش ذهنی میکنم که چرا نتونستم درست عمل کنم ( البته این حالته خجالت زدگی و سرزنش و پرخاش ذهنی نسبت به خودم رو ، فقط و فقط در مورد شرک و توحید دارم در بقیه اشتباهاتم اصلا و ابدا این حالت هارو ندارم )

    سپاس !!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    محبوبه یعقوبی گفته:
    مدت عضویت: 2546 روز

    با تمام وجودم سپاسگذارم

    این حرفها عالی ن، توحید وقتی درست تفسیر میشه، هرکسی رو انقدر مجذوب خودش میکنه که دلش میخواد این راهکارو تو زندگیش پباده کنه تا نتایجش رو ببینه

    اقای عباس منش و استاد عزیز ،احساس میکنم تو این فایل هزاران مفهوم نهفته که اگر هرروز اون رو گوش بدیم، به درک‌عمیق تر و بیشتری از کلام الهی شما برسیم. و ما هم موحدتر از هرلحظه ی قبلمون بشیم. ازتون تشکر‌میکنم بابت سعی و تلاشی که از کلام و نگاهتون مشخصه که میخواید این حقیقت آشکار رو به ما برسونید که دوستهای‌من، عزیزای من،راهش همینه راهش توحیده. راهش باور کردن این قدرتی هست که خدا در وجودت گذاشته، راهش تکیه بر قدرت الهیه و نه هیچ کس دیگه و نه هیچ چیز دیگه. تلاشتون به چشم میاد،شور و شوقی که وقتی درباره ی الله و توحید حرف میزنیدقابل درک و رویته. براتون از خدا ازرو میکنم که هر لحظه بیشتر و بیشتر در خدا حل بشید بنده ی موحدِ خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    Lili گفته:
    مدت عضویت: 2542 روز

    استاد چقدر این فایل عالی بود هردفعه درمورد خدا صحبت میکنین من سرشار از حس خوب میشم اشک توچشمام جمع میشه کااش تمام فایلاتون فقط درمورد توحید بود منتظر دوره قرآن هستیم چقدر همههه از این دوره بی نهااایت جواب بگیریممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    علی اسدی گفته:
    مدت عضویت: 2728 روز

    سلام استاد عباس منش این اولین کامنت من برای شماست میدونم که دارید کامنتمو میخونید . همیشه میگفتم من کی قراره برای استاد کامنت بزارم یا اگه بزارم چی بنویسم . باورتون میشه دستم یهویی رفت به سمت کیبورد ناخوداگاه یهو یه چیزی بهم گفت تایپ کن فقط . استاد داشتم از خدا هدایت میطلبیدم که کدوم فایل رو دانلود کنم و طبق روال چون من به ترتیب دانلود میکنم رفتم فایل چرا بعضی ها خوش شانس هستند رو دانلود کنم ولی یه ندایی درونم گفت توحید عملی رو ببین و منم به حرفش گوش دادم و حسی درونم گفت که اصل و اساس جهان توحیده و اگر اینو خوب درک کنی و تو زندگی اجراش کنی مطمئن باش همه کارات اوکی میشه.استاد من شمارو خیلی دوستدارم و واقعا کنار شما دارم رشد میکنم و چیزایی رو دارم تو زندگیم میبینیم که انگار قبلا کور بودم و هیچی نمیدیدم .مطمئنم که شما هم دستی از دستان خداوند هستین که وارد زندگی من شدید تا بهم کمک کنید . خیلی دوستدارم از نزدیک ببینمتون و قشنگ بغلتون کنم و بوستون کنم که انشالله به زودی و در آینده ای نه چندان دور میام و میبینمتون . خیلی گلی استاد واقعا دمت گرم خداقوت .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: