اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خواستم تجربه خودمو در مورد این فایل و موضوع بیان کنم
به محض اینکه این فایل و گوش دادم یاد این تجربه افتادم
همه خانم ها میدونن که دوران عادت ماهیانه همراهه با یه سری علائم و درد ها، تو یه سری ها همراهه با دل دردها و کمردردهای شدید که منم جز این دسته بودم، باور کنید از چند روز قبلش این درد ها شروع میشد و تا چند روز بعدش همچنان ادامه داشت
یادمه چند بار شنیدم یه سری ها میگفتن قبل پریودی جوش میزنن یا سیستم ایمنی شون ضعیف میشه و سرما میخورن یا دهنشون آفت میزنه
تا قبل شنیدن این حرفا من اصلا این علائم و نداشتم ولی باورتون نمیشه کم کم منم این علائم تو خودم دیدم با خودم میگفتم لابد تا قبل این من توجه نمیکردم به این مسائل حتما از همون اولش در منم بوده.غافل از اینکه من چون باور کرده بودم این صحبت هارو ،تو زندگیم نمود پیدا کرده بود.
الان دو ماهه این باور و در خودم ساختم که پریودی یه سیکل طبیعی بدنه که در کمال آرامش و سلامتی طی میشه چون سیستم بدن من به لطف خدای خوبم کاملا قوی و سالم و هوشمنده و بهش ایمان دارم.میدونم که باور میکنید من از همون ماه اول تاثیرشو دیدم و دیگه از اون درد ها و علائم خبری نیس چون من دیگه بهشون قدرت ندادم و باورشون نکردم.
این جدیدترین تجربه ای بود که از این فایل به ذهنم اومد و به اشتراک گذاشتم.
یه تجربه ی دیگه هم که داشتم این بود که چند وقت پیش دچار گلودرد شدم
اگه قبل این آگاهی ها بود سریع خودمو میبستم به آنتی بیوتیک ک جلوشو بگیرم تا بدتر نشده و از پا درنیاورده منو.
با هر بار آب دهنی که قورت میدادم و اذیتم میکرد این باور و تکرار میکردم که: گلومو به قدرت اراده پروردگارم سپردم، اراده خدا بر سلامتی کامل گلومه
فرداش که بیدار شدم خیلی کمتر شده بود گلودردم و تا شب کاملا خوب شد.بدون اینکه دارویی بخورم یا چیزی مصرف کنم.
یا توی دوران پاندمیک ،اون اوایل که خیلی شیوع سریع و وحشتناکی داشت و ربع و وحشت زیادی هم ایجاد کرده بود، تست های تشخیصی سرمی این بیماری رو من انجام میدادم.اون موقع با استاد آشنا نبودم و چیزی از باور نمی دونستم
یه چیزهایی درمورد جملات تاکیدی خونده بودم و یه جمله ساخته بودم که بهم قوت بده و آرامش داشته باشم.
جمله این بود: من با نور الهی پروردگارم احاطه شده ام و هیچ ویروس و بیماری نمیتونه ازش عبور کنه
حین کار مدام تکرار میکردم و ترسو نگرانیم کمتر میشد.
حتی یک بار هم دچار این بیماری نشدم درحالی که مدام با نمونه های مستقیم بیمارا در تماس بودم، درحالی که مادرم هم مبتلا شد.
سپاسگذار خدای مهربونم هستم که صبح جمعه رو با این اهنگ وصحنه زیبای پارادایس واین فایل خیلی ارزشمند شروع کردم
سلام بر استاد عزیز وخانم شایسته ودوستان همراه
اینقدر این فایل برای من اصل وارزشمند بود تصمیم گرفتم یک بار دیگر نکات این فایل رو برای خودم ودوستان یاداوری کنم.
شرک به چه معناست؟نقطه مقابل توحید هست به معنای قدرت دادن به عوامل بیرونیست.اگر به هرچی توی ذهنت قدرت دادی وخوش بختی رو به اون گره زدی اون شرکه به رئیست،به مافوقت،به دولت به ژنتیک.
اگر توی گوشه ی ذهنت یه عامل بیرونی را قراربدهی که این توانایی دارد شرایط را برای من رقم بزند در زمانی که شرایط سخت میشود مغزت اون عامل را پیدا میکند ومیگوید دلیل این بدبختیم این عامل هست.
استاد سعی کرده درزندگی ببیندچه باوری چه نوع فکری بهش کمک میکندنه اینکه دانشمندان چی میگویند چون هرروز اظهارنظر دانشمندان عوض میشود.اینکه بپذیریم شادی ما به ژنتیک ربط داره وقتی که نتونیم ایجاد کنیم میگیم من که تلاشم رو کردم تقصیر ژنتیکه
مغز شما همیشه دنبال اینه که من مشکلی ندارم بقیه مشکل دارند.استاد ژنتیک بودن چاقی رو سالها پذیرفته بود برای همون نتیجه اش مشخص بود.و وقتی این باور رو ایجاد کرد که ژنتیک مقصر نیست من عاملم به اندام دلخواه رسید.وقتی که مغز اینجوری کارمیکند نباید اجازه بدهیم باوری را بسازیم که قدرت را از وجود تو بگیرد اگر عامل بیرونی را بپذیری اون وقت که شرایط سخت میشود تو حرکت نمیکنی دنبال پیدا کردن ایرادات نمیری.
اگر هر چی رو باور کنی تجربه میکنی ووقتی تجربه کردی بیشتر باور میکنی.
حتی وقتی بگویی ژنتیک 1درصد تاثیر دارد مغز تو وقتی به مشکل برمیخوری 1درصد رو 300درصد میکنه به خاطر همین باید خیلی مواظب باشیم چه چیزی راباور میکنیم ومیپذیریم.جهان داره به باور ها وفرکانسهای من پاسخ میدهد وبه شکل اتفاقات وافراد وارد زندگی من میکند.چیزی که تجربه میکنیم آینه تمام نمای باورهای ماست حالا که اینطوری هست بیام ببینم چه چیزی را دارم همون طوری میپذیرم.
هر وقت با تحقیقات دانشمندان روبرو شدی فکر کن که این نتیجه بهت کمک میکند که باورش کنی.همون چیزی که باور کنی اتفاق می افتد چرا قدرت را از خدا میگیرم وبه غیر خدا میدهیم به همین دلیل هست که در قران گفته شده شرک گناهی هست که بخشیده نمیشود اگر فکر میکنی که یه عامل بیرونی در زندگی ات تاثیر دارد تو درست فکر میکنی.باید در عمل در لایه های زیرین مغزم اینها رابسازم ونتایج نشان میدهد که من چقدر باور کردم.استاد در امریکا فقط خوبی ومحبت وارامش دیده وبا ادمهایی روبرو شده که با باورهاش هماهنگ بوده در صورتی که بقیه از شرایط امریکا ناراضی بودند ومیگفتن امنیت نداره .
واووو چه تصاویر نابی ، از خواب بیدار میشی با دیدن این مناظر زیبا و پرادایس و این بهشت کوچک قشنگ مان مگه میشه انرژی ات چند صد برابر نشه ، خدایا شکرت .
با دیدن استاد جنتل من و خوشتیپ مگه میشه کیف نکنی خدایا شکرت.
شرک نقطه مقابل توحید…
استاد بعضی وقت ها نیازه که با تندی و محکم صحبت کنی که این ذهن چموش ما حساب کار دستش بیاد که همه چیز توحیده.
چقدر با این جمله ارتباط برقرار میکنم که کاری به تحقیقات دانشمندان نداشته باشیم ، دانشمندان ممکنه یه تحقیقاتی داشته باشند و به یک نتیجه ای برسن و چند وقت دیگه که تحقیقات بیشتری انجام بشه ممکنه چیز دیگه ای بگن ، مهم این که من چه چیزی را باور می کنم.
من در سیستم بهداشت و درمان کشور مشغول کارم تا دو سال پیش پروتکل ها برای بارداری این بود که سن بارداری ایمن برای خانم ها حداکثر 35 سال هست و بعد از 35 سالگی اگر خانمی باردار بشه ریسک زیادی داره هم برای مادر و هم برای بچه ولی شاید باور نکنید الان پروتکل جدید آمده سن ایمن بارداری برای مادر و فرزند از 15 سالگی تا 54 سالگی هست و کلی فکت و دلیل و مثال هم بود که مثلا تعداد بارداری زنان بالای45 در آمریکا در 5 سال گذشته 10 برابر شده و …
خیلی دوست داریم که همه چیز را به عوامل بیرونی ربط بدیم و شاید خیلی شدید تر ذهن دنبال دلیل هایی میگرده و آنها را بولد میکنه که نمیشه و کار سخته و…
الان فصل مالیات بر درآمد در ایران هست و هر جا میری ملت می نالن از اینکه چقدر مالیات زیاد آمده و کلی آیه یئس که نمیشه تو ایران کار کرد ،
این موضوع مالیات مرا کنجکاو کرد که یه تحقیقی داشته باشم که قضیه چیه و بر چه مبنای مالیات میاد که خلیا می نالن .
یه روز رفتم یک سوپر مارکتی و پول نقد لازم داشتم ، گفتم فلانی اگه داری 100 هزار تومان پول نقد بده که من کارت می کشم که شروع کرد به نالیدن که آره نمیشه 100 میلون برام مالیات آمده و از این حرفها ، گفتم مالیات بر چه مبنای مگه میاد که همه مینالن گفت شما هر چقدر تراکنش داشته باشی 20 درصد حساب می کنه سود کردی و از این 20 درصد سود 8 درصد مالیات میگیرن البته برای سوپر مارکت ها و این موضوع سرنخی شد که برم حساب کتاب کنم که قضیه چیه ، طبق تحقیق من این شخصی که 100 میلیون براش مالیات آمده ، شش میلیارد و دویست و پنجاه میلیون تومان تراکنش داشته و از از این مبلغ ، یک میلیارد و دویست و پنجاه میلیون سودش بوده با معیار 20 درصد و 8 درصد این مقدار شده 100 میلون تومان . یعنی اگر کل تراکنش را حساب کنیم این شخص 1/6 درصد مالیات داده.
حالا شما حساب کن چقدر آدم هست که بخاطر همین حرفها که فلان قدر باید مالیات بدی بیزینس را شروع نمیکنن ، چه اشکال داره من ماهی 300 میلون تومان مالیات بدم در عوض بیش از 18 میلیارد تراکنش داشته باشم.
حالا جالبترش هم اینه که دیگرانی که بیزنسی ندارن این حرفها را بیشتر تکرار می کنن و همین باعث میشه که هیچ حرکتی نکنن و این قدرت دادن به عوامل بیرونی و شرک هست.
خدا را شکر می کنم بخاطر وجود استاد عزیزم و آگاهی های نابی که در اختیارمان قرار میده که به نظر من این نقطه ها همان رمز و رازی هستن که همه مان دنبالش هستیم اینکه هیچ عواملی بیرون از ما نیست و همه چیز برمیگرده به باورهای ما و اگر حرفی را شنیدیم و آن را باور کردیم جهان هم همانطور با ما رفتار میکنه.
راستی الان به مدت عضویتم نگاه کردم 1000 روز شده ، به خودم تبریک میگم ، پسر 1000 روز شد در این مسیر توحیدی ماندن خدایا شکرت.
این کامنت شما برای من بود که از دوتا شرک درذهنم آگاه بشم .
من از شما بی نهایت سپاسگزارم.
اولین شرک من قدرت دادن به حرفهای پزشک زنان وزایمان بود که 5ساله منو نازا معرفی کردند وگفتند من زود یائسه شدم ومنم بخاطر همین باور دیگه باوجود علاقه به مادر شدن پذیرفتم دیگه مادر نمیشم.
وبارها مشرک شدنم را فراموش کردم واز خدا گلایه کردم که چرا انقده زود من یائسه شدم واز نعمت مادر شدن محروم شدم .
در حالیکه زنانی را مشاهده میکردم که در سن 50 سالگی بارداری سلامتی رو تجربه کردند.
وهمین موضوع که پس چرا من در 38 سالگی باید یائسه شوم خیلی منو اذیت میکرد.
من با استفاده از دارو یکسال ونیم قاعدگی منظمی داشتم والان دوماهه که دوباره قطع شده ودیگه پیش پزشکم نرفتم چون خیلی ناامید شدم.وچند روز بود که این موضوع رو بالا پایین میکردم که اصلا چرا باید پرید من به این زودی قطع بشه وهیچ جوابی پیدا نمیکردم.
الان متوجه شدم بخاطر باوری هست که پزشک به من القا کرد .
خانم تو داری یائسه میشی.
تخمکها ضعیف شدن .
ودیگه نمیتونی مادر بشی.
البته خداروشکر من فرزند دارم ولی خیلی دلم میخواست یکی دیگه هم بیارم .
ولی مشرک شدم .
فراموش کردم مکانیزم طبیعی بدن رو که خداوند خلق کرده.
فراموش کردم بدن من خودش شفاخانه وداروخانست.
واین کامنت شما با سوالات چندروز اخیرم برای من نشانه ی محکم وواضحی بود که نپذیرم چیزی که پزشک میگه .
به قدرت خداوند مومن بشوم .
وباور کنم که من تا 120 سالگی در سلامتی ونشاط کامل زندگی میکنم ودوباره میتوانم مادر بشوم وفرزندان سلامتی را بدنیا بیاورم .
سن وسال وبیماری ونقص همگی از باورهای شرک الودست که از جامعه وگذشتگان به ما رسیده .
وموضوع دیگری که شما دوست عزیز برای من نوشتین مالیات بود.
درسال گذشته رقم مالیات ما 360 ملیون تومان بود .
من خیلی اولش از این موضوع جا خوردم واحساسم بد شد که دولت داره پول زور میگیره .
دیگه به هیچ کس پول نقد ندادم.
وکلی نگران شدم که ما بخش بزرگی از درامدمون رو داریم میدیم به دولت.
این داستان شده بود نقل ونبات جامعه ی کاسبین.
اما من قانون رو میدونستم .
وتونستم خودم رو از بدنه ی جامعه جدا کنم .
خداروشکر که الانم با کامنت شما قلبم اروم گرفت چون باورم بنیادین در مورد مالیات تغییر کرد.
دوست خوبم جهانگیر عزیز برای شما آرزوی سعادت وخوشبختی دارم.
هم اسم دخترم هستید و چقدر این اسم را دوست دارم ، دخترم لیلا الان دانشجویی رشته مامایی هست.
ان شاءالله که با باور سازی که انجام میدید بزودی صاحب فرزندی سالم و صالح باشید.
خوشحالم که پیامم برایتان مفید بود
در مورد مالیات اینقدر دیدگاه و باور جامعه محدود کننده هست که من تصمیم گرفتن در این مورد دیگه به کسی چیزی نگم ،
همین موضوع را چند بار در جمع های که می نالیدن از مالیات مطرح کردم ، فکر می کنید چه جواب دادن ، اصلاً این مالیات اگه صرف کشور ما میشد مشکل نداشتیم ، این به فلان کشور و فلان کشور میره و…
که من همانجا به خودم گفتم ببین باورهای محدود کننده چه کرده با ملت و دیگه تصمیم گرفتم دباره این چیزها با کسی صحبت نکنم و سعی نکنم کسی را قانع کنم ،
راستش این مورد هم یکی از نشتی های انرژی بود که جدیداً پیدا کردم و دیگه به خودم قول دادم اگه چیزی را درک کردم با کسی بحث و تبادل نکنم فقط با بچه های سایت اگه لازم بود برای باور سازی بیشتر مطرح کنم.
خدا را شکر هر چه بیشتر می گذره در این مسیر انگار تکامل مان بیشتر طی میشه و قانون را بهتر درک می کنیم.
ممنونم بابت آگاهی هایی ک در اختیار ما قرار دادید و من ک لذت بردم
واقعا من نمیدونستم جریان این مالیات دادن رو
و اینکه خانوما از سن 35سالگی ب بعد نمیتونن بارداری رو تجربه کنن بله این باور لز بچگی من ب خوردمون داده میشد
و خیلیا این باور و دارن ک داره سنشون میره بالا نتونستن ی ازدواج خوبی رو تجربه کنن و ریشه ی این موضوع برگیرده ب اینکه دیگه نمیتونن باردار بشن و دیگه نمیتونن لذت مادر شدن رو تجربه کنن و این باور محدود و خود منم دادم اینکه داره سنم میره بالا و نتونستم اون ازدواج دلخواهم رو داشته باشم
و الان این کامنت شما ب من این باور و داد ک میتونم هر زمان ازدواج خوبی داشته باشم و میتونم در زمان مناسبش هم بارداری راحتی رو تجربه کنم
بازم ممنون آقا جهانگیر عزیز ک این کامنت آگاهی بخش رو برای ما نوشتید تشکر فراوان
خدا رو شکر بابت وجود پر مهرتون که برام یک دنیا ارزش داره
استاد عزیز واقعا موضوع شرک چیزیه که آدم هرچقدر تو وجودش میگرده یه نشونه هایی ازش پیدا میکنه
من چند سال پیش یه رشته ی هنری جدید رو شروع کردم که کاملا بی ربط بود به تحصیلاتم
اوایل واقعا بی تجربه بودم و خرابکاری زیاد داشتم
اون زمان استادی داشتیم که توی ایران در مورد این رشته حرف اول رو میزد و دائما از همه میشنیدم که این رشته یه مافیا داره و هرکسی نمیتونه وارد بازار کارش بشه…خیلی سخته…حتما باید آشنا و پارتی داشته باشی و همه ی بچه ها سعی شون این بود که به قول خودشون به یه استادی لینک بشن و اینجوری بتونن به جایی برسن
من اون موقع شما رو نمیشناختم استاد ولی کلا چیزی توی وجودم بوده و هست که حالم بد میشه بخوام به کسی باج بدم یا سر خم کنم جلوی کسی تا یه نفعی ازش بهم برسه ولی تحت تاثیر آدمایی که سالها توی این کار بودن و به جایی نرسیده بودن منم که تازه کار بودم یه ترسی توی دلم بود
گذشت و من مدتها با همون استاد درجه یک که چقدر ازشون یاد گرفتم کار کردم و بیشتر به کار مسلط شدم و جایی که حس کردم دیگه بلدم خواستم از ایشون جدا شم
استاد اونجا بود که شرک واقعی رو به چشم دیدم
هرکسی بهم میرسید با پوزخند میگفت الآن دیگه فکر کردی به جایی رسیدی؟…اینجا نیای میخوای چیکار کنی؟فکر کردی کی هستی؟
دروغ چرا خیلی خیلی به سختی خودمو از اونجا کشیدم بیرون چون حس کردم بدجوری وابسته شدم و حس میکردم خودم به تنهایی ناتوانم
خلاصه اومدم و خودم شروع کردم
اوایل واقعا فکر کردم اشتباه کردم و از بقیه عقب افتادم و نمیتونم پیشرفت کنم ولی هرطوری بود به مسیر ادامه دادم ولی نتیجه ی خاصی نمیومد
چون از نظر روحی آنچنان میزون نبودم و به شدت درگیر مریضی های پشت سرهم و طولانی بودم که به قول شما باور کرده بودم ژنتیکمه و من کلا از بچگی ضعیف بودم و چند وقت یه بار مریض شدن طبیعیه.مریضی هایی که الآن هیچ خبری ازشون نیست!!
خلاصه گذشت و توی دوران پندمیک با مباحث قانون جذب آشنا شدم و چند ماه بعدش با شما استاد عزیزم شروع کردم به کار کردن
و همه چیز عوض شد
خیلی زیاد پیشرفت کردم و با بهترینهای اون حوزه کار کردم و میکنم
الآن همونایی که مسخره میکردن دنبال اینن که براشون سفارش کار جور کنم
و هرچند وقت یه بار مسیج میزنن سوالاشونو از من میپرسن
و چقدر خوشحال و راضیم که مستقل شدم و تکیه م به خداست نه به استادی که اگه حس کنم با من خوب نیست تنم بلرزه و فکر کنم بدبخت شدم
و الآنم حس میکنم نوبت یه مرحله ی جدیده
حالام انگار به این کارفرماها وابسته شدم و فکر میکنم روزیم دست این آدماست و اگه چیزی بگم که خوششون نیاد دیگه با من کار نمیکنن
شده واقعا دلم نمیخواسته و توان کار رو نداشتم ولی جرات نکردم کارشونو رد کنم چون ترسیدم که نکنه دیگه سفارش کار ندن…نکنه ناراحت بشن
شده کار واجب خودمو بی خیال شدم.کاری که واقعا انجامش مهم بوده و باید واسه خودم ارزش قائل میشدم ولی گذاشتم کنار تا سفارش انجام بدم
و الآن میفهمم که دوباره مشرک شدم
من پیشرفت کردم و دیگه دلم نمیخواد با آدمای قدیم و با اون دستمزدهای قدیم کار کنم و میدونم لیاقت کار من بیشتر از ایناست ولی میترسم دستمو از دست قدیمی ها بکشم بیرون
میترسم دنیای بیرون از این سفارش دهنده ها بیابون بی آب و علفی باشه و باعث بشه من بیکار بمونم.منم که وحشت دارم از بیکاری
ولی درک میکنم که دوباره زمان تغییر رسیده
به قول شما حالا که همه چی خوبه باید تغییر کرد
دنیای قدیم دیگه برام تکراری شده و دوست دارم یه دنیای جدید رو تجربه کنم
خواسته ی من کار کردن بدون کارفرماست
دوست دارم ایده های خودمو اجرا کنم و با عشق و بدون دلهره و نگرانی کار کنم
دوست دارم درآمدم با زحمت و وقتی که برای کارم میذارم هماهنگ باشه
دیگه دلم نمیخواد اسیر کارفرما و خواسته های عجیبش باشم که باعث بشه دیگه کارمو دوست نداشته باشم
اولین قدم رو دیروز برداشتم
کار جدیدم رو قبول نکردم و بهشون گفتم وقت ندارم کار کنم
چون واقعا وقت ندارم و شبانه روزی روی فایلها کار میکنم
چون توی این برهه از زندگیم روابط برام مهمتر شده
دیگه نمیخوام از کار کردن روی خودم برای رسیدن به رابطه ی رویاییم فرار کنم
میخوام با خودم و هر باور کج و کوله ای که سالهاست منو توی روابط اندر خم یه کوچه گذاشته روبرو بشم و دوباره به کار و موفقیت مالی پناه نبرم
هرچند مطمئنم این کار کردن روی روابط و نتیجه گرفتن بسیار بسیار زیاد روی کارم هم موثره
چون من مدتهاست کار میکنم که از فکر ازدواج فرار کنم و کاملا مشخصه تمرکز خوب و کاملی روی کار ندارم
هرچند نتایجم از خیلی ها بیشتره ولی اون چیزی که منو راضی کنه نیست
پیش به سوی رابطه ی رویایی و ورود به مرحله ی جدید زندگیم که جدا شدن از کارفرماست و مستقل کار کردن
چون آزادی از همه چیز توی دنیا مهمتر و جذابتره
و من دیگه نمیخوام اسیر سفارش دهنده باشم و ایده های فرد دیگه ای رو اجرا کنم
چون روزی من دست کسی نیست جز “خدا”
* و هیچ جنبنده ای در زمین نیست مگر اینکه روزیِ او برخداست،و او قرارگاه واقعی و جایگاه موقت آنان را میداند؛ همه در کتابی روشن ثبت است.(هود/6)
فقط میتونم بگم سرشاراز ایمان ولذت شدم باگوش دادن به این فایل فوق العاده کلا هروقت از توحیدحرف میزنید مو روبدنم سیخ میشه فایل فقط روی خداحساب کن که چندسال قبل روی سایت گذاشتید که محشره وهروقت شرک میادسراغم باگوش دادنش ایمانم چندبرابر میشه
به جرات میگم هرضربه ای که تاحالا خوردم بخاطر شرک به خداوند بزرگ بوده ولی الان سالهاست که سعی میکنم توحیدعملی رو درخودم اجرایی کنم وخداروشکر نتایجم خیلی بهترشده
استاد عزیز با اختلاف زیاد استاد بزرگ موفقیت هستید دربین سایراساتید چون بعضی از همین عزیزان خودشون هنوز به مفهوم توحید نرسیدن ولی به دیگران اموزش میدن.
چقدرزیبا مفهوم شرک وتوحید رو توضیح دادید ومن خیلی انرژی گرفتم
هرکسی فقط ده درصد به آموزه های شما باتعهد عمل کنه نتایج فوق العاده میگیره شما لایق هستید که راجع به موفقیت صحبت کنید چون نتایجتون گویای همه چیزهست.
اون شخصی هم که شماراجع بهش صحبت کردید فکرکنم کوین ترودو هست که به قدرت مخفی ثروتمندان اعتقادداره وبه زندان هم افتاده وشمابه درستی توضیح دادید جالبه که بدونید خیلی ازدوستانی که من باهاشون درارتباطم وانسانهای موفقی هم هستند هنوز به حرفای این شخص اعتقاد دارن واین واقعا خنده دارهست.
اول که خیلی خوشحالم که میبیینم انقدر موفق هستید و تونستید به راحتی به این اندام زیبا برسید که البته میدونم با کلی تحقیق هم بوده اما این که تونستید با یک قانون ساده به سادگی هم خودتون رو هم ادم های اطرافتون رو به اندام زیبا و دلخواه برسونید تحسین برانگیزه
امیدوارم که همیشه سالمو سلامت و موفق تر بشین چون وقتی میبینمتون و میشنوم چی میگید من هم موفق میشم
برای شرک:
من مدت ها بود از بچگی به خاطر حرف های یکی از اطرافیانم به یه سری از ادم ها قدرت میدادم( میدونم که این مورد رو خیلی تو کامنت هام تکرار کردم اما انقدر خوشحالم از تغییرش که هر بار با احساس سپاس میگمش) که البته من از شما استاد عزیزم ممنونم برای این که فایل های توحید رو قرار دادید در سایت من با گوش دادن بارها و بارهای یکی از اون فایل ها تونستم مقدار بسیار زیادی از شرکی که داشتم و به اون ادم ها قدرت میدادم رو بزارم کنار ،ادم هایی که زمانی انقدر تو ذهن من بزرگ بودن و قدرت داشتن العان اصلا حتی نمیبینمشون و اصلا حرفی نمیشنوم دربارشون ،یادمه اون روزها که چقدر ذهنم با توجه کردن اونارو بزرگ میکرد اما با عوض کردن باورم در مورد قدرت اونها زندگیم پر از لذت شده خدارو شکر ،میدونم که باید مسیر رو ادامه بدم خوب اون در مورد اون ادم ها بود اما من باید این قانون رو در مورد همه مسائل انحام بدم
مورد دوم:
من یه بار با یکی از همکارام بحسم شد و اون ادم بی اخترامی کرده بودو من هم به میریت اطلاع دادم چون من مشهد هستم و دفتر اصلی تهران است گفتم بگم که بار بعدی تکرار نشه وخیلی پیش میومد که باید به اون همکارم زنگ میزدم برای کار مشتری ،خلاصه من این رو به میدیر گفتم ایشون هم با اون اقا برخورد کردن و یکی از معاونین با من تماس گرفت گفت شما از تهران دوری و نیاز داری به این ادم هایی که اینجا هستن همیشه که مدیر نیست که ازت دفاع کنه باید با این ها راه بیای که البته لحن با تحدید بود من چیزی نگفتم و تو دلم گفتم ( اگر میرت هم باهات لج بیوفته چی بازم با نترسی حرف میزنی گفتم اره حداقل از العان روی باورهام کار میکنم که به هیچکی قدرت ندم) العان که دارم کامنت مینویسم اتفاقا چون از تهران دورم شاید اون ادم تونسته کاری کنه که مدیر هم طرفش باشه چون مدیریت دیگه هیچ حمایتی که علنی باشه از من نمیکنه اما من کار خودم رو درست انجام دادم با این که یک نفر بودم در شعبه مشهد به تنهایی اندازه چند نفر اونایی که تهران نشستن کار کردم و تجربه دارم و خداهم دوتا از بهترین دستاشو فرستاد پیشم با ذهنیت مثبت با ذهن ثروتمند
میدونم این هاهم مثل مدیرم دستی از خداهستن اگر این هاهم نباشن از یک طریق دیگه مراقب من هست
سوال دوم:
من یه مدت چون تنها شده بودم مجبور بودم تو دفتر تنها کار کنم و یک شعبه رو پیش ببرم خوب من روی یه سری از باورهای شرکم کار کرده بودم اما روی یه سری دیگه نه انگار که باید داعم بگردی باورهای شرکتو پیداکنی انقدر که زیادن
اولش فکر میکردم دیگه تنها شدم یه خانم تنها چطور میتونه امنیت داشته باشه چطور میتونه شهرهای مختلف بره برای انجام کار اندازه گیری دکور چطور میتونه بدون سابقه کاری خاصی با مشتری های ثروتمند ارتباط بگیره چطور میتونه دوتا کارو همزمان انجام بده چطور میتونه از راه دور با تهران ارتباط داشته باشه و کارشو انجام بدن وکلییییییی مسئله….
اما
انجامش دادم
گفتم پیش میرم درست میشه همزمان فایل گوش کردم و گفتم خدارو شکر تو دفتر تنهاهستم روی خودم کار میکنم فایل گوش کردمو کار کردم،اولش مسئله امنیت من بود جوری شد بنا به دلایلی برای برج نگهبان گذاشتن جلوی ورودی اونم چنتا بعد کمکم نگهبان ها منو شناختن و فهمیدن تنهام و همکارام رفتن،بعد جوری شد که تمام برج تلفن هایی داشتیم که اول مشتری که میاد نگهبان اجازه ورود اون رو میگیره بعد میفرسته بالا
بعد خدارو شکر من حدود 8 ماه تنها کار کردم و خدارو هزار بار شکر تمام مشتری هایی که اومدن دفتر از بهترین ادم های دنیا دستچین شدن و کلی چیز بهم یاد دادن و من رو تحسین کردن و من در کمال امنیت بودم
کم کم اولش با داداشم رفتم اندازه گیری و چون اون دیگه نخواست باهام بیاد خودم رفتم و کار خودم رو انجام دادم و جالبه خود مشتری هم میومد کمکم اونم طلافروشایی که میگن دست به سیاهو سفید نمیزنن و از بالا مارو نگاه میکنن خدارو هزار بار شکر چنان احترامی بینشون دارم
خدارو شکر تنها خانمی هستم تو مجموعه کار میکنم چون همه اقا هستن و واقعا بینشون خیلی موفق هستم
من خیلی تلاش میکنم و یکجا نمیشینم اما باور های ثروتم خیلی ضعیفه این ضعف منه که اول سال روانشناسی ثروت رو گرفتم و دارم کار میکنم نتایج کوچولو کوچولو پیش میره انگار که انقدر باور فقر قوی هست که انگار یک سنگ بسیار بزرگه که میلیمتری دارم میدمش کنار اما پیش میرم اینم درست میشه
خلاصه که موردی که میگفتن نمیشه یه خانم نمیتونه رو من انجام دادم
این روزا که این همکارام اومدن میبینم که یه ادم با باور های درست میتونه خیلی کارا انجام بده ها چون گاهی از توانایی ها و کارهایی که انجام دادم براشون صحبت میکنم تعجب میکنن
یه نکته جالب هم پیدا کردم تو خودم این که به راحتی میتونم ادم ها و تیپ های مختلف شخصیت رو قانع کنم که از نحصولاتمون خرید کنن و البته که محصولات بسیار با کیفیتی هم داریم
اما بهتر از اون ادمی که کلی سابقه کاری داشته میتونم با مشتری ارتباط بگیرم اونم به راحتی
بچه ها یه نکته بهتون بگم در مورد جذب مشتری این رو واقعا بهش ایمان اوردم
همه میگن بریم چیزایی یاد بگیریم که مشتری جذب کنیو اونو قانع کنیم بیاد از ما بخره
من میگم با مشتری دوست باشیم انگار که خانواده خودمونه و صادقانه بهش بفروشیم
مثلا: اگر جنس فلان ایراد رو داره در کنار خوبی های زیاد محصولمون بگیم باور کنید که ازتون میخره جالبه که میدونه اون ایراد رو داره اما میخره
یا اگرم نخره جالبه که کلی میره پیش همکاراش ازتون تعریف میکنه اونا میان میخرن
عاشقتونم امیدوارم همتون موفق ترین های دنیا بشین
دوستتون دارم استاد عزیزم که مثل یک پدر من رو راهنمایی کردین که چه راهی رو برم درست ترینه خدا شمارو برامون سالمو سلامتو شاد با باورهای توحیدی قوی نگه داره
یه باوری که من دارم وخیلی خیلی قدرت داره تو وجودم طوری که فکر میکنم خودش اصل و قانونه حرف مردم هستش
دیشب به خودم میگفتم که قدرت دادن به مردم مثل شرک میمونه ولی اینقدر این باور مخرب تو وجودم ریشه داره که ذهنم مقاومت میکرد و میگفت نه شرک نیست هر کسی باید نسبت عرف منطقه زندگی و کشور خودش رفتار کنه
الان تا کسی در مورد زندگی خصوصیم سوال میپرسه بهم میریزم و چند روزم خراب میشه و اینکه خدا گفته نه ترسی داشته باشید و نه غمی میره کنار و نمیتونم بهش عمل کنم
به نام تنها یک قدرت حاکم بر جهان و جهانیان که تنها اوست که توانایی بی نهایت داره به من کمک کنه️
زمانی که باور به تاثیر عوامل بیرونی مثل: ژنتیک، سیاست، قدرت یک فرد خاص و… داشتید، چه نتایجی در زندگیتان گرفتید؟
قدرت افراد در زندگی من،این نوع شرک بقدری در من قوی بود که از افراد خانواده بگیر تا مدیران شرکت هایی که کار کردم و استادان دانشگاه و آقایان محترمی که دوست داشتند ارتباط عاطفی برقرار کنن،جز احساس ترس ، نگرانی ، غم ،ناراحتی و وابستگی در من ایجاد نمیشد
این نوع احساس باعث شد درخواست بدم به رب،که کمکم کنه و در این مسیر تغییر هدایت شدم به این سایت پر برکت
و رفته رفته متوجه این نوع شرک نهفته در خودم شدم و استاد هر فایلی به نام توحید و قدرت ندادن به عوامل بیرونی رو تو سایت و تمام دوره هاش قرار داده بود رو گوش میکردم، خیلی خیلی خوشحال میشدم وآرامش در وجودم اتفاق می افتاد و رفته رفته در عمل بهش هدایت میشم
و این نوع تفکر باعث شد من دیگه خشیتی از کسی نداشته باشم، حرف هام رو در احترام به خودم به دیگران بگم، هر لباسی که راحتی بیشتری به من میده رو بپوشم، در خواست درآمد های بالا به رب خودم بدم و هر روز در تمرین ستاره قطبی درخواست های بیشتری بدم و هر کمکی از دیگران رو اعتبارش رو بدم به رب خودم و سپاسگزاری کنم، احساس گناه رو از خودم دور کنم، و با باور این لیاقت که خداوند هر لحظه با من حرف میزنه و هدایتم میکنه بیشتر به نشانه ها دقت کنم و تائید کنم و اگر کسی ناراحتم میکنه خیلی راحت از صحبتهاش اعراض کنم و بحث نکنم و اون محیط رو ترک کنم
و این نوع عمل ها در من اعتماد به نفس ایجاد کرده و هر کسی از فرکانسهای من متوجه میشه که با من با احترام صحبت کنه و به خواسته هام اهمیت بده و من با تمام این تغیرات بیشتر مصمم میشم قدرت و توانایی انجام کارها رو فقط به رب بدم که انقدر بخشنده است و به آدم های جدید و سالم و ثروتمندی رو که دوست دارند به من کمک کنن هدایت میشم
به محض اینکه اوضاع کمی سخت شده، چطور این نوع باورهای شرک آلود مثل (تاثیر ژنتیک، قیمت دلار، اوضاع اقتصادی و… ) شما را به احساس ” ناتوانی از تغییر آن شرایط سخت ” رسانده است؟
به لطف الله با کنترل ورودیهای منفی من در آرامش و آزادی بیشتر قرار گرفتم و روی باور لیاقت خودم و گوش کردن فقط به فایلهای دانلودی و دوره ها خیلی راحت پول با عزت و احترام میاد تو زندگیم که تصمیم دارم بیشتر روی باور توحیدی فراوانی کار کنم و با این باور که هر چقدر نعمت از خدای بخشنده دریافت کنم انسان درست تری هستن و در نتیجه خوشبختی بیشتری رو در این دنیا و آخرت تجربه میکنم
به چه شکل توانستید باورهای توحیدی را جایگزین این باورهای شرک آلود کنید؟ این نگاه توحیدی چه تغییراتی در رفتار، شخصیت، عملکرد، ایمان و جسارت شما ایجاد کرده است؟
با مقایسه کردن نتیجه های الانم توسط باورهای توحیدی با نتیجه های که قبل هدایتم به این سایت توسط باورهای شرک آلود میگرفتم که در یک کمبود و ترس زندگی میکردم
که الحمدلله در حال حاضر به عمل به قانون سلامتی اندام فوقالعاده دارم چهره جوان دارم که با سن 43 سالگی مانند یک دختر 20 ساله هستم، آرامش بیشتری دارم، خوابهای راحتی دارم، آزادی بیشتری دارم،از مجردی خودم لذت میبرم که قبل از ورود به سایت ناراحت این موضوع مجردی بودم و احساس ام به خودم خوب شده و خریدهای با کیفیت دارم، مقایسه نمیکنم خودم رو با دیگران،ورودی با عزت دارم، محل زندگیم و کارم و لذتم یکی شدن و دائم دارم شخصیت خودم رو بهبود میدم، بدون میکاپ همه جا حاضر میشن و از چهره ملیح من همه تعریف میدن،برای خودم لباس های راحت میدوزم و میپوشم و خداروشکر از 4 صبح بیدارم و حیاط میشورم و کارهای خونه رو با عشق انجام میدم و با هم فرکانسی خودم خواهرم زندگی راحتی رو تجربه میکنم و از 5 صبح لب تاپ من روشن و صدای استاد در اسپیکر پلی میشه و با صدای پرنده ها یک هماهنگی عالی ایجاد میکنه و به جان من مینشینه
در تمرکز بر نکات مثبت در این فایل، بهشتی رو که با ابرهای زیبا و درختهای سرسبز و دریاچه آب شیرین با فواره بی نظیر رو تحسین میکنم و همچنین این بهشت رو که با یک کلبه چوبی وآرامش و زیبایی آن مثل غار حرا میمونه رو تحسین میکنم
و لیاقت شمارو تحسین میکنم که با باورهای توحیدی این همه نعمت سلامتی، زیبایی اندام، ثروتی که نمیتونید به شمارش بیارید رو دریافت کردید
استاد مهربانم از شما برای تهیه این فایل ها بینهایت سپاسگذارم و انتشار این دیدگاه ابراهیمی شما رو تحسین میکنم و از رب خودم میخوام که در این مسیر توحیدی ثابت قدم باشم
چقد هر روز این اگاهی هایی که بهمون میدی استاد باورهای شرک الود و ترمزهامون رو پیدا میکنه وتغییر میده
تقریبا حدود سه سال پیش بود قبل این که با استاد اشنا بشم توی اینستا یه سری پیجای به ظاهر اگاهی دهنده رو دنبال میکردم که دقیقا باورهایی رو توی من ساخته بود راجبه ماتریکس که یه سری خانواده یهودی هستن که دنیارو کنترل میکنن و میخوان مارو مثل برده اداره کنن و به همه چیمون دسترسی دارن اگه ما اگاه نشیم خیلی زود این اتفاق میوفته و همین باور باعث شده بود ترس درونم ایجاد بشه و بگم با این وضع من هیچوقت نمیتونم دیگه ثروتمند بشم اون زندگی که میخوامو بسازم و قدرت خلق زندگیمو به راحتی از خودم گرفته بودم و تسلیم شده بودم
و باوره دیگه ای که ایجاد کرده بودن این بود که همه ی کسب و کارهای حضوری از بین میره و فقط سیستم انلاین میشه اگه سریع تر نجونبی کارت تمومه و همین باور باعث شده بود توی کسبو کارم که فروشندگی بود هر روز به خودم میگفتم مشتری دیگه حضوری نمیاد همه انلاین خرید میکنن و هر روز مشتریا کمتر و کمتر شدن
و اینم بگم فروش انلاین در کنار فروش حضوری خیلی خوبه ولی در صورتی که باورهای درست داشته باشی راجبه هر دوشون
و وقتی که با استاد اشنا شدم توی این یک سال گذشته که دقیقا امروز شد365روز عضویت
این باورهارو تغییر دادم و به اون اندازه ای که تغییر دادم نتیجه هارو دیدم
و این باورو در خودم ایجاد کردم خیلی از مشتریا دوس دارن حضوری خرید کنن و اون چیزی که میخوان بخرنو لمس کنن بعد بخرن
و الگو هایی رو دیدم که با فروش حضوریم کلی مشتری دارن و فروششون عالیه
و مشتری که میاد با خودش یه مشتری دیگه میاره و…باورهای دیگه که طولانی میشه بگم
و فروشم این چند وقت اخیر نسبت به سال گذشته
تقریبا 8تا10 برابر شده با اموزش های استاد
و خیلی از هم صنفیا نگاهشون به دلاره مدام البته خودمم تا ساله گذشته همین جوری بودم و میگن دلار میره بالا مردم خرید نمیکنن تا بیاد پایین وقتی دلار میاد پایین بازم خرید نمیکنن تا بیاد پایین تر خخخ همین باور کارو تموم میکنه باعث شده همیشه هشتشون گرو نهشون باشه
من این باورو دارم که خیلی از مشتریا اصلا قیمت دلار براشون مهم نیست وقت ندارن قیمت دلار چک کنن اصلا و محصولی که میخوان بخرن نیاز دارن الان و به راحتی خرید میکنن
و یه باوره دیگه راجبه اندامم که از بچگی من وزنم کم بود و همه میگفتن ژنتیکیه لاغری و به پدرت رفتی و استخون بندیت کوچیکه و بدنت ضعیفه و همین حرفا که از بچگی بهم گفتن جزو باوره من شد و به این نتیجه رسیدم که من همین جوریم دیگه کاریش نمیشه کرد
ولی توی این چند وقت اخیر اومدم باورهایی رو ساختم که
سیستم بدن همه ی انسان ها یکیه
و ورزشکارایی رو دیدم که بچگی اندام لاغری داشتن و الان اصلا قابل مقایسه نیست بدنشون با اون زمانشون
و ورزشو توی خونه شروع کردم با این باورها که هرچی میخورم جذب بدنم میشه و به راحتی میتونم وزن اضافه کنم چون سیستم بدن همه ما یکیه و بدنم به راحتی عضله میسازه
و توی این یک ماه اخیر تونستم تقریبا 3تا4کیلو وزن اضافه کنم
و یکی از همکارا بهم گفتش چیکار میکنی بدنت پر شده پودر مورد میخوری خخخ
این چندتا موردی بود که تو کامنتا تونستم بگم امیدوارم بتونید استفاده کنید
استاد ممنونم ازت بابت این اگاهی هایی که بهمون میدییی و هر روز توی این مسیر بهتر و بهتر میشیم
ممنون از دوستای هم مسیر که کامنتو خوندن برای همتون ارزوی بهترینارو دارم
سلام به استاد عزیز و دوست گرامی که در ژنتیک به دنبال شادی میگرده
با دو دلیل علمی و منطقی تحققققیقات بی پایه و اساس رو میشه تشخیص داد:
1+ از میان 100کودک زیر یک سال نمونه گیری ژنتیک بشه و به این دانشمندان تحویل بدن تا مشخص کنند کدام افراد در آینده شاد و کدام افراد غمگین خواهند بود.؟؟
2+
100 نمونه ژنتیک از میان بزرگسالان که 50 نفر شاد و 50 نفر ناشاد هستند گرفته میشه و به این دااانشمندان تحویل میدهیم.(تحقیق کوتاه مدت)
قاعدتاً باید از روی نمونه، افراد شاد رو تشخیص بدهند
آیا میتوانند با تشخیص درستشان نظریه خودساخته خود را اثبات کنند؟ زیرا مدعی بوده اند ژن شادی و خوشبختی را کشششف کرده اند….
میتوانید این دو سوال را به انگلیسی ترجمه کنید و برایشان ارسال بفرمایید
احتمالا دو جواب خواهید گرفت:
1_ آنقدر رفرنسی که این داستان ها را بافته بی صحاب بوده که جوابی دریافت نمی کنید
2_ در پاسخ خواهند نوشت ؛ داداش هنوز دَرسمون به اونجا نرسیده (: اینجا رو آقا معلم به ما نگفته…
و ضمنا مدیر مجله خواهد نوشت؛ ما یه چیزی تو بلاگ نوشتیم که چهار نفر از صفحه ما بازدید کرده باشن
اگر ن منبعش به اندازه منبع آب پراید هم قابل استناد نیست…
«در هرررررر زمینه ای که پای ژنتیک را پیش میکشند، میتوانید آن دو سوال بالا را مطرح کنید»
اما در انتظار پاسخ ننشینید…
زیرا دو سال منتظر پاسخ همان سوال ها در خصوص ژنتیک و لکنت زبان بوده ام.
سلام به استاد عزیزم و همه دوستان گل عباسمنشی
خواستم تجربه خودمو در مورد این فایل و موضوع بیان کنم
به محض اینکه این فایل و گوش دادم یاد این تجربه افتادم
همه خانم ها میدونن که دوران عادت ماهیانه همراهه با یه سری علائم و درد ها، تو یه سری ها همراهه با دل دردها و کمردردهای شدید که منم جز این دسته بودم، باور کنید از چند روز قبلش این درد ها شروع میشد و تا چند روز بعدش همچنان ادامه داشت
یادمه چند بار شنیدم یه سری ها میگفتن قبل پریودی جوش میزنن یا سیستم ایمنی شون ضعیف میشه و سرما میخورن یا دهنشون آفت میزنه
تا قبل شنیدن این حرفا من اصلا این علائم و نداشتم ولی باورتون نمیشه کم کم منم این علائم تو خودم دیدم با خودم میگفتم لابد تا قبل این من توجه نمیکردم به این مسائل حتما از همون اولش در منم بوده.غافل از اینکه من چون باور کرده بودم این صحبت هارو ،تو زندگیم نمود پیدا کرده بود.
الان دو ماهه این باور و در خودم ساختم که پریودی یه سیکل طبیعی بدنه که در کمال آرامش و سلامتی طی میشه چون سیستم بدن من به لطف خدای خوبم کاملا قوی و سالم و هوشمنده و بهش ایمان دارم.میدونم که باور میکنید من از همون ماه اول تاثیرشو دیدم و دیگه از اون درد ها و علائم خبری نیس چون من دیگه بهشون قدرت ندادم و باورشون نکردم.
این جدیدترین تجربه ای بود که از این فایل به ذهنم اومد و به اشتراک گذاشتم.
عاشقتوووووووووونم……….
سلام
دوست عزیزم
چقدر عالی درک کردید
چقدره همه چی آسونه
همه چی آسونه
ولی ذهن منه که پیچیده میکنه
کلا سیستم مغز و ذهن فقط دنبال پیچیده کردنه
الان من با کامنت شما درک کردم
که چقدر میشه باور ها
رو ساخت
چقدر امکان پذیره چیز هایی که مانع پیشرفت ما میشه رو عوض کرد
باور نکرد
چقدر برام داره منطقی میشه که ما چیزی نیستیم جز باور هایمان
اصل باوره
نتایج رو باور رقم میزنه
امیدوارم روز به روز بتونی باور های خوبی برای خودت بسازی
سلام محمدرضای عزیز
ممنون از لطفتون
دقیقا همینطوره
همه چی باوره……
یه تجربه ی دیگه هم که داشتم این بود که چند وقت پیش دچار گلودرد شدم
اگه قبل این آگاهی ها بود سریع خودمو میبستم به آنتی بیوتیک ک جلوشو بگیرم تا بدتر نشده و از پا درنیاورده منو.
با هر بار آب دهنی که قورت میدادم و اذیتم میکرد این باور و تکرار میکردم که: گلومو به قدرت اراده پروردگارم سپردم، اراده خدا بر سلامتی کامل گلومه
فرداش که بیدار شدم خیلی کمتر شده بود گلودردم و تا شب کاملا خوب شد.بدون اینکه دارویی بخورم یا چیزی مصرف کنم.
یا توی دوران پاندمیک ،اون اوایل که خیلی شیوع سریع و وحشتناکی داشت و ربع و وحشت زیادی هم ایجاد کرده بود، تست های تشخیصی سرمی این بیماری رو من انجام میدادم.اون موقع با استاد آشنا نبودم و چیزی از باور نمی دونستم
یه چیزهایی درمورد جملات تاکیدی خونده بودم و یه جمله ساخته بودم که بهم قوت بده و آرامش داشته باشم.
جمله این بود: من با نور الهی پروردگارم احاطه شده ام و هیچ ویروس و بیماری نمیتونه ازش عبور کنه
حین کار مدام تکرار میکردم و ترسو نگرانیم کمتر میشد.
حتی یک بار هم دچار این بیماری نشدم درحالی که مدام با نمونه های مستقیم بیمارا در تماس بودم، درحالی که مادرم هم مبتلا شد.
اره دوست عزیز همه چی باوره همه چی……….
چقدر خوبه این تجربه ها
اینا باعث میشه آدم ایمانش قوی بشه
هر چقدر اینا رو بیشتر آدم انجام بده و همیشه به خودش بگه خودش باعث ایجاد نتایج بزرگتر میشه.
ما باید ایمان 100درصد به حرف های استاد داشته باشیم 100درصد
این هستش که باعث نتیجه میشه
سپاسگذار خدای مهربونم هستم که صبح جمعه رو با این اهنگ وصحنه زیبای پارادایس واین فایل خیلی ارزشمند شروع کردم
سلام بر استاد عزیز وخانم شایسته ودوستان همراه
اینقدر این فایل برای من اصل وارزشمند بود تصمیم گرفتم یک بار دیگر نکات این فایل رو برای خودم ودوستان یاداوری کنم.
شرک به چه معناست؟نقطه مقابل توحید هست به معنای قدرت دادن به عوامل بیرونیست.اگر به هرچی توی ذهنت قدرت دادی وخوش بختی رو به اون گره زدی اون شرکه به رئیست،به مافوقت،به دولت به ژنتیک.
اگر توی گوشه ی ذهنت یه عامل بیرونی را قراربدهی که این توانایی دارد شرایط را برای من رقم بزند در زمانی که شرایط سخت میشود مغزت اون عامل را پیدا میکند ومیگوید دلیل این بدبختیم این عامل هست.
استاد سعی کرده درزندگی ببیندچه باوری چه نوع فکری بهش کمک میکندنه اینکه دانشمندان چی میگویند چون هرروز اظهارنظر دانشمندان عوض میشود.اینکه بپذیریم شادی ما به ژنتیک ربط داره وقتی که نتونیم ایجاد کنیم میگیم من که تلاشم رو کردم تقصیر ژنتیکه
مغز شما همیشه دنبال اینه که من مشکلی ندارم بقیه مشکل دارند.استاد ژنتیک بودن چاقی رو سالها پذیرفته بود برای همون نتیجه اش مشخص بود.و وقتی این باور رو ایجاد کرد که ژنتیک مقصر نیست من عاملم به اندام دلخواه رسید.وقتی که مغز اینجوری کارمیکند نباید اجازه بدهیم باوری را بسازیم که قدرت را از وجود تو بگیرد اگر عامل بیرونی را بپذیری اون وقت که شرایط سخت میشود تو حرکت نمیکنی دنبال پیدا کردن ایرادات نمیری.
اگر هر چی رو باور کنی تجربه میکنی ووقتی تجربه کردی بیشتر باور میکنی.
حتی وقتی بگویی ژنتیک 1درصد تاثیر دارد مغز تو وقتی به مشکل برمیخوری 1درصد رو 300درصد میکنه به خاطر همین باید خیلی مواظب باشیم چه چیزی راباور میکنیم ومیپذیریم.جهان داره به باور ها وفرکانسهای من پاسخ میدهد وبه شکل اتفاقات وافراد وارد زندگی من میکند.چیزی که تجربه میکنیم آینه تمام نمای باورهای ماست حالا که اینطوری هست بیام ببینم چه چیزی را دارم همون طوری میپذیرم.
هر وقت با تحقیقات دانشمندان روبرو شدی فکر کن که این نتیجه بهت کمک میکند که باورش کنی.همون چیزی که باور کنی اتفاق می افتد چرا قدرت را از خدا میگیرم وبه غیر خدا میدهیم به همین دلیل هست که در قران گفته شده شرک گناهی هست که بخشیده نمیشود اگر فکر میکنی که یه عامل بیرونی در زندگی ات تاثیر دارد تو درست فکر میکنی.باید در عمل در لایه های زیرین مغزم اینها رابسازم ونتایج نشان میدهد که من چقدر باور کردم.استاد در امریکا فقط خوبی ومحبت وارامش دیده وبا ادمهایی روبرو شده که با باورهاش هماهنگ بوده در صورتی که بقیه از شرایط امریکا ناراضی بودند ومیگفتن امنیت نداره .
بنام خداوند بخشنده و مهربان
سلام خدمت استاد عزیزم و همه خانواده صمیمی عباسمنش
واووو چه تصاویر نابی ، از خواب بیدار میشی با دیدن این مناظر زیبا و پرادایس و این بهشت کوچک قشنگ مان مگه میشه انرژی ات چند صد برابر نشه ، خدایا شکرت .
با دیدن استاد جنتل من و خوشتیپ مگه میشه کیف نکنی خدایا شکرت.
شرک نقطه مقابل توحید…
استاد بعضی وقت ها نیازه که با تندی و محکم صحبت کنی که این ذهن چموش ما حساب کار دستش بیاد که همه چیز توحیده.
چقدر با این جمله ارتباط برقرار میکنم که کاری به تحقیقات دانشمندان نداشته باشیم ، دانشمندان ممکنه یه تحقیقاتی داشته باشند و به یک نتیجه ای برسن و چند وقت دیگه که تحقیقات بیشتری انجام بشه ممکنه چیز دیگه ای بگن ، مهم این که من چه چیزی را باور می کنم.
من در سیستم بهداشت و درمان کشور مشغول کارم تا دو سال پیش پروتکل ها برای بارداری این بود که سن بارداری ایمن برای خانم ها حداکثر 35 سال هست و بعد از 35 سالگی اگر خانمی باردار بشه ریسک زیادی داره هم برای مادر و هم برای بچه ولی شاید باور نکنید الان پروتکل جدید آمده سن ایمن بارداری برای مادر و فرزند از 15 سالگی تا 54 سالگی هست و کلی فکت و دلیل و مثال هم بود که مثلا تعداد بارداری زنان بالای45 در آمریکا در 5 سال گذشته 10 برابر شده و …
خیلی دوست داریم که همه چیز را به عوامل بیرونی ربط بدیم و شاید خیلی شدید تر ذهن دنبال دلیل هایی میگرده و آنها را بولد میکنه که نمیشه و کار سخته و…
الان فصل مالیات بر درآمد در ایران هست و هر جا میری ملت می نالن از اینکه چقدر مالیات زیاد آمده و کلی آیه یئس که نمیشه تو ایران کار کرد ،
این موضوع مالیات مرا کنجکاو کرد که یه تحقیقی داشته باشم که قضیه چیه و بر چه مبنای مالیات میاد که خلیا می نالن .
یه روز رفتم یک سوپر مارکتی و پول نقد لازم داشتم ، گفتم فلانی اگه داری 100 هزار تومان پول نقد بده که من کارت می کشم که شروع کرد به نالیدن که آره نمیشه 100 میلون برام مالیات آمده و از این حرفها ، گفتم مالیات بر چه مبنای مگه میاد که همه مینالن گفت شما هر چقدر تراکنش داشته باشی 20 درصد حساب می کنه سود کردی و از این 20 درصد سود 8 درصد مالیات میگیرن البته برای سوپر مارکت ها و این موضوع سرنخی شد که برم حساب کتاب کنم که قضیه چیه ، طبق تحقیق من این شخصی که 100 میلیون براش مالیات آمده ، شش میلیارد و دویست و پنجاه میلیون تومان تراکنش داشته و از از این مبلغ ، یک میلیارد و دویست و پنجاه میلیون سودش بوده با معیار 20 درصد و 8 درصد این مقدار شده 100 میلون تومان . یعنی اگر کل تراکنش را حساب کنیم این شخص 1/6 درصد مالیات داده.
حالا شما حساب کن چقدر آدم هست که بخاطر همین حرفها که فلان قدر باید مالیات بدی بیزینس را شروع نمیکنن ، چه اشکال داره من ماهی 300 میلون تومان مالیات بدم در عوض بیش از 18 میلیارد تراکنش داشته باشم.
حالا جالبترش هم اینه که دیگرانی که بیزنسی ندارن این حرفها را بیشتر تکرار می کنن و همین باعث میشه که هیچ حرکتی نکنن و این قدرت دادن به عوامل بیرونی و شرک هست.
خدا را شکر می کنم بخاطر وجود استاد عزیزم و آگاهی های نابی که در اختیارمان قرار میده که به نظر من این نقطه ها همان رمز و رازی هستن که همه مان دنبالش هستیم اینکه هیچ عواملی بیرون از ما نیست و همه چیز برمیگرده به باورهای ما و اگر حرفی را شنیدیم و آن را باور کردیم جهان هم همانطور با ما رفتار میکنه.
راستی الان به مدت عضویتم نگاه کردم 1000 روز شده ، به خودم تبریک میگم ، پسر 1000 روز شد در این مسیر توحیدی ماندن خدایا شکرت.
شاد و پیروز باشد
سلام به جهانگیر عزیز
این کامنت شما برای من بود که از دوتا شرک درذهنم آگاه بشم .
من از شما بی نهایت سپاسگزارم.
اولین شرک من قدرت دادن به حرفهای پزشک زنان وزایمان بود که 5ساله منو نازا معرفی کردند وگفتند من زود یائسه شدم ومنم بخاطر همین باور دیگه باوجود علاقه به مادر شدن پذیرفتم دیگه مادر نمیشم.
وبارها مشرک شدنم را فراموش کردم واز خدا گلایه کردم که چرا انقده زود من یائسه شدم واز نعمت مادر شدن محروم شدم .
در حالیکه زنانی را مشاهده میکردم که در سن 50 سالگی بارداری سلامتی رو تجربه کردند.
وهمین موضوع که پس چرا من در 38 سالگی باید یائسه شوم خیلی منو اذیت میکرد.
من با استفاده از دارو یکسال ونیم قاعدگی منظمی داشتم والان دوماهه که دوباره قطع شده ودیگه پیش پزشکم نرفتم چون خیلی ناامید شدم.وچند روز بود که این موضوع رو بالا پایین میکردم که اصلا چرا باید پرید من به این زودی قطع بشه وهیچ جوابی پیدا نمیکردم.
الان متوجه شدم بخاطر باوری هست که پزشک به من القا کرد .
خانم تو داری یائسه میشی.
تخمکها ضعیف شدن .
ودیگه نمیتونی مادر بشی.
البته خداروشکر من فرزند دارم ولی خیلی دلم میخواست یکی دیگه هم بیارم .
ولی مشرک شدم .
فراموش کردم مکانیزم طبیعی بدن رو که خداوند خلق کرده.
فراموش کردم بدن من خودش شفاخانه وداروخانست.
واین کامنت شما با سوالات چندروز اخیرم برای من نشانه ی محکم وواضحی بود که نپذیرم چیزی که پزشک میگه .
به قدرت خداوند مومن بشوم .
وباور کنم که من تا 120 سالگی در سلامتی ونشاط کامل زندگی میکنم ودوباره میتوانم مادر بشوم وفرزندان سلامتی را بدنیا بیاورم .
سن وسال وبیماری ونقص همگی از باورهای شرک الودست که از جامعه وگذشتگان به ما رسیده .
وموضوع دیگری که شما دوست عزیز برای من نوشتین مالیات بود.
درسال گذشته رقم مالیات ما 360 ملیون تومان بود .
من خیلی اولش از این موضوع جا خوردم واحساسم بد شد که دولت داره پول زور میگیره .
دیگه به هیچ کس پول نقد ندادم.
وکلی نگران شدم که ما بخش بزرگی از درامدمون رو داریم میدیم به دولت.
این داستان شده بود نقل ونبات جامعه ی کاسبین.
اما من قانون رو میدونستم .
وتونستم خودم رو از بدنه ی جامعه جدا کنم .
خداروشکر که الانم با کامنت شما قلبم اروم گرفت چون باورم بنیادین در مورد مالیات تغییر کرد.
دوست خوبم جهانگیر عزیز برای شما آرزوی سعادت وخوشبختی دارم.
سلام به خواهر عزیزم لیلا خانم
هم اسم دخترم هستید و چقدر این اسم را دوست دارم ، دخترم لیلا الان دانشجویی رشته مامایی هست.
ان شاءالله که با باور سازی که انجام میدید بزودی صاحب فرزندی سالم و صالح باشید.
خوشحالم که پیامم برایتان مفید بود
در مورد مالیات اینقدر دیدگاه و باور جامعه محدود کننده هست که من تصمیم گرفتن در این مورد دیگه به کسی چیزی نگم ،
همین موضوع را چند بار در جمع های که می نالیدن از مالیات مطرح کردم ، فکر می کنید چه جواب دادن ، اصلاً این مالیات اگه صرف کشور ما میشد مشکل نداشتیم ، این به فلان کشور و فلان کشور میره و…
که من همانجا به خودم گفتم ببین باورهای محدود کننده چه کرده با ملت و دیگه تصمیم گرفتم دباره این چیزها با کسی صحبت نکنم و سعی نکنم کسی را قانع کنم ،
راستش این مورد هم یکی از نشتی های انرژی بود که جدیداً پیدا کردم و دیگه به خودم قول دادم اگه چیزی را درک کردم با کسی بحث و تبادل نکنم فقط با بچه های سایت اگه لازم بود برای باور سازی بیشتر مطرح کنم.
خدا را شکر هر چه بیشتر می گذره در این مسیر انگار تکامل مان بیشتر طی میشه و قانون را بهتر درک می کنیم.
سلام آقای جهانگیر عزیز
ممنونم بابت آگاهی هایی ک در اختیار ما قرار دادید و من ک لذت بردم
واقعا من نمیدونستم جریان این مالیات دادن رو
و اینکه خانوما از سن 35سالگی ب بعد نمیتونن بارداری رو تجربه کنن بله این باور لز بچگی من ب خوردمون داده میشد
و خیلیا این باور و دارن ک داره سنشون میره بالا نتونستن ی ازدواج خوبی رو تجربه کنن و ریشه ی این موضوع برگیرده ب اینکه دیگه نمیتونن باردار بشن و دیگه نمیتونن لذت مادر شدن رو تجربه کنن و این باور محدود و خود منم دادم اینکه داره سنم میره بالا و نتونستم اون ازدواج دلخواهم رو داشته باشم
و الان این کامنت شما ب من این باور و داد ک میتونم هر زمان ازدواج خوبی داشته باشم و میتونم در زمان مناسبش هم بارداری راحتی رو تجربه کنم
بازم ممنون آقا جهانگیر عزیز ک این کامنت آگاهی بخش رو برای ما نوشتید تشکر فراوان
سلام استاد جان
ماشالا هر روز جذابتر و خوشتیپ تر میشید
خدا رو شکر بابت وجود پر مهرتون که برام یک دنیا ارزش داره
استاد عزیز واقعا موضوع شرک چیزیه که آدم هرچقدر تو وجودش میگرده یه نشونه هایی ازش پیدا میکنه
من چند سال پیش یه رشته ی هنری جدید رو شروع کردم که کاملا بی ربط بود به تحصیلاتم
اوایل واقعا بی تجربه بودم و خرابکاری زیاد داشتم
اون زمان استادی داشتیم که توی ایران در مورد این رشته حرف اول رو میزد و دائما از همه میشنیدم که این رشته یه مافیا داره و هرکسی نمیتونه وارد بازار کارش بشه…خیلی سخته…حتما باید آشنا و پارتی داشته باشی و همه ی بچه ها سعی شون این بود که به قول خودشون به یه استادی لینک بشن و اینجوری بتونن به جایی برسن
من اون موقع شما رو نمیشناختم استاد ولی کلا چیزی توی وجودم بوده و هست که حالم بد میشه بخوام به کسی باج بدم یا سر خم کنم جلوی کسی تا یه نفعی ازش بهم برسه ولی تحت تاثیر آدمایی که سالها توی این کار بودن و به جایی نرسیده بودن منم که تازه کار بودم یه ترسی توی دلم بود
گذشت و من مدتها با همون استاد درجه یک که چقدر ازشون یاد گرفتم کار کردم و بیشتر به کار مسلط شدم و جایی که حس کردم دیگه بلدم خواستم از ایشون جدا شم
استاد اونجا بود که شرک واقعی رو به چشم دیدم
هرکسی بهم میرسید با پوزخند میگفت الآن دیگه فکر کردی به جایی رسیدی؟…اینجا نیای میخوای چیکار کنی؟فکر کردی کی هستی؟
دروغ چرا خیلی خیلی به سختی خودمو از اونجا کشیدم بیرون چون حس کردم بدجوری وابسته شدم و حس میکردم خودم به تنهایی ناتوانم
خلاصه اومدم و خودم شروع کردم
اوایل واقعا فکر کردم اشتباه کردم و از بقیه عقب افتادم و نمیتونم پیشرفت کنم ولی هرطوری بود به مسیر ادامه دادم ولی نتیجه ی خاصی نمیومد
چون از نظر روحی آنچنان میزون نبودم و به شدت درگیر مریضی های پشت سرهم و طولانی بودم که به قول شما باور کرده بودم ژنتیکمه و من کلا از بچگی ضعیف بودم و چند وقت یه بار مریض شدن طبیعیه.مریضی هایی که الآن هیچ خبری ازشون نیست!!
خلاصه گذشت و توی دوران پندمیک با مباحث قانون جذب آشنا شدم و چند ماه بعدش با شما استاد عزیزم شروع کردم به کار کردن
و همه چیز عوض شد
خیلی زیاد پیشرفت کردم و با بهترینهای اون حوزه کار کردم و میکنم
الآن همونایی که مسخره میکردن دنبال اینن که براشون سفارش کار جور کنم
و هرچند وقت یه بار مسیج میزنن سوالاشونو از من میپرسن
و چقدر خوشحال و راضیم که مستقل شدم و تکیه م به خداست نه به استادی که اگه حس کنم با من خوب نیست تنم بلرزه و فکر کنم بدبخت شدم
و الآنم حس میکنم نوبت یه مرحله ی جدیده
حالام انگار به این کارفرماها وابسته شدم و فکر میکنم روزیم دست این آدماست و اگه چیزی بگم که خوششون نیاد دیگه با من کار نمیکنن
شده واقعا دلم نمیخواسته و توان کار رو نداشتم ولی جرات نکردم کارشونو رد کنم چون ترسیدم که نکنه دیگه سفارش کار ندن…نکنه ناراحت بشن
شده کار واجب خودمو بی خیال شدم.کاری که واقعا انجامش مهم بوده و باید واسه خودم ارزش قائل میشدم ولی گذاشتم کنار تا سفارش انجام بدم
و الآن میفهمم که دوباره مشرک شدم
من پیشرفت کردم و دیگه دلم نمیخواد با آدمای قدیم و با اون دستمزدهای قدیم کار کنم و میدونم لیاقت کار من بیشتر از ایناست ولی میترسم دستمو از دست قدیمی ها بکشم بیرون
میترسم دنیای بیرون از این سفارش دهنده ها بیابون بی آب و علفی باشه و باعث بشه من بیکار بمونم.منم که وحشت دارم از بیکاری
ولی درک میکنم که دوباره زمان تغییر رسیده
به قول شما حالا که همه چی خوبه باید تغییر کرد
دنیای قدیم دیگه برام تکراری شده و دوست دارم یه دنیای جدید رو تجربه کنم
خواسته ی من کار کردن بدون کارفرماست
دوست دارم ایده های خودمو اجرا کنم و با عشق و بدون دلهره و نگرانی کار کنم
دوست دارم درآمدم با زحمت و وقتی که برای کارم میذارم هماهنگ باشه
دیگه دلم نمیخواد اسیر کارفرما و خواسته های عجیبش باشم که باعث بشه دیگه کارمو دوست نداشته باشم
اولین قدم رو دیروز برداشتم
کار جدیدم رو قبول نکردم و بهشون گفتم وقت ندارم کار کنم
چون واقعا وقت ندارم و شبانه روزی روی فایلها کار میکنم
چون توی این برهه از زندگیم روابط برام مهمتر شده
دیگه نمیخوام از کار کردن روی خودم برای رسیدن به رابطه ی رویاییم فرار کنم
میخوام با خودم و هر باور کج و کوله ای که سالهاست منو توی روابط اندر خم یه کوچه گذاشته روبرو بشم و دوباره به کار و موفقیت مالی پناه نبرم
هرچند مطمئنم این کار کردن روی روابط و نتیجه گرفتن بسیار بسیار زیاد روی کارم هم موثره
چون من مدتهاست کار میکنم که از فکر ازدواج فرار کنم و کاملا مشخصه تمرکز خوب و کاملی روی کار ندارم
هرچند نتایجم از خیلی ها بیشتره ولی اون چیزی که منو راضی کنه نیست
پیش به سوی رابطه ی رویایی و ورود به مرحله ی جدید زندگیم که جدا شدن از کارفرماست و مستقل کار کردن
چون آزادی از همه چیز توی دنیا مهمتر و جذابتره
و من دیگه نمیخوام اسیر سفارش دهنده باشم و ایده های فرد دیگه ای رو اجرا کنم
چون روزی من دست کسی نیست جز “خدا”
* و هیچ جنبنده ای در زمین نیست مگر اینکه روزیِ او برخداست،و او قرارگاه واقعی و جایگاه موقت آنان را میداند؛ همه در کتابی روشن ثبت است.(هود/6)
درود براستاد تمام موفقیت
فقط میتونم بگم سرشاراز ایمان ولذت شدم باگوش دادن به این فایل فوق العاده کلا هروقت از توحیدحرف میزنید مو روبدنم سیخ میشه فایل فقط روی خداحساب کن که چندسال قبل روی سایت گذاشتید که محشره وهروقت شرک میادسراغم باگوش دادنش ایمانم چندبرابر میشه
به جرات میگم هرضربه ای که تاحالا خوردم بخاطر شرک به خداوند بزرگ بوده ولی الان سالهاست که سعی میکنم توحیدعملی رو درخودم اجرایی کنم وخداروشکر نتایجم خیلی بهترشده
استاد عزیز با اختلاف زیاد استاد بزرگ موفقیت هستید دربین سایراساتید چون بعضی از همین عزیزان خودشون هنوز به مفهوم توحید نرسیدن ولی به دیگران اموزش میدن.
چقدرزیبا مفهوم شرک وتوحید رو توضیح دادید ومن خیلی انرژی گرفتم
هرکسی فقط ده درصد به آموزه های شما باتعهد عمل کنه نتایج فوق العاده میگیره شما لایق هستید که راجع به موفقیت صحبت کنید چون نتایجتون گویای همه چیزهست.
اون شخصی هم که شماراجع بهش صحبت کردید فکرکنم کوین ترودو هست که به قدرت مخفی ثروتمندان اعتقادداره وبه زندان هم افتاده وشمابه درستی توضیح دادید جالبه که بدونید خیلی ازدوستانی که من باهاشون درارتباطم وانسانهای موفقی هم هستند هنوز به حرفای این شخص اعتقاد دارن واین واقعا خنده دارهست.
خیلی دوستت دارم وآرزوی سلامتی وثروت روزافزون براتون دارم.
سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم.
به نام خدا
سلام به استاد عزیزم و مریم مهربان
اول که خیلی خوشحالم که میبیینم انقدر موفق هستید و تونستید به راحتی به این اندام زیبا برسید که البته میدونم با کلی تحقیق هم بوده اما این که تونستید با یک قانون ساده به سادگی هم خودتون رو هم ادم های اطرافتون رو به اندام زیبا و دلخواه برسونید تحسین برانگیزه
امیدوارم که همیشه سالمو سلامت و موفق تر بشین چون وقتی میبینمتون و میشنوم چی میگید من هم موفق میشم
برای شرک:
من مدت ها بود از بچگی به خاطر حرف های یکی از اطرافیانم به یه سری از ادم ها قدرت میدادم( میدونم که این مورد رو خیلی تو کامنت هام تکرار کردم اما انقدر خوشحالم از تغییرش که هر بار با احساس سپاس میگمش) که البته من از شما استاد عزیزم ممنونم برای این که فایل های توحید رو قرار دادید در سایت من با گوش دادن بارها و بارهای یکی از اون فایل ها تونستم مقدار بسیار زیادی از شرکی که داشتم و به اون ادم ها قدرت میدادم رو بزارم کنار ،ادم هایی که زمانی انقدر تو ذهن من بزرگ بودن و قدرت داشتن العان اصلا حتی نمیبینمشون و اصلا حرفی نمیشنوم دربارشون ،یادمه اون روزها که چقدر ذهنم با توجه کردن اونارو بزرگ میکرد اما با عوض کردن باورم در مورد قدرت اونها زندگیم پر از لذت شده خدارو شکر ،میدونم که باید مسیر رو ادامه بدم خوب اون در مورد اون ادم ها بود اما من باید این قانون رو در مورد همه مسائل انحام بدم
مورد دوم:
من یه بار با یکی از همکارام بحسم شد و اون ادم بی اخترامی کرده بودو من هم به میریت اطلاع دادم چون من مشهد هستم و دفتر اصلی تهران است گفتم بگم که بار بعدی تکرار نشه وخیلی پیش میومد که باید به اون همکارم زنگ میزدم برای کار مشتری ،خلاصه من این رو به میدیر گفتم ایشون هم با اون اقا برخورد کردن و یکی از معاونین با من تماس گرفت گفت شما از تهران دوری و نیاز داری به این ادم هایی که اینجا هستن همیشه که مدیر نیست که ازت دفاع کنه باید با این ها راه بیای که البته لحن با تحدید بود من چیزی نگفتم و تو دلم گفتم ( اگر میرت هم باهات لج بیوفته چی بازم با نترسی حرف میزنی گفتم اره حداقل از العان روی باورهام کار میکنم که به هیچکی قدرت ندم) العان که دارم کامنت مینویسم اتفاقا چون از تهران دورم شاید اون ادم تونسته کاری کنه که مدیر هم طرفش باشه چون مدیریت دیگه هیچ حمایتی که علنی باشه از من نمیکنه اما من کار خودم رو درست انجام دادم با این که یک نفر بودم در شعبه مشهد به تنهایی اندازه چند نفر اونایی که تهران نشستن کار کردم و تجربه دارم و خداهم دوتا از بهترین دستاشو فرستاد پیشم با ذهنیت مثبت با ذهن ثروتمند
میدونم این هاهم مثل مدیرم دستی از خداهستن اگر این هاهم نباشن از یک طریق دیگه مراقب من هست
سوال دوم:
من یه مدت چون تنها شده بودم مجبور بودم تو دفتر تنها کار کنم و یک شعبه رو پیش ببرم خوب من روی یه سری از باورهای شرکم کار کرده بودم اما روی یه سری دیگه نه انگار که باید داعم بگردی باورهای شرکتو پیداکنی انقدر که زیادن
اولش فکر میکردم دیگه تنها شدم یه خانم تنها چطور میتونه امنیت داشته باشه چطور میتونه شهرهای مختلف بره برای انجام کار اندازه گیری دکور چطور میتونه بدون سابقه کاری خاصی با مشتری های ثروتمند ارتباط بگیره چطور میتونه دوتا کارو همزمان انجام بده چطور میتونه از راه دور با تهران ارتباط داشته باشه و کارشو انجام بدن وکلییییییی مسئله….
اما
انجامش دادم
گفتم پیش میرم درست میشه همزمان فایل گوش کردم و گفتم خدارو شکر تو دفتر تنهاهستم روی خودم کار میکنم فایل گوش کردمو کار کردم،اولش مسئله امنیت من بود جوری شد بنا به دلایلی برای برج نگهبان گذاشتن جلوی ورودی اونم چنتا بعد کمکم نگهبان ها منو شناختن و فهمیدن تنهام و همکارام رفتن،بعد جوری شد که تمام برج تلفن هایی داشتیم که اول مشتری که میاد نگهبان اجازه ورود اون رو میگیره بعد میفرسته بالا
بعد خدارو شکر من حدود 8 ماه تنها کار کردم و خدارو هزار بار شکر تمام مشتری هایی که اومدن دفتر از بهترین ادم های دنیا دستچین شدن و کلی چیز بهم یاد دادن و من رو تحسین کردن و من در کمال امنیت بودم
کم کم اولش با داداشم رفتم اندازه گیری و چون اون دیگه نخواست باهام بیاد خودم رفتم و کار خودم رو انجام دادم و جالبه خود مشتری هم میومد کمکم اونم طلافروشایی که میگن دست به سیاهو سفید نمیزنن و از بالا مارو نگاه میکنن خدارو هزار بار شکر چنان احترامی بینشون دارم
خدارو شکر تنها خانمی هستم تو مجموعه کار میکنم چون همه اقا هستن و واقعا بینشون خیلی موفق هستم
من خیلی تلاش میکنم و یکجا نمیشینم اما باور های ثروتم خیلی ضعیفه این ضعف منه که اول سال روانشناسی ثروت رو گرفتم و دارم کار میکنم نتایج کوچولو کوچولو پیش میره انگار که انقدر باور فقر قوی هست که انگار یک سنگ بسیار بزرگه که میلیمتری دارم میدمش کنار اما پیش میرم اینم درست میشه
خلاصه که موردی که میگفتن نمیشه یه خانم نمیتونه رو من انجام دادم
این روزا که این همکارام اومدن میبینم که یه ادم با باور های درست میتونه خیلی کارا انجام بده ها چون گاهی از توانایی ها و کارهایی که انجام دادم براشون صحبت میکنم تعجب میکنن
یه نکته جالب هم پیدا کردم تو خودم این که به راحتی میتونم ادم ها و تیپ های مختلف شخصیت رو قانع کنم که از نحصولاتمون خرید کنن و البته که محصولات بسیار با کیفیتی هم داریم
اما بهتر از اون ادمی که کلی سابقه کاری داشته میتونم با مشتری ارتباط بگیرم اونم به راحتی
بچه ها یه نکته بهتون بگم در مورد جذب مشتری این رو واقعا بهش ایمان اوردم
همه میگن بریم چیزایی یاد بگیریم که مشتری جذب کنیو اونو قانع کنیم بیاد از ما بخره
من میگم با مشتری دوست باشیم انگار که خانواده خودمونه و صادقانه بهش بفروشیم
مثلا: اگر جنس فلان ایراد رو داره در کنار خوبی های زیاد محصولمون بگیم باور کنید که ازتون میخره جالبه که میدونه اون ایراد رو داره اما میخره
یا اگرم نخره جالبه که کلی میره پیش همکاراش ازتون تعریف میکنه اونا میان میخرن
عاشقتونم امیدوارم همتون موفق ترین های دنیا بشین
دوستتون دارم استاد عزیزم که مثل یک پدر من رو راهنمایی کردین که چه راهی رو برم درست ترینه خدا شمارو برامون سالمو سلامتو شاد با باورهای توحیدی قوی نگه داره
سلام بر همگی
یه باوری که من دارم وخیلی خیلی قدرت داره تو وجودم طوری که فکر میکنم خودش اصل و قانونه حرف مردم هستش
دیشب به خودم میگفتم که قدرت دادن به مردم مثل شرک میمونه ولی اینقدر این باور مخرب تو وجودم ریشه داره که ذهنم مقاومت میکرد و میگفت نه شرک نیست هر کسی باید نسبت عرف منطقه زندگی و کشور خودش رفتار کنه
الان تا کسی در مورد زندگی خصوصیم سوال میپرسه بهم میریزم و چند روزم خراب میشه و اینکه خدا گفته نه ترسی داشته باشید و نه غمی میره کنار و نمیتونم بهش عمل کنم
از خدا میخوام هدایتم کنه تا فقط بنده خودش باشم
بسم الله الرحمن الرحیم ️
الهی که ویژگیش بخشیدنِ️
به نام تنها یک قدرت حاکم بر جهان و جهانیان که تنها اوست که توانایی بی نهایت داره به من کمک کنه️
زمانی که باور به تاثیر عوامل بیرونی مثل: ژنتیک، سیاست، قدرت یک فرد خاص و… داشتید، چه نتایجی در زندگیتان گرفتید؟
قدرت افراد در زندگی من،این نوع شرک بقدری در من قوی بود که از افراد خانواده بگیر تا مدیران شرکت هایی که کار کردم و استادان دانشگاه و آقایان محترمی که دوست داشتند ارتباط عاطفی برقرار کنن،جز احساس ترس ، نگرانی ، غم ،ناراحتی و وابستگی در من ایجاد نمیشد
این نوع احساس باعث شد درخواست بدم به رب،که کمکم کنه و در این مسیر تغییر هدایت شدم به این سایت پر برکت
و رفته رفته متوجه این نوع شرک نهفته در خودم شدم و استاد هر فایلی به نام توحید و قدرت ندادن به عوامل بیرونی رو تو سایت و تمام دوره هاش قرار داده بود رو گوش میکردم، خیلی خیلی خوشحال میشدم وآرامش در وجودم اتفاق می افتاد و رفته رفته در عمل بهش هدایت میشم
و این نوع تفکر باعث شد من دیگه خشیتی از کسی نداشته باشم، حرف هام رو در احترام به خودم به دیگران بگم، هر لباسی که راحتی بیشتری به من میده رو بپوشم، در خواست درآمد های بالا به رب خودم بدم و هر روز در تمرین ستاره قطبی درخواست های بیشتری بدم و هر کمکی از دیگران رو اعتبارش رو بدم به رب خودم و سپاسگزاری کنم، احساس گناه رو از خودم دور کنم، و با باور این لیاقت که خداوند هر لحظه با من حرف میزنه و هدایتم میکنه بیشتر به نشانه ها دقت کنم و تائید کنم و اگر کسی ناراحتم میکنه خیلی راحت از صحبتهاش اعراض کنم و بحث نکنم و اون محیط رو ترک کنم
و این نوع عمل ها در من اعتماد به نفس ایجاد کرده و هر کسی از فرکانسهای من متوجه میشه که با من با احترام صحبت کنه و به خواسته هام اهمیت بده و من با تمام این تغیرات بیشتر مصمم میشم قدرت و توانایی انجام کارها رو فقط به رب بدم که انقدر بخشنده است و به آدم های جدید و سالم و ثروتمندی رو که دوست دارند به من کمک کنن هدایت میشم
به محض اینکه اوضاع کمی سخت شده، چطور این نوع باورهای شرک آلود مثل (تاثیر ژنتیک، قیمت دلار، اوضاع اقتصادی و… ) شما را به احساس ” ناتوانی از تغییر آن شرایط سخت ” رسانده است؟
به لطف الله با کنترل ورودیهای منفی من در آرامش و آزادی بیشتر قرار گرفتم و روی باور لیاقت خودم و گوش کردن فقط به فایلهای دانلودی و دوره ها خیلی راحت پول با عزت و احترام میاد تو زندگیم که تصمیم دارم بیشتر روی باور توحیدی فراوانی کار کنم و با این باور که هر چقدر نعمت از خدای بخشنده دریافت کنم انسان درست تری هستن و در نتیجه خوشبختی بیشتری رو در این دنیا و آخرت تجربه میکنم
به چه شکل توانستید باورهای توحیدی را جایگزین این باورهای شرک آلود کنید؟ این نگاه توحیدی چه تغییراتی در رفتار، شخصیت، عملکرد، ایمان و جسارت شما ایجاد کرده است؟
با مقایسه کردن نتیجه های الانم توسط باورهای توحیدی با نتیجه های که قبل هدایتم به این سایت توسط باورهای شرک آلود میگرفتم که در یک کمبود و ترس زندگی میکردم
که الحمدلله در حال حاضر به عمل به قانون سلامتی اندام فوقالعاده دارم چهره جوان دارم که با سن 43 سالگی مانند یک دختر 20 ساله هستم، آرامش بیشتری دارم، خوابهای راحتی دارم، آزادی بیشتری دارم،از مجردی خودم لذت میبرم که قبل از ورود به سایت ناراحت این موضوع مجردی بودم و احساس ام به خودم خوب شده و خریدهای با کیفیت دارم، مقایسه نمیکنم خودم رو با دیگران،ورودی با عزت دارم، محل زندگیم و کارم و لذتم یکی شدن و دائم دارم شخصیت خودم رو بهبود میدم، بدون میکاپ همه جا حاضر میشن و از چهره ملیح من همه تعریف میدن،برای خودم لباس های راحت میدوزم و میپوشم و خداروشکر از 4 صبح بیدارم و حیاط میشورم و کارهای خونه رو با عشق انجام میدم و با هم فرکانسی خودم خواهرم زندگی راحتی رو تجربه میکنم و از 5 صبح لب تاپ من روشن و صدای استاد در اسپیکر پلی میشه و با صدای پرنده ها یک هماهنگی عالی ایجاد میکنه و به جان من مینشینه
در تمرکز بر نکات مثبت در این فایل، بهشتی رو که با ابرهای زیبا و درختهای سرسبز و دریاچه آب شیرین با فواره بی نظیر رو تحسین میکنم و همچنین این بهشت رو که با یک کلبه چوبی وآرامش و زیبایی آن مثل غار حرا میمونه رو تحسین میکنم
و لیاقت شمارو تحسین میکنم که با باورهای توحیدی این همه نعمت سلامتی، زیبایی اندام، ثروتی که نمیتونید به شمارش بیارید رو دریافت کردید
استاد مهربانم از شما برای تهیه این فایل ها بینهایت سپاسگذارم و انتشار این دیدگاه ابراهیمی شما رو تحسین میکنم و از رب خودم میخوام که در این مسیر توحیدی ثابت قدم باشم
سپاسگذارم ️
سلام به استاد خوبم و همه ی دوستان
چقد هر روز این اگاهی هایی که بهمون میدی استاد باورهای شرک الود و ترمزهامون رو پیدا میکنه وتغییر میده
تقریبا حدود سه سال پیش بود قبل این که با استاد اشنا بشم توی اینستا یه سری پیجای به ظاهر اگاهی دهنده رو دنبال میکردم که دقیقا باورهایی رو توی من ساخته بود راجبه ماتریکس که یه سری خانواده یهودی هستن که دنیارو کنترل میکنن و میخوان مارو مثل برده اداره کنن و به همه چیمون دسترسی دارن اگه ما اگاه نشیم خیلی زود این اتفاق میوفته و همین باور باعث شده بود ترس درونم ایجاد بشه و بگم با این وضع من هیچوقت نمیتونم دیگه ثروتمند بشم اون زندگی که میخوامو بسازم و قدرت خلق زندگیمو به راحتی از خودم گرفته بودم و تسلیم شده بودم
و باوره دیگه ای که ایجاد کرده بودن این بود که همه ی کسب و کارهای حضوری از بین میره و فقط سیستم انلاین میشه اگه سریع تر نجونبی کارت تمومه و همین باور باعث شده بود توی کسبو کارم که فروشندگی بود هر روز به خودم میگفتم مشتری دیگه حضوری نمیاد همه انلاین خرید میکنن و هر روز مشتریا کمتر و کمتر شدن
و اینم بگم فروش انلاین در کنار فروش حضوری خیلی خوبه ولی در صورتی که باورهای درست داشته باشی راجبه هر دوشون
و وقتی که با استاد اشنا شدم توی این یک سال گذشته که دقیقا امروز شد365روز عضویت
این باورهارو تغییر دادم و به اون اندازه ای که تغییر دادم نتیجه هارو دیدم
و این باورو در خودم ایجاد کردم خیلی از مشتریا دوس دارن حضوری خرید کنن و اون چیزی که میخوان بخرنو لمس کنن بعد بخرن
و الگو هایی رو دیدم که با فروش حضوریم کلی مشتری دارن و فروششون عالیه
و مشتری که میاد با خودش یه مشتری دیگه میاره و…باورهای دیگه که طولانی میشه بگم
و فروشم این چند وقت اخیر نسبت به سال گذشته
تقریبا 8تا10 برابر شده با اموزش های استاد
و خیلی از هم صنفیا نگاهشون به دلاره مدام البته خودمم تا ساله گذشته همین جوری بودم و میگن دلار میره بالا مردم خرید نمیکنن تا بیاد پایین وقتی دلار میاد پایین بازم خرید نمیکنن تا بیاد پایین تر خخخ همین باور کارو تموم میکنه باعث شده همیشه هشتشون گرو نهشون باشه
من این باورو دارم که خیلی از مشتریا اصلا قیمت دلار براشون مهم نیست وقت ندارن قیمت دلار چک کنن اصلا و محصولی که میخوان بخرن نیاز دارن الان و به راحتی خرید میکنن
و یه باوره دیگه راجبه اندامم که از بچگی من وزنم کم بود و همه میگفتن ژنتیکیه لاغری و به پدرت رفتی و استخون بندیت کوچیکه و بدنت ضعیفه و همین حرفا که از بچگی بهم گفتن جزو باوره من شد و به این نتیجه رسیدم که من همین جوریم دیگه کاریش نمیشه کرد
ولی توی این چند وقت اخیر اومدم باورهایی رو ساختم که
سیستم بدن همه ی انسان ها یکیه
و ورزشکارایی رو دیدم که بچگی اندام لاغری داشتن و الان اصلا قابل مقایسه نیست بدنشون با اون زمانشون
و ورزشو توی خونه شروع کردم با این باورها که هرچی میخورم جذب بدنم میشه و به راحتی میتونم وزن اضافه کنم چون سیستم بدن همه ما یکیه و بدنم به راحتی عضله میسازه
و توی این یک ماه اخیر تونستم تقریبا 3تا4کیلو وزن اضافه کنم
و یکی از همکارا بهم گفتش چیکار میکنی بدنت پر شده پودر مورد میخوری خخخ
این چندتا موردی بود که تو کامنتا تونستم بگم امیدوارم بتونید استفاده کنید
استاد ممنونم ازت بابت این اگاهی هایی که بهمون میدییی و هر روز توی این مسیر بهتر و بهتر میشیم
ممنون از دوستای هم مسیر که کامنتو خوندن برای همتون ارزوی بهترینارو دارم