توحید عملی | قسمت 8 - صفحه 28

903 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    اعظم برزگری گفته:
    مدت عضویت: 1413 روز

    سلام بر استاد دانایی و آگاهی

    حدودا یه ماهی میشه که از خدا هدایت خواستم تا هر روز زودتر از خواب بلند شوم و طلوع زیبای خورشید را نظاره گر باشم و شکر خدا تقریبا ممکن شده و هر روز سر ساعت مقرر بدون آلارم گوشی بلند میشم و اولین کار دیدن طلوع زیبای خورشید از شرق هست و بعد شروع به نوشتن و تمرین ستاره ی قطبی و سپاسگذاری و سپس گوش دادن به فایل های دانلودی در حین انجام کار…

    چند روزی بود که فایل توحید عملی رو از اول گوش میدادم و چندین بار میشنیدم تا در ذهنم پایدار بشه تا به توحید عملی شش رسیدم و چندین بار گوش کردم و لذت بردم از آگاهی هایش!گفتم دوباره شروع میکنم از اول تا نهادینه بشن و در دلم آرزو میکردم بعده فایل الگوهای تکرار شونده دوباره ادامه ی توحید عملی باشه و دیروز صبح خواستم توحید عملی شش رو دوباره گوش کنم که دیدم توحید عملی هشت رو سایت هست و من اونجا فهمیدم که این فایل قسمت هفت هم داشته و من تا به حال نشنیده بودم و خیلی خدا رو شکر کردم که دو تا فایل در جا بهم هدیه داد

    استاد نمیدونم دلیل فرکانس و هم مدار بودنه یا اینکه قانون جذب!که هر چی از ذهنمون میگذرد در آن سوی آبها به شما اصابت میکنه و شما رو حرکت میده به سمت همون فایلی که مد نظر ما بود و هر لحظه شاکر خدا برای این معجزات زیبا هستم…

    توحید برای من حرکت به سمت جلو اونم توی سی و هفت سالگی و شروع یه کسب و کار خانگی بود که بدون کلاس و دوره و آموزش گفتم شروع میکنم و همون جمله ی شما که می فرمایید تو پای در راه بنه و هیچ مپرس برایم تکرار میشد و گفتم خدا خودش کمک میکنه و به خدا هر زمانی که ذهن نجواگرم شروع به این میکرد که اگه سفارشی ازت خواستند و تو نتونستی از پسش بربیایی چی!دوباره قلبم آروم میشد و آروم میکرد که لاخفف علیهم ولا هم یحزنون!نمیدونم چرا آروم میشدم!

    وقتی شروع به کار کردم همه مسخره کردند که بیکار بودی آسایش و راحتی خودت را به خطر انداختی و خودت رو درگیر سفارشات روزمره کردی،زن باید خانمی کنه و کار نکنه،الان با این همه کیک کار چه کسی میاد از یه نابلد تازه کار سفارش بگیره و هزاران هزار حرف پوچ و بیهوده ی دیگه که هممون دیدیم و شنیدیم ولی به خدای احد واحد اون روزی که فایل بهترین باور در مورد خدا رو از شما شنیدم که آخراش گفتین که میگن اگه همه چی باوره میشه تو سن سی سالگی لیونر مسی شد و شما گفتین چرا نمیشه؟کی گفته نمیشه؟توی گوشم زنگ خورد پس منم میتونم تو سن 37سالگی بدون هیچ سرمایه ایی از همون جایی که هستم باهمون امکانات شروع کنم و کسب و کار خودم ،همون کاری که ازش لذت میبرم و تا ساعت ها میتونم کار کنم بدون خستگی رو راه بیندازم!امروز به لطف الله مهربان بعد یک و نیم سال از شروع کسب و کارم به جرات بهترین در شهر خودم و حتی اطراف هستم و آرزوی هزاران هزار نفره که چطوری توی یک و نیم سال این همه پیشرفت کردی که اونایی که ده ساله کار میکنن هنوز به این حد نرسیدند و من فقط تو دلم میگم خدا!من خدایی رو پیدا کردم به کمک استاد که همه ی شما با اون غریبه اید!!!استاد جانم میگین که نتیجه با من حرف میزنه من نتیجه آوردم که روزانه حدودا یه میلیون حتی بیشتر ورودی دارم بدون اینکه قبلا تونسته باشم هزار تومن درآمد داشته باشم! تو خونه ی خودم،کناره بچه ها و همسرم،زیر کولر گازی بدون شنیدن غیبت ها،تهمت ها،گلایه ها و…هر روز و هر روز مشتری های ثروتمندی رو به سمتم می فرسته که هر شب موقع خواب فقط و فقط سپاسگذاری میکنم

    مهربان استادم میدونم توی اوله راهم ولی من عاشق این راه و مسیر و آگاهی هایش و لذت هایش هستم به کمک شما هر روز و هر روز آسان میشوم بر آسانی ها!

    یعنی اگه خدا رو باور کنیم!اگر روی کس دیگه ایی حساب نکنیم یعنی اگه مشرک نباشیم!خدا برای ما همه کس میشود،برای ما مشتری میشود،برای ما حال خوب،احساس عالی،اتفاقات خوب،معجزات،بودن در مدار فراوانی ها ،سلامتی،سعادت و هر چی که دلمون بخواد…

    خدایا به اندازه ی ذرات تشکیل دهنده ی کهکشان ها،زمین و آسمان ها!شکرت…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 81 رای:
  2. -
    Fatima گفته:
    مدت عضویت: 816 روز

    به نام خدا

    ردپای 77

    سلام استاد عزیز و دوستای خوبم

    راستش خیلی خوشحالم که یه زبان جدید یاد گرفتم ،زبانی که توش کلمات پر تکرارش هدایت توحید باور ایمان تکامل عمل و…

    قواعدش احساس خوب اتفاقات خوب

    ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت استِ

    هر چقدر این کلمات بیشتر تکرار میکنم ،متوجه بهتر شدن سطحم میشم

    خداروشکر بابت این زبان جدید

    قبل از هر چیز از آثار فایل ها بگم ،اول از همه دوتا جوجه اردک خیلی خوشگل مهمون خونمون شدن ،ساعت ها باهاشون بازی می‌کنم و غذا میدم بهشون و کیف میکنم

    مورد دیگه مسافرته ،که جاهای مختلف میریم و حسابی میگیم و میخندیم

    امروز در مسیر سفر کوتاهی که داشتم ،از شیوه استاد استفاده کردم برای بیشتر سود بردن

    تو مسیر ،ماشین های خوب میشمردم تا وجود ثروت و فراوانی تاکید کنم

    تو مکان های مختلف به زوج های خوب نگاه میکردم و لذت می‌بردم

    آدم هارو نگاه میکردم که با شادی دارن از لحظه هاشون لذت می‌برند، شده با یه بستنی شده با یه گل زیبا وسط پارک

    اگه اتفاق ناخوشایند هر چند کوچیک اتفاق می‌افتاد، کانون توجهم تغییر میدادم

    اما یه چیزی توی مسیر ،باعث شد بیشتر فکر کنم

    من فراوانی باور دارم اما بسته به شرایط!

    مثلا اردیبهشت ماه که تولدم بود و تازه با سایت آشنا شده بودم،بالای 30،40 تا کادو مختلف گرفتم !6،5 بار دوستا و خانواده تولد گرفتن واسم

    اتفاق که قبلا نبود

    اما من بعد از اون یادم رفت که من باز هم میتونم کادو بگیرم ،حتما که نباید تولدم باشه!

    یا مورد دیگه ورودی مالی من بود که از 2،3 جای مختلف ورودی مالی دارم

    اما من تا همون حد به فراوانی پول باور دارم

    یا مثلا فراوانی رفتار خوب و دوست داشتنی بودنه

    من تو جمع خانواده و دوستان ،همیشه رفتار خوب و احترام دارم

    اما این باور آنقدر عمیق نیس که اگه یه جای خیلی جدید رفتم توقع داشته باشم همون میزان دوست داشته شدن دریافت کنم

    انگار فراوانی دوست داشته شدن من به شرط آشنا یا فامیل بودن ،اعتبار داره

    خیلی تلنگر خوبی بود که من به یاد بیارم تا چه اندازه به فراوانی باور دارم

    تا چه اندازه دست خدارو باز گذاشتم ؟

    بریم سر موضوع اصلی ،توحید!

    توحید در گذشته برای من خلاصه می‌شد به کتاب دینی !تازه اونم نه درک توحید بلکه حفظ توحید

    وقتی با استاد آشنا شدم و زبان جدید شروع به یادگیری کردم دریچه جدیدی به روم باز شد

    به راستی چرا همه چیز در زندگی من قدرت داشت جز خدا؟

    چرا نظر ایکس و ایگرگ مهم تر از نظر خدا بود برام؟

    چرا از فلانی بیشتر از خدا حساب میبردم؟

    چرا نگران از دست دادن فلانی یا ناراحت شدن بهمانی بودم ،اما خدا جایی در زندگیم نداشت؟

    چرا نظر فلانی راجب من مهمتر از نظر خدا بود؟

    چرا قدرت در دست همه بود جز خدا؟

    تازه دلیل خیلی از احساسات پوچی میفهمم !تازه میفهمم چرا هر چی میدوییدم بیشتر شاکی میشدم

    خب لعنت بر فلانی که باعث شد….

    من چیکارم؟خدا چیکارس؟وقتی ماجرا به بیرون از من منتقل می‌شه معلومه که کنترولی روش ندارم و شاکیم

    الان که قدرت و کم کم دارم از بقیه میگیرم و به صاحب اصلیش بر میگردونم، تازه داره فرمون زندگی به دست خودم برمیگرده

    قشنگی توحید برای من اونجاس که خودش میاد کمکت !یعنی میگه آمدی سراغ خوب کسی،پاشو بریم برات درستش میکنم

    کی فهمیدم؟

    میخواستم یه کاری بکنم که پدرم کلی مقاومت داشت که این کار غلطه

    اما من میخواستم این اتفاق بیفته،الان اون بیشتر از من مشتاق و پیگیر شده که هر جوری هست این کار انجام بشه

    آنقدر که خودم میگم بیخیال بابا جان از من بیشتر عجله داری؟

    یا یه مقاومت دیگه هم بود ،اما بازم من میخواستم انجام بدم و اینبار قاطعانه انجام دادم ،خودبه‌خود مقاومت ها از بین رفت

    قدرت تو ذهن من تو دستای خدا بود ،اگه من و خدا بخوایم یه کاری بکنیم ،بقیه همراه میشن ،نگرانی نیس

    هر چی فکر میکنم کلییییی مثال میاد تو ذهنم که فقط با ایمان و قدرت به خدا نه بنده خدا ،انجام دادم

    خدا خیلی قشنگه واقعا از دوستی باهاش دارم لذت وافی و کافی میبرم

    دستش درد نکنه

    خیلی خوشحالم بابت 77 روز گذشته زندگیم

    استاد عزیزم ازتون بسیار سپاسگزارم

    در پناه خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 47 رای:
  3. -
    رامین خطی گفته:
    مدت عضویت: 1438 روز

    به نام رب رزاقم

    با سلام خدمت استاد عزیزم و مریم بانوی عزیز

    من از سال 97فکر کنم با استاد آشنا شدم و اولین فایلش هم فکر کنم خونه سیمانی استاد رو دیدم که تو بندر عباس بود

    و تقریبا دو سالی میشه که تو سایتم

    ولی از یک ماه مونده به عید امسال با جدیت فایلا و سفر نامه و زندگی در بهشت رو دنبال کردم و هدایت شدم به دوره حل مسائل

    و بعد از تقریبا 7سالی که با قانون آشنا شدم تازه فهمیدم هدف چیه و چجوری باید به اهدافت برسی و دوره حل مسائل بینظیره

    من یه مشکلی تو سن 14 سالگی برام بوجود اومد و همچنان هم باهام هست

    و همش مینداختم گردن خدا که چرا من این همه آدم چرا این مشکل برای من بوجود اومد

    و ربطش میدادم به کم شانسی یا هر موضوعی که ربط داشت به عوامل بیرونی

    و دوره حل مسائل بهم یاد داد که همه مسائل قابل حله و راحت هم حل میشه و حلش تو دل مسئلست

    و شرک هارو کنار گذاشتم تو این موضوع و گفتم هرخیری که میاد به سمتم از طرف خداونده و هر بدی میاد بخاطر افکار و کانون توجه و باورهای خودمه

    و هدف نوشتم و با استفاده از اهرم رنج و لذت فهمیدم که تا الان خودم نخاستم که این مسئله که تقریبا کل زندگیمو تحت الشعاع خودش قرار داد رو حل کنم

    و اهرم رنج و لذت جادو کرد و خانم شایسته عزیز خیلی ساده و شیوا این اهرم رو برای ما توضیح داد و من کامل نوشتم و رنج ها و لذت هارو برای خودم توضیح دادم و الان دقیقا ذهنم لذت حل مسئله رو بلد کرده و من آرام آرام دارم به این هدفم میرسم

    من نوشتم تا اخر برج 6من به هدفم میرسم یعنی روز تولدم

    و واقعا فرق بین توهم زدن و قدم برداشتن رو فهمیدم

    توهم زدن یعنی خونه بشینم فقط فایل گوش بدم فقط تجسم کنم فقط عبارت تاکیدی بگم ولی حرکت نکنم

    قدم برداشتن یعنی همه این موارد بالا به علاوه قدم برداشن و حرکت کردن و شجاع بودن و در عین حال فرمون زندگیتو بدی دست فرمانروا

    و واقعا تکامل میخاد

    تکامل تکامل تکامل

    فاصله زیادی هست از شنیدن قانون و درک کردن و فاصله بیشتری هست بین درک کردن و عمل کردن

    و مهمترین و اصلی ترین چیزی که بعد از درک کردن میتونی عمل کنی

    توحیده

    توحید همه چیزه

    توخود پای در راه بنه هیچ مپرس……..

    و خداروشکر هر چی بیشتر تو سایتم و فایلا و کامنتای بینظیر دوستان رو میخونم شجاعتم بیشتر شده و حس میکنم توحیدی تر شدم چون دیگه حرف مردم برام مهم نیست

    اصلا نمیخام بگم که بقیه برام مهم نیستن من به همه احترام میزارم ولی کاری که فکر میکنم درسته و به پیشرفتم کمک میکنه اونو انجام میدم

    الان احساسم خیلی عالیه ودوست دارم و دعا میکنم که همه دوستانم تو سایت این حال خوب رو در همه حال تجربه کنن

    استاد عزیز تشکر از شما

    شما منو نمیبینی ولی من هر روز دارم میبینمتون صداتونو میشنوم وآموزش های عالیتون رو دریافت میکنم

    و قانون سلامتی هم چند سال منو جوون تر کرد

    خانم شایسته گل خواهر عزیزم شما فوق العاده ای خدا خیرت بده

    در پناه رب رزاق شاد و سالم و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 33 رای:
  4. -
    سید عظیم بساطیان گفته:
    مدت عضویت: 818 روز

    بنام خدای رحمان ، خدای رحیم

    بنام خداوند مینو سرشت

    خداوند عزت ،

    خداوند سبحان، خدای حکیم

    خداوند خورشید

    خداوند کشت، خداوند باران

    خداوند راهی که راستی در اوست.

    بنام خدای نیلوفر ،

    خدای پروین، خداوند پاک بنی آدم

    مرا درک و فهمت کجا ،بایدش

    زبانی ببخشا، که آن آیدش

    خداوند چشم .خدای کثرت، خدای برهان

    الهی به درک و فهم و شناخت نیایی، دمی

    سلام دارم خدمت استاد عزیز م و تمام دوستان خوبم

    استاد این فایلت خیلی منو تکون داد و روز اول سه بار گوشش کردم و تا الان که کامنت رو می نویسم، 6 بار …

    و ساعت ها منو بفکر فرو برد .منی که تا خودم رو شناختم همیشه یادم نمیاد نمازم قضا رفته و اهل روزه گرفتن بودم . ولی درک خوبی نداشتم ازخدا و توحید .

    من هنوز تو اون نقطش موندم. بعضی مواقع میگم ای کاش ای کاش زودتر استاد رو پیدا میکردم…

    یه روز کتاب حدیث رو داشتم میخوندم و کلی حدیث و سخن بزرگان بود .دوستم ازم پرسید چی میخونی گفتم حدیث و سخنان امامان هستش، تو مسجد نشسته بودیم و منم داشتم میخوندم و حدیث بدی و دوباره بعدی…

    دوستم گفت یه چیز بهت میگم بجای اینکه تند تند بخونی و بری حدیث بعد یکی رو بخون و عمل کن …

    البته یکی دو سال از من بزرگتر بود .گفتم یعنی چی گفت یکی شون رو بخون برام تا بهت بگم منم یکی شون رو به صورت تصادفی خوندم براش دقیق یادم نیس کدوم امام بود ولی گفته بود راستگو باشید و دروغ نگید… گفت شما همینو توی زندگیت بکار ببر. آیا ببین می تونی ؟

    خیلی رو حرفش فکر کردم بله درست میگفت…

    دوستان عزیزم اگر همین توحید رو در زندگی مون بکار بگیریم و فقط و فقط به اون تکیه کنیم میدونید چه نتایج بزرگی میگیریم.

    استاد مباحثی که شما دارید میگید. تو هیج جا پیدا نمیشن. شما دارید درس های بزرگی به ما میدید.

    وقت بحث توحید نبود توی فایل . بحث خداوند بزرگ که چه جوری انسان رو آفریده ؟

    مغز انسان چقدر می تونه بزرگ باشه.

    استاد ما به مغز و دستامون خیلی بدهکاریم.

    ما باید خیلی خیلی سپاسگزار اون باشیم .چند روز می خوام یک تصمیم رو بگیرم برای پیشرفت و موفقیتم.

    این فایل خیلی بهم انرژی داد .

    استاد توحید رو به ما فهموندی!!!

    حضرت ابراهیم باور داشت به خدای درونش، و اونو باور کرده بود …

    آتیش براش، گلستان شد .الله اکبر

    چه باوری ، چه باوری …

    منو ببخش استاد قدرت نوشتاریم خوب نیست، خیلی این فایل روم تاثیر گذاشت… خیلی خیلی سبک شدم و آرامش درونی خوبی دارم .چقدر لطیف و سبک شدم …

    الان که با این مباحث آشنا شدم من متوجه شدم خیلی شرک تو وجودم داشتم درسته اهل نماز بودم ولی نه …

    من دنبال دینی ام مرا به خوشبختی و سعادت برسونه…

    حرف های تو وجودم هست نمی تونم بگم و بعضی مواقع میگم خودم میفهمم. و خودم فقط درکش میکنم .

    وقتی باور داشته باشی به الله وبا تمام وجود، دیگه نمی ترسی ، دیگه آرامش داری ، شجاع هستی ، چون اونو داری ؟ و وقتی آرامش داری

    تصمیم درست رو میگیری، و راه درست رو بهت میگه، و هدایت میشی ،

    آیا کسی که حالش خوب نیست و آرامش نداره می تونی با هاش حرف بزنی قطعا نه، شما زمانی می تونی که طرف در آرامش باشه …

    اومدم پولدار بشم. اومدم توی سایت

    شما توحید و خدا پرستی رو به ما یاد دادی؟

    کسی میشه یک ماشین رو درست کنه و بسازه

    بعدش بکه من رانندگی بلد نیستم.

    امکان نداره.

    استاد توحید، یعنی آرامش یعنی حال خوب

    حال خوبم ، حال خوب های بعدی .

    استاد شما توحید رو فهمیدید ؟

    هر چه بیشتر مدارت میره بالاتر و در مدار توحید قرار میگیری، و میدونی اون الله مهربونت هست و تمام قدرت دست اونه …چقدر آرامش میگیری؟

    استاد عزیزم ، جمله ای که از شما تشکر کنم نیست…

    مرسی که ما رو آگاه میکنید . خداوند به شما پاداش بزرگی میده قطعا

    ما هم می تو نیم با نتایج مون استاد رو خوشحال کنیم …

    خداوند بهتون، بهترینها رو بده

    دستتون دارم و

    عاشق همتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
    • -
      زینب مرادی گفته:
      مدت عضویت: 999 روز

      سلام دوست عزیزم چه قشنگ خداوندروبیان کردی .واقعا ای فایل استاد بابقیه فایلاش برام فرق داره.اصلا توحید یه چیزه دیگه س.هنوز نتونستم درس درکش کنم ولی خدامیدونه چق دوسدارم غرق در توحید باشم ،بتونم توهمه چیز خداروببینم بتونم حسش کنم باتمام وجودم عاشقشم عاشق خدایی که دوستای خوبی مثه شما بهم داده که باخوندن کامنتاتون انق خداروبیشتر میفهمم بیشتر درکش میکنم وچیزای خوب یاد میگیرم دوستای که ندیدمشون ولی بینهاییت بهشون نزدیکم.عاشقتونم بینهایت.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        سید عظیم بساطیان گفته:
        مدت عضویت: 818 روز

        بنام الله و به یاد الله

        سلام بر زینب توحیدی

        سلام بر خواهر و جواهر ارزشمند…

        حالتون عالی و متعالی

        وقتی سیر باشی بهترین غذا رو برات بیارن میل نداری و نمی تونی بخوری… جا نداری .

        وقتی لبریز از توحید و عشق خدا باشی دیگه جا برای هیچ چیز نداری …

        توی کامنت قبلی که برام نوشتی خیلی لذت بردم.

        آفرین بر زینب توحیدی

        خدا همه چیزه ، همه کسه، پشتت گرمه، ترس نداری، خدا یه رفیق صادقه، حرفش حرفه، به شرط ایمان

        به شرط پاکی دل …

        هر انسان یک قطره از وجود اونه،

        منه جا مانده از قافله ی عشق،

        من چه حرفی دارم توی این سایت الهی .

        تو جمع این دوستان بی نظیر و فوق العاده.

        من همیشه دنبال دوست خوب میگشتم. براش بگم و حر ف مو متوجه شه…

        چه دوستانی دارم تو این سایت الهی …

        ای فرشته ی عاشق …

        زینب عزیز که،

        قلمت

        نفست

        حرفت

        همش از خداست.

        باورمیشه. یه دوستانی کامنت می نویسن مثل آب زلالن و من چقدر لذت میبرم…چقدر با خودشون راحتن.الله اکبر

        خدا یا شکرت …

        مرسی که برام نوشتی …

        نقطه آبی رو که دریافت کردم خیلی خوشحال شدم

        انشاءالله

        همممههههههه چیزت خدایی باشه.

        منم دوست تون دارم

        و

        عاشقتونم

        انشاءالله در بهترین زمان و مکان شما رو زیارت کنیم …

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    مجتبی ایروانی گفته:
    مدت عضویت: 3551 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربانو سلام به دوستان سایت بزرگ عباسمنش

    من یه زمانی به اینکه الان بازار خرابه ،الام کاهو بازاره،الان ماه محرم هستش و … خیلی عقیده داشتم همیشه بازارم خراب بود و به جایی کشید که ورشکست شدم و بعد از آشنایی با استاد این ذهنیت ها رو عوض کردم و همیشه با خودم تکرار میکردم یا هرکس ازم سوال میکرد بازار چطوره با وجود اینکه بازارم خلوت بود در جواب میگفتم عالیه خدارو شکر و ذهنم و از روی قیمت دلار و … برداشتم و کم کم نتایج عوض شد به جایی رسید که الان هر وقت که همه میگن بازارا خرابه بازارم شلوغ تر میشه .

    در جواب به اینکه چگونه باورها رو جایگزین کردم حقیقتا مجبور بودم و راهی نداشتم چون ورشکست شده بودم و تصمیم گرفتم که آگاهانه جور دیگه حرف بزنم تا نتیجه شو ببینم و میخاستم تست کنم و در جواب اینکه بازار چجوری خودمو عادت دادم که بگم عالیه ،حالت چوره بگم عالیه و این کلمه رو اینقدر تکرار کردم تا کم کم شرایطم عالی شد

    با تشکر از استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  6. -
    هادی و مهسا گفته:
    مدت عضویت: 1813 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و همه دوستان خوبم

    خدارو بینهایت سپاس گذارم به خاطر این کلمات الهی که از زبان استاد عزیزم شنیدم

    استاد جانم اول از همه بابات این فایل عالی و این طبیعت عالی و بی نظیر و این جدیت در گفتارتون ازتون بی نهایت سپاسگذارم

    استاد جانم تقریبا فایلی نبوده که من ازشماگوش کرده باشم و شما از یک باور منفی گفته باشید و من تقریبا نداشته باشم یا در گذشته نشنیده باشم

    و خدا رو شکر ریشه همه اون باورها که میگید پیدا کردم و چیزی نیست جز باور کمبود و فراونی

    خدارو شکر که من چند روزه که دوره کشف قوانین زندگی رو خریدم و شاید یک روز قبل از قیمت گذاری جدید من این دوره رو گرفتم زیاد هم به خودم سخت نگرفتم که حتما باید بخرم گفتم اگر در مدار آگاهی باشم میخرمش این همه به خاطر این بود که من با خودم گفته بودم اگر پول به دستم رسید میخرم و خدارو شکر خریدم البته این هم به خاطر

    همین باور به فراوانی که چند وقته دارم روش کار میکنم از چندین جا به من سود رسیده و از جاهای که اصلا فکرشون نمیکنم ادمهای سر راهم قرار میگیرن که بهم سود میرسونن

    اما اگر بخوام در مورد سوال چیزی بگم اینکه من باور کمبود داشتم و کمبودهای بیشتر وارد زندگیم می‌شود

    ولی از زمانی روش کار میکنم تقریبا 1ماهی هست شاید بالای 30میلیون سود داشتم نه درآمدم سود که از جاهای دیگه و از ادمهای دیگه نسیبم شده

    و خدارو شکر میکنم که استادی چون شما دارم

    باز هم بینهایت ازتون سپاسگذارم

    عاشقونم و امیدوارم یک روز برسه که بغلتون کنم ️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  7. -
    امیر عزیزی گفته:
    مدت عضویت: 1331 روز

    سلام و عرض ادب خدمت استادِتمام و

    تمامی دوستان و عزیزانم …

    اینو خدمت دوستان عزیزم عرض میکنم و الی استاد خودشون تسلط کافی بر دانش ذهن دارند …

    در پیام دیگه ای گفته بودم که بعنوان یک دانشجوی روانشناسی :

    این دهها سال است که به اثبات رسیده که ژن تحت تاثیر محیط است و چیزی بنام قربانی در دنیا وجود ندارد …

    تنها راه تحقیقات برروی ژن ، از طریق مطالعه برروی دوقلوهاست و نکته جالب این موضوعی که استاد فرمودن اینه که :

    چیزیکه دوست استاد گفتن همانند اینه که یک آیه رو بدون آیه های قبل و بعدش و چشم بسته بپذیری …!!!

    در تمامی تحقیقات آزمایشگاهی روانشناسی و روانشناختی به نکات مهمی اشاره میشه و از جمله اون نکات اینه که :

    1. نتایج آزمایشات قابل تعمیم برای کل جامعه نیست پس قطعی نیستند (حتی در انتخابهای تصادفی).

    2. نتایج هر ساله و باتوجه به شرایط جوامع و طبیعت و محیطی ، متفاوت از سالهای قبل هستند ، پس قطعی نیستند.

    ولی برخی دوستان فقط یک جمله از یک تحقیق رو میخونن و همون رو بدون هیچ درک و دانشی به بقیه انتقال میدن …!!!

    .

    در مورد تحقیقات دوقلوها ، یکسری نتایج ثابت وجود دارند و یکی از این نتایج اینه که :

    وقتی برروی دوقلوهای همسان که در خانواده های متفاوتی رشد کردن تحقیقاتی انجام دادن مشخص شد که :

    بیش از 80 درصد رفتارهای جسمی و روانی آنها تحت تاثیر محیط بوده و کمتر از 20 تا 30 درصد تحت تاثیر ژن بوده …

    .

    در نهایت تمامی تحقیقات آزمایشی میدانی ، قابلیت تعمیم به کل افراد جامعه رو ندارند و این جمله رو در آخر تمامی تحقیقات مستند قید میکنن …

    و این چیزیکه اون دوست عزیز گفتن ، مربوط به نتایج تحقیقات مربوط به بیش از 50 تا 70 سال پیشه و این نوع تحقیقات در این دوره هیچ ارزش سندی ندارند و فاقد اعتبار بوده و تنها برای بازخورد بیشتر بازدید کنندگان میباشد.

    استاد عزیزم … ممنونم که هستین و هروقت که شما رو می بینم ژن جدیدی از استقامت و پایداری در مسیر درست در من شکل میگیره …

    بی نهایت قدردان شما هستم …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  8. -
    علی برزگر گفته:
    مدت عضویت: 1031 روز

    سَلَامٌ عَلَىٰ إِبْرَاهِیمَ (سوره مبارکه صافات آیه 109)

    سلام و تحیّت خدا بر ابراهیم باد

    سلام بر استاد توحیدی که واقعا باید افتخار کرد به این استاد بابت

    کلام فوق العاده زیبا و احساسیش

    سلام بر خانم شایسته قدرتمند

    و سلام به آقا ابراهیم عزیز و همه دوستان گلم

    داداش چیکار کردی با این فایل

    اون لحظه که گفتید واسه لب تون مشکل پیش اومده بود نمیتونستید

    به درستی خمیازه بکشید و شکر گذار خدا باشید گریه کردم به حال خودم که چرا شکر گذار این خمیازه نبودم تا امروز بخدا گریه کردم اگه بدونید کجام باور نمیکنید گریه کردم

    همین الان شنبه 24 تیر ماه تو عروسی هستم همه دارن خوشحالی میکنن من نشستم ب حال خودم گربه میکنم چرا بلد نیستم نعمت هام و بزرگ کنم و شکر گذاری واقعی و انجام بدم بخدا من باختم من درس شکرگذاری و بدجور صفر شدم

    خیلی اوضاع خرابه دوستانی که شکر گزاری و بلدن خوش ب سعادت تون

    دمتون گرم توروخدا به منم راهشو نشون بدید

    استاد جان الان تو عروسی هستم

    اما بخدا قسم داشتم راه شرک و میرفتم یهو هدایت شدم به کامنت آقا ابراهیم

    استاد داماد امشب ما یه پسر 18 ساله است اما وضعیت مالی پدرش که دوست منه خییلی خوبه

    به داماد خونه خریده بهش ماشین خریده بهش کار و زندگی داده

    من یه ساعت پیش داشتم میگفتم

    آره دیگه باباش بهش داده خودش چی داره باباش نبود مگه میتونس ازدواج کنه و از این حرفا که خداوکیلی ناخودآگاه اومد تو ذهنم

    اما استاد پدر ما 16 سال هست که ساکن بهشت هستند من واسه خودم خونه خریدم ماشین خریدم ازدواج کردم عروسی گرفتم و هزار مورد دیگه

    یهو یادم اومد دیدم وای خدا پدر هم نباشه خدا که هست مگه واسه تو این همه کار بزرگ نکرد علی تو چقد ناشکری چرا قدرت و میدی به غیر خدا همون لحظه شرمنده شدم

    خداشاهده یه احساسی بهم گفت بیاد سایت استاد کامنت برتر این فایل و بخون

    همه ی این اتفاق ها تو 5 دقیقه افتاد اونم تو عروسی

    تا بهم بگه علی جان شرک داشتی

    به خدا فقط زبانی میگفتی تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری می‌جویم

    آره حاجی ما خیییییلی اوضامون خرابه اما خداروشکر الان که بهم یه

    نشانه ای داد که علی آقا پاشنه آشیل تو شرکه وسلام برو این و درست کن بقیه خودش درست میشه یاد توحید های 5 و6 افتادم

    که استاد گفتید شما انسان توحیدی باشید خدا خودش ماشین و زندگی و پول و خود ب خود درست میکنه

    اما من اون موقع متوجه نشدم

    بعد از چند سال این فایل توحیدی شما منو روشن کرد فقط روی توحید و ایمان کار کنم

    استاد جان این سایت کامنت هاش

    زندگی عوض میکنه چه برسه به فایل های شما عمل کنیم اون موقع کن فیکون میکنه دمت گرم بابت این محفل توحیدی که واسمون قرار دادی دمت گرم استاد جان آرزوی بهترین هارو دارم واستون

    کامنتم و مثل همیشه با یه آیه قرآن که در مورد شرک و توحید است تمام میکنم

    سوره مبارک یونس آیه 104 الی 107

    بگو: «اى مردم! اگر در عقیده من شک دارید، من آنهائى را که جز خدا مى پرستید، نمى پرستم! تنها خداوندى را پرستش مى کنم که شما را مى میراند! و من مأمورم که از مؤمنان باشم!

    105 ـ و (به من دستور داده شده که:) روى خود را به آئینى متوجه ساز که از هر گونه شرک، خالى است; و از مشرکان مباش!

    106 ـ و جز خدا، چیزى را که نه سودى به تو مى رساند و نه زیانى، مخوان! که اگر چنین کنى، از ستمکاران خواهى بود!

    107 ـ و اگر خداوند، (براى امتحان یا کیفر گناه،) زیانى به تو رساند، هیچ کس جز او آن را بر طرف نمى سازد; و اگر اراده خیرى براى تو کند، هیچ کس مانع فضل او نخواهد شد! آن را به هر کس از بندگانش بخواهد مى رساند; و او آمرزنده و مهربان است

    از همه دوستان این سایت الهی تشکر میکنم هرجا هستید شاد و سبز و ثروتمند باشید…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
  9. -
    مریم روشندلی گفته:
    مدت عضویت: 2073 روز

    بنام خدای بخشنده ی مهربان

    سلااااااام استاد، این فایلتون بهترین چیزی بود که من میتونستم بشنوم، من کل نابودی زندگیم به علت همین موضوعی هست که شما بیان کردید و به خوبی بازش کردید. من یک عمر با منطقی دونستن ضعف هام و ربط دادن ناتوانیم و ضعیف بودنم به ژنتیک و بدنم و غیر قابل درمان بودنش ربط دادم. من همیشه میخواستم عالی تلاش کنم روزی 18 ساعت تمرکزی تلاش کنم، ولی باور داشتم که من آدم ذاتا کم انرژی ای هستم، باور من اینه که من همش خوابم میاد، من نمیتونم زیاد مطالعه کنم، وقتی یکم مطالعه میکنم همش خوابم میگیره، وقتی یکم خونه رو مرتب میکنم و کار میکنم و بیرون میرم، خسته میشم و خوابم میاد، اگه یکم غذا بخورم، یکم برم مهمونی، یکم برم باشگاه و.. کل انرژیم تموم میشه، من باور دارم که ناتوانم، نمیتونم درس بخونم، نمیتونم تمرکز کنم، نمیتونم پیشرفت کنم چون بدنم ضعیف و کم انرژی هست. هر قدر هم غذای مقوی میخورم پر انرژی نمیشم. اصلا ذاتا سطح انرژی من بسیار پایین تر از دیگران هست و من مدام نیاز دارم بخوابم و چندین ساعت استراحت کنم. متاسفانه من باور دارم که من ذاتا آدم افسرده ای هستم. چون همه چیزی برای من برای چند ثانیه جذابیت داره، بعدش برام مسخره میشه، میگم خوب تلاش کنم بدستش بیارم که چی!.. اصلا ارزشِ هر چیزِ با ارزشی رو لگدمال میکنم. من ذاتا آدم عبوس و غمگینی هستم. من استعدا فوق العاده ای تو غمیگین شدن و غمگین ماندن دارم. من ناتوانم هیچ کاری از دستم بر نمیاد. چون توی تماااام طول عمرم نتونستم موفق بشم، نتونستم خواب آلودگیمو کنار بزارم، چون تمام طول عمرم، همش خسته و ناتوان و بی جون بودم، و خستگی و غم از چهرم مشخص بود. من ذاتا شاد نیستم، پر انرژی نیستم، پر هیجان نیستم، من میخوام نجات پیدا کنم، میخوام همه ی اینا رو برعکس کنم،میخوام برعکس این بشم. چیکار کنم؟؟؟. استاد من این فایلتون رو هزار بار گوش خواهم داد، چون دقیقا زدین تو خال. این ذاتی بودن غم و ناراحتی و کم انرژی بودن و ناتوان بودن و خوآب آلو بودنم، منو نابود کرده، میخوام حتی اگه کم انرژی بودنو ضعف بدنیم واقعیت هم داشته باشه، میخوام برعکسش باشم. استاد بازم از مثل این فایل بزارین. خیلی خیلی ممنونم. در پناه خدا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  10. -
    ناهيد بشكار گفته:
    مدت عضویت: 2153 روز

    به نام او که هر چه دارم از آن اوست

    سلام به استاد موحدم که زیباترین درسها را یادمان میدهد

    درسهایی که زندگیمان را دگرگون میکند

    سلام به دوستان همفرکانسی ام

    آخرین تجربه ای که در این مورد قدرت ندادن به عوامل بیرونی دارم ، این بود که هرسال بهار که میشد من دچار گرفتگی بینی و آبریزش بینی شدید میشدم و کل بهار من به این صورت بود و این توی ذهنم بود که حساسیت فصلی این مسئله رو برام بوجود میاره

    و امسال نشستم بهش دقیق فکر کردم گفتم چرا به حساسیت فصلی قدرت میدم ؟ مگر نه اینکه باور دارم بدن من از هر عامل بیرونی قویتره اگر از ویروسها و میکروبها قویتره پس از حساسیت فصلی هم قویتره و این موضوع نباید روی تنفس من تاثیر بگذاره

    و دقیقا این باور رو سه ماه نوشتم و بطور معجزه آسایی امسال بهار من راحت و آرام بودم و اصلا درگیرش نشدم

    در صورتیکه سالهای قبل طوری درگیر بودم که شبها از به شدت احساس خفگی داشتم و چند بار از خواب بیدار میشدم با حال بد

    این آخرین تجربه ی من بود از قدرت ندادن به عوامل بیرونی

    خدای مهربانم را شکر میکنم که در مسیر درست هستم و روی خودم کار میکنم برای بهتر شدن

    استاد قشنگم عاشقانه دوستت دارم و همیشه و همیشه سپاسگزار شما هستم

    دوستان هم فرکانسی ام ممنونم که کامنت منو مطالعه کردین .

    در پناه خدای بزرگ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای: