توحید عملی | قسمت 7 - صفحه 9 (به ترتیب امتیاز)

717 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    کیانوش شاهرونی گفته:
    مدت عضویت: 944 روز

    سلام عرض ادب خدمت بهترین استاد جهان عباسمنش و خانم شایسته گل

    خدایاشکرت برای این همه اطلاعات عالی …استاد با تک تک سلول های بدنم حس میکنم کلماتی که به زبان میاری…ازتون سپاسگزارم

    استادعزیزم من آمدم اینجا از نتایجم بنویسم امیدوارم دوستان هم فرکانسی استفاده کنن …

    استاد من قبل اینکه عضو سایت بشم بصورت ناخودآگاه هر کاری میخواستم انجام بدم قبلش باخدای خودم حرف میزدم شاید 2ساعت وبیشتر انگاری یه کسی تو قلبم نشسته بود به تک تک حرفام گوش میداد و بهم میگفت این کار بکن این کار نکن فلان جا نرو یا برو ازین مسیر برو وووو منم گوش میدادم و انجام میدادم وبخدا اصلا چیزی درمورد اجرای توحیددرعمل نمیدونستم اصلا یعنی چی ….از وقتی عضو سایت شدم و روزی 6ساعت به بالا فقط فایل های رایگان گوش میدم و عمل میکنم و ساختن باور های جدید که از در دیوار برام آرامش سلامتی روابط خوب و پول می‌باره …..

    از روزی که دارم دونه دونه چندین بار فایلهای رایگان گوش میدم و انجام میدم یک روز مریض نشدم یا احساسم خدا شاهده بد نشده هروز خوشحال تر ریلکس تر قوی تر میشم بعد 6سال مریضی افسردگی استارت قوی ورزش رو زدم خدایاشکرت

    تمام آدمای منفی اطرافم بدون دلیل خاصی ازم جدا شدن خداوند هروز هدایتم می‌کنه به مکان های زیبا به آدمای مثبت اندیش جاهای قشنگ

    بدون اینکه ذره ای تلاش کنم فقط نشستم رو باور هام دارم کار میکنم قرآن میخونم فایل گوش میدم هروز شاید چند ماهه میشه این کارم شده ….

    هدایت شدم

    تو یه شرکت بعنوان حراست استخدام شدم منو گذاشتن خارج از شرکت وشهر ولی اعتراض نکردم نگفتم جای بدی منو فرستادن یا این حرفا گفتم خدا بامنه هر اتفاقی بیفته برای من خیره بنفعم هست افتادم جایی که یه تیکه زمین به مساحت 2هکتار کنار محل کارم هست گفتم خدایاشکرت بهترین جا منوهدایت کردی… و یه کانال بالاسر زمین هست که آب می‌بره واسع زمینای کشاورزی اطراف با مدیرعامل صحبت کردم که این زمین میتونم کشت کنم بهم بدون هیچ بحث یا چیزی مجوز داد.. این ایده آمده بود تو ذهنم کشاورزی کنم با اینکه هیچی از کشاورزی بلد نبودم گفتم میرم جلو خداوند بهم میگه اوایل ترس داشتم ولی گفتم باید اینو من انجام بدم باخودم میگفتم خداوند آدمای نترس و شجاع رو دوست داره ….بطور اتفاقی یکی از دوستانم آمد پیشم محل کارم من اصلا هیچی درمورد این زمین نگفته بودم بهش گفت چرا این زمین کشت نمیکنی میخای یادت بدم بلدم تراکتور هم دارم برات کشت میکنم و آبیاری هم یادت میدم ازش سپاسگذاری کردم و برام تمام کاراشو انجام داد بدون اینکه ریالی ازم پول بگیره خداروشکر و بهترین کشت هم شد بهترین محصول داد که فقط نشستم سر زمین گریه میکردم از شدت خوشحالی و هدایت های الهی …..

    وامکان نداره از روزی که دارم روی باورهام کار میکنم نشانه نبینم به جرات میگم به راحتی روزی 5_10نشانه واضح میبینم که قلبم آرامش خاصی میگیره و بیشتر تلاش میکنم کار کنم روی خودم ….

    خدایاشکرت سپاسگزارم…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    ولی الله زیلایی پوری گفته:
    مدت عضویت: 1118 روز

    سلام .استاد عزیز خیلی ممنون به خاطر این فایل دلی این نشانه امروز منه جالب اینجاست مرغ من امروز داخل قفس یه تخم گذاشت و نمیدونی چه احساسی به من دست داد و چه هماهنگی که اومدم رو دکمه نشانم زدم شما هم گفتین بخاطر تخم گذاشتن مرغ ازش تشکر کردین واقعا استاد ممنونم قلب من به همچین فایلی رو طلب میکرد چون من از خدا خواستم تو مسیر قرارم بده اگاهام کنه الان کجام تو چه فرکانسی هستم قلبم روجلا داد خیلی خیلی بازم تشکر میکنم والان احساس نزدیکی بیشتری به خداوند دارم خداحافظ ونگهدارت باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    نادر خراسانی گفته:
    مدت عضویت: 2067 روز

    به نام خدای مهربان

    😭😭😭😭😭😭😭

    سلام استاد عزیزم بی نهایت سپاسگزارتم بابت تمام خوبیهات و تمام آگاهی هایی که در اختیارمون گذاشتی استاد عزیزم ازت میخوام منو ببخشی که شاگرد خوبی واست نبودم اینقدر بغض داره گلومو فشار میده و اینقدر اشک توی چشام جمع شده که نمیتونم ازین بیشتر بنویسم عاشقتم استاد عاشقتم خانم شایسته عزیز و با تمام وجودم سپاسگزارتونم💚

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      A گفته:
      مدت عضویت: 2085 روز

      سلام دوست عزیزم

      ای وای شما شاگرد خوبی هستی که اینجایی

      شما از ۹۹ درصد مردم جلوتری

      شما هم بنده ی خوب خدا هستی

      هم شاگرد ممتاز استاد

      اصلا همینکه در حوالی اینجا پرسه میزنید یعنی چند سر و گردن از تمام انسان هایی ک سر خودشون رو به اخبار گرم کردن جلوتر هستین

      توروخدا باور کنین حرف منو ❤❤❤❤😘😘😘

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    مژده محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1644 روز

    لم یشکرالمخلوق لم یشکر الخالق

    یک حدیث از ائمه است

    اگر از بندگان تشکر نکنید از خدا تشکر نکرده اید

    روش زندگی را از قرآن وسخنان اهل بیت میگیریم

    نروم جز به همان ره که تو ام راهنمایی

    متشکرم استاد عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    ابوالفضل محمدی پیروز گفته:
    مدت عضویت: 1427 روز

    بسم الله الرحمان الرحیم

    سلام استاد قشنگم

    سلام نازنینم، سلام معلم من

    استاد برای بار چندم هست این فایل رو گوش میدم، ولی این بار اشک از چشمانم جاری شد

    سیر نمیشم از توحید، سیر نمیشم از شنیدن فایل های توحیدی، از شنیدن ایمان و توکل به خداوند

    استاد عباسمنش تو با ما چه کردی؟!

    چه کردی با ما؟!

    توی یک از قسمت های معرفی قانون آفرینش، گفتی که توی زندگی به جایی رسیدی، که گفتی خدایا حاضرم بمیرم ولی من رو به بی ایمانی متهم نکنند

    چقدر میفهمم این حرف رو، چقدر هر روز باخودم تکرار میکنم، خدایا من به تو ایمان دارم، من دوست دارم که تو کارهای من رو برای من بکنی، من دوست دارم که تو من رو باخودت ببری

    توحید همه چیزه، اینکه یک شخصیت توحیدی داشته باشیم، شخصیت توحیدی درست

    از تمام انسان ها سپاس گزار باشیم، عاشق تمام انسان ها باشیم، و با عشق در مسیر توحید باشیم

    استاد از دقیقه 50 این فایل، وقتی صحبت میکنی درون من دگرگون میشه

    وقتی میگی من ایمانم رو اونجایی نشون دادم که سر کار نرفتم، ا‌ونجایی نشون دادم که به کسی باج ندادم و …

    خیلی تحسینت میکنم استاد، درود خداوند بر شرفت استاد

    همیشه بهت افتخار میکنم، تحسینت میکنم

    تو خدارو به من نشون دادی استاد عباسمنش، تو به من یاد دادی که هر وقت هر کاری میخوام بکنم، میگم خدایا من رو هدایت کن، بهم بگو چکار کنم، منو ببر به مسیر درست

    استاد من همه این هارو از شما یاد گرفتم، شما میگی یک جایی به خدا گفتی، خدایا من میخوام ابراهیمت باشم

    استاد تو ابراهیم منی، من ابراهیم رو ندیدم ولی شمارو دیدم

    اولین فایلی که از شما گوش دادم، یک فایل ریمیکس شده از فایل فقط روی خدا حساب باز کن بود

    کارم شده بود هر روز اون فایل رو گوش میدادم و گریه میکردم

    میدونی، حس میکردم این حرف هارو میفهمیدم، حس میکردم سال ها باید منتظر میبودم تا این حرف هارو بشنوم

    برای من غریب نبود، عجیب نبود، فقط یک کسی پیدا شده بود که حرف درست رو میزد

    چقدر گریه کردم، اون روز ها هر روز میگفتم استغفرالله ربی و اتوب الیه

    هر روز میگفتم خدایا من رو ببخش، من مشرک بودم، من تورو ندیدم، من این همه سال دست و پا زدم، در صورتی که تو همیشه بودی، ولی من صدات نکردم، من روت حساب نکردم

    استاد عباسمنش زندگی الانم، نسبت به گذشته ام هزار برابر بهتر و راحت تر شده

    خداشاهده بعضی وقت ها انقدر مسائل برای من آسان رخ میده، همسرم تعجب میکنه، همیشه بهم میگه ابوالفضل خدا تورو خیلی دوست داره، انقدر کارات راحت انجام میشه، تو خیلی بنده خوبی هستی

    من ذوق میکنم وقتی این حرف هارو میشنوم، چون میفهمم درست عمل کردم، میفهمم که تونستم کمی توحیدی باشم، ادعا ندارم، ولی میتونم بگم ایمانم به خدا خیلی بیشتر شده، توکلم به خدا خیلی بیشتر شده

    توی این سال ها، وقتایی بوده که قرونی پول نداشتم، و به پول نیاز داشتم، به خدا گفتم خدایا خودت درستش کن، تو بهم برسون

    روش حساب کردم، گفتم خدایا من روی تو حساب کردم

    به طرز معجزه آسایی پول بدست آوردم

    یادمه 25 میلیون چک داشتم، پول نداشتم پاسش کنم، میخواستم قرض کنم که بیخیال شدم، به خدا گفتم خدایا تو خودت این چک رو پاس کن، من دیگه از قرض و وام خسته شدم، خودت برام پاسش کن

    بیخیال بودم، گفتم هرچی بادا باد، دو روز مونده به وامم، شب نشسته بودم یهو دیدم پیام واریز 25 میلیون تومان پول اومد، آبجیم بهم پیام داد که با همسرم صحبت کرده و همسرم گفته ابوالفضل چک داره، خواهرم بهم پول داد، اونم نه قرض ها، پول رو داد گفت برای چکت

    سجده کردم به درگاهش، این اتفاق و اتفاق های مشابه انقدر برای من افتاده که برای خودم عادی شده، شاید وقتی بقیه بشنون بگن بابا تو چقدر خوش شانسی، دمت گرم، ولی من میدونم کیه که داره این کارهارو انجام میده، وقتی میگم خدایا این اتفاق میخوام برام بیفته، خودت برام جورش کن

    استاد عباسمنش من تسلیم بودن رو از شما یاد گرفتم، که تسلیم باشم، که بگم: رب إنی لما أنزلت إلی من خیر فقیر

    خدایا من به هر خیری که از تو به من برسه نیازمندم

    خدایا من از تو میخوام، تو برام درستش کن، تو هدایتم کن

    از وقتی که این آگاهی هارو وارد وجودم کردم و همیشه دارم وارد وجودم میکنم، چرخ های زندگیم روان شده، کلی از بدهی ها و قسط هام رو دادم، کسب و کارم داره مثل ساعت میچرخه، مشتری ها یک جوری به سمت من هدایت میشن که فقط میگم خدایا شکرت، مردم همچون فرشتگان دارند برای من کار میکنند

    خدایا سپاس گزارم، سپاس گزارم که این درس هارو به من دادی

    استاد عباسمنش ازت سپاس گزارم، تو بهترین معلم من هستی، وقتی که فایل های توحید عملی رو گوش میدم قلبم باز میشه، آرامش سراسر وجودم رو فرامیگیره، ازت سپاس گزارم سید حسین عباسمنش

    زندگی با توحید خیلی زیباست

    زندگی با ایمان به خداوند خیلی زیباست

    ثانیه به ثانیه اش بهشت هست

    الهی شکرت که دست من رو گرفتی و آوردی اینجا، خیلی حالم خوبه، خیلی احساسم عالیه

    خدایا شکرت که این سطر هارو گفتی و من نوشتم، اول متن گفتم خدایا نمیدونم چی بنویسم، تو بگو من بنویسم

    خدایا شکرت

    عاشقتم خدا

    عاشقتم استاد عباسمنش که هربار فایل هات رو گوش میدم درس های جدید یاد میگیرم، آگاهی های جدید دریافت میکنم

    هر روز تشنه تر و تشنه تر میشم

    تو به من یاد دادی که عاشق تغییر باشم، خودم رو تغییر بدم، باورهای غلط رو بریزم دور و قلبم رو باز کنم برای اگاهی های جدید، باورهای جدید و خوب

    عشق منی استاد خوبم، استاد نازنینم

    این حال خوب تقدیم تو

    این آرامش تقدیم تو

    الهی خدا انقدر بهت آرامش و حال خوب بده، که لبریز بشی از آرامش خدایی، لبریز بشی از حس ناب سپاس گزاری، از احساس شگرف زندگی

    الان من چنین حسی دارم، لبریزم از حس شگرف زندگی، اصلا نمیتونم احساس خوبم رو توصیف کنم

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت که این جهان زیبا رو خلق کردی

    خدایا شکرت که به ما درس توحید و بندگی دادی

    خدایا شکرت که قوانین بدون تغییرت رو خلق کردی و به ما قدرت دادی تا زندگیمون رو خلق کنیم

    به ما قدرت دادی تا خالق زندگیمون باشیم

    چه موهبتی بالاتر از این؟ چه نعمتی بالاتر از این که ما قدرت داریم که زندگیمون رو هرطور که دوست داریم خلق کنیم

    هیچ چیزی بیرون از ما قدرتی نداره، قدرت فقط در دستان ما است و بس

    خدایا شکرت

    خیلی مهربونی، خیلی خیلی دمت گرم خدا

    خیلی کارت درسته خدا، ممنونم ازت

    عاشقتم الله من، عاشقتم رب العالمین من

    در پناه خدای زیبا، توحیدی باشید و عاشق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    سیمین آسمان گفته:
    مدت عضویت: 1908 روز

    بسم الله الرحمان الرحیم

    سلام به استاد عزیزم به استاد بسیار زیبایم(خدایا شکرت)جدیدا اینطوری شدم استاد،تحسین میکنم از خوبی ها میگم و خدارو شکر میکنم بی اختیار بعدش شکر گزاری از خداوند یکتا میاد،همیشه استاد وقتی که قراره برم مدار بالاتر حالا تو هر زمینه ای که باشه قبلش یمدت من تغییر میکنم مثل همین شکر گزاری از خداوند که بی اختیار اومده توی هر لحظه ی زندگیم و بعدش یک فایل جدید از شما که هدایت میشوم سمتش و بعدش اون مطلب برام جا می افته خدایا شکرت واقعا،الان هم بعد از یک ماه این مدل شدن من،به این فایل هدایت شدم و بحث سپاس گزاری واقعی و توحید،استاد سپاس گزارم ازتون که در زندگی در بهشت این لباس های زیبا رو انتخاب کردین خریدین و چشمم مارو نوازش میدیدن من عاشق زنگ سبزم،سلام به مریم عزیزدلم و سپاس گزاری ویژه برای سریال زندگی در بهشت و اینکه تمیز کردن با جزئیات رو و کلییییی چیزهای دیگه یادم دادن،خدایا شکرررررررت،

    اول استاده عزیزم سپاسگزارم بی نهااااااااایت سپاسگزارم ازتون یادمه تو کتابتون نوشتین که پسرم گفت بابا چرا این همه تلاش کردی تحقیق کردی و الان داری این آگاهی هارو در اختیار همه قرار میدی؟و شما جواب دادین رسیدم به گنجی که بی انتهاست و اگر با بقیه شریک بشم بیشتر میشه و….یه همچین مفهمومی داشت،اون زمان که هیجی خوندم رد شدم ولی الان یک ماهه به این موضوعات تو سرم میچرخه جمع بندیشون با آگاهی های این فایل میشه یه مدار بالاتر برای من،یک ماهه دارم فکر میکنم اگر من جای استاد بودم این آگاهی هارو با کسی شریک میشدم؟جواب خیر بود،استاد من هم با خودم روراستم چون تعهد دارم به موفق شدنم ،جواب خیر بود و ریزشدم دیدم باور کمبود عجب باور کمبودی دارم ،ریز شدم دیدم کمبود عزت نفس که نکنه بقیه با این آگاهی ها از من جلو بزنن و ارزششون بره بالاتر از من،ریز شدم و دیدم …..دیدم این دو باور کلیدی فراوانی و عزت نفس داشتن چققققققدر هر لحظه خودشو به شکلی جدید تر بمن نشون میده و من چقدر هنوز اوااااااااایله راهم و چققققققدر این باور ها مثل پیچک های پارادیس در هم تنیده شدند،اول استاد سپاس گزارم برای این همه عزت نفس شما برای این همه خفن بودنه شما برای این همه تعهد شما برای این همه ایمان و باور های خوبتون به خداوند و توحیدی بودنتون که این آگاهی هارو در اختیار ما قرار میدین،(البته که هرکسی نمیتونه که خداهم میدونه چه رسالتی رو به چه کسی بده)استاد سپاس گزارم ازتون آخه مگه استاد عباس منش دیگه نیازی داره که تقریبا تمااااااام وقتش برای سایت هست برای این خانواده هست بجز عشق و قرار دادش با خداوند برای گسترش توحید؟خدایااااااا شکرررررت بخاطره استاد عباس منش بخاطره این سایت و این بستری که فراهم شده که من هرررررر زمان هررررررجا بخواهم وصل میشم به این آگاهی ها و هدایت ها،استادعزیزم

    شنیده بودم که هرکس که از دست های خدا سپاسگزاری نکند نتوانسته و نمی تواند از خداوند یکتا سپاس گزاری کند

    استاد عزیزم من درک کردم که اون خوده آتیشه و میتونه بسوزونه اون گلستانی هم که بعدش میشه خودشه

    خدامن خداتو خداهمه

    مادرم پدرم برادرم دوستانم استادعزیزمممم عباس منش گیاهان اتاقم گوشی موبایلم سایت عباس منش کامنته بچه های سایت یک آگاهی یک هدایت دوستانه عزیزی که در کلاب هوس با اینگونه سپاس گزاری کردنشان از استاد عزیز باعث انتشار این آگاهی های ناب شدند یک دانه ارزن که در زندگی من هست و….همه آن انرژی هستند که به شکل این نعمت ها در زندگی من وجود دارند و سپاس گزاری از آنها عییییین توحید اصله توحید است خوده خوده خوده توحید است سپاس گزاری از خداوند هست از انرژی منبع هست

    مگر نه اینکه بزرگ ترین عامل از دست دادن نعمت ها نا سپاسی است به گفته استاده عزیزم

    مگر اینکه قدرت مند ترین فرکانس نزدیک ترین فرکانس به انرژی منبع سپاس گزاری هست

    استاد میدونید چیه دوسدارم بیندیشم به قوله خداوند یکتا آیا یکسان اند کسانی که می اندیشند با کسانی که نمی اندیشند؟چرا واقعا نمیخوایم فکر کنیم؟چرا عادت کردیم به راه های سطحی،به گردن اینو اون انداختن به پوشاندن حقیقت و کافر شدن و گیر دادن به فرع و دور شدن از اصل و حرف مفت زدن و فقط حررررررف زدن و حرررررف زدن و…..استاد من یکاری رو خوب بلدم اونم فکر کردن هست بابا جان استاد عباس منش این همههههههه داره داااااد میزنه اصل رو باز ما چسبیدیم به فرعیااااات؟

    استاد جان عاشقونم و هرچی که بیشتر پیش میرم و این یکسال و نیم که شمارو شناختم راستی استاد بالاخره دوره ی قدم رو شرکت کردم خدایا شکرررررت استاده عزیزم کامنت های قدم منتظرم باشید،و هرچی پیش میرم به یک اصل میرسم

    استاد سره جهان رو نمیشه گول مالید این این این چقققققققدر منو آروم کرده چقققققققدر قانون جهان قانونی بودن جهان سیستمی بودن جهان منو به زندگی برگردوند استاد،همیشه ترس داشتم که امروز هست ممکنه فردا نباشه و هزاران ترسه دیگه،ولی فقط همین یک آگاهی برایم کافی بود و هست که برم و به بالاترین مدار ممکن در جهان مادی برسم با تکامل با چیدن فندانسیون قدرتمند و اصولی خدایا شکرت،

    و اما فهمیدن دلیل این خدایا شکرت گفتن های بی اختیار در هر تجسم در هر تحسین در هر کجای زندگیم در اصل اومدن این خدایاشکرت ها یعنی الله مهربان منو هدایت کرده به سپاس گزاری کردن از اون دست های فوق العاده اش

    راستش خودمو میگفتم اگر با استاد در کلاب هوس حرف میزدم من چیا میگفتم،استاد بجان خودم فقط سپاس گزاری از شما بود،وقتی دیدم چند تا دوستان اونطوری گفتن شوک شدم بعدش فهمیدم برای انتشار این آگاهی ها بود و ازشون سپاس گزارم

    دیدم چقدر سپاس گزار شدم بعد از آشنایی با قانون جذب و این آگاهی ها منی که نا سپاس ترین بودن و تک تک نعمت هامت از دست دادم و داشت هر روز بدتر میشد دیدم چقدر هی گفتم فلان معلم وظیفه اش بوده و حقوق میگیره و هی بدتر میشد بابام وظیفه ش هست و …..دقیق تمام نعمت هایی که براشون ناسپاس بودم از زندگیم محو شدن

    استاد اومدم توجه آگاهانم رو گذاشتم روی نعمت های باقی مونده ام چقققققدر هم برام سخت بود روی زیبایی ها منی که اسممو توی مخاطب هاشون ایراد گیر سیو میکردن الان زندگیم پررررررر از نعمت شده پررررررررر از موهبت های الهی شده زندگیم استاده یعنی حرفه شما برای من سند شده یا بقوله خودتون وحی منزل شده چون اصلا من به نتیجه نیاز نداشتم که بعد از 3 ماه دوره این مدل زندگی رو ادامه بدم من گذشته ام همیشه همش همش داد میزنه وجود قانون رو برای همین قول دادم که تا ابد حرفتون برام سند باقی بمونه و وحی منزل گونه بهشون عمل کنم و چقققققدر شجاع تر شدم و با جهاد اکبر دارم میسازم و خلق میکنم زندگیمو

    استاد یک داستان هست که میگه نمیدونم کدوم امام یک خوشه انگور میده به یک ینفر اون طرف میگه یک خوشه چیه اخه نمیخوام

    بعد ینفر وارد میشه امام یک دونه انگور بهش میده کلیییی سپاس گزاری میکنه و میگه برم یک دونه رو بچکونم توی کاسه اب تبرک بشه همه اهل خونه بنوشیم بعد امام یک خوشه میده دوباره کلییییی سپاس گزاری بعد امام یک سینی انگور بهش میده دیگه طرف دیوانه میشه کلی سپاس گزاری میکنه امام تماااااام باغ های انگورشو هدیه میده به طرف

    اینه جریان سپاس گزاری

    استاد از شما و از مریم عزیزم سپاس گزارم خدایا شکررررررت

    حالا میفهمم که میگین این آگاهی ها فراتر از ثروت پولی و ایناست واقعا واقعا همینه دیگه حرفتون سنده وحی منزله

    خدایا شکرت بخاطره این سایت و آگاهی هاش

    من جوری شدم که مثلا از ایلان ماسک سپاس گزاری میکنم برای پیگیری پروژه های جدیدش و زندگی در مریخ

    این یک مثال بود

    اونروز یادمه از سوسک های پارادیس که حرفشونو اوردین سپاس گزاری کردم برای غذای مرغا شدن و ….

    یعنی وقتی نتایج سپاس گزاری رو دیدم اینجوری شد ذهنم میگم اولش خیلییییی سخت بود الان دیگه از درزه دیوار هم سپاس گزاری میکنم منی که از بهترین شرایط ایراد میگرفتم

    استاد هرچی بلد نباشم فکر کردن اندیشیدن رو خوب بلدم سپاس گزارم از خداوند که اشرف مخلوقات منو آفریده و توانایی تفکر و اختیار بهم داده که آگاهانه تفکر کنم و خلق کنم و سپاس خدایی را که با آفرینش موجودات برای موجودات تجلی کرد

    همیشه میخواستم باشم زندگی کنم و خدارو بشناسم و خدا منو به خواسته ی قلبی ام رسوند

    ازتون سپاس گزارم استاد که توشدی نیک پیام اوره عشق مثل خورشید شدی نورانی تو همونی که وجودت تابید دل یخ بسته ی ما گرم شد و …….

    از مریمه عزیزم سپاس گزارم برای فیلم گرفتن های فوق العاده اش و آهنگ های عااااالی زندگی در بهشت و سفر به دوره آمریکا

    استاد دیوونه شدم نصفه شبی نفهمیدم چیا نوشتم انشامم اوکی نیست من حرف زدنم بهتره😂کلی هم تازه خلاصه نوشتم به امید روزی که میبینمت اونجا در فلوریدای آمریکا🌻🍀🌿

    سپاس گزارم از دوستای عزیزم که این کامنت رو میخونن از انگشت های عزیزم و چشمای عزیزم که این کامنت رو مینویسن از معلم هام که سواد خوندن نوشتن بهم دادن از پدر مادرم که منو به مدرسه فرستادن که من الان بتونم بنویسم از کسایی که گوشیمو ساختن از اینترنت و…میبینی سیمین اینه که استاد عباس منش میگن مگه نعمت ها انتها دارند؟نعمت ها بیشمارن بیشماااااار و ما با تمام درختان و اقیانوس ها توانایی نوشتن نعمت های الله یکتای مهربان بخشنده رو ندارییییییم

    بخشنده بخشنده بخشنده و رزاااااق و وهاااااب ازت سپاس گزارم الله مهربانم بخشنده ی مهربانم ازت بخاطره تمام نعمت های گذشته ام حالم آینده ام(که در تجسم ها و هدف گذاری ها برای نعمت های آینده هم سپاس گزاری میکنم)سپاس گزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1587 روز

    سلام به استاد عزیزم ومریم بانوی مهربانم…

    وقتی حرفهای استاد رودر مورد توحید عملی شنیدم یا این داستان زیبای زندگیم افتادم وگفتم براتون اینجا به اشتراک بذارم..

    حدودا ده سال پیش وقتی همسرم به رحمت خدا رفت من 27سالم بود ویه پسر کم شنوا داشتم که نزدیک 7سالش بود وباید همون سال توی سنجش اول دبستان شرکت میکرد تابره کلاس اول..با فوت همسرم تو مردادسال 90 همه چیز در ظاهر متوقف شد..پسرم از دوسالگی دچار کم شنوایی شد ومدام میبردمش کلاس گفتار درمانی و تربیت شنیداری…اون زمانها من یه مادر 22ساله بودم وشنیدن اینکه پسرم دچار کم شنوایی هست برام خیلی دردناک بود از قوانین الهی خبری نداشتم رابطم باخدا درحد حرف ونماز ودعا وقرآن بدست گرفتن سرسری بود…فوق العاده باورهای نادرست داشتم در موردخدا و…ولی قشنگ یادم هست که چطور خودم این موقعییت رو جذب کردم ..پسر دختر عموم در شش ماهگی شنوایشو براثر تشنج از دست داد وچون منو دختر عموم هم سن بودیم خیلی به حالش دلسوزی میکردم خودمو در شرایطش تصور میکردم خیلی باهاش حرف میزدم وسعی میکردم همراه خانوادم راهی برای نجاتش پیدا کنیم از این مشکل مدام براش دکترهای عالی گوش وحلق وبینی پیدا میکردم ..تشویقش میکردم پسرشو ببره جراحی گوش وکلاس وگرفتن سمعک وحتی مجبورش کردم باخانواده هامون بریم مشهد واز امام رضا بخوایم پسرشو شفاء بده …نگم براتون کل زندگیمو یکسال حتی بیشتر وقت دختر عموم وپسرش کردم من اونموقعه مجرد بودم…شبا خواب میدیم دارم باپسرش حرف میزنم گفتاردرمانی میکنم واونم به خواست خدا میشنوه وحرف میزنه!!!!!!

    گذشت وحدودا 7سال بعد پسرمن به دنیا اومدمن دیگه تو اون مدار نبود واصلاهم به دخترعموم وپسرش فکر نمی کردم فقط گاهی سالی یکبار می دیدمشون چون از نظر مکانی فاصله داشتیم…اما به طرز باورنکردنی همون داستان تو دوسالگی پسرم اتفاق افتاد!!!!

    اسم اینو چی میشه گذاشت مشکل ژنتیک یا جذب ناخواسته ای که جز زندگیم شده بود مدتها؟؟؟؟

    وقتی من مدتها شبانه روز خودم رو جای دخترعموم تصور میکردم که مادری هست که بچش نمی شنوه وحرف نمیزنه وجیگرم آتیش میگرفت وهمیشه در صدد راهی برای حلش مشکلش میگشتم وخدای زندگیشون شده بودم !!! اینهارو برای خودم ناخواسته جذب نکردم؟؟!!!!

    وحالا بگم که هرچه بود گذشت من همون کارهایی که فکر میکردم عالیه برای مهدی خودم پسر خودم انجام دادم …بدون حمایت هیچکس…چون همسر مرحومم شرایط مالی خوبی داشت ودر ضمن بیماری اعتیاد داشت که اونم خودم جذب کردم که بعدها در مورد تجربه های تلخ و…میگم براتون …

    وقتی دیگه پسرم داشت اماده میشد بره کلاس اول برخلاف چیزهایی که دکترش گفتار درمانش وآموزش وپرورش بهم گفته بودن که پسرم باید بره مدرسه ناشنوایان اما من قبول نمی کردم ومیگفتم پسرم خیلی باهوشه حتما می تونه بره مدرسه عادی وبا استفاده از سمعک ولبخونی درس بخونه توکلاس بچه های عادی…داشت رشد میکرد ریشه ها مشخص نبود اما من اونهارو می دیدم.. تکامل در حال انجام بود…

    پدرش که به رحمت خدا رفت همه گفتن این بچه چون مرگ پدرشو دیده وروحیش داغون شده دیگه اون چیزهایی هم که یادگرفته بود رو فراموش میکنه اما من نگاهم وباورم چیزی دیگه بود چون به خدا وبه خودم اعتماد داشتم…

    خانواده شوهرم میخواستن پسرمو ازم بگیرن وبهانشون بعد مرگ همسرم این بود که من سن وسالم کم هست ودر تهران با خونه اجاره ای ودور از خانواده نمی تونم پسرمو بزرگ کنم و…..اما من تسلیم نشدم یکبار براشون توضیح دادم که من میرم سرکار وباید پسرمو نگهدارم چون بهم احتیاج داره واگه بیاد شهرستان واونجا امکانت کمه نمی تونه پیشرفت کنه تابتونه مدرسه بره ودرس بخونه و…

    اما اونا حرفمو قبول نمیکردن وحتی وکیل گرفتن تا از طریق قانون پسرمو ازم بگیرن..ممن نه پول داشتم وکیل بگیرم نه آشنایی که پادرمیونی کنه نه هیچکس وهیچ راهی جز خدا…اونموقعه ها گاهی میرفتم کلاسهای خودشناسی که توفرهنگسراها برگزار میشد یه روزی یه خانمی که باهاش اونجا آشناشدم وباهاش صحبت کردم در مورد مشکلم گفت تسلیم امر خدا باش!!!! گفتم یعنی پسرمو بدم بهشون گفت نه از خدابخواه بهترین رو برای خودت وپسرت رقم بزنه امشب بشین وبرای خدا بنویس….

    من اونشب تا نزدیک اذان صبح برای خدانوشتم که خدایا تو میدونی پسرمن این مشکلو داره من برای ایندش نگرانم من کار میخوام اما ..من پول میخوام..من توانایی میخوام ..من پسرمو میخوام و…..اانقد اشک ریختم که در نهایت انقداروم شدم که ندایی در وجودم گفت از کجا میدونی فقط پیش تو این بچه پیشرفت میکنه شاید اونجا پیش خانواده پدریش براش بهتر باشه…ییه دفعه یه حسی مثل رهایی بهم دست داد دستهامو گرفتم سمت آسمون سرسجاده ام گفتم خدایا این پسر من تقدیم به تو هرچی تو بخوای هرچی تو صلاح بدونی اصلا بدش به اونا شاید اونجا بهتربزرگ بشه…

    وفردای اون روز جرات کردم رفتم دادگاه حضانت اصلا نمیدونستم باید کجابرم باکی حرف بزنم لحظه به لحظه هدایت بود وامید وارامش..وارد اتاق قاضی شدم بهم اجازه صحبت داددر عرض 5دقیقه خواسته ام رو گفتم اصلا پروندم هنوز به دستشون نرسیده بودفقط میخواستم از شرایط قانونیش خبر داربشم …یک ساعت بعد معجزه اتفاق افتاد وخواست خدا جاری شد…وقاضی پرونده رو خوند ورای به نفع من صادرشد!!! وبعد من کارپیدا کردم نیمه وقت هم حقوق داشتم همه به کلاسهای پسرم رسیدگی میکردم هم توی یکسال وقفه ای که برای رفتن به مدرسه افتاد پسرم امادگی بیشتری برای رفتن به مدرسه پیدا کرد و..حالا پسرم امسال کلاس دهم هست بسیار باهوش وآقا از هرجهت…ووخانواده همسرم درطی این سالها فقط قدردان من بودن برای اینکه نوه اشون رو تحت مراقبت خداوند ولطف خداوند تا الان به درستی پرورش دادم..

    خدارو شکر میکنم من همیشه تحت مراقبت وهدایت خدا بوده وهستم منتهی الان دیگه بایاد اون هدایتها و شیوه های بسیار بسیار عالی استادم در همه ی اموراتم سعی میکنم توحیدی عمل کنم سهممو توی بندگی پیداکنم انجام بدم وباقی رو به خدای بزرگم بسپارم…

    خدارو هزاران بارشکر به خاطر قانون تغییر تاپذیر جهانش..که فقط کافیه در مدارش باشیم تا هدایت بشیم وبه بهترینها..

    استاد عزیزم ومریم بانودوستتون دارم در پناه خداوند شادو سلامت وسربلند وسروتمندباشید همیشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  8. -
    مریم دیناشی گفته:
    مدت عضویت: 1054 روز

    استاد عزیزم بسیار سپاسگزارم برای این سری از فایلهای جذاب و ارزشمند توحید عملی که امروز به لطف خدا تونستم قسمت 7 شو ببینم.

    امروز خواهرم که از سرکار اومد بهم گفت چقد ناز شدی پوستت چقدر صاف و یکدست شده برق میزنه

    و من با لبخند گفتم :جدی مرسی عزیزم

    و همش به این فکر میکنم آگاهی و تو مسیر بودن همه چیزه حتی نور به صورتت میاره عشق اطرافیان رو بهت دو چندان میکنه

    و گفت چی گوش میدی منم گفتم این قسمت 7توحید عملی بعد از اونجایی که تمام فایلهای رایگان شما رو دانلود و گوش داده بود یه تکیه از فایل تون رو از حفظ گفت

    و بعد من این فایل رو استاپ کردم که باهم چایی بخوریم در حین نوشیدن چایی گفت فایلهای مصاحبه با دوستان رو هم گوش بده و اومد تو گوشیش اون تیکه از فایل که استاد با رزا صحبت میکنه رو برام گذاشت سرگذشت این بانو لحن صداش و اون آگاهی هایی که از تجربه ها و استفاده از محصولات سایت عباسمنش دریافت کردم واقعا برام

    زیبا و گریه کردم.

    واقعا خدارو سپاسگزارم بابت اینکه با دو تا از خواهرام

    عضوی از خانواده دوست داشتنی عباسمنش هستیم

    اتفاقا اسم خواهر کوچکترم رزاست یک روز که در اوج مشکلات زناشویی بود من شما رو بهش معرفی کردم و از اون روز دو سه سال میگذره و واقعا دیدم چقدر با فایلهای رایگانتون با فالو داشتن پیج اینستاگرامتون زندگیش در تمام جنبه ها تغییر کرد.

    ممنونم ممنونم ممنونم خانم شایسته عزیزم

    ممنونم ممنونم ممنونم استاد عزیزم

    واقعا دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    علیرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1338 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد عباسمنش و خانم شایسته مهربان

    سلام به همه دوستان ثروتمندم

    وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِن شَکَرْتُمْ لأَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِن کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ (7)

    و هنگامى که پروردگارتان اعلام فرمود: همانا اگر شکر کنید، قطعاً شما را مى افزایم، و اگر کفران کنید البته عذاب من سخت است.

    من فایل جلسه 9 عزت نفس از استاد یاد گرفتم که تشکر کنم ، یاد گرفتم اگر کسی کمک کرد به من ، ابتدا از خود شخص بعد در قلبم از خداوند تشکر کنم و این یک قانون هست یعنی وقتی من تشکر میکنم خدا زیاد میکنه و از همه چیز ، زیاد به من اضافه میشه .

    تشکر کردن و نگاه توحیدی داشتن قلبی هست و نمیشه ادا و اطفال در بیاریم نمیشه سر جهان کلاه گذاشت ، نمیشه دروغ گفت چرا؟

    چون جهان هستی هوشمند و پاسخ واکنش ما نشان می‌دهد.

    بنابرین باید سعی کنیم قانون را بشناسیم و طبق قانون عمل کنیم چون قانون الهی ثابت هست وتصرفی در سنت الهی نخواهی یافت ( سوره فاطر ، آیه 43

    در پناه الله یکتا شاد ثروتمند و سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    آینا راداکبری گفته:
    مدت عضویت: 3353 روز

    سلام

    ممنون از فایل خوبتون

    همیشه از روی نتایج متوجه می شویم که راهمان درست است یانه و مسیر و باورهایمان درست است یا نه

    ریش خمینی را تا حالا نشنیده بودم !!!!!!!!!

    یکسره به یاد هدف اصلی امان باشیم

    روی خودباوری خود هر چه کار کنیم باز هم جای پیشرفت داریم و می توانیم پیشرفت بیشتری داشته باشیم

    هر چه که توحیدی تر باشیم باز هم جا دارد که توحیدی تر باشیم

    عوامل بیرونی باعث ایجاد شرک می شود و گرنه ما می توانیم از دیگران تشکر کنیم و سپاسگزاری کنیم ولی از درون اعتبار آن را به خدا می دهیم

    به دیگران احساس مهر بودن می دهیم و از قلبمان از او تشکر می کنیم و احساس مهم بودن را به طرف دیگران میدهیم

    تعریف واقعی از دیگران داشته باشیم و این تعریف واقعی هم برای خودمان است که در مسیر درست قرار می گیریم هم برای آن طرف

    just do it now

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: