توحید عملی | قسمت 9 - صفحه 15 (به ترتیب امتیاز)

1017 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محبوبه استخری گفته:
    مدت عضویت: 1756 روز

    خداوند قلمی ست که عشق را می‌نویسد

    من دستان خداوند هستم که می‌نویسد

    خداوند طلوع خورشید است

    خداوند سخنی ست که برلبان استادم جاری می‌شود

    خداوند نور زمین آسمان است

    خداوند هم چیز است آنکس که خدا را دارد همه چیز دارد

    خدایا تنها تو‌روا میفرستم وتنها استواری می‌جویم

    خداوند درهرلحظه من را هدایت می‌کند خدایی که مرا هرگز تنها نمی‌گذارد

    سلام استاد عزیزم من ازشما سپاسگزارم هرروز هرلحظه من ازطریق شما به جواب تمام سوالاتم رسیدم و خداوند بارها از زبان شما بامن صحبت کرده ولی اینبار این پیام خداوند واضح برروی جانم نشست

    من دیروز تو دفتر از خداوند برای تضادی که برام پیش اومده بود درمورد فرزندم واقعا دیگه بریده بودم خسته درمانده تسلیم خداوند شدم وتو دفترم نوشتم خدایا جواب تمام مسائل تو میدونی توانایی بهمه چیز من هیچی نمیدونم جواب این سوالمو بده بمن بگو منو هدایت کن من تسلیمم من ناتوانم دربرابر قدرت تو

    و خداوند چقدر زیبا واقعا مو به تنم سیخ شد اشک از چشمانم سرازیر شد از اول فایل خداوند داشت بامن صحبت می‌کرد از طریق شما وشعر زیبایی خانم پروین اعتصامی چقدر قلبم باز شد

    خداوند سمیع وبصیر وآگاهی به همه چیز صدای مارو میشنوه درهرلحظه پاسخگوست اگر ما تسلیم باشیم اگر ما هدایت خداوند بپذیریم

    یه جایی از شعر که شما گفتید این هدایت خداونده برای اونایی که میپذیرن چقد من قلبم بازتر شد که این برای منه من باید این هدایت بپذیریم کفران نعمت نکنم بپذیریم عمل کنم سخته وقتی نجواها میان ولی من خدایی دارم که همچین تحت کنترل وقدرت اونه من اگه توکل کنم اگر نگران نباشم همچی درست میشه

    از خداوند میخوام که ایمانم رو بیشتر کنه میخوام که قدرت سپاسگزاری و فروتنی رو درمن زیاد کنه

    استاد عزیزم شما چقد خوب خداوند و قدرت خداوند رو درک کردین چقد شما رها هستید من ازخداوند میخوام که مثل شما باشم وقتی به خداوند اجازه ورود به زندگیمون میدیم برامون همه چیز می‌شود استاد من از وقتی تواین مسیر قرار گرفتم زندگیم هرروز داره بهتر میشه وقتی به مشکلی برمیخورم وقتی نگران میشم خدا رو کنار خودم میبینم خدایی که قبلا هم بود اما من نبودم

    ازخدا کمک میخوام همیشه این حس دارم که خداوند کنارمه همراهمه حواسش بمن هست

    امیدوارم که هرروز ایمان وتوکلمون به خداوند بیشتر بشه باور کنیم با تمام وجود که تمام کارهارو خداوند که برامون داره انجام میده اعتبارش بدیم به خداوند

    استاد منم دوست دارم به اون درکی وایمان وتوکل که شما به خداوند دارید برسم ازخداوند میخوام که منو تواین مسیر یاری کنه و به درک بهتر برسونه ونجواهای ذهنم رو خاموش کنه

    استاد من ازشما بی نهایت سپاسگزارم نمیدونم باچه زبانی تشکر کنم ازشما دوستتون دارم

    باران زیبا قدرت خداوند چقدراست باران زیباست من عاشق این صحنه هستم که تو ماشین باشم و باران ببارد خداجونم شکرت برای اینهمه نعمت فراوانی برای اینکه اینقدر این کشور فراوانی هست باران هست آدمهای بی نظیر ثروت عشق محبت خدایا شکرت برای این بهشت زیبا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  2. -
    در دستان خدا گفته:
    مدت عضویت: 949 روز

    درود بر استاد عزیزم و خانم شایسته نازنین و همه ی دوستان عزیزم در این خانواده ی دوست داشتنی

    تا دقیقه 27 فایل را گوش کردم و دیگه طاقت نیاوردم که ننویسم.چقدر این فایل بجا بود…درست در زمانیکه با استرس داشتم میگفتم خدایا من جز تو و اعضای این سایت هیچکس دیگه را ندارم که در مورد علایقم و اعتقاداتم و زندگیم و مسائل زندگیم باهاش صحبت کنم و همزمان فایل دانلود شد و دیدم که چقدرررر مناسب حال الان من بود….

    دیشب که شب تاسوعا بود یک فایل از آقای الهی قمشه ای برام یکنفرفرستاده بود در مورد امام حسین و عاشورا که من با شنیدنش بی اختیار اشکم سرازیر شد با اینحال معنیشو درست نفهمیدم و نزدیک به پنج بار گوش کردم حتی پسرم هم که خیلی چیزای ناراحت کننده گوش نمیکنه اومد یه تیکه شو گوش کرد و بعد دیگه برای اونم چند بار گذاشتیم گوش کردتا معنی دقیقشو فهمیدیم و البته که پشت سرش فایل کاملشم برام فرستادن که دیگه خودش کامل قضیه روباز کرد و فهمیدم چی شد.

    بعد با خودم فکر کردم خدایا این آدما چجوری بودن که انقدر علم و آگاهی دارن مثل استاد عزیزمون که اینهمه قانونها و آگاهیها رو درک کردند…و الانم پروین اعتصامی که در سن جوانی هم فوت کرده اما همیشه و همیشه من برام این افراد جالب بوده که بدونم اینها چه ایمان و چه افکاری داشتند که انقدرررر خدا بهشون حکمت و خرد داده …اونزمانی که ما توی دانشگاه داشتیم درسای سخت حفظ میکردیم اینها داشتند خدا رو میدیدن و چقدر و چقدر ما عقبیم و من بشخصه فکر نمیکنم هیچوقت به گرد چنین بزرگوارانی برسم حتی با وجودیکه از همون دوران دانشگاه دنبال این مطالب و این موارد هم خیلی بودم اما انگار یه پرده تار روی چشمام کشیده شده بود و داشتم روی تردمیل میدویدم دنبال اینها…

    تا اینکه بدنبال مشکلاتی که توی زندگیم داشتم یکروز با وجود همه ی تهدیدهایی که به کشتن خودم و خانوادم کرده بود تماااام ترسهامو گذاشتم زیرپام و گفتم مرگ یه بار شیون هم یه بار و فقط توکل کردم و دست بچمو گرفتم و اومدم بیرون ازونجایی که اسمشو حتی نمیشد خونه گذاشت.بعدش هم با تمام مشکلات فکری و اعتقادی که با خانوادم داشتم یکسال باهاشون زندگی کردم و دیگه دیدم که نمیتونم شرایط رو تحمل کنم و با پسرکی که خیلی هم بازیگوش و شیطون بود اومدم سر یک زندگی جدا و تماااام بار مسئولیت و زندگی و سرو کله زدن با همسایه ها که میخواستند سر دربیارن پس چرا این مرد نداره و مشکلات مالی که اونموقع داشتم و وامی که از محل کارم گرفته بودم و …افتاد روی دوش منی که اصلا حتی مادرمم باور نمیکرد تنها بتونم دوام بیارم.

    از طرف دیگه من درتمام طول زندگیم الگو بودم برای فامیل و همین «بچه ی مردم » که همه میکوبن تو سر بچه هاشون ،من بودم همیشه …ولی حالا اون الگو هم پاشیده بود و فقط من بودم و خدای خودم که بیخیال تمام حرفای دیگران شدم ، با مادری که هنوزم که هنوزه تا همین امروزم پشت تلفن اعصابمو بهم ریخته بود (البته تاقبل ازدیدن این فایل).

    الهی شکر که خدا هم همیشه هوامو داشته و داره و بهترین دوستمه خانوادمه همه چیزمه…آنچنان توی این مدت جدایی من ازش نعمت و معجزه دیدم که حد نداره.

    روزیکه با توکل بر او از کار قبلیم استعفا دادم و اومدم سر کسب و کار خودم که حتی پول رهن اونجا روهم از مامانم قرض کردم و البته که بعدا با سودش بهش پس دادم ،اصلا نمیدونستم که آیا من میتونم از پس جدا کار کردن و پرسنل گرفتن بر بیام یا نه ولی این مطمئن بودم که خدا پشتمه و خدا کمکم کرد و الان توی بهترین جای شهر با دوتا پرسنل و مشتریهای عالی دارم کار میکنم.

    خدا میدونه که بارها و بارها از خانواده درجه یکم چیا شنیدم و چقدر گریه کردم ولی به روشون نیاوردم اما خودش همیشه دستمو گرفت و هربار منو قویتر کرد منو برای دریافت نعمتهاش آماده تر کرد و دستهایی ازخودش رو به عناوین مختلف توی زندگیم قرارداد که هر روز پیشرفت کنم و الان هم به فکر توسعه کارم باشم.

    و انقدر استقامت به خرج دادم که اون الگوی فامیل و دوست و آشنا رو دوباره ساختم و لذتشم بیشتره چون دیگه فقط خود خودم ساختم.

    از طرفی توی مجتمعمون هیچکس حتی نمیتونه به خودم یا پسرم نگاه چپ بکنه و کلی هم احترام میذارن تازه.

    خدارو شکر میکنم بخاطر صبری که بهم داده به خاطر آشنایی من با این سایت که نشون میده منم از خدا نمره قبولی گرفتم که اومدم اینجا بخاطر تمام نعمتهایی که هر روز و هرروزداره بهم میده و خانواده ای که توی این سایت دارم که اگر نبود واقعا دلم میترکید.

    استاد عزیزم ممنون از اینهمه فایل و آگاهی که واقعا میلیاردها دلار ارزش داره و زبان از سپاسگزاریش قاصره.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  3. -
    مهدی رجبی گفته:
    مدت عضویت: 3873 روز

    سلااام و دروووود

    اول بگم که چقققدرررر تیشرت قرررمزتون زیباست چقدر دوست دارم چقدر خوش تیپید استاد نازنین ماشالله

    چقدر هم تویویدئو و هم توی عکس این فایل و این صفحه دلم ررفت، چقدر با هم با مریم خانم شایسته گرامی و زحمت کش ست کردید خیلی عالیه خدا حفظتون کنه و سلامت باشید چقدر با بروانی اسب زیبا و نجیب و ارام و بز زیبا کیف کردم چقدر تحسین کردم اصلا تا دیدم گفتم خدایاااا عاشقتم تو چه کردی

    چقدر بارون زیباست چقدر ماشالله اطراف جاده هایی که میرید همیشه سرسبز و بی نظیرند واقعا ممنونم ازتون.

    خب حالا عرض کنم:

    الااااااه و اکببببرررررر اللله و اکبر و اللله و اکبر اللله و اکبر

    نمیدونید استاد گرانقدرم اینقدر ازتون سپاسگزارم چه کردید شما واقعا

    باور کنید همینطور هق هق گریه کنانم

    این خداکیه واقعا

    چطور ادم عاشقش میتونه نشه

    بخصوص قسمتی که خانم اعتصامی دوست داشتنی و دل اگاه و بی نظیر میفرماید در خصوص کاری که یه قطره، نور، سنگ، گرگ، امواج آب رودخانه و جز جز موارد همه دست به کار شدند تا در بهترین و عالیترین و بی نقص ترین و زیباترین و معجزه آسا ترین و عاشقانه ترین و توحیدی ترین حالت ممکن همه چیز انجام شود به نفع حضرت موسی و مادرش

    اصلا زبانم قاصره بخدا نمیدونم چی بگم

    فقط اشکم میاد و هق هق میزنم واقعا چند وقته که این افکار و فایل های توحیدی منو لطیف تر کرده بخدا مدام بسادگی گریه ام درمیاد

    فقط این روزها صبح ها بیشتر حواسم هست بگم خدایا فقط هدایت تو رو میخوام فقط در زمان و مکان و محیط درست منو ور دار بزار در شرایط و اتفاقات خوشایند بین افراد و آدمهای درست و خوشایند

    من به تک تک خیر و خوبیهای تو محتاجم

    تا یه چیزی میشه سعی میکنم بگم دیگه اینا رو ازخودم نمیدونم فقط کار خدای من بوده

    کاره فرکانس بوده کار هدایت بوده کار نیروی برترم و الله من بوده الله ی که خالق تک تک اتفاقات و موجودات و هدایت شان است

    خدایا غلط بکنم چیزی رو از خودم و دیگران بدونم ازت عذر میخوام فقط از توعه همه چیز

    مدام هدایتم کن قلب و فکر و زبونم رو به سپاسگزاری از خودت به طلب هدایت از خودت به رو کردن به خودت به اعتماد و توکل به خودت و به غیب های خودت به کارهای پنهانی خودت

    خدایا از رفاقت با تو کیف میکنم عشق میکنم

    بخدا چه جمله ی فوق العاده ای فرمودید استاد، حتی هیچ کسی واقعا هیچ کسی تو زندگیت نداشته باشی فقط وقتی خدا رو داری همه چیز و همه کس رو داری همه کس با تو هستند خدا مرا کافی است

    چقدر طلایی فرمودید: هر چقدر تواضع و فروتنی و قدردانی ام در مقابل عزت و مقام تنها خالق و پروردگار جهان و جهانیان بیشتر شود به همون نسبت سرم جلوی بقیه بالاتر و عزتمندتر خواهم بود

    چه تعادلی

    چه عدالتی

    چه شکوهی داره خدا

    چند وقته دارم در روز در عباراتم تکرار میکنم خدایا بخاطر شکوه و عظمت توعه که در من دمیدی و بخاطر الطاف و عشق الهیه که داره دنبالم میاد و بخاطر عظمت توعه که هر کی بهم میرسه بهم احترام میزاره هر روز بیشتر

    هر کسی بهم میرسه بهم اعتماد میکنه

    نه بخاطر خودم بلکه بخاطر خداونده که معتمد و امین مردمم از این پس هر کسی بهم میرسه و جلوم سبز میشه به من و کار من اعتماد میکنه و احترام میزاره

    بخاطر محبت الهی درونم هست که بقیه عاشقم میشن و بهترین ها جذبم میشن

    همانطور که موسی (ع) و مادرش رو امین و مورد اعتماد فرعون کردی منم مورد اعتماد و امین مردم و دوست و آشنا و غریبه و فامیل و مشتری و هر کسی که در کل دنیا به من برخورد می کنند بکن و همه اینها فقط به لطف توعه با هدایت توست

    تو خودت گفتی وظیفه ما هدایت شماست خدا جون دمت گرم قربونت برم عاشقتم

    منو از مومنان و بندگان صالحت قرار بده ایمان و عمل صالح رو هر روز در من تقویت کن

    با من کاری کن که روز به روز بیشتر سپاسگزار و قدردانت باشم و از متواضعان واقعیه تو باشم

    از توکل کنندگان در هر کاری جزئی و کلی در تک تک موارد ریز و درشت

    من دیگه نسبت نمیدم چیزی رو به خودم هر چه هست از توست

    ذکر الله و اکبر الانا برای من معنای توحیدی و فوق العاده جذابی پیدا کرده

    با این ذکر با دیدن زیبایی ها بیاد میارم که من هیچم و تو بزرگتر از بهترین چیزی هستی که تصورشم بتونم بکنم حتی یه ثانیه.

    ..

    ارداتمند مهدی رجبی

    با عشق فراوان و عجز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  4. -
    کیارش گفته:
    مدت عضویت: 1421 روز

    به نام خالق جهان هستی.خدای خوبم ارباب مهربانم .ارباب شمایی بنده منم الهی قربونت برم.با سلام درود خدمت استاد عشق منش عزیز و خانوم شایسته و همه هم مسیران گرامی.استاد دمتگرم چ فایل توحیدی بی نظیرت خدا عزتت بده حنجره طلا اونقدر این فایل ب موقع بود و من لذت برم ک تقریبا کل فایل رو داشتم اشک ذوق میریختم .اشک ذوق ک چقدر راه درست هدایت شدم ب لطف ارباب بی همتای خودم تنها نیرو مطلق و برتر دنیا.اشک برای اینکه چقدر ب اربابی دل بستم ک خیالم رو همه جوره راحت کرده بعضی موقع ک با دوستانم صحبت میکنم و میخوام از ارباب بی نظیرم الله صحبت کنم میگم بهشون ک چرا ناراحتی الله بی همتا چندین هزار سال هستش خورشید رو هر روز صبح بهش فرما طلوع میده و غروب فرما غروب کردن بهش میده و همیشه خورشید داره کار خودش رو میکنه بدون اینکه طنابی بهش وصل باشه یا چیز دیگه ای رو هوا .من دارم از این قدرت رب بی همتا صحبت میکنم و میگم اونوقت شما ناراحت این مسعله ب این کوچیکی هستی بسپرش ب ارباب خودش درست میکنه ک البته خودمم بارها اینجور شدم و با تکیه و توکل ب رب بی همتا اون مسعله پاک شده.الهی قربونت برم عشق منی ارباب خوبم.خدا من بهت اعتماد دارم خودت همیشه منو همراهی کن.در پناه ارباب جهان با حال خوب و لب خندان و جیب پر پول سلامت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  5. -
    زینب Z گفته:
    مدت عضویت: 739 روز

    سلام ب شما استاد عزیزم

    سلام ب همه ی دوستان توحیدی …

    استاد کلمه به کلمه حرف های شما حق بود حق…

    توحید…شاید گفتنش راحت باشه ولی رسیدن بهش خیلی کار داره ،وقتی بهش میرسی اول از همه آرومی اروم ،استاد داستانی ک شما برامون گفتی دقیقا تو زندگی من اتفاق افتاده ،داستانش خیلی طولانی بخوام بشینم جز ب جز بگم ک حتما ب وقتش اینکار میکنم ،داستان برمیگرده ب جدایی من ازهمسرم ک غیر ممکن بود میگم غیر ممکن واقعا غیر ممکن ،هیچ وقت یادم نمیره 3سال پیش ک خواستم جداشم ،یه بنده خدایی ک مذهبی هم هست انسان بسیار عالی هم هست ،گفت ببین اینجوری ک نمیشه بدون حمایت و پول بخوای جدا شی باید یکی باشه ،پدری، برادری ک پشتت وایسن اینجوری نمیشه. وقتی وقتی وقتی گفتم خدایا خسته شدم خودت تکلیفم مشخص کن یا درست شه این رابطه یا تموم شه …باورتون میشه در عرض 1ماه داستان یه جوری چرخید ک اینم داستان داره همسرم حق طلاق ب من داد؟ن پدری درجریان قرار گرفت ک حمایت کنه ن برادری ن هیچ کس دیگه ای…و من برای جداییم شاید جمع ببندم 1ساعت هم زمان نزاشتم برای مراحل قانونیش؟؟؟؟؟آقا باورتون میشه ؟آخه خودم هنوز میگم خدای من دمت گرم دمت گرم …یه نکته دیگرم بخوام بهتون بگم قبلا همسرم میگفت ک ببین خواستی جداشی بری نمیزارم بچه رو ببینی میگم مادرش مرده …خداهم بیاد پایین من بچه رو نمیدم به تو….خب امااااااا چیشد قاضی ازم پرسیدتوافق شما برای حضانت بچه چیه؟(همسرم حضور نداشت) خب اینجا من بودم ک باید میگفتم .خب پدرش کیا میتونه ببینه بچه رو؟نفقه بچه چقدر باشه ؟؟؟؟من وقتی خواستم برم براجدایی هیچ پولی تو حسابم نبود و ی مراحلی نیاز ب وکیل داشت ،وکیل بهم گفت اشکال نداره یه مبلغ کمی بده تا آخر کار کامل کنی هزینه رو و من نمیدونم چطور این پول جور شد…

    اما باز صحبت شما ک ذهن نجوا گر بیکار نمیشینه …کاری میکنه ما فراموش کنیم ک خدا کجاها دست مارو گرفت .و باید بصورت آگاهانه کنترلش کنیم ب خودمون یاد آور بشیم ک از ناسپاس نباشیم .خیلی دوستتون دارم عزیزای من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  6. -
    محمد شادی گفته:
    مدت عضویت: 836 روز

    با دورود فراوان به استاد عباس منش عزیز وخانوم شایسته مهربان.

    امروز صبح باز استاد زحمت کشیدن برایمان فایل جدید گذاشتن واقعاً ازتون ممنونم برای این همه آگاهی که ما میدین وقتی داشتن شعر پروین اعتصامی رو می‌خوندن منم حالم خوب شد این همه عظمت خداوند رو که پروین در این شعر بیان میکنن اگه دقت بکنیم میبینیم که خداوند چقدر بزرگ و مهربان هست البته درسته که در این شعر مخاطب مادر موسی است ولی ماهم باید درسهایمان را بگیریم قوانین خداوند آنقدر دقیق ودرسته که اگر هم اشتباهی میبینیم صددرصد از طرف ماست نه قوانین چون هیچ اشتباهی در جهان وقوانینش وجود ندارد ما باید در همه حال احساس مان را خوب نگه داریم تا اتفاقات عالی برایمان بافته همانطور که به مادر موسی میگه نترس وغمکین نباش درواقع به همه این پیام رو میده که در اینگونه مسایل اینطور رفتار بکنیم تا دستان خداوند برای یاری برسد باتشکر از دوستان عزیز.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  7. -
    امید گفته:
    مدت عضویت: 1969 روز

    سلام بر یکی از توحیدی ترین اساتید هستی

    سلام به خانواده صمیمی و در حال حرکت به سمت توحید

    ای «رب العالمین» پناه میبرم به تو از شر شیطنتهای شیاد گونه ذهنم ، لطفا هدایت فرما که به چه شکل لحظه به لحظه برای ذهنم واضح و واضحتر بشه منطقی شدن بحث توحید و یکتاپرستی ؟؟ «آمین»

    حرکت در مسیر توحید و پشت کردن به شرک آنهم آگاهانه هنرمندیست ، برخورد با تضادِ توحید و شرک بدلیل واکنشهای ما عموما به برنده ای بنام شرک ختم میگردد ، حال آنکه مروری کوتاه به گذشته تا به امروزمان آنهم در خلوتی دو نفره بین ما و خدا نتایجی حیرت آور را برای ما رقم میزند که تنها دلیل بی توجهی ما چیزی نیست جز فراموشکاری از آنچه تا کنون اتفاق افتاده و گاها بدلیل عدم درک مناسب ما ، موضوع به توانمندی ما ختم گردیده است .

    پشتیبانی بی کم و‌کاست و تمام و کمال «رب العالمین» هر لحظه ایست ،ولی مواردی در زندگی وجود داره که ماندگارتره و اتفاقا کمک بزرگیست به منطقی شدن ذهن از جمله اینکه ؛

    1) شکل گیری دلخواه ترین دوران سربازی ممکن

    2) شکل دهی موضوع مهاجرت از شهر و دیارم بشکلی کاملا هدایتی

    3) فارغ التحصیلی در دانشگاه در هدایتی محض و با جایگاهی ویژه

    4) ساخت منزلی سه طبقه با متراژی 100٪ دلخواه آنهم براحتی محض

    5) رشد سازمانی آنهم مکرر بدون درگیر شدن باشرک و کاملا با هدایت محض «رب العالمین»

    6) مهاجرت به شش استان مختلف با هدایت رب العالمین بدون اینکه حتی از قبلش تجربه مسافرت در اونها رو داشته باشم و توفیقات بی شمار و متعدد و غیر قابل تصور

    7) با هدایت رب العالمین بهره مندی طی این سالها از ماشین و امکاناتی عالی چون دلخواهم بود

    8) بهره مندی از خلاقیتی منحصر بفرد در شغل مدیریتم بنحویکه هیچکدام از مکتوبه هاو الزامات سازمانی رعایت نشد ، ولی توفیقات بیشمار بود و غیر قابل تصور

    9) تغییر 100٪ ساختار محیط کار با همراهی تمام عوامل و کارکنان و نتایجی حیرت انگیز (ساختارشکنی)

    10) تجربه ارتباطی بینظیر با شخصی منحصر بفرد با لذتی بی مانند

    11) طی کردن دوران بیماری به زعم خیلی ها لاعلاج (کانسر) با قدرتی بیمثال و بدون گلگی حتی یک مرتبه از «رب» جان

    و حالا پذیرفتم که این تنها راه و مسیر و تنها و تنها چراغ راه رشد منه و تصمیم گرفتم ثابت قدم باشم در مسیرم و اجازه بدم بجهان که منو عالی هدایت کنه به سمت جایی که باید باشم

    یا حق …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  8. -
    پاکیزه بارکزی گفته:
    مدت عضویت: 858 روز

    الهی به امید تو

    به نام خداوندی که یادش در قلبم عشق در چشمانم نور در زنده گیم برکت میاورد

    به نام انکه صدایش ارامبخش ترین صدایی دنیا هست

    خدایا شکرت برای اینکه می‌توانم زنده گیم را هر گونه دوست دارم خلق کنم

    سلام به استاد شیک پوش عزیزم چقدرر فوق العاده شدی استاد زیاد جوان زیبا شدی اندامت دیگر پریفکت شده استاد عزیزم

    سلام به شایسته دوست داشتنی عزیزم

    سلام به بچه های عزیز دوست داشتنی

    من پاکیزه آمدیم فقط از عشق و حال لذت بگویم

    تصمیم گرفتم خدا را قسمی دیگر بشناسم

    میخایم یک خدایی پر از انرژی یک خدایی شاد یک خداییی قدرتمند یک خدایی ثروتمند یک خدایی عاشق یک خدایی قابل پرستش یک خدایی کریم وهاب رزاق بخشنده از همه مهم یک خداییی شاد شاد در زهنم بسازم

    من خودم گناهکار نمیبینم چرا خودم گناه کار بدانم چرااا خودم در فرکانس پایین ببرم به خودم حق میتم خدا را نشناسم آخر از‌کجا میشناختم پدرم نمیشناسه جامعه نمیشناسه مادرم نمیشناسه من هم یک کودکی که همه گفتگو هایش با خدا فراموش شد و به خواب زهن رفت

    و از زمانی که بزرگ شد فقط از این شد که گناه نکنی جهنم هست خدا منتقم هست و بس نه از غفوری خبری بود نه از رحیمی

    یادم هست یکبار در طفلی سیزده سال داشتم یا کمتر عروسی پسر کاکایم بود پیراهن آزاد پوشیده بودم زیاد آزاد هم نبود یک روز در مدرسه پرسیدن کی چنین کار کرده مثلا که خدا ناراحت شده باشه من زیاد با جرات بودم و هستم از طفلی من بلند شدم این واقعه را گفتم در زهنم حتما بوده که تشویق شوم هههه ولی همه یک رقم نگاه کردن ایراد گرفتن بجای خدا قضاوت کردن زیاد شرمنده شدم کوچک بودم همان سیزده و چهارده

    چنین مردم بود که خدا را برایم معرفی کردن …….

    حالا یک استاد عزیز آمده به نام عباس منش عزیز می‌گوید این هست خدا هر چی ساختی همان میشود برایت

    از صبح که ویدیو را دیدم میدانی استاد نمیدانم چرا حالم بد بود از خاطر خواسته هایم یا از خاطر اینکه ذره خدا را نمیشناسم و برش قدرت قایل نیستم یا بخاطر اینکه خدایی تو تا خدایی من زمین تا آسمان فرق دارد

    ولی به یکباره بلند شدم گفتم پاکیزه گول زهن نخور عزیزم

    عزیزم حق داشتی خدا را نشناسی خدا هم این حق برایت میدهد هیچ چیز دیر نیست

    تازه میشناسم معشوق خود را همرایش عشق بازی میکنم عشقی که خودت پیدا کنی بسیاررر لذت بخش هست

    من دیگر تصمیم گرفتم از همه مهم یک خدایی شاد شاد شاد در زهنم بسازم

    چون از طفلیت برایم یک خدایی افسرده ساختن یک خدایی که هر چقدر غمگین باشی سختی بکشی او خدا دوستت دارد من دور ریختم او خدا را

    حالا متوجه شدم وقتی استاد صحبت از خدا می‌کرد چقدر دوست داشتم از روز های که بد که در گذشته کشیدم بخاطرر این که خدا را نمیشناختم بگویم و بگویم چقدرر هم مظلوم بودم هم ظالم

    حالا با عشق میگویم این خدا درون من هست خدا پیش من هست خدا عاشق من هست خدا مهربان هست خدا عاشق هست خدا شادترین هست خدا مهربانترین هست پاکیزه خدا بی نهایت بخشنده هست نی بخشنده گناه بلکه بخشنده اینکه ببخشه ثروت ببخشه برکت ببخشه

    عشق ، سلامتی هر چیزی که خوب هست ببخشه

    خداااااااااااااا عاشق توست عزیزم خداااااا شاد هست

    حالا خدا را بشناس حالا خدا را بشناس از این به بعد شروع به باور کردن اش کن از این به بعد شروع به عشق بازی همرایش کن از این به بعد خدا را رفیق خودت بدان عشق خودت بدان

    گذشته را رها کن هر کاری کردی خدا گفت قربان سرت

    دنیا زیباست خدا زیباست همه چیز خدا برای تو هست کرد

    اصلا خدا تو را اینجا فرستاد تا حال کند تا عشق کند تا خود خدا لذت ببرد

    تا خدا تو را به خواسته هایت برساند لذت ببرد تا تو بخندی و بگویی خدایا شکرت خدا لذت ببرد و هدیه هایش بیشتر کند

    تمام این دنیا زیباست تمام این زیبایی ها برای ما می‌گوید خدا زیباتر هست پاکیزه عزیزم

    خدا پیش ات هست هیچ نگران نباش هر چی کردی حتی خدا را باور نکردی فدای سرت

    حالا همین حالا همین لحظه باور کن بغلش کن ببوسش بویش کن حسش کن سخت فشارش بتی اصلا بگو برش دوستش داری بگو خوش آمدی به زنده گیم بگو از این به بعد فقط تو هستی بس

    از این به بعد خدا آنقدر برایت عشقم نثار کنم که تمام لحظه های مان پر از عشق شود

    اصلا خاطره های تازه با هم بسازیم ای خدا

    حالا من خدایی جدید میسازم پر از عشق خدایی که قرآن گفت خدایی که ملا صدرا گفت خدایی که استاد عباس منش می‌گوید

    خداییی که مولانا همرایش عشق بازی می‌کرد

    خدااییی که یادش برایم کافی باشد و بس

    من از خدایی گذشته بیزار شدم و به آن کافر شدم

    سوره ی مریم را که باز میکنی دنیایی سراسر از شگفتی میبینی…

    از دعای حضرت زکریا برای درخواست فرزند در نهایت پیری و نازایی

    تا تولد بدون پدر حضرت عیسی و سخن گفتن در گهواره ی او و…

    اما نکته ی جالب اینجاست

    قَالَ رَبُّکِ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ ۖ

    پرودگارت گفت ، این کارها نزد من بسیار آسان است… (سوره مریم آیه 21)

    یعنی خداوند شگفت انگیزترین کارها برای ما را، آسان ترین کارها برای خود میداند

    و جالب اینجاست این جمله را چندین بار تکرار میکند تا همواره به تو اطمینان دهد که:

    آنچه تو سخت و دشوار و محال می پنداری نزد خداوند سختی و دشواری ای ندارد.

    پس به قدرتش اعتماد کن، بر او توکل کن

    بی شک، او تو را به سر منزل مقصودت خواهد رساند…

    در پناه تنها قدرت جهان قدرت جهان تنهااااا قدرت جهان رب جهان شاد سالم قدرتمند سعادتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  9. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 2995 روز

    بنام خداوند بخشنده ومهربان

    سلام به استاد عزیز ومریم بانوی شایسته ودوستان الهی ام در این سایت الهی

    خداوند شاکر وسپاسگزارم بابت این همه لطف ومهربانی ونعمت

    خدارا سپاسگزارم که فرصتی دیگه برای نوشتن به من داد

    استاد باید بگم از وقتی فایل آمدروی سایت سه چهار دفعه گوش دادم هرثانیه به ثانیه اش جای تامل داشت اصلا نتونستم بنویسم

    چی بگم از آگاهیهای این شعر وقتی تو مدرسه این داستان را برامون تعریف می‌کردند هیچ وقت به ما قدرت پروردگار را گوشزد نکردند وبیشتر توضیحات درخصوص پیامبری حضرت موسی بود والان با شنیدن این شعر پروین که سراسر قوانین حاکم برجهان است وچه زیبا قدرت خدا را به تحریر در آورده

    واینکه هیچ اتفاقی شانسی والکی نیست من فهیمه رو به فکر وامیداره که ببین فهیمه با خودت چند چندی؟

    وقتی داشتم سوره اعراف را می‌خواندم آیه 12 که خداوندبه شیطان امر میکنه بر آدم سجده کن وشیطان نمی‌پذیرد خداوند به ابلیس گفت وقتی تورا به سجده کردن امر فرمودم چه چیز تو را از سجده کردن باز داشت؟گفت من از او بهترم من را از آتش واورا از گل آفریدی وبخاطر کبر وغرور از درگاه خداوند بیرون رانده شد وگفت تو قطعا از خوار شدگانی پس ابلیس تا زمان برانگیخته شدن مردم‌از خداوند مهلت خواست وخداوند فرمود همانا تو از مهلت یافتگانی ودر ادامه گفتگو ابلیس وخداوند ابلیس گفت من از چپ وراست پشت وجلو آنها را گمراه خواهم کردکه بیشتر آنها سپاسگزار نخواهند بود

    یه لحظه به خودم گفتم وای بر تو فهیمه اگر از ناسپاسان باشی یعنی داری بنده گی شیطان را میکنی

    استاد جان این روزها هر لحظه وجودش را حس میکنم شبها بعداز یه گفتگوی طولانی میخوابم هرشب ازش میخوام هر آنچه که باعث ناسپاسی من میشه

    از من دور کنه

    ازش میخوام از من دور کنه هرآنچه که سبب میشه خودش رو نداشته باشم وعجیب حالم این روزا خوبه آرامم گاهی اتفاقات ناجالبی میاد ولی بخودم میگم خداوند خلف وعده نمیکنه وعده خداوند حقه

    اگر شک وتردیدی به وعده خداوند داشته باشیم آن لحظه داریم بندگی شیطان را میکنیم

    اصلا من فهیمه بدون خدا یه کالبد وجسم خاکی بی ارزشم خدایی که تا او اراده نکنه نفسی که می‌کشم نمی تونه بازدمی داشته باشه خدایی که وقتی دارم عبادتش میکنم تا او به پاهام قدرت نده نمیتونم از زمین بلند بشم هرچی دارم از خدا دارم از خودم هیچی ندارم پس چگونه است که درهنگام خوشی فراموش میکنی فهیمه تویی که هرچه داری از فضل وکرم خداونده پس چرا مغرور میشی به تواناییت

    هرشب به خدا میگم خدا جون در قلبم جاری باش این فهیمه مخواد که فقط تورا داشته باشه چون باور دارم خداوند جای همه کس وهمه چیز را برام تو زندگیم پر میکنه ازت میخوام آرامشی از جنس خودت به قلبم بدی تا در برابرتمام ناملایمات صبور باشم تا زبونم یه لحظه از سپاسگزاری نیاسته اگر من صبح تا شب بشینم فقط بخوام از توانایی‌هایی که به جسمم دادی سپاسگزاری کنم زمان وکلمه کم میارم

    خدا جونم سپاسگزار وجودتم

    سپاسگزارم بابت بزاق دهانم که باعث جویده شدن راحت تر غذا میشه

    سپاسگزارم بابت حس چشایی این روزها هرچی که به دهان میزارم میگم فهیمه اگر حس چشایی نداشتی چطوری مزه ها را تشخیص میدادی همون لحظه میگم خدایا شکرت

    بخاطر حس شنوایی که اگر نبود چگونه میتونستم صدای عزیزانم ،استاد عزیز ،؟آواز پرندگان را بشنوم

    خیلی خیلی جای شکر وسپاسگزاری هست وقتی فقط به سوخت وساز وهماهنگی اندامهای بدنم فکر میکنم وقتی توجه میکنم بدون دخالت من فهیمه قلبم در کسری از ثانیه حساب شده ودقیق خون را به رگها اندامها پمپاژ میکنه مغز فوق العاده ام که حتی وقتی من خوابم داره کار خودش را دقیق انجام میده وقتی به اطرافم نگاه میکنم که همه چی با نظم دقیق وباهماهنگی خاصی کنار هم چیده شده بخودم میگم حقا که خداوند مدبر و دانا وتواناست

    این روزا وقتی یه لحظه ترس میاد سراغم ویا نگران میشم بخودم میگم وعده خدا حقه خداگفته یه قدم توبردار بقیه قدمها را من به تو میگم واین فایل استاد چقدر نیاز این روزای من بود که بین عقل ودلم کشمکشی برپا بود عقلم میگفت تصمیم اشتباه گرفتی دلم میگفت نه تو مسئول رفتارهای بقیه نیستی تو نباید هر شرایطی را تحمل کنی خداوندی که هر لحظه هدایتت کرده اگر تو بهش اجازه بدی ودستش رو باز بگزاری پازلهای زندگیت را به قشنگ ترین صورت وآسانی کنار هم میچینه

    وچقدر این شعر پروین برام درس داشت به خصوص

    آن بیتی که وحی آمد که این چه فکر باطل است

    رهرو ما اینک اندر منزل است

    وقتی تو خدا توکل کنی وایمان داشته باشی نه غمی داری نه نگرانی چون همه جهان در دستان خداوند است

    استادجان ومریم بانو از شما از صمیم قلبم سپاسگزارم وچقدر خداوند دوستم داشت که مرا به این مسیر هدایت کرد

    یاحق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  10. -
    صالح گفته:
    مدت عضویت: 1264 روز

    سلام استاد عباس منش عزیز

    چه فایل خوبی

    چه تفسیر و نتیجه گیریه دقیقی

    دم پروین خانوم گرم

    واقعا تو مدرسه زنگ ادبیات چی به ما یاد میدن؟

    این فایل رو پریروز تاحالا چند بار دیدم

    اما فرصت نمیشد کامنت بنویسم و تشکر کنم

    استاد اونجایی که رگباری شعر رو میخوندین که

    بحر را گفتم دگر طوفان مکن

    این بنای شوق را ویران نکن

    در میان مستمندان فرق نیست

    این غریق خرد بهر غرق نیست

    صخره را گفتم ،مکن با او ستیز

    قطره را گفتم بدان جانب مریز

    امر دادم باد را کان شیر خوار

    گیرد از دریا گذارد در کنار

    سنگ را گفتم به زیرش نرم شو

    برف را گفتم که آب گرم شو

    صبح را گفتم به رویش خنده کن

    نور را گفتم دلش را زنده کن

    لاله را گفتم که نزدیکش بروی

    ژاله را گفتم که رخسارش بشوی

    خار را گفتم که خلخالش مکن

    مار را گفتم که طفلک را مزن

    رنج را گفتم که صبرش اندک است

    اشک را گفتم مکاهش کودک است

    گرگ را گفتم تن خوردش مدر

    دزد را گفتم گلو بندش مبر

    بخت را گفتم جهان داریش ده

    هوش را گفتم که هوشیاریش ده

    استاد این جاها که میخوندین من تنم مور مور نشد

    موهای تنم سیخ نشد

    اینجاها من تمام سلول های بدنم

    سرپا وایسادن به احترام الله.

    داستان مادر موسی داستان همه ماست

    همه ما در طول زندگی هر روز با شرایط مادر موسی روبرو هستیم

    و نیاز داریم توحیدی رفتار کنیم

    خاسته هامونو

    عزیز هامونو

    آیندمونو

    اهداف مونو

    رها کنیم در نیل هستی

    و خداوند فرمود

    ما گرفتیم آنچه را انداختی

    هرچیزی رو که ما با باور توحیدی در جهان رها کنیم

    و تسلیم باشیم

    و اجازه بدیم خداوند وارد عمل بشه

    اون چیز در بهترین زمان ممکن

    در بهترین شرایط

    و خیلی زود

    به دستمون میرسه

    داستان مادر موسی فقط مال یک مادر و فرزند خرد بی گناه نبود

    این داستان عبرتیست برای قومی که می اندیشند

    خداوند همیشه در حال اجابت درخواست هاست

    اگه درخاستی دارم و اون رو در صندوقچه نمیزارم

    و رها نمیکنم

    و اعتماد نمیکنم به جریان هستی

    خب اجابت به شکل برای من محقق خواهد شد؟

    به شکل ترس

    تردید و فرار مادم العمر از دست فرعونیان

    اما اگه باور کنم خداوند کارش رو دقیق انجام میده

    و نترسم

    و غمگین نباشم

    حتما پیروز خواهم بود

    من هر روز تو ستاره قطبی در مورد فرزند هام با خدا راز نیاز میکنم

    میگم خدایا اینو میخوام

    اونو میخوام

    این کارو بکن

    اون کارو بکن

    اما فقط اون تعدادش محقق میشه

    که تسلیم باشم

    و رها کنم فرزندانم (خاسته هام) رو

    امان از ذهن نجوا گر

    که هرچی میکشم از دست اونه

    بارها و بارها دیدم و شنیدم که اگه کار رو دست خدا بسپارم درست انجام میشه

    اما هر بار تو موقعیت های جدید

    میترسم تسلیم باشم و رها کنم خاسته هامو و بدونم که خداوند اونها رو به من بر میگردونه

    استاد اونجا که گفتین

    آخر آن نور تجلی دود شد

    آن یتیم بی گنه نمرود شد

    بعدش گفتین چه باران شدیدی

    خداند داره قدرتش رو نشون میده

    اونجا

    اون صحنه از هر فیلم حماسی

    که تو عمرم دیدم تاثیر گذار تر بود برام

    این فایل از تاثیر گذار ترین فایل هایی بود که تاحالا دیدم

    اصلا فایل هایی که بالاش نوشته توحید عملی

    یه حال هوای دیگه داره،

    توحید کلمه ی مورد علاقه منه

    از تمام بچه هایی که کامنت مینویسن تشکر میکنم

    یکی از عشق حال های زندگیم خوندن کامنت ها و لذت بردن و یاد گرفتن از دوستانم هست.

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت که اینجام و جای دیگه نیستم

    استاد تفسیر شعر شما و نتیجه گیری هاتون و ربط دادنش به خداوند بی نظیره

    چنتا شعر هم مولانا داره در مورد توحید که تاحالا تفسیر نکردین

    یکیش ..

    ما در این انبار گندم میکنیم

    گندم جمع آمده گم میکنیم

    یکی دیگش..

    یک جزیره سبز هست اندر جهان

    ک اندر آن گاویست تنها خوش دهان

    و یکی دیگش..

    در میان قوم موسی چند کس

    بی ادب گفتند کو سیر و عدس؟

    ممنونم از شما استاد عزیز

    در پناه خدا باشی همیشه و سال ها فایل های اموزشی درست کنی

    و توحید رو گسترش بدی

    به قول جناب خان ستاره بچینی بوس بوس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای: