قدم هایی عملی برای کنترل ورودی های ذهن - صفحه 6 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/01/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-01-27 13:59:052024-06-27 06:23:53قدم هایی عملی برای کنترل ورودی های ذهنشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام صبح دل انگیز زمستونی همه شما خوبان سفید و گرم باشه
و یه تبریک بابت برندگان مسابقه این هفته امیدوارم در همه فرصت های زندگیتون سربلند باشید
خواستم یه مطلبی رو درباره این قسمت از فایل تصویری که پاسخ به سوال بود … که جناب عباسمنش گفتند وقتی رو باورتون کار میکنید و اتفاق بدی براتون پیش میاد خیلی زود میفهمید که از ریل خارج شدید و با اصلاح باورتون و تقویت باورهای مناسب دوباره وارد ریل میشید یه مطلب از خودم در این دوهفته باخیر بگم
از اواسط دی ماه به دلیل اشتباه یا بهتر بگم ترس از انجام دادن یه معامله خوب سود عالی رو از دست دادم… این شروع چند روز حسرت خوردن و احساس نا امیدی و احساس به شدت بد در من شد طوری که کاملا نجواهای شیطانی منو احاطه کرده بود و در ادامه همین احساس بد پکیج خونه ما خراب شد و یه هفته تمام درگیر پکیج بودم و شب ها در سرما میخوابیدیم و بعد از اون گم شدن هندزفری گوشیم که تمام فایل صوتی استاد عباسمنش رو با اون گوش میدادم منو دچار مشکل بعدی کرد منی که تقریبا هیچ وقت چیزی رو رو گم نمیکنم بعد از اون درگیری با همکارم بعلت پرداخت نکردن اقساطش و تماس های مکرر از بانک عامل و همچنین تنش بین من و صاحب خانه و از همه بدتر تنش بین من و پدرم … خلاصه هفته گذشته روز سه شنبه تقریبا تا مرز سکته پیش رفتم حالم به شدت خراب بود تا این که فهمیدم از ریل موفقیت خارج شدم و احساس کردم به کمبود ثروت در جهان ایمان آوردم و سریع به خودم گفتم محمد راه رو داره اشتباه میری جهان پر از ثروت و فرصت برای ثروتمند شدن هستش واقعا تو بیراه بودم بعد از اون چهارشنبه شب گذشته دوباره به سه تا فایل تصویری چگونه در عرض یکسال درآمد خودمان را سه برابر کنیم گوش دادم و سعی کردم تمرین هاشو انجام بدم و بر خودم و رفتار و احساس خودم کنترل بیشتری داشته باشم شرایط الان بهتر شده و حتی هندزفری خودم رو پیدا کردم نشانه حاکی از این بود که من از ریل خارج شدم دوباره دارم تلاش میکنم که به ریل و مسیر خوشبختی برگردم شاد باشید سید محمد بابایی
سلام استاد عزیزم، مریم مهربونم و هم فرکانسی های گلم
روزشمار تحول زندگی ام برگ شصت و یکم
با اینکه شصت و یک روز از حضورم در سفرنامه روزشمار میگذره، اما هنوزم باورم نمیشه که این منم، که دارم هروز فایل های سایت عباسمنشی رو با تعهدی غیرقابل مذاکره دنبال میکنم.
آخه قبل اینکه با سفرنامه روزشمار آشنا بشم وقتی به فایل های دانلودی سایت فکر میکردم تو دلم میگفتم :
هووو یه عالمه فایل تو این سایت هست چطوری باید همش رو ببینم، اصلا باید از کجا شروع اش کنم ؟
ذهن ام برام اگزجره اش کرده بود. اما وقتی در مدار اش قرار گرفتم، جهان هدایتم کرد به یکی از فایل های روزشمار
و بعدش متوجه شدم مریم جانم به ندای قلبش گوش داده و یه همچین سفرنامه ای رو تنظیم کرده.
و من انقدر ذوق زده شده بودم که فقططط خداروشکر میکردم.
مریم مهربونم ازت متشکرم. چقدررر من شما رو دوست دارم. شما بی نظیرید.
عاشقتم مریم خوشگلم.
استاد جانم فایل امروز حاوی نکات به شدت مهمی بودش.
استاد از دهان تون جواهر و الماس میریزه. چقدر آگاهی های فایل امروز، مثل همیشه به قلبم نشست.
به چند تا نکته خیلی مهم توی فایل اشاره کردین که دوست دارم در موردش بنویسم
اینکه :
بهترین راه کنترل ورودی ذهن، صحبت با خداوند هست.
استاد بشدت باهاتون موافقم
من هر وقت با درونم، با خدای خودم صحبت میکنم تا ساعت ها ذهنم مثبت می مونه.
هیچی اندازه گفتگو های درون ذهنی، اثر گزار نیست
حالا این گفتگو های درونی یا حین پیاده روی هست یا حین بودن در اتاقم جلو آینه ام و…
بقول شما حتی میتونه به زبان آورده نشه و در قلبت با خدای خودت صحبت کنی.
دوست داشتم درباره تجربه خودم بنویسم و بگم که واقعاااا برای من جوابه این روش !!
استاد جان به نکته جالب دیگه هم اشاره کردین که من خیلی تحت تاثیرش قرار گرفتم.
شما گفتین :
” هر وقت چیزی یاد گرفتم، برای خودم بوده.
یاد نگرفتم که به بقیه آموزش اش بدم.”
استاد من ایمان دارم دلیل تاثیر گزاری صحبت هاتون دقیقا همین هستش.
علتش صداقت شما در گفتار و کلام تون هست.
برای همینه که با وجود این همه اساتید حوزه قانون جذب، غالب افراد شما رو انتخاب میکنند.
تجربه خودم این هستش که در ابتدای مسیر با اساتیدی کار کردم که دوره هاشون ناخالصی داشت و توجه به اصل نداشتند و وقتی مدارم بالاتر رفت به شما هدایت شدم.
خیلی ها هستند مثل شما، اصل رو آموزش میدند اما میزان تاثیرگزاری شما بعلت نتایج تون، بشدت بالاست.
منِ عاطفه اگر نتیجه نگرفته باشم و بخوام درباره قانون صحبت کنم :
1. خودم در اعماق وجودم به اون آموزش به ایمان کافی نرسیدم
2. بعلت نداشتن ایمان کافی به آموزش ام ، توانایی اینو که سخنرانی تاثیر گزار و کوبنده ای رو داشته باشم، ندارم
و مخاطب فرکانس های منو بصورت ناآگاهانه دریافت میکنه و تمایل به ادامه دادن با من رو نخواهد داشت.
بهتون افتخار میکنم استاد عباسمنش عزیزم. دست خداوند مهربان.
درباره فایل مسابقه ، راهکارهای کنترل ورودی ذهن هم، ممنونم که توضیح دادین ، لینک فایل اش رو کپی کردم که انشالله سر فرصت و تمرکزِ بیشتر ، کامنت عزیزانم رو بخونم و از تجربیات گهربار شون استفاده کنم.
در رابطه با نصیحت کردن هم بشدت باهاتون موافقم.
کار جالبی نیست، یک انسان باهوش چنین حرکتی نمیکنه.
وقتی انسان تِم نصیحت کردن برمیداره یجورایی ناخودآگاه یک مسولیتی رو دوش خودش میزاره.
اینکه : بقیه الان رو من یه حساب دیگه میکنند سعی کنم درست رفتار کنم.
اینا بصورت ناخودآگاه اتفاق میفته ، انسان خودشم متوجه نمیشه.
بعلاوه نصیحت کردن، تمرکز انسان رو از خودش برمیداره و کانون مقدس توجه مون رو درگیر دیگران میکنه.
همه ما میدونم که نصیحت از کجا آب میخوره.
از دیدن نازیبایی های یک نفر، و سپس قضاوت اون شخص و در نهایت جذب اون مورد نادلخواه برای خودمون
هوشمندانه ترین کار ممکن اینه که :
زندگی به سبک شخصی خودمون رو داشته باشیم و کانون مقدس توجه مون رو برای خودمون خرج کنیم
استاد جانم این جمله تون هم بشدت حائز اهمیته :
” همون قانونی که نتایج کوچک برات به ارمغان آورد، نتایج بزرگتر رو هم برات رقم میزنه ”
دقیقا همینه. توجه و تحسین نتایج کوچک، نتایج بزرگ رو رقم میزنه.
کافیه با یادآوری شون ذوق زده و قدر دان باشیم.
استاد عزیزم و مریم مهربونم بابت تهیه ، تدوین و کپشن این فایل توحیدی ازتون سپاسگزارم
از خداوند مهربونم هم متشکرم که از زبان شما با من صحبت کرد و بر من جاری شدش تا این کامنت زیبا نوشته بشه.
از عزیزانی هم که کامنت بنده مطالعه کردند کمال تشکر دارم.
آگاهانه و عاشقانه دوستتون دارم.
همگی در پناه الله یکتا باشیم.
بنام خداوند بخشنده و مهربان
سلام ،
روز 61 سفر …
فصل سوم رو به نام خدا آغاز میکنم و از خدا میخوام که این ماه رو هم به من کمک کنه تا من خیلی خوب این دوره رو پیشببرم و مدام به من راهنمایی بدهد و کمک کنه تا درک من بیشتر بشود .
از استاد عزیزم بسیار سپاسگزارم که این فایلهای عالی رو تهیه کردند و به ما کمک میکنند .
من همین امروز یجورایی شده بودم ، در کارم فعالیتم زیاد شده بود ولی نتایج کم شده بود من یکم داشتم امروز نجوایی میشدم ولی این فایل و فایل قبل که سوال کرده بودید رو که گوش دادم خدا شاهده اب روی اتیش بود دقیقا همون جواب امروز در این فایل بود رفتم بیرون پیاده روی به شکل شما تحسین میکردم همزمان که داشتم این فایل رو گوش میدادم .
واقعا حالم تغییر کرد خیلی احساسم بهتر شد .
شکرگذاری ام بیشتر شد . من این فایل رو چندین و چندبار امروز پلی کردم و لذت بردم از این همه اگاهی ناب . نشونه های کوچک واسه من این روزها زیاد رخ داده و حال و هوام داشت بهتر میشد دقیقا همین امروز که یکم داشتم نجوایی میشدم این فایل اون آلارم جهان بود که با همین نشونه ها با همین اتفاقات کوچک لذت ببر ، واقعا بجا خدا با این فایل هدایتم کرد .
هرچی که دارم میرم جلوتر قشنگ حس میکنم که دارم بهتر و بهتر میشم حال و هوام داره بهتر میشه اتفاقات کوچک رخ داره میده . من در این فایل عالی فهمیدم که باید خیلی بیشتر از قبل سپاسگزاری کنم ، این اتفاقات کوچک قبلا نبود ولی الان داره رخ میده داشت واسم انگار یکم عادی میشد ولی وقتی استاد گفت بحث بحثه پول نیست ، بحثه همین نشانه هایی که شروع میشه با تغییر باورها ، وقتی سپاسگزاری بعد با قدرت ادامه میدی و بقیه خواسته هاتم رخ میده هی نگید من فلان پولو میخوام .
بخدا به موقعش داده میشود فقط باید ایمانتون رو حفظ کنید .
این گفته خیلی به دلم نشست خیلی زیاد . این جواب امروزم بود این عیدی من از سمت خدا بود . این فایل آلارم جهان بود درجا گرفتم و فهمیدم که باید چگونه باشم .
استاد من میخوام که وقتی این فصل به پایان رسید مثل دوره های شما در تهران در انتهاش برم تو دل طبیعت و جشن کوچیک بگیرم و از اتفاقات این ماه و این فصل 3 یاد آوری کنم به خودم و عزیز دلم .
بار اول که دوره روز شمار رو انجام دادم انتهای هر فصل این کارو میکردم . خیلی حس خوبی داره . در پناه حق شاد باشید
بنام انرژی بی پایان جهان هستی بخش
سلام وادب واحترام
سپاسگزارم ازخداوند که امروز زیباموبااین فایل زیبا “زیباترکرد//وسپاسگزارم ازشما استادعزیزم
استادمن بخوام نتایجهایی که بعدازتمرکزبه نکات مثبت درزندگیم داشته ام روبگم که ازسال1398به اینوربودروبگم/خداروشکراینقدرزیادشده که بایددههاصفحه بنویسم اما به صورت کلی بخوام بگم من درعشق باهمسرجدیدم وروابط بافرزندانم ودرسلامتی کاملم درآرامش ودرمحل زندگی بهشت رویاهای بچگیم گیلان وازارتباط بی نظیری که باخدام دارم وکاری که تفریح من وخانواده هست وهمه جوره آزادی زمان دارم وو….همه چی عالی شده //البته دوستان گلم من اینهارواززمانی که زیرصفربودم ودرزندگی که همه بهمون میگفتن شما مثل :سگ وگربه زندگی میکنید”کارتن سگ وگربه یادتون هست که/خخخ/اما باکنترل ذهنم وتمرکزبه نکات مثبت زندگیم “خداوندمنوهدایت کردبه زندگی بهتروبهترکه الان اون افرادی که میگفتندمثل چی زندگی میکنید تواین زندگی جدیدی که خودم بافکارم ساخته ام دهانشون بازمونده وفقط میگن خدا توروخیلی دوست داره چون زندگی اولت خوب نبود این زندگی روبهت هدیه داده ومن هم اوایل تلاش میکردم بهشون بفهمونم که همه چی افکارت هست خداوندهمه ماهارودوست داره وفقط وفقط طبق قانون جهان پیش میاداونم ازفرکانس افکارمون هست ولی …..”اما بقول استادتوفقط وفقط تمرکزروی تغییرباورهای خودت داشته باش بقیه:خواهروبرادروپدرومادروهمسروفرزندان وآشنایان ودوستان ودرکل هیچ کس مهم نیستندتواتفاقات زندگی وفقط خودت زندگیت رومیسازی /ومن هم از1سال پیش تمام سعیموکرده ام به هیچ عنوان تحت هیچ شرایطی حتی به بچه هام نگم این کارروبکن یااین کاررونکن وتمام تمرکزم روی کانون توجه افکارخودم به اطرافم هست وخداروشکر3ماه هست که بی نهایت دارم قوی وقوی ترمیشم واتفاقات زیبا داره خودشوبهم نشون میدندومن بی نهایت سپاسگزارخداوندهستم که قدرت ایجادزندگیمون روبه دستان خودمان که همان افکارهامون هست سپرده/استادعزیزم دوست دارم وعاشقققققتم/
امیدوارم همتون زیرسایه الله یکتا:شاد/سلامت/باعشق/ثروتمندوسعادتمنددردنیاوآخرت باشید..
یاحق//
سلام خدمت استاد عزیز و مریم جان و دوستان گل
خداروشکر که بعد از مدت های طولانی میخوام اولین کامنتم رو تو سایت بذارم چندین بار خواستم کامنت بذارم اما اون حس درونی ناب که تو دلم باشه و بخوام کامنت بذارم نداشتم دلم میخواست بقول استاد سخنی که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند! اینگونه باشه تا کامنت بذارم استاد من تقریبا 3 ساله ازدواج کردم و ی شهری زندگی میکنم که فاصله زمانی 9 ساعته با خانواده م داره بطوریکه پدر مادرم بدلیل مسن بودن و ناتوانی جسمی حتی یکبار هم نتونستن بیان و ببینن من محل زندگیم کجاست همه قبل ازدواج مخالف بودن و میگفتن میری و سالی یکبار نمیتونی خانوادت رو ببینی میری و گیر میفتی تو مشکلات دیگه حسرت ب دل میمونی اما من از اونجایی که پیامبر زمانی مث شما رو در زندگیم داشتم و شما خدارو به من شناسوندی گفتم من میرم و بخدا توکل میکنم و مطمئن هستم بهترین زندگی نصیبم میشه و اصلا نیاز ندارم کسی بیاد و خونه منو ببینه خلاصه که من با عشق دلم با کسی که نهایت عشق رو باهاش تجربه کردم از نظرم بهترین و قویترین مرد زندگیم ازدواج کردم و جشن عروسی که خونه پدرم گرفتم استاد چون همه فامیل خانواده مخالف ازدواج ما بودن من حتی اجازه ندادم پدر مادرم برای کسی کارت دعوت به عروسی بفرستن گفتم هرکی دلش خواست تاریخ عروسیم فلان روزه میتونه بیاد به جشن من نخواست هم نیاد مشکلی نیست من با توکل بخدا که واقعا اگه من خدارو نداشته باشم از نظرم بدبخترین آدم رو زمینم همیشه حس کردم که دستمو گرفته رفتم و خودم با برادر دوقلوی خودم که همیشه مهربونه کل بساط عروسیمو خودم آماده کردم غذا میوه تزئینات شیرینی همه رو خودم خریدم و فردا همسرم با خانوادش اومد و رفتم آرایشگاه استاد باورتون نمیشه اومدم دیدم خونه پر از مهمونه و میرقصن چقدر دلم خواست اون لحظه سجده کنم ب خدایی که بزرگتر از اون نیست اشکم درومد از شوق بزرگی خدا همیشه این حرف شما تو مخم می پیچید روزی هزار بار این حرف تو ذهنم بود که اگه بخدا اعتماد کنی خدا درهایی رو برات باز میکنه قلب هایی رو برات نرم میکنه که فکرشم نمیتونی بکنی این حرفو ب زبون بیارم اشکم درمیاد این حرف رفته تو سلولهای بدنم منو آروم میکنه استاد نمیدونی چه جشنی شد و چقدر پول و کادو برام آوردن لباس عروسم از بالا تا پایین پول بستن با سنجاق همینطور به کت همسرم انگار دوتامون لباس پول پوشیدیم خلاصه استاد منم اعتماد کردم بخدا و عروسی گرفتم و تنها با همسرم زندگیمو شروع کردم بی نهایت عاشقانه بی نهایت پاک و صمیمی همسرم بعد عروسی به شغل پیدا کرد اونم خدا هدایتش کرد چون ما دانشجو بودیم 22 سالمون بود ازدواج کردیم همسرم شغل خوبی نداشت اونم با توکل بخدا به ی شغل عالی و پردرآمد هدایت شد بعد که استاد من بعد دوسال خدا بهمون دختری هدیه داد بازم همه گفتن دیدی دیگه این بار گیر افتادی دیگه کسی نمیاد پیشت بعد زایمان بهت برسه منم باز گفتم دستان خدا هست من باز به خدا اعتماد کردم و فرزندم بدنیا اومد و تنها بودم مادرم خواهرم کسی رو نخواستم بیاد اما معجزه ها آمد مادرشوهرم و همسایه ها و کسایی اومدن و هروز صبحانه های خیلی مقوی برام آوردن که اصلا خودم باورم نمیشد همینطور ناهار شام تا یک ماه من اصلا نفهمیدم این همه نعمت از کجا آمد میخام بگم دستان خدا هست خدا خودش جاریه تو زندگیمون هست همه جا نیاز نیست بترسیم من چون زایمان سختی داشتم افسردگی گرفتم حتی اینو خودمم نمیدونستم به همسرم مدام گیر میدادم مدام اذیتش میکردم مدام خودم بی اختیار گریه میکردم به همه هم میگفتم من خوبم بعد ها از خستگی روحی نشستم و با خدای خودم حرف زدم که خدایا خودت بیا اینو که میگم واقعا دارم احساسش میکنم خدایا بیا دستامو بگیر بهم جان تازه ببخش بیا روبروم خودت بگو چکار کنم چرا من ناراحتم چرا بیحالم بگو خدایا همیشه تو پناهم بودی تو دستامو گرفتی این بارم کمکم کن من میخام زهرای شاداب باشم همون زهرا که همسرم دم به دیقه میومد بهم میگفت دوست دارم و خوشحالم که دلت اینقدر آرومه و بخدا اعتماد داری و اومدم سایت و زدم رو نشانه من و این فایل برام اومد تیتر رو خوندم و باز نا امید شدم گوشیمو گذاشتم کنارم یک لحظه انگار یکی بهم گفت رها کن همه چیز رو فکر نکن ب چیزی همسرت رو ول کن زوم نکن روش بخدا بخدا استاد راست میگم انگار یکی داشت باهام حرف میزد وای که اشکام نمیذارن یکی گفت من غم دلت رو برمیدارم الان رها کن خودتو همان لحظه نفسم باز شد دلم سبک شد بدنم جان گرفت من انگار تازه متولد شدم گفتم خدایا تو آمدی تو کنارمی خدایا کجایی ببوسمت اشک شوق ریختم خداروشکر کردم و بعد همسرم اومد خونه و من دویدم سمتش پیشانیش رو بوسیدم و گفتم علی خدا اومد و منو جان دوباره بخشید منو ببخش که مدت طولانی اذیتت کردم و واقعا از همسرم از این کوه استوار سپاسگزارم که صبوری کرد با من خدارو هزار بار شاکرم میخوام بگم گم نکنید خدارو که اعتماد کنید گم نکنید که بدون خدا آدم پوچه
استاد عزیزم برای شما وجود همیشگی دستان پر مهر خداوند رو آرزو دارم که این گروه رو ساختین که آدم بتونه از خدا بگه فقط از عشق ابدی بگه سپاسگزارم
سلام خانم اسکندری عزیز کامنت شمارو خوندم خیلی قشنگ و احساسی بود چقدر قشنگ با خدای خودت ارتباط برقرار کردی وچه ایمان بهش داری
آره راست میگی ما بدون خدا هیچی نیستیم و به پوچی میرسیم
ولی با خداوند همه چیز ممکن است
خیلی این جمله کامنتتونو دوست داشتم
اگر به خدا اعتماد کنی خدا درهای رو برات باز میکنه قلب های رو برات نرم میکنه که فکرشم نمی کنی عالی بود
آرزوی بهترین هارو برای شما دارم امیدوارم که کامنت های بعدی شما این باشه که ماشین خارجی خریده باشید و به یک کشور خوب مهاجرت کرده باشید
و از استاد خودم آقای عباس منش تشکر میکنم بابت این سایت فوق العاده خدایاشکرت️
سلام علی آقای عزیز
ممنون از آرزوی قشنگت خیلی دلمو شاد کرد این آرزوت مهربون
بهترین ها سهم قلبت.. این جمله از استاد عزیزم هستش که منو همیشه آروم کرده و مدام اینو با خودم تکرار میکنم که اگر به خداوند اعتماد کنید خدا درهایی رو برات باز میکنه قلب هایی رو برات نرم ارتباطایی رو برات ایجاد میکنه که فکرشم نمیتونی بکنی اینو من با جون و دلم پذیرفتم و تمام نگرانی هام از بین رفت
ممنونم استاد عزیزتر از جانم
سلام دوست عزیز چه کامنت روحیه بخش وهیجان برانگیزی بود چقدرخوب وعالی باخدای خودت صمیمانه صحبت کردی ومن چقدرلذت بردم وخودم راتوی اون فضامجسم کردم من که داشتم کامنت شمارو میخوندم اونقدر حس وحالم خوب شدکه نتونستم جلوی خودم روبگیرم وکلی ازحس خداگونه شمااشک ریختم وباچشمان پرازاشک دارم مینویسم.ممنون وسپاسگزارم ازشمادوست همفرکانسی عزیز..شادباشیدودرکناهمسرودخترنازنینت زندگی پرازشادی وآرامش راتجربه کنید..بازهم منتظرخواندن کامنتهای پرازاحساس شماهستم
سلام و درود بر نازنینان این سایت توحیدی
«قدمهای عملی،عملی،عملی برای کنترل ورودیهای ذهن»
اومدم تا ردپایی بگذارم از «عمل» «عمل به قوانین»
اومدم تا ردپایی بگذارم از «درستی مسیر»
تعیطلات نیمه شهریورماهه اومدیم شمال، خزرشهر زیبا و بینظیر جایی که یه عده آدمهایی که برای خودشون ارزش قائل هستن با ماشینهای بس باکیفیت و ویلاهای شیک و عالی اومدن خوش بگذرونن ، دمشون گرم
تحسین میکنم این زیبائیهای چشم نواز رو
تحسین میکنم این آزادی مالی و امکانات عالی رو
تحسین میکنم آدمهای بینظیری که خودشونو ارزشمند دونستن و شخصیتی ثروتمند و باپرستیژ برای خودشون رقم زدن ، آدمهایی که جهان هستی هم در قبال عظمت درخواستشون و تحققش عالی در مقابلشون کرنش کرده و باکیفیت ترینها و عالی ترین ها رو براشون ،برای راحتی شون رقم زده و قانون رو بلد بودن یا نبودن بهره شو بردن ، واقعا تحسین برانگیزن این مردمان بینظیر
نتیجه تمرکزم بر ایجاد باورهای قدرتمند کننده در باب ثروت من رو باینجا کشوند که سپاسگزار این نظم حاکم بر جهان هستیم
و حالا میخام بپردازم به فرمایش استاد عزیز که وقتی تو مسیر درست باشی ، افکارت و باورهات جواب میدن حتی اندک که بحث مهم و حیاتی دیدن ودرک این اندکها و سپاسگزاری بخاطرشونه
1)خیلی راحت و لذتبخش اومدیم علی رغم اینکه شنیدیم ترافیک گاها ساعتها طول کشیده
2) لذتی بردم از گپ و گفت با آدمهای ثروتمند در شهرک که بخودی خود جور شد و حاکی از مسیر درستمه
3) رفتم تو صف نونوایی ،شاطر گفت تمامه ولی مردیکه نون گرفته بود ،گفت آقا من زیادمه ،شما هم ببر و پولش هم نگرفت
4) اومدیم ویلا همه دنبال کولر و بستن پنجره ها بودن ومن دنبال باز کردن پنجره و حال کردن ، یکدفعه گفتن کولر یکی از اطاقها از کار افتاده ، هیچکس نرفت داخلش ، من رفتم با دو پنجره باز و شبی رویایی طی کردن
5) انگار همه مهربون تر از همیشه شدن (نگهبانای ورودی، همراهیها، مغازه دارا، عابرا و …)
6) برخورد کردن با همین فایل بعنوان نشانه امروزم
7) برخورد کردن با قسمت 207 سریال سفر به دور آمریکا
8) خلوتی عالی و دو نفره با خدا لب دریا و قراری زیبا رو باهاش نهایی کردن
9) نوشتن همین کامنت در نهایت آرامش داخل ویلا
10) گوش دادن مدام به فایل صوتی صدای خودم در باب شباهتهای ثروت و اکسیژن
سپاسگزارم استاد گرامی
دوستتون دارم بیش از تصورتون
یا حق …
سلام به دوست عزیزم، اهل عشق حاالهاای تک نفره اونم در حد اوولمپیییک
کامنتتو که داشتم می خکندم قشنگ احساس کردم توجه کردنتو به خونه ها وماشینهاای بی نظیری که وجود دارن ویک سری افراد دارنشون توی همین کشور خودمون وکلی دارن لذتشو میبرن ودمشونم گرم که هستن که نشون میدن که می شود هسسسست
احسنت به این نگاه زیبایی که داشتی به این فرآوانی ها وزیبایی هایی که توی بر خورد آدما میشه پیدا کرد
افراد غریبه.چون این روزا برای منم جالب شده خیلی عریبه ها بر خوردشون باهم خوب شده از دور سلامم میکنن احترام میزارن.که اینا همه نشونه از اینه که می شود زندگی پراز فرآوانی وآسایش ولذت در تمام جنبه هارو همینجاهم تجربه کرد.
ممنونم ازت که کامنت به این زیبایی گذاشتی
حسابی لذت ببر از جنگل ودرختاش
بنام خالقم وهدایتگرم
درودفراوان به استادگرامی وخانم شایسته شادوپرانرژی
درودبه دوستان خوش فرکانسم
خدایاشکرت،،خدایاشکرت،،
که هرروز درزندگی ام معجزاتی رابرایم هدیه میدهی وخوشحالم میکنی
چقدرخوبه که آدم هرروز بایه احساس عالی باشه
من ازوقتیکه به لطف وهدایت پروردگارم بااستادم وسایت که گنجینه ای از مطالب ارزنده است آشناشدم وقوانین جهان رو درک کردم وهرروزم راباقوانین جهان هستی سپری میکنم
زیرانتایجم بسیار متفاوت تراز قبلم شده وحالم بسیار بهتره وخوشحالم
البته که به قول استاد که دراوایل راه که بودم بسیار تلاش داشتم که اطرافیانم رو تغییر بدهم وفکرمیکردم که خودم خیلی دیگه الان حرفه ای هستم وتمام قوانین فقط همینه که من یادش گرفتم
وازروزیکه ازاستادشنیدم که بجای اینکه انرژیتو صرف آمورزش وتغییر دیگران بکنی روی خودت سرمایه ّگذاری بکن
واین برام شدیک تلنگری ودیگه تعهد دادم که درمورداین مسیروقوانین جهان باکسی صحبت نکنم وتمرکزم روبگذارم روی خودم
وازروزیکه این کاروانجام دادم وتابه امروز بلطف پروردگارم پیشرف خوبی داشتم ازهمه لحاظ وبسیار درک وآگاهیم بالاتر رفته به طوریکه باهرکسی همکلام میشوم خوب وواضح مشیناسم که درون ذهنش چی میگذره آدم منفی نگری هست یامثبت نگر
وخیلی زیاد به خودم افتخارمیکنم که تکالیف الهی ام رو دارم خوب وباقدرت انجام میدهم وخداهم داره برام طرف خودش و برام انجام میده وخدایی
میکنه
خدایاشکرت،،خدایاشکرت،،
کنترل کردن ورودی های ذهن کار خیلی سخته واون کسی که بتونه ورودی های ذهنشو کنترل بکنه آدم بسیار بزرگی است ودر برابر تضادهای زندگی اش عالی میتو گذر کنه وازهمون تضادها برای خودش کلی اتفاقات خوبی درست بکنه
خدایا من هرروزم روباصدای دلنواز تو ازخواب بیدارمیشوم وچشمانم روباز میکنم وخورشید زیباروتماشامیکنم وازپنجره بیرون رو تماشامیکنم
درختان سرسبز بابرگهایی که دراثر وزش باد درحال رقصیدن هستند
پرندگان زیبای درحال پرواز ورهاوآزاد دارن لذت میبرند از تمام نعمات خداوند
خدایاشکرت،،خدایاشکرت،،
شادوپیروز وموفق باشید درپناه پروردگارم
استادومریم خانم ازتون سپاسگذارم
به نام خداوند مهربانی ها
سلام و احترام به استاد عزیز و دوستان توحیدی سایت
از امروز صبح که چشمامو باز کردم حس و حالم خیلی بد بود و مدام افکار منفی و نجواهای شیطانی هجوماوردن به ذهنم….انقد که کاملا ناامید شدم و مکالمه های منفی ذهنم شروع شد …اومدم سراغ سایت و زدم رو نشانه ی امروز که برام قسمت 38 زندگی در بهشت اومد و همون ابتدا چشمم خورد به نوشته ی (خداوندا از شر نجواهای شیطان به تو پناه میبرم) و بعد متن انتخابی که برای این قسمت از سریال رو گذاشته بودن رو خوندم ،…..چققد دقیق بود خدای من…
این بخش از متن دقیقا حال و روز من بود:
((چقدر من به آرامش رسیدم وقتی استاد در لایو آخر گفت من مسئول روحیه دادن به کسی نیستم،ما فقط مسئول روحیه دادن به خودمون هستیم،مریم جانم الان که شما بیشتر توضیح دادی من به آرامش عمیقی رسیدم،چون این آگاهی به من کمک کرده تا از خیلی از عذاب وجدانهای الکی که یک عمر باعث شده بودن نتونم درست از زندگیم لذت ببرم خلاص بشم
هیچوقت فکر نمیکردم من عذاب وجدان یا احساس گناه داشته باشم،از وقتی با شما آشنا شدم و با تکرار هر روزه فایلها،خدای من متوجه شدم چقدر عذاب وجدان واحساس گناه مخفی داشتم که هیچوقت بهشون سر نکرده بودم))
این قسمت از متن دقیقا حال امروز من بود که دوباره سر از گذشته دراوردم و نجواهای شیطانی اومدن سراغم و عذاب وجدانهایی که هجوم آوردن به من …..
نمیدونم اگه واقعا سایت استاد عباسمنش نبود من این حال داغونم رو باید چطور درست میکردم وقتی هیچ آگاهی نداشتم …بعد دوباره چرخیدم تو سایت رسیدم به این فایل ….خدایاا شکرت با این آگاهی ها یی که رسیدم یعنی خودت هدایتم کردی دوباره آرامش رو برگردونم به ذهنم و نجواهای شیطانی رو خاموش کردم ….
این فایل هم مستقیم به حس و حال من اشاره کرد و تمرکز به خواسته ها و دوری از ناخواسته ها… برای رسیدن به احساس بهتر وقتی اوضاع از دستمان خارج میشود و کنترل ذهن سخت ترین کار دنیا میشود …. خدایا دورت بگردم که همیشه حواست به همه چی هست ….
من محکمتر از قبل قدم برمیدارم و افکارم رو کنترل میکنم و ثابت قدم در این مسیر تکاملم رو طی میکنم …..خدایا مثل همیشه کمکم کن نزار ناامید بشم تو منو از شر افکار منفی حفظ کن ….
إِنَّمَا النَّجْوى مِنَ الشَّیْطانِ لِیَحْزُنَ الَّذینَ آمَنُوا وَ لَیْسَ بِضارِّهِمْ شَیْئاً إِلاَّ بِإِذْنِ اللهِ وَ عَلَى اللهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» (المجادله، 10)
نجوا تنها از سوی شیطان است؛ میخواهد با آن مؤمنان غمگین شوند؛ ولی نمیتواند هیچ گونه ضرری به آنها برساند جز بفرمان خدا؛ پس مؤمنان تنها بر خدا توکّل کنند!
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت
به نام خدای مهربان
درود و احترام
روز 61/ قدم هایی عملی برای کنترل ورودی های ذهن
دور شدن از شبکه های مجازی
دور شدن از ادم های منفی باف
دور شدن از رسانه ها و دوری از اخبار و فیلم و سریال ها
زندگی من بازتاب افکار منه و افکار من حاصل ورودی های ذهن منه
به اندازه ای که اخساس لیاقتم داره بیشتر میشه خود به خود ادم های درب و داغون توی زندگیم کمتر شدن و ادم های مثبت تر اومدن توی زندگیم
اگر هر روز متعهد باشم و روی خودم کار کنم،، ( روی خودم کار کردن یعنی اینکه هر روز با قدم های کوچک برداشتن به فکر پیشرفت و بهبود و یادگیزی موضوعات مورد علاقم باشم ..خب واضح و مشخصه که ارتباط با ادم های درب و داغون منحر میشه که به دنبال پیشرفت نباشم !!!) اون وقت درها یکی پس از دیگری باز میشه.
یک باور مهم بزای کنترل ورودی های ذهن اینه که من ارزشمندم و لایق هستم و وقت خودم رو به بطالت و بیهودگی نمیگذرونم و میخوام هدف داشته باشم . بنابراین وقتم رو با چرندیات و ادم های درب و داغون هدر نمیدم .
در قدم های اول ممکنه نتونم محیطم رو عوض کنم، ولی هی ادامه بدم و متعهد باشم حتما جهان کمکم میکنه شهرم و مکان زندگیم هم عوض بشه تا راحتتر روی خودم کار کنم ..
کنترل ذهن هم تکامل میخواد ..
مهمتر از همن اینکه به دنبال این باشم که خودم به این اگاهی ها عمل کنم و دنبال این نباشم که این ها رو گوش بدم بزای اینکه سریع برم به بقیه بگم !! البته که خیلی خیلی بهتر شدم و دیگه مثل قبل دنبال ارشاد ادم ها نیستم و فقط دنبال این هستم که زندگی خود م رو بهبود بدم ،، بعضی وقت ها شاید یادم میره این موضوع رو ولی خیلی سریع اصلاح مسیر میکنم .. چون به شدت ذهن ادم هایی که امادگی شنیدن این حرف ها رو ندارن با شنیدن این صحبت ها مقاومت میکنه و رگ های گردنشون میزنه بیزون و حسابی عصبی و پرخاشگز میشن .!!
من که اصلا دیگه حوصله ندارم وقتم رو هدر بدم و این صحبت ها رو به بقیه انتقال بدم و هر چی بیشت اگاه میشم ،، ترجیحم بر اینه که فقط روی خودم کار کنم و کاری به بقیه نداشته باشم .. خدا رو شکر ادم های درب و داغون هم از دور و برم خیلی خیلی کمتر شدن و ادم های هدفمند دارن کم کم دور و برم رو میگیرن !!
مهم احساس خوب داشتنه ،، اخساس خوب با سپاسگزاری بابت داشته ها و لذت بردن از ساده تر ین چیزها
اگر من این حرف ها رو به دیکران انتقال بدم خب مشخصه که اخساس خوب رو از خودم دور میکنم ،، چون همش باید با اون ها بحث کنم و بحث کردن یعنی اخساس بد و منفی !!
چند روزه داره مرتب بارون میاد و این خیلی جای شکر و سپاسگزاری داره
رفتن به دل طبیعت رو خیلی دوست دارم برای ارامش و حس خوب گرفتن عالیه ..
تمرینات یوگا واقعا ادم رو اروم میکنه ،، حداقل من رو سرشار از عشق میکنه
اگر میخوام ثزوت بیاد توی زندکیم باید توی ذهنم فضایی رو مجسم و نقاشی کنم که دارم در ثروت و رفاه زندگی میکنم و باید بتونم این خدا رو به شکل ثروت توی ذهنم بسازم ..
خب اینم از رد پای من از روز 61, خدایا کمکم کن گام ها رو تا انتها بردارم .
خدایا شکرت
به نام خدای مهربان
صدوپنجاهو هشتمین تعهد
مهم ترین نکته :
باید افکارمونو کنترل کنیم چون وقتی که بتونیم افکارمونو کنترل کنیم ما میتونیم باورهامونو اونجور که دوس داریم ایجاد کنیم و تنها راه کنترل افکار کنترل ورودیهای ذهنه ( حذف اینستاگرام تلویزیون ماهواره بازی های کامپیوتری بازی های موبایل اهنگ های غمگین )
و وقتی بتونیم باورهامونو کنترل کنیم و متعهد باشیم روی کنترل ورودیهای ذهنمون روی ساختن باورهای قدرتمند کننده مون که فرکانس مناسبی رو به جهان هستی ارسال میکنه اتفاقاتی برامون رخ میده شرایطی برامون به وجود میاد که ما رو به خواسته هامون میرسونه حالا چه خواسته هایی که به زبون میاریم چه خواسته هایی که به خاطر تضاد ها و مشکلاتمون در درونمون هست و خودمون بهش اگاه نیستیم و نمیدونیم که میخوایمشون
یکی از بهترین راههای کنترل ورودیهای ذهن صحبت کردم با خداست
وقتی که ما شروع میکنیم روی باورهامون کار کردن اتفاقات خوب برامون میفته وقتی تکاملمونو طی میکنیم یعنی ازون چیزی که داریم و هستیم لذت میبریم و راضی هستیم و احساس خوبی داریم همین توجه به نکات مثبت و سپاسگزاری و توجه به داشته ها همین ادامه دادن ها به مسیر اتفاقات رو بهتر و بهتر میکنه
اگه میخوام زودتر نتیجه بگیرم باید نشانه های کوچک رو بتونم ببینم و راجبشون صحبت کنم با خودم با خدای خودم و بنویسم راجبشون و به خاطرشون سپاسگزار باشم و باید از لحظه به لحظه از زندگیم لذت ببرم اونوقته که اتفاقات خوب خیلی سریع تر رخ میده
وقتی که ی چیزیو یاد میگیرم دنبال این نباشم که به بقیه بگم یا یاد بدم دنبال این باشم که بهش عمل کنم و با نتایج حرف بزنم نه این که فقط صحبت کنم یا حرف بزنم
خدایا ایمانمو به خودت قوی کن و منو به مسیر درست هدایت کن امین