نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 8 - صفحه 19 (به ترتیب امتیاز)

434 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2161 روز

    بنام الله یکتا

    سلام به همه شما عزیزانم

    اومدم کلید محبوبم روی سایت رو زدم “نشانه ی من” و ببین منو به کدوم صفحه هدایت کرده.

    دیروز که “تغییر شخصیت جهادی اکبر میخواهد” بود چقدر این روزا دارم مهیا میشم برای یک جهاد اکبری دیگر، برای اینکه بخش دیگه ایی از شخصیتم رو بهبود بدم. و امروز فایل “نتایج دوستان از آموزه های استاد عباسمنش_قسمت 8”

    هنوز فایل رو ندیدم و نه شنیدم.

    کامنت منتخب رو دیدم و چقدر چقدر لذت بردم بعد کنجکاوی ام گل کرد، گفتم ببینم خودم روی این فایل کامنت نوشتم یا نه….بله دیدم نوشتم اونم چه کامنت دور و درازی. خوندمش و یکجورایی انگار فایل تا حدی برام مرور شد.

    لینک اولین کامنت من در این صفحه:

    abasmanesh.com

    و خیلی دلـم میخواد بخش هایی از کامنتم رو اینجا کپی کنم و یادداشت کنم.

    اتفاقات زندگی رو به احســاس، ارتباط دادن بـنظرم اینو باید تبدیل کنم به عادت و وقتی احساسم بد میشه یاد آتیش بیفتم.

    وقتــی شما احساس بهــتـری نسبت به دیروزت داری،نسبت به یکماه یا یکسال پیش خودت داری. وقتی شما نسبت به قبل، در زندگیت شوق و ذوق بیشتری داری لاجــرم جهان و خداوند اتـفاقــات بهتری وارد زندگیت میکنه. نقطه سر خط

    ^باور کن که جهان از تو بیشتر دوست داره، که تو ثروتمند بشــی.

    ^_ وقتی افراد میان دقــیــقــا عمل میکنن به گفته ها، یعنـی باور میکنن که اینا اصــل داستانه اینا کل بازیــه، اون وقته که شرایط شروع میکنه به تغـییر کردن.به میزانی که اینـوو باور میکنن.

    ^میزان دریافت آگاهی ها بیشتر میشه و مــا اصــل رو بهـتر میفهیم. و به اندازه ایی که اصل رو بـهـتـر میـفهـمـیم، میتونیم بهتر عمــل کنیم و به اندازه ایی که بهتر میتونــیم عمل کنیم و به همــون اندازه نتایج بزرگتر میـشه و نتایج بزرگتر ظــرف مـا رو بزرگتر میـکنه، فرکانس ما رو میبره بالاتر و بعـد این سیـکل ادامـه پیدا میکنه.

    ^که در قلبشون مرض هست میروند دنبال تاویل آیه های متشابه. اصل رو ول میکنن میروند دنبال فرعیات. اگر تو اصل رو بگیری و ادامــه بدی زنـدگیـت بصورت بنیادین تغییر میکنه.نه اینکه یک روز یک ذره بهتر بشه بعد دو روز بیفتی پایین…زندگی خیلی از افراد مثل یویو هست به این خاطر کــه اولا مسیر درست رو ادامه ندادند و دومـا اصــل رو درک نکردند و بهش توجه نکردند و خیلی راحت اصل رو فراموش کردند چیزی که داره نتایج رو ایجاد میکنه رو فراموش کردند.

    ^کــی مـا اصـل رو میـفهمیم؟!موقعی که کارکنیم، ادامه بدیم،حواس مون رو جمع کنیم، تمریناتی که گفته میشه رو انجام بدیم، با افکار مثبت ذهن مون رو بمباران کنیم. اون وقت اصــل رو بهتر درک میکنیم.

    ^بـه اندازه ایی که مـا در درون مون تغــییر میکنیم، شرایط بیرونی هم تغـییر میکنه.اگر شرایط بیرونی تغییربزرگی نکرده چون تــو در درون تغییراتی بزرگ نکردی…..

    خدایا شکرت برای این صحبت های گوهربار استاد عزیزم که شنیدم و نوشتم.

    خدایا شکرت برای مکتوب کردن این آگاهی ها

    خدایا شکرت برای به یادآوردن این آگاهی ها

    خدایا شکرت برای به موقع هدایت شدنم به اینجایی که هستم.

    خدایا شکرت برای اینکه یادم میدی چیکار کنم و چطور سپاسگزاری کنم و به یاد بیارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. ناشناس گفته:
    مدت عضویت: 3595 روز

    سلام خیلی خیلی علاقمندم بقیه صحبت های ایشون بشنوم اگه مقدوره یجا قرار بدین ، ایشون به نظر من تا اینجای حرفاشون صادقانه بوده و من داخل حرفاشون توهم یا دروغ حس نکردم تا اینجاشو که صحبت کردن کارای عملی که میگن انجام دادن کاملا با عقل جور درمیاد آرامش و تعادل شخصیت و عادی بودنو من داخل صحبت های ایشون حس میکنم ادامه صحبتاشون واسه من خیلی جالبه ببینم بعدش چه اتفاقاتی افتاده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    شیما گفته:
    مدت عضویت: 1772 روز

    سلام به استاد عزیزم استاد عباسمنش عزیز و آقا رضای گرامی خدای بزرگ و مهربان را هزاران بار سپاسگزارم که بازهم منو و ذهن بیماراز گذشته منو هدایت کرد تا در این جهاد اکبری که به راه انداخته ام قدمهای عملی و جدی بردارم برای منطقی کردن تمرینهای روتینی که برای خودم گذاشته ام به خودم هر لحظه یا دآوری قانون احساس خوب اتفاقات خوب رو میکنم چرا که بسیار در هر لحظه از زندگی ام تجربه اش کرده ام که به محض انتخاب دیدگاه بهتر قلبم باز و تنفسم بهتر میشه و آرومتر میشم و وقتی ادامه میدم اتفاقات کوچک و بزرگ پشت سر هم برام میفته و از همه مهمتر هر تضادی هم تو شرایطی که داریم تلاش میکنیم آگاهانه به احساس بهتر برسیم پیش بیاد بهتر میتونیم درسشو برداریم اعراض کنیم یا ذهنمون رو مدیریت و کنترل آگاهانه کنیم اعتراف میکنم من هم مثل آقا رضا بودم دقیقا ابتدای شروع حتی تا همین اواخر با وجود اینکه نتایح حال خوب رابطه بهتر هدفدار شدن و سلامت تر شدن رو از دنبال کردن فایلها و سپاسگزاری کردن آگاهانه گرفتم اما براحتی میتونم بگم اولش فکر میکردم من قرار نیست عوض بشم من فقط باید حالم خوب باشه سپاسگزار بشم و من حتی بدتر فقط و فقط به گفتن این دریافتهام به اطرافیانی که با گله و شکایت و آه و ناله و نگران بودن صبح تا شب خود را می گذراندند و گرفتار همان خدای شبیه انسان پرزور و احساساتی بودند که لازمه با واسطه مذهبیون یا امامان و پیامبران باهاش حرف بزنن و خودشون میونه ای با خدا نداشتن حتی به چیزهایی که میگفتن هم عمل نمیکردن کار من این بود و حتی تا همین آخرین تضادی که برام پیش اومد وتعهدمو به تغییر اساسی خودم با انجام این روتین بیشتر کرد همین شکل نگاه و عمل میکردم غافل از اینکه بیرون زتو نیست هرچه تو می بینی و این رو در عمل نمیفهمیدم چگونه باید پیاده کنم خدارو صدهزاربارشکر که بازهم من رو در صراط مستقیم خودش هدایت کرد و نشانه احساس خوب با کار کردن رو خودم رو و تغییرات اساسی و عملی رو بهم نشون داد و این تصمیم منو هماهنگ کرد با شروع فایلهای استاد روی صحبتهای آقا رضا و چقدر این قانون همزمانی ش فوق العاده س که برای هممون کار میکنه و چقدررر فوق العاده س درکش کنیم و باخدای خودمون عشقبازی کنیم من این تکاملو تصمیم گرفتم با لذت طی کنم و خداوند قانونش اینه که به خواسته هامون جواب میده وقتی باورش می کنیم من تصمیم گرفتم هر روز بیشتر و بیشتر از خدا نشانه بخوام و حال خوب بخوام و کمک بخوام و هدف بنویسم و حرکت کنم و تیک زدنشو از اون بخوام بااینکه تو هدفی که فعلا دارم زمان بسبار ارزشمنده که صد البته کل زمان زندگی ما در این بدنهای فیزیکی فرصت ارزشمندی برای درک خودمون و دریافت نعمات خداوند و کمک به اهداف خداوند با خلق خواسته هامونه فکر میکنم زمانی که برای انجام این روتین خودم اختصاص میدم مثل سوخت جت من رو به سمت مسیر بهتر و سریعتر هدایت میکنه و میتونم امیدوارتر حرکت کنم موانعمو بدون تلاش ذهنی و فیزیکی با حال خوب و انرژیی که بهم میده خودبخود برمیداره و همه چیز بهتر و بهتر پیش خواهد رفت ان شا الله خیلی از ادامه این فایلها لذت خواهیم برد و من یکی تعهد دادم که آگاهانه عمل کنم به میزانی که درک میکنم و ادامه بدم تا زمانی که نتیجه بیاد گرچه از همون اولین فایلی که دیدم نتبجه ش با حال خوب اومد و همچنان نتیجه های پشت سر اون ادامه داره خدا رو سپاس میگم که میتونم هر روز بجای غر زدن خودم رو علت العلل همه زندگیم همه و همه نتایجم بدونم و سبستمش رو درک کنم با تکامل و وقتی هر نتیجه ای دیدم ایمانم بیشتر بشه و ادامه بدم استاد من نجوا زیاد دارم بسیار بسیار زیاد و این جهاد اکبر منو نجات خواهد داد تا این صداها رو کمرنگ و کمرنگتر کنم هرچند قبلا این طور بود که هیچ صدایی بجز این نجواها نبودد اما خدارو هزاران بار سپاس که الان فقط گاهی میان هرچند کم و ناچیز و خفه نیستن و هستن اما خیای خیلی خیلی از اون ذهن نابود و درب و داغون فاصله دارم که دوسال پیش و یا قبلتر ها داشتم خدایا هزاران بار سپاس در پناه الله شاد و سلامت و پرنعمت و موفق باشید و هدایت شده ان شا الله خدانگهدارتان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    پریسا شعبانی گفته:
    مدت عضویت: 2659 روز

    سلام

    حق با شماست تا درون من تغییر نکنه بیرون هیچ تغییری نداره

    درونم تغییر کرد و روابطم‌عالیتر شده

    من تغییر کردم و ورودی مالی أم‌تغییر کرده

    من تغییر کردم‌ و هدایت شدم ب دوره سلامتی

    همه چیز از درون هست

    منم اوایل بهتون خیلی حسادت میکردم 4سال پیش شاید

    و حرفهاتون و باور نمیکردم اما گوش‌میدادم یادمه اوایل روزی 16 ساعت

    کامنتها رو‌فکر‌میکردم‌فیکه و الکیه و خنده دار بود برام

    اما نمیدونم از کجا باورشون‌ کردم و تا العان جزوی از روتین زندگی ام‌شده

    یادمه ی‌بار از آهویی و‌‌شیری که‌ داشت فیلم‌گذاشتین‌حیوان نمیتونست راه بره از بس شیر داشت

    اون تلنگر من بود

    یادمه اوایل اصلا احساس خوب و‌اتفاق خوب و باور نمیکردم‌چون میگفتم این ک خیلی ساده هست اما خوب انرژی میخاست زمانی‌ک‌ واردش شدم و تعهد دادم و سعی میکنم رو ب بالا بمونم رو تعهدم

    منم زمانی هدایت شدم ک خداوند رو‌ انکار کرده بودم

    یعنی کاملا و طبق اون هدایت شده بودم ب سمت کسایی ک‌ با‌منطق منکر میشدن این موضوع رو

    اما من ب خودم اومدم و دنبال چیزی بودم‌ک‌احساسم‌‌عالی‌باشه

    این همان زمانی بود ک هدایت شدم ب سمت سایت با فایل

    خداوند رو‌چگونه باور کنیم

    العان دیگ کاری ب حرف و‌نظر دیگران ندارم در تمام موارد و این خیلی خوبه و راضی ام کرده

    همه عالی همه خوب اما من مهمترم

    خیلی قویتر و وابستگی‌کمتر و باج نده تر شدم

    عزت نفس و 12 قدم و آفرینش و‌سلامتی و دوره کسب و‌ کار و‌کتابها برام راهگشا بود مخصوصا عزت نفس

    و البته افرینش بیشتر هنوز 12 قدم و کار نکردم مثل دثره های قبلی

    خدارو شکر شکر شکر

    استاد سپاسگزارم

    استاد ب امید الله سفری داریم ب سمت دبی

    هدف اینه تو سفر ببینیم شرایط زندکی چجوریه و اگه مناسب بود با‌حمایت و‌هدایت خداوند مهاجرت کنیم و با اگاهی های شما از طرف الله

    حتی تصورش برام شوق و‌ذوق میاره چ شوق و ذوقی

    استاد انرژی مثبت بفرست برام

    دوست دارم️ راستی استاد واقعا زیبا تر شدین چ زیبا بودن و زیبا دیده شدن خوبه

    خداروش‌کر ب خاطر همه جانبه الگو بودنتون برام

    پریسا شعبانی از آمل

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    مهری حصاري گفته:
    مدت عضویت: 1382 روز

    سلام به استاد خوبم

    چقدر خوبه ک چنین قسمتی در سایت ب عنوان نتایج دوستان در سایت داریم

    اینطوری برام ملموس تره ک بله می‌شود تغییر را ایجاد کرد

    دقیقا اینطور ک آقا رضا میگن هیچ نتیجه مالی و فیزیکی اوایل نبود فقط احساسم بهتر بود این دقیقا اتفاقی بود ک برای من افتاده

    من از وقتی شروع کردم ب گوش دادن فایلها وادامه دادن این مسیر اوایلش فقط گوش میدادم و یاد میگرفتم وآگاه میشدم فقط ذهنم رو باز گذاشته بودم تا بتونم پذیرش داشته باشم و کم کم ک میرفتم جلو و تمرکزم رو از چیزهایی ک حالم رو می‌گرفت عصبانیم می‌کرد برمی‌داشتم دیدم حالم داره بهتر از قبل میشه

    و الانم همین مسیر رو دارم میرم و از قبل ک حدودا یکسال پیش میشه از درون خیلی حالم بهتر شده واقعا از این بابت خدارو همیشه سپاس گذاری میکنم

    و حتی حاضرنیستم یه لحظه ب اون احساس‌های خشم و حرص وغصه قبل برگردم و راه درستش رو فهمیدم و یه چیزی ک برام خیلی جالبه وقتی یه جا بحث و دعوا واینجور چیزها پیش میاد من اون روز واونوقت اونجا نیستم و فقط خبرشو می‌شنوم و خدارو از این بابت شاکرم ک تغییرات رو احساس میکنم و از طرفی یه سری تصمیمات بهم الهام شده ک چطور برنامه ریزی داشته باشم برای خودم میخوام اونهارو پیاده کنم ببینم چطور پیش میرم فقط نمیخوام سخت بگیرم میخوام در آرامش و لطافت پیش برم و از خدا هدایت میخوام برای انجام تمامیه این کارها و همچنین هدایت برای راه اندازی کسب وکار خودم چون خیلی دلم میخواد واسه خودم کاری رو ایجاد کنم با توکل بخدا

    آرزوی بهترینها رو برای شما دوستان خوبم دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    چنگیز قهرمانلو گفته:
    مدت عضویت: 1414 روز

    به نام خدای یکتا

    سلام بر استاد عزیز

    نقطه سر خط …. این یک قانون است ….. آخ که من عاشق این تکیه کلامهای استادم حتما اونجایی که استاد میگه نقطه سر خط یا میفرمایند این یک قانون است شعاع این تکیه کلامها یعنی چند جمله قبل و چند جمله بعد از این تکیه کلامها نکاتی نهفته است که میتونه یک زندگی رو شخم بزنه……

    و در این فایل قبل از نقطه سر خطِ استاد کلید واژه حال(احساس) خوب=اتفاقات خوب چقدر میتونه به انسان در کنترل کردن ذهن و زندگی انسان بهش کمک کنه اینکه در هر شرایطی بتونی اون احساست رو خوب نگه داری چقدر میتونه یک آدم رو توانمند کنه

    به خدا که بارها در روبرویی با تضادها وقتی احساسم رو کنترل کردم و خوب نگه داشتم میتونم به جرات بگم اتفاقات بعدش در حد یک معجزه بودن برام …..

    و چقدر همه ما یه جورایی شبیه رضای عزیز هستیم و چقدر محتاج این آگاهی‌های ناب….

    و این گوش دادن به فایلهای استاد چه عادت زیبایی شده بین بیشتر بچه های خانواده استاد عباسمنش

    من خودم که صبح ها بعد از تمرین معجزه انگیز ستاره قطبی بدون استثنا باید یکی دو تا از فایلهای رایگان رو گوش بدم و حالم رو و صبحم رو اینجوری می‌سازم

    این قضیه تا جایی پیش رفته که واقعا وقتی میبینم کسی خارج از مدار صحبت‌های استاد حرف میزنه واقعا نمیتونم گوش بدم و به قول استاد اکثریت جامعه چقدر دارن با خزیدن و دست و پای افلیج زندگی میکنن…..

    باز هم در آخر کامنتم جز سپاس و تشکر از خدا و استاد جان چیزی برای گفتن ندارم…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    الناز امین التجاری گفته:
    مدت عضویت: 2649 روز

    سلام سلام

    وقتی احساس خوبی داری توی زندگیت، ذوق و شوق داری نسبت به قبلت، لاجرم جهان و خداوند اتفاقات بهتری رو توی ززندگیت میارره، لاجرمممم. چجورری؟ نمیدونم، از چه طریق؟ نمیدونم، به من ربطی نداره این کار جهانه.

    قانون قطعی خداوند: به نسبتی که من حالم بهتره، احساس بهتری داررم نسبت به خودم، ادم‌‌های دورر و برم، اتفاقات، خداوند= به همون نسبت اتفاقات خفن تر، با حال تری وارد زندگیم میشه، یعنی به همون نسبت من راضی تر میشم از زندگیم.

    اتفاقا که خدایا شکرت، من یکی از هدافم استقلال مالی هست. سه ماهه که یک جای واااقعا فوق‌العاده کار پیدا کردم، ادم‌های باسواد باشخصیتی همکارام شدند، خیلی مهرربون و متعهد هستند، کاری که انجام میدم دقیقا همونیه که عاشقشم، خیییلی لذت میبرم ازز اینکه اونجام. با اینکه هررروز 6 صبح ازز خواب پامیشم میرم شهرک صنعتی ولی ذره‌های واسم سخت نیست و هرروز با شوق و ذوق و انگیزه میرم. اما از این کاره من ورودی مالی ندارم، رروی باورر های ثروت ساززم و عزت نفسم کار میکنم و با شجاعت رفتم به رئیسم که همون استادم هست گفتم که من چند وقته اینجام و داررم خوب کار میکنم دلم میخواد رسما استخدام بشم و حقوق داشته باشم، از این کار خجالت میکشیدم (ترمز روانشناسی ثروت که پول دراوردن و طلب پول کرردن مقدس نیست و من لایقش نیستم و اینا)

    خلاصه میخوام بگم ححححااااالم خووبه، دوستای خوب پیدا کردم، با اعضای خانوادم به خصوص برادرم رابطم خیییلی خوب شده، خوشحالم دیگه… این یعنی لاجرم اتفاقات خوب میفته. لاجرم من ادامه میدم و ثروت وارد زندگیم میشه.

    من داررم اپلای میکنم واسه امرریکا. لاجرم یک دانشگاه خوب و استاد خوب و شرایط فول فاند واسم جور میشه. خدایا شکرت سپاس

    وقتی که تو شور و شوق داری واسه زندگی، زندگی هم شور و شوق داره که به تو چیز‌‌های بهتر بده. این شور و شوق و احساس خوب کلیده، اینو بااااید تقویت کنی با باور های خوب.

    به موارد، نکات، افراد اتفاقاتی که دوست داری در زندگیت باشند، که قشنگن که حس خوب بهت میدن توجه میکنی، بعد احساست بهتر میشه، بعد لاجرم اتفاقات خوب میفته. تو به نکات مثبت جهان توجه میکنی و جهان هم میگه عه بیا بهت بیشتر بدم، چون جهان کانون توجه من، فرکانس های من رو دریافت میکنه و بی بر و برگرد و کاملا دقیق بهشون پاسخ میده.

    رضا میگه: که شما میگفتین من انجام میدادم. من اینجوری نیستم، مقاومت میکنم در مقابل اینکه حررف‌های استاد رو > بدونم. چرا؟ چرا سخت میتونم جدی بگیررم؟ چی میشه که یک سری ادما از همون اول خیلی جدی میگیرند؟ من تا همین دو سه ماه پیش اصلا در مورد قوانین با کسی حرررف نمیززدم، فکر میکردم این حرف‌ها بچه‌گانست، قشنگه، یک سری نتایج هم گرفتم اما واقعیت زندگی چیزز دیگست! بعد یک لول اومد بالاتر گفتم اققاااا چرا نمیخوای باور کنی قانون رو؟ ببین این همه نتیجه گرفتند، و یک مررحله باز اومدم بالاترر، الان راحت جایی که لازم باشه، نه اینکه بخوام کسی رو قانع کنم، ولی میگم من اینو باور داررم، راحت اظهارر نظر میکنم (عزت نفس).

    اما همین الان بازم باید جدی‌تر بگیرم، باید بیشترر وحی منزل بدونم. یکی از جاهایی که توش ضعیفم، توی عمل کردن به انچه که میشنوم، همین رفتن توی دل ترس‌هامه. مثلا صحبت کردن با رئیسم برای دریافت حقوق. بنده خدا با روش خوش گفت باشه من فکرر میکنم باهات صحبت میکنم، به ذهنم گفتم دیدی الکی بنده‌هی خدا رو و اسه خودت بت میکنی، روزی رو خدا میده ولی تو هم باید بتونی راحت حرفت برو بززنی و عزت نفس داشته باشی، رئیس من مثل خودم بنده‌ی خداست دستی از دستان خداست. اون نشد روززی از جای دیگه واسم میرسه اگر در مدارش باشم.

    البته خیلی جاها هم خوبم هااا:)) یک روز رفتم شرکت گفتم امروز باید با یک ادم جدید اشنا بشی، برای اولین بار توی عمرم پیشقدم شدم ررفتم گفتم سلام من امین‌التجاری هستم، تازه اومدم اینجا کار میکنم شما کی هستین میخوام باهاتون اشنا بشم؟ بنده خدا کلی ذوق کررد گفت منم شکری هستم گفتم خوشحالم از اشناییتون. به ذهنم گفتم دیدی چرند میگفتی منو الکی میترسوندی. یا تو بحث کمک گرفتن، همیشه این مقاومت توی وجودم هست، ولی من سر کار راحت میرم کمک میخوام، سوال میپرسم، و همیشه همیییشه هم افراد با روی خوش جواب میدن. باز هم چرندیات ذهنمم ثابت میشه.

    اما اما بازهم باید جدی‌تر بگیرم، بیشتر وحی منززل بدونم، کمتر بتررسم، کمتر شررک بورزم، بیشتر تمرکزم رروی خودم باشه، ادم‌های دیگررو پاک کنم از توی ززندگیم، بفهمم که اقا من داررم توی جهان خودم ززندگی میکنم، و قدررت ساختن این جهان فقط و فقط دست خودمه.

    راهکار: همین کامنت گذاشتن مستمر یعنی جدی گررفتن، گوش دادن ویس بیشتر بشه، مطالب روی سایت همگام با استاد و سایر دانشجو‌ها دنبال بشه، کامنت‌های بقیه بچه‌ها خونده بشه. اینا خخیییلی ایمانم رو تقویت میکنه. تعهد به انجام تمرین ستارره قطبی. واقعیتش من چند روزز انجام میدم بازز شل میشم، باید هی با مرور قانون به یادم بیارررم که اقا کل زندگی همینه، همین چیزا داره روزز منو شکل میده، اتفاقات رو ررقم میززنه.

    کلید برای رفتن در دل ترس‌‌ها، برای لاجرم عمل کرردن: احساس اعتماد و اطمینان به خداوند رو توی دلت ززنده کن. هروقت میتررسی یا میخوای فرار کنی از عمل کرردن، یک لحظه واستا… فکر کن… سوال بپررس: چقدر به خدا اعتماد دارم؟ چقدر خدا رو قدرت مطلق میدونم؟ چقدر خدا رو ناظر بر اعمالم میبینم؟ اونقدری هست که الان پاشم عمل کنم؟ الان تو دل فلان ترسم برم؟ صادقانه و در لحظه باید بتونی به این سوال پاسخ بدی… بعد قدم بعدیت رو برداری.

    جدی گرفتن یعنی باور کرردن اینکه اصل داستان این باور هاست، این قوانینه. یعنی اینکه وقتی من دارم روی خودم کار میکنم دیگه سعی کنم که افکار قبلی رو نداشته باشم، افکارم بشه مرور قوانین، بشه حررف‌های استاد، بشه مرور موفقیت ها و شجاعت‌های خودم. اگر من برگردم به افکار قبلی دیگه نباید انتظارر داشته باشم که نتیجه‌ی خاصی بگیرم.

    نکته: اگر نمیتونی دررست به عمل کنی، یعنی اصل رو نفهمیدی، قانون رو درست درک نکرردی. وقتی که بیخیال تمررین ستاره قطبی میشی یعنی چی؟ یعنی اصل رو درست نفهمیدی، نفهمیدی که اون اصله، خیلی راحت درگیر روزمررگی شدی، گارری به خودت بستی و با مشقت میخوای به خواسته هات برسی میخوای فرصت‌ها نعمت‌ها و ثروت‌ها وارد ززندگیت بشه، خب نمیشه عزیز من. چون اصل رو نفمیدی:)

    فرمول: به اندازه‌ای که اصل رو میفهمی، میتونی عمل کنی… به انداززه‌ای که عمل کنی… نتایح وارد زندگیت میشه… ظرفت بزرگتر میشه… بیشتر میفهمی… بیشتر عمل میکنی… نتایج هی بزررگتر میشه… ووووو ادامه داره

    من الان داررم توی یک محیطی کار میکنم که ادماش کاملا متفاوت با قوانین کیهانی دارن فکر میکنند و عمل میکنند، گذشته‌ی من، نوع تربیت من، اموزشی که توی مدرسه و دانشگاه دیدم کاملا متفاوته… پس اگر مقاومتی در برابر وحی منزل دونستن این اگاهیی ها و عمل کردن بهشون هست کاملا طبیعیه و حاصل این شرایطه… اما من باید با کنترل ذهن تعهد جدی تری داشته باشم برای فهمیدن و عمل کرردن … باید با اسمترار ادامه بدم که نتایج بزررگتر بشه و ایمانم تقویت بشه.

    کلید: به ذهنم بگم اقا الان از نتایجت راضی هستی؟ نه خب من خیییلی بهتر ازز اینا میخوام، من استقلال مالی میخوام، من رابطه عاشقانه میخوام، من واسه دکتررا یا ارشد میخوام برم امریکا، من ثروت میخوام… اینا رو ندارم الان. خب پس با باورهای قبلیت نتونستی اینارو بسازی درسته؟ پس بیا این باور‌های جدید رو با عمل کردن بهشون امتحان کن… تا الان که کار کردی دیدی نتایج خوبی گرفتی: ایلتس 8 گرفتی، مقالت رو بهترین مجله چاپ کرردی، رابطت با اعضای خانوادت خیییلی خوب شده، کاری که عاشقش بودی پیدا کرردی. هررموقع که به تمرین‌ها عمل کرردی (اگهی تبلیغاتی، ستاره قطبی، ررفتن توی دل ترس‌ها در طول روز) نتایجت در 100درصد موارد عالی بوده. خب پس یک دلیل بیار که من این مطالب ررو وحی منزل ندونم؟! جدا بیار…! نیست… هیچوقت تررس هایی که ذهنت میگفت اتفاق نیفتاده همیشه گولت میزنه پس چرا بهش گوش میدی؟ پس بیا هرچی استادت میگه بگو چشم و با جدیت انجامش بده.

    چجوری اصل رو بهتر درک کنیم؟ باید کار کنیم، ادامه بدیم ، حواسمون رو جمع کنیم، تمریناتی که گفته میشه رو انجام بدیم، ذهنمون رو با افکارر مثبت بمبارران کنیم اونوقت اصل رو بهتر درک میکنیم.

    حالا به انداززه‌ای که ما در درونمون تغییرات بزرگی میکنیم شرایط بیرون هم تغییرر میکنه، اگر شرایط بیرون تغییرات بزرگی نکرده (مثل من) چون من ازز درون تغییر بزررگی نکردم.

    رضا جان دمت گرم

    تا حالا کامنت به این خوبی نذاشته بودم خدایا شکرت

    استاد جونم مرسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    عارفه گفته:
    مدت عضویت: 1205 روز

    به نام خالقی که مرا خالق زندگی خود آفرید

    سلام به تمام رفقای جانم و استاددلسوزم

    باتوجه به اینکه این فایل در قسمت کلید ها به اسم اولین قدم برای تغییره خواستم این تجربه اینجا به اشتراک بزار و حس خوبم را اینجا بگم

    همانطور که در فایل های دیگه گفتم ما باید فرودین 100م مابقی پول زمین باغی که خریدیم را میدادید که الحمدلله بیبشتر اون پول تو بهمن جور شد و من به همسرم چند روز پیش گفتم البته چیزی که از حرفای استاد یاد گرفتم

    گفتم حالا که پول اومد دستمون به صاحب باغ زنگ بزن و بگو که من زودتر از وقتش پول را نقد بهت میدم ولی یه مبلغیش را کم میکنم از صد میلیون چون از استاد یاد گرفته بودم که وقتی پول نقد داشته باشه راحت میتونی به بقیه بگی با حرف تو کنار بیاند که گویا الحمد تاثیر داشت

    و فعلا قرار شد من برم بانک 91م با شبا جابجا کنم و کاری بود که من تاحالا انجام نداده بودم

    ویاد حرف های استاد و حرفای آقا رضا میفتم که می‌گفتند که کاری که تاحالا انجام نداده بودم را وقتی تو. مسیرش قرار میگرفتم میگفتم طوری نیست یه کار جدید یاد میگیرم

    که استاد خوبم تو قدم پنج از این مدل مثال ها زیاد برامون زدند و باورهامون را ساختند

    و رفتم بانک و فیش را برداشتم شروع کردم به نوشتن ولی متأسفانه شما شبا مبدا و مقصد را جابجا نوشتم

    گفتم عارفه هیچ طوری نیست داری یاد میگیری با اعتماد به نفس کامل رفتم یه فیش دیگه برداشتم و شروع کردم نوشتن خدارا شکر بانک خلوت بود و زود نوبتم شد و یه جای فیش را گفت اینجارا هم امضا بزن یاد گرفتم که اینجا هم امضا میخواد

    تو همون هین که داشت کارهای منو می‌کرد یه آقاهه دیگه هم میخواست شبا جابجا کنه و از مسئول بانک پرسید باید اینجا را امضا کنم مسئول بانک متوجه نشدو من چون کنارشون ایستاده بودم و یاد گرفته بودم کجاهاش امضا میخواد بهشون گفتم

    و خودم را تحسین کردم گفتم ببین عارفه یاد گرفتی چیزی که بلد نبودی تازه به بقیه هم یاد میدی دمت گرم

    خلاصه اومدم از بانک بیرون و زنگ زدم همسرم گفتم عزیزم زمین باغیمون مبارک حالا دیگه مال خود خودمون شد خداراشکر و احساس خوبم را تکثیر کردم

    مایی که روزی که همسرم میخواست این زمین را بگیره همون پول اولیه را هم نداشتیم و باعث سد همسرم پولهایی که قرض داده بود را از اینور و اونور جمع کنه و حالا با باور قلبی به ابنکه خدا از راه های نعمت میده که فکرش را نمیکنی زمینمون را تصویه کردیم در 11/11/سال 1401 زمین 550متری مال خودمون شد خدایاشکرت

    به همسرم گفتم روزی در به در دنبال داشتن یه وسیله نقلیه بودیم و الان من پول یک پراید را ریختم به حساب مالک و اینه قدرت خداوند

    واقعا که خدا قدرت بی نهایته

    و من میفهمم ظرفم داره بزرگتر میشه و این حس و حالم را عالی میکنه

    خدایا سپاسگزارم بابت تمام نعمت های که میفهمم و نمی‌فهمم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    متین گفته:
    مدت عضویت: 2023 روز

    سلام و درود فراوان خداوند بر شما

    وقتی متن انتخابی دوستمون عمران عزیز رو خوندم، دیدم چقد شباهت داره به موضوعی که امروز برا من اتفاق افتاد.

    الان وقتی روی دکمه ی مرا به نشانه ی امروزم هدایت کن زدم هدایت شدم به این صفحه.

    امروز با یه تماس متوجه شدم که ممکنه اوضاع مالیم خوب پیش نره و دیگه کم ورودی داشته باشم.همینقدر که بتونم نیاز های واجبمو برآورده کنم، خیلی حالم گرفته شد و نگران و نا امید شدم و عصبانی.بعد یه ربعی رفتم سمت گوشیم و عکسای گالریمو مرور میکردم که یه اسکرین شات دیدم از استوری یه دوستی که صفحه ای از کتابی گذاشته بود

    وقتی خوندمش به یه جمله رسیدم که اونم این بود،سپاس برای خداوند بخشنده ی موهبتها، گفته بود این جمله رو بارها با احساس سپاسگزای تکرار کنید، من شروع کردم به نوشتن این جمله بارها و بارها، نمیخواستم توی اون احساس خیلی بد بمونم، بارها جمله رو نوشتم و کتاب صوتی معجزه ی سپاسگذاری رو هم زمان پلی کردم. تقریبا دو صفحه پشت و رو، خط در پُر، نوشتم روی همین جمله تمرکز کرده بودم و یکباره متوجه شدم چقدر آرومتر شدم و احساسم بهتر شده، ذهنم خیلی برمی‌گشت تا اون مکالمه تلفنی منو بارها و بارها مرور کنه و مرور هم می‌کرد ولی سعی می‌کردم به کتاب گوش کنم، زمان جلو رفت تا رسیدم به افطار،حدود نیم ساعت بعد افطار

    پیامی از مامانم به گوشیم ارسال شده بود و مامانم گفت دیگه نمیخواد برای اون مسئله ی مالی با فلانی صحبت کنی، حل شد، در موردش با هم صحبت میکنیم. لحظه ی دیدن اون پیام قلبببم باز شد گفتم ببین چقدر تکیه کردن فقط به خودش جواب میده، چقد حال خوب جواب میده،حتی تو سخت‌ترین شرایط وقتی سعی میکنی تمرکزتو از بزرگی مشکلت برداری و بذاری روی بزرگی خدا.

    الان هم با خوندن متن انتخابی از دوستمون حجت رو خدا بر من تموم کرد

    اونجا که عمران عزیز نوشتن:…

    خدا خودش داره به من میگه نگران نباش من تو را به سمت ثروت و پول بیشتر هدایت میکنم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      سمانه جان صوفی گفته:
      مدت عضویت: 1904 روز

      سلام آقا متین

      ممنون که کامنت گذاشتین و از تجربه تون برای کنترل ذهن و خوب نگه داشتن احساس تون به صورت آگاهانه، نوشتین.

      خدا رو شکر بعد افطار خبر خوب شنیدین، الحق که قانون همیشه ثابته و درست عمل میکنه:

      احساس خوب=اتفاقات خوب

      خوندن این تجربیات خیلی کمک میکنه متوجه بشم چقدر ما آدمها شبیه هم هستیم و میتونیم چراغِ راهِ هم باشیم در مسیر رشد و پیشرفت.

      امروز از خوندن کامنت عالی آقا عمران شروع کردم، بعد رسیدم به کامنت شما و چند نفر دیگه از دوستان.

      تو کامنت هر کدومتون برای من پیامی گذاشته شده بود که باید دریافتش می کردم.

      ممنونم از شما و تک تک دوستانی که همت میکنن، کامنت مینویسن و کلی درس و آگاهی های ناب بهم منتقل میکنن.

      خدا رو شکر برای همه چیز

      خدا رو شکر برای همیشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    الهام 🌳 گفته:
    مدت عضویت: 2340 روز

    سلام به همگی

    این ادامه ی کامنت دیروزم هست که اگه خونده باشید، نوشتم‌که : فایل رو‌که گوش دادم فهمیدم باید ذوق و شوق زیاد داشته باشیم نسبت به خودمون، زندگی ، آدم ها…

    و خلاصه قرارِ 4 شنبه که بادوستم میخواستیم بیرون بریم رو ‌تصمیم گرفتم همین سه شنبه برم…

    ایشون اومد و رفتیم بیرون ، به سمت تهران میرفتیم یهو نم نم بارون اومد، کم بود خیلی کم و قطع شد( اینم بگم که روز قبلش از خدا خواستم باران بیاد که درختا سیراب بشن، خودمم که عاشق بارون و هوای ابری، گفتم میدونم تابستونِ ولی خب معجزه هم اتفاق میفته)آسمون تمیز

    و زیبا و صاف.

    دوستم پرسید راستی چی شد امروز تصمیم گرفتی بریم بیرون، گفتم یه حسی بهم گفت امروز برو خوش باش و بخند و لذت ببر، گفت چه جالب من اصلا فردا باید برم شهرستان، بعد از اینکه با شما برنامه ی امروز رو چیدیم گوشیم زنگ خورد که باید برم، گفتم اینه دیگه… اما اون لحظه تو ذهنم مرور شد که من همیشه در زمان درست هستم.

    خلاصه رفتیم ایران مال و کلی خندیدیم و صحبت کردیم و لذت بردیم از باهم بودن…

    از پارکینگ که اومدیم بیرون دیدیم چه بارونی میااااد ، چه رعد و برقی چه بوی باران و خاکی ، انقدرررر ذوق داشتم تو ماشین نمیتونستم بشینم ، بازم تو دلم‌گفتم در زمانِ درست بودن یعنی همین ، وقتی برای ذوق و شوق داشتن لذت بردن ، قدم بر میداری جهان هم بیشتر سمتت میاد و لذت بیشتری بهت میده، خدایا شکرت .

    خلاصه اگه به اون هدایت گوش نمیکردم از این همه لذت محروم میشدم، و اصلا امروز چهارشنبه هوا آفتابی بود.

    استاد سپاسگزارم ازتون که این راهو نشونم دادید ، بهم گفتید هر چی میخوای رو خلق کن.

    ازتون بینهایت سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: