توحید عملی | قسمت 8 - صفحه 27

903 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سعید عظیمی گفته:
    مدت عضویت: 1717 روز

    سلام به استاد عزیزم خانم مریم شایسته عزیز و دوستان همفرکانسی ام

    در مورد ژنتیک من هم این مثال رو شنیده بودم، اگر چه در بستگانم دوقلوهای همسان و غیرهمسان داشته ایم که نتایج کاملا متفاوت با یکدیگر داشته اند، اصلا همگی اون مثال‌ها به کنار بزرگترین و واضح‌ترین مثال در مورد ژنتیک… من هستم… من خودم که مطمئن هستم ژنتیکم یکی هستش…. قبول …. حالا من با همین ژنتیک یکسان که حتی 10 سال پیش در دانشگاه به من میگفتن که نابغه هستم، من با همان ژنتیک با همان آناتومی ، با همان خانواده، با همان جامعه، با همان دولت، با همان… فقط با آموزه‌های بینهایت ارزشمند باورساز استاد، الحمدالله رب‌العالمین چنان تغییری در زندگی‌ام ایجاد شده در تمام ابعاد، در تمام ابعاد… این بزرگترین نمود برای من هستش که من با همان ژنتیک الان در وضعیت و شرایطی هستم که هیچ ارتباط و شباهتی با خودم در 4 سال قبل ندارم …. خدایا شکرت که اینقدر دنیا و قانونش ساده است …. خدایا شکرت بخاطر قوانین واضح و مشخص ….. خدایا شکرت بخاطر نعمت وجودی استاد عباسمنش ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  2. -
    کیمیا رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1941 روز

    به نام خداوند هدایت گرم

    سلام بعد مدتها سلام خیلی وقت هست که فقط مدااام دارم فایل گوش میدم و هدفم رو دنبال میکنم اما تو سایت نمیام امروز که اومدم دیدم چقدر دلم تنگ شده بود برای این سایت برای استاد برای بچه ها و کامنت ها باید اعتراف کنم که انرژی مثبت و حال خوبی که موقع کامنت خواندن و نوشتن دارم رو هیچ موقعی ندارم خدارو هزاران بار شکر که همیشه در حال هدایت منه برای بهتر کردن حالم و داشتن زندگی خیلی با آرامش بیشتر

    استاد در فایل روابط یه موضوعی رو گفتید که من الان با پوست گوشت استخوانم دارم حسش میکنم اینکه اگر بخوای تغییر کنی ربطی به خانواده دوستان اطرافیانت‌نداره اینکه داری در یک خونه باهاشون زندگی می‌کنی یا حتی در یک اتاق ، اینا باعث نمیشه توهم زندگی مثل زندگی اونا داشته باشی و فقط کافیه باورتو عوض کنی راستش اوایل یکم ذهنم قبولش نمی‌کرد تا اینکه خیلی خیلی واضح الان دارم تو زندگیم میبینم که باور داره چیکار می‌کنه با من اینکه چه جاهایی باورمو عوض کردم و مثل اطرافیانم رفتار نکردم و چقدر خوشگل خدا منو هدایت کرد به سمت همون چیزی که باورش کرده بودم و جاهایی که مشکل پیش اومد نتونستم باورمو عوض کنم و ذهنم رو کنترل کنم و باز دقیقاً از جنس همون باور اوردش تو زندگیم

    زمانی که باورهام راجب روابط مشکل داشت من مدام به خودم میگفتم همینه دیگه زندگی همینه دعوا مشکلات طبیعیه تو زندگی یا اینکه اگر میبینی مشکلی نیست و دعوا پیش نمیاد حتما خیانتی تو کاره الان که دارم مینویسمش خیلی خندم میگیره از باورهای عجیب اون موقع من اما خب وجود داشت تا اینکه دست از حسرت خوردن برداشتم و دیگه شروع کردم روی خودم به کار کردن و پذیرفتم که همه اینها رو خودم دارم بوجود میارم با باورهای خودم از همون روز های اول که تمرینات رو انجام دادم و خصوصیات خوبشون رو شروع کردم به نوشتن و شکرگزاری کردم هر روز و سعی کردم فقط توجهم رو بدم به نکات مثبت آدما و روابط خوب رو تحسین کنم و توجهم روش باشه اصلا انگار که زندگی من رو چرخوندن روی دیگه رو بهم نشون دادن و من همون زمان باورم رو عوض کردم و هر موقع که کسی میاد راجب مشکلات و دعوا و خیانت حرف میزنه توجه نمیکنم و الان مطمئن هستم که اینا باورای خودشه که داره تجربشون می‌کنه و قرار نیست من این تجربه رو داشته باشم چون من این باور ندارم

    استاد در یک فایلی موضوعی رو گفتید که باعث شد من دیگه استپ نکنم و مدام کار کنم رو ذهنم اونم خلاصش این بود که ما رو سطح شیب داریم یا داریم به سمت بالا حرکت میکنیم یا پایین یعنی اگر من میگم امروز حالا تجسم نمیکنم یا امروز شکرگزاریمو انجام نمیدم یا تمرینات رو انجام نمیدم این به این معنی نیست که من دارم مسیر مستقیم رو میرم به این معنیه که دارم رو به پایین حرکت میکنم

    خداروهزاران بار شکر میکنم که قدرت خلق زندگی خودم رو بهم داده قدرت اینکه ساکت بشینم و دیگه نخوام این موضوعات رو برای کسی توضیح بدم و دنبال تغییر و بهتر کردن زندگی دیگران نباشم رو به داده و خدارو شکر میکنم که همیشه در حال هدایتم هست به سمت آرامش و عشق بیشتر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 45 رای:
  3. -
    علیرضا رستاخیز گفته:
    مدت عضویت: 1795 روز

    سلام استاد عباسمنش عزیز

    خداروشکر بابت زندگی جدیدم که پر از فراوانی و نعمته

    تحسین میکنم این فضای سرسبز و زیبارو به همراه این آهنگ دلنشین و فواره ی زیبا وسط دریاچه پهناور و چشم نواز

    خانه چوبی بر روی آب رو تحسین میکنم .

    تحسین میکنم صدای آوازخوان پرندگان و فضای معطر و آفتاب طلایی و گرما بخش

    استاد جان در برابر حرف های شما سکوتت ، تفکر ، تفکر و تفکر

    هر چیز که من باور کنم همون رو تو زندگیم میبینم .

    تو چی رو باور میکنی ، باورت اینه که عوامل بیرونی تو زندگی تو تاثیر گذاره ، تو درست فکر میکنی

    باور میکنی که خودت خالق صد در صد زندگی خودتی و هیچ عاملی حتی یک درصد تو زندگی تو تاثیر گذار نیست ، تو درست فکر میکنی

    شرک در دل مومن مثل راه رفتن مورچه ای روی تخته سنگی سیاه در دل تاریکی شب پنهانه.

    من خیلی جاها تو زندگیم مشرکم ، هر کجا که تصمیمات من ریشه در ترس داره من مشرکم .

    اگر که غم و غصه دارم و احساسم بده و خودم رو ناتوان میبینم در تغییر شرایط زندگیم یعنی مشرکم

    چقدر زیاد من خانواده ، مذهب ، کشور ، وضعیت اقتصادی ، جبر زمونه ، سن ، گذشته و … رو بهونه کردم که اینا باعث شدن من به خواستم نرسم

    هیچ چیز مانع نبود ، هیچ‌چیز منو متوقفم نکرد جز خودم به وسیله ی افکارم که ریشه در شرک داشت .

    من خیلی تلاش کردم برای ساختن روابطم و برای خلق ثروت و حتی برای بهبود سلامتیم اما چون مشرک بودم خدا هم به این شکل پاسخ داد … یا تلاش هام به سمر نشست یا خیلی سخت برام پیش رفت .

    اگر بیمار هستم خودم باعثش شدم ، اگر وضعیت مالی نا مناسبی دارم خودم باعثش شدم ، اگر حالات روحی خوبی ندارم خودم باعثش شدم ، اگر روابط درست و خوبی ندارم و همیشه برام سخت پیش میره چون خودم باعثش شدم ، اگر عزت نفس ندارم چون خودم باعثش شدم .

    اینکه کل زندگیم تحت تاثیر حرف دیگرانه به این معنا نیست که اونا دارن با قوانین خودشون زندگی منو رهبری میکنن بلکه خودم پذیرفتم که با قوانین اونا زندگیمو بنا کنم ، خودم انتخاب کردم به سبک و روش دیگران رفتار کنم ، خودم این قانون رو برای خودم گذاشتم که علیرضا جوری زندگی کن که دیگران ازت راضی باشن .

    در نهایت هیچ چیز در دنیا به اندازه پچیزی نمیتونه تو زندگی من تاثیر گذار باشه تا وقتی که من این حرف شمارو باور کنم که من هستم که با باور ها ، افکار و فرکانس هایی که به جهان میفرستم تمام شرایط و اتفاقات زندگیمو رقم میزنم ، حتی ژنتیک ، حتی گذشتم ، حتی موقعیت مکانیم ، حتی سربازیم ، حتی ….نمیتونه تاثیر گذار باشه .

    امروز میخوام یه قولی رو بدم بهت استاد که به جای بهانه آوردن دنبال راه حل باشم و هر اتفاقی که افتاد بپذیرم که خودم خلقش کردم حتی اگر پذیرشش برام واقعا سخت باشه ، اگر صبح ها بی آرتی دیر میاد تو ایستگاه من خلقش کردم ، اگر دارم از کنار مبل رد میشم انگشت پام محکم با پایه ی مبل برخورد میکنه من خلقش کردم ، اگر گوشی زنگ دار رو صبح ها کوک میکنم اما باز خواب میمونم من خلقش کردم ، اگر که من الان بیمارم من خلقش کردم ، اگر روابط عاطفی ندارم من خلقش کردم ، اگر سرمایه ای ندارم، اگر وسیله نقلیه ندارم ، اگر دوستان صمیمی ندارم ، اگر عزت نفس ندارم، اگر روابط خوبی با خانوادم ندارم ، خودم ، خودم ، خودم ،خودم ، مننننننننننننننننننننننن خلقش کردم ، من میپذیرم ، من مقصرم و تمام مسئولیت زندگیمو برای یکبار هم که شده واسه ی همیشه به عهده می‌گیرم و باور میکنم که من هستم که خالق صد در صد اتفاقات زندگیمم .

    اصلا از اون‌ موقع که این فایل رو من شنیدم ، احساسم عوض شد ، حالت روحیم بکلی برگشت ، اون احساسات منفی همش از بین رفت ، انگار که در تمام این مدت این شرک بود که منو در زندان خودش حبس کرده بود ، انگار که این فایل یه دوای معجزه گری بود که به روح تزریق شد و حالم خوب شد .

    تنها ایراد و مشکل من در تمام زندگیم‌ همین شرک بوده و من این مشکل پیدا کردم ، حالا باید حلش کنم ، حالا باید باور پذیرش کنم ، ایمان رو جایگزینش کنم ، هر مشکلی یه راه حلی داره ..‌ من ادامه میدم ، ادامه میدم ، ادامه میدم ، صبر میکنم ، صبر میکنم ، صبر میکنم ‌.

    هرچی استاد بگه میگم چشممم ، چرا که چشم به استاد چشم به تحقق تمام خواسته هامه

    استاد آگهی بازرگانیمو بخونم ، چشمم

    برای روزم کدنویسی کنم ، چشمم

    روی نکات مثبت آدم ها تمرکز کنم ، چشممم

    کامنت بخونم ، کامنت بزارم ، چشممم

    اتفاقات خوب روزم رو بنویسم ، چشمم

    چشممم استاد ، چشم ، چشم ، چشم ،چشم

    شرک نورزم چشم

    دوست دارم استاد ، دوستدارم ، تحسین میکنم این اندام منحصر به فردتو ، مرسی که ادامه میدی ، مرسی که روز به روز رشد میکنی و اهداف بهتر و بزرگ تری رو تیک میزنی ، مرسی که دوره کشف قوانین رو به روز رسانی میکنی ، مرسی که برامون فایل جدید میزاری .

    به خودم افتخار میکنم ، به استادم افتخار میکنم ، به دوستانم افتخار میکنم .

    خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 54 رای:
    • -
      صالح گفته:
      مدت عضویت: 1249 روز

      سلام به علرضا

      کامنتت رو خوندم و واقعا لذت بردم

      ازینکه با تمام وجودت قبول کردی همه چیز رو خودت خلق کردی

      و هیچ کس و هیچ چیز مقصر نیس این خودش آغازی بر پایانه ناخاسته هاست

      وقتی بپذیریم که ما هستیم خالق زندگی مون

      و خداوند برای ما چیزی نمیخواد و کاملا حق انتخاب و شکل دادن به جهانمون رو به ما داده نصف راه رو رفتیم

      نصف دیگش میشه کد نویسی درست زندگیمون

      اما انسان فراموش کاره و ممکنه فردا دوباره بی افتیم تو تله ذهن و ناخوداگاه به عوامل بیرونی قدرت بدیم

      همون چیزی که استاد بهش میگه شرک مخفی

      خود استاد عباس منش میگه من هنوز بعد این همه سال نمیتونم ادعا کنم یک انسان موحد هستم

      میگه من تلاش میکنم موحد باشم

      و میگه 1 درصد تونستم تو این کار موفق باشم و این نتایج از همون یک درصد میاد

      نمیخوام بگم سخته موحد بودن

      اما استمرار تلاش ذهنی شبانه روزی و جهاد اکبر میخواد

      چون ذهن ما به صورت اتوماتیک افکار تولید میکنه

      کارش همینه برای همین ساخته شده و تکامل یافته

      مثل قلب که خودش خون پمپاژ میکنه

      مثل ریه که خودش اکسیژن دریافت و دی اکسید کربن خارج میکنه

      مثل معده روده و …

      مغز هم کارش تولید افکاره

      و از اونجایی که ما در جهانی شرک زده زندگی میکنیم

      یعنی بین ادمهایی بزرگ شدیم که 99 درصد اتفاقات رو به بیرون ربط میدن 1 درصد رو به خودشون

      پس طبیعی که ما افکار شرک الود رو یاد گرفتیم

      پس طبیعی که ذهن ما که یک عضو تولید فکر هست

      فکر هایی تولید میکنه که بارها شنیده و پذیرفته(باور)

      پس برای اینکه افکار جدید روش نصب کنیم تا اون به صورت اتوماتیک افکار جدید یا همون توحیدی بودن رو اتوماتیک اجرا کنه

      نیاز به تعهد غیر قابل مذاکره داره

      منم مثل تو به خودم قول میدم انقدر اگاهانه روی خودم کار کنم که افکار جدید و درست بشن افکار غالب

      و منو ببرن به سمت نعمت ها و ثروت ها و شادی ها و سلامتی ها و زیبایی ها

      در پناه الله یکتا باشی دوست خوبم

      ممنونم از کامنتت که باعث شد تاثیر بگیرم و بیام در پاسخ اینارو بنویسم که برام مرور بشه ..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 2981 روز

    بنام خداوند بخشنده ومهربان

    سلام به استاد گرانقدر وبانو شایسته عزیز

    وسلامی به دوستان الهی ام در این سایت الهی

    استاد جان من قبلاکامنت گذاشتم ولی الان که نماز خواندم ومشغول قرآن خواندن بودم به طرز شگفت آوری مچ ذهنم را گرفتم ویادم این حرف شما آمد که در یکی ازفایلها فرمودید به گفته پیامبر اکرم کفر دردل مؤمن مثل راه رفتن مورچه سیاه بر روی سنگ سیاه در دل تاریکی شب هست استاد من تازه فهمیدم که این شرک چقدر میتونه خفی باشه سارای عزیز تو کامنتش اشاره کرده که شرک نفس کارها را زیبا میکنه دقیقا درسته خیلی باید حواست باشه

    شرح ماوقعه :من قبل از عید بخاطر شرایطم چند ماهی میشد که خونه مامانم بودم به همسرم میگفتم میخوام عید خونه خودم باشم ایشون هم قبول نمی‌کردند به خاطر شرایط من یه روز بخدا گفتم این خواسته را تو بدلم انداختی من به دکتر وبقیه کار ندارم خودت هم نشونه ها رو بهم بگو تا بدونم مسیر وخواسته ام درسته یانه، همون بعدازظهر از صحبت‌های دونفر از نزدیکانم که دقیقا در مورد جابجایی به منزل شخصی خودشون بود من جوابم رو گرفتم شبش بخدا گفتم حالا که درسته خودت راهش رو برام باز کن خانم صاحبخانه تماس میگرفت بهم میگفت بیا خونه من هستم ایشان طبقه بالا هستند بلاخره روزی دوسه بارمیام بهت سر میزنم وکاری داری انجام میدم ویا خواهر همسرم میگفت آره بیا من صبح تا ظهر تنهام میام دو سه ساعت پیشت منم حواسم نبودکه دارم بجای حساب کردن رو خودش رو بنده هاش حساب میکنم همسرم موافقت کرد آمدیم خونه همه حرف همسرم این بود که چون پله داریم سخته برات ولی خدا برام جوری درست کرد که راحت ترین کار شده بود برام واستاد نشون به آن نشون که خانم صاحب خانه که اصرار داشت در حد یکی دوبار آنهم ده دقیقه آمد به من سر زدو خواهر همسرم فقط در حد سرکشی با مامانش آمدند ولی خدا برامن جوری برنامه چید بدون اینکه به خواهردیگه همسرم حرفی بزنیم خودش پیشنهاد میده به همسرم که من روزا میام پیش فهیمه تنها نباشه این آبجیش که میگم یعنی اصلا از خونه بیرون نمیره برا من باور کردنی نبود والان وقتی خانم صاحبخانه درب باز کرد من متوجه شدم (صدا پایین میاد )هنوز داشتم به توحید وشرک فکر میکردم گفتم آهان فهیمه حالا فهمیدی چرا میگن شرک بصورت زیبا ظاهر میشه تا بجای حساب کردن رو خدا رو بنده اش حساب کنی درست خانم صاحبخانه وخواهر همسرم از روخیرخواهی بود ولی چون من رو حرف آنها حساب کردم هیچ کدام نیومدند واز آنجا که خدا همیشه هوای بنده هاش را داره راههای بهتری براشون باز میکنه وناخودآگاه من در یه لحظه خفی بودن شرک در این حد در ذهنم تجلی شد

    خدایا ازت ممنونم که هرلحظه منو هدایت میکنی تا لایه های زیرین ذهنم را شخم بزنم ومنو متوجه رفتار وگفتار اشتباهم میکنی

    استادجان از شما ومریم بانو بی نهایت سپاسگزارم با این سوالات واین فایلها فقط دنبال جستجو در درون خودمون هستیم یعنی من وقتی هنگام قرآن خواندم یه لحظه متوجه این موضوع شدم چقدر گریه کردم واز خدا طلب بخشش کردم چون داشتم سوره ص

    در مورد قضاوت حضرت داود را می‌خواندم که بدون اینکه حرف دو طرف دعوی رابشنوه قضاوت میکنه وبعد از خدا طلب مغفرت کرد منم در آن لحظه حسی بهم گفت استغفار کن فهیمه وبعد هم آمدم سایت تا این تجربه را به اشتراک بزارم تا رد پایی بماند از خودم که همیشه یادم باشه توحید به عمل کردنه نه حرف زدن های زیبا

    دوستتون دارم

    در پناه حق شاد وسلامت وثروتمند وسعادتمند باشید در دنیا وآخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
    • -
      سعيده رضايى گفته:
      مدت عضویت: 2013 روز

      سلام فهیمه جان

      لذت بردم صد آفرین به شما. خیلی زیبا به نکته ظریفی پی بردی که تشخیصش واقعا برای کسی که در مسئله توحید تازه کاره سخته. ولی شما با نور ایمانت متوجهش شدی. به خصوص اون قسمتش که گفتی شرک ظاهر مسائل رو زیبا نشون میده تا روی غیر خدا حساب باز کنی.

      ممنونم از این آگاهی که دادی. خیلی به دردم خورد.

      ان شاالله در پناه حق تندرست و همیشه خوش انرژی باشی. و البته موحد واقعی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        فهیمه زارع گفته:
        مدت عضویت: 2981 روز

        سلام به سعیده زیبا

        ممنونم که وقت گذاشتی وکامنتم را خواندی وبرام نوشتی تا بقول دوستان اول صبحی چشم خدا رو داشته باشم چراغ آبی وکامنت خودم هم دوباره برام مرور بشه خداروشکر استفاده بردی یعنی سعیده هر چی از حال واحساسم آن لحظه بگم کمه خوشحالی همراه با تاسف

        الان هم که دارم برات مینویسم چند تا گنجشک مشغول صحبت کردن چه حس خوبی می‌میگرم این حس رو خوب را باهزاران عشق تقدیم سعیده عزیزم میکنم امروز روز معجزه الهی است ممنون از دعای خوبت

        در پناه حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    سیده فاطمه حسینی فر گفته:
    مدت عضویت: 1892 روز

    سلام استاد گرامی و خانم شایسته عزیز

    الهی هدایتم را سپاس، ایمانم را سپاس

    استاد وقتی در مورد توحید و یکتاپرستی صحبت میکنید، ایمان قلبیم به خدا بیشتر و بیشتر میشه.

    1_دقیقا این حرف رو که سیدها جوشی هستن، و زود قاطی میکنن رو خیلی شنیدم، اولش میخندیم ولی مطمئنا بصورت ناخوداگاه قبولش میکنیم، چون بعدش سعی نمیکنیم که حلش کنیم در واقع اون رفتار رو میپذیریم.

    2_ این باور که، اگه اجداد و بزرگان در گذشته به افرادی بدی کرده باشن، بچه هاشون تاوان پس میدن، رو بارها و بارها شنیدم، ولی هیچوقت قلبم و ذهنم این رو باور نمیکرد و همیشه میگفتم این با عدالت خدا تناقض داره، یکی دیگه بدی کرده چرا باید یکی دیگه کارما پس بده؟

    3_یا گفته میشه، دلیل اینکه فلانی و فلانی مشکل قلبی یا دیابت و …. دارن، ازداواج فامیلی شونه. در حالیکه خانواده هایی هستن که ازدواج فامیلی داشتن ولی هیچ مشکلی برای بچه هاشون پیش نیومده.

    4_یا فلانی سرنوشتش اینه، تو پیشونیش نوشته شده، نمیشه تغییرش داد، همیشه میگفتم خودش اشتباهی انتخاب کرده، نتیجه این شده.

    5_یا اینکه در مورد درس و توانایی فلانی، میگیم توانایی اش همینقدره، بیشتر از این نمیتونه و چون باور میکنیم تلاشی برای تغییرش نمیکنیم.

    6_یا همین که رزق و روزی هر کسی مشخصه، وقتی رشد مالی اتفاق نمی افته، قبول میکنیم که سهم ما از دنیا همینقدره.

    7_در مورد قدرت دادن به غیر، یه موردی برام پیش اومده بود، کلا میگفتن فلانی قدرت داره، با پول حلش میکنه، تو میبازی، ولی من امیدم به خدا بود، فقط از خود خدا خواستم، و دیدم چطوری خداوند همه چی رو به نفعم حل کرد.

    8_ در مورد افرادی که پول و امکانات شون براشون، قدرت محسوب میشه، رو به چشم دیدم که یه وقتایی اون پول و ثروت هیچ کمکشون نکرد.

    الان که این فایل رو گوش دادم، با زبان توحید خیلی خیلی بهتر درک کردم.

    ممنون آگاهی های بینظیر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  6. -
    سارا رحیم زاده گفته:
    مدت عضویت: 2022 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان

    ممنون و سپاسگزارم استاد عزیز برای تهیه این فایل سراسر آگاهی

    دقیقا این فایل موقعی روی سایت اومد که دقیقا من تمام فایلهای توحید عملی رو دانلود کردم تا بشینم دونه دونه از توحید عملی 1 نگاه کنم تا آخر.

    توحید یعنی قدرت دادن فقط به خداوند و نه هیچ عامل بیرونی….هیچ کس و هیچ چیز…..

    چیزی که این روزا زیاد درگیرش بودم و به خاطر چیزهایی که دیده بودم از اطرافیان با یه بحث کوچک با همسرم،ذهنم می‌رفت سمت اون که نکنه این طور و اون طور…..

    این در صورتی هست که من همیشه خداوند اولویت اول زندگیم بوده،اما شرک ،شرک ،شرک…..

    که با خودم تصمیم گرفتم شروع کنم روی باورهای توحیدی ام کار کنم ……

    و استارتش رو زدم و از چندروز قبل شروع کردم و این فایل سراسر آگاهی اومد و انگار خداوند جواب منو داد که بیا مسیرت درسته…. و منم میگم چشم خدای مهربون….

    تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری می جویم

    من باور دارم برگی بدون اذن خداوند از درخت بر زمین نمی افتد

    من باور دارم تنها یک نیرو و قدرت در جهان وجود دارد و آن نیروی ربه….

    خداوند مرا هدایت و حمایت می‌کند

    خداوند عاشق منه.

    خداوند منبع خیر و خوبی است.

    ممنونم از همه دوستانی که کامنت من رو خوندند

    سپاسگزارم استاد عزیز.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  7. -
    جواد جمشیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1653 روز

    عجب بمبی هستن این فایل های توحیدی استاد.

    من همیشه این درخواست رو از کودکی به جهان میفرستادم که میخوام ثروتمند بشم جدا از اینکه خانوادم در چه شرایط مالی هستن و تقریبا میشه گفت حسودی میکردم به همسن های خودم که چقدر اوضاعشون روبراهه و خانوادشون براشون همچیز فراهم میکنه…

    هیچوقت از این دید به این موضوع نگاه نکرده بودم که شاید اونا هم حسرت اینو بخورن که کاش خانوادشون سختگیر بود..چقدر جالب بود این نکته ای که گفتید استاد..

    درمورد ماتریکس چقدر جالب بود صحبتی که کردید استاد جان،من تو فضای مجازی چندبار به موضوعاتی از قبیل ماتریکس برخوردم و از اونجایی که ذهن ما انسانها به تحلیل و اکتشاف و…علاقه داره،تمامه ویدیوهای ماتریکس هم از این قوه استفاده میشه توش و جذابیت خاصی بهش میده و از اونجا که ذهن ماهایی که دانشجوی شما هستیم آماده جذب هست من با دیدن چندتا ویدیو خیلیی زود جذب کردم تمومه مفهوماتی که درباره ماتریکس بود..حتی تو خانواده افرادی پیدا شدن که هر روز از این ویدیو ها برام ارسال میکردن،فیلم سینمایی میدیدم که موضوعش به همین قضیه مرتبط بود،حتی محل کارم ارباب رجوع میومد که درباره همین ماتریکس صحبت میکرد و تمام صفحات مجازیم شده پر از همین مزخرفاتی که واقعا ذهن آدم رو تو مدار نامناسب و کمبود قرار میده.اینکه اونا همیشه پیروز هستن و قدرت دست اوناست و مارو یکی داره کنترل میکنه و باید خودمون رو رها کنیم و… خب اینا چرت و پرت نیست پس چیه…من استادم رو دارم میبینم که با یه توکل صددرصدی و ایمان قلبی به خدا به همچیز رسیده و همه عاشقشن اونم از مسیر درست و هموار،و تنها شما استاد برای من کافی هستید تا باور کنم همچیز خوده ما هستیم و حاشیه هارو باید بریزیم دور.واقعا فضای مجازی بدترین و مخرب ترین جاییه که میشه توش وقت گذاشت.

    من هرزمان که از فضای مجازی یکم فاصله میگیرم به خدا نزدیکتر میشم و باهم بیشتر صحبت میکنیم،با خودم بیشتر صحبت میکنم،زیبایی های بیشتری میبینم و این روند خیلی خیلی زیاااد حالمو خوب میکنه اما بخاطر پیج کاریم باید بریم تو اینستا و استوری و پست بزاریم و ایده بگیریم و همین مجدد شروعی میشه برای گشتن و گشتن تو فضای مجازی و دریافت باورهای نادرست.

    استاد خیلی خوب گفتین.این فایلتون هم مثل همیشه بینظیر بود و کلی استفاده کردیم.ممنونم استاد جان و خانوم شایسته عزیز.دلم برای جفتتون تنگ شده،انشالله زودتر میام پیشتون که هم از همصحبتی باهاتون بینهایت لذت ببرم و هم اینکه یه وعده از اون غذای لذیذی که میخورید رو باهاتون شریک بشم در حد انفجار…عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
  8. -
    حمید رجایی گفته:
    مدت عضویت: 2735 روز

    به نام هدایتگر مهربان و عزیز

    سلام به دوست خوبم استاد عباسمنش گرامی و بانو شایسته مهربان

    قبل از این که در مورد موضوع فایل بنویستم گفتم یک مورد از اتفاق داغ جالبی که برام اتفاق افتاد بگم که مربوط به همین جلسه هستش رو بگم.

    ما توی همین هفته گذشته قرار شد یه دستگاهی رو که بعد از تحقیق وبرسی موضوعات فنی و مهندسی قرار شد برای یک شرکت تهیه کنیم و ارسال کنیم . پس از برسی یک دستگاه انتخاب شد و به مشتری اطلاع دادم و اون هم پذیرفت و برامون پولشو واریز کرد . و قرار شد ما براش ارسال کنیم

    خوب از طرفی اومدیم که دستگاه رو از طرفی که باهاش صحبت کرده بودیم بخریم دیدیم که تعطیله و فروشگاهشون بستس و خلاصه تلفن رو هم جواب نمیده خوب گفتم حتما خیره ( اگه قبلا بود به هم میریختم کلی استرس میگرفتم حالا چکار کنم جواب مشتریمو چی بدم نیمشه بهش نه بگم

    باید پولشو برگردونم و خلاصه از این نجواهایی که همتون باهاش آشنا هستید…) خلاصه با مشتریم تماس گرفتم روز چهارشنبه بودگفتم دستگاهتون رو شنبه ارسال میکنم و اون هم قبول کرد .

    خلاصه دوباره اون فروشگاه شنبه هم نبود گفتم که مگه فقط اینه خوب من که کد دستگاه رو فهمیدم و اطلاعاتشو میدونم . چرا گیر دادم به این یک نفر و همون موقع با یک سرچ ساده یک کانال فروش اون دستگاه رو پیدا کردم و البته با تخفیف خیلی بهتر و کلی اطلاعات دوباره کسب کردم و ارتباطی که میتونه بسیار کمک کننده باشه برام .

    و به خودم گفتم ببین ببین چقدر سود و منفعت داشت همین که به ندای خدا گوش دادی و شرک نورزیدی و همه کارها خود به خود ردیف شد و چقدر سود داشت برام .

    و من چقدر قبلا مشرک بودم و الان هم هستم ولی بهتر شدم و میدونم که هیچ وقت توحیدی خالص نمیشوم فقط میتونم بهتر بشم .

    و اما سوال های زیبای خانم شایسته عزیز که کمک میکنه ما به خود شناسی بهتر برسیم .

    زمانی که باور به تاثیر عوامل بیرونی مثل: ژنتیک، سیاست، قدرت یک فرد خاص و… داشتید، چه نتایجی در زندگیتان گرفتید؟

    یعنی هر چقدر فکر میکنم اون موقع ها بسیار بسیار بیشتر از الانم مشرک بودم و هیچ گاه قبول نمیکردم که توی کل طایفه ما کسی بتونه یکم از لحاظ مالی رشد داشته باشه و ما توی یک طایفه بسیار بزرگ و با اصل و نصب زندگی میکردیم و هیچ گاه ندیم که کسی از ما شرایط مالی خوبی رو تجربه کنه و فقط توی کل طایفه ما من یکم از بقیه بهتر رشد کردم و همیشه هم این رو از پسر عمو هام میشنیدم که این فقر رو مثلا روی پیشنویی

    رجایی ها نوشتند .

    و من هم این شرک رو داشتم که اصلا طایفه ای ما همیجوری باید آسمون جل باشیم و ژنتکیه من هم که الان یکم فقط یکم بهتر از بقیه اون موقع ها حدود ده سال پیش نتیجه گرفتم رو شانسی میدونستم /

    و

    به محض اینکه اوضاع کمی سخت شده، چطور این نوع باورهای شرک آلود مثل (تاثیر ژنتیک، قیمت دلار، اوضاع اقتصادی و… ) شما را به احساس ” ناتوانی از تغییر آن شرایط سخت ” رسانده است؟

    و چطور به خاطر آن باورهای شرک آلود، قدرت خلق شرایط زندگی را از خودتان گرفته اید و به آن عوامل محدود کننده بیرونی داده اید؟

    و بیشترین و بزرگترین شرک من همیشه قدرت دادن به افراد و حساب کردن روی دیگران بود و همیشه هم از اون ها بیشترین ضربه رو میخوردم

    که البته الان هم میخورم ولی با این تفاوت که الان زودتر متوجه میشوم و سریع استغفار میکنم و خدا در جا منو میبخشه .

    و همیشه میگفتم که من اگر میخواهم نتیجه بهتری بگیرم باید خدمت بیشتری به مشترهام بدم و در این مورد خودم رو توی رنج و سختی مینداختم و در واقع از خودم میکندم و به بقیه میدادم و روز های تعطیل و استراحت و تفریح خودم رو به کار برای مشتری میدادم و دقیقا نتیجه عکس میگرفتم و مشتری اون رو از سر وظیفه من میدونست و این شرکی هست که هنوز آ ثارش در و جودم بسیاره ولی خیلی بهتر شدم .

    و البته وقت ها ی بسیار ی بوده که روی مشتریهام حساب نمیکردم (البته یادم نمیاد روی خدا حساب میکردم یا نه ) و هم کارم بسیار روان و راحت پیش میرفت و هم دستمزد راحت و سود بهتر و بیشتری دریافت میکردم فقط متوجه دلیلش نمیشدم .

    وقتی آن باورهای شرک آلود را تغییر دادید، چه تغییرات مثبتی در نتایج شما ایجاد شد؟

    به چه شکل توانستید باورهای توحیدی را جایگزین این باورهای شرک آلود کنید؟ این نگاه توحیدی چه تغییراتی در رفتار، شخصیت، عملکرد، ایمان و جسارت شما ایجاد کرده است؟

    از روزی که با استاد و این قوانین کیهانی آشنا شدم :

    بسیار بسیار از لحاظ شرایط کاری و مالی بهتر شدم و اصالا یادم نمیاد که دیگه کی با مشتری جر و بحث کرده باشم سر مسائل مالی

    با ساعات کاری بسیار کمتر درآمد بسیار بالاتری رو دارم تجربه میکنم

    دیگه اصلا روی وعده و وعید مشتری ها حساب نمیکنم

    وقتی میبینم که مشتری قول واریز پول رو داده ولی انجام نداده بر خلاف گذشته که سریع زنگ میزدم بهشت الان کمی صبر میکنم و میگم مشکل از شرک خودمه که البته که کمتر از گذشته اتفاق می افته

    دیگه مسائله گرانی دلار رو نادیده میگیرم

    دیگه به شخصی کمک نمیکنم که بعدا اگه نیاز داشتم ازش کمک بخوام از هر لحاظی

    دیگه توقعی ام از افراد بسیار کم و کمتر شده و اصلا یادم نیمیاد و فقط با خدا و قوانینش کار دارم

    یعنی استادم یه جوری من از کودکی همه چیز رو به خودم و درون خودم ربط می دادم ولی اصلا نمیدونستم قوانین چیه و چطوری من دارم ازش استفاده میکرم و به همین خاطر هم کلا من آدم آرومی بودم و به خون سردی و آرامی معروف بودم.

    و این نگاه توحیدی من باعث شد که یکبار کل زندگیمو که چند سال ساخته بودم رو رها کنم و دست خالی محاجرت کنم به تهران که بعد از استفاده از برنامه های شما بود و برای درک بهتر قوانین بود.

    این نگاه توحیدی جدید باعث شد که درخواست بدم و خدا اجابت کنه از خونه اجاره کردن از مغازه اجاره کردن از کسب و کارم از مشتری ها و سفارشاتم که قبلا براشو ن کلی و قت و انرژی میگذاشتم و الان فقط با درخواست دادن و ستاره قطبی به راحتی انا اقول له کن فیکون می شود

    ولی هر چقدر بیشتر میرم جلو بیشتر متوجه ایرادام میشم ولی به خودم احسنت میگم که دارم توی این مسیر حرکت میکنم.

    استادم میدونم که متوجه میشی با این جنس کامنت ها که من مدتیه درست و اساسی برای کار کردن روی باورهام وقت نمیزارم و لی بهتون قول میدم که دوباره مثل قبلا شروع کنم و هر جوری شده بیشتر و بشتر روی خودم کار کنم . چون الان توی شرایطی هستم که درخواستشو داشتم که ایجاد بشه و من بتونم روی باورام بهتر کار کنم و اون شرایط رو خدا برایم ایجاد کرد ولی من مشرک یاد رفت و فکر کردم خودم ایجادش کردم و یا این که خود به خود بوده .

    یادم رفته که اون موقع دست خالی بودم و فقط درخواست روزی برای خوراک و شیر خشک و پوشک بچمو داشتم

    یادم رفته تا همین 8 ماه پیش حیرون بودم و یه جایی برای مغازه میخواست م و خدا برام جورش کرد

    یادم رفته که تا همین چند سال پیش مدام برای گرفتن سفارش چقدر وقت و هزینه میگذاشتم آخرش هم مشتری کنسل میکرد/

    یادم رفته من مشرک که تا چند سال پیش همش منتظر شرایط بهتر شدن مملکت و دلار میکردم

    یادم رفته که من من مشرک نمیدونم برای چی زنگ میزدم به دوستم میگگفتم اگه پول قرضی میخوای بهت بدم

    یادم رفته که من مشرک چند سال پیش توی اداره برای یک کار ساده صدها بار میرفتم و میومدم و درست نیمشد

    یادم رفته که من مشرک چندسال پیش و همین الان هم خیلی وقت ها آمدم های دیگه رو توی کسب درآمدم دخیل میدونستم

    نگاه توحیدی خیلی توی رفتار و شخصیتم تاثیر گذاشت به خصوص بعد از دوره عزت نفس

    باعث شد که دیگه کمتر حرف مردم و نگاه مردم برام مهم باشه

    دیگه اینقدر خودم رو و شرایط زندگیمو خرج مادرم که دوستش دارم کنم که رضایت اون رو جلبب کنم

    دیگه کمتر پای صحبت های خاله زنکی بشینم و وقتم رو تلف کنم

    باعث شد که بیشتر با خودم در صلح باشم و خودم رو ازیت کنم /

    این نگاه توحیدی باعث شده که الان وقتی رو ی باور فراوانی کار میکنم و مشتریها ی فراوان با خرید های میلیاری سراغ من میاند و لی منجر به فروش نمیشه دیگه مدام پیگر نمیشم و اگه که نمیشه میگم مشکل از درون خودم هست که باید اصلاحش کنم.

    استاد و خانم شایسته و همه بچه های سایت دوستون دارم و امیدوارم در مدار راحت رسیدن به خواسته هاتون قرار بگیرید /

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
  9. -
    ایسن خرمالی گفته:
    مدت عضویت: 887 روز

    به نام خدای یکتا

    فرمانروای کل عالم

    استادجان سلام ،سلام به روی ماهت

    چقدر شما بینظیرید، شما پیامبر این دوره هستید

    من چقدر خوش شانسم که در این دوره بدنیا آمدم،خدایا شکرت

    استاد جان، من از وقتی خودمو شناختم ، از دوران نوجوانی ،ناخودآگاه اینو میدونستم که فقط باید از خدا بخواهم و قدرت تمام و کمال جهان فقط خداست.

    آروم آروم که بزرگ شدم ،طبق ورودی های ذهنم ،همفکر بقیه مردم شدم ولی نه کاملا.

    همیشه میگفتم اول و آخر خدا ،ولی بازم فلانی ، ، پست فلانی ، قدرت فلان شخص برام مهم بود . با روبرو شدن با تضاد ،ثابت شد بهم که من در دوران نوجوانی درست فکرمیکردم و فهمیدم که فقط باید از خدا یاری بگیرم .

    من از قوانین جهان هستی اطلاعی نداشتم ، ولی میدونستم که من هرچیزی،هرچیزی از خداوند یکتا طلب کنم خدا برام اجابت می‌کنه .

    سالها پیش ،از خدا درخواستی داشتم و به کسی نگفتم فقط به خداجانم گفتم . خدای عزیزم اجابتم کرد اونم به راحتی و به سرعت و به قشنگی و زیبایی.

    یعنی من کیف کردم ، لذت بردم از اینکه درمسیر درست باشم و فقط از خدا بخوام ، شدنیه .

    آرزوم ،آرزویی بود که خیلی‌ها خواستار اون آرزو بودن ولی اون آدمها به یکی غیر از خدا اعتماد کرده بودن و انتظار داشتن که به خواستشون برسن.

    استاد جانم ، مثال دیگه ای در مورد توحید و یکتاپرستی ، موافقت با درخواست نامه ام بود. نامه ی اداری، نامه ای که غیر ممکن بود که پاسخ مثبت بهش بدن البته غیر ممکن از دیدگاه دنیوی و تفکر اکثر جامعه، ولی من به خداجانم گفتم ، بهش گفتم خدایا من می‌خوام با این نامه موافقت بشه تا من به هدفم برسم.

    عاااشقتم خدایاااااا ، دوستان عزیزم ،با نامه ام موافقت شد.

    غیرممکن ،ممکن شد فقط به وسیله خداوند یکتا،بله خدا خدا خدا.

    خدایا عاشقانه فقط تورا میپرستم و فقط از تو یاری میجویم.

    استاد جان ،این یکتاپرستی تو وجودم همیشه بوده ولی از زمانی که با سایت توحیدی شما آشنا شدم و مطالب و درسهای این دانشگاه بینظیر دنیا، با استاد بینظیر دنیا با روش آموزشی یونیک و الهی را یاد گرفتم و در زندگیم عملی کردم ، عمیقاً در وجودم ،نشست و کمکم کرد این موضوع مهم توحید را خوب و درست درک کنم و آگاهانه درکل زندگیم ازش استفاده کنم .

    استادجان ،شما با آموزه های ارزشمند و یونیکتان ، یکتاپرستی را به بهترین شکل و به زیبایی بهم آموزش دادید.

    استاد جان ،شما تو این فایل گفتید کامنتها را تک تک میخوانید ، واسه همون خیلی خیلی با اشتیاق زیاد دارم کامنتهامو می‌نویسم ولی هنوز مثل بقیه دوستان ،مثل آقا یزدان ،آقا ابراهیم متبحر نشدم که کامنتهای زیبا در شأن و شخصیت شما استاد بزرگوارم بنویسم.

    استاد جان خیلی خیلی برام ارزشمندید. متشکرم که هستید . عاشقتونم ،هم عاشق شما استاد جانم و هم عاشق مریم جانم.

    استاد جانم ،من خدمتتان ایمیلی ارسال کردم خیلی دوست دارم که پاسخ دل انگیز شما را بخوانم و نظر شریف شما را متوجه بشم.

    استاد جانم ،الان دارم طبق آموزه های شما ، یه کار فوق‌العاده ای انجام میدهم .

    اول، توکل کردم به خدا و تنها یکتاپرستی را ضامن هدفم و خواسته ام کردم و دوم ،اطاعت از آموزه های شماست.

    یقین دارم همونی میشه که من میخواهم. به زودی نتیجه اش را با شما استادجانم و مریم جانم و هم خانواده عزیزم به اشتراک می‌گذارم.

    خدایاتنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
    • -
      سونا شریف نژاد گفته:
      مدت عضویت: 1518 روز

      ایسن جون سلام

      کامنت قشنگی حاکی از فرکانس زیبای الهی و دل زیبایت نوشتی

      از اینکه به خاطر باورهای توحیدی به اهدافت رسیدی بهت تبریک میگم دوست گلم

      واقعا این سایت و این خانواده بوی بهشت میده و خوندن کامنت های دوستان سایت باعث میشه در این مسیر توحیدی انسان ، ثابت قدم و مشتاق بمونه

      استاد و آموزش هاشون که دیگه نگم چقدر معرکه هستن

      در پناه خداوند همیشه خوش خبر باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        ایسن خرمالی گفته:
        مدت عضویت: 887 روز

        سلام سونا جان

        دوست قشنگم

        خیلی خیلی ممنونم بابت تبریکت

        متشکرم از محبتت، متشکرم بابت پاسخ بسیار زیبات،دقیقا همینطور هست که میگید،این سایت الهی بی نظیره ،همتا نداره، ما خیلی خوشبختیم که عضو این سایت هستیم و از رهنمودهای الهی این سایت بهره مند میشیم.

        سونا جان براتون ،بهترین ها را از خداوند متعال آرزومندم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    پوریاکاتبی گفته:
    مدت عضویت: 1255 روز

    بنام نامی یزدان

    استاد عزیزم عرض سلام و خسته نباشید دارم خدمت شما و سرکار خانوم شایسته گرامی

    امان ازین انسان فراموشکار

    من کسی هستم که میتونم بگم تو این 3 4 ماه اخیر تفاوت شرک و توحید رو در تک تک ثانیه و لحظات زندگیم لمس کردم

    از اون روزهایی که انقد توحید سرلوحه رفتارم بود که هرکسی منو میدید فکر میکرد دارم فیلم بازی میکنم که وایب غالب من انقدر تا این حد مثبت شده و بلعکس این 3ماه اخیر که به کل از مسیر دور بودم چرا که نتونستم از دل تضادی که برام پیش اومده بود اون باور و اون دیدگاهی رو بیرون بکشم که بهم کمک میکنه و نتیجش هم مشخص بود

    الان چند روزی هست که به لطف الله یکتا تونستم خودم رو جمع و جور کنم و دوباره پذیرفتم که مسیر رو باید از اول شروع کنم،خیلی برام سخت بود و غیر قابل پذیرش که باید برگردم و از صفر شروع کنم ولی به محض نشون دادن ایمان اولین نشونش اومد

    آرامش استاد بزرگترین موهبت برای من توی این زندگی دنیایی درحال حاضر فقط این آرامش هست، ثروت رو دوس دارم سلامتی رو میخوام روابط عالی رو سرلوحه زندگیم قرار دادم ولی به جرئت میتونم بگم همه این ها بدون آرامش قلبی و ذهنی ذره ای به کار آدم نمیاد

    من بارها تو دوره ها و فایل های دانلودی ازتون شنیده بودم که میشود تمام نتایجی که شما دارید رو داشت ولی از زندگی لذت نبرد ،اون روزها خیلی برام جمله ی زیبا و تاثیرگزاری بود این جمله شما ولی عمیقا درک درستی ازش نداشتم ولی الان فکر کنم بتونم ادعا کنم که ذره ای معنی و مفهوم این جمله شمارو درک کردم

    زندگی بدون آرامش ذره ای ارزش نداره،و آرامش چیزی نیس جز وجود خدا،وجود توحید در ذهن افکار و باورهای ما

    من نمیدونم فردا تو این مسیر باشم یا نه ولی اینو خوب فهمیدم که الان تو این لحظه باید با تمام وجودم توحید و یکتا پرستی رو در زندگیم اجرا کنم تا معنی خوشبختی رو بتونم لمس کنم بقیش وقتی من در مدار مناسب قرار داشته باشم به من گفته خواهد شد

    خداروشکر‌میکنم که تونستم بعد از صدها روز از ته دلم یه کامنت دیگه در این سایت الهی بزارم

    الهی شکر فقط همین

    ممنونم استاد بابت یادآوری این اصل بزرگ

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 41 رای:
    • -
      مانلیا گفته:
      مدت عضویت: 1599 روز

      سلام پوریا جان

      چطوری چه خبرا چه قدر دلم برات تنگ شده بود

      فکر میکنم توی مدتی که من تمرکزم رو دوره قانون سلامتی بود شما هم دور شده بودی از سایت البته من هم به خاطر تمرکز رو اون دوره از کامنت نوشتنو خوندن دور شده بودم و متوجه کم فعالیتیت نشده بودم

      ولی تا جای ممکن کامنتات رو مثل همیشه دنبال میکنم

      چند روزه میگفتم پس چرا پوریا کامنت نمیذاره که الان دیدم گذاشتی وبا اینکه باید بخوابم و حال نداشتم کامنت هیشکیو بخونم اسم تورو که دیدم سریع اومدم برا خوندنش

      میدونی چرا ؟؟؟؟؟!!!

      .

      چون من چندین ماهه پیش شاید شیش هشت ماه پیش دقیق یادم نیست ، بهت قول داده بودم تبلیغ اگهی بازرگانی مترو رو انجام بدم چون تو انجامش داده بودی و کلی برام الگو شدی …

      من طی تلاش های بسیار توی اتوبوس انجامش دادم اون اوایل ولی مترو زورم نرسید

      تا اینکه دو سه هفته پیش بود که مصمم شدم براش

      اون موقه ام یه کامنت گذاشتی که گفتی منی که اگهی مترو رو انجام دادم فلان کارم میتونم انجام بدم

      خلاصه که این باعث شد خجالت بکشم ازت … گفتم نگار چرا چرا نتونستی مترو رو انجام بدی چطور روت میشه بیای کامنتای پوریا رو بخونی ؟؟؟

      منم دلو زدم به دریا

      تمرکزی روش ایستادم

      چند بار تو اتوبوس انجام دادم بعد رفتم سراغ جلوی چند تا اقا انجام دادن و بعد مترو

      من تونستم و تبلیغ اگهی رو دو بار توی مترو انجام دادم

      البته بگم بخش زنونه اش بود … ولی شلوغ شلوغ بود و از چند تا واگن اون طرف تر همه برگشتن نگام میکردن و برام اخرش دست زدن و ارزوی موفقیت کردن:)))) نمیدونی … نه میدونی تو کسی هستی که میدونی چه احساسی بهم داد اون لحظه ای که انجامش دادم :)))) انقدر هیجانی شدم از کشتن این غول که همونجا تو مترو به یکی از دوستای عباسمنشی ام زنگ زدم و تعریف کردم براش با احساس ذوق فراوان تعریف کردم و ایشون هم چه قدر تحسین ام کرد :)))

      خلاصه که قبل انجامش همه اش یاد تو بوده ام

      یاد اولین کامنتی که از اگهی ات نوشته بودی خوندم و ازونجا فالوت کردم … یاده اینکه چن بار تسلیم شدی و باز برگشتی تا انجامش بدی :))) و زندگی همینه پسر :)))

      مثل همون موقع که چن بار خواستی انجامش بدی و ندادیو برگشتی الان هم این مدت فقط یکم برگشته بودی دور شده بودی :)) ولی صد در صد برمیگردی و انجامش میدی و الگو میشی :))) ما برای همین خلق شدیم

      که با این چالش ها روبه رو بشیم و خودمونو قوی تر کنیم

      همین امشب داشتم روی همین احساس خوب کار میکردم روی اینکه داشتنه احساس خوب ، سپاسگزاری و توحیدی بودن باید بشه روتین هر روزه ی زندگیم ، روتینی که با تمام وجودم عاشقش باشم معتادش باشم جوریکه بدونش بمیرم و چه قدر جملات خوبی بهم الهام شد

      بذار چن تاشو برات کپی میکنم اینجا

      .

      پولدار بودن ، ماشین داشتن ، پنت هاوس توی لاس انجلس داشتن و …

      اینها هیچ کدوم خوشحالی برات نمیاره

      همونجور که یه مدت دستاوردهای که تا اینجا داشتی برات نیورد

      اگه الان خوشحال و سپاسگزار نیستی از همینجایی که هستی

      اون روز اون هم عادی میشه دیگه و هیچی تو دنیا نمیتونه به تو ارزش و لذت بده چون این یه چیزه درونیه نه بیرونی

      تو باید از درون الماس باشی تا این الماس بزرگ شه اونقدر که کل وجودتو بگیره و در بیرون نمایان شه و ازین الماس تا اخرین نفس زندگیت محافظت کنی

      و این الماس

      روتین و عشق و اعتیاد تو به اونه

      فقط وقتی امروزت رو اینجور باشی و روی روتین

      کار کردن روی فایلا ، توحیدی بودن ، سپاسگزار بودن ، حس خوب داشتن ، انجام برنامه روزانه ات و ..

      یعنی تو یک فرد موفق بودی

      روتین همه چیزه

      همیشه حس عالی

      همیشه سپاسگزاری و توجه به نکات مثبت

      همیشه توحیدی بودن نشون دادن ایمان

      همیشه انجام روتبن ورزشی و رقصی

      و این بشه پوست و استخونت

      این بشه دی ان ای تو

      روتین یعنی زندگی

      امروز روی روتین ات بودی

      پس امروز زندگی کردی

      اگر نبودی تو فقط یک مرده متحرک بودی .

      .

      این فقط یه قسمت کوچیکش بود

      من میخوام از امروز به بعد با خوندنه این جزوه ام یاد خودم بیارم که یک وقت لغزش نکنم … یک وقت از مسیر دور نشم … ما خلق شدیم تا این چالش ها رو حل کنیم نه که ثروتمند بشیم … ثروتمند شدن موفق شدن وسیله است … حاشیه اس … اصل زندگی همین امروزه همین توحیده در زمانی که شرایط خوب نیست همین سپاسگزاری همین عشقه همین سایته همین کامنت هاس همین کنترل ذهنه همین لحظه اس :))))

      .

      در پناه الله یکتا دوست عزیزم

      برات ارزوی پایداری در مسیر برای همیشه رو دارم و همچنین برای خودم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
      • -
        پوریاکاتبی گفته:
        مدت عضویت: 1255 روز

        سلام نگار عزیزم

        چقدر از دیدن دوباره وجود نازنینت و جملات زیبات خوشحالم

        الهی شکر ،خداروشکر که انقدر پیشرفت کردی تو این مدت آفرین بهت که تعهدی که داده بودی بلاخره اجرایی شد

        دل من هم برای دوستان جانی چون شما تنگ شده بود که کلامشون انقدر انرژی زیبا داره

        این بالا و پایین شدن ها همگی یه مسیر هستش تا انسان خودش رو کامل تر بکنه و نقص هاش رو برطرف کنه

        من بخاطر عدم رعایت تکاملم دچار انجام یکاری شدم که اصن اندازه و سایز من نبود

        به هرحال باز خداروشکر که اینجام و در کنار دوستان جانی چون شما

        اما یه درس بزرگ تری که ازین لغزش دستگیرم شد اینه که واقعا همه چی نتیجش و سرنوشتش دست منه و منم که خلق میکنم چه بسمت بدی چه بسمت خوبی

        بهترین آرزوها رو برات دارم نگار عزیزم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        مهدیه گازرانی گفته:
        مدت عضویت: 1306 روز

        سلام نگار عزیزم

        امیدوارم حالت خوب باشه دوست عباس منشی ام

        خوشحالم ک کامنت زیباتو خوندم

        دمت گرررم واقعا ک تمرین آگاهی بازرگانی رو توی مترو و اتوبوس و جلوی آقایون انجام دادی

        منم انجام دادم این تمرین رو ولی ن ب قدرتمندی تو دوست عزیزم

        منم باید تلاش کنم ک این کار ها رو انجام بدم و لذت بعدش رو بچشم هرچند ک تا الانم چشیدم

        ولی هرچقدر بزرگتر میشه این تمرین لذتشو عظیم‌تر انگاری

        ممنونم ک تجربه باهامون ب اشتراک گذاشتی

        واقعا ما باید از مسیر رسیدن ب خواسته هامون لذت ببریم

        وگرنه ب خیلی از اهدافمون رسیدیم و گفتیم خب ک چی الان چی شد مثلااا؟؟

        خب بعد از اینکه ب هدفمون می‌رسیم احساس پوچی بهمون دست میده

        پس بهتره برای هر روزمون هدف داشته باشیم نگار جونم

        من تا الان اهداف زیادی داشتم برای هر روزم و ی وقتایی میگم خدای من از کجا شروع کنم؟؟دوره ی عزت نفس و گوش کنم یا عشق و مودت یا کشف قوانین

        یعنی باید خداروشکر کنم ک انقد هدف های خوبی دارم تو زندگیم و ب هیچ سرگرمی ای مثل اینستا و واتساپ و تلگرام هیچ احتیاجی ندارم یا اینکه فلانی چ کار کرد یا بشینم با کسی غیبت کنم یا بد بگم ن من هدف هام خیلی وقته ک فرق کرده و من تشنه ی این اگاهی هایی هستم ک استاد میگن و سرپا گوشم و البته درک کردن و عمل کردن

        ک ی مدت من فقط گوش میییکردم

        الان میگم وای خدای من باید اینا رو درکشون کنممم

        خدا رو شکر ک تو این مسیر زیبا و بهشتی هستیم نگار جونم

        ممنونم ک جواب دادی ب کامنت دوست عزیزمون پوریا و باعث شدی ک منم کامنت بزارم

        دمتون گرم دوستای عزیزم

        امیدوارم ی روزی از نزدیک ببینمتون

        خبرای خوب ازت بشنوم نگار جونم

        خدانگهدار باشه

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          مانلیا گفته:
          مدت عضویت: 1599 روز

          سلام مهدیه عزیزجانمممم

          من ازتووون خییییلی تشکر میکنم بابت این که کلماتی که خداوند میخواست امروز به من بگه رو اجازه دادید جاری بشه ازتون و دستی از خداون بشید امروز برای یاداوری یک نکته اساسی و مهم دیگه که دقیقا دقیقا در زمان و مکان مناسبش این کامنتتونو دریافت کردم و خوندم :)))

          بله دقیقا همینطوره

          باید از مسیر لذت برد

          ولی نجواهای شیطان همیشه پابرجاست :))) اون همیشه سعی میکنه از یادم بمدازه این نکته رو و من رو در احساس نگرانی عجله و کمبود بندازه …

          امروز صبح داشتم میرفتم سر کلاسم ، حالم یه جوری بود که نیاز داشتم یه نشانه ای خدا برای اون لحظه ام بفرسته

          و سایت رو باز کردم دیدم کامنت اومده برام و خوندمش و اخ چی بگم دقیقا کامنتتونو که خوندم گرفتم نشونه خدارو برای حال امروزم و بعدش با خودم باور و افکار مثبت رو کلی تکرار کردم و نوشتم و حالم از متوسطی که داشت میرفت رو به پایین پرش جهشی کرد به عااااااالییییی بودن :))))

          بله امروز در زمان مکان دقیقا درست و مناسب خداوند به من یاداوری کرد که از مسیرت لذت ببر :))))

          کامنتت خیلی بهم حس خوبی داد عزیزه دلم :)))

          ازت سپاسگزارم که دستی از دستان خدا شدی امروز برای حال خوبم :))))

          مهدیه جونم منم امیدوارم تورو ببینم و به جمع دوستای عباسمنشی ام اضاف بشه … حتما وقتی هم مدار هم باشیم و ترمز نداشته باشیم چنین دوستانی لاجرم وارد زندگیمون میشن

          و واقعا چهههه قدر یک دوست عباسمنشی میتونه به پیشرفتت کمک کنه اینو دارم میبینم تو زندگیم و تجربه میکنم :))))))

          مهدیه جون واقعا از شنیدن فایلا تا درک کردن تا عمل کردن واقعا فاصله هست و هیچ چیزی به جز تکامل و صبوری نمیتونه این فاصله رو پر کنه

          منم سالهای پیش فقط میشنیدم ولی الان خیییلی دارم درک و عمل میکنم که قبلا نمیکردم

          حتی یه مدت به درک رسیده بودم ولی به عمل نمیرسید اون درکم :)))) و خدارو شکر میکنم که داره اگاهی و مدارم میره بالا و درکم داره همراه عملم میشه :)))

          همین نکته ی لذت از مسیر چههه قدر داره توی عملکردم بیشتر میشه و احساس بدم نسبت به قبل خییییلی کوتاه شده شاید چند دقیقه و بعد زود درست و تیونش میکنم :))))

          واقعا خداروشکر میکنم بابت شما و این سایت و بچه ها استاد و فایلا و همههههه چیییز

          بازم ممنونم ازت عزیزه دلم میبوسمت از چهارباغ بالای اصفهان که دارم این کامنتو مینویسم :)))) در پناه الله یکتا

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
          • -
            مهدیه گازرانی گفته:
            مدت عضویت: 1306 روز

            سلام نگار جونم دوست عزیز و مهربون و خوش قلبم

            واقعا ذوق کردم جوابتو ب کامنتم خوندم و خیلی خوشحالم کردی

            همین ک الانم من تو این سایت هستم و هزاران دوست مثل شما دارم عالیه عالی

            ولی اینکه بخوام از نزدیک ببینمشون و باهاشون معاشرت کنم باید فرکانسم خیلی بره بالاتر و باید فقط روی خودم کار کنم باید روی شیطان و کم کنیم نگار جونم ما میتونیم اون زندگی ای ک میخوایم رو خلق کنیم همین راه درستشه فقط باید ادامه بدییییم

            نتایج مطمئنم ب زودی زود اتفاق میوفته نگار جونم و از نزدیک بغلت میکنم و میبوسمت

            من چند وقت پیش از دانشگاهم ک اصفهان بود اومدم اراک فارغ التحصیل شدم تازگی

            خاطرات خیلی خیلی خیلی خیلی خوبی دارم از اصفهان مخصوصا چهار باغ بالا و پایین(استیکری ک تو چشاش اشک شادی هست)خخخ

            نتایج بزرگتو ببینم نگار جونم

            خیلی دوست دارم

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: