قدم هایی عملی برای کنترل ورودی های ذهن - صفحه 4 (به ترتیب امتیاز)

884 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 712 روز

    به نام خداوند جان ها

    سلام به همه عزیزان

    اینکه استاد میگه وقتی روی خودت کار میکنی دنیا برات شرایطی فراهم میکنه که روی خودت بیشتر کار کنی واقعا حقیقته .

    تا قبل از اشنایی با این مسیر به حدی ادم دورم بود که حد نداشت امکان نداشت من روزی کمتر از 15 نفر رو نبینم بخاط شغلم و الان خداروشکر خودم و خدام هستم و چقدر لذت میبرم که سکوت میکنم و نیاز ندارم صحبت کنم .

    دوستم خداوند چون فهمیدم هیچکی غیر خداوند لایق دوستی نیست. اینو منی میگم که صدها نفر بردم اردو و جاهایی بودم که ادم های زیادی ارتباط داشتم و باید اموزش میدادم .اما تنهایی واقعا لذت دیگه ای داره

    خیلی ها دنبال ارامش و حال خوب هستن اما این حال خوب رو دارن توی چیزی غیر از خودشون دنبالش میگردن که این نمیتونه پایدار ادم رو راضی کنه و خوشبختی از درون باید بیاد. از دوستی با خدای درونت که به بی نیازی میرسه و من اینو باید تمرین کنم که حس خوبو از خودم بگیرم و وابستگی به دیگران رو کات کنم

    وقتی میتونی لذت ببری که الویت خودت باشی این یعنی ارزشمندی و حال خوب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      یوسف سالاری گفته:
      مدت عضویت: 510 روز

      به نام خداوند بخشنده مهربان

      خدایا هرآنچه را که دارم از آن توست

      سلام به استاد عزیزتر از جانم و بانو شایسته و دوستان نازنینم

      تشکر میکنم از آقا سعید گل بابت این کامنت بسیار زیبا که حس عالی برام درست کرد.

      وقتی ما آگاهانه و با تعهد رو ورودی ها و باورامون کار میکنیم، جهان لاجرم چیز های منفی رو از ما دور میکنه.و وقتی ما از خداوند هدایت میخوایم با نشونه ها مارو هدایت میکنه که افراد منفی و به صورت کلی هر چیز منفی رو حذف کنیم.

      چقدر لذت بردم از این جمله آقا سعید که گفت وقتی (میتونی لذت ببری که اولویت خودت باشی این یعنی ارزشمندی و حال خوب.)

      بهترین روش رسیدن به حال خوب حرف زدن با خداست و شکرگزاری نعمت هامونه که میشه روزها نوشت و سپاسگزاری کرد.

      بسیار سپاسگزارم از استاد عزیزم برای این سایت بی نظیر و تشکیل این خانواده عالی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        سعید گفته:
        مدت عضویت: 712 روز

        سلام یوسف جان

        امیدوارم که در پناه خداوند روزهای خوبی رو سپری کنی و سال فوق العاده ای رو رقم بزنی

        .

        ممنوم که این کامنت رو بهم یاداوری کردی و من حتی یادم نمیاد که واقعا من نوشتم ؟

        قطعا خودش نوشته و من باید این کامنت رو دوباره مطالعه میکردم

        هنوزم برام جدیده و هربار باید به خودم یاداوری کنم که سمت من اینه که کنترل ذهن کنم و حالم رو خوب نگه دارم

        و انسانی که از وجود خودش لذت ببره و با خودش حالش خوب باشه شخصیتش میشه و به بی نیازی میرسه و انوقت نعمت ها دنبالش میاد

        چراغ دلت همیشه روشن

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    نگار گفته:
    مدت عضویت: 1906 روز

    سلام به استاد عزیزم، استاد جانم شما برای من ناب ترین فرد در تعهد داشتن و خالق تغییرات از جنس نور در زندگی هستید، شما استاد شادی و مهر هستید، تنها استادی که میتونم با افتخار بگم الگوی من هستید 🧡

    سلام به مریم نازنین ام، مریم جانی که برای من الگوی وقار و معصومیت هست، آشنا ترین آشنایی که از همون روزهای اول عضویت ام در سایت عاشق شنیدن طنین صداتون بودم و بعد که روی ماه تون رو دیدم، شیفته آرامش و زیبایی شما شدم💚

    و سلام به دوستای گل ام که با بودن کنارتون یاد گرفتم من هم با علاقه و عشق بنویسم، با خوندن دیدگاه های تاثیرگذارتون من هم یاد بگیرم که موقع نوشتن دیدگاه ام دست بردارم از حساسیت بی مورد در خصوص انتخاب کلمات، من با بودن کنار شما عزیزان یاد گرفتم که با دلم بنویسم نه با ذهن تربیت شدم و بر اساس مقالات پژوهشی که می‌نویسم، وقتی تجارب تون رو میخونم احساس نشاط بیشتری دارم و خدارو شکر میکنم💜

    استاد من تا قبل از آشنایی با شما این نگرش رو داشتم که تقدیر وجود نداره و ما با تلاش و خلاقیت میتونیم به اهداف مون برسیم اما فکر میکردم اتفاقات تلخ جزئی از زندگی است و خواه ناخواه پیش میاد، تا اینکه از طریق شما فهمیدم که کاملا اشتباه بوده و قشنگ یادم هست روزهای اولی که عضو سایت شدم و فایل دانلود میکردم، از شما شنیدم که گفتید مریم نازنین آنقدر با خودشون در صلح هستند که اگر یک در هزاران مورد رفتار ناخوشایندی ببینند به این فکر میکنند که خودشون چه فرکانسی فرستادند که این رفتار و جذب کردند. طرز فکری که اون اوایل خیلی برام ناآشنا بود و کم کم تمرین کردم که با همین شیوه پیش برم و با یادآوری این صحبت، فرکانس ام را اصلاح کنم و کماکان در حال تلاش ام که ورودی ذهنم را کنترل کنم. تا به این لحظه به این شکل پیش رفتم:

    🌺 به مرور از شنیدن اخبار فاصله گرفتم و تمام برنامه های خبری رو از گوشی ام پاک کردم، حتی اخبار قیمت سکه و …..

    💙 من عاشق پیاده روی هستم، سعی کردم مسیر پیاده روی سابق را دیگه نرم، چون ناخودآگاه اون مسیر سابق من و یاد تفکرات غلط قبل ام مینداخت.

    💜 تمام آهنگ های گوشی رو پاک کردم و دیگه نخواستم شبکه های موزیک رو ببینم و با علاقه آهنگ هایی که در فایل ها می‌گذاشتند رو دانلود میکردم.

    💖 استاد جانم من بواسطه فایل « فقط روی خدا حساب باز کن» دوباره به خدا نزدیک شدم، خدا که با من بود اما من فاصله گرفته بودم. لذیذ ترین و عزیزترین آهنگ های من شده ربنای استاد شادروان شجریان، اذان مرحوم آقاتی و مرحوم موذن زاده، آهنگ «به خود آی» و …. اینجوری لذتی رو تجربه میکنم که کمترین آهنگی این حس و حال را بهم میده.

    🌈 استاد من قبل از آشنایی با شما آنقدر از شرایط زندگیم ناراضی بودم که از ته قلب آرزوی تغییر داشتم. وقتی با شما آشنا شدم از همون اول میدونستم اینبار دیگه فرق داره و هر روز که می‌گذشت بیشتر دلم میخواست با فایل های شما و خوندن دیدگاه بچه ها وقت بگذرونم، اما از شما یاد گرفتم که لازمه مثل روزه گرفتن، مراقب افکارم باشم، پس به خودم گفته درسته الان مجذوب استاد شدی اما اگر لازم نبود خود استاد نمی‌گفت که حتی دیدن تلویزیون و فیلم نامناسب را کات کنید، اونم برای من که از صبح که بیدار میشدم چون تنها بودم تلویزیون روشن و مدام آهنگ ها با متن تماما ناامید کننده پخش میشد یا فیلم می‌دیدم. سعی کردم با افراد منفی نگر، کمتر معاشرت کنم اما وقتی تو جمعی ام که تمرکزشون درباره اخبار بیماری اخیر هست به هر نحوی سعی میکنم فاصله بگیرم، مثلا ایام عید با عزیزانی سفر بودیم و معمولا وقت ناهار و شام حرف های منفی نقل و نبات جمع میشد وقتی اونها گرم صحبت بودند من یاد گرفتم که یا دوری کنم و یا مثلا به دونه های برنج تمرکز کنم و تشکر کنم از دستان زحمت کش افرادی که تو شالیزار زحمت کشیدند، از آفتاب و آب و خاکی که برنج ها رو به ثمر رسونده تا…. کسی که غذا رو تهیه کرده و اعضای بدنم که داره با عشق این غذای خوشمزه را بین هم تقسیم میکنند و تکرار خدایا شکرت یا اگر دارن درباره واکسن جدید صحبت میکنند تمرکزم را بگذارم رو این قسمت که: آفرین دارونما هم تزریق می‌کنند و آفرین بگم به پژوهشگر هایی که از طریق همین دارونماها در زمینه قدرت ذهن پژوهش می‌کنند، به پیشرفت علم تمرکز کنم اما به جزییات توجه نکنم. هنوز که هنوزه حتی اسم واکسن ها رو نمی‌دونم نمی‌خوام هم بدونم؛ نتیجه این شده که زمانی تلویزیون روشن میشه که همسرم میاد، اون اخبار میبینم و من یا موزیک مناسب از گوشی میشنوم، یا نامه سپاسگزاری به همسرم مینویسم، کوکتل میوه درست میکنم یا خیلی وقت ها پنجره رو باز میکنم آسمون و گلدون گل همسایه را نگاه میکنم، و خیلی وقت ها هم به چیز خاصی فکر نمیکنم مثلا میگم الان استاد و مریم جون چیکار میکنند، یا مثلا به خونه های اطراف نگاه میکنم میگم خوووب چند تا عباسمنشی تو اون خونه هاست و …. استاد یاد گرفتم که این کنترل تا ابد هست، درسته هنوز خیلی لازمه رو خودم کار کنم اما دیگه مثل قبل برام سخت نیست، چه بخوام چه نخوام دست دارم بیام تو سایت، اینجا خیلی خوش میگذره

    🤗 سعی کردم یاد بگیرم و تمرین کنم که وقتی دوستانم، بخصوص خواهر، مادر و پدرم دارند از مشکلات صحبت میکنند با اینکه خیلیییی خیلیییی سخت بود و هست که ورودی ذهنم را با دیدن غم چهره و صداشون کنترل کنم، صادقانه بگم هنوز هم گاهی نمیتونم کامل کنترل کنم اما بیشتر مواقع وقتی اونها دارند صحبت میکنند من تو ذهنم یا اسامی خدا رو مثل یا وهاب، یا ستار، یا رحمان رو مرور میکنم و از ته قلب از خدا آرامش و توان میخوام و تجسم میکنم اون ها دارند میخندند، سخته اما میشه که بشه، استاد شما الگوی من هستید پس یادم میارم وقتی میگم افتخارم شاگردی استاد عباسمنش هست باید در شرایط سخت هم کنار نکشم، یا سعی میکنم به این فکر کنم سال های قبل هم همین مسایل و ناراحتی ها هم بود و من همش غصه می‌خوردم و چیزی تغییر نکرد جز اینکه غمگین تر میشدم، هیچ وقت اون اتفاقات وحشتناکی که نگران بودیم نشد اما غصه با زندگی ما عجین شده بود پس حالا که باید اجتناب کنم، غرق جملات اون ها نشم، مثل سابق بغض نکنم اتفاقا بر عکس یادم نره احساس بد= اتفاقات بدتر من تمرکز روی قدرت خدا میگذارم تا تلفن قطع بشه، یا اگر کنارشونم با مهارت حرف و بچرخونم سمت خنده و پریدن وسط حرف اون ها که بیاین از چیزهای خوب بگیم از چیزهایی که داریم، خدا بزرگه الان کنار هم هستیم و …. اینجوری تلاش میکنم جو عوض بشه البته باز هم میگم هنوز کامل نتونستم موفق بشم بخصوص وقتی پدر و مادرم بغض میکنند، جدیدا وقتی از مشکلات صحبت میشه دارم روش جدید و تمرین میکنم و برای اینکه جریان افکارم تغییر کنه، به اون ها نگاه میکنم اما از درون به این فکر میکنم که: خوب بیام ببینم آرزویی دارم که یادم رفته بنویسم یا اینکه ببیننم چه ایده ای برای کار هنری که میکنم دارم… الان چند بار امتحان کردم و چندین بار شده که خودشون دیگه ادامه ندادن و نهایت مامانم میگه: چی بگم … خدای ما هم بزرگه و حرف ها تموم میشه🕊️

    💝وقتی داخل مترو بودم و نگران بیماری میشدم با خودم صحبت های استاد درباره مورچه های پارادایس و اینکه استاد چطور بی توجه بودند یا گوش درد استاد تمرکز میکنم و به این فکر میکنم بدن من قوی هست و یادآوری میکنم من هم جزو افراد قوی هستم و بدنم خودش می‌دونه چیکار کنه، نتیجه هم این شده که خیلی وقت ها کلا یادم می‌ره بیماری هست و از اون همه شست و شو با وایتکس و … خبری نیست، زندگی عادی خودم و میکنم.

    🌈 یکی از درس های بزرگی که از سایت یاد گرفتم شده و همون رو الگو کردم برای خودم که یاد بگیرم برای کنترل ذهنم مسایل رو به خوب و بد تقسیم نکنم. چند وقت پیش تست نیمکره مغز را زدم، این نوشته اومد تبریک میگم نیمکره راست شما فعال است از سر کنجکاوی گفتم بیام دوباره تست بزنم و جواب و برعکس بدم ببینم کسی که نیمکره چپ اش فعال هست چطور جواب میده، اینبار هم نوشته اومد تبریک میگم نیمکره چپ شما فعال است. همون جا یاد گرفتم که ببین حالت خوب و بد نداریم پس همونجور که این نوشته در هر دو حالت میاد که «تبریک میگم» من هم تمرین کنم جملاتی که میگم هم با حالت مثبت بگم، مثلا نگم این برنامه ای که نصب کرده بودم خوب نبود بگم برنامه بهتری میخواستم، خلأ ایجاد کردم برنامه بهتری نصب کردم.

    🌼🌼🌼🌼 و جالب تر از همه استاد جانم از زمانی که سعی کردم کمتر با افراد منفی، افرادی که باورهاشون عکس قوانین هست، معاشرت کنم ناخودآگاه رغبت من هم برای بودن با اون ها کم و کم و کم شد. اوایل کنترل میکردم اما رفته رفته راه حل خودش پیش پام گذاشته میشد که چطور برم و کنارشون نباشم، بعدا دیدم اون ها هم دیگه علاقه حرف زدن با من و ندارن و با یکی دیگه که مشتاق شنیدن حرف اون هاست حرف میزنند. حالا استاد بدون اینکه بفهمم از کی، ادبیات من طوری عوض شده که برای یکسری از اطرافیانم اصلا قابل فهم نیست و همین باعث میشه من با خودم مشغول گپ زدن بشم یا مثلا بعد از شنیدن صدای نازنین دوستانی مثل سید علی خوشدل، عادله و سپیده جان، گفتم چه معاشرتی بهتر از این بچه ها و میرم تو صفحه بچه ها و میرم رو قسمت دیدگاه هاشون و میرم از اول نگاه میکنم چی نوشتند چطور مسیر و طی کردند و ماشالا آنقدر افراد موفق داریم بین بچه ها که هر چی بخونم باز کمه 🤗 خدارو شکر .

    استاد خیلی برام عزیز و بزرگه که با تکرار فایل ها، طوری مسایل مثل تضاد، فرکانس تو ذهنم تکرار میشه که کلا طرز صحبت کردنم ناخودآگاه عوض شده بدون اینکه بخوام ادا دربیارم، خودش از دهنم میاد بیرون.مثلا دوستی چند روز پیش داشت درباره مشکلات کارش صحبت میکرد ناخودآگاه گفتم: به به تضاد یعنی فرصت رشد، دوستم گفت چی؟؟؟ متوجه نشدم؟؟

    یعنی استاد بودن کنار شما و بچه ها باعث شده یادم بره این کلمات و ادبیات و کمتر کسی می‌شناسه و با شنیدنش تعجب میکنند.

    یا مثلاً جایی بودم که اتفاقی یکی از قهرمانان پارالمپیک افتخار آفرین را دیدم، من سرمست و لذت می‌بردم و شکرگزار که به به چه زمان خوبی، معاشرت با چنین فرد موفقی با روحیه آهنین.. تا اینکه حرف عوض شد و گلایه میکرد که برای رفتن به مسابقه ای چند هزار دلار لازم داره، جور نشده، سخته و تو ایران قدر ما رو نمیدونن و …. ناخودآگاه گفتم: ااااتوحیدی بودن تا ابد، اون بنده خدا گفت: چی، توحید؟ استاد من اصلا قصد یاد دادن ندارم، چون از یکی از فایل ها یاد گرفتم انرژی رو روی خودم بگذارم نه دیگران، اما آنقدر طی روز دارم تکرار میکنم با خودم که در عمل پیاده کنم و رصد کنم که آیا فقط حرف میزنم یا عمل هم میکنم که یه وقت هایی ناخودآگاه این کلمات و به دیگران میگم و بعد که میگن چی؟؟؟ میفهمم چقدر این مسیر ناب هست و اگر درست و متعهدانه کار کنیم دیگه از یه جایی به بعد ناخودآگاه حتی طرز صحبت کردن ما با بقیهفرق میکنه، تافته جدا بافته میشیم و از مرحله کنترل کردن کم کم عبور می‌کنیم و اصلا خودمون دیگه رغبتی به افرادی که از جنس بچه های سایت نیست نداریم تشنه این میشیم که بچه های عباس منشی متعهد رو تنها تو سایت نداشته باشیم، بلکه درخواست کنیم از نزدیک با اونها معاشرت کنیم.

    🌼🌈 اوایل یک کش دور مچ دستم بود و با خودم قرار گذاشتم هر وقت فکر منفی به ذهنم میاد یکم کش رو بکشم و ول کنم با این تلنگر هم فکر منفی رو قطع کنم هم دقت کنم به مرور تعداد این ضربات کمتر بشه که نشونه کم شدن افکار منفی هست، اما الان وقت هایی که ناخودآگاه فکر منفی میکنم یا بلند اسمم و صدا میکنم «نگااار مثبت» یا به شکلی تلنگر میزنم که فورا این زنجیره منفی بافی کات بشه.

    🌺 برای صفحه واتساپ و …. تصویر کهکشان و فردی که در حال مراقبه با هاله زیبا و رویایی انتخاب کردم و خیلی کمکم می‌کنه که وقتی میرم تو صفحات آگاهانه با دیگران حرف بزنم و یادم باشه در حال ارسال فرکانس مثبت باشم.

    💝 موقع نظافت و کار خونه کیف کمری همسرم رو می‌بندم و گوشی رو میگذارم داخل اون و با هندزفری به فایل ها گوش میدم، خیلی وقت ها شده مثلا جارو میزنم که صدای شما رو ضعیف می‌شنوم، اما میگم همین آهنگ صدای استاد هم تاثیر خوبی داره، استاد جانم بارها و بارها شده وقتی در حال نظافت ام آنقدر غرق گوش دادن شدم که یهو موبایلم زنگ میخوره و من آنقدر محو بودم که دارم از موبایل گوش میدم و چون هندزفری دارم صدای زنگ موبایل آنقدر بلند هست که ناخودآگاه شوکه میشم و قلبم صدبرابر میزنه و از صدای بلند زنگ موبایل تو گوشم میترسم🤣😂😅 و بعد میخندم از ذوق که چقدر من غرق صحبت های شما شدم.

    این یکسری از کارهای من هست، امیدوارم مفید باشه 🤗 البته باید بگم هنوز خیلی خیلی کار داره که باز ورودی ذهنم رو کنترل کنم، استاد عزیزم سپاسگزارم از تمامی زحمات تون و خدارو هزاران مرتبه شکر میکنم که به این مسیر هدایت ام کرد ❤️🧡💛💚💙💜

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      علی رضایی گفته:
      مدت عضویت: 1790 روز

      خدایا سپاسگزارم 🌹

      سلام میکنم به خانواده بزرگ و صمیمی عباس منشی

      اول از همه سپاسگزار خداوندم که به من قدرت و توانایی داده تا با دیدن نظرات زیبا و عاشقانه شما عزیزانم حالمو خوب میکنم.

      خدایا سپاسگزارم 🌹♥️

      بعد سپاسگزارم از استاد عباس منش عزیز و دوست داشتنی که این سایتو راه‌اندازی کردین و با کمک‌های عاشقانه و بی ریای خانم شایسته مهربان و جان جانان که همیشه حضورشون گرمی این خوانواده رو بیشتر میکردن، تا دستانی از دستان خداوند مهربان باشید تا ما راه یکتا پرستی و خودباوری و……. پیدا کنیم و به راه درستش هدایت بشیم. ♥️

      خدایا سپاسگزارم 🌹🌹

      دوست عزیز و هم فرکانسی من خسته نباشید واقعا حرفاتون خیلی خیلی زیبا و پراز عشق خالص بود

      خدایا سپاسگزارم 🙏🌹♥️

      خدایا سپاسگزارم🙏🌹♥️

      درپناه خداوند بخشنده و مـــهربان شاد و سلامت و پیروز و سربلند و ثروتمند باشید. الهی آمین 🤲 🙏🙏🙏🙏🌹🌹

      یاحق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        نگار گفته:
        مدت عضویت: 1906 روز

        سلام علی جان 🙋

        من هم خدا را هزاران هزار مرتبه شکر میکنم که با بهترین های زندگی ام آشنا شدم.

        یکی از افتخارات من آشنایی با استاد و دوستان عزیزی مثل شما است🤗

        ممنون از دعای دلنشینی که داشتی و بهترین ها را در تمامی جنبه های زندگیت آرزومندم🌼💖🌈🌺

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    سینا براری گفته:
    مدت عضویت: 2133 روز

    به نام خداوند بخشنده و هدایتگر

    من هم سپاسگذار خداوندم که به من فرصت داد تا یکبار دیگر این ورودی های عالی را به مغزم بدهم و به احساس خوب تری برسم

    خدایا شکرت

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان

    سلام به دوستان گلم

    قدم هایی عملی برای کنترل ورودی های ذهن

    واقعا فایل قبلی به نام پس کی به خواسته هایم می رسم فوق العاده زیبا بود با پاسخ هایی زیبا که هر کدوم یک راهکار بسیار قشنگ و عالی برای کنترل ورودی های ذهن بود

    خدایا شکرت

    واقعا تحسین میکنم این ایده ی بسیار زیبا را که دوستمون یک گروه دو نفره درست کردن تو تلگرام و هر وقت اتفاقی عالی و نکته ی مثبتی میبینن میان و می نویسند در موردش

    خدایا شکرت

    یک بار دیگر همه چیز را مرور میکنم برای خودم

    که خداوند یک سری قوانین را بر جهان حاکم کرده است و کل هستی طبق آن قوانین پیش میرود و خواهد رفت

    مآ اگر یاد بگیریم این قوانین را و از آن استفاده کنیم و عمل کنیم به آن

    می توانیم زندگی خود را آن طور که دوست داریم خلق بکنیم هر طوری که دوست داریم

    ما خالق زندگی خود هستیم جهان به گفتگوها و کانون توجه ما پاسخ میدهد و این قانون زیبای خداوند هست

    که همه ی زندگی ما را در اختیار خود مآ قرار داده

    تا آن طور که دوست داریم خلق بکنیم زندگی خود را

    استاد گفتند بعد این همه سال استفاده از قانون و نتیجه و تجربه چطور الان می دونن که اونجا روز هست به همان وضوح به قوانین ایمان دارند و میدانند که همه ی زندگی در اختیار خود ماست

    خدایآ شکرت

    خدای من الان استاد که گفتند در مورد آپارتمان کلی کیف کردم چون قبلا دیدم چقدر فضای خوبی داره چقدر زیباست که مشرف به اقیانوس هست و کلی زیبایی که نمیدونم از کدومش بگم از اون پارک های زیبای پایین خونه اون استخر طبقه ی پایین اون ساختمان های بلند و پر از روشنایی اون قایق های تفریحی همش زیباییه خدایا شکرت

    ما در هر لحظه با توجه به گفتگوهای ذهن و کانون توجه مون مثل یک دستگاه فرستنده فرکانس هایی را به جهان ارسال میکنیم و جهان از همان جنس اتفاقات را برای ما به وجود می آورد

    و تنها راه تغییر این گفتگو ها و کانون توجه کنترل ورودی های ذهن هست در هر لحظه

    وقتی این ورودی ها تغییر بکنند تمام زندگی ما می تواند تغییر کند سلامتی ما ثروت و فراوانی و خوشبختی و شادی همه چیز

    فقط باید متعهد باشیم به کنترل ورودی ها و ایمان داشته باشیم به قوانین که همه چیز در اختیار ماست و خالق زندگی خود هستیم

    وقتی به این شکل عمل میکنیم اتفاقات زندگی ما شروع میکند به تغییر کردن و همه چیز زیبایی و تحسین خواهد بود همه جا قشنگه

    و خواسته های ما شروع میکنند به تحقق از راه های ساده و خیلی راحت چه خواسته هایی که در موردشون حرف میزنیم و چه خواسته هایی که با برخورد به تضاد در ما شکل گرفته

    مثل استاد تو خیابون راه بریم با خدای خودمون حرف بزنیم در مورد زیبایی ها در مورد خواسته و شکرگذاری کنیم به خاطره داشته هایمان به خاطر سلامتی نعمت ها خانواده و همه چیز در مورد توانایی های خود حرف بزنیم در مورد زیبایی های خودمون

    وقتی ما ایمان داشته باشیم به قانون هر لحظه ی خود را باید به کنترل ورودی ها اختصاص بدیم هر لحظه و بمباران کنیم باور هامون را با ورودی های عالی

    و اتفاقات رخ میدهد مثلا میبینی بدون اینکه کار خاصی انجام بدهی افرادی از زندگیت حذف شدن و یا خودت دور میشی ازشون یا محیط زندگیت خیلی راحت به یک جای بسیار زیباتر هدایت می شود

    همه چیز زیبا میشود همش پیشرفت خواهد بود

    خدایا شکرت

    وقتی شروع کنیم به کنترل ورودی ها از شبکه های اجتماعی فاصله بگیریم بز تلویزیون و ماهواره از افرادی که در مسیر درستی نیستند وقتی با خدای خودمون حرف میزنیم و احساس خوبی داریم چیز های خوبی گوش می دیم می بینیم میخونیم به قول استاد روح ما لطیف تر میشه

    میبینی داری فایل گوش میدی با خدا حرف میزنی داره اشک به پهنای صورتت جاری میشود یک احساس نزدیکی خیلی خاصی به خدا پیدا می کنی که خیلی شیرینه و همه چیز برات شدنیه همه چیز و خیلی رها تر میشیم

    معجزه رخ میدهد مثل استاد که وقتی متعهد شدند به کار کردن روی خودشون و باورهاشون و کنترل ورودی ها به مدت دو سال شرکتشان بسته می شود و همچنان حقوق میگیرند و کلی وقت آزاد که از صبح تا شب روی خودشون کار بکنند و راه بروند و ورودی های عالی داشته باشند

    خدایا شکرت خیلی اتفاقه قشنگیه

    بعد از همه ی سال هایی که احساس بدی داشت استاد انگار به یک انرژی مثبت نیاز داشتند و اومدند روی خودشون کار کردند و همش عشق و زیبایی بود که وارد ذهنشون میشد و اونقدر غرق در عشق و انرژی مثبت شده بودند اونقدر احساس نزدیکی به خدا داشتند که انگار سیراب شدند و به هیچ چیز دیگری نیاز ندارند هر چند که موفقیت مالی نداشتند کتونیشون پاره بوده ولی دنیا را به همین اندازه که همه چیز تو زندگیشون هست زیبا میدیدن و احساس عالی داشتند اینکه غریبه ها بهشون عشق میورزیدند و موهبت های زیادی وارد زندگی شون شده

    دنیاشون سراسر زیبایی بوده و بهشت و یک احساس فوق العاده عالی و یک رضایت درونی به همه چیز

    آدم بعد از یکی دو سال کار کردن رو خود به یک مسیری هدایت می شود که همش بهشته و زیبایی و اگر هم از مسیر خارج شود ورودیه نا مناسبی داشته باشه یا از مسیر خارج شود خیلی زود به مسیر بر میگردد چون از اون مدار اولی که توش بوده فاصله گرفته و در مدار بالاتری قرار دارد

    انگار بیدار میشود و آگاهی بیشتری دارد

    خدایا شکرت منم این تعهد و این شرایط زیبا را با تمام وجودم میخوام میخوام که سیراب و غرق در خدا و انرژی مثبت شوم و رضایت درونی از عمق وجود به همه چیز داشته باشم

    بعد استاد خواسته ی بزرگتر که بیان رو زندگی بقیه تاثیر بگذارند یک خواسته با تمام وجود که ایده هایی درو نشون شکل گرفته اول کلاس هایی بوده که فقط یک نفر شرکت کرده یک نفر ولی باز هم کنترل ذهن و ورودی ها بوده بازم نکات مثبت بوده و بی توجهی به نجوا های ذهن و احساس خوب و ادامه دادن که هر بار افراد بشتر شدن و کلاس ها شلوغ تر

    و بعد با هم تور رفتن که 450 نفر بودن و بدون اینکه بدونن یک رکورد بوده تو ایران و تو طبیعت لذت بردن و عشق کردن

    خدایا شکرت چه فضایی بوده

    بعد تر خواسته ی ثروت شکل گرفته که استاد از انرژی شون و خدای درونشون رو به شکل ثروت در آوردن

    که تو راهنمای عملی توضیح دادن و خیلی دوست دارم بدونم که چطور میشود به خدای درون شکل داد به شکل همه چیز و خدا همه چیز شود در زندگی

    و بعد از پیشرفت های زیاد استاد خواستند که تنها باشند و مهاجرت کردند

    وقتی شروع می کنیم رو خودمون کار کردن وقتی ورودی ها را با تعهد فراوان کنترل میکنیم به رضایت درونی میرسیم و نشانه ها میاد مثلا برادر کوچک یا همسر یا بچه مون بغلمون میکنه یک دوستی که شکراب بودیم زنگ میزنه و خیلی نشانه های دیگه و ما باید اون ها را ببینیم و تحسین کنیم با عشق و شکرگذار باشیم از خداوند و ایمان خودمون رو قوی تر کنیم و توکل داشته باشیم که قانون جواب داده و و باور خود را قوی تر کنیم

    در مورد ثروت چون باور های منفی بیشتره باید بیشتر رو خودمون کار کنیم وقتی یک نتیجه میگیریم و نشانه ای میاد در بقیه جنبه ها به خودمون بگیم که قوانین جواب میدهد و باوری بسازیم آهنین که همه چیز گفتگوهای ذهن و افکار ماست و بیایم باور های خوب رو هم با این باور در مورد ثروت بسازیم تا رخ دهد به راحتی و زندگی ای سراسر ثروت داشته باشیم

    خدایا شکرت

    واقعا من هم تحسین میکنم دوستانی را که با عشق کامنت مینویسند و ساعت ها وقت میزارن منم با تمام لذت میشینم و میخونمشون و کلی درس یاد میگیرم کلی ورودی های خوب و عالی و مغزم میدم کلی فرکانس های عالی به جهان میفرستم و کلی هم اتفاق خوب در راهم هست

    واقعا استاد درست میگن اگر ساعت ها میشینی و کامنت ها رو میخونی بخصوص کامنت های پس کی به خواسته هایم می رسم اگر ازتون وقت میگیره بدونید و خودم هم بیشتر به خودم میگم که هزاران برابر نتیجه ی عالی از سلامتی ثروت و عشق بهمون میده

    هزاران برابر بیشتر از سال ها تلاش فیزیکی

    خدایا شکرت اینجا یک گنجه بی نظیره

    استاد من چی بگم واقعا

    از یه جایی به بعد وقتی سیر میشی و غرق در نعمت و فراوانی دیگه اون انگیزه های اولیه که برای کسب ثروت هست نمیمونه و یک ایده ی معنوی تر واسه کسب ثروت نیاز هست

    این اون جای زیباییه که انسان غرق در خدا و نعمت و فراوانی هست که

    استاد هم واسه اینکه به بقیه بگن که می شود نشون بدن نتیجه هاشونو به ما که انگیزه بگیریم و بدونیم که می شود

    و ادامه بدیم به کنترل ورودی ها

    خدایا شکرت چقدر زیباست این ایده

    من باید اول از همه متعهد باشم به عمل کردن به همه ی آن آگاهی هایی که از این فایل ها یاد میگیرم

    بیام با تمام وجود درکش کنم و بمباران کنم ذهنمو باهاشون و وقتی ایده ای هم اومد عمل کنم بهش

    و وقتی نتایج وارد زندگیم شد نتایج خودشون کلی حرف و آگاهی پشتشون هست اینکه شدنیه ایناها واسه من جواب داده و حتما واسه تویی که دنبال این نتایجی رخ خواهد داد پس شروع کن و ادامه بده به این مسیر زیبا

    این راهه درسته که دنبال گفتن به بقیه و نصیحت کردن نباشیم

    استاد واقعا همینطور هست وقتی این آگاهی ها را با این هدف گوش میدی که به بقیه بگی و خوبه به بقیه بگی درکی متفاوت از آن ها خواهی داشت تا وقتی که درک کنی که بهش عمل کنی و بخشی از تو شود بخشی از گفتگوهای ذهنت انگار تثبیت میشود و تو ذهنت بیشتر ریشه میدواند

    خدایا شکرت

    استاد ممنونم و سپاسگذارم ازت با تمام وجود واسه این ایده ی زیبات واسه اینکه تموم این آگاهی ها رو به من و بقیه دوستان میدی واسه اینکه ایمانمون قوی بشه قدرت خودمون رو باور کنیم و میخوام بگم که روز به روز دارم پیشرفت میکنم و ایمانم داره قوی تر میشه روز به روز نتایج واتفاقات عالی واسم رخ میدهد و ادامه میدهم این مسیر زیبا و رویایی رآ

    عاشقتم و دوست دارم

    خدایا شکرت بخاطر همه چیز

    خدا نگهدار همگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  4. -
    1234 گفته:
    مدت عضویت: 2332 روز

    سلام استاد الهی وپرمهر وعطوفت

    چقدر از خداوند سپاسگزارم بخاطر این فایل زیایی که امروز صبح دیدم وشنیدم واز مریم عزیز ممنونم بخاطر اینکه این فایلهای ارزشمند رو برامون توی سایت گذاشته.

    استاد باتمام وجود خدا رو شکر میکنم وبا افتخار میگم که شما وسایت شما که دست مهربان وهدایتگر خداوتد برای من شدین باعث شدین که ایمانم به خداوند خیلی خیلی خیلی بیشتر بشه واز نو دوباره خدا رو برای خودم تعریف کنم واین بار چه خدایی رو پیدا کردم!دوست تر از هر دوستی!عاشق تر از هر عشقی! مهربان تر از هر پدر ومادری! یاریگرتر وهدایتگر تر از هر راهنما ومشاوری! روزی رسان تر از هر حامی مالی!وکسی که باعث میشه از تنهاییهای خودم بیشتر از هر جمعی لذت ببرم, احساس تنهایی نکنم, خودم رو بخاطر هیچ وپوچ جلوی دیگران کوچیک نکنم,چشمم به دست یاریگر غیرخدا نباشه, هیچ کسی رو خیییلی والا مقام وبزرگ ودور از دسترس نبینم وراحت تر باشم واعتماد کنم واز هر چیزی حتی تضادها وشکستهام لذت ببرم وهیچ چیزی من رو بیش از حد تو نگرانی نگه نداره به هیچ کس وهیچ چیز خیییلی وابسیته نشم.

    وقتی شما رو میبینم واقعا باهاتون احساس یکدلی وهماهنگی میکنم وقتی وارد عمق حرفهای الهی ومعنوی میشین من اصلا دیوانه میشم ,دست خودم نیست اشک میریزم وچقدر خوشحالم که گمشده همیشگیم رو که هر جا وپیش هر کسی جستجو میکردم تو درون خودم پیدا کردم وارزشمندترین موجود زندگیم شده وبهترین سرمایه ام برای آینده یا برای انجام هر کاری.

    وقتی میگفتین که تو بندرعباس با کفشهای پاره تو اون گرما راه میرفتم واشک میریختم واشک میریختم واشک میریختم خوشحال بودم وشکرگزاری میکردم واحساس بی نیازی داشتم وهمین حس وهمین عشق برام کافی بود من غرق اون حس واون حرفها شدم واین گریه های بسیار رو از ته قلبم آرزو کردم چون میدونم که چه حسی داره وچه اوجی به روحت میده وکلمه ((لطیف شدن)) هم شاید مناسبترین کلمه برای ابراز این این حس وحالت هست.

    وبعدش که گفتین من بعد از این حالت بود که گشایش درهای رزق وروزی وپول وثروت رو دیدم وتجربه کردم تازه تا حدی درک کردم که چرا تو قرآن در مورد کسب وکار ودرآمد وچگونگی پول درآوردن اولیا وبزرگان وپیامبرانی که همشون خیلی ثروتمند بودن صحبتی به میان نیومدا واین موضوع به ظاهر مهم کاملا مسکوت مونده.تو قرآن فقط در مورد حالات ورفتار واحساس واندیشه شون صحبت شده.الان میفهمم که همون باورها وافکار وعادتها هست که خود بخود منجر به درآمد وپول وثروت وعشق وروابط وصحت وسلامتی وتندرستی وتناسب اندام وزیبایی میشه.یعنی موفقیت انقدر آسونه?یعنی هدایت انقدر بدیهیه?یعنی خداوند وکائناتش انقدر یاریگر هستن? ولی بخدا احساسی که همه این نعمتها دارن هرگز کمتر از احساسی نیست که شما تو وقت اون گریه کردنهاو تجربه کردین هرگز چیزی از حس داشتن اون ویلای ۶۰ هکتاری یا ملک زیبای پارادایس نداره, هرگز حس ولذتی کمتر از در دست داشتن اون کارت بانکی که مقدار خیییلی زیادی پول توشه وخودت از راه نلال ساختیش نداره.

    خدایا ما رو به درک خودت یا بهتر بگم به درک خودمون برسون تا گنجینه ها وعظمت ودریای آرامش درونمون رو ببینیم واستفاده کنیم ولذت ببریم.

    چقدر عالیه که انقدرر باخدای خودتون زیاد صحبت میکنید وازش مشاوره وهدایت میگیرید وخوبیها ومحاسن وتواناییهای خودتون رو بهش میگین,یقین دارم که توجه وتحسینات خداوند رو هم که داره شما رو تشویق میکنه به وضوح میشنوید ,شکر خدا منم با خدا رابطه فوق العاده ای دارم با هم میگیم میخندیم,خاطره تعریف میکنیم,خیییلی منو تحسین میکنه وبهم کمک میکنه قدرت پذیرشم رو از هر جهت بالا ببرم ومنم صبح وشب قربون صدقه اش میریم وبهش عشق میورزم.

    عاشقتم استاد پر احساس والهی ام والگوی خوبم در زندگی.

    وقتی فهمیدین که میخوای روباورهات کار کنی جهان یک کار بیکاری حقوق دار رو برات جور کرد تا در ازای اونجا بیکار بودن بهت پول بده تا بتونی تو وقت بیکاریت اونجا خودت رو بشناسی,باورهاتو رشد بدی وخدای خودت رو از نو بشناسی وعاشقش بشی.

    نکته خییییلی مهمی رو که اینجا گفتین وبشدت پاشنه آشیل من بود وخیلی من رو متوقف کرده بود والان شکر خدا از اون بابت خیلی بهترم اینه که شما هر چی رو که خوندی ویادگرفتی ومطالعه کردی هرگز برای گفتن یا آموزش دادن به دیگران نبوده بلکه فقط وفقط برای کار کردن رو خودت بوده برای این بوده که خودت تبدیل به عملش کنی.این خییلی خیییلی مهمه کاش من اینو خیلی زودتر درک میکردم والان خدارو شکر میکنم که تا حد خوبی اونو دارم اجراش میکنم.

    چقدر عالیه که آدم با نتایجش با دیگران صحبت کنه با آرامشش,با ایمانش, با خونسردیش وبا ثروتش وبا عشقش,الهی بینهایت شکر.

    ای مردم من نمیخواهم نصیحت بشنوم,پنبه در گوشم کنید…

    چقدر برام جالب هست که میگین من خیلی وقته که سیر شدم از ثروت واگر میخوام بیشتر وبیشتر وبیشتر داشته باشم فقط برای اینه که به شما الگو بدم وبگم ووقعا میشود وبه آسانی هم میشود ,فقط با کار روی باورهاتون وایمانتون به خداوند,الهی بینهایت شکر

    🌐🗺🌐🗺🌐🗺🌐🗺🌐🗺🌐🗺🌐🗺🌐🗺🌐🗺🌐🗺🌐🗺🌐🗺🌐🗺🌐🗺🌐🗺🌐🗺🌐🗺

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    ندابشارتی گفته:
    مدت عضویت: 1473 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته زیبا

    روز 61ام و تعهد من!

    به خودم تبریک میگم که وارد فصل جدید این سفرنامه شدم و هروز با هروز سفرنامه،رشد کردم

    این روزها،متوجه عو‌ض شدنه مدارم میشم

    با دیدن نشونه هایی از خالق بودنم

    با دی اکتیو کردن اینستا،فکر میکنم دو هفته شده یا بیشترو تمرکزی بودن در سایت،خداروشکر از قبل،خیلی پیگیر تلویزیون و فیلم نبودم،ورودی هام خیلی ناب شده و احساسم عالی

    از یکی از فایلهای قبل ، ایده گرفتم که برای کارم و کلاسام کانال بزنم و از شاگردام خواستم که راجب اون یک ساعت تمرینی که کنار من هستن،هرچیزی که موجب احساس خوبشون میشه برام بفرستن

    مثل لبخند دوستشون

    مثل جابجایی وزنه ها و کمک کردن دوستاشون به صورت خود جوش

    رنگ لباساشون

    انجام تمرین با کیفیت بهتر از جلسه قبل

    خلاصه با خوندن اون احساس های عالیشون،نه تنها ورودیه خیلییی خوب، به خودم میدادم از کلاس های خودم با نگاههای مختلف افراد،شاگردای خودمم یاد‌گرفتن که تلاش کنن کمتر انتقاد کنن از باشگاه و هر موردی مثل تهویه خوب نیس،یا امروز از خودم راضی نبودم،یا فلانی فلان حرفو زد…

    وقتی بچه ها اسماشونو توی کامنت دوستاشون به دلیل موثر بودن در حال خوبه دوستاشون میدیدن،هم اعتماد به نفسشون بالاتر رفته و هم هرجلسه با انرژی بیشتر میان و هم ارتباطشون باهم عالی تر شده

    کیفیت کلاسام ،توی این یکماه اخیر عجیب بالاتر رفته و همین کاره نسبتا ساده ،توی ابعاده دیگه ی زندگیشون هم تاثیر گذاشته

    خداروشکر که با بودن در این سایت،تونستم برای شاگردام هم موثر باشم و کارم نه تنها در تمرین،بلکه روابط هم خاص و متفاوت باشه و اینو از کلام شاگردام میشنوم که میگن ندا،تو نه تنها به رشد و ارتقای عملکرد ورزشیمون کمک میکنی،بلکه واقعا احساس میکنیم که روحمونم باهات داره رشد میکنه

    شنیدن این حرفا قلبمو به وجد میاره که بهترین ایده بهم الهام شد و چه قدر خوب ک سریع عملیش کردم و به فاصله ی کم دی اکتیو کردن اینستا

    این روزها با کنترل ورودیها، در ارتباط با پیدا کردن باشگاه برای مستقل شدن،به شدت کیفیت ایده ها هم بالاتر رفته

    مثلا همین دیشب،یکی از بچه هایی که خیلی همو نمیشناسیم،اما در همین مدت کم،متوجه شخصیت بزرگش و محترم و بزرگ بودن قلبش شدم ،باهام تماس گرفت و بهم پیشنهاد داد که ندا من متوجه شدم که تو درکارت خیلی موفق هستی و قدرت انتقالت در اموزش حرکات عالیه و هر حرکتیو کیلید اصلیو میگیو ادمو میبری سر اصل مطلب و ادم زود یاد میگیره حرکتو مهارتو

    حالا اگه تمایل داری،بیا باهم یه مجموعه بزنیم در محدوده ی زعفرانیه یا سعادت اباد

    شنیدن ابن پیشنهاد،خیلی برام لذت بخش بود

    درسته من اصلا سرمایم اونقدر نیست که بخوام همچین حرکتی بزنم

    درسته من محترمانه ازش تشکر کردم و قبول نکردم چون با قوانینی که دارم یاد میگیرم مغایرت داره و هیچ وقت با کسی شراکت نمیکنم (چون شراکت یعنی تو هنوز اماده نیسی و میخوای رو حساب پول یا هر چیزه دیگه ای شریک بشی،و البته که در حین شراکت،کوچک ترین مورد،ازاد نبودن در اجرای ایده هاته و حتما باید نظر مثبته شریکتو هم بگیری و این اصلا در من نیست ،من باید فقط خودم نظر و عمل کنم درست یا غلط! )

    اما خوده همین پیشنهاد برای من،خیلیییی نشونه ی خوبی بود

    به ایشون گفتم هر کمکی بخواین من با جونو دل انجام میدم چون واقعا این پیشنهادت خیلی بهم احساس خوب داد

    اما واقعا شنیدن اون پیشنهاد،برای من نشونه از درست بودنه مسیرمه و برام خیلی با ارزش بود

    که ادمها،پیدات میکنن

    یاد یه جمله ی استاد افتادم،که میگفت از بانک زنگ زدن گفتن شما مشتری خوبه ماهستین،فلان قدر بهتون وام میدیم و استاد گفتن اگه شما روزی کمک خواستین من ساپورتتون میکنم

    با تماس این دوستمون،توی ذهنم گذشت قطعا یه روزی من یه مجموعه ی بزرگ میزنم و از همه ی این ادمها،دعوت میکنم که در مجموعه ی من کار کنن به عنوان مربی(با ذوق به این موضوع فکر کردم)این خواسته با شنیدنه این پیشنهاد،در من شکل گرفت

    ارتقا یافتن این پیشنهاد ها و موجود شدنه این خواسته ها در من،ریشش کنترل ورودی هامه

    ومن چقدر راضیم ازین رفتارو عملکردم

    در،یکی از قسمت های زندگی دربهشت،خانم شایسته ی زیبا،راجب اپدیت ثروت 2 صحبت میکردن که همزمان یه بسته به دستشون رسیده بود و میگفت اونقدر تمرکزم روی اپدیت بود که حتی یکساعتم به خودم اجازه نمیدادم تمرکزم از رو کارم برداشته شه که برم حتی بسترو باز کنم

    به خودم گفتم خب معلومه باید این جور انسانها،همچین نتایجی هم بگیرن!

    و حالا من تقریبا دارم اینطور عمل میکنم البته که کم کم با تکامل، بهترم میشم

    همه ی ورودی هام شده سایت،و اصلا به خودم اجازه نمیدم حتی چند دقیقه بخوام یه ورودی دیگ بدم به ذهنم

    هرشب که میخوابم با احساس ارامش،چشمامو میبندم

    چون با دیدن همین نشونه ها،مطمعن شدم که اون چیزی که میخوام اتفاق میفته

    همون ملکی که میخوام پیدا میشه

    عجله ندارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  6. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 784 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    رد پای روز 10 اسفند رو با عشق مینویسم

    همین اول بگم عاشقتم ربّ من

    خیلی حالم خوبه خیلی

    همه جا بهشته در نور عظیم خدا

    بی نهایت سپاسگزارم که به من عشق عظیمت رو هدیه دادی ربّ ماچ ماچی من عشق دلم

    صبور باش

    عجله نکن

    پایبند باش به تکرار باورهای قوی درمورد نقاشی

    مطمئن باش

    خدایی که قبلا در بافت گل سر برای تو مشتری شد ،و به یک باره برای تو مشتری فراوان شد ،صد در صد برای تو مشتری برای نقاشی هات میشه مطمئن باش

    امروز جمعه روزی هست که هر هفته مادر و خواهرم میرن جمعه بازار پل طبیعت گل سرای بافتنی رو میفروشن

    صبح وقتی میخواست بره کارت خوان من رو برداشت و رفت چون هفته پیش بحثمون شد و من گفتم درصد هایی که از فروشت کنار میذاری برای خدا اونو حساب کن به اینکه من کارتخوانمو میدم میبری و استفاده میکنی ،ناراحت شد از این حرفم و گفت من اون درصد رو دوست دارم به تو بدم

    خلاصه فکرشو نمیکردم بعد اون جریان بحث مادرم کارتخوانم رو امروز ببره

    همون گل سرایی که خدا چند ماه پیش ایده شو بهم داد و دو ماه کار کردم و فروختم و 60 میلیون در عرض 8 هفته به حسابم واریز کرد و برای من بی نهایت مشتری شد

    و بعد گفت دیگه بسته و باید روی نقاشی و علاقه خودت تمرکز داشته باشی و فقط و فقط از طریق نقاشی به درآمد برسی و تاکید کرد که روی باورهای قوی کار کنم و درمورد همه جنبه ها باورهای قوی بسازم

    من تقریبا دو ماه شد که شروع کردم به باور های قوی و تکرارشون ، اگر بخوام دقیق بگم ، از 1 آذر که شروع کردم دوره 12 قدم رو و از روزی که شدت گرفت 3 دی و 14 دی بود که دوره عشق و مودت و عزت نفس رو هدیه گرفتم از خدا و مستمر دارم هر روز، تا جایی که میتونم باورهایی که با صدای خودم ضبط کردم گوش میدم

    اما توی این چند روز مدام ذهنم میخواست منو وسوسه کنه که دوباره برم سراغ بافت گل سر و ببرم بفروشم ،چون دیگه هیچ پولی از پولایی که جمع کرده بودم برام نمونده بود

    و به قول استاد میگفت وقتی اوضاع خوبه تصمیم به تغییر بگیرین و هر روز باشه این تصمیمتون حتی اگر به پول نیاز نداشته باشین

    اما من 4 ماه با پولایی که داشتم و توی این چهار ماه بازم پول دستم میومد هر از گاهی ،اونا رو خرج میکردم و قدم بیشتر برنمیداشتم

    تا اینکه دیگه هیچی نداشتم و هی ذهنم میگفت از نقاشی نمیتونی سفارش بگیری و حتی مادرم هم اون روزی که گفت تو نمیتونی تغییر کنی ، گفت که تو هر بار گفتی گل سر نمیبافی وقتی پول لازم بودی به من گفتی من میبافم و وقتی فروختی نصف نصف باشه و من دیدم پول نداری از فروش گل سرام بهت پول دادم و نقاشیاتو خریدم

    اگر من نمیخریدم تو بلد نبودی یه آینه دستی نقاشیت رو بفروشی

    حتی گفت اگه راست میگی فردا برو جلو در مدارس و 10 تا آینه بفروش ،نمیتونی که

    و وقتی که تک تک این حرف هارو از مادرم شنیدم و گفت تو هیچ وقت تغییر نمیکنی ،تو هیچ وقت نمیتونی نقاشیاتو بفروشی بهم برخورد و از اون روز تصمیم گرفتم هرچی بشه من فقط روی باورهام کار کنم و ایده هایی که خدا بهم گفته رو انجام بدم

    و از خدا کمک خواستم و از اون روز تا الان بارها ذهنم میگفت برو گل سر بباف ،شهریه ترم بعدت که فروردین ماه 1404 هست رو نداریا

    اما من از دوره جدید هم جهت با جریان خداوند یاد گرفته بودم که چجوری جلوشو بگیرم و شروع میکردم به گفتن اینکه همون خدایی که تونسته اون ایده بافت گل سرارو بهم بده و 60 میلیون به حسابم واریز کنه

    همون خدا میتونه به من کار نقاشی بده ، همون خدا میتونه مشتری نقاشی بشه برای من و ایده های جدید بهم بگه

    و این روزا ،که ذهنم ،این سوالات رو مطرح میکرد که آخه چجوری ؟ تو هیچی نداری الان و یا میگفت تونمیتونی و مثلا میخواستم‌به نقاشی دیواری فکر کنم ، میگفت تو که کار نکردی و …

    اما میومدم جوابشو میدادم میگفتم به همون شکلی که من بافت گل سر قلاب بافی رو بلد نبودم و از یوتیوب یاد گرفتم و بافتم ،به همون شکل هم بقیه کارارو برای نقاشی، خدا انجام میده

    کافیه که من هرچی ایده گرفتم سریع عمل کنم و برم سراغش

    پس میتونم و میشه

    کافیه که باورهایی که برای نقاشی و فروش نقاشی و چیزای دیگه با صدای خودم ضبط کردم هر روز تکرار کنم و با احساس خوب تکرار کنم

    پس میشه فقط کافیه صبور باشم و عجله ای نکنم ،چون باورهای محدودم از بچگی درمورد نقاشی زیاده و باید استمرار داشته باشم و تکرار کنم و مطمئن باش که همون روز اولی که تکرار میکنم ایده هاش بهم گفته میشه که چه کارهای عملی انجام بدم

    مثلا یادته روزی رو که رفتی دربند و دیوار صاحب خونه ای رو که اجازه داده بود هر موقع خواستیم برای فروش بریم دربند ،اونجا وایستیم‌و تو دیوارش رو دیدی و خواستی رنگ کنی و هنوز نرفتی با صاحب خونه صحبت کنی

    پس وقتی تو‌میتونی بری اونجا و صحبت کنی باید قدم برداری تا خدا قدم بعدی رو بهت بگه

    همه اینارو این روزا به خودم‌میگم و خودم و توانایی هامو تحسین میکنم و طبق تاکید خدا هر بار یادم میارم که من هیچی نیستم و خدا داره کارهای من رو انجام میده و من باید در این مسیر استمرار داشته باشم

    پس طیبه جانم عزیز دل من آرام باش و به مسیرت ادامه بده و از لحظه لحظه زندگیت لذت ببر

    تو میتونی

    تا اینجا تونستی ،پس از این به بعدشم میتونی

    این جملات رو من هر روز دارم تکرار میکنم

    آگاهانه تر از قبل دارم رفتار میکنم چون از این دوره جدید یاد گرفتم مومنتوم مثبت رو که چقدر قدرتمنده

    و هر بار به خودم تکرار میکنم

    که خدا داره کارهای منو به ساده ترین و هموار ترین و طبیعی ترین و بدیهی ترین شکل انجام میده

    درسته منظور تمام این کلمات یکیه اما من همه شونو تکرار میکنم و احساس میکنم همه رو که باهم میگم یه انرژی بی نهایت بزرگی میشه در وجودم که سبب میشه که قلبم آروم بگیره

    من امروز که دیدم فایل جدید و جلسه 3 دوره هم جهت با جریان خداوند رو سایت اومده خوشحال شدم و سریع دانلودش کردم و گوش دادم‌

    وقتی گوش میدادم بعد از ظهر تا شب داشتم مینوشتم و گوش میدادم ، مدام ذهنم میگفت وقتتو داری از دست میدی و کارای نقاشیت مونده

    اما من میدیدم‌که دارم لذت میبرم از گوش دادن و نوشتن رد پام در سایت و چه درک هایی که بهم گفته میشد و جواب ذهنم رو دادم که دقیقا همین الان که حالم خوبه و دارم مینویسم در اصل دارم کارهای اصلی رو انجام میدم

    خیلی خوشحالم که امروز تونستم بسیار بسیار فکر کنم و درک هایی که داشتم بنویسم

    امروز صبح من یه فایل جدید هم برای باورای قوی در همه جنبه ها ضبط کردم با صدای خودم و لذت بردم و با خنده و لذت ضبط کردم فایل رو که وقتی گوش میدم برام لذت بخش و متنوع باشه و هیجان داشته باشم و اشتیاق بزای گوش دادن و یکنواخت نباشه

    حتی دیروز 9 اسفند در تمیرین ستاره قطبیم نوشتم که

    ️دوست دارم دیوار مدرسه هدف رو هم رنگ کنم یه طرحی بهم بدی که برای طراحی انجام بدم و درمورد قوانینت باشه و ببرم به مدیر مدرسه نشون بدم مرسی که به من ایده دادی تا طراحیش کنم 9 اسفنده

    شعر هرچیز که در جستن آنی آنی

    آدمی زاده افکار خویش است ،فردا همانی میشود که به آن می اندیشد

    اینو خدا یهویی به زبونم جاری کرد که طبق این موضوع من نقاشی طراحی کنم برای دیوار مدرسه

    و امروز تو برگه نوشتمش تا فردا که میرم تجریش برای کلاس رنگ روغنم ،اول برم با مدیر مدرسه صحبت کنم

    حتی بارها ذهنم گفت اگه قبول نکرد چی ؟ اگه مدیر مدرسه توجه نکرد به طرحت و زمانتو گذاشتی برای طراحی و مثل نقاشی و طرح در مسجد محله تون بشه که طرح دادی و آخرش نذاشتن خودت رنگ کنی و طرحتو دزدیدن چی

    اما من نذاشتم ادامه بده و گفتم ببین ذهن من خدایی که تا به الان همه کارهارو برای من انجام داد ،همون خدا خوب بلده که ادامه کارمو به من بگه چیکار کنم

    من وظیفه ام هست تا مدرسه هدف برم و با مدیر صحبت کنم درمورد ایده ای که خدا به من عطا کرده ،دیگه باقی کارارو خدا خودش میگه

    الان من باید این کارو به درستی انجام بدم

    حتی ذهنم گفت رفتی بگی من این طرح رو دارم نگو که رایگان طرح میزنم اول 2 میلیون پول وقتی که برای طراحی میذاری رو بگیر بعد

    اما سعی کردم به یادم بیارم که استاد عباس منش میگفت وقتی شروع کرده به سخنرانی اول به صورت رایگان از مدارس و مسجد رفته و صحبت کرده وبعد تکاملی پیش رفته

    حالا منم اولین بارمه که میخوام دیوار رنگ کنم باید اول یاد بگیرم و طرح رو بزنم که ببینم ادامه کار رو خدا انجام میده و به وقتش میگه که من چیکار کنم

    من این روزا آگاهانه تر از هر روز دیگه ام دارم با ذهنم صحبت میکنم و منطقی میکنم براش و بیشتر به یاد میارم روزایی رو که خدا کمکم کرده و میگم وظیفه من بندگیه و باید آرام باشم و ایمانم رو در عمل نشون بدم و قدم بردارم و هیچی نمیدونم و خداست که انجام میده

    من سعیمو میکنم چشم بگوی خوبی باشم

    خدایا شکرت

    وقتی رد پاهامو تو سایت نوشتم و رفتم گردو بشکنم و با نونی که مادرم درست کرده بود بخورم ، خیلی حالم خوب بود و یهویی به زبونم جاری شد

    چال رو گونه ات لبخند دیوونت

    وای اون لحظه حالم فوق العاده بود

    میخندیدم و دقیقا چال گونه دارم رو لپام و فهمیدم که خدا این آهنگو به من هدیه داد تا از لحظه لحظه ام لذت ببرم

    من با این آهنگ رقصیدم و نور آفتاب از اتاقم به دیوار حال پذیرایی می افتاد من وایستادم و رقصیدم و فیلم گرفتم خدایا شکرت

    امروز خیلی اتفاقا افتاد که همه رو تو سایت قسمت فایل جلسه 3 هم جهت با جریان خداوند نوشتم

    به قدری من ریز شدم به تک تک نشونه ها که میتونم ساعت ها بشینم و از عشق خدا بنویسم خدایا سپاسگزارم بی نهایت

    عشق دلمی تو

    ماچ ماچی جذابم

    شب وقتی مادرم از جمعه بازار اومد نزدیک 4 میلیون فروش داشت و ذهنم بازم شروع کرد

    گفت دوباره گل سر بباف و من سریع دوباره جوابشو دادم و ساکتش کردم

    امروز من پر بار بود چون داشتم تلاش میکردم و سعی خودمو میکردم برای آگاهانه تر بودن

    خدایا شکرت بی نهایت سپاسگزارم که هر لحظه کمکم میکنی

    استاد عزیزم سپاسگزارم به خاطر این فایل پر از آگاهی من امروز موفق ترین فرد در جهان هستی بودم چون تونستم کنترل کنم ورودی های ذهنم رو و از لحظه لذت ببرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2938 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام استاد عزیزم

    امیدوارم که توی این هوای سرد حسابی گرم باشی

    این فایل من سال 96 یعنی نیمه دوم سایت 96 توی اتاق پرورشی پشت سیستم مربی پرورشی میدیدم

    استاد گفتید که من وقتی اومدم روی باورام کار کردم یه شرایطی اتفاق افتاد که من 2 سال حقوق بگیرم ولی کار نکنم

    اول اینکه تکرار فوق العاده شما رو تحسین میکنم که توی این بیش از 10 ساله مدام توی دوره‌ هاتون و فایلهای رایگان این قضیه بارها بازها تکرار میکنید که ملکه ذهنتون بشه که بله قانون برای کسی توی اون شرایط سخت هم جواب میده از این نعمت ها از این فرصت خلق میشه مهم نیست که در این لحظه کجا هستی

    استاد جان من 4 دبیرستان بودم دقیقا 3 الی 5 ماه بود که با موضوع باور سازی آشنا شده بودم و ادمی بودم که بشدت شیفته موفقیت یعنی زمین و زمان میخواستم جور کنم که اون نتیجه اون پیشرفته حاصل بشه

    قبلش با همون دوره تند خوانی شروع شد

    قانون خوب فهمیدید و دوره رو از سایت برداشتید

    دقیقا منم تا نصف دوره پیش رفتم اما رها کردم چون دقیقا یه چیزی میگفت این تند خوانی نیست یه چیز دیگه ارومت میکنه

    چون طالب آرامش بودم

    استاد این فایل من اونجا توی مدرسه تایم خالی یا زنگ تفریح دیدم

    استاد باورتون میشه توی مدرسه دم کنکور بودم و اتاق و سیستم و اینترنت رایگان فول مدرسه در اختیارم اومد تا من وارد سایت بشم و فایلا رو دانلود کنم و بشینم گوش بدم

    استاد تا قبل از اینکه کلاس تعطیل بشه کلن

    من بیشتر تایمم توی اتاق پرورشی بودم

    و گاهی هم با مربی فایل ها میدیدیم

    استاد میدونید مربی من هرچی تلاش کرد عضو سایت بشه نتونست هرچی سعی کردم براش انجامش بدم

    ولی اصلا جور نشد

    چون دقیقا یه ترس داشت اونم ترس از واکنش شوهرش

    چون رفتارهاش تغییر کرده بود و بخاطر ترساش شوهرش بهش گیر داده بود

    استاد ولی من ادامه دادم

    استاد تا الان 1200 روز توی سایتم

    همراه گروه تحقیقاتی عباسمنش

    استاد یه روزم نشد که به مطالب شما فکر نکنم

    حتی اگر اوضاع زندگیم خیلی داغون بود و من نمیتونستم به حرفاتون عمل کنم ولی نمیتونستم از اینورم رها کنم

    استاد چون من آرامشی تجربه کرده بودم

    استاد ارامش

    استاد ارامش

    استاد من از نتیجه های فیزیکی نمیخوام صحبت کنم

    استاد همین ارامشی که از بدو تولد تا 18 سالگی تجربه نکرده بودم

    یه ادم به قول بقیه خیال پرواز بودم که ارامش نداشت اما میخواست موفق بشه

    استاد من آرامش پیدا کردم درست بود که اون موقع نتیجه ملموسی از نظر بقیه نگرفته بودم ولی منم لطیف شده بودم

    استاد همون ارامش باهام حرف میزد

    استاد همون ارامس 24 ساعت با من گفتگو میکرد و من براش میگفتم و اونم برای من

    استاد من پا گذاشتم روی گردن کلفت ترین ترس و شرک زندگیم

    تمام زندگی من تمام موفقیت های من روی تحصیل در دانشگاه استوار شده بودم

    استاد من حتی تصور نیمکردم که بدون دانشگاه بتونم سفر کنم به شهری که همیشه توی نوجوانی دوست داشتم ببینمش

    استاد ولی الان من فقط میتونم بگم اتفاق میوفته در زمانش وقتی که من قدرت خودم به اندازه کافی بیاد بیارم

    استاد میدونی مریم الان داره چی میشه

    😭😭😭😭😭😭😭

    استادددددددددددددددد

    استاددد من ادم خیلی شکاکی بودم استاد من برای خریدن یه لباس ساده اینقدر سخت میگرفتم که ارامشم میگرفت

    استاد من همیشه بعد از انجام هرچیزی یا خریدن هرچیزی پشیمون میشدم چون همش شک و تردید داشتم میگفتم ای کاشش

    استاد همین ادم شکاک همین

    وقتی شما گفتید اگر 99 درصد راه رفتی متوجه شدی که اشتباه میری دیگه روی اون 1 درصد وقت نذار

    برگرد و مسیر جدیدی که فهمیدی بروو

    استاااد من با تک تک حرفاتون تصمیم گرفتم

    استاد من مثل ایلان ماسک که میگه خب الان چیکار کنم

    بعد میفهمه باید بدون معطلی وارد حوزع جدید بشه

    استاد منم همین کار کردم

    استاد من اینقدر راحت درس گذاشتم کنار

    انگار عین خواب بود برام

    استاد این فایلتون منو یاد همون اوایلم میندازه

    استاد گفتی به چی علاقه داری

    اگر به یه چیزی یکم علاقه داری برو توش

    استاااد شما میدونید اینا حرف نیست

    استاد شما میدونید این جملتون یه جمله معمولی نیست

    استاد شما میدونید پشت این جمله چیه

    استاد شما میدونید که هرکسی اینو نمیفهمهه

    استاد شما میدونید که برای فقط همین حوزه و عمل بهس باید هدف زندگیتو از بیس تغییر بدی

    استاد هنوزریشه های این شرک هست

    اما من دارم ادامه میدم

    استاد با رفتن توی دل علاقم و کسب مهارت و یپشرفت و ادامه ادامه ادامه دادن

    اروم اروم این بنای شرک الود بساطشو جمع میکنه میگه اینجا جای من نیست باید برم.

    استاد این یعنی هدف

    استاد همون هدفی که مهم تر از همس

    استاد همون هدفی که بالاتر از خوراک پوشاک مسکن

    استاد من تازه داره دوریالیم میوفته که شما توی فایل توحید عملی 6 چی میگفتید

    استاد شما توی دقایق اخر جواب سوال دیشبم داد

    استاد دیشب براتون کامنت گذاشتم و گفتم اگر چیزی که فهمیدم درسته لطفا لایک کنید

    استاد امروز صب توی این فایل جواب منو دادین

    استااااد

    قراره بیاین ایران

    استااااااد 😭😭😭

    استاد من تازه دارم میفهمم این شخصیتی که شما ساختید این شخصیتی که ایلان ماسک ساخته یعنی چی

    به خدا قلبم تالاب میزد

    استاد من دیشب مصاحبه ایلان ماسک دیدم

    استاد تک تک حرفاش استاد منو یاد حرفهای شما مینداخت

    استااااد این زندگی حقیقیه استااااد این زندگی حقیقهههه

    استاااااد نمیدونم چی بگم

    از این انرژی

    که نور اسمان ها و زمینه

    استاد من رشتم ریاضی بود 3 سال داشتم درس خدا میخوندم

    ولی نمیدونستم

    استاد من فیزیکم خیلی خوب بود

    ولی هرگز فکر نمیکردم که خدا به غیر مسجد و امام زاده و حرم توی لابه لای فصل های فیزیکم هست

    استاااد باورت میشه خدا توی همین کتاب توی دستم بوده

    استاد من اصلا ادعایی ندارم استاد من الان بخدا 0/5 درصدم هنوز درکس نکردم

    استاد یه ذره یه ذره یه چیزایی فهمیدم

    😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭

    استاد یادمه برای جواب این مسابقه

    من دقیقا از قانون فیزیک استفاده کردم برای توضیح کنترل وردودی ها که نجواهاا عین نیروی اصطکاک جلوی حرکت پیوسته دو تا اونگ میگیره

    اما اگر در خلا یا بدون اصطحکاک باشه دو اونگ همچنان در حال حرکتن

    استاد حرفاتون تازگی دارم بهتز میفهمم اما خیلی واضح نه در حال طی کردن تکاملم

    استاد تیکه اخر داشتی میگفتی دیگران از معادله زنذگیت حذف کن

    برای خودت یاد بگیر

    برای خودت بخر

    برای خودت پیشرفت کن

    برای خودت فکر کن

    برای خود بخواه

    برای خودت بساز

    برای خودت حتی نکته ای به دیگران یاد اور شو

    بیاین حق بدیم به خودمون که بخش زیاد از باوزامون هنوز نساختیم پس احتمال 100 درصد هست که یه جاهایی از دستمون در بره و برای خودمون چیزی نگیم

    بیایم به خودمون حق بدیم که اوایل زیاد حرف میزنیم کمتر عمل میکنیم

    بیایم به خودمون حق بدیم که اوایل دوس داریم زیاد ارشاد کنیم

    اما این جزیی از تکاملمون بذاریم تا به این نقطع برسیم که مثل ایلان ماسک خیلی راحت و واضح بگیم که ما نجات دهنده بشریت نیستیم

    استاد ایلان ماسک چی گفت

    استاد این فرد با این همه حل چالش های غیرممکن با حل مسائل بزرگ جهان

    در اخر در میاره میگه بذار واضح و شغاف بگم من نجات دهنده بشر نیستم من فقط به اینده فکز میکنم اینکه ناراحت نباشم

    استاد من کاری ندارم چه کارایی کرده استاد ولی میدونم این نگاه همون چیزیه که داره توحید صدا میزنه

    و منو داره به سمت خودش میکشونه

    استاد در اخر میخوام بگم که خیلی عاشقتم

    امیدوارم وقتی اومدی ایران اونوقت رشد کرده باشم که در مدار دیدار حضوریتون باشم

    اگرم نشد قطعا با انگیزه بیشتر خودم میام امریکا پیشتون.

    عاشقتونم

    مریم درویشی

    جمعه 5 دی ماه 1399

    در هوای سرد زیر پتو جلوی بخاری 😇😇😇

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  8. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 784 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    رد پای روز23 آبان رو با عشق مینویسم

    میدونی داری اشتباه عمل میکنی ولی چرا ادامه میدی؟؟؟

    نمیتونی کنترل کنی خودت رو ؟

    امروز این سوالو چند بار از خودم پرسیدم

    صبح که بیدار شدم برای مادرم چند تا گل بافتم و مدام میخواستم که تعداد کارایی که جمعه میبره بیشتر باشه تا فروششم بیشتر بشه

    و حس میکردم که کارم اشتباهه و کارای نقاشی خودم مونده بود و تمرین کلاسمو هنوز انجام ندادم ،اما به فکر بافتن گل بودن

    و هی میگفتم چیکار داری میکنی طییه ؟ مگه قرار نبود از این هفته کاری انجام ندی چرا داری گل میبافی و کارای نقاشیتو عقب میندازی ؟!

    و یه جورایی مقاومت داشتم و نمیخواستم دست بکشم از بافت گل سرا و با اینکه میدونستم اگر به مادرم گل ببافم هیچ پولی نمیگیرم ازش و بهش کمک میکنم اما بازم داشتم مسیر رو اشتباه میرفتم

    و یه جورایی میگفتم اگر من بهش کمک نکنم نمیتونه تا پنج شنبه گل سر درست کنه

    از طرفی امروز قرار بود خاله ام و دختر خاله ام برای ناهار مهمون بیان خونه ما تا ظهر من یکم اتاقمو مرتب کردم و کار کردم و مادرم گفت برو برای خونه خرید کن

    بارون که باریده بود بی نهایت درختا زیبا شده بودن و رو زمین کلی برگای رنگ سبز و زرد و نارنجی و قهوه ای از درختا افتاده بودن که عین بهشت بود برای من زیبا و دوست داشتنی که سبب میشد بگم خدایا شکرت چقدر زیبا هستن

    وقتی من از خرید برگشتم جلو در خاله و خواهرمم دیدم که باهم رسیدیم

    خواهرم کیک گرفته بود و گفت از جلو در مدرسه پسرم آورده بودن بفروشن منم خریدم

    وقتی باهم رفتیم خونه و خواهرم کیک رو آورد خیلی خوشمزه بود و خداروشکر میکنم که انقدر نعمت عطا میکنه که استفاده کنیم و لذت ببریم

    منم برگایی که از دیروز که از زمین برداشته بودم و جمع کرده بودم و شستم و همه رو یکی یکی داشتم پیش مهمونامون خشک میکردم که دختر خاله ام گفت چقدر رنگای خوشگلی دارن منم شروع کردم از زیبایی های برگا گفتم که وقتی داشتم جمع میکردم رنگاشون گرم تر بود و قرمز و نارنجی بودن ولی الان رو به قهوه ای رفتن

    یهویی این حرف به زبونم جاری شد که به دختر خاله ام گفتم ببین چقدر جالب عین این میمونه وقتی انسان میمیره و بدنش سرد میشه خونی که در بدنش در جریان موقع زنده بودن ، پوستش رنگ گرمی داره و وقتی میمیره سفید میشه رنگش

    و برگ درختا هم مثل این وقتی داشتم از زمین برمیداشتم رنگاشون قرمز بود ولی از دیروز تا الان به کل رنگاشون تغییر کرده و قهوه ای میشن

    چقدر جالب بود من تا به حال با این نگاه به برگای درختا دقت نکرده بودم

    و عظمت خدارو یاد کردم و شروع کردم به گذاشتن برگ ها داخل برگه های کتاب تا خشک بشن و روشون نقاشی بکشم

    وقتی از خرید برمیگشتم و دختر خاله ام رو دیدم که اومد خیلی صورتش صاف و تپل شده بود و درخشان و خیلی خیلی کشیده و بدون چروک

    با خودم گفتم یعنی چیکار کرده این همه صورتش زیبا شده

    و چرکی که قبلا دور چشمش داشت همه صاف و زیبا شده

    در درونم شروع به قضاوت کردم بدون اینکه ازش بپرسم ،گفتم حتما رفته ژل تزریق کرده ولی چیزی ازش نپرسیدم

    وقتی داشتیم با هم حرف میزدیم یهویی گفت طیبه یادته گفتم تا 20 روز خیار رو رنده کن بذار رو صورتت؟

    گفتم آره گفت دیگه اون کارو نکن یه چیز خیلی خیلی خوب پیدا کردم که خیلی راحته

    خوشحال شدم گفتم چی ؟

    گفت من از اون روز که حدود سه ماهی میشه که ندیدمتون ،رفتم و خیلی اتفاقی فهمیدم که هر دو ساعت یک بار راس ساعت دو ساعت به دوساعت در روز باید یک لیوان آب بخورم

    و این کار رو کردم و چین و چروک های صورتم که رفت هیچ گودی چشمم هم که میبینی پر شده و بعد خوردن آب گرسنه میشدم که پرتئن میخوردم و چند کیلو اضافه شده بهم

    و واقعا اندامش زیبا شده بود و من مدام داشتم به این فکر میکردم که نکنه داره دروغ میگه

    مگه میشه کسی هر روز از ساعت 10 صبح از هر دو ساعت به دو ساعت تا ساعت 12 شب یک لیوان آب بخوره و انقدر صورتش شفاف و صاف و بدون چروک کنار و دور چشم بشه و تپل هم بشه؟!!؟؟؟؟

    نمیخواستم قبول کنم حرفشو

    دیدم قسم میخوره که راست میگم

    تو هم انجام بده ببین چقدر اشتهات هم باز میشه

    پروتئین بخور عضله سازی بشه برات

    وقتی این حرفارو میگفت من یاد درخواستم از خدا میفتادم میگفتم کاش میشد دوره قانون سلامتی رو بخرم و به آگاهی هاش عمل کنم

    وقتی بعد از ظهر شد دوباره بهش گفتم یه سوال بپرسم فکرمو مشغول کرده ، واقعا راست میگی ؟

    راسته که استاد عباس منش میگه همه چی باوره

    چون دختر خاله ام باور داشت که صورتش صاف و زیبا شده بود و باورش تاثیر زیادی داشت

    ولی من کمی شک داشتم ولی گفتم بذار منم امتحان کنم چه اشکالی داره

    یاد حرف استاد عباس منش میفتم میگفت هرکتابی که میخونده تمریناتش رو عمل میکرده ومیخواست ببینه نتایج چجوریه

    منم گفتم امتحان کنم ببینم چی میشه

    و از ساعت 2 شروع کردم

    تا ساعت 6 و 8 که آب خوردم هر دو ساعت یک لیوان دیدم گرسنه ام شده

    جالب بود راس ساعت که آب میخوردم حس میکردم که گرسنه ام شده

    و فکر کردم گفتم مگه میشه در طول روز آب میخوریم ولی این نتیجه رو نمیده ولی الان نتیجه میده

    که نتیجه اش رو در دختر خاله ام میدیدم

    و بهم گفته شد که همه چیز به صورت مستمر و ادامه دار اگر باشه جواب میده

    و البته با نظم باشه

    اگر تمرکز رو بذاری روی یک زمان مشخص و کارهات رو هر روز انجام بدی صد در صد نتیجه میگیری .

    چقدر جالب بود من از آب خوردن در ساعت مشخص داشتم درس یاد میگرفتم

    که همون مثال استاد که میگفت مثل یه ذره بین باید عمل کنی

    و سر وقتش انجام بدی

    بعد دیدم خاله ام اومد اتاقم و گفت

    خدا از زبان خاله ام که اومد اتاقم بهم گفت طیبه الان کار رو تحویل مادرت دادی؟؟؟؟

    گفتم بله

    یهویی بدون هیچ دلیلی گفت دیگه بهش کمک نکن

    بذار خودش از پس کاراش بربیاد

    حتی کنارش هم ، نشین توجمعه بازار ، اگر بری کنارش بشینی به تو متکی خواهد شد و وابسته تو میشه و گل سرارو نمیتونه بفروشه

    ازم پرسید میتونه کارتخوان رو استفاده کنه؟ گفتم فعلا نه چشماش ضعیفه و یکم دیر گزینه هارو میزنه مهلت کارتخوان تموم میشه و باید دوباره کارت بکشه

    که بازم بهم گفت اشکالی نداره بده به خودش یاد میگیره

    حتی در درست کردن گل سر هم بهش کمکی نکن طیبه

    تا اینجا کمک کردی بذار باقی کارارو هرچقدر که تونست انجام بده و ببره بفروشه

    تو دیگه مسئولش نیستی

    و من وقتی این حرفای خاله ام رو شنیدم به خودم اومدم گفتم طیبه تو چیکار داری میکنی

    خدایی که به تو کمک کرده به مادرت هم کمک میکنه

    فکر نکن که تو قدرتی داری

    تو باید به پیشرفت خودت تمرکز کنی

    دیگه نباید براش چیزی آماده کنی

    ولی باز هم به حرف خاله ام گوش ندادم و بعد رفتنشون به مادرم گفتم ،مامان چی شد گل سراتو درست نمیکنی

    مامانم گفت طیبه خسته شدم مهمون داشتیم ، واجب که نیست همینایی که دارم رو میبرم میفروشم سخت نگیر

    که داداشم برگشت گفت طیبه دیگه بسته ، دیگه تموم شد کار تو ،بذار هرجور دلش خواست ببافه و هرچقدر دلش خواست ببره بفروشه نیازی به گوشزد کردن تو نیست

    نمیدونم شاید چون دوست داشتم پول بیشتر دستش بیاد و خوشحال بشه از این جهت هم میگفتم سریع درست کنه

    و داداشم گفت تو طبق نیازت تلاش میکردی و در هفته 200 تا گل سرمیبافتی ولی مادر طبق توان خودش و اشتیاق خودش درست میکنه و الان مادر طبق توانایی و نیازش اگر بخواد بیشتر کار میکنه و اگر نخواد اصلا 10 تا ببره اشکالی نداره

    و من اونجا بود که برگشتم دیشب به اتاقم و گفتم نمیدونم کارم درسته یا نه

    ولی ته ته دلم میدونستم کار درستی نمیکنم

    که میخوام این هفته هم کمک کنم

    و انگار نمیخواستم قبول کنم این همه نشونه های خدارو که بهم میگه فکر نکن که تو کاره ای هستی و قدرتی داری

    تو هیچی نیستی و منم که به مادرت کمک میکنم

    ولی باز مقاومت داشتم و آخر شب به مادرم گفتم فردا برات چند تا چشم قورباغه میبافم

    و تو خیال خودم میخواستم هی کمکش کنم

    ولی غافل از اینکه از کار تمرینای کلاسی خودم عقب افتادم

    و نتونستم رنگ کنم

    یه چیز خیلی عجیب اینکه من بارها خواستم براش گل سر ببافم دستم به سمت کاموا ها نمیرفت مدام یه نیرویی مانعم میشد که من به مادرم کمک نکنم

    میدونستم اراده ای بالاتر از اراده من بود که میخواست بفهمونه داری اشتباه میری مسیرتو

    بعد از ظهر به فایل ایمان به غیب که گوش میدادم شروع کردم دوباره دفتری که برای خواسته هام گرفته بودم باز کردم و شروع به نوشتن کردم

    به شماره 7 که رسیدم یه خواسته مو میخواستم بنویسم

    ولی حس میکردم نگذشتی از ادن خواسته باید کامل بگذری

    حتی اگر هم بنویسی ولی نگذری بهت داده نمیشه

    باید بگذری تا به تو داده بشه

    و من چشم گفتم و قصد پشت خواسته ام رو برای خدا در دفترم نوشتم

    تا نصف شب بیدار بودم و داشتم پاسخ دوستان رو میخوندم و مینوشتم و بعد خوابیدم

    خدارو بی نهایت سپاسگزارم که به من این همه کمک میکنه و با اینکه من یه وقتایی درست عمل نمیکنم وای باز هم هدایتم میکنه

    برای تک تکتون بی نهایت عشق و شادی و سلامتی و آرامش و ثروت از خدا میخوام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  9. -
    امیر حسین حسین پور گفته:
    مدت عضویت: 4087 روز

    (قسمت ششم)

    – ساخت باورهای قدرتمند و جایگزین کردن آنها نیازمند کنترل شدید وردیهای ذهنه و دادن ورودیهای جدید همواره با تکراره که باورهای قدرتمندی در ما ایجاد میکنن و مهم تر از همه احساس خوبی بهمون میدن!! احساس رسیدن، احساس امید، احساس اینکه ثروت و فراوانی در جهان نامحدوده، احساس اینکه اگه حالمون خوب باشه؟ در سریع ترین زمان ممکن و با راحترین ایده ممکن به ثروت، سلامتی، شادی و هر چیزی که بخایم میرسیم

    – برنامه روزانه مطالعه قرآن

    – تمرکز صد در صد بر روی کارهای خودم و مقایسه نکردن و رقابت نکردن با دیگران

    – تعریف کردن از خود و تشویق کردن خود جلوی آیینه

    – مشخص کردن هدف بعدی قبل از اتمام هدف فعلی

    – تشویق کردن خود با رفتن به رستوران گرانقیمت حداقل ماهی یک بار یا خریدن چیزی برای خود که از آن خوشمان می آید

    – تحسین کردن افراد موفق

    – بحث کردن = تمرکز به ناخواسته ها

    – پرسیدن این سوال که مگر به خدا ایمان نداری؟

    – تمرکز به این موضوع که در دل هر مشکلی راه حل آن وجود دارد ( ان مع العسر یسرا )

    – ماه هاست که من و نامزد عزیزم کانالی به نام ” احساس خوب ” زدیم و حرفهایی که به هم میزنیم و خیلی احساس خوبی در ما ایجاد میکند را در این کانال فوروارد میکنیم و هر از گاهی به آن گوش داده و مجدد احساس خوبی میگیریم و به این شکل ذهن و روح خود را با احساس خوب تغذیه میکنیم.

    – ما برنامه ای ریختیم به این شکل که هر روز به صورت نوبتی برای همدیگر 1 فایل باور مثبت و یک فایل تجسم سازی ضبط و در تلگرام ارسال میکنیم و به آن گوش میدهیم. روند تجسم سازی به شکل یک داستان است که از چند ماه آینده با افزایش درآمدمان شروع شده به همین شکل تا موفقیت و آرزوهای بزرگتر ادامه دارد.

    – برای ایجاد باور های ثروت ساز همنشینی با افراد ثروتمند بیشترین و سریع ترین تاثیر را دارد

    – هر روز 5 دقیقه جلوی آینه به خودتون نگاه کنین و به خودتون حرفهای مثبت و عاشقانه بزنین

    – وقتی بارون میاد من بدون چتر میرم زیر بارون تا میتونم نفس عمیق میکشم تا میتونم میذارم هوای تازه بره تو ریه ام و کلی با خدا حرف میزنم یکمم میرقصم یه بار امتحان کنین خیلی لذت بخشه واقعاً سبک میشین

    – من صبح ها با فایل انگیزشی شماره سه استاد شروع میکنم

    – با ترسهامون رو به رو بشیم

    – حالم با رقصیدن خوب میشه، تاب سوار شدن، بازی کردن با بچه ها

    – قطب نمای احساس: هراحساسی که حالم رو بد کنه نجوای شیطانه ازطرف شیطانه این قطب نما بهم هشدار میده که: ( داری از مسیر خارج میشی، برگرد، خدا منتظرته )

    – من هیچ وقت حرف از خستگی و بیماری و کمبود نمی زنم

    – من روزانه 5 صفحه کتاب های موفقیت می خوانم و هرروز سعی میکنم قرآن مطالعه کنم

    – قضاوت نکنید

    – وقت بیکاریم سناریویی که برای چهارسال بعدم نوشتم رو بیادش میارم و تجسمش میکنم کلاً غرق میشم

    – دیگر به سینما نمیروم و فقط فیلم هایی را می بینم که در تقویت باورهای قدتمندکننده و ایجاد انگیزه به من کمک می کنند.

    – بررسی موفقیت های گذشته است با این دو باور را در خود می سازیم،: 1- ما خالق زندگی خود هستیم 2- همه چیز ممکن است و هیچ غیر ممکنی وجود ندارد

    – دهان ما مثل یه تفنگه که به جای گلوله موجی از انرژی پرتاب میکنه. حالا اگر با مرور و صحبت کردن در مورد این خاطرات خوب موج ایمان، عشق، شادی و لذت بفرستیم، این موج میره و به هرجایی برخورد کنه، اونجا رو متحول میکنه و در نهایت متوجه میشیم که داریم در یک بهشت زیبا قدم میزنیم با آواز های دلنشین و نسیم روح بخش و روزهایی پر از اتفاقات شاد و ندایی از درون که میگه همینه آفرین. آفرین. ادامه بده

    – خودمو بمباران میکنم با چیزای خوب با حرفای خوب

    – با ایمان واقعی این جمله رو تکرار کن : هر اتفاقی به صلاح منه

    – در تمام ساعات شبانه روز با خودم حرف میزدم که من عالی هستم، بینظیرهستم، ثروتمند و شاد و سلامت هستم، هر روز ثروت بیشتری وارد زندگیم میشود، من درمرکز فراوانیهای جهان هستم، من عصاره‌ای از سلامتی ‌و ثروت ‌و خوشبختی ‌و شادی هستم

    – “بیرون زتو نیست آنچه که در عالم هست،”

    “در خود بطلب هر آنچه خواهی که توئی”

    و هر روز دارم 100 بار این باور به خودم میگم

    که این باور باعث شده، دیگر نگران هیچ چیز نباشم، چون نیروی الهی درون من همیشه من رو حمایت میکنه و اون برای من بهترینها رو رقم میزنه

    – زمانی که ظاهر یک اتفاق مرا ناراحت میکند از خودم میپرسم چرا باید ناراحت باشم؟ شاید برداشت من اشتباه است؟ و الان این ناراحتی چه کمکی به من میکند؟ میتوانم به نکته مثبت موضوع فکر کنم و حال خودم را خوب کنم

    – بهترین راهی که شما می‌تونید از طریق اون به دیگران کمک کنید، الگو شدن هست. شما باید اول خودتون به بهترین جایگاه ممکن برسید تا بتونید تاثیر مثبتی در زندگی سایر افراد بگذارید.

    – موفقیت دیگران رو تو هر زمینه‌ای تحسین کنید و زیر لب تکرار کنید که ثروتمند شدن باشکوه هست.

    – انتقاد از دیگران هرگز جواب نمیده اول خودمون به انسان بهتری تبدیل بشیم تا جهان رو به جای بهتری برای زندگی تبدیل کنیم

    – قوانین کلی:

    – همیشه باید به جای نداشته‌ها و ناخواسته‌ها روی داشته‌ها و خواسته‌ها تمرکز کرد. داشتن دفترچه شکرگزاری و دفترچه اهداف و آرزوها در این زمینه خیلی مفید و تاثیرگذار هست. سعی کنیم در هر موقعیت سختی به نکات مثبت توجه کنیم.

    – برای رسیدن به خواسته‌هامون عجله نداشته باشیم و به اونها نچسبیم. دوره تکامل فرد در هر زمینه‌ای باید طی بشه و شرط اولیه اون عادی سازی دستاوردهای بزرگ در ذهن هست.

    – به یاد داشته باشیم که مومنان و توکل کنندگان واقعی هرگز محزون نمیشن و از چیزی نمی‌ترسن. هر چقدر که ایمان شما بیشتر باشه، ترس شما کمتر میشه.

    – در این دنیا هیچ چیزی اتفاقی نیست و شرایط و افرادی که سر راه ما قرار میگیرن نتیجه فرکانس‌های ارسالی ما هستن. بنابراین سعی کنیم با حس خوب بیشتر و ارتقا دادن مدار خودمون از طریق کار کردن روی باورهامون، موقعیت‌های بهتری رو برای خودمون رقم بزنیم. جایی که در اون از صداها و افکار منفی هیچ خبری نیست و فقط طنین شکرگزاری و فریاد شادی از سر سلامتی و موفقیت و ثروت فضا رو پر کرده.

    – لیستی از باورهای توانمند کننده ضبط کرده ام که هر روز گوش می کنم

    – تمرکز روی خدا مساوی است بی نهایت ثروت و نعمت. تمرکز روی خدا = بی نهایت ثروت و نعمت

    – شما فقط از خدا بخواهید که تمام وجودتان را از عشق خودش لبریز کند، آنگاه ناخودآگاه به عشق یعنی خودش پناه می برید و هر لحظه او شما را به مسیر درست هدایت می کند، او دستتان را می گیرد و از پستی و بلندی و فراز و نشیب زندگی به سمت ساحل نجات هدایت می کند

    – خدا در درون ماست و خدا همه چیز می شود همه را

    – وقتی احساس خوبی نداری یعنی تمرکز روی خواسته هایت نداری، یعنی از منبع الهی دور شده ای، سریع به خدا بگو خودت وعده فرمودی مرا بخوانید اجابتان میکنم، توکل کنید کفایتتان میکنم، بعد ببینید خدا برایتان چه می کند، خدا خوب خدایی کردن را بلد است

    – تمرکز یعنی توکل به خدا و توکل یعنی کفایت خدا

    – خواندن روزانه یک صفحه از قرآن و انس گرفتن با سخنان خدا است.

    – به هر چه که فکر کنید، همان رُبا میشوید :

    – برای هر ورودی که میخواستم کنترل کنم دو تا لیست مینوشتم مثلاً :

    1- نگاه نکردن به تلویزیون چه فوایدی دارد ؟

    2- نگاه کردن به تلویزیون چه ضررهای دارد ؟

    یا

    1- شکرگذاری چه فوایدی دارید ؟

    2- شکرگذاری نکردن چه ضرر هایی دارد ؟

    برای هر لیست تا 40 مورد مینوشتم

    دوستان به طور معجزه آسایی هر روز که لیستمو مرور میکردم مقاومت ذهنیم کمتر میشد و خیلی راحت تر خودمو باهاش وفق میدادم

    – خداوندا ممنونم تمام تماس های ورودی من سرشار از اخبار ثروت آفرین و شادی آور است

    – بالاترین فرکانس موجود : « چیزی که زندگی ما رو معجزه گونه میکنه = معجزه سپاس گزاریه »

    – وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِن شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ ۖ وَ لَئِن کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ

    و ( به یاد داشته باشید ) هنگامی را که پروردگار شما اعلام کرد اگر شکرگزاری کنید بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسی کنید، قطعاً عذاب من سخت است. شکر گزاری خالصانه به خاطر داشته ها و نعمتهامون ما رو به خواسته هامون نزدیکتر میکنه و بخاطر ایجاد احساس فوق العاده خوب نزدیکترین و بالاترین فرکانس به خداست

    – تو طول روز در کوچیک ترین کارها از خداوند سوال می پرسم و با خدا مشورت میکنم و خیلی جواب میده. حتماً امتحان کنید با باور و ایمان قوی

    – تلاش میکنم در لحظه زندگی کنم و نذارم گذشته و آینده حال رو از من بگیره، مسیر رسیدن به خوشبختی از توجه به نعمت های الانمون میگذره، پس به داشته هامون توجه کنیم و شکرگزار باشیم

    – به این موضوع تمرکز کنین که در دل هر مشکلی راه حل آن وجود دارد ( ان مع العسر یسرا )

    – تحسین کردن سریعاً یک چیز رو وارد زندگیتون میکنه.
افراد موفق را تحسین کنید تا موفقیتهاشون وارد زندگیتون بشه.

    پایان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  10. -
    الهه امینی گفته:
    مدت عضویت: 1149 روز

    سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد و این خانواده هم فرکانس عباسمنش

    نمیدونم چطوری رقم خورد تمام این سال‌های زندگی انگار تمامش رو اومدم که اینجا به این درک برسم و معنای این قوانین رو درک کنم از بس که به تضاد خوردم از بس که ناکام موندم این راه انگار جواب همه سال‌های زندگیم بود 🤗

    به محض آشنایی با قوانین ورودیهام رو کنترل کردم دیگه به مادرم اجازه نمی‌دادم با حرفای منفی روزمو پر کنه شماره پیامکاشو رو مسدود کردم به من چه که برادر و دوست و فامیل چه می‌کنند و قربونش برم یه اتفاق خوب هم که نیافتاده بود فقط دو دقه احوالپرسی و والسلام

    شبکه خبر رو از منو حذف کردم با هزار ترفند جلوی تماشای اخبار همسر رو گرفتم زمانهایی که با بچه ها تنها بودم نمیذاشتم تلویزیون روشن باشه بیشتر با هم میریم دل طبیعت چقدر خوش میگذره

    هر جا توی هر جمعی من هندز فری گوشمه و فایلهای استاد رو گوش میدم از تمام جمعهای خاله زنک بازی کناره گرفتم

    خدا رو شکر میکنم که به چنین جمعی هدایت شدم

    روزهای اولی که به مسیر اومدم انگار نمیتونستم بخوابم فقط میخواستم ببینم داستان چیه که انقدر وجودم رو پرانرژی کرده یادم میاد اولین جمله ای که در من شکست این بود که همیشه به خدا میگفتم ای خدایی که هم دنیا مال توست هم آخرت به منی که نه دنیا رو دارم نه آخرت رحم کن(انقدر روی خودم کار کردم الان چند ثانیه مکث کردم تا به یاد بیارم دقیقا چی میگفتم) یهو انگار به خودم اومدم گفتم خوب همینو داری هی میگی که این وضعیتت شده بعد دیگه گفتم خدایا سعادت دنیا و آخرت رو شامل حالم کن

    اوایل تنش داشتم که ورودی‌ها رو کنترل کنم چون همشون نزدیکترین اعضا به من بودن که درکی از قوانین نداشتند و من به چشم خودم دیدم وقتی چشمِ دل بستس چطور آدمها حقیقت رو درک نمیکنن کورن و کرن و خدایا من آیه قرآن رو

    درک کردم، من راه خودم رو دارم بقیه راه خودشون ولی الان خیلی آرامم انگار با همه در صلح هستم خیلی راحت بحث رو در جمعشون باشم عوض میکنم😄 به مادرم میگم مادرِمن اگه اتفاقِ خوبی افتاده بفرما😄آخر شبها همسرم که میشینه پای تلویزیون و اخبار من با هندز فری میرم توی خلوت خودم فایل گوش میدم 🤗

    دو تا پسر دارم ی چهار ساله و دو ساله

    انگار درس زندگی بهم میدن در لحظه شادن گریشون فقط همون لحظست حال بد براشون معنا نداره با کمترین خوراکی بیشترین انرژی رو دارن یکیشون که لج باز تره با عصبانیت به خواسته هاش دیرتر میرسه یا شایدم نرسه اما اون یکی در کمال آرامش بدون صرف انرژی زیاد به خواسته برادرش با بهترین حس میرسه اصن خدایا در بچه ها انگار تمام معنای قوانین زندگی نهفتست🧑‍🤝‍🧑

    الان دیگه انقدر همه رو دوست دارم که بد و خوبشون مهم نیست بودنِ همشون از من این منِ الان رو ساخت که انقدر قوی دارم به راهم ادامه میدم و به قول استاد روی ریل خوشبختی افتادم🤩

    استاد بیداری خیلی کلمه مناسبی برای توصیف وضعیتمِ واقعا انگار بیدار شدم❤

    خدا رو هزاران بار شکر🙏🙏🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      زهرا گفته:
      مدت عضویت: 1604 روز

      سلام دوست عزیزم الان 4 بهمن 1401 هست و من این کامنت رو‌مبخونم و چقدر حال دلم رو‌خوب کرد ایول به همتت که بهای هدف رو دادی

      بهای رشد را

      چقدر خوب رشد کردی

      واقعا بچه ها کلی درس دارن برای ما

      تحسینت میکنم که آنقدر عزت نفس داری که اجازه نمیدی مادرت ورودی بد بده

      خدا رو شکر بابت این آگاهی ها

      و بابت کامنت قشنگت سپاس که حس و حالم را قشنگ تر کرد حال خوبم خوبتر و زیبا شد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: