چگونه از قدرت گرفتن افکار منفی جلوگیری کنیم - صفحه 33

723 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    میلاد بختیاروند گفته:
    مدت عضویت: 1913 روز

    سلام و عرض ارادت خدمت استاد و دوستان عزیزم.امروز توی احساس بدی بودم و به همین خاطر محل کارم رو ترک کردم و اومدم خونه ولی الان که این فایل رو دیدم فهمیدم جریان چیه من مدت زیادیه توی فاز منفی بودم و مواردی که استاد گفت واقعا همونا توی ذهنم هست و باید شروع کنم به هرس کردن این افکار منفی.البته همیشه به خودم گوش زد میکردم ولی وقتی از این افکار هرز غافل بشیم نسبت به افکار مثبت ما بیشتر میشن و قدرت میگیرن.و اون وقت میشن افکار غالب ما در طول روز و ما هر جا میریم ناخودآگاه همون موارد رو توی دنیای اطرافمون میبینیم یعنی همون اثابت افکارمون توسط جهان.حس میکنم به موقع این فایل رو دیدم خدا رو شکر ممنون استادعزیزم.باید مراقب باغ فکرمون باشیم.در پناه خدا باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    نیلوفر فرزین گفته:
    مدت عضویت: 549 روز

    به بههههه استاددد عزیزمممم و خانوم شایسته باوقار خیلی خیلی خوشحالم با شما دستان زیبای خداوند آشنا شدم

    و سپاسگزارم از دوستانم تجربه های عالیشان را با ما در اشتراک گذاشتند

    عجب نشانه ای بود برام تا ب خودم بیام واقعا انسان هایی ک واقعا انرژی شمارو میگیرن باعث میشن افکارتون منفی باشه بندازید من همین الان اون کارو کردممممممم

    شکرگزار خداوندم ک منو هدایت کرد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    محمد علی گفته:
    مدت عضویت: 3594 روز

    درود و اردات خدمت استاد عباس منش و مهر بانوی پارادایس سرکار خانم مریم شایسته

    خداوند هادی رو بی نهایت شاکرم که امروز که من حین انجام تمریناتی هستم که نیاز به بازنگری افکار منفی ذهنم داره ، درست در زمان صحیح به این فایل هدایت شدم و امیدوارم برای برطرف کردن ترمزهای ذهنیم بتونم ریشه های افکار منفی ذهنمو خشک و باطل کنم.

    ..

    آبشخور باورهای نا خواسته که به قول استاد از استعاره ترمز برای اونا استفاده کرده ، افکار منفیه.

    ما در این انبار گندم می کنیم

    گندم جمع آمده گم می کنیم

    می نیندیشیم آخر ما به هوش

    کین خلل در گندم است از مکر هوش

    اول ای جان دفع شر موش کن

    وانگهان در جمع گندم جوش کن

    گر نه موشی دزد در انبار ماست

    گندم اعمال چل ساله کجاست

    پس اگه افکار منفی مثل ترسها ، احساس عدم لیاقت ، سرزنش های درونی ، بی ایمانی و … رو از ذهنمون پاک نکنیم ، به مرور زمان اونقدر این افکار ریشه دار و قدرتمند میشن که برای ریشه کن کردن هر کدوم باید یه لودر و بیل مکانیکی بیاریم، در حالیکه اگه با کنترل وردیهای ذهنمون و مدیریت صحیح افکار مثبت که باعث بوجود اومدن باورهای قدرتمند کنندهِ هم راستا با خواسته هامون میشه ، زندگیمون رو پر کنیم ، کم کم آبشخور اون افکار منفی از بین میره و به قول استاد ما با ریختن رنگ سفید بر روی دیوار سیاه کم کم میتونیم رنگ متمایل به سفیدتر برای لوح ذهنمون بسازیم.

    منظورم از پر کردن زندگیمون ، اینه که :

    اگه منِ محمد علی بتونم بیشتر اوقات روزم رو به شنیدارهای مفید استادم گوش کنم پس با کنترل ورودی ذهنم اجازه رشد افکار منفی تو ذهنمو نمیدم

    اگه بتونم تو زمان فراغتم فقط فایلهای تصویری “سفر به دور آمریکا” و ” زندگی در بهشت” و “نتایج دوستان از آموزه های استاد” و … سایت رو ببینم ، پس با کنترل ورودی ذهنم نه تنها اجازه رشد و ایجاد افکار منفی جدید به ذهنم نمیدم ، بلکه با عدم آبیاری و گرفتن نور اون افکار ، اونا رو کم کم خشک و باطل می کنم

    اگه من بتونم هر زمانی که نجوای بی ایمانی میخواد ضعف و نتونستم رو با مذاکرات درونی بهم تکرار کنه ، من با عصای موسی وجودم دریای بیکران نعمتها و توانائی ها مو باز کنم و باز به خودم تکرار کنم که من در اون شرایط قبلی ، در اون موارد قبلی و .. بارها و بارها موفق بودم و تونستم ، پس اینبارم میتونم، پس این دفعه هم نتیجه میده ، قانون خدا ثابته ، من فقط باید ایمانو حفظ کنم و لحظه به لحظه بهبودش بدم ، اونوقته که به جای افکار منفی ، درختهای تنومند ایمان و اعتقاد و باورهای قدرتمند کننده برای رسیدن به خواسته هام تو سرزمین دلم رشد میکنه.

    اگه منِ محمد علی هر زمانی که ذهن منفی داره احساس عدم لیاقت رو تو ذهنم نجوا میزنه و میخواد افکار مثل خودش رو جذب کنه و به رخم بکشه ، با یادآوری نعمتها ، مهربانی ها ، لیاقت ها و لطف های بیکران و فراوانِ خداوند که در زندگیم جاری کرده و می کنه ، به جنگ اونا میرم و با یادآوری فراوانی های زندگیم ، فراوانی ها و لیاقتهای بیشتر و بهتر رو جذب می کنم و به قول استاد از اول ریشه منفی علفهای خشک رو به راحتی میزنم.

    اگه من و تو بتونیم در مواقع و مواردی که ذهن منفی داره با سرزنش های درونی ، ما رو از رسیدن به هدفی که 99/99 درصدش رو انجام دادیم باز میداره و میگه نه دیگه تو به این هدفت نمیرسی ، تو لایق این نیستی ، دیگه زمانش گذشته و … با اهرم صبر و یادآوری قانون تکامل فقط لحظه رسیدن به هدفم رو تجسم کنیم و منتظر چشیدن میوه شیرین درخت پر بار زندگیمون باشیم، نه تنها اون فکر منفی و نجوای سرزنش رو از ریشه و پایه داغون میکنیم ، بلکه با رسیدن به اون هدف و خواسته برای خودمون موفقیت ها و لیاقتهایی رو میسازیم که همواره میتونیم با یادآوریشون تو زندگیمون مجدد و بارها موفقیت های 100 درصدی تو زندگیمون ایجاد کنیم.

    خداییش استاد از بسکه این فایل پر ببرکت و پر نعمته که من الان که این طراوشات ذهنی بالا رو نوشتم فقط تا دقیقه 16 فایلو گوش دادم ، ولی اونقدر بهم انرژی مثبت و نیروی قدرتمند کننده القا کرد که نتونستم وایستم و شروع به تایپ کردم ، البته من میدونم که نه انگشنان منه که داره تایپ میکنه و نه این کلمات و عبارات در حالت عادی ت ذهنم میاد بلکه خود اوست که من رو هدایت میکنه و از این بابت لحظه به لحظه به خود میبالم که نور خداوند همواره هدایتگر زندگیم شده.

    از جنابعالی و سرکار خانم شایسته ، نهایت سپاس رو دارم که همراهم هستید و شاکر خداوند هادی هستم.

    و اما ادامه …

    هنر زندگی سعادتمند در دنیا و آخرت اینه که تو مسیر هدایت خداوند باشی و در اون جاده ست که میتونی نعمتها ، ثروتها ، روابط بی نظیر و سلامتی مادام العمر رو جذب کنیم.

    عاشقتم استاد عباس منش ، استاد دلها ، دلمو زلالتر کردی ، آرومتر شدم با شنیدن این فایل ، هدایت شدم به جاده جذب ثروت و نعمت بی نهایت خداوند ، عاشقتم دوست خوبم.

    حالا اگه منِ محمد علی بتونم که شرایط و موارد نا دلخواه ، با ادامه کنترل ذهنم نکات مثبت ، هر جند کوچکه اون شرایط رو پیدا کنم ، از دل همون شرایط نا دلخواه ، میتونم برای خودم بذرهای موفقیت رو بیرون بکشم ، به قولی اگه بتونم نوری رو که در اون تاریکی ناخواسته هست رو ببینم و به سمتش حرکت کنم ، میتونم به سلامتی از اون شب ظلمات بیرون بیام و این تجربه موفق رو در زمانهائی که لازمه مجدد ازش استفاده مفید کنم.

    پس اگه ما بتونیم تو مسائلی که نا خواسته تو زندگیمون اتفاق میفته ، با کمک اهرم صبر یه درجه حالمون بهتر کنیم پس با قانون تکامل که در اینجا زمانش خیلی خیلی میتونه سریعتر باشه ، میتونیم درجات منفی و بگذرونیم و به درجات مثبت برسیم ، یعنی اگه مثلا تو اتفاقی که به ظاهر برامون ضرر داره و مشکلی ایجاد میکنه ، اون نقطه و نکته مثبتش رو پیداکنیم و به خودمون یادآوری کنیم که خوب عیبی نداره میتونست یه شرایط بدتر اتفاق بیفته ، یا نه اونقدرم که فکر میکنی این موضوع مهم نیست ، و یا این جمله طلائی که “واقعا این مشکل تو پنج سال آینده میتونه برام مهم باشه” و یا تکنیک ها و راه حل هایی که استاد تو محتواهائی ارئه کردن و یا اقیانوس بی نهایت لطف دوستان و هم فرکانسی هام که در نظرات ارزشمندشون تو سایت گهر بار عباس منش هست ، کم کم حالمون رو بهتر کنیم و هر چه زودتر از اون مسله و اتفاق به ظاهر نامناسب بیرون بیایم و با حفظ بیشتر احساس خوبمون در هر لحظه اتفاقات و شرایط بهتر رو لحظه به لحظه جذب کنیم.

    پس حواسم باشه که اگه میخوام زمانهای بیشتری از عمرم رو تو جاده نعمات و ثروتهای خداوند باشم ، باید لحظات بیشتری از روزم رو صرف ایجاد احساس خوب کنم.

    بایستی زمانهای بیشتری از روزم رو صرف کنترل وردیهای ذهنم کنم.

    همواره بایستی ذهنم رو تو هر شرایطی کنترل کنم

    باید اجازه ندم علفهای منفی تو افکارم ریشه دار بشن و اونقدر بزرگ بشن که به سختی برخورد کنم

    به قول استاد مریم بانو این نوشتار دو بخش شد ، یکی در خصوص کنترل وردیهای ذهن که افکارمون میسازه و یکی در خصوص کنترل ذهنمون که اتفاقات و شرای آینده مون میسازه

    و به قول استاد عباس منش ، هر فرکانسی که ما به جهان بفرستیم ، دنیا همون فرکانس رو بصورت شرایط و اتفاقات به زندگیمون بر میگردنه

    خوب خوبی را کند جذب این بدان

    طیبات و طیبین بر وی بخوان

    پس چون لطفِ خداوند همواره فراتر از انتظار ما وارد زندگیمون میشه ، از خداوند میخوام لحظه ای منو به خودم وا مگذاره و همواره نور هدایتش و لطفش رو تو زندگیم جاری بفرمایه.

    چون باور دارم که من آسان شدم برای آسانی ها و همه مسائل قابل حل هستند ، از خداوند میخوام من و شما رو همواره به زیبائی و راحتی به راه خل های ساده تو مسایل زندگیمون هدایت کنه.

    پس چون طبق قانون زندگی در این جهان ، هدایت خداوند به میزان جدیت و استمرار ما در خواسته هامون ، در زنگیمون آشکار میشه ، از خداوند میخوام جدیت و استمرار من رو در باقی موندن در جاده نعماتش افزون و افزونتر بفرمایه.

    ممنون از دوستان و هم فرکانسی هام که این دلنوشته رو مطالعه فرمودند امیدوارم که :

    سر این آن بود کز حق خواستم

    لاجرم بنمود راه راستم

    برای همه ما از طرف خداوند هادی جاری باشه.

    ارادتمند – محمد علی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    فاطمه شیبک گفته:
    مدت عضویت: 1220 روز

    به نام او که هر چه دارم از اوست

    سلام به استاد فوق العاده ام و خانم شایسته مهربون

    سلام به همه ی اعضای خانواده عزیزم امیدوارم همیشه حالتون عالی باشه

    از خدا می‌خوام هدایتم کنه تا اون چیزی که واقعا مد نظرمه بنویسم و با شما به اشتراک بزارم

    این فایل مثل یدونه بمب دقیقا صاف وسط ذهنم خورد

    چند وقتی بود دوباره افکار منفیم شروع شده بود و من فراموش کرده بودم اصل چی بوده و من چیکار میکردم

    قبل از این به هر دلیلی هر روز انرژی و احساس من منفی میشد

    دیگه نمیدونستم چیکار کنم

    از صبح که بیدار شدم کلا حالم اوکی نبود نمیدونم چی شد خدا منو هدایت کرد یهو دیدم تو سایتم و داشتم از رفیق و همدمم هدایت میخواستم که یک نشونه ببینم و بدونم دوباره از کجا شروع کنم و کجای کار ایراد داره

    به صورت فوق العاده زیبایی هدایت شدم سمت این فایل از همون لحظه اول نشستم نوت برداری کردم دیدم ای داد بیداد اصل و ول کردم چسبیدن به فرع

    فاطمه ای که همیشه سعی میکرد افکار منفی رو با دید مثبت نگاه کنه طی چند وقت که روی خودش کار نکرده ببین چی شده

    تلویزیون دیده ، شبکه های اجتماعی رفته ، اخبار رو دنبال کرده و….

    دقیقا مثل همون علف های هرز افکار منفی رشد کردن اما از خدای هدایتگرم که هوای منو داره و مراقبمه و دقیقا جایی که من واقعا از مسیر داشتم خارج میشدم و آمد هدایتم کردو منو به مسیر برگردوند سپاسگزارم

    خدای عزیزم من بینهایت سپاسگزارم از اینکه هیچوقت منو به حال خودم رها نکردی

    این فایل زیبا و پر از آگاهی و نکات مثبت به من یادآوری کرد که

    احساس خوب = اتفاقات خوب

    من اگه مراقب ورودی های ذهنم باشم و به محض اینکه افکار منفی سراغم آمد به صورت آگاهانه با تغییر نگاه و زاویه دیدم به احساس خوب برسم و بدونم اگه مراقب نباشم این افکار یجوری رشد می‌کنه و احساس منو بد می‌کنه که من خودم با دست های خودم اتفاقات بد رو به زندگیم دعوت میکنم

    پس میام آگاهانه به کانون توجهم و زاویه دیدم جهت میدم

    بیشتر به نکات مثبت فکر کنم ، اگه فکری منو اذیت کرد با یک دید دیگه بهش نگاه کنم که به احساس خوب برسم چون وقتی من در آرامش باشم در مسیر دریافت نعمت های الهی و ثروت فراوان خدا قرار می‌گیرم

    وقتی نگرانی و ترس سراغم آمد سریع بیام با باور های درست نگرانی و ترس رو ضعیف و ایمانم رو قوی کنم

    به خدا توکل کنم و باور های که کمبود رو نشونه میگیرن مثل اینکه وقت کمه که خیلی منو اذیت میکرد رو باور نکنم

    و باور داشته باشم برای خدا زمان و مکان معنی نداره

    اگر می‌خوام نتایج متفاوت از افراد اطرافم بگیرم باید شخصیت ، ذهنیت ، باور هام و فرکانس های که به جهان ارسال میکنم متفاوت از اون افراد باشه

    و به این باور داشته باشم من قدم بردارم خدا همواره هوای منو داره و تو این مسیر لذت بخش هدایتم می‌کنه

    و رمز نتایج عالی و احساس خوب فقط و فقط احساس آرامش و استمرار در مراقبت از کانون توجه هست

    خدای عزیزم سپاسگزارم که منو به این فایل زیبا هدایت کردی و فهمیدم مشکلم و نشتی انرژیم از کجاست

    استاد عزیزم سپاسگزارم که دست خدا هستید برای هدایت ما و سپاسگزارم بابت آگاهی های خالصی که توی این فایل دیدم

    خانم شایسته عزیز سپاسگزارم که وقت میگذارید و فیلم میگیرید

    خدایا شکرت ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    رها ازادی گفته:
    مدت عضویت: 1078 روز

    سلام ب فرشتگان نجاتم از زندگی سرشار از رنجی ک خودم واسه خودم ساخته بودم

    چقدر این روزا حال خوب وبیشتر حس میکنم، امید وانگیزه واسه ساختن زندگی سرشار از عشق وارامش وفراوانی رو بیشتر تو وجودم میبینم

    تو این مدتی ک با استاد بودم هر روز رو خودم کار کردم واز دورهای 12قدم، احساس لیاقت وعزت نفس وعشق ومودت استاد گلم هم استفاده کردم وخیلی تغییر تو همه قسمتهای زندگیم واضح میتونم ببینم مخصوصا ارامشی ک وارد زندگیم شده

    ولی یه موضوع هست ک اصلا نتونستم تغییر چندانی درونش ایجاد کنم اونم فرشته نجات بودنم واسه دیگرون (من کلا قبل از اشنایی با استاد نگاهم ب زندگی این بود ک من وخداوند خلق کرده تا زندگیمو فدای دیگرون کنم وب خاطر این دیدگاه همیشه درگیر مشکلات دیگرون بودم وزندگی خودم هم روز ب روز مشکلاتش بیشتر تا با استاد اشنا شدم) الانم میدونم نمیتونم فرکانس کسی وتغییر بدم ولی مدام تو ذهنم هر موضوعی ویاد میگیرم میگم اها این قسمت ب درد فلانی میخوره برم بهش بگم یا اینکه من با این همه اطلاعات برم با خواهرام برادارم صحبت کنم بیان تو این مسیرتا مشکلات اونام حل وبشه خلاصه همش تو ذهنم درگیر این واون هستم ونمیتونم فقط خودم وببینم یه حسی بهم گفت اینجا بنویسم ب جواب میرسم، منتظرم خدای هدایت گرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      مریم گفته:
      مدت عضویت: 991 روز

      سلام دوست عزیز

      خدارو شکر آرامش داری ما از تعقیر دیگران ناتوانیم واقعا من این تجربه داشتم من هم مثل شما فکر می کردم چند بار آدرس سایت به خواهر هام دادم ولی در مدارش نبودن تشنه نبودن من خودم از اول قانون جذب فهمیدم این قدر دنبال این سایت اون سایت می گشتم از روبیکا و هر جای که فکرش بکنی با گوشی ساده

      باید اونقدر نتیجه بگیریم تا خواهر و برادرهامون بپرسن اون وقت بگیم برو توی این سایت مشتاق باشن

      بخدا وقتی خواهر و برادرهای من بهترین گوشی داشتن من نداشتم

      حتما زمانش نیست در زمان مناسب هدایت می شوند

      خودتو زیاد درگیر نکن چون خودت از مسیر دور می شی

      درسته خانواده عزیزه من هم مثل شما فکر میکنم دلم می خواد توی این مسیر باشن ولی قبول ندارن مسخره می کنن پس حرفی نمی زنم

      باید خودشون بخوان تا هدایت بشوند

      من هم تازگی این فکر و کردم مثلا این فایل بفرستم ولی یاد حرف استاد می افتم که گفتن فایده نداره

      یکی از خواهرهام تازگی مشکل خانوادگی داره ولی می دونم عمل نمی کنه دلم براش می سوزه

      احساس خودتو خراب نکن نتیجه بزرگ بگیریم تا خانواده ببینن

      به قول استاد ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است

      موفق باشی دوست عزیز

      در پناه خداوند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        رها ازادی گفته:
        مدت عضویت: 1078 روز

        سلام مریم عزیز

        مرسی از راهنماییت، از وقتی این کامنت ونوشتم ب صورت معجزه اسایی ذهنم تخلیه شده از دیگران وبیشتر توجهم شده خودم خداروصد هزار مرتبه شکر

        تا الان ک کامنت شمارو خوندم ویادم افتاد چقدر درگیر این موضوع بودم وفقط با توجه کردن ب حسم ک بنویس از همون لحظه خداوند دست ب کار شد

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    رضا زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1032 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به همگی عزیزانم

    استاد عزیزم سلام

    سپاس گزارم بابت این فایل تاثیرگذار

    سپاس گزار خداوندم که در این فضا هستم

    دقیقا امروز قبل از همه نکات این فایل بهم یادآوری شد که انسان واقعا چقد فراموش کاره و یادش می‌ره اصل رو و یادش می‌ره قوانین رو

    یادآوری شد که اگر تمرینی نباشد کنترل ذهنی نباشد تا گفتگوهای درونی مثبت باشند هرروز علف های هرز افکار منفی بیشتر رشد میکنند

    من اعتراف میکنم که خودم یادم می‌ره و هنوز خیلی کار دارم تا به یک لول خوب برسم در کنترل ذهن در جدی گرفتن تمرینات در تعهدم به قوانین خداوند ،این یک اصل بدون تغییره که من یا دارم هرروز بهتر و بهتر میشوم یا هرروز بدتر و بدتر میشوم ،این یک اصله و جهان به هیچ عنوان ایستا نیست ،من یا دارم به سمت مدارهای بالاتری از هر نظر سعود میکنم با طی تکاملم ویا دارم به مدارهای پایین تر سقوط میکنم ، من همواره باید روی ذهنم کار کنم ،همواره باید اولویتم احساس خوبم باشه و به محض ورود فکر منفی شناسایی کنم و از زاویه ای بهش نگاه کنم که به من احساس بهتری بده ،من مسعول صددرصد زندگی خودم و اتفاقات هستم ،

    اگر روابطم خوبه و یا تشنج زا و بیماری زاست مسعول صددرصدش منم و نه هیچ عامل دیگه ای

    اگر حسابم پره پوله ویا بی پول مقصر صددرصد این ماجرا خودم هستم

    اگر سلامتم ویا بیمار مقصر صددرصد خودم هستم و جهان تنها و تنها بازتابی از درون منه و فقط و فقط اینه ی باورهای منه ،

    دقیقا دوست عزیز تو کامنت خوب اشاره کرده بود و همچنین استاد که کامل توضیح دادن اینکه اگر همون اول شناسایی کنیم کار خیلی راحت تره و همین تغییر زاویه دید با تمرین و تمرین ساده میشه و رفته رفته تلاش کمتری میخواد چون ناخودآگاه ما به این شکل نگاه میکنیم و این میشه روش فکری جدید ما ، روشی که مارو میندازه تو سیکل مثبت و ما زمانی در مدار دریافت نعمت هستیم که احساس آرامش داریم و این احساس آرامش باعث ورود نعمت و نعمت باعث تقویت احساس خوب ما و دوباره احساس خوب باعث جذب نتایج بزرگتر میشه و این سیکل مثبت می‌تونه تا بی نهایت ادامه پیدا کنه ، اگرکه ما بدونیم که این یک کار همیشگیه ، کار کردن روی ذهن یک کار همیشگیه ،ما باید تکرار کنیم و تکرار کنیم و تکرار باید هر لحظه ورودی ها کنترل بشن ،چون جهان با ورودی کار می‌کنه ،اگر ورودی کنترل نشه خروجی روبه هیچ عنوان نمیشه کنترل کرد ، استاد خیلی کار دارم تا درک کنم که باید مدام رو ذهنم کار کنم و اگر به قول شما ما کارکرد ذهن رو بدونیم جرات نمیکنیم چیت دی کنیم ،چون اگر به هر بهونه ای یک بار شروع به پرسه زدن تو شبکه های اجتماعی کنم ،ذهن من دوباره میخواد و من دقیقا دارم یک عادت بد رو استارت میزنم که اصلا به درد ایندم و حال خوبم وزندگیم نمیخوره ، پس چه بهتر که همیشه به خودم یادآوری کنم این مطلب رو ،همیشه و همیشه و همیشه یادآوری کنم که ذهن من به بچه ی چموش عمل می‌کنه و همیشه باید بهش یادآوری کنم که رییس کیه ، اگر من برای خودم ارزش قایل باشم اگر احساس ارزشمندی و لیاقت کنم ،هیچوقت نمی‌رم تو شبکه های اجتماعی پرسه بزنم و به بهونه های مختلف که مثلا تو حوزه ی علاقه مندیمه ویا به هر بهونه ای ، چون ذهن داره غول میزنع دقیقا منو ،مثتل خودمو میزنم من تو اکسپلور اینستام یا بدنسازیه و یا پست های استاد و یا مثلاً کم و بیش انگیزشی و فوتبال ، درسته نمی‌رم پرسه بزنم ،اما می‌خوام بگم که ذهن چطوری داره کار می‌کنه ،مثلا اولش میگه برو تو اکسپلور که یه پست از استاد ببینی و بعد میگم آره برم و میرم و یه پست از استاد میبینم یه کلیپ کوتاه ، وبعد که شیفت رو میزنم یه پست پایین تر هست که مثلا انگیزشیه و ذهنم میگه خب اینم انگیزشیه دیگه اشکال نداره اینم ببین و بعد که اونو میبینم ،میگه خب این پست پایینی رو ببین راجب فوتباله یا مثلاً راجب بدنسازیه به درست میخوره و من میرم اون پست رو هم ببینم و واردش که میشم مثلا دوتا بالا پایین یه پستی نظرمو جلب می‌کنه و بعد میرم تو پیجش مثلا و بعد به خودم میام میبینم منی که اومدم یه پست از استاد ببینم الان مثلا دوساعته دارم علاف میچرخم و حریف ذهنم نشدم ، دقت کردین از کجا شروع شد؟؟؟از همون اول که گف برو‌ یه پست از استاد ببین و من به حرفش گوش دادم و اکسپلور رو باز کردم و یه پست از استاد که هیچ دوساعت پست های مختلف دیدم شاید بالای 200یا سیصد پست و کلیپ و اینا هرکدوم یه پرونده ای رو تو ذهن من باز کرد و یه عادت بد رو تقویت کرد در من و بعدش تعجب میکنم که ععع چرا من تمرکز ندارم ؟؟؟چرا نمیتونم تو سایت مثلا رو کامنت ها یا فایلی که میبینم تمرکز کنم و همش ذهنم داره می‌ره اینور و اونور؟؟؟برا اینکه اون عادت کرده متنوع ببینه و کل تمرکز من به این شکل پخش و پلا میشه ، میبینید بازی رو از کجا شروع می‌کنه که آروم آروم می‌بره تو شلوغی و گمراهی تو همین مثال فضای مجازی که خیلی هم کنترلش سخته و خیلی هم خطرناکه ولی وقتی من دست ذهنمو بخونم و همون اول که نجوا کرد آگاهانه بهش بفهمونم که رییس منم نه اون ،اون از من دستور میگیره نه من از اون و هی با تمرین راحت تر و راحت تر میشه ، پس اگر من زمان خودمو ارزشمند بدونم اگر خودم رو انسان ارزشمندی بدونم به هیچ وجه وقتمو تو شبکه های اجتماعی نمی‌زارم اگر من خودم رو ارزشمند بدونم و احساس لیاقت کنم ،بزرگترین دارایی من که توجه منه رو توی شبکه های اجتماعی حروم نمیکنم به جاش این توجه رو که قادره خلق کنه هر چیزی رو در راستای اهدافم به کار میگیرم ، اگر بدونم تمرکز چه قدرتی داره دیگه هیچوقت نمی‌زارم ذهنم ول بگرده برا خودش و این شاخه اون شاخه بپره و سعی میکنم که با تمرینات کنترلش کنم و هر بار بهتر و بهتر ،

    پس ذهن اگر یک بار تنبلی کردم بار دومم دوس داره تنبلی کنه ،اگر یه بار به هر بهونه ای تلویزیون نگا کردم بار دومم میخواد نگا کنه و چنان از یاد میبره قوانین رو که به خودمون میایم میبینیم ععععع کجای کارم ؟؟؟نه روابط درستی نه ورودی مالی خوبی نه سلامتی و همه ی اینها از همون بار اول نگا کردن به تلویزیون و بار اول پرسه زدن تو شبکه های اجتماعی شروع شد و چنان گسترش یافت و جون گرفت که حالا باید هزاران برابر انرژی و زمان صرف کنم تا دوباره بیفتم تو سیکل مثبت و اتفاقات خوب و این وسط کلی زمان از دست دادم که میتونستم بهتر ازش استفاده کنم ، اینارو مینویسم که یاده خوده من باشه و یادم بیاد که داستان از چه قراره ؟؟؟ ذهن اینجوری کار می‌کنه که از رنج فراریه به سمت لذت و من اگر بتونم اهرم رنج و لذت رو در هر زمینه ای درست کنم و کار کنم ،نتایج هربار بی نظیر تر میشه ،اونروز یکی از دوستان می‌گفت که دوستم رزمی کاره و دیگه چنان شب و روزش شده تمرین که اصلا از معتاد هم 10مرحله بدتر و اصلا انقد تمرین می‌کنه که حتی میلشو به غذا و خیلی چیزها حتی از دست داده و پدرش به ناچار انداخته تو یه جایی زندانیش کرده و گفته اگه اینجوری ادامه بدی نمی‌زارم تو هیچ مسابقه ای شرکت کنی و همون‌طور که داشت تعریف میکرد داشتم فکر میکردم که اهرم رنج و لذت چقد خوب جا افتاده تو ذهن این دوست رزمی کارمون ،نمیگم شیوه ی درستیه دیگه در این حد باشی ولی می‌خوام بگم که حتی تو انجام تمرینات سخت و طاقت فرسا هم اگر اهرم رنج و لذت درست جا بیفته دیگه تمومه و ذهن انقد قدرت داره که کارو انجام بده هر کاری و ما فقط باید یاد بگیریم به خدمت دربیاریم ذهن ، اون دوستمون داشت از تمرین لذت میبرد و اگر تمرین نکنه رنج میاد سراغش ،زیاده روی بیش از حد داشته اما اهرم رنج و لذت خوب جا افتاده تو ذهنش نسبت به ورزش مورد علاقش ،

    پس ذهن ما بی نهایت قدرتمنده و اگر آگاه باشیم به نحوه کارکرد ذهن و تمرین کنیم خیلی بهتر میشیم تو خوندن دست ذهن و خیلی تواناتر میشیم در کنترل ذهن و ذهن رو در جهت اهداف مون به کار میگیریم .

    الهی شکرت بابت اینکه یادآوری شد برام که بیشتر حواسم باشه و اینکه من خالق صددرصد اتفاقات و لحظات زندگیم هستم و من مسعول تمام زندگیمم و نه هیچ کس دیگر و نه هیچ عامل بیرونی

    یادم باشه که من با تغییر زاویه دید نسبت به هر موضوعی میتونم آرامش رو به خودم هدیه بدم در بحث روابط ثروت سلامتی و همه چیز

    و این قدرتیه که خدا بهم داده و من مقصر صددرصد اتفاقات خوب و بد زندگیم هستم و نه هیچ کس دیگر .

    خداوندا ذهنم رو از افکار محدود کننده و منفی پاک کن و هدایت کن تا باورهای قدرتمند کننده جایگزین اونها کنم و در مسیر درست حرکت کنم همواره که تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری می‌جویم و تویی که همواره مرا اجابت می‌کنی .

    در پناه الله یکتا .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    محمد حسین تجلی گفته:
    مدت عضویت: 2228 روز

    به نام خداوند یکتای هدایتگر

    سلام عرض می کنم خدمت استاد عزیزم خانم شایسته‌ی محترم و تمامی دوستان گرامی

    افکار زیادی توی سرم هست که دوست دارم به رشته‌ی تحریر در بیارم، خدایا ازت می خواهم کمکم کنی و هدایتم کنی که مطالب رو در ذهنم دسته بندی کنم و به بهترین نحو ممکن بنویسم

    الهی به امید تو …

    این روزها انگار من تازه متولد شدم …

    واقعاً همچین حسی رو دارم

    خیلی چیزها برای من جدیده و خیلی وقت ها به خاطر همزمانی ها شگفت زده میشم

    •••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••

    این به نام خدای جدیدی که بالا نوشتم به لطف تشخیص دادنِ اصل از فرع هستش:)

    مدتی بود اولِ تمام نوشته هایم می نوشتم «به نام یگانه خالق هستی» ، خب ، هم زیبا و دلنشین بود برایم و هم پر مفهوم

    من اعتقادم اینه که باید به نام خدا گفتن ، یاد کردن از خدا ، نماز خواندن و … بهم احساس آرامش و یقین بده

    این اون چیزی که اصل هستش ، اینکه به چه شکل بنویسم بر میگرده به من :) من تا چند روز پیش با اون صفت و اون جمله در مورد خداوند حال دلم خوب می‌شد ، حالا توسط یکی از دستان زیبا و مهربان خداوند هدایتی رو دریافت کردم که این مدل به نام خدا نوشتن به من احساس بهتری میده و از این به بعد اولِ تمام دل نوشته هایم این به نام خدا رو می نویسم

    چون اصل «احساس خوب=اتفاقات خوب» هستش.

    •••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••

    مدتی هست دارم این فایل رو گوش می‌دهم و آگاهی های خیلی خوبی هم ازش دریافت کردم و می خواهم بشینم و یک بار با دقت فراوان نت برداری هم بکنم

    با آگاهی های این فایل به یادِ سال نود و هشت و روزهای اولیه‌ای که وارد این جهان جدید شده بودم می افتم، وقتی به یاد میارم پیشرفت کوانتومی سال اولم رو ..‌. وقتی به یاد میارم همزمانی ها و شگفتی های اون سال رو … وقتی به یاد میارم که چطور به خاطر رستاخیزی که به پا کرده بودم برای کنترل ورودی هایم زندگیم شیرین شده بود ؛ شیرین تر از هندونه :)) ، (ببخشید من عسل رو مثال نمی‌زنم ها :)) عسل دوست ها یه وقت ناراحت نشن:)) ، آخه من هندونه خیلییییی دوست دارم:)) چی کار کنم!) وقتی به یاد میارم که چی شد که در طی چند ماه درآمد من هفت هشت برابر شد… خیلی دلم قرص میشه، خیلی به آرامش و یقین میرسم ، خیلی احساس قدرت می کنم که … آقا من یه برگی رها شده بر روی جریانِ موّاجِ رودخانه‌ای خروشان نیستم ، من یه انسانم ، اشرف مخلوقات ، خداوند برای من عزت و احترام قائل شده و از روح خودش در من دمیده و به من گفته اگر ذهنت رو کنترل کنی ، اگر سپاسگزار باشی ، اگر صلاه و ذکات داشته باشی و از همه مهم‌تر تسلیم و فرمانبردارِ من باشی، تو پادشاه زندگی خودت هستی و تمام جهان رو به تسخیر خودت در میاری.

    خداوند رو بی نهایت شاکرم این چند روزه از آگاهی های این فایل ، آگاهانه استفاده می کنم برای کنترل ذهنم و دارم می بینم که چطور آسان میشم برای آسانی ها، خدایا شکرت

    دارم می بینم که چطور یه سری مسائلی که تا همین چند وقت پیش داشتم ، یه سری دغدغه ها ، واقعاً به طرز معجزه آسایی دارند خودشون حل میشن ، برطرف میشن !!! نمی دوووونم چه جوری عقل من به جایی قد نمی‌ده ولی می دووونم و ایمان دارم که این‌ها پاسخ هایی از جهان به فرکانس های جدید من هستش

    و این ها داره دل من رو قرص و محکم تر می کنه که روی تعهدی که روز اول در سایت دادم، گفتم می خواهد جهاد اکبر کنم، بایستم

    نمیگم از نظر ذهنی به هم نریختم تو این چند روز ، نمیگم حال بد رو‌ تجربه نکردم ، می خواهم بگم انصافاً استمرار و تعهدی رو دارم از خودم نشون می‌دهم که گاهی وقت ها خودم تعجب می کنم که این همون محمد حسین 1402 هستش ؟؟!!

    دوستای عزیزم به هر روشی که می توانید ، فقط یه تعهد جدی بدهید و از یه جایی برای تغییر زندگیتون شروع کنید

    دلیل اینکه من روز اول توی سایت نوشتم و هنوز هم دارم می‌نویسم ، چون این کار انگیزه های من رو زنده نگه میداره، هم صحبتی با دوستای عزیزم در این سایت

    اینکه می‌دونم استاد دیدگاه های من رو می خوانه و فعالیت های من رو تحت نظر داره

    اینکه خودم میام این ستاره های پروفایل رو‌ می بینم ، که نشان دهنده‌ی استمرار ورزیدن من هستش

    اینکه خودم بعضی وقت ها ، هدایت میشم به یکی دیدگاه‌های خودم

    همه و همه انگیزه های من رو زنده نگه میداره

    این ها به من قوت قلب میده

    یه سری نشونه ها رو هم دریافت می کنم ، حالا یا شخصی هستش یا وقت نمی کنم بیام توی سایت بنویسم یا چی‌…

    این ها همه به من قوت قلب میده که ادامه بدهم این مسیر شگفت انگیز رو …

    من اینجوری با نوشتن انگیزه هایم بیشتر میشه

    من خیلی برونگرا هستم

    شما ببین تو این مداری که هستی با توجه به روحیات الان خودت ، شرایط الان خودت … چه جوری می توانی شروع کنی به تغییر؟؟؟

    •••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••

    موضوع بعدی که می خواهم بهش اشاره کنم هم باز در مورد تشخیص اصل از فرع هستش

    ذهن منطقی من دائماً بهم می گفت برو دوباره توی صفحه «هدفی متفاوت برای سال جدید» دیدگاه بنویس

    به دو دلیل این حرف رو میزد ، یک تمام رد پاهای مسیر رشدم تو یه صفحه باشه … و دو!!اونجا دیدگاه های من بیشتر دیده میشه و ستاره می خوره!!

    در مورد دلیل اول خیلی منطقی باهاش صحبت کردم گفتم من با خدای هدایت‌گری در طرفم که داره شب و روز رو به وجود میاره ، داره زمین رو هر 24 ساعت یه بار به دور خودش می گردونه ، داره هر 364 روز یه دور کامل زمین رو به دور خورشید می چرخونه و به همین شکل چهار فصل با آب و هوای متفاوت به وجود میاد

    توضیح بیشتر: در واقع خداوند هر لحظه در حال انجام این کارها و مدیریت کردن این منظومه‌ی شمسی و در کل این دنیا نیست، خداوند یک قانونه‌، یک‌ نظمِ ، یک تعادله، یک سیستم هستش و تمام این کیهان داره بر اساس قوانین ثابتی که بر این سیستم مقرر شده مدیریت میشه ، قوانین فیزیک و قوانین متافیزیک ، و این سیستم یعنی خداوند طبق گفته‌ی خودش در کتاب آسمانی هرگز از قوانین خودش عدول (برنمی‌گرده ، تخطی نمی کنه) نمی کنه

    حالا به نظرت؟ این خداوند و این سیستم دقیق که نظیرش رو‌ هیچ‌ جا نمی توانی پیدا کنی

    در زمانی که من یک دیدگاه خودم نیاز داشته باشم نمی توانه به بی نهایت طریق اون دیدگاه رو نشونم بده؟ فکر می کنی خدا یادش میره دیدگاه مفیده برای اون لحظه‌ی من کجای سایت قرار گرفته؟

    این منطقِ محکم رو برای دلیل اولی که ذهنم می آورد ، بیان کردم

    و در مورد دلیل دومی

    بهش گفتم ببین عزیزم ، اینکه بخواهی دیدگاهات دیده بشه و ستاره بخوره و مورد توجه و‌ تایید دیگران قرار بگیره ، اوکیه :) اصلاً بد نیست ، انسان یک موجود اجتماعی هستش و نیاز به توجه داره

    و تا یه حدی … اگه بخواهی دیده بشی و مورد تایید و تعریف و تمجید دیگران قرار بگیری کاملاً پذیرفته است و این طبعیت تو هستش

    انسان یک موجود اجتماعیه ،‌ این نیست که دیگه بخواهیم بریم توی غار زندگی کنیم و از همه دست بکشیم…

    اما اگر اونقدر دیده شدن دیدگاه هایت برایت مهم بشه که دیگه بخواهی به شکلی دیدگاه بنویسی و در فضایی بنویسی و منتشر کنی که صرفاً دیده بشی؟؟ این یعنی داری مسیر رو اشتباه میری … این یعنی به قول قرآن داری هدایت رو با گمراهی معامله می کنی…

    عزیزم ، من میگم می خواهم تسلیم خداوند باشم، یعنی فرمانبردار این فرمانروا باشم و هرچی که ایشون میگه بگم چشم

    چون من می‌دونم زندگی با طعم هدایت بی نهایت شیرین تر از این شیرینی لحظه‌ای دیده شدن و مورد تایید قرار گرفتن افراد هستش

    و این زندگی با طعم هدایت ، پاداش هایش بی نهایته …

    البته که یک منطق دیگه هم برای ذهن عزیزم آوردم ، بهش گفتم: خانم فلانی و فلانی رو توی سایت دیدی ، آقای فلانی و فلانی رو چطور؟؟ گفتم دقت کردی که چقدر این افراد رها و سر سپرده هستند، هرجایی که خدای درونشون بگه دیدگاه می نویسند و دیدگاه هاشون هم همیشه دلی هستش و برای خودشون دارند می نویسند ، به این درک عمیق رسیدن که فعالیت در این سایت الهی و نوشتن قطعاً و حتماً کمک شایانی به خودشون می کنه ، حالا دیدگاه هاشون چقدر به بقیه کمک می کنه ؟ این دیگه بستگی به بقیه داره ؟

    و این اصلاً بی احترامی به افراد نیست ، این ارزش قائل شدن برای خود هستش

    و در نهایت دیدی که در 90٪ مواقع هم دیدگاه همین خانم ها و آقایان هست که در صدر هستش… چون برای خودشون ارزش قائل هستن ، خودشون رو می بینند و خودشون در اولویت هستن و بی قید و شرط عاشق خودشون هستند

    این یعنی داشتن احساس لیاقت ، این یعنی احساس خودارزشمندی

    •••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••

    یک جای دیگه هم من اصل رو از فرع تشخیص دادم

    دیدگاه نوشتن برای سریال ها و به این شکل تمرکز کردن بر نکات مثبت هستش.

    روز اولی که من این سریال زیبا رو شروع به دیدن کردم و گفتم می خواهم در راستای هدفم که مرتبط به سفر هستش زیبایی های سفر رو ببینم و بهش متمرکز بشم و به این شکل مسیر هدایتی خودم رو کوتاه تر و لذت بخش تر کنم …

    آرام آرام … ذهنم من رو برد در حالت چشم و هم چشمی … به این شکل باید حتما برای تمام قسمت های سفرنامه دیدگاه بنویسم

    اونم نه یه دیدگاه کوتاه ، مفصل و پر جزئیات بنویسم، طوری که هر کسی دید بگه!! به به ، ما شا الله عجب دیدگاه پر محتوایی !!

    دوباره اومدم با منطق با ذهن عزیزم صحبت کردم و برایش دلیل آوردم و همون موضوع انسان موجود اجتماعی هستش و … (ادامش) رو برایس توضیح دادم

    بهش گفتم ببین عزیزم هدفِ اصلی من این هاست:

    1- دیدن زیبایی ها و تمرکز بر اون هاست

    2- لذت بردن از اوقات فراغت هر روزم

    3- تمرکز بر سفر و موهبت هایش و اگر ترمز ذهنی دارم برای رسیدن به هدف اصلی‌ام به این شکل با دیدن این سفرنامه پیدا کنم اون ترمز یا ترمز ها رو

    هدف اصلی این هاست و هرچیزی به جز این حاشیه‌ است

    بهش گفتم عزیزم من باید فرمانبردار خدای خودم باشم

    یه وقت هایی برای یه سری از قسمت ها حسم میگه نمی‌خواهد چیزی بنویسی

    یه وقت هایی که میگه اینجا حتما بنویس

    یه وقت هایی موضوعات زیادی رو به یادم میاره که بنویسم و دیدگاه طولانی میشه

    یه وقت هایی هم نه … دیدگاه کوتاه میشه

    و نکته مهم‌تر اینه که من باید سر کار هم برم باید ، ساعاتی در روز هم تمرکز روی بیزنسم و پول ساختن باشه ، این وظیفه‌ی الهی انسانی من هستش ، باید ساعاتی از روز هم اختصاص بدهم به خودم و کارهام ، بعضی اوقات زمانی هم اختصاص بدهم به خانواده.

    نمی توانم 24 ساعته که دیدگاه بنویسم عشقم:)

    خلاصه به این شکل این با این صحبت کردن ها ادله‌ای محکم برای ذهنم میارم و با هم کنار میاییم

    من دوستش دارم و باهاش مهربون برخورد می کنم و بهش سخت نمی گیرم

    احساس می کنم ذهنم مثل یه کودک خیلی بازیگوش و شیطونه که باید تربیتش کنم

    دوستتون دارم

    در پناه خداوند مهربان و توانا ، خداوند سفر باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    سمیه عباس پور گفته:
    مدت عضویت: 1939 روز

    سلام به استاد عزیزم. خانم شایسته و دیگر دوستان عضو سایت.

    امروز یک اتفاق برای ما پیش اومد و من سعی کردم ذهنم را کنترل کنم. من وارد سایت شدم و نشانه های امروز من رو باز کردم و این فایل اومد که خیلی مرتبط با اتفاقی بود که امروز برای ما پیش اومد.

    ما تصمیم داشتیم بریم مسافرت. همسرم ماشینو آماده کردند. هیچ مشکلی نداشت. اما به محض اینکه وسایلمون رو داخل ماشین گذاشتیم و سوار شدیم ماشین روشن نشد.

    من ذهنم رو کنترل کردم. گفتم حتماً خیری در این اتفاق هست. احتمالا خطری ممکنه در جاده باشه که خدا اینطوری ما رو معطل کرد تا از سر ما رفع بشه.

    و خدارو شکر بعد از حدودا 20 دقیقه ماشین روشن شد و ما حرکت کردیم و الان هم در جاده هستیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    فاطمه بهرامیان گفته:
    مدت عضویت: 754 روز

    به نام خدایی که به تنهایی کافیست.

    سلام به استاد عزیز به مریم جان وهمه اهالی بهشت.

    خدارو شکر که در این ساعت نیمه شب هدایت شدم به این فایل وچقدر مورد نیازم بود انگار جواب سوالات وحال این روزهام بود وکامنت برگزیده هم چقدر عالی بود اشاره فاطمه خانم به تلوزیون من رو به خودم اورد اره چند روزی هست سر سفره من هم به تلوزیون توجه می کنم اره همین افکار منفی رو رشد می ده.

    خدارو شکر که استاد هدایت شد به این بهشت تا هر لحظه با اتفاقات این بهشت جرقه ای توی ذهن استاد بخوره و ویدیویی ضبط کنه که جواب سوال وحال ما باشه.

    اره این شاید یه قسمتش درخواست ما برای هدایت هست ما می بینیم داریم از مسیر خارج می شیم هدایت می خوایم وخدا استاد رو هدایت می کنه هر دفعه با یه چیز اینبار با درختچه های هرز که بیاد وما رو هدایت کنه.

    اره افکار منفی مثل این درختچه ها هستند اول که می یاد توی ذهنت قدرتی نداره راحت می شه از بین بردش اما اگه توجه نکنی وبزاری رشد کنه ذهنت رو کنترل نکنی کمکم آرامشت رو می گیره حس خوبت رو می گیره وبزرگ وبزرگتر می شه ان وقته که برای از بین بردنش باید وقت وامکانات زیاد گذاشت.

    یه فکر مثل تو نمی تونی از تو گذشته دیگه امکان نداره یه لحظه می یاد اگر متوجه بشی وبیای ذهنت رو کنترل کنی ببینی افرادی که به خواسته هاشون رسیدن خیلی سریع وراحت توی همین سایت نمونش زیاده مهمه نیست الان چه شرایطی داری تو می تونی به خواستت برسی خیلی راحت کافیه حس لیاقت داشته باشی قدرت خدارو باور کنی وذهنت رو کنترل کنی .

    این درختچه های کوچولو رو با یه اره کشیدن می شه از بین برد اما این درختچه ای که بزرگ شده پیچیده به درخت دیگه حتی تراکتور هم نمی تونه از بینش ببره.

    اگر این افکار منفی رو کنترل نکنم ورشد کنه می رسم به شرایط قبل از اومدن به سایت بعد دوباره باید از اول شروع کنم نتایج به دست اومده از بین می رن می شم آدم قبلی .

    خدایا شکرت برای این آگاهیها برای این هدایتها.

    استاد متشکرم .چقدر به موقع فایلهاتون رو می بینم.

    در پناه خدا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    مریم نوبخت گفته:
    مدت عضویت: 609 روز

    استاد عباسمنش عزیز درود بر شما سپاسگزاریم از اینکه این فایل خیلی خیلی کاربردی رو برامون تهیه کردید متشکرم �یقاً من چند روزیه دچار افکار منفی شدم و آنچنان ذهنم و سرمو گرفته بود که نمی‌تونستم افکار مو م مهارشون کنم امروز که این فایل شما رو دیدم در مورد اینکه افکار منفی رو نذاریم که ریشه کنند واقعاً فهمیدم که من با دست خودم اومده بودم و این فکر تو وجودم گسترش داده بودم حالا بهتون بگم ما یه خونه‌ای داریم که به صورت مسکن مهر خریداری کردیم 10 سال پیش حالا به خاطر کم کاری‌هایی که قبلاً شده بوده سند هنوز به دست ما نرسیده و همسرمو خونواده شروع کردن به اینکه برن و سندو تهیه کنن ولی خب از اینکه خیلی بلد نیستیم کارای گروهی رو انجام بدیم به مشکل برخورد کردیم و دچار مسائلی شدیم که نتونستیم هنوز کاری پیش ببریم و منم که خب تجربه تلخی از دست دادن خونه سراغم اومده بود � خودم اومدم و گفتم مریم تو که می‌دونی اگر که فکرهای منفی توی سرت باشه حالتو بد می‌کنه و حال بدم مساوی با جذب هزاران مشکلات دیگه و به لطف خدا شروع کردم دوباره با موسیقی خوب و افکار خوب دوباره حال و هوای خودمو تغییر دادم و به همسرم و عزیزانمم گفتم دیگه در مورد این مسئله به صورت منفی نمیاید حرف بزنید یا خودتون می‌رید مسئله رو حل می‌کنید یا اینکه وقتی که حال حالتون بده اصلاً دیگه در موردش صحبت نمی‌کنید خدا را شکر می‌کنم که یه سری قانونا رو دارم توی زندگیم اجرا می‌کنم و به خاطر درک بعضی از قانون‌ها تو محیط‌های خیلی خوبی دارم قدم می‌ذارم ممنونم از خدا که همیشه هدایت می‌کنه و کمکمون می‌کنه تا به آگاهی‌هایی برسیم و زندگیمونو بتونیم درست کنیم احساس بهتری تو زندگیمون هم برای خودمون ایجاد کنیم هم برای عزیزانی که دارن با ما زندگی می‌کنند متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: